PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : تر جمه -- Translation 2



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 [17] 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35

deluge28
20-11-2009, 15:48
با سلام..چند اشکال دیگه..

آنچه نیاز است....و.....و ...وpermanent feedback(بازخورد دائمی، پایدار؟؟یا عبارت مفهوم تری داره؟)


uncovering new,previously unsuspected opportunities
internal cross-subsidising mechanism,whereby economic potential of easily accessible
it is too detached from the upper plateau to be part of the park proper

خیلییییییی ممنون

قله بلند
20-11-2009, 16:00
با سلام.
معنی Build automationدر جمله زیر چیست؟

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Metalzadeh
20-11-2009, 18:43
سلام
برگردان جمله زیر رو می خواستم :



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


ممنون

seymour
20-11-2009, 19:39
سلام
برگردان جمله زیر رو می خواستم :



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


ممنون


به نظرم اون تنها کسی میاد که شاید یه روزی بتونم باهاش زندگی کنم ...


(wind up هم جزو تعداد زیادی واژگان مربوط به ارتباط با جنس مخالفه که خب ما چون در فرهنگ مون مشابهش رو به ندرت داریم، در نتیجه واژه های مشابه اش رو هم نداریم - wind up یعنی "به یکی رسیدن" و نه مشخصاً به قصد ازدواج، بلکه به قصد ایجاد یه رابطه صمیمانه در سطوح gir*lfriend/boy*friend و بالاتر)

seymour
20-11-2009, 19:43
با سلام..چند اشکال دیگه..

آنچه نیاز است....و.....و ...وpermanent feedback(بازخورد دائمی، پایدار؟؟یا عبارت مفهوم تری داره؟)


uncovering new,previously unsuspected opportunities
internal cross-subsidising mechanism,whereby economic potential of easily accessible
it is too detached from the upper plateau to be part of the park proper

خیلییییییی ممنون



1. درسته - بازخورد دائمی یا مداوم .. یعنی مرتباً واکنش های مربوط به یه موضوع گزارش و بررسی بشه...

2. ظهور فرصت های جدیدی که قبلاً مورد توجه قرار نمی گرفتند.

3. فرایند تعامل درونی یارانه ها، به این ترتیب که قابلیت های اقتصادی ..... ها که دسترسی به آنها ساده است ...

4. فاصله/موقعیت جغرافیایی آن نسبت به زمین مسطح بالادستی بسیار دورتر از آن است که بتواند بخشی از پارک باشد.



* چقدر من پسر خوبی هستم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

seymour
20-11-2009, 19:44
منظورت این نیست که the one اول رو نگه دارم و اینو اضافه کنم؟ (دو تا کنار هم که نمیاد)

اگه اولیو حذف کنم ، مثلاً میشه این جوری آورد: (one به صورت جمع میاد دیگه؟)
he is the man whose ... , the ones being quoted
بدون اون the man هم میشه آورد؟ (هر چند تو همین حالت هم دو تا the کنار هم اومده)
مثلاً می تونیم بگیم: he is whose words ؟
اینو طبق ساختار subject+to be verb+determiner+noun میگم...
مثلاً it is what they believe


//


نظرت در مورد حدیث اگر دانش در ثریا باشد... چیه؟ معادل انگلیسیش این میشه:
Even if the Faith were near (the star of) Pleiades, a man from amongst Persians would surely attain it 
خب اینجا که faith اومده! مگه دانش هم معنی میده؟ نهایتاً اعتقاد و ایمان و دینه دیگه!

واسه اطمینان رفتم حدیث اصلی عربیش رو هم یافتم ، دیدم دو تا ورژن داشت! یکیش این کلمه رو "دین" آورده بود و دیگری "ایمان" ، که هیچ یک معنی دانش نمیده! :20: ، به نظرت ایرانیان به نفع خودشون تحریفش کردن؟ (بگذریم از اینکه حدیث اصلی میگه from amongst these people و نه Persians! و ممکنه حتماً منظورش ایرانیا نبوده باشه!)
نه منظورم این شکلی بود:

he is the one whose words are divine revelations... the one being quoted among great men

به نظرم این تکرار the one ها قشنگ از آب در میاد... (اوست که کلامش... اوست که سخنانش... )


این حالت دومی که گفتی (he is whose words) به نظرم قشنگ نمیشه و از نظر گرامری هم قدری مبهمه.

//

این حدیث رو فکر کنم خیلی وقت پیش هم دوستی در همین تالار مطرح کرد ؛ یه سرچی بزن اگه دوست داشتی.

بهرحال حق با توئه و انتخاب واژه faith شاید بهترین گزینه ممکن نبوده .. مگه اینکه یه نکته ای در کار بوده که ما بی خبریم ، مثلا به قول شما از قصد تحریف شده یا اینکه اساساً تفسیر اون حدیث به مفهوم ایمان نزدیکتره تا علم... (هرچند من فکر می کنم هیچ کدوم اینا نباشه و صرفاً انتخاب معادل ضعیف بوده)

من اگه بودم از wisdom استفاده می کردم که به معنای زیبای "فرزانگی" یه جورایی هر دو جنبه رو شامل میشه.

seymour
20-11-2009, 19:53
با سلام و تشکر بابت این تالار زیبا

من در ترجمه و درک معنی پراگراف زیر دچار مشکل هستم. از دوستان درخواست راهنمایی دارم.


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
در ضمن معنی Separation of concerns چیست؟ این واژه نیز به همین پاراگراف بر می گردد.
در برنامه نویسی (SOP - نوعی از برنامه نویسی شیء گرا که متدها و ویژگی های شیء برحسب مضمونش تعیین میشن؛ نه اینکه مشخصاً متعلق به شیء باشه) ، مجاز هستیم که مضامین و نیازهای مختلف مان را در قالب چندین ساختار مختلف پیاده سازی کنیم که هریک از این ساختارها از نظر موقعیت با دیگری معادل هستند. هر مضمون/سوژه دارای مجموعه کلاس های خودش خواهد بود که اشیاء ما در درون این کلاسها سازماندهی می شوند و حالت و متدهای آنها مورد استفاده قرار می گیرد و حتی ممکن است در پاره ای موارد با یکدیگر تعامل صورت دهند.

با سلام.
معنی Build automationدر جمله زیر چیست؟

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اصطلاحاً یعنی اتوماسیون/خودکار سازی برخی از کارهای تکراری و روزمره. اینطوری ساخت برنامه (build اش) سریعتر و با کارآیی بالاتر صورت می گیره

AAKOJ
20-11-2009, 20:29
دوستان یکی منو راهنمایی کند . دو روز نتونستم این متنو کامل و صریح معنی کنم . مطلب پزشکی است .

"Cell-mediated immune responses directed at conserved internal proteins of influenza A virus are believed to play an important part"

deluge28
20-11-2009, 22:48
1.

* چقدر من پسر خوبی هستم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جداً که همینطوره... .فوق العاده، کم نظیر،اعجاب انگیز(قهرمانی به نام سیمور)... خدا شما رو حفظ کنه...

brain
21-11-2009, 01:09
And you only got 20 minutes before Sanford and Son is on!

You guys, I am seriously getting pissed off right now.

He's not gonna take this well



You don't have a violent bone in your body,
این استخوان نداشتن در بدن رو جای دیگه هم دیده ام .... مثلا اینجا : You don’t seem to have an unhappy bone in your body

مفهموش چی میشه ؟ ( موضوع در مورد دادگاه و قاضی و ... هستش)
You just put the book in that woman's hand

I have given up wishing that I could be like
that


این دو معنیشون باهم فرق میکنه؟
you do have pinkeye
you have pinkeye

تشکر :11:

اساتید ( سیمور - کوروش :11: ) میشه بقیه شو هم بگید .... ( میخواید نصفشو بگید دوباره بقیه شو فرداش:31: )

تنکس این ادونس :31:


سیمور جان میگم از خودت یه 7 - 8 تا Copy بگیر ، Paste کن اینجا :31: (Cut نکنی :31:)

Kurosh
21-11-2009, 07:18
اساتید ( سیمور - کوروش :11: ) میشه بقیه شو هم بگید .... ( میخواید نصفشو بگید دوباره بقیه شو فرداش:31: )

تنکس این ادونس :31:
از این وصله ها به ما نمی چسبه ها! :دی ، کیو داری با کی مقایسه می کنی!:20: ، seymour عزیز تو دنیا لنگه نداره:40:



فقط یکیشو تقریباً مطمئن بودم:
You guys, I am seriously getting pissed off right now.
هی پسرا! من دیگه الان دارم جداً عصبانی میشم ها!


piss off=make angry

قله بلند
21-11-2009, 07:41
با عرض سلام و تشکر از توجه شما

می بخشید به نظرم یک اشکالی در ترجمه وجود دارد. Subject-oriented programming به معنی برنامه نویسی SOP نیست. برنامه نویسی شیء گرا می شود OOP. من اینگونه معنی می کنم: برنامه نویسی مبتنی بر موضوع همانگونه که OOP می شود برنامه نویسی مبتنی بر شیء.

من از ترجمه شما معنی Separation of concerns را متوجه نشدم. شما concerns را مضامین معنی کرده اید. من می گویم تفکیک بستگی ها یا جداسازی روابط.

طبق ترجمه شما من به جای Build automation بنویسم خودکارسازی ساخت برنامه؟

خواهش می کنم که من بی سواد را ببخشید که منظورهای شما را خوب درک نکرده ام. می دانم که این متن ها تخصصی هستند ولی ای کاش می شد فهمید که شما مترجمین چگونه به یک متن نگاه می کنید.

piishii
21-11-2009, 13:19
دوستان یکی منو راهنمایی کند . دو روز نتونستم این متنو کامل و صریح معنی کنم . مطلب پزشکی است .

"Cell-mediated immune responses directed at conserved internal proteins of influenza A virus are believed to play an important part"
سلام
مربوط به چه درسی هست حالا ؟
من این رو اگه برای خودم بود اینطوری ترجمه میکردم

پاسخ های ایمنی تنظیم شده توسط سلول در پروتئین های درونی حفظ شده ی ویروس آنفلونزای نوع A بر این باور است ( یا به نوعی بگیم اعتقاد دارند ) که نقش مهمی رو ایفا میکنند .

======

how do u translate this :
scheme of....from sitte(1965) after Heinen.

تقطه چین ها چیز خاصی نبود
این رو اینجوری باید شروع کنم طرح ( مدل ) ... اما به بعد رو نمیتونم جور کنم مخصوصا اون کلمه ی آخر after
معنیش میشه " به یاد " ؟ یا اینکه طرحی که از طرف اولی بعد از طرح این نفر دوم یعنی Heinen ارائه شده ؟!

piishii
21-11-2009, 13:31
And you only got 20 minutes before Sanford and Son is on!

You guys, I am seriously getting pissed off right now.

He's not gonna take this well



You don't have a violent bone in your body,
این استخوان نداشتن در بدن رو جای دیگه هم دیده ام .... مثلا اینجا : You don’t seem to have an unhappy bone in your body

مفهموش چی میشه ؟ ( موضوع در مورد دادگاه و قاضی و ... هستش)
You just put the book in that woman's hand

I have given up wishing that I could be like
that


این دو معنیشون باهم فرق میکنه؟
you do have pinkeye
you have pinkeye



این دو معنیشون باهم فرق میکنه؟
سلام
من در حد سوادم کمک میکنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه فرق نداره فقط جمله ی اول تاکیدی تر هست یعنی با تاکید بیشتری گفته شده

I have given up wishing that I could be like
از اینکه دوست دارم مثل فلان باشم مایوس شده ام ( دست کشیده ام )
کلا give-up معنی تسلیم شدن ,صرف نظر کردن و دست کشیدن اینا رو میده

He's not gonna take this well
این رو من با توجه به جمله ی قبل و بعد باید اگه بودم ترجمه کنم اما از روی این میتونم بگم
او قرار نیست که این قضیه رو جدی بگیره


And you only got 20 minutes before Sanford and Son is on!
شما تنها 20 دقیقه وقت داری قبل از اینکه فلان و فلان بلند شند ( مطمئن نیستم ) این ها اگه دیالوگ توی فیلم هست عزیز با توجه به ریتم و سکانس باید معنی کنی

You guys, I am seriously getting pissed off right now.
کوروش جان چیزی که گفت صحیح بود .

You don't have a violent bone in your body,
این به نظرم یک اصطلاح هست و معنیش این میتونه باشه که شما روی احساسات کنترل داری و فرد خشنی نیستی و حتی اگه کسی سعی کنه عصبانیت کنه کنترل روی خودت و احساست داری
به عبارت کلی تر برای چنین شخصی خشنونت یک چاره ی کار نیست .

You just put the book in that woman's hand
خوب این هم توی فیلم دیدی دیگه آره عزیز ؟
منظورش شاید اینه که تحت قسمش قرار بده .
کتاب مقدس رو زیر دست گذاشتن و طرف رو به سوگند واداشتن ( این رو هم مطمئن نیستم و باز هم میگم این نوع معانی رو زمانی که توی فیلم سکانس رو مشاهده میکنی باید خود آدم دستش بیاد )

AAKOJ
21-11-2009, 19:59
سلام
مربوط به چه درسی هست حالا ؟
من این رو اگه برای خودم بود اینطوری ترجمه میکردم

پاسخ های ایمنی تنظیم شده توسط سلول در پروتئین های درونی حفظ شده ی ویروس آنفلونزای نوع A بر این باور است ( یا به نوعی بگیم اعتقاد دارند ) که نقش مهمی رو ایفا میکنند .

======

how do u translate this :
scheme of....from sitte(1965) after Heinen.

تقطه چین ها چیز خاصی نبود
این رو اینجوری باید شروع کنم طرح ( مدل ) ... اما به بعد رو نمیتونم جور کنم مخصوصا اون کلمه ی آخر after
معنیش میشه " به یاد " ؟ یا اینکه طرحی که از طرف اولی بعد از طرح این نفر دوم یعنی Heinen ارائه شده ؟!



در مورد ایمنولوژی است . اما این متن را از یک مقاله سایت لانست برداشتمو در حال ترجمش هستم .
خیلی ممنون از کمکتون بیبنم چیکارش می تونم بکنم

seymour
21-11-2009, 20:17
جداً که همینطوره... .فوق العاده، کم نظیر،اعجاب انگیز(قهرمانی به نام سیمور)...
این واتو واتو بود دیگه درسته؟! .. پرنده ای به نام واتو واتو ..


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

...( سیمور - کوروش :11: ) میشه بقیه شو هم بگید .... ( میخواید نصفشو بگید دوباره بقیه شو فرداش:31: )





And you only got 20 minutes before Sanford and Son is on!

You guys, I am seriously getting pissed off right now.

He's not gonna take this well



You don't have a violent bone in your body,
این استخوان نداشتن در بدن رو جای دیگه هم دیده ام .... مثلا اینجا : You don’t seem to have an unhappy bone in your body

مفهموش چی میشه ؟ ( موضوع در مورد دادگاه و قاضی و ... هستش)
You just put the book in that woman's hand

I have given up wishing that I could be like
that


این دو معنیشون باهم فرق میکنه؟
you do have pinkeye
you have pinkeye


تنکس این ادونس :31:


سیمور جان میگم از خودت یه 7 - 8 تا Copy بگیر ، Paste کن اینجا :31: (Cut نکنی :31:)

همه رو که دوستان گفتند .. فقط یکی دوتا رو من اصلاح می کنم:

He's not gonna take this well = یعنی فکر نکنم خوشش بیاد .. از شنیدن این خبر یا فهمیدن فلان موضوع خوشحال نخواهد شد... نمی تونه تحمل کنه ..

//

You just put the book in that woman's hand = بستگی داره که این خانمه کیه و پس و پیش جمله چیه .. اینطور که من روی وب چک کردم ... داره یه مثال می زنه "کافیه کتاب رو بدی به دست این خانم تا اون هم انگار که بجای کتاب نارنجک تو دستش باشه پرت کنه طرف خودت" ...

//


بابا من میخوام کم کم خودم رو Move کنم.

seymour
21-11-2009, 20:30
با عرض سلام و تشکر از توجه شما

می بخشید به نظرم یک اشکالی در ترجمه وجود دارد. Subject-oriented programming به معنی برنامه نویسی SOP نیست. برنامه نویسی شیء گرا می شود OOP. من اینگونه معنی می کنم: برنامه نویسی مبتنی بر موضوع همانگونه که OOP می شود برنامه نویسی مبتنی بر شیء.

من از ترجمه شما معنی Separation of concerns را متوجه نشدم. شما concerns را مضامین معنی کرده اید. من می گویم تفکیک بستگی ها یا جداسازی روابط.

طبق ترجمه شما من به جای Build automation بنویسم خودکارسازی ساخت برنامه؟

خواهش می کنم که من بی سواد را ببخشید که منظورهای شما را خوب درک نکرده ام. می دانم که این متن ها تخصصی هستند ولی ای کاش می شد فهمید که شما مترجمین چگونه به یک متن نگاه می کنید.
اشتباهی در کار نیست .. Subject-oriented programming رو صرفاً مخفف کردم که اگه دوباره در متن استفاده شد خلاصه اش رو بنویسم که خب استفاده ای نداشت، کما اینکه در متن زیر می بینی که چندین بار از مخفف اش استفاه کرده ام که منظور خاصی ازش ندارم و صرفاً برای اختصار این کار رو کرده ام ..

//

در مورد معادل فارسی برای SOP : خب نکته اول اینکه SOP زیرشاخه ای از برنامه نویسی OOP هستش (با بهتره بگیم یه رویکرد در برنامه نویسی OOP هستش) .. این دیگه میل خودته که هرطور میخوای ترجمه کنی .. برنامه نویسی مبتنی بر مضمون یا موضوع .. هرطور که دوست داری... مقدار زیادی اش سلیقه اس و غلط/درست قطعی نداریم.

//

یه قاعده که باید در ترجمه متون فنی رعایت کنی اینه که شما قراره مفهوم رو برسونی، و عدم وفاداری به تک تک واژه ها هیچ ایرادی نداره ... ضمن اینکه همیشه به اولین و دومین واژه ای که در دیکشنری برای یه واژه انگلیسی می بینی قانع نشو (مثلا الان من در بابلیون چک می کنم دقیقا همین دو واژه که گفتی یعنی ربط و بستگی رو پیشنهاد کرده) ... روش فکر کن ، یا اگه وقت و حوصله بیشتری داری دیکشنری های زبان اصلی رو چک کن و کارکرد واژه در قالب معانی دیگر رو در مثالهای واقعی ببین... و البته نقش سلیقه در انتخاب معادل و آشنایی با مبحث هم نباید دست کم گرفت (تصادفاً من خودم نرم افزار خونده ام و با بحث SOP کاملاً آشنایی دارم)

//

و آخر اینکه : شما به هیچ وجه بی سواد نیستید ، و اتفاقاً علاقه مند و پیگیر هستید ... تسلط در ترجمه نیازمند تجربه اس و ایشالا اون هم به مرور زمان دستت میاد.

Metalzadeh
22-11-2009, 00:45
سلام
برگردان این جمله رو می خواستم :



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


با سپاس...

narmar
22-11-2009, 10:19
لطفا معنی این جمله را بفرمایید ممنون می شوم appropriate level of overseas commitment

arvinivra
22-11-2009, 10:58
اگه امکانش هست ترجمه اینو میخوام :



A large central vacuole, a water-filled volume enclosed by a membrane known as the tonoplast[1][2] maintains the cell's turgor, controls movement of molecules between the cytosol and sap, stores useful material and digests waste proteins and organelles.

nafare_aval
22-11-2009, 11:29
a teacher is asking a student who always turns in things late for his term paper
میفهمم...ولی مبهمه برام...ممنون میشم

بردیا
22-11-2009, 12:00
سلام


You dressed

Nothing gets past you, does it, Merlin.

معنی جمله مشکی رنگ رو متوجه نمیشم
get past به معنی ربط داشتن میشه؟
راستی سیمور بابت ترجمه قبلی ممنون
مث اینکه خودتم اهل دیدنشی:دی

قله بلند
22-11-2009, 12:29
یه قاعده که باید در ترجمه متون فنی رعایت کنی اینه که شما قراره مفهوم رو برسونی، و عدم وفاداری به تک تک واژه ها هیچ ایرادی نداره ... ضمن اینکه همیشه به اولین و دومین واژه ای که در دیکشنری برای یه واژه انگلیسی می بینی قانع نشو (مثلا الان من در بابلیون چک می کنم دقیقا همین دو واژه که گفتی یعنی ربط و بستگی رو پیشنهاد کرده) ... روش فکر کن ، یا اگه وقت و حوصله بیشتری داری دیکشنری های زبان اصلی رو چک کن و کارکرد واژه در قالب معانی دیگر رو در مثالهای واقعی ببین... و البته نقش سلیقه در انتخاب معادل و آشنایی با مبحث هم نباید دست کم گرفت (تصادفاً من خودم نرم افزار خونده ام و با بحث SOP کاملاً آشنایی دارم)

//

و آخر اینکه : شما به هیچ وجه بی سواد نیستید ، و اتفاقاً علاقه مند و پیگیر هستید ... تسلط در ترجمه نیازمند تجربه اس و ایشالا اون هم به مرور زمان دستت میاد.
با سلام

این یک خبر خوب بود برای من که شما هم نرم افزار خوانده اید. باعث بسی خوشحالی و خوشوقتی من است.

اولاً تشکر می کنم که به من روحیه دادید. ثانیاً من هم مثل شما فقط به اولین و دومین کلمه ترجمه شده اکتفا نمی کنم و تقریباً تمام معانی را می خوانم تا بهترین را انتخاب کنم ولی بعضی از مواقع نمی توانم بهترین را انتخاب کنم که آنهم برمیگردد به درک ناصحیح من از متن و یا عدم دانش در آن موضوع که شما نیز به آن اشاره کردید.

من از نارسیس استفاده می کنم چون نمی توانم بابیلون را به طور کامل نصب کنم. یعنی نمی دانم چرا بخش فارسی اش عمل نمی کند.

در تکمیل این بحث و مواردی که به آنها برخورد می کنم و نمی دانم چگونه آنها را معنی کنم:

اول: معنی cross-cutting در cross-cutting concerns که در جمله زیر آمده است:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

دوم: تفاوت Programming by Contract و Contract Programming و Contract-First development در چیست؟ لطفاً به جمله زیر توجه نمایید:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

سوم: معنی Separation of concerns که من آنرا تفکیک بستگی معنی می کنم ولی اصلاً به دلم نمی چسبد و از ترجمه شما هم دقیقاً متوجه نشدم که شما آن را چه چیز معنی کردید.

باز هم ممنونم

A v e s t a r
22-11-2009, 13:58
That could also be denial. Sam used to say that
I was the kind of guy who could be like this for 30
years, and then one day come into the office with
a machine gun and go postal.

میشه اینو برام ترجمه کنید.

shahabtt
22-11-2009, 14:06
سلام
برگردان این جمله رو می خواستم :



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
با سپاس...



keep her warming up in your bullpen
میگه اونو گرم نگه دارش تو اغل گاو ها ( چون گفته her به دختر اشاره میکنه)
until the bottom of the ninth
تا اخر نهم (معنی درستی نمیده )
when you lose your arm
میگه وقتی که با زو هایت را از دست میدی

brain
22-11-2009, 16:56
نوشته شده توسط Metalzadeh
So you want to, what,
keep her warming up in your bullpen
until the bottom of the ninth
when you lose your arm?

پس میخوای چه کار کنی ..
اونو تو قسمت bullpen گرمش کنی یا تمرینش بدی ( bullpen قسمتی از زمین بازی بیسباله که بازکنانی که نقش پرتاپ کردن توپ را دارند خود را قبل از ورود به بازی ، آنجا گرم میکنن)
انقدر سخت مثه Bottom of the Ninth (یه نوع از بازی آپدیت شده ی Bottom of the Ninth که سخت تر از بیسبال معمولی می باشد )
کی خسته میشی ؟ (یا کی دست می کشی؟) >>(مطمئن نیستم این جمله رو)



نوشته شده توسط narmar
appropriate level of overseas commitment

مقدار اختصاص یافته نیروهای خارج از کشور



نوشته شده توسط arvinivra
A large central vacuole, a water-filled volume enclosed by a membrane known as the tonoplast[1][2] maintains the cell's turgor, controls movement of molecules between the cytosol and sap, stores useful material and digests waste proteins and organelles
حفره ی بزرگ مرکزی ( حفره ای که آب آن را فرا گرفته ،که این حفره ها در در سیتوپلاسم یک سلول گیاهی موجود می باشند ) توسط پرده ای بنام Tonoplast محاط می شوند که این Tonoplast از Turgor ها (ورم های گیاهی سلول) محافظت میکند ، در واقع حرکت مولکول های بین Cytosol (مایع درونی داخل سلول) و Sap (مایع منتقل شده به سلول های بافت چوبی) را کنترل و مواد مفید ، پروتئین های استفاده نشده و Organelle ها (قسمت های مختلف یک سلول که هریک کار مجزایی دارند) را ذخیره میکند.



نوشته شده توسط nafare_aval
a teacher is asking a student who always turns in things late for his term paper
یه معلم داره از یه دانش آموز میپرسه که چه کسی همیشه برگه تحقیقش رو دیر تحویل میده !!!



نوشته شده توسط بردیا
Nothing gets past you, does it, Merlin
هیچی بر تو غلبه نمیکنه مرلین ، اینطور نیست؟
Get past فکر کنم میشه غلبه کردن !!


ااول: معنی cross-cutting در cross-cutting concerns که در جمله زیر آمده است:
کد:
Aspect-oriented programming (AOP) is a programming paradigm that increases modularity by allowing the separation of cross-cutting concerns, forming a basis for aspect-oriented software development
شاید بشه برش متقاطع ترجمه کردش !!


Programming by Contractتفاوت Programming by Contract و Contract Programming و Contract-First development در چیست؟ لطفاً به جمله زیر توجه نمایید:
کد:
Because Design by Contract is a registered trademark[1] of Eiffel Software in the United States, many developers refer to it as Programming by Contract, Contract Programming, or Contract-First development.
کلا گویا تکنیک میانبر زدن در برنامه نویسی باشه !! (حالا اینکه چه فرقی تو ترجمه میکنه صبر کن تا سیمور عزیز باید)
اینجا را نگاهی بیندازید:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


معنی Separation of concerns که من آنرا تفکیک بستگی معنی می کنم ولی اصلاً به دلم نمی چسبد
Separation of concerns یا همان (SoC)
اینجا را نگاهی بیندازید:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


------------------------------------

You just put the book in that woman's hand = بستگی داره که این خانمه کیه و پس و پیش جمله چیه .. اینطور که من روی وب چک کردم ... داره یه مثال می زنه "کافیه کتاب رو بدی به دست این خانم تا اون هم انگار که بجای کتاب نارنجک تو دستش باشه پرت کنه طرف خودت" ...

خوب این هم توی فیلم دیدی دیگه آره عزیز ؟
این خانمه یه قاضیه ! دقیقا بعدش هم همین جمله ای که شما ترجمه کردیو میگه .... (نارنجکو ... )
این دیالوگ از سریال فرار از زندان هستش ... قسمت اول ، بعد از دادگاه !!!





صبر کنید تا سیموجان و یا بقیه اساتید بیان و درست بودنه ترجمه رو تایید کنن :31:
به قول یکی از دوستان "من در حد سوادم کمک میکنم"

nafare_aval
22-11-2009, 20:21
سلام....مرسی جناب brain...ولی تو سوالی که من پرسیدم who برمیگرده به student...چون تو کتابی که من خوندم اخر جمله علامت سوال نداشت که بخوایم جمله رو سوالی ترجمه کنیم....دوستان دیگه کمک کنن ممنون میشم

Kurosh
22-11-2009, 20:34
سلام....مرسی جناب brain...ولی تو سوالی که من پرسیدم who برمیگرده به student...چون تو کتابی که من خوندم اخر جمله علامت سوال نداشت که بخوایم جمله رو سوالی ترجمه کنیم....دوستان دیگه کمک کنن ممنون میشم
خب فرق زیادی نمی کنه ترجمه ی brain عزیز ، میشه:



یه معلم داره از دانش آموزی که همیشه برگه تحقیقش رو دیر تحویل میده ، (سوال) می پرسه

seymour
22-11-2009, 21:07
لطفا معنی این جمله را بفرمایید ممنون می شوم appropriate level of overseas commitment





مقدار اختصاص یافته نیروهای خارج از کشور
سطح مناسب تعهدات بین المللی ...

منظورش اینه که چه مقدار از روابط تجاری یک کشور با شرکای خارجی خوب و مناسبه و میزان ریسک معقولی داره.

seymour
22-11-2009, 21:12
سلام


You dressed

Nothing gets past you, does it, Merlin.

معنی جمله مشکی رنگ رو متوجه نمیشم
get past به معنی ربط داشتن میشه؟
راستی سیمور بابت ترجمه قبلی ممنون
مث اینکه خودتم اهل دیدنشی:دی


هیچی بر تو غلبه نمیکنه مرلین ، اینطور نیست؟
Get past فکر کنم میشه غلبه کردن !!

هیچ چیز از زیر نگاه تیزبین تو در امان نیست... حواست به کوچکترین تغییری هست ...


(این می تونه یه کنایه هم باشه - یعنی اگه مثلا من برم از بیرون نون بربری بخرم و بعدش شما من رو بربری به دست ببینی و بگی "نون بربری خریدی؟" ، من می تونم این جمله رو در پاسخ بگم... که یعنی "خب تابلوئه دیگه - پرسیدن داره؟" ... )


این خانمه یه قاضیه ! دقیقا بعدش هم همین جمله ای که شما ترجمه کردیو میگه .... (نارنجکو ... )
این دیالوگ از سریال فرار از زندان هستش ... قسمت اول ، بعد از دادگاه !!!

من اتفاقاً همین امروز سریال prison break (و البته یه 7-8 تا سریال دیگه رو از یکی از دوستان گرفتم) ... اگه به نظرت ترجمه ای که کردم مبهمه یا درست نیست، بگو برم چک کنم ... اما بهرحال برمیاد که همونی که گفتم درست باشه ... (حالا کنایه از اینکه طرف ترسوئه یا حاضر نیست همکاری کنه - باز بخاطر ترس -...)

seymour
22-11-2009, 21:27
با سلام

این یک خبر خوب بود برای من که شما هم نرم افزار خوانده اید. باعث بسی خوشحالی و خوشوقتی من است.

اولاً تشکر می کنم که به من روحیه دادید. ثانیاً من هم مثل شما فقط به اولین و دومین کلمه ترجمه شده اکتفا نمی کنم و تقریباً تمام معانی را می خوانم تا بهترین را انتخاب کنم ولی بعضی از مواقع نمی توانم بهترین را انتخاب کنم که آنهم برمیگردد به درک ناصحیح من از متن و یا عدم دانش در آن موضوع که شما نیز به آن اشاره کردید.

من از نارسیس استفاده می کنم چون نمی توانم بابیلون را به طور کامل نصب کنم. یعنی نمی دانم چرا بخش فارسی اش عمل نمی کند.

در تکمیل این بحث و مواردی که به آنها برخورد می کنم و نمی دانم چگونه آنها را معنی کنم:

اول: معنی cross-cutting در cross-cutting concerns که در جمله زیر آمده است:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

دوم: تفاوت Programming by Contract و Contract Programming و Contract-First development در چیست؟ لطفاً به جمله زیر توجه نمایید:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

سوم: معنی Separation of concerns که من آنرا تفکیک بستگی معنی می کنم ولی اصلاً به دلم نمی چسبد و از ترجمه شما هم دقیقاً متوجه نشدم که شما آن را چه چیز معنی کردید.

باز هم ممنونم
در مورد چند خط اول پستت: درسته - درک مطلب خیلی کمک می کنه در ترجمه روان ... اصلاً توصیه میشه که قبل از ترجمه متون فنی متن رو یه بار کامل بخونی ... پیش میاد که مثلا شما یه واژه ای رو یه طوری ترجمه می کنی و چندین بار هم در متن تکرار میشه و مثلا شما صفحه 10 تازه می فهمی که "ای بابا ، منظورش فلان چیز بوده و چقدر واژه x می تونه معادل مناسب تری باشه" ... به همین ترتیب مطالعات جانبی در مورد اون موضوع هم کاربرد داره .. من پیش اومد که در یه سری مقاله "تکنیک های افزایش امنیت موبایل" که بصورت کار پژوهشی ترجمه کردم شاید به همون اندازه 30-40 صفحه متن مذکور، مطالعه جداگانه داشتم در مورد الگوریتم های مربوطه و اینا..


//

در مورد cross cut من قبلاً هم یه پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])داشتم (البته دقیقاً این واژه نبود - اما اصلش همون پیشوند cross هستش که کارکرد مشابه ایجاد می کنه)


اینجا هم یعنی مسایل و موضوعاتی که با هم دیگه در بعضی ویژگی ها و موارد مشترک هستند و هم پوشانی دارند ... جنبه هایی که گاهی به مرزها و محدوده یکدیگر وارد میشن...

نمیشه در یه کلمه خلاصه اش کرد و باید توضیح بدی ...

//

در مورد contract : اینا همه قراره مترادف هم باشن .. یه سری واژه که همه شون به یه مفهوم مشترک اشاره می کنن ... در خود متن هم این تصریح شده.


//

Separation of concerns : که دوست خوبمون هم یه لینک جالب در این مورد داد... البته من الان که چک می کنم صرفاً separate concerns که توی متن بود رو ترجمه کرده ام ("مضامین و نیازهای مختلف") که از ترجمه ام هم راضی هستم ... این اصطلاح شما رو هم در همین راستا ترجمه می کنم تفکیک مضامین یا تفکیک جوانب.

ببین concern هم اینجا یکی از چند کلمه ای هستش که در طول متن ممکنه به همراه چند کلمه دیگه به یک مفهوم واحد اشاره کنه ... بنابراین با توجه به متن، اجازه داریم در موردش مانور بدیم.

Smartie7
22-11-2009, 21:30
سلام

لطفا کلمات زیر رو برام ترجمه کنید

دانشگاه آزاد
کاردانی
فوق دیپلم
فنی حرفه ای
دروس اختصاصی
دروس عمومی
public offical
deepening major

ممنون

nafare_aval
22-11-2009, 21:30
خب فرق زیادی نمی کنه ترجمه ی brain عزیز ، میشه:



یه معلم داره از دانش آموزی که همیشه برگه تحقیقش رو دیر تحویل میده ، (سوال) می پرسه

خوب این ترجمه درست هست....و هم خیلی فرق داره با ترجمه قبل از لحاظ معنایی(ترجمه قبل):یه معلم داره از یه دانش اموز میپرسه چه کسی همیشه برگه تحقیقش رو دیر تحویل میده....شما این رو با جمله خودتون مقایسه کنید....در هر صورت ممنون از شما

Kurosh
22-11-2009, 22:09
سلام

لطفا کلمات زیر رو برام ترجمه کنید

دانشگاه آزاد
کاردانی
فوق دیپلم
فنی حرفه ای
دروس اختصاصی
دروس عمومی
public offical
deepening major

ممنون
دانشگاه آزاد
Azad University
فوق دیپلم (فارسبش با کاردانی فرق داره؟)
Associate's Degree (که اگه در رشته ی هنر باشه میشه A.A ، در علم باشه میشه A.S ، در پرستاری میشه A.N و ...)
فنی حرفه ای
Vocational School (اینا رو هم میگن بهش: Career School یا Trade School)

tars03
23-11-2009, 04:56
a teacher is asking a student who always turns in things late for his term paper
میفهمم...ولی مبهمه برام...ممنون میشم

معلم از دانش آموزی برگه ترمش رو میخواد که همیشه دیر به موارد میپردازه ( گرایش پیدا میکنه)!

امیدوارم رسونده باشم

tars03
23-11-2009, 04:58
سلام


You dressed

Nothing gets past you, does it, Merlin.

معنی جمله مشکی رنگ رو متوجه نمیشم
get past به معنی ربط داشتن میشه؟
راستی سیمور بابت ترجمه قبلی ممنون
مث اینکه خودتم اهل دیدنشی:دی

هیچ چیز از تو گذر نمی کنه (مگه) نه؟ مرلین

tars03
23-11-2009, 05:05
خوب این ترجمه درست هست....و هم خیلی فرق داره با ترجمه قبل از لحاظ معنایی(ترجمه قبل):یه معلم داره از یه دانش اموز میپرسه چه کسی همیشه برگه تحقیقش رو دیر تحویل میده....شما این رو با جمله خودتون مقایسه کنید....در هر صورت ممنون از شما


یه معلم میخواد از دانش اموزی که همیشه دیربه موارد می پردازه، برگه امتحانیش رو!
این ترجمه تحت لفظی بود.. همونطور که اشاره هم شد کلمه who بر می گرده به دانش اموز

ترجمه روان هم میشه...
یک معلم از دانش اموزی که همیشه دیرکرد داره برگه ترمش رو درخواست می کنه (می خواد)

Smartie7
23-11-2009, 07:56
دانشگاه آزاد
Azad University
فوق دیپلم (فارسبش با کاردانی فرق داره؟)
Associate's Degree (که اگه در رشته ی هنر باشه میشه A.A ، در علم باشه میشه A.S ، در پرستاری میشه A.N و ...)
فنی حرفه ای
Vocational School (اینا رو هم میگن بهش: Career School یا Trade School)

نمی تونیم به دانشگاه آزاد بگیم Free university ؟

به دروس اختصاصی و عمومی میشه بگیم:

Special subjects
Common subjects

؟

arvinivra
23-11-2009, 09:58
خیلی ممنون بابت زحماتتون


• A cell wall composed of cellulose and hemicellulose, pectin and in many cases lignin, and secreted by the protoplast on the outside of the cell membrane. This contrasts with the cell walls of fungi (which are made of chitin), and of bacteria, which are made of peptidoglycan.
• Specialised cell-cell communication pathways known as plasmodesmata, pores in the primary cell wall through which the plasmalemma and endoplasmic reticulum of adjacent cells are continuous.
• Plastids, notably the chloroplasts which contain chlorophyll and the biochemical systems for light harvesting and photosynthesis, but also amyloplasts specialized for starch storage, elaioplasts specialized for fat storage and chromoplasts specialized for synthesis and storage of pigments. As in mitochondria, which have a genome encoding 37 genes plastids have their own genomes of about 100-120 unique genes and probably arose as prokaryotic endosymbionts living in the cells of an early eukaryotic ancestor of the land plants and algae.

Smartie7
23-11-2009, 13:02
اونا رو که جواب ندادید لطفا این یکی رو دیگه بگید

قلیه ماهی به انگلیسی چی میشه؟؟؟؟؟؟؟

می دونید که چی هست که از غذا های جنوبه

میتونیم بگیم Fish stew ؟

Kurosh
23-11-2009, 13:27
اونا رو که جواب ندادید لطفا این یکی رو دیگه بگید

قلیه ماهی به انگلیسی چی میشه؟؟؟؟؟؟؟

می دونید که چی هست که از غذا های جنوبه
معمولاً نام غذاها رو به شکل خودشون می نویسن ، چون غذاهای محلی طرز پخت خاص و مواد مختص خودشون رو دارند و با نمونه های مشابه در خارج از کشور قابل قیاس نیستند...
من هم بیش تر دیدم از Ghalieh Mahi و Ghalyeh Mahi استفاده میشه...


اما اگه برای توضیح و معادل برای غذا دنبال کلمه می گردی ، Fish Stew و Fricassee معادل های بسیار خوبی هستند... 

نمی تونیم به دانشگاه آزاد بگیم Free university ؟

به دروس اختصاصی و عمومی میشه بگیم:

Special subjects
Common subjects

؟


special رو نمی دونم ، ولی common subjects شنیدم...


گاهی Free University هم به کار برده میشه ، اما درستش اینه که نام دانشگاه رو بیاریم...
اگر هم بخوایم بررسیش کنیم ، می تونیم بگیم که اصلاً Free که ترجمه ی کلمه ی "آزاد" هست ، چه معانی ای میده ؛ چون گاهی Free معنی Free of Charge میده که این جوری کاملاً در تناقض است با این سیستم این دانشگاه...برخی آزاد رو در این می بینن که به روی همه ی داوطلبان و دانش آموزان باز و Open هست ، که اون هم با وجود فیل تر هایی مثل کنکور زیاد جور در نمیاد...


حالا برای اطمینان ببینید دوستان نظرشون چیه...

قله بلند
23-11-2009, 17:18
با عرض سلام و تشکر از پاسخ های شما جناب seymour گرامی

اول می خواهم بدانم که سوال های مکرر من شما را اذیت می کند یا خیر؟ چون با احتیاط سوال می کنم و می ترسم که مبادا از سوالی که قبلاً پاسخ آن را داده اید و مجدد از طرف من پرسیده می شود رنجیده خاطر شوید.

وقتی من ترجمه شما را با ترجمه خودم مقایسه می کنم احساس می کنم زمین تا آسمان با هم فرق دارند. اگر کسی ترجمه من و ترجمه شما را بخواند دو حس متفاوت پیدا می کند. نمی دانم شاید اگر ترجمه خودم را در کنار متن انگلیسی قرار دهم، کلی بخندید.

اگر به پست قبلی ام برگردیم من پرسیده بودم که:

تفاوت Programming by Contract و Contract Programming و Contract-First development در چیست؟

من نیز می دانم که اینها هم معنی هستند ولی اگر بخواهم این سه را در ترجمه قرار دهم باید بنویسم:

"به دلیل اینکه طراحی بر پایه قرارداد یک علامت تجاری ثبت شده نرم افزار Eiffel در ایالات متحده آمریکاست، ممکن است توسعه دهندگان به آن به عنوان طراحی بر پایه قرارداد، برنامه نویسی قراردادی یا توسعه اول-قرارداد نگاه کنند"(این هم یک نمونه از ترجمه های خنده دار!)

سوال: نظر شما نیز همین است یا اگر شما جای من بودید این جمله را جور دیگری معنی می کردید؟

ممنونم

baran_1000
23-11-2009, 18:38
ترجمه این دو خط رو می خواستم

blow moulding is a process for manufacturing hollow articles. the articles commonly made are bottles, edible and lube oil containers, jerry cans, drums, toys and automotive components.

پیشاپیش ممنون.

seymour
23-11-2009, 18:52
سلام


You dressed

Nothing gets past you, does it, Merlin.

معنی جمله مشکی رنگ رو متوجه نمیشم
get past به معنی ربط داشتن میشه؟
راستی سیمور بابت ترجمه قبلی ممنون
مث اینکه خودتم اهل دیدنشی:دی

هیچ چیز از تو گذر نمی کنه (مگه) نه؟ مرلین
این ترجمه که مشابهش رو دوست دیگه ای هم انجام داده بود چندان درست نیست و صرفاً ترجمه لغت به لغته ... این ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])پست من رو ببینید.

ترجمه این دو خط رو می خواستم

blow moulding is a process for manufacturing hollow articles. the articles commonly made are bottles, edible and lube oil containers, jerry cans, drums, toys and automotive components.

پیشاپیش ممنون.
قالب گیری دمشی یا بادی یکی از روش های ساخت ظروف توخالی، از جمله بطری، ظروف روغن (خوراکی و صنعتی) ، محفظه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]{moz:distributionID}:{moz:locale}:{moz:officia l})های سوخت، چلیک (ظروف استوانه ای)، اسباب بازی و قطعات خودکار(موتوری) می باشد.

seymour
23-11-2009, 19:14
گاهی Free University هم به کار برده میشه ، اما درستش اینه که نام دانشگاه رو بیاریم...
اگر هم بخوایم بررسیش کنیم ، می تونیم بگیم که اصلاً Free که ترجمه ی کلمه ی "آزاد" هست ، چه معانی ای میده ؛ چون گاهی Free معنی Free of Charge میده که این جوری کاملاً در تناقض است با این سیستم این دانشگاه...برخی آزاد رو در این می بینن که به روی همه ی داوطلبان و دانش آموزان باز و Open هست ، که اون هم با وجود فیل تر هایی مثل کنکور زیاد جور در نمیاد...


حالا برای اطمینان ببینید دوستان نظرشون چیه...
ترجمه نشه درست تره... اسمش دانشگاه آزاده ... پس Azad university ... اینکه مراد از واژه آزاد در این اسم چیه یه بحث جداگانه اس...

seymour
23-11-2009, 19:18
با عرض سلام و تشکر از پاسخ های شما جناب seymour گرامی

اول می خواهم بدانم که سوال های مکرر من شما را اذیت می کند یا خیر؟ چون با احتیاط سوال می کنم و می ترسم که مبادا از سوالی که قبلاً پاسخ آن را داده اید و مجدد از طرف من پرسیده می شود رنجیده خاطر شوید.

وقتی من ترجمه شما را با ترجمه خودم مقایسه می کنم احساس می کنم زمین تا آسمان با هم فرق دارند. اگر کسی ترجمه من و ترجمه شما را بخواند دو حس متفاوت پیدا می کند. نمی دانم شاید اگر ترجمه خودم را در کنار متن انگلیسی قرار دهم، کلی بخندید.

اگر به پست قبلی ام برگردیم من پرسیده بودم که:

تفاوت Programming by Contract و Contract Programming و Contract-First development در چیست؟

من نیز می دانم که اینها هم معنی هستند ولی اگر بخواهم این سه را در ترجمه قرار دهم باید بنویسم:

"به دلیل اینکه طراحی بر پایه قرارداد یک علامت تجاری ثبت شده نرم افزار Eiffel در ایالات متحده آمریکاست، ممکن است توسعه دهندگان به آن به عنوان طراحی بر پایه قرارداد، برنامه نویسی قراردادی یا توسعه اول-قرارداد نگاه کنند"(این هم یک نمونه از ترجمه های خنده دار!)

سوال: نظر شما نیز همین است یا اگر شما جای من بودید این جمله را جور دیگری معنی می کردید؟

ممنونم
در مورد سوالات: نه رفیق .. راحت باش .. فوقش جواب نمیدم دیگه!! (شوخی) ...

//

در مورد ترجمه من و شما: خب مقایسه نکن و اصلاً هم نگران نباش ... معمولاً اینطور میگیم (در ترجمه های متون فنی) که هرچه تجربه ات در ترجمه بالاتر بره واحد ترجمه ات بزرگتر میشه ... همیشه همینطوره ... اول طرف کلمه به کلمه ترجمه می کنه ... کمی بعد یاد می گیره که کل جمله رو بخونه و بعد ترجمه کنه .. بعدش می فهمه که بهتره جمله رو در ارتباط با یکی دو جمله قبل و بعد معنی کنه .... بعدش در قالب پاراگراف ... و به همین ترتیب .. من گاهی پیش اومده که یه متن نیم صفحه ای فنی رو به اندازه 1.5 صفحه ترجمه اش کرده ام .. (انقدر که مثلاً توی پرانتز توضیح داده ام چیزای مختلف رو!)

//

در مورد contract : اتفاقا اونجا میشه زود نتیجه گرفت که اینا صرفاً یه سری اسمه و میخواد بگه این مفهوم واحد به چندین اسم شناخته میشه .. بنابراین بهترین فرصت واسه شماست که برحسب سلیقه ات عمل کنی ..

این ترجمه من : (قسمت اول رو درست رفتی، قسمت دوم یه مقدار اصلاح میخواد)


Because Design by Contract is a registered trademark[1] of Eiffel Software in the United States, many developers refer to it as Programming by Contract, Contract Programming, or Contract-First development
از آنجا که عبارت " Design by Contract"(طراحی براساس پیمان) یک نام تجاری ثبت شده توسط کمپانی امریکایی Eiffel Software است (و کاربرد آن نیازمند به رعایت کپی رایت است) ، بسیاری از توسعه دهندگان نرم افزار از عبارت دیگری مانند طراحی مبتنی بر پیمان، طراحی پیمانی، و تقدم پیمان بر طراحی بجای آن استفاده می کنند.


* توجه کن این فقط یه بازی با کلماته ... حتی میشه متن رو صرفاً با جاگذاری همون واژه های انگلیسی نوشت و ارزش خاصی نداره که دقیقاً چی معنی بشه .. .همونطور که در پست های قبلی ام گفتم، مهمترش اینه که شما بدونی منظورش از این طراحی پیمانی که داره میگه چیه ... بعدش دیگه اصلاً ترجمه اش کن "شتر در پیاده رو"!! -- مهم نیست دیگه .. مهم اینه که بدون منظورش چیه.

nafare_aval
23-11-2009, 21:38
Nick Hume is a mild-mannered executive with a perfect life, until one gruesome night he witnesses something that changes him forever. Transformed by grief, Hume eventually comes to the disturbing conclusion that no length is too great when protecting his family
دوستان ممنون میشم

Iranian boy10
23-11-2009, 22:56
سلام میخوام اگه شد این متن رو به فارسی ترجمه کنید : '' ممنون ''


The world wide web
The world wide web Is a collection of electronic document that are linked together like a spider web . these document are stored on computers called servers located around the world.
Web Pages
A web page is an electronic document written in a computer language called HTML, short for Hypertext Markup Language. Web pages can contain text , graphics , video , animation, and sound, as well as interactive features ,such as data entry forms. Each page has a unique address known as a URL (Uniform Resource Locator),which identifies its location on the server. Web pages usually contain hyperlinks to other web pages . Hyperlinks are text and images that refer to the Urls of other web pages . A website has one or more related web pages, depending on how it is designed.

How does the Web work ?
The World Wide Web is the most Popular part of the internet . Once you spend time on the web , you will begin to feel like there is no limit to what you can discover . The web physically consists of your personal computer , web browser software, a connection to an internet service provider (Isp), Computers called servers that host digital data, and routers and switches to direct the follow of information.

Navigating the Web
There are three main ways to move between web pages or website :
·Typing the Url of a web page in the location box (also know as the address field) of your web browser and then pressing the enter key
·Clicking a text hyperlink
·Clicking a hyperlinked graphic image , such as a button,photograph, or drawing

The web is know as a client-server system. Your computer is the client; the remote computers that store electronic files are the servers. First, you enter the address or Url of a website in a web browser , such as mocrosoft internet explorer. Then, your browser requests the web page from the web server. The servers sends the data over the internet to your computer. Your web browser interprets the data, showing it on your computer screen.
The “glue” that holds the web together is called hypertext and
hyperlinks. The hypertext words often hint at what you will link to. This feature allows electronic files on the web to be linked so you can jump easily between them. On the web, you navigate through pages of information – known as browsing or surfing – based on what interests you at that particular moment

دستتون درد نکنه .. . .:20:

minizoro
24-11-2009, 02:13
متن ساده ای بود درباره اینترنت
بفرمایید : لطفا نظرتان را درباره این ترجمه و اینکه چقدر گویا است بگویید؛ گویا و شیوا بودن جملات و...


شبکه جهانی اینترنت محبوبترین قسمت اینترنت است. وقتی که شما وبگردی میکنید، کم کم این احساس به شما دست میدهد که مطالب جدید و نخوانده بی پایان است.
به طور فیزیکی وب از موارد زیر تشکیل میشود:
کامپیوتر شما، یک نرم افزار مرورگر اینترنت، شرکتی که سرویس اتصال به اینترنت را ارایه میدهد (=ISP)، و کامپیوترهایی اطلاعات دیجیتال در آنها ذخیره میشود (همان سرورها)، شبکه انتقال داده و اتصالات لازم برای دریافت اطلاعات.
مرور و مدیریت صفحات وب
سه روش عمده برای حرکت بین صفحات وب یا وب سایتها وجود دارد:
·        تایپ آدرس صفحه وب مورد نظر در قسمت آدرس مرورگر، که به آدرس بار معروف است، و فشردن کلید enter.
·        کلیک کردن روی یک لینک
·        کلیک کردن روی لینکی که به صورت تصویر است، مثل یک کلید، عکس یا طرح.
وب به سیستم عرضه- تقاضا (client-server) شناخته میشود. کامپیوتر شما مخاطب یا تقاضا کننده است؛ کامپیوترهای اصلی که اطلاعات الکترونیکی را ذخیره میکنند عرضه کننده یا همان سرورها هستند. در ابتدا شما آدرس یک وب سایت را در  یک مرورگر مثل اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) شکرت مایکروسافت وارد میکنید. مرورگر شما صفحه وب مورد نظر را از سرور فراخوانی میکند. سرور از طریق اینترنت اطلاعات را به کامپیوتر شما میفرستد. مرورگر شما اطلاعات را از زبان ماشین به زبان قابل فهم انسان ترجمه کرده و آن را بر روی نمایشگر نمایش میدهد.
چیزی که وب را به هم متصل میکند همین لینکها هستند. لینکها عموماً به چیزی که شما بدان پیوند خواهید شد اشاره میکنند. این ویژگی به فایلهای الکترونیکی این اجازه را میدهد تا بر روی وب به همدیگر لینک (وصل) باشند، پس شما میتوانید به راحتی از یک صفحه به صفحه دیگر وب بروید. در وب، شما میتوانید صفحات را برای دریافت اطلاعات مرور کنید - که به وبگردی یا surfing معروف است – اطلاعاتی که شما دوستشان دارید بدانید.





« ترجمه خوب ترجمه ای است که بوی ترجمه ندهد »
« هیچ ترجمه ای ، هیچ گاه دقیق و کاملا نیست »
« قبول سفارشات ترجمه علی الخصوص در ضمینه کامپیوتر و  IT »

robo the rabbit
24-11-2009, 02:25
سلام من واقعا نمی دونم xd یعنی چی!کسی می دونه ؟ معنی این علامت .-. چیه؟

minizoro
24-11-2009, 02:33
ترجمه دوست گرامی: nafare_aval





Nick Hume is a mild-mannered executive with a perfect life, until one

gruesome night he witnesses something that changes him forever. Transformed by grief, Hume eventually comes to the disturbing conclusion that no length is too great when protecting his family
 
Nick Hume یک فرد مودب و فعال با یک زندگی عالی است، تا اینکه در یک شب خوف انگیز او شاهد چیزی است که او را برای همیشه عوض خواهد کرد. غم او را عوض کد، Hume سرانجام به این نتیجه ناراحت کننده میرسد که هیچ چیزی برای محافظت از خانواده زیاد نیست.


* جمله آخر را با شک ترجمه کردم! کمی نامفهوم به نظرم رسید دوستان لطفا نظر دهید.
*  لطفا نظرتان را درباره این ترجمه و اینکه چقدر گویا است بگویید.





« ترجمه خوبترجمه ای است که بوی ترجمهندهد »
« هیچ ترجمه ای ، هیچ گاه دقیق و کاملا نیست »
« قبول سفارشات ترجمه علی الخصوص در ضمینه کامپیوتر و IT »

minizoro
24-11-2009, 10:51
سلام من واقعا نمی دونم xd یعنی چی!کسی می دونه ؟ معنی این علامت .-. چیه؟
دوست عزیز لطفا در عبارت یا جمله مورد نظرتان به کار برید تا بیشتر مفهوم شود منظورتان اینطوری من که هیچی نفهمیدم!!


موفق باشید

deluge28
24-11-2009, 13:03
سلام و خسته نباشید ... چند اشکال..


this presupposes the availibility not only of a modicum of funding but also of the specific social skills which used to be part of the traditional know-how


جایی هست که میگه اجازه ی مداخله و مرمت خانه های شخصی بصورت انتخابی گرفته شده،

without lifting the current freeze on new construction which prevents speculative redevelopment


revalorization of this sensitive area


بسیار بسیار متشکرم...

seymour
24-11-2009, 18:33
سلام من واقعا نمی دونم xd یعنی چی!کسی می دونه ؟ معنی این علامت .-. چیه؟
به نظرت میاد اشاره ات به شلکلک های اینترنتی باشه؛ من با این فرض پاسخ میدم:

xd در پیام های کوتاه (چت و پیامک و ...) البته وقتی بصورت XD نوشته میشه یعنی خندیدن .. اگه 90 درجه بچرخونیش ، X مثل چشمهای طرفه که بخاطر خنده شدید ریز شدن و D هم مثل دهان طرفه که داره قهقهه می زنه! ... مشابه LOL ...


.-. هم عیناً می تونی یه emoticon (شکلک) باشه برای نمایش یه احساس.. نمونه های مشابه اش :-) یا ;-) یا :-( می تونه باشه ...

seymour
24-11-2009, 18:50
سلام و خسته نباشید ... چند اشکال..


this presupposes the availibility not only of a modicum of funding but also of the specific social skills which used to be part of the traditional know-how


جایی هست که میگه اجازه ی مداخله و مرمت خانه های شخصی بصورت انتخاب گرفته شده،

without lifting the current freeze on new construction which prevents speculative redevelopment

revalorization of this sensitive area


بسیار بسیار متشکرم...
نیازمند آن است که نه فقط بودجه قابل قبولی در اختیار داشته باشیم، بلکه مهارت اجتماعی لازم (که بخشی از دانش سنتی به شمار می رود = در اثر شناخت اداب و رسوم بدست می آید) را نیز بکار ببندیم

//

بدون لغو ممنوعیت های موجود در زمینه ساخت سازهای جدید (که به هدف جلوگیری از توسعه و بازسازی های احتکاری اِعمال شده اند) ...

*توسعه و بازسازی احتکاری = یعنی طرف بیاد زمین رو بخره که بعداً (مثلا در شرایط بهتر - قیمت بالاتر - سود بیشتر) بسازه یا بفروشه و...

//

revalorization میشه احیا/ حفظ یا ارتقای ارزش ... باز بسته به جمله و متن شاید بشه معادل بهتری پیشنهاد کرد ولی اینطور که برمیاد میگه : احیای ارزش این ناحیه حساس ..

m-a-88
24-11-2009, 19:27
با سلام
در جمله ي زير كه جمله ساده اي من نميدونم كه principle worked را چطوري ترجمه كنم .لطفا راهنمايي كنيد.

He showed the world that the principle worked.

ali312money
25-11-2009, 02:06
نکته مهم زیر را در اینجا می گذارم تا دوستان مترجم به این موارد توجه کنند.
از Seymour عزیز هم تقاضا دارم نظر خود را عنوان دارند و احیانا اگر به ماوردی مشابه برخورده اند مطرح نمایند
---------------------------------------------------------------------------------------------------
************************************************** ************
شاید تا به حال با افعال دو کلمه ای که اصطلاحا در گرامر به آنها Phrasal Verbs می گوییم برخورد کرده باشید.این کلمات با توجه به متن ،معانی متفاوتی می توانند داشته باشند.

نکته جالبی که مایلم به شما دوستان آموزش دهم فعل دوکلمه ای Go off است.

این فعل دوکلمه ای معانی زیادی دارد امّا ...

این امّاش مهم است.

متاسفانه خیلی از مدعیان زبان و اساتید محترم البته خیلی کم اند ولی به خاطر خدایی نکرده یک کمی کبر و غرور به دیکشنری مراجعه نمی کنند. به خدا مراجعه به دیکشنری هیچی از شما کم نمی کنه بلکه باعث اطمینان و اتقان ترجمه شما می شود البته دیکشنری معتبر. البته جا دارد در پست دیگری ایرادهای دیکشنری های موجود را هم بیان نمایم مانند Babylon.که البته همه از یک سورس استفاده می نمایند که سر جایش مطرح خواهم کرد و اینجا جاش نیست.
خوب بریم سراغ فعل دو کلمه ای Go off

من سعی می کنم هر مطلبی را می آورم با دلیل و مدرک باشد که جای شک و شبهه ای در زمینه مطالب انگلیسی مطرح شده نباشد.شما هم اگر در این تاپیک مطلبی می گذارید نام مرجع را هم ذکر کنید.

*** این فعل یعنی go off اگر درباره [لامپ،برق و ...] به کار برده شود یعنی "رفتن،قطع شدن،خاموش شدن"

مثال:

Suddenly the lights went off
ناگهان چرغها خاموش شدند.

The heating goes off at night
سیستم حرارتی شبها خاموش می شود
-





*** اما اگر درباره [ آژیر یا دزدگیر] به کار برده شود دیگر معنای خاموش شدن نمی دهد بلکه معنی"روشن شدن و به کار افتادن" می دهد و یک وقت اون off گولتان نزند و بگویید هر جا off آمد یعنی خاموش و از این جور حرف ها.
مثلا:

The thieves ran away when the burglar alarm went off
هنگامی که دزدگیر روشن شد(به صدا درآمد)،دزدها فرار کردند


حالا برویم سراغ سند.

به استناد دیکشنری لانگمن :

Go off : stop working

if a machine or piece of equipment goes off such as lamp,heating system ,etc , it stops working



حال در همین دیکشنری برای همین فعل Go off در جای دیگر آمده است:

Go off : make a noise
if an alarm goes off, it makes a noise to warn you about something


یعنی روشن می شود یک وقت نگویید خاموش می شود.


جالب تر اینکه در فیلمی مشاهده نمودم ، وقتی آژیر دزدگیر روشن می شود شخصیت فیلم به دوستش می گوید آژیر روشن شد باید زود تر برویم ، حال متاسفانه مترجم محترم گفتند برویم. آژیر خاموش شد. در حالی که تا چند دقیقه همین طور درحال به صدا درآمدن بود ، که اگر ایشون کمی تیزبین بودند به اشتباه خویش پی می بردند حتی نیازی به دیکشنری هم نبود فقط از روی مضمون و اون سکانس فیلم.
به هر حال ببخشید کمی طولانی شد.به نظرم لازم بود.

nafare_aval
25-11-2009, 12:03
زیر نویس های فارسی بدرد جرز لای دیوار میخوره....ادم بدتر گیج میشه....تنها ترجمه ای که تقریبا خوش فهم بود ترجمه سریال لاست بود که میارزید زیر نویس رو بخونی....بقیه فیلم ها رو زیر نویس انگلیسی میخونم...زمان میبره...ولی میفهمی چی اتفاق میافته....

if he's crazy.what does that make you...ممنون میشم این رو ترجمه کنید

davidjoker
25-11-2009, 12:37
سلام

معنی این لغت چی میشه؟

Hardcourt

یک نوع زمین ورزشه!

Kurosh
25-11-2009, 13:12
سلام

معنی این لغت چی میشه؟

Hardcourt

یک نوع زمین ورزشه!
زمین سخت! به طور کلی معنیش همین میشه...

در بازی های داخل سالن ، مثلاً بسکتبال و فوتسال از hardcourt استفاده میشه که جنسش از چوب افرا هست فکر می کنم...
hardcourt اما در بازی های خارج از سالن ، مثلاً تنیس و بسکتبال ، زمین آسفالت معنی میده...همون طور که می دونید زمینای تنیس (در خارج از سالن) سه نوع هستند ، خاک رس ، چمن ، و هاردکورت...



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nafare_aval
25-11-2009, 14:26
if he's crazy.what does that make you...ممنون میشم این رو ترجمه کنید

???????????

DaaVooD
25-11-2009, 14:38
if he's crazy.what does that make you...ممنون میشم این رو ترجمه کنید


گیریم اون خل (دیوونس)، به تو چی میرسه؟ (چه سودی واسه تو داره؟)

seymour
25-11-2009, 17:43
زیر نویس های فارسی بدرد جرز لای دیوار میخوره....ادم بدتر گیج میشه....تنها ترجمه ای که تقریبا خوش فهم بود ترجمه سریال لاست بود که میارزید زیر نویس رو بخونی....بقیه فیلم ها رو زیر نویس انگلیسی میخونم...زمان میبره...ولی میفهمی چی اتفاق میافته....

if he's crazy.what does that make you...ممنون میشم این رو ترجمه کنید

???????????

گیریم اون خل (دیوونس)، به تو چی میرسه؟ (چه سودی واسه تو داره؟)


من 1-2 سال پیش به مدت طولانی (و البته در فوروم دیگه) در مورد زیرنویس لاست مشاوره میدادم (اصطلاحات و مشکلات شون رو می پرسیدن) ... حالا نمی دونم این همونه یا نه!! ... البته ما که عددی نیستیم.

//

اصلاح می کنم : اگه این دیوونه باشه، (اونوقت) تو چی هستی؟! ... (اغلب به این صورته که داره "استفهام انکاری" می کنه که یعنی "اگه اون دیوونه باشه، پس برای تو که از اون هم بدتری باید چه اسمی انتخاب کنیم" - یعنی خیلی دیوونه ای!)

seymour
25-11-2009, 17:47
با سلام
در جمله ي زير كه جمله ساده اي من نميدونم كه principle worked را چطوري ترجمه كنم .لطفا راهنمايي كنيد.

He showed the world that the principle worked.
میگه : "او به دنیا نشان داد/ثابت کرد که اساس ایده وی درست است" ... یا مثلا با یه جمله بندی دیگه: "نظریه اش اساساً موفقیت آمیز بوده است.. "

minizoro
26-11-2009, 00:14
زمین سخت! به طور کلی معنیش همین میشه...
در بازی های داخل سالن ، مثلاً بسکتبال و فوتسال از hardcourt استفاده میشه که جنسش از چوب افرا هست فکر می کنم...
hardcourt اما در بازی های خارج از سالن ، مثلاً تنیس و بسکتبال ، زمین آسفالت معنی میده...همون طور که می دونید زمینای تنیس (در خارج از سالن) سه نوع هستند ، خاک رس ، چمن ، و هاردکورت...

در تکمیل حرف کوروش عزیزم....
با اجازه اساتید محترم...

درباره ورزش:

field: the playing area for soccer, football, and baseball
کل سالن یکجا با جایگاه تماشاگران در فوتبال را استادیوم میگیم
court: for tennis,volleyball, basketball, and badminton
course: for golf

داور بیس بال: manager یا coach
داور فوتبال و بسکتبال: referee
داور سایر ورزشها مثل تنیس : umpire


منبع: vocabulary in use

زیر نویس های فارسی بدرد جرز لای دیوار میخوره


البته دوست گرامی به این نکته هم توجه داشته باشید که اکثریت قریب به اتفاق ترجمه ها در گروههای زیر نویسی بدون مشاهده فیلم انجام میشه.


He showed the world that the principle worked
میگه : "او به دنیا نشان داد/ثابت کرد که اساس ایده وی درست است" ... یا مثلا با یه جمله بندی دیگه: "نظریه اش اساساً موفقیت آمیز بوده است.. "

با عرض پوزش از ایراد گرفتن یا اصلاح از استاد گرامی عددی نیستیم من ولی...
فکر میکنم principle رو اینجا ایده وی معنی نکنیم و معنی کنیم : قانون یا نظریه چون اینجا ضمیر نداریم البته خیلی ریز بود..!!!!

sina1415
26-11-2009, 10:47
ممنون می شم معنی این جملات رو بهم بگین ........معنی کلمات رو بلدم ولی نمیتونم یه جمله خوب ازش در بیارم.. جملات راحتی هست

================================================== ======================

and so on , in oder to take part in english conversations , it is necessary to learn how these and other common


functions are used in english


================================================== ============================

it also gives you guided practice in using many conversational functions.this is done in the following way

================================================== =========================

each function that you hear in the conversation is presented separately

================================================== ==========================


like any skill , it involves practice

================================================== ============================


remember , as you practice . that communication is more than just words : people " say " a lot with their faces , their bodies

================================================== ==================

say the line as if you were acting

================================================== =======================

moving from controlled to free use of the language


================================================== ====================


thanks a lot

بردیا
26-11-2009, 12:56
I think I'm starting to get the hang of this whole deception lark

همچنین

You'd think the appeal of
pelting the same person with fruit would wear off after
a while, but, oh, no!

با تشکر

piishii
26-11-2009, 13:56
hi:20:
this one :
seedlings were foam plugged into plastic pots.
what's the meaning of foam plug ?!
i searched on internet and nothing was found :41:

seymour
26-11-2009, 19:07
البته دوست گرامی به این نکته هم توجه داشته باشید که اکثریت قریب به اتفاق ترجمه ها در گروههای زیر نویسی بدون مشاهده فیلم انجام میشه.
احسنت .. این رو من هم شنیده ام از دوستان که گاهی بصورت گروهی میشه ... قطعاً این هم کیفیت کار رو پایین تر می بره ... چند نفر ، با تسلط متفاوت، مجموعه واژگان متفاوت، لحن متفاوت .. چه شود! ... ولی خب فکر کنم این عیب رو، اون مزیت که "اصولا هدف فقط ایجاد زیرنویس هستش و کیفیتش خیلی مهم نیست" توجیه کنه...

فکر میکنم principle رو اینجا ایده وی معنی نکنیم و معنی کنیم : قانون یا نظریه چون اینجا ضمیر نداریم البته خیلی ریز بود..!!!!
نه - principle رو صرفاً ایده ترجمه نکرده ام ... بلکه سرجمع ترجمه کرده ام : "اساس ایده وی" ... یا "نظریه وی اساساً" ... با توجه به متن، این ترجمه مناسبه به نظرم.... تاکید princple در این جمله، فقط روی "قاعده-نظریه" بودن نیست بلکه روی معنای جنبی اونه که به fundemental بودن و primary بودن اون اشاره داره.

I think I'm starting to get the hang of this whole deception lark

همچنین

You'd think the appeal of
pelting the same person with fruit would wear off after
a while, but, oh, no!

با تشکر
فکر کنم کم کم داره کل این قضیه نیرنگ و فریب (بسته به متن واژه رو انتخاب کن) دستم میاد. (get the hang of sth یعنی قلق چیزی بدست آمدن - راه و رسمش رو یاد گرفتن)

//

شاید به نظر بیاد که بعد از یه مدت، جاذبه میوه (گندیده) پرت کردن به یه نفر از بین بره ... اما نه ، اصلا اینطوری نیست!

seymour
26-11-2009, 19:17
hi:20:
this one :
seedlings were foam plugged into plastic pots.
what's the meaning of foam plug ?!
i searched on internet and nothing was found :41:

میتونه یه اصطلاح من-درآوری باشه .. یعنی خود نویسنده برای توضیح یه مفهوم طولانی تر ، اینطوری مختصرش کرده باشه ... ظاهراً منظورش اینه که نهال/جوانه ها رو با فوم (ماده از جنس اسفنج مانند) می پوشونن و بعد درون گلدانهای پلاستیکی فرو می کنن ... کل این عبارت رو میشه گفت foam-plugged (into)



پی نوشت: عکس این ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])صفحه رو ببین که در همین مورده و فکر می کنم روشنگر باشه.

brain
27-11-2009, 11:34
My father's family name being Pirrip, and my Christian name Philip, my infant tongue could make of both names nothing longer or more explicit than Pip. So, I called myself Pip, and came to be called Pip.

میخواستم بدونم اصولا Being چی معنی میده ؟ اگه تو این جمله "بود" معنی میده پس چرا از Was استفاده نکرده؟
قسمت دوم که قرمز کردم ، فعل being به قرینه حذف شده ، درسته؟
قسمت سوم که قرمز کردم معنیش چی میشه؟

قسمت قرمز ینی چی؟
Just get the hell away from this apartment building! You’re not welcome here!” he said
تو این جمله ها که hell استفاده میشه ، باید چه جوری ترجمه کنیم؟


من اتفاقاً همین امروز سریال prison break (و البته یه 7-8 تا سریال دیگه رو از یکی از دوستان گرفتم) ... اگه به نظرت ترجمه ای که کردم مبهمه یا درست نیست، بگو برم چک کنم ... اما بهرحال برمیاد که همونی که گفتم درست باشه ... (حالا کنایه از اینکه طرف ترسوئه یا حاضر نیست همکاری کنه - باز بخاطر ترس -...)

از اینکه دیر پاسخ میدم ، معذرت میخوام سیمور عزیز :11:
ترجمه ی شما که درست بود ، من فکر کردم شاید اصطلاحی چیزی باشه ، دنبال مفهومش یا کنایه اش میگشتم (شما 5 دقیقه اوله قسمت اول رو ببین کنایه اش فکر نکنم ترس باشه ، البته شاید اون زنه اینجوری برداشت کرده بوده که مایکل ترسو هستش)


در مورد ترجمه من و شما: خب مقایسه نکن و اصلاً هم نگران نباش ... معمولاً اینطور میگیم (در ترجمه های متون فنی) که هرچه تجربه ات در ترجمه بالاتر بره واحد ترجمه ات بزرگتر میشه ... همیشه همینطوره ... اول طرف کلمه به کلمه ترجمه می کنه ... کمی بعد یاد می گیره که کل جمله رو بخونه و بعد ترجمه کنه .. بعدش می فهمه که بهتره جمله رو در ارتباط با یکی دو جمله قبل و بعد معنی کنه .... بعدش در قالب پاراگراف ... و به همین ترتیب .. من گاهی پیش اومده که یه متن نیم صفحه ای فنی رو به اندازه 1.5 صفحه ترجمه اش کرده ام .. (انقدر که مثلاً توی پرانتز توضیح داده ام چیزای مختلف رو!)
چرا اینو زودتر نگفتیــــــــد؟ :31: نکته ی خیـــــــــلی مهم و اســــــــــاسی ای بود که باید قدرشو دونست :31: ....
دقیقا اگه یادتون باشه اوایل کلمه به کلمه معنی میکردم که خیلی هم عصابم خورد میشد ، چون به چیزه درستو حسابی نمی رسیدم:31:.... (البته گاهی اوقات الانم اینجوری میشه :31:)

خوب شد گفتید و کارو راحت تر کردید ، ممـــــــــــنون :11:


میگم سیمورجان از این نکات و تجربیاتت هر از چندگاهی بذاری بد نیست :27::40::11:

Kurosh
27-11-2009, 12:05
and my Christian name Philip
بله ، حذف به قرینه لفظی هست...

and came to be called Pip
و بقیه هم Pip صدام می زدند (به Pip مشهور بودم ، این جوری صدام می زدن)
کلاً Come to be called به معنی being nicknamed هست...

Just get the hell away from this apartment
فقط جمله رو بی ادبانه تر و خشن تر می کنه...(حالت بدترش fu*ck هست) ، عین فارسی ، که از "جهنم" و "درک" استفاده می کنیم برای لحن عصبانی! (مثلاً برو به جهنم ، به درک!...)
مثلاً در این جمله میگیم "گورتو گم کن از این آپارتمان" . (حالا همین با fu*ck بیاد درجه ی خشونتش میره بالا:27:)

You’re not welcome here!
"جای تو اینجا نیست" ، "نمی تونی اینجا بمونی"...
welcome رو اگه receive یا greet kindly ترجمه کنیم ، اینجا هم میشه گفت : "اینجا کسی تو رو نمی خواد" یا ...

deluge28
27-11-2009, 13:13
با سلام..1جمله و 2 عبارت

1

the halting place of feeble & mighty,whose throngs surge as the wave of the sea & can scarce be contained in her for all her size & capacity

its about cairo

2 قسمتهای bold

that program is not geard towards a previously defined end-product but

3

the park will pull important pedestrian streams from ...to its boundaries


با تشکر فراوان...

shady_er
27-11-2009, 14:17
از اينكه تزجمه مي كنيد بي نهايت ممنون:

a high vacuum system including bell jar with windows for view¬ing the sample, a heater surrounding a sample holding assembly

seymour
27-11-2009, 21:49
با سلام..1جمله و 2 عبارت

1

the halting place of feeble & mighty,whose throngs surge as the wave of the sea & can scarce be contained in her for all her size & capacity

its about cairo

2 قسمتهای bold

that program is not geard towards a previously defined end-product but

3

the park will pull important pedestrian streams from ...to its boundaries


با تشکر فراوان...
1. (انگار شکسپیره!!)
مکان درنگ فقیر و غنی، ناتوان و توانا ... مکانی که (در آن) توده جمعیت همچون امواج دریا در تلاطم است و ظرفیت و ابعاد آن همواره در حال گسترش و پویایی است (=قابل کنترل نیست)

2. تنظیم نشده - در نظر گرفته نشده - مناسب نیست ..
جمیعت پیاده رونده - افراد پیاده .. یا .. مسیر پیاده روی ... (هر دو مناسبه)

seymour
27-11-2009, 21:58
My father's family name being Pirrip, and my Christian name Philip, my infant tongue could make of both names nothing longer or more explicit than Pip. So, I called myself Pip, and came to be called Pip.

میخواستم بدونم اصولا Being چی معنی میده ؟ اگه تو این جمله "بود" معنی میده پس چرا از Was استفاده نکرده؟
قسمت دوم که قرمز کردم ، فعل being به قرینه حذف شده ، درسته؟
قسمت سوم که قرمز کردم معنیش چی میشه؟

قسمت قرمز ینی چی؟
Just get the hell away from this apartment building! You’re not welcome here!” he said
تو این جمله ها که hell استفاده میشه ، باید چه جوری ترجمه کنیم؟


از اینکه دیر پاسخ میدم ، معذرت میخوام سیمور عزیز :11:
ترجمه ی شما که درست بود ، من فکر کردم شاید اصطلاحی چیزی باشه ، دنبال مفهومش یا کنایه اش میگشتم (شما 5 دقیقه اوله قسمت اول رو ببین کنایه اش فکر نکنم ترس باشه ، البته شاید اون زنه اینجوری برداشت کرده بوده که مایکل ترسو هستش)


چرا اینو زودتر نگفتیــــــــد؟ :31: نکته ی خیـــــــــلی مهم و اســــــــــاسی ای بود که باید قدرشو دونست :31: ....
دقیقا اگه یادتون باشه اوایل کلمه به کلمه معنی میکردم که خیلی هم عصابم خورد میشد ، چون به چیزه درستو حسابی نمی رسیدم:31:.... (البته گاهی اوقات الانم اینجوری میشه :31:)

خوب شد گفتید و کارو راحت تر کردید ، ممـــــــــــنون :11:


میگم سیمورجان از این نکات و تجربیاتت هر از چندگاهی بذاری بد نیست :27::40::11:

سوالات رو که کوروش جان جواب داد .. فقط مورد اول رو من بگم... ببین اصولاً هم دیدی که زیاد پیش میاد که دوستان بپرسن "چرا بجای فلان چیز ، بهمان چیز رو نگفته؟" .. یک جواب اینه که "بله- میشد هم اون رو گفت؛ اما گوینده دلش خواسته این رو بگه" .. جواب دقیق تر اینه که "تفاوت معنایی ریز این دوتا باعث شده که نویسنده به یکی از اینها بیشتر از دیگری متمایل بشه" ...

اینجا هم being فرقش با was اینه که اولی داره این حال و هوای معنایی رو ایجاد می کنه که "با توجه/فرض به اینکه فامیل پدری ام پیریپ بود و .... " در حالیکه دومی میگه "فامیل پدری ام پیریپ بود..." .. فکر کنم تفاوت شون جزئی اما مشخص باشه... اولی داره یه پیش فرض ایجاد می کنه و ضمنا میگه که "حواستون باشه که میخوام براساس این پیش فرض یه نکته ای رو بگم" ...
//


در مورد اون نکته ترجمه : شما لطف داری .. اتفاقاً مدتهاست که میخوام یه تاپیک وبلاگ مانند بزنم که اینطور نکات و مواردی که ظرفیت یه تاپیک ندارن، اما بعنوان یه سری "مشاهدات" قشنگ میشن رو بزنم.. فرصت نمیشه .. ایشالا در آینده نزدیک.

seymour
27-11-2009, 22:15
a high vacuum system including bell jar with windows for view¬ing the sample, a heater surrounding a sample holding assembly[/QUOTE]
یک سیستم خلاء بالا (=محیطی که کیفیت خلاء اش بالاست؛ یعنی بخوبی از هرگونه گاز تخیله شده) شامل یک حباب ناقوس مانند ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) با پنجره هایی که امکان مشاهده نمونه رو فراهم می کند، و یک هیتر (گرمکن) که دور یک قطعه (که مسوول نگه داشتن نمونه است) را گرفته است..

sourena
28-11-2009, 12:47
با سلام...اینا متن یک کارت پستاله


Warm greetings,lovely bouquets and gifts...



Cozy and joy-giving
get-togethers
with friends
and dear ones...


On your birthday,
let life go out of the way,
to tell you again and again
that the world around
birthday up each time
you are happy.

با تشکر :40::11:

sepid12ir
28-11-2009, 14:16
چندتا اصطلاح هست که باید به انگلیس برگردونم....

متاسفانه دیکشنری اصطلاحات فارسی به انگلیسی ندارم... ممنون میشم تا آنجا که میتونید کمک کنید :

1. شیرین از خجالت سرخ شد، بعدشم رنگش پرید

2. رئیس جدید همه ی مقرراتی که میگفت را اجرا کرد، یجورایی با پنبه سر برید.

3. طرفو دیدی؟! "ه" را از "ب" تشخیص نمیده، شده مدیر عامل شرکت.

4. این که آسون بود، هر ننه قمری میدونه .

5. دروازه بان چهار تا گل خورد، ککشم نگزید.

6. تو این ماجرا کلاهتو قاضی کن می فهمی تقصیر کیه.

7. دیروز دیدمش، رو آورده بود.

nafare_aval
28-11-2009, 14:50
با سلام...اینا متن یک کارت پستاله


Warm greetings,lovely bouquets and gifts...



Cozy and joy-giving
get-togethers
with friends
and dear ones...


On your birthday,
let life go out of the way,
to tell you again and again
that the world around
birthday up each time
you are happy.

با تشکر :40::11:

دسته گلها و هدیه های دوست داشتنی در کنار تبریکات پر حرارت
شادی بخش و مفرح
در جمع دوستان و عزیزان
در روز تولد شما.....بقیش رو دوستان زحمت بکشن...بنده مبتدی هستم...تا همینجاش بارمون بود...شرمنده

Kurosh
28-11-2009, 15:08
چندتا اصطلاح هست که باید به انگلیس برگردونم....

متاسفانه دیکشنری اصطلاحات فارسی به انگلیسی ندارم... ممنون میشم تا آنجا که میتونید کمک کنید :

1. شیرین از خجالت سرخ شد، بعدشم رنگش پرید

2. رئیس جدید همه ی مقرراتی که میگفت را اجرا کرد، یجورایی با پنبه سر برید.

3. طرفو دیدی؟! "ه" را از "ب" تشخیص نمیده، شده مدیر عامل شرکت.

4. این که آسون بود، هر ننه قمری میدونه .

5. دروازه بان چهار تا گل خورد، ککشم نگزید.

6. تو این ماجرا کلاهتو قاضی کن می فهمی تقصیر کیه.

7. دیروز دیدمش، رو آورده بود.
شاید دقیقش نباشن و گزینه های بهتری هم باشن ، ولی:



1- she turned red and lost her color
4- every Tom, Dick, and Harry could do it
6- judge for yourself

panther99
28-11-2009, 17:19
دوستان ممنون ميشم اين متن من رو هم ترجمه كنيد :


the answer is what god has said in the preceding verse, "and whoever seeks a religion other than islam it will not be accepted from him and he will be one of the losers in the hereafter."
after having sent the prophet muhammad to call people to islam, god does not accept adherence to any religion other than islam. god is our creator and sustainer. He created for us whatever is in the earth. all the blessing and good things we have are from him. so after all this,when somone rejects belief god,His prophet muhammad , or religion of .

Kurosh
28-11-2009, 17:30
دوستان ممنون ميشم اين متن من رو هم ترجمه كنيد :


the answer is what god has said in the preceding verse, "and whoever seeks a religion other than islam it will not be accepted from him and he will be one of the losers in the hereafter."
after having sent the prophet muhammad to call people to islam, god does not accept adherence to any religion other than islam. god is our creator and sustainer. He created for us whatever is in the earth. all the blessing and good things we have are from him. so after all this,when somone rejects belief god,His prophet muhammad , or religion of .

آن چه خدا در آغازین سوره فرموده ، پاسخ مورد نظر است:

"و هر آن که دینی جز اسلام را بر گزیند ، از او مورد قبول واقع نمی شود و در آخرت از متضرران است"
پس از مبعوث کردن پیامبر اسلام ، محمد ، برای دعوت مردم به دین اسلام ، خداوند اعتقاد به هیچ دین دیگری را نمی پذیرد. او خالق و حامی ماست. هر آن چه در زمین است برای ما آفریده. همه ی ارزاق و نعمت هایی که داریم ، از اوست. پس با وجود این همه ، اگر کسی خدا ، پیامبرش و دین او را رد کند...

88x88
28-11-2009, 17:51
چندتا اصطلاح هست که باید به انگلیس برگردونم....

متاسفانه دیکشنری اصطلاحات فارسی به انگلیسی ندارم... ممنون میشم تا آنجا که میتونید کمک کنید :

1. شیرین از خجالت سرخ شد، بعدشم رنگش پرید

2. رئیس جدید همه ی مقرراتی که میگفت را اجرا کرد، یجورایی با پنبه سر برید.

3. طرفو دیدی؟! "ه" را از "ب" تشخیص نمیده، شده مدیر عامل شرکت.

4. این که آسون بود، هر ننه قمری میدونه .

5. دروازه بان چهار تا گل خورد، ککشم نگزید.

6. تو این ماجرا کلاهتو قاضی کن می فهمی تقصیر کیه.

7. دیروز دیدمش، رو آورده بود.

البته دوستان چیزای خوبی گفتن، اما من اومدم برای اولی دو تا فعل دیگه هم بگم. flush و blush هردو برای سرخ شدنن. حالا ازر روی عصبانیت یا خشم و یا هر چیزی.
شاید بشه برای پنجمی هم از عبارت he didnt give a damn استفاده کرد.

rasoul2005
28-11-2009, 17:59
درود
دوستان من تو یه فرومی عضو شدم و حالا هرچی میخوام پست بدم پیغام زیر را میدد نمیدونم قوانینشو رعایت نکردم چون زبونش انگلیسی نیست چیزی ازش نمیفهمم میشد یه کمکی کنید و بگید منظورش چیه؟
اصلا زبونش چیه؟


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

موفق باشید

M O B I N
28-11-2009, 18:10
درود
دوستان من تو یه فرومی عضو شدم و حالا هرچی میخوام پست بدم پیغام زیر را میدد نمیدونم قوانینشو رعایت نکردم چون زبونش انگلیسی نیست چیزی ازش نمیفهمم میشد یه کمکی کنید و بگید منظورش چیه؟
اصلا زبونش چیه؟


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدموفق باشید

از اونجایی که کاچی بهتر از هیچی !

شما نمی توانید پیام در فروم ، چرا که به شما این فرصت را دریافت خواهید کرد.
ممنوعیت از نوشتن ، شما می توانید کار کردن در این موضوع.این تر جمه اش میشه ! میتونین از مترجم گوگل استفاده کنید !
چه زبونی هست رو نمیدونم !

seymour
28-11-2009, 18:53
درود
دوستان من تو یه فرومی عضو شدم و حالا هرچی میخوام پست بدم پیغام زیر را میدد نمیدونم قوانینشو رعایت نکردم چون زبونش انگلیسی نیست چیزی ازش نمیفهمم میشد یه کمکی کنید و بگید منظورش چیه؟
اصلا زبونش چیه؟


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

موفق باشید

لهستانیه ... همونطور که از ترجمه رفیقمون برمیاد (انگلیسی اش هم چندان روانتر نیست! - من هم با گوگل چک کردم!) میگه "اجازه نداری پست بزنی" ... حالا اگه تازه عضو شدی شاید از این email های تایید داره که فرسته شده به mail box ات ... یا شاید ban شدی ..

seymour
28-11-2009, 19:13
با سلام...اینا متن یک کارت پستاله

Warm greetings,lovely bouquets and gifts...



Cozy and joy-giving
get-togethers
with friends
and dear ones...


On your birthday,
let life go out of the way,
to tell you again and again
that the world around
birthday up each time
you are happy.

با تشکر :40::11:

دسته گلها و هدیه های دوست داشتنی در کنار تبریکات پر حرارت
شادی بخش و مفرح
در جمع دوستان و عزیزان
در روز تولد شما.....بقیش رو دوستان زحمت بکشن...بنده مبتدی هستم...تا همینجاش بارمون بود...شرمنده
ادامه اش:

(حداقل) در روز تولدت
خوبه که بیخیال باشی (مشکلات رو فراموش کنی)
تا باز هم بهت ثابت بشه که
هر وقت شاد باشی
دنیا هم در روز تولدت زیباتر به نظر خواهد آمد...

rasoul2005
28-11-2009, 22:46
ممنون از همه دوستان
مشکل این بود که بدون سرچ پست دادم و بنم کردندحالا یه یوزر دیگه درست کردم و و با سرچ کردن پست دادم درست شد

موفق باشید

baran_1000
29-11-2009, 13:42
ممنون میشم اگه در ترجمه جملات زیر راهنمایی کنید.چند موردش فقط معنی یه کلمه(قرمز شده) رو میخوام

متشکرم


1-Better weight control, both cavity-to-cavity and shot-to-shot.

2-Biaxially stretching the extrudate before it is chilled in the mould can impart improved properties to the finished bottles.

3-easy refinement of the grid in 3D areas of interest from the post-processing window

4-it was found that the numerical simulations often resulted in free blowing or over-thinning of the bottle bottom when the measured IPTDs and process conditions were modelled.

5-Buckley model is implemented as a user material subroutine

6-time-displacement of the strech rod
the time-pressure profiles of pre-blowing and main blowing.

7-in ABAQUS, mechanical constitutive laws can be coded in user material subroutines called by the FE model input file.

8-four-footed bottle بطری چهار کفه ای؟ بطری با کف چهار بخشی؟!!

baran_1000
29-11-2009, 14:35
لطفاٌ حذفش کنید

ممنون

sina1415
29-11-2009, 17:17
hi

why on earth dont you translate my sentences????why.. i'm waiting for your help

seymour
29-11-2009, 18:52
ممنون می شم معنی این جملات رو بهم بگین ........معنی کلمات رو بلدم ولی نمیتونم یه جمله خوب ازش در بیارم.. جملات راحتی هست

================================================== ======================

and so on , in oder to take part in english conversations , it is necessary to learn how these and other common


functions are used in english


================================================== ============================

it also gives you guided practice in using many conversational functions.this is done in the following way

================================================== =========================

each function that you hear in the conversation is presented separately

================================================== ==========================


like any skill , it involves practice

================================================== ============================


remember , as you practice . that communication is more than just words : people " say " a lot with their faces , their bodies

================================================== ==================

say the line as if you were acting

================================================== =======================

moving from controlled to free use of the language


================================================== ====================


thanks a lot

hi

why on earth dont you translate my sentences????why.. i'm waiting for your help
من یکی دو روزه سرم شلوغه .. شرمنده.

//
(در متن های زیر میشه بجای کارکرد از کاربرد هم استفاده کنی - چندان فرقی نداره.)


و به این ترتیب، به منظور شرکت در محاورات به زبان انگلیسی، لازم است که نحوه استفاده اینها و دیگر کارکردهای مرسوم در انگلیسی رو بدانید.

//

ضمناً در زمینه استفاده بسیاری از کارکردهای محاوره ای، تمرین های همراه با راهنمایی ارائه می کند.

//

هرکدام از کارکردهای که در این محاوره ها می شنوید بصورت جداگانه ارائه می شود.

//

همانند هر مهارت دیگری ، (برای رسیدن به آن) نیاز به تمرین دارید.

//

هنگام تمرین به یاد داشته باشید که "ایجاد ارتباط به دیگران" محدود به استفاده از کلمات نیست، مردم خیلی چیزها را از طریق قیافه و بدن شان "می گویند" .

//

جمله رو طوری بگوئید که انگار دارید نقش بازی می کنید

//

از استفاده کنترل شده (محدود) زبان به استفاده/کاربرد آزادانه زبان می رسید.

A r c h i
29-11-2009, 20:43
hi

why on earth dont you translate my sentences????why.. i'm waiting for your help


Here no one is responsible for translations... so please behave yourself:5:l

befermatooo
29-11-2009, 22:31
سلام . لطفا اینو به انگلیسی ترجمه کنید :

دلیل اعلام نکردن خطای تیری آنری مشخص شد !

به پایین عکس و سمت راست توجه کنید !

SCYTHE
29-11-2009, 23:04
سلام . لطفا اینو به انگلیسی ترجمه کنید :

دلیل اعلام نکردن خطای تیری آنری مشخص شد !

به پایین عکس و سمت راست توجه کنید !

The reason for not calling Henry's foul discovered
look at the right-down of the pic

seymour
30-11-2009, 18:42
ممنون میشم اگه در ترجمه جملات زیر راهنمایی کنید.چند موردش فقط معنی یه کلمه(قرمز شده) رو میخوام

متشکرم


1-Better weight control, both cavity-to-cavity and shot-to-shot.

2-Biaxially stretching the extrudate before it is chilled in the mould can impart improved properties to the finished bottles.

3-easy refinement of the grid in 3D areas of interest from the post-processing window

4-it was found that the numerical simulations often resulted in free blowing or over-thinning of the bottle bottom when the measured IPTDs and process conditions were modelled.

5-Buckley model is implemented as a user material subroutine

6-time-displacement of the strech rod
the time-pressure profiles of pre-blowing and main blowing.

7-in ABAQUS, mechanical constitutive laws can be coded in user material subroutines called by the FE model input file.

