PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : کارآگاهان محبوب در جعبه جادویی



Asalbanoo
10-06-2008, 20:24
هرکول پوآرو: سبیلوی بلژیکی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اولین «پوآرو»ی تاریخ سینما توسط «آستین ترهور» روی پرده نقره‌ای جان گرفت. خیلی طبیعی است که شما این آقا را نشناسید چون در ۱۸۹۷ به دنیا آمده و در طول عمرش حتی یک بار هم برنده یا کاندیدای جایزه‌ای نشده است. ترهور در ۳۴سالگی نقش پوآرو را بازی کرد و بعد در ۲ فیلم دیگر نیز این نقش را تکرار کرد. البته خودش معتقد بود که چون لهجه فرانسوی را خوب و راحت تقلید می‌کند، این نقش را به او می‌دهند.اما تمام پوآروهای تاریخ به اندازه ترهور گمنام و بی‌نشان نیستند و لااقل ۲ اسم خیلی معروف و پرطمطراق بین آنها دیده می‌شود؛ آلبرت فینی و پیتر یوستینوف.اولی در عمرش ۵ بار نامزد اسکار شده که یکی از آنها به خاطر همین نقش پوآرو بوده است؛ «قتل در قطار سریع السیر شرق» سیدنی لومت که خیلی‌ها معتقدند بهترین فیلم انگلیسی تا آن زمان بود. تا مدت‌ها تصویر فینی در این فیلم برای همه تداعی‌کننده چهره پوآرو بود تا اینکه دیوید ساشی (یا به اشتباه مصطلح ما که نتیجه سوتی مترجم یا دوبلور است، «دیوید ساچت») جای او را گرفت. قتل در قطار سریع‌السیر شرق تحسین خود کریستی را هم برانگیخت و رسما بر این فیلم نشان تایید زد.اما پوآروی پیتر یوستینوف خیلی به مذاق او خوش نیامد. کریستی از اینکه یوستینوف کارآگاه لاغر، مو مشکی و کوتاهش را تبدیل به آدمی سنگین وزن، قدبلند با موهای جوگندمی کرده دلخور بود اما یوستینوف به این گلایه‌ها وقعی نمی‌گذاشت؛ حتی یک بار در جواب جمله اعتراض‌آمیز دختر کریستی که «پوآرو این‌طور نبود»، گفت: «از حالا این‌طور است».یوستینوف که ۲ بار - از جمله برای اسپارتاکوس- برنده اسکار شده، در ۶ فیلم تلویزیونی و سینمایی نقش پوآرو را بازی کرد که در یکی از آنها، دیوید ساشی سر بازرس جپ بود؛ نقشی که بعدا ساشی از آن به‌عنوان بدترین بازی تاریخ نقش‌حرفه‌ایش یاد کرد!به جز اینها، آلفرد مولینا، یان هولم (بازیگر ارابه‌های آتش و ارباب حلقه‌ها) و تونی رندال هم هرکدام یک بار پوآروهایی ساخته و روی پرده سینما یا صفحه تلویزیون برده‌اند؛ گرچه پوآروی این آخری بیشتر هجویه‌ای بر داستان اصلی کریستی بود.اما ما ایرانی‌ها - مثل خیلی دیگر از مردم دنیا - با شنیدن اسم پوآرو یاد دیوید ساشی می‌افتیم؛ نقش اول سریال تلویزیونی ۵۷قسمتی‌ای که از LWT (شبکه تلویزیونی «آخر هفته لندن») از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ پخش می‌شد و مجموعه جدید ۴ قسمتی آن هم توسط یک تهیه‌کننده آمریکایی برای سال۲۰۰۸ در حال آماده شدن است. این پوآرو تا به حال نامزد ۱۴ جایزه در بفتا شده که ۴ تا از آنها را هم برده است.ظاهرا ساشی در ۶۰سالگی تمام زندگی و هم و غم خود را روی نقش پوآرو گذاشته و از این طریق می‌خواهد راه جاودانگی را بپیماید. او در قرارداد خود قید کرده که در صورت ادامه سریال، تا آخر فقط خودش باید این نقش را بازی کند. در عین حال با وجود همه انتقادات به نظر می‌رسد پوآروی او بیش از سایر هنرپیشه‌ها به شخصیت خلق شده در کتاب‌های کریستی نزدیک باشد؛ البته عمر خود کریستی به تماشای هیچ‌کدام از پوآروهای ساشی قد نداد تا بتواند در این‌باره نظری بدهد.ساشی گفته که تمام رمان‌ها و داستان‌های کوتاه مربوط به پوآرو را دقیق و موبه‌مو خوانده و همه جزئیات و توصیفات این شخصیت را از دل آنها بیرون کشیده است تا به درک بهتری از او برسد. او حتی برای جبران لاغری خود و رسیدن به هیکل خپل پوآرو کلی سختی کشیده است و البته در نتیجه همین تلاش‌ها و نیز برنده‌شدن یا کاندیداتوری کلی جایزه در تئاتر انگلیس، توانسته نشان افتخاری «طبقه امپراتوری بریتانیا» را از ملکه الیزابت بگیرد.



