دل تنگم
19-10-2008, 00:19
مدت زمان زيادي از بروز شايعه توقيف سريال سايه تنهايي و شباهت هاي آن با سريال خارجي پرستاران نگذشته است. اما آغاز پخش آن ثابت کرد که نه فقط اين شايعه ها صحت نداشت، بلکه تماشاگر خود را با مجموعه اي منسجم درباره مشکلات بيماران با جامعه پزشکي، پذيرش و درمان روبرو ديد که همزمان به موضوع تقابل سه نسل نيز مي پرداخت. سه نسلي که هر کدام راهکار هاي خاص خود را در هنگام رويارويي با مشکلات و حوادث دارند...
سايه تنهايي
کارگردان: بيژن شکرريز
فيلمنامه: مينو فرشچي، مسعود بهبهاني نيا
موسيقي: سعيد ذهني
مدير فيلمبرداري: علي مدني نژاد
تدوين: بابک رضايي
طراح صحنه: پيام سوري
بازيگران: پرويزپورحسيني [رضا]، علي دهکردي [دکتر نظري]، بيژن امکانيان [حسام]، نسرين مقانلو [مينا]، ناديا دلدارگلچين [پروانه]، فريبا متخصص [بهجت]، بيتا سحرخيز
محصول گروه اجتماعي شبکه اول سيما.
حسام دکتر حاذقي است که بر اثر ابتلاء به مواد شيميايي در بيمارستان بستري مي شود. خود او تمايلي براي درمان بيماريش ندارد اما همسرش مينا تلاش فراواني براي متقاعد کردن او مي کند. در اين ميان دختر دکتر در تظاهرات دانشجويي دانشگاه شرکت مي کند و...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سبقت نويسنده ازکارگردان!!
نويسنده با طراحي پلات اثرش به سه بخش، روايت خود را آغاز مي کند. اولين بخش پلات او معرفي شخصيت دکتر و پيشينه اي است که او براي مخاطب ترسيم مي کند. دومين بخش پلات، معرفي همکاران دکتر در بيمارستان و روابط ميان آنها را شامل مي شود و سومين بخش به دختر دکتر و روابط و فعاليت هاي او در دانشگاه مي پردازد.
نويسنده با چنين تمهيدي تصويري واضح از سه نسل ترسيم مي کند. خصلت ها و ويژگي هايي که او براي هرشخصيت ترسيم کرده است هرکدام ويژگي يک نسل را بازگو مي کند. حسام و رضا که نماينده نسل جنگ هستند بسيار آرام، صبور و حساس هستند و در برخورد با مشکلات هوشمندانه عمل مي کنند. اما دکتر نظري که نماينده نسل بعدي است، بسيارعجول، جدي و خشمگين است. دختر دکترهم که نماينده نسل حاضراست، جستجوگر، کم تحمل، پرخاش جو، معترض و... تصوير شده است.
عنصرديگري که بهبهاني استفاده خوبي از آن درقصه اش به عمل آورده، عنصرتقابل است. نويسنده در خلال اتفاقات و رويدادهاي قصه به نحوي شخصيت ها را در مقابل يکديگر قرارمي دهد که مجبور به بازگويي افکار و باورهاي خود مي شوند و درست در همين لحظات است که مخاطب تقابل و تضاد ميان نسل ها را به خوبي مشاهده مي کند. به عنوان مثال وقتي دختر دکتر به علت تجمع اعتراض آميز دانشجويي دير به بيمارستان مي رود با اعتراض همکار پدرش مواجه مي شود. اما دختر اعتراض به شرايط نامطلوب را حق هر آدمي عنوان مي کند. و دکتر را به بزدل بودن متهم مي کند.
