PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : چليپا و چليپاي شکسته



ghazal_ak
23-10-2008, 15:38
چليپا و چليپاي شکسته


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

صليب يا چليپاي شکسته يک نشانه آريايي است . در ايران و هند پيشينه دارد و به احتمال بسيار قوي از ايران بر اثر ارتباط و رفت و آمد هاي سياسي، اقتصادي و نظامي دوران باستان به يونان رفته است .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چليپا نخستين بار در حدود خوزستان يافت شد و مربوط به پنج هزار (5000) سال پيش از ميلاد مي‌باشدو به اين ترتيب پيشينه تاريخي آن در ايران به احتمال ، بسي کمتر از سابقه آن نزد آرياييان هند است و هرتسفلد آن را ”گردونه خورشيد“ ناميده است .


آثار بسياري با اين علامت در ايران کشف شده است بطور مثال اين نگاره بر دهانه پاره اي از خمره‌هاي سفالين که مرده‌ها را در آن دفن مي‌کرده‌اند ديده شده است . وضع اين خمره ها نشان مي‌دهد که آنها را به شيوه‌اي در دامنه تپه و کوهها در خاک مي‌گذارده‌اند که معمولا "در دامنه تپه يا کوهستان رودخانه اي روان بوده و دهانه خمره رو به خورشيد است که نمونه هاي آن تقريبا" در پانصد (500) متري آثار تاريخي طاق بستان در کرمانشاه ديده شده است.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





