مشاهده نسخه کامل
: » اخبار دنیای گرافیک
Shahin King
20-12-2005, 03:04
دوستان سلام
از این پس کلیه اخبار دنیای گرافیک رو تو این تاپیک بنویسین .
1- معرفی نرم افزارهای که به زودی به بازار می آیند .
2- مشکلات و نقص های موجود در نرم افزارها از دید کارشناسان و شرکتهای سازنده .
3- اضافه شدن امکانات جدید به نرم افزارها .
و...
قربان شما
شاهین :20:
Shahin King
20-12-2005, 03:13
سلام
این مطلب خبری نیست . ;) یه مقاله در مورد گرافیک .
سخني كوتاه درباره گرافيك كامپيوتري
بسياري از هنرها از جمله گرافيك تابع روند پيشرفت و فن آوري است.
و از امكانات فراهم آمده توسط تكنولوژي جهت بيان خود. استفاده مي نمايد. در عصر حاضركامپيوتر يكي از وسايلي است كه در حيطه گرافيك همه گير شده است.
سرعت زياد و حجم نرم افزارهاي كاربردي اين رشته همانند فتوشاپ و فري هند. مجال پرداختن به مباحث نظري را نمي دهد و بسياري از اشخاص شاغل در اين رشته خود را بي نياز از طرح و يادگيري مباني و مباحث نظري مي دانند و نيازهاي خود را با استفاده از امكانات موجود در كامپيوتر ( اشخاصي كه پيوسته دغدغه دستيابي به ----- هاي جديد دارند) بر طرف
مي سازند.
اما چالش در همين نكته نهفته است كه كامپيوتر ابزاري است كه در اختيار همگان قرار دارد. مجموعه اي امكانات كه در عين افزايش توانايي هاي مجازي ما. توانايي هاي شخصي را كاهش مي دهد. جهت تسلط و به اختيار گرفتن امكانات آن و پياده نمودن قوه خلاقه خود بر اين ابزار . بايد با آموزش صحيح رشته گرافيك به مقابله با ارائه كارهاي سطحي و يكنواخت پرداخت. مدت زمان لازم براي اجراي كارها بسيار كم شده است و امكاناتي وسيع جهت ابراز خلاقيت فراهم آمده است.
مي توان گفت كه طراحي گرافيك بطور اعم بايد داراي دو ويژگي اساسي باشد:
1 – منطق تجسمي
2 – سادگي
اما امروزه متاسفانه با توجه به استفاده ناصحيح از اين ابزار در بسياري از كارهاي ارائه شده كه ديدگان را مي آزارد. نه منطق تجسمي مشهود است و نه سادگي قرين با آنها. اما كساني كه مجهز به علم اين رشته هستند . با استفاده خلاقانه از امكانات كامپيوتر آثاري چشم نواز عرضه مي نمايند.
امروزه عموما تصور مي نمايند كه هنر را بايد در آثار گرانبها و موزه اي يافت. اما چه بسا كه هنر مي تواند همانند وسيله اي ارتباطي ارزان قيمت وگران ارزش در اختيار عموم مردم قرار گيرد و اين بر عهده طراح گرافيك( گرافيست) است. مشكلات طراحي گرافيك كه اصل را بر ارتباط با مخاطب قرار داده . بايد بدست طراح گشوده شود. اما اگر طراح فاقد شناخت و توانايي انجام آن باشد اين وسيله يعني كامپيوتر از عهده انجام آن بر نمي آيد.
مسائل نظري ( مباني ) مباحثي عام در اين رشته اند. هر چند كه طراحي و هنر بواسطه خصلت ويژه خود. كه آزادي در بيان و اجرا مي باشد. تابع قانون مندي خاصي نيست اما بسياري از تجربيات كه در بوته آزمايش سر افراز بوده اند بصورت قانون در آمده اند.
برگرفته شده از كتاب: كاربرد رنگ و حروف در گرافيك .
نوشته: ميچل بيومنت
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
27-12-2005, 05:18
سلام
تاریخچه photo impact:
ulead: اینطوری شروع شد که یک روز 3 تا دوست تصمیم می گیرند که نرم افزارهایی تولید کنند که قابل ارائه با محصولات سخت افزاری در تایوان باشد .بنیان ulead در سال 1989 گذاشته شد .ulead یک اسم چینی است .به معنای قوی در دوستی .آنها شروع به تولید نرم افزارهایی گرافیکی با کاربرد آسان و قیمتی ارزان کردندکه یک فرد با درآمد معمولی هم قادر به تهیه ان باشد . نرم افزارهای ulead lapalette و ulead iphoto نرم افزارهایی ابتدایی در زمینه ویرایش تصویر بودند که ulead آنها را ارائه کرد.2 سال بعد از آن ,ulead اقدام به ارائه نرم افزار بهتری کرد که محبوبیت خوبی هم کسب کرد.photo styler در سال 91 بعنوان یک برنامه ویرایش تصویر در سطح بالا و پیشرفته برای گرافیستها و عکاسها معرفی شد .این محصول بدلیل اینکه اولین نرم افزاری بود که از تمام قابلیتهای ویندوز استفاده می کرد مورد اقبال واقع شد .photo styler جوایز متعددی را کسب کرد. در آن زمان فوتو شاپ بهترین نرم افزار ویرایش تصویر در کامپیوترهای سری اپل مکینتاش بود. در پایان سال 1991 ulead به دلیل نیاز به فعالیت در سطح جهانی و ارائه محصولاتش در سطح وسیع اقدام به عقد قرار دادی با شرکت Aldus کرد.سال 1994 سال وفات photo styler بود. چون adobe شرکت aldus را خرید. به دلیل اینکه photo shop و photo styler رقیب سر سخت یکدیگر بودند و فوتو شاپ هم به پیشرفتهای خوبی دست پیدا کرده بود ,adobe تصمیم به کنار زدن photo styler گرفت .بعد از آن phot shop بعنوان یک ارتقا به کاربران photo styler پیشنهاد شد. خب در این مدت ulead چه می کرد.ادوب در پی مذاکراتی ک با ulead داشت این شرکت را متقاعد کرد که برای مدت 5 سال از تولید نرم افزارهای مشابه photo styler با پشتیبانی CMYK خوددداری کند.ulead با توجه به پولی که گرفته بود موافقت کرد. تولد مجدد فوتو ایمپکت در سال 1996 بود که نسخه 3 آن عرضه شد و پیشرفت آن تا بحال ادامه داشته است .در تاریخ 25 سپتامبر 2002 هم نگارش 8 آن به بازا رآمد .وقتی صحبت از قابلیتهای Photo impact 8 میشود این نرم افزار یک سرو گردن نسبت به دیگر نرم افزارهای مشابه بالاتر می ایستد. نرم افزارهای ویرایش تصویر دیگر نمی توانند اینگونه امکانات کار بر روی عکس و تصاویر و صفحات وب را بطور همزمان به شما ارائه کنند.با photo impact میشود به نتایجی حرفه ای دست پیدا کرد. بدون توجه به اینکه شما یک کاربر مبتدی باشید یا پیشرفته ...
منبع : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Shahin King
27-12-2005, 05:25
سلام
گفت وگو با حسين خسروجردى، گرافيست و نقاش
جلوى نام حسين خسروجردى چه بنويسيم؟ نقاش، مجسمه ساز، كاريكاتوريست، طراح صحنه، گرافيست يا هزار جور كار ديگر؟ حسين خسروجردى همه اينها هست و هيچ كدام نيست. تازگى ها كه ويدئو آرت كار مى كند، اما ممكن است تا اين گفت وگو به چاپ برسد سرى هم به شاخه ديگرى از هنرهاى تجسمى زده باشد و قبل از آنكه خواندن متن را تمام كرده باشيد سر از جاى ديگرى در آورد. جالب اينكه در همه اينها بسيار پرشور و دلنشين كار مى كند و پرانرژى. گرافيك روزنامه همشهرى كه سرخط نوآورى هاى گرافيك روزنامه هاى ۱۰سال اخير است كار اوست. با حسين خسروجردى از تجربه روزنامه همشهرى گفت وگو كرديم.
•••
•تحولات اخير در لوگو و گرافيك روزنامه هاى ايران با شما و روزنامه همشهرى شروع شد، آيا اين اتفاق، يك ضرورت بود يا اين كه يك تدبير بود براى آينده؟
شما، الان شاهد تحولاتى هستيد در حوزه اجتماعى بشر معاصر. در هر حوزه مى بينيد كه بنابه دلايل مختلف يك سرى تغيير و تحولاتى صورت مى گيرد. مثلاً در مورد طراحى اتومبيل از يك دوره اى يك متريال جديد مى آيد و ابداعات طراحان اتومبيل با اين متريال به گونه اى مى شود كه هم جنبه استاتيك مورد توجه قرار بگيرد و هم جنبه كاربردى و اقتصادى. بشر امروز نسبت به بشر سده هاى گذشته، قطعاً تنوع طلب تر است و اين جهش هر روز بيشتر مى شود به گونه اى كه تحولات زمان شان از يك دهه كوتاه تر مى شود، شايد هم دليل اين همه تحولات اين باشد كه بشر امروز سطحى تر شده است و ديگر عميق نيست. در اين ميان بيش از هرچيز، نشانه هاى بصرى اولين عوامل برقرارى ارتباط او با محيط هستند. انسان از اين طريق، كُدهاى لازم را مى گيرد و بعد ارتباط برقرار مى كند. بر اين امر مى خواهم تأكيد كنم كه امروزه آدم هايى كه خواهان تحولات هستند، با ابزارى به نام امكانات نوين، هركدام نسبت آن تحول را به طرفى كه خود مى خواهند سمت وسو مى دهند. اين از طرفى تدبير است و از سويى يك ضرورت، يعنى جهان مدرن چنين اتفاقى را ديكته مى كند.
•يعنى روزنامه همشهرى يك ضرورت مدبرانه بود؟
روزنامه چهار رنگ در ايران خيلى با تأخير اتفاق افتاد. شما اگر به كشورهاى همسايه مثل تركيه نگاه كنيد مى بينيد كه اين تحولات زودتر شروع شد، به اين دليل كه خيلى سريع تر با جهان مدرن پيوند خورده بود. شما هرچه به نگاه امروزى بشر معاصر نزديك شويد متوجه مى شويد كه مطالباتش رنگ و لعاب ديگرى به خود مى گيرد و هر چقدر به آدم هاى سنتى كه پايبند اصول و نشانه هايى هستند كه شايد عمرشان تمام شده يا در حال تمام شدن است، مى بينيد كه اينها خيلى ديرتر و سخت تر به خيل جمعيت نوگرا مى پيوندند. تصور من در مورد فضاى آن روز ايران اين طور بود كه كشور را به شكل جامعه اى سنتى مى ديدم كه خيلى آهسته و سخت به جنبه هاى نوگرا مى پيوندد. در آن شرايط طبيعى است كه اولين و در دسترس ترين اقدامات در حوزه فرهنگ كه امكان تحول را ايجاد كند، رويكرد به مبانى صورى است تا ماهوى. به هر تقدير، نزديك تر شدن به جنبه هاى صورى به توانايى آن چنانى نياز ندارد تا اين كه شما به مبانى فكرى و ماهوى جامعه مدرن نزديك شويد، ولى درهرصورت اين اتفاق بايد بيفتد.
ما براى ورود به جهان نو، اگر اين ارمغان بشر معاصر را قبول داشته باشيم، بايد به اين تحولات احترام بگذاريم تا اين كه از آن وحشت كنيم، در غير اين صورت امكانى براى تكامل و تداوم وجود ندارد و چه بسا بعضى وقت ها اين رويارويى ها منجر به اعلام جنگ و موضع گيرى مى شود كه شرايط را بدتر مى كند. اگر بخواهيم با اين وضعيتى كه داريم به جريان پرسرعت نوگرايى جهان حاضر نزديك شويم، بايد با يك برنامه ريزى تدوين شده و انرژى مضاعف فاصله خود را كم كنيم تا بتوانيم به موازات جريان هاى نوگرا حركت كنيم و قابليت هايمان را براى بهره گيرى از فرهيختگان معاصر ارتقا دهيم.
تا وقتى اين كارها انجام نشده، ما شاهد اين هستيم كه جريانات سنتى از حركت باز مى مانند و گاهى اوقات فراموش مى شوند. در مورد روزنامه با چاپ سياه و سفيد هم قضيه همين گونه بود، يعنى تكنولوژى قديمى كارايى خود را از دست داده بود. همين امر باعث مى شد كه جريان هاى روزنامه نگارى جهت رساندن اطلاعات در زمان خود، به تكنولوژى جديد روى بياورند و اصولاً دستگاه هاى جديد چاپ دستگاه هايى هستند كه عموماً در كمترين زمان، كار با كيفيت ارائه مى دهند و در حاشيه آن، ليتوگرافى ها نيز با اتصال به تكنولوژى ديجيتالى خود را با جريان نو همگام كردند.
•يعنى قبول تكنولوژى جديد ما را خواه ناخواه مجبور به قبول نوگرايى مى كند؟
دقيقاً همين طور است. حال كه اين امكانات در حال نو شدن هستند، به همان ميزان گرافيك هم بايد پيشرفت كند، يعنى گرافيستى كه ديروز روزنامه را براى چاپ تك رنگ آماده مى كرد، امروز بايد چهاررنگ كار كند. اين امكانات و اين پتانسيل قدرتمند (رنگ) كه مى تواند خيلى از ضعف ها را بپوشاند، بايد در اختيار روزنامه قرار گيرد. شايد ماهنامه ها و هفته نامه هاى متعلق به جريان روشنفكرى نيازى به رنگ نداشته باشند، اما در روزنامه كه عموم مردم و طيف وسيعى از تيپولوژى مردم مى خواهند با آن ارتباط برقرار كنند، قطعاً در يك جايى به رنگ به معناى ۱۰۰ درصد كلمه نياز هست و جاهايى، رنگ به عنوان يك آيتم خبررسان ايفاى نقش مى كند.
اما نكته اى كه وجود دارد اين است كه ما گاهى از قدرت و توانمندى هاى رنگ به صورت حرفه اى كاربردى استفاده مى كنيم و گاهى صرفاً به جهت زيبايى و براساس سليقه. اين مورد دوم كمى خطرناك است. اگر ما يك گرافيست را استخدام كنيم كه از روانشناسى، تاثيرگذارى و خواص رنگ خبر نداشته باشد و صرفاً سليقه اى عمل كند، هرچه هم سليقه والايى داشته باشد، ما در انتخاب خود اشتباه بزرگى كرده ايم، چرا كه بنده به روزنامه به عنوان يك پديده روانى هم نگاه مى كنم. ما در صفحه آرايى يكسرى اصول و قواعدى داريم كه صرف زيبايى شناسى نيست و بحث روانشناسى، تاثيرگذارى فضاها و نوشته ها و پراكندگى مطالب در روزنامه ها، تاثير عميقى در مخاطب مى گذارد. در روزنامه، هم اجزا و هم كليت بايد قابل بررسى باشند.
•مردم عادى كه اين اصول را نمى شناسند؟
شما اگر كمى دقت كنيد، نشريات جدى خارج از كشور را مى توان از طريق تأثيرات بصرى و استفاده رنگ در آن شناخت. خيلى خوب مى توان يك نشريه جدى را از يك نشريه تجارى يا عوامانه متمايز كرد. شايد شما بگوييد كه مخاطب اينها را نمى فهمد اما مطمئناً مخاطب تمامى اين تاثيرات را گرفته و نشريات را از طريق اين كدها متمايز مى كند.
اگر اين را قبول داريم كه در هر صورت، نشانه هاى بصرى هر يك قابليت هاى تاثيرگذارى را دارند، بايد به حساسيت اين موضوع پى ببريم كه اگر ما روزنامه رنگى مى خواستيم، بايد خيلى كنترل مى كرديم كه اين اتفاق به صورت بارزى مى افتاد. ما در شروع، با روزنامه همشهرى روى اين نكات كار كرديم و چند شماره تهيه كرديم.
خود من به عنوان كسى كه براى اولين بار پشت يك ميز صفحه آرايى مى نشستم، تمام اطلاعات فنى ام را به خدمت مى گرفتم تا مديومى را اختيار كنم كه اين روزنامه، روزنامه همه تيپ آدمى باشد. طبيعى است كه وقتى مى گوييم همه تيپ آدم، يعنى هر دسته و گروهى در آن سهم دارند. وقتى بخواهيم مردم را تقسيم كنيم، ۸۰ درصد مردم عادى مى شوند و ۲۰ درصد آنهايى كه نگاه متفاوتى دارند. پس صفحه آرايى، لى آوت و نكات ديگر روزنامه بايد به گونه اى طراحى مى شد كه ۶۰درصد مورد علاقه عموم مردم مى بود و ۴۰درصد مورد علاقه و توجه مخاطبين ويژه. حال چرا ما اين درصد را در نظر گرفتيم، به دليل اين كه بايستى اين را تصور مى كرديم كه اگر بعدها اين روزنامه به دست طراح غيرمتخصصى بيفتد، حداقل ما مبانى اى را پايه ريزى كرديم كه اگر او با سليقه شخصى هم كار بكند به شرايط ۸۰ به ۲۰ برسد. البته بعدها هر چند به عقيده من گرافيك روزنامه همشهرى خيلى بالا و پايين شد، ولى امروزه روزنامه همشهرى به لحاظ صفحه آرايى يكى از موفق ترين هاى ايران است.
•به نظر شما اين جريان كلى بعدها خوب هدايت شد؟
به نظر من خيلى بد هم نبود براى اين كه ما يك پتانسيل از گرافيست هاى علاقه مند به كار روزنامه در ايران داشتيم، ضمن اين كه اقتصاد ما در اين دوره هم ناقص بود و اگر قرار بود در آن دوران از بهترين هاى گرافيك بهره ببرند، شايد از جهت اقتصادى نمى توانستند پاسخگو باشند.
البته من فكر مى كنم كه دوستان در حوزه روزنامه شايد زيادى اقتصادى نگاه مى كردند. ببينيد، يك گرافيست حرفه اى وقتى در آتليه اش يك پوستر را طراحى مى كند، آن هم در ازاى يك مبلغ قابل توجه، نتيجه كار چه از نظر مادى و چه اعتبار معنوى برايش خيلى ارزشمندتر است تا اين كه در روزنامه و آن هم در ساعات مداوم و مشخص انرژى زيادى بگذارد، آن هم در قبال مبلغى اندك. اين اتفاق مطمئناً محقق نخواهد شد. بنده خود نيز اين كار را نخواهم كرد و اگر هم انجام شده، به عنوان يك وظيفه ملى در يك مدت زمان كم انجام مى شود، چرا كه ما در يك ساعت خاصى در روزنامه كار مى كرديم كه بهترين ساعات ارتباطات خانوادگى هم همان زمان ها بود. حتى همين روزها هم گرافيست ها از همين ساعات براى كار مى زنند ولى اين نكات متأسفانه از طرف مسئولين اصلاً درك نمى شود.
من فكر مى كنم كه روزنامه هاى ايران خيلى ارزان هستند اما مى توان با همين ارزانى كار را كنترل كرد، يعنى سود بعضى موارد را به نيروهاى متخصص در روزنامه بدهيم. به اين طريق بار تكنيكى كار بالا مى رود و رسيدن به اين بار تكنيكى والا، رسيدن به يك سطحى از روزنامه نگارى است كه قطعاً بين المللى است و طبيعى است كه تقاضاى ترجمه و تيراژ آن نيز افزايش پيدا مى كند.
ما الان روزنامه هايى عربى داريم مثل المستقبل، الشرق الاوسط كه خيلى حرفه اى با مسئله برخورد كردند و به چرخه اقتصادى لازم كار نيز رسيدند. بنابراين، اگر به دنبال اين هستيم كه به يك سطح حرفه اى در گرافيك روزنامه برسيم، حتماً بايد سطح مدير مسئول و سردبير روزنامه بالا باشد. كسى كه همان قدر كه به حوزه سياست اهميت مى دهد بايد به حوزه زيبايى شناسى هم بها بدهد. اگر امروزه شاهد ضعف در اين زمينه هستيم، به اين دليل است كه عموماً از اين زاويه به مسئله نگاه نمى كنند. امروزه برخورد با حوزه فرهنگ خيلى بهتر شده اما عميق تر نشده. ما در گذشته برخورد عميق ترى داشتيم اما اكنون چنين نيست. من هنوز سردبيرى را در ايران نمى شناسم كه توجهش در حوزه هنر عميق باشد.
•شما اشاره كرديد كه اين اتفاقات دير محقق شدند، آيا در ضرورت انجام اين اتفاقات، هنرمندان مولف نيز تاثيرگذار بودند؟
ببينيد، يك سرى اتفاقات در حوزه سليقه، مد، زيبايى شناسى و فرهنگ از نياز ما حكايت مى كنند. شما اگر دقت كنيد، هفته نامه تماشا در سال هاى قبل از انقلاب خيلى به مقوله روزنامه نگارى با دقت نگاه مى كرد. اين مجله در هر شماره يك نقاشى از آثار شاخص ايران را به صورت چهار رنگ چاپ مى كرد، يا مجلاتى بودند كه آقاى كاتوزيان در آن پرتره كار مى كردند. اين مجلات با يك استراتژى خاص، سطح مخاطب را بالا مى بردند. بى ترديد هنرمندانى كه در اين نشريات بودند تاثير خود را مى گذاشتند. شما اگر يك نگاهى به ژورناليسم ايران بكنيد، از ابتدا تا به حال مى بينيد كه اين سطوح چقدر در حال تغيير و به روز شدن است. مثلاً من يك نشريه اى را به ياد دارم به نام «وقايع اتفاقيه» كه اصلاً ارائه دهنده يك ادبيات كهن بود، آن هم در سال هاى بعد از انقلاب. ببينيد اين جا شما اگر تماشا را از نظر گرافيك و ادبيات با همين «وقايع اتفاقيه» مقايسه كنيد، مى بينيد كه اين فاصله خيلى كند شده است و ما عقب افتاده ايم. يعنى ما بايستى حداقل سه سال بعد از انقلاب اسلامى روزنامه رنگى درمى آورديم. حالا اگر بگوييم بحران اوايل انقلاب عامل بازدارنده بوده، كه سه سال را به پنج سال افزايش بدهيم، برعكس آن هم هست، ميل به روزنامه خواندن مى توانسته اين فاصله زمانى و عقب افتادگى را جبران كند. ميل روزنامه خوانى در بعد از انقلاب خيلى بيشتر و بعد از دوم خرداد چند برابر شد. ما به همين نسبت بايد در حوزه روزنامه نگارى شاهد بلوغ باشيم. اگر شما شاهد وقفه اى هستيد، مطمئن باشيد كه ما متناسب با زمان حركت نكرده ايم.
•در مورد نستعليق بودن لوگوتايپ چه نظرى داريد؟
در مورد نستعليق بودن، در عناوين روزنامه ها بحث فراوان است. متأسفانه نگاه مديران روزنامه ها و خوشنويسانى كه خط نستعليق را مى شناسند به لوگو به عنوان نام نوشته آن طور كه بايد حرفه اى نيست، يعنى آن را به عنوان يك اتفاق گرافيكى خاص براى يك روزنامه خاص نمى بينند مثلاً شما لوگوىnewsweek را در نظر بگيريد، اين عنوان خاص خود newsweek است و صرفاً براى آن طراحى شده است. مشكلى كه ما داريم، يعنى قداستى كه نستعليق ايجاد كرده، تعصب روى يك تكنيك در نوشتن عنوان است و اين تعصب به حدى پيش رفته كه عده اى هر عمل گرافيكى روى آن را غلط مى پندارند.
در جامعه سنتى، قداستى براى اين خط ايجاد كرده اند كه به هيچ وجه نمى توان وارد اين حوزه شد. من به اين دليل كه اعتقاد دارم آثار هنرى بايد يك ارتباط تنگاتنگ با نهاد و جوهره انسان داشته باشد و تجلى بخش عواطف و اعتقادات انسان باشد، خط نستعليق را از همين منظر دوست دارم ولى انتظاراتى كه ما از خط نستعليق داريم در اين مورد مى توان گفت كه انتظار زيادى شده است.
من فكر مى كنم مى توانستيم خط هاى فارسى را با قابليت هاى مختلف طراحى كنيم، آن زمان كه خط هاى فارسى آفريده شدند كاربرد ديگرى داشتند، قرار نبوده كه خطوط سنتى ما امروزه چنين كاربردى داشته باشند. در واقع مى توان گفت اين خط نستعليق يك خاصيت خيلى عميق دارد اما گستردگى ندارد يعنى وسعتى كه ما مى توانيم براى خطوط لاتين قائل بشويم، نمى توانيم اين وسعت را در نستعليق ببينيم.
•با توجه به اين كه همشهرى اولين روزنامه رنگى ايران بود، آيا بحث رنگ هم در طراحى عنوان آن مطرح بود و شما در طراحى عنوان همشهرى اين مسئله رنگ را نيز مدنظر داشتيد؟
بله، اتفاقاً من به دليل تنوع رنگى كه دوست داشتم اين عنوان داشته باشد، كار را دو رنگ طراحى كرده بودم به گونه اى كه حتى براى بافت هاى مختلف هم طراحى شده بود. من لوگوى همشهرى را به شكلى در كادر مستقل كردم كه بتوان آن را دو رنگ اجرا كرد اما، در عين حال نگران بوديم كه تكنيك چاپ جواب ندهد و رنگ ها روى هم بخورند. اگر چه آن را به گونه اى طراحى كرديم كه امروزه مى توان آن را دو رنگ كرد.
نكته ديگرى كه عنوان همشهرى دارد، قابليت اضافه كردن يك فضاى ديگر به آن است به طورى كه به ساختمان كلى لوگو تعرضى نشود و با هم جور بشوند. اين اتفاق امروزه در ضمائم همشهرى ازجمله همشهرى ماه، همشهرى جوان و... مى افتد و جالب است، هر چه قدر گرافيست بعدى خلاق تر و فنى تر باشد مى تواند خيلى راحت لوگو را فراتر از آن چه بنده تصور مى كردم ارتقا ببخشد. ولى بعضى از لوگوها را نمى توان چنين كرد و اين امكان در آنها براى ارتقاى كيفيت و تنوع كاربرد وجود ندارد. اين قابليت ذاتى، به نظر من لازمه يك اثر هنرى در حوزه گرافيك است.
•در استفاده از اندازه و قطع هم، همشهرى كار تازه اى در ايران بود. همين طور است، هر چند در ديگر نقاط جهان اين تجربه قبلاً رخ داده بود ولى براى كشور ما اندازه همشهرى تجربه جديدى بود. اگر ما نسبت و كاربرد را در قطع رعايت نكنيم، مسلماً به مشكل برمى خوريم. الان در روزنامه هايى مثل كيهان اين مسئله وجود دارد، يعنى حتى جمع كردن آن هم سخت است. در انتخاب قطع روزنامه بايد به مسائلى از قبيل ساعات و فضاى مطالعه دقت داشت.
من فكر مى كنم كه ايجاد ريتم براى اولويت بندى مطالب از اهميت زيادى برخوردار است. مثلاً شما روزنامه كيهان را در نظر بگيريد، به عنوان كسى كه كار در روزنامه را با كيهان شروع كرده معتقدم، ساختار صفحه آرايى اين روزنامه سال ها است كه تغييرى نكرده، مخاطب امروز ديگر وقت ندارد كه اين قدر مطلب را مطالعه كند؛ روزنامه مى تواند مختصر و مفيد و در قطع كاربردى تر مطالب را ارائه داده و مخاطب را هدايت كند.
قربان شما : شاهین کینگ
منبع : روزنامه شرق
Shahin King
27-12-2005, 05:37
دوستان سلام
گرافیک و پیوند آن با هنرهای زیبا
خسته از روزمرهگیها و روزمرگیها و فارغ از كنكاشها، شبی فرصتی دست داد تا بار ديگر با دوستان گردهم آييم و پاي صحبت استاد با يادی از روزهاي دانشجويی، دوباره و چندباره عشق را بشنويم و حديث مكرر عشق را . . .
باري صحبت از روی جلد كتاب بود و تاريخچه و انواع و . . . پس از سخنان استاد، دوستی پرسيد كه گرافيك را چه سنخيتی با نقاشی است؟ و . . . استاد پاسخ گفت.
سخن به درازا ميكشيد، اگر به تفصيل بحث میشد. اما به راستي گرافيك را چه سنخيتی است با نقاشي؟ آيا گرافيك هم عرض نقاشی است يا نقاشی هم عرض گرافيك؟ كداميك هنرترند؟ و اصلاً هنر چيست؟ و آيا ميتوان صفت تفضيلی براي هنر قايل بود؟
همگان ميدانند كه هنرها را ميتوان به انواع گوناگوني برشمرد، همچون هنرهای تجسمی، نمايشی، سينمايی، موسيقی و . . . يا هنرهای انتزاعي و هنرهاي واقعنمايانه كه برخي از سبكها بر اين پايهها بهوجود آمدهاند. و برخي ديگر بين اين دو قطب. اما آنچه موجب نگارش اين نوشتار شد ديدن هنرها از پنجرهای ديگر است، پنجرهای آشنا كه نه بر شيشههای آن غباري است و نه رنگي كبود.
ميدانيم كه هنرهای گرافيك، معماری و طراحي صنعتی اگرچه كاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آنها را جزء هنرهای زيبا هم برشمرد. شور و شعور، كشش و كوشش و حس و عقل نه تنها پايههای همهی سبكهای هنری به حساب ميآيند، بلكه شاخهها و رشتههای هنری هم خود منطبق بر اين پايهها هستند. در برخي هنرها انديشه كفه سنگين ترازو است و در برخي ديگر احساس. اما شالودهی همه مبتني بر عقل و حس ِ توأمان است كه بدون يكی از اين دو هیچ اثری هرگز هنر نخواهد بود.
هنرهای كاربردی هم با دو بال شور و شعور يا انديشه و احساس به اوج ميرسند. البته در اینگونه هنرها قضيه متفاوت است.
محدوديتهاي كاربردي بودن ِ هنری مثل گرافيك از همان ابتدا آغاز ميشود. از هنگامي كه سفارشدهنده به هنرمند ِ طراح موضوع ذهنی را سفارش ميدهد تا هنگامی كه محصول عينی را تحويل ميگيرد ـ اعم از جلد كتاب و مجله، پوستر، بستهبندی و . . . ـ محدوديتهاي بيشماری بر سر راه است. سليقههای متفاوت سفارشدهنده يا سفارشدهندگان، محدوديتهای قطع كاغذ، ليتوگرافي، چاپ، صحافی، محدوديتهاي اجتماعي و عرفی و . . . كه هر كدام از اين بخشها خود از محدوديتهای ريز و درشت ديگري متشكلند و پرداختن به آنها از حوصلهی اين نوشتار خارج است.
نقاش، آزادانه نقاشی ميكند و بيهيچ محدوديتی ايده و افكارش را در هر قطع و سطحي و بيهيچ قيدی از جهت رنگ و فرم اجرا ميكند و چون معمولاً مخاطبان محدودی دارد و كارش حتماً منتشر نميشود، مجبور نيست تن به سانسور و خودسانسوری دهد، در حالي كه در گرافيك ماجرا به گونهای ديگر است.
در هنر گرافيك به جای همهی اين آزادیها، محدوديت هست. ارزش يك اثر هنرمندانه گرافيكی هنگامی آشكار ميشود كه ما به محدوديتهای اين هنر واقف باشيم. البته همچنان كه ميتوان در نقاشي، شعر، موسيقي و هنرهاي ديگر با ترازوی نقد آثار را سنجيد، در هنر گرافيك نيز ميتوان دست به نقد زد و سره را از ناسره بازشناخت. همه هنرمندان واقعي گرافيك اذعان دارند كه ناسرهها و خزفهای اين هنر به دلايل متعدد بسيار زيادند. اهم آنچه اكنون دامنگير گرافيك امروز ايران است عبارتند از شيوهگرايی و ارتجال. كه پرداختن به اين بخشها نياز به فراغتي ديگر دارد.
اما اگر نبودند معدودی هنرمند واقعی در اين رشته كه ايثارگرانه از حريم و حدود و اصالت اين هنر پاسداري كنند، اين هنر فرهيخته اكنون در محاق ابتذال و تكرار، در درون پوسيده بود.
كسانی كه با هر اثر خود نه تنها نياز سفارشدهنده را برآورده ميسازند بلكه هوشمندانه با تعهد و تغير، فرهنگسازی ميكنند. هنرمندانی كه فراتر از موضوع پيش ميروند، هنرمندان مؤلف يا طراحان گرافيك مؤلف.
ميدانيم كه هنر گرافيك شاخههای بسياري دارد و محصولاتی بيشمار. نشانه (Sign)، صفحهآراييLay Out)، بستهبندی (Packaging)، تصويرسازی (illustration) اعلان ديواری (Poster)، دفترك (Bruchor)، كارنما (Catalog) و . . . از محصولات و شاخههای هنر گرافيك هستند كه هر كدام از اين محصولات و شاخهها خود به بخشهاي ديگری تقسيم ميشوند.
تصويرسازی شايد همسايهترين بخش گرافيك با طراحي و نقاشي است و چون در بيشتر محصولات گرافيك حضوری فعال دارد ميتواند ايستگاه مناسبی براي بحث اين نوشتار باشد.
در اين نوشته تصويرسازي را از جهت: الف) محتوا و موضوع ب) مخاطب پ) قالب و ت) بسترهای بروز و نمايش، بررسي ميكنيم تا به مقصد راه يعنی "گرافيك مؤلف" يا "تصويرسازي مؤلف" برسيم.
الف) انواع تصويرسازی با توجه به محتوا و موضوع بر روی يك محور با دو قطب طبيعتگرايی و انتزاع ميتواند در حركت باشد.
اگر موضوع تصويرسازی علوم تجربی باشد، مثل زيستشناسی و فيزيك و شيمی و . . . و هدف تصويرسازی نشان دادن درست اين موضوعها، براي تفهيم بهتر آن، طراح موظف است همانند يك دوربين عكاسی و اي بسا دقيقتر از دوربين، عيناً موضوع را طبيعتگرايانه تصويرسازی كند، اما درحيطه علوم انساني و علوم نظری جريان فرق ميكند.
استاد مرتضي مميز در كتاب تصوير و تصور مينويسد:
"با كمی دقت به موضوعات متنوع تصويرگري كه شايد شامل دهها رشته و مطلب جداگانه باشد ميتوان تا حدودی به اهميت و لزوم تنوع شيوه بيان آنها پی برد كه مثلاً تفاوت در زمينه تصويرسازی براي متن يك كتاب پزشكی با تصويرهای فنی يك كتاب مكانيك و تصاوير يك كتاب تاريخی، يك كتاب جغرافيا، يك كتاب سياحتنامه، يك اثر ادبی، يك كتاب آموزشي دوران تعليمات مدرسهای، يك جزوه ورزشی، عكاسی، مد و لباس، يك قصه زيبا و لطيف كودكانه، مجموعه اشعار و . . . چه اندازه بايد تفاوت داشته باشد." (1)
و "يك سري از موضوعات هستند كه ظاهراً قابل مصور شدن نيستند، مثل موسيقي يا فلسفه و به طور كلی موضوعاتی كه ظاهرا در مفاهیم آنها معادلات تصویری وجود ندارد و..."
ب) مخاطب تصويرسازی بخش بزرگی از "نوع نگاه طراح" و "قالب تصويرسازی" و حتي "بسترهای بروز و نمايش" را تعيين ميكند. طراح با توجه به سن، جنس، نژاد، تحصيلات و آگاهيهاي عمومی، منطقه جغرافيايی، مذهب و باورهای مخاطب، تصويرسازی ميكند تا نهايتاً مخاطب با تصوير ساخته شده، ارتباط بهتری برقرار كند.
براي مثال تصويري كه با پيرمرد 70 ساله آلماني ارتباط مناسبی برقرار ميكند برای كودك 7 ساله زاهداني قابل فهم نیست. يا "مثلاً مردم ژاپن از آن جهت كه نژاد يكدست و همگوني هستند، بدون اين كه لزومي داشته باشد كه هر چيزی را به زبان بياورند، يكديگر را درك ميكنند. آنها دوست ندارند كه همه چيز واضح و صريح باشد و به طور خاص از تصويری خوششان ميآيد كه پيچيده و بغرنج بوده و معاني متعددی را القا ميكند.
به همين دليل تبليغات به ندرت شكل مستقيم و صريح پيدا ميكند و ايماژی كه به واسطه آن انتقال مييابد، در درجه اول اهميت قرار دارد از اين روست كه اغلب آثار تبليغي ژاپنی از مايه طنز و سرگرمي برخوردارند
پ) قالب يك اثر گرافيكي (تصويرسازی) شامل همه مباني و مبادي هنرهای تجسمی است، فرم، رنگ، تركيببندی، لیآوت، تكنيك، بافت، خلاقيت، ايده و حتي جای امضاء طراح كه چون در اين زمينهها بسيار شنيدهايم و خواندهايم از آن در میگذريم.
ت) بسترهاي بروز و نمايش كه معمولاً يكي از انواع محصولات گرافيك هستند مثل مطبوعات، كتابها، انواع بروشور و كاتالوگ و يا صفحات نمايش رسانههايي مثل تلويزيون، رايانه، سينما، تابلوهای تبليغاتی و . . . ارتباط نزديكی با «قالب» و «مخاطب» دارند، همچنين ارتباط درست "بسترهای بروز نمايش" آثار گرافيكي با "موضوع و محتوا" نكتهای است كه مديران هنري بايد به ناشران گوشزد كنند.(4) مثلاً در مورد نشريات، نكاتي همچون قطع، ترتيب انتشار، رنگ، جنس كاغذ، تعداد صفحات، نوع صحافی و . . . بايد با "محتوا و موضوع"،"مخاطب" و "قالب" هماهنگ باشد
يك اثر سالم و كامل گرافيك اثری است كه در آن ارتباط منطقی بين"موضوع و محتوا"، "مخاطب"، "قالب" و "بسترهاي بروز و نمايش" برقرار شده باشد. البته هماهنگي كلي اين چهار مورد يعني( الف)، (ب)، (ت) و (پ) علاوه بر دانش و تعهد و مسئوليت گرافيست، همفكری و همكاریهای سفارشدهنده يا سفارشدهندگان و مدير هنری را نيز ميطلبد.
اما آنچه موضوع اصلي اين نوشتار است، طرح نوعي از هنر گرافيك است كه فراتر از يك اثر كامل است. به ديگر سخن اينكه يك اثر گرافيك علاوه بر سلامت كامل و هماهنگي عناصر( الف) تا (ت) ميتواند حتی پيشگامتر از موضوع مورد سفارش حركت كرده و به صورتي جامعالاطراف و كامل ظاهر شود. مرتضي مميز در كتاب "تصوير و تصور" ميگويد: ". . . آنچه را كه تصويرگر نبايد مطلقاً انجام دهد دنبالهروی و ترجمهی تصويری لغت به لغت موضوع است و هميشه به ياد داشته باشد كه با كارش ابعاد تازهای را به موضوع مورد سفارش اضافه كند."