‌● خانم مارپل: پیرزن متهم می‌کند

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

استعداد خاصی می‌خواهد که یک زن میانسال را روی سن تئاتر ببینی و احساس کنی که چقدر «انگ» نقش کارآگاه پیر و چروک خورده‌ات است.بیخود نیست که آگاتا کریستی یکی از نابغه‌های قرن بیستم شده. او بعد از اینکه در ۱۹۴۶ نمایش «ملاقات با مرگ» را دید، نامه‌ای به جوان هیکسون ۴۰ساله نوشت و آرزو کرد کاش او یک روز خانم مارپل‌اش را بازی کند. آن موقع کریستی فقط ۳ جلد از رمان‌های دوازده‌گانه خانم مارپل را نوشته بود. حدود ۴۰ سال باید می‌گذشت تا آرزوی کوچک او عملی شود.اما در این مدت، چند تایی خانم مارپل دیگر در آمریکا و انگلیس، رنگ پرده سینما یا صفحه تلویزیون را به‌خود دیدند. اولینش گریس فیلدز - بازیگر و خواننده افسانه‌ای انگلیس - بود که در ۱۹۵۶ «جنایت از پیش اعلام شده» را در تلویزیون بازی کرد. بعد از او نوبت به مارگارت راتفورد رسید. خانم مارپل، این هنرپیشه اسکاری، حسابی کریستی را ناامید کرد. راتفورد کمدین شکوهمندی بود اما برای ظرافت و آراستگی پیرزن انگلیسی زیادی زمخت و خشن به نظر می‌رسید. هرچند در آلمان، هنوز هم مارپل را با سیمای او می‌شناسند. راتفورد در ۴ فیلم نقش خانم مارپل را داشت که البته فقط یکی از آنها بر اساس رمان‌های کریستی بود و بقیه فقط نام مارپل را یدک می‌کشیدند.آنجلا لانزبری، دومین خانم مارپل هالیوود است؛ آن هم فقط در یک فیلم «آینه شکست». او گرچه ۳ بار کاندیدای اسکار شده، اما در این فیلم حضور پررنگ و نقش چندانی نداشت و به‌شدت زیر سایه نام‌هایی چون الیزابت تایلور، تونی کرتیس و کیم نوواک محو شده بود. هلن هیز معروف با ۲ اسکاری که در کارنامه‌اش دارد ۲ بار هم در تلویزیون سی‌بی‌اس در جلد خانم مارپل رفت؛ یک بار در «معمای کارائیب» و بار دوم در «جنایت با آینه‌ها» که دومی آخرین فیلم خود هیز بود و ۸سال بعد از آن در ۹۳سالگی به رحمت ایزدی رفت.
مارپل هیز با شخصیت مهربان و البته پرحرفش کمابیش توانست نظرها را به‌خود جلب کند البته تا زمانی که رقیب اصلی‌اش پا به‌میدان نگذاشته بود.اما خانم مارپل سیمای خودمان، مجموعه‌ای از ۱۲فیلم تلویزیونی بی‌بی‌سی بود که از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۲ روی آنتن رفت؛ وفادارترین اقتباس تصویری از این شاهکار کریستی که هر ۱۲عنوان کتاب مربوط به این پیرزن دوست‌داشتنی را فیلم کرده بود. نقش اول این سریال - چنان که گفته شد - مرحوم سرکار خانم جوان هیکسون بودند که امروز در اغلب جاهای دنیا، نام و یاد خانم مارپل با چهره آرام، کمی ابله و پر از چین و چروک ایشان گره خورده است. موسیقی متن فاخر تیتراژ اول و آخر هم کار کن هاوارد بود که در فیلم آخر تارانتینو هم یکی از قطعه‌ها را نوشته است.خانم مارپل بی‌بی‌سی با تمام موفقیت‌هایش، یک حسرت بزرگ به همراه داشت؛ اینکه خیلی دیر آمد؛ آنقدر دیر که ۸سال از زیر خاک رفتن کریستی می‌گذشت و اجل مهلتش نداده بود تا عملی شدن یکی از آرزوهایش را به چشم ببیند.به‌جز مارپل‌هایی که شرحش رفت، یک اقتباس تلویزیونی جدید هم ۲ - ۳ سالی است که در شبکه آی‌تی‌وی در حال پخش است که نقش اول آن را جرالدین مکاوان بازی می‌کند.
.

Asalbanoo
11-06-2008, 14:20
● کمپیون: ماجراجوی خونسرد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مجموعه «کمپیون» یک سریال انگلیسی کاملا کلاسیک است که طبق معمول می‌توان رگ و ریشه‌اش را در یک مجموعه داستان پلیسی پیدا کرد. در حقیقت، کمپیون یک اقتباس نعل به نعل از مجموعه داستان‌هایی با محوریت آلبرت کمپیون است که مارگری آلینگهام در ابتدای قرن بیستم نوشته است؛ منتها طبق معمول آن زمان، شخصیت جسور و چالاک کمپیون باز هم زیر سایه شرلوک هولمز افسانه‌ای باقی ماند. شخصیت کمپیون برای اولین بار در رمان «جنایت در دادلی سیاه» به عنوان یک شخصیت فرعی ظاهر شد. اما با توجه به اینکه خود آلینگهام به شدت به این شخصیت علاقه‌مند شده بود، ۱۷ رمان دیگر با محوریت این شخصیت نوشت و او را معروف کرد.
آن طور که خود آلینگهام در کتاب‌هایش می‌نویسد، کمپیون نام مستعار مردی است که در سال ۱۹۰۰ به دنیا آمده و در یک خانواده بسیار متمول انگلیسی رشد کرده است. او در کمبریج درس خوانده و هوش سرشارش، استادانش را سر در گم کرده است. از ۲۰سالگی برای خودش اسم کمپیون را انتخاب می‌کند و به دنبال حادثه‌جویی و کارآگاه بازی می‌رود. کمپیون این کار را فقط برای لذتش انجام می‌دهد. کمپیون لاغر، بور و عینکی است و اغلب مهربان به نظر می‌رسد. گاهی غلط و عامیانه صحبت می‌کند و بین دوستان نزدیکش به «عمو آلبرت» معروف است اما با وجود این، سرش برای دردسر و هیجان به شدت درد می‌کند. خانه‌اش (که روبه‌روی کلانتری میدان پیکادلی لندن است) جایی است که کمپیون به همراه زاغ خانگی‌اش سعی می‌کند پرده از سخت‌ترین معماهای جنایی بردارد. از رمان‌های کمپیون دو بار اقتباس تلویزیونی شده است؛ یک بار مجموعه‌ای که در سال‌های ۶۰-۵۶ پخش شد و دیگری همان مجموعه‌ای که همه‌مان دیده‌ایم؛ کار پر خرجی که در سال‌های ۹۰-۸۹ روی آنتن رفت.

● هنی: پدر جد جیمزباند

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خیلی قبل‌تر از اینکه «رابرت پاول» در نقش شخصیت «ریچارد هنی» با آن چشمان آبی و موهای فرفری، پایش توی تلویزیون‌های ما باز شود، هیچکاک این کاراکتر را در فیلم «۳۹ پله» تصویر کرده بود؛ منتها آن کسی که نقش این جاسوس انگلیسی را در فیلم هیچکاک بازی کرد، رابرت دونات بود. در حقیقت «۳۹ پله» مشهورترین رمان جان‌بوشان - جنایی‌نویس اسکاتلندی- است که باز هم در ابتدای قرن بیستم نوشته شده است.او در کارهایی که با محوریت هنی نوشته (و مخصوصا همین ۳۹ پله) سعی کرده از فضای مرسوم رمان‌های پلیسی آن سال‌ها فاصله بگیرد و یک جور فضای جاسوسی را به داستان‌هایش تزریق کند. قصه ۳۹ پله آن قدر جذاب بود که یک بار دیگر و این بار در سال ۷۸ با بازی رابرت پاول دوباره بازسازی شد. فیلم فروش بسیار خوبی کرد و رابرت پاول هم که تا قبل از این بیشتر روی صحنه تئاتر دیده می‌شد، بسیار مشهور شد. ژنرال سرریچارد هنی یک جاسوس انگلیسی همه فن حریف است که حتی قهرمان کاراته هم شده است، اسکاتلندی است و اول مهندس کشتی بوده اما در جنگ جهانی اول به عنوان کاپیتان کشتی ناوهای دشمن را شکار می‌کند.

چند وقت بعد به عنوان جاسوس انگلیسی‌ها در ترکیه مشغول به کار می‌شود. اما درست بعد از جنگ – به خاطر اینکه دیگر حالش از جاسوسی به هم می‌خورد– استعفا می‌دهد و تبدیل به یک کارآگاه خصوصی می‌شود اما پیشینه جاسوسی‌اش دست از سر او بر نمی‌دارد و دشمنانش همیشه او را درگیر ماجراهای بزرگ و ترس‌آور می‌کنند. به نظر می‌رسد با این مواد خام هیجان‌انگیز، بی‌بی‌سی باید کار دندان‌گیری را ارائه کند اما آن چیزی که ما دیدیم، مجموعه‌ای بسیار بی‌رمق و گاهی خنده‌دار بود که منطق تعقیب و گریزهای بچگانه و فرمول همیشگی نجات در آخرین لحظه، روح آدم را به سوهان می‌بست. با این حال، بعید است تیتراژ عجیب و تقریبا بی‌ربط مجموعه هنی- که با اسم من درآوردی «ماجراجو» برایمان پخش می‌شد- حالا حالاها از ذهنمان دور شود؛ همان کبریتی که توی رودخانه برای خودش وول می‌خورد و همان«رابرت پاولی» که در نقش «ریچارد هنی» به دوربین زل زده بود.

Asalbanoo
12-06-2008, 05:07
۱-۹۹: یک توده خمیری شکل


«۱-۹۹» یک مجموعه دنباله‌دار پلیسی جاسوسی فوق‌العاده بود که انگلیسی‌ها در سال ۹۴ آن را روی آنتن فرستادند. فیلمنامه بی‌نقص و پر تعلیق کار و همچنین کارگردانی روان و فوق‌العاده آن – که توسط یک گروه کارگردانی ۶ نفره انجام شده است – به علاوه بازی حیرت‌انگیز لسلی گراندام در نقش میک رینر- پلیس عصبی و بسیار باهوشی که حتی می‌توانست مثل یک توده خمیر تا حد مرگ هم مشت و لگد بخورد و به عنوان نفوذی وارد باند تبهکاران شود– باعث شده بود که مجموعه ۱-۹۹ تبدیل به یکی از ماندگارترین مجموعه‌های این سال‌ها شود؛ منتها کم بودن قسمت‌های این مجموعه و داستان بسیار با چفت و بستش (که حتی از دست دادن یک قسمتش هم می‌توانست به فنا شدن کل سریال بینجامد) باعث شد که این مجموعه در ایران کمتر طرفدار پیدا کند.



● شرلوک هولمز: صیاد شیطان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در بین سریال‌های پلیسی‌ای که دیده‌ایم، انگلیسی‌ها بیشترین تعداد (یا حداقل بیشترین تعداد سریال‌های ماندگار) را داشته‌اند و حق هم همین است.شرلوک هولمز، هرکول پوآرو، دوشیزه مارپل، ریچارد هنی و آلبرت کمپیون، همه‌شان قبل از صفحه تلویزیون، روی ورق‌های کتاب به دست ما رسیده بودند و همین، خودش یکی از عوامل جذابیت این سریال‌ها بود.در ایران، شرلوک هولمز کارآگاه بسیار شناخته‌شده‌ای است و اولین ترجمه‌هایش به حوالی ۱۳۰۳ برمی‌گردد اما برعکس کتاب‌های هولمز، تصاویر سینمایی او خیلی دیر به ما رسید؛ اولین تصویری که ما از معروف‌ترین کارآگاه همه تاریخ دیدیم، مربوط به زمستان ۱۳۷۳ بود؛ با سریال ساخته تلویزیون گرانادا. این بار ما بهترین سریال هولمز را توانستیم ببینیم. مجموعه اول در ۱۹۸۴ با ۱۳ قسمت ساخته شد.

ترتیب داستان‌ها، دقیقا همانی بود که کانن دویل تعریف کرده بود و قسمت آخر مجموعه اول هم همان قسمتی بود که هولمز و موریاتی درون آبشار سقوط می‌کردند.۲ سال بعد، مجموعه دوم یا «بازگشت شرلوک هولمز» ساخته شد. تنها فرق این مجموعه ۱۱تایی با مجموعه اول، در بازیگر نقش واتسن بود. این بار ادوارد هاردویک – پسر سدریک هاردویک، بازیگر مشهور – نقش واتسن را بازی می‌کرد که مسن‌تر، آرام‌تر و محبوب‌تر از دیوید بورک – بازیگر واتسن در مجموعه اول – بود. قسمت سوم یا «خاطرات شرلوک هولمز» سال ۱۹۹۰ ساخته شد که بنا به مثل مشهور «پول زیاد، تباهی می‌آورد»، پرخرج‌ترین و در عین حال بی‌کیفیت‌ترین مجموعه بود. این مجموعه ۶ قسمت داشت.مجموعه چهارم یا «پرونده‌های شرلوک هولمز» هم در ۱۹۹۱ با ۸ قسمت ساخته شد که موفقیت مجموعه‌های اول و دوم را داشت. بجز اینها، تلویزیون گرانادا ۵ فیلم سینمایی هم با همین مجموعه بازیگران ساخت. سال ۱۹۹۵ قرار بود کار ساخت مجموعه پنجم سریال شروع شود که جرمی برت، در جریان کار سکته کرد، درگذشت. این مجموعه شرلوک هولمز، هم به خاطر دقت و وسواس شدیدی که سازندگانش به خرج داده بودند و هم به خاطر نوع بازی جرمی برت در نقش هولمز – که با آن نگاه خیره‌اش توانسته بود شخصیت پیچیده آقای کارآگاه را به خوبی تصویر کند – در سراسر جهان محبوبیت پیدا کرد. بینندگان معمولا این نکته را هم در نظر گرفتند که این سریال کاملا به داستان‌های کانن دویل وفادار است.

*PiNk PaNTHeR*
12-06-2008, 05:19
سلام.
به نظر من بهترین بازیگر تلویزیون که دیدم، و بهترین بازیگر انگلیسی، دیوید ساشی هست و بهترین کتاب و فیلم جنایی سری پوآرو.
حتما این سری رو هرطور هست روی یک دی وی دی جور کنید رو ببینید. تازه امسال هم چندتا اپیزود ازش بیرونه.