PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : همه پرسی: آیا از رشته تحصیلی خود راضی هستید؟! (دبیرستان-هنرستان-دانشگاه و ...)



DaRiOuShJh
06-12-2007, 22:43
دوستان خسته نباشید
با توجه به نظرهایه مختلفه اطرافم گفتم یه همه پرسی بزنیم ببینیم چند درصد از رشته یه تحصیلیه خودشون راضی هستن

و به سوالاتی نظیره اینها پاسخ بدیم:

1. دومه دبیرستان که میخواید رشتتون رو انتخاب کنید...
آیا چیزی در ذهن دارید از قبل؟
اصلا اطلاعاتی دارید در مورده ادامه یه هر کدوم یا نه فقط دنباله رو هستید و ...

2. پیش دانشگاهی یا هنرستونتون تموم شده
میخواید کنکور بدید

به نظره شما ادامه دادن میارزه؟
در چه رشته ای میخواید تحصیل کنید؟ خودتون میخواید یا خانواده یا ...
اصلا به شغلی که میخواید در آینده انتخاب کنید ربطی داره؟
(مخصوصه پسرا!) براهی نرفتن به سربازی با دیپلم هست یا ....

3. دانشگاهتون با تمامه مشقات یا خوبی هاش تموم شده...

میخواید ادامه بدید؟ تو همون رشته یا رشته یه دیگه ای؟
به نظره شما این مدت رو کار میکردید بهتر بود یا درس میخوندید (علم بهتر است یا ثروت؟)
انتظارتون از جامعه، محل کار و ... چیه؟
از وقتی که گزاشتید و خرج هایی که تو این مدت شد و .... راضی هستید؟

و سوالاتی از این قبیل


خوشحال میشیم دوستان با هر نوع طرزه فکر و ... و تصمیم و عقاید شرکت کنن، با این کار به بقیه یه دوستان حقه انتخاب صحیح و آگاهانه رو بدید

ممنون از همگی...:11:

DaRiOuShJh
06-12-2007, 22:44
خو ب خوب خوب
از کجا شروع کنم

از دومه دبیرستان: ساله اول تموم شد و منم که درس خون نبودم همه یه رشته ها رو آوردم غیر از ریاضی-فیزیک!

منم که همیشه تو کفه مهندس بودن و چون برادرم هم کامپیوتر-سخت افزار (البته اونم هنرستانی بود ولی از آنجا که به توانه 3 از من درس خون تر بود با ریاضی ها کنکور داد و قبول شد) میخوند به عنوانه الگو چند برار با افسوس و زورکی تجربی رو انتخا کردم

ساله دوم رو به زور با زیست و ... دست و پنجه نرم کردم (اون موقع هم تو ریاضی زیره خطه فرق بودم)
یه روز بالاخره جو گیر شدم و رفتم پیشه مشاور گفتم میخوام برم ریاضی
گفت میخوای بری باشه ریز نمراتت رو ببینم

مقادیری رنگش زرد شد گفت نمیشه من هی گفتم میخوام گفت نمیشه بالاخره بعد از یه ساعت نصیحت کردن و ... (تو این مدت من هر 5 دقیقه یه بار میگفتم میـــــــــــــــــخوام!) یه بنده باز من حرفه خودم رو زدم گفت اصلا به من چه برو هر کاری میخوای بکنی بکن!

این شد و منی که هیچی سرم نمیشد از ریاضی و فیزیک شدیم ریاضی فیزیکی
ولی همون یاله سوم فهمیدم که نه بابا بنده خدا الکی نمیگفته و به هنگ افتادم ولی (هنوز با خودم حال میکنم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بچه پر رو بودم و به هر زوری شده کم نمیآوردم

ساله سوم رو به زور و پیش دانشگاهی رو که دیگه نگو (در بدترین وضعیت: شبانه، دو ساله(البته مقادیری هم از قصدد بود به خاطره سربازی، یعنی طوری که دیگه این ساله آخری رفتم حسابان رو برایه باره سوم امتحان بدم (البته یه سال هم این وسط حال نکردم اصلا امتحان ندادم) و 5 شده بوده بنده خدا مدیره گفت:

"تو دیگه حقه آب و گل داری، بیا من از استادتون واسط 8 گرفتم، فقط جونه هر کی دوست داری تک ماده کن از اینجا برو، دیگه نمیخوام ببینمت!!!"
کاملا مستند

)

اونجا رو جهشی زدیم
ساله اول که با بروبچه خلاف قرار گزاشتیم درس نخونیم برایه کنکور!!!
گزشت

ساله دوم هم مقادیری سعی کردم ولی از اونجا که سنگه گنده ورداشتم (تهران مرکز - کامپیوتر - سخت افزار) نقبولیدم
به جاش مهندسیه جوش کاری آلی - بهبهبن قبول شدم که از خودم بدم اومد!!!

ساله سوم!!!

سخت!!!درس خوندم (تا 12 شب که پایه کامپیوتر و تو ماهواره و برنامه نویسی و بازی) دو ماه قبل از کنکور شبایی که حسش بود تا 2-3 میخوندم!

انتخابه اول میبد یزد (دانشگاهه برادرم) زدم و کلی رفتم اونجا و کنکور دادم
با 6 تا فاصله قبول نشدم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (البته ترازم هم همچین بد نبود) انتخاب هایه بعدی هم جهشی زد و انتخابه هفتم مهندسیه معدن - اکتشاف - سوادکوه (بعد از فیروزکوه) قبولیدم!!! (هورا بکشید)

بعد از سرکوفت هایه فراوان (فیزیکی و شیمیایی) دیدیم همچین جاشم بد نیس، نزدیکه، اسمشم مهندسیه، از سربازی هم که بهتره

این شد که راهیه دانشگاه شدیم!!!

تویه دانشگاه هم 3 تا یکی واحدها رو میپاسیم، بدک نیس، قلیون و ... هم که اونجا به راهه، میریم میایم نخواستیم نمیریم و ....

ولی بینه دوستان منی که درس نخون ترین بودم و همه میگفتن تو قبول نمیشی سخت ترین رشته و نزدیک ترین جا رو قبول شدم
البته توکل هم نقشه زیادی داش

این بود داستانه من
خودتون میتونید برداشت داشته باشید

حالا میمونه ماله شم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ا

فقط لطفا تا جایی که ممکنه واقعیت باشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

DaRiOuShJh
06-12-2007, 23:28
پسته شماره 2 رو هم کامل کردم
ببینم مرامی چه میکنید...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

majid-ar
07-12-2007, 00:45
من که دیپلمم(هنرستان) رو نفهمیدم چی شد که گرفتم:27:یادم ترم آخر 30 روز مدرسه رفتم!

ولی برای کنکور کاردانی خوب خوندم انتخاب اول قبول شدم.دانشگاه کاردانی هم با زور زدن تمومش کردم.

بعد دوباره نشستم سه ماه مثل ... درس خوندم کارشناسی هم انتخاب اولم قبول شدم.الانم مشغول دست پنجه نرم کردن با درسا و استادا هستم!

در کل فکر کنم اگه به جز کامپیوتر چیز دیگه میرفتم دیپلمم هم نمیگرفتم!!

DaRiOuShJh
07-12-2007, 00:53
من که دیپلمم(هنرستان) رو نفهمیدم چی شد که گرفتم:27:یادم ترم آخر 30 روز مدرسه رفتم!

ولی برای کنکور کاردانی خوب خوندم انتخاب اول قبول شدم.دانشگاه کاردانی هم با زور زدن تمومش کردم.

بعد دوباره نشستم سه ماه مثل ... درس خوندم کارشناسی هم انتخاب اولم قبول شدم.الانم مشغول دست پنجه نرم کردن با درسا و استادا هستم!

در کل فکر کنم اگه به جز کامپیوتر چیز دیگه میرفتم دیپلمم هم نمیگرفتم!!

هه هه هه
جالب بود
ولی انتقاب اولات همه رو قبول شدی مقادیری مشکوک میزنه:20:
دبیرستان چی خوندی؟

DaRiOuShJh
07-12-2007, 13:56
دیگه نبود؟
بابا خجالت نکشید
بچه ها خودین....

T.K
07-12-2007, 14:15
حال قصه گفتن ندارم

ولی ریاضی فیزیک مال کسیه که اهلشه اگه اهلش نباشی به ... میری.

ما تقریبا اهلش بودیم ولی پیش دانشگاهیش واقعا سخته.اما اگه بتونی بخونی خیلی خوبه.

ما که سر امتحان نهایی مسخره بازی در آوردیم و معدل کشید پایین!

*IN*
07-12-2007, 15:21
من رشتم حسابداريه ازش راضي هستم:2:
بازم توضيح بدم؟
:10:
:40:
:10:

yugiyami
07-12-2007, 15:27
دبیرستان ریاضی بودم ... دوران خوبی بود..
اخرش سر از حسابداری دراوردم
الانم عالیه .. اولش دوست نداشتم اما الان حال می کنم ....

peyman1987
07-12-2007, 16:39
من اول دبیرستان رو با معدل فوق العاده بالا ( 16 ) قبول شدم. باعث تعجب بود چون واقعا قبلنا درس خون بودم و معدل زیر 18 نداشتم ولی دیگه از درس خوندن خسته شده بودم و دلمو زده بود. توی خونه هر چی گفتن بیا برو ریاضی فیزیک مهندس میشی گفتم نمیخوام. بابام دوستشو واسطه کرد که برو بگو اینها پسر من رفته ریاضی فیزیک الان بهش میگن مهندس و ... ولی من بازم زیر بار نرفتم گفتم یا درس رو میزارم کنار یا میخوام رشته ای که خودم میخوام بخونم. گفتن باشه حالا چی میخوای بخونی ؟؟ گفتم فنی و حرفه ای کامپیوتر. گفتن آخه چرا تو که درست خوبه؟ گفتم اصلا ربطی به خوب بودن درس نداره من از تئوری خسته شدم میخوام عملی یاد بگیرم. خلاصه زورم بهشون چربید و رفتم ثبت نام کردم و سال دوم و سوم رو گذروندم. سال دوم برای اولین بار توی زندگیم تجدیدی آوردم ( ریاضی شدم 2.5 و عربی هم 2 ). هی میزدن تو سرم که بیا خودت گفتی میخوام برم فنی و حرفه ای پس چرا اینجوری ... زدی؟؟؟ گفتم شاهنامه آخر پاییزه جوجه رو خوشه. :دی خلاصه برای رو کم کنی فامیل سال سوم رو اساسی خوندم. اونقدر خوندم که با رتبه 102 دانشگاه فنی و حرفه ای تهران قبول شدم. همه کفشون برید. بعدش من بودم که میزدم تو دهن فامیل که آی تهران قبول شدم و انتخاب اوله و دولتیه و ... .

ترم اول کاردانی ادبیات سه واحدی رو افتادم ( من اصولن در اوج آمادگی یه حرکاتی از خودم بروز میدم که همه انگشت به دهن میمونن. ).
ترم دوم فیزیک مغناطیس رو افتادم ( دوباره یه گل دیگه به خودمون زدم ).
ترم سوم دیگه شاهکار شد. سخت افزار افتادم و شبکه هم خواب موندم سر امتحانش نرفتم.
الانم ترم چهارم و اگه خدا بخواد ترم دیگه کاردانی تموم میشه.
دارم واسه کارشناسی میخونم. تصمیم گرفتم یا همون دانشگاه خودمون قبول شم یا میرم غیرانتفاعی. اصلا شرایط شهرستان رفتنو ندارم.

اون وسطای کاردانی با برنامه نویسی وب آشنا شدم که زندگیم رو عوض کرد. الان عشقم ، درسم ، کارم و زندگیم شده برنامه نویسی.