كم نيستند هنرمنداني كه شاهكارهاي ماندگاری در عرصه گرافيك آفريدهاند آثاری كه اگرچه حاشيهای براي متن سفارش هستند، اما هم عرض متن و گاهي با فخامت و عيار بالاي هنری با ارزشتر از خود متن جلوهگرند.
گرافيك هنري است در خدمت اجتماع با پيامهاي فرهنگی، اجتماعی، سياسی و تجاری. و گرافيك مؤلف عالیترين نوع آن است كه در عين امانتداری، ارجمندترين حاشيه برای متن جامعه است.
پايان
قربان شما : شاهين كينگ
نويسنده : فرزاد اديبي
Shahin King
06-01-2006, 11:47
دوستان سلام
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كوزوبوكين بسيار ساكت و آرام است. قبل ترها شنيده بودم كه اين خصوصيت را دارد. طى برگزارى دوسالانه كاريكاتور فرصتى پيش آمد تا با او قرارى گذاشته و پاى سكوتش بنشينم! اما حقيقت اين است كه تا از او سئوالى نشود به طور قطع او آغازكننده صحبت نخواهد بود. پس از او پرسيدم. اضافه كنم كه بهزاد رياضى زحمت ترجمه صحبت هايمان را كشيد كه از او ممنونم.
يورى كوزوبوكين
متولد سال ۱۹۵۰ روسيه
فارغ التحصيل رشته مهندسى هوافضا
كوزوبوكين از سال ۱۹۷۶ به عنوان كاريكاتوريست، كار حرفه اى خود را از مطبوعات آغاز كرد. او در حال حاضر به عنوان كاريكاتوريست آزاد در اوكراين فعاليت دارد. كوزوبوكين ركورددار دريافت جوايز از مسابقات بين المللى دنيا است و بيش از سيصد جايزه جهانى در كارنامه خود دارد. او در فستيوال هاى متعددى نيز به عنوان داور حضور داشته است.
•••
• كارهاى ايرانيان را در اين دوسالانه چگونه ديديد و چه نكاتى در آن برايتان شاخص بود؟
درزمان داورى آثاردوسالانه روى پرچم و نام كاريكاتوريست ها را پوشانده بودند. كارهاى خوب زيادى را ديدم ولى نمى دانستم كار چه كسى است اما پس از داورى كه آن برچسب ها برداشته شد من ديدم كه واقعاً ايرانيان كارهاى خوبى را ارائه دادند و مى توانم بگويم كه كارها از سطح بسيار بالايى برخوردار بود. البته از قبل هم مى دانستم كه كاريكاتور ايران پيشرفت خيلى خوبى داشته و اين چيزى نبود كه در اين دوسالانه و پس از داورى اين جشنواره به آن رسيده باشم.
• شما صرفاً در نمايشگاه ها شركت مى كنيد يا در نشريات و روزنامه ها هم فعاليد؟ گويا بيشترين جايزه بين المللى را در دنيا شما برده ايد؟
البته اگر من مى خواستم با پول كارهاى نمايشگاهى ام زندگى كنم خودتان مى دانيد كه امكان پذير نمى بود؛ چرا كه بسيارى از جوايزى كه موفق به كسب آن در طول اين سال ها شده ام هنوز به دستم نرسيده. به عنوان مثال در يكى از مسابقاتى كه چند سال قبل در ايران با عنوان اوباشگرى در فوتبال (هوليگانيسم) برگزار شد من هم شركت داشتم و بعد خبرى به دستم رسيد كه در آن نمايشگاه برگزيده شدم ولى تا به ايران برسم هيچ خبرى از آن نشد تا زمانى كه به ايران رسيدم و دوست خوبم آقاى كريم زاده به من خبر داد كه اين مدال را به دستم مى رساند. سيصد جايزه بين المللى تاكنون برده ام، ولى در حدود صدتاى آن را با وجود اينكه خبر برگزيده شدنش را دريافت كردم اصلاً به دستم نرسيده است.
اگرچه مجلاتى هستند كه كارهاى من را چاپ مى كنند ولى آنها هم بيشتر از كارهاى نمايشگاهى من يك سرى را انتخاب مى كنند و پولى مى دهند تا بتوانند از آنها استفاده كنند ولى آن گونه كه بخواهم با يك سردبير در ارتباط باشم نيست، چون مى خواهم راحت و آزاد براى خودم كار كنم. خيلى از دوستانم هستند كه توى تحريريه كار مى كنند و پول هاى خوبى هم گيرشان مى آيد ولى براى من ايده آل نيست كه بخواهم با سفارش كار بگيرم.
• بهترين جايگاه براى ارائه كاريكاتور از نظر شما كجا است؟ نمايشگاه ها، مطبوعات، يا رسانه هاى تصويرى؟
به نظر من فرستادن كارها براى جشنواره ها مى تواند بهتر باشد. چون كه ما كاريكاتوريست ها براى مردم جهان كار مى كنيم و وقتى كه كارهايمان را به يك فستيوال جهانى مى فرستيم طبيعى است كه مردم آن كشور را مى توانيم با كار خودمان آشنا كنيم. يك بار پيش يكى از دوستانم به اسم آقاى ويكتور باگاراد رفته بودم (ايشان يكى از كاريكاتوريست هاى مطرح سن پترزبورگ است و شايد بيش از پانزده سال است كه در نمايشگاه ها شركت نمى كند) ايشان يكى از كارهايم را به من نشان داد و گفت كه اين كار تو خيلى براى من جالب است. از او پرسيدم ويكتور تو اين كار را نديدى؟ تا به حال در سه يا چهار نمايشگاه خارجى چاپ شده. مى خواهم بگويم كه يك چنين چيزى هم مى تواند اتفاق بيفتد يعنى با اينكه دوست شما بيخ گوشتان نشسته ولى ممكن است كه كار شما را نبيند ولى همان كار در جهان مطرح و معروف مى شود.
• زمانى كه كاتالوگ نمايشگاه هاى بين المللى را دنبال مى كنم يكى از جذاب ترين بخش هايش بدون تعارف ديدن كارهاى شما است، به لحاظ جذابيت و بدعت سوژه ها. من هميشه كارهاى شما را دنبال مى كنم. هميشه اين سئوال برايم مطرح بوده كه كوزوبوكين چقدر وقت مى گذارد براى سوژه هايش؟
يكى از سخت ترين سئوالاتى كه از من مى شود همين است كه سوژه كارهايت را از كجا مى آورى. بدون تعارف مى گويم كه نمى دانم. به هر حال سوژه از يك جايى مى آيد؛ از آن بالا و از طرف خدا! من فقط آن را اجرا مى كنم. اما در مورد اينكه چقدر براى هر موضوعى زمان مى گذارم، اين گونه است كه من اول موضوع هر فستيوال را مد نظر دارم. بعضى از موضوعات هستند كه خيلى از آنها خوشم مى آيد و تا به آنها فكر مى كنم مى بينم كه ايده هاى زيادى به ذهنم مى رسد. در چنين حالتى من سريعاً كاغذى پيدا مى كنم و راجع به آن فكر مى كنم. در ابتدا پيش طرحى مى زنم و نگاه مى كنم ببينم كه آيا آن چيزى شده كه دلم مى خواهد يا خوشم مى آيد و چند بار هم آن را تكرار مى كنم تا به بهترين حالت آن مى رسم. يك سرى از موضوعات هم هست كه سخت ترند و من طرح هايم را در آن باره به بعد منتقل مى كنم، موضوعات را براى خودم دسته بندى مى كنم و زمان بيشترى به آن فكر مى كنم تا موضوع به ذهنم برسد.
• نظر خانواده تان نسبت به كار و شغلتان چيست؟ چند سال داريد؟
۵۵ سال دارم. خيلى زود و در سن ۲۱سالگى ازدواج كردم و در واقع از زندگى هيچ چيز نفهميدم! در ۲۳سالگى دخترم به دنيا آمد كه او الان ۳۲ساله است و همچنين پسرم كه الان ۲۸ساله است.
دخترم معمار است و نقاشى اش هم بد نيست. پسرم هم برخلاف اينكه فكر مى كردم بسكتباليست بشود، الان كار دولتى دارد. زمانى كه بچه بود در سطح خودش كاريكاتور مى كشيد اما الان ديگر طراحى نمى كند. آن موقع اولين كسى كه من كارم را به او نشان مى دادم پسرم بود و او اولين نفرى بود كه كارم را سانسور مى كرد! اين چند روزى كه در ايران هستم و بيشتر زمانى كه در نمايشگاه بودم افراد زيادى به منمراجعه مى كردند و مى گفتند كه شما خيلى معروفيد، ما شما را خيلى دوست داريم، آرزوى ما بود شما را ببينيم و مطالبى از اين دست. من از اين برخوردها بسيار شگفت زده شدم و فكر كردم كه اى كاش همسر و فرزندانم را مى آوردم ايران كه حرف هاى اين مردم را بشنوند، چرا كه من در خانه خودم اين قدر معروف نيستم.
• غير از كاريكاتور به چه كار ديگرى علاقه مند هستيد؟
من آدمى هستم از نسل گذشته، به همين خاطر مطالعه را خيلى دوست دارم و به اينترنت زياد علاقه ندارم و تلويزيون هم فقط بعضى اوقات نگاه مى كنم آن هم براى ديدن برنامه هاى ورزشى خصوصاً بسكتبال.
• به اعتقاد شما بهترين راه براى ورود به دنياى كاريكاتور و كاريكاتوريست شدن چيست؟
من بسيارى از كاريكاتوريست هاى مشهور اتحاد جماهير شوروى را مى شناسم. كارتونيست هايى كه در اوكراين، روسيه و حتى بالتيك هستند و وقتى در موردشان مطالعه مى كنم مى بينم همه آنها راه هاى جالبى را براى ورودشان به اين عرصه طى كرده اند و از يك جايى با رشته هاى مختلف بالاخره به كاريكاتور رسيده اند. خيلى از كاريكاتوريست ها را مى شناسم كه دكتر، مهندس و معمار هستند. كم ديده ام كه كسى به شكل آكادميك بيايد در اين رشته. به عنوان مثال آقاى زلاتكوفسكى دكتراى فيزيك دارد. من در هيچ كجا و هيچ گاه در ارتباط با كاريكاتور به صورت تخصصى چيزى ياد نگرفتم و كاملاً به صورت غريزى وارد اين رشته شدم. اين حتى از كارهاى خودم هم مشهود است.
• چرا تمامى كارهاى شما مربع است؟
تا به حال با چنين ذهن خلاقى بيننده آثار خودم نبودم. دليل اينكه كارهايم مربع است به زمان جوانى ام برمى گردد. در آن زمان يك مقواى مخصوصى بود كه روى آن كار مى كردم. ديدم كه با صرفه ترين حالتى كه باعث مى شد كاغذ هم اضافه نيايد اين بود كه مقوا را به شش اندازه مساوى قسمت كنم، اين طورى كاغذ اضافه نمى آمد.
• دوست داشتنى ترين كاريكاتورتان از نظر خودتان كدام است؟
مجموعه كارهايم را دوست دارم. اما يكى از آنها كار مورد علاقه من است. البته سخت است كه آن را توضيح دهم و اميدوارم كه شما آن را ديده باشيد. موضوعش اين است كه يك آدم بيچاره و خيابانىاست كه در خيابان ايستاده و پنجره اى هم در پشت سرش قرار دارد.
• كشورهايى كه از اتحاد جماهير شوروى منشعب شده اند صاحب كاريكاتورند و اكثراً نگاهشان به موضوعات، نگاه كميك نيست، بلكه نگاه تلخ است و طنز سياه. چه عواملى باعث شده كه آنها اين مقدار در كاريكاتور رشد كنند و به مسائل عمدتاً تلخ گرايش پيدا كنند؟
در وهله اول به خاطر نوع حكومتى بوده كه بالاى سرشان بوده است. هر كدام از اين كاريكاتوريست ها يك سرى سياهى، تلخى و تبعيض را ديدند و الان كه برايشان فرصت پيش آمده اين آثار را ارائه مى كنند.
• وضعيت كاريكاتوريست ها در كشور خودتان چگونه است؟
كاريكاتوريست هايى كه از اوكراين رفته اند خيلى وضعشان خوب شده و براى من هم دعوتنامه هايى آمد ولى مايل نبودم براى اينكه وضعم بهتر بشود بروم در كشور ديگرى كار كنم. من اصليتم روسى است و حتى خانواده من هم كه در روسيه هستند به من مى گويند كه بروم و در روسيه كاريكاتور بكشم ولى خوب زندگى من در كى يف شكل گرفته و به همين خاطر نمى توانم به آنجا بروم. با وجود اينكه درآمد كاريكاتوريست هايى كه در روسيه هستند با آنهايى كه در كى يف فعال اند، قابل مقايسه نيست. الان ياد خاطره اى افتادم: يك دوستى داشتم به نام آندره بيلژو كه از كاريكاتوريست هاى اوكراينىبود كه به مسكو رفت و يك مدت كار كرد و آنقدر وضعش خوب شد كه الان يك رستوران خيلى شيك در مركز مسكو دارد كه تمام اين رستوران را با كاريكاتور پر كرده. يك بار كه در روسيه بودم، مرا دعوت كرد و گفت كه براى صرف غذا به رستورانش بروم. يك روز رفتم و قبل از صرف غذا به دستشويى رستورانش رفتم و ديدم كه دور تا دورم پر از كاريكاتور است! كسى كه به آنجا مى رود، با نگاه كردن به آنها سرگرم مى شود.
منبع : شرق نیوز
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
06-01-2006, 11:59
دوستان سلام
هر چند این خبر و این گزارش یه خورده قدیمیه . اما به نظرم خیلی جالب اومد . برای اون دسته از عزیزانی میزارم که این گزارش رو قبلا مطالعه نکردن .
خدا رحمت کند آقا مرتضی را
که سراپا آموزه بود و عاشق زندگی
و چه بسیار توصیه ها از او که هماره راهنمایم در سلوک با دیگران بوده است.
این مطلب را سال پیش برایش نوشته بودم؛ که چاپ هم شد.
می گذارمش اینجا به نشانه ادای احترام قلبی به برادر بزرگترم؛
به دوست و به مردی که در زندگی بسیار از او آموختم.
آقا مرتضي سلام! اسبت كجاست؟
من پدر گرافيک نيستم ، پدر گرافيک نوين هم نيستم .
من تنها يک تلاشگرم. اين تعارفات متعلق به جامعه ای است که دنبال سمبل هاست
اما او سمبل است، چه بخواهد و چه نخواهد، مميز است، مرتضي. ممتاز و اثر گذار.
آقا مرتضي آن نيم رخ سنگي كرانه كيش است كه دهه ها بوسه خورشيد را ديده بر آب هاي لاجوردي و ده ها ستيز صبح را در پس گرفتنرنگ هايش از شب و عبور هزاران پرنده را در راه هاي بي شناسه آسمان. او مي داند كه همچو مرواريد در كف دريا نشستن مي توان.
يك اتود:
چهار سال پيش رفتم دفتر مرتضي خان براي يك مصاحبه. سرحال بود .اين شانس من بود. من عصبانيت آقا مرتضي را ديده ام و اين بار، اين شانس شماست كه عصبانيت آقا مرتضي را نديده ايد. به يادش آوردم يكي از روزهاي سال هاي دور را كه در ساختمان اسكان ميرداماد دمار از روزگار آدمي درآورد كه ايراني نبود و طعنه اي زد به فرهنگ ايراني ها ..... روز آن مرد، همان لحظه، در نخستين فرياد مرتضي خان، شب شد. من هم بي نصيب نماندم ... . پاشو پسر! .....
مصاحبه انجام شد. آقا مرتضي چند روز بعد آمد دفتر صنعت چاپ و مصاحبه پياده شده از نوار را دوبار ديد. وسواس داشت. دو سئوال را كه به نظرش تعريف از او بود حذف كرد. سراغ ليد مصاحبه را گرفت. گفتم انتقاد از شماست! و با اين شيوه نگذاشتم چاقوي آقا مرتضي بر گرده ليد جا خوش كند. شما هم كه مي دانيد چاقوهاي آقا مرتضي همه جا هستند، آويزان از سقف ها و روييده در گلدان ها. آقا مرتضي كه رفت اين ليد بر پيشاني آن مصاحبه نشست:
اين گفتوگو يك اتود است، همين و بس. اتود مردي كه گرچه موهايش سپيد شده، ولي تازه ميخواهد بهخودش نهيب بزند، جستجوگر باشد و بيپروا. قرار بود درب اين گفتوگو بر پاشنه تنديسي بچرخد كه از او در كيش برپا شده است، تنديسي كه شناسه جايگاه حرفهاي او در عرصهاي است كه سه دهه از عمر مرتضي مميز را به خود اختصاص داده است. به اولين سؤالم كه جواب داد، حس كردم با يك رييس قبيله سر و كار دارم. گرچه اين حس را سالها پيش از او گرفته بودم، اما لحن او اين بار تفاوتي معنادار برايم داشت. او تازه چيزي را كشف كرده بود كه از آن با عنوان انرژي ذهني ياد ميكرد، و وقتي حرف خواجه عبدالله انصاري را بهميان كشيد و از مبارزه حرف زد، ترديدي برايم باقي نگذاشت كه اين گفتوگو نبايد به تك و پاتك كشيده شود. معلم گرافيك ايران ميخواست درسهاي خودش را مرور كند تا در اين مرور، قبيلهاش را به نقطهاي تازه بكشاند. با او همداستان شدم، با گريزهايي گاه و بيگاه، تا اين اتود شكل بگيرد، تا تنديس زنده بهنقد تنديس كيش بنشيند.
يك خانه :
يك سال بعد خانه اي در شمال تهران، پاي كوه، دركاشانك، اينجا كاشانه تازه آقا مرتضي است. با دو مرتضي ديگر، تفرشي و كريميان به ديدن آقاي مميز آمده ايم.
روبوسي با لحاظ سبيل آقا مرتضي كه سبيل من در برابرش به رژ لب مي ماند با خير و خوشي تمام مي شود! از پله هاي مرمر پايين مي رويم . افسانه خانم نيست. اقا مرتضي مي خواهد پذيرايي كند. معلوم است كه بلد نيست
چند خرمالوي نارنجی درسبدچوبي، كشمش هاي سبز و چند فنجان چای روي ميزي كه زير تن پوشي دست بافت پنهان است، راه را براي يك گپ وگفت مفصل باز مي كند. آقا مرتضی از خانه تازه می گويد و كار.
همان اتود اول :
در دفتر كار آقاي مميز به او مي گويم اجازه بدهيد بصریتر صحبت كنم، از ديد من تنديس نصب شده شما در كيش يك فانوس دريايی است. آيا ممكن است اين فانوس دريايی بهقايق زندگی شما جهت ديگري بدهد؟
بله، احساس میكنم كه حالا كار من خيلي سختتر شده، من گاهي بهخودم در كارها زنگ تفريحي ميدادم. ممكن بود يك كار را حديث نفس خود بدانم و الزاماً بهفكر مخاطب نباشم. اما حالا احساس ميكنم براي هر كاري بايد بهجامعه بيشتر فكر كنم و با زحمت و دقت بيشتر و بهطور تمام عيار خود را در خدمت جامعه قرار دهم ..... سابق براين شايد اين قدر مقيد بهرفتار خودم نبودم.... سابق بر اين خيلي مدعي بودم. حالا بهفكر ميافتم كه بايد بيشتر اتود كنم .....
ووقتي مي پرسم براي شما روشن است كه مردم از شما چه ميخواهند، يا اينكه كدام كارتان را ارج نهادهاند و كدام را فراموش كردهاند به من می گويد :
تصور ميكنم، ولي يقين ندارم و همين حس برای من كافي است. وقتي كه باورم ميشود كه توانايي پرواز در يك كار را دارم، تمام نيروهايم بسيج ميشوند. اين حسي است كه انسان معمولاً در جواني دارد و بسيار هم باارزش است، ولي من اعتقاد دارم كه در پيری نيز جستجوگري و پرواز را كه ظاهراً علامت جوانی است، نه با انرژی بدنی كه با انرژي ذهني انجام ميدهيم. انرژي جوان بيشتر حسی و جسمی است و انرژی پيری بيشتر خردی و ذهني است. انرژی ذهني فرد مسن اصلاً كم نيست. بهنظر من انرژی هيچگاه از بين نمیرود و كم و زياد نمیشود، بلكه شكلش عوض ميشود. هدف من از اين حرفها اين است كه براساس اين انرژي ذهني الان هم، همچنان آمادگی كامل براي كار و خلاقيت دارم ........
زندگي آزمايش است نه آسايش. اگر زندگي مبارزه نداشته باشد، ديگر زندگی نيست.
جمله آخري را آقا مرتضي به نقل ازخواجه عبدالله انصاری ميگويد و می افزايد :
بايد از بالا بهقضايا نگاه كنيم نه از پهلو. چون از پهلو ترسناك ميشود، از بالا آن را مثل يك آزمايشگاه ميبينيم. دنيا يك آزمايشگاه بزرگ است در آزمايشگاه بايد بيشتر فكر كرد نه تماشا
همان خانه :
مرتضی خان پشت به شومينه نشسته و روی برآمدگی بالای شومينه ده پانزده تنديس ريز ودرشت كنار هم جا گرفته اند و انگار دارند به حرف های او گوش مي دهند. در انتهای سالن، يك در شيشه اي بزرگ بين باغچه و ما فاصله انداخته است. مرتضی خان ابتدا از كسالتي كه دارد گلايه مي كند، اما ديري نمي پايد كه اسب خاطره زين می كند. چابك سوار ما كه حالا مرتضای لحظات پيش نيست به حومه كرج مي رود به ييلاقات. ديوار مي كشد، راه مي زند، درخت مي كارد و آب مي زند. نشان را نشانه مي رود، به بهنود سر می زند، به شاملو و كيارستمي. به پاريس مي رود، جوايز نمايشگاه های بين المللی را می گيرد، به فستيوال کن می رود و برمی گردد، نمايشگاه و بی ينال مي گذارد ..........
چشمم به سر سنگی بزرگ نيمای يوش می افتد، پايين پای شومينه. او هم دارد به حرف های آقا مرتضی گوش مي دهد. چشمم به كتابخانه چوبی مي افتد، كنار ديوار ايستاده، انگار نفس نفس مي زند تا گلوگاه انباشته ازكتاب. لابد شش کتاب خود مرتضی خان هم كه در باره طراحی و نقاشی است بين آن هاست.
يك كتابچه كه تازه منتشر شده و گوشه هايی از زندگی آقا مرتضي را به تصوير كشيده، جلوي پای اسب خاطره سبز مي شود. مرتضی خان پايين مي آيد، كتابچه را امضا مي كند. يك كتاب براي سه نفر.
اما من از دو همراهم ثروتمندترم. من كتاب ديگري از ستايش شده ترين گرافيست ايران را دارم درباره كارنامه اش در فاصله سالهاى 1336 تا 1380 به نام طراحی روی جلد؛ با امضای خودش، با اين عبارت : برای رفيقم يونس.
1336 تا ....!؟ اين كه سال تولد من است. پدر گرافيك نوين ايران...... او سمبل است، چه بخواهد و چه نخواهد.........
- يونس! چقدر سيگار می كشی!
در شيشه اي بزرگ بين باغچه و ما كنار مي رود. بر روی ايواني كه يا ايوان است يا تراس يا حياطي نقلي در حصار درخت وگل؛ ما می مانيم و چاقو های آقا مرتضی كه حالا نثار عيب و ايرادهاي كاشانه جديدش می شود. او دارد به شيوه خودش اعتراض مي كند. افسانه خانم مي رسد. برمي گرديم به سالن. در شيشه اي بزرگ حالا دوباره بين باغچه و ما جا خوش مي كند. دوباره مي نشينيم. اوضاع پذيرايي كه بهتر مي شود، آقا مرتضي دوباره سوار مي شود. اسب خاطره هم كه حالا نفسي تازه كرده می تازد به شهر ستاره ها. حرف ها گل انداخته، اما شب هم پاورچين پاورچين آمده و پشت در شيشه ای نشسته.
يك موزه، سال 80 :
به بچه های كلاس خبرنويسی گفته ام كلاس نيايند و برای تمرين عملی بروند به موزه هنرهاي معاصر و از نمايشگاهي كه برپاست خبر تهيه كنند. به موزه كه می رسم دانشجويانم مرتضی خان را در ميان گرفته اند و دارند پشت سرهم می پرسند تا پاسخ هاي اقا مرتضي را براي تكميل خبرهايشان بگيرند. اقا مرتضی از آن وسط با صدايي بلند می پرسد: اينها شاگردهاي تويند؟
و من تكذيب می كنم! می خندد،ازانرژی بچه ها مي گويد و ياد جوانی مي كند.
همان موزه، سال 82 :
نمايشگاه گرافيك سه قاره به موزه هنرهای معاصر آمده است. بخشی از نمايشگاه به احترام و به پاس كوششهای مرتضی مميز، در برگيرنده مجموعه آثار او در دورههای مختلف است
دی ماه است، مدت هاست آقا مرتضي را نديده ام به تفرشي زنگ زده و گفته با يونس بيائيد موزه، ديدار تازه كنيم. عصر سه شنبه است، فرشيد مثقالي، غلامحسين نامی، محمد احصايی و آيدين آغداشلو، ابراهيم حقيقی، فتحالله مرزبان، مصطفی اسداللهی و امرالله فرهادی و ...... سخن ها و خاطره ها دارند از مميز ....... در آخرين ثانيههای پيش از آغاز مراسم اعلام مي شود، مميز به دليل بيماري جسمي حضور پيدا نخواهد كرد... دلم مي ريزد ... آن كاشانه در كاشانك ....... فانوس دريايي ..... تنديس ها ..... پرسش ها
همان موزه، چند روز بعد :
آقا مرتضی پشت يك ميز بر روی سن است، كنارش هم فرشيد مثقالي نشسته.
بايد از بالا بهقضايا نگاه كنيم نه از پهلو. چون از پهلو ترسناك میشود، از بالا آن را مثل يك آزمايشگاه میبينيم. دنيا يك آزمايشگاه بزرگ است در آزمايشگاه بايد بيشتر فكر كرد نه تماشا.
آقا مرتضی دارد حرف می زند
از پهلو ترسناك میشود....
چرا نمي توانم از بالا نگاه كنم .....
در آزمايشگاه بايد بيشتر فكر كرد نه تماشا...... دارم تماشا مي كنم يا فكر مي كنم ؟
مرتضي مميز دارد حرف مي زند. سالن جاي نشستن ندارد . من و سيد فريد قاسمي وخيلی های ديگركنار ديوار ايستاده ايم
يک جوان دوست دارد خود را نشان دهد ، معترض هم هست . اما من اکنون هيچ اعتقادی به جناح های سياسی ندارم ، رفتم کنارشان و ديدم که توخالی اند . می خواهم تاريخ را به شما ياد آوری کنم . چاقوهای آويزان از سقف يا کاشته در گلدان ، جيغی از ته ريه ام بود . الان دلم نمی خواهد آن جيغ را هم بزنم . بايد تخمی را پروراند که منطقی باشد.....گرافيست هاي بين المللي حاضر در سالن هم بدون مترجم دارند به حرف هاي مرتضي مميزگوش می دهند. آن ها مي دانند او چه مي گويد، نه از حرف هايش، كه از آثارش و از نگاهش به زندگی:زندگي كوششي لذت بخش است؛ اگر آدم خوب و مثبت ببيند. اين مثبت ديدن صرفا نگاه يك آدم هالو به زندگي نيست؛ بلكه جوهر خوشبختي را كه خاص خوش بختي است، دست كم بو كشيدن است....
چهل و پنج سال تلاش بی وقفه در عرصه گرافيک معاصر ايران، ايجاد تشکل حرفه ای طراحان گرافيک، خلق فضاهای جديد طراحی، مديريت هنری و گرافيکي بسياری از نشريات معتبر ايران، طراحی صحنه و مطرح ساختن گرافيک ايران در صحنه های بين المللی و بالاخره تدريس و... از مميز چهره ای منحصر به فرد ساخته، فراتر از مرزهای ايران .
مميز سه فيلم کوتاه هم ساخته كه عنوان يكي از آن ها اين بود:
آنکه عمل کرد و آنکه خيال بافت .
و مرتضي خان همان اولي است : آنکه عمل کرد.
او حالا در نمايشگاه گرافيك سه قاره داشت از خودش مي گفت، بي نقاب و بي پيرايه :
من پدر نيستم؛ پدر گرافيك نيستم؛ پدر گرافيك نوين هم نيستم؛ من تنها يك تلاشگرم. اين تعارفات متعلق به جامعهاي است كه دنبال سمبلها است.
آقا مرتضي راست مي گفت؛ ولي دل من هم دروغگو نيست : او سمبل است، مميز است، مرتضي . ممتاز و اثر گذار.
همان خانه، سال 83 :
نه، اين يكي هنوز رخ نداده، يعني الان كه دارم اين مطلب را مي نويسم، عيد در راه است! چيزي به عيد نمانده. به كاشانك خواهم رفت، به ديدن تلاشگر؛ به ديدن آقا مرتضي تا جوهر خوشبختي را دست كم بو كشيدن.
آقا مرتضي سلام! عيدت مبارك! اسبت كجاست؟
منبع : Shokrkhah
قربان همه شما عزیزان دل : شاهین کینگ
Shahin King
16-01-2006, 04:09
دوستان سلام
نقش مميز و گرافيک در مدرنيزم ايرانی
* تفکر مدرن است که در جهت رسيدن به جامعهاي واحد در زير تمام لايههاي فرهنگي ، قومي و زباني ، به جستجوي فصل مشترک و اصيلي برميخيزد ، و اين فصل مشترک خود را تنها در تصوير ميتواند متجلي سازد.
* شناخت درست تصوير و استفاده صحيح از نشانه مي تواند باعث افزايش سرعت ارتباطات فرهنگي و پيوندهاي فکري با ديگر جوامع باشد. جامعه ايراني بدون اين که خود آشکارا آگاه باشد که از چه دورهي گذار بزرگي گذر کرده است، به ابزار و زبان جديدي براي انتقال معاني و مفاهيم خود مجهز ميشود. زباني که فاصلهی ميان او و ديگر جوامع را به طرز چشمگيري کاهش ميدهد.اين حرکت اگر سير درست و علمي خود را طي کرده بود و با موانع و بي توجهيهاي تأسفبار مواجه نميشد ، ميتوانست ما را در کليهي زمينههاي اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ... به چشم اندازهاي خيرهاي برساند.
به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرتضی مميز
هنوز کاملا از کار طراحي و چيدمان صفحههاي گزارش مراسم وداع با منوچهر آتشي فارغ نشدهام که ناگهان خبر ديگري را ميخوانم. سفر مردي ديگر از بزرگمردان قلمرو فرهنگ و هنر اين مرز و بوم که حضورش به تنهايي خود نشانهاي از ميزان بلوغ و تکامل هنر و تفکر هنري اين سرزمين بود. مرتضي مميز، نمادي درخشان از شناخت و درک بالاي هنرمند ايراني از سير پيشرفت و دگرگوني هنرهاي تجسمي در جهان بود . مردي که اسطورهاي ماندگار در شکلدهي به جريانها و گرايشهاي نوين و مدرن بصري ايران به شمار ميرفت و بر آخرين تحولات هنري و حرکت هاي زيباييشناسانهي روز دنيا آگاهي و دانش داشت.
شايد هنوز هم ظهور پديدهاي به نام مرتضي مميز در عرصهی هنرهاي تجسمي ايران براي افکار عمومي روشن نباشد. آثار و اتفاقهاي شگرفي که به واسطهي حضور اين پديده در بخشهاي گوناگون اجتماعي به وقوع پيوست ، همگي نتيجهي شناخت و آشنايي يک جامعه با عنصري به نام تصوير بود. هنر يا صنعتي که مرتضي مميز به نام گرافيک به مردم اين سرزمين هديه داد و تا پايان عمر نيز به منظور اعتلا و رشد آن از هيچ کوششي مضايقه نکرد، جامعهی ايراني را به دانشي بصري مجهز کرد که براي آن دسته از افرادي که به اهميت و نقش اثرگذار آن آگاه بودند، چيزي کمتر از دسترسي به آخرين تکنولوژي هاي صنعتي و علمي نبود.
بي هيچ ترديدي مي توان ادعا کرد که يکي از معيارهاي رشد فرهنگي هر جامعهاي ، ترويج زبان بصري و رسيدن به توان نشانه شناسي در آن جامعه است. شناخت درست تصوير و استفاده صحيح از نشانه مي تواند باعث افزايش سرعت ارتباطات فرهنگي و پيوندهاي فکري با ديگر جوامع باشد. اساساً تصوير و نشانه ، اولين و اصيل ترين ادراک بشر از جهان پيرامونش است. چنان که انسان غارنشين نيز پيش از اختراع زبان ، جز تصوير وسيلهي ديگري براي برقراري ارتباط با هم نوع خود نداشت. تصوير بديهي و طبيعيترين ابزار ارتباطي بشر بوده است. اما جالب اين است که امروز و در جهان مدرن نيز تصوير اهميت و قدرت منحصر به فرد خود را همچنان نشان ميدهد. زماني که انسان مدرن و جوامع توسعه يافته دچار تکثر فرهنگي و زباني شديدي شدهاند که ميان آنها فاصله مياندازد ، زبان بصري تنها زبان مشترک تمامي انسانهاست.
عليرغم تمام تلاش و تقلايي که جامعه بشري براي رسيدن به فرهنگ و زباني واحد و جهان شمول انجام داده و ميدهد ، به نظر نميرسد که از عهدهی چنين کاري برآيد. به همين دليل است که انسان مدرن بار ديگر درست در همان نقطه اي متوقف ميشود که نياکان غارنشينش ايستاده بود. در اين جا تنها تفاوت، در رويکرد انسان مدرن به تصوير متجلي ميشود. انسان متفکر امروز فضا و فرصت آن را دارد تا با فراغ بال به کشف ويژگيها و کيفيت ارتباط عناصر بصري بپردازد و تاثير آنها بر يکديگر را مورد بررسي قرار دهد. از اين رهگذر است که او به اصول و قواعدي دست مي يابد که پايههاي يک الفباي بصري را بنا مينهد. انسانهاي جوامع مختلف بشري ممکن است هرکدام به طور مثال براي خورشيد آواي متفاوتي را برگزيده باشند ولي غير ممکن است که هرکدام از آن ها خورشيد را متفاوت از ديگري ببيند. چنين است که انسان مدرن از توانايي شگرف و فراگير تصوير آگاه ميشود. او به خوبي ميداند که با به کارگيري درست فرمها و رنگ ميتواند تاثيرات بزرگ و عميقي در گسترهي احساسي و عقلاني همنوع خود برجاي گذارد. او در پي کشف قابليتهاي ناشناختهي تصوير برميخيزد و آن را در حد يک دانش رشد داده و به آن زبان تصوير نام ميدهد. دانش ارتباطات بصري محصول تفکر مدرن است ، هر چند از همان مواد انسان غار نشين استفاده ميکند.
بنابر اين تفکر مدرن است که در جهت رسيدن به جامعهاي واحد در زير تمام لايه هاي فرهنگي ، قومي و زباني ، به جستجوي فصل مشترک و اصيلي بر ميخيزد ، و اين فصل مشترک خود را تنها در تصوير ميتواند متجلي سازد. در اين نقطه ارتباط مستقيم ميان مدرنيزم و گرافيک به خوبي آشکار مي شود. به نحوي که مي توان نتيجه گرفت يکي از نشانه هاي بارز يک جامعه مدرن ميزان رشد و تاثير گذاري زبان بصري يا هنرهاي تجسمي در آن جامعه است. در جامعهي مدرن نشانههاي تصويري با اتکاء به دانش و شناخت و انرژي و پتانسيل نهفته در تصوير، خود را از قالب يک هنر محض خارج کرده و در خدمت ساير بخشهاي جامعه قرار ميدهد.
مرتضی ممیز و تاثیر عمیق عملکردش در فرهنگ لایههای مختلف اجتماع
مرتضي مميز به عنوان بنيانگذار و آغازگر گرافيک مدرن ايران نمونه بارزي از ذهن جستجوگر و پيشتاز يک ايراني مدرن بود. تفکري پيشتاز براي رسيدن به امکانات و گستره هاي جديد هنري که دست کم در مقايسه با ديگر جوامع منطقه کاري بي نظير و تازه به شمار مي رفت . مميز با شکلدهي و ساخت گرافيک نوين نه تنها ايران را از نظر هنري و رشد دانش بصري به جايگاهي رفيع رساند، بلکه با تولد اين هنر يا صنعت هنري آنچنان تاثيرات عميق و شگرفي در بخشهاي مختلف اجتماعي به جاي گذاشت که هرگز نمي توان به سادگي از کنار آنها گذشت. نفوذ و گسترش گرافيک در عرصه هاي مختلف زندگي اجتماعي و فردي مردم با خود درک جديدي از تصوير و استفاده هاي کاربردي از فرم و رنگ را براي عموم مردم به همراه آورد که مي شود حتا تاثير آن را در شيوهي تفکر و جهان بيني ايراني امروز نيز مشاهده کرد.
به تدريج که جامعه ايراني هر روز به گونه اي ملموس و عينيتر با تصوير و ويژگيهاي زبان بصري آشنا شد، علائم و نشانه هاي کار بزرگ مميز و ره آورد درخشان اين حرکت فرهنگ ساز در سطح جامعه به ظهور نشست ، و آن چيزي نبود به جز سازگار شدن ناخودآگاه چشم و بينايي افراد با تصاوير، تصاويري که با پشتوانه علمي و اصولي به بيان و انتقال مفاهيم مشخصي ميپرداختند.
نقطهی اوج اين جريان جايي است که جامعه ايراني بدون اين که خود آشکارا آگاه باشد که از چه دورهي گذار بزرگي گذر کرده است، به ابزار و زبان جديدي براي انتقال معاني و مفاهيم خود مجهز مي شود. زباني که فاصلهی ميان او و ديگر جوامع را به طرز چشمگيري کاهش ميدهد. زباني که زمينههاي يک ارتباط بصري موثر و کارآمد در سطح بين المللي را برايش فراهم ميکند. اين حرکت اگر سير درست و علمي خود را طي کرده بود و با موانع و بي توجهيهاي تأسف بار مواجه نميشد ، مي توانست ما را در کليهي زمينههاي اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ... به چشم اندازهاي خيرهاي برساند.
با توجه به آن چه گفته شد اکنون قاطعانه مي شود ادعا کرد مرتضي مميز يکي از ستون هاي اصلي مدرنيزم در ايران بوده است. نقشي که مميز بي هيچ ادعايي در راه مدرن کردن جامعه ايران به وسيلهي پايه ريزي هنر گرافيک ايفا کرد، به مراتب مهم تر و سازنده تر از نقشي بود که بسياري از داعيه داران و نظريه پردازان معاصر و هم دورهي او صرفاً با بحث هاي نظري و انتقادي سعي در ايفا کردنش داشتهاند.
