PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شب چله (یلدا) -شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی



bb
20-12-2007, 10:22
شب چله (یلدا)
شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی

رضا مرادی غیاث آبادی

دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند كه در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.

خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمه‌های آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكی‌های فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌كنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (كه هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌كرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.

هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌كوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار كنند. البته در شبه تقویم نوظهوری كه برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌كتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود كه نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی كه از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌كند. از آنرو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.

هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر كاشان برگزار می‌‌شود.

این نوشتار نگارنده، در صفحه علم روزنامه شرق (4 دی‌ماه 1384) نیز منتشر شده است.

"""""""""""""""""""""""

برنامه خانم نوشین شاهرخی در باره

شب چله (یلدا)

سه‌شنبه، 27 آذر‌ماه 1386

خانم نوشین شاهرخی به مناسبت شب چله (یلدا) برنامه‌ای صوتی تدارک دیده است که در آن به گفتگوهایی با آقایان دکتر جلیل دوستخواه، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر پرویز رجبی و این نگارنده پرداخته است. این برنامه را در اینجا بشنوید.


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

bb
20-12-2007, 10:25
صبح صادق ندمد، / تا شب يلدا نرود
سعدي

دي ماه، در ايران کهن، چهار جشن را در بر داشت : نخستين روز ماه دي - که موضوع اين جستار است - و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست وسوم، سه روزي که نام ماه و نام روز يکي بود.

امروز، از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا، را جشن مي گيرند. يعني آخرين شب پائيز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.

واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است. ولادت خورشيد ( مهر، ميترا ) و روميان آن را ناتاليس انويکتوس يعني روز تولد ( مهر ) شکست ناپذير نامند.

بنابر باور پيشينيان، در پايان اين شب دراز، که اهريمني و نامبارکش مي دانستند ( و مي دانند )، تاريکي شکست مي خورد، روشنايي پيروز و خورشيد زاده مي شود و روزها رو به بلندي مي نهد، و : « ... نام اين روز ميلاد اکبر است، مقصود از آن انقلاب شتوي است. گويند در اين روز نور از حد نقصان به حد زيادت خارج مي شود، و آدميان نشو و نما آغاز مي کنند و "پري" ها به ذبول و فنا روي مي آورند. »

زايش خورشيد و آغاز دي را، آيين ها و فرهنگ هاي بسياري از سرزمين هاي کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزي که خورشيد از چنگ شب هاي اهريمني نجات مي يافت و روزي مقدس براي مهر پرستان بود.

در سدهً چهارم ميلادي بر اثر اشتباهي که در محاسبهً کبيسه ها رخ داد روز 25 دسامبر را (به جاي روز 21 دسامبر) روز تولد ميترا دانسته و تولد عيسي مسيح را نيز در اين آغاز سال قرار دادند. اشارهً سنايي نيز به اين تقارن است :

به صاحب دولتي پيوند، اگر نامي همي جويي / که از پيوند با عيسي چنان معروف شد يلدا

بنا بر اين نويل اروپايي (سالروز تولد مسيح) همان شب يلدا است، و نويل واقعي، يعني انقلاب شتوي در سي آذر برابر با بيست و يکم دسامبر است.

از مقاله ها و پژوهشهاي فراواني که دربارهً يلدا شده، در لغت نامه دهخدا، چکيده اي از برهان قاطع، انندراج، حواشي علامه قزويني بر آثار الباقيه شرح پور داود بر يشت ها، فرهنگ فارسي دکتر معين و يادداشت هاي مرحوم دهخدا آورده، که نقل آن بي مناسبت نخواهد بود :

يلدا لغت سرياني است به معني ميلاد عربي، و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي کرده اند، از اين رو، بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت که جشن ميلاد مسيح که در 25 دسامبر تثبيت شده، طبق تحقيق، در اصل جشن ظهور ميترا بوده که مسيحيان در قرن چهارم ميلادي آن را روز تولد مسيح قرار دادند. يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است که درازترين شب هاي سال است. و در آن شب، يا نزديک بدان، آفتاب به برج جدي تحويل مي کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک مي انگاشتند. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود. شاعران زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي بدان تشبيه کنند. و از شعرهاي برخي از شاعران مانند سنائي، معزي، خاقاني و سيف اسفرنگي، رابطه بين مسيح و يلدا ادراک مي شود. يلدا برابر با شب اول جدي و شب هفتم دي ماه جلالي و شب بيست و يکم دسامبر فرانسوي است.