انصافا از همون اول هم رشته م رو خیلی دوست داشتم. با قبولی دانشگاه دیگه علاقه م به عشق تبدیل شد.
فعلا هم قصد تغییر رشته ندارم. مدرکم برام مهم نیست. فقط این سربازی دست و پامو بسته وگرنه دانشگاه رو هم میزدم زمین و میرفتم دنبال یادگیری هر چیزی که بتونم.

بنظرم اگه حتی رشته ای مثل چه میدونم کودکیاری صنعتی :دی رو هم دوست دارین به حرف دیگران گوش ندین و برین دنبال همون رشته. شاید همه مسخره کنن و ته دلتون رو خالی کنن ولی همیشه از خودتون راضی هستین و این خیلی ارزش داره. الان بین هم دانشگاهیام شاید بگم 80 درصد فقط بخاطر اسم مهندسی نرم افزار اومدن توی این رشته و هیچی بارشون نیست. یکی از دوستان ما که همین امسال کاردانی رو تموم کرد و کارشناسی هم قبول شد میاره برنامه هاش رو به من میگه بنویس برام. بنظر من ارزش نداره. یا برین رشته ای که دوست دارین یا ترک تحصیل کنین بره پی کارش.

majid-ar
07-12-2007, 17:20
هه هه هه
جالب بود
ولی انتقاب اولات همه رو قبول شدی مقادیری مشکوک میزنه:20:
دبیرستان چی خوندی؟

هنرستانی بودم.کامپیوتر.

واسه چی مشکوک میزنه؟:27:اگه منظورت اینه که سهمیه داشتم نه بابا.اگه داشتم که به هر دری نمیزدم واسه نرفتن سربازی!

وقتی آدم مجبور باشه و اگه قبول نشه مشمول بشه خوب درس میخونه!

MOHAMMAD2010
07-12-2007, 18:06
هنرستانی بودم.کامپیوتر.

واسه چی مشکوک میزنه؟:27:اگه منظورت اینه که سهمیه داشتم نه بابا.اگه داشتم که به هر دری نمیزدم واسه نرفتن سربازی!

وقتی آدم مجبور باشه و اگه قبول نشه مشمول بشه خوب درس میخونه!

کارشناسی فنی قبول شدنس به این راحتی ها نیست:21:
کاردانی رو میشه و کارشناسی با اون ظرفیتای کمش!
واقعیت چی بوده؟

DaRiOuShJh
07-12-2007, 18:37
ای ول جمیعا
یه مقدار بیشتر هم توضیح بدید چیزی نمیشه:10:
خوبه اگه همینطوری ادامه بدید حرف نداره
مجید جان دیدی؟
یه نفر دیگه مشکوک هم پیدا شد!

Mehran NZ
08-12-2007, 03:29
دبيرستان دوران چندان جالبي نبود ولي دانشگاه با رشته ايكه مي خونم (نرم افزار) واقعا برام جالبه
و كاملا راضي هستم

majid-ar
08-12-2007, 05:24
کارشناسی فنی قبول شدنس به این راحتی ها نیست:21:
کاردانی رو میشه و کارشناسی با اون ظرفیتای کمش!
واقعیت چی بوده؟

واقعیت این بود که سه ماه همه چیز زندگیم رو واسه کنکور کاردانی به کارشناسی تعطیل کردم.همین!

majid-ar
08-12-2007, 05:27
ای ول جمیعا
یه مقدار بیشتر هم توضیح بدید چیزی نمیشه:10:
خوبه اگه همینطوری ادامه بدید حرف نداره
مجید جان دیدی؟
یه نفر دیگه مشکوک هم پیدا شد!

عجب ماجرایی شده ها:27:

ببین اگه قیافه منو ببینی به این نتیجه میرسی که نه بسیجی مسیجی هستم نه کسی رو دارم که بتونم از سهمیه محمیش استفاده کنم.

میخوای قرار بزاریم ببینی منو؟:27:

negar20
08-12-2007, 11:13
من رشتم حسابداريه دوستش هم دارم ولي فعلا با اين ظرفيتها نتوستم وارد دانشگاه بشم.........
شايد اگر به دو سه سال قبل بر ميگشتم يكي از رشته هاي نظري رو ميخوندم چون ظرفيت دانشگاهاشون خيلي بالاست.

mahyarSAMSUNG
08-12-2007, 11:48
فقط معماریییییییییییییییییی . از رشته ریاضی هم متنفرم . چون اصلا تحرک نداره .

DaRiOuShJh
08-12-2007, 13:29
عجب ماجرایی شده ها:27:

ببین اگه قیافه منو ببینی به این نتیجه میرسی که نه بسیجی مسیجی هستم نه کسی رو دارم که بتونم از سهمیه محمیش استفاده کنم.

میخوای قرار بزاریم ببینی منو؟:27:

به نظر یه تله میاد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


من رشتم حسابداريه دوستش هم دارم ولي فعلا با اين ظرفيتها نتوستم وارد دانشگاه بشم.........
شايد اگر به دو سه سال قبل بر ميگشتم يكي از رشته هاي نظري رو ميخوندم چون ظرفيت دانشگاهاشون خيلي بالاست.

:20:اینم نظریه، ولی از نظره کاری فک کنم حسابداری به مراتب بهتر باشه


فقط معماریییییییییییییییییی . از رشته ریاضی هم متنفرم . چون اصلا تحرک نداره .

:27:به جاش تا دلتون بخواد اعصاب خوردی و چیزایه بی خود داره :46:

بله معماری رشته یه جالبیه

L05T
08-12-2007, 14:05
خوب این کتاب:31: هم تقدیم به داریوش جان:31:

توصیه میکنم قبل از خوندن دیسکانکت شید چن طــــــولـــــــانـــــــ ــی شد D:
و حالا داستان زندگی من:31:

تو راهنمایی که درسم خوب بود تا وقتی که کامپیوتر اومد یه کم افت کردم:13:

بعد که رفتم دبیرستان دیدم سخت شد مخصوصا ریاضی که معلمش افتضاح بود معدلم امد رو 17

بعد رفتم رشته ریاضی فیزیک ( آخه کلاس داشت :31: )
بد نبود من که هیچ وقت عادت نداشتم درس بخونم فقط موقع امتحانات می خوندم
همون شب امتحانی ( ولی یه فرقی داشت اونم اینکه من شبها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] درس نمی خوندم ساعت 8 به بعد جمع می کردم )

به همین منوال گذشت ما هم با معدل 16 , 17 می رفتیم بالا ( فقط معدل کتبی دیپلم شد 15 خورده ای )

باحال ترین سال هم پیش دانشگاهی بود من که خیلی تو فکر کنکور نبودم :31:
معدل پیش دانشگاهی هم مهم نبود :31: ما هم حال می کردیم دوست داشتم می شد 2 سال خیلی حال میداد

بعد از عید شد امتحان های پایانی پیش رو هم دادیم
منم که حس درس خوندن نداشتم ( نمی دونم چرا هیچ وقت از کنکور نترسیدم:21: )

بعد از اینکه نتیجه اومد حدود 20 روز مونده بود به کنکور توی خونه گیر دادند که درس بخون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منم یه که ادبیات و شیمی و اینا می خوندم که گیر ندن

بالاخره کنکور اومد ما هم خوشحال رفتیم کنکور دادیم:31:
آزاد رو هم انتخاب اول زدم علوم و تحقیقات فارس گفتم قبولم
برای سرگرمی کنکور زبان هم دادم:46:

نتیجه ها اومد :

سراسری رتبم شد 27000
آزاد هم قبول نشدم انتخاب اول با 3 نفر اختلاف ( اخه ریاضی رو -1 یا 2 درصد زده بودم
سر جلسه دیدم پاسخ نامه خالیه چند تا الکی زدم همیشه هم شانس میاوردم ایندفعه نشد:13: )
زبان رو هم شدم 5000 که الکی بود:31:

رفتم برای سال بعد
این دفعه اگر قبول نمی شدم باید می رفتم سربازی
آخه همون موقع هم قانون سربازی عوض شد :2: گفتن یه سال زودتر باید بیاید:41:

خوب من مثلا شروع کردم به خوندن
دوباره تا عید هیچ چی نخوند ( خیلی کم ):31:
از اردیبهشت بود که موتورم راه افتاد ( روی دو سه ساعت می خوندم )

همین طوری خوندم یه هفته مونده بود به کنکور دیدم ( ریاضی ها رو خیلی کم خوندم فقط یه کم حسابان و حساب دیفرانسیل )
ولی فیزیک رو خوب خوندم البته یکمیش موند + شیمی پیش 2

کنکور اومد باز هم با خوشحالی :31: رفتم کنکور دادم ( بازم استرس نداشتم:31: )
البته سر جلسه یه خاطر مزخرف بودن سوالهای فیزیک حالم گرفته شد

به هر صورت نتیجه ها اومد :
سراری رتبم شد 12800 ( تقریبا :46: )
انتخاب رشته کردم
مهندسی معدن دانشگاه باهنر کرمان قبول شدم ( البته شبانه )
آزاد هم انتخاب اولم که مکانیک شیراز بود قبول نشدم ولی انتخاب دوم که همون عمران علوم و تحقیقات بود قبول شدم

تصمیم بر این شد که برم دانشگاه سراسری

که از ترم دو شروع میشه حالا هم کاملا بیکارم ( حال میکنم )

بعدشم اومدم ببینم شما خوبید در سلامتی کامل به سر می برید هو...:31:

این بود داستان زندگی من
امیدوارم که سرتون رو در نیاورده باشم ( اخه خیلی طولانی شده :13:)

brad pitt
08-12-2007, 14:14
با سلام

من دانشگاه رشته اقتصاد نظری هستم . بد نیس . راضییم به رضای خدا

ولی دبیرستانیها حواستون به رفقا باشه . دوست فقط دوست دوران دبیرستان

ممنون

DaRiOuShJh
08-12-2007, 17:11
ممنون lost جان خیلی جالب بود و با ابن تفاصیل خیلی هم خوب قبول شدی (واقعا نسبت به قبلنا خیلی شرایط فرق کرده و راحت تر شده)

میبینیم که میخوای هم رشته ای بشیم فقط کدوم گرایش( اکتشاف یا استخراج)؟
فقط امیدوارم بعد از ترمه 2-3 نظرت عوض نشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] واقعا رشته یه سنگینی هست (والبته گمنام) مخصوصا گرایشه اکتشاف

ولی من اصولا با هر چی که شبانه باشه موافقم (فکره بد نکنید نه هر چیــــــزی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

خوب خوب خوب

اول از دوستانی که شرکت کردن و دیباجه ای جلومون باز کردند و مخصوصا اونایی که بیشتر وقت گزاشتن ممنونم
امیدوارم برایه دوستانه تماشاچی هم تا اینجاش مقادیری مفید بوده باشی

یه چند تا نتیجه ای که به نظره خودم تا اینجا میشه گرفت رو لیست میکنم شما هم میتونید از برداشت هایه خودتون بهشون اضافه کنید:

1. گویا تا اینجا بنده شاگرده اوله کلاس و ... از دره عقبی هستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

2. میشه کنکور داد و قبول نشد (واقعا نتیجه یه خفنی بود)

3. میشه درس نخوند و قبول شد

4. میشه از یه رشته پرید یه رشته یه دیگه!

5. میشه سهمیه ای پارتی ای چیزی داشت و انتخابه اول قبول شد و اصلا هم به رویه خود نیاورد (در مواقعی تله هم گزاشت)

6.میشه دانشگاه قبول بشی و نری

7. میشه اصلا پست ندی!

8. میشه اصلا به سوالاته مطرح شده در پسته اول پاسخ نداد و به ریشه نویسنده خندید!!!

