PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعار سنگ قبری!



batlagh
19-02-2008, 20:25
سلام
در این جا می خواهم با کمک شما اشعاری رو که روی سنگ قبر می نویسن بنویسیم
راستش برای یک تحقیق برای درس دین و زندگی می خوام!!!!!!!!!!
آخه موضوع تحقیقمون اشعار سنگ قبر هست لطفا کمک کنید
خدانگهدار

K A R I M I
19-02-2008, 20:34
چه چیزا !!
فعلا این رو داشته باشید ؟
باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
پس چرا ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی

•*´• pegah •´*•
19-02-2008, 21:30
به سراغ من اگر مي‌آييد
نرم و آهسته بياييد

مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من

•*´• pegah •´*•
19-02-2008, 21:31
روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است
بنويسيد که يک مرغ مهاجر بوده است
بنويسيد زمين کوچه‏ي سرگرداني است
او در اين معبر پرحادثه عابر بوده است
صفت شاعر اگر همدلي و همدردي است
در رثايم بنويسيد که شاعر بوده است
بنويسيد اگر شعري از او مانده به جاي
مردي از طايفه‏ي شعر معاصر بوده است
مدح‏گويي و ثناخواني اگر دينداري است ب
نويسيد در اين مرحله کافر بوده است
غزل هجرت من را همه‏جا بنويسيد
روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است ...!

araash2001
19-02-2008, 21:42
كار گلچين فلك گر همه يغما بود
ليك اين بار گلي چيد كه بي همتا بود

•*´• pegah •´*•
19-02-2008, 23:50
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

•*´• pegah •´*•
19-02-2008, 23:54
الا ای رهگذر منگر چنین بیگانه بر گورم

چه میخواهی چه میجوئی از این کاشانه عورم؟

چسان گریم؟ چسان گویم؟ حدیث قلب رنجورم

ازین خوابیدن درزیرسنگ وخاک خون خوردن

نمی دانی چه می دانی که آخر چیست منظورم؟

batlagh
20-02-2008, 19:14
سلام
ممنون که این اشعار رو نوشتید
از باز دیدید لطفا برام بنویسید
خدانگهدار

leira
25-02-2008, 09:22
بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت

بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ

او که خوابیده است در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد

ramin1988
25-02-2008, 09:55
به زیر خاکمو هنوز ....... نرفتی از خیال من
غصه نخورسیاه نپوش.....گریه نکن برای من

batlagh
02-03-2008, 15:14
سلام
ممنون از دوستانی که برام شعر نوشتند اما...
کسی دیگه شعر برای سنگ قبر بلد نیست؟
خدانگهدار

leira
05-03-2008, 09:28
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چوهست
نه در آن وقت که اقبال شکست

leira
05-03-2008, 09:30
چون مرده شوم خاک مرا گم سازید
احوال مرا عبرت مردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وز کالبدم خشت سر خم سازید
در حيرتم از مرام اين مردم پست
اين طايفه ي زنده کش مرده پرست
تا هست مي کّشندش به خاري به جفا
تا مُرد مي برندش به عزت سر دست

leira
05-03-2008, 09:42
بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود
اهل زمین نبود نمازش شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائمااز اشک شسته بود
برسنگ قبر من بنویسید این درخت
عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود
برسنگ قبر من بنویسید کل عمر
پشت دری که باز نمیشد نشسته بود

leira
05-03-2008, 09:43
که آشفته ولی خفته در این خلوت خاموش
آنجا بنویسید که او زاده ی غم بود و زغمهای جهان گشت فراموش

adel_dandyboy
05-03-2008, 12:11
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی

سلیمان گر شوی آخر خوراک مور می گردی

batlagh
08-03-2008, 13:45
سلام
دستتون درد نکنه اما کم هست
لطفا اگه بلدید کمکم کنید
خدانگهدار

almaas
08-03-2008, 14:17
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدد
ره ین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

batlagh
17-03-2008, 15:22
سلام
خیلییییییییییی کم هست دوستان اگه می دونید بنویسید لطفا
خدانگهدار

Ceramic
09-04-2008, 06:28
کمممممممممممممممممممممممم مممکککککککککککککککککککککک ککک



اولا عنوان تاپيك رو اصلاح كنيد . به جاي اين عنوان كه هيچكس خوشش نمياد توش چيزي بنويسه ، مثلا اسمش رو بذارين كلكسيون ( يا آرشيو ) اشعار يادبود .


شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت

گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت


موفق باشيد

sweet_mahsa
18-04-2008, 14:23
گور نوشته جبران خلیل جبران

همچون شما زنده ام در بر شما ایستاده ام دیدگان خود را ببندید وپیرامون را بنگرید مرا در برابر خویش خواهید دید.



I am alive like you and I am standing beside you close your eyes and look around you will see me in front of you.

gmuosavi
18-04-2008, 16:23
این هم بد نیست البته شعر نیست:
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تا همه بدانند سیاه بخت بوده ام
بر روی سینه ام تکه یخی بگزارید تا به جای معشوقم برایم گریه کند
چشمانم را باز بگزارید تا همه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم
و آخرین خواسته من از شما اینکه دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم

baba.uk_t_rex
27-06-2008, 12:48
این شعر مزار پدرم:
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده عالم دوام ما

baba.uk_t_rex
27-06-2008, 12:50
اینم سنگ مزار خواهرم:
مرغ شب خوابید و من از گریه بیدارم هنوز گر چه رفتی از برم مشتاق دیدارم هنوز
گر چه رفتی ز برم حسرت روی تو نرف در این خانه به امید تو باز است هنوز

baba.uk_t_rex
27-06-2008, 12:54
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم
انقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن میترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت.......

baba.uk_t_rex
27-06-2008, 12:54
ای خاک تیره مادر ما را عزیز دار
این نور چشم ماست که در بر گرفته ای

hamed_shams
27-06-2008, 20:21
مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد
در صف خدمت گزارانش تورا جا می دهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست مارا هم بگیر

AaVaA
27-06-2008, 20:46
اینو خیلی دوس دارم :

" ای جهان اینجا جهانی خفته است / زیر این خاک آسمانی خفته است "

سنگ نوشته ی پدربزرگم:

" ای که بر ما بگذری دامن کشان / از سر اخلاص الحمدی بخوان "

magmagf
27-06-2008, 23:14
آزرده دلی خفته در این خلوت خاموش
زاده غم بود وزغم های جهان گشته فراموش....


غریب آمد
غریب رفت
چه دیر آمد
چه زود رفت

magmagf
27-06-2008, 23:14
تو رفتی قلب دریا را شکستی دل گلهای صحرا را شکستی
به هر اندوه ما را طاقتی بود تو پشت طاقت ما را شکستی

magmagf
27-06-2008, 23:15
اين قبر اگر چه تاريک است

اگر چه سنگی سياه بر پيشانی دارد

اگر چه وقتی واردش می شوی دلت می گيرد

اگر چه چشمان زيبايت را می آزارد

اگر چه .........

اما آنکه دلش در اين قبر آرميده دوستتان دارد

magmagf
27-06-2008, 23:15
اين قبر اگر چه تاريک است

اگر چه سنگی سياه بر پيشانی دارد

اگر چه وقتی واردش می شوی دلت می گيرد

اگر چه چشمان زيبايت را می آزارد

اگر چه .........

اما آنکه دلش در اين قبر آرميده دوستتان دارد

magmagf
27-06-2008, 23:20
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ

اینکه اینجا خفته در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد

magmagf
27-06-2008, 23:20
اگر به خانه من آمدی

برای من ای مهربان ، چراغ بیار

و یگ دریچه که از آن

به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم!

magmagf
27-06-2008, 23:21
یك چند به كودكی ، به استاد شدیم
یك چند ز استادی خود شاد شدیم !
پایان سخن شنو كه ما را چه رسید
از خاك برآمدیم و بر باد شدیم !!

magmagf
27-06-2008, 23:22
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

پر و بال ما ببستند و در قفس گشودند

چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد



گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است

می چین آن گلی که به عالم نمونه است

magmagf
27-06-2008, 23:23
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز

هر کجا می نگرم روی تو پیاست هنوز

آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو

نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز

magmagf
27-06-2008, 23:23
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود

غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود

magmagf
27-06-2008, 23:28
به سراغ من اگر می آیید ،
نرم و آهسته بیایید .
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهائی من

