PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : طبقه بندی سدهای بتنی،بهره برداری و نگهداری از سدها



rasool.civil
16-04-2009, 23:17
سلام
یک مقاله آموزشی در رابطه با بهره برداری و نگهداری از سد های بتنی دارم که در چند بخش واسه علاقه مندان مینویسم.امیدوارم که مورد استفاده قرار بگیره.:20:








طبقه بندي سدها از نظر مصالح ساختماني:

1)سدهايي كه توسط مواد متصل به هم ساخته ميشوند(سدهاي بتني)

سدهاي بتني:
شامل : الف)سدهای قوسی
ب)سدهای وزنی
سدهای قوسی دو نوع هستند: 1-سدهای تک قوسی
2-سدهای دو قوسی

سدهای وزنی نیز دو نوع هستند: 1-سدهای وزنی
2-سدهای وزنی پایدار





سدهاي بتني تك قوسي در جهت افق(پلان)و سدهاي دو قوسي هم در جهت افق و هم در جهت قايم (مقاطع)داراي قوس ميباشند.پايداري اين سدها مربوط به شكل آنهاست.
حجم بتن مصرفي درسدهاي بتني قوسي در مقايسه با سد وزني در حدود 50% كمتر ميباشد.
سدهاي قوسي هم در جهت شعاعي و هم در جهت مماسي باربري دارند.
سدهاي دو قوسي در دره هاي بارك و با تكيه گاههاي سنگي بنا ميشوند.(چون قسمت اعظم نيرو به تكيه گاهها وارد ميشود)شكل اين دره ها تقريبا به حالت 7 شكل ميباشد.
سدهاي بتني وزني سازه اي تقريبا صلب و سنگين ميباشند كه توسط وزن خود در مقابل نيروهاي واردده مقاومت ميكنند.اين سدها معمولا در پلان مستقيم ميباشند.
سدهاي پايدار وزني علاوه بر وزن خود از وزن آب نيز در بالادست نيز براي ايجاد پايداري استفاده ميكنند.سدهاي بتني وزني در محل هايي كه داراي پي مستحكم باشند،احداث ميشوند.اين سدها در دره هاي u شكل ساخته ميشوند.
جاگذاري يا نصب تجهيزات نيروگاهي در اين نوع سدها راحت ميباشدو قسمت آبگير و پن استاك به راحتي در داخل بدنه جا ميگيرد.سدهاي بتني در پايين دست داراي شيب يكنواخت در حدود 7% تا 8% افقي و 1 در حالت عمودي مي باشند.
رويه بالادست در حالت عادي عمودي است وعرض تاج به گونه اي انتخاب ميشود كه يك جاده بتواند روي آن قرار گيرد.
المان هاي اصلي يك سد پايدار عبارتند از :
1) عرشه
2) شيب بالادست
3) پايه ها و يا ديواره هاي قايم
يك سيستم از گالري ها، سوراخ ها ، اتاقك ها و شفت ها در داخل بدنه سد جهت دسترسي و بازديد جمع آوري آب زهكشي ، نصب ابزارهاي اندازه گيري و وسايل جنبي و كنترلي د ربدنه تعبيه ميگردد.
در سدهاي بتني د رجاهايي كه نيروي كشش وارد ميشود از آرماتور استفاده ميشود و در قسمت هايي كه نيروي فشاري وارد ميشود استفاده نميشود.
در سدهاي بتني وزني پايدار مقاطع بتن معمولا فشاري است و در اين حالت آرماتور استفاده نميشود با اين وجود در مناطق بحراني و تمركز تنش هاي فشاري و نواحي فشار كم و كششي از آرماتور استفاده مي گردد.
در تمام مجاري هاي بدون پوشش كه در معرض فشار داخلي آب هستند و نيز در پائين دست دريچه ها و سريزها از آرماتور استفاده ميشود.(چون سرعت آب زياد بود نيروي وارده زياد است)

2) سدهاي كه از مواد غير متصل بهم تشكيل مي شوند:
( سدهاي خاكي ، سدهاي سنگريزه اي )

3 ) سدهايي كه از مصالح خاص استفاده مي شود:
( سد لاستيكي ، سد زير زميني )
سدهاي لاستيكي داراي ارتفاع كمي مي باشند بين 3 تا 15 متر اين سدها براي افزايش هد آب و همچنين انحراف آب مورد استفاده قرار مي گيرند.
از مزيت هاي اين سد اين است كه در مواقع سيلابي هواي آنها تخليه شده و اين سد در بستر رودخانه قرار مي گيرد و رسوبات ناشي از سيلاب در پشت آن جمع نمي شود.از معايب اين سد نيز ميتوان به سوراخ شدن آن اشاره نمود.

براي پركردن اين سدها از كمپرسور استفاده مي شود كه مي تواند
داخل آن را با هوا پر كند.

معايب سدهاي مخزني بزرگ:
1) از بين رفتن زمين هاي اطراف رودخانه
2) جابجايي ساكنين حاشيه رودخانه
3) افزايش ميزان تبخير
4) جمع شدن رسوبات در طول عمر مفيد سد باعث پر شدن مخزن سد مي گردد.چون سد در مناسبترين موقعيت توپوگرافي احداث شده است،يافتن محل جديد براي احداث سد بسيار مشكل مي باشد.

براي احداث سدهاي زيرزميني بايد مطالعات زمين شناسي و حركت آب هاي زيرزميني در حال احداث و حوضچه آن در محل احداث به طور كامل مورد بررسي قرار گيردتا محل دقيق احداث سد پيدا شود.
از مزاياي اين سدها ميتوان به تبخير كمتر ، جابجا نشدن ساكنين ، عدم از بين رفتن زمين هاي كشاورزي و حاصلخيز و مشكلات ناشي از رسوب را نام برد.
مشكل اصلي اين سدها در صورتي بوجود مي آيد كه مطالعات حوضچه آن بطور دقيق صورت نگرفته باشد و در زيرزمين نيز خروجي هاي ديگر نيز وجود داشته باشد.
انواع سدها از نظر كاربرد:
1) سدهاي مخزني:به منظور ذخيره آب براي تاءمين مصارف شرب، كشاورزي و صنعت احداث مي گردد.حجم مخزن اين سدها بسيار بزرگ است.اين نوع سدها شامل سدهاي بتني دو قوسي و بتني وزني و سدهاي خاكي مي شوند.
2) سدهاي تنظيمي:هدف از ساخت اين سدها تنظيم دبي ثابتي براي رودخانه مي باشد.اين نوع سدها در پائين دست سدهاي مخزني بزرگ احداث مي گردند.ارتفاع آنها كم و ميزان حجم آبي كه در آن ها ذخيره مي شود، كم مي باشد.جنس اين سدها اكثرا بتني با حاشيه هاي سنگريزه اي مي باشد.

3)سدهاي انحرافي:براي منحرف كردن آب مورد استفاده قرار مي گيرند،اين سدها در مسير رودخانه ها احداث مي گردند و با افزايش هد آب باعث سوار شدن آب بر زمين هاي مجاور مي گردد.همچنين از اين سدها براي منحرف كردن آب قبل و بعد از محل هاي ساخت سدهاي بزرگ استفاده مي شود.

