PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ایرج جنتی عطائی



bidastar
03-12-2007, 21:50
بیوگرافی استاد




* متولد مشهد خراسان.



* در مشهد، دزفول، تهران و لندن زیسته است.



* فارغ التحصیل تئاتر از دانش کده هنرهای دراماتیک تهران.



* دکترای جامع شناسی هنر از کالج چلسی.



* از بنیان گذاران گروه تئاتری مزدک.



* از برجسته ترین ترانه سرایان تاریخ ترانه ئی ایران و از پیش گامان ترانه نوین.



* با ترانه هائی چون: گل سرخ ، قصه وفا ، جنگل، خونه، بن بست، کمکم کن، سایه، خاتون، خاکستری، باور کن، خوابم یا بیدارم، یاور همیشه مؤمن، سقف، پل، مرا به خانه ام ببر، خاک خسته، ستاره های سربی، طلوع کن، یک قطره دریا، رازقی پرپر شد، درخت، سیاه پوشا و ... تاریخ ترانه معاصر را سرشار از عشق و خروش کرده است.



* برنده جایزه فروغ در سال 1351 به خاطر ارزش های هنری و اجتماعی ترانه هایش و کوشش بی دریغ او در راه فزونی فکر و توسعه فرهنگ از طریق موسیقی همراه با کلام.



* ایرج جنتی عطائی جایزه فروغ را در آستانه برگزاری دیگربار آن- به عنوان اعتراض به شیوه حاکم بر گزینش نامزد های دریافت جایزه- پس داد.



* نمایش نامه ی گربه، مرداب، انتظار را با کارگردانی فرهاد مجدآبادی در کارگاه نمایش تهران به صحنه برده است.



* نمایش نامه ی سوگ نامه برای تو را به کارگردانی خودش و با بازی خسرو شکیبائی، اسماعیل بختیاری، مهدی محمدی پور، حسین عابد، جلال اسماعیل زاده در خانه نمایش اجرا کرده است.

* نمایش نامه های زخم های ما( Our Wounds)، منطقه ممنوع(No-Go Area)، فاخته دهان دوخته، پرومته در اوین، جنگ من... آه... جنگ من (I Miss My War)، رستمی دیگر اسفندیاری دیگر، پروانه ای در مشت و رفت و برگشت از دیگر آثار او به شمار می آیند که به زبان های فارسی و انگلیسی اجرا شده اند.



* نمایش هایش در سالن های معتبر تئاتر اروپا مانند رویال کورت(Royal Court)، یانگ ویک (Young Vik)، آلمیدا ( Almeida) و لیریک(Lyric) اجرا شده اند.

* نمایش نامه ی پرومته در اوین در می ماه سال 1995 توسط رادیو بی. بی. سی 4 (BBC 4) تهیه و پخش گردید.



* پروانه ای در مشت و رستمی دیگر اسفندیاری دیگر به کارگردانی خود او در تئاتر های آمریکا، استرالیا، نیوزلند، کانادا و انگلستان اجرا شدند.



* باز نوشته ی پرومته در اوین در سال 1995 به کارگردانی ایرج جنتی عطائی در یک گشت گسترده اروپائی اجرا شد.

* گروه تئاتری ( The New Amsterdam-Dan) یکی از معتبر ترین نهادهای تئاتری اروپا ترجمه هلندی پرومته در اوین را از فوریه تا آوریل 1990 در چهارده تئاتر کشور هلند اجرا کرد.



* پرومته در اوین به زبان آلمانی و به تهیه کنندگی گروه تئاتر شهر مونیخ در سال 1990 اجرا شد.



* ترجمه انگلیسی پرومته در اوین در سال 1999 به کارگردانی ماتیو جیمز در لندن به روی صحنه رفت.



* پرومته در اوین با کارگردانی ایرج جنتی عطائی در فستیوال تئاتر کلن اجرا شد و باز نوشته آن در سال 2002 به کارگردانی خود او در آمریکا و کانادا اجرا شد.



* فیلم سینمائی اجازه اقامت (Leave To Remain) نوشته ایرج جنتی عطائی در سینماها و تلویزیون های کشور های مختلف جهان نمایش داده شد.



* همچنین چند فیلم نامه با عناوین ترانه ممنوع (Forbidden Song)، دژخیم(The Executioner)، در قفس کردن باد ( Caging The Wind) و پناه دادن به دشمن (Sheltering The Enemy) را به سفارش بی. بی. سی (BBC)، انیستیتو فیلم بریتانیا (BFI) و شرکت فیلم سازی (One Eyed Dog) نوشته است.



* در این سال ها منتقدان مطبوعات بین المللی مطالب فراوانی در پیوند با نمایش نامه های او نوشته اند، مثل:

ایرج جنتی عطائی تئاتر لندن را فتح کرد! (14 / 9 / 1985 – Finnancial Times)

با تصویرپردازی و تخیلی شگرف! (8 / 7 / 1987 – Morning Star)

در صف پیش آهنگ نمایش نامه نویسان امروز جهان ( 9 / 7 / 1987 – Guardian)



* همچنین اجرای پرومته در اوین از سوی منتقدین نشریه ی تایم آوت (Time Out) جزو چهار نمایش برگزیده سراسر بریتانیا انتخاب شد.

bidastar
03-12-2007, 21:51
* آثار منتشر شده او عبارتند از :



* و آنگاه آه ای فرشته ( مجموعه شعر / تهران / انتشارات بامداد - 1349 )

* سوگ نامه برای تو ( نمایش نامه / تهران / انتشارات چاووش - 1357)

* شکستن و رستن ( نمایش نامه / تهران / انتشارات چاووش - 1358)

* زخم های ما ( نمایش نامه / لندن / انتشارات همبسته گی های بین المللی – 1983)

* آواز در زنجیر ( مجموعه شعر / لندن / انتشارات شما - 1985)

* فاخته دهان دوخته ( نمایش نامه / لندن / انتشارات شما - 1986)

* پرومته در اوین ( نمایش نامه / چاپ اول / لندن / انتشارات مزدک – 1986)

* پرومته در اوین ( نمایش نامه / چاپ دوم / کلن / انتشارات کانون کردستان – 1988)

* خورشید شب ( گزیده آثار / انگلیسی / لندن / انتشارات متوئن – 1989)

* رستمی دیگر، اسفندیاری دیگر ( نمایش نامه / پاریس / انتشارات کوتوال – 1992)

* پروانه ای در مشت ( نمایش نامه / چاپ اول / لس آنجلس / انتشارات نشر کتاب – 1995)

* پروانه ای در مشت ( نمایش نامه / چاپ دوم / استکهلم / انتشارات باران – 1995)

* زمزمه های یک شب سی ساله ( گزینه ترانه / سانفرانسیسکو / انتشارات نکیسا – 1996)

* باز نوشته پرومته در اوین ( نمایش نامه / استکهلم / انتشارات باران – 1998)

* رفت و برگشت ( نمایش نامه / هامبورگ / انتشارات سنبله – 2000)

* گزینه نمایش نامه ها ( در سه جلد) ( هامبورگ / انتشارات سنبله – 2000)

F l o w e r
03-12-2007, 21:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

☚ بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :


1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آواز های سرزمین صبوری : بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با من از ایران بگو : یاور از ره رسیده با من از ایران بگو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خاتون : کدوم شاعر،کدوم عاشق،کدوم مرد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خک خسته : نعره کن ای سرزمین جان سپردن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خنجر : تو اگر مي دانستي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خونه : اين خونه ي ويرون واسه من هزار تا خاطره داره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گریه کنم یا نکنم : گریه کنم یا نکنم؟ آخر ماجرا رسید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مرا به خانه ام ببر : شب آشیان زده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با من از ایران بگو : یاور از ره رسیده با من از ایران بگو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خاک خسته : نعره کن ای سرزمین جان سپردن (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=2080402&viewfull=1#post2080402)
خنجر : تو اگر مي دانستي (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=2115012&viewfull=1#post2115012)
ماه پيشوني : توي گسترده ي رويا اي سوار اسبابلق (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=2139284&viewfull=1#post2139284)
سکوت کن : سکوت کن به ياد آنکه در سپيده جان سپرد (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=7297882&viewfull=1#post7297882)
برای خواب معصومانه ی عشق : برای خواب معصومانه ی عشق کمک کن بستری از گل بسازیم (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=7423330&viewfull=1#post7423330)
آشپزخونه : وقتی صبح از خونه میری هوای زندگی از خونه می ره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گل سرخ : دیدی ای غمگین تر از من بعد از دیار آشنایی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فستوال گل : تو با لب خنده ای دنیا رو دنیا میکنی (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=7541462&viewfull=1#post7541462)
شب : وقتی تو شب گم می شدم هم خونه خواب گل می دید (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=7547509&viewfull=1#post7547509)
خونین از عبور خشم : تو نمی دانی چگونه خدا را تیرباران می کنند (forum.p30world.com/showthread.php?t=184123&p=7558733&viewfull=1#post7558733)




بروزرسانی تا #24

bidastar
03-12-2007, 21:53
تصاویر استاد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

bidastar
03-12-2007, 21:53
خاتون


کدوم شاعر،کدوم عاشق،کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیفتاد
به یاد هق هق بی وقفه من
توی آغوش معصومانه باد؟


تو اسمت معنی ایثار آبه
برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی
واسه این زخمی دل بستگی ها


نحیب و با شگوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هامی
تو بانوی ترانه هامی،اما
مث شکستن من بی صدایی


تو باور میکنی اندوه ماه و
تو میفهمی سکوت بیشه هارو
هجوم تند رگبار تگرگی
که میشناسی غرور شیشه هارو


تو معصومی مث تنهایی من
شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مث معصومی من
رفیق قله های پاک و مغرور


ببین من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
من و راحت کن از تنهایی من
من و پاکیزه کن با غسل بارون


تو تنها حادثه،تنها امیدی
برای قلب من،این قلب مسموم
رادی روشن آمرزشی تو
برای این تن محکوم محکوم

bidastar
03-12-2007, 21:54
گریه کنم یا نکنم؟


گریه کنم یا نکنم؟ آخر ماجرا رسید
گریه کنم یا نکنم؟ قصه به انتها رسید


تو می روی و آینه،پر می شود از بی کسی
از من سفر میکنی و به مرگ قصه می رسی
ببین که آب می شود،قطره به قطره قلب من
مرگ من و قصه ماست،فاجعه جدا شدن


تو جامه دان پر میکنی،من خالی از جان می شوم
یک لحظه در چشمم ببین،ببین که ویران می شوم
بعد از تو با من چه کنم؟با من بی پناه من؟
کجای شب پنهان شوم؟کجای این عاشق شکن؟


تو می روی و جان من،گور ترنم می شود
خورشیدکی که داشتم،درشب من گم می شود
چیزی نگو به آینه،با رازقی حرفی نزن
برای بار آخرین،تنها نگاهی کن به من

گریه کنم یا نکنم؟

--------------------------------------------------------------------------------

amir_infernal
23-01-2008, 15:12
خونه اين خونه ي ويرون
واسه من هزار تا خاطره داره
خونه اين خونه ي تاريك
چه روزايي رو به يادم مياره

اون روزا يادم نميره
ديوار خونه پر از پنجره بود
تا افق همسايه ي ما
دريا بود ، ستاره بود ، منظره بود

خونه ، خونه جاي بازي
براي آفتاب و آب بود
پر نور واسه بيداري
پر سايه واسه خواب بود

پدرم مي گفت : قديما
كينه هامون رو دور انداخته بوديم
توي برف و باد و بارون
خونه رو با قلبامون ساخته بوديم

خونه عشق مادرم بود
كه تو باغچه ش گل اطلسي مي كاشت
خونه روح پدرم بود
چيزي رو همپاي خونه دوست نداشت

سيل غارتگر اومد
از تو رودخونه گذشت
پلا رو شكست و برد
زد و از خونه گذشت

دست غارتگر سيل
خونه رو ويرونه كرد
پدر پيرمو كشت
مادر و ديوونه كرد

حالا من مونده م و اين ويرونه ها
پر خشم و كينه ي ديوونه ها

من زخمي ، من خسته ، من پاك
مي نويسم آخرين حرفو رو خاك

كي مياد دست توي دستم بذاره
تا بسازيم خونه مون رو دوباره

god_girl
08-02-2008, 09:12
آواز های سرزمین صبوری

بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از حیاط های ازدحام و
انزوا
از حیاط های کودکان هدر
و زنان پا به زا
استواران لغوه
کبوتربازان زمینگیر
و پیرزنان لاجورد و گرد آجر
از حیاط های رخت و رخت و رخت
از حیاط های خوض های غسل و وضو
از حیاط های زن پدر و نشانده
هوو ، پدر خوانده
از حیاط های قرض و قسط و مساعده
روضه ، نذر ، دخیل
از حیاط های رادوی ، تپاز
راشد
و مهوش
از حیاط های گلپا و یاحقی
از حیاط های اسمیرنوف
شلاق
نعره های پدر
و هق هق مادر
از حیاط های امید های مبهم و رؤیا
بر دوش خسته کشیدم
ترانه هایم را و
عاشقانه گذر کردم
از کوچه های پرسه پس لیس
از کوچه های چولی
کولی و سک سک
از کوچه های نسق
حیدر حیدری
و قرق
از کوچه های هیئت ، کتل ، زنجیر
از کوچه های تاج ، پرسپولیس
بهمنش و قلیچ
از کوچه های نگاه های خواستار
و سلام خای سرخ آبی
از کوچه های دیدار های پنهان
سایه های مشکوک
نفس بریدگی
از کوچه های مشیری ، فروغ
از کوچه های خاطرات مکتوب
و بلوغ
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از شهر های انتقال
مهاجرت
تبعید
از شهرهای گنبد
باغ ملی
بازار
از شهرهای هل ، گلاب ، فرش چای
از شهرهای دوچرخه ، ترن ، هواپیما
قاطر
از شهرهای پاسبان ، دژبان، ژاندارم
از شهرهای پایگاه ، پادگان ، پاسگاه
از شهرهای زرد زخم ، صرع
خوره
از شهرهای فقر ، مرگ
و نفرین مادران
از شهرهای ژنرال ها
حکومت نظامی
و انتخابات
از شهرهای رود ، کوه ، دشت
از شهرهای هدایت ، جلال ، ساعدی ، صمد
از شهرهای وداع های معطر
و اشک
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از خیابان های پلکارد
و گاردن پارتی
ساندویچ ، آبجو ، زر
از خیابان های بخت آزمایی
فال ، تصنیف
از خیابان های کیهان ، اطلاعات
از خیابان های قصیر ، گاو ، و مغول ها
از خیابان های منفردزاده ، داریوش
وثوقی ، گوگوش
از خیابان های مشاعره ، جدول ، صف
از خیابان های تعزیه ، غزل ، سرود
از خیابان های راهپیمانیی
اعلامیه
قطعنامه
قیام
از خیابان های مجاهد ، چریک ، پیش مرگ
از خیابان های طویل بی برگشت
و بغض
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از اتاق های آخرین تردید ، اولین بوسه
از اتاق های رنگی پوستر
پله ، تختی، کلی
و تیم ملی فوتبال
از اتاق های نقشه ، مینیاتور
و خط نستعلیق
از اتاق های جنگ شکر ، پاشنه آهنین ، مادر
از اتاق های بحث ، انشعاب ، انگ
از اتاق های مصدق ، مائو
استالین ، و علی
از اتاق های ختفا ، گریم
لو رفتن
از اتا های تفتیش ، دستبند ، بی سیم
از اتاق های کابل ، قپان ، بازجو
و تردید
از اتاق های سرد تو در تو
و هق هق
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردن
از سلول های ترس های بسیار و امید های اندک
از سلول های خود آموز و دیکشنری
از سلول های یقلاوی
سه سیگار روزانه
و شبان مقطع کابوس
از سلول های دغدغه ، دوار ، درد
از سلول های زخم ، عفونت ، ورم
از سلول های شمارش آجر ، قدم ، میله
از سلول های حیاط ، هواخوری ، رمز
و حسرت یک آغوش
از سلول های چه گوارا
شریعتی و خوجه
از سلول های فریب دادن زندانبان
فریب دادن خویش
از سلول های فراموش کردن
به خاطر آوردن
از سلول های اشک های یاغی
و غضب های رام
و امید
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از سال های ناست ، خضاب ، ادکلن و فرخزاد
از سال های کنکوذ ، کار و اجباری
از سال های بن بست ، جمعه ، کمکم کن ، شب
از سالهای شاملو ، اخوان ، نیما
از سالهای سارتر ، فلینی ، برشت ، جشن هنر
از سالهای اعتصاب ، گاز اشک آور ، دود ، لاستیک
از سالهای نعش ، اوین ، چیتگر
از سالهای پویان ، رضایی ، خسرو و کرامت
از سالهای جهل ، توطئه ، فریب
از سال های قتل عام انقلاب
از سالهای سایه روشن سیال
و شک
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را و عاشقانه
گذر کردن
تا با دهان کوچک تو بخوانم
آواز سرزمین صبورم را
در جشن زاد روز کودک اینده
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را و عاشقانه گذر کردم

