مشاهده نسخه کامل
: اشعـار عاشقـانـه
- Saman -
18-02-2015, 19:48
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو مرا فرياد کن ای هم نفس
اين منم آوارهی فرياد تو
اين فضا با بوی تو آغشته است
آسمانم پر شده از ياد تو
تصوير از آلبوم "One" از "مهران" عزيز!
روسری وا می کنی، خورشید عینک می زند!
دسته گل غش می کند،پروانه پشتک می زند!
کفش در می آوری، قالی علامت می دهد!
جامه از تن می کَنی، آیینه چشمک می زند!
هر کسی از ظّنِ خود در خانه یارت می شود
گاز آتش می خورد! یخچال برفک می زند!
میوه ها با پای خود تا پیش دستی می دوند
آن طرف کتری به پای خویش فندک می زند!
روبرویم می نشینی، جشن بر پا می شود
صندلی دف می نوازد!، میز تنبک می زند!
درد دلها از لبت تا گوش من صف می کشند
پیش از آن چشمت به چشم من پیامک می زند!
عشق من! این روزها با اینکه درگیر توام
باز هم قلبم برای قبلها لک می زند!
زندگی گر چه برای پر زدن می سازدش
عاقبت نخ را به پای بادبادک می زند!
عشق گاهی با پر قو صخره را می پرورد
گاه سنگین می شود، چکش به میخک می زند!
باز هم با بوسه ای راه تو را می بندم و
حرف آخر را همین لبهای کوچک می زند!
mojtabaivi
21-02-2015, 16:27
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی
لیک کجا تا به کجا من ز هوایی دگرم
من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی
آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم
تیر تراشنده تویی دوک تراشنده منم
ماه درخشنده تویی من چو شب تیره برم
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...! مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را , جـــــا گذاشتـــــه ام !
مثلــــــــــا"... در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥ در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥
میخواهمت میدانی اما باورت نیست
فکری به جز نامهربانی در سرت نیست
دیگر شدی هرچند ، امّا من همانم
آری همان شوری که دیگر در سرت نیست
من دوستت دارم تمام حرفم این است
حرفی که عمری گفتم اما باورت نیست
من آسمانی بی کران،روحی بلندم
باور کن این کوتاهی از بال و پرت نیست
ای کاش از آغاز با من گفته بودی
وقتی توان آمدن تا آخرت نیست
ناصر فیض[/SIZE]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همه می پرسند:
چیست در زمزمه مبهم آب؟
چیست در همهمه دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید،
روی این آبی آرام بلند،
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال
چیست در خلوت خاموش کبوترها؟
چیست در کوشش بی حاصل موج؟
چیست در خنده جام؟
که تو چندین ساعت،
مات و مبهوت به آن می نگری؟
نه به ابر، نه به آب، نه به برگ، نه به این آبی آرام بلند،
نه به این خلوت خاموش کبوترها،
نه به این آتش سوزنده که لغزید به جام،
من به این جمله نمی اندیشم!
من مناجات درختان را هنگام سحر،
رقص عطر گل یخ را با باد،
نفس پاک شقایق را در سینه کوه،
صحبت چلچله ها را با صبح،
نبض پاینده هستی را در گندم زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،
همه را می شنوم،
می بینم،
من به این جمله نمی اندیشم!
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت، همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را، تنها تو بدان!
تو بیا، تو بمان با من، تنها تو بمان!
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب!
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند!
اینک این من که به پای تو در افتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر، تو ببند!
تو بخواه، پاسخ چلچله ها را، تو بگو!
قصه ابر هوا را تو بخوان!
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش!
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست،
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
Tak ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دیگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را
فروغ فرخزاد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پلک بستی که تماشا به تمنا برسد
پلک بگشا که تمنا به تماشا برسد
چشم کنعان نگران است خدایا مگذار
بوی پیراهن یوسف به زلیخا برسد
سنگ با تیشه به تلقین و تمسخر میگفت:
منتظر باش که فرهاد به لیلا برسد
ترسم این نیست که او با لب خندان برود
ترسم این است که او روز مبادا برسد
عقل میگفت که سهم من و تو دلتنگی است
عشق فرمود: نباید به مساوا برسد !
گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر ..
درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد
احسان افشاری
نگار بانو
07-03-2015, 15:02
هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
مگر در این شب دیر انتظار ِعاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
غمي نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آهوی خیال های من!
تا کی...
صبوری ؟
تا کدامین نگاه ِ منتظر...
تکه ای از اطلسی هایت را...
به آغوش بکشم...
تا کدامین شب...
عطر تن تو...