کيفيت اين گورستان نشان مي دهد که مربوط به دوره مهرپرستي مي‌باشد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين نقش برروي پارچه دوران اشکاني که از کوزه‌هاي خمره‌اي به دست آمده و همچنين برروي بسياري از سفال هاي کشف شده حک شده است.
با پژوهشي در يونان پي مي بريم که در عصري عالم را ترکيبي از عناصر چهار گانه (آب ، باد ، خاک و آتش ) ذکر کرده اند و با بيان اين مطلب بايد دانست که اين علامت در يونان باستان نيز سابقه دارد. چون هنر ايران و يونان متقابلا" در يکديگر تاثير گذارده اند و بنا به نوشته گيرشمن هنر ايران بخصوص نواحي سيلک لرستان تاثير زيادي در هنر يونان بخشيده است و سابقه نقش چليپا در ايران قديمي تر از سال پانصد (500) پيش از ميلاد است به احتمال قوي اين علامت از ايران به يونان رفته و ارزش سمبوليک پيدا کرده است.
با نگرش به اين سابقه و طرز تفکر انديشمندان يوناني و همچنين تبادل فرهنگي و ارتباطات نظامي و سياسي که در عصر دولت هخامنشي ميان ايران و يونان و مصر جريان داشته است و بنا به سنتي که از روزگاران دور نسبت به عناصر چهارگانه که سازنده و پردازنده و گرداننده عالم هستي هستند احترام و تقديس مرعي شده است و با اعتقاد به اينکه از ترکيب و نزديکي اين عوامل به نسبت معين هستي و موجوديت شکل گرفته است ، بايد پنداشت اين علامت هر شاخه يا هر خانه اش که به پروانه هاي آسياي آبي و بادي بي شباهت نيست ، جاي يکي از عناصر يا مظهر يکي از عناصر بوده است که برروي هم با گردش و چرخش خود نظام طبيعت و ذات آفرينش را حفظ مي کنند و حرکت و تغيير و يا حيات و ممات بوجود مي آورند ، و رفته رفته اين پيکره به صورت ”سمبل“ در آمده و با ديدن آن بر اثر تداعي معاني ، عناصر چهارگانه مقدس در ذهن جايگزين شده و احترامات مذهبي مقرر به عمل مي آمده است.
آنچه از اوستا و با توجه به مقايسه خورشيد يشت و مهر يشت بر مي آيد و با توجه به اينکه خورشيد در روايات ديني گردونه اي نداشته و گردونه خاص مهر بوده است و با توجه به اينکه مهرپرستي از آيين هاي بزرگ جهان و يادآور عهد آريايي کهن مي باشد که رفته رفته با اصول آيين زرتشت و فلسفه مزداييسم ، در آن اصلاحاتي بعمل آمده است ، آيا بهتر نيست چليپا را گردونه مهر بلند پايه بدانيم نه گردونه خورشيد؟
با توجه به اينکه نشانه چليپا به شاهين و فروهر هم بسيار نزديک است ، مي توان پنداشت در زماني که از اهميت مهر کاسته شد ، نشانه مقدس ميتراييسم رفته رفته به شاهين مبدل شده و شاهين و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوي و روحاني اين نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مينوي گرديده است .
طبق برداشت عده اي ديگر چليپا و چليپاي شکسته نماد روح مي باشد.
انسان دوران باستان از هنگامي که دريافت تن بي جان تنفس نمي کند ، نفس را در مقام روح مورد توجه قرارداد . وقتي انسان مي‌مرد، انگار چيزي از بين نمي‌رفت ، بلکه روح بدن را ترک مي کرد و همچون پرنده اي به سوي آسمان ها به پرواز در مي آمد . بدين ترتيب ، پرنده به شکل چليپا تجسم يافت و چليپا نماد روح گرديد. هنگامي که زائري به زيارتگاهي قدم مي نهد معمولا" براي رستاخيز روح متوفي دعاي کوتاهي مي خواند. در واقع ، دعا تبديل به ذره اي از روح مي شود که رستاخيز را تسريع مي‌کند. به همين ترتيب هنگامي که معمار يا حجاري زيارتگاهي را مي‌سازد با اين اعتقاد که چليپا نماد حجاري شده روح است و به فرد درگذشته حيات دوباره خواهد بخشيد ، بنا را با چليپا تزيين مي کند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مقبره شاه نعمت اله ولي در ماهان کرمان دو مناره دارد که تمام آن با چليپا تزيين شده است ، اين صليبها دو نوع اند ، يکي سفيد و ديگري سياه.
مناره باغ قوشخانه اصفهان با صليب هاي مجوفي که در صليب هاي شکسته ادغام شده اند تزيين شده است.
ترکيب چليپا و چليپاي شکسته به عنوان يک واحد تزيين حاصل تفکري هنرمندانه است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آرامگاه شيخ صفي‌الدين در اردبيل کاشي‌هاي تزييني فراواني دارد. در قسمت بالاي اين تصوير يک پيکان سياه در زمينه سفيد ديده مي شود . اين پيکان اضافه شده است تا چليپاي خطي سياه که در بين دو چليپاي شکسته سفيد قرار گرفته نمايان شود.


اين شکل شامل هشت (8) قسمت است که در هر قسمت يک چليپاي خطي در بين دو چليپاي شکسته نقش بسته است . چنين شکلي و تزييني مويد اين نظر است که از لحاظ منشا و کاربرد ، چليپاي شکسته معادل چليپا است که هر دوي آنها نماد روح اند و از آنها براي تزيين مقبره ها استفاده مي شده است.



منبع : مجله باستان شناسي و تاريخ – سال سوم – شماره دوم – بهار و تابستان 1368 – ×× گردونه خورشيد يا گردونه مهر – نصرت اله بختورتاش – سال نشر :1356 خورشيدي – صفحات 32-5