انگيزه هاي پايدار ماندن اين جشن را مي توان، از جمله بدين گونه برشمرد :

1- شب زايش خورشيد ( مهر ) است، از باورهاي ديني کهن.

2 - بلند ترين شب سال، يعني طولاني ترين تاريکي است، نشانهً اهريمني شبي شوم و ناخوشايند که از فردا به کوتاهي مي گرايد.

3 - پايان برداشت محصول صيفي و آغاز فصل استراحت در جامعهً کشاورزي است. همهً قشرها و گروههايي که از فراورده هاي کشاورزي و تلاش کشاورزان بهره مندند، در جشن نخستين روز دي ماه و برداشت محصول، در شگون و شادي کشاورزان شرکت مي کنند.

« و ... در اين روز پادشاه با دهقانان و برزگران مجالست مي کرد و در يک سفره با ايشان غذا مي خورد، و مي گفت (...) قوام دنيا به کارهايي است که به دست شما مي شود. »

آيين و جشن شب يلدا و يا شب چله بزرگ، تا به امروز در تمامي سرزمين کهنسال ايران و در بين همه قشرها و خانواده ها برگزار مي شود.

يلدا را همچنين مي توان جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديک در خانهً بزرگ خانواده گرد مي آيند. به بياني ديگر در سرماي آغازين زمستان، دور کرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن از ويژگي هاي شب يلدا است.

جشن خانوادگي : برگزاري مراسم يلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آييني خانوادگي است، و گردهمايي ها به خويشاوندان و دوستان نزديک محدود مي شود. در کتاب ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره اي نشده است. ابوريحان بيروني از جشن روز اول دي ماه، که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتي و پادشاهي ياد مي کند و نامي از شب يلدا در ميان نيست، که مي توان به دليل خانوادگي و همگاني و غير رسمي بودن آن دانست.

کنار کرسي : بي گمان براي جوانان نسل امروز کرسي گذاشتن، کنار يا دور کرسي نشستن نياز به توضيح و توصيف دارد. ابزارهاي گرمازاي تکنولوژي جديد - و نيز عامل هاي ديگر - کرسي و فرهنگ مربوط به آن را به دست فراموشي سپرده است. در زمستانها، استفاده از کرسي براي گرم کردن خانه و دور کرسي نشيني معمولا از شب يلدا، نخستين شب زمستان، شروع مي شد و تا پايان چلهً بزرگ - و در برخي خانواده ها تا پايان چلهً کوچک - ادامه داشت. اعضاي خانواده از کوچک و بزرگ، دور کرسي، که روي آن را ميوه و آجيل پوشانده بود، مي نشستند.

تا مي توان ز فرش چو کرسي جدا مباش / آتش به فرق ريز و مکن اختيار برف ( ميرالهي همداني )

خوراک : در همهً جشن ها و آيين ها، در جامعه هاي ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت ها و سرگرمي هاي جمع را تشکيل مي دهد.

براي شب يلدا، خوراک ويژاه اي نمي شناسم، و تهيه شام بستگي به وضع اقتصادي و روند تغذيه خانواده دارد. خوردني هاي ويژه شب يلدا ميوه هاي فصل تابستان چون خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند آن است. ميوه هايي که مي بايستي در اين شب تمامي آنها بجز سيب و به خورده شود و چيزي براي فردا، يعني فرداي زمستان باقي نماند. ميوه هايي را که شب يلدا بر آن مي گذشت نمي خوردند.

