PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : كاشت و پرورش گياهان غير زينتي و زراعي



Marichka
15-04-2006, 16:49
کشت گوجه فرنگی در گلخانهگوجه فرنگی از جمله صيفی جاتی است که به دلايل فراوان کشت آن قابل صرفه است. زيرا اين محصول در غذاهای مختلف مورد استفاده قرار می گيرد و آنجا که به صورت اصلی وجود ندارد به صورت رب گوجه باعث خوشمزگی غذا می شود.به همين دليل است که در کشت گوجه فرنگی واريته هايی در نظر گرفته شده است که دقيقا با شرايط مصرف گوجه فرنگی مطابق است. گوجه فرنگی ريز در اندازه های ۵ تا ۲۰ گرمی و همين طور گوجه فرنگی هايی با اوزان تا ۲۵۰ گرم توليد شده است که به خاطر استفاده از تکنيک های جديد علاوه بر مقاومت بالا در برابر بسياری از ويروس ها و بيماری ها استعداد دوام و تازگی را تا مدت طولانی دارا می باشد. شايان ذکر است که علاوه بر تنوع شکل و اندازه رنگ های زرد و نارنجی به کمک گوجه فرنگی های قرمز آمده است. انواع کشت گوجه فرنگی: حال که تصميم گرفته ايد در گلخانه خود بذر گوجه فرنگی را کشت کنيد قبل از هر چيز بايد بدانيد چه نوع بذری را انتخاب و تهيه نمائيد. بذر گوجه فرنگی را بر اساس نحوه مصرف آن می توان تقسيم بندی نمود زيرا اين ميوه را به صورت تازه خوری, رب, سس يا کنسرو می توان مصرف نمود. به همين منظور اولين تقسيم بندی بر اساس تازه خوری و صنعتی می باشد. در حال حاضر در ايران برای کشت گوجه فرنگی در گلخانه تنها از ارقام تازه خوری استفاده می شود. دومين تقسيم بندی بر اساس همرسی استوار است . که به سه دسته همرس - غير همرس و بينابين تقسيم می شود . معمولا در گلخانه های ايران از واريته های غير همرس در برداشت های طولانی مدت و از واريته بينابين در مناطقی که مدت برداشت کوتاه تر است استفاده می شود. سومين تقسيم بندی بر اساس وزن ميوه است . امروزه برای مصرف تازه خوری گوجه فرنگی از گوجه چری با وزن ۵ تا ۲۰ گرم تا گوجه هايی به وزن ۲۵۰ گرم استفاده می شود. نا گفته نماند که هر چه وزن گوجه فرنگی سنگين تر باشد مدت بيشتری برای رسيدن به باردهی نياز دارد . مثلا گوجه چری که حدود ۵ تا ۲۰ گرم است پس از نشاء حدود ۶۰ روز برای برداشت محصول نياز دارد. به تازگی در بازار توليد واريته های ديگری پا نهاده است که کلاستر نام دارد .اصولا چيدن ميوه به صورت خوشه ای با اصطلاح کلاستر خوانده می شود . با پيشرفت تکنولوژی در توليد بذر واريته هايی به بازار معرفی شده است که در برابر نماتد يا ويروسهايی که در منطقه ای فعال هستند مقاومت داشته و می توان با توجه به مشکلات موجود ارقام مورد نظر را انتخاب نمود. طول دوره جوانه زنی: طول دوره جوانه زنی تا ظهور برگ های لپه ای در سطح خاک معمولا ۶ روز است واز ۴ تا ۶ هفته نشاء آماده انتقال به زمين اصلی است . برای اينکه بذر گوجه فرنگی بتواند به خوبی جوانه زده و رشد نمايد تا زمان رشد مطلوب بوته بهتر است آن را در محل خزانه نگهداری نمود که هم در استفاده از امکانات گلخانه بتوان صرفه جويی کرد و هم گياه بتواند در ابتدا رشد خوبی داشته باشد. به همين منظور قسمتی از گلخانه را برای گلدان های نشاء در نظر گرفته و يا محلی را برای خزانه انتخاب می کنيم انتخاب گلدان مناسب که حجم ريشه درون آن به خوبی فعاليت کند حائز اهميت است . دما رطوبت نور فاصله بوته ها نقش مهمی در رشد يک گياه سالم در خزانه را دارد . برای مثال سطحی برابر ۱۰×۱۰ سانتی متر برای هر بوته باید در نظر گرفت . ضمنا بايد از محلهايی استفاده کرد که کاملا ضد عفونی شده و آفات و بيماری ها در محل نشاء موجود نباشد. دمای مناسب: بهترين دما برای جوانه زنی ۳۰ درجه سانتی گراد می باشد و بعد از جوانه زنی دما را تا ۲۴ درجه در مواقع روز و ۱۸ درجه در هنگام شب تقلیل می دهیم.با توجه به اینکه بیشترین فعالیت ریشه ها در عمق ۳۰ سانتی متری خاک می باشد قبل از انتقال نشاء های گوجه فرنگی به زمین اصلی باید بسترهای مناسب که تا عمق ۸۰ سانتی متری قابلیت نفوذ ریشه را داشته باشد محیا نمود در این صورت باید علف های هرز را پیش از انتقال نشاء حذف و پاکسازی نمود و بخصوص از دو گیاه سس و گل جالیز نباید غافل گردید که این دو مشکلات فراوانی را برای گیاه ایجاد می نمایند .بهتر است با رویت سس یا گل جالیز آنها را از کنار بوته جدا کرده و پاکسازی نمود آنگاه مواد آلی و کودهای شیمیایی را در اندازه مناسب و با راهنمایی آزمایشگاه های خاک شناسی تدارک دیده و استفاده نمود . بهترین Ph برای گوجه فرنگی ۵/۵ تا ۸/۶ می باشد و تراکم کشت را بین ۲ تا ۵/۲ بوته در متر مربع می توان انتخاب نمود. علاوه بر مسائلی که در مورد تراکم کشت خیار عنوان شد نحوه پایین کشی بوته گوجه فرنگی دلیل دیگری است برای انتخاب تراکم بوته. شکل بستر را می توان به صورت ذوزنقه که در بالا ۴۰ سانتی متر و در پایین ۷۰ سانتی متر در نظر گرفته و به فاصله حدود ۵۰ تا ۶۰ سانتی تر از یکدیگر روی بستر حفره هایی به اندازه گلدان های نشاء در ۲ طرف به صورت زیکزاک و یا در یک خط ایجاد نمود. سپس نشاء گوجه فرنگی را در حفره ها قرار داده و با اضافه کردن خاک یا پیت موس به اطراف آن بوته را در محل انتخاب مستقر کرده و سپس آبیاری نمود تا نفوذ آب جایگزین هوای اضافی اطراف ریشه گردد. هرس :همه می دانيم که هرس به منظور ايجاد تعادل بين رشد بوته شاخ وبرگ و مقدار ريشه و ميوه است به همين منظور بوته گوجه فرنگی را تا زمانی که به ۳۰ سانتی متری نرسيده است هرس نمی کنيم و اجازه می دهيم رشد خود را انجام دهد زمانی که ارتفاع بوته به ۳۰ سانتی متری رسيد اولين هرس را انجام می دهيم. اين هرس شامل حذف گل ها و شاخه های فرعی است پس از انجام اين مرحله هرس در تمام طول رشد بوته تمام شاخه های فرعی را حذف می کنيم و در کشت های کوتاه مدت بعد از رسيدن بوته به ارتفاع ۳۰ سانتی متری بوته را به صورت دو شاخه به نخ های مهار می بندیم, با انجام این کار دیگر نیازی به پایین کشی بوته نیست .بر اساس تجارب کیفیت و میزان محصول بوته ای که پایین کشیده شده است بهتر و بیشتر است بدیهی است پس از رسیدن این دو شاخه به ارتفاع مفید گلخانه جوانه انتهایی آن را حذف می کنیم تا گل های موجود در بوته به میوه تبدیل شود. پس از برداشت محصول این بوته ها از گلخانه حذف شده و زمین برای کشت بعدی آماده می شود . البته کشاورزان با تجربه جهت همسان کردن اندازه میوه ها بر اساس بضاعت گیاه و نوع واریته گلها و یا میوه های اضافی بر روی خوشه را هرس می کنند و به تعداد مشخصی از گلها اجازه می دهند تا به میوه برسند . گوجه فرنگی گياهی است اتوگارد که معمولا قبل از باز شدن گل تلقيح گل صورت گرفته است. به همين دليل به ندرت می توان در شرايط خاص تلقيح خارجی را در آن مشاهده نمود. تلقيح : در فضای گلخانه هيچ گونه عامل محرکی مانند باد و يا حشرات برای تلقيح وجود ندارد برای رفع اين مشکل می توان به چند طريق عمل کرد. اول استفاده از زنبورهای مخصوص که عمر آنها فقط يک فصل استو به طور غير مستقيم باعث شک به گياه شده و عمل لقاح را باعث می گردد. دوم استفاده از ويبراتورهای برقی است که در هر دو يا سه روز يکبار با لرزش خوشه ها عمل لقاح را صورت می دهد. راه سوم اين است که می توان در کشت زمستانه از هرمن تلقيح کننده استفاده نمود. و بالاخره راه چهارم اين است که با ايجاد شک در سيمهای مهار و يا ضربه مستقيم بر روی گلها باعث گرده افشانی يا در نهايت عمل تلقيح گرديم. نکته حائز اهميت در عمل تلقيح گلهای بوته گوجه فرنگی دمای موجود در گلخانه می باشد که بايد بين ۲۰ تا ۲۵ درجه بوده و رطوبت آن نيز کم باشد. زمان تلقيح : بهترين زمان برای اين کار بين ساعات ۱۱ تا ۲ بعد از ظهر می باشد که فضای گلخانه از رطوبت کمتر و دمای بيشتری برخوردار است به همين خاطر امکان تلقيح در دمای ۲۸ تا ۳۰ درجه کاهش می يابد و در دمای ۱۳ تا ۱۵ درجه امکان تلقيح وجود ندارد و عدم تلقيح گل ريزش گل را در پی خواهد داشت. به هر حال پس از تلقيح گل ميوه بين ۱۸ تا ۳۵ روز زمان لازم دارد تا قابل برداشت باشد٫ و حالا بوته گوجه فرنگی به زمان ثمر دهی خود رسيده و در اين مرحله بايد به گونه ای برخورد نمود که حداکثر برداشت را کسب کرد. زمانی که برگ های نزديک به هر خوشه ميوه چيده می شود ميوه امکان بهتری برای رنگ گيری پيدا می کند. نکته قابل ذکر ديگر اينکه بدیهی است ۵۰ درصد خوشه ميوه رنگ بگيرد و ۵۰ درصد ديگر از حالت سبز بودن تغيير رنگ داده و رفته رفته قرمز خواهد شد. بنابراين در صورتی که نيمی از خوشه واريته کلاستر به رنگ نهايی در آمده باشد می توان ان را چيد و به بازار عرضه نمود. چنانچه مسافت مزرعه تا بازار کم باشد و نيمه سبز خوشه فرصت رنگ پذيری نداشته باشد می توان از محلی که دمای آن گرمای مناسبی جهت تغيير رنگ گوجه دارد استفاده نمود. در صورتی که واريته ها به صورت کلاستر و يا همرس نباشد بهتر است گوجه های رسيده را در زمان خاص خود برداشت کرد. مسلما اندازه گوجه فرنگی هر چقدر درشت تر باشد زمان تبديل گل به ميوه و رسيدن آن هم طولانی تر خواهد بود. امروزه بسياری از کشاورزان به خاطر تقاضای مناسب مصرف کننده تمايل زيادی به کشت گوجه های چری دارند و اين به دليل ميزان باردهی فراوان رنگ های قرمز صورتی و زرد و شکل های مختلف آن است که باعث قيمت بالای اين واريته شده است. زمانی که بوته ها به سقف مفيد گلخانه می رسند لازم است برگ های پائين را هرس نمود و اگر نخ ها به صورت قرقره ای به سيم آويزان است می توان با بازکردن ۳۰ تا ۵۰ سانتی متر از نخ قرقره در يک جهت نخ ها را روی سيم حرکت داده که اين عمل باعث می شود ساقه از پائين روی بستر و یا شاسی های مخصوص قرار گیرد و انتهای بوته در فاصله ۳۰ تا ۵۰ سانتی متری سقف مفید گلخانه برسد. این روش به کشت دراز مدت مربوط می شود. منبع : واحد آموزش شرکت دشت ناز جيرفت

Marichka
15-04-2006, 16:50
كشت فلفل رنگي در گلخانه فلفل رنگي با دارا بودن ۱۲ برابر ويتامين c نسبت به پرتقال يكي از پر مصرف ترين سبزيجات در اروپا و آمريكا مي باشد كه با رنگ ها و طعم گوناگون به صورت خام و يا پخته مصرف مي گردد.چنانچه بتوان فلفل هاي رنگي را با كيفيت بالا توليد نمود با توجه به مصرف زياد آن در فصل زمستان مي توان مطمئن بود كه بازار خوبي در داخل و خارج از كشور براي اين محصول مهيا و آماده است. شروع کشت : كشت فلفل در خزانه شروع مي شود معمولا در اروپا از نيمه اكتبر تا نيمه نوامبر كشت در خزانه آغاز مي شود.يعني از مهر تا آبان ماه و پس از ۶۰ روز نشاء را به گلخانه اصلي منتقل مي كنند و براي يك سال از آن محصول برداشت مي نمايند.اين زمان كشت مي تواند براي مناطق شمال ايران در نظر گرفته شود و در مناطق جنوب از اوائل تيرماه مي توان كشت در خزانه را آغاز كرد البته بايد در مناطق جنوبي كشور كه هوا گرمتر است محيط مناسب را براي خزانه مهيا نمود.چنانچه ميزان نوردهي و دماي خزانه مطلوب و درست باشد نشاء پس از ۴۵ روز آماده انتقال به زمين اصلي است ، مشروط به آن كه دماي محيط خزانه در شب و روز بين ۲۵ تا ۲۶ درجه سانتي گراد باشد و براي جوانه زدن بذر رطوبتي در حد ۸۰ درصد ايجاد گردد.با اين شرايط مي توان اميدوار بود كه بذرها بين ۷ تا۱۰ روز جوانه بزنند در اين مرحله ميزان نور براي باروري بهينه جوانه ها بين ۱۶ تا ۱۸ ساعت در روز است.وقتي جوانه ها سر از خاك بيرون آورند دماي محيط را بايد بين ۲۳ تا ۲۴ درجه سانتي گراد و رطوبت محل را بين ۶۵ تا ۷۰ درصد تنظيم كرد در صورتي كه دماي بستر هم در حد ۲۱ درجه سانتي گراد باشد يك دوره دو هفته اي را به انتظار مي نشينيم. در محل خزانه تراكم بوته بايد به گونه ای باشد که بر روی يکديگر سايه نينداخته و از طرفی با رشد نشا همواره جای بيشتری را برای آنها در نظر گرفت از هفته پنجم دمای محيط را بر روی ۲۴ درجه در روز و ۲۲ درجه در شب تنظيم کرده و دمای محيط بستر را به ۲۰ درجه سانتی گراد می رسانيم چنانچه مقدار نور از ۱۸ ساعت به ۱۴ ساعت در روز تغيير يابد با توجه به وضعيت اقليمی پس از گذشت ۲ تا ۴ هفته گياه جوان به اندازه ۲۰ سانتی متر ارتفاع يافته و ۴ برگ حقيقی بر روی ساقه نمايان می شود.در اين حالت نشاء فلفل آماده انتقال به زمين است.فراموش نکنيم که قبل از انتقال نشاء گلخانه از هر حيث مهيا باشد تا به راحتی بتوان شرايط رشد گياه را مهيا نمود. در اينجا بايد تاکيد کرد که نبايد در انتقال نشاء به زمين اصلی زمان را از دست داد و تاخير نمود.زيرا اين بی توجهی باعث مشکلاتی در طول دوره رشد و باروری ايجاد می کند.از طرفی شرايط محيطی گلخانه بايد از نظر نور و دما مطلوب و قابل کنترل بوده و فضای خزانه عاری از هر گونه علف های هرز و آفات و بيماريها باشد تا گياه جوان بتواند مراحل اوليه رشد خود را در شرايط مساعدی انجام دهد زيرا گياهی که در وضعيت نامطلوب متولد می شود در ابتدا با مشکلات عمده ای مواجه خواهد شد و در صورتی که اين گياه زنده بماند هرگز نمی تواند يک گياه سالم و قوی در دوره رشد خود باشد. حال می توان با آرامش خاطر نشاء را با تراکم ۲ بوته در متر مربع کشت نمود در اين شرايط يعنی پس از انتقال نشاء به گلخانه دمای بستر بين ۱۸ تا ۲۰ درجه و دمای فضای گلخانه در شب ۱۹ درجه و در روز ۲۱ درجه سانتی گراد و رطوبت محل بين ۵۵ تا ۶۰ درصد بايد باشد با توجه به زمان کشت پس از گذشت ۴ تا ۶ هفته بوته دارای شاخه و برگ و گل می شود و ارتفاع آن به ۳۰ سانتی متر می رسد. وقتي بوته فلفل به ارتفاع ۳۰ سانتي متري رسيد کليه برگ ها و شاخه هاي فرعي و گل هاي آن را تا ارتفاع ۳۰ سانتي متري هرس مي کنيم وفقط اجازه مي دهيم ۲ تا ۳ شاخه فرعي رشد نمايد. شايان ذکر است اولين گلي که بر روي شاخه هاي فرعي رويش کرده است بايد حذف شود زيرا با تبديل اين گل به ميوه با توجه به اينکه در بين دو شاخه فرعي شکل گرفته و رشد کرده است علاوه بر اينکه به صورت بد شکل در مي آيد آسيب جدي به خود بوته نيز وارد مي نمايد. به عبارت ديگر به علت رشد ميوه و فشاري که به واسطه اين باروري به دو يا سه شاخه اوليه وارد مي شود اولين گل شاخه هاي فرعي بايد حذف شود. در صورتي که بوته فلفل به اندازه کافي رشد کرده باشد اجازه مي دهيم گل دوم به ميوه تبديل شود و اگر تمايلي به اين کار نداشته باشيم فرصت مناسبي براي رشد بيشتر شاخ و برگ و ريشه بوته را فراهم ساخته ايم و از طرف ديگر موقعيت را براي تبديل گل سوم به ميوه مهيا وآماده مي کنيم. بديهي است که بر روي ۲ يا ۳ شاخه مذکور تعدادي شاخه هاي فرعي رويش مي کند که به علت هجم برگ ها مي توانيم جوانه انتهايي اين شاخه هاي فرعي را بعد از برگ اول حذف کنيم و يا در صورتي که شاخه فرعي مزاحم شاخه هاي ديگر شد آن را به طور کلي حذف مي کنيم. توجه داشته باشيد که حذف شاخه هاي فرعي و هرس جوانه انتهايي شاخه هاي فرعي بايد به گونه اي باشد که در نهايت ميوه هاي فلفل در پوشش برگ ها قرار گرفته و بدين وسيله از آفتاب سوختگي در امان بماند خاطر نشان مي شود کشاورزان ماهر با توجه به فصل کاشت موقعيت بوته و تراکم بوته اجازه مي دهند بين ۵ تا ۷ گل به ميوه تبديل شود و انتخاب به دو شاخه فرعي يا به عبارتي سه شاخه فرعي تنها بر اساس ارتفاع گلخانه تجربه کشاورز و استعداد بوته مي باشد. بنابراين با داشتن ۲ تا ۳ شاخه فرعي بر روي هر بوته جمعاً ۵ تا ۷ گل تبديل به ميوه مي شود که با توجه به شکل ميوه و مرغوبيت آن در صورت نياز گل هاي اضافي را حذف مي کنيم تا ميوه هاي مرغوب تري برداشت کنيم اين روش تا پايان دوره کشت ادامه خواهد داشت. گل خانه داران عزيز بايد بدانند که در طول رشد گياه نبايد از وجود کنه غافل شويم و با مشاهده اولين مورد اقدامات لازم را براي ريشه کن کردن اين آفت مخرب به عمل آورد در اين رابطه ممکن است برخي از کشاورزان عوارض کنه را با ويروس اشتباه بگيرند که در اين مورد بايد دقت بيشتري به عمل آورد.مورد ديگري که باز در اين مرحله گياه را تهديد مي کند کرم برگ خوار است که خوشبختانه نمي تواند پنهان بماند و به خوبي قابل رويت است.موارد ديگر وجود شته سياه بر روي برگ فلفل - وجود شته سبز بر روي برگ فلفل - خساراتي که شته بر روي بوته و ميوه فلفل به جاي مي گذارد - خسارت کرم بر روي ميوه فلفل و وجود کرم بر روي ميوه فلفل و بد شکلي ميوه و ... بستن بوته فلفل: بوته فلفل بر خلاف بوته خيار و گوجه فرنگي به پايين کشيده نمي شود بلکه بر اساس ارتفاع مفيد گلخانه مي توان دو تا سه شاخه را انتخاب کرده و به انتهاي هريک از شاخه هاي فرعي نخ بسته و آنها را مانند شاخه هاي اصلي به دور نخ ها پيچيد زيرا در پايان دوره گياه در صورت سلامتي به اندازه ارتفاع مفيد گلخانه رشد مي کند. در کشت فلفل های رنگی مانند هر کشت ديگری نارسايی در رشد گياه بوجود می آيد که خوبست آنها را بشناسيم تا بهتر بتوانيم مشکلات را برطرف کنيم.بد شکلی ميوه زمانی صورت می گيرد که بعد از رويش گل٫ دما برای مدت طولانی مناسب گياه نبوده و در حد ۱۴ در جه سانتی گراد بوده است.لازم به ذکر است در ماه های سرد زمستان نيز اين مشکل برای گياه بوجود می آيد البته اين عارضه علت ديگری هم دارد و آن وجود حشرات موزی بر روی گياه است. اين حشرات معمولا شيره گياه را مکيده و باعث بد شکلی ميوه آن می شوند در صورتی که رطوبت گلخانه به ۸۵ درصد برسد و يا در مواقع شب هوای گلخانه سرد و اطراف آن گرم باشد و يا اينکه آبياری در طول روز دير شروع شود ميوه بوته فلفل ضخيم و در نهايت دو قسمت می شود.زمانی که ميوه در اندازه مناسب است ولی تغيير رنگ نمی دهد ميانگين دما در شبانه روز کم است بهتر است حداقل نيم درجه ميانگين را افزايش داد. جدا شدن ميوه از بوته قبل از رسيدن کامل: اين عارضه ممکن است در اول دوره اتفاق بيافتد و علت آن مربوط مي شود به برگ های اوليه که هنوز کوچک هستند و نمی توانند به مقدار کافی مواد لازم را توليد کنند با افزايش بر می توان اين نقص را برطرف کرد. تغيير رنگ ميوه در حالی اندازه ميوه کوچک است: علت اين مشکل يا بخاطر تعداد بيش از حد ميوه بر روی شاخه ها است و يا اينکه فاصله گره ها کم و برگ ها کوچک است.برای رفع اين نارسايی بهتر است ميانگين دمای گلخانه را ۱ تا ۲ درجه افزايش داده و گياه را وادار به رشد و رويش بيشتری بنماييم. به طور معمول فاصله بين گره ها بايد حدود ۶ تا ۷ سانتی متر با شد و شرايط گرم گلخانه نيز می تواند باعث ريز شدن ميوه ها گردد.در صورتی که انتهای ميوه فاسد و يا پوسيده شود کمبود کلسيم علت اساسی آن می باشد و از آنجا که ميزان نياز فلفل به کلسيم زياد بوده و کمبود آن مشکلات زيادی را برای توليد محصول فراوان و مرغوب ايجاد می کند می توان از نوعی کود کامل که دارای ۵/۲۲ درصد کلسيم می باشد و با نام کال ماکس عرضه می گردد استفاده نمود با اضافه کردن اين ماده به رژيم غذايی گياه می توان اين عارضه را بر طرف کرد.آفتاب سوختگی هم يکی از عوارضی است که به اثر تابش بيش از حد آفتاب بر روی ميوه بر مي گردد. برای اينکه فلفل دچار اين مشکلات نشود شما می توانيد با پوشش برگ ها بر روی ميوه از شدت تابش نور آفتاب بر روی ميوه جلوگيری کنيد و بالاخره آسيب های اين چنينی که بوسيله گنجشک ها بوجود مي آيد. فلفل های رنگی در طول زمان رشد خود دچار دگرگونی هايی می شود که لازم است گلخانه داران عزيز در اين مورد هم اطلاعاتی داشته باشند مثلا واريته بيانگا که به رنگ فسفری مشهور است در ابتدا به همين رنگ است و سپس به رنگ قرمز در می آيد و واريته زرو ابتدا به رنگ بنفش است و چنانچه چيده نشوند به رنگ قرمز تبديل می شود.در حقيقت به خاطر زودرسی اين دو واريته و تقاضای بيشتر فلفل های سبز در بازار برای شروع عرضه در بازار می توان از اين دو واريته استفاده کرد شايان ذکر است که واريته های ديگر فلفل های رنگی در ابتدا سبز هستند و رفته رفته به رنگ های زرد ٫ نارنجی ٫ قرمز و شکلاتی تبديل می گردد. تحقيق و تجربه :حميد امير سيدی - محمد رضا زاهديان تهران

Marichka
28-04-2006, 12:27
انتخاب زمان کشت : قبل از هر اقدامی در مورد کشت خيار ابتدا بهتر است اطلاعاتی از قبيل آمار هواشناسی منطقه نظرات و تجربيات مهندسين کشاورزی و کشاورزان با تجربه و مهمترين مورد قيمت اين محصول در بازار کسب کرده و آنگاه زمان کشت را انتخاب نماييد زيرا زمان کشت در بهره برداری محصول تاثير مستقيم داشته و باعث بالا رفتن روحيه کار و تلاش می گردد. مثلا در مناطق جنوبی کشور زمان کشت از اوائل مهرماه شروع می شود و در خرداد ماه سال بعد برداشت محصول پايان می يابد. و در مناطق شمالی و مرکزی کشور که در آذر ماه و دی ماه دارای هوای ابری و سرد می باشند زمان کشت را به نحوی انتخاب می کنند که اين زمان يا آخر فصل برداشت و يا آغاز کشت باشد . به طور کلی زمان هايی که شرايط جوی نامساعد است بايد از دوره کشت حذف گردد و اگر چنين کاری صورت نگيرد و زمانهای نامساعد در ميان زمان برداشت قرار گيرد کشت با مشکلات عديده ای روبرو می شود. انتخاب بذر: بعد از انتخاب زمان کشت بايد بذر مناسب و خوبی انتخاب کنيم که بر اساس تقسيم بندی اقليم های مناسب صورت می گيرد.مثلا برای مناطق جنوبی که زمان کشت از اوائل مهرماه شروع می شود و تا آخر خرداد سال بعد می توان برداشت محصول داشت و يا مناطق شمالی و مرکزی که کار کشت از اوائل دی ماه شروع می شود بذرهای تک گل پيشنهاد می شود که دارای برگ های کوچک و مقاوم به سرما بوده و جهت دوره های طولانی مناسب می باشد ولی در اقليم های که دو فصل کشت دارند بهتر است از واريته های پرگل که محصول زيادي در زمان کوتاه دارنداستفاده گردد. شايان ذکر است که بسياری از کشاورزان بدون توجه به نوع واريته و زمان کشت آن و تنها به علت پر گل بودن آن اقدام به کشت در فصولی می نمايند که مناسب حال آن بذر نيست در نتيجه با مشکلاتی مواجه می شوند که برای آنها اندکی ناشناخته و غريب می نمايد.کشاورزانی که آشنايی با خواص واريته های مختلف ندارند اشتباه عمده ای را مرتکب می شوند و آن اين است که واريته های پر گلی را که برای فصول بهاره کشت نموده اند و محصول خوب و زيادی برداشت کرده اند مجددا برای کشت پائيزه انتخاب می کنند. با شروع فصل سرما و کوتاه شدن طول روز تعداد زيادی ميوه های کوچک در هر بوته مشاهده می کنند که به علت ريز ماندن ميوه ها بر روی ساقه محصولی برداشت نمی کنند و با تصوراتی که دارند کود و سم را به گياه تحميل می کنند در حالی که بذر های تک گل بوده و از آن ميوه کمتری مشاهده می کنند اما محصول بيشتری برداشت می شود. نحوه کشت : پس از انتخاب بذر بايد فکر نحوه کشت باشيم به طور کلی در مقابل ما دو راه برای کشت بذر قرار دارد. يکی کشت مستقيم و کشت به صورت خزانه که از اين دو راه به خاطر صرفه جويی در استفاده از امکانات گلخانه ای و مراقبت بيشتر و بهتر تا جوانه زدن٬ بهتر است از کشت در خزانه بهره گيری کرد. برای کشت مستقيم زمين بايد رطوبت کافی داشته و به اصطلاح گاورو باشد و بهتر است زير و روی بذر به مقدار مورد نياز بيته موس ريخته شود. بهترين خاک برای کشت در گلدانهای نشاء ماده ای طبيعی به نام بيته موس می باشد که در بازار انواع خارجی و ايرانی آن يافت می شود.اگر محل قرار گرفتن سينی نشاء دارای ۳۰ درجه سانتی گراد حرارت بوده و نور و رطوبت کافی وجود داشته باشد پس از ۵ تا ۷ روز بذر جوانه می زند و چنانچه شرايط مناسب نبوده و عوامل نور و گرما و رطوبت به صورت دلخواه نباشد اولا در زمان جوانه زنی تاخير ايجاد می شود و ثانيا در جريان رشد گياه نيز اختلالاتی پديدار خواهد شد. توصيه می شود اين نوع بذرها را به علت گرانی آنها ۲۴ ساعت قبل از کاشت در زمين و يا گلدان در يک پارچه نخی و يا پنبه ای در دمای ۳۰ درجه سانتی گراد نگهداری کرد. بايد دقت کرد قبل از اين کار بذرها ابتدا در آب ولرم خيسانده شوند از طرفی بايد مراقبت های لازم را به عمل آورد تا گياه جوان بدون آفت و بيماری به زمين منتقل شود. انتقال نشاء به زمين اصلی :وقتی بذرها سبز شدند و رشد کافی نمودند بايد آنها را به زمين گلخانه منتقل کنيم.بدين منظور حفره هايی که با فاصله معين و بر اساس تراکم بوته در متر مربع محاسبه شده است بر روی بسترها تعبيه می کنيم که دقيقا به اندازه حجم خاک گلدانهای سينی نشاءمی باشد. آنگاه با احتياط کامل نشاء را همراه با خاک گلدان از گلدانها جدا کرده و در حفره ها قرار می دهيم.در اينجا بايد مراقب باشيم تا به ريشه ها آسيبی وارد نيايد. بعد از انتقال نشاء به زمين آبياری را شروع می کنيم . به ياد داشته باشيم مدت قرار گرفتن نشاء در گلدان نبايد از حد معمول تجاوز کند زيرا در اين صورت است که ريشه به علت حجم کم خاک دچار مشکل شده و از رشد طبيعی باز می ماند و در نتيجه گياه از ابتدا ضعيف خواهد بود و پس از آن هم رشد درستی نخواهد داشت. تراکم بوته ها : به منظور دستيابی به بيشترين برداشت محصول از متر مربع تراکم بوته ها حائز اهميت است.بعضی از کشاورزان و گلخانه داران بر اين باورند که اگر تعداد بوته در واحد سطح بيشتر باشد محصول بيشتری می توانند برداشت کنند.بر اساس تجارب بدست آمده در گلخانه های خاکی برای واريته های موجود تراکمی برابر با ۷/۱ تا ۳ بوته٬ بنابر تجربه شخصی فصل کاشت و نوع واريته از نظر کوچکی و بزرگی برگ در نظر می گيرند که در اين مورد می توان از کشاورزان با تجربه و کارشناسان مربوطه کمک گرفت. ناگفته نماند که اين کار دلايل فنی و مهمی دارد که از جمله می توان ميزان نوردهی و جذب مواد مغذی خاک در فصول سرد را نام برد.پس به خاطر اينکه بوته ها از نور کافی برخوردار بوده و رشد مناسبی داشته باشند بايد به گونه ای کاشت شوند که به روی يک ديگر کمتر سايه بياندازند و به عبارتی ديگر موجب جلوگيری از تابش نور کافی به گياه نشوند از طرفی در فصول سرد ميزان غذا رسانی خاک به ريشه کمتر می شود و اگر تراکم هم در چنين وضعيتی زياد باشد طبيعی است که به ريشه مواد کافی نخواهد رسيد آبياری اوليه : برای آبياری گلخانه بهتر است از سيستم تحت فشار به صورت قطره ای استفاده کنيم.در اين روش که بهترين نوع آن استفاده از نوارهای آبياری است که از حدر رفتن آب جلوگيری می کند. بر اساس برنامه ای منظم به آبياری گياه خواهيم پرداخت زيرا آبياری به صورت سنتی ضمن بالا بردن مصرف آب و همچنين رطوبت گلخانه مواد غذايی در خاک را شسته و دسترسی ريشه را به اين مواد کم کرده.شايان ذکر است که آبياری گياه بر اساس سن گياه بافت خاک و زمان مصرف متفاوت است. برای مثال می توان گفت که خاک در زمستان به آب کمتری نيازمند است تا در فصل تابستان ولی در هر صورت بايد به طور يکنواخت و دوره های منظم آبياری کرد و مسلما در خاک های سبک مقدار آبياری کمتر و فاصله زمانی بين آن نيز کمتر خواهد بود. توصيه می شود در هنگام آبياری زمين را برای مدت طولانی به حالت اشباع قرار ندهيم و حتما رطوبت ۲۵ درصدی را در فاصله دو آبياری رعايت نماييد به عبارت ديگر برای تناوب آبياری٬ زمانی اقدام به آبياری نماييد که رطوبت خاک به ۲۵٪ رسيده باشد ضمنا اين را هم بدانيد که گياه خيار در زمانی که به گلدهی می رسد نياز بيشتری به آب دارد. برخی از کشاورزان معتقدند بعد از اينکه گياه جوان ۴ برگ حقيقی خود را کامل کرد بايد يک دوره تشنگی به گياه داد.چون اعتقاد دارند ريشه گياه در حالت تشنگی به طور طبيعی به دنبال يافتن آب به عمق خاک نفوذ می کند و اين حرکت ريشه باعث افزايش حجم ريشه می شود. به هر حال گياه پس از دوره تشنگی و آبياری پس از آن رشد سريعی خواهد داشت. در زمان رشد بوته بايد نخهای گلخانه را آماده کرده و بر فراز بوته ها به سيم های مهار در فضای سقف گلخانه متصل نمود تا در هنگام رشد سريع بوته ها به طور منظم به دور نخ ها بسته شود برای بستن بوته ها به دور نخ ها روش های مختلفی وجود دارد می توان پائين نخ ها را به سيم مهار در پائين گياه بست و يا اينکه نخ اضافه را به دور قرقره های سيمی پيچانده و بر روی سيم مهار قرار داد و يا اينکه به وسيله کلیپس های مخصوص که به اندازه قطر ساقه گياه است و به انتهای نخ ها بسته می شود ارتباط ساقه و نخ را بدون گره زدن به گياه برقرار نمود شايان ذکر است که نبايد در مرحله نخ کشی بی توجهی نمود زيرا غفلت در اين کار باعث شکستن ساقه گياه می شود و سبب آسيب جدی به گياه خواهد شد. آبیاری : آبياری گلخانه برای خاک های سبک می تواند به روش نشتی باشد يعنی با ايجاد جوی و پشته آبياری صورت می گيرد. در صورت استفاده از سيستم های قطره ای که با لوله های مخصوص صورت می گيرد نيازمند يک محاسبه دقيق هستيم زيرا معمولا وسط خط لوله از فشار آب کمتری برخوردار است و به اين علت آبياری به صورت يکنواخت انجام نمی شود.آبياری قطره ای بايد به صورتی باشد که پيازرطوبتی بين دو قطره چکان به يکديگر متصل شود . همانطور که می دانيد روزانه مقدار معينی اب زمين تبخير می شود که بايد در موقع مناسب تامين گردد.در صورتی که نسبت به آب يک منطقه مشکوک باشيم با آزمايش آب تصميم نهايی را اتخاذ می کنيم مقادير مجاز Ec در آب براساس ميلی موس تامين می شود Ec کمتر از ۱ بسيار خوب Ec بين ۱ تا۲ مناسب و Ec ۲ تا ۳ کمی زياد Ec ۳ تا ۴ زياد و Ec بالاتر از ۴ بسيار زياد غير قابل قبول می باشد.
هرس اولیه : در بته خيار تا زمانی که ارتفاع گياه به ۳۰ سانتی متر نرسيده هيچگونه هرسی را انجام نمی دهيم . اما پس از اينکه بوته به ارتفاع ۳۰ سانتی متری رسيد شاخه های فرعی و ميوه و گلهای آن را به تدريج حذف می کنيم. با اين کار به گياه اجازه می دهيم که تمام انرژی توليدی توسط گياه صرف رشد ساقه و برگهای اوليه شود و بدين وسيله گياه قوی و شاداب باشد از ارتفاع ۳۰ سانتی متر به بعد شاخه های فرعی را حذف کنيم ولی با توجه به فصل کاشت و نظر برخی کارشناسان و کشاورزان با سابقه برخی به شاخه های فرعی اجازه می دهند رشد نمايند و بر اساس واريته و فصل کاشت طول شاخه های فرعی را تنظيم می کنند. قابل ذکر است که در فصل بهار جوانه انتهايی شاخه های فرعی را بعد از ظهور برگ پنجم حذف می کنند به ياد داشته باشيد که هرس اوليه گياه تاثير مستقيم و بسيار خوبی در رشد و بار دهی بوته خواهد داشت البته مشروط بر اينکه به طور صحيح و اصولی انجام گيرد.
برداشت محصول : از مواردی که بايد در انجام آن دقت بسياری کرد تا آسيبی به گياه وارد نشود نحوه چيدن خيار از بوته است که به دلايلی با اهميت است شيوه اصولی و صحيح چيدن خيار از بوته اين است که آن را به سمت بالا کشيده تا بدين وسيله از ساقه جدا شود اين عمل باعث می شود که بقايا يا دنباله ميوه بر روی ساقه باقی نماند زیرا باقی ماندن این قسمت بر روی ساقه باعث پوسيدگی ساقه می شود و از طرفی دنباله ميوه علاوه بر اينکه وزن ميوه را سنگين تر می کند باعث جلوگيری از نرم شدن سريع ميوه هم می شود امروزه در اکثر گلخانه ها ديده می شود که خيار را به وسيله قيچی از شاخه جدا می کنند اين کار زمانی می تواند مشکل آفرين باشد که قيچی آلوده به بيماریهای قارچی و ويروسی خاصی باشد. در اين حالت امکان انتقال بيماری از يک بوته به بوته ديگر زياد است. بد نيست بدانيد به تازگی دستگاهی اختراع شده است که به وسيله اشعه می تواند ميوه را از ساقه جدا کند.ولی تا زمانی که دسترسی به اين وسائل امکان پذير باشد بهتر است حتاالمقدور ميوه با دستکش چيده شود ضمنا از ابزارهایی استفاده کنيد که اطمينان داشته باشيد آلوده نيستند.
پائین کشی بوته ها : زمانی که بوته ها به سقف مفيد گلخانه می رسند بايد پائين کشيده شوند.نکته ای که در اين دوره حائز اهميت است هرس برگهای فرسوده تر و پير تر در طول دوره برداشت است.به طوری که هنگام پائين کشيدن بوته برگهای پائينی ضمن اينکه عمر خود را سپری کرده اند تعداد کمی نيز برای هرس کردن باقی مانده باشد. بايد همواره به ياد داشته باشيد که هرس برگهای فرسوده در هر نوبت نبايد بيش از ۳ برگ در بوته باشد و حداقل ۱۸ تا ۲۵ برگ روی بوته باقی بماند. هرس برگ های فرسوده بايد در طول دوره و به تناوب انجام گيرد که در هنگام پائين کشی مشکلی پيش نيايد و ضمنا متوجه باشيم برگهايی که هرس می کنيم نبايد از تعداد برگهای توليد شده بيش تر باشد. به هر حال بعد از هرس برگ هاي مسن تر و رسيدن بوته به سقف٬ ۳ روش برای هرس بوته خيار مرسوم است. اول اينکه با حذف برگهای پائينی و شل کردن نخ ها از قرقره که به سيم مهار متصل است ساقه را به صورت گرد در روی زمين قرار داده البته گاهی ساقه ها به جای اينکه روی زمين قرار گيرند بر روی شاسی های مخصوصی که با فاصله ۵۰ سانتی متر تعبيه شده اند قرار می گيرند. زمانی که بوته به انتها می رسد به دو شاخه فرعی اجازه می دهیم که رشد خود را ادامه دهند و دوباره به سمت پائین حرکت کنند.این دو شاخه فرعی را مانند شاخه های اصلی در نظر می گيريم و پس از رشد اين شاخه ها جوانه ای انتهايی شاخه اصلی را حذف مي کنيم و سوم اگر در پايان فصل کشت با فرا رسيدن هوای گرم مصادف باشد می توان به جای پائين کشيدن بوته ها آن را بر روی سيم ها انداخته تا مانند سايبانی در گلخانه عمل کند در اين حالت بايد کاملا مراقب بود که بوته ها در موقع خم شدن شکسته نشوند و بعد ها دچار ضايعات و بيماری نگردند. منبع : شرکت دشت ناز جيرفت

Marichka
28-04-2006, 12:38
رشد و نمو گياهان

سه عامل عمده در رشد و نمو گياهان عبارتند از : فتوسنتز، تنفس و تعرق

فتوسنتز :يكي از اختلافات عمده بين گياهان و حيوانات در كره زمين، توانايي گياهان براي ساخت داخلي غذاي خودشان مي باشد. يك گياه براي توليد غذاي مورد نياز خود به انرژي حاصل از تابش آفتاب، دي اكسيد كربن موجود در هوا و آب موجود در خاك نيازمند است. اگر هر يك از اين اجزاء دچار كمبود شود، فتوسنتز يا همان توليد غذا متوقف خواهد شد. در واقع اگر هر يك از اين عوامل براي مدت زيادي قطع شود، گياه از بين خواهد رفت. هر گونه بافت گياه سبز، توانايي انجام فرآيند فتوسنتز را داراست. كلروپلاست ه در سلولهاي گياه سبز، حاوي رنگدانه هاي سبزي هستند كه كلروفيل ناميده مي شوند و انرژي نور را به تله مي اندازند. با اين وجود برگها (با توجه به ساختار بخصوصشان) عمده ترين قسمت براي توليد غذا مي باشند. بافتهاي داخلي حاوي سلولهايي با مقادير فراوان كلروپلاست مي باشند؛ كه در يك نظم و ترتيب خاص، به راحتي به آب و هوا اجازه جابجايي مي دهند. لايه هاي اپيدرمي محافظ بالايي و پاييني برگها، حاوي تعداد زيادي دهانه مي باشند كه؛ از دو سلول نگهبان بخصوص در هر سمت تشكيل شده اند. سلولهاي نگهبان، جابجايي (ورود دي اكسيدكربن و خروج اكسيژن و بخار آب از برگها) گازهاي درگير در فتوسنتز را كنترل مي كنند. اپيدرمي هاي پاييني برگها به طور طبيعي، حاوي بيشترين تعداد دهانه مي باشند.
تنفس :كربوهيدرات هاي ساخته شده در طول فرآيند فتوسنتز، تنها وقتي براي گياه با ارزش هستند؛ كه به انرژي تبديل شده باشند. اين انرژي در فرآيند ساخت بافتهاي جديد مورد استفاده قرار مي گيرد. فرآيند شيميايي كه طي آن قند و نشاستة توليد شده در فرآيند فتوسنتز، به انرژي تبديل مي شود؛ تنفس ناميده مي شود. اين فرآيند مشابه سوزاندن چوب يا زغال سنگ براي توليد حرارت يا انرژي مي باشد.اگر اكسيژن محدود شود يا در دسترس گياه قرار نگيرد، تنفس يا متابوليسم ناهوازي رخ خواهد داد. توليدات حاصل از اين واكنش، اتيل الكل يا اسيد لاتيك و دي اكسيد كربن مي باشد. اين فرآيند به عنوان فرآيند تخمير يا اثر پاستور شناخته مي شود*. اين فرآيند در صنايع لبنيات كاربرد فراوان دارد. هم اكنون بايد واضح باشد كه تنفس عكس فرآيند فتوسنتز مي باشد. بر خلاف فتوسنتز، فرآيند تنفس در طول شب نيز به خوبي روز صورت مي گيرد. تنفس در كلية اشكال زندگي و در همة سلولها صورت مي گيرد. آزاد شدن دي اكسيد كربن اندوخته شده و گرفتن اكسيژن همواره در سطح سلول اتفاق مي افتد. در ادامه مقايسه اي بين فتوسنتز و تنفس آمده است.
فتوسنتز:توليد غذا مي نمايدانرژي را ذخيره مي كنددر سلول هايي كه حاوي كلروپلاست هستند رخ مي دهداكسيژن آزاد مي كندآب مصرف مي نمايددي اكسيد كربن مصرف مي نمايددر روشنايي صورت مي پذيرد
تنفس :غذا رابراي توليد انرژي گياه به مصرف مي رساندانرژي آزاد مي كند در همة سلولها صورت مي گيرد اكسيژن را مورد استفاده قرار مي دهد آب توليد مي نمايد دي اكسيد كربن توليد مي نمايد در تاريكي هم به خوبي صورت مي پذيرد
تعرق:تعرق فرآيندي است كه در طي آن گياه آب از دست مي دهد. عمدتاً اين كار از طريق دهانة برگها صورت مي گيرد. تعرق فرآيندي ضروري است كه حدود 90% از آب وارد شده به گياه از طريق ريشه ها را مورد استفاده قرار مي دهد.10% باقيماندة آب در واكنشهاي شيميايي و در بافتهاي مختلف گياه به مصرف مي رسد. فرآيند تعرق براي حمل مواد معدني ازخاك به گياه، خنك نمودن گياه در فرآيند تبخير و نيز براي جابجايي قند و مواد شيميايي گياه كاملاً ضروري است. مقدار آب ازدست رفتة گياه به چندين فاكتور محيطي از جمله دما، رطوبت، وزش باد يا جابجايي هوا وابسته است. با افزايش دما و يا جابجايي هوا، رطوبت نسبي كاهش يافته و اين باعث مي شود كه سلولهاي نگهبان در برگها، دريچه هاي استومتا را باز كنند؛ به اين ترتيب نرخ تعرق افزايش مي يابد.
دي اكسيد كربن در گلخانهسالهاي زيادي است كه به منافع غني سازي دي اكسيد كربن در گلخانه ها، براي افزايش رشد و توليد گياهان پي برده شده است. دي اكسيد كربن يكي از ضروري ترين اجزاء فتوسنتز مي باشد. همانطور كه در بخش قبل اشاره شد، فتوسنتز يك فرآيند شيميايي است كه انرژي نور خورشيد را براي تبديل دي اكسيد كربن و آب به مواد قندي در گياهان سبز مورد استفاده قرار مي دهد؛ سپس اين مواد قندي در خلال تنفس گياه براي رشد آن مورد استفاده قرار مي گيرند. اختلاف بين نرخ فتوسنتز و تنفس، مبنايي براي ميزان انباشتگي ماده خشك در گياهان مي باشد. در توليد گلخانه اي، هدف همة پرورش دهندگان، افزايش ماده خشك و بهينه سازي اقتصادي محصولات مي باشد. دي اكسيد كربن با توجه به بهبود رشد گياهان، باروري محصولات راافزايش مي دهد. بعضي از مواردي كه باروري محصولات به وسيلة غني سازي دي اكسيد كربن افزايش داده مي شود عبارتند از : گلدهي قبل از موعدبازده ميوه دهي بالاتركاهش جوانه هاي ناقص در گلهابهبود استحكام ساقة گياه و اندازة گل
بنابراين پرورش دهندگان گل و گياه بايد دي اكسيد كربن را به عنوان يك مادة مغذي در نظر بگيرند.براي اكثر محصولات گلخانه اي، ميزان خالص فتوسنتز به واسطة بالا بردن ميزان دي اكسيد كربن از ppm 340 تا ppm1000 افزايش مي يابد. آزمايش هاي صورت گرفته بر روي بيشتر گياهان نشان داده است كه با افزايش ميزان دي اكسيد كربن تا ppm1000 فتوسنتز به اندازة 50% افزايش خواهد يافت. البته براي بعضي از گياهان اضافه كردن دي اكسيد كربن تا ppm 1000 در نوركم، از لحاظ اقتصادي، توصيه نمي شود. براي بعضي ديگر از گياهان مانند گل لاله ، هيچ پاسخي نسبت به اضافه كردن دي اكسيد كربن مشاهده نشده است. دي اكسيدكربن در خلال باز شدن دهانه اي، توسط فرآيند پخش به گياه وارد مي شود. استومتاها سلولهاي اختصاصي هستند كه به طور عمده در قسمت زيرين برگها و در لاية بيروني قرار گرفته اند. باز و بسته شدن اين سلولها اجازه مي دهد كه معاوضة گازها صورت گيرد. تغليظ 2CO دراطراف برگها، بالا گيري دي اكسيد كربن در گياهان را قوياً تحت تأثير قرار مي دهد. تغليظ بيشتر 2CO، منجر به بالا گيري بيشتر 2CO در گياهان مي شود. سطح نور، دماي برگها و دماي هواي محيط، رطوبت نسبي، تنش آبي، غني سازي دي اكسيد كربن و ميزان اكسيژن موجود در هوا و برگها از جمله فاكتورهاي محيطي هستند كه باز و بسته شدن استومتا را كنترل مي نمايند.غلظت دي اكسيد كربن موجود در هواي محيط چيزي در حدود ppm340 (از لحاظ حجمي) مي باشد. همة گياهان در اين شرايط به خوبي رشد مي نمايند؛ اما بواسطة بالا رفتن غلظت 2CO تا1000 ppm، نرخ فتوسنتز نيز افزايش خواهد يافت؛ كه در نهايت منجر به افزايش مواد قندي و كربو هيدراتهاي قابل دسترس براي رشد گياهان مي شود. هر گونه گياه سبز در حال رشد در يك گلخانه كاملاً بسته (كه اصلاً تهويه نمي شود و يا اينكه تهوية كمي دارد) غلظت دي اكسيد كربن را در طول روز به كمتر از ppm200 كاهش مي دهد. كاهش در نرخ فتوسنتز، هنگامي كه غلظت 2CO از ppm 340 به ppm 200 مي رسد، برابر است با افزايش آن هنگامي كه غلظت 2CO از ppm 340 به ppm 1300 مي رسد. با يك حساب سرانگشتي در مي يابيم كه افت سطح دي اكسيد كربن به پايينتر از سطح محيط تأثيرات بسيار بيشتري نسبت به افزايش آن به بالاتر از سطح محيط خواهد داشت. در گلخانه هاي جديد و به بخصوص در سازه هاي دو جداره كه نفوذ هواي بيرون كاهش يافته است؛ غلظت دي اكسيد كربن در زمانهاي بخصوصي از سال به راحتي مي تواند به پايينتر از ppm 340 افت نمايد. اين موضوع تأثيرات منفي قابل توجهي برروي رشد گياهان خواهد داشت. تهوية مناسب در طول روز مي تواند ميزان دي اكسيد كربن را تا نزديكي سطح محيطي آن بالا ببرد؛ اما ميزان آن هرگز به سطح محيطي ppm340 باز نخواهد گشت. تأمين دي اكسيد كربن تنها روش غلبه بر اين اختلاف سطح و افزايش غلظت 2CO به بالاتر از ppm 340 است؛ كه براي اكثر محصولات گلخانه اي پر منفعت مي باشد. ميزان غني سازي دي اكسيد كربن به نوع محصول، شدت نور، دما، تهويه، مرحلة رشد گياه و ملاحظات اقتصادي بستگي دارد. نقطة اشباع دي اكسيد كربن در غلظتي حدود 1000 تا ppm 1300 حاصل مي شود. غلظت كمتري (800 تا ppm1000) براي محصولاتي مانند گوجه فرنگي، خيار، فلفل و كاهو توصيه مي شود. افزايش غلظت دي اكسيد كربن دورة رشد گياه را كوتاه مي نمايد (5 تا10 درصد)، كيفيت و بازده محصول را بهبود مي بخشد و همچنين اندازه و ضخامت برگها را افزايش مي دهد. منابع دي اكسيد كربن: دي اكسيد كربن را مي توان از سوزاندن سوختهاي پاية كربن مانند گاز طبيعي، پروپان، نفت سفيد و يا اينكه مستقيماً از تانكهاي مخصوص نگهداري دي اكسيد كربن خالص تهيه نمود. البته هر يك از منابع فوق الذكر داراي مزايا و معايب بالقوه اي مي باشند. وقتي كه گاز طبيعي، پروپان يا نفت سفيد سوزانده مي شود، تنها دي اكسيد كربن توليد نمي شود؛ بلكه همراه با آن حرارت نيز توليد مي شود، كه به طور طبيعي موجب گرم شدن سيستم مي شود. بايد توجه داشت كه احتراق ناقص يا سرايت مواد سوختي به داخل گلخانه، مي تواند منجر به از بين رفتن گياهان شود. اكثر منابع گاز طبيعي و پروپان داراي مقدار كمي (به اندازة كافي پايين) آلودگي مي باشند. بايد توجه داشت، در سوختي كه براي تأمين دي اكسيد كربن مورد استفاده قرار مي گيرد، مقدار سولفور بيشتر از 0.02% (از لحاظ وزني) نباشد. احتراق سوختها همچنين منجر به توليد رطوبت مي شود. براي گاز طبيعي به ازاي هر متر مكعب گاز سوخته شده، kg 1.4 بخار آّب توليد مي شود. در مورد پروپان، مقدار رطوبت توليد شده به ازاء هر كيلوگرم دي اكسيد كربن، كمي پايين تر از گاز طبيعي است. گاز طبيعي، پروپان و سوختهاي مايع در ژنراتورهاي مخصوص دي اكسيدكربن سوزانده مي شوند. اندازة دستگاهها (Btu توليد شده) و اندازة جريان هواي افقي در گلخانه، تعداد و موقعيت اين دستگاهها را تعيين مي نمايد. مهمترين مشخصة اين مشعلها اين است كه؛ سوخت بايد به طور كامل سوزانده شود. بعضي از كارخانجات مشعلهايي ساخته اند كه مي تواند هم گازطبيعي و هم پروپان را مورد استفاده قرار دهد. به علاوه اين واحدهاي توليد 2CO داراي خروجي قابل تنظيم هستند. اشكال بالقوه اين سيستم اين است كه حرارت و بخار آب توليد شده ممكن است موجب تأثير موضعي بر دما و شيوع بيماريها در گلخانه شود.به عنوان يك پيشنهاد، مي توان قسمتي از گاز دودكش بويلر گاز طبيعي، مربوط به سيستم حرارتي آب داغ، را به عنوان وسيله اي جهت تأمين دي اكسيد كربن به داخل گلخانه هدايت نمود. البته اين سيستم بايد به چگالنده گاز دودكش، كه براي تأمين اين هدف طراحي شده است، مجهز باشد. نكتة قابل توجه اين است كه همة بويلرها (بخصوص بويلرهاي قديمي) براي اين كار طراحي نشده اند. بويلرهاي گاز طبيعي بايد احتراق تميزي داشته باشند؛ اكسيدهاي نيتروژن (NOx) و اتيلن توليد نكنند و يا حداقل، مقدار آنها در محصولات احتراق كم باشد. در اين سيستم، لوله هاي گاز در جايي كه بويلر به لولة دودكش متصل شده است، بيرون كشيده مي شوند. واحد هاي چگالنده براي كاهش دما و رطوبت گاز ورودي به گلخانه طراحي مي شوند. يك سيستم كنترل مانيتوري، پيوسته محافظت ايمني لولة گاز را براي كنترل سطح مونو اكسيد كربن انجام مي دهد. سطح مجاز مونو اكسيدكربن (CO) در لولة گاز چيزي بين 6 تا ppm 10 است. يك هواكش ظرفيت پايين كه داراي مكش كلي كمي است، حجم ثابتي از گاز را مكش مي نمايد. يك هواكش ديگر براي اختلاط گازهاي دودكش با هواي گلخانه مورداستفاده قرار مي گيرد؛ و در پايان اين مخلوط به داخل گلخانه هدايت مي شود. اين سيستم شرايطي را فراهم مي نمايد كه دي اكسيد كربن از پايين به ميان محصولات هدايت شده و قبل از خروج از منافذ و دريچه ها، در ميان گياهان به سمت بالا حركت نمايد. سيستم تحويل بايد به گونه اي طراحي شده باشد كه توزيع يكساني را در سراسر گلخانه در بر داشته باشد.مي توان يك سيستم حرارتي آب داغ را براي افزايش بازده و نيز تأمين دي اكسيد كربن در طول روز (هنگامي كه نيازي به حرارت وجود ندارد) به يك تانكر عايق جهت ذخيرة آب داغ مجهز نمود. حرارت توليد شده در طول روز به وسيلة تانكر آب داغ ذخيره شده و در هنگام شب بر حسب نياز مورد استفاده قرار مي گيرد. تأمين دي اكسيد كربن با استفاده از گاز دودكش در تابستان، حرارت ذخيرة بسيار بيشتري از آنچه كه به هنگام شب مورد نياز است، حاصل مي نمايد. در طول ماههايي از تابستان، از آنجا كه دماي محيط بيرون به هنگام شب اغلب بالاتر از 22 درجة سانتيگراد مي باشد، حرارت ذخيره شده مورد نياز نيست؛ در اين موقعيت بايد كاربرد دي اكسيد كربن را محدود نمود.دي اكسيد كربن مايع (حتي با وجود اينكه معمولاً گرانتر است) مورد پسند بسياري از پرورش دهندگان گل و گياه قرار گرفته است. مزاياي عمدة استفاده از دي اكسيد كربن مايع عبارتند از :خلوص فراورده عدم توليد حرارت و رطوبت عدم نگراني از زيان رساندن به محصولات كنترل بهتر غلظت دي اكسيد كربن در گلخانه انعطاف در وارد كردن دي اكسيد كربن به گلخانه در هر زمان
دي اكسيد كربن خالص در مخازني كه توسط تريلر حمل مي شود، به گلخانه منتقل مي گردد. تانكرهاي نگهداري مخصوص (كه معمولاً از فروشنده اجاره مي شود)، براي هر واحد گلخانه مورد نياز است. دي اكسيد كربن متراكم به صورت مايع مي باشد و بايد توسط يك واحد تبخيركن، تبخير شود.سيستم توزيع دي اكسيد كربن مايع در محيط گلخانه، از لحاظ طراحي و نصب ساده تر مي باشد. اكثر استفاده كنندگان از اين سيستم، لوله هاي پلي وينيل كلرايد (pvc) انعطاف پذير18 ميليمتري را مورد استفاده قرار مي دهند. اين لوله ها بايد در فواصل مناسب سوراخ شده باشند. براي يك بهره برداري كوچك ممكن است دي اكسيد كربن توسط كپسول فراهم گردد. هنگامي كه فرد گلخانه دار براي پرورش گياهان از كود حيواني يا ديگر مواد ارگانيك استفاده مي كند، غلظت دي اكسيد كربن در گلخانه بواسطة فرآيند تفكيك افزايش خواهد يافت. مقدار توليد شده به پايداري كود حيواني و فعاليت ميكروارگانيسم ه، كه مواد ارگانيك را به دي اكسيد كربن تبديل مي كنند، وابسته است. البته توليد 2CO از كود حيواني تنها براي حدود يك ماه قابل توجه مي باشد. در بعضي از موارد رشد ارگانيك پوشش مياني گياه مانند الياف نارگيل، غلظت دي اكسيد كربن را در طول شب به حدود ppm 1200 افزايش خواهد داد. اين موضوع معمولاً مشكلي ايجاد نمي كند؛ چراكه غلظت دي اكسيد كربن در روشنايي روز به طور كاملاً سريع افت مي نمايد. تراز هاي تكميلي براي دي اكسيد كربن :امروزه اكثر پرورش دهندگان شرايط محيطي گلخانه را به وسيلة حسگرهاي متصل به يك كامپيوتر مركزي، براي يكپارچه سازي فاكتورهاي محيطي مختلف، كنترل مي نمايند. يك كنترل كنندة دي اكسيد كربن، كه معمولاً يك آناليزگر گازي مادون قرمز ( IRGA ) مي باشد، براي نمايش و كنترل حداقل و حداكثر غلظت دي اكسيد كربن در گلخانه مورد استفاده قرار مي گيرد. واحد IRGA را مي توان به تنهايي يا مثل اكثر موارد در اتصال با يك كامپيوتر كنترل كنندة محيط بكار برد. در مورد اخير، كامپيوتر كنترل كنندة محيط براي كنترل ميزان دي اكسيد كربن در اجماع با سطح نور، مرحلة تجديد هوا، و سرعت جريان هوا مورد استفاده قرار مي گيرد؛ البته واحد IRGA به يك كاليبراسيون روزمره براي اطمينان از دقت اندازه گيري نيازمند است. نرخ تأمين دي اكسيدكربن وابسته به پاسخ محصولات و ملاحظات اقتصادي مي باشد. در حالت كلي تأمين دي اكسيدكربن به اندازة ppm 1000 در طول روز، هنگامي كه دريچه ها بسته است، توصيه مي شود. هنگامي كه دريچه ها به اندازة 10% باز مي شوند، مي توان تأمين دي اكسيدكربن را قطع يا به مقدار 400 تا ppm 600 كاهش داد. براي به دست آوردن بازده اقتصادي بالاتر مي توان غلظت دي اكسيدكربن را با توجه به ميزان نور تنظيم نمود. موارد زير تدابير توصيه شده براي پروش دهندگان سبزيجات مي باشد : در روزهاي آفتابي در حاليكه دريچه هابسته هستند، ميزان دي اكسيدكربن را به اندازة 1000 ppm تأمين نماييد. در روزهاي ابري، هنگامي كه ميزان نور پايينتر از 2watt/m 40 مي باشد، تأمين دي اكسيدكربن را تنها به اندازة ppm 400 در نظر بگيريد. با اين وجود اكثر پرورش دهندگان گل بدون توجه به ميزان نور، غلظت دي اكسيدكربن را به طور ثابت در ppm 1000 در نظر مي گيرند. كامپيوتر كنترل كنندة محيط را مي توان با توجه به ميزان نور، براي تنظيم غلظت دي اكسيدكربن برنامه ريزي كرد؛ اما هنگامي كه دريچه ها بيش از 10% باز مي شوند و يا با فرارسيدن مرحلة دوم از عمليات فن هاي خروجي، ميزان دي اكسيدكربن را بايد در مقدار ppm 400 ثابت نمود. از آنجا كه به هنگام شب هيچ فتوسنتزي رخ نمي دهد، طبيعتاً احتياجي به تأمين دي اكسيد كربن نمي باشد. در واقع تغليظ دي اكسيد كربن در نتيجة تنفس گياه صورت خواهد گرفت. بنابراين مشاهدة غلظت دي اكسيدكربن در حدود 500 تا ppm 600 در اوايل صبح نبايد غير عادي به نظر برسد. دي اكسيدكربن در يك گلخانه به وسيلة مبادلة طبيعي هوا و فتوسنتز كاهش مي يابد. مبادلة طبيعي هوا : دزرها و منافذ در گلخانه اجازه مي دهند هواي بيرون، كه تنها داراي ppm 340 دي اكسيد كربن مي باشد، به داخل گلخانه نفوذ كند. يك مقدار ميانگين براي نفوذ هوا در يك گلخانه مي تواند به اندازة تعويض هواي كامل در يك ساعت باشد. براي جبران اين رقيق سازي و تثبيت ميزان دي اكسيد كربن در ppm 1300 ، بايد 2m100/2 kg CO0.37 در هر ساعت به محيط گلخانه اضافه شود. بايد توجه داشت كه براي ارتفاع و عرض بيشتر گلخانه، بايد مقدار مزبور را تصحيح نمود. يك گلخانه كه داراي پهناي بيشتري نسبت به گلخانة ديگر با همان ارتفاع باشد، حجم هواي نفوذي بيشتري خواهد داشت. براي گلخانه هايي كه داراي پوشش دو جداره (دو جدارة پلي اتيلن يا اكريليك) هستند، مقدار نفوذ هوا به اندازة 4/1 تا 3/1 حجم هواي گلخانه در يك ساعت را مي توان انتظار داشت. براي گلخانه هايي كه داراي تهوية اجباري هستند، اگر فن ها در حال كار باشند، غلظت دي اكسيد كربن در مقدار كمتري تثبيت خواهد شد. فتوسنتز :گياهان در طول فرآيند فتوسنتز دي اكسيد كربن را مورد استفاده قرار مي دهند. نرخ مصرف باتوجه به نوع محصولات، شدت نور، دما، مرحلة رشد گياه و ميزان مواد مغذي متفاوت خواهد بود. يك مقدار ميانگين مصرف به اندازة 2m100/hr/kg 0.24-0.12 محاسبه شده است. نرخ بالاتري از مصرف در صورتي كه روز كاملاً آفتابي باشد وگياهان كاملاً سبز باشند صورت خواهد گرفت. وقتي كه اين دو عامل با هم جمع شوند، با توجه به محاسبات صورت گرفته، مي بايد براي تثبيت غلظت دي اكسيد كربن در ppm 1300 (در يك گلخانه استاندارد) حدود 2m100/hr/kg 0.60-0.50 به محيط آن اضافه نمود. براي يك گلخانه با پوشش دوجدارة پلي اتيلن اين مقدار برابر با 2m100/hr/kg 0.35-0.25 خواهد بود. در يك گلخانة شيشه اي تأمين دي اكسيد كربن عمدتاً براي جبران رقيق سازي مربوط به نفوذ طبيعي هوا صورت مي گيرد؛ در حاليكه براي گلخانه اي با پوشش دوجدارة پلي اتيلن مقدار دي اكسيد كربن مورد نياز براي جبران نفوذ هوا و فتوسنتز به يك اندازه خواهد بود. ظرفيت مشعل مورد نياز :جهت محاسبة ظرفيت مشعلها فقط گاز طبيعي و پروپان در نظر گرفته شده است. اين موضوع از آنجا نشأت مي گيرد كه اين سوختها عمومي ترين سوختهاي مورد استفاده در صنعت مي باشند. پرورش دهندگاني كه داراي آناليزگر گاز دي اكسيد كربن يا كامپيوتر كنترل كنندة محيط نمي باشند، مي بايست اندازة مشعلها را به صورت كاملاً دقيق تعيين كنند. اين دقت مخصوصاً در مورد گلخانه هاي ساده با پوشش معمولي كاملاً ضروري است. در جدول1-2 ظرفيت مشعل هاي مورد نياز براي تثبيت ppm 1300 دي اكسيد كربن در گلخانه درج شده است. اين مقادير بر اساس نرخهاي جبران، كه قبلاً اشاره شد، ليست شده اند. با توجه به مقادير توصيه شده در اين جدول، مي توان محاسبه كرد كه وقتي از گاز طبيعي به عنوان سوخت استفاده مي شود، رطوبت نسبي به اندازة 3 تا 6 درصد افزايش خواهد يافت. البته اين افزايش از حرارت توليد شده توسط مشعلهاي 2CO متأثر نخواهد شد؛ به خصوص هنگامي كه درجه حرارت به اندازة يك درجه سانتيگراد افزايش يابد، هيچ تأثيري بر روي رطوبت نسبي نخواهد داشت. در چه زمان هايي تأمين دي اكسيد كربن صورت مي گيرد؟ از آنجا كه به طور طبيعي فرآيند فتوسنتز در روشنايي روز صورت مي گيرد، تأمين دي اكسيد كربن در هنگام شب لازم نيست. با اين وجود، در روزهاي ابري براي جبران نرخ كمتري از فتوستز، تأمين دي اكسيد كربن براي گلخانه توصيه مي شود. البته در اين صورت به دليل كاهش نرخ فتوسنتز، تغليظ دي اكسيد كربن به مقدار بيشتري صورت خواهد گرفت. تأمين دي اكسيد كربن را بايد يك ساعت قبل از طلوع آفتاب آغاز و يك ساعت قبل از غروب متوقف نمود. تأمين دي اكسيد كربن هنگامي كه از روشنايي high pressure sedium (HPS) در شب استفاده مي شود، به صورت كاملاً جدي توصيه مي شود. اگرچه سطح بهينة دي اكسيد كربن با افزايش شدت نور افزايش مي يابد، اما اين كار با توجه به سرعت باد و براي تثبيت غلظت ppm 1000 وقتي كه دريچه ها بيش از 10 تا 15 درصد باز مي باشند (يا اينكه فن هاي خروجي در حال كار هستند)، اغلب كار بيهوده اي مي باشد. مطلب مهم اين است كه پرورش دهندگان، دي اكسيد كربن را در سراسر گلخانه به صورت يكنواخت توزيع نمايند. گردش هواي اضافي در گلخانه مي تواند نرخ توزيع دي اكسيد كربن را به وسيلة كاهش لاية مرزي در اطراف سطح برگها افزايش دهد. جدول ظرفيت مشعل مورد نياز براي تثبيت ppm 1300 دي اكسيد كربن در گلخانه
پروپان گاز طبيعي
2m1000/kw hr/2m1000/3m 2m1000/kw hr/2m1000 L/
گلخانة شيشه اي 36-30 3.4-2.8 24-20 3.4-2.8
گلخانة پلاستيكي 18-15 1.7-1.4 12-10 1.7-1.4

توزيع دي اكسيد كربن در گلخانه :وجود يك سيستم توزيع مناسب داراي اهميت زيادي است. توزيع دي اكسيد كربن عمدتاً به حركت هوا در ميان گلخانه وابسته است. اين موضوع ناشي از آن است كه دي اكسيد كربن در خلال فرآيند پخش نمي تواند مسافت زيادي را طي نمايد. به عنوان مثال هنگامي كه براي يك محوطة بزرگ و يا براي چند گلخانة متصل به هم، تنها يك منبع دي اكسيد كربن مورداستفاده قرار مي گيرد، سيستم توزيع مناسبي بايد نصب شود. اين سيستم بايد به گونه اي طراحي شود كه توزيع يكساني را در سطح گلخانه، بخصوص زماني كه از دي اكسيد كربن مايع يا دي اكسيد كربن مربوط به گاز دودكش استفاده مي شود، فراهم نمايد. فن هاي جريان افقي يا سيستم هاي فن- جت، توزيع يكنواختي را به وسيلة حركت حجم زيادي از هوادر گلخانه (هنگامي كه دريچه هاي بالايي بسته شده و فن هاي خروجي در حال كار نمي باشند) فراهم مي نمايند. امروزه پرورش دهندگاني كه از دي اكسيد كربن مايع يا دي اكسيد كربن مربوط به گاز دودكش استفاده مي كنند، از سيستم توزيعي با شير مركزي همراه با لوله هاي منحصر به فرد، كه داراي سوراخ هايي با فاصله مساوي هستند، استفاده مي كنند. اين لوله ها در قسمت پايين محصولات (سايه بان) قرار گرفته اند. البته جريان هوا در گلخانه نيز كسب دي اكسيد كربن توسط محصولات را افزايش مي دهد. در واقع با اين كار لاية مرزي اطراف برگها كاهش يافته و مولكولهاي دي اكسيد كربن به سطح برگها نزديكتر مي شوند. خسارت ناشي از تأمين دي اكسيد كربن بر روي گياهان :هرگز نبايد اجازه داد كه غلظت دي اكسيد كربن در گلخانه از حد مجاز بالاتر رود. غلظت دي اكسيد كربن به اندازة ppm 5000 مي تواند موجب سرگيجة انسان شود. ميزان بالاتر دي اكسيد كربن از آنچه كه توصيه شده ميتواند موجب از بين رفتن برگهاي پير خيار و گوجه فرنگي گردد. برگهاي بنفشة آفريقاييبسيار سخت و شكننده شده و رنگ خاكستري متمايل به سبزي به خود مي گيرند. در اين حالت اغلب گلبرگها حالت بدشكلي داشته و به طور كامل باز نمي شوند. علائم مشابهي در گلهاي فريزي كه براي آنها مشعل هاي دي اكسيد كربن به عنوان منبع تأمين حرارت گلخانه مورد استفاده قرار گرفته اند و به اين وسيله مقادير مفرطي از دي اكسيد كربن توليد و به گلخانه وارد شده است مشاهده گرديده است. بايد توجه داشت كه به جز در مواقع ضروري نبايد از مشعل هاي دي اكسيد كربن به عنوان سيستم حرارتي استفاده نمود. از آنجايي كه دي اكسيد سولفور (ppm 0.2 در هواي اتمسفر) مي تواند موجب فساد شديد گياهان شود، محتويات سولفور در سوخت مورد استفاده نبايد بيش از 0.02 درصد باشد. سوختهايي مانند No.2 oil و bunker C (# 6 Oil) براي تأمين دي اكسيد كربن مناسب نمي باشند. اتيلن در غلظت ppm 0.05 و پروپيلن در سطوح بالاتر مي توانند موجب پيري زودرس گياهان خيار و گوجه فرنگي گردند. اتيلن اغلب در اثر احتراق ناقص توليد مي شود. در حاليكه توليد پروپيلن معمولاً مربوط به استفاده از پروپان مي باشد. خطوط نشت دار تأمين پروپان در گذشته خسارت هاي مالي جدي به پرورش دهندگان وارد ساخته است. مونو اكسيدكربن (CO) كه معمولاً به خودي خود مسأله اي ايجاد نمي كند، اغلب به عنوان شاخص احتراق ناقص مورد استفاده قرار مي گيرد. تجاوز ميزان مونو اكسيد كربن از ppm 50 در گاز دودكش نشان دهندة وجود اتيلن به مقداري است كه مي تواند موجب خسارت شود. مشعل هايي كه دماي شعلة بالايي دارند، مي توانند موجب تشكيل اكسيدهاي نيتروژن (NOx و 2NO) شوند. مقادير بيش از اندازة اكسيدهاي نيتروژن مي تواند باعث كاهش رشد و حتي از بين رفتن گياهان شود. بايد بويلرهاي مجهز به مشعلهايي كه NOx كمي توليد مي كنند براي تأمين دي اكسيد كربن از گاز دودكش مورد استفاده قرار گيرند. وجود مقدار كمي از مخلوط 2SO و NOx، خسارت بيشتري از وجود مقادير بالا از هر كدام از آنها بر گياهان وارد مي كند. استفادة بيش از حد و طولاني مدت از دي اكسيد كربن (به خصوص در مورد گوجه فرنگي) مي تواند منجر به عدم پاسخ گياه نسبت به تأمين دي اكسيد كربن شود. انقطاع در استفاده از دي اكسيد كربن براي چند روز مي تواند موجب بهبود پاسخ گياهان شود. توجه : يك كيلوگرم دي اكسيد كربن برابر 570 ليتر است. يك متر مكعب گاز طبيعي مي تواند 1000 ليتر (kg 1.8) دي اكسيد كربن و 1.4 ليتر آب توليد نمايد. يك متر مكعب گاز طبيعي برابر 0.75 ليتر نفت سفيد و برابر يك ليتر پروپان جهت توليد مقادير يكسان دي اكسيد كربن مي باشد. دي اكسيد كربن تكميلي :دي اكسيد كربن تكميلي مربوط به تغليظ آن در فضاي گلخانه براي فراهم كردن مادة خام بيشتر جهت فرايند فتوستنز است. نور، آب و دي اكسيد كربن به وسيلة گياهان طي فرآيند فتوسنتز، جهت توليد كربوهيدراتها براي رشد و متابوليسم گياه، مورد استفاده قرار مي گيرند. ميزان رشد گياه به تعادل بين ساخت تركيبات بالا انرژي(كربوهيدراتها) از دي اكسيد كربن و آب در فرآيند فتوسنتز و بكارگيري اين تركيبات توسط فرآيند تنفس گياه وابسته است. مي دانيم كه مواد خام مورد نياز جهت فتوسنتز، آب و دي اكسيد كربن مي باشد. مطالعات بيشماري روي محدودة زيادي از محصولات نشان داده كه، ميزان دي اكسيد كربن موجود در اتمسفر نرخ فتوسنتز را محدود مي نمايد. آب احتمالاً يك فاكتور محدود كنندة مستقيم در مورد فتوسنتز نمي باشد. وقتي گياهان به نقطه پژمردگي مي رسند، در بافتهاي خود مقادير كافي آب براي فتوسنتز دارند. با اين وجود پژمردگي باعث مي شود كه دريچه هاي دهاني (استومتا) گياه بسته شوند؛ در نتيجه دي اكسيد كربن موجود در بافتها به سرعت مصرف شده و دي اكسيد كربن جديدي نمي تواند به برگها وارد شود. بنابراين تأثير غيرمستقيم كمبود آّب بر روي نرخ فتوسنتز احتمالاً به وسيلة محدود كردن تأمين دي اكسيد كربن صورت مي گيرد. دي اكسيد كربن موجود در اتمسفر غلظتي حدود ppm 340 دارد. البته اين يك مقدار ميانگين است. مقدار غلظت واقعي دي اكسيد كربن در يك موقعيت مشخص مي تواند متفاوت با اين مقدار باشد. تغييرات آب و هوايي موجب 4 تا 8 درصد تغيير در غلظت دي اكسيد كربن به صورت روزانه يا فصلي مي گردد. اين تغييرات ناشي از افزايش يا كاهش تابش خورشيد، درجه حرارت، رطوبت نسبي و عبور جريانهاي پرفشار مي باشد. غلظت دي اكسيد كربن در جو همچنين توسط فعاليت هاي انساني، مانند سوزاندن سوخت هاي فسيلي، متأثر مي گردد. غلظت دي اكسيد كربن معمولاً در نزديكي شهرها، كارخانجات و فعاليت هاي احتراقي بسيار بيشتر است. در يك گلخانه كه پر از گياه است، غلظت دي اكسيد كربن، تا زمانيكه درطول روز تهويه صورت گيرد، از غلظت دي اكسيد كربن محيط پيروي مي كند. غلظت دي اكسيد كربن در طول دورة تاريكي بالا مي رود؛ چرا كه گياهان هيچ دي اكسيد كربني براي فتوسنتز مصرف نمي كنند و به علاوه دي اكسيد كربن به واسطة تنفس گياهان و ديگر ارگانيسم ها توليد مي شود. در طول دورة روشنايي كه تهويه صورت نگيرد، غلظت دي اكسيد كربن به پايين تر از غلظت آن در محيط افت مي نمايد. تجديد هوا، اگر مقدور باشد، مي تواند راه مؤثري براي تثبيت غلظت دي اكسيدكربن در گلخانه باشد. با اين وجود هنگامي كه در يك گلخانه شدت نور بالا باشد و سرماي بيرون مانع از تهوية مناسب شود، غلظت دي اكسيد كربن افت خواهد كرد. در يك گلخانه كاملاً بسته، غلظت دي اكسيد كربن تا حدود 150 تا ppm 200 افت مي نمايد. اين مقدار غلظت در نزديكي نقطة جبران دي اكسيد كربن قرار دارد. در اين نقطه، دي اكسيد كربن توليد شده توسط تنفس گياه با مقدار مصرف شدة آن در فرآيند فتوسنتز برابر خواهد بود. هنگامي كه نقطة جبران دي اكسيد كربن(هرچند به مدت كوتاهي) فرا برسد، رشد گياهان به مقدار زيادي كاهش مي يابد. مطالعات زيادي نشان داده است كه اگر دي اكسيد كربن با غلظتي بالاتر از غلظت آن در محيط در اختيار گياه قرار گيرد، موجب بهبود رشد گياه مي شود. خصوصاً 3 تا 4 برابر غلظت بيشتر دي اكسيدكربن، رشد گياه را به اندازة 10 تا 25 درصد افزايش مي دهد. دي اكسيد كربن تكميلي موجب افزايش سطح برگها، وزن خشك گياه، شاخه هاي جانبي و در بسياري از موارد موجب كاهش زمان گلدهي مي شود. تأمين دي اكسيد كربن در طول روز به اندازة 800 تا ppm 1000، براي افزايش رشد بسياري از محصولات مانند بنفشة فرنگي، گل شمعداني، گل حن، بگوني، گل اطلسي، گل داودي، گل ميناي چيني، و گلهاي رز مورد استفاده قرار گرفته است. در يك گلخانه ممكن است در زمانهاي بخصوصي غلظت دي اكسيد كربن به پايين تر از سطح محيط كاهش يافته و رشد گياهان محدود گردد. در يك گلخانه كاملاً درزبندي شده در طول زمستان و درحاليكه دريچه ها كاملاً بسته اند، ميزان دي اكسيد كربن به طور كامل افت مي نمايد. در روزهاي آفتابي سرد كه تعويض هواي اندكي صورت مي گيرد، عمل فتوسنتز گياهان مي تواند سطح دي اكسيد كربن داخل را به مقدار زيادي كاهش دهد؛ و به اين ترتيب نرخ فتوسنتز محدود مي گردد. از آنجا كه دي اكسيد كربن به صورت گاز مي باشد، همانند بسياري از گازها از لحاظ كنترل داراي دشواريهايي مي باشد. به محض اينكه محيط گلخانه گرم شود به تجديد هوا نيازمند است، لذا دي اكسيد كربن تكميلي از طريق دريچه ها به خارج رانده مي شود. بنابراين اضافه كردن دي اكسيدكربن به محيط گلخانه به شرايط آب و هوايي سرد و ايام بخصوصي از سال محدود مي گردد. دي اكسيد كربن – طول عمر گياه :تأثير دي اكسيد كربن تكميلي به زمانبندي، استمرار و غلظت آن وابسته است. بكارگيري دي اكسيد كربن تكميلي در مورد نهالهاي تخمي منجر به كاهش زمان نشاكاري، افزايش انباشتگي مادة خشك و سطح برگها، بيشتر از زماني كه تحت شرايط محيط بيرون قرار مي گيرند، مي شود. در مورد گياه بگونيا با آزمايش كردن سطوح مختلف دي اكسيد كربن و نور مصنوعي در گلخانه نتايج جالبي به دست آمده است. در صورتيكه بگونيا در معرض ppm 970 دي اكسيد كربن، نور ملايم و دماي بالا (80 درجه فارنهايت) قرار گيرد، برداشت نشا چهار هفته طول خواهد كشيد. اين نتايج نشان دهندة 47% كاهش در زمان لازم براي برداشت نشا در مقايسه با موردي است كه بدون اضافه كردن دي اكسيد كربن صورت گرفته است. آزمايش مشابهي نيز در مورد گل شمعداني و بنفشة فرنگي نشان داده، در صورتيكه دي اكسيد كربن به ميزان ppm 1000 در دسترس گياه قرار گيرد، زمان لازم جهت برداشت نشا به ميزان دو هفته كاهش خواهد يافت. واكنش گياهان جوان نسبت به تأمين دي اكسيد كربن بسيار بيشتر است. بنابراين زمان سنجي در تأمين دي اكسيد كربن داراي اهميت زيادي مي باشد. دي اكسيد كربن- دما :دماي مناسب مي تواند تأثير قابل توجهي بر ميزان پاسخ گياه نسبت به تأمين دي اكسيد كربن داشته باشد. در مورد گل داودي افزايش دماي روزانه و تأمين دي اكسيدكربن (باهم)، موجب افزايش طول ساقه و وزن تر گياه مي شود. اين افزايش بيشتر از حالتي است كه هر يك از اين عوامل به تنهايي در اختيار گياه قرار گيرد. جدول تأثير دي اكسيد كربن و دماي روزانه و شبانه بر وزن تر و طول ساقه در گل داودي

Day-Night Temp °F CO2 (ppm)
60-70محيط 60-701000 ppm 60-80محيط 60-801000 ppm
وزن تر
‘Souvenir’ 100 132 129 148
‘Pink Champagne’ 100 122 118 133
طول ساقه
‘Souvenir’ 100 117 121 128
‘Pink Champagne’ 100 114 118 126

دماي بالا در شب داراي تأثير بسيار اندكي بر روي ميزان پاسخ گياه نسبت به تأمين دي اكسيد كربن مي باشد. مطالعات زيادي نشان داده اند كه دماي بهينة روزانه براي رشد گياهان، با افزايش غلظت دي اكسيد كربن، افزايش مي يابد. يك حساب تخميني نشان مي دهد، در صورتيكه دي اكسيدكربن تكميلي در دسترس گياه قرار گيرد، دماي روزانه را بايد به اندازة 5 تا 10 درجة فارنهايت افزايش داد. يك نتيجة منطقي حاصل از بالا بردن دماي روزانه اين است كه مي توان تجديد هوا را قطع كرده و دورة غني سازي را تمديد نمود.
دي اكسيد كربن - نوردر رابطه با تأثير نور روي فتوسنتز بايد گفت كه هر گياهي داراي يك مقدار ماكزيمم شدت نور (منحصر به فرد) مي باشد كه ميزان بالاتر از آن نرخ فتوسنتز را افزايش نمي دهد. اين مقدار را نقطة اشباع نور مي نامند. تا زماني كه شدت نور از مقادير پايين تا نقطة اشباع نور افزايش يابد، فتوسنتز نيز افزايش خواهد يافت. البته اگر دي اكسيد كربن تكميلي به محيط پرورش گياه اضافه گردد، نقطة اشباع نور در شدت نور بالاتري به دست آمده و نرخ بيشتري از فتوسنتز حاصل مي گردد.جدول تأثير نور تكميلي و دي اكسيد كربن بر رشد محصول گوجه فرنگي
Height (cm) % Increase Dry Weight (g) % Increase
Control + Ambient CO2 1/28 ‾ 8/3 ‾
Light + Ambient CO2 3/51 6/82 8/16 1/342
Control + 1500 ppm CO2 2/37 4/32 5 6/31
Light + 1500 ppm CO2 7/55 2/98 2/17 6/352

در حقيقت غني سازي محيط گلخانه به وسيلة اضافه كردن دي اكسيد كربن، رشد گياهان را در همة موارد به جز در پايين ترين سطوح نور افزايش مي دهد. اين مطلب دلالت برآن دارد كه حتي در شرايط نوري ضعيف، كه مي تواند رشد گياه را محدود نمايد، اضافه كردن دي اكسيد كربن مي تواند فتوسنتز و رشد گياه را بهبود بخشد. اضافه كردن نور و تأمين دي اكسيد كربن (با هم) براي بهبود رشد گياه بسيار مناسب است. اضافه كردن نور تكميلي تأثير بيشتري نسبت به تأمين دي اكسيد كربن بر رشد گياه دارد. اما پيشرفت كامل زماني حاصل مي شود كه اين دو عامل را با هم به كار گرفت. دي اكسيد كربن – مواد مغذي :با تأمين دي اكسيد كربن در شرايط آفتابي و نيز با استفاده از افزايش مواد مغذي در دسترس گياه مي توان رشد گياهان را تسريع بخشيد. غلظت پايين مواد غذايي در محيط كشت موجب كاهش نرخ فتوسنتز و رشد گياه مي شود. در شرايطي كه غني سازي دي اكسيد كربن انجام مي شود و به خصوص هنگامي كه توأماً نور تكميلي هم مورد استفاده قرار مي گيرد، كمبود مواد غذايي سريعاً رخ خواهد داد. باور عمومي بر اين است كه تحت شرايط غني سازي دي اكسيد كربن، ميزان كوددهي را بايد افزايش داد. آزمايشات مختلف نشان داده كه در اين حالت بعضي از مواد غذايي سريعاً در محيط كشت دچار كمبود مي شوند. در حاليكه تغييرات مواد غذايي ديگر بسيار اندك است. بهترين توصيه اين است كه پرورش دهندگان از نمايشگرهاي نشان دهندة ميزان مواد غذايي در خاك و بافتهاي گياه استفاده كنند و سپس برنامه هاي كوددهي خود را بر اساس نتايج حاصله تنظيم نمايند.

منبع: پارس بيولوژي

Marichka
28-04-2006, 23:48
آب و هواي مناسب زعفران:
زعفران گياهي است نيمه گرمسيري و در نقاطي که داراي زمستانهاي ملايم و تابستان گرم و خشک باشد بخوبي مي رويد. مقاومت زعفران در مقابل سرما زياد است و ليکن چون دوران رشد آن مصادف با پائيز و زمستان و اوايل بهار است طبعا در اين ايم به هواي مناسب و معتدلي نياز دارد. در دوره خواب يا استراحت گياه (تابستان) بارندگي يا آبياري براي آن مضر است بنابراين کشت و کار آن در مناطق گيلان و مازندران و مناطق گرم جنوب کشور معمول نيست. اراضي آفتاب گير و بدون درخت که ضمنا در معرض بادهاي سرد نيز نباشد براي رشد زعفران مناسب است. با اين وجود در برخي از روستاهاي بيرجند و قاين در زير سايه بوته هاي زرشک و درختان بادام که در تابستان کمتر آبياري مي شوند کاشته مي شود.حداکثر دماي اين گياه بين 40 تا 35 درجه سانتي گراد و در ارتفاع بين 1300 تا 2300 متر از سطح دريا عملکرد خوبي را نشان داده است.خاک مناسب پرورش زعفران:از آنجاييکه پياز زعفران مدت نسبتا زيادي (7 - 5 سال) در زمين مي ماند. خاک زمين بايد سبک يا ترکيبي از شن و رس باشد که پياز بتواند در اين مدت علاوه بر تامين مواد غذايي، در مقابل شرايط خاص منطقه اي نيز مقاومت نمايد.بنابراين جهت رشد و نمو مناسب گياه و توليد محصول مرغوب و مطلوب زمين هاي حاصلخيز و زهکشي شده بدون درخت با خاک(لومي، ليموني، رسي و شني) و آهک دار که Ph آن بين 7-8 باشد بر زمين هاي شور، فقير و مرطوب، اسيدي ترجيح داد.زعفران در زمين هائيکه داراي قلوه سنگ يا علف هاي هرز يا مواد آلي پوسيده نشده باشد محصول خوبي نمي دهد.تهيه زمين:در تهيه زمين به منظور کاشت زعفران لازم است توجه و دقت خاصي معمول شود ابتدا در فرصتهاي مناسب در پائيز يا زمستان زمين مورد نظر را شخم عميق مي زنند درصورتيکه شرايط مناسب نبوده يا دسترسي به تراکتور مقدور نباشد مي توان شخم را در پايان بهار يا اوايل تيرماه نيز انجام داد.در تهيه زمين بطريق سنتي در اوايل بهار پس از قطع بارانهاي بهاره زمين را با گاوآهن ايراني شخم مي زنند بعد از 15 - 10 روز مجددا به شخم زمين اقدام مي کنند و اگر زمين داراي کلوخ باشد گاوآهن را باز کرده و کلوخ ها را با استفاده از ماله خرد مي کنند بعد از دو يا سه هفته مجددا زمين را دوبار در جهات عمود بر هم شخم مي زنند قبل از شخم سوم براي هر 100 متر مربع زمين 10 - 5 بار الاغ کود حيواني پوسيده پخش مي نمايند کشاورزان بخوبي دريافتند که شخم هاي مکرر صرفنظر از تهيه بستر مناسب کشت زمين را تا حدودي از وجود علف هاي هرز پاک مي سازند.در اين طريق زمين کرت بندي شده و طول و عرض کرتها را نسبت به شيب زمين و قدرت آب تعيين مي کنند. معمولا عرض و طول کرتها در حد بين 4*10 تا 100*10 متر مي باشد در زراعت مکانيزه زعفران زمين را در پاييز سال قبل از کشت با گاوآهن شخم عميق مي زنند در بهار پس از قطع بارانهاي بهاري خاک را با انجام شخم متوسط ضمن سله شکني از وجود علفهاي هرز پاک مي کنند در مرداد يا شهريور پس از پخش 40 -80 تن کود حيواني و 200 کيلوگرم فسفات آمونيوم زمين را بصورت فارو در مياورند و براي کشت آماده مي کنند. (البته متخصصين تغذيه اي توصيه مي کنند که حدود 250 کيلوگرم سولفات پتاسيم نيز در اين مرحله با خاک مخلوط گردد)انتخاب پياز و زمان کشت زعفران:احداث مزارع جديد زعفران فقط بوسيله پياز آن مقدور و معمول است. بنابراين تهيه و انتخاب پياز مرغوب جهت کاشت در ايجاد و گسترش کشت حائز اهميت است. پياز زعفران را مي توان از خاک درآورد به انبار يا مزرعه ديگري منتقل نمود، با توجه به دوده خواب يا استراحت پياز که از اواخر ارديبهشت ماه تا اواخر مرداد ادامه دارد مي توان در اين فاصله نسبت به بيرون آوردن پياز اقدام کرد. بهتر است پيازها پس از بيرون آوردن از زمين کاشته شوند تا پيازها ضمن ادامه استراحت در زمين جديد مستقر شوند. از بيرون آوردن پيازها در اواخر مرداد به بعد بايد خودداري کرد چون در اين موقع بعضي از پيازها ممکن است براي ريشه دادن و جوانه زدن آماده باشند هر قدر فاصله بيرون آوردن پيازها تا کاشت کمتر باشد بهتر است با وجود اين پياز زعفران را براي مدت چندماه در محل سرد و خشک با ارتفاع 30 - 20 سانتي متر مي توان بصورت پخش شده نگهداري نمود ولي اين امر باعث عدم توسعه فيزيولوژيکي گلها شده و باردهي سال اول کشت را شديدا کاهش مي دهد.پياز زعفران را از موقع خزان بوته (اوايل خرداد تا اواسط مهرماه مي توان کشت نمود ولي بهتر است از کاشت پياز در اواخر تير و اوايل مرداد خودداري شود زيرا در اين موقع هوا و زمين بسيار گرم است و بيم آن مي رود که رطوبت پياز موقع جابجاي از بين رفته و به آن صدمه وارد شود. بر اساس تحقيقات انجام شده توسط مرکز پژوهشهاي صنعتي خراسان بهترين زمان کشت خرداد ماه مي باشد.نوع و مقدار کشت پياز زعفران:بطوريکه گفته شد زعفران بوسيله غده ساقه که عبارت از پيازهاي تو پر (بنه) مي باشد ازدياد مي شود و اندازه آن از يک فندق تا يک گردو متفاوت است. پيازهاي انتخابي بايد درشت تر، سالم تر و بدون زخم و خراشيدگي و عاري از هر نوع بيماري باشد.پيازها بهتر است قبل از کاشت با سموم قارچ کش از قبيل سرزان، سري تيزان و گرامنيون و غيره به نسبت 500 - 300 گرم سم براي يکصد کيلو پياز بر عليه بيماريهاي قارچي ضد عفوني شوند. در موقع کاشت بهتر است پولک يا لايه خشک کف پياز به همراه مقداري از پوسته آزاد روي پياز جدا شوند تا جذب آب بوسيله پياز آسانتر و جوانه زدن آن سريعتر انجام شود. مقدار کاشت پياز بسته به ريزي و درشتي از 10 - 3 تن در هکتار فرق مي کند. فواصل کاشت معمولا 30 - 25 سانتي متر از هر طرف مي باشد.تعداد پياز انتخابي جهت کاشت در هر چاله 3 پياز است با وزن متوسط 6 گرم براي هر پياز مي باشد در صورتيکه پيازها رديفي در فارو کاشته شوند بصورت منفرد و با فاصله 8 - 6 سانتي متر از يکديگر به مقدار 3 تن و در صورتيکه بصورت سنتي و در هر چاله 5 عدد مصرف کنند ميزان کاشت پياز به 5 تن بالغ خواهد شد. گفتني است که در تحقيقات انجام شده بهترين پيازها، پيازهايي با اندازه بيشتر از 8 گرم بود.عمليات کاشت پياز زعفران:براي کاشتن پياز زعفران ابتدا چاله هاي يک رديف را با بيل در مي آورند و در داخل هر چاله بطوريکه گفته شد از 3 - 15 پياز قرار مي دهند. عمق کاشت پياز 20 - 15 سانتي متر در نظر گرفته و در موقع کاشت سر پيازها بايد رو به بالا قرار گيرد. پيازها در عمق 20 سانتي متري در زمستان از سرما و يخبندان و ساير تنش هاي محيطي و در تابستان از گرما زدگي مصون مي مانند.براي کاشت زعفران 5 - 4 نفر شرکت مي کنند به اين ترتيب که يک نفر با بيل چاله ها را در مي آورند دو نفر پيازهاي قابل کشت را بصورت دسته هاي 3 تا 5 يا 15 تائي انتخاب مي کنند و نفر چهارم پيازها را در داخل چاله ها قرار مي دهند و بقيه نفرات کار خود را ادامه مي دهند تا تمام زمين کاشته شود. سرانجام سطح مزرعه را که نا مسطح شده با بيل يا ماله ايکه صاف و فشرده مي سازند تا پيازها به خاک بچسبد.زمين کشت شده به همين صورت تا موقع آبياري پائيزه رها مي شود قبل از آبياري در حدود 20 - 10 تن کود حيواني کاملا پوسيده با بيل يا چهر شاخ در سطح زمين پخش مي نمايند.در اسانيا کاشت زعفران به صورت ديم صورت مي گيرد پيازهاي زعفران بجاي کپه کاري در داخل رديف 4 بفاصله 5 تا 8 سانتي متر از همديگر کاشته مي شود. و رديف هاي کاشت از يکديگر 35 - 30 سانتي متر فاصله دارد. پس از انجام عمل کاشت روي شيارها را با ماله پوشانده و زراعت رديفي بنظر مي رسد.آبياري:پس از پايان کاشت پيازهاي زعفران که حداکثر تا آخر شهريورماه طول مي کشد حدود 15 تا 10 روز بعد از کاشت اقدام به آبياري مزرعه مي نمايند. در نقاط مختلف خراسان بسته به وضعيت آب و هوايي منطقه از اواسط مهر ماه تا دهه اول آبان آبياري زعفران شروع مي شود. با توجه که گل کردن زعفران تا حدودي تابع آب اوليه مي باشد لذا براي اينکه برداشت زعفران با مشکل مواجه نشود آب اول را در بين قطعات با فاصله چند روز تقسيم مي کنند تا بدين وسيله دوران اوج گلدهي قطعات با يکديگر همزمان نباشد.آب اول زعفران خيلي مهم است و تمام نقاط زمين بايد بطور کافي و يکنواخت آب بخورد تا گلهاي يک قطعه با هم و هم زمان بيرون آيند بعد از گاورو شدن مزرعه براي سله شکني از کج بيل و چهار شاخ فلزي يا گاو آهن ايراني با عمق کم استفاده مي شود متعاقب آن زمين را ماله مي کشند. سله شکستن زمين باعث مي شود که جوانه هاي گل با سهولت بيشتري از خاک بيرون آمده و رشد قوي و مطلوبي داشته باشند.پس از آبياري اول بفاصله 15 - 20 روز بعد از آن اولين گلهاي زعفران ظاهر مي شوند بديهي است که مزرعه زعفران در سال اول محصول قابل توجهي نمي دهد. از اوايل فروردين تا زمانيکه رنگ برگها به زردي مايل شود هر 12 - 6 روز يکبار آبياري انجام مي شود.بايد توجه داشت که بعد از وجين يک نوبت آبياري به تاخير بيفتد تا علف هاي هرز از بين رفته و مجددا سبز نشوند. آب آخر در درشت شدن پياز موثر است.سله شکني:همان طور که اشاره شد بعد از آبياري اول به محض گاورو شدن زمين سطح مزرعه بايد سله شکني شود بنحوي که پيازها صدمه نبينند بهترين وسيله سله شکني کج بيل و بيل شيار دار و گاوآهن ايراني و کولتيواتر است.سله شکني باعث مي شود که گلها بآساني از خاک بيرون آمده و کود حيواني با خاک مخلوط گردد. در مواقعي که زارع نتوانسته باشد بزمين خود کود دهد قبل از اجام آبياري مي توان کود لازم را در سطح خاک پخش نموده و با شخم سطحي با خاک مخلوط نمود و بعد از اين عمل که در واقع حکم سله شکني را دارد جهت هموار نمودن زمين و چسباندن خاک به پيازها زمين را ماله مي کشند.وجين علف هاي هرز: علف هاي هرز از طريق رقابت با گياه زعفران از نظر آب و مواد غذايي و نور خورشيد سبب کاهش محصول مي شود علاوه بر اين ممکن است در مراحل کاشت و برداشت زعفران مزاحمت هاي ايجاد و ميزبان تعدادي از بيماريها و حشرات و بخصوص نماتد باشد. وجين مزرعه در هر موقع که علف هاي هرز رشد کردند ضروري است در مزارع زعفران اولين وجين بعد از آبياري دوم انجام و اين وجين باعث از بين رفتن علف هاي هرز مزرعه زعفران مي گردد.بطور معمول اولين وجين زعفران بعد از برداشت گلها و دومين آن در صورت لزوم به فاصله در حدود يک ماه قبل از آب سوم انجام مي شود. در مورد مبارزه شيميايي با علف هاي مزرعه بايد توجه کرد که چون اثر اين علف کش ها بر روي گياه آزمايش نشده لذا بايد حتي الامکان به هنگام رشد بوته هاي زعغران از مصرف علف کش هاي شيميايي خودداري شود.عمليات به زراعي زعفران:با توجه به اينکه اصلاح نبات زعفران از طريق به نژادي امکان پذير نيست لذا براي بازدهي بيشتر محصول و ارتقاء کمي و کيفي آن بايد به عوامل زير متوصل شد:1 - زمين اتخاب شده براي کاشت زعفران بايد حاصلخيز بوده و غني از مواد غذايي و آلي باشد.2 - پيازهاي درشت و سالم عاري از هر گونه بيماري و آلودگي براي کشت مزرعه انتخاب شود.3 - رديف کاري به جاي کپه کاري نتيجه بهتري مي دهد و عمليات ماشيني را در داخل مزرعه سهل و آسان مي کند.4 - از پيازهاي خشکه کن و محافظت شده در شرايط خشک و خنک و تهويه شده استفاده شود.5 - در هنگام استراحت تابستاني گياه زعفران از آبياري آن خودداري شود.6 - در عمق کاشت پيازها دقت شود که در مناطق سردسير 20 - 15 سانتيمتر و در مناطق معتدل 15 - 10 سانتيمتر کمتر نباشد.7 - حتي الامکان در موقع خواب تابستانه با علف هاي هرز مبارزه شود.8 - چون هرساله پيازها به سطح خاک نزديک مي شوند افزودن لايه اي معادل 2 - 3 سانت متر از کود و خاک و خاکستر سبب حفاظت بيشتر پيازها از تنش هاي محيطي شده و در عين حال مواد مغذي بيشتري به گياه مي رسد.9 - بهنگام تهيه زمين از اضافه کردن کودهاي حيواني بهمراه کودهاي شيميايي لازم که قبلا به مقدار و زمان مصرف آن اشاره شده مايقه اي نشود.10 - پس از آبياري سله شکني زمين ضرورت کامل دارد تا گلها بآساني بتوانند از خاک بيرون آيند منتهي بايد دقت کرد که عمق سله شکني طوري نباشد که به پيازهاي زعفران آسيب برسد.11 - مبارزه با جوندگان بخصوص انواع موش از اهميت زيادي برخوردار است هرگونه سهل انگاري در اين خصوص باعث از بين رفتن محصول و استقرار موشها در زمين مي گردد.12 - برداشت گل در ساعات اول روز (4 - 9 صبح) موقعي که گلها بصورت غنچه باشند بايد انجام شود.13 - در خشک کردن گلها بايد دقت شود تا رنگ و عطر دلپذير زعفران محفوظ بماند.14 - بهترين روش خشک کردن زعفران روش توسينگ يا خشک کردن اسپانيايي است که بوسيله هيتر و الک نسوز انجام مي شود.15 - بالاخره زعفران بايد در ظروف در بسته فلزي، چوبي قلع دار يا شيشه اي در دار دور از نور و رطوبت و حرارت نگهداري شود.
منبع :طلاي سرخ ايران زعفران

Marichka
28-04-2006, 23:50
بر اساس يك رسم 2500 ساله ايرانيان در عيد نوروز ، گندم يا گياهان ديگري را در مقداري آب مي كاشتند و با آن سبزه براي سفره هفت سين تهيه مي كردند اين شايد اولين كشت هيدروپونيك در جهان بوده كه ايرانيان انجام مي دادند. توليد روزانه يك تن علوفه در فضاي 33 متر مربع : با استفاده از اين تكنولوژي در فضاي 33 متر مربع ، هر روز مي توان يك تن علوفه تازه توليد كرد.اين مقدار مي تواند خوراك روزانه يك دامداري 300 راسي گوسفند، يك گله 55 راسي گاو شيري يا گوشتي و يك گله 100 راسي اسب را تامين كند. مزاياي كشت هيدروپونيك : 1- در جاييكه خاك مناسب ندارد يا خاك دچار بعضي بيماريها است قابل استفاده است. 2- شخم، آبياري، مبارزه با آفات خاك، مبارزه با علف هاي هرز را ندارد و بقيه عمليات هاي زراعي نيز ساده تر است. 3- براي مناطقي كه زمين گران قيمت است براي بدست آوردن بيشترين محصول با تراكم بالا كاربرد دارد. 4- در اين طرح آلودگي خاك وجود ندارد و آلودگي آب هم كمتر است. 5- كنترل شرايط محيطي از جمله نور، دما، رطوبت و تركيب هوا بسيار ساده تر است. 6- در مناطقي كه آب شور دارد كاربرد دارد حتي اگر نمكهاي محلول در آب به مقدار 500ppm با شد مي توان با يك شستشوي محيط آن را بكار برد. محيط كشت : طبقه بندي سيستمهاي كشت هيدروپونيك توسط دكتر جان لارسن انواع سيستمها غير آلي آلي مخلوط 1-ايستاده (معلق) گراول پيت موس پيت موس و پرليت 2-تكنيك فيلم غذايي ماسه پين بارك پرليت و پين بارك 3-آئروپونيك پرليت خاك اره پيت موس و پرليت 4-هواكشت راك وول ظروف كشت : در حال حاضر ظروفي كه يك گالن و يا دو گالن ناميده مي شوند بيشتر عموميت دارند. امروزه توليد كنندگان از يك كيسه پلاستيكي به عنوان محيط رشد استفاده مي كنند. توجه : 1- براي همه ظروف رشد، عمق بايد 2/3 تا 2 برابر قطر سايه گياه در زماني كه به حداكثر رشد برسد در نظر گرفته شود.مثلا اگر سطح سايه گياهي 12 سانتي متر است عمق ظرف بايد بين 18 تا 24 سانتي متر باشد. 2- گيا هاني كه سايه بزرگتر و زمان رشد بيشتري دارند و گياهاني كه در كنار ظروف كشت هستند بايد عمق بيشتري داشته باشند. محلول غذايي : مهمترين مسئله در كشت هيدروپونيك مديريت محلول غذايي آن است كه از اهميت بسيار زيادي برخوردار است.شما بايد خواص و آثار عناصر مختلف را بر رشد گياه بدانيد تا در صورت بروز عوارض كمبود يا ازدياد يك عنصر بتوانيد عنصر مورد نظر را شناسايي كنيد و آن را به محلول اضافه كنيد. عناصر اصلي و مهم : 9 تا از 16 عنصر ضروري را جزو عناصر مهم طبقه بندي كرده اند: كربن، هيدروژن، اكسيژن، نيتروژن، فسفر، پتاسيم، كلسيم، منيزيم، و گوگرد عناصر كم مصرف(ريز مغزها) گيا هان به طور قابل ملاحضه اي به غلظت كمي از ريز مغزها كه از عناصر اصلي هستند احتياج دارند.اين عناصر عبارتند از : بر، كلر، مس، آهن، منگنز، موليبدن، و روي سيستمهاي كشت هيدروپونيك: در اينجا تعدادي از روشهاي كشت هيدروپونيك را نام مي بريم. شما مي توانيد بر اساس طرحي كه در ذهن خود داريد نيز اقدام به اين كار كنيد ولي اين روشها آزمايش شده است . الف)سيستمهاي هيدروپونيكي خالص (واقعي) 1- سيستم ايستا محلول غذايي اين يك تكنيك قديمي هيدروپونيك است ولي هنوز براي مطالعات غذايي انواع مختلف گياهان بكار مي رود. براي اين روش مواد زير لازم است 1- محلول غذايي 2 – تلمبه هوا 3- شبكه اي از تارهاي ريشه اي مناسب تلمبه، هوا را دائما به داخل محلول پمپ مي كند.حباب هاي هوا هم اكسيژن محلول غذايي را فراهم مي كنند و هم محلول را به جريان در مي آورند.يك نوع ساده آن به نحوي است كه يك درپوش كه نور از آن عبور نكند را برداشته و يك سوراخ براي عبور ريشه در آن ايجاد مي كنيم و يك لوله هوا كه به پمپ متصل است را در ظرف كشت قرار مي دهيم محلول غذايي را در ظرف مي ريزم و درپوش را گذاشته و گياه را در آن قرار مي دهيم. در اين سيستم محلول غذايي هر 7 الي 14 روز يكبار عوض مي شود همچنين تلفات آب را بايد روزانه جبران كرد حجم محلول غذايي براي يك گياه (2 تا 4 گالن)9 تا 18 ليتر است 2- روش كلارك اين تكنيك براي مطالعه عناصر مورد نياز ذرت و سورگوم بكار رفته ولي روشهاي مديريت محلول غذايي آن را مي توان براي گياهان ديگر نيز بكار برد. در اين سيستم ريشه گياهان را به حالت ايستاده در محلول غذايي قرار مي دهند .كاهو و ديگر سبزيجات علفي رشد خوبي در اين سيستم دارند. 3- تكنيك فيلم غذايي مهمترين روش هيدروپونيك يك پيشرفت مهم در زمينه هيدرو پونيك در سال 1970 با ابداع تكنيك فيلم غذايي توسط آلن كوپر اتفاق افتاد از اين روش اغلب با عنوان NFT ياد مي شود. در اين روش ريشه گياهان به حالت معلق در يك آبشخور يا كانالي از محلول غذايي در يك سيستم بسته قرار مي گيرند و محلول غذايي در محيط گردش مي كند 4- آئروپونيك يك از تكنيك هاي خوش آتيه هيدروپونيك آئروپونيك است. در اين روش توزيع آب و عناصر ضروري به ريشه گياه توسط و سائل ريز كننده مثل مه پاش و ميست(يك نوع ريز كننده آب و محلول غذايي )انجام مي شود. مزيت اين روش تهويه مناسب ريشه ها است .در اين روش ريشه ها در هوا رشد مي كنند .اين روش به صورتي طراحي شده است كه امكان استفاده مناسب از آب و عناصر ضروري را فراهم مي كند . ريشه ها در اين روش بايد مرتبا در معرض ارسال محلول غذايي قرار گيرند.در اكثر سيستمهاي آئروپونيك در انتهاي ريشه ها يك مخزن كوچك آب قرار داده مي شود كه ريشه ها هميشه به آب دسترسي داشته با شند ب)سيستمهاي جذر و مد (فروكش – جريان ) محلول غذايي از اين نوع سيستمهاي رشد هيدروپونيك ساليان سال استفاده مي كردند . هر چند كه امروزه آنها به صورت اقتصادي بكار نمي روند و بيشتر كاربرد خانگي و مشغوليتي دارند.تركيب اين ساختار عبارت است از يك محيط ريشه اي خنثي از قبيل گراول، ماسه و پوكه معدني و ظروف رشد كه حجم هاي يكساني از محلول غذايي در داخل آنها وجود دارد و لوله هاي تغذيه كننده و دريچه ها و پمپ هاي مورد نياز ج)سيستمهاي قطره چكان، گلداني يا كيسه اي/آبشخور كانالي محلول غذايي اين سيستم رشد هيدروپونيك امروزه كاربرد معمول پيدا كرده است كه به صورت تجاري در كشت گياهان در يك محيط كيسه اي يا گلداني بكار مي رود در اين زمينه پرليت بيشترين كاربرد را دارد.در اطراف كيسه هاي بكار رفته سوراخهايي براي حركت پرليت ايجاد مي كنند همچنين براي اينكه به آب و محلول غذايي اضافي اجازه بدهند كه از محيط خارج شود و تهويه مناسب صورت بگيرد آب چكان هايي بر لبه كيسه ها قرار مي دهند .البته بعضا اصلاحاتي در اين سيستم براي تطبيق با محصولات مختلف بوجود آمده .براي مثال كيسه هاي عمودي آويزان براي كاهو و يا گياهاني كه در كناره كيسه ها قرار مي گيرند. براي مثال گياه توت فرنگي را در سوراخهاي كناره كيسه هاي پرليت قرار مي دهند و محلول غذايي از بالاي كيسه ها توسط قطره چكانهاي و يا آبشخور هاي نصب شده به طرف پايين سرازير مي شود د)سيستم مستقيم قطره اي، محلول غذايي راك وول امروزه راك وول در مناطق مختلف جهان براي توليد گوجه فرنگي، خيار و فلفل كاربرد بيشتري دارد. راك وول از يك ماده خنثي كه از مخلوط سنگ هاي آتشفشاني است درست شده .اين سنگها را با سنگ آهك مخلوط كرده و تا دماي 1500 تا 2000 درجه سانتي گراد گداخته مي كنند الياف نرمي آزاد مي شود كه آنها را به هم مي پيچند.سپس آنها را به صورت صفحات فشرده در مي اورند وآنها را در داخل صفحات پشم سنگ قرار مي دهند. صفحات را به صورت يكنواخت بر روي يك سطح قرار مي دهند همچنين بايد راه هايي براي عبور جريان محلول غذايي و آب در نظر گرفته شود و محلول غذايي بوسيله قطره چكان توزيع مي شود. تكنيك هاي كشت محيط كشت هيدروپونيك با يك محيط خارجي احاطه مي شود كه مي تواند گلدان يا كيسه نيز باشد. آب، شامل كودهاي افزودني با توجه به تقاضاي اتمسفري گياه بكار مي رود. در سيستم هايي كه گراول و ماسه در آن وجود دارد براي جمع آوري نمك هاي تجمع يافته احتياج به يك شستشو بوسيله آب است.

Marichka
01-05-2006, 17:22
فلفل رنگي با دارا بودن ۱۲ برابر ويتامين c نسبت به پرتقال يكي از پر مصرف ترين سبزيجات در اروپا و آمريكا مي باشد كه با رنگ ها و طعم گوناگون به صورت خام و يا پخته مصرف مي گردد.چنانچه بتوان فلفل هاي رنگي را با كيفيت بالا توليد نمود با توجه به مصرف زياد آن در فصل زمستان مي توان مطمئن بود كه بازار خوبي در داخل و خارج از كشور براي اين محصول مهيا و آماده است. شروع کشت : كشت فلفل در خزانه شروع مي شود معمولا در اروپا از نيمه اكتبر تا نيمه نوامبر كشت در خزانه آغاز مي شود.يعني از مهر تا آبان ماه و پس از ۶۰ روز نشاء را به گلخانه اصلي منتقل مي كنند و براي يك سال از آن محصول برداشت مي نمايند.اين زمان كشت مي تواند براي مناطق شمال ايران در نظر گرفته شود و در مناطق جنوب از اوائل تيرماه مي توان كشت در خزانه را آغاز كرد البته بايد در مناطق جنوبي كشور كه هوا گرمتر است محيط مناسب را براي خزانه مهيا نمود.چنانچه ميزان نوردهي و دماي خزانه مطلوب و درست باشد نشاء پس از ۴۵ روز آماده انتقال به زمين اصلي است ، مشروط به آن كه دماي محيط خزانه در شب و روز بين ۲۵ تا ۲۶ درجه سانتي گراد باشد و براي جوانه زدن بذر رطوبتي در حد ۸۰ درصد ايجاد گردد.با اين شرايط مي توان اميدوار بود كه بذرها بين ۷ تا۱۰ روز جوانه بزنند در اين مرحله ميزان نور براي باروري بهينه جوانه ها بين ۱۶ تا ۱۸ ساعت در روز است.وقتي جوانه ها سر از خاك بيرون آورند دماي محيط را بايد بين ۲۳ تا ۲۴ درجه سانتي گراد و رطوبت محل را بين ۶۵ تا ۷۰ درصد تنظيم كرد در صورتي كه دماي بستر هم در حد ۲۱ درجه سانتي گراد باشد يك دوره دو هفته اي را به انتظار مي نشينيم. در محل خزانه تراكم بوته بايد به گونه ای باشد که بر روی يکديگر سايه نينداخته و از طرفی با رشد نشا همواره جای بيشتری را برای آنها در نظر گرفت از هفته پنجم دمای محيط را بر روی ۲۴ درجه در روز و ۲۲ درجه در شب تنظيم کرده و دمای محيط بستر را به ۲۰ درجه سانتی گراد می رسانيم چنانچه مقدار نور از ۱۸ ساعت به ۱۴ ساعت در روز تغيير يابد با توجه به وضعيت اقليمی پس از گذشت ۲ تا ۴ هفته گياه جوان به اندازه ۲۰ سانتی متر ارتفاع يافته و ۴ برگ حقيقی بر روی ساقه نمايان می شود.در اين حالت نشاء فلفل آماده انتقال به زمين است.فراموش نکنيم که قبل از انتقال نشاء گلخانه از هر حيث مهيا باشد تا به راحتی بتوان شرايط رشد گياه را مهيا نمود. در اينجا بايد تاکيد کرد که نبايد در انتقال نشاء به زمين اصلی زمان را از دست داد و تاخير نمود.زيرا اين بی توجهی باعث مشکلاتی در طول دوره رشد و باروری ايجاد می کند.از طرفی شرايط محيطی گلخانه بايد از نظر نور و دما مطلوب و قابل کنترل بوده و فضای خزانه عاری از هر گونه علف های هرز و آفات و بيماريها باشد تا گياه جوان بتواند مراحل اوليه رشد خود را در شرايط مساعدی انجام دهد زيرا گياهی که در وضعيت نامطلوب متولد می شود در ابتدا با مشکلات عمده ای مواجه خواهد شد و در صورتی که اين گياه زنده بماند هرگز نمی تواند يک گياه سالم و قوی در دوره رشد خود باشد. حال می توان با آرامش خاطر نشاء را با تراکم ۲ بوته در متر مربع کشت نمود در اين شرايط يعنی پس از انتقال نشاء به گلخانه دمای بستر بين ۱۸ تا ۲۰ درجه و دمای فضای گلخانه در شب ۱۹ درجه و در روز ۲۱ درجه سانتی گراد و رطوبت محل بين ۵۵ تا ۶۰ درصد بايد باشد با توجه به زمان کشت پس از گذشت ۴ تا ۶ هفته بوته دارای شاخه و برگ و گل می شود و ارتفاع آن به ۳۰ سانتی متر می رسد. وقتي بوته فلفل به ارتفاع ۳۰ سانتي متري رسيد کليه برگ ها و شاخه هاي فرعي و گل هاي آن را تا ارتفاع ۳۰ سانتي متري هرس مي کنيم وفقط اجازه مي دهيم ۲ تا ۳ شاخه فرعي رشد نمايد. شايان ذکر است اولين گلي که بر روي شاخه هاي فرعي رويش کرده است بايد حذف شود زيرا با تبديل اين گل به ميوه با توجه به اينکه در بين دو شاخه فرعي شکل گرفته و رشد کرده است علاوه بر اينکه به صورت بد شکل در مي آيد آسيب جدي به خود بوته نيز وارد مي نمايد. به عبارت ديگر به علت رشد ميوه و فشاري که به واسطه اين باروري به دو يا سه شاخه اوليه وارد مي شود اولين گل شاخه هاي فرعي بايد حذف شود. در صورتي که بوته فلفل به اندازه کافي رشد کرده باشد اجازه مي دهيم گل دوم به ميوه تبديل شود و اگر تمايلي به اين کار نداشته باشيم فرصت مناسبي براي رشد بيشتر شاخ و برگ و ريشه بوته را فراهم ساخته ايم و از طرف ديگر موقعيت را براي تبديل گل سوم به ميوه مهيا وآماده مي کنيم. بديهي است که بر روي ۲ يا ۳ شاخه مذکور تعدادي شاخه هاي فرعي رويش مي کند که به علت هجم برگ ها مي توانيم جوانه انتهايي اين شاخه هاي فرعي را بعد از برگ اول حذف کنيم و يا در صورتي که شاخه فرعي مزاحم شاخه هاي ديگر شد آن را به طور کلي حذف مي کنيم. توجه داشته باشيد که حذف شاخه هاي فرعي و هرس جوانه انتهايي شاخه هاي فرعي بايد به گونه اي باشد که در نهايت ميوه هاي فلفل در پوشش برگ ها قرار گرفته و بدين وسيله از آفتاب سوختگي در امان بماند خاطر نشان مي شود کشاورزان ماهر با توجه به فصل کاشت موقعيت بوته و تراکم بوته اجازه مي دهند بين ۵ تا ۷ گل به ميوه تبديل شود و انتخاب به دو شاخه فرعي يا به عبارتي سه شاخه فرعي تنها بر اساس ارتفاع گلخانه تجربه کشاورز و استعداد بوته مي باشد. بنابراين با داشتن ۲ تا ۳ شاخه فرعي بر روي هر بوته جمعاً ۵ تا ۷ گل تبديل به ميوه مي شود که با توجه به شکل ميوه و مرغوبيت آن در صورت نياز گل هاي اضافي را حذف مي کنيم تا ميوه هاي مرغوب تري برداشت کنيم اين روش تا پايان دوره کشت ادامه خواهد داشت. گل خانه داران عزيز بايد بدانند که در طول رشد گياه نبايد از وجود کنه غافل شويم و با مشاهده اولين مورد اقدامات لازم را براي ريشه کن کردن اين آفت مخرب به عمل آورد در اين رابطه ممکن است برخي از کشاورزان عوارض کنه را با ويروس اشتباه بگيرند که در اين مورد بايد دقت بيشتري به عمل آورد.مورد ديگري که باز در اين مرحله گياه را تهديد مي کند کرم برگ خوار است که خوشبختانه نمي تواند پنهان بماند و به خوبي قابل رويت است.موارد ديگر وجود شته سياه بر روي برگ فلفل - وجود شته سبز بر روي برگ فلفل - خساراتي که شته بر روي بوته و ميوه فلفل به جاي مي گذارد - خسارت کرم بر روي ميوه فلفل و وجود کرم بر روي ميوه فلفل و بد شکلي ميوه و ... بستن بوته فلفل: بوته فلفل بر خلاف بوته خيار و گوجه فرنگي به پايين کشيده نمي شود بلکه بر اساس ارتفاع مفيد گلخانه مي توان دو تا سه شاخه را انتخاب کرده و به انتهاي هريک از شاخه هاي فرعي نخ بسته و آنها را مانند شاخه هاي اصلي به دور نخ ها پيچيد زيرا در پايان دوره گياه در صورت سلامتي به اندازه ارتفاع مفيد گلخانه رشد مي کند. در کشت فلفل های رنگی مانند هر کشت ديگری نارسايی در رشد گياه بوجود می آيد که خوبست آنها را بشناسيم تا بهتر بتوانيم مشکلات را برطرف کنيم.بد شکلی ميوه زمانی صورت می گيرد که بعد از رويش گل٫ دما برای مدت طولانی مناسب گياه نبوده و در حد ۱۴ در جه سانتی گراد بوده است.لازم به ذکر است در ماه های سرد زمستان نيز اين مشکل برای گياه بوجود می آيد البته اين عارضه علت ديگری هم دارد و آن وجود حشرات موزی بر روی گياه است. اين حشرات معمولا شيره گياه را مکيده و باعث بد شکلی ميوه آن می شوند در صورتی که رطوبت گلخانه به ۸۵ درصد برسد و يا در مواقع شب هوای گلخانه سرد و اطراف آن گرم باشد و يا اينکه آبياری در طول روز دير شروع شود ميوه بوته فلفل ضخيم و در نهايت دو قسمت می شود.زمانی که ميوه در اندازه مناسب است ولی تغيير رنگ نمی دهد ميانگين دما در شبانه روز کم است بهتر است حداقل نيم درجه ميانگين را افزايش داد. جدا شدن ميوه از بوته قبل از رسيدن کامل: اين عارضه ممکن است در اول دوره اتفاق بيافتد و علت آن مربوط مي شود به برگ های اوليه که هنوز کوچک هستند و نمی توانند به مقدار کافی مواد لازم را توليد کنند با افزايش بر می توان اين نقص را برطرف کرد. تغيير رنگ ميوه در حالی اندازه ميوه کوچک است: علت اين مشکل يا بخاطر تعداد بيش از حد ميوه بر روی شاخه ها است و يا اينکه فاصله گره ها کم و برگ ها کوچک است.برای رفع اين نارسايی بهتر است ميانگين دمای گلخانه را ۱ تا ۲ درجه افزايش داده و گياه را وادار به رشد و رويش بيشتری بنماييم. به طور معمول فاصله بين گره ها بايد حدود ۶ تا ۷ سانتی متر با شد و شرايط گرم گلخانه نيز می تواند باعث ريز شدن ميوه ها گردد.در صورتی که انتهای ميوه فاسد و يا پوسيده شود کمبود کلسيم علت اساسی آن می باشد و از آنجا که ميزان نياز فلفل به کلسيم زياد بوده و کمبود آن مشکلات زيادی را برای توليد محصول فراوان و مرغوب ايجاد می کند می توان از نوعی کود کامل که دارای ۵/۲۲ درصد کلسيم می باشد و با نام کال ماکس عرضه می گردد استفاده نمود با اضافه کردن اين ماده به رژيم غذايی گياه می توان اين عارضه را بر طرف کرد.آفتاب سوختگی هم يکی از عوارضی است که به اثر تابش بيش از حد آفتاب بر روی ميوه بر مي گردد. برای اينکه فلفل دچار اين مشکلات نشود شما می توانيد با پوشش برگ ها بر روی ميوه از شدت تابش نور آفتاب بر روی ميوه جلوگيری کنيد و بالاخره آسيب های اين چنينی که بوسيله گنجشک ها بوجود مي آيد. فلفل های رنگی در طول زمان رشد خود دچار دگرگونی هايی می شود که لازم است گلخانه داران عزيز در اين مورد هم اطلاعاتی داشته باشند مثلا واريته بيانگا که به رنگ فسفری مشهور است در ابتدا به همين رنگ است و سپس به رنگ قرمز در می آيد و واريته زرو ابتدا به رنگ بنفش است و چنانچه چيده نشوند به رنگ قرمز تبديل می شود.در حقيقت به خاطر زودرسی اين دو واريته و تقاضای بيشتر فلفل های سبز در بازار برای شروع عرضه در بازار می توان از اين دو واريته استفاده کرد شايان ذکر است که واريته های ديگر فلفل های رنگی در ابتدا سبز هستند و رفته رفته به رنگ های زرد ٫ نارنجی ٫ قرمز و شکلاتی تبديل می گردد
. تحقيق و تجربه :حميد امير سيدی

Marichka
01-05-2006, 21:03
ممنون از لطفت
من دنبال چند تا مطلب واسه يكي بودم تو همين تاپيك نيازم بر طرف شد
واقعا ممنون

خواهش مي كنم tanha.bikas جان بابا شرمنده مي كنيد :happy: :blush: به هر حال خوشحالم مفيد بوده.
هميشه موفق باشي دوست خوبم ;)
================================================== ===========
مقدمه:هيدروپونيک در عمل به معني کاشت گياهان در آب و محلول غذايي بدون استفاده از خاک مي باشد. کشت هيدروپونيک اين امکان را به کشاورز مي دهد که در زمان کوتاهتر با زحمت کمتر محصولي با راندمان بيشتر را کشت نمايد.علم هيدروپونيک ثابت کرده است که براي رشد گياهان به خاک احتياجي نيست اما به عناصري که در خاک موجود است( مواد معدني، موادآلي) احتياج است. هر گياهي را مي توان به صورت هيدروپونيک کشت کرد ولي بعضي از آنها موفقيت بيشتري در اين سيستم دارند. کشت هيدروپونيک براي ميوه هايي با محصولات مقاوم از قبيل گوجه - خيار - فلفل - گياهان برگي مثل کاهو - سبزي و گياهاني که رشد سريعي دارند ايده آل است.

امروزه از کشت هيدروپونيک براي توليد علوفه دام استفاده هاي زيادي مي شود و اين امر به يک راه اقتصادي و مناسب براي توليد علوفه دامداران تبديل شده است.

در کشت هيدروپونيک در صورتي مي توانيد پيشرفت کنيد که محلول غذايي صحيحي براي تامين احتياجات گياه تهيه کنيد. اغلب اعمالي که براي کشت هيدروپونيک انجام مي شود شبيه اعمال کاشت گياهان در خاک است. کشت تجاري هیدروپونیک شامل ترکيبي از تکنولوژي هيدروپونيک با کنترل عوامل محيطي براي رسيدن به بهترين کيفيت محصول مي باشد. در ساختار گلخانه شما با کنترل دما ، رطوبت و نور قادر به کشت در تمام طول سال مي باشيد.برخي از مزاياي کشت هيدروپونيک● به دليل نبود خاک و علف هرز عمليات هاي کشاورزي ساده تر است ● با حذف خاک آفات موجود در خاک نيز حذف مي شود. ● در کشت هیدروپونیک فقط درصدي از آبي که در کشت خاکي مصرف مي شود استفاده مي شود. زيرا آبها هدر نرفته و توسط علفهاي هرز نيز مصرف نمي شود. ● به طور کلي محصولات هيدروپونيکي از نظر غذايي محصولات بهتري نسبت به کشت خاکي هستند. و اين بدليل کنترل عناصر و موادي است که مورد مصرف گياه قرار مي گيرد.
ريشه گياه:ريشه گياهان دو وظيفه عمده دارند1- نگهداري گياه در محيط کشت2- انتقال آب و عناصر مورد نياز گياه به تمام قسمتهاي آن جذب آب بوسيله مکيدن آب از ريشه توسط فرايند تعرق انجام مي گيرد ولي چگونگي جذب يونها بطور دقيق مشخص نيست.آنچه ما مي دانيم جذب يونها توسط ريشه طي دو فرايند انتقال فعال و انتشار ساده صورت مي گيرد. خصوصيات فيزيکي ريشهدر کشت خاکي براي رشد ريشه محدوديت هايي وجود دارد که در کشت هيدروپونيک اين محدوديت ها نيست بنابراين ممکن است در اين کشت ريشه ها بيشتر از حجم شان رشد کنند. خصوصيات فيزيکي ريشه نقش مهمي را در جذب عناصر دارند همچنين در سيستمهاي هيدروپونيک رشد و توسعه ريشه در کار گياه تاثير گذار است. تهويه:تهويه يکي از مهمترين عوامل است که به رشد گياه و ريشه کمک مي کند. انرژي مورد نياز براي رشد ريشه و جذب يونها از فرايند تنفس سلولي تامين مي شود که اين فرايند به اکسيژن نياز دارد. حلاليت اکسيژن در آب تقريبا کم است و با افزايش دما کاهش پيدا مي کند. بنابراين با افزايش دما بايد به فکر تهيه اکسيژن بيشتري براي نياز گياه بود. يکي از مشکلات سيستم هاي هيدروپونيک عدم تهويه مناسب با رشد توده ريشه است. محيط ريشه:بعضي از گياهان اين توانايي را دارند که خودشان را با محيط اطراف تطبيق دهند. اغلب تغييرات محيطي تغيير در PH است. به علاوه بعضي از گياهان اين توانايي را دارند که با منتشر کردن موادي (مثل سيدروفوس) از ريشه هايشان عمل جذب را افزايش دهند و يونها را بي اثر کنند. اين ويژگي به کفايت آهن مشهور است. در مواردي که گياه نمي تواند خود را با محيط تطبيق دهد بايد دقت بيشتري در بالانس عناصر و کنترل PH محلول انجام داد. درجه حرارت:درجه حرارت، يکي از مهمترين عواملي است که در رشد ريشه و جذب آب و عناصر ضروري و يونها تاثير مي گذارد. درجه حرارت مطلوب ريشه در گونه هاي مختلف تغيير مي کند. ولي در کل درجه حرارت پايين تر از 20 درجه سانتي گراد تغييراتي در رفتار و رشد ريشه ايجاد مي کند. در کمترين درجه حرارت مطلوب ريشه، رشد و شاخه دهي ريشه کاهش مي يابد و ريشه خشبي مي شود. زماني که درجه حرارت ريشه ها کاهش پيدا کند گياه پژمرده مي شود و به خاطر نياز زياد هوا در روز، کمبود عناصر نمايان مي شود. در دماي کم کمبود عناصر فسفر ، آهن ، و منگنز بيشتر نمايان مي شود. حدود بالاي درجه حرارت هنوز به طور دقيق مشخص نيست. ريشه ها تا دماي 30 و حتي تا 35 درجه سانتي گراد را نيز مي توانند تحمل کنند. بنابراين درجه حرارت ريشه بايد بين 20 تا 30 درجه سانتي گراد تنظيم شود.
محيط هاي کشت هيدروپونيکاز سال 1930 تا 1950 معمولا از گراول و ماسه استفاده مي کردند. در واحدهاي کوچک هيدروپونيک به طور کلي از گراول، پشم سنگ يا هاديت استفاده مي شود. در سيستم هاي تجاري پريليت و پشم سنگ بيشتر بکار برده مي شود. محيط هاي کشت آلي که امروزه بکار مي روند عبارتند از پيت موس - پوست کاج- مخلوط پيت موس، پين بارک و مواد آلي از قبيل ورمي کولايت و پريليت .

چهار روش براي کشت هيدروپونيک
سيستمهاي جذر و مد(Ebb and Flow)قرار دادن گياهان در يک محيط کشتمحلول غذايي در دوره زماني معيني از مخزن به محيط کشت پمپ مي شود، گياهان بوسيله محيط کشت محلول غذايي را جذب مي کنند، و سپس آب با زهکشي به بيرون مي رود.
سيستم قطره چکاني(Drip System )مکعب هاي راک وولمحلول غذايي بر اساس يک برنامه زماني روي محيط کشت چکانده مي شود.مشروط بر اينکه آب تازه، مواد غذايي و اکسيژن فراهم باشد.
تکنيک فيلم غذايي (NFT)ريشه گياهان در کانالها رشد مي کنند. نوک ريشه ها در معرض هوا و ته آنها در معرض محلول غذايي است .
سيستم ايستا(Passive System)در اين روش گياه به صورت آزاد در محلول غذايي قرار دارد. اکسيژن بايد در پايين ريشه موجود باشد، که اغلب به وسيله يک پمپ انجام مي شود. تلفات آب بايد روزانه جبران شود.
سيستم هاي مختلف ديگري از جمله آئروپونيک نيز وجود دارد که در آن ريشه گياه در محيط معلق است و محلول غذايي بوسيله اسپري بر روي آن پاشيده مي شود.
به طور کلي در سيستم هيدروپونيک آنچه مهم است ، اکسيژن ، آب، شرايط محيطي و مهمترين آنها محلول غذايي است. که در يک سيستم موفق همه اين موارد بايد رعايت شود. سيستم هاي فوق آزمايش شده اند و موفقيت آنها به اثبات رسيده است.شما نيز با رعايت اين موارد مي توانيد يک سيستم کشت اختصاصي طراحي کنيد.

