PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : نجوم رصدی و فرمولی



Renjer Babi
31-05-2006, 07:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كره ماه تنها قمر زمين است كه در مدت 27.33 روز يك بار به دور زمين گردش مي كند. به اين مدت دوره تناوب نجومي گفته مي شود. در طي اين مدت زمين نيز در مدار خود به دور خورشيد جا به جا مي شود و ماه را به دنبال خود مي كشاند.گردش ماه موجب مي شود كه ناظر زميني آن را به حالتهاي مختلفي ببيند كه دليل آن تغيير زاويه خورشيد، ماه و زمين است. هنگامي كه ماه بين زمين و خورشيد قرار دارد هيچ بخشي از ماه براي ناظر زميني روشن نيست. اصطلاحا" به اين لحظه مقارنه ماه و خورشيد يا ماه نو گفته مي شود. در واقع مقارنه لحظه تولد ماه است .شايد به نظر برسد كه در هر ماه قمري بايد يك خورشيد گفتگي داشته باشيم ولي از آنجا كه صفحه مدار ماه با صفحه مدار زمين به دور خورشيد زاويه مي سازد
نابراين در برخي از موارد سايه ماه از بالا يا پايين صفحه مدار زمين مي گذرد و خورشيد گرفتگي اتفاق نمي افتد. با جابه جا شدن ماه در مدار خود رفته رفته بخشي از آن از خورشيد نور مي گيرد و هلال ماه تشكيل مي شود. حدود هفتاد سال پيش اخترشناسي فرانسوي به نام «آندره دانژون» نشان داد كه تا زماني كه جدايي زاويه بين ماه و خورشيد به 7 درجه نرسيده است هلال ماه تشكيل نمي شود. او دليل اين حد را پستي و بلندي هاي لبه ماه دانست كه باعث مي شود سايه كوههاي ماه بخشهاي روشن آن را بپوشاند.

با افزايش سن هلال(مدت زمان گذشته از مقارنه) به تدريج هلال ماه ضخيم تر مي شود. حال سوال اينجاست كه در چه زماني هلال ماه قابل مشاهده مي شود؟ براي پاسخ به اين سوال بايد به سراغ ركوردهاي رويت هلال ماه برويم .در شامگاه 28 امرداد 1380 ، حجه الاسلام عليرضا موحدنژاد(عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف) موفق شد هلال ماه جمادي الثاني 1422 را با دوربين دوچشمي 150×40 رويت كند. در اين زمان سن هلال 12 ساعت و 15 دقيقه و جدايي زاويه اي آن از خورشيد 7.6 درجه بود به اين ترتيب ركورد رويت هلال ماه را از آن كشورمان شد. در سال بعد مهندس محسن قاضي ميرسعيد هلال بسيار جوان رجب 1423 را با سن 11 ساعت و 40 دقيقه رويت كرد و ركورد جديدي به دست آمد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عوامل نجومي موثر در رويت هلال ماه

در نگاه اول واضح است كه هر چه سن هلال ماه بيشتر باشد، رويت آن آسان تر است. با افزايش سن هلال ، ماه فرصت بيشتري دارد تا از خورشيد فاصله بگيرد و سطح درخشان آن بيشتر مي شود. اما اين تمام ماجرا نيست و عوامل مختلفي در رويت هلال ماه موثر خواهند بود كه به چند مورد آن اشاره مي شود:

مدت مكث : هلال هاي شامگاهي پس از غروب خورشيد، غروب مي كنند. فاصله زماني بين غروب خورشيد و غروب ماه را مدت مكث مي گويند. هر چه مدت مكث بيشتر باشد ماه مدت بيشتري در آسمان است و آسمان تاريك تر مي شود و امكان رويت فراهم مي شود. البته مدت مكث هلال هاي باريك كمتر از يك ساعت و در برخي از موارد كمتر از 40 دقيقه است. معمولا" چنين هلالهايي بلافاصله پس از غروب خورشيد قابل مشاهده نخواهند بود و رصدگر بايد دقايقي تحمل كند تا شرايط مناسب فراهم شود.

زمان غروب خورشيد : چون هلال ماه شامگاهي پس از غروب خورشيد مشاهده مي شود. هر چه خورشيد ديرتر غروب كند، سن و جدايي زاويه اي هلال افزايش مي يابد. بنابراين هر چه به سمت نواحي غربي برويم شرايط رويت هلال بهتر مي شود.

فاصله ماه از زمين : از آنحاييكه مدار ماه به دور زمين بيضي است بنابراين مطابق قانون دوم كپلر سرعت گردش ماه به دور زمين ثابت نيست. اگر مقارنه زماني اتفاق بيافتد كه ماه در حوالي حضيض مدارش باشد با سرعت بيشتري از خورشيد فاصله مي گيرد و جدايي آن سريع تر افزايش مي يابد. چنين هلالي در مقايسه با هلال ماه هم سن كه در اوج است به مراتب راحت تر رويت مي شود.

چرا در تقويم قمري اختلاف ايجاد مي شود
چرا در تقويم قمري اختلاف ايجاد مي شود ؟

با نگاهي به تاريخ نجوم مشخص مي شود كه بسياري از اقوام از ماه و تشكيل اهله براي تقويم استفاده مي كرده اند. ماه با حركت خود به دور زمين از حالتي به حالت ديگر مي رود. در ابتداي ماه به صورت هلال شامگاهي ديده مي شود، پس از چند روز به تربيع اول مي رسد كه در اين حالت ماه يك چهارم مدار خود را طي كرده است. ماه با پيمودن نصف مدار خود به وضعيتي مي رسد كه تمام سطح روشن ان مقابل زمين است كه به آن ماه كامل(بدر) مي گوييم. همين مراحل به طور معكوس تا ماه نو بعدي طي خواهد شد. به فاصله زماني بين دو ماه نو متوالي دوره تناوب هلالي گفته مي شود كه به طور ميانگين 29.53 روز است و طول متوسط يك ماه قمري مي باشد. از آنجا كه طول ماه در تقويم نمي تواند ععد غير صحيح باشد بنابراين هر ماه در تقويم قمري 29 يا 30 روز مي باشد.

