Asalbanoo
24-01-2008, 15:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
1)) ایده <در جستجوی نمو> نخستین بار در اواسط دهه نود به ذهن کارگردان آن یعنی اندرو استانتن رسید. بهتر است جریان ماجرا را از زبان خود او بشنویم: <یک روز با پسرم که آن وقتها پنج سال بیشتر نداشت در پارک قدم میزدیم. از اینکه وقت زیادی را از زندگیام به او اختصاص نداده بودم، احساس گناه میکردم. در تمام طول قدم زدن هم مدام میگفتم به آن دست نزن و این کار را نکن.
بعد فکر کردم که دارم لحظههای با هم بودنمان را خراب میکنم. از آن روز به بعد، این فکر دایماً در ذهنم غوطه میخورد تا اینکه به پیدایش داستانی درباره زندگی و مخاطرات یک ماهی کوچولو انجامید. سرانجام این ایده و نقاشیهای مربوط به آن را پیش جان لستر مدیر اجرایی پیکسار بردم. کمی عصبی بودم، اما نمیترسیدم>.
حالا ادامه ماجرا از زبان لستر: <پس از حدود یک ساعت، نظرم را درباره ایدهاش پرسید. به او اطمینان دادم که دچار ماهی شدهام و جای نگرانی نیست>.
۲) هنرمندان استودیوی پیکسار برای ساخت انیمیشنی درباره دنیای زیر آب، مستقیماً به منابع مورد نیاز خود مراجعه کردند. اندرو استانتن و دوستانش علاوه بر دیدار از آکواریومها، رفتن به سراغ آبشارهای کالیفرنیا و هاوایی و مطالعه مستندهایی درباره ماهی و دنیای زیر آب، یک آکواریوم غولپیکر هم در خود استودیو مهیا کردند تا از نزدیک به مطالعه زندگی ماهیها بپردازند.
انیماتورهای پروژه <نمو> هر زمان که نیاز داشتند میتوانستند با خیره شدن به موجودات زنده درون آکواریوم از حرکات آنها برای کارشان الهام بگیرند.
این برای نخستین بار پس از <زندگی یک حشره> بود که استانتن و سایرین چنین تجربهای را از سر میگذراندند. نویسنده فیلمنامه و یکی از کارگردانان <در جستجوی نمو> میگوید: <گرچه ما برای انجام هرچه بهتر کارها کارتونهایی چون <پینوکیو> و <شمشیر در سنگ> را هم تماشا کردیم تا ببینیم تبدیل شدن به ماهی چگونه صورت میگیرد، اما هیچ چیز الهامبخشتر از دیدن موجود زنده نیست>.
۳) شاید مفیدترین منبع موجود و در دسترس برای تیم همکاران شاغل در پیکسار، پروفسور آدام سامرز استاد دانشکده اکولوژی و دیرینهشناسی دانشگاه کالیفرنیا بود که دوازده سخنرانی مبسوط در اردوگاه امریویل برای انیماتورها انجام داد.
یکی از بهترین نکات ارایهشده در سلسله دروس آقای سامرز مربوط به تفاوت میان حرکت انواع مختلف ماهیها و سایر موجودات دریایی در آب و نحوه استفاده از بالهها میشد. دقت اندرو استانتن و تیم همراهش در همین ریزهکاریها فاصله انیمیشن رایانهای و تصاویر زنده و معمولی را به حداقل رساند و <در جستجوی نمو> را به گام بلندی رو به جلو در تاریخ استودیوی پیکسار مبدل کرد.
اینجاست که حتی استفاده از انیمیشن دست فیلمسازان را برای انجام هر کاری به منظور روایت بهتر داستان باز میگذارد و نوعی امتیاز برای خالقان اثر تلقی میشود.
نتیجه کار پیکسار هم فیلمی شد که بسیار به واقعیت نزدیک است و اثری بزرگ و پروژهای خاص به شمار میآید.
۴) قرار نبود <در جستجوی نمو> هرگز تبدیل به یک انیمیشن مستند از دنیای زیر آب شود. فیلم کاملاً جذاب، لذتبخش و دلپذیر است و از نظر بصری هم فوقالعاده.
اورن جاکوب کارگردان فنی پروژه معتقد است: <اطمینان دارم فرد فرد مخاطبان میتوانند نوع و گونه ماهیهای موجود در فیلم را بهراحتی تشخیص دهند. ما برای خلق ماهیهای کارتونی صدها ماهی زنده را با رنگآمیزی و طرحهای مختلف مورد بررسی قرار دادیم و از روی آنها نمونه ساختیم.
بیشتر شخصیتهای اصلی داستان را میتوان موجوداتی اصیل دانست که در پای صخرههای آبی استرالیا زندگی میکنند. گرچه اگر اندکی با دقت به فیلم نگاه کنید، میبینید که ما خودمان عملیات ترکیب نژادی را انجام داده و به موجودات جدیدی دست یافتهایم.
۵) استودیوی پیکسار در آوریل سال ۲۰۰۲ خبر اکران <در جستجوی نمو> در تابستان ۲۰۰۳ را تأیید کرد و افزود که این فیلم محصول ذهن و ایده خلاقانه اندرو استانتن است؛ فیلمسازی که نامزد دریافت جایزه معتبر اسکار شده و نویسندگی و کارگردانی مشترک انیمیشن بلند سینمایی سال ۱۹۹۸ یعنی <زندگی یک حشره> را برعهده داشته است.
این ماجرای شگفتانگیز و تماشای دنیای زیر آب، روایتگر داستان سفر پرماجرا و جذاب دو ماهی است.
پدر و پسری که در آبهای استرالیا از هم جدا میافتند و پدر در تلاش برای یافتن فرزندش نمو، دست به هر کاری میزند.
<در جستجوی نمو> با صدای آلبرت بروکز مشهور بر روی پدر نقنقوی نمو که زندگیاش را برای دیدار دوباره پسر به خطر میاندازد، جان میگیرد. صدای الکساندر گولد تازهوارد هم به جای نموی جوان و ماجراجو شنیده میشود.
الن دی جنرز عهدهدار ایفای صدای دوری است، همراهی فراموشکار اما بهشدت امیدوار که پدر در جریان سفرهایش با او برخورد میکند. ویلم دفو صدایش را به گیل قرض داده، موجودی تکرو و خودمدار که با پدر طرح دوستی میریزد و به جستجوی نموی گمشده میرود. نایجل هم صدای جفری راش را بر خود دارد.
او پلیکانی عجیب و غریب است که با همه موجودات میسازد الا مرغ دریایی و نهایتاً بری همفریز که بهخوبی از عهده صدای یک کوسه سفید بزرگ و البته گیاهخوار برآمده است.
۶) نخستین علایم پس از به پایان رسیدن تقریبی پروژه در اکتبر سال گذشته، حکایت از دید منفی برخی منتقدان نسبت به آن بود. کار بدانجا رسید که حتی عدهای فیلم را بدترین محصول پیکسار تا به امروز معرفی کردند. ولی گروهی دیگر برخوردی منطقیتر داشتند.
مثلاً یکی از مدیران ارشد استودیو در اظهارنظری گفت: شاید <در جستجوی نمو> یکی از تلاشهای نهچندان شگفتانگیز پیکسار باشد، اما من به جای اینکه آن را در میان پنج فیلم برتر سال آینده قرار دهم، احتمالاً جایی در میان ده فیلم برتر برایش در نظر میگیرم.
البته در شرایط فعلی نمیتوان جایگاه <در جستجوی نمو> را در پانتئون آثار پیکسار مشخص کرد و با قاطعیت گفت که از <شرکت هیولاها> بهتر است یا نه.
در هر حال باید تا تابستان آینده منتظر بمانیم. شاید هم این شایعات منفیبافانه تماماً از طرف دیزنی و برای مختل کردن پروژه اکران موفق فیلم صورت گرفته بود.
براساس قرارداد همکاری میان استودیوی پیکسار با شرکت والت دیزنی، استیو جابز مدیر ارشد پیکسار نمیتواند رسماً استودیوی فیلمسازی خود را تا پیش از ارایه نسخه کامل سومین فیلم از قرارداد پنج فیلمی به دیزنی اداره کند و یا بجز دیزنی با شرکتی دیگر طرح همکاری بریزد. این در حالی است که استودیوهای رقیب یعنی لوکاس فیلم و دریم ورکز برای فشردن دست همکاری با جابز و پیکسار دندان تیز کردهاند و منتظرند تا پس از پایان قرارداد او با دیزنی و اکران <خودروها>ی جان ستر در دسامبر ۲۰۰۵، پیکسار را به سوی خود بکشانند.
در این حالت کاملاً طبیعی است که دیزنی برای نخستین شکست پیکسار در گیشه به هر دری بزند تا رقیبان را از بستن چشم طمع به این لقمه لذیذ باز دارد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
1)) ایده <در جستجوی نمو> نخستین بار در اواسط دهه نود به ذهن کارگردان آن یعنی اندرو استانتن رسید. بهتر است جریان ماجرا را از زبان خود او بشنویم: <یک روز با پسرم که آن وقتها پنج سال بیشتر نداشت در پارک قدم میزدیم. از اینکه وقت زیادی را از زندگیام به او اختصاص نداده بودم، احساس گناه میکردم. در تمام طول قدم زدن هم مدام میگفتم به آن دست نزن و این کار را نکن.
بعد فکر کردم که دارم لحظههای با هم بودنمان را خراب میکنم. از آن روز به بعد، این فکر دایماً در ذهنم غوطه میخورد تا اینکه به پیدایش داستانی درباره زندگی و مخاطرات یک ماهی کوچولو انجامید. سرانجام این ایده و نقاشیهای مربوط به آن را پیش جان لستر مدیر اجرایی پیکسار بردم. کمی عصبی بودم، اما نمیترسیدم>.
حالا ادامه ماجرا از زبان لستر: <پس از حدود یک ساعت، نظرم را درباره ایدهاش پرسید. به او اطمینان دادم که دچار ماهی شدهام و جای نگرانی نیست>.
۲) هنرمندان استودیوی پیکسار برای ساخت انیمیشنی درباره دنیای زیر آب، مستقیماً به منابع مورد نیاز خود مراجعه کردند. اندرو استانتن و دوستانش علاوه بر دیدار از آکواریومها، رفتن به سراغ آبشارهای کالیفرنیا و هاوایی و مطالعه مستندهایی درباره ماهی و دنیای زیر آب، یک آکواریوم غولپیکر هم در خود استودیو مهیا کردند تا از نزدیک به مطالعه زندگی ماهیها بپردازند.
انیماتورهای پروژه <نمو> هر زمان که نیاز داشتند میتوانستند با خیره شدن به موجودات زنده درون آکواریوم از حرکات آنها برای کارشان الهام بگیرند.
این برای نخستین بار پس از <زندگی یک حشره> بود که استانتن و سایرین چنین تجربهای را از سر میگذراندند. نویسنده فیلمنامه و یکی از کارگردانان <در جستجوی نمو> میگوید: <گرچه ما برای انجام هرچه بهتر کارها کارتونهایی چون <پینوکیو> و <شمشیر در سنگ> را هم تماشا کردیم تا ببینیم تبدیل شدن به ماهی چگونه صورت میگیرد، اما هیچ چیز الهامبخشتر از دیدن موجود زنده نیست>.
۳) شاید مفیدترین منبع موجود و در دسترس برای تیم همکاران شاغل در پیکسار، پروفسور آدام سامرز استاد دانشکده اکولوژی و دیرینهشناسی دانشگاه کالیفرنیا بود که دوازده سخنرانی مبسوط در اردوگاه امریویل برای انیماتورها انجام داد.
یکی از بهترین نکات ارایهشده در سلسله دروس آقای سامرز مربوط به تفاوت میان حرکت انواع مختلف ماهیها و سایر موجودات دریایی در آب و نحوه استفاده از بالهها میشد. دقت اندرو استانتن و تیم همراهش در همین ریزهکاریها فاصله انیمیشن رایانهای و تصاویر زنده و معمولی را به حداقل رساند و <در جستجوی نمو> را به گام بلندی رو به جلو در تاریخ استودیوی پیکسار مبدل کرد.
اینجاست که حتی استفاده از انیمیشن دست فیلمسازان را برای انجام هر کاری به منظور روایت بهتر داستان باز میگذارد و نوعی امتیاز برای خالقان اثر تلقی میشود.
نتیجه کار پیکسار هم فیلمی شد که بسیار به واقعیت نزدیک است و اثری بزرگ و پروژهای خاص به شمار میآید.
۴) قرار نبود <در جستجوی نمو> هرگز تبدیل به یک انیمیشن مستند از دنیای زیر آب شود. فیلم کاملاً جذاب، لذتبخش و دلپذیر است و از نظر بصری هم فوقالعاده.
اورن جاکوب کارگردان فنی پروژه معتقد است: <اطمینان دارم فرد فرد مخاطبان میتوانند نوع و گونه ماهیهای موجود در فیلم را بهراحتی تشخیص دهند. ما برای خلق ماهیهای کارتونی صدها ماهی زنده را با رنگآمیزی و طرحهای مختلف مورد بررسی قرار دادیم و از روی آنها نمونه ساختیم.
بیشتر شخصیتهای اصلی داستان را میتوان موجوداتی اصیل دانست که در پای صخرههای آبی استرالیا زندگی میکنند. گرچه اگر اندکی با دقت به فیلم نگاه کنید، میبینید که ما خودمان عملیات ترکیب نژادی را انجام داده و به موجودات جدیدی دست یافتهایم.
۵) استودیوی پیکسار در آوریل سال ۲۰۰۲ خبر اکران <در جستجوی نمو> در تابستان ۲۰۰۳ را تأیید کرد و افزود که این فیلم محصول ذهن و ایده خلاقانه اندرو استانتن است؛ فیلمسازی که نامزد دریافت جایزه معتبر اسکار شده و نویسندگی و کارگردانی مشترک انیمیشن بلند سینمایی سال ۱۹۹۸ یعنی <زندگی یک حشره> را برعهده داشته است.
این ماجرای شگفتانگیز و تماشای دنیای زیر آب، روایتگر داستان سفر پرماجرا و جذاب دو ماهی است.
پدر و پسری که در آبهای استرالیا از هم جدا میافتند و پدر در تلاش برای یافتن فرزندش نمو، دست به هر کاری میزند.
<در جستجوی نمو> با صدای آلبرت بروکز مشهور بر روی پدر نقنقوی نمو که زندگیاش را برای دیدار دوباره پسر به خطر میاندازد، جان میگیرد. صدای الکساندر گولد تازهوارد هم به جای نموی جوان و ماجراجو شنیده میشود.
الن دی جنرز عهدهدار ایفای صدای دوری است، همراهی فراموشکار اما بهشدت امیدوار که پدر در جریان سفرهایش با او برخورد میکند. ویلم دفو صدایش را به گیل قرض داده، موجودی تکرو و خودمدار که با پدر طرح دوستی میریزد و به جستجوی نموی گمشده میرود. نایجل هم صدای جفری راش را بر خود دارد.
او پلیکانی عجیب و غریب است که با همه موجودات میسازد الا مرغ دریایی و نهایتاً بری همفریز که بهخوبی از عهده صدای یک کوسه سفید بزرگ و البته گیاهخوار برآمده است.
۶) نخستین علایم پس از به پایان رسیدن تقریبی پروژه در اکتبر سال گذشته، حکایت از دید منفی برخی منتقدان نسبت به آن بود. کار بدانجا رسید که حتی عدهای فیلم را بدترین محصول پیکسار تا به امروز معرفی کردند. ولی گروهی دیگر برخوردی منطقیتر داشتند.
مثلاً یکی از مدیران ارشد استودیو در اظهارنظری گفت: شاید <در جستجوی نمو> یکی از تلاشهای نهچندان شگفتانگیز پیکسار باشد، اما من به جای اینکه آن را در میان پنج فیلم برتر سال آینده قرار دهم، احتمالاً جایی در میان ده فیلم برتر برایش در نظر میگیرم.
البته در شرایط فعلی نمیتوان جایگاه <در جستجوی نمو> را در پانتئون آثار پیکسار مشخص کرد و با قاطعیت گفت که از <شرکت هیولاها> بهتر است یا نه.
در هر حال باید تا تابستان آینده منتظر بمانیم. شاید هم این شایعات منفیبافانه تماماً از طرف دیزنی و برای مختل کردن پروژه اکران موفق فیلم صورت گرفته بود.
براساس قرارداد همکاری میان استودیوی پیکسار با شرکت والت دیزنی، استیو جابز مدیر ارشد پیکسار نمیتواند رسماً استودیوی فیلمسازی خود را تا پیش از ارایه نسخه کامل سومین فیلم از قرارداد پنج فیلمی به دیزنی اداره کند و یا بجز دیزنی با شرکتی دیگر طرح همکاری بریزد. این در حالی است که استودیوهای رقیب یعنی لوکاس فیلم و دریم ورکز برای فشردن دست همکاری با جابز و پیکسار دندان تیز کردهاند و منتظرند تا پس از پایان قرارداد او با دیزنی و اکران <خودروها>ی جان ستر در دسامبر ۲۰۰۵، پیکسار را به سوی خود بکشانند.
در این حالت کاملاً طبیعی است که دیزنی برای نخستین شکست پیکسار در گیشه به هر دری بزند تا رقیبان را از بستن چشم طمع به این لقمه لذیذ باز دارد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید