مشاهده نسخه کامل
: سریال بی صدا فریاد کن
سلام خدمت تمام دوستان امیدوارم احوال همه خوب باشه .
سریال جدید مهدی فخیم زاده از تاریخ 1386/8/2 از شبکه 2 سیما پخش خواهد شد.
هم اکنون به دنبال تکمیل کردن مطالبم هستم به محض اینکه تکمیل بشه قرار میدم اما فعلآ به خلاصه ای از داستان + توضیحات کارگردان به نقل از سایت شبکه 2 توجه کنید.
مجموعه جدید فخیمزاده آماده پخش شد:چهارشنبهها با «بیصدا فریاد کن»
تا کنون 8 قسمت از مجموعه تلویزیونی «بیصدا فریاد کن» ساخته مهدی فخیم زاده آماده پخش شده و همزمان مهدی صادقی در استودیو «پارس فیلم» صداگذاری 6 قسمت باقی مانده را انجام میدهد. این مجموعه قرار است بزودی در ۱۴ قسمت ۵۰ دقیقهای روی آنتن شبكه دو سیما رود.
تدوین «بیصدا فریاد كن» توسط حمید قربانی انجام شده و کارن همایون فر نیز ساخت موسیقی آن را به پایان رسانده است. فخیم زاده «بیصدا فریاد كن» را در ژانر پلیسی ساخته و داستان آن درباره تولیدكنندگان و مصرفكنندگان قرصهای اكستازی است. وی درباره فضای سریال جدیدش گفت: «بیصدا فریاد كن» در ژانر «تریلر- تعلیق» قرار میگیرد و از این لحاظ به «خواب و بیدار» نزدیکتر است تا «حس سوم». در واقع در «بیصدا» وجه دراماتیک ماجرا نمود بیشتری دارد. مهدی فخیم زاده خود در این مجموعه یکی از نقشهای اصلی را برعهده دارد. «غلام» نام کاراکتر وی در «بی صدا فریاد كن» است. او درباره تفاوتهای این نقش با شخصیت «ایرج» در مجموعه «حس سوم» گفت: این دو هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند و تنها شباهتشان این است که هر دو جنوب شهری هستند. ایرج، آدم سادهای بود؛ اما غلام شخصیت شارلاتانی دارد؛ کسی است که سالها در زندان بوده و تازه از تبعید برگشته است.
فخیم زاده علاوه بر كارگردانی، بازیگری و نگارش فیلمنامه، تهیهكنندگی این سریال را هم بر عهده دارد. او درباره دلایل برعهده گرفتن تهیهكنندگی سریال گفت: پذیرفتن تهیهكنندگی «بیصدا فریاد كن» در شرایطی كه كارگردانی و بازیگری این سریال را نیز بر عهده دارم، كار چندان آسانی نبود. البته از قبل از انقلاب، تهیهكنندگی را تجربه كردهام. پس از انقلاب و تا سال ۶۶ نیز هرچه فیلم ساختم مانند «تشریفات» و «مسافران مهتاب» و «فرار» تهیهكنندگی را خودم برعهده داشتم، از سال ۶۶ تهیهكنندگی را به تدریج كنار گذاشتم یعنی از ساخت «همسر» دیگر این كار را انجام ندادم. «بی صدا» نیز با مشكلاتی روبهرو شد كه مجبور شدم تهیهكنندگی آن را بر عهده بگیرم وگرنه چندان تمایلی نداشتم.
در خلاصه داستان این سریال آمده است: آمبولانسی آژیركشان بیمار بیهوشی را به بیمارستان میرساند. دكتر لیلا افخمی افسر نیروی انتظامی در بیمارستان به بررسی اوضاع فرد مسموم میپردازد. بیمار بر اثر مصرف قرص اكس میمیرد. فردای همان روز سردار باقری از بیمارستان نیروی انتظامی دیدن میكند. علت مرگ بیمار در شب گذشته و موارد دیگر كه بر اثر مصرف قرص اكس مردهاند بررسی میشود. لیلا معتقد است عدهای در داخل كشور به تولید این مواد دست زدهاند. به این علت كه در تركیب مواد از تجربه كافی برخوردار نبوده اند، سمی را تولید كردهاند كه در مدت كوتاهی مصرف كننده را میكُشد. سردار به لیلا دستور میدهد كه پیگیر این پرونده شوند و موضوع را بررسی نماید، لیلا كسانی كه در این رابطه دخیل هستند را تحت نظر میگیرد و مكانهایی را جهت مراقبت از منازل آنها تعبیه میكند، یكی از این افراد شخصی به نام «چنگیز تورانی»است ، منزل وی تحت مراقبت دایم قرار میگیرد و رفت وآمدهای او نیز كنترل میشود. در شبی ماشین چنگیز تورانی تعقیب میشود، او به اتفاق برادرش یوسف وارد یك ساختمان میشوند كه متعلق به دخترش مونا است. داماد چنگیز (بهرام) به شدت مونا را كتك زده و بدین وسیله میخواسته چنگیز را به آنجا بكشاند. محمد صادقی، سارا خوئینیها، فریبا كوثری، لیلا برخورداری، كامران تفتی، انوشیروان فاطمی، فرداد صفاجو، لیلا كریملی، بهارك صالح نیا و فرهاد قائمیان از جمله بازیگرانی هستند كه در این سریال به ایفای نقش پرداختهاند.
عواملی كه در تهیه و تولید این پروژه همكاری داشتهاند عبارتند از:
نویسنده، تهیهكننده و كارگردان : مهدی فخیم زاده
مدیرتصویربرداری: ناصر كاووسی
مدیر صدابرداری : جواد مقدس
طراح صحنه و لباس : مجید شهبازی
طراح گریم : مهدیه اعرابی
دستیار اول كارگردان و برنامه ریز : حمیدرضا قربانی
مدیرتولید :منوچهر رهنما
پشتیبانی تولید :حسن مصطفوی
منشی صحنه و دستیار تدوین : مریم نراقی
مدیر تداركات :امیر حیدری
عكاس : نادر فوقانی
مشاور و كارشناس نظامی : سرهنگ باقر گودرزی
جلوههای ویژه : عظیم محمدی
جلوههای ویژه رایانهای : بابك احمدیان
مدیر امور مالی : ابراهیم تفرشی
توضیحات سایت همشهری در این باره :
قرصهاي روانگردان
موضوع سريال جديد فخيم زاده درباره قرصهاي «روانگردان» است. در خلاصه داستان اين مجموعه آمده است. «آمبولانسي آژيركشان بيمار بيهوشي را به بيمارستان ميرساند. دكتر ليلا افخمي،افسر نيروي انتظاميدر بيمارستان به بررسي اوضاع فرد مسموم ميپردازد.
بيمار بر اثر مصرف قرص اكس ميميرد. فرداي همان روز سردار باقري از بيمارستان نيروي انتظاميديدن ميكند. علت مرگ بيمار در شب گذشته و موارد ديگر كه براثر مصر ف قرصهاي اكس مردهاند بررسي ميشود. ليلا معتقد است عدهاي در كشور دست به توليد اين قرصها زدهاند.
آنها به دليل نداشتن تجربه كافي در ساخت اين قرصها از سمياستفاده كردهاند كه مصرفكننده را ميكشد. ليلا در ادامه گزارش خود، از سوي سردار، مأمور رسيدگي به موضوع ميشود و...»
فخيمزاده علت گرايش خود به اين موضوع را اينگونه توضيح ميدهد: «زماني كه شروع به تحقيقات در زمينه قرصهاي اكس كردم، متوجه شدم كه مصرف اين قرصها در جامعه ما اشاعه زيادي پيدا كرده و به حالت خزندهاي در حال پيشرفت است.
معمولاً اينگونه است كه اگر چيزي در بازار شيوع پيدا كند، به دليل استقبال، مدل تقلبي آن با هزينه كمتر هم روانه بازار شده و من هم دقيقاً روي همين موضوع دست گذاشتهام چرا كه قرصهاي تقلبي ظرف يك تا 5 ساعت فرد را ميكشد. برهمين اساس هشدار درباره اين قرصها برايم اهميت دوچندان پيدا كرد.»
بيصدا؛ اكشن يا اجتماعي
به نظر ميرسد كه «بي صدا فرياد كن» بيشتر از آنكه اثري اكشن باشد، اثري است اجتماعي؛ يعني مجموعهاي است پليسي كه در آن بيشتر وجوه اجتماعي موضوع مورد بررسي قرار گرفته.
فخيمزاد در اين باره هم ميگويد: «بيصدا فرياد كن در واقع در ژانر تعليق قرار ميگيرد و اثري است 100درصد پليسي. اصلاً سريال با حضور پليس شروع ميشود. يك طرف خانم دكتر پليسي است كه به دنبال تحقيقات درباره قرصهاي روانگردان است.
طرف ديگر قاچاقچياني هستند كه به اصطلاح خودشان قرصهاي مقرون به صرفه توليد ميكنند و نميدانند كه مصرف اين قرصها باعث مرگ ميشود و طرف ديگر ماجرا هم فردي به نام غلام قراردارد كه درگير ماجرا ميشود و... . در مجموع اگر بخواهم اين مجموعه را به يكي از دو اثر پليسي قبليام نزديك بدانم بيشتر آن را نزديك به فضاي «خواب و بيدار» ميدانم.»
ورود به ماجرايي خطرناك
فخيمزاده در اين مجموعه نيز مانند ديگر ساختههاي قبلياش ايفاگر يكي از نقشهاي اصلي است. نام كاراكتر او در مجموعه جديدش «غلام» است. او اينگونه وارد قصه ميشود: «ليلا افخمي، افسر نيروي انتظاميپس از آنكه مأمور رسيدگي به پرونده ميشود، در تحقيقات خود به فردي ميرسد به نام «چنگيز توراني؛ او يك قاچاقچي بينالمللي است كه در داخل كشور لابراتواري داير كرده و در آن قرصهاي اكس را توليد و توزيع ميكند.
او با دامادش بهرام اختلاف دارد. اين اختلافات تا جايي ادامه پيدا ميكند كه دامادش را سربهنيست كند. او بهرام را ميكشد. اما جسد بر اثر وقوع اتفاقاتي به دست غلام ميافتد. او از موضوع مطلع ميشود و تصميم ميگيرد به واسطه جسد بهرام از چنگيز حقالسكوت بگيرد و به اين ترتيب پاي غلام و خانوادهاش به قصه باز ميشود و...»
فخيمزاده درباره شخصيت غلام ميگويد: «يك آدم شارلاتان كه سالها در زندان بوده و تازه از تبعيد بازگشته و ناخواسته وارد جريان خطرناكي ميشود.» فخيمزاده درباره بازي اين نقش ميگويد: «من بازيگر حرفهاي نيستم و طي 27 سال اخير به غير از بازي در مجموعه «مختارنامه» ميرباقري فقط در آثار خودم بازي كردهام و هميشه هم سعي كردهام در نقشي بازي كنم كه بدانم ميتواند برجسته شود.»
مرگ خاموش
فخيمزاده در اواسط كار نام سريالش را تغيير داد. اين سريال كه در ابتدا «بيصدا» نام داشت به «بيصدا فرياد كن» تغيير نام داد. او درباره علت اين تغيير ميگويد: «كلمه
«بي صدا» با محتواي كار خيلي هماهنگ است، اما مقداري شك داشتم كه بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند، به همين دليل «فرياد كردن» راهم به اسم اوليه اضافه كردم؛ چون معتقدم اسم كار بايد اشارهاي به اتفاقات آن داشته باشد، يعني دقيقاً منطبق با قالب كار باشد تا بعد از شنيدنش متوجه بشوي با چه چيزي روبهرو ميشوي.
«بيصدا فرياد كن» هم دقيقاً درباره همين معضل است؛ مرگ با قرصهاي تقلبي «اكس» و «برنج» كه هم فرياد است و هم بيصدا.»