نوشته روی سنگ قبر سهراب سپهری

magmagf
27-06-2008, 23:30
جالبه بدونید روی قبر بوکفسکی شاعر و نویسنده آمریکایی نوشته شده :

"تلاش نکن!"

batlagh
30-06-2008, 02:37
سلام
خیلی ممنون ازتون
اون کار ما کمی راه افتاد دستتون درد نکنه
خب دیگه برای اون مطلب نمی خوام این اشعار رو
می خوام شعر های زیبایی که بلد هستید در این باره رو به من یا ما هم یاد بدهید
با تشکر فراوان از magmagf به خاطر این شعر های زیبا و تعداد قابل توجه این شعر ها
فعلا بای

magmagf
01-08-2008, 07:56
این را یک وبلاگ نویس برای گور دوستش گذاشته بود

"از دست کوسه ها در رفتم

ببرها کشتم

آنچه مرا از پا درآورد

ساس بود ساس"

magmagf
01-08-2008, 08:10
مرگ تقسيم انسان ميان آسمان و زمين است!
آفتابي باشي!

magmagf
01-08-2008, 08:11
چو رخت خویش بر بستم از این خاك
همه گفتن با ما اشنا بود

ولیكن كس ندانست این مسافر
چه كفت و با كه گفت و از كجا بود

magmagf
01-08-2008, 08:13
بر سنگ مزارم بنویسید که بیدار نبود

او خفته به خاک از غم بسیار نبود

بر سنگ مزارم بنویسید که هنگام سفر

عاشق شده و در تب دیدار نبود

آنگاه که در گور نهادند مرا

همه دانند به جز قسمت و اجبار نبود

eshghe eskate
10-08-2008, 20:53
شعر پروین اعتصامی بر روی مزارش:

اين کـه خاک سـيـهش بالـين اسـت

اخـتر چـرخ ادب پـرويـن اسـت

گرچه جـز تلـخی از ايـام نـديـد

هرچه خواهی سخنش شيرين است

صاحب آن همه گفتار امروز

سائل فاتحه و ياسين است

دوستان به که ز وی ياد کنند

دل بی دوست دلی غمگين است

خاک در ديده بسی جان فرساست

سنگ بر سينه بسی سنگين است

بيند اين بستر و عبرت گيرد

هر که را چشم حقيقت بين است

هر که باشی و به هر جا برسی

آخرين منزل هستی اين است

آدمی هر چه توانگر باشد

چون بدين نقطه رسد مسکين است

اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسليم و ادب ٬ تمکين است

زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و راه ديرين است

خـرم آن کس کـه در ايـن محـنت گـاه

خـاطری را سـبب تسکـين اسـت

rahgozare tanha
26-11-2008, 15:41
می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غمه عشق تو دگر بار بمیرم

