PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سپندارمذگان روز عشق ایرانیان



green house
17-02-2009, 16:14
اینک زمین را می‌ستاییم؛

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره‌مَزدا !

زنان را می ستاییم.

زنانی را که از آن تو به شمار آیند.

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.

روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال" اسفند "یا" سپندارمذ "نام دارد. این واژه که در اوستایی سْپِنْتَه‌آرمَئیتی (Spenta-Ârmaiti) می باشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش سپنته (Spenta) یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و آرمئیتی (Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنى پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی سپندارمت (SpandÂrmat) و در فارسی سپندارمذ و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.

امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد‌گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی بکار رفته است.

یکی دیگر از نام های این جشن نیز، جشن برزگران یا برزیگران است که به مناسبت نقش مهم برزگران و کشاورزان در سبز کردن زمین و باروری زمین بوده است.

به بیان ابوریحان بیرونی،اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به شمار می رفت. مردم به جهت گرامیداشت، به آنان هدیه داده و بخشش می کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش هایی برخوردار می شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می کردند و مردان باید که از آنان فرمان می بردند.

گردیزی در کتاب زین الاخبار نیز درباره ی واژه ی «مردگیران» اشاره کرده است که از این جهت این جشن را مردگیران می گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی گزیدند.

سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامی داشت زنان نیکوکار برگزار می گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی این روز را روز عشاق می نامیدند که امروزه متاسفانه بجز زرتشتیان، دیگر هم میهنان روز مادر را برابر با تقویم تازی عربی و روز عشاق را برابر با تقویم میلادی ولنتاین جشن می گیرند.

واژه سپندارمزد در اوستا سپنته آرمئیتی آمده است و به چم (معنی) فروتنی و بردباری که خاص مادران است به کار آمده از این رو ماه اسفند و به خصوص این روز سپندارمذ جشن زنان بوده و در این روز مردان به زنان هدیه مى دادند. این روز متعلق به سپندارمذ یا سپنته آرمئیتى است و چون نام روز و نام ماه با هم موافق مى شوند، جشن مى گیرند. این فرشته در عالم مینوى نماد عشق، محبت، تواضع، بردبارى، جانبازى و فداکارى است و در جهان مادى پاسبان و حامى زنان نیک و پارسا است و تمام خوشى هاى روى زمین در دست اوست. در آیین زرتشت، به دلیل برخى ویژگى هاى مشترک زمین با زن همچون آفرینندگى و زایندگى، این روز به نام «زن و زمین» نام گرفته است.
در سفره این جشن جامى از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آن ها میوه هاى فصل به ویژه انار و سیب، شاخه هاى گل، شربت و شیرینى، برگ هاى خشک آویشن با دانه هایى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و کندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار کمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها که در جشن مهرگان براى سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند.
از ویژگى هاى این جشن، استراحت کامل زنان از کار و تلاش و کوشش و فرمانبردارى کامل مردان از زنان بوده است. در این روز به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت هاى یک زن را تجربه مى کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى این جشن به شمار رفته است. به این ترتیب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود. در این روز خاص همچنین انجام کارهاى خانه بر عهده مردان است و زنان با پوشیدن لباس هاى نو، مورد تکریم قرار مى گیرند. در مراسم جشن اسفندگان در آیین زرتشت همچنین زنان پاکدامن و پرهیزگار که به تربیت فرزندان نیک پرداخته اند و این فرزندان به عنوان شخصى نیک شناخته شده اند، تشویق مى شوند.

مسأله آدم و حوا در دین زرتشتی نیست. بنابراین، جنگی بین طرفداران نظریه تکامل و طرفداران نظریه خلقت پیش نمی آید. تساوی حقوق زن و مرد برای زرتشتیان ممکن است. در کتاب مقدس زرتشتیان راجع به حقوق زن و یا سهم الارث او و فرزندان و مانند این ها، احکامی وجود ندارد که عمل بر خلاف آن ها، مغایر دین باشد. در باور ایرانى، مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیش ترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها همه زنان و مردان داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.

کم تر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است .جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی است! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندارمذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس، فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. آیا زمان آن نرسیده است که همچون سال های اخیر و گسترش جشن های سده و مهرگان در ایران نسبت به پیش تر، سپندارمذگان را هم گرامی بداریم؟
روز سپندارمذگان از دیر باز در تاریخ کهن سرزمین مادری، با نام روز زن و زمین و عشاق شناخته شده است و دیر پایی آن بسیار فراتر از ولنتاین غربی است. شایسته است بانوی ایرانی را در این روز ارج نهیم و دختران و پسران سرزمین کهن تنها با چهار روز شکیبایی روز عشاق را در ۲۹ بهمن ماه خورشیدی با معشوق خود جشن بگیرند .
گام هایی این چنین، ما را در پاسداشت هویت ایران ۸۰۰۰ هزار ساله استوار تر خواهد نمود.

:40::11::40:

mohammad.y1993
17-02-2009, 18:49
سلام...
ممنون از اين اطلاع رساني خوبتون... ما ايراني ها واقعا فرهنگ غني اي داريم ولي حيف كه خودمون با بي فرهنگي داريم خرابش مي كنيم و شديم مثل ميمون هايي كه بايد از بقيه تقليد كنن....

به اميد روزي كه ما با اين فرهنگ و تمدنومون ( دارم تمدني رو ميگم كه ما در اوج فرهنگ و علم بوديم و اونورآبي ها كه امروز شدن ابر قدرت جهان تو غار زندگي ميكردن زماني كه اعراب دخترهاشون رو زنده به گور ميكردن ولي ما كوروش كبير رو داشتيم....) ديگه از كسي تقليد نكنيم...

سپندارمذگان بر همه شما دوستان عزيز مبارك :11::11::11::11::11:

Farnaz_naz
19-02-2009, 09:30
مطلبت خیلی قشنگ بود ! آخه می دونی چیه بدی ما اینه که الان می گم امروز روز عشقه ولی وقتی سال دیگه بشه همه ولنتاین بهم کادو می دن و دوباره یادشون می ره بهتره تبلیغاتی بیشتری در این زمینه انجام بشه چون خیلی ها هنوز هم از این روز خبر ندارن !

Leyth
24-02-2009, 19:57
اما به نظر من همون ولنتاین بهتره و جهانی تره.
ما نباید خودمون رو از جهان جدا کنیم.

ugly_girl_a
24-02-2009, 21:27
اما به نظر من همون ولنتاین بهتره و جهانی تره.
ما نباید خودمون رو از جهان جدا کنیم.

به نظر شما وقتی ما خودمون یه روز عشق داریم چه دلیلی داره که به رسم و رسوم های غربی پایبند باشیم در صورتی که خودمون یه روز واسه این کار داریم که ریشه اش تو فرهنگ خودمونه

Leyth
25-02-2009, 08:37
خوب همه ی مردم جهان خیلی هم چیز ها دارند!

اصلا نمیدونم شما چرا گیر دادید به ایران باستان ِ مرحوم!
هر چیزی هم از ایران باستان باشه به سرعت هرچه تمام تر قبول می کنید!
اصلا یه خورده به صحت این جمله ی امضاتون فکر کردید؟ توی چه کتابی نوشته؟ تو چه کتیبه ای اومده؟ البته نمی گم دروغه اما منبعش رو میدونید؟

حالا اینها به کنار.

شاید شما می خواهید هر کسی برای خودش یک روز رو روز عشق بنامه؟ بحث سر این نیست که همه ی روزها روز خداست و عشق و اینا... می خوام بگم اگه قرار باشه هرکی توی کشور و دین و ملیت خودش یه روز مجزا داشته باشه که نمیشه روز جهانی!
مثلا همین دولت ما رو نگاه کنید. چه طوری می خواد ازدواج حضرات علی ع و فاطمه ص رو به جای ولنتاین بگذاره. یعنی قضیه ای رو که مال 1400 پیشه رو میخواد احیا کنه. و شما دوستان و هم عقیده های شما هم می خوهید از این هم عقب تر برید؟ چرا؟ چون ایرانی هستیم و باید ایرانی باشیم؟

چرا جهانی نباشیم؟
خوب درست هم هست. هیچ قومی نمی خواد نظرات قوم دیگه بهش تحمیل بشه. اما حالا که شده! شاید به خاطر زور و ...

با تشکر.
اگر ناراحت شدید عذرخواهی می کنم.
بای

گذشته رو ول کنید تا بتونید آزادی رو به دست بیارید.

mohammad.y1993
25-02-2009, 11:08
خوب همه ی مردم جهان خیلی هم چیز ها دارند!

اصلا نمیدونم شما چرا گیر دادید به ایران باستان ِ مرحوم!
هر چیزی هم از ایران باستان باشه به سرعت هرچه تمام تر قبول می کنید!
اصلا یه خورده به صحت این جمله ی امضاتون فکر کردید؟ توی چه کتابی نوشته؟ تو چه کتیبه ای اومده؟ البته نمی گم دروغه اما منبعش رو میدونید؟

حالا اینها به کنار.