8-four-footed bottle بطری چهار کفه ای؟ بطری با کف چهار بخشی؟!!
shot یعنی ماده لازم برای انجام کار و فرایند تزریقش... پس شات-تو-شات یعنی برحسب شات های مختلف ---

کلاً بهتر از اون اول تصمیم بگیری که فرضاً شات رو ترجمه نکنی و صرفاً توی پرانتز معنی اش رو بنویسی ، اینطوری هم روانی جملات حفظ میشه و هم متن فنی تر به نظر میاد ... (می دونیم که در عمل هم ما بسیاری از واژگان فنی رو ترجمه نمی کنیم و همون معادل لاتین شون رو بکار می بریم)

//

extrudate : ترجمه کرده اند محصول نهایی (حاصل از روزن رانی)

//

تصحیح آسان نواحی موردنظر در طراحی سه بعدی، پس از پردازش اولیه و از طریق پنجره مربوطه. (منظورش از grid همین طرح های سه بعدی هستش که توی نرم افزارها دیده میشه و سطحش یه حالت مشبک داره)


//


مشخص شد که در شبیه سازی های عددی، هنگامیکه IPTD (توزیع های اولیه دمای عملیات) اندازه گیری شده و شرایط فرایند مدلسازی شوند، اغلب موجب دم آزاد (که در شیشه های نازک کاربرد دارد -- در حالیکه دم قالبی یا همون mold blowing برای شیشه های ضخیم استفاده میشه) یا نازکی بیش از حد کف بطری می شود




بقیه اش فردا یا با دوستان دیگه.

a.toraby
01-12-2009, 21:32
سلام دوستان
Rest ones weary bones یعنی چی؟

samanajan
02-12-2009, 14:44
سلام

ترجمه این نامه را می خواستم


Hello dear
I am very happy to mail you this evening , I want to make sure for the documents which the bank needs from us before getting back to you. However, I really
recommend your effort to help me in this transfer of my late father money to your position pending my arrival to meet with you for investment, it shows you are a reliable, dependable and trustworthy man. Listen, before I gave you this information I saw you like reliable someone. Mean while, in what ever we are doing here.
So, I will like to advise you to keep it to yourself please because I am afraid of loose this money to people who will disappoint me
when the money gets into there care that was the reason why it took me time to tell you about it and I promise you from my bottom of my heart ( I AM NOT GOING TO DISAPPOINT YOU) and I will equally expect the same from you.

Now, regarding the requests the bank needs from us I have with me, the last statement of account and the death certificate. I thought it's the only thing the bank will need from us but since they needed the power of attorney and the affidavit of support, I have informed the Reverend about it and he gave me the contact of this lawyer below, he is a registered lawyer in the United Nations Camp here and he is also a registered member in ( Senegal barrister association ) who will help in preparing the documents for us. Please i will like you to contact him through email and phone today, when your contacting him,
tell him that you are my Foreign partner and you want him to prepare a power of attorney and also get the affidavit of support from high court here in Dakar Senegal and that he will do it in your name to enable the transfer move successfully.

His contact information are as follows, Bar (Dr) Thomas Mbata. E- mail address : NORD FOIR,DAKAR SENEGAL.

So, I will like you to contact him for the preparation of the power of attorney, Please try and write me back after you have contacted him and let me know if he agree to help us!. Please I will like you to first of all get the money transferred into your account and from it you can send some money for me to prepare my traveling documents, if you can come here we all can move together, or I can come to you in your country. Hope to hear from you soon

Lord-Voldemort
02-12-2009, 16:31
سلام این ایدیم یعنی چی ؟
Be wet behind the ears
اگه می شه یه خورده زودتر ممنون می شم

brain
02-12-2009, 18:01
Be wet behind the ears
ساده لوح ، بی ریا ، بی تجربه ، خام ، تازه کار

مثال:
Be careful in driving! You are wet behind the ears
با دقت رانندگی کن ، تو تازه کار هستی.

یکی از راه های پیدا کردنه معانی idioms یا هرچیزی که مشابه اونه ، حتی لغت و یا تلفظش اینه :
اون لغت یا اصطلاح رو تو گوگل سرچ کنید. ترجیحا این لغت رو هم به اولش اضافه کنید : definition

سایت های زیادی در این زمینه هستش.

amir_rahmani
02-12-2009, 18:02
سلام دوستان
Rest ones weary bones یعنی چی؟

فکر کنم بشه از زندگی خسته شدن!

seymour
02-12-2009, 18:14
سلام دوستان
Rest ones weary bones یعنی چی؟

فکر کنم بشه از زندگی خسته شدن!
اصلاح: همونطور که از معنای لغوی اش هم یه جورایی برمیاد یعنی "استراحت کردن به قصد رفع خستگی" ...

a.toraby
02-12-2009, 21:32
اصلاح: همونطور که از معنای لغوی اش هم یه جورایی برمیاد یعنی "استراحت کردن به قصد رفع خستگی" ...

ممنون. این معنی میتونه درست باشه. البته این جمله معمولاً در advertising به کار برده میشه. در هر صورت یه چیزی تو همین مایه هاست

SIMON137
02-12-2009, 22:22
نیازمند یک مترجم هستیم ... هرکی هست برای یاری ما پی ام بده . برای یک سایت می خوام
سپاسگذارم

mohammad.clergyman
02-12-2009, 22:37
سلام این ایدیم یعنی چی ؟
Be wet behind the ears
اگه می شه یه خورده زودتر ممنون می شم

منی عامیانه تر = دهن کسی بوی شیر دادن ...

you're wet behind the ears

دهنت بو شیر میده !

بردیا
02-12-2009, 22:52
Gabriel, named in Luke, is considered to be an archangel, as are Raphael (mentioned in the Book of Tobit) and Uriel (mentioned in the non-canonical Book of Enoch)

سلام
ممنون میشم اگه معادلات فارسی برای عناوینی که بولد کردم هستش بگید
برای مثال Luke همون انجیل لوقا هستش ولی برای اون 2تا چیزی پیدا نکردم.

kazem19
02-12-2009, 23:10
سلام خسته نباشید این مفهوم این متنو می خواستم لطفا ..... دمتون گرم

Molecular biomimetics: nanotechnology and bionanotechnology using g enetically engineered peptides
1
B Y C ANDAN T AME RL ER
1, 3,
*
1, 2
AND M EH ME T S ARIKAYA
Genetically Engineered Materials Science and Engineering Center, and
Department of Materials Science and Engineering, University of Washington, Seattle, WA 98195, USA
3
ARTICLE IN PRESS
Phil. Trans. R. Soc. A
doi:10.1098/rsta.2009.0018
MOBGAM and Molecular Biology-Genetics, Istanbul Technical University, 34469 Istanbul, Turkey
Nature provide s inspira tion for desi gning mate rials and sy stems, which deri ve th eir function s from highly organi zed structur es. Bi ological hard tissues are hybrid materials havi ng both inor ga nics wi thin a comp lex o rgani c m a trix, the mol ecul ar sca ffold controlling inorganic stru ctures. Biocom posites incorp orate bo th biom acromol ecules such as proteins , lipids and poly sacchari des, and inorganic materials, s uch as hydroxyap atite, silica, magne tite and calcit e. The ordered organi zation of hierarch ical structur es in organi sms begins via the molecular recognit ion of inorgan ics by prote ins that control inte ractions and followed by the highly efficien t self-assem bly acros s scal es. Followin g the molecular biolog ical principle, proteins could also be used in contr olling materials form ation in practica l engine ering via self -assemb led, hybr id, functi onal materials str uctures. In molecul ar biom imetics, mate rial-spec ific pe ptides could be the key in th e m o lec ula r e n gin ee ri ng of bio log y- in sp ir ed mat eri a l s . Wi th th e rec e n t deve lopm en ts of na no scal e eng inee ri ng in phy sic al sci ences and the ad vanc es in molecular biology , w e now combine genetic tool s with synthetic nan oscale construct s to create a novel meth odolog y. We first geneti cally sel ect an d/or design peptid es wi th specific binding to functi onal solids , tailor thei r bindi ng and assembl y charac teristics, develop bifu nctional pep tide/prot ein genetic construct s with both materi al bindin g and biological activity, a n d use these as molecular synthes izers, erector s and assembl ers. Here, we give an ove rview of solid-bindi ng pep tides as nove l mol ecular agents couplin g bio- and nanotec hnology.
Keywords: bioinspiration; material-specific peptides; molecular recognition; biological materials evolution; binding and assembly; bionanotechnology
* Author and address for correspondence: Department of Materials Science and Engineering, University of Wa shington, R oberts Hall, B ox 352120, Seattle, WA 98195, USA (sarikaya@u.washington.edu).
One contribution of 9 t o a Theme Issue ‘Biomimetics II: fabrication and applications’.

Kurosh
02-12-2009, 23:17
Gabriel, named in Luke, is considered to be an archangel, as are Raphael (mentioned in the Book of Tobit) and Uriel (mentioned in the non-canonical Book of Enoch)

سلام
ممنون میشم اگه معادلات فارسی برای عناوینی که بولد کردم هستش بگید
برای مثال Luke همون انجیل لوقا هستش ولی برای اون 2تا چیزی پیدا نکردم.
هر دوی این کتاب ها جز کتاب های آپوکریفا هستند:

در زمان بطلمیوس مجمعی تشکیل شد تا کتاب مقدس (عهد عتیق) را از زبان عبری به زبان یونانی که زبان رسمی آن زمان شده بود ، ترجمه کنند . هفتاد نفر از بزرگان گرد هم آمدند و کتاب مقدس را به زبان یونانی ترجمه کردند . پس از آن مسائلی پیش آمد . از جمله این که در نسخه یونانی عهد عتیق کتاب هایی درج شده است که در نسخه اصل عبری آن نیست . این اضافات از قرن 1 تا 3 قبل از میلاد نگاشته شده است و مولف بیشتر آنها نیز معلوم نیست . پروتستان ها و یهودیان این اضافات را نپذیرفته و به آن لقب اپوکریفا دادند. اما در مقابل کاتولیک ها و ارتدوکس ها در سال 1546 در شورای ترنت این اضافات را به رسمیت شناختند و به آنها لقب قانونی ثانی دادند که از اعتبار درجه دو برخوردار است. بنابراین کتاب مقدس کاتولیک‌ها با ملحقات(اپوکریفا) است ، اما کتاب مقدس پروتستان‌ها بدون ملحقات و اضافات. از نظر ترتیب و تعداد، کتب آپوکریفا در چاپ های مختلف با یکدیگر متفاوتند. منبع بیشتر کتاب های آپو کریفا ترجمه سبعینه (هفتاد) می باشد. به ملحقات هفتگانه عهد عتیق قانونی ثانی (Canonical) هم گفته می‌شود. غیر از این ملحقات اپوکرفیای درجه ثانی یا شبه اپوکریفا (SueApocripha) نیز وجود دارد که این بخش را حتی مسیحی‌ها هم نمی‌پذیرند. شبه اپوکریفا کتب و ملحقات حکمت‌آمیز و عرفانی و نیز شرح معراج‌های اخنوخ نبی (احتمالاً حضرت ادریس) است. لازم به ذکر است مسیحیان کتاب تلمود را قبول ندارند و آن را ساخته دست دانشمندان یهود میدانند

برخی از کتاب های اپوکریفا به شرح زیر است :
ردیف نام کتاب
1 طوبیت داستان زندگی شخصی به نام طوبیت که در زمان حرکت به بابل سرکردگی اسرا یهودی را تشکیل می داد و خود را وقف خدمت آنها کرد

طوبیت یا توبیت هم نام یکی از این انجیل هاست...توبیت پسر توبیاس مرد متدینی بوده که در اواخر قرن هشتم قبل از میلاد زندگی می کرده...


اون یکی هم میشه "کتاب غیر متعارف (غیر رسمی - غیر استاندارد یا غیر شرعی) انوش (یا به عبارتی خنوخ)"
که اون هم از جمله ی آپوکریفا ها است...


اطلاعات بیش تر:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

orange
02-12-2009, 23:34
سلام

دوستان کسی می تونه تفاوت کالج و یونیورسیتی رو در چند خط به زبان انگلیسی بیان کنه؟

با سپاس

SCYTHE
02-12-2009, 23:57
سلام

دوستان کسی می تونه تفاوت کالج و یونیورسیتی رو در چند خط به زبان انگلیسی بیان کنه؟

با سپاس

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Kurosh
02-12-2009, 23:58
سلام

دوستان کسی می تونه تفاوت کالج و یونیورسیتی رو در چند خط به زبان انگلیسی بیان کنه؟

با سپاس
(این سوال رو فکر می کنم باید در تاپیک سوالات به زبان فارسی می پرسیدی ، اینجا فقط برای ترجمه اس)



ولی ، یه نمونه ی مناسب:

The difference between a college and a university is that generally a college offers set of degrees in one specific area whereas a university has a collection of colleges.

For instance when someone goes to a university he/she will graduate from one of their colleges such as Business College or Engineering College. Most of the time, universities are well known and they are larger than colleges.

The difference between both college and university varies between the USA and the rest of the world.

In USA, universities are larger and have many colleges within them.
UK- a university can provides degree, colleges usually depends on a fully-fledged university validating its degrees. Sometimes colleges do not even provide degree level education at all.

Mostly, community colleges are very different from universities they cannot offer a 4 year degree such as B.A or B.Sc. They can offer trade and technical certifications and training.

Canada- a university can grant degrees, whereas colleges can only grant certificates or diplomas, not degree. Universities are considered to be more prestigious and more expensive. They offer further studies after Bachelor’s Degree like Master’s Degrees, Doctorate Degree, and Post Doctorate Degree. Colleges are small and more focused to students. In universities, professors teach more students and they will not be able to focus on each students.

Australia- universities and colleges in Australia are similar to Canada. Universities offer degrees, but Colleges only offer Diplomas and Certificates.




چند مطلب مشابه:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

SCYTHE
03-12-2009, 00:00
معادل مخ زدن چی میشه؟ به نظرتون این خوبه؟

Knock one's socks off

mohammad.clergyman
03-12-2009, 00:03
:31: to hit someone's brain

just kidding :31:

بردیا
03-12-2009, 17:31
کسی اینجا تلفظای عبری بلده؟:دی

melakh Elohim; Angels of God

melakh Adonai; Angels of the Lord

b'nai elohim; sons of God

ha-qodeshim; the holy ones

بعد همه این اسامی عبری در نقطه چین این جمله قرار میگیرن

The Hebrew bible uses the terms .......... to refer to beings traditionally interpreted as angelic messengers

این جمله کلا یعنی اینکه کتاب عهد عتیق ازین نامها برای تفسیر احادیث راجع به پیام رسانهای فرشته ای استفاده کرده؟

HOMAYOON.F
03-12-2009, 19:07
با سلام به دوستان عزیز...
خواستم معنی کلمه ی تیر کمان یا همون تیرکمون رو به انگلیسی بپرسم.
منظورم کمان به معنی Archery نیستش.
واسه اطمینان اینم عکس:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مرسی از دوستان...

Kurosh
03-12-2009, 19:17
با سلام به دوستان عزیز...
خواستم معنی کلمه ی تیر کمان یا همون تیرکمون رو به انگلیسی بپرسم.
منظورم کمان به معنی Archery نیستش.
واسه اطمینان اینم عکس:



مرسی از دوستان...

کلمه slingshot 

ali-1991
03-12-2009, 21:02
سلام خسته نباشید می خواستم بدونم کلمه hallon چه معنی هایی داره؟

خیلی ممنون سبز باشید

Kurosh
03-12-2009, 21:10
سلام خسته نباشید می خواستم بدونم کلمه hallon چه معنی هایی داره؟

خیلی ممنون سبز باشید
مطمئنید اسپلش همینه؟

این کلمه با این املا در زبان سوئدی! به معنای "تمشک" است!


اما تو انگلیسی ، ممکنه منظورتون halon بوده که به معنی هالون ( ترکیبی که برای اطفای حریق استفاده میشه) است...

Mahdi Hero
03-12-2009, 21:40
سلام ممنون ميشم اين متنو باسم به اينگيليسی برگردونيد
vMware WorkStation سوال در مورد نرم افزار
اگه بخوام چند تا سيستم عامل مجازيم رو با ويندوزم شبکه بکنم چگونه است؟ در مورد شبکه
کردن ويندوز با لينوکس های مجازی يا بر عکس چطوری بايد عمل کنم؟
راستی چطوری ميتونم ای دی اسلم رو سيستم مجازی فعال کنم و از اونجا ازش استفاده کنم؟
بگ آپ گيری و ريکاوری در اين نرم افزار به چه صورت است

kazem19
03-12-2009, 22:41
سلام ممنون میشم اگه این متنو واسم ترجمه کنین
Molecular biomimetics: nanotechnology and bionanotechnology using g enetically engineered peptides

1
B Y C ANDAN T AME RL ER
1, 3,
*
1, 2
AND M EH ME T S ARIKAYA
Genetically Engineered Materials Science and Engineering Center, and
Department of Materials Science and Engineering, University of Washington, Seattle, WA 98195, USA
3
ARTICLE IN PRESS
Phil. Trans. R. Soc. A
doi:10.1098/rsta.2009.0018
MOBGAM and Molecular Biology-Genetics, Istanbul Technical University, 34469 Istanbul, Turkey
Nature provide s inspira tion for desi gning mate rials and sy stems, which deri ve th eir function s from highly organi zed structur es. Bi ological hard tissues are hybrid materials havi ng both inor ga nics wi thin a comp lex o rgani c m a trix, the mol ecul ar sca ffold controlling inorganic stru ctures. Biocom posites incorp orate bo th biom acromol ecules such as proteins , lipids and poly sacchari des, and inorganic materials, s uch as hydroxyap atite, silica, magne tite and calcit e. The ordered organi zation of hierarch ical structur es in organi sms begins via the molecular recognit ion of inorgan ics by prote ins that control inte ractions and followed by the highly efficien t self-assem bly acros s scal es. Followin g the molecular biolog ical principle, proteins could also be used in contr olling materials form ation in practica l engine ering via self -assemb led, hybr id, functi onal materials str uctures. In molecul ar biom imetics, mate rial-spec ific pe ptides could be the key in th e m o lec ula r e n gin ee ri ng of bio log y- in sp ir ed mat eri a l s . Wi th th e rec e n t deve lopm en ts of na no scal e eng inee ri ng in phy sic al sci ences and the ad vanc es in molecular biology , w e now combine genetic tool s with synthetic nan oscale construct s to create a novel meth odolog y. We first geneti cally sel ect an d/or design peptid es wi th specific binding to functi onal solids , tailor thei r bindi ng and assembl y charac teristics, develop bifu nctional pep tide/prot ein genetic construct s with both materi al bindin g and biological activity, a n d use these as molecular synthes izers, erector s and assembl ers. Here, we give an ove rview of solid-bindi ng pep tides as nove l mol ecular agents couplin g bio- and nanotec hnology.
Keywords: bioinspiration; material-specific peptides; molecular recognition; biological materials evolution; binding and assembly; bionanotechnology

orange
04-12-2009, 09:54
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


(این سوال رو فکر می کنم باید در تاپیک سوالات به زبان فارسی می پرسیدی ، اینجا فقط برای ترجمه اس)



ولی ، یه نمونه ی مناسب:

The difference between a college and a university is that generally a college offers set of degrees in one specific area whereas a university has a collection of colleges.

For instance when someone goes to a university he/she will graduate from one of their colleges such as Business College or Engineering College. Most of the time, universities are well known and they are larger than colleges.

The difference between both college and university varies between the USA and the rest of the world.

In USA, universities are larger and have many colleges within them.
UK- a university can provides degree, colleges usually depends on a fully-fledged university validating its degrees. Sometimes colleges do not even provide degree level education at all.

Mostly, community colleges are very different from universities they cannot offer a 4 year degree such as B.A or B.Sc. They can offer trade and technical certifications and training.

Canada- a university can grant degrees, whereas colleges can only grant certificates or diplomas, not degree. Universities are considered to be more prestigious and more expensive. They offer further studies after Bachelor’s Degree like Master’s Degrees, Doctorate Degree, and Post Doctorate Degree. Colleges are small and more focused to students. In universities, professors teach more students and they will not be able to focus on each students.

Australia- universities and colleges in Australia are similar to Canada. Universities offer degrees, but Colleges only offer Diplomas and Certificates.




چند مطلب مشابه:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


سلام

دوستان از لطفتون ممنونم. فقط اگه امکانش قسمتی از متن بالا رو به فارسی هم ترجمه کنید.

smd7m
04-12-2009, 16:25
دوستان ؛ خداقوت
لطفاً متن من رو هم یک نگاهی بکنید و اشتباهاتم رو تکمیل کنید. ممنون

The central processing unit
By far the most complex device, and the one that is at the heart of the computing system, is the central processing unit (CPU), or more simply, the processor. This is where the majority of the activity takes place, and it is made up of a number of subunits, which we shall describe individually.
پیچیده ترین ابزار و آنکه در قلب یک سیستم کامپیوتری است واحد پردازشگر مرکزی (CPU)، و یا ساده تر، پردازنده است. این مکانی است که اکثر فعالیتها را انجام می دهد، و آن ساخته شده است از تعدادی از زیرواحدهایی، که ما باید آنرا صورت جداگانه شرح دهیم.

Registers
The central processing unit contains a number of registers which, like the elements of main memory, may be used to store to store information. The distinctions between these register storage units and their main memory counterparts are that the registers are not a part of main memory and that data stored in registers are typically there for relatively short period of time relative to information stored in main memory (although this need not be case). There are two categories of processor, to which we informally give the following names.
ثبات ها
واحد پردازشگر مرکزی شامل تعدادی از ثباتهایی است که، مشابه عناصر حافظه اصلی، ممکن است استفاده شوند برای ذخیره اطلاعات. تفاوت میان واحد ذخیره ثبات و حافظه اصلی که ثباتها قسمتی از حافظه اصلی نیستند و اینکه داده ها ذخیره می شوند در ثباتها معمولاً برای مدت زمان کوتاه نسبت به اطلاعات ذخیره شده در حافظه اصلی ( اگر چه نیاز نبود این مورد) دو گروه از ثباتهای پردازنده وجود دارند که ما خود به آنها نامهای زیر را دادیم.

Public registers.
Public registers are memory units which can store data, and which are accessible to the computer system user. That is, the user can directly access and affect the contents of these storage units in the CPU, for whatever purpose.
ثباتهای عمومی
ثباتهای عمومی، واحدهایی از حافظه هستند که می توانند ذخیره کنند داده ها را، و آن را برای کاربر سیستم در دسترس دارند. یعنی، کاربر می تواند مستقیماً دسترسی پیدا کند و بر محتویات واحدهای ذخیره سازی در پردازنده تأثیر بگذارد برای هر هدفی.

Private registers.
Private registers are memory units which can store data, but which are not accessible to the computer system user. They are for the "Private" use of the central processor itself. (as an example, consider the subtraction problem A-B. the processor treats this problem in the following way. First, the negative –B of the number B is calculated, and then that result is added to the number A. when the negative of B is calculated, it is put in a "Processor-Private" register, which is then added to A.)
ثباتهای خصوصی
ثباتهای خصوصی واحدهایی از حاقفظه هستند که می توانند داده ها را ذخیره کنند، اما برای کاربر سیستم کامیپوتری در دسترس نیستند. آنها برای استفاده پردازشگر مرکزی بصورت خصوصی برای خودش است...

Processor Status
The processor status is a collection of "indicators" which give some indication of the current state of the central processing unit at any moment. We cannot say much more about processor status at this point, except to give a simple example. Suppose that the processor carries out the subtraction 4-7, as in the example above. Since the result of that subtraction is a negative number, at the completion of this arithmetic operation, one of the indicators in the processor status will show that last processor operation yielded a negative result. In a similar fashion, 7-7 would set the processor status in such a way as to indicate that the last operation yielded a zero result.
وضعیت پردازنده
وضعیت پردازنده هست یک مجموعه از شاخص ها که نشانه وضعیت جاری واحد پردازشگرز مرکزی در هر زمان است. ما نمی توانیم بگوییم درباره وضعیتهای پردازنده در یک نقطه، به جزء یک نمونه ساده. تصور کنید که پردازنده انجام می دهد تفریق 7-4 ، این نمونه ای برای بالا است....

Arithmetic / logic unit
As the name implies, it is in the Arithmetic / logic unit (ALU) that the arithmetic operations are performed-addition, subtraction, and so on. Some "Logical" operations are carried out here as well.

Control unit
The control unit in the CPU manages the movement of data within the processor. For example, the contents of public or private registers might have to be moved to the Arithmetic / logic unit so that the latter unit can perform and arithmetic operation on them. Similarly, data might have to be moved from the processor to main memory for storage, or from main memory to the CPU for some kind of processing (an arithmetic operation, for instance). It is the responsibility of the control unit to manage this movement of data, and to do numerous other tasks as well. Incorporated within the control unit is a decoder, which determines just which operation the processor is to carry out at any time.

seymour
04-12-2009, 19:27
سلام ممنون ميشم اين متنو باسم به اينگيليسی برگردونيد
vMware WorkStation سوال در مورد نرم افزار
اگه بخوام چند تا سيستم عامل مجازيم رو با ويندوزم شبکه بکنم چگونه است؟ در مورد شبکه
کردن ويندوز با لينوکس های مجازی يا بر عکس چطوری بايد عمل کنم؟
راستی چطوری ميتونم ای دی اسلم رو سيستم مجازی فعال کنم و از اونجا ازش استفاده کنم؟
بگ آپ گيری و ريکاوری در اين نرم افزار به چه صورت است
question(s) about vMware WorkStation
how should I create a network with my windows and virtual OS's
how about connecting the windows to virtual linuxes (via network) or vice versa?
how can I activate my Slam ID on a virtual system and use it from there?
how can I do tasks like creating Backups and recovery with this software?

* این اسلم رو نفهمیدم منظورت چیه .. اسپل ش رو چک کن و اگه اشتباهه خودت تغییرش بده.

seymour
04-12-2009, 19:32
دوستان ؛ خداقوت
لطفاً متن من رو هم یک نگاهی بکنید و اشتباهاتم رو تکمیل کنید. ممنون

The central processing unit
By far the most complex device, and the one that is at the heart of the computing system, is the central processing unit (CPU), or more simply, the processor. This is where the majority of the activity takes place, and it is made up of a number of subunits, which we shall describe individually.
پیچیده ترین ابزار و آنکه در قلب یک سیستم کامپیوتری است واحد پردازشگر مرکزی (CPU)، و یا ساده تر، پردازنده است. این مکانی است که اکثر فعالیتها را انجام می دهد، و آن ساخته شده است از تعدادی از زیرواحدهایی، که ما باید آنرا صورت جداگانه شرح دهیم.

Registers
The central processing unit contains a number of registers which, like the elements of main memory, may be used to store to store information. The distinctions between these register storage units and their main memory counterparts are that the registers are not a part of main memory and that data stored in registers are typically there for relatively short period of time relative to information stored in main memory (although this need not be case). There are two categories of processor, to which we informally give the following names.
ثبات ها
واحد پردازشگر مرکزی شامل تعدادی از ثباتهایی است که، مشابه عناصر حافظه اصلی، ممکن است استفاده شوند برای ذخیره اطلاعات. تفاوت میان واحد ذخیره ثبات و حافظه اصلی (این است که) که ثباتها قسمتی از حافظه اصلی نیستند و اینکه داده ها در ثباتها معمولاً برای مدت زمان کوتاه نسبت به اطلاعات ذخیره شده در حافظه اصلی ذخیره می شوند ( اگر چه لزوماً چنین نیست). دو گروه از ثباتهای پردازنده وجود دارند که ما خود به آنها نامهای زیر را دادیم.

Public registers.
Public registers are memory units which can store data, and which are accessible to the computer system user. That is, the user can directly access and affect the contents of these storage units in the CPU, for whatever purpose.
ثباتهای عمومی
ثباتهای عمومی، واحدهایی از حافظه هستند که می توانند ذخیره کنند داده ها را، و کاربر سیستم آن را در دسترس دارد. یعنی، کاربر می تواند مستقیماً دسترسی پیدا کند و بر محتویات واحدهای ذخیره سازی در پردازنده تأثیر بگذارد برای هر هدفی.

Private registers.
Private registers are memory units which can store data, but which are not accessible to the computer system user. They are for the "Private" use of the central processor itself. (as an example, consider the subtraction problem A-B. the processor treats this problem in the following way. First, the negative –B of the number B is calculated, and then that result is added to the number A. when the negative of B is calculated, it is put in a "Processor-Private" register, which is then added to A.)
ثباتهای خصوصی
ثباتهای خصوصی واحدهایی از حاقفظه هستند که می توانند داده ها را ذخیره کنند، اما برای کاربر سیستم کامیپوتری در دسترس نیستند. آنها برای استفاده پردازشگر مرکزی بصورت خصوصی برای خودش است...

Processor Status
The processor status is a collection of "indicators" which give some indication of the current state of the central processing unit at any moment. We cannot say much more about processor status at this point, except to give a simple example. Suppose that the processor carries out the subtraction 4-7, as in the example above. Since the result of that subtraction is a negative number, at the completion of this arithmetic operation, one of the indicators in the processor status will show that last processor operation yielded a negative result. In a similar fashion, 7-7 would set the processor status in such a way as to indicate that the last operation yielded a zero result.
وضعیت پردازنده
وضعیت پردازنده هست یک مجموعه از شاخص ها که نشانه وضعیت جاری واحد پردازشگرز مرکزی در هر زمان است. ما نمی توانیم بگوییم درباره وضعیتهای پردازنده در یک نقطه، به جزء یک نمونه ساده. تصور کنید که پردازنده انجام می دهد تفریق 7-4 ، این نمونه ای برای بالا است....

Arithmetic / logic unit
As the name implies, it is in the Arithmetic / logic unit (ALU) that the arithmetic operations are performed-addition, subtraction, and so on. Some "Logical" operations are carried out here as well.

Control unit
The control unit in the CPU manages the movement of data within the processor. For example, the contents of public or private registers might have to be moved to the Arithmetic / logic unit so that the latter unit can perform and arithmetic operation on them. Similarly, data might have to be moved from the processor to main memory for storage, or from main memory to the CPU for some kind of processing (an arithmetic operation, for instance). It is the responsibility of the control unit to manage this movement of data, and to do numerous other tasks as well. Incorporated within the control unit is a decoder, which determines just which operation the processor is to carry out at any time.

من تا انتهای بخش "ثبات های عمومی " (یعنی تا قبل از شروع بخش "ثبات های خصوصی") رو بررسی کردم و تغییراتی که دادم رو هم در خود متن bold (پررنگ) کردم تا مشخص باشه ...

ضمناً بعنوان یه توصیه عمومی ، خودت بشین و جملات رو به فرم فارسی دربیار .. یعنی فعل رو ببر آخر جمله .. خواناتر و قشنگ تره .. مثلاً نوشتی :

بر محتویات واحدهای ذخیره سازی در پردازنده تأثیر بگذارد برای هر هدفی.

خیلی ساده، تغییرش بده به :

برای هر هدفی بر محتویات واحدهای ذخیره سازی در پردازنده تأثیر بگذارد .