در بالش من ریخته شود...
من از فاصله هایی که...
قصه ی دلواپسی هایش...
تمامی ندارد....
بیزارم...
تو را یک جا می خواهم!
نگار بانو
08-03-2015, 23:02
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد...
- Saman -
10-03-2015, 12:28
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هوای خانه امشب بی قرار است
پر از عطر دل انگيز بهار است
تو در راهی هوا هم ذوق دارد!
نفسهای تو را در انتظار است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تـو
غافلگيري ِ رگبار بودي
و من
مردي که چتر به همراه نداشت
B3NYAMIN
12-03-2015, 00:43
شاعر : علی ایلیا:n12:
من همونیم که می خواست، تو یه خونه با تو باشه!
هر کاری تونستی کردی...که نتونه با تو باشه!
دنیاشو بهم زدی و، با همه دنیا به هم زد!:n14:
جاتو پر نکرد و هرشب....با پیاده رو قدم زد...:n14::n14:
مهربانی میکنند این روزها کلاش ها
دسته جمعی سمت مسجد میروند اوباش ها
لات های ایــن محل تا آمدی عاقل شدند
دلبرم...! حسن ِختام ِ خشم ها ، پرخاش ها
رد شدی از برگ های خشکِ پاییزی و بعد...
جنگ برپا شد میان تک تک فراش ها
چشم هایت سبز یا آبی ست؟ یا تلفیقی است؟
چشم هایت سوژه شد بین همه نقاش ها...
از زمانی کـــه نگاهت را به باغ انداختی
رز بیرون میدهند از شاخه ها خش خاش ها
آمدی امواج صوتی بینشان منسوخ شد
با ورودت چشـــم وا کردند این خفاش ها
سیندرلای منی ...هر روز دعوا میکنند
برسریک لنگ ِ کفش تو همه کفاش ها
گفته ای مثل برادر دوستم داری ولی...
کاش من یار تو بودم ، مابقی داداش ها
کاش می ماندی کنارم کاش... اما رفتی و...
شعرهایم پر شد از اما... اگرها ، کاش ها...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتيتو نيستي
نه هست هاي ما
چونانکه بايدند,
. . .نه بايدها
هر روز بي تو
روز مباداست..
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اصلا نمیخواهم برایم این و آن باشی
کافیست وقتی با تو هستم مهربان باشی
عشق است... من هرآنچه باشی دوستت دارم
دریا اگر باشی... اگر آتشفشان باشی
از ناگهانی اتفاق افتادنت پیداست
باید برایم از خداوند ارمغان باشی
باید بتابی بعد باران هایِ پی در پی
در تیره روزی های من رنگین کمان باشی
بگذار ماهِ آسمان مالِ خودش باشد
وقتی تو قرص ماه حوض خانه مان باشی
گفتند دریا شو تمام آسمان در توست
دریا نخواهم شد مگر تو آسمان باشی....
مهرداد نصرتی
بي عشق از دنياي آدم ها چه مي ماند؟
تو فكر كن درس رياضي بي عدد باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یواشکی خواب تو را می بینم.
یواشکی نگاهت می کنم.
صدایت می کنم.
بین خودمان باشد
اما من
هنوز تو را یواشکی دوست دارم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ﻣﻦ ﻫﻨوزﮔﺎﻫﯽ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ناظم حکمت
- Saman -
16-04-2015, 09:55
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شادم به اينكه عشق مرا تور كرده است
از بركههای مانده به خود دور كرده است
پيوستن محال به دريا و رود
لطفش برايم اين همه مقدور كرده است
سيد محمد ضياء قاسمی
!SaMiRa!
16-04-2015, 16:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با توام
اي لنگر تسكين!
اي تكانهاي دل!
اي آرامش ساحل!
با توام
اي نور!
اي منشور!
اي تمام طيفهاي آفتابي!
اي كبود ِ ارغواني!
اي بنفشابي!
با توام اي شور، اي دلشورهي شيرين!
با توام
اي شادي غمگين!
با توام
اي غم!
غم مبهم!
اي نميدانم!
هر چه هستي باش!
اما كاش...
نه، جز اينم آرزويي نيست:
هر چه هستي باش!
اما باش!
" قیصر امین پور "
نگار بانو
16-04-2015, 21:00
دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت
آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت
آنقدر بی اختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت
در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست
این کــــه در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟
من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد-
رفت زیــر سایـــه ی یک "مرد" و نـــــام "زن" گرفت
روزهای تیـره و تاری کـــه با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت
زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست
مرگ می داند: فقـط باید تـو را از من گرفت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من پـر از ابــــرم و تو شـــاعر بارانیها
عاشقِ لحـنِ توام حیــن غــزلخوانیها
هنرت، شاعریات، طبع بلندت شدهاست
شغل محبـــوبِ همه بچه دبستـــانیها
هرکسی دید تو را، بی سر و سامان شد و رفت!
