PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سریال واپسین کوچ



دل تنگم
01-06-2008, 03:22
"واپسین کوچ" مخاطب و کارگردان را به یک اندازه سرگردان کرده است

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نویسنده و کارگردان مجموعه تلویزیونی "واپسین کوچ" حذف پنج قسمت از این مجموعه را دلیل پراکندگی داستان آن دانست که به سردگردانی مخاطب و حتی خودش منجر شده است.

غلامرضا صیامی‌زاده درباره نگارش و کارگردانی این مجموعه با محوریت زندگی و دغدغه‌های عشایر به خبرنگار مهر گفت: قبلا چند مستند درباره عشایر ساخته بودم و به تصویر کشیدن زندگی آنها در قالب مجموعه داستانی برایم جذابیت داشت. طرح مجموعه را سال 79 برای مرکز اردبیل نوشتم که مسکوت ماند. تا اینکه سال 82 فیلمنامه را به اداره سیما استان‌ها ارائه کردم.

وی در ادامه افزود: پروسه تولید مجموعه "واپسین کوچ" به دلایلی طولانی شد و مرداد سال 84 کلید خورد و تصویربرداری نزدیک به دو ماه طول کشید. بعد از انجام کارهای فنی آن را اواخر سال 84 تحویل پخش دادیم. در این مجموعه علاقمند بودم اختلافات نسل‌ها را در جوامع روستایی و شهری به تصویر بکشم.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: مجموعه تلویزیونی "واپسین کوچ" در 13 قسمت تهیه شده بود. با اطلاع اما بدون موافقت من پنج قسمت از این مجموعه حذف شد و برای این مسئله نزدیک به دو سال با سیما استان‌ها کشمکش داشتم.

صیامی‌زاده درباره نگاه سرگردان مجموعه در نشان دادن سنت‌های عشایر گفت: این مجموعه سعی دارد به شکاف اختلاف نسل‌ها، نوع زندگی عشایر و ... بپردازد. سنت‌هایی که پدران بر آنها تاکید و دوست‌شان دارند و فرزندان به دنبال فاصله گرفتن از این رسوم هستند. همانطور که اشاره کردم حذف پنج قسمت از مجموعه لطمه زیادی به آن زده است.

وی ادامه داد: حذف این قسمت‌ها منجر به پراکندگی موضوع و سرگردانی مخاطبان شده و حتی وقتی خودم "واپسین کوچ" را می‌بینم سردرگم می‌شوم. با برخی بینندگان هم صحبت کردم که آنها هم روی پراکندگی قصه در این مجموعه تاکید داشتتند. در واقع کشمکش‌های من با مرکز فایده‌ای نداشت و آن ها پنج قسمت مجموعه را حذف و بعد آن را برای پخش به شبکه دو ارائه کردند.

این کارگردان درباره بازی تصنعی بازیگران و همذات‌پنداری نکردن مخاطبان با بهمن دان، حسین خانی‌بیک و ... در نقش افراد عشایری گفت: فکر می‌کنم دلیل این مسئله زبان است. اگر بازیگران به زبان ترکی صحبت می‌کردند، مسلماً بینندگان با آنها بیشتر ارتباط برقرار می‌کردند و به واقعیت بیشتر نزدیک می‌شد. اما بازیگران سعی کردند نقش‌ها را به خوبی ایفا کنند.

صیامی‌زاده درباره اینکه چرا در این مجموعه بازیگران با لهجه ترکی صحبت نکردند، گفت: با توجه به اینکه مجموعه "واپسین کوچ" قرار بود از شبکه‌ سراسری روی آنتن برود، بازیگران نمی‌توانستند در آن با زبان ترکی صحبت کنند و بعد زیرنویس کنیم، چرا که بینندگان علاقمند نیستند مجموعه‌ها را با زیرنویس ببینند و با کاهش مخاطب رو به رو می‌شدیم.