ali_86
26-11-2008, 22:44
قبر داشینا سؤز

ای وای سنون قصه جانسوزوی هر کس کی اشیتدی
بیر آه چکیب کوسدی فلکدن سنه خاطر
-
ای دوست سنون شانسوی هر کس کی بولوردی
چوخ آرزولارن آتدی نظردن سنه خاطر
***
ئولمه ، توپراقلارا وئرمه رم سنی
یئرین قوللارمین آراسیندادیر
-
طبیعتی سولارآلا یومارام سنی
سویون گوزمون قاراسیندادیر
***
بهار فصلی خزان گلدی باغیما
سولدی آچیلمامیش گوللریم منیم
-
قارا توپراق چکدی منی کامینا
یاددان چخاتماسین ائللریم منیم
***
نئجه راحت یاتاسان بیر گئجه بیزسیز آتا جان
قوروماز گوز یاشیمیز بیر گئجه سنسیز آتا جان
-
بیز سنه بلبلودوخ سنده بیزه باغ و چمن
نئجه بلبل یاشاسین باغ و چمن سیز آتا جان
***
غم غصه لر اورگ لری داغلاییب
هجرینده جون گوزلریمیز آغلاییب
-
بیز بویالان دنیایا بیر مهمانیخ
حق توشه سین گوزل آتام باغلاییب
***
هر بیر اولاده شرف شهرت ایله شأن آتادیر
باشا تاج قلبه فرح بخته سلیمان آتادیر
-
حورمتین ساخلاگیلن دایماً عالمده اونون
چونکی دونیایه سنی بخش ائده ن انسان آتادیر
***
سنه گر واضح اولا اؤلماغیم ای بیکس آنا
چاغیر همسایه لری اوغلوا قور بزم عزا
-
سیز قورون بزم عزا تاکی منی یاد ایلیون
اوخویون سوره الحمد منی شاد ایلیون
***
داغلاردان اوجا آنام
دنیزلردن دئرین سن
-
هر نه قدر قوجالسان
باشقا گوزل گلین سن
***
بلبلون سولسا گلی بیرده گلنمز بوباغا
اووچینین قاخسا اووی بیده دولانماز بوباغا
-
ننه آغوشی هر یئردن راحت اولار اوشاغا
ننه دور بیر خوش گلدین ایله بو قوناغا
***
بیزلری هجرونده آغلاتدون آنا
گون کیمی چیخدون نه تیز باتدون آنا
-
سن بیزی گوزدن نیه آتدون آنا
ساخلامیشدوخ بیز گوز اوستونده سنی
***
آنا آنا فراقونده آغلارام
آدون گلنده سینمی داغلارام
-
چیخاتمارام محبتون یادیمنان
لای لای سون قولاقیمده ساخلارام
***
بؤیوک ننه عجب شیرین دیلیدون
بو گلستانیده شانلی گولیدون
-
یاخشیلیقون من نه سیاق ذکر ائدیم
محبت اوباسیندا سن ائلیدون
***
ای اؤره گی لاله کیمی قان آنا
قان ائله دی قلبیمی هجران آنا
-
آنا دییب هرای چکیب آغلارام
عومروم بویی من سنه یاس ساخلارام
***
نامرد فلک هر گولی کی چوخ گوزل اولسا
گلزاری خراب ایلیجاخ بیر گول آپارسین
-
چرخ و فلکی ساخلاماق اولماز یتیشن وقت
بو عادت اولوب غنچه گتیر سین گول آپارسین
***
بو رسمیدی کی آی یرینه گون گئجه گلمز
گر جذبه ی عشق اولسا گتیررم نئجه گلمز
***
عشقین کی قرارندا وفا اولمایاجاقمیش
بیلمم کی طبیعت نیه قویموش بو قراری
***
ای اؤره گی لاله کیمی قان اوغول
قان ائله دی قلبیمی هجران اوغول
-
آنان یوخدی زولفین یولا آغلایا
باجی قارداش بویووا قربان اوغول

t.s.m.t
19-12-2008, 11:12
ئولوم حقدندیر،امما نوجوان ئولمک نه موشکولدور
گؤزونده هر مورادی،تازه- جان ئولمک نه موشکولدور
***
هوای- عشق سرده، خاطیرینده وصل سئوداسی
دیلینده ازبری- یار و جینان ئولمک نه موشکولدور
***
تماشای جمالیندان نظرلر اولمایا خالی
نیظامی- خطّ و خالی خوشنیشان ئولمک نه موشکولدور
***
کلامی،نیطقی،لفظی خوش،دیلی شیرین،أوزو خندان
قیامی- قامتی سروی- روان ئولمک نه موشکولدور
***
چئکه حسرت گؤرنلر،گؤرمئیه نلر آرزوسوندا
اولا دیللرده وفی هر زمان ، ئولمک نه موشکولدور
***
کئچیب پیکان باغریندان،دوشوب مجروح سرگشته
اولا آل قانینا غلطان ئولمک نه موشکولدور
***
وئره غوربتده جان،یانیندا یار و همدمیندن یوخ
قالا کؤنلونده هر سیرری نیهان،ئولمک نه موشکولدور
***
تکللومدن دوشوب دیل،تاب و طاقت قالماییب جاندا
گؤزو یوللاردا قالیب بی زبان ئولمک نه موشکولدور
***
تمام اولماز یوز ایل شرح ایلئه سم بو دردی- بی درمان
غریب و بی کس وبی خانیمان ئولمک نه موشکولدور
***
نئجه نورس جوانی – سرفرازیندان جودا،حسرت
ویدادی،خسته دوشمک،ناتوان ئولمک نه موشکولدور

خسته ویدادی

مرگ حق است،اما به وقت نوجوانی چه سخت است
در دیده گانش ماند آرزوهایش،تازه جان مردن چه سخت است