ghazal_ak
16-01-2009, 15:46
واژه سواستیکا ازسانسکرت میباشد و آمیزه ای از سو، هست و هستی می باشد. در ایران باستان این نشانه را ((گردونه مهر)) می گفتند. سواستیکا نشانه : آب،خاک،باد،آتش،خورشید و خوش اقبالی بود.
فرهنگ ما آن درخت تنومند و بالنده اى است که ریشه در ژرفاى زمین و زمان دارد و در برابر توفان ها ایستاده و خم نشده است. ایران با این درخت گشن (۱) و بارآور خود بارها دچار خیره سرى ها و ویرانگرى ها شده و آفرینش هاى هنرى و فرهنگى گرانمایه ما به دست فرومایگانى به آوار «غارت» رفته است. ملتى که بر سر در دانشگاه گندى شاپور در ۱۷۰۰ سال پیش از این مى نویسد: «شمشیرهاى ما مرزها را مى گشاید و دانش و فرهنگ ما دلها و اندیشه ها»، چگونه مى تواند فرهنگ و روش زندگى خود را به دست فراموشى سپارد؟ گزافه نیست که ایران را سرزمین چلیپا(۲) بنامیم.
در هرجاى این سرزمین مقدس مى توان آن را دید. هیچکس یک سویه حق ندارد آن را از آن خود و خاستگاه آن را در سرزمین خویش بداند، آریاها سزاوارترند و در میان آنان ایرانیان و در رده نخست قرار دارند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اگر این نشانواره(۳) در بردارنده کیفیات آسمانى نبود، این چنین در دل نمى نشست. این نشانواره با اعتقاد و ایمان دینى سرشته، به معبد و مسجد راه یافته و جاودانه بر مهرابه نشسته وآنها را آراسته است. نقشى که گاه مظهر الوهیت، نماد خورشید، فروغ بى پایان، نظم هستى، آتش، فراوانى، آذرخش و جاودانگى است.
(( نگاره اى که آریاییان، مصریان، آشوریان کهن، بومیان آمریکا، بودائیان و مسیحیان به کار برده اند اما صاحب راستین آن آریاییان هستند))

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



چلیپا، نگاره اى است بسیار کهنسال و چون نزد پیشینیان گونه اى نماد نیروهاى نهفته در طبیعت و نیروهاى آسمانى به شمار آمده در بیشتر سرزمین ها که تمدن هاى باستانى را در بستر خود پرورش داده است یافت مى شود. پیشینیه آن را در ایران تا هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح (۷۰۰۰ سال پیش) در دست داریم!!!

آنچه در این نوشتار مورد بررسى قرار مى گیرد، پژوهشى است درباره چلیپا و چلیپاى شکسته.

میان چلیپا و چلیپاى شکسته با نگاره که «صلیب» یا «دار» است، تفاوت وجود دارد. دو نگاره نخست ریشه در پیش از تاریخ دارند، اما صلیب یا دار مربوط به دورانهاى نزدیک به اکنون هستند. در نگاره که رومیان با آن آدمیان را مى آویختند و به چهارمیخ مى کشیدند و مى کشتند، تنها دو پهلو برابر است و همانند انسانى است که ایستاده و دستها را گشوده است.
نماد چلیپا به اینگونه: نخستین بار در سرزمین خوزستان یافت شده و زمان آن نیز به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مى رسد و آشکار مى سازد که ریشه اى کهن در ایران زمین دارد.
چلیپا در بسیارى از نقاط ایران دیده شده است:
در مرودشت دو کیلومترى جنوب تخت جمشید ظرف هاى سفالین منقوش به نگاره چلیپا به چندین گونه بسیار دیدنى یافت شده است. در میان ابزارهاى یافت شده در کاوش هاى لرستان، ابزارهاى مفرغینى است که بیشتر وابسته به زین و برگ، لگام و افزارهاى جنگى است که پیکره چلیپا بر آنها دیده مى شود. در تپه «گیان» در جنوب نهاوند ، در «گلیان» فسا دراستان فارس، در تپه «سیلک» کاشان، تپه «باکون» تخت جمشید، در دیلمان، شوش، موسیان، در تپه «حصار» دامغان، در شهر سوخته سیستان ،در کلاردشت، در تپه «حسنلو» در جنوب غربى دریاچه چیچست (ارومیه) ، در ایلام، رودبار گیلان، در «گرمى» Germi دشت مغان، در کرمانشاه، در «جوین» گیلان، در کوه خواجه سیستان، در بیشاپور، در ویرانه هاى «قلعه یزدگرد» در کنار مرز کنونى ایران و عراق در نزدیکى قصر شیرین در گچ برى هاى کاخ تیسفون،...
پس از پیدایش دین اسلام، نماد چلیپا و چلیپاهاى شکسته که هم از زیبایى برخوردار بود وهم رنگ دینى داشت و مقدس بود، فراموش نشد. چلیپا در دوره اسلامى نیز کاربرد و زندگانى دیگرى آغاز کرد. ایرانیان خوش ذوق، نام بزرگان دین را با آرایه هاى دلنشین بر کاشیکارى هاى مساجد، استوار و ماندنى ساختند
چلیپا در هنر اسلامى، عنصرى کلیدى بوده و رابط و پیوند دهنده نگاره هاى پیچیده به شمار آمده است از جمله در مسجد جامع اصفهان که مربوط به سده اول هجرى بوده و بر روى یک آتشکده باستانى پایه گذارى شده است. بر همه جاى مسجد جامع اصفهان، نگاره هاى گوناگون و خوش ساخت از چلیپا دیده مى شود. در آرامگاه «میرنشانه» در بازار کاشان که گنبدى مخروطى دارد، نام مقدس «على» به گونه چلیپا نقش شده است.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گنبد قدمگاه نیشابور نیز، کاشیکارى هاى مزین به نگاره چلیپا را برخود دارند. نقش چلیپا بر گنبد علویان در شهر همدان خیابان باباطاهر که روزگارى دبیرستان علوى بوده است، نیز دیده مى شود.در گچ برى هاى مسجد جامع نائین، در مسجد کبود و در قسمت گنبد آن که تماماً کاشیکارى بوده نقش على (ع) رویت مى شود و در فضاى هر ردیف کاشى، نقش چلیپا با رنگ زرد بارها تکرار شده است.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در موزه «قم» کاشى هاى ستاره اى و چلیپایى که از امامزاده على بن جعفر قم به دست آمده نگهدارى مى شود. در زیر نگاره یکى از کاشى ها، چلیپایى که تاریخ ۶۵۶ هجرى دارد دیده مى شود.
رفته رفته این نگاره که خود نماد یک رشته باورهاى کهن آریایى بود در دوره اسلامى با تلقى ویژه ایرانیان از خاندان پیامبر(ص) و به خصوص على(ع) بستگى پیدا کرده، درآمیخت.
آنگاه هنرمندان و سازندگان و کاشیکاران ایرانى این نگاره را بر درها و بر کاشى هاى مساجد و نیایشگاه ها به اینگونه در آوردند:
چلیپا نشانگر نمودها و چهره هاى گوناگون پرتو خداوند است. همچنانکه خورشید تیرگى ها را مى زداید، نمودهاى گوناگون و پرشمار خداوند روشنى بخش چهارسوى جهان و جهان درون انسان است.
در ایران پیش از «اشو زرتشت» تیره هاى آریایى عناصر چهارگانه: باد، خاک، آب و آتش را گرامى دانسته و آن را به وجود آورنده گیتى و گرداننده نظام هستى مى شمرده اند و با اعتقاد به اینکه از نزدیکى و ترکیب این عناصر به نسبت معین، هستى شکل گرفته است، هر شاخه این نشانه را جایگاه یکى از عناصر چهارگانه مى دانستند. عناصر چهارگانه هستى بخش، بر روى هم و با گردش و چرخش خود چرخ آفرینش را آهنگ مى دهد و نظام پرشکوه طبیعت را نگاهبانى مى کند.
در بهار، سبزه و شکوفه و گل و در پایان تابستان، میوه و فرآورده هاى نیروبخش مى دهد. در خزان و زمستان، آب فراوان به تن سوخته زمین مى افشاند و از سوز سرما همه را نوید آتش مى دهد و بارها تکرار مى شود و این تکرارها زندگى را مى سازد و مرگ را مى آفریند، نه تنها در انسان، بلکه در کل کائنات.
این نگاره در بسیارى از فرهنگ ها و نقاط جهان دیده شده است: آشور کهن، مصر باستان، هند، یونان، چین، رم، جزیره کرت، آزتک ها، این کارها ،... راسواستیکامی نامند. سواستیکا یکى از قدیمى ترین و پیچیده ترین سمبل هاست. این سمبل ماقبل تاریخ در آسیا و در بین اقوام آریایی به وفور یافت شده است.
گفته شده که سواستیکا یک شکل قراردادى «انسان» است با دو دست و دوپا، اتحاد اصولى نر و ماده و مظهر حرکت و سکون، تعادل و هماهنگى، نیروى گریز از مرکز، خروج و بازگشت به مرکز و آغاز و پایان...

