مشاهده نسخه کامل
: جاذبه های ایران - جاذبه های تاریخی
فهرست :
کاخها و ارگها
ارگ بم ، بم
قصر اردشير بابكان، مرودشت (ساسانيان)
قصر حرمسرا، گرمسار (صفويان)
ارگ سلطنتى سلطانيه، سلطانيه،ابهر
قصر شاهعباس (قصر بهرام)، گرمسار (تيموريان، صفويان)
قصر عينالرشيد، گرمسار (صفويان)
ارگ علاء، سمنان (قاجاريان)
قصر كيارث، نصيرآبادداراب (ساسانيان)
كاخ آپادانا (كاخ داريوش)، شوش
ارگ كريمخانى، شيراز (زنديان)
كاخ آغامحمدخان، گرگان
كاخ اُجابت، اجابت، كلاردشت، چالوس
ايوان كرخه، شوش
كاخ اختصاصى،گرگان
كاخ اختصاصى،رودسر
باغ و كاخ تاريخى فين، كاشان
كاخ اختصاصى كوروش، مرودشت (هخامنشيان)
كاخ بابل، بابل
بقاياى عمارت رَبع رشيدى، تبريز
كاخ بار كوروش، مرودشت (هخامنشيان)
كاخ باستانى هگمتانه، همدان
بقاياى كاخ ساسانى (عمارت خسروي)، قصرشيرين
كاخ باغچه جوق، ماكو
كاخ بهارستان، تهران
بقاياى كاخ سلطنتى هخامنشى، سروان، مرودشت (هخامنشيان)
كاخ تميشان، نور
كاخ چاىخوران، چالوس
بناى تاريخى چلبىاوغلى، سلطانيه،ابهر
كاخ چهلستون، اصفهان
كاخ حوش كورى، قصرشيرين
تالار اشرف، اصفهان
كاخ خورشيد، توس، مشهد
كاخ ساسانى، سروستان، آباده (ساسانيان)
حوضخانهٔ باغ قديم نگارستان، تهران
كاخ خورشيد، توس، مشهد
كاخ ساسانى، سروستان، آباده (ساسانيان)
سردرِ عالىقاپو، قزوين (صفويان)
كاخ سرخه حصار (ياقوت)، تهران
كاخ سلطنتآباد، قريه رستمآباد، تهران
شمسالعماره، تهران
كاخ شائور (كاخ اردشير)، شوش
شهرك صنعتى - توريستى ارگ جديد بم، بم
كاخ شاهپور، هرسين
كاخ شهردارى تبريز، تبريز
صفه سليمان سر مسجد، مسجدسليمان
كاخ صاحبقرانيه، تهران
كاخ صفىآباد، بهشهر
عمارت آغامحمدخان و فتحعلىشاه قاجار، دامغان (قاجاريان)
كاخ فلاحتى، ايلام
كاخ قشلاقى ضرغامالسلطنه، هشتپر، تالش
عمارت ائل گؤلى، تبريز
كاخ كوروش در برازجان، دشتستان (برازجان)
كاخ گلستان، تهران
عمارت باغ ايلخانى، شيراز (قاجاريان)
كاخ مرمر، تهران
كاخ ميانپشته، غازيان، بندرانزلى
عمارت باغ نشاط، شيراز (صفويان)
كاخ هخامنشى بردك سياه، دشتستان (برازجان)
كاخ هشتبهشت، اصفهان
عمارت باغفردوس، تهران
كاخ و پادگان عشرتآباد، تهران
كاخهاى ييلاقى ضرغامالسلطنه، تالش(هشتپر)
عمارت تخت مرمر، تهران
كوشك اردشير
كوه خواجه، درياچه هامون، زابل
عمارت چهلستون، قزوين (صفويان)
مجموعهٔ ويرانههاى تخت جمشيد، مرودشت (هخامنشيان)
مجموعه صفوى فرحآباد، فرحآباد، سارى
عمارت دارالفنون، تهران
عمارت دختر ناصرالدينشاه، اميرآباد، دامغان (قاجاريان)
عمارت ذوالفقارى، زنجان
عمارت شهردارى، انزلى
عمارت عالىقاپو، اصفهان
عمارت عثمانى و پل رومى، تهران
عمارت فكرى
عمارت كلاهفرنگى باغ نظر، شيراز (زنديان)
عمارت كلاهفرنگى، بندرعباس
عمارت كلاهفرنگى ماكو، ماكو
عمارت گمرك، بندر انزلى
عمارت مدرسهٔ مروى، تهران
عمارت معتمدى، بندر انزلى
عمارت و باغ رامسر، رامسر
قصر آئينه (قصر دختر)، رستاق، داراب (ساسانيان)
قصر ابونصر (تخت ابونصر)، شيراز (هخامنشيان)
پلهای تاریخی
پل آب شور (اَوِسُور)، دزفول
پل آبگينه، كازرون، (قاجاريان)
پل آجرى تميجان، رودسر
پل آجرى تميجان، رودسر
پل آجرى كوچه، دهستان گودين, كنگاور
پل آجرى ميانراهان، روستاى ميانراهان، صحنه
پل آققلا، آققلا، گرگان
پل ابراهيمآباد، رودخانه باليقلى، اردبيل
پل اللّهوردىخان، اصفهان
پل امام رضا يا ارجان، بهبهان
پل باقرآباد، اراك (قاجاريان)
پل بند امير، مرودشت (ديلميان)
پل بندبكان، بهبهان
پل بندگرگر، شوشتر
پل پنج چشمه، رودخانه زنگمار، ماكو
کتیبهها، سنگ نبشتهها و نقوش
برد نبشته ايذه، ايذه
تخت گوهر يا تخت رستم، مرودشت (هخامنشيان)
حجارىهاى خان تختى، روستاى خانتختى، سلماس
سردرِ خانقاه ابومسعود، اصفهان
سردرِ خانقاه نصرآباد، اصفهان
سردرِ زاويهٔ درب كوشك، اصفهان
سردرِ قيصريه، اصفهان
سردرِ مسجد جامع جورجير، اصفهان
سنگ نبشتهٔ پهلوى تنگ براقى، پاسارگاد، شيراز (ساسانيان)
سنگ نبشتهٔ رازليق، كوه زاغان، سراب
سنگ نبشتهٔ شهر روسا در ماكو، بسطام، ماكو
سنگ نبشتهٔ قيرخ قزلار (نشتبان)، روستاى قيرخ قيزلار،سراب
سنگ نگارههاى تيمره، روستاى سعيدآباد، خمين (قبل از ميلاد)
سنگ نبشتهٔ سقندل، ورزقان،اهر
سنگنوشتهٔ تنگه قوچعلى، كوهانار، ايلام
سنگنبشته اورامانات، اورامانات، مريوان
سنگنبشته تاريخى خورهه، دهستان خورهه، محلات (سلجوقيان)
سنگنبشته شاپور ساسانى، مشگين شهر
سنگنوشتهٔ آشورى (گلگل)، روستاى گلگل، ايلام
سنگنوشتهٔ تخت خان، ايلام
سنگنوشتهٔ شهر ميمه (زرينآباد)، ميمه، درهشهر
سنگنوشتهٔ قلعه والى، قلعهوالى، ايلام
سنگنوشتههاى مشروطيت (پير غار)، ميزدج، فارسان
بازار قديمى خوى، خوى
سنگهايى با خطوط پهلوى، هرسين
صفه تراشيده شده، هرسين
فراتاش (فرهاد تراش)، هرسين
كتيبهٔ آقاجان بولاغى، روستاى آقاجانبولاغى،اسدآباد
كتيبهٔ بيستون، هرسين
كتيبهٔ تنگ صَئولك، مسجدسليمان
كتيبهٔ كلى شين در اشنويه، نقده
كتيبهٔ گنجنامه، همدان
كتيبهٔ مدرسهٔ آقاكافور، اصفهان
كتيبهٔ مدرسهٔ مريمبيگم، اصفهان
كتيبهٔ هانى، ايذه
كتيبهٔ وقفنامهٔ شيخ علىخان زنگنه، هرسين
كتيبه تنگ تك آب، بهبهان
كتيبهها و سنگنوشتهها، استان ايلام
كتيبههاى كوچك بيستون، هرسين
منبع : روزنامه آفتاب
ارگ بم ، بم
در شمال شرقى شهر بم، در دامنه صخرهاى عظيم، قلعه مستحکمى را پى افکندهاند که به ارگ بم معروف است. اين قلعه، شهر قديم بم است. سه جانب قلعه را باغها، خانههاى مسکونى و زمينهاى کشاورزى محصور کرده و جانب شمالى آن در امتداد رودخانهاى قرار گرفته است. اين شهر قديم از چهار قسمت و ۳۸ برج ديدهبانى تشکيل شده است. درازاى ضلع غربى و ضلع جنوبى آن به ترتيب ۵۲۰ و ۳۵ متر و مساحت آن در حدود ۰۰۰‚۲۰ مترمربع است. در طرف جنوب قلعه ۴ حصار و طرف شمال شرقى آن يک حصار بزرگ وجود دارد. دورتادور قلعه خندق عميق حفر شده تا از يورش بيگانگان مصون بماند. مصالح اصلى بنا خشت خام، گل رس و کاه است، ولى در بعضى قسمتهاى آن سنگ و آجر و تنه درخت خرما نيز به کار رفته است. قسمتهاى مختلف قلعه به ترتيب عبارتاند از دروازهٔ ورودى، محلهٔ عامهنشين، سربازخانه و بناى مرکزى يا حاکمنشين. خانههاى عمومى کنار کوه روى زمين مسطح بنا شده و از نظر شهرسازى و عناصر زندگى شهرى، مجموعهٔ کاملى است که تا حدودى نيازهاى جامعهٔ زمان خود را رفع مىکرد. مکانهاى شناخته شدهٔ آن راهرو اصلى (بازار)، حسينيه، مسجد (آتشکده)، زورخانه، حمام (عمومي) و سابات جهودها است. بيشتر خانههاى عامه متصل به هم ساخته شده و غالب آنها به يکديگر راه دارند. در بعضى خانهها آثار حمامى اختصاصى به چشم مىخورد و در کنار تعدادى از آنها اصطبل را جدا از محل زندگى ساختهاند. در ميان خانههاى عامه تفاوتهايى از نظر وسعت، حجم و استحکام مشاهده مىشود. تعدادى از ساختمانها بدون در نظر گرفتن مقاومت و ديوارهاى حمال آنها به صورت دو طبقه ساخته شده که به احتمال زياد بر اثر افزايش جمعيت صورت گرفته است. بعد از ورودى، يک راه اصلى تا دروازهٔ دوم کشيده شده، قسمتى از اين راه بازار شهر است که سقفهاى آن فرو ريخته و جرزها و قوسهاى آن باقى مانده است. آثار فروشگاه نانوايى، روغنگيرى و قفسههاى خشتى بازار، نشانى از رونق گذشته آن است. به موازات راه اصلى، دو راه ديگر نيز به دروازهٔ دوم اتصال دارد. حسينيه شامل يک محوطهٔ بزرگ، ايوان دو طبقهٔ قرينه و چند اتاق است و سه منبر خشتى دارد. زورخانه به سبک ساير ورزشگاههاى سنتى از چهار ايوان، يک گنبد و يک گود تشکيل شده است. ارگ بم دو مسجد به نام مسجد جامع و مسجد حضرت محمد (ص) دارد. حمامى نيز در محل عامه وجود داشته که براى استفاده از آجرهاى آن، حمام را به کلى منهدم کردهاند. دومين قسمت ارگ بعد از دروازهٔ دوم شامل اصطبل، حصار و اتاقهايى براى نگهبانان است. دروازهٔ سوم و سومين قسمت ارگ را مکانهاى شناخته شدهاى از قبيل سربازخانه، خانهٔ فرماندهٔ قشون و همچنين آسياب بادى تشکيل مىدهد. چاهى عميق در سربازخانه وجود دارد که اکنون فاقد آب است. از سربازخانه يک راه به قسمت مرکزى قلعه کشيده شده است که به حياط حاکمنشين مرتبط مىشود. مجموعهٔ بناى حاکمنشين را عمارت چهار فصل و خانهاى تشکيل مىدهد. عمارت چهار فصل سه طبقه دارد که محل استقرار حکومت قلعه بوده است. در کنار بناى چهار فصل، حمام اختصاصى حاکم و چاه آب وجود دارد. آب مورد نياز مردم قلعه از چاههاى درون خانهها، تأمين مىشده است. بناى قلعه را به بهمن بن اسفنديار نسبت مىدهند. مسلم است که سابقهٔ ارگ بم به قبل از اسلام مربوط مىشود که در طول تاريخ، بارها مورد يورش قرار گرفته و بازسازى شده است.
قصر اردشير بابكان، مرودشت (ساسانيان)
اين بناى بزرگ سنگى داراى سه گنبد، ايوانها، دهليزها و اتاقهاى متعدد است که همچنان باقىمانده و گچبرىها و تزئينات بالاى درهاى داخل آن شبيه تزئينات بالاى آستانههاى سنگى تخت جمشيد است. به نظر مىرسد اردشير بابکان در احداث کاخ خود به کاخهاى شاهنشاهان هخامنشى توجه نشان مىداد. چشمهسار و آبهاى روان و درختان باصفاى بيرون کاخ بر کيفيت اين اثر تاريخى مهم افزوده است. کاخ اردشير بابکان با شمارهٔ ۸۹ در تاريخ ۱۵ ديماه ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملى ايران به ثبت تاريخى رسيده است.
قصر حرمسرا، گرمسار (صفويان)
در يک کيلومترى جنوب شرقى قصر شاهعباسى يا قصر بهرام، يک بناى ديگر صفوى به چشم مىخورد که حرمسرا ناميده مىشود و ظاهراً در هنگام مسافرت خاندان سلطنتى، حرمسرا و در ساير مواقع محل سکونت شکارچيان سلطنتى بوده است. آب آشاميدنى اين بنا، از چشمههاى واقع در دامنهٔ سياه کوه، توسط يک کانال پس از عبور از يک دره به استخرى در بيرون جبهه جنوبى حرمسرا مىرسيد و پس از پر کردن آن از طريق کانالى ديگر به حوضى در داخل حرمسرا منتقل مىشد. استخر بيرون حرمسرا ۹/۶۰ متر طول، ۸ متر عرض و حداقل ۱/۴۰ متر عمق دارد. کانال آب از وسط استخر به طرف در ورودى و از آنجا به حياط و بالاخره پس از عبور از حوض داخل حياط حرمسرا به طرف عباسآباد و سياهکوه مىرفت که آثار کانال هنوز در بعضى از نقاط ديده مىشود. ايوان ورودى از طرف شرق به اتاقى به طول ۴/۵ متر و عرض ۳/۱۰ متر راه دارد و از آن جا به تالارى بزرگ به طول ۱۲/۵۰ متر و عرض ۴/۳ متر که با تاقچه و بخارى ديوارى دودکشدار تزئين شده است مربوط مىشود. در طرف غرب ايوان ورودى نيز يک تالار بسته به طول ۱۵/۷۰ و عرض ۴/۳۰ متر ساخته شده که در آن سه در به ايوان و دو در به خارج باز مىشود. در نيمهٔ جنوبى قسمت غربى حرمسرا، يک تالار بزرگ و در شمال اين تالار دو ايوان وجود دارد. در شمال ايوانها دو اتاق بنا شده است، که ابتدا وجود نداشته، ولى بعدها به بنا افزوده شده است. تالارهاى موجود در ضلع شمالى کاملاً منهدم شدهاند و چنين به نظر مىرسد که زلزلهاى شديد باعث انهدام آنها شده است .
ارگ سلطنتى سلطانيه، سلطانيه،ابهر
محدودهٔ ارگ سلطنتى که «کهندژ» نيز مانيده مىشود، در وسط شهر سلطانيه با ابعاد ۴۵۰×۴۵۰ متر و در زمينى به مساحت تقريبى ۲۰ هکتار واقع شده است. اين محدوده از دو بخش خندق و حصار تشکيل يافته است. حدفاصل خندق و حصار (حداقل در جبههٔ جنوبي) پهنهاى به عرض ۱۷ متر و طول ۳۰ تا ۴۰ متر مىباشد و ارگ سلطنتى در ميان حصار، قرار گرفته است. اين مجموعه به شکل مستطيلى با ابعاد ۳۱۵×۲۹۵ متر، از سنگ سبزِ تراشيده همراه با ۱۶ برج و يک دروازهٔ بسيار زيبا ساخته شده است. در حال حاضر، ارتفاع متوسط حصار ۴ متر است و قسمتى از آن در زير خاک قرار دارد. اين ديوار عظيم، در پِيِ خود، يک پيشآمدگى به عنوان ازارهٔ تزئينى دارد و چهار برح با قطر ۱۷/۵۵ متر در گرداگرد آن شناسايى شده است. موثقترين منبعى که ارتفاع حصار را تعيين کرده، طرح «سر رابرت کرپرتر» است. وى برج شمال غربى را به ارتفاع ۴۰ فوت و عرض ۱۲ فوت اندازهگيرى نموده و طرح شماتيک جالبى از آن تهيه کرده است. در طرح مزبور، ۱۷ رديف سنگچين قابل تشخيص است که هر رديف آن حدود ۵۰ سانتىمتر ارتفاع دارد. اگر ارتفاع سنگچين رديف مربوط به جانپناه برج را دو برابر رديفهاى زيرين در نظر بگيريم، ارتفاع برج شمالى معادل ۹ متر بوده است.
قلعهٔ سلطانيه، آثار ارزشمندى از معمارى و شهرسازى دوران مغول را در خود جاى داده است. به طورى که در متنهاى تاريخى آمده است، اين قلعه داراى عناصر شهرى گوناگونى بوده است. جالبترين عنصرِ شهريِ ارگ سلطانيه، مجموعهاى معروف به «ابوابالبر» است. اين مجموعه شامل مدرسه، دارالشفاء، دارالضيافه، دارالسياده، خانقاه، دارالکتب، بيتالقانون، ديوانخانهاى به نام کرياس، مسجد جامع و بالاخره آرامگاه سطنتى با موقوفات بسيار و مديريت ويژه بوده است و خواجه رشيدالدين فضلاللّه نيز نايبالتوليهٔ آن بوده است. بررسىهاى باستانشناسى، مطالعهٔ متنهاى تاريخى و شواهد عينى گوياى اين حقيقتاند که شهر سلطانيه در اوايل قرن هشتم هجرى قمرى يکى از شهرهاى بسيار مهم کشور بوده است؛ اما به دلايل سياسى، فرهنگى، اقتصادى و جغرافيايى، پس از مرگ اولجاتيو و ابوسعيد بهادر، که همراه با فروپاشى پايههاى حکومتى مغول در ايران بود، شهر سلطانيه نيز متروک و متلاشى شد. هم اکنون قسمت اعظم اين شهر تاريخى که يک مجموعهٔ معمارى و سندى مهم از شهرسازى در دوران مغول است، در خاک مدفون شده است. از آثار اين شهر عظيم تنها سه بناى مجموعهٔ تاريخى چلپىاوغلى، بقعهٔ ملاحسن کاشانى و گنبد سلطانيه باقى مانده است. از ديگر قلعههاى استان زنجان که اطلاعات کافى دربارهٔ آنها وجود ندارد، مىتوان به قلعههاى زير اشاره کرد: - قلعهٔ شميران در ناحيهٔ طارم علياى زنجان که به دورهٔ پيش از اسلام مربوط است. - ستىقلعه در ناحيهٔ ماهنشان که به دورهٔ ساسانى تعلق دارد. - قلعهٔ سانسيز (گورقلعه) در ناحيهٔ طارم علياى زنجان که به دورهٔ ساسانى و اسلامى تعلق دارد. - قلعهٔ قمچى در دهکدهٔ ارکبين (۱۱۰ کيلومترى زنجان) که به ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال پيش از ميلاد تعلق دارد.
قصر شاهعباس (قصر بهرام)، گرمسار (تيموريان، صفويان)
در دامنهٔ شمالى ارتفاعات سياه کوه در جنوب گرمسار، بناهاى متروکى ديده مىشوند که بوميان به آن قصر مىگويند. بزرگترين اين ساختمانها به نام قصر شاهعباسى، بين عينالرشيد و چشمهشاه در ارتفاع ۱۰۲۴ مترى بنا شده که بر سر راه قديمى و تاريخى کاروانروى کويرى اصفهان - کاشان - خوار (گرمسار) و خراسان قرار دارد. بناى بيرونى اين قصر چهارگوش و داراى چند برج با دو دروازهٔ شمالى و جنوبى است و روکار آن از سنگهاى بزرگ آهکى صيقل شدهٔ سفيد رنگ است که از کوههاى مجاور آورده شدهاند. اطراف اين قصر شش برج بنا شده و سردرِ آن، سنگ بزرگ يکپارچه است. در دو طرف سر در ساختمان دو اتاق کوچک وجود دارد که گويا قراولخانه محسوب مىشده است. در کنار مدخل قصر، سنگهايى قرار داده بودند که پاشنهٔ درِ ورودى در سوراخ آنها مىچرخيد. درون بنا محوطهٔ بزرگى است که گرداگرد آن بيست اتاق کوچک و يک در بدون روزن با پوشش گچى قرار گرفته است. در سوى شرق نيز صحن بزرگ سادهاى با تاق بلند ضربى وجود دارد. در بدنهٔ غربى نيز تالارى گشاده، با شاهنشين و تاقچههايى در دور و ايوانى در جلو ديده مىشود که در زير آن سردابى کهنه قرار دارد. در پشت ساختمانهاى درون حياط، به صورت غلام گردشى طويلههاى بزرگى براى چهارپايان و مکانى براى خواب و پخت و پز ديده مىشود. نکته مهم و قابل توجه در اين بنا، نحوهٔ تهيهٔ آب مورد نياز ساکنان آن بوده است: آب به وسيله دو مجراى روى هم، که مجراى زيرين از لولههاى سفالين و ديگرى مانند نهرى سنگى از تخته سنگهاى سفيد يکپارچه ساخته شده بود، به بنا منتقل مىشد. اين آب مصرفى از چشمهٔ شاه دامنهٔ سياهکوه به استخرهاى بزرگ مقابل بنا منتقل مىشد. ساختمان اين نهر آب، براى بينندگان بسيار جالب و شگفتانگيز است و بناى آن يکى از شاهکارهاى عصر خود به شمار مىرود. تاريخ اصلى اين بنا روشن نيست و در بدنهٔ کنار دروازهٔ شمالى جاى خالى کتيبههاى کاشى ديده مىشود. چنين به نظر مىرسد که ساختمان سنگى کنونى بر شالودهٔ يک بناى ويرانه باستانى گذاشته شده است. سفالهايى که از اطراف اين بنا به دست آمده، به احتمال قوى از دورهٔ تيمورى و نشانهٔ آن است که اين بنا پيش از صفويه برپا بود. اين بنا که در دوره صفويه تعمير اساسى شد، به بناى شاهعباسى معروف شده است.
قصر عينالرشيد، گرمسار (صفويان)
قصر عينالرشيد در دو کيلومترى شمال قصر شاه عباسى (قصر بهرام) و در قسمت ميانى فاصله درياچه نمک و کوير بزرگ قرار گرفته است. يک چشمهٔ بزرگ که پر از آب شيرين است، بين کاروانسرا و پست نگهبانى شکارگاه واقع شده که آب آن از طريق جويى که هنوز هم آثار آن باقى است به باغ درون حصار کاخ مىرفته تا درختان و گلها را سيرآب کند. خرابههاى قصر و باغ امروزه پوشيده از خارهاى بيابانى است که به جاى درختان و گياهان زيباى گذشته روئيدهاند. بناى عينالرشيد از خارج ۸۶ متر طول و حداکثر ۴۷ متر عرض دارد و مشتمل بر دو حياط بزرگ است که حياط اصلى ۵۱/۵ متر طول و ۴۷ متر عرض دارد. معبر ورودى به حياط اصلى به شکل ايوانى به طول ۹/۷ و عرض ۵/۴ متر در جبههٔ جنوبى حياط اصلى بنا شده است. در دو طرف ايوان ورودى دو تالار وجود دارد که هر يک پنج در به حياط قصر دارند. ارتفاع هر دو تالار ۵/۲۰ متر است. در باريکهٔ کنارى هر دو تالار، دو اتاق مستطيل شکل قرار دارد که اين دو اتاق به تالارها راه ندارند و مخصوص خدمه بودهاند. نظير اين اتاقها، در جبههٔ جنوبى حياط نيز وجود دارد که به تالارهاى جنوبى راه دارند. در وسط حياط کاخ يک حوض بزرگ ساخته شده که شش متر طول، پنج متر عرض و دو متر عمق دارد. تالار غربى ايوان ۱۸/۵ متر طول و ۵/۱ متر عرض و ۵/۲۵ متر ارتفاع دارد و بزرگترين تالار کاخ است. در تالار شرقى تورفتگىهاى ديوارهاى آن تنگتر و هلال تاقهاى آن نيز کوچکتر است. سه اتاق و يک شبه ايوان به طرف حياط که در آن پلکانى به بام ساخته شده در گوشه شمال شرقى ضلع شمالى حياط ديده مىشود. اين اتاقها که اجاقهاى بزرگ دارند، مطبخ و انبار مواد غذايى بودند. نماى داخلى حياط و سردرها از داخل و خارج کاملاً شبيه به نمادهاى زمان صفويه است. اين ساختمان فاقد کتيبه تاريخ بناست. احتمالاً اين کاخ از بناهاى وابسته به جادهٔ سلطنتى اصفهان، فرحآباد و بهشهر است.
ارگ علاء، سمنان (قاجاريان)
ارگ علاء در ۹ کيلومترى جنوب شرقى سمنان و کنار جادهٔ سمنان به پايگاه هوايى در بخش علاء واقع شده است و يکى از آثار تاريخى اواسط قاجاريه به شمار مىرود که به ثبت آثار تاريخى رسيده است. مساحت تقريبى آن در حدود ۱۰۰ متر و داراى زيربنايى در حدود ۱۲۰ متر است. ارتفاع آن، حدود ۴/۵ متر، با اضافه شدن طبقهٔ دوم به حدود ۸ متر مىرسد. بناى ارگ به شکل شش ضلعى و ساختمان آن در دو طبقه ساخته شده است که ظاهراً محل حکومت محلى نيز بود. مصالح به کار رفته در آن خشت و گل و روى آن اندود کاهگل با تزئين شمشه گچى است. ساختمان آن در مقياس کوچکتر مشابه عمارت هشت بهشت اصفهان است. مدخلهاى (راهروهاي) ارگ به قدرى کوتاه بود که رهگذران براى عبور از آن بايد خم مىشدند. علت اين نقيصه، تودهٔ خاکى بود که در سالهاى متمادى از ويرانى بنا روى هم انباشته شده بود. در سالهاى اخير، ميراث فرهنگى استان نسبت به خاکبردارى و خارج کردن آوار اضافى سقفهاى ريخته شدهٔ آن اقدام کرد. کارهاى استحکامى طبقهٔ دوم ارگ نيز تا لحظهٔ تدارک اين کتاب، در دست اجراء بوده است.
قصر كيارث، نصيرآبادداراب (ساسانيان)
اين قصر در نزديکى روستاى نصيرآباد فورگ در غرب داراب واقع شده است. بقاياى اين قصر در کنار جاده آسفالته داراب به بندرعباس مشاهده مىشود. اطلاعات روشن و دقيقى از اين قصر در دسترس نمىباشد.
كاخ آپادانا (كاخ داريوش)، شوش
شوش در زمان هخامنشيان مرکز حکومت بود. به دستور داريوش کاخ باشکوهى بر روى تپههاى عيلامى ايجاد گرديد. ديوارهاى کاخ از خشت با نماى آجرى و ستونهاى آن از سنگ است. کاخ داريوش واحدهاى مختلفى از جمله، تالار بار عام، حرمسرا، دروازه و کاخ پذيرايى و همچنين سه حياط مرکزى دارد. ديوارهاى داخلى کاخ با آجر لعابدار منقوش با طرحهاى سربازان گارد جاويدان، شير بالدار و نقش گل نيلوفر آبى مزين بودهاند که بقاياى به جاى ماندهٔ آنها در موزههاى خارجى و داخلى نگهدارى مىشوند. بخش مهمى از اين کاخ در زمان اردشير اول (۴۶۱ پيش از ميلاد) دچار آتشسوزى گرديد و مجدداً در زمان اردشير دوم (۴۰۴-۳۵۹ پيش از ميلاد) بازسازى شد. سرانجام اين کاخ بزرگ و ديگر کاخهاى هخامنشى در تخت جمشيد بر اثر حملهٔ اسکندر مقدونى در حدود سال ۳۳۰ پيش از ميلاد به کلى ويران شدند
ارگ كريمخانى، شيراز (زنديان)
ارگ کريمخانى در حقيقت اندرونى و قصر سلطنتى سلسلهٔ زنديه در شهر شيراز بود. اين ارگ، به شکل قلعهٔ آجرى با ديوارههاى بلند ساخته شده که در هر چهار گوشهٔ آن برجى بزرگ بر پا است. روى برجها، نقشهاى آجرى جانبى ديده مىشوند و بر سر در ارگ، مجلس کشته شدن ديو سفيد به دست رستم، با کاشىهاى هفت رنگ تصوير شده است. در چهار جبههٔ درونى ارگ، ساختمانهاى جالبى وجود دارند که بيشتر کاشىکارىهاى آنها از بين رفتهاند. از خود ارگ از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۵۰، به عنوان زندان شهربانى استفاده مىشد. زمانى که ارگ به عنوان زندان مورد استفاده قرار گرفت همهٔ آثار نقاشىها و مقرنسکارىهاى آن با گچ پوشيده و دود گرفته شد. بيشتر اتاقها و تالارهاى آن با سقف و ديوارهاى بسيار، به صورت سلولهاى کوچک زندان در آمدهاند. بخشى از تالارها و اتاقهاى مرمت شدهٔ آن، نمونهاى زيبا از سبک معمارى دوران زنديه را نشان مىدهند .
كاخ آغامحمدخان، گرگان
اين بنا توسط آغامحمدخان قاجار ساخته شده و در شهر گرگان قرار دارد. ويژگىهاى معمارى و اسلوب ساخت بنا نشانگر آن است که بنا به قرن ۱۲ هجرى قمرى مربوط است.
كاخ اُجابت، اجابت، كلاردشت، چالوس
کاخ اُجابت در دورهٔ سلطنت پهلوى، در روستاى اجابت از بخش کلاردشت ساخته شده است. اين کاخ در محلى مشرف بر منطقهٔ کلاردشت بنا شده، تزئينات و گچبرىهايى زيبا به شيوهٔ معمارى اروپا دارد. محوطهٔ اين کاخ بسيار زيباست و در داخل آن لوسترهايى نفيس و گران قيمت قرار دارد. حياط کاخ پوشيده از درختان سرو سرسبز است که در حال حاضر به عنوان استراحتگاه مورد استفاده قرار مىگير
ايوان كرخه، شوش
در ۲۰ کيلومترى شمال غربى ويرانههاى شهر شوش آثار کاخ بزرگ دوره ساسانى در طرف راست رودخانه کرخه به جا مانده است که در محل به کوت کوخه معروف است. نام درست اين مکان ايوان کرخه است و به همين نام نيز در فهرست آثار ملى ايران به ثبت رسيده است. در کنار اين ايوان بقاياى باروى عظيمى ديده مىشود که محوطه کاخ را محصور نموده و در هر طرف دروازههايى دارد. از روى نيمهٔ باقيمانده اين کاخ ويران چنين بر مىآيد که ساختمانى بر فراز باروى شرقى اين محوطه وجود داشته است، طاق هلالى آجرى و ساير آثار آن نشان مىدهد که تالارى باشکوه بوده است و مراسم دربارى پادشاهان ساسانى در آن انجام مىشده است.