شاید شما می خواهید هر کسی برای خودش یک روز رو روز عشق بنامه؟ بحث سر این نیست که همه ی روزها روز خداست و عشق و اینا... می خوام بگم اگه قرار باشه هرکی توی کشور و دین و ملیت خودش یه روز مجزا داشته باشه که نمیشه روز جهانی!
مثلا همین دولت ما رو نگاه کنید. چه طوری می خواد ازدواج حضرات علی ع و فاطمه ص رو به جای ولنتاین بگذاره. یعنی قضیه ای رو که مال 1400 پیشه رو میخواد احیا کنه. و شما دوستان و هم عقیده های شما هم می خوهید از این هم عقب تر برید؟ چرا؟ چون ایرانی هستیم و باید ایرانی باشیم؟

چرا جهانی نباشیم؟
خوب درست هم هست. هیچ قومی نمی خواد نظرات قوم دیگه بهش تحمیل بشه. اما حالا که شده! شاید به خاطر زور و ...

با تشکر.
اگر ناراحت شدید عذرخواهی می کنم.
بای

گذشته رو ول کنید تا بتونید آزادی رو به دست بیارید.

سلام...
دوست عزيز چرا ما نبايد فرهنگ خودمون رو جهاني كنيم...چرا ما با تمدنومون كه بسيار قديمي تر از تمدن اينهاست بايد با افكار اينها زندگي كنيم...وقتي كه ما كتابخانه هاي 4 ميليون جلد كتابي داشتم ( لعنت به چنگيز كه همشو نابود كرد...)و در اوج فرهنگ و مهد تمدن دنيا بوديم و اونها داشتند با غار نشيني و خرافات زندگي ميكردند...

من نمي گم جهاني نباشيم ولي چرا وقتي خودمون فرهنگ به اين پر باري داريم ....نيايم فرهنگ خودمون رو به جهانيان نشون بديم...يه ذره به ايراني بودنت فكر كن...

آزادي...بدون كه ما 2500 سال پيش دموكراسي رو كه اينها فقط ادعا ميكنن داشتيم...ما كوروش و داريوش رو داشتيم...كمي فكر كنيد و از روي تعصب نگيد...

موفق باشيد دوستان :11::11::11:

Leyth
25-02-2009, 21:43
سلام...
دوست عزيز چرا ما نبايد فرهنگ خودمون رو جهاني كنيم...چرا ما با تمدنومون كه بسيار قديمي تر از تمدن اينهاست بايد با افكار اينها زندگي كنيم...وقتي كه ما كتابخانه هاي 4 ميليون جلد كتابي داشتم ( لعنت به چنگيز كه همشو نابود كرد...)و در اوج فرهنگ و مهد تمدن دنيا بوديم و اونها داشتند با غار نشيني و خرافات زندگي ميكردند...

من نمي گم جهاني نباشيم ولي چرا وقتي خودمون فرهنگ به اين پر باري داريم ....نيايم فرهنگ خودمون رو به جهانيان نشون بديم...يه ذره به ايراني بودنت فكر كن...

آزادي...بدون كه ما 2500 سال پيش دموكراسي رو كه اينها فقط ادعا ميكنن داشتيم...ما كوروش و داريوش رو داشتيم...كمي فكر كنيد و از روي تعصب نگيد...

موفق باشيد دوستان :11::11::11:

با سلامی دوباره.

سخن اول:


من نمي گم جهاني نباشيم ولي چرا وقتي خودمون فرهنگ به اين پر باري داريم ....نيايم فرهنگ خودمون رو به جهانيان نشون بديم...يه ذره به ايراني بودنت فكر كن...

آزادي...بدون كه ما 2500 سال پيش دموكراسي رو كه اينها فقط ادعا ميكنن داشتيم...ما كوروش و داريوش رو داشتيم...
كمي فكر كنيد و از روي تعصب نگيد...


1. من تمام این جملاتی رو که نقل قول کردم تعریف این مکتب می دونم: ناسیونالیسم.
2. در مورد جمله ی قرمز شده: من در اول خودم رو یک انسان میدونم. و در دوم یک استثمار شده به وسیله ی ناسیونالیسم و لیبرالیسم و فاشیسم و امپریالیسم و دموکراسی ِ اسمی ِ تمام این حکام، چه امپریال کوروش و چه جمهوری پارلمانی آمریکا... و بعد یک فارسی زبان ِ دورگه و بعد از اون ایرانی. و به جز بند دورگه، شما هم می تونید همین باشید.
و من قطعا بیشتر از یک ذره خودم رو یک ایرانی می دونم. و نه به خاطر کوروش بزرگ و داریوش سِتُرگ بلکه فقط به خاطر اینکه اینجا زادگاه منه!

3. جواب جمله ی بولد شده ی دوم: داشتیم.

4. پاسخ جمله ی بولد شده ی سوم: :18::18:

تعصب یعنی باز گشت به عقب، و در گل و لای سنت و مذهب و قدمت و شوکت ِ گذشته و داشتیم و بودیم، گیر کردن. و اگر شما دوست بسیار گرامی از پست من برداشت تعصب گرایانه کردید، من عذر می خواهم. :11:

و من هم با اجازتون کمی فکر نمودم و اون جمله ها از مغز حقیر طراوید. ت

5. چهار میلیون جلد! :18: ... من در این مورد، متاسفانه به خاطر بی سوادی و بی خبری، هیچ اطلاعی ندارم.
اما اگر از اول اختراع خط (البته بعد از اختراع کاغذ)، انسانها کتاب می نوشتند، تا اون موقع 4 میلیون نمی شد. حالا نمی دونم چه طور شده که یک بار اسکندر آتش زده و یک بار اعراب مسلمان... و یک بار هم چنگیز 4 میلیونی که از اونا مونده رو آتش زده!.
حالا چه کسی باید این رو گوشزد کنه:

كمي فكر كنيد و از روي تعصب نگيد...
_____

و در آخر:

1.1 راه جهانی کردن فرهنگ این طوری نیست! تحمیل یک فرهنگ فقط با زور امکان پذیره. چون عقاید ملی گرایی در هر قوم و ملیتی هست، و مثلا یک بورکینافاسوئی هیچ وقت دلش نمی خواد روزی رو که ما ایرانی ها به عنوان روز زن در نظر گرفتیم رو گرامی بداره. و باید به زور و استعمار و شاید پروپاگاندی متوسل شد.
بنابر این نمیشه چیزی رو تحمیل کرد. مخصوصا چنین چیزی رو که جا افتاده است. (مثل ولنتاین)

و ایرانی ها هم طبیعتا احساسات ناسیونالیستی دارند و اصلا نمی خواهند روزی رو که یک کشیش مرده، به عنوان روز زن گرامی بدارند. و این باعث جدا شدن از تمام جهان میشه.
و باز هم ناسیونالیسم تعصبی می خواد جلوی انترناسیونال انقلابی رو بگیره. وا مصیبتا!

خلاصه اینکه ما می خواهیم اولا این مساله رو ایرانی کنیم، یعنی از جهان جدا بشیم و در مرحله ی بعد، اون رو جهانی کنیم... راه درازیه! و صد البته بی فایده. مگر اینکه مردم جهان این رو بخواهند. و گرنه هیچ کاری پیش نخواهیم برد.

___

مثال دیگری رو در پست قبلی آورده بودم که حالا به کمک بند 1.1 اون رو گسترش میدم :

تحمیل را هیچ قومی قبول نداره. همه در مقابل تحمیل ایستادگی می کنن. مثل ما که در مقابل روز زن عربی و روز خانواده ی عربی و روز ...عربی ایستادگی می کنیم. (این حرف من رو قوم ستیزانه تلقی نکنید). این تحمیله و طبیعتا ما اون رو قبول نمی کنیم. پس به هیچ وجه هم عربها قبول نمی کنند که روز زن رو در وهله ی اول گرامی بدارند، (حتما می دونید که در بیشتر کشورهای عربی گرامی داشتن روز ولنتاین و فروختن وسایل مربوط به اون روز جرم هست) ... و در وهله بعدی هم باید کاری کنیم که بیان روز ما رو گرامی بدارند!. و من میدونم که شما دوست عزیز به هیچ وجه اعراب رو جزو بشریت حساب نمی کنید. ( البته احتمالا) و قصدتون اینه که کل جهان بیایند و روز سپندارمذگان رو که هنوز خیلی از ایرانیها نمیدونن چندم چه ماهیه گرامی بدارن.


تنها راه جهانی شدن ، کشتن نفس ناسیونالیسم از جهان هست. و آوردن نگرش های بین المللی.


اما خوب روش تبلیغ هم خیلی کارآمده (کما اینکه بسیاری از موضوعات هم به همین صورت گسترش پیدا کردن.)
در این مورد راه خوبی رو پیش گرفتید. فکر کنم که آرام آرام تمام فارسی زبانانی که مسائل مربوط به سپندارمذگان رو می خونن به این قضیه جلب بشن. مثل تاجیک ها (که اخیرا خیلی به زبان فارسی علاقه مند شدن و از زبان روسی تحمیلی خیلی وقته که کناره گرفته اند.) و "جداشدگان" و افغان ها و پاکستانی ها و هندوها و غیره. و بعد از اون هم در فروم های انگلیسی به فعالیت بپردازید. ولی فقط کارتون تبلیغی باشه. نگید عشق ما توی اون روز با عشق شما فرق داره و خیلی بهتره. اون موقع است که....

---------
---------

باز هم میگم: تا زنجیر گذشته رو پاره نکنید آزاد نمی شوید. برگشتن باید همراه با درس گرفتن باشه، نه عاریت گرفتن جشنها و سنت ها.

---

با تشکر از این که این پست طولانی رو خوندید. من پر حرف نیستم، ولی جواب کوتاه شما آنقدر داخلش مبحث داشت که مجبور شدم این طوری بنویسم.

به امید دیدار.

Farnaz_naz
25-02-2009, 22:18
تنها راه جهانی شدن ، کشتن نفس ناسیونالیسم از جهان هست. و آوردن نگرش های بین المللی.

واا ... این چه حرفی جناب ؟ کشتن حس ناسیونالیستی !! تو رو خدا از این حرفا نزنید ! به نظر من اتفاقا این حس ناسیونالیستی خیلی هم لازمه چرا ما نباید سنت ها ی شیرین نیاکانمون رو زنده کنیم ؟؟ چرا شما فکر می کنید تعصب به گذشتگان اینقدر بده ؟؟


اما اگر از اول اختراع خط (البته بعد از اختراع کاغذ)، انسانها کتاب می نوشتند، تا اون موقع 4 میلیون نمی شد

این حرفتون کاملا غیر منطقیه ! من دقیقا از تعداد کتابهای کتابخانه های ایران باستان مطلع نیستم ولی همینقدر خدمتتون عرض کنم که کتابخانه پارس در باستان بسیار معروف بوده به طوری که اقوام مختلف برای استفاده از آن سفرهای زیادی به آن دیار داشتند در ضمن فکر کنم در مورد راگا یا همون ری شنیده باشید این شهر بزرگترین کتابخانه ی آن دوران را داشت که در طول تاریخ آسیب های زیادی دید و در دوره ی حمله ی مغول ها کاملا نابود شد .


تا زنجیر گذشته رو پاره نکنید آزاد نمی شوید. برگشتن باید همراه با درس گرفتن باشه، نه عاریت گرفتن جشنها و سنت ها.

من متوجه منظور شما از زنجیر گذشته نمی شم ؟! این حرف بی نهایت !! شعاریه ! چرا وقتی تلاشی برای زنده شدن سنت های زیبای ایرانی انجام می شه همه این حرف رو می زنن ؟ چرا نباید برای احیای سنتهای اصیل ایرانی تلاش کرد ؟؟ آیا به نظر شما سپندارمذگان زنجیر گذشته است ؟؟ لابد ولنتاین زنجیری است که جهانی است و رو به آینده دارد ؟؟ به نظر من راه پیشرفت فرهنگی حفظ سنتهای اصیل و ایجاد تفکر نو است من فکر می کنم با پشت کردن به سنت های پیشین هرگز فرهنگ جامعه بهبود نمی یابد !

mohammad.y1993
26-02-2009, 11:46
سلام...

اين جا جبه جنگ نيست كه ما بخوايم بيايم و با هم ديگه بجنگيم...پس بهتره يكم با فكر باز تر بحث كنيم...

اول درباره تعداد كتابها كه خيلي روش گير ميدين...من از خودم نپروندم...از يك نفر شنديم...( فوق ليسانس علوم انساني داشت..شاخش رو فكر كنم الاهيات بود..) در هر صورت اگر كه 4 ميليون جلد نباشه بهتره بدونين كه حداقل 400 هزار كه بوده...نبوده :23::23:

خوب ببين دوست من ... اگه به قول شما حس ناسيوناليسم...بهتره بگم وطن پرستي...نباشه كه هيچ وقت كشوري پيشرفت نميكنه...چرا ما نبايد بزاريم كه كشور هاي بيگانه بيان و كشور ما رو آباد كننن...مگه بده...همه چيز به قول شما آزادي و فرهنگ و علم رو ميارن...ولي از اون ور خيلي چيزهاي ديگه رو ميبرن...من در تعجبم كه چرا ما نبايد بيايم و از فرهنگ خودمون كه اين قدر غني هست دفاع كنيم..من نميگم خودمون رو تو سنتهاي غلط گذشته غرق كنيم...ولي چرا ما كه فرهنگي به اين زيبايي و كاملي داريم... بيايم و از جاهاي ديگه وارد كنيم...كوزه گر كه از كوزه شكسته آب نمي خوره..ميخوره؟؟؟


تعصب یعنی باز گشت به عقب، و در گل و لای سنت و مذهب و قدمت و شوکت ِ گذشته و داشتیم و بودیم، گیر کردن. و اگر شما دوست بسیار گرامی از پست من برداشت تعصب گرایانه کردید، من عذر می خواهم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ببين دوست عزيز من كه با شما نمي جنگم...فقط مي گم چرا شما اين قدر به جهاني شدن از دري فكر ميكني كه بايد فرهنگ خودمون رو از دست بديم..چرا؟؟؟مگه كشور هايي مثل چين و ژاپن كه الان جزو كشورهايي هستن كه تو عرصه بين الملل واقعا مشهور هستند...فرهنگ خومشون رو از دست دادن......

با جمله اي كه قرمز كردم...كاملا موافقم..متاسفانه الان اين برداشت شده كه هر وقت ما مي گيم ايران...بايد يه 1000 سالي بريم عقب تا بتونيم به خودمون افتخار كنيم...اين واقعا جزو اون دسته از مكافاتي هست كه ما داريم...اما بدونيد كه همين حس وطن پرستي بوده كه افرادي مثل كوروش و داريوش و امير كبير و هزاران شخص ديگرو به وجود آورده... البته من با ناسيوناليسم افراطي هم مخالفم...چون ميشم مثل هيتلر و خود بيني نابودمون ميكنه...
بايد به تاريخ وطنمون افتخار كنيم و بهش از ته قلب بباليم...اما بدونين كه بايد ما جوانان كاري كنيم كه بتونيم به الان اين مرز و بوم هم افتخار كنيم...

موفق باشيد:11::11::11:

Leyth
26-02-2009, 23:32
چرا فکر می کنم که تعصب به گذشتگان اینقدر بده؟

چون تعصب بده. تعصب به هر چیزی بده. چه از نوع مذهبی چه عِرق ملی چه قومی چه زبانی چه مراسمی چه فرقه ای چه و چه و چه ...


چرا ما نباید سنت ها ی شیرین نیاکانمون رو زنده کنیم

اولین کاری که ما باید بکنیم اینه که خودمون رو زنده کنیم.
خود ِ خود ِ خود ِ خودمون.
نه اینکه مراسم روزگاران گذشته. مراسم یک چیز کاملا سوری محسوب میشه.
ما می خواهیم عشق رو گرامی بداریم. نه سنت نیاکان رو. خواهشا به این قضیه بی تعصب نگاه کنید. ما قراره که عشق رو جشن بگیریم. قرار نیست مراسمی رو زنده کنیم. قرار نیست به سنت های گذشته عشق بورزیم. قراره به خود عشق، عشق بورزیم. خود عشق، خود زن، خود کودک، خود اون قضیه که مراسم به خاطر اونه... اینکه این روز مال کس دیگه ایه و مال قوم دیگه ای و من می خوام روز خودم رو جشن بگیرم دلیلم هم اینه که 2000 سال پیش این روز رو جشن می گرفتن، کاملا احمقانه هست. هیچ منطق و اندیشه و فکری این رو قبول نمی کنه. مگر اینکه احساس بر عقل حاکم باشه.


این حرفتون کاملا غیر منطقیه

غیر منطقی نیست. شاید اشتباه باشه. اما غیر منطقی نیست. شما می تونید به من گوشزد (ویا ثابت) کنید که از اختراع کاغذ تا حمله ی اسکندر، ایرانی ها چند تا کتاب ترجمه یا تالیف کردند و یا به دست آوردند. (من که خودم فکر نکنم اصلا ایرانیها از کاغذ استفاده می کردند، چون اکثر کارهاشون با گل خام و پخته بود). اینها تماما در حمله نابود شدند. بعد از اون هم اعراب اومدند و هر چی مونده بود رو به دریا ریخته و یا آتش زدند. بعد در طی 5 قرن ایرانیها 4 میلیون کتاب ترجمه یا تالیف کردند که چنگیز هم اون ها رو نابود کرد.

حالا ذکر یک نکته ضروریه:


اول درباره تعداد كتابها كه خيلي روش گير ميدين...من از خودم نپروندم...از يك نفر شنديم...( فوق ليسانس علوم انساني داشت..شاخش رو فكر كنم الاهيات بود..) در هر صورت اگر كه 4 ميليون جلد نباشه بهتره بدونين كه حداقل 400 هزار كه بوده...نبوده

امیدوارم همین طور پیش نرید تا آخر به 4 تا برسید.
شاید هم 4 میلیون رو به ریال حساب کردید.

ببینید چقدر راحت 4 تا کلاغ شد 4 میلیون تا؟
بحث سر تعداد نیست که! بحث سر مستند بودن مطلبه. باید اون کسی که میگه 4 تا دلیل بیاره چه برسه به 40 تا. برای تک تک حرفهاش باید سند و دلیل ارائه کنه. وگرنه تمام اون مطلب زیر سوال میره. این مطلب رو یک آدم احساسی قبول می کنه اما یک آدم منطقی نه.

برگریدم به صحبت با دوستمون فرناز.

خوب، دیدید که نفر قبلی حرفش رو در مورد 4 میلیون پس گرفت. پس شما روی مخروبه ی یک حرف صجبت می کردید. اما شما باز هم رفتید سراغ کلمه ی داشتیم! باز هم می خواهید چشمتون رو به حقایق ببندید و بگید داشتیم. دیگه نباید این مبحث رو کش داد.


این حرف بی نهایت !! شعاریه !

خسته نباشید! خوب من این رو به عنوان شعار آخر پست نوشتم!


آیا به نظر شما سپندارمذگان زنجیر گذشته است ؟؟ لابد ولنتاین زنجیری است که جهانی است و رو به آینده دارد ؟؟

بله سپندارمذگان زنجیریه که یک ایرانی امروز رو به گذشته وصل میکنه. و ولنتاین زنجیریه که اون رو با جهان هم گام میکنه. مهم همین یکی بودنه ، چه ولنتاین چه اسپندارمذگان. مهم اونیه که همه قبول دارن (با قضیه ی پروپاگاندی کاری نداریم)


من فکر می کنم با پشت کردن به سنت های پیشین هرگز فرهنگ جامعه بهبود نمی یابد !

فرهنگ قرار نیست از سنت زائیده بشه. فرهنگ از آموزش میاد از کسب خصائص میاد. نه از سنت. بهبود فرهنگ هم با عقل و منطق سرو کار داره نه احساس و تعصب.



اين جا جبه جنگ نيست كه ما بخوايم بيايم و با هم ديگه بجنگيم...پس بهتره يكم با فكر باز تر بحث كنيم...

اول درباره تعداد كتابها كه خيلي روش گير ميدين...من از خودم نپروندم...از يك نفر شنديم...( فوق ليسانس علوم انساني داشت..شاخش رو فكر كنم الاهيات بود..) در هر صورت اگر كه 4 ميليون جلد نباشه بهتره بدونين كه حداقل 400 هزار كه بوده...نبوده

بند اول با بند دوم تناقضی بس حیرت انگیز دارد.
چه طوری شما میگید باید با فکر باز تر بحث کنیم ولی سخن یک شخص رو بی هیچ دلیلی قبول میکنید؟ یا منطق، یا سند. با منطق جور نیست. پس با سند. اگر هم سند آوردید من چرا قبول نکنم؟



خوب ببين دوست من ... اگه به قول شما حس ناسيوناليسم...بهتره بگم وطن پرستي...نباشه كه هيچ وقت كشوري پيشرفت نميكنه...چرا ما نبايد بزاريم كه كشور هاي بيگانه بيان و كشور ما رو آباد كننن...مگه بده...همه چيز به قول شما آزادي و فرهنگ و علم رو ميارن...ولي از اون ور خيلي چيزهاي ديگه رو ميبرن...من در تعجبم كه چرا ما نبايد بيايم و از فرهنگ خودمون كه اين قدر غني هست دفاع كنيم..من نميگم خودمون رو تو سنتهاي غلط گذشته غرق كنيم...ولي چرا ما كه فرهنگي به اين زيبايي و كاملي داريم... بيايم و از جاهاي ديگه وارد كنيم...كوزه گر كه از كوزه شكسته آب نمي خوره..ميخوره؟؟؟


لعنت به این تفکر که کشورهای دیگه باید بیان و ما رو آباد کنن. (با شما نیستم با کسی هستم که این تفکر رو داره که شما نداری)
کار آبادی به دست خود مردمه. وطن پرستی آبادی نمیاره که هیچ بدتر نابود میکنه. به جای پیشرفت، هی پسرفت هی پسرفت...
شاید فکر کنید آره! ما سپندارمذگان رو جشن می گیریم، مقبره ها رو درست می کنیم و هر روز هم میریم نگاه می کنیم. و فکر می کنیم پیشرفت کردیم. فکر می کنیم این پیشرفته! خودمون رو در تله های امپریال و ناسیونال گیر انداختیم و داریم لذت می بریم....
البته یک چیزی: وجود این بنا ها و بازسازی اون ها قابل تعمق هست. بیشتر برای جلب توریست و افزایش در آمد و ارتقای سطح رفاه مردم. اما نه اینکه پول و هزینه ی مردم رو (که باید صرف افزایش رفاه و ارتقای سلامتی بشه و چه میدونم معتادان رو درمان کنه و امنیت رو بالا ببره و ...) صرف بازسازی بنا کنیم و مردم رو به این دلخوش! و در آمد حاصله رو هم بدیم به شاه و دولت و بورژوا! تا این طوری ما رو بیشتر توی ... خودمون گیر بندازن!


بين دوست عزيز من كه با شما نمي جنگم...فقط مي گم چرا شما اين قدر به جهاني شدن از دري فكر ميكني كه بايد فرهنگ خودمون رو از دست بديم..چرا؟؟؟مگه كشور هايي مثل چين و ژاپن كه الان جزو كشورهايي هستن كه تو عرصه بين الملل واقعا مشهور هستند...فرهنگ خومشون رو از دست دادن......

با جمله اي كه قرمز كردم...كاملا موافقم..متاسفانه الان اين برداشت شده كه هر وقت ما مي گيم ايران...بايد يه 1000 سالي بريم عقب تا بتونيم به خودمون افتخار كنيم...اين واقعا جزو اون دسته از مكافاتي هست كه ما داريم...اما بدونيد كه همين حس وطن پرستي بوده كه افرادي مثل كوروش و داريوش و امير كبير و هزاران شخص ديگرو به وجود آورده... البته من با ناسيوناليسم افراطي هم مخالفم...چون ميشم مثل هيتلر و خود بيني نابودمون ميكنه...
بايد به تاريخ وطنمون افتخار كنيم و بهش از ته قلب بباليم...اما بدونين كه بايد ما جوانان كاري كنيم كه بتونيم به الان اين مرز و بوم هم افتخار كنيم...


جنگ؟ چه جنگی؟ یک مبحث داره میره جلو و یکی توضیح میده یکی توضیح می خواد یکی یاد می گیره یکی یاد میده...
و از بطن این بحث ها یک نتیجه ای حاصل میشه. این جنگ نیست و تقابل اندیشه هاست و در واقع خیلی هم مفید هست.


ما فرهنگ خودمون رو از دست نمی دهیم. ما سنت رو به عنوان یک رسم، یک ارزش اجتماعی و یک بند دست و پاگیر، ول می کنیم. (همون شعار: زنجیر سنت رو پاره می کنیم)
ما فرهنگ رو جهانی می کنیم. حالا چه وارد کنیم چه صادر. و هیچ اهمیتی هم نباید داشته باشه که چرا فلانی رو ریختید دور.

ژاپن فرهنگ خودش رو از دست نداده. سنت ها رو بی خیال شده و اون ها رو از رسم به یک سرگرمی بدل کرده. مثل پوشیدن کیمونو یا درآوردن صدای اون طبل... (می خواستم بگم طبل مسخره) اما در کل ژاپن هیچ وقت مثل شما دوستان نگفته داشتیم و بودیم. گفته ای مردم: نداریم، نیستیم، تلاش می کنیم، می شویم!... و این رمز پیروزی ژاپن هست نه اون!

چین هم که بعد از انقلاب کمونیستی فقط داره به سیر کردن شکم خودش توجه میکنه. و چین اصلا نمی تونه اقتصاد جهان رو به دست بگیره چون هنوز توی قوت لایموت خودش گیر کرده. از وقتی که مائو (لعنت الله علیه) گفت یک انسان دو دست داره و یک دهن، چین داره با دو تا دستش زیاد از حد کار میکنه و با یه دهنش کمتر از نیاز می خوره و بقیه اش رو هم میده به بورژوا تا برای سرکوب خودش استفاده بشه و یا صرف تجهیزات نظامی کنه یا اینترنت رو سانسور کنه یا موشک بفرسته هوا یا...


حالا رسیدیم به هیتلر! اولا این هیتلر ِ ملعون فاشیست بوده و نه ناسیونالیست. و یه حزبی هم به نام ناسیونال-سوسیال از خودش در کرده که در واقع این سه مکتب کاملا متفاوت (و حتی متضاد) هستند.

ثانیا نگاه کنید به همین فروم ببینید چند نفر صلیب شکسته رو توی امضا یا آواتارشون دارن، چند نفر اسمشون هیلتر و کینگ و فاشیست و ایناست. اینها اول ناسیونالیست بودن. و بعد از اون هم دیدن ِ اندیشه ی هیتلر که در واقع کمال ناسیونالیسم هست (همون فاشیسم) باعث میشه که به اون گرایش پیدا کنند. ذکر یک نکته اینجا ضروریه که ناسیونالیسم خیلی بهتر از ایدئولوژی فاشیسم هست. و میشه ترتیب اینها رو این طور در نظر گرفت: قوم ستیزی (فاشیسم)، عشیره پرستی، نژاد ستیزی، نژاد پرستی، مذهب پرستی ویا وطن پرستی. (البته این ترتیب همی نطوریه و برای روشن شدن سطح مسئله)
...

کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته. و می خواد که اطرافیانش هم وطن پرست باشن و تا یک دهاتی مملکتش هم وطن پرست باشه. چون اساس حکومتش بر این قضیه استواره! وگرنه از هم می پاشه و نابود میشه. کسی که با شعار ناسیونالیسم میاد روی کار که نباید از این شعار روی گردان بشه!

البته مبحث "ناسیونالیسم مزخرف است" مال اون موقع نیست. چرا که اون موقع همه ناسیونالیست بودن و این جزئی از زندگی انسان اون زمان بود. مشکل اینجاست که چرا باید در این عصر و این زمان ناسیونالیسم وجود داشته باشه؟
امیر کبیر: من به شدت با این حرف مخالفم که امیر کبیر وطن پرست بود. امیر کبیر به منافع مردم توجه می کرد . ودر درجه ی اول به منافع مرم زادگاهش. و اصلا از این شاه و شاه بازی خوشش نمی اومد پس نمیشه ایشون رو تا این حد و طن پرست دونست. من ایشون رو انسان گرا و مردم دوست میدونم.

