دل تنگم
10-09-2008, 00:37
نگاهی به سریال پاپوش درکنار مجموعه هاي مناسبتي ماه رمضان سيما
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نويسنده: امير عباس پيام،
كارگردان: اسماعيل فلاح پور،
تهيه كننده: محمد صدري،
مجري طرح: سعيد مهران،
طراح گريم: حميد مهين دوست،
صدابردار: جعفرعليان.
بازيگران: حميد مهيندوست [کمال]، فلور نظري [فريده]، محسن قاضي مرادي، محمود بهرامي [فرخ]، اسماعيل سلطانيان، محمد ابهري، علي صادقي، مجيد صالحي [عطا].
محصول گروه فيلم و سريال شبكه سه.
خلاصه داستان:
كمال بازارياب شركتي است كه زماني مديرعامل آن بوده است. فريده منشي مديرعامل و دختر عطا- آبدارچي شركت- و نامزد كمال است.كمال كه مورد اعتماد مديرعامل است، در آستانه ازدواج با فريده درگير مشكلات ناشي از فروش محصولات تقلبي در بازار به عنوان محصولات آن است. اين مشكل زماني شدت مي گيرد که فرخ درشرف بركناري از سمت مدير عاملي است و...
پي ريزي پلات داستاني ازسوي نويسنده بسيارساده انجام شده و مکان در قصه، به عنصري تاثيرگذار بدل مي شود و کارکردي فراتر از ويژگي خود مي يابد.کمال که زماني مديرعامل شرکت بوده و به دليل فساد مالي ازسمتش برکنارشده، حال قصد بازپس گيري مقام خود را دارد. دراين ميان علاقه اوهم به فريده دخترعطا به معضلي براي اوبدل گشته است. ازسوي ديگرعطا هم براي اينکه مايحتاج مصرف مواد خود را تامين کند، به خبرچيني براي فرخ مي پردازد. کمال ازطريق فريده ازخبرچيني عطا باخبرمي شود. کمال شبانه به خانه عطا مي رود تا اورا به قتل برساند اما...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چينيش وقايع به خوبي ازسوي نويسنده صورت گرفته است. آغازقصه ازدعواي کمال وفرخ شروع مي شود. انتخاب چنين شروعي براي قصه، نشان ازخلاقيت بالاي نويسنده دارد، زيرا مخاطب دراين سکانس با شخصيت کمال وعطا به خوبي آشنا مي شود. عنصرديگري که نويسنده درفيلمنامه پرداخت مناسبي ازآن به عمل آورده است، ديالوگ نويسي است. ديالوگ ها نه تنها پيش برنده وقايع واتفاقات داستاني هستند، بلکه بازگوکننده مکنونات ذهني ورواني شخصيت ها نيزهستند. درواقع عنصرزبان دربخشي ازمجموعه که داستان گسترش مناسبي براي مخاطب پيدا کرده است، دوپاره مي شود. يعني به دوفرهنگ متفاوت گفتاري بدل مي شود. به عنوان مثال : درسکانسي که فرخ، عطا را به دليل رعايت نکردن مسائل امنيتي شرکت موأخذه مي کند، نحوه استفاده شخصيت ها اززبان کاملا متضاد است. فرخ ازواژگاني بهره مي جويد که نشان دهنده طبقه خاصي ازجامعه است وعطا ازواژگاني گسسته ومنقطعي استفاده مي کند که بيانگرطبقه پايين جامعه است.
نکته ديگردرارتباط با شخصيت پردازي اثر، کاراکترهاي فرعي داستان است. کمترنويسنده اي با چنين خلاقيتي به پرداخت وتصويرشخصيت هاي فرعي پرداخته است. به عنوان مثال : شخصيت پستچي شرکت که مخاطب هرقسمت تنها درحد يک سکانس اورا مشاهده مي کند وتنها براي فرخ نامه مي آورد با گفتن چند ديالوگ کوتاه درهرقسمت، پيشينه وخصوصيات خود را براي مخاطب بازگو مي کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دربخش کارگرداني هم، اسماعيل فلاح پور، دکوپاژي ترکيبي وجذاب ازخود ارائه مي دهد. عدم استفاده ازنماهاي ثابت و طولاني، ترکيب بندي هاي دوتايي وسه تايي، ميزانسن هاي روان وپيچيده، هدايت صحيح ومناسب بازيگران و... ازنکات قابل ذکرکارگرداني فلاح پوراست. نکته ديگر، ريتم مناسب اثراست، فلاح پورهماهنگي مناسبي ميان ريتم درون قاب رويدادها وريتم برون قاب برقرارکرده است. زماني که مخاطب درحال تماشاي رويدادهاي درون قاب است، تصويري پرکشش ازکشمکش هاي بيرون قاب هم درذهن دارد. درواقع کارگردان به وحدتي يکپارچه ازفيلمنامه وشيوه انتخابي دکوپاژش رسيده است که مخاطب نمود آن را درمجموعه مشاهده مي کند.
دربخش بازيگري هم، با ترکيبي هماهنگ مواجه هستيم. حميد مهين دوست درنقش کمال بازي قابل قبولي ازخود ارائه مي دهد. اوعلاوه بر توانايي هايي که درعرصه چهره پردازي دارد، بخشي ازاستعدادهاي خود را دربازيگري نمايان مي سازد. فلورنظري ومجيد صالحي هم به خوبي نقش هاي خود را ايفا مي کنند. "پاپوش" ترکيب هماهنگ و هارمونيک ازگروهي ست که به درستي در کنار يکديگر قرار گرفته اند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نويسنده: امير عباس پيام،
كارگردان: اسماعيل فلاح پور،
تهيه كننده: محمد صدري،
مجري طرح: سعيد مهران،
طراح گريم: حميد مهين دوست،
صدابردار: جعفرعليان.
بازيگران: حميد مهيندوست [کمال]، فلور نظري [فريده]، محسن قاضي مرادي، محمود بهرامي [فرخ]، اسماعيل سلطانيان، محمد ابهري، علي صادقي، مجيد صالحي [عطا].
محصول گروه فيلم و سريال شبكه سه.
خلاصه داستان:
كمال بازارياب شركتي است كه زماني مديرعامل آن بوده است. فريده منشي مديرعامل و دختر عطا- آبدارچي شركت- و نامزد كمال است.كمال كه مورد اعتماد مديرعامل است، در آستانه ازدواج با فريده درگير مشكلات ناشي از فروش محصولات تقلبي در بازار به عنوان محصولات آن است. اين مشكل زماني شدت مي گيرد که فرخ درشرف بركناري از سمت مدير عاملي است و...
پي ريزي پلات داستاني ازسوي نويسنده بسيارساده انجام شده و مکان در قصه، به عنصري تاثيرگذار بدل مي شود و کارکردي فراتر از ويژگي خود مي يابد.کمال که زماني مديرعامل شرکت بوده و به دليل فساد مالي ازسمتش برکنارشده، حال قصد بازپس گيري مقام خود را دارد. دراين ميان علاقه اوهم به فريده دخترعطا به معضلي براي اوبدل گشته است. ازسوي ديگرعطا هم براي اينکه مايحتاج مصرف مواد خود را تامين کند، به خبرچيني براي فرخ مي پردازد. کمال ازطريق فريده ازخبرچيني عطا باخبرمي شود. کمال شبانه به خانه عطا مي رود تا اورا به قتل برساند اما...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چينيش وقايع به خوبي ازسوي نويسنده صورت گرفته است. آغازقصه ازدعواي کمال وفرخ شروع مي شود. انتخاب چنين شروعي براي قصه، نشان ازخلاقيت بالاي نويسنده دارد، زيرا مخاطب دراين سکانس با شخصيت کمال وعطا به خوبي آشنا مي شود. عنصرديگري که نويسنده درفيلمنامه پرداخت مناسبي ازآن به عمل آورده است، ديالوگ نويسي است. ديالوگ ها نه تنها پيش برنده وقايع واتفاقات داستاني هستند، بلکه بازگوکننده مکنونات ذهني ورواني شخصيت ها نيزهستند. درواقع عنصرزبان دربخشي ازمجموعه که داستان گسترش مناسبي براي مخاطب پيدا کرده است، دوپاره مي شود. يعني به دوفرهنگ متفاوت گفتاري بدل مي شود. به عنوان مثال : درسکانسي که فرخ، عطا را به دليل رعايت نکردن مسائل امنيتي شرکت موأخذه مي کند، نحوه استفاده شخصيت ها اززبان کاملا متضاد است. فرخ ازواژگاني بهره مي جويد که نشان دهنده طبقه خاصي ازجامعه است وعطا ازواژگاني گسسته ومنقطعي استفاده مي کند که بيانگرطبقه پايين جامعه است.
نکته ديگردرارتباط با شخصيت پردازي اثر، کاراکترهاي فرعي داستان است. کمترنويسنده اي با چنين خلاقيتي به پرداخت وتصويرشخصيت هاي فرعي پرداخته است. به عنوان مثال : شخصيت پستچي شرکت که مخاطب هرقسمت تنها درحد يک سکانس اورا مشاهده مي کند وتنها براي فرخ نامه مي آورد با گفتن چند ديالوگ کوتاه درهرقسمت، پيشينه وخصوصيات خود را براي مخاطب بازگو مي کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دربخش کارگرداني هم، اسماعيل فلاح پور، دکوپاژي ترکيبي وجذاب ازخود ارائه مي دهد. عدم استفاده ازنماهاي ثابت و طولاني، ترکيب بندي هاي دوتايي وسه تايي، ميزانسن هاي روان وپيچيده، هدايت صحيح ومناسب بازيگران و... ازنکات قابل ذکرکارگرداني فلاح پوراست. نکته ديگر، ريتم مناسب اثراست، فلاح پورهماهنگي مناسبي ميان ريتم درون قاب رويدادها وريتم برون قاب برقرارکرده است. زماني که مخاطب درحال تماشاي رويدادهاي درون قاب است، تصويري پرکشش ازکشمکش هاي بيرون قاب هم درذهن دارد. درواقع کارگردان به وحدتي يکپارچه ازفيلمنامه وشيوه انتخابي دکوپاژش رسيده است که مخاطب نمود آن را درمجموعه مشاهده مي کند.
دربخش بازيگري هم، با ترکيبي هماهنگ مواجه هستيم. حميد مهين دوست درنقش کمال بازي قابل قبولي ازخود ارائه مي دهد. اوعلاوه بر توانايي هايي که درعرصه چهره پردازي دارد، بخشي ازاستعدادهاي خود را دربازيگري نمايان مي سازد. فلورنظري ومجيد صالحي هم به خوبي نقش هاي خود را ايفا مي کنند. "پاپوش" ترکيب هماهنگ و هارمونيک ازگروهي ست که به درستي در کنار يکديگر قرار گرفته اند.