كاخ اختصاصى،گرگان
اين عمارت که به کاخ اختصاصى معروف است، در محل پارک شهر گرگان قرار دارد. بناى کاخ اختصاصى دو طبقه با ويژگىهاى معمارى دوران پهلوى است و از هنر معمارى اروپائى متأثر شده است. در حال حاضر اين کاخ و محوطهٔ اطراف آن به عنوان کتابخانه عمومى مردم شهر گرگان مورد استفاده قرار مىگيرد.
كاخ اختصاصى،رودسر
اين کاخ در محوطهٔ يک پارک و جنب ساختمان فرماندارى شهرستان رودسر واقع شده و بنايى است با نقشهٔ مستطيل به ابعاد ۱۳×۲۳ متر که دو فضاى نعلى شکل در قسمت شمالى دارد. مختصات بنا همان است که کم و بيش در ديگر کاخهاى دورهٔ پهلوى وجود دارد. اين بناى دو طبقه با سيمان نماسازى شده و سقف آن شيروانى است. تاقها و سالن اصلى آن گچبرىهاى سادهاى دارد. اين کاخ در يک دورهٔ زمانى کوتاه براى اقامتهاى موقت مورد استفاده اختصاصى رضاشاه قرار گرفته است و اينک، به عنوان يک بناى تشريفاتى و تاريخى نگهدارى مىشود. اين بنا با شمارهٔ ۱۰۴۴ در فهرست آثار ملى کشور به ثبت رسيده است.
باغ و كاخ تاريخى فين، كاشان
يکى از بناهاى مجلل و با ارزش تاريخيِ استان اصفهان، باغ فين کاشان است که در ۶ کيلومترى جنوب کاشان و در مجاورت روستاى فين قرار دارد. بناى باقى ماندهٔ کنونى باغ، در دوران صفوى بر روى بناهايى از عهد آلبويه ساخته شده است که از لحاظ باغآرايى و آبرسانى اهميت ويژهاى دارد. اين باغ به علت قتل اميرکبير در حمام کوچک آن که در سال ۱۲۶۸ هـ.ق اتفاق افتاد، معروف شده است.
اين باغ نمونهاى از کاخهاى دوران صفوى است که در دورههاى زنديه و قاجاريه، الحاقاتى بدان افزوده شده است. باغ فين از معدود باغهاى سنتى ايران است که صدها سال است به واسطهٔ برکت چشمهٔ سليمانيه پابرجا باقى مانده است. هم اکنون آب فين به حوض و استخر ديگرى مىريزد که در اصطلاح محلى «لثهگاه» ناميده مىشود. آب در آبگيرها و جدولهاى زيباى باغ فين و از ميان فوارههاى جهندهٔ درون آنها عبور کرده و از طريق خيابانهاى سرسبز و خرم باغ، داخل آبادى مىشود و باغستان انجير و انار فين را سيراب مىکند. مازاد آب فين سرانجام به کشتزارهاى حومهٔ شهر روان شده و به مصرف آبيارى اراضى کشاورزى و سبزىکارى مىرسد. بناهاى اين باغ عبارتاند از : سردر ورودى، برج و بارو، شترگلوى صفوى وسط باغ، شترگلوى فتحعلىشاهى، اتاق شاهنشين جنوب شرقى باغ، موزهٔ غرب باغ، حمامهاى کوچک و بزرگ و کتابخانهٔ شرق باغ. بناى شترگلوى شاهعباسى که در وسط باغ قرار دارد، عبارت است از : بناى سرپوشيدهٔ دو طبقهاى که تقريباً در وسط باغ و در مقابل سردر بزرگ واقع شده است. در وسط آن حوض زيبايى با آب جارى قرار دارد و بر روى ديوارهاى آن هنوز آثار نقاشىهاى زيبا ديده مىشود. از ديگر بناهاى داخل باغ، شترگلوى فتحعلى شاهى است که در سال ۱۲۲۶ هـ.ق ساختمان آن به پايان رسيد. داخل اين بناى سرپوشيده، مناظر نقاشى شدهٔ بسيار زيبا، همچنين کتيبهاى گچى به خط نستعليق ديده مىشود. در اين باغ به ترتيب شاهصفى، شاهسليمان، شاهطهماسب، شاهعباس، کريمخان زند و فتحعلىشاه بناهايى را مرمت يا اضافه نمودهاند. باغ فين در دوران صفوى و قاجار از رونق زيادى برخوردار بود؛ ولى با آغاز انقلاب مشروطيت و همزمان با کاهش امنيت اين منطقه، تمامى در و پيکر و اشياءِ داخل آن به غارت رفت و رو به ويرانى نهاد. ولى در دههٔ سى، ادارهٔ حفاظت آثار باستانى در جهت حفظ و احياءِ آن اقدامات مؤثرى انجام داد. مجموعهٔ بناهاى اين باغ در سال ۱۳۱۴، تحت شمارهٔ ۲۳۸ در زمرهٔ آثار تاريخى کشور به ثبت رسيده است.
كاخ اختصاصى كوروش، مرودشت (هخامنشيان)
کاخ اختصاصى کوروش در ۱۵ کيلومترى شمال غربى کاخ بار کوروش قرار گرفته است. اين کاخ با مساحت ۳۴۲۷ مترمربع از وسيعترين کاخهاى پاسارگاد به شمار مىرود. تالار مرکزى اين کاخ سى ستون از سنگ سفيد دارد. ته ستونهاى چهارگوش زيباى آن با کفسازى عالى تالار، سليقه و استادى فراوان بنيانگذاران کاخ را نشان مىدهند. در اين بنا، انبوهى از سنگهاى سياه و سفيد به کار رفته است. درگاهىهاى تالار کاخ از سنگ سياه مجهز به نقشهاى برجسته و خطوط ميخى مزين به نام کوروش است که قطعاتى از آن کشف شده است. استفاده از مادهاى قرمز رنگ براى درزگير سنگها و قطعات گل با سفيدکارى نازک گچ و آجرهاى قرمز رنگ به ابعاد ۵/۵×۳۲×۴۵ سانتىمتر، از مشخصات ديگر اين بنا است. يکى از ويژگىهاى کاخ پاسارگاد، نهرهاى سنگى و سفيدى هستند که در محوطهٔ کاخ احداث شدهاند. در امتداد هر نهر، حوضچههاى سنگى سفيد به ارتفاع ۳۵ سانتىمتر قرار دارد که در خاکبردارىهاى سال ۱۳۲۹، قسمتهايى از آن در محوطهٔ وسيع شرق کاخ اختصاصى کوروش کشف شد که براى حفظ آنها، مجدداً با خاک پوشانيده شدهاند. وضعيت نهرها نشان مىدهند محوطهٔ پاسارگاد به صورت پارکى بسيار وسيع بوده که نهرها و حوضچهها آن را آبيارى مىکردهاند.
كاخ بابل، بابل
ساختمان اين کاخ که به دورهٔ پهلوى مربوط است، در باغ مصفايى در جنوب بابل قرار دارد و محل فعلى دانشکدهٔ پزشکى مازندران است. بناى کاخ دو طبقه است، با اتاقها و سالنهاى متعدد و مزين به گچبرىهاى بسيار زيبا. مصالح عمدهٔ ساختمان کاخ را سنگ تشکيل مىدهد و نماى خارجى آن عناصر تزئينى بسيار جالبى دارد. تزئين داخلى و خارجى کاخ، ويژگىهاى خاص و منحصر به فردى دارد که مشابه آن در کاخهاى ديگر اين دوره کمتر ديده مىشود .
nightmare
10-10-2007, 23:59
ممنون از زحمتی که می کشید ،
یه پیشنهاد : اگر از مکان ها عکس هم باشه جالب تر میشه به نظرم .
البته قصد جسارت ندارم همین طوری هم خوب هست ، فقط یه پیشنهاد بود . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بازم ممنون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا بعد ...
بقاياى عمارت رَبع رشيدى، تبريز
خرابههاى ربع رشيدى باقيماندهٔ ساختمانهاى عظيمى است که در زمان ايلخانيان و به همت رشيدالدين فضلاللّه وزير نامى ايران در محلهٔ وليانکوى باغمشهٔ تبريز ساخته شد. اين مکان به اصطلاح امروزى، يک شهر علمى و دانشگاهى بود. در حال حاضر به غير از چهار پايهٔ عمارت و پشتههاى خاک و سنگ چيزى از آن باقى نمانده است.
كاخ بار كوروش، مرودشت (هخامنشيان)
در فاصلهٔ ۶۰۰ مترى شمال شرقى آرامگاه کوروش بقاياى يک کاخ بزرگ وجود دارد که يک ستون آن بر جاى مانده است. وسعت اين کاخ ۲۶۲۰ مترمربع و مشتمل بر تالار بزرگ هشت ستونى در وسط و چهار ايوان در چهار سمت و اتاقهايى در دو گوشه بوده است. پايههاى ستونها، سرستونها، کف آستانها، سکوها و زينت کف ايوانها از سنگ سياه است. به کار بردن سنگهاى سفيد و سياه در کاخهاى پاسارگاد يکى از ويژگىهاى مهم معمارى اين کاخها است. در بالاى ستونهاى سنگى سفيد ايوانهاى کاخ به خط ميخى و به زبانهاى پارسى، بابلى و عيلامى جملهٔ : «من هستم کوروش شهريار هخامنشي» منقور است. قسمت مهم فرش سنگى سفيد تالار مرکزى و ايوان جنوبى اين کاخ را براى احداث بنايى ديگر در عهد شاه شجاع از بين بردهاند. در قسمت شرقى کاخ بار کوروش آثار بناى ديگرى برجاى مانده است که نقش انسان بالدار بر سنگ سفيد، مهمترين نشانه و اثر موجود آن به شمار مىرود و به کاخ عبادتگاه پاسارگاد معروف است. اين بنا مشتمل بر تالار بزرگ هشت ستونى بوده که بر هر يک از جوانب شمال، شرق و غرب آن درگاهى قرار داشت. در درگاه شمالى، نقش برجستهٔ انسان بالدار روى سنگ سفيد با دو بال رو به بالا و دو بال رو به پايين حجارى شده است. دستهاى انسان به حالت دعا و به آسمان بلند است و لباس بلندى مانند لباس عيلاميان بر تن دارد که تاج مصرى با نقش «دوشاخ» (شبيه شاخ قوچ) بر سر او قرار گرفته است. کاخ عبادتگاه پاسارگاد قديمىترين بناى اين محل و نقش برجستهٔ فوق نيز قديمىترين نقش دوران هخامنشى است.
كاخ باستانى هگمتانه، همدان
اين کاخ در شهر همدان فعلى و هگمتانهٔ قديمى قرار دارد و بنا به روايتهاى تاريخى، در قرن هشتم قبل از ميلاد ساخته شده است. اين کاخ در دوران اقتدار نظام سياسى مادها، پس از تشکيل دولت مرکزى و تسخير آشور، در سال ۶۱۴ قبل از ميلاد توسط کياکسار مادى و با همدستى نابوپولاسار بابلى ساخته شد. در تزئين و ساخت آن از غنايم به دست آمده از فتح نينوا استفاده شده است. هرودوت، مورخ يونانى و ملقب به پدر تاريخ، در مورد کاخ مزبور مىنويسد: «... دياآکو نيز تقاضا کرد که قصرى به نام او و برازندهٔ مقامش بسازند و گارد شخصى به او بدهند. مادها هم قبول کردند و براى او قصرى محکم و بزرگ در محلى که خود او نشان داده بود، ساختند. همچنين به او اختيار دادند که خود نگهبانانى از ميان تمام افراد ملت انتخاب نمايد. بدين ترتيب بر تخت نشست و باز از ايشان خواست که شهر بزرگى بسازند و از شهرهاى (دهکدهها) کوچکى که سابقاً مىزيستند، صرفنظر کرده و پايتخت جديد را مورد توجه اصلى خود قرار دهند. مادها باز هم اطاعت کردند و شهرى را که اکنون اکباتان نام دارد، برپا ساختند که ديوارهاى آن بلند، محکم، دايرهوار و تودرتو ساخته شده است ...» تاکنون آثار متعددى در جريان کاوشهاى باستانشناسى از محوطه و پيرامون اين بنا کشف شده است.
بقاياى كاخ ساسانى (عمارت خسروي)، قصرشيرين
ويرانهٔ چند کاخ ساسانى و آثار ديگرى در قصر شيرين باقى مانده است. مجموعهٔ بقاياى اين بناها اکنون به عمارت خسروى مشهور است و به خسرو پرويز ساسانى منسوب مىباشد. از بقاياى کاخ خسروپرويز معلوم مىگردد که اين قصر عظيم ساسانى که بر روى صفحهاى به ارتفاع ۸ متر ساخته شده، شامل ايوان سه جانبهاى در جلو و تالار بسيار بزرگ مستطيلى شکل در پشت آن بوده است. مجموعهٔ بناى قصر با ۳۷۰ متر طول و ۱۹۰ متر عرض، در محوطهٔ محصورى قرار داشته است. ويرانههاى اين بنا نشان مىدهند که در گذشته چه ميزان عظمت داشته است .
كاخ باغچه جوق، ماكو
کاخ باغچه جوق ساختمانى مجلل و بنايى تاريخى است که در فاصلهٔ ۸ کيلومترى ماکو به بازرگان در ميان باغ مشجر بزرگى به وسعت ۱۱هکتار قرار گرفته است. اين کاخ در اواخر دورهٔ قاجاريه، به دستور اقبالالسلطنه ماکويى که يکى از سرداران مظفرالدينشاه بود، ساخته شده است. اين کاخ تأثير شگرفى از سبک معمارى روسيهٔ آن زمان پذيرفته است. بنا به چهار بخش تقسيم مىگردد: يکم - درب ورودى حياط که داراى هشتى نسبتاً کوچکى است با سقف نقاشى شده که راه ورودى و ارتباطى به حياط محسوب مىشود. دوم - ساختمان اصلى کاخ که در ميان باغ احداث شده و مشتمل بر دو طبقه است با سقف شيروانى و اتاقها و سالنهاى متعدد با نقاشى و گچبرى و آئينهکارى، مخصوصاً تالار بلند آئينهکارى حوضخانهٔ آن بسيار نفيس و جالب است. سوم - ساختمان سنگى يا آشپزخانهٔ کاخ که با سنگهاى صيقلى و تراش خورده ساخته شده است. چهارم - قسمتهاى متفرقه و کم اهميت شامل ساختمانهاى انبارى، آبريزگاه و ... نماى خارجى بنا از سنگهاى صاف تقسيمبندى شده و داراى مجسمههاى گچى است که زينتبخش سردرها و نردههاى گچى لبهٔ بام است. نماى داخلى ساختمان که با گچبرىها، آئينهکارىها و نقاشىهاى متنوع بر روى سقف ديوارها و انواع کاغذ ديوارىهاى آن زمان تزئين شده است، بسيار جالب و ديدنى است. موقعيت اين کاخ به علت قرار گرفتن بر سر جادهٔ ترانزيتى ترکيه و اروپا اهميت توريستى زيادى دارد و همين امر مىتواند در جلب مسافرين و مشتاقان و علاقمندان بناهاى تاريخى تأثير بهسزايى داشته باشد.
كاخ بهارستان، تهران
اين کاخ در قرن سيزدهم هجرى قمرى به دستور مرحوم ميرزا حسينخان سپهسالار صدراعظم ساخته شد و پس از مشروطيت، به مجلس شوراى ملى ايران واگذار شد.
بقاياى كاخ سلطنتى هخامنشى، سروان، مرودشت (هخامنشيان)
در مجاورت آبادى «سَرَوان» ويرانکدهاى از آثار به جا ماندهٔ دوران هخامنشى قرار دارد، که ته ستونهاى ۹۰ سانتىمترى آن با طرح و حجارىهاى نظير ته ستونهاى تختجمشيد هنوز در اطراف آن پراکندهاند. اين ته ستونها با گلهاى زنبق (لُتوس) مانند مزين شدهاند. آثار مذکور بقاياى کاخ سلطنتى هخامنشيان است.
كاخ تميشان، نور
اين کاخ در ۵ کيلومترى شرق شهرستان نور واقع شده و در دوران سلطنت پهلوى به دستور اشرف (خواهر محمدرضا شاه) ساخته شده است. اين کاخ که امروزه به عنوان موزه مورد بازديد عموم قرار مىگيرد، در زمرهٔ مجموعهٔ کاخهايى است که در اختيار بنياد جانبازان است. کاخ تميشان داراى يک اتاق پذيرايى زيبا و مجلل، اتاق خواب (استراحتگاه)، حمام و آشپزخانه است که با مدرنترين وسايل آشپزى تجهيز شده است. محوطه کاخ بسيار بزرگ و داراى استخر، اصطبل و محل اقامت نگهبانان است. روبروى آن بناى زيبا و بزرگ ديگرى وجود دارد که در کنار ساحل درياى خزر ساخته شده و به عنوان پلاژ اختصاصى مورد استفاده قرار مىگرفت. ساختمان اين بنا از نظر طراحى و تزئينات، زيبائى خاصى دارد و با ساير ارزشهاى هنرى و معمارى آن برابرى مىکند. در حال حاضر از اين کاخ هيچ نوع استفادهاى نمىشود.
كاخ چاىخوران، چالوس
کاخ چاىخوران چالوس اوايل سلطنت سلسلهٔ پهلوى ساخته شد و نماى داخلى و خارجى آن تزئينات گچبرى و کاشىکارى بسيار زيبا دارد. اين کاخ برخلاف ساير کاخهاى اين دوره، بسيار ساد و بىپيرايه است. مصالح عمدهٔ آن را سنگ و آجر تشکيل مىدهد و پوشش بام آن به صورت شيروانى است. ساختمان کاخ تراسى دارد که به شيوهٔ خاصى نردهچينى شده است. نفوذ معمارى اروپايى در ساختمان کاخ نيز به وضوح مشهود است. اين کاخ همانطور که از نامش پيداست، به منظور استراحتگاه موقت و کوتاهمدت استفاده مىشده است. ساختمان کاخ که سابقاً به خاطر ويژگىهاى معمارى و هنرى مورد توجه بود به علت عدم مراقبت مسئولين وقت به حالت مخروبه و نيمه ويرانه درآمد. در سال ۱۳۵۴ اقداماتى در جهت مرمت و بازسازى قسمتهاى تخريب شدهٔ آن، به وسيله سازمان ميراث فرهنگى انجام شد. در حال حاضر کليه امکانات کاخ در اختيار نيروهاى انتظامى است.
بناى تاريخى چلبىاوغلى، سلطانيه،ابهر
در پانصد مترى جنوب غربى سلطانيه، برسرِ راه سلطانيه - خدابنده آثار معروف بقعهٔ چلبىاوغلى قرار گرفته است. باستانشناسان و محققان، اين مجموعه را به سلطان چلبى نسبت دادهاند و تاريخ ساخت آن را سال ۷۲۸ هـ.ق ذکر کردهاند.
اين مجموعه از دو بخش خانقاه و مقبره تشکيل شده است : خانقاه شامل صحن مرکزى است که در اضلاع غربى و شرقى آن، حجرهها جاى گرفتهاند. طرح معمارى اين مجموعه الهام گرفته از عقايد و مراتب صوفيه است و هر يک از فضاها را با هدف، و براى عملکرد خاصى ساختهاند. واحد نخستين در قسمت ورودى، به مرتبهٔ فقرا اختصاص داشته است و طالبان جنت (مرتبهٔ بعدى اين فرقه)، در قسمت دوم ورودى جاى مىگرفتهاند. حجرههاى انفرادى صحن مرکزى با درهاى کوتاه، محل رياضت مريدان را با توجه به مراتب آنها تشکيل مىدادهاند. صحن خانقاه محل سماع جمعى بوده است و به هنگام سماع، سطان در وسط و مريدان در گرداگرد او حلقه مىزدهاند و حلقهٔ ذکر، بدينترتيب، برپا مىشده است. به احتمالى، واحدهاى جنوبى خانقاه، کلاس درس و فضاهاى طرفين ايوان جنوبى، محل حلقهٔ ذکر زمستانى بوده است. طبقهٔ دوم بنا در طرفين ايوان به شدت آسيب ديده و فرو ريخته است و در گرداگردِ آن، فضاهايى شبيه به جانپناه ديده مىشود. قرينهسازى، در کل مجموعه، کاملاً رعايت شده است. مصالح اصلى بنا را از لاشهسنگ و ساروج تشکيل داده است. سقف حجرهها و زاويهها، گنبدىشکل است. عدهاى از محققان و باستانشناسان، زمان ساخت بناى خانقاه را زودتر از مقبرهٔ سلطان چلبى مىدانند و بعضى از آنان، تاريخ ساخت بناى مقبره را زودتر مىدانند. يکى از مدارک بسيار ارزنده که در يافتن تاريخ واقعى ساخت بناى خانقاه اهميت بسازيى دارد، بررسى کتيبهٔ حکشدهٔ ايوان جنوبى است. اين کتيبه در سه قطعه : يکى در بالا، و دو قطعهٔ ديگر در طرفين ايوان نوشته شده است و يکى از اسناد بسيار معتبر شناخت شهر سلطانيه و نکات ناگشودهٔ تاريخ آن است. با توجه به متن باقىمانده از اين کتيبه، مىتوان دريافت که اين بنا بين سالهاى ۶۵۷ و ۶۸۳ ساخته شده و وقف خانقاه شمسيه شده است. قسمت دوم اين مجموعهٔ تاريخى، بقعهٔ معروف به بقعهٔ سلطان چلبى است. نقشهٔ اين بنا، هشتضلعى است و هر ضلع آن از نماى خارجى به عرض ۴/۱۶ متر، به طول ۱۷ متر و به قطر ۷/۵ متر است که با زيبايى خاصى طراحى و اجرا گرديده است. فرم آجرچينى در طاقنماهاى هشتگانه متفاوت است. پس از طاقنماها، ادامهٔ کار با آچرچينى ساده انجام گرفته است و در حدفاصل جرزهاى هشتگانه، طاقنماهاى زيبايى احداث و اجرا شده است و در بالاى اين جرزها، گنبد آجرى با ساقهٔ نسبتاً بلند خود استوار شده است. آرامگاه سلطان چلبى از نظر جاىگيرى گورها در آن، جالبتوجه است و حلقهٔ ذکر صوفيه را به شيوهاى ديگر تداعى مىکند؛ به اين معنى که سطح درونى آرامگاه هب فضاهايى تقسيم گرديده است : سلطان در وسط و مريدانِ وى، با توجه به درجه و مراتبشان، در گِرداگِرد او دفن شدهاند. اين مجموعهٔ تاريخى از آثار با ارزش استان زنجان است.
كاخ چهلستون، اصفهان
باغ چهل ستون که بالغ بر ۰۰۰‚۶۷ مترمربع مساحت دارد، در دورهٔ شاه عباس اول احداث شده است و در وسط اين باغ، عمارت چهل ستون قرار گرفته است. در زمان سلطنت شاهعباس دوم، در بناى فوق تغييرات کلى داده شده، و تالار آينه، تالار هجده ستون، دو اتاق بزرگ شمالى و جنوبيِ تالار آينه، ايوانهاى طرفين سرسراى پادشاهى و حوض بزرگ مقابل تالار با کليهٔ تزئينات نقاشى، آينهکارى، کاشىکارى ديوارها و سقفها به آن افزوده شده است. قسمتهاى جالب و ديدنى کاخ چهل ستون به شرح زير است: - سقف باشکوه نقاشى شدهٔ تالار هجده ستون و سقف آينهکارى تالار آينه و مدخل آينهکارى تالار جلوس شاهعباس دوم. - ستونهاى عظيم تالارهاى هجده ستون و تالار آينه. - شيرهاى سنگى چهار گوشهٔ حوض مرکزى تالار و ازارههاى مرمرى منقش اطراف که معرف صنعت حجارى دورهٔ صفويه است. - تزئينات عالى طلاکارى سرسراى پادشاهى و اتاقهاى طرفين تالار آينه و تابلوهاى بزرگ نقاشى تالار پادشاهى که تصوير شاهان صفوى را نشان مىدهد. - تصويرى از شاهعباس اول با تاج مخصوص و مينياتورهاى ديگرى در اتاق گنجينه که در مرمت سالهاى ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ خورشيدى از زير گچ خارج شده است. - آثار پراکندهاى از دوران صفويه مانند سردر «مسجد قطبيه» و سردرهاى «زاويه در کوشک» و آثارى از «مسجد درب جوباره» يا «پير پينهدوز» و «مسجد آقاسي» که بر ديوارهاى ضلع غربى و جنوبى باغ نصب شده است. کاخ چهل ستون به موجب اشعارى که در جبههٔ تالار از زير گچ خارج شده به «مبارکترين بناهاى دنيا» تشبيه شده و به حساب حروف ابجد، در سال ۱۰۷۵ هجرى قمرى و در پنجمين سال سلطنت شاه عباس دوم بنا شده است. شيرها و مجسمههاى سنگى اطراف حوض و داخل باغچهها، تنها آثارى است که از دو قصر باشکوه ديگر دورهٔ صفوي؛ يعنى آينهخانه و عمارت سرپوشيده باقى مانده و بعدها به اين محل منتقل شده است. اگرچه انعکاس ستونهاى بيستگانهٔ تالارهاى چهل ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهل ستون را القا مىکنند؛ ولى در حقيقت واژهٔ چهل در نام اين عمارت، نشانهٔ کثرت است و وجه تسميهٔ عمارت مزبور به علت تعدد ستونهاى آن است.
كاخ حوش كورى، قصرشيرين
ويرانهٔ کاخى از دورهٔ ساسانى در شمال قصر شيرين برجاى مانده است که در نزد اهالى محلى به نام حوش کورى ناميده مىشود. اين کاخ در روزگار آبادى، يکى از قصرهاى سلطنتى و بزرگ ساسانى به شمار مىآمده است ولى در حال حاضر به مخروبهاى تبديل شده است .
تالار اشرف، اصفهان
ساخت و احداث اين عمارت که در اندرون کاخ سلطنتى صفوى جاى داشت، به شاهعباس دوم نسبت داده مىشود و انتساب آن به اشرف، هيچ ارتباطى با اشرف افغان ندارد.
اين بنا تقريباً به طور کامل با چوببست ساخته شده است. بام آن مسطح و بر پايههاى بلند ضخيم پوشيده از طلا نهاده شده است. سقف آن با قطعات چوب متصل به هم تزئين شده و در بخشهاى مختلف آن نظير بقيه قسمتها، برق طلا مىدرخشد. گفته مىشود، تالار اشرف در اواخر سلطنت شاه سليمان و يا در عهد سطنت شاه سلطان حسين ساخته شده است. ظاهراً اين تالار در اوايل جنگ جهانى اول به عنوان انبار مورد استفادهٔ واحدهاى نظامى قرار گرفت و سپس به جايگاه دستهٔ موزيک نظامى تبديل شد. در اين دوره، گچبرىها و نقوش زيباى آن زيراندودى از گچ پنهان بود. حدود هشتاد سال قبل، ساختمانهاى چپ و راست تالار را که فشار تاقهاى آن را خنثى مىکرد، به دليل نامعلومى تخريب کردند و بنا در وضعيت بسيار خطرناکى قرار گرفت. ضربىهاى جانبى آن شکاف برداشتند و گنبد مرکزى تالار در شُرف ريزش قرار گرفت. ادارهٔ باستانشناسى وقت با مرمت بنا، از ويرانى آن جلوگيرى کرد. اطراف عمارت مستحکم شد و تاقها مرمت شدند و محل ساختمان براى استقرار ادارهٔ معارف عمومى در نظر گرفته شد. اندود گچ داخل بنا را برداشتند و گچبرىها را بازسازى و نمايان ساختند. تالار اشرف تبديل به محل برگزارى کميسيونهاى معارف شد و به اين ترتيب، بنا از خطر نابودى نجات يافت و تحت محافظت و مراقبت قرار گرفت.
كاخ خورشيد، توس، مشهد
بناى اين کاخ که در وسط باغ بزرگى قرار دارد، از آثار دورهٔ نادرشاه افشار است و احتمالاً براى سکونت خانوادهٔ سلطنتى احداث شده است. نماى اين کاخ که به شيوهٔ معمارى هندى ساخته شده است، به شکل استوانهاى مىباشد و با سنگهاى مرمر سياه تزئين شده است. بلندى آن در گذشته در حدود ۲۵ متر بوده است و در حال حاضر به علت خرابى طبقهٔ سوم، ارتفاع کاخ بيش از ۲۰ متر نيست. اين کاخ مجموعاً داراى ۱۲ اتاق است که در داخل اتاقها نيز تزئيناتى از نقاشى و گچبرى ديده مىشود. شيوهٔ تزئين و آرايشى که در اين بنا به کار رفته، مشتمل بر ريزهکارىهاى دقيق و متنوع و قابل ملاحظه است. تصاويرى از شاهزادگان نادرى بر روى ديوارها نقش شده است که در ميان آنها، نقوش زرين نيز ديده مىشود. در طبقهٔ زيرين بنا راهرو تاريکى وجود دارد. در وسط اين بنا، از سطح پشتبام طبقهٔ اول، برجى مدور با ترکهاى شبيه نيمستون معروف به خيارى احداث شده است. اين قسمت از برج به صورت سنگ يکپارچه است و ظاهراً يک سوم از ارتفاع بنا را شامل مىشود. اين قصر در نيمهٔ دوم قرن دوازدهم هجرى قمرى ساخته شده است.
كاخ ساسانى، سروستان، آباده (ساسانيان)
اين کاخ در نُه کيلومترى جنوب غربى سروستان واقع شده و بنايى بزرگ است که با سنگ و گچ ساخته شده و گنبدها، ايوانها، اتاقها و دهيلزهاى متعدد دارد. بنا از آثار بهرامگور يا بهرام پنجم ساسانى (۳۸-۴۲۰ ميلادي) است و مهر نرسى، وزير معروف او که نخستوزيرى يزدگرد اول و يزدگرد دوم را نيز عهدهدار بود آن را ساخته است. از سال ۱۳۳۵ شمسى تعميرات مفصل و اساسى اين کاخ انجام شده است. ناهموارى زمينهاى مجاور کاخ، از وجود ساختمانهايى در اطراف آن خبر مىدهند. اين بنا در ۲۴ شهريور ۱۳۱۰ با شمارهٔ ۲۳، در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
حوضخانهٔ باغ قديم نگارستان، تهران
اين بنا در باغ نگارستان است و در عهد فتحعلى شاه و محمد شاه قاجار به شکل هشت گوش، با شاهنشينهاى سبک زنديه ساخته و مزين به گچبرىهاى عالى است. اکنون اين بنا محل موزهٔ هنرهاى ملى است.
كاخ خورشيد، توس، مشهد
بناى اين کاخ که در وسط باغ بزرگى قرار دارد، از آثار دورهٔ نادرشاه افشار است و احتمالاً براى سکونت خانوادهٔ سلطنتى احداث شده است. نماى اين کاخ که به شيوهٔ معمارى هندى ساخته شده است، به شکل استوانهاى مىباشد و با سنگهاى مرمر سياه تزئين شده است. بلندى آن در گذشته در حدود ۲۵ متر بوده است و در حال حاضر به علت خرابى طبقهٔ سوم، ارتفاع کاخ بيش از ۲۰ متر نيست. اين کاخ مجموعاً داراى ۱۲ اتاق است که در داخل اتاقها نيز تزئيناتى از نقاشى و گچبرى ديده مىشود. شيوهٔ تزئين و آرايشى که در اين بنا به کار رفته، مشتمل بر ريزهکارىهاى دقيق و متنوع و قابل ملاحظه است. تصاويرى از شاهزادگان نادرى بر روى ديوارها نقش شده است که در ميان آنها، نقوش زرين نيز ديده مىشود. در طبقهٔ زيرين بنا راهرو تاريکى وجود دارد. در وسط اين بنا، از سطح پشتبام طبقهٔ اول، برجى مدور با ترکهاى شبيه نيمستون معروف به خيارى احداث شده است. اين قسمت از برج به صورت سنگ يکپارچه است و ظاهراً يک سوم از ارتفاع بنا را شامل مىشود. اين قصر در نيمهٔ دوم قرن دوازدهم هجرى قمرى ساخته شده است.