و بعد: ما لازم نیست به تاریخ افتخار کنیم. باید از اون درس بگیریم. نه اینکه بهش ببالیم. اگر در حال حاضر هم به یک دستاوردی چیزی رسیدیم نباید توش گیر کنیم باید سریعا اهداف بعدی رو در نظر بگیریم.

___

از دوستان گلم به خاطر طولانی شدن دوباره ی پست معذرت می خوام.

درود بر انسان و انسانیت.

بای

mohammad.y1993
27-02-2009, 11:28
سلام...

منظورم از جنگ همين لحن دعوا گرايانته...لازم نيست كه حتما واسم شمشير علم كني...


امیدوارم همین طور پیش نرید تا آخر به 4 تا برسید.
شاید هم 4 میلیون رو به ریال حساب کردید.

ببینید چقدر راحت 4 تا کلاغ شد 4 میلیون تا؟
بحث سر تعداد نیست که! بحث سر مستند بودن مطلبه. باید اون کسی که میگه 4 تا دلیل بیاره چه برسه به 40 تا. برای تک تک حرفهاش باید سند و دلیل ارائه کنه. وگرنه تمام اون مطلب زیر سوال میره. این مطلب رو یک آدم احساسی قبول می کنه اما یک آدم منطقی نه.سند بنده براي اين حرفم مدرك تحصيلي و البته رشته تحصيلي ايشون بود...منم وقتي گفتم 400 هزار منظورم اين بود حالا شما اگه 4 ميليون رو قبول ندارين ...400 هزار رو چي اونم قبول ندارين...


فرهنگ قرار نیست از سنت زائیده بشه. فرهنگ از آموزش میاد از کسب خصائص میاد. نه از سنت. بهبود فرهنگ هم با عقل و منطق سرو کار داره نه احساس و تعصب.ببخشيد...ولي اگه يكم فكر كني ميبيني كه فرهنگ ها كم كم تبديل به سنت ميشن...مي شه براي من تفاوت فرهنگ و سنت رو بگيد؟؟؟

ما برگزار كردن نوروز رو به عنوان يك سنت قبول داريم يا فرهنگ؟؟؟اين فرهنگ ما ايراني هاست كه سال نو رو جشن بگيريم...و ما اين فرهنگ رو از گذشتگانمون گرفتيم....



بند اول با بند دوم تناقضی بس حیرت انگیز دارد.
چه طوری شما میگید باید با فکر باز تر بحث کنیم ولی سخن یک شخص رو بی هیچ دلیلی قبول میکنید؟ یا منطق، یا سند. با منطق جور نیست. پس با سند. اگر هم سند آوردید من چرا قبول نکنم؟عزيزم...از اين حرفت معلومه كه اصلا منظور رو از فكر باز نميدوني...فكر باز اين نيست كه شما فقط وي يك عدد 4 ميليون يا 4 تا گير بدي...يا روي ولنتاين و سپندارمذگان....ما داريم درباره فرهنگمون صحبت ميكنيم كه نه توي 4 تا كتاب و نه توي روزي مثل سپندارمذگان خلاصه ميشه....



کار آبادی به دست خود مردمه. وطن پرستی آبادی نمیاره که هیچ بدتر نابود میکنه. به جای پیشرفت، هی پسرفت هی پسرفت...
شاید فکر کنید آره! ما سپندارمذگان رو جشن می گیریم، مقبره ها رو درست می کنیم و هر روز هم میریم نگاه می کنیم. و فکر می کنیم پیشرفت کردیم. فکر می کنیم این پیشرفته! خودمون رو در تله های امپریال و ناسیونال گیر انداختیم و داریم لذت می بریم....مثلي كه شما به تفاوت ناسيوناليسم و ناسيوناليسم افراطي رو دقت نكردي...

عزيزم اگه ما وطن پرست نباشم...و وطنمون برامون مهم نباشه كه نمي تونيم آبادش كنيم...ميشيم مثل شاههاي قاجار( نمي خوام از جمهوري اسلام دفاع و يا نقضش كنم...اصلا بهش ماري ندارم و فقط دارم مثال ميزنم...) تنها چيزي كه براشون مهم بود راحتي خودشون بود پس به هر وقت كشوري حمله ميكرد يه تيكه از خاك رو كه هزاران نفر بخاطر حفذش خون داده بودن ....مفت ميداد به دشمن....و راحت تسليم مي شد...

اما اگه وطن پرستي مون از نوع افراطي باشه.... مي گيم كه كشور ما از همه چيز تره و فلان تره و فقط به كشور خودمون فكر مي كنيم و ميشه باعث پسرفت....


ما فرهنگ خودمون رو از دست نمی دهیم. ما سنت رو به عنوان یک رسم، یک ارزش اجتماعی و یک بند دست و پاگیر، ول می کنیم. (همون شعار: زنجیر سنت رو پاره می کنیم)
من گفتم بازم ميگم...سنت غلط رو بايد ريشه كن كرد ولي سنت درست كه مشكلي ايجاد نمي كنه...ميكنه....
مثلا اگه شما بگي همين اسپندارمذگان يك سنت غلط هست يه چيزي...ولي كجاش اشتباه..ما كه داريم با نهايت خوشحالي سنت يك عده ديگرو جشن ميگيريم و درستيشم قبول درايم....





ژاپن فرهنگ خودش رو از دست نداده. سنت ها رو بی خیال شده و اون ها رو از رسم به یک سرگرمی بدل کرده. مثل پوشیدن کیمونو یا درآوردن صدای اون طبل... (می خواستم بگم طبل مسخره) اما در کل ژاپن هیچ وقت مثل شما دوستان نگفته داشتیم و بودیم. گفته ای مردم: نداریم، نیستیم، تلاش می کنیم، می شویم!... و این رمز پیروزی ژاپن هست نه اون!بله....سنت غلط رو بي خيال شده...مطمئنن تو دنياي نوين امروز با لباس هاي سنتي و به قول شما اون طبل نميشه پيشرفت كرد...ميشه....

ببخشيد...من تو پست قبلي گفتم كه ما نبايد به گذشته خوش باشيم...ما فقط بايد بهش افتخار كنيم...و كاري كنيم كه به امروز خودمون هم افتخار كنيم...( همينه كه مي گم داري از روي تعصب مينويسي و حتي يك بار كامل مطلب منو نخوندي...)


ین اصلا نمی تونه اقتصاد جهان رو به دست بگیره چون هنوز توی قوت لایموت خودش گیر کرده.
از كي تا حالا چين تو اقتصاد جهان نقش نداشته كه ما خبر دار نشديم...جزو گروه 5+1 كه هست...ماشاالله الان ديگه تو هر دهاتي بري پر از جنساي چيني هست....حالا تو قوت خودش مونده چون يك ميليارد و سيصد ميليون نفر جمعت داره...


حالا رسیدیم به هیتلر! اولا این هیتلر ِ ملعون فاشیست بوده و نه ناسیونالیست. و یه حزبی هم به نام ناسیونال-سوسیال از خودش در کرده که در واقع این سه مکتب کاملا متفاوت (و حتی متضاد) هستند.

ثانیا نگاه کنید به همین فروم ببینید چند نفر صلیب شکسته رو توی امضا یا آواتارشون دارن، چند نفر اسمشون هیلتر و کینگ و فاشیست و ایناست. اینها اول ناسیونالیست بودن. و بعد از اون هم دیدن ِ اندیشه ی هیتلر که در واقع کمال ناسیونالیسم هست (همون فاشیسم) باعث میشه که به اون گرایش پیدا کنند. ذکر یک نکته اینجا ضروریه که ناسیونالیسم خیلی بهتر از ایدئولوژی فاشیسم هست. و میشه ترتیب اینها رو این طور در نظر گرفت: قوم ستیزی (فاشیسم)، عشیره پرستی، نژاد ستیزی، نژاد پرستی، مذهب پرستی ویا وطن پرستی. (البته این ترتیب همی نطوریه و برای روشن شدن سطح مسئله)
...بله...هيتلر در كتاب خودش كه ديگه فكر كنم حتما خونديش...( نبرد من) ايده آلمان بزرگ رو مطرح ميكنه....المان هم كشورش بوده...پس به وطنش علاقه داشته...اونقدر كه به خاطرش كلي آدم رو كشته و نابود كرده....جنگ جهاني دوم رو راه انداخته...پس قبول كن كه ناسيوناليسم هم بوده( از نوع افراطي )


کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته. و می خواد که اطرافیانش هم وطن پرست باشن و تا یک دهاتی مملکتش هم وطن پرست باشه. چون اساس حکومتش بر این قضیه استواره! وگرنه از هم می پاشه و نابود میشه. کسی که با شعار ناسیونالیسم میاد روی کار که نباید از این شعار روی گردان بشه!

البته مبحث "ناسیونالیسم مزخرف است" مال اون موقع نیست. چرا که اون موقع همه ناسیونالیست بودن و این جزئی از زندگی انسان اون زمان بود. مشکل اینجاست که چرا باید در این عصر و این زمان ناسیونالیسم وجود داشته باشه؟ديگه اين از اون حرفا بود...يعني ما شاهي نداشتيم كه كه فقط به منافع خودش فكر كنه؟؟؟شاههاي قاجار...يا اون شاههايي كه فكر ميكردن مردم رعيت خودشونن و فقط به فكر كشور گشايي بودن تا قدرت شخصي خودشون رو افزايش بدن...