9. میشه با چند خط نوشتن هم خودمون رو شرگرم (اینم نکته آموزشی داره، در هر دوره ای مواضب باشید معتــــــاد!!! نشید) کنیم و هم بقیه رو و وسطاش هم کمک هایه فکری و نصیحت هایی رو بیان کنیم...

10. قدره دوستان و .. رو تو هر دوره ای بدونید که میره و دیگه هیچ وقت بر نمیگرده (دیگه undo ای در کار نیس)

11. ... پست هایه گوهر باره شما رو دید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و در مواقعی عبرت گرفت...

12. هر رشته ای شد، شد فقط بابه میلتون باشه و بهش مقادیری (هر چند اندک) علاقمند باشید و از طرفی مخصوصا پسرها مواظبه یه سر و دو گوشی به نامه "ســــــــــــــربــــــــ ـازی" (برایه بعضی ها مخوف برایه بعضی ها نخوف) باشید

موفق و موید باشید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

*IN*
08-12-2007, 18:35
يه سوال داشتم آينه شغليه رشته رياضي چي ميشه؟

Mah$a
08-12-2007, 18:44
اِ...! نتيجه گيري هم كرديد تموم شد؟ من تازه مي خواستم در مورد تجربيات گهربار خودم صحبت كنم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ِ

MOHAMMAD2010
08-12-2007, 18:51
اِ...! نتيجه گيري هم كرديد تموم شد؟ من تازه مي خواستم در مورد تجربيات گهربار خودم صحبت كنم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ِ

خب شما بگو ما هم استفاده میکنیم

DaRiOuShJh
08-12-2007, 19:10
يه سوال داشتم آينه شغليه رشته رياضي چي ميشه؟



زیاد داره:20:
بستگی به رشته یا حداقل حدوده رشته ای هست که انتخاب میکنید

البته انسانی هم زیاد داره

در یه ضمینه هایی این در یه ضمینه هایی اون



اِ...! نتيجه گيري هم كرديد تموم شد؟ من تازه مي خواستم در مورد تجربيات گهربار خودم صحبت كنم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ِ

:10:اون نتیجه گیری تا به اینجا بود
اگر مشتاق باشید چه بهتر ادامه بدیم و انتقاد و ... داشته باشیم خیلی خوبه:46:


خب شما بگو ما هم استفاده میکنیم

دقیقا:40:

Mah$a
08-12-2007, 19:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مرسي!
خب من دوم دبيرستان از اونجايي كه رياضيم اونقدرا تعريفي نداشت ! و از زيست و

شيمي هم متنفر بودم و در مقابل ادبيات، تاريخ... رو خيلي زياد دوست داشتم

اومدم رشته ي انساني و واقعاً از 3 سال دبيرستانم لذت بردم! ( اينو جدي ميگم اگه

حفظياتتون خوبه و يه كمي علاقه هم به ادبيات داريد حتماً انساني بخونيد هم

درساش كلي شيرينه و ياد گرفتنشم زياد وقت نمي بره و تازه مهمتر از همه اينكه

قبوليش تو كنكور به نسبت رشته هاي ديگه راحت تره _ بازم تاكيد مي كنم فقط اگه

حفظياتتون خوب باشه ها و گرنه اينم زجر خودشو داره!) خلاصه من كه كلي كيف

كردم هم درسمو خوندم هم تفريحمو داشتم هم به نسبت دوستاي ديگم كه

رياضي و تجربي مي خوندن واسه قبول شدن تو كنكور خيلي كمتر سختي

كشيدم... تا اينجا كه تعريف كردم همه چيز فوق العاده بود... و اما بشنويد از الان...

... الان دارم حقوق مي خونم ، سال سومم . حقوق رشته اي نبود كه دوست

داشته باشم. در واقع انتخاب خودم نبود... بگذريم از اينكه چي شد اومدم اين

رشته...

الان رشتمو كه اصلا دوست ندارم (خيلي خشكه ، كلي فقه و اين حرفا داره، ...)

دانشگاهمون رو هم دوست ندارم

از جو كلاسا و محيط دانشكده مون هم كه اصلا متنفرم


اما خوب... با وجود همه ي اين حرفا اونقدرا هم ناراحت نيستم به خصوص وقتي

ميبينم كه زندگي ديگرانم اونقدرا ايده ئال نيست...در عوض همه ي چيزايي كه

دوست ندارم اينجا 3 تا دوست خيلي خيلي خوب دارم و ايجوري خيلي چيزا قابل

تحمل ميشه بعدشم اينكه حتي با چيزاي كوچيك هم ميشه شاديهاي بزرگ ساخت

و مهم اينه كه آدم خودش بخواد خوشحال باشه...:46:

L05T
08-12-2007, 20:02
ممنون lost جان خیلی جالب بود و با ابن تفاصیل خیلی هم خوب قبول شدی (واقعا نسبت به قبلنا خیلی شرایط فرق کرده و راحت تر شده)

میبینیم که میخوای هم رشته ای بشیم فقط کدوم گرایش( اکتشاف یا استخراج)؟
فقط امیدوارم بعد از ترمه 2-3 نظرت عوض نشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] واقعا رشته یه سنگینی هست (والبته گمنام) مخصوصا گرایشه اکتشاف

ولی من اصولا با هر چی که شبانه باشه موافقم (فکره بد نکنید نه هر چیــــــزی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

خاوهش می کنم در اول :11:

شرایط هم راحت تر نشده من خوش شانس بودم:21:

گرایش استخراج :10:

بله می گن چهارمه تو رشته های سخت
فکر کنم بعد از مکانیک و عمران و برق باشه:31:

در این مورد شبانه خوب نیست آخه پول می گیرین تازه خوابگاه و این چیزا هم نمی دن

نتیجه گیری ها هم جالب بود:46:
موفق باشید

yugiyami
08-12-2007, 20:03
من رشتم حسابداريه دوستش هم دارم ولي فعلا با اين ظرفيتها نتوستم وارد دانشگاه بشم.........
شايد اگر به دو سه سال قبل بر ميگشتم يكي از رشته هاي نظري رو ميخوندم چون ظرفيت دانشگاهاشون خيلي بالاست.


فکر می کنی من نظری خوندم ولی نشد سر از حسابدای دراوردم البته الان راضیم ... جایی که می خوایی بزنی طرفیت بالاش رو اول بزن بعد ببین کدوم دانشگاه بهتر پذیرش داره اینجوری راحتر قبول میشی ... در ضمن هر کدوم میباد شرکت کن الان پیام نور و علمی کاربردی خوب پذیرش داده

Mah$a
08-12-2007, 20:16
راستي يادم رفت بگم با اينكه رشته ام رو دوست ندارم اما درسم نسبتا خوبه.. مي

خوام حتماً موفق بشم و ازاين حرفا !:27: يعني حالا كه تا اينجاش اومدم حيفه كه


بعداً تو كارم موفق نباشم واسه همين كم و بيش مي خونم.


من و دوستام تو دانشكده مون غوغايي به پا كرديم آخه تو اون جو خشك و رسمي

فقط ماييم كه هميشه در حال مسخره بازي در آوردن و خنديدن و شلوغ كردنيم!

همين چيزا هم هست كه باز بهم انرژی ميدهكهبي خيال همه چيزايي كه دوست

ندارم بشم و از همينايي كه دارم لذت ببرم.:31::46:

majid-ar
08-12-2007, 20:18
. میشه سهمیه ای پارتی ای چیزی داشت و انتخابه اول قبول شد و اصلا هم به رویه خود نیاورد (در مواقعی تله هم گزاشت)

من اگه چیزی رو میخواستم مخفی کنم نمیامدم توی این تاپیک پست بدم.اگرم پست بدم مطمئن باش دروغ نمیگم.

امیدوارم یکم بزرگ بشی و اخلاقت رو عوض کنی.

DaRiOuShJh
09-12-2007, 01:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مرسي!
خب من دوم دبيرستان از اونجايي كه رياضيم اونقدرا تعريفي نداشت ! و از زيست و

شيمي هم متنفر بودم و در مقابل ادبيات، تاريخ... رو خيلي زياد دوست داشتم

اومدم رشته ي انساني و واقعاً از 3 سال دبيرستانم لذت بردم! ( اينو جدي ميگم اگه

حفظياتتون خوبه و يه كمي علاقه هم به ادبيات داريد حتماً انساني بخونيد هم

درساش كلي شيرينه و ياد گرفتنشم زياد وقت نمي بره و تازه مهمتر از همه اينكه

قبوليش تو كنكور به نسبت رشته هاي ديگه راحت تره _ بازم تاكيد مي كنم فقط اگه

حفظياتتون خوب باشه ها و گرنه اينم زجر خودشو داره!) خلاصه من كه كلي كيف

كردم هم درسمو خوندم هم تفريحمو داشتم هم به نسبت دوستاي ديگم كه

رياضي و تجربي مي خوندن واسه قبول شدن تو كنكور خيلي كمتر سختي

كشيدم... تا اينجا كه تعريف كردم همه چيز فوق العاده بود... و اما بشنويد از الان...

... الان دارم حقوق مي خونم ، سال سومم . حقوق رشته اي نبود كه دوست

داشته باشم. در واقع انتخاب خودم نبود... بگذريم از اينكه چي شد اومدم اين

رشته...

الان رشتمو كه اصلا دوست ندارم (خيلي خشكه ، كلي فقه و اين حرفا داره، ...)

دانشگاهمون رو هم دوست ندارم

از جو كلاسا و محيط دانشكده مون هم كه اصلا متنفرم


اما خوب... با وجود همه ي اين حرفا اونقدرا هم ناراحت نيستم به خصوص وقتي

ميبينم كه زندگي ديگرانم اونقدرا ايده ئال نيست...در عوض همه ي چيزايي كه

دوست ندارم اينجا 3 تا دوست خيلي خيلي خوب دارم و ايجوري خيلي چيزا قابل

تحمل ميشه بعدشم اينكه حتي با چيزاي كوچيك هم ميشه شاديهاي بزرگ ساخت

و مهم اينه كه آدم خودش بخواد خوشحال باشه...:46:



ممنون مهسا جان
جالب بود
به نظره من معمولا همینطوره
ولی خودمونیم ها داغه دلمو تازه کردی... اونم بد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

موضوع از این قراره که همون ساله اولی که با دوستان قرار گزاشتیم درس نخونیم یکی از دوستان انسانی بود
خلاصه هممون نخوندیم و همگی به جز این آقا!!! قبول نشدیم
ولی ایشون دانشگاهه نایین کارشناسی روانشناسی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] قبول شد و همینوطری کشکی 2 سال افتاد جلو
از طرفی سربازی هم معاف شد و 2 سال هم اینور افتاد جلو

اینطوری شد که من هنوز اندرخمه یه کوچه هستم و ایشون دارن برایه کنکوره فوق میخونن!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


خاوهش می کنم در اول :11:

شرایط هم راحت تر نشده من خوش شانس بودم:21:

گرایش استخراج :10:

بله می گن چهارمه تو رشته های سخت
فکر کنم بعد از مکانیک و عمران و برق باشه:31:

در این مورد شبانه خوب نیست آخه پول می گیرین تازه خوابگاه و این چیزا هم نمی دن

نتیجه گیری ها هم جالب بود:46:
موفق باشید

من از رویه رتبه ها و ... گفتم حدودی:46:

استخراج به نظره من خیلی قابله تحمل تره چون مطالب و درس هاش خیلی کاربردی تر و مفید تر از اکتشاف که بیشتر مربوط به زمین شناسی و حفظ کردن و شناختنه تعداد زیادی سنگ و کانی با اسمهایه عجیب و ... هست

در مورده عمران شک دارم، چون به نظرم خیلی کاربردی تر و ساده تره:46:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]در هر صورت فک کنم به مراتب از آزاد کمتره:46:


فکر می کنی من نظری خوندم ولی نشد سر از حسابدای دراوردم البته الان راضیم ... جایی که می خوایی بزنی طرفیت بالاش رو اول بزن بعد ببین کدوم دانشگاه بهتر پذیرش داره اینجوری راحتر قبول میشی ... در ضمن هر کدوم میباد شرکت کن الان پیام نور و علمی کاربردی خوب پذیرش داده

درسته
منم تو فکرشم بشه پیام نور مترجمی زبان انگلیسی هم در کناره این رشتم بخونم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببینیم قسمت میشه یا نه!