در تقويم هجري قمري قراردادي ماههاي به طور متوالي 29 و 30 روز در نظر گرفته مي شود.در تقويم هجري قمري مورد استفاده كشورهاي اسلامي بر اساس معيارها و ضوابطي 29 يا 30 روزه بودن ماه تعيين مي شود.

مطابق حكم شرعي اگر هلال ماه در شامگاه 29 ام ماه رويت شود، آن ماه به پايان رسيده است و فردا روز اول ماه بعد است ولي اگر هلال ماه در شامگاه روز 29 ام رويت نشد ماه 30 روزه مي باشد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حال سوال اينجاست كه چرا در تقويم هجري قمري اختلاف پيش مي آيد؟

به دليل اهميت نجومي و فقهي پيش بيني رويت هلال ماه همواره مورد توجه منجمين اسلامي بوده است. مشكل تقويم هجري قمري از سه مقوله نجومي ، انساني و فقهي قابل بررسي است. امروزه با وجود نرم افزارهاي نجومي مختلف محاسبه موقعيت و مشخصات ماه كار ساده اي است اما از آنجا كه مسئله رويت يك امر انساني است و بحث رويت امري است كه با توجه به افراد و شرايط مختلف متغير است بنابراين باعث بروز عدم قطعيت در پيش بيني مي شود. اختلاف فتوا در مورد رويت هلال ماه بحثي است كه مي تواند موجب اختلاف شود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروزه منجمين براي پيش بيني رويت هلال ماه از معيارهاي مختلفي استفاده مي كنند. اين معيارها بر اساس رصدهاي انجام شده طي قرون اخير طراحي شده است. بنابراين تقويم نويس با مقايسه مشخصه هاي نجومي ماه با معيارها و ركوردهاي به دست آمده در مورد رويت هلال ماه اظهار نظر مي كند. هر چند كه معيارهاي رويت هلال اختلافاتي را با يكديگر نشان مي دهند ولي نتايج علمي رصدها باعث مي شود كه خطاي پيش بيني ها به تدريج كاهش يابد.

اما مشكل اصلي وجود ضوابط متفاوت در كشورهاي اسلامي براي شروع ماه مي باشد. به عنوان مثال ملاك كشور عربستان براي شروع ماه رويت هلال نيست. از چند سال پيش مسولين كشور عربستان ضابطه اي را براي تقويم ام القري تعيين كرده اند. مطابق آن اگر مقارنه ماه و خورشيد پس از غروب خورشيد اتفاق افتد و در شهر مكه ماه پس از خورشيد غروب كند فرداي آن روز اول ماه بعد مي باشد. اين ظابطه لزوما" به معني رويت پذير بودن هلال ماه نيست. از آنجا كه بسياري از كشورهاي اسلامي از عربستان تبعيت مي كنند. اين امر باعث مي شود كه بين تقويم ما با بسياري از كشورها اختلاف ايجاد شود و گاهي اوقات ممكن است اين اختلاف به دو روز نيز برسد ولي اين به هيچ وجه به اين معني اشكال در تقويم ما نيست. همواره ايرانيان در زمينه نجوم پيشرو بوده اند و تقويم ما يكي از دقيق ترين تقويم ها است.

Babak_King
23-07-2006, 07:14
آسمان را بهتر بشناسیم
ما همواره ظاهرآسمان را مشاهده می کنیم ، نه آن چیزی که واقعا وجود دارد.به علت نیروی گرانشی که از مر کز زمین بر ما وارد می شود ، احساس می کنیم،که بر روی زمین قرار داریم. به عنوان مثال اگر در عرض جغرافیایی 45 درجه قرار گرفته باشیم در مکانی بین خط استوا و قطب شمال هستیم(زاویه ای که مکان شما با خط استوا می سازد را عرض جغرافیایی گویند.) عرض جغرافیایی قطب شمال 90 درجه و استوا0 درجه است. به نظر می آید که زمین در مر کز یک کره آسمانی فرضی قرار دارد و تصور می کنیم در داخل آن قرار داریم و توسط آن کاملا احاطه شده ایم .
بالاترین نقطه این کره ی آسمانی_ درست بالای سرتان_را "نقطه فراز "می نامند ونقطه مقابل آن "نقطه نشیب" گویند . در میان این نقاط بزرگترین دایره کره را " افق " گویند، که این دایره ی کره آسمانی توسط صفحه ی مماس با پاهای شما بر روی کره زمین قطع می شود.هر آنچه که در بالای افق قرار دارد برای ما قابل مشاهده است و هر آنچه که در زیر آن قرار دارد غیر قابل مشاهده است.

با کره آسمانی مشابه با زمین رفتار می کنیم و نقاط معادلی را برای آن تعریف می کنیم . (دقیفا این کار مشابه این است که مقیاس زمین را تغییر داده باشیم و در اندازه بزرگتری راجع به آن صحبت کنیم .) با امتداد دادن محورهای گردش زمین قطب های شمال و جنوب کره آسمانی وباگسترش دادن صفحه ی استوایی زمین ، استوای آسمانی را تعریف می کنیم
قطب شمال کره آسمانی در صورت فلکی "دب اصغر" نزدیک به مسیر ستاره قطبی (ستاره شمال) قرار دارد و قطب جنوب کره آسمانی در صورت فلکی جدید"هشتک" قرار دارد.

دایره اطراف کره ی آسمانی که نقاط فراز و نشیب ، قطبهای شمال و جنوب کره آسمانی را شامل می شود"نصف النهارکره آسمانی" می نامند، نقاط تقاطع میان نصف النهار آسمانی وافق را شمال وجنوب کره آسمانی .وتقاطع میان استوای آسمانی و افق را غرب وشرق کره آسمانی تعریف می کنیم.تقاطع نصف النهار آسمانی و استوای آسمانی که در شکل با حرف یونانی سیگما نشان داده شده است به اندازه زاویه ای برابر با عرض جغرافیایی از نقطه فراز فاصله دارد.