والا تو تاريخ اينقدر وطن فروش هست كه ديگه نمي شه گفت همه ناسيوناليست بودن...



امیر کبیر: من به شدت با این حرف مخالفم که امیر کبیر وطن پرست بود. امیر کبیر به منافع مردم توجه می کرد . ودر درجه ی اول به منافع مرم زادگاهش. و اصلا از این شاه و شاه بازی خوشش نمی اومد پس نمیشه ایشون رو تا این حد و طن پرست دونست. من ایشون رو انسان گرا و مردم دوست میدونم.ببخشيد...وطن رو همين من و شما تشكيل ميديم...اين مرز بندي ها زاده ايده من و شماست....امير كبير كه اينقدر ميخواسته مردم در رفاه باشن ...چون ميخواسته وطنش آباد باشه...در شمن اين ايده رو ز تو ذهنت بيرون كن كه شاه يعني وطن پرست....


موفق باشيد:11::11::11:

SR72
27-02-2009, 12:04
اول تشکر میکنم از زننده تاپیک ...

دوستان این که روز گرامیداشت چنین جشن هایی (فستیوال) مطلق به چه کشور و فرهنگی باشه خیلی مهمه ... گرچه باطن کار ( برای مثال : سپاس عشق در سپندارمذگان یا ولنتاین یا ..) یکی هست و باید مورد توجه باشه و آرمان کار حساب بشه .... ولی متاسفانه همیشه سیاست حظور داره ...
و این جشن به ظاهر زیبا ( منظور من ولنتاین هست) خیلی حرف ها و برنامه ها پشت پرده داره ...
و صد البته باید برای این چنین جشن هایی باطن کار رو دید ...

به نظر من هم برای اینکه سپندارمذگان جایگزین بشه ... باید فقط تبلیغ کرد ... تبلیغ .. کاری که کشور های با سیاست میکنن ..




امیدوارم همین طور پیش نرید تا آخر به 4 تا برسید.
شاید هم 4 میلیون رو به ریال حساب کردید.
ببینید چقدر راحت 4 تا کلاغ شد 4 میلیون تا؟
بحث سر تعداد نیست که! بحث سر مستند بودن مطلبه.

تایید میشه




کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته. و می خواد که اطرافیانش هم وطن پرست باشن و تا یک دهاتی مملکتش هم وطن پرست باشه. چون اساس حکومتش بر این قضیه استواره! وگرنه از هم می پاشه و نابود میشه. کسی که با شعار ناسیونالیسم میاد روی کار که نباید از این شعار روی گردان بشه!


جواب:


بند اول با بند دوم تناقضی بس حیرت انگیز دارد.
چه طوری شما میگید باید با فکر باز تر بحث کنیم ولی سخن یک شخص رو بی هیچ دلیلی قبول میکنید؟ یا منطق، یا سند. با منطق جور نیست. پس با سند. اگر هم سند آوردید من چرا قبول نکنم؟...





کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته

کوروش و داریوش شاه بودند و دلیلی وجود نداره که وطن پرست بوده باشن....

به نظر من کوروش کبیر عقایدی اینترناسیونالیستی داشته ...
همونطور که از سنگ نبشته ها ( که متاسفانه/خوشبختانه به دست ایرانی ها دیکُد نشد) پیداست ...
همه ی افراد با هر دین و مذهبی میتونستند کنار هم زندگی کنند ... کارها نه فقط به دست پارسی ها سپرده میشد ... بلکه افرادی که از بابل / عثمان / و مصر به پارس اومده بودند براشون کار و زندگی فراهم میشد ...
حقوق زن و مرد برابر ... پارسی و غیر پارسی برابر .. خیلی جزی تر هم بشیم ( زنان باردار .. بعد از 4 باید دست از کار کشیده و همچنان حقوق دریافت میکردند ..)
بگذریم ... میخواستم این نکته رو بگم :


کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته

یه مثال میآرم که شاید بشه مقایسه کرد و گفت این حرف درست نیست :

انگور حلال است ---آب حلال است -- پس آبِ انگور ( شراب) حلال است..






البته یک چیزی: وجود این بنا ها و بازسازی اون ها قابل تعمق هست. بیشتر برای جلب توریست و افزایش در آمد و ارتقای سطح رفاه مردم.

:10:



امیر کبیر: من به شدت با این حرف مخالفم که امیر کبیر وطن پرست بود. امیر کبیر به منافع مردم توجه می کرد . ودر درجه ی اول به منافع مرم زادگاهش. و اصلا از این شاه و شاه بازی خوشش نمی اومد پس نمیشه ایشون رو تا این حد و طن پرست دونست. من ایشون رو انسان گرا و مردم دوست میدونم.

جواب :


برای تک تک حرفهاش باید سند و دلیل ارائه کنه. وگرنه تمام اون مطلب زیر سوال میره






از وقتی که مائو (لعنت الله علیه) گفت یک انسان دو دست داره و یک دهن، چین داره با دو تا دستش زیاد از حد کار میکنه و با یه دهنش کمتر از نیاز می خوره و بقیه اش رو هم میده به بورژوا تا برای سرکوب خودش استفاده بشه

از هر سخنی با توجه به دیدی که افراد دارن میشه برداشت های متفاوت کرد
البته که از سخن مائو برداشت های دیگه ای هم میشه کرد ...



و بعد: ما لازم نیست به تاریخ افتخار کنیم. باید از اون درس بگیریم.

باید دید تاریخ چی گفته ....



درود بر انسان و انسانیت.

:10:


ممنون از همگی

Farnaz_naz
27-02-2009, 12:53
خود ِ خود ِ خود ِ خودمون.

واقعا جالبه ! شما خود خودتون رو توی فرهنگ غرب می بینید نه ؟


بله سپندارمذگان زنجیریه که یک ایرانی امروز رو به گذشته وصل میکنه. و ولنتاین زنجیریه که اون رو با جهان هم گام میکنه

این غیر منطقی ترین حرفی بود که شنیدم !!!!

واقعا نمی دونم چی بگم ؟؟!! لابد چون یه سنت غربیه ! بینید آقای عزیز من با اینکه ولنتاین از کجا اومده کاری ندارم من می گم این سنت توی فرهنگ ما بوده و اگه قرار باشه روی برای عشق جشن گرفته بشه باید روزی باشه که با فرهنگ ما مناسب باشه نه برای اروپایی ها و ...


فرهنگ قرار نیست از سنت زائیده بشه

می شه بپرسم تحصیلات آکادمیک جنابعالی در چه مورد هست ؟؟ واقعا عجیبه که شما فرهنگ رو چیزی می دونید که از نو می تونه زاییده بشه ! فرهنگ از نو زاییده نمی شود بلکه در طول زمان تغییر می کند فرهنگ هرچقدر هم که تغییر کنه ریشه در گذشته دارد ریشه در قومیت و ملیت هر جامعه ! این کاملا بدیهی است !



ژاپن فرهنگ خودش رو از دست نداده. سنت ها رو بی خیال شده و اون ها رو از رسم به یک سرگرمی بدل کرده. مثل پوشیدن کیمونو یا درآوردن صدای اون طبل

این حرفتون 100% اشتباهه دوست عزیز !! یکی از بستگان نزدیکم که همسری ژاپنی دارد همیشه از سنت های قدیمی ژاپنی ها صحبت می کرد مثلا در ازدواج لباس های باستانیشون رو می پوشند یا روز اول مدرسه دخترهای کوچولو این کار رو می کنند ! می دونستی سنتهاشون رو توی مدرسه به بچه هاشون یاد می دن ؟؟ می دونستی به بچه هاشون عروسکهای سنتی ژاپنی رو می دند و اینقدر اونها رو جذب اینکار می کنند که بچه ی این خانواده با وجود کلی عروسکهای پیشرفته و کامپیوتری و .... جذب اونها شده !! اتفاقا ژاپن به سنتش پشت نکرد اونو زنده کرد و در کنار پیشرفت ها ی امروزی و مسایل روز قرار داد هیچ کشور پیشرفته ای فرهنگ خودش را دور نیاانداخت !!شما با تعصب مخالفید و همه ی حرفاهاتون از یه جور تعصب میاد !

با حرفهای sr72 هم کاملا موافقم !:12:

mohammad.y1993
27-02-2009, 13:04
خوب..اول از همه از دوستان تشكر مي كنم كه در اين بحث بيشتر به پر بار شدن مطالب توجه ميكنن...

بايد يه فكري به خاطر اين تعداد كتابها بكنم..يا منبع رو از خودش مي پرسم...( فقط اميدوارم همين طوري نپرونده باشه)...يا خودم ميرم تو كتابخانه ميگردم يه چيزي پيدا ميكنم....

از sr72 به خاطر اينكه تناقض هاي خودتون رو بهتون نشون داد تشكر ميكنم....

موفق باشيد دوستان...

Leyth
27-02-2009, 16:55
اول: متاسفانه نوشتار هیچ وقت نمی تونه لحن یک شخص رو تمام و کمال انتقال بده. از دوستانی که از نوشته ها لحن جنگی‍ برداشت می کنن عذرخواخهی می کنم.