بقیه متن هم با دوستان دیگه یا ایشالا فردا.

seymour
04-12-2009, 19:35
سلام ممنون میشم اگه این متنو واسم ترجمه کنین
Molecular biomimetics: nanotechnology and bionanotechnology using g enetically engineered peptides

1
B Y C ANDAN T AME RL ER
1, 3,
*
1, 2
AND M EH ME T S ARIKAYA
Genetically Engineered Materials Science and Engineering Center, and
Department of Materials Science and Engineering, University of Washington, Seattle, WA 98195, USA
3
ARTICLE IN PRESS
Phil. Trans. R. Soc. A
doi:10.1098/rsta.2009.0018
MOBGAM and Molecular Biology-Genetics, Istanbul Technical University, 34469 Istanbul, Turkey
Nature provide s inspira tion for desi gning mate rials and sy stems, which deri ve th eir function s from highly organi zed structur es. Bi ological hard tissues are hybrid materials havi ng both inor ga nics wi thin a comp lex o rgani c m a trix, the mol ecul ar sca ffold controlling inorganic stru ctures. Biocom posites incorp orate bo th biom acromol ecules such as proteins , lipids and poly sacchari des, and inorganic materials, s uch as hydroxyap atite, silica, magne tite and calcit e. The ordered organi zation of hierarch ical structur es in organi sms begins via the molecular recognit ion of inorgan ics by prote ins that control inte ractions and followed by the highly efficien t self-assem bly acros s scal es. Followin g the molecular biolog ical principle, proteins could also be used in contr olling materials form ation in practica l engine ering via self -assemb led, hybr id, functi onal materials str uctures. In molecul ar biom imetics, mate rial-spec ific pe ptides could be the key in th e m o lec ula r e n gin ee ri ng of bio log y- in sp ir ed mat eri a l s . Wi th th e rec e n t deve lopm en ts of na no scal e eng inee ri ng in phy sic al sci ences and the ad vanc es in molecular biology , w e now combine genetic tool s with synthetic nan oscale construct s to create a novel meth odolog y. We first geneti cally sel ect an d/or design peptid es wi th specific binding to functi onal solids , tailor thei r bindi ng and assembl y charac teristics, develop bifu nctional pep tide/prot ein genetic construct s with both materi al bindin g and biological activity, a n d use these as molecular synthes izers, erector s and assembl ers. Here, we give an ove rview of solid-bindi ng pep tides as nove l mol ecular agents couplin g bio- and nanotec hnology.
Keywords: bioinspiration; material-specific peptides; molecular recognition; biological materials evolution; binding and assembly; bionanotechnology
حداقل یه زحمت بکش و متن رو مرتب کن ... اگه الان یه نگاه به متنت بندازی می بینی که بسیاری از کلمات در سراسر متن از وسط نصف شده ان .. مثلا:

We first geneti cally sel ect an d/or design peptid es wi th specific binding to functi onal solids

mamad_chagho
04-12-2009, 19:59
سلام

کسی میدونه معادل " گواهینامه ثبت اختراع " تو انگلیسی آمریکایی چی میشه ؟

smit.doctor
04-12-2009, 22:40
میشه بگید برای کلمه ی مقاله کدوم بهتره و فرقش چیه؟
essay یا article؟

smd7m
04-12-2009, 22:53
سلام و خداقوت
اگر زحمتی نیست مطالبی که رنگی کردم رو به زبان ساده ترجمه کنید.


By far the most complex device, and the one that is at the heart of the computing system, is the central processing unit (CPU), or more simply, the processor. This is where the majority of the activity takes place, and it is made up of a number of subunits, which we shall describe individually

Behroux
05-12-2009, 00:13
سلام

کسی میدونه معادل " گواهینامه ثبت اختراع " تو انگلیسی آمریکایی چی میشه ؟
سلام فکر می کنم patent certificate گفته می شه

میشه بگید برای کلمه ی مقاله کدوم بهتره و فرقش چیه؟
essay یا article؟
معمولاً به مقاله article یا paper گفته می شود و essay به یک نوشته که معمولاً کوتاه است گفته می شود.

سلام و خداقوت
اگر زحمتی نیست مطالبی که رنگی کردم رو به زبان ساده ترجمه کنید.


By far the most complex device, and the one that is at the heart of the computing system, is the central processing unit (CPU), or more simply, the processor. This is where the majority of the activity takes place, and it is made up of a number of subunits, which we shall describe individually

بدون شک پیچیده ترین By far the most complex
(آنی) که قلب (مرکز) سیستم محاسباتی است the one that is at the heart of the computing system
اینجا جاییست که This is where
که ما به طور جداگانه (تک به تک) شرح خواهیم داد which we shall describe individually

Whansinnig
05-12-2009, 07:01
سلام گرامیان ،
بسیار سپاسگذار می شوم چنانچه در ترجمه چند خط زیر یاری ام نمایید . ( ترجمه ای که خود می نویسم کمی گنگ و مبهم می شود.)


o Shrinking world



o A long side the “stretching” goes a “ deepening” of the impact of global processes on national and local communities.



o Exemplified by McDonalds franchises’ or what Ritzer(1993) refers to as the “ McDonaldization of society”.

سپاس

seymour
05-12-2009, 18:24
سلام گرامیان ،
بسیار سپاسگذار می شوم چنانچه در ترجمه چند خط زیر یاری ام نمایید . ( ترجمه ای که خود می نویسم کمی گنگ و مبهم می شود.)


o Shrinking world



o A long side the “stretching” goes a “ deepening” of the impact of global processes on national and local communities.



o Exemplified by McDonalds franchises’ or what Ritzer(1993) refers to as the “ McDonaldization of society”.

سپاس
(کلماتی که در دو طرف "/" ذکر می کنم برای اینه که شما حق انتخاب داشته باشید و برحسب موضوع متن و سلیقه تون اونی که مناسب تره رو انتخاب کنید)



دنیایی که داره کوچک و کوچکتر میشه (کنایه از رشد سریع ارتباطات و تغییرات در سطح جهان)

//


همزمان با طولانی شدن/عریض شدن ، با پدیده عمیق تر شدن نیز روبرو خواهیم بود؛ یعنی تاثیر فاریند/فعل و انفعالات جهانی/بین المللی روی جوامع ملی و محلی افزایش خواهد یافت.

//

یک نمونه آن، فرنچایز (مجموعه یک نام تجاری و سازوکاری که حول اون شکل می گیره) مک دانلد، یا آنطور که ریتزر (1993) معتقد است "مک دانلد سازی جامعه" است. (مک دانلد سازی: شاید اصطلاحش خوب در فارسی منتقل نشه - یه عبارت من در آوردی هستش؛ کنایه از اینکه مک دانلد از حالت یه قدرت تجاری صرف رد شده و یک جور قدرت اجتماعی شده)

Whansinnig
05-12-2009, 18:53
بیکران سپاس گرامی !

بسیار نیکو ترجمه نمودید گرامی ، اما چند سوال :

" دنیایی که دارد کوچک و کوچکتر می شود به علت افزایش وسایل ارتباطات جمعی و ... " قرار است یک تیتر باشد ،

فکر می کنید در ترجمه اشکالی نداشته باشد که تیترها را طولانی ترجمه کنم ؟!

متنی که در حال ترجمه ی آن هستم سرتاسر پر است از واژه هایی که گویی توسط نویسنده به نوعی ابداع گردیده اند یا واژه هایی که توضیح هرکدام شاید سطرها به طول بیانجامد ...

(حقیقتا با فنون ترجمه آشنا نیستم و می پرسم جهت یادگیری ... )

و سوال آخر : احتمالا برای خواننده باید توضیح زیرنویس درباره ی خود مک دانلد بنویسم ، درست است ؟

و نهایتا تشکر فراوان بابت کمک و لطفی که داشتید و ترجمه نمودید ... سپاس ...
:11:

Kurosh
05-12-2009, 19:22
بیکران سپاس گرامی !

بسیار نیکو ترجمه نمودید گرامی ، اما چند سوال :

" دنیایی که دارد کوچک و کوچکتر می شود به علت افزایش وسایل ارتباطات جمعی و ... " قرار است یک تیتر باشد ،

فکر می کنید در ترجمه اشکالی نداشته باشد که تیترها را طولانی ترجمه کنم ؟!

متنی که در حال ترجمه ی آن هستم سرتاسر پر است از واژه هایی که گویی توسط نویسنده به نوعی ابداع گردیده اند یا واژه هایی که توضیح هرکدام شاید سطرها به طول بیانجامد ...

(حقیقتا با فنون ترجمه آشنا نیستم و می پرسم جهت یادگیری ... )

و سوال آخر : احتمالا برای خواننده باید توضیح زیرنویس درباره ی خود مک دانلد بنویسم ، درست است ؟

و نهایتا تشکر فراوان بابت کمک و لطفی که داشتید و ترجمه نمودید ... سپاس ...
تیتر لزوماً نباید یک واژه باشه ، بلکه بسیارند تیترهای زیبایی که از جمله تشکیل شده اند...
ولی اگه می خواین کلمه باشه ، یه کم سخت میشه...
مثلاً این چطوره؟ : "دنیا ، هر روز کوچک تر از دیروز!" 

در مورد اون یکی هم به نظرم این جور مواقع از روی کلمه میشه معنی رو درک کرد...مثلاً از خود واژه ی "مک دانلدیزاسیون"  یا "مک دانلدیزه کردن" یا همون عبارتی که seymour جان به کار بردن ، یعنی "مک دانلد سازی" میشه استفاده کرد...حالا اگه به نظرتون خیلی گنگ اومد ، بسته به شرایط متن ، می تونید توضیح کوتاهی هم تو پرانتز یا پانوشت اضافه کنید...

smd7m
05-12-2009, 22:00
سلام
لطفاً در ترجمه مطالب زیر کمک کنید. متشکرم.

Private registers.
Private registers are memory units which can store data, but which are not accessible to the computer system user. They are for the "Private" use of the central processor itself. (as an example, consider the subtraction problem A-B. the processor treats this problem in the following way. First, the negative –B of the number B is calculated, and then that result is added to the number A. when the negative of B is calculated, it is put in a "Processor-Private" register, which is then added to A.)
ثباتهای خصوصی
ثباتهای خصوصی واحدهایی از حافظه هستند که می توانند داده ها را ذخیره کنند، اما برای کاربر سیستم کامیپوتری در دسترس نیستند. آنها برای استفاده پردازشگر مرکزی بصورت خصوصی برای خودش است...

Processor Status
The processor status is a collection of "indicators" which give some indication of the current state of the central processing unit at any moment. We cannot say much more about processor status at this point, except to give a simple example. Suppose that the processor carries out the subtraction 4-7, as in the example above. Since the result of that subtraction is a negative number, at the completion of this arithmetic operation, one of the indicators in the processor status will show that last processor operation yielded a negative result. In a similar fashion, 7-7 would set the processor status in such a way as to indicate that the last operation yielded a zero result.
وضعیت پردازنده
وضعیت پردازنده هست یک مجموعه از شاخص ها که نشانه وضعیت جاری واحد پردازشگرز مرکزی در هر زمان است. ما نمی توانیم بگوییم درباره وضعیتهای پردازنده در یک نقطه، به جزء یک نمونه ساده. تصور کنید که پردازنده انجام می دهد تفریق 7-4 ، این نمونه ای برای بالا است....

Arithmetic / logic unit
As the name implies, it is in the Arithmetic / logic unit (ALU) that the arithmetic operations are performed-addition, subtraction, and so on. Some "Logical" operations are carried out here as well.

Control unit
The control unit in the CPU manages the movement of data within the processor. For example, the contents of public or private registers might have to be moved to the Arithmetic / logic unit so that the latter unit can perform and arithmetic operation on them. Similarly, data might have to be moved from the processor to main memory for storage, or from main memory to the CPU for some kind of processing (an arithmetic operation, for instance). It is the responsibility of the control unit to manage this movement of data, and to do numerous other tasks as well. Incorporated within the control unit is a decoder, which determines just which operation the processor is to carry out at any time.

m.hamid
06-12-2009, 10:31
سلام
لطفا یکی از دوستان این متن را ترجه کنه
خیلی ممنون مشم

..................
I have a re-profiling amount in an excess of US$55 Million Dollars, which I seek your partnership in accommodating for me. You will be rewarded with 30% of the total sum for your partnership. Can you be my partner on this?

SOURCE OF FUNDS:
The documents of the above funds in question was handed over to me to be used in payment of an American oil merchant for his last oil deal with my boss Mikhail . Already the funds have been deposited with a bank outside Russia, where the final crediting is expected to be carried out. While I was on the process, My Boss was arrested for his involvement on politics in financing the leading and opposing political parties (the Union of Right Forces, led by Boris Nemtsov, and Yabloko, a liberal/social democratic party led by Gregor Yavlinsky) which poses treat to FORMER President Vladimir Putin second tenure as Russian President. You can catch more of the story on this

All I need from you is to stand as the beneficiary of the above quoted sum and I will arrange for the documentation which will enable the Bank transfer the sum to you. I have decided to use this sum to relocate to U.A.E continent and never to be connected to any of Mikhail conglomerates so as to free my self from the hands of the present government. The transaction has to be concluded in 7 days upon the receipt of your response to me. As soon as I get your willingness to comply I will give you moredetails and also tell you what I shall require from you. Finally I will let you know my location in Europe and where this fund is at present for security reasons.

Behroux
06-12-2009, 13:05
سلام
لطفاً در ترجمه مطالب زیر کمک کنید. متشکرم.

Private registers.
Private registers are memory units which can store data, but which are not accessible to the computer system user. They are for the "Private" use of the central processor itself. (as an example, consider the subtraction problem A-B. the processor treats this problem in the following way. First, the negative –B of the number B is calculated, and then that result is added to the number A. when the negative of B is calculated, it is put in a "Processor-Private" register, which is then added to A.)
ثباتهای خصوصی
ثباتهای خصوصی واحدهایی از حافظه هستند که می توانند داده ها را ذخیره کنند، اما برای کاربر سیستم کامیپوتری در دسترس نیستند. آنها برای استفاده پردازشگر مرکزی بصورت خصوصی برای خودش است...

Processor Status
The processor status is a collection of "indicators" which give some indication of the current state of the central processing unit at any moment. We cannot say much more about processor status at this point, except to give a simple example. Suppose that the processor carries out the subtraction 4-7, as in the example above. Since the result of that subtraction is a negative number, at the completion of this arithmetic operation, one of the indicators in the processor status will show that last processor operation yielded a negative result. In a similar fashion, 7-7 would set the processor status in such a way as to indicate that the last operation yielded a zero result.
وضعیت پردازنده
وضعیت پردازنده هست یک مجموعه از شاخص ها که نشانه وضعیت جاری واحد پردازشگرز مرکزی در هر زمان است. ما نمی توانیم بگوییم درباره وضعیتهای پردازنده در یک نقطه، به جزء یک نمونه ساده. تصور کنید که پردازنده انجام می دهد تفریق 7-4 ، این نمونه ای برای بالا است....

Arithmetic / logic unit
As the name implies, it is in the Arithmetic / logic unit (ALU) that the arithmetic operations are performed-addition, subtraction, and so on. Some "Logical" operations are carried out here as well.

Control unit
The control unit in the CPU manages the movement of data within the processor. For example, the contents of public or private registers might have to be moved to the Arithmetic / logic unit so that the latter unit can perform and arithmetic operation on them. Similarly, data might have to be moved from the processor to main memory for storage, or from main memory to the CPU for some kind of processing (an arithmetic operation, for instance). It is the responsibility of the control unit to manage this movement of data, and to do numerous other tasks as well. Incorporated within the control unit is a decoder, which determines just which operation the processor is to carry out at any time.


سلام
ثباتهای خصوصی (؟)
ثباتهای خصوصی (؟) واحدهایی از حافظه هستند که داده ها را ذخیره می کنند، اما استفاده کننده از سیستم کامپیوتری به آنها دسترسی ندارد. آنها تنها برای استفاده اختصاصی پردازنده ی مرکزی می باشند. (به عنوان مثال مساله تفریق A-B را در نظر بگیرید) پردازنده این مساله را به صورت زیر حل می نماید. ابتدا منفی B-‌ عدد B محاسبه می گردد، و سپس نتیجه به عدد A اضافه می گردد. وقتی که منفی B محاسبه می گردد در ثبات "خصوصی-پردازنده" (؟) قرار داده می شود و سپس با A جمع می گردد.

وضعیت پردازنده
وضعیت پردازنده مجموعه ای از "نشانگرها یا شاخص ها" (؟) است که مشخصه هایی از وضعیت جاری واحد پردازشگر مرکزی را در هر لحظه ارایه می دهد. در این مقطع ما نمی توانیم چیز زیادی در مورد وضعیت پردازنده بگوییم و تنها به یک مثال بسنده می کنیم. فرض کنید که مانند مثال فوق، پردازنده تفریق 7-4 را انجام می دهد. از آنجایی که نتیجه ی آن تفریق یک عدد منفی است، در انتهای این عملیات محاسباتی، یکی از نشانگرها (؟) در وضعیت حافظه نشان خواهد داد که آخرین عملیات پردازشگر یک نتیجه منفی حاصل نموده است. به صورت مشابه، 7-7 وضعیت حافظه را به گونه ای تنظیم خواهد نمود که نشان دهد که آخرین عملیات یک نتیجه صفر حاصل نموده است.

واحد محاسباتی/منطقی
همانگونه که از نام آن پیداست، آن در واحد محاسباتی/منطقی (ALU) قرار دارد که عملیات محاسباتی- جمع، تفریق، و غیره- در آن انجام می شود. بعضی از عملیات "منطقی" نیز در اینجا انجام می شوند.

واحد کنترل
واحد کنترل در CPU حرکت داده ها در درون پردازشگر را مدیریت می کند. به عنوان مثال، لازم است که محتویات ثبات های خصوصی یا عمومی (؟) به واحد محاسباتی/منطقی منتقل شوند تا این واحد بر روی آنها یک عملیات محاسباتی انجام دهد. همچنین، ممکن است لازم باشد داده ها از پردازشگر به حافظه اصلی جهت ذخیره، یا از حافظه اصلی به CPU جهت پردازش (به عنوان مثال یک عملیات محاسباتی) منتقل گردند. این مسئولیت واحد کنترل است که این حرکت داده ها را مدیریت نماید، و همچنین وظایف مختلف دیگری را نیز انجام دهد. در درون واحد کنترل، یک رمزگشا (decoder) (؟) قرار دارد که تعیین می کند در هر لحظه، پردازشگر دقیقاً کدام عملیات را باید انجام دهد.

تذکر: من رشته‌ام کامپیوتر نیست بنابراین در مورد معنی بعضی از کلمات تخصصی مطمئن نیستم و بنابراین در انتهای این کلمات علامت ؟ قرار داده ام:27:

orange
06-12-2009, 13:51
سلام

لطفا معنی جمله زیر بگید.

so they are all photos of maps?

ممنون

Whansinnig
06-12-2009, 17:07
بزرگواران سلام مجدد !

می توانید لطف نمایید و در ترجمه سه جمله زیر یاری ام نمایید هر چه تلاش می کنم یک جمله روان نمی توانم از این سه خط بنویسم . با اینکه دشوار نیست اما انگاری ترجمه ام چیزی کم می آورد ...




Conflict that came to the fore at Rio Summit in 1992 and World Summit for sustainable Development (WSSD) in 2002. The former was also known as United Nations Conference on Environment and Development, UNCED, UNCED ’92 and the Earth Summit and was held at Rio de Janeiro in June 1992. The latter is also often referred to as the Earth Summit, Rio+10 or the WSSD and was held at Johannesburg, South Africa, in 2002.



سپاس

seymour
06-12-2009, 17:39
سلام

لطفا معنی جمله زیر بگید.

so they are all photos of maps?

ممنون
پس اینا همه شون عکسهای یه سری نقشه هستن؟

seymour
06-12-2009, 17:48
بزرگواران سلام مجدد ! می توانید لطف نمایید و در ترجمه سه جمله زیر یاری ام نمایید هر چه تلاش می کنم یک جمله روان نمی توانم از این سه خط بنویسم . با اینکه دشوار نیست اما انگاری ترجمه ام چیزی کم می آورد ...


Conflict that came to the fore at Rio Summit in 1992 and World Summit for sustainable Development (WSSD) in 2002. The former was also known as United Nations Conference on Environment and Development, UNCED, UNCED ’92 and the Earth Summit and was held at Rio de Janeiro in June 1992. The latter is also often referred to as the Earth Summit, Rio+10 or the WSSD and was held at Johannesburg, South Africa, in 2002.


سپاس
اختلاف نظر/چالش(ی) که در نشست ریو (1992) و نشست جهانی توسعه پایدار (WSSD) در 2002 آشکار شد. نشست ریو که به نامهای دیگری از جمله "کنفرانس سازمان ملل در زمینه محیط زیست و توسعه" (UNCED) ، یا NCED 92 و یا "نشست زمین/جهانی" نیز شناخته می شود در تابستان 1992 در شهر ریو دژانیرو (برزیل) برگزار شد. نشست جهانی توسعه پایدار که به نامهای "نشست زمین/جهانی" ، "ریو +10 " و یا WSSD شناخته می شود در ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) در سال 2002 برگزار شد.


توصیه : سعی کن در ترجمه الگوها رو بشناسی .. اینطوری نگاهت به متن بازتر میشه .. مثلاً این چند خط رو می تونی بری و باهاش درگیر بشی و احساس کنی خیلی قاطیه.. ولی اگه از دورتر بهش نگاه کنی می بینی که برعکس، صرفاً اومده و اسم دوتا نشست رو آورده و بعدش گفته که هر کدوم به چه اسمهای دیگه ای شناخته میشن همین .. دیگه بعدش سلیقه خودته که جمله بندی رو چطور در بیاری.


بیکران سپاس گرامی !

بسیار نیکو ترجمه نمودید گرامی ، اما چند سوال :

" دنیایی که دارد کوچک و کوچکتر می شود به علت افزایش وسایل ارتباطات جمعی و ... " قرار است یک تیتر باشد ،

فکر می کنید در ترجمه اشکالی نداشته باشد که تیترها را طولانی ترجمه کنم ؟!

متنی که در حال ترجمه ی آن هستم سرتاسر پر است از واژه هایی که گویی توسط نویسنده به نوعی ابداع گردیده اند یا واژه هایی که توضیح هرکدام شاید سطرها به طول بیانجامد ...

(حقیقتا با فنون ترجمه آشنا نیستم و می پرسم جهت یادگیری ... )

و سوال آخر : احتمالا برای خواننده باید توضیح زیرنویس درباره ی خود مک دانلد بنویسم ، درست است ؟

و نهایتا تشکر فراوان بابت کمک و لطفی که داشتید و ترجمه نمودید ... سپاس ...
:11:
دوستمون در صفحه قبل بخوبی راهنمایی کردن ... در مورد طولانی شدن ترجمه در مقابل متن اصلی که در نتیجه "نیازمند به توضیح" بودن بخش های مختلف متن بوجود میاد، یه چند خطی در این پستم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])نوشته بودم (پاراگراف اول).. اگه دوست داشتی بخون... (چون گفتید علاقه مند به یادگیری هستید به نظرم اومد که میتونه جالب باشه)

m.hamid
06-12-2009, 18:50
سلام
لطفا یکی از دوستان این متن را ترجه کنه
خیلی ممنون مشم

..................
I have a re-profiling amount in an excess of US$55 Million Dollars, which I seek your partnership in accommodating for me. You will be rewarded with 30% of the total sum for your partnership. Can you be my partner on this?

SOURCE OF FUNDS:
The documents of the above funds in question was handed over to me to be used in payment of an American oil merchant for his last oil deal with my boss Mikhail . Already the funds have been deposited with a bank outside Russia, where the final crediting is expected to be carried out. While I was on the process, My Boss was arrested for his involvement on politics in financing the leading and opposing political parties (the Union of Right Forces, led by Boris Nemtsov, and Yabloko, a liberal/social democratic party led by Gregor Yavlinsky) which poses treat to FORMER President Vladimir Putin second tenure as Russian President. You can catch more of the story on this

All I need from you is to stand as the beneficiary of the above quoted sum and I will arrange for the documentation which will enable the Bank transfer the sum to you. I have decided to use this sum to relocate to U.A.E continent and never to be connected to any of Mikhail conglomerates so as to free my self from the hands of the present government. The transaction has to be concluded in 7 days upon the receipt of your response to me. As soon as I get your willingness to comply I will give you moredetails and also tell you what I shall require from you. Finally I will let you know my location in Europe and where this fund is at present for security reasons.

آیا دوستان راهنمایی میکنند

Whansinnig
06-12-2009, 18:59
اختلاف نظر/چالش(ی) که در نشست ریو (1992) و نشست جهانی توسعه پایدار (WSSD) در 2002 آشکار شد. نشست ریو که به نامهای دیگری از جمله "کنفرانس سازمان ملل در زمینه محیط زیست و توسعه" (UNCED) ، یا NCED 92 و یا "نشست زمین/جهانی" نیز شناخته می شود در تابستان 1992 در شهر ریو دژانیرو (برزیل) برگزار شد. نشست جهانی توسعه پایدار که به نامهای "نشست زمین/جهانی" ، "ریو +10 " و یا WSSD شناخته می شود در ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) در سال 2002 برگزار شد.


توصیه : سعی کن در ترجمه الگوها رو بشناسی .. اینطوری نگاهت به متن بازتر میشه .. مثلاً این چند خط رو می تونی بری و باهاش درگیر بشی و احساس کنی خیلی قاطیه.. ولی اگه از دورتر بهش نگاه کنی می بینی که برعکس، صرفاً اومده و اسم دوتا نشست رو آورده و بعدش گفته که هر کدوم به چه اسمهای دیگه ای شناخته میشن همین .. دیگه بعدش سلیقه خودته که جمله بندی رو چطور در بیاری.


دوستمون در صفحه قبل بخوبی راهنمایی کردن ... در مورد طولانی شدن ترجمه در مقابل متن اصلی که در نتیجه "نیازمند به توضیح" بودن بخش های مختلف متن بوجود میاد، یه چند خطی در این پستم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])نوشته بودم (پاراگراف اول).. اگه دوست داشتی بخون... (چون گفتید علاقه مند به یادگیری هستید به نظرم اومد که میتونه جالب باشه)

بیکران سپاس گرامی ، هم از جهت ترجمه و هم از جهت توصیه ها و راهنمایی هایتان ...

بسیار هوشمندانه گفتید بدانچه از نظرم افتاده بود ( شاید بهتر است بگویم اصلا بدان نیاندیشیده بودم ) مثل اشتباه فاحشم در ترجمه همین چند خط که موجب شد نتوانم یک جمله روان بنویسم ... ( تذکرتان فوق العاده به موقع و هوشمندانه بود ... )

پستی که فرموده بودید پیشتر مطالعه کرده بودم اما امروز تازه معنای آن را دریافتم ... ممنون از راهنمایی تان ... سپاس ... بیکران سپاس ...

robo the rabbit
07-12-2009, 15:45
just ask some question, what will happen if i put back the chip into you system that sniffles pull out from you?
فکر کنم خیلی اسون باشه!

seymour
07-12-2009, 18:48
آیا دوستان راهنمایی میکنند


have a re-profiling amount in an excess of US$55 Million Dollars, which I seek your partnership in accommodating for me. You will be rewarded with 30% of the total sum for your partnership. Can you be my partner on this?

SOURCE OF FUNDS:
The documents of the above funds in question was handed over to me to be used in payment of an American oil merchant for his last oil deal with my boss Mikhail . Already the funds have been deposited with a bank outside Russia, where the final crediting is expected to be carried out. While I was on the process, My Boss was arrested for his involvement on politics in financing the leading and opposing political parties (the Union of Right Forces, led by Boris Nemtsov, and Yabloko, a liberal/social democratic party led by Gregor Yavlinsky) which poses treat to FORMER President Vladimir Putin second tenure as Russian President. You can catch more of the story on this

All I need from you is to stand as the beneficiary of the above quoted sum and I will arrange for the documentation which will enable the Bank transfer the sum to you. I have decided to use this sum to relocate to U.A.E continent and never to be connected to any of Mikhail conglomerates so as to free my self from the hands of the present government. The transaction has to be concluded in 7 days upon the receipt of your response to me. As soon as I get your willingness to comply I will give you moredetails and also tell you what I shall require from you. Finally I will let you know my location in Europe and where this fund is at present for security reasons

این احتمالاً بعنوان email بدستت رسیده ؛ درسته؟ .. اینا پیامهایی هستن که به قصد کلاهبرداری و سودجویی زده میشه و اصطلاحا بهشون میگیم scam ... برای اطمینان می تونی سایت های معتبری که این scam ها رو معرفی می کنن تا سر مردم کلاه نره رو چک کنی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]).

just ask some question, what will happen if i put back the chip into you system that sniffles pull out from you?
فکر کنم خیلی اسون باشه!
فقط چندتا سوال بپرس (بپرسم --- بسته به موقعیت جمله میتونه فعلش کمی تغییر بخواد) اگه اون چیپ/قطعه ای که sniffles (میتونه اسم یا لقب فرد یا افرادی باشه) از سیستمت خارج کرده (اند) رو برگردونم سرجاش، چه اتفاقی میفته؟

boeing_747
08-12-2009, 00:18
لطفا متن زیر رو ترجمه کنید

در مورد ارتقا ماشین ایمیل زده بودم


The upgrade for the 6spd manual transmission with high performance race clutch would be around $10,000. The 0-60 and 0-100 times would be dependant completely on traction, basically what kind of wheels and tires you intend to run. ¼ mile times would be in the low 10 second range, top speed of over 200 mph would be achievable.

لطفا متن زیر هم ترجمه کنید

آیا 10.000 دلار برای ارتقاء انتقال قدرتtransmission شامل گیربکسGearBox هم می شود؟
چه چیزهای دیگری علاوه بر موتور و انتقال قدرت باید ارتقاء داد برای نسخه مسابقه ای؟ لطفا نام ببرید(با ذکر قیمت)

baran_1000
08-12-2009, 13:23
with three-winding transformers the positive-sequence impedances for the corresponding rated throughput
capacities referred to voltage U are:

.........

these transformator are not suitable for multiple-earthing protection

......

the virus is treated as a "self" antigene with the induction of "tolerance" by clonal deletion of LCMV-specific T lymphocytes, by the same mechanism that produces tolerance to self antigens.


پیشاپیش ممنون.

seymour
08-12-2009, 19:04
لطفا متن زیر رو ترجمه کنید

در مورد ارتقا ماشین ایمیل زده بودم


The upgrade for the 6spd manual transmission with high performance race clutch would be around $10,000. The 0-60 and 0-100 times would be dependant completely on traction, basically what kind of wheels and tires you intend to run. ¼ mile times would be in the low 10 second range, top speed of over 200 mph would be achievable.

لطفا متن زیر هم ترجمه کنید

آیا 10.000 دلار برای ارتقاء انتقال قدرتtransmission شامل گیربکسGearBox هم می شود؟
چه چیزهای دیگری علاوه بر موتور و انتقال قدرت باید ارتقاء داد برای نسخه مسابقه ای؟ لطفا نام ببرید(با ذکر قیمت)
هزینه ارتقا سیستم دنده دستی (غیراتوماتیک) با کلاچ مخصوص مسابقه حدود 10 هزار دلار میشه. زمان رسوندن سرعت به 60 یا 100 (کیلومتر - مایل؟ - واحد رو نگفته) بستگی به قدرت (کشش) ماشین داره ؛ یعنی بستگی به این داره که از چه نوع چرخ و تایری استفاده می کنید. به نظر میاد 400 متر رو در کمتر از 10 ثانیه بره و به حداکثر سرعت 320 کیلومتر در ساعت برسه.

