PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : خدايان قدرتمند يونان باستان



Pouriaqazvin
08-09-2007, 16:14
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ARES (AIR-eez; Roman name Mars) was the god of war, or more precisely of warlike frenzy. Though an immortal deity, he was bested by Heracles in battle and was almost killed when stuffed into a jar by two giants. When another hero wounded him during the Trojan War, he received scant sympathy from his father Zeus.
In appearance, Ares was handsome and cruel. He is often depicted carrying a bloodstained spear. His throne on Mount Olympus was said to be covered in human skin.
The Roman god Mars, with whom Ares was identified, was the father of Romulus and Remus, the mythological founders of Rome. Thus he was more important to the Romans than his Greek counterpart. He was also more dignified


ارس (با نام رومی مارس) الهه جنگ یا به زبان ساده تر دیوانه ی جنگ بود . علی رغم اینکه او یک الهه جاودانه بود در جنگ با هرکول مغلوب شد و زمانی که به وسیله دو غول به درون یک کوزه فشرده شد تقریبا به حالت مرگ رسیده بود. زمانی که او به وسیله یک قهرمان دیگر در جنگ تروا مصدوم شد از ناحیه پدر خود زئوس مورد غضب واقع شد.

در ظاهر و چهره ارس خوش ظاهر و جدی و خشن بود. در اغلب تصاویر او به همراه یک نیزه اغشته به خون تصویر شده است. گفته می شود که قلمرو او در کوه المپیا پوشیده از پوست انسانها میباشد.

مارس الهه رومی که با ارس مطابقت دارد پدر رومولوس و رموس (یابندگان افسانه ای روم ) می باشد. بنابر این ارس برای رومی ها بسیار با ارزش تر و مهمتر از همتای یونانی خود میباشد

yugioh
08-09-2007, 17:42
مطلب خیلی خوبی بود. البته شما وارد ترید ولی من شنیده بودم رموس ورمولوس شهر رم رو میسازند. در ضمن اینهارو هم خوندم :
آرس پسر زئوس وهرا در تمامی کتاب ایلیاد از او به نفرت یاد می شود. به طوری که هومر اورا مرگ آفرین ، دستها به خون آلوده نفرت مجسمآدمیزادگان نامیده.ز او خدائی بزدل و ترسو بود و هنگا زخم برداشتن زوزه کشان می گریخت.خواهرش Eris (ستیزه جوئی)و پسرش Strife (ستیزه جوئی) بودند.
ولی رومیان ( همانطور که شما فرمودید.) و را دوست داشتند. حیوان مورد علاقه او ( به نظرم دیدگاه یونانی) کرکس ،لاشخور وسگ بود.

Pouriaqazvin
08-09-2007, 22:36
DIONYSUS (dye-oh-NYE-sus; Roman name Bacchus) was the god of wine. Dionysus was the son of Zeus and the mortal heroine Semele.

Dionysus rescued Ariadne after she had been abandoned by Theseus. Dionysus also saved his mother from the Underworld, after Zeus showed her his true nature as storm god and consumed her in lightning.

It was Dionysus who granted Midas the power to turn whatever he touched into gold, then was kind enough to take the power back when it proved inconvenient.




دیانیسوس(ملقب به باکوس) الاهه شراب است. دیانیسوس فرزند زئوس و قهرمان فنا پزیر سمل می باشد.





دیانیسوس بعد از زندانی شدن اریادن توسط تیسوس او را نجات داد و همچنین مادر خود را زمانی که زئوس طبیعت واقعی خود را به او نشان داد و به وسیله ساعقه به او اسیب رساند از سرزمین دنیای زیر نجات داد.



میداس به وسیله دیانیسوس مجهز به این قدرت شد که هر چیزی را که لمس می کرد بلافاصله به طلا تبدیل می شد و بعد هم به این اندازه مهربان بود که این قدرت را از میداس بازپس بگیرد.

yugioh
09-09-2007, 00:14
عالیه ادامه بدید لطف.ا من هم اینها رو دیدم که با اجازه شما جسارتا عرض کنم:
دیونیزوس از یک جهت بسیار مهم است او تنها خدائی است که یکی از والدینش انسان بوده( شاهزاده تب سمله) ( بقیه افراد که یکی از والدین آنها انسان است انسان هستند مانند هرکول)
فقط در طبس است که زنان آدمیان
خداوندان فنا ناپذیر می زایند.
زئوس به رودخانه سیتکس سوگند خورده بود تا هر چه سمله بخواهد به او بدهد. هرا هم سمله رو فریب داد تا از زئوس بخواهد که خود را با شکوه کامل و بشکل فرمانروای صاعقه ببیند. که نتیجه عمل زئوس به قسمش مرگ سمله بود. ولی زئوس فرزند او را از شکمش خارج و در پهلوی خود قرار داد به همین دلیل دیونیزوس بعد از تولد یک خدا بود.هرمس کودک را به پریان دره ی نیزا سپرد تا اورا بزرگ کنند.چون دیونیزوس بزرگ شد به جاهای مختلفی سفر کرد لیدی ایران عربستان و ... در همه جا شیوه ی کاشت تاک را یاد می داد وئین خود را پراکنده می کرد.
ماجراهای مهم دیونیزوس یکی به گستردن آئین خود و مبارزه با مخالفان مربوط است ودیگری باز گرداندن سمله.
دیونیزوس در زمره مهربانترین و پر برکت ترین خدایان است.هر چند اوهم خشمگین می شد.مانند خشمش در تبس در برابر پسر خاله اش پنتئوس که دیونیزوس با دیوانه کردن مادر وخواهران پنتئوس کاری کرد تا آنها با تصور اینکه او جانوری وحشی است او را تکه تکه کردند. درواقع به قول این چیزی که من خوندم دیونیزوس جنبه سرخوشی شراب رو در کنار دیوانگی باهم داشت. یعنی خدائی شادوبخشنده وخونریز بود.
حالا فعلا همینها رو می دونم. در مورد جزئیات توضیح خواستید در خدمتم. و همین طور در موردبقیه خدایان و شخصیت های این مطلب.

IcY
09-09-2007, 16:03
ممنون از شما بابت مطلبتون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif....یه سوال:


به وسیله دو غول به درون یک کوزه فشرده شد تقریبا به حالت مرگ رسیده بود.

میشه بگی چجوری از داخل کوزه دراومد ؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]برام جالبه

Pouriaqazvin
09-09-2007, 16:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



APHRODITE (a-fro-DYE-tee; Roman name Venus) was the goddess of love, beauty and fertility. She was also a protectress of sailors.

The poet Hesiod said that Aphrodite was born from sea-foam. Homer, on the other hand, said that she was the daughter of Zeus and Dione.

When the Trojan prince Paris was asked to judge which of three Olympian goddesses was the most beautiful, he chose Aphrodite over Hera and Athena. The latter two had hoped to bribe him with power and victory in battle, but Aphrodite offered the love of the most beautiful woman in the world.

This was Helen of Sparta, who became infamous as Helen of Troy when Paris subsequently eloped with her. In the ensuing Trojan War, Hera and Athena were implacable enemies of Troy while Aphrodite was loyal to Paris and the Trojans.



افردیت(ملقب به ونوس) الهه عشق زیبایی و باروری .او همچنین محافظ دریانوردان میباشد
هسوید شاعر معتقد است که افردیت از کف حاصل از برخورد موج به ساحل متولد شده است. از طرفی هومر گفته است که او دختر زئوس و دیان میباشد

زمانی که از اشراف زاده تروجان یعنی پاریس خواسته شد که بین سه تن از الهه ها زیباترین را انتخاب کند او افردیت را بر دو نفر دیگر یعنی اتنا و هرا برتری داد . این سه نفر هر کدام وعده هایی به پاریس داده بودند . هرا و اتنا قول قدرت و پیروزی در جنگ و افردیت وعده عشق زیباترین دختر جهان را به او داده بود.

او هلن اهل اسپارتا بود ولی زمانی که به همراه پاریس متواری شد به هلن اهل تروجان مشهور شد . در جنگ متعاقب این فرار آتنا و هرا دشمنان قسم خورده تروی بودند در حالیکه افردیت حامی پاریس و تروی بود

yugioh
09-09-2007, 16:30
اگه فکر نمی کنید دخالته این هم ازمن:
در ایلیاد آمده او دختر زئوس ودیون است اما در شعار شاعران بعدی گفته اند او از کف دریا بدنیا آمده (آفرودیت = کفزا) البته پدر او به نوعی اورانوس است.در این اشعار ( اشعار متاخر او به وسیله باد یا آب دریا به ستیر وسپس قبرس رفت) به همین دلیل آفرودیت این دو جزیره را تقدیس کرد.
نسیم باد مغرب او را برداشت / سوار بر آب غران دریا / و بر کفهای ظریف / به قبرس محصور میان امواج برد/ و هورها [ خدایان فصل و ساعتها در اشعار بعدی الهه های نظم و صلح و عدالت] یا زمان طلائی پوش / شادمانه او را پذیرفتند / جامه ی جاودانگی بر او پوشاندند/ و او را نزد خدایان بردند/ که چون آن سیترائی بنفشه تاج[آفرودیت]/ را دیدند همه شگفت زده شدند.
او را هم زیبا و هم خائن دانسته اند. او همسر هفائستوس ( ولکان) خدای آهنگر بود. حیوانات مورد علاقه آفرودیت کبوتر،قو و گنجشک است و همین طور درخت مورد را دوست داشت.
باتشکر از شما به خاطر پست خوبتون.

IcY
09-09-2007, 19:42
یجایی که من خوندم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه داستان خیلی جالب در مورد ش نوشته بود اما یذره همچین چیز بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]منم اینجانذاشتمش

ازمطلب شماهم ممنون

یاس و دلتنگی
09-09-2007, 19:46
به زبان انگلیسی میشه


کییوپی یعنی الاه ی عشق
خیلی مطلب زیبایی بود مرسی

yugioh
09-09-2007, 19:59
درسته .ولی آفروس (Aphros) به یونانی یعنی کف. در ضمن بحث کیوپد ( اون بچه هه که تیر می زنه ملت عاشق هم میشن.) هم به آفرودیت مربوطه ولی کیوپد یه شخصیت جداست کیوپد پسر ونوسه که با پسیشه ازدواج می کنه. باز هم اگه سوالی هست بفرمائید.

Pouriaqazvin
09-09-2007, 20:30
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هرا، خدای مادر
در زمانهای بسیار دور، انسان ناشناخته ها و وقایع طبیعی مانند باران، صاعقه، گرما و سرما، شب و روز، تغییر فصل، مرگ و زندگی و مانند اینها را زاییده قدرت خدایانی میدانست که بر زمین و موجودات آن حکومت میکردند.از نظر آنها این خدایان نه تنها به خودی خود در انجام بعضی امور و وقایع دست داشتند بلکه مناسبات و روابط بین آنها هم در سرنوشت انسانها تاثیر مستقیم داشت. خدایان باستان در تمام جوامع بشری وجود داشته اند و هیاتی انسانی با نیروی مافوق بشری داشته اند، آنها جاودان بودند و میتوانستند با انسانهای عادی وصلت کرده و بچهدار شوند، فرزندان این خدایان "نیمه خدا" بودند و با وجود داشتن قدرت مافوق بشری، میرا بودند.

خدایان و داستانهای اساطیری در ابتدا به منظور توضیح اسرار زندگی به کار میرفتند اما به تدریج نبرد موجودات افسانه ای و ماجراهای پر آب و تاب قهرمانان چنان شیرین و جذاب شد که با وجود پیشرفت علم و حضور پیامبران موحد، اساطیر باقی ماندند و در تمام هنرها حضور بارزی یافتند.

در این میان اساطیر یونان به دلیل تکیه فراوان ادبیات باستان یونان و بعد ادبیات مدرن جهان بر آنها و همچنین ساده تر بودن نامهای خدایان به گوش آشنا تر است.از طرفی نباید از تاثیر فراوان فیلمهایی که با تکیه بر اسطوره های یونان تهیه شده است غافل شویم. به همین دلیل معرفی خدایان اساطیری را با معرفی مختصر خدایان المپ (The Olympians) آغاز میکنیم.

خدایان المپ یا المپ نشینان
این خدایان 12 تن بودند که پس از سرنگونی تایتانها (Titans خدایان اولیه) به حکومت پرداختند. کوه المپ محل نبرد تایتانها با خدایان دوازده گانه بود و بعدها هم به عنوان محل زندگی خدایان از آن نام برده شد. تمام المپ نشینان به نوعی با یکدیگر نسبت داشتند و بنا به شرایط زمانه هر از گاهی یک یا چند تن از آنها بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. برای مثال اگر در زندگی واقعی، همسر حاکم یا شخص قدرتمند منطقه از شخصیت قوی یا خانواده مهمتری بود، خدایان زن و به خصوص هرا (Hera) که خدای مادر بود مورد توجه میگرفت. اگر جنگی در میان بود، معبد خدای جنگ بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سنگ برجسته زئوس به همراه همسرش هرا
زئوس (Zeus)
زئوس فرزند کرونوس (Cronus)، تایتان بزرگ، بود. او پدرش را سرنگون کرد و بر سر حکومت با برادرانش پوزئیدون (Poseidon) و هادس (Hades) قرعه کشی کردند، زئوس در نتیجه این قرعه کشی به نام بزرگ خدایان شناخته شد، او فرمانروای آسمان و باران و اسلحه اش آذرخش است که آنرا به سمت کسی که او را ناخشنود کرده ، پرتاب میکرده است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمان شکنی بوده است. زئوس هرا (Hera) را به همسری گرفت اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان شهرت داشته است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پوزئیدون خدای دریا
پوزئیدون Poseidon
پوزئیدون برادر زئوس است و در قرعه کشی که پس از سرنگونی پدرشان انجام شد، دریا را به دست آورد و به نام خدای دریا شناخته میشود. دریانوردان و ماهیگیران از پرستندگان او به شمار می روند. پوزئیدون با آمفی تریت Amphitrite که نوه اوسیانوس Oceanus تایتان آبهای به هم پیوسته جهان، ازدواج کرد. اسلحه او یک نیزه سه شاخه است، که میتواند جهان را بلرزاند و هر چیزی را درهم بشکند. او پس از زئوس قدرتمندترین خدا است و طبیعتی ستیزه جو و حریص دارد، به همین برای به دست آوردن شهرهای خدایان دیگر، با آنها درگیر میشده است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هادس خدار مردگان
هادس Hades
هادس، در قرعه کشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرزمین یا دنیای مردگان است. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل میدادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش میشدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینی ها Erinnyes یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آنها به سمت خودکشی بود. هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای پروت هم به شمار می رفت. همسر او پرسفونه بود که توسط هادس ربوده شده بود. هادس خدای جهان مردگان بود اما خدای مرگ نبود، تاناتوس Thanatos خدای مرگ بود.
منبع:senmerv.com

time prince
10-09-2007, 14:33
اینم بقیه خدایان و جاودانگان


Uranus= آسمان
Gaea = زمین
Cronos = Saturn = زمان (جد اعلای تمامی خدایان)
Rhea = cyble = زن کرونوس
Zeus = Jupiter = خدای خدایان
Phoseidon = Neptune = خدای دریا ها
Hades = Pluto or Dis = خداوند ارواح مردگان
Demeter = Ceves = مظهر مادر مهربان
Hestia = Vesta = مظهر خانه و نگهبان اجاق
Hera = Juno = حامی ازدواج ونگهبان کودکان
Persephone = Proserpine = دختر دیمیتر (محکوم به زندگی در دنیای مردگان)
Ares = Mars = خدای جنگ
Dionisus = Bacchus = تخمیرگر انگور
Hermes = Mercury = پیام رسان چابک و زیرک جاودانه ها
Hephoestus = Vulcan = فلز کار چیره دست
Athena = Minerva = حامی جاودانه خرد
Artemis = Diana = دوشیزه شکارچی و نگهبان حیوانات
Aphrodite = Venus = الهه جمال و عشق
Heracles = Hercules or Alicides = هرکول
Apollo = Apollo = خدای شعر و موسیقی

yugioh
10-09-2007, 15:01
به خدا هرکول خدا نیست تنها کسی که فرزند انسانه و خدا و خدا هم هست دیونیزوس هست. البته پس از مرگ هر کول یه آسمان رفت و با هبه ازدواج کرد ولی خدا نبود.
اینم از من:
علاوه بر هرا، زئوس هادس و پوزایدون، مارس ، آفرودیت ، آپولو، آتنا، آرتمیس، هرمس هفائستوس، هستیا از اولمپی های بزرگ هستند(12 نفر). در کنار اروس(کیوپد) ، هبه ایریس و ... که خدایان کم اهمیتتر المپ اند. به همراه دمتر(سرس) و دیونیزوس( باکوس) که خدایان مفیدی بودندهم ستند.از تایتانها هم کرونوس ( ساترن) و رئا و اوسه آن و تتیس وپرومتئوس و اپی پرومتئوس و اطلس و... هستن که تعدادشون زیاده. بعد هم می مونه ژیانها و تیفون و اورانوس وگایا ( که نمی شه بهشون گفت خدا ولی قدرت مند هستن.) .
توضیح هم تا حدی بلدم. خواستین بفرمائید.

L O V A B
10-09-2007, 15:27
اینم بقیه خدایان و جاودانگان




Uranus= آسمان
Gaea = زمین
Cronos = Saturn = زمان (جد اعلای تمامی خدایان)
Rhea = cyble = زن کرونوس
Zeus = Jupiter = خدای خدایان
Phoseidon = Neptune = خدای دریا ها
Hades = Pluto or Dis = خداوند ارواح مردگان
Demeter = Ceves = مظهر مادر مهربان
Hestia = Vesta = مظهر خانه و نگهبان اجاق
Hera = Juno = حامی ازدواج ونگهبان کودکان
Persephone = Proserpine = دختر دیمیتر (محکوم به زندگی در دنیای مردگان)
Ares = Mars = خدای جنگ
Dionisus = Bacchus = تخمیرگر انگور
Hermes = Mercury = پیام رسان چابک و زیرک جاودانه ها
Hephoestus = Vulcan = فلز کار چیره دست
Athena = Minerva = حامی جاودانه خرد
Artemis = Diana = دوشیزه شکارچی و نگهبان حیوانات
Aphrodite = Venus = الهه جمال و عشق
Heracles = Hercules or Alicides = هرکول
Apollo = Apollo = خدای شعر و موسیقی

ممنون از اطلاعات خوبتون . این هرکول پسر زئوس بوده؟ تو کارتون هرکول که اینطوری نشون داده بود...

yugioh
10-09-2007, 15:35
بله ،هرکول پسر زئوس و آلکمنا بود. یکی انسان و اون یکی خدا بود.

Pouriaqazvin
10-09-2007, 16:13
Heracles = Hercules or Alicides = هرکول
دوست عزیز هرکوا خدا نمی باشد

time prince
10-09-2007, 18:18
اینم بقیه خدایان و جاودانگان




UranusHeracles = Hercules or Alicides = هرکول

منم که نگفتم هرکول خدا بوده ولی دارای زندگی جاودانه بوده و قدرت بدنیش از بعضی خدایان بیشتر بوده و اینکه نیمی از وجودش از خدایان بوده

time prince
10-09-2007, 18:20
به خدا هرکول خدا نیست تنها کسی که فرزند انسانه و خدا و خدا هم هست دیونیزوس هست. البته پس از مرگ هر کول یه آسمان رفت و با هبه ازدواج کرد ولی خدا نبود.
اینم از من:
علاوه بر هرا، زئوس هادس و پوزایدون، مارس ، آفرودیت ، آپولو، آتنا، آرتمیس، هرمس هفائستوس، هستیا از اولمپی های بزرگ هستند(12 نفر). در کنار اروس(کیوپد) ، هبه ایریس و ... که خدایان کم اهمیتتر المپ اند. به همراه دمتر(سرس) و دیونیزوس( باکوس) که خدایان مفیدی بودندهم ستند.از تایتانها هم کرونوس ( ساترن) و رئا و اوسه آن و تتیس وپرومتئوس و اپی پرومتئوس و اطلس و... هستن که تعدادشون زیاده. بعد هم می مونه ژیانها و تیفون و اورانوس وگایا ( که نمی شه بهشون گفت خدا ولی قدرت مند هستن.) .
توضیح هم تا حدی بلدم. خواستین بفرمائید.
دوست عزیز شما که تا حدی بلدی من کتاب کاملش رو خوندم ولی کتاب در دسترس نبود تا کاملش رو بنویسم:31:

yugioh
10-09-2007, 18:28
کتاب کامل چی رو خوندید؟ ایلیاد ،اودیسه ،انه اید، اودس ، اشعار و یا کتاب کی رو کامل خوندید؟
جسارتا اگه تمامی خدایان وجاودانگان رو نوشتید. خب پس پرومته چی؟ اوسه آن چی؟ کیوپد یا هبه؟ نمی تونید انکار کنید که دوتای اول جز تایتانهائی بود که نام نبردید . و دوتای دیگر از خدایانی که هر چند جز ئ 12المپی بزرگ نبودند ولی خدا بودند. بنا براین به هر حال لیست کاملی ندارید . در مورد هرکول هم خیلی ها پدر یا مادری از خدایان داشتند. مانندآشیل یا انئیس ولی چرا شما آنها را ننوشتید؟

time prince
10-09-2007, 18:33
کتاب کامل چی رو ؟ ایلیاد ،اودیسه ،انه اید، اودس ، اشعار و یا کتاب کی رو خوندید؟
جسارتا اگه تمامی خدایان وجاودانگان رو نوشتید. خب پس پرومته چی؟ اوسه آن چی؟ کیوپد یا هبه؟ نمی تونید انکار کنید که دوتای اول جز تایتانهائی بود که نام نبردید . و دوتای دیگر از خدایانی که هر چند جز ئ 12المپی بزرگ نبودند ولی خدا بودند. بنا براین به هر حال لیست کاملی ندارید.
اولا کتابی درباره تمامی خدایان یونان بود که تمام داستان رو بهطور خلاصه در 300 صفحه توضیح داده
تازه من اون کتاب رو چند وقت پیش خوندم به خاطر همین ممکنه اسم بعضی از آن ها از یادم بره

yugioh
10-09-2007, 18:42
خب من 3 یا 4 تا از این کتابهای خلاصه خوندم که حجم بعضی هاشون از300 صفحه هم بیشتربود و علاوه بر این توی خونه هم از این کتابها دارم. ولی منبع اصلی برای اسطوره شناسی شعرای اون دوران هست نه این چیز ها. در ضمن این جور چیزها رو در 300 صفحه توضیح کامل ازش پیدا نمی کنید. در ضمن هیچ وقت سعی نکنید اشتباهتون رو توجیه کنید. من بعید می دونم تو همون کتاب هم اسم هرکول رو در لیست خدایان بببینیم. ولی اثری از پرومته نباشه اگر این طوره من حرفم رو پس می گیرم. با تشکر.

time prince
10-09-2007, 18:48
من که گفتم هرکول خدا نیست پست های صفحه قبل رو نگاه کنید بعد گفتم کتاب به طور خلاصه توضیح داده
تازه منم گفتم که اسم تمام خدایان یادم نیست
من کی گفتم اشتباه نکردم و اشتباهم رو توجیه کردم

yugioh
10-09-2007, 18:59
بابا چرا عصبانی می شی؟ یه پستی دادی توش یه اشتباه بود من هم گفتم. بعد شما گفتین که منظوم یه چیز دیگه بود در حالیکه این مساله (لیست) رو بعد از مطلب در موردخدایان گفتین. بعد اومدین گفتین که تمام این مطلب رو می دونید. در حالیکه اسم اکثر تایتانها رو در لیست نداشتید. حالا هم می گید اسم تمام خدایان یادتون نبوده و اشتباه کردید. پس چطوری گفته بودید که از کل این مطلب اطلاع دارید؟
حالا هم امیدوارم ناراحت نشید به هر حال من فکر کردم گذاشتن اسم هرکول تو اون لیست ممکنه مردم رو به اشتباه بندازه. واسه همین هم گفتم. وگر نه دعوا که نداریم.حالا هم ازتون معذرت می خوام اگه ناراحت شدیو نمی خواستم ناراحتتون کنم. شرمنده.

time prince
10-09-2007, 19:04
بابا چرا عصبانی می شی؟ یه پستی دادی توش یه اشتباه بود من هم گفتم. بعد شما گفتین که منظوم یه چیز دیگه بود در حالیکه این مساله (لیست) رو بعد از مطلب در موردخدایان گفتین. بعد اومدین گفتین که تمام این مطلب رو می دونید. در حالیکه اسم اکثر تایتانها رو در لیست نداشتید. حالا هم می گید اسم تمام خدایان یادتون نبوده و اشتباه کردید. پس چطوری گفته بودید که از کل این مطلب اطلاع دارید؟
حالا هم امیدوارم ناراحت نشید به هر حال من فکر کردم گذاشتن اسم هرکول تو اون لیست ممکنه مردم رو به اشتباه بندازه. واسه همین هم گفتم. وگر نه دعوا که نداریم.حالا هم ازتون معذرت می خوام اگه ناراحت شدیو نمی خواستم ناراحتتون کنم. شرمنده.
منم معذرت می خوام من تمام قضیه رو می دونستم شاهدش جنگ با تیتان ها و کرونوس و انداختن اون ها به تارتاروس و اینکه هرکول از اطلس خواست تا برای او سه سیب بیاورد و اطلس هم آسمان را بر روی دوش هرکول گذاشت و خیلی مطالب دیگه که من یادم نیست ولی اگه یک تلنگری به حافظه ام بخوره یادم میاد تازه اسم هاشونم اصلا یادم نیست من فقط داستانش یادمه بازم ببخشید
پوریا خان شما چرا هی میای و چیزی نمی گی

yugioh
10-09-2007, 19:08
خواهش می کنم.

Pouriaqazvin
10-09-2007, 19:12
پوریا خان شما چرا هی میای و چیزی نمی گی

راستش مناظره شما دو نفر از خود مطلب برام جالب تر بود

Greatone
10-09-2007, 21:31
حالا اسمه كتابش چي هست؟

benjaminklar
19-01-2008, 00:28
لطفا اگر عکسی از دیانیسوس دارید به این ایمیل بفرستید.
vj_kelar@yahoo.com
متشکرم.

talot
06-06-2010, 08:30
این پستا رو به بهانه فیلم های پرسی جکسون و جنگ تیتن ها میذارم

يونانيان مي گويند وقتي بين سه خداي اصلي يعني زئوس، پوزئيدون و هادس پشك انداختند آسمان ها به زئوس، زمين به پوزئيدون و زير زمين به هادس رسيد. اين ها هر سه با هم برادرند و پسران كورونوس خداي كشت و زرع اند. كورونوس در ديار هادس است و در غياب وي زئوس تواناترين خدايان به شمار مي رود. در اينجا خدايان را به قلم سعيد نفيسي به عينه مي آورم و هر جا كه لازم شد كاملتر معرفي مي كنم:

1- زئوس(ژوپيتر روميان) تواناترين خدايان يونان بود و وي را رب النوع آسمان و باران و تندر مي دانستند و معتقد بودند كه سلطنت از اوست و برخي شاهان يونان خود را از بازماندگان وي مي شمردند و خوشبختي و بدبختي را از او مي دانستند.

2- آرس (مارس روميان) پسر زئوس و هرا، خداي توفان هاي شمال بود و قحط و طاعون و كشتار را از او مي دانستند و به همين جهت خداي جنگ هم بود.

3- هرا(ژنون روميان) همسر زئوس و الهه آسمان و ماه و زناشويي، هرا پاسبان زنان شوهردار و پشتيبان ايشان در زادن بود.

4- هفائيستون(وولكن روميان) خداي آتش و بدين جهت خداي آهنگران و آهنگري نيز بود. هومر ساختن جوشن و اسلحه آخيلوس(آشيل) را از او دانسته است.

5- آتنه(مينرو روميان) الهه آذرخش بود و او را پشتيبان مردان جنگي مي دانستند كه سپر خود را به روي ايشان مي كشيد و ايشان را در ميان ابرها پنهان مي كرد و اين نكات را كرارا هومر در ايلياد آورده است. همچنين وي الهه هوش و خرد و هنر بود و او را خداي كشاورزي نيز مي دانستند.

6- هرمس(مركور روميان) خداي باد و نيز رب النوع سخن آوري و اختراع هاي ظريف و فصاحت و خط و دانش ها و كشتي راني و راه ها و بازرگاني و موسيقي بود. يونانيان هرمس را مخترع ني و چنگ مي دانستند.

7- فوبوس(آپولون روميان) خداي آفتاب و به معني درخشان است او را همچنين خداي چراگاه ها و پاسبان گله هاي گاوان مي دانستند. فوبوس خداي جواني و ورزش هم بود و ورزشكاران و كشتي گيران و دوندگان و شكارافگانان را پشتيباني مي كرد و خداي پيشگويي و معجزه و شعر و موسيقي بود.

8- آرتميس(ديان روميان) الهه زمين و چشمه سارها و رودها و درياچه ها و مرداب ها بود و يونانيان آن را خونخوار و مورد پرستش مردم وحشي مي دانستند كه آدمي زادگان را براي او قرباني مي كردند.

9- آفروديت(ونوس روميان) الهه بار آوردن زمين و گل ها و باغ ها و نيز زيبايي و عشق بود. ( در كردي به باكره آفرت و به دختر دوت مي گويند. البته كچ، كنيشك و كني هم به دختران مي گويند)

10- هادس(پلوتون روميان) به معني ناپديد است و وي در نظر يونانيان فرمان رواي زير زمين بود. به همين جهت او را زئوس زير زمين هم مي گفتند و نيز خداي مردگان، گنج ها و تخم هايي كه در زير زمين نهفته بود.

11- پوزيئدون( نپتون روميان) فرمان رواي آب ها و خداي دريا و چشمه سارها و نيز كسي كه زمين در آغوش او يا روي شانه هاي او بود و هر گاه كه مي خواست مي توانست آن را بلرزاند.

12- دمتر(سرس روميان) الهه زمين و كشاورزي و خرمن بود.

13- كوره(پرسفون يا پروزرپين روميان) دختر دمتر و الهه روييدن گياهان.

14- ديونيزوس(باكوس روميان) خداي رويانيدن گياهان و باده و انگور چيني و مستي بود. بعضي عقيده دارند كه ديونيزوس از خدايان هند بوده كه يونانيان نيز آن را پرستيده اند.

15- رئا(سيبل روميان) خواهر و همسر كرونوس و مظهر طبيعت و زمين بارآور و كشت ناكرده بود و او را مادر بيشتر خدايان مي دانستند.

16- نره خداي درياي آرام كه هرگز با كشتي ها ناسازگار نبود و خدايي ملايم و دادگر به شمار مي آمد.

يك سري ديگر از خدايان يونان خدايان محلي بودند و قلمرو محدودي داشتند. مثلا كاليپسو الهه آب در جزيره اوژيژي بود كه اوليس را سال ها در آنجا نگه داشت و يا سيرسه كه راز همه گياهان را مي دانست تنها در قلمرو جزيره سيرسه خدايي مي كرد. او با دارويي همه ياران اوليس را به خوك تبديل كرد اما اوليس وقتي در جست و جوي شان به خانه سيرسه نزديك مي شد، هرمس از راه رسيد و او را آگاه كرد و به او گياهي داد تا جادوي سيرسه كارگر نيفتد.

---------- Post added at 09:29 AM ---------- Previous post was at 09:28 AM ----------

در اساطیر یونانی، 12 خدای مرد و زن با عمر جاودانه بر جهان حکمرانی می کردند. خدایان کوه المپ، که به دلیل زندگی بر قله المپ به این نام خوانده می شدند، بعد از غلبه بر تیتان، خدای خورشید، به قدرت رسیدند. تمامی خدایان المپ با یکدیگر خویشاوندی دارند. رومیان نیز از بیشتر خدایان زن و مرد یونانی با نامهای جدید اقتباس کرده اند.
فرودیت
که نام رومی اش ونوس است، دختر زئوس و دیونه از خدایان المپ است و به عنوان خدای عشق و زیبایی شناخته می شود. در بعضی روایات گفته می شود او از کف دریا برآمده است. بخاطر زیبایی اش و حسادت دیگر خدایان به او که می ترسیدند زیبایی او باعث برهم زدن صلح شود، زئوس او را به همسری هفائیستوس درآورد که تهدیدی به شمار نمی آمد.

آفرودیت که از این ازدواج راضی نبود به دنبال عشق های دیگر زمینی و آسمانی بود که مشهورترین آنها آرس و آدونیس است. او به پادشاه تروی، یعنی پاریس، قول هلن زنی زیبا از اسپارتا را داد. پاریس هلن را ربود و همین باعث بوجود آمدن جنگ تروا شد.

dionisus
دیونیسوس خدای شراب و سرخوشی
آپولو
از خدایان بسیار مهم کوه المپ است. آپولو خدای نور و خورشید، حقیقت و پیشگویی، تیراندازی، طب و شفابخشی، موسیقی و شعر و هنر و... شناخته می شود.او فرزند زئوس و لتو است و یک خواهر دوقلو دارد که خدای شکار و پاکدامنی است و آرتمیس نام دارد.

وقتی 4 روزه بود اژدهای دلفی به نام پایتون را کشت. هرا چند بار سعی می کند مادر او را در زمان حاملگی و بعد از تولد آپولو بکشد، اما موفق نمی شود. آپولو در جنگ تروا به پاریس کمک می کند تا نیزه را به سمت پاشنه آشیل نشانه بگیرد و او را بکشد.

دیونیسوس
خدای شراب و سرخوشی است. خواستگاه او مشخص نیست ولی تمامی اساطیر او را خدایی خارجی نامیده اند.
hermes
هرمس ایزد پیام آور خدایان و راهنمای مرگ
در روم او را با نام باکوس می شناسند. دیونیسوس از خدایان اصلی کوه المپ است و خدای کشاورزی و تئاتر نیز به شمار می رود. فرزند زئوس و سمله (زنی زمینی) است ولی در افسانه های دیگری گفته شده مادرش پرسه فونه بوده است.

او دارای صفاتی زنانه نیز بوده است. گفته شده که او دوبار به دنیا آمده است، یکبار توسط زئوس از مادرش زاییده شده و سپس زئوس او را در ران خود را قرار داده و چند ماه بعد او از پای پدرش به دنیا امده است.

هرمس
ایزد پیام آور خدایان و راهنمای مرگ در دنیای ارواح است. او همچنین حافظ مسافرین مرزها و جاده ها از دزدان است. در روم او را به نام مرکوری می شناسند. هرمس شخصیتهای بسیار زیادی داشته و همچنین ورزشکار نیز بوده. او کاشف آتش، مخترع ورزش کشتی ست. پدرش زئوس و مادرش دختر تایتان است. او نیز بسیار زود بالغ شدو در اولین روز زندگی اش چنگ را اختراع کرد.

---------- Post added at 09:29 AM ---------- Previous post was at 09:29 AM ----------

در تلقى مردم یونان، خدایان به صورت انسان تصور مى شدند و خصوصیات انسانى داشتند ولى جاودانه بودند. اساطیر یونان، فرهنگ انسانى خدایان بشمار مى رود، نخستین خداى یونان گائیا بود که انسان و حیوان و گیاه را خلق مى کرد. و آخرین خدا، کرونوس بود؛ خدائى بى رحم که اولاد خودش را مى خورد. تنها یکى از فرزندان او به نام زئوس به همت مادرش رآ از چنگال پدر جان بدر برد. خدایان آسمان؛ اطراف زئوس عده زیادى ارباب انواع قرار داشتند که مظهر کائنات آسمانى شمرده مى شوند و در اصل خدایان محلى بودند. هر یک در نزد قوم و قبیله خود داراى قدرت کامل در آسمان و زمین بودند... هومر این خدایان را به صورت انسان نشان داد. زن زئوس؛ هرا در آسمان زندگى مى کرد و الهه عروسى و مزاوجت بود. هرمس و آرتمس و آپولون را سه فرزند زئوس مى دانستند. هرمس مظهر باران شناخته مى شد. آرتمیس رب النوع ماه بود. آپولون رب النوع خورشید و نور و موسیقى بود... و هادس خداوند دوزخ بود. خدایان دریا؛ پوزئیدون پسر کرونوس و برادر زئوس بر خدایان دریا ریاست داشت. آمفیرتیت رب النوع آبهاى ساحلى، نره مظهر دریاى آرام و تتیس رب النوع بود. خدایان زمین؛ دمتر رب النوع خرمن بود و کوره دختر دمتر رب النوع گل و گیاه بهار و سیلن خداوند مستى و، ساتیر و پان خداوندان مراتع و شبانان. خدایان زیر زمین؛ هادس یا پلوتون خداوند مردگان، مینوس مالک بهشت و جهنم و هفائیستوس خداى آتش و آتشفشان و آهنگران بودند.
خدایان کار؛ آرس خداوند جنگ، آفرودیت رب النوع عشق و جمال، آتنه رب النوع هوش و هنر و صناعت و هسیا رب النوع خانواده و صنایع و علوم وادبیات بودند.

به هر حال یونانیان قدیم نیز به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خداى ایشان زئوس بود که گاهى وى را زئوس پاتروس یعنى زئوس پدر مى نامیدند. این خدا نزد هندوان باستان دیوس پیتار و نزد رومیان قدیم ژوپیتر خوانده مى شد. مجموعه خدایان مورد پرستش ایشان معمولا با خدایان آریایى قدیم مشترک بود. برخى خدایان یونان عبارت بودند از:
آپولو(خداى آفتاب)؛ پوزیدن (خداى دریا)؛ هستیا (خداى مؤ نث و مادر خانواده)؛ دمیتر (خداى مؤ نث، مادر کشاورزى و غلات)؛ هرمس (خداى حکمت)؛ آرس (خداى جنگ).

خداوندان اولمپ؛ زئوس در قله کوه اولمپ؛ بلندترین کوه یونان در قصرى مى زیست. خدایان معتبر اولمپ به ریاست زئوس مشورت خانه اى ترتیب مى دادند. تعداد خداوندان اولمپ را به دوازده خدا مى رسانیدند که بر اساس اسم یونانى و اسم رومى عبارت بودند از:
1- زئوس (ژوپیتر)
2- هرا (ژونون)
3- آتنه (مینرو)
4- آرتمیس (دبآن)
5- آفرودیت (ونوس)
6- دمتر (سرس)
7- آپولون (قبوس)
8- هرمس (مرکور
9- آرس (مارس)
10- هفائیستوس (ولکن)
11- پوزئیدون (نپتون)
12- هستیا (وستا)

پیدایش فلسفه و رابطه فلاسفه و خدایان در یونان باستان
حدود پنج قرن پیش از میلاد، فیلسوفان بزرگى در یونان پیدا شدند و افکار تازه اى مطرح کردند. معروفترین آن فیلسوفان سقراط و شاگردش ‍ افلاطون و شاگرد این فیلسوف ارسطو بودند. اندیشه هاى ارسطو قریب دو هزار سال در مجامع علمى اروپا و جهان اسلام رواج داشت و کمتر کسى به خود اجازه مى داد آنها را نقد کند. با آنکه فلسفه یونان و اندیشه هاى ارسطو عظمت پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم دانشمندان هنگام طرح مسائل فکرى از اشاره به سابقه آن در یونان و آثار افلاطون و ارسطو گزیرى ندارند. فیلسوفان یونان براى اندیشه هاى خود از اساطیر بهره زیادى برده اند و هم اکنون مجموعه آثار افلاطون از نام خدایان گوناگون انباشته است. آنان به بسیارى از سروده هاى حماسى قدیم که صفات ناپسند را به خدایان نسبت مى دادند، اعتراض داشتند. اندیشه هاى افلاطون در مورد خداشناسى موجب گردید که او را افلاطون الهى بنامند. ارسطو محرک اول را مطرح کرد که به عقیده فیلسوفان موحد به خداى ادیان توحیدى نزدیک است.
در همین دوره فکر توده مردم نیز تحول یافت و آنان معتقد شدند که خداى زئوس بالاى کوه المپ نشسته است و سایر خدایان گرداگرد او هستند. ایشان به حیات پس از مرگ عقیده نداشتند، ولى براى سعادت دنیوى، بتهایى را مى پرستیدند. این بتها مظهر خدایان و قهرمانان اساطیرى بودند و کاهنانى داشتند.

---------- Post added at 09:30 AM ---------- Previous post was at 09:29 AM ----------

خدايان يونان

دكتر همايون .م


يكی از زمينه‌های فكری كه تاثير تعيين كننده در ساختمان اجتماعی و روابط ميان انسانهای هر جامعه داراست، مدل‌های - دقيق يا نا دقيق - ولی ايده آليزه شده از جوامع، طرز رفتار، افراد و شخصيت‌هائيست كه اعضا آن جامعه بيش از همه با آن آشنا هستند (مثال رفتار علی ابن ابوطالب در زمان خلافت خود).
بخشی از اين مدل‌ها آنهائی هستند كه انسان‌ها از طريق مذهب با آنها آشنا ميشوند. اين مدل‌ها كه در دوران كودكی در ذهن غالب مردم هر جامعه جا ميگيرند، در زير بنای فكری و اجتماعی بعدی انسان‌های مزبور نقش بازی می‌كنند.
برای مثال در کشور ما "خدا"، صفات، خصوصيات و قدر قدرتی او در اذهان مردم جای خود را باز كرده است. شايد بتوان از اين طريق توضيح داد كه چرا پادشاهان ايران خود را با عنوان "سايه خدا" و "ظل الله" معرفی می‌كردند. آنان می‌خواستند از اين طريق خط موازی ميان قدرقدرتی و برتری‌های خود و قدرت و بر تری‌های "خدا" ترسيم كنند.
هدف نوشته زير آشنا ساختن خوانندگان با شخصيت‌های خدايان در يونان قديم و معرفی محتوای عميق اين افسانه‌هاست. در اين رابطه بسياری از نتيجه گيری‌هائی كه به شرائط امروز ايران مربوط ميشوند به عهده خود خواننده گذاشته ميشود.
اهميت شخصيت و موقعيت خدايان يونان در اينست كه جامعه يونان كه اين خدايان مورد پرستش آن بوده اند جامعه‌ای است كه به عنوان مهد اولين دموكراسی در تاريخ شناخته شده بشر بشمار ميرود. و چون تصوير بخشی از روابط اجتماعی آنروز يونان در وجود افسانه وار خدايان يونان منعكس است، شناختن اين افسانه‌ها به شناخت از درجه تكامل دموكراسی در جامعه يونان قديم كمك ميكند.
افسانه‌های يونان در رابطه متقابل با طرز زندگی و فكر مردم آن زمان يونان شكل گرفته اند. از يك طرف از طرز فكر، زندگی و نيازهای اجتماعی مردم نشئت گرفته اند و از جانب ديگر اين افسانه‌ها (مانند هر ائين ديگری) خود بر زندگی اجتماعی، فردی و تنظيم روابط مردم تاثير داشته اند.
اگر قبول كنيم كه افسانه‌های يونان منعكس كننده جامعه و افكار مردم يونان در آن زمان است و همچنين اگر قبول كنيم كه موجوديت "ولايت فقيه" يا اصولا جمهوری اسلامی مطابق و يا حتی متاثر از روح و موازين اسلام و قرآن است به اين نتيجه می‌رسيم كه مقايسه افسانه‌های يونان با اسلام بنوعی مقايسه جامعه يونان قديم با جامعه امروزی ايران است.
مقايسه هرم قدرت (هيرارشی) در اين افسانه‌ها با هيرارشی موجود در اسلام كه منعكس كننده طرز فكر عربستان در ١٤٠٠ سال پيش است، ما را بار ديگر به اهميت تحقيقاتی كه در زمينه "شيوه توليد آسيائی" انجام می‌گيرند توجه ميدهد.
افسانه‌های يونان بعدها در رم باستان و در ميان اقوام ژرمن با كم و بيش همان خصوصيات ولی با نام‌های ديگر وجود داشته اند كه نقش موثری در ساختمان فكری و اجتماعی اين اقوام و پس از آن تاثير عميق و انكار ناپذيری اصولا در طرز تفكر دموكراتيك در جامعه بشری بجای گذاشته است.

چندخدائی

مردم در يونان قديم به توحيد (يك خدائی) اعتقاد نداشتند و خدايان متفاوتی را ميپرستيدند. منشا اصلی اين تصورات در يونان قديم و چگونگی دقيق پيدايش آن ناروشن است. شناخت امروزی از اين تصورات بيشتر متعلق به دوران‌های بعد هستند: اشعار هومر (Homer) كه حدود ٩٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح ميزيست و هزويد (Hesoid) كه حدود ٧٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح ميزيسته است از قديمی ترين نوشته‌هائی هستند كه البته تصورات دوران جديدتر را منعكس می‌سازند. ظاهرا در سرائيدن افسانه‌های مزبور نه فقط اين دو شاعر و نويسنده بلكه نويسندگان، متفكرين و شاعران متعددی شركت داشته اند كه هر كدام به فراخور حال و زمان اين حق را برای خود قائل ميشدند كه (بجای كاری كه امروز آنرا تاريخ نويسی می‌گوئيم) در بسياری از موارد با حركت از شخصيت‌های تاريخی واقعی افسانه‌های مزبور را بال و پر داده و خود دانسته‌هائی به آنها اضافه كنند. به اين خاطر مرز بين واقعيت‌های تاريخی و افسانه‌ها در اين نوشته‌ها روشن نيست. اين مساله در شاهنامه فردوسی نيز به نوع خود وجود دارد.
خدايان يونان در المپ (Olymp) زندگی می‌كردند و بهمين خاطر خدايان المپ نيز ناميده ميشوند. آنان كه عمر جاويدان دارند در قصرهائی كه هفائيستو (Hephaistos – شخصيت وی در زير توضيح داده خواهد شد) زندگی می‌كنند. خوراك آنان خوراك خدايان و مشربه آنان مشربه خدايان است كه به آنها زندگی جاويد می‌بخشد. برخلاف آنچه كه در اديان ديگر به خدايان نسبت داده ميشود، خدايان المپ قدرت بی پايان و لايزال ندارند و قدرت آنان توسط سرنوشت محدود است.

تقسيم قدرت ميان خدايان

در ميان خدايان يونان مرزهای قدرت و مسئوليت‌ها تقسيم شده و مشخص است. هر خدائی در مورد مسائل مربوط به بخش خود اختيار تام دارد. حتی دخالت رئيس خدايان زئوس نسز در امور مربوط به ديگران حد معينی دارد. خود زئوس نيز همه كاره و هيچ كاره نيست. او نيز در بخش معينی مسئوليت خود را داراست. او حاكم جهان و خدای آسمان است. در ميان ابرها، رعد، برق، طوفان وباران ظاهر ميشود. بهمين جهت ستايش از او نيز بر فراز قله‌ها كه نزديك تر به آسمان‌ها هستند انجام می‌گيرد. اما او خدا است و قدرت پيشگوئی دارد. او سرنوشت انسان‌ها را در ترازوی سرنوشت سبك و سنگين ميكند. او بر نظم اجتماعی انسان‌ها نظارت دارد و زوجات، خانواده‌ها، دولت، سوگند و حفظ حقوق ميهمانان را مراغب است. برخلاف آنچه كه در غالب اديان ديگر به خدا نسبت داده ميشود اصل عاری بودن از خطا و بهمين جهت مبری بودن از هرگونه مسئوليت در ميان خدايان يونان وجود ندارد. خدايان يونان نيز مانند انسان‌ها گرفتار احساسات، عواطف و خواسته‌های خويشند.
زئوس نيز گاه و بيگاه دچار خطا ميشود. او خود قانون مقدس خانواده را زير پا می‌گذارد و برای همسر خود انگيزه حسادت ايجاد می‌كند. تعداد فرزندانی كه الهه‌ها (خدايان زن) و انسان‌ها به او هديه كرده اند از شمار خارج است.
چون برای خدايان نيز احتمال ارتكاب خطا وجود دارد زمينه پيروی كور كورانه از اين انسان‌ها به مراتب كمتر از موقعی است كه خدايان مظهر كمال و عاری از كوچكترين خطا و مسئوليت‌ها تلقی شوند. انسان‌ها بخود اجازه ميدهند اعمال خدايان را نيز مورد بازرسی و بررسی قرار دهند و در مورد درست يا نادرست بودن اين اعمال نظر خود را داشته باشند.

تساوی خدايان زن و مرد

در ميان خدايان يونان الهه‌های زن همانقدر خدا و دارای قدرت هستند كه خدايان مرد. از همان حقوقی و وظائفی برخوردارند كه مردان هستند.
برای مثال هرا (Hera) خواهر و همسر زئوس است و بالاترين الهه زن در آسمان بشمار ميرود. هرا به عنوان خدای قوانين مقدس خانواده بر كار انسان‌ها و خدايان نظاره می‌كند. او بخصوص در فكر حفاظت از شخصيت و حقوق زن است. سختی در طينت اوست. هفائيستوس پسر او می‌لنگد زيرا كه مادر كه از زشتی او برافروخته بود او را از المپ به زمين پرتاب كرده است.
خدايان همه نوع صفت‌های زمينی و انسانی را دارا هستند. حسادت، كينه و نفرت در ميان خدايان يونان امری روزمره و عادی است. هرا سمت مشاوری زئوس را هم داراست اما به دليل حسادتش دائما عليه زئوس توطئه می‌كند.

جايگاه هنر و علوم

زن ديگری كه در المپ از مهمترين خدايان بشمار ميرود پالاس آتنه (Pallasathene) است. او خدای عقل و مبارزه است. خدعه در جنگ و هوشياری را به دوستان خود می‌آموزد. بهمين خاطر اوليس (Odysseus) كه مرد بسيار مخترع و متفكری است معشوقه اوست. آتنه با زين و برگ كامل جنگ از پيشانی زئوس زائيده شده است و مورد علاقه خاص اوست.
عشق طبيعی و همه جانبه نسبت به پديده‌های طبيعت و زيبائی‌های آن در ميان خدايان يونان مهار نشده است. اين خدايان هم از همه چيزهائی كه انسان‌ها لذت ميبرند لذت ميبرند و بهره می‌گيرند. به خلوت نشينی، رياضت كشی و تارك دنيا شدن كه ميتواند خدايانی عقده‌ای و در نهايت زورگو و طلبكار از آنها بار آورد در ميان آنان نيست.
پشتيبانی از دانش بشری و ارج گذاشتن بر آن بطور واضحی در ميان خدايان يونان ديده ميشود. آتنه خود مخترع نی (فلوت)، خيش شخم زنی، دستگاه بافندگی و كشتی است. او حافظ فنون، هنرها و علوم است. به اين خاطر بيش از همه شهرا‌های ديگر مردم آتن او را خدای خود می‌دانند.
آپولون (آپولو Apollo) يكی از پسران زئوس است كه نتيجه رابطه او با لاتونا يكی يگر از الهه‌هاست. آپولون خدای نور (خورشيد)، خدای جوانان و خدای علم طبابت، خدای پيش گوئی برخلاف زئوس كه فقط قدرت پيشگوئی دارد)، خدای آهنگ‌ها، آوازها، رقص‌ها و هنر شاعری است. امواج تيركمان نقره‌ای آپولو برای زاهدان و تقوا كاران مرگ را آسان می‌كند و بدكاران را به طرز ترس آوری مجازات می‌نمايد. كما اينكه نيوب (Niobe) و يونانی‌ها را كه در صدد فتح ترويا بودند به طاعون مبتلا ميكند. آپولو همچنين مظهر آرامش و تعادل است. آرتميس (اسم لاتين اوديانا) خواهر دوقلوی آپولو خدايی جنگ‌ها و شكار است. تيردان او تيرهائی دارد كه خطا ناپذيرند. او باكره است و حافظ پاكيزگی و عفت. دختران قبل از ازدواج بر او نماز می‌خوانند.

جايگاه عشق

آفروديت (Aphrodite - اسم لاتين او ونوس) خدای عشق است و از كف امواج درياها به دنيا آمده است. او زيباترين خدا ست. همسر هفائيسيتوس زشت رو و معشوقه آرس (Ares) خدای جنگ.
اهميت عشق در زندگی و افكار يونانيان قديم از تكيه‌ای كه در افسانه‌ها بر آن ميشود، روشن می‌گردد. به توصيف زيبای زير از عشق توجه كنيم: آفروديت در كمربند خود نيروی معجزه آسای عشق را پنهان دارد. اروس (عشق – هوس Eros) كه با تيرهای خود عشق را به آتش می‌كشد پسر اوست.
آفروديت خدای بهار است. خدای باغها و گل‌ها. او همچنين بعنوان خدای كشتيرانی مورد ستايش قرار می‌گيرد.

جنگ و مرگ

آرس (اسم لاتين او مارس) خدای جنگ است. بار ديگر می‌بينيم كه چگونه پديده‌های زندگی روزمره انسان آئين او را ساخته اند. غالب پديده‌های زندگی روز در يونان قديم در وجود خدايان منعكس اند. آرس از فرياد ستيز و داغی نبرد در صحنه‌های جنگ مسرور ميشود. او بذر مرگ و نابودی می‌پراكند و عاشق ستيزه و خواست ستيزه جويانه است. همه خدايان و حتی زئوس پدر از او نفرت دارند. تنها اريس (Eris) خدای تفرقه افكنی، آفروديت معشوقه او و‌هادس (Hades) كه در انتظار شبح مقتولين جنگ است دوست او هستند.

خدايان ديگر

آهنگر المپ هفائيسيتوس ( Hephaistos - اسم لاتين او ولكانوسVolkan به معنی آتش فشان) است. خدای آتش يك آهنگر نيرومند است. او فلج و زشت اما بهمان نسبت قوی پنجه و خوش قلب است. اوست كه نيزه طلائی زئوس را ساخته و او را مسلح كرده است. او سازنده اولين دستگاه‌های اتوماتيك است. خدمتگذارانی از طلا و سه پايه‌هائی كه خود راه ميروند. او سازنده المپ است كه در آغاز كار گاه او بود. بعدها كارگاه او به غارهای كوه اتنا منتقل ميشود.
پيغامبر: هرمس (Hermes اسم لاتين مركور) هم يكی از پسران زئوس است. او طبيعتی باهوش و چابك دارد. خبر آور خدايان است و با كفش‌های بالدار خود به سرعت در جهان در حركت است. هرمس خواب و خواب‌های قابل تعبير را به همراه ميآورد و ارواح را تا قعر زمين همراهی می‌كند. به قوه فهم و درك عملی كه دارد به انسان‌ها ثروت می‌بخشد، خدای راه‌ها، رفت و آمد، خدای تاجران و حتی دزدان و كلاهبرداران است.
خدای دريا‌ها: پوزيدون ( Poseidon - لاتين نپتون) خدای قدرتمند دريا‌هاست. نيزه سه سر او مد (عكس جزر) را باعث ميشود و طوفان‌ها را تحريك می‌كند. او زمين را می‌لرزاند و در ضمن خدای حافظ دريانوردی است. در تنگه‌های راه كورينت جشنهائی بر گزار ميشوند كه اوج آنها مسابقه كالسكه رانی است. به اين دليل پوزيدون به عنوان خدای رام كننده اسبان نيز شناخته ميشود.
خدای شراب: ديونيوس ( Dyonyos باكوس). قبلا اشاره شد كه افسانه‌های يونان قديم مخلوق ذهن يك شاعر يا نويسنده نيست و احتمالا بخشی از اين داستان‌ها خود مردم بنا به احتياجات فكری، روانی و اجتماعی خود با شاخ و برگ دادن به اتفاقات و شخصيت‌های زمان خود ساخته اند و نويسندگان و شاعران زمان اين تصورات را باز شاخ و برگ بيشتری داده به رشته تحرير در آورده اند. برای مثال ديونيوس يا باكوس تازه پس از دوران هومر (٩٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح) به ميان خدايان يونان می‌آيد. او خدای فراوانی و بخصوص خدای شراب بود. قدرت او همانقدر كه به نشاط می‌انجامد به تهور بيجا، سرعت در اسب دوانی و حتی ديوانگی می‌انجامد.
او با همراهان خود نيمفه‌ها (Nymphen – الهه‌های طبيعت كه در آبها و جنگل‌ها زندگی می‌كردند) شياطين و ديگر منسوبين خدايان به سراسر جهان تا ليبی، مصر و هند مسافرت ميكرد تا نماز گزاری و پرورش درخت مو و ساختن شراب را ترويج دهد. پس از اينكه تمام جهان را به نماز گزاری خود جلب می‌كند به المپ ميرود و در ميان دوازده خدای المپ به خدائی پذيرفته ميشود. الهه هستيا خواهر زئوس، حافظ آتش در اجاق خانه و دولت به نفع او در يك مجلس مهمانی از سمت خود در المپ صرفنظر می‌كند.

روابط ميان خدايان

قوانين هم در مورد خدايان و هم در مورد انسان‌ها صادقند. برای مثال هرا كه حافظ قوانين مقدس خانواده است هم بر كار انسان‌ها و هم بر كار خدايان نظاره دارد. اگر خدائی دچار خطا شود مجازات ميشود و اگر اين خطا بزرگ باشد خدای مزبور از خدائی خلع و به نيم خدا تبديل ميشود.
زئوس علی رغم برتری اش بر ديگر خدايان قادر مطلق نيست. تعظيم و بله قربان گوئی در ميان خدايان وجود ندارد و در افسانه‌های يونان به چشم نمی‌خورد.
در ميان خدايان يونان دموكراسی حاكم بود. دوازده خدای المپ جلسات بحث و مشاوره و تصميم گيری دارند. در اين جلسات هر خدا دارای يك رای است. اموری كه مربوط به همه خدايان است در مجلس خدايان طرح و
پس از بحث و مشاوره در مورد آن قضاوت و تصميم گيری ميشود. تصميمات مربوط به مجازات‌های شديد خدايان به اين جلسات مربوط می‌شد. در آئين يونانيان بر خلاف آئين‌های ديگر خوبی كامل در يكطرف و بدی كامل در طرف ديگر (خدا و شيطان – اهورامزدا و اهريمن) – دوآليسم تفكر وجود نداشت. خوبی وبدی هر دو باهم بروز می‌كردند و يك شخص معمولا درستكار ميتوانست در موارد متعددی نيز دچار اشتباه گردد. اين مساله كه در زندگی انسان كشيدن مرز روشن ميان خوبی‌ها و بدی‌ها غالبا بسيار مشكل است در فلسفه اين افسانه‌ها كاملا منعكس است.
انسان‌ها خود را با خدايان سر بسر می‌دانستند و "فاصله" خدايان المپ با انسان‌ها به "فاصله" خدايان با مردم در اديان ديگر نبود. حتی يك خدا در جنگ مستقيما به نفع گروهی از انسان‌ها عليه ديگران شركت می‌كرد. همچنين يك انسان ميتوانست با خدائی رابطه زناشوئی بر قرار سازد. از ازدواج يك خدا و يك انسان يك نيم خدا بدنيا می‌آمد كه عمر جاودانه داشت.
اساس افسانه‌های يونان يك تئوری خشك و بی روح نبود بلكه يك زندگی شيرين، جوشان و سرشار از عشق و تحرك را در بر داشت. گوستاو شواب (١) پيدايش افسانه‌های يونان را چنين توضيح می‌دهد: "يونان قديم جامعه برده داری بود. فرهنگ آن فرهنگی بود كه برده داران برآن حاكم كرده بودند. هنگامی كه از ميان توده مردم كه اكثرا دهقان وابسته به زمين و بردگان بودند توده جديدی به نام "انسان‌های آزاد" يا "انسان‌های ممتاز" تشكل يافت، در ميان اين انسان‌های آزاد اعتقاد به خدايان مرسوم شد و از ميان اين خدايان خدايان المپ موجوديت خاصی يافتند". بدين ترتيب قابل توضيح ميشود كه اين انسان‌ها (آنطور كه انگلس در كتاب منشا خانواده می‌نويسد) حاضر نبودند بعنوان پليس و ژاندارم (نه برای حفظ امنيت بلكه - نگارنده) به عنوان وسيله زور و اعمال قدرت طبقات حاكم عليه طبقات ديگر بكار گرفته شوند و از قبول اين قبيل شغل‌ها سر باز ميزدند.
مدل فكری خدايان المپ متعلق به حدود سه هزار سال پيش است اما اين مدل هنوز نكات آموزنده بسياری دارد.
نسبت به دوران خود يونان جامعه شكوفائی بود. فلاسفه‌ای چون سقراط، افلاطون و ارسطو كه از اولين پايه گذاران علوم بشری هستند از اين جامعه بودند. اشعار و نوشته‌هائی كه از شاعران و نويسندگان اين جامعه به جای مانده است شاهد شكوفائی و رونق علم، دانش و فلسفه در جامعه يونان هستند. در اين دوران اولين قانون اساسی به رشته تحرير در آمد و به آزمايش و اجرا گذاشته شد. اولين كوشش‌ها برای تدوين قوانين مدنی، تعريف حق و عدالت انجام گرفت. قوانين مدنی نسبتا پيچيده‌ای تدوين گرديد و به صورت اجرا در آمد.
بناها، نقاشی‌های روی ظروف و مجسمه‌هائی كه از اين دوران باقی هستند گواه رشد معماری و رونق علم و هنر در اين دورانند. جامعه يونان خود را جامعه‌ای بر مبنای دموكراسی می‌دانست. اين دموكراسی چنان فرهنگی از خود برای بشر به جای گذاشته است كه جوامع امروزی هنوز خود را متاثر از آن می‌دانند. اين دموكراسی نبود كه بعد‌ها آتن را به نابودی كشانيد، بلكه برده داری كه كار شهروندان آزاد را تحقير می‌كرد باعث نابودی آتن شد.

---------- Post added at 09:30 AM ---------- Previous post was at 09:30 AM ----------

خدايان يونان

دكتر همايون .م


يكی از زمينه‌های فكری كه تاثير تعيين كننده در ساختمان اجتماعی و روابط ميان انسانهای هر جامعه داراست، مدل‌های - دقيق يا نا دقيق - ولی ايده آليزه شده از جوامع، طرز رفتار، افراد و شخصيت‌هائيست كه اعضا آن جامعه بيش از همه با آن آشنا هستند (مثال رفتار علی ابن ابوطالب در زمان خلافت خود).
بخشی از اين مدل‌ها آنهائی هستند كه انسان‌ها از طريق مذهب با آنها آشنا ميشوند. اين مدل‌ها كه در دوران كودكی در ذهن غالب مردم هر جامعه جا ميگيرند، در زير بنای فكری و اجتماعی بعدی انسان‌های مزبور نقش بازی می‌كنند.
برای مثال در کشور ما "خدا"، صفات، خصوصيات و قدر قدرتی او در اذهان مردم جای خود را باز كرده است. شايد بتوان از اين طريق توضيح داد كه چرا پادشاهان ايران خود را با عنوان "سايه خدا" و "ظل الله" معرفی می‌كردند. آنان می‌خواستند از اين طريق خط موازی ميان قدرقدرتی و برتری‌های خود و قدرت و بر تری‌های "خدا" ترسيم كنند.
هدف نوشته زير آشنا ساختن خوانندگان با شخصيت‌های خدايان در يونان قديم و معرفی محتوای عميق اين افسانه‌هاست. در اين رابطه بسياری از نتيجه گيری‌هائی كه به شرائط امروز ايران مربوط ميشوند به عهده خود خواننده گذاشته ميشود.
اهميت شخصيت و موقعيت خدايان يونان در اينست كه جامعه يونان كه اين خدايان مورد پرستش آن بوده اند جامعه‌ای است كه به عنوان مهد اولين دموكراسی در تاريخ شناخته شده بشر بشمار ميرود. و چون تصوير بخشی از روابط اجتماعی آنروز يونان در وجود افسانه وار خدايان يونان منعكس است، شناختن اين افسانه‌ها به شناخت از درجه تكامل دموكراسی در جامعه يونان قديم كمك ميكند.
افسانه‌های يونان در رابطه متقابل با طرز زندگی و فكر مردم آن زمان يونان شكل گرفته اند. از يك طرف از طرز فكر، زندگی و نيازهای اجتماعی مردم نشئت گرفته اند و از جانب ديگر اين افسانه‌ها (مانند هر ائين ديگری) خود بر زندگی اجتماعی، فردی و تنظيم روابط مردم تاثير داشته اند.
اگر قبول كنيم كه افسانه‌های يونان منعكس كننده جامعه و افكار مردم يونان در آن زمان است و همچنين اگر قبول كنيم كه موجوديت "ولايت فقيه" يا اصولا جمهوری اسلامی مطابق و يا حتی متاثر از روح و موازين اسلام و قرآن است به اين نتيجه می‌رسيم كه مقايسه افسانه‌های يونان با اسلام بنوعی مقايسه جامعه يونان قديم با جامعه امروزی ايران است.
مقايسه هرم قدرت (هيرارشی) در اين افسانه‌ها با هيرارشی موجود در اسلام كه منعكس كننده طرز فكر عربستان در ١٤٠٠ سال پيش است، ما را بار ديگر به اهميت تحقيقاتی كه در زمينه "شيوه توليد آسيائی" انجام می‌گيرند توجه ميدهد.
افسانه‌های يونان بعدها در رم باستان و در ميان اقوام ژرمن با كم و بيش همان خصوصيات ولی با نام‌های ديگر وجود داشته اند كه نقش موثری در ساختمان فكری و اجتماعی اين اقوام و پس از آن تاثير عميق و انكار ناپذيری اصولا در طرز تفكر دموكراتيك در جامعه بشری بجای گذاشته است.

چندخدائی

مردم در يونان قديم به توحيد (يك خدائی) اعتقاد نداشتند و خدايان متفاوتی را ميپرستيدند. منشا اصلی اين تصورات در يونان قديم و چگونگی دقيق پيدايش آن ناروشن است. شناخت امروزی از اين تصورات بيشتر متعلق به دوران‌های بعد هستند: اشعار هومر (Homer) كه حدود ٩٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح ميزيست و هزويد (Hesoid) كه حدود ٧٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح ميزيسته است از قديمی ترين نوشته‌هائی هستند كه البته تصورات دوران جديدتر را منعكس می‌سازند. ظاهرا در سرائيدن افسانه‌های مزبور نه فقط اين دو شاعر و نويسنده بلكه نويسندگان، متفكرين و شاعران متعددی شركت داشته اند كه هر كدام به فراخور حال و زمان اين حق را برای خود قائل ميشدند كه (بجای كاری كه امروز آنرا تاريخ نويسی می‌گوئيم) در بسياری از موارد با حركت از شخصيت‌های تاريخی واقعی افسانه‌های مزبور را بال و پر داده و خود دانسته‌هائی به آنها اضافه كنند. به اين خاطر مرز بين واقعيت‌های تاريخی و افسانه‌ها در اين نوشته‌ها روشن نيست. اين مساله در شاهنامه فردوسی نيز به نوع خود وجود دارد.
خدايان يونان در المپ (Olymp) زندگی می‌كردند و بهمين خاطر خدايان المپ نيز ناميده ميشوند. آنان كه عمر جاويدان دارند در قصرهائی كه هفائيستو (Hephaistos – شخصيت وی در زير توضيح داده خواهد شد) زندگی می‌كنند. خوراك آنان خوراك خدايان و مشربه آنان مشربه خدايان است كه به آنها زندگی جاويد می‌بخشد. برخلاف آنچه كه در اديان ديگر به خدايان نسبت داده ميشود، خدايان المپ قدرت بی پايان و لايزال ندارند و قدرت آنان توسط سرنوشت محدود است.

تقسيم قدرت ميان خدايان

در ميان خدايان يونان مرزهای قدرت و مسئوليت‌ها تقسيم شده و مشخص است. هر خدائی در مورد مسائل مربوط به بخش خود اختيار تام دارد. حتی دخالت رئيس خدايان زئوس نسز در امور مربوط به ديگران حد معينی دارد. خود زئوس نيز همه كاره و هيچ كاره نيست. او نيز در بخش معينی مسئوليت خود را داراست. او حاكم جهان و خدای آسمان است. در ميان ابرها، رعد، برق، طوفان وباران ظاهر ميشود. بهمين جهت ستايش از او نيز بر فراز قله‌ها كه نزديك تر به آسمان‌ها هستند انجام می‌گيرد. اما او خدا است و قدرت پيشگوئی دارد. او سرنوشت انسان‌ها را در ترازوی سرنوشت سبك و سنگين ميكند. او بر نظم اجتماعی انسان‌ها نظارت دارد و زوجات، خانواده‌ها، دولت، سوگند و حفظ حقوق ميهمانان را مراغب است. برخلاف آنچه كه در غالب اديان ديگر به خدا نسبت داده ميشود اصل عاری بودن از خطا و بهمين جهت مبری بودن از هرگونه مسئوليت در ميان خدايان يونان وجود ندارد. خدايان يونان نيز مانند انسان‌ها گرفتار احساسات، عواطف و خواسته‌های خويشند.
زئوس نيز گاه و بيگاه دچار خطا ميشود. او خود قانون مقدس خانواده را زير پا می‌گذارد و برای همسر خود انگيزه حسادت ايجاد می‌كند. تعداد فرزندانی كه الهه‌ها (خدايان زن) و انسان‌ها به او هديه كرده اند از شمار خارج است.
چون برای خدايان نيز احتمال ارتكاب خطا وجود دارد زمينه پيروی كور كورانه از اين انسان‌ها به مراتب كمتر از موقعی است كه خدايان مظهر كمال و عاری از كوچكترين خطا و مسئوليت‌ها تلقی شوند. انسان‌ها بخود اجازه ميدهند اعمال خدايان را نيز مورد بازرسی و بررسی قرار دهند و در مورد درست يا نادرست بودن اين اعمال نظر خود را داشته باشند.

تساوی خدايان زن و مرد

در ميان خدايان يونان الهه‌های زن همانقدر خدا و دارای قدرت هستند كه خدايان مرد. از همان حقوقی و وظائفی برخوردارند كه مردان هستند.
برای مثال هرا (Hera) خواهر و همسر زئوس است و بالاترين الهه زن در آسمان بشمار ميرود. هرا به عنوان خدای قوانين مقدس خانواده بر كار انسان‌ها و خدايان نظاره می‌كند. او بخصوص در فكر حفاظت از شخصيت و حقوق زن است. سختی در طينت اوست. هفائيستوس پسر او می‌لنگد زيرا كه مادر كه از زشتی او برافروخته بود او را از المپ به زمين پرتاب كرده است.
خدايان همه نوع صفت‌های زمينی و انسانی را دارا هستند. حسادت، كينه و نفرت در ميان خدايان يونان امری روزمره و عادی است. هرا سمت مشاوری زئوس را هم داراست اما به دليل حسادتش دائما عليه زئوس توطئه می‌كند.

جايگاه هنر و علوم

زن ديگری كه در المپ از مهمترين خدايان بشمار ميرود پالاس آتنه (Pallasathene) است. او خدای عقل و مبارزه است. خدعه در جنگ و هوشياری را به دوستان خود می‌آموزد. بهمين خاطر اوليس (Odysseus) كه مرد بسيار مخترع و متفكری است معشوقه اوست. آتنه با زين و برگ كامل جنگ از پيشانی زئوس زائيده شده است و مورد علاقه خاص اوست.
عشق طبيعی و همه جانبه نسبت به پديده‌های طبيعت و زيبائی‌های آن در ميان خدايان يونان مهار نشده است. اين خدايان هم از همه چيزهائی كه انسان‌ها لذت ميبرند لذت ميبرند و بهره می‌گيرند. به خلوت نشينی، رياضت كشی و تارك دنيا شدن كه ميتواند خدايانی عقده‌ای و در نهايت زورگو و طلبكار از آنها بار آورد در ميان آنان نيست.
پشتيبانی از دانش بشری و ارج گذاشتن بر آن بطور واضحی در ميان خدايان يونان ديده ميشود. آتنه خود مخترع نی (فلوت)، خيش شخم زنی، دستگاه بافندگی و كشتی است. او حافظ فنون، هنرها و علوم است. به اين خاطر بيش از همه شهرا‌های ديگر مردم آتن او را خدای خود می‌دانند.
آپولون (آپولو Apollo) يكی از پسران زئوس است كه نتيجه رابطه او با لاتونا يكی يگر از الهه‌هاست. آپولون خدای نور (خورشيد)، خدای جوانان و خدای علم طبابت، خدای پيش گوئی برخلاف زئوس كه فقط قدرت پيشگوئی دارد)، خدای آهنگ‌ها، آوازها، رقص‌ها و هنر شاعری است. امواج تيركمان نقره‌ای آپولو برای زاهدان و تقوا كاران مرگ را آسان می‌كند و بدكاران را به طرز ترس آوری مجازات می‌نمايد. كما اينكه نيوب (Niobe) و يونانی‌ها را كه در صدد فتح ترويا بودند به طاعون مبتلا ميكند. آپولو همچنين مظهر آرامش و تعادل است. آرتميس (اسم لاتين اوديانا) خواهر دوقلوی آپولو خدايی جنگ‌ها و شكار است. تيردان او تيرهائی دارد كه خطا ناپذيرند. او باكره است و حافظ پاكيزگی و عفت. دختران قبل از ازدواج بر او نماز می‌خوانند.

جايگاه عشق

آفروديت (Aphrodite - اسم لاتين او ونوس) خدای عشق است و از كف امواج درياها به دنيا آمده است. او زيباترين خدا ست. همسر هفائيسيتوس زشت رو و معشوقه آرس (Ares) خدای جنگ.
اهميت عشق در زندگی و افكار يونانيان قديم از تكيه‌ای كه در افسانه‌ها بر آن ميشود، روشن می‌گردد. به توصيف زيبای زير از عشق توجه كنيم: آفروديت در كمربند خود نيروی معجزه آسای عشق را پنهان دارد. اروس (عشق – هوس Eros) كه با تيرهای خود عشق را به آتش می‌كشد پسر اوست.
آفروديت خدای بهار است. خدای باغها و گل‌ها. او همچنين بعنوان خدای كشتيرانی مورد ستايش قرار می‌گيرد.

جنگ و مرگ

آرس (اسم لاتين او مارس) خدای جنگ است. بار ديگر می‌بينيم كه چگونه پديده‌های زندگی روزمره انسان آئين او را ساخته اند. غالب پديده‌های زندگی روز در يونان قديم در وجود خدايان منعكس اند. آرس از فرياد ستيز و داغی نبرد در صحنه‌های جنگ مسرور ميشود. او بذر مرگ و نابودی می‌پراكند و عاشق ستيزه و خواست ستيزه جويانه است. همه خدايان و حتی زئوس پدر از او نفرت دارند. تنها اريس (Eris) خدای تفرقه افكنی، آفروديت معشوقه او و‌هادس (Hades) كه در انتظار شبح مقتولين جنگ است دوست او هستند.

خدايان ديگر

آهنگر المپ هفائيسيتوس ( Hephaistos - اسم لاتين او ولكانوسVolkan به معنی آتش فشان) است. خدای آتش يك آهنگر نيرومند است. او فلج و زشت اما بهمان نسبت قوی پنجه و خوش قلب است. اوست كه نيزه طلائی زئوس را ساخته و او را مسلح كرده است. او سازنده اولين دستگاه‌های اتوماتيك است. خدمتگذارانی از طلا و سه پايه‌هائی كه خود راه ميروند. او سازنده المپ است كه در آغاز كار گاه او بود. بعدها كارگاه او به غارهای كوه اتنا منتقل ميشود.
پيغامبر: هرمس (Hermes اسم لاتين مركور) هم يكی از پسران زئوس است. او طبيعتی باهوش و چابك دارد. خبر آور خدايان است و با كفش‌های بالدار خود به سرعت در جهان در حركت است. هرمس خواب و خواب‌های قابل تعبير را به همراه ميآورد و ارواح را تا قعر زمين همراهی می‌كند. به قوه فهم و درك عملی كه دارد به انسان‌ها ثروت می‌بخشد، خدای راه‌ها، رفت و آمد، خدای تاجران و حتی دزدان و كلاهبرداران است.
خدای دريا‌ها: پوزيدون ( Poseidon - لاتين نپتون) خدای قدرتمند دريا‌هاست. نيزه سه سر او مد (عكس جزر) را باعث ميشود و طوفان‌ها را تحريك می‌كند. او زمين را می‌لرزاند و در ضمن خدای حافظ دريانوردی است. در تنگه‌های راه كورينت جشنهائی بر گزار ميشوند كه اوج آنها مسابقه كالسكه رانی است. به اين دليل پوزيدون به عنوان خدای رام كننده اسبان نيز شناخته ميشود.
خدای شراب: ديونيوس ( Dyonyos باكوس). قبلا اشاره شد كه افسانه‌های يونان قديم مخلوق ذهن يك شاعر يا نويسنده نيست و احتمالا بخشی از اين داستان‌ها خود مردم بنا به احتياجات فكری، روانی و اجتماعی خود با شاخ و برگ دادن به اتفاقات و شخصيت‌های زمان خود ساخته اند و نويسندگان و شاعران زمان اين تصورات را باز شاخ و برگ بيشتری داده به رشته تحرير در آورده اند. برای مثال ديونيوس يا باكوس تازه پس از دوران هومر (٩٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح) به ميان خدايان يونان می‌آيد. او خدای فراوانی و بخصوص خدای شراب بود. قدرت او همانقدر كه به نشاط می‌انجامد به تهور بيجا، سرعت در اسب دوانی و حتی ديوانگی می‌انجامد.
او با همراهان خود نيمفه‌ها (Nymphen – الهه‌های طبيعت كه در آبها و جنگل‌ها زندگی می‌كردند) شياطين و ديگر منسوبين خدايان به سراسر جهان تا ليبی، مصر و هند مسافرت ميكرد تا نماز گزاری و پرورش درخت مو و ساختن شراب را ترويج دهد. پس از اينكه تمام جهان را به نماز گزاری خود جلب می‌كند به المپ ميرود و در ميان دوازده خدای المپ به خدائی پذيرفته ميشود. الهه هستيا خواهر زئوس، حافظ آتش در اجاق خانه و دولت به نفع او در يك مجلس مهمانی از سمت خود در المپ صرفنظر می‌كند.

روابط ميان خدايان

قوانين هم در مورد خدايان و هم در مورد انسان‌ها صادقند. برای مثال هرا كه حافظ قوانين مقدس خانواده است هم بر كار انسان‌ها و هم بر كار خدايان نظاره دارد. اگر خدائی دچار خطا شود مجازات ميشود و اگر اين خطا بزرگ باشد خدای مزبور از خدائی خلع و به نيم خدا تبديل ميشود.
زئوس علی رغم برتری اش بر ديگر خدايان قادر مطلق نيست. تعظيم و بله قربان گوئی در ميان خدايان وجود ندارد و در افسانه‌های يونان به چشم نمی‌خورد.
در ميان خدايان يونان دموكراسی حاكم بود. دوازده خدای المپ جلسات بحث و مشاوره و تصميم گيری دارند. در اين جلسات هر خدا دارای يك رای است. اموری كه مربوط به همه خدايان است در مجلس خدايان طرح و
پس از بحث و مشاوره در مورد آن قضاوت و تصميم گيری ميشود. تصميمات مربوط به مجازات‌های شديد خدايان به اين جلسات مربوط می‌شد. در آئين يونانيان بر خلاف آئين‌های ديگر خوبی كامل در يكطرف و بدی كامل در طرف ديگر (خدا و شيطان – اهورامزدا و اهريمن) – دوآليسم تفكر وجود نداشت. خوبی وبدی هر دو باهم بروز می‌كردند و يك شخص معمولا درستكار ميتوانست در موارد متعددی نيز دچار اشتباه گردد. اين مساله كه در زندگی انسان كشيدن مرز روشن ميان خوبی‌ها و بدی‌ها غالبا بسيار مشكل است در فلسفه اين افسانه‌ها كاملا منعكس است.
انسان‌ها خود را با خدايان سر بسر می‌دانستند و "فاصله" خدايان المپ با انسان‌ها به "فاصله" خدايان با مردم در اديان ديگر نبود. حتی يك خدا در جنگ مستقيما به نفع گروهی از انسان‌ها عليه ديگران شركت می‌كرد. همچنين يك انسان ميتوانست با خدائی رابطه زناشوئی بر قرار سازد. از ازدواج يك خدا و يك انسان يك نيم خدا بدنيا می‌آمد كه عمر جاودانه داشت.
اساس افسانه‌های يونان يك تئوری خشك و بی روح نبود بلكه يك زندگی شيرين، جوشان و سرشار از عشق و تحرك را در بر داشت. گوستاو شواب (١) پيدايش افسانه‌های يونان را چنين توضيح می‌دهد: "يونان قديم جامعه برده داری بود. فرهنگ آن فرهنگی بود كه برده داران برآن حاكم كرده بودند. هنگامی كه از ميان توده مردم كه اكثرا دهقان وابسته به زمين و بردگان بودند توده جديدی به نام "انسان‌های آزاد" يا "انسان‌های ممتاز" تشكل يافت، در ميان اين انسان‌های آزاد اعتقاد به خدايان مرسوم شد و از ميان اين خدايان خدايان المپ موجوديت خاصی يافتند". بدين ترتيب قابل توضيح ميشود كه اين انسان‌ها (آنطور كه انگلس در كتاب منشا خانواده می‌نويسد) حاضر نبودند بعنوان پليس و ژاندارم (نه برای حفظ امنيت بلكه - نگارنده) به عنوان وسيله زور و اعمال قدرت طبقات حاكم عليه طبقات ديگر بكار گرفته شوند و از قبول اين قبيل شغل‌ها سر باز ميزدند.
مدل فكری خدايان المپ متعلق به حدود سه هزار سال پيش است اما اين مدل هنوز نكات آموزنده بسياری دارد.
نسبت به دوران خود يونان جامعه شكوفائی بود. فلاسفه‌ای چون سقراط، افلاطون و ارسطو كه از اولين پايه گذاران علوم بشری هستند از اين جامعه بودند. اشعار و نوشته‌هائی كه از شاعران و نويسندگان اين جامعه به جای مانده است شاهد شكوفائی و رونق علم، دانش و فلسفه در جامعه يونان هستند. در اين دوران اولين قانون اساسی به رشته تحرير در آمد و به آزمايش و اجرا گذاشته شد. اولين كوشش‌ها برای تدوين قوانين مدنی، تعريف حق و عدالت انجام گرفت. قوانين مدنی نسبتا پيچيده‌ای تدوين گرديد و به صورت اجرا در آمد.
بناها، نقاشی‌های روی ظروف و مجسمه‌هائی كه از اين دوران باقی هستند گواه رشد معماری و رونق علم و هنر در اين دورانند. جامعه يونان خود را جامعه‌ای بر مبنای دموكراسی می‌دانست. اين دموكراسی چنان فرهنگی از خود برای بشر به جای گذاشته است كه جوامع امروزی هنوز خود را متاثر از آن می‌دانند. اين دموكراسی نبود كه بعد‌ها آتن را به نابودی كشانيد، بلكه برده داری كه كار شهروندان آزاد را تحقير می‌كرد باعث نابودی آتن شد.