PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : آزمون تورینگ



nibble
01-10-2008, 16:45
در سال ۱۹۵۰ آلن تورینگ، ریاضیدان انگلیسی، معیار سنجش هوشمندی یک ماشین را چنین بیان داشت:

«سزاوارترین معیار برای هوشمند شمردن یک ماشین، اینست که آن ماشین بتواند انسانی را توسط یک پایانه تله تایپ به گونه‌ای بفریبد که آن فرد متقاعد گردد با یک انسان روبروست.»

در این آزمایش شخصی از طریق ۲ عدد پایانه (رایانه یا تله تایپ) که امکان برقراری ارتباط و گپ‌زنی را برای وی فراهم می‌کنند با یک انسان و یک ماشین هوشمند، بطور هم‌زمان به پرسش و پاسخ می‌پردازد. در صورتی که وی نتواند ماشین را از انسان تشخیص دهد، تست با موفقیت پشت سر گذاشته شده است.

آزمایش تورینگ مدل سازی نحوه تفکر انسان، تنها راه تولید ماشینهای هوشمند نیست. هم اکنون دو هدف برای تولید ماشینهای هوشمند، متصور است، که تنها یکی از آن دو از الگوی انسانی جهت فکر کردن بهره می‌برد:سیستمی که مانند انسان فکر کند. این سیستم با مدل کردن مغز انسان و نحوه اندیشیدن انسان تولید خواهد شد و بنابراین از آزمون تورینگ سر بلند بیرون می‌آید. از این سیستم ممکن است اعمال انسانی سر بزند.


تا به امروز هیچ نرم‌افزار یا ماشین هوشمندی نتوانسته است از این آزمون سربلند بیرون بیاید.


بازی تقلید

تورینگ در سال ۱۹۵۰ در مقاله‌اش سعی می‌کند سؤال «آیا ماشین‌ها می‌توانند فکر کنند؟» را با تبدیل به مسأله‌ای خوش تعریف به نوعی حل کند. او در ابتدا می‌گوید سؤال بالا به خاطر داشتن کلماتی مانند فکر و ماشین خوش تعریف نیست و خود تورینگ هم برای برای اینکه نمی‌خواهد مقاله‌اش را درگیر بحث‌های فلسفی کند، تعریفی برای این کلمات ارائه نمی‌دهد. در عوض بازی‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید که اگر یک ماشین بتواند در این بازی موفقیتی در حد یک انسان را داشته باشد، می‌توانیم بگوییم که آن ماشین فکر می‌کند. اصل این بازی بدین ترتیب است که یک مرد (آ)، یک زن (ب)، و یک بازرس در اتاق‌های جدا هستند. بازپرس سؤالاتی از طرفین می‌پرسد و آ و ب هر کدام به نحوی جوابشان را به بازرس می‌رسانند. مثلاً جواب‌هاشان را تایپ کرده و سپس به بازرس ارائه می‌کنند تا از روی تن صدا و یا دستخط بازرس تنواند جنسیت را حدس بزند. هدف هر کدام از آ و ب اینست که بازرس او را به عنوان زن معرفی کند. تورینگ می‌گوید که حال فرض کنیم که یک رایانه (ک) داریم؛ سؤال «آیا ماشین ک می‌تواند فکر کند؟» را با سؤال «آیا ک می‌تواند جای آ را در این بازی بگیرد در حالیکه یک مرد جای (ب) را گرفته است؟» جایگزین ‌کنیم.

