مشاهده نسخه کامل
: سریال مثل هیچکس
سلام...
در این تاپیک به بررسی فیلم از زبان دوستان و منتقدان و اخبار حواشی آن می پردازیم
پیشاپیش از همکاری دوستان سپاسگزارم
برقرار باشید
كارگردان «مثل هيچ كس» دربارهي فضاها و زندگيهاي سنتي كه اين سريال به تصوير ميكشد، گفت: سريال «مثل هيچ كس» سعي در يادآوري اين نكته دارد كه زندگيهاي قديمي هم زيبا و هم جذاب هستند و شايد جذابيتهاي آنها بيش از زندگي آپارتماني است كه به اجبار در حال حاضر براي خودمان انتخاب كردهايم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عبدالحسن برزيده خاطرنشان كرد: بيش از فضاهاي قديمي سريال «مثل هيچ كس»، آدمهايي كه دراين فضاها زندگي ميكنند براي مخاطب جذاب خواهند بود؛ يادآوري زندگيهايي كه ما دوست داريم داشته باشيم ولي شرايطش را نداريم و يا آن زندگيها را در گذشته داشتهايم، ميتواند جذاب باشد.
وي يادآوري سنتهاي قديمي را جزيي از فضاي سريال «مثل هيچ كس» دانست و افزود: ارتباطات آدمها و نزديكي آنها با هم براي مخاطب جذاب است. اين كه «داداشي» در خانهاي زندگي ميكند كه خانهي بغلي را هم خريدهاند و خواهر و بردارانش هم در آن خانه زندگي ميكنند تا از هم دور نباشند، اين ويژگي جذابي است كه در حال حاضر بسياري از ما از آن دور هستيم و گفتن آن مخاطب را ميتواند راضي نگه دارد.
برزيده در پاسخ به اين پرسش كه استفاده از فضاهاي سنتي تاچه اندازه مورد تاكيد خود وي به عنوان كارگردان بوده است؟ گفت: يكي از جذابيتهاي فيلمنامه برايم فضاهاي سنتي آن بود. شايد به اين دليل كه كاركردن در فضاهاي آپارتماني تا حدودي برايمان آسانتر است، به ساخت سريال در خانههاي كوچك و قديمي تن نميدهيم و شايد دليل ديگرش هم اين باشد كه زندگي ما كمكم دارد به اين سمت ميرود و در نتيجه نويسنده و كارگردان هم بهطور ناخودآگاه زندگي آپارتماني را تبليغ ميكنند.
اين كارگردان در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه چقدر برتغيير و تحول شخصيتهاي منفي «مثل هيچ كس» در پايان قصه تاكيد دارد؟ گفت: در زندگي عادي هم اتفاق ميافتد كه آدمها گاه راه را غلط ميروند، اما پس از مدتي به هردليلي يا خودشان متوجه ميشوند و يا شرايط به آنان حكم ميكند كه روششان را تغيير دهند. در قصهي ما به طور طبيعي اين اتفاق رخ ميدهد، يعني اگر هم شخصيتي درسريال «مثل هيچ كس» از خطا و اشتباهش برگردد، همواره به آن دليل نيست كه متوجه خطا و اشتباه خود شده است بلكه گاه احساس ميكند كه ديگر به نفعش نيست اين راه را ادامه دهد. ما يك شخصيت منفي در قصهي «مثل هيچ كس» داريم كه هرگز متحول نميشود، بلكه برهمان اصراري كه بر رفتارش دارد باقي ميماند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كارگردان «مثل هيچ كس» در پاسخ به پرسشي دربارهي دشواريهايي كه كاركردن در فضاهاي كوچك و سنتي براي كارگردان و ساير عوامل به وجود ميآورد، گفت: ما از اول كه فيلمنامه را خوانديم ميدانستيم بخشي خيلي سختي بهنام پاساژ داريم. چرا كه چهار ـ پنج طبقه پاساژ است و دوستاني كه دراين محل كار ميكنند زندگي عادي خود را دارند. با اين حال از اين مشكلات استقبال كرديم تا فضاي سريالمان به تلهتئاتر نزديك نشود. به همين دليل ما پلانهايي را كه ميتوانستيم بسته و محدود بگيريم، باز ميگيريم تا بيننده بتواند رفتوآمد و هياهوي بازار را ببيند. البته اين ويژگي تا حدودي كار ما را دشوارتر ميكند.
برزيده در پايان اظهار كرد: ماه رمضان شرايط خاصي را براي ديدهشدن يك سريال دارد؛ چرا كه در ساعات خاص تقريبا تمام مردم در خانههايشان پاي سفرههاي افطار هستند و عوامل يك سريال ميتوانند اميدوار باشند كه كارشان بيشتر ديده شود. سريالهايي همانند «مثل هيچ كس» كه به آدمها و مسايل انساني ميپردازند در ماه مبارك رمضان كه دلها آمادهتر است، ميتوانند تاثير بيشتري بر مخاطب بگذارند.
Mahdi_P30
05-09-2008, 13:21
اينم تيتراژهاي اين سريال با صداي احسان خواجه اميري:
تيتراژ ابتدايي:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
تيتراژ انتهايي:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سلام
به نظرم جو این سریال با جامعه امروزی مطابقت نداره
شاید اگه 10 سال پیش ساخته میشد مخاطباش بیشتر بود
البته من 1.5 قسمت بیشتر ندیدم
【ツ】
سلام
به نظرم جو این سریال با جامعه امروزی مطابقت نداره
شاید اگه 10 سال پیش ساخته میشد مخاطباش بیشتر بود
البته من 1.5 قسمت بیشتر ندیدم
【ツ】
كاملا موافقم ......... خيلي سنتي هست و البته خود كارگردان هم اينو گفته
سلام
به نظرم جو این سریال با جامعه امروزی مطابقت نداره
شاید اگه 10 سال پیش ساخته میشد مخاطباش بیشتر بود
البته من 1.5 قسمت بیشتر ندیدم
【ツ】
هستند از اين افراذ ولي به تعداد كم
MaaRyaaMi
05-09-2008, 18:45
من تاحالا یه قسمتشو هم ندیدم!
فقط تیتراژشو اونم بخاطر احسان چون خواننده اش هس :d
LYNX_187
06-09-2008, 15:07
فکر نکنم الن خونواده ای باشه مثل اینا.....................خیلی ادا و اطوار قدیمی دارن...:41:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پروانه معصومي كه در سريال «مثل هيچ كس» ويژه رمضان امسال بازي دارد، اظهار كرد: تا به حال مثل اين نقش را بازي نكردهام و نقش«بي بي» بسيار از من دور است.
اين بازيگر پيشكسوت اضافه كرد: هميشه نقشي را تا كشف نكنم، ايفاي آن برايم راحت نيست. با اين حال اين گونه خانوادهها را پيدا كردم و فهميدم كه آنها چه جور آدمهايي هستند.
معصومي با بيان اين كه ابتدا به بازي در اين نقش جواب منفي دادم اظهار كرد: زماني كه فيلمنامه را خواندم متوجه شدم كه داستان زيبايي دارد، ولي بازي در آن را در ابتدا نپذيرفتم. چون اين تيپ آدم را تقريبا نميشناختم البته مشابه آن را تلويزيون ديده بودم.
وي افزود:آقاي عبدالحسن برزيده (كارگردان) يك جوري مرا براي ايفاي اين نقش قانع كرد. در روزهاي ابتداي تصويربرداري، شايد ايفاي اين نقش برايم مشكل بود. اما بعد بازي آن برايم راحت و نقش برايم بسيار دلنشين شد.
اين بازيگر در ادامه اظهار كرد: به آقاي برزيده گفتم كه بايد به من براي ايفاي اين نقش خيلي كمك كند او و آقاي حسن نجاريان به من كمك زيادي كردند اما نميدانم نقش ديگري را ارايه كردهام يا آن چه كه مدنظر سازندگان است.
پروانه معصومي دربارهي نقش خود در «مثل هيچ كس» گفت: نقش يك زن سنتي ايراني را ايفاي ميكنم كه شش فرزند دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اصغر همت، ايفاگر نقش «جلال» به عنوان شخصيت منفي سريال «مثل هيچ كس»، اعتقادي چنداني به نقش منفي ندارد و ميگويد: آدمها براساس شرايط عكسالعمل نشان ميدهند. حال يك عده به اين شخصيتها حق ميدهند و برخي ديگر نه و آنها را شخصيتهاي منفي مينامند.
اين بازيگر تئاتر، تلويزيون و سينما در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا دربارهي سريال «مثل هيچ كس» به كارگرداني عبدالحسن برزيده همچنين گفت: اميدوارم اين مجموعه كه پس از پايان فيلمنانه كليد خورده و نسبت به بسياري از سريالهاي تلويزيوني كمي حساب شدهتر ساخته شده است، جواب بهتري بدهد.
اصغر همت با تاكيد براين كه در فيلمها و سريالها شخصيت منفي يا مثبت صرف نداريم، ادامه داد: بازيگري كه نقش به اصطلاح منفي را بازي ميكند به هيچ وجه نبايد خود را منفي ببيند. بلكه حتما بايد به دنبال پارامترهايي باشد كه عمل آن كاراكتر را توجيه كند.
وي در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه آيا اعمالي كه از شخصيت جلال سر ميزند را توجيه ميكند، گفت: به هرحال به گونهاي بايد اين شخصيت را توجيه كرد، توجيههايي كه در سناريو ميتوان آن را نبرد خير و شر ناميد.
وي معتقد است: هيچ گاه عكسالعمل آدمها بيزمينه نيست؛ اين زمينه باعث ميشود دست به عملي بزنند كه از نظر خودشان كار درستي است.
اين بازيگر گفت: در اين سريال پاشيدگي يك خانواده به علت سهم الارث اتفاق ميافتد كه بسياري از خانوادههاي ما در حال حاضر به آن مبتلا هستند. بحث بر سر ارث و ميراث خانوادگي متاسفانه در جامعه ما بسياري از خانوادهها را بههم ريخته و در آينده نيز بههم خواهد ريخت.
وي ابراز اميدواري كرد كه سريال «مثل هيچ كس» و مجموعههاي تلويزيوني كه در آينده با اين موضوع ساخته ميشوند، كمي از اين نوع برخوردها و تنشها در جامعه بكاهند.
همت در پايان دربارهي فضاهاي سنتي كه سريال «مثل هيچ كس» درآن تصويربرداري ميشود نسبت به بازي در چنين فضاهايي ابراز علاقه كرد و گفت: بيشتر عمرم را در اين فضا و بافت گذراندهام و طبيعتا آن چه در بچگي و نوجواني فرد شكل ميگيرد، هرگز از بين نميرود. من هنوز متاسفم كه در آپارتمان زندگي ميكنم.
bleu2u4u
07-09-2008, 23:58
چرا نيست ؟ اتفاقا من خودم حداقل دو تا خانواده اينجوري ميشناسم
من مطمئنم اين سريال در اخر بهترين ميشه(درسته اولش زياد قوي نبوده)
اينو هم بخاطر نويسنده ي سريال ميگم كه اگه بشناسينش ميدونين كه اگه بهترين نويسنده ايراني
نباشه جزو سه تا هستش
Alireza Taji
08-09-2008, 00:22
داستان سریال یک ذره کلیشه ی و اون خانواده و کلا ادمهایی که توش نشون میده قدیمی به نظر می یاند...
داستانش فکر میکنم تو مایه های پدر سالار باشه که خیلی وقت پیش تلویزیون پخش میکرد.
من که تا حالا چیزی درست و حسابی تو این سریال ندیم!
elham_007
08-09-2008, 00:22
هستند از اين افراذ ولي به تعداد كم
موافقم، الان کمتر خانواده ای پیدا می شه که اینطوری هوای همدیگرو داشته باشن. :27:
Mahdi_P30
08-09-2008, 00:22
سريال بدي نيست ، فعلا ميتونم بگم از لحاظ بيننده و كيفيت در سطح متوسطه!!
تا ببينيم بعدا چي ميشه!
InDepEndEnCe
08-09-2008, 00:28
سزيال با نمكيه و بازيگراش هم خوبن. ولي تابلويه چي ميشه! آخرش پسره اصلاح ميشه مي ره دختر استوار رو مي گيره! حالا ببينين!
اوه اوه! من انقدر مي شينم مي بينم با مامور بدرقه اشتباه گرفتم! اين برا اونه!
Mahdi_P30
08-09-2008, 01:17
كارگردانش گفته يه شخصيت منفي داريم كه متحول نميشه
البته تو سريال ايراني بعيده
در مورد اينكه هواي همديگرو دارن بگم كه الانم خيلي از خانواده ها هواي همو دارند ولي ديگه نه به اين شدت!!
اين داداشي گفتناشون حرص آدمو درمياره ...............
MaaRyaaMi
08-09-2008, 15:12
واقعا شما میشینین نگاه می کنین؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
جالبه
Mahdi_P30
08-09-2008, 15:46
واقعا شما میشینین نگاه می کنین؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
جالبه
اگه منظورتون وقت تلف شدن بابت اين سرياله ، بايد بگم به نظر من سريالاي ماه رمضان امسال به جز روز حسرت (البته اونم فعلا) وقت آدمو تلف ميكنند
بزنگاه كه كاملا تكراري و بي خاصيته و فقط به درد سرگرمي موقع افطار ميخوره
مثل هيچكس كه داستانش تا الان كليشه اي بوده
مامور بدرقه رو هم ترجيح ميدم نبينم
sara_girl
08-09-2008, 16:07
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟ من اینجا... من اونجا.... من همه جا:10: ......به نظر من فیلم مثل هیچکس فیلمه قشنگیه با اینکه سنتی و قدیمی است ولی باحاله.....خوب فعلا تا بعد....
sina1415
08-09-2008, 19:37
افتضاح
وقتتون رو تلف می کنین
كارگردان سريال «مثل هيچكس» در خصوص استقبال مخاطبان از سريال خود گفت: بهنظرم ما وظيفه داريم تا يك بار ديگر زندگي و روابط سنتي و فراموش شده جامعه را با هدف انتقال فرهنگ حفظ حرمت و احترام به بزرگتر، به اين نسل مطرح كنيم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«عبدالحسن برزيده» كارگردان سريال «مثل هيچكس» اظهار داشت: «مثل هيچكس» قصه آنچنان پرتعليقي ندارد و از جذابيتهاي يك كار اكشن يا طنز دور است اما فكر ميكنم چون در اين سريال داريم درخصوص موضوعاتي مثل محبت، دوستي و فضاهاي زندگي قديميتر كه اكثريت جامعه از آن دور شدهاند، حرف ميزنيم، كار به چشم آمده و اين زمينهها به مزيتهاي «مثل هيچكس» تبديل شده است و به همين دليل مخاطبان با سريال ارتباط برقرار كردهاند.
وي در اين خصوص افزود: آن چيزي كه در فيلمنامه «مثل هيچكس» وجود داشت، خود من را هم جذب كرد و موجب شد تا با وجود اين كه يك كار سينمايي در دست داشتم، بيايم و اين كار را بسازم، پرداختن به موضوعات خانوادگي بود و پرداختن به احترامي كه در بين اعضاي خانواده وجود داشت و فضاهائي كه نسل من آنرا تجربه كردهايم و نسل امروز كمتر نشير چنين فضايي را ديده است. بنابراين با وجود اين كه فكر ميكردم خيلي از مخاطبين نتوانند با كار ارتباط برقرار كنند، اما فكر ميكردم وظيفه داريم تا يك بار ديگر اين زندگي ها و روابط را مطرح كنيم كه اين، هم براي من به عنوان كارگردان، هم براي آقاي محلوجيان به عنوان نويسنده و هم براي آقاي اسلامي به عنوان تهيه كننده جذاب بوده است.
كارگردان سريال «مثل هيچكس» درباره نقش پرداختن به مضامين فراموش شده جامعه با پرداختي درست و قابل قبول در افزايش ميزان استقبال مخاطب دو رسانه سينما و تلويزيون، به فارس گفت: به اعتقاد من اگر ما ميخواهيم موضوعي را طرح كنيم كه احساس ميكنيم درست است، نبايد در درجه اول به اقبال عمومي فكر كنيم، چرا كه به نظر من يكي از وظايف رسانه اين است كه چيزهايي را طرح بكند كه فراموش شده و يا اصلا در جامعه مطرح نشده است و لازم است كه جامعه با آنها آشنا بشود.
برزيده تصريح كرد: به نظر ميرسد وقتي با چنين طرز تفكري به سراغ موضوعات برويم، مخاطب هم به دليل بكر بودن موضوعات، جذب كار خواهد شد.
كارگردان فيلم «دكل» گفت: ما در كارهايمان خيلي در خصوص عشق به خانواده حرف مي زنيم اما اگر اين حرفها را در قالبهايي بيان كنيم كه پيامهاي مؤثر و مفيدي داشته باشند، قطعا مخاطبين استقبال خواهند كرد.
اين كارگردان سينما و تلويزيون به فارس گفت: با اين وجود من خودم معتقد نيستم كه فيلم يا سريال مردم را به شكل مستقيم نصيحت بكند چنانچه در مورد «مثل هيچكس» خود مردم تاكيد دارند كه اين سريال پيامهاي آموزندهاي دارد كه موردتوجه آنها واقع شده است.