راستي يادم رفت بگم با اينكه رشته ام رو دوست ندارم اما درسم نسبتا خوبه.. مي

خوام حتماً موفق بشم و ازاين حرفا !:27: يعني حالا كه تا اينجاش اومدم حيفه كه


بعداً تو كارم موفق نباشم واسه همين كم و بيش مي خونم.


من و دوستام تو دانشكده مون غوغايي به پا كرديم آخه تو اون جو خشك و رسمي

فقط ماييم كه هميشه در حال مسخره بازي در آوردن و خنديدن و شلوغ كردنيم!

همين چيزا هم هست كه باز بهم انرژی ميدهكهبي خيال همه چيزايي كه دوست

ندارم بشم و از همينايي كه دارم لذت ببرم.:31::46:

دقیقا، کلا دورانه دانشجویی همیناش هست که خاطره و ... داره
وگرنه دانشگاه و درس خوندن و کلاس و حراست و ... که چیزه خاصی نداره:27:
موفق باشی:12:


من اگه چیزی رو میخواستم مخفی کنم نمیامدم توی این تاپیک پست بدم.اگرم پست بدم مطمئن باش دروغ نمیگم.

امیدوارم یکم بزرگ بشی و اخلاقت رو عوض کنی.

:18:مجید جان غرضی در کار نبود و اصلا شما منظور نبودید که مثله اسفنج به خودتون میگیرید:46::10:
اینجا هم پیشه هم جمع شدیم هم از سخنانه هم استفاده ببریم و هم با هم یه خورده بخندیم
همین

اخلاقم هم عوض میکنم...
اصلا من کوچیک[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما گــــــــــنده! خوبه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

راضی باش فردا دارم میرم دانشگاه تو این برف و سرما سالم برم برگردم بعد با هم حسابی و البته با خنده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کتک کاری میکنیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

majid-ar
09-12-2007, 01:22
اره جون .... با من نبودی:27:

برو و بیا من با تو کار دارم از این به بعد:31: :دی

DaRiOuShJh
09-12-2007, 01:49
اره جون .... با من نبودی:27:

برو و بیا من با تو کار دارم از این به بعد:31: :دی

هه هه هه
حالا شاید مقادیری ایهام داشته ولی اونی که من منظورم بود رو شما نمیشناسید:46:
خودش میدونه و این تاپیک رو هم دیده:46:

ok

بابابزرگ زود سعی میکنم برگردم:10:

DaRiOuShJh
12-12-2007, 00:48
تادا!
من اومدم!

کجا رفتید پس؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Lord007
12-12-2007, 13:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مرسي!
خب من دوم دبيرستان از اونجايي كه رياضيم اونقدرا تعريفي نداشت ! و از زيست و

شيمي هم متنفر بودم و در مقابل ادبيات، تاريخ... رو خيلي زياد دوست داشتم

اومدم رشته ي انساني و واقعاً از 3 سال دبيرستانم لذت بردم! ( اينو جدي ميگم اگه

حفظياتتون خوبه و يه كمي علاقه هم به ادبيات داريد حتماً انساني بخونيد هم

درساش كلي شيرينه و ياد گرفتنشم زياد وقت نمي بره و تازه مهمتر از همه اينكه

قبوليش تو كنكور به نسبت رشته هاي ديگه راحت تره _ بازم تاكيد مي كنم فقط اگه

حفظياتتون خوب باشه ها و گرنه اينم زجر خودشو داره!) خلاصه من كه كلي كيف

كردم هم درسمو خوندم هم تفريحمو داشتم هم به نسبت دوستاي ديگم كه

رياضي و تجربي مي خوندن واسه قبول شدن تو كنكور خيلي كمتر سختي

كشيدم... تا اينجا كه تعريف كردم همه چيز فوق العاده بود... و اما بشنويد از الان...

... الان دارم حقوق مي خونم ، سال سومم . حقوق رشته اي نبود كه دوست

داشته باشم. در واقع انتخاب خودم نبود... بگذريم از اينكه چي شد اومدم اين

رشته...

الان رشتمو كه اصلا دوست ندارم (خيلي خشكه ، كلي فقه و اين حرفا داره، ...)

دانشگاهمون رو هم دوست ندارم

از جو كلاسا و محيط دانشكده مون هم كه اصلا متنفرم


اما خوب... با وجود همه ي اين حرفا اونقدرا هم ناراحت نيستم به خصوص وقتي

ميبينم كه زندگي ديگرانم اونقدرا ايده ئال نيست...در عوض همه ي چيزايي كه

دوست ندارم اينجا 3 تا دوست خيلي خيلي خوب دارم و ايجوري خيلي چيزا قابل

تحمل ميشه بعدشم اينكه حتي با چيزاي كوچيك هم ميشه شاديهاي بزرگ ساخت

و مهم اينه كه آدم خودش بخواد خوشحال باشه...:46:


چه نگاه جالبی به زندگی داری!
معلومه که درک بالایی داری مخت خوب کار می کنه

آرش-19
12-12-2007, 17:13
این تایپیک رو زدی نمک به ضخمم بپاشین.
می خوام داستان 6 سال اخیر زندگیمو براتون تعریف کنم . بخونید عبرت بگیرید.
سوم راهنمایی رو با معدل 19.25 به پایان بردم. تو مدرسه غیرانتفاعی بودم. فکر نکنید چون غیرانتفاعی بوده کمکم کردن و از این تیپ حرفا ... امتحان نهایی بود. خلاصه بچه درسخون فامیل شده بودم و کلی حال میکردم . وقت ثبت نام دبیرستان شد که فکر میکنم اون زمان بود که بزرگترین حماقت زندگیمو کردم . رفتم دبیرستان دولتی ..... منی که تو راهنمایی اصلا نمی دونستم میشه از مدرسه جیم زد و تا اون زمان حتی سابقه نداشت که یه زنگ معلم نیاد پام به جوی از هفت دولت آزاد باز شد (مثلا خیر سرشون بهترین دبیرستان شهر هم بود) ماه اول گذشت . همه چیز عادی بود
بعد از یه ماه و نیم 4 تا رفیق فابریک پیدا کردم . چشمتون روز بد نبینه اولین تجربه جیم زدن هیچ وقت یادم نمیره
زنگ دوم تموم شد ساعت بعدش زیست داشتیم یکی از رفیقام گفت حسش نیست بچه ها بیان بریم من گفتم اوسکل کجا بریم هنوز یه زنگ مونده طرف برگشت گفت برو بابا من که حوصله ندارم میرم خونه اون یکی دوتا هم راه افتادن دنبالش که برن من کیفمو با خودم نبردم نمی خواستم جیم بزنم گفتم برم ببینم کجا و چطور میرن دیدم رفتن تو دستشویی قایم شدن تا بعد از اینکه زنگ تفریح خورد ملت رفتن سر کلاس و در مدرسه رو باز کردن بزنن به چاک.
در آخرین لحظات زنگ تفریح بود که یکیشون یه پیشنهاد داد که واقعا نمیشد ردش کرد . گفت بیا یه فلافل مهمون من.
با سرعت صوت (نمیگم سرعت نور چون جایز نبود) رفتم کیفمو برداشتم چپیدم تو دستشویی. خلاصه سرتون و به درد نیارم اون روز بعد فلافل خودن زود رفتم خونه یه خالی برای خونه بستم و نشستم پای تلفن . از استرس داشتم میمردم .پیش خودم می گفتم آلآنه که زنگ بزنن. ساعت 3 ظهر شد دیدم خبری نیست. خیالم راحت شد . صبح روز بعد هم با همون استرس رفتم مدرسه دیدم خبری نیست خلاصه کشف کردم که عجب هتلی تشریف آوردم . از اون به بعد بود درصد جیم زدنام سیر صعودی پیدا کرد . ولی خداییش چه حالی می کردیم یعنی زندگی می کردیم.
سال اول تموم شد معدل کشید رو 16 وای عجب فیلمی با خانه داشتم . یادمه تو تابستون 9 جلسه ماهی 3 جلسه
به پیشنهاد عمم به مشاوره تحصیلی برده شدم. طرف چرت و پرت میگفت ولی من به اهل بیت میگفتم خیلی روم تاثیر داشت. آقا سال دوم رفتم رشته ریاضی فقط به این دلیل که بالاترین نمره سال اولم ریاضی بود 18 گرفته بودم
حداقل برای این نمرم عشق میکردم. آقا سال دوم بدتر از سال اول تازه داشت چشم و گوشمون هم بازی میشد و یواش یواش متوجه دخترای دور و ورمون هم شدیم که کاش نمیشدیم ........ که کاش نمشدیم . از ابتدای سال دوم
با سه مورد آشنا شدم که مسیر زندگیمو تغییر دادن که عبارتند از :
1- فوتبال (البته تماشای فوتبال)............ 2- بازی های رایانه ای ................ 3- هالیوود
اوضاع خیلی بد شده بود از اون بچه درسخون به یه بچه شب امتحانی تبدیل شدم . البته ناگفته نماند الان خاطرات اون دوران رو حاضر نیستم با هیچی عوض کنم. ولی به هر حال ................. می تونست زندگی الان من بهتر از اون چیزی باشه که هست.
جونم براتون بگه سال دوم رو با معدل 14 پشت سرگذاشتم. سال سوم کمی به خودشناسی رسیدم . قید دختر رو
به طور کل زدم طوری که هنوز هم کسی که شایسته من باشه رو پیدا نکردم. (یکی نیست بگه آقا پیاده شو با هم بریم ) ولی نتونستم از اون سه مورد دل بکنم . جیم زدنامو قطع نکردم ولی کمش کردم . کمی بیشتر درس خوندم.
سال سوم هم با معدل 13 و خورده ای تمام کردم.
رفتم پیش دانشگاهی . البته تابستون مثل خیلی از هم قطاریام تقریبا تمام دروس کنکور رو به جز بینش کلاس رفتم.
بدجور تو مود درس خوندن واسه دانشگاه رفته بودم تو تابستون روزی 10 ساعت درس خوندم اینطوری بود که تصمیم
گرفتم پیش دانشگاهی غیر حضوری بگیرم که فکر کنم دومین حماقت بزرگ زندگیم بود. از آبان به اینور بود که نمیدونم
چی شد درس خوندن رو بوسیدم گذاشتم کنار رفتم پی اون سه مورد ..... بیشتر از این ناراحتم که اکثر وقتم رو تو خونه بودم و درس و ول کردم. اون سال ملی که رتبه شرم آوری داشتم آزاد هم کاردانی برق قبول شدم. گفتم بابا این سال میخونم رشته بهتر قبول میشم. سال دوم هم اولش رو سفت و سخت گرفتم وسطش ولش کردم . بعد از عید
سال دوم تازه با مبحث مهمی به اسم خدمت سربازی آشنا شدم. رفتم نظام وظیفه گفتن دوسال میتونی پیش بخونی اگه نرفتی دانشگاه بیا برات یک سال دیگه تمدیدش میکنیم . منم خوشحال و با فراقت بال اون سال کنکور رو دادم نتایج درست مثل سال قبل شدو به همه گفتم من طرح سه ساله برای کنکور داشتم دیگه سال سوم می خوام کاری کنم که همه کم کاریام و جبران کنم و از این تیپ حرفا . با توجه به تجربه دو ساله خودم تابستون زیاد به خودم فشار نیاوردم چون رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رو عملا درک کرده بودم. شهریور رفتم نظام وظیفه برای تمدید تاریخ اعضام. چشمتون روز بد نبینه گفتن قانون تمدید منحل شده آذر باید بری آش خوری. تازه اون زمان بود که فهمیدم عجب انسانی بودم من . تا اواخر مهر فقط از خدا میخواستم یه فرصت دیگه بهم بده . تاره فهمیدم زندگی یعنی چه . این اتفاق زندگی منو از این رو به اون رو کرد نه تنها در مورد درس بلکه تو تمام ابعاد زندگی دیدم عوض شده بود . آرش سابق نبودم . بلاخره مثل اینکه خدا دلش به رحم اومد و یه بنده خدایی که مدیر یه پیش دانشگاهی غیرانتفاعی بود به پستم خورد و با یکسری راه و روش خاص کاری کرد که من یکسال دیگه بتونم درس بخونم
(هرکی خواست تا روش رو براش بگم) خلاصه اون سال که سال گذشته بود رو درس خوندم البته نه در حد سراسری
فقط می خواستم رشته مورد نظرم یعنی برق الکترونیک رو تو شهر خودم قبول بشم که کار آسونی نبود چون ترازش 6300 بود. درس خوندم و کنکور دادم و از اونجا که آدم بدشانسی هم هستم تراز دانشگاه آزادم 50 تا بیشتر از تراز آخرین فرد قبول همون رشته بود یا به عبارتی 4 نفر رتبه من با رتبه آخرین فرد قبول فاصله داشت. خیلی ناراحت شدم
ولی این آرش آرش دوسال قبل نبود که به خاطر این شکست خودشو ببازه. انتخاب دوم که مهندسی مکانیک ماشین آلات کشاورزی بود رو قبول شدم . الان ترم اولم و اصلا نمی خوام اشتباهات گذشتم و تکرار کنم و روزی حسرت زمان از دست دادم رو بخورم. از رشته ای که قبول شدم راضی هستم البته نمیشه نظر قطعی داد باید دو سه ترم بگذره بعد ببینم دوسش دارم یا نه. البته یه نمیچه امیدی هم به تکمیل ظرفیت احتمالی دانشگاه آزاد دارم که شاید بتونم الکترونیک قبول بشم ولی باز خدا رو شاکرم به خاطر چیزی که الان هستم چون می تونست وضعم بدتر از این هم باشه.
این بود داستان زندگی من
با تشکر
آرش