در سر هوای عشق ،در خاطر وصال یار
در زبان کلمه ی یار ازبر و جنان مردن چه سخت است

از تماشای جمالش هیچ کس بی نصیب نماند
خط و خالش با نظم و نشان،خوش نشان مردن چه سخت است

کلامش،نطقش،لفظش،شیرین،چهر ه اش خندان
قامت و قیامش همچون سرو،همچو سرو روان مردن چه سخت است

هرکه دید او را قبل مرگ در حسرت ماند و هر که ندید در آرزوی دیدارش
از او یاد میشود در زبان ها، وفی زمان، مردن چه سخت است

پیکانی شکافت سینه ی مجروحش را
در خون خود غلطان مردن چه سخت است

در غربت جان داد و نبود همدمی و یاری
در سینه هر سربی نهان،مردن چه سخت است

زبان از سخن گفتن باز ماند،تابی در او نماند
چشم در راه بماند و بی زبان مردن چه سخت است

نمام نمی شود این درد بی درمان گر صد سال شرح دهم
غریب و بی کس و بی خانمان مردن چه سخت است

چگونه جوان نورس را جدا کرد از این دنیا،وا حسرتا
ویدادی،خسته افتادن و ناتوان مردن چه سخت است

خسته ویدادی

mehrdad21
25-12-2008, 11:58
آخرین بار که به قبرستان سر زدم دیدم روی سنگ قبری چنین نوشته است


این جا
برای از تو نوشتن
فضا کم است

یوزپلنگ
25-12-2008, 18:30
یاران و برادران مرا یاد کنید ** با فاتحه ای روح مرا شاد کنید

_____________________________

خوش آمدی بمزارم نموده ای یادم
بخوان تو سوره الحمد تا کنی شادم

magmagf
25-12-2008, 22:44
اینم شعر یا حکایت جالبیه در مورد نوشته قبر هلاکو خان


هلاکو خان مغول در اواخر عمر به یکی از شعرا ی دربارش فرمان داد تا شعر مناسبی برای سنگ قبرش بسراید.او بخاطر دستمزد اندکی که گرفته بود شعری در خور همان پول گفت . البته این شعر بر روی سنگ خان مغول حک نشد و تنها در کتابها ی تاریخ نوشته شده است:


یکی از بزرگان دنیا و دین


در اینجا نهاده ست سر بر زمین


ز کردار او خلق خرسند بود


فزونتر زهر کس هنرمند بود


بسی عقل و تدبیر و فرهنگ داشت


ز مردم فریبی بسی ننگ داشت


برای یکی بدرهء بی فروغ


نشاید از این بیش گفتن دروغ

magmagf
25-12-2008, 22:52
نمونه ای از نوشته های مزار مشاهیر دنیا :


چرچیل نخست وزیر مشهور انگلیس در جنگ جهانی :

من برای ملاقات خالقم آماده ام . اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگری است.



ویرجینیا ولف نویسنده (1882-1941):

در برابرت خود را پر می کنم

از فرار نکردن و مصالحه نکردن!

ای مرگ.



کارل ماکس فیلسوف (1818-1883):

کارگران زمین همه متحد شوید . فلاسفه تنها جهان را با راه های متعدد تفسیر می کنند اما مهم ان است که جهان را تغییر دهید.



ادگار آلن پو نویسنده و شاعر (1809-1849) :

( مشهور ترین شعر او " کلاغ " نام داشت که کلمه ای مدام در آخر هر بند ان تکرار می شد : " دیگر هرگز")

پرواز

کلاغ دیگر هرگز نگفت



آیزاک نیوتن فیزیک دان (1643- 1727)

( این جمله را شاعر انگلیسی الکساندر پوپ برای قبر او نوشت :)

طبیعت و قوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

خدا گفت "بگذار تا نیوتن باشد"و همه روشن شد.



کارل گوستاو یونگ روانشناس (1875-1961):

فراخوانده شوی یا نشوی

خدا هست.



آلفرد هیچکاک کارگردان (1899-1980):

من اینجا در یک صحنه ام.



اسکندر مقدونی :

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان او را کافی نبود.



کوپرنیک فیزیک دان (1473-1543):

بایست خورشید، حرکت نکن.



امیلی دیکنسون شاعر (1830-1886):

فراخوانده شد.



جک لندن نویسنده (1876-1916):

سنگی است که بنا نمی خواست.