كاخ ساسانى، سروستان، آباده (ساسانيان)
اين کاخ در نُه کيلومترى جنوب غربى سروستان واقع شده و بنايى بزرگ است که با سنگ و گچ ساخته شده و گنبدها، ايوانها، اتاقها و دهيلزهاى متعدد دارد. بنا از آثار بهرامگور يا بهرام پنجم ساسانى (۳۸-۴۲۰ ميلادي) است و مهر نرسى، وزير معروف او که نخستوزيرى يزدگرد اول و يزدگرد دوم را نيز عهدهدار بود آن را ساخته است. از سال ۱۳۳۵ شمسى تعميرات مفصل و اساسى اين کاخ انجام شده است. ناهموارى زمينهاى مجاور کاخ، از وجود ساختمانهايى در اطراف آن خبر مىدهند. اين بنا در ۲۴ شهريور ۱۳۱۰ با شمارهٔ ۲۳، در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
سردرِ عالىقاپو، قزوين (صفويان)
يکى از بناهاى مهم دورهٔ صفويه در قزوين «حياط نادري» با عمارتها و باغهاى بسيار زيبا بوده است. اين مجموعه هفت در داشته است که يکى از آنها را عالىقاپو مىناميدند. از درهاى آن جز درِ عالىقاپو، اثرى باقى نمانده است.
اين بنا درگاه بلندى دارد که به خيابان شهداى قزوين مشرف است. اين در به هشتى بزرگى متصل است و در داخل، در دو طرف آن، دو اتاق وجود دارد که جايگاه دربانان بوده است. راهروى طبقهٔ دوم بنا نيز از همين اتاقها مىگذشته است. در سمت غرب اين در، سه اتاق طولانى پهلوى هم واقع شده که احتمالاً جايگاه نگهبانان و محافظان بوده است. يکى از اين اتاقها در دورهٔ قاجار به قرائتخانه و ديگرى به چاىخانه تبديل شد. اکنون تمام اتاقها متعلق به چاىخانه است. در طرف شرقى بنا، بعدها، مدرسهاى ساخته شد. اين قسمت نيز در گذشته، مانند طرف غربى، جايگاه قراولان و نگهبانان بوده است. جلوى درِ عالىقاپو جلوخانى است که در دو طرف آن، دو سکوى پهن با سنگ ساخته شده است. ازارههاى سردر، با کاشى پوشيده شدهاند و بقيهٔ سردر با گچ پوشيده شده است. در قسمت ميانيِ سردر و بالاى در، کتيبهاى به خط ثلث جَلى به قلم علىرضا عباسى - نقاش معروف - در کاشى معرق نوشته شده است. بالاى کتيبه، در وسط سردر، پنجرهٔ مشبک بزرگى از کاشى معرقِ دورو قرار دارد که نظير آن را در ديوار شمالى نيز کار گذاشتهاند. يکى از پنجرهها به خيابان شهدا، و ديگرى به حياط شهربانى کنونى گشوده مىشود. امروزه سردرِ عالىقاپو و حياط و ساختمانهاى شمالى آن، محل ادارهٔ شهربانى قزوين است.
كاخ سرخه حصار (ياقوت)، تهران
کاخ سرخه حصار که به نام کاخ ياقوت هم خوانده مىشود، از ساختمانهايى است که در اواخر قرن ۱۳ و زمان ناصرالدينشاه (۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ هجرى قمري) در محل سرخه حصار ساخته شد. اين کاخ سلطنتى شامل دو دستگاه عمارت به نام کوشک بيرونى و حرمخانه بود و در مجموع در حدود دويست اتاق داشت. گذشته از بناهاى سلطنتى قلعه، ساختمانهاى ديگرى به نام کاروانسرا، سربازخانه و گرمابه هم داشت که امروزه اثرى از آنها ديده نمىشود. در حال حاضر، قسمتى از اين محل به تأسيسات بهداشتى کارگران اختصاص داده شده است.
كاخ سلطنتآباد، قريه رستمآباد، تهران
اين کاخ در سال ۱۳۰۵ قمرى به فرمان ناصرالدين شاه در قريهٔ رستمآباد ساخته شد. کاخ سلطنتآباد شامل يک بناى دو طبقهٔ بزرگ است که حوضخانهٔ وسيعى در وسط دارد و اتاقها، پلکانها و راهروهاى متعددى گرداگرد آن ساخته شده است. سقف زيرين حوضخانه، اتاقهاى ديدار و راهروهاى آن آراسته به گچبرىهاى زيباى عهد قاجار است. گوى زرينى که نشانهٔ کاخ سلطنتى است، بر فراز بلندترين نقطهٔ شيروانى بام جاى داده شده است. معمارى و سبک ساختمان کاخ و تزئينات گچبرى آن که معرف هنر دورهٔ قاجار است، حائز اهميت است .
شمسالعماره، تهران
ناصرالدينشاه در سال ۱۲۸۲ فرمان ساختن قصر شمسالعماره را به معيرالممالک داد و ساختمان آن در سال ۱۲۸۴ هـ.ق اين کاخ که در انتهاى باغ گلستان و در شرق عمارت ديوانخانه قرار دارد، عمارتى رفيع و بلند است با دو برج که از سمت خارج قصر يعنى طرف بازار منظرهاى بسيار جالب دارد.
كاخ شائور (كاخ اردشير)، شوش
بقاياى اين کاخ در کنارهٔ غربى رودخانهٔ شائور و روبروى آرامگاه دانيال نبى (ع) واقع شده است. اين کاخ داراى تالار و تأسيسات جانبى است. ستونهاى آن از جنس سنگ و ديوارهاى آن از خشت ساخته شده بودند. اين کاخ در زمان اردشير دوم بنا گرديده و مدتى نيز بعنوان محل اسکان و مقر حکومتى بوده است. كاخ شاسمن، گرگان
اين کاخ در شهر گرگان واقع شده و بنا به روايتى در سال ۷۹۵ هـ.ق به وسيله اميرتيمور در ساحل رودخانه ساخته شده است. برخى از سياحان و جغرافىدانان از اين کاخ نام بردهاند که از آن جمله مىتوان به حافظ ابرو اشاره کرد. طبق گفتهٔ وى اين کاخ بعد از اينکه امير تيمور سراسر مازندران را مورد تاخت و تاز قرار داد، جهت اقامت وى در شهر گرگان ساخته شد. بناى اوليهٔ اين کاخ، قلعهاى بود که در سال ۷۶۱ هـ.ق توسط ابوبکر شاسمانى (حاکم شاسمان) احداث شده بود. در سال ۷۹۵ به جاى قلعه، قصر فعلى ساخته شده و امير تيمور زمستان آن سال را در آنجا گذرانده است.
شهرك صنعتى - توريستى ارگ جديد بم، بم
در جوار ارگ قديم بم مجموعهٔ توريستى ارگ جديد احداث شده است که يکى از مجهزترين مناطق توريستى - صنعتى ايران محسوب مىشود. شهرک عظيم و مدرن ارگ جديد با برخوردارى از پيشرفتهترين تجهيزات داراى دهکدهٔ توريستى مدرن، تأسيسات رفاهى، فضاهاى تفريحى متعدد و ... است دهکدهٔ تفريحى - توريستى ارگ جديد بم مجموعهاى ديدنى و جالب است. ساختمانهاى اين دهکده در مساحتى معادل ۶ هکتار ايجاد شده است. در اين دهکده انواع واحدهاى مسکونى و خدماتى منطقهٔ کوير به شکل سنتى خود احداث گرديده و وجود چند باغ ايرانى بر جذابيت آن افزوده است. در اين باغها مکانهايى براى اقامت و تفرج جهانگردان پيشبينى شده است. شهر جديد ارگ بم داراى اقامتگاههاى مدرن توريستى مشتمل بر ۱۲ هتل پنج ستاره، چهار ستاره و سه ستاره با استانداردهاى ممتاز اقامت، فضاى سبز، امکانات ورزشى و رفاهى مىباشد. علاوه بر آن، مکانهاى پذيرايى شامل رستوران، چايخانهٔ سنتى، کافىشاپ، بوفه و تريا و ديگر تسهيلات پذيرايى از امکانات اين مجتمع تفريحى و توريستى محسوب مىشود .
كاخ شاهپور، هرسين
در نزديکى شهر هرسين باقى ماندهٔ کاخ شاهپور اول ساسانى واقع شده است. درون کاخ، آثار آتشکده و قربانگاهى براى خدايان مشاهده مىشود. علائم و عناصر اين بنا نشان مىدهد که شاهپور - شاهنشاه ساسانيان - در نظر داشته که در اين کاخ يکى از وقايع بزرگ دورهٔ پادشاهى خود را تشريح و به يادگار بگذارد، ولى در حال حاضر، کتيبهاى در بقاياى کاخ مشاهده نمىشود. اين کاخ در روزگار آبادى، محل تفريح و تفنن شهريار ساسانى بوده است، که اکنون به تل خاکى تبديل شده است.
كاخ شهردارى تبريز، تبريز
کاخ و تالار شهردارى تبريز در سال ۱۳۱۲ شمسى در گورستان متروک و مخروبه کوى نوبر با نظارت مهندسان آلمانى ساخته شد. اين ساختمان داراى يک برج ساعت چهار جانبى است که با طنين موزون زنگهايش هر پانزده دقيقه يکبار، گذشت زمان را اعلام مىکند. نماى خارجى تالار شهردارى از سنگ تراش خورده است. نقشهٔ ساختمان آن مشابه ساختمانهاى کشور آلمان قبل از جنگ جهانى دوّم است. اين بنا در مرکز شهر تبريز، در ميدانى موسوم به ميدان ساعت قرار دارد و در حال حاضر تمام امور عمرانى و ادارى شهردارى تبريز در اين تالار و عمارت متمرکز است
صفه سليمان سر مسجد، مسجدسليمان
بر فراز تپهاى مشرف به محله سر شبيه در مسجد سليمان بقاياى کاخ يا معبد يا ساختمانى به جا مانده است. هم اکنون جز تختهسنگهاى تراشيدهٔ نامنظم و سنگهاى بادبر و نيمه ستونهاى مدور شکسته و بقاياى مواد ساختمانى سنگ و گچ و برخى ديوارهاى فرو ريخته سنگين و طاقها و قوس مانندهاى بام پوش و حمالهاى جسيم چيزى از آن باقى نمانده است. قدمت اين بنا را به اوائل قرن هفتم پيش از ميلاد نسبت مىدهند .
كاخ صاحبقرانيه، تهران
ميان باغى وسيع در يکى از کاخهاى مجموعهٔ نياوران، در شمال شرقى تهران، ساختمانى قرار دارد که قديمىترين کاخ اين مجموعه است و تاريخ ساخت آن به عهد فتحعلى شاه مربوط مىشود. علاوه بر حوضخانه و کرسىخانهٔ بىمانند صاحبقرانيه، از تالارهاى مهم آن مىتوان جهاننما و آيينه را نيز نام برد که با تابلوهاى نقاشى گرانبها و اشياى بسيار نفيس تزئين شدهاند. اين کاخ اکنون تنها براى بازديد ميهمانان رسمى باز است. سريالهاى تلويزيونى ميرزا کوچکخان و اميرکبير و فيلمهاى سينمايى شازده احتجاب، سلطان صاحبقران، دلشدگان و کمالالملک در اين کاخ فيلمبردارى شدهاند.
كاخ صفىآباد، بهشهر
کاخ صفىآباد در بالاى کوهى مشرف به بهشهر قرار دارد. اين کاخ از جمله ابنيهٔ تاريخى و باشکوه دورهٔ صفويه است که در دوران قاجار به علت بىتوجهى به کلى ويران گرديد، ولى در عهد پهلوى به دستور رضاشاه، با همان اسلوب و ويژگى معمارى عصر صفوى دوبارهسازى شد. در اين دوره همچنين محراب قديمى آن که به مرور زمان خراب و مسدود شده بود، مجدداً بازسازى شد. سيستم آبرسانى آن در گذشته از طريق آب پلنگ چشمه تا کاخ (که دوازده کيلومتر فاصله دارد) هدايت مىشد و پس از عبور از دو حوض کاشىکارى، به شهر انتقال داده مىشد تا مورد استفادهٔ اهالى بهشهر نيز قرار گيرد
عمارت آغامحمدخان و فتحعلىشاه قاجار، دامغان (قاجاريان)
ايالت قومس و شهر دامغان مورد توجه اولين پادشاه قاجار بود و به همين جهت، آغامحمدخان و فتحعلىشاه در چشمه على دامغان ساختمانهاى زيبايى بنا کردند که در سالهاى اخير سازمان ميراث فرهنگى استان تا حدودى آنها را باز پيرايى و مرمت کرده است. اين دو ساختمان تقريباً در مقابل هم (يکى در خشکى و ديگرى در داخل درياچه چشمهٔ علويان) واقعاند. در قسمت شمال و در داخل درياچه، به فاصله حدود پانصد متر از تپههاى آبده، ساختمانى است دو طبقه، داراى ايوان محصور در آب که فتحعلىشاه قاجار آن را ساخته بود. براى ورود به اين بنا بايد در ضلعهاى شرقى و غربى از روى تختهاى که قريب دو متر روى آب قرار دادهاند، گذشت. درِ طبقه تحتانى و فوقانى که ايوان دارد، از دو طرف باز است و هر کس در آن بنشيند از دو سو درياچه را زير نظر دارد. علاوه بر بناى فوق، به فاصله حدود ۱۰ متر از ضلع جنوبى درياچه، ساختمانى متعلق به آغامحمدخان قاجار واقع است. ساختمان داراى يک طبقه و يک شاهنشين فوقانى است. اين بنا هم از نظر معمارى و هم از نظر مکان به زيبايى بناى فتحعلىشاه نيست، اما داراى قدمت تاريخى است. ساختمان آغامحمدخان قاجار نيز، در سالهاى اخير از سوى سازمان ميراث فرهنگى استان مرمت شده و هويت تاريخى خود را تا اندازهاى بازيافته است .
كاخ فلاحتى، ايلام
کاخ فلاحتى در خيابان آيتاللّه حيدرى شهر ايلام واقع شده است. اين کاخ - باغ زيبا با سردرهاى منقوش، آجرکارى و سرستونهاى زيبا به دوران قاجار مربوط است.
كاخ قشلاقى ضرغامالسلطنه، هشتپر، تالش
اين کاخ در داخل شهر هشتپر واقع شده و معمارى آن تلفيفى از سبکهاى غربى و سنتى است. اقدامات مؤثرى در زمينهٔ بازسازى و مرمت اين کاخ صورت گرفته است. سقف اين بنا شيروانى حلبى است. قدمت تاريخى اين ساختمان به دورهٔ قاجاريه مىرسد و به عنوان يک بناى مهم و شاخص، در نامگذارى شهر تالش نيز مؤثر بوده است. اين کاخ داراى ۸ در بوده است که در زبان تالشى واژهٔ «در» به معناى «بر» است و از اينرو نام اين شهر را «هشتبر» گذاشتهاند که به مروز زمان به «هشتپر» تبديل شده و اينک به شهر تالش موسوم گشته است.
عمارت ائل گؤلى، تبريز
شاه گؤلى (استخر شاه) سابق و ائل گؤلى (استخر مردم) فعلى از گردشگاههاى زيبا و دلکش تبريز و ايران است که در هفت کيلومترى جنوب شرقى تبريز، بر دامنهٔ تپهاى واقع شده است. ائل گؤلى، استخرى بزرگ است با مساحت ۶۷۵‚۵۴ مترمربع. در جنوب آن تپهاى است که آن را از بالا تا پايين و همسطح استخر پلهبندى کردهاند و نهر آبى در آنها جارى است. خيابانى از جنوب به عمارت باشکوه وسط استخر مىرسد. پيرامون استخر درختانى کهنسال سر به هم آوردهاند که انعکاس آنها در آب، زيبايى محوطه را دو چندان مىکند. سطح تمام تپههاى جنوبى استخر به شکل بسيار زيبايى چمنکارى و گلکارى شده و روزهاى گرم تابستان تفرجگاه مردم تبريز و مسافران است. از تاريخچهٔ بناى اين عمارت اطلاعات مستندى در دست نيست. اين بنا در سال ۱۳۴۶ به علت رطوبت زياد و فرسودگى، تخريب شد به جاى آن در سال ۱۳۴۹ بناى زيباى دو طبقهاى با همان طرح قبلى ساخته شد. عمارت ائل گولى در روزهاى پيروزى انقلاب به آتش کشيده شد و صدمات زيادى به آن وارد گرديد، ولى در سالهاى اخير با تعمير و مرمت قسمتهاى آسيب ديده، زيبايىها و ويژگىهاى گذشته را بازيافته است و به عنوان يکى از ديدنىترين نقاط شهر تبريز در خدمت جذب سياحان درآمده است.
كاخ كوروش در برازجان، دشتستان (برازجان)
اين کاخ در سال ۱۳۵۰ به وسيلهٔ هيئت باستانشناسى ايران به سرپرستى آقاى سرفراز و تقريباً همزمان با کاخ بردک سياه حفارى گرديد. با توجه به شيوهٔ معمارى و استفاده از سنگ سياه و سفيد زمان احداث آن را به دورهٔ «کوروش» بنيانگذار سلسلهٔ هخامنشى منسوب کردهاند. اين کاخ که در جنوب شرق برازجان و در کنار رودخانهٔ خشک «آردي» قرار دارد يکى از پايگاههاى مهم ايران دورهٔ هخامنشى در ساحل خليجفارس بوده است.
كاخ گلستان، تهران
در زمان شاهعباس صفوى چهارباغ و عمارت ايوانى ساده و چنارستانى در محل کنونى کاخ گلستان و اطراف آن احداث شد تا اين که کريمخان زند (۱۱۹۳-۱۱۶۳ هجرى قمري) در همين ناحيه اقدام به پىريزى ساختمان ارگ و حصار و برجهاى آن کرد. در دوران قاجار، بناهاى سلطنتى را درون ارگ و حصار مىساختند. در سال ۱۲۶۸ هجرى قمرى مطابق با پنجمين سال سلطنت ناصرالدين شاه، قسمت شرق باغ سلطنتى را وسعت دادند و کاخهايى ديگر در اطراف اين باغ که به نام گلستان خوانده مىشد بنا نهادند. مجموعهٔ کاخهاى ضلع شمالى باغ گلستان شامل تالار، موزه، سرسراى ورودى، تالار آيينه، تالار برليان، تالار عاج، تالار بلور پيش از ديگر قسمتهاى کاخ احداث شد. تاريخ ساختمان تالار موزه (تالار تاجگذاري) سال ۱۲۹۶ هجرى قمرى است. در شاهنشين تالار سلام، تخت زرين و جواهرنشانى بزرگ به نام تخت طاووس قرار دارد. تخت طاووس از آثار مشهور ارگ سلطنتى تهران است. معروف است که نادرشاه در سال ۱۷۳۹ آن را از هند به غنيمت آورد. اين تخت هر چه باشد و از هر کجا که آمده باشد، اثر هنرى مجلل و زيبايى است. سراسر آن را با ورقههاى طلا پرداختهاند و به گونهاى بسيار ظريف قلمزنى و ميناکارى شده است. اين تخت با سنگهاى گرانبها، به ويژه با ياقوت و زمرد آراسته شده است. تخت طاووس، هفت پايهٔ جواهرنشان و دو پله دارد که بر پشت تنديسى از اژدها قرار گرفته و داراى ديوارى ظريف است که گرداگرد آن را با کتيبه زينت دادهاند. پشتى برآمده و بلند آن سرتاسر جواهر است. بر بالاى قسمت وسط تخت که بلندى بيشترى دارد، ستارهاى گرد از الماس نصب شده و به قسمت عقب پيوسته است. در طرفين اين ستاره، دو پرنده جواهرنشان ديده مىشود. برخى اعتقاد دارند که اين تخت، تخت طاووس اصلى نيست، بلکه تخت اصلى همانى است که به تخت طاووس مغول کبير مشهور بود. از آنجا که نادرشاه شيفتهٔ تخت طاووس مغول کبير بود، فرمان داد مانند آن را از جواهر ديگر بسازند و به اين ترتيب، دو تخت طاووس به وجود آمد، به نظر اين عده، فاجعهاى که در گيرودار هرج و مرج و تعديات آن دوره، بين مرگ نادرشاه و پايان قرن هجده به وجود آمد، سرگذشت اين تخت را نامعلوم گذاشت و گويا تخت طاووس ثانوى جاى تخت اصلى را گرفت.
عمارت باغ ايلخانى، شيراز (قاجاريان)
باغ ايلخانى از بناهاى محمد قلى خان، ايلخان قشقايى است که در محلهٔ ميدان شاه (نزديک بقعهٔ بىبى دختران) شهر شيراز واقع شده است. اين باغ يکى از فضاهاى سبز دورهٔ قاجاريه است که ساختمان کهنسال و عمارت قديمى و ديدنى دارد. در حال حاضر، قسمت غربى باغ که عمارت اصلى در آن واقع شده، به صورت قديمى باقى مانده و ۳۵۰۰ مترمربع مساحت دارد. در قسمت شرقى آن نيز باغچهاى به مساحت ۳۰۰۰ مترمربع وجود دارد که عمارت کلاهفرنگى در محوطهٔ آن واقع شده است. اين ساختمان داراى ايوانى دو ستونى در وسط است. در پشت آن، يک سالن نسبتاً بزرگ پنج درى قرار گرفته که يک اتاق در بالا دارد. در دو طرف ايوان دو راهرو وجود دارد که در بالاى آنها دو گوشواره جلب نظر مىکنند. سه اتاق در ضلع شمالى ايوان و چهار اتاق در ضلع جنوبى آن قرار گرفتهاند. اين ساختمان، زيرزمينى نيز دارد و تعداد اتاقهاى آن ۱۴ واحد است. ايوان وسط به شيوه اغلب آثار دورهٔ زنديه و قاجاريه داراى دو ستون سنگى و سقف مسطح است. ستونهاى اين ايوان از سنگ يکپارچه است و به نحوى زيبا به صورت مارپيچ ساخته شده است. مسير ستونها به طور مقرنس حجارى شدهاند. يکى از اتاقهاى ضلع جنوبى اين باغ اتاق آئينهکارى ناميده مىشود و ترکيبى از نقاشى و منبتکارى روى در و پنجرهها و گچبرىهاى بسيار زيبا است.
كاخ مرمر، تهران
احداث اين کاخ از ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۶ به درازا کشيد و معمارى آن آميزهاى از سبکهاى شرقى و غربى است. کاخ مرمر از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ موزه بود. استادان و هنرمندانى مانند حسين لرزاده (معمار)، استاد يزدى (کاشىکار)، محمد حسين صنيع خاتم و حسين طاهرزاده در ساختن آن همکارى کردهاند.
كاخ ميانپشته، غازيان، بندرانزلى
اين کاخ در ميان باغى دلانگيز و بزرگ به مساحت تقريبى ۱۷ هکتار در غازيان بندر انزلى ساخته شده و از يک سو مشرف به دريا است و هم اکنون در اختيار نيروى دريايى جمهورى اسلامى ايران است. کاخ ميان پشته پس از آتشسوزى کاخ «خوشتاريا»، به دستور رضاشاه و در شرق آن ساخته شد. زيربناى اين کاخ ۱۱۶۸ مترمربع است و بدنهٔ آن از سنگ قوارهٔ بلوک، به صورت دو جداره ساخته شده است. اين کاخ ۱۱ اتاق و يک سالن پذيرايى با سرويسهاى لازم دارد. سقف همهٔ اتاقها، از بتون آرمه ساخته شده و سقف داخلى آن، داراى گچبرىهاى استادانه و يک نقش برجسته بر بالاى ديوارها و در محل اتصال ديوارها با سقف است. در بخش شمالى اين کاخ، يک در بزرگ قرار دارد که پس از گذشتن از آن و يک راهروى پهن مىتوان به سرسراى کاخ رسيد. دو راه پلهٔ شرقى - غربى آن به طبقهٔ بالا راه دارند. در مسير راهپله، پنجرههايى با نقش خورشيد وجود دارد که رو به جنوب باز مىشوند. زيباترين عنصر اين کاخ، راهپلهٔ مارپيچ آن است که تا زير شيروانى امتداد مىيابد. اين کاخ با شمارهٔ ۱۵۱۱، در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است.
عمارت باغ نشاط، شيراز (صفويان)
اين بنا در ضلع شمالى پل عباسى و در ميان فضايى سبز و گسترده قرار گرفته و مقر حکومت لار، پس از دوران صفويه بوده است. مساحت قصر اين باغ ۳۵×۱۳۵ متر است. ارتفاع طبقهٔ بالاى عمارت آن هفت متر و ايوانهاى آن ۱۲/۵ متر است. طبقهٔ زيرين آن داراى چهار اتاق است. اتاق مرکزى آن درست زير سالن ايوان قرار دارد که از بالا و از يک منفذ هشت گوش نور مىگيرد. در وسط اتاق حوضچهاى هشت گوش از مرمر قرار دارد. اين بنا که از ساختمانهاى زيبا و بسيار ديدنى عصر صفويه است، هم اکنون از نظر حفظ و نگهدارى در وضعى نامطلوب قرار دارد .
كاخ هخامنشى بردك سياه، دشتستان (برازجان)
کاخ زمستانى داريوش که در ۱۲ کيلومترى شمال برازجان فعلى قرار دارد به نام بردک سياه معروف است و در سال ۱۳۵۰ به وسيلهٔ يک هيئت باستانشناسى ايرانى به سرپرستى آقاى علىاکبر سرفراز مورد مطالعه قرار گرفت. اين کاخ را با توجه به شيوه معمارى، به خصوص از نظر بستهاى دم چلچلهاى و استفاده از سنگ سياه برخلاف بستهاى سادهٔ کاخ پاسارگاد و کاخ برازجان و همچنين با توجه به استفاده از انواع سنگ سياه و سفيد در بناهاى دورهٔ کوروش، مىتوان به دورهٔ بعد از کاخهاى پاسارگاد و برازجان و همزمان با بناهاى دورهٔ داريوش مربوط دانست. کاخ داراى ده ستون در دو رديف ۵ تايى است که با سبک و شيوهٔ معمارى هخامنشى ساخته شده است. وجه تسميهٔ آن به خاطر استفاده از سنگ سياه در زيرسازى پايهٔ ستونها است .
كاخ هشتبهشت، اصفهان
عمارت تاريخى «هشتبهشت» نمونهاى از کاخهاى محل سکونت آخرين سلاطين دورهٔ صفوى است که در دورهٔ «شاه سليمان» (۱۰۸۰ هجرى قمري) بنا شده است. از باغ وسيع «هشتبهشت» وسعت زيادى باقى نمانده؛ ولى قصر تاريخى آن هنوز اثرى ارزنده و جالب توجه است. از آثار قابل توجه اين قصر که نماهاى خارجى قصر را تزئين کرده است، کاشىکارىهايى است که انواع حيوانات پرنده، درنده و خزنده را نشان مىدهد. در دههٔ اخير، پارک مجلل و زيبايى به همت شهردارى اصفهان در اطراف اين کاخ تاريخى طراحى و ساخته شد که در حال حاضر از گردشگاههاى مشهور شهر اصفهان است .
عمارت باغفردوس، تهران
اين عمارت در باغ گسترده و پر درختى قرار دارد که توسط معيرالممالک ساخته شده است. اين بنا در اوايل قرن ۱۳ هـ.ق ساخته شد و بعدها نيز بازسازى شده است. محوطه اين بنا به سبب زيبايى و سرسبزى که داشت، به باغ فردوس معروف شد. محل اين عمارت در تجريش است. اين عمارت توسط حاج ميرزا آقاسى در زمان محمدشاه قاجار بنا شد و در سال ۱۲۶۴ هجرى قمرى - بعد از مرگ محمدشاه - به صورت متروکه درآمد. در زمان ناصرالدين شاه عمارت و باغ آن مورد توجه نظامالدوله معيرالممالک قرار مىگيرد و بعد از خريد، آن را مرمت کرده و باغ فردوس نام مىنهد. در دورههاى بعد تملک باغ و عمارت فردوس دست به دست مىگردد تا اينکه در سال ۱۳۱۶ شمسى به وزارت فرهنگ وقت انتقال مىيابد و تعميرات اساسى در آن صورت مىگيرد. وسعت باغ فردوس حدود ۲۰ هزار و مساحت بناى آن هزار مترمربع است و در سه طبقه و نيم ساخته شده است. بناى عمارت از قسمت ميانى دو طبقه و از جبهه غربى و شرقى سه طبقه است. در قسمت ميانى عمارت دو تالار بر روى هم بنا شده که سقف تالار اول از مقرنسهاى گچى با اشکال خاص پوشيده شده است. روى ديوارهاى جانبى و دهانه درِ جنوبى ترئينات گچى پرکارى ديده مىشود. بام عمارت شيروانى و به سبک خانههاى شميران است. درها و پنجرهها تماماً از چوب و شيشههاى رنگى ساخته شدهاند. در حال حاضر عمارت و باغ فردوس در تملک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و مديريت آموزش فيلمسازى انقلاب اسلامى و زير نظر سازمان ميراث فرهنگى است و تحت شماره ۱۸۷۶ در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است.
كاخ و پادگان عشرتآباد، تهران
قصر عشرتآباد در سال ۱۲۹۱ قمرى به دستور ناصرالدينشاه در محل عشرتآباد، در شمال شرقى تهران و بيرون دروازهٔ شميران ساخته شد. ساختمان کلاهفرنگى پادگان عشرتآباد به صورت برجى زيبا و چهار طبقه است که داراى نمادهايى موزون است. پوشش سقف آخرين طبقهٔ آن شيروانى است. طبقهٔ سوم اين ساختمان داراى شاهنشين، آيينهکارى و مقرنس است. ساختمان اين کلاهفرنگى از نمونههاى جالب معمارى دوران قاجار به شمار مىرود.
كاخهاى ييلاقى ضرغامالسلطنه، تالش(هشتپر)
اين آثار در روستاى «مريان» و «آقاولر» که از زيباترين مناطق گردشگرى کشور به شمار مىروند واقع شدهاند. ضرغامالسلطنه از حاکمان «کرگانرود» بود و کاخهاى ياد شده، کاخ ييلاقى او بودهاند. اين کاخها در يک از سه بخش زير تشکيل شدهاند که عبارتاند از: خاننشين که محل استقرار خان، خانواده و نزديکان او بوده است. قراول خانه که محل استقرار نظاميان بوده است. اصطبل خانه که محل نگهدارى چارپايان بوده است. کاخهاى مزبور در دوران اوجگيرى جنبش مشروطيت از سوى مشروطهخواهان به آتش کشيده شده که اگر بازسازى شوند، قابل بهرهبردارى خواهند بود .
عمارت تخت مرمر، تهران
تخت مرمر يا «تخت سليمان» به شکل يک سکوى ديوارهدار بلند از شصت و پنج قطعه مرمر بزرگ و کوچک ساخته شد و در وسط ايوان مستقر گرديد. تخت مرمر در سه سال اول سلطنت کريمخان زند در سالهاى ۱۱۶۳ تا ۱۱۶۵ هجرى قمرى بنا شد. پس از فوت خان زند، آقا محمدخان قاجار (۱۱۹۳ تا ۱۲۱۱ هجرى قمري) آن را تکميل کرد و در سال ۱۲۰۶ هجرى قمرى دستور داد بيشتر مصالح ساختمانى و قطعات نقاشى و تزئينى کاخ سلطنتى کريمخان را از شيراز به تهران بياورند و در ساختن تخت مرمر به کار گيرند. به دستور فتحعلى شاهقاجار، در سال ۱۲۲۰ هجرى قمرى يک تخت مرمر بزرگ ساخته شد که اکنون در وسط ايوان اصلى کاخ قرار دارد و نام اصلى آن تخت سليمان است. در اطراف اين ايوان، آثار نقاشى و تزئينات فراوان دوران قاجار به يادگار مانده است. پس از فتحعلى شاه، ديگر شاهان قاجار هم به پيروى از اجداد خويش در تکميل تزئينات و آراستن بناهاى کاخ اقدام کردند. ارتفاع تخت مرمر از کف ايوان نزديک به يک متر است و از چهار طرف بر دوش شش فرشته و سه ديو و يازده ستون مارپيچ قرار گرفته است. جلوى آن دو پله گذاشته شده که در طرفين پلهٔ نخست، دو شير حجارى شده است. در گرداگرد آن طارمىهايى اسخته شده که از داخل و خارج کتيبههايى دارد و شعرهايى روى آن به خط نستعليق خوش نوشته و زراندود شده است.