چینى ها، سواستیکا (چلیپاى شکسته) را تجمع علائم خوش اقبالى با ده هزار تأثیر ، نماد بارورى و مظهر باران مى دانند. نزد آنان، سواستیکاى آبى مؤید فضایل و برکات آسمانى، سواستیکاى قرمز نشان برکت قلب مقدس بودا، سواستیکاى سبز مظهر برکت ابدى در کشاورزى، سواستیکاى زرد نماد نیک فرجامى و سعادت ابدى است.
نزد مسلمانان ، سواستیکا به چهار جهت اصلى دلالت داشت. زیر نظر داشتن فصول به وسیله فرشته ها که هرکدام در یک رأس چلیپا قرار دارند: درجنوب(فرشته مرگ)، در شمال (فرشته زندگى) ، در مغرب (فرشته اى که سرنوشت را ثبت مى کند) و در مشرق (فرشته منادى)


آدولف هیتلر:
هیتلر که به برترى نژاد آریا باور داشت و آریاییان را مى ستود و به آنها احترام می گذاشت.این نماد آریایى را به کار برد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هیتلر در جوانى به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان پیوست. با قدرتمند تر شدن حزب نازی، میهن دوستان آلمانى بر آن شدند تا پرچمى براى حزب شان آماده کنند. هیتلر مسؤول انتخاب پرچم شد. او پارچه سرخى را که در میان آن دایره اى سفید رنگ و درون دایره، چلیپاى شکسته اى به رنگ سیاه بود را به عنوان پرچم پیشنهاد کرد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با توانمندتر شدن نازیها، هیتلر به صدارت اعظمى و سپس به پیشوایى رسید. روزنبرگ نظریه پرداز حزب نازى مى گفت: «... هنگامى که نماد بیدارى، پرچمى با علامت زندگى که همان صلیب شکسته است، یگانه مذهب حاکم بر رایش ژرمنى شود، ساعت سعد آلمان فرا رسیده است». یکى از جراید آلمان در همان سالها نوشت: ((این علامت خوشبختى را از ایران و به آلمان برده اند))

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چلیپا چندهزار سال پیش از مسیح نماد مقدسى در کشورهاى جهان به ویژه نزد آریاییان بوده است.
شاهان آشور آن را به عنوان یک نماد دینى بر سینه مى آویختند و شاهان هخامنشى آرامگاه خود را چلیپا گونه مى ساختند.
در کشورهاى اسلامى و به ویژه ایران با این نگاره شبکه گسترده و پردامنه اى به نام «الله،محمد، على» ، مسجدها و نیایشگاهها را زیب و زینت بخشیده است.
این نشانواره، نماد افزایش و فراوانى و داراى بار مغناطیسى مثبت است. مسیحیت که پاره اى از دستورات دینى خود را «آیین مهر» گرفته، چلیپا را نیز از آریاییان به وام گرفته است. نسل نو مسیحى نمى داند که در روزگاران کهن، آریاها به هنگام نیایش پروردگار، رو به خورشید چلیپا را روبروى خود مى نهادند و نماد چرخ هستى اش مى دانستند. ***بر گرفته شده از کتاب نشان اسرار آمیز نوشته : دکتر نصرت الله بختورتاش***


پانوشت:
۱ - گشن: بارور - تنومند
۲ - چلیپا: چلیپ یا صلیب
۳ - نشانواره: علامت - آرم