Marichka
03-05-2006, 03:02
احتياجات گياه براي موفقيت در کشت هيدروپونيک بايد موارد زير را در نظر داشته باشيم
PH مناسب براي محلول غذاييمقدار آب مورد نياز گياهدما و نور مطلوب براي گياههواي تازهپناهگاه و تکيه گاهکنترل آفات و بيماريهاحل کردن مواد معدني مورد نياز گياه در آب(استفاده از محلول غذایی مناسب)

تغيير دادن PH:اگر تشخيص داديد که PH بيش از اندازه قليايي است مي توانيد خاصيت اسيدي آن را با افزودن اسيد سولفوريک يا پايين آورنده هاي PH افزايش دهيد. اگر تشخيص داديد که PH بيش از اندازه اسيدي است مي توانيد خاصيت قليايي آن را با افزودن جوش شيرين يا بالا آورنده هاي PH افزايش دهيد. هنگام تنظيم PH مهم است که مقادير را کم کم اضافه کنيم تا اينکه PH يکباره تغيير نکند و همچنين بدانيم که چه موقع به سطح PH مطلوب مي رسيم.
محدوده PH مناسب براي انواع محصولات باغي
لوبيا 5/8-6/2
کلم 6/3-6/5
خيار 5/7-6/2
بادمجان 5/7-5/9
کاهو 5/76/2
نخود 6/3-6/5
تربچه 5/8-6/2
گوجه 5/8-6
هندوانه 5/4-5/6
فلفل 5/8-6/2
توت فرنگي 5/8-6/2

PH مناسب: PH محيط يا محلول غذايي براي رشد گياه بسيار مهم است. هر گياهي محدوده PH خاصي دارد که خارج شدن از اين محدوده باعث کم شدن رشد يا حتي مرگ گياه مي شود. PHکمتر از 5/4 يا بيشتر از 9 صدمات سختي به ريشه گياه وارد مي کند و اثرات زيان آوري روي رشد گياه دارد. چنانچه سطح PH تغيير کند تاثير مستقيمي در دسترسي گياه به مواد غذايي مي گذارد. اکثر مواد مغذي در PH 6-7/5 در دسترس گياه مي باشند. وقتي که سطح PH خيلي زياد يا کم شود مواد مغذي در محلول قفل شده و از دسترس گياه خارج مي شوند. شما بايد PH محلول غذايي را هنگام ترکيب و استفاده و نيز هر چند روز يکبار اندازه گيري کنيد و آن را در حد مطلوب نگهداري کنيد. سه روش رايج براي آزمايش PH:کاغذ تورنسل : کاغذ تورنسل را در محلول فروبرده و رنگ آن را با جدول PH ها مقايسه کنيد. استفاده از کيت سنجش PHقلم PH يا PH متر
هواي تازه :گردش خوب هوا براي خنک سازي، گرم کردن، رساندن Co2 به گياه، خارج کردن گازهاي نامطلوب مانند اتيلن لازم و ضروري است. گياهان به گردش هواي کافي اطرافشان همچنين هواي مناسب اطراف قلمه و ريشه احتياج دارند. تهويه کم محيط باعث رشد قارچ هاي انگلي ، کپک و امراض گياهي مي شود. سيستم گردش شما بايد با سيستم هاي گرمايي ، خنک کننده و Co2 هماهنگ باشد تا به بيشترين بهره وري برسد. گلخانه هاي تجاري هيدروپونيک از فن هاي بزرگ براي گردش هوا و تهيه هواي تازه استفاده مي کنند.
دما:درجه حرارت محيط وابسته به نوع محصول انتخابي براي کشت مي باشد. دماي اکثر محصولات رايج باغي از قبيل :گوجه، خيار، کاهو، لوبيا و نخود در روز 25 و هنگام شب 17 درجه سانتي گراد باشد. سبزي هاي زمستاني از قبيل کلم و گل کلم بايد در دماي خنکي نگهداري شوند. گرماي بخش ريشه براي توليد بهينه اهميت خاصي دارد. براي اکثر محصولات باغي دماي 22 درجه دماي مطلوبي مي باشد.
نور:گياهان به منبع انرژي پايدار احتياج دارند که اين انرژي را از نور دريافت مي کنند. در طبيعت گياه اين نور را از خورشيد دريافت مي کنند. در گلخانه ممکن است احتياج به افزودن نور مصنوعي جهت تامين نور کافي براي رشد گياه باشد. انواع مختلف نور مصنوعي وجود دارد که با تغيير در طيف نور ايجاد مي شود. قبل از توضيح در مورد نور مصنوعي چگونگي استفاده گياه از نور در مراحل رشد اهميت ويژه اي دارد.فتوسنتز و تعرق دو فرايند مهم است که انرژي خود را از نور خورشيد دريافت مي کنند. در اين فرايندها مقدار زيادي از انرژي نور مصرف مي شود ولي فقط در فتوسنتز انرژي براي مصارف بعدي ذخيره مي شود.بعضي از فرايندهاي تحت تاثير نور عبارتند از: جوانه زني، مراحل رشد و توليد رنگ دانه که مقدار کمي از انرژي نور را مصرف مي کنند. انرژي گرفته شده از نور خورشيد آب ديواره هاي سلولي را به بخار تبديل مي کند که اين کار باعث گردش آب در گياه مي شود.طيف نور:نور سفيد خورشيد با امواجي به ترتيب طول موج از نور قرمز تا نور بنفش ترکيب شده است. اين نوار رنگي طيف نوري قابل مشاهده را تشکيل مي دهد که از طولاني ترين شعاع عبارتند از: قرمز ، نارنجي، زرد، سبز، آبي، نيلي و بنفشچشم ما قادر به ديدن بعضي از طول موج ها نمي باشد. بيشتر طول موج هاي قرمز، آبي ، نيلي و بنفش در فتوسنتز استفاده مي شوند.نشانه هاي کمبود نور:گياه به سمت منبع نور کشيده مي شود.کشيدگي ساقهوضع غير عادي گياهميوه هاي غير يکدست
اگر باغ هیدروپونیک شما در مسير نور خورشيد باشد گياه مقادير کافي از نور را دريافت کرده و طيف هاي مورد نياز خود را جذب مي کند.

طيف هاي نور مورد استفاده در هر مرحله
طول موج قابل ديدن با چشم فتوسنتز جوانه زدن
مادون قرمز
قرمز × × ×
نارنجي × ×
زرد × ×
سبز × ×
آبي × ×
نيلي × ×
بنفش × ×
ماوراي بنفش

نور مورد نياز:گياهان مختلف احتياجات نوري متفاوتي دارند.نور مورد نياز انواع محصولات مختلف
محصول نور مورد نياز
لوبيا متوسط - شديد
چغندر کم
گل کلم متوسط - شديد
کلم متوسط - کم
هويج کم
خيار شديد
کاهو کم
خربزه - هندوانه شديد
نخود متوسط - شديد
فلفل شديد
تربچه کم
پياز متوسط - شديد
اسفناج کم
گوجه شديد

نور مصنوعي (قرار دادن لامپ):لامپ مهتابي: لامپ مهتابي طيف رنگ وسيعي دارد و در انواع مختلف در دسترس مي باشد.لامپ متال هاليد: نور متال هاليد با طيف وسيع و نور آبي زياد براي رشد و نمو گياه مناسب است.لامپ سديم ( high pressure sodium Ligth): داراي پايداري طولاني و طيف قوي زرد - قرمز است. تنها اشکال آن طيف آبي نه چندان قئي براي رشد گياه مي باشد. نور سديم انتخاب مناسبي براي گياهان گلدار است. ترکيب نور متال هاليد و سديم طيف نوري وسيعي را ارائه مي دهد و ما مي توانيم هر جا که نور طبيعي وجود ندارد از آن استفاده کنيم.

Marichka
03-05-2006, 03:05
اخيرا کشت بدون خاک بعنوان يک تکنولوژي نوين توسعه پيدا کرده و هم اکنون در کشور ما بطرق مختلف در حال گسترش مي باشد. با اين شيوه مي توان بخش اعظمي از نيازهاي خانوادها را در رابطه با پرورش سبزيجات برطرف کرد.

مزاياي اين روش براي شهروندان

1- اهداف زيست محيطي: افزايش جمعيت و نياز روز افزون جامعه به محصولات خوراکي و انگيزه هاي اقتصادي دست اندرکاران توليد باعث شده که همه منابع توليد با هرگونه آثاري بکار گرفته شود و توجهي به تبعات زيست محيطي آن نشود. جمعيت زياد و کمبود وقت مناسب و کثرت اطلاعات متاسفانه فرصت لازم را براي افراد جامعه فراهم نمي کند که از نظر زيست محيطي در مصرف محصولات خوراکي خود انديشه کنند که چه بر سر آنها مي آيد، در صورتي که اخيرا تکنولوزي هاي جديد توانايي انسان را در کاهش خسارتهاي زيست محيطي فزوني بخشيده و در نتيجه از اين طريق توانسته آثار زيانبار بر محيط زيست و سلامتي انسانها را کاهش دهد. بدين منظور در چند ساله اخير موضوع تامين نيازهاي جامعه از طريق توسعه پايدار بشدت در حال پيگيري است و طبيعتا کشور ما هم نمي تواند از اين مسئله جدا باشد و بايد روشهاي گونان دفع آثار زيانبار حاصله از توليدات کشاورزي را به هر شکل در دستور کار خود قرار دهد.

در شيوه توليدي که در اين مکتوب بدان اشاره مي گردد، مصرف سموم و کودهاي شيميايي و آب مصرفي بحداقل مي رسد و از مصرف فاضلابهاي شهري و صنعتي و آلودگي هاي فلزات سنگين و ميکروبي در آن خبري نيست. همچنين آثاري از مگسها و پشه هاي خاک گلداني و يا بوي تعفن وجود نخواهد داشت.

2- توسعه علوم نوين کشاورزي در جامعه: آشنايي افراد علاقه مند به کشت بدون خاک و توليد هر نوع سبزيجات خوراکي و يا پرورش گلهاي زينتي در هر زمان و حداقل مکان مورد نياز مي تواند شرايط مناسبي را براي سرگرمي و لذت از زيباييهاي طبيعت در محيط مسکوني بوجود آورد. بخصوص اگر با طرح ساير زيباييها ادغام گردد که مختصرا در مباحث بعدي بدان اشاره خواهد شد.

3- اشتغال زايي و صرفه جويي اقتصادي: حذف زمان لازم براي خريد سبزيجات از بيرون منزل، جنبه اشتغال زايي براي توليد کنندگان دستگاههاي آوند کشت و همچنين آشنايي افراد علاقه مند براي امکان توسعه در سطوح وسيعتر و بالاخره اينکه معادل سطوح توليد گلهاي زينتي و سبزيجات به اراضي زير کشت اينگونه محصولات اضافه خواهد شد.

الف) آوند کشت چيست؟ آوند بمعني ظرف و لوله است و آوند کشت نوعي بستر کشت ظرفي يا لوله اي مي باشد که شامل شبکه اي از لوله هاي مي باشد که شامل شبکه اي از لوله هاي سوراخ دار و يا شکاف دار و يا نيم لوله ها و يا ظرفي به اشکال مختلف مي باشد که در آن بذر يا نهال گلها و سبزيجات و صيفي جات کاشت مي گردد. اين شبکه ها با نصب روي چهارپايه اي براحتي قابل حمل و جابجايي مي باشند و از نظر اندازه سطوح مي توان هم از طول و هم از عرض آنها را توسعه داد. براي افزايش طول مي توان از لوله هاي بلندتر استفاده نمود و يا لوله هاي استاندارد شده کوتاهتر قابل اتصال شدن را سر هم نمود. براي افزايش عرض شبکه ها تنها بايد بر تعداد لوله ها افزئده و اخرين لوله را از هر طرف با زانو به طرفين شبکه محکم چسب نمود. قطر لوله هاي انتخابي بر حسب اندازه بوته ها از 40 ميلي متر تا 110 ميلي متر (اندازه هاي مختلف لوه پوليکا) متغير است مگر اينکه اختصاصا بر اساس نياز قالب ريزي شوند.

بر اساس يک برآورد نظري براي ساخت کوچکترين شبکه اي که بتوان يک فضاي سبز گلدار و يا توليد سبزيجات مورد نياز يک خانواده 5 نفري را تامين نمود، مي شود سطحي معادل 2 متر مربع در نظر گرفت. براي ابعاد بزرگتر مطابق يا خانواده هاي پر جمعيت مي توان از هر طرف بسته به علاقه مندي مجري آن را توسعه داد که البته علاوه بر توانايي مديريت و نگهداري آن، شرايط ديگري مثل نياز به نور لازم، فضاي کافي، در معرض ديد بودن يا نبودن و از اين قبيل را بايد در نظر گرفت آنگاه سيستم را طراحي و اماده نمود. بذر، غده، و قلمه و يا نهال در اين شبکه ها در سوراخها و يا شکافهاي تعبيه شده روي لوله ها کشت مي شود. داخل لوله از مواد مصنوعي مثل پريليت، ليکا، پشم سنگ، پيت ماس و يا ماسه درشت پر شده است و محلول غذايي با استفاده از شبکه لوله هاي باريکه از داخل ان عبور مي کند. اگر شيوه کاشت بدون خاک (هيدروپونيک) در لوله يا ظروف بدون مواد مصنوعي انجام گيرد در اصطلاح علمي آن را کشت بدون خاک در لايه هاي نازک محلولهاي غذايي يا اختصارا Nft مي نامند. اين لايه ها مي تواند در لوله يا نيم لوله هاي پي وي سي ، مجاري چهارگوش و يا ذوذنقه اي شکل، صفحات موجدار فايبر گلاس و از اين قبيل باشد. در اين روش محلول غذايي در عمق چند ميلي متري از کف اين لوله ها بصورت چرخشي عبور مي کند، ولي در روش مورد نظر مسير هاي کشت از مواد مصنوعي پر شده و بر اساس نياز رطوبتي ريشه گياه طبق برنامه دور آبياري اين مواد آبياري و خيس مي شوند. بر اين اساس کاشت در سيستم آوند کشت مورد نظر را ميتوان نوعي سيستم کشت تعديل شده ناميد که داراي متعلقات اضافه تر، از جمله سيستم فرمان آبياري مي باشد با اين وصف از اين سيستم در اين نوشتار بنام آوند کشت اسم برده خواهد شد. در سيستم آوند کشت ريشه ها درون شبکه هاي تعبيه شده که داراي پريليت يا ماسه و يا مخلوطي از اين دو يا پشم سنگ استقرار مي يابند، ولي قسمت ساقه و برگها در بالاي آن قرار مي گيرد که چنانچه همانند صيفي جات ارتفاع بلندي پيدا کنند انها را در بالاي آوند کشت مي توان داربست نمود.

ب) شبکه بندي سيستم: براي شبکه بندي سيستم مورد نظر لوله هاي شکاف دار يا سوراخ دار طراحي شده را به سه راهي هاي طرفين محکم چسب نمود تا ابعادمورد نظر بدست آيدف آنگاه آخرين لوله از هر طرف با استفاده از يک زانو به سه راهي مربوط وصل مي گردد. بهتر است شبکه آبرساني قطره اي داخل لوله همزمان وصل و آنگاه از مواد بستر مثل پرليت ، ماسه يا پشم سنگ پر شود.آخرين پيوستگي هاي شبکه کامل شده و پس از محکم شدن قسمتهاي چسب شده بر روي چهارپايه مخصوص نصب مي شود.

ج) تکيه گاه آوند کشت(ميز نگهداري): براي نگهداري و همچنين قابليت جابجايي و استفاده از نور و تهويه مناسب از تکيه گاهي بصورت چهارپايه استفاده مي شود بطوري که اين چهارپايه با استفاده از چرخهاي کوچک براحتي روي سطوح فرش قابل جابجا شدن باشد. در طرحهايي که کشت حاصله نياز چنداني به نور مستقيم خورشيد ندارند يا بتوان از نور مصنوعي استفاده کرد مي توان اين چهرپايه را در دو يا سه طبقه به فاصله 40 تا 60 سانتي متر بسته به ارتفاع گياهان کاشته شده تهيه نمود.ميزهاي نگهداري آوند کشت را مي توان از لوله هاي گالوانيزه و يا براي تزئين بيشتر منزل از شبکه هاي استيلي و يا پلاستيکي محکم تهيه کرد.

د) مواد مصنوعي براي بستر کشت: براي کاشت گياهان در داخل لوله ها يا نيم لوله هاي شبکه آوند کشت، لازم است درون آنها از مواد نگهدارنده و مرطوب کننده بذر و نهالها پر شود، بطوري که اين مواد کاملا خنثي و بدون اثر گذاري روي محلول هاي غذايي يا ديواره بستر يا ريشه گياه باشد. همچنين اين مواد بايد بتوانند رطوبت را بخوبي جذب و آنگاه در اختيار ريشه بگذارند و داراي فضاي لازم براي تهويه و رشد و توسعه ريشه ها باشند. و اثرات شيميايي خاصي روي محلولهاي غذايي نداشته باشند.

1- مواد معدني:اين مواد اگر چه انواع مختلفي دارندد ولي چهار نمونه از آنها که خصوصيات بهتري داشته و در اينگونه بستر ها استفاده مي شود نام برده مي شود.

پريليت – پشم سنگ – ليکا – ماسه

2- مواد آلي: اين مواد شامل انواع پيت موسها که منشا گياهي دارند و کاملا پوسيده اند مي باشند، آنها را مي توان به تنهايي و يا مخلوطي با هريک از مواد معدني فوق الذکر در سيستم هاي کشت بدون خاک استفاده نمود.

3- مواد پلاستيکي: اين مواد شامل انواع فومها و اسفنجهاي مخصوصي هستند که بعلت گراني و استفاده کمتر در سيستم هاي کشت بدون خاک از توضيح بيشتر آنها خودداري مي گردد.

و- شبکه آبياري:

1- مخزن محلول غذايي: مخزن محلول غذايي ظرفي است که داخل آن آب بهمراه عناصر غذايي مورد نياز گياه با غلظت مناسب وجود دارد جنس مخزن مورد استفاده مي تواند از نوع پلاستيک سخت، فايبر گلاس، شيشه، پلي اتيلن و يا سفال محکم و سبک باشد و ديواره آن تيره و يا با لايه تيره رنگي پوشيده شده باشد. اين مسئله باعث جلوگيري از ورود نور خورشيد بداخل محلول غذايي مي شود که مانع از تشکيل جلبک در آن خواهد شد.

حجم ظرف محلول غذايي بر حسب بستر گياهان کاشته شده متفاوت مي باشد و مي تواند از 20 تا 50 ليتر حجم داشته باشد. بر اين اساس روزانه به ازاء هر متر مربع از گياه کاشته شده حدود 2 تا 5/2 ليتر محلول غذايي رقيق شده مورد نياز مي باشد، بنابراين يک ظرف 20 ليتري مي تواند بطور متوسط تا ده روز يک فضاي يک متر مربعي از گل سبزيجات کشت شده را تامين کند همچنين نصب يک لوله مدرج شفاف روي مخزن که بتواند موجودي محلول غذايي را نشان دهد ضروريست. شکل مخزن نيز بر حسب اينکه در کجاي آوند کشت نصب شود و از چه جنسي انتخاب گردد، به ذوق و سليقه مجري بستگي دارد. چنانچه در آوند کشت بکارگيري شيوه هاي ديگر تزئيني مثلا آکواريوم نگهداري ماهي ها و از اين قبيل مورد نظر باشد مي توان مخزن محلول غذايي را در ادغام با موارد فوق طوري طراحي نمود که در آنها استتار شده و ديده نشود.

2- لوله هاي آبرساني: از جمله لوله هاي آبرساني لوله هاي حاوي قطره چکان هاي محلول رساني است. اين لوله ها را مي توان براي نصب در شبکه آبياري آوند کشت از محل بستر و پاي ريشه هاي گياه عبور داد. نوع لوله ها باريک و ماکاروني مانند خواهد بود و به قطر 2 تا 3 ميلي متر در نظر گرفته مي شود که از داخل بستر کشت و نزديک ريشه ها عبور داده مي شود. مي توان به ازاي محل هر نهال يک قطره چکان کوچک نصب نمود تا محلول غذايي از اين محل ها به پاي ريشه بوته ها چکيده شود. در روش ديگر لوله هاي ماکاروني را مي توان از روي بستر عبور داد و انگاه در محل يقه بوته ها يک قطه چکان نصب نمود. همچنين بايد انتهاي لوله را با گرم کردن مسدود نمود و طرف ديگر را از طريق يک شير کنترل آکواريومي به ورودي شيلنگ اصلي محلول رسان اتصال داد.

براي انجام آبياري يکنواخت و حفظ تعادل فشار محلول داخل لوله ها بهتر است 50 درصد لوله هاي ماکاروني به يک طرف سه راهي لوله اصلي محلول رساني و 50 درصد بقيه به طرف ديگر سه راهي متصل گردد.

در روش ديگر مي توان قطره چکانها را حذف و با کوتاه نمودن لوله هاي ماکاروني فقط سر اين لوله ها را به ابتداي هر بستر وارد نمود تا محلول غذايي با جريان ثقلي از ابتدا تا انتهاي هر مسير عبور نموده و مازاد آن با همراه شدن مازاد محلول غذايي ساير مسير ها يکي شده و در ظرف محلول غذايي برگشت داده شود. البته در اين روش ممکن است رديفهاي اوليه از مواد غذايي کاملتري برخوردار باشند. براي استقرار مسير اصلي محلول رساني لوله اصلي را به پمپ داخل مخزن وصل نموده و از طرف ديگر هم که به ابتداي سه راهي محلول رساني به لوله هاي ماکاروني وصل است. در طول مسير محلول رساني افراد علاقه مند مي توانند براي اندازه گيري مداوم Ec ، Ph اين وسايل اندازه گيري را نصب نمايند هر چند ممکن است با توجه به قيمت بالاي اين نوع دستگاه ها اقتصادي نباشد.

لوله هاي اصلي مورد مصرف، پلاستيکي، تيره رنگ و به قطر 5 تا 10 ميلي متر مناسب است و طول آن به اندازه نياز يعني فاصله محل مخزن تا تقسيم محلول به لوله ماکاروني خواهد بود.

3- پمپ محلول رساني: براي محلول رساني مسرهاي بستر آوند کشت با توجه به سطوح کوچک و امکان فضاي موجود مي توان از پمپ شناور الکتريکي کوچکي استفاده کرد. اين پمپ ها که مخصوص کار در آکواريوم ها مي باشد. آب را به روش سانترفيوژ با خروجي به قطر 10 ميلي متر و يا تغيير آن به دلخواه به بالا هدايت مي کنند و به راحتي به لوله اصلي متصل مي شوند و در انواع مختلف از نظر توانايي و دبي خروجي و همچنين کشور سازنده در بازار موجود است مجري مي تواند بهترين نوع آن را تهيه و استفاده نمايد.

از محاسن اين پمپ ها دوام طولاني، مصرف ناچيز برق و پوشش عايق ساخته شده از نوعي پلاستيک سخت مي باشد که در مقابل انواع محلولها نيز مقاوم بوده و دچار فرسايش نمي شود. همچنين اين پمپ داراي ----- هاي بلند است که با توجه به تميز بودن محلول غذايي مي توان آن را حذف نمود. نتيجتا پمپ براحتي کف مخزن چسبيده و محلول غذايي را تا آخر به بالا پمپ مي کند. از اين پمپ ها براي کارکرد منظم طبق برنامه اي که توسط دستگاه فرمان داده مي شود استفاده شده و محلول رساني مي کند. با وجود اين بهتر است هر از گاهي از چگونگي کارکرد پمپ مطمئن شد زيرا برخي اوقات ممکن است عواملي باعث اختلال در چرخش پمپ آن شده و موتور را از کار بيندازد.

4- دستگاه فرمان: جعبه فرمان يک دستگاه ديجيتالي کوچک مي باشد و کار آن روشن و خاموش کردن پمپ در ساعاتي است که مجري برابر نياز گياه به محلول غذايي آن را تنظيم مي نمايد. اين دستگاه که تقريبا کار زمان سنج (تايمر) را انجام مي دهد بايستي بتواند شبها کلا قسمت فرمان پمپ را خاموش و روزها نيز فواصل زماني معين دقايق مورد نياز براي روشن بودن و ساعاتي براي خاموش بودن پمپ را فرمان دهد.اين دستگاه بايد بتواند که در موقع قطع و وصل مجدد آن بطور اتفاقي برنامه هاي داده شده را ذخيره نمايد و نياز به تنظيم مجدد نباشددر اين صورت سيستم آبرساني براحتي کار خواهد کرد و تا زماني که مخزن داراي محلول غذايي است و اشکالي براي پمپ بوجود نيامده هيچ نيازي به سرکشي و اقدامات اضافي براي آبياري نخواهد بود و تنها لازم است در مراحل مختلف رشد گياه کاشته شده که ميزان نياز غذايي آن نيز تفاوت مي کند دستگاه فرمان مطابق با آن تنظيم شود تا الکترو پمپ محلول غذايي را در مسير کشت ها پمپ نموده و پس از خيس کردن مواد مصنوعي بستر مازاد محلول را به مخزن اصلي بازگرداند. در روش ديگر مي توان با استفاده از سنسورهاي حساس به رطوبت در داخل بستر نسبت به هوشمند نمودن محلول رساني سيستم اقدام نمود.
منبع: پارس بيولوژي-غلامحسين نصوحي

Marichka
03-05-2006, 03:07
پرورش قارچ صدفي : از آنجايي كه پرورش قارچها معمولا” در محيطي بسته انجام مي شود؛ لذا قارچهاي صدفي را مي توان در هر منطقه جغرافيايي و با هر نوع آب و هوايي كشت كرد.اين قارچــــها مي توانند اختـــلاف درجه حرارت 16 تا 30 درجه سانتيگراد را تحمل كنند. در يك انبار با مساحت 80 متر مربع : در یک انبار ۸۰ متری بيش از يك تن قــارچ مي توان توليد كرد. زمان لازم براي اين كار حدود 2 ماه بوده و اولين برداشت پس از يك ماه بدست مي آيد. اين جزوه براي توليد قــارچ صدفي درسطحي پايين تراز اين ميزان نوشته شده بديهي است جهت توليد در مقياس بالا دانش فني بيشتري مورد نياز مي باشد؛ كه در كلاسهاي تئوري عملي ارائه خواهد شد . فضاي مورد نياز : براي كشت قارچ صدفي مي توان از يك اتاق ؛ زيرزمين ؛ انبار متروكه ؛يا هرمكان خالي ديگر كه داراي سقف مناسب باشد استفاده نمود.اين مكان بايد توانايي نگهداري دماي اطاق راداشته باشد بطوريكه ؛ تاحد امكان از اختلاف شديد درجه حرارت جلوگيري كند . محيط كشت قارچ صدفي : محيط كشت قارچ صدفي از كاه گندم ؛ کاه جو ؛ کاه برنج ؛ تراشه چوب صنوبر.... تهيه مي شود. در اين كشت از خاك و كود استفاده نمي شود بنابراين هيچگونه آلودگي زيست محيطي ندارد . نحوه كشت قارچ صدفي : كاه وكلش خرد شده را يك شب در آب گذاشته تا كاملا”مرطوب ؛سپس مدت 2 تا 3 ساعت در آب جوش پاستوريزه مي شود .براي اين كارمي توان از يك بشكه خالي استفاده كرد .زمان پاستوريزه كردن از وقتي محاسبه ميشودكه آب به نقطه جوش رسيده باشد.جهت اطمينان خاطر بهتر است از دماسنج الكلي براي سنجش دماي آب جوش استفاده شود. سپس كــاه را آبكش كرده آنرا به حال خود رها مي كنند تا پس از چند ساعت خنك شود؛ بطوريكه بالمس كردن كاه با پشت دست ؛ هيچگونه گرمايي احساس نشود . بذر زني : پس از اينكه كاه كاملا خنك شد با 3 تا 5 درصد اسپان( اسپان= بذر قارچ ) مايه زني مي شود به اين منظوربراي هر 10كيلوگرم كاه پاستوريزه شده مقدار400 تا 500 گرم بذرقارچ اضافه و مخلوط ميشود. مخلوط حاصل درون كيسه هايي به قطر 45 تا50 سانتيمتربا ارتفاع 80 تا 150سانتيمتر ريخته سپس سطح آن كمي فشرده شده تا رطوبت كاه حفظ گردد. پس از بستن سر كيسه آنرا به محيطي كه از قبل بعنوان سالن كشت در نظرگرفته شده انتقال داده واز سقف آويزان ميكنند. مي توان كيسه هاي كشت شده را روي زمين هم قرار داد. كنترل دما و نور : از اولين روز كشت تا مدت 25 الي 30 روز دما روي 24 درجه سانتيگراد نگهداري شده ؛در صورت امكان محيط را تاريك مي كنند. نورخورشيد براي قارچ صدفي مناسب نيست.پس ازاينكه سطح كاه پوشيده ازتارهاي سفيد رنگ و ظريف قارچ صدفي شد. سوراخ هايی به فاصله 20 تا 25 سانتيمتر و به اندازه كف دست در اطراف كيسه كشت شده ايجاد و با آ بپاشي مداوم كف سالن رطوبت محيط را افزايش مي دهند . در اين زمان دما به 20 درجه سانتيگراد كاهش داده مي شود. وجود نور يك لامپ در اين زمان ضروري بوده و با عث افزايش محصول مي شود .قارچها پس از يك هفته ديگر آماده برداشت مي با شند . آبياري : زماني كه كيسه ها پاره مي شوند ؛ چنانچه رطوبت محيط پايين پاشد ؛ سطح كاه خشك شده و بايستي با مقادير خيلي كم آب ؛ بصورت اسپري آبياري شوند . آبياري ممكن است روزي دو بار يا بيشتر انجام شو د. بايد توجه داشت كه آبياري 48 ساعت قبل از برداشت قارچها متوقف شود. پس از برداشت محصول ميتوان آبياري را ادامه داد. ميزان توليد : ميزان توليد از هر كيسه طي 4 تا 5 چين يا بيشتر در حدود 2 تا 4 كيلوگرم قارچ تازه ميباشد .
منبع:آموزشگاه قارچ طلوع طلايی

Marichka
03-05-2006, 03:14
متاسفانه به علت عدم آشنايي برخي از فعالان بخش توليد قارچ صدفي به فنون بازاريابي صحيح و ارايه نامناسب قارچ، ويا ارايه قارچهايي با كيفيت پايين به بازار و همچنين وجود رقابت ناسالم در بين توليد كنندگان قارچ صدفي، درحال حاضرتوليد قارچ به صورت صنعتي عليرغم نياز بازار، سودآوري پاييني دارد. عدم اطلاع رساني صحيح وبعضا ارايه اطلاعات غلط و ناكافي و خودداري از تصوير وضعيت حال و آينده بازار قارچ صدفي در زمان ارايه مشاوره و ... از سوي برخي از واحدهاي ارايه خدمات مشاوره توليد قارچ نيز بر اين بازار آشفته ، دامن زده است . لذا خواهشمند است قبل از اقدام به توليد قارچ صدفي اطلاعات كاملي از وضعيت بازار و فروش آن در منطقه مورد نظرتان به دست آوريد روش توليد قارچ صدفي ابتدا مواد سابستريت ( مانند كاه گندم ، برنج و...) را در آب مي جوشانيم تا كاملا استريل شوند . سپس با بذر قارچ صدفي تلقيح نموده ودر داخل كيسه هاي پلاستيكي كه از قبل آماده كرده ايم ميريزيم و به اتاق رشد منتقل ميكنيم. قارچ صدفي معمولا پس از سه هفته نمايان مي شود . در صورتيكه اتاق مورد نظر شرايط مناسبي از نظررطوبت ، دما ، نور و ... داشته باشد واز بذر مرغوب استفاده شود ، كيسه ها ( كمپوستها ) تا مدت سه ماه به طور اقتصادي قارچ توليد خواهند كرد.هر كيسه در طول دوره سه ماهه بين سه تا شش كيلو قارچ توليد خواهد كرد و ... جهت كسب اطلاعات بيشتر به بخش پرورش قارچ مراجعه نماييد مكانهاي مناسب براي توليد قارچ صدفي شما ميتوانيد قارچ صدفي رادر هر نقطه از ايران كشت كنيد . براي اين منظور فقط نياز به يك فضاي مسقف داريد تا شرايط مورد نياز توليد را كنترل كنيد .كشت وپرورش قارچ صدفي بسيار ارزان وكم هزينه است وميتوان در گوشه ايي از پاركينگ ،انباري يا اتاقك بلا استفاده ايي آنرا توليدكرد . اصولا قارچ صدفي رطوبت بسيار بالايي براي رشد نياز دارند ودردماي معمولي( بين 20-30 درجه سانتي گراد) وكمي نور ، رشد قابل توجهي دارد . قارچ صدفي به راحتي ميتواند برروي كاه گندم وجو ، تفاله چاي ، ، پوست غوزه پنبه ، بقاياي زيتون ، بقاياي نيشكر ، درخت در حال پوسيدن و بسياري از مواد ليگنوسلولزدار رشد كند ولي كاه معمول ترين ، ارزانترين و دردسترس ترين ماده براي توليد قارچ صدفي است فيزيولوژي رشد قارچ صدفي قارچ صدفي بر روي بقاياي كشاورزي رشدكرده وآنها را كلونيزه كرده وبه بازيديو كارپ يا كلاهك تبديل ميكند. به گونه اي كه قادراست اين مواد راقبل از تخمير كاملا تجزيه نموده ومورد استفاده قرار دهد . آنچه در مورد قارچ صدفي مهم و قابل توجه است ، تبديل توده سابستريت بستر به اندامهاي باردهي قارچ وراندمان بيولوژيكي آن است كه اغلب در حدود 100 درصد عمل ميكند كه از نظر توليد قارچ در دنيا حداكثر ميزان توليد محسوب مي شود كيت قارچ چيست ؟ كيت قارچ به شما امكان پرورش قارچ خوراكي رادر منزلتان مي دهد شما مي توانيداز فضاهاي غيرقابل استفاده درمنزل مانند : پاسيو، گوشه اي از حمام ، بالاي كمدو كابينت ، پاركينگ انباري ، وهرمكان ديگري ( داراي كمي نور بوده وتهويه مناسبي هم داشته باشد) كه در همه منازل وجوددارند وتقريبا استفاده مفيدي ازآنها نمي توان كرد در جهت كمك به اقتصادوسلامت خانواده قارچ صدفي توليد نمائيد. شما مي توانيد به روشي ساده وآسان وباكمترين هزينه قارچ صدفي مورد نيازتان را در منزل پرورش دهيد.شما براي توليد كيت دقيقا مانند روش توليد قارچ صدفي كه در بالا ذكر شد عمل كنيد . سپس يك كيسه زباله يا كاور لباس كاملا تميز كه چند سوراخ نيز برروي آن ايجاد كرده ايد روي كيت بكشيد وروزانه چندين بار آب اسپري نماييد روش نگه داري از قارچ صدفي ابتدا مواد سابستريت ( مانند كاه گندم ، برنج و ...) را در آب مي جوشانيم تا كاملا استريل شوند . سپس با بذر قارچ صدفي تلقيح نموده ودر داخل كيسه هاي پلاستيكي كه از قبل آماده كرده ايم ميريزيم و به اتاق رشد يا اتاق انكوباسيون منتقل ميكنيم. در صورتيكه محيط مناسبي فراهم كرده باشيد و تنش حرارتي و رطوبتي نداشته باشيد قارچ صدفي معمولا پس از سه هفته نمايان مي شود . در صورتيكه اتاق مورد نظر شرايط مناسبي از نظر رطوبت ، دما ، نور و ... داشته باشد واز بذر مرغوب استفاده شود ، كيسه ها ( كمپوستها ) تا مدت سه ماه به طور اقتصادي قارچ توليد خواهند كرد.هر كيسه در طول دوره سه ماهه بين سه تا شش كيلو قارچ توليد خواهد كرد پرورش قارچ صدفي شامل دو مرحله است : 1- مراقبت تا ظهور كلاهكهاي قارچ 2- مراقبت از قارچها تا رشد كامل آنها در مرحله اول ، قارچ نياز به نور ندارد ومي بايد در محلي نسبتا تميز و در دماي معمولي(20-30درجه سانتي گراد) نگه داري شود. در اين مرحله درون كيسه ها دراثر رشد ميسليوم قارچ صدفي ، سفيد شده وتمام درون كيسه را پر مي كندواين پايان مرحله اول است پس از گدشت بيست الي بيست وپنج روز از تاريخ تلقيح ، قارچ صدفي شروع به رويش بيروني يا تشكيل كلاهك مي كند كه در واقع آغاز مرحله دوم مراقبت است .در اين مرحله قارچها نياز به نور،تهويه مناسب هوا و همچنين رطوبت دارند. دراين مرحله بر روي پلاستيك شيارهايي به صورت عمودي ايجاد نمائيد تا قارچها اندام زائي خارجي نموده و رشد نمايند. مشكلات احتمالي درپرورش ونگه داري قارچ صدفي: لازم به ذكر است قارچ صدفي بسيار مقاوم هستند وهيچ يك از موارد مذكور در زير نمي توانند اين قارچها را غير قابل مصرف كنند زيرا كليه مشكلات مذكور در زير واكنشهاي فيزيولوژيك قارچ صدفي در مقابل شرايط محيطي نا مناسب است كه به محض تامين شرايط مورد نياز مجددا قارچهاي سالمي توليد خواهد كرد 1 - قارچها به شكل توده مرجاني رشد مي كنند علت : تهويه نامناسب - كمبود نور رفع مشكل : كمپوستها رابه مكاني كه داراي نور كافي وغيرمستقيم باشدمنتقل نمائيد.قارچ صدفي نيازبه نور مستقيم وشديد ندارند نورفضاي داخلآپارتمان و اتاقها با نور يك لامپ معمولي (800تا 1000لوكس در 12 ساعت ) كاقي است ضمنا براي مشكل تهويه نيز مي توانيدهريك ساعت يكبار هواي سالن را تهويه كنيد . 2 - قارچها داراي ساقه بلند و كلاهك ريز و بعضا فاقد كلاهك علت : تهويه مناسب نيست و تجمع گاز كربنيك در محيط زياد است. رفع مشكل قارچ صدفي راي رشد نياز به اكسيژن دارد كه با تهويه مناسب ( هر يك تا دوساعت يكبار ) اين مشكل حل ميشود . بلند شدن ساقه ها بعضا به علت كمبود نور نيز عارض ميشود 3 - قارچها چند سانتي متر بيشتر رشد نمي كنند علت : - كلاهكهاي قارچ در اثر كمبود رطوبت خشك شده اند - دركنار قارچهاي قوي تر رشد كرده اند - برخي از قارچها از ابتدا ضعيف هستندرفع مشكل : با افزايش كار رطوبت سازها ميتوانيد كمبود رطوبت راجبران نمائيد ( رطوبت مطلوب بين90% -80 % است ) ضمنا كاهش دما به 18 درجه ( شوك حرارتي ) در اين مرحله مفيد است قارچهايي هم كه در كنار قارچهاي قوي تر رشد مي كنند،قدرت رقابت با آنها را ندارند وطبيعي است كه كوچك باقي بمانند. ضمنا قرار نيست تمام قارچها بسيار قوي و بزرگ باشند 4 - روي كلاهكها تيره و سياه مي شود علت : نور موجود در فضاي نگهداري قارچ صدفي بيش از حد نياز قارچ است. رفع مشكل : اگركمپوستها را به مكاني با نور كمتر وغير مستقيم منتقل نمائيدمطمئنا بازهم قارچهاي سفيدرنگ و زيبايي توليد خواهيد كرد. 5 - ديگر قارچ توليد نمي كند علت : - توده داخلي كمپوستها خشك شده است . - قارچهاي آن تمام شده وقدرت رويش ندارد . رفع مشكل : قارچها نيز مانند تمام موجودات زنده براي ادامه حيات خود نياز به آب دارند . وقتي آب توده داخلي كمپوست كاهش مي يابد رشد نمي كنند.براي حل اين مشكل توده داخلي كمپوست را از پلا ستيك خارج نموده به مدت 10-12 ساعت در داخل آب تميز قراردهيد. در اين حالت يك جسم سنگين - و تميز ـ برروي توده قراردهيد تاكاملابه زيرآب فرورود .پس از آن از آب خارج كرده اجازه دهيد آب مازادآنها خارج شود. سپس مجددا در داخل كيسه (بهتراست از كيسه ديگري استفاده بفرمائيد ) قرار دهيد .اكنون كمپوست آماده است تا مجددا قارچ توليد نمايد.اگر مجددا اين كار را انجام داديد و ديگر قارچ توليد نشد ، متاسفانه ميسليومها قدرت توليد ندارندمعمولا مدت زمان اقتصادي هر كمپوست را سه ماه درنظر ميگيرند. ولي جاي نگراني نيست ،چون اكنون شما يك خوراك دام با ارزش پروتئيني بالا وخاك گلدان بسيار خوب براي گلدانها و باغچه تان در دست داريد . 6 - برروي توده داخلي كمپوستها ، توده هاي سبز آبي و يا سياه رنگي مشاهده ميشود علت: كمپوستها مورد حمله قارچ هاي پارازيت قرار گرفته است.رفع مشكل : قارچ صدفي قدرت ساپروفيتي بالايي دارند وبه راحتي مي توانند با پارازيتهاي مزاحم مقابله كنند ولي شما مي توانيد توده را از داخل پلاستيك خارج نموده قسمت آلوده را همراه با توده زير آن ( به عمق و شعاع 10 سانتي متري ) از توده جدا نمائيدوقسمت آلوده را معدوم نماييد اگر آلودگي كيسه زياد باشد كل كيسه را معدوم كنيد.سپس كمپوست رابا آب تميز اسپري نموده و حتما درون يك كيسه جديد قرار دهيد زيرا كيسه قبلي آلوده است. 7 - قارچها زرد و پلاسيده مي شوند علت : بر روي كلاهكهاي قارچ آب ريخته وجذب بافت آن شده است رفع مشكل: قارچهاي صدفي براي رشد نياز به رطوبت بالاي 80 درصد دارند ولي اين به معناي اسپري نمودن آب بر روي كلاهكهاي قارچ به صورت مستقيم نيست

منبع سايت اطلاع رساني قارچ صدفي ايران

Marichka
03-05-2006, 03:16
پرورش قارچ در منزل
فصل کاشت:بهترين موقع براي پرورش قارچ در خانه بين ماههاي مهر تا آذر است ولي چنانچه امکانات تهويه هوا و متعادل نمودن درجه حرارت محيط محل پرورش وجود داشته باشد مي توان قارچ را در ماههاي ديگر سال تعميم داد.بطور کلي طرز پرورش قارچ مخصوص به خود آنست و مي توان آنرا در محيط تاريک پرورش داد و بجز نور مستقيم آفتاب، هر مقدار نور را تحمل مي کند. در هر صورت در محل پرورش قارچ علاوه بر آنکه، بايستي تهويه هوا به خوبي انجام گيرد، درجه هواي محيط پرورش نيز بايد بين 15 - 10 درجه نگهداري شود. علاوه بر اين محل پرورش بايستي کاملا تميز، قابل شستشو و فاقد درز يا محلي براي پرورش باکتريها، حشرات و قارچهاي مضر باشد.
اطاق پرورش قارچ:عرض اطاق پرورش بايستي بحدي باشد که بتوان از راهروهايي که براي آن تعبيه مي گردد، براحتي عبور نمود( حدود 70 سانتي متر) عرض طبقات پرورش قارچ را نيز حداکثر 180 سانتي متر در نظر مي گيرند تا بتوان از دو طرف به وسط بستر قارچ دسترسي پيدا نمود و چنانچه طبقات پرورش قارچ در کنار ديوار باشد عرض آنرا حداکثر 90 سانتي متر قرار مي دهند. همچنين مي توان قارچ را در جعبه هاي چوبي در اندازه 60 در 90 سانتي متر و عمق 20 تا 25 سانتي متر پرورش داد. به منظور صرفه جويي در هزينه اوليه مي توان، هر طبقه را با تخته هاي سه سانتي متري به عرض 90 تا 180 سانتي متر پوشانده و کود را مستقيما کف هر طبقه ريخته و قارچ را در آن کاشت و به اين طرتيب احتياجي به جعبه هاي چوبي نخواهد بود. طبقه بندي ها معمولا در طول اطاق پرورش انجام مي گردد. روي سطح زمين نبايستي طبقه اي مستقر نمود، حداقل فاصله بين طبقه اول تا کف زمين 15 سانتي متر و فاصله هر طبقه از هم 60 سانتي متر مي باشد.بطور معمول براي پرورش قارچ در خانه فقط سه طبقه در نظر مي گيرند و چنانچه اطاق به حد کافي وسيع باشد يک رديف در طول اطاق در مجاور ديوار و يک طبقه (دو طرفه) در وسط و يک طبقه در طرف ديگر اطاق قرار مي دهند بطوريکه دو راهرو به عرض 70 سانتي متر در دو طرف طبقه وسط، 180 سانتي متر باشد.در يک اطاق بزرگ به طول 9 و عرض 5/6 متر مي توان مساحتي در حدود يکصد متر مربع براي پرورش قارچ آماده نمود که از اين سالن در هر فصل برداشت مي توان استفاده نمود. و به 8 تا 850 کيلو قارچ دست يافت و چنانچه کاشت قارچ در جعبه هاي چوبي انجام گيرد توليد محصول از اين ميزان تا حدي بيشتر خواهد شد و در سالني به ابعاد 5/9 و عرض 5/6 متر تعداد 180 جعبه جايگزين مي گردد که محصول آن در يک فصل برداشت به حدود يک تن مي رسد.چنانچه محل پرورش قارچ محدود و کوچک باشد ميزان احتياج به کود و محليکه بايد آنرا تخمير نمود، متناسب مي باشد. لذا ترجيح داده مي شود يک محوطه بتوني به ابعاد 5/1 متر ساخته و در مجاور آن محلي براي خروج آب مازاد کود در نظر بگيرند که فاضل آب را بتوان داخل سطل يا يک مخزن بتوني کوچک به ابعاد 40 سانتي متر وارد نمود. کف مخزن اصلي را به ضخامت 15 سانتي متر کاه ريخته و روي سطح کاه يک جعبه اي به ابعاد يک متر از جنس تور سيمي ضخيم که شبکه سوراخهاي آن 5/0 سانتي متر باشد بطوري قرار مي دهند که از هر طرف با ديواره مخزن بتوني 25 سانتي متر فاصله داشته باشد و اطراف اين توري را از کاه پر نموده و داخل توري را از پهن اسبي مخلوط با کاه پر نموده و پهن را خوب متراکم نموده و سطح کود را نيز بطور کنبد مانند توده نموده تا آب باران به داخل توده کود نفوذ ننمايد.پس از 3 تا 4 روز به علت فعاليت باکتريهاي تخمير، درجه حرارت محيط توده به 70 درجه مي رسد و مقداري از حجم توده کم مي شود و در اين موقع تمام توده کودي را که در مخزن قرار دارد براي هوادهي به محوطه مجاور توده برمي گردانند و در موقع برگرداندن کود بايستي سعي کرد حتي الامکان به تمام ذرات کود، هوا برسد تا اکسيژن مورد نياز باکتريهاي مخمر تامين گردد و پس از چند ساعت اين توده را مجددا به داخل مخزن بذري ريخته و سطح آنرا با کاه بحد کافي انباشته تا سطح کود گنبدي شکل بشود. چنانچه در مخزن کوچک مجاور محل تخمير فاضل آب جمع شده بوسيله سطل آنرا روي سطح کود مي پاشند تا رطوبت توده تامين گردد مدت عمليات بين 15 - 10 روز به طول مي انجامد و در اين مدت 3 - 4 مرتبه بايستي کود برگردان بشود. و در خاتمه دوره سوم يا چهارم کود به رنگ قهوه اي تيره در آمده و ذرات آن ترد و شکننده شده و بوي مطبوعي از آن به مشام مي رسد و چنانچه اين شرايط در کود مشاهده نشود دليل بر آن است که عمليات تخمير به خوبي انجام نگرفته و در نحوه کار اشکالي وجود داشته است.
نحوه اسکلت بندي:اسکلت بندي طبقات از نبشي 10 -12 که با ضد زنگ رنگ شده باشد و يا از الوار چهار چوب 10 سانتي متري ساخته مي شود و بين ستونها چهار چوبي 5 سانتي متري پيش بيني مي گردد. فاصله ستونهاي عمودي از يکديگر 5/1 متر و اين فاصله در دو طرف بستر، بايستي حفظ گردد.تهيه بستر براي پرورش قارچ:بهترين ماده براي پرورش قارچ، پهن اسبي و کاه مي باشد. براي تهيه کود جهت پرورش قارچ مقداري پهن اسبي و کاه را مخلوط نموده و در ابعاد مناسبي در حدود 3 متري آنرا انبار نموده و آنها را روي هم بخوبي بکوبيد.(لگد کنيد) تا متراکم شود بطوريکه از نفوذ باران به داخل آن جلوگيري گردد. پس از مدتي کوتاه عمليات تخمير داخل توده کود شروع مي شود و درجه حرارت محيط کود بالا مي رود. همچنين مي توان قبل از توده کردن کود مقداري آهک در حدود يک پنجم حجم پهن به آن اضافه و کاملا مخلوط کنيد. سپس آنرا توده نمود اين عمل باعث مي گردد که عمل تخمير به تعويق بيافتد و در عين حال آمونياک توليد شده را جذب و علاوه بر آن مقداري از رطوبت اضافي کود را جذب نمايد. بعد از سه روز مجددا اين توده را برگ و هوا داده و آنرا مانند دفعه اول، انباشته و روي آنرا بکوبيد. سطح آنرا شيب دهيد تا آب باران به داخل آن نفوذ نکند و اين عمل به فاصله 4 - 2 روز، چهار تا شش مرتبه بايد تکرار گردد. لازم به يادآوريست که چنانچه در مرحله اول به کود، آهک داده شده فاصله برگردان کود چهار روزه و در صورتيکه آهک داده نشده باشد فاصله برگردان کود دو روز مي باشد.بايد توجه داشت که بايستي دقت و مراقبت در نگهداري ميزان رطوبت و حرارت داخل توده به عمل آيد. زيرا هر اندازه مقدار رطوبت پهن زياد باشد، محيط داخل کود، اسيدي شده و کود غير قابل استفاده مي گردد. بخصوص در موقع برگردان کردن کود، چنانچه مشاهده شود که کود بسيار خشک است، بايستي مقدار کمي غبار آب روي آن پاشيد، از علائم مشخصه ميزان رطوبت کود، آزمايش آنست، چنانچه مقداري کود را در دست بفشاريد، نبايستي قطرات آب، از لاي انگشتان(در هنگام فشار دادن) بچکد و فقط کافي است در اثر فشار به کود، کف دست، تر بشود. پس از آماده شدن بايستي اطاق پرورش را مجهز نمود.
طرز کاشت قارچ در اطاق پرورش:پس از آماده شدن کود آنرا به داخل سالن انتقال داده و روي سطح هر رديف به ضخامت 15 سانتي متر کود را گسترده و سطح آنرا کاملا مسطح مي نمايند و اين عمل را بايستي خيلي به سرعت و بدون آنکه کود حرارت خود را از دست بدهد انجام داد. پس از تکميل و انجام کار کليه درها و منافذ را بسته و مدت چهار روز کود را بحالت خود واگذار کنيد تا درجه حرارت کود و محيط اطاق بالا برود و حدود 54 تا 60 درجه برسد و اين حرارت به مدت 30 -48 ساعت ثابت باقي بماند، بعد از آن درجه حرارت کود پائين آمده و به 54 درجه مي رسد. اين عمل را عرق کردن محيط کشت مي نامند در حقيقت در اين حرارت قسمت اعظم از محيط در اثر حرارت زياد ضد عفوني شده و لارو حشرات و غيره از بين مي روند.از اين تاريخ به بعد تا مدت 5 روز درجه حرارت محيط بستر 10 - 12 درجه پائين مي آيد تا آنکه درجه حرارت به 23 الي 24 درجه مي رسد. اين درجه حرارت براي کاشت قارچ مناسب خواهد بود.
اسپر آماده کاشت:اسپر قارچ را نمي توان مستقيما کاشت زيرا امکان دارد همراه با اسپر قارچ تعداد زيادي قارچهاي سمي و غير مفيد وجود داشته باشد. بنابراين بايستي از اسپر آماده کاشت بنام اسپون که در محيط کاملا استريل، محفوظ و سلکته شده رشد کرده و به حالت خواب در آورده اند استفاده نمود.طرز عمل و تهيه آن بدين ترتيب است که اسپر قارچ خالص شده را در محيط کاملا استريل آزمايشگاه قبلا پرورش داده، بطوريکه ميسليوم قارچ رشد خود را شروع نمايد. سپس آنرا در حالت عقيم برده و مانع رشد بيشتر آن مي شوند و در محيط کاملا استريل و محفوظ بنام اسپون قارچ به فروش مي رسانند.
طرز کاشت اسپون:يک قطعه اسپون را که در محيط بسته و کاملا استريل محفوظ است باز کرده و به دوازده قطعه کوچک تقسيم نموده و قبلا سطح خاک بستر را به فاصله 25 سانتي متر، قطعه چوبهاي در خاک بستر فرو برده و علامت گذاري کنيد. در محل هر سوراخ قسمتي از خاک را تا عمق 5 سانتي متر با وسيله اي خارج کرده و با دست چپ يک قطعه اسپون بجاي آن گذاشته و روي آنرا بپوشانيد بطوريکه عمق کاشت 3-5 سانتي متر از سطح خاک باشد و به همين ترتيب پيش برويد تا کليه بستر کاشت شود. پوشاندن سطح بستر: ده تا چهارده روز بعد از تاريخ کاشت اسپون، بايستي سطح کشت را به وسيله يک لايه دو سانتي متري خاک استريل شده پوک و منفذدار پوشانده و کاملا آنرا مسطح و يکنواخت نمود. در اين موقع درجه حرارت بستر بايستي 5/15 درجه باشد. بايد توجه داشت که در موقع روکش کردن بستر، اسپون ها بايد رشد خود را شروع کرده باشند و ميسليوم قارچ در اطراف محلي که اسپون کاشته شده رشد نموده و گسترش پيدا نموده باشند. در اين موقع بوي مطبوع قارچ در محوطه و در محل بستر به مشام مي رسد و در اين موقع بايد کاملا دقت شود تا به هيچ وجه، بستر کشت تکان نخورد و جابجا نشود و مخصوصا اگر تخته کف و طبقات شکم داده و يا قدرت نگهداري بستر خاک را نداشته باشد ميسليوم قارچ ها پاره شده و تمام محصول از بين مي رود. پس از پوشش نمودن سطح بستر، ميسليوم رشد سريع خود را شروع کرد و براي تسريع در رشد ميسليوم، درجه حرارت محيط بايستي بين 5/16 - 14 درجه باشد. در صورتيکه درجه حرارت محيط کشت خيلي بالا باشد، بکار بردن آهک در مخلوط خاک پوشش بستر صلاح نمي باشد. شرايط براي پرورش و رشد قارچ: تهويه: تهويه در محيط اتاق کشت بايد بطور يکنواخت انجام شود و نبايستي روي سطح کشت را بيش از حد نياز هوا داد و تهويه در کليه نقاط اطاق بطور يکنواخت باشد. درجه حرارت: چنانچه درجه حرارت بستر کشت به کمتر از 14 درجه برسد و درجه حرارت محيط اطاق به حدود 5/7 درجه برسد بايستي اطراف بستر را با پارچه ضخيم پوشاند تا مانع تبادل حرارت به محيط شود. براي سرعت رشد قارچ مي توان درجه حرارت محيط را به 5/14 درجه رساند و ميزان تهويه را بالا برد ولي بايد دقت شود که جهت حرکت هوا به طرف سطح قارچ نباشد. رطوبت هوا و آبياري: در موقع تشکيل قارچ، محيط اطاق احتياج به رطوبت دارد. بطور متوسط بهترين درجه رطوبت براي کشت بين 70 - 80 درصد مي باشد. چنانچه درجه رطوبت هوا از اين مقدار کمتر شود سطح کلاهک ها ترک برداشته يا سطح کلاهک قارچ لک دار مي شود علاوه بر اين سطح بستر خشک شده و احتياج به آبياري بيشتري دارد. براي تقليل ميزان رطوبت هوا لازم است در نقاط مختلف اطاق، رطوبت سنج هاي کار گذاشته شود و بطور مرتب مورد بازديد قرار گيرد. در صورتي به علت خشک شدن خاک سطح بستر، احتياج به آبياري است. بايستي به وسيله غبار پاش روي سطح خاک آنهم بحدي که آب در سطح بستر جريان پيدا نکند و يا در يک جا جمع نشود آبپاشي کنيد. آبياري را با آب خالص و با درجه حرارت 32 درجه و بسيار با احتياط انجام دهيد. درجه حرارت محيط: چند هفته پس از روکش کردن سطح بستر، ميسيليوم هاي قارچ تمام سطح بستر را پر نموده و بطور متوسط 7-8 هفته پس از کاشت اسپون، قارچ هاي کوچک سر سنجاقي در تمام سطح کشت ظاهر مي شوند. در اين موقع درجه حرارت بستر بايستي بين 10 -14 درجه باشد ولي هر اندازه قارچها رشد بيشتري پيدا نمايند مي توان درجه حرارت را از 14 به 5/16 رساند و ميزان تهويه را نيز بالا برد ولي بايد دقت کرد که جهت حرکت هوا، به طرف سطح قارچ نباشد. تقويت خاک بستر:پس از آنکه قارچها بزرگ شده و نزديک به برداشت شوند مي توان روي سطح بستر کود مايع پاشيد ولي بايد دقت نمود که روي کلاهک قارچ پاشيده نشود اين عمل در بالا بردن ميزان محصول بسيار موثر است. برداشت محصول: به محض آنکه رشد قارچ بحد کافي رسيد و تاج آن شکل کامل خود را پيدا نمود بايستي قارچهاي رسيده را جمع آوري نمود و بطور مرتب در طول بستر کشت، بررسي کرد و قارچهاي رسيده را جمع آوري کرد. قارچهايي که ترک برداشته و چتر آن باز شده باشد ارزش بازاريابي ندارند. علاوه بر اين وزن آن کم مي شود و همچنين قارچهايي که زودتر از موقع چيده شوند وزن آنها سبک بوده و از قارچهاي درجه دو محسوب شده و ارزش غذايي کمتري دارد. در موقع جمع آوري نبايد از سبدهاي بزرگ براي اين منظور استفاده نمود. زيرا فشار قارچهاي روي سبد موجب مي گردد که قارچهاي زيرين خراش برداشته و سياه شوند براي جمع آوري قارچ، کافي است کلاهک را در دست گرفته و يک پيچ به آن داده تا پايه آن از زمين جدا شود و بلافاصله ساقه کثيف و آلوده را با چاقوي تيز قطع کرد. و قارچ تميز را داخل سبد گذاشته و حتي المقدور جمع آوري با دستکش انجام گيرد. بهره برداري هر 15 روز يکبار انجام مي گيرد و اين برنامه مدت دو تا سه ماه به طول مي انجامد. بسته بندي: قارچهاي چيده شده را به اطاق سرد و خنک انتقال داده و در اسرع وقت نسبت به درجه بندي آن اقدام نموده و قارچهاي لک دار و ناقص و کج و ناجور را جدا کرده و براي مصارف تهيه پودر در قارچ و کچ آپ فرستاده و قارچ هاي سالم را در بسته هاي درجه يک و درجه دو به بازار عرضه کنيد.
منبع: پرورش قارچ، مهندس حسن حسني زاده

Marichka
03-05-2006, 03:20
سه عامل مهم در کشت قارچ: اسپان، بستر، محيط در اين درس به شرايط محيطي و بستر مناسب خواهيم پرداخت و مختصري نيز در مورد اسپان و تهيه آن بحث خواهيم کرد و در درس بعد به طور کامل راجع به تهيه اسپان خواهيم پرداخت.اسپان:شکلهاي مختلف اسپان: دانه اي، مايع، قرص، پودر، آگارآگار، ماده اي ژلاتيني است که از گونه هاي مختلف Rodophyceae يا جلبکهاي قرمز استخراج مي شود. البته از ديگر گونه هاي جلبک قرمز نيز مي توان بهترين آگار را تهيه کرد. براي توليد آگار از جلبکها (سخت و نرم) آنها را به آرامي براي حدود 12 ساعت (مرحله اول) مي جوشانند و بعد محلول حاصل را با پارچه زبر و پارچه نرم ----- مي کنند. جلبکها را دوباره براي مدت 10 ساعت مي جوشانند و مايع ----- شده آن را پس از رنگبري در ظروف مستطيلي شکل تا بستن ژل نگه مي دارند. مرحله بعد از تهيه ژل انجماد و خشک کردن آن است که حدود يک هفته وقت نياز دارد....اسپان را مي توان در خانه توليد کرد. توليد اسپان يک فرايند تقسيم سلولي است. براي توليد اسپان به يک محيط کشت احتياج داريم. محيط هاي کشت مختلفي وجود دارد که در اينجا به چند مورد اشاره مي کنيم.آگار ماده اي است که براي توليد محيط واسطه با مواد غذايي ترکيب مي شود. خيلي ها خواهند گفت که من از آگار براي توليد اسپان قارچ استفاده مي کنم که اين جمله اشتباه است. براي مثال آگار مالت عصاره مالت است که با آگار مخلوط شده است و آگار سيب زميني پودر سيب زميني است که با آگار مخلوط شده است. فرمولهاي زيادي براي درست کردن آگار وجود دارد که در اينجا ما در مورد اساس صحبت خواهيم کرد و به شما اجازه خواهيم داد تا با آزمايش دستورالعمل مطلوب خود را براي توليد قارچ پيدا کنيد.انواع محيط کشت:آگار سيب زميني(PDA)، مالت آگار(MDA) و ...محيط کشت آگار سيب زميني:(PDA)مواد لازم: 250 گرم سيب زميني، گلوکز 20 گرم، آگار 15 گرم، آب مقطر 1 ليترروش تهيه اسپان با آگار سيب زميني:مرحله اول: 250 گرم سيب زميني را شسته، آنها را به صورت مکعب هاي 2/1 Cm ببريد. سپس آنها را در 1 ليتر آب مقطر به مدت 15 دقيقه بجوشانيد. 15 گرم آگار ببه اين عصاره اضافه کنيد و به مدت 10 تا 15 دقيقه بجوشانيد. 20 گرم گلوکز و 5 گرم عصاره مخمر به آم اضافه کرده، اجازه دهيد که در آن حل شده و محلول سرد شود. سپس 50 تا 60 ميلي ليتر از آن را در يک بطري مسطح ريخته و دهانه آن را با پنبه مسدود کنيد و با پارچه يا نوار محکم ببنديد. آنها را در يک زودپز در فشار 15 - 18 Kg/Cm2 به مدت 30 دقيقه استريل کنيد. بطري ها را کج کرده تا آگار جامد شود.مرحله دوم: يک قارچ تازه را به دو نيم تقسيم کرده، با استفاده از يک سوزن استريل قطعه اي کوچک از بافت قارچ را جدا کرده، بافت را وارد بطري نموده و در آن را با پنبه و پارچه مي بنديم. لقاح در دماي 20-24 درجه سانتي گراد در نور کم به مدت 2 تا 3 هفته انجام مي شود.مرحله سوم: براي توليد بذر بايد از يک نوع دانه استفاده کنيد(سورگوم يا تخمه آفتابگردان و ...). براي اين کار دانه ها را شسته سپس آنها را به مدت يک ساعت جوشانده و سپس سرد مي کنيم. 1% دولوميت براي چسبيدن دانه ها به هم اضافه مي کنيم. سپس بطري را به ميزان 4/3 پر کرده و درب آن را با پنبه و پارچه مي بنديم و به مدت 45 دقيقه استريل مي کنيم. اکنون اسپان را اضافه کرده و شيشه را در يک جاي مناسب در دماي 24 درجه سانتي گراد نگهداري مي کنيم.روشهاي ديگري نيز وجود دارد که در درس بعدي به طور کامل به آن مي پردازيم.بستر کشت:بستر کشت مانند خاک براي رشد گياهان ضروري است. ترکيب مواد موجود در بستر مي تواند شرايط رشد قارچ را فراهم کند.مواد غذايي براي کشت قارچ صدفي
مواد غذايي ماده که اين مواد را دارا مي باشد
آلي منبع کربن سلولوزهمي سلولوز چوب، کاه، برگ و ...
منبع نيتروژن پروتئينآمينو نيتروژن
مواد معدني K, P ,Si, Fe, Mg و ...

انواع بستر کشت:کاه غلات و چوب ذرت، خاک اره چوب کاکائو، پوست تخمه آفتابگردان، علف، پوست پنبه دانه، تفاله نيشکر، خاک اره، پوست بادام زمينيبستر کاه غلات و چوب ذرت: قارچ صدفي توانايي به کارگيري سلولز همي سلولز و مقادير کم يا زياد ليگنين را دارد. بستر قارچ صدفي به مقادير بسيار پلي ساکاريد (سلولز و همي سلولز) و ليگنين براي رشد احتياج دارد.مواد مغذي براي قارچ صدفي به دو دسته تقسيم مي شوند: 1-مواد اصلي يا خام که پايه مواد غذايي هستند مانند کاه گندم يا جو، خاک اره، يا چوب ذرت 2- مواد افزودني که منابع پروتئين و نيتروژن هستند.مواد غذايي موجود در بسترهاي مختلف:
مواد نيتروژن% همي سلولوز% سلولوز% ليگنين%
کل قابل جذب
کاه گندم 0.36 0.07 30.0 41.0 15.0
کاه جو 0.52 0.10 31.3 44.4 5.8
خاک اره 0.57 0.04 15.4 16.7 26.0
چوب ذرت 0.49 0.06 38.0 28.0 11.0
گرايش فيزيکي و شيميايي بستر در هر مرحله:

مواد
بعد از خيساندن با آب بعد از ضد عفوني کردن با گرما دوباره خيساندن
نيتروژن 0.80 0.72 0.79
همي سلولوز 24.3 20.1 14.6
سلولوز 33.1 33.5 22.8
ليگنين 5.8 7.0 6.5
فسفر 0.06 0.05 0.04
کلسيم 6.64 7.40 8.95
پتاسيم 0.46 0.49 0.27
PH 6.6 7.5 4.8
آب 73.8 72.4 71.3

PH بستر: (تنظيم با سنگ کچ)PH مطلوب براي رشد ميسليوم 5/6 - 5 مي باشد. اگر چه ميسليوم در PH بين 4 تا 5/7 مي تواند زنده بماند اما رشد آن کمتر شده و در PH=4 رشد آن متوقف مي شود و در PH بالاتر از ميزان مناسب رشد ميسلوم سريع شده اما ساختار آن غير عادي رشد مي کند.PH مناسب براي مراحل اوليه و مرحله ميوه دهي 5/5 - 5 مي باشد اگر چه درPH 5/5 - 7/8 نيز ممکن است.PH بستر را مي توانيد با افزودن سنگ کچ يا ليموترش تعديل نماييد.محيط کشت:عوامل محيطي شامل: دما، نسبت رطوبت، نور، دي اکسيد کربن و اسيديته بستر مي باشد.قارچ صدفي در هر مرحله از رشد به عوامل محيطي متفاوتي احتياج دارد. در دوره نهفتگي بايد ميزان رطوبت را 65 تا 70 درصد، آب بستر 65 درصد و دما 20 تا 25 درجه باشد.ميزان دما فاکتور بسيار مهمي در متابوليسم محصول مي باشد. در اين مرحله ميزان تنفس افزايش يافته و منجر به افزايش توليد دي اکسيد کربن مي گردد. غلظت دي اکسيد کربن در حين رشد بايد کمتر از 800 PPM باشد. با وجود اين ميزان آن به نسبت کشت متفاوت است.شکل گيري ميوه احتياج به ميزان رطوبت 80 تا 95 درصد همچنين نور مورد نياز آن 50 تا 500 Lux مي باشد.
شرايط محيطي مختلف براي انواع قارچ:

نوع قارچ
دما رطوبت CO2 ppm نور
قارچ طلايي صدفي P. citrinopileatus 21-29 90-95 < 1,000 500-1,000
قارچ صدفي دريايي P. cystidiosus 21-27 85-90 < 2,000 500-1,000
قارچ صدفي صورتي P. djamor 20-30 85-90 500-1,500 750-1,500
شاه قارچ صدفي P. eryngii 15-21 85-90 < 2,000 500-1,000
قارچ صدفي ترخون P. euosmus 21-27 90-95 < 1,000 750-1,500
قارچ صدفي درختي P. ostreatus 10-21 85-90 < 1,000 1,000-1,500 (2,000)
قارچ صدفي پونيکس يا هندي P. pulmonarius 18-24 85-90 400-800 1,000-1,500 (2,000)
قارچ دکمه اي P. tuberregium 30-35 85-90 < 2,000

شرايط رشد مطلوب براي انواع قارچ:

مراحل مختلف
P. ostreatus P. florida P. sajor-caju P. eryngii P. cornucopiae P. cystidiosus
رشد اسپان( ºC) 25 25 25 25 25-30 25-35
مرحله شکل گيري( ºC) 10-15 10-25 10-25 10-15 20-25 20-25
مرحله ميوه دهي( ºC) 10-17 15-25 18-25 13-18 20-30 25-30
غلظت Co2 بر حسب (ppm) < 1,000 < 800 400-800 < 2,000 < 1,000 < 1,000
فصل کشت پاييز بهار، تابستان بهار پاييز تابستان تابستان
روش پرورش عملي کشت روي چوب، کيسه اي، قفسه اي، جعبه اي، کشت در بطري قفسه اي و جعبه اي قفسه اي و جعبه اي کيسه اي و کشت در بطري قفسه اي و جعبه اي کيسه اي و کشت در بطري

دما: دما در طي روييدن اسپان تاثيرات گوناگوني دارد. در اين شکل بهترين دما براي رشد مناسب ميسليوم در قارچ نشان داده شده است. به اثر دما روي رنگ کلاهک قارچ ها توجه کنيد. دما بر حسب درجه سانتي گراد است.

Marichka
19-05-2006, 00:36
از آنجايي كه پرورش قارچها معمولاً در محيطي بسته انجام مي شود لذا قارچها ي صدفي رامي توان در هر منطقه جغرافيائي و با هر نوع آب و هوايي توليد كرد. قارچها ميتوانند اختلاف درجه حرارت 16 تا 30 درجه سانتيگراد را تحمل كنند .



ميزان توليد در مكاني به مساحت 80 متر مربع

در يك مكان سرپوشيده داراي سقف مناسب به مساحت 80 متر مربع بيش از يك تن قارچ توليد ميشود كه زمان لازم براي انجام اين كار در حدود 2 ماه بوده و اولين برداشت پس از يك ماه بدست مي آيد . اين جزوه براي توليد قارچ صدفي در سطح محدود ( زير 80 متر مربع ) نوشته شده بديهي است جهت توليد در سطح وسيعتر دانش فني بيشتري مورد نياز مي باشد كه در كلاسهاي تخصصي اين آموزشگاه بصورت تئوري و عملي ارائه خواهد شد .



فضاي مورد نياز

براي كشت قارچ صدفي ميتوان از يك اتاق ، زير زمين ، انباري و يا هر مكان خالي ديگر كه داراي سقف باشد استفاده نمود . اين مكان بايد توانائي نگهداري هواي معتدل را داشته باشد بطوريكه تا حد امكان از اختلاف شديد درجه حرارت محيط جلوگيري شود .



محيط كشت قارچ صدفي

محيط كشت قارچ صدفي از كاه گندم ، كاه جو ، كاه برنج ، تراشه چوب صنوبر و غيره تهيه ميشود . در اين كشت از خاك و كود( حيواني يا شيميايي) استفاده نميشود بنابراين هيچگونه آلودگي زيست محيطي ندارد .

نحوه كشت قارچ صدفي

كاه خرد شده يك شب در آب قرار داده شده تا مرطوب شود سپس مدت 2 تا 3 ساعت در آب جوش پاستوريزه ميشود. براي اين كار ميتوان از يك بشكه خالي استفاده كرد . زمان پاستوريزه كردن از وقتي محاسبه مي شود كه آب به نقطه جوش رسيده باشد . جهت اطمينان از شروع دماي پاستوريزه (حداقل70 درجه سانتيگراد) بهتر است از دماسنج الكلي استفاده شود . سپس كاه را آبكش كرده آنرا به حال خود رها ميكنند تا پس از چند ساعت خنك شود بطوريكه با لمس كردن كاه با پشت دست هيچگونه گرمايي احساس نشود.

بذر زني

پس از اينكه كاه كاملاً خنك شد با 3 تا 5 درصد بذر قارچ (اسپان) بذر زني ميشود به اين منظور براي هر 10 كيلو گرم كاه پاستوريزه شده مقدار 400 تا 500 گرم بذر قارچ اضافه و مخلوط ميشود . مخلوط حاصل درون كيسه هاي به قطر 45 تا 50 سانتيمتر با ارتفاع 80 تا 150 سانتيمتر ريخته مي شود و سطح آن كمي فشرده شده تا رطوبت كاه حفظ گردد . پس از بستن سر كيسه آنرا به محيطي كه از قبل بعنوان سالن كشت در نظر گرفته انتقال داده و از سقف آويزان ميشود . ميتوان كيسه هاي كشت شده را روي زمين هم قرارداد .

كنترل دما و نور

از اولين روز كشت تا مدت 25 الي 30 روز دما روي 24 درجه سانتيگراد نگهداري شده و محيط را تاريك ميكنند زيرا تابش نور مستقيم خورشيد براي قارچ صدفي مناسب نيست.

پس از اينكه سطح كاه پوشيده از تارهاي سفيد رنگ و ظريف قارچ صدفي شد سوراخهايي به فاصله 20 تا 25 سانتيمتر و به قطر يك سانتيمتر در اطراف كيسه كشت شده ايجاد و با آب پاشي مداوم كف سالن رطوبت محيط را افزايش مي دهند در اين زمان دما به 20 درجه سانتيگراد كاهش داده ميشود .نور يك لامپ معمولي در اين زمان ضروري بوده و باعث افزايش محصول ميشود . قارچها پس از يك هفته ديگر قابل برداشت مي باشند .

آبياري

زماني كه كيسه كشت پاره ميشود چنانچه رطوبت محيط پائين باشد سطح كاه خشك شده و بايستي با مقادير خيلي كم بصورت اسپري آب پاشي شوند . آبياري ممكن است روزي 2يا 3 بار انجام شود بايد توجه داشت كه آبياري تا 48 ساعت قبل از برداشت قارچها متوقف شود پس از برداشت محصول ميتوان آبياري را ادامه داد .

ميزان توليد

ميزان توليد از هر كيسه طي 4 يا 5 چين يا بيشتر در حدود 2 تا 4 كيلوگرم قارچ تازه مي باشد .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Marichka
19-05-2006, 00:39
سابقا محيط كشت قارچ دكمه اي فقط كود اسب بود اما از آنجايي كه تهيه اين كود در مقياس وسيع امكان پذيرنبود از مواد ديگري مانند كاه گندم – كود مرغ و سنگ گچ طي فرايندي به نام كمپوست سازي ( بستر سازي يا كود سازي) محيط كشت مصنوعي با خواص كود اسب تهيه شد كه به مراحل مختلف آن مي پردازيم.

۱ـ فاز اول کمپوست سازی
اين مرحله از بستر سازی شامل خيس کردن و انباشت مواد اوليه به مدت ۵ تا ۷ روز بوده که در سيستم ماشينی معمولاً ۳تا ۴روز است. چهار مرحله قالب زنی که به مدت ۳ تا ۵ روز و معمولا ۴ روز انجام ميشود. قالب زنی در سيستم ماشينی ۳ مرحله وهر۳ روز يک بار انجام می شود. بنا بر اين در سيستم ماشينی طول پروسه فاز اول حداقل۵ تا ۱۴ روز کاهش می يابد .

۲ـ فاز دوم کمپوست سازی
اين فاز شامل ۳ مرحله ۱ـ عمليات تخمير به مدت ۳ تا ۵ روز،۲ـ پاستوريزاسيون بمدت ۱۲ تا ۱۸ ساعت و۳ـ آمونياک زدايی ۳ تا ۵ روز بوده و تقريبا در هر دو سيستم شبيه هم انجام ميشود ( گاهی در سيستم دستی مرحله آمونياک زدايی ۱تا ۲ روز بيشتر به طول می انجامد).

۳ـ بذر زنی
اين مرحله رابطه مستقيم با سيستم توليد و تعداد کارگران و مهارت آنها داشته در سيستم استيلاژ( بستري ) حداکثر يك روز و در سيستم کيسه ای و ساير سيستم ها بسته به مقدار کيسه ها و فاصله آنها با سالن های توليد و ارتفاع قفسه ها مختلف است .معمولا اين مرحله بايستی حداکثر در مدت ۲ روز پايان يابد چرا که طولانی شدن اين مرحله زمينه آلودگي کمپوست آماده شده را فراهم آورده همچنين برداشت در يك زمان انجام نمی گيرد.

۳ـ پنجه دوانی
در اين مرحله ميسليوم يا ريسه های قارچ در مدت ۱۴ تا ۱۵ روز در کمپوست نفوذ کرده و پس از آن ۱۴ تا ۱۵ روز ديگر نيز زمان نياز است تا ميسليوم قارچ در خاک پوششی نفوذ کند.

۴ـ برداشت
معمولا ًطی ۳ مرحله برداشت انجام ميگيرد که هر مرحله ۷ تا ۱۰ روز طول مي کشد.

۵ ـ نظافت سالن
مرحله پايانی که معمولاً ۱ تا ۲ روز بطول می انجامد شامل مرحله تخليه و نظافت سالن ها ميباشد. بنا براين طول دوره در سيستم دستی ۷۵ تا ۱۰۳ روز و در سيستم ماشيني ۷۰ تا ۸۱ روز می باشد در صورتي كه يک کارخانه کليه مراحل را خودش انجام دهد ۴ و حداکثر ۵ دوره در سال ميتواند از سالنهای توليد استفاده نمايد. سيستم رايج ايران بصورت سنتي بوده و معمولا كليه كارها در يك كارخانه انجام مي گيرد. امروزه در كشور هاي پيشرفته از اين سيستم استفاده نمي شود.

Marichka
19-05-2006, 00:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شرق : فناوري ژنتيكي در كشاورزي، در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا به آهن گداخته مي ماند، كه هيچكس تمايلي براي دست زدن به آن ندارد.
دولت ائتلافي احزاب سرخ و سبز در جمهوري فدرال آلمان نيز به ويژه از دوستداران اين شيوه بيوتكنولوژيك در كشاورزي نيست، كه اين نكته چندي پيش در آلمان به بروز اعتراضات شديد در بخش كشاورزي منجر گرديد. طرفداران اين شيوه عنوان مي كنند كه، طرح قانوني مربوط به استفاده از تكنيك ژنتيكي براي كساني كه قصد به كارگيري و استفاده از آن را دارند، قابل قبول نيست. در حالي كه در آلمان هنوز هم مشاجرات فراواني در مورد چگونگي برخورد صحيح با فناوري ژنتيكي ادامه دارد، كشور اسپانيا پا را از اين هم فراتر نهاده است. در هيچ جاي اروپا به اندازه اسپانيا ذرت تغيير يافته ژنتيكي كاشت و بهره برداري نمي شود. در آنجا صحبت از ۳۲ هزار هكتار مي باشد.
در اين ذرت نشانه عجيب و غريبي به چشم نمي خورد اما اين نوع ذرت، عادي نيست. اين گياه ذرت BT176 نام دارد و از طريق تكنيك ژنتيكي تغيير يافته است. به اين ترتيب اين گياه عليه آفات نباتي و پيش از همه عليه كرم هاي سفيد و پر اشتهاي پروانه ذرت مقاوم است. آفتي كه عرق ترس بر پيشاني كشاورزان منطقه كاتلونيه در اسپانيا مي نشاند زيرا اين كرم ها با سرعت تمام در مزارع ذرت پخش شده و تمامي محصول را خوراك خود مي سازند.زماني كه در پائيز در كاتلونيه تنها شمار كمي از گياهان معمولي ذرت از هجوم اين آفت جان به در برده اند، ذرت هاي BT176 استوار برجاي خود باقي مانده و محصول آنها با دانه هاي زرد رنگ خودنمايي مي كند كه اين نكته خوشايند بسياري و از جمله جيسس ريبرا (J. Ribera) از انجمن كشاورزان جوان اسپانيا است. او در اين باره مي گويد: «ما كشاورزان اسپانيايي با اين نوع ذرت، تجارب بسيار خوبي داشته ايم. ما قادريم با مقدار بسيار اندكي از سموم نباتي، آفات را تحت كنترل خود قرار دهيم. اين كار براي محيط زيست و براي كشاورزان بسيار خوب است، زيرا ديگر محصولي از دست نمي رود».
به همين دليل كشاورزان با كمال ميل اجازه مي دهند كه در مزارع آنها آزمايشاتي انجام گيرد كه براي توليد بذر تغيير يافته ژنتيكي ضروري است. در سطحي گسترده به اندازه ۶۰ زمين فوتبال، اين نوع ذرت مخصوص كاشته مي شود. وزارت كشاورزي اسپانيا در اين زمينه هيچگونه حكم و فرماني را صادر نمي كند. كشاورزان بايستي خود بروشورهاي اطلاعاتي مربوط به بذر مربوطه را مطالعه كنند. البته نكاتي وجود دارد كه بايستي مورد توجه و مراقبت قرار گيرند اما كشاورزان در اين زمينه آنچنان هم سختگير نيستند. هرچه باشد اين نوع ذرت تغيير يافته از طريق بيوتكنولوژي محصول بيشتري به دست مي دهد و شركت هاي توليدكننده مواد غذايي داوطلبانه براي اين محصول پول بيشتري مي پردازند. به همين دليل بسياري از كشاورزان مدتي طولاني تفكر نمي كنند.
اما لوئيس بايون (L. Bayon )از كميته كشاورزي اكولوژيك مادريد معتقد است كه آنها بايد در اين باره بيشتر بينديشند و توضيح مي دهد: «زماني كه يك نفر تصميم مي گيرد كه از بذر اين نوع ذرت براي كاشت استفاده كند، ما در اين مورد اطلاع داريم كه چه كسي و در كجا آن را به كار مي گيرد و مخالفتي با اين كار نداريم. اما وقتي كه يك نفر فكر مي كند كه به كشت ذرت معمولي مشغول است موضوع عوض مي شود.» زيرا هنوز هيچكس نمي داند زماني كه، با وزش باد گرده هاي ذرت تغيير يافته به شيوه ژنتيكي بر فراز مزارع ذرت معمولي به پرواز درآيند چه اتفاقي مي افتد. دانشگاه بارسلون اينك به خواست دولت اسپانيا به تحقيق در اين زمينه پرداخته و قصد دارد نتايج انتقال ژنتيكي از طريق گرده افشاني اين گياهان را مورد بررسي قرار دهد. اما تاكنون نتايجي به دست نيامده اند.
تنها اخباري در مورد برخي از اتفاقات وجود دارند، از جمله اينكه در سال۲۰۰۱ميلادي كشاورزان منطقه شمالي اسپانيا Navarra كه به كشت ذرت معمولي با شرايط سالم بيولوژيك اقدام مي كنند، نمي توانستند محصول خود را با برچسب اكولوژيك به فروش برسانند زيرا، گرده ذرت هاي پرورش يافته از طريق تغييرات ژنتيكي در اين مزارع پخش شده بودند. مسائل مربوط به مسئوليت و پرداخت غرامت تا امروز نيز مشخص نشده اند. اعتراض در برابر اين سياست تقريباً فقط از جهات مشخصي بروز مي كند. براي مثال زماني يك موضع گيري از سوي صلح سبز (Green peace) و گاهي هم از سوي مالك يك كشتزار نابود شده ذرت هاي حاوي ژن هاي تغيير يافته منتشر مي شود.
حتي اگر بسياري از شركت هاي اسپانيايي توليد مواد غذايي، از ايده «عدم استفاده از تكنيك ژنتيكي» پيروي مي كنند، نگراني هاي طرفداران محيط زيست و كشت كنندگان ذرت عادي مورد انتقاد قرار مي گيرند براي مثال ريبرا مي گويد: « اين كشاورزان مي خواهند از هرگونه تداخل انواع ذرت جلوگيري كنند تا محصولات آنها كاملاً خالص باقي بمانند. به همين دليل آنها با يك مشكل بزرگ مواجهند. كشاورزي همانند زندگي است. خالص و ناب بودن كامل دست يافتني نيست.»و اينكه ذرت BT176 يك نوع ذرت عادي نيست را هيچكس نمي تواند به چشم ببيند.

Marichka
20-05-2006, 01:34
گندم Triticum Sativum
در ابتدای هر کشتی بايد زمين را آماده نماييم . نکته مهم در آماده سازی بستر بذر با
توجه به اينکه گندم به نشست خاک در بعد از رويش فوق العاده حساس است شخم
را بايستی حدود يکماه قبل از کاشت انجاه دهيم . در مورد کاشت گندم بلافاصله بعد
از انجام شخم های عميق خودداری کنيم گندم به نوع شخم حساسيت ندارد و
بيشتر شخم سطحی را انجام می دهند . تسطيح خاک نيز يکی از مواردی است که
بايد مورد توجه قرار گيرد زدن لولر بايستی همزمان باشد با عمليات تهيه زمين و بستر
بذر زدن لولر باعث می شود که عمق بذر تنظيم شده باقی بماند و آبياری نيز تسهيل
می گردد .
تاريخ کاشت در مناطق سردسير بايد دو ماه قبل از يخبندان ممتد باشد که در مهرماه
می باشد . برای هر روز تاخير در کاشت ۱٪ به ميزان بذر اضافه می کنيم . زمانی بايد
کشت شود که در زمان سرما به ۴ برگی رسيده باشد .
در مورد نياز کودی گندم بايد بگويم که برای تعيين دقيق آن نياز به آزمايش خاک می
باشد .
ازت : بصورت نيترات جذب می شود و آمونيم و اوره فرمهای قابل جذب بعدی می
باشد و اهميت کمتری دارد .تلفات گازی ازت بدليل نيترات زدايی و غرقاب بودن زمين
می باشد و تلفات گازی آونياک بر اثر پخش در سطح خاک می باشد . برای کاهش
تلفات بهتر است کود سرک را با آب حل کنيم و زمانی ک.د را در مسير آب قرار دهيم
که نصف کرت يا فارو را آب رفته باشد . ۲۵۰ تا ۳۰۰ کيلو اوره در هنگام کاشت - پنجه
زنی - ساقه رفتن و تشکيل سنبله مصرف می شود . بهتر در هنگام کاشت ۵۰ کيلو
و در هنگام پنجه زنی و ساقه رفتن ۱۰۰ کيلو و در مرحله تشکيل سنبله ۵۰ کيلو در
هکتارمصرف کنيم .
فسفر : فسفر تمايل به جمع شدن در سطح خاک دارد . فرم محلول فسفر بيشتر
قابل جذب می باشد . ازت و فسفر در تعامل با هم می باشند . فسفر توسط نوک
ريشه جذب می شود . فسفر را بهتر است با شخم به عمق خاک بفرستيم . ۱۵۰ -
۱۰۰کيلو سوپر فسفات تریپل در هکتار نياز می باشد .
پتاسيم : کند جذب است . باعث بزرگ شدن دانه و افزايش کيفيت گندم و افزايش
مقاومت به تنش خشکی و مقاومت به آفات و امراض می باشد . ۱۵۰ -۱۰۰ کيلو
فسفات پتاسيم در هکتار نياز است .
علاوه بر عناصر پر مصرف گندم به عناصر کم مصرفی نيز احتياج دارد . سولفات روی ۴۰
کيلو و سولفات آهن ۴۰ کيلو در هکتار نياز می باشد .
ارقام الموت٬ بزوستايا ٬ زرين و شهريار ارقام زمستانه می باشند که بايد از ۲۰ - ۱
مهر کاشته شوند . ارقام بک کراس روشن و الوند نيمه زمستانه هستند که بايد از
۲۰ مهر تا ۲۰ آبان کاشته شوند .
۱۸۰ تا ۲۲۰ کيلو بذر در هکتار نياز می باشد . نکته مهم در آبياری اين است که بايد در
پاييز ۲ آب به گندم بدهيم .
داشت :
در مرحله داشت گندم يکی از مواردی که اهميت زيادی دارد مبارزه با علفهای هرز می
باشد . چون گندم يک گياه باريک برگ می باشد علفهای هرز پهن برگ را به راحتی
می توان کنترل نمود . برای کنترل آنها از سموم تو فور دی و گرانستار استفاده می
شود . در مصرف تو فور دی بايد دقت کنيم که زمان مصرف آنرا رعايت کنيم زيرا ممکن
است که محصول خودمان نيز از بين برود . تو فور دی را بايد بعد از ۴ -۲ برگی گندم تا
زمانی که بند دوم ساقه گندم تشکيل شده مصرف کنيم . و به ميزان ۲ - ۱.۵ ليتر در
هکتار بايد مصرف کنيم .
گرانستار : ميزان مصرف ۲۰ - ۱۰ گرم در هکتار است . از مرحله ۲ برگی گندم تا
تشکيل بند دوم ساقه بايد مصرف شود . آزمايشات نشان می دهد که اختلاط اين دو
سم با هم نتيجه بهتری می دهد به اين صورت که ۱۳- ۱۰ گرم گرانستار + ۱- ۷. ليتر
تو فور دی به هم مخلوط شود و مصرف گردد .
برای از بين بردن علفهای باريک برگ مثل يولاف از سمومی مانند آونج به ميزان ۴ ليتر
در هکتار در مرحله پنجه زنی گندم استفاده می شود و قابل اختلاط با تو فور دی می
باشد . تاپيک علفهای يولاف و لوليم را کنترل می کند . رای گندم مصرف می شود و با گرانستار قابل اختلاط است و به ميزان ۱ ليتر در هکتار مصرف می شود .
ايلوکسان : بهترين لوليم کش است و چچم را کنترل می کند . به ميزان ۲.۵ ليتر در
هکتار استفاده می شود .
پوماسوپر : يولاف را کنترل می کند و در گندم و جو استفاده می شود به ميزان ۱- ۶.
ليتر در هکتار و با گرانستار قابل اختلاط است .
نکته : علف کشهای باريک برگ را بايد قبل از پنجه زنی علف هرز مصرف کنيم .
آفات و بياريها :
سن گندم : سن کندم در دو مرحله خسارت می زند . اولين مرحله سن مادر است
که در بهار هنگامی که دما به حدود ۱۰ درجه می رسد از مخفی گاه زمستانه خود
بيرون می آيد و به مزارع حمله می کند. سن مادر از برگها و جوانه انتهايی تغذيه می
کند و باعث از بين رفتن گندم می شود . برای مبارزه بايد به جمعيت آن در مزرعه دقت
کرد در مزارعی که بيشتر از ۳ تن عملکرد دارند تعداد ۵- ۴ سن مادر در متر مربع را بايد
مبارزه نمود . بعد از تغذيه سن مادر در پشت برگها تخم گذاری می کند که سن پوره
خارج شده از تخمها با مکيدن شيره دانه ها باعث خسارت می شوند . که در مزارع
بابيش از ۳ تن عملکرد تعداد ۷ - ۶ پوره در متر مربع را بايد مبارزه نمود . برای مبارزه از
سم فنيتريتيون و فنتيون به ميزان ۱.۲ ليتر در هکتار مصرف می شود .
شته روسی : علايم حمله آن به گندم به اين صورت است که کندم بنفش می شود و
کوتوله باقی می ماند و به خوشه نمی رود . برگ در امتداد رگبرگها بنفش می
شود .برای مبارزه با آن در زمان مبارزه با سن گندم آن نيز کنترل می شود .
ديگر آفات گندم خسارت چندانی نمی زنند و در هنگام مبارزه با سن گندم کنترل می شوند .
از بيماريهای گندم می توان به سياهک آشکار اشاره نمود : بوته های بيمار قوی تر و
رشد سريعی دارند . عامل بيماريزا روی گل فعاليت دارد و سنبله را به يک توده سياه
تبديل می کند . توسط باد پراکنده می شود برای مبارزه با آن از سموم ويتاواکس و
کاربندازيم بصورت پودر وتابل قابل حل در آب و به ميزان ۲۰۰ گرم برای ۱۰۰ کيلو بذر
استفاده می شود .
سياهک پنهان : علايم آن شامل کوتاه ماندن ساقه و کاهش برگها و کوچک ماندن
برگها است و رنگ برگها در سطح گره فوقانی به آبی مايل به سبز تبديل می
شوند .سنبله ها کوتاهتر يا دراز تر هستند در هنگام خرمنکوبی دانه های آلوده
شکسته و قارچ روی دانه های سالم ميريزد و آنها را آلوده می کند و يا در خاک ميريزد
که تا ۱ سال قوه ناميه خود را حفظ می کند .که از زمان جوانه زنی فعاليت آن شروع
می شود . برای مبارزه با آن بايد بذور را با سموم ويتاواکس و کاربندازيم به ميزان ۲۰۰
گرم در ۱۰۰ کيلو بذر صدعفونی نمود .
سفيدک سطحی : اگر در اواخر فروردينتا اوايل خرداد بارندگی زياد باشد بروز می
کند . ابتدا در قسمتهای پايينی در سطح پهنک و نزديک رگبرگها لکه های پراکنده٬
کوچک و کشيده با پوشش تار عنکبوتی سفيد ظاهر می شود که با افزايش ضخامت
خاکستری و قهوه ای روشن می شود . برای مبارزه بايد از ارقام مقاوم استفاده نمود
و از ارکيبات گوگردی يا کاراتان ستفاده نمود .
گندم معمولا هر ۱۵ -۱۰ روز يکبار بايد آبياری شود . که معمولا گندم به ۵ آب نياز دارد
که شامل خاک آب که اولين آبياری را می گويند و دوم در هنگام پنجه زنی و سوم در
هنگام ساقه رفتن و چهارم هنگام گلدهی و آخر در هنگام دانه بستن می باشد .
برداشت :
هنگامی که دانه ها سخت شدند که ديگر با ناخن تقسيم نمی شدند و رطوبت دانه
۱۴٪ می باشد هنگام درو می باشد . برای برداشت بايد از کمباين های که معاينه
فنی شده اند استفاده شود که بهتر است نو باشند و ريزش بيشتر از ۵٪ نداشته
باشند .

Marichka
20-05-2006, 01:51
نخود در هوای کمتر از ۱۰ درجه سانتيگراد بايد کشت شود .درجه حرارت متوسط و
مناسب برای جوانه زدن بذور ۷ درجه می باشد و بعد از سبز شدن تا ۹ درجه زير صفر
را تحمل می کند . اما در گلدهی سرما به آن خسارت می زند .نخود در مناطقی که
دارای زمستان ملايم و نسبتا گرم است در پاييز و در نواحی سردسير که طول دوره
زمستان و يخبندان طولانی می باشد در بهار و بعد از سپری شدن فصل سرما کشت
می شود . نخود طالب خاکهای شنی و شنی لومی می باشد و خاکهای سنگين
برای آن مناسب نيست .در مزارعی که قبلا نخود کاشته نشده است بايد بذور را بتا ب
اکتريهای تثبيت کننده ازت آغشته کنيم .
کشت را زمانی انجام می دهيم که درجه حرارت خاک تا عمق ۵ سانتيمتری صفر يا
کمتر است و هر روز برودت هوا کاهش می يابد که حدود اول آبان تا اوايل دی می
باشد .
تهيه زمين :
پس از برداشت غلات يا محصول زمين را شخم زده و در صورت نياز ديسک و ماله می
زنيم .در اراضی ديم بهتر است عمليات تهيه زمين با پنجه غازی و چيزل يا هرس انجام
شود .
کاشت :
در کشت بصورت سنتی بذر و کود را بصورت دستپاش پاشيده و هرس و ماله يا ديسک
می زنيم .
در کشت نيمه مکانيزه با استفاده از تراکتور که به آن فاروئر بسته شده جوی و پشته
ها را ايجاد می کنيم . فاصله خطوط ۴۵ - ۲۳ می باشد بعد روی پشته ها را با دست
شياری به عمق ۱۰ سانتيمتر باز کرده و بذور را با فاطله ۵ تا ۱۰ سانتيمتر درون شيار
می کاريم .
در کشت مکانيزه ميزان ۱۸۰ -۱۲۰ کيلوگرم بذر را با رديفکار در خطئطی به فاصله ۳۵
- ۱۸ سانتيمار می کاريم .بذور بايد بوجاری و با سموم کاپتان يا بنوميل ضدعفونی
شوند . در زراعت آبی نخود آبياری اول بسيار مهم است بهترين زمان وقتی است که
کليه بوته ها به رنگ سبز تيره باشند زيرا رطوبت زياد باعث شيوع بيماريهای ريشه می
شود . نخود به ۳ - ۲ دفعه وجين احتياج دارد حتی الامکان بايد از مصرف سموم علف
کش خودداری شود .اولين وجين ۴۵ روز بعد از سبز شدن می باشد.
نياز کودی :
۲۰ - ۱۵ کيلوگرم در هکتار ازت در مراحل اوليه رشد و نمو ضروری است و يا در زمانی
که بوته به ارتفاع ۱۰ سانتيمتری رسيده کود سرک داده شود .زردی اوايل رشد به
علت کمبود ازت می باشد . قبل از کشت ۵۰ کيلو گرم در هکتار به فسفر خالص و ۵۰
کيلوگرم در هکتار پتاس خالص احتياج دارد . و عناصر کم مصرف نيز بر اساس آزمايش
خاک داده می شود .
برداشت :
برداشت يک هفته بعد از زرد شدن ۹۰٪ غلافها انجام می شود . بعد از برداشت بئته
ها را در مزرعه جمع آوری و مقابل آفتاب قرار می دهند . برداشت به موقع در عملکرد
اهميت بسزايی دارد زيرا تاخير در برداشت باعث ريزش می شود . برای خرمنکوبی
رطوبت بايد ۱۲ -۱۰ ٪ ياشد .
متوسط عملکرد نخود ۴۵۰ کيلوگرم در هکتار است که در کشت بهاره ۵۸۵ و در کشت
انتظاری ۹۰۵ کيلوگرم در هکتار است . نخود درارای ۲۸ -۱۸ ٪ پروتئين می باشد .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Marichka
20-05-2006, 01:53
3-۲ ماه قبل از شروع عمليات کاشت بايد نسبت به تهيه خاک مناسب اقدام نمود .اگر
کود حيوانی را برای مخلوط کردن با خاک در نظر گرفته ايد بايد از کود حيوانی پوسيده
ای استفاده کرد که علفهای هرز آن از بين رفته باشد .خاک و ديگر مواد افزودنی همه
بايد از الکهايی با منافذ يک سانتيمتر مربعی عبور کند و پس از آن بخوبی با هم
مخلوط شوند .سپس چندين بار آنرا آبياری ميکنيم . دو روش برای تهيه خاک نشاء
وجود دارد :
۳قسمت کود حيوانی +۵/۱ قسمت خاک باغچه+ ۵/ قسمت ماسه
رودخانه ای
۲ قسمت کود حيوانی +۲قسمت خاک جنگل+۱ قسمت ماسه رودخانه ای
کاشت بذر :
کاشت بذرها هم در جعبه ای پلاستيکی و هم در کيسه های پلاستيکی امکان پذير
است .جعبه های پلاستيکی به ابعاد ۱۰x۱۲ يا ۱۵x۱۲ يا ۱۵x۱۵ سانتيمتر می
باشد .پس از پخش خاک بذر را به شکلی که با خاک اطراف خود در تماس باشد قرار
داده و به ميزان يک سانتيمتر خاک روی آن ميريزيم و با يک تخته صاف به آرامی روی
خاک فشار می آوريم . بخوبی آنرا آبياری ميکنيم و تا زمانی که بذرها سبز شوند روی
آنرا با کاغذ يا پلاستيک يا شيشه می پوشانيم .
نشاءهای گوجه ٬ فلفل و بادمجان نيازی به جابجايی دارند بهتر است در جعبه های
پلاستيکی کاشته شوند و خيار ٬ کدو ٬ خربزه ٬ لوبيا که به جابجايی نياز ندارند در
پاکت پلاستيکی يا نايلونی کاشته شوند .

جابجايی و نگهداری :
اين کار را برای مقاوم کردن و عادت دادن نشاءها بايد انجام داد . با انجام اين کار ۱۵ -
۱۰ روز سريعتر از روش کاشت مستقيم بذر در خاک می توان مخصول بدست آورد . در
شرايط متعارف جابجايی نشاء‌ گوجه ۱۲ -۱۰ و در فلفل و بادمجان ۲۰ -۱۵ روز پس از
جوانه زدن انجام می شود .در گوجه فرنگی بهترين زمان وقتی است که برگ اوليه
کاملا باز شده است .
نکات مهم :
برگهای نشاء کاملا يبز و بدون علايم بيماری باشد .
اندازه طول ريشه گياه با ساقه گياه تقريبا مساوی باشد .
قبل از کندن نشاء ها شب گذشته خاک بستر آبياری شود .
قبل از دست زدن به گياه دستها شسته شود .
در زمان کندن نشاء ها قسمت پايين ساقه را گرفته و به آهستگی به
طوری که به ريشه صدمه نرسد از خاک خارج نماييد .
در سوراخ کف گلدان يک سنگ قرار دهيد تا آب به آهستگی خارج شود .
پس از جابجايی نشاء ها را با آبپاش آبياری نماييد .
پس از آبپاشی سمپاشی شود .
به منظور جلوگيری از تماس برگ با خاک قبلا سطح خاک را با نايلون
بپوشانيد و سوراخی برای کاشت نشاء‌در آن ايجاد نماييد .
چند روز قبل از جابجايی بايد گرمای محيط را ۶ -۴ درجه کمتر کرد تا گياه
نسبت به شرايط جديد بهتر عادت نمايد .
ظرفهای مورد نظر برای جابجايی بايد ۲۳ روز قبل همراه با خاک آن آبياری
شوند تا ذرات خاک بهتر به يگديگر بچسند .
شرايط جوانه زدن بذر به گرمای محيط و گرمای خاک بستگی دارد .
در جدول زبر شزايط مختلف و زمان رويش سبزيهای گوناگون نشان داده شده است .

۲۵ درجه ۲۰ درجه ۱۵ درجه ۱۰ درجه نام محصول
۶ روز ۸ روز ۱۴ روز ۴۳ روز گوجه فرنگی
۴ روز ۶ روز ۱۳ روز جوانه می زند خيار
۸ روز ۱۳ روز جوانه می زند جوانه نمی زند بادمجان
۸ روز ۱۳ روز ۲۵ روز جوانه نمی زند فلفل
۴ روز ۸ روز جوانه می زند جوانه می زند خربزه



در جدول زير نيز حرارت مورد نياز گياهان در اوقات شب و روز نشان داده شده است .
زمان ( هفته ) گرمای شب گرمای روز نام محصول
۷ - ۵ ۱۸ - ۱۵ ۲۴ - ۱۸ گوجه فرنگی
۴ - ۳ ۱۸ - ۱۵ ۲۵ - ۲۱ خيار
۸ - ۶ ۲۱ - ۱۸ ۲۶ - ۲۱ بادمجان
۴ - ۳ ۱۸ - ۱۵ ۲۴ - ۲۱ خربزه

Marichka
20-05-2006, 01:55
روش چالکود : در این روش نزدیک ریشه درخت چاله هایی کنده می شود و با مخلوط کودهای
آلی و شیمیایی پر می شود . روش کار به این صورت است که ابتدا چاله هایی در قسمت
انتهایی سایه انداز درخت حفر می کنیم . 4 -2 چاله مطلوب می باشد که قطر آنها 50 – 30
سانتیمتر و به عمق 120 – 50 سانتیمتر می باشد .خاک خارج شده از چاله ها را بصورت
یکنواخت در فاصله بین ردیفهای درختان پخش و از بازگرداندن آن به چاله ها خود داری میکنیم .
چاله ها با مخلوطی از کود دامی یا خاک برگ یا کمپوست و کود شیمیایی مناسب پر شود .

ابتدا کود دامی پر می شود و کودهای مورد نیاز برای 5 سال حساب می شود . روی چاله ها ی
پر شده نهر کم عمقی زده می شود و توسط آبیاری ثقلی به صورت غرقابی انجام می گیرد .
در سالهای بعد افزودن کودهای شیمیایی متحرک و غیر متحرک بر سطح چاله ها امکان پذیر
است . چونحرکت این کودها به همراه آب آبیاری در داخل کود دامی به راحتی انجام می شود
نیازی به صرف هزینهجهت پا بیل و زیر خاک کردن کودهای شیمیایی غیر متحرک نیست . کود
ازته را نیمی در چاله می ریزند و نیم دیگر را بصورت پخش سطحی در اختیار درخت قرار می
دهند .چگونگی اجرای روش کانال کود در باغهای با تراکم زیاد و کشت نعنایی در این گونه باغات
به لحاظ اینکه فواصل درختان در روی ردیف بسیار نزدیک به هم می باشد به جای چالکود از
کانال کود استفاده می شود . مراحل احداث آن به این ترتیب می باشد :
1-ابتدا بر اساس اصول فنی احداث باغ کانالهایی به عمق 120 – 60 سانتیمتر و عرض
100 – 60 سانتیمتر با طول دلخواه حفر می شود .
2- کف کانال ها شاخه های خشکیده درختان و ضایعات مزرعه ریخته شده و روی آن در ازاء هر
متر طول کانال از 5 – 3 کیلو کلش جو و گندم و یا علفهای هرز مزرعه ریخته می شود .
3-یک تن ساری کود ( گوگرد ) و 30 کیلو در هکتار اوره روی کلشها پاشیده می شود زیرا
همانطور که می دانیم میکرو ارگانیزم های خاک جهت تجزیه کاه و کلش و تبدیل آن به مواد الی
به ازت نیازمند می باشند .
4-مقدار کود حیوانی مصرفی با عنایت به ابعاد کانال و نوع درخت به میزان 120 – 40 تن
در هکتار داده می شود . که می تواند 4 -3 % ماده آلی خام را افزایش دهد . به ازای هر 10 تن
کود حیوانی معادل 100 – 60 کیلو در هر سال هوموس بدست می آید . سپس مخلوطی از کود
های ماکروشامل 300 کیلو کود فسفاته و 400 کیلو کود پتاسه همراه با 1000 – 400 کیلو در
هکتار گوگرد کشاورزی ( ساری کود ) داده می شود . در هر متر طول کانال 5 – 3 کیلو از این
مخلوط پاشیده شود . این کود ها برای خاکهای خشک که کودهای شیمیایی و دامی مصرف
نشده باشد مصداق دارد . برای تعیین کود خاک تا عمق 120 سانتیمتر تجزیه می شود .
در صورتیکه آبیاری تحت فشار باشد و چاله ها در زیر قطره چکانها حفر شوند امکان مصرف کلیه
کودها وجود دارد . در صورتیکه قطره چکانها گرفته نشوند . در صورتیکه مشکل کمبود آهن خیلی
شدید باشد 50 -25 میلی لیتر اسید سولفوریک غلیظ را به آرامی با 20 لیتر آب ( داخل ظرف
پلاستیکی ) اضافه کرده و داخل چاله ها بریزید .
در اینجا به معرفی کود بیوفسفات طلایی می پردازیم :
-کود بیوفسفات طلایی : این کود محتوی روی می باشد و برای باغهای میوه استفاده می
شود . و به میزان 2 -1 کیلو به ازاء هر درخت میوه بارده ( جایگزین کود های فسفاته ) داده می
شود . همرا آن یک بسته 300 گرمی مایه تلقیح تیو باسیلوس نیز داده می شود که برای مصرف
ان زیر سایه آنرا با محتویات کیسه مخلوط کرده و یک کیلو از ان را برای هر درخت در یک یا چند
چاله قرار می دهیم .

Marichka
20-05-2006, 01:57
اجزاء بوته :
1- بازو : مستقيما به تنه متصل بوده و با توجه به سيستم هاي مختلف تعداد آن متفاوت است .
2 - شاخه يكساله : شاخه اي كه كامل شده و معمولا به 2 الي 6 بند هرس مي شوند تا
شاخه هاي بارده و جايگزين روي آن برويند .
3 - جوانه : روي بند يا گره هاي شاخه هاي جوان يكسله وجود دارد .
4 - تركه : شاخه هاي سبز كه تازه از جوانه روئيده اند .
5 - شاخه هاي بارده : عبارت است از تركه ايست كه حاوي محصول مي باشد و پس از برداشت
محصول و هنگام هرس خشك از ته بريده مي شوند .
6 - شاخه جايگزين : تركه ايست كه محصول آن خذف مي شود تا شاخه هاي يكساله و كامل را
در طول تابستان بوجود آورد . اين شاخه در هنگام هرس خشك معمولا 2 تا 4 بند هرس
مي شود تا براي سال زراعي بعد شاخه هاي بارده و جايگزين را روي خود به بوجود آورد .
7- تنه جوش : شاخه هاي نابجايي كه بطور اتفاقي روي اندامهاي چوبي شده قديمي مثل تنه
و بازوها مي رويد كه بايد هرس شود .
8 - پاجوش :‌ شاخه هايي كه بخصوص در اوايل فصل رويش از زير و روي ريشه هاي نزديك
به سطح زمين مي رويند كه بايد خذف شوند .
9 - بند : بند يا گره به قسمتهاي برآمده روي شاخه هاي يكساله گفته مي شود كه از آنها
جوانه شاخه و برگ مي رويد .
10 - دستك :‌ عبارت است از شاخه هاي كوتاه و سبزيست كه از كنار برگها رشد كرده و بايد
هرس شوند .
11 - پيچك : رشته هاي سبز و پيچاني است كه از تغير شكل برگ يا ميوه بوجود مي آيند .
12 - خوشه : معمولا از روي بند 2 تا 6 رشد مي كنند .
هرس انگور : هنگام هرس 80 تا 70 بند نگهداري مي شوند . همه شاخه هاي يكساله توليد
شاخه هاي بارده نمي كنند . بازوهاي كه روي شاخه هاي چند ساله يا تنه اصلي قرار دارند
بارور نمي شوند و اگر شوند ميوه هاي خيلي ضعيف و كوچك توليد مي كنند پس بايد
شاخه هاي يكساله اي نگهداري شوند كه روي شاخه هاي دوساله قرار دارند .همه جوانه هاي
بازوها تبديل به شاخه هاي بارده نخواهند شد بلكه بر حسب خاصيت هر رقم در بعضي ارقام
جوانه هاي دوم و سوم به شاخه هاي بارده تبديل مي شوند و دربعضي ديگر هم جوانه هاي
پنجم و ششم به شاخه هاي بارده تبديل خواهند شد و بقيه جوانه ها بارور نخواهند شد . پس
آنهايي كه روي 5 و 6 شاخه توليد مي كنند بايد بلند هرس شود اگر كوتاه هرس شوند ميزان
باردهي خيلي كاهش مي بايد . بهترين هرس اينست كه تعدادي از شاخه ها را بلند ( 6- 5
گره )هرس كنند و تعدادي را كوتاه ( 3-2 گره ) هرس نماينداز شاخه هايي كه بلند هرس شده
اند در همان سال محصول بدست مي آيد ولي از شاخه هاي كوتاه دو شاخه قوي بي بار بوجود
مي آيد كه در بهارسال بعدشاخه هاي بلند بارده سال قبل را حذف مي كنند و شاخه هاي بي
بار را يكي بلند و ديگري را كوتاه هرس نمايند كه از اولي مجددا ميوه و محصول و از دومي
شاخه بدست مي آيد . هرس مو محدود مي شود به اينكه چه مقدار از جوانه هاي گل بايد روي
بوته باقي بماندتا اينكه هم در آن سال ميوه مرغوب و اقتصادي توليد كند و هم شاخه هاي بارده
براي توايد محصول سال بعد بوجود آيد . قضاوت اينكه روي هر بوته چند عدد جوانه بارده روي چند
عددشاخه باقي گذاشت و چه تعداد بايد حذف گردد براي افراد مبتدي زياد آسان نيست . براي د
اينكار فرض مي كنيم كه تعداد بار متوسط يك بوته قوي و خوب حدود 10 كيلو باشد اگر وزن هر
خوشه را 200 گرم حساب كنيم تعداد خوشه هاي مورد نياز 50 خوشه مي باشد كه 3-2 جوانه
خوشه مي شود .

Marichka
21-05-2006, 03:06
در مورد اهلی شدن گياهان زراعی R.Harlan در مجله sience مقاله اي بنام Agriculture origins; Centers & noncenters را به چاپ رساند كه طي آن ابراز نمود كه دنيا به مركز پيشرفت كشاورزي تقسيم ميشود كه هر مركز خود به يك نامركز تقسيم ميشود. بدين ترتيب مراكز تنوع گياهي از نظر هارلن عبارتند از :۱) مركز Center خاور نزديك يا Near east شامل ايران، جنوبشرقي تركيه، بخشهايي از اردن. نباتات رايج در اين مركز عبارتند از : جو و گندم ( ۲n, ۴n) . نخود، عدس و ....حوزه نامركز اين مركز عبارتست از ناحيه آفريقا . گياهان بومي اين حوزه نامركز عيارتند از: سورگم،ارزن، گياهان مرتعي مثل ‍Teff، لوبياي چشم بلبلي، قهوه و برنج.۲) مركز يا Center چين . ( China Center ) : گياهاني كه در اين منطقه اهلي شده اند عبارتند از: سويا،ارزن،سورگم. حوزه نامركز اين مركز عبارتست ازجنوبشرقي آسيا و جزاير اقيانوس آرام. گياهان اهلي شده در اين حوزه نامركز همانند حوزه مركز خود هستند.
** توجه داشته باشيد كه برخي از گياهان در چند ناحيه از دنيا،اهلي گشته اند ولي احتمالاَ در سطح پلوئيدي با يكديگر تفاوت دارند.۳) مركز آمريكاي مركزي ( Meso America center ) : گياهان اهلي شده در اين مركز عبارتند از : ذرت،لوبيا،پنبه، كدو.حوزه نامركز اين مركز عبارتست از آمريكاي جنوبي ( South america noncenter ) : گياهان بومي اين منطقه عبارتند از : كاساوا،سيب زميني ، بادام زميني و لوبيا.Peter در ۱۹۷۶ اظهار ميدارد كه : بدون وجود به نژادگر ، هيچ گياهي بصورت اهلي شده در طبيعت وجود نداشته و بدون گياهان نيز غذايي در جهان وجود نداشته. زيرا يه نژادگر ( خواسته يا ناخواسته ) به گياه وحشي مدل داده تا به صورت امروزي درآمده.در واقع انسان اوليه با آغاز كشاورزي ، ندانسته و بون اطلاع از علم ژنتيك و اصلاح نباتات ، گياهان مورد علاقه خود را از روي تيپ ظاهري انتخاب ميكرده.

Marichka
25-05-2006, 00:14
کود های ازتی :

نیترات سدیم : 16% ازت دارد سولفات آمونیوم : 21% ازت دارد

نیترات آمونیوم : 35% ازت دارد اوره : 45% ازت دارد

کودهای فسفره :

سوپر فسفات ساده : 16% فسفر سوپرفسفات تریپل : 48% فسفر

کودهای پتاسه :

سولفات پتاسیم : 50% پتاس دارد

به طور کلی کوهای فسفره و پتاسه را در فصل پاییز و زمستان به خاک داده تا برای جذب توسط گیاه آماده گردند ( حلالیت کمی در آب دارند ) و کود ازته را در سه نوبت به گیاه می دهند . نوبت اول اول بهار همزمان با اغاز رشد گیاه می باشد . نوبت دوم زمانی هست که میوه های شما به اندازه یک فندق رسیده باشند و نوبت سوم چند هفته پس از چیدن محصول می باشد .

کود های ازته در رشد رویشی گیاه ( افزایش شاخ و برگ گیاه ) موثر هستند و کودهای فسفره و پتاسه در رشد ریشه ، گلدهی ، رشد میوه ، طعم و مزه در میوه و ... نقش دارند .

کودهای کامل : این کودها به صورت جامد یا مایع موجود می باشند و ترکیبی از کلیه عناصر مورد نیاز گیاه می باشند که در اینجا به دلیل انواع مختلف نمی توان مواد تشکیل دهنده آنها را نوشت ولی بر روی هر بسته کود کامل اطلاعاتی در مورد ترکیبات آن و همچنین نحوه استفاده از آن را نوشته است .

Marichka
04-06-2006, 12:01
در کشت هيدروپونيک از خاک اثری نيست و گياه تمام نيازهای خود را

مستقيما از آب دريافت می کند . از مضايای اين نوع کشت می توان به تغذيه

کياه ، کنترل علفهای هرز و بيماريها ، رعايت بهداشت ، بلوغ گياه ، کيفيت

محصول و عملکرد نام برد .



در بحث تغذيه گياه در کشت خاکی مشکلاتی از قبيل تغيير پذيزی زياد خاک

،کمبودهای متمرکز زياد ، غير قابل دسترس بودن عناصر برای گياه به علت

پی اچ بالا ، مشکل نمونه برداری و آزمايش و تعديل خاک وجود دارد .

در حالی که در کشت هيدروپونيک تمام عوامل قابل کنترل است ، محيط

دارای پايداری نسبی است ، برای همه گياهان همجنس است ، به مقادير

کافی قابل دسترس است ، پی اچ آن قابل کنترل است و سادگی آزمايش و

نمونه گيری و تعديل آن .

در کشت هيدروپونيک نسبت به کشت خاکی تعداد بوته بيشتری در واحد

سطح به علت استفاده بهتر از فظا می توان کشت کرد . همچنين در کشت

خاکی تياز به آماده سازی زمين وجود دارد و علفهای هرز نيز مشکل ديگر ان

می باشد که در هيدروپونيک وجود ندارد . همچنين خاک منيع اصلی بيماريها ،

نماتدها ، قارچها و حشرات مضر می باشد و بايد تناوب زراعی را در يک مزرعه

برای جلوگيری از رشد اين عوامل محدود کننده اجرا کنيم که در کشت

هيدروپونيک اين مشکلات وجود ندارد .

در کشت خاکی مشکل تبخير آب ابياری و نفوذ اب از منطقه ريشه و کلا

راندمان پايين آبياری وجود دارد در صورتيکه در کشت هيدروپونيک از اب

استفاده بهتری می شود و مشکل نفوذ عمقی اب نيز وجود ندارد .

کود دهی در کشت خاکی با مشکلات نياز به پخش کود در سطح خاک ،

توزيع غير مرتب کود و تثبيت کود در خاک وجود دارد . در کشت هيدروپونيک از

کودها به مقدار کم و بطور يکنواخت استفاده می شو د .

از مهمترين مسائل در گلخانه ها رعايت بهداشت می باشد که در کشت

خاکی به علت مجود پسمانده های مواد آلی ناشی از کودها و همانطور که

قبلا گفته شد خاک محل زندگی انو.اع بيماريهای قارچی ، ميکروبی و

حشرات میباشد .

و در نهايت به علت وجود تمام اين شرايط کيفيت و عملکرد محصول بيشتر از

کشت درون خاک ميباشد . بطور مثال عملکرد ساليانه گوجه فرنگی در يک

هکتارخاک ۱۵۰ - ۷۵ تن می باشد در حالی که در کشت هيدروپونيک ۶۰۰ -

۳۰۰ تن ميباشد و هزينه توليد کمتری نيز خواهد داشت . البته مهمترين

عاملی که باعث ميشود از اين نوع کشت استقبال کمی شود هزينه بالای

اجرای طرحهای هيدروپونيک ميباشد .

Marichka
05-06-2006, 00:10
کشور ایران از نظر وصعیت آب و هوایی و به ویژه میزان بارندگی دارای شرایط متفاوتی است به طوری که در پاره ای از مناطق کویری و خشک بارندگی کمتر از ۱۰۰ میلی متر می باشد . جهت سهولت امر مرتعکاری و انتخاب گونه ها و روشهای مناسب بذرکاری لازم است با توجه به مطالعات پوشش گیاهی و تجدید حیات طبیعی و نیز بررسی هایی که در زمینه ی سازگاری گیاهان مرتعی انجام گرفته است کشور را بر حسب میزان بارندگی سالانه به مناطق مختلف تقسیم و گیاهان مناسب برای هر منطقه را به تفکیک معرفی نمود .

مناطق با بارندگی بین ۳۵۰-۱۸۰ میلی متر

مرتعکاری در مناطقی با بارندگی حدود ۲۰۰ میلی متر می بایستی در محل هایی انجام گیرد که خاک منطقه عمیق بوده و امکان ایجاد روشهای جمع آوری و پخش آب به منظور ذخیره ی نزولات آسمانی وجود داشته باشد .

گیاهانی که در این مناطق سازگار هستند عبارتند از :

۱- Agropyron desertorum

گیاهی است که نسبت به خشکی و سرما مقاومت زیادی دارد . روی انواع خاکها به غیر از خاکهای رسی سنگین و یا شنی به خوبی رشد کرده و تا حدودی نسبت به قلیایی بودن خاک مقاوم است . ارزش غذایی آن چنانچه پیش از مرحله ی ظهور گل مورد استفاده ی دام قرار بگیرد خیلی خوب است .تا کنون ۸ واریته ی اصلاح شده از این گیاه شناخته شده که واریته ی nordan از نظر مقاومت به خشکی و تولید علوفه دارای ارزش خاصی می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد این گیاه حرارتهای ۲۰- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل مینماید.



۲- Agropyron cristatum

مهمترین واریته ی آن Fairway نام دارد که از نظر خصوصیات رشد شبیه Agropyron desertorum بوده فقط در نواحی مرتفع تر رشد مینماید و می توان برای مقاصد حفاظت خاک نیز از این گیاه استفاده نمود . این گیاه دارای ساقه های کوتاه با تعداد برگهای بیش از Agropyron desertorum می باشد . عمق کاشت و میزان بذر و قدرت تحمل سرما و گرما در این گیاه شبیه Agropyron desertorum می باشد .



۳- Agropyron riparium

گیاهی است ریزوم دار که می توان به عنوان گیاه مرتعی و نیز جهت حفاظت خاک از آن استفاده نمود .نسبت به خشکی و قلیایی بودن خاک مقاومت زیادی دارد . مهمترین واریته ی آن Sodar نام دارد . عمق مناسب کاشت ۵/۱-۱ سانتی متر و مقدار بذر برای بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد و درجه حرارت های بین ۱۵- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۴- Agropyron sibiricum

گیاهی است دایمی دارای خصوصیات مشابه Agropyron desertorum . مقاومت به خشکی این گیاه بسیار جالب توجه است به نحوی که در شرایط حدود ۲۰۰ میلی متر بارندگی نیز به خوبی رشد می کند . سایر خصوصیات این گیاه نظیر Agropyron cristatum می باشد با این تفاوت که سرمای کمتر از ۲۵- درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۵- Agropyron aucheri

گیاهی است ریزوم دار و بسیار خوشخوراک ولی تولید علوفه ی آن خیلی کم است . در شرایط طبیعی به خوبی رشد کرده و منطقه ی وسیعی را می پوشاند ولی نتیجه ی حاصل از بذر کاری رضایت بخش نبوده است . بذر این گیاه در عمق ۵/۱ سانتی متری خاک و به میزان ۶ کیلوگرم در هکتار می شود و حرارت های بین ۲۰- و +۴۰ درجه ی سانتی گراد را تحمل می کند .



۶- Agropyron tauri

این گیاه دایمی و بسیار مقاوم بوده و اذ آن جهت بذرکاری در مناطق سنگی و کوهستانی و خاکهای فرسایش یافته می توان استفاده نمود . دوره ی استفاده ی گیاه اوایل بهار می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان کاشت بذر ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد . حرارت های ۲۰- تا ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۷- Agropyron trichophorum

گیاهی است با ارزش غذایی خوب و چون دارای ریزوم می باشد علاوه بر تولید علوفه برای حفاظت خاک نیز از آن استفاده می شود . گیاهی است که خشکی و گرمای زیاد خاکهای فقیر و قلیایی را تحمل می نماید . واریته ی اصلاح شده ی آن Topar معروف است . گیاهی است با ساقه های بلند و پر برگ که در ارتفاعات مختلف از سطح دریا رشد می کند . دوره ی بهره برداری آن بهار تا اواسط تابستان می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری ۸ کیلو گرم در هکتار است . این گیاه حرارت های بین ۱۸- تا ۴۰ + درجه ی سانتی گراد را به خوبی تحمل می نماید .



۸- Agropyron elongatum

این گیاه نسبت به خشکی و قلیاییت خاک مقاومت زیادی دارد و در طول مدت تابستان و اوایل پاییز علف سبزی را برای تغذیه ی دام تولید می کند . به دلیل خنثی بودن ساقه و برگها زیاد خوشخوراک نبوده و ارزش غذایی آن نیز کم است . واریته ی اصلاح شده ی آن Alker نام دارد . عمق مناسب کاشت ۲ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذرکاری ۱۰ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۲۰- و ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۹- Arrhenatherum elatius

در خاکهای شنی به خوبی رشد می کند . گیاهی است خوشخوراک با ارزش غذایی نسبتا خوب که در اوایل بهار رشد کرده و قابل چرا می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان مناسب بذر ۶ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۱۸- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۱۰- Bromus tomentellus

گیاهی است قوی و دایمی با ریشه های متراکم و زیاد . این گیاه بسیار خوشخوراک بوده ولی معمولا پس از تشکیل بذر خشک می شود . این گیاه مخصوص مناطقی است مرتفع که دارای زمستان های خیلی سرد می باشد . قدرت جوانه زدن بذر این گیاه زیاد بوده و حتی در سالهایی که بهار به طور غیر طبیعی خشک است کشت آن موفقیت آمیز است . در مقابل چرای شدید دام مقاومت زیادی دارد . مقدار بذر برای بذرکاری ۸ کیلو گرم در هکتار و عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر است . این گیاه سرمای ۲۲- و گرمای ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را به خوبی تحمل می نماید .

برگرفته از مطالب وبلاگ خانم مهتاب دولتخاني

Marichka
05-06-2006, 23:10
- Bromus cappadocicus

گیاهی است شبیه Bromus tomentellus که در ارتفاعات کمتر از ۱۰۰۰ متر از سطح دریا نیز رشد میکند . در اوایل بهار رشد کرده و علوفه ی آن قابل استفاده ی دام می باشد . بذر کاری آن به راحتی انجام می گیرد . شرایط کاشت و سایر خصوصیات آن عینا مشابه Bromus tomentellus می باشد .



۱۲- secale montanum

گونه ای است پر محصول که خوشخوراکی آن تا مرحله ی تشکیل خوشه ها خوب است . میزان تولید بذر آن سریع انجام می گیرد . در مناطق نسبتا خشک در ارتفاعات بین ۲۷۰۰-۱۱۰۰ متر از سطح دریا رشد می کند . عمق مناسب کاشت ۲ سانتی متر و میزان بذر جهت بذر کاری ۱۲ کیلوگرم در هکتار است و حرارتهای ۲۰- و ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۱۳- secale cerremont

گونه ای است مقاوم به خشکی که از هیبرید Secale montanum و Secale cereale به دست آمده است . گیاهی است دایمی و مقاوم به سرما که تولید علوفه ی آن زیاد و در اوایل بهار قابل استفاده ی دام میباشد . عمق مناسب کاشت ۵/۲-۲ سانتی متر و میزان بذر برای بذرکاری ۱۵ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۲۰- و ۳۸ + درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۱۴- Elymus junceus

گیاهی است دایمی که تولید علوفه ی آن زیاد نمی باشد ولی به علت سبز بودن آن در طول مدت بهار و تابستان و گاهی پاییز گیاه مورد نظر دام خصوصا گوسفند می باشد . مواد پروتیینی این گیاه در طول مدت رویش تغییر زیادی نمی کند . مهمترین واریته ی آن Vinall نام دارد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ -۱ سانتی متر و میزان بذر جهت بذر کاری ۶ کیلوگرم می باشد . این گیاه حرارتهای ۱۸- و ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .



۱۵- Elymus canadensis

کشت این گیاه در شرایط ۳۰۰ میلی متر بارندگی موفق بوده است . واریته ی معروف این گونه Mandan نام دارد . شرایط کشت و سایر خصوصیات آن شبیه Elymus junceus می باشد .



۱۶- Stipa barbata

دارای مناطق انتشار وسیعی در سراسر کشور می باشد . فقط در اراضی نمکی و شنی رشد نمی کند . بعضی از اکوتیپ های این گیاه در مناطقی که حدود ۱۰۰ میلی متر بارندگی دارند می روید در حالی که در برخی مناطق دیگر با بارندگی حدود ۱۰۰۰ میلی متر رشد می کند . برای بذر کاری در مناطق خشک و فرسایش یافته گیاه مناسبی می باشد . گیاهی است خوشخوراک که در بهار و اوایل تابستان مورد تغذیه ی دام قرار می گیرد . این گیاه قادر است حرارت های ۲۰ - و ۴۰ + درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید . مناسب ترین عمق کاشت بذر ۱ سانتی متر و میزان مناسب بذر جهت بذر کاری ۴ کیلو گرم در هکتار است .



۱۷- (Hordeum fragile = (Psathyrostachys fragilis

گونه ای است مقاوم به خشکی و علوفه ی زیادی در اوایل بهار تولید می نماید . از نظر استفاده در برنامه های حفاظت خاک دارای ارزش خاصی است . تولید بذر در این گیاه خیلی کم و استقرار گیاه نیز به آسانی انجام نمی گیرد . خوشخوراکی این گیاه در مرحله ی قبل از تشکیل خوشه ها متوسط بوده و به تدریج کاسته می شود . این گیاه حرارت های ۲۰ - و ۳۸ + درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

Marichka
05-06-2006, 23:11
-Poterium sanguisorba
گیاهی است ازخانواذه ی رزاسه که قسمت اعظم سال سبز است . در شرایط 250 میلی لیتر بارندگی رشد می کند و در مقابل یخبندان و خشکی های طولانی مقاومت زیادی دارد . گیاهی است خوشخوراک با ارزش غذایی خوب در مناطقی با 350 تا 2700 متر ارتفاع از سطح دریا رشد کرده و قابل کشت می باشد . دوره ی بهره برداری این گیاه 4 تا 5 سال می باشد مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری 10 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت 2-1/5 سانتی متر می باشد . این گیاه سرمای 20- و گرمای 38+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

9- Kochia prostara
گیاهی است از خانواده ی اسفناجیان ( chenopodiaceae ) که در طول بهار ، تابستان و پاییز برگهای آن سبز باقی می ماند . خوشخوراکی آن خوب بوده و بذر آن قدرت رویایی خود را به سرعت از دست می دهد . مقدار مناسب بذر از طریق بذر کاری مستقیم 2 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت 5/0 سانتی متر و از طریق نهال کاری باید 5/1-1 متر بین نهالها فاصله منظور گردد. این گیاه حرارت های 20- و 38+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

20- Meliotus officinalis ( شبدر شیرین )
گیاهی است دو ساله مقاوم به خشکی و سرما ، ماده ی سمس کومارین در این گیاه از خوشخوراکی آن می کاهد . بذر آن خود به خود می ریزد و نیازی به بذر کاری مجدد در سالهای بعد نیست . به عنوان کود سبز و یا در تناوب زراعی می توان از آن استفاده نمود . مناسب ترین عمق کاشت بذر این گیاه یک سانتی متر و میزان کاشت بذر 4 کیلوگرم در هکتار بوده و حرارت حداقل 20- و حداکثر 40+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

21- Medicago sativa ( یونجه )
این گیاه بومی ایران بوده و از این منطقه به اکثر نقاط دنیا برده شده است . گونه ای است که در شرایط 300 میلی متر بارندگی رشد می کند . محصول آن زیاد و خوشخوراکی آن عالی است . اکوتیپ هایی که از ترکیه و شوروی وارد شده در تحت شرایط نیمه خشک ایران بهتر از سایر اکوتیپها رشد نموده است . میزان مناسب بذر جهت بذر کاری 4 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت یک سانتی متر می باشد . مقاومت آن نسبت به سرما و گرما از 20- تا 40+ درجه ی سانتی گراد است .

22- Trigonella elliptica
گیاهی است با ساقه های نسبتا بلند و مستقیم و شاخه های فراوان که شباهت زیادی به یونجه دارد دارای ریشه های قوی است ولی در مقابل شدت چرا مقاومت زیادی ندارد . جوانه زدن بذر با اشکال انجام می گیرد . برای بذر کاری در مناطق پرشیب و سنگلاخی مناسب است . این گیاه درجه حرارت 20- و 40+ درجه ی سانتی گراد را تحمل ل می نماید .

23- Astragalus siliquosus
گیاهی است با قدرت جوانه زنی زیاد و رشد سریع . این گیاه در تابستان خشک شده و در پاییز مجددا تولید ساقه های جدید می کند . دام از علوفه ی حاصل به ویژه در مواقعی که ساقه ها و برگها خشک شده باشد به خوبی تغذیه می نماید . میزان کاشت بذر 3 تا 4 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت 5/0 تا 1 سانتی متر است . این گیاه حرارتهای 18- و 40 + درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .


24- Astragalus chaborasicus
در مناطق کوهستانی با بیش از 200 میلی متر بارندگی رشد می کند . گیاه پس از مرحله ی تولید بذر نیز سبز باقی می ماند چرای زیاد را به خوبی تحمل می کند و می توان در مناطق کوهستانی بذر این گیاه را مخلوط با Bromus tomentellus کشت نمود . عمق کاشت یک سانتی متر و مناسب ترین مقدار بذر جهت کاشت 4 کیلوگرم در هکتار است . این حرارتهای 20- و 38+ درجه ی سانتی گراد را می تواند تحمل کند .


25- Onobrychis sativa ( اسپرس )
گیاهی است خوشخوراک که در شرایط دیم با بارندگی 250 تا 300 میلی متر نتیجه رضایت بخشی داده است . در ناطق کوهستانی و زمین های خشک آهکی به خوبی رشد می کند . دوره ی بهره برداری اقتصادی آن 3 تا 4 سال است . مقدار مناسب بذر جهت بذرکاری 15 تا 20 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت 5/1 تا 2 سانتی متر است . قدرت تحمل آن نسبت به سرما و گرما از 20_ تا 38+ درجه ی سانتی گراد می باشد .

26- Onobrychis persica ( اسپرس ایرانی )
گیاهی است با حالت خوابیده (Prostrate ) در مناطق بختیاری و سلطانیه به طور طبیعی رشد می کند . بذر آن دارای پوسته ی سختی است . گیاهی است خوشخوراک و قابل مصرف برای تغذیه ی دام در بهار و تابستان . شرایط کاشت و سایر ویژگیهای آن شبیه اسپرس می باشد .

27- Onobrychis melanotricha ( نوعی اسپرس )
گیاهی است با خاصیت گسترده شدن روی سطح زمین که بومی مناطق نیمه خشک شرق زاگرس می باشد . تولید علوفه ی آن کم و در مقابل شدت چرا مقاومت زیادی دارد .

28- onobrychis gaubae ( نوعی اسپرس )
این گونه بومی مناطق شمال شرق تهران بوده تولید آ« خوب و در بهار و تابستان مورد مصرف دام قرار می گیرد . جوانه زدن بذر در سال دوم برداشت بهتر انجام می گیرد . مناسب ترین عمق کاشت 1- 5/0 سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری 6 تا 8 کیلوگرم در هکتار است و قدرت تحمل سرمای 20 – و گرمای 38 + درجه ی سانتی گراد را دارد .

29- Artemisia herba – alba ( درمنه )
در مناطقی که بارندگی حدود 250 میلی متر است رشد می کند . گونه ای است مقاوم به چرای مفرط و خوشخوراک که به وسیله ی بذر می توان نسبت به ازدیاد آن اقدام نمود . عمق مناسب کاشت 5/0 سانتی متر و میزان مناسب بذر 2 تا 3 کیلوگرم در هکتار است . این گیاه قادر است حرارتهای 20- و 40 + درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید .

30- Artemisia aucheri
گونه ای است دایمی که در شرایط بیش از 300 میلی متر بارندگی سالانه رشد می کند . شرایط کاشت و سایر خصوصیات آن شبیه درمنه می باشد .

31- Salsola rigida
دارای ساقه های چوبی بوده و در مناطق خشک و نیمه خشک با ارتفاع کمتر از 1800 متر از سطح دریا می روید . در مراتع فقیر با خاک کم عمق رشد می کند . گیاهی است خوشخوراک و قدرت جوانه زدن بذر آن زیاد است . در مناطقی با ابرندگی حدود 200 میلی متر می توان آن را کشت نمود . عمق مناسب کاشت 1 سانتی متر و میزان بذر لازم جهت بذر کاری 3 کیلوگرم در هکتار است و حرارتهای 18- و 40+ درجه ی سانتی گراد را می تواند تحمل کند .


32 – Oryzopsis hymenoides
گیاهی است بومی آمریکا و کانادا . روی خاکهای شنی در مناطق نیمه خشک رشد می نماید . به علت سخت بودن پوسته ی بذر جوانه زدن آن به سختی انجام می گیرد . این گیاه حرارتهای 22- و 38 + را تحمل می نماید .


33- Oryzopsis holiciformis
در ارتفاعات و کوهستانهای ایران به طور طبیعی می روید . گیاهی است خوشخوراک ولی در مقابل چرای شدید مقاومتی ندارد . جوانه زدن بذر با اشکال صورت می گیرد . مقاومت این گیاه نسبت به سرما و گرما از 22- تا 35+ درجه ی سانتی گراد است .

34- Cenchrus ciliaris
گیاهی است مخصوص مناطق استوایی و نیمه استوایی ، خوشخوراک و مقاوم در برابر چرای شدید ، نسبت به سرما و یخبندان حساسیت زیادی دارد در اراضی جلگه ای و یا شیبهای سنگی خوزستان ، فارس و بلوچستان حداکثر تا ارتفاع 800 متر از سطح دریا رشد می کند . جوانه زدن بذر و رشد گیاه سریع انجام می گیرد . میزان مناسب بذر جهت بذر کاری 4-3 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب کاشت 1 سانتی متر می باشد . این گیاه حرارت حدود صفر تا 45+ سانتی گراد را تحمل می نماید .

35- Pennisetum orientale
دارای اکوتیپهای زیادی است . در نقاط گرمسیری فارس و خوزستان به طور طبیعی می روید . در اراضی پر شیب و سنگلاخی برای جلوگیری از فرسایش خاک کشت می شود . شرایط کاشت و سایر خصوصیات آن شبیه Cenchrus ciliaris است .

Marichka
05-06-2006, 23:12
مناطق با بارندگی 350 تا 500 میلی متر
این مناطق در ارتفاع بین 1000 و 2600 متر از سطح دریا قرار گرفته و به طور کلی دارای زمستانهای سرد می باشد . اکثر نقاط استانهای کرمانشاه و کردستان جزو این منطقه می باشند . غیر از گیاهانی که در شرایط 350- 180 میلیمتر بارندگی رشد می کنند ، کشت گونههای زیر نیز با موفقیت همراه است .

36- Agropyron intermedium
این گونه دارای ریزوم بوده و در خاکهای نسبتا حاصلخیز با بافت متوسط رشد می کند . از این گیاه به عنوان تولید علوفه و نیز حفاظت خاک در آبخیزها می توان استفاده نمود . استقرار آن از طریق بذرکاری به راحتی انجام گرفته و در سال اول کاشت پوشش مناسبی را به وجود می آورد و سرمای شدید را به خوبی تحمل می نماید . واریته ی اصلاح شده ی آن Greenar نام دارد . دوره ی بهره برداری آن از بهار تا اواسط تابستان و پاییز است . عمق مناسب کاشت 5/1 سانتی متر و میزان مناسب بذر 8 کیلوگرم در هکتار است . مقاومت این گیاه نسبت به سرما و گرما از 20 – تا 38 + درجه ی سانتی گراد می باشد .

37- Dactylic glomerata
گیاهی است پر محصول با ارزش علوفه ای خوب در مراتع کوهستانی با بارندگی حدود 400 میلی متر رشد می کند . واریته های اصلاح شده ی آن Latar و Pomar نام دارند . عمق مناسب کاشت 5/1 سانتی متر و میزان بذر جهت بذر کاری 4 کیلوگرم در هکتار است . این گیاه قادر است حرارتهای 22- و 40 + درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید . مخلوط 3 کیلوگرم Lotus corniculatus و 3 کیلوگرم D.glomerata در هکتار موفقیت آمیز بوده است .

38- Bromus inermis
گیاهی است دایمی و ریزوم دار با رزش علوفه ای نسبتا خوب در مناطقی با بارندگی بیش از 400 میلی متر رشد می کند . دوره ی بهره برداری آن بهار تا اواسط تابستان و پاییز است . واریته ی اصلاح شده ی آن به نام Mancher معروف است . عمق مناسب کاشت 2 سانتی متر و مناسب ترین میزان بذر جهت بذر کاری 5 کیلوگرم در هکتار می باشد و قادر است حرارتهای 20- و 40 + درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید . مخلوط 5 کیلوگرم آن و 3 کیلوگرم Trifolium repens نیز نتیجه بخش بوده است .

39- Festuca arundinacea
این گیاه در خاکهای عمیق رشد کرده و خشکی را تحمل نمی کند . در اوایل بهار علوفه ی حاصله می تواند مورد استفاده ی دام قرار گیرد . خوشخوراکی آن متوسط و از این نظر نباید آن را مخلوط با سایر گیاهان مرتعی کشت نمود . مخلوط 5 کیلوگرم بذر آن و 1 کیلو گرم شبدر سفید و 2 کیلوگرم یونجه نتیجه ی مطلوبی داشته است . این گیاه می تواند حرارتهای 20- تا 38+ درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید . عمق مناسب کاشت 5/1 سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری 6 کیلوگرم در هکتار می باشد .

40- Hordeum violaceum
در مناطق کوهستانی با خاکهای رسی و سنگین رشد می کند و می توان بذر آن را در مناطقی که بارندگی بیش از 400 میلی متر دارند کشت نمود . عمق مناسب کاشت 1 سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری 4 کیلوگرم در هکتار است و قادر است حرارتهای 22- و 35 + درجه ی سانتی گراد را تحمل نماید .

41- Andropogon ischaemum
گیاهی است دایمی و خوشخوراک . در مناطقی که دارای بارندگی بهاره هستند نظیر گرگان و آذربایجان می توان آن را کشت نمود . استقرار گیاه از طریق بذر پاشی به سهولت انجام می گیرد . عمق مناسب کاشت 1 سانتی متر ومیزان مناسب بذر برای بذر کاری 4 کیلو گرم در هکتار است . این گیاه قدرت تحمل حرارتهای 15- و 40 + درجه ی سانتی گراد را دارد .

42- Coronilla varia
این گیاه از نظر قدرت تولید علوفه و ایجاد پوشش در مناطق آبخیزها قابل توجه می باشد . در خاکهای سبک و یا سنگین به خوبی رشد کرده و نسبت به سرما مقاوم است ولی خشکی را تحمل نمی کند . گل آن جهت استفاده ی زنبور عسل قابل توجه می باشد . عمق مناسب کاشت 1 سانتی متر و میزان بذر جهت بذر کاری 5 کیلو گرم در هکتار است . حرارتهای 20- و 38 + درجه ی سانتی گراد راتحمل می نماید .
43- سایر گیاهان
در مناطقی که بارندگی بیش از 450 میلی متر است کشت انواع یونجه و شبدر یکساله موفقیت آمیز است و در پاره ای از مناطق می توان کشت گندم و یا جو دیم را به طور مخلوط با این گیاهان یکساله انجام داد و علاوه بر برداشت محصول غلات مقدار قابل توجهی علوفه برای چرای دام تولید نمود . این گیاهان عبارتند از : Medicago truncatula Medicago littoralisMedicago scutellataMedicago polymorpha Medicago minima Medicago rugosa Trifolium alexandrinum

Marichka
05-06-2006, 23:26
چای (Camellia sinensis) یکی از نوشیدنیهای عمده و ساده درجهان بالاخص در کشور ما می‌باشد. مصرف سرانه چای در کشور حدود 7/1 کیلوگرم بوده و حدود 6/1 برابر مصرف سرانه دنیاست که این امر بازگو کننده گرایش فوق العاده مردم ایران به مصرف چای می باشد ...

خاکهای مناسب پرورش و نیاز غذایی بوته چای :

چای گیاهی دائمی با محصولی برگی و اسیدی پسند است و در PHحدود 5/5-5/4 رشد بهتری دارد. چون چاي نیاز فراواني به AlوMn دارد لذا در خاکهای اسیدی بهتر رشد مي‌كند. چای خاکهای سبک و سرشار از مواد آلی را ترجیح می دهد و به رطوبت خاک نیاز فراوان دارد و در عین حال نفوذپذیری خاک و زهکشی مناسب حائز اهمیت است. در خاکهای زیر کشت چای سطح آب زیر زمینی باید پایینتر از cm90 باشد و چنانچه بارندگی زیاد و خاک خیلی سنگین باشد محدودیت کشت پیش می آید. بافت ایده آل برای پرورش چای لوم شنی تا لوم می باشد .

عناصر غذایی اصلی : { ازت ، فسفر ، پتاسیم }

ازت: یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده کلروفیل، اسیدهای آمینه، پروتئین ها، پرتوپلاسم، هورمونها و ویتامین ها می باشد. محصول برداشت شده چای حدود 4الی5 درصد ازت براساس ماده خشک را شامل می شود. هنگامی که مقدار ازت موجود در برگها کمتر از 3 د رصد در ماده خشک چای باشد، علائم کمبود ظاهر می شود و این کمبود رشد همه جانبه گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. ونتیجه آن کوتاه شدن دوره رشد سريع، زردی عمومی برگها، کوچکتر و کوتاه شدن میان گره ها و در کل بد شکل شدن بوته ها ی چای و خزان عمومی گیاه می باشد. با توجه به مقدار مواد آلی و هوموس خاکهای چای و براي رفع كمبود ازت باغهای چای استعمال کودهای ازتی ضروری می باشد. گیاهان چای قادر به استفاده از هر دو یون نیترات و آمونیوم ( NH4+) می باشند ولی یون آمونیوم را ترجیح می دهند. در خاکهایی با PH 5الی 6 سولفات آمونیوم (SOA) بهترین منبع ازت در مقایسه با نیترات آمونیوم و اوره برای چای می باشد زیرا سولفات آمونیوم نه تنها آمونیوم و سولفات را برای تغذیه چای فراهم می سازد بلکه مواد غذایی را نیز از ذخایر خاک آزاد می سازد. نیترات آمونیوم که هم محتوی ازت آمونیوم و هم ازت نیترات می باشد بهترین منبع ازت برای مصرف زمستانه مزارع چای در صورت رعایت تقسیط تشخیص داده شده است. اوره ارزانترین منبع ازت بوده و قسمت بیشتر ازت سالانه در شرایط رطوبی به صورت آمونیوم و نیترات در اختیار گیاه قرار داده می شود. استعمال اوره در هوای سرد و یا در ارتفاعات زیاد، سبب تولید علایم مسمومیت بواسطه تجمع نیتریت می شود که در اثر نیتریفیکاسیون کند بوجود می آید. برای راندمان بهتر ، توصیه می شود که از کل ازت مصرفی، حدود 20 درصد به شکل سولفات آمونیوم برای استعمال در اوایل بهار ، 65 درصد به شکل اوره برای استفاده بین ماههای اردیبهشت تا مهر برای اجتناب از آبشويي و 15 درصد باقیمانده به شکل نیترات آمونیوم برای استفاده در اوایل زمستان در نظر گرفته شود.

فسفر: یکی از عناصر ضروری که در خاکهای اسیدی با محدودیت جذب توسط گیاه مواجه می‌شود و نقش مهمی در تشکیل چوب و ریشه های جدید و تشکیل ATP ایفا می کند. فسفر برای تقسیم سلولی و رشد ضروری بوده و بدون فسفر کافی، محصول چای به سطح عملکرد اقتصادی نمی رسد. به طور متوسط مقدار فسفر در شاخساره‌های تازه چای حدود 18/. درصد تا 34/0 درصد ماده خشک می باشد و مقدار فسفر کمتر از 18/0 درصد برای چای حد بحرانی (کمبود) می‌باشد.

کمبود فسفر با تیره تر شدن برگهای بالغ پایینی بوته و از بین رفتن شفافیت برگها مشخص می‌شود. بر اثر کمبود فسفر ساقه ها باریک، میان گره ها کوتاه‌تر و تشکیل ریشه ها کاهش می یابد. کمبود این عنصر منجر به کاهش برگهای بوته و حتی مرگ سر شاخه ها می شود. در مناطق چاي خیز توصیه می شود فسفر در عمق 15-25 سانتی متری خاک در حفره هایی که با دیلم در کنار بوته های چای ایجاد می شود قرار داده شود. برای رفع نیاز فسفر باغهای چای، استعمال خاکی فسفر بهتر است هر دو سال یکبار انجام شود .

پتاسیم : بعد از ازت مهمترین ماده غذایی برای بوته چای می باشد. پتاسیم نقش مهمی را در نگهداری آب، تقسیم سلولی، رشد بوته چای و تشکیل ساختارهای دیواره و اسکلت گیاهان جوان بازی می کند. اهمیت پتاسیم در شرایطی که درجه حرارت پایین و فصل خشک طولانی باشد بیشتر محسوس و قابل توجه است. چای خشک به طور متوسط دارای 5/1 تا 2 درصد پتاسیم خشک می باشد. در مراحل اولیه کمبود پتاسیم، کاهش تدریجی در محصول مشاهده می شود. در مراحل پیشرفته تر، علایم به شرح ذیل مشهود است:

الف) نکروز حاشیه ای در برگهای بالغ ،

ب)خزان بی موقع و باقیماندن برگهای جوان در نوک شاخساره ،

ج)رشد چوب و سر شاخه های باریک و

د) سرانجام مرگ بوته‌ها

در اکثر باغهای قدیمی خزان، تضعیف برگها و افزایش رنگ قرمز بوته ها بیشتر از علایم دیگر مشاهده می شود که عامل اصلی آن کمبود پتاسیم تشخیص داده شده است. تقسیط کودهای پتاسه به طور معنی داری عملکرد بوته چای را بالا می برد- مصرف پتاسیم عملکرد چای سیاه را 16-5 درصد افزایش می دهد و بعلت افزایش مقدار پلی فنلها در چای سیاه کیفیت آن را بهبود می بخشد. از کودهای پتاسه، سولفات پتاسیم در افزایش رشد رویشی مزرعه چای موثرتر است.

عناصر غذایی ثانوی: { کلسیم ، منیزیم ، گوگرد }

کلسیم : در اقتصاد آب گیاه، سنتز پروتئین ها، خنثی کردن اسیدهای داخل گیاه، توسعه مناسب ریشه‌ها، جذب ازت و رشد مریستمهای انتهایی موثر می باشد. مقدار متوسط ونرمال کلسیم موجود در شاخساره های تازه حدود 3/0 -9/0 درصد ماده خشک گزارش شده است .

کمبود کلسیم بوسیله برگهای پیر شکننده و با برگهای جوان پوشیده از نواحی رنگ پریده در کناره‌های پهنک که بعدا" به رنگ قهوه ای تیره در می آید مشخص می شود. از سوی دیگر زیادی کلسیم در خاکها از سرعت رشد می کاهد. در اثر کمبود کلسیم برگهای جوان زرد شده و به طرف داخل لوله می شوند و نوک و حاشیه برگها در اکثر حالات سیاه سوخته شده و در نهایت بوته برگهایش را از دست می دهد. برای تغذیه بهینه کلسیمPH 5/4 – 5/5 مناسب می باشد. آهک دهی فقط برای باغهای چای بالغ که برداشت منظم دارند قابل توصیه است و برای زمینهای واکاری شده و باغهای چای جوان قابل توصیه نمی باشد.

منیزیم : از نظر رشد اقتصادی گیاهان چای بعد از ازت و پتاسیم در درجه سوم اهمیت قرار دارد. تنها ماده تشکیل دهنده ملکول کلروفیل که فتوسنتز را کنترل می کند و در انتقال قندها موثر می باشد. اضافه کردن منیزیم به همراه پتاسیم به باغات چای باعث افزایش 18-10% عملکرد چای سیاه می‌شود. کمبود منیزیم با ریزش بی موقع برگ دربوته های مبتلا و زردی برگهای پیر و تشکیل موزائیک با رنگ قهوه ای - زرد مشخص می شود و در بین رگبرگها شکلV معکوس دیده می شود. مقدار منیزیم در خاکهای پرورش چای عموما" پا یین تر از حد متوسط می باشد و برای حفظ باروری پایدار، کافی نبوده که با مصرف آهک دولومیتی نیاز بوته چای به منیزیم نیز تا حدود زیادی بر طرف می شود. همچنین استفاده از سولفات منیزیم یا سولفات پتاسیم منیزیم به صورت محلول پاشی یا مصرف خاکی نیز در باغهای چای توصیه می شود .

گوگرد : یک ماده حیاتی برای بوته های چای است. کمبود گوگرد به نام زردی چای (Tea Yellows) معروف و مشهودترین علامت آن شبکه ای شدن رگبرگها در برگهای جوان می‌باشد به طوری که حاشیه برگها زرد رنگ شده و رگبرگها به طور برجسته به رنگ سبز تیره و در مراحل پیشرفته تر میان گره ها کوتاهتر شده و رشد جوانه های جانبی به صورت شاخه های کوچک و سرانجام بوته خالی از برگ شده و به تدریج سر خشکیدگی شاخه ها و عاقبت مرگ کل بوته ها پیش می آید واز منابع کودی گوگرد سولفات آمونیوم در دسترس می‌باشد.

ریز مغذیها : { روی ، مس ، آلومینیوم }

روی : روي تنها ریز مغذی است که کمبود آن در بیشتر خاکهای پرورش چای گسترش وسیعی دارد و مصرف آن برای حفظ باروری بالای چای لازم است. روی به جذب ازت و فسفر توسط گیاهان کمک می کند. علایم کمبود زمانی مشاهده می شود که مقدار روی در برگها کمتر از 10ppm در ماده خشک باشد. کمبود روی با میان گره های خیلی کوتاه، برگهای داسی شکل و کلروز و شاخساره های جانبی کوتاه (روزت) مشخص می شود. ریشه بوته های مبتلا اغلب کم بوده و بر روی عملکرد اثر منفی دارد. محلولپاشی بهترین روش مصرف روی برای چای می باشد و روی محلولپاشی شده بر روی شاخه و برگ در عرض 24 ساعت جذب شده و ثابت شده در 8 ساعت اول حداکثر جذب صورت می‌گیرد در حالیکه 3 هفته برای جذب کامل روی مصرف شده در خاک وقت لازم است. همچنین استعمال روی بصورت محلولپاشی در خزانه باعث تقویت رشد گیاهان جوان می شود . مصرف روی برای باغ هرس شده خیلی خطرناک است و باید با دقت زیادی انجام شود .اولین مصرف روی بایستی در طول دوره بهبود بوته های هرس شده و مصرف نوبت دوم آن در مرحله هرس سرزني انجام شود. براساس آزمایشات انجام شده محلول یک درصد سولفات روی برای محلولپاشی بهتر است و مناسبترین زمان مصرف آن اوایل صبح می باشد .

مس : اهمیت بسزایی در مرغوبیت چای دارد به طوری که با دخالت در عمل تخمیر برگ سبز چای مستقیما" در طعم ورنگ آن اثر می گذارد.هر گاه میزان مس به کمتر از ppm15 تقلیل یابد از مرغوبیت چای کاسته می شود. زیرا مس فعال کننده پلی فنل اکسیداز است که در عمل تخمیر اثر مستقیم دارد. در بوته های مبتلا به کمبود مس، نوک برگها زرد شده و رگبرگ اصلی بد شکل می‌شود و به سرعت دچار آفات مختلف می گردند. از بین ریز مغذی ها مس بیش از هر عنصر دیگری در فرآیند تعرق موثر می باشد. بوته های مبتلا ، مقاومت در برابر خشکی، حرارت، سرما و یخبندان را از دست می دهند. از سولفات مس برای محلولپاشی بوته های چای استفاده می کنند .

آلومینیوم : موجب جذب بهتر فسفر در گیاه می شود و بیشتر بدین سبب چای را گیاهی آلومینیوم دوست می نامند. غلظت آلومینیوم محلول در خاک با كاهشpH خاک بالا می رود و رشد چای به علت تشکیل فسفات آلومینیوم بهتر صورت می گیرد. در برخی از مناطق مسمومیت ناشی از Al دیده می‌شود. ولی بوته های چای جزو مقاومترین گیاهان در خاکهای اسیدی به زیادی Al می باشد و تا غلظت PPM700 راتحمل می کنند.

دیگر ریزمغذیها :آهن و منگنز به مقدار فراوانی در خاکهای اسیدی قابل دسترس هستند. به طوریکه کمبود آنها ناممکن بوده و مسمومیت ناشی از آنها نیز نادراست. کمبود آهن در باغهای چای به صورت زردی عمومی برگها ظاهر می شود. اماغلظت منگنز با بالا رفتن سن برگها، زیاد می شود و کمبود آن بیشتر در خاکهای شدیدا" اسیدی دیده می شود و کمبود آن با برگهای بالغ شکننده مشخص می شود .

Marichka
30-06-2006, 23:46
آميتراز (ميتاك )

گروه شيميايي :دي أميدين

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : اين سم خاصيت خورندگي ندارد و نسبت به گرما مقاوم است . به نظر ميرسد كه اشعه ماورا بنفش , تاثير اندكي بر پايداري ان داشته باشد در صورتي كه اميتراز به مدت طولاني درشرايط مرطوب نگهداري شود به أرامي تجزيه خواهد شد .

ماندگاري در محيط زيست :اميتراز در خاك داري تهويه مناسب به سرعت تجزيه مي شود . نيمه عمر ان يعني مدت زماني كه طول مي كشد تا ماده تجزيه شود و غلظت ان به نصف غلظت اوليه برسد كمتر از يك روز است. تجزيه در خاكهاي اسيدي سريعتراز خاكهاي قليايي و يا خنثي صورت
مي گيرد .

سميت: LD50= 600-800 mg/kg اميتراز براي زنبور عسل تقريبا بي ضرر است .

موراد مصرف : اميتراز يك حشره كش و كنه كش است كه براي كنترل كنه قرمز تار عنكبوتي , مينوز برگ و سپرداران به كارميرود . اين سم در پنبه عليه كرم غوزه پنبه , مگس سفيد و كرمهاي برگ خوار و در حيوانات براي كنترل ساس ,كنه ,شپش و ديگر افات حيواني به كار برده مي شود.

پادزهر: اميتراز پادزهر اختصاصي ندارد

Marichka
02-07-2006, 00:27
اندو سولفان (تيودان- فن)
گروه شيميايي :ارگانوكلره ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : ماده تكنيكال زرد يا قهوه اي رنگ ميباشد . اين تركيب در آب غير محلول است ولي در حلال هاي الي حل مي شود .
ماندگاري در محيط زيست :ماندگاري در محيط زيست: اندوسولفان در خاك نسبتا پايدار است و نيمه عمر آن 50روز مي باشد . اين ماده به وسيله باكتريها و قارچها تجزيه مي شود .اگر اندوسولفان جذب سطحي ذرات خاك شود به كندي درخاك جابه جا خواهد شد .

سميت:LD50=80-110mg/kg براي زنبورهاي عسل نسبتا سمي است و براي حشرات مفيدي از قبيل زنبورهاي پارازيت , كفش دوزك و برخي از كنه ها تقريبا سميت ندارد . اين حشره كش براي انسان نسبتا خطرناك است.
موراد مصرف : اندوسولفان يك حشره كش و يك كنه كش است كه براي گستره وسيعي از حشرات و كنه ها از جمله كرم غوزه پنبه , كرم برگ خوار پنبه , پسيل گلابي , ليسه سيب , شته و نيز افات سويا سمي است . از ان مي توان به عنوان يك محافظ چوب هم استفاده كرد .اندوسولفان براي طيف وسيعي از محصولات زراعي از قبيل چاي , قهوه, ميوه جات و سبزيجات و همچنين برنج ,غلات , ذرت,سور گوم به كاربرده مي شود . پادزهر: فنو باربيتال

Marichka
03-07-2006, 00:10
دلتا مترین ( دسیس )

گروه شيميايي :پاير تروئيد

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : اگر دلتا مترين در دماي 40درجه سانتيگراد نگهداري شود تا شش مته تجزيه نخواهد شد . در برابر هوا و نور خورشيد مقاوم است . در فلزات خاصيت خورندگي ندارد . در محيط هاي اسيدي بسيار مقاومتر از محيط هاي قليايي است.

ماندگاري در محيط زيست :در خاك يك تادو هفته تجزيه مي شود . بقاياي دلتامترين حدودا 10 روزپس از استفاده از روي گياه مشاهده نمي شود . اين سم خاصيت گياه سوزي روي محصولات ندارد.

سميت:LD50=135-5000mg/kg دلتا مترين براي زنبورهاي عسل سمي ميباشد.

موراد مصرف : دتا مترين حشره كشي تماسي – گوارشي است كه براي كنترل حشرات مكنده سيب و گلابي , شب پره آلو, لارو اروسي فرم كلم , بيد بقولات , شب پره

زمستاني ( سيب و خرما) , كرم دانه خوار سيب , شپشك آرد آلو , سپرداران, مينوز لكه گرد در ختان ميوه ومگس سفيد خيار گلخانه اي گوجه فرنگي , فلفل , گياهان گلداني و زينتي به كار مي رود. اين سم آفات بسياري از محصولات زراعي را نيز كنترل مي كند. تاثير سريعي روي حشرات ناقل ويروسها دارد و به همين دليل اميد است كه در آينده براي كنترل ناقلهاي ويروسها به كار رود.

پادزهر: ديازپام يك پاد زهر واقعي نيست و تنها سيستم اعصاب مركزي را تسكين مي دهد.

Marichka
03-07-2006, 00:18
فنتيون ( لبايسيد – بايسيد )

گروه شيميايي :ارگانو فسفره

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي :ماده تكنيكال يك مايع زرد يا قهوه اي روغني است كه بوي سير ملايمي دارد و با مواد بسيار قليايي ديگر سازگار نمي باشد . فنتيون در دما و فشار معمولي پايدار است , اما در صورتيكه در معرض دما وشعله قرار بگيرد احتمال آتش سوزي وجود دارد. اين سم بايد در بطذريهاي اصلي و پلمپ شده و در يك محل خشك و داراي تهويه مناسب نگهداري شود.

ماندگاري در محيط زيست :فنتيون به شدت جذب ذرات خاك مي شود وبنابراين به احتمال زياد همراه با آبهايي كه در خاك نفوذ مي كنند حركت نكرده و آبشويي نمي شود . بقاياي فنتيون تقريبا 4 تا 6 هفته در خاك باقي مي ماند. اين ماده نبايد به درياچه ها , روان آبها و بركه ها راه پيدا كند نبايد از آن در جائيكه احتمال ايجاد روان آب وجود دارد , استفاده كرد . بايد دقت كرد تا در نتيجه شستشوي ابزارهاي مورد استفاده در سمپاشي و يا دور ريختن فاضلاب مربوطه آبها آلوده نشوند.

سميت:LD50=180-298mg/kg اين ماده براي محيط زيست خطرناك است و در مورد پرندگان و ماهيها بايد توجه خاصي مبذول شود.

موراد مصرف :فنتيون يك حشره كش تماسي – گوارشي با اثرات نفوذي پايدار است كه عليه بسيار ي از آفات مكنده , گزنده , خصوصامگس ميوه, كرمهاي ساقه بر, پشه وسن غلات بكار برده مي شود . در پشه ها هم براي اشكال نابالغ ( لارو ) و هم براي اشكال بالغ سمي است. در نيشكر , برنج , ذرت علو فه اي , چغندر , ميوه هاي هسته دار و دانه دار , مركبات , پسته و پنبه قبل از برداشت حداكثر تا دو كيلو گرم در هكتار استفاده مي شود. در زيتون , قهوه , كاكائو , سيزيجات , تاك و ذرت نيز حداكثر به مقدار يك كيلو گرم در هكتار استفاده مي شود.

2pam2, آتروپين به همراه pamپادزهر: سولفات آترو پين ,

Marichka
13-07-2006, 02:02
خصوصیات گیاهی: آفتابگردان با نام علمي Helianthus annuus L . گياهي است يكساله از تيره مركبه Compositae كه بصورت بوته اي استوار رشد مي كند . طول دوره رشد آفتابگردان بسته به رقم و كليه عوامل محيطي از 90 تا 150 روز مي باشد .

آفتابگردان ريشه مستقيم و توسعه يافته اي دارد كه پتانسيل نفوذ آن در خاك به سه متر مي رسد .

پهنك برگهاي كه در معرض نور است همراه با خورشيد تغيير جهت داده و همواره به حالت تقريباً عمود بر اشعه آفتاب قرار مي گيرد . پهنك برگ هنگام صبح بسوي شرق ،‌هنگام غروب بطرف غرب و ظهر رو به بالا مي باشد .

گل آذين آفتابگردان طبق يا كپه اي است .

لقاح به دليل اينكه پرچمها زودتر بلوغ مي يابد غالباً از نوع دگرگشني است .

ميوه آفتابگردان نوعي فندقه است كه در اينجا با دانه مترادف گرفته مي شود .

رنگ دانه از سفيد تا سياه با خاكستري خط دار و بسته به رقم تغيير مي كند .

هر چه درصد وزني پوسته كمتر باشد درصد وزني روغن بيشتر خواهد بود .

سازگاری: آفتابگردان از نظر عكس العمل نسبت به طول روز بي تفاوت بشمار مي رود ولي به نور فراوان نياز دارد .

آفتابگردان ريشه توسعه يافته اي دارد كه گياه را به خشكي مقاوم مي سازد ، مشروط بر آنكه خاك عميق بوده و تراكم و ساختمان خاك محدود كننده رشد ريشه نباشد .

آفتابگردان به شوري خاك نسبتاً مقاوم است و در محدوده اي از اسيديتيه خنثي رشد خوبي دارد .

تناوب زراعی:موقعیت آفتابگردان در تناوب زراعي مشابه ذرت است و معمولاً بعد از بقولات علوفه اي بعنوان اولين يا دومين محصول وجيني كاشته مي شود ، در صورت وجود و گسترش بيماريهاي ريشه اي نبايستي با گياهاني مانند نخود ، چغندر قند و سيب زميني كه بيماريهاي ريشه اي مشابه دارد در تناوب قرار گيرد . مثالهايي از تناوب آن در شرايط آبياري بشرح زير است .

علوفه چند ساله ـ پنبه ـ آفتابگردان ـ گندم ـ جو ـ آيش ـ شبدر ـ آفتابگردان ـ گندم ـ جو

کود شیمیایی: توليد هر تن دانه آفتابگردان موجب خروج 40 تا 60 كيلو ازت ، 15 تا 33 كيلو اكسيد فسفر( p2o5) و 75 تا 120 كيلو اكسيد پتاسيم (K2o) از خاك مي گردد .

معمولاً ثلث تا نصب كود از ته را قبل از كاشت و بقيه را همراه با آخرين وجين مكانيزه به خاك اضافه و بلافاصله آبياري مي كنند .

تاریخ کاشت: حداقل حرارت لازم براي جوانه زدن بذر آفتابگردان حدود 8 تا 10 درجه سانتيگراد در خاك است . معمولاً اين حرارتها در خاك با رسيدن ميانگين شبانه روزي حرارت هوا به 10 تا 15 درجه سانتيگراد تأمين مي گردد .

کنترل علفهای هرز: كنترل علفهاي هرز با استفاده از علف كشها بسيار مطلوبست . از علف كشهايي كه بصورت قبل از كاشت جهت كنترل بذر علفهاي هرز مختلف در آفتابگردان قابل مصرف است مي توان اپتام (Eptam) و تريفلور الين Ttifluralin را مورد اشاره قرار داد . اين علف كشها را مي توان قبل از پشته بندي روي خاك پاشيد ، با ديسك تا عمق 10 سانتي متري با خاك مخلوط و سپس پشته بندي كرد . ميزان مصرف اپتام 4 تا 5 ليتر از مولسيون 75 درصد و ميزان مصرف تريفلورالين حدود 2/1 ليتر در خاكهاي سبك ، 8/1 ليتر در خاكهاي متوسط و 4/2 ليتر در خاكهاي سنگين از امولسين 48 درصد مي باشد .

آفات و امراض: مهمترين آفت اختصاصي آفتابگردان در ايران پروانه دانه خوار آفتابگردان با نام علمي Homoeosoma nebulella است . لارو اين پروانه به رنگ عمومي شكري و سر قهوه اي رنگ از برگ و گلها تغذيه و سپس به دانه حمله مي كند .

در هر حال مي توان از سموم تيودان و ديازينون در دو نوبت يكي همزمان با تشكيل گلها و ديگري حجدود 10 روز بعد استفاده نمود . انهدام بقاياي گياهي آلوده از طريق سوزانيدن يا شخم بقايا جهت از بين بردن لاروها و شفيره هاي زمستان گذران مفيد است . مؤثرترين روش مبارزه با اين آفت استفاده از ارقام مقاوم است .

حشرات ديگري كه در ايران به آفتابگردان حمله مي كند عبارتند از شب پره زمستاني ، سوسكهاي گرده خوار و پروانه كار ادربنا . اين آفت اهميت اقتصادي زيادي ندارد .

از بيماريهاي مهم آفتابگردان در ايران مي توان سفيدك داخلي وزنگ آفتابگردان را نام برد . عامل بيماري سفيدك داخلي قارچي است بنام Plasmopora helianthi كه بوسيله خاك و بذر آلوده انتقال ،‌از طريق ريشه به نبات سرايت و بحال سيستميك در مي آيد . مبارزه با اين بيماري انتخاب بذر غير آلوده ، ضد عفوني بذر با سموم قارچ كش مانند گرانوزان يا مركوران به ميزان 2 در هزار ، تناوب زراعي ، كندن و سوزاندن بقاياي گياهي آلوده و كشت ارقام مقاوم انجام پذير است .

عامل بيماري زنگ آفتابگردان قارچي است بنام Puccinia helianthi رشد و نمو اين قارچ سب پيدايش لكه هاي برچسته و پراكنده اي به رنگ قهوه اي تيره در پشت برگها مي گردد كه در نهايت منجر به رد شدن و ريزش برگها مي شود . مهمترين راه مقابله با اين بيماري استفاده از ارقام مقاوم است .

سمپاشي محصول با گل گوگرد يا تركيبات قارچ كش ديگر در صورت اقتصادي بودن مؤثر است .

برداشت:رسيدگي دانه ها بتدريج و از خارج طبق آغاز و بسمت داخل ادامه مي يابد . برداشت زود هنگام موجب افت عملكرد و تأخير در برداشت موجب ريزش و افزايش خسارت پرندگان ، بخصوص گنجشك مي گردد . بطور كلي ، برداشت هنگامي انجام مي شود كه پشت طبق به رنگ زرد مايل به قهوه اي درآمده و برگكهاي كناري طبق قهوه اي شده باشد .

موارد استفاده: دو مصرف اصلي دانه آفتابگردان بصورت روغن گيري و مصرف آجيلي است .انواع آجيلي دانه درشت تري نسبت به انواع روغني داشته و حدود 25 تا 20 در صد روغن دارد . ميزان پروتئين دانه در آفتابگردان حدود 17 درصد است .

ظاهراً هر چه دوران رسيدگي دانه با هواي خنك تري روبرو گردد بر درصد اكسيد چرب اشباع لينولائيك در روغن اضافه مي شود و بر ارزش غذايي آن افزوده مي گردد .

ساقه آفتابگردان فيبر زيادي داشته و در صنعت كاغذ سازي و تهيه سلولز مصرف دارد . ساقه از نظر ازت ، كلسيم و پتاسيم نيز غني است و اضافه كردن آن به خاك موجب افزايش ماده آلي و حاصلخيزي خاك مي گردد .

Marichka
13-07-2006, 14:54
خصوصیات گیاهی: بادام زميني با نام علمي Arachis Hypogaea گياهي است از تيره نخود (leguminosae) ، كوتاه و يكساله كه چنانچه ناحيه فاقد يخبندان باشد ظرفيت چند ساله شدن را دارد .

گلها كامل و خودگشن مي باشد . دگرگشني به فعاليت حشرات بستگي داشته و حداكثر به 2 درصد مي رسد .

ميوه بصورت نيامي ناشكوفا و تقريباً استوانه اي شكل رشد مي كند .

ديوارة نيام بصورت مشبك است و در فاصله دانه ها فرو رفته مي باشد .

سازگاری: بادام زميني گياهي اس گرما دوست كه به هواي گرم و آفتاب فراوان و يك فصل رشد بدون يخبندان 200 روزه محتاج است .

بادام زميني نياز فراوان به آب دارد و بخصوص از هنگام گرده افشاني تا دو هفته قبل از رسيدگي به كمبود رطوبت خاك حساس مي گردد .

بادام زميني از نظر حاصلخيزي خاك بسيار كم توقع است و در خاكهاي شني فقير با مادة آلي كم عملكردي كاملاً اقتصادي توليد مي كند .

تناوب زراعی: در انتخاب تناوب زراعي بادام زميني مي بايستي به نكات زير توجه داشت : 1) بادام زميني ممكن است در خاكهاي فقيري كاشته شود كه براي ساير محصولات مناسب نباشد . 2) بادام زميني مقدار زايدي از مواد غذايي خاك را مي گيرد . زيرا بقاياي گياهي نيز از زمين خارج مي گردد . بادام زميني در بعضي از بيماريهاي خاكزي مانند بوته ميري باكتريايي با گياهان تيرة گوجه فرنگي مشترك است .

مثالهايي از تناوب هاي بادام زميني عبارتند از :‌

بادام زميني ـ ذرت خوشه اي ـ پنبه ـ آيش

بادام زميني ـ ( كود سبز ) ، پنبه ـ ذرت خوشه اي

کود شیمیایی: بطور كلي هر يك تن بادام زميني ( نيام كامل ) با 5/1 تا 2 تن علوفه همراه آن حدود 60 تا 75 كيلوگرم ازت ، 10 تا 15 كيلوگرم اكسيد فسفر ، 400 تا 50 كيلوگرم اكسيد پتاسيم و 40 تا 50 كيلوگرم اكسيد كلسيم از خاك خارج مي كند . چنانچه كود شيميايي زيادي براي محصول قبل مصرف شده باشد به اضافه كردن كود به زمين بادام زميني نيازي نيست .

تاریخ کاشت: حداقل درجه حرارت خاك براي جوانه زدن بادام زميني حدود 10درجة سانتي گراد است .

آبیاری: حساسيت به كم آبي و نياز به آب در بادام زميني از زمان تشكيل جوانه گلها تا نزديك به دو هفته قبل از رسيدگي زياد است .

کنترل علفهای هرز: میتوان از علف کشهایی مانند امولسیون 43 درصد آلاکلر(لاسو)به میزان 4تا5 لیتر یا امولسیون 48 درصد یفلورالین به میزان 1/2 تا 1/8 لیتر در هکتار بصورت قبل از کاشت استفاده بعمل آورد . این علف کشها محصول را 2تا 3 ماه بعد از مصرف در برابر اکثر علفهای هرز محافظت میکند.

آفات و امراض: بعضي از آفات عمومي مثل زنجره باقلا ، كرم غوزه پنبه و پروانه كارادينا به بادام زميني نيز خسارت وارد مي سازد .

بيماري لكه برگي بادام زميني عامل بيماري قارچي است بنام Cercospora personata كه روي بقاياي گياهي آلوده زمستان گذراني نموده و اسپور آن توسط باد منتشر مي گردد . پوسيدگي پايه تخمدان ، ريزش برگها و نيامها و يا كوچك ماندن نيامها از نتايج اين بيماري مي باشد . كنترل بيماري با استفاده از ارقام مقاوم ، تناوب حداقل سه ساله ، تقويت محصول و بالاخره استفاده از سموم قارچ كش مانند زينب و مانب امكان پذير است .

برداشت: زمان برداشت با آثار زردي خفيف برگها و بررسي نيامها مشخص مي شود .در برداشت مكانيزه ابتدا قسمتهاي هوائي را با علف زن ( موور ) قطع كرده و سپس با دستگاهي مشابه دستگاه برداشت سيب زميني و در صورت عدم دسترسي به اين دستگاه با دستگاه معمولي برداشت سيب زميني بادامها را خارج كرده و بصورت رديفي روي زمين قرار مي دهند .

موارد استفاده: دانه از نظر فسفر و ويتامينهاي گروه B نيز غني است . مقدار انرژي ، قابليت هضم و كيفيت پروتئين دانه بسيار زياد مي باشد . يكي از مصارف مهم ارقام كم روغن بصورت آجيل است . كنجاله بادام زميني را كه 40 تا 50 درصد پروتئين پر كيفيت دارد بعنوان مكمل پروتئين در جيره دام بكار مي برند . علوفه بادام زميني حدود 7 درصد پروتئين دارد و براي تغذيه دام بسيار مطلوبست ولي كيفيت علوفه به روش خشك كردن و جمع آوري آن و بخصوص ميزان برگ بستگي دارد .

Marichka
13-07-2006, 14:57
خصوصیات گیاهی: گلرنگ گياهي است با نام علمي Carthamus tinctorius L . از تيرة مركبه ( compositae) و با اينكه ظاهراً شبيه خار زرد مي باشد اما بصورت علف هرز در نمي آيد .

گلرنگ گياهي است كه بصورت بوته اي استوار رشد مي كند .

ميوة گلرنگ همانند ميوة آفتابگردان به صورت فندقه است . دانه از نظر شكلي شبيه يك دانة كوچك آفتابگردان است و به رنگهاي سياه ، زرد ، سفيد يا كرمي با سطح خارجي صاف ديده مي شود . ذخيرة روغن در لپه ها انجام مي شود . وزن هر دانة گرنگ از 35 تا 50 گرم متغير مي باشد .

سازگاری: گلرنگ گياهي بلند روز است ، اما گلدهي آن در هواي گرم بميزان قابل توجهي جلو مي افتد .

گياهچه هاي جوان به سرما مقاومند . اما گياه با انتقال از مرحلة رويشي به مرحلة زايشي به سرما حساس مي گردد .

گلرنگ به گرما نيز مقاوم است و در صورت وجود رطوبت كافي در خاك مي تواند ماكزيمم حرارتهاي حدود 40 درجة سانتيگراد را تحمل كند .

به هواي مرطوب بخصوص در دوران گلدهي علاقمند نيست . زيادي رطوبت هوا در اين دوره گلدهي موجب توسعه بيماريها و افت عملكرد مي گردد .

گلرنگ با داشتن ريشة عميق و توسعه يافتگي به خشكي مقاوم است . اما مقاومت آن به خشكي از جو كمتر مي باشد .

گلرنگ به آب ايستادگي و كمبود تهويه نيز حساس است . گلرنگ خاكهاي عميق ، داراي بافت متوسط و اسيديتية حدود خنثي را ترجيح مي دهد .

تناوب زراعی: گلرنگ به بيماريهاي خاكزي حساس بوده و نبايستي بيش از يكبار طي چهار سال متوالي در يك قطعه زمين كاشته شودو يا با گياهان حساس به بيماري بوته ميري جاليز در تناوب قرار گيرد .

مثالهايي از تناوب گلرنگ در كشت بهاره آبي بصورت زير است :

شبدر ـ ذرت ـ گلرنگ ـ گندم

يونجه ـ سيب زميني ـ حبوبات ـ گلرنگ ـ جو ـ آيش

کود شیمیایی: توليد هر تن دانه گلرنگ موجب خروج 25 تا 30 كيلو ازت ، 7 تا 12 كيلو اكسيد فسفر (p2o5) و 10 تا 15 كيلو اكسيد پتاسيم (K2o) از خاك مي گردد . ميزان كود مصرفي در كشت آبي معمولاً 50 الي 90 كيلوگرم در هكتار ازت خالص و 40 تا 70 كيلوگرم در هكتار اكسيد فسفر مي باشد .

تاریخ کاشت: هنگامي كه حرارت خاك در عمق كاشت در حدود 5 درجه سانتيگراد باشد ، گلرنگ طي دو هفته يا كمي بيشتر سبز مي شود .

گلرنگ بصورت يك محصول پائيزه كشت مي شود ، تاريخ كاشت آن همزمان با كمي ديرتر از گندم و جو مي باشد .

کنترل علفهای هرز: كنترل علفهاي هرز قبل از كاشت و نيز تهية بستر عاري از علف هرز ضرورت دارد . از علف كشهايي ماننند ابتام و تريفلورالين بصورت قبل از كاشت و از طريق اختلاف آنها با خاك تا عمق 10 سانتي متر مي توان استفاده و

محصول را براي حدود 2 تا 3 ماه بعد از سبز شدن در مقابل بسياري علفهاي هرز محافظت نمود .

براي كولتيوا تورزدن مي بايستي روزهاي آفتابي را انتخاب كرد تا علفهاي هرزي كه ريشه كن شده است امكان استقرار مجدد پيدا ننمايد . پس از سبز شدن بوته ها بهتر است فقط بين رديفها را كولتيواتور زد ، هر چند كه در صورت تراكم زياد بوته مي توان تا قبل از رشد ساقه ها نيز روي رديف هاي كاشت را با وسايل سبك و بطور سطحي كولتيواتور زد .

آفات و امراض: مگس گلرنگ (Acanthiophilus helianthi) . در تمام نقاطي از ايران كه گلرنگ كاشته مي شود يافته شده و خسارت قابل توجهي به اين محصول وارد مي سازد . خسارت آفت مربوط به لارو آن است كه ابتدا از قسمتهاي نرم برگ مي خورد و بعد به دانه حمله كرده و محتويات دانه را از بين مي برد . در نتيجه خسارت لارو ، حفره هايي به طول 1 تا 5/1 سانتيمتر در طبق بوجود مي آيد .

و استفاده از سمومي مثل ديپتركس و دپازينون و سمپاشي در زمان ظهور مگسها مي باشد . حضرات ديگري نيز به گلرنگ خسارت وارد مي سازد كه عبارتند از سنگ تخم گلرنگ ، پروانه طبق خوار گلرنگ ، پروانه كارادرينا و كرم برگخوار پنبه . اين آفات اهميت اقتصادي كمتري نسبت به مگس گلرنگ در ايران دارد .

از بيماريهاي مهم گلرنگ در ايران مي توان زنگ گلرنگ و بوته ميري گلرنگ را نام برد .

عامل بيماري زنگ گلرنگ قارچي است به نام Puccinia carthami كه ازطريق خاك ، بقاياي گياهي و دانه انتقال مي يابد برگهاي گياه مبتلا به زنگ زرد شده و بالاخره گياه خشك شده و مي ميرد ، كنترل بيماري با استفاده از ارقام مقاوم ، كاشت بذر سالم و غير آلوده ، ضد عفوني بذر با سموم قارچ كش قبل از كاشت ، سوزانيدن بقاياي گياهي آلوده و تناوب زراعي انجام پذير مي باشد .

بيماري بوته ميري گلرنگ نيز در تمام مناطق گلرنگ كاري مشاهده مي شود و كم و بيش خسارت وارد مي سازد عامل بيماري قارچي است به نام Phytophthora drechsleri كه بوسيه خاك و بقاياي گياهي آلوده ، رعايت تناوب زراعي و عدم كاشت گياهان حساس در تناوب امكان پذير است . بيماري بوته ميري گلرنگ با بوته ميري جاليز مشترك است .

برداشت: برداشت گلرنگ را مي بايستي بلافاصله پس از خشك شدن و قهوه اي شدن برگها و نيز خشك شدن و سخت شدن دانه هاي وسط طبق انجام داد . با اينكه ريزش خودبخودي دانه كم است و خوابيدگي اتفاق نمي افتد ولي خشك شدن بيش از حد بوته ممكن است موجب ريزش دانه در موقع برداشت گردد .

موارد استفاده: دانه گلرنگ داراي 25 الي 45 درصد روغن 120 تا 24 درصد پروتئين و 35 الي 60 درصد پوسته مي باشد .

روغن گلرنگ در طباخي ، تهيه صابون ، رنگ ، ورنيس و مواد پوشاننده مشابه مصرف مي شود .

كنجاله گلرنگ حدود 23 درصد پروتئين و 35 درصد فيبردار و بعنوان نيمه مكمل پروتئين در تغذيه دام و طيور مورد استفاده قرار مي گيرد .

Marichka
14-07-2006, 01:12
خصوصیات گیاهی: لوبيا روغني يا سويا با نام علمي Glycine max L. گياهي است يكساله از تيره نخود (Leguminosae) كه بصورت بوته اي استوار و نسبتاً پر برگ رشد مي كند .

گرده افشاني در لوبيا روغني بصورت خودگشني است . ميزان دگرگشني به فعاليت حشرات بستگي دارد .

نيامهاي رسيده برنگهاي زرد ، خاكستري ، قهوه اي يا سياه ديده مي شود .

سازگاری: لوبيا روغني گياهي است كوتاه روز كه بيش از هر محصول زراعي ديگر نسبت به طول روز حساسيت نشان مي دهد .

لوبيا روغني در گروه گياهان گرمادوست قرار دارد و از اين لحاظ تا حد زيادي مشابه ذرت است . به گرما و نور فراوان نياز دارد و به سايه اندازي علفهاي هرز حساس است .

لوبيا روغني به خشكي حساس است . بذر در مرحله سبز شدن به زيادي رطوبت نيز حساسيت نشان مي دهد .

به شوري خاك حساس است . اسيديته حدود خنثي تا كمي اسيدي براي آن مناسب مي باشد .

ارقام لوبيا روغني را مي توان از لحاظ مورد مصرف در سه گروه علوفه اي روغني و حبوبات قرار داد .

تناوب زراعی: بطور كلي موقعيت لوبيا روغني در تناوب زراعي همانند حبوبات است و مي توان بعنوان فزاينده باروري خاك در تناوب قرار گيرد .

شبدر ـ ذرت ـ گلرنگ ـ گندم

يونجه ـ سيب زميني ـ حبوبات ـ گلرنگ ـ جو ـ آيش

کود شیمیایی: . چنانچه لوبيا روغني براي اولين بار در مزرعه اي كشت مي شود بهتر است بذر آنرا با باكتري تثبيت كننده ازت تيمار نمود .

توليد هر تن دانه لوبيا روغني موجب خروج 60 تا 70 كيلو ازت ، 15 الي 20 كيلو اكسيد فسفر و 20 تا 25 كيلو اكسيد پتاسيم از خاك مي گردد . لوبيا روغني توان زيادي در جذب مواد غذايي از خاكهاي فقير دارد و همانند بادام زميني مي تواند در اين خاكها رشد خوبي داشته باشد ، بهرحال براي حصول حداكثر عملكرد لازم است كه مواد غذايي كافي در خاك قرار داد . مقدار كود مورد نياز لوبيا روغني مي تواند صفر تا 120 كيلو در هكتار ازت و 45 تا 90 كيلو اكسيد فسفر باشد .

در اين شرايط ممكن است تا حدود 50 كيلو در هكتار اكسيد پتاسيم نياز باشد .

تاریخ کاشت: حداقل حرارت خاك براي جوانه زدن و سبز شدن لوبيا روغني حدود 15 درجه سانتيگراد و حرارت مطلوب آن حدود 30 درجه سانتيگراد است .

آبیاری: معمولاً اولين آبياري را بلافاصله پس از كاشت انجام و خاك را تا عمق حدود يك متر خيس مي كنند . دومين آبياري بفاصله كمي بعد از آبياري اولي و بسيار سبك انجام مي شود تا سبز شدن تسهيل گردد .

کنترل علفهای هرز: توان لوبيا روغني در مقابله با علفهاي هرز ، بخصوص در شرايط افزايش فاصله رديفهاي كاشت بسيار كم است .

لوبيا روغني به بسياري از علف كشها حساس است .

علف كشهاي قبل از كاشت مانند تريفلورالين ، اپتام و لاسو و علف كشهاي قبل از سبز شدن مانند داكتال را مي توان براي كنترل علفهاي هرز لوبيا روغني مورد استفاده قرار داد .

آفات و امراض: از آفات اختصاصي لوبيا روغني مي توان پروانه دانه خوار Etillo zinkenella را نام برد كه به ساير حبوبات نيز خسارت مي زند . كنترل اين آفت با شخم پائيزه ، يخ آب زمستانه و تناوب زراعي بصورت عدم كاشت كليه حبوبات براي 2 تا 3 سال در ناحيه امكان پذير است . كنترل شيميايي با مشاهده مداوم مزرعه از اوايل رشدو انجام سمپاشي با ظهور پروانه ها و مشاهده اولين آثار خسارت امكان دارد . استفاده از سموم گوزاتيون و ديپرتكس و تكرار سم پاشي پس از 7 الي 10 روز از نوبت اول توصيه شده است .

بيماريهاي سفيدك داخلي لوبيا روغني ، بيماري لكه ارغواني لوبيا روغني و موزائيك لوبيا روغني بطور پراكنده و با خصارت غير اقتصادي در مزارع لوبيا روغني ايران مشاهده شده اند .

ظاهراً عامل بيماري بوته ميري لوبيا روغني در ايران قارچي است بنام Rhizoctonia solani

كه ساپروفيت اختياري است . مبارزه با اين قارچ با انتخاب ارقام مقاوم ، زهكشي زمين و ضد عفوني بذر بوسيله قارچ كشهاي سيستميك مانند تيابندازول و بنوميل مي باشد .

برداشت: معمولاً برداشت لوبيا روغني هنگامي انجام مي شود كه نيامها زرد و خشك شده اند

موارد استفاده: دانه خشك لوبيا روغني 14 تا 20 درصد روغن و 30 الي 40 درصد پروتئين داد . ارقام روغني داراي پروتئين كمتر و روغن بيشتري هستند .

كنجاله لوبيا روغني را براي تغذيه دام مصرف مي نمايند . اما مصرف كنجاله لوبيا روغني در كشورهاي صنعتي براي تهيه گوشت گياهي با گوشت لوبيا روغني در كشورهاي صنعتي براي تهيه گوشت گياهي يا گوشت لوبيا روغني معمول است .

Marichka
14-07-2006, 01:16
خصوصیات گیاهی: پنبه گونه هاي وحشي زيايد دارد كه همگي به جنس Gossypium تعلق دارد . بنظر مي رسد كه منشأ تمام گونه ها از آفريقاي استوائي باشد .

قابليت شستشو ،‌دوام ، استحكام (‌هنگام خشك و تر بودن ) ،‌قابليت هدايت بخار آب ، دوام شيميايي ، نرمي ، قابليت انعطاف و سهولت آب رفتن يا تجمع اوليه از خصوصيات الياف پنبه مي باشد .

بيشتر ارقام زراعي از گونه G.hirsutum مي باشد .

پنبه گياهي است ذاتاً چند ساله كه بصورت گياهي يكساله مورد زراعت قرار مي گيرد .

پنبه داراي ريشه مستقيمي است كه به سرعت زيادي به اعماق خاك نفوذ مي كند .

ميوه بصورت كپسول يا غوزه است .

سازگاری: پنبه گياهي است گرما دوست كه به هواي گرم و يك فصل رشد بدون يخبندان حداقل 200 روزه محتاج است . پنبه به آفتاب فراوان نياز دارد . كمبود نور موجب افزايش رشد سبزينه اي و نقصان توليد غوزه مي شود .

ارقام: بيشتر ارقامي كه امروزه در جهان كاشته مي شود به گونه G.hirsutum تعلق دارد .

تناوب زراعی: پنبه به عنوان اولين محصول وجيني پس از گياهان علوفه اي چند ساله ،‌كود سبز و يا كود حيواني فراوان ( 30 الي 50 تن در هكتار ) قرار مي گيرد .

پنبه از محصولاتي است كه مي توان آن را طي چند سال مداوم در يك زمين كاشت بدون آنكه عملكرد آن نقصان يابد .

مثالهايي از تناوب پنبه عبارتند از :‌

يونجه ـ پنبه ـ ذرت ـ گندم ـ آيش

كود سبز ( خلر ، منداب ، شنبليله ، لوبيا روغني و يا شبدر ) ، پنبه ـ حبوبات ـ گندم

كود سبز ( خلر ، چاودار، ماشك ) ، پنبه

پنبه ـ آيش ـ گندم

پنبه ـ آيش

کود شیمیایی: توليد هر تن وش ( دانه همراه با الياف ) موجب خروج 32 تا 46 كيلو ازت ،‌12 تا 15 اكسيد فسفر ، 32 تا 43 كيلو اكسيد پتاسيم ، 30 الي 40 كيلو اكسيد كلسيم (cao) و 8 تا 10 كيلو منيزيوم (Mgo) از زمين مي گردد . بطور معمول 90 الي 150 كيلو ازت ، 90 تا 120 كيلو فسفر و در صورت كمبود پتاسيم 50 تا 60 كيلو اكسيد پتاسيم در هكتار بكار مي برند .

تاریخ کاشت: حداقل درجه حرارت براي جوانه زدن بذر پنبه حدود 15 درجه سانتي گراد مي باشد . بهترين درجه حرارت براي جوانه زدن و رشد گياهچه پنبه حدود 34 درجه سانتي گراد است .

ميانگين درجه حرارت شبانه روزي هوا به حداقل 15 درجه سانتي گراد رسيده .

روش کاشت: بذر سالم پنبه مي تواند تا 11 سال قوه ناميه خود را حفظ نمايد مشروط بر آنكه در شرايط مساعدي نگهداري شود .

چنانچه درصد جوانه زدن بذري از 80 درصد كمتر باشد بايستي از كشت آن خودداري شود .

مساله ديگر در كشت پنبه وجود كرك روي پنبه دانه است . كرك نه تنها بر كار دستگاه رديف كار ايجاد اختلال مي نمايد بلكه در جذب آب دخالت نموده و جوانه زدن را به تأخير مي اندازد .

براي كرك زدائي مي توان از وسايل مكانيكي سانيده استفاده نمود .

اما مواد شيميايي ماند اسيد سولفوريك ( فرو بردن بذر در محلول 1 نرمال اسيد براي 10 تا 15 دقيقه و سپس شستن كامل و خشك كردن بذر ) و يا قرار دادن پنبه دانه تحت تأثير بخار اسيد كلريدريك نتيجه بهتر و كامل تري مي دهد و كركها بهتر حذف مي كند .

کنترل علفهای هرز: پنبه به علف كشهاي هروني بسيار حساس است . علف كشي مانند تريفلورالين را مي توان قبل از كاشت با خاك مخلوط نمود . اين علف كش اثر بقائي داشته و بذر علفهاي هرز را در مرحله جوانه زدن تا 2 الي 3 ماه پس از سبز شدن محصول كنترل مي كند بدون اينكه بر پنبه اثر نامطلوبي گذارد .

آفات و امراض: كرم خاردار پنبه ، كرم غوزه پنبه ، كرم برگخوار پنبه ، كرم ساقه خوار پنبه ، عسلك پنبه ، تريپس زرد پنبه ، سن سبز پنبه ، سنگ تخم پنبه ، كنه تار عنكبوتي و كك پنبه را نام برد .

كرم خاردار پنبه با نام علمي Earias insulana از مهمترين آفات پنبه در ايران محسوب مي شود .

كرم خاردار به رنگهاي قهوه اي ، زرد يا سبز زيتوني و گاهي خاكي ديده مي شود . بر روي حلقه هاي پشتي بدن لارو برآمدگي هاي گوشتي خار مانند ديده مي شود . اين كرم از اوايل فصل به غنچه هاي جوان حمله و از طريق تغذيه آنها را سوراخ كرده و باعث ريزش گلها و غوزه هاي جوان مي گردد . غوزه هاي مسن مقاومت نشان داده و ريزش نمي يابد .

و نيز مبارزه شيميايي با سمومي مانند گوزاتيون يا سوين امكان پذير است .

كرم غوزه پنبه با نام علمي Heliothis obsoleta علاوه بر پنبه به بسياري محصولات ديگر نيز حمله مي كند . خسارت توسط لاروهائي بعمل مي آيد كه طول آنها به 40 ميليمتر مي رسد و رنگ بدن آنها از سبز تا سياه متفاوت و روي پشت آنها چهار رديف نوار تيره مشاهده مي شود . لاروهاي جوان ابتدا از پارانشيم برگ تغذيه و سپس به غنچه ، گل و غوزه حمله و غوزه ها را سوراخ مي كند .

كرم برگخوار پنبه با نام علمي Spodoptera littoralis عمومي است كه به پنبه خسارت وارد مي سازد .

طول لارو كامل به 40 ميليمتر مي رسد و رنگ آن از زرد مايل به سبز تا سياه مايل به خاكستري با نقطه هاي سياه تغيير مي كند . در روي سينه و شكم لارو خطوط طولي سبز مايل به زرد و در طرفين بدن نوار پهن موج دار به رنگ زرد تيره مشاهده مي شود .

مبارزه زراعي عليه كرم برگخوار پنبه با جمع آوري بقاياي محصول ، انهدام علفهاي هرز و شخم عميق پس از برداشت محصول مي باشد . مبارزه شيميايي با سمومي مانند ديپتركس ، سوين و گوزاتيون توصيه شده است .

كرم ساقه خوار پنبه بنام علمي Platuedra vilella كرمي كوچك به طول 7 تا 11 ميليمتر است كه در ابتداي جواني از جوانه هاي پنبه تغذيه و سپس از راس ساقه به داخل آن نفوذ و دالاني طولي به طول 5 تا 8 سانتي متر بوجود مي آورد . شدت خسارت اين آفت با گذشت فصل و چوبي شدن ساقه ها كاهش مي يابد .

عسلك پنبه با نام علمي Bemisia tabaci شته اي است كه به بسياري گياهان زراعي حمله مي كند . اين شته از طريق مكيدن شيره پرورده از آوند آبكشي سبب ضعف بوته ها گشته و با ترشحات خود سبب بهم چسبيدگي الياف و نيز توسعه قارچها مي گردد . خسارت اخير موجب افت كيفيت محصول مي شود . براي مبارزه شيميايي ممكن است از سموم تيودان ، ديميكرون و يا پرفكتيون استفاده نمود .

تريپس زرد پنبه با نام علمي Thrips flavus حشره زرد كوچكي است كه بسرعت از بوته اي به بوته ديگر انتقال و به جوانه ها ، برگها و غوزه هاي جوان حمله و در سطح زيرين برگ ايجاد لكه هاي نقره اي مي كند .

براي مبارزه با اين آفت ممكن است از سموم فسفره استفاده بعمل آورد .

سنك تخم پنبه با نام علمي Oxycarenus hylipennis حشره كوچكي به طول 4 تا 5 ميليمتر است كه از لپه دانه هاي رسيده تغذيه مي كند . برداشت زودهنگام محصول جهت پيش گيري از تخم ريزي حشره بر روي دانه ها موثر است . كنترل شيميايي عليه ساير آفات بر كنترل سنك تخم پنبه نيز موثر واقع مي شود .

عامل بيماري بوته ميري پنبه قارچي است بنام Fusarium oxusporum كه به بافت آوندي ريشه حمله و انتقال آب را مختلف مي نمايد .

ريزش برگهاي مسن در اثر حمله اين قارچ تسريع گشته و پژمردگي بوته در ارقام حساس مشاهده مي گردد .

ظاهراً ارقام استونويل ، كوكروامپاير به اين بيماري مقاوم و ارقام آكالا و دلتا پاين 15 به اين بيماري حساسند .

بيماري پژمردگي پنبه توسط قارچ Verticillium dahliae ايجاد مي شود .بارزترين نشانه بيماري زرد شدن حاشيه برگها و فواصل رگبرهاست .

انتقال آب در اثر توسعه بيماري دچار اختلال شده و گياه دچار پژمردگي مي گردد . مبارزه بااين بيماري از طريق عمليات معمول بهداشتي ،‌ضد عفوني بذر با قارچ كشها و استفاده از ارقام مقاوم بعمل مي آيد . ظاهراً رقم ساحل مقاومت نسبي به اين بيماري دارد .

بيماري ساق سياه پنبه توسط يك نوع باكتري بنام Manthomonas malvacearum ايجاد مي شود . حمله اين باكتري سبب پوسيدگي و سوختگي ساقه و طوقه پنبه مي شود . بدنبال توسعه بيماري ساقه ها خشك و يا ضعيف شده و در اثر باد و وزن بوته مي شكند . عمليات بهداشتي ، ضد عفوني بذر و استفاده از ارقام مقاوم براي كنترل اين بيماري توصيه شده است .

بيماري مرگ گياهچه پنبه توسط قارچ ساپروفيت Rihizoctonia Solani ايجاد شده و در اوايل دوره رشد به پنبه آسيب مي رساند . گاهي گياهچه قبل از سبز شدن دچار بيماري گشته و در زير خاك از بين مي رود . مبارزه با اين قارچ از طريق تأمين شرايط مناسب براي تسريع در سبز شدن بذر و نيز انتخاب ارقام مقاوم انجام پذير است .

موارد استفاده: كنجاله پنبه دانه 33 الي 43 درصد پروتئين دارد و بعنوان مكمل پروتئين در جيره دام مصرف مي شود .

Marichka
14-07-2006, 13:38
خصوصیات گیاهی: چغندر قند با نام علمي Beta vulgaris گياهي است دو ساله از تيره اسفناج كه بصورت گياهي يكساله زراعت مي شود . چغندر قند طي دوره رشد رويشي فاقد ساقه بوده و بصورت مجموعه اي از برگهاي بزرگ افقي تا عمودي مشاهده مي شود . طول دوره رشد براي توليد قند 6 تا 9 ماه مي باشد .

محصول زراعي چغندر ريشه اي است بزرگ و آبدار كه شامل سه قسمت است : 1) طوقه كه قسمت بالائي ضخيم شده و برگها از آن منشأ مي گيرد 2) منطقه كوتاه و صاف در زير طوقه كه گردن گفته مي شود . گردن قطورترين منطقه ريشه مي باشد ب3) قسمت گوشتي ريشه كه ذخيره قند در آن انجام مي گيرد . مقدار قند در منطقه گردن و طوقه پايين است مقدار قند در ارقام اصلاح شده به 16 تا 20 درصد مي رسد . امراض و كمبود مواد غذايي موجب افزايش ريزيش برگها گشته و عملكرد را پايين مي آورد زيرا در اين حالت برگهاي جديد بوجود مي ايد كه صرفاً بامصرف قند ذخيره شده ريشه رشد مي كند . معمولاً ساقه گل دهنده چغنمدر كه در سال دوم رشد بوجود مي آيد از مركز طوقه رشد مي كند گلها كوچك و در روي گل آذين خوشه اي مركب بطور منفرد با دستجات 2 تا 7 گلي مشاهده مي شود خود عقيمي و دگرگشتي بر گياه حاكم است باد عامل مهم در گرده افشاني بشمار مي رود .

تجمع قند در بعضي از دوره هاي رشد تحت تأثير دو عامل به حداكثر ميزان خود مي رسد 1) آهسته و كند شدن رشد برگها و ريشه 2) تعادل مطلوب بين فتوسنتز و تنفس بعلت روزهاي آفتابي و روشن كه موجب بالايي فتوسنتز مي گردد و شبهاي خنك كه تنفس را پايين نگه مي دارد . چغندر قند سازگاري وسيعي به شرايط محيط متنوع دارد به سرما و گرما نسبتاً مقاوم است تحمل خشكي را دارد به شوري خاك نيز مقاوم است . عوامل محيطي مانند حرارت ، نور ، طول روز و رطوبت خاك تا حد زيادي تعيين كننده نحوه رشد و ذخيره قند در ريشه مي باشد . خاكهاي بارور ،‌داراي زهكشي خوب ، بافت متوسط و اسيديته خنثي تا كمي قليايي براي چغندر قند ايده آل است . عملكرد در خاكهاي نيمه سنگين بشرط وجود زهكشي خوب نيز مطلوب مي باشد .

تناوب زراعی: چغندر قند به ساختمان عالي خاك نياز دارد . بنابراين بهتر است بعد از بقولات علوفه اي چند ساله ، كود سبز و يا كود آلي فراوان و به عنوان اولين محصول وجيني در تناوب قرار گيرد اگر چه چغندر قند به مواد غذايي زيادي نياز دارد و خاك را تا عمق 80 الي 125 سانتي متري از مواد غذايي تهي مي سازد اما زمني باقيمانده از آن فاقد علفهاي هرز بوده و ساختمان خاك را بهبود مي بخشد . چغندر قندر با ساير چغندرها ، گياهان جنس كلم و جنس اسفناج در بعضي بيماريها مشترك بوده و نمي بايست با آنها در تناوب قرار گيرد .

مثالهايي از تناوب چغندر قند :

يونجه ( 4 ـ 5 سال ) سيب زميني ـ چغندر قند ـ ذرت

شبدر ـ چغندر قند ـ گندم يا جو

گود سبز ـ چغندر قند ـ حبوبات يا سويا

کود شیمیایی: توليد هر تن چغندر به 5/3 الي 5/4 كيلو ازت ، 25/1 تا 5/1 كيلو اكسيد فسفر ، 2/4 تا 5/5 كيلو اكسيد پتاسيم و 8/1 تا 2/2 كيلو اكسيد كلسيم نياز دارد .

تاریخ کاشت: حرارت مناسب جوانه زدن بذر چغندر قند بين 15 تا 20 درجه سانتي گراد است . با رسيدن ميانگين حرارت شبانه روزي هوا به حدود 10 تا 12 درجه سانتي گراد به كشت چغندر بهاره نمود .

كشت زود هنگام پاييزه ممكن است با هجوم آفات در اوايل دوره رشد و نيز گلدهي روبرو گردد زيرا هر چه سن چغندر قند در زمان روبرو شدن با سرما بيشتر باشد بهتر نسبت به سرما عكس العلم نشان مي دهد .

کنترل علفهای هرز: چغندر قند ، بخصص در مراحل اوليه رشد نسبت به رقابت علفهاي هرز بسيار حساس است . از حدود يك هفته بعد از سبز شدن فقط مي توان بين رديفها را كولتيواتور زد . علف كشهايي مانند رونيت و اپتام را ميتوان قبل از كاشت چغندر پاشيد و با خاك مخلوط نمود . علف كش پتانال را مي توان بعد از سبز شدن چغندر هنگامي كه چغندر حداقل 2 برگ داشته باشد ولي علفهاي هرز جوان و كمتر از 4 برگ داشته باشد بكار برد . علف كش پيرامين از برگ وريته علفهاي هرز جذب شده و بصورت قبل از كاشت مصرف مي شود .

آفات و امراض: كرم برگخوار چغندر قند يا كارادرنيا Caradrinacxigua : از آفات عمومي محسوب مي شود رنگ لارو كارادرنيا بطور معمول سبز است ولي گاهي به رنگ قهوه اي و حتي سياه ديده مي شود لاروهاي جوان به پارانيم برگ و لاروهاي مسن تر به رگبرگها حمله مي كنند در صورتيكه تراكم آفت شديد باشد طوقه نيز مورد تغذيه قرار مي گيرد و بوته خشك مي شود مبارزه با اين آفت عمدتاً از طريق مصرف سموم فسفره مانند ديمكون ، گوزاتيون ، ديپرتكل و يا سوپر اسيد انجام مي پذيرد .

بيد چغندر قند يا ليتا پروانه كوچكي است با نام علمي wcellatella scrobipalpa از آفات خصوصي چغندر قند است لارو كامل اين حشره از جوانه هاي مركزي تغذيه مي نمايد مبارزه با اين حشره عمدتاً با استفاده از سموم شيميايي فسفره مانند گوزاتيون ، ديمكون انجام مي شود .

از جنس آگروتيس Agrotis چند حشره با اسامي شب پره زمستاني Agrotis seaetum كرم آگرويتس A.ypsilon ، آگرويتس A.nigrum و شب پره آگرويتس A.pronuba به چغندر حمله مي كنند اين آفات به برگها ، دمبرگها و طوقه چغندر حمله مي كند و موجب خشك شدن گياه جوان مي گردد مبارزه با حشرات جنس آگرويتس عمدتاً با استفاده از طعمه مسموم انجام مي شود .

كك چغندر با نام علمي chaetocnema tibialis يكي از آفات مهم چغندر در ايران محسوب مي شود . خسارت به چغندر توسط حشره كامل كه سوسك كوچكي به طول 2 ميليمتر است مي باشد كك به برگهاي جوان حمله و آنها را مشبك مي سازد . براي مبارزه مي توان از سمهاي فسفره استفاده نمود . مگس چغندر با نام علمي Pegomyia betae مگس كوچكي است بطول تقريباً 5 ميليمتر كه لارو آن به چغندر آسيب مي رسانند قسمتهاي آلوده ماننده تاول باد مي كند و زرد رنگ مي شود كه در نتيجه برگها خشك شده و از بين مي رود مبارزه با اين آفت از طريق سموم فسفره مانند ديازينون يا ديمتوات بصورت سمپاشي مي باشد .

