PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : راز ممنوعه



mah_dis
22-08-2007, 10:26
راز ممنوعه
بخواهيد از من تا به شما بدهم
بنام يگانه خالق
توجه: اين متن را در حالی كه با خود خلوت كرده ايد و در محلی آرام و بدور از سروصدا بسر می بريد مطالعه كنيد و سعی كنيد آنرا نيمه تمام نگذاريد . زيرا جواب سوال هايی كه در حين خواندن متن برای شما مطرح می شود تا پايان متن ، داده خواهد شد .
اگر خواستيد اين راز را عملاً تجربه كنيد بخاطر داشته باشيد كه بعد از شروع تجربه آنرا با کسی در میان نگذارید تا با افکار منفی خود ، شما را از ادامه راه باز دارند و هر گاه به نتیجه مثبت رسیدید آنرا با مثال تجربه خود برای دیگران مطرح کنید تا آنها هم ترغیب به شروع این راز شوند ، هر سه روز يكبار متن را دوباره مطالعه كنيد تا اطمينان به نفستان برای ادامه راه و بدون اشكال پيمودن آن بيشتر شود. و صد در صد مطمئن باشيد كه نتيجه خواهيد گرفت اگر تمام وجودتان را در اختیار آنچه خواسته اید قرار دهید .
راز ممنوعه
در واقع اين راز هر چيزی را كه آرزو داريد بهتون ميده ، شادی ، سلامت و ثروت.
شما می تونيد هرچيزی رو كه انتخاب می كنيد داشته باشيد مهم نيست كه اون چقدر بزرگ باشه.
تو چه جور خونه ای دوست داريد زندگی كنيد ؟
دوست داريد ميليونر باشيد ؟
چه شغلی دوست داريد داشته باشيد ؟
به دنبال موفقيت بيشتريد ؟
چه چيزی را واقعاً می خواهيد ؟
دليل رخ دادن تمام اينها ، دانستن روش به كار گيری اين راز است.
اين راز بزرگ زندگی است.
احتمالا از خودتون پرسيديد كه اين راز چی هست ؟
من بهتون خواهم گفت. اون راز قانون جاذبه است.
تمام چيزهايی كه وارد زندگی شما می شه را خودتون جذب می كنيد و اينها بوسيله واقعيت ذاتی تصاويری كه شما در ذهنتون داريد ، به سمت شما جذب می شن .
اين چيزی كه بهش فكر می كنيد ، در واقع تمام اون چيزيه كه در ذهن شما می گذره و شما بسوی خودتون جذب می كنيد.
فكر می كنيد چرا يك درصد ممتاز از جامعه حدود نود و شش درصد از پولی كه بدست می آيد را در اختيار دارند ؟ فكر می كنيد اين يك اتفاق است ، نه اين اتفاقی نيست .اونها چيزی را درك می كنند. اونها اين راز را می فهمند و حالا شما با اين راز آشنا خواهيد شد .
ساده ترين تصوّری كه من می تونم از قانون جاذبه داشته باشم اينه كه خودم رو در قالب يك آهن ربا ببينم و ميتونم چيزای ديگر رو با نيروی مغناطيس جذب كنم .
ما بايد كاملاً در ذهنمون روشن كنيم كه چه چيزی می خواهيم و از اينجاست كه ما شروع به احضار يكی از بزرگترين قوانين كائنات خواهيم كرد . آن قانون جاذبه است . شما چيزی رو كه بيشتر بهش فكر می كنيد جذب می كنيد .
و اين اصل را می شود به طور خلاصه تو سه عبارت ساده گفت ،افكار ، تبديل می شوند ، به اجسام .
افكار در حال فرستادن سيگنالهای مغناطيسی هستند كه همسانشون را بسوی شما جذب می كنند.
خودتون را ببينيد كه در وفور نعمت زندگی می كنيد اونوقته كه جذبش می كنيد. هميشه همينطوره هر دفعه جواب ميده برای هر كس.
ولی مشكل اينجاست بيشتر مردم به اين فكر می كنند كه چه چيزهايی رو نمی خواهند . تعجب می كنند كه چرا براشون رخ ميده اونم بارها و بارها و بارها .
قانون جاذبه هيچ اهميتی نمی ده كه شما اون چيز رو می خواهيد يا نمی خواهيد ، اون به افكار شما جواب ميده پس اگه شما يك جا نشستيد و به كوهی از بدهكاری ها نگاه می كنيد و احساس بسيار بدی داريد اين همون سيگناليه كه داريد به كائنات عرضه می كنيد . من احساس خيلی بدی دارم بخاطر اين همه قرض، شما داريد اينو به خودتون اثبات می كنيد اينو در تمام سطوح وجودتون حس می كنيد و اين چيزيه كه بيشتر بدست خواهيد آورد.
پس هنگامی كه شما به چيزی نگاه می كنيد كه می خوايد شما داريد يك فكر مثبت رو فعال می كنيد و قانون جاذبه هم به اون فكر پاسخ ميده و چيزهايی را برای شما می آره كه همانند اون هستند .
ولی وقتی به چيزی نگاه می كنيد كه اونو نمی خواين و در وجودتون فرياد مخالفت می زنيد ، در واقع شما اونو عقب نمی رونيد در عوض شما دقيقاً فكر همون چيزی رو كه نمی خواين فعال می كنيد و حالا قانون جاذبه چيزهايی از همين قبيل رو سر راه شما قرار ميده .
كائنات بر پايه جاذبه ساخته شده همه چيز به جاذبه ختم می شه .
ممكنه شما به گذشتتون فكر كنيد يا به حال يا به آينده ، ولی چه شما به خاطر بياريد ، چه ببينيد و چه تصور كنيد به هر حال با اين كارتون داريد افكاری رو فعال می كنيد . و قانون جاذبه كه قدرتمند ترين قانون كائناته به فكر شما پاسخ خواهد داد.
هر گاه كه شخصی فكری داره و يا يك مدت طولانی يك جور فكر كنه اون شخص در روند خلقت قرار داره و چيزی از دل اون افكار آشكار خواهد شد.
قانون جاذبه ميگه ما روی هر چيزی كه شما بگيد و روش متمركز بشيد بهتون ميديم پس اگر شما در حال شكايت از بد بودن چيزی هستيد چيزی كه شما خلق می كنيد مقدار بيشتری از اون احساس بده .
من يك شاگرد داشتم كه خيلی افسرده بود و توی دوره آموزشی شركت كرده بود . ارتباط با من از طريق ايميل هم بخشی از اون بود . اون تمام واقعيت های تلخ زندگيشو برای من بازگو كرد تو محل كارش همه برای آزار اون دست بيكی كرده بودند . بخاطر رفتار بدی كه باهاش داشتند هميشه زير فشار بود ، خودش می گفت وقتی تو خيابون راه ميره سر هر چهار راه با افراد مزاحمی روبرو ميشه كه می خواستند به طريقی آزارش بدند ، اون هميشه می خواست كه مجری يك برنامه كمدی باشه و وقتی به روی صحنه می رفت تا يك برنامه كمدی اجرا كنه همه تحقيرش می كردند . من سعی كردم كه بهش ياد بدم اون داره روی چيزی تمركز ميكنه كه نمی خواد رخ بده ، من ازش خواستم يه نگاهی به نامه هايی كه برای من فرستاده بندازه و بهش گفتم يك بار ديگه بخونش ، ببين چقدر چيزا هست كه تو نمی خواهی و من مطمئنم كه تو در اين مورد خيلي احساساتی ميشی .
وقتی كه روی يك چيزی با احساسات شديد متمركز می شويد باعث ميشه كه اون چيز سريعتر از اين رخ بده .
و از آنجا بود كه اون شروع كرد به جدی گرفتن اين موضوع ، يعنی تمركز به چيزی كه می خواد.
چيزی كه در حدود شش تا هشت هفته بد اتفاق افتاد بدون شك يك معجزه بود . اون می گفت كه تمام افرادی كه در محل كار آزارش می دادند يا به بخش ديگری منتقل شده بودند يا از كار برای شركت استعفاء داده بودند يا كاملاً دست از سرش برداشتن و حالا ديگه از شغلش خوشش می آمد . اون متوجه شد كه وقتی داشت تو خيابان قدم ميزد ديگه هيچكس جلوی راهش را نمی گرفت و اذيتش نمی كرد و ديگه هيچكس بهش بی احترامی نمی كرد تمام زندگيش متحول شد.
برای اينكه اون تمركز فكريشو از چيزايی كه نمی خواست ، چيزايی كه ازش می ترسيد ، چيزايی كه ازشون دوری می كرد ، گرفت و به چيزايی داد كه واقعاً می خواست .
پس ما ميتوانيم در ديدگاهمون و گرايشهامون مثبت باشيم و گرايش پيدا كنيم به جذب افراد مثبت و شرايط مثبت وقتی كه ما در گرايشهامون منفی باشيم يا عصبانی باشيم در اين صورت گرايش به جذب افراد عصبانی ، منفی و شرايط عصبانی و منفی خواهيم داشت.
پس اون چيزی كه شما به سوی خودتون جذب می كنيد افكار برجسته و قالبی هستند كه شما در ذهنتون داريد چه اين افكار آگاهانه باشه و چه ناخودآگاه ، قانونش همينه.
ميتونيد مصداق قانون جاذبه را در اجتماعتون به خوبی ببينيد وقتی كه می بينيد كسی كه بيشتر از بيماری حرف ميزنه خودش بيماره وقتی كه می بينيد كسی كه بيشتر از ثروت حرف ميزنه ثروتمنده.
بيشتر مواقع وقتی كه مردم اين راز بزرگ رو درك می كنند به خاطر افكار منفيی كه دارند وحشت وجودشون را فرا می گيرد . و چيزی هست كه بايد ازش مطلع باشند . امروزه به صورت علمی ثابت شده كه يك فكر مثبت صدها بار قويتر از يك فكر منفيه ، پس همين تا حدودی ميتونه نگرانی را برطرف كنه .
خوب پس بايد سعی كنيد كه از افكارتون آگاهی داشته باشيد بايد افكارتون رو به دقت انتخاب كنيد و بايد از اين كار لذت ببريد . برای اينكه شما شاهكار زندگی خودتون هستيد . شما در واقع هنرمند زندگی خودتون هستيد . مجسمه ای كه شما داريد می سازيد خودتون هستيد و اين كار رو با افكارتون انجام ميديد .
رهبران و رؤسايی كه در گذشته اين راز را مي دونستند می خواستند كه قدرت رو حفظ كنند و اونو تقسيم نكنند . به همين خاطر مردم را بی اطلاع از اين راز نگه می داشتند .
ما در جهانی زندگی می كنيم كه پر از قانون هاست . مانند قانون گرانش زمين اگر شما از يك ساختمان بلند بيفتيد پايين مهم نيست كه آدم خوبی هستيد يا آدم بدی حتماً می خوريد زمين.
تمام چيزهايی كه الآن در زندگی ، شما رو در بر گرفته حتی چيزايی كه شما از وجودشون شكايت داريد رو خودتون جذب كرديد . خوب البته خودم می دونم كه در اولين برخورد اين چيزی هست كه شما دوست نداريد بشنويد شما فوراً خواهيد گفت من تصادف اتومبيل رو جذب نكردم ، من اين مشتری خاص رو جذب نكردم ، من هرگز اين بدهكاری را جذب نكردم ، تمام اون چيزايی رو كه ازش شكايت داريد رو خواهيد گفت كه شما جذب نكرديد و من اينجا ميخوام يكم در مقابلتون بايستم و بگم چرا شما اونها رو جذب كرديد و اين يكی از سخت ترين فرضييه هاست كه بايد باور كنيد . ولی وقتی كه اونو پذيرفتيد زندگيتون رو تغير ميده اين قسمت عمده از همون راز بزرگه كه گفتم .
و بيشترمون ندانسته جذب می كنيم ما فكر می كنيم كه هيچ كنترلی روی اين جريان نداريم و افكار ما خود محور عمل می كنند . همينطور احساساتمون و در نتيجه همه چيز ناخواسته سر راه ما قرار می گيره.
حالا كه برای اولين بار اين چيزها رو می شنويد ممكنه كه احساس كنيد كه خوب حالا از اين به بعد بايد مراقب افكارم باشم ، اين حتماً كار خيلی سختی خواهد بود . خوب اول كار اينطور به نظر خواهد آمد ولی جذابيت موضوع از همين جا شروع می شه.
ما نمی خواهيم شما را تشويق به كنترل و نظارت بر افكارتون بكنيم يك همچين كاری آدم رو ديوونه می كنه . افكار بسيار متعددی هستند كه به سمت شما ميان اونم از منابع متعدد و متفاوتی در مورد موضوعات متعدد و متفاوت ، اينجاست كه سيستم راهنمايی حسی شما وارد عمل ميشه احساساسات شما سيستم راهنمايی احساسی شماست كه به شما كمك ميكنه تا بفهميد به چه چيزی فكر می كنيد.
افكار شما احساساتتون را پديد می آورند .
احساسات نعمت بزرگی هست كه به ما داده شده كه باعث ميشه كه بفهميم كه چه چيزی را جذب می كنيم .
از ديدگاه ما تنها دو احساس وجود دارد يكی احساس خوب و ديگری احساس بد . شما روی اونها اسم های بسيار متفاوتی می گذاريد . ولی اساساً تمام اون احساسات منفی ، چه اسمش رو بگذاريد احساس گناه و چه عصبانيت و چه نا اميدی همه يك احساس يكسان براتون دارند ، احساس خوبی نمی كنيد. و تمام اونها مثل يك راهنما می مانند كه ميگن اون چيزی كه الآن داريد بهش فكر می كنيد با اون چيزی كه واقعاً می خوايد هم جهت نيست .
اونی كه احساس خوبی رو داره مثل حس اميد يا خوشحالي يا عشق اون احساس خوب اون حس مثبت راهنمايیه كه ميگه اون چيزی كه الآن داريد بهش فكر می كنيد در جهت همان چيزی قرار داره كه شما واقعاً می خواهيد .
خوب پس به همين آسونی ، الآن دارم چه چيزی را جذب می كنم احساس خوبی دارم ، خيلی خوب پس همين احساس رو داشته باش.
احساسات ما يك مكانيزم ارزيابی برای ما درباره اينه كه داريم راه درست رو می ريم يا نه .
هر چه احساس بهتری داشته باشيد جهت گيريتون بهتره ، هر چه احساس بدتری داشته باشيد جهتتون اشتباه تره ، وقتی كه داريد در بين تجربيات متفاوت روزانتون حركت می كنيد كاری كه شما انجام می ديد اينه كه افكاری رو پديد می آريد كه اونا در واقع تجربيات آيندتونو برنامه ريزی می كنند و از روی احساسی كه داريد ميتونيد بگيد كه آيا اون چيزايی كه داريد به سمتشون حركت می كنيد وقتی بدستشون مياريد خوشحالتون ميكنه يا نه .
هر آنچيزی را كه شما داريد احساس می كنيد بازتاب كاملی از چيزيه كه در روند پديد آمدنه.
و دقيقاً اون چيزی كه احساس می كنيد ، براتون اتفاق می افته و نه دقيقاً چيزی كه بهش فكر می كنيد . به همين خاطره كه اگر كسی صبح بااخم و ناراحتی بيدار بشه همينطورم بد مياره اونوقت تمام روز همونطور پيش ميره حتی فكرش هم نمی كنن كه يك تغير ساده در احساساتشون ميتونه تمام روز رو تغير بده . اگر با خوشی روز خوب رو شروع كنيد و شما تو يه احساس خوب و پايدار باشيد تا وقتي كه اجازه نداديد چيزی حالتون رو تغير بده طبق قانون جاذبه موقعيتهايی رو و مردمی رو جذب می كنيد كه اون حس خوب رو تداوم می بخشند .
همين الآن ميتونيد شروع كنيد ، احساس سلامتی ، ميتونيد شروع كنيد احساس ثروتو ميتونيد شروع كنيد عشقی كه شما رو در بر گرفته احساس كنيد . حتی اگر وجود نداره . اتفاقی كه ميفته اينه كه جهان هستی به تمامی وجود شما پاسخ خواهد داد ، كائنات به طبيعت اون احساس درونی پاسخ خواهد داد و آشكار خواهد شد به اين دليل كه شما اينطور احساس می كنيد.
چيزی كه شما با فكر و احساستون روش تمركز می كنيد همون چيزيه كه شما داريد به زندگی تون جذب می كنيد ، می خواد چيزی باشه كه شما می خوايد ، يا نه .
چيزی كه فكر می كنيد و چيزی كه احساس می كنيد و چيزی كه پديدار ميشه هميشه يكسان هستند تمام دفعات بدون استثناء .
شما جهان خود را می سازيد همينطور كه در آن پيش می رويد. (ويلستون چرچيل)
خيلی مهمه كه شما احساس خوبی داشته باشيد زيرا اين احساس خوبه كه بعنوان يك سيگنال به تمام جهان فرستاده ميشه و شروع به جذب همانندی های خودش به سمت شما ميشه پس شما هر چه احساس بهتری داشته باشيد بيشتر می تونيد چيزايی رو جذب كنيد كه به شما حس خوبی ميدن و ميتونن همچنان شما رو بالاتر و بالاتر ببرند .
وقتی كه احساس شكست می كنيد ، هيچ می دونيد كه خيلی ساده می تونيد تغيرش بديد ، كافی يك موسيقی زيبا گوش بديد آواز بخونيد اين كار حستون رو تغير ميده يا به يك چيز زيبا فكر كنيد ، به يك نوزاد فكر كنيد ، يكی كه دوستش داريد و روش توقف كنيد اون فكر رو واقعاً تو ذهنتون نگه داريد و هر چيز ديگه ای رو بريزيد بيرون .
برای مثال ، اين اصل حيوون دست آموزتونم در بر می گيره كه من فكر می كنم فوق العاده هست چون شما رو تو يه حالت احساسی بی نظير قرار ميده . وقتی نسبت به حيوونتون احساس عشق می كنيد اين احساس عشق ، خيلی بزرگه كه ميتونه خوشبختی رو به زندگی شما بياره و واقعاً چه نعمتیه .
و هنگامی كه شما به اين راه و روش عادت كنيد وقتی شروع كنيد به راهنمايی افكارتون بر اساس احساسی كه اونا براتون پديد ميارند و هنگامی كه شروع كنيد به توجه به رابطه ای كه بين احساسات شما و افكار شما يا چيزی كه براتون اتفاق ميفته ، زودتر از اونی كه فكر می كنيد خواهيد ديد كه شما خالق زندگيه خودتون هستيد .
زندگی ميتونه كاملا رؤيايی باشه و اين طور هم خواهد بود اگر شما از اين راز استفاده كنيد .
خيلی از مردم می پرسند كه نقش اونا در اين روند خلقت چيه و نقش جهان هستی در اون چيه. خوب بيايیم براي يك لحظه به اين فکر كنيم .
بيائيد از داستان علاءالدين و چراغ جادو برای اينكار استفاده كنيم حتماً شنيديد ، ميدونيد كه علاءالدين چراغ جادو رو پيدا می كنه و بعد گرد و غبارشو می گيره و بعد ناگهان غول چراغ مياد بيرون . غول چراغ فقط هميشه يك چيز رو تكرار ميكنه و اون اينه ، فرمانبردارم سرورم .
ميدونيم كه همه فكر می كنيم اون سه آرزو داشته ، ولی اگر شما ردپای داستان رو تا مبدأش دنبال كنيد می بينيد كه به هيچ وجه اينطور نيست . محدوديتی وجود نداشته حالا بيائيد اين داستان رو بگيريم و گسترش بديم و در زندگی شما بكار ببريم به ياد بياريد كه علاءالدين كسييه كه هميشه بدنبال خواسته هاشه و در اينجا جهان هستی رو داريم كه در قالب غول چراغ ظاهر شده و در آداب و رسوم مختلف عناوين مختلفی هم براش گذاشتن مثل فرشته نگهبان .
در واقع هر اسمی ميشه روش گذاشت و هر اسمی كه بنظرتون بهتره صداش كنيد ولی تمام مكاتب به ما گفتن كه يه چيزی بزرگتر از ما وجود داره كه هميشه يك حرف رو ميزنه .
فرمانبردارم سرورم .
خوب پس بهتره كه اينجا بگيم كه روند خلقت يك فرآيند سه مرحله ایه .
قدم اول اينه كه شما بايد اون چيزی رو كه ميخوايد طلب كنيد . برای اين طلب كردن و خواستن نيازی به كلمات نداريد در واقع جهان هستی اصلاً به كلمات شما گوش نميده ، كائنات كاملاً به افكار شما پاسخ ميده .
واقعاً چه چيزی را می خواين ، بشينيد و اونو روی يك ورق كاغذ بنويسيد اونو با يك جمله مضارع بنويسيد . شايد بد نباشه اين طور شروع كنيد من خيلی خوشحالم و شكر گذارم حال آنكه فقط توضيح بديد كه دوست داريد زندگيتون چه شكلی باشه .
و اين خيلی هم جالبه مثل اين ميمونه كه دنيا يك كاتالوگ باشه در دست شما و شما همين طور كه اونو ورق می زنيد ميگيد خوب من دوست دارم اين تجربه رو داشته باشم و دوست دارم اين محصول رو خريداری كنم و می خوام يك همچين فردی را ملاقات كنم و انگار كه شما داريد به جهان سفارش می ديد واقعاً به همين سادگيه .
قدم دوم جواب دادنه ، جوابی به اون درخواستی كه شما داريد و اين كاری نيست كه شما با وجود جسمتون انجام بديد اين قدمو جهان برای شما انجام ميده تمام نيروهای كائنات به افكاری كه شما اونارو پديد آورديد پاسخ ميدند .
فرمانبردارم سرورم .
و جهان هستی شروع ميكنه به گرفتن شكل جديدی كه بتونه آرزوی شما رو برآورده كنه .
اكثر ما هرگز به خودمون اجازه نداديم كه اون چيزی رو كه واقعاً دلمون می خواد طلب كنيم چون نمی تونيم تشخيص بديم اين كار چطور ميتونه انجام بشه .
اگر يكم تحقيق كنيد براتون اثبات خواهد شد كه هر كسی كه تا كنون تونسته موفق به كاری بشه هيچ نمی دونسته كه چطور بايد با اون كار روبرو بشه فقط می دونسته كه اون كارو بايد انجام بده .
نيازی نيست كه بدونيد هر چيز چطور پيش خواهد رفت ، نيازی نيست كه بدونيد جهان هستی چه شكل جديدی رو بخودش خواهد گرفت .
خوب نميدونيد چطور ؟ بهتون نشون داده خواهد شد . شما روششو جذب خواهيد كرد. .
خوب بعضی از دوستانمون ميگن حتماً يه چيزی اين وسط دچار اشكال شده چون من ميدونم كه دارم چه چيزی رو ميخوام پس كجاست چرا نمياد و ما بهشون ميگيم شما طلب می كنيد ، شما قدم اول رو كامل می كنيد ، درسته كار ديگه ای جز اين نمی تونيد انجام بديد و جهان هستی هم داره بهش جواب ميده ولی يك قدم ديگه هم هست كه بايد ياد بگيريد ، كه همون قدم سومه ، كه بهش ميگن مرحله دريافت و اين به اين معنی كه شما بايد خودتون رو هم جهت با چيزی قرار بدين كه داريد طلب می كنيد وقتی كه شما با اون چيزی كه می خواهيد هم جهت هستيد احساس فوق العاده ای می كنيد . اين همون شور و اشتياقه ، همون قدر چيزی رو دونستنه ، اين همون احساس و عواطف شماست . ولی وقتی شما احساس يأس می كنيد يا ترس يا عصبانيت اينها نشانگرهای قدرتمندی هستند ، از اينكه شما هم اكنون هم جهت نيستيد با اون چيزی كه واقعاً می خوايد و از اين رو وقتی كه شروع به درك اين كنيد كه همه چيز وابسته به احساسيه كه شما داريد و شروع كنيد به پيشبردن افكارتون بر مبنای احساسی كه براتون بوجود می آرند كم كم احساس درستش رو پيدا می كنيد و اون وقته كه با اون يكی شديد و حالاست كه اون بايد در زندگی شما پديدار شود .
و هنگامی كه اين رؤيا رو به يك واقعيت تبديل كرديد شما در موقعيتی قرار می گيريد كه ميتونيد رؤياهای بزرگتر و بهتری بسازيد و اين همون فرايند خلقته .
خوب ، پس مطالعه و كاربرد قانون جاذبه ، در واقع يافتن چيزهايیه كه به شما كمك ميكنن احساس رسيدن به آرزوتون رو پديد بياريد . در تصورتون بريد يك دوری با اون ماشين بزنيد بريد اثاثيه اون خونه رو بخريد وارد خونه بشيد هر كاری كه لازمه تا بشما احساس رسيدن به آرزوتون رو بده انجام بديد و اونارو بخاطرتون بسپاريد هر كاری كه به شما كمك كنه به اين هدف برسيد عملاً به شما كمك ميكنه كه اونو جذب كنيد. می تونيد فكر كنيد كه از خواب بلند ميشيد ، اون اونجاست ظاهر شده يا ممكن ايده خوبی به ذهنتون خطور كنه كه بهش عمل كنيد .
به اين فكر كنيد يه ماشينی كه توی شب داره حركت ميكنه چراغاش فقط صد متر جلو رو روشن ميكنه ولی با اين حال شما می تونيد تمام فاصله بين دو شهر رو طی كنيد اونم در تاريكی شب و زندگی هم به همين منوال برای ما روشن ميشه فقط اگر مطمئن باشيد كه صد متر بعدی به زودی نمايان خواهد شد ، دويست متر بعدی هم بعد از اون خواهد آمد زندگی شما هم همينطور آشكار خواهد شد و خواه نا خواه شما را به مقصد خواهد رسوند . اون چيزيه كه واقعاً می خواين ، شما ميتونيد به اون برسيد.
نخستين قدم را با ايمان برداريد نيازی نيست كه تمام راه پله را ببينيدكافی است كه نخستين قدم را برداريد .(دكتر مارتين لوتركينگ)
خوب چيز ديگه ای كه مردم بهش فكر می كنن اينه كه چقدر اينكار طول ميكشه چقدر طول ميكشه كه اون ماشين يا اون رابطه اجتماعی اون پول يا هر آنچيزی را كه می خوان پديدار شه . خوب قانون ثابت و مستندی نيست كه بگيم مثلاً سی دقيقه طول ميكشه يا سه روز يا سی روز .
مسئله اينجاست كه چقدر شما با خود جهان هستی هم جهت هستيد .
اندازه برای كائنات مهم نيست از ديدگاه علمی جذب كردن چيزی كه ما بزرگ می دونيم به هيچ وجه سخت تر از چيزی كه بينهايت كوچك ميدونيم نيست. چمن برای رشد رنج نمی كشه هيچ زحمتی در كار نيست اين همش يك طراحی بی نظيره . همه چيز به اين برمی گرده كه در ذهن چی می گذره اين تفاوت رو ما توی ذهنمون ايجاد می كنيم . مثلاً ميگيد اين چيز بزرگيه ، حتماً زمان بيشتری ميبره و اين يكی كوچيكه شايد يك ساعت براش كافی باشه . می بينيد اينها قانون هايی هستند كه ما تعين می كنيم ولی در نظر كائنات هيچ قانونی وجود نداره بعضی مردم با چيزای كوچكتر بهتر كنار ميان ، و برای همين بعضی ها با يك چيز كوچيك شروع می كنند . مثلاً يك فنجان قهوه ، امروز تصميم بگيريد به خودتون قهوه بديد.
تصور كنيد با يك دوست قديمی كه مدت زياديه نديدينش صحبت می كنيد . يكدفعه يك نفر در مورد اون فرد حرف می زنه يا خودش بهتون تلفن می كنه يا نامه اش ميرسه .
من تو ذهنم يك جای پارك رو دقيقاً همونجايی كه مي خوام رو تصور می كنم و 95% اوقات همونجا گيرم مياد و من راحت توش پارك می كنم . 5%مواقع هم يكی دو دقيقه ای همونجا منتظر می شم تا يك نفر ماشينشو در مياره و من جای اون پارك می كنم اين دقيقاً همون كاری كه من هميشه انجام ميدم .
شرايط فعلی شما هر چه كه باشه فقط واقعيت فعلی زندگی شماست و واقعيت فعلی در نتيجه مطالعه اين نوشته و شروع به استفاده از اين راز شروع به تغير خواهد كرد .
و بعضی وقتها به نظر مياد كه شما گير افتاديد اين به اين خاطره كه شما به تفكر به موضوعات فعلی بيشتر و بيشتر ادامه می ديد و به همين خاطر انتظار ميره كه همون نتايج رو هم بگيريد بازم بيشتر و بيشتر و دليلش اينه كه اكثر مردم بيشترين افكارشون رو به عكس العمل نشون دادن به چيزايی كه مشاهده می كنند اختصاص ميدند . ببينيد اگر شما فقط به اون چيزی كه هست نگاه كنيد پس فقط داريد به اون چيزی كه هست فكر می كنيد و هنگامی كه داريد به اون چيزی كه هست فكر می كنيد قانون جاذبه هر چه بيشتر از همون بهتون ميده و بعد اگر شما فقط به اون چيزی كه هست نگاه كنيد پس فقط داريد به اون چيزی كه هست فكر می كنيد و قانون جاذبه بازم بيشتر از همون بهتون ميده و مدام تكرار ميشه بايد يك راهی رو پيدا كنيد كه به اون چيزی كه هست از يك نقطه نظر متفاوت نزديك بشيد .
بيشتر مردم به شرايط فعلی شون نگاه می كنند و ميگن اين من هستم ولی اين شما نيستيد اين چيزيه كه شما بوديد بياييد همين الآن يه نگاهی به شرايط و روابط فعلی شما بندازيم بياييد برای مثال فرض كنيم كه پول زيادی تو حساب بانكی تون نداريد يا مثلاً روابط اجتماعی كه می خوايد نداريد يا سلامتی و تناسب اندامتون اون چيزی كه می خواين نيست اين پيامد باقی مونده افكار و اعمال گذشته شماست. خوب پس ببينيد ما همواره داريم در همين باقی مانده افكار و اعمالی كه در گذشته مرتكب اونا شديم زندگی می كنيم وقتی شما به حال و روز فعلی تون نگاه می كنيد و خودتون رو بر مبنای اون تعريف می كنيد خودتون رو محكوم كرديد به داشتن دقيقاً همين حال و روز در آينده .
هر آنچه ما هستيم نتيجه افكاری است كه ما داشته ايم .(بودا)
خوب حالا چه كاری می تونيد انجام بديد كه با اون شروع كنيد و زندگيتون رو تغير بديد من بهتون دو سه تا چيز ميگم ، شروع كنيد به تهيه فهرستی از چيزايی كه از داشتن شون شكر گذاريد. با اين شروع كنيد چون اين كار انرژی تونو بالا ميبره شروع ميكنه به تغير دادن افكارتون اگر قبل از اين تغير شما گرايش به تمركز روی چيزايی كه نداريد داشتيد شايد تمركز بر روی شكايت كردن داشتيد وقتي شما اين تمرين رو انجام بديد شروع به حركت در مسيری متفاوت خواهيد كرد شروع خواهيد كرد به شكر گذاری برای هر آنچيزی كه به شما احساس خوبی ميده .
شكر گذاری قطعاً روش آوردن فراوونی به زندگی شما است .
وقتی مردی برای همسرش كاری ميكنه و ازش قدر دانی ميشه اون مرد دوست داره بيشتر انجام بده .
من سالهاست كه دارم ميگم هر چيزی كه بهش فكر كنيم و بابتش تشكر كنيم به سراغمون خواهد آمد .
به محض اينكه شما شروع به داشتن احساس شكر گذاری در مورد اون چيزای خوبی كه هم اكنون داريد بكنيد شروع به جذب كردن چيزهای خوب بيشتری خواهيد كرد چيزهايی كه ميتونيد براشون شكر گذار باشيد شما ميتونيد بگيد اين ماشين اين خونه و اين سلامتی و اين همسر رو می خوام ولی ندارم هی بس بس بس اينها همون چيزاييه كه نمی خواهيد داشته باشيد روی چيزهايی تمركز كنيد كه الآن داريد ، و به خاطرشون شكر گذاريد .ميتونه لباسهايی باشه كه داريد ولي ممكنه شما چيزهای ديگه ای رو ترجيح بديد و ممكنه خيلی زود چيزای ديگه ای رو بدست بياريد اگر شروع كنيد به احساس قدر دانی از اون چيزی كه الآن داريد .
من يه سنگ پيدا كردم كه الآن كه اينجا نشستم اونو تو دستم گرفتم هميشه می تونيد اونو همراه من ببينيد اونو گذاشتم توی جيبم با خودم گفتم هر بار كه دستم به اين سنگ ميخوره به چيزی فكر خواهم كرد كه بابتش شكر گذارم بعد هر روز از خواب بيدار ميشم شلوارم رو از جا رختی بر می دارم و اونو ميذارم تو جيبم و اون چيزايی كه بابتشون شكر گذارمو مرور می كنم شبها جيبم رو خالی می كنم و دوباره اون اونجاست من با اون تجربيات متفاوتی رو داشتم . يه دوستی داشتم اونو ديد كه از جيبم افتاد و ازم پرسيد اين ديگه چيه من براش توضيح دادم و اونم از اون به بعد بهش ميگفت سنگ شكر گذاری دو هفته بعد ازش يك ايميل اومد اون گفته بود پسر من داره از يك بيماری نادر ميميره يه جور هپاتيت گرفته اون گفت ميشه برای من سه تا سنگ شكر گذاری بفرستی اونا سنگهای معمولی بودند كه از تو خيابون پيداشون كرده بودم خوب منهم گفتم حتماً . من بايد مطمئن ميشدم كه اونها سنگهای خيلی ويژه ای بوده و برای همين رفتم لب رودخانه گشتم و سنگهاي مناسبو پيدا كردم و اونا رو براش فرستادم. چهار پنج ماه بعد يك نامه ديگه از اون برای من اومد گفته بود پسرم بهتر شده حسابی سرحال شده خيلی ازت متشكرم. پس اين خيلی مهمه كه اخلاق شكر گذارانه داشته باشيد .
يك چيز ديگه كه من می تونم پيشنهاد كنم كه شما انجام بديد تا زندگيتونو متحول كنيد ،تصور كردنه .
من فرايند تجسم كردن رو طی دهه هشتاد و نود در برنامه المپيك به كار بستم و اسمشو گذاشتم تمرين با موتور تجسمی وقتی چيزی رو تجسم می كنيد ، سپس اونو پديد می آريد. و نكته جالب در مورد ذهن اينه كه ما قهرمانان و ورزشكاران المپيك رو آورديم و به دستگاه هاي ارزيابی زيستی خيلی پيچيده متصل كرديم و ازشون خواستيم مسابقشون رو فقط در ذهنشون انجام بدن خيلی شگفت انگيز بود با اينكه اونا اون مسابقه رو در ذهنشون داشتند مي دويدند همون عضلات با همون ترتيبی كار كردند كه انگار اونا در مسير واقعی دارند میرن چطور اين ممكن بود چطور ذهن نميتونه اين تفاوت رو تشخيص بده كه آيا واقعاً شما داريد اون كار رو انجام می ديد يا اين فقط يه تمرينه .
وقتی كه داريد تجسم می كنيد وقتی اون تصوير داره تو ذهن شما پخش ميشه هميشه فقط و فقط به نتيجه پايانی تمركز كنيد . خوب يه مثال می زنم همين آلان واقعاً به پشت دستاتون نگاه كنيد رنگ پوستتون رگ های خونی همه اين جزئيات رو قبل از اينكه چشم ها تون رو ببنديد به خاطر بسپاريد و بعد اون دستهاتون رو ببينيد انگشتهاتون كه به دور فرمان ماشين آخرين مدل حلقه ميشن.
اين يه تجربه كاملاً تصويريه خيلی واقعيه در اين لحظه خيلی واقعيه اونقدر كه حتی ديگه احساس نمی كنيد كه به اون ماشين نياز داريد چون احساس می كنيد كه الآن اونو داريد .
ببينيد در واقع اين احساسه كه جاذبه را ايجاد ميكنه نه فقط تصويرش يا فكرش و من فكر مي كنم خيلی از مردم فكر می كنن خوب اگر افكار مثبت داشته باشم يا اگر اون چيزی رو كه ميخوام تجسم كنم همين كافيه ولی اگر شما اين كارو انجام ميديد و هنوز احساس دارايی نمی كنيد يا مثلاً احساس عشق يا لذت اونوقت به نظر من واقعاً نمی تونيد قدرت جاذبه رو پديد بياريد .
اينجاست كه اين راز واقعاً وارد عمل ميشه .
شما بايد خودتونو واقعاً در اون احساس قرار بديد كه انگار واقعاً تو اون ماشين نشستيد نه اينكه كاش ميتونستم اون ماشين رو بخرم يا يه روزی اون ماشين رو ميخرم براي اينكه اين يه احساس كاملاً واضحه و با اون در ارتباطه چون مربوط به آينده است . اگر شما در اون احساس باقی بمونيد هميشه در آينده خواهيد موند .
لذت رو احساس كنيد خوشحالی رو احساس كنيد هر چقدر هم كه می خواد احمقانه بنظر بياد.
وظيفه ما اين نيست كه چگونه رو دريابيم چگونه خودش نمايان خواهد شد از بطن پايبندی و ايمان به چيزی كه داريد .
اگه اينو به عهده كائنات بگذاريد حتماً متعجب و شگفت زده خواهيد شد از اونچه به شما داده ميشه اينجاست كه معجزات پديدار ميشن خوب بايد بهتون بگم كه لازمه اينكارو هر روز بدقت انجام بديد .
اون چيزی كه واقعاً نهايت اهميت رو در مورد اين راز داره اينه كه احساس خوبی رو داشته باشيد بايد در تمام مراحل احساس نشاط بكنيد بايد هيجان داشته باشيد خوشحال باشيد سرحال باشيد تا جائيكه امكان داره .
افرادی كه دارای يك زندگی جادويی هستند راه های زيستن رو پيدا كردن هر جايی كه اونا برن جادو رخ ميده چون كه اونها به ياد ميارن و هميشه انجامش ميدن نه فقط برای يك بار .
افراد مدتی اينكار رو ميكنن و خيلی هم به خوبی از پسش بر ميانو ميگن ميدونيد چيه من ديگه جون گرفتم من اين نوشته رو خوندم و ديگه می خوام زندگيمو متحول كنم و بعد پيش مياد كه نتيجه ای نمی بينند ، بعضی ها به نتايج سطحی نگاه می كنن و ميگن اينكارا جواب نميده و ميدونيد چی ميشه كائنات هم ميگه فرمان بردارم سرورم .
وقتی كه قانون جاذبه رو فرا گرفتم می خواستم كه واقعاً اونو بكار ببندم و ببينم كه واقعاً درسته و ميدونيد چه اتفاقی ميفته شروع كردم به ساختن يه چيزی به نام تابلو تجسم كه اون چيزايی رو كه ميخواستم بهشون برسم و اون چيزايی كه رو كه ميخواستم جذب كنم و بدست بيارم و هدف من بودند عكساشون رو ميبريدم و به اون می چسبوندم ، مثل يه ماشين يه ساعت يا همسر رؤياهام رو در نظر می گرفتم عكسی از اون چيزی كه می خواستم ، روی اين تابلو كه تابلو تجسم بهش ميگفتم می چسبوندم و هر روز توی دفترم می نشستمو به اين تابلو نگاه می كردم و شروع می كردم به تجسم و واقعاً به اين حس ميرسيدم كه به همشون دست پيدا كردم . در طی پنج سال من سه بار اسباب كشی كردم و در آخر هم اين خونه رو خريدم و حدود يك سال هم تعميرش كردم يه روز یه جعبه رو باز كردم و هنگامی كه تابلو تجسم رو كشيدم بيرون يه عكسی اونجا بود از يه خونه كه من پنج سال پيش تجسمش می كردم و اون چيزی كه برام خيلی تكون دهنده بود اين بود كه ما داشتيم تو اون خونه زندگی می كرديم .
تخيل همه چيز است تخيل پيش درآمدی از جاذبه های آينده زندگی است .(البرت انيشتن)
تصميم بگيريد چه چيزی رو می خوايد ايمان داشته باشيد كه می تونيد داشته باشيد شيئی رو كه شايستگی داشتنشو داريد و ايمان داشته باشيد كه برای شما امكان پذيره و بعد هر روز براي چند دقيقه چشماتون رو ببنديد و داشتن اون چيزايی رو كه مي خواين تجسم كنيد و احساس داشتن اونها رو به خوبی تصور كنيد از اون بيائيد بيرون و به چيزهايی فكر كنيد كه الآن به خاطرشون شكر گذاريد و واقعاً ازش لذت ببريد و بعد روزتون رو ادامه بديد .
من با اين عقيده راسخ بزرگ شدم كه زندگی سخته و بايد رنج كشيد و وقتی با استون آشنا شدم عملاً شروع به تغير زندگيم كردم .
وقتی كه من با استون كار می كردم اون بهم گفت می خوام يك هدف رو مشخص كنی كه اونقدر بزرگ باشه كه اگه بهش برسی از تعجب خشكت بزنه و اينو بدونی كه فقط بخاطر يك چيزی كه من به تو ياد دادم تونستی به اين هدف برسی . خوب اون موقع من سالی حدود 8000 دلار درآمد داشتم و به دلايلی می خواستم هدفم رو انتخاب كنم كه بشه ارزش مشخصی براش قائل شد . پس من گفتم من می خوام 100000 دلار در يك سال دربيارم و هيچ ايده ای هم نداشتم كه چطور اين كارو بكنم هيچ استراتوژی و هيچ امكانی رو تصور نمی كردم ولی با خودم گفتم من اين رو اعلام می كنم واضح بيان می كنم و بهش ايمان خواهم داشت . يه جوری رفتار می كنم كه انگار اتفاق افتاده و من اين كارو كردم و يكی از اون چيزايی رو كه اون يادم داد اين بود كه هر روز چشمهامو ببندم و اهدافم رو تجسم كنم و من هم يك اسكناس 100000 هزار دلاری درست كرده بودم كه چسبونده بودمش به سقف اينطوری اون اولين چيزی بود كه بعد از بيدار شدنم ميديدم به بالا نگاه ميكردم و اون اينجا بود و بهم يادآوری می كرد كه خواسته من اينه و بعد من چشمهامو می بستم و داشتن اين 100000 دلارو تجسم می كردم ، روش زندگيمو ، جالب اين بود كه در 30 روز آينده هيچ اتفاق خاصی نيفتاد خيلی ناگهانی وقتی زير دوش بودم يك ايده 100000 هزار دلاری به ذهنم رسيد من يك كتاب داشتم كه خودم نوشته بودم و به خودم گفتم اگر بتونم 400000 نسخه از كتابمو هر كدوم 25 سنت بفروشم اونوقت 100000 دلار گيرم مياد خوب كتاب كه آماده بود ولی من نمی دونستم چطور بايد اين كارو بكنم نمی دونستم چه جوری بايد 400000 نسخه رو بفروشم هرگز اين كارو نكرده بودم و بعد من مجله نشنال امكواير رو تو سوپر ماركت ديدم من اونو ميلونها بار ديده بودم و فقط به عنوان پس زمينه ولي ناگهان اون شد تصوير اصلی من . فكر كردم اوه اگر خواننده های مجله در مورد كتاب من بدونند مطمئناً 400000 هزار نفر خواهند رفت و اونو خواهند خريد بعد مقالم در مجله چاب شد و فروش كتاب من شروع شد به بالا رفتن ولی اون نكته ای كه من می خوام بگم اينه كه من داشتم تمام اين اتفاقات متفاوت رو به زندگيم جذب می كردم خلاصه اينكه من اون سال 100000 دلار رو بدست نياوردم ما 92327 دلار بدست آورديم. ولی فكر كرديد افسرده شده بوديم و می گفتيم نه جواب نميده ، نه ما می گفتيم خدايا اين شگفت انگيزه و حتی همسرم به من گفت وای اگر اين براي 100000 دلار عمليه فكر می كنی برای 1000000 دلار هم عملی باشه و من گفتم نمي دونم فكر می كنم بشه بياين امتحانش كنيم و ناشر من برام يك چك كشيد اون چك حق تاليف بود برای اولين كتاب اون يك صورت خندان روی امضاش كشيد چون اولين چك 1000000 دلاريش بود پس من از تجربه خودم آگاهم چون خودم می خواستم كه امتحانش كنم آيا واقعاً اين راز عمل می كنه ما اون رو به آزمايش گذاشتيم و اون كاملاً عمل كرد و حالا من زندگيمو به همين روش ادامه ميدم تمام روزامو .
خوب من می تونم فكر كنم كه خيلی ها كه الآن دارند اين نوشته رو می خونند چی فكر می كنند و اون اينه كه من چطور می تونم ثروت و مكنت بيشتری را به زندگيم جذب كنم. چطور وقتی شغلم مو دوست دارم ميتونم با مشكل بدهكاری هام مواجه بشم و اين باور كه ممكنه سقفی برای پولی كه من در ميارم وجود داشته باشه ،چون من دارم از طريق شغلم پول در ميارم من چطور ميتونم بيشتر در بيارم ، قصدشو داشته باشيد اين بر می گرده به يكی از چيزائيكه ما در طول تمام اين نوشته داشتيم در موردش صحبت می كرديم. وظيفه شما اينه كه اون چيزی رو كه می خوايد از كاتالوگ كائنات انتخاب و اعلام كنيد.خوب اگه پول يكی از اينهاست بگيد كه دوست داريد چقدر داشته باشيد مثلاً 25000 دلار درآمد غير منتظره داشته باشم تا 30 روز آينده يا هر جور آرزوی ديگه ای كه داريد .
اگر مردم هدفشون خلاص شدن از بدهكاريه اين شما رو تا ابد بدهكار نگه ميداره حالا اون چيزي كه بهش فكر می كنيد جذب خواهيد كرد. شما ميگيد اين خلاص شدن از قرضه ، اگر داريد به بدهكاری فكر مي كنيد بدهكاری رو جذب می كنيد .
همينطور كه به خاطر پول نداشتن احساس ناراحتی می كنيد در واقع داريد فكری رو در ذهنتون فعال می كنيد و يا به فعاليتش نيرو می بخشيد كه بسيار با اون خواسته ای كه مطرح كرديد تفاوت داره بالاخره نتيجه ای كه اينجا می گيريم اينه كه شما نمی تونيد پوله بيشتری رو طلب كنيد در حالی كه رو ، كم بودنش تمركز می كنيد .
وقتی كه اولين بار اين راز رو فهميدم هر روز يك دسته قبض لای نامه ها برام ميومد و من فكر می كردم چطور می تونم اينو تغير بدم قانون جاذبه بيان می كنه كه اون چيزی رو كه روش تمركز كنيد بدست می آريد پس من يك صورت حساب بانكی گرفتم روی مجموع موجودی رو لاك گرفتم و يك موجودی جديد رو جاش وارد كردم دقيقاً همون مقداری رو كه دوست داشتم توی بانك داشته باشم رو اونجا نوشتم ،خوب چی ميشه اگه تجسم كنم كه با نامه هام يك دسته چك برام مياد بعد از اون تجسم كردم يك دسته چك با نامه هام برام اومده و كمتر از يك ماه همه چيز شروع به تغير كرد و اين خيلي جالبه امروز ديگه فقط تو نامه ها برام چك مياد يه چند تا قبض مياد ولی بيشتر از قبض ها برام چك مياد .
من افراد زيادي رو ميبينم كه شايد درآمد فوق العاده زيادی داشته باشند ولی روابطشون بده و اين ثروت نيست واقعاً اين طور نيست ببينيد شما می تونيد به دنبال پول بريد و ممكنه پولدار بشيد ولي اين تضمين نمی كنه كه ثروتمند بشيد من نمی خوام بگم پول جزئی از ثروت نيست، قطعاً هست ولی فقط جزئی از اونه و بعد من افراد زيادی رو ميبينم كه نميدونم ، مثلاً افراد معنوی هستند ولی اونا هميشه مريضند اينهم ثروت نيست زندگی بايد در تمام وجوه پر بار و قوی باشه.
اين راز برای من دقيقاً اين معنی رو داره كه ما خالقين جهان خودمون هستيم و اينكه هر آرزويی كه براي خلقت چيزی داريم در زندگی ما شكل خواهد گرفت برای همين مهمه كه چه چيزی آرزو می كنيد چه افكاری داريد چه احساساتی داريد برای اينكه پديدار خواهند شد .
بايد عادت كنيد كه عاشق خودتون باشيد در مورد خود بينی حرف نمي زنم منظور من يه احترام به نفس سالم و منطقيه و همين طور كه خودتون رو دوست داريد بقيه را نيز دوست خواهيد داشت .
بعضی اوقات افراد خواهند گفت همكارام توی اداره خيلی آدمهای منفيی هستند يا مردی كه من باهاش زندگی می كنم خيلی عصبانييه يا بچه هام خيلی برا م مايه نگرانی هستند و ما می گيم شما بايد خودتون رو با بهترين وجه با افرادی كه اطراف شما هستند هم جهت كنيد . ما بهتون پيشنهاد می كنيم يك دفترچه تهيه كنيد و يك فهرست از نكات مثبت افرادی كه زمان زيادی را با اونها صرف می كنيد تهيه كنيد ممكنه كسی باشه كه شما تجربه وحشتناكی رو باهاش داشتيد يا رابطه وحشتناكی رو ، و در خلوت ذهن خودتون. با كمی سعی و تلاش اعتراف خواهيد كرد وقتی كه روی چيزايی متمركز می شيد كه بيشتر دوست داريد اون افراد هم در برابر شما بيشتر به اون كارها می پردازن . اگر شما پتانسيل خودتون رو برای احساس خوب بودن دونستيد ديگه هرگز از كسی نمی خواستيد كه متفاوت باشه تا شما بتونيد احساس خوبی داشته باشيد خودتون رو از تمام اين ناممكن هاي طاقت فرسا رها می كرديد كه بخواهيد جهانو همسرتونو يا فرزندتونو كنترل كنيد . شما تنها كسی هستيد كه زندگيتون رو می آفرينيد . چرا كه هيچ كسه ديگه نمی تونه برای شما فكر كنه ، هيچ كس نمی تونه اين كارو بكنه فقط كار خودتونه.
خيلی مهمه كه بدونيم بدن ما در در واقع محصول افكار ماست. طبيعت افكار و احساسات می تونه تعين كننده ساختار و جنس فيزيكی و عملكرد بدن ما باشه .
ما تاثير قرص تلقينی را در زمينه شفا بخشی می دونيم قرص تلقينی چيزييه كه قائدتاً نبايد هيچ تاثير و عوارضی روی بدن داشته باشه شما به بيمار می گيد اين هم همونقدر موثره و اتفاقی كه مي افته اينه كه قرص تلقينی هم همون تاثير رو خواهد داشت البته اگر بعضی اوقات تاثير بيشتری از داروهايی كه واقعاً برای ايجاد اون اثر طراحی شدن نداشته باشه خوب اينطوری كشف شد كه ذهن انسان بزرگترين عامل مؤثر در امور شفا بخشيه بعضي اوقات حتی بيشتر از دارو ها ، اگر كسی در موقعيتی قرار بگيره كه بيمار باشه و اين فرصت و اين انتخاب رو هم داشته باشه كه به جای استفاده از دارو سعی كنه بفهمه كه چه چيزی در ذهنش هست كه اونو ايجاد ميكنه اگه يه موقعيت بحرانی باشه واضحه كه استفاده از دارو عاقلانه هست ببينيد ما اصلاً نمی خواهيم دارو را نفی كنيم هر صورتی از شفا بخشی جای خودش رو داره .
در حقيقت تنها يك رودخانه خوشبختی كه جريان داره اين رودخانه ايه از انرژي مثبت خالص و جهان هستی و هر آنچه ما می شناسيم فقط سرشار است از اون اين جهانيه كه بر مبنای خوشبختی ساخته شده و اين خوشبختی بی حد و حثر وجود داره و هنگامی كه شما اجازه می ديد كه اين رودخانه جريان پيدا كنه با تمام وجود احساس بسيار بسيار خوبی خواهيد داشت و هنگامی كه ذره ای جلوی اونو می گيريد احساس خيلی خوبی نخواهيد داشت فقط و فقط يك رودخانه خوشبختی و خوبی وجود داره كه يا شما اونو می پذيريد يا نه و احساسات بی نظير شما بهتون ميگن چه تركيبی رو داريد كجای اين پذيرفتن يا مقابله با اين ارتباط قرار گرفته .
حتما كسانی رو می شناسيد كه ناراحتی های لاعلاج داشتند بيائيد يك لحظه به كلمه ناراحتی فكر كنيم بيايد كلمه را جدا كنيم يعني بدنی كه راحت نيست .
ما هزاران بيماری و ناراحتی متفاوت تو دنيا داريم اونا فقط عضوهای ضعيفند همه اونا فقط نتيجه يك چيزند تنش اگر روی يك حلقه زنجير فشار وارد كنی يا روی نقطه ای از بدن اون نقطه خواهد شكست .
فيزيولوژی ما بيماری ها رو ايجاد ميكنه تا به ما ارزيابی بده تا به ما بفهمونه كه چشم انداز غير متوازنی داريم و عاشق نيستيم و شكر گذار نيستيم پس نشانه ها و علائم بدن يك چيز وحشتناك نيستند .
يك سوالی كه كم و بيش پرسيده ميشه اينه كه وقتی يه نفر بيماريی رو در معبد تنش داره و يا يك جور ناراحتی رو در زندگيش داره با قدرت تفكر درست ، آيا ميشه اونو رفع كرد ؟ و جواب قطعاً بله است .
ما يه برنامه پايه ای طراحی كرديم به نام خود شفا دهی ناراحتی نمی تونه در بدنی كه در حالت سالم و پر احساسی قرار گرفته ادامه داشته باشه بدن شما هر ثانيه ميلونها سلول رو به دور ميريزه و ميلونها سلول جديد رو ايجاد ميكنه .
در واقع عملاً اعضای بدن ما هر روز تعويض ميشن بعضی از آنها چند ماهی وقت نياز دارند بعضي ديگر هم چند سالی ولی در عرض چند سال ما يك بدن كاملاً جديد خواهيم داشت .
اگر شما بيماری داريد و بر روش تمركز می كنيد و با ديگران در موردش صحبت می كنيد با اينكار سلولهای بيمار بيشتری رو توليد خواهيد كرد . خودتون رو ببينيد كه با يك بدن كاملاً سالم زندگی می كنيد بگذاريد كه دكتر مراقب بيماری شما باشه .
افكار با نشاط تر الزاماً منجر به يك بيوشيمی با نشاط تر مي شند و يك بدن سالم تر و بانشاط تر . ثابت شده كه افكار منفی و تنش ها بدن رو جداً ضعيف تر و عملكرد مغزو كاهش می دند. به خاطر اينكه اين افكار و احساسات ما هستند كه همواره بدن ما رو باز سازی و باز آفرينی می كنند .
من ديدم كه كليه دوباره سازی شده ديدم كه سرطان از بين رفته و ديدم كه بينايی بهتر شده و يا باز گشته .
شما می تونيد زندگيتون رو تغير بديد و می تونيد خودتون رو شفا بديد .
خوب داستان من از دهم مارس 1981 آغاز ميشه. اون روز زندگيم برای هميشه تغير كرد. هواپيمای من سقوط كرد منو به بيمارستان بردند در حالی كه كاملاً فلج شده بودم . قطع نخاع شده بودم مهره های اول و دوم گردنم شكسته بود نمی تونستم بخورم و بنوشم ، پرده ديافراگمم نابود شده بود نمی تونستم نفس بكشم تنها كاری كه می تونستم بكنم پلك زدن بود البته دكترا می گفتند كه تمام عمرم رو مثل يك گياه خواهم بود تنها كاری كه بقيه عمر می تونستم انجام بدم پلك زدن بود اين تصويری بود كه اونها از من داشتند ولی مهم نبود كه اونها چی فكر می كنند مهم اين بود كه من چی فكر می كنم . تا كريسمس سر پا از اينجا ميرم بيرون . خودم رو تجسم كردم كه يك فرد عاديم و از بيمارستان قدم می زنم بيرون. تنها چيزی كه تو بيمارستان بايد باهاش كار می كردم ذهن من بود و وقتی كه بتونيد ذهنتون رو كنترل كنيد می تونيد همه چيز رو به جای اولش برگردونيد من به يك دستگاه تنفس وصل بودم و اونا می گفتند كه من ديگه هرگز نمی تونم خودم نفس بكشم چون ديافراگمم از بين رفته بود ولی يك صدای ضعيفی بود كه بهم می گفت نفس بكش ، نفس بكش بالآخره منو از اون جدا كردن اونا هيچ توضيحی براش نداشتند. ببينيد من نمی تونستم اجازه بدم كه هيچ چيزی وارد ذهنم بشه كه حواسم رو از هدفم و تجسمم پرت كنه خوب من يك هدفی تعين كرده بودم كه تا كريسمس با پای خودم از بيمارستان برم اين هدف من بود هشت ماه بعد من از بيمارستان با پاهای خوم رفتم بيرون اونا می گفتند كه اين امكان پذير نيست . اونروز روزيه كه هرگز فراموش نمی كنم براي افرادی كه الآن درد دارن اگه من بخوام زندگيمو برای مردم خلاصه كنم كه در زندگی می تونند چكار كنند من اينطور خلاصه می كنم در شش كلمه انسان چيزی ميشه كه بهش می انديشه انسان همونطور زندگی می كنه كه در تفكرشه .
در اين دنيا ما در برابر فقر و خشونت می جنگيم و تمام اين درگيری ها فقط اونها رو زياد ميكنه برای اينكه شما نمی تونيد بگيد نه و همه چيزو عقب برونيد وقتی كه داريد فرياد می زنيد نه قانون جاذبه همون چيز ها رو سر راهتون قرار می ده .
با هر چه مقابله كنيد ايستادگی می كند .
دليل اينكه اون چيزی كه باهاش مقابله می كنيد ايستادگی ميكنه اينه كه مدام به خودتون می گيد وای من از اين خوشم نمياد و اين باعث ميشه دوباره همون سرتون بياد .
ببينيد حركتهای ضد جنگ باعث جنگ می شن و حركتهای ضد مواد مخدر مواد بيشتری توليد ميكنه چون رو چيزی تمركز می كنيم كه نمی خوايم .
مردم خواهند گفت خوب پس من نبايد به اينها فكر كنم اين يه حقيقت وما می گيم اين مثل اين ميمونه كه بگيم بخاطر اينكه يه نفر اونقدر به چيزی فكر كرده كه اونو نمی خواسته تا اون چيز ايجاد شده حالا من هم بايد همين كارو بكنم و ما می گيم كه اين منطق واقعاً غير قابل قبوله .
مادر ترزا نامه داده بود می گفت هرگز در راهپيمايی ضد جنگ شركت نمی كنم اگر راهپيمايی صلح داشتيد خبرم كنيد اون اين راز رو فهميده بود.
خوب پس اگه شما از ضد جنگيد طرفدار صلح شيد اگر مخالف گرسنگی هستيد پشتيبان اين باشيد كه غذای كافی برای خوردن خيلی از اوقات در گيری ها به نفع كسانی به پايان می رسه كه مردم واقعاً مخالفشون هستند به اين خاطر كه اونا دارن تمام انرژی و تمركز رو دريافت می كنند .
شما بايد روي چيزی تمركز كنيد كه مي خواهيد نه چيزي كه نمی خوايد عيبی نداره كه بدونيد چه چيزی رو نمی خوايد چون اينطوری می تونيد بگيد اين اون چيزيه كه من می خوام ولی در واقع هرچقدر در مورد چيزی كه نمی خوايم صحبت كنيم يا اينكه چقدر بده و بعد بگيم كه واقعاً چقدر وحشتناكه با اينكار فقط داريد همون چيزو بيشتر می كنيد .
خيلی اوقات مردم به من ميگن خوب ما بايد مطلع باشيم بله شايد بايد مطلع باشيم اما ديگه نبايد از چيزی اشباع بشيم .
ساكن موندن رو فرا بگيريد و اينكه بتونيد توجه تون رو از اون چيزی كه نمی خواين منحرف كنيد و از تمام جوّ احساسی كه پيرامون اونو گرفته و توجه تون رو به چيزی معطوف كنيد كه دوست داريد تجربش كنيد .
شما اينجا نيومديد كه سعی كنيد جهان رو دقيقاً اونجور كه دلتون می خواد تغير بديد شما اومديد دنيايی رو در اطرافتون بسازيد كه انتخاب می كنيد در عين حال كه اجازه ميديد دنيا اونطوری كه ديگران هم می خوان وجود داشته باشه .
يك سوالی كه خيلی از من پرسيده ميشه اين كه خوب اگه همه بيان از اين فكر استفاده كنند و همه با اين جهان مثل يك كاتالوگ برخورد كنند اونوقت همه چيز يكدفعه تموم نميشه همه يكدفعه نميرن سراغشو بانك رو ورشكست كنند .
چيز خيلی زيبايی كه در مورد آموزه های اين راز وجود داره اينه كه بيشتر از اونی هست ، كه به همه مردم برسه يك دروغ وجود داره كه مثل يه ويروس در ذهن بشريت عمل ميكنه و اون دروغ اينه كه اونقدر خوبی وجود نداره كه به همه برسه و به اندازه كافی نيست. اين دروغ مردم رو گرفتار ترس طمع و خساست كرده و اون افكار ترس طمع و خساست و كمبود تبديل به زندگی اونا ميشه . حالا حقيقت اينه كه بيشتر از اونچه بخوايم خوبی هست كه تقسيم بشه بيش از نيازمون ايده های خلاقانه وجود داره بيش از نيازمون عشق هست بيش از نيازمون لذت هست تمام اينها شروع به ورود به ذهنی ميكنه كه از ذات بی پايان خودش مطلعه .
و خوب دقيقاً وقتی كه ما فكر می كنيم منابع دارن به پايان می رسند ما منابع جديدی پيدا می كنيم كه به ، همون چيزا ما رو می رسونه .
می دونيد وقتی كه همه شروع به زندگی از روی قلبشون كنند و بدنبال چيزی برند كه می خوان همه بدنبال چيزای يكسانی نخواهند رفت زيبائيش در همينه، همه ما ماشين بی- ام- و نمی خوايم ما همه يك فرد يكسانی رو نمی خوايم ما همه يك تجربه يكسانی رو نمی خوايم ما همه يك جور لباس رو نمی خوايم .
به اندازه كافی برای همه هست اگه اينو باور كنيد اگه بتونيد اينو ببينيد اگه بتونيد طبقش عمل كنيد اونوقت براتون نمايان ميشه ، اين حقيقته .
پس بگذاريد تنوع زندگی شما رو هيجان زده كنه وقتی كه می تونيد از بين اون چيزايی كه می خواين انتخاب كنيد و وقتی چيزی رو می بينيد كه اونو در زندگيتون می خواين بهش فكر كنيد مكان احساسی شو پيدا كنيد ، واردش بشيد در موردش حرف بزنيد و بنويسيد با تبديل شدن به همانند اون . اونو واقعيت خودتون كنيد وقتی اون چيزايی رو كه می بينيد در زندگيتون نمی خواين در موردش حرف نزنيد در موردشون ننويسيد عضو گروه هايي نشيد كه نگران اون چيزا هستن باهاشون درگير نشيد سعی تون رو بكنيد كه بهشون محل نذاريد توجه تون رو از اون چيزايی كه نمی خواين منحرف كنيد در حالی كه توجه تون رو متمركز می كنيد توی اون چيزايی كه واقعاً می خوايد .
مردم خودشون رو با اين بدن فانی تعريف می كنند ولی شما يك بدن فانی نيستيد حتی زير ميكروسكپ شما يك ميدان انرژی هستيد اگر به سراغ يك فيزيكدان كوانتم بريد و بگيد چه چيزی دنيا رو می سازه خواهند گفت انرژی . خوب انرژی رو توصيف كنيد ميگه انرژی رو هرگز نمی شه بوجود آورد يا نابودش كرد هميشه بوده و خواهد بود هر چيزی كه تا حالا بوجود اومده برای هميشه وجود خواهد داشت به يك فرم وارد ميشه درونش قرار مي گيره و از اون خارج ميشه .
بر اساس كتب مقدس ميشه گفت كه ما تصوير و شمايلی از خدا هستيم می تونيم بگيم ما راه ديگه اي هستيم برای اين جهان تا بتونه خودش رو درك كنه می تونيم بگيم ما منبع بی پايانی هستيم از احتمالات قابل ظهور همه اينا درست خواهد بود .
همه مكاتب بزرگ به ما گفتند كه انسان به شكل منبع آفرينش خلق شده . اين به اين معنی است كه شما قدرت خدا گونه ای برای عينيت بخشيدن به خواسته هاتون داريد شايد اين كار رو انجام داديد شايدم انجام نداديد . سوالی كه من ازتون می خوام بهش فكر كنيد اينه كه نتايجی كه در زندگيتون گرفتيد آيا اون چيزهايی بودن كه واقعاً می خواستيد ؟ و آيا اونها شايسته شما هستند ؟ اگر اونا شايسته شما نيستند پس آلان فرصت مناسبی براي تغير اونا نيست ؟ چون شما قدرت انجام اين كار رو داريد .
قدرت تماماً از درون ماست و به اين خاطر است كه تحت كنترل ماست .
خيلی از مردم احساس می كنند قربانی هستند و معمولاً به گذشته اشاره می كنند مثل بزرگ شدن با پدر ومادر نامناسب و يا خانواده از هم پاشيده ولی بايد بگم روانشناسان عقيده دارند كه حدود 85% خانواده ها ناكارآمدند و اين يعنی اونكه شما آنقدرها هم غير عادی نيستيد .
والدين من دائماً دائم الخمر بودند پدرم با من بد رفتاری می كرد مادرم وقتی شش سالم بود ازش جدا شد .
از سن 13 تا 18 سالگی من درگير باندهای خيابونی بودم .
من يك تصادف شديد با موتور سيكيلت داشتم .
وقتی كه من بچه بودم در آموختن دچار مشكل بودم و منو غير قابل آموزش می دونستند و بهم گفته شده بود كه هرگز نمی تونم بخونم و بنويسم و ارتباط برقرار كنم .
خوب اين تقريباً يه جورايی داستان زندگی همه ماست. فقط می گيم ، خوب كه چی ، سوال اصلی اينجا اينه كه حالا می خواهيم چه كار كنيم ؟ حالا چه چيزی رو انتخاب می كنيم چون شما ميتونيد همچنان رو همون ها تمركز كنيد و هم می تونيد رو چيزی كه می خوايد تمركز كنيد و هنگامی كه مردم تمركز روی چيزی می كنند كه می خوان ، چيزی كه نمی خوان از دور خارج ميشه و اون بخش گسترش پيدا ميكنه و بخش ديگه ناپديد ميشه .
ما ميخواهيم شما به جايی برسيد كه شروع كنيد به تفكر آگاهانه به جايی كه افكارتون رو هدفمند اداره كنيد به جايی كه شما آفريننده زندگی خودتون باشيد بخاطر اينكه شما مدير افكار خودتون هستيد .
نكته زيبايی كه در مورد قانون جاذبه وجود داره اينه كه ميتونيد همونجا كه هستيد شروع كنيد می تونيد شروع كنيد به تفكر ، تفكر واقعی و ميتونيد درون خودتون شروع كنيد به ايجاد نوای احساسی از هم آوايی و خوشحالی. و قانون به اون پاسخ خواهد داد.
خوب پس الآن ديگه شما باورهای متفاوتی داريد.مانند ، بيشتر از اونچه كه می خواين تو جهان هست اگر شما اين عقيده رو داريد كه همه چی به سود من خواهد بود و يا اين باور رو داريد كه من در حال پير شدن نيستم من دارم جوان تر ميشم ما هم مي تونيم اونطور كه می خوايم خلقش كنيم با استفاده از قانون جاذبه .
و می تونيد آزاد كنيد خودتون رو از عادات ارثی تون از ناتوانی هايی كه تصور می كنيد داريد و يك بار برای هميشه ثابت كنيد نيرويی كه در وجود شماست برتر از هر نيروييه كه در اين جهانه.
آيا محدوديتی هم براش وجود داره به طور قطع نه ما موجودات نا محدودی هستيم ما هيچ سقفی نداريم قابليتها استعدادها جوهرها و قدرت هايی كه در ذات هر كدوم از افرادی كه روی اين كره هستند وجود داره كاملاً نامحدوده .
تخته سياهی توی آسمون وجود نداره كه خداوند روش قصد و غرض شما و ماموريت شما در زندگی رو نوشته باشه می دونيد چی ميگم و تمام كاری كه من بايد بكنم برای درك اينه كه اينجا چه می كنم چرا من اينجا هستم اينطور باشه كه من اون تخته سياه رو پيدا كنم و بفهمم كه خداوند در واقع چه نقشه ای برای من داره ولی اين تخته سياه وجود نداره پس مقصد شما اون چيزيه كه خودتون انتخاب می كنيد ماموريت شما ماموريتيه كه خودتون به خودتون ميديد زندگی شما اونطور خواهد بود كه خلقش می كنيد و هيچ كس در مورد اون قضاوت نخواهد كرد نه حالا و نه هرگز .
لذت عشق ، آزادی ، خوشحالی ، خنده اين اون چيزيه كه هست و اگر با يك ساعت نشستن و تفكر كردن شما می تونيد اون لذت را تجربه كنيد خوب انجامش بديد اگر با خوردن يك ساندويچ كالباس لذت رو تجربه می كنيد خوب همين كار رو بكنيد .
وقتی گربه مو نوازش می كنم احساس لذت می كنم وقتی در طبيعت قدم می زنم لذت می برم پس می خوام كه همواره همين احساس رو داشته باشم وقتی اينكارو می كنم در نظر داشتن اون چيزيه كه من می خوام و اون چيز خودش پديدار ميشه .
پس شادی درونی در واقع جوهره موفقيته .
هر چيزی كه به شما احساس خوبی بده هميشه بيشتر از همونو به طرفتون جذب ميكنه شما كه الآن داريد اين نوشته را می خوانيد اين شمائيد كه اينو به زندگی خودتون كشونديد اين انتخاب شماست اگه احساس خوبی داشته باشه بگيريدش و بكار ببندينش اگر حس خوبی نداشته باشيد خودتون بهتر می دونيد ولش كنيد بره ، چيزی پيدا كنيد كه احساس خوبی داشته باشه كه با قلب شما هم آوا باشه .
به دنبال خوشی خود برويد ما فكر می كنيم اين بهترين كلماتی هستند كه تا حالا شنيديم اگر بر زبان جاری بشه و اگر كسی بتونه بدنبال خوشی خودش بره مسيری را طی خواهد كرد كه به فراوانی و خوشبختی در تمام زمينه ها منتهی ميشه .
از زندگی لذت ببريد برای اينكه زندگی شگفت انگيزه يه سفر خيره كننده هست .
شما در موقعيتی متفاوت خواهيد زيست يك زندگی متفاوت و مردم به شما نگاه می كنند و خواهند گفت تو چكار می كنی كه من نمی كنم خوب تنها چيزی كه متفاوت اينه كه شما به راز عمل می كنيد .
اونوقت می تونيد كارهايی رو انجام بديد كه زمانی مردم بهتون می گفتند ، غير ممكنه بتونيد انجام بديد .
ما ديگه واقعاً داريم وارد يك عصر جديد می شيم اين عصری كه ديگه آخرين مرز فضا نيست بلكه آخرين مرز ذهن .
به ياد بياريد كه ما حد اكثر 5% پتانسيل ذهن انسان رو مورد استفاده قرار می ديم 100% پتانسيل انسانی نتيجه آموزش مناسبه . پس دنيايی رو تصور كنيد كه مردم از تمام پتانسيل ذهنی و احساسی شون استفاده كنند ، می تونيم به هر جايی بريم می تونيم هر كاری بكنيم به هر چی بخوايم برسيم .
خودتون رو با اون چيزی كه آرزو داريد تصور كنيد تمام كتابهای مذهبی همين رو بهمون ميگن تمام رهبران بزرگ. به گذشته بريد و از حكما بخونيد خيلی از اونا در اين نوشته به شما معرفي شدند همه اونا يك چيزو درك كردن ، اونا راز رو دريافتند . حالا شما اونو فهميديد و هر چه بيشتر از اون استفاده كنيد بيشتر دركش خواهيد كرد .
به سياره زمين خوش اومديد. چيزی وجود نداره كه شما نتونيد باشيد يا انجام بديد يا داشته باشيد شما آفريننده شگفت انگيز هستيد و شما اينجا هستيد بخاطر خواستن قدرتمند و اراده شما كه اينجا باشيد ، پيش بريد در حالی كه به چيزهايی می انديشيد كه می خوايد در حالی كه تجربه زندگی رو جذب می كنيد تا در انتخاب اونچه می خواين كمكتون كنه و هنگامی كه انتخاب كرديد تنها به اون فكر كنيد بيشتر زمان شما صرف جمع آوری اطلاعات خواهد شد اطلاعاتی كه كمكتون ميكنه تصميم بگيريد چه چيزی رو می خوايد ولی كار اصلی شما اينه كه تصميم بگيريد چی می خوايد و اونوقت روی اون تمركز كنيد بخاطر اين كه فقط با تمركز بر اون چيزی كه می خواينه ، كه می تونيد اونو جذب كنيد اين فرايند خلقته .
من معتقدم كه شما فوق العاده ايد يك چيز شگفت انگيز لحظه ای كه شروع كنيد به درست فكر كردن يك نيرويی در وجودتونه كه از اين جهان عظيم تره اون شروع می كنه به پديدار شدن ، زندگيه شما رو در بر خواهد گرفت اطعام تون می كنه می پوشوندتون شما رو راهنمايي و محافظت می كنه جهت ميده موجودی تون رو تقويت می كنه اگر بهش اجازه بديد .


ماخره
اين نوشته مربوط به متن مستند راز مي باشد.
این راز را شما ناخودآگاه چندین بار در زندگیتون تا حال تجربه کردید ولی هیچگاه به آن دقت نکردید. برای مثال هنگامی که اصرار در بدست آوردن دوستی یا عشقی داشته اید یا اصرار در بدست آوردن وسیله ای یا رسیدن به هدفی همچون گرفتن سی روز روزه یا قبولی در درس در رانندگی و … داشته اید بدون انکه خود بخواهید به این راز عمل کرده اید .
در این راز در نهایت به این آیه از قرآن عزیز می رسید که خداوند میفرماید هر آنچه از من بخواهید به شما داده خواهد و این راز نحوه چگونه خواستن را آموزش میدهد همراه با تجربیات اگر بدنبال مثال و تجربیات ناب تر میگردید بعد از خواندن این نوشته یک بار ترجمه کامل قرآن را بخوانید همچون ترجمه آقای قمشه ای یا خرمشاهی یا ترجمه های روان و قابل فهم و سپس دروازه های جدیدی و حقایق جدیدی آنهم از گفته های خدای عزیز برای شما گشوده خواهد شد یک مثال بچه خواستن حضرت زکریا در سن پیری و مثال های بیشمار دیگر.
این نوشته را در صورت مورد قبول بودن حتماً بدیگران سفارش خواندنش را کنید و آنرا در سایت هایی که عضو هستید با همین مشخصات کپی کنید .
با آرزوی موفقیت ، سلامتی ، شادی و عاقبت به خیری در این دنیا و آن دنیا برای همه .
پايان

Lovelyman
22-08-2007, 10:33
خوب اين مطلب شما چكيدش ميشه فيلم راز!!!
يعني با تمركز و ايمان راسخ به كاري كي ميخواي بكني اون كار انجام ميشه در واقع شما با تمركزت روي اون موضوع به محيط اطرافت ارژي مثبت ميدي و محيط در جواب شما عكسالعملي مطابق خواست شما نشون ميده!!!

cityslicker
16-09-2007, 12:53
خیلی دوست داشتم تا آخرش رو بخونم ولی متاسفانه به دلیل ریز بودن مطلب نشد همش رو بخونم


موفق باشی

*yutab*
16-09-2007, 23:39
پست قبل تاييد ميشه

bidastar
17-09-2007, 00:16
اگه خلاصه میکردی عالی میشد
منم نتونستم بخونم