به ياد دارم، تا سال 1323 که در کوهبنان ( از بخش هاي کرمان ) بودم، در خانهً روستايي ما، خربزه و هندوانه و انار را در انبار گندم مي گذاشتند و انگور را يا همچنان که بر درخت بود، در کيسه ها مي کردند و يا در جايي خنک به بند مي آويختند. و در شب يلدا تمامي آنها مي بايستي خورده شود.

آجيل و شب چره که شامل دانه هايي چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجير و توت خشک است، در بسياري از شب نشيني ها، مهماني ها و گردش ها فراموش نمي شد. ولي در شب يلدا مي بايست ( و مي بايد ) بر سر سفره باشد. خوردني هاي شب يلدا، در واقع، ميوه و آجيل است نه غذا. برخي از خانواده ها در شب يلدا، پس از خوردن شام، براي شب نشيني شب يلدا به خانهً خويشاوند بزرگتر مي روند.

فال حافظ : يکي از رسم هاي شب يلدا، فال حافظ گرفتن است. اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ( که بايستي چنين باشد )، ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا - و نيز در تيرما سيزه شو ( جشن تيرگان در مازندران ) - در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است.

فال حافظ گرفتن، در شب نشيني هاي زمستان و مناسبت هايي چون چهارشنبهً آخر ماه صفر، چهارشنبه سوري، شب سيزده صفر، بعد ازظهر سيزده بدر، تيرما سيزه شو ( جشن تيرگان در مازندران ) نيز از باورهاي همگاني است ر... و در شب يلدا گويا بيشتر وصف الحال است. ممکن است در شب يلدا، براي فال حافظ گرفتن، به خانً ملا و باسواد محل رفت :

در روستاي کاورد دودانگه ساري، خواندن کتاب حافظ چندان رونقي ندارد. تنها در سال يک بار، آن هم در شب يلدا از ديوان حافظ فال مي گيريم. براي فال گرفتن غروب شب يلدا همسايگان و نزديکان، با آجيل و ميوه به خانهً ملاي ده مي رويم، که فال ما را گرفته و ببيند چه سرگذشتي دربارهً ما نوشته است.

همه رسم ها و آيين هاي شب يلدا را ( بجز دور کرسي نشستن، که به اصطلاح نتوانسته است حرف خود را بر کرسي بنشاند ) تا آنجا که پژوهش ها اجازه مي دهد، در همهً شهرها و آبادي ها سراغ داريم.

پژوهش و مطالعهً کمي دربارهً برگزاري آيين ها و رسم هايي که همگاني است و جنبهً خانوادگي دارد آسان نيست، و تنها مي توان نمونه هايي انگشت شمار را مشاهده و مطالعه کرد.

امروز نمود برگزاري آيين و رسم شب يلدا را ميتوان در روزهاي بيست و نهم و سي ام آذرماه، در بازارها و فروشگاه هاي ميوه و آجيل فروشي ها ديد. اين خريدها تا پاسي از شب يلدا ادامه دارد. در آخرين لحظه ها نيز کساني را مي بينيم که از سر کار برگشته و ميوه هايي چون خربزه و هندوانه و انار را که به آساني نمي توان در بخچال نگهداري کرد، مي خرند.

باشد که اين جشن و آيين، که در حد جشن نوروز و به روايتي، خود جشن نوروز و سال نو بوده، با وجود اشاعه و دگرگوني هاي فني و صنعتي امروز، به عنوان گوشه اي از نمودهاي فرهنگي و قومي و تاريخي اين مرز و بوم، به دست فراموشي سپرده نشود.

