PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ■ مصاحبه با دستندرکاران انیمیشن ■



Mehdi.KinG
25-07-2008, 08:05
برزو رفيع پور دكتراي انيميشن دارد و مكتبي هم به نام او در ساخت كارتون به ثبت رسيده او در ديزني و پيكسار كار كرده و حالا در ايران است


سر همين فيلم نبرد اسكندر هم با جورج لوكاس خيلي تماس گرفتم
كاوه مظاهري
يك ايراني كه در والت ديزني كار مي كرده، الان توي استوديوي صباي صدا و سيما، دارد روي يك پروژه به اسم نبرد اسكندر كار مي كند. وقتي اين را شنيديم، دهان مان يك وجب و نيم باز ماند. يك ايراني در والت ديزني؟ مگر مي شود؟ يعني يك ايراني در والت ديزني كه خيلي از كارتون هاي محبوب مان را توليد كرده، كار مي كند؟ بعد از خارج شدن از شوك(!) اولين كارمان پيدا كردن اين آدم بود. آدمي كه تنها اسمش را مي دانستيم برزو رفيع پور و ديگر هيچ. نمي دانستيم در والت ديزني چي كار مي كرده؟ كارگردان بوده و يا نقاش و طراح؟ شايد هم اصلا قضيه خيلي شوخي تر از اين حرف ها بوده. خلاصه با اين همه سوال در ذهن و كلي دردسر، بالاخره برزو رفيع پور را پيدايش كرديم و با او در استوديو صبا قرار گذاشتيم.

نيم ساعتي جلوي در استوديوي صبا علاف مان كردند. نگهبان جلوي در هم انگار فكر مي كرد رييس جمهور يا وزير مملكت است و زورش مي آمد جواب آدم را بدهد. خلاصه رفتيم تو و از دو سه تا حياط تو در تو گذشتيم و رسيديم به انتهاي محوطه. از دور ديديم كه يك آقاي قد بلند جوان با شلوار سفيد پاچه كوتاه و كت تيره، دارد تند تند به طرف مان قدم برمي دارد. با وجود اين كه كت پوشيده بود، اصلا شق و رق راه نمي رفت. آقايي كه ما را همراهي مي كرد، ما را به آقاي شلوار سفيد معرفي كرد و آقاي شلوار سفيد را به ما: ايشان دكتر رفيع پور هستند.
شاكي بود كه چرا جلوي در، ما را اين قدر معطل كرده اند، با دست به دستشويي هاي كنار حياط اشاره كرد و گفت: آخر اين ها دارند زير آن جا موشك مي سازند!
كم كم با آقاي دكتر بيشتر آشنا شديم. فهميديم پسر همان رفيع پور، جامعه شناس معروف است و از همان بچگي در امريكا بزرگ شده و در مدرسه استعدادش كشف شده. و بالاخره اين كه در سال 1988 به عنوان هنرمند برتر ايالت انتخاب شده است.
من توي مدرسه خيلي نقاشي مي كشيدم. يك روز يك پسر به نام جيمز، سركلاس آمد و نقاشي من را ديد و به ام گفت: نقاشي ات را داري كپي مي كني! بچه ها دورم جمع شدند و شروع كردم راجر رابيت را كشيدم. آن موقع، راجر رابيت تازه گل كرده بود و داشتند فيلم هاي مختلفي ازش مي ساختند. نقاشي ام آن قدر قشنگ شده بود كه خودم مي خواستم بدزدمش! خلاصه جيمز بلند شد و رفت پيش معلم مان و نقاشي را نشان داد. معلم مان گفت: ?really او هم فكر مي كرد من كپي مي كنم. بعد فردايش يك آقايي به نام جري جانسون آمد و من را ديد و گفت كارت را به من بده من هم كارم را نشان دادم و بعد به من گفت تو بايد كلاس هاي ويژه هنري بروي؛ چون خيلي استعداد داري. بعد من به كلاس هاي موسيقي و آواز و نقاشي و داستان نويسي رفتم و در سال 1988 تامي تامپسون فرماندار ايالت ويسكانسين، من را به عنوان هنرمند برتر ايالت انتخاب كرد. بعد از اين انتخاب، او را در تمام رشته هاي مختلف هنر امتحان كردند و روي او حسابي سرمايه گذاري كردند. در همين زمان ها و دوران مدرسه، براي والت ديزني، كارتوني بر اساس داستان شرلوك هلمز ساخت كه دو سه تا شبكه هم آن را پخش كردند. بعد خواست داستاني در مايه هاي تام و جري كار كند، ولي چون تكراري بود، قبول نكردند. بالاخره او آن ها را به صورت كميك استريپ درآورد و ديزني هم چاپ شان كرد. توي دانشگاه هم اول، رياضيات كاربردي خوانده، بعد نجوم و بعد هم معماري. هر كدام را مدتي خوانده و خوشش نيامده و ولش كرده است. اما از همه اين ها جالب تر، آشنايي اش با اسپيلبرگ و جورج لوكاس بود.
اصطلاحات
Layout: دو نوع است، لي آوت براي انيميشن و لي آوت براي بك گراند. لي آوت انيميشن براي صحنه پردازي و تنظيم و تعيين مسير حركت، جهت ورود و خروج شخصيتي براي فيلم است و لي آوت بك گراند براي تعيين محل اشيا و لوازم صحنه است.
استوري بورد: دكوپاژ تصويري (داستان مصور فيلم)گگ: شوخي هاي خنده دار در فيلم آنامورنيك: يك نوع فرمت اسكوپ براي فيلم هاي 35ميلي متري زاويه ديد را دارا مي باشد.
چطوري با اسپيلبرگ آشنا شديد؟
من سينما و انيميشن را شخصي و انفرادي مي خواندم، يعني مي رفتم فهرست كتاب هاي دانشگاه هايي را كه پولش را نداشتم به آن جا بروم، مثل
Newyork University،UCLA,KANOX در مي آوردم و مي خواندم. بعد به Crash course (دوره علمي)هاي مختلفي مي رفتم، مثل ريچارد ويليامز كه به نظرم الان بهترين انيماتور دنياست. كلاس هاي استيون اسپيلبرگ هم جزو همين كلاس ها بود. من پاپيون مي زدم، كت و شلوار سياه مي پوشيدم و سركلاس مي رفتم. هر كسي من را با اين تيپ مي ديد فكر مي كرد احتمالا بازيگر يا يك آدم مهمي هستم. براي همين بدون اين كه پول بدهم، مي رفتم و سركلاس ها مي نشستم. بعد با استاد ارتباط برقرار مي كردم، خودم را معرفي مي كردم، كارهايم را نشان مي دادم و... يك استادي داشتم به اسم جولي دانكن كه من را سر فيلم پارك ژوراسيك۲ (اسپيلبرگ) برد. آن جا به صورت دانشجوي in tern شروع به كار كردم، كارگرداني ياد گرفتم، پروسه فيلم سازي را از خود استيون اسپيلبرگ ياد گرفتم.
اين كلاس ها چطوري بود؟
مثل دانشجوهاي پزشكي كه توي بيمارستان ها دوره مي بينند، يعني به صورت تجربي سركار مي روند. يعني مثلا كارگردان دارد سر صحنه فيلم، كارش را مي كند و تو هم آن جا هستي و ياد مي گيري.
سر صحنه بوديد؟
بله، هر چي مي ديديم مي نوشتيم و بعد به استادمان نشان مي داديم. سر صحنه پارك ژوراسيك۲ بود كه براي اولين بار، من به عنوان يك كار حرفه اي، يك استوري بورد كشيدم، آن ها هم از من قبولش كردند. واي ي ي ي، اين واقعا يك موفقيت بود، براي من افتخار شد.
الان يادتان است كه دقيقا استوري بورد، كجاي فيلم بود؟
يك جايي بود كه يكي از اين بچه دايناسورها با سر به طرف يك ماشين مي رود، ولي دقيقا الان يادم نيست كجاي فيلم بود.
با جورج لوكاس چطوري دوست شديد؟
بعد از پارك ژوراسيك۲ ، سر صحنه ساخت جنگ ستارگان: داستان هاي يودا (1997) رفتم كه يك بازي بر مبناي شخصيت هاي جنگ ستارگان بود. آن جا از اين شخص، چيزهاي زيادي ياد گرفتم، خيلي زياد. هنوز هم باهاش ارتباط دارم. سر همين پروژه نبرد اسكندر هم خيلي باهاش تماس گرفتم. البته بيشتر با دستيارهايش صحبت مي كنم تا اين كه مثلا يك شبي، ساعت 12 شب بتوانم پيدايش كنم. خيلي چيزها به من ياد داد و هنوز هم ياد مي دهد. شخصي كه به نظرم يكي از نابغه ترين كارگردان هاي دنياست. آن چيزي كه توي فيلم مي بينيد خيلي با خودش فرق دارد. فوق العاده مهربان است و اصلا خودش را نمي گيرد، برعكس خيلي هايي كه توي ايران خودشان را مي گيرند. به نظر من يكي از تاپ ترين كارگردان هاي امريكاست. من اصلا به خاطر جورج لوكاس به انيميشن علاقه مند شدم. بعد از آن، مدتي هم سر فيلم اويتا دانشجوي اينترن بودم. آن جا هم از شخص آلن پاركر خيلي چيزها ياد گرفتم.
يعني سر هيچ كدام به عنوان دستيار كارگردان يا مثلا طراح استوري بورد يا... نبوديد؟
نه، آن جوري كه بايد، به ام پول هم مي دادند. من براي اين كه سر صحنه بروم پول هم بايد مي دادم. (مي خندد) غير از من حداقل ده ـ دوازه نفر ديگر هم به عنوان كارآموز بودند، بعضي هايشان دانشجوي دانشگاه ها بودند، بعضي ها هم مثل من بودند.
خودتان انتخاب مي كرديد كه سر چه فيلمي برويد؟
نه، معمولا استاد انتخاب مي كرد، ولي اويتا را خودم انتخاب كردم، چون اويتا موزيكال بود و مي خواستم ببينم روند توليد فيلم موزيكال چه جوري است.
انيميشن چي؟ توي روند توليد يك انيميشن معروف هم به عنوان كارآموز بوديد؟
بله، مثل همان فيلم ها، در جريان توليد پوكوهانتس و تارزان هم بودم تا پروسه توليد انيميشن هم ياد بگيرم. ولي از وقتي كه پروفسور شدم ديگر سركاري نبودم. آن انيميشن ها هم چون آنامورفيك بود، دوست داشتم ببينم. كار آنامورفيك، يكي از سخت ترين كارهاي توي سينماست، اين كار نبرد اسكندر هم كه الان داريم مي سازيم، آنامورفيك است.
۱۶ تئوري براي انيميشن هاي ديزني درآوردم
سال 2002، من يك تحقيقات بسيار وسيعي، به نام MP Theories (تئوري هاي تصاوير متحرك) شروع كردم و سعي كردم به صورت علمي بروم و روي تئوري هاي سينماي انيميشن كار كنم اولين كاري كه كردم، اين بود كه براي اولين بار توي تاريخ نشستم و تمام فيلم هاي ديزني، از اول تا اين آخري ها را كاملا مطالعه كردم، نگاه كردم و دوباره نگاه كردم، بعد صداهايش را قطع مي كردم و بدون صدا نگاه مي كردم.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وي لوور يك تصويري آمد توي ذهنم: سرستون هاي تخت جمشيد يك دفعه زنده شدند و از ستون ها پايين آمدند
كه چي بشود؟
مي خواستم ببينم ديزني و گروهش در آن زمان چه اختراعات و پيشرفت هايي كرده اند. به نظر من ديزني و دار و دسته اش اختراعات زيادي كرده اند كه خودشان هم از آن ها خبر نداشتند. ديزني اصلا سواد درست و حسابي نداشت، ديپلمش را هم نتوانسته بود بگيرد. خلاصه من 16 تئوري درآوردم مثل تئوري موزيك كه نشان مي داد موزيك بايد كجا و چه جوري در انيميشن استفاده شود، تئوري رنگ ، تئوري اكشن كه مي گفت اكشن چطوري، در چه پلاني، چه نمايي (مديوم، كلوزآپ و...) بايد استفاده شود و...
كدام فيلم ها را بيشتر ديديد؟
همه فيلم ها، از 1937 تا حالا.
خيلي مي شود كه!
فكر كنم حدود 250 تا فيلم مي شد. شده بود كه شبي سه چهار فيلم را پشت سر هم مي ديدم. در هفته خيلي فيلم نگاه مي كردم، هنوز هم خيلي نگاه مي كنم، البته بيشتر با ديد كارگرداني و علمي.
انيميشن يا فيلم سينمايي معمولي؟
فرقي ندارد، همه چي نگاه مي كنم. بعد سه تا تئوري هم خودم بيرون دادم كه به اسمم ثبت شد و من را مشهور كرد. اولي، اسمش اغراق در انيميشن بود كه كلا يك كتاب شد، دومي، اسمش تاثير معماري در انيميشن بود و سومي هم The ideal quality بود، يعني چه كار بايد بكنيم كه كيفيت يك فيلم انيميشن ايده آل شود؟ تئوري آخر باعث شد كه به قول ايراني ها يك مكتبي به اسم من در ديزني ثبت شود. اين مكتب باعث شد كه به من درجه دكترا بدهند.
از كدام دانشگاه؟
Academy motion pictures & Sciences in America. البته دكترا نيست، يك مدركي به اسم grand doctorate است، فكر كنم معني اش مي شود دكتراي گنده كه يك ذره بالاتر از دكترا است.
برزو به ايران مي آيد
شما كه ظاهرا آن جا وضع تان خوب بود، پس چرا به ايران آمديد؟
ما داشتيم روي يك پروژه به اسم
The last of empire كار مي كرديم. داستان اين بود كه چه جوري امپراتوري روم از بين رفت. داشتيم دنبال يك جايي مي گشتيم كه بتوانيم فيلم را با هزينه كمتري تمام كنيم. همان موقع بود كه يك بابايي با من تماس گرفت و گفت: برزو، ايران به تو احتياج دارد. ايران فلان، ايران... يك جوري با من صحبت كرد كه انگار من يك گناهكارم و بايد حتما بيايم ايران. (مي خندد). من گفتم : Oh, my God من حتما بايد بروم ايران و كمك كنم و اگر نيايم گناه كبيره كرده ام، براي همين بلند شدم به ايران آمدم.
آمديد ايران چي كار؟
تنها چيزي كه از من مي خواستند، اين بود كه بيايم و يك Crash course بگذارم؛ آموزش كارگرداني انيميشن. بعد هم بلند شوم بروم سركارهايم. تازه زماني بود كه من توي امريكا رشد كرده بودم و مي خواستم فيلم بسازم. اصلا وقتش نبود كه بيايم ايران. آن جا بايد جا مي افتادم، مشهور مي شدم و بعد مي آمدم ايران. خلاصه ما كلاس گذاشتيم، كارگردان هاي صدا و سيما و... هم سر كلاس آمدند. به يك سري، همان اول كار برخورد، يك سري حسودي شان شده بود، يك سري هم با ما خيلي دوست شدند و... كلاس ها كه تمام شد، من گفتم بايد بروم ديگر. البته اواخر كار، من را خيلي اذيت كردند، يك سري از آقايان فكس زدند به كمپاني ديزني كه اين جا يك شخصي آمده به نام علي برزو رفيع پور و خودش را به عنوان كارگردان ديزني معرفي كرده. بعد، از ديزني با من تماس گرفتند: تو همچين حرفي زده اي؟ ، گفتم: نه به خدا، من هيچ وقت همچين حرفي نزده ام . خيلي ناراحت شدم، خيلي ناراحت شدم. من هيچ وقت توي هيچ شركتي رسمي نبوده ام، هميشه يك فيلم ساز مستقل بوده ام و خواهم بود. يعني اگر قرار باشد براي كمپاني ديزني فيلم بسازم، فقط قرارداد مي بندم، همين طور صبا يا هرجاي ديگر. اصلا آدمي نيستم كه بتوانم رئيس داشته باشم. به هيچ وجه حاضر نيستم همچين چيزي را قبول كنم.
شما كه الان اين جاييد؛ پس چرا نرفتيد؟
آقاي حكيم زاده، مديركل امور برنامه انيميشن صدا و سيما آمد و گفت بمان و كمك كن و از اين جور حرف ها؛ خلاصه من را كردند مشاور خودشان. من شروع كردم همه پروژه ها را چك كردم، بعد ديدم اصلا نمي شود، چون وقتي كه دارم با كارگردان صحبت مي كنم، اصلا نمي فهمد من چي دارم مي گويم. ديدم آن ها توي يك دنياي ديگري هستند و من توي يك دنياي ديگر. بعد گفتم: OK، من دارم مي روم. گفتند: تو را خدا نرو، يك فيلم نامه اي، چيزي بنويس، يك فيلمي شروع كن، يك كاري بكن و... گفتم: حالا بهش فكر مي كنم و از ايران رفتم. حدود اسفند ماه پارسال بود.
عجب داستان عجيب غريبي هست؛ اول يكي گفت بياييد، شما هم آمديد، بعد اسفند از ايران رفتيد، ولي حالا اين جاييد و داريد كار مي كنيد، يعني چي؟
توي لوور پاريس كه بودم يك لحظه يك تصويري آمد توي ذهنم: اين سرستون هاي تخت جمشيد يك دفعه زنده شدند و از ستون ها پايين آمدند. بعد، از ايران با من تماس گرفتند و گفتند براي دوسالانه انيميشن ايران بيا ايران و گفتند ما بيل پليمتون را هم دعوت كرديم. حالا نگو اين پليمتون را احتمالا با آن بيل كلينتون اشتباه گرفتند و به اش ويزا ندادند. (مي خندد). وقتي دوباره برگشتم ايران، به من گفتند يك كاري را شروع كن. گفتم: باشه، من يك كاري را توي ايران شروع مي كنم. منتها بايد اول من يك كلاس آمــوزش پـــروســه توليد به نام
The disney proccss بذارم ، اصلا اين جا كسي نمي داند استوري بورد به چه دردي مي خورد. من يك سخنراني كردم و گفتم layout بايد حذف شود (لي آوت انيميشن). اوه ه ه ه، كلي آدم ترش كردند كه اين چه حرفي است كه تو مي زني؟ در حالي كه اصلا نفهميدند من چي داشتم مي گفتم. خلاصه قبول كردم كه يك كار دو ماهه توي ايران بكنم، چون بايد سپتامبر (شهريور) توي امريكا باشم. كار را كه شروع كرديم، ديدم نه؛ اصلا توي ايران با اين سيستم نمي شود دو ماهه كاري را بست.
ورق مي زد و هر صفحه را توضيح مي داد و صداي تك تك شخصيت ها را درمي آورد و جاي همه بازي مي كرد و موسيقي صحنه را هم با دهن اجرا مي كرد و همزمان، صحنه ها را هم توضيح مي داد. قشنگ مي توانستيم تصور كنيم كه آن صحنه انيميشن چطوري مي شود.
توي همان اتاق نيم وجبي وول مي خورد و بازي مي كرد، انگار نه انگار كه دكتر بود


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چه كاري؟
همين كار نبرد اسكندر . داستانش اين بود كه اسكندر به ايران حمله مي كند و سرستون هاي تخت جمشيد زنده مي شوند و جلويش را مي گيرند. يك چيز كميك گگ قرار بود بشود. به جاي فيلم نامه هم همين استوري بوردها را كشيدم. (استوري بوردها را به ما نشان مي دهد). كار اولش پنج دقيقه بود، بعد 5 دقيقه شد 12 دقيقه، بعد كردنش 15 دقيقه، بعد 15 دقيقه شد 25دقيقه و حالا هم كه ظاهرا قرار است بشود 80دقيقه، ولي فعلا 25دقيقه تصويب شده. اين فيلم، اولين انيميشن آنامورفيك خارج از امريكاست كه به صورت 35ميلي متري، فول انيميشن، با ميانگين 22 تا 24 فريم در ثانيه (حتي بعضي صحنه ها 48 فريم در ثانيه براي اسلوموشن) فيلم برداري شده. به هر حال، يك پروژه اي بود كه من با اميد شروع به ساختنش كردم. پيش توليدش هم همين امروز تمام شد.
از كي شروع شده؟
پنج ماه مي شود. آن نقاشي هايي كه آن بالا مي بينيد، سكانس اول داستان است؛ فيلم نامه اش را هم خودم نوشتم، كارگردانش هم خودم هستم.
سرستوني هم كه بالاي كمد گذاشته ايد، براي همين است؟
آره، بازيگر اصلي فيلم است. (مي خندد)
عكس ها هم براي همين است؟ (عكس هاي تخت جمشيد)
آره، با چند تا از دوستان امريكايي رفتيم آن جا و عكاسي كرديم.
توي نبرد اسكندر كمك هاي اصلي تان چه كساني هستند؟
آقاي حسين مرادي زاده (كارگردان انيميشن عروسكي افسانه ماردوش ) به عنوان مشاور من هستند، به نظرم اين شخص يكي از بهترين كارگردان هاي انيميشن ايران است. حميدرضا دارستاني هم دستيارم است. فرشيد غفوريان هم يك كمك خيلي بزرگ در اين پروژه است. اين پروژه را توي ايران تمام مي كنم و بعد مي روم.
اين جوري كه شما تعريف مي كنيد، ظاهرا وضعيت اين جا زياد برايتان مطلوب نيست، پس چرا مانده ايد؟
به نظر من، ايراني ها اصلا به خودشان اعتماد ندارند و گرنه يكي از بهترين استعدادها ايراني ها هستند. مهم ترين دليلي كه باعث شد من الان اين جا باشم و پروژه را انجام دهم، اين بود كه دوست داشتم اين نيروها را پيدا كنم، استعدادها را پيدا كنم و بعد به رابرت ايگر كه الان كله گنده ديزني
(Big Boy) است، بگويم: من مي توانم توي ايران برايت پروژه انجام دهم. چرا بايد همه اين ها را توي ديزني جمع كنيم؟ ما با قيمت زير يك ميليون دلار مي توانيم بهترين فيلم انيميشن دنيا را در ايران بسازيم. خب، آن ها هم خيلي به من علاقه دارند و اگر اين كار را بكنم؛ خيلي حمايتم مي كنند.
حتما بايد فيلم بلند باشد يا اگر يك فيلم 10دقيقه اي هم شد، عيبي ندارد؟
اصلا عيبي ندارد. متاسفانه الان انيماتور اين جا كم داريم. الان فقط از هر كسي كه مي آيد، تست مي گيرم. سن اش اصلا برايم اهميت ندارد، پيشينه اش اصلا برايم مهم نيست، من فقط مي خواهم آن چيزي را كه اين جا انجام مي دهد، ببينم و اگر استعدادش را داشت، آماده اش كنم؛ چون ظاهرا اين جا هيچ كس انيميشن را اصولي بلد نيست.
آدم بااستعداد كه تا دل تان بخواهد هست، نمونه اش هم همين جشنواره انيميشن اسفند ماه بود.
بله، ولي متاسفانه فيلم ها را نديدم، چون بايد آن موقع از ايران مي رفتم؛ ضمن اين كه اين فيلم سينمايي است، انيميشن ديزني است، كسي اطلاعاتش را ندارد كه بخواهد بسازد، كسي نيست واقعا كمكم كند، همه دارند برايم جفت پا مي اندازند، پشتش هم يك لگد مي زنند كه قشنگ بخورم زمين. من كساني را مي خواهم كه با علاقه كار كنند، براي قلب شان. ادعا نداشته باشند. كسي كه مي رود ديزني، براي پول نمي رود. من آدمي را مي خواهم كه عاشق انيميشن باشد و با عشقش بيايد اين جا كار كند.

نماي نزديك


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

موقع حرف زدن، آن قدر دستانش را تكان مي داد و سه بعدي حرف مي زد كه احتمالا اگر دستانش را مي بستي، ديگر نمي توانست حرف بزند. همه چيز را با خنده تعريف مي كرد و از هر 10كلمه اي كه مي گفت، يكي دو تايش حتما انگليسي بود. با اين حال، خيلي قشنگ فارسي صحبت مي كرد. مي گفت كلاس زبان فارسي زياد رفته، الان هم صبح ها در كلاس هاي زبان فارسي دانشگاه شهيد بهشتي شركت مي كند. خودماني و راحت بود و هر كسي را تو خطاب مي كرد. وقتي حرف مي زد به آدم انرژي مي داد، با حرارت و علاقه صحبت مي كرد، مي گفت كه دستيارم به ام مي گويد: خودت را بعضي وقت ها بگير. نمي دانست چرا بايد خودش را بگيرد، مي گفت چرا اين جا اين جوري است؟
مي گفت دلم مي خواهد الان با شلوارك بنشينم و راحت كارم را بكنم؛ ولي نمي شود اين جا اين كار را كرد. وسايل دفتر كارش را طوري چيده بود كه بيشتر شبيه كافي شاپ بود تا يك دفتر توليد فيلم. گفتيم: اين جا اصلا روتين نيست گفت: هيچ چيز من روتين نيست.
يك ذره از استوري بوردهاي نبرد اسكندر را نشان مان مي دهيد؟ با علاقه از پيشنهادمان استقبال كرد و از توي كمد، استوري بوردها را بيرون آورد. يك قسمتي را باز كرد كه گاو هاي سر ستون تخت جمشيد، دارند از دست يك نهنگ فرار مي كنند. ورق مي زد و هر صفحه را توضيح مي داد و صداي تك تك شخصيت ها را درمي آورد و جاي همه بازي مي كرد و موسيقي صحنه را هم با دهن اجرا مي كرد و همزمان، صحنه ها را هم توضيح مي داد. قشنگ مي توانستيم تصور كنيم كه آن صحنه انيميشن چطوري مي شود. توي همان اتاق نيم وجبي وول مي خورد و بازي مي كرد، انگار نه انگار كه دكتر بود. يعني اصلا كارهايش شبيه كارهايي نبود كه از يك دكتر به صورت عام انتظار داشتيم. گفت موسيقي فيلم را خودش ساخته. مي شود يك تكه اش را بزني؟ حتما و موسيقي ابتدا و انتهاي فيلم را زد. يك موسيقي آرام و باشكوه؛ شكوهي هم اندازه موسيقي ارباب حلقه ها . گفت اين براي شروع و پايان فيلم است كه اسكندر مي ميرد و آن ماجراي معروف كه مي گويد دستش را بيرون از تابوت بگذارند. يك موسيقي ديگر با آواز هم هست ، اگر مي شود آن را هم بزن ، باشد، ولي بايد با گيتار اجرا كنم و اجرا كرد. شبيه آهنگ هاي فيل كالينز توي تارزان بود. صداي رفيع پور هم واقعا خوب بود، تصور كردم كه اين موسيقي اگر روي فيلم بيايد چه عالي مي شود.
گفت: بياييد شخصيت ها را نشان تان بدهم شخصيت ها همان شخصيت هايي بودند كه از كمپاني والت ديزني توقع داشتيم، همان مشخصات و همان فيگورها. طراحي دريا، جنگل ايران، قصر و... هم همان غناي رنگ كارتون هاي والت ديزني را داشت. يك لحظه فكر كرديم نكند اشتباه شده. اين نقاشي ها واقعا براي كارتوني است كه قرار است توي ايران ساخته شود؟
بايد باور مي كرديم. برزو رفيع پور كارگردان و انيماتور توانمندي است و حالا جدي جدي دارد توي ايران، يك انيميشن بلند مي سازد. انيميشني در حد تارزان ، رابين هود و پوكوهانتس . بايد باور كنيم كه همه انيماتورهاي اين كار هم ايراني هستند، بچه هاي با استعدادي كه حالا تحت سرپرستي يك آدم كار بلد، دارند استعداد خودشان را بروز مي دهند.


آثار

ـ ساخت يك سريال كارتوني بر مبناي داستان هاي شرلوك هلمز، با اين تفاوت كه شرلوك هلمز يك سگ و دكتر واتسن يك گربه بود و تغييراتي در كليت داستان به وجود آمده بود كه بتواند قسمت هاي مختلف سريال را به هم متصل كند. اين انيميشن از تلويزيون خودمان هم پخش شد.
ـ نوشتن 21 فيلم نامه تا سال 2003، سال 2003 او به عضويت انجمن فيلم نامه نويسان امريكا درآمد.
ـ ساخت فيلم هايThe travel to hell و The Devils Bollvant از روي فيلم نامه هايش توسط دو كارگردان ديگر و ساخت فيلم The Chese of Life توسط خودش كه اكران نشد.
ـ ساخت فيلم انيميشن نبرد اسكندر كه هم اكنون در حال توليد آن است.
ـ نوشتن چندين كتاب كه در مصاحبه به آن ها اشاره شده است.
ـ ثبت چندين تئوري درباره انيميشن كه در مصاحبه به آن ها اشاره شده.
ـ چاپ يك كميك استريپ با شخصيت هايي شبيه تام و جري توسط كمپاني ديزني
ـ ترجمه كتاب The Animator’s Survival KIT، نوشته ريچارد ويليامز (كارگردان چه كسي براي راجر رابيت پاپوش دوخت؟ ) به سفارش صدا و سيماي ايران.
ـ عضو انجمن كارگردان هاي امريكا

تفاوت هاي ساخت انيميشين در ديزني و ايران
اين جا يونجه را به سگ مي دهيم استخوان را به خر!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين چند وقت حتما با روند ساخت يك انيميشن توي ايران آشنا شده ايد، حالا فكر مي كنيد چه فرقي با والت ديزني دارد؟
اصلا روندي در ايران وجود ندارد، من روند والت ديزني را آوردم ايران.
بالاخره يك چيزي اين جا هست ديگر منظور ما همان است.
درست نيست، اصلا اشتباه است. يك چيز مهمي كه در انيميشن لازم است، نظم است؛ ولي اين جا اصلا نظمي وجود ندارد. هركي هركي است. همين جوري هرچي شد، روي كاغذ بكشند. من ديدم كه اين جا طرف فيلم را مي سازد و بعد استوري بورد مي كشد، طراحي كاراكتر با توليد شروع مي شود؛ پيش توليد اين جا تعريف نشده است، اصلا سيستم اشتباه است. مي دانم الان هم خيلي ها از حرفم ناراحت مي شوند، ولي بايد قبول كرد كه سيستم شان اشتباه است.
با اين وضعيت از كدام انيميشن ساز ايراني خوشتان مي آيد؟
يك انيميشن سازي بود كه من خيلي از كارش خوشم مي آيد، انيميشن جغلي را ساخته بود، فيلمش سياه بود. يك نفر ديگر توي اصفهان است به اسم آقاي مددپور كه اين جا زنگ مي زند و من هم كمكش مي كنم. انيميشن ماردوش هم كه براي همين آقاي مرادي زاده است، يك انيميشن عروسكي در سطح جهاني است.
فكر مي كنيد علت اين كه انيميشن توي امريكا اين قدر موفق است، خوب استقبال مي شود و خوب هم فروش مي كند و درست برعكسش توي ايران موفــقيت چنـــداني ندارد (به خصوص توي اكران)، چه چيزي هست؟
به نظرم يكي از مهم ترين دلايلش اين است كه اين جا يونجه را به سگ مي دهند و استخوان را به خر . آن جا خيلي بيشتر به انيميشن فكر مي كنند، كارها سيستماتيك است. متاسفانه يكي از مشخصه هاي جهان سوم، اين است كه كارها اصلا سيستماتيك نيست، فكر نكرده حرف مي زنند و... من الان يك تحقيقاتي كردم با عنوان مشكلات انيميشن در ايران و راه حل آن . الان ديگر آخرهايش است، با خيلي ها مصاحبه كردم مثل نصرت الله كريمي، اسفنديار احمدي و... كه البته به سفارش ايران نيست.

عكس ها: جواد منتظري
مصاحبه از هفته نامه فرهنگي - اجتماعي -جوانان‎/شماره سي - شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴ - - Aug 6, 2005
hamshahri.org


شما از این مصاحبه ( هر چند ناقص ) چه نتیجه ای میگیرید ؟
به واقع درود بر او !

:27:تشكر چي شد پس:27:

Mehdi.KinG
25-07-2008, 08:06
رايانه روح انيميشن را ربوده است !

اشاره :

تيم برتن از زبردست ترين انيماتورهاي آمريكاست . وي خالق مجموعه سريال هاي « بت مت » ، يكي از مطرح ترين كارگردانان پويانمايي هاليوود است . گفت و گوي زير پيرامون انيميشن سنتي و انيميشن رايانه اي دور مي زند . تيم برتن از آن جايي كه يك انيماتور سنتي است ميانه چندان خوبي با انيميشن رايانه اي ندارد ، او معتقد است رايانه ، روح انيميشن را ربوده است . متن كامل اين گفت و گو را با هم مي خوانيم .



□ پويا نمايي رايانه اي را چگونه ارزيابي مي كنيد ؟

■ ارزيابي من با ارزيابي هنرمندان تازه به دوران رسيده كاملاً متفاوت است . آنها مسحور رايانه شده اند . از وقتي پا به عرصه اين هنر گذاشته اند ، با رايانه دمساز بوده اند و فقط همين جعبه چهار گوش را مي شناسند. هنر انيميشن داراي وسعت و زيبايي خاصي است. قلمرو اين هنر بايد شناخته شود .

□ از چه نظر رايانه را مردود مي شماريد ؟

■ من رايانه را مردود نمي شناسم ، من مي گويم نبايد انيميشن را رايانه زده كنيم . امروزه كامپيوتر همه چيز را در چنگ خود گرفتار ساخته است و بر تمام موجوديت اين هنر ، چنبره زده است .

□ چه پيشنهادي در اين خصوص داريد ؟

■ پيشنهاد خاصي ندارم ... فقط از گسترش بي رويه اين وضع نگران هستم . رايانه نبايد اين چنين يكه تاز ميدان باشد . كارِ دست چيز ديگري است . چون تمامي حركات آن از عمق روح برمي خيزد ... حال اگر ما همه چيز را به رايانه موكول كنيم ... خب ، چيز ديگري باقي نمي ماند ! يعني اين كه جايي براي انتقال احساس باقي نمي ماند .

□ آيا از اين بابت نگراني خاصي داريد ؟

■ البته كه دارم ... الان همه چيز مصنوعي ... همه چيز پلاستيكي ... همه چيز ... در حال حاضر انيميشن به يك هنر گمشده تبديل شده است . كار با دست كه در واقع ، اصيل ترين كار پويانمايي است ، تقريباً متروك شده است . همه كامپيوتر را ترجيح مي دهند .

□ فكر مي كنيد دليل اين « ترجيح دادن » چيست ؟

■ روشن است ، كارِ دست سخت تر است ... از سوي ديگر كار رايانه آسان است ... يا لااقل ، آسان تر است ! هر انيماتور با فراگيري يك نرم افزار كه آن هم سه ماه بيشتر طول نمي كشد ، شروع به توليد و فروش انيميشن مي كند . اين است كه محصولات دستي از دايره توليد خارج مي شود توليد كنندگان ، تمام محصولات خود را به رايانه واگذار مي كنند .

□ شما تمام كارهايتان را با دست انجام مي دهيد . به عبارت ديگر شما يك هنرمند سنت گرا هستيد ... فكر نمي كنيد علت مخالفت شما با رايانه ، همين تمايل سنت گرايانه شما باشد ؟

■ مي خواهيد بگوييد اين حرف ها ، از سر احساس است و يا اين كه من تحت تأثير احساس خود قرار گرفته ام ؟

□ قصد وارد آوردن اتهام خاصي را ندارم فقط خواستم علت اين همه تأكيد را بدانم .

■ مخالفت من با رايانه به معناي رد آن نيست . نظر من اين است كه ما حد و مرز رايانه را بدانيم ... بله ، رايانه خيلي از كارها را ساده كرده است مثل رندر كردن (Rendering) و غيره ... ولي صحبت من بر سر كاهش توليدات رايانه اي و افزايش توليدات « دستي » است . اگر اوضاع به همين سمت و سو باشد ديگر از توليد به سبك سنتي آن خبري نخواهد بود .

□ شما تا به حال در كدام استوديوهاي انيميشن سازي فعاليت داشتيد ؟

■ در بيشترشان فعاليت داشته ام . يكي از آنها استوديوي ديسني بود . در آنجا هم تمايلاتي مبني بر رايانه اي كردن توليدات انيميشن وجود داشت . من مدتي در استوديوي ديسني كار كردم . تعدادي از پيمانكاران مي خواستند از من يك ماشين بي روح بسازند ... همكاري با بعضي از آنها برايم مشكل بود . آنها با استفاده افراطي از كامپيوتر مي خواستند در زمان هر چه كم تر ، توليدي هر چه بيشتر داشته باشند ... اين طوري همه چيز از روح مي افتد . وقتي هدف افزايش توليد باشد ، معلوم است چه مي شود .

□ كار در استوديوهاي ديگر چگونه بود ؟

■ بهتر از استوديوي ديسني نبود . من در استوديوهاي ديگر ناچار بودم بسياري از خلاقيت هايم را دست نخورده باقي بگذارم . كار در آنجا هم برايم سخت بود . آنها نمي توانستند « زندگي » را از ديد يك كودك نگاه كنند . من د رحد توان و حوصله ام توضيحاتي به آنها مي دادم ... ولي تأثير مطلوبي نداشت . اين بود كه صرفاً به انجام وظيفه شخصي ام اكتفا كردم .

□ آينده توليدات پويانمايي را چگونه مي بينيد ؟

■ بدون ترديد بر اثر پيشرفت فن آوري ، جلوه هاي رايانه اي دچار تنوع فراواني خواهد شد . كه اين امر مخاطبين بيشتري را به سوي انيميشن خواهد كشاند . همچنين موجب مي شود كه مردم از انيميشن لذت بيشتري ببرند . از سوي ديگر توليدات كارتوني به دليل سهولتي كه تكنولوژي ايجاد كرده است ، حالتي عام و فراگير خواهند يافت . هر كس مي تواند با اندك تجربه اي كه از انيميشن دارد به توليد محصولات كارتوني بپردازد ... و خود را از آن پس انيماتور بنامد !!!

□ مسلماً پيشنهاد نمي كنيد كه رايانه كنار گذاشته شود ؟

■ من يك بار گفتم كه بايد ميان « رايانه » و « دست » حد و مرز متعادلي برقرار سازيم . رايانه در بسياري موارد مي تواند مجري خوبي براي « دست » باشد ... و از سوي ديگر جاي خالي « دست » نيز بايد هم چنان خالي نگاه داشته شود . جاي خاليِ دست را فقط دست پر مي كند و نه چيز ديگر . دست در اين جا نماينده قلب و احساس است . هيچ اثر هنري بدون دخالت عنصر احساس ، كامل تلقي نخواهد شد.

□ چگونه مي توان به اين تعادل رسيد ؟

■ تعادل ، همان رعايت مرز طبيعي است . اگر ما بتوانيم از رايانه و « دست » به طور ميانگين استفاده كنيم به تعادل نزديك شده ايم . تعادل در واقع مرزي است ميان افراط و تفريط ! ! آن چه در حال حاضر مرا نگران ساخته است افراط در امر رايانه گرايي است به طوري كه ما را از مرز تعادل ، دور نگاه داشته است .

رايانه مي تواند مكمل مناسبي براي توليدات كارتوني باشد به آن شرط كه مرز خود را بشناسد و اعتدال را دريابد.

از :pilban.com

Morteza4SN
22-10-2008, 13:03
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

فلوریان ستزینگر Florian Satzinger متولد سالزبورگ/ اتریش، طراح شخصیت، طراح تولید، انیماتور ، نویسنده و طراح کمیک است. او هنرجوی انیماتور و کارگردان نامی استودیو های دیزنی و هانا باربرا، کن سات ورث Ken Southworth( آلیس در سرزمین عجایب-وودی وود پکر-تام و جری- فلینتستونها) بوده است. در آرشیو سایت Character Design مصاحبه ای از او قرار دارد :

کمی در مورد خودتان توضیح بدهید، در مورد تحصیلاتتان و اینکه چطور به اینجا رسیدید؟
-من اتریشی هستم. به عبارت دیگر من از سرزمینی کوچک و کوهستانی محصور شده میان سه کشور آلمان، ایتالیا و سویس میآیم. من پیشینه ی مختلطی از آموختن هنرهای مختلف دارم. بعلاوه تاریخ هنر و ریشه های زبان آلمانی را نیز آموخته ام. به مدرسه هایی در اتریش و انگلیس رفته ام و مهمتر از همه شانس اینرا داشته ام که در ونکوور در کلاسهای کن سات ورث که در انستیتوی هنر تشکیل میشد شرکت کنم. او دوره های طراحی دستی و انیمیشن سنتی را تدریس میکرد و بلافاصله تبدیل شد به قهرمان و الگوی واقعی من.
در کنار تمام اینها من باید به نقش پدرم در علاقه و توجه من به طراحی اشاره کنم. او یک آرشیتکت بود و نکات زیادی را در مورد مباحثی مانند پرسپکتیو به من آموخت. در آن زمان من هنوز خیلی جوان بودم و بسیار از این لحظات گرانبهای روشنگری (توسط پدرم) لذت می بردم.
چگونه طراحی میکنید و از ابتدا تا انتها چه مراحلی در ذهن شما شکل میگیرند؟
-خب،قبل از شروع به هر کاری من وقت زیادی را صرف تحقیق می کنم. واقعیت این است که در مواردی بسیار آسانتر است که من یک کاراکتر را ابتدا به ساکن و دقیقا بر اساس آنچه که به ذهنم خطور میکند طراحی کنم،اما من ترجیح میدهم که از قانون ” قبل از کشیدن فکر کن” پیروی کنم. این موضوع به من کمک میکند که به جزئیات بیشتری در طراحی هایم توجه کنم.
از بعد تکنیکی، من طراحی هایم را با اسکچ های ساده و کوچک و سایه روشنهایی از آنچه که در ذهن دارم شروع می کنم. این کار به من جهت می دهد. سپس من اسکچ هایی با جزئیات بیشتر و در اندازه های اصلی را طراحی میکنم. چالش عمده در این مرحله این است که تحرک و پویایی هر شخصیت دقیقا به نمایش در آید. تا این مرحله من از یک مداد آبی برای طراحی استفاده میکنم اما در مرحله ی نهایی با یک مداد سیاه معمولی خطوط اصلی را طراحی میکنم و کاراکتر را برای قلم گیری ، تمیزکاری و رنگ آماده میکنم.
یک روز کاری معمولی برای شما چگونه است؟ با چه کسانی کار می کنید؟
-بطور معمول من در استودیوی شخصی خودم بنام ستزینگر و هاردنبرگ Satzinger & Hardenberg کار میکنم. در پشت میز طراحی ام و در حال متحرک سازی،طراحی و فکر کردن بر روی پروژه ها…در موارد خاص سخنرانی ها و کنفرانسهایی نیز دارم.

در حال حاضر بر روی چه پروژه هایی کار می کنید؟
-فعلا بر روی یک پروژه ی تجاری بنام Star Ducks کار میکنم و همچنین در حال کار بر روی مراحل مقدماتی یک مجموعه ی انیمیشن برای یک تولید کننده ی عمده ی بین المللی هستم .اما متاسفانه نمیتوانم اطلاعات بیشتری در این مورد بدهم. نه به این دلیل که این یک پروژه ی ( بسیار محرمانه) است، بلکه به این دلیل که پروژه در مراحل بسیار اولیه و ابتدایی قرار دارد.
بهترین هنرمندانی که در حیطه ی کاری خودتان میشناسید چه کسانی هستند؟
-در آلمان و اتریش هنرمندان بزرگی داریم. کسانی مانند: Oliver Kurth یاThorsten Kiecker . اما در سطح بین المللی لیست بی پایانی از هنرمندان طراز اول وجود دارند:

Bruno Bozzetto, Stephen Hillenburg, Giorgio Cavazzano, Peter DeSeve, H.B. Lewis, Genndy Tartakovsky, John Kricfalusi, Martin Wittig, Stephen Silver, Uli Meye, Disney (John Nevarez, etc.), Pixar (Ronnie Del Carmen), Avalanche (Ryan Wood, S.T. Le) Dreamworks (Jakob Jensen)


اما قهرمان و الگوی اصلی من همانطور که قبلا گفتم کن سات ورث بزرگ است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پالت رنگی که فلوریان ستزینگر در ابتدا ی رنگ آمیزی برای خودش در نظر میگیرد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ss.jpg

مرحله ی رنگ آمیزی کاراکتر ها با استفاده از پالت پیش بینی شده

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

- کاراکترهای رنگ آمیزی شده


ممکن است کمی در مورد مرحله ی رنگ آمیزی طراحی هایتان شرح دهید؟ از چه ابزارهایی استفاده میکنید؟

-بیشتر از همه چیز از مدادهای قرمز و آبی پاک کن دار استفاده میکنم و بعد قلم های نمدی ( روان نویس) و فوتوشاپ. و البته واکام *wacomفراموش نشود. شیوه هایی که من برای رنگ آمیزی کاراکترهایم در فوتوشاپ استفاده می کنم متغیر هستند. چیزی که من در فوتوشاپ واقعا آنرا تحسین می کنم قابلیت استفاده از لایه ( Layers) هاست و بطور معمول از افکت ها و ----- های آماده استفاده نمی کنم .

چه بخشی از طراحی آسانترین و کدام یک سخت ترین مرحله از کار هستند؟

-طراحی اولیه مفرح ترین و خلاقانه ترین بخش کار است. تمیز کاری و پاک کردن سخت ترین بخش کار نیست ،اما از آنجاییکه نیازمند کمترین نیروی خلاقه است، در نتیجه کمترین لذت را نیز به همراه دارد.

برای تقویت و تداوم نیروی خلاقه تان چه می کنید؟

-کتاب میخوانم، مینویسم و به سفر میروم. دوره های طراحی از مدلهای زنده، دوره های طراحی از طبیعت، صحبت کردن با سایر هنرمندان، صحبت کردن با آدمهای معمولی و…..اینها همه تاثیر گذارند.

جذاب ترین شخصیتهایی که تا کنون دیده اید؟

-سینیور رسی Signor Rossi از برونو بوزتو ، دانلد داک ، مادام میم و مرلین جادوگر از دیزنی و دکستر Dexter از تارتاکووسکی.

از چه چیزها یا افرادی بیشترین تاثیر را گرفته اید؟

-کتابهایی از: Roald Dahl, Runer Jonsson, Astrid Lindgren, Lewis Carol, Dr. Seuss, Tomi Ungerer, Christine Noestlinger

کمیک استریپهای: Andre Franquin و Don Bluth

فیلمهای کلاسیک دیزنی: شمشیر در سنگ، 101 سگ خالدار،نجات دهندگان،رابین هود و…اینها فیلمهایی بودند که من در کودکی با برادرم در سینماهای مخصوص کودکان میدیدیم و بیشترین تاثیر را بر من گذاشتند.

توصیه ای برای دیگران؟

- چشمهایتان را باز نگه دارید. خوب ببینید و تمرین کنید و تمرین کنید و تمرین کنید…


ترجمه و تخلیص: مهبد بذرافشان / انیمیشن امروز


منبع: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وبسایت و وبلاگ مربوط به فلوریان ستزینگر:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

paperwalker.blogspot.com

————————————————

* تلفظ درست کلمه ی Wacom ، بنا به گفته ی مارک استفن اسمیت، نویسنده ی کتاب The Art Of Flash Animation واکام است و نه آنطور که رایج شده وکام یا ویکام

————————————————

Sara
27-10-2008, 00:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

انیمیشن، یعنی ساخت تصاویر متحرک به هر صورت و به هر شکل. انیمیشن ها روشهای ساخت بسیار گوناگونی دارند که یکی از این روشها استفاده از رایانه است و کاربردهای گوناگونی دارند، از قبیل: تیزرهای تبلیغاتی، برنامه های علمی آموزشی، جلوه های ویژه یا انیمیشن ترکیب شده با فیلم، ساخت انیمیشن برای سرگرمی کودکان و نوجوانان، ساخت محیط های شبیه سازی شده واقعی، تولید بازیهای رایانه ای و...
در زمانهای آغاز پیدایش سینما، کسانی که به ساخت فیلمهای سینمایی و تلویزیونی مشغول بودند به فکر افتادند تا از جهان گسترده و بی نهایت ذهن و تصورات و تخیل خود تصاویری ارائه کنند. پس با کنار هم گذاشتن نقاشی های متعدد، تصاویری متحرک ساختند و این نحوه ساخت فیلم را انیمیشن نامیدند. به مرور زمان این انیمیشن ها از حالت کوتاهی و خشکی حرکات و محیط درآمدند. امروزه شرکتهای بزرگ بسیاری در مورد تولید انیمیشن تلاش می کنند و البته سود زیادی هم عایدشان می شود. در تمام دنیا توجه ویژه ای به انیمیشن بویژه در حوزه کودکان و نوجوانان می شود و پس از تولید کارتونهای تلویزیونی، تولید بازیهای انیمیشن ۳ بعدی رایانه ای، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. در ایران هم حدود ۴۰ سال از عمر انیمیشن می گذرد، اما با وجود این سابقه طولانی، هنوز هنرمندان در این عرصه از بسیاری مسائل مرتبط با این مقوله گلایه مندند. ما در ایران ظرفیتهای بالایی به لحاظ محتوایی و فنی داریم و انیماتورهایی در کشورمان کار می کنند که نمی توان تواناییهایشان را در ساخت آثار انیمیشن نادیده گرفت، اما آن چنان که باید از توانایی آنان بهره گرفته نشده است. در این گزارش که در دو قسمت ، امروز و فردا تقدیم خوانندگان می شود با محوریت انیمیشن و کارکردهای آن به سراغ هنرمندان این عرصه می رویم تا آنها پاسخگوی این پرسشهای ما باشند.
▪ مهمترین چالشها و موانع موجود پیش روی صنعت و هنر انیمیشن در کشور ما چیست؟
▪ آیا ضرورت تأسیس نهادی مستقل برای سازماندهی، هماهنگی و حمایت از هنرمندان این رشته در کشور احساس نمی شود؟
▪ نهادهای حمایتی مثل، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مرکز فرهنگی هنری صبا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا چه حد در ارتقای صنعت و هنر پویانمایی در کشورمان تأثیرگذار بوده اند؟

Sara
27-10-2008, 01:00
● آیدین آغداشلو/ گرافیست و نقاش: چیزی به اسم انیمیشن نداریم
انیمیشن در ایران چند دوره مختلف را طی کرده تا به این جا رسیده است دوره اول تجربه ای بوده که به وسیله بعضی پیشکسوتها مثل «جعفر تجارتی» صورت گرفت که البته اولیه و ناشیانه بود، اما نشان می داد که هنرمندان ایرانی علاقه مند به کار در این رشته هستند.
دور دوم با تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همراه بود، و در دهه های ۴۰ و ۵۰ این مرکز مروج و مشوق انیمیشن شد و تعدادی از هنرمندان گرافیست که در کار گرافیک صاحب شهرت بودند، کارهایی را در این عرصه کردند؛ کسانی مثل «فرشید مثقالی»، «نفیسه ریاحی»، «نورالدین زرین کلک» و... در این دوره، انیمیشن ایران صاحب جوایز قابل توجهی شد.
او خاطر نشان می کند:«متأسفانه در دوران پس از انقلاب، چندان توجهی به انیمیشن نشد و شاید در طول ۱۰ سال اخیر با استفاده از کاربرد رایانه تجربه هایی صورت گرفته، اما در قیاس با آن چیزی که در جهان معاصر می گذرد، انیمیشن ما راه بسیار طولانی در پیش دارد. ما هنوز قادر نیستیم انیمیشن های داستانی پر کار و مفصل تولید کنیم که آن هم به علت عقب افتادگی تکنولوژیک و نداشتن تجربه و سابقه، همچنین عدم وجود مؤسساتی است که بتوانند کار را به عهده بگیرند. انیمیشن با خلاقیت و اندیشه ابداع سر و کار دارد و خلاقیت به هزینه های عظیم و فناوری پیشرفته نیاز دارد. اگر حمایتهای لازم انجام شود، حرفهای قابل گفتن زیادی هست» آغداشلو در ادامه می گوید: «هنوز هنرمندانی که در دهه ۴۰ و ۵۰ برای کانون پرورش فکری کودکان کار می کردند، فعال هستند. یکی دیگر از مراکزی که می تواند در این زمینه به پیشرفت کار کمک کند، صدا و سیماست. انیمیشن به تصمیم گیری، بودجه و حمایت نیاز دارد که هر سه اینها در صدا و سیما به صورت بالقوه وجود دارد.
تصور کارگاههای کوچکی که نمونه های عالی انیمیشن ایرانی را تولید کنند، تصور بعیدی نیست اما این کار به سرمایه گذاری زیادی نیاز دارد که در عین حال مخارج تهیه را به دلیل نبودن امکانات نمایش کافی جبران نمی کند. انیمیشن به بازاریابی در سطح حرفه ای نیاز دارد. درست مثل حمایتهایی که وزارت ارشاد در مورد سینمای ایران انجام می دهد.
در این صورت انیمیشن می تواند روی پای خود بایستد. در حال حاضر به نظر می رسد که حتی انیمیشن های مذهبی هم مخاطبان خود را به اندازه کافی راضی نمی کنند که این مسأله در مورد سایر انیمیشن ها نیز صادق است. ما ظرفیتهای خوبی داریم اما بی برنامگی، این ظرفیتها را از بین می برد. در این شرایط چیزی به اسم انیمیشن نداریم!»

Sara
27-10-2008, 01:01
● محمدرضا کریمی صارمی/ دبیر دوسالانه انیمیشن تهران: در انیمیشن، ضعف مدیریت داریم
چالشها در حوزه انیمیشن کم نیست، اما آنچه اخیراً هنرمندان این عرصه را آزار می دهد، این است که مدیریت و برنامه ریزی خوبی در این عرصه نداریم. وقتی که می بینیم از سال ۲۰۰۴ به بعد، کشورهایی مثل هند، مالزی، سنگاپور و حتی کشورهای حاشیه ای مثل عربستان سرمایه گذاری زیادی دراین عرصه کرده اند، باوجود نداشتن تجربه در انیمیشن، صددرصد در آینده نسبت به ما که چهل سال در این زمینه تجربه کار داریم، پیشی خواهند گرفت.
ما طی ۴ تا ۵ دهه انیمیشن یا پویانمایی، هیچ وقت نتوانستیم به یک برنامه ریزی حتی دو ساله برسیم و در حال حاضر هم می بینیم که استعدادها وجود دارند، دانشگاه ها شکل جدی به خودشان گرفته اند و در مقاطع کارشناسی ارشد دانشجو تربیت می کنند، بازار کار وجود دارد، سرمایه گذاری که مهمترین قسمت هنر انیمیشن به دلیل گران بودن و کندی آن در به ثمر رسیدن سرمایه است، وجود دارد و سرمایه گذاری، آن هم به صورت میلیاردی انجام می شود، اما خروجی آن چیزی نیست که این هنر را به واژه صنعت الصاق کند. پس فقط در حوزه هنر می توانیم مثل سایر هنرها به انیمیشن نگاه کنیم. حالا شاید در کنار این تولیدات، جرقه هایی زده شود و استعدادهای تازه ای هم شناسایی شوند، آن هم در حد ۸ دقیقه و یک فیلم کوتاه !اما این که بخواهیم بگوییم در آینده دور نمایی برای این کار خواهیم داشت و در ۱۵ سال آینده می توانیم انیمیشن را به عنوان یک صنعت صادر کنیم، روی آن سرمایه گذاری کنیم، جذب سرمایه داشته باشیم و قشر عظیمی که درگیر این هنر هستند و در این رشته فعالیت می کنند، به آینده شغلی خودشان امیدوار باشند و... نه !به علت عدم مدیریت آن هم از سوی بخشهای اجرایی که باید برنامه ریزی می کردند، ما دچار یک چالش بزرگ شده ایم. اگر بخواهیم به انیمیشن هنر و صنعت نزدیک شویم و کسب درآمد کنیم و با کمپانیهای بزرگ رقابت کنیم و آثارمان را به دنیا عرضه کنیم، نیاز به برنامه ریزی بیشتر داریم. شاید ۲ سال پیش مهمترین مسأله این عرصه «بودجه» بود، اما حالا یکی از مشکلات ما ضعف مدیریت است.»
وی در ادامه می افزاید: «جشنواره بین المللی انیمیشن یا پویانمایی تهران جریان جدیدی را به وجود آورد و حالا آمار تولیدات ما به سالی هزار فیلم رسیده که آمار بسیار تکان دهنده ای است و شاید کمتر از یک سوم این آثار با سرمایه های دولتی تأمین می شود و بقیه با سرمایه های شخصی. این سرمایه ها باید برگردد و تا وقتی این اتفاق نیفتد، چالشهایی از نظر اقتصادی در جامعه انیمیشن ما به وجود می آید که وقتی افراد را درگیر کند، در واقع جامعه را درگیر کرده است. به عنوان نمونه تورم به وجود آمده در جامعه ما باعث شده که بیش از ۲۰ شرکت انیمیشن از اول فروردین تا امروز تعطیل شود !خب اگر ما زمانی به انیمیشن به عنوان یک صنعت نگاه کردیم و تعداد زیادی درگیر کار شدند، حالا مشکل اقتصادی و بیکاری هنرمندان این عرصه، مشکلات جامعه را چند برابر می کند. بنابراین مهمترین مسأله، مدیریت است. انیمیشن، هنری است که خیلی به برنامه ریزی نیاز دارد؛ چون در یک فیلم سینمایی در کمتر از ۱۰ ماه یک فیلم تولید می شود، اما در یک فیلم انیمیشن، حداقل ۴ تا ۵ سال زمان نیاز است تا کار به پایان برسد.»
دبیر دوسالانه انیمیشن ایران بارها به مسأله مدیریت حرفه ای در این حوزه اشاره می کند، و در باره اینکه آیا برای انیمیشن جایگاهی در برنامه های وزارت ارشاد تعریف شده است؟ می گوید: «البته وزارت ارشاد فکر خوبی ارائه کرد مبنی بر اینکه سینمای تجربی را درگیر مسأله انیمیشن کنیم؛ یعنی انیمیشن ایران صاحب یک پایگاه شود.اگر فیلم زنده را بنیاد سینمایی فارابی حمایت می کند، قرار بر این است که انیمیشن ایران را مرکز گسترش سینمای تجربی حمایت کند. افرادی که در این مجموعه هستند، افراد توانمندی به لحاظ تولید می باشند، اما ما در مرحله اول «تولید» را شروع کردیم؛ یعنی بودجه اختصاص داده شد و گفتیم تولید فیلم را شروع می کنیم. به نظرم، ما باید یکی دو سال اول روی مدیریت، برنامه ریزی می کردیم، یعنی تیم کارشناسی تشکیل می دادیم تا به یک جمع بندی می رسیدیم.
باید شرح وظایف افراد مشخص می شد، شرکتهای تولید کننده معرفی می شدند، نوع آثار و زمان آنها هم تعیین می شد و... تا ببینیم پیکره اصلی انیمیشن کجاست. در حالی که امروز این مسأله را هنوز نمی دانیم !چون بخش خصوصی نمی تواند سرمایه گذاری کند و بخشهای دولتی مثل کانون پرورش فکری هم در توانش نیست. باید آن سازمان اجرایی بیاید اول دو سال تولید را تعطیل کند و به کارشناسی بپردازد تا ظرفیت تولید هنر پویانمایی ایران مشخص شود. در غیر این صورت بسیاری از افراد مراجعه می کنند، می گویند می خواهیم فیلم سینمایی بسازیم و... و ما نمی دانیم این پیکره چقدر توان دارد. بنابراین به نظرم به یک تیم کارشناسی احتیاج داریم که گمان نمی کنم طرح و برنامه آنها بیشتر از یک سال هم زمان نیاز داشته باشد، ما باید ببینیم چقدر سرمایه صرف انیمیشن در کشورمان می شود و چقدر نیازمند ابزار پیشرفته و یا متخصص خارجی هستیم.»
وی تصریح می کند: «در حال حاضر بودجه هایی از تلویزیون، وزارت ارشاد، کانون پرورش فکری، حوزه هنری و... به انیمیشن کشورمان تزریق می شود و وقتی این بودجه را در نظر می گیریم، رقم خوبی است، اگر برنامه ریزی خوبی داشته باشیم، پایان کار می توانیم بگوییم مثلاً ۲۰ فیلم آرتیستی خوب، ۱۰۰ فیلم تلویزیونی و... داریم. در این شرایط می توانیم با کشورهایی که انیمیشن سطح ۲ و ۳ در دنیا تولید می کنند، وارد مذاکره شویم و جذب سرمایه داشته باشیم.»

Sara
27-10-2008, 01:03
● محمد ساعتچی/ انیماتور و مدیر مسؤول پرتال اینماتورهای ایران: مدیران به انیمیشن اشراف ندارند!
به نظرم مهمترین مانع در عرصه انیمیشن ما، قرار نگرفتن افراد متخصص در جایگاه خودشان است! یعنی وجود افرادی که به این حیطه اشرافی ندارند و حتی احساس هنرمندان این حوزه را درک نمی کنند، کار را سخت کرده است. خیلی ها بحث مالی را مطرح می کنند، به نظرم در کشور مشکل مالی نداریم، متخصص هم داریم، به روزترین امکانات برای تولید انیمیشن خوب هم به راحتی به کشور وارد می شود. این شفاف ترین پاسخ به پرسش شماست. اشخاص دلسوز انیمیشن، در پستهای حساس مدیریتی این حیطه نیستند، پس نمی شود آینده خوبی را برای این هنر در نظر گرفت. کارشناسی های سلیقه ای در این هنر تأثیر ندارد.» اما با توجه به اینکه مرکز فرهنگی هنری صبا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و کانون پرورش کودکان و نوجوانان هر کدام حمایتهایی را از انیمیشن ایران داشته و دارند، آیا این حمایتها کافی است؟
آیا نیاز به تأسیس مرکز مستقل برای انیمیشن احساس نمی شود؟
ساعتچی در این باره می گوید: «درباره قسمت اول سؤال باید بگویم که این مراکز هر کدام تأثیرگذاری مثبتی داشته اند و این حمایتها تا حدودی خوب بوده و محیطی را برای کار بیشتر در این زمینه ایجاد کرده اند؛ چون به هر حال هنرمندان این حوزه به حمایت نیاز داشته و دارند. پس این مجموعه ها شرایط بهتری را مهیا کرده اند، اما در مورد قسمت دوم سؤالتان باید بگویم اگر چنین نهادی داشته باشیم؛ به نظرم برای انیمیشن ایران بسیار بد می شود و در واقع مهمترین مسأله در پیشبرد انیمیشن حمایت از شرکتها و نهادهای خصوصی در این حوزه است؛ مثلاً یک شرکت تأسیس می شود برای تولید انیمیشن، اما حمایت نمی شود آن هم به خاطر عدم کارشناسی درست، پس ناخواسته آن شرکت از بین می رود! به نظرم حمایت ازاین شرکتها به تولید و ارتقای انیمیشن کمک می کند و تجربه نشان داده که بی اعتمادی به شرکتها و تشکلات خصوصی، نتیجه خوبی را به دنبال نداشته است.
ساعتچی یکی از ۱۰ شبیه ساز برتر دنیا شناخته شده است. او در مورد ورود انبوه انیمیشنهای خارجی به ایران نظر خاصی دارد و می افزاید: «متأسفانه این انیمیشن ها با قیمتهای پایین به فروش می رسند و در ایران ترجیح می دهند با هزینه کمتر به انیمیشن ارزان تر برسند. در حالی که ما در ایران با توجه به فرهنگ و تمدن غنی چند هزار ساله، این ظرفیت را داریم که آثاری را تولید نماییم که فرهنگمان را به سراسر دنیا عرضه کند.
اما در ایران چندان به هنرمندان قوی توجه نمی کنند. کارشناسی های نا به جای برخی مدیران باعث شده که هنرمندان توانا در این عرصه به خارج از کشور مهاجرت کنند.
اعمال سلیقه مدیران باعث رکود کار می شود. از سوی دیگر ما انیمیشن سازها هم دچار اشکال هستیم، گاهی خارج از حوزه تخصصی خودمان کار می کنیم، به حق خودمان قانع نیستیم و حتی گاهی در کارهای هم دخالت می کنیم، این هم یکی از ضعفهای انیمیشن است که جلوی رشد این هنر را می گیرد. به عقیده من انیمیشن ایران نیازمند بازنگری در همه بخشهاست. امیدوارم این بازنگری به وجود بیاید.»

Sara
27-10-2008, 01:04
● سیاوش زرین آبادی/ کارگردان انیمیشن: تنظیم قوانین ثابت و تصویب شده در انیمیشن ضروری است
«صنعت و هنر انیمیشن دو مقوله جدا از هم هستند. هنر انیمیشن در ایران قدمتی حدود ۵۰ سال دارد و به عقیده من، ما در ایران شرایط خوبی برای کار داریم و سازمانهای مرتبط با این موضوع، خوب فعالیت می کنند. اما بخشی که مهمترین دغدغه محسوب می شود و تاریخ کوتاهی هم نسبت به هنر انیمیشن دارد، «صنعت انیمیشن» در ایران است و مهمترین دغدغه برای ماست که تولید کنندگان برنامه ها و فیلمهای بلند تلویزیونی هستیم.
به نظرم اگر بخواهیم چالشها و موانع پیش روی تولید آثار انیمیشن را برای مخاطب عام بررسی کنیم، همین یک حیطه کافی است و قدم مهمی برای پیشرفت صنعت انیمیشن و احیای آن محسوب می شود.» زرین آبادی در ادامه به انیمیشن های تلویزیونی اشاره می کند و می گوید: «این نوع انیمیشن خوشبختانه از حدود ۱۴ تا ۱۵ سال پیش جدی گرفته شده و در ایران با اختصاص بودجه و حتی سازمان مستقل برای تولیدات انیمیشن تلویزیونی باعنوان مرکز «فرهنگی هنری صبا»، امکان فعالیت برای بسیاری از هنرمندان این عرصه به وجود آورده است. در واقع تولید انیمیشن ما از همین زمان رشد کرد.»
زرین آبادی در پاسخ به این پرسش که مرکز فرهنگی هنری صبا چقدر در ارتقای هنر انیمیشن تأثیرگذار بوده است، می گوید: «در آن سالها انیمیشن در قالب تولیدات خود، محدود به جشنواره ها بود و سایر علاقه مندان که امکانی برای تولید جشنواره ای نداشتند، نمی توانستند در این عرصه فعالیت کنند. اما مرکز «صبا»، فضایی را ایجاد کرد تا این افراد به چرخه تولید انیمیشن راه یافتند و از آن زمان تاکنون سال به سال شاهد حجم تولیدات انیمیشن و اختصاص ساعات پخش آنتن به این نوع آثار هستیم که این روند تا امروز ادامه داشته و دارد. با وجود فراز و فرودهای موجود و تغییر مدیریتها، توجه به انیمیشن و بسترهای مناسب آن برای ارائه پیامها و باورهای معنوی، ارزشی و تاریخی بیشترشده، هر چند که این روند کلی است.»
وی در ادامه به چالشهای موجود در صنعت انیمیشن اشاره می کند و می افزاید: «بخشی از این قضیه بر می گردد به تولید کنندگان و هنرمندان این عرصه که باید نگاه خودشان را ارتقا بدهند. از آنجا که در یک برهه تاریخی خاص قرار داریم و انیمیشن تلویزیونی با نسل فیلمسازانی چون ما شکل می گیرد، پس باید دقت داشته باشیم و علاوه بر دغدغه های روزمره، نیم نگاهی هم به آینده انیمیشن داشته باشیم و قدمهای اولیه را محکم برداریم؛ چون انیمیشن ایرانی می تواند در آینده پر مخاطب و جذاب ظاهر شود. انیمیشن ایرانی قابلیت سرمایه گذاری را دارد. در حال حاضر ما نیازمند یک مدیریت گسترده و قوی در این عرصه هستیم و مدیریت دولتی باید با یک برنامه ریزی مناسب براساس یک الگوی توسعه تعریف شده، صنعت انیمیشن را از مرحله دولتی و وابسته و البته غیر سود ده به صنعتی پویا، خودکفا و توسعه یافته تبدیل کند. در غیر این صورت دچار روزمرگی و رکود می شویم؛ یعنی دایم بودجه تخصیص داده می شود، ولی به رشد و ارتقا نمی رسیم.»
اما اقدامات مهم در این زمینه چیست؟ !«به نظرم اقدام مؤثر برای توسعه این صنعت، توجه خاص مدیران به این صنعت و هدایت انیمیشن به سمت برنامه های رقابتی بین سازندگان است.
سیاستهای تشویقی و ارزیابی دقیق آثار می تواند انیمیشن ایرانی را ماندگار کند، تا رشد کمی تبدیل به ارتقای کیفی شود. به نظرم در این راستا باید چارچوب و الگوی تصویب شده و ثابتی ایجاد شود که با تغییر مدیریتها، سیاستها تغییر نکنند و مدیر بعدی راه مدیر قبلی را براساس همان الگو ادامه دهد.»
این کارگردان انیمیشن در خصوص نقش حمایتی مراکزی مثل صبا، گسترش سینمای مستند و تجربی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می گوید: «در حوزه هایی غیر از تولید آثار تلویزیونی، فقط در زمینه تولید آثار جشنواره ای سرمایه گذاری می شود و به فکر تولید انبوه انیمیشن نیستند، اما در خصوص آثار تلویزیونی مرکز فرهنگی هنری صبا حمایت کننده است. هر چند که کار برای تلویزیون براساس اولویتهای خاص این رسانه شکل می گیرد و طرحها در راستای اهداف سیما تصویب می شوند.

Sara
27-10-2008, 01:06
● جمال رحمتی/ کاریکاتوریست: مهمترین مسأله سرمایه گذاری است
«به عقیده من بیشترین مانع در راه پیشرفت انیمیشن کشور سرمایه گذاری و اقتصاد انیمیشن است؛ چون سرمایه گذار سینمای انیمیشن، اطمینانی به بازگشت سرمایه ندارد و از سویی هم تولید کنندگان انیمیشن به دلیل عدم سرمایه گذاری در این بخش، نمی توانند آثار خوبی ارائه کنند تا در رقابتهای جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. عمده تولیداتی که در ایران انجام می شود، جذابیت بین المللی ندارند و در حد کشور خودمان هستند و نمی شود آنها را در بازارهای بین المللی عرضه کرد، در حالی که ما هنرمندان زیادی در این عرصه داریم که می توانند با ارائه آثار قابل توجه در عرصه های جهانی رقابت کنند.»
رحمتی در مورد تأسیس یک نهاد مستقل برای پرداختن به انیمیشن می گوید: «مراکزی مثل صبا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و... نقش حمایتی خوبی تا امروز داشته اند، ولی کافی نیست. به نظرم تخصیص بودجه آن هم از یک مرکز برای انیمیشن نمی تواند جوابگو باشد و همه باید از این عرصه پشتیبانی کنند. هر چند که اگر هنرمندان نتوانند با این مرکز (صبا) کنار بیایند و سفارش کار بگیرند، دیگر جایی برای کار کردن ندارند و باید انیمیشن را فراموش کنند که این عیب بزرگی است. متأسفانه در سیاستهای جدید دولت، جایی برای انیمیشن در نظر گرفته نشده است! مرکز هنری صبا هم تا حدودی توان اداره امور هنرمندان این رشته را دارد و حتی با وجود انیمیشن های ارزان قیمت کره، ژاپن و حتی اروپا، ترجیح می دهد از این آثار استفاده کند تا اینکه هزینه های را برای تولید انیمیشن ایرانی صرف کند، در حالی که کودکان ایرانی نیازمند دیدن آثار ایرانی هستند. تا با فرهنگ غنی ایران آشنایی بیشتری پیدا کنند. به نظرم این ضعف است که از تولید کننده ایرانی چندان حمایت نمی شود.»
● بهرام ارجمندنیا/ کارگردان انیمیشن: به انیمیشن بها داده نمی شود
«اگر بخواهیم چالشها و مشکلات را ریشه ای ببینیم یا سطحی، می شود در دو شاخه کاملاً مستقل و متفاوت بحث کرد. اگر ریشه ها را بررسی کنیم به تاریخ بر می گردیم که باید بگویم اولین انیمیشن تاریخ بشر، حاصل کار ایرانی هاست که سفالهای شهر سوخته سند این ادعاست، اما اگر سطحی بحث و بررسی کنیم باید به عملکرد یک یا دو سازمان، اداره، مؤسسه و چند مدیر و مسؤول اکتفا کنیم. امروزه در دنیا، انیمیشن در کنار صنایع و هنرهای دیگری مثل سینما، تئاتر، موسیقی و... شانه به شانه پیش می رود و در کل تاریخ، انیمیشن تا این حد در اوج نبوده و هر ساله شاهد آن هستیم که کمپانیهای بزرگ و کوچک تولیدات متعددی انجام داده و هم از چرخه این هنر کسب درآمد کرده و هم جهان بینی و فرهنگ خودشان را به دنیا عرضه می کنند. برای اثبات این نکته، سری به بازارهای خرید و فروش نرم افزار و محصولات سمعی و بصری بزنید تا ببینید چه حجم انبوه و گسترده ای از این تولیدات در محتوای خود، اهداف ریشه داری را دنبال می کنند و در ظاهر هم درآمد زایی دارند.»
ارجمندنیا در ادامه می افزاید: «من به جرأت می گویم که این یک جنگ تمام عیار است آن هم نه با اسلحه، بلکه با ابزار صنعت تولیدات فرهنگی که انیمیشن از مهمترین آنهاست. در تولید این محصولات (مثل بازیهای رایانه ای) که انیمیشن سهم زیادی در آنها دارد، سالیان سال برنامه ریزی شده تا امروز حاصل آنها را ببینیم و رد پای کاملاً سیاسی را در برخی تولیدات آنها مشاهده کنیم. امروزه هنر انیمیشن و جلوه های ویژه وارد یک دوره جدید شده و آن چنان تمام آثار سینمایی و تلویزیونی را تحت تأثیر خود قرار داده که پذیرفتن محصولاتی که فاقد این دو باشند برای بیننده ها سخت و گاهی غیر قابل قبول است. من احساس خطر می کنم و می گویم که ما در این دو شاخه تا این لحظه، طرف بازنده ایم و اصلاً به اندازه ای از آن غافل شده ایم که اگر همین امروز با تمام نیرو و برنامه ریزی کاملاً گسترده وارد عمل شویم، ممکن است ۱۵ تا ۲۰ سال آینده بتوانیم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم!»
وی خاطر نشان می کند: «با نگاهی گذرا و سطحی به چند رشته می توان پی برد که اگر بخواهیم حساب شده عمل کنیم، می توانیم برای خودمان جایگاه مناسبی در دنیا کسب کنیم که از جمله این رشته ها می توان به کارتون و کاریکاتور اشاره کرد. ما هر ساله تعداد زیادی جایزه بین المللی از بیش از ۵۰ تا ۶۰ کشور جهانی کسب می کنیم که از دو زاویه مورد توجهند:
۱) مطرح شدن یک دیدگاه، فرهنگ و تمدن و جهان بینی.
۲) اقتصادزایی و کسب افتخار.
اگر بخواهیم به انیمیشن هم ریشه ای نگاه کنیم باید بهای آن را بپردازیم. بنابراین در حال حاضر بزرگترین چالش، بهادادن و احساس نیاز به این رشته است و طبیعتاً سرمایه گذاری بسیاری می طلبد، هم از نظر اقتصادی و هم از جنبه آموزش. این مسأله باید کاملاً تخصصی بررسی شود و کافی نیست که چند مسؤول و مدیر بنشینند و تصمیم بگیرند و عمل کنند و حاصل آن همین وضعیت کنونی می شود که هست!به عقیده من اگر مسؤولان حاضر به تجزیه و تحلیل تخصصی در این رشته شوند راه حل و راهکارهای پیشرفت آن را خواهند یافت.»
وی در مورد ایجاد یک نهاد مستقل برای رسیدگی به مقوله انیمیشن می گوید: «اینکه یک نهاد مستقل به وجود بیاید و یا توسط همین نهادهای حاضر کار دنبال شود به مشورت و بررسیهای مفصل نیاز دارد. در حال حاضر شرکت صبا و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این زمینه فعالیت نسبتاً خوبی دارند. حتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز هر دوسال جشنواره ای منظم برگزار می کند، ولی باید دید که اینها برای جایگاه فرهنگی ما در دنیا کافی است؟ !به عقیده من قبل از هر چیز باید اول احساس شود که ما به تولیدات انیمیشن نیاز داریم یا خیر؟!اگر نیاز داشتیم و در نقطه خوبی قرار نداریم، به راهکارهای آن فکر کنیم، در غیر این صورت اگر مسؤولان برجسته کشورمان در این زمینه فکر اساسی نداشته باشند، وضعیت از اینکه هست، بهتر نخواهد شد و سال به سال هم تحلیل خواهیم رفت و در نهایت بازنده ای بیش نخواهیم بود.»

Sara
27-10-2008, 01:09
● حسین ضیایی/ کارگردان انیمیشن: بازار انیمیشن نداریم
«تقریباً این مسأله را می توانیم از این نظر بررسی کنیم که انیمیشن ایران دارای مشکلاتی از ۲ زاویه است. اولین نکته که به عنوان چالشهای جامعه انیمیشن ایران از آن یاد می کنیم، درون ذاتی و برون ذاتی است. مشکلات درون ذاتی شامل مسائلی است که خود صنعت انیمیشن از درون با آن دست به گریبان است و در آینده باعث مشکلات بسیار است که شامل: «مدیریت تولید»، که باید یکسری شاخصهایی داشته باشد که با شرایط جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی منطبق شود که هم اکنون این شرایط ویژه را نداریم. به همین دلیل بر اساس مدلهای توزیع دیگر کشورها مثل ژاپن، کره، چین و... تولید می کنیم که خیلی از این شاخصها؛ چون با اصول فکری ما تطابق ندارد عملاً شکست می خورد. «نیروی انسانی»؛ نیرویی متخصص و راه تأمین این نیروی متخصص و تربیت آنان از این منظر که در چه رشته هایی تربیت شوند و تقسیم کار داشته باشند. که در این بخش هم دچار نوعی عدم برنامه ریزی هستیم. در حال حاضر دانشکده های ما فقط آموزش می دهند و جای کار برای همه وجود ندارد. به نظرم این مسأله هم یکی از مشکلات مهم و عدیده در هنر انیمیشن است؛ خروجی زیاد دانش آموخته و عدم فضای کار لازم! ما نیروی متخصص در همه شاخه های انیمیشن نداریم و دانشگاه ها فقط کارگردان تحویل می دهند.
«نداشتن بازار و پخش مناسب» برای کارهایی که تنها به وسیله تلویزیون تولید می شوند، که در ایران تلویزیون براساس اهداف خاصی کار می کند. درست مثل حالا که فقط مرکز هنری صبا به تولید کنندگان در این عرصه کمک می کند و همین که قرار است از این پس فقط در شبکه دوم سیما انیمیشن پخش شود، نمی دانم بازار در پخش تک ساعتی در آینده چه تأثیری در روند انیمیشن خواهد داشت؟!»
این کارگردان انیمیشن در ادامه می گوید: «جامعه انیمیشن ایران هنوز به یک وحدت مشترک نرسیده و جریان کارگری یا سندیکایی ندارد. قیمتها متفاوت، نیروها زیاد، استودیوها گسترش پیدا کرده اند و شرکتها هم تأمین مالی ندارند و... این مسائل از مهمترین چالشهای درون ذاتی انیمیشن هستند.
اما مشکلات برون ذاتی که خیلی ارتباط با مشکل درونی ندارد، اما بشدت تحت تأثیر این مسائل است: سیستم مدیریتی انیمیشن ایران یکی از مشکلات است و سؤال این است که متولی و مدیر یا شبکه ای که راهبرد انیمیشن ایران را عهده دار است، کدام سازمان است؟! با توجه به اینکه تمام جریانات هنری ایران از سینما گرفته، موسیقی و سایر هنرها و حتی هنرهای مجازی، صاحب یک سازمان به نام وزارت ارشاد و معاونتهای مختلف آن هستند، اما انیمیشن از این قاعده محروم است. واقعاً برای پیشرفت انیمیشن در ایران مسؤولان چه کرده اند؟! وقتی می پرسیم، وزارت ارشاد می گوید: «سیاست گذاری کرده ایم و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را برای این منظور در نظر گرفته ایم»
در حالی که خود مرکز گسترش این ایده را ندارد و حتی در سربرگهای آنها هم نامی از انیمیشن درج نشده است! این مرکز در حد تولید فیلمهای تجربی و انیمیشن تجربی ایران و حضور در جشنواره ها تلاش می کند. از سوی دیگر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم به صورت گلخانه ای کار می کند و دیگر دوران درخشان آن تمام شده و علاقه ای برای گسترش کار وجود ندارد و آنقدر بسته عمل می کند که بازاری برای فروش ندارد. در حال حاضر فقط مرکز هنری صبا باعث اتصال جامعه انیمیشن به این هنر شده است.»
وی در ادامه خاطر نشان می کند: «آنچه مسلم است اینکه جامعه انیمیشن به یک مدیریت کلان نیازمند است، چون مردم ایران به تولیدات وطنی نیاز دارند. ما استعداد بسیاری در این زمینه داریم، اما انیمیشن به عنوان یک هنر مستقل شناخته نشده است. به نظرم تا زمانی که برای این هنر و صنعت اصول خاصی تعریف نشودهمچنان در همین نقطه خواهیم بود. هر چند که امیدوارم این دوران گذرا باشد و مشکلات انیمیشن تمام شود. ما در آینده دو بازار جهانی در پیش داریم: اول ایران بزرگ که می تواند کشورهای حوزه خلیج فارس را پوشش بدهد دیگری بازار جهان اسلام است که می توانیم برای جهان اسلام آثاری تولید کنیم و حال آنکه قبل از ما چینی ها و هنگ کنگی ها وارد عمل شده اند !ما ظرفیتهای زیادی به لحاظ نویسندگی داریم . قصه های متنوع ایرانی با وجود تمدنی ۳ هزار ساله این قضیه را اثبات می کنند.»

ملیحه پژمان
روزنامه قدس

Morteza4SN
26-02-2009, 15:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در باره خودتان برایمان بگویید ، اهل کجا هستید و چطور شد که به انیمیشن روی آوردید؟
من در شهر سن دیه گو در ایالت کالیفرنیا متولد و بزرگ شدم و فارغ التحصیل رشته ی هنر از دانشگاه ارواین هستم. تا سال 1994 در زمینه ی طراحی، افکت،مدل سازی ،نور و …با نرم افزار های سه بعدی آشنا شده بودم،اما تنها از سال 1998 بود که من در اوقات فراغتم آغاز به آموختن کاراکتر انیمیشن سه بعدی بصورت جدی کردم.


آیا شما قبلا انیمیشن سنتی و کلاسیک را کار کرده بودید و سپس به دنیای 3D روی آوردید یا اینکه مستقیما و از ابتدا انیمیشن را با محیط سه بعدی آغاز کردید؟
من یک هنرمند و دانش آموخته ی سنتی هستم. اگرچه که هرگز انیمیشن سنتی کار نکرده ام، اما دریافته ام که تجارب و آموخته های کلاسیک من، متحرک سازیم را تقویت میکنند. من قادرم که ابتدا طراحی هایم را بر روی کاغذ انجام دهم و سپس آنها را در محیط 3D اجرا کنم.


آیا فکر می کنید که هنرمندانی که در زمینه ی طراحی یا انیمیشن تحصیلات آکادمیک دارند، نسبت به هنرمندانی که بصورت تجربی و خود جوش کار میکنند برتری دارند؟
بله، من فکر میکنم که یک پایه و شالوده ی علمی میتواند بصورتی ظریف و عمیق خلاقیت و آثار تولیدی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. بعلاوه اینکه اغلب مدیران و صاحبان شرکتها علاقمندند که کسانی را استخدام کنند که در زمینه های مربوطه تحصیلات دانشگاهی نیز داشته باشند.


شرکتهای تولید کننده ی بازیها و استودیو های تولید کننده ی انیمیشن به چه دسته از مهارتهایی علاقمند هستند؟
در مورد تولید کنندگان بازیها چیز زیادی نمیتوانم بگویم.چراکه مدتهاست که در این بخش کار نکرده ام. اما حدس میزنم که آنها به قابلیت ها و تواناییهای تکنیکی اهمیت بیشتری میدهند. بنظر میرسد که آنها به انیماتورهایی نیاز داشته باشند که بتوانند سیکل های حرکتی پر تحرک را بخوبی اجرا کنند. اما در مورد استودیو های انیمیشن باید بگویم که آنها بیشتر علاقمند به تواناییهای بازیگری هستند.اگر شما علاقمند هستید که در استودیویی مانند پیکسار کار کنید، باید بتوانید افکار،احساسات، و هویت کاراکتر ها را از طریق حرکات بدن ( Body Language) به نمایش در آورید. نمایش مکالمات و حرکات دهان(Lip Synch )نیز بسیار اهمیت دارد. شما باید قادر باشید که داستانی را از طریق حرکات بیان کنید و البته باید حس طنز پزدازی قوی هم داشته باشید. در کنار اینها اگر طراح قوی و کارکشته ای هم باشید چه بهتر. دانستن مدل سازی و Rigging هم خوب است،اما ضروری و حیاتی نیست.


آیا برای یک هنرمند تجربی و خود آموخته مشکل است که بتواند وارد صنعت انیمیشن شود و در یکی از استودیو ها استخدام شود؟
رقابت بسیار سختی وجود دارد و کار آسانی نیست. داشتن یک نمونه کار (Demo Reel ) قوی به تنهایی گویای بسیاری از مطالب است و ربطی به اینکه شما تحصیل کرده و یا تجربی هستید ندارد. اما نکته ی مهم این است که اگر نمیتوانید از استودیو های بزرگ شروع کنید، از استودیو های کوچکتر آغاز کنید و قادر باشید که به مرور خودتان را بالا بکشید. من بسیار خوش شانس بودم. زمان بسیار مهم است.تصور نمیکنم که با نمونه کاری که در سال 2000 ارائه دادم(و پذیرفته شدم) امروز می توانستم در پیکسار یا جایی دیگر استخدام شوم. در آن زمان پیکسار تازه داشت گسترش می یافت و اینترنت هم به این وسعت و گستردگی نشده بود و در نتیجه من پذیرفته شدم. اشاره ی من به اینترنت از این نظر است که بگویم این روزها نمونه ی کار خوب دیگر یک شرط کافی نیست.شما باید از طریق اینترنت شناخته شده باشید و در نتیجه زمانیکه کارتان را ارائه می دهید،آنها می دانند که با چه کسی روبرو هستند.


یک هنرمند با استعداد و تاثیر گذار برای وارد شدن به دنیای انیمیشن حرفه ای چه گامهایی باید بردارد؟
بیش از همه چیز باید یک انیماتور خوب باشید. تمرین ،تمرین و تمرین…از تمام امکانات برای بهبود کارتان استفاده کنید. انجمن ها و تالار های اینترنتی بسیار خوبی وجود دارند که شما می توانید کارهایتان را در آنجا به نمایش بگذارید و مورد نقد و بررسی واقع شوید. اگر بتوانید با افراد شاخص دنیای انیمیشن ارتباط داشته باشید و از آنها نظر بخواهید چه بهتر…زمانی که نمونه کار خوب و قابل قبولی را آماده کردید آنرا به استودیو های مختلف بفرستید و در گردهمایی های معتبری چون سیگراف SIGGRAPH نیز شرکت کنید.


کار کردن در پیکسار چگونه است؟ روی چه پروژه هایی تا امروز کار کرده اید؟
کار کردن در پیکسار یک شغل رویایی برای انیماتورهاست، بهترین مکان دنیا برای کار کردن است. یک محیط دنج و سرگرم کننده برای کار کردن با گروهی از افراد با استعداد و دوست داشتنی و مشارکت داشتن در تولید بهترین فیلمهای ممکن. من در پروژه های چون کمپانی هیولاها، در جستجوی نیمو، شگفت انگیزها ، ماشینها، رتتویی و… همچنین تعدادی از فیلمهای کوتاه کار کرده ام.


وقتی که برای یک استودیوی عمده ی بازی یا انیمیشن کار می کنید، تا چه اندازه برایی اضافه کردن نظرات و خلافیت های فردی به پروژه ها آزاد هستید؟
خب، این بستگی به استودیویی دارد که در آنجا کار میکنید. زمانی من در یک استودیوی کوچک بازی های کامپیوتری بنام پرستو Presto* کار می کردم . در آنجا من میتوانستم مقدار زیادی از نظرات و ایده هایم را در پروژه های مختلف اعمال کنم، در واقع بعضی وقتها تبدیل به کارگردان خلاقه Creative Director ی پروژه می شدم. بعنوان یک انیماتور ، در استودیویی چون پیکسار تا این حد آزادی عمل ندارم. به هر حال،انیماتور بودن در ذات خود یک کار خلاقه است.ما مستقیما زیر نظر کارگردان کار میکنیم، اما این آزادی عمل را داریم که اگر برداشت درستی از داستان، احساسات نهفته در آن و یا اهداف نهفته در یک صحنه ی خاص داریم، بداهه سازی کنیم یا ایده های تازه ای ارائه دهیم. البته یک انیماتور ارشد که سرپرست تیم انیماتورهاست و یا انیماتوری که به کار بقیه نظارت دارد بیشتر از سایرین میتواند اعمال نظر کند . کار کردن در بخش فیلمهای کوتاه در استودیوی پیکسار فرصت بیشتری برای بیان نظرات و ایجاد تغییرات ( در مقایسه با بخش فیلمهای بلند) به ما میدهد.در بخش فیلمهای کوتاه، به دلیل کوچکتر بودن تیم تولید، افراد بیشتر با یکدیگر در ارتباط هستند و میتوانند افکارشان و نظراتشان را بیشتر و بهتر به یکدیگر منتقل کنند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بیشتر انیمیشنهایتان را در چه قالبی و برای چه رسانه ای ارائه می دهید؟
در واقع من هرگز برای بازیهای دیجیتالی انیمیشن نساخته ام.فقط برای فیلمهای سینمایی،فیلمهای کوتاه و یا فیلمهای شخصی متحرک سازی کرده ام.کار من در استودیوهای بازی های کامپیوتری شامل طراحی،بافت،نور پردازی، رندرینگ و کارهایی از این قبیل بوده است.


در حال حاضر با چه برنامه ها و سخت افزارهایی کار می کنید و چرا این ابزارها را انتخاب کرده اید؟
در پیکسار ما بطور سنتی از نرم افزار های تحت سیستم لینوکس استفاده می کنیم. در خانه من دو سیستم مک اینتاش و پنتیوم دارم که هردو نیازمند آپگرید شدن هستند! نرم افزارهای محبوب من: فوتوشاپ، افتر افکتز و انیمیشن: مستر Animation Master هستند. انیمیشن: مستر را بخاطر سادگی و ابزار های قوی کاراکتر سازی آن دوست دارم. اولین انیمیشنم را در این نرم افزار ساختم و از آن زمان تا امروز نتوانسته ام این نرم افزار را رها کنم .


ممکن است مراحل مختلف کارتان را در زمانی که یک پروژه ی جدید انیمیشن را آغاز می کنید برای ما شرح دهید؟
سیستم کاری بخصوصی ندارم،اما معمولا کار را با خط خطی ها و طراحی های پراکنده روی کاغذ شروع می کنم. تامب نیل thumbnail های کوچکی برای اینکه زاویه دوربینها، حالتها، شخصیتها و پیوستگی نما ها را برای خودم حلاجی کنم…خلاصه ای از داستان را نیز یاد داشت میکنم و همچنین نکات برجسته و کلیدی داستان را. وقتی که این دو کار را انجام دادم طراحی استوری بورد را شروع می کنم. برای انیمیشن کوتاه جدیدم به نام بیگ بنگ Big Bang حدود چهارصد تصویر را طراحی کردم، اسکن کردم و سپس در افتر افکتز و فاینال کات پرو Final Cut Pro ادیت کردم. دیالوگها را با صدای خودم ضبط و افکت های صوتی را نیز آماده و به تصاویر اضافه میکنم. سپس ریل Reel آماده شده را بارها و بارها بازبینی میکنم و از حرفه ایهای پیکسار نیز نظر خواهی می کنم. سپس مرحله ی تکمیل و آماده کردن نسخه نهایی از کاراکترها و ابزارها و فضاسازیها آغاز می شود. و نهایتا زمانی که همه چیز بر روی کاغذ شکل گرفت اجرای آنها در محیط 3D و متحرک سازی آغاز می شود.


در مورد بیگ بنگ بیشتر توضیح می دهید؟
کار هنوز در مرحله ی تولید است. فیلم حدود 6 دقیقه است و من هنوز نمیدانم که چطور میخواهم آنرا را تمام کنم. ایده ی اصلی فیلم در سال 2001 به ذهنم رسید و از آن زمان تا کنون من انیماتیک Animatic کار را ساخته ام، کاراکتر ها و وسایل نقلیه و ابزار ها را نیز طراحی کرده ام اما هنوز وارد مرحله ی متحرک سازی نشده ام. هنوز کار بسیار زیادی برای انجام دادن باقی مانده است.


توصیه ای برای علاقمندان به انیمیشن دارید؟
اصول اولیه انیمیشن کلاسیک را بیاموزند. دو کتاب Illusion of Life و The Animator’s Survival Kit را بخوانند. تمرین کنند،تمرین کنند و تمرین کنند .


ترجمه و تخلیص : مهبد بذرافشان / انيميشن امروز
منبع :[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
* طبیعتا ارتباطی با فیلم کوتاه اخیر پیکسار به همین نام ندارد!!!