پاکر
12-12-2007, 17:17
منم بگم؟:31: چون خیلی اصرار می کنین میگم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سال اول دبیرستان معدلم یه چیزایی تو مایه های 57/19 شد!
رشته ی ریاضی فیزیک و انتخاب کردم
اندکی دوچار خود شیفتگی شده بودم:13:so سال دوم اولش زیاد خوب نبود اما بهدش به خودم اومدم و ترم دوم معدلم شد 19[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه سال سوم واقعا عالی بود! یادمه امتحان نهایی درسای اختصاصیم خیلی خوب شدن، مثلا حسابان شدم 19 و...

پیش دانشگاهیم دیگه اوج کارم بود، البته منظورم توی درسای مدرسه بود نه کنکور، ترم اول حساب دیفرانسیل شدم 75/19 و گسسته فک کنم 18 شدم شایدم 17 (آلزایمر گرفتم:31:) البته فک نکنین معلممون از اینا بود که نمره میده ها! 0.25 به کسی نمی داد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] امتحاناشام در تدابیر امنیتی شدید و سوالام که خدا نصیب نکنه:31:

واسه کنکور کم می خوندم والی خوب دو ماه آخرو خیلی خوندم، دیگه جونم داشت در میومد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ترم دوم حساب دیفرانسیل و هندسه تحلیلی 20 شدم خودمم شاخ در آورده بودم از درس معلم به این سختگیری همچین نمره ای بگیرم!

قبل کنکور خیلی نا امید بودم، خیلی از بچه ها کل سالو و حتی سالای پیش داشتن می خوندن ولی من به طور جدی فقط دو ماه!!!

IT رو خیلی دوس داشتم و الانم دوس دارم:40:

خلاصه رفتیم کنکور... می گن در ناامیدی بسی امید است، قبل شروع امتحان یکی رفت قرآن بخونه، چندتا آیه از یه سوره خوند که نمی دونم اسم سوره چیه (شاید فتح!) اما خیلی بهم آرامش داد...

کنکورم بیشتر سوالا رو بلد بودم... داشتم سوالای تخصصی رو جواب میدادم که یه هوو...
بماند خیلی مسخرس:27: روم نمیشه بگم ولی خب همون باعث شد تمرکزم از بین بره و خیلی از سوالا که بلد بود و نتونم درست و حسابی جواب بدم

ولی با این وضعیت رتبم شد 1455 و انتخاب رشتم خدا نصیب گرگ بیابون نکنه الان که کارنامه ها اومده می بینم می تونستم راحت IT تبریز در بیام اما خب توی انتخاب رشته IT صنعتی ارومیه بالاتر بود (انتخاب ششم) اونو قبول شدم، اما خب خدا رو شکر بازم راضیم:20:
نیمسال دوم هستیم و باید تا بهمن صب کنیم 6 بهمن گفتن کلاسا شروع میشه

من که حوصلم بدجوری داره سر رفته:31:

پاکر
12-12-2007, 17:44
برو و بیا من با تو کار دارم از این به بعد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif :دی
یهنی می خوای چی کا کنی آقا مجید؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ar@m
12-12-2007, 20:04
کلا درس خوندن کار مزخرفیه
وقت آدم رو تلف می کنه
از اینکه عمرم رو براش دادم و می دم کاملا ناراضیم

Meisam Khan
12-12-2007, 20:50
پس چرا درس مي خوني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!

Meisam Khan
12-12-2007, 20:59
بله چه چورشم . ساخته شدم براي رشته رياضي فيزيك

Meisam Khan
12-12-2007, 21:05
بله چه چورشم . ساخته شدم براي رشته رياضي فيزيك

majid-ar
12-12-2007, 21:30
یهنی می خوای چی کا کنی آقا مجید؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کاریش نمیخوام بکنم!شوخی کردم.

بچه خوبیه:27:

atash sorkh2
12-12-2007, 21:45
:10:با عرض سلام خدمت داش داریوش گل گلاب . عارضم خدمت شما و دوستان عزیز که ما که نه بچه مایدار بودیم و نه شکر خدا فقیر با یک پدر و مادر بی سواد دیگه نباید انتظار بره که ما دنبال رشته خوب و به قول با کلاسا دنبال هدف و استعداد درونی خودمون رفته باشیم . البته خدا خیلی با من بود و واقعا رشته ای رو رفتم (بطور تصادفی) که می بینم واقعا دوسش دارم . من تو هنرستان و دانشگاه رشته طراحی و نقشه کشی صنعتی رو خوندم . حالا این چند خط رو براتون نوشتم که ببینید ما چطور انتخاب رشته کردیم و چطور به قول معروف آینده خودمون رو رقم زدیم . با اجازه دوستان عزیز . یا علی

DaRiOuShJh
13-12-2007, 00:55
این تایپیک رو زدی نمک به ضخمم بپاشین.
می خوام داستان 6 سال اخیر زندگیمو براتون تعریف کنم . بخونید عبرت بگیرید.
سوم راهنمایی رو با معدل 19.25 به پایان بردم. تو مدرسه غیرانتفاعی بودم. فکر نکنید چون غیرانتفاعی بوده کمکم کردن و از این تیپ حرفا ... امتحان نهایی بود. خلاصه بچه درسخون فامیل شده بودم و کلی حال میکردم . وقت ثبت نام دبیرستان شد که فکر میکنم اون زمان بود که بزرگترین حماقت زندگیمو کردم . رفتم دبیرستان دولتی ..... منی که تو راهنمایی اصلا نمی دونستم میشه از مدرسه جیم زد و تا اون زمان حتی سابقه نداشت که یه زنگ معلم نیاد پام به جوی از هفت دولت آزاد باز شد (مثلا خیر سرشون بهترین دبیرستان شهر هم بود) ماه اول گذشت . همه چیز عادی بود
بعد از یه ماه و نیم 4 تا رفیق فابریک پیدا کردم . چشمتون روز بد نبینه اولین تجربه جیم زدن هیچ وقت یادم نمیره
زنگ دوم تموم شد ساعت بعدش زیست داشتیم یکی از رفیقام گفت حسش نیست بچه ها بیان بریم من گفتم اوسکل کجا بریم هنوز یه زنگ مونده طرف برگشت گفت برو بابا من که حوصله ندارم میرم خونه اون یکی دوتا هم راه افتادن دنبالش که برن من کیفمو با خودم نبردم نمی خواستم جیم بزنم گفتم برم ببینم کجا و چطور میرن دیدم رفتن تو دستشویی قایم شدن تا بعد از اینکه زنگ تفریح خورد ملت رفتن سر کلاس و در مدرسه رو باز کردن بزنن به چاک.
در آخرین لحظات زنگ تفریح بود که یکیشون یه پیشنهاد داد که واقعا نمیشد ردش کرد . گفت بیا یه فلافل مهمون من.
با سرعت صوت (نمیگم سرعت نور چون جایز نبود) رفتم کیفمو برداشتم چپیدم تو دستشویی. خلاصه سرتون و به درد نیارم اون روز بعد فلافل خودن زود رفتم خونه یه خالی برای خونه بستم و نشستم پای تلفن . از استرس داشتم میمردم .پیش خودم می گفتم آلآنه که زنگ بزنن. ساعت 3 ظهر شد دیدم خبری نیست. خیالم راحت شد . صبح روز بعد هم با همون استرس رفتم مدرسه دیدم خبری نیست خلاصه کشف کردم که عجب هتلی تشریف آوردم . از اون به بعد بود درصد جیم زدنام سیر صعودی پیدا کرد . ولی خداییش چه حالی می کردیم یعنی زندگی می کردیم.
سال اول تموم شد معدل کشید رو 16 وای عجب فیلمی با خانه داشتم . یادمه تو تابستون 9 جلسه ماهی 3 جلسه
به پیشنهاد عمم به مشاوره تحصیلی برده شدم. طرف چرت و پرت میگفت ولی من به اهل بیت میگفتم خیلی روم تاثیر داشت. آقا سال دوم رفتم رشته ریاضی فقط به این دلیل که بالاترین نمره سال اولم ریاضی بود 18 گرفته بودم
حداقل برای این نمرم عشق میکردم. آقا سال دوم بدتر از سال اول تازه داشت چشم و گوشمون هم بازی میشد و یواش یواش متوجه دخترای دور و ورمون هم شدیم که کاش نمیشدیم ........ که کاش نمشدیم . از ابتدای سال دوم
با سه مورد آشنا شدم که مسیر زندگیمو تغییر دادن که عبارتند از :
1- فوتبال (البته تماشای فوتبال)............ 2- بازی های رایانه ای ................ 3- هالیوود
اوضاع خیلی بد شده بود از اون بچه درسخون به یه بچه شب امتحانی تبدیل شدم . البته ناگفته نماند الان خاطرات اون دوران رو حاضر نیستم با هیچی عوض کنم. ولی به هر حال ................. می تونست زندگی الان من بهتر از اون چیزی باشه که هست.
جونم براتون بگه سال دوم رو با معدل 14 پشت سرگذاشتم. سال سوم کمی به خودشناسی رسیدم . قید دختر رو
به طور کل زدم طوری که هنوز هم کسی که شایسته من باشه رو پیدا نکردم. (یکی نیست بگه آقا پیاده شو با هم بریم ) ولی نتونستم از اون سه مورد دل بکنم . جیم زدنامو قطع نکردم ولی کمش کردم . کمی بیشتر درس خوندم.
سال سوم هم با معدل 13 و خورده ای تمام کردم.
رفتم پیش دانشگاهی . البته تابستون مثل خیلی از هم قطاریام تقریبا تمام دروس کنکور رو به جز بینش کلاس رفتم.
بدجور تو مود درس خوندن واسه دانشگاه رفته بودم تو تابستون روزی 10 ساعت درس خوندم اینطوری بود که تصمیم
گرفتم پیش دانشگاهی غیر حضوری بگیرم که فکر کنم دومین حماقت بزرگ زندگیم بود. از آبان به اینور بود که نمیدونم
چی شد درس خوندن رو بوسیدم گذاشتم کنار رفتم پی اون سه مورد ..... بیشتر از این ناراحتم که اکثر وقتم رو تو خونه بودم و درس و ول کردم. اون سال ملی که رتبه شرم آوری داشتم آزاد هم کاردانی برق قبول شدم. گفتم بابا این سال میخونم رشته بهتر قبول میشم. سال دوم هم اولش رو سفت و سخت گرفتم وسطش ولش کردم . بعد از عید
سال دوم تازه با مبحث مهمی به اسم خدمت سربازی آشنا شدم. رفتم نظام وظیفه گفتن دوسال میتونی پیش بخونی اگه نرفتی دانشگاه بیا برات یک سال دیگه تمدیدش میکنیم . منم خوشحال و با فراقت بال اون سال کنکور رو دادم نتایج درست مثل سال قبل شدو به همه گفتم من طرح سه ساله برای کنکور داشتم دیگه سال سوم می خوام کاری کنم که همه کم کاریام و جبران کنم و از این تیپ حرفا . با توجه به تجربه دو ساله خودم تابستون زیاد به خودم فشار نیاوردم چون رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رو عملا درک کرده بودم. شهریور رفتم نظام وظیفه برای تمدید تاریخ اعضام. چشمتون روز بد نبینه گفتن قانون تمدید منحل شده آذر باید بری آش خوری. تازه اون زمان بود که فهمیدم عجب انسانی بودم من . تا اواخر مهر فقط از خدا میخواستم یه فرصت دیگه بهم بده . تاره فهمیدم زندگی یعنی چه . این اتفاق زندگی منو از این رو به اون رو کرد نه تنها در مورد درس بلکه تو تمام ابعاد زندگی دیدم عوض شده بود . آرش سابق نبودم . بلاخره مثل اینکه خدا دلش به رحم اومد و یه بنده خدایی که مدیر یه پیش دانشگاهی غیرانتفاعی بود به پستم خورد و با یکسری راه و روش خاص کاری کرد که من یکسال دیگه بتونم درس بخونم
(هرکی خواست تا روش رو براش بگم) خلاصه اون سال که سال گذشته بود رو درس خوندم البته نه در حد سراسری
فقط می خواستم رشته مورد نظرم یعنی برق الکترونیک رو تو شهر خودم قبول بشم که کار آسونی نبود چون ترازش 6300 بود. درس خوندم و کنکور دادم و از اونجا که آدم بدشانسی هم هستم تراز دانشگاه آزادم 50 تا بیشتر از تراز آخرین فرد قبول همون رشته بود یا به عبارتی 4 نفر رتبه من با رتبه آخرین فرد قبول فاصله داشت. خیلی ناراحت شدم
ولی این آرش آرش دوسال قبل نبود که به خاطر این شکست خودشو ببازه. انتخاب دوم که مهندسی مکانیک ماشین آلات کشاورزی بود رو قبول شدم . الان ترم اولم و اصلا نمی خوام اشتباهات گذشتم و تکرار کنم و روزی حسرت زمان از دست دادم رو بخورم. از رشته ای که قبول شدم راضی هستم البته نمیشه نظر قطعی داد باید دو سه ترم بگذره بعد ببینم دوسش دارم یا نه. البته یه نمیچه امیدی هم به تکمیل ظرفیت احتمالی دانشگاه آزاد دارم که شاید بتونم الکترونیک قبول بشم ولی باز خدا رو شاکرم به خاطر چیزی که الان هستم چون می تونست وضعم بدتر از این هم باشه.
این بود داستان زندگی من
با تشکر
آرش