//

I want to know if this price (10,000 $) to upgrade the transmission system includes the gearbox or not
in order to obtain the race version what other things should be upgraded (beside transmission and engine) ... please give me a list, with the costs of each item.

boeing_747
09-12-2009, 01:22
بسیار ممنون

I am sorry I do not know what you mean by 57” height

حدس می زنم می خواد بگه که
می بخشید من نمی دونم ارتفا 57 برای چه هدفی لازم دارید یا می خواید؟

ترجمه دقیق متن بالا چیه؟


اگه ترجمه بالا همونی که گفتم بوده لطفا متن پایین رو به انگلیسی ترجمه کنید

چون خیابان های تهران وضعیت خوبی نداره و سرعت گیر بسیار زیادی با ارتفاء نسبتا زیاد وجود داره و خودروهای با ارتفاء کم برای عبور از سرعت گیرها ممکنه دچار مشکل بشوند (دیگه چه مشکلاتی برای خودروهای کم ارتفاع وجود داره جناب Seymour؟ اگه چیزی به ذهنتون میرسه لطفا اظافه کنید
با وجود این مشکلات در جاده ها آیا می توانید ارتفاء خودرو را به اندازه 2-3 اینچ بالا ببرید؟

آیا بنزین 91 اکتان می توان برای این خودرو استفاده کرد؟

با تشکر جناب Seymour عزیز

baran_1000
09-12-2009, 09:30
with three-winding transformers the positive-sequence impedances for the corresponding rated throughput
capacities referred to voltage U are:

.........

these transformator are not suitable for multiple-earthing protection
حفاظت زمینی چندگانه؟؟؟؟
......

the virus is treated as a "self" antigene with the induction of "tolerance" by clonal deletion of LCMV-specific T lymphocytes, by the same mechanism that produces tolerance to self antigens.


پیشاپیش ممنون.

سیمور عزیز لطف می کنید زحمت ترجمه این چند مورد رو هم بکشید..برای امروز بهش نیاز دارم.
ممنون

brain
09-12-2009, 10:37
سلام.
مخصوصا به سیمور و کوروش عزیز :11:

یه سوال داشتم ، بعضی از جملات هستن با اینکه معنی لغات یا اگه اصطلاحی چیزی هست رو می دونم ، باز نمیتونم کل جمله رو معنی کنم. این طور مواقع باید چه کار کرد؟ چرا اینجوری میشه؟ البته شده متن رو رها کردم و بعدا سراغش اومدم و تونستم که معنیش کنم ، فقط نمیدونم چرا قبلا نمیشده !!
مثلا قسمت هایی که قرمز کردم یه همچین حالتی پیش اومده:


I think really brilliant people do a number of different things when they’re working. They’re able to force themselves to put a lot of time into things and give them a lot of attention, and not succumb to the shortcuts that regular practice can lead to.
این قسمت آخر lead to .. این to به کجا برمیگرده ؟ ... آخه to کجا !!
و تسلیم میانبرهایی که شامل تمرین های عادی(مرتبی) میشه که اونارو جلو میبره ، نمیشن. (چی شد ، ها؟ چه ربطی به جمله قبلی داشت؟)
-----------------------------------------------
Stefan Sagmeister works like this. Or else you have someone like Tibor Kalman, who purposely fixed it
so that he didn’t repeat himself.
قسمت دوم که آبی کردم ، این جمله ی آخر واسه چی گفته شده ؟ نمیدونم این خارجیا یه سری چیزای اضافی الکی میذارن تو جمله یا اینکه من اینطور فک میکنم :31: ، مثلا قسمت آبی چه ربطی به جمله قرمزه داره؟ (شایدم ربط داره ، والا)
کسی که از قصد رو این حالت ثابت شده بنابراین خودشو تکرار نمیکنه. (احتمالا اشتباه معنی کردم)

ممنون میشم راهنماییم کنید تا تجربه ام بیشتر شه :11: چه تو ریدینگ چه ترجمه ! بالاخره جفتش به هم مرتبطه!

Kurosh
09-12-2009, 14:10
سلام.
مخصوصا به سیمور و کوروش عزیز :11:
    
یه سوال داشتم ، بعضی از جملات هستن با اینکه معنی لغات یا اگه اصطلاحی چیزی هست رو می دونم ، باز نمیتونم کل جمله رو معنی کنم. این طور مواقع باید چه کار کرد؟ چرا اینجوری میشه؟ البته شده متن رو رها کردم و بعدا سراغش اومدم و تونستم که معنیش کنم ، فقط نمیدونم چرا قبلا نمیشده !!
مثلا قسمت هایی که قرمز کردم یه همچین حالتی پیش اومده:


I think really brilliant people do a number of different things when they’re working. They’re able to force themselves to put a lot of time into things and give them a lot of attention, and not succumb to the shortcuts that regular practice can lead to.    
این قسمت آخر lead to .. این to به کجا برمیگرده ؟ ... آخه to کجا !!
و تسلیم میانبرهایی که شامل تمرین های عادی(مرتبی) میشه که اونارو جلو میبره ، نمیشن. (چی شد ، ها؟ چه ربطی به جمله قبلی داشت؟)
-----------------------------------------------
Stefan    Sagmeister works like this. Or else you have someone like Tibor Kalman, who purposely fixed it
so that he didn’t repeat himself.
قسمت دوم که آبی کردم ، این جمله ی آخر واسه چی گفته شده ؟ نمیدونم این خارجیا یه سری چیزای اضافی الکی میذارن تو جمله یا اینکه من اینطور فک میکنم :31: ، مثلا قسمت آبی چه ربطی به جمله قرمزه داره؟ (شایدم ربط داره ، والا)
کسی که از قصد رو این حالت ثابت شده بنابراین خودشو تکرار نمیکنه. (احتمالا اشتباه معنی کردم)

ممنون میشم راهنماییم کنید تا تجربه ام بیشتر شه :11: چه تو ریدینگ چه ترجمه ! بالاخره جفتش به هم مرتبطه!
تو اولی ، ربط قسمت قرمز که به اول جمله مشخصه ؛ میگه که:
اونا قابلیت اینو دارن که خودشون رو مجبور کنند که برای انجام هر کاری ، وقت و توجه زیادی بذارن و تسلیم راه های میانبر نشن
(واسه اون lead to خودم شک دارم ، ببینیم seymour جان نظرشون چیه...
به نظرم این regular practice جمله ی تابع shortcuts نیست ، بلکه بر می گرده به جمله ی قبل از اون...یعنی میشه:
اونا قابلیت اینو دارن که خودشون رو مجبور کنند که برای انجام هر کاری ، وقت و توجه زیادی بذارن و تسلیم راه های میانبر نشن که تمرین منظم می تونه اونا رو در پیشبرد این هدف (یعنی وقت گذاشتن روی امور) یاری کنه...


حالا این که می تونه به (؛) تبدیل بشه ، یعنی کلاً جمله ی دوم جمله ای باشه که فقط از لحاظ معنایی به جمله ی اول وابسته است...)


اما در دومی ، روی این متن کوتاه من نظری ندارم ، اگه کامل می آوردی متن رو ، شاید بهتر می شد نظر داد...
آخه نه معلومه it به چی بر می گرده ، نه this و نه he:20:
:11:

brain
09-12-2009, 14:32
اما در دومی ، روی این متن کوتاه من نظری ندارم ، اگه کامل می آوردی متن رو ، شاید بهتر می شد نظر داد...
آخه نه معلومه it به چی بر می گرده ، نه this و نه he

اولا کوروش جان دستت درد نکنه ! واقعا ممنونم :11:

در رابطه با اون متن کوتاه اشتباه از منه ، ببخشید ، حواسم نبود که بگم این دو متن دنباله ی هم هستن. ینی بعد از lead to قسمت دوم شروع میشه :
Stefan Sagmeister works like this. Or else you have someone like Tibor Kalman, who purposely fixed it
so that he didn’t repeat himself
(استفان زاگمیستر و تیبور کالمن دو تن از گرافیستهای معروف هستن ، که نویسنده داره اونارو مثال میزنه) مثالی برای ترجمه زیر:

اونا قابلیت اینو دارن که خودشون رو مجبور کنند که برای انجام هر کاری ، وقت و توجه زیادی بذارن و تسلیم راه های میانبر نشن که تمرین منظم می تونه اونا رو در پیشبرد این هدف (یعنی وقت گذاشتن روی امور) یاری کنه...

احتمالا اینی که ترجمه کردید درسته ، چون عاقلانه هم هست! :11:

(راستی رفتم ادامه ی متن رو خوندم و منظورش از این که میگه "خودشو تکرار نمیکنه" رو فهمیدم:
یکی از خصوصیات اخلاقی آقای تیبور کالمن اینه که هیچوقت از کارهای گرافیکی قبلیش تاثیر نمیگیره و همیشه دوست داره یه چیزه نو و جدید بیافرینه بنابراین he didnt repeat himslef درسته .... سیمور عزیز میگفت که باید پاراگراف های بعدی رو هم بخونی تا بفهمی ، این نکته اینجا خودشو نشون داد :11:)

Kurosh
09-12-2009, 14:52
اولا کوروش جان دستت درد نکنه ! واقعا ممنونم :11:

در رابطه با اون متن کوتاه اشتباه از منه ، ببخشید ، حواسم نبود که بگم این دو متن دنباله ی هم هستن. ینی بعد از lead to قسمت دوم شروع میشه :
Stefan Sagmeister works like this. Or else you have someone like Tibor Kalman, who purposely fixed it
so that he didn’t repeat himself
(استفان زاگمیستر و تیبور کالمن دو تن از گرافیستهای معروف هستن ، که نویسنده داره اونارو مثال میزنه) مثالی برای ترجمه زیر:


احتمالا اینی که ترجمه کردید درسته ، چون عاقلانه هم هست! :11:

(راستی رفتم ادامه ی متن رو خوندم و منظورش از این که میگه "خودشو تکرار نمیکنه" رو فهمیدم:
یکی از خصوصیات اخلاقی آقای تیبور کالمن اینه که هیچوقت از کارهای گرافیکی قبلیش تاثیر نمیگیره و همیشه دوست داره یه چیزه نو و جدید بیافرینه بنابراین he didnt repeat himslef درسته .... سیمور عزیز میگفت که باید پاراگراف های بعدی رو هم بخونی تا بفهمی ، این نکته اینجا خودشو نشون داد :11:)
اینجا میگه که تیبور کالمن روی این موضوع تمرکز کرد و به واسطه ی اون ، هیچ گاه خودش رو تکرار نکرد (که طبق متنی که گفتید در ادامه اومده ، به این معنیه که هیچ وقت از کارهای قبل خودش ایده نمی گرفت ، بلکه روی ایده های جدید وقت می گذاشت و کار می کرد ، در واقع این آقا مثال اون brilliant people محسوب میشه)

seymour
09-12-2009, 18:21
with three-winding transformers the positive-sequence impedances for the corresponding rated throughput
capacities referred to voltage U are:

.........

these transformator are not suitable for multiple-earthing protection

......

the virus is treated as a "self" antigene with the induction of "tolerance" by clonal deletion of LCMV-specific T lymphocytes, by the same mechanism that produces tolerance to self antigens.


پیشاپیش ممنون.


سیمور عزیز لطف می کنید زحمت ترجمه این چند مورد رو هم بکشید..برای امروز بهش نیاز دارم.
ممنون
نمی دونم دیگه الان بدردت میخوره یا نه؛ بهرحال:


در مورد ترانسفورماتورهای 3-سیم پیچ ، مقدار امپدانس مولفه مثبت (ترتیبی) برحسب ظرفیت توان (خروجی) که برحسب ولتاژ U بیان می شود به این شرح است:

//

این ترانسفورماتورها برای شیوه اتصال مکرر به زمین (PNE) مناسب نیستند. (در این شیوه، چندین بار اتصال زمین ایجاد میشه تا اگه یکی از اتصال های زمین قطع شد، مشکلی پیش نیاد)

//


یه دفعه بحث از برق رفت توی پزشکی؟!!!!! ...

من همونطور که قبلاً هم گفتم تخصصی در این زمینه ندارم.

seymour
09-12-2009, 18:44
بسیار ممنون

I am sorry I do not know what you mean by 57” height

حدس می زنم می خواد بگه که
می بخشید من نمی دونم ارتفا 57 برای چه هدفی لازم دارید یا می خواید؟

ترجمه دقیق متن بالا چیه؟


اگه ترجمه بالا همونی که گفتم بوده لطفا متن پایین رو به انگلیسی ترجمه کنید

چون خیابان های تهران وضعیت خوبی نداره و سرعت گیر بسیار زیادی با ارتفاء نسبتا زیاد وجود داره و خودروهای با ارتفاء کم برای عبور از سرعت گیرها ممکنه دچار مشکل بشوند (دیگه چه مشکلاتی برای خودروهای کم ارتفاع وجود داره جناب Seymour؟ اگه چیزی به ذهنتون میرسه لطفا اظافه کنید
با وجود این مشکلات در جاده ها آیا می توانید ارتفاء خودرو را به اندازه 2-3 اینچ بالا ببرید؟

آیا بنزین 91 اکتان می توان برای این خودرو استفاده کرد؟

با تشکر جناب Seymour عزیز
میگه : " متوجه نمیشم منظورت از 57" چیه؟" ...

//

والا من در مورد ماشین تخصص چندانی ندارم ؛ فقط به زور بلدم برونمش!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

//

Streets of Tehran has kinda low quality... lots of bumps(speed ramps), many of them with irregular heights...so, vehicles with lower chassis would face difficutlies.. I wanted to know if you can increase the height of the car (chassis) to avoid such problems (2-3 inches would be enough)

can I put 91 Octane fuel in this vehicle?

brain
10-12-2009, 08:38
سلام.
قسمت قرمز ترجمه اش چی میشه :

The world is changed: I feel it in the water, I feel it in the earth, I smell it in the air ... Much that once was is lost, for none now live who remember it


یه سوال کوچیک هم داشت ، was و is چه جوری همزمان استفاده شدن اینجا؟

پیشاپیش ممنون :11:
it.

Kurosh
10-12-2009, 12:04
سلام.
قسمت قرمز ترجمه اش چی میشه :

The world is changed: I feel it in the water, I feel it in the earth, I smell it in the air ... Much that once was is lost, for none now live who remember it


یه سوال کوچیک هم داشت ، was و is چه جوری همزمان استفاده شدن اینجا؟

پیشاپیش ممنون :11:
it.
تو ارباب حلقه ها گالادریل می گفت این جمله رو ، نه؟
ترجمه اش رو مطمئن نیستم ، ولی استفاده was و is کنار هم ، اینجا این جوری ترجمه میشه:

بیش تر اون چه که قبلاً بود ، الان از یاد رفته (این Lost رو برخی forgotten ترجمه کردند)
یعنی اینکه بعد از was حتماً یه مکث وجود داره...(که معمولاً گذاشتن "," لازمه)
مثلاً whoever he was is a worker now


در مورد جمله ی دوم هم احتمالاً ساختارش این شکلی بوده:
who(ever) remember it, live for none now
که در این صورت میشه "کسی که اون رو به خاطر میاره ، زندگی پوچی داره (واسه هیچی زندگی می کنه)...
(نمی دونم این ترجمه با افتتاحیه ی فیلم می خونه یا نه ، الان دم دستم نیست فیلمش)


خوشحال میشم نظر seymour عزیز رو بخونم...

reza.mansori
10-12-2009, 12:09
بهترین معنی برای go through چی است ؟

Kurosh
10-12-2009, 12:14
بهترین معنی برای go through چی است ؟
بستگی داره کجا به کار بره...

شاید "نجربه کردن" ، "آزمایش کردن" یا حتی "مرور کردن" بتونه معانی خوبی باشه واسش...

brain
10-12-2009, 14:39
تو ارباب حلقه ها گالادریل می گفت این جمله رو ، نه؟
سلام. آره دقیقا تو جمله های آغازینه !


(که معمولاً گذاشتن "," لازمه)
آره ... کلا این عنوان رو که سرچ کردم دیدم که بین was و is یه ویرگول هستش. (شبیه ویرگوله دیگه ",")

جمله ی دوم تو زیرنویس فارسی:
هیچکدوم از اونا دیگه زندگی رو به خاطر ندارند.

وجمله اول :
بیشتر اونا قبلا گمشده بودند ........که ماله شما باید صحیح باشه !!
احتمالا منظورش اینه که اگه حتی قسمتهایی از جهان سالم بوده الان دیگه از بین رفته. و برای هیچکس ،دیگه زندگی معنایی نداره!!

(صبر میکنیم تا نظر Master Seymour رو ببینیم :31: :11:)

baran_1000
10-12-2009, 16:36
نمی دونم دیگه الان بدردت میخوره یا نه؛ بهرحال:


در مورد ترانسفورماتورهای 3-سیم پیچ ، مقدار امپدانس مولفه مثبت (ترتیبی) برحسب ظرفیت توان (خروجی) که برحسب ولتاژ U بیان می شود به این شرح است:

//

این ترانسفورماتورها برای شیوه اتصال مکرر به زمین (PNE) مناسب نیستند. (در این شیوه، چندین بار اتصال زمین ایجاد میشه تا اگه یکی از اتصال های زمین قطع شد، مشکلی پیش نیاد)

//


یه دفعه بحث از برق رفت توی پزشکی؟!!!!! ...

من همونطور که قبلاً هم گفتم تخصصی در این زمینه ندارم.


ممنون از شما.

راهنمای هاتون همیشه مفید و موثراند
همزمان رو ترجمه دو تا متن در زمینه ی برق و بیولوژی (جلبک شناسی!) کار میکردم..اون جمله رو دقیقا! متوجه منظورش نشدم...

میگم در مورد کلمه ی treat بهتره در چنین تکستهایی چه معادلی براش استفاده بشه؟

رفتار کردن یا درمان کردن! ظاهراً زیاد برای مثلاً ویروس زیاد جالب به نظر نمیاد .شما چی پیشنهاد میکنید؟

seymour
10-12-2009, 19:36
ممنون از شما.

راهنمای هاتون همیشه مفید و موثراند
همزمان رو ترجمه دو تا متن در زمینه ی برق و بیولوژی (جلبک شناسی!) کار میکردم..اون جمله رو دقیقا! متوجه منظورش نشدم...

میگم در مورد کلمه ی treat بهتره در چنین تکستهایی چه معادلی براش استفاده بشه؟

رفتار کردن یا درمان کردن! ظاهراً زیاد برای مثلاً ویروس زیاد جالب به نظر نمیاد .شما چی پیشنهاد میکنید؟
اختیار داری .. آدم کاری از دستش بربیاد باید انجام بده دیگه .. (حالا اگه از اون کاری که داره انجام میده لذت هم ببره، چه بهتر!!)

//

در مورد این جمله :
the virus is treated as a "self" antigene with the induction of "tolerance" by clonal deletion of LCMV-specific T lymphocytes, by the same mechanism that produces tolerance to self antigens.

اینجا treat یعنی "رفتار شدن/کردن" .. میگه: با این ویروس به مثابه (همچون) یک خود-پادتن رفتار میشه (خود-پادتن یعنی از سوی سیستم ایمنی بدن بعنوان غیرخودی و عامل خارجی باهاش رفتار میشه)..

introduce رو هم افزودن ترجمه کن ..


سلام.
قسمت قرمز ترجمه اش چی میشه :

The world is changed: I feel it in the water, I feel it in the earth, I smell it in the air ... Much that once was is lost, for none now live who remember it


یه سوال کوچیک هم داشت ، was و is چه جوری همزمان استفاده شدن اینجا؟

پیشاپیش ممنون :11:
it.
بخش اعظم آنچه زمانی بود (وجود داشت) دیگر نیست، چون دیگر هیچکس آنرا بخاطر ندارد...

در واقع تقریبا داره میگه "هر آنچه از دیده و خاطره برفت، از دل برود" ...


اگه بخوایم جمله رو خواناتر بکنیم :

Much (of the things) that once was (existent) is lost, for(=because) none (of those who) live now remember it



انقدر هم من رو چوب کاری نکنید!

Mehran NZ
10-12-2009, 20:14
سلام دوستان
اقا معنی 'G' توی این شعرها و یا فرهنگ امریکا چه معنی میده ؟ چرا همیشه بکار میره به این مثالها نگاه کنید
چند مثال از آهنگهای 2Pac

All I see is niggas dying fast
The sound of a gun blast
Then watch the hurst past
Just another day in the life 'G'
Gotta step lightly cuz cops tried to snippe me
The catch, they don't wanna stop at the brother man


But if I go, I'm takin all these punks with me
Pass me a clip G, now come and get me
You wanna sweat me, never get me to be silent


Only a lunatic would like to see his skull crushed
Yo, if your smart you'll really let me go 'G'
But keep me cooped up in this ghetto and catch tha uzi
They got me trapped....

اینجادخترک می خواد در شعر توپاک بگه که ناپدریش بهش تجاوز کرده

I told her how he G'd me, and she didn't believe me


و حتی توی شعرهای فارسی هم دیدم
مثلا توی شوی این ساسی مانکن لول توی شعر نی ناش ناش لول ئگین اول شعر می گه Hey G و یا پیروز توی شعر Baby Joon می گه

Hey G
You ought to listin to me
! Cuz if you don't wanna pay the price
... You gotta take my advise

Kurosh
10-12-2009, 21:35
سلام دوستان
اقا معنی 'G' توی این شعرها و یا فرهنگ امریکا چه معنی میده ؟ چرا همیشه بکار میره به این مثالها نگاه کنید
چند مثال از آهنگهای 2Pac



اینجادخترک می خواد در شعر توپاک بگه که ناپدریش بهش تجاوز کرده


و حتی توی شعرهای فارسی هم دیدم
مثلا توی شوی این ساسی مانکن لول توی شعر نی ناش ناش لول ئگین اول شعر می گه Hey G و یا پیروز توی شعر Baby Joon می گه
مخفف کلمه gangster هست که از دیرباز! در فرهنگ آمریکایی برای "رفیق" به کار میره...حالا ریشه و علت چنین مفهومی بر بنده پوشیده است!:27:

rosenegarin13
10-12-2009, 22:02
سلام دوستان
اقا معنی 'G' توی این شعرها و یا فرهنگ امریکا چه معنی میده ؟ چرا همیشه بکار میره به این مثالها نگاه کنید
چند مثال از آهنگهای 2Pac



اینجادخترک می خواد در شعر توپاک بگه که ناپدریش بهش تجاوز کرده


و حتی توی شعرهای فارسی هم دیدم
مثلا توی شوی این ساسی مانکن لول توی شعر نی ناش ناش لول ئگین اول شعر می گه Hey G و یا پیروز توی شعر Baby Joon می گه


همونطور که دوستمون هم اشاره کردن در اکثر موارد به معنای gangster هست ..اینم دو تا معنی دیگه ش:


1.A gangster

2. A thousand dollars

3. A title of endearment

Thats a real G.

Let me borrow a G.

What up, G?


urbandictionary.com
اینجا G رو سرچ کنید..کلی معنی میده بهتون!:31: که زیاد قابل اعتماد نیستن بعضیاشون ولی خوبه.

orange
11-12-2009, 11:22
لطفا متن زیر رو به انگلیسی ترجمه کنید.


دوست عزیز، اینها آخرین فایل های منتشر شده بودند.
سعی می کنم جدیدترین فایل های منتشر شده را به تدریج آپلود کنم و در این تاپیک برای دانلود قرار بدم.

با سپاس

Kurosh
11-12-2009, 11:40
لطفا متن زیر رو به انگلیسی ترجمه کنید.


دوست عزیز، اینها آخرین فایل های منتشر شده بودند.
سعی می کنم جدیدترین فایل های منتشر شده را به تدریج آپلود کنم و در این تاپیک برای دانلود قرار بدم.

با سپاس


Dear Friend
*These files are the latest ones published
I try to upload the newest files gradually and share them here in this topic

Thanks


===========



*به جای publish اگه مربوط به آلبوم ها یا فایل های موسیقیه ، از release هم می تونید استفاده کنید

panther99
11-12-2009, 14:41
سلام دوستان . خسته نباشيد . اگه ممكنه متن من رو هم ترجمه كنيد . ممنون ميشم .


some writers have described usul al fiqh as the metedology of law,a description which is accurate but incomplete. Although methods of interpertation and deduction are of primary concern to usul al fiqh, the latter is not exclosively devoted to methodology. To say that usul al fiqh is the science of the sources and methodology of the law is accurate in the sense that the quran and sunnah constitute the sources as well as subject maatter to which the methodology of usul al fiqh is applied. The quran and sunnah contain both specific injunctions and general guidlines on law and religion , but it is the broad and general directives which occupy the larger part of the legal content of these sources.

Kurosh
11-12-2009, 15:31
سلام دوستان . خسته نباشيد . اگه ممكنه متن من رو هم ترجمه كنيد . ممنون ميشم .


some writers have described usul al fiqh as the metedology of law,a description which is accurate but incomplete. Although methods of interpertation and deduction are of primary concern to usul al fiqh, the latter is not exclosively devoted to methodology. To say that usul al fiqh is the science of the sources and methodology of the law is accurate in the sense that the quran and sunnah constitute the sources as well as subject maatter to which the methodology of usul al fiqh is applied. The quran and sunnah contain both specific injunctions and general guidlines on law and religion , but it is the broad and general directives which occupy the larger part of the legal content of these sources.

(غلط املایی زیاد داشت و یکی دو مورد هم به نظر اشکال گرامری داره که درک متن رو پیچیده می کنه ، اما به هر حال)


برخی از کاتبان و نویسندگان اصول فقه را به عنوان متودولوژی قانون توصیف می کنند. توصیفی که درست است ، اما کامل نیست. اگرچه متدهای تفسیر و استنتاج نسبت به اصول فقه تقدم دارند ، اما دومی (اصول فقه) اختصاصاً بر پایه ی متودولوژی نیست. می توان گفت اصول فقه ، علم منابع و متودولوژی قانون است که قرآن و سنت پیامبر ، منابع و موضوع اصلی آن (که متودولوژی اصول فقه به آن وابسته است) را تشکیل می دهند. قرآن و سنت پیامبر هم منعیات تخصصی را شامل می شوند و هم رهنمود های کلی که در قانون و مذهب وجود دارد ، اما این قوانین و راهنمایی های کلی و عام است که بخش اعظمی از مضمون حقوقی و قانونی این منابع را در بر می گیرد.

seymour
11-12-2009, 20:26
سلام.
مخصوصا به سیمور و کوروش عزیز :11:

یه سوال داشتم ، بعضی از جملات هستن با اینکه معنی لغات یا اگه اصطلاحی چیزی هست رو می دونم ، باز نمیتونم کل جمله رو معنی کنم. این طور مواقع باید چه کار کرد؟ چرا اینجوری میشه؟ البته شده متن رو رها کردم و بعدا سراغش اومدم و تونستم که معنیش کنم ، فقط نمیدونم چرا قبلا نمیشده !!
مثلا قسمت هایی که قرمز کردم یه همچین حالتی پیش اومده:


I think really brilliant people do a number of different things when they’re working. They’re able to force themselves to put a lot of time into things and give them a lot of attention, and not succumb to the shortcuts that regular practice can lead to.
این قسمت آخر lead to .. این to به کجا برمیگرده ؟ ... آخه to کجا !!
و تسلیم میانبرهایی که شامل تمرین های عادی(مرتبی) میشه که اونارو جلو میبره ، نمیشن. (چی شد ، ها؟ چه ربطی به جمله قبلی داشت؟)
-----------------------------------------------
Stefan Sagmeister works like this. Or else you have someone like Tibor Kalman, who purposely fixed it
so that he didn’t repeat himself.
قسمت دوم که آبی کردم ، این جمله ی آخر واسه چی گفته شده ؟ نمیدونم این خارجیا یه سری چیزای اضافی الکی میذارن تو جمله یا اینکه من اینطور فک میکنم :31: ، مثلا قسمت آبی چه ربطی به جمله قرمزه داره؟ (شایدم ربط داره ، والا)
کسی که از قصد رو این حالت ثابت شده بنابراین خودشو تکرار نمیکنه. (احتمالا اشتباه معنی کردم)

ممنون میشم راهنماییم کنید تا تجربه ام بیشتر شه :11: چه تو ریدینگ چه ترجمه ! بالاخره جفتش به هم مرتبطه!


تو اولی ، ربط قسمت قرمز که به اول جمله مشخصه ؛ میگه که:
اونا قابلیت اینو دارن که خودشون رو مجبور کنند که برای انجام هر کاری ، وقت و توجه زیادی بذارن و تسلیم راه های میانبر نشن
(واسه اون lead to خودم شک دارم ، ببینیم seymour جان نظرشون چیه...
به نظرم این regular practice جمله ی تابع shortcuts نیست ، بلکه بر می گرده به جمله ی قبل از اون...یعنی میشه:
اونا قابلیت اینو دارن که خودشون رو مجبور کنند که برای انجام هر کاری ، وقت و توجه زیادی بذارن و تسلیم راه های میانبر نشن که تمرین منظم می تونه اونا رو در پیشبرد این هدف (یعنی وقت گذاشتن روی امور) یاری کنه...


حالا این که می تونه به (؛) تبدیل بشه ، یعنی کلاً جمله ی دوم جمله ای باشه که فقط از لحاظ معنایی به جمله ی اول وابسته است...)


اما در دومی ، روی این متن کوتاه من نظری ندارم ، اگه کامل می آوردی متن رو ، شاید بهتر می شد نظر داد...
آخه نه معلومه it به چی بر می گرده ، نه this و نه he:20:
:11:
این مورد رو کوروش جان گفت که مونده .. ایشالا پاسخ من بدرد بخوره:


در مورد این مشکل در ترجمه کلیت یک یا چند جمله من چند صفحه پیش هم یه اشاره ای کرده :

توصیه : سعی کن در ترجمه الگوها رو بشناسی .. اینطوری نگاهت به متن بازتر میشه .. مثلاً این چند خط رو می تونی بری و باهاش درگیر بشی و احساس کنی خیلی قاطیه.. ولی اگه از دورتر بهش نگاه کنی می بینی که برعکس، صرفاً اومده و اسم دوتا نشست رو آورده و بعدش گفته که هر کدوم به چه اسمهای دیگه ای شناخته میشن همین .. دیگه بعدش سلیقه خودته که جمله بندی رو چطور در بیاری.

ببین همون چیزی که گفتی "متن رو رها کردم و بعداً دوباره سراغش اومدم" یه جورایی همینه .. یعنی بعداً از یه زاویه دیگه بهش نگاه کردی و ساده تر به نظر اومده و حل شده .. تو ذهنت جملات رو بهم بریز .. اصلاً فرض کن این چند خط رو میخوای با لحن خودت بازنویسی کنی ..

lead to برمیگرده به shortcuts .. همونطور که کوروش گفت میگه "در مقابل (وسوسه استفاده از) میانبرهایی که در اثر پرداختن به فعالیت های یکنواخت و مرسوم میتوان (یاد گرفت و) پیش گرفت تسلیم نشوند.