4)سدهاي رسوبگير
اين نوع سدها داراي ارتفاع كمي مي باشد و جنس آنها بتن و سنگ مي باشد.هدف ازاين سدها براي جلوگيري از ورود رسوبات به داخل سدهاي بزرگ مي باشد و قبل از اين سدها احداث مي شوند.
بقیش باشه واسه بعد:46:

rasool.civil
19-04-2009, 18:37
بخش دوم

سازه هاي وابسته به سد:
پي ها وتكيه گاهها : از اركان بسيار مهم سدها مي باشند كه نياز به پايداري در طول ساخت و بهره برداري دارند.
اگرچه اغلب سدهاي بتني چه از نوع وزني و پايدار و چه از نوع قوسي بر روي بسترهاي سنگي مقاوم ساخته مي شوند، ولي نياز به كنترل مخصوصا مقاومت لغزشي و تراوشي دارند
سدهاي بتني قوسي نياز به پي و تكيه گاههاي مقاوم دارند و سدهاي بتني وزني بايد از نظر پي مقاوم باشند ولي اهميت پي و ديواره در سدهاي خاكي بسيار كمتر مي باشد.
گالري ها ، اتاقك ها و شفت ها:
اين سازه ها جهت حفاري ، تزريق،جمع آوري زهكش ها،نصب و راه اندازي و نگهداري وسايل جنبي در سدهابه كار مي روندو قسمتي از ساختمان سد مي باشند.
پائين ترين گالري در ديواره سد كه عموما در داخل پي قرار دارد، گالري زهكش ناميده مي شود و كليه آبهاي نشتي و زه ابهاي خروجي از زهكش ها وارد اين گالري مي شود و سپس از آن تخليه مي گردد.

سريزها:
سريزها سازه هاي تنظيم كننده مانند دريچه ها و سازه هاي آرام كننده جريان مانند حوضچه آرامش از تاسيسات وابسته به سد هستند و در سدهاي بتني عموما بر زاويه پائين دست بدنه سد قرار مي گيرند.

تخليه كننده ها :
جهت انتقال آب از درياچه سد به پائين دست آن به كار مي روند و اجزاء آن عبارتند از:
كانل ورودي in take
آبراه
اتاقك دريچه
شوت و سرسره
انرژي گير
از سازه هاي وابسته به سد هستند كه كنترل رفتار و اطمينان از عملكرد آن در رفتار سد بسيار مهم است.
دريچه ها:
تمام دريچه ها و شير آلات نصبي از تاسيسات وابسته به شمار مي روند.


نيروهاي وارد بر سد:

1 ) نيروي فشار منفذي up lift
2 ) نيروي وزن سد
3 ) نيروي افقي آب در بالادست
4) نيروي عمودي آب در بالادست

موارد كنترل در سدهاي بتني:
تراز آب مخزن :
تراز آب مخزن با ذكر تاريخ اندازه گيري نوشته مي شود و به صورت روزانه اندازه گيري مي گردد.
تمام پارامترها از قبيل تغيير شكل ها و جابجايي هاو تاثير درجه حرارت و تنش ها،كرنش ها و نيروي uplift تابع تراز آب مي باشد.
دما :
اندازه گيري هاي دما شامل دماي آب و دماي هوا و دماي بتن در ترازها ئ نقاط مختلف است.
تراز آب بيشتر باشد بر دماي بتن تاثير درجه حرارت كمتر است چون خود يك عايق است.
تغيير شكل ها :

تغيير جابجايي ها و،تغيير مكان هاي افقي و قائم و تغيير شكل هاي داخلي و دوراني
فشار منفذي :
كه اين فشار توسط پيزومتر بدست مي آيد.
( پيزومتر براي بدست آوردن فشار نقطه اي در خاك است‌.)
فشار ناشي از آب در خاك زيري كه به سمت بالا وارد مي شود را فشار منفذي گويند و با نصب پيزومترها در جهت سراب به پاياب در پي سد مي توانيم فشار در هر نقطه را مشخص نماييم.علاوه بر آن از پيزومترها براي كاهش فشار منفذي استفاده مي گردد.
نشت آب :
اگر نشت زياد شود يعني ديواره در حال ريزش است.

حركات كل سد
زلزله :
با استفاده از دستگاه هاي زلزله نگار
بدنه،پي تكيه گاهها و سنگ بستر :
در طول عمر مفيد سد حالات مختلفي اتفاق مي افتد كه بايد سد در مقابل تمام اين حالات پايدار و ايمن باشد.اين حالات شامل وضعيت زمان ساخت اولين آبگيري در طولاني مدت تخليه سريع،شرايط سيلابي و زلزله مي باشد.
در تمام شرايط بايستي سد در مقابل واژگوني در هر يك از صفحات افقي در مقاطع مياني سد ، در كف و صفحه هاي پائين تر از كف ايمن باشدو نيز صفحات مياني بدنه و صفحات پي و يا تركيبي از آن ها لغزش رخ ندهد و بالاخره تنش ها در حد مجاز باشد.
در مورد سدهاي قوسي رفتار سد به صورت انتقال نيرو از طريق قوس ها به تكيه گاه هاو انتقال بخشي ديگر به پي مي باشد.
عموما رفتار سد در مواقع سيلابي و زلزله بايد پيش بيني گردد.پاسخ سد در مواقع زلزله به مشخصات حركت زمين در عرض و ارتفاع بستگي دارد.
حركت آب مخزن در اثر زلزله تغيير شكل پذيري سنگ كف و تاثير متقابل حركات آب ، سد و بستر بايد بررسي گردد.

اثر بارها و نيروهاي خارجي بر جسم سد به صورت هاي زير در رفتار سد ظاهر مي شود:
1) تغيير شكل سد به صورتشعاعي در جهت افق و مماسي از سراب به پاياب در سدهاي قوسي و به صورت افقي و قائم در سدهاي وزني و خاكي مي باشد
2) تغيير شكل سنگ كه شامل تراكم،تورم و يا چرخش مي شود.
3) تغييرات در درزهاي اتصال افقي
4) تغييرات كرنش و تنش در بتن
5) چرخش بدنه سد يا سنگ بستر
6) ايجاد فشار uplift
7) نشت آب
8) ايجاد ترك در بدنه و تكيه گاه ها

rasool.civil
20-04-2009, 10:47
بخش سوم

محل هاي كنترل در سدهاي بتني:
1) وجه بالادست بدنه سد:
كنترل درزها و ترك،وضعيت بتن از نظر فرسايش و خوردگي
2) وجه پائين دست:
كنترل درزها و ترك،شوره زدگي بتن (اگر زياد باشد علاوه بر نشت آب املاح بتن نيز در حال شسته شدن است)و وضعيت خود بتن
3) تاج سد:
كنترل سواره و پياده رو از لحاظ خوردگي و فرسايش عوامل طبيعي ترك و وضعيت نقاط ثابت پنج مارك
) گالري هاي بدنه سد :
نشت و ترك هاي احتمالي و درزها و وضعيت زهكش ها(در گالري تحتاني)بايد كنترل شود.
5) وضعيت پي در پنجه:
كنترل نشت آب،ترك و فرسايش بتن
6) گالري تحتاني :
كنترل ترك ها وضعيت نشت آب و زهكش ها كنترل سطح بتن و شوره زدگي
7) سريزها:
كنترل دريچه و عملكرد آن،تكيه گاهها و كابل ها و زنگ زدگي ديواره دريچه،كنترل درزها و ترك در رويه بالادست سريز،فرسايش بتن در آبگذر و تاج سريز كنترل بتن در كانال هوادهي

8)حوضچه آرامش:
حوضچه آرامش از لحاظ رسوب گذاري،فرسايش لبه ها،ديواره و كف حوضچه و وضعيت بتن
بلوك هاي ضربه گير در داخل حوضچه آرامش باعث ايجاد پرش هيدروليكي در حوضچه مي گردد.ايجاد پرش هيدروليكي و افزايش عمق ثانويه باعث افت انرژي جريان مي گردد.
9) آبگير :
كنترل سطح بتن و لبه هافوضعيت آشغال گيرها،خوردگي و زنگ زدگي
آبگير محل هايي هستند كه براي انتقال آب از درياچه سد به پائين دست و يا انتقال آب از درياچه سد كه نيروگاهها از آن ها استفاده مي شود.

براي جلوگيري از ورود آشغال ها،تنه درختان به داخل آبراهه و همچنين نيروگاهها،از آشغالگيرهايي در ورودي آن ها استفاده مي شودكه نياز به كنترل و مراقبت دارد.
10)تكيه گاهها و بستر زمين:
تكيه گاهها و پي سد يكي از مهمترين موارد كنترل در سدسازي مي باشد.به خاطر اينكه تكيه گاهها يا پي در اثر نيروهاي وارد به آنها مي توانند جابجا شوند و اين جابجايي در مقياس زياد باعث از بين رفتن سد مي گردد.بنابراين بايد تغييرات آن بطور مداوم مورد بررسي قرار گيرد.


بررسي درزها و شكاف هاي ايجاد شده در پي و ديواره و شكاف ها
در محل پي و تكيه گاههاي سد بررسي شكاف ها در صخره هاي طرفين، بررسي ريزش سنگ،ميزان رسوب گذاري در مخزن درياچه رويش گياهان در تكيه گاه ها،حفره هاي فرسايشي،لايه هاي لغزشي و انحلال در آب از موارد مهم كنترل پي و ديواره مي باشد.
1)كنترل دستگاههاي اندازه گيري و تجهيزات كنترل
ابزارهاي سازه اي،ابزارهاي زهكشي،نشت تجهيزات اندازه گيري فشار uplift زلزله نگار،شير آلات،جرثقيل ها و چراغ ها
همانطور كه اشاره شد كليد كنترل ها و اندازه گيري ها در تمام مقاطع و نقاط سد به دليل وجود نيروها و لارها و تمركز تنش از حساسيت بيشتري برخوردارند.لذا كنترل ها و اندازه گيري ها بايد با دقت بيشتر و دوره زماني كمتري در اين نقاط صورت گيرد.
اين محل هاي كنترل در سدهاي بتني وزني پايه دار با سدهاي قوسي تفاوت دارد كه به شرح زير مي باشد:

سدهاي پايه دار وزني:

مهمترين تغيير مكان در اين سدها در جهت سراب به پاياب (شعاعي) مي باشددر حال يكه تغيير مكان ها در جهت چپ به راست(محور سد)از اهميت كمتري برخوردار مي باشد.كليه درزها(درزهاي انقباضي و افقي)كنترل ترك و جابجايي.


سدهاي قوسي:

-تغيير مكان سراب به پاياب
-تغيير مكان چپ به راست يا تغيير مكان در جهت محور تاج سد(مماسي).ترك در تكيه گاهها و ترك در تونل هاي افقي و گالري ها
اصول نگهداري و تعميرات:
سدها از بزرگترين طرح هاي عمراني هر كشوري مي باشد كه در رشد و شكوفايي اقتصادي هر جامعه نقش بسزايي دارد و براي ساخت و اجراي آن ها زمان و هزينه بسيار زيادي صرف گرديده است.
حفظ،نگهداري،دوام و تضمين بهره برداري ضرورت بهره برداري محسوب مي گردد.نگهداري مقدم بر تعميرات است و منظور از نگهداري حفظ سلامت و كارايي و نگهداشتن وضعيت سازه به همان شكل اجرا و ساخت اوليه است.
اقدامات اجرايي و پيوسته جهت نگهداشتن و پيشگيري از صدمات ناشي از آسيبات حركتي،نشست و نشت آب،آسيب هاي شيميايي،صدمات زلزله و سيل و ساير صدمات فيزيكي و شيميايي منجر به تضمين سلامتي آن مي گردد.
تعميرات زماني انجام مي شود كه نگهداري جايگاهه در دستگاه بهره بردار نداشته و احتمال خطرات و اثرات سوء و مخرب در پيش باشد.
موضوع مهم در ارتباط با نگهداري و تعميرات تامين هزينه و برآورد دقيق حجم عمليات و و نيز مصالح مصرفي و نيز زمان تعميرات مي باشد.

در مرحله تعميرات پارامترهاي زير مهم مي باشد:
1) آسيب شناسي
2) اثرات حال و آينده ناشي از آسيب ديدگي
3) ضرورت و روش تعمير
4) حجم عمليات ترميم،زمان و هزينه.

rasool.civil
24-04-2009, 10:32
بخش چهارم

برنامه ريزي،نگهداري و تعميرات:
كنترل مستمر سازه و اطلاع كامل از اوضاع و احوال سازه نياز به يك برنامه مدون داردو سرويس هاي تعميراتي و اتخاذ زمان و روش تعميرات براي تداوم كار و حداكثر بازدهي طرح الزامي است.
برنامه ريزي،نگهداري و تعميرات هر سازه و اطلاع كامل از اوضاع و احوال سازه نياز به يك برنامه مدون داردو سرويس هاي تعميراتي و روش تعميرات هر سازه متناسب با اندازه و وسعت آن انجام مي گيرد.
از كار افتادن پروژه پيامد هاي زير را به دنبال دارد:
1) توقف و كاهش كارايي پروژه
2) بيكاري مستقيم و غير مستقيم نيروي انساني
3) ايجاد مخاطرات احتمالي
4) احتمال از كارافتادگي كل طرح يا كاهش عمر مفيد طرح
5) تحميل هزينه ها و زمان تعطيلي

هميشه نگهداري و پيشگيري مقدم بر درمان و علاج پذيري مي باشد. كليه برنامه ريزي ها بر اساس هزينه ها و دخل و خرج عمليات تنظيم مي شود.هر چه هزينه نگهداري افزايش يابد،در عوض هزينه تعميراتي كاهش خواهد يافت.يافتن نقطه بهينه جهت تنظيم و برنامه ريزي نگهداري و تعميرات مبناي كار و برنامه ريزي آينده قرار مي گيرد.
رابطه هزينه هاي نگهداري و تعميرات بر حسب درجه نگهداري به صورت زير مي باشد:

وظايف كادر نت(نگهداري و تعميرات):
1)نگهداري
نگهداري و اهداف و شيوه هاي آن بستگي به ماهيت و وسعت سازه و ويژگي هاي مختص آن دارد.نگهداري فقط به جنبه هاي بازرسي ادواري تجهيزات و تاسيسات خلاصه نمي شود.بلكه تعميرات جزئي و كلي را نيز در بر مي گيرد.
نگهداري عبارت است از مجموعه فعاليت ها و اعمالي كه موجب بهبود ارتفاع كارايي عملكرد سازه و عمر مفيد سازه مي شود.
نظارت ورسيدگي مستمر دو گونه فعاليت را در بر مي گيرد:
1) بازرسي ادواري سازه و تجهيزات
2) پيشگيري از حوادث،تعميرات و سرويس هاي اوليه

تقليل مدت خرابي و از كارافتادگي كاهش هزينه هاي اضطراري تعمير و راه اندازي كاهش هزينه هاي فرسودگي و تداركاتي،افزايش راندمان و اطمينان نتيجه نگهداري به موقع و دقيق است.
3) تعميرات
در صورتي بروز آسيب و احتمال تخريب تعميرات اجتناب ناپذير است.اصول تعميرات به صورت زير مي باشد:
1) زمان،هزينه و تكنولوژي اجرايي
(مشخص كردن زمان كار مانند تعمير موتور و رنگ زدن دريچه ها)
2) تخصص ها و پرسنل اجرايي
3) تعطيلي عملكرد و پرسنل پروژه

وظايف كادر نت به طور كلي عبارتند از :
1) پيش بيني بودجه سالانه
2) صدور دستورالعمل ها
3) قرائت ها و پر كردن فرم ها
4) تحليل و برآورد قرائت ها
5) تعميرات و سرويس ها

بازرسي و نگهداري:
بازرسي ها بويژه بازرسي هاي غير مخرب از دهه 60 ميلادي شروع شد.اولين بازرسي ها در سدها در كشور آمريكا انجام گرفت.در ابتدا اين بازرسي ها با روش هاي سنتي با توجه به تكنولوژي تعدد و تنوع ابزارهاي دقيق آن زمان انجام شد.
شرايط بازرسي عبارتن از:
1) شرايط محيطي و آب و هوايي
2) شرايط منطقه اي زمين،خاك و لرزه خيزي
3) شرايط ويژه سازه و تكنولوژي ساخت
4) فضاهاي بازرسي (روي آب،زير آب،تونل هل،گالري ها)
5) سرمايه گذاري و بودجه و هزينه ها
6) احتمال خرابي و تخريب و كاهش عمر پروژه

روش هاي بازرسي با توجه به امكانات و وسايل و تجهيزات به دسته هاي زير تقسيم مي شوند:

1) ابزارهاي چشمي :
ديد نزديك و قضاوت مهندسي از طريق بازرسي چشمي جهت موارد زير به كار مي رود:
· بازرسي سازه اي (ترك ها،خسارت هاي فيزيكي،خوردگي، فرسايش،نشت آب،نشست سفيدك)
· بازرسي پي و اطراف آن (ريزش،لغزش هاو حركت توده هاي سد)

بازرسي چشمي توسط افراد مجرب در ظواهر آشكار و با استفاده از تجهيزات دوربين تلويزيوني،عكس در ظواهر آشكار زير آب انجام ميگيرد.
كيفيت و كارايي بازرسي چشمي به عوامل زير بستگي دارد:
محل،نوع آسيب،تجزيه و تحليل و تهي گزارش گويا

2)بازرسي الكترومغناطيسي:
آشكار سازي عيوب به وسيله خاصيت ذرات مغناطيسي امروزه به طور وسيعي جهت آسيب شناسي به كار مي رود.
آشكار سازي ناپيوستگي ها،ترك ها،خستگي ها،با استفاده از روش هاي الكترومغناطيس د ردهه 90 د ركليه سازه ها آغاز شده است.
براي انجام اين بازرسي ابتدا نياز به تميز كاري سطح وجود دارد. روش فوق عموما برا ي بازديدهاي زير آب به كار مي رود.از قبيل جوش ها و ترك هاي موجود در زير آب.
با استفاده از اندازه گيري ميدان جريان متناوب طول و عمق ترك ها قابل اندازه گيري است.در اين روش جريان الكتريكي يكنواخت د رناحيه مورد نظر القاء مي شود،اختلاف ايجاد شده در ميدان مغناطيسي سطوح آسيب ديده ميزان آسيب و عمق آن را مشخص مي كند. از اين روش هم در روي آب و هم در زير آب مي توان استفاده نمود.

4) بازرسي آلتراسونيك:
اختلاف سرعت صوت و اكوهاي چند گانه مي تواند خوردگي آسيب پذيري و وضعيت شكل داخلي را مشخص كند.مهمترين هدف به كارگيري اين روش تعيين ميزان خوردگي و آشكار سازي ترك ها در در خطوط لوله و رايزرها مي باشد.
به سبب پوشش كامل مستند سازي واضح و عدم وابستگي به مهارت شخص آزمايش كننده روش بسيار مناسبي مي باشد.
4) بازرسي پرتو نگاري :
جهت تجهيزات و تاسيسات حساس با استفاده از پرتو گاما و مسير پرتاب و برگشت آسيب ديدگي احتمالي تعيين مي شود.
ساير روش هاي بازرسي:
بسته به شرايط و محل نقطه بازديد روش هاي ديگري نيز جهت كشف آسيب هاي احتمالي كاربرد پيدا مي كند.اين روش ها عبارتند از:
· روش هاي نوساني
· روش هاي لغزش سنجي
· روش هاي رديابي هسته اي

lmbr20
29-04-2009, 01:33
استفاده كرديم ممنون .

rasool.civil
04-05-2009, 22:37
خوشحالم كه مفيد بود.

بخش پنجم


تواتر دوره هاي بازرسي:
دوره هاي بازرسي و رفتارسنجي در هر پروژه اي به عوامل زير بستگي دارد:

محل سازه
نوع سازه و اجزاء تشكيل دهنده
ريسك طراحي
شرايط پي و تكيه گاه
شرايط بارگذاري

دوره هاي بازرسي و رفتارسنجي با افزايش زمان بهره برداري از سازه افزايش مي يابد و اين رفتارسنجي با رفتارسنجي در مرحله اول(مرحله آبگيري)تفاوت دارد.كنترل رفتار و اندازه گي ري ها در مرحله اول جهت كسب اطلاعات پايه و اطمينان از طرح سازه مي باشد.اين اطلاعات،ذخيره شده و در سال هاي بعدي به عنوان معيار مقايسه به كار مي رود.در مرحله دوم پروژه نسبتا به سمت پايداري پيش مي رود و بديهي است فاصله زمان هاي بازرسي و اندازه گيري افزايش پيدا مي كند.
همچنين در مرحله سوم(حالت پايدار)طرح پايدار شده و باز مي توان فواصل زماني اندازه گيري و بازرسي را افزايش داد البته پيشنهاد مي گردد با افزايش عمر سازه به علت رشد تخريب و فرسودگي فواصل زماني بازرسي كوتاهتر مي گردد.
در صورت رخداد پديده هاي بحراني مانند سيل و زلزله فواصل زماني اندازه گيري و بازرسي بسيار حساس است.زيرا احتمال وقوع شكست و يا تخريب زياد است.

دوره هاي مطلوب اندازه گيري در هر دوره بهره برداري سد به صورت زير مي باشد:
چون تراز سطح آب مي تواند بركليه تغييرات در سازه سد از قبيل دماي آب،تغيير شكل،فشار منفذي و نشت آب و....تاثير مي گذارد به همين دليل اين پارامترها به صورت روزانه اندازه گيري مي گردد و در مواقعي تغييرات پارامترهاي ديگر نسبت به تراز سطح آب مورد بررسي قرار مي گيرد.اين تغييرات نبايد از تغييرات دوره اول تجاوز نمايد.چون تغييرات دوره اول به عنوان مبنا بوده است.
اندازه گيري دما و تراز آب:
اندازه گير ي هاي دما شامل دماي هوا،دماي آب و دماي بتن و اندازه گيري تراز سطح آب مخزن از اندازه گيري هاي پايه در سدهاي بتني مي باشد.
كليه اندازه گيري ها و محاسبات و منحني هاي وابستگي بر حسب درجه حرارت و تراز آب رسم مي شوند.وقتي دماي هوا زياد مي شود اما لزجت آب(مايع)كم مي شود.
فشار :
تعداد ضرباتي كه مولكول ها به ديواره وارد مي كنند.

دماي هوا : تغييرات دماي هوا بر روي سراب و پاياب تاثير مي گذارد. همچنين تغييرات دماي دماي آب و بتن تابع تغيير دماي هوا مي باشند.
دماي هوا نه تنها در كل سازه و محيط اطراف تاثير مي گذارد بلكه بر روي كاركرد سيستم هاي مكانيكي و ايستگاههاي اندازه گيري نيز تاثير دارد.
تاثير دماي هوا در سدهاي بتني و خاكي وزني كمتر است ولي در سدهاي بتني دوقوسي يكي از بارگذاري هاي مهم اثر درجه حرارت مي باشد.جسم سد بتني دوقوسي در اثر گرم شدن هوا در تابستان به سمت سراب حركت مي كند و در زمستان حالت عكس يعني به سمت پاياب تغيير شكل مي دهد.
وسايل اندازه گيري دما:
در اكثر سدهاي كشور ايستگاههاي هواشناسي وجود دارد كه در ايستگاهها دماسنج هايي براي اندازه گيري دماي هوا كار گذاشته شده است.
دماسنج هاي اندازه گيري دنا از نوع معمولي و جيوه اي مي باشند.
دماي آب :
دماي آب متأثر از دماي محيط مي باشد.اين تأثير در اعماق سطحي آب زيادتر و در اعماق پائين كمتر است.دماي آب صرفاً روي سراب سدها تأثير مي گذارد.
در تابستان دماي آب با افزايش عمق كاهش و در زمستان با افزايش عمق افزايش مي يابد.چون هدايت حرارتي آب كم است و مانند عايق عمل مي كندو چگالي آب در 4 درجه سانتي گراد بيشتر است.
ثبت دماي آب در تراز هاي مختلف و در محل هاي مختلف مخصوصاً در سدهاي بتني لازم است.امروزه با اندازه گيري دماي آب در بالادست و پائين دست مي توان به ميزان نشت آب هم پي برد.
دماي آب در كليه سدهاي بتني بايستي مشخص گردد و لي در سدهاي خاكي الزامي نيست.
دماي بتن:
در ترازهاي مختلف و در فواصل متفاوت در يك مقطع افقي اندازه گيري مي شود.براي اندازه گيري دماي بتن بايستي دماي آن د روجه بالادست و در وجه پائين دست توده بتن ثبت گردد.آن گاه متوسط آن جهت بررسي هاي بعدي استفاده مي گردد.
تراز آب مخزن:
از مهممترين پارامترهاي اندازه گيري در سدها مي باشد.تراز آب بايد به طور روزانه و تحت هر شرايطي اندازه گيري شود.عواملي مانند بارندگي،رژيم بهره برداري،نشت آب و نفوذپذيري در تراز آب مخزن مؤثر است تمام پارامترهاي اندازه گيري بعدي تابع تراز آب مخزن هستند با افزايش تراز آب جابجايي ها،تغيير شكل ها،ترك ها و درزها،دبي نفوذ،نشت،فشارهاي منفذي و در تنش د رجسم سرد افزايش مي يابد.
در كشور ما با وضعيت آب و هوايي آن ماكزيمم تراز آب در سدها عموماً در ماههاي ارديبهشت و خرداد و كمترين آن در ماههاي آبان و آذر مي باشد.
وسايل اندازه گيري تراز آب مخزن عبارتند از:
1) خط كش مدرج نصب شده د روجه بالادست
2) تراز الكترونيكي(با اندازه گيري زمان رفت و برگشت موج فرستاده شده و داشتن سرعت موج با ضرب در هم فاصله به دست مي آيدو فاصله را از سطح كم مي كند و به دست مي آيد.