شخصيت ها درهر بخش به خوبي طراحي و پرداخت شده اند. ديالوگ نويسي ازسوي نويسنده کاملا منطبق با همان طرح سه وجهي است که به آن اشاره شد. شکرريز در مقام کارگردان چندان برخورد خلاقانه اي با متن نکرده است. او به قاب بندي ها و دکوپاژي متوسل شده است که اکثرا در مجموعه هاي ديگرهم قابل رويت است. استفاده بيش ازحد از نماهاي تکراري، ريتم کند نماها در مقابل ريتم تند حوادث، عدم انطباق ريتم درون قاب با ريتم بيرون قاب، استفاده از ترکيب بندي هاي يکنواخت و... از نقاط اصلي ضعف شکرريزاست. البته ناگفته نماند که کارگردان در ميزانسن هاي دو يا سه نفره کاملا موفق است و در اکثر مواقع لحظات بصري زيبايي خلق مي کند، اما وقتي تعداد نفرات درون قاب بيش از سه نفرمي شود کارگردان تسلط خود را بر ميزانسن از دست مي دهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخشي که کارگردان تا حد زيادي در آن موفق عمل مي کند؛ هدايت بازيگران وارتباط با نقش هايشان است. بازيگران با کمترين حرکت اضافي به حرکت در صحنه مي پردازند و بازي قابل قبولي از خود به نمايش مي گذارند. بيژن امکانيان در نقش حسام بازي کم نقصي به نمايش مي گذارد. نسرين مقانلو هم در نقش مينا همسراو بازي زيبايي از خود ارائه مي دهد. پرويز پورحسيني در نقش رضا بازي روان و خلاقانه اي ازخود به نمايش مي گذارد. شايد تنها نکته قابل ايراد در بخش بازيگري انتخاب اشتباه فريبا متخصص براي نقش "بهجت" است. متخصص هيچ سنخيتي با کاراکترش ندارد و همين امر باعث شده است که هنگام حضور او، ريتم اثر دچارنوسان و کندي شود.
صدا و سيما در چند سال گذشته به طور گسترده به ساختن تله فيلم ها و مجموعه هايي رو آورد که زمينه را براي حضورهر چه بيشتر کساني که مي خواهند اولين تجربه کارگرداني خود را انجام دهند، فراهم کند. اما اين سياست در ميانه راه و در عمل با چرخشي عجيب مواجه شده است. اکثر کساني که کارگرداني اين مجموعه ها و تله فيلم ها را به عهده گرفتند از افراد شاخص و با تجربه اين حرفه بودند و اين امرباعث شده است تا کارگردان ها اکثرعوامل خود را ازميان افراد پيشکسوت و با تجربه انتخاب کنند و مجالي براي حضورجوانان تازه نفس نگذارند. چيزي که کاملا مغاير با سياست سازمان بود. بيژن شکرريز يکي از آن دسته کارگردان هايي است که فرصت کارگرداني يک مجموعه براي شبکه اول سيما را پيدا کرده و اتفاقي که در مجموعه اوهم افتاده است حضورکمرنگ چهره هاي جوان وبا استعداد است. در زمينه فيلمنامه نيز به نظرمي رسد به شدت مقهور طرح سه وجهي نويسنده پرسابقه سريال شده است و هيچ تمهيد و طرحي براي دکوپاژي خلاقانه انجام نداده است.
سايه تنهايي
کارگردان: بيژن شکرريز
فيلمنامه: مينو فرشچي، مسعود بهبهاني نيا
موسيقي: سعيد ذهني
مدير فيلمبرداري: علي مدني نژاد
تدوين: بابک رضايي
طراح صحنه: پيام سوري
بازيگران: پرويزپورحسيني [رضا]، علي دهکردي [دکتر نظري]، بيژن امکانيان [حسام]، نسرين مقانلو [مينا]، ناديا دلدارگلچين [پروانه]، فريبا متخصص [بهجت]، بيتا سحرخيز
محصول گروه اجتماعي شبکه اول سيما.
حسام دکتر حاذقي است که بر اثر ابتلاء به مواد شيميايي در بيمارستان بستري مي شود. خود او تمايلي براي درمان بيماريش ندارد اما همسرش مينا تلاش فراواني براي متقاعد کردن او مي کند. در اين ميان دختر دکتر در تظاهرات دانشجويي دانشگاه شرکت مي کند و...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سبقت نويسنده ازکارگردان!!
نويسنده با طراحي پلات اثرش به سه بخش، روايت خود را آغاز مي کند. اولين بخش پلات او معرفي شخصيت دکتر و پيشينه اي است که او براي مخاطب ترسيم مي کند. دومين بخش پلات، معرفي همکاران دکتر در بيمارستان و روابط ميان آنها را شامل مي شود و سومين بخش به دختر دکتر و روابط و فعاليت هاي او در دانشگاه مي پردازد.
نويسنده با چنين تمهيدي تصويري واضح از سه نسل ترسيم مي کند. خصلت ها و ويژگي هايي که او براي هرشخصيت ترسيم کرده است هرکدام ويژگي يک نسل را بازگو مي کند. حسام و رضا که نماينده نسل جنگ هستند بسيار آرام، صبور و حساس هستند و در برخورد با مشکلات هوشمندانه عمل مي کنند. اما دکتر نظري که نماينده نسل بعدي است، بسيارعجول، جدي و خشمگين است. دختر دکترهم که نماينده نسل حاضراست، جستجوگر، کم تحمل، پرخاش جو، معترض و... تصوير شده است.