به طور يقين مميز در راه شکل دهي و نهادينه کردن هنر گرافيک در ايران با سه چالش اساسي و بزرگ رو به رو بوده : اوّل تبيين و معرفي هنر گرافيک به جامعه به عنوان ابزار برقراري ارتباط بصري . دوّم تدوين و فرم بخشي به گرافيک بومي با شاخصه هاي هنر ملّي ، و سوّم پرورش و تربيت نيروي متخصصي که بتواند با درک صحيح و درست از مسأله و با داشتن دانش کافي در اين زمينه به توليد و خلق آثار قابل قبول و موجهي بپردازد که زمينه هاي شکوفايي و رشد هنر گرافيک را فراهم آورد.
هرچند مميز و همفکران وشاگردانش توانستند در هر سه زمينه گام هاي بلند و مؤثري را بردارند ولي به نظر مي رسد بزرگترين و درخشان ترين موفقيت او ترويج و کاربردي کردن گرافيک در حد يک ضرورت در جامعه بود، به نحوي که امروزه تمامي تشکيلات اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي و ... هرگز از کنار ضرورت هاي گرافيکي خود بي تفاوت نمي گذرند. در اثر تلاش مميز و شاگران او ست که امروز نياز به داشتن هويت بصري و استفاده از تصوير به عنوان ابزاري کار آمد در جهت معرفي و تبليغ خود را، هر روز بيش تر از گذشته احساس مي کنيم.
"بحران گرافیک ایران"
اما گرافيک ايران از آغاز تا کنون با بحراني دست به گريبان بوده که در حال حاضر نيز به شدت از آن رنج مي برد. عدم شناخت و درک صحيح سفارش دهندهگان آثار گرافيک از ويژگيها و کيفيت مناسب يک اثر گرافيکي ، بزرگ ترين چالش گرافيک ايران در حال حاضر است. بخش عظيمي از اين سفارش دهنده گان که همان صاحبان صنايع و مشاغل و مديران سازمان ها و موسسه هاي فرهنگي و اقتصادي و علمي و سياسي هستند، هنوز شناخت صحيحي از اين تخصص ندارند. به همين دليل نيز به سادگي از کنار بسياري از نکات ظريف و مؤثر نهفته در آن مي گذرند. هر چند که در کل به ضرورت داشتن و استفاده از گرافيک کاملاً آگاه شده اند.
اين ساده نگري و سهل انگاري از سوي اکثر سفارش دهندهگان باعث شده تا طراحان گرافيک آگاه و کار آموخته هرگز نتوانند معيارهاي هنري و علمي دانش ارتباطات بصري را بهطور واقعي به نمايش بگذارند. شاخصه هايي که ميبايست زير بناي خلق آثار گرافيک بوده و براي جامعه و سفارش دهنده به کار گرفته و تبيين شود. دليل چنين امري نيز چيزي به جز اعمال نظرهاي شخصي و سليقه اي سفارش دهنده و عدم اعتماد به طراح به عنوان يک متخصص دانش بصري نيست. مشکل شايد در آن جا باشد که عموم اين افراد ، دانشي به نام ارتباط تصويري را به رسميت نميشناسند . طراح گرافيک در جامعه امروز هرگز آن آزادي عمل و اختياري را که مي بايست در حوزه کاري خود داشته باشد ندارد، و براي بقاء شغلي و ادامه کار حرفه اي خود ناگزير به پذيرش بسياري از سليقههاي غير تخصصي وهنري سفارش دهنده ميشود ، که اين مسأله نتيجهاي جز افت کيفيت آثار توليد شده در پي نداشته و نخواهد داشت.
عدم شناخت سفارش دهنده از يک سو و خلاء وجود يک قانون درست در حمايت حرفهاي از طراح گرافيک از سويي ديگر زمينه اي را فراهم آورده تا خيل عظيمي از افراد ناآگاه و بدون تخصص به راحتي پاي در اين عرصه بگذارند و خود را به عنوان طراح گرافيک معرفي کنند. بي شک اگر قانوني روشن ارائه خدمات گرافيک و طراحي را منحصر به متخصصان و تحصيلکردهگان اين رشته ميکرد سطح کيفي آثار توليد شده به مراتب بالاتر از آن چيزي بود که در حال حاضر شاهد آن هستيم.
با توجه به پيشرفت تکنولوژي و سهولت اجراي پروژه هاي گرافيک حضور اين افراد بي هنر و بي دانش از طرفي و وجود سفارش دهندگاني که نظرات و سليقه هاي فردي و شخصي خود را به معيارهاي فني کار ترجيح مي دهند از طرف ديگر باعث شده در نهايت اين دسته از توليد کنندگان بسيار بهتر و راحت تر با سفارش دهنده ناآگاه به توافق برسند. از اين گذر عملاً اين طراح متخصص و دانش آموختهی گرافيک است که با همهی دغدغه ها و حساسيت هاي هنري خود ناگزير به ترک صحنه می شود. در نتيجه آن چيزي که امروز در عرصه گرافيک ايران شکل گرفته و به وقوع پيوسته به معناي واقعي کلمه يک نوع آلودگي تصويري است. آلودگي مخربي که مخصوصاً در فضاي شهري به خوبي قابل رويت است و مي توان از آن به عنوان يک فاجعه بصري نام برد.
در واقع بخش عمده اي از آثار گرافيک ارائه شده در جامعه امروز ايران را مي توان گرافيک غارنشيني ناميد! چرا که ميزان درک و دانش طراحي که به وسيله ابزاري چون کامپيوتر به خلق اثر پرداخته ، چيزي بيش تر از انسان غار نشيني که تصوير حيوانات را بر ديواره غارها مي کشيده نيست! او همچون نياي غارنشينش تصوير را در دم دستترين حالت خود درک کرده و مي بيند. او نه تنها هيچ شناختي از ظرفيت و انرژي هاي نهفته در تصوير ندارد ، بلکه حتا بامفاهيم اوليهی رنگ شناسي و ترکيب بندي نيز کاملاً بيگانه است. به عبارت روشن تر در پشت ارايهی خدمتي مدرن به نام گرافيک تفکري بدوي نشسته که توان تحليل و کشف امکانات نهفته در تصوير را ندارد. و بسيار سطحي و خامدستانه از آن استفاده مي کند.
گرافيک ايران درست در زماني پدر خود را از دست مي دهد که عليرغم تمام گسترش و رشدي که يافته هنوز با چالش هاي زيادي رو به روست. فعاليت ها و حرکت هاي مرتضي مميز در سال هاي اخير به خوبي نشان مي دهد که مميز از معضل ها و مشکلاتي که گريبان گرافيک ايران را گرفته به خوبي آگاه بوده و تمام کوشش او براي بناي تشکيلاتي که بتواند طراحان متخصص و کار آموخته را در زير يک سقف گردآوري کند . انتشار مجلات و کتبي که به ارزش هاي هنري و تخصصي بپردازد نيز درست در همين راستا بوده است. بدون ترديد شخصيت هنري و نفوذ فکري مميز در کانون هاي مختلف هنري، دانشگاهي و حتا سياسي امکان بي بديلي بود که مي توانست از بسياري آسيبها و خطراتي که گرافيک ايران را تهديد مي کند تا حد ممکن جلوگيری کند. اما اين که بعد از او بزرگان و پيشکسوتان هنر گرافيک در ايران چگونه و به مدد چه راه کارهايي در نظر دارند ساماني به وضعيت گرافيک کشور داده و به احياء حقوق از دست رفته طراحان تحصيلکرده بپردازند پرسشي است که بايد در انتظار پاسخ آن بود.
چيزي که اکنون مهم به نظر مي رسد درک اين واقعيت است که گرافيک ، مهندسي سيماي ايران و نمايش چهره فرهنگي ما در سطح بين المللي است و متاسفانه آنچنان دستخوش سنگين ترين تاخت و تاز جريان هاي بي تفکر و بدوي شده که ممکن است تنها پوسته اي از آن باقي بماند. اين امر مي تواند آسيب هاي جبران ناپذيري براي يکي از مظاهر مدرنيزم در جامعه امروز ما که مميز و همراهانش در راه شکل گيري آن تلاش بسيار کردند به همراه داشته باشد.
پايان
منبع : كرخه
قربان شما : شاهين كينگ
Shahin King
16-01-2006, 15:02
دوستان گرامي سلام
كارگاه برادران نول - چگونه فتوشاپ از نرمافزاري ساده به صنعتي بزرگ تبديل شد
اشاره :
فتوشاپ سالهاست كه پرفروشترين نرمافزار ويرايشگر تصاوير نقشهبيتي در سراسر دنيا محسوب ميشود و آنچنان معروف و محبوب شده كه به استانداردي براي برنامههاي ويرايشگر عكس تبديل شده است. اين نرمافزار به عنوان يكي از بزرگترين منابع درآمد شركت ادوبي هر ساله سود سرشاري را به سوي اين شركت معتبر نرمافزاري سرازير ميكند. اما همين فتوشاپ غولپيكر امروزي، در ابتداي كار محصول بسيار كوچكي بود كه اگر استعداد و تلاش تعدادي از دانشآموختگان دانشگاه ميشيگان نبود، شايد هرگز به موقعيتي اينچنين نميرسيد. هنوز هم ادوبي در نزد بسياري از گرافيستها به عنوان "سازنده فتوشاپ" معروف است و كمتر كسي از كاربران معمولي ميداند كه شركت ادوبي در ابتدا تنها يك توزيع كننده فتوشاپ بوده است. تاريخ بالندگي فتوشاپ پر است از فراز و نشيبهايي كه دانستن آن آموزنده و جالب است و اين مقاله حاوي دوره اي ده ساله (يعني از 1990 تا 2000) از اين تاريخ است. همچنين پيش از اين نيز در شماره سوم ماهنامه شبكه (مهر 1377) مصاحبهاي با جان نول آمده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آغاز داستان
سالها پيش در پاييز سال 1987 Thomas knoll، دانشجوي دكتراي رشته Computer Vision در حال كار روي برنامهاي بود كه بتواند تصاوير طيف خاكستري كامپيوتري را روي مانيتورهاي سياهوسفيد نقشهبيتي به نمايش درآورد. اين برنامه به نوعي سرگرمي دوره دانشجويي نول محسوب ميشد كه فارغ از درسهاي دوره دكتري، در خانه خود و روي كامپيوتر مك پلاس خانگياش روي آن كار ميكرد. اين كد برنامه به هيچ وجه مربوط به رساله پاياننامه نول نميشد و خود او نيز در اوايل كار هرگز فكر نميكرد كه اين برنامه ساده او قرار است روزي به بزرگترين نرمافزار ويرايش تصوير تبديل شود.
اين برنامه نظر John، برادر نول را جلب كرد. جان در آن زمان در شركت بزرگ (Industrial Light and Magic (ILM در مارين كانتري كاليفرنيا مشغول به كار بود. ILM مركز جلوههاي ويژه تصويري در شركت عظيم لوكاس فيلم بود كه در آن زمان بزرگترين و معتبرترين شركت فيلمسازي به شمار ميرفت. با تهيه فيلم جنگهاي ستارهاي، لوكاس فيلم ثابت كرده بود كه جلوههاي تصويري كارآمد ميتوانند با تركيب شخصيتهاي خيالي و داستاني دور از ذهن، به يك پديده در دنياي سينما تبديل شوند.
در پي موفقيت عظيم آن فيلم، همه در پي يافتن راهحلهاي ديجيتالي براي چنين مقاصدي بودند و به همين علت جان نيز به محض اطلاع از پروژه برادرش، از او خواست كه از برنامهاش براي توليد تصاوير ديجيتالي استفاده كند. اين برنامه ساده Display نام داشت و نمايش تصاوير ديجيتالي توسط اين برنامه نتيجه خوبي را به دنبال داشت كه نقطه سرآغاز كار اين دو برادر شد. خود جان چنين تعريف ميكند:
"من نميدونستم چطور ميشه از Display استفاده كرد. وقتي براي اولين بار يك عكس سياه و سفيد رو با اون باز كردم، از جان پرسيدم آيا ميتونه كد برنامه رو جوري تغيير بده كه تصاوير رو با فرمتهاي ديگه هم ذخيره كنه؟! اگهDisplay ميتونست چنين كاري كنه اونوقت من ميتونستم با اون از عكس برنامههاي ديگه خروجي بگيرم. من چندتا عكس رو كه از كامپيوترهاي لايت اند مجيك آورده بودم، توي Display باز كردم. اما روي كامپيوتر من خيلي تيره نمايش داده شدند. بنابراين دوباره از توماس پرسيدم: ميتوني كاري كني كه اين عكسها كمي روشنتر بشن يا مثلا مقدار شفافيت اونها رو تغيير بدي؟"
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).jpg
همين سوال ساده سرآغاز كار بر روي نرمافزاري شد كه امروزه آن را با نام فتوشاپ ميشناسيم.
جان توسط پدرش كه در دانشگاه ميشيگان سمت استادي داشت، ترتيب سفارش يك كامپيوتر Macintosh II را كه اولين مدل رنگي محسوب ميشد داد. به محض خريداري اين كامپيوتر، نول دوباره شروع به كار روي برنامه كرد، به نوعي كه بتواند روي مانيتورهاي رنگي نيز كار كند. آن دو به مدت چند ماه به طور مداوم روي اين پروژه كار كردند تا بتوانند قابليتهاي نمايشي آن را افزايش دهند. در همان زمان به اصرار جان، توماس كدهاي مخصوص خواندن و ذخيرهكردن فرمتهاي مختلف رنگدانهها را به برنامهاش اضافه كرد كه همان كدها سالها بعد تبديل به فيلترهاي plug-in تصويرهاي نقشه بيتي شدند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](1).jpg
توماس پس از مدتي كار روي برنامهاش موفق به ساخت ابزار منحصر بهفرد محدوده انتخاب (Selection Tool) شد كه بدون اينكه لبههاي زمخت و ناهموار ايجاد كند، قابليت جدا كردن مناطق رنگي را داشت. او همچنين توانست قابليتهاي فوقالعادهاي مثل Levelها را براي تنظيم تناليته تصوير، Hue and Saturation را براي تنظيمات رنگي و نيز قابليتهاي رنگآميزي را براي تغيير رنگ مناطق مورد نظر در تصاوير نقشهبيتي فراهم كند.
در تابستان 1988 بود كه جان بالاخره به اين نتيجه رسيد كه كاربرد برنامه ساخته شده به حدي از انتظار رسيده است كه بتوان از آن به عنوان يك محصول تجاري استفاده كرد. توماس از اين فكر جان شگفت زده شد:" جداً فكر ميكني بتونيم اين برنامه رو به كسي بفروشيم؟ من كه فكرش رو نميكنم. " جان با خوشبيني برادرش را متقاعد كرد كه اين كار اصلا دور از ذهن نيست و به او قول داد كه سعياش را ميكند تا از برنامه ساخته شده، يك نرمافزار تجاري بسازد.
جان راست ميگفت. فروش چنين برنامهاي به همين سادگيها نبود و كار بسيار زيادتري لازم داشت تا به چنين نتيجهاي برسد. اما جان دستبردار نبود.
در همان زمان بود كه جان در نشريه MacWeek آگهي تبليغ نرمافزار ويرايشگري را ديد كه PhotoMac نام داشت. ديدن آن آگهي باعث شد كه جان بيشتر در فكر فروش نرمافزار خودشان بيفتد. به همين علت براي تحقيق پيرامون نرمافزار جديد راهي همايش SIGGRAPH شد. نتيجه همايش براي او رضايتبخش بود. طوري كه خود او ميگويد"ما هيچ نگرانياي از آن نرمافزار نداشتيم. برنامه ما قابليتهاي بزرگي داشت كه PhotoMac فاقد آنها بود" و درحقيقت تعجب كرده بود كه برنامهاي با چنين قابليتهاي سطح پاييني ميتواند فروخته شود! توماس بارها و بارها نام برنامه خودشان را تغيير داد و هر بار كه نام جديدي براي آن برميگزيد چيز ديگري نظرش را جلب ميكرد و باعث ميشد دوباره آن را تغيير دهد. دقيقا مشخص نيست نام فتوشاپ از كجا گرفته شد.
به نظر ميرسد اين نام را يكي از افراد مورد اعتماد او به وي پيشنهاد داد و در حقيقت اين نام آخرين نامي بود كه برگزيده شد و روي نرمافزار مورد نظر باقي ماند.
تولد فتوشاپ :tongue:
پس از نامگذاري نرمافزار، جان شروع كرد به گشتن به دنبال شركتي كه روي فتوشاپ سرمايهگذاري كند. اولين شركتي كه با آنها وارد مذاكره شد SuperMac بود كه اختلافات مالي موجب جلوگيري از رسيدن به توافق نهايي بين آنها شد. Aldus در حال كار روي يك پروژه خانگي بود و Adobe نيز عليرغم علاقهمندياي كه به همكاري نشان داد اما روند كار آنها به سرعتي نبود كه بتوانند به راحتي وارد مذاكره شوند. در آن زماني كه جان در دره سيليكون به دنبال شركتي براي همكاري ميگشت، توماس نيز بهطور تمام وقت در حال كار روي فتوشاپ بود تا بتواند امكانات و قابليتهاي بيشتري را به آن اضافه كند. در اين زمان جان نيز براي اينكه بتواند امكان استفاده از نرمافزار را براي عموم سادهتر كند، يك راهنماي ساده براي آن تهيه كرد كه ميتوانست نحوه كار با نرمافزار را به خوبي تشريح كند.
زحمات اين دو بالاخره نتيجه داد و توانستند با شركت Barneyscan وارد مذاكره شوند. اين شركت در آن زمان سازنده اسكنرهاي نقشهبيتي بود و قصد داشت با خريد فتوشاپ و استفاده از آن در جهت بالابردن كارايي اسكنرهاي خود، فروش سختافزارهاي خود را افزايش دهد. اقدامات اوليه انجام شد و اولين نسخه نرمافزار به عنوان يك برنامه الحاقي براي اسكنرها به بازار آمد. از نسخه فتوشاپ چيزي در حدود دويست كپي به فروش رفت كه هرچند قابل ملاحظه نبود، اما بههرحال اولين فروش تجاري برنامه خانگي برادران نول به شمار ميرفت.
در همين زمان جان، نرمافزار خودش را به مهندسان شركت اپل نشان داد.
اين كار يك موفقيت عظيم براي محسوب ميشد. چرا كه مهندسان اپل از او خواستند يك كپي از نرمافزار را پيش آنها بگذارد تا آنها روي آن تحقيق كنند. اين اتفاق باعث شد تا آنها از اين نرمافزار بين دوستان خود تعريف كرده و كپيهايي از آن را براي يكديگر بفرستند.
استفاده از آن توسط كارشناسان و تاييد آنها به نوعي يك تبليغ غيرمستقيم براي فتوشاپ محسوب ميشد و باعث شد ديد عمومي نسبت به اين برنامه ساده بهتر شود. جان با استفاده از اين فرصت دوباره براي فروش برنامهاش به شركت ادوبي مراجعه كرد و اينبار Russel Brown، مدير هنري شركت ادوبي، به شدت تحت تاثير قابليتهاي فوقالعاده فتوشاپ قرار گرفت. او كه چند روز قبل قرارداد امضانشدهاي را براي خريد نرمافزار ColorStudio تنظيم كرده بود، بلافاصله تغيير عقيده داد و تحتتاثير جان متقاعد شد كه فتوشاپ قابليتهاي بيشتري دارد. با امضاي قرارداد مشترك بين آندو، شركت ادوبي حق پخش فتوشاپ را از جان خريد و ماجراي دنبالهدار فتوشاپ و ادوبي از همانجا آغاز شد.
نكته بسيار كليدي در اين توافقنامه اين بود كه جان تنها "حق توزيع فتوشاپ" را به شركت ادوبي فروخت و اين نرمافزار تا سالها بعد كه موفقيتي بسيار عظيم را به دنبال داشت هرگز توسط ادوبي بهطور كامل خريداري نشد. ادوبي موافقت كرد كه نام فتوشاپ همچنان روي برنامه مذكور باقي بماند. جان و توماس نيز بيكار ننشستند و پس از امضاي قرارداد قانوني حق پخش، كار روي فتوشاپ را از سر گرفتند تا بتوانند قابليتهاي آن را براي نسخههاي بعدي افزايش دهند. همزمان با توماس كه در Ann Arbor در حال نوشتن كدهاي مربوط به قابليتهاي اصلي فتوشاپ بود، جان در كاليفرنيا در حال نوشتن كدهاي برنامههايي بود كه ميتوانستند به عنوان plug-inهايي براي خلق جلوههاي تصويري به كار روند. بسياري از اعضاي اصلي Adobe معتقد بودند، تلاشهاي جان كاملا بيفايده است و زحمات او هرگز براي يك نرمافزار جدي مانند فتوشاپ كاربردي نخواهد داشت. آنها به فتوشاپ به چشم يك ابزار ويرايش تصوير نگاه ميكردند كه تنها ميتواند به بازسازي و ترميم تصاوير بپردازد، نه خلق جلوههاي ويژه براي تصاوير. ولي جان بدون توجه به عقيده آنها به طور پنهاني مشغول نوشتن كدهايي شد كه بعدها به يكي از قدرتمندترين ابزارهاي فتوشاپ براي به زانو درآوردن ويرايشگرهاي ديگر تبديل شد.
فتوشاپ در ادوبي
عمليات ساماندهي فتوشاپ در آوريل 1989 نيز همچنان ادامه داشت و راسل براون و ديگر متخصصان ادوبي با ايدههاي عجيب و غريبشان توماس را وادار به نوشتن كدهايي ميكردند كه عملا نشدني بود و قابليتهايي را از او ميخواستند كه تا آن روز در هيچ نرمافزار ديگري ارائه نشده بود. جان هم مشخصا تاثير بهسزايي در تشويق توماس داشت و ايدههاي خوبي براي كار به او ميداد.
تمام اين زحمات در سال 1990 به نتيجه رسيد و بالاخره نسخه يك فتوشاپ به بازار ارائه شد. كه البته چون باگهاي غير قابل پيشبيني زيادي در آن وجود داشت بلافاصله نسخه ترميم شده 7.0.1 روانه بازار شد تا ضعفهاي نسخه قبلي را بپوشاند. عليرغم اين همه عجله براي عرضه اولين نسخه، وضع فتوشاپ نسبت به نرمافزارهاي رقيب (به طور خاص ColorStudio) خيلي بهتر بود. قابليتهاي چشمگير در كنار رابط كاربري ساده و راهنماي بسيار گوياي استفاده از آن توانست به سرعت در بين كاربران جا باز كند. فتوشاپ قابليتهايي را ارائه ميكرد كه رقبا فاقد آن بودند. در همان زمان بود كه انقلاب نشر روميزي در حال شكلگيري بود و فتوشاپ همگام با پيشرفت اين انقلاب در حال رشد بود. (هرچند كه براي همراهي با اين انقلاب مجبور بوديد يك كامپيوتر اپل داشته باشيد.)
ادوبي همچنين يك سلاح مخفي هم براي خود داشت و آن راسل براون بود. اولين عرضه نمايشي فتوشاپ در سال 1990 در سانتا باربارا و در همايش كاربران مك توسط او انجام شد. او كه مهارت خاصي در كاربرد و استفاده خاص از قابليتهاي فتوشاپ داشت، توانست با شوخيهاي خودش و قابليتهاي سرگرمكننده فتوشاپ به خوبي نظر كاربران گرافيست را به آن جلب كند و پيشنمايشي بسيار قوي را در مقابل ديدگان آنها قرار دهد. هرچقدر فتوشاپ ساده و كاربردي طراحي شده بود، ColorStudio از شركت Fractal Design كه جديترين رقيب فتوشاپ محسوب ميشد، رابط كاربري مشكلي داشت و نيز بسياري از قابليتهاي قوي فتوشاپ را نيز نداشت.
شركت رقيب براي توجيه كمبود قابليتها و رابط كاربري محصولش ادعا كرد كه نرمافزار آنها يك محصول خاص براي استفاده خاص است و تنها مورد توجه حرفهايهاست. اما ادوبي با تاكيد بر اينكه قابليتهاي قوي فتوشاپ در اختيار همگان است و هر كاربري با داشتن يك مك و با هر سطحي از معلومات ميتواند از آن استفاده كند، جاي خود را در بين كاربران عمومي و حرفهاي باز كرد. اين رقابت به حدي شديد بود كه MacWorld يك مقاله تفصيلي منتشر كرد و در آن به مقايسه بين آندو پرداخت كه جان نول به عنوان طراح فتوشاپ و Marc Zimmer به عنوان طراح ColorStudio، در آن به ارائه تعدادي از قابليتهاي ترميم و بازسازي تصاوير پرداختند. برنده اين رقابت فتوشاپ بود، اما زيمر ادعا كرد كه اين رقابت جوانمردانه نبوده است! چرا كه جان يك هنرمند گرافيست بود، اما كارل تنها يك برنامهنويس بود كه كدهاي برنامه ColorStudio را نوشته بود و به اين شكل بزرگترين رقيب فتوشاپ نيز از دور خارج شد
نسخه دوم فتوشاپ
با انتشار نسخه دوم فتوشاپ، ادوبي رسماً به عنوان شركت استاندارد محصولات گرافيكي شناخته شد. جان همچنان به عنوان مهندس گرافيك داخلي فتوشاپ كار ميكرد، اما تعداد مهندسان ادوبي كافي نبود. فتوشاپ در حال تبديل شدن به يك استاندارد جهاني بود و نياز داشت كه افراد متبحر بيشتري با آرا و عقايد متفاوت روي قابليتهاي آن كار كنند. براي همين هم ادوبي Mark Hamburg را استخدام كرد. يك دانشآموخته ديگر از دانشگاه ميشيگان كه مدتي قبل فرم استخدام شركت ادوبي را پر كرده بود. ادوبي قصد داشت از قابليت مسيرهاي بزيه
(Bezier Paths) كه يكي از قويترين ابزارهاي رسم خطوط و منحنيها بودند در فتوشاپ استفاده كند و مارك كه قبل از اين روي پروژه Ashton Tate كار كرده بود و در آن از مسيرهاي بزيه به خوبي استفاده كرده بود، انتخاب بسيار مناسبي بود. ادوبي با استخدام مارك از وي خواست كه تمام وقت خود را فقط در جهت اجراي اين قابليت در محيط فتوشاپ صرف كند. مهمترين دستاوردهاي نسخه دوم فتوشاپ، امكان رستر كردن فايلها براي Illustrator (نرمافزار گرافيكي ديگر ادوبي كه قابليتهاي برداري داشت)، امكان پشتيباني از فايلهاي چهاررنگ CMYK، قابليت پردازش تصاوير دورنگ Duotone و ارائه ابزار Pen بود.
استخدام مارك و همكاري وي با جان كه همچنان در Ann Arbor به سر ميبرد موجب تسريع در پيشرفت فتوشاپ شد. البته خود مارك هامبورگ در اين باره ميگويد كه مهمترين تاثير وي در نسخه دوم تخصيص حداقل رم مورد استفاده از دومگابايت به چهار مگابايت بوده است كه اين تغيير كوچك باعث ايجاد تاثير شگرفي در پايداري و كارآيي نرمافزار داشت. و بدين ترتيب نسخه دوم اين نرمافزار در سال 1991 به بازار آمد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](3).jpg
وجود قابليت خروجي چهاررنگ در نسخه جديد فتوشاپ روح تازهاي در كالبد نشر روميزي دميد و باعث توجه همگان به اين نرمافزار پرادعا شد. به ناگهان كاربران با نرمافزاري مواجه شدند كه ابزارهاي چاپ آن از هر نرمافزار ديگري قويتر كار ميكرد و همين قابليتهاي چاپ فوقالعاده فروش سرسامآوري را براي فتوشاپ به دنبال داشت.
فتوشاپ در ويندوز
پيشرفت ادامه داشت و ادوبي همچنان در پي استخدام متبحرترين مهندسان و گرافيستها بود. در همين زمانKevin Johnston نيز به گروه پيوست. انتشار نسخه بعدي آنچنان ساده نبود. ادوبي بايد به سود خود نيز فكر ميكرد و به همين منظور تصميم گرفت دسته ديگري از كاربران را نيز وارد بازي كند. كاربران ويندوز هدف بعدي ادوبي بودند. ادوبي درنظر داشت براي در دست گرفتن نيمه ويندوزي بازار، قابليت هماهنگي فتوشاپ با سيستمهاي روميزي را در نسخه جديد بگنجاند. اين تصميم عقيده مدير جديد ادوبي Steven Guttman بود. گاتمن گروه سازنده فتوشاپ را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول به همراه Jeff Parker كار بر روي نسخه مك را ادامه ميدادند و گروه دوم به رهبري Bryan lamkin شروع به كار بر روي بخش ويندوزي كردند.
كار بسيار كند پيشميرفت. چرا كه نسخه ويندوزي محتاج دوباره نويسي كدهاي اصلي از طرف توماس نول بود. نوشتن نسخه ويندوزي برنامه دقيقاً مثل اين بود كه بخواهند يك برنامه ديگر را از نو بنويسند. پس از مدتي كار شبانه روزي و فشرده روي نسخه ويندوزي، هر دو نسخه مك و ويندوزي با هم منتشر شد. نسخه مك با نام Merlin و نسخه ويندوزي با نام Brimstone.
و البته هر دو نسخه با شماره نسخه 5/2، به بازار عرضه شدند. تصميمي كه بعدها به شدت موجب پشيماني ادوبي شد. طبق نظر بازاريابهاي ادوبي، بازار نرمافزار هنوز آماده پذيرش نسخه 3 نبود و عليرغم قابليتهاي پيشرفته فتوشاپ 5/2، هنوز به فروش آن در نزد كاربران ويندوز اطمينان نداشتند.
ادوبي نگران بود كه مبادا قابليتهاي فتوشاپ اين دسته از كاربران را جذب نكند و به همين علت طبق يك قانون نانوشته، نرمافزار خود را با يك شماره نيم، راهي بازار كرد تا در صورت موفق نبودن اين نسخه موجب تخريب نام نسخه سوم نشود. همين امر فروش نسخه 5/2 را تحت تأثير قرار داد و كاربران به اين علت كه گمان ميكردند اين نسخه، يك نسخه براي آماده كردن بازار براي نسخه اصلي 3 ميباشد، با خودداري از خريد آن به انتظار نسخه سوم ماندند. در نتيجه فروش نسخه 5/2 به هيچ وجه رضايت بخش نبود.
قابليتهاي فوقالعاده جديد مثل پالتها و پشتيباني از فايلهاي 16 بيتي ناديده گرفته شد و موفقيت اين نسخه خوب تحت تأثير بازاريابي اشتباه ادوبي قرار گرفت. اين نسخه اما هرچه بود شروع فصل جديدي در تاريخ فتوشاپ محسوب ميشد. چرا كه از آن پس كاربران ويندوز نيز ميتوانستند رابط كاربري فتوشاپ را روي مانيتور PC خود ببينند.
اگرچه در بين كاربران مك، فتوشاپ بدون رقيب به پيش ميتاخت، اما در بين كاربران ويندوز يك رقيب جدي به نامAldus PhotoStyler بر سر راهش بود. كاربران ويندوز ميتوانستند فتوشاپ را روي سيستمهايشان اجرا كنند، اما ليست قابليتهاي جديد اضافه شده چندان چشمگير نبود. از بازخورد بازار نيز خبرهاي خوبي به گوش نميرسيد. يك جاي كار ايراد داشت. PCهاي ويندوزيها در هنگام استفاده از فتوشاپ دچار كمبود حافظه ميشدند و هنگ ميكردند. قسمت پشتيباني فني به سرعت مشغول كار شدند. هامبورگ به شدت مصمم شده بود كه مشكل را در كوتاهترين زمان رفع و رجوع كند و گروه توانست پس از تلاشهاي شبانهروزي مشكل كمبود حافظه را حل كند و نسخه ديگري را روانه بازار كنند. يعني نسخه 1.5.2.
اين نسخه اولين نسخهاي بود كه فتوشاپ توانست روي هر دو پلاتفرم مك و ويندوز با يك سرعت اجرا شود و همه اين موفقيت بيش از هامبورگ، مديون Zalman Stern برنامه نويس جديد ادوبي بود كه توانست كدهاي هماهنگسازي فتوشاپ با PCها را به عنوان يك plug-in در نسخه آخر بگنجاند.
قبل از كامل شدن نسخه 5.2، كار بر روي پروژه نسخه سوم با نام رمز Tiger Mountain آغاز شده بود. ضمن اينكه توماس با همكاري هامبورگ و جانستون كار بر روي قابليتهاي جديد نسخه سوم را آغاز كرده بودند و سعي ميكردند هماهنگي بين دو نسخه مك و ويندوز را با هم هدايت كنند. استرن در حال بهينهسازي نسخه مك بود و سيتا نارايانان مهندس هنديالاصل ادوبي وظيفه توليد همزمان قابليتهاي ويندوزي را بر عهده گرفت.
در آن زمان نرمافزار ديگري پا به عرصه گذاشته بود كه بسياري معتقد بودند با قابليتهاي پيچيده خود ميتواند فتوشاپ را به زانو در آورد. اين رقيب تازه Live Picture نام داشت. ادوبي متوجه شد كه اين رقيب تازه در حال ارائه قابليت هاي بيشتري است و در حال تبديل شدن به يك رقيب بزرگ است. قابليت لايهها در Live Picture به گونهاي بود كه كاربر ميتوانست لايهها را به هم بچسباند بدون اينكه مجبور باشد آنها را با هم يكي كند و اين اصلا چيزي نبود كه از نظر كاربران پوشيده بماند. آنها ميگفتند فتوشاپ در حال انقراض است، قابليت لايهبندي در Live Picture بسيار گستردهتر است. در همين حال بر سر زبانها افتاده بود كه مهندسان فتوشاپ قابليت لايهها را ازLive Picture دزديدهاند! اما در حقيقت توماس زماني كار بر روي لايهها را شروع كرده بود كه هنوز اسمي هم ازLive Picture بر زبانها نبود. از نظر او لايهها تنها يك روش مناسب براي جدا نگهداشتن اجزاي كار در طول ويرايش تصوير بودند.
روزهاي تاريك
فتوشاپ 3 منتشر شد. اما عرضه اين محصول براي ادوبي خاطره خوبي نداشت. دعواهاي حقوقي بر سر حق انتشار و برخوردهاي پيدرپي بين كارشناسان و طراحان اصلي برنامه خاطرات بدي را در ذهن سازندگان به جاي گذاشت. جف پاركر از سمت مديريت بخش سازنده مك كنار رفت و John Leddy به جاي او قرار گرفت و نسخه سوم با اماواگرهاي فراوان به بازار آمد. شايعه آزمايشي بودن نرمافزارهاي پخششده درحالي شكل ميگرفت كه ادوبي در بدترين موقعيت داخلي قرار داشت. اين روزها را دوره Bass-O-Matic مينامند.
هيچ تعريف خاصي براي اين عبارت موجود نيست. اين عبارت تنها يك شوخي بين سازندگان نرمافزار بود كه در نسخه آخر به جا مانده بود. برخي از كاربران در هنگام استفاده از فتوشاپ در منوها با اين عبارت مرموز مواجه ميشدند كه خودبهخود ظاهر شده و سپس ناپديد ميشد.
مت براون يكي از بهترين مهندسين قسمت پشتيباني فتوشاپ درباره اين اتفاق ميگويد" Bass-O-Matic تنها يك نشانه براي شناختن نسخه بتا بود كه براي جدا كردن آن از نسخه اصلي در منوها قرار داده شد". اما اين، همه ماجرا نبود. اتفاقاتي كه براي اين نسخه ميافتاد كم نبودند. از جمله آنها ظاهر شدن پيغام Expiration و از بينرفتن مجوز استفاده از نرمافزار، كاربران را وحشتزده كرد. بلافاصله نسخههاي موجود در بازار جمعآوري شد و نسخه 1.0.3 جاي آن را گرفت. اما كاربراني كه نتوانستند نسخههاي قبلي را به نمايندگيهاي ادوبي تحويل دهند با پيغامي مبنيبر اتمام زمان استفاده مواجه شدند.
نرمافزارهاي آنها از تاريخ 1 ژانويه 1995 ديگر اجرا نشدند.
درحالي كه موج بدبيني فزاينده كاربران در حال كاستن از اعتبار ادوبي بود و دسته دسته نرمافزارها در نمايندگيهاي ادوبي در حال تعويض بودند، اين شركت براي تسريع در كار افرادي كه دسترسي به خدمات شركت را نداشتند سرويس رفع مشكل خود را روي سايت قرار داد تا كاربران بتوانند فايل بروزرساني نسخه 1.0.3 را از آنجا دريافت كنند. اين كار موقعيت ادوبي را كمي بهتر كرد، اما اتفاق مشابهاي نيز در فوريه 1995 براي كاربران نسخه ژاپني نرمافزار پيش آمد.
كاربران ژاپني در اول فوريه آن سال با پيغامي مشابه پيغام قبل مواجه شدند و ادوبي به ناچار نسخه 3.0.3 را روانه بازار كرد. موقعيت وحشتناكي بود. ادوبي در پايينترين سطح مقبوليت قرار گرفته بود و در همان زمان بود كه بسياري از بهترين مهندسان برنامهنويس، اين شركت را ترك كردند. اتفاقات پيش آمده شرمآور بود و آنان تحمل برخورد كاربران را نداشتند. در اين زمان كوين جانستون براي كاهش بار منفي ايجاد شده در بين مهندسان و كاربران براي اولين بار از "شوخيهاي بيخبر ادوبي "(Adobe Transient Witticism (ATW) " در كدهاي برنامه استفاده كرد كه نشانهاي از موقعيت سخت و فشار آن روزها در آن ديده ميشود. براي ديدن اين شوخيها كه به تخممرغ شانسي هم (Easter Egg) معروفند بايد در حالي كه دكمه Alt و Ctrl را نگه داشتهايد روي About Photoshop در منوي Help كليك كنيد تا صفحه معرفي پنهاني اعضا باز شود. پس از تمام شدن تمام معرفيها و تقديمات بايد بلافاصله روي فاصله خالي بين محل نمايش نوشتهها و عكس بالاي آنها كليك كنيد تا صفحه حاوي شوخيها ظاهر شود.
اين نسخه از فتوشاپ به دليل اين بدعت جالب بيشتر به نسخه ATW معروف است.