مثـــل ویــــــــران شدن دولت سامانیها
شک نکنن گر ببرد عطر تو را روزی باد
فکــر یـــوسف برود از سر کنعــانیها
آنچنان منظرهی سـاحــل تو دیدن داشت
که دگر محوِ تـــو شد کشتیِ یــونانیها!
این ترافیک خبر میدهـــد از آمــــدنت
بـاز بیــــرونزدهای شـــاعر تهـرانیها!
مــرگ مشکوک زیاد است و نمیدانی که
شهر از عشق تو پــر میشود از جانیها...
«مهسا مجیدی پور»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"شاملو" نيستم
تا آنچنان کـہ او مي توانست
دوست داشتنم را
کـہ در فراسوي مرزهاي تنت
از تو وعدہ ي ديداري مي خواست
بـہ بند شعر بکشم!
"قبّاني" نيستم
تا با شعرهايم معناي دوست داشتن را تغيير دهم
و عذر تمامي عاشقانـہ هايي کـہ در انتظارم هستند را بخواهم
تا بـہ دنبال شعرِ "تو" بگردم!
من فقط شاعرکي هستم
کـہ اگر غربالي در دست بگيري
از تمامي پرت و پلاهايم
جز يک جملـہ بـہ چيزي نمي رسي
تا با آن چشم در شعر چشمهايت بدوزم و بگويم:
دوستت دارم !
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آتش دوزخ باشد ...
شراب باشد ...
تو کنار من باشی ...
و شیطانی
که گولمان بزند !
شب که شد ،
از بام جهنم خودمان
بهشتِ دیگران را میبینیم ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با نوک انگشت نوشتم بر آب :
«مال منی، مال منی، مال من»
حیف که در ثانیهای محو شد
آن «سند ملکیِ اقبال» من
hamid_diablo
03-05-2015, 17:57
این دل که به شهر عشق سرگشتهٔ تست
بیمار و غریب و در به در گشتهٔ تست
برگشتگی بخت و سیه روزی او
از مژگان سیاه برگشتهٔ تست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لایق تو کسی نیست جز آنکسی که
تو را انتخاب کند ، نه امتحان ...
تو را نگاه کند ، نه اینکه ببیند ...
تو را حس کند ، نه اینکه لمست کند ...
تو را بسازد ، نه اینکه بسوزاند ...
تو را بیاراید ، نه اینکه بیازارد ...
تو را بخنداند ، نه اینکه برنجاند ...
تو را دوست بدارد و بـدارد و بــدارد ...
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ
ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ یافتی ...
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ که
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ...
وین رونی
07-05-2015, 14:28
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شب عاشقان بيدل چه شبي دراز باشد
تو بيا كز اول شب در صبح باز باشد
عجبست، اگر توانم كه سفر كنم زدستت
بكجا رود كبوتر كه اسير باز باشد؟
زمحبتت نخواهم كه نظر كنم برويت
كه محب صادق آنست كه پاكباز باشد
بكرشمهء عنايت نگهي بسوي ما كن
كه دعاي دردمندان ز سر نياز باشد
سخني كه نيست طاقت كه زخويشتن بپوشم
بكدام دوست گويم كه محل راز باشد؟
چه نماز باشد آنرا كه تو در خيال باشي؟
تو صنم نميگذاري كه مرا نماز باشد
نه چنين حساب كردم، چو تو دوست ميگرفتم
كه ثنا و حمد گوئيم و جفا و ناز باشد
دگرش چو باز بيني، غم دل مگوي سعدي
كه شب وصال كوتاه و سخن دراز باشد
قدمي كه برگرفتي بوفا و عهد ياران
اگر از بلا بترسي، قدم مجاز باشد
نگار بانو
09-05-2015, 15:19
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همـــآواز با ما :
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
کاربر شماره ی یک
13-05-2015, 11:23
زیبایی تو مانند ماه است
برای دیدنت
باید
شب را زنده داشت ....
silver65
22-05-2015, 23:59
مثل تندیس فروریخته کورم ، لالم
جسد زنده ی در معرض اضمحلالم
مثل وقتی که تو رفتی به سفر غمگینم
مثل وقتی که بخندی به کسی بدحالم ..