كوشك اردشير
اين بنا بسيار شبيه به کاخ اردشير در فيروزآباد است و از سنگهاى نه چندان هموار که با ساروج به يکديگر چسبيدهاند ساخته شده است. زيربناى کوشک به صورت صليب است و بنا داراى تاقهاى گهوارهاى شکل است. در قسمت بالاى کوشک ستونى سنگى مشهود است که احتمالاً براى افروختن آتش، خبررسانى يا ديدهبانى بوده است. اين بنا که در تنگ ارم واقع شده است، به احتمال زياد جاى استراحت و محلى براى شکار در دشت بزپر بوده است.
كوه خواجه، درياچه هامون، زابل
يکى از آثار تاريخى ارزشمند و جالب توجه استان، کوه خواجه است که در سيستان واقع شده است. اين کوه به ارتفاع تقريبى ۹۰۰ متر مانند جزيرهاى در وسط درياچه هامون قرار گرفته است. بالاى اين کوه آثار آتشکده و کاخ عظيمى نمايان است که عمارات مختلف آن مشرف بر حياط وسيعى است. در چهار طرف آن چهار رواق ستوندار قرار گرفته که قوسهاى آنها هلالى است. اين کاخ آثار زيادى از گچبرىهاى قديمى متقاطع، خطوط شکسته متوازى و نقاشى ديوار با نقش برشهاى اکانت و خداى يونانى اروس (خداى عشق) سوار بر اسب و نقاشىهاى متعدد ديگر را در بر دارد. آتشگاه کوه خواجه مرکب از تالار چهارگوشى است که سردر بزرگى دارد و در اطراف تالار راهرويى است که پوشش آن به صورت گهوارههاى هلالى شکل است. تاريخ ساختمان اين آتشکده را حدود قرن اول ميلادى مىدانند و ويرانههاى اطراف آن را هم به دوران اشکانى و ساسانى نسبت مىدهند. در قسمت جنوب کوه خواجه پرستشگاهى وجود دارد که به کرچک چل گنجه معروف است و از گل بنا شده است. اين بنا جايگاه پرستش ناهيد (آناهيتا) و از نوع قلعههاى دختر است که پرستشگاه ناهيد محسوب مىشدند. از آثار بعد از اسلام اين مجموعه آرامگاه خواجه مهدى ابن محمد خليفه است که به صورت اتاق خشتى به ابعاد ۶×۹ متر مىباشد و در بالاى کوه قرار گرفته است. بناى بعدى کوه خواجه، زيارتگاه «خواجه غلطان» است که هنوز مورد تقديس مردم است و هر سال در آنجا قربانىها مىکنند. زيارتگاه «پيرگندم بريان» در همين تپه است و قبرستانى نيز در آن جاست. مردم سيستان در هفته اول فروردين به زيارت اين محل مىروند و گندم بريان نذر مىکنند. احتمال دارد که نام «اوشيدا» که در اوستا نام کوهى است همين کوه باشد. سنگ آتشگاهى که از آتشکده اين کوه بدست آمده کاملاً مشابه آتشگاه آپاداناى شوش است که به زمان هخامنشيان مربوط است. ساير آثارى که در اين کوه بدست آمده بيشتر مربوط به قوم «سکا» است که در حدود قرن دوم ميلادى به اين سرزمين مهاجرت کردهاند. در هر حال، کوه خواجو و مجموعه آثار باستانى دورههاى مختلفى که در دامنهٔ آن وجود دارند، همراه با چشمانداز زيباى هامون و ويژگىهاى مردمشناسى ساکنان پيرامون آن، يکى از جاذبههاى ممتاز جهانگردى استان سيستان و بلوچستان به شمار مىآيد.
عمارت چهلستون، قزوين (صفويان)
اين بناى تاريخى که يادگارى از دوران صفويه است، در وسط يک باغ قرار گرفته است. اين بنا در دو طبقه ساخته شده و تالار بزرگى دارد و در روزگار رونق، داراى درهاى خاتمکارى، راهروهايى با تزئينات نقاشى، کاشىکارى و طلاکارى جالب بوده است که به مرور زمان، اين تزئينات از بين رفته و يا زيبايى اوليهٔ خود را از دست داده است.
مجموعهٔ ويرانههاى تخت جمشيد، مرودشت (هخامنشيان)
بر فراز تپهٔ سنگى کوه رحمت در جلگهٔ مرودشت، ويرانههاى به جا مانده از کاخ تخت جمشيد نمايان است. شاهکارى که مانند ديوار عظيم چين يا اهرام ثلاثهٔ مصر، تنها شاهدى بر رنج انسانها نيست، تجلى ذوق و هنر والايى است که با دستهاى آفرينشگر معماران چيرهدست ايرانى خلق شده است. کاخهاى بزرگ تختجمشيد از زمان داريوش اول (۵۲۱ پيش از ميلاد) تا صد و پنجاه سال بعد از وى بنا شدهاند و امروزه مىتوان بر سنگ نبشتههاى ميخى اين کاخها، نامهاى داريوش اول، فرزندش خشايار شاه و اردشير سوم را ديد. راه ورود صفه، پلکانهاى دو طرفه است که از هر طرف ۱۱۰ پلهٔ پهن و کوتاه دارند. بالاى پلکانها، بناى ورودى تخت جمشيد قرار گرفته که ساختمان عظيم «دروازهٔ بزرگ» با دو گاو بالدار سنگى و سر انسانى روى آن حجارى شده است. نبشتههاى بالاى اين نقوش به سه زبان پارسى باستانى، عيلامى و بابلى هستند که بيانکنندهٔ تاريخ اتمام بناى ورودى به فرمان خشايار شاه است. غير از دروازهٔ ورودى، دو دروازهٔ خروجى يکى رو به جنوب و ديگرى رو به شرق قرار دارند. دروازهٔ جنوبى از دروازهٔ ديگر پهنتر است. کف و بنياد آن را از سنگ ساختهاند و به کاخ آپادانا، يا کاخ بزرگ بار، راه دارد. ستونهاى باقى مانده و نقشهاى برجستهٔ پلکانهاى زيبا و بىنظير آن هنوز هم عظمت و شکوه اين کاخ را نشان مىدهند. وسعت کاخ تخت جمشيد ۱۲۵ هزار مترمربع و از چهار بخش مهم تشکيل يافته است : - کاخهاى رسمى و تشريفاتى. - سراى نشيمن و کاخهاى کوچک اختصاصى. - خزانهٔ شاهى. - دژ و باروى حفاظتى اين بخشها از سنگهاى بزرگ تراشيده و صيقل يافته ساخته شدهاند. کل ساختمان روى صخرههاى طبيعى استوار است. کتيبهاى که از داريوش بر ديوار ضلع جنوبى کاخ باقى مانده است نشان مىدهد که پيش از احداث تخت جمشيد هيچ اثر و بنايى در اين مکان وجود نداشته است. سنگهاى به کار رفته در تخت جمشيد دو گونهاند: نوع اول شامل سنگهاى صخرهاى از جنس آهک به رنگ خاکسترى شفاف است که از معادن شمال غربى تخت جمشيد و نواحى دور يا نزديک کاخ آوردهاند. نوع دوم شامل سنگهاى صخرهاى از جنس آهک است که از سنگهاى نوع اول سختتر و فشردهتر است و به رنگ خاکسترى مايل به سياه ديده مىشوند. اين سنگها را از معادن مجدآباد (۴۰ کيلومترى غرب تخت جمشيد) آوردهاند. در تخت جمشيد کاخها و بناهاى معروفى احداث شدهاند که عبارتاند از: - کاخ کوچک يا دروازه ملل. - کاخ بار آپادانا. - کاخ داريوش از نخستين کاخهايى است که روى صخرهٔ تخت جمشيد بنا گرديده و اين کاخ را کاخ «تچر» نيز گفتهاند. - کاخ صد ستون يا تالار صد ستون. - کاخ يا دروازهٔ نيمه تمام. - خزانهٔ تختجمشيد. - کاخ سه درى يا تالار شورا. - چاه سنگي. - آرامگاه اردشير دوم و سوم. - کاخ خشايار شاه معروف به هديش. مجموعهٔ کاخهاى تخت جمشيد، در سال ۳۳۰ پيش از ميلاد به دست اسکندر مقدونى به آتش کشيده شد و تمام بناها به صورت ويرانه درآمد. از بناهاى بر جاى مانده و نيمه ويرانه بناى مدخل اصلى تخت جمشيد مىباشد که معروف به کاخ آپادانا است و در انتهاى پلکانها بر سطح صفهاى قرار دارد. تعدادى از ستونهاى بلند و پلکانهاى بزرگ آن که نقشهاى برجسته دارند هنوز هم باقى ماندهاند. کاخ آپادانا مشتمل بر يک تالار مرکزى با ۳۶ ستون و سه ايوان ۱۲ ستونى در قسمتهاى شمالى، جنوبى و شرقى است که ايوانهاى شمالى و شرقى آن به وسيلهٔ پلکانهايى به حياطهاى مقابل متصل و مربوط مىشوند. بلندى صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ و بلندى ستونهاى کاخ ۱۸ متر است. اين کاخ در روزگار آبادانى، شکوه و عظمتى خيرهکننده داشته است.
مجموعه صفوى فرحآباد، فرحآباد، سارى
اين مجموعه در روستاى فرحآباد در ۲۸ کيلومترى شمال سارى، نزديک درياى مازندران واقع شده است و در عهد سلاطين صفوى مخصوصاً در زمان شاهعباس کبير از مهمترين بنادر شمال ايران و مرکز مبادلات تجارى محسوب مىشد. به همين دليل کاخ سلطنتى، مساجد، مدارس، بازار، حمام، پل و باغ در ان احداث شده بود و مدتى از سال نيز محل سکونت و تفرجگاه سلاطين صفويه بود. متأسفانه بر اثر بىتوجهى اهالى و دولتهاى وقت و غارت آن به وسيلهٔ يک دسته از قزاقان شورشى تزارى به سرکردگى «استپان رازين» اکثر آثار گرانبها و ابنيهٔ مهم آن تخريب شد و فعلاً تنها خرابههاى مسجد، مدرسه، پل و ديوارهاى باغ سلطنتى آن باقى مانده که چيز جز تأثر و حسرت به بار نمىآورد. آثار به جا مانده که مجموعهاى را تشکيل مىدهند، در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است. از اين مجموعه تنها ساختمان مسجد (يا مدرسه) تا اندازهاى از گزند روزگار مصون مانده که به شيوهٔ چهار ايوانى است و داراى حياط مرکزى است. اين بنا به دستور شاه عباس کبير در سال ۱۰۲۱ هجرى قمرى ساخته شد. در قسمت جنوبى آن محرابى است که در طرفين آن شبستانهايى وجود دارد. همچنين گنبدى دو جداره بر فراز ايوان جنوبى آن استوار شده است. بناى مسجد فرحآباد از نقطه نظر ويژگىهاى معمارى، تعدد و فراوانى اتاقها و حجرههاى جبهههاى شرقى، غربى و شمالى قابل توجه است و به احتمال زياد به عنوان مدرسه مورد استفاده قرار مىگرفته است. ساختمان مسجد (مدرسه) فرحآباد که در گذشته به صورت مخروبهاى بود، پس از انجام تعميرات اساسى، امروزه در وضعيتى بهتر قرار گرفته و داراى جاذبه و ارزشهاى سياحتى است.
عمارت دارالفنون، تهران
سنگ بناى اين ساختمان به فرمان اميرکبير در شمال ارگ سلطنتى نهاده شد. نقشهٔ آن کار ميرزا رضاى مهندس است که در زمان عباس ميرزا، وليعهد فتحعلى شاه، براى تحصيل به انگليس رفته بود. چهار طرف حياط مدرسه را پنجاه اتاق احاطه کرده و در برابر آنها ايوانى گسترده است. نخستين درِ ورودى مدرسه به سوى خيابان ارگ بود و درِ کنونى که در خيابان ناصرخسرو است بعدها ساخته شد.
عمارت دختر ناصرالدينشاه، اميرآباد، دامغان (قاجاريان)
در بخش اميرآباد دامغان (مقابل قلعه)، عمارتى وجود دارد که نماى ظاهرى آن با نقش و نگارهاى آجرى تزئين شده است. اهالى منطقه، اين بنا را به دختر ناصرالدين شاه قاجار نسبت مىدهند که زمانى به آنجا تبعيد شده بود. نماى اصلى بنا داراى ايوان ورودى و دو ايوان طرفين و ايوان نشيمن در بالاى سردر با سقفى چوبنما است .
عمارت ذوالفقارى، زنجان
مجموعهٔ تاريخى عمارت ذوالفقارى، در مرکز بافت قديمى شهر زنجان واقع شده است. اين مجموعه شامل ساختمانهاى اندرونى و بيرونى است و پيش از احداث خيابان ذوالفقارى (طالقانى کنوني) از طريق شبکهٔ ارتباطى، طبقهٔ همکف و زيرزمين آن به همديگر راه داشت. در حال حاضر، قسمتهايى از اين محوطه از بين رفته و تنها قسمت مرکزى مجموعهٔ بيرونى باقى مانده است. اين بنا در دو طبقه و يک سردابه ساخته شده و طرح آن ايرانى است. در سبک بناى اين عمارت از نحوهٔ طراحى بناهاى اروپايى نيز الهام گرفته شده است. دروازهٔ طبقهٔ همفک بنا با دو ستون و سقف سرپوشيده، به يک هشتى منتهاى مىشود که فعلاً کاربرد ادارى دارد. سمت شرقى طبقهٔ همفک بنا، احتمالاً، گلخانه بوده است. طبقهٔ دوم دو راهپله دارد و تالارهاى پذيرايى، اتاقهاى خواب، اتاقهاى نشيمن و سرويسهاى بهداشتى را در خود جاى داده است. هستهٔ مرکزى اين بنا به سبک چهارتاقى با سقف گنبدى ساخته شده است که جرز و ديوارهايِ باربرِ آن، سنگينى سقف را تحمل مىکنند. ساختمانهاى جانبى اين چهارتاقى با تيرهاى چوبى پوشيده شدهاند. پوشش بيرونى بام ساختمان تماماً شيروانى است که تا زمان احداث بنا، سابقهاى در اين شهر نداشته است. در بالاى هستهٔ مرکزى بنا، نورگير زيبايى تعبيه شده است که به کلاهفرنگى معروف است. اين نورگير هشتضلعى، با روش گرهسازى به فرم گنبد تبديل شده است. سقف اتاقها در طبقات با طرحهاى هندسى و گرهسازى به طرز زيبايى لمهکوبى شده است. از تزئينات داخل طبقه همکف بنا مىتوان به کاشىکارىهاى سبک دورهٔ قاجار اشاره نمود که طرح معروف نيلوفر آبى (لوتوس) در آن اجرا شده است. تزئينات نماى بنا بسيار جالبتوجه است. قرينهسازىهاى آن از هنر ايرانى و سبک ستونهاى آن از معمارى قرن نوزدهم اروپا متأثر است. نماى ساختمان با آجرهاى قالبى و پيشبر تزيين شده است. پنجرههاى بنا عموماً دولنگه، و با حاشيهٔ مشبک است که با شيشههاى رنگين تقارن جالبى را در داخل اتاقها به وجود آوردهاند. بغل درگاهى پنجرهها در طبقهٔ همکف و حياط در قسمت منتهااليه جنوب غربى تعبيه شدهاند و در ساخت طاقنماهاى تزئينى که در اطراف درِ ورودى ساخته شدهاند، ظاهراً از معمارى قرنهاى هجدهم و نوزدهم ميلادى اروپا الهام گرفته شده است. اين عمارت که از بناهاى تاريخى و باارزش شهر زنجان است، به سبک بناهاى اواخر دوران قاجار ساخته شده است.
عمارت شهردارى، انزلى
عمارت شهردارى انزلى که نمونهاى از معمارى دورهٔ پهلوى در گيلان است، در قسمت بالاى پارک بلوار واقع شده و مشابه ديگر بناهاى دورهٔ پهلوى در گيلان است، در قسمت بالاى پارک بلوار واقع شده و مشابه ديرگ بناهاى دورهٔ پهلوى است که براى فرماندارىها و شهردارىها ساخته شدهاند.
علاوه بر کاخها و عمارتهاى تاريخى که مورد اشاره قرار گرفتند، در استان گيلان ساختمانهاى قديمى ديگرى نيز وجود دارند که از لحاظ قدمت و ويژگىهاى معمارى جالب توجهاند. مهمترين اين عمارتهاى تاريخى و با اهميت عبارتند از: عمارت ادارهٔ پست، عمارت استاندارى سابق، عمارت کلاه فرنگى، سراى طاقى کوچک و بزرگ، سراى چينىچيان، سراى گلشن، سراى محتشم، سراى ميرزا احمد بزرگ و سراى آهن که کلاً در رشت قرار دارند و يادگار دورهٔ قاجار هستند. عمارت داودزاده در بندر انزلى، عمارت سردار امجد در تالش (دوره قاجار)، کاخ ناهارخوران رودسر که در دورهٔ پهلوى ساخته شده است.
عمارت عالىقاپو، اصفهان
اين قصر که در عهد صفويه «دولتخانهٔ مبارکهٔ نقش جهان» و «قصر دولتخانه» نام داشت، نمونهٔ منحصربهفردى از معمارى کاخهاى عهد صفوى است که در اوايل قرن يازدهم هجرى، به امر شاهعباس اول، ساخته شده است. شاه صفوى، سفيران و شخصيتهاى عاليقدر را در اين کاخ به حضور مىپذيرفت. بعد از او هم، جانشينان وى در همين کاخ و در ملحقات آن، مانند عمارت حوضخانه و تالار مرواريد، مهمانان خود را به حضور مىپذيرفتند. عالىقاپو داراى پنج طبقه ساختمان است که هر طبقهٔ آن تزئينات ويژهاى دارد. با آن که بعد از دورهٔ صفويه به تزئينات بناها خرابىها و لطمات جبرانناپذيرى وارد آمده است، ولى هنوز شاهکارهايى از گچبرىها و نقاشىهاى عهد صفويه را در بر دارد و تماشاکنندگان را به تحسين و تمجيد وا مىدارد. مينياتورهاى هنرمندانهٔ رضا عباسى، نقاش معروف عهد شاهعباس (که آسيب فراوان ديدهاند)، نقاشىهاى گل و بوته، شاخ و برگ، اشکال وحوش و طيور و گچبرىهاى زيباى آن که به شکل انواع جام و صراحى در تاقها و ديوارها تعبيه شده است، از قسمتهاى جالبتوجه اين بناى تاريخى است. گچبرىهاى اين قسمت از ساختمان که به «اتاق صوت» مشهور است، نقش آکوستيک دارند و گفته مىشود مکانى براى اجراى موسيقى بوده است تا نغمهها و صداها به طور طبيعى و بدون انعکاس به گوش برسند. از فراز آخرين طبقهٔ عالى قاپو بهترين منظرهٔ شهر تاريخى اصفهان و تغيير و تحولات هزار سالهٔ آن را مىتوان مشاهده نمود. در دورهٔ جانشينان شاهعباس هم اقداماتى به منظور تزئين کامل اين عمارت به عمل آمده است. از آن جمله، تالار باشکوه آن در سال ۱۰۵۴ هجرى و در زمان سلطنت شاهعباس دوم به بناى اصلى افزوده شده است و شاه صفوى و مهمانان او، از تالار همين عمارت، مناظر بازى چوگان، چراغانى، آتشبازىها و نمايشهاى ميدانى را تماشا مىکردهاند.
عمارت عثمانى و پل رومى، تهران
در قرن نوزدهم، يکى از سفيران دولت عثمانى در محلى در منطقهٔ الهيهٔ تهران، باغ و عمارتى ساخت که همچنان به دولت ترکيه تعلق دارد. با توجه به پيشينهٔ تاريخى دولت عثمانى که جانشين امپراتورى روم شرقى شد، نام رومى (همانند لقب مولانا جلالالدين محمد بلخي) روى پلى کوچک در اين محل باقى مانده است.
عمارت فكرى
اين عمارت که يکى از مهمترين بناهاى دورهٔ قاجار است، در بندر لنگه قرار دارد. اين عمارت از ويژگىهاى معمارى چشمگيرى برخوردار است و توسط شخصى به نام «فکري» احداث شده است. عمارت فکرى دو حياط با اتاقهايى در اطراف آنها و پنج بادگير دارد و تزئينات برجستهٔ آن مشتمل بر منبتکارى و گچبرىهاى زيبا است.
عمارت كلاهفرنگى باغ نظر، شيراز (زنديان)
اين باغ با انبوه درختان سر به فلک کشيدهٔ سرو و نارنج در سالهاى پيش از سلطنت کريمخان زند احداث شده و وجه تسميهٔ آن معلوم نيست. کريمخان زند عمارت کلاهفرنگى، ارگ، ديوانخانه و بعضى از ساختمانهاى ديگر را در محوطهٔ آن بنا کرد. در دورهٔ قاجار نيز، حسين على ميرزاى فرمانفرما، عمارتى در نزديک عمارت «خورشيد» احداث کرد. در وسط باغ نظر که متأسفانه هم اکنون قسمت بسيار کوچکى از آن به جا مانده و آن را «باغ موزه» مىنامند، عمارت هشت ضلعى بسيار زيبايى ساخته شده که به کلاه فرنگى مشهور است. کف اين عمارت نزديک به ۱/۵ متر از سطح باغ بالاتر است. در بيرون اين عمارت، کاشىکارىهاى ظريف و زيبا با رنگهاى روشن وجود دارد که قسمتى از آن نقش گل و بته و قسمتى ديگر نيز منظرهٔ شکارگاه و مجالس بزم است. در طرفين هر در، چهار مجلس گل و بته و بالاى چهار گوشوارهٔ آن، چهار مجلس شامل بزم، شکار روى کاشى نقاشى شده است. در داخل بنا، محوطهاى صليب مانند با چهار شاهنشين وجود دارد که بين شاهنشينها نيز چهار گوشواره ساختهاند. در وسط محوطه، حوضى از سنگ مرمر يکپارچه ساخته شده است. ديوارهاى محوطهٔ وسط و اتاقهاى زاويه، مقرنسکارى است و نقاشىهاى بسيار زيبا دارد و از نظر هنرى کمنظير است. روى بدنه و تاقچههاى محوطهٔ وسط، ده مجلس نقاشى به وسيلهٔ نقاشان دورهٔ زنديه که معروفترين آنها «آقاصادق نقاش» بوده تصوير شده است .
عمارت كلاهفرنگى، بندرعباس
بناى اين عمارت به دوران صفويه تعلق دارد و سابقاً ادارهٔ گمرک بندرعباس در آن قرار داشت. اين عمارت در مجاورت اسکلهٔ قديمى بندرعباس در بلوار طالقانى قرار دارد. از آنجا که اين عمارت از معمارى اروپايى آن دوره تأثير گرفته، مثل تعداد زيادى از عمارات دورهٔ قاجاريه به عمارت کلاهفرنگى معروف شده است.
عمارت كلاهفرنگى ماكو، ماكو
بناى قديمى عمارت کلاهفرنگى ماکو و ملحقات آن در سمت شرقى خيابان امام واقع شده است. در اطراف عمارت ياد شده، ساختمانهاى قديمى ديگرى مانند عمارت شهربانى، محل شوراى داورى سابق و چند بناى ديگر نيز وجود دارد. عمارت کلاهفرنگى که قسمتى از مجموعهٔ ساختمانهاى بزرگ و قديمى ماکو است. متعلق به عليقلى خان بيات بوده است. ساختمان بنا به اواخر دورهٔ قاجاريه مربوط است و تاکنون هيچ دخل و تصرفى در آن صورت نگرفته است. اين عمارت تاريخى دو طبقه است. قسمت داخل از نظر شيوهٔ معمارى، مخصوصاً با گچبرىهاى الهام گرفته از طبيعت و آئينهکارىهاى بسيار ارزنده، اثرى جالب و ديدنى است. هر طبقه داراى يک بالکن با بيست ستون چوبى است. فضاى ساختمان کم است و پوشش بام آن، شيروانى و طرح عمارت هشت ضلعى است.
عمارت گمرك، بندر انزلى
از ديگر بناهاى تاريخى گيلان، عمارت گمرک بندرانزلى و محل استقرار نيروى دريايى است که هر دو به دورهٔ پهلوى مربوط است. بخش تعمير کشتى و به آب انداختن آنها در ادارهٔ بندر، از تأسيسات مدرن آن زمان به شمار مىرود و هنوز نيز جالب و حائز اهميت است. اصل بناهاى ادارهٔ بندر به دورهٔ قاجار تعلق دارد و روسها آن را ساختهاند؛ ولى در دورهٔ پهلوى بازسازى شده است. ساختمان موزيک به وسيله يک معمار يونانى و با سبک يونانى ساخته شده است. گنبد اين بنا روى هشت ستون مدور استوار شده است. اين بنا در گذشته مورد استفادهٔ دستهٔ موزيک ارتش بود و لذا به «ساختمان موزيک» شهرت يافته است.
عمارت مدرسهٔ مروى، تهران
مدرسهٔ فخريهٔ (مروي) از بناهاى قرن سيزدهم هجرى قمرى است که شامل جلوخان، سردر بلند، صحن وسيع، حجرهها و چندين ايوان مزين به کاشىکارى خشتى است. بانى مدرسه، شخصى به نام فخرالدوله بود که در آن زمان به دستور فتحعلى شاه قاجار حاکم مرو شد، از اينرو، بناى ياد شده فخريه خوانده مىشود و به «مدرسهٔ مروي» نيز معروف است. بالاى در ايوان در مقابل در ورودى مدرسه، عباراتى به خط نستعليق نوشته شده و در طرفين آن، دو لوحهٔ کاشى به قطعى نسبتاً بزرگ نصب شده است. روى اين کاشىها قصيدهاى به زبان عربى نوشته شده که مفاد آن حاکى از توصيف بنا و تجليل از فتحعلى شاه قاجار است. در اين قصيده از بزرگى و شکوه مدرسه و مقايسه آن با تاق کسرى (ايوان مدائن) سخن رفته است.
عمارت معتمدى، بندر انزلى
اين ساختمان که در بلوار بندر انزلى واقع شده و هم اکنون پاسگاه نيروى انتظامى است، در سال ۱۲۳۴ هجرى قمرى (۱۱۹۸ خورشيدي) به دستور «معتمدالدوله ميرزا عبدالوهاب» در دو طبقه ساخته شده است. ديوارهاى قطورى دور تا دور هر دو طبقهٔ آن را احاطه نموده و سقف آن حلبکوبى شده است. اين بنا يکى از قصرهاى دورهٔ قاجاريه و محل سکونت همراهان شاه يا بزرگان آن دوره بوده است.
عمارت و باغ رامسر، رامسر
باغ تاريخى رامسر و ساختمانهاى آن در شمار آثار ملى ايران به ثبت رسيده و تحت حمايت سازمان ميراث فرهنگى کشور قرار گرفته است. اين باغ با مساحت ۶۰ هزار مترمربع از باغهاى سنتى و زيباى استان مازندران به شمار مىرود. بناى اين باغ، ساختمان زيبايى است با مشخصههاى معمارى پهلوى اول که در يک طبقه به شکل مستطيل و با وسعت ۶۰۰ مترمربع ساخته شده است. اين بنا داراى هال مرکزى، اتاقها و ايوان گچبرى شده است که ايوان آن با چند ستون سنگى به شيوه دور معمارى «دوريک» و به هم پيوسته است. گچبرىهاى سقف ايوان آن با طرحهايى چون نقش ترنج، رديفى از حيوانات و عناصر ديگر هنرى تزيين يافته است. از شاخصهاى معمارى عصر پهلوى اول سنگهاى مرمر و تزئينات وابسته به آن، گچبرىها، آئينهکارى صحن اصلى و ايوان مىباشد که در بناى مذکور کاملاً رعايت شده است. اگرچه بعضى از عناصر معمارى سنتى ايران در بناهاى دوره پهلوى اول به کار رفته است، ولى کاربرد الگوهاى معمارى غربى در بناهاى اين دوره نيز مشهود است که در بناى تاريخى باغ رامسر آثار آن به چشم مىخورد
قصر آئينه (قصر دختر)، رستاق، داراب (ساسانيان)
قصر آئينه يا «قصر دختر» در هشت کيلومترى روستاى رستاق قرار دارد. اين قصر که در درهاى ژرف واقع شده، از سه سو در محاصرهٔ کوهها است. در قسمت غربى قصر، ديوارهاى از کوه تراشيده شده که از جلاى ويژهاى برخوردار است، به طورى که تصوير هر چيزى در آن نمايان است. در نزديکى قصر، آتشکدهاى بزرگ قرار داشته است. کمى دورتر از قصر، آثار ديوارها و خانههاى سنگى مشهود است. قدمت قصر به قرن سوم ميلادى نسبت داده مىشود .
قصر ابونصر (تخت ابونصر)، شيراز (هخامنشيان)
در شش کيلومترى شرق شيراز، بر بالاى يک تپه بقاياى بناها و يک حصار سنگى، ديوارهاى آجرى، ساختمانهاى خشتى و آستانههاى سنگى فرو افتاده ديده مىشوند. در آن جا تعدادى نقش برجسته از نوع نقوش تخت جمشيد نيز وجود دارند. از نقش برجستهها و آستانههاى سنگى عهد هخامنشى فقط يک آستانه بر پا مانده و نقش خدمتگزارى که ظرفى در دست دارد بر ديوارههاى آن حجارى شده است. به عقيدهٔ برخى دانشمندان، قطعات مزبور را از تخت جمشيد به اين محل آورده و مورد استفاده مجدد قرار دادهاند. در سالهاى ۱۳-۱۳۱۱ شمسى هيأت علمى موزهٔ «متروپوليتن» نيويورک کاوشهاى علمى در آنجا انجام داد و نمونههاى سفال و قطعات ظروف سنگى عهد هخامنشى را با سکهها و آثارى ديگر از عهد سلوکى، اشکانى و ساسانى کشف کرد. معلوم شد که در عهد اشکانيان بنايى محکم و محصور در آنجا احداث شده و در زمان ساسانيان هم مورد استفادهٔ کامل بوده است. احتمالاً پيش از دوران اسلام چندين قلعه در حول و حوش محل کنونى شهر شيراز فعلى وجود داشته و قصر ابونصر يکى از اين قلعهها بوده است. نام قديم قصر ابونصر، تخت سليمان است و زير همين نام، در تاريخ ۲۴ شهريور ۱۳۱۰ به شماره ۱۳ در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است. محوطهٔ پايين و مجاور قصر ابونصر را به نام «دشت خضر» مىخوانند و بقاعى هم در آنجا وجود دارند .
پل آب شور (اَوِسُور)، دزفول
باقى ماندهٔ اين پل ساسانى بر روى شاخهاى از رود کارون و بر فراز درّهاى به عمق تقريبى ۲۰۰ متر قرار دارد. پايهها ، دستکها ، زيرسازى و پىريزى آن که براى استوارى پل صورت گرفته و شگفتانگيز و تماشايى است. اين پل از آثار «خَرَهزاد» مادر اردشير بابکان است.
پل آبگينه، كازرون، (قاجاريان)
اين پل در ۱۲ کيلومترى کازرون واقع شده است و نقش برجستهٔ روى آن ، به اواخر دوران فتحعليشاه تعلق دارد.