نسخه سوم فتوشاپ با همه بروز رسانيها و ترميمهاي جانبي ارائه شد. بسياري بر اين باور بودند كه اين نسخه آخرين نسخه فتوشاپ خواهد بود و ادوبي مجبور است اين پروژه را به حال خود رها كند. امكان ارائه نسخه چهارم تقريبا غير ممكن بود و اين درحالي بود كه بهترين مهرههاي ادوبي هركدام به كاري ديگر مشغول بودند. توماس درگير پروژه وقتگير ساختن خانهاش شده بود و هامبورگ در حال همكاري با يك شركت برنامهنويسي ديگر بود. جانستون و چندين مهندس نرمافزار طراز اول ديگر، ادوبي را ترك كرده بودند و يا در حال كار روي پروژههاي ديگري بودند. ادوبي به هيچ وجه در جايگاه خوبي قرار نداشت.
هنگامي كه لامكين تصميم خود را براي شروع به كار دوباره اعلام كرد تقريبا هيچكس به موفقيت او اطمينان نداشت و تنها كسي كه او را تشويق ميكرد هامبورگ بود. لامكين تصميم داشت كه كار را با بازسازي رابط كاربري فتوشاپ راهاندازي كند. وي ميخواست يك طراح ماهر را پيدا كند تا حركتي فراگير را آغاز كنند. هدف اين بود: طراحي رابط كاربري نرمافزارهاي ادوبي به منظور داشتن ظاهر و رفتاري مشابه. حركت بسيار بزرگي بود بهطوريكه حتي هامبورگ را نيز متقاعد كرد تا براي تسريع كار، دوباره سمت مديريت تيم فتوشاپ را برعهده بگيرد.
تغييرات بزرگي در شرف وقوع بود. در ابتدا، Andrei Herasimchuk به عنوان طراح رابط كاربري جديد به استخدام شركت درآمد و بلافاصله شروع به بازسازي فرامين و ابزارهاي قبلي كرد. او كه از يك شركت كوچك سازنده نرمافزار در نيوانگلند آمدهبود، تخصص بسياري در تشخيص كاربري رنگها داشت. اندري با تشويق و ترغيب لامكين و هامبورگ، اضافهكردن فيلترها و بازسازي پالتلايهها را شروع كرد و تغييراتي اساسي را در فتوشاپ ايجاد نمود. مهندسان ديگر نيز بيكار ننشسته بودند و روي افزايش قابليتها كار ميكردند. Jason Bartell در حال كار روي لايههاي تنظيمكننده (Adjustment Layers) بود (كه البته قرار بود در نسخه بعدي آماده شود) و Pawliger كدهاي مربوط به خطوط راهنما (GridsِGuides) را فراهم ميكرد.
خود هامبورگ نيز در حال كار روي قابليت تغيير فرم آزاد (ايده ناتمام توماس) شده بود. كار با شدت هرچه تمامتر جلو ميرفت. گروه بههيچوجه قصد نداشت دوباره شكست بخورد و همه به دنبال اين بودند كه دوباره فتوشاپ را به روزهاي اوج برگردانند.
نسخه آزمايشي برنامه در اختيار گرافيستهاي بزرگ قرار گرفت تا عقيدهشان را درباره محصول جديد ابراز كنند. همه منتظر بازخورد نسخه آزمايشي بودند. تمام گرافيستهايي كه با نسخه جديد كار كرده بودند بدون استثنا معتقد بودند كه امكانات و قابليتهاي جديد آنها را شگفتزده كرده است. اما نگران برخورد كاربران عادي بودند. خيلي چيزها در رابط كاربري تغيير كرده بود و ممكن بود اصلا به مذاق كاربران معمولي خوش نيايد. به بيان ديگر، عرضه نسخه جديد بيشتر به يك ريسك شبيه بود. ولي به هر صورت عرضه نسخه 0.4 بتا آغاز شد.
نسخه چهارم
برخورد كاربران نسخه بتا غيرقابل پيشبيني بود. همه شوكه شده بودند. هيچكس توقع چنين تغييرات بزرگي را نداشت. كاربران در مواجهه با اين رابط كاربري تغييريافته با تعجب به يكديگر نگاه ميكردند و ميگفتند "اين همه تغيير براي چيست؟" فتوشاپ به يك نرمافزار ديگر تبديل شده بود. سرويسهاي خبري آنلاين همچون Compuserve و AOL بلافاصله شروع به انعكاس اخبار نسخه جديد كردند. گروههاي خبري اينترنتي پر از انتقادات كاربراني شده بود كه نميتوانستند با نسخه جديد و تغييرات بنيادي آن كنار بيايند.
نسخه 0.4 در نوامبر 1996 منتشر شد و در نهايت برخورد كاربران اين بود: "چرا پروژه فتوشاپ را متوقف كرديد؟! اما موج ايجاد شده ابتدايي كمكم فرونشست و كاربران آرامآرام به نسخه جديد عادت كرده و كاربرد قابليتها و رابط جديد آن را فراگرفتند. بازگشت سرمايه مالي ديگر تنها مزيت اين ريسك بزرگ نبود. درآمد سرشار نسخه چهارم نه تنها باعث شد پروژه فتوشاپ دوباره جان تازهاي بگيرد بلكه موجب اثبات حقانيت مهندساني شد كه با تغييرات بنيادي در اين پروژه درايت خود را ثابت كرده بودند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).jpg
از زمان شروع به كار پروژه فتوشاپ تا زماني كه نسخه چهارم به بازار عرضه شد، اتفاقات زيادي در دنياي گرافيك ديجيتالي رخ داد. ظهور فتوشاپ به عنوان يكي از قويترين نرمافزارهاي گرافيكي در زمينه چاپ، روند حركتي صنعت چاپ و نشر روميزي را دستخوش تحولي برگشتناپذير كرده بود. ادوبي با خريدن Aldus، برنامه PhotoStyler را نابود كرد. Freehand نرمافزار برداري Macromedia به عنوان رقيبي براي Illustrator پا به عرصه گذاشته بود. X-Res نيز پس از مدتي دست و پنجه نرم كردن با فتوشاپ از ميدان بهدرشد. از طرفي در بين كاربران ويندوزي وضع رو به بهبود بود. Metatools محصول جديد يك شركت نوپا به نام HSC به عنوان plug-in هاي كمكي براي فتوشاپ مورد استقبال عمومي قرار گرفته بود. اين شركت به فاصله كوتاهي از اين عرضه عموميSpecular را خريد و توانست با شركت Fractal Design ادغام شود و محصول بعدي را با عنوان MetaCreation به بازار عرضه كند. Live Picture تقريبا منحل شده بود. وب در حال گسترش بود. اپل در حال از دست دادن بازار بود و هرچند كه هنوز هم انتخاب اول گرافيستها و هنرمندان به شمار ميرفت، اما بازار را به رقيب ويندوزي واگذار كرده بود.
در كنار همه اينها فتوشاپ همچنان به رشد خود ادامه ميداد و تعداد كاربران آن در سطح بينالمللي به بيش از يكميليون رسيده بود.(با احتساب اينكه نرخ كاربران رجيستر شده به رجيستر نشده تقريبا ده به يك است). شركتهاي كوچك نرمافزاري كم و بيش نرمافزارهاي كوچكي را به عنوان plug-in هاي فتوشاپ به كاربران ميفروختند و كتابهاي نوشته شده درباره فتوشاپ به بيش از صد عنوان ميرسيد.
ادوبي براي خريد اين محصول با برادران نول وارد مذاكره شد. همانطور كه گفته شد اين محصول با درايت جان هنوز تحت اختيار برادران نول بود و فتوشاپ تنها حق توزيع آن را خريداري كرده بود. اگرچه سود حاصل از توزيع آن كم نبود اما ادوبي ترجيح ميداد ايننرمافزار خوشطالع را به طور كامل در اختيار داشته باشد. فتوشاپ نشان داده بود كه ارزش خريداري را دارد. همه ميخواستند فتوشاپ را به طور كامل به ساختمان جديد ادوبي منتقل كنند كه به گفته كارمندان، آن ساختمان، با فتوشاپ ساخته شدهبود!
ارتقا بعدي
در بهار سال 1997 بود كه اخبار ضد و نقيضي از ساختمان ادوبي به بيرون درز كرد. شنيدهها حاكي از آن بودند كه ادوبي قصد دارد نسخه هفتم Illustrator مك را وارد بازار كند و از آنجا كه نسخه ويندوزي آن تفاوت چنداني با نسخه مك ندارد، قرار است نسخه ويندوزي نيز با يك جهش از نسخه 4 به نسخه 7 تبديل شود. چيزهايي در حال تغيير بودند. تابستان همانسال هراسيمچوك (طراح جديد ادوبي) به Jeff Schewe نامهاي فرستاد و از وي خواست صفحه معرفي اين نسخه را كه با نام رمز Strange Cargo شناخته ميشد طراحي كند. در كنفرانس سپتامبر سال 1997 فتوشاپ كه در شهر اورلاندو برگزار ميشد، هراسيمچوك و Katja Rimmi (طراح اول رابط كاربري فتوشاپ 0.5) با تعداد زيادي از گرافيستهاي بزرگ جهان كه به عنوان آزمايشكننده نسخه بتا انتخاب شده بودند ملاقات كردند. در همان همايش بود كه هراسيمچوك با عنوان كردن يكي از بزرگترين ايدههاي ادوبي همه كاربران را در بهت فرو برد. آن ايده، پالت History بود.
در حقيقت اين ايده از طرف هامبورگ ارائه شده بود. يك قابليت منحصر بهفرد براي كنترل كردن فرامين Undo در نرمافزاري قدرتمند همانند فتوشاپ. شايعهاي مبني بر دزديدن اين ايده از جف اسكيو به راه افتاده بود. برخي عقيده داشتند كه اين ايده نشات گرفته از كاربرد Snapshotها براي ذخيره كردن آخرين مرحله تمامشده توسط اسكيو ميباشد كه در آخرين كاربرد آزمايشي اين نرمافزار با هراسيمچوك درميان گذاشته بود.
تاريخ انتشار نسخههاي مختلف فتوشاپ
3 (Photoshop 1.0 (Mac OS: فوريه 1990
3 (Photoshop 2.0 (Mac OS: ژوئن 1991 3 Photoshop 5.0.1: 1999
(اسم رمز: Fast Eddy ) 3 Photoshop 5.5 : 1999
امكانات جديد: اضافه كردن مسيرهاي بزيه 3Photoshop 0.6: سپتامبر 2000
3 (Photoshop 2.0.1 (Mac OS: ژانويه 1992 (اسم رمز: Venus in Furs)
3 (Photoshop 2.5 (Mac OS: نوامبر 1992 امكانات جديد : فيلترLiquify
3 (Photoshop 2.5.1 (Mac OS: سال 1993 3Photoshop 6.1: مارس 2001
3 (Photoshop 3.0 (Mac: سپتامبر 199 3 Photoshop 7.1: آوريل 2002
3 (Windows) نوامبر 1994 (اسم رمز: Liquid Sky)
(اسم رمز: (Tiger Mountine (Mac OS) امكانات جديد:
امكانات جديد: پالتهاي برگهاي متون نوشتاري كاملا برداري شدند.
3 Photoshop 4.0 نوامبر 1996 3 Photoshop 7.0.1: آگوست 2002
اسم رمز: Big Electric Cat 3 Photoshop CS: اكتبر 2000
امكانات جديد: لايههاي تنظيم كننده (اسم رمز:Dark Matter)
متون قابل ويرايش (تا قبل از اين نسخه امكانات جديد:
متون به محض نوشته شدن روي عكس رستر ميشدند) فرمان Shadow/Highlight
3 Photoshop 4.0.1: آگوست 1997 فرمانMatch Colour
3 Photoshop 5.0 مي 1998 فرمانLens Blur
(اسم رمز: Strange Cargo) هيستوگرام زنده
امكانات جديد: قابليت مديريت رنگها
(Color Adjustment) 3 Photoshop CS: آوريل 2005
اولين نسخه آلفاي 0.5 با قابليتي فوقالعاده از راه رسيد. پالت History همه كاربران را شگفتزده كرده بود. اما موج فراگيري كه بعد از آن كاربران را تحت تأثير قرار داد چند هفته بعد از نسخه اول بود. نسخه دوم آلفا 0.5 با قابليت بسيار پيچيدهتر به بازار ارائه شد. يعني Non-Linear History، اين قابليت به اين مفهوم است كه شما ميتوانيد در پالت History به عقب برگرديد و از هر مرحلهاي كه لازم است كار را در مسيري ديگر دنبال كنيد، بدون اينكه مراحل انجام شده قبلي از بين برود!
نسخه پنجم به واقع همانند يك انقلاب بود. همه گزينهها بهبود يافته بودند. هر منويي كه باز ميشد پر بود از قابليتهاي جديدي كه كاربر را هيجان زده ميكرد. قابليتهاي جديد همانند تخممرغهاي شانسي باز ميشدند و هدايايي را به كاربران عرضه ميكردند. كاربردهايي به ابزارهاي جديدي اضافه شده بود كه هنوز براي بسياري از كاربران تعريف نشده بودند. ابزار مهر لاستيكي و نيز ابزار قلم بهطور كامل تغيير ماهيت داده بودند. فتوشاپ درحال تكميل بود.
يكي از بزرگترين تغييرات كه سر و صداي زيادي به پا كرد، Color Management (مديريت رنگهاي تصوير) بود. براي برخي كاربران اين قابليت همانند يك موهبت بزرگ محسوب ميشد، اما از نگاه برخي ديگر اين قابليت يك توطئه براي نفوذ به حريم تصويرگران بود و معتقد بودند فتوشاپ پا را از گليم خويش بيرون گذاشته است. اين قابليت هرچند بسيار قوي بود اما خالي از اشكال نبود. هيچكس نميخواست باور كند كه مديريت رنگها يك قابليت پيچيده جديد است كه ممكن است خالي از لغزش هم نباشد.
در ابتدا ترميم رنگها به درستي انجام نميشد و اعتراض كاربران باعث شد بخش پشتيباني فني به سرعت يك فايل بروز رساني را روي سايت بگذارند و از كاربران بخواهد نسخه 0.5 را به 2.0.5 تغيير دهند. اين بروز رساني حاوي يك فايل ويزارد بود كه خودبهخود نسخه قبلي را ترميم ميكرد.
در همين سالها بود كه اپل، شركت از دسترفته جابز، دوباره به بازسازي مشغول شده بود و عرضه iMac روح تازهاي در كالبدش دميده بود. هرچند وضع بازار رو به بهبود بود، اما اختلافات داخلي در ادوبي موجب خروج چند تن از اعضاي اصلي شد. نسخه 5.5 در حال شكلگيري بود و Imageready به عنوان خواهرخوانده فتوشاپ در حال آمادهسازي بود تا همراه با نسخه 5.5 وارد بازار شود. ليست قابليتهاي جديد فتوشاپ 5.5 آنچنان گسترده نبود، اما پشتيبان تازهاي پيدا كرده بود كه تا قبل از آن فاقد آن بود، يعني اينترنت.
فتوشاپ 5/5 محصول بسيار موفقي بود. ادوبي به روزهاي اوج برگشته بود و ظهور نرمافزار جديد InDesign كه از قابليتهاي فتوشاپ در جهت نابودكردن رقباي نشر همچون (Quark) استفاده ميكرد اعتبار زيادي را بههمراه داشت. فتوشاپ بسيار قويتر از آن شده بود كه چيزي مانع پيشرفت آن شود. سالهاي پس از آن همه با موفقيت همراه بود. نسخه ششم نيز اگر چه بدون ايراد نبود اما همچنان كاربران را در بند خود نگاه داشت. تنها نسخه بعدي فتوشاپ به عنوان يك محصول منفرد نسخه 0.7 (و البته نسخههاي تكميلي دنباله آن بود) و همانطور كه ميدانيد نسخههاي بعدي (نسخه 0.8) با تغييرات كمي همراه با تعداد ديگري از محصولات ادوبي در يك مجموعه و با نام كلي CS وارد بازار شد تا همچنان به تاخت و تاز در زمينه گرافيك كامپيوتري مشغول باشد. و اكنون نيز كه نسخه نهم يا CS2 وارد بازار شده است.
فتوشاپ امروزه ديگر يك نرمافزار نيست. يك صنعت است. بزرگترين انجمنهاي خبري دنيا و همچنين بيشترين تعداد آموزشهاي آنلاين مربوط به اين نرمافزار است. درآمد ادوبي به بيش از يك ميليارد دلار در سال رسيده است و به جرات ميتوان گفت بيش از آنكه فتوشاپ با ادوبي معروف شود، ادوبي از نام فتوشاپ استفاده كرده است. و دليل اين محبوبيت تنها يك جمله است. فتوشاپ در بهترين زمان ممكن بهوجود آمد و با بهترينها هدايت شد.
منابع زيادي براي اطلاع از سرنوشت افراد در دسترس من نبود. خواندهام كه توماس نول هنوز هم رسالهاش را تمام نكرده است و امروز با همسر و فرزندانش در خانه 10 هكتارياش در Ann Arbor زندگي ميكند. (همان خانهاي كه ميگويند فتوشاپ آن را ساخته است). او هنوز هم با ادوبي همكاري ميكند و شايع است كه خودش هم روي سيستم خانگياش فتوشاپ را نصب كرده است! جان ديگر در پروژههاي فتوشاپ همكاري نميكند، اما ILm هنوز هم پذيراي ايدههاي ناب اوست.
ترجمه و تخلص : امير ياري
=-=-=-=-=-=-=-=-=
قربان شما : شاهين كينگ
Shahin King
19-01-2006, 05:41
دوستان گرامي سلام
تصوير خانم افسانه مميز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شما اگر به گورستان امامزاده علی اكبر روستای «تكيه» دهات «باغبان كلا»ی «كردان» كرج رفته باشيد، آن وسط - در دامنهی تپهای مشرف به درهای آكنده از سپيدار و صنوبر و خانههای كنار رود و با چشمانداز گدارهای پشت به پشت كه به ابرها ختم میشوند- محوطهی كوچكی ديدهايد محاط كاجی و سروی و اقاقيایی. آن ميانه، درست در ميان آن درختها، دو گورهست. يكی مربوط به سال 1375 است و از آن زنی به نام «فيروزه صابری» (مميز) و ديگري- كه خاكش هنوز خيس است و به تازگی به چله نشسته- نام «مرتضی مميز» را بر سينه دارد.
وقتی مميز را به خاك میدادند، سروی ميانه قامت و خردسال كه در رأس آن دو گور بود نظرم را گرفت؛ كنار آن سرو كاجكی بود و اقاقيایی. فكر كردم اين بايد تدبير و طرح خود مميز بوده باشد ...
پس همين فكر را با افسانهی مميز در ميان گذاشتم:
- آن گور و آن محوطه با آن سرو و آن اقاقيای كوچك و آن تركيب فكر خود آقای مميز بود؟
هم مرتضی و هم فيروزه خدابيامرز -همسر اولش- باغبان كلا را خيلی دوست میداشتند. مرتضی آن جا خانهای میسازد. سال 75 كه فيروزه فوت میكند، قطعه زميني را در آن گورستان كه در تكيه است، میخرد و فيروزه را همان جا خاك میكند. او میگفت اين جا مقبرهی خانوادگی ماست. بعد از مرگ فيروزه آن درختها را كاشت. حالا هم كه خود او كنار فيروزه توی خاك است. درختها دارند بزرگ میشوند. من هم ادامه میدهم...
[رو به شمال كه بايستيم ، در جانب شرق گورستان، چناری برافراشته و پير میبينيم با برگهايي پهن كه حالا به فراخور فصل زمستان ريختهاند. زير سايه آن چنار بقعهای هست مربوط به همان امامزاده كه نامش را بر گورستان نهادهاند. اين دو درخت؛ چنار روی مزار آن سيد و سرو سرگور مرتضی و فيروزه بیدرنگ در ذهنم تلاقی كرد]
- جالب اين جاست كه بر گور آن سيد هم چناری افراشته شده ...
مرتضی به سرو و كاج خيلی علاقه داشت. میگفت هميشگیاند. میمانند. زرد نمیشوند. برگهاشان نمیريزد. از گلها خوشش نمیآمد. طاقت پژمردن آنها را نداشت؛ برای همين كاج و سرو كاشت و يك اقاقيا ... میدانيد كه! اين درختها مخصوص مناطق كوهستانی هستند و كمتر به آب احتياج دارند ...
[اقاقيا اگر گل بدهد، شب هنگام- خاصه در سرما- عطرش اگر باد بپيچد ستاره ها را هم مست میكند، گو كه در فرودش رود باشد و در فرازش كوه ...]
... گفتم كه مرتضی به مقبرهی خانوادگی خيلی علاقهمند بود. اصرار میكرد كه «بعد از من همه تان بيائيد همينجا!» من حتماً اين خواستهاش را رعايت میكنم. بچههای گرافيست هم قطعه خواستهاند. خيلی جالب خواهد شد اگر آنجا مقبره خانوادهی گرافيك ايران بشود.
- گرچه مرگ مقدر است، اما از مرگ نگوييد ...
میگويند اگر آدم از قبل مقبرهاش را مشخص كند، عمرش طولانی تر میشود...
- اميدوارم اين گونه باشد... گرچه اين اتفاق برای فرهنگ خطهی كردان هم بد نخواهد بود. به هر حال به واسطهی اين آنجا شناخته خواهد شد.
همينحالا هم اسم «تكيه» و «باغبانكلا» به اقصا نقاط دنيا رفته. مرتضی از اعضای مهم و قديمی اتحاديهی بينالمللی گرافيستها بود. همه او را میشناختند. آنها با ما صميمی هستند. وقتی خبر مرگ مرتضی را شنيدند شوكه شدند. حالا آنها هم میدانند «باغبان كلا» كجاست!
منبع : خانه ي هنرمندان ايران
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
قربان شما : شاهين كينگ
emhtiwyats
22-01-2006, 20:29
سخه جديد نرمافزار گرافيکي CorelDRAW با 40 قابليت جديد و 400 امکان بهينه سازي شده نسبت به نسخههاي قبلي معرفي شد.
از مهمترين ويژگي هاي اين نسخه مي توان به ابزار جديد Corel PowerTRACE که نسل جديد برنامه Corel TRACEمي باشد اشاره کرد که اين نرمافزار قدرتمند قادر است تصاوير Bitmap را با دقت قابل قبولي به تصاوير برداري تبديل کند که اين تبديل داراي مزاياي بسياري است که مي توان به قابليت بزرگنمايي يا تغيير ابعاد تصوير بدون افت کيفيت و کاهش قابل ملاحظه حجم فايل اشاره کرد. در اين برنامه براي راحتي کار با اين ابزار يک پالت رنگ از روي تصوير اصلي ساخته مي شود تا پس از تبديل تصوير به فرمت برداري امکان اصلاح و تنظيم رنگ وجود داشته باشد.
براي اشنايي با امکانات بيشتر اين نرم افزار ادامه خبر را دنبال کنيد...
نسخه جديد نرمافزار گرافيکي CorelDRAW با 40 قابليت جديد و 400 امکان بهينه سازي شده نسبت به نسخههاي قبلي معرفي شد.
از مهمترين ويژگي هاي اين نسخه مي توان به ابزار جديد Corel PowerTRACE که نسل جديد برنامه Corel TRACEمي باشد اشاره کرد که اين نرمافزار قدرتمند قادر است تصاوير Bitmap را با دقت قابل قبولي به تصاوير برداري تبديل کند که اين تبديل داراي مزاياي بسياري است که مي توان به قابليت بزرگنمايي يا تغيير ابعاد تصوير بدون افت کيفيت و کاهش قابل ملاحظه حجم فايل اشاره کرد. در اين برنامه براي راحتي کار با اين ابزار يک پالت رنگ از روي تصوير اصلي ساخته مي شود تا پس از تبديل تصوير به فرمت برداري امکان اصلاح و تنظيم رنگ وجود داشته باشد.
همچنين در نسخه X3 اين نرم افزار ابزار جديدي به نام Image Adjustment Lab ارائه شده است که امکان تصحيح رنگ، کنتراست و روشنايي را در تصاوير به آساني فراهم مي کند و به کاربر اين امکان را ميدهد تا از هر مرحله تغييراتي که روي تصوير اعمال ميکند عکسي تهيه کند و بتواند براي مقايسه از آنها استفاده کند.
علاوه بر امکانات اشاره شده در نسخه جديد اين برنامه مي توان به ابزارهايي مانند Cutout Lab که براي برش و بهينه سازي تصوير استفاده مي شود، ابزار بهبود يافته Contour، ابزار جديد Smart Fill که براي پرکردن دقيق يک ناحيه از طرح با رنگ خاص استفاده مي شود، ابزار جديدي که براي ايجاد حالت Bevel اضافه شده است و تغيراتي براي بهبود دادن در قسمت متن، از جمله ابزار هماهنگ کردن يک تکه متن با يک مسير برداري ايجاد شده، اشاره کرد.
نسخه X3 قرار است تا اواخر سه ماهه اول سال 2006 با قيمت 400 دلار براي نسخه عادي و 120 دلار براي نسخه مخصوص دانش آموزان و گرافيک کاران به بازار ارائه شود.
مي توان گفت که در نسخه جديد CorelDRAW X3 سعي شده تا نقايص و نقطه ضعف هاي اين برنامه که تا حد زيادي مربوط به قابليت هاي کاربري در تصاوير پيکسلي و فرمت Bitmap مي باشد برطرف شود و محيط کاربري اين برنامه در نسخه جديد انعطاف پذيري بيشتري داشته باشد تا اين نرم افزار به واسطه اين امکانات بتواند بار ديگر جايگاه خود در مقابل برنامه هايي مثل فتوشاپ و Illustrator به دست آورد.
- بر گرفته از : دنیای آی تی
emhtiwyats2 ممنون - ميگم نگفتن كي مياد !؟
پرهزينهترين اشتباه حروفچيني
زماني كه يك كارگزار سهام در ميزوهو سكيوريتيز، بازوي كارگزاري دومين بانك بزرگ ژاپن، هزار سهم شركت جي- كام را به قيمت هر سهم يك ين عرضه كرد، شاخص سهام در بازار بورس سقوط كرد. هدف كارگزار مذكور فروش هر سهم به قيمت 610 هزار ين (حدود 5000 دلار) بوده است.
نخست وزير ژاپن، جونيچيرو كويزومي اعلام كرده است كه نميخواهد در آينده شاهد اشتباهات مشابه باشد و به اين منظور خواستار اعمال تمهيدات پيشگيرانه شد.
وزير امور بانكداري ژاپن، كائورو يوسانو و دبير هيأت دولت ژاپن، شينزو آبه نيز گفتهاند كه براي تهيه دستورالعملي جهت پيشگيري از تكرار رويدادهاي مشابه در آينده، با ميزوهو و بازار سهام توكيو همكاري ميكنند.
همچنين "اداره خدمات مالي ژاپن" كه سازمان ناظر بر امور مالي اين كشور است تحقيقاتي را در مورد اين اشتباه و چگونگي جلوگيري از تكرار آن آغاز كرده است.
<اشتباه تاريخي>
هرچند به دليل وجود قوانين حاكم بر بازار، اين سهم نميتوانست به بهاي يك ين خريده شود، اما ميتوانست به بهايي كمتر از 572 هزار ين براي هر سهم فروخته شود.
ميزوهو در زماني كمتر از 2 دقيقه اشتباه خود را اصلاح كرد اما ديگر دير شده بود. فروش آغاز شده بود و سرمايه گذاران تيزبين آن لاين براي شكار سهام ارزان قيمتي كه اساسا وجود نداشت هجوم آورده بودند.
ميزوهو كه چندين ساعت از اعتراف به اشتباه خود طفره ميرفت، بعدا سعي كرد سهام مذكور را به قيمتي نزديك به آنچه فروخته بود، بخرد. اين شركت تصديق كرد كه حداقل 220 ميليون دلار در اين ميان متضرر خواهد شد.
اين رقم تقريبا با سود خالص گروه مالي ميزوهو در سال مالي منتهي به مارس 2005 برابر است.
اشتباه تايپي مذكور موجب سقوط سه و چهار دهم درصدي قيمت سهام گروه ميزوهو شده است.
جيسون راجرز، تحليلگر مسائل اعتباري در Barclays Capital ميگويد: <اين واقعه يك اشتباه تجاري تاريخي است، اما خوشبختانه گروه مالي ميزوهو بانك بزرگي است و ذخيره زيادي دارد.>
<دستور غير قابل درك>
روز پنجشنبه شاخص سهام شركت جي - كام كه براي شركتهاي مخابراتي نيرو جذب ميكند، بلافاصله بعد از آغاز به كار افزايش يافت.
با اين حال بعد از اعلام فروش 610 هزار سهم، شاخص سهام با 110 هزار ين كاهش ، به 572 هزار ين سقوط كرد.
سپس ارزش سهام بهبود يافت و در زمان بسته شدن بازار به 772 هزار ين رسيد.
تاكوآ ساگا، يك اقتصاددان ارشد در موسسه تحقيقات امنيتي ژاپن گفته است: <فقدان سيستمي براي ابطال چنين دستورات غير قابل درك در بازار بورس، نامعقول است.>
منبع :[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زندگي و مرگ با مميزي در ميان
اين همه صدا كه مميز را ميخوانند، براي چيست؟
مرتضي مميز رفت و از هر سو نغمهاي در سوگ و ياد او بلند است. در هنگامه اين سمفوني تجليل و قدرشناسي، درنگي ميكنيم تا ببينيم راز اين محبوبيت و دليل اين شأن و ارج چيست؟ به ياد بياوريم كه مقدمه اين سمفوني در زمان حيات او نيز نواخته ميشد. مميز از معدود چهرههاي هنري- فرهنگي خوشاقبال كشور بود كه در حيات نيز عزت ديد و بر صدر نشست. حتي زماني كه بر تخت خوابيده بود، سالار قبيله و غبطه انگيز خيليها بود.
راستي گره اين راز را چگونه بايد گشود؟ در مراسم گوناگوني كه در تكريم مميز- پيش و پس از مرگ او- برپا شد، دوستان و همكاران و نيز صاحبمنصبان و ديگران، در رثاي آن درخت تناور گرافيك ايران نكتههاي فراواني گفتند، اما پاسخ اين پرسش، تمام و كمال داده نشد.
در جستوجوي يك راز
برخي از دلايلي را كه ميتوانند پاسخ اين پرسش باشند، مرور كنيم:
- مميز پيشكسوت و پدر گرافيك نوين ايران بود.
اما راستش را بخواهيد، پيش از او كسان ديگري در اين راه گام زدهاند و خود مميز در نوشتههايش، از آنها نام برده است و در مورد شجرهنامه و نسبشناسي پدر گرافيك نيز چندان رغبتي نداشت كه از اين عنوان تاجي براي خود بسازد.
اين سخن از اوست:<من پدر گرافيك نيستم، پدر گرافيك نوين هم نيستم. من تنها يك تلاشگرم. اين تعارفات متعلق به جامعهاي است كه دنبال سمبلهاست.>
همه كساني كه اين سخن را شنيدند، ميدانستند كه عنوان پدر، نه بر اساس سابقه تقويمي، كه به خاطر پدري كردن اوست.
- مميز از پايهگذاران دانشكده هنرهاي زيبا و استادي پرسابقه بود كه دانشجويان زيادي تربيت كرد. در اين زمينه نيز ديگراني با او همراه بودهاند و خود او نيز استاداني داشته است. هر چند كه آنها استاد نقاشي بوده و يا گرافيك را بهصورت نوين آن تدريس نكرده باشند. البته مميز ساماندهنده رشته گرافيك در دانشگاه بود و پس از يك عمر معلمي در آنجا، شاگردان بسيار پرورده كه شماري از آنها خود امروز از جمله استادان و چهرههاي شاخص گرافيك ايران هستند. و اين چيز كمي نيست، اما براي مرتبه بلند او كافي نيست.
- مميز از دهه 30 دست بهكار بوده و صدها اثر هنري خلق كرده است و بعضي كارهايش بهيادماندني بودهاند. در مهارت و كفايت حرفهاي او ترديد نيست. اما آيا آن همه محبت و احترام به خاطر تكنيك قوي در طراحي يا پركاري و خلاقيت نثار او ميشد؟
بيتعارف و فارغ از بتسازي، ميدانيم كه در ميان كارهاي او هم نمونههاي ضعيف يافت ميشوند و بعضي سياهمشقها نيز با امضاي او روانه بازار شدهاند. خودش صادقانه ميگفت كه در مواردي كار ديگران را تقليد كرده است.
بله، مميز بسيار كاركرده، اما شايد كسان ديگري باشند كه شمار آثارشان از او فزونتر هم باشد، يا كساني در اين رشته بودهاند كه صرفاً از نقطهنظر گرافيك و نقاشي، به او پهلو بزنند، اما چرا مميز، مميز شد؟
- مميز از اولين دانشآموختگان گرافيك در خارج كشور بود كه به ايران برگشت.
به نظر نميرسد نيازي به درنگ روي اين نكته باشد. تحصيلكردگان اين رشته، هر چند اندك اما قابل شناسايي هستند، چه در مدرسه عالي هنرهاي تزييني پاريس و چه در كالجهاي ديگر. اگر بخواهيم دقيقتر بدانيم، او از آن مدرسه عالي <گواهينامه طراحي غرفه و ويترين و معماري داخلي> گرفته بود. به فاصله چند سال بعد از آن نيز دانشجويان متعددي در رشتههاي گرافيك و هنرهاي تجسمي در سطوح بالاتر در دانشگاههاي مختلف تحصيل كردند.
- مميز به خاطر عضويت در انجمن بينالمللي طراحان گرافيك (agi) و جامعه بينالمللي طراحان تبليغاتي (iaa) شهرت و اعتباري كسب كرده بود.
اما ميدانيم كه او كمتر اينها را به رخ ميكشيد و آنها را نردباني براي ترقي نميدانست، جالبتر اينكه خود معرف چند تن از همكارانش به انجمن بينالمللي طراحان گرافيك شد. اكنون اين انجمن اعضاي ايراني ديگري هم دارد.
- مميز وجيهالمله- يعني مورد قبول قوم و قبيله حرفه خود- بود. جايگاهش در كرسي دانشگاه و مدير گروه آموزش گرافيك نيز به كمك او ميآمد. اينكه مميز تا اين اندازه مقبول افتاد، خود همان پرسش ماست. نه پاسخ آن. اما همه كساني كه يك بار مميز را ديده باشند، ميتوانند گواهي دهند كه او رفتاري عكس مسير وجيهالمله شدن داشت. زبان تند و نيشدار او، بيش از آن كه با كاراكتر وجيهالمله بودن سازگار باشد، ميبايست به رماندن مردمان و دشمنتراشي ميانجاميد. صراحت لهجه و انتقادهاي تند و بيپرواي مميز- كه ملاحظه هيچ جمع و فضايي را نميكرد- چرا بايد به چنين اقبال عمومي منجر شود؟
- جوايز و تقديرنامهها و نشانها، جايگاهي ويژه به او بخشيده بود.
البته در كارنامه حرفهاي يك طراح گرافيك، جوايز و تقديرنامههايي كه از مراجع معتبر ميگيرد، سرمايهاي ارزندهاند، ولي مگر چند نفر از كساني كه در مراسم گوناگون تجليل از مميز شركت كردند، از تعداد اين جوايز و كيفيت آنها خبر داشتند؟
بله مميز در سالهاي اخير و هنگامي كه پنجه در پنجه سرطان انداخته بود، به عنوان چهره ماندگار شناخته شد، اما آيا آن سالهايي كه در دانشگاه - يعني خانه خودش- مورد بيمهري بود و راه را بر او بسته بودند، چيزي از شأن و قدر او كم شده بود؟
او جايگاه خود را از اين يا آن عنوان رسمي، يا تنديسي نصب شده در جزيره كيش، بهدست نياورده بود. مميز سالها پيش از آن، مهر خود را بر دلهاي هنردوستان و هنرشناسان نشانده بود.
او مثل همه مردان بزرگ بود
مرور دلايل مفروض، نشان ميدهد كه ريشه در جاي ديگري است. او از روزگار نوجواني، پدر بزرگي و سالاري را با خود داشته است. او شخصيتي بزرگ و احترامبرانگيز داشت. شخصيتي كه در آن درشت خويي با مهرباني، صراحت با حسن نيت، اقتدار با فروتني، جسارت با نجابت، آموختن با آموزاندن و انتقاد با تشويق به هم آميخته بودند.
اگر بخواهيم در يك كلام بگوييم، او همانند ساير مردماني بود كه به جايگاهي معتبر در حوزه كار و زندگي خويش ميرسند. او مثل همه چهرههاي بزرگ، از خودش فراتر رفته بود. مميز از دايره تنگ <خود>، بيرون زده و شانهاش را زير بار مسؤوليتهاي جمعي داده بود. اين نقطه عزيمت همه مراتب ديگري است كه او را در نظر مردمان و همگنان عزيز گردانيد. همه عوامل ديگر از جمله آنچه در سطرهاي قبلي به آنها اشاره رفت نيز البته سهمي در اين بزرگي داشتهاند، حتي قامت بلند و چشمان نافذ و سبيل پرهيبت و خندههاي بلند و تن صداي او نيز در شكلگيري اين مقام به سهم خود اثر داشتهاند، اما همه چيز از آن جا شروع ميشود كه او از دايره تنگ منافع فردي ميگذرد و آگاهانه چالشهاي يك راه پرسنگلاخ را به سوي مقصدي كه آنجا آب و نان پخش نميكنند، به جان ميخرد.
ردپاي او را روي اين مسير ميتوان به آساني مشاهده كرد:
مميز در مقام معلم نه استادكار همه تلاش خود را براي آموزاندن روشهاي درست ديدن و خوب فهميدن و نيكانديشي و اجراي حرفهاي گذاشت. او در آموزش گشادهدست بود و فوت كوزهگري را به اندازه يك فوت هم قبول نداشت، چه رسد به اينكه تنگنظرانه بخواهد چيزي را از شاگردان خود پنهان كند. او شكوفايي و بزرگي خود را در تعداد دانشجويان و تربيتيافتگان خبره و صاحبنظر ميجست.
- مميز در تمام سالهاي فعاليت- چه در حوزه گرافيك، چه در همكاري با حرفههاي ديگر- به فكر بركشيدن همراهان بود. او بزرگي خود را در تحقير ديگران نميجست و نيك ميدانست كه تنها در جمعي از رشد يافتهها و به همراهي آنها ميتواند خود را سربلند ببيند وگرنه در شهر كورها، يكچشم پادشاه است.
- مميز مسؤوليتپذير بود. او بدون اينكه ادعايي بر زبان براند، در برابر جامعه و هنرمندان و دانشجويان احساس مسؤوليت ميكرد و خوب ميدانست كه ميتواند از اعتبار و شهرت و جايگاه خويش، سپري براي صيانت از سرمايههاي ملي و هنري اين مرز و بوم بسازد. او با درك اين رسالت، همه ستمها و بيمهريها را تاب آورد. در دانشكدهاي كه خود پي افكنده بود، خوارش داشتند و او صبوري كرد، چندان نازك نارنجي نبود كه از تحقيرها به ستوه آيد و بار سفر بندد. همه بيمهريها را با قلم گذشت، رنگي از مهرباني زد و با خون جگر، رنگ رخساره را سرخ نگهداشت. سرانجام او پيروز و سربلند برآمد و به تدريج دلجوييها و تقديرها، آن رنجها را از خاطرش زدود. بار ديگر مدير گروه عكاسي و گرافيك دانشكده شد. اين عنوان كه تا آخرين روز حيات با او بود، در طول روزهاي سخت بيماري هم براي او مسؤوليتآفرين بود.