کودک تشنه ی آغوش توام بیخود نیست
صبح ها یکسره غر می زنم و می نالم
خواستم با نفست لحظه ای آرام شوم
گوشی ات گفت که : " از صبح سحر اشغالم "
هرچه از صبح در خانه ی حافظ رفتم
" بوی بهبود ز اوضاع ... " نیامد فالم
چای می خوردم و دنبال قوافی بودم
زنگ زد دیر شده زود بیا دنبالم... { آرش شفاعی }
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
silver65
24-05-2015, 00:39
رفتی تا خوشبخت شوی
حالا من
حال کودکی را دارم که
نخ بادبادکش پاره شده
مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند
یا برای از دست دادنش
گریه...
محسن حسینخانی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 8%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8% A7%D8%AF%DA%A9.jpg
در این هستی غمانگیز
وقتی حتی
روشنکردن یک چراغ سادهی «دوستت دارم»
کام زندگی را تلخ میکند
وقتی شنیدن دقیقهای صدایِ بهشتیات
زندگی را تا مرزهای دوزخ، میلغزاند
دیگر -نازنین من-
چه جای انــدوه
چه جای اگــر...
چه جای کــاش...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- این حرف آخــر نیست -
به ارتفاع ابدیت دوستت میدارم
حتی اگر به رسم پرهیزکاریهای صوفیانه
از لذت گفتنش امتناع کنم.
«مصطفی مستور»
- Saman -
11-06-2015, 17:13
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر شب نام کوچک تو
آرزوی بزرگیست بر لبم
و گذر اتفاقی تو در خوابم
بزرگترین اتفاقی که منتظرم
عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی
که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی !
دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات ، اما
نجابت می کند مانند بانو های ایرانی ...
تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد !
که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی
غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه
تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی !!
مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم ...
نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی!
" عزیزم دوستت دارم " ، غم این جمله را دیدی؟
تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی ...!
سها حیدری
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][/URL][/IMG]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باز يقه ام را چسبيده اي
که برايم شعر بگو ؟
دلدار من !
شعرتويي
اين نوشته ها بهانه اند ..!
از من نخواه فراموشت کنم!
آخر کدام درخت
در کدام اردیبهشت
خانه تکانی کرده است؟
دیوانه
من تازه عاشقت شده ام!
بهرام محمودی
silver65
14-06-2015, 00:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دستهایت را بی بهانه به من بسپار،
روی یک ریل با من همقدم شو،
تو آن سو من این سو،
می خواهم عاشقانه تا انتهای ریل با تو باشم.
می دانم یک ریل همیشه یک خط موازیست،
می دانم تقاطع ندارد،
می دانم جفت شدنی در کار نیست،
من فقط به این دلخوشم
که قراراست به موازات تو قدم بردارم...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به جز حضورِ تو
هیچ چیزِ این جهانِ بیکرانه را جدی نگرفتم،
حتی عشق را ..
HoseinKing
12-07-2015, 21:19
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ﮬﻤﯿﺸﮧ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺯﺩ به ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ
ﻭ ﮔﻔﺖ:تنها امده ام ، تنها میروم
ﯾﮏ ﻭﻗﺘﺎﺋﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﯾﺎ ﺩﻗﯿﻘﮧ ﺍﯼ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﻭﺭﯼ!
ﺩﻝ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﮦﺍﺕ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﮬﺪ ﮐﮧ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﮧ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ….
HoseinKing
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریا هر شب در نهایت خود
آنجا که افق معنا پیدا می کند
ماه را در آغوش می گیرد...
زمین در انتهای پدیداریَش
آنجا که چشمها از کار افتاده می شوند
بر آسمان بوسه می زند...
من و تو که بیشتر از زمین و آسمان
از هم فاصله نداریم
می خواهم به انتها برسم
می خواهم در چشم همه بمیرم
شاید
در آغوشم بگیری ...
مصطفی زاهدی
* از مجموعه در دست چاپ
«دست هایش بوی نرگس می داد»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فاصله ها به من فرصت مي دهند
دلتنگت شوم...و
تو را نزديک تر ازبوسه...
به آغوش بخواهم !
HoseinKing
27-07-2015, 01:33
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود
به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود
کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود
بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
:»
HoseinKing
تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود
به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود
کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود
بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
:»
HoseinKing
دوست عزیز
فکر نمیکنم منظور از نوشتن نام کاربریتون پای همهی اشعار این باشه که سرودهی شما هستند؟
این شعـر بسیار زیبا همـانطور که میدونید از شاعـری معاصر و معـروف به نام کاظم بهمنی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هست.