ستاره ای که بر روی کره آسمانی قرار دارد به نظر بیننده یک مسیر روزانه را طی می کند(دایره قرمز رنگ) زاویه ی عمودی ساخته شده توسط ستاره ، در شمال یا در جنوب استوای آسمانی مشخص کننده ی میزان انحراف آن است که در شکل با حرف یونانی دلتا نشان داده شده است . زمانی که ستاره در زیر افق قرار می گیرد ،غروب کرده است و. زمانی طلوع می کند که در بالای افق قرار بگیرد .اگر مسیر روزانه ی ستاره ای همان استوای آسمانی باشد آنگاه دقیقا در شرق طلوع می کند و درغرب غروب می کند.زمانی که میزان انحراف در شمال زیاد شود(90 درجه _عرض جغرافیایی) آنگاه ستاره در "دور قطبی" قرار می گیرد و دیگر امکان قرار گرفتن در زیر افق را ندارد و همیشه قابل مشاهده است و اگر انحراف در جنوب زیاد شود ستاره هیچگاه طلوع نمی کند و قابل مشاهده نیست.

کره آسمانی:celestial sphere
نقطه فراز :zenith
نقطه نشیب :nadir
قطب شمال کره آسمانی :(north celestial sphere(NCP
قطب جنوب کره آسمانی :(south celestial sphere(SCP
استوای آسمانی:celestial equator
نصف النهار آسمانی:celectial meridian
مسیر روزانه: daily path
دور قطبی:circumpolar
عرض جغرافیایی: latitude
صورت فلکی هشتک:Octant

Renjer Babi
10-08-2006, 07:28
بسیاری از مبتدیان نجومی طریقه استفاده از نقشه آسمان شب ستارگان را نمی دانند. در این مقاله با استفاده از این نوع نقشه ها آشنا می شوید.


ستارگانی که با چشم غیر مسلح می‌توان دید روشناییهای متفاوتی دارند. روشنایی ستارگان را با قدر می‌سنجند. قدر روشن‌ترین ستارگان با عدد کوچک و قدر کم نورترین آنها با عدد بزرگ نشان داده می‌شود. روشنترین ستارگان آسمان شب ، از قدر صفر یا اول هستند.کم نورترین ستاره ای را که می توانید در یک شب تاریک و بی مهتاب ببینید ، از قدر ششم است. در این نقشه‌ها تنها سه نماد برای نشان دادن ستارگان پرنور ، متوسط و کم نور مورد استفاده قرار گرفته است. ستارگان کم نور فقط هنگامی قابل تشخیص‌اند که آسمان واقعا تاریک باشد. جو زمین با دریافت و بخش نورهایی که به آن می‌رسد سبب می‌شود که زمینه آسمان شب ضعیفی به دست آورد. به سبب روشنایی خیابانها و خانه‌ها ، در شهر یا حومه آن ، آسمان هیچ وقت به طور کامل تاریک نمی‌شود. از این تشخیص عده‌ای از صور فلکی روشنتر امکان پذیر است. با طلوع ماه ، به ویژه هنگام بدر ، آسمان شب چنان روشن می‌شود که عده ستارگان قابل روئیت از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از روی نقشه‌ها و اطلسهای ستارگان چاپ شده می‌توان برخی از صورت‌های فلکی نیمکره شمالی را یافت. آن صورتهای فلکی ستارگان کم نوری دارند، حذف شده‌اند تا استفاده از نقشه‌ها آسانتر شود. برای کار ، مجموعه‌ای از چند نقشه لازم است. چرا که منظره آسمان ساعت به ساعت و نیز در طی تمام سال تغییر می‌کند. این نقشه‌ها از دو نیم دایره تشکیل شده‌اند. که یکی شمال و دیگری جنوب را نشان می دهد. نخست آن نقشه را انتخاب کنید. تاریخ‌های زیر آن به تاریخ مشاهده شما نزدیک‌تر باشد. حال اگر رو به شمال بایستید. نقشه شمالی روشنترین ستارگان رو در روی شما را نشان خواهد داد. و اگر رو به جنوب کنید نقشه دیگر ، ستارگان قابل مشاهده را مشخص خواهد کرد.نقشه ای را که ملاحظه می کنید مربوط به آسمان شب فصل بهار است.نکات رصدی گفته شده را روی آن پیاده کنید.


parssky.com

Vmusic
27-01-2007, 20:27
نامگذاری ستارگان


بشر در طول تاریخ همواره مجذوب آسمان شب بوده است. انسانی که صدها سال پیش می‌زیست شگفتیهای فرا‌سوی آسمان را چنان می‌دید که هر اجرام آسمانی را به یک شکلی تشبیه می کرد.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بشر در طول تاریخ همواره مجذوب آسمان شب بوده است. انسانی که صدها سال پیش می‌زیست شگفتیهای فرا‌سوی آسمان را چنان می‌دید که هر اجرام آسمانی را به یک شکلی تشبیه می کرد. پیشرفت اختر فیزیک این تصور را دگرگون کرد. تصویر آسمان در نظر اختر شناس امروز ، آشناتر و زیباتر ، اما پیچیده است. با مطالعه اخترشناسی می‌توانیم این جهان را سرشار از شگفتیها را بیشتر بشناسیم. ستارگان نورانی نامهای مشخص دارند، نام آنها را شکل ستارگان توصیف و نامگذاری می‌کنند.

بسیاری از ستاره‌ها و صورتهای فلکی ، نام خود را از تمدنهای باستانی و اولیه به هدیه گرفته‌اند. برای مثال با جستجویی ساده در آثار تاریخی به داستانها و افسانه‌های بسیاری در مورد صورت فلکی جبار دست خواهید یافت که به دوران سامریها ، روم باستان و بسیاری تمدنهای دیگر باز می‌گردد. با مراجعه به کتابها و منابع نجومی به نامهایی برای ستارگان بر می‌خوریم که در هیچ یک از قواعد نامگذاری ستارگان نمی‌گنجد.

نام بسیاری از ستاره‌ها به نحوی با نام صورت فلکی خود در ارتباط است. برای مثال Deneb به معنی دم همان ستاره‌ای است که در قسمت انتهایی و دم صورت فلکی قو یا دجاجه قرار دارد. گاهی نیز نام ستارگان بر اساس ویژگی خود آن ستاره می‌باشد و هیچ ارتباطی با نام صورت فلکی خود ندارد. برای مثال سیروس به معنی داغ و سوزان می‌باشد. با این ترتیب این نام ، لایق درخشانترین ستاره آسمان می‌باشد و در عین حال هیچ نشانی از نام صورت فلکی خود در آن موجود نمی‌باشد. نورانیترین ستاره صورت فلکی حوت جنوبی ، فم الحوت (Famolhout) و ستاره متغییر صورت فلکی پرساروس ، راس الغول (Algol) نامیده می‌شود.

به ندرت نامهای شگفت انگیز در میان نامها یافت می‌شود که در آنها نه نشانی از ارتباط با صورت فلکی هست و نه ارتباطی با ویژگی خود آن ستاره. برای مثال در صورت فلکی خرگوش ستاره‌ای وجود دارد که از گذشته به نام Nihal خوانده می‌شده است. Nihal در اصطلاح به معنی "شترها عطش و تشنگی خود را رفع می‌کنند" است. نام برخی از ستارگان عربی است و معمولا با استفاده از حرف تعریف "ال" که در جلوی آنها می‌آید شناخته می‌شوند مانند Algol.

بسیار از این نامها در زمانهای مختلف به شکلهای گوناگون آمده‌اند و گاهی "ال" از این نامها حذف شده است، مانند همین ستاره Algol که در برهه‌ای از تاریخ با نام Ghoul خوانده شده است. برخی دیگر از نامها دارای ریشه‌های یونانی و لاتین و یا حتی چینی می‌باشند. در این میان گاه با نامهای بر‌خورد می‌شود که دارای ریشه فارسی بوده ولی در شکل ظاهری آن هیچ نشانی از فارسی یافت نمی‌شود و عمدتا در میان نامهای عربی و یا لاتین دسته بندی می‌شوند. حال به بررسی سیستمهای نام گداری می‌پردازیم که ویژه ستارگانی است که تنها با چشم غیر مسلح دیده می‌شوند.

● سیستم نامگذاری بایر Bayer

در سال ۱۶۰۳ میلادی (Johann Bayer (۱۵۷۲ - ۱۶۲۵ وکیل آلمانی که بسیار به نجوم علاقمند بود، بر اساس اطلاعات و دیتاهای منجم دانمارکی تیکو براهه (Tycho Brahe (۱۵۴۶ - ۱۶۰۱ یکی از منسجم‌ترین اطلسهای آسمان به نام Uranometria را تدوین کرد. این اطلس حاوی ۵۱ جدول می‌باشد که ۴۸ جدول آن هر کدام به یکی از ۴۸ صورت فلکی بطلمیوسی اختصاص یافته است و یک جدول به ۱۲ صورت فلکی جدید که توسط ۲ کاشف هلندی - آلمانی Pieter Dircksen Keyzer و Frederick de Houtman در نیمکره جنوبی آسمان کشف شده بود اختصاص یافت.

بایر ستاره‌های هر صورت فلکی (تنها ستارگانی که با چشم غیر مسلح دیده می‌شد) را بر اساس میزان روشنایی یا قدر آنها دسته بندی کرد. سپس به هر یک از ستاره‌ها یکی از حروف کوچک یونانی را از آلفا تا امگا اختصاص داد. بعد از این ۲۴ حرف به سراغ حروف کوچک لاتین رفت و هر یک از این حروف را بجز j و u (که ممکن بود با i و v اشتباه شود) به هر یک از ستاره‌های باقیمانده نسبت داد.

سپس به عنوان پسوند نام صورت فلکی را پس از این حرف ذکر کرد. برای مثال نام درخشانترین ستاره در صورت فلکی قنطورس alpha Centauri ذکر شد. در این دسته بندی ستارگان یک صورت فلکی که بسیار به هم نزدیک بودند و یا درخشندگی یکسانی داشتند نام یکسانی گرفتند. برای مثال در فهرست بایر ۶ ستاره در قسمت گرز صورت فلکی جبار نام pi Orionis گرفتند که امروزه این ۶ ستاره توسط منجمین با نامهای �۹۶۰;۱ - �۹۶۰;۶ Orionis تصحیح شده‌اند.

● سیستم نامگذاری Flamsteed

سیستم نام گداری بایر محدودیتهایی داشت. از آن جمله می‌توان به محدودیت در تعداد حروف یونانی و لاتین اشاره کرد. مشکلی که بیش از این مسئله به چشم می‌خورد، دشواری بیش از حد در درجه بندی نور ستارگان کم نوری بود که با چشم غیر مسلح به سختی دیده می‌شد و مقایسه و دسته بندی بر اساس میزان درخشنگی این ستاره‌ها را دشوار می‌ساخت.

John Flamsteed منجم درباری انگلیسی در نامه‌ای به انجمن منجمین سیستم نامگذاری بایر را به باد انتقاد گرفت و خواهان لغو آن شد. او در این نامه پیشنهاد کرد که بجای حروف کوچک یونانی و لاتین از شماره استفاده شود و بجای دسته بندی بر اساس روشنایی ستارگان یک صورت فلکی ، موقعیت ستاره در آن صورت فلکی از غرب تا شرق به عنوان معیار قرار گیرد. به این معنی که غربی‌ترین ستاره هر صورت فلکی با شماره ۱ مشخص شود و اولین ستاره‌ای که در شرق این ستاره بیاید با شماره ۲ مشخص شود و به همین ترتیب تا شرقی‌ترین ستاره آن صورت فلکی.

برای مثال غربی‌ترین ستاره صورت فلکی قنطورس با نام ۱ قنطورس مشخص شد. به این ترتیب می‌توان گفت که سیستم نامگذاری Flamsteed نسخه تصحیح شده‌ای از سیستم بایر بود. انجمن منجمین این قاعده را پذیرفت، با این حال سیستم نامگذاری بایر را نیز برای ستارگانی که با چشم بخوبی دیده می‌شد معتبر دانست. به همین دلیل بسیاری از ستارگان که با چشم برهنه دیده می‌شود نامهای متفاوتی دارد، برای مثال Deneb ، Alpha Cygni و ۵۰ Cygni همگی نامهای یک ستاره می‌باشند.

● نسل جدید قوانین نامگذاری ستارگان

با ورود دروبینهای نجومی به عرصه ، نامگذاری ستارگان وارد مرحله جدیدی شد. دروبینهای نجومی دنیایی نو از ستارگان را به منجمین معرفی کرد و نیاز به قاعده‌ای جدید برای نامگذاری هر لحظه بیشتر حس می‌شد. در همین موقع بود که انجمن منجمین و ستاره شناسان تعداد انبوهی از کاتالوگهای نجومی را در مقابل خود یافتند که در آنها هر منجم بر اساس سلیقه خود به نامگذاری ستارگان پرداخته بود.

گروهی ترتیب یافتن هر ستاره را معیار قرار داده بودند و گروهی مختصات و بخصوص میل هر ستاره را و گروهی دیگر تاریخ کشف آن ستاره و گروهی رده طیفی و رنگ و سایر ویژگیهای ستاره را معیار قرار دادند. این تنوع تا حدی بود که برای یک ستاره گاه چندین اسم متفاوت یافت می‌شد و این خود کار را دشوارتر کرده بود. انجمن ستارشناسان به منظور ایجاد وحدت ، مختصات هر ستاره بر حسب میل و بعد به همراه سال کشف آن ستاره یا سال نشر آن اطلس را به عنوان معیار در نظر گرفت.

● نامگذاری ستارگان دوتایی و چندگانه

دسته وسیعی از ستارگان را ستارگان دوتایی یا چندتایی تشکیل می‌دهند. مؤلفه‌های یک مجموعه دوتایی یا چندتایی در صورتی که دارای فاصله قابل تشخیص از یکدیگر باشند با استفاده از اعداد و بر اساس موقعیت غربی شرقی نامگذاری می‌شوند. برای مثال Alpha Librae یک مجموعه دوتایی با مؤلفه‌های تمیز پذیر است. مؤلفه غربی این مجموعه ۱-Alpha و مولفه شرقی Alpha-۲ نام می‌گیرد. در اینگونه مجموعه‌ها با حرکت به شرق این اعداد نیز بالاتر خواهند رفت.

در سیستمهای چندتایی (یا همان سیستمهای دوتایی) هنگامی که مؤلفه‌های مجموعه به هم خیلی نزدیک باشند درخشش مؤلفه‌ها معیار نامگذاری است به این ترتیب که ستاره‌ای که پرنورترین ستاره و مؤلفه اصلی مجموعه است با A و ستاره کم نور تر با B نام گذای ادامه می‌یابد. برای مثال ستاره سیروس خود جزئی از یک مجموعه دوتایی است و ستاره همدم آن یک ستاره از نوع کوتوله سفید می‌باشد. به ستاره سیروس که با چشم برهنه به راحتی دیده می‌شود مؤلفه A و کوتوله سفید همدم آن عنوان B را به خود می‌گیرد.

● نامگذاری ستارگان متغیر

نامگذاری این ستارگان را می‌توان بر اساس همان طرح مورد تأیید انجمن ستاره شناسان انجام داد، اما دلایل تاریخی حاکی از آن است که این قاعده گاهی کار را بسیار دشوارتر خواهد کرد. بدین منظور برای نامگذاری دسته بزرگی از ستارگان یعنی ستارگان متغیر قاعده زیر را برمی‌گزینیم. نخستین ستاره متغیر کشف شده در هر صورت فلکی چنانچه بر اساس معیار بایر و یا Flamsteed نام گداری نشده باشد با حرف R و به دنبال آن ، نام صورت فلکی خوانده می‌شود. برای مثال نخستین ستاره متغیر که در صورت فلکی Cetus یافت شد و بر اساس معیار بایر و Flamsteed نامگذاری نشده بود R Ceti نام گرفت.

دومین ستاره کشف شده در آن صورت فلکی نام S و سپس T و همینطور تا Z را به خود می‌گیرد. این قاعده ۹ ستاره اول کشف شده را در هر صورت فلکی نامگذاری می‌کند. برای ستاره ۱۰ ام به بعد نامRR و سپسRS و سپسRT و همینطور تا RZ سپس SS وST و همینطور تا SZ. آنقدر این ترتیب را ادامه می‌دهیم تا به ZZ برسیم. این مجموعه نیز ۵۴ ستاره متغیر را در هر صورت فلکی نامگذاری می‌کند. برای ادامه از AA شروع می‌کنیم و به همان شکل قبل تا AZ و سپس BB تا BZ.آن قدر این کار را ادامه می‌دهیم تا با QZ برسیم. تا انجا ۳۳۴ ستاره نامگذاری شده است. برای ادامه از حرف V به همراه یک شماره که از ۳۳۵ شروع می شود کار را دنبال می‌کنیم. برای مثال V۳۳۵ ، V۳۳۶ و … . به دو نکته در این نامگذاری باید توجه کرد. اول اینکه QZ در این مجموعه جایی ندارد و دوما اینکه توجه کنید که هیچگاه در این نامگذاری حرف دوم بالاتر از حرف اول (در ترتیب الفبا) نمی‌باشد. یعنی هیچگاه به عنوان مثال BA یا CB یا SR یا ... نداریم.

● سیستم نامگذاری در برخی از کاتالوگهای معروف BD numbers

این نام مشخصه کاتالوگی است که در اواسط قرن ۱۹ توسط Bonner Durchmusterung تهیه شد. در این مجموعه نام چند صد هزار ستاره با قدر روشنتر از ۱۰ گرد آوری شده است. این کاتالوگ حاوی موقعیت این ستاره‌ها می‌باشد و فهرستی نیز بر اساس همین موقعیت در این کاتالوگ موجود می‌باشد. اعداد کاتالوگ بر اساس شمارش ستارگان در یک میل خاص از شمال به جنوب تعیین شده است. بنابراین BD numbers بیانگر میل به همراه یک عدد بالا رونده بر اساس شمارش ستاره در این میل خاص می‌باشد.

برای مثال BD + ۳۱o۲۱۶ به معنی ۲۱۶ ستاره در محدوده میل ۳۱+ و ۳۲+ می‌باشد. BD محدوده میل بین ۹۰+ تا ۲۲+ را پوشش می‌دهد. (CD (Cordoba Durchmusterung و (CPD (Cape Photographic Durchmusterung کار مشابهی را برای مناطق جنوبی‌تر انجام می‌دهند.

● Star Catalog

ستارگان درخشانتر از قدر ۶.۵ با شماره‌ای که بر اساس افزایش بعد افزایش می‌یابد مشخص می‌شود. پیشوند HR و یا BS در جلوی این شماره نوشته می‌شود. برای مثال HR۱۰۹۹.

● The Henry Draper Catalog

در این کاتالوگ ستارگان درخشانتر از قدر ۸.۵ و کمی ضعیفتر بر اساس رنگ و رده طیفی دسته بندی و نامگذاری می‌شوند. برای مثال HD۱۸۳۱۴۳.

● ستارگان دوتایی در کاتالوگها

ستارگان دوتایی بر اساس سیستم کاتالوگی به شکل زیر نامگذاری می‌شوند. ابتدا یک شماره و سپس نام کاشف و یا بوسیله شماره آنها در هر یک از کاتالوگهای:
▪ (the Burnham Double Star catalog (BDS
▪ Washington Double Star catalog
▪ (Aitken Double Star catalog (ADS
نامگذاری مؤلفه‌های اصلی مجموعه‌های دوتایی همانطور که ذکر شد بر اساس درخشندگی و با استفاده از حروف A و B و ... نیز امری متداول است.

behnam karami
24-03-2007, 22:22
در این مقاله شما با هر کدام از انواع اجرام رصدی امراداد آشنا می شوید

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شبهای گرم تابستان بهترین موقعیت برای یک شب رصدی است. کاوش در صور فلکی بارزی نظیر دجاجه و عقاب و شلیاق از جمله کارهایی است که هر منجمی در ماه میانی فصل تابستان یعنی مردادماه انجام می دهد. در این مقاله سعی دارم پس از آشنایی شما با آسمان شب مردادماه شما را با بهترین اجرام رصدی این موقع از تابستان آشنا کنم. نام اجرام غیر ستاره ای را شما با نام کاتالوگ آنها نمی بینید بلکه سعی شده است برای آشنایی بیشتر شما نامهایی را که رصدگران بر آنها گذاشته اند به شما معرفی شود. با تاریک شدن هوا در این شبها مثلث تابستانی شامل نسر واقع و دنب . نسر طائر در بالای سر ما خودنمایی می کند. ستاره سرخگون سماک رامح کم کم به پائین افق غربی فرو می رود و ستار های اصلی دب اکبر در افق در پائین سمت شمال غربی قرار می گیرند. اما ستاره قلب العقرب در جبهه جنوب غربی برای ناظران زیر عرض جغرافیایی 50 درجه تلالو دارد در حالی که در منطقه جنوب شرقس ستاره تنهای فم الحوت کم کم در بالای افق و در مکانی خالی و خلوت ظاهر می شود. در سمت شرق چهار گوش اسب بالدار و به دنبال آن ستاره های آندرومدا طلوع می کنند. در افق جنوبی هم قوس از قوری داغ خود هنوز بخار ایجاد می کند و با آن هاله کهکشان راه شیری را می سازد. اما فراتر از صورت فلکی های ماه مرداد اجرام غیر ستاره ای آن دل هر رصدگری را که شیفته آسمان شب باشد می رباید که به معرفی آنها می پردازیم :
1- سحابی سیاره نمای ساعت شنی : با نامهایی نظیر نیم سیب یا سحابی دمبلی و یا خفاش آن را می شناسید. واقع در صورت فلکی روباهک با قدر 7.5 که سرنوشت خورشید را که در پنج میلیارد سال دیگر برای ما به نمایش می گذارد. در 1000 سال نوری ما بوده و یکی از مشهورترین سحابی های سیاره نما است. برای پیدا کردن آن در نقشه آسمان شب خود خطی از ستاره 13 روباهک به اتا سپر بکشید. در دو سوم راه واقع است.
2- خوشه باز پروانه : از قدر 4.5 در صورت فلکی عقرب واقع در 2000 سال نوری ما خود را برای شما نشان می دهد. اگر 3 درجه به سمت غرب آن حرک کنید سحابی بطلمیوس (ام 7) را می بینید.
3- خوشه کروی آدامس بادکنکی : از این نام تعجب نکنید. بیشتر منجمان جهان دوازدهمین شماره از کاتالوگ مسیه را به این نام می شناسند. در مارافسای قرار دارد و از قدر 8 در 16000 سال نوری از ما درخشش ضعیف خود را به ما می نمایاند. پیدا کردن آن از روش پرش پله ای ستارگان سخت است زیرا ستاره پرنوری در اطراف ان دیده نمی شود. درباره آن همین را بدانید که در 3 درجه ای ام 10 است.
4- سحای سه تکه : از قدر 5 در فاصله 5200 سال نوری واقع در قوس. در یک درجه ای ام 8 و 3 دقیقه قوسی ام 21 بوده و اگر رصدگری تیزبینی باشید خوشه ستاره ای درون آن را می بینید. برای پیدا کردن آن کافی است ستاره مو قوس را پیدا کنید و سپس 3 درجه به جنوب غرب ان حرکت کنید. درست در همان جا انتظاز شما را می کشد.
5- کهکشان گردابی : کهکشانی در صورت فلکی دب اکبر واقع در 37000 از ما که هابل در پانزدهیمن ساگرد تولد خود از آن تصویر زیبایی تهیه کرد. از قدر 8 بوده و برای پیدا کردن آن آخرین ستاره ملاقه دب اکبر را در میدان دید چشمی قرار دهید. درست در 3.5 درجه ای جنوب این ستاره واقع شده است.
منبع خبر:آسمان پارس-علی پزشکی

محمودمنجم
08-07-2007, 07:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کره سماوی

کره سماوی عبارت است از یک کره تخیلی بزرگ بی انتها که «زمین» را در برگرفته و به نظر می‌رسد که کلیه اجرام آسمانی به آن چسبیده‌اند. «استوای سماوی» نیز تصویری است از استوای زمین روی کره سماوی ، به همین ترتیب «قطبین سماوی» تصویری از قطب شمال و جنوب جغرافیایی زمین ، بر روی کره سماوی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] A7%D9%88%DB%8C) می‌باشد. «دایرة البروج» یا دایره گرفتگی می‌تواند تصویر مدار گردش زمین بر روی کره سماوی باشد و یا به تعبیری ، مسیر عبور سالیانه خورشید در آسمان (این مسیر دارای انحراف 4/23 درجه‌ای نسبت به استوای سماوی است، که خود معلول انحراف 4/23 درجه‌ای محور زمین می‌باشد). «قطبین دایرة البروج» محل تلاقی کره سماوی و خط فرضی است که عمود بر مرکز دایرة البروج ترسیم شده است.

منطقة البروج و دایرة البروج

یکی از اولین مناطقی که شما ممکن است مایل باشید در آسمان شب مورد شناسایی قرار دهید، منطقة البروج و خط مرکزی آن یعنی دایرة البروج است که در درون آن نوار زمین ، خورشید ، ماه و سیارات عبور می‌نمایند. ضمن این که کره زمین گردش سالانه را در مدار خود انجام می دهد، به نظر می رسد که خورشید مسیری را نسبت به آسمان پشت سر خود در درون ستارگان می پیماید. این مسیر ظاهری را اصطلاحاً دایرة البروج یا دایره گرفتگی گویند و سطحی شامل 8 درجه شمال و جنوب آن، منطقه البروج می گویند. از آنجا که تمام سیارات (به جز پلوتو) کم و بیش در صفحه ای هم خوان با زمین حرکت می کنند، لذا همه در درون نوار دایرة البروج هستند.

در حدود قرن پنجم قبل از میلاد، اخترگویان بابلی (و شاید یونانی) ، دایرة البروج را به 12 قسمت که هر کدام حدود 30 درجه اند، تقسیم و هریک را با نام یک صورت فلکی شناسایی می کردند. نام تمام 12 برج به جز یکی (صورت فلکی میزان) از اسامی جانداران گرفته شده و به همین دلیل نام منطقه البروج در اصل «دایره ی حیوانات» بوده است.

دایرة البروج

زمین در یک سال شمسی یک بار به دور خورشید در جهت مغرب به مشرق می چرخد. در نتیجه ، چنانکه یک ناظر زمینی بتواند وضعیت خورشید را نسبت به ستارگان آسمان ، در مدت یک سال در نظر داشته باشد، ظازرا چنین خواهد پنداشت که این خورشید بوده که در مدت یکسال شمسی یک بار به در زمین گشته است. مسیر حرکت ظاهری سالانه خورشید به دور زمین را دایرة البروج می نامند. به عبارت دیگر دایرة البروج ، دایره عظیمه ای است که بر روی کره سمای قرار دارد و حرکت ظاهری سالانه خورشید به دور زمین ، بر روی آن ، صورت می گیرد. همچنین چنانکه ناظری فرضی در خورشید ، بتواند نظاره گر زمین باشد ، مسیبر حرتکت انتقالی زمین زمین به دور خورشید را در مسی همان دایرة البروج خواهد دید . به هیمنه علت ، دایرة البروج بصورت دیگری نیز تعریف می شود: بدین ترتیب که محل تلاقی صفحه مسیر حرکت انتقالی زمین با کره سماوی را نیز دایرة البروج می گویند.

از آنجایی که محور چرخشی زمین بر سطح مدار حرکت انتقالی آن عمود نیست ، لذل تصویر این مسیر بر کره سماوی ، یعنی دایرة البروج ، بر محور سماوی ، عمود نمی باشد بلکه نسبت به آن متمایل است. زاویه بین صفحه دایرة البروج و دایره استوا ، در حدود 23 درجه و 27 دقیقه است و به نام تمایل نامیده می شود. اندازه این زاویه در طول یک قرن به اندازه 47 ثانیه کم می شود. اندازه متوسط تمایل در سال 1972 برابر 23 درجه و 26 دقیقه و 34.52 ثانیه بوده است. محوری که از مرکز کره سماوی گدشته و بر سطح دایرة البروج عمود باشد، کره سماوی را در دو نقطه به نامهای قطب شمال دایرة البروج و قطب جنوب دایرة البروج قطع می کند.

مختصات استوایی

یکی از مجموعه‌های عمومی که برای معرفی مختصات سماوی بکار گرفته می‌شود، به نام مختصات استوایی است که بر اساس استوای سماوی بنا نهاده‌اند. مختصات شمال جنوب که معادل سماوی برای عرض روی «زمین» محسوب می‌شود به نام «میل» است و مانند عرض بر حسب درجه ( ۫ ) ، دقیقه ( ' ) و ثانیه ( " ) از صفر بر روی استوای سماوی تا 90 درجه در جنوب بر روی قطبین سماوی ، اندازه گیری می‌شود. کل دایره سماوی به 360 درجه تقسیم می‌گردد. یک درجه می‌تواند به 60 دقیقه کمانی ( َ' 60) و یک دقیقه کمان به 60 ثانیه کمانی ( " ) تقسیم شود.

مختصات شرقی ، غربی که معادل طول جغرافیایی بر روی زمین است به نام «بعد» ، خوانده شده که معمولاً در جهت شرقی به دور آسمان و بر حسب ساعت (h) ، دقیقه (m) و ثانیه (s) زمانی است که گاهی بر حسب درجه هم اندازه گیری می‌شود. از آنجا که زمین هر 360 درجه را در 24 ساعت طی می‌کند، لذا یک ساعت (1h) از بعد و از زمان ، معادل 15 درجه کمان ، یک دقیقه (1m) از بعد معادل 15 دقیقه ( '15 ) کمان و یک ثانیه ("ً1) بعد ، مساوی با 15 ثانیه ( "15) کمان است. «نقطه صفر» نقطه‌ای است که خورشید (و در نتیجه دایرة البروج) استوای سماوی را درجریان عبور از جنوب به شمال در هر بهار قطع می‌کند که آن را «نقطه اعتدال بهاری» یا «ابتدای حمل» نیز گویند، زیرا در دوران یونان باستان خورشید در این زمان در صورت فلکی حمل بوده است.