عنصرديگري که بهبهاني استفاده خوبي از آن درقصه اش به عمل آورده، عنصرتقابل است. نويسنده در خلال اتفاقات و رويدادهاي قصه به نحوي شخصيت ها را در مقابل يکديگر قرارمي دهد که مجبور به بازگويي افکار و باورهاي خود مي شوند و درست در همين لحظات است که مخاطب تقابل و تضاد ميان نسل ها را به خوبي مشاهده مي کند. به عنوان مثال وقتي دختر دکتر به علت تجمع اعتراض آميز دانشجويي دير به بيمارستان مي رود با اعتراض همکار پدرش مواجه مي شود. اما دختر اعتراض به شرايط نامطلوب را حق هر آدمي عنوان مي کند. و دکتر را به بزدل بودن متهم مي کند.
شخصيت ها درهر بخش به خوبي طراحي و پرداخت شده اند. ديالوگ نويسي ازسوي نويسنده کاملا منطبق با همان طرح سه وجهي است که به آن اشاره شد. شکرريز در مقام کارگردان چندان برخورد خلاقانه اي با متن نکرده است. او به قاب بندي ها و دکوپاژي متوسل شده است که اکثرا در مجموعه هاي ديگرهم قابل رويت است. استفاده بيش ازحد از نماهاي تکراري، ريتم کند نماها در مقابل ريتم تند حوادث، عدم انطباق ريتم درون قاب با ريتم بيرون قاب، استفاده از ترکيب بندي هاي يکنواخت و... از نقاط اصلي ضعف شکرريزاست. البته ناگفته نماند که کارگردان در ميزانسن هاي دو يا سه نفره کاملا موفق است و در اکثر مواقع لحظات بصري زيبايي خلق مي کند، اما وقتي تعداد نفرات درون قاب بيش از سه نفرمي شود کارگردان تسلط خود را بر ميزانسن از دست مي دهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخشي که کارگردان تا حد زيادي در آن موفق عمل مي کند؛ هدايت بازيگران وارتباط با نقش هايشان است. بازيگران با کمترين حرکت اضافي به حرکت در صحنه مي پردازند و بازي قابل قبولي از خود به نمايش مي گذارند. بيژن امکانيان در نقش حسام بازي کم نقصي به نمايش مي گذارد. نسرين مقانلو هم در نقش مينا همسراو بازي زيبايي از خود ارائه مي دهد. پرويز پورحسيني در نقش رضا بازي روان و خلاقانه اي ازخود به نمايش مي گذارد. شايد تنها نکته قابل ايراد در بخش بازيگري انتخاب اشتباه فريبا متخصص براي نقش "بهجت" است. متخصص هيچ سنخيتي با کاراکترش ندارد و همين امر باعث شده است که هنگام حضور او، ريتم اثر دچارنوسان و کندي شود.
صدا و سيما در چند سال گذشته به طور گسترده به ساختن تله فيلم ها و مجموعه هايي رو آورد که زمينه را براي حضورهر چه بيشتر کساني که مي خواهند اولين تجربه کارگرداني خود را انجام دهند، فراهم کند. اما اين سياست در ميانه راه و در عمل با چرخشي عجيب مواجه شده است. اکثر کساني که کارگرداني اين مجموعه ها و تله فيلم ها را به عهده گرفتند از افراد شاخص و با تجربه اين حرفه بودند و اين امرباعث شده است تا کارگردان ها اکثرعوامل خود را ازميان افراد پيشکسوت و با تجربه انتخاب کنند و مجالي براي حضورجوانان تازه نفس نگذارند. چيزي که کاملا مغاير با سياست سازمان بود. بيژن شکرريز يکي از آن دسته کارگردان هايي است که فرصت کارگرداني يک مجموعه براي شبکه اول سيما را پيدا کرده و اتفاقي که در مجموعه اوهم افتاده است حضورکمرنگ چهره هاي جوان وبا استعداد است. در زمينه فيلمنامه نيز به نظرمي رسد به شدت مقهور طرح سه وجهي نويسنده پرسابقه سريال شده است و هيچ تمهيد و طرحي براي دکوپاژي خلاقانه انجام نداده است.