وي ادامه داد: در حال حاضر بيشتر از اين كه من خوشحال باشم كه كار مورد اقبال عمومي قرار گرفته است بايد نگران اين موضوع باشم كه چرا نبايد موضوعاتي مطرح شود كه هم مخاطب آنها را دوست دارد و هم ما به آنها اعتقاد داريم و حتي من متاسفانه در برخي كارها شاهد هستم كه ما داريم بيحرمتي به بزرگتر را ترويج ميكنيم و اين خيلي اتفاق بدي است كه به نظر من رسانه بايد اين وظيفه را در فرهنگسازي انجام بدهد حتي اگر در وهله اول مخاطب اين موضوع را نپذيرد.
برزيده افزود: به طور كلي موضوعات اخلاقي اگر در قالب فيلم و سريال مطرح شود، ميتوان آن دست پيامهاي اخلاقي را كه خيلي از آنها جزو تربيت ديني ما است و بايد براي ترويجشان روي آنها سرمايهگذاري شود، به ميان جامعه آورد. حالا ممكن است در يك سريال جواب ندهد اما بايد تلاش شود با فرم بهتر و شكيلتري در كارهاي بعدي به مخاطب منتقل شود.
كارگردان «پرواز خاموش» و «شوخيهاي خدا» گفت: شايد در بسياري موارد حرفي كه ميخواهيم در يك سريال مطرح كنيم نادرست نباشد اما شكل ارائه آن مشكل داشته باشد گرچه در كارهايي كه امروزه از تلويزيون پخش ميشود، همه ما پذيرفتهايم كه برخي پيامهاي ما غلط هستند و داريم دقيقا ضد آنچه بايد را ميسازيم. موضوعي مثل همين احترام به بزرگتر كه به تمسخر بزرگتر تبديل شده است.
مديرعامل اسبق انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس گفت: در كل به اعتقاد من مشكل اصلي سريالهاي ما در شكل ارايه است، چرا كه بلد نيستيم حرفهاي خوب را خوب بزنيم و در نتيجه مخاطب هم كارها را پس مي زند. دقيقا مسالهاي كه براي سينماي دفاع مقدس ما اتفاق افتاد و آنقدر رنجها و مرارت هاي 8 ساله بچههاي جنگ را بد منعكس ميكنيم كه مردم تمايلي به ديدن فيلم جنگي ندارند و اين به مرور زمان باعث ميشود كه ما اصلا خود مقوله سينماي دفاع مقدس را از سينماي ايران كنار بگذاريم.
برزيده با اشاره به رعايت تمامي اين نكات براي اينكه مخاطب از ديدن «مثل هيچكس» دلزده نشود، ادامه داد: به طور طبيعي در اجرا ،كارگرداني و حتي نوع بازيها بايد اين موضوع را لحاظ ميكرديم چون ميدانستيم يك سريال داريم كه قرار نيست جذابيت هاي غير عادي داشته باشد و قرار است در آن يك زندگي كاملا عادي را به تصوير بكشيم، بنابراين عادي و ساده بودن، كار مارا سختتر ميكرد چرا كه از سوي همه عوامل بايد تلاش ميشد تا اين سادگي به شكلي جذاب ارائه شود.
وي تصريح كرد: يكي از نكاتي كه من روي آنها تاكيد داشتم و با تلاش دوستان و به خصوص اقاي اسلامي تهيه كننده كار اتفاق افتاد، لوكيشنهايي بود كه آنها را انتخاب كرديم، به طوري كه بعضي از اين لوكيشنها چندين ميليون تومان هزينه برد تا تبديل به آنچه مدنظر من بود، بشوند كه جا دارد از تهيه كننده و مدير شبكه دو، اقاي فرجي تشكر كنم كه باعث شدند «مثل هيچكس» با كارهاي بزن برويي ديگر متفاوت شود، چرا كه زمان نسبتا مناسبي براي توليد كار داشتيم.
كارگردان سريال «مثل هيچكس» با اشاره مدت زمان نگارش فيلمنامه تا پايان فيلمبرداري گفت: تا آنجا كه من اطلاع دارم نگارش فيلمنامه توسط آقاي محلوجيان حدود دو سال به طول انجاميد و زماني كه به دست من رسيد تنها بايد روتوش ميشد و در مجموع، فيلمنامه در طول كار تكميل شد و بعد از آماده شدن فيلمنامه حدود بهمن ماه 86 پيش توليد كار به صورت جدي آغاز شد كه پس از چند روز استراحت، از هفتم فروردين امسال سر صحنه بوديم و كار فيلمبرداري را آغاز كرديم كه اين كار تا ششم شهريورماه به طول انجاميد.
وي با اشاره به لوكشينهاي مشكل فيلم گفت: بار اصلي پيدا كردن لوكيشنهاي سخت فيلم بردوش خانم گلزار به عنوان طراح صحنه بود كه ريزبيني و نكتهسنجي ايشان به خلق فضاهايي كه در كار به دنبالشان بوديم، خيلي كمك كرد.
برزيده در خاتمه در خصوص مقايسه «مثل هيچكس» با سريالهاي ديگر توسط مردم خاطر نشان كرد: من فكر ميكنم هر اثر هنري خصوصيات خاص خودش را دارد و اگر مردم اين شباهت را احساس كردهاند حتما وجود دارد اما هيچ تعمدي در شكلگيري آن نبوده است و شايد به دليل اين كه نويسنده يا بازيگراني از كار با كارهاي ديگري مشابه بودهاند، اين ذهنيت ايجاد شده در كل ميان مضمون و داستان "مثل هيچكس" با هر سريال ديگري، تفاوت زيادي وجود دارد.
از نظر من این سریال بسیار بی روح ،خسته کننده ، کند ، کسل کننده ، شل ، تکراری ، لوس .....هستش.
البته از شبکه دو بیشتر از این انتظار نمیره.
Mahdi_P30
10-09-2008, 18:38
منم گفتم موضوع سريال (تا اينجا البته) تا حدودي كليشه هست
ولي دوست من يه سوال داشتم:
شما تا حالا اين سريالو ديدي و دنبال كردي؟
در ضمن ميوه ممنوعه شبكه 2 پارسال بهترين سريال شد
منم گفتم موضوع سريال (تا اينجا البته) تا حدودي كليشه هست
ولي دوست من يه سوال داشتم:
شما تا حالا اين سريالو ديدي و دنبال كردي؟
در ضمن ميوه ممنوعه شبكه 2 پارسال بهترين سريال شد
با این توصیفاتی که مثل گوهر از دهان مبارکم بیرون ریخت فکر میکنی سریال رو دیده باشم.؟:31::31:
میوه ممنوعه استثنا بود.:31:
sara_girl
11-09-2008, 16:51
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای بابا همه که از این سریال بدشون میاد....آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟ سریاله بدی که نیست.....هر کسی که از سریال بدش میاد تا آخرشم میبینه بعد یا از توش سوتی میگیره یا همش میاد تو تایپیک پست میزنه میگه چه سریاله مزخرفی و..... خوب اگه سریاله بدیه نگاه نکنید و نظرهم ندید..... راستی میگن توی سریال بی بی می میره درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوب فعلا تا بعد.......
Mahdi_P30
11-09-2008, 18:37
توي جام جم 2 3 هفته پيش تو صفحه اي كه از پشت صحنش گزارش تهيه كرده بود ، فكر كنم نوشته بود ، بي بي ميميره
Alireza Taji
12-09-2008, 02:57
داستانش کلیشه ی هست و من به صورت ناقص و گه گاه نگاش میکنم....
توي جام جم 2 3 هفته پيش تو صفحه اي كه از پشت صحنش گزارش تهيه كرده بود ، فكر كنم نوشته بود ، بي بي ميميره
تو این عکسی که دوستمون گذاشت به نظر میاد اعلامیه ی همون مادرشون باشه...
امسال تمام سریالها توشون یک مرگ هست!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Ssarshar
12-09-2008, 11:34
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای بابا همه که از این سریال بدشون میاد....آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟ سریاله بدی که نیست.....هر کسی که از سریال بدش میاد تا آخرشم میبینه بعد یا از توش سوتی میگیره یا همش میاد تو تایپیک پست میزنه میگه چه سریاله مزخرفی و..... خوب اگه سریاله بدیه نگاه نکنید و نظرهم ندید..... راستی میگن توی سریال بی بی می میره درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوب فعلا تا بعد.......
آخه کجای این سریال خوبه ؟ از چه زاویه ای ؟ :41: با چه دیدی ؟ :18:
بسیار داستان آبکی و سوژه فوق العاده کلیشه ای یعنی تکرار مکررات !
میری مهمونی میبینی بزور زدن کنال 2 خب مجبوریم نگاه کنیم :18::2: دیگه و داغ دلمون تازه شه !
شما دختر آقای ضرغامی هستید انقدر طرفداری میکنید ؟! :21::13:
flower_poneh
12-09-2008, 14:30
سریال چرتیه مگه میشه اگه این قد حس برادریشون بالاست پس چرا این قد زود تحت تاثیر قرار می گیرن ؟
اینه بچه ها جلال بهشون خط میده؟
نه به اون شوری اولش نه به این بینمکی تازگی یاش:13:
sara_girl
12-09-2008, 15:06
سلام خوبید؟؟؟؟؟مهدی جون مرسی ....علیرضا جون آره منم اون عکسو دیدم ولی چون نمیدونستم اسم بی بی چیه شک کردم اعلامیه بی بی باشه .....به به سرشار جون بابا حرفمو پس گرفتم اصلا سریاله مزخرفیه:2: ..... خوب تو مهمونی یه ببخشید بگو پاشو تلویزیون رو خاموش کن یا بزن یه کانال دیگه :31:..... آره بابا من دختره آقای ضرغامیم بابام سلام میرسونه :21:..... خوب فعلا تا بعد....
Mahdi_P30
12-09-2008, 15:43
آخه کجای این سریال خوبه ؟ از چه زاویه ای ؟ :41: با چه دیدی ؟ :18:
بسیار داستان آبکی و سوژه فوق العاده کلیشه ای یعنی تکرار مکررات !
میری مهمونی میبینی بزور زدن کنال 2 خب مجبوریم نگاه کنیم :18::2: دیگه و داغ دلمون تازه شه !
شما دختر آقای ضرغامی هستید انقدر طرفداری میکنید ؟! :21::13:
چون ايشون از يه سريال خوششون اومده ، حتما فاميل ضرغاميه؟
مثلا من خودم از مامور بدرقه خوشم نمياد و نديدم و توي تايپيكش(نميدونم وجود داره يا نه) اصلا نميرم
دليلي نداره كه اين سريالو نديدي ازش انتقاد كني
اين سريال هر چي ميخواد باشه كسي مجبور نيست حتما ببينه
bahareh655
12-09-2008, 15:53
سلام
راستش من اولین قسمت این سریالو که دیدم خیلی بدم اومد،چون به نظرم خیلی چرت و غیر طبیعی
بود،ولی نمیدونم چی شد ناخود آگاه سریالو دنبال میکردم!
قبول دارم که موضوعش کاملاً تکراریه و دیالوگهاشون،خونه شون،روابطشون جوریه که الآن به ندرت
دیده میشه!
ولی یه جورایی هم آدمو یاد سریال پدر سالار و اون قدیما میندازه،البته درسته که موضوعش تکراریه
ولی میشه گفت نحوه ی نمایش این تکرار،تا حدی متفاوته!
ضمن اینکه به نظرم بعضی از بازیگراشم نقش شونو واقعاً خوب ایفا کردن،مثل: اصغر همت،حسین
یاری،پرویز پور حسینی... علی الخصوص کاظم(خیلی باحال بازی می کنه!)
از طرفی آهنگ تیتراژ آغازی و پایانیشم خیلی قشنگه! مگه نه؟
bahareh655
12-09-2008, 16:03
این پست حذف شد!
Mahdi_P30
12-09-2008, 16:36
Mahdi_P30 عزیز،سریال بزنگاه هم طرفدارای خودشو داره و همونطور که می بینین (حداقل تو این انجمن) طرفداراش از بقیه سریالها بیشتره!
اگه به نظر شما تکراری و بی محتواست،می تونین تو نظر سنجی مربوط به اون گزینه 3 رو انتخاب کنین!
ولی دلیلی نداره تو یه تاپیک دیگه این سریالو به چالش بکشین:46:
كاملا حق با شماست دوست عزيز
من پستمو ويرايش كردم ، شما هم نقل قولشو ويرايش كن!
بزنگاه رو من خودم طرفدارشم ولي طرفداري متفاوت
Ssarshar
12-09-2008, 16:42
چون ايشون از يه سريال خوششون اومده ، حتما فاميل ضرغاميه؟
مثلا من خودم از مامور بدرقه خوشم نمياد و نديدم و توي تايپيكش(نميدونم وجود داره يا نه) اصلا نميرم
دليلي نداره كه اين سريالو نديدي ازش انتقاد كني
اين سريال هر چي ميخواد باشه كسي مجبور نيست حتما ببينه
اولا که من با سارا خانم داشتم بحث میکردم و فکر نکنم نیازی به وکیل داشته باشن ! و این حرف آخری هم شوخی بیش نبود !
شما شوخی رو باید از جدی تفکیک کنی !
من اکثر قسمتاش رو دیدم به احترام خانواده مجبورم تحمل کنم ! :41:
در ضمن اگه اینجوری باشه کسایی که میان منتقد میشن و یه فیلم رو نقد میکنن باید بهشون بگیم این سریالو خب نبینن !:18:
مهم اینه که هر سال داره سطح کیفی سریالها افت میکنه مثلا شما همون خانه به دوش چند سال پیش رو با بزنگاه مقایسه کن !
بهر حال بجای حمله به من یه کم فکر میکردی قربونت .
به نظر من هم سریال بدی نیست اما یکمی ضایع است نمیشه گفت مثل سریال عطاران توپه
Ssarshar
12-09-2008, 16:48
سلام خوبید؟؟؟؟؟مهدی جون مرسی ....علیرضا جون آره منم اون عکسو دیدم ولی چون نمیدونستم اسم بی بی چیه شک کردم اعلامیه بی بی باشه .....به به سرشار جون بابا حرفمو پس گرفتم اصلا سریاله مزخرفیه:2: ..... خوب تو مهمونی یه ببخشید بگو پاشو تلویزیون رو خاموش کن یا بزن یه کانال دیگه :31:..... آره بابا من دختره آقای ضرغامیم بابام سلام میرسونه :21:..... خوب فعلا تا بعد....
سارا جان میبینم که عقب نشینی کردی ؟!! :21:
البته من تو اون مهمونی زیاد دستشوییم گرفت !!! :27:
Mahdi_P30
12-09-2008, 17:21
اولا که من با سارا خانم داشتم بحث میکردم و فکر نکنم نیازی به وکیل داشته باشن ! و این حرف آخری هم شوخی بیش نبود !
شما شوخی رو باید از جدی تفکیک کنی !
من اکثر قسمتاش رو دیدم به احترام خانواده مجبورم تحمل کنم ! :41:
در ضمن اگه اینجوری باشه کسایی که میان منتقد میشن و یه فیلم رو نقد میکنن باید بهشون بگیم این سریالو خب نبینن !:18:
مهم اینه که هر سال داره سطح کیفی سریالها افت میکنه مثلا شما همون خانه به دوش چند سال پیش رو با بزنگاه مقایسه کن !
بهر حال بجای حمله به من یه کم فکر میکردی قربونت .
چشم ، شما راحت باش ، شوخي كن
ببخشيد نميدونستم با هم شوخي داريد آقاي شوخ!!!
من نميگم نقد نشه ، من احساس ميكنم بعضي از دوستان كه ميان اينجا نظر ميدن انگار مجبورشون كردند كه اين سريالو ببينن
اينجا تايپيك بحث و بررسي اين سرياله ، نه اينكه يكي بياد بگه خوبه يكي ديگه بگه مزخرف
Ssarshar
12-09-2008, 19:46
چشم ، شما راحت باش ، شوخي كن
ببخشيد نميدونستم با هم شوخي داريد آقاي شوخ!!!
من نميگم نقد نشه ، من احساس ميكنم بعضي از دوستان كه ميان اينجا نظر ميدن انگار مجبورشون كردند كه اين سريالو ببينن
اينجا تايپيك بحث و بررسي اين سرياله ، نه اينكه يكي بياد بگه خوبه يكي ديگه بگه مزخرف
خوب وقتی شما میگی تاپیک بحث و بررسی هست چرا نباید انتقاد کنیم و نظر بدیم ؟!!!
من گفتم فیلم خوبی نیست و دلایلم رو هم گفتم = بحث !
حالا یکی میاد از این فیلم تعریف میکنه و دلالیشم میگه = بحث !
بهر حال الان هرکسی اینجا نظر داده یعنی بحث کرده و فکر نمیکنم چیزی غیر از این باشه !
درضمن تمام سریالهای ایرانی میشه گفت حرفی برای گفتن نداره آیا این به این منزله است که نباید هیچ فیلمی دید ؟ :46:
InDepEndEnCe
13-09-2008, 01:16
به به سرشار جون بابا حرفمو پس گرفتم اصلا سریاله مزخرفیه:2:
چه عجب بالاخره ديديم شما از يه سريال ايراني بد بگيد!
اون سريالي كه تكراري و بي محتواست ، بزنگاهه
اين سريال هر چي ميخواد باشه كسي مجبور نيست حتما ببينه
جناب Mahdi P30 تو تاپيك بزنگاه كه شما فقط از عطاران بد گفتين.