ممنون آرش جان:20:
خیلی جالب و همینطور همراه با نکاته عبرت آموز بود

چند مورد هم با اجازه از متن من دربارشون نظر بدم:

1.
زندگی پایانه این 3 حرف است:

1- فوتبال (البته تماشای فوتبال)............ 2- بازی های رایانه ای ................ 3- هالیوود:31:

البته این 3 تا فرق داره برایه هرکی:46:

2.


یکی نیست بگه آقا پیاده شو با هم بریم

اتفاقا من هستم
میگم پیاده نشو واستگاه ایستگاهه بعد منم سوار شم با هم بریم

این موضوع هم مثله هر چیزه دیگه به طرزه فکر و ... یه شخص بستگی داره:20:

3.

منم اولین فرارم از مدرسه ساله اوله دبیرستان بود
البته دبیرستانه ما به مراتب بدتر بود و با توجه به اسمش که "کلانتری" بود و محله یه فوقه خفنش و بچه هایه خفن ترش (موادی، چاقو کش و ... اونم در ملا عام) اینجوریا بود

جاتون خالی دوره دبیرستان هم حدودا به ارتفاعه یه متر علاوه بر ارتفاعه دیوار (که فک کنم اونم اندازه یه طبقه دومه یه خونه بود!!!) سیم خاردار کشیده شده بود:10:

منم بعداز گشتن با دوستانه ناباب با اونا نم نم تصمیم به فرار گرفتم و شیوه یه فرار به این گونه بود که از رو بوفه میرفتیم بالا (اخراییه زنگ تفریح) بعد با قلاب گیری و ... به سختی میرفتم رو دیوار بعد با احتیاط و ... باید دوره دیوار رو بغله سیم خاردار ها میزدیم تا به نقطه یه ضعیف میرسیدیم که توشطه زندانی ها (ببخشید دوستانه فراریه قبلی) با سیم چین بریده شده بود
یه جاش هم باید از جلویه دفتره ناظم ها میگزشتیم که دیگه باید تهه شانس رو میاوردیم

در انتها هم از بالایه دیواره به همون بلندی که اشاره ککردم باید میپریدیم( البته از رویه سیم خاردار ها و در تهایته نبود توازن و ...)

اگر از بچه خلاف هایه بیرون از دبیرستان هم میگزشتیم به قسمته خوب و نتیجه یه این سختی میرسیدسم
یعنی رفتن به کلوپ و بازی کردن و شرطی زدن

جاتون خالی (البته موضوع مربوط به حدودا 7-8 سال پیشه):31:


منم بگم؟:31: چون خیلی اصرار می کنین میگم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سال اول دبیرستان معدلم یه چیزایی تو مایه های 57/19 شد!
رشته ی ریاضی فیزیک و انتخاب کردم
اندکی دوچار خود شیفتگی شده بودم:13:so سال دوم اولش زیاد خوب نبود اما بهدش به خودم اومدم و ترم دوم معدلم شد 19[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه سال سوم واقعا عالی بود! یادمه امتحان نهایی درسای اختصاصیم خیلی خوب شدن، مثلا حسابان شدم 19 و...

پیش دانشگاهیم دیگه اوج کارم بود، البته منظورم توی درسای مدرسه بود نه کنکور، ترم اول حساب دیفرانسیل شدم 75/19 و گسسته فک کنم 18 شدم شایدم 17 (آلزایمر گرفتم:31:) البته فک نکنین معلممون از اینا بود که نمره میده ها! 0.25 به کسی نمی داد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] امتحاناشام در تدابیر امنیتی شدید و سوالام که خدا نصیب نکنه:31:

واسه کنکور کم می خوندم والی خوب دو ماه آخرو خیلی خوندم، دیگه جونم داشت در میومد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ترم دوم حساب دیفرانسیل و هندسه تحلیلی 20 شدم خودمم شاخ در آورده بودم از درس معلم به این سختگیری همچین نمره ای بگیرم!

قبل کنکور خیلی نا امید بودم، خیلی از بچه ها کل سالو و حتی سالای پیش داشتن می خوندن ولی من به طور جدی فقط دو ماه!!!

IT رو خیلی دوس داشتم و الانم دوس دارم:40:

خلاصه رفتیم کنکور... می گن در ناامیدی بسی امید است، قبل شروع امتحان یکی رفت قرآن بخونه، چندتا آیه از یه سوره خوند که نمی دونم اسم سوره چیه (شاید فتح!) اما خیلی بهم آرامش داد...

کنکورم بیشتر سوالا رو بلد بودم... داشتم سوالای تخصصی رو جواب میدادم که یه هوو...
بماند خیلی مسخرس:27: روم نمیشه بگم ولی خب همون باعث شد تمرکزم از بین بره و خیلی از سوالا که بلد بود و نتونم درست و حسابی جواب بدم

ولی با این وضعیت رتبم شد 1455 و انتخاب رشتم خدا نصیب گرگ بیابون نکنه الان که کارنامه ها اومده می بینم می تونستم راحت IT تبریز در بیام اما خب توی انتخاب رشته IT صنعتی ارومیه بالاتر بود (انتخاب ششم) اونو قبول شدم، اما خب خدا رو شکر بازم راضیم:20:
نیمسال دوم هستیم و باید تا بهمن صب کنیم 6 بهمن گفتن کلاسا شروع میشه

من که حوصلم بدجوری داره سر رفته:31:


ممنون:11:

واقعا قبطه خوردم به حال و وضعه خودم! و واقعا دچاره شکسته نفسی و خود کوچیک بینی شدم بد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


یهنی می خوای چی کا کنی آقا مجید؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


کلا درس خوندن کار مزخرفیه
وقت آدم رو تلف می کنه
از اینکه عمرم رو براش دادم و می دم کاملا ناراضیم

اینو هستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


پس چرا درس مي خوني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!

جوابه دوستان و آشنایان و خانواده و پس فردا سره خاستگاری و ... رو کی میده پس؟!


بله چه چورشم . ساخته شدم براي رشته رياضي فيزيك

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ماشالله عزته نفس!:46:


کاریش نمیخوام بکنم!شوخی کردم.

بچه خوبیه:27:

:20:دقیقا!!! خالی میبندن

بنده که کوچول[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این آقا بزرگ تو جاده چند نفر رو برایه آوردنه بلایی سره بنده اجیر کرده بود که خدا رو شکر به خیر گزشت
:بهمن
:10:


:10:با عرض سلام خدمت داش داریوش گل گلاب . عارضم خدمت شما و دوستان عزیز که ما که نه بچه مایدار بودیم و نه شکر خدا فقیر با یک پدر و مادر بی سواد دیگه نباید انتظار بره که ما دنبال رشته خوب و به قول با کلاسا دنبال هدف و استعداد درونی خودمون رفته باشیم . البته خدا خیلی با من بود و واقعا رشته ای رو رفتم (بطور تصادفی) که می بینم واقعا دوسش دارم . من تو هنرستان و دانشگاه رشته طراحی و نقشه کشی صنعتی رو خوندم . حالا این چند خط رو براتون نوشتم که ببینید ما چطور انتخاب رشته کردیم و چطور به قول معروف آینده خودمون رو رقم زدیم . با اجازه دوستان عزیز . یا علی

مرسی داش آتیش:20:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که وقت گزاشتی

کوتاه و جم و جور و آموزنده بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



موفق و موید باشی:11:


++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

اگر همینطوری پیش بره و دوستان همراهی کنن تعداد صفحات به جایی رسید منم پست هایه دوستان رو تویه پسته اول لیست میکنم که همه استفاده کنن:10:

پاکر
13-12-2007, 02:23
ممنون:11:

واقعا قبطه خوردم به حال و وضعه خودم! و واقعا دچاره شکسته نفسی و خود کوچیک بینی شدم بد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




به مجید میگم بیایدا:27:

DaRiOuShJh
13-12-2007, 02:45
به مجید میگم بیایدا:27:

:18:منو از عزراییل میترسونی؟ (البته صد رحمت به عزراییل!):27:

majid-ar
13-12-2007, 02:59
:18:منو از عزراییل میترسونی؟ (البته صد رحمت به عزراییل!):27:

خدایا زود تر یکشنبه بشه از شر این داریوش خلاص شیم!