البته ضرورت نوشتن اسم شاعر رو پای اشعار خودش انکار نمیکنم و امیدوارم بدرستی هم انجام بشه.
:n40:
HoseinKing
28-07-2015, 03:45
دوست عزیز
فکر نمیکنم منظور از نوشتن نام کاربریتون پای همهی اشعار این باشه که سرودهی شما هستند؟
این شعـر بسیار زیبا همـانطور که میدونید از شاعـری معاصر و معـروف به نام کاظم بهمنی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هست.
البته ضرورت نوشتن اسم شاعر رو پای اشعار خودش انکار نمیکنم و امیدوارم بدرستی هم انجام بشه.
:n40:
منظورم من این نبود که این شعر سروده خود بنده است خیر، بلکه اگه شما دقت کرده باشید من در پایان اکثر مطالبم
نام کاربری خودمو به صورت خیلی کم رنگ مینویسم (یه کار تنوعی) | همون طور که خودتون اطلاع دارید در قسمت آثار کاربران یک موضوع برای دست نوشته ها باز شده و دیگه نیازی نیست که فرد دست نوشته هاشو خارج از اونجا بزاره.
من متاسفانه نمیدونم که چی باعث شده شما یه همچین فکری بکنید.
:»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور که نیست
یا نگاهم بکند چشم تو مجبور که نیست
شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی
با توام ! خانه ی تنهایی من دور که نیست
آنکه با دسته گلی حرف دلش را میزد
پردرد است ولی مثل تو مغرور که نیست
نازنین! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی
تو نگو نه ، دل دیوانه ی من کور که نیست
خواستم دل بکنم از تو ولی حیف نشد
لعنتی غیر تو با هیچ کسی جور که نیست
مشکل اینجاست نگفتی تو به من ? می دانم
تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور که نیست
Demon King
19-08-2015, 10:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همین موجت به مو کافیست مارا
تو بافی موی خود، ما هم خیالات
" حبیب ا... ولد خان "
تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود
به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود
کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود
بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
Mehrshad-msv
21-08-2015, 03:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
----------------------------------------------------------
خواستنت، هیچم آرزوست!
از هیچ، به هیچم رساندی!
تو، فقط واژه "دوستت دارم" نبودی
تو تمام منی
در وجود منی
در ذرات منی
در خواب و بیداری
تو رویای منی
کوچه خاطراتم پر است از عطر حضور تو
وجو خاطراتم پر است از خواستن تو
1393
.
مثلا فرانسوی ببوس مرا..
شلیک کن خودت را.. مثلا توی خال لب هایم بزن...
مثلا مجالی نیست..
مرا گرفتار کن در مخمصه آغوشت...
مثلا دست از سرم بر ندار..
مرا زیر نظر بگیر...
خودت را به رخ تنهایی ام بکش...
.
هر آنکس عاشق است از جان نترسد/یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه/که گرگ از هی هی چوپان نترسد
دو بیتی بابا طاهر
کاربر شماره ی یک
17-12-2015, 09:43
گرتو را با ما تعلق نیست ،
مارا شوق هست
ور تورا بی ما صبوری هست
مارا تاب نیست
گفتی
" اندر خواب بینی بعد از این روی مرا ! "
ماه من !
در چشم عاشق آب هست و خواب نیست...
رهی معیری
hamid3369
17-12-2015, 11:22
در غم هجران یار سوختم وجودم با خون عشق امیخت ان دل بی وفا چه فهمد از این قفس تنگ و تاریک
غم هجران سپری شود چون هر لحظه اش به سالی وجدان تاریک بی وفا را چه درک از این غم و بی خوابی
hamid3369
raha bash
18-12-2015, 23:48
...
هر روز عاشقانه تر می نویسم
تا تمام مردان این سرزمین تب کنند
در حسرت داشتن معشوقه ای شبیه تو
....
saman.farabi4040
26-12-2015, 12:16
من عابری فلک زده ام آس و پاس نه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شرمیست در نگاه ِ من؛ اما هراس نهکمصحبتم میان شما، کم حواس نه!
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی، التماس نه!
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری«فلک»زدهام، آس و پاس نه
من میروم، تو باز میآیی، مسیر ِ ما
با هم موازی است ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه!
green-mind
07-01-2016, 00:05
خُرد و خراب و خسته جوانیِ خود را پُشتِ سر نهادهام
با عصای پیران و
وحشت از فردا و
نفرت از شما
□
اکنون من در نیمشبانِ عمرِ خویشم
آنجا که ستارهیی نگاهِ مشتاقِ مرا انتظار میکشد…
در نیمشبانِ عمرِ خویشام، سخنی بگو با من
ــ زودآشنایِ دیر یافته! ــ
تا آن ستاره اگر تویی،
سپیدهدمان را من
به دوری و دیری
نفرین کنم.
شاملو ...
نگار بانو
16-02-2016, 12:47
در نزن، رفته ام از خویش، کسی منزل نیست!.
فقط انگار در این شهر، دلِ من دل نیست!
نا ندارم که برای خودم اقرار کنم...
ترکِ تو کردن و آواره شدن مشکل نیست
لوطیان خال بکوبید به بازوهاتان:
تهِ دریای غم کهنه ی من ساحل نیست
فلسفه فلسفه از خاطره ها دور شدی
علتی در پسِ این سلسله ی باطل نیست
اشک می ریختم آن روز که بی رحم شدی...
تا نشانم بدهی هیچ کسی کامل نیست
تا نشانم بدهی عشق جنونی آنیست...
که کسی ارزشِ ناچیز به آن قائل نیست
آمدی قصه ببافی... که مُوَجّه بروی
در نزن، رفته ام از خویش، کسی منزل نیست!
نگار بانو
09-04-2016, 13:26
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست
در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زندهام نخواهم جست
غلام دولت آنم که پای بند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست
مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست
نماز شام قیامت به هوش بازآید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست
نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنهها که بخیزد میان اهل نشست
برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
حذر کنید ز باران دیده سعدی
که قطره سیل شود چون به یک دگر پیوست
خوشست نام تو بردن ولی دریغ بود
در این سخن که بخواهند برد دست به دست
green-mind
08-05-2016, 09:50
.
وقتش که برسد
سبکبال و سربلند، به خودت خوشامد می گویی
خودت را در آستان خانه ، در برابر آینه
لبخندباران می کنی
غریبه ای که خودت بودی را دوباره دوست خواهی داشت
شراب و نان و قلبت را به او
که همیشه بی اعتنا بودی بر می گردانی
موجودی که همیشه عاشقت بود و تو نادیده می گرفتی
جمع کن
نامه های عاشقانه را از کتابخانه
عکس ها
نوشته های از سر استیصال
پاک کن
تصور خودت را در آینه
بنشین و با ولع زندگی را بنوش
درک والکات
کاربر شماره ی یک
22-06-2016, 23:18
دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
آیینه را رخ تو پریخانه میکند
دل میخورد غم من و من میخورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه میکند
آزادگان به مشورت دل کنند کار
این عقده کار سبحهٔ صددانه میکند
ای زلف یار، سخت پریشان و درهمی
دست بریدهٔ که ترا شانه میکند؟
غافل ز بیقراری عشاق نیست حسن
فانوس پردهداری پروانه میکند
یاران تلاش تازگی لفظ میکنند
صائب تلاش معنی بیگانه میکند
صائب تبریزی
کاربر شماره ی یک
22-06-2016, 23:41
روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو!
عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت...
فاضل نظری
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب میماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
نيست در شهر نگاري كه دل ما ببردبختم از يار شود رختم از اين جا ببرد
كو حريفي كش سرمست كه پيش كرمش
عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
"حافظ"
green-mind
17-08-2016, 23:01
.
حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم
باز کـــنار تـــو می افتد . . .
- - - Updated - - -
.
حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم
باز کـــنار تـــو می افتد . . .
hosseinf722
07-11-2016, 20:39
یک صندلی کنار خاطراتم از آن توست
بنشینی یا بروی همیشه بیادت هستم .....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پ.ن: 1- شعر از رها رحیمی
2- عکس از خودم
شاعر بودن چقدر ظالمانه است
واژه واژه در شعر می ریزی
کسی را
که هرگز شعر نمی خواند
و دستت را
تا هر کجای عشق دراز می کنی
برای چیدن نگاهی
که بر بلندترین شاخۀ درختِ آرزویت
روییده است..!
hosseinf722
11-12-2016, 14:30
دستور زبان عشق
دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود : ایست!
باد را فرمود : باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
قیصر امین پور
V E S T A
20-12-2016, 21:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تــو شـبِ بیــدارِ منـــی
همــه جــا تکــرارِ منـــی
گرچـه بـی مــن گـرچـه که دور
دلِ مـن دل یـــارِ منــی ..
تـو بگـو درمــان ِ تـو چیـست
تـو بگـو دل یار ِ تـو کیـست
تـو بگـو ایـن ها همـه رو
سببـی جـز فـاصلـــه نیـست..
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
hosseinf722
01-01-2017, 20:45
بوسه آن گاه قشنگ است که تمرین نشود
بپری، ماچ کنی، جیغ کشد، در بروی
hosseinf722
06-04-2017, 17:52
مپرس حال مرا! روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام، هیچ کس کنارم نیست
نهال بودم و در حسرت بهار ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست
به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
به جز مبارزه با آفریدگارم نیست
مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است
که هر چه هست ندارم، که هر چه دارم نیست!
شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
بِرویَد آن گلِ سرخی که بر مزارم نیست...
فاضل نظری
green-mind
08-04-2017, 23:30
.
.
تو شبیه من هستی وقتی میخندی
و شبیه نارونی بلند که پنداری خواب گنجشکها را به زبان پیامبران تعبیر میکند.
پاییز تو را آبستن بود که زمستان، "بهار" صدایت می زد.
و اینک
خنده های بازیگوشانه ی تو
شاپرک ها را بیقرار کرده و کفشدوزکها را میهمان نواز.
حال که آمده ای
بگذار سیر نگاهت کنم
شاید با خودم آشتی کنم.
hosseinf722
16-04-2017, 20:51
راه کج بود نشد تا به ديارم برسم
فال من خوب نيامد که به يارم برسم
بيقراری رسيدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم
شهرياری پر از اندوه ثریا هستم
شايد آخر سر پيری به نگارم برسم
استخوان سوز سياهی زمستان شدهام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم
عشق هر روز دلم را به کناری میبرد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم
مرگ دلبستگی آخر دنيای من است
میروم شايد روزی به مزارم برسم
شهریار
راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست
کان نه راه صورت و پایست کان راه دلست
بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین
چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست
زینهار از روی غفلت این سخن بازی مدان
زان که سر در باختن در عشق اول منزلست
فرق کن در راه معنی کار دل با کار گل
کاین که تو مشغول آنی ای پسر کار گلست
سنایی
فرستاده شده از F5122ِ من با Tapatalk
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صدای خنده های تو
افتادن تکه های یخ است
در لیوان بهار نارنج
بخند!
می خواهم گلویی تازه کنم
Havali To ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
amirnajafi77
30-07-2017, 11:12
به خدااگربمیرم که دل از تو برنگیرم
بروای طبیبم ازسر که دوا نمیپذیرم
همه عمرباحریفان بنشستمی وخوبان
توبخاستی ونقشت بنشست درضمیرم
#سعدی
hamid_diablo
30-07-2017, 12:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حیف باشد که تو باشی و
مرا غم ببرد...
مراعات کن
مرا آخر
که ویرانم
به جان تو......
# مولانا
abootalebkheshmati
03-03-2018, 10:15
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
اشعار عاشقانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
renfield
03-03-2018, 10:37
My immaculate dream
Made of bread and skill
I've been waiting for you
Signed
Within a home tattoo
Happy birthday to you
Was created for you
renfield
03-03-2018, 18:31
yesterday i lost
my closest friend
yesterday i wanted
time to bend
i often wonder if my heart would mend
maybe i never see you smile again
maybe you thought that it was all pretend
all these words that i can never mend
i just let them slip away
renfield
03-03-2018, 19:33
when the sun comes down
when the rain washes away
on the upside of the brain
until another day
when the trees start to sway
and the rain makes the mood
i can tell that you don't know
as the rain pours in
feel the volume of this guy
mark your place in time
with another christian why ?
tiny fickers in the light
always looking to be right ..
green-mind
04-03-2018, 15:26
when the sun comes down
when the rain washes away
on the upside of the brain
until another day
when the trees start to sway
and the rain makes the mood
i can tell that you don't know
as the rain pours in
feel the volume of this guy
mark your place in time
with another christian why ?
tiny fickers in the light
always looking to be right ..
.
عذرخواهم لطفا ترجمه روان اشعار و بزارید
مرسی
renfield
13-03-2018, 18:30
.
عذرخواهم لطفا ترجمه روان اشعار و بزارید
مرسی
چشم ترجمه اشعار از بالا به پایین به اضافه یک شعر دیگر،
رویای ناکامل من
مرکب از نفس و پوست روشن
من منتظر تو هستم
امضا شده
با یک خالکوبی
که تو را به یاد خانه میاندازد
انگار که شعر تولدت مبارک
برای تو سروده شده..
دیروز من باختم
ای صمیمی ترین دوست من
دیروز میخواستم دنیا به پایان برسد
اغلب فکر میکنم
که آیا به مقصود خواهم رسید؟
شاید من دیگر هیچوقت خنده تو را نبینم
شاید تو فکر کردی همش دغل بازی بوده
همه حرف هایی را که نمیتونم به زبان بیارم
با ایهام و اشاره میگویم
وقتی خورشید پایین میرود
وقتی باران میبارد
در پس ناخودآگاه ذهن
تا روز ی دیگر..
وقتی که باد درخت ها را تکان میدهد
و باران حال تو را دگرگون میکند
من متوجه میشم، که تو نمیدانی..
و در حالی که باران به باریدن ادامه میدهد
انگار که سنگینی تمام آسمان بر سرت است
سنگینی را احساس کن
و علامت خود را در امتداد خط زمان بگذار
با یک سوال یا یک جواب..
مثل موقعی که به لامپ چراغ خیره میشوی
و کوچکترین تغییر را متوجه میشوی
چون همیشه بهت یاد دادن که بهترین باشی
و
شعر آخر از یک شاعر عبری که ایدز گرفت مرد،
در آخر زندگی
تو به من ملحق شدی
و داغی را بر من نهادی
در آخر زندگی از تو چه باقیماند؟
وقتی در دام دروغ آلمان ها گرفتار شدی
مثل یک مرد که به بازی و قمار اعتیاد دارد
تا درد خود را تسکین دهد
تو بازی را دوباره و دوباره انجام میدهی
چون تهی از عشق هستی
hadismadani23
07-02-2019, 12:25
تو ؛
خوب ترین اتفاق ممکنی …
وقتی که ؛
اولِ صبح در یادم می افتی …[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شعرهای عاشقانه زیبا
قلب من کودکی ست
که تا “تو” بیشتر بلد نیست بشمارد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شعر عاشقانه نو
وقتی با منی
معجزه ای به نام آرامش
درمن رخ میدهد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شعر عاشقانه زیبا و دلنشین
بیهوده مگو که دوش حیران شده ای
سر حلقه ی عاشقان دوران شده ایاز زمین لرزه و عشق خبر کس ندهد
ان لحظه خبر شوی که ویران شده ای …“شفیعی کدکنی”[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اشعار عاشقانه کوتاه و احساسی
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …“صائب تبریزی”[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شعر عاشقانه زیبا کوتاه
کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجمشعر عاشقانه حافظ
چون مرا دوست داری
دنیا بزرگتر
آسمان وسیعتر
دریا آبیتر
گنجشکها آزادتر
و من هزاران بار زیباتر شدهام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است درنظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از ان توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر ان سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی ان که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
ان می برد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که دراین حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریمسعدی
hadismadani23
07-02-2019, 12:27
تو ؛
خوب ترین اتفاق ممکنی …
وقتی که ؛
اولِ صبح در یادم می افتی …
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعرهای عاشقانه زیبا
قلب من کودکی ست
که تا “تو” بیشتر بلد نیست بشمارد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر عاشقانه نو
وقتی با منی
معجزه ای به نام آرامش
درمن رخ میدهد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر عاشقانه زیبا و دلنشین
بیهوده مگو که دوش حیران شده ای
سر حلقه ی عاشقان دوران شده ای
از زمین لرزه و عشق خبر کس ندهد
ان لحظه خبر شوی که ویران شده ای …
“شفیعی کدکنی”
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اشعار عاشقانه کوتاه و احساسی
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …
“صائب تبریزی”
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر عاشقانه زیبا کوتاه
کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجم
شعر عاشقانه حافظ
چون مرا دوست داری
دنیا بزرگتر
آسمان وسیعتر
دریا آبیتر
گنجشکها آزادتر
و من هزاران بار زیباتر شدهام
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است درنظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از ان توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر ان سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی ان که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
ان می برد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که دراین حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
سعدی
green-mind
02-04-2019, 02:15
.
.
واست بهترینا رو میخوام چون :
واسه اولین بار فهمیدمت
واسه آخرین بار عاشق شدم
واسه اولین بار بخشیدمت
به امید رویای بوسیدنت
به عشق تو چشمام و خواب میکنم
اگه صد دفعه به دنیا بیام
میدونم تو رو انتخاب میکنم
.
#:n12:
zahedan47
09-05-2019, 15:03
اي قلم بنويس شرح سينه ام ،
ماجراي چشمهاي پينه ام ..
اي قلم بنويس از دوز و كلك ،
عاشقي ، زخم دل و مرهم نمك ..
اي قلم بنويس حاشا ميكنم ،
كرده ام بر عالمي از عشق شك ...!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] Ixj50a9znx9oHCMSuMr
ELHAM3000
27-10-2022, 10:34
کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو :n12:را بهانه میکنم
“نیما یوشیج ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])”
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.