وی در پاسخ به این سئوال که چرا با توجه به بومی بودن کار از بازیگران بومی برای نقش‌های فرعی استفاده نشده افزود: مراکز استان تاکید دارند که با توجه به پخش آثار از شبکه‌های سراسری از بازیگران شناخته شده استفاده کنیم، چرا که بازیگران بومی شناخته شده نیستند، حتی در برخی مواقع در قراردادها قید می‌شود که از بازیگران مطرح استفاده شود.
این کارگردان اشاره کرد: من مخالف این مسئله هستم که در تولیدات بومی از بازیگران بومی استفاده نکنیم، اما وقتی مراکز تاکید دارند کاری هم از دست ما برنمی‌آید. خیلی هم علاقمند بودم در مجموعه "واپسین کوچ" برای نقش‌های اصلی از بازیگران بومی بهره ببرم، چرا که مرکز اردبیل این پتانسیل را دارد و بازیگران خوبی در آن حضور دارند.

صیامی‌زاده درباره یکی از شخصیت‌های اصلی که با کت و شلوار و سوار بر اسب از محل اسکان خود به شهر می‌رود توضیح داد: در این صحنه به لحاظ نمایشی اغراق کردم. دلیل این اغراق تاکید بر ایده‌های این شخصیت در قصه بود که روی رسوم عشایر تاکید زیاد دارد و به آن پایبند است.

مجموعه تلویزیونی "واپسین کوچ" با نقش‌آفرینی رامبد شکرآبی، بهمن دان، زهره حمیدی، حسین خانی‌بیک، امید آهنگر و ... روزهای یکشنبه از شبکه دو سیما پخش می‌شود. این مجموعه درباره پسری است که قصد دارد از رسوم عشایر فاصله بگیرد.

منبع : مهر

دل تنگم
02-06-2008, 21:54
در حالي که با کيفيت بودن توليدات سيما از اولويت هاي اصلي سياست گذاران آن محسوب مي شود، ساخت مجموعه ‏هاي بي مايه، سفارشي و... از برکات مديريت قدرتمند چند ساله گذشته مدير گروه فيلم و سريال تلويزيون تبديل به خط ‏مشي اصلي سازمان شده است. آخرين نمونه اين خط توليد ناپسند سريال 8 قسمتي واپسين کوچ ساخته غلامرضا صباحي ‏زاده-محصول مرکز اردبيل- است که با وجود داشتن سوژه اي قابل توجه-زندگي عشاير در ييلاق و قشلاق و اختلاف ‏ميان نسل ها- نتوانسته جايي در ميان تماشاگران ثابت تلويزيون براي خود دست و پا کند...‏


نويسنده، تهيه کننده و کارگردان: غلامرضا صباحي زاده
طراح صحنه و لباس: قريب منوچهري
طراح گريم: علي ‏جولايي
تدوين: حسين شاهي
صدا بردار: مسعود شاهوردي
مدير تصويربرداري: افشين عليزاده
موسيقي: علي ‏حسيني
بازيگران: رامبد شکراب [اکبر]، زهره حميدي [خورشيد]، حسين خاني بيک، اميد آهنگر [احسان]، بهمن دان، ‏حوري اميري، فرحناز منافي ظاهر
محصول شبکه دو سيما.‏
‏ ‏‎‎

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اکبر که از طايفه خود جدا شده و براي کار به شهر رفته، در کارخانه اي مشغول به فعاليت مي شود. در محل کار يکي ‏از کارگران، دست به دزدي مي زند و اکبر از اين ماجرا باخبر مي شود و با کارگر مذکور مشاجره مي کند. کارگر بر ‏اثر هل دادن اکبر بر زمين مي خورد و به کما مي رود. اکبر از شهر مي گريزد و نزد طايفه خود در روستا باز مي ‏گردد. اين بازگشت مصادف است با کوچي ناخواسته که طايفه او قصد آن را دارد. ‏

ايده محوري داستان- پرداختن به زندگي مردمان و طايفه هايي که هر ساله از جايي به جاي ديگر کوچ مي کنند- جذاب ‏و بکر است. از اين دست طايفه ها در ايران کم نيستند که معروف ترين آنها ايل قشقايي است. کمتر داستاني در چند سال ‏گذشته در اين ارتباط ساخته شده است. اما سرانجام غلامرضا صباحي زاده با سريال واپسين کوچ به سراغ اين مضمون ‏رفته است. ‏

داستان به خوبي آغاز مي شود و فصل بندي هاي داستان به خوبي مخاطب را با خود همراه مي کند. نحوه استخدام اکبر ‏در کارخانه، درگيري او با کارگر دزد، فرارش از شهر و... از اين نمونه اند. اما مشکل زماني آغاز مي شود که اکبر از ‏شهر گريخته و به روستاي خود مي رود. بعد از اين گره افکني مخاطب منتظر اتفاق بعدي است، اما نويسنده با کمرنگ ‏کردن داستان اصلي که اکبر شخصيت محوري آن است و پرداختن به اختلاف بين دو طايفه ذهن مخاطب را دچار نوسان ‏مي کند. البته در بخش هايي از اين داستان فرعي، نويسنده بازهم گريزي به داستان اصلي مي زند، اما مخاطب آنقدر ‏درگير دعواي بين دو طايفه شده که ديگر داستان اکبر براي او آن جذابيت اوليه را ندارد. ‏

با پيشرفت قصه پيرنگ هاي فرعي ديگر و شخصيت هاي بيشتري وارد داستان شده، بر سردرگمي وي مي افزايد. مانند ‏اختلاف نظر ميان نوروزبيک و پسرانش اکبر و احسان که از زندگي عشايري خسته شده‌اند و قصد دارند هرچه زودتر ‏اين روش زندگي را کنار بگذارند. ولي در ميان عشاير، اين کار نوعي سنّت‌شکني به حساب مي‌آيد و يا وجود مارال ‏دختر حاج احمد و نامزد اکبر که بدون اجازه به شهر رفته و نامزدش را بلاتکليف گذاشته بود و اينک زخمي به ايل ‏بازگشته است...‏

نکته ديگري که مي توان به آن اشاره کرد حضور غلامرضا صباحي زاده در مقام نويسنده، کارگردان و تهيه کننده ‏است. پرداختن به اين سه کار تخصصي در يک مجموعه تلويزيوني به طور همزمان، مسلماً در کيفيت اثر تاثير مخرب ‏و ناخوشايندي مي گذارد. اين نکته در کارگرداني بيشتر نمود دارد. کارگردان توجه چنداني به فضا سازي اثر، و دکوپاژ ‏متناسب با آن ندارد. قاب بندي هاي بسيار ابتدايي و نبود خلاقيت در پلان بندي ها از نکات ضعف عمده اين بخش است. ‏نکته ديگر فقدان راکورد حسي بازيگران است. کارگردان هيچ تلاشي براي هدايت درست بازيگر نمي کند و اين ضعف ‏در ميان بازيگران فرعي نمود بيشتري دارد. طراحي لباس مجموعه نيز متناسب با داستان نيست. اين ضعف وقتي نمود ‏بيشتري پيدا مي کند که مخاطب با طايفه ها مواجه مي شود. رنگ بندي در طوايف ايراني از اصلي ترين عناصر لباس ‏هاست، اما طراح توجه چنداني به اين امر ندارد. ‏

در بخش بازيگري، به غير از بهمن دان که به دور از اغراق هاي معمول اش به ايفاي نقش مي پردازد. ديگر بازيگران ‏بازي قابل توجه و چشمگيري از خود ارائه نمي دهند. اين ضعف در فصل بندي روستا بيشتر ديده مي شود. بازيگران ‏تسلط خوبي بر لهجه ندارند و همين عامل باعث عدم ارتباط مخاطب با بازيگران مي شود. " واپسين کوچ" بيش از آنکه ‏اداي ديني به طوايف و قوم هاي کوچ کننده ايراني باشد ارائه گر تصويري ضعيف و ناقص از اين قشر جامعه ايران ‏است.