- مميز به جاي گسترش و رونق كارگاه خويش، بيشتر همت و تلاش خود را در راه تشكيل انجمن صنفي طراحان گذاشت و همه تدبير و قدرت استدلال و اعتبارش را براي چارهجويي، كسب مشاوره و برداشتن موانع و ايجاد همدلي و تشويق همگنان به حضور در انجمن و تقويت آن بهكار گرفت. او با اين اقدام به يك صنف هويت بخشيد و علاوه بر نشريه <جهت اطلاع> با راهاندازي و سردبيري نشريه <نشان> جريان مداومي از پشتيباني تئوريك را همراه اين بازوي اجرايي كرد.
- مميز نه تنها در مركز قبيله گرافيك جاي داشت، كه حلقه وصل اين حرفه با حرفهها و طرفهاي ديگر بود. او حلقه وصل حرفهايها و صاحبنظران عكاسي، نقاشي، سينما، مطبوعات و ناشران و چاپكاران بود. مميز همانقدر كه در اصحاب گرافيك دوست و رفيق داشت، در سينماگران و سردبيران مطبوعات و ليتوگرافان و چاپكاران و صحافان داشت- و به قول يكي از بزرگان قبيله نقاشي، <مميز روح جمع> بود.
- مميز تنها نسبت به همكاران طراح و دستاندركاران رشتههاي مرتبط احساس مسؤوليت نميكرد. او در مورد مسايل شهري نيز ديدگاههاي مبتكرانهاي داشت و در ملاقات با مسؤولان و چندين مقاله همه تلاش خود را براي اعتلاي سواد مديران جامعه بهكار گرفت. او خود را موظف ميدانست كه در اين باره كاري بكند و كرد.
- مميز فراتر از حرفه خود و شهر خود، به مسايل يك ملت ميانديشيد، به كشوري كه در خاك آن ريشه داشت و از در و ديوار آن ايده ميگرفت. او خود را موظف ميدانست كه گرافيك ايران را در جهان معرفي كند و به جهانيان بشناساند. مميز هويت ايراني را در گرافيك، معني كرد. نه تنها با نقش اسليمي و ترنج كه با همه عناصر بصري پالايش شده در وجود هنرمند. او سربلندي ايران را ميخواست و به دور از ادعاهاي شوونيستي، در برابر كساني كه هويت و تاريخ و استعداد ايراني را خوار ميداشتند، همچون شير ميايستاد.
- مميز بسيار كار كرد و كم اندوخت. يعني دريافتي آنچنان نداشت كه چيزي ذخيره كند. چند سال پيش كه هنوز سرحال بود و هر روز از پلههاي چهار طبقه ساختمان در خيابان پاكستان بالا ميرفت، ميگفت: <پس از اين همه سال كار و اسم و رسم، هيچ وقت نشده كه حدود يك ميليون تومان پول در حساب داشته باشم.>
ميگفت خيليها دورادور از اسم من ميترسند كه اگر سفارشي بدهند، بايد مبلغ زيادي پياده شوند، اما شما كه ميدانيد چه خبر است. و ما ميدانستيم كه او از سالهاي جواني تا به امروز چقدر كار مجاني انجام داده، بهويژه براي مطبوعاتيها و براي كتابها. او از اين تجربهها خشنود بود، ميگفت سالها شاگردي كردم، سالها در كتاب هفته كار كردم و روي آن نداشتم كه سراغ حقوقم را بگيرم، خودشان گاهي چيزي پرداخت ميكردند. او بهكار عشق داشت و همان كافي بود كه ساعتها ذهن و دست و وقت و انرژياش را صرف كند.
- مميز از معدود طراحان دست به قلم بود، نثري شيوا و روشن و بيتكلف داشت، هر چند كه نسبت به گفتارش كلي مودبانهتر و مبادي آداب مينمود. او نوشتههايش را براي ماندن مينوشت. حتي مطالبي كه براي مناسبتهاي گذرا نوشته ميشدند، درسي با خود دارند. از اين رو گلايهها و شكوههايي را كه از برخي رفتارهاي همكاران و دانشجويان و چاپكاران و ... داشت و گاه به تندي به آنها ميگفت، ننوشت و خوش نداشت كه اين حالات گذرا، ثبت شوند. در عوض در تكنگاريها و خاطراتي كه نام همكاران و بهويژه قديميها و پيشكسوتان ميآيد، چنان ظريف و دقيق مينوشت كه بيشباهت به شخصيتپردازي رماننويسان و سناريونويسان نبود.
- مميز چندين كتاب، مقاله، مقدمه، نقد و مصاحبه به جا گذاشت. كارهاي نوشتاري او مرور يك دوره آموزش گرافيك، تاريخ چهل ساله اين هنر در ايران و پرداختن به جنبههايي ناب از مناسبات جامعه هنري، معرفي چهرههاي هنري و نقاديهاي كارشناسانه و اندرزهاي حرفهاي و انتقال تجربه است.
سير و سلوك مميز
گفتيم كه جايگاه مميز برآمده از شخصيت ويژه او بود و بذر بزرگي را از سنين نوجواني با خود داشت. به گفته بايد افزود كه اين شخصيت در گذر پرپيچ و تاب زمانه، بس پرورده شده و اين در نتيجه سالها مراقبه و سلوك معنوي و تأمل در تجربهها و نقد بيرحمانه از خويش تحقق يافته است. هر چند كه كليديترين عنصر در دوام منبع جوشان خلاقيت در وجود مميز را بايد به حساب پاسداري او از روح پاك و سرخوشانه و خيالانگيز كودكانهاش گذاشت. مراقبه يعني همين.
وجدان پاك و بيدار او در مسير پرآشوب تجربههاي گوناگون، كم و بيش دست نخورده ماند. زمينه مطالعات و تجربهاندوزيهايش را نيز در همين راستا به كمك گرفت.
او به ريشهها و منابع اصيل الهام بصري در تاريخ ايران رجوع كرد و در اين كنكاش از درياي ادبيات و هنر اين سرزمين، گوهرهاي دردانهاي برگرفت. همه اين رهتوشهها را در دهه پاياني عمر خويش- نه بر كاغذ كه در ذهن خويش- تئوريزه ميكرد، درست هنگامي كه بيماري موذي موريانهوار او را از درون ميخورد. او در اين دوره به فعاليت و پويايي ذهن خويش بيش از هرزمان ديگر اعتماد داشت.
<اعتقاد دارم كه در پيري نيز جستوجوگري و پرواز را كه ظاهراً علامت جواني است، نه با انرژي بدني كه با انرژي ذهني انجام ميدهيم. انرژي جوان بيشتر حسي و جسمي است و انرژي پيري، بيشتر خردي و ذهني.>
مميز در نوشتهها و تكنگاريهايي كه درباره پيشكسوتان و چهرههاي هنري نوشته، نشان داد كه اين مرحله از پختگي را پيش از رسيدن به دهه ششم زندگي، زير نظر داشته است.
او در اين نوشتهها به راستي زير جلد آنها ميرود و لايههايي ارزنده را كشف ميكند.
قدرشناسي او از پيشگامان كه نام آنها را با وسواس تمام به مناسبت برپايي نمايشگاه پنجاهسال گرافيك ايران، ذكر كرده و نيز در بررسي تاريخچه دانشكده هنرهاي زيبا و جايجاي نوشتههاي ديگرش نمايان است، اين هم جنبهاي ديگر از سلوك معنوي مميز است.
او در جستوجوهاي خود به موازات منابع خارجي، به ادبيات ايران روي آورد و از آن گنجينه، بس بهرهها گرفت. در يكي از مصاحبههاي سالهاي اخير با ماهنامه صنعت چاپ سخن خواجه عبدالله انصاري را همچون سرلوحه كار خويش اعلام ميكرد. <زندگي آزمايش است نه آسايش.>
او با همين بينش ديو سرطان را با پوزخندي پس ميراند و بارها در نبردي نفسگير، او را از خود رانده بود. مميز در جايي شيوه نقاشيهاي سهراب سپهري را به دوبيتيهاي باباطاهر تشبيه ميكند:
<در كارهايش با تلنگري موضوع را يادآوري ميكند، مثل باباطاهر، به اندازه يك تلنگر حرف ميزند و همانطور توجه را مدتها به طرفي معطوف ميسازد.>
او خود نيز به چنين شيوهاي نظر داشته و در جاي ديگر ضمن ياد كردن از همكاري با سهراب شهيد ثالث در تجربهاي سينمايي ميگويد: <سهل و ممتنع، شيوهاي كه ايدهآل من است.>
كارهاي خلاقانه مميز، اغلب اينچنيناند، سهل و ممتنع، همچنان كه خود او بود.
اندرزهاي حرفهاي
مرور كارها و نوشتهها و سخنان مميز گنجينهاي از اندرزهاي حرفهاي است، او بهويژه در نوشتههايش شاقولهايي بهدست ميدهد كه به سادگي كژي و خطا را نشان ميدهد و بناي يك ساخت و ساز پايدار هنري را تضمين ميكند. روح اين اندرزها، نزديكي به مردم و درك نيازهاي زمانه است. گرافيك به عنوان هنري كه در خدمت انتقال پيام و تأثيرگذاري و انگيزش مخاطب است، نميتواند به حديث نفس هنرمند خلاصه شود. و طراح گرافيك نميتواند منابع الهام خود را از درون اتاق دربستهاش بجويد، او بايد در متن جامعه باشد.
<هنرمند گرافيك، هنرمندي جامع است. هنرمندي است كه با نبض زندگي، زندگي ميكند و با ريتم زندگي كار ميكند. او گفتوگوي تصويري زمانه است، هنرمندي است كه جامعه را روز به روز تصوير ميكند و با تصاويرش شرايط كيفيت فرهنگي جامعه را بازگو ميكند.>
و در جايي ديگر مينويسد: <اهميت يك اثر در آن است كه خود ابعاد مختلفش را تفهيم كند و اهميت يك هنرمند در آن است كه بداند براي چه كساني چگونه حرف بزند. در اين صورت است كه او ميتواند با صداقت و زيركي داستان زندگي درام را استادانه برايشان تعريف كند و به نظر من اين مرحله پختگي هنرمند در كارش است.>
يادآوري و قدرشناسي
همه آنچه در بالا در وصف مميز گفته شد، ميسر نميشد اگر او از همسر، شانس نميآورد. مميز سالها در كنار فيروزه زيست و او راه را براي اعتلاي مميز هموار ميساخت. پس از تحمل فراق او و تسكين خاطر آزردهاش، مميز اينبار افسانه خانم را در كنار خود داشت كه مصداقي عيني از فداكاري و ايثار و مهرباني است. او همه سالهاي سخت و رنجبار مميز، در كنار او و يار و ياور او بود. بدون اين نعمتها، مميز، مميز نميشد.
با تأسي به شيوه قدرشناسانهاي كه استاد مميز به ما آموخت، يادآوري فداركايها و قدرشناسي از همدليهاي همسرش، وظيفهاي است كه اين قلم هرگز آن را جا نميانداخت.
مميز روح جمع بود
دوستان، همكاران و مخلصان مميز، به مناسبتهايي چند در زمان حيات و نيز در مراسم جمعي و محافل خصوصيتر، در بيان جنبههاي حرفهاي و شخصيتي استاد، سخنهاي نغز و شيرين گفتند و مقالات و بيانيههاي سخته و سنجيدهاي در ارزيابي و تجليل از او نگاشتند.
از آن ميان يكي را كه بس موجز و هموار و صميمي بيان شده است، در اينجا ميآوريم. نوشتهاي كوتاه به قلم آيدين آغداشلو كه در زمان حيات استاد و همزمان با برپايي نمايشگاهي از پوسترهايي با عنوان مميز نگاشته شده است.
سالهاي دانشكده را با مرتضي مميز بوديم- و رفيق مانديم تا به امروز- كه چهل سال ميشود. چند سالي از من بزرگتر بود، بلندقد و خندهرو و تندزبان. نميشد ناديده گرفتش، او حضور داشت و اگر دوستش داشتي يا نداشتي، همچنان بود. و وقتي به دانشكده ميآمد يك قدري همه چيز فرق ميكرد با وقتي كه نميآمد، و زياد هم ميشد كه نميآمد. اعتبارش در دانشكده از همه ما بيشتر بود چون گرافيست مشهور و موفقي بود و حتي من كه از شانزده سالگي گرافيست بودم به گرد پايش هم نميرسيدم. چون گرافيست تبليغاتي و تجاري بودم و امضايم پاي كارهايم نميآمد و او كه بيشتر گرافيست فرهنگي بود، امضايش را كه به شوخي ميگفتيم <مميز>، <خمير> هم ميشود خواندش!- همه ميشناختند.
براي استراحت ميرفتيم به بوفه دانشكده، كه جاي تنگ وباريك و تاريكي بود زير راهپلهها و مرتضي روح جمع بود و ميگفت و ميخنديد و ميخنداند. حرفهايش را رك و راست و پوست كنده ميگفت و از دلخوري و اخم كسي باكي نداشت. بعضي وقتها شوخيهايش چنان تند ميشد كه درميرفتيم تا شاهد بگومگو نشويم! اما هر چه كه ميگفت، در انتها خنده عريض و طويلي چاشنياش ميكرد و مجلس عاقبت به خير ميشد.
هر چند خودش را بيشتر گرافيست ميدانست تا نقاش، اما نقاش تمام و كمالي بود و در دانشكدهاي كه ساخت و ساز- و در نهايت، رنگ چيدن امپرسيونيستي تخته تخته- معيار قبولي بود، هر طور كه ميخواست كار ميكرد و اصلاً اهل ملاحظات و مماشات نبود. احترام استاد عليمحمد حيدريان را در حد نهايت به جاي ميآورد، اما رفتارش با استادهاي ديگر مساوي بود و قبولي و پذيرش چنداني براي راهنماييهاي اغلب ضد و نقيضشان- نداشت، نه كه بيحرمتي كند، اما از اين گوشش ميگرفت و از آن گوشش در ميكرد و ميرفت سر كار خودش.
راستش، دانشكده را چندان لازم نداشت و چند تايي بوديم از همين قبيل، و ميديديم كه سقفش چقدر كوتاه است و چطور ارتفاع هر پروازي را ميگيرد. تقصير استادهايمان نبود و به قول معروف <سيستم> بود كه نميگذاشت نابغهها عمل بيايند- و اصلاً نابغهها در دانشكدههاي هنري چه ميكنند؟- و راهكار اين بود كه يا دانشكده را نيمهكاره رها كنيم- كه كرديم، هر چند كه نابغه نبوديم- و يا اينكه بمانيم و خفت بكشيم و دم نزنيم وقتي كه رييس دانشكده- كه معمار بود- به ما نقاشي ياد بدهد! و يا به خاطر روپوش و پيشبند نداشتن، كاري را كه يك هفته تمام ساخته بوديم، مردود كند. راه ديگرش هم همان كاري بود كه مرتضي مميز كرد و پاياننامه تصويري دانشكده را به مزاح، بهصورت عكس دستهجمعي استادان نقاشي كرد!
اما مرتضي در همان دانشكده ماند. رشته گرافيك دانشكده را سامان داد و طي سالها رتبه معلمياش بالا رفت و از اساتيد معتبر همان جا شد و در عين حال، بچههاي دانشجو را هم پروراند و بركشيد و ارتقا داد به همراه خودش. (هميشه حيرت ميكردم كه ذهني چنان آزاد و بيتاب چطور ميتواند آن سيستم بسته و مقيد و محتاط را تاب بياورد، اما سالها كه گذشت و حاصل كار شاگردانش را- كه حالا هر كدام استاد قابلي شدهاند- ديدم، دريافتم كه ميشود با كار زياد و درست، حتي در دل ايستاترين دانشكدهها و سيستمها راه به جايي برد.) مرتضي زياد كاركرده است. انبوه آدمها و آثار و انجمنها و بنيانهايي كه در شكل دادنشان مؤثر بوده شاهد اين عمر پرحاصل است، صدها گرافيست طراز اول را راه انداخته، گرافيك را تا به حد واقعيش بركشيده و شناسانده و چند هزار اثر شايسته و درخشان را در نامه اعمالش ثبت كرده است. در هر جايي كه جايي باشد شناخته شده است و گرافيستهاي معتبر دنيا، گرافيك ايران را از راه كار و نام او ميشناسند. تجليل مداوم و پيوستهاي كه از او ميشود به خاطر همين جايگاه يگانه و خاص است و اين تكاپوي بيوقفه پنجاه ساله اوست كه حاصلي چنين ماندگار و بسيط و گرانبها باقي گذاشته است. حاصلي كه فينفسه سنجيده ميشود و سنجه معيار آن را در وجود آدمهايي ميشود سراغ كرد كه ايمان و نظر به آباداني جهان و به تعالي مردمان دارند و حقيرانه نمينشينند تا منافع خود را بپايند و وجيهالمله بمانند و پرواي اين را داشته باشند كه فلان آدم يا فلان گروه چه حكمي خواهند داد، كه حكم نهايي و اصلي را تاريخ خواهد داد و منزلت حقيقي آدمها را تعيين خواهد كرد و اگر منزلت من و چندتايي مثل من هم به جا نيايد، باكي نيست، چرا كه منزلت مرتضي مميز، شايد براي نخستين بار در تاريخ هنر معاصر ايران، دارد شناخته و شناسانده ميشود و اصل همين است كه ياد بگيريم كار درست را در وقت درست انجام دهيم و نگذاريم قدر و حق آدمهاي زبده و مؤثر فراموش شود.
در پايان يكي از همين مراسم تجليل از او، مميز- با همان سادگي و صراحت هميشگياش- اشاره كرد و مرا فرا خواند و گفت: <چنين بزرگداشتهايي را، بيش از آنكه در باب خود بداند در تجليل و معرفي گرافيك نوپاي ايران ميخواهد و ميشناسد و ترجيح ميدهد از اين راه، ناگفتههاي گرافيك معاصر ما بازگو و گشوده شود.>
مرتضي مميز يار و دوست عزيز و هميشگي من است- نه كه در اين چهل و پنج سال از هم نرنجيدهايم، مگر ميشود رفاقتي چنين طولاني بيگزند و بيكدورت بماند؟ - اما در اين زمان دراز فرصت داشتهام تا طي طريق آدمي را در راهي دراز تماشا كنم كه بيهيچ همراهي و حمايتي و تنها با همت استعداد و ايمان بيحد و حدودش خود را تا به اينجا رسانده است، تا به جايي كه جاي بزرگ و عمدهاي است و آرزوي كسان بسيار.
دوستش دارم و ميدانم كه دوست داشتن او نه لطفي است در حق او، كه لطفي است در حق كسي- خودم- كه دوست ميدارد، و راه دوست داشتن را ياد گرفته است.و همين كافي است.
فهرست كارها و آثار مميز
(از سال 1345 تا 1382)
برگرفته از كتاب <حرفهاي تجربه>، گردآوري <حسين چنعاني>
- مدير هنري در 18 نشريه ادواري
- طراحي صحنه: 10 نمايشنامه و 5 فيلم
- تأليف: 10 عنوان كتاب
- مقالات: 36 مقاله
- مصاحبهها: 61 گفتوگو
- نقد و بررسي: 31 نقد
- مقدمهنويسي: 25 مقدمه
- درباره هنرمندان: 24 تكنگاري
- گزارشنويسي: 6 عنوان
- سخنراني: 9 سخنراني
- آثار چاپ شده در نشريات خارجي: 63 اثر
- نمايشگاه جمعي: 70 نمايشگاه
- جشنواره سينمايي: 12 جشنواره
- جوايز: 13 جايزه داخلي و خارجي
در ضمن طي اين دوره، 145 مقاله و گزارش درباره مميز و كارهاي او در رسانههاي مختلف منتشر شده است.
مميز در ماهنامه صنعت چاپ
استاد مرتضي مميز يار و مشاور صميمي ماهنامه صنعت چاپ بود. شروع دوره جديد انتشار مجله با سردبيري و هيأت تحريريه كنوني با انتشار يك مصاحبه اختصاصي با مميز آغاز شد. اين همكاري، در سالهاي بعد عمق و گسترش بيشتري يافت.
مميز در هر دو ويراش راهنماي مشاغل صنعت چاپ، مدير هنري آن پروژه بود وطرح روي جلد هر دو راهنماي منتشر شده (سال 1375 و سال 1378)، كار اوست.
چند مصاحبه و مقاله نيز از مميز در مجله چاپ شده است و نيز مطالبي درباره او و كارهايش. فهرست اين مطالب چنين است:
مصاحبهها و مقالات
<بهكار عشق بورزيم، مشكلات حلشدني است>، شماره 100، سال 1369
-<رسولان كوچك ناشناخته>، شماره 111،
سال 1370
<درنگي كوتاه زير درخت گرافيك>، شماره 139، سال 1373
<طراحان با ارايه شيوههاي نوين كتابآرايي سليقه و فرهنگ جامعه را گسترش ميدهند>، شماره 178، سال 1376
- <توشهاي ايراني براي مشاركت در ساخت فرهنگ جهاني>، شماره 211، سال 1379
<كتابآرايي مدرن؛ رفتار حرفهاي و بازيگوشي نرمافزاري>، شماره 222،
سال 1380
درباره مميز و كارهايش
- <گزيدهاي از تصويرگريهاي مرتضي مميز؛ نه اصل، نه نسخه چاپي>، شماره 161، سال 1375
- <45 سال با مميز، كتاب و گرافيك>، شماره 246، سال 1382
- <آقا مرتضي سلام! اسبت كجاست>، شماره 258، سال 1382
- <مرتضي مميز، برگزيده فرهنگستان هنر، نشان درجه يك دولتي گرفت> شماره 268، سال 1383
- <براي مرتضي مميز، ويژهنامه فرهنگ و پژوهش>، شماره 278، سال 1384
پيامهاي تسليت خانواده چاپ به خانواده استاد مرتضي مميز
خانواده چاپ در سوگ بزرگمرد گرافيك و هنر ايران مرتضي مميز داغدار شد. نهادهاي صنفي، مديران چاپخانهها و ليتوگرافيها و صحافيها نيز در مراسم مختلفي كه براي تشييع، خاكسپاري، ترحيم و بزرگداشت او برگزار شد، همدل و همراه بودند.
همچنين خانواده بزرگ چاپ ايران در تهران و شهرستانها و چهرههاي صاحبنام گرافيك و انجمنها و محافل صنفي و دانشجويي پيامهاي تسليت خود را به ماهنامه صنعت چاپ ارسال كردهاند كه به علت محدوديت فضا در صفحات مجله، ضمن سپاسگزاري از همه آنها به اين يادآوري بسنده ميكنيم و مراتب تسليت و همدردي خانواده چاپ را يكجا به خانواده محترم مميز ابراز ميداريم.
آثار استاد مميز در اختيار هيأت امنا قرار ميگيرد
براساس اطلاعاتي كه شاپور منوچهري (وكيل مرتضي مميز) در مراسم بزرگداشت استاد در موزه هنرهاي معاصر اعلام كرد، مميز وصيت كرده است آثار، كتابها، يادداشتها، عكسها و همه كارهاي او يكجا گردآوري و براي استفاده دانشجويان و علاقهمندان گرافيك و هنر ساماندهي شود و آرزو ميكرد كه مؤسسه يا بنيادي به نام مميز، اين مسؤوليت را عهدهدار شود و در ضمن بتواند از طريق برنامههاي پژوهشي، مسابقات گرافيك و برپايي نمايشگاه و اقدامات مشابه، به ارتقاي گرافيك ايران كمك برساند.
مميز هيأت امناي مورد نظر خود را براي اين اقدام به شرح زير انتخاب كرده است:
خانم افسانه مميز (همسر استاد)، آيدين آغداشلو، عباس كيارستمي، ابراهيم حقيقي، امرالله فرهادي، مصطفي اسداللهي و شاپور منوچهري (وكيل استاد)
Shahin King
28-01-2006, 22:52
سلام
Zodiac جان تاپیک شما با این تاپیک ادغام شد .
قربانت : شاهین
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فارسي نويسي در نرم افزارهاي گرافيکي
اکثر نرم افزارهاي گرافيکي طوري طراحي شده اند که تايپ فارسي در آن جايي ندارد، اما ايراني ها هم بيکار ننشسته اند، اگر سري به نرم افزارهاي فارسي نويس بزنيد با طيف گسترده اي از آنها مواجه خواهيد شد (اصلا چشم اين سوسولاي خارجي در بياد که زبان شيرينتر از قند ما رو به رسميت نمي شناسند!!)
البته شرکت آدوبي نسخه اي با نام Middle Version (سازگار با کدپيج فارسي ويندوز) از بعضي نرم افزارهايش عرضه مي کند ولي قابل قبول نيست چون با تاخير چند ماهه نسبت به نسخه اصلي به بازار عرضه مي شود، تازه آن هم مشکلات مربوط به خود را ذارد.
حال براي راحتي فارسي نويسي در کليه نرم افزار ها مي بايست يکي را انتخاب کنيم .
از ميان نرو افزار هاي متعددي همچون: مريم، پروين، پارسا، پاسارگاد و .. فارسي نويس پروين به شما پيشنهاد مي شود که قابليت تايپ مستقيم فارسي را داراست.
در تست نسخه 2004 اين برنامه مشکلي ديده نشد، نسخه 2005 نيز کامل و مطمئن به نظر مي رسيد اما در برخي موارد مشکل داشت (مثلا بجاي" ج "حرف لاتين" S "نوشته مي شد، البته فقط در فونت هاي سري NPI وبا فونت هاي SHMS هيچ مشکلي مشاهده نشد) که به احتمال زياد اين مشکل کوچک هم در نسخه اصلاحي شماره 600 اين شرکت حل خواهد شد!!
در هر صورت بنظر من باز هم اولين انتخاب پروين 2005 مي باشد.
پروين 2005 از فونتهاي کليه نسخه هاي قبلي پشتيباني مي کند و فونتهاي سري جديد يعني SHMS قابليت تايپ فارسي و NPI فارسي و لاتين را با هم دارا مي باشد.
اما چيزي که جالب است قيمت اين نرم افزار است يعني 12500 تومان (اين در حالي است که قوانين کپي رايت در ايران بي معنيست و ما برنامه فتوشاپ 650 دلاري را با 500 تومان تهيه ميکنيم!!) در هر صورت اکثر گرافيستها از اين نرم افزار استفاده مي کنند.
براي اطلاعات بيشتر به سايت شرکت داده ورزان هامون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه کنيد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Shahin King
03-02-2006, 03:25
سلام
ادغام شد.
شاهين كينگ
Shahin King
03-02-2006, 04:40
دوستان سلام
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
1- روزبه عزیر برای ما از معانی جدید گرافیک بگو با توسعه فناوری اطلاعات و اینترنت و افزایش قلمروی گرافیک بهترین تعریفی که از این هنر می توانی داشته باشی چیست؟
در ابتدا باید بگویم که 2 نوع گرافیک وجود دارد 1 – کامپیوتری 2 – گرافیک دستی یا همان هنری :
طبق توسعه فناوری اطلاعات امروزه گرافیک کامپیوتری جای خود را به دسته 2 داده است. گرافیک کامپیوتری خود به چندین گروه شامل می شود . امروز دیگر چون گذشته واژه گرافیک نااشنا و تهی نبوده بلکه از یک کودک تا بزرگسال بخوبی با واژه گرافیک اشنا می باشد ، بطوریکه این واژ یعنی گرافیک ( که یک هنر می باشد ) در هر زمینه و شاخه از زندگی و اطراف و کار ما امیخته شده ، که انهم نسبت به نوع سطح تفاوت دارد اما در کل گرافیک مجموعه ای از رنگها – طرحها – شکلها و تصاویری می باشد که یک هدف را دنبال می کند.
گرافیک یک خلق است یعنی هر شخصی یک هنر خلق گرافیک دارد . در عصر ما قلمرو گرافیک به طور کامل گسترده شده است . تعریف من از گرافیک این است : گرافیک معنا دهنده هر موضوع ، پیوند دهنده هر موضوع و جان بخشیدن به هر موضوع می باشد.
یک مثال ساده برای روشن شدن گستردگی گرافیک در زندگی امروز : شما حتما برنامه های تلوزیونی را که از شبکه های ماهواره ای در سرتاسر دنیا پخش می شود مشاهده کرده اید ، کدام یک از این شبکه ها جلوه و گرافیک ندارد ؟ هیچ کدام همگی به شدت نتنها از قدت گرافیک استفاده می کنند بلکه سر این موضوع بایکدیگر رقابت می کنند.
تمام این دلایل به خاطر این می باشد که یک برنامه بدون وجود گرافیک نمی تواند بیننده را به خود جلب نماید چون در غیر اینصورت بیننده احساس بی حوصلگی و احساس خشک بودن برایش دست می دهد. اما وجود گرافیک در کنار برنامه حتی مثلا دکور صحنه و طراحیهای گرافیکی موجود در استودیو باعث زنده شدن روحیه مجری گردیده و کیفیت اجرای ان هم بالا می رود. در عصر جدید شرکتها و موسسات بدون تبلیغ ( تلوزیون – رسانه – مجالات و ..) تا 70% شکست خواهد خورد، که این تبلیغات خوب همان هنر بزرگ و قدرتمند گرافیک می باشد.
2- اگر امروز مدیر یک شبکه تلویزیونی شوید بیشترین مباحثی که به آن می پردازید چیست و چرا؟
سئوال بسیار عالی و محبوب من و یک ارزو و رویا در ذهن من می باشد که شما مطرح کرده اید ، من از کودکی تا بحال از امکانات ان زمان تا لوازم و وسایل عصر حاضر در هنگام بازی و بیکاری به این موضوع فکر کرده ام و خود را ریس یک شبکه تصور کرده ام و خوشبختانه با مشاهده تلوزیون ایده هها و افکار خود را قوی تر نموده ام .
من اگر مدیر شبکه بشوم به تهیه و طراحی برنامه های هنری که 100% از قدرت گرافیک استفاده می کنند می پردازم . چرا ؟ چون هنر و گرافیک در کنار هم انسان را دگرگون می کنند. و این همان علتی است که مردم دنبال برنامه های اینچنینی هستند. باید از گرافیک و هنر در کنار هم چنان استفاده نماییم که احساس شکست یا دلسردی به ما دست ندهد. طی تخقیقی که من انجام دادم فهمیدم موسیقی ها – کلیپها – فیلمها – اخبار – اجرای زنده و .. که از هزاران شبکه در سرتاسر جهان پخش می شود و دارای جلوه های هنری با استفاده از هنر گرافیک مدرن امروزه می باشند ، 80% بینندگان را به خود جلب می کند ، این در حالی است که برنامه های فاقد هنر گرافیک هستند ، مردم چندان رغبتی جهت نمایش این گونه برنامه ها نمی دهند چون باعث خستگی و بی حوصلگی و حتی افسردگی می شود.
3- آیا گرافیستهای امروز ایران توانسته اند فرهنگ ملی را در آثارشان پیاده و در فرآیند جهانی شدن بر دیگرهنرمندان جهان تاثیر گذار باشند؟
بلی در زمینه های ملی ( هنر اصیل ایرانی چون خوشنویسی و طراحی کاشیها و ..)اری نتنها توانسته اند بلکه دیگر هنرمندان سایر کشور ها را به خود جلب کرده اند.
اما در مقایسه با گرافیک مدرن جهان نتوانسته اند فرهنگ ملی را پیاده کنند. ضعیف در مقابل دیگران ( در زمینه تبلیغات ).
4- آیا انجمن گرافیستهای ایران نهادی دموکراتیک و انتخابی هنرمندان گرافیست هست ؟و یا نهادی متصل به وزارت ارشاد؟
حتما چنین است چون اگر چنین نبود .هنرمندان به اینچنین انجمنهایی نمی رفتند .ولی تقریبا نهادی متصل به وزارت ارشاد. هستند بعضی اشخاص که انجمنهایی تشکیل داده اند که انتخابی هنرمندان باشد.
5- می دانم یکی از بهترین مکانهای رشد گرافیستها شبکه های تلویزیونی است آیا صدا و سیمای ایران از نبوغ گرافیستهای حال حاضر بهره برده و یا معضل باند بازی در آنجا نیز رخنه کرده است؟
نخیر اصلا . رشد چندانی نمیکند . و از لحاظ گرافیک کامپیوتری بسیار عقب هستیم.
6- چرا عده ای سعی دارند همیشه هنرگرافیک ایران را به دو یا سه نفر گره بزنند ؟ و متاسفانه بسیاری از هنرمندان را در این حالت ، نادیده و زحمات آنها را ناچیز بشمرند؟
چون هنر گرافیک ایران شکوفته نشود. فکر کنم سیاسی .. !
7- آیا فضای کار برای فارغ التحصیلان این هنر مهیاست؟ و چرا؟
نخیر بسیار سخت است . امکانات نیست و پیگیری و اهمیت ندارد
سطح کیفی گرافیگ در دانشگاهها روبه رشد است و طرفداران زیادی هم بین داوطلبان دارد که به این رشته سو می اورند
خوب دوست عزیز نمیدونم توانستم اونچیزی را که انتظار داشتید انجام دهم یا نه ؟
بله از اینکه به سئوالاتم پاسخ گفتید سپاس گذارم
نویسنده : خانم مهری بلوری
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
08-02-2006, 02:29
دوستان سلام
گفتگو با ساعد مشکی -------------------------------------------------------- منبع ؟: مهـــــــــــــر
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
دانشگاه ها باید همواره بستری برای مطالعع و تحقیق باشند. این در حالی است که دانشگاه هایی که رشته گرافیک به شکل آکادمیک درآن جا تدریس می شود، از این مزیت تهی است.
"ساعد مشکی"- گرافیست پیشکسوت - درگفت وگو با خبرنگارتجسمی "مهر"، با اعلام این مطلب گفت : درجریان تدریس در دانشگاه گرافیک، مشاهده می کنم که چرخه آموزشی این رشته دچاراشکالاتی است. به روز نبودن سیستم آموزشی ما از بزرگ ترین مشکلاتی است که دراین حوزه با آن دست به گریبان هستیم .
وی افزود : دانشگاه همواره باید بستری برای تحقیق و مطالعه باشد. اما امروز دانشگاه های گرافیک از وجود تحقیقات و بررسی های دقیق براین رشته تهی است. علاوه بر این استادان دانشگاه ها به لحاظ مادی تامین نیستند. این نیز سبب ساز ضعف درسیستم آموزشی کشور شده است. گذشته از این مسائل، گزینش نکردن دانشجویان رشته گرافیک باعث شده تا برخی از آنها تصور کنند این رشته آسان و پول ساز است. امروز رشته گرافیک در بین جوانان مد شده است . به طوری که دراغلب خانه ها یک دانشجوی گرافیک به چشم می خورد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
" مشکی " در پاسخ به این پرسش خبرنگار تجسمی "مهر" که با وجود تاسیس سایت هایی چون today poster و سایت های گرافیکی دیگر فکر می کنید چه تاثیری در این رشته صورت گرفته است، گفت : طبعا این سایت ها می توانند در پررنگ کردن مقوله گرافیک درایران نقش داشته باشند. اما سایت های کشورهای دیگر در قیاس با ما به روز ترعمل می کنند. من سایت هایی دراین زمینه دیده ام که با داشتن اطلاعات جامع وکافی ،آخرین اخبار از ریزه کاری های رشته گرافیک را درمعرض نمایش عمومی قرارمی دهند. البته ما نیز با تلاش هایی که درتوانمان بوده است ، دراطلاع رسانی این حوزه خوب عمل می کنیم .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این استاد گرافیک در خصوص تاثیر هنرمندان بر هنر و اساسا جامعه تصریح کرد: درهر جای دنیا که نگاه کنید، این تحولات سیاسی - اجتماعی - فرهنگی بوده که مولد حرکت شده است نه هنرمندان. در واقع شما در هیچ کجای دنیا نمی توانید هنرمندی را بیابید که انقلاب کرده باشد. البته بیشتر حرکت های انقلابی درعرصه هنر مدیون کمک های هنرمندان بوده، اما آنها به شخصه مولد حرکت های اجتماعی نبوده اند.
" ساعد مشکی " در ادامه گفت : ایران بعد از کشور چین، برگزار کننده دومین بی ینال بوده است. بی ینال جهان اسلام و پوستر تهران از این جمله اند. اما با این وجود ما مکانی برای نصب و نمایش آثار پوستر نداریم. این معضل نیز به بی توجهی سازمان زیباسازی شهرداری برمی گردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
وی که عضوانجمن گرافیک ایران نیزهست درپاسخ به این پرسش خبرنگارتجسمی " مهر" که درحال حاضر انجمن گرافیک ایران، چه فعالیت هایی را به عنوان اصلی ترین محور فعالیت خود قرارداده است گفت : این انجمن درحال حاضر، تنها به دنبال کردن اهداف صنفی خود می پردازد. درواقع مجموعه ازمنافع صنف را مد نظر دارد. البته درکنار فعالیت های صنفی، به حفظ حقوق اعضا نیز می پردازد. مقررکردن حق بیمه و... از جمله این حقوق است که انجمن گرافیک ایران به همراه کمیته رفاهی وهیات مدیره درصدد حفظ آن برآمده است .
" ساعد مشکی " در پایان خاطر نشان کرد : گرچه برگزاری نمایشگاه ها و بی ینال های بین المللی تحت نظر مرکزهنرهای تجسمی اتفاق می افتد، اما انجمن گرافیک ایران نیز درکنار فعالیت ها و وظایفی که به عهده دارد، زحمات اجرایی برگزاری این نمایشگاه ها را نیز بردوش دارد.
منبع : خبرگزاری مهــــــــــر
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
قربان شما : شاهین
Shahin King
11-02-2006, 22:47
سلام
▒▒▒▒ منبع : فرهنگ و هنر ▒▒▒▒
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
• سرنوشت مبهم يك ازدواج نمادين درعالم هنر از زبان احمدرضا دالوند
احمدرضا دالوند
در نخستين روز پس از درگذشت هنرمند فقيد مرتضى مميز، در روز يكشنبه ۶ آذرماه ۸۴ در صفحه آخر روزنامه ايران، يادداشتى با عنوان «خالق نشانه هاى آشنا خاموش شد»، توسط اين قلم به چاپ رسيد.
۴۴ سال پس از خلق يك تابلوى نقاشى و چند ماه پس از درگذشت مرتضى مميز، اين روزها در برخى محافل هنرى صحبت از تابلويى مى شود كه ظاهراً سرنوشت آن در پرده اى از ابهام است.