مي شه براي من تفاوت فرهنگ و سنت رو بگيد؟؟؟

دوتا نمونه می آورم:

فرهنگ:
ایرانی ها مردمی مهمان نواز هستند.

سنت:
النِکاح ُ سنتی. ازدواج سنت پیامبر است.

تفاوتش بارزه:

فرهنگ: خصوصیات اخلاقی، رفتاری و غیره ی یک قوم، ملت، توده، اجتماع، جامعه ی آماری و غیره. که یا در طول زمان شکل می گیره. و یا با افزایش سطح سواد، رفاه، اخلاق (نه به معنی اخلاق دینی بلکه اخلاق اجتماعی) کسب میشه. و اغلب در طول زمان تغییر میکنه و یا ارتقا پیدا می کنه.

سنت: تبدیل رفتار فرهنگی یک جامعه، قوم، ملت، توده، و جامعه ی آماری به یک مقوله ی غیر قابل تغییر، ارتجاعی و تعصبی. مثل همین ازوداج.
ادامه اش رو به خودتون می سپارم.
البته اینکه سنت جزئی از فرهنگ هست هم قابل قبوله و البته جزو همون تعریف هست.
---


ما برگزار كردن نوروز رو به عنوان يك سنت قبول داريم يا فرهنگ؟؟

اگر تعریف بالا رو قبول دارید: سنت.
اگر قبول ندارید، باید در نظر داشته باشید که جشن ها و مراسم، جزء جدا نشدنی یک جامعه است. چه در سطح قومی چه ملی.
اما وقتی از یک سطح به سطح دیگه می رسند (مثلا از قومی به ملی یا از ملی به فرامرزی (جهانی-انترناسیونال))، دچار تضاد و تقابل میشن. و سعی در تاثیر گیری-گذاری دارن. حالا اگر یک جشن یا مراسم ارتجاعی باشه، خود به خود کنار میره. البته تبلیغ و یا استعمار هم نقش مهمی داره. در هر صورت اگر مثلا نوروز برای ما ارتجاعی نیست و برای تاجیکستانی ها هم ارتجاعی نیست، این مراسم برای هر دو طرف قابل قبول میشه. اما یک قوم و ملتی شاید قبول نکنه. اون موقع میشه رهاش کرد، یا به پروپاگاندی متوسل شد، یا زور و یا استعمار.
نوروز، به خاطر زمان خاص اون (اول بهار) و غیر ارتجاعی بودن، قابلیت جهانی شدن داره. البته اگه سنتهایی مثل هفت سین و آیینه شمعدان و غیره رو برداریم. یعنی نوروز رو با هرس کردن می تونیم جهانی کنیم. بیشتر به این علت که برگزاری جشن سال نو در روز تولد مسیح، ارتجاعی و دور از منطق است. بهتره که با تولد طبیعت جشن گرفته بشه تا تولد یک شخص (حالا هر کسی می خواد باشه). اما نه فقط به علت قدمت بیشتر نوروز!... . اما در حال حاضر به خاطر اجرا کنندگان زیاد این مراسم، این قضیه جهانی است. (مسیحیها).

---


عزيزم...از اين حرفت معلومه كه اصلا منظور رو از فكر باز نميدوني...فكر باز اين نيست كه شما فقط وي يك عدد 4 ميليون يا 4 تا گير بدي...يا روي ولنتاين و سپندارمذگان....ما داريم درباره فرهنگمون صحبت ميكنيم كه نه توي 4 تا كتاب و نه توي روزي مثل سپندارمذگان خلاصه ميشه....

خوب این حرف میتونه درست باشه. ولی من از این مطلب شما بازهم تعریف مشخصی از فکر باز ندیدم. تعریف من از "باز فکر کردن" در وهله ی اول نگرش به تمامی جوانب یک مسئله است. فکر بسته ی مطلق و باز مطلق وجود نداره. یک طیف بین این دو هست.
و هرچه قدر که جوانب بیشتری از مسئله رو در نظر بگیریم، فکرمون بازتره.



مثلي كه شما به تفاوت ناسيوناليسم و ناسيوناليسم افراطي رو دقت نكردي...

عزيزم اگه ما وطن پرست نباشم...و وطنمون برامون مهم نباشه كه نمي تونيم آبادش كنيم...ميشيم مثل شاههاي قاجار( نمي خوام از جمهوري اسلام دفاع و يا نقضش كنم...اصلا بهش ماري ندارم و فقط دارم مثال ميزنم...) تنها چيزي كه براشون مهم بود راحتي خودشون بود پس به هر وقت كشوري حمله ميكرد يه تيكه از خاك رو كه هزاران نفر بخاطر حفذش خون داده بودن ....مفت ميداد به دشمن....و راحت تسليم مي شد...

اما اگه وطن پرستي مون از نوع افراطي باشه.... مي گيم كه كشور ما از همه چيز تره و فلان تره و فقط به كشور خودمون فكر مي كنيم و ميشه باعث پسرفت....

در اکثر موارد مرز بین ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی گنگه.
چرا ا نمی تونیم آبادش کنیم . آبادی چه معنی ای میده: یعنی افزایش سطح رفاه، سلامت، امنیت و غیره. خوب اگه ما بخواهیم آباد کنیم که برای بزرگداشت نوروز آبادش نمی کنیم. برای این چیزها آبادش می کنیم. آباد نمی کنیم که بتونیم راحت تر نوروز رو گرامی بداریم.!

الآن دولت ایران سعی داره حس ناسیونالیستی مردم رو حفظ کنه. چون داره از این راه سود می بره. اما مواظبه که زیاد از و افراطی نشه حد تا موقعیت خودش رو حفظ کنه. پس می بینید که هم ناسیونالیسم افراطی از لحاظ پسرفت دادن یک ملت نامناسبه. و همناسیونالیسم معمولی (که بازهم میگم من نمیتونم براشون مرزی قائل بشم) باعث درجا زدن مردم میشه.
نظر شما رو هم می خوام بدونم



از كي تا حالا چين تو اقتصاد جهان نقش نداشته كه ما خبر دار نشديم...جزو گروه 5+1 كه هست...ماشاالله الان ديگه تو هر دهاتي بري پر از جنساي چيني هست....حالا تو قوت خودش مونده چون يك ميليارد و سيصد ميليون نفر جمعت داره...

کاملا موافقم. در مورد دهات های ایران و کشورهای عقب افتاده. نه اقتصاد جهان.


ببخشيد...وطن رو همين من و شما تشكيل ميديم...اين مرز بندي ها زاده ايده من و شماست....امير كبير كه اينقدر ميخواسته مردم در رفاه باشن ...چون ميخواسته وطنش آباد باشه...در شمن اين ايده رو ز تو ذهنت بيرون كن كه شاه يعني وطن پرست....

فکر کنم بر عکس گفتید. باید بگید: امیر کبیر که اینقدر می خواسته وطنش آباد باشه، می خواسته مردم در رفاه باشن.


__________________________________________
این دوتا قضیه رو که دو تا از دوستان مطرح کردن ، باید با هم جواب بدم:


mohammad.y1993 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ديگه اين از اون حرفا بود...يعني ما شاهي نداشتيم كه كه فقط به منافع خودش فكر كنه؟؟؟شاههاي قاجار...يا اون شاههايي كه فكر ميكردن مردم رعيت خودشونن و فقط به فكر كشور گشايي بودن تا قدرت شخصي خودشون رو افزايش بدن...

والا تو تاريخ اينقدر وطن فروش هست كه ديگه نمي شه گفت همه ناسيوناليست بودن...


قول من:
کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته. و می خواد که اطرافیانش هم وطن پرست باشن و تا یک دهاتی مملکتش هم وطن پرست باشه. چون اساس حکومتش بر این قضیه استواره! وگرنه از هم می پاشه و نابود میشه. کسی که با شعار ناسیونالیسم میاد روی کار که نباید از این شعار روی گردان بشه!
جواب شما:
نقل قول من
بند اول با بند دوم تناقضی بس حیرت انگیز دارد.
چه طوری شما میگید باید با فکر باز تر بحث کنیم ولی سخن یک شخص رو بی هیچ دلیلی قبول میکنید؟ یا منطق، یا سند. با منطق جور نیست. پس با سند. اگر هم سند آوردید من چرا قبول نکنم؟...



کوروش و داریوش شاه بودند و دلیلی وجود نداره که وطن پرست بوده باشن....

به نظر من کوروش کبیر عقایدی اینترناسیونالیستی داشته ...
همونطور که از سنگ نبشته ها ( که متاسفانه/خوشبختانه به دست ایرانی ها دیکُد نشد) پیداست ...
همه ی افراد با هر دین و مذهبی میتونستند کنار هم زندگی کنند ... کارها نه فقط به دست پارسی ها سپرده میشد ... بلکه افرادی که از بابل / عثمان / و مصر به پارس اومده بودند براشون کار و زندگی فراهم میشد ...
حقوق زن و مرد برابر ... پارسی و غیر پارسی برابر .. خیلی جزی تر هم بشیم ( زنان باردار .. بعد از 4 باید دست از کار کشیده و همچنان حقوق دریافت میکردند ..)