god_girl
08-02-2008, 09:12
مرا به خانه ام ببر

شب آشیان زده
چکاوک شکسته پر
رسیده ام به نکجا
مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده و بغض من
از این چراغ مردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر
که شهر ، شهر یار نیست
مرا به خانه ام ببر
ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره می زند
که شب ، ترانه ساز نیست
مرا به خانه ام ببر
که عشق در میانه نیست
مرا به خانه ام ببر
اگر چه خانه ، خانه نیست

god_girl
08-02-2008, 09:13
با من از ایران بگو

یاور از ره رسیده با من از ایران بگو
از فلات غوطه در خون بسیاران بگو
باد شبگرد سخن چین ، پشت گوش پرده هاست
تا جهان آگه شود ، بی پرده از یاران بگو
شب سیاهی می زند بر خانه های سوکوار
از چراغ روشن اشک سیه پوشان بگو
پرسه ی یأس است در آواز این پیتارگان
از زمین ، از زندگی ، از عشق ، از ایمان بگو
سوختم ، آتش گرفتم از رفیق نارفیق
از غریبه ، آشنا ، یاران هم پیمان بگو
ضجه ی نام آواران زخمی به خاموشی نزد
از خروش نعره ی انبوه گمنامان بگو
قصه های قهرمانان قهر ویرانگر نداشت
از غم و خشم جهان ساز تهی دستان بگو
با زمستانی که می تازد به قتل عام باغ
از گل خشمی که می روید در این گلدان بگو

god_girl
08-02-2008, 09:16
ایرج جنتی عطایی





زمان تولد: ١٩ دی ماه ١٣٢٥
محل تولد: تهران


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تحصیلات :
او پس از پشت سر گذاشتن دوران متوسطه به تحصیل در رشته ی تئاتر در دانشگاه هنر های دراماتیک تهران مشغول شد و پس از آن هم به لندن رفت تا در کالج چلسی لندن به تحصیل در رشته ی جامعه شناسی هنر مشغول شود.


شروع کار:
او پس از اتمام تحصیلات خود گروه تئاتری مزدک را در ایران پایه گذاری کرد و نگارش اولین نمایش نا مه هایش را آغاز کرد. که" گربه ، "مرداب ، انتظار" به کارگردانی فرهاد مجد آبادی در کاراگاه نمایش و" سوگ نامه برای تو" به کارگردانی خود که در خانه ی نمایش به روی صحنه رفت از آن جمله اند. جنتی عطایی به دلیل اینکه بچه ی جنوب شهر بود توانست با بابک بیات آشنا شود و این آشنایی منجر به شروع دوارن فعالیت او در عرصه ی ترانه سرایی و شکل گیری تیم : ایرج جنتی عطایی ، بابک بیات و داریوش گردید که موجب پیشرفت ترانه سرایی نوین در ایران شد .سال های بعد برای او سال های پرکاری در عرصه ی ترانه نویسی بودند و شروع همکاری او با گوگوش ، ابی ، ستار ، عارف و گیتی و فرهاد بود که ترانه های تپش ، کتیبه و سقف از آن جمله ی آن همکاری ها محسوب می شوند.


کارنامه هنری :
در سال ١٣٤٩ مجموعه ی شعر" و آن گاه آه ای فرشته ی" او توسط انتشارات بامداد در تهران به چاپ رسید. درسال ١٣٥١ به خاطر تلاش او در زمینه ی توسعه ی فرهنگ به وسیله ی موسیقی جایزه ی ادبی فروغ فرخزاد به او تعلق گرفت . اما او در آستانه ی برگزاری دور دیگر آن مراسم جایزه اش را برای نشان دادن اعتراض خود به شیوه ی گزینش نامزد ها پس داد.در سال ١٣٥٧ نمایش نامه ی سوگ نامه ای برای تو نوشته ی جنتی عطایی توسط انتشارات چاووش به چاپ رسید همچنین نمایش نامه ی شکستن و رستن او نیز در سال ١٣٥٨ توسط همان انتشارات منتشر شد.
ایرج جنتی عطایی پس از پیروزی انقلاب از ایران به آمریکا مهاجرت کرد.او نه تنها فعالیتش را در خارج از وطن متوقف نکرد بلکه فعالیتش را گسترش نیز داد .نمایش نامه های او در غربت به فارسی و انگلیسی منتشر شد ه است که نمایش نامه های" زخم های ما" ، "منطقه ی ممنوع" ، "پرومته در اوین" ،" پروانه ای در دشت" و" رفت و برگشت" از آن جمله اند که در سالن های معتبر اروپا از جمله : رویال کورت ، یانگ وینگ ، آلمیدا در انگلستان اجرا شده اند.نمایش نامه های" پروانه ای در دشت" و" رستمی دیگر و اسفندیاری دیگر" به کارگردانی خود او در بسیاری از تئاتر های آمریکا ، استرالیا ، نیوزلند و کانادا بر روی صحنه رفته است.نمایش "پرومته در اوین" در گشت اروپایی جنتی عطایی در فستیوال کن به روی صحنه رفت.همچنین در سال ١٣٨٢ بازنوشته ی پرومته در اوین به کارگردانی خود او در کانادا و آمریکا به روی صحنه رفت.ایرج جنتی عطایی در این سال ها فیلم نامه ی فیلم "اجازه ی اقامت" را نوشت که این فیلم را سینماها و تلویزیون های متعددی در سراسر جهان نمایش دادند.

انتشارات معتبر Methuen گزیده ی آثار ایرج جنتی عطایی را به نام" خورشید شب" به زبان انگلیسی به چاپ رساند.
فعالیت های فیلم نامه نویسی او فقط در یک فیلم خلاصه نمی شود بلکه فیلم نامه های" ترانه ی ممنوع" ،" دژخیم"،" در قفس کردن باد" و" پناه دادن به دشمن" از جمله دیگر فیلم نامه های او هستند که برای بی بی سی ، انستیتوی فیلم بریتانیا و شرکت فیلم سازی only eyed dog نوشته شده است.ایرج جنتی عطایی در این سال ها نشان داد که نه تنها یک ترانه نویس ایرانی و موفق است بلکه نویسنده ای بین المللی است که بار ها از سوی جهانیان تحسین شده است.
فعالیت های ترانه سرایی او نیز در خارج از وطن همچنان ادامه دارد و گاه گاهی نیز برای خوانندگان داخل از ایران نیز ترانه می سراید که ترانه ی "با کوچه آواز رفتن نیست" او برای مانی رهنما ازجمله است.

ترانه های جنتی عطایی به تمام ما این فرصت را داده است که بی هیچ پروایی غم هایمان را با ترانه هایش گریه کنیم.

god_girl
08-02-2008, 09:17
خک خسته

نعره کن ای سرزمین جان سپردن
نعره کن
نعره کن ای خک خسته ، خک مردن
نعره کن
شب هق هق
شب پرپر زدن چلچله هاست
از غزل گریه پرم
خانه ی عم غصه کجاست ؟
این همه جوخه ، این همه دار
این همه مرگ
این همه عاشق خفته در خون
این همه زندان ، این همه درد
این همه اشک
نعره هایت کو خک گلگون ؟
خک گل مردگی و قحطی و آفت زدگی
وطن تعزیه در مرگ و مصیبت زدگی
شب یاران ، شب زندان
شب ویرانی ما
شب اعدام رفیقان گل و نور و صدا

tanhatarin mard
19-02-2008, 13:35
خنجر
..........

تو اگر مي دانستي
تو اگر مي دانستي
كه چه زخمي دارد
خنجر از دست عزيزان خوردن
از من خسته نمي پرسيدي
- آه اي مرد چرا تنهايي؟

دل تنگم
27-02-2008, 02:36
گزارشی از شب شعر استاد جنتی عطایی در لندن




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



گزارش از: مازیار ستوده روان

شنبه گذشته "Lyric Hammersmith" یکی از معتبر ترین سالن های تئاتر لندن بار ديگر ميزبان ترانه سرای بزرگ آزادی ايرج جنتی عطائی بود.عادت کرده بوديم ترانه هايش را در خلوت خود زمزمه کنيم، اشک بريزيم و عاشقی کنیم يا با لهجه صریح خودش بخروشيم. این بار اما، به کوشش سهیلا قدس طینت برنامه با ترجمه انگلیسی برخی از خاطره انگیزترین ترانه های ایرج آغاز شد. شکی نیست که برگرداندن ظرافت های زبانی ایرج اگر نگوئیم غیرممکن است کاری صعب و دشوار است اما از سوی دیگر معرفی مفاهیم بلند و جهانشمول این ترانه ها کاری شایسته و ضروری است. هر ترانه ابتدا با نام آشنای فارسی اش معرفی می شد و در ادامه ترجمه اجرا می شد. اجرای ترجمه ها را نوای گیتار بانوی هنرمندی ازکشور پرو همراهی می کرد که بعدتر با اجرای ترانه هائی بزبان اسپانیولی حس و حال دیگری به فضا بخشید.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بخصوص وقتی ترانه ای از ویکتور خارا اجرا کرد که نامش و کارهایش به همت احمد شاملو برای شنونده ایرانی آشناست. اجرای ترجمه ها اگر تلنگری بود به شیشه خاطره هایمان، با اجرای بابک سعیدی، آهنگساز جوان و نوازنده درخشان از ترانه های تپش، دریایی، خوابم یا بیدارم یکسره یله شدیم در آشوب یادها و عاشقانه ها و وقتی شهریار، دیگر خواننده حاضر، یاور همیشه مومن را خواند دیگرمی شد اشکهای حلقه بسته در چشمها را دید. اینها همه بر بیقراری انتظار افزود تا آقای ترانه آمد و یکپارچه برخاستیم به احترام. ایرج ابتدا یادی کرد از یار همترانه و همخاطره، آهنگساز همیشه زنده بابک بیات و قدردانی نمود از آهنگسازو تنظیم کننده ارزنده محمد اوشال که حضورش زینت و غنیمتی بود آن شب. و بعد دیگر به توصیف نمی آید از بس که این مرد شبیه ترانه هایش است. صدا و دست و دلش می لرزد وقتی که عاشقانه می خواند. می غرد و می خروشد وقتی که خواب خرگوشی بی تفاوت ها را رگ می زند.