بيان اين خاطره كه به ۲۶ سال پيش مربوط مى شود، شايد به پيدا شدن اين اثر كمك نكند، اما به نزديك شدن بيشتر ما به اين تابلو ممكن است يارى برساند:
سال ۱۳۵۸ بود و دانشگاه تهران روزهاى عجيبى را سپرى مى كرد. گويى همه مى دانستيم كه در يكى از صفحات مهم كتاب تاريخ ايران حضور داريم.
به جرأت مى گويم كه هيچ شعفى و هيچ جذبه اى در هيچ كجاى جهان نمى توانست با شوق زيستن در آن فضا مقايسه شود.
سال ۵۸ هيچ شباهتى با سالهاى قبل و سالهاى بعد از ۵۸ نداشت. سال ،۵۸ سال ۵۸ بود. چيزى مثل «نوجوانى» بود. نوجوانى كه آخرين نشانه هاى كودكى را طى كرده ولى هنوز گام در دنياى آدم بزرگ ها نيز نگذاشته: نه خامى كودكانه را و نه پختگى بلوغ را دارد. در پنجاه و هشت چيزى بود كه هرگز تكرار نخواهد شد. صفاى باطن آدم هايى كه «۵۸» را در خود زنده نگه داشته اند، هنوز هم به ندرت پيدا مى شود. در چنين فضايى بود كه به دانشگاه تهران، دانشكده هنرهاى زيبا راه پيدا كردم. در آن زمان، در سال اول رشته هنر، انتخاب رشته اى در كار نبود و يك سال اول دروس عمومى و پايه داشتيم.
در ترم دوم سال اول درسى بود تحت عنوان آشنايى با رشته هاى تجسمى، تا دانشجويان سال اولى بتوانند يكى از رشته هاى: نقاشى، گرافيك، مجسمه سازى و طراحى صنعتى را آگاهانه انتخاب كنند.
ما هنوز سال اولى بوديم و در شمار كسانى كه در رشته خاصى تحصيل مى كردند، به حساب نمى آمديم. استاد ما در درس طراحى، هانيبال الخاص بود.
يك روز هانيبال با هيجان هميشگى اش اعلام كرد كه: بچه ها، مى دانيد توى دانشكده شما يك انبار پر از تابلوهايى هست كه كارنامه فارغ التحصيلى دوره هاى گذشته رشته نقاشى را نشان مى دهند؟
وى ادامه داد: من فقط مى دانم كه آنجا محل نگهدارى تابلوهاى زيادى است كه خيلى از آنها الآن ريش سفيد نقاشى ما هستند و اسم و رسمى دارند. بعضى تابلوها هم يادآور نام كسانى است كه از يادها رفته اند و يا اصلاً كسى اسم شان را نشنيده است. الخاص گفت: چه فايده دارد كه اين همه تابلو در يك فضاى تاريك و سربسته نگهدارى شود؟ هانيبال ما دانشجويان سال اولى را تشويق (بخوانيد تحريك) كرد تا به هر طريقى شده در انبار را باز كنيم و تابلوها را از انزواى فراموش شده خارج كنيم. فضاى حاكم بر دانشكده طورى بود كه مى شد از اين اقدامات غيرمترقبه و نامرسوم انجام داد. ما هم در و پيكر محل نگهدارى تابلوها را در يك اقدام دست جمعى باز كرديم. الخاص هم از نفوذ خودش استفاده كرده و بزرگترين سالن دانشكده را واقع در بالاى رستوران دانشكده و در محلى كه هم مرز با دانشكده ادبيات بود، در اختيار ما گذاشت.
ديدن آن همه تابلو كه روزى به عنوان پايان نامه و تز ليسانس اجرا شده و با نظر هيأت ژورى، ژوژمان (قضاوت) شده و نمره قبولى گرفته اند، براى ما سال اولى ها خيلى هيجان انگيز بود. در بين تابلوها به دنبال يك امضاى آشنا مى گشتيم: على اكبر صادقى، عباس كيارستمى، روئين پاكباز، سهراب سپهرى، منصور قندريز، على آذرگين، صادق بريرانى، على اسفنديارى، محمدعلى شيوايى (كاكو)، پاينده شاهنده، سيما كوبال و... مرتضى مميز!
نام هاى بسيارى در آن نمايشگاه بى نظير و استثنايى ديده مى شد، تابلويى با امضاى مشهور مميز، اما با همه تفاوت داشت. مميز مضمونى كاملاً تازه و غيرمنتظره را انتخاب كرده بود. موضوع تابلوى پايان نامه او يك مراسم عروسى بود. تعدادى آدم، غالباً با كت و شلوار مشكى، كراوات زده، مرتب و مؤدب كنار هم ايستاده اند و عروس و دامادى را در حلقه خود گرفته اند. در مركز تابلو داماد (تصوير مميز جوان) در كنار عروس (تصوير نيم تنه مجسمه ونوس بر روى چهارپايه) به چشم مى خورد.
افراد حاضر در تابلو، در واقع اساتيد وقت هنرهاى زيبا هستند. مميز براى تحقق ايده اش مى بايستى همه حاضرين را با شبيه سازى بسيار دقيق و واقع نمايانه تصوير مى كرد، و نيم تنه ونوس را با تكنيك ساخت و ساز (آنتيك) و فضاسازى صحنه اعم از ديوار، پارچه، چوب، گچ، تور و چهره آدم ها را با مهارت اجرا مى كرد تا بتواند موازين و معيارهاى آكادميك استاد على محمد حيدريان را برآورده سازد. طراحى و اجراى دقيق تك تك عناصر بصرى، چشم سختگير على محمد حيدريان را قانع كرده و رضايت او را جلب كرده بود، اما فضاسازى تابلو، حس و حال متفاوت و مدرنى دارد كه برحسب ضرورت موضوع، اجرايى واقع نمايانه را مى طلبيده است. نقل است كه به علت سختگيرى هاى استاد حيدريان و تأكيد ويژه اى كه آن مرحوم بر آكادميسم داشت، مميز اين تابلو را مخفيانه در بيخ گوش استاد نقاشى كرد، ولى به هنگام ارائه در مراسم فارغ التحصيلى، نظر استاد حيدريان و ساير اعضاى هيأت ژورى را جلب كرده و با بالاترين نمره قبول شد.
با نظارت هانيبال الخاص، همگى در حال نصب تابلوها بوديم تا يك نمايشگاه انقلابى و غيرمنتظره را فراهم كنيم.
به خاطر دارم هانيبال الخاص كه سابقه جدال لفظى با مرتضى مميز داشت در مقابل تابلوى مميز ايستاد و همه دانشجويان را جمع كرد و با اشاره به دست داماد (تصوير مميز در تابلو) كه در جيب كت اش بود، به همه ما گفت: «ببينيد، چون مميز نمى توانسته« دست» بكشد، كلك زده و دستش را توى جيب اش فرو كرده». و اضافه كرد: «هركس نتواند «دست» بكشد، طراحى اش ضعيف است و هركس كه طراحى اش ضعيف باشد، معلوم است كه نقاش نمى شود و مجبور است گرافيست شود».
هانيبال اين كلمات را با خنده اى بدجنسانه و ظفرمندانه بيان مى كرد و به طور غيرمستقيم به ما كه دوره يك ساله عمومى را در سال نخست مى گذرانديم، خط مى داد كه به رشته گرافيك، جايى كه بزرگانش نمى توانند «دست» بكشند، نرويم و جذب رشته نقاشى شويم.
در آن روزهاى پرغوغاى سال ،۵۸ نمايشگاه استثنايى پايان نامه دانشجويى هنرمندان از اواخر دهه ۳۰ تا سال ۵۷ به ديوار دانشگاه نصب بود. اما ازدحام اخبار و حوادث سياسى و انقلابى، موجب شده بود كه رسانه هاى آن زمان چنين فرصت تكرار ناشدنى را از دست بدهند.
در ارديبهشت ماه ۸۴ (امسال)، وقتى كه هانيبال الخاص چند ماهى را در تهران مى گذراند، شبى درباره مميز صحبت مى كرديم. هانيبال كه طرح هاى كتاب گيل گمش مميز را به تازگى در «مان هنرنو» ديده بود، ازدقت و قدرت بيان طرح هاى مميز با شگفتى و احترام ياد كرد. و پا را فراتر گذاشته، نام او را در زمره معدود هنرمدانى برشمرد كه بيان اكسپرسيونيستى را به درستى درك كرده اند. شنيدن اين توصيفات از كسى كه ۲۶ سال پيش آن برخورد را در جمع دانشجويان با نقاشى ونوس مميز كرده بود، براى من حيرت آور بود و هنگامى كه حيرت مرا ديد با مكثى طولانى و حالتى متفكرانه گفت: «هميشه بين من و مميز درگيرى لفظى بود، ... در همه اين سالها، نه او به درستى من را شناخته و نه من او را ...» هانيبال حتى از من خواست كه تحسين او را به مميز انتقال دهم.
در يكى از همان روزهاى سال ۵۸ كه نمايشگاه ياد شده در هنرهاى زيباى تهران برقرار بود، يكى از دانشجويان گرافيك (م.ع) موضوع را با مميز در ميان گذاشت. مميز با اينكه از رويارويى با الخاص كمى اكراه داشت، اما از فرط كنجكاوى به ديدن نمايشگاه آمد. جمله اى كه مميز در لحظه روبرو شدن با تابلويش، گفت، هرگز فراموش نمى كنم. مميز در حالى كه از تعجب خيره به اثر نگاه مى كرد گفت: «توى آسمان ها دنبالش مى گشتم، اينجا بوده، تو انبار...!؟».
همان روز از (م.ع) خواست، شما كه انبارها را به هم مى ريزيد، اين تابلو را هم براى من از اينجا خارج كن. تابلوى ونوس توسط (م.ع) از نمايشگاه خارج شد. در اين مورد هيچ شكى ندارم. اما چگونگى انتقال تابلو به مميز را به خاطر ندارم. (م.ع) اخيراً در يك تماس تلفنى به من گفت: تابلو را به مميز تحويل داده است و مميز در ازاى اين زحمت او، قول داده بود كه يكى از كارهاى جديدش را به (م.ع) هديه كند. (م.ع) مى گويد مميز هيچ وقت به قولش عمل نكرد و كادوى مرا نداد.
منبع : فرهنگ و هنر
قربان شما : شاهین کینگ
STAYWITHME
16-02-2006, 16:18
staywithme منظورش بود ه . نه نمی دونم ولی فکر کنم بزودی بیاد!!
Shahin King
21-02-2006, 01:44
دوستان سلام
================================================= منبع : ایسنا
جلد نشریه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شمارهي هفتم نشريهي طراحي گرافيك ايران " نشان " با آخرين سردبيريهاي مرتضي مميز - در آخرين روزهاي حياتش در بيمارستان -منتشر شد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نشريه با دو صفحهي سفيد سرمقالهاي كه هرگز نگاشته نشد، با امضاي سردبير - مرتضي مميز- آغاز ميشود.
در اين شماره از نشريه، فرشيد مثالي در تحليلي با عنوان «در امتداد سنت» به بررسي تصويرگريهاي مميز از دهههاي 30 و 40 پرداخته است.
« وفاداري به تصوير» نيز گفتوگوي ساعد مشكي با آيدين آغداشلو است كه با مقدمه مرتضي مميز منتشر شده است.
بخش دوم طراحي جلد كتاب در ايران، نوشته ابراهيم حقيقي و فيروز شافعي، طرحها و نقشهاي مفرغهاي لرستان، «روايت جهان معاصر» مروري بر تصويرسازيهاي ههنينگ واگنبرت، معرفي آندره فرانسوا و تصويرسازيهايش، مروري بر تصويرسازيهاي كتاب كودكان و نيز يادي از هنريك توماشفسكي و بخش معرفي كتاب، ديگر عنوانهاي اين نشريهي تخصصي دوزبانه در شمارهي اخير هستند.
نشريه " نشان" با مدير مسؤولي و صاحب امتيازي ساعد مشكي بهصورت فصلنامه منتشر ميشود.
منبع : ایسنا
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
21-02-2006, 01:48
سلام مجدد
شما می توانید در این صفحه کلیه آثار را مشاهده نمائید .
274 اثـــــر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
25-03-2006, 02:50
گرافيك معاصر به لحاظ فرهنگي برد بيشتري دارد
يك نقاش و مدرس دانشگاه گفت: گرافيك معاصر ايران به لحاظ فرهنگي موفقيت قابل توجهي دارد و نقش مهم و تعيين كنندهاي را در تبليغات شهري دارا است.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي فرهنگسراي هنر، آيدين اغداشلو در دومين همايش تبليغات شهري در ارتقاي سطح فرهنگي شهروندان با بيان اين مطلب افزود: قطعا سليقه شهرنشينان امروزي به ميزان زيادي تحت نفوذ آثاري كه در ابعاد بزرگ طراحي ميشوند قرار ميگيرد. مثل بيل بوردهاي تبليغاتي كه در سطح شهر از تاثير ديداري بيشتري برخوردارند. اما در حال حاضر تبليغات موجود، سليقهاي است تا اصولي، به همين خاطر تبليغات شهري به واسطه طراحي نامناسب تاثيرگذار نيست. در نتيجه بعضي از بيل بوردها كه فينفسه ميتوانند سليقه ساز باشند، بدون دقت، نبوغ و خلاقيت اغلب به صورتي عادي و پيش پا افتاده طراحي ميشوند.
اين نقاش با بيان اين كه گرافيك فرهنگي جايگاه قابل توجهي در سطوح فرهنگي جهاني دارد گفت: گرافيك معاصر ايران به لحاظ فرهنگي موفقيت چشمگييري دارد و بسيار شايسته عمل ميكند. اما در زمينه گرافيك تبليغاتي و تجاري شاهد نمونههاي نامطلوبي هستيم كه جايگاه خاصي را در متن گرافيك جهاني دارا نيستند.
آغداشلو در خاتمه به تبليغات نامناسب شهري در اثر بياعتنايي به ميزان توقع و سليقه مخاطبان اشاره كرد
خاطر نشان ميشود، فرهنگسراي هنر دومين همايش نقش تبليغات شهري در ارتقاي سطح فرهنگي شهروندان را با مشاركت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران، سازمان زيباسازي شهر تهران، انجمن صنفي كانونهاي تبليغاتي استان تهران و انجمن طراحان گرافيك ايران ساعت 16 روز يك شنبه 21 اسفند در اين فرهنگ سرا برگزار ميكند
منبع : فارس
Shahin King
25-03-2006, 02:53
گرافيست ، تبليغاتچي نيست
امروزه در ايران گرافيک شهري با سليقه و فرهنگ بصري مردم متناسب نيست.
قباد شيوا ، گرافيست برجسته کشورمان در حاشيه برگزاري دومين همايش نقش تبليغات شهري در ارتقاي سطح فرهنگي شهروندان با بيان اين مطلب گفت : اگر گرافيک شهري نامناسب باشد ، به تبع آن سليقه مردم را بد مي کند و اگر مناسب باشد ، در فرهنگ بصري مردم تاثير بسزايي مي گذارد. در ايران و بخصوص در تهران ، تبليغات شهري موفق عمل نکرده اند و نه تنها بر روي اذهان تاثير مطلوبي نداشته اند بلکه بر روي ذهن مردم اثرهاي سويي گذاشته اند. به گزارش روابط عمومي فرهنگسراي هنر ، شيوا با اشاره به اين که تبليغات ما پوسترهاي گرافيکي هستند که در ابعاد بزرگتري ارائه شده اند ، افزود: تبليغات شهري ما به لحاظ فرهنگي ذهن مخاطب را به خود مشغول نمي کند ، اما در مقابل از نظر تجاري راه خود را پيدا کرده است ولي به هر صورت ، در هر دوي آنها ميزان سهم مردم در خلق اين آثار ناديده گرفته مي شود که وجود اين نواقص ، بر گردن سازمان هاي تبليغاتي است چرا که اين سازمان ها با صرف هزينه اي اندک در راستاي تبليغات نقش عمده اي مي خواهند داشته باشند. او تصريح کرد: گرافيست ، تبليغاتچي نيست و اين مساله به غلط در ذهن برخي از اقشار جامعه شکل گرفته است.
منبع : جام جم آنلاین
Shahin King
25-03-2006, 02:59
گفت وگو با محمد احصايي درباره ارتباط مابين خط و گرافيك در ايران
از سرود مستان تا كمال الملك
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رضا جلالي
گاه بعضي از آدم ها براي گفت وگو نياز به دليل يا مناسبت خاصي ندارند.محمد احصايي گرافيست و خوشنويس نام آشناي ايران از جمله اين افراد است و جالب آنكه در هر ديدار يا گپ خودماني حتي نمي شود از بيان مسائل موجود در حيطه گرافيك و تايپوگرافي (خط- گرافيك) پرهيز كرد. يكي از بارزترين خصايص محمد احصايي آن است كه در سال 1349 كه رشته گرافيك در دانشكده هنرهاي زيبا پايه گذاري مي شود، او هم دانشجو است و هم استاد.بديهي است كه بخشي از اين گفت وگو كه بي اغراق آن را مي توان به عنوان سندي از تاريخ خط- گرافيك در ايران مورد استناد قرار داد، ارتباط مستقيمي به همكاري چند دهه اي با مرتضي مميز دارد.آن چه مي خوانيد ماحصل ديداري است كه در ساعات پاياني يكي از روزهاي اسفندماه در دفتر و آتليه طراحي احصايي صورت گرفته است. گزافه نيست كه محمد احصايي را علاوه بر آنكه در رشته گرافيك سرآمد مي دانند در خوشنويسي نيز جزو نام آوران به حساب آوريم.او از سويي خالق آثار مدرن و چشم نواز است و از سوي ديگر مدافع خوشنويسي ايراني به عنوان بخشي از هويت ملي ما. حال تا چه اندازه حق با اوست را تاريخ هنر ايران در سال هاي آتي قضاوت مي كند.
يكي از بخش هاي مهم گرافيك ايران كه به نظر من لحاظ كردن هويت ايراني در گرافيك است، زماني شكل مي گيرد كه خط و خوشنويسي وارد عرصه طراحي گرافيك مي شود و در تقابل با تفكري قرار مي گيرد كه معتقد بود نمي شود از خط ايراني در طراحي گرافيكي استفاده كرد. و در حال حاضر، به شكل كاملاً پذيرفته شده اي اين اتفاق در گرافيك ايران باعث استفاده از خط شده است. حال نقطه شروع و ابتداي اين اتفاق را شما كجا مي بينيد؟
قبل از پاسخ گفتن به سؤال شما بايد به چند نكته كليدي اشاره كرد. گرافيك معاصر از اروپا وارد ايران شد، چون اساساً تكنيك چاپ از آنجا به ايران منتقل شد. آثار تولوز لوترك جزو نمونه هاي تعيين كننده گرافيك معاصر است. لوترك يك نقاش بود. در نتيجه طبيعي است پوسترهايي كه او طراحي كرده پايه بر نقاشي و طراحي دارد.
در آن زمان احتياج به استفاده از چند كلمه و حرف بوده تا موضوع پوسترها را بيان كند. اين امر به اين معني است كه مواجهه با تاريخ گرافيك مشخص مي كند كه تصوير و نوشته در آثار گرافيك، لازم و ملزوم يكديگر هستند. اگر از آن نقطه ابتدايي، گذر صد سال تاريخ گرافيك را بررسي كنيم، در حال حاضر اين روند چنان دچار تغيير شده كه در يك اثر گرافيكي و به طور اخص پوستر، اگر پيش از اين 90درصد فيگور و تصوير اهميت داشته و 10 درصد نوشته، روند به صورت معكوس درآمده و هم اكنون نوشته، اهميت بيشتري پيدا كرده است. براي به باور رسيدن اين مكالمه مي شود آثار گرافيك بسياري را مثال آورد كه تنها از خط و تايپوگرافي در آنها استفاده شده است اما به ندرت مي توان آثار گرافيكي را پيدا كرد كه به هيچ وجه از خط يا نوشته در آنها استفاده نشده است. اين روندي است كه در جهان شكل گرفته است.
البته بايد در نظر داشت كه اشخاص مهمي در جهان، حروفي را براي استفاده گرافيكي طراحي كرده اند. در واقع تايپوگرافي مدرن را مي شود با يك اسم كه سهم اساسي در شكل گيري آن داشته مورد اشاره قرار داد؛ هردوبالين. پس از او شاگردان وي در اين زمينه نقش مهمي داشتند، هرچند پيش از او نيز طراحان مهمي در اين عرصه فعاليت كرده اند. در نهايت آنكه، تايپوگرافي نيز همراه با گرافيك از فرنگ وارد ايران شد. اما در ايران روند شكل ديگري دارد.
آن چيزي كه امروز به گرافيك مشهور است، پيش از اين ريشه در كتاب سازي و آثار مكتوب داشت. آثار مكتوب در اين زمينه كه درخشان هم هستند به هزار سال پيش باز مي گردد. دقيقاً از هزار سال پيش ما شش نوع قلم منقح شده داريم كه اسم دارد، داراي شخصيت است و كاربردهاي مشخصي دارد. اين شش قلم از ميان چهل يا پنجاه نوع قلم كه از قرن دوم رواج داشته و به اسم اشخاص و مكان ها يا نوع كاربرد، شناخته مي شده، توسط فردي در اوايل قرن چهارم منقح مي شود و به شش قلم نامگذاري مي شود. اين قلم ها به اضافه سه قلم ديگر كه ايراني ها از قرن چهارم و پنجم به بعد به طور اختصاصي براي خودشان طراحي كردند، در حال حاضر كشورهايي را كه از رسم الخط ما استفاده مي كنند، تحت پوشش خود قرار داده است.
به طور مثال نوشتن كتيبه ها، فصل ها، عناوين كتاب ها و فرمان ها، هركدام يك قلم خاص خود را دارد. در واقع غناي انواع خط نگاري فارسي در برابر نمونه هاي اروپايي كه تنها سه قلم دارند بسيار بيشتر است.
قلم گوشه دار، بدون گوشه و كج نويسي، تنها سه قلم اروپايي هستند. در واقع قلم هايي كه گوتنبرگ براساس آن دستگاه چاپ را طراحي كرد، همان ها گسترش پيدا كرده است و در حال حاضر 50 هزار نوع قلم براي نوشتن لاتين در سراسر جهان وجود دارد كه منشأ آنها همين سه نوع قلم است. اين مقايسه اي است مابين غناي خط فارسي و رسم الخط لاتين.
اما به جهت آنكه اختراع چاپ در اروپا شكل گرفته و نشريه هاي آنها قدمت بيشتري در حروف چيني داشته اند، در نتيجه آنچه كه ما هم اكنون استفاده مي كنيم، از اروپا وارد ايران شده. در اينجا حتي اوايل، حروف تايپ وجود نداشته، بلكه روزنامه ها توسط يك خطاط نوشته مي شده و به صورت ليتوگرافي در باسمه خانه ها به چاپ مي رسيد. به طور مثال روزنامه هاي شرف و شرافت به اين شكل چاپ مي شده اند.
در واقع سابقه استفاده از حروف چاپي در ايران به 100 سال مي رسد، اما در اروپا يك سابقه چند قرني دارد.
اگر تاريخ حروف نگاري را به سه بخش تقسيم كنيم، يعني قبل از صنعت چاپ در ايران، از ماشين هاي چاپ تا ورود كامپيوتر و از كامپيوتر تاكنون، خط نستعليق به هيچ وجه تا قبل از حضور كامپيوتر امكان حروف چيني نداشته است. قبل از انقلاب من سفارشي داشتم براي ساخت حروف نستعليق چاپي- چرا كه آن زمان انتشارات سيما دستگاهي وارد كرده بود كه حدود 150 كاراكتر را مي توانست حروفچيني كند- كه من به دلايل خاصي از طراحي آن انصراف دادم و هنوز هم معتقدم كه نبايد چنين طراحي براي حروف نستعليق صورت بگيرد.
چرا؟
چون اين خط يك خط ملي و هويتي است و در عملكرد نوشتاري آن هنر وجود دارد و تنها چيدمان حروف در قالب نستعليق كنار يكديگر نيست بلكه تركيب بندي حروف و كلمه ها به اختيار خطاط است. اگر شما اين را با حروف لاتين مقايسه كنيد، متوجه تفاوت آنها مي شويد. در كامپيوترهاي امروزي با كمي صرف وقت مي توان در تركيب بندي هاي گوناگون، حروف لاتين را كنار يكديگر قرار داد. ما به كسي خوشنويس مي گوييم كه سال ها تمرين و ممارست داشته و كرسي بندي ها را رعايت مي كند.
با توجه به پيشرفت دنياي ديجيتال و بحث سرعت در انجام كار، به طور حتم خط نستعليق از بين مي رود چون كسي ديگر نمي تواند وقتي براي آموزش آن در طي چند سال صرف كند.
اگر قبول داشته باشيم كه نستعليق يك خط ملي و هويتي است، هيچ گاه از بين نمي رود؛ چون يك تعصب نگه دارنده از آن حمايت و پشتيباني خواهد كرد. مي توان به نمونه هايي از آن در ژاپن و چين اشاره كرد كه هرچند پيشرفت دنياي ديجيتال بيشتر است، اما سنت هاي قديم خود را حفظ كرده اند.
بحث شما پذيرفته شده است، اما به هر ترتيب در سال هاي اخير تعداد كساني كه براي فراگيري خوشنويسي علاقه مند هستند، رو به كاهش دارد و ممكن است اين خط به طور كلي فراموش شود.
اين امر بستگي به خيلي چيزها دارد و امر مطلقي نيست.
در واقع ما آن بنيان فرهنگي را براي نگهداري و حفظ ميراث خوشنويسي از دست داده ايم. بحث بر سر اين روند است.
بحث من بيشتر بر سر هنر و فن خوشنويسي است و ارتباطي با كامپيوتر ندارد، بلكه بيشتر ارتباط با فرهنگ ما دارد. در حال حاضر اين خط به لحاظ ارزشي، به هيچ وجه شبيه به 50 سال پيش نيست؛ چون به غير از تعداد انگشت شماري از خوشنويسان، مابقي در حد نازلي اين خط را مي نويسند. حقيقت اين است كه در 150 سال پيش، خوشنويسان همه با اصالت مي نوشتند اما هم اكنون درصد بسيار كمي با اصالت مي نويسند. بنابراين ماجراي حفظ هويت و زيبايي شناختي خط، يك روند جدا از اين بحث تايپوگرافي است. يعني اگر تايپوگرافي باعث رواج خط نستعليق در گرافيك شده دليل بر حفظ آن نيست. اين روند حتي ممكن است منجر به اضمحلال اين خط شود. به طور مثال تا همين چند سال پيش كساني بودند كه در اداره ها و مراكز، اعلان ها را با دست خوشنويسي مي كردند اما هم اكنون اين وظيفه به كامپيوتر سپرده شده است.
پس قسمت هنري اين اثر تبديل به يك كار مكانيكي شده و همين امر موجب مي شود كه قواعد نوشتن به تدريج از بين برود. به اين دليل من موافق نبودم خط نستعليق توسط كامپيوتر طراحي و نوشته شود چون در واقع سرود ياد مستان دادن است.
برگرديم به همان بحث ورود خط به گرافيك. ابتداي ورود گرافيك به ايران هنوز فكر يا طرح منسجمي براي حضور خط در نظرگرفته نشده بود. شروع اين حركت از كجا شكل گرفت؟
همانطور كه گفتم خط جزو الزامات يك اثر گرافيكي است، اما اين نوشته تا 40 سال پيش با استفاده از حروف تايپ نوشته مي شد. گرافيست ها به دليل اينكه مي توانستند حروف تايپ را در ميان دو خط موازي به عنوان يك لكه رنگي استفاده كنند و اين امر برايشان جذابيت داشت، محصول خوشايندتري به نظرشان خلق مي شد؛ در حالي كه خط نستعليق، نسخ يا شكسته را نمي توان همچون يك لكه رنگي درنظر گرفت. هم اكنون نيز بسياري از گرافيست ها به دليل آنكه اعتقاد دارند نمي شود خط را در كنار تصوير و اشكال استفاده كرد، به همان حروف تايپي بسنده مي كنند؛ غافل از اينكه حركت آزادانه هر خطاط براي نوشتن خط، خودش يك اثر هنري است كه مي تواند در كنار يك اثر گرافيكي تقابل و ارتباط زيبايي را به نمايش بگذارد.
اما اين امر بايد توسط يك گرافيست- خوشنويس صورت گيرد يا گرافيستي كه از همكاري يك خوشنويس سود مي برد.
همان طور كه براي اولين بار قباد شيوا براي طراحي پوستر پنجمين جشن هنر شيراز از يك خوشنويس با نام ربيعي ياري جست و بعد خودش آن خط را در كادر پوستر طراحي كرد.
يعني تا قبل از اين ما با استفاده از خط نستعليق در پوسترهاي گرافيكي مواجه نبوده ايم؟
مواردي بوده، اما نه به درخشاني اين اثر. به طور مثال من جزو اولين كساني هستم كه براي نوشتن روي جلد كتاب ها از خط نستعليق استفاده كردم؛ مانند كتاب از صبا تا نيما يا بهار و ادب فارسي .
پس اين پوستر كه توسط قباد شيوا طراحي شد، اولين اثري بود كه از خط نستعليق در طراحي خود سود مي برد و مي شود آن را به عنوان يك نقطه شروع به حساب آورد؟
بله، اين پوستر تنها اثري است كه با استفاده از خوشنويسي ارائه شده و تا قبل از آن به اين شكل نبوده است. اين پوستر بيان كننده اين موضوع است كه چگونه مي توان با استفاده از يك خط سنتي، يك پوستر فاخر طراحي كرد؛ در حالي كه نمونه هاي اروپايي و حروف لاتين نمي توانند چنين پديده اي را ايجاد كنند. يعني وقتي آثار هردوبالين را مي بينيد متوجه كمبود يا نقيصه اي در اين زمينه زيبايي شناختي در آن مي شويد.
اين خاصيت خوشنويسي ماست كه در ساختار خود، هنر نهفته دارد. البته بستگي به نوع استفاده از آن هم دارد.
من هميشه مي گويم اگر موفق شويد از خط به تنهايي استفاده كنيد، مي توان اثر غني و چشمگيري خلق كرد و به شاگردان خود توصيه مي كنم كه آناتومي خط را به خوبي شناسايي كنند. برحسب اتفاق، گرافيست هاي نسل دوم ما از اين امر استفاده زيادي مي كنند. اين نسل تعليم ديده دو سه نفري هستند كه از سال 1349 با تأسيس رشته گرافيك در دانشكده هنرهاي زيبا، به تدريس پرداختند.
مرحوم مميز و بنده با تعصب و جديت، اين روال را پيگيري كرديم.
طرح جاي گيري اين واحد درسي را چه كسي ارائه كرد؟
طرح اوليه توسط مرحوم مميز وبا همكاري من ارائه شد.
در چه سالي؟
سال 1349.
البته شما در آن زمان هنوز دانشجو بوديد؛ درست است؟
من دانشجوي نقاشي بودم، اما زماني كه رشته گرافيك تأسيس شد تغيير رشته دادم و به ادامه تحصيل در اين رشته پرداختم. هم گرافيك تحصيل مي كردم و هم خوشنويسي در اين رشته را تدريس مي كردم.
آن طور كه من اطلاع دارم، آموزش خوشنويسي را نيز از قبل شروع كرده بوديد.
بله، در آن زمان به دليل خوشنويسي شناخته شده بودم. همان زمان من سرپرست آتليه گرافيك سازمان كتاب هاي درسي بودم و از سال 1344 در اين سازمان به عنوان خوشنويس و طراح صفحه ها و اديتور كتاب هاي هنر و مؤلف كتاب هاي خوشنويسي مشغول به كار بودم تا سال 1355. در زمان شروع همكاري با مرحوم مميز من تجربه كافي داشتم و اين آشنايي باعث باروري آن تجربه ها شد.
در چه سالي اين همكاري و آشنايي آغاز شد؟ در دانشگاه بود يا قبل از آن؟
شروع دوستي ما به قبل از دانشگاه برمي گشت؛ حدود سال 38 يا 39 من با ايشان آشنا شدم.
قصد من ارائه تاريخ دقيقي براي ورود خوشنويسي آكادميك به گرافيك است؛ چه سالي را مي توان به عنوان شروع اين روند در نظر گرفت؟
به اين منظور بايد به قبل از تاريخ و زماني اشاره كرد كه رشته گرافيك در دانشكده هنرهاي تزئيني تدريس مي شد. كاظمي سرپرست اين گروه در آنجا بود و به همراه آموزش گرافيك، خوشنويسي هم آموخته مي شد. اما جالب است كه وقتي به آن آثار مراجعه مي كنيم، متوجه مي شويم كه گرافيست ها يا از حروف لاتين با تغييرهاي اندكي استفاده كرده اند يا اينكه از خط بنايي با تغيير مختصري استفاده مي كردند. به طور مثال نشانه سازمان جلب سياحان آن زمان كه با استفاده از طرح آن قوچ قديمي ايراني طراحي شده بود، در پايين خود، خط اين چنيني داشت. يا نشانه انتشارات ترجمه و نشر كتاب كه در آن از حروف كج و كوله بنايي استفاده شده بود. در آن زمان از خط استفاده مي شد، اما چون بنيان سنتي درستي نداشت، بدين شكل استفاده مي شد. هرچند واحد خط تدريس مي شد، اما اساتيد آن، خط خودشان را تدريس مي كردند؛ به طور مثال آقاي ابريشم كار و اين واحد، جزو واحدهاي تفريحي بوده، چون ايشان و ديگر استادها، خط تدريس مي كرده اند نه خط- گرافيك و ارتباط تصويري خط با گرافيك را نمي توانستند بيان كنند. در نتيجه كساني كه اين دوره ها را گذرانده اند تنها يك چيزي شنيده اند مگر زماني كه عين به عين از خوشنويسي استفاده كنند؛ مثل زماني كه مرحوم مميز پوستر فيلم كمال الملك را طراحي كردند. ايشان عين كلمه اي را كه من طراحي كرده بودم، روي پوستر استفاده كردند. البته اين هم نوعي كار گرافيكي است، اما بحث بر سر طراحي است. من با مرحوم مميز در كارهاي مختلفي، همان طراحي نشانه و پوستر را كار كرده ايم كه خوشنويسي آنها با من بوده است كه بنابر طبيعت موضوع، خط براي آن نوشته و طراحي شده است.
مي توانيد به نمونه هايي غير از اين فيلم اشاره كنيد؟
پوستري كه براي سالگرد مولانا به خط ثلث و نسخ نوشته شده كه خط همان دوره بوده، پوستر دهخدا يا لوگوهاي مختلف.
مرحوم مميز عادت داشت كه وقتي تصميم مي گرفت از خط در لوگوهايش استفاده كند، من را مورد مشورت قرار دهد. به طور مثال يكي از اين لوگوها، اسم موزه رضاعباسي است كه از ابتدا من در طراحي آن شركت داشتم. جالب آنكه سه نفر گرافيست روي اين نشانه كار كرده اند. مرحوم مميز، آيدين آغداشلو و من. بخش خط را مميز و من كار كرديم، مديريت طراحي و تنظيم خط در شكل اين لوگو به عهده ايشان بود و زماني كه تمام شد، آيدين آغداشلو آن طرح اسليمي آخر را به آن اضافه كرد.
آيا در طراحي پوستر فيلم كار ديگري بوده كه با يكديگر همكاري داشته باشيد؟ به طور مثال پوستر فيلم مغول ها آيا با همكاري شما بود؟
نه، آن كار خودشان بوده، مغول ها و غزل با استفاده از حروف تايپ نوشته و طراحي شده است. آخرين كار هم كه در بستر بيماري طراحي كردند، پوستر نمايشگاه نگارگري ايران بود. اين اثر برداشتي از نوع طراحي نقاشي ايراني بود كه با موضوع يك سياه مشق شكسته نستعليق توسط من نوشته شد و ايشان طرحي كردند. يكي از مزيت هاي اين نوع همكاري، فهم خواسته مميز پس از يك يا دو طرح بود، بنابراين احتياج به بحث زيادي با يكديگر نداشتيم.
نكته اي ديگري كه به خاطرم آمد درباره استفاده خط در گرافيك ساخت تيتراژ كمال الملك است. مرحوم علي حاتمي طراحي تيتراژ اين فيلم را به من سفارش داد. من با مراجعه به نوع كار نقاشان كلاسيك هم دوره كمال الملك متوجه شدم كه آنها هنگامي كه قصد داشتند از يك فيگور طراحي كنند، بر روي بوم با مداد يك مقدار زيادي خط هاي كم رنگ رسم مي كردند تا از ميان آنها خطوط محيطي چهره مشخص شود. بعد در ميان اين خطوط مختلف درهم، فيگور اصلي پيدا مي شد و در آن رنگ مي گذاشتند. من از اين شيوه در نوشتن تيتراژ فيلم استفاده كردم.
يعني در زمينه اين صفحه با رنگ قهوه اي ملايم اسم ها را بارها نوشتم. بعد يك عدد را با رنگ طلايي پررنگ نوشتم كه مورد پسند علي حاتمي قرار گرفت. اين نمونه ها حاكي از آن است كه نه با تعصب بلكه با بررسي تاريخ اين 40 ساله، به نمونه هاي شاخصي در زمينه تلفيق صحيح خط وگرافيك برمي خوريم.
پس در واقع شروع آموزش آكادميك خط در گرافيك را مي شود سال 1349 در نظر گرفت؛ يعني همكاري شما با مرتضي مميز. بعد نسلي آموزش پيدا مي كند.
دقيقاً و مي شود به آثار درخشان دو- سه نفر در اين زمينه اشاره كرد. به طور مثال آقاي جباري يا آقاي چاره اي در شيراز كه از شاگردان موفق ما بودند. علت اصلي هم اين بود كه هر دو خطاط بودند در ابتدا و سپس به فراگيري گرافيك پرداختند اما هستند كساني هم كه در ابتدا از خط هيچ شناختي نداشتند؛ مثل مصطفي زاده، ساعد مشكي، عباسي، حسن زاده و خيلي هاي ديگر كه به دليل علاقه خود به اين حيطه، نمونه هاي درخشاني خلق كرده اند.
روند استفاده از خط در گرافيك به سال 1349 بر مي گردد. در هشت سال بعدي، نمونه بارزي در اين زمينه نداشتيم. از سال 1357 تا حدود ابتداي دهه هفتاد در اين زمينه هيچ حركت شاخصي ديده نمي شود و تنها در ابتداي دهه هفتاد به بعد است كه طراحي پوستر كم كم از سروشكل خط - گرافيك مناسب تري برخوردار مي شود. اين وقفه را اگر حذف كنيم و به بررسي هشت سال قبل از انقلاب و سال هاي اخير بپردازيم، همان طور كه اشاره شد نمونه بارزي نداريم. مي شود توضيح دهيد كه علت آن چيست؟
در ابتدا بايد به شما بگويم آثار گرافيكي چون ارتباط با نوع سفارش جامعه دارد، نمي توان آن را جدا از جريان هاي اجتماعي و اقتصادي بررسي كرد. در سال هاي قبل از انقلاب دو سفارش دهنده مهم وجود داشت؛ يكي صدا و سيما كه معمولاً جشنواره هايش احتياج به پوستر داشت و ديگري جشنواره فيلم تهران بود كه طراحي پوسترهاي فستيوال فيلم با مرتضي مميز يا فرشيد مثقالي بود و طراحي تلويزيون منحصراً در درست قباد شيوا بود كه همه آنها با خط يا گرافيك خط در ارتباط نبودند. همه آنها دانشجوها يا فارغ التحصيلان نقاشي بودند كه كار گرافيك مي كردند. مرحوم مميز تا سال هاي سال، تنها از حروف 48 يا 36 سياه استفاده مي كرد. بعد از اين دوره، با راپيدوگراف و استفاده از يك شابلون، دست به طراحي خط مي زند و مقدار زيادي كار با اين تكنيك طراحي كرده كه يكي از آنها پوستر نمايشگاه من در سال 1351 است.
گذشته از سفارش جامعه، افرادي هستند كه توانايي انجام چنين كاري را دارند. اگر نقطه شروع آموزش را سال 1349 حساب كنيم، دانشجوها هنوز به توانايي لازم براي پذيرش سفارش نرسيده بودند. به طور طبيعي تا سال 1354 در خوشنويسي با آثاري از مافي، جليل رسولي و من، طراحي ها صورت مي گرفت. گرافيست هايي هم بودندكه در مؤسسه نشر فرانكلين كار مي كردند؛ مانند آقاي نظام، كلانتري، مكتبي، آراپيد باغداساريان و تعدادي ديگر. در نتيجه نبايد انتظار داشت كه از ميان اين تعداد معدود، كسي غير از چند نفر به تايپوگرافي رو آورده باشند. از سال 1357 به بعد، ركود و جنگ و عدم رشد توان سفارش بازار هيچ جايي براي فعاليت نمي گذاشت. به طور مثال صداوسيما تا سال ها كه اصلاً تبليغ نمي كرد تا اينكه شركت كارپي شكل گرفت. آقاي كاتوزيان و خانم رادپي اين شركت را تأسيس مي كنند و طراحي اوليه بيل بوردها توسط اين شركت صورت مي گيرد.
اگر اشتباه نكنم پس از جنگ تحميلي بوده؛ اوايل دهه هفتاد.
بله، يادم هست كه وقتي اين كارها گسترش پيدا كرد، جامعه واكنش نسبت به تبليغ هايي كه فرهنگي نبود و كالا عرضه مي كرد نشان داد. البته براي محرم آن سال آقاي كاتوزيان سفارش يك السلام عليك يا اباعبدالله الحسين به من داد كه شروعي بود براي استفاده از خط در طراحي بيل بوردها.
بنابراين بحث ما ارتباط پيدا مي كند با نسبت رشد اقتصادي جامعه و تجارت، اما دانشجويان آن سال ها كه اكنون خود تبديل به افراد شاخصي شده اند، آثار بارز و فراواني خلق مي كنند و هر گرافيستي در اين زمينه دست به فعاليت زده است.
اين رويكرد حتي با دو شيوه مختلف پيگيري مي شود؛ از طرفي با گرايش نقاشي- خط و از طرف ديگر با گرايش گرافيك- خط و تايپوگرافي.
پس مي توان دوران طلايي تايپوگرافي يا خط - گرافيك را پس از ابتداي دهه هفتاد دانست. با توجه به اينكه شما هم اكنون نيز در دانشگاه تدريس مي كنيد، ميزان علاقه مندي دانشجويان به استفاده از خوشنويسي در گرافيك را تا چه حد مي بينيد؟
در اينجا دو قضيه وجود دارد؛ يكي لزوم استفاده از خط در طراحي و گرافيك است.
به جهت بيان معني...
هم به جهت انتقال مفهوم و هم به لحاظ بصري داراي امكان هاي فراواني است.
منظور شما خط نوشته ايراني است يا لاتين؟
خط نوشته ايراني چندين برابر حروف لاتين چنين ظرفيتي را داراست.
اين موضوع چه دليلي دارد؟ آيا شما بحث عدم قابليت گرافيكي و شكلي خط ايراني را رد مي كنيد؟
اين نظر ناشي از بي تجربگي و بي اطلاعي و جذب فرهنگ اروپايي شدن است. زماني كه شما يك تكنولوژي را وارد مي كنيد، فرهنگ آن هم وارد مي شود. در اين بحث يعني تايپوگرافي- همان طور كه اشاره كردم- حروف لاتين به راحتي قابليت تغيير، كنارهم گذاري و استفاده را دارند. همچنين مي شود به راحتي نسبت قرارگيري شكلي آنها را تغيير داد. طبيعي است وقتي قرار است كه در اينجا گرافيك وارداتي تدريس شود، حروفي را انتخاب مي كنند كه شبيه به حروف لاتين باشد؛ يعني حروف تايپ كه كمترين فضا را اشغال مي كند و خواناست. از سوي ديگر استفاده از آن، احتياجي به تحصيل و دانش ويژه اي از خط هم ندارد.
به طور مثال گرافيست ها عادت دارند براي پيداكردن يك ايده، كتاب هايي را كه در اين رابطه هست، تورق كنند. بعضي ايده ها را سريع كپي كرده و ترجمه مي كنند يا از آن الهام مي گيرند. اين موضوع حتي براي گرافيست هاي مهمي همچون قباد شيوا، ابراهيم حقيقي، فرشيد مثقالي و مرتضي مميز هم اتفاق مي افتد و مي شود نمونه هاي فراواني از آن را مورد اشاره قرار داد.
اما از طرف ديگر رسم الخط ما به خصوص نستعليق، ثلث و نسخ چون به كلي داراي فرهنگ ديگري است و قلم در آن جاي مانور دارد و تعيين كننده زيبايي شناختي آن است، اگر گرافيست بر اين حيطه تسلط نداشته باشد طبيعتاً تمايلي به استفاده از اين شيوه ندارد. پس اين دو دليل است؛ يكي جذابيت شكل هاي اروپايي و نمونه هاي موجود براي كپي برداري و ديگر عدم شناخت صحيح از خط و زيبايي شناختي سنتي آن است. به اين سبب عدم شناخت از دانش كاربري گرافيكي خط سنتي، باعث پيش آمدن چنين پديده اي مي شود. خوشنويس هاي ماهري وجود دارند كه وقتي سفارش گرافيكي دريافت مي كنند، از ارائه يك اثر مطلوب ناتوان هستند و بالعكس.به اين دليل شما بايد منتظر بمانيد تا دانشجويان حاضر كم كم به ارزش گرافيكي خط پي ببرند. جالب است كه اين موضوع براي گرافيست هاي مهم جهاني آنچنان حيرت انگيز است كه نمي توانند شعف خود را پنهان كنند و به گرافيست هاي ما توصيه مي كنند كه از خط سنتي خودشان استفاده كنند. از جمله توصيه ميلتون گليزر به قباد شيوا و همچنين دوستان ژاپني مرتضي مميز به ايشان. در دوسالانه اخير گرافيك، داوراني كه از خارج آمده بودند از كاربرد خط در گرافيك حيرت كرده بودند و اين توصيه، برخاسته از تعريف صرف نيست بلكه تحليل و تفسير براي آن داشتند و يكي از آنها به مرتضي مميز گفته بود كه شما گرافيك معاصرتان را مي توانيد از خط - گرافيك شروع كنيد، چرا كه مي شود اين حروف و كلمات را در بي نهايت حالت طراحي كرد. يك جمله 15كلمه اي را مي شود به بيش از 500 روش متفاوت تركيب و تنظيم كرد. اگر بخواهيم فنون گرافيكي را هم اضافه كنيم كه به تعداد بي نهايت مي شود اين خط را نوشت؛ در حالي كه حروف لاتين اين گونه نيست.بنابراين ما بايد به اين نتيجه برسم كه تنها خط- گرافيك مي تواند با استفاده از خوشنويسي ايراني آثار بسيار مجلل و قابل توجهي بيافريند. خوشنويسي ما با ارزش است. سه سال پيش، من يك تكه كاشي كه بر روي آن خطي از دوره سلجوقي نوشته شده بود در فرانسه ديدم كه 35 هزار فرانك قيمت داشت. حتي در حراج كريستي نيز درصد بالايي از آثار آنتيك ايراني داراي خط نوشته هستند.
منبع : همشهری نت
Shahin King
17-04-2006, 11:08
چهلهزار دلار براي جايزهي جهاني برترين پوستر اديان توحيدي
نخستين جايزهي جهاني پوستر اديان توحيدي، ديماه سال جاري در تهران برگزار ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين جايزه را آيدين آغداشلو، ابراهيم حقيقي، محمدحسين حليمي، حسين خسروجردي و فرشيد مثقالي داوري ميكنند و قرار است تنها 40 اثر به نمايشگاه آن، راه يابد.
آخرين مهلت ارسال آثار و سپردن به پست، هشتم مهرماه سال جاري اعلام شده است و نتايج انتخاب آثار نيز همزمان با عيد فطر - سوم آبانماه سال جاري - اعلام خواهد شد.
بيان آموزهها و تعاليم اديان، بيان تصويري احوال رهبران اديان، نيايش و صلح و آشتي موضوعهاي مطرح شده در اين جايزه است كه هر هنرمند ميتواند تنها با سه اثر در آن شركت كرده كه از وي تنها يك اثر در نمايشگاه پذيرفته ميشود.
بنا بر اعلام برگزاركنندگان، به تمامي هنرمنداني كه آثار آنان براي شركت در نمايشگاه پذيرفته ميشود، علاوه بر گواهي شركت، مبلغ يكهزار دلار جايزه، تعلق ميگيرد.
ضروري است آثار رسيده ابتكاري و خلاق و بين سالهاي 2004 تا 2006 خلق شده و در پايين اثر تاريخ و نوشتهي «مسابقه پوستر اديان توحيدي» عنوان شود.
به گزارش ايسنا، مسابقهي اين جايزه را سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران با هدف فراهم كردن شرايط بروز و عينيت يافتن ايدههاي هنري هنرمندان اديان توحيدي، تقويت بنيانهاي هنري در عرصههاي توحيدي، بيان ظرفيت غني هنر در تبيين آموزههاي ديني، زمينهسازي بروز، تجلي و ارتقاي تلقي توحيدي اديان از منظر هنرهاي تجسمي، تدارك ديده است.
در اين مسابقه از هنرمندان بينالمللي در زمينهي طراحي پوستر نيز دعوت شده است تا تلقي توحيدي اديان را از منظر طراحي پوستر بهتصوير بكشند.
قرار است به نفرات نخست تا سوم علاوه بر لوح تقدير و تنديس جايزه، بهترتيب 15 هزار، ده هزار و پنج هزار دلار جايزهي نقدي اعطا شود. جايزهي ويژه هيات داوران نيز لوح تقدير، تنديس و ده هزار دلار است.
آثارعلاوه بر نمايش در شبكهي جهاني اينترنت، از تاريخ 25 دسامبر 2006 - سوم ديماه - همزمان با ميلاد حضرت مسيح (ع)، تا چهارم ژانويه 2007 به مدت پانزده روز در محل موزهي هنري امام علي (ع) به نمايش درخواهد آمد.
منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا
ALI Kheradmand
28-06-2006, 18:56
هر چی خبر درباره ی دنیای انیمیشن و 3d دارید , اینجا بذارید.
ALI Kheradmand
29-06-2006, 16:44
aniBOOM.com اولین مسابقات انیمیشن online خود را به راه انداخت . 50,000 دلار جایزه :blink:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ALI Kheradmand
29-06-2006, 16:54
کنفرانس ADAPT 2006
بیست و سوم و بیست و چهارم سپتامبر , منترال :cool: :happy:
اطلاعات بیشتر <=== ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در آخرین ایمیل تبلیغاتی شرکت اپل پیرامون برگزاری نمایشگاه WWDC 2006 اعلام شده است، "جوهان پن دوم" مدیر و برنامه ریز ارشد توسعه نرم افزار ادوبی فتوشاپ (Adobe Photoshop) قصد دارد با معرفی نسخه جدید این نرم افزار سروصدای فراوانی را به پا کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با وجود آنکه قبلآ اعلام شده بود نسخه نهایی نرم افزار ادوبی فتوشاپ یعنی CS 3 در سال آینده جهت اجرا بر روی سیستم های اپل و اینتل روانه بازار می شود اما ظاهرآ شرکت کنندگان در نمایشگاه WWDC این شانس را خواهند داشت تا بصورت رایگان نسبت به دریافت CD های نگارش Demo این نرم افزار اقدام نمایند.
در قسمتی از ایمیل تبلیغاتی اپل چنین آمده است:
هنگامی که محو تماشای جلد طراحی شده یک مجله هستید و یا به تصویر یک ماشین آخرین مدل خیره شده اید، این تنها کار آن عکاس و یا طراح مربوطه نیست که باعث خلق این هنر زیبا شده است. در حقیقت شما محصول ساخته شده توسط "جوهان پن دوم" مدیر و برنامه ریز ارشد توسعه نرم افزار ادوبی فتوشاپ را می بینید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای آنکه مطمئن شوید نرم افزار فتوشاپ CS 3 همان چیزی است که بدنبال آن می گردید و کارایی لازم را با سیستم عامل Mac OS X شما دارد مهندس "جوهان" تصمیم گرفته است در نمایشگاه WWDC آنرا برای نخسین بار به معرض نمایش بگذارد. آیا هنوز جهت حضور در نمایشگاه WWDC ثبت نام نکرده اید؟! پس فرد خوش شانسی هستید، زیرا مهلت ثبت نام تا روز هفتم ماه ژولای تمدید شده است. امروز ثبت نام کنید، تا فردا جدیدترین ها را در اختیار داشته باشید.
;)
winbeta.net
navid_mansour
30-06-2006, 01:20
آزمایشیه؟
Shahin King
21-07-2006, 16:44
دانشجویان گرافیک رایانه ای دانشگاه جامع علمی کاربردی آثار هنری خود را در نمایشگاه پوستر آزاد به نمایش گذاشتند.
به گزارش خبرنگار حوزه و دانشگاه "مهر"، گروهی از دانشجویان رشته گرافیک رایانه ای دانشگاه جامع علمی کاربردی جهاد دانشگاهی تهران واحد هنر نمایشگاهی به نام پوستر آزاد برگزار کردند.
این نمایشگاه در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شده است.
منبع : اینجــــــــا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قربان شما : شاهین کینگ
Shahin King
23-07-2006, 03:26
سلام
در این وب سایت
معرفی گرافیستها و کاریکاتوریستهای ایرانی
برخی از آثار این هنرمندان
اخــــبار دنیای کاریکاتور
و ...
»» وب سایت : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
=====================================
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مانا نیستانی متولد 1352 تهران
فارغ التحصیل رشته معماری از دانشکده هنرهای زیبای تهران 1377
آغاز فعالیت حرفه ای به عنوان طراح وکاریکاتوریست از سال 1368 با ماهنامه "صنعت حمل و نقل"
همکاری با نشریات مختلف ادبی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی از جمله پیام امروز،آدینه، ایران فردا، جهان کتاب، اقتصاد ایران، فصلنامه بانک صادرات، توانا، دوست کودکان، ترابران و ...
آغاز کار در روزنامه با "روزنامه زن" از سال 1376 و در ادامه، همکاری با روزنامه های صبح امروز، نشاط، عصرآزادگان، بهار، آفتاب امروز، نوروز، جهان فوتبال و...
مسئولیت صفحات کودک و نوجوان هفته نامه ایران جمعه از مرداد 1383
انتشار کتابی از مجموعه آثار مطبوعاتی با عنوان"خندیدن غدقن نیست" در بهار 1379(نشر روزنه)
انتشار اولین کتاب کمیک استریپ(داستان مصور) با عنوان "ماجراهای آقای کا، کابوس" –زمستان 1379(نشر روزنه)
انتشاردومین کتاب کمیک استریپ با عنوان "ماجراهای آقای کا، خانه اشباح" –زمستان 1380(نشر نقش و نگار)
انتشار سومین کتاب از مجموعه ماجراهای آقای کا با عنوان "پازل عاشقانه آقای کا" سال 1383(نشر نقش و نگار)
برنده تعدادی جایزه از نمایشگاه های داخلی و دیپلم افتخار بخش کاریکاتور دنباله دار مسابقه ماروستیکای کانادا 1998
مقام اول بخش طنز تصویری(کاریکاتور) ششمین دوره جشنواره مطبوعات
مقام اول بخش طنز تصویری(کاریکاتور) هفتمین دوره جشنواره مطبوعات
جزو برگزیدگان بخش طنز جشنواره مطبوعات کودکان 1383
××××××××××××××××
این ضربدرهای بالا رو بنده زدم به جای یک جمله که احتمالا شوخی بوده خودتو برین و بخونین .اینجا خط آخر معرفی مانا نیستانی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قربان شما : شاهین کینگ
شركت "آدوب"، توليدكننده نرمافزارهاي گرافيكي پركاربري نظير "فتوشاپ" و همچنين "آكروبات"، هماكنون يك محصول جديد به نام "لايتروم" را ويژه ويرايش حرفهاي عكسهاي ديجيتالي عرضه كردهاست.
به گزارش سايت اينترنتي "پيسيورلد"، نگارش آزمايشي نرمافزار "لايتروم" ( (Lightroomكه هماكنون به صورت رايگان توسط "آدوب" ارائه شده از لحاظ كارايي و قابليتها سطح پايينتر از نرمافزار "فوتوشاپ" همين شركت و قويتر از نرمافزار گرافيكي "پيكاسا"ي شركت "گوگل" است و براي كاربراني مفيد است كه ميخواهند بدون درگير شدن با پيچيدگيهاي "فوتوشاپ"، عكسهاي خود را ويرايش كنند.
اين نرمافزار از قابليت ويرايش حدود ۱۲۰فرمت خام( (RAWاز عكسهاي ديجيتالي كه معمولا توسط انواع مختلف دوربينهاي عكاسي ديجيتالي حرفهاي گرفته ميشوند، برخوردار است و به ابزارهاي متنوع پردازش و ويرايش عكسهاي ديجيتالي مجهز شدهاست.
شركت آدوب پيش از اين نگارش آزمايشي همين نرمافزار را ويژه استفاده در رايانههاي مبتني بر سيستمعامل شركت "اپل" عرضه كرده بود و هماكنون نرمافزار "لايتروم" را به صورت آزمايشي در اختيار كاربران "ويندوز" قرار دادهاست.
علاقهمندان ميتوانند هماكنون نگارش آزمايشي نرمافزار "لايتروم" را به حجم ۶/۹مگابايت از وب سايت شركت "آدوب"( (Adobeبه صورت رايگان دانلود كنند.
Shahin King
27-07-2006, 00:45
سلام
حبیب زرگرپور در سال 43 در تهران متولد شد . او در سال 1990 در حالیکه در حال طرح ریزی یک فیلم و بررسی گرافیک های فیلم بود که با گرافیک سه بعدی برخورد کرد .
او مدرک B.A.S.C خود را در رشته ی مهندسی مکانیک از دانشگاه بریتیش کلمبیا در
ونکوور کانادا دریافت کرد و با سربلندی در رشته طراحی صنعتی در سال 1992 از دانشگاه هنر طراحی فارغ تحصیل شد .
حبیب پس از کار به عنوان گرافیست و تصویر ساز هنرهای زیبا ، به عنوان کارگردان فنی فیلم ماسک به گروه ILM (Industrial light & Magic ) پیوست . او در طول کارش در ILM به عنوان ناظر جلوه های تصویری به شهرت بسیاری رسید که بیشتر آنها
را اخیرا به خاطر فیلم ( The Prefect Storm ) بود .
ادامه مطلب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قربان شما : شاهین کینگ
جام جم آنلاين: در جريان يك کنفرانس که روز چهارشنبه 2 اوت در شهر بوستون آمريکا برگزار شد ، فن آوری سه بعدی سازی عکسهای ديجيتال معرفی شد.
به گزارش شبكه بي بي سي ، «فوتوسينت» نام برنامه جديدی از کمپانی مايکروسافت است که قابليت تبديل عکس های معمولی ديجيتال را به صورت سه بعدی دارد.
اين سيستم که در جريان كنفرانس گرافيک کامپيوتری در بوستون نمايش داده شد ، به کاربر امکان می دهد که به صورت مجازی در عمق عکس قدم بزند و يا پرواز کند و عکس را از هر زاويه ای که مايل است ببيند.
مايکروسافت اعلام كرده که نرم افزار «فوتو سينت» از اواخر سال جاری در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
ريچارد زليسکی ، سرپرست محققان بخش تحقيق مايکرو سافت که همراه با نوا اسنيولی و استيون زايتس از دانشگاه واشنگتن بر روی اين سيستم کار کرده است ، می گويد: «اين سيستم از روی يک مجموعه عکس خام ديجيتالی ، تصاوير سه بعدی ديجيتالی به وجود می آورد».
او می گويد که اين فن آوری می تواند با استفاده از چند عکس که در زمان های مختلف با چند دوربين گوناگون برداشته شده اند ، نتيجه نهايی را به تصويری سه بعدی تبديل کند.
فوتوسينت بخش مشخصی از هر تصوير را انتخاب می کند و با مراجعه به عکس های ديگر، مشترکات عکسها را با هم تطبيق می دهد.
اين شيوه جزئيات تصوير سه بعدی را برجسته می کند و همچنين محاسبه می کند موقعيت دوربين در زمان عکسبرداری کجا بوده است.
دکتر زلينسکی می گويد: «در اين مرحله ، يک موضوع هندسی به کمک می آيد شما به صورت هم زمان موقعيت دوربين در زمان عکسبرداری و جزئيات هر عکس را با هم تطبيق می دهيد و سپس همه چيز باهم جفت می شود».
به گفته دکتر زلينسکی نمونه اوليه تصوير سه بعدی می تواند از تلفيق فقط دو عکس پديد آيد اما هرچه تعداد عکسها بيشتر باشد نتيجه هيجان انگيزتری بدست خواهد آمد.
نمونه سه بعدی عکس اين امکان را به مردم می دهد که در عمق عکس حرکت کنند ، جزئيات درون عکس را ازهر زاويه ای ببينند و يا هر جايی از عکس را که خواستند زوم کنند.
اين فن آاوری جديد در معرفی جذابيت های گردشگری و معماری کاربرد بسياری خواهد داشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمايشگاه پوستر نسل پنجم در مجموعه فرهنگي هنري صبا داير شده شامل حدود 280 اثر از 180 هنرمند برجسته كه تا نيمه مهر ماه هم ادامه خواهد داشت. از دست نديد.
ozgorجان ، اين مگه يك خبر گرافيكي هست؟
Dash Ashki
12-09-2006, 22:07
ادوب همچنين نرم افزار Adobe Photoshop Elements 5.0 را عرضه کرده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خبرگزاري سلام- شرکت ادوب مي گويد به زودي نرم افزار Adobe Premiere Elements 3.0 را براي استفاده کاربران سيستم عامل ويندوز عرضه خواهد کرد.
اين نرم افزار براي ويرايش تصاوير ويدئويي به کار گرفته خواهد شد. تغييرات اصلي در اين نرم افزار مربوط به رابط کاربري است.
ادوب همچنين نرم افزار Adobe Photoshop Elements 5.0 را عرضه کرده که براي ويرايش تصاوير به کار مي رود. قيمت اين دو محصول هنوز اعلام نشده است.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
ALI Kheradmand
01-11-2006, 21:55
سلام ...
برنامه ی modo در Annual MacUser UK Awards Ceremony جایزه ی بهترین برنامه ی انیمیشن ساز 3d سال را گرفت ....
اطلاعات بیشتر :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mrmostafa
08-11-2006, 14:45
سلام
مطالب درباره خوشنويسي و گرافيك ميخواستم
Shahin King
09-11-2006, 13:12
سلام
مطالب درباره خوشنويسي و گرافيك ميخواستم
سلام
دوست عزیز ، این تاپیک مخصوص اخبار دنیای گرافیکه . شما لطف کنین به انجمنهای گرافیکی مراجعه کنین . :)
انجمن فتوشاپ : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انجمن مالتی مدیا و گرافیک سه بعدی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قربانت : شاهین
boy iran
18-12-2006, 10:32
شركت "آدوب" نسخه آزمايشي از نگارش جديد نرمافزار گرافيكي پركاربر "فتوشاپ" را به صورت رايگان ارائه كردهاست و نگارش نهايي اين نرمافزار را نيز در بهار آينده به بازار خواهد داد.
به گزارش سايت اينترنتي "نيوزفكتور"، شركت "آدوب" نسخه آزمايشي نگارش جديد "فتوشاپ سياس (Photoshop CS3)"۳را به همراه نسخه آزمايشي نگارش جديد نرمافزارهاي "آدوب بريج" و نيز "آدوب ديوايس سنترال" (ويژه طراحي گرافيكي براي تلفنهاي همراه) عرضه كردهاست.
كاربران نگارشهاي قديميتر "فتوشاپ" يا هر كدام از نرمافزارهاي گرافيكي ديگر شركت "آدوب" هماكنون ميتوانند نگارش آزمايشي"فتوشاپ سياس"۳ را به صورت رايگان از وب سايت "آدوب" دانلود كرده و آن را با استفاده از شماره سريال نرمافزارهاي قديميتر خود، مورد استفاده قرار دهند.
كاربراني كه فاقد اين شماره سريال هستند نيز ميتوانند نگارش آزمايشي "فتوپاش سياس "۳را دانلود كرده و به مدت ۲روز مورد استفاده قرار دهند.
نسخه آزمايشي نگارش جديد "فتوشاپ" در رايانههاي مبتني بر سيستم عاملهاي "ويندوز اكسپي" و "ويندوز ويستا" و يا رايانههاي جديد "اپل" با دست كم ۵۱۲مگابايت حافظه "رم" قابل اجرا است.
تمامي نسخههاي آزمايشي نگارش جديد "فتوشاپ" پس از عرضه نسخه نهايي آن در بهار سال ،۲۰۰۷غير قابل اجرا خواهند بود.
شركت "آدوب" هنوز تاريخ دقيق عرضه، قيمت نسخه نهايي و نيز نيازهاي سختافزاري نسخه نهايي نرمافزار جديد "فتوشاپ" را اعلام نكرده است.
Shahin King
14-03-2007, 23:06
سلام
خبر یه خورده قدیمیه . ;)
========================
كتاب نورالدين زرين كلك، از مجموعه کتب های طراحان گرافيك معاصر ايران منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری هنراين كتاب شامل گزيده آثار گرافيك نورالدين زرين كلك است.
در هر بخش از این کتاب، زرين كلك توضيحاتي درباره ي چگونگي شكل گيري طراحي هايش نوشته است. اين مجموعه نخستين مجموعه اي است كه از كارهاي زرين كلك به چاپ رسيده است.
زرین کلک، تصویگر و انیماتور برجسته ای است که در اين كتاب با نمونه هاي بسياري از آثار طراحي گرافيك او نيز آشنا مي شويم.
انتشارات يساولي ناشر اين مجموعه و ساعد مشكي نیز مدير توليد و مدير هنري آن است.
منبع : خبرگزاری هنر ایران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قربانتان : شاهین
baharan_2122
27-03-2007, 20:52
کمپانی مشهور ادوبی (Adobe) روز سه شنبه هفته گذشته با برگزاری همایشی بسته نرم افزاری-گرافیکی جدید خود یعنی Adobe Creative Suite 3 را معرفی نمود.
پس از این معرفی، سایت آمازون نیز با انجام یک پیش دستی برخی جزئیات گفته نشده پیرامون این محصولات را که تاریخ انتشار هر یک بصورت جداگانه از 20 آپریل تا اول ماه ژولائی خواهد بود را منتشر ساخت. قیمت های ذکر شده در این گزارش همگی مربوط به خرده فروشی این محصولات می باشند.
در لیست زیر قیمت هر یک از نرم افزار های موجود در مجموعه Adobe Creative Suite 3 را مشاهده می کنید.
CS3 Design Premium: $1799.95, CS3 Design Standard: $1199.95
CS3 Web Premium: $1599.95, CS3 Web Standard: $999.95
CS3 Production Premium: $1699
CS3 Master Collection: $2499
InDesign CS3: $699.95
:18: Photoshop CS3 Extended: $999.95, Photoshop CS3: $649.95
Illustrator CS3: $599.95
Flash CS Professional: $699.95
Dreamweaver CS3: $399.95
Fireworks CS3: $299.95
Contribute CS3: $149.95
After Effects CS3 Professional: $999
Adobe Premiere Pro CS3: [/b]$799[/b]
Soundbooth: $199
منبع خبر: WinBeta.Net (نقل از Macrumors)
baharan_2122
17-05-2007, 23:12
شاید اگر تابستان سال گذشته از ما می پرسیدید که چه زمانی کارتهای گرافیک جدید کمپانی ATI مجهز به تراشه ی R600 را خواهیم دید، پاسخ زمانی در فصل پائیز بود. خبرها حکایت از آن داشت که ATI قصد دارد کارت گرافیک خود را همزمان با ارائه سیستم عامل ویندوز ویستا روانه بازار نماید.
اما فصل پائیز گذشت و این کمپانی nVidia بود که توانست نخستین کارت گرافیک خود یعنی GeForce 8800 GTX و GTS را با قابلیت پشتیبانی از DX10 تولید نماید. مایکروسافت نیز از سوی دیگر در اواخر ماه ژانویه سیستم عامل ویندوز ویستا (با قابلیت پشتیبانی از DirectX 10) را معرفی کرد، اما هنوز خبری از ATI نبود!
به گزارش بخش خبر تراشه از وین بتا، سرانجام ATI که تمامی سهام خود را به AMD یکی از غول های تراشه سازی دنیا واگذار کرده است، امروز محصول جدید خود را معرفی کرد. این کارت گرافیک که با نام Radeon HD 2900 XT شناخته می شود دارای 400 دلار قیمت خواهد بود و در دسته کارتهای گرافیک گران قیمت جای می گیرد.
دو مدل دیگر این کارت های گرافیک که امروز معرفی شده اند HD 2600 و HD 2400 می باشند که محصولاتی با کیفیت و قیمت "متوسط" به حساب می آیند، هرچند که این دو مدل تا نیمه دوم ماه ژوئن در دسترس نخواهند بود. همچنین پیشبینی می شود تعداد فراوانی لپ تاپ مجهز به این کارت های گرافیک در ماههای ژوئن / ژولایی وارد بازار شوند.
inspiron
28-05-2007, 16:00
اولین خبر
فراخوان نمایشگاه بین المللی پوستر "یک جهان، یک پرچم" منتشر شد. این نمایشگاه توسط “ADGI” (انجمن حرفه ای طراحی اندونزی) و همزمان با “FGD Expo ۲۰۰۷” که بزرگترین نمایشگاه صنعت گرافیک با حدود ۱۵۰۰۰۰ بازدید کننده است برگزار می گردد. زمان این نمایشگاه، ۸ تا ۱۲ آگوست ۲۰۰۷ اعلام شده است. در کنار این نمایشگاه و به صورت همزمان، “ADGI” و “FGD Expo۲۰۰۷” کنفرانس "با دیزاین، بزرگ بیاندیشید" با شرکت گروهی از طراحان نامی جهان همچون "اشتفان زاگمایستر" ، "کریم رشید"، "فریمن لائو" "کریس بنگل"، "آن سانگ-سو"، "تارک اتریسی" "سیام آتاریا" برپا خواهد شد. پس از اتمام “FGD Expo ۲۰۰۷” ، نمایشگاه "یک جهان، یک پرچم" در شهرهای دیگر اندونزی مانند "باندونگ"، "یوگیاکارتا" و "بالی" به نمایش در خواهد آمد.
هدف نمایشگاه " یک جهان، یک پرچم"، "ارتقاء آگاهی عمومی درباره اهمیت نقش اتحاد در پیروزی بر مشکلات چند جانبه جهان" عنوان شده است. درونمایه این رویداد، با احترام به فرهنگها و تفاوت های آنان، مردم را برای دنیایی بهتر گرد هم می آورند.
در این نمایشگاه، ۱۰۰ پوستر تحت عنوان موضوع واحد " یک جهان، یک پرچم" به نمایش در خواهد آمد.موضوعی که آزادانه و با نگاه شخصی هنرمند در قالب پوستر به تصویر کشیده خواهد شد. هرگونه پوستر که در بر گیرنده برخورد تبعیض آمیز با فرد، دین، فرهنگ، نژاد، گروه اقلیت یا موازین سیاسی ملل مختلف باشد، به نمایشگاه راه نخواهد یافت.
مشخصات آثار ارسالی:
۱. پوسترها باید آثار فردی باشند در پیش از این در هیچ نمایشگاهی ارائه نشده باشند.
۲. سایز نهایی ۸۰ x ۱۲۰ خواهد بود. تکنیک آزاد است و میتواند دستی، دیجیتال و یا ترکیبی از این دو باشد. اما نسخه نهایی باید به صورت فایل دیجیتال ارائه شود.
۳. فایل نهایی باید با فرمت PDF در مود رنگی RGB ، با سایز واقعی پوستر و رزولوشن ۲۴۰ dpi ارائه شوند.
۴. فایل های نهایی حتما باید روی CD/DVD ROM ارسال شوند.
۵. شرکت کنندگان باید فرم تکمیل شده شرکت در مسابقه را به همراه سوابق هنری – حرفه ای یا رزومه مختصر خود، به انضمام پرتره شخصی هنرمند ارسال کنند.
روند انتخاب آثار:
هنرمندان علاقه مند به شرکت در این نمایشگاه، می توانند آثار خود را با فرمت PDF و با رزولوشن پایین ، تا تاریخ ۳۰ می ۲۰۰۷ به نشانی پست الکترونیکی : ogof-selection@adgi.or.id ارسال کنند. به طراحانی که آثارشان برای شرکت در نمایشگاه پذیرفته شود، اطلاع داده خواهد شد تا فایل نهایی آثار خود را با پست یا FTP (در نشانی اینترنتی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بفرستند.) چاپ و آماده سازی آثار برای برگزاری نمایشگاه به عهده برگزار کننده خواهد بود. هر شرکت کننده می تواند نهایتا ۳ اثر ارسال کند. تنها ۱ اثر از هر شرکت کننده برای شرکت در نمایشگاه برگزیده خواهد شد.
جوایز:
۳ نشان طلا، نقره و برنز این مسابقه برای ۳ اثر برگزیده که توسط بازدیدکنندگان انتخاب خواهند شد، در روز اختتامیه FGD Expo ۲۰۰۷ به برگزیدگان اهداء خواهد شد.
لازم به یادآوری است که این رویداد، خود جوش و غیر انتفاعی بوده و حتی الامکان، هزینه های خود را از پشتیبانان (Sponsors) تامین می کند.
حقوق آثار:
حقوق و کپی رایت تمامی آثار متعلق به طراحان بوده و کمیته برگزاری نمایشگاه، حق استفاده محدود از آثار را برای معرفی نمایشگاه "یک جهان، یک پرچم" برای خود محفوظ می دارد. اگر هنرمند مایل به اهدای حقوق آثار خود در راستای اجرای طرح های اجتماعی باشد، می تواند علاقه مندی خود را در فرم شرکت در نمایشگاه اعلام کند.
تاریخ و محل برگزاری نمایشگاه :
نمایشگاه "یک جهان، یک پرچم"، مقارن با FGD Expo ۲۰۰۷ (بزرگترین نمایشگاه بین المللی صنعت گرافیک در آسیای جنوب شرقی) در Jakarta Convention Center برگزار می شود.
اطلاعات تکمیلی :
در صورت نیاز به هر گونه اطلاعات تکمیلی به نشانی های زیر مراجعه کنید:
پست الکترونیک : ogof@adgi.or.id
نشانی دبیرخانه : Adgi Secretariat:
Jl. Merpati Raya no. ۴۵
Prof. Dr. Soepomo, Tebet
Jakarta ۱۲۸۷۰
وب سایت: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریافت فرم شرکت در نمایشگاه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دریافت بروشور نمایشگاه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
inspiron
28-05-2007, 16:04
۲۳ اثر تصویرگری كتاب های كودك و نوجوان در ایران برای ارسال به مسابقه تصویرگری و نمایشگاه براتیسلاوا در كشور اسلواك انتخاب شد.
به گزارش روابط عمومی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، گروه داوری و انتخاب آثار برای ارسال به این دوسالانه معتبر بین المللی شامل علی اكبر صادقی، زهره قایینی، مهنوش مشیری، ابوالفضل همتی آهویی و بهزاد غریب پور با بررسی ۸۰ اثر ۶۸ نفر از تصویرگران ایرانی ۲۳ اثر از ۲۰ هنرمند را برای شركت در این رقابت مهم حوزه كتاب كودك و نوجوان برگزیدند.
این در حالی است كه گروه داوری ایرانی نسبت به پائین آمدن سطح آثار تصویرگران كشور نسبت به دوره های گذشته در بیانیه خود اظهار نگرانی كرده اند و آن را زنگ خطری برای تصویرگری كتاب های كودك ایران توصیف كرده اند.
گفتنی است هر یك از كشورهای جهان برای شركت در این رقابت می توانند آثار ۲۰ تصویرگر خود را به براتیسلاوا ارسال كنند كه انتخاب آثار ایرانی به وسیله كانون صورت می گیرد.
inspiron
28-05-2007, 16:07
۲۳ اثر تصویرگری كتاب های كودك و نوجوان در ایران برای ارسال به مسابقه تصویرگری و نمایشگاه براتیسلاوا در كشور اسلواك انتخاب شد.
به گزارش روابط عمومی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، گروه داوری و انتخاب آثار برای ارسال به این دوسالانه معتبر بین المللی شامل علی اكبر صادقی، زهره قایینی، مهنوش مشیری، ابوالفضل همتی آهویی و بهزاد غریب پور با بررسی ۸۰ اثر ۶۸ نفر از تصویرگران ایرانی ۲۳ اثر از ۲۰ هنرمند را برای شركت در این رقابت مهم حوزه كتاب كودك و نوجوان برگزیدند.
این در حالی است كه گروه داوری ایرانی نسبت به پائین آمدن سطح آثار تصویرگران كشور نسبت به دوره های گذشته در بیانیه خود اظهار نگرانی كرده اند و آن را زنگ خطری برای تصویرگری كتاب های كودك ایران توصیف كرده اند.
گفتنی است هر یك از كشورهای جهان برای شركت در این رقابت می توانند آثار ۲۰ تصویرگر خود را به براتیسلاوا ارسال كنند كه انتخاب آثار ایرانی به وسیله كانون صورت می گیرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
inspiron
28-05-2007, 16:08
نمایشگاه آثار منتخب نخستین دوسالانه بینالمللی پوستر جهان اسلام به همت موسسه فرهنگی هنری صبا با همکاری حوزه هنری استان گیلان در شهر رشت برگزار میشود.