TEC
13-12-2007, 03:02
من که راضی ام..
خوب نبود نظر سنجی پیزی میزاشتی؟

DaRiOuShJh
13-12-2007, 03:15
خدایا زود تر یکشنبه بشه از شر این داریوش خلاص شیم!

:20:چرا حیفه من نیس برم (احتمالا این هفته هفته یه آخره و منم نهایته سعی رو میکنم که دوشنبه برگردم پیشه شما دلبندان یعنی حاضرم دانشگاه و ... رو بپیچونم فقط به خاطره تو:31: ببخشید شما)


از پسته قبل منظوری نداشتم ها! آخه پاکر جان بد گفت منم اینطوری برداشت کردم

من که راضی ام..
خوب نبود نظر سنجی پیزی میزاشتی؟

:20:ممنون

آخه اگر نظرسنجی بود هم زمان دار میشد و هم از توضیحات و تجربه ههایه بچه ها جا میموندیم:10:

Mehran NZ
13-12-2007, 03:22
پاكر جان الان سراسري مي خوني يا ......

Ar@m جان شوما بالاخره بازي سازي ياد گرفتي يانه ؟
فكر كنم وسطاي تابستون بود كه مي گفتي c++ وسطاشي كنجكاو شدم بدونم الان در چه سطحي هستي؟

پاکر
13-12-2007, 03:40
پاكر جان الان سراسري مي خوني يا ......


اا آقا مهران!:31:
سراسری دیگه نوشتم که صنعتی ارومیه IT می خونم یهنی قراره بخونم:31:

Mehran NZ
13-12-2007, 03:50
اا آقا مهران!:31:
سراسری دیگه نوشتم که صنعتی ارومیه It می خونم یهنی قراره بخونم:31:

اخه گفته بيدي نيمه دومي نمي دونستم سراسري هم از اين كاراي مسخره مي كنه از قرار معلوم تو هم
مثل من شانس نداري :13:

پاکر
13-12-2007, 03:53
اخه گفته بيدي نيمه دومي نمي دونستم سراسري هم از اين كاراي مسخره مي كنه از قرار معلوم تو هم
مثل من شانس نداري :13:
هوووف تازه کجاشو دیدن!
این یه نمورش بود! خوابگاهو نگم بهتره!:31: به عذابی خوابگاه میدن!

حالا شما چرا بدشانسین؟

DaRiOuShJh
13-12-2007, 03:59
پاكر جان الان سراسري مي خوني يا ......

Ar@m جان شوما بالاخره بازي سازي ياد گرفتي يانه ؟
فكر كنم وسطاي تابستون بود كه مي گفتي c++ وسطاشي كنجكاو شدم بدونم الان در چه سطحي هستي؟


اا آقا مهران!:31:
سراسری دیگه نوشتم که صنعتی ارومیه IT می خونم یهنی قراره بخونم:31:


اخه گفته بيدي نيمه دومي نمي دونستم سراسري هم از اين كاراي مسخره مي كنه از قرار معلوم تو هم
مثل من شانس نداري :13:


هوووف تازه کجاشو دیدن!
این یه نمورش بود! خوابگاهو نگم بهتره!:31: به عذابی خوابگاه میدن!

حالا شما چرا بدشانسین؟

به به به
مهران جان

اینورا راه گم کردید

از طرفی هم میبینم که جمعه بد شانس ها جمعه و ...:20:

Mehran NZ
13-12-2007, 04:03
هوووف تازه کجاشو دیدن!
این یه نمورش بود! خوابگاهو نگم بهتره!:31: به عذابی خوابگاه میدن!

حالا شما چرا بدشانسین؟

هيچي بابا همين جوري محض خنده
داريوش جان با سليقت خيلي حال كردم سايتت خيلي قشنگ بود خودت طراحيش كردي يا تمپليت هست؟
نوع بكار بردن و تركيب عكسها و رنگها عالي بودن:46:

پاکر
13-12-2007, 04:10
هيچي بابا همين جوري محض خنده
داريوش جان با سليقت خيلي حال كردم سايتت خيلي قشنگ بود خودت طراحيش كردي يا تمپليت هست؟
نوع بكار بردن و تركيب عكسها و رنگها عالي بودن:46:
قسمت اول تایید نمیشه!:31:

قسمت دومو تایید میکنم خیلی خوش سلیقه این:31:

آلو جنگلي
13-12-2007, 05:09
من ترم آخر کارشناسی کامپیوتر نرم افزار هستم از رشتمم خیلی راضیم و
انتظارم از جامعه اینه که کاری با حقوق حداقل 500000 تومان برام پیدا کنه!!!!!!!!

Mehran NZ
13-12-2007, 05:55
قسمت اول تایید نمیشه!:31:



ايول از كجا فهميدي قصد پيچوندن دارم؟!
خوشم اومد بچه باهوشي هستي بي وخودي كاربر فعال انجمن رياضي نشدي كه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ehsan Studio
13-12-2007, 06:26
من ترم 3 کاردانی رشته برق (الکتروتکنیک) هستم و اصلا از رشتم راضی نیستم.

Stream
13-12-2007, 08:29
ترم 3 مهندسی برق ... کاملا راضی هستم.

DaRiOuShJh
13-12-2007, 14:06
هيچي بابا همين جوري محض خنده
داريوش جان با سليقت خيلي حال كردم سايتت خيلي قشنگ بود خودت طراحيش كردي يا تمپليت هست؟
نوع بكار بردن و تركيب عكسها و رنگها عالي بودن:46:

ممنون:11:
کاره خودمه، البته 4 سال پیش:46: دیگه پیر شدیم
قالبه اینطوری فک نکنم باشه
نظره لطفته:10:


قسمت اول تایید نمیشه!:31:

قسمت دومو تایید میکنم خیلی خوش سلیقه این:31:

:27:مرسی:10:

خودمونیم ها موضوعه تاپیک چی بید از کجا سر در آوردیم، البته میشه به این مورد اشاره کرد که "اوقاته فراغته دانشجو ها و پشته کنکوریها چه طوری میتونه بگزره":27:


من ترم آخر کارشناسی کامپیوتر نرم افزار هستم از رشتمم خیلی راضیم و
انتظارم از جامعه اینه که کاری با حقوق حداقل 500000 تومان برام پیدا کنه!!!!!!!!

WoW
امیدوارم اینطور باشه ولی با توجه به ورودی ها و خروجی هایه این رشته (با تابع اشتباه نگیرید!:27:) یه مقدار دست نیافتنی به نظر میرسه

البته از همون بدوه ورود منظورمه نه بعد از چند سال

در هر صورت موفق و موید باشی دوسته عزیز:46:


ايول از كجا فهميدي قصد پيچوندن دارم؟!
خوشم اومد بچه باهوشي هستي بي وخودي كاربر فعال انجمن رياضي نشدي كه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مهران جان:20: عزیزم مگه خواب نداری کله سحری پست میدی فروم رو بیدار میکنی:46:
آکوا خوابه ها:27:


من ترم 3 کاردانی رشته برق (الکتروتکنیک) هستم و اصلا از رشتم راضی نیستم.

:10:ای ول، بالاخره یه ناراضی هم پیدا شد
عیب نداره دوسته عزیز حداقل کاردانی هست و رشتتون هم قابلیتش رو داره که خیلی ساده تر و بدونه خوردن به مشکلی برایه کاردانی به کارشناسی تغییره رشته بدید:10:
کاردانی قابله تحمله ولی کارشناسی بد شکنجس:2:


ترم 3 مهندسی برق ... کاملا راضی هستم.

:20:ممنون ... از توضیحاته کامل و مفیدتون:10:

پاکر
13-12-2007, 15:25
ايول از كجا فهميدي قصد پيچوندن دارم؟!
خوشم اومد بچه باهوشي هستي بي وخودي كاربر فعال انجمن رياضي نشدي كه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
..............:27::11:

Ar@m
13-12-2007, 23:00
پاكر جان الان سراسري مي خوني يا ......

Ar@m جان شوما بالاخره بازي سازي ياد گرفتي يانه ؟
فكر كنم وسطاي تابستون بود كه مي گفتي c++ وسطاشي كنجكاو شدم بدونم الان در چه سطحي هستي؟
اتفاقا منم می خواستم فضولی کنم ببینم از من جلو زدی یا نه!
آنچه از ظواهر عمر و سوالاتت در بخش برنامه نویسی پیداست هنوز که نه!!!
ولی من ++C رو ول کردم رفتم سر VB و Assembly آخه خاک بر سر مترجم کتاب دیتل بکنن جلد دومش هنوز نیومده منم از روی کتاب اون عادت کردم تا نیاد بقیه شو نمی خونم!!!
هنوز در حال بازی سازیم حالا صبر کن آماده بشه همتون باید بازیش کنین!

Mehran NZ
13-12-2007, 23:22
اتفاقا منم می خواستم فضولی کنم ببینم از من جلو زدی یا نه!
آنچه از ظواهر عمر و سوالاتت در بخش برنامه نویسی پیداست هنوز که نه!!!
ولی من ++C رو ول کردم رفتم سر VB و Assembly آخه خاک بر سر مترجم کتاب دیتل بکنن جلد دومش هنوز نیومده منم از روی کتاب اون عادت کردم تا نیاد بقیه شو نمی خونم!!!
هنوز در حال بازی سازیم حالا صبر کن آماده بشه همتون باید بازیش کنین!

كدوم سوال و مي گي؟ هموني كه در مورد شي گرايي چند هفته پيش پرسيده بودم؟
اون كه اونقدرهام ابتدايي نبود پس معلوم مي شه كلي جلويي پس ديگه چرا ولش كردي دختر
اينجوري كه خوب نيست اينقدر اين ور اونور نپر همين و ادامه بده هيچي مثل خانواده c نمي شه
ببينم حالا چطوري VB و Assembly رو داري با هم مي خوني مگه درس و زندگي نداري تو؟اونم چه زباني اسمبلي كه نياز به توضيح سختيش نيست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالا واسه اينكه زيادي اسپم بازي نشه يه چيزي بايد در مورد اين تاپيك بگم
ولي جون داش داريوش چيزي به ذهنم نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ar@m
13-12-2007, 23:31
كدوم سوال و مي گي؟ هموني كه در مورد شي گرايي چند هفته پيش پرسيده بودم؟
اون كه اونقدرهام ابتدايي نبود پس معلوم مي شه كلي جلويي پس ديگه چرا ولش كردي دختر
اينجوري كه خوب نيست اينقدر اين ور اونور نپر همين و ادامه بده هيچي مثل خانواده c نمي شه
ببينم حالا چطوري VB و Assembly رو داري با هم مي خوني مگه درس و زندگي نداري تو؟اونم چه زباني اسمبلي كه نياز به توضيح سختيش نيست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالا واسه اينكه زيادي اسپم بازي نشه يه چيزي بايد در مورد اين تاپيك بگم
ولي جون داش داريوش چيزي به ذهنم نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یادم نمی یاد سوالت چی بودش ولی اون سوالی که راجع به dll ها پرسیدی من بلد نبودم همچینم جلو نیستم دیگه رسیدی به من باید حسودی کنم!!!!!!!
اسمبلی خب جالبه مثل داس آدم رو جذب می کنه از بیسیک و سی بیشتر دوستش دارم
در ضمن دقیقا زدی به هدف من مدام در حال این شاخه اون شاخه ام دست خودم نیست ( آرام ناآرام!!!)
وقت هم که زیاد دارم درس فقط مال شب امتحانه
حالا بگو تو چه کردی تموم شدش؟

پاکر
13-12-2007, 23:33
اتفاقا منم می خواستم فضولی کنم ببینم از من جلو زدی یا نه!
آنچه از ظواهر عمر و سوالاتت در بخش برنامه نویسی پیداست هنوز که نه!!!
ولی من ++C رو ول کردم رفتم سر VB و Assembly آخه خاک بر سر مترجم کتاب دیتل بکنن جلد دومش هنوز نیومده منم از روی کتاب اون عادت کردم تا نیاد بقیه شو نمی خونم!!!
هنوز در حال بازی سازیم حالا صبر کن آماده بشه همتون باید بازیش کنین!
مگه دایتل دایتل جلد دو هم داره؟؟؟!!:13:

Ar@m
13-12-2007, 23:39
مگه دایتل دایتل جلد دو هم داره؟؟؟!!:13:

بله که داره
جلد اول 12 فصل
جلد دوم 9 تا
البته دارم ++c رو می گم

پاکر
13-12-2007, 23:47
بله که داره
جلد اول 12 فصل
جلد دوم 9 تا
البته دارم ++c رو می گم
اا ای بابا:31:
پس چرا رو جلدش چیزی ننوشتن؟

Ar@m
13-12-2007, 23:50
شما مگه مقدمه مترجم رو نمی خونی؟
همینطوری می ری سر فصل اول؟
البته گفتم جلد دوم هنوز نیومده من 6 ماهه دارم هی می پرسم

پاکر
13-12-2007, 23:58
شما مگه مقدمه مترجم رو نمی خونی؟
همینطوری می ری سر فصل اول؟
البته گفتم جلد دوم هنوز نیومده من 6 ماهه دارم هی می پرسم
چرا!
اما خب اصولش اینه که رو جلد می نویسن، واسه من فقط نوشته ویراش دوم
تازشم توی مقدمه من چیزی ندیدم همش رو خوندم

Mehran NZ
14-12-2007, 00:01
یادم نمی یاد سوالت چی بودش ولی اون سوالی که راجع به dll ها پرسیدی من بلد نبودم همچینم جلو نیستم دیگه رسیدی به من باید حسودی کنم!!!!!!!
اسمبلی خب جالبه مثل داس آدم رو جذب می کنه از بیسیک و سی بیشتر دوستش دارم
در ضمن دقیقا زدی به هدف من مدام در حال این شاخه اون شاخه ام دست خودم نیست ( آرام ناآرام!!!)
وقت هم که زیاد دارم درس فقط مال شب امتحانه
حالا بگو تو چه کردی تموم شدش؟
اون سوال و كه فكر كنم همون تابستون پرسيده بودم ولي حق داشتي بلد نباشي چون اشتباه كتاب بود اينجا جاش نيست وگرنه توضيح ميدادم
در مورد كارهاي اين چند ماهه بايد بگم كه
زدم تو كار يادگيري زبان براي تقويت زبانم 3dmax رو با كتابهاي زبان اصلي مي خونم بخاطر همين يكم كند پيش ميره در واقع تا حالا فقط وقت شده 150 صفحه از يه كتاب 500 صفحه اي رو بخونم ولي خوب ترم ديگه جبران مي كنم
c++ رو هم هي بدك نيستم توش ولي فرسنگها راه تا ساخت بازي و برنامه نويسي براي بازي مونده
قرار بعدي ما 6 ماه ديگه تو همين تاپيك :دي
راستي حالا كه اينقدر علاقه داري و كتاب مي خوني 1 سر هم به اين تاپيك بزن شايد بدردت بخوره

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

خوشحال شدم و باي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ar@m
14-12-2007, 00:02
چرا!
اما خب اصولش اینه که رو جلد می نویسن، واسه من فقط نوشته ویراش دوم
تازشم توی مقدمه من چیزی ندیدم همش رو خوندم

شوخی می کنی!
صبر کن برم ببینم
چرا درسته مال من نوشته
آخرین فصلش هم فصل 12-قالب ها هستش
در ضمن کتابش چاپ 84 و مترجمش قلزمه

Ar@m
14-12-2007, 00:06
اون سوال و كه فكر كنم همون تابستون پرسيده بودم ولي حق داشتي بلد نباشي چون اشتباه كتاب بود اينجا جاش نيست وگرنه توضيح ميدادم
در مورد كارهاي اين چند ماهه بايد بگم كه
زدم تو كار يادگيري زبان براي تقويت زبانم 3dmax رو با كتابهاي زبان اصلي مي خونم بخاطر همين يكم كند پيش ميره در واقع تا حالا فقط وقت شده 150 صفحه از يه كتاب 500 صفحه اي رو بخونم ولي خوب ترم ديگه جبران مي كنم
c++ رو هم هي بدك نيستم توش ولي فرسنگها راه تا ساخت بازي و برنامه نويسي براي بازي مونده
قرار بعدي ما 6 ماه ديگه تو همين تاپيك :دي
راستي حالا كه اينقدر علاقه داري و كتاب مي خوني 1 سر هم به اين تاپيك بزن شايد بدردت بخوره

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

خوشحال شدم و باي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جدی؟ باشه اگه توی همون تاپیک توضیح بدی خیلی خوبه منم می رم می خونم
wow واقعا عالیه! 3dmax به زبان اصلی!
برای لینکی که دادی ممنون
درضمن بیا رقابت کنیم!!! 6 ماه دیگه ببینیم به کجا می رسیم! (کاملا جدی!)
قبول؟
قبول!
تا بعد!

پاکر
14-12-2007, 00:13
شوخی می کنی!
صبر کن برم ببینم
چرا درسته مال من نوشته
آخرین فصلش هم فصل 12-قالب ها هستش
در ضمن کتابش چاپ 84 و مترجمش قلزمه
اا همون واسه من مترجمش: دکتر مرتضی صاحب الزمانی

Ar@m
14-12-2007, 00:16
من نفهمیدم کتاب شما تا فصل 21 داره یا نه؟
اگه نداره صد رحمت به قلزم که اگه ترجمه نکرد حداقل نوشت کتابش ادامه داره!
واقعا که!

پاکر
14-12-2007, 00:23
بابا به من چه خوب این ننوشته!
تقصیر من چیه این وسط؟!

DaRiOuShJh
14-12-2007, 00:51
اتفاقا منم می خواستم فضولی کنم ببینم از من جلو زدی یا نه!
آنچه از ظواهر عمر و سوالاتت در بخش برنامه نویسی پیداست هنوز که نه!!!
ولی من ++C رو ول کردم رفتم سر VB و Assembly آخه خاک بر سر مترجم کتاب دیتل بکنن جلد دومش هنوز نیومده منم از روی کتاب اون عادت کردم تا نیاد بقیه شو نمی خونم!!!
هنوز در حال بازی سازیم حالا صبر کن آماده بشه همتون باید بازیش کنین!


كدوم سوال و مي گي؟ هموني كه در مورد شي گرايي چند هفته پيش پرسيده بودم؟
اون كه اونقدرهام ابتدايي نبود پس معلوم مي شه كلي جلويي پس ديگه چرا ولش كردي دختر
اينجوري كه خوب نيست اينقدر اين ور اونور نپر همين و ادامه بده هيچي مثل خانواده c نمي شه
ببينم حالا چطوري VB و Assembly رو داري با هم مي خوني مگه درس و زندگي نداري تو؟اونم چه زباني اسمبلي كه نياز به توضيح سختيش نيست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالا واسه اينكه زيادي اسپم بازي نشه يه چيزي بايد در مورد اين تاپيك بگم
ولي جون داش داريوش چيزي به ذهنم نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


یادم نمی یاد سوالت چی بودش ولی اون سوالی که راجع به dll ها پرسیدی من بلد نبودم همچینم جلو نیستم دیگه رسیدی به من باید حسودی کنم!!!!!!!
اسمبلی خب جالبه مثل داس آدم رو جذب می کنه از بیسیک و سی بیشتر دوستش دارم
در ضمن دقیقا زدی به هدف من مدام در حال این شاخه اون شاخه ام دست خودم نیست ( آرام ناآرام!!!)
وقت هم که زیاد دارم درس فقط مال شب امتحانه
حالا بگو تو چه کردی تموم شدش؟


مگه دایتل دایتل جلد دو هم داره؟؟؟!!:13:


بله که داره
جلد اول 12 فصل
جلد دوم 9 تا
البته دارم ++c رو می گم


اا ای بابا:31:
پس چرا رو جلدش چیزی ننوشتن؟


شما مگه مقدمه مترجم رو نمی خونی؟
همینطوری می ری سر فصل اول؟
البته گفتم جلد دوم هنوز نیومده من 6 ماهه دارم هی می پرسم


چرا!
اما خب اصولش اینه که رو جلد می نویسن، واسه من فقط نوشته ویراش دوم
تازشم توی مقدمه من چیزی ندیدم همش رو خوندم


اون سوال و كه فكر كنم همون تابستون پرسيده بودم ولي حق داشتي بلد نباشي چون اشتباه كتاب بود اينجا جاش نيست وگرنه توضيح ميدادم
در مورد كارهاي اين چند ماهه بايد بگم كه
زدم تو كار يادگيري زبان براي تقويت زبانم 3dmax رو با كتابهاي زبان اصلي مي خونم بخاطر همين يكم كند پيش ميره در واقع تا حالا فقط وقت شده 150 صفحه از يه كتاب 500 صفحه اي رو بخونم ولي خوب ترم ديگه جبران مي كنم
c++ رو هم هي بدك نيستم توش ولي فرسنگها راه تا ساخت بازي و برنامه نويسي براي بازي مونده
قرار بعدي ما 6 ماه ديگه تو همين تاپيك :دي
راستي حالا كه اينقدر علاقه داري و كتاب مي خوني 1 سر هم به اين تاپيك بزن شايد بدردت بخوره

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

خوشحال شدم و باي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


شوخی می کنی!
صبر کن برم ببینم
چرا درسته مال من نوشته
آخرین فصلش هم فصل 12-قالب ها هستش
در ضمن کتابش چاپ 84 و مترجمش قلزمه


جدی؟ باشه اگه توی همون تاپیک توضیح بدی خیلی خوبه منم می رم می خونم
wow واقعا عالیه! 3dmax به زبان اصلی!
برای لینکی که دادی ممنون
درضمن بیا رقابت کنیم!!! 6 ماه دیگه ببینیم به کجا می رسیم! (کاملا جدی!)
قبول؟
قبول!
تا بعد!


اا همون واسه من مترجمش: دکتر مرتضی صاحب الزمانی


من نفهمیدم کتاب شما تا فصل 21 داره یا نه؟
اگه نداره صد رحمت به قلزم که اگه ترجمه نکرد حداقل نوشت کتابش ادامه داره!
واقعا که!


بابا به من چه خوب این ننوشته!
تقصیر من چیه این وسط؟!

به به به
دیگه اسپمی تروجامی ویروسی چیزی نبود؟![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

میبینم که باید اسم و عوض کنیم و بزاریم "کلوپه میثاق!!!":18:

با اینکه زیاد مربوط نبود ولی ما هم مفیوض گشتیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

DaRiOuShJh
17-12-2007, 22:06
به چند تا اسپم هم که شده برایه زنده نگه داشتنه تاپیک نیازمندیم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

soheilsmart
04-04-2008, 17:40
اره من از رشتم راضیم
ریاضی و فیزیک یعنی همه چیز من