//


انقدرها هم که گفتی نویسنده جرم مرتکب نشده که به قول تو "الکی" چیزی رو نوشته باشه .. اتفاقاً اونا در نوشتارشون مقتصد تر عمل می کنن و اغلب هر چیزی رو که میارن واقعاً بهش نیازه! ..

در این جمله هم خب قسمت آبی میگه " تا خودش رو تکرار نکنه" .. خب قشنگه دیگه .. در فعالیت های هنری و خلاقه ، شاید یکی از بدترین اتفاقات این باشه که طرف خودش رو تکرار کنه .. اینجا اون آقا رو مثال زده که عمداً یه چیزی (؟) رو حل کرده - درست کرده (- یا حتی ایجاد کردن هم میشه معنی کرد) تا خودش رو تکرار نکنه.

brain
12-12-2009, 09:24
بازم یه نکته ی تــیـــریــپــه دیگه :31:
بازم مثه همیشه ممنون :11: :46:

دیالوگ معروف شما در این جور مواقع :31: :
*چقدر من پسر خوبي هستم.


انقدرها هم که گفتی نویسنده جرم مرتکب نشده که به قول تو "الکی" چیزی رو نوشته باشه .. اتفاقاً اونا در نوشتارشون مقتصد تر عمل می کنن و اغلب هر چیزی رو که میارن واقعاً بهش نیازه! ..
میدونم اشکال از منه :27:..... چون در یه لحظه ، در چند نقطه اونم در یک جمله ، گنگ موندم سپس مخم سوت کشید و اینو گفتم :31: و دقیقا هم همینطوره که شما میگی(قسمت bold شده رو میگم.)

*
در فعالیت های هنری و خلاقه ، شاید یکی از بدترین اتفاقات این باشه که طرف خودش رو تکرار کنه
*از این بدتر اونه که طرف یکی دیگه رو تکرار کنه (!)

*راستی من دارم نکاتی که در رابطه با ترجمه ، گهگداری شما تو پست هاتون به بعضیا گفتید رو از تاپیک ترجمه درمیارم ، فعلا تا صفحه 218 رفتم (چیزای خوبی هم دستگیرم شده! :11:)

brain
13-12-2009, 08:25
سلام.

معنی این جمله چی میشه؟ مخصوصا کلمه longer که تو دیکشنری نوشته بود : One who longs for anything ..حالا نمیدونم همین معنی رو میده یا معنی درازتر/طولانی تر میده !
The longer the kobolds are left unmolested in the mine.

تشکر :11:

Behroux
13-12-2009, 09:48
سلام
در این جمله longer به معنی طولانی تر/بیشتر (از لحاظ زمانی) است.
معنی جمله: هر چه بیشتر (یا طولانی تر)، ارواح (kobolds) در معدن به حال خود رها شوند ...

تذکر: اگر ادامه جمله ی شما جمله ی ذیل باشد "The longer the kobolds are left unmolested in the mine, the deeper a foothold they gain in Northshire" معنی جمله دوم هم می شود:
جا پای محکم تری در Northshire به دست می آورند.
the longer در جمله اول با the deeper در جمله دوم ارتباط دارد.

sayan_se666
13-12-2009, 11:30
با سلام خدمت دوستان چند متن برا ترجمه داشتم
I'm crazy about desert
I can't stand fast food
I'm in the mood for something spicy
I'll have a small salad
what kind of dressing would you like
we have blue cheese and vinaigrette

hasanhasan
13-12-2009, 11:43
با سلام خدمت دوستان چند متن برا ترجمه داشتم
I'm crazy about desert
I can't stand fast food
I'm in the mood for something spicy
I'll have a small salad
what kind of dressing would you like
we have blue cheese and vinaigrette

عاشق دسر هستم (فك كنم اشتباه نوشتي به جاي desert كه معني صحرا مي‌ده بايد مي‌نوشتي dessert)
از فست فود حالم به هم مي‌خوره (اصلا فست فود دوست ندارم)
هوس يه غذاي تند و تيز كردم (هوس كردم غذاي تيز بخورم)
سالاد مي‌خورم
دوست داري غذات چه چاشني داشته باشه؟
پنير آبي داريم و سس سركه

blue cheese: نوعي پنير قارچي كه داخل پنير رگه‌هايي از قارچ به رنگ آبي يا سبز وجود داره
vinaigrette: چاشني سالاد كه توي معني بهتره بگيم سس سركه

rosenegarin13
13-12-2009, 21:32
سلام
معنی فارسی mantra چی میشه؟
ممنون.

Kurosh
13-12-2009, 21:46
سلام
معنی فارسی mantra چی میشه؟
  ممنون.

معادل که نداره ، همون بهش میگن "مانترا"



مانترا نوعی ورد ، دعا ، یا جادو جمبل! :دی است که در آیین هندو ها به عنوان نیایش و گاه به صورت نوعی آواز خونده میشه...

brain
13-12-2009, 22:03
سلام
معنی فارسی mantra چی میشه؟
ممنون.
سلام.
طی تحقیقاتی که کردم ، با اجازه دیگر دوستان منم نظرمو مینویسم:
Mantra میتونه یک کلمه یا جمعی از کلمات و اصوات باشه که به تمرکز فکر و حواس کمک میکنه که در اصل در هندوئیسم و بودائیسم به کار برده میشود.
نمیدونم قضیه اش چیه ولی گویا mantra که فرض کنیم کلمه ای چیزی باشه ، یه انرژی درونی داره که وقتی آدم هی به زبون میاره ، به آدم انرژی و تمرکز حواس و چیزهای مشابه میده!

فارسیش میشه : ذکر (به احتمال زیاد ، البته فارسی که نه همون عربی) ... دعا هم نمیدونم میشه یا نه !
حالا واسه هر قوم و قبیله و مذهبی ،یه سری لغات و اصوات میتونه نقش mantra رو بازی کنه :
مثلا مسلمان ها اسامی الله رو تکرار میکنن
فلان آدم فلان لغت رو هی با خودش تکرار میکنه.

منبع :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

*بحث جالبی بود ، ممنون

rosenegarin13
14-12-2009, 12:03
سلام.
طی تحقیقاتی که کردم ، با اجازه دیگر دوستان منم نظرمو مینویسم:
Mantra میتونه یک کلمه یا جمعی از کلمات و اصوات باشه که به تمرکز فکر و حواس کمک میکنه که در اصل در هندوئیسم و بودائیسم به کار برده میشود.
نمیدونم قضیه اش چیه ولی گویا mantra که فرض کنیم کلمه ای چیزی باشه ، یه انرژی درونی داره که وقتی آدم هی به زبون میاره ، به آدم انرژی و تمرکز حواس و چیزهای مشابه میده!

فارسیش میشه : ذکر (به احتمال زیاد ، البته فارسی که نه همون عربی) ... دعا هم نمیدونم میشه یا نه !
حالا واسه هر قوم و قبیله و مذهبی ،یه سری لغات و اصوات میتونه نقش mantra رو بازی کنه :
مثلا مسلمان ها اسامی الله رو تکرار میکنن
فلان آدم فلان لغت رو هی با خودش تکرار میکنه.

منبع :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

*بحث جالبی بود ، ممنون


معادل که نداره ، همون بهش میگن "مانترا"



مانترا نوعی ورد ، دعا ، یا جادو جمبل! :دی است که در آیین هندو ها به عنوان نیایش و گاه به صورت نوعی آواز خونده میشه...

خیلی خیلی ممنون...

منم اینو از یک وبلاگ پیدا کردم که به نظرم خوب هست ذکر کنم:

Not that long ago, if you were to ask me what my “mantra” was, I would have thought that you were curious about my meditation practice.

More recently, however, I've heard the term “mantra” used much more in a business context, as in that “guiding principle” which inspires you to do whatever special things you do. In the past I might have called it a "motto," or a "creative strategy," but today: it's a mantra.
منبع:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

به نظرم منظورش از مانترا یه جمله یا کلمه ای هست که به آدم انرژی و انگیزه میده و باعث میشه آدم تو یه زمینه خاص بازدهی بهتری داشته باشه..مثلاً من خودم برای کنکورم برای این که به خودم انرژی بدم و راندمان کارم بره بالا..
از این جمله ها که فرنگیا بهش میگن mantra استفاده می کردم..مثلاً "من میتونم" ، "تلاشتو به اندازه هدفت بزرگ کن" و....:دی
نمیدونم برداشتم درسته یا نه..ولی یه معادل فارسی خوب که بتونه حق کلمه رو ادا کنه!:دی پیدا نکردم!:دی

بازم ممنون.

befermatooo
14-12-2009, 21:57
سلام .

بیزحمت , زیحمت اینو بکشین :46:


If your PC is unable to boot back into Windows 7 after installing a loader don't panic, simply do the following.

* Boot up your PC from your Windows 7 install disk
* Select the "Repair your computer" option
* Select to open "Command Prompt"
* Input "bootsect.exe /nt60 c:" (without quotes)
* Restart


*** If it still doesn't work try the command as "bootsect.exe /nt60 all" (without quotes)



ممنون

sd70
15-12-2009, 00:18
دوستان ميخواستم بدونم کلمه مقطع (واژه اي که در مهندسي عمران يا معماري ازش استفاده ميشه) به انگليسي چي ميشه؟ آيا معادلش ميشه section ؟

ممنون

A r c h i
15-12-2009, 10:06
دوستان ميخواستم بدونم کلمه مقطع (واژه اي که در مهندسي عمران يا معماري ازش استفاده ميشه) به انگليسي چي ميشه؟ آيا معادلش ميشه section ؟

ممنون

سلام

بله دقیقا معادلش section هست

sayan_se666
15-12-2009, 12:04
با سلام لطفا جملات زير رو ترجمه كنيد
It's 648 square kilomters
I'ts gets up to about 23 celsius
I'ts goes down to about 10 celsius
if you drive a car keep it tuned up

A r c h i
15-12-2009, 16:32
سلام .

بیزحمت , زیحمت اینو بکشین :46:


If your PC is unable to boot back into Windows 7 after installing a loader don't panic, simply do the following.

* Boot up your PC from your Windows 7 install disk
* Select the "Repair your computer" option
* Select to open "Command Prompt"
* Input "bootsect.exe /nt60 c:" (without quotes)
* Restart


*** If it still doesn't work try the command as "bootsect.exe /nt60 all" (without quotes)



ممنون



اگر بعد از اینکه loader را نصب کردید، کامپیوتر نتونست به ویندوز 7 برگرده، نترسید و کارهای زیر را انجام دهید

* کامپیوتر خود را بوسیله سی دی اینستال ویندوز 7 بالا بیاورید
*دکمه Repair your computer را انتخاب کنید.
* Command Prompt را باز کنید
* این جمله را وارد کنید " bootsect.exe /nt60 c:" (بدون این علامات "")
* ری استارت

اگر مشکل حل نشد از این جمله استفاده کنید
bootsect.exe /nt60 all

A r c h i
15-12-2009, 16:33
با سلام لطفا جملات زير رو ترجمه كنيد
It's 648 square kilomters
I'ts gets up to about 23 celsius
I'ts goes down to about 10 celsius
if you drive a car keep it tuned up

648 کیلومتر مربع مساحت دارد.
به 23 درجه سلسیوس می رسد
تا 10 درجه سلسیوس دما کاهش می یابد.
اگر باماشین رانندگی می کنید، تنظیم نگهش دارید

G.D.ragon.Ir
15-12-2009, 17:54
سلام. ممنون میشم تو موارد زیر, راهنماییم کنید :11:


There were shells there from a time before man walked on the earth



این ترجمه درسته؟ "صدف هایی اونجا بود از دوره ایی قبل از اینکه انسان پاشو روی زمین بزاره"


Look, it's water shooting up into the air



تو این جمله, عبارت مشخص شده به چه معناست؟


The electric light coming from the rocks over our heads began to make explosions

تو این جمله, عبارت مشخص شده به چه معناست؟ (تصویرش مثل یک شهاب سنگ, اما در ابعاد خیلی کوچکتر و دارای جریان الکتریسیته بود)

LordMMD
15-12-2009, 18:27
سلام. ممنون میشم تو موارد زیر, راهنماییم کنید :11:


There were shells there from a time before man walked on the earth



این ترجمه درسته؟ "صدف هایی اونجا بود از دوره ایی قبل از اینکه انسان پاشو روی زمین بزاره"


Look, it's water shooting up into the air



تو این جمله, عبارت مشخص شده به چه معناست؟


The electric light coming from the rocks over our heads began to make explosions

تو این جمله, عبارت مشخص شده به چه معناست؟ (تصویرش مثل یک شهاب سنگ, اما در ابعاد خیلی کوچکتر و دارای جریان الکتریسیته بود)



اولی خوبه.
دومی: به سمت آسمان فواره میشه
سومی: رو میتونی "نور های رعد و برق مانند" در نظر بگیری

Iranian boy10
15-12-2009, 19:53
با سلام و خسته نباشيد .

لطفاً متن عكس رو به فارسي روان ترجمه كنيد ممنون

فقط خيلي زود لازم دارم درسي هست ممنون ميشم ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اگه متن رو خواستيد از help ويندور xp سرچ -> DirectX

ممنون دوستان
:40::11:

brain
16-12-2009, 08:14
سلام.

قسمت قرمز چه معنی ای میده؟
They shaped the worlds by raising mighty mountains and dredging out vast seas. They breathed skies and raging atmospheres into being. It was all part of their unfathomable, far-sighted plan to create order out of chaos.

تو نت سرچیدم ولی چیزی نیافتم ، فقط دیدم که خیلی جاها استفاده شده.

hasanhasan
16-12-2009, 12:39
سلام.

قسمت قرمز چه معنی ای میده؟
They shaped the worlds by raising mighty mountains and dredging out vast seas. They breathed skies and raging atmospheres into being. It was all part of their unfathomable, far-sighted plan to create order out of chaos.

تو نت سرچیدم ولی چیزی نیافتم ، فقط دیدم که خیلی جاها استفاده شده.

معني كلي: گروهي كه به دنبال رهبري و كنترل توده‌اي از مردم هستند و به طور كلي افرادي كه مي‌خوان يه سر و ساموني به عده‌اي از مردم كه خواسته‌هايي دارن بدن. يا به عبارتي كساني كه دوست دارن حزب تشكيل بدن. همچنين براي طبقه‌بندي و مرتب‌سازي هم استفاده مي‌شه.
در جمله شما هم اگه اشتباه نكنم مي‌خواد بگه: يكي از برنامه‌هاي مهم آتي آنها، تشكيل حزب مي‌باشد.

moji_golpesar
16-12-2009, 16:56
دوستان عزیز اگه لطف کنن و ترجمه ی عبارت Hail Mary's, get lots of sun رو با زبان ساده و یا یه عبارت دیگه به فارسی که در همچین شرایطی استفاده بشه و همین معنی رو بده بیان کنند حسابی به من کمک کردند.

Smartie7
16-12-2009, 18:48
سلام
معنی جمله آخر (رنگی) با بقیه جمله جور نمیشه :13:
لطفا راهنمایی کنید.


It is worth nothing here that the only operation that the cpu can carry out are simple arithmatic operations, comparisons between the result of a calculation and other values, and the selection of the net instructions for processing are the rest of the apparently limitless things a computer can do are built on this very primitives base while by programs

seymour
16-12-2009, 19:15
دوستان عزیز اگه لطف کنن و ترجمه ی عبارت Hail Mary's, get lots of sun رو با زبان ساده و یا یه عبارت دیگه به فارسی که در همچین شرایطی استفاده بشه و همین معنی رو بده بیان کنند حسابی به من کمک کردند.
دعا بخون .. و تا می تونی آفتاب بگیر. (=زیر آفتاب وایسا -- در معرض نور آفتاب قرار بگیر - احتیاج به نور داری.)

سلام
معنی جمله آخر (رنگی) با بقیه جمله جور نمیشه :13:
لطفا راهنمایی کنید.


It is worth nothing here that the only operation that the cpu can carry out are simple arithmatic operations, comparisons between the result of a calculation and other values, and the selection of the net instructions for processing are the rest of the apparently limitless things a computer can do are built on this very primitives base while by programs
میگه: (فعالیت های پیچیده تر cpu ) براساس همین عمیات های حسابی ساده و توسط نرم افزارهای گوناگونی (که اجرا می کنید) صورت می گیره.

seymour
16-12-2009, 19:19
سلام.

قسمت قرمز چه معنی ای میده؟
They shaped the worlds by raising mighty mountains and dredging out vast seas. They breathed skies and raging atmospheres into being. It was all part of their unfathomable, far-sighted plan to create order out of chaos.

تو نت سرچیدم ولی چیزی نیافتم ، فقط دیدم که خیلی جاها استفاده شده.

معني كلي: گروهي كه به دنبال رهبري و كنترل توده‌اي از مردم هستند و به طور كلي افرادي كه مي‌خوان يه سر و ساموني به عده‌اي از مردم كه خواسته‌هايي دارن بدن. يا به عبارتي كساني كه دوست دارن حزب تشكيل بدن. همچنين براي طبقه‌بندي و مرتب‌سازي هم استفاده مي‌شه.
در جمله شما هم اگه اشتباه نكنم مي‌خواد بگه: يكي از برنامه‌هاي مهم آتي آنها، تشكيل حزب مي‌باشد.
اصلاح می کنم: (جمله مورد نظر شما رو هم اون آخر پررنگ کردم)

(خدایان) کوهها را برافراشتند و دریاهای وسیع رو ایجاد کردند. آسمانها را گستردانیدند و هوا را در آن دمیدند. همه این کارها بخشی از نیت بسیار عمیق و برنامه بسیار دوراندیشانه آنها برای برقرار نظم در جهان، از دل بی نظمی و آشوب بود.


* اینا مال بازی وارکرفت هستش.

Iranian boy10
16-12-2009, 22:23
یکی لطفاً متن من رو به فارسی ترجمه کنه :11:

ممنون فقط همشون ترجمه بشه ناقص نباشه :46:

seymour
17-12-2009, 18:57
یکی لطفاً متن من رو به فارسی ترجمه کنه :11:

ممنون فقط همشون ترجمه بشه ناقص نباشه :46:
قبلاً چندین بار به این قضیه پرداختیم که اینجا در واقع برای رفع مشکلات و ابهامات ترجمه اس ..متن شما حدود 700 کلمه اس که میشه تقریبا 2 صفحه متن انگلیسی؛ اگه ببری دارالترجمه شاید 6-5 تومن از شما بگیرن .. یه مترجم معمولی شاید 45 دقیقه زمان لازم داشته باشه برای ترجمه این متن .. به نظر شما امکان داره چنین زمان و هزینه ای رو دوستان بصورت مجانی در اختیار بگذارن؟ ...تصدیق می کنید که احتمالش بسیار کمه... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ما که بخیل نیستیم و ایشالا یکی پیدا بشه ترجمه کنه .. صرفاً میخوام سازوکار تاپیک رو توضیح بدم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iranian boy10
17-12-2009, 22:29
قبلاً چندین بار به این قضیه پرداختیم که اینجا در واقع برای رفع مشکلات و ابهامات ترجمه اس ..متن شما حدود 700 کلمه اس که میشه تقریبا 2 صفحه متن انگلیسی؛ اگه ببری دارالترجمه شاید 6-5 تومن از شما بگیرن .. یه مترجم معمولی شاید 45 دقیقه زمان لازم داشته باشه برای ترجمه این متن .. به نظر شما امکان داره چنین زمان و هزینه ای رو دوستان بصورت مجانی در اختیار بگذارن؟ ...تصدیق می کنید که احتمالش بسیار کمه... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ما که بخیل نیستیم و ایشالا یکی پیدا بشه ترجمه کنه .. صرفاً میخوام سازوکار تاپیک رو توضیح بدم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حق با شماست ولي قبلاً متن مشابهي داده بودم كه زود دستشون دردنكنه دوستان ترجمه كردند ! ؟:11::31:

smd7m
17-12-2009, 22:54
سلام ؛ خداقوت
لطفاً در ترجمه دو پاراگراف زیر به من کمک کنید.
قبلاً از همکاری صمیمانه شما سپاسگزارم.



Bandwidth
The amount of data that can be sent through a connection. It 's measured in bits-per-second (bps.) the fastest Dial-up modem can move about 57,000 bits in one second. Full-motion, full-screen video requires roughly 10,000,000 bits-per-second..
ADSL
This is an abbreviation for asymmetric digital subscriber line, which is a new technology permitting more data to be sent over copper telephone lines. ADSL supports data rates of from 1.5 to 9 Mbps when downloading and from 16 to 640 Kbps when uploading. Often just referred to as a DSL line.

brain
18-12-2009, 11:57
سلام.
از بین ترجمه های زیر ، کدام یک مناسب تر می باشد:


Postulating the existence of a single "fluid" that was either gained or lost through rubbing accounted best for the observed behavior: that all these materials fell neatly into one of two categories when rubbed, and most importantly, that the two active materials rubbed against each other always fell into opposing categories as evidenced by their invariable attraction to one another.In other words, there was never a time where two materials rubbed against each other both became either positive or negative


ترجمه اول:
با بدیهی درنظر گرفتن وجود یک جریان واحد، که توسط مالش بدست آمده یا از بین رفته، برای رفتار مشاهده شده که به بهترین شکل اندازه گیری شده، این نتیجه بدست آمد که: همه ی این مواد پس از مالش به طور شسته و رفته به دو دسته تقسیم میشوند و مهم ترین نکته این است که دوتا از مواد مورد آزمایش که با یکدیگر مالش داده شده اند همیشه یه دو دسته ی مخالف تقسیم شده اند و این با تغییر ناپذیری جاذبه ی یکدیگر اثبات میشود.به عبارت دیگر هیچ گاه دو ماده ی مالش داده شده هر دو مثبت یا منفی نمیشوند

ترجمه دوم:
تئوری بوجود آمدن یک fluid (مقدار گاز ، آب یا oil ی که در ساختار زیرسطح یک ماده معدنی می باشد) که در فرآیندی سایشی ،کاسته یا افزوده میشود ، بهترین واکنش بدست آمده می باشد و نشان میدهد که این دسته از ماده ها زمانی که تحت فرآیند سایشی قرار میگیرند ، به طور مرتب شامل دو جناح می شوند.
نکته ای که از اهمیت بالایی برخوردار است این است که دو ماده ی ساییده شده به یکدیگر ، همیشه متضاد با یکدیگر می باشد ، که این نکته با ثابت ماندن جاذبه ی شان به یکدیگر به اثبات رسیده است.
به عبارت دیگر ، هر دو ماده ی ساییده شده به یکدیگر ، هیچگاه نتیجه ی یکسانی ندارند و نمیتوانند هردو مثبت یا هردو منفی بشوند.

فقط ترجمه قسمت قرمز:
بهترین راه مشاهده شرط وجود مجرد"مایع/سیال" آن است که از طریق فرسایشی/سایشی محاسبه شده افزوده یا کاسته شود.

تشکر :11:

amir2011
18-12-2009, 11:58
ترجمه این جمله رو میخواستم من خودم ترجمه میکنم ولی میخوام ترجمش روان تر باشه ...

The purpose of the frame is to create a desired illusion and thus conceal the minor imperfections

brain
18-12-2009, 12:17
سلام ؛ خداقوت
لطفاً در ترجمه دو پاراگراف زیر به من کمک کنید.
قبلاً از همکاری صمیمانه شما سپاسگزارم.



Bandwidth
The amount of data that can be sent through a connection. It 's measured in bits-per-second (bps.) the fastest Dial-up modem can move about 57,000 bits in one second. Full-motion, full-screen video requires roughly 10,000,000 bits-per-second.




مقدار اطلاعاتی که میتواند به یک کانکشن ارسال شود با bps (معیار جهانی سنجش سرعت ارسال اطلاعات) اندازه گیری میشود.
پرسرعت ترین مودم Dial-Up حدود 57,000 بیت را میتواند در یک ثانیه ارسال کند. ویدئوهای با کیفیت و آخرین سایز تقریبا نیاز به سرعتی نظیر 10,000,000 دارد.


ADSL
This is an abbreviation for asymmetric digital subscriber line, which is a new technology permitting more data to be sent over copper telephone lines. ADSL supports data rates of from 1.5 to 9 Mbps when downloading and from 16 to 640 Kbps when uploading. Often just referred to as a DSL line.

ADSL مخففی است برای این جمله : Asymmetric Digital Subscriber Line خطوط مشترک دیجیتالی نامتعادل (ترجمه لغوی این میشه ولی در کل خطي است که بصورت نقطه به نقطه دو محل را به يکديگر متصل مي کند که از آن براي تبادل Data استفاده مي شود. اين خط داراي سرعت بالايي براي انتقال Data است. نکته قابل توجه اين که در دو سر خط Leased بايد مودمهاي مخصوصي قرار داد.) < برگرفته شده از سايت ستاره سرخ

که این تکنولوژی جدید سرعت ارسال بالاتری نسبت به خطوط تلفن دارد. با ADSL سرعت دریافت شما حدودا 1.5 تا 9 Mbps (یک و نیم مگابایت در ثانیه) و سرعت ارسالتان 16 تا 640 Kbps (شانزده تا 640 کیلوبایت در ثانیه) می باشد. به نوعی همانند خطوط DSL , Digital Subscriber Line عمل میکند.



داخل نقل قول رو نگاه کنید.

brain
18-12-2009, 12:33
The purpose of the frame is to create a desired illusion and thus conceal the minor imperfections
هدف یک فریم (فریم معانی متعددی با توجه به موضوع مربوطه میتونه داشته باشد : حدودا 16 معنی ) ، برای ایجاد یک خطای محسوس می باشد ، بنابراین پوشاندن معایب کوچک .....(ادامه جمله) ....

*به نظرم کل جمله رو بذاری بهتر میشه ترجمه کرد.

amir2011
18-12-2009, 13:32
The purpose of the frame is to create a desired illusion and thus conceal the minor imperfections
هدف یک فریم (فریم معانی متعددی با توجه به موضوع مربوطه میتونه داشته باشد : حدودا 16 معنی ) ، برای ایجاد یک خطای محسوس می باشد ، بنابراین پوشاندن معایب کوچک .....(ادامه جمله) ....

*به نظرم کل جمله رو بذاری بهتر میشه ترجمه کرد.

کل جمله همینه در واقع یک جمله کوتاهه برای مشخص کردن اهمیت فریم عینک

panther99
18-12-2009, 13:40
دوستان اين متن فارسي رو هم براي من به انگليسي ترجمه كنيد . ممنون ميشم :

بعضي ها معتقدند انسان بدون عشق نميتواند به زندگي ادامه دهد و دائما احساس ميكند يك چيز كم دارد . نقطه عطف عشق در جامعه ما ازدواج است . روز به روز از تعداد ازدواجهاي اجباري كاسته شده و دختر و پسر خودشان تصميم به ازدواج با هم ميگيرند . در چنين شرايطي وجود عشق و محبت بين طرفين يكي از عوامل مهم و تعيين كننده در اين تصميم است . پس مي توان به اين نتيجه رسيد كه تقريبا تمام ازدواجها ي امروزي با عشق آغاز ميشوند . اما مهم سرنوشت اين عشق است كه به كجا كشيده خواهد شد و چه بلايي سر آن مي آيد و در زندگي زناشويي بعد از ازدواج چه نشانه هايي از آن باقي ميماند .
براي آنكه بتوانبيم به كسي محبت كنيم ابتدا بايد ديدگاه طرف مقابل را درباره محبت كردن بدانيم . اين كار را بايد قبل از ازدواج انجام دهيم تا ببينيم آيا كسي را كه ميخواهيم به عنوان همسر انتخاب كنيم با روحيات ما همخواني دارد يا خير ؟
براي يافتن اين ديدگاه بايد اين سوال را از خود و طرف مقابلتان بپرسيد كه به نظر شما اگر كسي شما را دوست داشته باشد چگونه بايد آنرا ابراز كند و به تعبيري ديگر مظاهر محبت و عشق چيست ؟
در جواب اين سوال ديدگاه همه راجع به محبت معلوم ميشود.بعضي ها محبت را بشتر در ماديات ميبينند مثلا از گرفتن يك كادوي گرانقيمت مي فهمند كه كسي دوستشان دارد .

rosenegarin13
18-12-2009, 13:48
ترجمه این جمله رو میخواستم من خودم ترجمه میکنم ولی میخوام ترجمش روان تر باشه ...

The purpose of the frame is to create a desired illusion and thus conceal the minor imperfections

هدف فریم(قاب عینک) ایجاد یک خطای دید*مطلوب است تا بدین گونه معایب کوچکتر را بپوشاند.

*illusion در حوزه نورشناسی همون خطای دید هست.

ali_ab
18-12-2009, 14:47
با سلام به دوستان عزیز

ترجمه dear my uncle و my dear uncle با هم تفاوتی دارد ؟ کدومش صحیح تره؟

با سپاس فراوان

کامیاب و برقرار باشید

Kurosh
18-12-2009, 15:09
دوستان اين متن فارسي رو هم براي من به انگليسي ترجمه كنيد . ممنون ميشم :

بعضي ها معتقدند انسان بدون عشق نميتواند به زندگي ادامه دهد و دائما احساس ميكند يك چيز كم دارد . نقطه عطف عشق در جامعه ما ازدواج است . روز به روز از تعداد ازدواجهاي اجباري كاسته شده و دختر و پسر خودشان تصميم به ازدواج با هم ميگيرند . در چنين شرايطي وجود عشق و محبت بين طرفين يكي از عوامل مهم و تعيين كننده در اين تصميم است . پس مي توان به اين نتيجه رسيد كه تقريبا تمام ازدواجها ي امروزي با عشق آغاز ميشوند . اما مهم سرنوشت اين عشق است كه به كجا كشيده خواهد شد و چه بلايي سر آن مي آيد و در زندگي زناشويي بعد از ازدواج چه نشانه هايي از آن باقي ميماند .
براي آنكه بتوانبيم به كسي محبت كنيم ابتدا بايد ديدگاه طرف مقابل را درباره محبت كردن بدانيم . اين كار را بايد قبل از ازدواج انجام دهيم تا ببينيم آيا كسي را كه ميخواهيم به عنوان همسر انتخاب كنيم با روحيات ما همخواني دارد يا خير ؟
براي يافتن اين ديدگاه بايد اين سوال را از خود و طرف مقابلتان بپرسيد كه به نظر شما اگر كسي شما را دوست داشته باشد چگونه بايد آنرا ابراز كند و به تعبيري ديگر مظاهر محبت و عشق چيست ؟
در جواب اين سوال ديدگاه همه راجع به محبت معلوم ميشود.بعضي ها محبت را بشتر در ماديات ميبينند مثلا از گرفتن يك كادوي گرانقيمت مي فهمند كه كسي دوستشان دارد .

یه بخشیش (تا سر "برای یافتن این دیدگاه"): (بقیه با دوستان)



Some believe that human is not able to continue his life without love and always feels lack of something. The turning point of love in our society is marriage. Each day, the number of compulsory marriages decreases and the two sides decide to marry themselves. In such condition, existence of love and passion between the couple is one of the most important and significant factors in making the decision. As a result, we can conclude that almost all marriages of today begin with love. But the important fact is the destiny of this love that in unknown and we do not know that what will happen after the marriage.
In order to love someone, we should initially know the partner's viewpoint about love. It should be done before marriage so that we find that if there is something in common between the one being chosen as our mate and us.

panther99
18-12-2009, 15:29
آقا يك دنيا ممنون . اگه براتون ممكنه بقيه رو هم تا فردا ( شنبه ) برام ترجمه كنيد .ممنون ميشم .

Gamemaster
18-12-2009, 16:41
FAQ مخفف چيه؟

vroom
18-12-2009, 16:47
FAQ مخفف چيه؟

Frequently asked questions

یا

سوالات متداول

sayan_se666
18-12-2009, 18:15
I can't. My parents are visiting from out of town
I'm busy that night
I just got a new puppy. I have to stay home with it

rosenegarin13
18-12-2009, 18:22
I can't. My parents are visiting from out of town
I'm busy that night
I just got a new puppy. I have to stay home with it

نمیتونم.والدینم دارن از خارجِ شهر دیدن می کنن.
اونشب مشغولم.به تازگی یه توله سگ خریدم.باید باهاش تو خونه بمونم.

seymour
18-12-2009, 19:12
حق با شماست ولي قبلاً متن مشابهي داده بودم كه زود دستشون دردنكنه دوستان ترجمه كردند ! ؟:11::31:
خب همونطور که گفتم، منتظر بمون .. ایشالا این هم ترجمه بشه ... ما که بخیل نیستیم.. موفق باشی.

با سلام به دوستان عزیز

ترجمه dear my uncle و my dear uncle با هم تفاوتی دارد ؟ کدومش صحیح تره؟

با سپاس فراوان

کامیاب و برقرار باشید
my dear uncle قشنگ تر و مرسوم تره ... مثل اینه که بگیم "عموی عزیزم" یا " عزیز عموی من" ...

seymour
18-12-2009, 19:19
سلام.
از بین ترجمه های زیر ، کدام یک مناسب تر می باشد:


Postulating the existence of a single "fluid" that was either gained or lost through rubbing accounted best for the observed behavior: that all these materials fell neatly into one of two categories when rubbed, and most importantly, that the two active materials rubbed against each other always fell into opposing categories as evidenced by their invariable attraction to one another.In other words, there was never a time where two materials rubbed against each other both became either positive or negative


ترجمه اول:
با بدیهی درنظر گرفتن وجود یک جریان واحد، که توسط مالش بدست آمده یا از بین رفته، برای رفتار مشاهده شده که به بهترین شکل اندازه گیری شده، این نتیجه بدست آمد که: همه ی این مواد پس از مالش به طور شسته و رفته به دو دسته تقسیم میشوند و مهم ترین نکته این است که دوتا از مواد مورد آزمایش که با یکدیگر مالش داده شده اند همیشه یه دو دسته ی مخالف تقسیم شده اند و این با تغییر ناپذیری جاذبه ی یکدیگر اثبات میشود.به عبارت دیگر هیچ گاه دو ماده ی مالش داده شده هر دو مثبت یا منفی نمیشوند

ترجمه دوم:
تئوری بوجود آمدن یک fluid (مقدار گاز ، آب یا oil ی که در ساختار زیرسطح یک ماده معدنی می باشد) که در فرآیندی سایشی ،کاسته یا افزوده میشود ، بهترین واکنش بدست آمده می باشد و نشان میدهد که این دسته از ماده ها زمانی که تحت فرآیند سایشی قرار میگیرند ، به طور مرتب شامل دو جناح می شوند.
نکته ای که از اهمیت بالایی برخوردار است این است که دو ماده ی ساییده شده به یکدیگر ، همیشه متضاد با یکدیگر می باشد ، که این نکته با ثابت ماندن جاذبه ی شان به یکدیگر به اثبات رسیده است.
به عبارت دیگر ، هر دو ماده ی ساییده شده به یکدیگر ، هیچگاه نتیجه ی یکسانی ندارند و نمیتوانند هردو مثبت یا هردو منفی بشوند.

فقط ترجمه قسمت قرمز:
بهترین راه مشاهده شرط وجود مجرد"مایع/سیال" آن است که از طریق فرسایشی/سایشی محاسبه شده افزوده یا کاسته شود.

تشکر :11:
با فرض اینکه "وجود یک سیال واحد که در اثر سایش-اصطکاک بدست آمده یا از دست می رود" بهترین توضیح برای رفتار مورد مشاهده می باشد:

دیگه خودت هر طور که دوست داری تغییرش بده .. این نسخه خامشه!

hasanhasan
19-12-2009, 10:50
با سلام به دوستان عزیز

ترجمه dear my uncle و my dear uncle با هم تفاوتی دارد ؟ کدومش صحیح تره؟

با سپاس فراوان

کامیاب و برقرار باشید

با هم فرق ندارن و ترجمه جفتشون مي‌شه: عموي (دايي) عزيزم
اما my dear uncle خودموني تره و dear my uncle يه خورده رسمي

befermatooo
19-12-2009, 12:53
سلام . این متن روش وارد کردن سریال در نرو 9 هست و اگه میشه یکی معنیش کنه


ببخشید یکم طولانیه



You do not need to download Nero 9 again to
activate the full version. Open the Nero ControlCenter in Nero StartSmart by
clicking on the "NeroStart" button in the lower left-hand corner and then click on
Toolbox > ControlCenter. On the left-hand side, click on "License" and "Add",
in order to enter your Nero serial number. After you have entered your serial
number, click again on "Add" to enter the new serial number. If your full version
serial number does not appear, simply highlight your demo version serial number
and click "Delete". Close the ControlCenter and confirm the following messages
by clicking "OK". Restart Nero StartSmart to activate the changes.






مرسی

Kurosh
19-12-2009, 13:01
سلام . این متن روش وارد کردن سریال در نرو 9 هست و اگه میشه یکی معنیش کنه


ببخشید یکم طولانیه


You do not need to download Nero 9 again to
activate the full version. Open the Nero ControlCenter in Nero StartSmart by
clicking on the "NeroStart" button in the lower left-hand corner and then click on
Toolbox > ControlCenter. On the left-hand side, click on "License" and "Add",
in order to enter your Nero serial number. After you have entered your serial
number, click again on "Add" to enter the new serial number. If your full version
serial number does not appear, simply highlight your demo version serial number
and click "Delete". Close the ControlCenter and confirm the following messages
by clicking "OK". Restart Nero StartSmart to activate the changes.
مرسی

نیاز نیست که Nero 9 رو دوباره دانلود کنید تا فول ورژن اون رو activate کنید. کافی است که Nero ControlCenter رو در Nero StartSmart باز کنید. برای این کار باید روی NeroStart از گوشه پایین سمت چپ کلیک کنید و بعد از منوی Toolbox روی ControlCenter کلیک کنید. در سمت چپ ،  Lisence  رو بزنید و روی Add کلیک کنید ت بتونید سریال برنامه رو وارد کنید. بعد از اینکه سریال رو وارد کردید ، دوباره روی Add کلیک کنید و سریال جدید رو وارد کنید. اگه سریال فول ورژنتون ظاهر نشد ، خیلی ساده ، سریال نامبر ورژن دموی خودتون رو های لایت کنید و delete رو بزنید. ControlCenter رو ببنید و پیغام های بعدی رو برای تایید روی Ok کلیک کنید. Nero StartSmart رو باز و بسته کنید تا تغییرات Activation اعمال شود...

nafare_aval
19-12-2009, 13:15
فقط دو خط او ل رو میفهمم...بقیش مبهمه برام...پیشاپیش ممنون

A hamburger isn't, by itself, a terrible nutritional choice. Topped with some lettuce and tomato, ketchup, and mustard—and placed in a relatively small bun—a burger is a high-protein treat that shouldn't pack too much fat or too many calories. But just as country music went from skinny little Hank Williams playing honky-tonks to Garth Brooks touring stadiums—and just as baseball went from wiry Jackie Robinson stealing home to muscle-bound Barry Bonds stealing homers—so have our burgers evolved from lean and simple to very fat and complicated.

Kurosh
19-12-2009, 13:58
فقط دو خط او ل رو میفهمم...بقیش مبهمه برام...پیشاپیش ممنون

A hamburger isn't, by itself, a terrible nutritional choice. Topped with some lettuce and tomato, ketchup, and mustard—and placed in a relatively small bun—a burger is a high-protein treat that shouldn't pack too much fat or too many calories. But just as country music went from skinny little Hank Williams playing honky-tonks to Garth Brooks touring stadiums—and just as baseball went from wiry Jackie Robinson stealing home to muscle-bound Barry Bonds stealing homers—so have our burgers evolved from lean and simple to very fat and complicated.

همبرگر به خودی خود ، غذای وحشتناکی نیست. اما وقتی کاهو ، گوجه ، سس گرجه فرنگی و قارچ روی آن می آید و همه آن ها لای نان نسبتاً کوچکی قرار می گیرند ، همبرگر به یک غذای با پروتئین بالا تبدیل می شود که در اصل نباید چربی و کالری بسیار زیاد را در این حجم کم متراکم داشته باشد. اما همان طور که موسیقی کانتری (محلی) از اجراهای هانک ویلیامز (خواننده آمریکایی) لاغر و کوتوله! در کلوپ های شبانه کوچک و ارزان به اجراهای گارث بروکس در استادیوم های بزرگ رسید ، و همان گونه که ورزش بیسبال از stealing home * های جکی رابینسون خمیده به stealing homer * های بری بوندز قوی هیکل رسید ، همبرگر های ما هم از اون ساختار ساده و کوچکشون به این حالت بزرگ و تپل رسیده...


* از اصطلاحات بازی بیسبال 

smd7m
19-12-2009, 15:20
سلام
لطفاً در ترجمه زیر به من کمک کنید.

Stored program control. The computer program, which is a sequence of instructions executed one by one perform the required data manipulation, must be stored within the computer. This has important advantages over external program storage.

ترجمه خودم :
كنترل برنامه ذخيره شده: برنامه رايانه كه يكسري از دستوراتي است كه يكي يكي انجام مي‌شود تا اطلاعات مورد نياز بدست آيد بايد ذخيره شود. اين داراي مزاياي عمده اي بر ذخيره برنامه خارجي است.

smd7m
19-12-2009, 16:00
سلام
با تشکر
لطفاً به متن های زیر هم نگاهی بکنید و ترجمه ام رو اصلاح کنید.

For example, the control unit and arithmetic and logic unit (ALU) are generally implemented as a single chip, the microprocessor, in microcomputers. Similarly, the input and output unit may be combined in to a single chip in some microcomputer.
ترجمه خودم :
مثلا واحد كنترل و محاسبه و منطق (ALU) معمولاً به عنوان يك تراشه چیپ ريزپردازنده در ميكرورايانه‌ها مجزا بكار مي‌روند.همينطور واحد ورودي و خروجي ممكن است با يك (تراشه) واحد در بعضي از ميكرورايانه‌ها تركيب شود.



This is provided by the ALU, which can perform such functions as adding or subtracting two numbers, performing logical operations, incrementing and decrementing numbers and left and right shift operations.
ترجمه خودم :
اين با ALU كه مي‌تواند با كارايي مثل جمع و تفريق كردن دو عدد انجام عمليات منطقي افزايش يا كاهش اعداد و عمليات تغيير و جابجايي به چپ و راست فراهم شود.

smd7m
19-12-2009, 16:09
سلام
با تشکر
لطفاً به متن های زیر هم نگاهی بکنید و ترجمه کنید.

. For example, the control unit and arithmetic and logic unit (ALU) are generally implemented as a single chip, the microprocessor, in microcomputers


This is provided by the ALU, which can perform such functions as adding or subtracting two numbers, performing logical operations, incrementing and decrementing numbers and left and right shift operations.

Grand
19-12-2009, 16:51
Take care honey
ممنون میشم اگه ترجمه عبارت رو‎به‎رو رو واسم بذارین. تک تک معانیشون رو میدونم اما کنار هم درکشون نمی‎کنم.

vroom
19-12-2009, 16:56
Take care honey
ممنون میشم اگه ترجمه عبارت رو‎به‎رو رو واسم بذارین. تک تک معانیشون رو میدونم اما کنار هم درکشون نمی‎کنم.

یعنی: مراقب( خودت) باش عزیزم

seymour
19-12-2009, 19:20
سلام
لطفاً در ترجمه زیر به من کمک کنید.

Stored program control. The computer program, which is a sequence of instructions executed one by one perform the required data manipulation, must be stored within the computer. This has important advantages over external program storage.

ترجمه خودم :
كنترل برنامه ذخيره شده: برنامه رايانه كه شامل يكسري دستورات است كه يكي يكي انجام مي‌شود تا تغییرات مورد نياز روی داده ها صورت گیرد، بايد درون خود کامپیوتر ذخيره شود. اين داراي مزاياي عمده اي بر ذخيره خارجي برنامه است.


سلام
با تشکر
لطفاً به متن های زیر هم نگاهی بکنید و ترجمه کنید.

. For example, the control unit and arithmetic and logic unit (ALU) are generally implemented as a single chip, the microprocessor, in microcomputers


This is provided by the ALU, which can perform such functions as adding or subtracting two numbers, performing logical operations, incrementing and decrementing numbers and left and right shift operations.
اولی و سومی رو انجام میدم:


اولی:روی جملات خودت تغییر ایجاد کردم و پررنگش کرده ام تا مشخص باشه ..


سومی:

* برای مثال، بخش کنترل و بخش محاسبه و منطق (ALU) معمولاً بعنوان/روی یک چیپ واحد (یا در مورد میکروکامپیوترها، روی یه میکروچیپ واحد) پیاده سازی می شوند.


* این (کار) توسط ALU انجام می گیرد که می تواند عملیات همچون جمع و تفریق دو عدد، عملیات منطقی، اضافه یا کم کردن (یک واحد به) یک عدد، و یا عملیات شیفت به چپ و راست را صورت دهد.

evil!live
19-12-2009, 20:35
سلام

ممنون میشم اینو ترجمه کنین:


The lack of well-designed, randomized controlled studies and the low probability that any large multicenter treatment studies will ever come to fruition force the clinician to rely on retrospective studies and surveys of practice experience


مرسی:11:

smd7m
19-12-2009, 23:23
.....0....0...0.

Grand
19-12-2009, 23:38
یعنی: مراقب( خودت) باش عزیزم

ممنون

جوابش رو میشه اینطوری داد:

Take care honey too

sahar482
20-12-2009, 11:53
سلام کی می تونه از این مقاله یک صفحه خلاصه در بیاره
من خیلی سعی کردم ولی متن سنگینیه
ممنون می شم کمک کنید


Accelerating Database Operators Using
a Network Processor

Brian T. Gold* Anastassia Ailamaki* Larry Huston

† Babak Falsafi*]

panther99
20-12-2009, 16:33
دوستان اين قسمت رو هم برام ترجمه كنيد ممنون ميشم .

براي يافتن اين ديدگاه بايد اين سوال را از خود و طرف مقابلتان بپرسيد كه به نظر شما اگر كسي شما را دوست داشته باشد چگونه بايد آنرا ابراز كند و به تعبيري ديگر مظاهر محبت و عشق چيست ؟
در جواب اين سوال ديدگاه همه راجع به محبت معلوم ميشود.بعضي ها محبت را بشتر در ماديات ميبينند مثلا از گرفتن يك كادوي گرانقيمت مي فهمند كه كسي دوستشان دارد .

karin
20-12-2009, 16:33
سلام

He escaped thanks to the help of a hooded figure he had on standby

معادل hooded figure چه باشد بهتر است؟

و

He was to administer this on himself in order to fight the two agents

اون this هم بر میگرده به یه نوع آمپول


ممنون :11:

Kurosh
20-12-2009, 17:45
سلام

He escaped thanks to the help of a hooded figure he had on standby

معادل hooded figure چه باشد بهتر است؟

و

He was to administer this on himself in order to fight the two agents

اون this هم بر میگرده به یه نوع آمپول


ممنون :11:
اولی رو مطمئن نیستم ، می تونه یه شکل روپوش دار یا یه تصویر باشه (دوستان میان نظرشون رو میگن)

اما دومی انگار میشه:

اون باید خودش آمپول رو توزیع می کرد تا با این کار بتونه با اون دو مامور مبارزه کنه...

SIMON137
20-12-2009, 18:15
یه چند تن مترجم مورد نیاز است ، کسی نبود ؟ :دی

A r c h i
20-12-2009, 20:39
دوستان اين قسمت رو هم برام ترجمه كنيد ممنون ميشم .

براي يافتن اين ديدگاه بايد اين سوال را از خود و طرف مقابلتان بپرسيد كه به نظر شما اگر كسي شما را دوست داشته باشد چگونه بايد آنرا ابراز كند و به تعبيري ديگر مظاهر محبت و عشق چيست ؟
در جواب اين سوال ديدگاه همه راجع به محبت معلوم ميشود.بعضي ها محبت را بشتر در ماديات ميبينند مثلا از گرفتن يك كادوي گرانقيمت مي فهمند كه كسي دوستشان دارد .


To find the idea, you should ask yourself and your partner that if someone loves you, how could s/he express that? in other word what are the manifestations of love??

You can find every one's opinion about love with this question. Some find love in material things. for example if they receive a valuable gift, they'll know that someone loves them



سلام

He escaped thanks to the help of a hooded figure he had on standby

معادل hooded figure چه باشد بهتر است؟



می تونه ماسک باشه.

siiina2
20-12-2009, 20:41
سلام

ممنون میشم اینو ترجمه کنین:


The lack of well-designed, randomized controlled studies and the low probability that any large multicenter treatment studies will ever come to fruition force the clinician to rely on retrospective studies and surveys of practice experience


مرسی:11:

فقدان مطالعات تصادفی کنترل شده که به خوبی طراحی شده باشد و احتمال کمی که تاکنون از به نتیجه رسیدن هر مطالعه درمانی وسیع و چند مرکزی میرود، متخصص بالينى را ناگزیر میکند که بر مطالعات گذشته نگر و تحقیقات تجربی معمول تکیه کند.:20:

evil!live
20-12-2009, 20:55
فقدان مطالعات تصادفی کنترل شده که به خوبی طراحی شده باشد و احتمال کمی که تاکنون از به نتیجه رسیدن هر مطالعه درمانی وسیع و چند مرکزی میرود، متخصص بالينى را ناگزیر میکند که بر مطالعات گذشته نگر و تحقیقات تجربی معمول تکیه کند.:20:

خیلی مرسی !:11:

Iranian boy10
20-12-2009, 22:29
سلام لطفاً یکی این متن رو به فارسی روان ترجمه کنه (کامل باشه :46:):

Do you think it is possible to communicate with your computer by speaking to it rather than using the mouse and keyboard ? discuss it with other students, and then read the following interview with an expert in voice-input technologies.





Voice-input Technologies
Interviewer : Mobile phones and the internet have changed the way we communicate. However, we still need the keyboard and the mouse to communicate with computers .when will we be able to interact with PCs by voice ?
Expert : The technology already exists, but people are not in the habit of talking to a computer yet.
Interviewer : what are the basic parts of a speech-recognition system?
Expert : basically, you need speech-recognition software, a sound card, and a microphone. If you want to have good results, you should get a high-quality headset microphone.
Interviewer : what sort of things can you do with a speech-recognition system ?
Expert : The system changes voice into text, so you can dictate text directly onto your word processor or email program.
Interviewer : But is dictation accurate? I mean does the system understand all the words correctly?
Expertand : The system is quite accurate if you train the software by reading aloud a sample text for a few minutes. This teaches the Program to recognize words that are not in its built-in dictionary; for example, proper names , abbreviations, etc.
Interviewer : can you execute programs and navigate around menus and windows?
Expertand : yes, you can control PC by voice commands. Some system even let you search the web or chat by voice , using your voice instead of the keyboard.
Interviewer : That sounds exciting. And how do you see the future of speech recognition ?
Expertand : In a few years ‘ time ,i think a lot of people will use their voices to interact with computers .someday , we’ll be talking to our PC naturally like a friend.
:11:

piishii
21-12-2009, 12:08
hello this one please :


. The research yields results on over 600 "in the round" and 300 in each of five broad faculty areas



and also this



. The total citation count is factored against the number of faculty in order to take into account the size of the institution.

seymour
21-12-2009, 19:16
hello this one please :

. The research yields results on over 600 "in the round" and 300 in each of five broad faculty areas

and also this

. The total citation count is factored against the number of faculty in order to take into account the size of the institution.


در این تحقیق 600 مورد (اگه بحث دانشگاهها بوده .. دانشگاه) بطور کلی بررسی شده اند و ضمناً در 5 زیرگروه (شاخه های علوم) نیز 300 مورد (دانشگاه) رده بندی شده اند.

//

تعداد ارجاع ها (نقل قول-- وقتی یه مقاله بعنوان منبع یا ماخذ در یه مقاله دیگه ذکر بشه) بصورت نسبت این فاکتور به تعداد اعضای هیئت علمی در نظر گرفته شده تا سایز یک موسسه (دانشگاه) نیز در رده بندی موثر باشد.

seymour
21-12-2009, 19:39
سلام لطفاً یکی این متن رو به فارسی روان ترجمه کنه (کامل باشه :46:):

Do you think it is possible to communicate with your computer by speaking to it rather than using the mouse and keyboard ? discuss it with other students, and then read the following interview with an expert in voice-input technologies.





Voice-input Technologies
Interviewer : Mobile phones and the internet have changed the way we communicate. However, we still need the keyboard and the mouse to communicate with computers .when will we be able to interact with PCs by voice ?
Expert : The technology already exists, but people are not in the habit of talking to a computer yet.
Interviewer : what are the basic parts of a speech-recognition system?
Expert : basically, you need speech-recognition software, a sound card, and a microphone. If you want to have good results, you should get a high-quality headset microphone.
Interviewer : what sort of things can you do with a speech-recognition system ?
Expert : The system changes voice into text, so you can dictate text directly onto your word processor or email program.
Interviewer : But is dictation accurate? I mean does the system understand all the words correctly?
Expertand : The system is quite accurate if you train the software by reading aloud a sample text for a few minutes. This teaches the Program to recognize words that are not in its built-in dictionary; for example, proper names , abbreviations, etc.
Interviewer : can you execute programs and navigate around menus and windows?
Expertand : yes, you can control PC by voice commands. Some system even let you search the web or chat by voice , using your voice instead of the keyboard.
Interviewer : That sounds exciting. And how do you see the future of speech recognition ?
Expertand : In a few years ‘ time ,i think a lot of people will use their voices to interact with computers .someday , we’ll be talking to our PC naturally like a friend.
:11:

به نظرتون ممکنه که بدون استفاده از ماوس و کی برد با کامپیوترتون ارتباط برقرار کنید؟در مورد این قضیه با دانش آموز-دانشجوهایی دیگه بحث کنید و بعد مصاحبه زیر رو که با یه متخصص در زمینه "فن آوری های ارتباط صوتی به رایانه" انجام شده ، بخونید:

مصاحبه گر: تلفن های همراه و اینترنت، روشها و چگونگی ارتباط ما انسانها رو متحول کرده اند .. با این حال، ما هنوز هم برای ارتباط با کامپیوتر نیاز به ماوس و کی برد داریم . آیا زمانی فرا می رسه که با استفاده از صوت با کامپیوتر ارتباط برقرار کنیم؟

متخصص: همین الان هم چنین فن آوری هایی وجود دارند، اما صحبت کردن با کامپیوتر هنوز برای مردم تبدیل به یه عادت نشده..

مصاحبه گر: درباره ماهیت و نحوه عملکرد سیستم های تشخیص صدا توضیح بدید .



بقیه اش با دوستان .. یا فردا.

Kurosh
21-12-2009, 20:09
بقیه اش با دوستان .. یا فردا.
ادامه:


متخصص: اساساً شما به یک نرم افزار تشخیص صدا ، یک کارت صدا ، و یک میکروفون نیازمندید. اگر می خواهید کیفیت کارتان بالا رود ، می بایست از هدست میکروفون با کیفیتی استفاده کنید.


مصاحبه گر: چه نوع کارهایی با سیستم تشخیص صدا قابل انجام هستند؟


متخصص: سیستم صدا را به متن تبدیل می کند ، در نتیجه شما می توانید متن مورد نظرتان را مستقیماً به برنامه ی کلمه پرداز (ویرایشگر متن) یا نرم افزار ایمیل خود دیکته کنید.


مصاحبه گر: اما آیا دیکته کردن دقیق است؟ منظورم این است که آیا سیستم تمام کلمات را به درستی دریافت می کند؟


متخصص: اگر شما قبلاً یک متن ساده را برای چند دقیقه با صدای بلند برای نرم افزار بخوانید و بدین ترتیب نرم افزار را آماده کنید ، سیستم در کار خود بسیار دقیق است. با این کار ، برنامه تعلیم می بیند که کلماتی را که در دیکشنری خودش موجود نیست را تشخیص دهد ؛ به طور مثال ، اسامی خاص ، مخفف ها و ...


مصاحبه گر: آیا با این سیستم می توان برنامه ها را اجرا کرد و بین منوها و ابزار ویندوز چرخ زد؟


متخصص: بله ، شما می توانید با دستورات صوتی کامپیوتر خود را اداره کنید. برخی سیستم ها حتی به شما اجازه می دهند که با استفاده از صدای خود به جای کیبورد ، در اینترنت سرچ یا چت کنید.


مصاحبه گر: خیلی هیجان انگیز است! شما آینده ی سیستم تشخیص صدا را چگونه می بینید؟


متخصص: فکر می کنم تا چند سال آینده بسیاری از مردم برای ارتباط با کامپیوترشان از صدایشان استفاده کنند. روزی ما با کامپیوترمان مانند یک دوست صحبت خواهیم کرد...    

piishii
22-12-2009, 12:06
hello.
these ones


how recognised and referred to by other academics are those papers
Do the teaching formats facilitate or obstruct interactivity?
and

i can't figure out how to explain it to persian :
i mean this :
lobby groups
any help would be appreciated [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


========
and this sentence :

Ultimately the Academic Peer Review results in over 100,000 and climbing individual data points, that we use to evaluate universities for the Times Higher - QS World University Rankings

I just can't put them together
what a pity[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Kurosh
22-12-2009, 13:39
hello.
these ones




and

i can't figure out how to explain it to persian :
i mean this :
lobby groups
any help would be appreciated [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



how recognised and referred to by other academics are those papers
آن کاغذها/مقالات/روزنامه ها تا چه حد توسط دیگر مکاتب/آکادمی ها به رسمیت شناخته و به آن استناد می شود؟

:Do the teaching formats facilitate or obstruct interactivity

آیا الگوهای تدریس (یاد شده) به تعامل (هر چه بیش تر) کمک می کنند یا مانعی بر سر راه آن هستند؟
//
منظورتون رو از lobby groups نفهمیدم ، میشه فارسیشو بگید؟ اگه منظورتون همون lobby سیاسیه ، دیگه به groups نیازی نداره ، چون مفهوم اون رو در خودش داره...lobby=political action group


:11:

Naser_helboy
22-12-2009, 18:39
translate below text . plz

Yii implements the model-view-controller (MVC) design pattern which is widely adopted in Web programming. MVC aims to separate business logic from user interface considerations so that developers can more easily change each part without affecting the other. In MVC, the model represents the information (the data) and the business rules; the view contains elements of the user interface such as text, form inputs; and the controller manages the communication between the model and the view.

Besides MVC, Yii also introduces a front-controller, called application, which represents the execution context of request processing. Application resolves the user request and dispatches it to an appropriate controller for further handling.

The following diagram shows the static structure of an Yii application:

seymour
22-12-2009, 18:40
Ultimately the Academic Peer Review results in over 100,000 and climbing individual data points, that we use to evaluate universities for the Times Higher - QS World University Rankings

I just can't put them together
what a pity[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و نهایتا "ارزشیابی (مرور) توسط همکاران" که با جمع آوری بیش از 100 هزار مورد مشارکت صورت گرفته، در ارزیابی و رده بندی دانشگاه های دنیا جهت لیست "تایمز هایر QS" به ما کمک خواهد کرد.



* اتفاقاً هفته پیش داشتم سریال sopranos اواخر فصل دوم رو میدیدم که دختر این خانواده داره خبر قبولی اش رو اعلام میکنه .. که مثلا برکلی قبول شده، پن استیت قبول شده، فلان جا تو لیست ذخیره اس و به همین ترتیب ... خلاصه همینطوری از سر کنجکاوی یکی دوتا از این دانشگاه های که اسمشون رو کمتر شنیدم بودم رو چک کردم دیدم همگی رنک های بسیار بالایی دارن (زیر #50) ... آدم نرخ ورودی (نسبت متقاضی به پذیرش) و کیفیت دانشگاه ها رو که می دید، تاسف می خورد که هم اعتبارشون بسیار بالاست و هم روال ورودشون منطقی تر ... اون استرس و هزینه (روحی و مالی) و زمانی که از بچه های ما میره صرفاً برای ورود به دانشگاه های ایران رو مقایسه کنیم با وضع اینا!! ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

piishii
23-12-2009, 12:09
آن کاغذها/مقالات/روزنامه ها تا چه حد توسط دیگر مکاتب/آکادمی ها به رسمیت شناخته و به آن استناد می شود؟


آیا الگوهای تدریس (یاد شده) به تعامل (هر چه بیش تر) کمک می کنند یا مانعی بر سر راه آن هستند؟
//
منظورتون رو از lobby groups نفهمیدم ، میشه فارسیشو بگید؟ اگه منظورتون همون lobby سیاسیه ، دیگه به groups نیازی نداره ، چون مفهوم اون رو در خودش داره...lobby=political action group


:11:
سلام
فقط نوشته شده Lobby Groups اینم متن


,
there are clubs and societies, lobby groups, international associations, voluntary organisations, sports clubs
+
Please this one to persian :


The Citations per Faculty score contributes 20% to the overall rankings score.

sayan_se666
23-12-2009, 12:26
It's right down the hall
do you see where that sign is ?
I'm afraid so
where else can i get free room and board
a lot of us can't stop gossiping, and others always to events late

piishii
23-12-2009, 12:50
hello again .
i just have this problem , in this paragraph

At time of writing, Scopus is working to add more books to its index, which ought to help in less scientific fields ad QS and Times Higher Education continue to seek alternative measures to evaluate outputs from lower citing disciplines.

in second line
in less scientific fields ad QS
ad what the hell suppose to mean here ?!
isn't a mistake ,so then it shall be and ?!
:19::19:

Kurosh
23-12-2009, 13:26
سلام
فقط نوشته شده Lobby Groups اینم متن


,
+
Please this one to persian :

there are clubs and societies, lobby groups, international associations, voluntary organisations, sports clubs
همون گروه های سیاسی خوبه فکر کنم...

The Citations per Faculty score contributes 20% to the overall rankings score.

ارجاع هایی که هر دانشکده ثبت می کند ، بیست درصد کل رتبه بندی را شامل می شود.