این نقطه شباهت به گرینویچ روی زمین و نصف النهار دارد که از آن می‌گذرد و مبنای اندازه گیری طول جغرافیایی محسوب می‌شود. سامانه مختصات استوایی معمولاً برای بیان موقعیت اجرام ثابت فلکی بکار برده می‌شود. ستارگان و اجرام عمق آسمان در کاتالوگها با همین بعد و میل نسبت به یک زمان یا دوره معین ، نشان داده می‌شوند. این مختصات دارای تغییرات بسیار جزئی ، آن هم به علت حرکت تقدیمی زمین است . به یاد داشته باشید که سمت «شمال» و «جنوب» در کره سماوی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] A7%D9%88%DB%8C) به مفهوم در جهت شمال و جنوب قطبین سماوی قرار گرفتن است. «شرق» هم همیشه به معنای افق شرقی است.

نقاط اعتدال

دایرة البروج و کره سماوی بر روی کره سماوی همدیگر را در دو نقطه به نام نقاط اعتدال قطع می‌کنند. میل خورشید به هنگام عبور از نقاط اعتدال برابر صفر درجه می‌شود. یکی از نقاط اعتدال به اعتدال بهاری موسوم بوده و میل خورشید بعد از عبور از آن از جنوبی به شمالی و یا از علامت منفی به مثبت تغییر می‌یابد. فصل بهار در لحظه عبور خورشید از نقطه اعتدال بهاری آغاز می‌گردد. گر چه می‌توان نقطه اعتدال بهاری بر روی کره سماوی را نقطه ثابتی فرض کرد، اما محل آن بر روی دایرة البروج سالیانه به اندازه 50.26 ثانیه قوسی به طرف مغرب تغییر مکان می‌دهد و در نتیجه این تغییر خود موجب تغییر مختصات ستارگانی که نسبت به این نقطه سنجیده می‌شوند، می‌گردند. نقطه دیگر به اعتدال پاییزی موسوم است و میل خورشید بعد از عبور از آن از شمالی به جنوبی و یا علامت آن از مثبت به منفی تغییر می‌کند. فصل پاییز در لحظه عبور خورشید از نقطه اعتدال پاییزی شروع می‌شود. فاصله زمانی بین دو نقطه اعتدال در حدود شش ماه است.

نقاط انقلاب

نقاط انقلاب بر روی دایرة البروج دو نقطه‌ای است که میل خورشید به هنگام عبور از آنها بیشترین اندازه شمالی و یا جنوبی (مثبت و یا منفی) را داراست. زمانی که خورشید دارای بیشترین میل به طرف شمال است به نام انقلاب تابستانی معروف است. عبور خورشید از این نقطه ، سرآغاز فصل تابستان در نیمکره شمالی (فصل زمستان در نیمکره جنوبی) است. وقتی خورشید دارای بیشترین میل به طرف جنوب بوده به انقلاب زمستانی موسوم است. این دو حالت عکس هم هستند

mahdiak48
14-07-2008, 09:49
اين موضوع اختصاصا در مورد رصد خورشيد است جايي كه انرژي خورشيد توليد مي شود ، حاكي از اتمسفر متلاطم آن است و رصد در هنگام روز، به محدودﮤ 2 تا بيش از 4 ثانيه قوس تنزل مي كند به دليل اينكه تلسكوپ هاي AAI بزرگتر از محدودﮤ رصد ما هستند. بزرگترين سود تلسكوپ هاي خيلي كوچكتر، قدرت گردآوري نور آنهاست كه مهمترين مزيت در هنگام شب است. همچنين بايد نشان داده شود كه زمان رصد با دهانه ي بزرگتر، ممكن است لحظه هاي نزديك محدوده ي پراش تفكيك كوتاه شود. هرچند ، زمان استفاده از روي علم عكاسي، معمولا رصد در محدوده تفكيك مي باشد.
چطور مي توان تاثيرات بر روي رصد حداقل باشد؟ مكان هاي ايده آل قله هاي كوه هاي دور افتاده با بادهاي متداول كه از سوي اقيانوس مي وزند، هستند. هاوايي، رشته كوههاي شيلي و جزيره هاي قناري اولين نمونه ها هستند. درمنطقه ي ما، جلوگيري از جبهه هاي هوايي و قرار دادن ابزارها در چمن زار كمك كننده ميباشد. در تجربه شخصي عكاسي از خورشيد من، 4 تا 6 سانتيمتر بطورموافق ،پايين نگاه داشتن دهانه ي تلسكوپ، بهترين نتايج را به ارمغان مي آورد.
يك سايت اينترنتي آماتوري تقريبا خوب نتايح رصدي نزديك پورتلند Portland ، در ايالت ارگان Oregon مبتني بر اخترشناساان شهرRose وجود دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته، رصدخانه هاي حرفه اي اقدام به شروع استفاده و انجام رصد فعال و نوري انطباقي كرده اند كه آينه ها يا متمايل شده اند يا عمدا كج شده اند تا تاثيرات جو را خنثي كنند. اين تعديل ها مي تواند در محدوده ي يك هزارم ثانيه رخ دهد. بازده تفكيك ها با تلسكوپ فضايي هابل رقابت مي كند. گذشته ازاين، ابتدا بايد دانست كه تلسكوپهاي راديويي با خشكي (يا آلودگي نوري) مختل نمي شوند زيرا آنها اقدام به توليد موجهاي خيلي بزرگتر، درمحدوده ي دسيمتر يا متر، ميكنند.

[1] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])م: توانايي تلسكوپ براي نشان دادن جزئيات تصوير است و بنا به تعريف كوچكترين زاويه ي مابين دوستاره كه آنها را بصورت دو جسم جدا از هم متمايز مي كند كه به دهانه ي تلسكوپ وابستگي زيادي دارد. (با تلخيص از كتاب نجوم ديناميكي اثر رابرت تي ديكسون ص 88)
[2] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) Rayleigh scattering
[3] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) Applied Artificial Intelligence اطلاعات ساختگي كاربردي

* منبع مقاله: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]