در ابتدای کار دو سؤال ساده مطرح می‌شود؛ چرا تورینگ یک مرد را جای ب می‌گذارد و چرا اصلاً بازی سه نفره هست در حالیکه می‌شد بدون حضور ب بازی را انجام داد. سؤال اول را اینگونه جواب دادن که تورینگ می‌خواست قدرت تقلید را مطرح کند و بنابراین بازی را بگونه‌ای تغییر داده که هم آ و هم ب سعی در تقلید چیزی کنند که نیستند. سؤال دوم را می‌توان این‌گونه جواب داد که احتمالاً تورینگ روی مقایسه‌ای بودن بازی تأکید داشته است. ولی به طور کلی برای دوری از این بحث‌ها می‌توان گفت که سؤال «آیا ماشین ک می‌تواند فکر کند؟» را با سؤال «آیا ک می‌تواند بازی تقلید را انجام دهد؟» جایگزین ‌کنیم. همانطور که خود تورینگ نیز در جاهایی از مقاله‌اش این موارد ریز را در نظر نگرفته است. تورینگ در مقاله‌اش در مورد پیاده‌سازی ک نکاتی را مطرح می‌کند. برای مثال در جایی از مقاله می‌گوید که ک می‌تواند گهگاه به سؤالات محاسباتی غلط جواب دهد و یا در دادن جواب تعلل کند. بعضی ایراد می‌گیرند که با این کار ماشین به جای تقلید رفتار انسان دارد تقلب می‌کند. در جواب این نقد می‌توان گفت که اولاً این بحث فقط در محاسبات ریاضی مطرح است و اگر ماشینی با چنین تقلبی این آزمون را موفقیت‌آمیز طی کند، می‌توان آن را دوباره برنامه‌ریزی کرد تا در محاسباتش اشتباه نکند. در ثانی این رفتار بیش از آنکه تقلب باشد، نیرنگ است و محوریت این بازی هم نیرنگ و فریب بازرس است.


انتقادات واردشده به آزمون تورینگایراد فقهی: بدین ترتیب که فکر کردن خاصه‌ای از روح است و بنابراین ماشین نمی‌تواند فکر کند. تورینگ در جواب می‌گوید که دلیلی نمی‌بیند که خدا به یک ماشین روح اهدا نکند. تورینگ به طور کلی به کسانی که فکر کردن را خاص انسان می‌دانند و عقیده دارند اشتراک این خاصه با موجودی دیگر ایده دلچسبی نیست گروه سر زیر خاک کردگان می‌گوید!
ایراد بیش از حد حسی بودن آزمون: تورینگ برای حل این مشکل می‌گوید که می‌توان با اضافه کردن شرط‌هایی به آزمون، حسی بودن آزمون را به حد مورد قبول رساند.
ایراد ریاضی: این ایراد بر اساس نظریه گودل مبنی بر وجود محدودیت در محاسبات کامپیوترهای بر مبنای منطق شکل می‌گیرد. تورینگ در جواب به خطاهای انسان در محاسبات اشاره می‌کند و می‌گوید که از کجا معلوم انسان در محاسبات محدودیت نداشته باشد. تورینگ نداشتن خطا را شرط لازم برای تفکر نمی‌داند.
ایراد بانو لاولنس: این ایراد ابتکار کامپیوتر را هدف قرار می‌دهد. بدین ترتیب که می‌گوید کامپیوتر نمی‌تواند انسان را سورپرایز کند. تورینگ در جواب می‌گوید که کامپیوتر می‌تواند انسان را سورپرایز کند! چرا که نتایج واقعیات به طور آنی کشف نمی‌شوند.
ایراد رفتار غیرعادی: این ایراد می‌گوید که رفتار انسان غیر قابل پیش‌بینی است در حالیکه کامپیوتر با توجه به محدود بودنش در فضایی از قوانین قابل پیش‌بینی است. تورینگ در جواب می‌گوید که اولاً معلوم نیست رفتار انسان در فضایی محدود از قوانین نباشد و شاید در آینده مجموعه قوانین انسان پیدا شود. ثانیاً محدود بودن در قوانین قابل پیش‌بینی بودن رفتار را تضمین نمی‌کند. (همانطور که در قضیه رایس این مسأله را می‌بینیم.)

منابع :

دائرةالمعارف فلسفهٔ استانفورد (انگلیسی)