همهً شب هاي غم آبستن روز طرب است / يوسف روز ز چاه شب يلدا آيد

محمود روح الاميني

bb
20-12-2007, 10:29
اطلاعات بیشتر

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

armin-radin
20-12-2007, 14:23
یلدا بر همه ی ایرانیان مبارک

saye
21-12-2007, 03:19
يلــــــدا واژيي ست سرياني که به زبان تازی تولد و ميلاد و به زبان پارسي زايش است و اين آخرين شب پاييز ، و نخستين شب زمستان يا آغاز چله بزرگ و درازترين شب سال مي باشد. ميـــــدانيم که ايرانيان پيش از آيين پاک زردشت بزرگ ، دارای کيش ميترايي بوده اند و مهر يا ميترا را خدای خورشيد و آفريدگار گيتي و هستي ميدانستند و به گمان برخي پيدايش اين آيين را از هوشنگ پادشاه پيشدادی مي دانند و در شاهنامه فردوسي خرد ورز نيز همين روايت آمده است

کـــــه ما را زين بهي ننگ نيست
بـــــه گيتي به از دين هوشنگ نيست
همــــه راه دادست و آيين مهر
نظــــر کردن اندر شمار سپهر

به همين دليل اين شب که از ديدگاه ستاره شناسان ، مبارک نيست ، نزد ايرانيان گرامي ست و برای دوری از نامبارکي آن را جشن و سرور همراه ميکنند و باز ميدانيم که ايرانيان شب و تاريکي را نماد اهريمن و روز و روشنايي را نشان اهورامزدا ميدانستند و پارسيان امروز نيز بر همان باورند و همه کارها برای پيروزی اهورامزدا بر اهريمن انجام مي گرفته است


چــــــون پس از شب يلدا روزها کم کم بلند و شبها کوتاه ميشوند ، آن را چيرگي روشنايي بر تاريکي و تباهي و پيروزی اهورامزدا بر اهريمن به شمار مي آوردند. چنين است که هنوز ايرانيها آن را به جشن و شادماني برگذار ميکنند. بدين ترتيب که خانواده ها و بستگان و دوستان به دور کرسي يا کنار بخاری گرد هم مي آيند و رسم بر اين است که برای شام خورش فسنجان مي پزند و با شيريني و ميوه های گوناگون به ويژه آجيلي به نام مشکل گشا و ميوه هايي چون انگور، انار، ازگيل، خرمالو و نيز هندوانه و خربزه از يکديگر پذيرايي ميکنند

در مــــــازندران و گيلان اگر اين هنگام برف باريده باشد مقداری برف را با شيره يي به نام کف که از پختن نيشکر برای ساختن شکر سرخ در روستاها فراهم ميسازند، ميخورند و باورشان اين است که با خوردن هندوانه و آميخته برف و شيره نيشکر، انسان در زمستان دچار سرماخوردگي نخواهد شد. در اين شب بزرگترها همراه با گفتگوها برای کوچکترها داستان های شيريني ميگويند از سده های پيش، گرفتن فال با ديوان حافظ نيز به اين رسم افزوده شده است



امـــا چرا اين شب يلدا ناميده شد. همان گونه که در بالا اشاره رفت، واژه يلدا به زبان پارسي به معنای زايش است که به آنچه در تاريخ و فرهنگ ها آمده، در اصل جشن پيدايش ميترا يا مهر بوده است که در دنيای آيين مسيح آن را با ميلاد حضرت عيسي برابر کردند و در سده چهارم ميلادی آن را هنگام زايش عيسای مسيح قرار دادند. برخي به اين باورند که واژه يلدا نام يکي از چاکران حضرت عيسي بوده است. چنانکه سنايي گفته

بـه صاحب دولتي پيوند اگر نامي همي جويي
که از يک چاکری عيسي چنان معروف شد يلد

که البته اين باور، خاستگاه يا بن مايه تاريخي ندارد، ولي آنچه آشکار است اين است که ميتراييسم وسيله لژيونهای رومي از راه آسيای کوچک ترکيه امروز در اروپا گسترش پيدا کرد و چند سده نيز آيين رسمي امپراتوری روم بود و مهرابه های فراواني که پرستشگاه مهريان بود در اورپا ساخته شد تا آن که کنستانتين امپراتور روم که به پدر کليسا مشهور است در آغاز سده چهارم ميلادی به طرافدارن آيين مهری را شکست و آيين مسيح را جانشين ميتراييسم کرد و برای جلوگيری از برگذاری جشن آيين مهری به اين بهانه که چون مسيحيان، عيسي را مظهر نور ميدانند، شب يلدا را که با زايش حضرت مسيح برابر شده و به نام ميلاد مسيح جشن بگيرند. کليسای روم نيز به طور رسمي بيست و پنج دسامبر را برای برگذاری جشن ميلاد مسيح پذيرفتند، مگر يک فرقه از آنان که ششم ژانويه را هنگام زايش مسيح برای خود قرار داد