روابط عمومی مؤسسه صبا اعلام کرد در ادامه سیاست همکاریهای استانی و ایجاد امکان نمایش آثار دوسالانههای ملی و بینالمللی در دیگر شهرها و استانهای کشور، این موسسه نمایشگاهی از آثار منتخب اولین دوسالانه بینالمللی پوستر جهان اسلام را که سال ۱۳۸۳ برگزار شده بود، در شهر رشت برپا میکند.
این نمایشگاه با همکاری حوزه هنری استان گیلان و در گالری هنرهای تجسمی این حوزه از پنجم خردادماه گشایش مییابد. نمایشگاههای آثار منتخب دوسالانههای ملی و بینالمللی صبا در آینده میهمان شهرهای دیگر ایران نیز خواهند بود.
برگزاری این نمایشگاه در پایان دومین دوسالانه پوستر جهان اسلام انجام میشود که با استقبال و مشارکت هنرمندان ۳۸ کشور در صبا برپا شده بود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
BKM_MAHDI
28-05-2007, 16:22
ببخشيد سايز پوستر رو بگيد ؟
inspiron
29-05-2007, 11:51
ببخشيد سايز پوستر رو بگيد ؟
اگر مطلب رو بخونید در بخش مشخصات آثار ارسالی هست
لینک اصلی فراخوان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
inspiron
29-05-2007, 11:55
سایت گرافیستا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) کار خود را آغاز کرد.
"گرافیستا" قرار است اولین ژوژمان اینترنتی گرافیک را برگزار کند و به این منظوردانشجویان می توانند با دریافت پسورد از استاد خود آثارشان را در مکان تعیین شده در سایت ثبت کنند.
ارائه آثار دانشجویان در ژوژمان پایان ترم، ارائه آثار هنرمندان و اساتید گرافیک و دانشجویان به صورت مستقل، شیوه های آموزشی اساتید گرافیک ایران و جهان، تحلیل آثار و نقد آثار گرافیک از فعالیت های آتی این سایت می باشد.
علاقه مندان می توانند آثار خود را به آدرس info@mahdid.com با اندازه سایز۳۵۰ پیکسل در عرض و ارتفاع آزاد، به همراه بیوگرافی تایپ شده در word ارسال دارند.
این سایت به آدرس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] قابل دسترسی می باشد.
inspiron
29-05-2007, 12:00
فراخوان سومین نمایشگاه سالانه تایپوگرافی «اسماءالحسنی» منتشر شد. ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
inspiron
31-05-2007, 11:10
سایت ۳ نقطه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، به عنوان سایت طراحان گرافیک مشهد کار خود را آغاز کرد.
این سایت که در اردیبهشت ماه فعالیت خود را آغاز کرده است از بخش های مختلفی مانند: خبر، فراخوان، هنرمندان، مقالات و... تشکیل شده است.
علاقه مندان می توانند از این سایت به آدرس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]۳noghteh.com دیدن نمایند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
inspiron
31-05-2007, 11:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پوستر یکی از عناصر فرهنگی توده مردم لهستان است . شاید مردم لهستان از معدود مردمی بر روی کره زمین باشند که پوستر به خانه هایشان و خیابان هایشان به صورتی خوب هم راه پیدا کرده است . و نقل قولی از آلن لوکرنک در سخنرانی اش در خانه هنرمندان ایران در شهریور ماه ۱۳۸۵ که : وقتی وارد خیابان های لهستان میشوید ، مانند آن است که وارد یک نمایشگاه پوستر شوید
در این پایگاه ، بیش از پنج هزار پوستر از تاریخ پوستر لهستان و یا بهتر بگویم از مکتب لهستان از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵ برای دیدن وجود دارد و بدون شک دیدن این همه تصویر مشکل خواهد بود و به همین منظور در صفحه اصلی این پایگاه پوستر ها طبقه بندی شده اند و قسمت جستجو نیز وجود دارد که بر اساس نام طراح – سال – عنوان پوستر و ... میتوان به دنبال پوستر مورد نظر خود بود .
این پایگاه نیز همانند پایگاه مجموعه پوستر های سوئیس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) اطلاعات کاملی را در ارتباط با پوستر ها در اختیارمان قرار میدهد . نام طراح – سال طراحی - تکنیک چاپ – اندازه و ... .
البته دو پایگاه دیگر نیز در ارتباط با پوستر لهستان فعالیت میکنند که این دو نیز اطلاعات تقریبآ مشابهی در اختیارمان قرار میدهند با این تفاوت که اگر مایل باشید از این دو پایگاه میتوانید پوستر های مورد نظر خود را نیز خریداری کنید که البته بعید میدانم در حمل و نقل های پستی ، پوسترتان سالم به دستتان برسد!! :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]]
inspiron
31-05-2007, 11:25
این خبـــــــر ممکنه قدیمی باشه ولی هنوز تاریخ مصرفش تمام نشده.
برای در یافت اطلاعات اینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) را کلیک کنید.
برای دریافت متن کامل فراخوان + دریافت فرماينجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) كليك كنيد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
iran-flash-coo-ir
22-06-2007, 19:14
برگزیدگان نهمین دو سالانه طراحی گرافیک معاصر ایران پنجشنبه شب در موزه هنرهای معاصر تهران معرفی شدند
در این مراسم از 25 نفر ازبرگزیدگان این دو سالانه در دو بخش ملی و بین المللی به همراه 10 نفر از داوران با اهدا ء لوح و جایزه تقدیر شد
دربخش بین المللی جایزه جهانی پوستر، رالف شرای فوگل از سوئیس با جایزه 5 هزار یورویی ،تیمو بری از فنلاند با جایزه 3 هزار یورویی و پیمان پورحسین از ایران با جایزه 1500 یورویی نفرات اول تا سوم شدند
دبیر برگزاری نهمین دو سالانه طراحی گرافیک معاصر ایران در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت : این دو سالانه در دو بخش ملی و بین المللی برگزار شد که بخش ملی آن شامل طراحی نشانه ، صفحه آرایی ، طراحی وب و چند رسانه ای ، بسته بندی ، تبلیغات شهری ، تبلیغات مطبوعاتی و طرح روی جلد کتاب و نشریات است
میراث فرهنگی ، بیش از 500 اثر به نمایش گذاشته شده است
وی خاطر نشان کرد : در بخش بین الملل نیز بیش از 500 اثر از طراحان 44 کشور جهان به صورت پوستر چاپ و به نمایش در آمده است
فرهادی گفت : همچنین همزمان با نهمین دوسالانه طراحی گرافیک معاصر ایران "آلن لوکرنک" طراح و گرافیست فرانسوی نمایشگاهی با 100 پوستر در موسسه فرهنگی هنری صبا دایر کرده است
دبیر برگزاری نهمین دوسالانه طراحی گرافیک معاصر ایران افزود : نمایشگاه آثار "آنته لنز" و "ونسون پروته" فرانسوی ، بزرگداشت استاد صادق بریرانی ، همچنین نمایشگاه پلاکاردهای استاد مرتضی ممیز و آثار "مروین کرولانسکی" از نمایشگاه های جنبی این دو سالانه است
نهمین نمایشگاه دو سالانه گرافیک معاصر ایران به همت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، دفتر امور هنرهای تجسمی ، انجمن طراحان گرافیک ایران ، فرهنگستان هنر ، مجموعه فرهنگی هنری صبا و موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد
نهمین دوسالانه طراحی گرافیک معاصر ایران چهارشنبه 30 خرداد در مرکز فرهنگی هنری صبا گشایش یافت و تا پایان تیر در این موسسه برپاست
برگرفته از : شاهکاطراحی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
inspiron
16-08-2007, 15:49
دوسالانه طراحی پوستر چین، آثار راه یافته را معرفی کرد.
در این دوسالانه تعداد ۱۳۸۹ پوستر از طراحان یا گروه های هنری از ۳۶ کشور به دبیرخانه این دوسالانه ارسال شد که از این میان ۴۳۶ طراح با ۹۳۲ پوستر از آسیا، ۱۱۱ طراح با ۴۰۳ پوستر از اروپا و ۲۵ طراح با ۵۴ پوستر از آمریکا شرکت کردند.
در میان طراحان راه یافته،نام ۲۵ طراح ایرانی به چشم می خورد که اسامی آنان بدین شرح می باشد:
مجید عباسی/ علی افسرپور/ تهمتن امینیان/ احسان بوستان/ حسین اقبالی/ مریم عنایتی/ وحید عرفانیان/ مهدی فاتحی/ نغمه فلور ذبیحی/ فرهاد فزونی/ امیرعلی قاسمی/ پدرام حربی/ بهراد جوانبخت/ آریا کسائی/ مهدی مهدیان/ محمود مظاهری تاری/ ساعد مشکی/ علیرضا مصطفی زاده ابراهیمی/ پیمان پورحسین/ ایمان راد/ مهدی روشنایی/ مهدی سعیدی/ مسعود شاکری/ حسین یزدی/ مازیار زند
شایان ذکر است که این نمایشگاه در روز ۲۶ اکتبر سال جاری (۳ آبان) گشایش می یابد و رضا عابدینی نیز در ترکیب هیئت داوران این بی ینال حضور دارد.
inspiron
26-08-2007, 16:43
امروز سالگرد تولد پدر گرافیک ایران استاد مرتضی ممیز رو به همه دوستداران گرافیک ایران تبریک میگم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).gif
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم تبریک میگم ولی میشه تاریخ تولد دقیقشو بنویسید
inspiron
21-09-2007, 13:33
منم تبریک میگم ولی میشه تاریخ تولد دقیقشو بنویسید
تاریخ تولد : 4 شهریور سال 1315
وفات : 5 آذر 1384
خبر جدید از adobe فقط بسته جدید است یا ....؟
keylogger-A
28-03-2008, 13:07
کمپانی Adobe امروز نسخه آنلاین نرم افزار فوتوشاپ را بطور عمومی و رایگان عرضه کرد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
این نسخه از ویرایشگر تصاویر شرکت ادوبی بصورت تحت وب و آنلاین تولید شده است و فعالیتی مشابه سایت های Flickr و Snapfish خواهد داشت.
کاربران Photoshop Express می توانند بطور مستقیم فایل های تصویری خود را از روی حافظه رایانه وارد حساب کاربری خود کنند و یا آلبوم های عکس از سایت های Facebook, Photobucket و Picasa را به محیط Photoshop Express بفرستند. در این میان سایت محبوب Flickr از غایبین بزرگ این مجموعه است و دلیل آن شراکت این سایت با فناوری ویرایشگر آنلاین Picnic می باشد.
هر دو سایت محبوب ذخیره عکس Picasa و Photobucket از ابزاری پیش فرض مشابه برای ویرایش عکس بهره می برند اما کاربران علاقهمند می توانند تصاویر ذخیره شده در این سایت ها را بوسیله ابزار Photoshop Express نیز ویرایش کنند.
این سایت تمامی امکاناتی که در ماه های نخست انتشار آزمایشی آن اعلام شده بود را دارا است و به هر حساب کاربری فضای رایگان 2 گیگابایت را اختصاص می دهد. گفته می شود که در مقایسه امکانات تعداد خصوصیات و ابزارهای موجود در Photoshop Express بیش از دیگر سایت های مشابه اعلام شده است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام.
خیلی جالبه ولی لود شدنش خیلی طول می کشه.
به آدرسش رفتم ولی هنوز کامل نشده!!!
Ehsan Studio
03-06-2008, 06:11
شرکت سازنده نرم افزار Adobe از طراحی نسخه جدید برنامه Acrobat خبر داد.
نرم افزار Acrobat Reader 9 به کاربران قدرت استفاده از تکنولوژی Flash را در قالب PDF می دهد.
این امر باعث می شود که کاربران به آسانی بتوانند مطالب خود را با گرافیک Flash که از قابلیت بسیار بالایی در طراحی برخوردار است ارائه دهند.
برای نمونه Flash قدرت پخش ویدئو و ساخت انیمیشن سه بعدی و صدا را دارند که به مقدار قابل توجه ای دست سازندگان PDF را باز می کند.
همچنین، Acrobat Reader 9 قابلیت تبدیل Flash را به PDF و بلعکس نیز در خود جای داده است.
Adobe در همین زمینه سایتی را طراحی کرده است که به شما این امکان را میدهد که از قابلیت های نرم افزار Acrobat به صورت آنلاین بهره ببرید.
تصاوير:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
elyartab
26-06-2008, 15:56
گفتگو با استاد محمد احصایى درباره طراحى نام نوشته (لوگوتایپ)، چندی پیش در یکی از روزنامههای صبح منتشر شد. به دلیل اهمیت صحبتهای استاد، متن کامل گفتگو به خوانندگان خوب رسم تقدیم میشود. این گفتگو را احمد غلامى مهرآبادى و احسان سهرابى انجام دادهاند: هم صحبت شدن با استاد محمد احصایى خاطرهاى است فراموش نشدنى، چرا كه شوخ طبعى این همشهرى عبید زاكانى، گذر زمان را از یاد آدمى مىبرد و سخن را تا پاسى از شب به درازا مىكشاند. گفتن اینكه سید محمد احصایى براى همگان شناخته شده است چیزى را حل نمىكند، حتى اشاره به اینكه دست خط او همچون امضایى براى معتبر كردن روزنامههاى این سرزمین، به عنوان "نام نوشته" بر تارک بسیارى از نشریات یومیه جاى گرفته، سخن تازهاى نیست، پس فقط دوباره با خود تكرار مىكنیم كه محمد احصایى، دارنده نشان درجه یک هنر، خوشنویسى یكتاست و مطبوعات ایران بسیار به او مدیونند.
لوگوتایپ در ساختار گرافیكى روزنامه داراى چه اهمیتى است؟
لوگوتایپ در واقع اولین صحنهاى است كه در یک كیوسک روزنامه فروشى به چشم مىخورد، براى همین جذابیت بصرى لوگو داراى اهمیت زیادى است. این جذابیت شامل دو نكته است: خود كلمه و اجراى كلمه كه دومى به حوزه گرافیک مربوط است. چگونگى اجراى كلمه آن هم با تكنیکهاى شناخته شده نیز كار بسیار دشوارى است، مثلا براى اجراى یک لوگوى نستعلیق، چون این قلم به نوعى قلم ملى ما محسوب مىشود، كار با آن به دلیل شناخت بالاى مخاطب امر بسیار دشوارى است. براى همین زمان طراحى عنوان نشریه با شیوه خوشنویسى باید توجه داشت كه لوگوتایپ توسط فردى كار شود كه هم در حوزه خوشنویسى متبحر باشد و هم در حوزه گرافیک. اما با انجام خوشنویسى یک لوگو، كار تمام شده نیست، بلكه توجه به محل قرارگیرى آن در روزنامه، جذابیت، هویت و اصیل بودن لوگوتایپ نیز داراى اهمیت است. مثلا در لوگوتایپ روزنامه وقایع اتفاقیه یک حس نوستالژیک و پس زمینه تاریخى در كلمه وجود داشت و براى من خیلى جالب بود كه چگونه این كلمه را طراحى كنم تا براى مخاطب جذاب باشد كه خوشبختانه در مورد این لوگوتایپ این اتفاق افتاد. براى من خیلى اهمیت دارد كه وقتى عنوان روزنامه خاطره قومى مخاطب را در خود جاى داده، از نظر اجرایى به این خاطره قومى اداى دین بكنم. بخش گرافیكى یک لوگوتایپ اینجاست وگرنه هركسى مىتوانست وقایع اتفاقیه را بنویسد. در هر صورت آن چه كه جز مسوولیتهاى یک طراح "نام نوشته" مثلا به شیوه نستعلیق است، هم اجراى بسیار اصیل خطاطى است و هم توفیق در جذابیت آن، كه در حوزه فنون و علوم گرافیک است. تركیب، ضخامت و نوع دخالتهاى كوچک است كه سبب ماندگارى یک لوگوتایپ مىشود.شما از خط نستعلیق صحبت كردید، بعضى از مدیران نشریات و یا سردبیرها، مثلا آقاى شمس الواعظین، اعتقاد دارند كه عنوان یک روزنامه ایرانى حتما باید نستعلیق باشد. شما با این نظر موافق هستید؟
آن زمانى كه آقاى شمس الواعظین این نظریه را ارائه كردند، تعداد روزنامهها خیلى كم بود. در واقع یک جور نوآورى با این نظریه در حوزه عنوان روزنامهها ایجاد شد. اما یک پتانسیل فرهنگى هم پشت این نظریه بود. من وقتى با آقاى شمس الواعظین صحبت مىكردم، متوجه شدم كه این دلبستگى ایشان به نستعلیق یک دلبستگى شخصى قومى است و یک هوشمندى روزنامه نگارى در آن وجود دارد، یعنى ایشان تشخیص دادند كه اگر عنوان روزنامهشان یک نستعلیق درجه یک باشد كه قواعد گرافیک در آن لحاظ شود، مىتواند در جذب مخاطب موفق عمل كند، كه همین گونه هم شد. اما شما فرض كنید تمام روزنامهها، لوگوى نستعلیق داشته باشند، اینجا دیگر جلب توجه كردن بسیار بسیار مشكل و ربودن چشم مخاطب سخت مىشود. همه این مسایل برمىگردد به كسانى كه روزنامه را اداره مىكنند، چه از نظر فرهنگى و چه از نظر حرفهاى. از نظر فرهنگى، كسى كه یک نوع دلبستگى به فرهنگ خود دارد، به مجموعه عوامل از دید این دلبستگى نگاه مىكند. مثلا من برخورد داشتم با كسانى كه به من سفارش دادهاند، اما فقط به این خاطر كه كارشان راه بیفتد. تجربه به من نشان داده، تعداد افرادى كه مىدانستند در این سفارش چه مىخواهند خیلى كم بودند. اینها همه قابل بحث هستند كه صاحبان روزنامه در این حوزه دنبال چه چیزى مىگردند. خیلى جالب است كه صاحبان روزنامهها آن چیزى را كه مطرح مىكنند، به همان میزان هم مخاطبان در درخواستهایشان طلب مىكنند، یعنى مثلا نظام فكرى و سلیقه صاحبان لوموند، دقیقا جفت و جور است با مخاطبانش. به همین جهت هم صاحبان لوموند به خود اجازه نمىدهند و با ارزشهایشان نمىخواند كه در صفحه اولشان آگهى بگذارند، از طرفى مخاطبان توقع ندارند كه در صفحه اول آگهى ببینند، یعنى ارزشهایى كه خود تعیین كردند، به نوعى در وجود مخاطبان جریان پیدا كرده است.
اینجا دیگر فقط "نام نوشته" روزنامه نیست كه اهمیت دارد، كلیت روزنامه در درجه اول اهمیت قرار مىگیرد. چه از نظر مطالب، چه از نظر ایدئولوژى، ارزشها و چه از نظر ظاهرى كه دیزاین روزنامه است. وقتى هم مىگوییم دیزاین، این دیزاین را دو عامل مهم تصویر مىكند، یكى فونت است و دیگرى عنوان روزنامه. فونت كه مىگوییم تنها خود فونت نیست. وقتى كسى یک فونت كاملا موفق را استفاده مىكند، یک لى آوت موفق هم پشت كار وجود دارد، نمىتوان این مسایل را از هم جدا كرد، همگى به هم بستگى دارند.با توجه به تمام مشكلات مدیریتى در حوزه مطبوعات ایران، آیا گرافیک مىتواند با نوعى تعهد حرفهاى لزوم پرداخت به گرافیک را به مدیریت ثابت كند؟
وقتى مدیریت یک روزنامه برایش مهم است كه نشریهاش مخاطب بیشترى داشته باشد و متوجه است كه زیبا بودن روزنامه به جذب مخاطب كمک مىكند، در یک تعامل منطقى آن چیزى را كه به نفع روزنامهاش است، مىپذیرد و طبیعى است كه علم طراح گرافیک در این جا به كمكش مىآید. به هر حال گرافیست، در توفیق ظاهرى یک نشریه موثر است.عنوان روزنامه "دوران" كه از كارهاى خودتان بود و خیلى اصرار داشتید كه مفهوم چرخش و زمان را با اجراى دَوَرانى آن ارائه كنید و با این تفكر به سراغ خط شكسته رفتید كه حركت موفقى نیز بود یا مثلا عنوان روزنامه همشهرى كه دقیقا با مفاهیم شهروندى روزنامه هماهنگ بود، این هماهنگى ها را با چه نگاهى مىبینید؟
من فكر مىكنم در این موضوع بحث هنر وارد مىشود. درست است كه گرافیک یک ابزار اجتماعى در جهت ارائه یک فرهنگ بصرى در بهترین شكل است، اما یک جاهایى مسائل از حوزه اختیار گرافیست خارج است و آنجا، جایى است كه آبستره وارد كار مىشود و در آن دخالت مىكند. رشتههایى از هنر كه كاربردى نامیده مىشوند، گرچه من با این كلمه هنر كاربردى موافق نیستم، یک جایى امضاى هنرمند هم در آن هست، این مسائل نظیر "دوران" و "وقایع اتفاقیه" از این دست آثار هستند، یعنى من فكر كردم كه این گونه هم مىشود كار كرد. جالب است كه به عنوان یک خوشنویس و گرافیست هرچه را مىخواهم طراحى كنم، نمىدانم به چه شكل مسائلى وارد طراحى كار مىشود كه جز نظام تعریف شده آن نیست. براى نمونه لوگوتایپ "نهج البلاغه" كه از موفقترین كارهاست. هنگام طراحى نام نوشته نهج البلاغه، مجموعهاى از زیباشناسى خطوط در ذهن من بود، به علاوه مسایلى كه از گرافیک مىدانستم به اضافه خود نهج البلاغه. یعنى نهج البلاغه كار خود را كرد. شما اگر دقت بكنید قدرتى كه در كلمه "على" وجود دارد، به شدت در عنوان نهج البلاغه متبلور است. اصولا هر كار گرافیكى متعالى كه شما مىبینید، درصد هنرى و آرت آن بیشتر است تا جنبه كاربردى آن و این از جوهره و شخصیت هنرى گرافیست نشأت مىگیرد.اگر بخواهید قضاوت بكنید، در بین عنوانهاى روزنامههاى موجود، كدامیک را بیشتر مىپسندید؟
من لوگوى روزنامه انتخاب را بیشتر مىپسندم و دوست دارم. در نام نوشته انتخاب، با اینكه كمى خواندنش مشكل بود، البته اصلا موافق نیستم كه لوگو واضح باشد، براى اینكه كسى كه اهل روزنامه باشد، بالاخره كشف مىكند، آن تیک را كه در لوگوى انتخاب وجود دارد، دوست دارم. چرا كه در آن یک نوع هوشمندى گرافیكى در جهت هماهنگى با محتوا و منظور روزنامه وجود داشت. دیگرى عنوان مجله فیلم است كه هیچ بحثى در آن نیست و جز بهترینها محسوب مىشود. چرا كه همه چیز را در خود تعریف مىكند. نكته دیگرى كه از نظر فنى در طراحى لوگو وجود دارد، فرهنگ بالاى یک شغل یا یک هنر است، فرهنگ بصرى تنها به زیباشناسى ظاهرى نیست، مثلا همین لوگوى نشریه فیلم یا نهج البلاغه نمونههایى هستند فراتر از زیباشناسى ظاهرى.اصولا با دفرماسیون در خطوط سنتى براى رسیدن به یک گرافیک موفق، موافق هستید؟
شما وقتى با قلمهاى مختلف آشنا باشید، خواهید دانست بعضىهایشان قرنهاست كه روى زیبایى شناسىشان كار شده، طورى كه به نظر مىرسد دیگر كار اضافهاى نمىتوان رویشان انجام داد. مثلا یک حرف "ن" كه از گذشته به ما رسیده را حداكثر مىتوان یک میلیمتر دو میلیمتر این ور یا آن ور كرد. اما فرم كلى را نمىتوان تغییر داد. در چنین وضعى ما حداكثر مىتوانیم روى كمپوزیسیون و تركیب كار كنیم، روى اندازهها و نسبتها نمىتوان دخل و تصرف كرد. در میان این قلمهاى مختلف، قلم ثلث، قلمى است تزیینى، یعنى كتابت نیست و در كتیبهها و بناها بیشتر كاربرد دارد و اصولا در اندازههاى بزرگ تعریف مىشود، به همین دلیل مىتوان این اندازهها را تغییر داد كه این هم باز به خود هنرمند باز مىگردد. ولى با وجود این تغییر اندازهها، شما اگر به گذشته بازگردید، مىبینید كه خیلى كم كسى توانسته این خط را تغییر دهد، براى این كه كسانى كه خطاطى كار مىكنند، این اعتقاد و ایمان و علاقهاى كه به اصول این قلمها دارند، اینها را باز مىدارد از جسارت در حوزه قلمها. یكى از علتهایى كه اینها را باز مىدارد، اهلى شدن با این نسبتهاست. خود این عمر گذاشتن روى رعایت یک قاعده مشخص موجب مىشود تا در این حوزه تلاش كمى صورت بگیرد. اما خود من چون از زاویه نقاشى وارد این حوزه شدم، توانستم در خط ثلث كه المان نقاشىام بود، وارد بشوم و دستاندازى كنم، در نتیجه توانستم هم در كمپوزیسیون آن دستاندازى كنم و هم شكل آن را دفرمه كنم. اما فقط توانستم در ثلث این كار را انجام بدهم، ولى در حوزه نستعلیق و دیگر خطوط نمىتوانستم. در بعضى از قلمها نمىتوان دستاندازى كرد. تجربه به من نشان داده كه در میان مجموعه خطوط آن دستهاى را مىتوان تغییر داد كه شامل ثلث و كوفى هستند. در این مجموعه است كه مىتوان به دفرماسیون نزدیک شد.در دورههایى به خاطر كیفیت چاپ نمىتوانستیم از رنگ بهره مناسب ببریم با بهبود سیستمهاى چاپ امكان رسیدن به رنگ بهتر فراهم شده و امروزه، شاهد استفاده هرروزه رنگ در نام نوشته روزنامهها هستیم. این رنگ به رنگ شدن لوگوتایپ در روزنامهها را چگونه مىتوان تشریح كرد؟
بستگى به سلیقه دارد، فكر نمىكنم كه خیلى باید و نبایدى در این حوزه باشد. به نظر من كار جالبى است كه در روزنامههاى ما نسبت به رویدادها رنگ لوگو را تغییر دهند. خیلى قشنگ است كه لوگوتایپ یک روزنامه در محرم و صفر سیاه بشود. این عزادارى لوگو یعنى شریک شدن آن با عواطف جامعه، یعنى به نوعى روایتگر عواطف جامعه شدن. در شادىها فضاى لوگوتایپ شاد مىشود و در ایام حزن، غمگین. این به نوعى همراهى با عواطف جامعه است و با مفهوم روزنامه یعنى "نامه هر روزه" هماهنگى دارد.همراهى با عواطف جامعه در دیگر نقاط دنیا هم وجود دارد. مثلا مىتوان به مجله Time اشاره كرد كه كادر دور آن همیشه قرمز است، اما مثلا در ۱۱ سپتامبر نوار حاشیهاى نشریه مشكى مىشود، ولى در روزنامههاى ایران بسیار مىبینیم كه رنگ لوگو بر مبناى عكس صفحه اول روزنامه انتخاب مىشود.
این نوع انتخاب رنگ دیگر زیادى است، یعنى به نظر من به خاطر این كه حرمت كاراكتر حفظ شود، نباید زیاد دست كارى كرد. به همین جهت است كه صحت عرایض بنده را شما با مشكى شدن Time مثال مىزنید. كارى كه Time كرده و جذاب بوده به دلیل این است كه در یک حالت اختصاصى انجام داده است و براى همین در خاطر شما مىماند، این یک اتفاق است. اتفاقى است كه از فرط تكرار عادى نمىشود تا چشم شما به آن عادت كند و نگاهتان به چنین كارى بىتفاوت شود. اما این كه هر روز رنگ لوگو تغییر كند را مىپذیرم كه خیلى خوب نیست. بهتر است در یک تعداد خاصى از اتفاقات، لوگوى روزنامه شریک شود. در آن رویداد كه معمولا یا در شادى مطلق است و یا در غم مطلق. این را مثل نمكى بدانیم كه به غذا اضافه مىكنیم. آنقدر نباید نمک زد كه غذا از دهان بیفتد.بافت در لوگوتایپ را چگونه مىبینید، با این وصف كه خیلى كم در طراحى لوگوتایپ از آن استفاده شده، در خطاطى سنتى نمونههایى مثل "نستعلیق گلزار" را داریم كه از بافت استفاده كرده اند و موفق نیز بودهاند، آیا استفاده از بافت قرابتى با روزنامه دارد؟
هیچ قرابتى از قبل وجود ندارد، بستگى به این دارد كه گرافیست چگونه از آن بهره ببرد. شما همین Time را در نظر بگیرید كه گاهى اصلا به جاى حروف از یک شى استفاده مىكند و موفق نیز هست. باید این گونه اتفاقات هدفمند و با تفكر باشد. فراموش نكنیم كه گرافیک تلاشش هدفمند كردن احساسات و عواطف براى رسیدن به مقصود از قبل تعیین شده است. همه چیز ممكن است اما فقط وقتى كه فكر شده باشد.
elyartab
06-07-2008, 11:55
دبیر دوسالانه عکس گفت با برنامهریزیهای انجام شده یازدهمین دوسالانه عكاسی باید در آبان برگزار شود
دبیر دوسالانه عکس گفته است با برنامهریزیهای انجام شده یازدهمین دوسالانه عكاسی باید در آبان برگزار شود.
اسماعیل عباسی در گفتگو با یکی از خبرگزاریها گفته است:" براساس برنامهریزی، فراخوان دوسالانه باید تا آخر خرداد منتشر میشد و این در حالی است كه هنوز هیچگونه اتفاق خاصی مبنی بر برگزاری این دوسالانه عكس حادث نشده است. بنابراین، دیگر نمیتوان امید داشت كه نمایشگاه یازدهمین دوسالانه عكس در آبان یا بعد از آن برگزار میشود.
میران یکی دیگر از عکاسان به این خبرگزاری ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) گفته است:" در حقیقت اگر بحث برگزاری دوسالانه حذف شود، دیگر نه بر سر بودجه اختلافی ایجاد میشود و نه اینكه هنرمندان و برگزاركنندگان در به ثمر رساندن دوسالانه رنج بسیار میبرند".
وی افزود:" با حذف دوسالانهها، معضل بزرگ هنرهای تجسمی هم مرتفع میشود".
میران تصریح كرد:" برای برگزاری دوسالانههای تجسمی بدون هیچگونه مشكلی باید از ریشه به این اتفاق پرداخته شود. به عبارت دیگر باید ضرورت برگزاری دوسالانهها و اینكه چه تاثیری در ایجاد تحول در این عرصهها خواهد داشت، به صورت ریشهای صورت گیرد و بعد به مراحل برگزاری آن رسید
Mohammad King
22-10-2009, 14:35
معرفي جامع و دانلود برنامه CorelDRAW X4
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شرکت Corel که به تازگی با خرید شرکت Ulead آن را نیز زیر مجموعه خود ساخته یکی از بزرگترین شرکت هایی است که در زمینه ایجاد نرم افزار های گرافیکی فعالیت دارد. اگر نرم افزار های این شرکت و شرکت Adobe را در کنار هم قرار دهیم بیش از ۷۵ درصد سهم گرافیک دو بعدی و نشر رومیزی (Desktop publishing) را بر دوش می کشند. مهمترین و مشهورترین تولید این شرکت نرم افزار کورل دراو (Corel Draw) می باشد. شرکت Corel به همراه این نرم افزار تعدادی نرم افزار کمکی قرار داده تا کاربران Corel Draw را از سایر برنامه ها تقریباً بی نیاز سازد.
این برنامه ها عبارتند از:
- کورل فتوپینت (Corel photopaint)
- کورل راوه (Corel R.A.V.E)
- کورل تریس (Corel Trace)
قابلیت های نرم افزار Corel Draw:
کورل به خاطر داشتن توانائی های گسترده و متنوع تا به حال مورد استفاده افراد زیادی برای حرفه های گوناگون قرار گرفته است. اولین موردی که درباره کورل باید بدانید این مسئله است که اصول کار کورل بر مبنای بردار - vector می باشد. موضوعات (objects) در کورل بر مبنای خط و نقطه (گره node) طراحی می شوند که در نتیجه اندازه و ابعاد در این مدل مهم نیست! یعنی در طرحهای برداری Resolution معنا ندارد! و هر چقدر مایل باشید می توانید اندازه طرح را بدون افت کیفیت زیاد کنید. البته Resolution در بعضی تنظیمات و Effest ها استفاده می شود که باز مربوط به عکس است.
کورل از نظر طراحی به خاطر دقت بالا بسیار مناسب است و طراحی شکل ها و نقشه های پیچیده در کورل به خاطر داشتن ابزار کاربردی و متنوع به سادگی انجام می شود. از کورل در بازار کار زیاد استفاده می شود، برای نمونه: طراحی و آماده سازی نوشته و آرم های مختلف برای برش با دستگاه کاتر پلاتر که اکثرا ًمورد مصرف شرکت های تبلیغاتی و تابلوسازی و برش شبرنگ می باشد؛ طراحی پوستر و کاتالوگ و کارت ویزیت؛ طراحی با استفاده از Template ها و صفحات آماده آن برای مجله ها و روزنامه ها؛ طراحی صفحات وب. (البته به شکل محدود و در کنار دیگر برنامه ها مثل ّFlash و...)؛ طراحی پارچه در کارخانجات چاپ پارچه و ...
از لحاظ امور چاپ کورل دراو یک ویژگی بسیار مهم دارد که آن هم به خاطر برداری بودن آن است. به این معنی که نوشته ها و آرمها در چاپ بسیار دقیق و تمیز بوده و در اصطلاح رنجه ندارد و لبه نوشته ها پله پله نمی شود که برای رسیدن به این منظور در برنامه ای مثل Photoshop باید اندازه و Resolution بسیار زیاد باشد که خود مشکلاتی دارد. موارد استفاده کورل دراو تنها به موارد فوق محدود نمی شود و هر کس به تناسب نیازهایش می تواند از کورل دراو استفاده کند. اساس این برنامه گرافیکی بر فرمولهای ریاضی قرار داده شده است. یعنی همه اشکال در این برنامه به صورت بردار می باشند. این مطلب باعث ایجاد دو حسن شده:
۱- به این ترتیب کیفیت تصاویر ساخته شده با این برنامه بسیار افزایش می یابد. شما هر چه قدر این تصاویر را بزرگ و کوچک کنید، هیچ تأثیری بر کیفیت تصویر نخواهد داشت. یا هر چه قدر زوم (zoom) کنید هرگز به پیکسل نمی رسید.
۲- این قابلیت باعث شده تا فایلهای اصلی کورل دراو بسیار کم حجم باشند.
در مقایسه بین کورل دراو و Adobe Illustrator (به عنوان دو رقیب! در عرصه گرافیک برداری البته به همراه فری هند) مسلماً کورل دراو پیروز خواهد شد. محیط Illustrator شباهت بسیار زیادی با فتوشاپ دارد که فقط دستورها و ابزار در آن تفاوت کرده است. که این نوع محیط برای کارهای برداری با توجه به قابلیت تغییر اندازه بسیار زیاد این نوع از فایل ها اصلاً مناسب نیست. و البته در نوع دستورها ابزارها و ... هم باز کورل برتری خاص خود را دارد. به عنوان مثال برای ترسیم مسیر (به عنوان یکی از مهمترین وسائل برای طراحی برداری) در Illustrator خیلی نامأنوس و بسیار شبیه کشیدن مسیر در فتوشاپ است !! که اصلاً خوش دست نیست و از این جمله موارد بسیار زیاد است.
پسوند اصلی فایلهای کورل دراو - (Corel DRaw) به صورت cdr است. ولی تقریباً تمام فایلهای برداری (wmf، al، epsءemfwpgdsf، drwdwg، dxf، fmv، fh،met،ppt، shw ...،) را می تواند باز کند. همچنین معروفترین فایلهای پیکسلی (psd، cpt، jpg، gif، tif، bmp، fpx، pcd، tga، img، pp۴، macءcal، wl، xpm، xcf،png...،) را Import می کند. شاید اوایل کار کردن با دراو و محیط این برنامه نامأنوس باشد، ولی با ممارست و تکرار برای شما ساده خواهد شد. واقعا ًبعد از آشنایی خیلی لذت آور است. امیدوارم لذت ببرید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Download from Rapidshare:
Part1:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Part 2:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Part 3:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Addon:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
همتون گل كاشتين . كولاك كردين بابا. چقدر اطلاعاتتون توپه . واقعا ممنونم. خيلي بهم كمك كردين
Episodeعزیز
ممنون ازپست خوبتون:11:
امامن فعلاهنوزدارم در "عصرپارینه سنگی:دی"به سرمی برم....
یعنی فی الواقع ازورژن 11که توی ویندوزMeاجراش میکنیم (برای راحت تربودن پارسی نویسی)وکمترازورژن بالاتر(که تا ورژن13رونصب کردم فعلا)استفاده میکنیم... مگربنابه ضرورت....
حالا سوال من...:
آیا این ورژن جدید باتوجه به مشکلات "فارسی نویسی"ش ارزش ارتقا روداره؟
ومشکل پارسی نویسی اش حل شده ؟یانه....
=
ویرایش
Corel Traceهم با ورژن 14ارائه میشه؟
من CDهاشوگرفتم اماCorel Traceتوش نبود:41:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکسات لودنمیشن..حتی با اون "اسمشونبر"
جادوگر جوان
22-03-2010, 10:33
شرکت ادوبی نسخه CS5 از نرم افزار فوتوشاپ را بین تست کنندگان خود عرضه کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
احتمالاً این نسخه از فوتوشاپ همانند گذشته در دو نسخه عادی و Extended عرضه خواهد شد. در زیر تصویری از پک Extended فوتوشاپ CS5 را ببینید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در انجمن سایت ادوبی هم یک ویدئو از قابلت های جدید و خیره کننده این نسخه قرار داده شده.
پیشنهاد میکنم حتما ببینید (پست شماره 45): [
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
البته خبرهای غیر رسمی از انتشار نسخه Creative Suite 5 در آپریل 2010 به گوش میرسه.
منتظر خبر های بیشتر باشید....
hedye222222
27-08-2010, 01:47
سلام
میخواستم بدونم اخرین نسخه ای که از کورل دراو و فری هند منتشر شده چنده؟
مثلا الان فری هند 11 هستش .ایا 12 به بازار اومده؟
و همچنین کورل دراو؟
مرسی مرسی
سلام
میخواستم بدونم اخرین نسخه ای که از کورل دراو و فری هند منتشر شده چنده؟
مثلا الان فری هند 11 هستش .ایا 12 به بازار اومده؟
و همچنین کورل دراو؟
مرسی مرسی
کورل درا آخریش x5
فری هند هم نمیدونم.
hedye222222
28-08-2010, 16:18
کورل درا آخریش x5
فری هند هم نمیدونم.
سلام مرسی از جوابتون
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.