حفظ خانواده
در اين مجموعه مخاطب با 3 شخصيت زن كه نقش محوري در داستان دارند روبهرو است. دكتر ليلا افخميافسر نيروي انتظاميبا بازي سارا خوئينيها، آذر همسر غلام با بازي فريبا كوثري، مونا دختر چنگيز توراني با بازي ليلا برخورداري.
فريبا كوثري كه اولين تجربه همكاري خود را با فخيمزاده در مجموعه «بيصدا فرياد كن»، انجام داده درباره ويژگيهاي نقش آذر ميگويد: «متاسفانه نقش خانمها در سريالهاي ما خيلي محدود است.
يعني دست بازيگر براي كار خيلي باز نيست؛ چه براي انتخاب نقش و چه از نظر نوع بازي، ولي ويژگي آذر اين بود كه ما نمونههاي اينگونه زنها را در جامعهمان بسيار ميبينيم؛ زنهايي كه همسرانشان به هر دليلي درگير ماجراهاي زندان هستند و آنها به تنهايي زندگي را ميچرخاند و سعي ميكند هر طور كه شده خانواده را حفظ كند. «آذر» هم يكي از همين زنهاست. كسي كه بايد با كار بيرون از خانه زندگياش را حفظ كند.»
كوثري در اين مجموعه نقش مقابل فخيمزده را بازي ميكند.
او ابتدا از همكاري با اين كارگردان و سپس بازي در مقابل او ميگويد: «فخيمزاده از كارگردانان و پيشكسوتهاي خوب سينماست. هميشه دوست داشتم با او كار كنم. بيش از اين همكاري، از خيلي دوستان شنيده بودم كه فخيمزاده كارگردان تنداخلاقي است. ولي من در اين مجموعه اين را نديدم.
يكي از ويژگيهاي او انجام همه كارها در سر وقت تعيين شده است، كاملاً منظم هستند و اين نظم را به شما هم ياد ميدهند. اما درباره بازي مقابل او بايد بگويم اين كار ويژگيهاي خاص خودش را دارد. اگر بداني چه كار كني كاملاً راحت هستي. موضوع جالب توجه درباره ايشان اين بود كه شخصيتشان به عنوان بازيگر و كارگردان كاملاً از هم جدا بود و همين كار را خيلي راحت ميكرد.»
عليه پدر
ليلا برخورداري ديگر بازيگر اصلي اين مجموعه است. «بيصدا فرياد كن» سومين همكاري اين بازيگر با فخيمزاده است. او درباره اين همكاري و ويژگيهاي كار با اين كارگردان ميگويد: «راستش برجستهترين ويژگي كار با آقاي فخيمزاده اين است كه حداقل وقتي بازيگر در كار با او قرار ميگيرد، ميداند چيزي كه به عنوان نتيجه كار به دست ميآيد كاملاً رضايتبخش است.
به خصوص كساني كه براي چندمين بار اين همكاري را تجربه ميكنند، ميدانند كه مشكلي از اين بابت وجود ندارد. به طور كلي كار با آقاي فخيمزاده يك مسئله سهل و ممتنع است. اگر بداني از تو به عنوان يك بازيگر چه ميخواهد و چه انتظاراتي دارد، مطمئناً همه چيز خوب است؛ ولي اگر نتواني آن خواستهها را برآورده كني، قطعاً سخت است.
كار با فخيمزاده براي هر بازيگر يك اعتماد به همراه دارد؛ يعني بازيگر خيلي راحت خودش را ميسپارد دست او چون ميتواند نتيجه را تا حدود زيادي حدس بزند.
او ويژگيهاي نقش مونا را اينچنين تشريح ميكند: «مونا شخصيتي خاكستري دارد. هر چه به آخر كار ميرسيم ميبينيم در برابر پدرش كه يك قاچاقچي بينالمللي است بيشتر قرار ميگيرد. مونا همسري دارد كه فوقالعاده دوستش دارد و به او كاملاً وابسته است؛ يعني ميتواند هر ناملايمتي را قبول كند غير از اينكه ببيند همسرش آزار ميبيند»
برخورداري درباره شباهت اين نقش با ديگر نقشهايش در كارهاي فخيمزاده ميگويد: «هيچ شباهتي به هم ندارند.»
روزنامه ایران
گزارشي از سريال «بي صدا فرياد كن» كار تازه مهدي فخيم زاده: قرص، گلوله، پليس
يك سكانس از سريال
روز/ داخلي/ منزل امير
امير جواني است ۲۵ ، ۲۶ ساله همراه با دو دوست هم سنش به سر و كول هم مي زنند. امير گردن عباس را گرفته و محكم نگه داشته و به محض اين كه جعفر به او نزديك مي شود با پا ضربه اي حواله اش مي كند و او را دور مي كند و با قهقهه مي خندد.
امير: بيا نجاتش بده.
عباس دست و پا مي زند و التماس مي كند و جعفر بار ديگر به طرف او يورش مي برد. امير اين بار با پا محكم به صورت او مي كوبد و از خوشحالي نعره اي مي زند.
امير: جونم، كجاش خورد.
عباس: ولم كن بابا گردنم شيكست.
ناگهان صداي در خانه بلند مي شود. هر سه از حركت بازمي ايستند. امير با چهره اي عرق كرده نگاهي به دوستانش مي اندازد و بعد خودش را به پشت پنجره مي رساند. آذر و غلام را مي بيند. آثار تعجب در چهره اش ظاهر مي شود. خطاب به دوستانش؛
امير: مادر زنمه، يه يارو باهاشه.
عباس: پليسه؟
امير: نه فكر نكنم. چيز ميزي كه اينجا نداريم.
جعفر: نه پاك پاكه.
امير سري مي جنباند دستي به سر و گردنش مي كشد و به طرف در رفته، قفل در را باز مي كند و در را به روي آذر و غلام مي گشايد.
امير: سلام.
آذر: سلام.
امير با تعجب به غلام خيره شده است.
آذر: پدر ميناست.
امير: پدر مينا؟
آذر: آره.
امير (لبخندي مي زند): به، سلام عليكم.