پل آجرى تميجان، رودسر
اين پل آجرى در شش کيلومترى جنوب غربى رودسر ، بر روى رودخانهٔ تميجان ساخته شده است. گرچه کتيبه و سنگ و يادبودى ندارد ، ولى از نوع تاقها (تاقهاى جناقي) و مصالح به کار رفته در آن ، مىتوان ساخت آن را به دورهٔ صفوى نسبت داد. بدنه و پايههاى پل آجرى است ، ولى کف پل سنگفرش است و چهار دهانهٔ بزرگ دارد. دهانههاى کوچکترى نيز در دو سوى اين دهانهها وجود دارد. طول پل ۶۰ متر و عرض آن ۵ متر است. در بدنهٔ پل چند اتاق وجود دارد که تاق آنها به شيوهاى ماهرانه ساخته شده است. اين اتاقها ، به احتمال زياد ، محل اتراق رهگذران و کاروانيان در ايام بارندگى و در شبها بوده است. پل آجرى تميجان در فهرست آثار ملى کشور با شمارهٔ ۱۱۲۵ به ثبت رسيده است.
پل آجرى تميجان، رودسر
اين پل آجرى در شش کيلومترى جنوب غربى رودسر ، بر روى رودخانهٔ تميجان ساخته شده است. گرچه کتيبه و سنگ و يادبودى ندارد ، ولى از نوع تاقها (تاقهاى جناقي) و مصالح به کار رفته در آن ، مىتوان ساخت آن را به دورهٔ صفوى نسبت داد. بدنه و پايههاى پل آجرى است ، ولى کف پل سنگفرش است و چهار دهانهٔ بزرگ دارد. دهانههاى کوچکترى نيز در دو سوى اين دهانهها وجود دارد. طول پل ۶۰ متر و عرض آن ۵ متر است. در بدنهٔ پل چند اتاق وجود دارد که تاق آنها به شيوهاى ماهرانه ساخته شده است. اين اتاقها ، به احتمال زياد ، محل اتراق رهگذران و کاروانيان در ايام بارندگى و در شبها بوده است. پل آجرى تميجان در فهرست آثار ملى کشور با شمارهٔ ۱۱۲۵ به ثبت رسيده است.
پل آجرى كوچه، دهستان گودين, كنگاور
در شمال روستاى کوچه از توابع دهستان گودين کنگاور پل آجرى از بناهاى دورهٔ شاهعباس ديده مىشود. اين پل محکم بر روى آب خرم که از مغرب به مشرق جريان دارد احداث شده است. طول پل ۶۸/۸۰ متر و پهناى آن با احتساب جان پناه ۵ متر است. پايههاى پل تا ابتداى طاق هر دهانه ، با سنگ لاشه بالا آورده شده و ميان پايهها را با قلوهسنگ و سنگ لاشه پر کرده و با آجر روى آن را پوشاندهاند. هر پنج چشمه طاق جناغى دارد. چشمهٔ شمالى در گذشته فرو ريخته و مجدداً بازسازى شده است. طاق چشمهٔ شمالى از سمت غربى جناغى و از سمت شرق هلالى شکل است. در طرفين پل سيل برگردانهايى با سنگ لاشه ، ملاط گل و گچ ساخته شده است.
پل آجرى ميانراهان، روستاى ميانراهان، صحنه
در جنوب روستاى ميانراهان در ۲۲ کيلومترى شمال غربى صحنه يک پل قديمى مشهود است. طول پل ۴۷/۳ متر و پهناى آن با در نظر گرفتن پىجان پناهها ۴/۸۵ متر است. اين پل شامل سه چشمه است. تنها چشمه پل که بناى آن دست نخورده و سالم باقى مانده ، چشمه شمالى است که از دو چشمه ديگر کوچکتر است. چشمههاى ميانى و جنوبى به علت فشار زيادى که به مرور به آنها وارد شده ، قسمتهايى از طاقشان فرو ريخته و تعمير شده است. همين تعميرات باعث گرديده که طاق از صورت جناغى خارج شده و حالت هلالى پيدا کند. در طرفين پايههاى پل ، آب شکنى مثلث شکل با سنگ لاشه به بلندى ۱۰۰ سانتىمتر جهت شکستن فشار آب ، بر پايه اضافه شده است.
پل آققلا، آققلا، گرگان
پل تاريخى آققلا در فاصلهٔ ۱۸ کيلومترى شمال گرگان و در ابتداى شهر آققلا بر روى رودخانه گرگانرود احداث شده است. اين پل ۷۴ متر طول دارد و در دو طرف آن جانپناهى به ارتفاع ۱/۵۰ متر ايجاد شده است. اين پل ، چهار چشمه (طاق) دارد و پايههاى آن در جهت شرقى و مخالف جريان آب به موجشکنهايى تجهيز شدهاند. پايههاى پل در جهت غربى با آجر و اشکال هندسى تزئين شده است. پل آققلا در قرن نهم هجرى قمرى بنا شده و در ادوار بعدى خصوصاً در دورهٔ صفويه بازسازى و مرمت شده است.
پل ابراهيمآباد، رودخانه باليقلى، اردبيل
اين پل روى رودخانه باليقلى در اردبيل بنا شده است ، پنج دهانه دارد و يادگار دوره صفوى است. مصالح ساختمانى آن سنگ در پايهها و آجر در تاقها با ملاط گچ و آهک است.
پل اللّهوردىخان، اصفهان
اين پل که در نوع خود شاهکار بىنظيرى از آثار دورهٔ شاهعباس اول صفوى است ، به هزينه و نظارت سردار معروف او «اللّهوردىخان» بنا شده است. اين پل به نامهاى «سىوسه چشمه» ، «چهارباغ» ، «جلفا» و بالاخره «زايندهرود» معروف است. تاريخ بناى اين پل را شيخ على نقى کمرهاى شاعر زمان شاهعباس در يک قطعه شعر به ماده تاريخ ، سال ۱۰۰۵ هجرى ذکر کرده است. اين سال مقارن ايامى است که خيابان چهارباغ نيز احداث شده است. اين پل در حدود ۳۰۰ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد و طولانىترين پل بر روى زايندهرود است. در دورهٔ صفويه ، مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان در کنار اين پول صورت مىگرفت. در سفرنامههاى سياحان اروپايى آن دوران ، به برگزارى اين جشن اشاره شده است. ارامنهٔ جلفا هم مراسم «خاجشويان» خود را در محدودهٔ همين پل برگزار مىکردهاند. اين پل يکى از شاهکارهاى معمارى و پلسازى ايران محسوب مىشود و از زيبايى و عظمت انحصارى برخوردار است.
پل امام رضا يا ارجان، بهبهان
بقاياى دهانهٔ طاق مانندى در شهرستان بهبهان به ارتفاع ۵ متر و عرض ۷ متر در دست راست رودخانه مارون باقى مانده و آثار چند پل و سنگفرش بستر زير پل در اطراف آن ديده مىشود. تمامى آثار ، سنگفرشها و دستکها به زمان ساسانيان مربوط است. همچنين آثار پل کوچک ديگرى در نزديکى اين پل به چشم مىخورد.
پل باقرآباد، اراك (قاجاريان)
بناى اين پل مربوط به دوره معاصر است و در زمان اشغال ايران توسط روسها ساخته شده و محل استقرار آن در جاده قديمى اصفهان - اراک و جنب جاده آسفالت فعلى محلات است. بناى اصلى پل در جريان سيلى که در منطقه جارى شده ، تا حدودى تخريب گرديده و مجدداً بازسازى شده است. اين پل تا ۲۰ سال پيش بهرهبرداى مىشده و در حال حاضر با احداث جاده آسفالته جديد از رونق افتاده است. مصالح به کار رفته در بناى پل عمدتاً از سنگ است. در مجاورت پل باقرآباد ، پل جديد ديگرى نيز احداث شده که در نوع خود جالب توجه است و پيرامون آن در حواشى قمرود در روزهاى تعطيل مورد استفاده تفرجگاهى و گذران اوقات فراغت مردم قرار مىگيرد. ساير پلهاى قديمى استان مرکزى عبارتند از : ـ پل عسگرآباد بر روى رودخانه ساوه (دوره قاجاريه). ـ پل هشت چشمه بر روى رودخانه قرهچاى (دوره صفويه). ـ پل يک چشمه در صد مترى پل هشت چشمه (دوره صفويه).
پل بند امير، مرودشت (ديلميان)
در جنوب شرقى جلگهٔ مرودشت روى رودکُر ، بندى محکم احداث شده که پل آن به نام «بند امير» معروف است. اين پل به آثار دورهٔ عضدالدولهٔ ديلمى تعلق دارد و از مهمترين بناهاى قرون اول اسلامى است
پل بندبكان، بهبهان
پل معروف بندبکان بر روى رودخانهٔ تاب در محلى به نام بکو (بکان) در بهبهان ساخته شده است. طول بند و پل ۱۷ متر و عرض آن ۱۳/۵ متر بود که اينک قسمتى از بند و چهار پايهٔ بزرگ پل باقى مانده است. ساير پايهها ويران شده و اثرى از آنها بر جاى نمانده است.
پل بندگرگر، شوشتر
پس از بند ميزان ، اين پل بند بر روى رودخانهٔ گرگر ساخته شده است و کانالهاى سراب ، آسيابهاى آبى گرگر از اين بند سرچشمه مىگيرند.
پل پنج چشمه، رودخانه زنگمار، ماكو
پل تاريخى پنج چشمه در ۵ کيلومترى ماکو قرار دارد؛ در قسمت شرقى جادهٔ آسفالته ماکو - تبريز در دامنهٔ کوههايى که مانند ديوارى شهر ماکو را محصور کردهاند ، بر روى رودخانهٔ پرآب زنگمار ساخته شده است. پل پنج چشمه در قرن دهم زمان صفويه به منظور ايجاد ارتباط بين تبريز و ماکو و همچنين بين ماکو و روستاهاى اطراف ساخته شده است. اين پل تا زمان احداث جادهٔ آسفالته تبريز - ماکو و جادهٔ سرتاسرى تهران - بازرگان ، معبر اصلى تردد منطقه بود و هم اينک نيز معبر ارتباطى ماکو و روستاهاى مجاور آن است. اين پل که قبلاً داراى پنج چشمه بود ، اينک چهار چشمه دارد که چشمههاى موجود نيز ناهمسان و متفاوت هستند. يکى از دهانههاى پل بزرگتر از سه چشمهٔ ديگر است. شکل و فرم آن نيز با سه دهانهٔ ديگر فرق دارد. در ضمن شيب روى سطح چشمهٔ بزرگتر ، تندتر از بقيهٔ سطح دهانههاى پل است. با توجه به بررسىهاى انجام گرفته ، معلوم شده است که اواخر دورهٔ قاجاريه ، دو چشمه از چشمههاى پل خراب شده و هنگام مرمت و بازسازى ، بدون توجه به طرح پل به علت تسريع در احداث و مرمت آن به جاى دو چشمه ، چشمهاى بزرگتر تعبيه کردهاند و پل پنج چشمه را به صورت چهار چشمه در آوردهاند. مصالح به کار رفته در ساختمان پل از نوع سنگهاى لاشهاى است که به رغم صدمات وارده از استحکام خوبى برخوردار مىباشد. ساختمان پل بسيار ساده است و به استثناى سايه روشن سنگهاى به کار رفته در قوس دهانهها ، کلاً فاقد تزئين است.
برد نبشته ايذه، ايذه
در راه ايذه به پيون پس از طى يک کيلومتر، در کف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمى به وسيله حجاران زبردستى حجارى شده است و نقشهاى بسيار زيبا و زنده و پرتحرکى بر سطوح آنها حک شده است. نقشهاى اين سنگ نبشته عبارت از مرد بلند قدى با گيسوان گشاده و انبوه با کلاه گرد بىکنگره با شمشيرى به دست است. در سمت راست اين نقش سوارى حجارى شده است. در سمت چپ نيز نقش چند انسان حجارى شده به چشم مىخورد.
تخت گوهر يا تخت رستم، مرودشت (هخامنشيان)
در نزديکى نقش رجب و پايين آرامگاه کوروش، تختسنگهاى منظمى به صورت ناتمام وجود دارند که به تخت رستم معروفاند.
حجارىهاى خان تختى، روستاى خانتختى، سلماس
در ۷۶ کيلومترى جادهٔ اروميه - سلماس روستايى به نام خانتختى است که در کمرکش ارتفاعات کنار آن، بر روى قطعه سنگ صاف و بزرگى، نقوش حجارى شدهاى به نام حجارىهاى خانتختى وجود دارد. اين کتيبه حاوى نقش مرديست که بر اسب راهوارى سوار است و کلاهى مانند تاج بر سر دارد و نقش دو سوار ديگر نيز در کنار آن به چشم مىخورد. لباسى که اين مردان در بر دارند مانند البسهٔ دورهٔ ساسانى است. جمعى از محققين اعتقاد دارند مردى که در پيشاپيش دو نفر ديگر سوار بر اسب ديده مىشود اردشير پادشاه نامدار ساسانى است که همانند اين نقش در نقاط ديگر نيز وجود دارد. لهمان يکى از مستشرقين باستانشناس عقيده دارد، آن نقش مربوط به شاپور اول پادشاه معروف ساسانى است که در بازگشت از فتح ارمنستان و غلبه بر سپاهيان روم عدهاى از ارامنه به دربارش تشرف حاصل کردند و براى نشان دادن حسن نيت خود هدايايى تقديم نمودند. نيکيتين مستشرق روسى در تشخيص اينکه حجارىهاى خان تختى مربوط به شاپور اول و يا اردشير ساسانى باشد دچار ترديد است، ولى موضوع تقديم هدايا را تأييد مىکند. بدين ترتيب، اگر اين اثر جالب از اردشير بابکان باشد قريب ۱۷۵۹ سال و اگر از آن شاپور باشد ۱۷۷۰ سال از حجارى آن مىگذرد. اين حجارى از سال ۱۳۱۶ خورشيدى رسماً جزو آثار باستانى به ثبت رسيده است.
سردرِ خانقاه ابومسعود، اصفهان
سردرِ کاشىکارى شدهٔ خانقاه «شيخ ابومسعود» در محلهاى به همين نام، و در محلهٔ «آببخشان» تنها اثر قابل توجه از يک مجموعهٔ عظيم ساختمانى اين محل است که تا اين تاريخ برجاى مانده است. کتيبهٔ نفيس کاشىکارى اين سردر به نام «سلطان يعقوب آققويونلو» به تاريخ ۸۹۵ هجرى قمرى است. اين خانقاه از قرن سوم هجرى به بعد، همواره مورد توجه و احترام مردم اصفهان بوده است.
سردرِ خانقاه نصرآباد، اصفهان
کتيبهٔ سردرِ کاشىکارى خانقاه «نصرآباد» در محدودهٔ اصفهان حاکى از آن است که خانقاه مزبور در سالهاى ۸۵۴ و ۸۵۵ هجرى به وسيلهٔ «صدرالدين على طبيب» بنا شده است.
سردرِ زاويهٔ درب كوشك، اصفهان
اين سردر که به منظور محافظت به باغ چهلستون انتقال يافته، تنها اثر تاريخى از دورهٔ حکومت«رستم آققويونلو» است. در کتيبهٔ ثلث سردر، نام «رستم بهادرخان» و بانى ساختمان «علىبيک برنا» و تاريخ سال ۹۰۲ هجرى قمرى نقش بسته است.
سردرِ قيصريه، اصفهان
در ضلع شمالى ميدان امام، سردر قيصريه و بازار شاهى واقع شده است. نقاشى روى ديوارها مناظرى از جنگهاى شاهعباس اول با ازبکان را نمايش مىدهد. از نقاشىهاى سردر، نقاشى جبههٔ غربى آن است که موضوع آن معرفى شکارگاه شاهعباس است و به قلم رضا عباسى طراحى و اجرا شده است و شاهعباس اول را در حال شکار نشان مىدهد. در جبههٔ فوقانيِ سردر قيصريه، دو «پشت بغل» کاشىکارى وجود دارد که موضوع تزئينات آن نمايش «برج قوس» است. مورخين مشرق زمين، زمان احداث شهر اصفهان را در برج قوس مىدانستهاند.
سردرِ مسجد جامع جورجير، اصفهان
اين سردر به مسجد «کافىالکفاه» (صاحب اسماعيلبن عباد از وزراى مشهور پادشاهان ديلمى در قرن چهارم هجرى قمري) تعلق دارد که در مردادماه ۱۳۳۵ از لابهلاى ديوارههاى گلى خارج و تعمير شده است. اين سردر از نظر تاريخى و مذهبى ارزش فوقالعادهاى دارد؛ زيرا تنها اثر موجود از دورهاى است که اصفهان پايتخت پادشاهان آلبويه بوده است. اين سردر که در قسمت شمال غربى مسجد حکيم واقع شده است، از نمونههاى بسيار قديمى و عالى هنر آجرکارى و گچبرى در اصفهان به شمار مىرود.
سنگ نبشتهٔ پهلوى تنگ براقى، پاسارگاد، شيراز (ساسانيان)
در شمال غربى پاسارگاد در تنگ براقى، سنگنبشتهاى به ابعاد ۱/۴۰×۱ متر مشتمل بر ۱۶ سطر که هر سطر ۹۰ سانتىمتر طول دارد، قرار گرفته است. درختان انبوه و سرسبزى که پيرامون آن روئيدهاند، اين مکان را به استراحتگاهى با طراوت و خوش منظر تبديل کردهاند. مانند بسيارى از نقش برجستهها و نبشتههاى ساسانى مىتوان تصور کرد، يکى از شاهان ساسانى که شايد بهرام باشد به مناسبت شکار و عبور از اين محل آن را به يادگار گذاشته است.
سنگ نبشتهٔ رازليق، كوه زاغان، سراب
اين کتيبه بر صخرهاى از کوه زاغان واقع در ۱۲ کيلومترى شمال سراب در ناحيهٔ رازليق کنده شده است. اندازهٔ آن ۸۰×۱۲۰ سانتىمتر است و ۱۶ سطر دارد. سنگنبشته متعلق به آرگيشتى دوم (۶۸۵-۷۳۰ ق.م) پسر روساى اوّل است که در فاصله سدههاى هشتم و هفتم قبل از ميلاد، به مناسبت تسخير همان قلعه کنده شده است. متأسفانه در سالهاى اخير به علت عدم مراقبتهاى لازم بخشهايى از اين کتيبه شکسته شده و نوشتههاى آن به خوبى قابل رؤيت نيست.
سنگ نبشتهٔ شهر روسا در ماكو، بسطام، ماكو
روسا يکى از شهرهاى اورارتويى بود که در قرن نهم پيش از ميلاد و در زمان روساى دوم، حاکم اورارتو ساخته شد. روساى دوم پسر آرگيشتى دوم از پادشاهان معروف اورارتو پس از اتمام شهر کتيبهاى در بالاى آن نصب کرد. اين کتيبه که يکى از نفايس آثار کهن اين سرزمين است توسط روساى دوم فرزند آرگيشتى دوم از پادشاهان اورارتو به خط ميخى نوشته شده و توسط باستانشناس معروف آلمانى پروفسور مينتس ترجمه شده است. طول کتيبه ۷۲، عرض آن ۵۶، ضخامت آن ۱۱ سانتىمتر و وزن آن ۱۱۰ کيلوگرم است. بر روى اين کتيبه ۱۶ خط موازى رسم شده است. شهر روسا و کتيبهٔ آن هر دو به سرنوشت تلخى دچار شدهاند. شهر روسا در اثر حمله و هجوم قوم آشور با خاک يکسان شده و امروز فقط دهى به نام بسطام از دهستان چايپارا به شمار مىرود. سنگنبشته را نيز مدتى از محل خود برداشتند و بر پايهٔ پلى بر رودخانهٔ آقچاى در محلى که از قريه کسبيان از توابع خوى مىگذرد نصب کردند. پس از آنکه پل مزبور روى به خرابى و انهدام گذاشت، کسانى آن را برداشتند و به شهر ماکو بردند. سنگ نبشتهٔ مورد بحث سالها در ماکو مفقود شد، تا اينکه به همت آقاى موسوى ماکويى نمايندهٔ وقت شهرستان ماکو کشف و به ادارهٔ آموزش و پرورش آن شهرستان تحويل گرديد.
سنگ نبشتهٔ قيرخ قزلار (نشتبان)، روستاى قيرخ قيزلار،سراب
اين سنگ نبشته به خط ميخى و زبان اورارتويى بر روى صخرهاى به طول ۴/۵ متر و عرض ۲/۱۰ متر و ارتفاع ۲/۶ متر و به وزن ۲۰ تن نقر شده است. محل کتيبه روستاى قيرخ قزلار در شمال شرقى سراب است و تحت شماره ۷۲۹ به ثبت تاريخى رسيده است. کتيبه بر قسمتى از سطوح جنوبى سنگ به طور مسطح و صيقلى شده نقر گرديده است. طول آن ۱۰۶ سانتىمتر و عرض آن ۷۵ سانتىمتر است. در ۱۳ سطر منقور است و حدفاصل سطور با خطوط ممتد افقى مشخص شده است. قسمت اعظم سطر آخر و سه چهارم سطر دوازدهم و نصف سطور هشتم تا يازدهم و يک سوم سطر هفتم از بين رفته است. در وسط سطور نيز سوراخى به شکل C لاتين ديده مىشود. اين سوراخ و فرسايش حوالى آن نتيجهٔ تماس دست مردم است که اعتقاد به تقدس آن دارند و با کشيدن دست بر روى آن زيارت مىکنند. اين سنگنبشته به خاطر موارد زير از اهميت ويژهاى برخوردار است: - وجود معبد کلان سنگى (سنگ افراشتها) - قايل شدن به قدرت ماوراءالطبيعه به کتيبهٔ دشمن که سنّتى تاريخى بوده است. - يکى از بيست و يک قلعهاى که شاه اورارتويى فتح کرد و به آتش کشيد. در شمال اين سنگ نبشته و در کنار معبد يا گورستان آن کلان سنگى قرار دارد که مورد بررسى و تدقيق قرار نگرفته است.
سنگ نگارههاى تيمره، روستاى سعيدآباد، خمين (قبل از ميلاد)
در چند سال گذشته سنگنگارههاى صخرهاى متعددى در مرز سه استان مرکزى، لرستان و اصفهان و به ويژه استان مرکزى کشف شده که با توجه به نوع حجارىها و مضمون اشکال حجارى شده، در نوع خود بىنظير و بسيار قابل توجه است. خصوصيات اين سنگنگارهها در کتاب «موزههايى در باد» نوشته دکتر مرتضى فرهادى تشريح شده است. مجموعه نقوش و کندهکارىهاى صخرهاى به سبب کثرت تصاوير، تکرار نمادها و تنوع بسيار از لحاظ نقاشى و مضامين و صحنههاى منحصر به فرد، به هنر پيش از تاريخ مربوط است. اين سنگنگاره ها در محدوده منطقه تيمره بين ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نگاره است و بعضى از نقوش بارها بر روى يکديگر حکاکى شدهاند. اين سنگنگارهها نشانگر ابزار و آلات، شکار و شکارگاههاى مردمان قبل از تاريخ را نشان مىدهد. به نظر مىرسد که اين سنگنگارهها حاصل کار نگارگران شکارچى در طى هزارهها و دورانهاى طولانى است. اين ابزارها به ترتيب فراوانى عبارتند از تير و کمان، کمند، مشت يا بوکس سنگى، چماق، تيردان، نيزه، نيزه دو شاخ (چنگک شکار)، زين، لگام، کلاهخود، شمشير و ابزارهاى ناشناخته ديگر. محل يکى از اين سنگنگارهها که نزديک به ۵۰ سنگنگاره مىباشد، بر روى لاشههاى سنگى در دامنه ارتفاعات مشرف به روستاى سعيدآباد در ۷ کيلومترى جاده آسفالته خمين - گلپايگان به سمت روستاى غرقاب است. اين سنگنگارهها اشکال مختلفى از حيوانات شکارى را نشان مىدهد که بيشترين تعداد نگارهها مربوط به بز کوهى است.
سنگ نبشتهٔ سقندل، ورزقان،اهر
اين کتيبه در کوهى به نام زاغى يا قيه در دو کيلومترى شرق ورزقان از توابع اهر قرار دارد. طول آن ۱۱۵ و عرض آن ۴۷ سانتىمتر و مشتمل بر ۱۰ سطر است. اين کتيبه را محمد جواد مشکور کشف کرد و در سال ۱۳۳۰ شمسى آن را به جهانيان شناساند. همين کتيبه را بعدها دانشمند اورارتوشناس گرجى به نام مليکشويلى از روى عکس آن خواند و نتيجهٔ پژوهش خود را در اين باره در سال ۱۹۶۰ انتشار داد. اين کتيبه به ساردوى دوم (۳۳-۷۵۰ ق.م) پسر آرگيشتى اول تعلق دارد و در آن از حمله به ناحيهٔ کوهستانى پولو آدرى و گشودن ۲۱ دژ و تصرف ۴۵ يا ۴۴ شهر در يک روز، سخن مىرود. مليکشويلى حدس زده است که پولو آدرى محل زندگى يک طايفهٔ کوهنشين در شمال آذربايجان ايران بوده و کتيبه به حوادث سالهاى ۴۵-۷۴۷ قبل از ميلاد مربوط مىشود.
سنگنوشتهٔ تنگه قوچعلى، كوهانار، ايلام
در ضلع شرقى مسير تونل آزادى ايلام بر ديوارهٔ سنگى کوه انار سنگ نوشتهٔ تاريخى به ابعاد ۵۰×۷۰ سانتىمتر با خط زيباى نستعليق از دوران قاجار و حکومت واليان پشتکوه حک گرديده که متن آن بدين شرح است: ”هواللّه تعالى“ تاريخ ساختن قلعه حسينآباد و قلعه حسينيه و حفر نهر اميرآباد در سنه ۱۳۰۵ در عهد دولت قوى شوکت السلطان بن السلطان و خاقان شاه شهيد ناصرالدين شاه قاجار نوراللّه مضجعه حسبالامر حضرت مستطاب سردار اشرف والى بن حيدرخان بن حسن خان بن والى کل لرستان فيلى صورت اتمام پذيرفت فى سنه هزار و دويست و نود و چهار. تاريخ فوت مرحوم حسين قلى خان طاب سراء سنه هزار و سيصد و هيجده (۱۳۱۸). مشابه اين سنگنوشته، سنگنوشتهٔ ديگرى در فاصلهٔ دويست مترى آن از حکومت واليان پشتکوه برجاى مانده بود که به علت جادهسازى در سالهاى گذشته، در زير خاک مدفون گرديده است.
سنگنبشته اورامانات، اورامانات، مريوان
اين سنگ نبشته در اورانامات مريوان در سينه کوه «زينانه» در طاقنمايى به ارتفاع ۱۷۰ و پهناى ۱۵۰ سانتىمتر قرار دارد که به صورت هلالى حجارى و کندهکارى شدهاند. درون طاقنما و در جهت غربى آن نقش برجستهٔ انسانى که احتمال مىرود که شخص شاه باشد با بلندى ۲/۵ متر و پهناى ۳۰ سانتىمتر حجارى شده است. نقش برجسته شاه، کلاهى دارد که به شکل استوانه و شبيه باشلوق مىباشد. نقوش مخصوصى بر روى قسمت فوقانى اين نقش برجسته حک شده است. همچنين کتيبهٔ ديگرى با خط ميخى در کادرى به ابعاد ۱۲۰×۱۲۰ سانتىمتر و در تعداد ۴۵ تا ۵۰ سطر در همين محل وجود دارد که احتمالاً به اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد مربوط است.
سنگنبشته تاريخى خورهه، دهستان خورهه، محلات (سلجوقيان)
در جنوب غربى روستاى خورهه در کنار رودخانهاى که در اين روستا جارى است، بر روى سنگى که حدود يک تن وزن دارد خطوطى حک شده است. برخى عقيده دارند اين سنگنبشتهها به دوره سلجوقيان مربوط است. سنگنبشتهٔ مذکور با آثار سلوکى خورهه فاصله چندان زيادى ندارد.
سنگنبشته شاپور ساسانى، مشگين شهر
در حدود ۱۰۰ مترى شرق ميدان اصلى مشگينشهر، درهاى وجود دارد که به خاطر انبوه درختان کهن آن به باغ نوروز معروف است و شعبهاى از رود خياوچاى در اين دره جارى است. در کمرکش ارتفاع غربى دره باغ نوروز، سنگى بسيار بزرگ وجود دارد که بر سينه آن خطوط پهلوى ساسانى و باستانى کنده شده است. به باور گيردگروپ باستانشناس معروف آلمانى، خط پهلوى ساسانى از آنجا که براى نخستين بار در آذربايجان کشف شد، از نظر مکانى و زمانى بسيار معتبر است. اين کتيبه به زمان سلطنت شاپور دوم ساسانى مربوط مىشود و از سه بخش تشکيل شده است: - سطر اول تا سطر سوم، تاريخ آن است. اين کتيبه به تاريخ ماه هفتم سال بيست و هشت سلطنت شاپور دوم ساسانى يعنى ۲۶۷ سال قبل از هجرت است. - از سطر سوم تا نهم کتيبه، از شخصى به نام نارسه هرمزد ياد شده است که شش سال براى ساختن قلعه کارکرد؛ شايد اين شخص مسئول قلعه بود. اسم قلعه در اين سنگ نوشته شده ولى خوانا نيست. - از سطر نهم تا بيست و يکم، اندرزى از نارسه هرمزد آمده که در آن از شهرياران و بزرگان خواسته شده است اگر قلعه موردپسندشان قرار گرفت به آن آفرين بگويند و در غير اين صورت قلعه بهترى بسازند. به علاوه، در بدنه سنگ نشانههايى مربوط به ساسانيان کنده شده است. بزرگى اين سنگ، در حدود ۲/۳۰×۱/۱۰ متر است. اين اثر به شماره ۶۱۹ به ثبت تاريخى رسيده است.
سنگنوشتهٔ آشورى (گلگل)، روستاى گلگل، ايلام
سنگنوشته گلگل ملکشاهى در کنار روستاى گلگل در فاصلهٔ ۲۵ کيلومترى شهر ايلام بر ديوارهٔ کوهى حک گرديده است. اين سنگ نوشته به دوران آشور بانىپال مربوط است و حدود ۳ هزار سال قدمت تاريخى دارد. بر روى سنگنوشته، نقش برجستهٔ پيکرهٔ يک سرباز آشورى با کلاهخود، ماه و ستاره در بالاى سر آن در حالى که پيکانى در دست دارد، مشاهده مىشود. در قسمت تحتانى اين سنگنوشته آثار چند جمله از خطوط ميخى حک گرديده که علائم متن آن کشف و ترجمه شده است.
سنگنوشتهٔ تخت خان، ايلام
اين سنگنوشته بر روى سنگى بزرگ به ابعاد ۱×۲ متر در محلى به نام تخت خان (۳۴ کيلومترى جاده ايلام - مهران) حکاکى شده و مضمون آن در رابطه با تاريخ ايلام و حکمرانان آن است.
سنگنوشتهٔ شهر ميمه (زرينآباد)، ميمه، درهشهر
اين سنگنوشته که در محل ميدان اصلى شهر ميمه قرار داشت، در سالهاى اخير جابجا شده و فعلاً در محلى مشرف به رودخانهٔ سراب ميمه در داخل کوچهاى باريک قرار گرفته است.
سنگنوشتهٔ قلعه والى، قلعهوالى، ايلام
اين سنگنوشته که در محل قلعه والى ايلام واقع شده و مضمون آن در رابطه با ساخت قلعه در سال ۱۳۲۶ هجرى قمرى «به معماريت عاليجاه خيرالحاج حاجى درويشعلى کرمانشاهى و به نظارت معتمدالسلطان مکرم عم عالى مقام صيد جوادخان سرتيپ والىزاده» مىباشد.
سنگنوشتههاى مشروطيت (پير غار)، ميزدج، فارسان
پيرغار از تفريحگاههاى منطقهٔ چهارمحال است که در بخش ميزدج قرار دارد. در اين محل، چشمههاى آب از داخل سنگها در جريان است. بر روى قسمتى از تپهٔ سنگى اين منطقه سه سنگ نوشته به زبان فارسى که بر روى آن شرح لشکرکشى بختيارىها به فرماندهى سردار اسعد به تهران و نقش آنها در انقلاب مشروطه ثبت شده است، ديده مىشود. غارى نيز در اين محل وجود دارد که به علت فرو ريختگى سقف، ورود به آن ممکن نيست.
بازار قديمى خوى، خوى
بازار خوى که بازماندهٔ بازار وسيع و بزرگ قديمى خوى است در ضلع شرقى شهر و به موازات خيابانهاى طالقانى و انقلاب قرار گرفته است. اين بازار و همچنين دروازهٔ سنگى، بقاياى به جا ماندهٔ ديوار حصار شهر قديم خوى و خندق پشت آن، مجموعهٔ کاملى از سبک شهرسازى دورهٔ اسلامى را نشان مىدهد. بازار خوى نيز همراه با تغيير شيوهٔ زندگى مردم از دستبرد حوادث مصون نمانده و در نتيجه اعتبار پيشين را ندارد. شهر و بازار خوى در کتب و متون قديمى، از سوى نويسندگان معتبرى چون ابن حوقل (۳۴۶ هجرى قمري) مورد اشارات گوناگون قرار گرفته است. از اين رو به نظر مىرسد، بازار قديمى خوى پيش از قرن چهارم ساخته و پايهگذارى شده است. وجود آثارى از دورههاى صفويه، زنديه و قاجاريه در پيرامون آن، مؤيد مرمت و بازسازى و گسترش بازار در دورههاى مزبور مىباشد. بازار خوى در حال حاضر از چند راسته بازار سرپوشيده، سراها و ميدانهاى قديمى تشکيل شده است. ويژگىهاى معمارى بازار خوى در سادگى، نظم و دقت در رگهچينى آجرها و تبعيت دقيق از شرايط اقليمى خوى است.
سنگهايى با خطوط پهلوى، هرسين
در سرتاسر بيستون و اراضى اطراف آن، هر جا که بنا و يا چند سنگ تراشيده شده ديده مىشود يک يا چند علامت و يا خط مربوط به دوره ساسانى را بر آنها مىتوان ديد. مانند ۴۲۷ علامت حجارى شده بر روى سنگهاى به کار رفته در کاروانسراى صفوى بيستون، پل صفوى بر روى دينور آب، پل خسروى بر روى گاماسياب، بناى کاروانسراى کهن بيستون و سنگهاى پراکندهاى که در نقاط مختلف بيستون ديده مىشود. اين علائم يا به صورت علائم خانوادگى است و يا به صورت اسم افراد يا کارگاهى است که اين سنگها را تراش دادهاند. علاوه بر موارد فوق، کتيبهها و سنگ نوشتههاى ديگرى نيز در بيستون مشهود است که عبارتند از: - کتيبه شماره يک : در بيستون، از سدههاى اوليه اسلامى، کتيبههايى بر سنگ ديده مىشود. برخى از اين کتيبهها بر روى سنگهاى تراشيده دورهٔ ساسانى نقر شده است و بعضى ديگر قسمتهايى از کتيبههاى بناهايى مىباشد که معمولاً به خط کوفى تزئين شده است. - کتيبه شماره دو : بر روى قطعه سنگى از سنگهاى تراشيده شده کاروانسراى قديمى بيستون که در حدود سدههاى سوم و چهارم هجرى قمرى با بازماندهٔ مصالح دوره ساسانى بنا گرديده است، «لااله - الااللّه - محمّد - رسولاللّه» ديده مىشود. - کتيبه شماره سه : بر روى يکى ديگر از قطعه سنگهاى تراشيده شده که در ديوار کاروانسراى قديمى بيستون بکار رفته است، کتيبهاى ديده مىشود. اين کتيبه با خط کوفى که جنبه تزئينى آن بيشتر از کتيبه شماره ۲ است در دو سطر نقر شده است. «بسماللّه الرحمن الرحيم - الملک اللّه.» - قطعه سنگ آهکى : قسمتى از کتيبه مىباشد که در نزديکى خانههاى بيستون پيدا شده است. احتمالاً قسمتى از سردر سنگى بنايى است که با خط کوفى تزئينى عباراتى همچون لااله الااللّه بر روى آن نوشته شده است. قسمت دوم کتيبه که باقى مانده است در محوطه باستانى طاق بستان نگهدارى مىشود.
صفه تراشيده شده، هرسين
در جهت شرقى نقش برجستهٔ گودرز دوم اشکانى، قسمتى از صخره بيستون تراشيده شده است. اين صفحه تراشيده شده شايد براى ايجاد نقش و يا نقر کتيبه و يا هر دو بوجود آمده است. قدمت اين صفه به دورهٔ پارتى مىرسد.
فراتاش (فرهاد تراش)، هرسين
در جهت جنوب حجارى داريوش بزرگ در کوه بيستون، ديوارهٔ حجارى شده عظيمى قرار دارد که در بين مردم به «فراتاش»، «فرهاد تاش» و «تخت فرهاد» معروف است و گفته مىشود که در حدود هزار سال بعد از داريوش، به فرمان خسرو دوم ساسانى درکوه بيستون تراشيده شده است. مردم بومى حجارى فوق را کار فرهاد کوهکن (عاشق شيرين) مىدانند و معتقدند که فرهاد در عشق شيرين - زن خسرو پرويز - بدين کار سنگين تن در داده است. داستان عشق شيرين و فرهاد الهامبخش شاعران زيادى در اين مرز و بوم شده که از جمله آن مىتوان به مثنوى عاشقانه خسرو و شيرين اثر نظامى گنجوى اشاره کرد. طول ديوارهٔ فراتاش ۱۸۰ متر و بلندى آن ۳۳ متر است. در هيچ نقطهاى از ايران هيچ کوهى را به اين اندازه نتراشيدهاند.
كتيبهٔ آقاجان بولاغى، روستاى آقاجانبولاغى،اسدآباد
اين سنگنبشته در نزديکى روستاى آقاجان بولاغى در درهٔ رودخانهٔ قرهچاى به فاصلهٔ حدود ۱۵ کيلومترى شمال اسدآباد و ۳۰۰ مترى جادهٔ اسدآباد به روستاى بزرگ چنار و در کنار سد رودخانهٔ قرهچاى قرار دارد. برخى از کلمات مصراع دوم کتيبه به علت کيفيت جنس سنگ، ريزش کرده است، ولى آنچه باقى مانده به شرح زير است: حاکمِ مُلک حسين خان سولاق بسته سدى به سمتِ اين ايلاق هاتفى گفــت بهــر تاريخــش بسته سدى چون سدِ اسکنــــدر شعر اين کتيبه در نيمهٔ اول قرن دوازدهم هجرى قمرى به مناسبت سد رودخانهٔ قرهچاى، به خط ثلث حاوى نام بانى و تاريخچهٔ ساخت آن نوشته شده است.
كتيبهٔ بيستون، هرسين
اولين تحقيقات علمى دربارهٔ نقوش و کتيبههاى بيستون در سال ۱۸۳۵ ميلادى توسط هنرى راولينسون افسر جوان انگليسى به انجام رسيد و پس از آن دانشمندان بسيارى هر يک به کشف گوشهاى از اين گنجينهٔ راز نائل آمدند. اين کتيبه شرح جنگهاى ۲/۵ ساله داريوش و مبارزات او براى رسيدن به سلطنت است و به سال ۵۲۲ پيش از ميلاد به دستور وى بر دل کوه حجارى شده است. بر گرداگرد نقوش بيستون، کتيبهاى به سه خط و زبان پارسى باستانى، ايلامى و آکدى به گويش بابلى نو که متداول آن زمان بوده، نگاشته شده است. جاى کتيبهها نسبت به نقوش برجسته چنين است : کتيبههاى پارسى باستانى درست در زير نقوش قرار گرفتهاند. ترجمهٔ ايلامى کتيبه در سمت راست نقوش و نسخهٔ دوم آن در سمت چپ به موازات کتيبهٔ پارسى باستان کنده شده که دسترسى به آن بسيار دشوار است. متن بابلى در بالاى نسخهٔ دوم ايلامى بر سينه کوه کنده شده است. کتيبهها و ترجمههاى تکميلى اضافى نيز در اطراف و ديواره تراشيده سمت راست ديده مىشود. متن پارسى باستان اين کتيبه در ۴۱۴ سطر به خط ميخى زيبايى بر سطحى صيقل خورده در ۵ ستون کنده شده است. هر ستون در حدود ۴۰۰ سانتىمتر بلندى دارد. فاصلهٔ هر سطر از ديگرى ۴۲ ميلىمتر و اندازهٔ حروف آن بسيار روشن و نمايان کندهکارى شده و ۳۲ ميلىمتر است. متن ايلامى در دو نسخه کنده شده است : نسخهٔ اول در سمت راست نقوش بيستون، در چهار ستون نوشته شده و مجموعاً شامل ۳۲۳ سطر مىباشد. نسخهٔ دوم متن ايلامى در سه ستون و در سمت چپ متن پارسى کنده شده است. متن آکدى به گويش بابلى نو در يک ستون در ۱۱۲ سطر بر لبهٔ پيش آمدهٔ قسمت بالاى نسخه دوم متن ايلامى در سمت چپ کندهکارى شده است. داريوش هخامنشى در تمام کتيبهها آغاز هر بند را با اين جمله شروع مىکند: «داريوش شاه مىگويد». تکرار و بيان اين جمله عظمت و قدرتى خاص به سبک نگارش کتيبه داده است. داريوش در سرتاسر کتيبه پيروزى خود را خواست اهورامزدا دانسته و به اين ترتيب تا حدى کتيبه رنگ دينى به خود گرفته است. اين مطلب به ويژه در ستون چهارم کتيبه کاملاً چشمگير است.
كتيبهٔ تنگ صَئولك، مسجدسليمان
تنگ صَئولک در بخش مرکزى شهرستان مسجد سليمان واقع شده است. اين کتيبه الههاى را نشان مىدهد که مُغى او را تقديس کرده و شيئى سبحه مانندى را به دور آن قرار مىدهد. ۱۵ نفر تماشاگر در دو صف در محضر آن مغ هستند. کلاه آنها مخروطى و گيسوانش انبوه است. در اين تنگ نقاشىهاى ديگرى نيز وجود دارد که از جملهٔ آنها يک نفر سوار مسلح است که تير، کمان و نيزه دارد و با حيوانى خرس مانند مىجنگد. در ا ينجا صورت زنى که در رختخواب خوابيده و گيسوان انبوه دارد و در دست راست او چيزى مانند سبحه است، به تصوير کشيده شده است. اين اثر به عهد اشکانيان مربوط است و در کوه سياه (کوهشه) منطقه لهبَهرى واقع شده است .
كتيبهٔ كلى شين در اشنويه، نقده
در گردنهٔ کلىشيناشنويه در جنوب غربى درياچهٔ اروميه، استوانهاى قرار دارد که بر بدنهٔ آن به دو زبان اورارتويى و آشورى کلماتى کنده شده که در نوع خود بىنظير و از آثار فوقالعاده جالب توجه استان است. به استناد آثار تاريخى پس از شردورى اول، پسرش ايشبواىنى در حدود سال ۸۲۸ قبل از ميلاد پادشاه اورارتو شد. اين پادشاه زبان اورارتو را در کتيبههاى خود به کار برد و چون کشور خود را از شرق تا رواندوز توسعه داد، در همان سنگنبشته شرح فتوحات خود را مندرج ساخت. در کتيبهٔ مزبور عنوان آشورى پادشاهان که شاه ناايرى بود به شابيااى تغيير يافت. پادشاه مزبور پس از چندى پسرش مينوا را به سلطنت اورارتو نشانيد و او را با خود در پادشاهى شريک کرد. چنانکه کتيبهٔ کلى شين نام هر دو پادشاه را در بر دارد. مينوا تا سال ۷۸۵ قبل از ميلاد بر آن کشور پادشاهى داشت. در زمان اين پادشاه حدود مملکت اورارتو توسعه يافت، از جنوب تا نزديک آشور و از شمال تا ارمنستان شمالى بسط پيدا کرد. اين کتيبه نيز از دستبرد حوادث مصون نمانده و صدمات زيادى ديده است.
كتيبهٔ گنجنامه، همدان
کتيبههاى گنجنامه که يادگارى از دوران داريوش و خشايار شاه هخامنشى است بر دل يکى از صخرههاى کوه الوند در فاصلهٔ ۵ کيلومترى غرب همدان و در انتهاى درهٔ عباسآباد حکاکى شده است. کتيبهها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطرى به زبانهاى پارسى قديم، بابلى و عيلامى قديم نوشته شدهاند. متن پارسى در سمت چپ هر دو لوح قرار گرفته است و پهنايى معادل ۱۱۵ سانتىمتر دارد. متن بابلى در وسط هر دو کتيبه نوشته شده و متن عيلامى نيز در ستون سوم قرار دارد. با توجه به سوراخهاى کنار کتيبه، به نظر مىرسد که کتيبهها روپوشى داشتهاند که آنان را از گزند باد و باران حفظ مىکرده است. لوح طرف چپ که کمى بالاتر از کتيبهٔ ديگر در کوه کنده شده است مربوط به داريوش بزرگ هخامنشى است. طول آن حدود ۲۹۰ سانتىمتر، ارتفاعش ۱۹۰ سانتىمتر و داراى متنى به شرح زير است: «خداى بزرگ است. اهورامزدا که اين زمين را آفريد که آن آسمان را آفريد که مردم را آفريد که شادى براى مردم آفريد که داريوش را شاه کرد، شاهى از بسيارى، فرمانروايى از بسيارى. منم داريوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمينها که نژادهاى گوناگون دارند، شاه سرزمين دور و دراز، پسر ويشتاسب هخامنشي». کتيبهٔ خشايار شاه نيز در قسمت پايين همين کتيبه است به طول ۲۷۰ سانتىمتر و ارتفاع ۱۹۰ سانتىمتر و متن آن عبارت است از: «خداى بزرگ است اهورامزدا بزرگترين خدايان است که اين زمين را آفريده که آن آسمان را آفريد که مردم را خلق کرد که براى مردم شادى آفريد که خشايارشاه را شاه کرد، يگانه از ميان شاهان بسيار، يگانه فرمانروا، از ميان فرمانروايان بىشمار. من خشايارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهاى داراى ملل بسيار، شاه اين سرزمين بزرگ دوردست پهناور، پسر داريوش هخامنشي».
كتيبهٔ مدرسهٔ آقاكافور، اصفهان
از اين مدرسه فقط لوح سنگيِ تاريخيِ سردر آن در مسجد «خان» محلهٔ احمدآباد باقى مانده است. اين کتيبه بر سنگ مرمر حجارى شده و نام «شاهعباس دوم» و «حاجى کافور» صاحبجمع خزانهٔ سلطانى و خطاط آن «محمدرضا امامي» و سال اتمام آن ۱۰۶۹ هجرى قمرى، را در بر دارد.
كتيبهٔ مدرسهٔ مريمبيگم، اصفهان
اين مدرسه در دورهٔ سلطنت شاهسلطان حسين به وسيلهٔ «مريمبيگم» دختر شاهسفى در سال ۱۱۱۵ هجرى قمرى، در مجاورت محلى که امروزه به نام «چهارسو نقاشي» شهرت دارد، بنا شده است. از اين مدرسه، دو لوح سنگى به خط «علىنقى امامي» باقى مانده است که در دبستانى که به جاى آن احداث شده است، نگاهدارى مىشود.
كتيبهٔ هانى، ايذه
در کنارهٔ شمال شرقى کوههايى که جلگه مال امير به آنها محدود مىشود. (شهرستان ايذه)، نقوش برجستهٔ کتيبههايى به خط عيلامى ديده مىشود که اکثر آنها به نام پادشاه به «هاني» پسر «تاهىهي» موسوم مىباشد. هانى حاکم محلى ايذه بود که در زمان عيلاميان به نام «آيامپير» يا «آياتم» مشهور شده است. ساير کتيبههاى استان عبارتند از: کتيبههاى تنگ سردک (سولک) در بهبهان مربوط به دورهٔ اشکاني. سنگ بَزدِقمچى از آثار دوره ترکان سنقري.
كتيبهٔ وقفنامهٔ شيخ علىخان زنگنه، هرسين
شيخ على خان زنگنه صدراعظم شاه سليمان صفوى، در زمان حيات خود، براى تعميرات کاروانسراى بيستون و ساير اقدامات عمرانى خود کتيبههايى را بر صخره بيستون کنده است که باعث از بين رفتن حجارىهاى برجستهٔ دوران پارتى نيز شده است. طاقنمايى که اين وقفنامه در آن نقر شده است از آخرين نقطهٔ تيزى هلال طاقنما ۴×۳ سانتىمتر و پهناى آن ۲۷۶ سانتىمتر و شامل ۱۵ سطر است که به سه قسمت تقسيم مىشوند .
كتيبه تنگ تك آب، بهبهان
تنگ تک آب تقريباً در فاصلهٔ ۲۰ کيلومترى شمال شرقى بهبهان و در ۱۰ کيلومترى محوطهٔ «ارجان» باستانى قرار دارد. تنگ تک آب تنها گذرگاه و راهى است که پيش از هخامنشيان، ارجان را به سميرم پيوند مىداد. تنگ «تک آب» را «دربند پارس» نيز گفتهاند. هنوز بر فراز و نشيب اين تنگه بخشهايى از جادهٔ سنگفرش شاهى هخامنشى را مىتوان آشکارا ديد. بسيارى از پژوهشگران بزرگ ايرانى و خارجى بر تنگ «تک آب» مطلبى نوشته و به شرح و توصيف آن پرداختهاند. بر بلنداى کوه خاويز، در بلندترين جاى گذرگاه، سه سنگ نبشتهٔ قاجارى که يکى به نظم است و ديگرى به نثر، حاکى از بدى راه، نبودن امنيت آن، آسيب دزدان و ... حجارى شده است. سومين کتيبه که قديمىتر بود به خط کوفى در ۷ رج و از آثار سدههاى نخستين اسلامى بود. اين سنگ نبشته، تا سالهاى گذشته بر جاى بود، اما براى ساختن کانالهاى سد مارون، با انفجار، آن را يکسره نابود کردند. چنانچه امروزه کوچکترين اثرى از آن برجاى نيست. براى حکاکى آن، سنگ کوه را کم و بيش صاف و تخت کرده بودند و در يک مستطيل ۱۲۶×۱۳۶ سانتيمترى، چنين نوشته بودند: «اللّه، بسماللّه الرحمن، اللهم صل على محمد و على ولى عهده، الصراط، المستقيم الامين، يا ارحمن الراحمين.»
كتيبهها و سنگنوشتهها، استان ايلام
در استان ايلام سنگنوشتههاى قديمى و تاريخى جالب توجهى موجود است که حکايت از قدمت شهرهاى استان ايلام دارد.
كتيبههاى كوچك بيستون، هرسين
علاوه بر کتيبهٔ بزرگ، ۱۱ کتيبهٔ ديگر نيز که به «کتيبههاى کوچک» معروف شدهاند و برخلاف کتيبهٔ بزرگ به خوبى سالم ماندهاند، بر صخرهٔ بيستون ديده مىشود. اين نوشتهها نيز به زبانهاى «پارسى باستان»، «عيلامى» و «بابلي» حجارى شده است .
كتيبههاى كورنگون (كرنگون)، فهليان، ممسنى (قبل از ميلاد)
در شمال غربى فهليان و در جنوب روستاى «سه تلون» در ۲۰ کيلومترى شمال غربى نورآباد، بر فراز کوه «کرنگون» آثار حجارى شدهٔ معروف به نقارهخانه و «سگ مترو» جلب توجه مىکند. قدمت اين آثار تاريخى به قرن سوم پيش از ميلاد مىرسد. در حال حاضر، تنها راه دستيابى به اين نقشها، يک پلکان کوچک است که از قلهٔ کوه سرازير مىشود. اين محل چنانچه از نقوش کندهکارى شدهٔ روى سنگها بر مىآيد، محل عبادت بوده است. جالب توجه آنکه نمونهاى ديگر از کتيبههاى موجود در کورنگون نيز در نقش رستم نزديک تخت جمشيد ديده شده است.
نقش آنوبانىنى، سرپلذهاب
در منطقه سر پل ذهاب، آنوبانىنى بر دل صخرهها کنده شده است که همراه کتيبهاى به خط آکدى هنوز بر جاى مانده است. دو نقش برجسته اين منطقه به ۲۸۰۰ سال قبل از ميلاد تعلق دارد که در سينه کوهى به ارتفاع ۳۵ متر باقى مانده و به پادشاه سامى «آنوبانىني» منسوب است. پاى چپ نقش، بر روى پيکر اسيرى نهاده شده است. در زير اين تصوير صورت ۱۶ اسير ديگر نقش شده است. در قسمت پايين آن تصوير اُسرا به صورت برهنه نشان داده شده است که دست آنها از پشت بسته شده و در عقب سر سلطان از چپ به راست در حرکت مىباشند. در زير اين صفه حجارى، کتيبه پيروزى آنوبانىنى نقر شده است.
نقش بهرام، نورآباد، ممسنى (ساسانيان)
در نُه کيلومترى شهر نورآباد، در محوطهاى به نام سهراب بهرام، نقش برجستهاى به طول ۳/۸۵ و عرض ۲/۶۰ متر وجود دارد که از جاذبههاى تاريخى منطقه محسوب مىشود.
نقش حونگ اژدل يا اژدر، ايذه
در ۱۵ کيلومترى شمال ايذه در شرق حونک اژدر قطعه سنگى بسيار عظيم قرار دارد که بر روى آن نقش مهرداد اول يا دوم اشکانى حجارى شده که بر اسبى سوار است و کبوترى حلقه قدرت را همراه نامهاى به او تقديم مىکند و افرادى (روحي) به حضورش بار يافتهاند.
نقش رجب، مرودشت (ساسانيان)
در شمال تخت جمشيد، نقشهايى از اردشير بابکان و شاپور اول در پسرفتگى کوهستان حجارى شده که به «نقش رجب» معروف است. اين نقش داراى سه تصوير برجسته از اردشير بابکان، شاپور اول، علامت خاندان او و شخصيتهاى بزرگ دورهٔ اردشير است.
نقش رستم، كازرون (هخامنشيان وساسانيان)
در امتداد نقش رجب و در انتهاى کوهستان معروف حاجىآباد، آثار تاريخى مهمى از دورههاى عيلامى، هخامنشى و ساسانى وجود دارد که به دليل دور از دسترس بودن بنا، آسيب کمترى ديده است. مهمترين آثار باستانى اين ناحيه، نقش برجستههاى مربوط به دوره ساسانى در پايين کوه، آرامگاههاى شاهان هخامنشى بر بالاى کوه و بناى سنگى چهار گوش بسيار موزون و استوار در سمت راست آن هستند. اين بناى چهارگوش را «کتيبهٔ زردشت» نيز ناميدهاند. چهار آرامگاه اين مکان را به داريوش، خشايارشاه، اردشير اول و داريوش دوم نسبت مىدهند. در پايين کوه، هفت نقش برجسته حجارى شده که مجالس مختلفى از دورهٔ ساسانيان را نشان مىدهند. «بناى کعبهٔ زرتشت» از مهمترين آثار بىهمتاى عهد هخامنشى به شمار مىرود که از آسيب دوران به دور نمانده است. دقت و تراش منظم تخته سنگهاى بزرگ سفيد و تناسب شگرف اين بناى مهم از مهارت استادان عهد هخامنشى حکايت مىکند. برخى از باستانشناسان عقيده دارند که بناى کعبهٔ زرتشت محل حفظ آتش مقدس بوده است. برخى ديگر معتقدند که آن را براى آرامگاه ساختهاند. در زمان شاپور اول، نوشتههايى به خط پهلوى و يونانى بر پايين ديوارهاى کعبهٔ زرتشت حکاکى شده که در آنها از پيروزىهاى اين شهريار و مجاهدتهاى «اووکريتو» موبد معروف دوران وى در خاموش کردن نهضتهاى مذهبى مخالف آئين زرتشت سخن رفته است. آرامگاه داريوش کبير داراى نبشتههاى مفصل ميخى، مشتمل بر نيايش اهورامزدا و مضامين بسيار عميق روحانى و معنوى است. داريوش کبير معتقدات دينى و اندرزهاى گرانبها و نام کشورهاى تابع خود را در اين سنگ نبشته بيان داشته و از اهورامزدا براى ملت خود نيکويى، راستى و برکت خواسته است. درون آن، جايگاه ۹ مجسمه را به وضعى بسيار منظم و دقيق در سنگ کوه تراشيدهاند و بيرون آن، مانند تمام آرامگاههاى ديگر، صورت شاه را در حال نيايش بر فراز تخت شاهى نشان مىدهد. نمايندگان ملتهاى تابع ايران، تخت را بر بالاى دست نگاه داشتهاند و خاصان و نزديکان شاهنشاه را در پشتسر وى، يا در کنار تخت، قرار دارند و روبهروى او آتش مقدس قرار گرفته است. نقش برجستههاى کوه عبارتند از: نقش اول - تصوير نرسى (۲۹۶ تا ۳۰۴ ميلادي) پسر شاپور اول را نشان مىدهد که حلقهٔ شهريارى را از مظهر آناهيتا (ناهيد) دريافت مىکند. نقش دوم - اين حجارى در زير آرامگاه داريوش بزرگ قرار دارد و مشتمل بر دو مجلس است که به وسيلهٔ خطى نسبتاً باريک از يکديگر جدا مىشوند و هر دو مجلس شبيه يکديگرند. تصوير بالايى (۲۷۶ تا ۲۳۹ ميلادي) بهرام دوم را در جنگ با دشمن نشان مىدهد. نقش سوم - بزرگترين و مجللترين حجارى عهد ساسانى در نقش رستم، مشتمل بر صحنهٔ پيروزى شاپور اول (۲۴۲ تا ۲۷۱ ميلادي) بر والرين امپراتور روم را نشان مىدهد. در اين حجارى شاپور اول با کمال حشمت بر اسب نشسته و والرين در مقابل او زانو زده است. يک رومى که تصور مىرود سيرياديس يا کردياس رقيب والرين باشد، جلوى اسب ايستاده و شاهنشاه ايران دست به سوى او دراز کرده است و ظاهراً حلقه فرمانروايى کشور روم شرقى را به وى مىسپارد. پشت سر شاپور، نبشتهاى به خط پهلوى و تصوير اووکريتو، موبد نيرومند دوران وى ديده مىشود. اين نبشته هم مانند نبشتهٔ کعبه زردشت از نام و نشان و مجاهدتهاى شاپور در راه استحکام مبانى آيين زردشت حکايت مىکند. نقش چهارم - اين نقش، پيروزى هرمز دوم شهريار ساسانى را نشان مىدهد که دشمن خود را با اسب روى هم غلتانده است. بالاى اين نقش، آثارى ديگر به جا مانده که از شواهد تاريخى مىتوان احتمال داد که نقش برجستهٔ شاپور دوم يعنى شاپور ذوالاکتاف (۳۱۰ تا ۳۷۹ ميلادي) باشد و چيز ديگرى از موضوع حجارى و تعداد اشخاص آن معلوم نيست. نقش پنجم - پيروزى بهرام دوم را بر دشمن نشان مىدهد. نقش ششم - اين نقش، اهميت بسيار دارد : يک نفر تمام قد ايستاده و سمت چپ وى يک سر و صورت ديده شده است. نقش هفتم - آخرين نقش که در واقع، نخستين نقش ساسانى است نقش حجارى شدهٔ مجلس اردشير بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۲ ميلادي) است که حلقه شهريارى را از مظهر اهورا مزدا مىگيرد .
نقش شاپور، داراب (ساسانيان)
نقش شاپور در شش کيلومترى جنوب شرقى داراب و در دل کوه پهنا واقع شده و در سال ۲۶۰ ميلادى توسط هنرمندان دورهٔ ساسانى حجارى شده است. در زير اين نقش چشمهاى از آب شيرين مىجوشد که يک استخر طبيعى ايجاد کرده است.
نقش شاپور، كازرون (ساسانيان)
نقش شاپور از بقاياى شهرى آباد بر جاى مانده است. در خرابههاى شهر شاپور، کم و بيش شالودههاى بعضى عمارات نيز ديده مىشود. خرابههاى شهر در مکانى به نام «تنگ چوگان» در چند کيلومترى شهر کازرون قرار دارد. نقشهايى بر ديوارهٔ کوه از سنگ تراشيده شده که به «نقش شاپور» معروف هستند. از تنگ چوگان رودخانهاى مىگذرد و روى ديوارهٔ کوه در دو طرف رودخانه نقشهايى حجارى شده که دامنهٔ آن رو به شمال است. نقش اول : دو سوار رو به روى يکديگر ايستادهاند که بر اثر مرور زمان، حجارى آن صدمه ديده است. نقش انسان تنومندى نيز که دست خود را پشتسر گذاشته، در زير پاى اسبها ديده مىشود. شخصى ديگر رو به روى سوار دوم زانو زده و دست خود را به عنوان تقاضاى بخشش جلو آورده است. نقش دوم : گويا شکل شاپور است که سوار بر اسب با موهاى مجعد و کلاه کيانى ديده مىشود. بالاى سر شاپور شکل ملائکهاى ديده مىشود که شيپور در دست دارد. در دو طرف حجارىها، نقش دو ايوان و در هر ايوان سه نفر حجارى شدهاند. ظاهراً در نقش دوم، شاپور اشخاصى را که حامل هدايايى هستند به حضور پذيرفته است. نقش سوم : گويا باز هم خود شاپور است با دو پهلوان که سوار و مسلح هستند. در دست يکى از آنها حلقهاى است که مىخواهد به ديگرى بدهد. نقش اسبها به طرزى کمنظير حجارى شده است. نقش چهارم : در اين نقش، گويا مجلس بزمى حجارى شده و شاپور در وسط جمع ديده مىشود. اين نقش، فرسوده شده و از شکاف سنگهاى آن علف روئيده است. در اطراف اين حجارىها، نقوش تعداد زيادى سوار و پياده ديده مىشود که هر يک چيزى در دست دارند و به حضور پادشاه مىرسند. در ميان حجارىها، نقشهايى از شتر، فيل، ارابه، نيزه و شمشير ديده مىشود. کندهکارىهاى اين نقشها روى صخره انجام شده است و شباهت بسيار به حجارى دوره هخامنشيان دارد. ويژگىهاى حجارى دوره ساسانى نظير دقت در جزئيات لباس، اندام پيکرهها و تزئينات به خوبى در اين آثار ديده مىشود. مجموعهٔ نقشهاى تنگ چوگان داراى شش دسته نقش گوناگون هستند. - سه نقش از شش نقش برجسته را صحنهٔ پيروزى شاپور اول بر والرين امپراتور روم تشکيل مىدهند. اندازهٔ اين نقشها متفاوتاند و در يکى از آنها که بزرگترين صحنهٔ اين پيروزى را نشان مىدهد، زير پاى اسب شاپور، پيکرى بر زمين افتاده است که بيانگر شکست دشمن است. - نقش برجستهٔ بهرام دوم که صحنهٔ پيروزى بهرام دوم (۲۹۳-۲۷۷ ميلادي) را بر باديهنشينان عرب نشان مىدهد. - نقش برجستهاى که مراسم اعطاى سلطنت از سوى اهورا مزدا به بهرام اول را نشان مىدهد. - نقش برجستهاى که پيروزى شاپور اول ذوالاکتاف را بر دشمنان نشان مىدهد.
نقش گودرز دوم اشكانى، هرسين
در جهت شرقى نقش برجستهٔ ميتريدات، بر روى همان صخره، نقش يکى از جانشينان او يعنى گودرز دوم (۵۱-۴۶ م.) کندهکارى شده است. در اين نقش پيروزى گودرز دوم بر رقيبش مهرداد نشان داده مىشود. مهرداد يکى از شاهزادگان پارتى بود که در دربار «کلاوديوس» - امپراطور روم - پرورش يافت و به تشويق امپراطور براى تصاحب تاج و تخت به ايران لشکر کشيد، ولى مغلوب گودرز دوم شد. اين نقش دو سوار مسلح به نيزه را نشان مىدهد. در دست فرشته حلقه گل پيروزى ديده مىشود. در پشت سر گودرز نقش يکى از نزديکانش ديده مىشود. کتيبهاى به خط يونانى قديم، نام اين دو پادشاه را در برداشته است. امروز جز نام گودرز که هنوز به آشکارا خوانده مىشود، بقيهٔ کتيبه محو شده است.
نقش ميتريدات اشكانى، هرسين
در زير کتيبهٔ هخامنشى بيستون، کهنترين نقش برجستهٔ پارتى که تا امروز شناخته شده، برجاى مانده است. اين نقش در سال ۱۰۰ قبل از ميلاد کندهکارى شده است و به نظر مىرسد که شاه اشکانى با انتخاب اين مکان قصد داشت خود را از اعقاب هخامنشى قلمداد کند. اين نقش از نظر هنرى فاقد هر گونه حرکت و از لحاظ تکنيک هنرى کودکانه و نوپاست. در اينجا نيز چون جاهاى ديگر، هنر پارتى از چهرهسازى بىاطلاع است. نام کسانى که در نقش ديده مىشوند به خط يونانى نوشته شده است.
نقش ولگش (ولخش) پارتى، هرسين
در دامنهٔ کوه بيستون، در حدود ۴۰۰ مترى شرق نقش گودرز، تختهسنگ بزرگى قرار دارد که در روى آن نقشهايى کنده شده است. تختهسنگ چهار ضلعى منظمى به بلندى ۲۵۰ سانتىمتر است که گرداگرد آن به ۶ متر مىرسد. در سه جانب آن نقشهايى با برجستگى کم حجارى شده است. نقش وسط مردى است به بلندى ۱۸۰ سانتيمتر با ريش توپى و سبيلى تابدار و گيسوانى بلند که موهاى بلندش را تزئين کرده و نيمتنهاى ساده را با کمربندى بر ميان بسته است که پنج حلقهٔ کمربند آن به خوبى ديده مىشود. از حلقهٔ ميانى دو رشته روبان آويزان است. در دست چپ، جامى به بلندى ۱۳ و دهانهٔ ۱۷ سانتىمتر قرار دارد و دست راست را بر فراز آتشدانى دراز کرده و چيزى را در ميان انگشتان گرفته که در حال رها کردن در ميان آتش است. آتشدان استوانهٔ پايهدارى است به بلندى ۷۲ سانتيمتر و بر بدنهٔ آتشدان کتيبهٔ پارتى کنده شده است. کتيبه در ۹ سطر از بالا تا پايين آتشدان نوشته شده که به علت آهکى بودن سنگ به مرور قسمتى از آن محو و ناخوانا شده است.
نقشهاى سنگى و كتيبهها، استان فارس
يکى از مهمترين آثار به جا ماندهٔ تاريخى در سرزمين فارس، کتيبهها و نقشهايى است که نشانگر شرايط سياسى و اجتماعى دوران خود هستند.
نقوش برجستهٔ تنگاب، پاسارگاد، شيراز (هخامنشيان)
نقشهاى برجسته دورهٔ اردشير بابکان از جاذبههاى جهانگردى اين محل به شمار مىروند. قدمت تنگاب به دوران قبل از ظهور اسلام (قرن سوم ميلادي) مىرسد.
نقوش برجستهٔ عهد عيلام، سهتلو، لار (قبل از ميلاد، عيلامىها)
در کوهستان سروان بر فراز تپهاى که در دامنهٔ کوهستان و بر بالاى رودخانه واقع شده است، (نزديک به روستاى سه تلو) نقوشى از دوران عيلاميان وجود دارد که هر چند بسيارى از آن محو شده اما هنوز بخشى از آن نقوش بر جاى مانده است. اين نقشها، مشتمل بر تصوير دو ربالنوع يکى به صورت مرد و ديگرى به صورت زن است و عدهاى هم در دو جانب و رو به روى آنها ايستادهاند. مرد بر روى تختى که يک مار روى آن حلقه زده نشسته و سر مار را در دست گرفته است. وى با دست راست خود جامى از آب زندگى را به سوى مردى مىبرد که در کنار او نشسته است. هر يک از دو تصوير ربالنوعهاى مرد و زن، دو شاخ بر سر دارند. سه نفر در سمت راست آنها يا در مقابل و دو نفر در سمت چپ يا پشت سر ايشان با لباسهاى بلند ايستادهاند. ۲۷ نفر هم در مقابل آنها با جامههاى نسبتاً کوتاهدست به سينه ايستادهاند. تصاوير اين عده، بر تخته سنگهاى جداگانه رو به روى نقش ربالنوعها حجارى شده است.
نقوش داريوش، هرسين
اين نقوش بر صخرهٔ بيستون به صورت برجسته کنده شده است. چهرهٔ اصلى اين مجموعه، داريوش است که تاجى کنگرهدار بر سر دارد و پاى چپ خود را بر سينهٔ گئومات گذارده است. پشت سر او دو نفر از نگهبانان مخصوص ايستادهاند. بر بالاى سر داريوش، نقش فروهر در پرواز است. فروهر در دست چپ حلقهاى را که نشان پادشاهى است به داريوش هديه مىکند. در برابر داريوش ۹۰ تن از شورشگران کشورهاى تابعه دست بسته و طناب به گردن، ايستادهاند. در بالاى سر هر اسير و در زير تنهٔ گئومات و برروى جامهٔ امير سوم، نام پادشاه شورشگر و مکانى که در آنجا شورش آغاز شده، در لوحهٔ کوچکى ذکر شده است. نقش داريوش در کوه بيستون، چون ديگر نقوش عهد هخامنشى، نشانهاى از نفوذ هنر بابلى و آشورى در تمدن هخامنشى است.
نقوش طاق بستان، كرمانشاه
طاق بستان يا «طاق وستان» در سمت راست ورودى شهر کرمانشاه، در شمال شرقى اين شهر، مجموعهاى از سنگ نگارهها و سنگنبشتههاى دورهٔ ساسانى است که با فضاى مرکبى از کوه، چشمه و آب، به گردشگاهى مصفا و چشماندازى دلانگيز بدل شده است. طبيعت اطراف «طاق بستان» در زمان ساسانيان بيشهزارى مناسب براى شکار سلاطين بوده است. بقاياى ديوارهايى که در انتهاى بيشه، راه بر شکارِ از کوه رانده شده مىبسته، هنوز باقى است. پس از ورود به مدخل طاق بستان، اولين سنگنگاره به اردشير دوم مربوط است. اردشير بين اهورامزدا و ميترا قرار گرفته، روى خود را به سوى اهورامزا برگردانده و با دست چپ حلقهٔ مودت را از وى دريافت مىکند. زيرپاى شاه و اهورامزدا شمن يا «اهريمن» بر زمين افکنده شده است. بعد از اين نقش، طاق کوچکى قرار دارد که پيکره شاپور دوم و پسرش شاپور سوم بر آن ديده مىشود. بالاى هر کدام از اين سنگنگارهها در سطورى به خط پهلوى ساسانى صاحب نقش (يعنى شاپور) معرفى شده است. در سومين بخش از اين مجموعه، مدخل طاق از بالا تا پايين سنگ نگارهٔ زيبايى از نقش فرشتگان بالدار، درخت زندگى، مجالس شکار گراز در بيشهزار و شکار مرغان و ماهيان در مرداب و نقوش فيل، اسب و قايق ... وجود دارد که همراه نوازندگان، مجلس شادمانى را حمايت مىکند. در پايين اين نقش، سوارى بر اسب، زرهپوش و مسلح ديده مىشود که برخى آن را نقش «پيروز ساساني» و برخى ديگر نقش خسروپرويز مىدانند.
نقوش كوباد ايذه، ايذه
از کوه فره ايذه به طرف جاده دز و در جهت شرق آن گورستانى وجود دارد که در نزديک آن قطعه سنگى به چشم مىخورد. روى اين صخره يک مربع مستطيل به طول و عرض تقريبى ۱/۵×۳ متر حجارى شده است. در اين لوح از سمت چپ ۵ انسان ايستاده با لباس بلند و دو دست روى سينه حجارى شدهاند. در جلوى اين پنج نفر نقش مردى يا زنى بر سکو يا تختى نشسته است که به سوى آن ۵ نقش توجه دارد. لباس اين نقش هم چون ديگر نقشها دامنى بلند است. مردم ناحيه به اين نقش نام مکتب خانه يا مدرسه دادهاند.
نقوش كول فره، ايذه
کتيبهٔ کول فره در انتهاى دشت ايذه قرار دارد. در اين اثر نقوش بديع و حيرتانگيزى از صورتهاى شاه، فرمانروا، زن، مرد، اسرا و جانورانى چون گاو، گاوميش و گوسفند حجارى شدهاند. نقوش اين کتيبه در حال نيايش و احترام و حمل هدايا و تقديس ربالنوع يا امير ديده مىشوند. اين اثر به دوران حکومت عيلام (قبل از ميلاد) مربوط است و از آثار بسيار مهم باستانى استان خوزستان به شمار مىرود.
هارون ولايت، اصفهان
بقعهٔ هارون ولايت از سمت غرب به وسيلهٔ درى به محوطهٔ مدرسهٔ کوچکى باز مىشود که در اطراف آن حجرههايى وجود دارد و جرزها و پشتبغلهاى اطراف آن از تزئينات معقلى آجر و کاشى مزين شده است. اين مدرسه به وسيلهٔ درِ ديگرى به صحن شمالى هارون ولايت باز مىشود که سردر مجللى دارد. کتيبهٔ همين سردر نفيس نشان مىدهد که ساختمانهاى فعلى در زمان شاهاسماعيل اول احداث شده است. در نماى خارجى کتيبهٔ گنبد هارون ولايت، با خط بنايى مشکى در زمينهٔ فيروزهاى، سورهٔ فتح نقش بسته است. ايوان ضلع شرقى بناى تاريخى - مذهبى هارون ولايت با مقرنسهاى معرق کاشى تزئين شده است. در بالاى پنجرهٔ مشبک آهنى و در حاشيهٔ کتيبهاى، اسامى چهارده معصوم نوشته شده است.
سنگنوشتهٔ سراب چنگايى، خرمآباد
سراب چنگايى خرمآباد ، چشمهاى بزرگ و پرآب است. در شرق اين چشمه ، روى صخرهاى بزرگ تاريخ کشت گلهاى نيلوفرى را که بر سطح آب چشمه مىرويند ، نوشتهاند. طبق اين سند ، در سال ۱۱۳۱ هجرى قمرى ، به فرمان يکى از واليان لرستان به نام على مردانخان پسر حسينخان ، که هنگام بازگشت از سفر عتبات ، از سراب نيلوفر کرمانشاه ديدن کرده بود ، مقدارى گل نيلوفر در اين چشمه کاشته شده است. کتيبه داراى دو لوحهٔ همجوار است که در سمت راست آن نوشتههايى در چهار سطر و در سمت چپ آن ، دو سطر نقر شده و اندازهٔ کل آن ۸۵×۱۰۲ سانتىمتر است.
سنگنوشتهٔ قرن ششم، خرمآباد
در جنوب شرقى راه خرمآباد به خوزستان در شمال خرابههاى «شاپورخواست» ، سنگنوشتهاى به شکل مکعب مستطيل منسوب به قرن ششم هجرى قمرى پابرجاست. گوشههاى اين سنگ با جهات فرعى منطبق است و نوشتهٔ روى آن از پهنهٔ جنوب شرقى شروع مىشود و به پهنهٔ شمال شرقى پايان مىيابد. روى سطح جنوب شرقى پنج سطر ، بر سطح جنوب غربى شش سطر ، بر سطح شمال غربى چهار سطر و بر آخرين سطح نيز چهار سطر با خط نيمکوفى و نسخ ، به طور برجسته حجارى شده است. اين سنگنوشته مربوط به يکى از امراى سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوقى به نام ابو سعيد برسق کبير است که در سال ۵۱۳ هجرى قمرى نقر شده است. موضوع آن دو فرمان «منع مردم از پوشيدن لباس ابريشمي» و «اجازهٔ علفچرانى به دامداران» است.
سنگنوشتهها و نقوش تاريخى، استان لرستان
در استان لرستان ، سنگنوشتهها و کتيبههاى متعدد تاريخى وجود دارد.
سنگنوشتههاى دورهٔ صفويه، خرمآباد
در مسجد جامع خرمآباد سه سنگنبشته از دورهٔ صفويهٔ مربوط به تاريخ ۱۰۶۴ هـ.ق وجود دارد. متن يکى از اين سنگنبشتهها ، يک آگهى بسيار جالب توجه در زمينهٔ آزادى انسانها در ۱۷ سطر است. اندازهٔ اين کتيبه ، ۴۸×۸۰ سانتىمتر و ضخامت آن ۱۵ سانتىمتر است.
نقاشىهاى غار دوشه، خرمآباد
بر بالاى کوه دوشه بر ديوارهاى غار دوشه نقاشىهايى به چشم مىخورد که بيانگر بخش ديگرى از تاريخ سکونت بشر در اين خطه از سرزمين ايران است. نقاشىهاى غار دوشه از تجسمى کاملتر برخوردار است و رزم انسانها به صورت گروهى تن به تن و سواره و پياده قدرت تخيل هنرمندان اين دوره را مشخص مىسازد.
نقوش دره مير ميلاس و هميان، کوهدشت
استان لرستان از نخستين زيستگاههاى تاريخ بشر است که نشانههاى تاريخى به جاى مانده نيز دليلى روشن بر اين ادعاست. نقوش پناهگاههاى دو دره ميرميلاس و هميان از جملهٔ اين نشانههاى باستانى است. اين نقوش براى اولين بار در سال ۱۳۷۴ توسط محقق گرانمايه آقاى حميد ايزدپناه کشف و نتايج آن نيز در جلد سوم مجله باستانشناسى و هنر ايران در همين سال به چاپ رسيد. نقوش دره ميرميلاس با نقشى به شکل لنگر کشتى آغاز مىشود. سپس نقشهايى از ميادين شکار گوزن به صورتهاى فردى و جمعى است. تعداد آنها در دره ميرميلاس ۱۸ و در هميان ۱۰ نقش است که عمدتاً به رنگ سياه ، اخرايى و زرد طراحى و اجرا شدهاند. در هميان شمالى نقشى از گوزن و شکارچى اسبسوار با تير و کمان به صورت زيبا و کاملى وجود داشت که گذشت زمان قسمتى از سوار و کله اسب شکارچى را خراب کرده است. مجموعهٔ اين نقوش نشان مىدهد که اين پناهگاهها که در طول هزاران سال مورد استفاده بشر قرار داشته ، احتمالاً نيايشگاهى براى کسانى بوده است که به شکار مىرفتهاند. قدمت نقوش مورد بحث به ۳۸ تا ۴۵ هزار سال پيش - دوره پالئوليتيک - مربوط است.
کرمان مهد تمدن ، مهد دژ های مستحکم
بعد از زلزله ناگوار بم و خرابی ارگ بم ، شاهکار کویر نشینان دیار کریمان این نگرانی به وجود آمد که لقب بزرگترین بنای خشتی جهان از کرمان و ایران گرفته شود.اما باید بگم که در شهر راین ارگی وجود دارد که رتبه ای بعد از ارگ بم دارد.واین لقب هنوز مال ماست.مال کرمان وایران.البته این ارگ به بزرگی و با شکوهی ارگ بم نیست ولی ارگی است زیبا و دارای قدمتی زیاد.
البته باید به این مورد اشاره کنم که قلعه ای در شهرستان راور در شمال شهر کرمان وجود دارد که قدمتی 3000 ساله دارد.که نام این قلعه قهقه است.البته این قلعه نیز مانند ارگ راین به بزرگی ارگ بم نیست.
آثار تاریخی شهر کرمان
يخدان مؤيدی
قلعه دختر و قلعه اردشير
مجموعه وکيل
مجموعه ابراهيم خان
مقبره مشتاقيه
مقبره خواجه اتابک
مجموعه گنجعليخان
مسجد ملک(امام )
مسجد پامنار
مسجد جامع مظفری
گنبد جبليه
باغ موزه هرندی
موزه صنعتی
موزه سکه
يخدان مؤيدی
عناصر تشکيل دهندة يخدانها عبارتند از: مخزن , حصار , استخر و چالة يخ. پلان مخزن دايره شکل است که گنبدی از نوع "بَستو" بر روی آن احداث کرده اند. حصار آن نسبتاً بلند و 12 متر ارتفاع دارد. مصالح بنا خشت خام و ملات گل است. کاربری يخدان در گذشته نگهداری يخ برای ايام تابستان مردم شهر بوده است. اين بنا در اواخر دوره صفويه بنا شده و نام «مؤيدی» از آن نظر است که قنات مشهور به قنات مؤيدی آب آن را تأمين می نموده است.
قلعه دختر و قلعه اردشير
در داخل شهر کرمان بر فراز تپه های مرتفع شرقی شهر بقايای ديدنی دو قلعه بزرگ به چشم می خورد که از قبل از اسلام به يادگار مانده است يکی از آنها قلعه اردشير است که بر فراز تپه مرتفع جنوبشرقی قرار دارد. وضع طبيعی آن باعث شده است که آن را "قلعه کوه" بنامند. ديواره های قلعه از خشت خام ضخيم ساخته شده است. اين قلعه را "اردشير ساسانی" بنا نهاده است. قلعه ديگر معروف به "قلعه دختر" يا "آتشکده آناهيتا" (ناهيد - آناهيتا) است. قلعه دختر به "قلعه کهنه" نيز مشهور است. مصالح بکار رفته در اين دو قلعه تنها خشت خام و گل رس است. بقايای قلعه دختر دورنمای گذشته دراز اين شهر و نام آن يادآور پرستش آناهيتای باستانی ؛ ايزدبانوی آب و باروری است.
مجموعه وکيل
اين مجموعه در حاشية بازار بزرگ و در مرکز شهر قديم واقع است. عناصر مجموعه عبارتند از: بازار به طول 200متر , حمام و کاروانسرا که مساحت مجموعه قريب 8000مترمربع است. اين مجموعه به دستور "وکيل الملک اول" مرحوم محمداسماعيل خان نوری اسفندياری و در سال 1286 ه.ق. بنا شده است. تزئينات سرا , کاشی معقلی با طرحهای هندسی است و معماری آن از نوع چهار ايوانی می باشد. معماری بازار با الهام از دوران صفويه است و حمام از طرح حمامهای سنتی بهره برده است. کاربری فصاها عبارت است از: بازار , حمام , چايخانه سنتی و قرار است از سرای آن به عنوان هتل استفاده گردد.
مجموعه ابراهيم خان
اين مجموعه در ضلع شمالی مجموعه گنجعليخان و در جوار ميدان گنجعليخان واقع گرديده است. بانی آن "ابراهيم خان ظهيرالدوله" حاکم کرمان در زمان فتح عليشاه قاجار است و در سال 1231 ه.ق. بنا شده است. مجموعه شامل: مدرسه , حمام , آب انبار و بازار است. مساحت مجموعه قريب 4500 مترمربع است و کاربری فضاها عبارت است از: حمام , حمام سنتی , مدرسه , حوزه علميه , بازار , بازار زرگرها. معماری اين مجموعه با الهام از معماری عصر صفويه بنا شده و يکی از مجموعه هايی است که کاشی خشتی هفت رنگ عنصر تزئينی غالب در آن می باشد.
مقبره خواجه اتابک
مقبره خواجه اتابک در محلة مشهور به پامنار بنا شده و از آثار اواخر قرن ششم هجری و مربوط به دوران سلجوقی می باشد. اين بنا محل دفن "خواجه محمد اتابک" از رجال دوران سلجوقيان است. پلان بنا هشت ضلعی است که در داخل فضايی مربع داردو عنصر تزئينی غالب در اين بنا گچبری است و سنگ محراب زيبايی در ضلع غربی آن نصب است و کتيبه هايی زيبا با خط کوفی دارد. تزئينات تمامی بنا با کاشيهای فيروزه ای مزين شده است.
مجموعه گنجعلیخان
مجموعه گنجعليخان در مرکز شهر قديم و در حاشية بازار قرار دارد. مساحت مجموعه 11000 مترمربع و عناصر مجموعه عبارتند از: ميدان , در ضلع جنوبی حمام , در ضلع شمالی ضرابخانه , در ضلع شرقی مدرسه و کاروانسرا , در ضلع غربی آب انبار واقع گرديده و در سه جناح آن بازارهای گنجعليخان قرار دارد که بازار مسگرها و بخشی از راستة اصلی را تشکيل می دهد. معمار مجموعه "استادسلطان محمد معمار يزدی" و بانی آن گنجعليخان ؛ حاکم کرمان در سالهای 1005 الی 1029 ه.ق. می باشد. همچنين چهار مسجد در چهار جناح ميدان قرار داشته که فعلاً سه باب آن باقيمانده و زيباترين آنها مسجد ضلع شرقی در جوار کاروانسرا است که موزه ای از هنرهای تزئينی به شمار می آيد. معماری بناهای مجموعه عبارت است از: 1- کاروانسرا از نوع چهار ايوانی 2- ضرابخانه چهارطاقی 3- حمام به شيوة حمامهای سنتی ايران 4- آب انبار , دهليزی پله دار با مخزن پلان مربع مستطيل. کاربری فضاها عبارتند از: ضربخانه , موزه سکه - حمام , موزه مردمشناسی - کاروانسرا , دانشکده هنر و در نظر است از آب انبار به عنوان موزه مس استفاده گردد.
مسجد ملک ( مسجد امام)
شماره ثبت تاريخي : 760
اين مسجد که در خيابان امام خميني قرار دارد از بناهاي دوران سلجوقي است و ازنوع مساجد چهار ايواني و يکي از بزرگترين مسجدهاي کرمان است. سابقه تاريخي اين بنا به قرن پنجم هجري ( عصر سلجوقي ) مي رسد. بناي اين مسجد رابه ملک تورانشاه منصوب داشته اند .
قسمتهاي مختلف اين مسجد به مرور زمان و به کرات تعمير گرديده , مخصوصا" صفحه اصلي در زمان وکيل الملک (1285 هجري قمري ) بازسازي شده است. آنچه از قسمتهاي اصلي دوره سلجوقيان برجاي مانده , برج آجري ضلع شمال شرقي و سه محراب گچبري شده مي باشد که يکي از اين محراب ها براثر تغييراتي که در بنا صورت گرفته در حال حاضر در پشت بام شبستان امام حسن قرار داد. مسجد امام بيش از 107 متر عرض دارد و در چهار طرف آن شبستانهاي ساخته شده است . معروف ترين شبستان آن شبستان امام حسن است . در قسمت غربي آن ايوان بزرگي با روکش کاشي خوش رنگ معقلي برجاي مانده است تعميرات مسجد ملک از سال 1348 آغاز شده و هنوز نيز ادامه دارد.
ايوان بزرگ قبله مسجد روبه روي در شرقي قرار دارد. يک در بزرگ به طرف شمال و در ديگري به طرف جنوب غربي باز مي شود. در وسط صحن مسجد آب نمايي به عمق چهارمتر وجود دارد که سابقا" آب مستوره از آن در مي شده استو براي وضو گرفتن و ساير موارد استفاده شده است .
مسجد پامنار
شماره ثبت تاريخي : 210
مسجد پامنار که در خيابان شهيد فتحعليشاهي قرار دارد از آثار دوره حکومت آل مظفر است. اين بنا در سال 793 هجري قمري به فرمان عمادالدين سلطان محمود برادر شاه شجاع ( از خاندان آل مظفر) ساخته شده و شامل سردر ورودي و مناره و صحن کوچکي مي باشد .
نماي سردر اين مسجد با کاشيکاري مقرنس کاري زيبائي تزئين يافته است .
مسجد جامع
مسجد جامع كرمان يكى از زيباترين بناهاى دوران اسلامى كشور است كه تاريخ ساخت آن به روايت كتيبه سر به سال 750 هجرى قمرى يعنى دوران حكومت امير مبارزالدين محمد مظفر ميبدى، سر سلسله خاندان آل مظفر بر كرمان باز ميگردد.
اين بنا سه در ورودى دارد كه مسجد را از جنوب غربى به بازار قدمگاه، از شمال به خيابان شريعتى و از شرق به ميدان مشتاقيه متصل ميكند. بناى مسجد چهار ايوانى است. از ويژگيهاى اين بنا برجسته بودن قسمتهايى از كاشيكاريها است. زيباترين قسمت بنا از لحاظ كاشيكارى معرق محراب مسجد است. طراح اين كاشيها در بناى محراب از رنگ زرد استفاده كرده كه نوعى حس تقدس را القا ميكند. حاشيه محراب از سنگ مرمر سبز و مزين به خطوطى زيبا است. در گوشه اى از مسجد به نوعى كاشيكارى هفت رنگ بر ميخوريم كه طرحهاى مشابه به نقوش فرش به ويژه شكل ترنج در آن ديده ميشود.
مسجد جامع كرمان بارها دستخوش تعمير و بازسازى شده و در دورانهاى مختلف از جمله صفوى و زندى قسمتهاى گوناگون به آن افزوده شده است. اين بنا در طول تاريخ هشتصد ساله خود حوادث بسياري را ديده است كه از جمله ميتوان به حمله كريمخان زند به كرمان، شكست مقاومت لطفعلي خان زند اين شهر و وقايع مشروطه اشاره كرد. مهمترين واقعه يكصدساله اخير مسجد جامع كرمان حمله به تظاهرات كنندگان كرماني و به آتش كشيده شدن اين مسجد در دوره پهلوي است. موزه مسجد مهرماه سال جاري به مناسبت 27 سالگرد آتش زدن مسجد افتتاح شد.
اين مسجد تاريخي امروز با گنجينهاي از تاريخ 676 ساله اين مسجد از كاشيها، قرآنهاي خطي، يادگارهايي از آتشسوزي مسجد و علما و روحانيوني كه در اين مسجد حضور داشتند و تصاوير گويا و روشن از آن دوران آماده پذيرايي مهمانان كرمان است.
گنبد جبلیه
در منتهی الیه شرقی کرمان گنبد بزرگ و عجیبی از سنگ و گچ بنا گردیده که دست تطاول روزگار در تخریب آن کوتاه آمده است . این گنبد هشت ضلعی تماما از سنگ است و عرض پی آن نیز در پایه به 3 متر می رسد.در هشت طرف آن هشت در بعرض 2متر قرار گرفته که اخیرا برای مستحکم ساختن بنا و جلوگیری از تخریب آن درگاهها را با سنگ مسدود کرده اند و فقط یکی را باز گذاشته اند . قسمت بالای گنبد از آجر ساخته شده است و معلوم نیست که آیا روی گنبد کاشی بوده یا نه
در داخل گنبد ظاهرا گچ بری ها و تزئین کاریهایی وجود داشته که قسمت بالا ریخته و قسمت پائین را تخریب کرده اند . از تاریخ بنا و منظور از ساختمان این گنبد مطلبی ذکر نشده سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران می نویسد : از قبرستان که رد می شوید یک ساختمان هشت ظلعی سنگی خواهید دید که گنبدی به شکل دو هلال برآن قرار گرفته و قطر داخل آن 18 فوت و هر طرفی نیز 18 فوت و نوک آن اجری و منتهی الیه آن دایره می باشد . این محل را جبلیه می نامند و تنها ساختمان سنگی کرمان همین گنبد جبلیه است.
ایرانیان معتقدند که این محل مقبره یکی از زرتشتیان بوده و برخی نیز عقیده دارند که مزار سید محمد تباشیری است .ولی نسبت اخیر را در بعضی نقاط تکذیب می کنند . بدیهی است در زمانی که این قبرستان را ویران کرده اند سنگ این مقبره را برداشته اند و برای نمایی بکار برده اند برخی این گنبد را متعلقبه سلجوقیان می دانند . ولی این ادعا درست نیست . "جبلی " تحریف یافته کلمه " گبری " است و برطبق قواعد اشتقاقهای فارسی " گ " به "ج" بدل شده است قدمت این گنبد را از این کلمه که آن را گنبد "گبر " نیز گفته اند می توان حدس زد که شاید مربوط به پیش از اسلام باشد و از بناهای زرتشتی و گبری است گرچه استیل آن با استیل آتشکده تطابق ندارد .
از سبک معماری آن نیز استنباط می شود بنای مذکور مربوط به اواخر دوره ساسانی می باشد که اوائل اسلام تعمیر و مرمت شده است و یا اینکه در اوائل اسلام با الهام از معماری ساسانی بنا گردیده است .
باغ موزه هرندي
مجموعه باغ موزه هرندي و بناي موجود در آن مربوط به اواخر دوره قاجار است. اين مجموعه توسط مرحوم "عدل السلطان" بنا گرديد و در سال 1313 شمسي به مرحوم "ابوالقاسم هرندي" فروخته شد.
يكي از نكات موردتوجه تاريخي ، توقف "رضاخان" در مسير آخرين سفر تبعيديش در اين منزل مي باشد و به همين مناسبت قسمتي از باغ توسط مالك به وزارت فرهنگ و هنر وقت اهداء گرديد و درنهايت ساير بخشهاي آن خريداري گرديد. مجموعه باغ هرندي كه در زمان احداث آن خارج از شهر كرمان قرار داشت ، كليه ويژگيهاي يك باغ-امارت ايراني را دارا بوده است.
از جمله قسمتهاي باغ مي توان ساختمان اندروني ، بيروني ، بهارخواب ، حمام ،آشپزخانه ،اتاق هاي مستخدمين ، گاوگرد (گاوچاه) ، حوض و آب نما ، اصطبل و درختان ميوه را نام برد كه بر اثر مرور زمان دستخوش تغييرات زيادي شده است ، كه ميتوان به تخريب اصطبل و انبارها ، تبديل آشپزخانه به ساختمان اداري اشاره كرد.
آب رساني درختان ميوه اين باغ از چاه و گاوگرد باغ تأمين مي شده و گاوگرد و تجهيزات آن در ضلع جنوبي باغ قرار دارد.
ساختمان موجود در اين باغ اكنون به عنوان موزه منطقه اي استان كرمان مورد بهره برداري قرار گرفته است. در حال حاضر در طبقه همكف اين ساختمان ، موزه سازهاي سنتي استادمسعود و در طبقه فوقاني آن موزه باستان شناسي قرار دارد.
از اهداف مهم موزه باستان شناسي معرفي تمدن هاي كهن منطقه جنوبشرق ايران و ارتباط آنها با تمدنهاي همجوار مي باشد.
موزه سازهای سنتی
استاد حسین مسعود یکی از اساتید هنرمند کرمانی در ضمن خدمت در آموزش و پرورش عمری را در ساخت ساز سپری نموده است . وی با اهدای تعدادی از سازهای خود و با همکاری میراث فرهنگی استان کرمان موزه ای تحت عنوان موزه سازهای سنتی احداث گردیده است .
از اهداف مهم موزه معرفی سازهای سنتی ایران و جمع آوری آنها ، ایجاد امکانات در زمینه تحقیق و پژوهش ، ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی موسیقی و گرد آوری اطلاعات کاملی راجع به ساخت سازها ی ایرانی میباشد.
مطلب جديد:
طبقه همکف عمارت واقع در باغ موزه باغ هرندی برای موزه ساز در نظر گرفته شده وبا استفاده از فضای معماری سنتی و تعبیه ویترین در تاقچه ها و ساخت ویترینهای جدید ، سازها به نمایش گذاشته شده وویترینی برای قالبهای ساخت سه تار در نظر گرفته شده است . این موزه از سال یکهزارو سیصدوهشتاد شمسی تاسیس گردیده است .
سازهای اهدائی استاد
این سازها به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهائی که توسط خود استاد ساخته شده و دسته دوم سازهائی است که توسط ایشان جمع آوری گردیده و به موزه اهداء شده است .
موزه صنعتی کرمان
تاريخچه موزه
موزه هنرهاي معاصر كرمان نمونه مناسبي است از بذر فرهنگ كه به قصد بارور شدن و پروراندن افشانده شده كه برويد و بروياند.