اشل هاي مدرج كه در وجه بالادست بلوك هاي سد و يا د رديواره هاي ورودي سريز نصب مي شوند و روزانه قرائت مي گردند.
دستگاههاي الكترونيكي كه بر اساس تعادل فشار آب كار مي كنند،به طور اتوماتيك تراز آب را ثبت مي نمايند.در سدهايي كه تراز آب در پاوين دست نيز قابل توجه باشد آن را نيز ثبت مي نمايند.
جهت بررسي داده ها و تحليل نتايج بايد منحني هاي زير رسم گردد:
1) منحني تغييرات سطح آب مخزن بر حسب زمان در طول 1 سال
2) منحني تغييرات دماي هوا بر حسب زمان در طول 1 سال
3) منحني تغييرات دماي آب بر حسب زمان در طول 1 سال

منحني هاي نامبرده د رزير هم رسم شده و با مقايسه آن ها مي توان نسبت به تحليل نتايج بحث نمود.در مناطق گرمسير max تراز آب و max درجه حرارت و همچنين min تراز آب و min درجه حرارت در يك محدوده زماني خاصي رخ مي دهد.در سدهاي بتني قوسي هنگامي كه تراز آب حراكثر باشد،حداكثر تغيير شكل به سمت پائين دست رخ مي دهدو همچنين حداكثر تغيير شكل به سمت پائين دست د ردرجه حرارت min اتفاق مي دهد به طوري كه اگر حداكثر تراز آب و حداقل درجه حرارت را داشته باشيم بزرگترين تغيير شكل به سمت پائين دست رخ خواهد داد كه اين يك حالت بحراني است و براي سدهاي ايران كمتر اتفاق مي افتد.تقريباً در سدهاي ايران كه در مناطق گرمسير وجود دارند اصلاً رخ نمي دهد.در سدهاي قوسي ضخيم و وزني تغييرات روزانه دماي هوا بسيار مهم نيست زيرا تأثير دما در بتن كند است و آن چه جهت تحويل دلده ها مهم است تغييرات ماهانه و فصلي آن مي باشد.
تغيير شكل و جابجايي ها:
هر نقطه در فضا در سه راستاي x,y,z امكان حركت دارد كه دو جهت آن در راستاي x به y و يك جهت آن در راستاي محور قائم يا z مي باشد.علاوه بر آن كه يك نقطه مي تواند بدون آنكه هيچ نوع جابجايي در جهت z,y,x داشته باشد چرخش نمايدو همچنين نسبت به نقطه ديگر تغيير مكان نسبي داشته باشد.
در نقاط مختلف سد در بلوك هاي بتني صخره ها و سنگ ها بايد جابجايي و چرخش ها اندازه گيري گرددو ميزان جابجايي بررسي شود.زماني كه جابجايي ها و تغيير شكل ها كوچك و در حد استاندارد تعريف شده باشندمشكلي نخواهد بود.
براي كليه جابجايي ها،جابجايي مبنايي در نظر گرفته مي شود كه آن را اندازه گيري اوليه يا اندازه گيري صفر مي نامند.اين اندازه گيري در اولين مرحله آبگيري صورت مي گيردو به عنوان اندازه گيري پايه تعريف مي گردد.

rasool.civil
19-05-2009, 01:02
بخش ششم:
البته با تاخیر

كليه تغيير شكل ها و جابجايي ها را مي توان به دسته هاي زير تقسيم نمود:
1) جابجايي افقي
سدهاي بتني تحت فشار آب و درجه حرارت انحرافي نسبت به خط قائم خواهند داشت.در هر تراز مقدار اين انحراف قابل اندازه گيري است اين جابجايي ها به 2 دسته تقسيم مي شوند:

جابجايي هايي كه در سمت بالادست به پائين دست(سراب به پاياب)رخ مي دهد كه به جابجايي شعاعي معروف مي باشد.
تغيير شكل ها و جابجايي هايي كه به سمت جپ و يا راست دره (در راستاي محور سد)رخ مي دهندو به جابجايي هاي مماسي معروف مي باشند.

علت تغيير شكل شعاعي ناشي از بارهاي زير مي باشد:
1) تغيير درجه حرارت
2) تراز آب
3) وزن سد
4) تفاوت مدول الاستيسيته بتن با صخره و يا خاك

تغيير شكل مماسي در اثر افزايش سطح آب د رسدهاي بتني 2 قوسي به وجود مي آيد و بلوك ها تحت فشار آب از طرفين به سمت دره حركت مي كنند.
تنها بلوكي كه تغيير شكل مماسي قابل توجهي نخواهد داشت بلوك مركزي مي باشد.ميزان تغيير شكل هايي مماسي تابع زاويه قرارگيري و فاصله افقي بلوك تا محور سد مي باشد.
كليه تغيير شكل هاي مماسي و شعاعي تناوب رفت و برگشتي در طول سال دارد و نشان دهنده محدوده تغيير شكل آن است.
جهت اندازه گيري تغيير مكان هاي شعاعي و مماسي از پاندول استفاده مي شود.
2) جابجايي در ارتفاع
كنترل حركات عمودي كه به صورت تغيير شكل به سمت پائين يا نشست و تغيير شكل به سمت بالا يا بالا آمدگي در ترازهاي متفاوت آب مخزن و در زمان هاي مختلف اندازه گيري مي گردد.
نشست هاي ناگهاني و يا نشست هاي تحكيمي بزرگ احتمال ناپايداري در توده هاي سنگي خاك،پي سد و جسم سد را دارد.
در سدهاي بتني اندازه گيري نشست در لايه هاي زمين و سنگ هاي زير سد انجام مي گيرد ولي در سدهاي خاكي كنترل نشست و تورم در اليه هاي خاكريزي انجام مي شود.
جهت اندازه گيري تغيير مكان قائم در اعماق مختلف و در لايه هاي مختلف از دستگاههاي نشست سنج استفاده مي گردد.اين نشست سنج ها شامل نشست سنج هاي مغناطيسي،هيدروليكي و يا مكانيكي هستند.
3) چرخش و انحراف
براي اندازه گيري چرخش از پاندول،كلاينومتر و اينكلاينومتر استفاده مي گردد.
4) درزها و ترك ها
وسيله اندازه گيري براي جابجايي درزها از درزسنج سه محوري و ترك ها از ديلاتومتر استفاده مي شود.