امير دستش را به طرف غلام دراز مي كند. غلام نگاهي به دست او مي اندازد و بدون اين كه دست بدهد مي گويد: غلام: دستمو تازه شستم.
امير يكه مي خورد و خنده اش را جمع مي كند.
غلام: گرگم به هوا بازي مي كردين؟
امير عرقش را پاك مي كند و جوابي نمي دهد و خيره به غلام نگاه مي كند. غلام خطاب به آذر مي گويد: تو ماشين منتظر باش.
آذر (با نگراني): غلام.
غلام (با لحني تحكم آميز): برو.
آذر خواه ناخواه به راه مي افتد و غلام به درون خانه قدم مي گذارد و در را پشت سرش مي بندد.
مهدي فخيم زاده كارگردان باسابقه سينما چند سالي است كه از پرده نقره اي روبرگردانده و انرژي اش صرف پرداختن به جعبه جادو شده است. اين كارگردان - بازيگر سينما ۴ سالي مي شود فيلمي نساخته و عمده فعاليتش در تلويزيون خلاصه شده است. «خواب و بيدار» و «حس سوم» از آخرين كارهاي وي بود كه مخاطبان بسياري را به خود جذب كرد، او چند سال پيش با ساخت سريال عظيم «تنهاترين سردار» وارد فعاليت در حوزه تلويزيون شد و خيلي زود نظر موافق مديران سازمان صدا و سيما را براي ساخت سريال «ولايت عشق» جلب كرد. اين دو سريال مضاميني مذهبي داشتند كه اولي زندگي امام حسن مجتبي(ع) و دومي زندگي امام رضا(ع) را دستمايه قرار داده بود.
اين كارگردان كه امروز ۶۵ سال دارد، در ادامه كارهاي پليسي - جنايي خود به سريالي ديگر پرداخته است. «بي صدا فرياد كن» نام كار جديد فخيم زاده است، اين سريال مضموني پليسي دارد و در ادامه آثاري همچون خواب و بيدار و حس سوم توليد شده است. وي در بخش سوم سه گانه خود به موضوع قرص هاي شادي بخش يا اكس پرداخته است، سريال اول (خواب و بيدار) او به موضوع سرقت مسلحانه و سريال دوم (حس سوم) به موادمخدر توجه نشان داده بود.
سريال «بي صدا فرياد كن» كه پيش از اين «بي صدا» نام داشت، زمستان سال گذشته و پس از چند ماه تصويربرداري به مرحله تدوين رسيد. اين سريال قرار است در ۱۴ قسمت از شبكه دوم سيما روي آنتن برود. آغاز پخش «بي صدا فرياد كن» پس از پايان ماه مبارك رمضان خواهد بود.
* داستان چيست؟
داستان سريال جديد فخيم زاده از اينجا آغاز مي شود:
آمبولانسي آژيركشان بيمار بيهوشي را به بيمارستان مي رساند. دكتر ليلاافخمي افسر نيروي انتظامي در بيمارستان به بررسي اوضاع فرد مسموم مي پردازد. بيمار بر اثر مصرف قرص اكس مي ميرد. فرداي همان روز سردار باقري از بيمارستان نيروي انتظامي ديدن مي كند. علت مرگ بيمار در شب گذشته و موارد ديگر كه بر اثر مصرف قرص اكس مرده اند بررسي مي شود. ليلامعتقد است، عده اي در داخل كشور به توليد اين مواد دست زده اند و به علت اين كه در تركيب مواد از تجربه كافي برخوردار نبودند، سمي را توليد كرده اند كه در مدت كوتاهي مصرف كننده را مي كشد. سردار به ليلادستور مي دهد كه پيگير اين پرونده شوند و موضوع را بررسي نمايد، ليلاكساني كه در اين رابطه دخيل هستند را تحت نظر مي گيرد و مكان هايي را جهت مراقبت از منازل آنها تعبيه مي كند، يكي از اين افراد شخصي به نام «چنگيز توراني» است كه منزل وي تحت مراقبت دائم قرار مي گيرد و رفت و آمدهاي او نيز كنترل مي شود. در شبي ماشين چنگيز توراني تعقيب مي شود، او به اتفاق برادرش يوسف وارد يك ساختمان مي شوند كه متعلق به دخترش مونا است. داماد چنگيز (بهرام) بشدت مونا را كتك زده و بدين وسيله مي خواسته چنگيز را به آنجا بكشاند و...
* اشخاص داستان
«بي صدا فرياد كن» ۸ شخصيت اصلي دارد كه قصه مجموعه را جلو مي برند. ليلاافخمي (سارا خوئيني ها) و سرهنگ اميري (فرهاد قائميان) شخصيت هاي پليس اصلي مجموعه هستند. چنگيز توراني (محمد صادقي)، ليلابرخورداري (مونا/ دختر چنگيز)، انوشيروان فاطمي (يوسف/ برادر چنگيز) و فرداد صفاخو (بهرام/ داماد چنگيز) ديگر بازيگران اين مجموعه اند.
زماني كه افخمي و سرهنگ اميري پيگير پرونده توليدكنندگان قرص هاي اكس تقلبي هستند ما با ماجراهاي زندگي چنگيز آشنا مي شويم. چنگيز به همراه يوسف دامادش را مي كشد. جسد بهرام بر اثر اتفاقي به دست غلام (مهدي فخيم زاده) مي افتد. او يك خلافكار تبعيدي است كه بتازگي از تبعيد بازگشته است. غلام پس از مطلع شدن از قضيه تصميم مي گيرد به همراه دامادش امير (كامران تفتي) از چنگيز در ازاي پس دادن جسد اخاذي كند. همين مسأله او رادرگير ماجراي پيچيده اي مي كند. دراين ميان آذر همسر غلام (فريبا كوثري) كه هميشه با كارهاي او مخالف بوده نيز پايش به ماجرا باز مي شود.
* قرص هاي تكراري از زاويه اي ديگر
موضوع قرص هاي اكس گرچه بتازگي در ميان برخي جوانان جامعه ما رواج پيدا كرده است، اما در تلويزيون بارها به اين مسأله پرداخته شده و در قالب سريال ها و فيلم هاي ۹۰ دقيقه اي به تصوير كشيده شده است، مهدي فخيم زاده درباره پرداختن به اين موضوع به ما مي گويد: «فرانسوي ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد «همه چيز گفته شده و هيچ چيز نويي وجود ندارد.» اين نشان مي دهد كه موضوع اصلي چگونه گفتن است. اميدوارم نوع گويش من در اين كار ويژگي آن چگونه گفتن را داشته باشد. در هر حال نمي توان از قبل راجع به اين موضوع صحبت كرد، من همه تلاشم را كرده ام تا كار با مخاطب عام ارتباط برقرار كند و «بي صدا فرياد كن» مناسب سليقه مردم باشد.»
نگاهي به كارنامه كارگرداني فخيم زاده در تلويزيون و سينما نشان مي دهدكه او به عناصري همچون پسند مخاطب تلويزيوني ، جذابيت هاي بصري و كشش در داستان اهميت مي دهد. در همين باره از آثار پرفروشي مثل همسر، خواستگاري، مسافران مهتاب، تشريفات و آثار پرمخاطبي همچون خواب و بيدار در تلويزيون مي توان مثال زد.
* بازيگران
همان گونه كه گفته شد در اين كار بازيگراني همچون محمد صادقي، سارا خوئيني ها، فريبا كوثري، ليلابرخورداري، كامران تفتي، انوشيروان فاطمي، فرداد صفاجو، ليلاكريمي، بهارك صالح نيا و فرهاد قائميان در اين سريال به ايفاي نقش پرداخته اند.
محمد صادقي، ليلابرخورداري و كامران تفتي بازيگراني هستند كه پيش از اين در دو سريال قبلي فخيم زاده با وي همكاري كرده اند اما ديگر بازيگران (فريبا كوثري، سارا خوئيني ها، فرهاد قائميان و...) براي نخستين بار با وي همكاري مي كنند.
در اين باره فرهاد قائميان مي گويد: «به عنوان يك بازيگر فقط همين را مي توانم بگويم كه در كارهاي فخيم زاده هر بازيگري مطمئناً به لحظات خوب و نابي مي رسد كه به نظر من اين يكي از مهمترين ويژگي هاي اين كارگردان است.»
فريبا كوثري، فخيم زاده را از كارگردان هاي خوب سينما مي داند و عنوان مي كند: «هميشه دوست داشتم كار با اين كارگردان را تجربه كنم و در كارنامه بازيگري ام نام ايشان ديده شود. هميشه شنيده بودم كه آقاي فخيم زاده برخي مواقع سر كار تندي مي كنند، ولي من در همكاري نزديك با او در مجموعه «بي صدا فرياد كن» هيچ گاه نديدم اين مسأله اتفاق بيفتد. نظم مهمترين ويژگي كار با فخيم زاده است چرا كه موجب مي شود بازيگر با تمركز جلوي دوربين برود.»
و ليلابرخورداري در اين باره اين گونه اظهار نظر مي كند: «برجسته ترين ويژگي كار با فخيم زاده اين است كه حداقل وقتي بازيگر در كار او حاضر مي شود، مي داند چيزي كه به عنوان نتيجه كار به دست مي آيد كاملاً رضايت بخش است. به خصوص كساني كه چندين بار اين همكاري را تجربه مي كنند، مي دانند كه مشكلي از اين بابت وجود ندارد. به طور كلي كار با اين كارگردان مسأله اي سهل و ممتنع است.اگر بداني از تو به عنوان بازيگر چه مي خواهد و چه انتظاراتي دارد مطمئناً همه چيز خوب است، ولي اگر نتواني آن خواسته ها را برآورده كني قطعاً كارت مشكل مي شود. در هر حال در يك جمع بندي كلي بايد بگويم كار با فخيم زاده براي هر بازيگري اعتماد به نفس خاصي به همراه دارد.»
* فخيم زاده بازيگر
فخيم زاده در طول اين ۳۵ سالي كه در حوزه كارگرداني سينما و تلويزيون فعاليت مي كند، در اغلب موارد ترجيح مي دهد خود نيز به عنوان بازيگر حضور داشته باشد، در اين كار نيز فخيم زاده در نقش غلام يك تبعيدي خلافكار بازي مي كند.
وي درباره نقش جديد خود معتقد است غلام با نقش هاي قبلي اش در «حس سوم» و «خواب و بيدار» كاملاً متفاوت است و سپس ادامه مي دهد: «آنها هيچ ربطي به هم ندارند. شايد تنها شباهت شان اين باشد كه همگي اين شخصيت ها جنوب شهري هستند. غلام يك تبعيدي است كه ناخواسته درگير ماجراي پيچيده اي مي شود. او آدم شارلاتاني است كه سال ها در زندان بود و حالاكه برگشته وارد بازي خطرناكي مي شود.»
فخيم زاده در اين كار به عنوان تهيه كننده هم ظاهر شده است. اين مجموعه در ابتدا با تهيه كنندگي محمد مسعود جلوي دوربين رفت، اما پس از مدتي از ادامه كار انصراف داد و فخيم زاده خود كار را دنبال كرد. او در اين باره نيز مي گويد: «چيزي حدود ۱۰۰ دقيقه با حضور محمد مسعود كار توليد شد. ولي بنا به دلايلي كه به خودشان ارتباط پيدا مي كند اعلام انصراف كردند و چون در آن شرايط كسي نمي توانست از بيرون وارد كار شود به پيشنهاد مسئولان تلويزيون خودم وارد كار شدم. البته به رغم ميل باطني ام اين كار را كردم چون مدت ها بود كه از تهيه كنندگي فاصله گرفته بودم.»
* و ديگر عوامل سريال
ناصر كاووسي مدير تصويربرداري كار «بي صدا فرياد كن» است. جواد مقدسي صدابردار، مجيد شهبازي طراح صحنه و لباس، مهديه اعرابي طراح گريم، كارن همايون فر آهنگساز، عكاس نادر فوقاني و جلوه هاي ويژه عظيم محمدي و بابك احمديان هستند.
بیوگرافی کوتاه در باره کارگردان و نویسنده و تهیه کننده این مجموعه
نام: مهدی فخیم زاده
تاریخ تولد: 1321
...............................................
متولد 1321 در تهران.
لیسانس ادبیات و زبان فرانسه از دانشگاه تهران،
تحصیلات ناتمام در دانشکده هنرهای دراماتیک.
- فعالیت در سینما را در با بازی در فیلم تپلی ( رضا میر لوحی - 1351 ) آغاز کرد.
- دو فیلم خواستگاری و همسر از ساخته های او به ترتیب در سالهای 1369 و 1373 به عنوان دومین فیلم پرفروش سال نمایش خود دست یافتند.
- مهدی فخیم زاده تا به حال سه مجموعه عظیم را برای تلویزیون کارگردانی کرده است:
تنهاترین سردار (1373 تا 1375)
ولایت عشق (1376 تا 1377)
خواب و بیدار (1380)
جوایز و تقدیرها:
- دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه: شتابزده (دهمین جشنواره فیلم فجر)
- تقدیر برای نوشتن فیلمنامه: همسر (دوازدهمین جشنواره فیلم فجر)
- تقدیر برای بازی در فیلم: تاواریش (دوازدهمین جشنواره فیلم فجر)
---------------------------------------------------------------------------------
تپلی (فقط بازی، 1351)
خانواده سرکار غضنفر (فقط بازی، 1351)
زن باکره (فقط بازی، 1351)
پشمالو (نویسنده و کارگردان، 1352 تا 1355)
مکافات (فقط بازی، 1352)
یاور (فقط بازی، 1354)
پلنگ در شب (فقط بازی، 1354)
هم خون (فقط بازی، 1354)
کمین (بازی و فیلم نامه، 1354)
مجازات (بازی، نویسنده و کارگردان، 1354)
پیشکسوت (بازی و فیلم نامه، 1355)
هزار بار مردن (فقط بازی، 1356)
غربتی ها (فقط بازی، 1356)
در شهر خبری نیست (تهیه کننده و کارگردان، 1356)
فری دست قشنگه (بازی، مشاور فیلم نامه و کارگردان، 1356)
به دادم برس رفیق (بازی، نویسنده، کارگردان، 1357)
میراث من جنون (بازی، نویسنده و کارگردان، 1360)
اشباح (بازی و طراح اولیه داستان، 1360)
تفنگدار (فقط بازی، جمشید حیدری، 1361)
زخمه (فقط بازی، خسرو ملکان، 1362)
خاک و خون (فقط بازی، کامران قدکچیان، 1362)
فرار (فقط بازی، جمشید حیدری، 1363)
تشریفات (بازی، مشاور فیلم نامه و کارگردان، 1364)
جدال (فقط بازی، محمدعلی سجادی، 1365)
مسافران مهتاب (نویسنده، بازی، تهیه کننده و کارگردان، 1366)
بهار در پاییز (همکار فیلم نامه و کارگردان، 1366)
طپش (نویسنده و کارگردان، 1367)
خواستگاری (نویسنده و کارگردان، 1368)
رنو تهران 29 (فقط بازی، سیامک شایقی، 1369)
شتابزده (نویسنده، بازی، تهیه کننده مشترک و کارگردان، 1370)
ساده لوح (همکار نویسنده و کارگردان، 1370)
تاواریش (نویسنده، کارگردان و بازی، 1372)
همسر (نویسنده و کارگردان، 1372)
تنهاترین سردار (مجموعه، بازی، نویسنده و کارگردان 73 تا 75)
ولایت عشق (مجموعه، بازی، نویسنده و کارگردان 76 تا 77)
خواب و بیدار (مجموعه، بازی و کارگردانی 1380)
هم نفس (بازی، نویسنده و کارگردان، 1382)
تا زمانی دیگر و اطلاعات دیگر خداوند یار و نگهدارتان باد (میرم اطلاعاتم را تکمیل میکنم و بر می گردم)
بازیگران این سریال :
نام: محمد صادقی
تاریخ تولد: نه خرداد 1338
وي در نهم خرداد ماه سال 1338 به دنيا آمد، ديپلم تجربي دارد و پس از آن تحصيلاتش در دو بخش است. ابتدا در مقاطع رسمي دانشگاه سينما و تلويزيون، سپس در موسسات حرفه اي كاربردي بازيگري و كارگرداني، تمام آنها نيز پس از ديپلم در خارج از كشور بوده است». او از آن زمانها ميگويد: تا يادم است در زمان تحصيل مردودي نداشتم، اما در برخي از مقاطع دبيرستان تجديديها بلاي جان تابستانهاي من بود، و جو ميكارم.
او ميگويد: از تنها گذاشتن پسر كوچكم در دنياي وانفساي امروز ميترسم، آنقدر كه اين موضوع ترسناك است، چيز ديگري مرا نميترساند،
يادم ميآيد كه در سال آخر دبيرستان از درس شيمي، نمره 9 شدم و آن را تكماده كردم. هيچ گاه نتوانستم در دوران تحصيل با اين درس ارتباط برقرار كنم...
او در ادامه ميگويد: در طي سالهايي كه در خارج از كشور بودم، وقتم به آموزش و تحصيل، تدريس يا تمرين در اين حرفه ميگذشت، در تعدادي از كارهاي كوتاه، نيمه بلند و بلند حضور داشتم كه از قضا انگليسي زبان به حساب ميآمدند، درخارج از كشور هم دوربين را تجربه كرده بودم و در 25 تا 30 تز دانشجويي كه قابل تامل بود، با رعايت اصول صحيح در دانشكده سينما ساخته ميشد، بازي داشتم... من در هاليوود به مدرسه استراسبرگ و مايزنر رفتم تا آموزش بازيگري متد يا شيوهگرايي را دنبال كنم. در دانشگاههايucla و Usc چهار دوره كارگرداني بازيگري را با كارگردانهاي حرفهاي گذراندم ودر آنجا بازيگري فرانسوي و انگليسي را آموزش ديدم و عطش خاصي براي فراگيري ديگر سبكها داشتم... ضمن آنكه از كارهاي فني جدا نبودم. مثلا دستيار دوربين و صدا بودم، در تئاتر ، نورپردازي صحنه انجام ميدادم، البته در كارهايي كه بازي نميكردم.