لودولف ون کولن ریاضیدان تحلیل گر عدد پی :

3.14159265358979323846264338327950288

magmagf
25-12-2008, 22:58
نوشته مزار حسین منزوی


نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟

magmagf
02-01-2009, 10:27
سنگ قبر حافظ :


شاید پر نوشته ترین سنگ مزار در بین مشاهیر ایران سنگ مزار حافظ باشد با دو غزل کامل یکی روی سنگ قبر و دیگری کتیبه ای کناز قبر و مصراع های پراکنده .

این سنگ ها در زمان کریمخان زند به مقبره حافظ اضافه شدند کریم خان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ، دو غزل از غزل های حافظ را به خط نستعلیق که توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، بر روی آن حجاری کردند که این سنگ هنوز هم بر روی قبر قرار دارد. ابعاد این سنگ 40 * 80 * 266 سانتی متر است.

در بالای کتیبه سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است: انت الباقی و کل شی هالک. در زیر غزلی زیبا از حافظ در دوازده سطر نوشته شده :

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

بر سر تربت من با می و مطرب بنشین

تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم

خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات

کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم

گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم

روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده

تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم



و دور آن نیز غزلی دیگر :

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش/پیوسته در حمایت لطف اله باش.

همچنین در دو گوشه بالای سنگ، این دو مصرع نوشته شده است:

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود.

و در گوشه پایینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است:

چراغ اهل معنی خواجه حافظ

بجو تاریخش از خاک مصلی.

که خاک مصلی به حساب ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است.

magmagf
21-01-2009, 16:30
نوشته مزار نیکوس کازانتزاکیس


نه آرزوئی دارم، نه می‌ترسم. من آزادم

magmagf
23-01-2009, 11:37
مرگ لحظه ای است میان بودن و نبودن


گل به گل ، سنگ به سنگ ، این دشت یادگاران تواند!



ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دور دستان
آنجا بگو
تا کدامین ستاره ست
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من...

magmagf
23-01-2009, 11:38
گارینشا ( فوتبالیست برزیلی) :اینجا کسی آرمیده است که مایه شادمانی مردم بود ، مانه گارینشا

جان آدامز: این اخرین بخش زمین است من خوشنودم!!!

کونیارون بلتینگ:خوب خنده دار بود،بیایید بار دیگر دنیا را امتحان کنیم!!

و اما روی قبر مارتین لوترکینگ تاریخساز نوشته شده است: اوه، خدایا در نهایت آزاد شدم. در نهایت آزاد شدم،خدایا ممنون در نهایت آزاد شدم!!!!!!!

Mohamma:D
06-02-2009, 19:44
تا كه بوديم نبوديم كسي

كشت ما را غم بي همنفسي

تا كه مرديم همه يار شدند

تا كه خفتيم همه بيدار شدند

قدر آينه بدانيم چو هست

نه در آن وقت كه افتاد و شكست
:40:

t.s.m.t
04-11-2009, 23:40
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zanastark
07-11-2009, 23:46
نبودن هرگز به تلخی از دست دادن یک بودن نیست;بودن هایت را از دست نده.

Mahtab-14
27-08-2010, 14:58
بـر سنگ مــزارم بنویسـد کـه مـن هـم // روزی چـوهمـه نامـده رفتـم بـه یکـی دم
دنیـا نکنـد هیـچ وفـا بـر کس و نـا کس // عاشق به جهان باش وبرون کن زدلت غم

Amirdb
27-08-2010, 17:04
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم
انقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن میترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت.......

Help118
15-09-2010, 23:56
بتراش ای سنگ تراش!
پدرجان رفتی ولی چرا ارثی نذاشتی!:31:

ABEL
16-09-2010, 00:44
یك چند به كودكی ، به استاد شدیم
یك چند ز استادی خود شاد شدیم !
پایان سخن شنو كه ما را چه رسید
از خاك برآمدیم و بر باد شدیم !!

Help118
27-09-2010, 00:45
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
حافظ

mohsen_gh1991
27-09-2010, 00:46
آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
تا در سفر دوزخ ازین باده بنوشم برخاک من از ساقه انگور بکارید
آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
هرقدر که درخاک ننوشیدم ازین باده صافی بنشینم با دوزخیان کنم تلافی

Help118
27-09-2010, 00:53
بودیم و کسی پاس نداشت که هستیم
باشد که نباشــــــــیم و بدانند که بودیم

اینو یه جوون 18 ساله که ناکام بوده و به مرض سرطان خون مبتلا بوده سروده و روی سنگ قبرش نوشته اند!

ABEL
08-10-2010, 11:21
بردی از یادم
دادی بر بادم
با یادت شادم
دل به تو دادم
در دام افتادم

از غم آزادم

zhoovaan
09-10-2010, 19:21
سنگ گور


ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب
با خاطره ها آمدهای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم او مرده و من سایه ی اویم
من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
او در دل سودازده از عشق شرر داشت
او در همه جا با همه کس در همه احوال
سودای تو را ای بت بی مهر !‌ به سر داشت
من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
در دیده ی او آن همه گفتار ، نهان بود
وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود
من او نیم آری ، لب من این لب بی رنگ
دیری ست که با خنده یی از عشق تو نشکفت
اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد
او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه
چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد
من گور ویم ، گور ویم ، بر تن گرمش
افسردگی و سردی ی کافور نهادم
او مرده و در سینه ی من ،‌ این دل بی مهر
سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

سیمین بهبهانی

Help118
12-10-2010, 02:55
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمانند
قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم چه فتاد
که دگر گوش نداری به نواخوانی من

s2010
12-10-2010, 03:26
* پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
*

* غم نا دیدن تو بار گران است هنوز
*

* آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
*

* نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

Help118
05-06-2011, 23:02
دردا کــه ســرشـک بـخـت شـوریـدهٔ مـن

چـون حـسـرت عـشق، مرده بر دیدهٔ من

اشکم همه من! اشک تو چون پاک کنم

ای بـــخــت ز قــعــر قــبــر دزدیــدهٔ مــن

Help118
06-06-2011, 17:21
بـروی سـنـگ قـبـر تـو نـهـادم سـیـنـه ای سنگین

دو دل با هـم سـخن گفــتند بی صوت و صدا حـــافظ

sara_girl
10-06-2011, 11:21
رو سنگ قبرم بنويس اينجا مجال گريه نيست ... هرکي مي خواست گريه کنه بهش بگو اون ديگه نيست

حنّانه
11-06-2011, 23:35
یـا رب بـه عـلـی بـن ابی طالب و آل

آن شیر خدا و بر جهان جل جلال

کاندر سه مکان رسی به فریاد همه ا

نـدر دم نـزع و قـبـر هنگام سؤال

حنّانه
12-06-2011, 15:41
وای آن روجی که در قبرم نهند تنگ

بـبـالـیـنـم نـهـنـد خشت و گل و سنگ

نــه پــای آنــکــه بــگـریـزم ز مـاران

نـه دسـت آنـکـه بـا موران کنم جنگ

materlink
12-06-2011, 20:08
اکنون گور او را بس است او که جهان او را بس نبود.(نوشته سنگ قبر اسکندر مقدونی)

حنّانه
01-07-2011, 04:13
همی نالم که مادر در برم نیست
صفای سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت علم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست

sara_girl
02-07-2011, 23:12
خرم آن روز کزین غمکده پرواز کنم
از پس مرگ حیاتی دگر آغاز کنم

باغ جان پر گل و من خسته به زندان تنم
زندگی یابم اگر پنجره ای باز کنم

Mehran
08-10-2013, 17:05
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست

خیلی دوست دارم این شعر رو

با تشکر مهران...

V E S T A
15-11-2013, 17:26
مرغِ شب خوابید و من از گریه بیدارم هنوز

گرچه رفتی از بَرَم مشتاقِ دیدارم هنوز





گرچـه رفتـی ز برم حسـرت رویِ تـو نرفت



درِ این خانـه به امیـد تو باز اسـت هنـوز

aaaaaaab
22-11-2013, 16:09
ان گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود
هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند
اوازه ی نامش سند معتبرم بود...:n30::n30::n30:

sasha3sh
24-05-2014, 22:11
آن كس كه مرا روح و روان بود، پدر بود

آن كس كه مرا فخر زمان بود پدر بود
افسوس كه رفت از سرم آن سايه رحمت
آن كس كه برايم نگران بود، پدر بود