تاريخچه اين موزه به زمان بزرگمردي بازمي گردد كه هم اكنون آرامگاهش در داخل كتابخانه اين مجموعه فرهنگي مي باشد. بنيانگذار اين مجموعه مرحوم حاج علي اكبر صنعتي زاده است كه در سال 1318 هـ. ش پرورشگاهي را جهت نگهداري كودكان يتيم بنيان نهاد. زمين اين پرورشگاه درسال 1313 ه . ش از ورثه امير احتشام با وجوه دريافتي از صندوق استانداري خريداري شد.يكي از كودكان يتیمی كه د ر اين پرورشگاه پرورش يافته و پس از طي مدارج ترقي در زمينه ي هنر از نام آوران عصر خود گردیده، سيدعلي اكبر صنعتي هنرمند نقاش و مجسمه ساز معاصر است. آغاز فعاليت فرهنگي در پرورشگاه صنعتي سال 1328 ه ش است كه با احداث كارگاه و نمايشگاهي از آثار نقاشي و مجسمه استاد صنعتي شروع مي شود. در سال 1341 كتابخانه اي نيز دراين مجموعه شروع به فعاليت مي كند كه از نخستين كتابخانه هاي كرمان مي باشد . پس از درگذشت مرحوم حاج علي اكبر صنعتي زاده هيات مديره پرورشگاه( كانون پرورش نونهالان صنعتي ) مسئوليت اداره پرورشگاه را به عهده گرفت. در سال 1356 باهزينه دفتر فرح پهلوي ( بنياد فرهنگ و هنر ايران) وهمكاري خانواده محترم صنعتي زاده كه در امورفرهنگي و هنري داراي خدمات ارزنده اي بودند موزه هنرهاي معاصر كرمان ( موزه صنعتي ) در محل پرورشگاه صنعتي افتتاح گرديد. پس ا ز انقلاب اسلامي تا مدتي بخشهايي از موزه در اختيا ر نهادهاي انقلابي( سپاه و جهاد) قرارداشت و در سال 1360 مطابق مصوبه مجلس شوراي اسلامي بنياد فرهنگ وهنر ايران ( كه موزه زير مجموعه آن بود) از وزارت فرهنگ و آموزش عالي منتزع شد و تحت پوشش وزارت فرهنگ وارشاداسلامي قرار گرفت. در سال 1364 اموا ل موزه و كتابخانه از نهادهاي انقلابي تحويل گرفته مي شود. درسال 1371 با مساعدت آقاي مرعشي استاندار وقت كرمان تعميراتي در موزه صورت پذیرفت و در فروردين ماه 1372 با حضور آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس جمهوري وقت موزه مجدد بازگشايي می گردد . در سال 1375 بابازديد دكتر حبيبي معاون اول رئيس جمهور اعتباراتي جهت خريد ساختمانهاي استيجاري موزه از كانون پرورش نونهالان صنعتي و خريد آثار استاد سيد علي اكبر صنعتي اختصاص مي يابد. با تخصيص اعتبارات فوق بخشي از اقدامات لازم انجام مي پذيرد.
وضعيت فعلي
موزه هنرهاي معاصر صنعتي كرمان را بايد از سر حوصله ديد و سنجيد. اين موزه به آثاري اصيل از اساتيدبلند آوازه جهان مزين است آثاري از اوگوست رودن – هنر ي مور – اميل نولده – بن نيكلسن - واسيليكاندينسكي ، آلبر ماركه ، بلاكادار، جاكوب اپشتاين ، و همچنين آثار بسياري از هنرمندان معاصرايران از جمله محمد غفاري ( كمال المك) علي محمد حيدريان – علي اكبر ياسمي – رسام ارژنگي ، پرويزتناولي ، ژاره طباطبايي ، سهراب سپهري ، و جمعي ديگر از هنرمندان معاصر كشورآثار موجود موزه باسبكها و شيوه هاي گوناگوني آفريده شده است . أثار خطاطان ، خاكبازان ، ميني ماليست ها ومينياتوريستها ، كانسپچول ها ، پاپ آرتها وآبستراكت ها را مي توان در مجموعه آثار موزه مشاهده نمود.سعي بارز موزه هنرهاي معاصر كرمان نماياندن جبنه هاي گوناگون هنرهاي تجسمي ايران است. آثارموجود شامل نقاشي هاي آبرنگ و رنگ روغن ، سياه قلم و همچنين تابلوهاي موزائيگ سنگ ، مجسمه هايگچي ، مرمري ، برنزي ، و چوبي هنرمندان ايراني و خارجي مي باشد. در اين موزه 1200اثر هنري نگهداري ميشود كه در حدود نیمی از آثار متعلق به استاد سيدعلي اكبر صنعتي بوده و مابقي به سايرهنرمندان معاصر ايراني و خارجي تعلق دارد ساير آثار موجود در موزه متعلق به بيش از 83 هنرمندمعاصرايراني و 16 هنرمند خارجي مي باشد... که به جرات مي توان گفت بعد از موزه هنرهاي معاصر تهران آثار موجود در اين موزه دركشور منحصر بفرد مي باشد و دارای غنی ترین گنجینه از هنر معاصر ایران و جهان در ایران می باشد .. ازويژگيهاي منحصربفرد اين موزه معماري آن مي باشد . بناي موزه از خشت و آجر ساخته شده و سقف آن به شيوه معماري سنتي ايران گنبدي است. سر در اين موزه تركيبي از آجر و كاشي هاي معرق فيروزه اي و سياهرنگ مي باشد كه در سال 1327 هـ. ش احداث و به بناي اصلي الحاق گردیده است . پاكار سردر وپايه هاي آن از سنگ مرمر سفيد ساخته شده است. كه همه روزه شاهد ديدار و بازديد گروههاي متعدد از گردشگران ايراني وخارجي از اقصي نقاط ايران و جهان مي باشد. اكنون 26 سال از زمان شروع فعاليت اين موزه مي گذرد وگذشت زمان و وقايع روزگار باعث فرسوده شدن ساختمان و تاسيسات مجموعه شده است
موزه سکه
ضرابخانه از بناهای مجموعه گنجعليخان بوده و در ضلع شمالی مطدان قرار گرفته است. اين بنا بين سالهای 1007 الی 1035 به دستور گنجعليخان حاکم کرمان ساخته شده است. تزئينات داخلی بنا گچ بری به شکل آجر کاذب می باشد. بند آجرها به رنگ اخرايی است. بنا دارای گنبد رفيعی می باشد و در رأس آن کلاه فرنگی قرار گرفته که بخشی از نور داخل را تأمين می نمايد.
پلان بنا مربعی است و دارای 4 ايوان و 4 غرفه در اطراف می باشد. قوسها تيزه دار و طاقنما ضربی است. در کف بنا و در زير نورگير حوض مربع شکلی قرار دارد که انعکاس نور در آن بر زيبايی بنا می افزايد. سردر بنا کاملاً ساده بوده و تزئين آن آجرکاری گچی می باشد. در زمان تعميرات بنا تعدادی سکة مسی و قطعات فلزی متعلق به ضرب سکه بدست آمده که تأييدی بر کاربرد بنا برای ضرابخانه می باشد. اين بنا از سال 1370 همزمان با برگزاری بزرگداشت خواجوی کرمانی به عنوان موزه سکه مورد بهره برداری قرار گرفت.
سکه های ادوار مختلف تاريخ از جمله اشکانيان , ساسانيان , عرب ساسانی , اموی , عباسی , گورکانی , تيموری , آل مظفر , آل مکرم , آق قويونلو , قراقويونلو , ايلخانی , صفوی , افشار , افاغنه , زنديه , قاجار , پهلوی و همچنين اسکناسهايی از قاجار و پهلوی در آن به معرض نمايش گذاشته شده است.
سکه شماره 2737: فوکاس روم شرقی (بيزانس)
تصوير فوکاس امپراطور روم شرقی روی سکه و در حاشيه نام وی قرار گرفته است.
پشت سکه , تصوير الهه ای که در دست راست وی عصای سلطنتی و در دست چپ وی صليب عيسی مسيح که روی يک گوی قرار گرفته , ديده می شود.
فوکاس پادشاه امپراطور روم شرقی و همزمان با خسروپرويز بوده است.
سکه شماره 2144: ساسانی - اردشير اول
روی سکه تصوير نيم تنة اردشير اول ساسانی با تاج مخصوص و موها و ريش بافته شده و بلند ديده می شود و در حاشية دور سکه القاب و نام شاه به خط پهلوی و به اين صورت نوشته شده است: مزداپرست - خدايگان - اردشير شاهنشاه ايران - آسمانی نژاد از ايزدان (نژاد از ايزدان آسمانی دارد).
پشت سکه , تصوير آتشدان مقدس که فاقد نگهبان و پاسدار می باشد و در دو سوی آتشدان نام اردشير آمده است.
سکه شماره 2808: ساسانی - شاهپور دوم
بر روی سکه تصوير شاهپور دوم با تاجی بر سر ديده می شود و در حاشية سکه نام و لقب او به خط پهلوی و به اين صورت نوشته شده است: مزداپرست - خدايگان - شاهپور شاه ايران.
پشت سکه تصوير آتشدان مخصوص و نوشتة فروغ شاهپور به خط پهلوی به چشم می خورد.
سکه شماره 535: صفوی
در يک روی سکه لااله الاالله , محمدرسول الله , علی ولی الله در وسط و نام 12 امام در حاشيه قرار دارد. بر روی ديگر سکه نوشته شده است: سکه صاحبقران زد به توفيق حق طهماسب ثانی ضرب تبريز 1135
سکه شماره 9: عباسی
يک روی سکه متن لااله الله وحولا شريک له در وسط و در حاشية داخلی , بسم الله ضرب هذاالديناربالاهواز سنه اربع و عشرين و ثلثمانه (324) و در حاشية خارجی , لله الامر من قبل و من بعد و يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ديده می شود. در طرف ديگر سکه متن الله محمد رسول الله الراضی بالله در وسط و در حاشيه الله محمد رسول الله ارسله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين کله و سوکره المشرکون قرار گرفته است.
سکه شماره 45: اموی
يک روی سکه متن لااله الله وحده لاشريک له در وسط و در حاشية داخلی بسم الله ضرب هذاالدرهم بالبصره سنه احدی (101) ديده می شود. در پشت سکه متن الله احد الله صمد لم يلد ولم يولد ولم يکن له کفواً احد در وسط و در حاشيه محمد رسول الله ارسله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين کله وسوکره المشرکون.
سکه شماره 2708: روم
روی سکه تصوير امپراطور و پشت سکه تصوير دو نفر ديده می شود: هرکول که با يک دست گرز و با دست ديگر الهة فتح را به سربازی که روبرويش ايستاده است , می دهد. در دست سرباز يک نيزه قرار دارد.
سکه شماره 2783:
روی سکه تصوير شاهپور دوم و نام و القاب او به زبان پهلوی و همچنين تصوير آتشدان درحاليکه نيم تنة شاهپور در ميان شعله های آتش قرار دارد و دو نگهبان در دو سوی آتشدان که به نگهبانی از آتش مشغولند و تاج شاهپور دوم را به سر دارند , ديده می شود. در وسط آتشدان به خط پهلوی - عادل - نوشته شده است.
سکه شماره 2682: اشکانی - فرهاد پنجم
بر يک روی سکه تصوير فرهاد پنجم و در دو سوی صورت او دو فرشته پيروزی (نيکه) ديده می شود. روی ديگر سکه تصوير ملکه نورا قرار دارد و نام او به خط يونانی در حاشية سکه نوشته شده است.
سکه شماره 3100: ايلخانی - غازان محمود
روی سکه در پنح سطر به خط ايغوری القاب شاه و نام غازان محمود به خط کوفی ديده می شود. همچنين سه کلمه چينی در حاشية سکه قرار دارد. پشت سکه در داخل يک ترنج الله - لااله الاالله محمد رسول الله و ضرب مراغه (محل ضرب) به چشم می خورد و در حاشيه تاريخ به اين صورت نوشته شده است: شهر رجب سنه سبعمانه.
سکه شماره 2683: سلوکی - الکساندر بالاس
روی سکه شاه سلوکی الکساندر بالاس و پشت سکه تصوير زئوس نشسته بر روی صندلی و در حاليکه در يک دست تير و در دست ديگر کمان دارد , به چشم می خورد.
آثار تاریخی استان کرمان
ارگ بم (چون ذکر شده از توضحات اضافه خودداری می شود!)
روستای ميمند
شهر راين
بادگير چپقی
مقبره پيرمرد خدا
مسجد و حسينيه شهر کهنه
خانه حاج درويش
آسياب شهداد
مقبره ميرحيدر (گورخانه)
مقبره پيرجارسوز
ارگ راين
باغ شاهزاده (ماهان)
آستانه شاه نعمت الله ولی (ماهان)
کاروانسرای پاريز
آسياب هشتم کوهبنان
کاروانسرای ابراهيم - سيرجان
کوشک رفعت الدوله
خانه بهادرالملک بردسير
خانه والی ميرحسينی
مسجد و حسينيه شهر کهنه
خانه صادقی
روستای میمند
تاریخ میمند:
روستاي ميمند کرمان بي شك يكي از باستاني ترين سكونتگاه هاي بشر در جهان است كه از دوازده هزار سال پيش تا كنون همچنان پا برجاست و به حيات خود ادامه ميدهد. به عقيده محققین هسته هاي اوليه روستاي ميمند متعلق به زماني است كه ايرانيان مهر پرست بوده اند و آنها را مقدس مي شمرده اند. آنها تاريكي غارها را براي عبادت برگزيده و مرده هاي خود را درون دخمه هاي كنده شده در كوه قرار مي دادند. و بدين ترتيب در ميمند تعدادي عبادتگاه و مقبره بنا گرديده. مهرپرستان به پايداري، استقامت و زوال ناپذيري كوه ها معتقد بودند و بر اساس همين اعتقاد خانه هاي خود را نيز در دل كوه مي كندند. عده اي از محققين نيز معتقدند كه مهر پرستان از غار هايي كه با دست در دل كوه مي كنده اند فقط براي عبادت و دفن مردگان استفاده ميكردند و بعد از مدتي بنا به اضطرار ناشي از آب و هوا سكونت گزيده اند. آئين مهر پرستي قبل از ظهور زرتشت در ايران رواج و تا مدتها از ظهور وي نيز ادامه داشته است. بر اساس دانسته هاي جديد تاريخ ظهور زرتشت 6000 سال قبل از ميلاد مسيح و لذا قدمت ميمند حداقل 6000 سال پيش از ميلاد مسيح مي باشد. نقوش 10 هزار ساله و سفال هاي 6000 ساله از جمله مستندات مكشوفه اي هستند كه تاريخ ميمند را گواهي مي دهند. ميمند به دليل استحكام دفاعي در طول تاريخ كمتر دستخوش تحولات كالبدي و اجتماعي شده و بيشترين تغيير آن مربوط به چند ماه اخير است. مجموعه اي از آثار بسيار قديمي همچون خانه هاي صخره اي پراكنده معبد، قلعه و برجهاي مختلف ( مربوط به هزاران سال پيش) وجود دارد كه ميمند را از يك روستا به يك مجموعه با تمدن خاص تبديل مي كند. اين تمدن در ابتداء بر گرفته از آئين مهر پرستي و بعد از آن آئين زرتشت بوده است. پس از ظهور و ورود اسلام به ايران، مردم ميمند كه به آئين زرتشتي معتقد بودند به اسلام و مذهب شيعه گرويدند و در طول تاريخ رشادتهاي زيادي براي پاسداري از دين مقدس اسلام از خود نشان دادند.
طبيعت و خصوصيات طبيــعي:
آب و هواي ميمندکرمان از نوع معتدل كوهستاني و داراي زمستانهاي سرد و تابستاني معتدل است. روستاي ميمند در مرز مشترك دشت و كوهستان قرار دارد. اين دشت در فاصله شهربابك و ميمند قرار دارد و در گذشته پوشيده از درختان پسته و بادام وحشي بوده است و د رحال حاضر محدود به دشتهاي اطراف روستاي ميمند مي شوند كمي نزديكتر به روستاي ميمند درختان توت و شاه توت به وفور يافت مي شوند و دشت ميمند همچنين مملو از جانوران بياباني، همچون مار، سوسمار، جوجه تيغي، لاك پشت و ... است به علاوه در كوهستانهاي ميمند نيز حيوانات وحشي مختلفي همچون آهو و پلنگ، گرگ، روباه، گورخر، بزكوهي، و پرندگان شكاري يافت مي شوند چندين رودخانه فصلي و تعدادي قنات و چند چشمه در ميمند و اطراف آن وجود دارد كه موجب رونق كشاورزي در اين منطقه شده است. كشاورزي در ميمند همچون ساير آثار طبيعي جلوه ويژ ه اي به اين روستا ميدهد. در فصل بهار ميمند زيباترين چهره را به خود مي گيرد . طراوت، شادابي و سرسبزي دشت ميمند و آب و هواي مطلوب آن انبوهي از جمعيت شهرها و روستاهاي اطراف را به سمت خود مي كشد و مردم اوقات فراغت خود را در اين روستا و در كنار چشمه ها ،قنات ها و رودخانه های ميمند ميگذرانند.
خانه هاي صخره اي:
در سطح شيب دار و در طبقات مختلف (2 تا 5 طبقه) بريدگي هایي به صورت شكاف هاي افقي ايجاد شده است. طول اين بريدگيهایي كه به آنجا كيچه گفته مي شود به 6 الي 9 متر مي رسد تا د ر انتها به ارتفاع مورد نظر براي كندن خانه ميرسد انتهاي كيچه به فضائي ايوان مانندی به نام دالان مي رسد كه مهمترين عنصر محل است به لحاظ اينكه اغلب امور روزمره خانواده در آن صورت مي گيرد در اطراف هر كدام از اين دالانها بين يك تا پنج خانه صخره اي وجود دارد اين منازل مسكوني در پنج طبقه و به شکل پلكاني و يك در ميان روي هم قرار دارند. به نحوي كه هيچكدام از آنها با يكديگر برخوردي ندارند. فاصله كيچه ها در طبقه زيرين بيشتر از فاصله آنها در طبقات بالايي است. در حدود 400 كيچه كوچك و بزرگ در ميمند وجود دارد. فضاي داخلي خانه ها گاهي شكل مربع مستطيل يا مدور دارد و از ورودي كوتاهي كه ارتفاع آن به 75 تا 76 سانتیمتر ميرسد نور مي گيرند. درهاي ورودي چوبي و به داخل ديوار ايوان روزنه اي ايجاد كرده اند كه از طريق آن و بوسيله ابزاري به نام كليدون (كليد دان) در قفل يا باز مي شود شكل ورودي اتاق ها در روستاي ميمند منطبق با مدل بدن انسان است. به طوري كه عرض ورودي در قسمت پائين يعني 65 الي 80 سانتي متر ميرسد پايين ورودي منازل از سطح كيچه حدود 15 تا 20 سانتي متر برجستگي دارد كه اين برجستگي مانع ورود آب و خاك به داخل منازل مي شود. بر بدنه شيبدار تپه هاي غربي و شرقي مسيرهاي متعدد پياده به صورت خطوط نسبتا" كمرنگ مشاهده مي شوند اما اين مسيرها نمي توانند چندان دائمي باشند. زيرا با قطعات سنگهايي كه از بالا دست حركت ميكنند و يا بوسيله اهالي مرتبا" در حال تغيير هستند در لابلاي حفره هاي مسكوني بي هيچ نظمي چرخش مي كنند. مي توان ادعا نمود كه در روستاي صخره اي ميمند بر خلاف همه سكونتگاه هاي شناخته شده شهري و روستائي كوچه ها يا معبري وجود ندارد كوچه در فرهنگ ميمند صرفا" به مسيرهاي افقي كه در دل شيبدار تپه ها به عمق رفته و در انتها به منازل غار مانند مسكوني مي رسد اطلاق می شود
شهر راین
شهر تاريخي راين در مختصات جغرافيايي، به طول 4408/57 درجه وعرض 5975/29 درجه قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا ۲۲01 متر مي باشد .این شهر در فاصله 100 كيلومتري جنوب شرقي كرمان و بر دامنه هزار ، چهارمين كوه بلند ايران و مرتفع ترين قله جنوب كشور آرميده است .
راين با قدمت و تمدن كهن در زمان ساسانيان بواسطه قرار گرفتن در مسير بزرگراه غرب به شرق موقعيتی مناسب داشته و يكي از مراكز دادو ستد كالا و همچنين بافت پارچه های ارزشمندي بوده است كه حتی به مناطق دور مانند مصر نيز صادرمی شد. اين منطقه در گذشته يكي از مراكز ساخت صنايع دفاعی مانند شمشير و تفنگ نيز بوده است . وزيری مولف كتاب جغرافياي كرمان، راين را چنين توصيف كرده است : باغستانی فسيح ، مرغزاری بديع آبش با سلسبيل برادر و هوايش با فردوس برابر. در خوبی آب وهوا همچون جنت المأوا ، در صفا و فضا بی مثل و همتا.
بادگیر چپقی
بناي قديمي که از آن به عنوان بادگير چپقي نام مي بريم در واقع باقيمانده يک خانه قديمي به نام خانه اقاسيدعلي اصغر رضوي است که در شهر سيرجان واقع است . اين بادگير از آثار دوران پهلوي است که به لحاظ ارزش فرهنگي و هنري که تلفيقي از معماري و صنعت است، بنا گرديده است. بادگير مشهور با شبکه هاي هندسي منظم آن که در زير بادگير قرار دارد، بر روي فضاهاي مستطيل شکل شمالي - شرقي قرار گرفته که هواي اطراف را با عبور از کانالهاي تهويه به درون فضاها که در واقع تابستان نشين خانه بوده، مي فرستاده است. اين بادگير از آثار منحصر به فرد معماري است و گفته شده که ملهم از دودکش کشتيهاي قديمي بوده است. از جمله تزئينات بکار رفته در بنا مجموعه لوله هاي چپقي شکل بادگير است که دهانه آنها به چهار جهت باز است. بدنه خارجي لوله هاي بادگير با قطعات کوچک آجرهاي هندسي شش ضلعي تزئين شده است.
مقبره پيرمرد خدا
اين مقبره به صورت بنايی منفرد با پلان چهارگوش مربع که در ارتفاع 70/3 متری پلان چهار به هشت تبديل شده و گنبد کوتاه خشتی بر روی آن قرار می گيرد. مصالح بنا خشت خام و ملات گل رس است. تمامی سطوح داخلی با لايه ای از گچ اندود شده و زير گنبد نسبتاً کوتاه و خشتی بنا دو صورت قبر مشاهده می شود , يکی در وسط و ديگری در گوشة غربی. سطوح داخلی بنا دارای تزئينات گچی است که در کنجها و سطوح ديوارهای طرفين بنا به صورت کاربندی يا مقرنس اجرا شده است.
مسجد و حسينيه شهر کهنه
مسجد وحسينيه شهر کهنه در يکی از کوچه های قديمی شهربابک قرار دارد و با توجه به شواهد و قراين اين بنا را می توان از ابنية دورة صفويه محسوب کرد. صحن اين مسجد دارای پلان چهارگوش می باشد که در بخش ميانی هر يک از اضلاع آن يک صفة بزرگ در وسط , دو صفة کوچک در طرفين قرار دارد. پوشش سقف تمامی قسمتها به صورت گنبدی و با آجر ساخته شده است. تزئينات بکار رفته در بنا را می توان به دو گروه آجرکاری و گچ بری تقسيم کرد. آجرکاری تنها در قسمت شرقی بام و تزئينات مقرنس گچی در بخش سردر ورودی و محراب وجود دارد
خانه حاج درویش
حاج درويش جد بزرگ خاندان شهابی و رسولی سيرجان و از ارادتمندان رحمت عليشاه (از پيشوايان تصوف) بوده است. خانة معروف به حاج درويش در زمره منازل اعيانی است و علاوه بر منزل مسکونی دارای اصطبل , انبار و حمام می باشد. اين منزل در زمرة ابنية دو ايوانی و دارای اندرونی و بيرونی و يک حياط مستطيل شکل است. دورتادور خانه را حصاری رفيع پوشانده و ورودی اصلی بنا در جبهة غربی است که آمدوشد از طريق يک هشتی صورت می گيرد. خانه فاقد تزئينات رايج و ظرافتهای معمول است. گچ بريهای سقف ايوانها نمونه ای تزئينات اين بنا است که با طرح ترنج و سرترنج در قابهای مستطيل شکل اجرا شده است. اين خانه در نيمة دوم قرن سيزدهم هجری بنا گرديده است.
آسياب شهداد
عناصر و شواهد موجود در بنای آسياب چون شيوة پوشش طاق ورودی بنا را به دورة بعد از صفويه نسبت می دهد. آسياب آبی شهداد دارای دو تنوره در جبهة شمال غربی است و آب از کانالهايی که با سنگ و ملات خاک آهک ساخته شده وارد تنورة آسياب می شده است.
سردر بنا آجری با طاق جناقی است و طرفين ورودی دو سکو بنا گرديده است. ورودی بنا به دالان طويلی منتهی می شود. طرفين دالان 3 فضا قرار گرفته که انبار غله و اتاق آسيابان بوده است. تزئينات بکار رفته در بنا شامل کاربندی های آجری است که زير گنبد هشتی آسياب اجرا شده , نوارهای هندسی خشتی بکار رفته در برج نگهبانی آسياب نيز از جمله تزئينات موجود در بناست.
مقبره میرحیدر (گورخانه)
مقبره ميرحيدر (گورخانه) تاريخ گورخانه واقع در دولت آباد و متعلق به دوران صفوی است. اين بنا دارای گنبد دو پوشه و ايوانهای رفيع در دو طبقه می باشد. جبهة خارجی بنا آجری است. مطالب و يادبودهای متعددی در داخل بنا به خطوط خوش و ممتاز نستعليق و نسخ نوشته شده است. داخل مقبره چند سنگ قبر مرمر ديده می شود. اين بنا دارای تزئينات گچ بری است.
مقبره پیرجارسوز
تاریخ ساخت این بنا مربوط به قرن هشتم هجری قمری است و در بردسیر و در ۴۳ کیلومتری کرمان قرار دارد. این مقبره دارای گنبد دو پوشة آجری و پلان مربع شکل میباشد. دردرون بنا تزئینات گچ بری مقرنس کاری و خطوط کوفی دیده میشود. اصل بنا سه طبقه شاخته شده و نمای کلی آن آجر است.
ارگ راین
مهمترين جاذبه تاريخي اين ديار كهن ، ارگ راين است . ارگ راين ،بزرگترین بنای خشتی بعد از ارگ بم با مساحتي بيش از بيست هزار مترمربع ، نشسته بر تارك تاريخ ، ميراث ارزشمند و ثروت فرهنگي تاريخی که ساليانه ميزبان هزاران گردشگر داخلي و خارجيست اين ارگ در جنوب غربي شهر كنوني راين و بر بلندای تپه ای قرار گرفته است . اين بناي خشتي تا حدودي به ارگ تاريخي بم شبيه است . پلان قلعه تقريباً مربع شكل و با چندين برج در اطراف مزين شده است . دور تا دور قلعه را حصاري در برگرفته كه ارتفاع آن بيش از 10 متر است . تنها ورودي قلعه از جبهه شرقي است كه با سر در بزرگ و باشكوه به محوطه داخلي راه دارد . قلعه ، عناصري چون بازار ، اصطبل ( تابستاني و زمستاني ) زورخانه و محل عامه نشين دارد .
قلعه راين يكي از مهم ترين آثاري است كه مي تواند بر تاريخ کهن اين خطه گواهي دهد و بر سند موجوديت راين قبل از اسلام مهر تأييد نهد . اين قلعه مدرك گويايي است كه گفته مي شود قدمت و سابقه اين ديار را به دوره ساسانيان می رساند . در زمان يزدگرد سوم پادشاه ساساني ( سال 651 ميلادي برابر با 31 هجري) كه اعراب به فرماندهي مجاشع ابن مسعود سلمي ٬شهر كرمان و بسياري از مناطق اين ايالت و همچنين سيستان٬ كابل و قندهار را به تصرف خود درآوردند اما نتوانستند به قلعه راين كه دژي مستحكم بود راه پيدا كنند.
باغ شاهزاده
باغ شاهزاده یکی از عالیترین و زیباترین باغهای سنتی ایران محسوب می شود . این باغ در نیم فرسنگی ماهان در دامنهکوههای تیگران جلوه گری می کند و از یادگارهای عبدالحمید میرزا فرمانفرما - حاکم کرمان در اواخر دوره قاجاریه است . گویند که جون خبر مرگ ناگهانی حاکم را به ماهان بردند بنایی که مشغول تکمیل سردر ساختمان بود تغار گچی را که بدست داشت محکم به دیوار کوبید و کار را رها کرده و فرار نمود آنطور که جای خالی کاشی ها همچنان بر سردرورودی خودنمایی می کند .
این باغ دارای سردر ورودی بسیار زیبا - عمارت شاه نشین و حمام می باشد . از قسمتهای ارزشمند باغ شکه آبرسانیو حوض های آن می باشد که در محور مرکزی باغ قرار دارد درجلوی عمارت اصلی حوض بزرگی با 5 فواره مشاهده می شود و آب این حوض که سرچشمه آن قنات معروف تیگران است به پاشویه سنگی اطراف آن ریخته و از آنجا به طرف ده شرشره آبشارگونه جاری می شود . این شبکه آبرسانی از نظر طراحی شاهکار محاسبه و دقت بشمار می رود . بازسازی باغ شاهزاده بعد از پیروزی انقلاب درسال 70 همزمان با برگزاری کنگره خواجوی کرمانی انجام گردید . در حال حاظر قسمت شاه نشین به یک رستوران مبدل گردیده و توسط بخش خصوصی اداره می گردد . این باغ دارای درختان میوه بسیاری از جمله انگور -آلو- آلوچه (گوجه سبز) - هلو - گردو و ... می باشد که در بین درختان زینتی جای گرفته و خودنمایی می کنند . هرساله گردشگران بسیاری از سراسر ایران وجهان برای بازدید از این باغ به ماهان می آیند و ساعتی را با آرامش و فارغ از دغدغه های زندگی سپری می نمایند .
آستانه شاه نعمت الله ولی (ماهان)
آستانه شاه نعمت الله ولی در30کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان در شهر ماهان واقع شده است. شاه نعمت الله ولی در سال 832 و به قولی 834 ه.ق. در شهر کرمان فوت نموده و در ماهان در ميان باغی مصفا مدفون شده است. هسته اوليه این بنا گنبدی منفرد بوده که در سال 840 ه.ق. و به دستور "احمدشاه دکنی" ساخته شده و به تدريج توسعه يافته است . این بنا 32000 مترمربع مساحت داشته و از چندين صحن تشکيل شده که شامل صحن های اتابکی , وکیل الملکی , حسینیه ,میرداماد و بیگلربیگی است.
ورودی امروزی آن از سمت شرق می باشد که به صحن اتابکی واز آنجا به صحن وکيل الملکی که به رواقهای دوره قاجاريه و گنبدخانه و رواق شاه عباسی و صحن حسينيه دسترسی دارد منتهی میگردد. آخرين صحن این بنا بيگلربيگی است که به خانه متولی باشی ختم می گردد. اين مجموعه طی شش قرن بنا شده و تداوم معماری ايران را در شش قرن گذشته و به صورت زيبايی به تماشا گذارده است.
بيشترين توسعه اين مجموعه در دوران قاجاريه انجام شده . معماران آن استاد "کمال الدين حسين" و بانی آن بکتاش خان (رواق و صحن ميرداماد), "استاد رضا" و بانی آن "عبدالحميد ميرزا" ( صحن حسينيه )می باشد. صحن وکيل الملکی و رواقها به دستور وکيل الملک اول و دوم در سالهای 1285 ه.ق. بناگرديده است. عناصر تزئينی مجموعه شامل کاشيکاری , کاربندی , مقرنس , گچبری و نقاشی است
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.