به هر روی با اين که طرافدارن آيين مهری ميتراييسم شکست خوردند ولي آيين مسيح نتوانست از نفوذ ميتراييسم بر کنار بماند، چنانکه باور داشتن به رستاخيز و پل صراط و استفاده از ناقوس در کليساها و نشانه صليب و غسل تعميد و آرايش درخت کاج در کريسمس که همان سرو آريايي هست و کلاه اسقف ها به نام ميترايي و همزمان ساختن جشن کريسمس با جشن يلدا در ديانت مسيح راه پيدا کرد

از همه اينها که بگذريم، در ادب پارسي نيز نويسندگان و سرايندگان، بلندی زلف يار و سياهي خال رخسار و درازی دوری های دلدار را به شب يلدا مانند کرده و ميکنند که دو سه نمونه را ياد آور ميشوم

چون حلقه ربايند به نيزه توبه نيزه
خال رخ رنگي بربايي شب يلدا
از : عنصری

روز رويش چون بر انداخت نقاب ااز سر زلف
گويي از روز قيامت شب يلدا برخاست
از : سعدی

هست چون صبح آشکارا، کاين صبح چند را
بيم صبح رستخيز ست از شب يلدای من
از : خاقاني

: برگرفته شده از
فرهنگ معين و مجله رسانه، چاپ کانادا
مقاله خانم دکتر طلعت بصاری

saye
21-12-2007, 03:20
شب يلدا جشن کهن ايراني

آیین شب یلدا



گرد آمدیم:
شبچره ای بود و آتشی،
گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت ...
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
با خانه می شدیم که گرد سپیده دم
بر بام می نشست

سیاوش کسرایی

یلدا برگرفته از واژه ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر « میترا» می پنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن می گرفتند و گرد آتش جمع می شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می کردند.آن گاه خوانی الوان می گستردند و « میزد» نثار می کردند.
«میزد» نذری یا ولیمه ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده ها و فرآورده های خوردنی فصل و خوراک های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه ای که آن را « میزد» می نامیدند، بر سفره جشن می نهادند.
و بازمانده این رسوم هنوز پابرجاست و به ویژه به وسیله خانواده های زرتشتی در ایران و هندوستان و سایر کشورهای جهان، تمام و کمال اجرا می گردد.
باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون ( ثروتمند افسانه ای) ، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه ها می آید و به مردم هیزم می دهد، و این هیزم ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می کردند .

مراسم تولد میترا به عنوان شبی مقدس همراه با آیین مهر« میترائیسم»، از طریق مانویان و نوافلاطونیان مشرق زمین، به اروپا رفت و پس از بسط و گسترش آیین مسیحیت، بسیاری از آداب و رسوم « کیش مهر» جذب آن شد و میلاد مهر، که به عقیده مهرپرستان منجی بشریت در پایان دنیا خواهد بود، به مسیح منتسب گشت و شب یلدا تبدیل شد به شب نوئل که در روز 25 ماه دسامبر جشن گرفته می شود و چند شب با شب یلدای ما فاصله دارد.

علامه محمد قزوینی در یادداشت های خود بر « برهان قاطع» چنین نوشته است:

« یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمه میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است.»

محمد علی تربیت در « تذکره دانشمندان آذربایجان» می نویسد:

« یلدا کلمه ای سریانی است به معنی میلاد عربی، چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند، از این رو بدین نام نامیدند.»

دکتر محمد معین در حواشی برهان قاطع می نویسد:

« در قاموس سریانی به انگلیسی « پاین اسمیت» زوجه مرحوم « مرگلیوث»، عیناً یلدا را به معنی ولادت و میلاد تفسیر کرده...»

saye
21-12-2007, 03:22
ابو ریجان بیرونی در « آثار الباقیه» می نویسد:

« و در شبی که روز بیست و پنجم این ماه بر آن مقدم است، به عقیده رومیان شب بیست و پنجم محسوب می شود و عید میلاد در آن روز است که عید میلاد مسیح باشد و عید یلدا»

پورداود در « یشت ها» می نویسد:

« باید دانست که جشن میلاد مسیح( نوئل) که در 25 دسامبر نثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل جشن ظهور میترا( مهر) بوده است که عیسویان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.»

در ادبیات پارسی نیز برخی شاعران به رابطه تولد مسیح و یلدا توجه کرده اند ، از جمله، امیر معزی چنین سروده است:

ایزد دادار مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا

زان که به مهرت بود تقرب مومن
زان که به کینت بود تفاخر ترسا

همین شاعر در بیت دیگری چنین به شب یلدا اشاره کرده است:

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا

سنایی نیز در باره ارتباط شب یلدا با تولد مسیح، چنین سروده است:

به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا


در ادبیات پارسی، شب یلدا کنایه از سیاهی و درازی گیسوان معشوقه، و هم چنین، استعاره ای بر بلندی و سیاهی شب دراز هجران و حرمان و جدایی بوده است. چند بیت شعر از چند شاعر پارسی گوی در باره شب یلدا در اینجا به عنوان نمونه هایی از تجلی شب یلدا در آینه شعر و ادبیات پارسی آورده ام:

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گویی از روی قیامت شب یلدا برخاست - سعدی

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست - سعدی

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود – سعدی

صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید - حافظ

بیدار شو که در شب یلدای نیستی
در پرده است چشم تو را طرفه خواب ها - صائب

همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بیند - خاقانی

هست چون صبح آشکارا کاین صبوحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من - خاقانی

قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا – ناصر خسرو

کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا – مسعود سعد

شاهی که هول و کینه او بر عدوی ملک
تابنده روز را شب یلدا همی کند – مسعود سعد

نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند – منوچهری

روز پهلوی شب یلدا زند
خویش را امروز بر فردا زند – اقبال لاهوری

اشک خود بر خویش می ریزم چو شمع
با شب یلدا درآویزم چو شمع – اقبال لاهوری

چشم جان را سرمه اش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند – اقبال لاهوری

يلدا شب عاشقان بيدل است. يلدا شبی ست گيسو فروهشته به دامان. يلدا شب گره زلف يار است:

معاشران گره از زلف يار باز كنيد
شبى خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

يلدا شب ميانه عشق است. شب هاى دراز هجر و حرمان و فرقت به آخر رسيده و شب هاى كوتاه كام و وصل با سحرگاهان تابناك يگانگى در راه است. شب اعتماد بر الطاف كارساز است:

به جان دوست كه غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف كارساز كنيد.

يلدا شب عاشق و معشوق است، شب رمز و راز، شب ناز و نياز:

ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است
چو يار ناز نمايد شما نياز كنيد.

در اين شب هر كه به عشق نينديشد و از عشق زندگى نگيرد و از زندگى كام دل نستاند، مرده اى بيش نيست:

هر آن كسى كه در اين حلقه زنده نيست به عشق
بر او نمرده به فتواى من نماز كنيد!

يلدا شب بيداريست، شب دراز مهربانى، شب مهرباوران و مهرياران، شب مهر گستران و مهركاران...


میوه اصلی شب یلدا گل آتش است، آتش جاودانه، آتش خاموشی ناپذیر عشق، آتش تابناک مهربانی، آتش امید، آتش شوق و اشتیاق، آتش شورانگیز وصلت، آتش شفق گونه شفقت، و همه میوه های برگزیده سفره یلدا نماد و نشانه آتش ا

bb
21-12-2007, 07:27
صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

یلدا برگرفته از واژه ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر « میترا» می پنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن می گرفتند و شادمانه رقص و پایکوبی می کردند.آن گاه خوانی الوان می گستردند و « میزد» نثار می کردند. «میزد» نذری یا ولیمه ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده ها و فرآورده های خوردنی فصل و خوراک های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه ای که آن را « میزد» می نامیدند، بر سفره جشن می نهادند.

خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.

در آیین کهن , بنابر يک سنت ديرينه آيين مهر شاهان ايرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمين می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپيد به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپيد می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همه‌ی برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان ديگران زندگی می‌کردند. رئيس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی يکسان بودند( صحت این امر موکد نیست , شاید تنها افسانه باشد ) .

جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرتر ها برای همه قصه تعریف می کردند . آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند , این میوه ها که اکثرا" کثیر الدانه هستند , نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها , خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند . در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.

مراسم تولد میترا به عنوان شبی مقدس همراه با آیین مهر« میترائیسم»، از طریق مانویان و نوافلاطونیان مشرق زمین، به اروپا رفت و پس از بسط و گسترش آیین مسیحیت، بسیاری از آداب و رسوم « کیش مهر» جذب آن شد و میلاد مهر، که به عقیده مهرپرستان منجی بشریت در پایان دنیا خواهد بود، به مسیح منتسب گشت و شب یلدا تبدیل شد به شب نوئل که در روز 25 ماه دسامبر جشن گرفته می شود و چند شب با شب یلدای ما فاصله دارد.

علامه محمد قزوینی در یادداشت های خود بر « برهان قاطع» چنین نوشته است:
« یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمه میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی است.»

محمد علی تربیت در « تذکره دانشمندان آذربایجان» می نویسد:
« یلدا کلمه ای سریانی است به معنی میلاد عربی، چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند، از این رو بدین نام نامیدند.»

دکتر محمد معین در حواشی برهان قاطع می نویسد:
« در قاموس سریانی به انگلیسی « پاین اسمیت» زوجه مرحوم « مرگلیوث»، عیناً یلدا را به معنی ولادت و میلاد تفسیر کرده...»

ابو ریجان بیرونی در « آثار الباقیه» می نویسد:
« و در شبی که روز بیست و پنجم این ماه بر آن مقدم است، به عقیده رومیان شب بیست و پنجم محسوب می شود و عید میلاد در آن روز است که عید میلاد مسیح باشد و عید یلدا»


پورداود در « یشت ها» می نویسد:« باید دانست که جشن میلاد مسیح( نوئل) که در 25 دسامبر نثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل جشن ظهور میترا( مهر) بوده است که عیسویان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.

شب یلدا

از منابع رومي مي دانيم که پيران و پاکان در اين شب به تپه اي رفته ، با لباس نو و مراسمي از آسمان مي خواستند که آن «رهبربزرگ» را براي رستگاري آدميان گسيل دارد و باور داشتند که نشانه زايش آن ناجي ، ستاره ايست که بالاي کوهي – به نام کوه فيروزي- که داراي درخت بسيار زيبايي بوده است، پديدار خواهد شد.

ظاهرا پس از مسيحي شدن روميان، سيصد سال بعد از تولد عيسي مسيح، کليسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عيسي پذيرفت، زيرا، موقع تولد او دقيقا معلوم نبود. ازين روست که تا امروز بابانوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر مي شود و درخت سرو و ستاره بالاي آن هم يادگار مهري هاست،

همچنين گفته ميشود وقتي ميتراييسم از تمدن ايران باستان در جهان گسترش يافت،در روم وبسياري از کشورهاي اروپايي ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته ميشد.ولي پس از قرن چهارم ميلادي در پي اشتباهي كه در محاسبه روز كبيسه رخ داد . اين روز به 25 دسامبر انتقال يافت.