شته سياه باقله با نام علمي Apbis fabae از افات عمومي محصولات زراعي است اين شته بين 5/2 تا 3 مليمتر طول داشته و به رنگ سياه براق و گاهي تا سبز زيتوني ديده مي شود اين شته از شيره پرورده گياه تغذيه و باعث پيچيدگي ، پژمردگي و زردي برها و حتي خشكيدن آنها مي گردد با اين آفت مي توان با سموم متاسيستوكس ، ديمتوات و سوپر اسيد مبارزه كرد .

بیماریهای مهم چغندرقند: بيماري سفيدك سطحي توسط قارچي بنام Erysiphe betae ايجاد و از مهمترين بيماريهاي چغندر قند در ايران محسوب مي شود علائم بيماري ابتدا بصورت ظهور پوشش گرد مانندي در سطح زيرين برگ است كه در اثر توسعه بيماري به سطح فوقاني برگها نيز گسترش مي يابد اين پوشش سفيد مدتي بعد تغيير رنگ داده و قهوه اي مي گردد و در نتيجه برگها شادابي خود را از دست داده و زرد مي شوند راه مبارزه استفاده از قارچ كشها مانند سموم گوگردي مي باشد .

بيماري لكه گرد برگ چغندر يكي از بيماريهاي مهم چغندر در نواحي گرم و مرطوب است كه توسط قارچي بنام Cercospora beticola ايجاد مي شود . علائم بيماري پيدايش لكه هاي گرد كوچكي به قطر 2 تا 5ميليمتر به رنگ خاكستري يا قهوه اي مايل به خاكستري با حاشيه قرمز متمايل به قهوه اي روي برگها مي باشد .

كنترل بيماري با ضد عفوني بذر با فرمالين و سمپاشي مزرعه با تركيبات مس مانند كوپر اويت انجام مي شود . بيماري پوسيدگي ريشه چغندر قندر ظاهراً توسط قارچهاي مختلفي توليد مي شود اين بيماري پس از تشكيل ريشه غده اي به چغندر حمله و موجب پوشيدگي ريشه در ناحيه طوقه مي گردد . راه مبارزه با آن با انتخاب ارقام مقاوم و استفاه از قارچ كشها مانند تترا كلرو سوپرايكس و ريزكتول كمبي امكان دارد .

Marichka
14-07-2006, 15:04
خصوصیات گیاهی: كتان از اولين گياهاني است كه اهلي شده و تاريخ كاشت آن به حدود 500 سال پيش در مصر مي رسد .

بزرك يا كتان با نام علمي Linum ustatissimum گياهي است يكساله از تيره كتان (Linaceae) كه بصورت بوته اي ايستاده رشد مي كند .

ريشه مستقيم بزرك و كتان نفوذ عمقي به داخل خاك نداشته و بيشتر در لايه فوقاني خاك پراكنده است .

ميوه بزرك و كتان بصورت كپسول يا غوزه كوچكي است .

سازگاری: بزرك و كتان محصولي است سرمادوست كه همانند گندم در بهار و نيز در پائيز ( بسته به سرماي زمستان ) كاشته مي شود . گياهچه سرماي زير صفر ( 4- تا 6- درجه سانتيگراد ) و بوته هاي استقرار يافته سرماي نسبتاً شديد ( تا 10- درجه سانتي گراد ) را بخوبي تحمل مي كند . اما گياه بعد از گلدهي به سرما حساس مي شود .

بزرک و کتان ماهیتا بلند روز می باشد.

کود شیمیایی: مقدار 45 الي 60 كيلوگرم ازت و 35 تا 45 كيلوگرم اكسيد فسفر براي هر هكتار زمين بزرك مناسب مي باشد .

توليد هر تن الياف به حدود 80 كيلوگرم ازت ، 70 كيلوگرم اكسيد پتاسيم و 40 كيلوگرم اكسيد فسفر نياز دارد .

تاریخ کاشت: تاريخ كاشت بزرك و كتان تحت تأثير دو عامل سرما و زمان توسعه علهاي هرز قرار دارد

کنترل علفهای هرز: كنترل علفهاي هرز بزرك و كتان با عمليات تهيه بستر ، تناوب زراعي با محصولات وجيني ، تراكم بالاي بوته و استفاده از علف كشها انجام مي شود . علف كشهائي مانند MCPA , Diallate , TCA , Diuron بصورت قبل از سبز شدن قابل استفاده است . علف كشهائي مانند DNOC , MCPA را مي توان براي كنترل علفهاي هرز مزرعه تا قبل از شروع رشد جوانه گلها استفاده نمود .

آفات و امراض: آفت اختصاصي بزرك با خسارت اقتصادي در ايران گزارش نشده است . از بيماريهاي مهم بزرك در ايران زنگ كتان است . عامل بيماري قارچي است به نام علمي Melampsora lini كه بخصوص در نواحي مرطوب خسارت زيادي وارد مي سازد . علائم اوليه بيماري بصورت لكه هاي نارنجي رنگي از اسپور قارچ بر روي ساقه ها ، برگها و گلها مي باش د. اين اسپورها توسط باد انتشار مي يابد . در اواخر فصل ، لكه هاي سياه رنگي در محل لكه هاي نارنجي پديدار مي شود . لكه هاي سياه در حقيقت اسپورهائي است كه همراه با بقاياي گياهي از سالي به سال ديگر انتقال مي يابد .

برداشت: بزرك را هنگامي برداشت مي كنند كه بيش از 75 درصد كپسولها رسيده باشد كپسول و دانه رسيده قهوه اي رنگ بوده و دانه در كپسول بحالت آزاد تكان مي خورد . بزرك را مي توان به كمباين غلات برداشت نمود .

Marichka
14-07-2006, 15:08
خصوصیات گیاهی: كنف از گياهان ليفي است كه در نواحي گرم و مرطوب و اساساً براي استخراج فيبر نرم از پوست ساقه جهت تهيه اليافت كشت مي گردد ، هر چند كه دانه كنف نيز جهت روغن گيري قابل استفاده است .

كنف با نام علمي Hibiscus cannabinus L. گياهي است يكساله از تيره پنيرك (Malvaceae)

ميوه كنف بصورت كپسول است .

سازگاری: كنف از محصولات نواحي گرم و مرطوب است . به يخبندان حساب و به يك فصل رشد بدون يخبندان حداقل 200 روزه نياز دارد .

كنف ما هيتا گياهي كوتاه روز است ولي حساسيت آن به طول روز كمتر از لوبيا روغني است .

نياز كنف به آب زياد است .

كنف به شوري خاك نسبتاً مقاوم است .

تناوب زراعی: كنف از گياهاني است كه حاصلخيزي خاك را به شدت مورد استفاده قرار داده و خاك را ضعيف مي سازد .

از تناوبهاي مناسب كنف مي توان به تناوبهاي زير اشاره نمود :

شبدر ـ ذرت ـ كنف ـ آيش

شبدر ـ كنف ـ گندم

كنف ـ نخود يا لوبيا ـ ذرت يا برنج ـ آيش

کود شیمیایی: حدود 90 كيلو ازت ، 140 تا 180 كيلوگرم اكسيد فسفر و در صورت ضرورت 100 كيلوگرم اكسيد پتاسيم براي هر هكتار مناسب است . بهتر است ثلث تا نيمي از كل ازت را قبل از كاشت و بقيه را بصورت سرك و 1 تا 5/1 ماه بعد از سبز شدن به خاك داد .

تاریخ کاشت: حداقل حرارت براي جوانه زدن بذر كنف حدود 13 درجه سانتيگراد است .

عامل ديگري را كه مي بايستي در انتخاب تاريخ كاشت در نظر گرفت جلوگيري از برخورد تاريخ برداشت با هواي خشك در اول پائيز است .

آفات و امراض: آفتي اختصاصي براي كنف در ايران شناسائي نشده است . ولي بطور كلي آفات كنف با پنبه مشترك است .

Marichka
14-07-2006, 15:09
خصوصیات گیاهی: نیشکر با نام علمی Saccharum Officinarum گیاه غول پیکری از تیره غلات (Gramineae) است که به صورت چند ساله برای برداشت ساقه حاوی قند آن تولید میشود . ساقه نیشکر دارای مغز است که قند در آن ذخیره می گردد ذخیره ساکارز بیشتر در قسمتهای مرکزی و پایین انجام می شود .

وجود عناصر معدی در شربت قند بر کریستاله شدن قند اثر نا مطلوب دارد .

سازگاری: نيشكر محصول مناطق حاره و نيمه حاره اي مي باشد . توليد نيشكر در آن نواحي كه ميانگين حرارت ماهيانه طي حداقل 8 ماه از سال حدود 20 درجه سانتيگراد يا بيشتر باشد امكان پذير است ، مشروط بر آنكه در هيچ ماهي از سال يخبندان وجود نداشته باشد . حرارتهاي حدود 20 درجة سانتيگراد درخاك براي رشد ريشه ها مناسب است و حرارتهاي كمتر از اين مقدار موجب محدوديت رشد ريشه مي گردد . حرارتهاي كمتر از 5 درجه سانتيگراد نيز ممكن است به برگها آسيب رساند .

حساسيت نيشكر به كمبود نور شديد است و پنجه زدن آن به مقدار زيادي نور نياز دارد .

مقاومت نشكر به خشكي در بعضي ارقام زياد است . با اين حال ، نيشكر به بالا بودن رطوبت خاك و محدوديت زهكشي نيز چندان حساس نمي باشد . نيشكر به شوري خاك نسبتاً مقاوم مي باشد .

کود شیمیایی: نياز نيشكر به عناصر غذائي زياد است . هر تن ساقه نيشكر برداشتي موجب خروج 45/0 تا 9/0 كيلوگرم ازت و همين مقدار اكسيد فسفر ، 8/1 تا 5 كيلوگرم اكسيد پتاسيم و 45/ تا 8/1 كيلوگرم كلسيم از خاك مي گردد .

نيشكر در تمام خاكها نسبت به ازت واكنش نشان مي دهد . زمان دادن كود ازته ، مقدار ازت در خاك و اثر آن بر قند در نيشكر مشابه چغندر قند است .

عكس العمل نيشكر به كود فسفره به نوع خاك بستگي دارد . معمولاً مقدار 400 تا 500 كيلوگرم اكسيد فسفر را قبل از كاشت به خاك مي دهند . عكس العمل نيشكر به پتاسيم نيز به خصوصيات خاك بستگي دارد . كمبود پتاسيم منجر به پيدايش ساقه هاي لاغر و نرم مي گردد و درصد قند را كاهش مي دهد . استفاده از كود پتاسيم در نواحي جنوبي ايران ضروري بنظر نمي رسد ، بخصوص اينكه با سوزاندن برگها در جريان برداشت مقداري از پتاسيم مصرفي به خاك برگشت داده مي شود .

کنترل علفهای هرز: رقابت علفهاي هرز در اوايل دوره رشد نيشكر اهميت دارد .

علف كشهاي قبل از سبز شدن مانند آترا زين مي تواند علفهاي هرز را بين 4 تا 12 هفته پس از كاشت ( بسته به شرايط ) كنترل نمايد . پس از هر برداشت نيز مي توان اين علف كش را بين رديفها پاشيد .

آفات و امراض: كرم ساقه خوار نيشكر و سوسك نيشكر دو آفت مهم نيشكر در ايران بشمار مي رود .

خسارت كرم ساقه خوار نيشكر (sesamia nonagrioides) توسط لاروها انجام مي شود كه صورتي رنگ بوده و طول آنها به 30 تا 35 ميلي متر مي رسد . لاروها ابتدا از پانشيم غلاف برگ تغذيه كرده و سپس به داخل ساقه نيشكر وارد شده و از بافت داخلي تغذيه مي كند . و باين طريق موجب خشكيدن جوانه انتهايي ساقه مي گردد . ظاهراً پارازيت هاي طبيعي جمعيت اين آفت رادر حد غير اقتصادي نگهداشته و سمپاشي ضرورت ندارد .

سوسك نيشكر يا سوسك ذرت با نام علمي Pentodon iniota يكي از آفات عمومي محصولات زراعي است كه به نيشكر نيز حمله مي كند . اين سوسك حشره اي است به رنگ بور متمايل به سياه و طول 20 تا 24 ميلي متر كه به قلمه و اندامهاي زيرزميني نيشكر خسارت وارد مي سازد . حشره كامل و لارو آن هر دو از مغز قلمه و ساقه در زير خاك تغذيه مي كند . براي مبارزه با اين آفت مي بايستي بقاياي گياهي آلوده و علفهاي هرز را زا خاك خارج و جمع آوري نمود .

كنترل شيميايي با پاشيدن حشره كشها قبل از شخم و با استفاده از طعمه مسموم امكان پذير مي باشد .

بيماريهاي سياهك ، موزائيك و بوته ميري آوندي نيشكر بطور پراكنده و موضعي در روي بعضي ارقام نيشكر در خوزستان مشاهده گرديده اند ، ولي در حال حاضر اهميت اقتصادي آنها زياد نيست . استفاده از ارقام مقاوم مهمترين راه مبارزه با اين بيماريهاست .

برداشت: نيشكر با خنك شدن هوا در اوايل پائيز شروع به رسيدن مي كند و مقدار زيادي مواد قندي در آن ذخيره مي شود .

در ايران ابتدا مزرعه را آتش مي زنند تا برگها بسوزد .در صورتيكه برگها بخوبي نسوزد ، مي توان ابتدا برگها را با علف كش گراماكسون خشكانيد و 5 تا 9 روز بعد مزرعه را آتش زد براي سمپاشي مي توان از هواپيما استفاده كرد . پس از سوزانيدن برگها نسبت به بريدن ساقه ها از نزديكي سطح خاك اقدام نموده و قسمت فوقاني ساقه را كه قند كمي دارد قطع مي كنند ( حدود 20 تا 30 سانتي متر فوقاني كه ميانگره ها بخوبي تشكيل نشده اند ) . ساقه ها را روي تريلرها بار نموده و كارخانه مي برند .

موارد استفاده: ساقه تازه نيشكر داراي 90 درصد عصاره است كه حاوي 12 تا 17 درصد ساكرز مي باشد . از هر تن ساقه تازه نيشكر حدود 85 تا 110 كيلوگرم قند استخراج مي گردد .

ملاس و تفاله دو محصول جنبي نيشكر است . از ملاس براي تهيه الكل و نيز تغذيه دام استفاده مي شود . از تفاله در تهيه كاغذ ، مقواي ساختماني و پوشهاي ديگر استفاده مي گردد . تفاله مي تواند بعنوان بستر مرغ و دام نيز مصرف شود .

نیشکر خصوصیات گیاهی: نیشکر با نام علمی Saccharum Officinarum گیاه غول پیکری از تیره غلات (Gramineae) است که به صورت چند ساله برای برداشت ساقه حاوی قند آن تولید میشود . ساقه نیشکر دارای مغز است که قند در آن ذخیره می گردد ذخیره ساکارز بیشتر در قسمتهای مرکزی و پایین انجام می شود .

وجود عناصر معدی در شربت قند بر کریستاله شدن قند اثر نا مطلوب دارد .

سازگاری: نيشكر محصول مناطق حاره و نيمه حاره اي مي باشد . توليد نيشكر در آن نواحي كه ميانگين حرارت ماهيانه طي حداقل 8 ماه از سال حدود 20 درجه سانتيگراد يا بيشتر باشد امكان پذير است ، مشروط بر آنكه در هيچ ماهي از سال يخبندان وجود نداشته باشد . حرارتهاي حدود 20 درجة سانتيگراد درخاك براي رشد ريشه ها مناسب است و حرارتهاي كمتر از اين مقدار موجب محدوديت رشد ريشه مي گردد . حرارتهاي كمتر از 5 درجه سانتيگراد نيز ممكن است به برگها آسيب رساند .

حساسيت نيشكر به كمبود نور شديد است و پنجه زدن آن به مقدار زيادي نور نياز دارد .

مقاومت نشكر به خشكي در بعضي ارقام زياد است . با اين حال ، نيشكر به بالا بودن رطوبت خاك و محدوديت زهكشي نيز چندان حساس نمي باشد . نيشكر به شوري خاك نسبتاً مقاوم مي باشد .

کود شیمیایی: نياز نيشكر به عناصر غذائي زياد است . هر تن ساقه نيشكر برداشتي موجب خروج 45/0 تا 9/0 كيلوگرم ازت و همين مقدار اكسيد فسفر ، 8/1 تا 5 كيلوگرم اكسيد پتاسيم و 45/ تا 8/1 كيلوگرم كلسيم از خاك مي گردد .

نيشكر در تمام خاكها نسبت به ازت واكنش نشان مي دهد . زمان دادن كود ازته ، مقدار ازت در خاك و اثر آن بر قند در نيشكر مشابه چغندر قند است .

عكس العمل نيشكر به كود فسفره به نوع خاك بستگي دارد . معمولاً مقدار 400 تا 500 كيلوگرم اكسيد فسفر را قبل از كاشت به خاك مي دهند . عكس العمل نيشكر به پتاسيم نيز به خصوصيات خاك بستگي دارد . كمبود پتاسيم منجر به پيدايش ساقه هاي لاغر و نرم مي گردد و درصد قند را كاهش مي دهد . استفاده از كود پتاسيم در نواحي جنوبي ايران ضروري بنظر نمي رسد ، بخصوص اينكه با سوزاندن برگها در جريان برداشت مقداري از پتاسيم مصرفي به خاك برگشت داده مي شود .

کنترل علفهای هرز: رقابت علفهاي هرز در اوايل دوره رشد نيشكر اهميت دارد .

علف كشهاي قبل از سبز شدن مانند آترا زين مي تواند علفهاي هرز را بين 4 تا 12 هفته پس از كاشت ( بسته به شرايط ) كنترل نمايد . پس از هر برداشت نيز مي توان اين علف كش را بين رديفها پاشيد .

آفات و امراض: كرم ساقه خوار نيشكر و سوسك نيشكر دو آفت مهم نيشكر در ايران بشمار مي رود .

خسارت كرم ساقه خوار نيشكر (sesamia nonagrioides) توسط لاروها انجام مي شود كه صورتي رنگ بوده و طول آنها به 30 تا 35 ميلي متر مي رسد . لاروها ابتدا از پانشيم غلاف برگ تغذيه كرده و سپس به داخل ساقه نيشكر وارد شده و از بافت داخلي تغذيه مي كند . و باين طريق موجب خشكيدن جوانه انتهايي ساقه مي گردد . ظاهراً پارازيت هاي طبيعي جمعيت اين آفت رادر حد غير اقتصادي نگهداشته و سمپاشي ضرورت ندارد .

سوسك نيشكر يا سوسك ذرت با نام علمي Pentodon iniota يكي از آفات عمومي محصولات زراعي است كه به نيشكر نيز حمله مي كند . اين سوسك حشره اي است به رنگ بور متمايل به سياه و طول 20 تا 24 ميلي متر كه به قلمه و اندامهاي زيرزميني نيشكر خسارت وارد مي سازد . حشره كامل و لارو آن هر دو از مغز قلمه و ساقه در زير خاك تغذيه مي كند . براي مبارزه با اين آفت مي بايستي بقاياي گياهي آلوده و علفهاي هرز را زا خاك خارج و جمع آوري نمود .

كنترل شيميايي با پاشيدن حشره كشها قبل از شخم و با استفاده از طعمه مسموم امكان پذير مي باشد .

بيماريهاي سياهك ، موزائيك و بوته ميري آوندي نيشكر بطور پراكنده و موضعي در روي بعضي ارقام نيشكر در خوزستان مشاهده گرديده اند ، ولي در حال حاضر اهميت اقتصادي آنها زياد نيست . استفاده از ارقام مقاوم مهمترين راه مبارزه با اين بيماريهاست .

برداشت: نيشكر با خنك شدن هوا در اوايل پائيز شروع به رسيدن مي كند و مقدار زيادي مواد قندي در آن ذخيره مي شود .

در ايران ابتدا مزرعه را آتش مي زنند تا برگها بسوزد .در صورتيكه برگها بخوبي نسوزد ، مي توان ابتدا برگها را با علف كش گراماكسون خشكانيد و 5 تا 9 روز بعد مزرعه را آتش زد براي سمپاشي مي توان از هواپيما استفاده كرد . پس از سوزانيدن برگها نسبت به بريدن ساقه ها از نزديكي سطح خاك اقدام نموده و قسمت فوقاني ساقه را كه قند كمي دارد قطع مي كنند ( حدود 20 تا 30 سانتي متر فوقاني كه ميانگره ها بخوبي تشكيل نشده اند ) . ساقه ها را روي تريلرها بار نموده و كارخانه مي برند .

موارد استفاده: ساقه تازه نيشكر داراي 90 درصد عصاره است كه حاوي 12 تا 17 درصد ساكرز مي باشد . از هر تن ساقه تازه نيشكر حدود 85 تا 110 كيلوگرم قند استخراج مي گردد .

ملاس و تفاله دو محصول جنبي نيشكر است . از ملاس براي تهيه الكل و نيز تغذيه دام استفاده مي شود . از تفاله در تهيه كاغذ ، مقواي ساختماني و پوشهاي ديگر استفاده مي گردد . تفاله مي تواند بعنوان بستر مرغ و دام نيز مصرف شود .

Marichka
14-07-2006, 15:10
- در مناطق در مناطق مديترانه اي بعد از محصولات زمستانه غلات ، سيب زميني ، كلم مي توان زيره را كاشت . 2- خاكهاي قابل كشت زيره خاك رسي رسي شتي لومي رسي مي باشد . 3- بهترين زمان كاشت بين 18 آذرماه تا 10 ديماه مي باشد .قبل از كاشت زمين بايد كاملاً آماده باشد . علف كش سونالان يا تريفلان به ميزان lit/h5/2-2 به مدت 15-12 روز قبل از كاشت به خاك زده شود . كودهاي مورد نياز به صورت حيواني يا شيميايي است كه 15-10 براي حيواني و كود فسفاتر به ميزان 300-100 kg/h در موقع كاشت و كود ازته به ميزان kg/h 150-100 به صورت سرك در سه نقطه زيره در دمايc ْ‌8-6 جوانه مي زند . آبياري بعد از كاشت حتماً بايد به صورت سيفون باشد . 1تا 3 مرحله آبياري بسته به نوع بارندگي لازم دارد . بعد از كاشت ـ در فروردين در زمان گل كه اواسط ارديبهشت ميباشد . 4- آفات : شته سبز ، شته سياه، آگروتيس ، كرم غوزه: تريپس بيماري : بوته ميري كه شايع ترين نوع بيماري است . سوختگي زيره سبز ، سفيدك پودري بوته ميري : از اول فروردين تا اوايل ارديبهشت طوقه به رنگ قهوه اي درآمده و گياه كمي زرد و پژمرده مي شود و بوته به رنگ سبز خشك در مي آيد . آوندهاي گياه به رنگ قهوه اي ونكروز مي باشد . مبارزه بامحلول پاشي قارچ كشها سوختگي زيره : بروز لكه هاي قهوه اي مايل به قرمز به حالت زنگ زدگي از نوك برگ شروع و سپس بر روي ساقه هاي كوچك مشاهده ميشود مبارزه با محلول پاشي قارچ كشها به فاصله ده روز از هم . سفيدك پودري :لكه هاي سفيد در برگ و ساقه ها ، گياه ميوه نمي دهد ، محلول پاشي با قارچ كشها راه مبارزه است . اصولاً بيماريها در مرحله گلدهي ظاهر مي شود زيرا قبل از تشكيل گل گياه حساس نمي باشد . بيماريها در آب وهواي ابري و مرطوب تا حد زيادي پيشرفت مي كند ودر آب و هواي خشك اجازه تكثير ندارد . 5- ميزان بوته در هكتار 000/200/1 بوته مي باشد اگر قدرت جوانه زني بذر 90% باشد و وزن 1000 دانه سه گرم باشد مقدار بذر مصرفي در هكتار وزن استاندارد kg/h 4 = 3 × × 1,200,000

Marichka
14-07-2006, 15:12
خصوصیات گیاهی: منداب بومي ايران كه از بلوچستان تا نواحي اطراف درياي خزر يافت مي شود از گونه Eruca sativa مي باشد . دو گو نه اس يكي B.napus يا كلزاي معمولي و ديگري B. compestris .

منداب ريشه مستقيم و توسعه يافته اي دارد كه به آن صفت مقاومت به خشكي مي دهد .

گلهاي سفيد يا زرد منداب با گل آذين خوشه اي در انتهاي ساقه ها مشاهده مي شود . لقاح بصورت دگرگشني انجام مي گيرد . ميوه منداب نيامي است .

سازگاری: منداب گياهي است سرما دوست و بلند روز كه همانند گندم داراي انواع پائيزه و بهاره است .

مقاومت منداب به خشكي تقريباً مشابه گندم بوده و توليد موفق آن در ديمكاري به حدود 400 ميلي متر آب نياز دارد . با اينحال به رطوبت زياد خاك نيز سازگاري ندارد .

توليد منداب در اغلب خاكها با اسيديته حدود خنثي امكان پذير است . منداب شوري متوسط خاك را بخوبي تحمل مي كند . بطور كلي ،‌قدرت توليدي منداب در خاكهاي فقير بيش از غلات است .

تاریخ کاشت: منداب مي تواند در حداقل حرارت 2 درجه سانتيگراد شروع به جوانه زدن نمايد .

تاريخ كاشت منداب در كشت پائيزه كمي قبل از گندم است .

آفات و امراض: مبارزه با اين حشره با يخ آب زمستانه براي از بين بردن تخمها در خاك و سمپاشي لاروها و حشرات بالغ با سموم فسفره يا كار با ماتها مي باشد .

برداشت: برداشت زماني است كه نيامها برنگ قهوه اي متمايل شده باشد .

موارد استفاده: روغن بعضي از انواع منداب داراي مقدار قابل توجهي ماده سمي اسيد اروسيك است.

Marichka
15-07-2006, 03:14
تاريخچه

مسلماً اطلاعات مربوط به اثرات و خواص دارويي گياهان از زمان هاي بسيار دور به تدريج به دست آمده و سينه به سينه منتقل گشته است . بر طبق سنگ نوشته ها و شواهد ديگر به نظر مي رسد مصريان و چينيان در زمره اولين جمعيت هاي بشري بوده اند كه فراتر از 27 قرن قبل از ميلاد مسيح از گياهان به عنوان دارو استفاده مي كردند .

مردم يونان باستان خواص دارويي گياهان را به خوبي مي دانستند . بقراط حكيم بنيانگذار طب يونان قديم و شاگرد وي ارسطو براي استفاده از گياه در درمان بيماري ها ارزش زيادي قائل بودند . آنها علاوه بر استفاده از گياهان يونان از گياهان كشورهاي ديگر نيز استفاده مي كردند . بعد از اينان يكي از شاگردان ارسطو به نام تئوفراست مكتب درمان با گياه را بنيانگذاري كرد . يعني در درمان بيماري ها فقط از گياهان استفاده مي نمود. پس از آن ديوسكوريد در قرن اول ميلادي مجموعه اي از 600 گياه دارويي با ذكر خواص درماني هر يك را تهيه و به شكل كتابي درآورد كه اين كتاب بعدها سرآغاز بسياري از مطالعات علمي در زمينه گياهان مذكور گرديد بطوريكه مثلاً جالينوس پزشك معروف يوناني در كارهاي خود از كتاب ديوسكوريد استفاده كرد .

در قرون هشتم تا دهم ميلادي دانشمندان ايراني ، ابوعلي سينا ، محمد زكرياي رازي و ديگران به دانش درمان با گياه رونق زيادي دادند و كتابهاي چون قانون و الحادي را به رشته تحرير درآوردند . در قرن سيزدهم ابن بيطار مطالعات فراواني در مورد خواص دارويي گياهان انجام داد و خصوصيات بيش از 1400 گياه دارويي را در كتابي كه از خود به جاي گذاشته يادآور شد .

پيشرفت اروپائيان در استفاده از گياهان دارويي در قرن هفده و هجده ابعاد وسيعي يافت و از قرن نوزدهم كوشش هاي همه جانبه جهت استخراج مواد مؤثره از گياهان دارويي ، تعيين معيار معين براي تجويز و مصرف آن شروع شد . و اكنون با در دست داشتن نتايج آزمايش ها و تحقيقات بسيار با كمال اطمينان مي توان به تشريح علمي مزاياي موجود در مواد مؤثره گياهان دارويي در رابطه با انسان و حيوانات پرداخت.

جمع آوری و محصول برداری گياهان دارويی

نكات لازم در بهره برداري گياهان دارويي

تعداد گياهاني كه امروزه به عنوان گياه دارويي مورد استفاده قرار مي گيرد بسيار زياد است ولي تنها عده اي از اين گياهان در فارماكوپه ها و كتب دارويي به عنوان گونه دارويي يا افيسينال ( officinal) قلمداد مي شود و در بين اين تعداد تنها گياهاني كه داراي اثر درماني مهم هستند و يا مواد مؤثره خاصي دارند به علت مصارف زيادي كه دارند بطور انبوه پرورش داده مي شوند.

پرورش گونه هاي ديگر از اين گياهان كه دارويي نيستند، چون در طب عوام مورد توجه است معمول مي‌باشد .

بهره برداري از گياهان دارويي خودرو و همچنين پرورش آنها بايستي متناسب با ميزان احتياجات سالانه يك ناحيه صورت گيرد، زيرا اگر بيش از حد مورد نياز بهره برداري يا كشت شود، باعث مي شود به علت عدم مصرف در انبارها باقي بماند و در نتيجه غالب آنها كه حاوي اسانس مي باشند، خواص درماني خود را به خاطر از دست دادن اسانس از دست مي دهند و تنها مخارج بيهوده اي صرف تهيه آنها مي‌گردد.

بطور كلي در بهره برداري از گياهان خودرو اين نكات بايد مورد توجه قرار گيرد :

الف ـ مطابق قوانين حفظ محيط زيست از هر گونه گياهي بايد در هر منطقه تعداد قابل ملاحظه و مشخصي موجود باشد. يعني اگر تعداد پايه هاي يك گياه در ناحيه اي كم باشد با جمع آوري آن جز زيان نتيجه اي حاصل نخواهد شد و از گسترش آن جلوگيري خواهد شد.

ب ـ اگر مكان وسيع و مجهزي براي خشك كردن گياهان دارويي موجود نباشد هرگز نبايد اقدام به جمع آوري مقدار زيادي از گياهان گردد زيرا هميشه بعد از جمع آوري بايد مقدمات خشك كردن فراهم شود تا حداكثر استفاده را از گياهان به عمل آورد .

2 – بررسي و مطالعه گياهان منطقه بهره برداري

منظور از بررسي گياهان يك منطقه اين نيست كه تمامي گونه هاي گياهي موجود در آن ناحيه مورد مطالعه قرار بگيرد زيرا اين عمل مستلزم وقت زياد و دانش گياهشناسي است كه تنها از عهدة عده محدودي از گياهشناسان مجرب برمي آيد.

بنابراين اطلاعات گياهشناسي متخصصين مذكور بايد در حدي باشد كه تشخيص انواع دارويي از غير دارويي براي آنها ميسر باشد. در غير اينصورت ممكن است به جاي جمع آوري يك گونه دارويي گونه مشابه آن كه فاقد اثر درماني است يا حتي حاوي مواد سمي است جمع آوري شود

Marichka
15-07-2006, 03:15
مواد متشكله اندامهاي يك گياه بسيار متفاوت است و تنها قسمتهاي بخصوصي از گياه براي تهيه دارو مورد استفاده قرار مي گيرد. بايد توجه داشت كه ميزان مواد مؤثر در اندامهاي گياه ثابت نيست و متناسب با كيفيت رشد گياه تغيير مي كند.. عوامل مهمي كه در ميزان مواد مؤثره و جمع آوري اندام دارويي مؤثر است عبارتند از:

1-3 ) زمان جمع آوري

جمع آوري گياهان دارويي در زماني كه گياه داراي حداكثر ميزان مواد مؤثره است بايد انجام گيرد زيرا ميزان مواد مؤثره گياه در طول سال و حتي در ساعات يك روز متغير است.

به عنوان مثال كورم سورنجان در پاييز فاقد مواد تلخ و عاري از كلشي سين است و در عوض داراي مقادير زيادي نشاسته مي باشد، در صورتي كه در فصل بهار و اوايل تابستان كورم گياه داراي مزه تلخ و حداكثر مقدار ماده مؤثره كلشي سين بوده و جهت رفع نقرس جمع آوري مي شود و يا در گياه بذر البنج ميزان آلكالوئيد آن در فصل زمستان كمتر از تابستان مي باشد و ميوه شوكران كه داراي 3 درصد آلكالوئيد كوني اين مي باشد كه در هنگام رسيدن ميوه مقدارآن به 1 درصد مي رسد.

در مورد اهميت ساعات مختلف روز در امر جمع آوري گياه، مي توان برگهاي گل انگشتانه را در نظر گرفت كه مقدار گليكوزيد آن در بعدازظهر بيشتر از صبح مي باشد و يا برگهاي بيد كه ميزان گليكوزيدهاي آن در روز بيشتر از ساعات شب مي باشد. مثال قابل توجه ديگر در مورد خانواده سيب زميني است كه ميزان آلكالوئيدهاي آنها در هنگام صبح بيش از بعدازظهر است.

نكته مهم در مورد گياهان اسانس دار اين است كه برداشت آنها بايد در صبح زود انجام گيرد يعني درست در زماني كه خورشيد از روي برگها شبنم ها را خشك مي‌كند چون در اين زمان ميزان اسانس بالا مي باشد. در صورتيكه در طي روز بر اثر نور خورشيد واكنش هاي شيميايي در گياه انجام مي گيرد و مقدار اسانس كم خواهد شد.

علاوه بر اين بايد سعي شود كه محصول برداري در يك روز صاف انجام گيرد

Marichka
15-07-2006, 03:16
معمولاً به استثناي عده اي از گياهان كه محصول برداري آنها تابع شرايط خاصي مي باشد، بقيه اندام ها را در مواقع زير بهره برداري مي نمايند :

a ) ريشه

اندامهاي زيرزميني به خصوص ريشه و ريزوم ها را بطور كلي در اوخر پائيز (زمان استراحت گياه) محصول برداري مي نمايند. ولي بايد توجه داشت بهره برداري ريشه ها بر حسب گياه يكساله، دو ساله و چند ساله فرق مي‌كند:

ريشه و ريزوم گياهان يكساله : قبل از گل دادن گياه

ريشه و ريزوم گياهان دو ساله : بعد از پايان رشد و نمو سال اول (در پائيز و اواخر زمستان)

ريشه و ريزوم گياهان چند ساله يا دائمي هم در بهار قبل از رشد و نمو گياه و هم در پاييز بعد از پايان رشد و نمو گياه (در سال دوم به بعد)

در بهره برداري از ريشه گياهان همواره بايد توجه داشت كه انواع سخت و چوبي شده يا تيره رنگ و فاسد و توخالي جمع آوري نشود.

ريشه درختان و درختچه هاي دارويي را در پاييز يا زمستان از زمين خارج مي سازند.

معمولاً ريشه هايي كه پوست آنها مصرف دارويي دارد بايد زماني كه قسمت مركزي ريشه رشد كرده و سخت شده است بهره برداري شود. بعلاوه بايستي ريشه گياه در مرحله اي باشد كه پوست آن رشد قابل ملاحظه اي پيدا نموده باشد تا جداكردن آن از قسمت سخت و چوبي شده به راحتي مقدور گردد.

بنابراين اگر برداشت ريشه ها و ريزوم ها زودتر از موعد انجام گيرد ريشه ها و ريزوم ها، گوشتي و اسفنجي شكل بوده و در اثر خشك شدن به سرعت خرد شده و كيفيت خود را از دست مي دهند و اگر ديرتر جمع آوري شوند سخت و غير قابل استفاده خواهند شد.

b ) پوست

پوست گياهان دارويي را هم در بهار (قبل از شروع فعاليتهاي گياهي) و هم در پائيز برداشت مي‌كنند. معمولاً پوست ريشه و ساقه هاي نسبتاً مسن ارزش بيشتري دارند.

پوست ريشه و ساقه گياهان دارويي اگر داراي مواد رزيني باشد بايد در بهار (يعني هنگام شروع جريان شيره گياهي) از قسمت مياني (چوبي) جداسازي شوند.

C ) پياز

پيازها را در پائيز كمي پس از خاتمه گل دادن و ظاهر شدن ميوه جمع آوري مي‌نمايند.

d ) برگ

برگهاي گياهان علفي و يكساله را بايد خيلي زود و قبل از اينكه برگهاي آن پير شود چيد.

برگهاي گياهان دو ساله بايد در سال دوم برداشت شود.

بايد توجه كرد كه محصول برداري بايد در صبح و در هواي خشك و بدون شبنم انجام گيرد.

برگ درختان دارويي را از زمان ظاهر شدن گلها تا رسيدن كامل ميوه بايستي چيد.

برگ گياهان اسانس دار در زمان گل دادن چيده مي شود.

ساقه برگ دار گياهان علفي پس از رشد كامل برگها و كمي قبل از شكفته شدن گلها چيده مي‌شود.

برگهاي بدون اسانس در صورتيكه داراي پهنك و برگ باشند را كمي قبل از ظاهر شدن گلها مي‌چينند.

در مورد گياهاني كه در طول زمستان هم رشد مي‌كنند مي‌توان دو مرتبه محصول برداري كرد.

نكته مهم در مورد بعضي گياهان يكساله مثل ريحان و گاوزبان اينكه نبايد برگهاي آن را تا نزديك زمين محصول برداري نمود چون برگهاي پايين مجدداً رشد نموده لذا مي‌توان عمل محصول برداري را در طول تابستان چندين بار تكرار نمود.

e ) گل

قبل از باز شدن يعني در زمانيكه عمل آميزش در شرف انجام شدن است يا بلافاصله بعد از باز شدن در هنگام صبح بعد از تبخير شبنم چيده مي شود.

چند استثناء :

1 – بنفشه سه رنگ و بنفشه معطر بايد پس از شكفتن كامل گل و درشرايط خاص محصول برداري شود.

2 – در برخي گياهان مثل گل سرخ ، افسنطين ، انواع تمشك ، زالزالك به صورت غنچه يا شكفته برداشت مي شوند.

3 – سر شاخه گلدار برخي گياهان معطر و اسانس دار مثل آويشن، زوفا و ريحان وقتي گل در شرف شكفته شدن كامل مي باشد برداشت مي شود.

f ) ميوه

ميوه به دو صورت وجود دارد :

1 – آبدار : اگر به حالت تازه مصرف داشته باشد بايد بعد از رسيدن كامل برداشت شود.

2 – خشك : قبل از خارج شدن دانه برداشت مي شود.
و ميوه هاي اسانس دار (رازيانه ، انيسون ، زيره و …) بايد در پائيز به صورت كاملاً خشك برداشت شود به اينصورت كه سر شاخه ميوه دار را قطع كرده و بر روي پارچه تميزي تكان مي دهيم.

Marichka
23-07-2006, 09:38
:.. ‏Ranunculus ficaria ..:

اين گياه به سبب قدرت درماني بيماري بواسير به نام علف بواسير شناخته شده است و حتي گياه پزشكان، امروزه نيز پماد و ضماد اين گياه را براي استعمال خارجي در درمان اين بيماري تجويز مي‌كنند .

زيستگاه طبيعي :
انجيرك يا علف بواسير گياهي بومي در اروپا، غرب آسيا و شمال آفريقا مي‌باشد و در مرغزارهاي مرطوب، در ميان بوته‌هاي پرچين و خار و بن‌دار، گودالها و نهرهاي آب به وفور يافت مي‌شود .

مشخصات ظاهري :
گياه با دوامي شبيه گل آلاله است برگهاي انجيرك سبز تيره براق هستند. گياه رد قسمتي كه از زمين بالا مي‌آيد، غلافدار و به شكل قلب است. از اوايل بهار گل‌هاي منفرد زرد رنگ ستاره‌اي شكل بر روي ساقه‌هاي بلند آن مي‌رويند. گل‌ها بين هشت تا ده گلبرگ دارند، اما آلاله تنها پنج گلبرگ دارد. گل‌ها پيش از بارش باران و يا در هواي ابري و مه‌آلود بسته مي‌شوند و در اثر گذشت زمان تغيير رنگ مي‌دهند و سفيد مي‌شوند .

Marichka
13-08-2006, 08:34
این نوشته کوتاه، دربرگیرنده راهنمایی هایی درباره چگونگی انتخاب کودهای شیمیایی و رفع سردرگمی در اینباره می باشد.
نیتروژن ( Nitrogen (N - فسفر ( Phosphorus (P و(Potassium (K مواد غذایی یا مواد معدنی هستند که گیاهان برای رشد به مقدار زیادی احتیاج دارند. کودهای مصنوعی نیز بر این اساس معمولا ترکیبی هستند از این سه عنصرشیمیایی. البته باید یاد آور شد که گیاهان همچنین به مقدار زیادی کلسیم Calcium و گوگرد Sulphur احتیاج دارند ولی ازآنجا که این عناصر معمولا در خاک و یا در نمکی که در کود های مصنوعی بکار رفته موجود می باشند - به کاربرد این عناصر احتیاج چندانی نیست . چند نکته مهم قبل از اینکه به اصل مطلب بپردازیم:
به جز درختان میوه و گل های رز و گل های پرورشی- معمولا گیاهان با ساقه چوبی یا تنه چوبی کمتراز سبزیجات دربرابر مواد تقویتی واکنش نشان می دهند.
عنصر Nitrogen، مهمترین عامل رشد گیاهان است.
اکثر گیاهان قابل کشت و زراعت - مثل کلم - کدو - خیار-سیب زمینی و... به مقدار زیادی مواد تقویتی یا مواد معدنی احتیاج دارند.
مطالعه برچسب ها یا بسته محتویات کودهای شیمیایی بهترین راه برای انتخاب وتهیه آنهاست. محتوی کودهای شیمیایی همیشه به ترتیب و با نشانه های N% و P٪ و K٪ به روی ظرف و یا بسته کود نشان داده می شود. بطور نمونه 20:5:18 روی یک بسته کود بمعنی ۲۰٪ N و ۵٪ P و ۱۸٪ K می باشد. در بعضی از کشورها ممکن است که به جای P از P2O5 و به جای K از K2O استفاده شود.
سوال دیگر اینست که کدام کود شیمیایی می تواند برای کار ما مناسب باشد؟
جواب این سوال بستگی به دو عامل زیر دارد:
درصد مواد موجود معدنی در زمینی که ما می خواهیم آن را تقویت کنیم.
نوع گیاهی که ما می خواهیم پرورش داده یا کشت کنیم.
بطورمثال در بسیاری از مناطق خشک استرالیا - درصد زیادی پتاسیم در زمین موجود می باشد- بنابراین در این مناطق اصلا به K احتیاجی نیست و یا این نیاز خیلی محدود می باشد. برعکس در خیلی از مناطق استرالیا بطور طبیعی درصد کمی فسفر در زمین موجود است اما با توجه به اینکه سالیان دراز فسفر مصنوعی در این زمین ها بکار برده شده - ازنیاز شدید به فسفر نیز کاسته شده است. نکته مهم دیگر اینکه معمولا گیاهان به مقدار زیادی Nitrogen و به درصد نسبتا کمتری Potassium و به نسبت باز هم کمتری Phosphorus نیاز دارند. به بیانی دیگر مقدار مصرف N و P و K به نسبت ۵:۱:۴ می باشد.
و در آخر نکات زیر را بخاطر بسپاریم:
درخیلی از موارد استفاده از اکثر کودهای شیمیایی کم وبیش مفید و درست خواهد بود.
از مصرف زیاد P برای گیاهان حساس به فسفر بهتراست خودداری شود.
با اینکه گیاهانی که گل می دهند مقدار زیادی K مصرف می کنند- ولی افزایش درصد K در کود این گیاهان حتما به معنای افزایش بیشتر گل آنها نیست.
Nitrogen را هیچ وقت از یاد نبریم و درعین حال از زیاده روی در مصرف آن خودداری کنیم.

Vmusic
15-10-2006, 15:09
بررسی مراحل کاشت، داشت و برداشت کدوی تخم کاغذی
__________________________________________________ _______________________



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چکیده:


در گذشته بصورت سنتی از دانه های کدوی تخم کاغذی برای دٿع کرم کدو استٿاده می شد . بعدها تحقیقات نشان داد که دانه های این گیاه و روغن حاصل از آن حاوی مواد مؤثره ارزشمندی مانند:

peponen,prostaliquid,gronfing است ،که نقش عمده ای در معالجه غده پروستات و مداوای سوزش مجاری ادرار و معالجه تصلب شرایین دارد. مصرٿ دانه های این گیاه باعث تقویت و مقاومت بدن در مقابل عوامل بیماریزا می شود . امروزه کدوی تخم کاغذی در صنایع داروسازی خیلی مهم است و در سطوح وسیعی در آلمان،اتریش،مجارستان و رومانی کشت می شود .


گیاه شناسی:



Cucurbita pepo var.striaca

کدوی تخم کاغذی ((pumpkin متعلق به تیره کدوییان گیاهی است ،علٿی،یکساله،با ساقه کرکدار و خزنده،ریشه محکم و برگهای پنج لبی که گلهای نر و ماده آن جدا از هم بر روی گیاه قرار می گیرند. گلها به رنگ زرد و پنج لبی می باشند.گلهای ماده کوتاهتر از گلهای نر می باشند. ابتدا گلهای نر به صورت دسته ای و سپس گلهای ماده به طور جداگانه ظاهر می شوند.میوه گوشت دار ،درشت و کروی شکل و یا کم و بیش کشیده است. میوه رسیده به رنگ زرد یا سبز زرذ می باشد. داخل هر میوه 400تا500 عدد دانه به رنگ سبز تیره یا زیتونی است. اطراٿ دانه ها را پوشش شٿاٿ و ظریٿی احاطه می کند. وزن هزار دانه آن 100تا300 گرم است.



اکولوژی:



گیاهی است روز بلند و دمای مورد نیاز برای جوانه زنی بذور12 درجه سانتیگراد ولی دمای مطلوب برای رویش 25تا35 درجه است. رویش این گیاه در دمای 14 درجه سانتیگراد متوقٿ می شود . برگها به شدت به سرما حساس است به طوری که در دمای 1تا2 درجه سانتیگراد گیاه دچار سرما زدگی شده و خشک می شوند. این گیاه قادر است خشکی را تحمل کند . در صورت خشکسالیهای طولانی مدت ریشه قادر به جذب رطوبت از اعماق خاک خواهد بود . دوره رویش این گیاه بسته به رقم و شرایط اقلیمی بین 120تا140 روز است.

کدوی تخم کاغذی برای رویش به خاک خاصی نیاز ندارد ولی خاک های با باٿت متوسط و غنی از مواد غذایی خاک های مناسبی برای کشت می باشد.

کشت در خاک های اسیدی و مناطق سرد مناسب نیست. همچنین در زمینهایی که سطح آب زیرزمینی آن بالاست نباید کشت شود. کدوی پوست کاغذی به اکثر علٿ کشها حساس است.



مواد و عناصر مورد نیاز:



30تا40 تن کود حیوانی کاملاً پوسیده نقش عمده در اٿزایش عملکرد دانه و مواد مؤثره گیاه دارد. اگر زمین از مئاد و عناصر غذایی تهی باشد در ٿصل پاییز به همراه کود حیوانی مقدار 120تا160 کیلوگرم کود اوره ،240تا300 کیلوگرم کود ٿسٿاته و 150تا180گیلوگرم کود پتاسه باید به خاک اضاٿه کرد.



تاریخ و ٿواصل کاشت:



در ٿصل پاییز پس از اٿزودن کود های حیوانی و شیمیایی به زمین شخم عمیقی زده می شود . ابتدای بهار زمین برای کشت بذر آماده می باشد.

هنگامیکه خطر سرمازدگی بر طرٿ شد می توان اقدام به کشت نمود . چون این گیاه به سرما حساس است از این رو بهتر است با تأخیر اقدام به کشت شود . زمان مناسب برای کاشت در یزد اوایل ٿروردین تا نیمه اول اردیبهشت ماه میباشد. بذرها به مقدار 6تا9 کیلوگرم، باید در ردیٿ هایی به ٿاصله 100تا150 سانتی متر کشت شود و ٿاصله بین دو بوته در روی ردیٿ 40تا50 سانتی متر است . بهتر است کشت به صورت جوی و پشته ای انجام شود و ضمناً بذرها به علت حساسیت گیاه به بوته میری ، در بالای پشته ها کشت می شوند.

چون دانه ها اٿقد پوشش هستند باید با قارچ کشهای مناسب ضدعٿونی گردند. در هر چاله 3تا5 بذر قرار گیرد.



داشت و نگهداری:


پس از سبز شدن بوته های ضعیٿ را تنک کرده و ٿقط یک بوته قوی نگه داری می شود. پس از کاشت آبیاری مناسب ضروری است و دوره آبیاری تا قبل از گلدهی 10-7 روز و بعد از آن هر6 روز یکبار در شرایط اقلیمی استان یزد می باشد. چون ساقه گیاه خزنده است و علٿ های هرز می توانند بر آنها غلبه کنند از این رو مبارزه با علٿ های هرز ضرورت دارد .

آٿات و بیماری ها:


این گیاه به برخی آٿات و بیماری ها حساس است . به سرعت به بیماری های ویروسی مبتلا می شود مبارزه با آٿات ناقل ویروس و همچنین خارج کردن و سوزاندن بوته های آلوده به ویروس نقش مهمی در کنترل ان دارد. از بیماریهای خطرناک کدو می توان از سٿیدک سطحی و دروغی نام برد. که برای مبارزه با سٿیدک سطحی که در آن سطح برگ از پوشش سٿید رنگ متمایل به خاکستری پوشیده می شود، از سموم کاراتان،آٿوگان و پودر های گوگرد وتابل به نسبت 3تا5 هزار و معمولاً با 2تا3 بار تکرار استٿاده می شود.

برای مبارزه با سٿیدک دروغی که در آن در سطح برگ لکه های زرد یا سٿید رنگی ظاهر می گردد که در پشت این لکه ها پوشش قارچی به رنگ سٿید متمایل به خاکستری مشاهده می شود، از قارچ کشهای دیتان،کوپروسان سوپر د، زینب، مانکوزب و ارتوسید استٿاده می شود.

بوته میری باعث مرگ ناگهانی و از بین رٿتن سریع بوته ها می گردد ، که از مواد قارچ کش نظیر سرزان یا تیرام استٿاده می شود.



برداشت محصول:



زمان برداشت گیاه به شرایط اقلیمی محل رویش گیاه بستگی دارد. میوه ها از اواسط مرداد ماه به تدریج می رسند . با رسیدن میوه ها برگ ها و ساقه ها خشک می گردند. هنگامیکه 70تا75 درصد میوه ها رسیدند آنها را باید جمع آوری کرد. پس از جمع آوری میوه ها آنها را شکسته و دانه های داخل آن را خارج می کنند. سپس آنها را در دمای مناسب 30تا35 درجه سانتیگراد خشک می کنند. رطوبت مجاز در دانه های خشک شده 12 درصد است. دانه های خشک شده را باید در کیسه های 40تا50 کیلویی بسته بندی و در مکان خنک و خشک نگه داری کرد.

Marichka
27-10-2006, 08:06
نام رایج گیاه :pyrethrum’اسم لاتین:pyrethrum cinerariaefolium خانواده گیاه : asteraceae
پیرتر گیاهی است با خاصیت حشره کشی، به طور طبیعی که موارد استعمال آن هم درمنزل وهم در کشاورزی معمول میباشد .ماده حشره کشی این گیاه از سر شاخه های گل خشک شده دریافت میشود .ازسال 1950 فرآوری این گیاه تنها متمرکز به کنیا بود ولی اکنون پرورش آن به استرالیا نیز گسترش یافته است.این گیاه به طور معمول به دلیل خاصیت حشره کشی خوسش پرورش می یابد وماده موثره آن pyrethrin در سر شاخه های گیاه یافت میشود .این گیاه در اکثر کشورها یافت میشود بویژه در کنیا و تانزانیا و اکوادر و رواندا که به طوریکه برآورد شده هرساله تولیدات این گیاه 34/2میلیون پوند محصولات این کشور ما به خود نسبت داده است.خرمن سر شاخه ها به دو طریق است : هم به صورت کار دستی و هم به صورت مکانیزه که نوع دوم یعنی در مقیاس مکانیزه کارآیی کاملتری داشته و از کاردستی می کاهد
آرایش گیاه:inflorescence
پیرتر گیاهی است علفی و باریک و پایا به قد 12 – 30 اینچ و هم چنین قسمت مرکزی گل که به رنگ زرد میباشد از پهنا 2/11 اینچ میباشد.این گیاه در مناطق معتدل با درجه بارندگی 45 تا 50 اینچ پرورش می یابد. برای کاشت این گیاه ابتدا بذرها را در خزانه میکارند و ان وقت بعد از گذشت 4 ماه یعنی زمانی که دارای گیاه به 4 تا 5 اینچ رسید انرا در زمین اصلی میکارند. در 4 ماه بعد خرمن سر شاخه های باز شروع میشود. بعد از 3 سال محصول دهی به تدریج بهره گیاه کاهش می یابد. ماکزیمم بهره کشت و کاشت این گیاه در فصل دوم گرفته می شود.هر گل آذین آن شامل 18 تا 22 گل سفید است و به صورت مجتمع در مرکز به رنگ زرد که شامل 40 تا 100 گل لوله ای کوتاه با جنسیت نروماده میباشد. گلهای پیرتر زیاد مورد توجه زنبورهای عسل نیستند تنها گرده ها را دریافت کرده و در امر گرده افشانی شرکت دارند.البته دانشمندان دریافته اند که زنبورها محصولات را افزایش میدهند. خرمن زمانی شروع میشود که روی هر ساقه یا سرشاخه 3 یا 4 گل کاملا باز وجود داشته باشد.شرایط گرده افشانی: pollination requirement در مورد پیرتر شرایط گرده افشانی به وضوح شناخته نشده است اما طی اظهاراتی پیرتر دارای خود حاصلخیزی بالایی است و همچنان که گرده ها از گلی به گل دیگر میروند که تشکیل بذرهایی با قدرت ماندگاری بالایی میدهند..Krolla بحثی داشته راجع به تست مقاله ای پرورش گیاهان در قفسه هایی با حظور زنبورها و بدون حظور آنها در محیطهای باز. او گزارش کرد نشانه ای قوی حاکی از این است که پرورش پیرتر در حطور حشرات گرده افشان به طور گسترده افزایش می یابد. گزارش سازمان ملل متحد اظهاز داشت که پیرتر یک گیاه دگر لقاح بوده و جشرات مداخله گر در امر گرده افشانی از مهمترین آنها زنبورها ودیگر hymenoptera بوده اند.Brewer اظهارداشت که گرده های خود گیاه نمی توانند پذیرنده سطح کلاله باشند زیرا وقتی گرده ها از بساک خارج می شوند سر کلاله بسته می شود و از اجازه ورود گرده به داخل خامه جلوگیری میکند .نتیجه تست در چگونگی بذر های پیرتر بدین نحو بوده : خود لقاحی بدون حضور زنبورها 1-0 % در حضور زنبورها 7/1 _7/2 میباشد و دگر لقاحی بدون حضور زنبورها 2/5_3/8 % و در حضور زنبورها 7/17_7/37 % می باشد .توجه :Pyrethrum یک حشره کش گیاهی است که از گلهای داوودی و دالماسیا اغلب کمتر از گلهای داوودی ایرانی و گیاهانی مه در اروپای شرقی و Caucasus کشف شده تولید شده البته در حال حاضر گل داوودی و الماسیا که به صورت تجاری است لیشتر در مناطق کوهستانی کنیا وتونس و اکادور کشت شده است.
کشت : pyrethrumشرح و انتخاب گونه ها: انتخاب خزانه ها و دانه ها و گیاهان برای تولید کنندگان دانه کانادایی اغلب به گونه های تزیینی گل داوودی ایرانی که حاوی pyretyhrin کمتر از دالماسیا می باشد محدود شده متا سفانه این گونه های برای ظهورشان به جای عصاره pyrethrin انتخاب شده اند .به طور ایده ال گونه هایی از قبیل آنهایی که در کنیی کشت شده اند بهتر هستند و باید جستجو شوند و این گونه ها در سطحهای بالاتر توسعه یافته اند. گل داوودی ایرانی شبیه گل مروارید و گلهای قرمز و صورتی و سفید که تولید میشوند میباشد . گل داوودی دالماسیا بیشتر شبیه گل مروارید است این گلها مخصوصا سفید یا مرکز زرد رنگ با تعداد زیادی ساقه های کاملا سفت کلشته میشوند. گونه های دیگراز قبیل chrysanthemum balsatita و c.marshalli مواد حشره کش را شامل میشود . شرایط مناسب :کشت تجاری گل داوودی دالماسیا در ارتفاعات بین 1600و3000 متر انجام میشود.زیرا pyrethrin با ارتفاعات افزایش می یابد در صورتی که تولید گل در ارتفاعات پایین تر از 1600 متر کاهش می یابد . به راستی که رشد آن در آب و هوای نیمه خشک با زمستانهای سرد و با بارش باران در حدود 1200 میلی متر و 2 یا 3 ماه فصل خشک میباشد . تکثیر :گیاهان میتوانند با تکثیر قسمتی از خود گیاه یا دانه ها تکثیر شوند . خیلی اسان تر است که کشت گل داوودی را با فراهم کردن گیاهان از خزانه یا از همنوع خود شروع کنیم اگر چه هر وقت گیاهان برای یکسال استفاده شده اند . برای سالهای بعد هم میتوانند استفاده شوند . ریشه گیاه میتواند در پاییز یا بهار موقعی که جوانه های جدید ظاهر شوند تقسیم شوند . دانه ها باید استریل شوند . دانه ها در 2 یا 4 هفته جوانه می زنند. درجه حرارت واقعی برای جوانه زدن در حدود 20 – 22 است . دانه ها را می توانیم مستقیما در اگوست بکاریم یا آنها را چند سانتی متری در زمین نرم و خشک مخفی کنیم . گیاهان در ردیفهای با فاصله 30 تا 59 سانتی متری جدا از هم یا 35 تا 40 سانتی متر در سراسر ردیف جوانه میزنند . توجه: گلهای داوودی باید خیلی خوب وجین شوند برای اینکه آنها برای مبارزه خیلی حساس هستند . برداشت : زمان برداشت برای بدست آوردن بیشترین سطح pyrethrin در گلها مهم است. برداشت باید در مدت زمانهای گرم و خشک انجام شوند. در واقع گلها باید برای رشد کامل حتی در میان روز پنجم و نهم از شروع شکوفایی برداشت شده باشند . گلها در مرکز گیاه شامل pyrethrin بیشتر از بیرون است .

Marichka
05-11-2006, 20:51
ساقه برنج راست ، استوانه‌ای و جز در قسمتی که گره‌ها وجود دارند تو خالی است. ارتفاع ساقه به 60 تا 200 سانتیمتر می‌رسد. برنج علاوه بر ساقه اصلی ، 4 تا 5 ساقه فرعی دارد. برگهای برنج به صورت متناوب در دو ردیف در دو طرف ساقه قرار گرفته‌اند. برگ برنج دارای غلاف ، پهنک ، زبانک و گوشوارک است. همچنین برنج مانند گندم ، دارای گل آذین خوشه‌ای می‌باشد که دانه‌ها در آن قرار می‌گیرند.
برخلاف سنبلچه‌های گندم و جو و ذرت که فشرده و نزدیک به هم هستند، سنبلچه‌های برنج به صورت غیر فشرده روی محورهای اصلی و فرعی گل آذین قرار می‌گیرد. میوه برنج دارای غلافی سفید رنگ ، قهوه‌ای ، کهربایی ، قرمز یا بنفش است که این میوه را به همراه غلاف آن ، شلتوک می‌نامند. برای قابل استفاده شدن برنج برای انسان ، باید شلتوک را پوست کنند، پيشينه برنج در ايران | کشت برنج در ايران:پيشينه برنج در ايران | کشت برنج در ايران
موطن اصلي برنج آسياي جنوب شرقي است . به عقيده ب- م- ژوکوفسکي، هند و چين و اندونزي موطن اصلي برنج است.
شلتوک از هند و برمه ( ميانمار ) به تدريج به ساير نقاط جهان راه يافته است . کشت برنج که امروزه جزء لاينفک حيات ميليونها مردم در سراسر جهان است، درچين و هند سابقه اي هفت هزار ساله دارد و پس از آن کشورهاي تايلند، فيليپين، ژاپن، ويتنام، کره شمالي وجنوبي، مالزي و تايوان نيز در آسياي جنوب شرقي به اين مجموعه اضافه شده اند. در حال حاضر 90 درصد برنج دنيا در چين، هندوستان، ژاپن، کره، جنوب شرقي آسيا و جزاير مجاور اقيانوس آرام ( قاره آسيا ) و 10 در صد بقيه در ديگر قاره ها کشت مي شود.
کشت برنج در آسياي مرکزي در حدود قرن هفتم پيش از ميلاد رواج داشته است . برنج کاري از کشورهاي جنوبي تر آسيا که درآنها زراعت غلات رواج داشته، از حدود هزاره ششم تا پنجم قبل از ميلاد شروع و سپس به آسياي مرکزي آمد. درنيمه دوم هزاره سوم و ابتداي هزاره دوم، سطح زير کشت برنج افزايشي چشمگير يافت. باستان شناسان معتقدند که در اين دوره در اثر ادغام دو فرهنگ، تمدني شهر نشين در جنوب آسياي مرکزي به وجود آمد، اين دو فرهنگ شامل سومر و ايلام (عيلام ) در غرب و تمدنهاي باستاني دشت رود سند در جنوب بودند. بدون شک پيوند با هند به زراعت برنج آبي در آسياي مرکزي کمک کرد. براي تعيين تاريخ دقيق اين دوره هنوز شواهد باستان شناختي کافي به دست نيامده است .با ايجاد کانالها در دوره سلسله هخامنشي ( قرن ششم تاچهارم قبل از ميلاد ) که بر بخش وسيعي از آسياي مرکز ي تسلط داشت، توسعه کشاورزي تسريع شد و گندم، جو، ارزن و محصولات متعدد ديگري ازجمله انگور و احتمالاً برنج توليد مي شده است و درزمان پيشروي اسکندر به سوي هند (327 ق.م ) برنجکاري در باکتريا ( بلخ ) رواج داشت. کشت برنج درخاور ميانه، بابل و سوريه در قرن سوم تا دوم پيش از ميلاد و درمصر و اسپانيا در قرن هشتم ميلادي صورت گرفته است . اگر چه آقاي نقي بهرامي عقيده دارد که « شلتوک براي اولين بار در دوره پادشاهي خسرو انوشيروان ( 531 تا 579 ميلادي ) از هندوستان به ايران آورده شده است »، ليکن اي ،پ ،پتروشفسکي مورخ شهير روسي در بحث از تاريخ برنج معتقد است که «تاريخ کشت و گسترش برنج در ايران به طور کامل معين نشده است، اما کشت برنج درمقياس محدود، در پايان دوره ساسانيان (236 تا 651 ميلادي) و گسترش وسيع آن از قرن 10 ميلادي به بعد صورت گرفته است» .
پيشينه برنج درايران
بر اساس نظر لائوفر، کشت برنج درايران پس از تسلط اعراب به ايران، رونق گرفته است، به نظر وي، در دوره ساسانيان برنجکاري وجود نداشته است. م.و.پيگوليوسکايا با توجه به اسناد مکتوب، کشت برنج درايران را به دوره ساسانيان منتسب مي داند. پروفسور ام - جي - ميسون نيز در بحث از تاريخ گسترش شلتوک درکشورهاي خاورميانه مي نويسد که :کشت برنج در ايران از اوايل قرن اول ميلادي شروع شده است. اگر چه شلتوک در ايران، اوايل قرن اول ميلادي کشت مي شد، ليکن کشت و گسترش آن درسطح وسيع، به احتمال زياد از قرن 6 تا 7 ميلادي آغاز شده است.
کشت برنج در ايران
بيشترين کشت برنج در ايران در سه استان شمالي کشور گيلان، مازندران و گلستان که اطراف درياي خزر قرار دارند با 71 در صد سطح زير کشت از کل کشور انجام مي گيرد، و از مراکز عمده کشت و توليد برنج به حساب مي آيند. تنوع ارقام محلي و اصلاح شده آنها در اين استانها بسيار زياد است و کليه ارقام درشش گروه تقسيم شده اند. برنج دانه بلند مرغوب، دانه بلند پر محصول، دانه متوسط مرغوب، دانه متوسط پرمحصول، دانه کوتاه مرغوب ودانه کوتاه پر محصول.
به جز نواحي نيمه بياباني کوهپايه اي جنوب البرز، نواحي شرقي کرمان، حوزه اصفهان، سيرجان و نواحي بياباني داخلي و کناره جنوب، در ساير نواحي کشور نيز کشت برنج انجام مي گيرد. بنابراين علاوه بر استانهاي گيلان، مازندران و گلستان، در سه استان خوزستان، فارس و اصفهان نيز برنج کشت مي شود که کثرت ارقام محلي و اصلاح شده نيز در اين سه استان زياد است. پس از اين شش استان، يازده استان ديگر کشور نيز به کشت برنج اشتغال دارند که جمعاً 7/6 درصد از سطح زير کشت کل کشور را به خود اختصاص داده اند ولي تنوع ارقام در اين استانها قابل توجه نيست و بيشتر از يک يا دو رقم در آنجا کشت نمي شود. در ايران حدود 30 تا 40 سال قبل، برنج در بين خانوارهاي متوسط و کم درآمد، به عنوان غذايي گرانقيمت محسوب وبيشتر در ميهماني ها و عيدها مصرف مي شد. اما امروزه با تغيير فرهنگ غذايي، برنج نقشي اساسي درتأمين غذاي مردم کشور داشته وبه غذايي همگاني و ملي تبديل شده است. تهيه انواع پلوها همراه با خورشت، پلوهاي مخلوط، شيريني هاي برنجي، فرني، نان برنجي، رشته خوشکار، آرد برنج، شير برنج، نوعي آش کدو، حلواي برنجي، کوفته برنجي، شله زرد و غيره بيان از مصرف متنوع برنج درکشور داردبا عمود كردن برگ ساقه برنج، مي‌توان محصول را بيشتر كرد :پژوهشگران ژاپني دانشگاه توكيو با استفاده از يك فناوري كه سبب عمود شدن برگهاي ساقه برنج شد، توانستند كه محصول آن را به اندازه قابل توجهي بيشتر كنند.

برپايه گزارش علمي روزنامه ماينيچي ، با استفاده از عمود كردن برگهاي ساقه برنج، برگهاي پاييني ساقه هم بيشتر از نور خورشيد بهره برده وبه‌همين دليل بدون آنكه نياز به افزايش دادن اندازه كود باشد، محصول برنج بيشتر مي‌شود.
براساس اين گزارش، ساكاموتو يكي از پژوهشگران دانشگاه توكيو دراين‌باره گفت كه در اثر تغييراتي كه بگونه تصادفي در يك ساقه برنج انجام شده، آنان متوجه شده‌اند كه برگهاي آن بگونه عمودي رشد مي‌كنند.
به گفته‌وي، پژوهشگران ژاپني پس از بررسي ژن اين ساقه برنج متوجه شده‌اند كه فعاليت يك نوع ازآنزيم‌هايي كه سازنده يك گونه هورمون گياهي به نام براسينوترويد مي‌باشد، دچار دگرگوني شده است.
پژوهشگران ژاپني با استفاده از فناوري ژني اقدام به پرورش آزمايشي اين گونه ساقه برنج كردند كه نتيجه‌آن نشان داده كه محصول برنج نسبت به روشهاي كنوني ‪۳۰‬درصد بيشتر مي‌شود.
اين دستاورد پژوهشگران ژاپني قرار است درمجله علمي نيچير بايكو تكنولوژي منتشر شود.

Marichka
05-11-2006, 20:58
ی (Camellia sinensis) یکی از نوشیدنیهای عمده و ساده درجهان بالاخص در کشور ما می‌باشد. مصرف سرانه چای در کشور حدود 7/1 کیلوگرم بوده و حدود 6/1 برابر مصرف سرانه دنیاست که این امر بازگو کننده گرایش فوق العاده مردم ایران به مصرف چای می باشد ...

خاکهای مناسب پرورش و نیاز غذایی بوته چای :
چای گیاهی دائمی با محصولی برگی و اسیدی پسند است و در PHحدود 5/5-5/4 رشد بهتری دارد. چون چاي نیاز فراواني به AlوMn دارد لذا در خاکهای اسیدی بهتر رشد مي‌كند. چای خاکهای سبک و سرشار از مواد آلی را ترجیح می دهد و به رطوبت خاک نیاز فراوان دارد و در عین حال نفوذپذیری خاک و زهکشی مناسب حائز اهمیت است. در خاکهای زیر کشت چای سطح آب زیر زمینی باید پایینتر از cm90 باشد و چنانچه بارندگی زیاد و خاک خیلی سنگین باشد محدودیت کشت پیش می آید. بافت ایده آل برای پرورش چای لوم شنی تا لوم می باشد .
عناصر غذایی اصلی : { ازت ، فسفر ، پتاسیم }
ازت: یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده کلروفیل، اسیدهای آمینه، پروتئین ها، پرتوپلاسم، هورمونها و ویتامین ها می باشد. محصول برداشت شده چای حدود 4الی5 درصد ازت براساس ماده خشک را شامل می شود. هنگامی که مقدار ازت موجود در برگها کمتر از 3 د رصد در ماده خشک چای باشد، علائم کمبود ظاهر می شود و این کمبود رشد همه جانبه گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. ونتیجه آن کوتاه شدن دوره رشد سريع، زردی عمومی برگها، کوچکتر و کوتاه شدن میان گره ها و در کل بد شکل شدن بوته ها ی چای و خزان عمومی گیاه می باشد. با توجه به مقدار مواد آلی و هوموس خاکهای چای و براي رفع كمبود ازت باغهای چای استعمال کودهای ازتی ضروری می باشد. گیاهان چای قادر به استفاده از هر دو یون نیترات و آمونیوم ( NH4+) می باشند ولی یون آمونیوم را ترجیح می دهند. در خاکهایی با PH 5الی 6 سولفات آمونیوم (SOA) بهترین منبع ازت در مقایسه با نیترات آمونیوم و اوره برای چای می باشد زیرا سولفات آمونیوم نه تنها آمونیوم و سولفات را برای تغذیه چای فراهم می سازد بلکه مواد غذایی را نیز از ذخایر خاک آزاد می سازد. نیترات آمونیوم که هم محتوی ازت آمونیوم و هم ازت نیترات می باشد بهترین منبع ازت برای مصرف زمستانه مزارع چای در صورت رعایت تقسیط تشخیص داده شده است. اوره ارزانترین منبع ازت بوده و قسمت بیشتر ازت سالانه در شرایط رطوبی به صورت آمونیوم و نیترات در اختیار گیاه قرار داده می شود. استعمال اوره در هوای سرد و یا در ارتفاعات زیاد، سبب تولید علایم مسمومیت بواسطه تجمع نیتریت می شود که در اثر نیتریفیکاسیون کند بوجود می آید. برای راندمان بهتر ، توصیه می شود که از کل ازت مصرفی، حدود 20 درصد به شکل سولفات آمونیوم برای استعمال در اوایل بهار ، 65 درصد به شکل اوره برای استفاده بین ماههای اردیبهشت تا مهر برای اجتناب از آبشويي و 15 درصد باقیمانده به شکل نیترات آمونیوم برای استفاده در اوایل زمستان در نظر گرفته شود.
فسفر: یکی از عناصر ضروری که در خاکهای اسیدی با محدودیت جذب توسط گیاه مواجه می‌شود و نقش مهمی در تشکیل چوب و ریشه های جدید و تشکیل ATP ایفا می کند. فسفر برای تقسیم سلولی و رشد ضروری بوده و بدون فسفر کافی، محصول چای به سطح عملکرد اقتصادی نمی رسد. به طور متوسط مقدار فسفر در شاخساره‌های تازه چای حدود 18/. درصد تا 34/0 درصد ماده خشک می باشد و مقدار فسفر کمتر از 18/0 درصد برای چای حد بحرانی (کمبود) می‌باشد.
کمبود فسفر با تیره تر شدن برگهای بالغ پایینی بوته و از بین رفتن شفافیت برگها مشخص می‌شود. بر اثر کمبود فسفر ساقه ها باریک، میان گره ها کوتاه‌تر و تشکیل ریشه ها کاهش می یابد. کمبود این عنصر منجر به کاهش برگهای بوته و حتی مرگ سر شاخه ها می شود. در مناطق چاي خیز توصیه می شود فسفر در عمق 15-25 سانتی متری خاک در حفره هایی که با دیلم در کنار بوته های چای ایجاد می شود قرار داده شود. برای رفع نیاز فسفر باغهای چای، استعمال خاکی فسفر بهتر است هر دو سال یکبار انجام شود .
پتاسیم : بعد از ازت مهمترین ماده غذایی برای بوته چای می باشد. پتاسیم نقش مهمی را در نگهداری آب، تقسیم سلولی، رشد بوته چای و تشکیل ساختارهای دیواره و اسکلت گیاهان جوان بازی می کند. اهمیت پتاسیم در شرایطی که درجه حرارت پایین و فصل خشک طولانی باشد بیشتر محسوس و قابل توجه است. چای خشک به طور متوسط دارای 5/1 تا 2 درصد پتاسیم خشک می باشد. در مراحل اولیه کمبود پتاسیم، کاهش تدریجی در محصول مشاهده می شود. در مراحل پیشرفته تر، علایم به شرح ذیل مشهود است:
الف) نکروز حاشیه ای در برگهای بالغ ،
ب)خزان بی موقع و باقیماندن برگهای جوان در نوک شاخساره ،
ج)رشد چوب و سر شاخه های باریک و
د) سرانجام مرگ بوته‌ها
در اکثر باغهای قدیمی خزان، تضعیف برگها و افزایش رنگ قرمز بوته ها بیشتر از علایم دیگر مشاهده می شود که عامل اصلی آن کمبود پتاسیم تشخیص داده شده است. تقسیط کودهای پتاسه به طور معنی داری عملکرد بوته چای را بالا می برد- مصرف پتاسیم عملکرد چای سیاه را 16-5 درصد افزایش می دهد و بعلت افزایش مقدار پلی فنلها در چای سیاه کیفیت آن را بهبود می بخشد. از کودهای پتاسه، سولفات پتاسیم در افزایش رشد رویشی مزرعه چای موثرتر است.
عناصر غذایی ثانوی: { کلسیم ، منیزیم ، گوگرد }
کلسیم : در اقتصاد آب گیاه، سنتز پروتئین ها، خنثی کردن اسیدهای داخل گیاه، توسعه مناسب ریشه‌ها، جذب ازت و رشد مریستمهای انتهایی موثر می باشد. مقدار متوسط ونرمال کلسیم موجود در شاخساره های تازه حدود 3/0 -9/0 درصد ماده خشک گزارش شده است .
کمبود کلسیم بوسیله برگهای پیر شکننده و با برگهای جوان پوشیده از نواحی رنگ پریده در کناره‌های پهنک که بعدا" به رنگ قهوه ای تیره در می آید مشخص می شود. از سوی دیگر زیادی کلسیم در خاکها از سرعت رشد می کاهد. در اثر کمبود کلسیم برگهای جوان زرد شده و به طرف داخل لوله می شوند و نوک و حاشیه برگها در اکثر حالات سیاه سوخته شده و در نهایت بوته برگهایش را از دست می دهد. برای تغذیه بهینه کلسیمPH 5/4 – 5/5 مناسب می باشد. آهک دهی فقط برای باغهای چای بالغ که برداشت منظم دارند قابل توصیه است و برای زمینهای واکاری شده و باغهای چای جوان قابل توصیه نمی باشد.
منیزیم : از نظر رشد اقتصادی گیاهان چای بعد از ازت و پتاسیم در درجه سوم اهمیت قرار دارد. تنها ماده تشکیل دهنده ملکول کلروفیل که فتوسنتز را کنترل می کند و در انتقال قندها موثر می باشد. اضافه کردن منیزیم به همراه پتاسیم به باغات چای باعث افزایش 18-10% عملکرد چای سیاه می‌شود. کمبود منیزیم با ریزش بی موقع برگ دربوته های مبتلا و زردی برگهای پیر و تشکیل موزائیک با رنگ قهوه ای - زرد مشخص می شود و در بین رگبرگها شکلV معکوس دیده می شود. مقدار منیزیم در خاکهای پرورش چای عموما" پا یین تر از حد متوسط می باشد و برای حفظ باروری پایدار، کافی نبوده که با مصرف آهک دولومیتی نیاز بوته چای به منیزیم نیز تا حدود زیادی بر طرف می شود. همچنین استفاده از سولفات منیزیم یا سولفات پتاسیم منیزیم به صورت محلول پاشی یا مصرف خاکی نیز در باغهای چای توصیه می شود .
گوگرد : یک ماده حیاتی برای بوته های چای است. کمبود گوگرد به نام زردی چای (Tea Yellows) معروف و مشهودترین علامت آن شبکه ای شدن رگبرگها در برگهای جوان می‌باشد به طوری که حاشیه برگها زرد رنگ شده و رگبرگها به طور برجسته به رنگ سبز تیره و در مراحل پیشرفته تر میان گره ها کوتاهتر شده و رشد جوانه های جانبی به صورت شاخه های کوچک و سرانجام بوته خالی از برگ شده و به تدریج سر خشکیدگی شاخه ها و عاقبت مرگ کل بوته ها پیش می آید واز منابع کودی گوگرد سولفات آمونیوم در دسترس می‌باشد.
ریز مغذیها : { روی ، مس ، آلومینیوم }
روی : روي تنها ریز مغذی است که کمبود آن در بیشتر خاکهای پرورش چای گسترش وسیعی دارد و مصرف آن برای حفظ باروری بالای چای لازم است. روی به جذب ازت و فسفر توسط گیاهان کمک می کند. علایم کمبود زمانی مشاهده می شود که مقدار روی در برگها کمتر از 10ppm در ماده خشک باشد. کمبود روی با میان گره های خیلی کوتاه، برگهای داسی شکل و کلروز و شاخساره های جانبی کوتاه (روزت) مشخص می شود. ریشه بوته های مبتلا اغلب کم بوده و بر روی عملکرد اثر منفی دارد. محلولپاشی بهترین روش مصرف روی برای چای می باشد و روی محلولپاشی شده بر روی شاخه و برگ در عرض 24 ساعت جذب شده و ثابت شده در 8 ساعت اول حداکثر جذب صورت می‌گیرد در حالیکه 3 هفته برای جذب کامل روی مصرف شده در خاک وقت لازم است. همچنین استعمال روی بصورت محلولپاشی در خزانه باعث تقویت رشد گیاهان جوان می شود . مصرف روی برای باغ هرس شده خیلی خطرناک است و باید با دقت زیادی انجام شود .اولین مصرف روی بایستی در طول دوره بهبود بوته های هرس شده و مصرف نوبت دوم آن در مرحله هرس سرزني انجام شود. براساس آزمایشات انجام شده محلول یک درصد سولفات روی برای محلولپاشی بهتر است و مناسبترین زمان مصرف آن اوایل صبح می باشد .
مس : اهمیت بسزایی در مرغوبیت چای دارد به طوری که با دخالت در عمل تخمیر برگ سبز چای مستقیما" در طعم ورنگ آن اثر می گذارد.هر گاه میزان مس به کمتر از ppm15 تقلیل یابد از مرغوبیت چای کاسته می شود. زیرا مس فعال کننده پلی فنل اکسیداز است که در عمل تخمیر اثر مستقیم دارد. در بوته های مبتلا به کمبود مس، نوک برگها زرد شده و رگبرگ اصلی بد شکل می‌شود و به سرعت دچار آفات مختلف می گردند. از بین ریز مغذی ها مس بیش از هر عنصر دیگری در فرآیند تعرق موثر می باشد. بوته های مبتلا ، مقاومت در برابر خشکی، حرارت، سرما و یخبندان را از دست می دهند. از سولفات مس برای محلولپاشی بوته های چای استفاده می کنند .
آلومینیوم : موجب جذب بهتر فسفر در گیاه می شود و بیشتر بدین سبب چای را گیاهی آلومینیوم دوست می نامند. غلظت آلومینیوم محلول در خاک با كاهشpH خاک بالا می رود و رشد چای به علت تشکیل فسفات آلومینیوم بهتر صورت می گیرد. در برخی از مناطق مسمومیت ناشی از Al دیده می‌شود. ولی بوته های چای جزو مقاومترین گیاهان در خاکهای اسیدی به زیادی Al می باشد و تا غلظت PPM700 راتحمل می کنند.
دیگر ریزمغذیها :آهن و منگنز به مقدار فراوانی در خاکهای اسیدی قابل دسترس هستند. به طوریکه کمبود آنها ناممکن بوده و مسمومیت ناشی از آنها نیز نادراست. کمبود آهن در باغهای چای به صورت زردی عمومی برگها ظاهر می شود. اماغلظت منگنز با بالا رفتن سن برگها، زیاد می شود و کمبود آن بیشتر در خاکهای شدیدا" اسیدی دیده می شود و کمبود آن با برگهای بالغ شکننده مشخص می شود .

Marichka
10-12-2006, 00:14
مقدمه :



برنج يكي از گياهان مخصوص كاشت در نواحي مرطوب استوايي و مناطق نسبتا“ گرم و معتدل است و در مناطقي كه بارندگي ساليانه حدود 1000 ميليمتر است ، بخوبي از خودسازگاري نشان داده ومحصول مناسبي از نظر كميت و كيفيت توليد ميكند .

از نظر عرض جغرافيايي در بيشتر نقاط دنيا ، از استوا تا 45 درجه شمالي و تا 45 درجه جنوبي رشد ميكند . ارتفاع از سطح دريا ، تاثير چنداني بر رشد برنج ندارد . در هندوستان اين گياه تا ارتفاع 3000 متري و در ايران از سطح دريا تا ارتفاع 1400 متري كشت و رشد ميكند ليكن اكثر مناطق كشت برنج در ارتفاع كمتر از 600 متري واقع شده اند .

برنج گياهي است كه داراي تنوع ژنتيكي و توان سازگاري بالايي است واريته هاي برنج محلي در ايران از لحاظ طول و اندازه ، دوران رشد و ساير خصوصيات بصورت زير طبقه بندي ميشوند :



1- برنجهاي گروه صدري

از مرغوبترين برنجهاي محلي هستند . اين گروه داراي شلتوك بلند و باريك بوده و دانه هاي نسبتا“ بلندي دارند ، طول دانه بيش از 7 ميليمتر است دوران رشد اين گروه از 150 تا 160 روز متغير بوده و در مقابل آفات و بيماريها و ورس بسيار حساس مي باشند مقاومت اين برنجها نسبت به كم آبي پايين بوده و عملكرد شان نسبت به انواع ديگر كمتر است .



2- برنجهاي گروه چمپ

اين گروه داراي انواع زودرس و ديررس ميباشند . طول دوره رشد برنجهاي اين گروه از 120 تا 130 روز و طول دانه بين 5 تا 7 ميليمتر متغير است ، كه در انواع زودرس طول دانه بيشتر است سازگاري برنجهاي گروه چمپ در مقابل آفات و بيماريها و كم آبي نسبت به گروه صدري بيشتر است .



3- برنجهاي گروه گرده

اين گروه عملكرد بيشتري نسبت به صدري و چمپ داشته ولي ارزش تجارتي و خصوصيات پخت و طعم كمتري دارد . ارقام گرده داراي مقاومت زيادي در برابر آفات و كم آبي ميباشند .

متخصصان و پژوهشگران اصلاح نبات برنج كشور ،سالهاي نسبتا“ زيادي است كه براي تهيه ارقام جديد برنج كه از كميت وكيفيت خوبي برخوردار بوده و همچنين در برابر حمله آفات و بيماريهاي مختلف قارچي مقاومت كافي داشته باشند و در برابر و رس و سرما نيز كاملا“ مقاوم باشند ، فعاليت دارد كه ، در نتيجه واريته هاي اصلاح شده اي تهيه گرديده اند ، كه در طبقه بندي ديررس و ميان رس و زودرس جاي ميگيرند .

اداره تحقيقات هواشناسي كشاورزي رشت واقع در موسسه تحقيقات برنج كشور در استان گيلان با مشخصات عرض جغرافيايي 12/37 درجه شمالي و طول جغرافيايي 38/49 درجه شرقي و ارتفاع 7/36 متر از سطح متوسط دريا وميزان متوسط بارندگي ساليانه 1400 ميليمتر ، شرايط اقليمي موثر بر سه واريته خزر و سپيد رود و بينام اصلاح شده را تحت بررسي ومطالعه قرار داده است :

واريته خزر با عملكرد 7800 تن شلتوك برنج در هكتار در طبقه ديررس قرار گرفته است . اين واريته داراي بوته هاي بلند بوده و در مقابل آفات و بيماريها مقاومت بيشتري دارد ، اگر چه كيفيت پخت آن نسبت به واريته هاي گروه صدري پايين ميباشد .

واريته سپيد رود نيز با عملكرد حدود 5 تن شلتوك برنج در هكتار جزو ارقام اصلاح شده است كه در طبقه بندي ديررس قرار گرفته است از نظر كيفيت پخت و ارزش غذايي پايين بوده ولي در مقابل آفات و بيماريها داراي مقاومت مناسبي است .

واريته بينام جز ارقام ميان رس است . اين واريته در مقايسه با خزر و سپيد رود در مقابل آفات و بيماريها مقاومت كمتري دارد ولي كيفيت پخت و ارزش غذايي آن بيشتر ميباشد .

از ارقام زودرس به واريته حسني مي توان اشاره كرد .


شرايط اقليمي مناسب براي كشت برنج

مهمترين مسئله در زندگي برنج گرما است ، زيرا برنج بيشتر از ساير غلات به حرارت نيازمند است ، بطوريكه در طول دوره زندگي به حدود 4000 كالري گرما نيازمند است ( 1400 تا 1500 درجه روز ) متوسط دماي مورد نياز برنج حدود 33 درجه سانتيگراد است . كه اين عدد در مورد ارقام زودرس كمتر ودر مورد ارقام ديررس بيشتر است .هر گاه متوسط دماي محيط از 40 درجه سانتيگراد تجاوز كند ، باعث اختلال دررشد ريشه گياه ميشود .















مراحل مختلف فنولوژيكي رشد برنج در ارتباط با عوامل اقليمي



1- مرحله جوانه زدن

حداقل دما براي جوانه زدن واريته هاي مختلف برنج متفاوت است . اپتيمم دما براي جوانه زدن بذر 25 تا 35 درجه سانتيگراد ميباشد . حداقل دما براي جوانه زدن بذر 12 درجه سانتيگراد است .( مرحله جوانه زدن تا سه برگي شدن در زير پلاستيك و در شرايط كنترل شده ميباشد ) . زمان انتقال نشاء به زمين اصلي از مهمترين فاكتورهاي حياتي برنج بشمار مي آيد ، زيرا پس از انتقال نشاء به زمين اصلي ، گياه جوان نسبت به سرماي ديررس بهاره ( سرمايي كه دماي حداقل محيط كشت را به كمتر از 10 درجه سانتيگراد ( صفر بيولوژيك برنج ) برساند ) حساس است در بررسيهاي انجام شده در اداره تحقيقات هواشناسي كشاورزي ر شت ، زمان مناسب براي انتقال نشاء به زمين اصلي با احتمال 75% براي منطقه رشت تاريخ 19 ارديبهشت برآورد شده است . تعيين اين زمان در ساير نقاط بر نج خيز استان كه داراي اطلاعات مورد نياز باشند ، در دست مطالعه مي باشد تا به كشاورزان عزيز جهت كاهش خسارات ناشي از سرمازدگي و واكاري كمك نمايد .



2- مرحله پنجه زدن

اين مرحله در صورت وجود شرايط مناسب ، 16 تا 22 روز پس از انتقال به درون زمين اصلي صورت ميگيرد . در اين مرحله ، دماي آب پاي بوته ، در پنجه زني بسيار موثر است . بطوريكه اپتيمم دما براي مرحله پنجه زني 32 درجه سانتيگراد بوده و در كمتر از 19 درجه عمل پنجه زني كاملا“ متوقف ميشود .دوران پنجه زني با توجه به حساسيت نوع برنج در برابر دما و مدت تابش آفتاب 30 تا 50 روز است و نخستين ساقه ها در پايان اين دوره ظاهر ميگردند .



3- رشد ساقه

رشد ساقه تا اندازه زيادي به عوامل جوي و عمق آب پاي بوته و مواد غذايي در دسترس بستگي دارد . بهترين دما براي رشد ساقه 25 تا 35 درجه سانتيگراد بوده و دماهاي بالاتر از 40 درجه سانتيگراد وكمتر از 15 درجه سانتيگراد ، سبب تاخير يا توقف در رشد ساقه ميشود . دماي 15 تا 18 درجه طي مرحله طويل شدن ميان گره ، از طول ساقه ميكاهد . كه ممكن است باعث گردد تا خوشه كاملا“ از غلاف برگ خارج نشده و در نتيجه قسمتهاي خارج نشده اكثرا“پوك و بسختي خرمن ميشوند حرارت زياد آب ( حدود 35 تا 37 درجه سانتيگراد ) سبب كوتاهي ساقه وخوشه ميشود .


4- تشكيل خوشه

برنج در مرحله تشكيل جوانه اوليه خوشه به آساني تحت تاثير دماهاي پايين قرار ميگيرد . استقرار دماي پايين ميتواند از تشكيل خوشه جلوگيري و سبب كاهش عملكرد گياه شود . حرارت پايين آب پاي بوته ( 13 تا 21 درجه سانتيگراد ) طي مراحل افتراق خوشه و تكامل آن ممكن است منجر به تغييرات فيزيولوژيكي و مرفولوژيكي در گياه برنج گردد از جمله تقليل دانه در خوشه و بالا بودن درصد پوكي ‌، وجود دانه هاي گرده ناقص و ناتواني دانه گرده در جوانه زدن بر روي كلاله و ……


5- ظهور خوشه

در اين مرحله برنج در برابر دماي هوا و آب پاي بوته و نيز عمقي كه آب كشتزار را مي پوشاند ، بسيار حساس است . بهترين دما براي ظهور خوشه 25 تا 35 درجه سانتيگراد است و در دماي كمتر از 20 درجه سانتيگراد از رشد طبيعي گياه جلوگيري ميشود . حرارت كمتر از 15 درجه سانتيگراد سبب پژمرده شدن و خشك شدن برگهاي تحتاني گياه و در هنگام پيدايش خوشه سبب تغيير شكل سنبلكها ميگردد با آغاز مرحله تشكيل خوشه نياز آبي گياه به حداكثر ميرسد .


6- گل دادن

اين مرحله با توجه به باروري گياه و دگرگوني عوامل جوي ، معمولا“ 2 تا 3 ماه پس از كشت آغاز ميشود بازشدن نخستين گلها بيشتر وابسته به دماي آب و هوا است . براي گل دادن اين گياه دماي هوا معمولا“ بايد بيشتر از 20 درجه سانتيگراد باشد . بهترين دما براي اين مرحله 25 تا 35 درجه سانتيگراد است . در كتابهاي مرجع اشاره شده است كه عمل لقاح در كمتر از 15 درجه سانتيگراد صورت نميگيرد و چنانچه در اين مرحله و يا در دانه بستن ، دماي هوا و آب به كمتر از 15 درجه برسد ، بسياري از گلها تلقيح نشده و دانه نخواهد بست و دانه هاي تشكيل شده نيز چروك خورده و نامرغوب خواهدشد . ولي در بررسيهاي انجام يافته در اداره تحقيقات هواشناسي كشاورزي رشت بر روي ارقام در دست مطالعه ، مشخص شده است كه در ارقام سپيد رود و بينام و خزر دماي كمتر از 17 درجه سانتيگراد نيز تاثير نامطلوبي بر عمل تلقيح دارد . بارندگي در اين مرحله موجب عدم لقاح و پوكي دانه ميشود و در صورت تداوم بارندگي خسارت وارده تا 70% عملكرد محصول را شامل ميشود .








7- دانه بستن و رسيدن دانه

مرحله پر شدن دانه و رسيدن آن نياز به دماي بيش از 20 درجه سانتيگراد دارد . بهترين دما براي رسيدن دانه بيشتر انواع برنج 25 تا 35 درجه سانتيگراد است .ميزان دماي آب پاي بوته مورد نياز براي اين مرحله 23 تا 25 درجه سانتيگراد است وكاهش دما به كمتر از 17 درجه سانتيگراد در اين مرحله سبب ميشود تا درصد بزرگي از دانه ها پر نشده و مقدار محصول كاهش يابد .

هواي سرد و باراني در مرحله رسيدن محصول برنج ، مانع عمليات برداشت آن شده و سبب ميشود كه بوته هاي برنج بخوابد و به گلها بچسبد كه در نتيجه دانه ها ريزش كرده و يا رنگ برنج تغيير ميكند ، كه عملا“ باعث ايجاد خسارت ميشود .

بررسيهاي انجام يافته در اداره تحقيقات هواشناسي كشاورزي رشت نشان مي دهد كه تاريخ شروع بارشهاي سنگين در آخر فصل زراعي برنج ، 20 شهريور ماه است . حال با توجه به دو فاكتور محدود كننده ( سرماي ديررس بهاره و بارشهاي سنگين آخر فصل زراعي ) زمان مناسب براي كشت برنج بطوريكه به اين دو عامل برخورد نكند ، 125 روز است بنابراين در منطقه رشت و نقاط هم اقليم مشابه ، كشت ارقامي كه طول دوره رشد آنان بيش از زمان بطول انجامد با مشكلات ناشي از شرايط نامساعد جوي برخورد خواهد نمود .


مهمترين علفهاي هرز در شاليزارهاي برنج

اين علفها شامل سوروف ، اويار سلام ، قاشق واش ، تير كمان آبي ، بندواش ، سل واش و …….. ميباشند كه هزينه مبارزه با اين علفها بخش اعظمي از اقتصاد كشاورزي برنج را شامل ميگردد .


مهمترين آفات برنج در ايران

از مهمترين آفات برنج كه ساليانه خسارات هنگفتي را بر جاي مي گذارد كرم ساقه برنج ( Chilo Suppressalis ) مي باشد . اين آفت ، حشره اي است كه براي اولين بار در سال 1351 در مزارع تنكابن و رامسر طغيان كرد و در مدت كوتاهي با افزايش جمعيت و ايجاد خسارت اقتصادي شديد نظر همگان را جلب نمود .

كرم ساقه خوار برنج كه بعنوان يكي از خطرناكترين آفات برنج در دنيا بشمار مي آيد ، در زمستان بصورت لار و كامل در داخل ساقه هاي خشك برنج و يا علفهاي هرز اطراف مزرعه بسر مي برد و در حدود اوايل ارديبهشت ، هنگاميكه حداقل دماي هوا ، 10 درجه سانتيگراد باشد ، شفيره ها در داخل ساقه هاي باقيمانده برنج سال قبل و يا علفهاي هرز مزرعه ، در اطراف سوراخهاي ايجاد شده توسط لاروها ، تشكيل ميگردد .

در حدود بيستم ارديبهشت ماه ، اولين پروانه ها ظاهر ميشوند كه در اواسط خرداد به حداكثر خود مي رسند . عمر پروانه ها ، حداكثر يك هفته است و در اين مدت بطور متوسط 230 عدد تخم توسط هر پروانه گذرانده ميشود . تفريخ تخمها در دماي حداقل 10 تا 12 درجه سانتيگراد بمدت 5 تا 11 روز بسته به دماي محيط انجام مي گيرد . اين كرم در طول سال 2 تا 3 نسل دارد و از زمان نشاء كاري تا هنگام برداشت برنج در مزارع فعاليت زيستي دارد . خسارات وارده طي نسلهاي دوم و سوم بيشتر است .

امروزه با كرم ساقه خوار برنج به سه طريق ، زراعي ، شيميايي وبيولوژيك مبارزه ميشود از راههاي اساسي براي مبارزه با اين ‌آفت ، ايجاد شبكه مراقبت و پيش آگاهي با استفاده از اطلاعات جوي است كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است ، در صورتيكه ثابت شده است ، مراحل سيكل دگرديسي اين‌‌ آفت ، همبستگي بالايي را با دما و ساير پارامترهاي جوي دارد .

در مبارزه بيولوژيك ، از زنبور تريكو گراما براي پارازيته كردن تخم پروانه ساقه خوار برنج استفاده ميشود كه نحوه و زمان فعاليت اين زنبور نيز تابعي از شرايط جوي بويژه دما مي باشد .

ساير آفات برنج شامل شب پره يك نقطه اي برنج ، سرخوطومي برنج ، زنجره برنج ، كرم برگخوار برنج ومگس خزانه برنج مي باشند .


مهمترين بيماريهاي برنج

از مهمترين بيماريهاي برنج ، به بلاست برنج ( Blast ) اشاره ميگردد كه معمولا“ بعلت انتشار وسيع و تاثير مخربش در شرايط مناسب ، بيماري اصلي برنج بشمار مي آيد كه به عملكرد محصول خسارت قابل توجهي وارد مي سازد .

علايم اوليه بيماري بلاست بستگي به شرايط اقليمي دارد . در نواحي معتدل كه دوران بارانهاي ريز و يا بارندگي خفيف طولاني مي باشد ، بلاست برنج در مرحله پنجه زدن شديد بوده و اغلب بوته ها مي ميرند .

بررسيهاي اوليه انجام شده در اداره تحقيقات هواشناسي كشاورزي رشت گوياي اين مطلب مي باشد كه چنانچه 5 روز متوالي رطوبت نسبي هوا از 70% بيشتر و دما بين 25 تا 35 درجه سانتيگراد و ابرناكي بيشتر از 8/6 باشد ، شرايط مساعدي براي طغيان اين بيماري فراهم ميگردد . بهترين متد مبارزه با اين بيماري ايجاد سيستم پيش آگاهي است كه نقش ادارات تحقيقات هواشناسي كشور در مناطق كشت اين محصول در اين سيستم كاملا“ شاخص است .

ساير بيماريهاي برنج شامل : لك قهوه اي برنج ، بيماري پوسيدگي طوقه ، بيماري سوختگي غلاف برگ ، بيماري پوسيدگي ساقه ، سياهك برنج در درجات بعدي اهميت مي باشند .

Boye_Gan2m
18-12-2006, 16:34
آرتيشو ( کنگر فرنگی ) Artichoke

نام علمی Cynara scolymus

خانواده Astraceae

كليات گياه شناسي

آرتیشو گیاه بومی مناطق مرکزی مدیترانه است ولی در حال حاضر در بیشتر نقاط معتدل دنیا کشت یم شود .
رومی ها در حدود 2000 سال پیش این گیاه را پرورش می دادند و بعنوان سبزی در سالاد استفاده می كردند .

آرتیشو در قرن شانزدهم در انگلستان و فرانسه برده شد و سپس در قرن نوزدهم در آمریکا کشت شد . اکنون کالیفرنیا و سواحل اقیانوس آرام مرکز کشت آرتیشو می باشد .

کلمه Artichoke از کلمه ایتالیایی Articicco مشتق شده که بمعنی میوه کاج می باشد و آرتیشو هم مانند میوه کاج است .

آرتیشو برای رشد احتیاج به آب و باران فراوان درد .

آرتیشو گیاهای است چند ساله درای ساقه ای راست که ارتفاع آن بحدود یک متر می رسد . برگهای آن پهن و دراز مانند برگهای کاهو است که برنگ سبز تیره است . در انتهای ساقه میوه آن که بشکل میوه کاج یا سیب فلس در است مشاهده می شود .گلبرگهای آن ضخیم و گوشتی بوده و انتهای گلبرگها ضخیم تراست که مصرف خوراکی درد .

برای خرید آرتیشو دقت کنید که برگها با نشده و سفت و سبز باشد . هنگامیکه برگهای آرتیشو قهوه ای است نشان دهنده کهنه بودن آن می باشد .

فصل آرتیشو معمولا ماههای فرودرين و دريبهشت ( آپریل و می )است .

تركيبات شيميايي:
برگهای خوردنی آرتیشو درای اینولین ، اینولاز و ماده ای تلخ بنام سینارین Cynarine می باشد .

سینارین خاصی زیاد کننده ترشحات صفرارا درد و علت صفرا بری آرتیشو داشتن این ماده است .

در صد گرم آرتیشو پخته مواد زیر موجود است :

انرژی 14 کالری

پروتئین 1/5 گرم

آب 86 گرم

مواد چرب 0/1 گرم

مواد نشاسته ای 5 گرم

کلسیم 22 میلی گرم

فسفر 40 میلی گرم

آهن 0/6 میلی گرم

سدیم 30 میلی گرم

پتاسیم 0 25 میلی گرم

ویتامین آ 40 واحد بين المللي

ویتامین ب 1 0/04 ميلي گرم

ویتامین ب 2 0/02 میلی گرم

ویتامین ب 3 0/6 میلی گرم

ویتامین ث 5/2 میلی گرم

خواص داروئي:
آرتیشو از نظر طب قدیم ایران گرم و کمی خشک است . قسمت مورد استفاده آرتیشو برگها و قسمت سوط آن است که بنام قلب آرتیشو معروق می باشد . آرتیشو :

1) کبد را تمیز و اعمال کبد را تنظیم می کند .

2)ترشح صفرا را افزایش می دهد .

3) از جمع شده چربی در کبد جلوگیری می کند و آنهایی که کبد چرب دارند بهتر است از آرتیشو استفاده کنند

4) یرقان مزمن را درمان می کند .

5) تقویت کننده بدن است .

6) موجب دفع ادرار می شود .

7) تب بر است .

8) در درمان رماتیسم موثر است .

9) یبوست های ناشی از عدم صفرا را درمان می کند.

10) در درمان ورم روده موثر است .

11) باعث دفع سنگهای کیسه صفرا می شود .

12) نیروی جنسی را افزایش می دهد .

13) کلیه و مثانه را گرم می کند .

14) گاز و نفخ معده و روده را از بین می برد .

15) باعث هضم غذا می شود .

16) بیماریهای کبدی را درمان یم کند .

17) کلسترول خون را پائین می آورد .

18) داروی لاغری است و کسانیکه می خواهند وزن کم کنند و لاغر شوند می توانند هر روز آرتیشو بخورند .

19) سرگیجه را برطرف می کند .

20) آنهائیکه گوششان زنگ می زند اگر آرتیشو را بخورند آنرا برطرف می کند .

21) مبتلایان به بیماری قند می توانند با خوردن آرتیشو قند خود را تنظیم کنند .

22) در درمان میگرن موثر است .

23) در برطرف كردن بیماری آسم اثر مفید درد .

24) نقرس را برطرف می کند .

25) آرتیشو رگها را تمیز كرده و تصلب شرائین را درمان می کند .

26) در برطرف كردن اگزمت موثر است .

27) در درمان اکثر بیماریهای پوستی اثر مفید درد .

28) سموم بدن را دفع می کند .

29) زخم های ریه و روده را درمان می کند .

30) برای جلوگیری از ریزش مو ار برگهای آرتیشو ضماد تهیه كرده و به سر بمالید .

31) برای برطرف كردن بوی بد زیر بغل عصاره برگ آرتیشو را به زیر بغل بمالید .

32) عصاره آرتیشو را اگر به بدن بمالید خارش را برطرف می کند .

33) برای رفع آب آوردن بدن از جوشانده آرتیشو بمقدر سه فنجان در روز استفاده کنید .

طرز استفاده:
به مبحث نسخه پيچي گياهان دارويي براي بيماري مورد نظر مراجعه نماييد

مضرات :
آرتیشو چون گرم است ممکن است در بعضی از اشخاص تولید سودا کند لذا بهتر است با سرکه خورده شود ضمنا طعم آرتیشو را دوست ندارند . اینگونه اشخاص اگر بخواهند از مزایای آرتیشو استفاده کننده تنطور قرص یا کپسول آرتیشو مصرف نمایند .

Boye_Gan2m
18-12-2006, 16:44
مارچوبه

مارچوبه Asparagus

نام علمی Asparagus officinalis

خانواده Asparaginaceae


كليات گياه شناسي

مارچوبه گياهي است علفي و چند ساله كه ارتفاع آن تا چند متر مي رسد و داراي شاخه هاي نسبتا چوبي و صاف مي باشد .

مارچوبه بصورت وحشي در اكثر نقاط دنيا مي رويد برگهاي آن فلسي شكل بوده كه از كنار آنها شاخه هايي باريك و دراز و سبز رنگ بصورت دسته هاي 3 تا 8 تائي خارج مي شود .

بعلت زيبا بودن اين گياه را بصورت تزئيني در باغچه ها مي كارند مار چوبه را در اوائل پائيز مي چينند .

اين گياه از قديم الايام مورد استفاده بشر بوده است و حتي در اهرام ثلاثه مصر نقاشي هايي وجود دارد كه مارچوبه را نشان مي دهد .

مارچوبه را مي توان بصورت مختلف مصرف كرد . بايد مارچوبه را با كمي آب و حرارات كم در ظرف هاي ضد زنگ پخت و تقريبا نيمه خام آنرا برداشت . آب مارچوبه را دور نريزيد و از آن براي سوپ استفاده كنيد زيرا داراي ويتامين و املاح مي باشد . وقتيكه مارچوبه مي خريد دقت كنيد تازه باشد .

شاخه هاي مارچوبه تازه راست و نرم بوده و نوك آن نبايد باز شده باشد و اگر فلسهاي نوك آن باز باشد نشانه اين است كه گياه مدت زيادي مانده و كهنه شده است .

تركيبات شيميايي:
مارچوبه داراي آسپاراژين ف كوني فرين ، اينوزيت ، تانن ، اسدي گاليك ، آسپاراگوز ، و اسيد سوكسي نيك مي باشد دانه آن داراي 15 درصد مواد روغني مي باشد اين روغن زرد مايل به قرمز است .

درصد مواد موجود در مارچوبه بصورت زير است

آب 90 گرم

پروتئين 2/5 گرم

چربي 0/2 گرم

مواد نشاسته اي 4/2 گرم

كلسيم 22 ميلي گرم

فسفر 60 ميلي گرم

آهن 1/1 ميلي گرم

سديم 2 ميلي گرم

پتاسيم 275 ميلي گرم

ويتامين آ 900 واحد

ويتامين ب 1 0/2 ميلي گرم

ويتامين ب 2 0/2 ميلي گرم

ويتامين ب 3 1/5 ميلي گرم

ويتامين ث 35 ميلي گرم

خواص داروئي:
از نظرطب قديم ايران مارچوبه گرم و خشك است بنابراين آنهايي كه سرد مزاج هستند بايد آنرا با عسل بخورند و آنهايي كه گرم مزاج هستند بايد آنرا با سركه بخورند .

مارچوبه گياهي است ادرار آور و داراي خواص زيادي است

1)خوردن آن ديد چشم را تقويت مي كند

2)براي تقويت نيروي جنسي مفيد است

3)ضعف مثانه را برطرف مي كند

4)براي تقويت قلب مفيد است

5)ملين است و يبوست را برطرف مي كند

6)تب بر است

7)مارچوبه بعلت داشتن كلروفيل خونساز است و كسانيكه كم خون هستند بايد از آن استفاده كنند .

8)مارچوبه به ساختن گلبولهاي قرمز خون كمك مي كند

طرز استفاده:
براي نگاهدري مارچوبه آنرا در پارچه هاي مرطوب ببنديد و در يخچال قرار دهيد زيرا گرما و خشكي آنرا از بين ميبرد

مارچوبه را نيز مي توان در سالاد ريخت و يا از آن سوپ تهيه كرد .

مورد ديگر استفاده از مارچوبه غير از پختن آن بصورت دم كرده آن است

دم كرده مارچوبه را به اين صورت تهيه كنيد :

چند شاخه مارچوبه را در داخل يك ليتر آبجوش بريزيد و مقدري هم رازيانه و جعفري به آن اضافه كنيد و بگذاريد مدت پنج دقيقه دم بكشد . از اين دم كرده بمقدر دو تا سه فنجان در روز براي تسكين و آرامش قلب استفاده كنيد .

مضرات :
مارچوبه را نبايد آنهايي كه مبتلا به ورم مجاري ادرار هستند و يا اشخاص عصبي مصرف كنند . مارچوبه همچنين براي مبتلايان به رماتيسم و سنگ كليه خوب نيست

Boye_Gan2m
18-12-2006, 16:46
بابا آدم
بابا آدم Burdock

نام علمی Arctium lappa

خانواده Iridaceae


كليات گياه شناسي

بابا آدم كه فيل گوش و آراقيطون نيز ناميده مي شود گياهي است علفي و دوساله ذكه ارتفاع ساقه آن تا 1/5 متر مي رسد . اين گياه بحالت وحشي در دشت ها و نواحي معتدل و مرطوب و سايه در اروپا و آسيا مي رويد . ساقه آن كه شبيه پوست مار است پوشيده از كركهاي خشن و زبر مي باشد . برگهاي آن بسيار بزرگ و پهن بحالت افتاده بر روي ساقه قرار درد .

رنگ برگها در قسمت چسبيده به ساقه سبز كم رنگ و هر چه بطرف انتهاي برگ نزديك تر مي شويم تيره تر مي شود .

ريشه گياه دراز ف دوكي شكل و مانند هويج بضخامت انگشت دست بوده وداراي مقدر زيادي كربنات پتاسيم و نيترات پتاسيم است . پوست ريشه بابا آدم قهوه لي ، مغز آن سفيد و طعم آن كمي شيرين است ولي بوي تهوع آوري درد .

ميوه آن پس از رسيدن بصورت فندقه اي با 3 يا 4 سطح و برنگ زرد حنايي ظاهر مي شود .

در انتهاي ميوه تارهاي زرد رنگي وجود دارد كه در موقع عبور گوسفندان و جانوران به پشم هاي آنها مي چسبد و موجب پخش تخم اين گياه به مناطق ديگر مي شود .

بابا آدم در بعضي از نقاط ايران بحالت وحشي مي رويد . از ريشه اين گياه استفاده طبي بعمل مي آيد پساز خارج كردن ريشه بابا آدم از خاك آنرا بخوبي شسته و به قطعات كوچك سه سانتيمتري تقسيم كرده و در اثر حرارت خورشيد يا در كوره هاي مخصوصي خشك مي كنند .

تركيبات شيميايي:
ريشه بابا آدم داراي ماده اي بنام اينولين Inulin ، روغن فرار ، تانن ، رزين ، قند ، آهن ، كلسيم و ويتامين C مي باشد . دانه بابا آدم داراي روغني است برنگ زرد و طعم تلخ اسيد لينولئيك و اسيد اولئيك است .

خواص داروئي:
از نظر طب قديم ايران ريشه بابا آدم سرد و خشك است .

1) بهترين تصفيه كننده خون است و خون را تميز كرده و سموم را از بدن خارج مي كند .

2)جوشهاي صورت و كورك را برطرف مي كند .

3)ادرار آور و معرق است .

4)سيستم لنف بدن را تميز مي كند .

5)بيماريهاي پوستي نظير اگزما ، گل مژه و زخم ها را برطرف مي كند .

6)تورم را از بين ميبرد .

7) تقويت كننده بدن است .

8)جوشانده برگهاي بابا آدم را در معالجه سرگيجه و رماتيسم بكار مي برند .

9)براي تنظيم قند خون و معالجه بيماري قند از جوشانده برگهاي بابا آدم بمقدر سه فنجان در روز استفاده كنيد

10)براي معالجه سرخك ، برگهاي بابا آدم را با كمي شكر بجوشانيد و به مريض بدهيد .

11)جوشانده تخم بابا آدم ضد عفوني كننده است .

12)تخم بابا آدم ضد كرم معده و روده است .

13)در ناراحتي هاي ريوي و گلو درد از جوشانده تخم بابا آدم استفاده كنيد .

14)در معالجه ذات الريه بكار مي رود .

15)ريشه بابا آدم در برطرف كردن سرمخوردگي موثر است .

16)تب حاصل از بيماري مخملك را برطرف مي كند.

17)در معالجه يبوست موثر است .

18)بعنوان ضد سم در هنگام نيش زدن جانوران سمي استفاده مي شود.

19) براي معالجه كچلي برگ بابا آدم را دم كرده و روي پوست سر بماليد .

20)براي معالجه زخم ها و التيام جراحات ، جوشانده برگ بابا آدم را با مقدر مساوي روغن زيتون مخلوط كرده و روي زخم ها و جراحات بماليد .

21) ريشه بابا آدم علاج كم خوني و رنگ پريدگي است زيرا داراي مقدر زيادي آهن است .

22)براي معالجه رماتيسم و آرتروز مفيد است .

23) نقرس را برطرف مي كند .

24)در معالجه بيماريهاي عفوني موثر است .

25)درد سياتيك را آرام مي كند .

26)در برطرف كردن كمر درد موثر است .

27)آب آوردن بدن را درمان مي كند .

28) هضم غذا را تسريع مي كند .

29)ورم كليه را دفع مي كند .

30)آنهائيكه ميل زيادي بخوردن شيريني و شكر دارند اگر صبح ناشتا از دم كرده اين گياه بنوشيد بزودي اين عادت رفع خواهد شد .

31)كسانيكه ميخواهند قهوه را ترك كنند مي توانند ريشه بابا آدم را با مقدر اين مخلوط را حتي مي توان از فروشگاههاي گياهان دارويي و يا برخي از داروخانه ها ابتياع كرد.

32)كهير را برطرف مي كند.

33)ريشه بابا آدم را له كرده و يا بجوشانيد و آنرا روي كورك و يا اگزما بماليد تا آنرا برطرف كند .

34) براي جلوگيري از ريزش مو و تقويت آن جوشانده غليظ ريشه بابا آدم را به سر ماليد .

35)براي برطرف كردن سوزش و درد گزيدگي زنبور با حشرات برگ بابا آدم را له كرده و به محل گزيدگي بماليد .

در صورت پيدا نكردن ، گياه بابا آدم مي توانيد تنطور آنرا از فروشگاههاي گياهان دارويي و يا برخي از داروخانه ها خريدري كنيد . مقدر مصرف تنطور آن 10-20 قطره و سه بار در روز است

طرز استفاده:
دم كرده ريشه بابا آدم : مقدر 50 گرم ريشه بابا آدم را در يك ليتر آب جوش ريخته و بمدت 20 دقيقه دم كنيد .

جوشانده ريشه بابا آدم : مقدر 80 گرم ريشه بابا آدم را در يك ليتر آب جوش ريخته و بگذاريد بمدت 10 دقيقه بآرامي بجوشد .

تنطور بابا آدم : اين تنطور را مي توان از فروشگاههاي گياهان دارويي و يا برخي از داروخانه ها Store خريدري كنيد .

دم كرده ريشه بابا آدم و شيرين بيان : 30 گرم ريشه باباآدم را با مقدر مساوي آن شيرين بيان در يك ليتر آب جوش ريخته و بمدت نيم ساعت دم كنيد . اين دم كرده تصفيه كننده خون است . براي اين منظور از اين دم كرده بمقدر سه فنجان در روز بنوشيد .

Boye_Gan2m
18-12-2006, 17:02
خارخسک:Tribulus terrestris

نام انگليسي:Caltrops

گياهشناسي

گياهي است علفي، داراي ساقه اي خوابيده در سطح زمين و پوشيده از كرك است. برگ و ساقه هاي جوان آن را تارهاي ظريف ابريشمي مي پوشاند. برگهاي آن متقابل و مرکب از برگچه هاي کوچک و ريز مي باشند که به تعداد 6-3 زوج، در طرفين دمبرگ اصلي جاي دارند.زائده واقع در زير برگ آن داراي ظاهر نوک تيز و پوشيده از تار مي باشد. گلهاي آن در محور ساقه و يا در کناره برگها به وضع منفرد و به رنگ زرد روشن ظاهر مي شوند. ميوه اش مدور، شامل 5 قسمت جدا شدني و خاردار است.
خواص درماني وموارد مصرف

ريشه وميوه گياه اثر مقوي و اشتها آور دارد و در دفع سنگ کليه و مثانه و ناراحتيهاي مجاري ادرار استفاده مي شود. براي ريشه ، ميوه وخاکستر برگ آن اثر مقوي باه قائل هستند و امروزه در اروپا داروهايي با خواص دارويي ذكر شده از ميوه آن تهيه مي شود.


پراکنش

در اکثر نقاط جهان ديده مي شود در غالب نواحي خشک شمال ايران داده مي شود.

نيازهاي اکولوژيکي

به عنوان علف هرز بوده و مقاومت زيادي به کم آبي دارد.

Marichka
29-12-2006, 23:35
پيش از اين از تناوب در ادبيات روم نام برده شده و به تمدن هاي بزرگ انساني در آفريقا و آسيا از زمان قرون وسطي تا قرن بيستم باز مي گردد.

تناوب 3 ساله با تجربه ي كشاورزان در اروپا با تناوب چاودار يا گندم پاييزه با جو دوسر بهاره يا جو كاشته مي شد، در قسمت سوم خاك را براي استراحت خالي مي گذاشتند.

واقعيت اين است كه تناوب مناسب خاك ، ترميم يا بازگشت حالصخيزي خاك را براي مصرف انسان است.

تناوب چهار محصوله توسط كشاورزان Flemish يعني در منطقه ي Waasland در اوايل قرن 16 ميلادي پيشقدم شد.

يستم ( گندم ،جو،شلغم،شبدر) با محصولات علوفه اي و علفي كه به چهارپايان اجازه ي چرا اطراف زمين را مي داد ، شروع مي شد.

تناوب چهار محصولي كليد توسعه ي انقلاب كشاورزي انگليس بود.(قرن 18 ميلادي)

به هر حال زيان هاي سيستم تك كشتي از ديدگاه كشاورزي پايدار آشكار شد.

هدف و روش ها:

تناوب زراعي از كاهش حاصلخيزي خاك اجتناب مي كند ، مثل رشد محولات يكسان كه مكررا در يك مكان عاقبت خاك را از مواد غذايي متنوع خالي مي كنند.

يك محصول كه خاك را از يك نوع ماده ي غذايي خالي مي كند ، در فصل زراعي بعد با يك محصول غير همسان كه مواد غذايي را بر مي گرداند يا نسبتي از مواد غاذيي را بر مي گرداند كاشته مي شود ، مثل :برنج با پنبه.

با تناوب زراعي كشاورزان مي توانند زمين هايشان را تحت توليد پيوسته نگه دارند، بدون احتياج به رها كردن يا آيش و بدن احتياج به كودهاي مصنوعي كه هر دو روش گران است.

بقولات ، گياهاني از خانواده ي Fabaceae روي ريشه هايشان غده هايي دارند كه نيتروژن را تثبيت مي كند.

اين مي تواند يك سيستم كشاورزي خوب از تناوب آنها با غلات و ساير گياهاني كه نيتروژن نياز دارند باشد.

يك سيستم تناوب محصولات مدرن معمول تناوب سويا و ذرت است.

تناوب زراعي اغلب براي كنترل آفات و بيماري هايي كه مي توانند پايدار باشند در خاك استفاده مي ود. گياهاني كه از نظر taxonomy در يك خانواده هستند آفات و بيماريهاي يكساني دارند.

با تغيير مرتب موقعيت گياه ، چرخه ي آفت شكسته مي شود يا محدود مي گردد.

براي مثال نماتد مولد گره ي ريشه يكي از مشكلات جدي براي گياهاني است كه در آب و هواي خاكهاي شني هستند.

نماتد مي تواند چندين خسارت باي حاصلخيزي گياهان ايجاد كند با بريدن قطري از ريشه ي گياه.

كشت محصولاتي كه ميزبان نماتد گره ي ريشه نيستند براي يك فصل در حد بسيار بالا تعداد نماتدهاي خاك را كاهش مي دهد ، بدين ترتيب امكان رشد گونه هاي حساس در فصل بعد بدون احتياج به ضد عفوني و تدخين خاك به وجود مي آيد.

اغلب كنترل علف هاي هرزي كه شبيه به توليدات گياهي هستند بسيار مكل است و ممكن است محصولات نهايي را آلوده كند.

براي مثال ergot نوعي علف هرز است كه تفكيك آن از گندم هاي خرمن شده بسيار مشكل است.

يك نوع محصول متفاوت اجازه ي حذف علفهاي هرز را مي دهد و چرخه ي ergot را مي شكند.

كنترل آفات بدون استفاده از سموم سنتتيك يك اصل از كشاوزي ارگانيك است.

يك تاير كلي تناوب اين است كه آن مخلوط از محصولات جغرافياي ات كه مي تواند گسترش آفات و بيماريها را طي فصل رويش كم كند.

محصولات مختلف اغلب مي توانند تاثير آب و هواي بدرا براي كشاورزان به طور اختصاصي كاهش مي دهد.

انتخاب و ترتتيب تناوب زراعي به طبيعت خاك ، اقليم و ميزان رطوبت و بارندگي بستگي دارد كه اينها با هم نوع گياهي كه مي تواند كشت شود را تعيين مي كنند.

جنبه هاي مهم ديگر كشاورزي مثل بازار يابي محصولات و اقتصاد متغير بايد مورد توجه قرار بگيرند ، وقتي كه يك تناوب زراعي انتخاب مي شود.

Marichka
29-12-2006, 23:52
با استفاده از ارقام مقاوم جو مانند افضل، كوير، دشت و ماكويي بيماري لكه قهوه‌اي توري جو كنترل مي‌شود،
لكه قهوه‌اي توري جو با نام علمي Pyrenophora Teres از بيماري‌هاي رايج در مناطق كشت جو است، اين بيماري در مناطقي كه رطوبت و بارندگي زياد است، اهميت دارد. وجود رطوبت به مدت 5 تا 15 ساعت پيش از آلودگي شرايط مناسبي را براي فعاليت قارچ عامل بيماري فراهم مي‌كند. دماي مطلوب براي آلودگي 15-25 درجه سانتي‌گراد است.
قارچ عامل بيماري علاوه بر جو به گندم و جو وحشي نيز خسارت مي‌زند.
نام لكه توري به دليل علائم كاملاً مشخص شبكه‌مانندي كه روي برگ‌ها و حتي روي پوشش بذر به‌وجود مي‌آيد، به اين بيماري داده شده است. علائم بيماري به‌صورت لكه‌هاي رنگ‌پريده كشيده شبيه لكه قهوه‌اي معمولي است، پس از مدتي لكه‌ها كشيده‌تر شده و اطراف آنها روشن و در وسط قهوه‌اي خواهد بود. ميزان محصول و وزن دانه (وزن 1000 دانه) در گياهان مبتلا به لكه قهوه‌اي توري كاهش مي‌يابد. در مزارعي كه به شدت آلوده‌اند و ارقام زراععي حساسي در آنها كاشته شده است ميزان خسارت ممكن است به 100 درصد برسد، ولي دامنه خسارت بين 10 تا 40 درصد متغير است.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Marichka
19-04-2007, 14:44
گروه بندي گياهان زراعي




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گياهان زراعي بسيار متنوع بوده ،به صورت هاي مختلفي مصرف گشته و در عمليات زراعي نيز تفاوت هاي زيادي با يكديگر دارند. با اين حال ،كياهان زراعي مختلف داراي وجوه اشتراك زيادي مي باشند. به طور كلي گياهان زراعي را مي توان به صورت هاي مختلفي از جمله بر اساس خصوصيات گياهشناسي و تكاملي ، هدف توليد و مورد مصرف ، طول عمر گياه ، نيازهاي محيطي و شرايط مطلوب رشد، عمليات زراعي و غيره گروه بندي نمود. محصولات زراعي به دليل دارا بودن خصوصيات مختلف و چند هدفي بودن توليد ممكن است در دو يا چند گروه مختلف قرار گيرند.

طبقه بندي علمي گياهان
نام گياهان مختلف از يك مكان به مكان ديگر متفاوت بوده و يا گاهي گياهان كاملا متفاوتي به يك اسم ناميده مي شوند. مثلا انواع گندم باي افراد غير متخصص مفهوم گندم را دارد، اما گندم معمولي كه براي تهيه نان استفاده مي شود از گندم دوروم كه براي تهيه ماكاروني مصرف مي شود تفاوت هاي ژنتيكي و همچنين مصرفي زادي دارد. توليد نان خوب از گندم دوروم و توليد ماكاروني خوب از گندم نان امكان پذير نيست. براي آن كه افراد متخصص يكديگر را درك نمايند و دقيقا بدانند در باره ي چه گياها صحبت مي كنند، گياهان را به روشي موسوم به سيستم طبقه بندي علمي نامگذاري كرده اند.اين روش كه دقيقترين روش ها است توسط لينه(Carolous Linnaeus) بنيان گذاري شده است و به همين نام هم معروف مي باشد.در اين روش موجودات را بر اساس خصوصيات ريخت شناسي ، تكاملي و ژنتيكي در هفت طبقه قرار مي دهند. ترتيب طبقات عبارتند از :
1- سلسله(Kingdom)
2- بخش(Division)
3- رده يا طبقه(Class)
4- راسته(Order)
5- تيره يا خانواده(Family)
6- جنس(Genus)
7- گونه(Species)

گياهان زراعي به رده ي نهاندانگان تعلق دارند. هر گونه ي گياهي مجموعه اي از گياهان را در بر مي گيرد كه از نظر خصوصيات ظاهري شباهت هاي زيادي با يكديگر داشته و بتوانند به سهولت و بدون اتخاذ تكنيك هاي خاص مانند انتقال جنين و غيره با يكديگر لقاح يافته و توليد بذر نمايندع به طوري كه بذر حاصل بتواند سبز ليد مثل مجدد انجام پذير باشد. مجموعه اي از گونه هاي كه در بعضي خصوصيات مشنرك هستند يك جنس گياهي را تشكيل مي دهند.
در طبقه بندي علمي ، هر گياه را با اسم گونه و جنس آن مشخص مي سازند.به همين جهت اين سيستم نامگذاري را دو اسمي نيز گويند. مثلا نام علمي گندم نان Triticum aestivum مي باشد. Triticum مشخص جنس و aestivum مشخص گونه گندم نان است.

گروه بندي گياهان زراعي بر اساس هدف توليد و مورد مصرف:
در اين گروه بندي نوع محصول توليد شده و نحوه ي مصرف آن مورد نظر است و چون يك محصول با اهداف مختلفي توليد ميشود ممكن است در چند گروه قرار گيرد.
1- غلات: گياهاني از تيره ي غلات هستند كه به منظور توليد دانه كشت ميگردند. دانه ي حاصله عمدتا به مصرف تغذيه انسان يا دام مي رسد مثل گندم، جو ... دانهي اين گياهان از نظر نشاسته غني و از لحاظ پرتئين نسبتا فقير مي باشد.
2- حبوبات: گياهاني از تيره ي بقولات هستند كه براي توليد دانه كشت مي شوند. دانه ي حاصله عمدتا به مصرف انسان مي رسد مثل لوبيا، نخود و .... دانه هاي حبوبات از نظر پرتئين غني مي باشند.
3- گياهان روغني: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه جهت روغن گيري از دانه ي توليدي كشت مي شوند مثل پنبه، كتان ، لوبياي روغني و ....
4- گياهاعلوفه اي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه جهت استفاده از قسمت هاي هوايي ( به صورت تازه ،خشك و يا سيلو شده) در تغذيه ي دام كشت مي گردند. مانند ذرت علوفه اي ، علف سودان و....
5- گياهان ريشه اي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از ريشه ي غده اي آنها كشت مي گردند، مانند چغندر، شلغم و ....
6- گياهان ليفي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از الياف آنها كشت مي گردند. اين الياف ممكن است از پوست دانه منشاء يافته (مانند پنبه) و يا از فيبرهاي مستجات آوند آبكشي اوليه تشكيل يلفته با شند (مانند كتان و كنف)
7- گياهان غذه اي : گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از ساقه ضخيم شده و زيرزميني آنها كشت مي گردند مانند سيب زميني معمولي.
8- گياهان قندي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي قندگيري از عصاره ي شيرين آنها كشت مي گردند مثل نيشكر و چغندر قند.
9- گياهان دارويي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه به منظور استفاده از مواد مخدر آنها و يا تهيه ادويه كشت مي شوند مانند توتون ، قهوه، چاي و .....

گروه بندي بر اساس مورد مصرف خاص:
اين گروه بندي بر اساس اهداف توليدي و يا زراعي خاص انجام شده است:
1- گياهان با مصرف پوششي يا كود سبز
2- گياهان جهت كشت جانش
3- گياهان با مصرف قصيلي( علوفه ي تر)
4- گياهان با مصرف سيلويي
5- گياهان همراه
6- گياهان مكمل

گروه بندي بر اساس عكس العمل به طول روز:
در اين گروه بندي چگونگي عكس العگياه نسبت به طول روز(طول شب) در رابطه با تبديل مريستم رويشي به جوانه ي گل مورد نظر است. در اين گروه بندي گياهان را به دو گروه روز بلند و روز كوتاه تقسيم مي كنند و اگر نسبت به طول روز عكس ال عملي نداشته باشند بي تفاوت ناميده مي شوند. بسياري از ارقام اصلاح شده ي گياهان زراعي عكس العمل زيادي به طول روز ندارند و بي تاوت مي باشند. علاوه بر طول روز عواملي مانند بالايي حرار، كمبود ازت و رطوبت خاك، افزايش سن گياه و ذخيره ي غذايي آن در تسريع انتقال از مرحله ي رويشي به مرحله ي زايشي نقش دارد.

گروه بندي بر اساس طول دوره ي رشد:
هر گاه جمعيت بزرگي از ارقام يك گو نه مورد توجه قرار مي گيرد، مشاهده مي شود كه بعضي بسيار زود و بعضي بسيار دير به گل رفته و سيكل حياتي خود را تكميل مي كنند. لذا ارقام يك گياه ممكن است بر اسا س تعداد روز از سبز شدن تا رسيدگي به گروه هاي زودرس و ميان رس و ديررس تقسيم نمود.

گروه بندي بر اساس حرارت مطلوب رشد:
اين گروه بندي بر اساس شرايط حرارتي مناسب رشد محصول انجام شده و در نتيجه نشانگر بخشي از سال است كه محصول در آن رشد مطلوبي انجام مي دهد. اين قسمت بندي مطلق نبوده و و گياهان زيادي در حد فاصل دو گروه قرار مي گيرند.
1- گياهان سرمادوست: اين گياهان بهترين رشد خود را در هواي خنك (حدود 15 تا 25 درجه سانتي گراد) انجام مي دهند در هواي گرم ( بيش از 30 درجه سانتي گراد) آسيب مي بينند و ماهيتا روز بلند مي باشند مانند گندم، جو، سيب زميني، نخود و.............
2- گياهان گرمادوست: اين گياهان بهترين رشد خود را در هواي نسبتا گرم (حدود 20 تا 30 درجه سانتي گراد) داشته و رشد آنها در هواي خنك بسيار كند مي باشد.اين گياهان روز كوتاه بوده و شامل گياهاني مثل لوبياي چشم بلبلي، ماش، ذرت و .....

گروه بندي بر اساس طول عمر:
اساس اين گروه بندي طول دوره ي معمول رشد محصول بر حسب سال زراعي و تاريخ كاشت معمول براي برداشت محصول اقتصادي مي باشد.در گروه بندي بر اساس طول عمر گياه كروه هاي يكساله،چندساله و دوساله قرار مي گيرند. حداكثر طول رشد گياهان يكساله كمتر از يك سال زراعي ، دوساله بيش از يك سال زراعي و معمولا سه فصل زراعي و چندساله بيش از دو وغالبا چند سال زراعي طول مي كشد.

گروه بندي بر اساس عمليات زراعي:
در اين گروه بندي امكان انجام عمليات وجين در بين رديف هاي كاشت مورد نظر است:
1-گياهان وجيني: حجم رويشي هر بوته زياد بوده و معمولا با فاصله رديف بيش از 40 سانتي متر كشت مي شوند مانند سيب زميني ، پنبه و....
2-گياهان غير وجيني: حجم رويشي هر بوته كم است و در نتيجه گياه با تراكم زياد و به صورت پراكنده يا با فاصله ي رديفهاي كمتر از 40 سانتي متر كشت مي شوند مانند گندم ، جو و.......

AaVaA
01-08-2007, 22:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


موطن اصلی وقدمت كاشت:

موطن اصلی این درخت از آمریكای جنوبی ویرزیل می باشدكه پس ازكشف آمریكا توسط پرتقالیها به سایر نقاط دنیا برده شد. امروزه كشور هندوستان بزرگترین تولید كنندهٔ این محصول بوده وجنوب غربی این كشور ازمراكز عمدهٔ كاشت می باشد.
مقاومت درختچهٔ كاشو نسبت به كم آبی بیشتر از درخت انبه است، اما درمقابل سرما حساستر از انبه می باشد.
● ارزش غذایی میوه:

تركیب شیمیایی این میوه بدین قرار است كه:
▪ گلوكز یا لوولز ۹%-۷%
▪ اسید تانیك ۰.۵درصد(این ماده باعث گس شدن طعم میوه می شود)
▪ مواد معدنی ۱۲%
▪ مغز دركاشو علاوه بر طعم مطبوعی كه دارد، ۱۵%پروتئین و ۴۰%چربی هم دارد.

● شرایط آب وهوایی ومحیط كاشت:

همان طوری كه ذكر گردید كاشو بومی مناطق گرمسیری است وطبعا درمناطقی كه دارای اینگونه آب وهوا باشد رشد خوبی دارد. درخت در بدترین وكم عمق ترین خاكها رویش دارد ومحصول میدهد ولی خاكهای عمیق ولیمونی باعث افزایش باردهی ورشد بهتر درخت میگردد.


● میوهٔ كاشو:

میوهٔ حقیقی دراین درخت محتوی مغز یعنی قسمت خوراكی میوه می باشد. میوه دارای قسمتی لوبیایی شكل، ودرانتها نسبتا طویل ومتورم است كه در داخل این برآمدگی مغز یا قسمت خوراكی میوه قرار دارد كه پس ازرسیدن كامل میوه و برداشت بایستی مغزمیوه را برای عرضه به بازار از پوست آن جدا بنمایند.

سه تاچهار هفته پس ازباز شدن گل وتشكیل میوه یعنی تلقیح گلهای ماده دم گل شروع به رشد كرده و۳-۲ ماه بعد كه میوهٔ حقیقی كاملا رسید رشد دم میوه نیز به حداكثر رسیده جسمی نرم وگوشتی با طعم كمی ترش كه بسیار معطراست تولید می كند. این شبه میوه یا دم گل متورم وبرای تهیهٔ یك نوع شراب ویا مصرف به صورت تازه خوری به عنوان میوه مورد استفاده قرار میگیرد. درموقع رسیدن كامل، قطر دم میوه به۵-۴ وطول آن به۱۰-۵ سانتیمتر می رسد ورنگ آن صورتی یا زرد می گردد.

مغز بادام هندی كه دارای مقدار زیادی چربی می باشد خیلی زود تند وفاسد می گردد یعنی چربی آن درمجاورت اكسیژن هوا اكسید می شود. برای حمل این محصول به نقاط دوردست باید آنها را درجعبه های فلزی قابل نفوذبه هوا قراردهندوپس از پركردن جعبهٔاول هوای داخل آنرا خارج نموده و به جای آن گاز دی اكسید كربن وارد كرده ودرجعبه را مسدودنمایند، بدین طریق می توان مغز كاشو راتا دو سال بدون اینكه فاسد شود، نگاهداری كرد.

● ازدیاد درخت كاشو:

این درخت گرمسیری همیشه سبز حساس، كه عمدتا درهندوستان پرورش داده می شود، معمولا با بذر تكثیر گردیده وبرای انجام این عمل ۳-۲ عدد بذر، مستقیما درباغ كاشته می شود(به علت اینكه انتقال نهالهای جوان توام با اشكالاتی است از كشت آن درخزانه صرف نظر می نمایند). بعد از رویش بذور یك عدد ازآنها را نگهداشته وبقیه راحذف می نمایند.
با اینكه بذرهای درخت هیچ نوع ركود بذری ندارند، اما بذور راباید باقرار دادن درآب، ازنظر وجود جنین مورد آزمایش قرار داد(بذور غوطه ور حذف می شوند). جوانه زنی درمدت ۲۰-۱۵ روز صورت می گیرد.
همانطوری كه گفته شد نهالها قدرت انتقال ندارند وبه همین جهت درحالتی كه بخواهیم آنها را بعد از رویش به زمین اصلی انتقال داده ونسبت به كاشتشان اقدام كنیم، ازگلدان های توربی استفاده می نمائیم؛ بدین صورت كه بذور را درگلدانهای توربی كاشته ودر زمان انتقال توام با گلدان، گیاهان جوان را هم در زمین اصلی می كاریم. بنابراین گلدان با نهالها در داخل خاك قرار می گیرد، وبه مرور پوسیده واز بین می رود.

● كاشت درخت:
این درخت در دورهٔ جوانی رشد سریعی دارد ولی طول عمر آن كم است وحدود بیست سال زندگی می كند، درحالی كه درخت انبه وپسته كه با بادام هندی در یك خانواده قرار دارند تا یكصد سال عمر می كنند.
بیشتر محصول كاشو از درختانی كه درنامرغوب ترین اراضی وبطور وحشی وخودرو سبز شده اند، جمع آوری می گردد. منتها باغهای كاشته شده هم نسبتا زیاد است ودرختی كه درزمین مرغوب كاشته شده ومورد مراقبت قرار می گیرد، محصول بیشتری می دهد.
فاصلهٔ كاشت درخت كاشو درباغات دیم واراضی نامرغوب درحدود ۱۸متر درهر جهت، ودر اراضی زراعتی حاصلخیز با آبیاری،۱۲-۱۰متر می باشد.
ـ نكتــه:
نیاز درخت كاشو نسبت به گرده افشانی زیاد بوده، ومیزان دگرگشنی درآن كم است.







کشاورز تنها

AaVaA
04-08-2007, 16:31
توت فرنگی میوه ای نسبتا جدید است که تا 250-300 سال قبل به این شکل امروزی وجودنداشت و بیشتر موارد استفاده دارویی داشته است. در قرن چهاردهم در فرانسه توت فرنگیهای وحشی از جنگل به زمین زراعتی منتقل شد و از آن به عنوان یک گیاه اهلی استفادهگردید. در جنگلهای شمال ایران توت فرنگی وحشی بطور فراوان یافت می شود. بنظر می رسدکه اولین رقم اصلاح شده در زمان صدارت اتابک اعظم از فرانسه به ایران آمد و به ناماتابکی خوانده شد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مشخصات گیاه شناسی و ارقام موجود توت فرنگی: توتفرنگی از جنس فراگاریا (Fragaria) و گونه رژا (Resea) بوده که امروزه از گونه های شیلنسیس (Chilensis) و ویرجینیا (Virginia) و هیبرید بینایندو یعنی اناناس (ananasae) استفاده زراعی میگردد.
عموما گیاهانی علفی باساقه های رونده یا استولون هستند.برگها مشتمل بر سهبرگچه خشن و کرک دار برنگ سبز تیره بوده که در برخی از ارقام شفاف می باشند. ساختمان گل شامل 5 گلبرگ سفید که در قسمت تحتانی خود به یک زائده کوچک متصل است،کاسه گل شامل 5 کاسبرگ سبز رنگ بوده که در قسمت تحتانی تقریبا به یکدیگر جوش خوردهمی باشند. تعداد کاسبرگها در برخی از ارقام زراعتی ممکن است بیش از 5 عدد باشد. پرچمها به تعداد 20 عدد یا کمی بیشتر یا کمتر است. مادگی به تعداد زیاد و بصورتمارپیچی بر روی نهنج قرار گرفته است و در مجموع و همراه با نهنج فرم نسبتا کشیده ایرا تشکیل می دهد. مادگی از فندقه های جدا از یکدیگر که هر کدام دارای تخمدان با شکلراست و کوتاه می باشد تشکیل شده است. در هر تخمدان یک تخمک وجود دارد و در واقع بذربه تعداد فندقه ها تولید می شود. گل در واقع دو چنسه و پس از تلقیح گلبرگها ریزشکرده و نهنج بتدریج رشد و گوشتی شکل می گیرد و میوه بمرور زمان آبدار شده و از حالتاسیدی به قندی تبدیل می شود. اگر لقاح ناقص باشد تعداد فندقه ها محدود و چه بساتقارن میوه حفظ نمی شود.
ارقام توت فرنگی به گروه ارقام بهاره یعنی بوته هایی کهدر سال یکبار میوه می دهند و ارقام چهار فصله که در سال بیش از یکبار میوه می دهند،تقسیم می گردند. مهمترین ارقام بهاره عبارتند از گورلا، آلیسو، تیوگو، رد گانتلت،اسیتا، کاتس کیل، فرسناارقام چهار فصله: این ارقام بسیار قوی الرشد و خزندهبوده و از اواخر اردیبهشت تا اواخر تابستان و گاهی اوایل پاییز میوه می دهند. میوهها ریز و به تعداد زیادتری در هر بوته تولید می شوند. ارقام چهار فصله مانند: استرا، هومی جنتو می باشد.
ازدیاد توت فرنگی: ازدیاد بطریق جنسی و غیر جنسی صورتمی گیرد.
الف) ازدیاد جنسی:ازدیاد توت فرنگیبوسیله بذر مخصوص ارقامی است که طبیعتا تولید ساقه رونده نمی کنند و یا ارقامی کهساقه های رونده کمی دارند و همچنین جهت تولید ارقام جدید از روش ازدیاد بذریاستفاده می شود.
ب) ازدیاد غیر جنسی: در ازدیاد غیرجنسی که تقسیم بوته خوانده می شود بوته هایی را که خوب رشد کرده و قوی هستند پس ازخارج کردن از زمین به چند بوته کوچکتر که هر کدام دارای مقداری ریشه می باشند تقسیمکرده و سپس آنها را در محل اصلی نشاء می کنند. در این روش باید از بوته های سالمپایه های مادری استفاده گردد. روش ازدیاد از طریق ساقه های رونده بدین صورت میباشند که پس از ریشه دار شدن ساقه های رونده در تابستان از بوته مادری جدا و در محلسایه نشاء کرده و سپس در فصل پاییز بوته های انتخابی را به زمین اصلی انتقال میدهند.
شرایط خاک و شرایط محیطی رشد توت فرنگی:توتفرنگی گیاهی است که در خاکهای مختلف تقریبا سازگار است با این وجود خاکهای عمیق نرمبا بافت شنی رسی را ترجیح می دهد. بهترین PH مناسب برای توت فرنگی 5/5 تا 5/6 می باشد. اگر میزان آهک خاک از حدمجاز بیشتر باشد عارضه کلروز یا زرد شدن برگها بروز خواهد کرد. از لحاظ آب و هوا درشرایط مرطوب و شرایط نسبتا گرم محصول دهی مناسب خواهد داشت. در شرایط گرم و مرطوبباید آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد و همچنین ارقام مقاوم به گرما انتخاب گردد. در ارتفاع 400 تا 800 متری از سطح دریا می تواند رشد مناسبی داشته باشد. نیمه مقاومبه سرما بدون پوشش کاه و کلش می تواند تا 5- درجه سانتی گراد را تحمل نماید ولی باپوشش ویژه تا -18 درجه سانتی گراد را متحمل است. از نظر نیاز سرمایی جزء گیاهان کمنیاز به سرما تقسیم بندی می شود بطوریکه در 200 تا 400 ساعت دمای کمتر از 7 درجهسانتی گراد نیاز سرمایی و ناچیز آن منتفی می گردد. سطحی بودن ریشه ها که معمولا تاعمق 15 تا 20 سانتی متری خاک توزیع می گردد گیاه را حساس به کم آبی می کند. جهتتولید محصول بهاره باید از ارقامی استفاده گردد که طالب روزهای کوتاه و نیاز دماییپائین تری باشند تا گل انگیزی و محصول دهی آنها بخوبی انجامگیرد.
در ارقام 4 فصله روزکوتاهی یا روز بلندی و همچنین پائین بودن و بالا بودن درجه حرارت زیاد مطرح نیست واین گروه از توت فرنگیها معمولا در شرایط مختلف براحتی گل می دهند.
پیش رس کردن توت فرنگی:توت فرنگی طبیعتا از میوه های نوبرانه و ازاولین میوه های است که در بهار به بازار عرضه می شود. در حالت معمولی و در مناطقمعتدل زمان برداشت میوه در اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل تیر است ولی امروزه با فنآوری های خاصی می توان زمان رسیدن میوه را به جلو انداخت. به عبارت دیگر می توان بااستفاده از وسائل و امکانات امروزی اقدام به پیش رس کردن و تولید توت فرنگی خارج ازفصل نمود و عرضه توت فرنگی را مدت طولانی تری ادامه داد . البته هزینه های اضافی کهبرای پیش رس کردن ایجاد می شود به علت قیمت بیشتری که محصول نوبرانه دارد جبرانخواهد شد.
پیش رس کردن توت فرنگی در گلخانه:مطمئنترین وسیله برای پیش رس کردن استفاده از گلخانه است. مشکل استفاده از گلخانه دردرجه اول هزینه سنگین احداث گلخانه و نیاز به تخصص و تجربه کافی برای کشت توت فرنگیدر گلخانه است.
برای این منظور می توان نشاء توت فرنگی راابتدا اواسط تیرماه تا اوایل شهریور در خزانه انتظار کشت کرد و 5-7 کیلوگرم در هرصدمتر مربع از کودهای کامل ازت - فسفر - پتاس به نسبت 17 - 12 - 12 به عنوان کودپایه به زمین خزانه دارد. پس از تولید ریشه های قوی در نشا بوته ها شروع به ایجادساقه های رونده می نمایند. با سرد شدن هوا بوته ها تحت تاثیر نور و درجه حرارتپائین قرار گرفته و گل در آنها تشکیل می شود. در آبان و آذر بوته ها را به گلخانهحمل کرده و در بستر کاشت به فاصله 30 تا 25 سانتی متر کشت مینمایند.
در گلخانه نیز مقدار 5-3کیلوگرم کود کامل شیمیایی در 100 متر مربع به بستر داده می شود. درجه حرارت گلخانهرا ابتدا روی 8 - 12 درجه سانتی گراد تنظیم کرده و با افزایش شدت نور درجه حرارت رانیز زیاد می کنند و به 15 - 20 درجه سانتی گراد می رسانند. البته می توان درجهحرارت را به 8 درجه سانتی گراد کاهش داد. بلافاصله پس از کاشت بایستی به اندازهکافی آبیاری نمود. در آبیاری توت فرنگی گلخانه ای باید دقت شود که زمین بطوریکنواخت مرطوب گردد. به منظور جلوگیری از خطر پوسیدگی میوه در اثر رطوبت زیاد بایدگلخانه را به موقع تهویه کرد و بوسیله حرارت خشک رطوبت زیادی را کاهش داد. برایانجام عمل گرده افشانی و تلقیح بهتر گلهای توت فرنگی در گلخانه می توان برای هر 1000 متر مربع سطح زیر کشت یک کندوی زنبور عسل در گلخانه قرار داد.

منبع:سیروس بیدریغ،عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان

ghazal_ak
19-05-2008, 13:44
مهم ترين مسئله اي كه امروزه توليد سيب را در كشور با مشكل مواجه كرده،‌ علاوه بر پايين بودن عملكرد، كيفيت نامناسب بسياري از آنها براي انبارداري و يا صادرات است كه علت آن به كمبود يا عدم تعادل عناصر غذايي در درخت و نبود آن در ميوه بر مي گردد و در اغلب موارد سوء مديريت در ساير سطوح نيز آن را تشديد نموده است.

كلسيم از جمله عناصري است كه در طول مدت تازه ماندن ميوه سيب نقش بسزايي دارد و كمبود آن باعث بروز عوارض فيزيولوژيكي نظير لكه تلخي (Bitter pit)، چوب پنبه اي (Cork Spot)، لهيدگي
(Internal Breakdown)، چروكيدگي ناشي از كاهش بيش از حد آب (Shriveling)، آردي شدن سيب (Mealy Breakdown)، آبگيزيدگي (Watercocre)، و Scald مي شود.

برخي محققين محلولپاشي كلسيم در طول فصل رشد و زمان هاي متفاوت را مورد بررسي قرار داده و آثار آن در كاهش بيماري هاي فيزيولوژيك ناشي از كمبود كلسيم را گزارش نموده اند.

محققين ديگري غوطه وري ميوه را در محلول حاوي كلسيم بعد از برداشت توصيه نموده اند. اما آنچه در اين قمت نياز به تحقيق بيشتر دارد مقايسه منابع مختلف كلسيم شامل كلرور كلسيم و نيترات كلسيم در ارقام مختلف و ميزان اثر بخشي آنها در زمان هاي مختلف و تعداد دفعات محلولپاشي بر روي كيفيت است تا دوام كلسيم بعد از زمان نگهداري در سردخانه نيز تسري پيدا كند.

تحقيقاتي نيز بر روي تركيب ساير عناصر غذايي و نسبت آنها در ميوه و ارتباط آن با خصوصيات كيفي صورت گرفته است. در تحقيقي كه بر روي رابطه بين غلظت عناصر غذايي در ميوه سيب و ميزان لهيدگي آن در انبار انجام شده،‌ گزارش كرده اند كه اين بيماري با درصد‌ آب، ازت، كلسيم، منيزيم، پتاسيم، آهن
و ... رابطه دارد. (Aaese and Drake, 1993Aaese and Drake, 1993) نسبت هاي ازت به كلسيم (N/ca) و پتاسيم به كلسيم (K/ca) در اين ارتباط عامل مهمي به شمار مي رود.

شهابي و ملكوتي (1379) در بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيدند كه با افزايش مصرف ازت و آب،‌خصوصيات كيفي ميوه (در نتيجه پايين بودن غلظت كلسيم) كاهش مي يابد.

عدم توجه به مسايل كيفي كه امكان انبارداري را تحت الشعاع خود قرار مي دهد باعث متضرر شدن باغداران، انباركنندگان و صادركنندگان ميوه مي شود و چه بسا ممكن است در آينده اي نه چندان دور با طرح معيارها يا استانداردهاي كيفيتي ديگر ما قادر به صادرات محصولات كشاورزي خود به دليل عدم تطابق با استانداردهاي اعلام شده نباشيم.

عدم پيش بيني راهكارهاي مناسب جهت دسترسي به استانداردها،‌ امر صادرات ميوه به ويژه سيب را دچار اختلال و باعث ايجاد بحران در مسايل اقتصادي كشور خواهد گرديد. در طول 20 سال گذشته كل توليدات كشاورزي كشور به سه برابر (از 19 ميليون تن به 60 ميليون تن) افزايش يافت كه بيشترين افزايش، در ده سال اخير (علي رغم خشكسالي 7 سال از 12 سال) بوده است.

لازم به ذكر است كه يكي از اهداف برنامه هاي سوم و چهارم توسعه (86 ـ 1379)، افزايش توليدات كشاورزي كشور از 60 ميليون تن به 120 ميليون تن در سال مي باشد.

انتظار ما اين است كه اگر يافته هاي تحقيقاتي در مورد مصرف متعادل كودها به ويژه محلولپاشي كلرور كلسيم در باغ هاي ميوه و گل هاي زينتي در سطح كشور همگاني شود، علاوه بر اينكه بيش از 25 درصد افزايش عملكرد خواهيم داشت،‌ به دنبال آن بهبود كيفيت محصولات كشاورزي نيز تحقق خواهد يافت. چه يكي از مشكلات اصلي صادرات محصولات باغي در كشور ما ،‌ پايين بودن كيفيت اين محصولات علي الخصوص از نظر خاصيت انبارداري و كمي ارزش غذايي آنها مي باشد.

وقتي صحبت از ضرورت محلولپاشي كلسيم در بسياري از محصولات باغي جهت افزايش كيفيت و تازه ماندن آنها در طول مدت نگهداري مي شود بلافاصله اين توهم به وجود مي آيد كه به دليل آهكي بودن خاك ها غلظت كلسيم در محلول خاك بالا بوده و در اغلب موارد حتي غلظت اين ماده در برگ نيز در حد مطلوب و يا بيشتر باشد (حدود؛ 5/1 درصد). و البته نتايج تجزيه خاك و تجزيه برگ نيز مؤيد آن است. لكن آنچه در اين ارتباط از نظر دور مانده است وضعيت خاص و فيزيولوژيكي كلسيم پس از جذب توسط گياه از نقطه نظر تحرك و انتقال آن در آوندها و در نهايت به ميوه است.

حركت كلسيم در گياه بسيار كند بوده و فقط توسط آوندهاي چوبي انتقال مي يابد حال آن كه اثري از آن در اوندهاي آبكش و شيرده پرورده مشاهده نمي شود. بنابراين ميوه نياز كلسيمي خود را تنها از طريق آوندهاي چوبي تأمين مقدار لازم آن براي ميوه ها نبوده و در نتيجه ميوه ها با كمبود كلسيم مواجه
مي شوند و اين امر باعث ظهور عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم در ميوه در طول فصل رشد و عمدتاً پس از برداشت و در طول مدت نگهداري و يا انبارداري خواهد شد.

كمبود كلسيم در شرايط بالا بودن درجه حرارت محيط و نتيجتاً‌ افزايش شدت تعرق از سطح برگ ها، مصرف بيش از حد ازت، درشت بودن ميوه ها و آبياري بي رويه و يا تنش خشكي، تشديد مي شود. از آنجا كه در شرايط مديريتي معمولاً‌ اين مشكلات به طور خواسته و يا ناخواسته به وجود مي آيد بنابراين استفاده از محلولپاشي كلسيم جهت تعديل و يا تخفيف اثر عوامل فوق بر كيفيت ميوه ها ضروري است.

نقش كلسيم در سلامتي انسان

كلسيم يكي از عناصر معدني مهم موردنياز انسان بوده و نياز روزانه بدن انسان از محدوده يك گرم در روز نيز تجاوز مي نمايد. وزارت بهداشت آمريكا نياز روزانه كلسيم افراد بالاي 50 سال را 3/1 گرم اعلام نموده كه اين مقادير براي خانم هاي باردار و شيرده 25 درصد افزايش مي يابد. ملكوتي و طباطبايي (1377) به نقل از منابع متعدد، كمبود كلسيم در انسان را عامل بسياري از بيماري ها من جمله پوكي استخوان، پوسيدگي دندان،‌ دردمفاصل و .... مي دانند. كلسيم و فسفر براي داشتن استخوان بندي مناسب و
دندان هاي سالم با همديگر همكاري مي كنند.

براي سلامت عروق قلب نيز كلسيم و منيزيم با هم مشاركت دارند. تقريباً‌ تمام كلسيم بدن در استخوان ها و دندان ها تجمع مي يابد . 20 درصد كلسيم بدن، همه ساله دوباره سازي مي شود. علت اساسي ميل به خواب در انسان بعد از صرف ماست و دوغ، وجود اسيد لاكتيك و كلسيم فراوان در آنها مي باشد كه باعث آرامش اعصاب گرديده و در نتيجه ميل به خواب پيش مي آيد.

نقش كلسيم در گياهان

همان گونه كه قبلاً‌ نيز گفته شد علي رغم آنكه خاك هاي زراعي كشور ما آهكي بوده و كلسيم يكي از فراوان ترين عناصر پوسته (6.3 درصد) را تشكيل مي دهد، ولي به دلايل متعدد من جمله حركت بسيار كند و دشوار در درون گياه مشكلاتي را براي درختان ميوه مخصوصاً‌ ميوه هايي كه انبارداري مي شوند و نيز برخي از محصولات زراعي مانند توت فرنگي، گوجه فرنگي،‌هندوانه و .... ايجاد كرده است. چه در گياهان زينتي (بريده)، سبزي ها، توت فرنگي،‌درختان ميوه و بعضي صيفي جات نظير هندوانه و
گوجه فرنگي نياز كلسيم ميوه ها حداكثر منتقل گردد. براي انتقال كلسيم به طرف ميوه بايستي شرايط مديريتي و تغذيه اي مناسبي برقرار باشد. زيرا در گيلاه زيادي ازت، آب، پتاسيم و ... باعث اختلال در جذب كلسيم به ميزان كافي توسط ميوه مي گردند.

در گياه بخشي از كلسيم به عنوان ماده ساختماني به شدت پيوند خورده و قسمت ديگر در ديواره سلول ها و سطح خارجي غشاي پلاسمايي به صورت قابل تبادل موجود مي باشد.

از طرف ديگر مقدار زيادي از كلسيم نيز ممكن است در واكوئل ها محصور شده و به همين دليل غلظت آن در سيتوزول خيلي پائين مي باشد. بدين علت كلسيم در آوندهاي ابكش و از طريق سيمپلاست نمي تواند حركت كند.

سئوال مهم اين است كه چرا علي رغم آهكي بودن اكثر خاك هاي زراعي ايران، برخي محصولات كشاورزي از قبيل هندوانه،‌گوحه فرنگي و صيفي جات عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم را نشان مي دهند؟ در پاسخ به اين ستوال، علت را مي توان چنين توضيح داد كه حركت كلسيم در درون گياهان بسيار كند بوده و به دليل محصور شدن آن در واكوئل ها و غلظت پايين در سيتوزول حركت آن در درون گياه فقطاز طريق آوندهاي چوبي امكان پذير مي باشد (Marschner, 1995). كلسيم جذب شده به اين طريق در برگ ها تجمع يافته و به هنگام تجزيه برگي نيز، غلظت كلسيم در برگ ها در حد كفايت باشد ولي در تابستان كه هوا گرم تر مي شود و ميوه نيز درشت تر و نياز بيشتري به كلسيم دارد،‌ تبخير از سطح برگ به مراتب بيشتر از سطح ميوه ها بوده و به همين دليل آن مقدار كمي از كلسيم كه توسط آوندهاي چوبي به ميوه مي رسيد نيز كاهش يافته و علي رغم بالابودن غلظت كلسيم در برگ ها (حتي بالاتر از غلظت بحراني و يا حد كفايت) ميوه دچار كمبود كلسيم مي شود.

غلظت كلسيم در برخي از گياهان حتي اگر به ده درصد وزن خشك نيز برسد، علائم مسموميت ايجاد
نمي نمايد.

در سيب وگلابي به خاطر نگهداري آنها به مدت طولاني تر، تاثير مقدار كلسيم ميوه درحفظ كيفيت آن در طول انبارداري نمايان تر است.

به دليل نقش كلسيم د راستحكام ديواره سلولي، ميوه هايي كه تجمع كلسيم در آنها بيشتر است، قابليت و طول عمر انبارداري در آنها افزايش مي يابد و در كشور ما يكي از علل مهم پايين بودن كيفيت ميوه و
گل هاي بريده و در نتيجه پائين بودن خاصيت انبارداري آنها، كمي غلظت كلسيم در آنها مي باشد.

مصرف كودهاي ازته فراوان و هرس شديد تاثير مضاعفي بر كمبود كلسيم مي گذارند. نسبت ازت به كلسيم (N/Ca) در ميوه بايستي در حدود 10 باشد و زماني كه اين نسبت برقررا باشد تقريباً‌ هيچ عارضه اي مخصوصاً‌ عوارض فيزيولوژييك (لكه تلخ،‌آردي شدن، پوكيدگي، اسكالد، آبكيزيدگي و .....) مطرح نمي باشد. ولي وقتي اين نسبت به بيشتر از 20 افزايش يابد (حتي با كلسيم برابر در هر دو نسبت) عوارض فيزيولوژيكي مشاهده مي گردد.

بين مقدار ازت برگ و ميوه ارتباط مستقيم وجود دارد . زيادي ازت حتي در آفت كيفيتي و رنگ پذيري نامناسب نيز بسيار موثر مي باشد اگر درصد ازت در برگ سيب از سه درصد تجاوز نمايد، به ازاء هر دو دهم درصد افزايش، از خاصيت رنگ پذيري سيب ها كاسته مي شود و نيز آزمايش ها نشان داده است كه هر چه درصد آب در ميوه سيب از حد طبيعي (84 درصد در سيب) فراتر رود، كيفيت و خاصيت انبارداري آن به مقدار قابل توجهي كاهش خواهد يافت.

آنچه در زير آمده است مربوط به تحقيقي در ارتباط با اثر محلولپاشي كلسيم برخصوصيات كيفي سيب قرمز لبناني در منطق سميرم اصفهان است.

با توجه به وظايف مهم كلسيم در گياه به خصوص عمل آن در پايداري ساختمان ديواره سلولي و پايداري غشاء سلولي، اين عنصر عوارض فيزيولوژيكي نظير نرم شدن گوشت، آردي شدن و لكه تلخي سيب دارد. به منظور افزايش كلسيم ميوه و پيشگيري از عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم، بهبود كيفيت و افزايش طول عمر انبارداري، آزمايشي با غلظت هاي مختلف كلرور كلسيم در زمان هاي متفاوت در قالب طرح آماري بلوك هاي كامل تصادفي در چهار تكرار بر روي 28 اصله درخت سيب قرمز از نوع پايه بذري با اندازه يكسان در منطقه سميرم در سال 1377 انجام گرفت.

تيمارهاي اعمال شده شامل تركيبي از دو غلظت از دو غلظت نيم و يك درصد كلرور كلسيم و سه حالت محلولپاشي (دو، چهار و شش نوبت) بود. در پايان فصل رشد و در زمان برداشت از تيمارهاي مختلف از ميوه نمونه برداري شد و قبل از انباركردن ميوه ها ، سفتي بافت، درصدمواد جامد محلول (TSS)، اسيديته (PH) و ميزان عناصر غذايي اندازه گيري شد. سپس مابقي به سرد خانه منتقل شده و در دما و رطوبت مناسب به مدت 160 روز نگهداري شدند.

در طي اين مدت به فواصل 45 روز نمونه برداري از تيمارها انجام و پس از انتقال به آزمايشگاه از نظر خصوصيات فوق (به جز عناصر غذايي) موردارزيابي مجدد قرار گرفتند. نتايج حاصله نشان داد كه سفتي بافت ميوه ها قبل از انبارداري در تيمارهاي محلولپاشي شده نسبت به شاهد افزايش يافته و در بعضي تيمارها اين اثر معني دار بود.

بيشترين اثر مربوط به تيمار محلولپاشي شده با غلظت يك درصد در شش نوبت (تيمار هفتم) و به ميزان 5/11 درصد افزايش نسبت به شاهد بوده است و اين تفاوت در سفتي بافت تا 130 روز پس از انبارداري مشهود بود. لكن بعد از 160 روز انبارداري تفاوت معني داري بين تيمارها از نظر سفتي بافت مشاهده نگرديد. كليه تيمارها از نظر تاثير بر اسيديته و درصدمواد جامد محلول تاثير معني داري را نشان ندادند. لكن با افزايش مدت انبارداري در كليه تيمارها TSS و PH افزايش و اسيديته كاهش يافت.

از ميان عناصر غذايي، محلولپاشي كلرور كلسيم به ميزان قابل توجهي باعث افزايش ميزان كلسيم ميوه در كليه تيمارها نسبه به شاهد شده و در تيمار هفتم اين نسبت به تيمار شاهد، 65 درصد بود.

محلولپاشي كلسيم تاثيري برغلظت ساير عناصر در ميوه سيب نداشت. لذا به منظور افزايش ميزان كلسيم ميوه و جلوگيري از عوارض غلظت نيم تا يك درصد كلرور كلسيم، يك ماه بعد از گلدهي كامل (Full bloom) و به فواصل زماني سه تا چهار هفته توصيه مي شود. انجام تحقيق بيشتر براي طولاني تر نمودن اثر بخشي كلرور كلسيم در سفتي بافت ميوه سيب قرمز پيشنهاد مي گردد.



مهندس محبوب آقازاده

amin2000
25-05-2008, 16:34
سیب زمینی متعلق به خانواده Solanacea می باشد که بیش از ۹۰ جنس و ۲۸۰۰ گونه در این تیره وجود دارد. اگرچه گیاهان این خانواده در سراسر جهان یافت می شوند، ولی بطور عمده در نواحی گرمسیری آمریکای لاتین پراکنده هستند. جنس گیاه سیب زمینی Solanum است که این جنس تقریباً دارای ۲۰۰۰ گونه می باشد.

● طبقه بندی گیاهشناسی
سیب زمینی Solanum tuberosum گیاهی دولپه ای یک ساله و علفی است که به علت تکثیر از طریق غده ظرفیت بالقوه چند ساله بودن را نیز دارد.
سیب زمینی متعلق به خانواده Solanacea می باشد که بیش از ۹۰ جنس و ۲۸۰۰ گونه در این تیره وجود دارد. اگرچه گیاهان این خانواده در سراسر جهان یافت می شوند، ولی بطور عمده در نواحی گرمسیری آمریکای لاتین پراکنده هستند. جنس گیاه سیب زمینی Solanum است که این جنس تقریباً دارای ۲۰۰۰ گونه می باشد. سیب زمینی متعلق به قسمت Tuberarium می باشد که شامل ۱۸۰ گونه وحشی و زراعی است که تولید غده می کنند.
اکثر ارقام تجاری سیب زمینی تتراپلوئید هستند (۴۸ = ۲n = ۴x) که به زیر گروه های tuberosum و andigena تقسیم می شود.
رده بندی دیگری هم وجود دارد که بر اساس آن دیپلوئید ها و تریپلوئید های معینی در محدوده گونه S.tuberosum قرار می گیرند. سیب زمینی های زراعی دیپلوئید (۲۴ = ۲n = ۲x) به دو گروه اصلی تعلق دارند: S.stenotomum ، با غده های دارای دوره خواب و S.phureja با غده هایی بدون دوره خوابِ کاملاً مشخص، S.stenotomum تیپ تباری به حساب می آید و از طریق مضاعف شدن کروموزومی به، تیپ های آندیژین تبدیل می شود.
تریپلوئید های زراعی (۳۶ = ۲n = ۳x) در گروه S. × chaucha احتمالاً هیبرید هایی هستند که بطور طبیعی از تلاقی Andigena و Stenotomum یا Ohureja بوجود می آیند.
گونه تریپلوئید دیگر، S. × juzepczukii ، بسیار متحمل به یخبندان است و ممکن است از دو رگ گیری طبیعی بین گونه وحشی S.acaule (یک تتراپلوئید) و S.stenotomum دیپلوئید ایجاد شده باشد.
یک پنتاپلوئید، S.× curtilobum (۶۰ = ۲n = ۵x)، که تصور می رود از دورگ گیری طبیعی بین S.acaule و S.andigena بدست آمده باشد، به علت توانایی تحمل سرما در مناطق مرتفع آند کاشته می شود. این تیپ سیب زمینی طعم تلخی دارد، اما برای درست کردن نوعی غذا به نام شونو مناسب است.
تیپ هگزاپلوئید S.demissum (۷۲ = ۲n= ۶x ) به عنوان منبع ارقام مقاوم در برابر بادزدگی مورد استفاده قرار می گیرد.
● گیاهشناسی
▪ ریشه
گیاهان حاصل از بذر حقیقی، ریشه اصلی ظریفی تولید می کنند که بعداً بصورت افشان در می آید. گیاهانی که از غده های بذری بوجود می آیند سیستمی از ریشه های جانبی افشان دارند که معمولاً بصورت گروه های سه تایی بر روی گره های ساقه زیرزمینی بوجود می آیند. ریشه های جانبی در نواحی پریسیکل ریشه ها و در مریستم های ساقه های زیر زمینی، نزدیک به صفحه گرهی، پدید می آیند. تقسیم سلولی در پریسیکل باعث ایجاد پریموردیوم ریشه می شود که با فشار مکانیکی یا احتمالاً با فعالیت آنزیمی مسیر خود را از طریق کورتکس طی می کند. محل خروج ریشه ها اساساً زخمهای باز هستند و محلهای آلودگی را برای عوامل بیماریزا فراهم می کنند. در سیب زمینی ریشه می تواند تا عمق ۶۰ سانتیمتری توسعه پیدا کند، با این حال ریشه ها توانایی زیادی برای نفوذ در لایه های خاک ندارند.
▪ غده
غده بخشی توسعه یافته و متورم از ساقه زیر زمینی است که استولون(۲) یا ریزوم(۳) نامیده می شود. رشد غده حدوداً ۳۰ تا ۶۰ روز پس از کاشت در پائین ترین گره استولون های رویده شده، درست پس از قلاب انتهایی استولون های منفرد، آغاز می شود. تاریکی، دمای مساعد و رطوبت کافی غده دهی را تحریک می کند. غده دهی در پاسخ به کوتاه شدن طول روز و دمای پائین شب آغاز می گردد. زمانیکه غده ها شکل می گیرند مواد (کینین ها) سریعتر تولید می شوند. از دیگر فاکتور های غده دهی تمرکز نشاسته بحرانی است که بوسیله استولون تشخیص داده میشود. در کل، رشد و گسترش غده به وجود شاخ و برگ کافی برای تولید مواد لازم، آبیاری مناسب و مواد معدنی وابسته است. چنانچه شروع غده دهی پیش از بوجود آمدن برگ های کافی اتفاق بیافتد غده های کوچکتری بوجود خواهند آمد. به محض آنکه شکل گیری غده آغاز شود رشد ارگانهای دیگر کند می شود و غده ها به مریستم های غالب و سینک هایی برای جذب مواد آلی تبدیل می شوند. وجود اسید جیبرلیک (GA) رشد غده را پس از آغاز به دلیل جلوگیری از تجمع نشاسته متوقف می کند. عوامل کند کننده رشد گیاه می توانند شکل گیری غده را تسریع بخشند و نیز تولید یا فعالیت اسید جیبرلیک را متوقف کنند. غده دهی می تواند بوسیله آبیاری زود هنگام یا استفاده از کود های نیتروژن دار به تأخیر بیافتد اما میزان کلی رشد و مدت آن را افزایش می دهد زیرا اندازه قسمت هوایی گیاه و پایداری آن را افزایش می دهد. معمولاً غده هایی که بوسیله کوتاهترین استولون ها تولید می شود بیشترین وزن را دارا هستند.
گیاه ممکن است در ابتدا ۲۰ تا ۳۰ غده کوچک تولید کند، اما تنها ۵ تا ۱۵ غده به مرحله بلوغ کامل می رسند، چرا که گیاهان در حال رشد از مواد ذخیره شده در این غده ها استفاده می کنند. تعداد غده هایی که به مرحله بلوغ می رسند به رطوبت و مواد غذایی موجود در خاک بستگی دارد.
وقتی انتهای استولون بصورت غده شروع به تورم می کند، پوست (پریدرم) توسعه می یابد. لایه سلولی که مستقیماً زیر اپیدرم است به کامبیوم چوب پنبه ساز تغییر پیدا می کند. در قسمت خارجی، کامبیوم چوب پنبه ساز تولید سلولهای چوب پنبه ای می کند. پریدرم یک غده بالغ از ۵ تا ۱۵ لایه سلولی تشکیل شده است. کامبیوم چوب پنبه ساز و سلولهای چوب پنبه ای روی یکدیگر پریدرم نامیده می شوند. هرگاه لایه پریدرم حاوی رنگیزه های قرمز باشد سیب زمینی قرمز رنگ خواهد بود. در زمان بلوغ، کامبیوم چوب پنبه ساز فعالیت خود را متوقف ساخته، دیواره های سلولی آن و پوست غده ضخیم تر می شوند.
بخش های مختلفی در غده وجود دارد شامل، لایه چوب پنبه ای بیرونی (پریدرم)، پارانشیم ذخیره کننده درونی، پارانشیم ذخیره کننده بیرونی و حلقه آوندی. همه بافت ها به تک تک چشم ها متصل هستند. فاصله بین پوست و حلقه آوندی حدوداً نیم سانتی متر است، ولی پوست و حلقه آوندی در محل چشمها و در محل اتصال استولون کم و بیش در تماس نزدیک هستند.
در واکنش به زخم شدن غده، بافتی چوب پنبه ای با نام سوبرین در مدت یک روز شکل می گیرد. برای تشکیل این لایه در اطراف محل زخم شده از نشاسته ذخیره شده استفاده می شود، در نتیجه محتوی نشاسته غده کاهش می یابد. این عمل لایه ای مقاوم در برابر ورود عوامل بیماریزای قارچی و باکتریایی بوجود می آورد.
تعداد چشم در یک غده بطور قابل ملاحظه ای بسته به عواملی چون واریته، اندازه غده و شرایط رشد متغییر است. این چشمها مانند جوانه های کناری روی ساقه، یک مارپیچ مخصوص حول غده بوجود می آورند. غلاف دربرگیرنده جوانه ها در چشم، یک برگ کوچک است. چشم، در واقع کنار یک برگ روی بخشی از یک ساقه واقع شده است. در بسیاری از موارد، جوانه اصلی در بخش میانی چشم قرار می گیرد و در هر طرف آن جوانـه ای دیگر وجود دارد که غالباً این جوانه ها بخوبی توسط گوشت غده تفکیک شده اند و بصورت مثلث در کنار هم قرار گرفته اند. (این امر در جوانه زدن غده بذری نقش مهمی را ایفاء می کند). در هنگام رشد غده، چشمها در حالت خواب هستند.
▪ گل
گلها، پنج قسمت به رنگهای مختلف با خامه و کلاله ساده و تخمدان دو خانه ای دارند. گرده، اصولاً با باد انتقال می یابد. خودگشنی، طبیعی است. دگرگوشنی نسبتاً نادر است و در صورت وقوع، احتمالاً حشرات در آن دخالت دارند. دیپلوئید ها ، با استثناهایی بسیار اندک، خود ناسازگار هستند.
▪ میوه
میوه ها گرد تا تخم مرغی (به قطر cm ۳-۱ یا بیشتر) به رنگ سبز، زرد مایل به سبز یا قهوه ای، و در هنگام رسیدن، قرمز تا بنفش هستند. میوه ها دو خانه ای، با بیش از ۳۰۰-۲۰۰ بذر هستند. به علت چند عامل عقیم ساز، ممکن است حتی در صورت تشکیل میوه، بذری وجود نداشته باشد. میوه این گیاه به علت دارا بودن ماده سولانین سمی می باشد. دانه موجود در این میوه ها می توانند گیاه تازه ای تولید کنند اما گیاهان تولید شده به این روش تفاوتهای زیادی با گیاه والد خواهند داشت و در ضمن برای تشکیل غده کامل زمان بسیار بیشتری احتیاج است.
▪ ساقه
زمانی که از قطعه های بذری جوانه می زند چندین ساقه از یک قطعه بذری رشد می کند. این مسئله زمانیکه تراکم ساقه بسیار بالا باشد می تواند باعث بی نظمی های فیزولوژیکی در رشد غده ها، مانند سبز شدگی غده گردد.
در مراحل اولیه، رشد ساقه بصورت عمودی می باشد، ارتفاع ساقه به cm ۱۵۰-۶۰ می رسد. تراکم ساقه ها همچنین بر ارتفاع ساقه تأثیر می گذارد، با افزایش تراکم ارتفاع ساقه ها افزایش می یابد و در این حالت تعداد ساقه های جانبی بسیار کمتر می شود و پتانسیل فتوسنتز به شدت کاهش می یابد.
ساقه معمولاً سبز است، اما می تواند قرمز تا ارغوانی، زاویه دار و غیر چوبی باشد. با وجود این در اواخر فصل رشد، قسمتهای تحتانی می توانند نسبتاً چوبی شوند.
▪ برگ
انواع برگ در میان بسیاری از گونه ها و ارقام زراعی تفاوت بسیار دارند. روزنه ها در سطح زیرین برگ ها بسیار زیاد هستند و انواع مختلف کرک بر روی قسمت هوایی وجود دارد. شاخه های فرعی از جوانه های محوری برگ بوجود می آیند.
بطور کلی الگوی برگ دهی در گیاه سیب زمینی مرکبِ پر مانند می باشد، همراه با ۱۲-۷ برگچه بیضی شکل متناوب، بهمراهِ یک برگچه انتهایی. حاشیه برگ ها مضرس یا صاف می باشد. در فواصل این برگچه ها نیز برگچه های کوچکتری جای دارد که بدان ظاهر مشخص می دهد بطوریکه وجود آنها سبب می شود این گیاه بسهولت از گونه های دیگر Solanum تشخیص داده شود. میزان شکل گیری این برگچه ها تعیین کننده پتانسیل عملکرد یک رقم می باشد .
● فرآیند غده زایی
غده زایی دومین مرحله نموی گیاه سیبزمینی به شمار میرود. شروع غده زایی و رشد متعاقب غده ها در سیب زمینی در نتیجه مجموعه ای از تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی صورت می گیرد که در سطح و زیر خاک اتفاق می افتد.
پیش از این پژوهشگران فرآیند غده زایی را به کربوهیدرات های اضافی نسبت می دادند و برای تحقیقات خود از نسبت C/N کمک می گرفتند. دانشمندی به نام ویلزینک در دهه نود نشان داد که عامل ایجاد کننده غده زایی غلظت متابولیت های حاصل از فتوسنتز ، به خصوص نسبت کربوهیدرات به پروتئین بود. این تئوری بعد ها توسط دانشمندان دیگر نیز تایید شد.
غده ها از رشد میانگره انتهایی استلون بوجود می آیند و مکانیزمی که برای آن پیشنهاد شده است به شرح زیر است:

۱) رشد طولی استولون متوقف می شود و تغییراتی در این مرحله در رشد شعاعی و محوری سلول های استلون توسط تقسیم سلولی اعمال می شود.
۲) اولین علامت بیو شیمیایی خود را نشان می دهد و آن رسوب یافتن نشاسته می باشد که ناشی از تجمع گلیکوپروتئین پاتاتین در غده ها می باشد.
۳) با تشکیل بافت مریستمی در ناحیه تشکیل غده تقسیم سلولی در سلول ها آغاز شده و این تقسیمات تا ابتدای مرحله بلوغ ادامه می یابد.
غده زایی یک فرایند بسیار پیچیده است و این بدان دلیل است که عوامل محیطی، ژنتیکی و بیوشیمیایی در آن دخیل بوده اثرات متقابل و گاها گمراه کننده ای دارند.
● تاثیر عوامل ژنتیکی بر غده زایی
ثابت شده است که عوامل وراثتی مهمترین نقش را در میزان و سرعت غده زایی و همچنین کیفیت و کمیت هر غده ایفا می کنند. به هر حال رقمی که پتانسیل ژنتیکی آن تولید ۵ غده است با مساعد شدن همه شرایط نیز بیش از این غده تولید نخواهد کرد.
دانشمندان علم اصلاح نباتات نشان داده اند که معمولا بوته هایی که غده های کمتری تولید می کنند وزن و کیفیت غده های بهتری دارند. البته این قضیه در مورد ارقام تراریخته کنونی صدق نمی کند.
● تاثیر شاخص سطح برگ بر غده زایی
شاخص سطح برگ مهم ترین فاکتوری بود که برای مطالعه غده زایی توجه دانشمندان دهه ۸۰ را به خود جلب کرده بود. تا آن زمان تصور این بود که تنها شاخص سطح برگ در زمان و میزان غده زایی موثر است. البته ادعای آنان بیراه هم نبود ولی امروزه با کشف بیش از ۲۰ فاکتور کوچک و بزرگ همچنان تمام زوایای امر شناخته نشده است. نمودار زیر نشان می دهد با نزدیک شدن به شاخص سطح برگ مطلوب غده زایی آغاز شده است.
● اثر مواد معدنی ماکرو بر غده زایی
▪ نیتروژن۱
نیتروژن کافی در حضور P و K به میزان کافی، مریستم های انتهایی و جانبی را تحریک و از اینرو نمو برگ را افزایش می دهد. نیتروژن کافی باید در طی رشد سریع گیاه و غده سازی وجود داشته باشد. با رشد گیاه، نیاز به نیتروژن افزایش می یابد، زیرا نیتروژن از برگ های تحتانی به برگ های فوقانی می رسد و مقدار زیادی از آن در نهایت به غده ها انتقال می یابد. مقدار ازت لازم برای زراعت سیب زمینی بسته به هدف از محصول و خاک از ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار متغیر است. مصرف بیش از حد ازت، رشد شاخ و برگ را تحریک کرده و تشکیل غده را به تأخیر می اندازد. زراعتی که ازت بیشتری دریافت کرده، دیرتر از زراعتی که مقدار کمتری ازت دریافت کرده است، می رسد. اگر گیاه قبل از اتمام فصل رشد موجود، می رسد بدان معناست که مقدار مصرف ازت را باید افزایش داد. گیاهانی که دچار کمبود نیتروژن هستند غالباً کلروزی و دارای رشد آهسته راست هستند و برگ هایی کوچک، راست و به رنگ سبز روشن دارند.

ازت بیش از اندازه نیز بویژه اگر باعث شود که گیاه قبل از رسیدگی طبیعی برداشت شود، ممکن است موجب کاهش مقدار ماده خشک، افزایش میزان پوکی غده، افزایش مقدار قندهای احیایی و افزایش نیترات شود. فراوانی ازت خاک در اواخر دوره رشد در نواحی که دوران رسیدگی غدد با هوای گرم روبروست (میانگین دمای شبانه روزی هوا بیش از ۲۵°C ) بسیار نا مطلوب است. در این شرایط، رشد رویشی تداوم یافته و رشد ثانویه در غدد مشاهده می گردد.
▪ فسفر۲
فسفر در مراحل اولیه رشد گیاه و سپس در غده سازی ضروری است. کمبود فسفر در اوایل فصل رشد، سبب تأخیر رشد قسمتهای انتهایی شده و بوته ها کوچک، دوکی شکل و قدری سفت می شوند. چون ممکن است فسفر میزان آلودگی ویروسی را کاهش دهد، میزان نسبتاً زیادی فسفر به زراعت سیب زمینی داده می شود. میزان مصرف فسفر اغلب ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار است ولی در خاکهای تثبیت کننده فسفر به مقدار بسیار بیشتری فسفر نیاز است. کمبود فسفر در انواع خاکها رخ می دهد: خاکهای آهکی، پیت (توربی) ، خاکهای سبک با میزان فسفر اولیه پایین و خاکهای سنگینی که فسفر در آنها تثبیت می شود.
▪ پتاسیم۳
پتاسیم برای رشد طبیعی گیاه ضروری است و در گیاه تحرک بسیار دارد. ظهور زود رس شاخ و برگ که به شکلی غیر عادی سبز تیره، سبز آبی فام و براق است، علامت قابل اطمینان کمبود پتاسیم است. همچنین وقتی که کمبود پتاسیم شدید است نمو ریشه ها ضعیف و استولون ها کوتاه می شوند. اندازه غده و بازده محصول کاهش می یابد. در خاکهای سبک، ماسه ای و توربی که به آسانی شسته می شوند، کمبود پتاسیم بسیار متداول است. پتاسیم قابل تبادل باید بیش از kg/ha ۲۰۰ در cm ۲۰ بالایی خاک باشد.
در استفاده از کود های شیمیایی باید توجه کرد که ترکیب شیمیایی این مواد نیز نقشی حساس را ایفا می کنند، به عنوان مثال استفاده از سولفات پتاسیم نسبت به استفاده از کلرید پتاسیم باعث مشکلات کمتری در کیفیت غده می گردد. همچنین ممکن است با آهک دهی به خاک به دلیل رقابتی که بین K+ و Ca+ برای جذب توسط ریشه صورت گیرد، علائم کمبود پتاسیم در گیاه مشاهده گردد.
▪ کود دهی ۴
سیب زمینی به مصرف کود های دامی و شیمیایی بخوبی واکنش نشان می دهد. بکار گیری کود دامی نه تنها باعث تأمین مقادیری ازت، فسفر و پتاسیم می شود، بلکه باعث بهبود ویژگیهای بستر بذر و حفظ رطوبت خاک نیز می شود. هوموس ساختمان خاکهای سنگین را بهبود می بخشد، در حالیکه قدرت نگهداری رطوبت را در خاکهای سبک افزایش می دهد. همچنین به کار گیری رژیم منگنز و کلسیم نیز به غده زایی کمک کرده است(ماتسورا و همکاران ۱۹۹۳).
● دما
در دما های بالا میزان تنفس از مقدار فتوسنتز بالاتر می رود، این مسئله باعث کندی جذب نشاسته در رأس استولون می شود. در دما های پائین تر غلظت کربوهیدرات انتقال یافته به رأس استولون افزایش می یابد. بطور کلی بیشترین مقدار محصول هنگامی حاصل می شود که میانگین دمای روزانه °C ۲۱ باشد. تحقیقات ونت ۱ در سال ۱۹۵۷ نشان داد که در دمای پائین شب، هورمون های القاء غده دهی در برگ ها تولید می شوند و به رأس استولون انتقال می یابند و نیز در این شرایط تنفس به کندی صورت می گیرد که این خود باعث افزایش ذخیره سازی نشاسته در غده می شود.
اگرچه سیب زمینی محصول فصول خنک سال می باشد، ولی این گیاه نسبت به سرمای شدید و یخبندان به شدت حساس است و در دمای °C ۲- غده یخ می زند و کاملاً از رشد باز می ایستد.
میزان رشد جوانه ها از غده های بذری به دمای خاک بستگی دارد. رشد جوانه ها در دمای °C۶ بسیار کند اتفاق می افتد، این رشد در دمای °C ۹ به آهستگی صورت می گیرد و تقریباً در °C ۱۸ بالاترین میزان خود را خواهد داشت.(آگوستو و همکاران ۲۰۰۶(
دمای مناسب خاک برای تولید غده °C ۱۹ – ۱۶ می باشد. چنانچه دمای خاک به بیش از °C ۲۰ برسد رشد غده کاهش پیدا خواهد کرد و دما های بیش از °C ۳۰ باعث توقف رشد غده ها خواهد شد. بطور کلی تعداد غده های تولید شده در دما های پائین تر نسبت به دما های بالاتر بیشتر است، چراکه دماهای بالاتر باعث رشد بیشتر غده ها و افزایش حجم آنها می شود.
در فصول رشدی که دمای هوا بیش از ۳۰ روز بیش از ۳۵ باشد رشد غده (عملکرد) و کیفیت محصول به شدت کاهش می یابد.
● تراکم کاشت ۴
تراکم بوته بر کل عملکرد و متوسط اندازه غده اثر می گذارد. با افزایش تراکم بوته، عملکرد بالا می رود، ولی متوسط اندازه غده کاهش می یابد. افزایش عملکرد در تراکم بالاتر بوته به دلایل زیر است.
▪ زمین زودتر از برگهای سبز پوشیده می شود ( در زمان زود تری از فصل رشد نور بیشتری جذب شده و برای آسیمیلاسیون مورد استفاده قرار می گیرد).
▪ انشعابات جانبی کمتری بوجود می آید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
▪ رشد غده زود تر شروع می شود.
برای تولید غده های کوچک تراکم بوته بالاتری مورد نیاز است. البته، در تراکم بوته پائین نیز امکان تولید غده های کوچک وجود دارد، ولی در این حالت محصول را باید زمانی برداشت کرد که هنوز نرسیده است، در نتیجه کل عملکرد پائین خواهد بود. متوسط اندازه غده مورد نظر عمده ترین عامل تعیین کننده تراکم بوته مورد نیاز است.
باید توجه داشت که مینی تیوبر های بزرگتر را مدت طولانی تری می توان نگهداری کرد.
● خاک
گیاه سیب زمینی قادر است در طیف وسیعی از انواع خاک با موفقیت رشد کند ولی در خاکهای شنی لومی، سیلتی لومی، تورب و هوموسی موفقیت بیشتری دارد. خاک باید سست، ترد، عمیق و زهکشی شده باشد و ذخیره خوبی نیز از مواد آلی داشته باشد. خاک های رسی با داشتن زهکش ضعیف باعث تولید غده های بد شکل خواهند شد، همچنین خاک های شنی به سرعت آب خود را از دست خواهند داد و در نتیجه باعث مرگ زود هنگام گیاه می شوند. pH مناسب خاک برای رشد سیب زمینی ۵ تا ۵/۶ می باشد. اما در صورت لزوم برای کاهش میزان بیماری زخم شدگی در پوست غده ها، pH را خاک می توان تا ۵ – ۸/۴ کاهش داد.
سله بستن سطح خاک نیز می تواند اثرات نامطلوبی در بر داشته باشد، چراکه در سرمای بهار هنگامی که جوانه زنی به آهستگی صورت می گیرد بارش های شدید باران در این فصل می تواند خلل و فرج سطح خاک را مسدود کند و به همین دلیل جوانه ها قادر به خروج از خاک نیستند. در این شرایط سله شکنی برای خروج جوانه ها از خاک ضرورت دارد.
● شدت نور
در شدتهای کمتر نور رشد شاخ و برگ تحریک می شود و رشد غده به تأخیر می افتد اما در شدتهای بالاتر نور، غده دهی زودتر آغاز می شود، غده های تولید شده وزن خشک بالاتری خواهند داشت و عملکرد تولید بالاتر است. اما در شدت های بسیار بالای نور، گیاه زودتر از بین می رود و به همین دلیل وزن غده ها کاهش می یابد. از اینرو اختلاف شدت نور در مناطق مرتفع و پست ممکن است بر رشد مؤثر باشد.
مِنزِل ۳ در سال ۱۹۸۵ گزارش داد که میزان غده دهی در شدتهای بیشتر نور افزایش می یابد. به نظر می رسد شدت بالای تابش نور خورشید باعث افزایش غلظت کربوهیدراتها در رأس استولون می شود.
● طول روز (فتوپریود)
طول روز تأثیر قابل ملاحظه ای بر نحوه رشد سیب زمینی می گذارد. تحت شرایط روز کوتاه، تشکیل غده زود تر آغاز شده، استولونها کوتاه و شاخ و برگ کوچک می مانند و نیز تعداد غده ها افزایش می یابد، ولی تحت شرایط روز های بلند تشکیل غده دیر تر آغاز شده، استولونها طویلتر و رشد شاخ و برگ زیاد تر است.
تفاوت بین ارقام در تولید غده می تواند به علت اختلاف در فتوپریود بحرانی آنها باشد. فتوپریودی که از فتوپریود بحرانی کوتاه تر باشد باعث تحریک غده دهی می شود. بنابراین ارقام زودرس مناطق معتدل با داشتن فتوپریود بحرانی طولانی در روشنایی متوالی تولید غده می کنند، اما آن دسته از ژنوتیپهایی که فتوپریود بحرانی کوتاه تر دارند، هنگامی تولید غده می کنند که در رژیم ۱۲ ساعت روشنایی قرار گیرند.(آگوستو وهمکاران ۲۰۰۶(
چون دما نیز بر تشکیل غده مؤثر است و از آنجایی که اثر متقابلی بین دما و طول روز وجود دارد، بنابراین بهتر است از لغت ترموفتوپریود به جای فتوپریود استفاده شود. در رابطه دما و طول روز اغلب پدیده های زیر ملاحظه می شود.
▪ طول روز کوتاه و دما های پایین عموماً تشکیل غده را تحریک می کنند (دما های پایین شب مؤثرتر از دما های پایین روز است).
▪ در دما های معتدل و پایین، طول روز اثر به مراتب بیشتری بر زمان تشکیل غده دارد و تأثیر بر واریته های دیر رس بیشتر از واریته های زود رس است.
▪ تحت شرایط طول روز بلند، دما های بالا تا حدود زیادی تشکیل غده را محدود می سازند.
▪ تحت شرایط طول روز های کوتاه و دما های زیاد، پیدایش و توسعه غده در واریته های زود رس به طور قابل توجهی زود تر از واریته های دیر رس انجام می شود.
▪ در دمای بالا تشکیل غده تحت شرایط روز های کوتاه زودتر از شرایط روز های بلند آغاز می شود، این موضوع تولید سیب زمینی در کشور های گرمسیری را که در آنها روز ها کوتاه هستند، میسر می سازد. روز های کوتاه جبران دمای بالا را می کند.
بررسی عملکرد سیب زمینی از طریق تأثیر نور و دما بر غده های بذری قبل از کشت نشان می دهد که قرار دادن غده ‌های بذری سیب زمینی تحت رژیم نور و دمای مناسب موجب افزایش نسبی عملکرد شده و مهمتر از همه موجب فزایش مقاومت گیاه در مقابل بیماریها، آفات و بی آبی و حتی یخبندانهای سطحی بهاری می شود.
● رطوبت
گیاه سیب زمینی به خشکی حساس بوده و به وجود رطوبت کافی در خاک طی تمام دوره رشد نیازمند می باشد. بالاترین دوره حساسیت به خشکی زمانی است که غده در حال رشد سریع است.
بعد از کاشت باید غده بذری در محیط مرطوب قرار گرفته و نیشها نیز باید توسط خاک مرطوب احاطه شده باشند تا رشد نیش و سبز شدن به خوبی انجام شود. از اینرو معمولاً اولین آبیاری سیب زمینی را قبل از کاشت انجام می دهند. بطور کلی آبیاری قبل از کاشت سه فایده مهم دارد:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
۱) خاک تا زمان کاشت رطوبت بسیاری را از دست می دهد و در نتیجه سریعتر گرم می شود. حرارت بالای خاک سبب تسریع در سبز شدن محصول می گردد.
۲) سبب می شود که خاک خرد شده و بدون کلوخه و مرطوب در اطراف غده بذری قرار بگیرد.
۳) جوانه زدن بذر علفهای هرز را قبل از سبز شدن محصول تحریک نموده و کنترل آنها را تسهیل می کند.
مقدار زیاد آب می تواند موجب کمبود اکسیژن و پوسیدگی غده های بذری شود. در بعضی از خاک ها که به فشردگی حساس هستند، باران یا آبیاری بارانی شدید می تواند موجب فشردگی خاک یا مسدود شدن منافذ خاک شود به گونه ای که سبز شدن به تأخیر می افتد. بدین ترتیب، تأمین آب بعد از کاشت و قبل از سبز شدن از نظر سبز شدن یکنواخت و تعداد ساقه هایی که بوجود خواهند آمد، بسیار مهم است.
وقتی دمای خاک بالا باشد نیز می توان از آب برای کاهش دما استفاده کرد، ولی در این حالت باید مقادیر اندکی آب به دفعات و از طریق آبیاری بارانی مصرف شود. با این عمل می توان دمای خاک را ۱۰ – ۵ درجه سانتیگراد کاهش داد.
میزان زیاد آب در طول دوره سبز شدن تا شروع رشد غده دهی به تولید یک سیستم ریشه ای سطحی منجر خواهد شد. بنابراین، آبیاری بیش از حد در این دوره زیانبار است، آبیاری باید متناسب با توسعه شاخ و برگ و سیستم ریشه ای باشد.
در مرحله رشد غده، گیاه برای دستیابی به عملکرد بالا به مقدار زیادی آب نیاز دارد. حصول عملکرد مطلوب تنها در صورتی امکان پذیر است که غلظت CO۲ در بافت برگ در اثر مقاومت روزنه ای کاهش نیابد.
کمبود آب می تواند بطور مستقیم و غیر مستقیم بر میزان آسیمیلاسیون خالص اثر بگذارد. اثر غیر مستقیم از طریق تسریع پیری برگ صورت می گیرد. در ضمن، پیر شدن زود هنگام برگ دوره رشد را کوتاه می کند. بنابراین، یک دوره خشکی می تواند مجموع نور دریافت شده توسط گیاه و راندمان استفاده از این نور برای تولید ماده خشک را کاهش دهد. کمبود آب نه تنها عملکرد غده، بلکه کیفیت آن را نیز کاهش می دهد. بطور کلی برای رسیدن به حد مطلوب عملکرد در گیاه سیب زمینی رطوبت خاک باید بطور یکنواخت بین ۶۰ تا ۷۰ درصد ظرفیت زراعی تأمین گردد. تأمین نامنظم آب به رشد نامنظم غده منتهی خواهد شد، که ممکن است موجب تشکیل غده های بد شکل و ایجاد ترک بر روی غده ها گردد.
دوره های شدید خشکی توأم با دمای بالا، بویژه اوایل دوره رشد غده که خاک بطور کامل از شاخ برگ پوشیده نیست، می تواند موجب رشد ثانویه شود. تأمین آب بر مقدار ماده خشک غده نیز اثر می گذارد. میزان آبی که برای رشد مطلوب گیاه لازم است تا حدودی باعث کاهش درصد ماده خشک غده می شود، بویژه اگر مقدار زیادی آب در اواخر این دوره داده شود. اما مقدار ماده خشک غده توسط عوامل متعددی کنترل می شود که با یکدیگر اثر متقابل دارند، به گونه ای که پیش بینی اثر یک عامل به تنهایی مشکل است. (کینگ و لاو ۲۰۰۴(
میزان آب مورد نیاز سیب زمینی بسته به میزان کود مصرفی، نوع خاک، دما، وزش باد، تراکم بوته و ساقه، روش های زراعی و همچنین طول دوره رشد بستگی دارد. سیب زمینی به آب نسبتاً زیادی نیاز دارد. در زمینهای رسی فاصله بیـن دو آبیاری باید بیشتر و در خاکـهای شنی کمتر در نظر گرفـته شود. در زمینهای شنـی هر ۷ – ۶ روز یک مرتبه و در خاکهای رسی هر ۱۲ – ۱۰ روز یکبار باید مزرعه آبیاری شود. بطور کلی با توجه به شرایط آب و هوائی و بافت خاک، هر هکتار در طول دوره رشد به ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر که معادل ۰۰۰/۱۰ تا ۰۰۰/۱۳ متر مکعب آب است نیاز دارد.
● نقش هورمون های گیاهی بر غده زایی
▪ اکسین:
مشخص شده است که وقتی ریشه های سیب زمینی در مجاورت CO۲ قرار گرفت میزان IAA(StIAA ) در آن افزایش یافت و غده زایی نسبتا تحریک شد (کلوسترمن و همکاران ۲۰۰۶). همچنین در منابع ذکر شده است که ۲-۴-D که علف کشی از خانواده اکسین هاست غده زایی را تحریک نمود.
▪ سایتوکینین:
گزارشاتی وجود داشته است که نشان می دهد در شرایط شدید غده زایی مقادیر بالایی از این هورمون در برگها، ریشه ها و غده ها یافت شده و کینین موجود از نوع زآتین گزارش شده است(ارتکا و همکاران ۱۹۸۰) .با این حال دلیل مشخصی برای شرکت زآتین در تحریک غده زایی وجود ندارد.
در مطالعات درون شیشه گزارش شده است که استعمال خارجی سایتوکینین غده زایی را تحریک کرد. (کاستل ۱۹۹۱) با این حال گزارشاتی نیز در دست است که این هورمون را بی اثر دانسته است(سیمکو ۱۹۹۳)
▪ جیبرلین:
مشخص شده است که جیبرلین بر غده زایی اثر منفی دارد . استدلالی که غالبا ارائه می شود این است که این هورمون از تجمع نشاسته در استولون جلوگیری می کند. گزارشاتی نیز در مورد اثر مثبت جیبرلین بر غده زایی ارائه شده است که این امر بعید به نظر می رسد.
استعمال خارجی جیبرلین نیز از میزان غده زایی کاسته است. در مطالعه ای با استعمال خارجی GA۳ بر روی برگ سیب زمینی مشاهده شد که غده زایی به میزان قابل توجهی کاهش نشان داد. همچنین این تاثیر برای GA۱,GA۴,GA۷,GA۹ نیز دیده شد.(وارینگ و کومار ۱۹۷۴)
▪ اتیلن:
اتیلن در برخی از گیاهان مانند کوکب مستقیما باعث غده زایی می شود(بیران و همکاران ۱۹۷۲( ولی در مورد سیب زمینی چنین چیزی گزارش نشده است.
مطالعه دیگری که توسط استکانت (۱۹۷۲) انجام شد نشان داد آلار ، اترل و ACCکه از نظر ساختمانی مشابه اتیلن بوده و یا پیش ماده تولید آن به شمار می روند به صورت استعمال خارجی ، غده زایی تحریک شده با کومارین را تسریع کردند.
▪ آبسیزیک اسید:
مطالعاتی که از سال ۱۹۶۰ تا کنون بر اثرات ABA بر غده زایی سیب زمینی صورت گرفته است به کرات نشان می دهد که این هورمون غده زایی را تحریک می کند.
به نظر میرسد جذب نیتروژن و نسبت درون زای ABA/GA در روند غده زایی تعیین کننده باشد:
۱) افزایش جذب ازت باعث کاهش نسبی ABAوافزایش GAو کاهش نسبت کسر ABA/GA شده لزا از غده زایی جلوگیری می شود.
۲) قطع جذب ازت و کاهش سطح آن در اندام های گیاه منجر به افزایش ABA و کسر ABA/GA شده نتیجتاً غده زایی تحریک می شود.(ژین زو و همکاران ۱۹۹۸)
دیگر مواد تنظیم کننده رشد: مشخص شده است که استعمال خارجی اسید سالیسیلیک در هر دو حالت کشت درون شیشه و مزرعه ، غده زایی را تحریک کرد. این توانایی بیشتر زمانی بروز می کند که اسید جازمونیک وجود ندارد. ولی به هر حال ثابت شده که این هورمون مسئول غده زایی در شرایط طبیعی نیست.
مشخص شده است که استعمال خارجی موادی از جمله اسید بنزوئیک، کومارین(استکانت ۱۹۷۲( و CCC غده زایی را به میزان چشمگیری افزایش دادند. تئوری که برای این امر پیشنهاد می شود این است که این مواد سطح هورمون جیبرلین را کاهش می دهند. (ژین زو و همکاران ۱۹۹۸) .
● مناطق کشت سیب زمینی در ایران
سیب زمینی تقریباً در تمام استانهای ایران، از مناطق بیابانی تا مناطق مرطوب کرانه دریای خزر کشت می شود، ولی سه ناحیه عمده تولید سیب زمینی در کشور عبارتند از:
۱) منطقه البرز:
این منطقه از آذربایجان شرقی در شمال غربی کشور تا خراسان در شمال شرقی امتداد دارد. اردبیل، زنجان و گرگان از مراکز عمده تولید سیب زمینی در این ناحیه می باشند.
۲) منطقه زاگرس:
این منطقه از قسمت غربی حوزه البرز به طرف جنوب شرقی تا مرکز ایران امتداد دارد. مراکز عمده تولید سیب زمینی در این ناحیه، همدان، اراک، فریدن و اصفهان می باشد.
تولید سیب زمینی در مناطق مرتفع، بطور کلی در ارتفاع بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متر از سطح دریا انجام می شود. بیش از۹۰% سطح زیر کشت سیب زمینی در کشور متعلق به این مناطق می باشد. بخشی از تولید سیب زمینی متعلق به نواحی خشک و کم ارتفاع جنوب ایران بویژه استانهای فارس، هرمزگان، خوزستان و قسمتی از سیستان و بلوچستان می باشد.(سالنامه وزارت کشاورزی ۱۳۸۳)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
۳- Rhizome
۶- Suberin
۱- Nitrogen
۲- Phosphor
۳- Potassium
۴- Fertilization
۳- Menzel
۴- Plant density


فهرست منابع
۱- خواجه پور.محمد رضا- ۱۳۸۵-گیاهان صنعتی-جهاد دانشگاهی اصفهان- ۴۳۳_۴۳۶
۲- ارتکا ار.ان-ترجمه فتحی ق. ، الف.اسماعیل پور-۱۳۷۹-مواد تنظیم کننده رشد گیاهی-جهاد دانشگاهی مشهد-۱۹۶_۲۰۴
۳- Rastovski.A&A.Vanes-۱۹۸۷-storage of potatoes-Pudoc Wageningen- chap.۵,۲۱
۴- Li.H.paul-۱۹۸۵-potato physiology-Academic Press Florida-chap.۴,۵,۶,۸,۹
۵- Jeffrey C. Suttle and Julie F. Hultstrand-۱۹۹۴-Role of Endogenous Abscisic Acid inPotato Microtuber Dormancy-Plant Physiol. (۱۹۹۴) ۱۰۵: ۸۹۱-۸۹۶
۶- STALLKNECHT G. F-۱۹۷۲-Coumarin-induced Tuber Formation on Excised Shoots of Solanum tuberosum L. Cultured in Vitro-Plant Physiol. (۱۹۷۲) ۵۰, ۴۱۲-۴۱۳
۷- Xin Xu, Andre´ A.M. van Lammeren, Evert Vermeer, and Dick Vreugdenhil-۱۹۹۸-The Role of Gibberellin, Abscisic Acid, and Sucrose in the Regulation of Potato Tuber Formation in Vitro-Plant Physiol. (۱۹۹۸) ۱۱۷: ۵۷۵–۵۸۴
۸- MARTIN M. WILLIAMS, II and RICK A. BOYDSTON-۲۰۰۲-Effect of Shoot Removal During Tuberization on Volunteer Potato(Solanum tuberosum) Tuber Production-Weed Technology. ۲۰۰۲. Volume ۱۶:۶۱۷–۶۱۹
۹- Streck.N.A et al-۲۰۰۶-Simulating the development of field grown potato(Solanum tuberosum L.)-AGMET-۳۶۳۳; No of Pages ۱۱
۱۰- Patel.N, T.B.S. Rajput-۲۰۰۶-Effect of drip tape placement depth and irrigation level on yield of potato-AGWAT-۲۳۷۰; No of Pages ۱۵
۱۱- Haase.T , C. Sch¨uler, J. He-۲۰۰۶-The effect of different N and K sources on tuber nutrient uptake, total and graded yield of potatoes (Solanum tuberosum L.) for processing-EURAGR-۲۴۶۶۶; No. of Pages ۱۱
۱۲- Kloosterman.B, R.G.F. Visser, C.W.B. Bachem-۲۰۰۶-Isolation and characterization of a novel potato Auxin/Indole-۳-Acetic Acid family member (StIAA۲) that is involved in petiole hyponasty and shoot morphogenesis-Plant Physiology and Biochemistry
۱۳- Gale E. Kleinkopf, Tina L. Brandt, and Nora Olsen-۲۰۰۶-PHYSIOLOGY OF TUBER BULKING- unpublished data.
سمینار درس فیزیولوژی تکمیلی
زیر نظر استاد ارجمند
دکتر احمد نظامی
ترجمه،تهیه و تدوین
امیر استادی جعفری
الیاس رضاییان‌زاده
مقالات ارسالی به آفتاب