PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مینیمالیسم / Minimalism



Boye_Gan2m
22-08-2007, 23:13
هنر مینیمال یا موجز را باید مولود هنرمندان پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست. در این دوره ی پر شکوه، هنرمندان ساختارگرا هم در عرصه ی معماری و هم در نقاشی و مجسمه سازی، گرایشهایی متکی بر خلاصه نمایی و هندسه گرایی در آثارشان متظاهر ساختند. اما اولین بار این کلمه در سال ۱۹۲۹ توسط فردی به نام "دیوید برلیوک" در حین بازدید از نمایشگاهی به کار برده شد و به عنوان یک جنبش در دهه ی ۵۰ و تا دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی نیز ادامه پیدا کرد. این جنبش در مقابل اکسپرسیونیسم تجریدی ( Abstract Expressionism) به وجود آمد. اگر از نظر لغوی بخواهیم بررسی کنیم، مینیمالیسم یعنی به کار بردن ساده ترین طرح یا شکل و دست کم گیری فردیت هنرمند. اصطلاحی است برای توصیف نقاشی ها و مجسمه هایی که از نظر شکل و محتوا عاری از تجمل هستند و در عین حال رشد قابل توجهی کرده اند. سادگی موضوعات و بیان آنها به فرم خاص مثل "اشکال هندسی" مشخصه ی این سبک است. به طور مثال آثار مالویچ مانند "سفید روی سفید" منطقی از ایجاز در هنر را مطرح ساختند که بعد ها منبع الهام سایر هنرمندان اروپایی قرار گرفت. این تجربیات هنرمندان روسی بار دیگر در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ در آمریکا توسط راشنبرگ، در مجموعه تابلو های تمامآ سفید او و نیز توسط ادرینهارد در تابلو های تمامآ سیاهی که شیارهای رنگی در آن محو شده بودند و در اروپا توسط ایو کلین با کارهای تک رنگش و نیز توسط پیرو مانتزونی در سری آکروم، مجددآ به صورت دیگری به کار گرفته شد. هنر مینیمال دقیق، روشن و قابل تشخیص است. کمتر از رنگها استفاده می شود (بیشتر سایه ی رنگ ها به کار برده می شود) و در صورت استفاده از رنگ ها، با هم میکس نمی شوند. جنبش مینیمالیسم فراگیرترین تاثیر خود را در آمریکا بر جای گذاشته و به سرعت به یک پدیده تازه هنری بسیار عمده با آثار سه بعدی، به جای دو بعدی تبدیل شد. در این جریان نخست باید از ریچارد سرا یاد کرد که یک مرحله ی نسبتآ سنتی از پویش مینیمالیسم را در آثاری مشابه قطعات حجمی که او در به ظهور رسانید. قطعات حجمی که او در سال های ۶۸-۱۹۶۷ ساخت، کیفیتی پویا ناشی از ناپایداری کلی حجم را ارائه می کنند، اگر چه این احجام از نظر شکلی غالبآ متقارن هستند. مجسمه های فضای خارجی او به ویژه اثر نه چندان معروفش به نام "طاق در نوسان"، ودت ها به خاطر تآثیر حسی و روانی تهدید کننده اش باعث بحث های جنجالی شد. به طور کلی مینیمالیسم، طبیعت وجایگاه هنر را در جامعه زیر سوال می بر. مینیمالیست ها بر این عقیده اند که یک کار هنری حتمآ نباید بازتابی از احساسات و اظهارات خالق خود باشد. هنر مینیمال تا حدودی حضور و جایگاه هنرمند را زیر سوال می برد.


نقاشی مینیمال
یک اثر نقاشی مینمال عمومآ از اشکال ساده هندسی تشکیل شده است که در آن تعداد بسیار محدودی رنگ مشاهده می شود. به نمونه ای از کارهای مارک روتکو (Mark Rothko) از صاحب سبکهای این هنر که در شکل اول آورده شده است توجه کنید. او می گوید : "من یک نقاش آبستره (Abstract) نیستم و علاقه ای به ارتباط میان رنگها و شکلها ندارم. تنها چیزی که برای من مهم است بیان احساسات ساده و اولیه انسان در رابطه با سرنوشت، بدبختی، شادی و ... است؛ نقاشی باید معجزه آسا باشد."
امروزه شما در طراحی انواع لوزام منزل نیز تاثیر این هنر را بخوبی مشاهده می کنید. این سبک از طراحی لوازم منزل بر خلاف سبکهای قدیمی تر سادترین شکل ممکن را دارا هستند و جالب اینجاست که بسیاری از مردم از داشتن آنها لذت می برند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

لطفا اگه شما هم مطلبی دارین بزارین...

karin
23-08-2007, 17:07
هنر مینیمال شاخه ای از هنرهای مختلف - بخصوص نقاشی و موسیقی - است که حدودآ از دهه 1960 بطور رسمی پای به عرصه هستی نهاد. در این سبک هنری، المانهای سازنده اثر تا حد ممکن به سمت المانهای پایه ای تنزل پیدا میکنند. در نظر داریم راجع به این سبک هنری در موسیقی صحبتی داشته باشیم اما برای درک بهتر، پیش از بحث ورود به بحث موسیقی، نگاهی داریم به این موضوع در سایر رشته های هنری.

هنر مینیمال از مهمترین حرکتهای هنری پس از جنگ جهانی دوم بشمار می آید که در آمریکا شکل گرفت و تاثیر بسیار زیادی در فعالیت های طراحان، معماران، موسیقیدانان، نقاشان، نویسندگان و ... گذارد.

نقاشی مینیمال
یک اثر نقاشی مینمال عمومآ از اشکال ساده هندسی تشکیل شده است که در آن تعداد بسیار محدودی رنگ مشاهده می شود. به نمونه ای از کارهای مارک روتکو (Mark Rothko) از صاحب سبکهای این هنر که در شکل اول آورده شده است توجه کنید. او می گوید :

"من یک نقاش آبستره (Abstract) نیستم و علاقه ای به ارتباط میان رنگها و شکلها ندارم. تنها چیزی که برای من مهم است بیان احساسات ساده و اولیه انسان در رابطه با سرنوشت، بدبختی، شادی و ... است؛ نقاشی باید معجزه آسا باشد."

امروزه شما در طراحی انواع لوزام منزل نیز تاثیر این هنر را بخوبی مشاهده می کنید. این سبک از طراحی لوازم منزل بر خلاف سبکهای قدیمی تر سادترین شکل ممکن را دارا هستند و جالب اینجاست که بسیاری از مردم از داشتن آنها لذت می برند.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نقاشی رنگ روغن از Mark Rothko




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


طراحی و اجرای مینیمال از یک کاناپه
ادبیات مینیمال
تاثیر جریان مینیمال بر هنر ادبیات نیز بسیار جذاب است. نویسنده این سبک هنری با پرهیز از بکار برد قیود و دیگر اطلاعات غیر ضروری، علاوه بر اینکه داستان خود را ساده و کوتاه تر تهیه می کند به خواننده این اجازه را می دهد که در بسیاری از موارد خود قسمتهایی از داستان را با دیدگاه شخصی تصور یا درک کند، او را مجبور می کند که در قسمتهایی از داستان تصمیم بگیرد و مسیری را برای ادامه انتخاب کند.


شخصیت هایی که در این گونه داستانها یا رمانها وجود دارند عمومآ افراد عادی هستند و در میان آنها هرگز یک شاهزاده، یک کارگاه بسیار باهوش، یک فرشته زیبا و ... پیدا نمی شوند.

معماری مینیمال
دامنه استفاده از هنر مینیمال به لوازم منزل محدود نمی شود، یک معمار یا طراح ممکن است بسادگی با استفاده از ایده های مینیمال به طراحی اتاق های یک منزل یا کل یک ساختمان بپردازد، دیورها را بدون کوچکترین انحناء، بدون استفاده از رنگ بصورت Transparent می سازد و ... به عبارت دیگر در این سبک طراحی هنرمند - یا مهندس - کوچکترین تلاشی برای استفاد از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمی کند و سعی می کند با حداقل امکانات بیشترین بهره را ببرد.

فلسفه مینیمال
مینیمالیسم پا را فراتر از هنر گذاشته و حتی فلسفه را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. مینیمالیسم در فلسفه معتقد است که معدود نیازهای انسانی برای زندگی کافی است و افرادی که پیرو اینگونه تفکری هستند در سادگی زندگی می کنند و ساده تر از دیگران می توانند خود را خوشبخت احساس کنند.

رهبران این سبک از فلسفه همواره پیروان خود را تشویق می کنند تا از چیزهایی که به آنها بسیار علاقه دارند صرفنظر کنند و یاد بگیرند که در سادگی و نبود مادیات زندگی کنند.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


Terry Riley
موسیقی مینیمال
قرنها بود که بسیاری از موسیقیدانان سرکش و جسور از نحوه حرکت و جهت پیشرفت موسیقی احساس نارضایتی می کردند. آنها معقتد بودند که هنر موسیقی نباید به سمتی برود که در آن تکنیک های غیر ضروری - یا بقول آنها آرتیستیک - بر نفس موسیقی غلبه کند.

سرآغاز انقلاب و پیدایش این تفکر در موسیقی با مدرنیسم آغاز شد. پیر بولز (Pierre Boulez , 1925) و کارلهینز اشتوکهاوزن (Karlheinz Stockhausen , 1928) از جمله هنرمندان فرانسوی و آلمانی بودند که سبک خاصی از موسیقی که سریالیسم (Serialism) نامیده می شد را پایه گذاری کردند، موسیقی ای که پایه و اساس آن تکرار بود.

از دیگر موسیقیدانان مدرن جسور می توان به جان کیج (John Cage) اشاره کرد که معتقد بود موسیقی می تواند بر اساس اتفاق یا شانس نیز ساخته شود. در این سبک از موسیقی که Aleatory Music نامیده می شود بسیاری از پارامترها هنگام اجرا به بخت و اقبال واگذار می شود.

پس از آن به دنبال بوجود آمدن حرکتهای هنری مینیمال در دهه 60 گروهی از موسیقیدانان جوان تصمیم گرفتند تا در ساخته هایشان، استفاده از پیچیدگی در فرم ها و فرمول های هارمونی و ملودی را کنار بگذارند و موسیقی هایی ساده تولید کنند. آنها از الگوها و قوانین ساده ای که قبل از سالهای 1600 میلادی استفاده می شد، برای اینکار سود جستند.

تکرار و ماندن بیش از حد در یک ریتم، یک ملودی یا موتیف، یک آکورد، یک تمپوی ثابت و ... بدون کوچکترین تغییری برای مدت طولانی از جمله ویژگی کارهای این موسیقیدانان بود.

نتیجه چیزی نبود جز تاکید بر صدای حاصله از موسیقی (نه ریتم یا ملودی و ...)

مونت یانگ (La Monte Young)، تری رایلی (Terry Riley)، استیو ریچ (Steve Reich) و فیلیپ گلس (Philip Glass) از جمله موسیقیدانان آمریکایی پیرو این سبک هنری هستند که بین سالهای 1935 و 1937 بدنیا آمده اند.

منبع: harmonytalk.com

karin
23-08-2007, 17:09
نوعی هنر آبستره به ویژه در زمینه مجسمه سـازی که با نهایت سادگی فرم و فقـدان محتوای اکسپرسیو (هیجانگری) مشخص می شود. هنر مینی مال در دهه1950 پدید آمد و در دههای1960 و 1970 رشد کرد.مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و عمدتاً صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند،می توان به کیفیت نـاب رنگ، فرم،فضا و ماده دست یافت. از مشهورترین هنرمندان این سبک می توان به دیوید اسمیت،دونالد جاد،ارنست تروا، سول لویت،کارل آندره،دن فلاوین،رابرت رایمن و رونالد بلادن اشاره نمود. بلادن؛از هنرمندانی است که واکنش کنستروکتیویستی(ساختارگرائ ) بر علیه ذهنیت- گرائی شاعرانه را در آثار خود به حداقل رسانده است.او و سایر مینی مالیست ها به دنبال چنان سادگی و ناب گرائی بودند که بتوانند هر نشانه از «من» هنرمند را در اثر از بین ببرند به عبارت دیگر آنها می خواهند به جنبه بی نام و نشان و غیر شخصی فرم دست یابند. از گرایشات منشعب از مینی مالیسم می توان به نوع خاصی از هنر انتزاعی اشاره کرد که از تلفیق هنر مینی مال با خصوصیاتی از سوررئالیسم(فرا واقعگری) پدید می آید.
ارسطو هنر تقلیدی را به دو قلمروخاص تقسیم می کرد 1. هنرهای نمایشی و تقلید پدیدارهای دیداری از طریق رنگها و نگارگری 2. هنرشاعری یا تقلید وبازنمایی کنش آدمی در سایه نغمه و سماع. این نوع تقلید تا رئالیسم وناتورالیسم هم ادامه پیدا میکند اما کمک این تقلید حالتی انتزاعی به خود می گیرد ودیگر بازنمایی عین واقعیت بیرونی ملا ک قرار نمی گیرد . امپر سیونیستها وپست امپرسیونیستها هنر را ازهر قید وتعهدی به جز قید وتعهد زیبایی رها کردند.زمانی تحت تاثیر مارکسیسم صحبت از هنر متعهد بود تعهد به مثابۀ باری بر دوش هنرها . اما فرمالیسم و در ادامه مینی مالیسم در پی آ ن بودند که هنر را از زیر آوار سنگین این تعهدات درآورند وبه آن خلوصی ویژه خود ببخشند .

karin
23-08-2007, 17:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mark Rothko




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zoghal.akhte
05-10-2007, 20:04
سلام.
به خاطر مطلبای خوبتون ممنونم.:11:

bb
11-12-2007, 20:28
هنر مینیمال Minimal art
مینیمال آرت از اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 در ایالات متحده آمریکا آغاز شد. نقاشی های و مجسمه های مینیمال معمولا از اشکال هندسی یا شکل های ساده دیگر تشکیل شده اند. آن روزها نام های دیگری نیز برای این جنبش پیشنهاد شده بود از جمله نقاشی روش مند، هنر ABC و هنر سریالی که بیانگر اهداف و اندیشه این هنر بودند.
مینیمالیسم را عموما جنبشی در مخالفت با اکسپرسیونیسم انتزاعی می دانند؛ جنبشی که بر هنر دهه 50 حکمفرما بود. نقاشان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی می خواستند تجربیات احساسی خود را مستقیما از طریق روش هایی که در همان لحظه خلق اثر به ذهنشان می رسید مانند تکان های سریع و شدید قلمو یا قثطره های از رنگ که بر بوم می چکاندند، ابراز کنند. این کار ضمیر ناخودآگاه نقاش را در اثر خلق شده سهیم می کرد. آنها به ناخودآگاه انسان اجازه می دادند که در خلق اثر شرکت کند و آن را مهم ترین انگیزه و قدرت می دانستند.
در سوی دیگر طرفداران مینیمال آرت بیش از اینکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقه مند باشند، نگاهشان به یک روش منطقی و مفاهیم فیزیک عمومی مانند تصاعدهای ریاضی و جاذبه بود. مینیمالیست ها خط های راست و طراحی های صنعتی بسیار استفاده می کردند و استفاده از هنرشان را برای محصولات تجاری ممنوع کرده بودند. شاید بتوان گفت که هنر مینیمال دو ویژگی عمده دارد؛ استفاده از قوانین فیزیک در خلق آثار و استفاده از استعاره ها و نشانه ها. با تکیه بر هیمن اصل آنها روی سطوح بسیار بزرگ کار خود را عرضه می کردند.
بسیاری از قوانین حوزه مینیمالیسم را دونالد جود مجسمه ساز آمریکایی، کسی که از طریق مقاله های انتقادیش هم به اندازه کارهای هنری اش تاثیرگذار بود، برقرار کرد. مجسمه های جود با استفاده از اشکال هندسی و به صورت سری ساخته شده است.
بسیاری از کارهایی که تا میانه دهه 1960 انجام داد به صورت سری هایی از مکعب ها و مستطیل های فلزی و پلاستیکی ساخته شده است و بسیاری از آنها توسط رنگی که برای اتومبیل ها استفاده می شود رنگ شده اند. مجسمه های دونالد جود گاهی به دیوار نصب می شد یا مستقیما روی زمین قرار می گرفت. او عقیده داشت حذف کردن پایه ها و وسایلی که به مجسمه مربوط نباشند به ارتباط بیشتر مخاطب با اثر کمک بسیاری می کند.
فرانک استلا نقاش آمریکایی با نقاشی هایی که با راه راه های باریک می کشید، و تاریخ قدیمی ترین نمونه آنها به سال 1959 می رسد، کمک بسیاری به تعریف نقاشی مینیمال کرد. چندی بعد استلا شکاف هایی را در خط ها ایجاد کرد.
شکاف هایی روی محیط بوم به چشم می خورد. بوم های او بر اساس منطق نقاشی و ترکیب ها ساخته می شد و به شدت از نقاشی تاثیر می گرفت. این آثار به ثبت این فکر مینیمالیستی که هنر باید براساس منطقی که هر اثر می طلبد تولید شود نه براساس یک روش از پیش تعیین شده و عوامل بیرونی. استلا گوینده یکی ار جملات بسیار معروف مینیمالیست هاست:«همان چیزی را می بینید که می بینید.»
مینیمالیست های مهم دیگر را سل لویت Sol LeWitt مجسمه ساز آمریکایی –خالق شبکه های سه بعدی سفید رنگ- کارل آندره –کسی که کاشی های فلزی را بدون هیچ شیء اضافه ای مستقیما روی زمین قرار داد- و دن فلاوین -که با لامپ های فلورسنت کار می کرد- تشکیل می دهند.
نقاشان آمریکایی جو بائر و السورث کلی و مجسمه سازانی چون تونی اسمیت و رابرت موریس نیز کارهای تاثیرگذاری به روش استفاده از اشکال هندسی با لبه های تیز انجام داده اند.
این روش مینیمالیست ها چندان هم بین نقاشان بی سابقه نیست. "دیوید اسمیت" –مجسمه ساز - که در اوایل دهه ۱۹۶۰ عمده کارهایش را با استفاده از دایره و مربع خلق می کرد و "اد رینهارت" نقاشی که بیشتر با بوم های سیاه رنگش که به مربع هایی تقسیم می شدند شناخته می شود، دو تن از مهم ترین پیشگامان این راه هستند.
البته این دونفر با اینکه از شکل های هندسی در کارهای خود استفاده می کردند مینیمالیست نبودند و بیشتر به عنوان هنرمندان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی شناخته می شوند. همزمانی آنها با اوج گیری جنبش مینیمالیسم تاثیر مشهودی روی کار آنها گذاشته است.
«مربع های سفید روی سفید» کاسیمیر مالویچ نقاش روس در سال 1918 و نقاشی های توری مانند نقاش آلمانی پیت موندریان که اولین نمونه این نقاشی ها را در سال 1920 کشید، نمونه های قدیمی تر طرز تفکر مینیمالیستی است.
درست زمانی که مینیمالیسم به پایداری رسید، مرزهایش شروع به از بین رفتن کرد. قبلا در اواسط دهه 60، افرادی خود را پست مینیمالیست ( یا پراسس process) می خواندند، با استفاده از مفاهیمی ناپایدار مانند آنتروپی، شانس و حتی گاهی سلیقه شخصی، لبه های تیز را اندکی نرم تر کردند. هنرمندان پست مینیمالیست مانند ریچارد سرا، بری لوا و رابرت موریس با استفاده از موج دادن، پاره کردن، پراکنده کردن و کارهای تصادفی دیگر با اشیایی چون سرب، نمد و بلبرینگ، تند و تیزی و دیسیپلین و نظم مینیمالیسم را به چالش کشیدند.
مجسمه سازان دیگر مانند رابرت اسمیتسون و مایکل هیزر، مفاهیم مینیمالیسم را به میان طبیعت بردند و با تغئیر شکل دادن دشت ها (به خصوص در جنوب غربی آمریکا) به خلق آثار عظیمی پرداختند که به هنر خاک معروف شدند.
نمونه های دیگر مینیمالیسم را می توان در مجسمه های کوچم اوا هس مجسمه ساز آمریکایی دید و در نقاشی های درخشان اگنس مارتین نقاش کانادایی – آمریکایی که قسمت های شبکه ای کارهایش را به وضوح با دست می کشید. هردو این زنان مینیمالیسم را به عنوان زیربنای کارهایشان پذیرفته اند اما به شخصیت فردیشان نیز اجازه حضور در آثارشان را داده اند.
از بین هنرمندان نخستیم جنبش مینیمالیسم، جود و آندره در بین اندک کسانی هستند که به این روش وفادار ماندند. بقیه از جمله لویت و استلا به مرور فردیت و پیچیدگی بسیاری در کارهایشان دخیل شد.

منبع: سایت آفتاب به نقل از دو هفته نامه فریاد

مقاله دیگر در مورد طراحی مینیمال:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید