PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حقوق بین الملل عمومی ◄ واژگان و مفاهیم



Marichka
28-06-2008, 18:50
1- حق وتو: در شورای امنیت تصمیمات مربوط به نظامنامه و طرز کار با اکثرین نه رای در مقابل پانزده رای اتخاذ م یگردد. این مسایل معمولا عبارتند از: دعوت شورا، دستور جلسه، معرفی کشورهای عضو به شورا، انتخاب قضات دیوان بین المللی دادگستری و غیره. در سایر موارد شورای امنیت با اکثریت نه رای نسبت به پانزده رای تصمیم می گیرد، مشروط به این که پنج رای اعضای دایمی شورا در موقع تصمیم گیری مثبت باشد (ماده 27 منشور). در نتیجه هر گاه یکی از اعضای دایمی شورا (آمریکا، بریتانیا، چین، روسیه، فرانسه) رای منفی دهد، فعالیت شورا دچار وقفه خواهد شد. در حقیقت با جلوگیری از اتخاذ هرگونه تصمیم چهارده رای دیگر اعضا - هر چند همگی مثبت باشد- خنثی خواهد شد. این نوع عملکرد یا به عبارت دیگر استفاده از رای منفی را اصطلاحا حق وتو می گویند. حق وتو اختیاری است که در کنفرانس یالتا (یکی از زمینه های تشکیل سازمان ملل متحد)‌ بنا به پیشنهاد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی (سابق)‌به رسمیت شناخته شد.

از سوی دیگر اعضای دایمی شورای امنیت می توانند با استفاده از حق وتو مانع مذاکره شوند؛ بدین صورت که اگر نماینده ای (عضو شورا) پیشنهادی به شورا نمود در مرحله ی اول شورا باید رای دهد آیا پیشنهاد مورد بحث جزء مسایل نظامنامه ای است یا خیر بعد نسبت به ماهیت موضوع تصمیم گیرد.


2- نقد حق وتو: مساله ی حق وتو موجب انتقادهای شدیدی به سازمان ملل متحد گردیده است. کشورهای کوچک از آغاز در کنفرانس سانفرانسیسو (یکی از کنفرانسهای پیش زمینه ی تاسیس سازمان ملل متحد)، با داشتن چنین اختیاری برای شورهای بزرگ مخالف بودند و آن را با روح منشور مغایر می دانستند، و معتقد بودند که چه بسا ابرقدرتها با استفاده از این حق کلیه ی فعالیتهای صلح جویانه ی سازمان ملل متحد را دچار وقفه ساخته و فلج نمایند.

البته کشورهای بزرگ نیر دز مقابل استدلال کرده و می کنند که سنگینی مسئولیت حفظ صلح و امنیت به دوش آنهاست و اگر جهان را خطری تهدید نماید آنها هستند که باید پا در میان بگذارند و مانع بروز جنگ جهانی دیگری شوند و یا اگر چنین جنگی در گرفت از راههای گوناگون اتش آن را خاموش سازند. پس اگر آنها چنین امتیازی نداشته باشند ممکن است شورای امنیت تصمیمی اتخاذ کند که مغیر با مصالح کشورهاییب اشد (مقصود پنج قدرت بزرگ) که نقش اساسی در حفظ صلح جهانی بر عهده دارند. در پایان پنج کشور بزرگ در کنفرانس سانفرانسیسو در برابر انتقادهای وارده بر حق وتو از سوی سایر کشورها اعلام داشتند که اگر چنین حقی برای آنها به رسمیت شناخته نشود،‌موضوع تاسس سازمان ملل متحد به طور کلی منتفی خواهد شد. از این رو بود که سایر کشورها تسلیم نشر پنج قدرت بزرگ شدند و حق وتو به وجود آمد، زیرا شناسایی چنین امتیازی برای قدرتهای بزرگ بهتر از آن بود که سازمان ملل متحد اساسا تشکیل نگردد. البته با در نظر گرفتن موارد زیر تا حدودی از تاثیر حق وتو کاسته شده است:

1) اجرای قطعنامه ی اتحاد برای صلح؛
2) هر گاه کشوری که عضو شورای امنیت است، طرف اختلاف باشد از دادن رای در شورا در مورد تصمیماتی که جنبه ی توصیه دارند ممنوع است. بنابراین کشورهای بزرگ در این صورت نخواهند توانست از حق وتو استفاده کنند، هر چند عملا چنین نیست؛
3) غیبت عمدی در جلسات شورای امنیت و نیز امتناع از دادن رای، وتو محسوب نمیشود.

Marichka
26-07-2008, 21:37
برای نیل به یک تعریف کامل از معاهده، باید ابدا دیدگاه عرف بین المللی و سپس دیدگاه عهدنامه های وین را مورد بررسی قرار داد و آن گاه تعریف جامعی از معاهده به عمل آورد.

1) از دیدگاه عرف: معاهده عبارت است از هرگونه توافق منعقده میان تابعان حقوق بین الملل به منظور حصول آثار حقوقی معین طبق مقررات حقوق بین الملل.

2) از دیدگاه عهدنامه های وین: با انعقاد «عهدنامه ی وین در زمینه ی حقوق معهدات»، برای اولین بار تعریف مکتوب و قراردادی از معاهده ارائه شده که البته تعریف محدودتری نسبت به تعریف معاهده از دیدگاه عرف است.
از نظر عهدنامه ی مذکور، «معاهده به معنی توافق بین المللی است که میان کشورها به صورت کتبی منعقد شده و مشمول حقوق بین الملل باشد، اعم از این که در سندی واحد یا در دو یا چند سند مرتبط به هم آمده باشد، قطع نظر از عنوان خاص آن».
همانطور که ملاحظه می شود عهدنامه ی 1969 طرفهای موافقت را فقط کشورها قلمداد کرده و از اشخاص یا تابعان دیگر حقوق بین الملل سخنی به میان نیاورده است. این خلا با انعقاد عهدنامه ی مین در زمینه ی حقوق معاهدات میان کشورها و سازمانهای بین المللی یا سازمانهای بین المللی با یکدیگر در 21 مارس 1986 رفع گردید.

3) تعریف جامع: با توجه به تعاریف یاد شده،‌می توان تعریف جامعی از معاهده ی بین المللی ارائه کرد: معاهده هر گونه توافق کتبی منعقده میان اشخاص یا تابعان حقوق بین الملل (کشورها و سازمانهای بین المللی است، به شرطی که طبق مقررات حقوق بین الملل تنظیم شده و در نتیجه آثار حقوقی مشخصی به بار آورد. عنوان چنین توافقی هر چه باشد موثر در مقام نیست (معاهده، عهدنامه، قرارداد، موافقت نامه، کنوانسیون،‌منشور، میثاق، پیمان،‌اساسنامه، پروتکل، اعلامیه، قرارداد سازش.)

Ahmad
15-08-2008, 22:19
انقلاب مخملي



انقلاب پروسه‌ای است که طی آن قدرت با اعمال خشونت از یک گروه به گروه دیگر منتقل می‌شود و قدرت به طور کامل تغییر جایگاه پیدا می‌کند. در انقلاب‌های کلاسیک ساختار سیاسی و حاکمان به طور حتم و کامل تغییر می‌کنند و نهادهای جدید سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید می‌آیند. اعمال خشونت هزینه‌های تغییر را بالا می‌برد و باعث ایجاد هرج و مرج در جامعه، حتی به طور موقت می‌گردد.

اما در سال 1989 یک نوع تئوری جدید برای ایجاد تغییرات در نظام‌های استبدادی ارائه گردید که به انقلاب مخملی یا انقلاب زرد یا رنگی مشهور شد. انقلاب مخملین در دهه‌ی گذشته توانایی آن را داشت تا نظام های کمونیستی و سوسیالیستی را تغییر دهد.

در انقلاب‌‌های مخملی یا رنگی «خشونت» وجود ندارد، یا کمتر به کار گرفته می‌شود و بیشتر روی حرکت‌های مسالمت‌آمیز برای تغییرات سیاسی تکیه می‌گردد انقلاب‌های مخملی بیشتر در هنگام «انتخابات» روی می‌دهد و در کشورهایی که انتخابات آزاد و رقابتی نداشته باشند مستعد انقلاب مخملی هستند. به این معنی که گروه‌های مخالف هیأت حاکمه در موقع انتخابات که فضای آزاد بیشتری به وجود می‌آید با همدیگر متحد می‌شوند و برپایی تجمعات مسالمت‌آمیز و اعتراضات گسترده با استفاده از قدرت رسانه‌ای داخلی و خارجی، به گروه حاکم که از برگزاری انتخابات آزاد جلوگیری می‌کنند اعتراض می‌نمایند و باعث انفعال طرفداران نظام یک دستی و انحصارگرا می شوند که در نتیجه آن انتخابات از حالت انحصار خارج می‌شود و کاندیداهای هوادار نظام دمکراتیک انتخاب می‌شوند. بدین ترتیب بدون توسل به خشونت، نظام سیاسی به نفع دموکراسی و مردم سالاری تغییر می‌یابد که به انقلاب مخملی یا نارنجی مشهور است.

در انقلاب‌های رنگی مخالفان نظام حاکم با تجمع در مقابل نهادهای حاکمیتی مثل پارلمان، کمیسیون انتخابات، پلیس و غیره اجازه تحرک و عکس‌العمل را از این نهادها می‌گیرند و مانع ورود نمایندگان پارلمان یا مسئولین پلیس به ساختمان می‌شوند و عملاً مشروعیت را از نهادهای حاکمیتی می‌گیرند.

در کشورهای اوکراین و گرجستان مخالفان نظام کمونیستی چند شبانه‌روز در خیابان‌ها و میادین اصلی تجمع کردند و در قرقیزستان مخالفان مقابل پارلمان و نهاد ریاست جمهوری تجمع کرده و حاکمیت را وادار به تسلیم کردند و ...

انقلاب مخملی در کشورهایی صورت می‌گیرد که نظام سیاسی آن یک دست بوده و انتخابات آزاد معنا نداشته باشند. در این کشورها مطبوعات آزاد نبوده و آزادی‌های سیاسی و مدنی محدود می‌باشد، از طرف دیگر جریان حاکم تمام ارکان‌ حکومت و بنگاه‌های اقتصادی را در اختیار دارد و فقر و بیکاری در جامعه حاکم می‌باشد. در جوامعی که هویت ملی در آن کمرنگ شود و اختلافات طبقاتی در آن زیاد باشد احتمال بروز انقلاب مخملین در آنها زیاد است. عدم تأمین مطالبات مردم توسط حاکمیت و افزایش فاصله حاکمان با مردم زمینه را برای بروز انقلاب‌های زرد فراهم می‌نماید. از طرف دیگر اصلاحات عملی و آزادی‌های سیاسی مانع تحقق انقلاب‌های رنگین می‌شود.

به طور کلی ضعف دمکراسی، انحصارگرایی، فقر اقتصادی، بی‌هویتی ملی، فساد اداری و سرکوب منتقدان زمینه را برای بروز انقلاب‌های مخملی فراهم می‌کند، زیرا رسانه‌های دیجیتالی داخلی و خارجی اطلاع‌رسانی کرده و باعث اتحاد جنبش‌های مردمی و دانشجویی می‌شوند. از طرف دیگر آزادی‌های سیاسی، انتخابات آزاد، پاسخگویی حاکمیت و چرخش قدرت مانع از بروز انقلاب می‌شود.

یک تفاوت مهم دیگر انقلاب‌های مخملین با انقلاب‌‌های کلاسیک در این است که در انقلاب مخملین پس از وقوع انقلاب و پیروزی دمکراسی خواهان، تغییرات قانونی با انتخابات آزاد و رفراندوم صورت می‌گیرد و حاکمان سابق قتل و عام نمی‌شوند به عنوان مثال: در آفریقای جنوبی پس از پیروزی مخالفان نظام دیکتاتوری، حتی یک نفر زندانی یا قتل عام نشد ولی در انقلاب‌های کلاسیک مثل رومانی پس از پیروزی انقلابیون، تسویه حساب‌ها و انتقام‌جویی‌ها شروع شد و افراد زیادی اعدام و قتل عام شدند. در انقلاب مخملین پس از پیروزی انقلاب همه گروه‌های سیاسی و مخالف و موافق حق‌ آزادی بیان و آزادی سیاسی دارند و بیانیه حقوق بشر اجرا می‌شود.

انقلاب مخملین علاوه بر اروپایی شرقی و آسیای میانه در تمام نقاط دنیا با توجه به شرایط هر کشور اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه در شیلی رژیم مستبد پینوشه تمام ارکان حکومت را در اختیار داشت ولی دمکراسی خواهان با اتحاد نانوشته و به صورت مدنی بر علیه حکومت قیام کردند. جنبش‌های کارگری، زنان، دانشجویان، توده‌های مردمی، هنرمندان و رسانه‌های غیر حکومتی با هم متحد شدند و از طریق نافرمانی مدنی (ایستادگی در مقابل درخواست‌های حکومت و مقاومت در برابر انحصارگرایی حاکمیت) حکومت را به زانو درآوردند و حکومت مردمی و دمکراسی را جایگزین انحصارگرایی و استبداد کردند. رسانه‌های خارجی و ارتباطات چهره به چهره داخلی نقش اساسی را در پیروزی انقلاب رنگی شیلی داشته است زیرا همه رسانه‌‌های داخلی در تسلط دولت بودند و مخالفان دولت محدودیت انتشار روزنامه مستقل یا پخش برنامه‌های تلویزیونی را داشتند. مطبوعات به شدت کنترل می‌شد ولی مردم اقبال زیادی به مطبوعات منتقد داشتند. انقلاب شیلی را به انقلاب «نرم» یا انقلاب نرم‌افزاری تعبیر می‌کنند زیرا مطبوعات بیشترین نقش را در سرنگونی استبداد داشتند.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]