تو اون تاپيك بگين سريال بزنگاه چرا بده بحث ميكنيم.
sara_girl
13-09-2008, 02:00
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟ای بابا مهدی جون و سرشار جون آخه چرا با هم بحث میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مهدی جون من و سرشار جون داشتیم با هم بحث میکردیم....تازه من فهمیدم جمله ی آخره سرشار شوخی بوده و منم به شوخی جوابشو دادم عزیزم ........در ضمن من از آدمهای شوخ خوشم میاد....اینجا توی این تایپیک ما با هم بحث میکنیم نه دعوا..... سرشار جون از دیدن فیلم دستشوییت گرفت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جون خوب اگه سریالی بد باشه میگم بده چه ایرانی باشه چه نباشه...درضمن این سریالم تا اینجاشو میگم خوبه حالا بزار بقیشو ببینم شاید نظرم عوض شد...اینم که گفتم سریاله مزخرفیه شوخی کردم عزیزم...خوب فعلا...تا بعد....
Mahdi_P30
13-09-2008, 04:19
چه عجب بالاخره ديديم شما از يه سريال ايراني بد بگيد!
جناب Mahdi P30 تو تاپيك بزنگاه كه شما فقط از عطاران بد گفتين.
تو اون تاپيك بگين سريال بزنگاه چرا بده بحث ميكنيم.
آقا من پستمو ويرايش كردم و حرفمو پس گرفتم
براي يك بار هم كه شده تو اين انجمنا از موضع خودم عقب كشيدم
Ssarshar
13-09-2008, 11:08
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟ای بابا مهدی جون و سرشار جون آخه چرا با هم بحث میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مهدی جون من و سرشار جون داشتیم با هم بحث میکردیم....تازه من فهمیدم جمله ی آخره سرشار شوخی بوده و منم به شوخی جوابشو دادم عزیزم ........در ضمن من از آدمهای شوخ خوشم میاد....اینجا توی این تایپیک ما با هم بحث میکنیم نه دعوا..... سرشار جون از دیدن فیلم دستشوییت گرفت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جون خوب اگه سریالی بد باشه میگم بده چه ایرانی باشه چه نباشه...درضمن این سریالم تا اینجاشو میگم خوبه حالا بزار بقیشو ببینم شاید نظرم عوض شد...اینم که گفتم سریاله مزخرفیه شوخی کردم عزیزم...خوب فعلا...تا بعد....
این که میگی سریال خوبیه نشان از قناعت کم شماس :21::27::31: !!
من سیستم بدنم به این فیلم حساسیت داره هروقت تیتراژ شروع میشه منم دارم به خودم میپیچم ! :21:
( دیگه نزار بحث رو تخصصی کنم سارا جان !!! )
ولی وقتتو با این فیلما تلف نکن . این پند را از من بگیر خواهرم ! برو کلاس گلدوزی و خیاطی و سفره آرایی مگه تو از اون دختر سیبیلو تو بزنگاه چی کم داری ! : دی !!!!! :21::21::21:
sara_girl
13-09-2008, 13:28
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟باشه دیگه سرشار جون حالا منو با فریده تو فیلمه بزنگاه مقایسه میکنی:18::21:؟؟؟؟؟؟؟؟؟آهان تازه فهمیدم چرا دستشوییت میگیره:31:....حالا بزار تیتراژش تموم بشه بعد دستشوییت بگیره چون تیتراژش که قشنگه با صدای احسان خواجه امیری:46::8:.....
arash_3tar
13-09-2008, 15:42
بنده هم تنها و تنها اول و اخره این سریال تماشا میکنم اونم فقط و فقط به خاطر اجرای زیبای احسان خواجه امیری عزیز
ضمننا منتظر یه سوپرایز از احسان یه جایی وسط سریال هم باشد دقیقا مثل سریال پارسال که اسمش هم یادم نیست /
همون هستی و حاج یونس دیگه
خلاصه اینکه به محتاج تو محتاجی حرومه
خیلی زیباست
دمش گرم
Ssarshar
13-09-2008, 19:09
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟باشه دیگه سرشار جون حالا منو با فریده تو فیلمه بزنگاه مقایسه میکنی:18::21:؟؟؟؟؟؟؟؟؟آهان تازه فهمیدم چرا دستشوییت میگیره:31:....حالا بزار تیتراژش تموم بشه بعد دستشوییت بگیره چون تیتراژش که قشنگه با صدای احسان خواجه امیری:46::8:.....
هدف مقایسه نبود هدف تشویق بود !!! :21:
احسان خواجه امیری هم به نظر من جالب نخونده !
سلام
سرشار جان
رعایت کنید
اینقدر پستهای حاشیه ای برای چیه ؟
اینجا چت روم نیست
ممنون 【ツ】
sara_girl
14-09-2008, 01:24
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟ امین جان من و سرشار جان داشتیم در مورد فیلم بحث میکردیم فقط همین اگر هم چیزی گفتیم شوخی بوده :27:...... اصلا من چرا دخالت میکنم :20:.....راستی این قسمتشو دیدید؟؟؟؟؟اه من چقدر از جلال و کاظم بدم میاد دوست دارم خفشون کنم:2:.........خوب فعلا.....تا بعد....
bahareh655
14-09-2008, 12:41
آقا این کاظمه واقعاً کولاک کرده!
خیلی باحال بازی میکنه!
من قبلنا خیلی ازش بدم می اومد،یعنی اوایل این سریالم وقتی دیدم اونم بازی کرده،حالم بد شد ولی الآن بیشتر به عشق کاظم میبینم سریالو!
هر چقدر هم اون عباس و میرزا بهش تیکه میندازن،به رو خودش نمیاره(خیلی پوست کلفته:8:)
در ضمن دیشب تیکه های میرزا هم که به کاظم مینداخت،خیلی توپ بود:5:
sara_girl
14-09-2008, 23:40
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟من قسمته امشبشو نصفه دیدم.....حالا اگه خواب نباشم فردا تکرارشو میبینم....ساعته 2 تکرارشو میده دیگه نه؟؟؟؟از داداشا من از محمد امیر بیشتر خوشم میاد باحاله:20:....مگه نه؟؟؟؟خوب دیگه فعلا ...بای بای.....
InDepEndEnCe
14-09-2008, 23:51
داداشا من از محمد امیر بیشتر خوشم میاد باحاله:20:....مگه نه؟؟؟؟
من هم از خود فيلم و هم از كل شخصيت هاي اين فيلم خيلي خيلي خوشم مياد! :2: :2:
انگار فيلمه رو 10 بار تا حالا ديدم! قابل پيش بيني شدييييييييد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طراح چهرهپردازي سريال «مثل هيچكس» به اين پرسش كه آيا سرعت بالاي ساخت سريالهاي مناسبتي بر كيفيت چهرهپردازي اين مجموعهها نيز تاثير ميگذارد پاسخ مثبت داد و درعين حال گفت: خوشبختانه در سريال «مثل هيچكس» شتابزدگي در ساخت را شاهد نبوديم و تمامي مراحل پيش توليد و انتخاب بازيگران با دقت انجام شده است.
محمد قومي در ادامه صحبتهايش با بيان اين كه در سريال «مثل هيچ كس» فرصت داشتيم كه خودمان را با گروه هماهنگ كنيم، به خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا افزود: اما در بسياري از سريالهاي مناسبتي و حتي غيرمناسبتي اصلا زمان براي پيشرفتن كارها طبق اصول وجود ندارد. خصوصا در حرفهي ما در مرحلهي مقدماتي و طراحي گريم حتما بايد زماني صرف شود تا به آن چهره واقعي برسيم.
اين طراح چهرهپردازي متذكر شد: رسيدن به چهرهي واقعي و مدنظر كارگردان تنها در اثر اتوزدن و تست به دست ميآيد، اما در سريالهايي كه وقت كمي براي ساخت وجود دارد، بازيگر در لحظهي آخر براي گريم معرفي ميشود و حتي به يكباره بازيگري را معرفي ميكنند و ميگويند كه بايد گريم شود و مقابل دوربين برود.
در چنين شرايطي مسائلي از اين دست كه چه گريمي بايد روي اين بازيگر انجام شود و اصلا براي چه بايد گريم شود اصلا به ميان نميآيد.
محمد قومي گفت: ساخت سريالهاي ماه رمضان در مدت زمان اندك، علاوه بر اينكه بر بازيگر، كارگردان و ساير عوامل فشار ميآورد، باعث ميشود كه فشار بسياري بر دوش چهرهپرداز باشد. بنابراين بسياري از گريمهاي سريالهاي ماه رمضان با مشكل مواجه هستند، چرا كه به علت كمبود وقت تنها گريمي به هرنوعي كه بتوان شخصيت را به نقش نزديك كرد انجام ميشود و بازيگر مقابل دوربين ميرود.
***
محمد قومي دربارهي تلاش وي براي فاصلهگرفتن چهره بازيگران مطرح سريال «مثل هيچكس» از نقشهايي كه در فيلمها و سريالهاي قبلي داشتهاند، گفت: وقتي با بازيگر چهره و شناختهشده مواجه ميشوم آن لحظه تنها به نقش فكر ميكنم و سعي ميكنم آن نقش را با چهرهاي كه دراختيار دارم مطابقت دهم.
اين چهرهپرداز در پاسخ به اين پرسش كه آيا به گريمي كه بازيگران در سريالهاي قبلي داشتهاند توجه ميكند، پاسخ منفي داد و افزود: من اصلا به اين مسائل توجه نميكنم، چون كه ذهنم را به سمتي نميبرم كه سعي كنم تشابهي بين گريم جديد قبلي يك بازيگر پيدا كنم. آنچه مسلم است در پروژهي قبلي برروي چهرهي بازيگر كاري انجام شده است كه با آنچه من انجام ميدهم تفاوت دارد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا فضاي سنتي سريال «مثل هيچكس» در گريم بازيگران نيز لحاظ شده است؟ خاطرنشان كرد: در سريال«مثل هيچكس» فضاي سنتي بهگونهاي است كه نبايد ويژگي بارزي در آن ديده شود. اين ويژگي در چهرهپردازي سريال نيز وجود دارد، بنابراين هرچه در گريم اين سريال لحاظ ميشود وضعيتي است كه ميتوان در شرايط عادي نيز بازيگر را در آن حالت كاملا ديد. شايد اين ويژگيها خيلي خفيف و زير باشد، اما سعي كرديم طبقهي اجتماعي اين افراد و فرهنگي كه در آن زندگي ميكنند در گريم پياده شود.
***
اين طراح چهرهپردازي در پاسخ به اين پرسش كه گريم در قصههاي روز چه معنايي ميتواند داشته باشد و تفاوت آن با سريالهاي تاريخي در چيست؟ گفت: در سريالهاي تاريخي گريم مشهود است. بنابراين تماشاگر حس ميكند كه اين بازيگر به چه برههي تاريخي تعلق دارد. اما در گريم شخصيتهاي معاصر، بايد ويژگي شخصيت درچهره بازيگر نمايان شود. اين ريزهكاريهايي است كه اصلا نبايد هم ديده شود. بنابراين گريم درسريالهايي با قصهي روز جاي خود را دارد و قابل مقايسه با سريالهاي تاريخي و غيره نيست.
***
محمد قومي دربارهي ورود نيروي جوان به حوزهي چهرهپردازي فيلمها و سريالهاي تلويزيوني خاطرنشان كرد: هركسي خصوصا نيروي جوان كه الان تعدادشان بسيار است، حق دارند كه شغل داشته باشند و براساس علاقهشان بهدنبال كار بروند كه به آن علاقه دارند، ولي اگر تخصص اين كار را نداشته باشند اشكالات بسيار پيش ميآيد كه بعدا نمايان ميشود.
وي گفت: اگر از جنبهي تخصصي به چهرهپردازي نگاه كنيم، قاعدتا زمينهاي براي شروع حتما بايد وجود داشته باشد كه مسلما الان آن امكانات فراهم نيست.
محمد قومي در گفتوگو با ايسنا ادامه داد: آموزش هنرجويان را ميتوان از آموزشگاههاي خصوصي يا مراكزي كه اين رشته را تدريس ميكنند، انتظار داشت تا شايد آنان بتوانند فكري به حال اين قضيه كنند.
وي دربارهي ضرورت تعيين شاخصها و استانداردهاي چهرهپردازي براي فيلم و سريالهاي تلويزيوني خاطرنشان كرد: در حال حاضر شاخص و استانداردي براي چهرهپردازي وجود ندارد و اصلا به اين حوزه در حد استاندارد نگاه نميشود.
اين چهرهپرداز در پايان پيام داد: نبايد گريم را با مشاغل ديگر قاطي كرد. گريم را نبايد با آرايش و سلماني اشتباه گرفت. اين كارها شايد بخشي از گريم را تشكيل دهند، اما تخصص گريم فراتر و گستردهتر از اين حرفها است.
sara_girl
15-09-2008, 11:29
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جان این نقل قولی که از پستم گرفتی رو کامل میگرفتی .......من نوشته بودم :از داداشا از محمد امیر بیشتر خوشم میاد ....ولی تو( ازش) رو جا انداختی.....اینو گفتم یه وقتی سوء تفاهم نشه.....در ضمن شما از فیلم خوشت نمیاد چرا منو مسخره میکنی:13:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
mahsa1469
15-09-2008, 17:16
ممد حسن از همه بهتره خیلی بامزست
khoshgelafi
15-09-2008, 22:24
خیلی خواب آوره! کارگردان دلش خوش بوده با این فیلمش:13::27:
آها! تنها نکته مثبتش خواننده شه! احسان خواجه امیری که صداشو دوست دارم ! از سریال فقط تیتراژ آخرشو می بینم!!!
InDepEndEnCe
15-09-2008, 23:51
؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جان این نقل قولی که از پستم گرفتی رو کامل میگرفتی .......من نوشته بودم :از داداشا از محمد امیر بیشتر خوشم میاد ....ولی تو( ازش) رو جا انداختی.....اینو گفتم یه وقتی سوء تفاهم نشه.....در ضمن شما از فیلم خوشت نمیاد چرا منو مسخره میکنی
اون اشكال از كپي كردنم بود. لطفا سو تفاهم نشه! من شما رو مسخره نكردم. فقط نظرمو گفتم.
اگه سو تفاهم شده در انظار عمومي عذر خواهي مي نمايم! :20:
mahsa1469
16-09-2008, 14:49
دیشب به لباسای داداشی نگاه کردین هی در حال عوض شدن بود:39::47:
bahareh655
16-09-2008, 17:56
حیف، دیروز این کاظمه نبود!
راستی! این محمد باقر چه (به قول مجید صالحی)یهههههههههههه هویی از این رو به اون رو شد:18:
البته چون آخر سریال می خواد دوباره یهههههههههههه هویی متحول بشه،لازم بود که اینقدر سریع نسبت به داداشی:2: بدگمان بشه!
راستی ای کاش به جای داداشی،همون داداش می گفتن و به جای سمنو پزون هم می گفتن: "روزی که سمنو پخته می شود"!
واقعاً هر وقت این دو تا کلمه رو می گن،حالم بد میشه!
InDepEndEnCe
17-09-2008, 00:52
خیلی خواب آوره! کارگردان دلش خوش بوده با این فیلمش:13::27:!
خدا وكيلي حيف اينهمه بازيگر كه تو اين فيلمن! من همش منتظرم ببينم كي بين اين داداشا به هم مي ريزه! عواقبش چيه و كي با هم خوب مي شن! :31:
يعني فقط كافيه يه سر بزني ببيني رفته مرحله بعدي يا نه؟! ديدن نداره اصلا!
sara_girl
17-09-2008, 01:28
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جون عذرخواهی لازم نیست یه وقت از اون پستم ناراحت نشی منظوری نداشتم ......به نظرم دارن زیادی کشش میدن ....حوصلمون سر رفت....خوب فعلا......تابعد......
Mahdi_P30
17-09-2008, 04:47
حیف، دیروز این کاظمه نبود!
راستی! این محمد باقر چه (به قول مجید صالحی)یهههههههههههه هویی از این رو به اون رو شد:18:
البته چون آخر سریال می خواد دوباره یهههههههههههه هویی متحول بشه،لازم بود که اینقدر سریع نسبت به داداشی:2: بدگمان بشه!
راستی ای کاش به جای داداشی،همون داداش می گفتن و به جای سمنو پزون هم می گفتن: "روزی که سمنو پخته می شود"!
واقعاً هر وقت این دو تا کلمه رو می گن،حالم بد میشه!
نه ديگه ، اومدي و نسازي
حالا داداشي گفتناشونو قبول دارم لوسه
ولي ديگه براي سمنو پزون جايگزين امروزي نداريم
اينم كه ميگن داداشي براي اينه كه داداشي از همه بزرگتره و نويسنده ميخواد يه آدم بزرگ و مورد قبول نشونش بده ، اگه ميگفتن داداش ، با بقيه داداشا چه فرقي داشت؟
بچه ها قبول دارين اين سريال كم كم داره قشنگ ميشه
elham_007
17-09-2008, 22:54
بچه ها قبول دارين اين سريال كم كم داره قشنگ ميشه
موافقم ،جریان داستان تازه داره واقعی میشه .
Rainy eye
17-09-2008, 23:35
بچه ها قبول دارين اين سريال كم كم داره قشنگ ميشه
موافقم ،جریان داستان تازه داره واقعی میشه
منم موافقم!
ولی این زناشون زیادی خاله خان باجین !
InDepEndEnCe
18-09-2008, 00:04
بچه ها قبول دارين اين سريال كم كم داره قشنگ ميشه
اگه اين سريال رو دور تند پخش مي شد مي شد گفت قشنگه. خيلي كنده!
sara_girl
18-09-2008, 01:01
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟اونجایی که داداشی و محمد امیر داشتن سمنو رو هم میزدن من گفتم حتما میریزه آخه یه جوری نشون میداد مگه نه؟؟؟؟؟؟InDepEndEnCe جون آره به نظرم یکم کنده....خوب فعلا.....تا بعد.....
bahareh655
18-09-2008, 02:52
این زناشون زیادی خاله خان باجین !
فقط هم یا دارن سبزی پاک می کنن یا ظرف میشورن یا قربون صدقه ی بچه هاشون میرن:13:
Mahdi_P30
18-09-2008, 04:47
خب مرداشونم همش دارن يا كار ميكنن يا حمالي ميكنند يا زيرآب همديگه رو ميزنند
فقط زنها رو نبينين
Facon_Archi
18-09-2008, 09:32
کلاً سریال بی خودی است! نظر شخصیمو گفتم:دی
sara_girl
20-09-2008, 20:05
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟ای بابا تایپیک بزنگاه که بسته شد اینجا هم که خبری نیست سوت و کوره ء بی روح ء کسل کننده:5:....میگم بیایم یه بحث توپ دیگه تو این تایپیک راه بیندازیم:21:....چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟خوب بابا غلط کردم چرا منو میزنید:18:.....خوب اینجام پست بزنید دیگه ....البته فردا شب نه شبه قدره.... خوب دیگه ...التماس دعا....تا بعد...
مثل همیشه سریال های ایرانی مسخره داره میشه کم کم!
InDepEndEnCe
22-09-2008, 00:08
چققققققدر صحنه هاي اين فيلم آشناست!
دعواها ، بحث ها ، غش كردنا!
ولي امروز حال كردم بالاخره زدن به پست هم ديگه خفن!
اين فيلم فرقش با بقيه چيه فقط اينو نشون مي دن! روز حسرت كه غمناك تر بود!
چققققققدر صحنه هاي اين فيلم آشناست!
دعواها ، بحث ها ، غش كردنا! منم یه جورایی یاد پدر سالار می افتم ! . ! ای بابا ، پیر شدیم رفت . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خدا رو شکر همین امروز و فرداست که مادره بمیره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خیلی از این پروانه معصومی بدم میاد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حرف زدنش چندش اوره !:2:
من فقط یه قسمتشو دیدم اونم امشب اونم شانسی!!
تنها چیزی که دیدم کتک کاری بود
محل خاصی هم نداشت . تو خونه ، پشت بوم، بیمارستان ، تخت خواب ، روی سقف ، پشت یخچال و ... کلا یه عده که همه شون به هم میگفتن داداش داشتن همدیگه رو میزدن.
خدا یه لطفی به این سریال ساز های ایرانی علی الخصوص سیروس مقدم (بابا برقی) بکنه.
سريالاي پارسال خيلي بهتر بود
بيشتر روش كار شده بود
موضوع اين سريال و همينطور ساختش هم خيلي كليشه ايه
sara_girl
23-09-2008, 13:27
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟اینا که دارند همش با هم دعوا می کنند... این بی بی هم که میمیره ........ خدا کنه آخرش خوب تموم شه من که همچین امیدوار نیستم........ التماس دعا......
من میگم داستان سریال خوبه ولی:
1- حرف زدن ها پر از تمثیل ضرب مثل شعر استعاره .. که این روزا هر کی این جوری حرف بزنه بهش میخندن(ادبیات 20)
2- هنوز مرد به زن دستور میده .دیگه دوره این کارا سر اومده . تا دوتا عربده بکشی مهرشو میزاره اجرا..
3- خودشون بافنده تریکو بعد بدترین بی ریخت لباسها تنشونه
4- از کوچیک بزرگ سیبیل دارن (اینش منو کشته)
5-فکر کنم میرزا نقشه آبدارچی داره ولی جای صاحب مغازه تصمیم میگیره (بیا برو بیرون تو چیکاره ای)
6- اون بنز 230 (320) از بین اسقاطی ها آوردن بابا بنداز دور اونو
اصلا این سریال ماله چه دورانیه؟
یک چیزی اضافه کنم صحبت پول که بشه مرده زنده می شه, پیامبر میکنه شمر
نويسنده: سيد علي اکبرمحلوجيان،
کارگردان: عبدالحسين برزيده،
تهيه کننده: محمد علي اسلامي،
طراح صحنه ولباس: مرجان گلزار،
تدوين: بابک رضا خاني،
مديرتصويربرداري: ناصرمحمود کلايه،
طراح گريم: محمد رضا قومي،
موسيقي: احسان خواجه اميري،
مجري طرح: سيد ابوالقاسم حسيني،
تيتراژ: اميررضا پورعباس.
بازيگران: حسين ياري " داداشي ". پروانه معصومي " بي بي "، پرويزپورحسيني "عموعلي"، آتنه فقيه نصيري "نرگس"، مهران رجبي "ميرزا "، رامين راستاد "کاظم ". حميد ابراهيمي "محمد باقر". جواد عزتي "محمد حسن"، نفيسه روشن "اشرف السادات"، اصغرهمت "جلال"، شاهرخ استخري "محمد امير". عباس اميري "حاج نصرت"، حنانه شهشهاني "نیلوفر".
خلاصه داستان: داداشي پسربزرگ خانواده اي است که سرپرستي سه برادرو دو خواهر کوچکتر از خود را برعهده دارد. پس ازمرگ پدر اين خانواده، داداشي مسئوليت سر و سامان دادن برادران و خواهرانش را برعهده گرفته است. پس ازگذشت سال هاي متمادي که هر يک ازفرزندان سر و سامان گرفته اند، داداشي صحبت ازتقسيم ارث و ميراث پدري مي کند، اما دشمنان داداشي در بازار، زمينه نفاق و تفرقه را ميان برادران مناسب مي بينند و ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محلوجيان پيرنگ قصه اش را برمضموني امروزه وملموس بنا مي نهد. تقابل ميان باورهاي سنتي دريک جامعه وابزارهايي که مختصات يک جامعه ي مدرن را تشکيل مي دهند، ازدغدغه هاي اصلي جوامعي است که درمرحله گذارازجامعه سنتي بسوي جامعه مدرن هستند. درواقع نويسنده، با طراحي شخصيت داداشي، نسلي را به تصويرمي کشد که بيشتر بر عقايد و اصول سنتي درزندگي پايبند هستند. داداشي در طي ساليان درازي که ازمرگ پدرشان مي گذرد نه تنها باعث گسست وازهم پاشيدن خانواده نشده، بلکه خانه سنتي پدررا گسترش داده وبراي هريک ازبرادران وخواهران خانه يي جديد درجوارعمارت قديمي پدرمهيا کرده است. حال پس ازگذشت زماني بسيار، اوتصميم به تقسيم مال واموال پدري درميان سايربرادران وخواهرانش را گرفته است. جلال "اصغرهمت" که دربازارحجره اي درکنارحجره داداشي دارد، دشمني ديرينه اي با داداشي وخانواده اش دارد. جلال ازطريق کاظم "رامين راستاد" زمينه هاي درگيري و کشمکش را برسر ارث و ميراث درخانواده داداشي فراهم مي کند. ساختمان اصلي قصه برچنين طرحي بنا شده است. البته نويسنده حوادث فرعي ديگري را درکنارروايت اصلي اش انتخاب کرده، که ارتباط مستقيمي با قصه اصلي دارد. به عنوان مثال: خواستگاري محمد امير از نیلوفر. که بر اثر دخالت هاي بي جاي جلال که پسرعموي زينت است، به مشکل بر مي خورد. عنصر ديگري که نويسنده علاوه بر طرح و پلات از آن به خوبي استفاده کرده است، پرداخت و گسترش شخصيت هاي داستان است. کاراکترهاي قصه ی محلوجيان قدم به قدم و با انگيزه اي روشن و از پيش تعيين شده، دست به عمل مي زنند. درواقع محلوجيان پازل هاي تکميل شونده ی يک کاراکتر را به درستي در کنار يکديگر قرار داده است.
هرعمل در روايت او، معلول عملي ديگرمي شود و اين فرآيند، زمينه ساز زنجيره اي از رويدادها مي شود که قصه اصلي را به پيش مي برد.
نکته ديگر به کارگيري نويسنده ازالمان ها و نشانه - هايي است که ارتباط مستقيمي با آداب و رسوم فرهنگ ايراني دارد. به عنوان مثال: سمنو پختن درگذشته و حتي زمان حال درخيل عظيمي ازخانواده هاي ايراني انجام مي شود. درگذشته قبل از ازدواج دو جوان، خانواده ها اقدام به پختن سمنو مي کردند. نويسنده ازاين نشانه به خوبي سود مي جويد. زماني که بي بي "پروانه معصومي" قصد پختن سمنو را دارد و دانه هاي گندم را براي اين کارحاضر مي کند، جلال شبانه دانه هاي گندم را ازبين مي برد. بي بي پس از با خبر شدن از چنين اتفاقي، خبر از وقوع حوادثي ناخوشايند را براي خانواده مي دهد. در واقع نويسنده با طراحي چنين رويدادي استفاده ی بهينه اي از اين باور ديرينه در فرهنگ ايراني مي کند.
برزيده هم کاملا هماهنگ با روند قصه اش، طرح دکوپاژش را بنا نهاده است. استفاده ازپلان- سکانس، هدايت صحيح بازيگران – انتخاب درست بازيگران – ميزانسن هاي ترکيبي وروان، ريتم مناسب اثرو... از ويژگي هاي بارز کارگرداني برزيده به شمارمي آيد. در واقع برزيده فصل بندي اثرش را با توجه به فيلمنامه انجام داده است، برزيده با توجه به رويدادها وحوادث به معرفي شخصيت ها مي پردازد و هماهنگي مناسبي ميان ريتم درون قاب با ريتم بيرون قاب انجام داده است. اين هماهنگي درتغييرتدريجي موضع برادران داداشي نسبت به او کاملا نمايان است. به نظرمي رسد برزيده تقطيع درستي ازساختمان قصه انجام داده است.
بازيگران مناسب با نقش هايشان انتخاب شده - اند. حسين ياري درنقش "داداشي" بازي متفاوتي ازخود ارائه مي دهد. ياري سابقه بازي هاي درخشاني را درکارنامه خود دارد که "شب دهم" ازآن جمله است. پروانه معصومي، پرويز پور حسيني واصغرهمت هم ترکيب قدرتمندي را درکنارجوانان تشکيل داده اند. درمجموع، بازي ها روان، هماهنگ و در راستاي داستان وشخصيت هاست. يکي ازدلايلي که باعث انسجام درساختارومحتواي "مثل هيچکس" شده است برنامه ريزي صحيح مديران شبکه دوم سيماست که قبل ازآغازماه رمضان 95 درصد ازتصويربرداري مجموعه با همکاري وحمايت آنان انجام شد، و همين امرباعث شده است که "مثل هيچکس" تا بدين جا به پرطرفدارترين مجموعه مناسبتي ماه رمضان تبديل شده است.
bahareh655
24-09-2008, 02:24
ای کاش اول سریال می نوشتن که این ماجراها تو چه دوره و سالی اتفاق می افته!
این پرده های خونه ی محمد باقر که آدمو یاد رو رختخوابی های سال 95 هجری قمری می اندازه:18:
اون مُبلاشونم که...........:2: رو زمین بشینن،سنگین ترن،درست برعکس شومینه شون که ظاهر نسبتاً شیکی داره،مُردم از بس هارمونی دیدم تو خونه اش!
آخ آخ آخ خونه کاظم که هیچی.....اون چیدمان خونه،آینه شمعدونا،مدل تاقچه اش که فکر کنم به دوره ی ماموتها و مزوزوییکه،پزوزوییکه چیه.....به اونا بر می گرده!
بازم خونه محمد حسن قابل تحمل تره،حداقل دو تا فرش و پشتی و چهارتا بشقابش با هم تناسب دارن!
بگذریم................
ولی واقعاً شخصیت کاظم مصداق کامل"روا مدار که گدا معتبر شود" هستش،یه موجود عقده ای و قدر نشناس و بی خاصیت که فقط به فکر تصاحب مال و اموال زنشه!
(الحق که نقششم خوب بازی کرده)
راستی من از نقش محمد علی هم خوشم میاد،یه متانت خاصی تو رفتارش داره،نه؟!
تهيه كننده مجموعه تلويزيوني «مثل هيچكس» معتقد است فضاي سنتي كه در اين سريال روايت شده مورد علاقه جوانان است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«محمدعلي اسلامي» درباره فضاي سنتي كه در سريال «مثل هيچكس» به تصوير كشيده شده و فاصله آن با زندگي جامعه امروز گفت: ممكن است شيوه زندگي در حال حاضر به نسبت گذشته نباشد اما چون نيست و يا كمرنگ شده است، دليل نميشود كه درباره آن صحبت نكرده و آن را مطرح نكنيم.
وي افزود: افراد بسياري هستند كه علاقه دارند با اين سبك و شيوه زندگي كنند اما برايشان مقدور نيست و نميتوانند. نه اين كه دوست نداشته باشند به اين شيوه سنتي زندگي كنند، بلكه برايشان مقدور نيست.
اسلامي ادامه داد: در حال حاضر خانههاي سنتي ما بسيار كم شدهاند و زندگي به اين شيوه مشكل شده است اما استقبال از پخش اين سريال نشان داده است كه مردم همچنان شيفته زندگي در چنين فضاهايي هستند، با همان ساختار و با همان حال و هوا و ترجيح ميدهند كه از احوال هم با خبر باشند تا اين كه چند ماه همديگر را نبينند و محصور اين زندگي آپارتماني باشند.
وي تصريح كرد: اين يك دانش علمي است كه اصولا در ساختمانهايي كه پر از تيرآهن و بتن هستند، انرژي مثبت بهخوبي عبور نميكند و در خانههاي گلي با در و پنجرههاي چوبي داراي انرژي مثبت بيشتري هستند. قشر جوان نيز شيفته چنين خانههايي هستند و از چنين فضاهايي بيشتر استقبال ميكنند.
اسلامي گفت: تا به حال كه بيشترين استقبال از فضاي جاري سريال از سوي جوانان بوده است و آنها از چنين فضايي بيشتر استقبال كردهاند.
bahareh655
25-09-2008, 02:49
می گم خدا رحم کرد این داداشیو و نرگس فقط با هم عقدن!
اینا که همش پیش همَن و تو خونه ی همدیگه پلاسن:19:
واقعاً که چقدر دختره به پای داداشی نشسته و صبر کرده!!!!!!!
ولی جداً شخصیتایی مثل کاظم که تو جامعه هم کم نیست،چقدر می تونن آدمای خطرناکی باشن!
من خودم با چند نمونه از این مدل آدما برخورد داشتم،آدمایی که نون و به نرخ روز می خورن و فقط به فکر ضربه زدن به دیگرانن و هیچ وقتم آتیش عقده ها و حسادتاشون فروکش نمی کنه...................اوه اوه چه فلسفی شد!
ولی واقعاً جدی گفتم.
حالا از اینا بگذریم،سریاله یواش یواش داره قشنگ میشه،مگه نه؟!
sara_girl
25-09-2008, 13:32
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟ای بابا این بی بی چرا نمیمیره فیلم قشنگ بشه.....اه ه ه ه ه ه........وای من چقدر از این کاظم بدم میاد........ولی در کل نقششو خوب بازی میکنه...مگه نه؟؟؟؟؟؟خوب دیگه.....بابای...........
من یه سوال داشتم . این قضیه بچه کاظم و اشرف چیه ؟ یعنی چی " اگه حرفمو گوش نکنی بچه رو برمیدارم میرم " ؟ یعنی کدوم قبرستونی میتونه بذاره بره ؟ که این زنه میترسه و میره شکایت میکنه ؟
واقعا این قضیش مسخرس :20:
ای کاش اول سریال می نوشتن که این ماجراها تو چه دوره و سالی اتفاق می افته!
این پرده های خونه ی محمد باقر که آدمو یاد رو رختخوابی های سال 95 هجری قمری می اندازه:18:
اون مُبلاشونم که...........:2: رو زمین بشینن،سنگین ترن،درست برعکس شومینه شون که ظاهر نسبتاً شیکی داره،مُردم از بس هارمونی دیدم تو خونه اش!
آخ آخ آخ خونه کاظم که هیچی.....اون چیدمان خونه،آینه شمعدونا،مدل تاقچه اش که فکر کنم به دوره ی ماموتها و مزوزوییکه،پزوزوییکه چیه.....به اونا بر می گرده!
بازم خونه محمد حسن قابل تحمل تره،حداقل دو تا فرش و پشتی و چهارتا بشقابش با هم تناسب دارن!
بگذریم................
ولی واقعاً شخصیت کاظم مصداق کامل"روا مدار که گدا معتبر شود" هستش،یه موجود عقده ای و قدر نشناس و بی خاصیت که فقط به فکر تصاحب مال و اموال زنشه!
(الحق که نقششم خوب بازی کرده)
راستی من از نقش محمد علی هم خوشم میاد،یه متانت خاصی تو رفتارش داره،نه؟!
با احترام به نظر شما .
شما یا خیلی مایه دارین یا اصلا به دورو برتون تو جامعه نگاه دقیق ندارن . این دکوراسیون و لوکیشن ها کاملا با زندگی
خیلی از مردم جامعه ما مطابقت داره . نمی خوام موضوع رو سیاسی کنم ولی خدا شاهده آدمایی هستن که با هزار بدبختی وام میگیرن که ارزون ترین مبل موجود رو بخرن بذارن تو خونشون که خواستگاری که برا دخترشون میاد نپره ! تازه این مال قشر متوسطه . برو تا برسی به ... . منظور این که این سریالها درسته همه نظره ضعف دارن ولی خیلی ملموسن . اطراف ما پر از این واقعیتاست . زیاده روی کنم اینجا پلمپ میشه !!!
Mahdi_P30
25-09-2008, 15:57
آخه مشكل اينه كه تو اين سريال مايه دارن و ميخوان اينطوري زندگي كنند كه يكم غيرطبيعيه و ملموس نيست ، به قول خودت بعضي از مردم وام ميگيرن تا زندگيشونو به شكل امروزي دربيارن ولي اينا دلشون ميخواد اينطور زندگي كنند
مثلا سريالي مثل زير تيغ از سر بي پولي اونطور زندگي ميكردند كه ملموس تر بود و مورد استقبال قرار گرفت
حالا خونه شون به كنار ، اين ماشينايي كه سوار ميشن مال چه عهديه ، ديگه فكر نميكنم كسي هر چقدر هم سنتي ، بخواد تفكرشو رو ماشينش اعمال كنه
يعني از اين همه آدم ، يكيشون نميخواد امروزي زندگي كنه
اين سريال خوبيش اينه كه فيلمنامه داره و همچنين داستاني براي پيگيري!
كه الانم به جاهاي حساسش رسيده
نويسنده و كارگردانش ميتونستن يكم با زندگي امروز تطبيقش بدند
بی بی آخرش مرد اون سکانس داداشی خیلی قشنگ بازی کرد. اشک آدم در میومد
sara_girl
26-09-2008, 16:19
سلام خوبید؟؟؟؟؟ خوب بی بی هم مرد....این قسمتش قشنگ بود مخصوصا اون تیکه ای که به داداشی خبر دادند...آخی...دلم سوخت:41:....خوب حالا باید ببینیم که آخرشو چه جوری تموم میکنند....امیدوارم که خوب تمام کنند....خوب فعلا....
سلام خوبید؟؟؟؟؟ خوب بی بی هم مرد....این قسمتش قشنگ بود مخصوصا اون تیکه ای که به داداشی خبر دادند...آخی...دلم سوخت....خوب حالا باید ببینیم که آخرشو چه جوری تموم میکنند....امیدوارم که خوب تمام کنند
بعید توی سریال های ماه رمضون همچین اتفاقی بیافته
علتش هم اینه که چون قسمت آخر میخره به عید فطر..باید شاد تموم بشه
Mahdi_P30
26-09-2008, 20:52
آهنگ دیشب احسان ، موقعی که خبر مرگ بی بی رو دادن ، یکم فاز آهنگای اصفهانی رو نداشت؟
این سایتای موزیک هم یاد گرفتن از سر بی آهنگی ، تا احسان یه آهنگ تو این سریال می خونه میذارن برا دانلود!!
قسمت دیشبش بد نبود ، فقط من 10 دقیقه اولشو ندیدم ، هفته مادرشونم گرفتند
از این سریال که اینقدر داستانش کند پیش میرفت ، بعید بود
آهنگ دیشب احسان ، موقعی که خبر مرگ بی بی رو دادن ، یکم فاز آهنگای اصفهانی رو نداشت؟
این سایتای موزیک هم یاد گرفتن از سر بی آهنگی ، تا احسان یه آهنگ تو این سریال می خونه میذارن برا دانلود!!
قسمت دیشبش بد نبود ، فقط من 10 دقیقه اولشو ندیدم ، هفته مادرشونم گرفتند
از این سریال که اینقدر داستانش کند پیش میرفت ، بعید بود
خوبیش اینه که جریان سریال توی ماه رمضون نیست
و دست کارگردان باز هست برای این جور حرکت ها
دوازده روز از پخش نخستين قسمت سريال «مثل هيچ كس» ميگذرد و بينندگان تلويزيوني در اين مدت فراز و نشيبهاي بسياري از زندگي «داداشي» و خانوادهاش را در سريال منتخب شبكه دو سيما براي ماه رمضان شاهد بودهاند. درگيري داداشي با رقيبان كاري از جمله جلال، بيماري يكي از برادران، تلاش كاظم براي ايجاد نفاق در بين اعضاي خانواده، دعواي عمه بتول با خانوادهي شوهرش، ازدواج نرگس و داداشي، همه و همه حوادثي است كه اين روزها بينندگان بسياري را پس از افطار پاي تلويزيون نشاندهاست؛ اما آن چه اين روزها اتفاق مهم مجموعه محسوب ميشود و به نوعي همهي شخصيتها و مخاطبان را به خود مشغول كردهاست، برهم خوردن مراسم سمنوپزون «بي بي» است كه حوادث ديگري را هم از جمله بر هم خوردن عروسي داداشي به همراه داشته است.
اما گزارش از اين سريال، درست به زماني برميگردد كه مراسم سمنوپزون سرانجام در خانه بيبي برگزار ميشود و بار ديگر صحبت از عروسي است و بله برون.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنبستهاي باريك و تودرتوي خيابان ژيان پناه، به يكي از كوچكترين چهارراههايي كه در طول عمرمان ديدهايم ختم ميشوند؛ درست ته كوچه خانهاي با در قهوهاي كلوندار بيش از ديگر خانهها خودنمايي ميكند؛ خانه شماره 17 كه حكايت «بيبي» داداشي را در خود نهفته دارد.
به تقاطع دوكوچه كه ميرسيم در انتخاب سمت چپ يا راست ترديد ميكنيم؛ اما پاسخ گرم يكي از اهالي كه نشان از فرهنگ مردم چنين محلههايي دارد، سرانجام راه راست را به ما نشان ميدهد.
داخل كوچه بنبست سه زن با چادرهاي گلدار و النگوهاي طلايي كه در نور ظهر درخشش بيشتري دارند به سمت همان در قهوهاي نزديك ميشوند، به سمت آنها ميرويم تا مطمئن شويم كه راه را درست انتخاب كردهايم وقتي به سمت ما برميگردند چهره آشناي پروانه معصومي، آتنه فقيه نصيري و نفيسه روشن در نظرمان آشنا ميشوند.
خانهي پلاك 17 يكي از سرسبزترين و زيباترين خانههاي محلهي قزوين تهران است؛ خانهاي بزرگ و پر از گل و درخت كه حوض پرآب وسط حياط نيز بر زيبايي آن ميافزايد. اين خانه متعلق به سرهنگ شيباني ست كه جزو ميراث فرهنگي محسوب مي شود و چند سريال ديگر هم در آن ساخته شدهاست. بناي خانه با آن پنجرههاي تمامقد و رنگي، درست همان چيزي است كه علياكبر محلوجيان، نويسنده سريال «مثل هيچ كس» در فيلمنامه روايت كردهاست. خانهي بيبي بايد بسيار زيبا و سنتي ميبود؛ اين چيزي است كه محلوجيان خواسته و چنين ويژگياي پيش از اين نيز در سريالهايي كه او نگارش متن آنها را برعهده داشت، يعني «پدرسالار» و «زير تيغ» نيز به چشم ميخورد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داخل حياط و جايي كه به ساختمان نزديك است، حسين ياري(بازيگر نقش داداشي)، همراه با پرويز پورحسيني (در نقش عموعلي) ديگ سمنو را هم ميزنند. آنها از پدر مرحوم خانواده ياد ميكنند و اينكه او با هر بهانهاي اعضاي خانواده را دور خودش جمع ميكرد.
داداشي از اينكه پدرش شلوغي را دوست داشته ميگويد و ادامه ميدهد كه او به سه روز بيش از ساير روزهاي سال علاقه داشت كه خانوده دورهم جمع شوند: «عيد غدير، اول نوروز و ....»
- «... سمنوپزون»
اين جمله را پروانه معصومي در ميان صحبتهاي ياري ميگويد و به سمت ديگ سمنو نزديك ميشود.
معصومي چند روزي است كه در نقش بي بي براي بسياري از بينندگان تلويزيون آشنا است؛ او سالها است كه به عنوان مادر خانواده نيز در سريالهاي بسياري بازي كردهاست؛ با اين حال خود وي معتقد است كه تا به حال نقشي مثل بي بي را بازي نكردهاست و اين نقش بسيار از او دور است.
معصومي ابتدا به پيشنهاد بازي در اين نقش جواب منفي دادهاست، اما زماني كه فيلمنامه را خوانده، احساس كردهاست كه داستان زيبايي دارد.
او در ادامه به اين نكته اشاره ميكند كه عبدالحسن برزيده يك جوري او را براي ايفاي اين نقش قانع كردهاست و در روزهاي ابتداي تصويربرداري، شايد ايفاي اين نقش برايش مشكل بود، اما بعد نقش برايش بسيار دلنشين شد.
- «كات ...»
عبدالحسن برزيده اين جمله را ميگويد و برداشت دوباره از آمدن معصومي به صحنه را طلب ميكند.
اين پلان چندينبار تكرار ميشود و برزيده هربار تأكيد دارد كه نبايد ديالوگهاي بازيگران با هم تداخل داشته باشند.
او همچنين تفاوت تئاتر با سينما و تلويزيون را يادآور ميشود و از بازيگرانش ميخواهد كه بار ديگر صحنه را تكرار كنند.
اما دود هيزمهايي كه زير سمنو روشن است، چشمهاي پورحسيني و حسين ياري را اذيت ميكند و ياري از عوامل صحنه ميخواهد كه دود را به سمت ديگري هدايت كنند؛ او با خنده ميگويد كه اگر وضعيت به همين منوال ادامه يابد، تا چند پلان ديگر چيزي از چشمهايش ديده نميشود.
همزمان با تصويربرداري اين پلان، آتنه فقيهنصيري (بازيگر نقش نرگس) مشغول خواندن يكي از روزنامهها است؛ او چهار زانو روي يكي از تختهايي كه در حياط گذاشته شده، نشسته است و صفحه هنري يكي از روزنامهها را ميخواند. با اينحال درخواست براي مصاحبه را رد ميكند و ميگويد: شما خبرگزاري هستيد و روزنامهها هر بخشي از خبر شما كه دوست دارند را استفاده ميكنند. در چنين شرايطي صحبتها تحريف ميشود!
در كنار فقيه نصيري، نفيسه روشن و حنانه شهشهاني نيز با گريم و ظاهري كه اين روزها از آنان سراغ داريم، روي تخت نشستهاند. وقتي از نفسيه روشن درباره تفاوت سريالي كه ماه رمضان امسال در آن بازي كردهاست با سريال «اغماء»، ميپرسيم، به دستهايش كه در اثر شستن ظرف سر صحنه «مثل هيچ كس» پوسته پوسته شدهاست، اشاره ميكند و ميگويد: دختر دكتر پژوهان كجا و اشرف «مثل هيچ كس»!
شهشهاني هم كه در اين فاصله مقابل دوربين رفته است، براي اداي يكي از ديالوگها خندهاش ميگيرد، اما حسن نجاريان (دستيار اول كارگردان) با جديت از او ميخواهد كه صحنه را جدي بگيرد و شهشهاني هم به سرعت توضيح ميدهد كه به عمد اين كار را نكردهاست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آنطرف حياط تصويربرداري پلان ديگري شروع شدهاست. در اين پلان مادر و پسر (معصومي و ياري) خلوت كردهاند و بيبي از داداشي ميخواهد كه زودتر تكليفش را مشخص كند. او خواهان سروسامانگرفتن هرچه زودتر پسرش است و ميگويد: «از زمين كه به آسمان نميبارد!»
اين ديالوگ پروانه معصومي با صداي گوشخراش كندن آسفالت با دريل همراه ميشود و ديگر به گوش نميرسد.
برزيده به دستيار دومش بياباني نگاه ميكند و او با عجله به سمت در ميدود تا شايد بتواند صدا را خاموش كند؛ اما ديگر دير شده است و فرمان «كات» صادر ميشود.
تصويربرداري براي دقايقي متوقف ميشود و تنها پس از كلي گفتوگو با مسوولان شركت ساختماني است كه سرانجام موفق ميشوند تا ساعت يك بعدازظهر از آنها فرصت بگيرند كه ساختوساز متوقف شود.
همه باعجله به صحنه برميگردند؛ تنها يك ساعت براي گرفتن چند پلان بيروني فرصت دارند.
انگيزه براي گرفتن هرچه بهتر برداشتها در همه موج ميزند، اما اينبار برق است كه با سازندگان «مثل هيچ كس» سر ناسازگاري گذاشته و اصطلاحا دست همه را در پوست گردو ميگذارد. همه كلافه ميشوند؛ بايد از باتري استفاده كرد. اما فراموشي براي خريد باتريهاي جديد تا حدودي برزيده را عصباني ميكند.
قعطي برق در روزهايي كه تصويربرداري سريال «مثل هيچ كس» انجام ميشد، يكي از معضلات جدي سازندگان سريالهاي مناسبتي بود و سازندگان سريالهاي ماه رمضان كه مجبور بودند در موعدي معين كارها را به پخش برسانند بارها نسبت به اين مساله هشدار داده بودند.
مرضيه لشگري بازيگر نقش عمه بتول در اينباره ميگويد: در هر محلهاي كه هستيم، روزي سه تا چهار ساعت بق قطع ميشود و درحاليكه ما سر كار هستيم و هيچكاري نميتوانيم انجام دهيم.
وي درباره نقش خود در سريال «مثل هيچ كس» خاطرنشان ميكند: عمه بتول يكي از دوستداشتنيترين زنان ايراني است و سمبل زن نجيب، مهربان و مقاوم و پرسكوت ايراني محسوب ميشود. او براي خانوادهاش تن به ازدواجي ميدهد كه مناسب از آب درنميآيد، اما به جاي آنچه امروز مد روز است، يعني جدايي، مينشيند و ميسوزد و ميسازد و بچهاش را بزرگ ميكند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«يك، دو، سه ... شروع»
پس از بيرون آمدن از بحران قعطي برق، تصويربرداري دوباره از سر گرفته ميشود.
همه به سكوت فراخوانده ميشوند تا بتوان پلان را تصويربرداري كرد؛ اما ناگهان صدايي بلند از خانه آپارتماني روبهرو همه سرها را به آن سمت برميگرداند.
با كمي دقت متوجه ميشويم كه همسايه روبهرو از سروصداي گروه عصباني است و اعتراض ميكند كه چرا در وقت استراحت همسايهها كار ميكنند.
قائله با عذرخواهي ختم به خير ميشود و در اين بين يكي از اعضاي گروه با دلخوري ميگويد: ميبيني تو رو خدا ... سريال كه شروع ميشود همه از اول تا آخرين قسمت را به تماشا مينشينند؛ اما حاضر نيستند حتي يك ذره براي ساخت آن فداكاري كنند!
در سريال «مثل هيچ كس» حسين ياري پس از هشت سال در سريالي مناسبتي بازي ميكند. او پيش از اين بازي در «شب دهم» را تجربه كرده بود كه اتفاقا تجربه موفقي هم بود.
وقتي حرف از مصاحبه ميان ميآيد عذرخواهي ميكند و ميگويد كه واقعا حرفي براي گفتن ندارد. او تنها بازي ميكند و ديگران هستند كه بايد درباره كارش نظر بدهند.
ياري تجربه بازي در «شب دهم» را يادآور ميشود و ميگويد: آن موقع كه اين سريال با آن همه استقبال مواجه شد هم مصاحبه نكردم.
او مطمئن است كه پس از پخش «مثل هيچ كس» هم با هيچ كس مصاحبه نخواهد كرد!
داخل خانه بيبي به اندازه بيرون آن زيباست؛ و گروه صحنه به سرپرستي مرجان گلزار برروي نيمكتهاي تكنفرهاي كه آدم را ياد فصل امتحانات و كنكور مياندازد، با پلاكارد اعلام كردهاند كه نبايد وارد صحنه شد و به وسايل دست زد.
داخل يكي از اتاقها كه با دو نيمكت در آن محدود شدهاست، از دور پيداست. طاقچههاي هلالي، بشقابهاي عتيقه روي ديوار و ساعت پانرولدار همه و همه نشان از سليقه خانم خانه دارد.
زني به معناي واقعي ايراني و البته تهراني كه همچنان بر حفظ ميراث و تمدن كهن خود اصرار دارد.
آشنايي با مرجان گلزار، طراح صحنه و لباس سريال «مثل هيچ كس» در وهله نخست اين پرسش را به ذهن متبادر ميكند كه چگونه او با وجود جواني، توانسته چنين فضاهايي را خلق كند.
گلزار كه پيش از اين طراحي لباس سريال «زير تيغ» را برعهده داشته از منابعي كه از آن بهره گرفته است ميگويد و اينكه با رجوع به اين منابع و همچنين دقت در خانههاي قديمي كه هنوز به جاي ماندهاند، ديگر طراحي چنين صحنههايي سخت نخواهد بود.
او درباره انتخاب لوكيشن خانه بيبي ميگويد: براي پيداكردن اين خانه خيلي گشتيم. چون در فيلمنامه ذكر شده بود كه اين خانه پنجدري و شيشههاي رنگي دارد. وسط حياط حتما حوض هست و غيره. بنابراين خيلي سعي داشتيم كه اين ويژگيها در اين لوكيشن باشد؛ از طرفي خانههايي كه اين ويژگي را داشتند اغلب در سريالهاي ديگر بارها مورد استفاده قرار گرفته بودند؛ بنابراين در نهايت به اين خانه رسيديم كه تابهحال كمتر در آن فيلمبرداري شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در بنبست روبهرو و درست انتهاي آن، خانهاي ديگر به چشم ميخورد كه معلوم است هنوز عوامل صحنه آن را براي تصويربرداري آماده نكردهاند. اين لوكيشن كه كوچكتر از خانه بي بي است، براي خانه دامادها در نظر گرفته شدهاست. اما حالا به محلي براي استراحت گروه تبديل شده و اتاقهاي گريم، لباس و آشپزخانه نيز در آن واقع است.