تناقض داره و با منطق جور نیست...
اجازه بدید به یک شکل دیگه بیان کنم:

وقتی من ِ نوعی (شاه) حکومتم براساس امپریال-فئودال شکل بگیره، باید توسط ناسیونالیسم مردمم رو به این حکومت پایبند کنم. وگرنه به راحتی با پروپاگاندی کشورهای همسایه و امپراتوری های دیگه بخشی از اون هارو از دست میدم. چون احتمالا اون مردم، از اول جزو امپراتوری من نبودن و من با جنگ و غیره اون ها رو جزو امپراتوری خودم کردم. در آخر مردم خودم برام می مونن. و اون برای من فایده ای نداره. دوباره باید کشورگشایی کنم و قتل و غارت و ترس و تبلیغ رو دستور کارم قرار بدم. این یعنی یک پروسه ی امپریال! مردم مال من هستن. جزو اموال من حساب میشن. چه من کوروش باشم چه شاه قاجار. حالا یا مثل کوروش یا داریوش با کفایت هستم و امپراتوری و شاهنشاهی خودم رو از دست نمیدم. و در نتیجه مردمم هم با من می مون. یا نه... مثل شاه قاجار از سیاست و غیره هیچی نمیدونم و حکومتم ضعیف میشه و در آخر منقرض.
درسته! این یک تناقضه. شاه، وطن پرسته. چون وطن مال اونه. مردم کار میکنن و می دن به اون و بقیه. و بسته به عدل و انصاف و درایت شاه، اون رو برای خودش خرج می کنه و یا برای رفاه مردم کوشش میکنه. تناقض اینجاست که مردم کار می کنن ولی سهمی ندارن. سهمشون فقط دل خوشی ناسیونالیستی است. تناقض اینجاست که مردم خود مملکت هستند ولی نقشی در مملکت ندارند.


یه مثال میآرم که شاید بشه مقایسه کرد و گفت این حرف درست نیست :

انگور حلال است ---آب حلال است -- پس آبِ انگور ( شراب) حلال است..

1. در بند قبلی قضیه ی وطن پرست بودن شاه رو جسته گریخته توضیح دادم....اول اون رو بخونید اگر مشکل داشت بگید اصلاح کنم.

2. هیچ شباهتی بین قضیه ی شاه و انگور نمی بینم. بی سوادی من رو ببخشید.

3. تشبیه دو قضیه و مثال آوردن برای قضیه در علم منطق، جزو سفسطه هاست.



امیر کبیر: من به شدت با این حرف مخالفم که امیر کبیر وطن پرست بود. امیر کبیر به منافع مردم توجه می کرد . ودر درجه ی اول به منافع مرم زادگاهش. و اصلا از این شاه و شاه بازی خوشش نمی اومد پس نمیشه ایشون رو تا این حد و طن پرست دونست. من ایشون رو انسان گرا و مردم دوست میدونم. جواب :
نقل قول:
برای تک تک حرفهاش باید سند و دلیل ارائه کنه. وگرنه تمام اون مطلب زیر سوال میره

سند من اقدامات ایشون بود. ویک سند دیگه هم اعتقاد به عقل ایشون.
اگر هم به نظر شما وطن پرست بود، باشه قبول. من حرفی ندارم و قبول می کنم. نیاز نیست که حرفهای من رو به خودم تحویل بدید. می تونید مثلا یک جمله از امیر کبیر بیارید که توش گفته من یک وطن پرستم. و جمله هم سندیت داشته باشه. اون وقت این بحث به نفع شما تموم میشه و نتیجه می گیریم که امیر کبیر وطن پرست بود.
و ذکر یک نکته دیگه لازمه که فرق این دو اندیشه و تفکر هم همینه. من کسی رو که سعی در افزایش رفاه و سلامت و امنیت مردم داره رو یک انسان دوست-مردم دوست می دونم. ولی شما وطن پرست.


از هر سخنی با توجه به دیدی که افراد دارن میشه برداشت های متفاوت کرد
البته که از سخن مائو برداشت های دیگه ای هم میشه کرد ...


کاملا درسته... برداشتهاتون رو ارائه بدید... با تشکر

mohammad.y1993
02-03-2009, 20:30
سلام...
ببخشيد اين چند وقته سرم خيلي شلوغ بود...

فقط اومدم بگم از طرف پرسيدم...كتابخانه بيت الحكم ( دقيقا خاطرم نيست شايدم بيت الحكمه بود) بغداد داراي 4 ميليون جلد كتاب بود..وقتي ازش پرسيدم خوب به ما چه ربطي داشت...گفت كه جزو قلمرو و تحت حكومت ايران بود...( البته ايشون بيشتر به جنبه سالامي بحث ما كار داشت...) خوب پس حداقل شما بهتره يكم بياي جلو تر و بدوني كه 4 ميليون جلد كتاب نوشته شده...نه اينكه از روي تعصب ( نمي دونم چرا انقدر ميگي تعصب بده..در صورتي كه همه كارات از روي تعصبه) بگي از اول اختراع خط ما كتابها رو جمع كنيم 4 ميليون جلد نميشه...

در ضمن نيشابور هم در همون زمان 42 مركز علمي بزرگ داشته...

موفق باشيد...

Leyth
04-03-2009, 11:05
با سلام.


فقط اومدم بگم از طرف پرسيدم...كتابخانه بيت الحكم ( دقيقا خاطرم نيست شايدم بيت الحكمه بود) بغداد داراي 4 ميليون جلد كتاب بود..وقتي ازش پرسيدم خوب به ما چه ربطي داشت...گفت كه جزو قلمرو و تحت حكومت ايران بود...( البته ايشون بيشتر به جنبه سالامي بحث ما كار داشت...) خوب پس حداقل شما بهتره يكم بياي جلو تر و بدوني كه 4 ميليون جلد كتاب نوشته شده...نه اينكه از روي تعصب ( نمي دونم چرا انقدر ميگي تعصب بده..در صورتي كه همه كارات از روي تعصبه) بگي از اول اختراع خط ما كتابها رو جمع كنيم 4 ميليون جلد نميشه...

در ضمن نيشابور هم در همون زمان 42 مركز علمي بزرگ داشته...

واقعا من نمی تونم در مقابل این منبع عظیمی که آوردید ایستادگی کنم!

1. الان معلوم شد که چهار میلیون کتاب نوشته شده؟ آیا شما از ایشون منبعی درخواست کردید؟ آیا ایشون کتابی، نوشته ای، دست خطی، چیزی ارائه کرد؟ آیا منبعی معرفی کرد و شما دنبال منبع رفتید؟ آیا آیا آیا...

2. وقتی اسم یک کتابخانه میشه "بیت الحکمه" دلیل بر اینه که بعد از اسلام تاسیس شده. و به خاطر خاصیت جهانی ای که اسلام ایرانی شده داشت، از تمام طوایف و اقوام بشری اطراف در اون جمع شدند و نقد نوشتند و ترجمه کردند و تالیف کردند. و این یعنی تجمع علمی به واسطه ی مذهب مشترک و نه ناسیونالیسم ایرانی.
و هنوز هم سواد من و برداشتم از "کتاب" اینه که یک قوم و ملت نمی تونه در عرض 500 سال 4 میلیون جلد کتاب بنویسه. تا اونجائی که یادمه کتابهایی از ملل مختلف توسط سه برادر جمع آوری و ترجمه شد. اسم تک تکشون رو به خاطر ندارم ولی فکر کنم برادران ابوموسی بودند. در ضمن به عربی ترجمه می کردند (منبع: لغت نامه ی دهخدا) .

3. من به شخصه خیلی هم دوست دارم که 4 میلیون کتاب وجود داشته باشه و برم بخونم . استفاده کنم. ولی وقتی که نیست و آثار اونها روهم هرچه بیشتر می گردم کمتر پیدا می کنم، تصمیم بر بی خیالی می گیرم و دنبال کتابی می رم که "وجود" داره.
و چه بهتر که شما منبعی ارائه کنید و ما این بحث 4 و چهارصد رو تموم کرده به کار و زندگی مون برسیم. و بحث رو به نفع شما تموم کنیم و نتیجه رو هم بگیریم.

من برای منبع پافشاری می کنم نه برای اینکه وجود نداره. برای اینکه می خوام شما دوست عزیز الکی حرف کسی رو قبول نکنید و با اطمینان حرفی رو بزنید که مجبور به داستان سرایی هم نشید.

4. نقل قول هیچ وقت منبع نمیشه. نمیشه که چون یک نفر گفته و شما هم از قول ایشون به من میگید من قبول کنم.

5. تعصب یعنی تا ایشون گفت "بیت الحکمه در بغداد" شما بگی "به ما چه ربطی داشت." و تا ایشون گفت "چون تحت حکومت ایران بوده" شما اولا ازش نمی پرسید یک منبع نشون من بده که توش اشاره کرده بیت الحکمه جزو ایران بوده و بعد هم چون کسی گفته بیت الحکمه جزو ایران بوده و همون هم گفته توش 4 میلیون تا کتاب بوده سریع اومدید اینجا نوشتید که حال من رو بگیرید. و من رو هم متعصب می خونید. چرا؟ چون من از شما منبع می خوام پس متعصبم!

6. تعصب خیلی معانی داره. اگر منظور از متعصب بودن من اینه که من در جهانی بودن ولنتاین و سنتی و قدیمی بودن اسپندارمذگان پافشاری دارم، پس من قبول میکنم که متعصبم. اما شما در هر پستتون یکی دو بار به متعصب بودن من اشاره کردید. بی هیچ دلیلی. صرفا به خاطر تند بودن لحن، من رو متعصب میدونید.