وي در ادامه ميگويد: به اين نتيجه رسيدم كه بايد بحث سينما را جدي بگيرم از آن زمان كار برايم جديتر شد، پس از تحصيل در اين زمينه اوايل سال 1371 به ايران برگشتم، در هفته چهل ساعت تدريس و مسئوليت آموزش در دانشگاه را تجربه كردم.
به دنبال بازيگري نمي رفتم، در واقع پس از بازگشت از امريكا در مسير آموزش بازيگري در سطح دانشگاهي قرار گرفتم... تا اينكه بازيگري آمد سراغم... فكر ميكنم بر حسب تقدير اين توفيق نصيب من شد، به واسطه رشتهاي كه تدريس ميكردم و مجاورت با فيلم سازان مختلف وارد وادي بازيگري در ايران شدم، با اينكه در اين 12، 13 سال گذشته تمام وقت من را كارهاي مختلف تلويزيون و بعضا سينمايي گرفته، با اين حال، خودم را كم كار يا گزيده كار ميدانم.
* * *
مامون در ولايت فقيه، حضرتابراهيم (ع) در ابراهيم خليلا... ، و حضور در مختارنامه...
صادقي كه مدرك دكتراي سينما و تلويزيون دارد درباره اين اثرهاي تاريخي ميگويد: به نقشهاي فاخر و تاريخي علاقه خاصي دارم، شخصيتهاي تاريخي با همه رمز و رازهايي كه در آن نهفته است برايم جالب است و مدت زماني كه در تاريخ از زمان حيات آنها تا عصر ما گذشته، اين جالب بودن را بيشتر ميكند...
وي در مورد خصوصيات اخلاقي اش ميگويد: اصولا آدمي پر كار، با صداقت، عاطفي و پرتحرك هستم و هيچ اعتقادي به كينه ورزي ندارم، صدمهاي كه اين خصوصيت منفي رفتاري به آدم ميزند، بيش از نتايجي است كه به بار ميآورد...
او ميگويد: از خودم راضي هستم، فكر ميكنم محمد صادقي در حد توانش كارهايي را كه بايد ميكرده انجام داده است...
محمد صادقي از راه بازيگري و فعاليتهاي آموزشي درآمد دارد« درآمدم خوب است، من آدم مادي نيستم، به ميزاني درآمد دارم كه نيازهايم را بر آورده كند».
كودكي و تصوير
در كودكي عاشق تصوير بودم، عكاسي، مجلات مصور، نقاشي و سينما، برخلاف بچههايي كه حيوانات ريز و درشت و دستآموز را دوست دارند، توجهي به اين موضوعات نداشتم. عذاب مادرم حجم مجلات مصوري بود كه من جمعآوري ميكردم، همين علاقه باعث شد وقتي در رشته مكانيك، ماشينهاي كشاورزي و صنايع غذايي قبول شوم به دنبالش نروم. شايد اگر روزي بحث بازيگري و آموزش را كنار بگذارم، از طريق كارهاي كشاورزي و ساختماني و از آنجا كه نزديكاني دارم كه تجربه اين كارها را دارند، ميروم گندم
نام: فرهاد قائمیان
تاریخ تولد: 1354
...............................................
متولد اردبیل. دیپلم.
بازی زیبایش در فیلم هیوا او را مطرح کرد. در نسل سوخته هم موفق بود اما در قارچ سمی توانایی خود را به رخ همگان کشید و بازیش تحسین همگان را برانگیخت.
افسانه دمرل (یدالله صمدی، 1372)
سکوت کوهستان (1374)
سارای (یدالله صمدی، 1376)
هیوا (رسول ملاقلی پور، 1377)
نسل سوخته (رسول ملاقلی پور، 1378)
رنگ شب (محمدعلی سجادی، 1379)
سفر به فردا (محمدحسین حقیقی، 1379)
قارچ سمی (رسول ملاقلی پور، 1380)
تارا و تب توت فرنگی (سعید سهیلی، 1382)
شهر زیبا (اصغر فرهادی، 1382)
به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمی کیا، 1383)
غروب شد بیا (انسیه شاه حسینی، 1383)
رامی (بابک شیرین صفت، 1384)
بادبادکهای کاغذی (فیلم کوتاه، 1370)
تنها صداست که می ماند (فیلم کوتاه، 1371)
امتحان (فیلم کوتاه، 1372)
طریق عشق (مجموعه تلویزیونی، 1377)
گام های لرزان (ویدئویی، 80/1379)
وفا (مجموعه تلویزیونی، محمدحسین لطیفی، 1384)
سلام. شرمنده از این که خیلی طول کشید تا مطالبم آماده بشه اما الان با دستی پر خدمت دوستان رسیدم :
اول از یک سری عکس از این سریال شروع می کنم :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید bi seda - 5.jpg
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید bi seda - 6.jpg
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید bi seda - 8.jpg
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید bi seda - 9.jpg
سارا خوئینیها
.................................................. ...
بیوگرافی:
نام مستعار: سارا وثوقی
با بازی در فیلم « گلها و گلوله ها » (ناصر مهدی پور، 1370) بازیگری در سینما را تجربه کرد.
.................................................. ....
مجموعه آثار:
- گلها و گلوله ها (ناصر مهدی پور، 1370)
- دوستان (علی شاه حاتمی، 1378)
- بالای شهر پایین شهر (اکبر خامین، 1380)
- نقاب (کاظم راست گفتار، 1383)
- اسپاگتی در هشت دقیقه (رامبد جوان، 1384)
- گیس بریده (جمشید حیدری، 1385)
مجموعه های تلویزیونی:
- معصومیت از دست رفته (داود میرباقری، 1381)
- بی صدا (مهدی فخیم زاده، 1386)
.................................................. ....
cinetmag.com
.................................................. ....
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
مصاحبه سایت "هم ميهن" با کارگردان :
مهدي فخيمزاده چندي است ساخت مجموعه تلويزيوني «بيصدا فرياد كن» را در دست دارد. حرف وحديثها در مورد اين مجموعه تلويزيوني از آغاز توليد تاكنون بسيار بوده است. برخي از آن به عنوان ادامه «حس سوم» نام بردند و تعدادي آن را در فضاي «خواب و بيدار» ارزيابي كردند.
اما پايانبخش اين حرفهاي ضدونقيض، سخنان مهدي فخيمزاده است. او درمورد فضاي حاكم بر «بيصدا فرياد كن» ميگويد: «اگرچه اين مجموعه يك كار پليسي است اما چندان شاهد صحنههاي تعقيب و گريز در آن نيستيم و اين مجموعه به هيچ عنوان دنباله «حس سوم» محسوب نميشود.»
او ادامه ميدهد: «البته ابتدا قرار بود حس سوم درقالب دو مجموعه تلويزيوني توليد شود، اما در مسير توليد وضعيت تغيير كرد.» او تغيير وضعيت را اينچنين تشريح ميكند: «پخش سري نخست مجموعه اسفندماه سال 84 به پايان رسيد و قرار بود پخش سري دوم از ارديبهشتماه آغاز شود اما اتفاقاتي به وقوع پيوست كه ساخت سري دوم را به تاخير انداخت.»
او در اين مقطع از مسوولان شبكه دوم خواسته كه از توليد سري دوم مجموعه صرفنظر كنند. او ميگويد: «از مسوولان شبكه دوم خواستم اجازه دهند سري دوم حس سوم ساخته نشود، زيرا پخش سري جديد پس از يكسال جذابيتي ندارد.
در همين زمان بود كه تصميم گرفتم سريال جديدي به نام «بيصدا» را بسازم. محور اين سريال مربوط به توليد و توزيعكنندگان قرصهاي اكستازي است.»
فخيمزاده در مورد وقفهاي كه در زمان توليد اين مجموعه به وجود آمد، گفت: «مجموعه در آغاز راه به تهيهكنندگي محمد مسعود توليد ميشد كه پس از چند روزي، كار بنابه دلايلي تعطيل شد و پس از توقف دوماهه شبكه مسووليت تهيهكنندگي را برعهده من قرار داد.»
او در مورد ساخت فيلم سينمايي گفت: «فعلا درگير ساخت مجموعه هستم و منتظرم پخش آن به پايان برسد تا ساخت يكي از طرحهايي كه در دست دارم را آغاز كنم.»
تاكنون آنچه كه به عنوان خلاصه داستان «بيصدا فرياد كن» منتشر شده، چيزي فراتر از آنچه كه از قول فخيمزاده آمده نيست، اما ماجراي مجموعه از زماني آغاز ميشود كه نوعي از قرصهاي اكستازي به بازار ميآيد كه هركدام از آن ظرف چندساعت فرد مصرفكننده را از پا درميآورد.
داستان از زماني آغاز ميشود كه آمبولانس بيمار بيهوشي را به بيمارستان ميرساند و دكتر سارا افضلي (سارا خوئينيها) افسر نيروي انتظامي در بيمارستان به بررسي اوضاع مصدوم ميپردازد. بيمار بر اثر استفاده از قرص اكس جان ميبازد. فرداي همان روز سردار نيروي انتظامي از بيمارستان اين نيرو ديدن ميكند، علت مرگ بيمار شب گذشته و كساني كه بر اين اثر مردهاند بررسي ميشود.
سارا معتقد است عدهاي داخل كشور در توليد اين مواد دست داشته كه تجربه كافي در اين زمينه ندارند و سمي توليد كردهاند كه مصرفكننده را ميكشد.
سردار به سارا دستور ميدهد موضوع اين پرونده را بررسي كند. سارا كساني كه مشكوك هستند را تحت نظر ميگيرد و ماموراني را براي مراقبت از منازل آنان تعيين ميكنند. يكي از افراد، چنگيز توراني (محمد صادقي) است كه منزل او و رفتوآمدهايش تحت كنترل است.
دراين بين غلام (مهدي فخيمزاده) كه يك تبعيدي تازه بازگشته است به شكل تصادفي به اين ماجرا گره ميخورد. فخيمزاده قصد نداشت مجموعهاي براي تلويزيون بسازد اما او زمان ساخت «حس سوم» با شبكه 2 قرارداد ساخت مجموعهاي 26 قسمتي را امضا كرده بود كه درنهايت 12 قسمت از اين مجموعه را به شبكه 2 تحويل داد. او «بيصدا فرياد كن» را به دليل تعهدي كه داده بود ساخت.
نام: فریبا کوثری
تاریخ تولد: 1345
...............................................
متولد اول دی ماه 1345 در زاهدان.
دارای مدرک تحصیلی دیپلم اقتصاد.
شروع فعالیت از سال 1367 با فیلم تلویزیونی « چهره یک صهیونیست ».
.................................................. ..............................
بخشی از فیلمشناسی :
در مسیر تندباد (مسعود جعفری جوزانی، 1367)
صنوبرهای سوزان (عباس شیخ بابایی، 1368)
دندان مار (مسعود کیمیایی، 1368)
مرگ پلنگ (فریبرز صالح، 1368)
ابلیس (احمدرضا درویش، 1369)
جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده، 1369)
نقش عشق (شهریار پارسی پور، 1369)
آواز تهران (کامران قدکچیان، 1370)
آقای بخشدار (خسرو معصومی، 1370)
خسوف (رسول ملاقلی پور، 1371)
نصف جهان (مرتضی شاملی، 1371)
پایان کودکی/ کودک قهرمان (کمال تبریزی، 1372)
یک داستان واقعی (ابوالفضل جلیلی، 1374)
امیدوارم که توانسته باشم که کاری کرده باشم تا شما با یک پیش زمینه مناسب به استقبال این سریال بروید.
اگر اشتباهی و یا کوتاهی درباره معرفی سریال و عوامل آن داشتم من را ببخشید تا بعد.
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.