در حوض همين خانه عوامل تداركات مشغول شستن سبزيهايي هستند كه با دقت براي ناهار عوامل پاك كردهاند.
يكي از خانمهاي تداركات كه سعي دارد كم و كثري در كار نباشد، با خنده به ما ميگويد: سريال ما همهچيزش سنتي است براي همين سبزيخوردن و دوغ محلي هم آماده كردهايم.
پرويز پورحسيني از اتاق لباس بيرون ميآيد. او هم ابتدا به درخواستمان براي مصاحبه پاسخ منفي ميدهد و همانند فقيهنصيري ميگويد: روزنامهها تنها بخشها جنجالي كه مصاحبههاي خبرگزاريها را استفاده ميكنند كه اغلب براي بازيگر دردسرساز ميشود.
اما سرانجام اصرار ما و صد البته همسرش، مرضيه لشگري براي انجام مصاحبه و ارايه اطلاعات، او را متقاعد ميكند كه لحظاتي را به گفتوگو بنشيند.
پورحسيني درباره شخصيت عموي خانواده در سريال «مثل هيچ كس» ميگويد: او فردي سنتي است كه در عينحال ذهنيتي فرهنگي دارد چراكه قبلا معلم بوده است.
پرويز پورحسيني ادامه ميدهد: عموعلي بزرگ خانواده است و به نوعي اعضاي خانواده را دورهم جمع ميكند.
ياد نقش هوشنگ توكلي در سريال «زير تيغ» ميافتيم؛ در آن سريال هم علياكبر محلوجيان شخصيت «دايي» را كاملا سفيد خلق كرد تا به مخاطبانش بگويد: «هنوز هم هستند كساني كه ميتوان به آنها تكيه كرد و به حرفهايشان گوش داد.»
صحبتهاي پورحسيني مرا به زمان حال برميگرداند.
او ميگويد: در كشورهاي غربي، آدمها وقتي مشكل پيدا ميكنند سراغ روانشناس يا وكيل ميروند؛ اين درحالي است كه در كشور ما پدربزرگها و مادربزرگها رايگان مشاوره ميدهند و در قديم آدمها به شدت معتقد بودند كه بايد با آنها مشورت كرد؛ اما الآن اين مسأله به فراموشي سپرده شدهاست و نسل جوان اعتقاد ندارند كه بايد از تجربيات ديگران استفاده كرد.
پرويز پورحسيني كه لباسهايش را پوشيده و منتظر رفتن به خانه است ر تنها ميگذاريم و به اتاق گريم ميرويم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اتاق گريم پس از ناهار كمي شلوغتر به نظر ميرسد چراكه عوامل چهرهپردازي مشغول رتوش گريم بازيگران هستند.
در گوشهاي از اتاق گريم چشممان به محمد قومي، طراح گريم سريال «مثل هيچكس» ميخورد كه مشغول استراحت است. جلو ميرويم و از او عذرخواهي ميكنيم؛ او با احترام درخواست مصاحبه را ميپذيرد.
صحبت با قومي برخلاف اصرارش به مختصرگويي، به دارازا ميانجامد و اتفاقا مطالب جالبي را از حضور افراد جديد و غير كارشناس در اين حرفه بيان ميكند؛ او از حضور گريمورهاي جوان استقبال و در عينحال اين مطلب را بيان ميكند كه بايد براي حضور در اين حرفه تخصص داشت.
قومي به اين پرسش كه آيا چهرهپردازي سريال «مثل هيچ كس» به طبع فضاي سنتي آن از ويژگيهايي سنتي برخوردار است، پاسخ مثبت ميدهد و ميگويد: چهرهپردازي اين سريال به گونهاي است كه ما نبايد چندان رو و برجسته كار كنيم بلكه گريم بازيگران بايد به گونهاي باشد در جامعه ميبينم؛ البته سعي شدهاست طبقه اجتماعي و فرهنگي اين افراد را در گريمها پياده كنيم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
براي مصاحبه با ناصر محمود كلايه تصويربردار «مثل هيچ كس» كه به گفته سايرين كمتر به درخواست مصاحبه پاسخ مثبت ميدهد مجددا به محل تصويربرداري برميگرديم.
برزيده پس از ناهار زودتر از ساير عوامل سر صحنه حاضر شده است و انتظار سايرين را ميكشد.
كلايه كه پيش از اين در سه كار با برزيده همكاري داشته از جمله نخستين افرادي است كه به كارگردان ملحق ميشود.
با او صحبت درباره شاخصهاي تصويربرداري سريالها را شروع ميكنيم و اينكه چرا كيفيت فيلمها و سريالهاي ما در پارهاي موارد روبه افول است.
كلايه هم اين مسأله را ميپذيرد و آن را به علت كمبود نيروي حرفهيي و تعدد ساخت كارها ميداند.
او سپس اين پرسش را مطرح ميكند كه نميدانم چرا همواره يك شتابي در ساخت فيلمها و سريالهاي تلويزيوني وجود دارد؟!
ناصر محمود كلايه از حذفيات سريالها ميگويد و اينكه بخش عمدهاي از انرژي گروه سازنده فيلم و سريال صرف اين ميشود كه چهكار بايد كرد كه پخش به صحنهها ايراد نگيرد.
او بر ضرورت آمادهسازي طرحي مدون براي ممنوعيتهاي پخش تأكيد ميكند.
تصويربردار «مثل هيچ كس» در اين مصاحبه همچنين از لزوم هماهنگي فيلمبردار و كارگردان ميگويد و اشاره ميكند كه همكاري با عبدالحسن برزيده طي اين چند كار باعث شده كه با هم به هماهنگي كامل برسند.
ياد صداي گوشخراش دريل و كندن آسفالت و يك ساعت مهلت ميافتيم؛ مصاحبه با كلايه را زودتر به پايان ميرسانيم و مطمئن هستيم كه او هم از اينكه زودتر ميتواند به سر كارش برگردد خوشحال است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساير عوامل نيز سر صحنه حاضر شدهاند و بايد پلانهاي جديد با سرعت هرچه تمامتر تصويربرداري شوند. حضور چند غريبه كه براي تهيه گزارش و عكس در بين آنان حاضر شدهاند، مطمئنا از تمركز گروه ميكاهد. تصميم به ترك محل ميگيريم. از در پشتي ما را به بيرون راهنمايي ميكنند؛ اما در حياط نيز هنوز صداهايي از اين دست به گوش ميرسد.
«ساكت ...»، «زود باشيد ... الآن صدا بلند ميشود»، «فقط هليكوپتر بالاي سرمان پرواز نكرده بود كه آنهم پرواز كرد ...»، «هواپيما...»!
sara_girl
27-09-2008, 13:48
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که فکر میکنم آخرش محمد باقر یهو متحول میشه و داداشی هم با لاخره در سن 50 سالگی با نرگس خانم ازدواج میکنه و جلیلم نشون میده که داره دوباره با کاظم صحبت میکنه میگه: آره تو باید میون داداشا اختلاف بندازی باید حق خودتو از داداشی بگیری:31:.... و آخرشم وسلام فیلم تمام:27:...
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که فکر میکنم آخرش محمد باقر یهو متحول میشه و داداشی هم با لاخره در سن 50 سالگی با نرگس خانم ازدواج میکنه و جلیلم نشون میده که داره دوباره با کاظم صحبت میکنه میگه: آره تو باید میون داداشا اختلاف بندازی باید حق خودتو از داداشی بگیری:31:.... و آخرشم وسلام فیلم تمام:27:...
من موندم ما که همه آخر این سریالها رو میدونیم . همش هم داریم میگیم اینا چیه و فلان و بیسار !چرا بازم میشینیم تمامشو از ساعت 7 تا آخر شب میبینیم .
(با خودمم هستما ) !!!
من موندم ما که همه آخر این سریالها رو میدونیم . همش هم داریم میگیم اینا چیه و فلان و بیسار !چرا بازم میشینیم تمامشو از ساعت 7 تا آخر شب میبینیم .
(با خودمم هستما ) !!!
چون سرگرمی وجود نداره.حدود 4 ساعت از عمر کاملا به هدر میره
سلام!
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه! چرا عطاران؟
ديشب اون سكانسي كه داداشي داشت از دمدماي مرگ پدرش مي گفت ياد صابر توي بزنگاه افتادم گفتم الآنه كه بگه بذار دستتو ببوسم:27: زدم زير خنده(با توجه به سكانس غمناكي كه داشت) حالا نخند كي بخند خونواده هم چپ چپ نگاه مي كردن كم كم دوزاريشون افتاد شروع كردن به خنديدن
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه!:31:
سلام!
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه! چرا عطاران؟
ديشب اون سكانسي كه داداشي داشت از دمدماي مرگ پدرش مي گفت ياد صابر توي بزنگاه افتادم گفتم الآنه كه بگه بذار دستتو ببوسم:27: زدم زير خنده(با توجه به سكانس غمناكي كه داشت) حالا نخند كي بخند خونواده هم چپ چپ نگاه مي كردن كم كم دوزاريشون افتاد شروع كردن به خنديدن
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه!:31:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
,و لی از این جلال خوشم میاد
هر چقدر هم که بد باشه
ولی انصافا"
آدم زرنگی
صحبتم در مورد گرفتن چک داداشی هست
sara_girl
28-09-2008, 13:31
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هومن جان باهات موافقم:46:........ ولی میگیم شاید شاید شاید اونجوری که ما میگیم واونجوری که همه ی سریالهای ایرانی تموم میشه این سریال تموم نشه:41:...........که میشه:13:......و دلیل دوم به قول دوست عزیزLuxe چون سرگرمی وجود نداره:5:......... سایرکس جون وای من که حالم از این جلال بهم میخوره ...... حالا هر چقدر هم که زرنگ باشه...
سلام!
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه! چرا عطاران؟
ديشب اون سكانسي كه داداشي داشت از دمدماي مرگ پدرش مي گفت ياد صابر توي بزنگاه افتادم گفتم الآنه كه بگه بذار دستتو ببوسم:27: زدم زير خنده(با توجه به سكانس غمناكي كه داشت) حالا نخند كي بخند خونواده هم چپ چپ نگاه مي كردن كم كم دوزاريشون افتاد شروع كردن به خنديدن
خدا بگم اين عطارانو چيكار كنه!:31:
دقیقا منم یاده همین موضوع افتادم کپی بزنگاه بود
bahareh655
29-09-2008, 02:44
توشون محمد باقر از همه :2:تره!
نه به اون منفی شدن که هر زوری می زدن،شیطون از جلدش نمی زد بیرون نه به حالا که دو سوت متحول شد،خیلی بد بازی می کرد و می کنه و خواهد کرد:13:
خدا کنه حداقل کاظم متحول نشه!
Mahdi_P30
29-09-2008, 04:58
كارگردانش گفته بود كه يه شخصيت منفي داريم كه متحول نميشه ، كه احتمال 95 درصد ، منظورش جلال بوده!
شخصيت «اشرف السادات» در جامعه جاري است.
نقش اشرف السادات را به خاطر تفاوتهايش با ساير نقشهايم پذيرفتم. اشرف السادات يك زن و مادر بچهاش است كه دچار نوسانهاي شخصيتي بسياري شده و در حال حاضر هم به دليل اتفاقاتي كه برايش رخ داده بين همسر، فرزند و برادرانش مانده است و نميتواند تصميم بگيرد.
وي افزود: اشرف السادات زني است كه همسر خود (كاظم) را دوست دارد و ما نبايد اين نكته را فراموش كنيم كه در خانوادههاي سنتي طلاق و دعوا معنا ندارد و به همين دليل او حرف شوهر خود را ميپذيرد، هرچند كه ميداند او اشتباه ميكند.
روشن ادامه داد: اشرف السادات در مقابل همسر خود احساس خطر ميكند كه هر آن امكان دارد اتفاقي براي فرزندش بيافتد. اين ترس حقيقي است و در زندگي روزمره وجود دارد.
وي با بيان اينكه هنوز منتظر نتيجه كار هستم، درباره فضاي سنتي حاكم بر سريال «مثل هيچكس» گفت: شايد اين فضاي سنتي در تهران ملموس نباشد اما در شهرستانها هنوز خانوادههاي بسياري هستند كه به اين شيوه زندگي ميكنند. شايد الآن آن خانههاي بزرگ و حياط دار نباشند ولي ما نبايد از خاطر ببريم كه پيام اصلي اين سريال به تصوير كشيدن همبستگي بين افراد خانواده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روشن تصريح كرد: روابط بين افراد خانواده و همبستگي ميان آنها يك مساله مهم است كه در جوامع امروزي كمرنگ شده و در برخي از خانوادهها به فراموشي سپرده شده است و «مثل هيچكس» تلاش ميكند اين روابط از ياد رفته را دوباره به خانهها بازگرداند.
وي درباره حضور دوبارهاش در كارهاي مناسبتي گفت: حضور در سريال «اغماء» به لحاظ نوع كار، گروه و شرايط بعد از پخش ان كه تشويقهاي بسياري از گروههاي مذهبي،هنري و ... را بالا برد. حضور دوبارهام در مجموعههاي مناسبتي نيز مستلزم داشتن نقشي خاص و متفاوت است. ساخت سريالهاي مناسبتي به شركت در يك فستيوال تبديل شده و اگر نقش متفاوتي پيشنهاد شد، حتما در آن حضور خواهم داشت.
سالهاست كه ديدگاه مديران و مسئولان تلويزيون، كه ماه رمضان را پايان برنامههاي سرگرمكننده صدا و سيما ميدانستند، تغيير يافته اما در اين سال ها اين نگرش بوجود آمده كه برنامههاي تلويزيون بدون سريال نميگذرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تغيير حتي باعث شده كه به غير از اين ايام نيز سريالهايي پخش شوند كه بيننده را يك هفته منتظر نميگذارند و هر شب داستان شب قبل پيگيري ميشود. ظاهرا تغيير و تحولات اجتماعي و كم حوصله شدن مخاطب و نياز او به تفريح و سرگرمي كه از مهمترين وظايف رسانهها محسوب ميشود، نيز در شكل گيري اين سريالها بيتاثير نبوده است.اما نكته مهمي كه هميشه ناديده گرفته ميشود، موسيقي اين سريالهاست.
عدهاي معتقدند موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند بايد مانند ساير سريالها باشد چون داستان اين قبيل برنامهها نيز مانند ساير سريالهاست. اما برخي پخش هر شب سريال و تكرار موسيقي آن را مهمترين عامل براي متفاوت بودن آن دانسته و معتقدند چون اين سريال و موسيقي آن قرار است هر شب به سمع و نظر مخاطب برسد بايد با ساير برنامهها تفاوت داشته باشد تا حوصله مخاطب از شنيدن موسيقي تكراري سر نرود. مهمتر آنكه چون موسيقي اين برنامهها تكرار ميشوند و در ذهن مخاطب ميمانند بايد از نظر آهنگسازي، ريتم، اركستراسيون و...نيز ارزشمند باشند.
اما سؤال اين است كه مگر داستان سريالي كه هر شب پخش ميشود با سريالهاي هفتگي تفاوت دارد كه خاص بودن موسيقي آن هم مهم باشد؟ مگر ويژگي همه سريالها داشتن عزاداري، عروسي، برادر خائن، فرزند ناسپاس، پدر و مادر بيفكر، بچههاي طلاق، دعواي خانوادگي بر سر ارث و ميراث و...نيست؟ مگر همين موضوعات در ماه رمضان با چاشني وسوسه شيطان وساير مسائل مرتبط با اين ماه همراه نميشوند؟ با اين حساب موسيقي اين سريالها چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
اگر از اين منظر به سريالها نگاه كنيم ميبينيم كه موسيقي آنها نيز نبايد تفاوت چنداني با هم داشته باشند، چون موضوع آنها شبيه هم است و حتي گاهي كارگردان، بازيگران و نويسندگان آنها هم يكي هستند، نمونه اين تكرار را در همين سريالهاي ماه رمضان ميتوان ديد. گروهي كه هر سال ميهمان سفرههاي افطار مردم هستند، كساني كه امسال ميخواهند پيام متفاوتي ارائه دهند، سعي هم ميكنند، اما آيا همه عوامل در ارسال اين پيام موفق ميشوند؟ با نگاهي به سريالهايي كه سالهاي گذشته پخش شدهاند، متوجه ميشويم كه اگر سريالي در پرداخت داستان موفق بوده و مخاطب را جذب كرده باشد، موسيقي آن هم ماندگار شده و در ذهن مردم جاي گرفته است. در غيراين صورت موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند هم مانند موضوعات ساير سريالها فراموش ميشوند.
تفاوتي در بين نيست
افشين يداللهي تاكنون براي سريالهاي بسياري ترانه سروده كه بسياري از آنها در خاطره مردم جاي گرفته است. اين ترانه سرا چندي پيش براي سريال «پاتوق» ترانه سرود كه با صداي خودش هر شب پخش ميشد. در ماه رمضان هم براي سريال «مثل هيچ كس» ترانه سرايي كرده است.
يداللهي درباره تفاوتهاي موسيقي سريالهاي شبانه با سريالهاي هفتگي معتقد است:«نمي توان تفاوت مشخصي براي موسيقي اين دو دسته سريال در نظر گرفت. البته موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند از يك سو بايد مانند ساير سريالها ويژگيهاي يك موسيقي خوب را داشته باشند و از سوي ديگر بعد از چند شب، يكنواخت نشوند.»وي با تاكيد بر اينكه موسيقي همه سريالها بايد خوب و ارزنده باشند، ميافزايد:«وقتي يك سريال هر شب پخش ميشود مردم به شنيدن موسيقي آن هم عادت ميكنند، به همين دليل يك ترانه سرا و آهنگساز خوب بايد با كمك موسيقي اين علاقه را در مخاطب به وجود آورد كه او پس از پايان سريال هم آن آهنگ خاص را زمزمه كند، نه اينكه بعد از چند شب حاضر نباشد حتي هنگام پخش سريال هم آن را بشنود.»
اين ترانه سرا درباره استفاده از موسيقي كلامي در سريالها ميگويد: «استفاده از موسيقي كلامي در سريالها جاي خالي ترانه در صدا و سيما را پر ميكند. چون متأسفانه ترانهاي كه قابليت زمزمه كردن از سوي مردم را داشته باشد، بسيار كم ساخته ميشود. اما موسيقي و ترانه سريالها چون موضوعي هستند، هر شب پخش ميشوند و با داستان سريال هماهنگي دارند، بيشتر در ذهن مخاطب جاي گرفته و زمزمه آن احساس خوبي به او ميبخشد. بنابراين ميتوان با موسيقي سريالها به اين نياز مخاطب كه دوست دارد ترانه خاطره انگيز بشنود، پاسخ داد.»ترانه سراي سريالهاي «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و «ميوه ممنوعه»، درباره ويژگيهاي اين دسته از ترانهها معتقد است: «ترانههايي كه هر شب پخش ميشوند بايد به گونهاي باشند كه مخاطب را دلزده نكنند.
بهطور مثال ترانه سرا بايد لايههايي را در شعر خود در نظر بگيرد كه مخاطب با يك بار شنيدن متوجه همه آنها نشود. در حقيقت ترانه سرا همزمان با پيشرفت قصه سريال همراه با موسيقي مناسب ترانه، داستان را رمزگشايي ميكند.»يداللهي ميافزايد: «شايد بتوان گفت موسيقي سريالهايي كه هر شب يا هر روز پخش ميشوند به صرف بيشتر وقت و رعايت ظرايفي نياز دارد، چون اين موسيقي قرار است هر شب به گوش مخاطب برسد و نبايد بعد از چند بار او را دلزده كند، بلكه بايد به گونهاي باشد كه علاوه بر هماهنگي با موضوع سريال، داستان و اتفاقات پاياني آن را لو ندهد. در غيراين صورت ممكن است مخاطب پايان قصه را از روي ترانه حدس بزند و در نتيجه از جذابيت سريال كاسته شود.»
نبايد باعث دلزدگي شود
اميرحسين مدرس كه چندي پيش سريال «ترانه مادري» با صداي او پخش شد، درباره تفاوت موسيقي سريالهاي شبانه و هفتگي معتقد است:« موسيقي هر فيلم و سريالي همپاي داستان آن پيش ميرود و از اين نظر زمان پخش آن چندان مهم نيست. حتي در ساير كشورها نيز ميبينيم كه گاه سريالهايي طي چند سال پخش ميشوند، بدون آنكه مردم از خود سريال يا موسيقي آن دلزده شوند.»
اين خواننده ميافزايد:« موسيقي خوب موسيقياي است كه گوش مخاطب را بهاصطلاح خراب نكرده و او را به شنيدن موسيقي بد عادت ندهد. با چنين تعريفي هر فيلم و سريالي بايد علاوه بر عناصر موسيقايي، ترانه و تم خوبي داشته باشد تا مخاطب را به پيگيري داستان علاقهمند سازد.»
برقراري ارتباط با موسيقي
احسان خواجه اميري كه نزديك به پنج سال است موسيقي برخي از سريالهاي ماه رمضان را ميسازد، درباره موسيقي سريالهاي شبانه معتقد است: «موسيقي متن يك فيلم يا سريال بايد علاوه بر اينكه در خدمت داستان آن است بهعنوان يك اثر موسيقايي خوب، شنيدني باشد.اما موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند، علاوه بر داشتن اين ويژگي بايد به گونهاي باشند كه مخاطب را دلزده و خسته نكنند.»
خواجه اميري ماه رمضان سال گذشته موسيقي سريال «ميوه ممنوعه» و امسال موسيقي سريال «مثل هيچ كس» را براي تلويزيون ساخته، وي ميافزايد:«اگر موسيقي يك سريال خوب بوده و با داستان آن هماهنگي داشته باشد، حتي تكرار هر شب آن نيز ميتواند براي مخاطب جذاب و دلنشين باشد. چون مخاطب با موسيقي سريال هم مانند داستان آن ارتباط برقرار كرده و حتي ممكن است بعد از پايان پخش سريال نيز، ترانه آن را زمزمه كند. بنابراين ميتوان گفت ويژگي كلي موسيقي همه سريالها اين است كه از نظر تكنيك و ظرايف موسيقي خوب باشند اما چون اين موسيقي و ترانهها تكرار ميشوند علاوه بر اين بايد چنان جذاب باشند كه در ذهن مخاطب ماندگار شوند.»
هرچند در ماه رمضان امسال هيچ كدام از 4 سريالي كه روي آنتن شبكهها رفت نتوانست اتفاق جديدي را رقم بزند و گوي رقابت را از باقي سريالها بربايد اما سريال مثل هيچ كس به لحاظ كيفيت توليد توانست در مجموع موفقتر ظاهر شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تركيب عبدالحسين برزيده بهعنوان كارگردان و محمد علي اسلامي در مقام تهيهكننده و علي اكبر محلوجيان، نويسنده، سريالي را رقم زد كه هرچند در داستان دچار كليشههاي رايج است اما با كمك بازي خوب بازيگران و انسجام در خط اصلي داستان و همين طور كارگرداني سنجيده و «تميز» در نهايت سريالي با كيفيت مطلوبتر را به مخاطب ارائه داد.
داستان سريال مثل هيچ كس، عليالظاهر درباره شخصيتي به نام داداشي است؛ فرزند بزرگ خانوادهاي كه در غيبت پدر(فوت او) نقش رهبري خانواده را بر عهده ميگيرد. او كه ظاهرا امين و مورد قبول خانواده است و توانسته همه را در خانه و كارگاه پدري دور هم نگاه دارد، به سبب طمع تعدادي از افراد خانواده، درايتها و آنچه او طي تمام سالها سعي در حفظ آن داشته كه همانا انسجام خانواده است را مورد تهديد ميبيند. او كه به همراه 3 برادر و 2 خواهرش، كه همه به جز او و برادر كوچكتر تشكيل خانواده دادهاند، در خانه پدري و زير سايه بيبي، مادر خانواده، زندگي ميكنند، ابتداي سريال با اعلام يك تصميم اعضاي خانواده را غافلگير ميكند؛ اينكه به گونهاي كه شاكله خانه پدري و كارگاه كه رزق و روزي همه اعضاي خانواده را ميدهد به هم نريزد، ميخواهد تكليف ارث و ميراث را مشخص كند.
در واقع با اعلام اين تصميم كه البته خيلي هم روشن توضيح داده نميشود، آتش زيرخاكستر طمع يكي از برادران و داماد بزرگ خانواده را روشن ميكند و در اين ميان يكي از رقيبان جدي او در محيط كارياش هم به اين وسوسهها دامن ميزند تا دعوا بر سر ارث و ميراث شروع شود؛ خط محوري و البته تنها خط داستاني فيلمنامه مثل هيچ كس كه شايد بتوان گفت چندان بكر و بديع نيست و حتي يك قدم آن سوتر در شبكه3 سيما هم همين خط اصلي، سريالي ديگر را رقم ميزند كه البته در پرداخت آن بسيار ضعيف عمل ميكند.
فيلمنامهها معمولا در دو محور جلو ميروند؛در طول داستان، يا در عرض آن. علي اكبر محلوجيان، نويسنده اين سريال، علاقه خاصي دارد تا همواره در عرض قصهها حركت كند. در واقع الگوي ايدهآل او اين است كه در آغاز تنشي را براساس اتفاق يا يك تصميم يا يك تقدير پيش بياورد و در ادامه بيش از آنكه حوادث و واقعهها و تنشها فيلمنامه را جلو ببرد تا در دامن آن تنش شخصيتها رنگ و شكل بگيرند و بعد ما در عرض شخصيتپردازيها حركت كنيم نه در طول قصه و حوادث.
هرچند همواره اين اصل وجود دارد كه تنشها، شخصيتها و در ادامه شخصيتها، تنشها را به وجود ميآورند و بدون وجود اين رابطه متقابل نميتوان اثري محكم خلق كرد اما در واقع در سبك نگارشي مورد توجه محلوجيان عرض فيلمنامه همواره بيش از طول آن است و شخصيتها و شخصيتپردازيها سهم بيشتري از زمان نمايشي را بهخود اختصاص ميدهند تا رويدادها. نمونه آن هم سريال لبه تيغ كه نوشته همين نويسنده بود و حادثه در همان آغاز نمايش رخ داد و تنش ميان شخصيتها با خودشان و ديگران فيلمنامه را تا انتها پيش برد، يا حتي نمونه قديميتر آنكه سريال پدر سالار باشد و اتفاقا سريال مثل هيچ كس به نوعي وامدار آن است. اما همين ساختار حركت در عرض است كه باعث ميشود صحنهها بيش از حد كند بهنظر برسد و اين احساس منتقل شود كه قصه پيش نميرود يا با سرعت پيش نميرود.
هرچند نكته مهم اين است كه شخصيتپردازيها و عرض فيلمنامه از مسير داستان و طول آن پرت نميافتد و عناصر داستان ثابت هستند و حتي در نيمه انتهايي وقتي نويسنده احساس ميكند نيروي نمايشي قدرت لازم را ندارد و تعداد حوادث براي تنش كافي نيست با مرگ مادر بحران را تشديد ميكند اما باز هم احساس ميشود پيوسته بودن فيلمنامه با گفتوگوهاي زياد بين افراد حفظ ميشود نه براساس نقاط عطفي مانند كنسل شدن مراسم «سمنو پزون» و مرگ مادر. در نهايت بايد گفت هرچند فيلمنامه گنگ و مبهم و آشفته نيست، اما اكشن قوياي هم ندارد.
از سوي ديگر بايد به اين نكته اشاره كرد كه هرچند با توجه به تواناييهاي محلوجيان در فيلمنامهنويسي و تسلط او به فراز و فرودهاي اين عرصه، مثل هيچ كس عناصر مورد احتياج يك درام يعني تضاد و كشمكش، شخصيت و داستان را دارد، اما بهطور مثال بر شخصيتها اين انتقاد متصور است كه بيش از حد داراي پيشبيني هستند و شخصيت اصلي بيش از حد منفعل و واكنشي است. در واقع نقشهاي اكشن بهعهده شخصيتهاي فرعي است تا شخصيت محوري، و با وجود تلاش شخصيتها براي آنكه حجمي را به داستان بياورند اما در نهايت فيلمنامه فاقد حجم كافي است مگر حجمي كه به خاطر تعدد شخصيتها ايجاد شده است. باز هم بهطور مثال با وجود اينكه شخصيتي مانند كاظم، داماد بزرگ، سعي ميكند تا با روايتي از كودكي خود و رنج و سختي بيمادري كشيدن، حجمي به داستان بياورد اما تلاشهايي از اين دست از سوي شخصيتها كم ديده ميشود.
اما نميتوان نوشتن درباره سريال مثل هيچ كس را به پايان برد و از كارگرداني خوب سريال ياد نكرد. در حاليكه معمولا شتابزدگي در ساخت سريالهاي مناسبتي ديده ميشود اما در كارگرداني اين سريال به ندرت ميتوان ردي از شتابزدگي ديد و تامل و تعمق در ضبط پلانها پشتويزور دوربين مشهود است. تعدد بازيگران نيز باعث نشده تا انسجام كار از دست كارگردان خارج شود و در نهايت بازيهاي روان، باورپذير و پخته بازيگران اين سريال نيز بر كيفيت كار تاثيري مطلوب گذاشته است. آن هم در جاييكه اين سريال، سريالي مبتني بر شخصيت است اين ساختار از سوي بازيگران نيز درك شده است و هر كدام سعي در انتقال آن دارند.
كارگردانش گفته بود كه يه شخصيت منفي داريم كه متحول نميشه ، كه احتمال 95 درصد ، منظورش جلال بوده!
بعید میدونم جلال متحول بشه
احتمالا" منظورش محمد باقر بوده که دیشب متحول شد!
اگر هم منظورش نقش ها ی خیلی منفی بوده باشه من شانس کاظم رو بشتر میدونم
شهر کرد - "حميد ابراهيمي" بازيگر سريال تلويزيوني "مثل هيچ کس"، برخي از انتقادات در خصوص گرايش اين فيلم به "فيلم فارسي" را رد کرد و گفت: سريال تلويزيوني مثل هيچ کس را هرگز نمي توان به عنوان يک فيلم فارسي مطرح کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"حميد ابراهيمي" روز يکشنبه در پايان جلسه نقد فيلم فرزند خاک در شهرکرد در گفت و گوي اختصاصي با ايرنا افزود:اين فيلم با موضوع دراماتيک خود به بحث حرمت ها و احترام گذاشتن بزرگترها و کوچکترها در خانواده ها مي پردازد و با فيلم فارسي دهه 40 بسيار تفاوت دارد و نبايد درباره آن اين گونه قضاوت کرد.
وي تصريح کرد: لايه هاي زيبايي شناسي سريال تلويزيوني مثل هيچ کس نيازمند بازشناسي و نقد و بررسي کارشناسانه است و اين فيلم نشانه هاي زيبايي شناسي خود را تا آخر سريال همراه دارد.
بازيگر فيلم سينمايي "فرزند خاک" گفت :متاسفانه بازيگري در ايران روبه افول است و بازيگران ضيعف در سينما در حال رشد کردن هستند و اميد است اين ضعف از سينماي ايران رخت ببندد.
وي، در خصوص فيلم سينمايي "فرزند خاک" گفت: اين فيلم يکي از فيلم هاي موفق دهه 80 ايران است و مي تواند در آينده از زواياي مختلف مورد ارزيابي و نقد صاحب نظران و کارشناسان قرار گيرد.
فيلم فرزند خاک از سوي حوزه هنري چهارمحال وبختياري به مناسبت هفته دفاع مقدس در سينما بهمن شهرکرد نقد و بررسي شد.
بعید میدونم جلال متحول بشه
احتمالا" منظورش محمد باقر بوده که دیشب متحول شد!
اگر هم منظورش نقش ها ی خیلی منفی بوده باشه من شانس کاظم رو بشتر میدونم
انگار پیشبینیم داره درست از آب در میاد
Mahdi_P30
01-10-2008, 01:44
خب اين سريال هم به خوبي و خوشي تموم شد
همه آدم شدند جز جلال!!
فقط سوال اينكه آخر سريال ، نماز جماعتو به امامت داداشي خوندند؟! :31:
نميدونم چرا آخر سريال سر نقش منفي ، در صورت عدم تحول ، بايد حتما يه بلايي بياد؟
نميدونم چرا آخر سريال سر نقش منفي ، در صورت عدم تحول ، بايد حتما يه بلايي بياد؟یکی از خوان هایی که فیلمنامه باید از بگزره تا مجوز بگیره همینه عزیز
bahareh655
02-10-2008, 02:21
سلام
می گم این عوامل مثل هیچکس ما رو چی فرض کردن؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!!!!!!!!!!!!!!
آره جون عمه شون؛
ما هم باور کردیم اون گوسفنده رو اونجا قربونی کردن:27:
اصلاً خون اونو چه جوری می خواستن جمع کنن؟ همه اش که از طبقه چهارم شُر شُر می ریخت پایین و به کل بازار بزرگ صفوی یه حال مشتی می داد:18:
بعد از این سریالم اون نرگسه باید به فکش کمپلت،استراحت مطلق بده جداً که تو این سریال خیلی ازش کار کشید!
مخصوصاً این آخرا که یه بند داشت.....می زد،بیچاره داداشی هم که روز آخر خواست از دستش فرار کنه..........
مجبور شد با موبایل فرمایشات خانومو شنود کنه:13:
اَه اَه اَه.......دیدین کاظمم بالاخره متحول شد!
ولی از سکانس آخرش (همون جا که پشت داداشی نماز خوندن) خوشم اومد،به نظرم فقط این آخر آخریشو قشنگ تموم کردن و صحنه تاثیر گذاری بود!
راستی امروز چند تا از بازیگراش اومده بودن شبکه دو(برنامه رامبد جوان و امیر حسین مدرس)،وای وای مُردم از بس فَشن دیدم:2:
Mahdi_P30
02-10-2008, 06:18
سلام
می گم این عوامل مثل هیچکس ما رو چی فرض کردن؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!!!!!!!!!!!!!!
آره جون عمه شون؛
ما هم باور کردیم اون گوسفنده رو اونجا قربونی کردن:27:
اصلاً خون اونو چه جوری می خواستن جمع کنن؟ همه اش که از طبقه چهارم شُر شُر می ریخت پایین و به کل بازار بزرگ صفوی یه حال مشتی می داد:18:
بعد از این سریالم اون نرگسه باید به فکش کمپلت،استراحت مطلق بده جداً که تو این سریال خیلی ازش کار کشید!
مخصوصاً این آخرا که یه بند داشت.....می زد،بیچاره داداشی هم که روز آخر خواست از دستش فرار کنه..........
مجبور شد با موبایل فرمایشات خانومو شنود کنه:13:
اَه اَه اَه.......دیدین کاظمم بالاخره متحول شد!
ولی از سکانس آخرش (همون جا که پشت داداشی نماز خوندن) خوشم اومد،به نظرم فقط این آخر آخریشو قشنگ تموم کردن و صحنه تاثیر گذاری بود!
راستی امروز چند تا از بازیگراش اومده بودن شبکه دو(برنامه رامبد جوان و امیر حسین مدرس)،وای وای مُردم از بس فَشن دیدم:2:
كلا عوامل اين سريال مغزشون به اون جاها ديگه قد نميداد
مثل پلمپ كردن يا باز كردنش ، كه انگار الكيه و به اين راحتي ميشه چند جا رو پلمپ كرد
يا بعضي چيزاي ديگه!!
گوسفندو ميتونستن جلوي در پاساژ بكشن!
برنامه پرديس هم جالب بود ، البته فقط اجراي اميرحسين مدرس
نميدونم چرا بازيگراي اصليش نيومدن
راستي حالا چرا فشن؟
m1367m2006
02-10-2008, 12:09
خیلی مسخره تموم شد فک کنم کارگردان فقط میخواست پولا بگیره و زودتر سرو تهشا به هم بیاره
bahareh655
04-10-2008, 02:03
راستي حالا چرا فشن؟
اون محمد امیر و اون یکی(فکر کنم عباس بود) رو که دیدی چه قدر خوشگل کرده بودن:2:
Mahdi_P30
04-10-2008, 02:18
بالاخره روز عيد بود ديگه
بايد خوشتيپ ميكردند
محمد اميرو قبول دارم ولي عباس هر كار كنه خوش تيپ نميشه(شوخي كردم)
خب رامين راستاد هم مثلا خوشتيپ كرده بود
راستي فكر كنم عباس پسر كارگردان بود!
چه نقش مزخرف و بي روحي به پسرش داده!
من از اين لحاظ پرسيدم كه فكر ميكنم واژه فشن بيشتر در مورد خانمها به كار ميره
و نميدونم در مورد خانمهاي اون شب ميشه به كار برد يا نه؟
sara_girl
04-10-2008, 14:06
سلام خوبید؟؟؟؟؟؟ خوب اینم که آخرش همونجوری که ما میگفتیم تموم شد:20:....ولی از تیکه ی آخرش خوشم اومد اونجایی که همه پشت داداشی نماز میخونن باحال بود....مگه نه:46::27:؟؟؟؟؟؟خوب دیگه فعلا....تا بعد....
Alireza Taji
05-10-2008, 12:03
یک داستان کلیشه ی و چرت...
یک کپی برداری از سریال پدر سالار بود...
شبکه ی دو امسال افتضاح بود سال پیش با میوه ممنوع جز بهترین ها بود اما امسال در کل شبکه ها افتضاح بودند...
mohamad23
05-10-2008, 12:16
بالاخره روز عيد بود ديگه
بايد خوشتيپ ميكردند
محمد اميرو قبول دارم ولي عباس هر كار كنه خوش تيپ نميشه(شوخي كردم)
خب رامين راستاد هم مثلا خوشتيپ كرده بود
راستي فكر كنم عباس پسر كارگردان بود!
چه نقش مزخرف و بي روحي به پسرش داده!
من از اين لحاظ پرسيدم كه فكر ميكنم واژه فشن بيشتر در مورد خانمها به كار ميره
و نميدونم در مورد خانمهاي اون شب ميشه به كار برد يا نه؟
درسته ابراهیم برزیده پسر عبدالحسن برزیده کارگردان است.
ولی همشون تیپشون ضد تیپشون تو سریال بود اونجا همه ساده اینجا همه فشن.ولی تیپ رامین راستاد که خیلی تو ذوق میزد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ادامهي نشست سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران با عوامل سريال «مثل هيچ كس» براي دقايقي به پرسش اصغر همت از عبدالحسن برزيده گذشت.
بر اين اساس همت از برزيده پرسيد كه كمبود وقت در ساخت سريال «مثل هيچ كس» تا چه اندازه باعث شده تا از او از خواستههايي كه در ابتدا داشتهاست، كوتاه بيايد؟
برزيده در پاسخ به اين پرسش خاطرنشان كرد كه كمبود وقت باعث حذف برخي خواستههايش شدهاست. او يادآور شد: كمبود وقت گاه ما را مجبور كرد كه 20 ـ 30 پلان را به يك مسترشات (نماي معرف)ختم كنيم.
پس از اين صحبتها اصغر همت به صحنه بازداشتگاه با حضور «داداشي» و «محمدباقر» اشاره كرد و آن را بسيار زيبا خواند.
با اين حال همت خطاب به برزيده گفت كه حسرت خوردهاست كه چرا ميزانسنهاي معروف برزيده را در اين صحنه نديدهاست.
برزيده در اين ارتباط يادآور شد: اين صحنه در اواخر كار تصويربرداري شدهاست و ما بايد جايي را كه اجاره كرده بوديم هر چه سريعتر تحويل ميداديم؛ ضمن اينكه ما مجبور بوديم سريال را به ماه رمضان برسانيم؛ بنابراين بايد از يكسري مسائل ميگذشتيم.
اصرار بر حركت دوربين در «مثل هيچ كس»
بحث تصويربرداري و دكوپاژهاي كارگردان، موسيقي و تيتراژ سريال و نقد به چهرهپردازي سريال «مثل هيچ كس» ادامهي بحث نشست خبرگزاري دانشجويان ايران قرار گرفت.
اصغر همت عنصر حركت در دوربين و آن چه كارگردان به كار برده را نجاتبخش بازيگران اين سريال دانست و افزود: من نميدانستم چگونه ميتوان در اين سكون، تنوع بهوجود آورد. بر اين اساس درهيچ سكانسي اين اتفاق رخ نداد كه ما در حال سكون باشيم.
اين بازيگر ادامه داد: ميزانسن كارگردان با وجود آن كه براي بازيگران سختيهايي به همراه داشت، اما نتيجه شيريني هم داشت. اين ويژگي كار ما را سخت ميكرد و طاقتفرسا بود؛ خصوصا درآن لوكيشيني كه ما كار ميكرديم سر و صدا هم بسيار بود؛ با اين حال در بيشتر موارد خونسردي آقاي برزيده بسياري از مشكلات را حل ميكرد؛ وگرنه «مثل هيچكس» سريالي نبود كه در عرض پنج ماه ساخته شود.
عبدالحسن برزيده نيز در مقام كارگردان، حركت را جزء زندگي دانست و خاطرنشان كرد كه فيلم اگر حركت بيشتري داشته باشد، به واقعيت نزديكتر است.
وي گفت: ما قرار بود كاري رئال ارائه دهيم، پس اين حركت جزء لاينفك زندگي ما است؛ هر چه عنصر حركت در تصاوير بيشتر باشد، كار ميتواند واقعگرايانهتر شود؛ البته اجراي اين شيوه گاه بسيار سخت بود.
برزيده، دربارهي تاكيد كارگردان براي حركت دوربين اضافه كرد: يك نكتهي ديگر اين است كه خود صحنه چه ميطلبد. ما بر اساس نوشته تخيل ميكنيم و تصوير ميسازيم؛ در سكانس خبر مرگ بيبي، ابتدا درگير بوديم كه كجا اين خبر را بدهيم. ابتدا قرار بود در جايي ديگر خبر مرگ را به داداشي ميدادند، اما ما آن را بهجاي ديگر برديم. در نتيجه براي به تصوير كشيدن صحنهاي كه بيننده باور كند «داداشي»، عزيزترين فرد زندگياش را از دست دادهاست، ما دو ريل خم بيشتر نداشتيم؛ بنابراين كار را تعطيل كرديم تا دو ريل خم ديگر بياورند و يك حركت دوراني دور حسين ياري(بازيگر) دركنار بيد مجنون داشته باشيم.
دشواري تحول آدمها
به گزارش ايسنا، در ادامه اين نشست، كارگردان «مثل هيچ كس» يكي از دشواريهاي سريالهاي تلويزيوني را تحول شخصيتها دانست و افزود: اين كار سختي است كه خيليها موفق به انجام آن نميشوند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا نميتوان روند تحول شخصيتها را كمي زودتر آغاز كرد تا اين شبهه براي مخاطب ايجاد نشود كه قرار است در دو قسمت پاياني تمامي سريالها همواره شخصيتها متحول شوند؟ گفت: بعضي وقتها ما آدمها زودتر متوجه اشتباهمان ميشويم و بعضي وقتها ديرتر؛ در «مثل هيچ كس» ما يك تايم زماني سهماهه داريم و ظرف سهماه است كه تمامي اين حوادث پيش ميآِيد. در ابتدا شخصيت« داداشي» اين مساله را طرح ميكند كه اموال را تقسيم كنند و به تدريج شخصيتها دربارهي اين تصميم برايشان سوال پيش ميآيد.
وي ادامه داد: شخصيتي مثل «كاظم» هيچ گاه متحول نميشود، بلكه او ناچار است برگردد. جلال هم شكست خوردهاست. محمدباقر در زندان متوجه اشتباه خود ميشود. اشرف موقعي ميفهمد كه داداشي به زندان ميرود. بنابراين هركدام از شخصيتها بر اساس ظرفيتشان، در مقطعي از قصه متوجه اشتباهشان ميشوند و كاظم آخرين نفر است.
او در پاسخ به پرسشي ديگر درباره ناتواني داداشي در تشخيص دسيسههايي كه از همان ابتدا توسط كاظم در حال شكل گيري است، گفت: داداشي از همان ابتدا متوجه رفتار و شيطنتهاي كاظم ميشود، ولي به چند دليل برخورد نميكند. او به برادرنش اعتماد ميكند و البته همين مساله نقطه ضعف شخصيت داداشي هم محسوب ميشود. او ميداند كه توطئهاي در راه است، اما نميخواهد پيش از اتفاق، درباره آن قضاوت كند.
صحنههاي نمادين
اصغر همت در ادامه به وجود صحنههاي نمادين در سريال «مثل هيچ كس» اشاره كرد و گفت: اين سريال درعين رئاليستيبودن، صحنههاي نمادين هم داريم. از آن جمله ميتوان به صحنهاي اشاره كرد كه كاظم زير ديگ هيزم ميگذارد و ديگران به او ميگويند كه آتشش را تندتر نكن.
تبليغ نشدن خرافه
علي اكبر محلوجيان در پاسخ به اين پرسش كه تا چه اندازه در بيان سنتهاي قديمي تلاش كرده از رواج خرافه پرهيز كند؟ گفت: آن چه ما مطرح كرديم خرافه نيست؛ اينها اعتقادات قلبي برخي از مردم ماست.
وي با اشاره به سنت سمنوپزون كه در اين سريال به آن پرداخته شده بود، خاطرنشان كرد: اين سمنو براساس اعتقادي پخته ميشود.
عبدالحسن برزيده هم در اين مورد به دلنگرانيهاي بي بي پس از ريختن گندمها بر زمين اشاره كرد و گفت: پس از آن بارها شخصيتهاي مختلف به بي بي ميگويند كه نبايد به اين مسائل اعتقاد داشته باشد و اين براي ترويج نكردن خرافه بود.
هزينهي بالاي تيتراژ و موسيقي
عبدالحسن برزيده در پاسخ به پرسشي درباره موسيقي سريال «مثل هيچ كس» و خصوصا تيتراژ آن، خاطرنشان كرد: ساخت تيتراژ، اتفاق خوبي براي «مثل هيچ كس» بود. شعر افشين يداللهي هم شعر خوبي بود و خيلي طرفدار داشت. «مثل هيچ كس» بهترين تيتراژ سريالهاي موجود در ماه رمضان امسال را داشت و آقاي خواجهاميري هم با احساس آن را خوانده بود.
اصغر همت هم با اشاره به هزينهي بالايي كه چنين تيتراژي طلب ميكند، گفت: در حال حاضر آقاي خواجه اميري در زمرهي مطرحترين خوانندگان كشورمان در بين جوانان است و اينكه تهيهكننده سراغ چنين فردي برود، خيلي حرف است.
برزيده با اشاره به اجراي موسيقي سنتي توسط احسان خواجه اميري، در اين باره اظهار كرد: ايشان وقتي در «مثل هيچ كس» موسيقي سنتي خواند، مشخص شد كه تنها پاپ خوان نيست. بنابراين اين كار براي خود آقاي خواجهاميري هم يك حركت رو بهجلو بود.
گريم سريال «مثل هيچكس»
در اين نشست اصغر همت كه خود تجربه چهرهپردازي داشتهاست، در پاسخ به اين پرسش كه به نظر ميرسد راكورد گريمها در برخي صحنهها تغيير كرده است؟ گفت: اشكال بزرگ گريم ما اين است كه طراحان گريم وقتي يك طرح ميزنند، مسلما نميتوانند آن را پياده كنند و اجراي گريم به دست مجريان گريم ميافتد. آقاي قومي نشان دادهاست كه كارش را بلد است.
وي دربارهي صحنه سكته كردن جلال و اجراي آن روي چهره اصغر همت، خاطرنشان كرد: اين احتمال وجود دارد كه به هنگام سكته تنها عضله صورت شخص كج شود و دهان كج نشود؛ ضمن اين كه كمبود وقت در بسياري موارد تاثيرگذار بود. يادم است آن روز آقاي قومي باعجله براي اين صحنه آمدند و از پيش هم براي اين صحنه برنامهريزي نشده بود؛ بنابراين صورت من را با نخ كشيدند.
وي ادامه داد: كسي كه موي آقاي مهران رجبي را سفيد ميكند، همواره يك نفر نيست و هرروز آقاي قومي حضور نداشتهاست، البته نورپردازي هم مهم است و ممكن است همان گريم قبلي اتفاق افتاده باشد اما نورپردازي به گونهاتي باشد كه گريم را به شكلي ديگر نشان دهد.
همت تاكيد كرد كه تمامي اشكالات گريم را نبايد به حساب ندانستن گريمورها گذاشت بلكه گاه شرايط مهيا نيست.
خاطره محلوجيان
در اين نشست علي اكبر محلوجيان به يادآوري خاطرهاي پرداخت و گفت: در فيلمنامه «مثل هيچ كس» وقتي داداشي بريا خريد گل به گل فروشي ميرود، فروشنده از او ميپرسد كه چه گلي مي خواهد و او ميگويد گل نرگس؛ اما اين صحنه در سريال حذف شده و به شيوهاي ديگر اجرا شد. وقتي علت را از آقاي اسلامي پرسيدم او گفت كه در آن فصل گل نرگس پيدا نميشد و آنها چارهاي جز اين كار نداشتند.
تشكرها
در پايان نشست ايسنا، عبدالحسن برزيده از تمام عوامل اين سريال و همچنين برنامه ريز و همكار خود، حسن نجاريان تشكر كرد و گفت: انصافا نميتوان كار مناسبتي را با تعجيل ساخت و همه هماهنگ باشد. اما در مدت زمان طولاني كه در كنار هم بوديم، هيچ مشكلي پيش نيامد.
محمدعلي اسلامي ـ تهيهكننده ـ نيز در پايان در پاسخ به پرسشي دربارهي اصلاحات اين سريال ابراز خرسندي كرد كه هر دو سريال «زيرتيغ» و «مثل هيچ كس» بدون هيچ اصلاح و مميزي به روي آنتن رفتند.
پس از گذشت دو هفته از پايان ماه مبارك رمضان و پخش سريالهاي مناسبتي، سريال «مثل هيچ كس» در شبكه دو سيما به بحث و بررسي گذاشته ميشود. با اينحال نقد ساختار و محتواي اين سريال و پيش از آن سريال «بزنگاه» در شبكه سه، حاكي از تداوم سياست نقدهاي سازنده در رسانه ملي است كه از ابتدا مورد تأكيد رييس صداوسيما ضرغامي بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سريال «مثل هيچ كس» كه در گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما توليد شده است، در قالب برنامه «نگاه دو» نقد ميشود و مجيد مظفري (بازيگر سينما و تلويزيون) اجراي اين برنامه را برعهده دارد.
«مثل هيچ كس» در قالب دو قسمت 60 دقيقهاي در برنامهي «نگاه دو» نقد خواهد شد و امين تارخ (بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون)، محمدتقي فهيم (منتقد) و عبدالحسن برزيده (كارگردان مثل هيچ كس) در اين برنامه حضور خواهند داشت.
برنامه «نگاه دو» پيش از اين با اجراي علي معلم توسط رضا بهشتي تهيه ميشد و هماينك ساخت آن در گروه تأمين برنماه شبكه دو سيما ادامه مييابد.
اين برنامه در حال حاضر ضبط و آماده پخش شده است، اما زمان پخش آن همچنان نامشخص است.
سريال «مثل هيچ كس» به تهيهكنندگي محمدعلي اسلامي و كارگرداني عبدالحسن برزيده، ماه رمضان امسال از شبكه دو سيما پخش شد. در اين سريال 26 قسمتي كه داستان آن توسط علياكبر محلوحيان به نگارش درآمده بود، حسين ياري، پروانه معصومي، آتنه فقيه نصيري، پرويز پورحسيني، اصغر همت و رامين راستاد ايفاي نقش كرده بودند.
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.