فشا ر منفذي و نشت آب:
فشار ناشي از ارتفاع آب در مخزن سبب ايجاد جريان آب زيرزميني در لايه هاي زيرين مي شودو همچنين باعث به وجود آمدن فشار منفذي و زير منفذي مي شود جهت نيروي up lift به سمت بالا مي باشد.
نيروي up lift ناشي از اختلاف ارتفاع و وجود آب زيرزميني (حركت آب زير پي سد)

نيروي up lift قادر به ناپايدار ساختن سد مي باشد.اندازه گيري اين فشار در زير پي سد در اامتدادهاي تماس بتن و سنگ و در توده هاي سنگي لازم است.
فشار آب مخزن سبب ايجاد يك جريان زيرزميني در زير پي و ديواره سد مي گردد كه حتي در لايه هاي خاك هاي با نفوذپذيري كم نيز اين جريان رخ مي دهد.
اين جريان سبب نشت آب در ترك ها،حفره هاي بتن و سنگ نيز مي شود.نشت آب به طور معمول در تمامي سطح ها رخ مي دهد و تا موقعي كه از مقدار نرمال خود خارج نشده باشد،اشكالي به وجود نمي آورد.
فشارهاي منفذي up lift :فشار منفذي در سمت سراب برابر ارتفاع آب در مخزن بوده و در سمت پاياب اين فشار برابر ارتفاع آب در پاياب مي باشد.علت اينكه اكثر مواقع ارتفاع آب در پاياب برابر با صفر است،فشار up lift در اين منطقه نيز صفر مي باشد.
فشار up lift در امتداد پي از يك تكيه گاه تا تكيه گاه ديگر نيز تغيير مي كند.
همچنيني فشار رد داخل سنگ در فواصل و عمق هاي مختلف نيز متفاوت است.تغيير بين دو مقدار فشار در سراب و پاياب بستگي به عوامل زير دارد:
1) جنس لايه هاي زمين ، پيوستگي و ناپيوستگي در سنگ پي و نفوذپذيري خاك هاي پي

2) كارايي و رفتار پرده آب بند
3) كاراريي پرده زهكش

جهت كسب اطلاع از شدت نيروي up lift نياز به داشتن يك سري گمانه هايي جهت اندازه گيري فشار مي باشد.اين گمانه ها در اعماق طول و عرض مختلف فشار را به ما نشان مي دهند.
بنابراين يك سيستم كامل اندازه گيري فشار در زير سد و اعماق مختلف لازم است.فشار در هرنقطه توسط هر يك از روش هاي زير قابل اندازه گيري است.بر حسب ارتفاع ستون آب ، درصد ارتفاع آب مخزن و برحسب نيرو بر واحد سطح ( ( pa
جهت اندازه گيري فشار آب در داخل خاك ، سنگ و بدنه سد از پيزومتر استفاده مي گردد.پيزومترها در انواع مختلف و بسته به نوع و محل مورد استفاده ساخته ساخته مي شوند.انواع پيزومترهاي مختلف عبارتند از :
1) پيزومتر قائم
2) پيزومتر هيدروليكي
3) پيزومتر گازي
4) پيزومتر تار مرتعش
5) پيزومتر الكتريكي
نشت آب:
تراز آب مخزن و فشار ناشي از آن نه تنها سبب نفوذ آب در داخل سنگ بتن و خاك مي شود و از راه گسستگي ها و درزها و ترك ها خارج شود بلكه باعث ايجاد درزها و ترك هاي جديد نيز مي شود.
از آنجا كه نمي توان تمام ترك ها و درزهاي كوچك را مسدود نمود،لذا تراوش و نشت آب اجتناب ناپذير است،چاه هاي زهكش جهت شكستن فشار منفذي و تخليه آب هاي نشتي ساخته مي شوند.
زهكش ها عمدتاً آبهاي نفوذي را از پرده تزريق جمع آوري مي كنند. چاه هاي زهكش از گالري پي به سمت پاياب بعد از پرده آب بند (تزريق) حفر مي شوند.
حتي در گالري هايي كه در سنگ حفر مي شوند،زهكش ها جهت تخليه آب هاي نفوذي تعبيه مي گردند.
نشت آب از محل هاي زير در ديواره و پي سد رخ مي دهد:
1) درزهاي اتصالي
2) درزهاي اجرايي بتن
3) ترك هاي مويين
4) در امتداد لوله هاي سرد كننده بتن
5) مرز بتن ، سنگ و خاك
حاصل جمع دبي كليه آب هاي نشتي و خروجي بايد د رهر سري تعيين گردد كه ميزان طبيعي و قابل قبول آن تعيين و در صورت افزايش غير معمول نقص و يا معايب شناسايي گردد.اين دبي شامل مقادير زير است:
1) دبي نشت آب
2) دبي زهكش ها

rasool.civil
21-06-2009, 23:10
چه گردو خاكي گرفته اينجا...

بخش هفتم: (بخش آخر)

تجهيزات هيدرومكانيكي:
تأسيسات هيدرومكانيكي در سدها جهت كنترل ارتفاع آب و دبي خروجي سد مورد استفاده قرار مي گيرد.عملكرد مطمئن اين تجهيزات از نظر بهره برداري و پايداري سد نقش بسزايي دارد.
اين تجهيزات از نظر محل استقرار به 2 دسته تقسيم مي شوند:
1) تأسيسات تاج سد و سريزها كه جهت كنترل ارتفاع آب در مخزن درياچه سد مورد استفاده قرار مي گيرد.
2) تأسيسات تخليه كننده تحتاني يا عمقي كه جهت تخليه و برداشت آب از سد مورد استفاده قرار مي گيرد.
تجهيزات هيدرومكانيكي در سدها شامل موارد زير مي باشد:
1) شيرها يا valve : وسيله قطع و وصلي كه در آن عضو عمل كننده در مسير جريان آب قرار مي گيرد.
2) دريچه ها يا gait : وسيله قطع و وصلي كه در آن عضو عمل كننده از يك محل خارج از مسير جريان آب آن را كنترل مي كند.
3) سيستم هاي محرك : سيستم هاي مكانيكي يا هيدروليكي كه جهت باز يا بسته نمودن شير يا دريچه به كار مي رود.

شيرها و انواع آن:
از شيرها به منظور تنظيم يا كنترل جريان استفاده مي شود كا با گردش يا حركت در امتداد محوري ثابت جريان آب را كنترل مي كند.
شيرها معمولاً در شرايط عدم تعادل هيدروليكي باز و بسته مي شوند.
شيرها از نظر عملكرد به به 2 دسته تقسيم مي شوند:
1) شيرها جهت تنظيم جريان شامل : شيرهاي سوزني ، شيرهاي جت
2) شيرها جهت قطع و وصل جريان شامل : شيرهاي پروانه اي ، شيرخاي كروي
انواع شيرها در پروژه هاي سدسازي عبارتند از :
1) شير سوزني
2) شير لوله اي
3) شير جت
4) شير هاول وانكر
5) شير پروانه اي
6) شير كروي
به جز شيرهاي پروانه اي و كروي كه جهت قطع و وصل جريان به كار مي روند و نقش حفاظتي دارند،بقيه شيرها جهت تنظيم دبي آب به كار برده مي شود.
شير سوزني
اين شير براي كنترل دبي تحت فشار زياد به كار مي رود.ساختمان شير به شكل خطوط جريان ساخته شده و از يك بدنه و سوزن داخلي كا با مكانيسم تلسكوپي حركت پيستوني دارد و با حركت سوزن به جلو و عقب شير باز و بسته مي شود.
شير لوله اي
داراي سوزني در داخل يك محفظه است كه حركت سوزن به صورت مكانيكي با مكانيسم پيچ و حلزون حركت مي كند.
شير جت
به منظور تنظيم جريان تحت فشارهاي زياد به كار مي رود.عملكرد آن به صورت مكانيكي و هيدروليكي صورت مي گيرد.اين شيرها فقط به منظور رها كردن آب به اتمسفر به كار مي روند و بايد به صورت غرق آب استفاده گردند.
شير هاول وانكر
جهت رها كردن آب تحت فشار زياد اتمسفر به كار مي رود.جريان خروجي آب به صورت واگرا مي باشد و جهت هئادهي وسيله مناسبي است.
شير پروانه اي
براي لوله هاي با قطر زياد كاربرد دارد.اين شير از يك بدنه استوانه اي شكل كه داخل آن دريچه گردي حول قطر بدنه آن لولا شده و با حركت دوراني حول محور باز و بسته مي شوند،تشكيل شده است.اين شيرها صرفاً جهت قطع و وصل آب به كار مي روند.باز و بسته شدن اين شيرها تحت فشار متعادل انجام مي گيرد و به يك لوله باي پس by pas مجهز است.
باز و بسته نمودن اين شيرها به كمك جك هيدروليكي يا موتور الكتريكي مي باشد.
شير كروي
اين شير از يك بدنه كروي تشكيل شده كه در داخل آن استوانه اي حول محور عمود بر جريان آب مي چرخد.
اين شير نيز صرفاً جهت باز و بسته كردن جريان استفاده مي شود و عملكرد آن در فشار متعادل مي باشد و به يك شير by pas مجهز است.
دريچه ها:
دريچه ها به منظور قطع و وصل و يا كنترل جريان د رمجاري عبور آب به كار مي روند و از لحاظ ساختمان به گونه اي مي باشند كه در حالت بازشدگي كامل عضو مسدود كننده كاملاً از مسير جريان خارج مي گردد.دريچه ها از لحاظ ساختماني و عملكرد به 3 دسته تقسيم مي شوند:
1) عضو محرك بر روي سطوح لغزش مي كند.
2) عضو محرك توسط چرخ يا غلتك حركت مي كند.
3) عضو محرك حول يك نقطه ثابت دوران مي كند.
انواع دريچه ها:
1) دريچه لغزنده:اين دريچه جهت تنظيم جريان به كار مي رود و حداكثر تا فشار 12 atm يا 12m ارتفاع آب را تحمل مي كند.اين دريچه ها عموماً يكپارچه است و در جهت عمود بر جريان سيال حركت كرده و باعث قطع جريان مي گردد.حركت آن توسط بالابر انجام شده،دريچه به صورت لغزشي در شيارهاي طرفين حركت مي كند و در هنگامي كه دريچه در تاج قرار گيرد مسير باز است.
2) دريچه قطاعي:اين دريچه جهت قطع و وصل و نيز كنترل جريان به كار مي رود و شكل آن قطاعي از دايره مي باشد كه حول محور ثابتي دوران مي كند.حركت دريچه توسط سيستم هاي هيدروليكي يا مكانيكي انجام مي شود.
از ساده ترين و مطمئن ترين دريچه ها مي باشد و از آب بندي مناسبي برخوردار است و به علت سهولت كار با آن مورد استفاده زيادي دارد.
از اين دريچه ها هم به عنوان دريچه سريز و هم به عنوان دريچه هاي تخليه كننده عمقي استفاده مي شود.

3)دريچه قطاعي:اين دريچه جهت قطع و وصل و نيز كنترل جريان به كار مي رود و شكل آن قطاعي از دايره مي باشد كه حول محور ثابتي دوران مي كند.حركت دريچه توسط سيستم هاي هيدروليكي يا مكانيكي انجام مي شود.
از ساده ترين و مطمئن ترين دريچه ها مي باشد و از آب بندي مناسبي برخوردار است و به علت سهولت كار با آن مورد استفاده زيادي دارد.
از اين دريچه ها هم به عنوان دريچه سريز و هم به عنوان دريچه هاي تخليه كننده عمقي استفاده مي شود.

4)دريچه چرخ دار:جهت حفاظت به كار مي روند و در ابتداي آبگير نصب مي شوند.شكل بدنه اين دريچه ها 4 گوش بوده و حركت آن در شيارهاي مربوطه به كمك چرخ هاي متعدد كه در 2 طرف دريچه نصب شده انجام مي گيرد. بالا بردن دريچه ها توسط يك بالابر هيدروليكي يا مكانيكي و پائين آمدن آن تحت وزن خود دريچه صورت مي گيرد و اين دريچه در فشارهاي كم كاربرد دارد.
5)دريچه سيلندري:اين دريچه ها براي هر دو منظور تنظيم و قطع و وصل جريان به كار مي روند و و در آبگيرهاي عمومي و برج هاي آبگير استفاده مي شود.شكل آن يك پوسته استوانه اي است كه با بالا و پائين رفتن سبب مي شود.جريان از سوراخ هاي ورودي در جدار آبگير به درون آن راه پيدا كند،اين دريچه ها در جدار داخلي و يا خارجي آبگير نصب مي شوند.
از نقطه نظر تعميرات و بازديد بهتر است در درون آبگير نصب گردد.حركت دريچه ها توسط سيستم هاي مكانيكي انجام مي شود و هنگامي كه از دريچه به عنوان تنظيم جريان استفاده مي گردد در آن ارتعاش رخ مي دهد كه با نصب بالشتك لاستيكي از ضربه يا لغزش آن مي كاهند.
5)دريچه حلقه اي:اين دريچه ها از يك بدنه و يك دريچه كشويي كه در داخل آن به طور عمود بر جريان سيال حركت لغزشي دارد ساخته شده است.دريچه كشويي خود داراي 2 قسمت بوده كه قسمت پائين آن يك سوراخ دايره اي به اندازه قطر لوله اصلي و قسمت بالايي آن يك دايره صلب است.
با لغزش دريچه كشويي در داخل بدنه قسمت سوراخ دار يا صلب آن د رمقابل جريان آب قرار گرفته و آب را باز يا بسته مي نمايد.سيستم بالابر آن هيدروليكي است و صرفاً به منظور دريچه حفاظتي كاربرد دارد.دريچه مي تواند تحت فشار نامتعادل بسته شود ولي جهت باز نمودن بايد فشار متعادل را برقرار نمود.لذا دريچه به يك لوله و شير باي پس by pas مجهز است.
6)دريچه رأسي:اين دريچه روي دهانه آبگير قرار مي گيردو كاربرد آن وقتي است كه بخواهيم تمام مسير آب را خالي كرده و در پائين دست شيرآلات و دريچه هاي حفاظتي را بازديد و يا تعمير نماييم.
اين دريچه ها در يك يا چند قطعه قطور و محكم تشكيل شده كه در شيار مخصوص خود در دهانه آبگير قرار مي گيردو جريان قطع مي گردد.باز و بسته كردن آن توسط جرثقيل و تحت فشار متعادل شده و عدم وجود جريان صورت مي گيرد.
7)بلوك هاي مسدود كننده:اين دريچه ها مانند دريچه هاي رأس مي باشندكه از تعدادي قطعه تشكيل شده كه به كمك جرثقيل درون شيار مخصوص و در دهانه آبگير قرار مي گيرد با اين تفاوت كه جهت حمل و نقل و بالا و پائين بردن دريچه از تعداد قطعات بيشتر و سبكتر استفاده شده است.
سيستم هاي محرك:
جهت باز و بسته كردن شيرها و دريچه ها از سيستم هاي مكانيكي و يا هيدروليكي استفاده مي شود.انتخاب نوع سيستم به نوع طرح بستگي دارد.يكي از پارامترهاي د رانتخاب نسبت ظرفيت سيستم به وزن يا ابعاد آن مي باشد.
سيستم هاي مكانيكي از قدمت بيشتري نسبت به سيستم هاي هيدروليكي برخوردار هستند.سيستم هاي هيدروليكي داراي ابعاد كوچكتر و ظرفيت بالا مي باشند.

سيستم هاي مكانيكي:
محرك اوليه در سيستم هاي مكانيكي به صورت دستي يا موتور الكتريكي مي باشد.اتصال قسمت هاي متحرك شير يا دريچه توسط اهرم بندي هاي مختلف و يا كابل انجام مي شود.سرعت و جهت حركت توسط چرخ دنده ها صورت مي گيرد.
دريچه هاي كشويي و قطاعي عموماً به سيستم هاي مكانيكي مجهز هستند.
سيستم هاي هيدروليكي:
بر اثر اعمال فشار به روغن در يك پيستون و در نتيجه انتقال نيرو به قسمت هاي متحرك دريچه و با شير صورت مي گيرد.سيستم هاي هيدروليكي داراي ابعاد كوچك و ظرفيت بالا هستند و عموماً اتوماتيك و مجهز به سنسور مي باشند و دبي را تنظيم و و يا جريان را قطع و وصل مي كنند.
بهره برداري و نگهداري از تأسيسات هيدرومكانيكي:
پس از نصب تجهيزات هيدرومكانيكي (دريچه،سيستم هاي محرك) و آبگيري سد بهره برداري از تأسيسات شروع مي شودوتمام تجهيزات نياز به نگهداري سرويس مداوم و تعميرات خاص خود را دارند كه عموماً توسط كارخانه سازنده به صورت دستورالعمل تنظيم و ارائه مي گردد.

بهره برداري:
اكثر تجهيزات هيدرومكانيكي در سدها داراي دستورالعمل بهره برداري هستند كه شامل معرفي و نقشه كامل وسيله و شرح كليدهاي آن مي باشد.اين دستورالعمل بايد در محل كار نگهداري و دسترسي به آن آسان باشد.
نگهداري:
دستورالعمل ههاي نگهداري شامل موارد زير است:
1) وضعيت پوشش هاي حفاظتي در سطوح داخلي،خارجي و مجاري ورودي آب
2) برنامه زماني بازرسي
3) برنامه كامل مانور و حركات منظم تجهيزات
4) سطوح فلزي تجهيزات هيدرومكانيكي در سدها و لوله هاي آبگذر آن تحت خوردگب مداوم قرار دارند.به منظور حفاظت سطوح از پوشش ها و رنگ هاي مختلف استفاده مي شود.
مؤثر بودن پوشش حفاظتي به جنس پوشش و كيفيت آن روي سطح بستگي دارد.كليه پوشش ها بايد در مقابل درجه حرارت مقاوم بوده و از شكل پذيري مناسب برخوردار باشند.
در مقابل آب ، مواد نفتي ، روغن حلاليت كمي داشته باشند.مهمترين نكته در نگهداري استفاده از پوشش هاي حفاظتي و رنگ آميزي است كه در عين سادگي نقش بسيار مؤثري در طول عمر تجهيزات دارند.
تعميرات:
تعميرات در تمام تجهيزات مكانيكي سدها لازم است.عوامل اصلي تعميرات عبارتند از :
1) تفاوت عمر مفيد قطعات و قسمت ها
2) فرسايش و خوردگي فيزيكي
3) كاويتاسيون:تمام قسمت هاي يك وسيله مكانيكي به طور يكنواخت تحت بار قرار نمي گيرند.قسمت هاي متحرك بيشتر تحت آسيب هستند و نيز تمام قطعات از يك نوع آلياژ ساخته نمي شوند.لذا قسمت هاي باربر و متحرك تأسيسات تحت آسيب بيشتري مي باشند كه بايستي مرتب بازديد و نسبت به تعويض و يا تعمير آن اقدام شود.
فرسايش و خوردگي مخصوصاً در محيط هاي مرطوب و نيز محيط هاي |آب و خشك سبب خرابي و كوتاهي عمر و از كار افتادگي تأسيسات مي شود.كاويتاسيون نيز يكي از آسيب ديدگي هاي متداول و مهم مجاري آب و تجهيزات هيدرومكانيكي است.كاويتاسيون عبارت است از ايجاد يك فضاي خالي در داخل يك سيال در حال حركت ،وقتي كه فشار در محل كمتر از فشار بخار آب باشد ئ لذا ذرات سيال از بدنه جدا مي شوند.
فضاي خالي كه بين ترتيب به وجود مي آيد توسط بخار آب پر مي شود.اكنون حباب ايجاد شده از محل خود شروع به دور شدن مي كند و در شرايطي كه محل براي تشكيل حباب نيست حباب به وجود آمده سريعاض فرو مي ريزد و سيال به سرعت به طرف فضاي داخلي كشيده مي شود و نيرويي به سطح بسيار كوچك اعمال مي شود و در اثر تكرار اين فرايند سطح مجرا كنده شده و با جريان آب حمل مي گردد.سرعت جريان و تغيير مسير جريان از عوامل مهم گسترش كاويتاسيون مي باشند.
كنترل و بازرسي:
بازرسي فني در سدها توسط كارشناسان با سابقه و از راه مشاهده عيني و چشمي صورت مي گيرد كه تقريباً به اظهار نظرات شخصي بستگي دارد.
بر اساس آمار بيشترين مشكلات و معايبي كه در سدها رخ داده است به ترتيب عبارتند از :
1) پي يا فنداسيون
2) مشكلات نشت آب
3) مشكلات مصالح بتني
4) زلزله
5) فرسايش
6) جابجايي
7) لغزش
8) سريزها
9) مشكلات زيست محيطي
اكنون به بررسي موارد و معايبي كه احتمال دارد در يك سد رخ دهد مي پردازيم:
1) پي سد:گسل،نفوذ آب،نشست،تورم،فرسايش پذيري،حمل مواد (مشكلات)
پارامترهاي مشاهده اي : جابجايي ها،تغيير شكل ها،تغيير زاويه،حركات نسبي،فشار منفذي
2) نشت آب : تراوش و نفوذ آب در زير پي باعث افزايش فشار up lift ،كندن مصالح و انحلال آن ها ، افزايش جريان زهكش ها‌، گسترش درز و ترك ها را باعث مي شود. پ.م:نشت اضافي آب ،نوع آب نشتي(گل آلود يا داراي رسوبات آهكي)،افزايش فشار منفذي،مرطوب شدن درزها و ترك ها و ظهور چشمه ها در پائين دست سد.
3) خرابي مصالح:آثار خرابي مصالح عبارتند از درز و ترك ها،خوردگي بتن،افزايش دبي زهكش ها و شستشوي مصالح سنگي،حمل رسوبات در محل درزها و ترك ها،مسدود شدن بعضي از زهكش ها. پ.م:مشاهده مستقيم ترك و خوردگي لايه رويي بتني،تغييرات دبي نشت آب،ظهور سفيدك ها ،افزايش رسوبات ناشي از مصالح.
4) زلزله : اثرات ناشي از زلزله:زلزله در قسمت هاي مختلف سازه،پي و تكيه گاه و تجهيزات مكانيكي و برقي تأثير مي گذارد و بسته به بزرگي آن مقدار اين خرابي ها متفاوت مي باشد. مهمترين اين خرابي ها عبارتند از : ترك،افزايش تراوش و نشت آب،از كار افتادن تجهيزات هيدرومكانيكي،تغيير شكل،جابجايي،خرد شدن بتن،ناپايداري شيب ها،افزايش فشار up lift پ.م:ترك،شكاف،خوردگي سطح بتن،جابجايي،لغزش،آسيب ديدگي دريچه هاي بالابر،ريزش مصالح.
5) فرسايش:فرسايش ناشي از عوامل اقليمي(باران،برف،يخبندان)ي ا ناشي از آب فرسايش آبي رخ بدهد. پ.م:بررسي وضعيت بدنه و كناره ها،نوع رسوبات و نوع جريان نشتي.
6) جابجايي ها:مهمترين جابجايي هايي كه مي توانند رخ بدهند عبارتند از جابجايي صخره ها، جابجايي تكيه گاه ها،شكست ديواره هاي بتني،حركت توده هاي مصالح و خاك. پ.م:ترك ها،درزها،حركات عمودي و افقي ديواره،حركات تاج، تغييرات تنش در بدنه و ديواره،تغييرات دبي زهكش ها.
7) سريز شدن:باعث فرسايش سطوح،جابجايي

rasool.civil
21-06-2009, 23:57
ديگه تموم شد
موفق باشيد

قدرت اله باقری
17-12-2013, 00:13
خیلی خوب بود واقعا استفاده کردیم مطالب به صورت خلاصه و مفید در این مقاله شرح داده شدند