بیشتر نمی گویم. با هم بخوانیم:


به خود خنجر زدم با یار بد کردم
امیدو پس زدم رویا رو رد کردم
کنار زندگی از مرگ پژمردم
نفس هامو به روی عشق سد کردم
خودگریزی کردم از تقویم تا تقویم
بشب برگشتم و پیرانگی کردم
راهمو کج کردم از گلبرگ و تابستون
تو بهاری یخ زده پروانگی کردم
ای آینده ی عشق و رویا و تلاش
تو مثل من نشو تو مثل من نباش


در چنین شبی پربار حتی موسیقی سنتی ایرانی هم بی نصیب نماند. در حقیقت جلسه با اجرای چند تصنیف قدیمی و همراهی تمبک آغاز شد. در قسمت دوم برنامه اما، پس از تنفسی کوتاه بازاجرای چند ترانه به انگلیسی با گیتار همراهی می شد. میدانیم نام ایرج جنتی عطائی با ترانه نوین و معترض پیوندی دیرینه دارد اما او نمایشنامه نویس و کارگردان تاتر هم هست و در قسمت دوم در حضور او با گوشه چشمی به حوادث روز ایران نمایش کوچکی اجرا می شود در اعتراض به سیاه پوشانی که زن و زیبائی را در بند می خواهند. حالا ساعت ها گذشته اما کسی دل دل کندن ندارد. ایرج، "آقای ترانه" برمی گردد و همراه با دیگر هنرمندان ترانه شگفت انگیز بن بست را به فارسی و انگلیسی بطور همزمان اجرا می کنند و این شب به یاد ماندنی در اوجی یگانه پایان می پذیرد. همینجا جلسه ترانه و موسیقی و نمایش تمام است اما شب ادامه می یابد در محفلی کوچکتر و ایرج باز شمع جمع است و نزدیکانش می دانند که او چه طناز با وقاراست. مثل هر جای دیگری که حضور دارد باز شعر و ترانه و موسیقی است که جاری است. میان هیاهو هر از گاهی ترانه ای هم هست که بند بند دلت را بلرزاند و حتماً ترانه ای هست که به دل این مرد چنگ بیاندازد. "آسیمه سر" بابک بیات که آغاز می شود بغض بی قرار ایرج رها می شود و باران می بارد. می گذاریم لختی به حال خودش باشد تا قرار باز یابد. نگاهش می کنم و یاد می گیرم که می شود رفیق بود و وفادار بود، درد کشید و استوار بود، بی تفاوت نبود، آگاه و معترض بود، عاشق بود و مایوس نبود. بله، ما ترانه های او را گاهی زمزمه می کنیم، او آنها را همیشه زندگی می کند.


برگرفته از :گلسرخ ترانه
تاریخ ثبت خبر : 16 / 3 / 1386

دل تنگم
27-02-2008, 02:45
نقد زيباي ترانه ماهپيشوني به روايت استاد ايرج جنتي عطائياز آلبوم پل سركار خانمآتشین و با قلم استاد آرش افشار:

ماه پيشوني و ستايش عشق زميني

ماه پيشوني اگرچه به لحاظ بيان و آرايش زبانياستحكام شاهكارهاي ايرج جنتي عطائي را ندارد اما از نظر محتوا يكي از بهترين آثاراوست
ترانه بر پايه ي تلميحي به قصه عاميانه - از جنس قصههاي پريان بنيان شده و به همين خاطر هوشمندانه يك منطق روائي را به كار مي گيرد كهمتاثر از دانش ترانه سرا در ساختار نمايش است

اين روايت نمايشي به دو پرده ختم ميشود

در پرده اول خطاب هاي راوي عشق به سوار - دوم شخص - است كه هويت و هدف سوار را براي ما روشن مي كند

توي گسترده ي رويا اي سوار اسبابلق
راهي كدوم مسيري توي تاريكيمطلق
اي به رويا سرسپرده با توام اي همه خوبي
راهي كدوم دياري آخه با اين اسبچوبي

با توام اي كه تو فكرت با هر عشقو با هراسمي
رهسپار فتح قلب ماه پيشونيطلسمي
توي دستاي نجيبت عكس ماه پيشونيداري
واسه پيداكردن جاش دنيا رو نشونيداري

اما پرده دوم با شرح حال ماه پيشوني آغاز ميشود:

ماه پيشونيه تو قصه فكر بيداري توخوابه
خورشيد هفت آسمون نيست عكس خورشيد تويآبه

و اين پاره پلي است كه ما را به روايت اول شخص ميرساند جائي كه خود گويي هاي راوي با شرحي كه درباره ي سوار شنيده ايم در هم ميآميزد و قصه را كامل
مي كند

از خواب قصه بلند شو اسب چوبيتو رهاكن
ماه پيشوني مال قصه اس مرد من منو صداكن

در ابتدا ميان مه و غبار و تاريكي رويا گون سواريپيدا ميشود
شاهزاده اي كه شاهزاده نيست همانطور كه ماه پيشونياش ماه پيشوني از آب در نمي آيد

مردي كه بر اسب چوبي خيال سوار است و به جاي راهيكردن فرستاده گان - چون اصلا چنين فرستادگاني ندارد - خود به جست و جوي ماه پيشونيدر آمد
رويايش چنان بزرگ و دور است كه بدنبال كسي تنها بايك عكس و آنهم در مكاني به وسعت تمام دنيا مي ماند .گمشده اي كه در هفت آسمان بايد به جست و جويشپرداخت.

اما راوي اورا به عشق زميني دعوت مي كند به نقشخورشيد در آب نه خورشيد در آسمان و تنها در اين ترانه از آثار جنتي است كه آشكاراقياسي بين دو ديدگاه عاشقانه طرح و به روشني جانب يكي گرفته مي شود.

نكته ويژه ي اين ترانه هم همين جانب داري و دعوت استدعوتي كه بيان گر رسالت اجتماعي ترانه سرا و از نگاهي - برتر از روشن گري هاي سياسيتوام با سياه نمائي
تيره گوئي است زيرا نه بر شرايط گذاري اجتماعي كه بريك مسئله ريشه دار در فرهنگ دست مي گذارد كه شريفترينه حيطه ي كار ترانهاست.

انتقاد به عشق رويائي كه خود تا حد زيادي از ادبياتريشه گرفته و تا جاي ممكن در قصه تقويت شده - در قالب موسيقيائي و ترانه يك سنتشكني جسورانه بود.

در ماه پيشوني ترانه سرا در حد يك روان شناس عمل ميكند و عشق رويائي را كه يكي از دلايل فاصله افتادن ميان انسانهاست به نقد مي كشدجالب است كه استاد شاملوي بزرگ نيز سالها بعد در آخرين كتاب خود به چنين مفهومي ميپردازد.

درخت معجزه نيستم
تنها يكي درختم
نوجي در آبكندي
و جز اينم هنري نيست
كه آشيان تو باشم
تختت و تابوتت

كه قابل قياس است با:

اگه از افسانه دورم اگه ماه پيشونينيستم
اگه با زمين غريبه اگه آسموني نيستم
واسه خواب خستگي هات مثل يك گريه لطيفم
به صداقت تو مومن مثل قلب تو شريفم

نكته ديگه كه ماه پيشوني را متمايز و برجسته مي كند - با توجه به اين كه سراينده اش زن نيست - زنانگي آن است كه روح شاعر در دغدغه هايروحيات زنانه حلول مي كند اگرچه ترانه سرايان ديگري نيز دست به چنين تجربه اي زدهاند اما نتيجه ي كار فاقد عمق احساسي ترانه هاي عطائي است.
كوتاه مطلب اينكه راز ماندگاري و تاثير گذاري عميقترانه ماه پيشوني اين است كه
مي تواند زبان حال طيف گسترده اي باشد و در زمزمه هاو گفته ها و نوشته هاي عاشقانه بيايد و شايد گرهي هم بگشايد.

آرش افشار- تهران تیر ماه هشتاد وسه

دل تنگم
27-02-2008, 02:57
ایرج جنتی عطایی را میتوان به راستی یکی از بزرگترین ترانه سرایان ایران دانست وی با جادوی قلم و تلفیق ادبیات غنی ایران ترانه هایی بیاد ماندنی سروده است.


ابی (خواننده) در پاسخ به این سوال "نقش ترانه را در ساختار یک مجموعه و موفقیت خواننده تا چه حدی است؟" می گوید:


"سرداران ترانه نوین: ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری، زویا زاکاریان و اردلان سرفراز در طی این دهه ها پیشتاز هستند، هنوز اعتبار ترانه را حفظ کرده اند و من خوشحالم که بر بال این ترانه ها، همیشه پرواز بلندی دارم، البته ترانه سرایان کلاسیک معتبر هم داریم و ترانه سرایان تازه ای هم به میدان آمده اند که هر کدام نقشی سازنده دارند، ولی بدلیل همکاری مداوم با این گروه و اخیرا جنتی عطائی حس میکنم که نقش ترانه چقدر مهم، حیاتی و کار ساز است. ترانه میتواند آبروی یک مجموعه باشد، اعتبار خواننده و تضمین کننده اقبال مردم باشد.

part gah
02-11-2012, 20:12
سکوت کن!
سکوت کن به ياد آنکه در سپيده جان سپرد
سکوت کن!
سکوت کن به ياد آنکه با اميد خلق مُرد
سکوت کن به ياد خشم آن هميشه سر بلند
سکوت کن به ياد آنکه عاشقانه زخم خورد
تو ازسکوت اگر ، اگر به خشم می رسی سکوت کن
اگر به خشم می رسی سکوت کن

Miss Shirin
11-01-2013, 15:27
برای خواب معصومانه ی عشق

برای خواب معصومانه ی عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک کن سایه بونی از ترانه
برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه
برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن

تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست
که از ایل و تبار عاشقایی

تو رو می شناسم ای سر در گریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکسته تو بسپار به دست
نوازش های دست عاشق من

به دنبال کدوم حرف و کلامی ؟
سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت ، قلب عاشق های دنیاست

تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و اینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم
تو خورشید رو به دست من سپردی

کمک کن جاده های مه گرفته
من مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوترهای خسته
رو یخ بستگی شاخه نمیرن

کمک کن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم
کمک کن تا برای هم بمیریم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن

ツツツ
17-01-2013, 21:30
وقتی صبح از خونه میری
هوای زندگی از خونه می ره
لحظه هات طولانی میشن
چشمای ساعت ها رو خواب می گیره
من می
مونم و یه برزخ
میون انتظار تلخ خونه
تلخی این لحظه ها رو اگه ندونی
عکست خوب می دونه
چه عذابی داره بی تو
تن سنگفرشا رو شستن
واسه گم کردن لحظه
دل به آشپزخونه بستن
باغچه رو آب پاشی کردن
خونه رو جارو کشیدن
میون آینه ی ظرفا
طرح تنهایی رو دیدن
شب که بر می گردی خونه
دوباره خونه زندگی می گیره
پیش بیداری ساعت
هوای بی رمق از خونه می ره
با رگ بی رنگ خونه
تو باشی ، زندگی نبض همیشه ست
زندگی ، تو خونه ، بی تو
یه ماهی توی بن بست یه شیشه ست

ツツツ
25-02-2013, 13:14
دیدی ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو
در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد

Miss Shirin
05-03-2013, 15:00
نعره کن ای سرزمین جان سپردن
نعره کن
نعره کن ای خاک خسته ، خاک مردن
نعره کن
شب هق هق
شب پرپر زدن چلچله هاست
از غزل گریه پرم
خانه ی هم غصه کجاست ؟
این همه جوخه ، این همه دار
این همه مرگ
این همه عاشق خفته در خون
این همه زندان ، این همه درد
این همه اشک
نعره هایت کو خاک گلگون ؟
خاک گل مردگی و قحطی و آفت زدگی
وطن تعزیه در مرگ و مصیبت زدگی
شب یاران ، شب زندان
شب ویرانی ما
شب اعدام رفیقان گل و نور و صدا

ایرج جنتی عطایی

Mehran
18-03-2013, 10:54
فستیوال گّــل

تـو با لب خنده ای دنـ ـیا رو دنیا میکـنی
زندگی رو پـایتخت عشق و رویا میکنی

تـو خوـد مُعـجزه اے که بـا صدا کردن من
پنجره هـ ـا رو به فستیوال گل وا میکنی

توی ریخت و پآش این خاموشے نا کوک من
تــو صداتـ موسـیقـ ـی لحظﮧ رو زیبا کردنهـ

توی هیبنوتیزم این عقربـﮧ رو به عقب
اسم تـــو مسیر آیـ ـنده رو پیدا کردنـِ

تو حضورت حادثه است وقتی از عشق بگے
سفر یکــــ طرفـﮧ اَست، رو به جـاودآنگــــی

با تو که باشم جهان زیر پلکای منه
ثـانیه به ثـانیه وقت عـاشق شدنه

ریتم باروטּ توی بلوار نئون
طرح نورانی رفت و اومده

که نفس پشت نفس راه منو
سمتــــ رفتـآر تن تو پُــل زهــ

اونقدر عاشق ترم که حسمو می تونم واژه به واژه بشنوم
جانبـ عَطـ ـر تــ ـ ـפּ رو بـگیرم و تو تــرافیڪ شبونه بشکفم

تا کبوتر میکنم اسم تــ ـورو طعم آغـ ـوش تو میگیره صدام
از تو با یه بوسه می میرم و باز از تو با یه بوسه به دنیا میام

با تشکر مهران...

ツツツ
23-03-2013, 01:35
وقتی تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خوشه ی خواب
سبد سبد خنده می چید
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
هیشکی به فکر من نبود
آواز خون کوچه ها
شعراشو از یاد برده بود
چراغا خوابیده بودن
شعله شونو باد برده بود
آخ اگه شب شیشه ای بود
پل به ستاره می زدم
شکست اینه ی شبو
نیزه ی خورشید می شدم
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم
آخ که تو اقیانوس شب
سوختنمو کسی ندید
تو برزخ بیداد شب
هیشکی به دادم نرسید
تو اوج ویرون شدنم
تو شب دم کرده ی درد
کسی دعا نخوند برام
هیشکی برام گریه نکرد
وقتی تو شب گم می شدم
دلم می خواست شعله بشم رو سایه های یخزده
دست نوازش بکشم
دلم می خواست آشتی بدم
تگرگو با اقاقیا
خورشید مهربونی رو
مهمون کنم به خونه ها
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم

ツツツ
30-03-2013, 22:48
تو نمی دانی
چگونه خدا را
تیرباران می کنند
تا شیطان ها را بترسانند .
چگونه گل ها را گردن می زنند
و کبوتران را داغ .
چگونه خونِ نفت
در رگِ جوی هایِ طمع
دَلَمه می بندد .
چگونه درختان دار می شوند
و دست ها تازیانه .
و ایران چگونه
- تکه تکه می شود
زیرِ ساطورِ وحشت ...