PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعـار عاشقـانـه



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 [35] 36 37 38

raha bash
28-06-2013, 23:27
ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام
که قــــلبت

زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند ...

aliaghil
29-06-2013, 12:06
مهر تو با قلب من دمساز گشت
و سکوت مبهم چشمان تو
از برای من دگر یک راز گشت
راز چشمان غبار آلود تو
با شب و روز دلم دمساز گشت
دل ز بهر شادی تو خوب من
همنوا با هر چه نغمه ساز گشت
و خیال تو به جانم جان بداد
واقعیت غرقه در مجاز گشت
همه دنیای من در چشم توست
چشم دنیا محو این ایجاز گشت
ساعت و ثانیه را گم می کنم
من به وقت دیدنت در بازگشت
بیا تا بمانیم
برای از نو ساختن

Puneh.A
29-06-2013, 14:41
هرچه هستی باش ، اما باش






قيصر امين پور

ads.elizaco
29-06-2013, 15:32
تمام احساس من خلاصه ایست
از مهربانی هایت که هوای عشق تو را دارد
راز نگاه تو را دارد ، مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد
و در احساس تو جاری میشود

raha bash
30-06-2013, 13:34
شهامت می خواهد دوست داشتنِ کسی که
شاید........... ...

هیچ وقت............ .......
هیچ زمان........... ............
سهم تو نخواهد شد

raha bash
30-06-2013, 23:12
قـــرارمــــان هــمـــــان جـــای همـیشـــگـــی ..

فـــقــط ایـــن بـــــار ....

تـــــــو هـــــــم بـیــــــــــــا ...!!!

ツツツ
01-07-2013, 12:33
تــو هنـــوز...
بــا تمـام نبـودنت...
تنهــا پنــاهگــاه مـن...
از ایـــــن آدمهــــــایـــی...

hamid_diablo
02-07-2013, 16:20
احساس میكنم
جنگل
به طرف شهر میآيد
احساس میكنم
نسيم در جانم میوزد
احساس میكنم
میشود
در رودخانه آسفالت پارو زد و
قايق راند ...
همه اين احساسها را
عشق تو به من بخشيده است ...

raha bash
02-07-2013, 23:42
בلــم مـے خواهد نـ ـامـ ـت را صـבا کنمـ

یک طـ ـور בیــ ـگر
جـــورے کــﮧ هــ ٠ـیچ کس صـבایت نــکرבه باشـ٠ــב
یک طور کـ ـﮧ هــیچ کـ ـس را صـــבا نکرבه باشــ ـــم בلـ ـم می خواهـב نامـ ـت را صـבا کنم
یک طور کــﮧ בلت قــ ـرص شود کــﮧ مــ ـن هستــ ـم یک طور کــﮧ בلـــــم قـ ــ ـ ـرص شودکــه با بــ ـوבن مـ ـنتـــو هــم هستـ ـے

Alinho
03-07-2013, 00:59
همه رفتن کسی با ما نموندش...
کسی خط دل ما رو نخوندش...
همه رفتن ولی این دل ما رو...
همون که فکر نمیکردیم سوزوندش...
مسعود فردمنش

ツツツ
03-07-2013, 22:34
ميخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم...



مرا در پناه آغوش گرمت نگاه دار...



تا ديگر از گريه گم نشوم ...

raha bash
04-07-2013, 21:25
اینــــــــــها تمام احساساتــــــــــم به تــــــــــوست . . .
که بر روی کــــــــــاغذها آوار میشونــــــــــد

امــــــــــا افســــــــــوس که تو عاشــــــــــق نمیشــــــــــوی . . . .

Йeda
04-07-2013, 23:41
ای شهــــرزادِ قصه ها !!
آمده ام تا عاشقانه ترین قصه ها را برایت بخوانم...
از تمام دیوار های زمین به سلامت گذشته ام...
دستانم را بگیر...
بگذار عاشقانه در کنارت بمانم...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

aliaghil
05-07-2013, 12:07
با تو باشم زنــدگـــی مــال مــن است
عــشــق تــو صد نقطه نورانی از فال من است
فکر پرواز از زمین تا نور تــو
روی شانه
مثل حس رویش بال من است
تشنه ام در جستجوی عطر تو
می دوم از انتهای خود به سطر سطر تو
لطفا ای زیبا، پناهم باش و بس
تا عاشق شوم در سایه سار چتر تــو

Iloveu-ALL
05-07-2013, 19:11
چـتـرتــــ را بگــــیر . . .
چشــــــــــم های من . . .
بزرگ شده ی بارانند . .

Atghia
05-07-2013, 19:39
باز لبهای عطش کرده من عشق سوزان تو را می جوید

می تپد قلبم و با هر طپشی قصه عشق تو را می گوید

این چه عشقیست که دردل دارم من ازاین عشق چه حاصل دارم

می گریزی ز من و در طلبت با زهم بازهم کوشش باطل دارم

بخت اگر از تو جدایم کرده می گشایم گره از بخت چه باک

سرزمین عشق سر ا نجام مرا بکشد تا به سرا پرده خاک

Iloveu-ALL
05-07-2013, 21:06
چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی
کسـی زیــر ایـن گنبد کبــود
انتظــار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])ت را میـکشد ؛
چــه شیــرین است
طعــم چنـد کلمــه کــه میگــوید :
کجــایــی …؟

Йeda
06-07-2013, 00:15
در میان همه ی تلخی ها
چه گواراست همین یک نفسِ خسته ی دوست
که ازین فاصله پیداست
کاش میشد
تو کمی ،نزدیک تر از ،این باشی

aliaghil
06-07-2013, 10:48
به من فرصت بده یک بار دیگر
فقط یک بار برای عشق آخر
به من فرصت بده تا که نمیرم
منِ مجنون در عشق تو اسیرم
به من فرصت بده، من بی پناهم
یه عمره که اسیر یک نگاهم
بگیر دستامو تا تنها نمونم
ز مرگ عاطفه شعری نخونم
به من فرصت بده جونی ندارم
بدون تو رگ و خونی ندارم
بیا دریاب منو ای ماه نایاب
بذار تا گم بشم تو موج گیسوت
بشم غرقِ دو چشم ناز آهوت
بذار تا شهر عشق و من بسازم
به گرمای نگاهت دل ببازم
منو بشناس منم تنها دیوونه
همون شبگردی که آواز میخونه
همون که بی قراره و بی نگاره
همونکه زندگیش با تو بهاره
همونکه عمریه نامه نویسه
هوای گونه هاش بارون و خیسه
منو باور کن ای تک ستاره
بخون از عشق من دوباره
که می ترسم من از درد جدایی
به من فرصت بده دنیا دو روزه
اگه فرصت ندی این دل میسوزه
اگه فرصت ندی خونه خرابم
دیگه تا آخر دنیا می خوابم
دوباره این دلک بی تو می گیره
قناری تو قفس بی تو میمیره
به من فرصت بده عاشق ترینم
به من فرصت بده زیبای مه رو
بذار تا با نگاه تو کنم خو
بذار تا با تو دل آروم بگیره
به من فرصت بده تا عشق نمیره

raha bash
06-07-2013, 23:26
دلـم مـی خـواهـد . . .

یـک مـیـس کـال بـاشـم بـرایـت . . .

شـمـاره ای کـه . . .

سـیـو اش نـکـرده بـاشـی !

... ... ... زیـر لـب . . . تـکـرارم کـنـی . . .

... ... بـه یـادم نـیـاوری .. .

دلـم مـی خـواهـد . . .

بـی اجـازه ی تـ ـو . . .

پـادشـاهـی کـنـم در نـاخود آگـاهـت..

aliaghil
07-07-2013, 10:25
و عشق تنها عشق تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس
و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان پرنده شدن

raha bash
07-07-2013, 23:08
گاهی دلم می خواهد
وحشــیانه غرورت را
پاره کنم!
قلب ترا
در مشتم بگیرم
و بفـشارم
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی!

خیلی دوستت دارم خب !!

fati ghasemi
08-07-2013, 11:19
و اینک برایت مینویسم و برای آخرین بار هم مینویسم...
با قلمی از خاکستر وجودم و کاغذی از خاکستر عشق سوخته ام...
رنگ نوشته هایم همرنگ خون چکیده از قلبم و نور اتاقم برخاسته از شعلۀ آتش درونم...

نوشته هایم حکایت میکند از:
ماندن و انتظار من ، رفتن و بی وفایی تو...
بی قراری من ، بی خیالی تو...
سرگردانی من ، راحتی تو...
فریاد من ، سکوت تو...
التماس من ، دلسنگی تو...
گریه من ، خنده تو...
حسرت من ، شادی تو...مرگ من ، زندگی تو...و...

fati ghasemi
08-07-2013, 11:20
دلی کنار پنجر ه نشسته زار می زند
وخواب دیده ام شبی مرا کنار می زند
غروب ها که می شود خیال چشمهای تو
تو را دو باره در دل شکسته جار می زند
یکی نگاه می کند یکی گناه می کند
یکی سکوت می کند یکی هوار می زند
وعشق دردمشترک میان ماست با همه
کسی که شعرگفته یا کسی که تار می زند
درست مثل بازی گذشته های شاعری
که جای سنگ وگل به دوستش انار می زند
خدا کند به وعده اش وفاکند که گفته بود
شبی مرا به جرم عشق خویش دار می زند

Ezel
08-07-2013, 21:13
چهار خال

حاکم تویی ...

از خشت اول دل حکم کرده بودی ...

سیاهبرگهایت را بریدم ...

حکم لازم !

دلهایت را بریز ...





بهمن زدوار

Alinho
09-07-2013, 19:14
آدمی را دیده‌ام
که با سایه‌اش درد و دل میکرد
چه رنجی میکشد او
وقتی هوای لعنتی ابریست!

Atghia
09-07-2013, 20:23
جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوب تر باد

همای زلف شاهین شهپرت را
دل شاهان عالم زیر پر باد

دلی کو عاشق رویت نباشد
همیشه غرقه در خون جگر باد

حافظ

raha bash
10-07-2013, 09:36
صداي تو رگ تنهايم را مي‌زند

با خيال تنت تن به ملافه‌ها مي‌دهم خالي تر از بوي تو مست مي‌شوم


به پاي برگشتنت مي‌افتم


اين جاده برنمي‌گردد نمي‌آيد نمي‌رسد


ساعتها بدون تو پلك مي‌زنند


به شكل انتظار دوستت دارم


و اين تنها آدرسي‌است كه از تو دارم...

water_lily
11-07-2013, 13:59
یک جفت چشم سیاه
یک جفت چشم آسمانی
یک جفت چشم سبز

یک جفت چشم عسلي
خیلی ها برای اینها شعر مینویسند،
اما تو،
صاحب آن چشم های قهوه ای ساده هستی؛
که شعرت را
تنها من میدانم...

water_lily
11-07-2013, 14:00
گیرم که بــاران هم آمد…
همه چیز را هم شست…هـــوا هم عالی شد…
فایده اش برای مـن چیست؟
هوای دل من بی تو پس است...نه مژده ای...نه مسیحا نفسی...و نه آمدنی!
این شد که به فــال بی اعتقادم ! ❤❤❤

water_lily
11-07-2013, 14:04
گفت : دوستت دارم، هر چی گشتم مثه تو پیدا نشد !!

گفتم :خوب گشتی !!؟؟؟

گفت : آره !! ..

گفتم : اگه دوستم داشتی ، نمی گشتی .!!!!!

Puneh.A
11-07-2013, 14:05
ﻣﮕﺮ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽﺷﻮﺩ؟
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﯽ
ﺩﻝ ﻣﯽﺑﺎﺯﻡ ﺑﺎﺯ؟
ﭼﺮﺍ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﯽﮔﺬﺭﯼ
ﻧﻔﺴﺖ ﻣﯽﮐﺸﻢ ﺑﺎﺯ؟

ﭼﺮﺍ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻨﺪﯼ
ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﺑﺎﺯ؟
ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﮐﺸﻒ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺗﮑﻪﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﺑﺎﻝ ﺩﺭﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ ﺑﺎﺯ؟

ﮔﻞ ﻗﺸﻨﮕﻢ !
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺗﻮ
ﺑﻬﺸﺖ ﺟﺎﯼ ﺣﻘﯿﺮﯼ ﺳﺖ
ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﺑﯽﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻤﺖ




عباس معروفی

raha bash
11-07-2013, 22:22
گــــآهـ ـے...!
هَــــنوز گـ ـآهــــے...!
مَــــرآ بـ ـه جــــآن تـ ـو قَـــــسَم مـ ـے دَهَـــــند...!
ببـــــین تَـــــنهـ ـآ مَـــن نیســـتَم
کــــ ه
رَفتَــــــنَت رآ بــآوَر نمـــــــے کُـــنَم...!

raha bash
11-07-2013, 22:27
داشتــــنتــــ مثــل نم نم بــــاران جــــــاده شمــــــال..

مثل مستـــے بعد از اولیـــن پیــــک هاے شــــــرابــــــ..

مثــــــل خــــــوابــــــ بــــعد از ظــــهــــــر...

مثـــل بـــوسه هاے تند تند و یــواشکـــــے...

مثـــل آهنگــــ هاے قدیـــم کـــریس دی بــرگــ..

مثـــل دیـــالــوگ هاے شــب یلــــــدا...

مثــل آن بغــلے که عـــاشقـــت استــــ...

جدا نمے شود تنهایـــت نمے گذارد..

و مثــل برگشــتن آدمے که سالهـــا منتظرش بـــودی..

آے میچسبــــــه آے میچسبـــــه.!!

raha bash
15-07-2013, 21:44
چشــم هاي تو قهوه ي ترک اسـت ابروانــت هواي کردستان

خنده هايت کلوچه ي فومن گريه هاي تو چاي لاهيجان
ساحل انزلي ست چشمانت موج ها آبروت را بردند

تن داغ تو ماسه ي درياست توي گرماي ظهر تابستان

اي درخت مبــارک نارنـــج تــــو چــــراغ محــله ي مـــايــي

مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان

مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي

نكند ناگهــان يكي برسد برساند تـــو را به گوش جهان

Puneh.A
17-07-2013, 23:03
سیگار های بهمنش را دوست دارم

بوی بد پیراهنش را دوست دارم

گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته؟

دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم!

hamid_diablo
18-07-2013, 00:17
بـــــــــــــرو!!!!
ترســــ از هیچ چیز نــــــــــבآرمــــ
وقتیـــــ یقینـ בآرم بیشتر از منـــ
کســـے בوستتـ نخـــــــوآهـــــــב בآشتـ...
بیشتر از منــــ
کســـے طآقتـ کمـــ محلی هآیتـ رآ نـــــــבآرב..
بــــــــــــرو!!!!
ترس برآے چهـ؟؟
وقتے مے בآنمــ
یکــ روز متنفـــــــــــر میشی ـاز کسانیـ کهـ
بهـ خآطرشــــآن مـــَــن رآ از בستـــــ בآבے

fati ghasemi
18-07-2013, 17:56
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین
بی نهایت زیباست
ان که اموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابی بودت هر نفسی
به وصالی برسی یا نرسی!!!!!!!
سینه بی عشق مباد

ツツツ
18-07-2013, 22:41
بیــــراهہ هم...
براے خوכش راهیســـت !!
وقتے...
قــــرار باشـכ !
مـــرا بہ تـــــو برسانــכ...!

Mehran
19-07-2013, 15:33
خـ ـنده هــ ــای خوب زن
گــ ـونه های خیس مــرد
قـهوه های تلــخ ، تلـــخ
شام های سرد ، ســرد
دیــــــر عاشقش شدم
دیشب ازدواج کــــرد ...


رستاک حلاج

با تشکر مهران...

hamid_diablo
19-07-2013, 16:40
فاصله ها را بگذار برای خودشان
تا میتوانند قد علم کنند
چه باک !
ما از ورای تمام حصارها
بازهم عاشقانه می گوییم ...

ツツツ
20-07-2013, 18:04
به محض خاموشی چراغ
روشن می شود ،هر شب
تکلیف من،
تا مشق کنم
یاد تو را ..........

Atghia
21-07-2013, 21:40
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز
قصه ی غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

Puneh.A
21-07-2013, 22:32
همه آنهایی که مرا می شناسند
می دانند من چه آدم حسودی هستم
و همه آنهایی که ترا می شناسند...
لعنت به همه آنهایی که ترا می شناسند

" نزار قبانی "

vahidhgh
22-07-2013, 18:12
یک شبی مجنون نمازش را شکست
با وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته راهت کنم


التماس دعا

Puneh.A
23-07-2013, 21:40
بسکه خوردم غم تو روزه من باطل شد
نرخ کفارهِ این خوردن عمدی، چند است؟

fati ghasemi
24-07-2013, 10:20
نشستم درفراقت گریه كردم
زعشقت بی نهایت گریه كردم
تمام روز در فكر تو بودم
تمام شب برایت گریه كردم
میان كوچه های درد و غربت
... ... چو دیدم رد پایت گریه كردم
مبار ای آسمان دیگر تو امشب
كه من دیشب به جایت گریه كردم

Puneh.A
25-07-2013, 21:44
«دلم گرفته بَرایت» زبانِ ساده‌یِ عشـق است.
سَـلـیس و ساده بگــویم، دلم گرفـــتهِ بَرایت...!

حسین منزوی

vahidhgh
26-07-2013, 17:36
من که از کوی تو نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم !
چه برانی , چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم ...
نه تو آنی که برانی ...

Puneh.A
28-07-2013, 14:05
مثل قالی نیمه تمام
به دارم کشیده ای
یا ببافم
یا بشکافم
اول و آخر که به پای تو می افتم
...
...
علیرضا حاج بابایی

hamid_diablo
28-07-2013, 14:24
آن روز با تو بودم
امروز بي توام...
آن روز كه با تو بودم
بي تو بودم...
امروز كه بي توام،
با توام!!!!

(حميد مصدق)

Mehran
28-07-2013, 14:29
قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق
یعنی به جز حریـم تو بر من حـرام عشق

ترسم که در سمـاع شوم از دعای دست
آن جا که قبله گاه تو باشی، امام: عشق

با خون وضو بگیر و دو رکعت غـــزل بخوان
آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق

از رکــعت نخست در افتاده ام به شــــک
در سجده کفــر گفته ام و در قیام عشق

سـی پاره ی حضـــور مرا چله بست شو
قرآن به سر بگیر و بـگو: والسلام عشق




/ علیرضا بدیع



با تشکر مهران...

Alinho
28-07-2013, 18:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
29-07-2013, 17:46
درد داره

وقـــتــی بــآ تــمــآم وجــودت
کــَسی رو بـــَـــغـــَل کـــنــی
و
بــدونی دَقــآیـق آخــریه کــه بـــه توتـــعـــلـق دآره

Iloveu-ALL
29-07-2013, 23:28
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی،
دگر نفسی برای
ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند

Mehran
30-07-2013, 16:06
دست تکان می دهی
پــــاییز می شود...
بـــاران می آید
خیـس می شوم

به همین سادگی



با تشکر مهران...

raha bash
30-07-2013, 19:27
شادی

بوییدنِ موهـــآی توستــــ

وقتی که رهـــا میشـــوی

در دست هاي من!

geojo
31-07-2013, 12:02
در مدرسه عشق گرچه دانش اندوز شوی
وز گرمی بحث مجلس افروز شوی
در مکتب عشق با همه دانایی
سرگشته چو طفلان نواموز شوی

ابوسعید ابوالخیر

geojo
01-08-2013, 09:32
خواهر کوچکم از من پرسید:پنج وارونه چه معنا دارد؟ ...

من به او خندیدم,

گفت: روی دیوارو درختان دیدم,

بازهم خندیدم

گفت: دیروز خودم دیدم که مهران پسر همسایه

پنج وارونه به مینو می داد.

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید,

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:

بعد ها وقتی سقف کوتاه دلت لرزید

بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد...؟


سهراب سپهری

hamid_diablo
01-08-2013, 15:21
روزهاست
از سقف لحظه هایم
یاد تو چکه میکند
.
.
.
اگر باران بند بیاید
از این خانه می روم ...

raha bash
02-08-2013, 22:02
می ترسم از دهان هایی که

روایت های ِ عاشقانه شان
شبیه رویاهای ِ من باشند.
می ترسم مخاطب ِ شان تو باشی.
می ترسم از مردهایی که
چای را با تو می خواهند،
خیابان را با تو می خواهند
می ترسم دکمه های ِ پیراهن ِ تو را...
می ترسم شال ِ موهای ِ تو را...
حالا تو عین ِ خیالت هم نیست!
نشسته ای گوشه ی ِ پنجره
و موهایت را با حوصله صاف می کنی،
نمی دانی حال ِ شهر
حال ِ من
حال ِ مردها
پریشان می شود.

geojo
03-08-2013, 14:04
به چشمهایم هشدار داده ام ...که اگر این بار که تو را می بینند
باز هم خیس شوند

دیگر رویم را از تو برنخواهم گرداند
که آبرویشان را بخرم. ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])..

fati ghasemi
04-08-2013, 14:10
شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه

دیگه عادت شده با بغض واسۀ تو می نویسه

کاش می فهمیدی که قلبم خونۀ آرزوهات بود

یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود

آسمون و ماه نُقْرَش با یه عالمه ستاره

شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره

رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود

حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود

سهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم

واسۀ خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم
یه دروغ ساده اما قصۀ ما رو بهم زد

سرنوشتمونو آخر با جدا شدن رقم زد

تو پشیمون شدی و من حالا صندوقچۀ دردم

سخته اما باورش کن من دیگه بر نمی گردم

اما یادت باشه حرفا مث گوله های برفن

خیلیا قربونی یای بی گناه دو تا حرفن

تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیشه

اما من هر کاری کردم که ببخشمت نمیشه

geojo
04-08-2013, 15:44
باز باران، با ترانه ميخورد بر بام خانه.

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل ديوانه ات کو؟

روزهاي کودکي کو؟ فصل خوب سادگي کو؟

يادت آيد روز باران؟ گردش يک روز ديرين؟

پس چه شد ديگر، کجا رفت؟ خاطرات خوب و رنگين.

در پس آن کوي بن بست… در دل تو، آرزو هاست.

کودک خوشحال ديروز، غرق در غمهاي امروز.

ياد باران رفته از ياد، آرزوها رفته بر باد.

باز باران، باز باران

ميخورد بر بام خانه

بي ترانه بي بهانه

شايدم، گم کرده خانه

fati ghasemi
05-08-2013, 11:50
تو رو کجا گمِت کردم بگو کجای این قصه
که حتی جوهر شعرم همینو از تو می پرسه
که چی شد اون همه رویا همون قصری که می ساختیم
دارم حس می کنم شاید ، من و تو عشقو نشناختیم
میون قلبای امروزی ما ، نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست
به لطف و حرمت خاطره هامون نگو همیشه یاد من می مونی
که نه من مثل اون روزای دورم نه تو دیگه برای من همونی
بذار جز این سکوت سرد لبهات برام چیزی به یادگار نمونه
بذار تا نقطه ی پایان این عشق مثه اشکی بشینه روی گونه
تحمل می کنم غیبت ماهو ، می دونم نیمه ی همدیگه هستیم
نشد پیدا بشیم تو متن قصه به رسم عاشقی دردو شکستیم
میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست

ツツツ
06-08-2013, 00:34
می دانی تمام این روزها دلم چه می خواهد؟؟!
از این ساعتــ هایی که با ضربان دستــ کار می کند!!

ولی نه!
اگر داشتم به گمانم بودن هایمان مدام دچار وقفه می شد!
آخر وقتی ندارمتــ
دیگر نمی زند بانگــ هستی ام ...

Mehran
06-08-2013, 02:08
شب را دوست دارم .. !

چرا که در تــ ــاریکی ..

چهـره ها مشَـخص نیـست !!

و هـــر لحظــﮧ ..

این اُمیــد ...

در درونــم ریشه مــی زند ..

که آمَـــده ای ..

ولــے مــ ن ندیده ام!



» ناصر رعیت نواز



با تشکر مهران...

raha bash
06-08-2013, 23:05
این روزها؛

فراموش کردن عادی شده است
من این عادی‌ها را دوست ندارم

دارم برای تو نامه می‌نویسم
سلام.

سلام علاقه‌یِ خوبم
علاقه‌جان من، خوبی
خوبی؟
حالت برای من چگونه است؟
این روزها فراموشی عادتی عادی شده است من این عادی‌ها را دوست ندارم.
من عادت به دوست داشتن تو کرده‌ام
و این عادت را از شانه‌های خسته‌ام شروع کرده‌ام،
از شانه‌هایی که تو را گرفت بالا برد
وَ آن‌قدر بزرگ کرد که مرا ندیدی
از پاهای تاول زده شروع کرده‌ام
از پاهایی که برای دیدنت هی راه رفت وُ رفت وُ رفت
وَ هرچه آمد تو دور شدی
من این عادت قشنگ را از قلب‌م شروع کرده‌ام،
از قلبی که دل شد وُ
عاشقِ تو شد
این‌جا فراموشی عادتی عادی شده است
من این عادی‌ها را دوست ندارم
وَ برایِ تو نامه می‌نویسم

سلام

setareh ***
07-08-2013, 16:10
نمیخواهم ...

خاطره فردایم شوی

امروز من باش

حتی لحظه ای ...

fati ghasemi
07-08-2013, 17:40
تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم
بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم
من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم
راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم
نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد
خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد
عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی
تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی
توروآرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد

Mehran
08-08-2013, 22:01
قتل عــــــــام عظیــمی می شود

در ســ ـونــ ــامی مــواج گیسوانت

وقــتی تو

روسری ات را برداری!




- ناصر رعیت نواز


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

با تشکر مهران...

geojo
09-08-2013, 10:32
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد

بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .

پـس چـرا ایـنـجـا

بـاران کـه مـی بـارد

عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .

raha bash
09-08-2013, 14:27
انتظار گریبانم را می گیرد
واژه هایم
بی حضور چشمانت
واپسین نفس هایشان را می کشند
روی برگردان
تا میان چشم هایت بارور شوم
واژه های عاشقانه ام را
در باد پریشان کرده ام
در من خیره شو .....
نسیمی اگر از سوی نگاهت نوزد
تمام شعر من میمیرد !!


سیروان مرادی

vahidhgh
10-08-2013, 02:26
نبض زندگی برای تو می تپد
باران از ابر برای تو می چکد
و من عاشق تو هستم قاصدک .....

raha bash
10-08-2013, 12:47
من هم دلم می خواهد
برایت شعر بگویم
چشم هایت
به اندازه یک شاهنامه مرا منقلب میکند
چه کنم که شاعر نیستم

geojo
10-08-2013, 21:03
سبزی چشم تو –

- دریای خیال

پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز

مزرع سبز تمنایم را .

ای تو چشمانت سبز

در من این سبزی هذیان از توست

سبزی چشم تو تخدیرم کرد .

حاصل مزرعه سوخته بَرگم از توست

زندگی از تو و

- مرگم از توست.

حمید مصدق

Atghia
10-08-2013, 23:10
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کآن درد به صدهزار درمان ندهم




مولانا

fati ghasemi
11-08-2013, 18:12
✔ دوستت دارم هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد ...✔ قیمتی دارد که هرکسی توان پرداختش را ندارد ...✔ جمله ایست که هر کس لیاقتش را ندارد ...✔ این جمله برای توست که لایق شنیدنش هستی ... دوستت دارم

Puneh.A
11-08-2013, 18:54
می‌رفتی عاشق‌َت بودم
نیایی،
عاشق‌ِتم
.
.
.
.
"افشین صالحی"

=.=.=.=.=.=.=.=.
پ.ن :
بیایی

تا ابد با تو می مانم

Samba
11-08-2013, 21:33
تنهایت گذاشتم...
تنها ماندی میان این همه گرگ..
برگشتم تا از گرگها نجاتت دهم...
باز رفتم...
و باز برگشتم
شاید به خاطر حسادت، شاید بخاطر دوست داشتن، اما هر چه بود حس خوبی بود...
می لرزید دستهایم...
اگر بروم باز ؟... سه طلاقه می شود این رابطه...

و باز تویی که وفادار ماندی...

Samba
11-08-2013, 23:10
دوستان بسیار دارم و هیچ دوستی ندارم
منی که تنها ماندم و بسی در شلوغیم
من؟ نه دیگر منی نمانده
تهی شد این من، از من

setareh ***
11-08-2013, 23:22
.
.
یه " فنجان خالی " ... ؟

را که نگاه میکنم

گلـویم به خاطر چای هایی

...

که با تو نخورده ام چقدر میسوزد ...

.
.

geojo
12-08-2013, 11:08
کـاش مـی فـهـمیـدی


قـهـر میـکنم


تـا دسـتـمو مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـی


بـمون...


نـه ایـنـکـه شـونـه بـالا بــنـدازی و آروم بـگـى


هـر طور راحـتـى!!

raha bash
12-08-2013, 14:52
عطر گیسوانش
چه ملس می آید
باد ......
لختی بایست
لخت است
به هم نریزد موهایش .

Samba
12-08-2013, 22:03
هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !

Puneh.A
12-08-2013, 22:15
باز من

چه عاشقانه انتظار می‌کشم

و تو

چه شاعرانه نمی‌آیی !


کسی نمی داند

من این شب ها

چه عاشقانه چشم به راه می‌شوم

و تو

چگونه سرد

از دهان آمدن می‌اُفتی ....





"حمید صادقی مقدم"

Samba
13-08-2013, 14:25
روی ِ سیـــــــم ِ خــــــاردار ، بــالــــــه مـی رقـصـــــــم !
بگـــــذار زخــمی شــونــد پــاهــایـــــم !
مـن بهــــــانـه ای می خـــــواهــم بـــــرای ِ نــــرفــتن
حــــالا کـــــه تــــو
راهــــم را ،
ســــد نمــی کـــنی !!

Puneh.A
13-08-2013, 15:53
شاید بگذرم از تو
اما حساب لبهایت از تمام تو جداست
الکی ست مگر ؟
من از آن لبها
" دوستت دارم "شنیده ام ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

geojo
13-08-2013, 16:59
چقدر سفت شده است پدال دوچرخه ی دونفره ی عشقمان !
یا من خسته شدم یا به سربالایی رسیدیم
شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی … !

Mehran
13-08-2013, 20:15
حضور تــو

انــ ـکار مَـکان هــاستــ...

زمـان می ایستد، بُعد چهارمی ایجاد میشود !




با تشکر مهران...

silver65
14-08-2013, 14:36
عشقت را
هرگز
بر زبان میاور
عشق
بازگو شدن نخواهد
چرا که چون نسیمی می وزد
آرام، نا دیدنی


من عشقم را بر زبان آوردم
بر زبان آوردم
تمامیِ دلبستگی ام را بر زبان آوردم؛
لرزان
سرد
با هراسی سترگ
آه ... ترکم کرد


مرا که تنها گذاشت
به چشم بر هم زدنی
رهگذاری سر رسید
به او پیوست

آرام، نا دیدنی
امّا بی انکار

شاعر: ویلیام بلیک مترجم: بهاره جهاندوست

raha bash
15-08-2013, 10:08
آهسته و بی سر و صدا

تند تند و پر هیجان ...

هر جوری که دلت خواست

فدای سرت

دیگر چه فرقی می کند ..!!؟؟

تو فقط بیا بانو .

مهران پیرستانی

geojo
15-08-2013, 10:26
ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم/ امید ز هرکس که بریدیم،بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند/ از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم
رم دادن صید خود از اغاز غلط بود/ حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم
در باغ،بهار است و صلای گل و گلشن/ گر میوه ی یک باغ نچیدیم،نچیدیم!

وحشی بافقی

constant_boy23
15-08-2013, 15:46
عبور میكنی از خواهش تنی كه منم
قطار هستی در راه آهنی كه منم
به قله های مه آلود چشم دوخته ام
منی كه دفن شدم زیر بهمنی كه منم
تو را نمی یابم هرچه پیش می آیم
طلای گم شده در قعر معدنی كه منم !
جهان چقدر شبیه سیاه چال شده
به نور زل بزن از پشت روزنی كه منم
كنار آینه می ایستم دوئل بكنم
بدون اسلحه با مرد دشمنی كه منم
غریب سوختم و هیچ كس نگاه نكرد
به تلخ سوزی سیگار بهمنی كه منم
جهان چقدر به انبار كاه می ماند
كجا بگردم دنبال سوزنی كه منم
وضو بگیر و در آغوش من نماز بخوان
به سوز خواهش های موذّنی كه منم
دوباره باد در خانه را به هم می زد
تو باز پیش خودت حدس میزنی كه منم...


" سعيد حيدري "

aliaghil
15-08-2013, 18:55
اکنون رخت به سراچه آسمانی ديگر خواهم کشيد
آسمان آخرين
که ستاره تنهای آن تويی

آسمان روشن
سرپوش بلورين باغی
که تو تنها گل آن، تنها زنبور آنی

باغی که تو
تنها درخت آنی
و بر آن درخت
گلی است يگانه
که تويی

ای آسمان و درخت و باغ من، گل و زنبور و کندوی من
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشيد
که تنها رويای آن
تويی

hamid_diablo
15-08-2013, 19:48
خوش بحال تو

که وقتى او آمد

بدون هیچ دردسرى

فراموشم کردى..

geojo
16-08-2013, 09:56
هر چه گویم عشق را شرح و بیان


چون به عشق آیم خجل آیم از آن

گرچه تعبیر زبان روشن تر است

لیک عشق بی زبان روشن تر است

چون قلم اندر نوشتن می شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

عقل در شرحش چو خر در گِل بخفت

شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

مولانا

Roy Jackson
16-08-2013, 10:45
از کسی که دوسِت داره بی تفاوت نگذر
شاید دیگه کسی تورو مثل اون دوست نداشته باشه و باورت نکنه!!!

Йeda
16-08-2013, 11:56
این خط و چیـــن ها که بر پیشانـــیِ من است
نامــیست، که شمیـــم بیداری من است

حتی اگر ز دل بیرونـــــش کنــم
این عشــق، تا ابد بر پیشانی من است


: n.pineapple

aliasghar22
16-08-2013, 22:48
تو تنها باش و من تنهای تنها
که دارم وقت تنهایی سخن ها

نگاه عاشقم تا آسمانهاست
مرا تا عرش اعلا نردبان هاست

نماز خلوتم را صد قنوت است
کلام شعر تنهایی سکوت است

aliasghar22
16-08-2013, 22:49
بدهکار هیچ کس نیستم
جز همین ماه
که از پشت میله ها می گذرد
که می توانست از اینجا نگذرد
وجایی دیگر
مثلا در وسط دریایی خیال انگیز
بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پولدار

بدهکار هیچ کس نیستم
جز همین ماه که تو را به یادم می آورد.

رسول یونان

aliasghar22
16-08-2013, 22:50
من از سیاهی شهری که مرده بی زارم
نمی شود که بمانم عزیز،ناچارم
همیشه یاد تو در لحظه لحظه ها جاریست
تو را،قسم به همین جمله،دوست می دارم
غروب ها که دلم عاشقانه می گیرد
نمی توانم از عکس تو چشم بردارم
هواییم که بیایم برای دیدارت
و زیر نم نم باران قرار بگذارم
ولی درون غم وغربتی،پریشان حال
اسیر و زخمی و بی حوصله،گرفتارم
سکوت کرده ام و دست بر دعا دارم
که بگذرد شب این انتظار دیدارم
عارف احمدی

raha bash
16-08-2013, 23:54
صدایم کن

شنیده ام
که
عشق
معجزه می کند.
سالهاست دفتر خاطراتم را بسته ام
اما
هنوز
در درون من
غریبه ای است

که
بودن را خسته نمی شود

aliaghil
17-08-2013, 16:35
میدانی سه رکن حس کردن یک نفر چیست؟

اینکه اول عاشقش باشی..

بعد درگیر احساس عاشقی با او...

در نهایت عاطفه ای را خرجش کنی که لیاقتش را دارد

این سه می شوند همانیکه باید بشوند

آنوقت حساس میشوی

حســـاسی

در انتخابش

در نگاههایش

در صحبت کردنش

او برای توست

تو از آنِ تو

گاهی مغروری برای داشتن او

حسودی از دیدن نگاه هایی جز تو روی او

میخواهی خودت باشی و او

قلـღــبت جور دیگری می تپد

فکرت درگیرش می شود

آری!

اینگونه شد؛ که عاشღــت شدم ...

Puneh.A
17-08-2013, 16:52
سال ها بعد می فهمی
آنچه به تو بر نمی گردد

جوانی و زیبایی ات نیست

آنچه به تو برنمی گردد

منم که تو را

پیر و زشت هم

می پرستم ...

.
.
.
.

" م‍ژگان عباسلو "

fati ghasemi
19-08-2013, 18:16
كاش قلبم درد پنهاني نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشت
كــــاش برگ آخر تقويم عشق
خبر از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت
كاش ميشد عشق را تفسير كرد
دست و پاي عشق را زنجير كرد

aliaghil
19-08-2013, 20:46
شریک عشق تو شدن یعنی همنفس شعر و ترانه شدن

یعنی چون ابری تیره به دریا زدن و دیوانه شدن

شریک عشق تو شدن یعنی عاشقی به سان یک مجنون

یعنی قطره بارانی در دل کویر جاری شدن

شریک عشق تو شدن یعنی دیوانه وار عاشق شدن

زدن به کوه و بیابان و سرمست لحظه ای دیدار تو شدن

شریک عشق تو شدن یعنی چون ماهی به دریا رها شدن

به دیدن مهتاب شب رفتن و برای لحظه ای ستاره شدن

شریک عشق تو شدن یعنی چون ابری بهاری در آسمان خروشان شدن

همسفر کبوترهای عاشق و برای عمری مبتلا به عشق شدن

raha bash
19-08-2013, 23:58
نقاشی باید بیاید ...
چشم هایت را روی بوم بـِکـِشَد
بعد ...
پنجره ای به آن اضافه کند

شایِد اینگونه رها شدم

ツツツ
22-08-2013, 20:45
عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست ، معرفت است
عشق از آن رو هست که نیست
پیدا نیست و حس می شود . . .

Atghia
24-08-2013, 15:23
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد ...
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم ...
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

روا مدار خدایا که در حریم وصال ...
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل ...
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری ...
غریب را دل سرگشته با وطن باشد



حافظ

geojo
24-08-2013, 16:12
"من در نگاه سبـــز تو تکثیر میشوم”


کِی از نگاه خوب تو من سیر میشوم؟


تا از ترانه های تو سرشارم ای عزیز

نه رنگ مرگ دیده و نه پیر میشوم


این گونه سرد گرچه به من خیره ای ولی
در آفتاب چـــشم تو تبخیر می شومسرسبز و پر نشاطم و آرام و سر به راه
وقتی که با هوای تو درگیر میشوم

میمیرم و دو مرتبه جان میدهی به من
تا که اسیــــر بازی تقدیر میشوم

یک نامه ی نخوانده و پیچیده ام عزیز!
با نیمی از نگاه تـــو تفسیر میشوم...

Puneh.A
24-08-2013, 17:57
دو ضلعِ یک زاویه ایم انگار،
هرچه پیش می رویم
دورتر می شویم. . .
بیا به ابتدایِ عاشقی برگردیم!

رضا کاظمی

raha bash
24-08-2013, 18:46
فضای خانه که از خنده‌های ما گرم استچه عاشقانه نفس می‌کشم!، هوا گرم استدوباره «دیده‌امت»، زُل بزن به چشمانی
که از حرارتِ «من دیده‌ام ترا» گرم استبگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم»
دلم هنوز به این جمله‌ی شما گرم استبیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا
هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم استمن و تو اهل بهشتیم اگرچه می‌گویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
...
به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه می‌گویم
که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است

raha bash
25-08-2013, 19:30
1.نمی‌بخشمت !
قبول کن
هیچ‌کس
جانش را
به این راحتی نمی‌بخشد !



2.دیگر نمی‌توانم بگویم :
من در زندگی خیر ندیده‌ام،
حالا که تو را دیده‌ام !

3.من ،
یک جای دنیا
خیلی خوش‌بختم
در چارچوب قاب عکس دونفره‌مان !

نسترن وثوقي

fati ghasemi
26-08-2013, 08:46
تو چه ساده ای و من ، چه سخت
تو پرنده ای و من ، درخت.
آسمان همیشه مال توست

ابر، زیر بال توست
من ، ولی همیشه گیر کرده ام.
تو به موقع می رسی و من،سال هاست دیر کرده ام.

raha bash
26-08-2013, 10:21
دارم فدایت می‌شوم

دکترها
نمی‌گذارند ...

Puneh.A
27-08-2013, 05:19
فنجان چای ِ توام
ببین چگونه قند در دلم آب می شود
به شوق ِ لبت





یاور مهدی پور

از کتاب : گاهی دوستت دارم گاهی نه

Mehran
29-08-2013, 07:31
این روز هــ ــا قدم که میزنـم،

منــ ـــحرف میشوم، به ســمتِ چـــپ ! »

در قلـــبم چیزی ســـنگینـ ـی میــ ــکند، مـــــدام . .

با تشکر مهران...

setareh ***
29-08-2013, 21:06
.
.

حوصله ات که ســـــ ــــر می رود ؛
با دلـــــــــــــم بازی نکن ،
مـــــن در بی حوصلگی هایم
با تــــ ــــو زندگی کرده ام . . . !

ツツツ
30-08-2013, 00:47
دوست داشتم می توانستم


بگویم


بگویم


وبگویم


تا لبخندی نقش ببندد برروی لبهایت


احساسی نقش ببندد درون قلبت


وپاک شود خاطره ای دردآور ازفکرت


تولبخندبزنی ودنیا زیبا شود برای هردویمان


حیف که توصدایم را نمی شنوی.........

hamid_diablo
30-08-2013, 10:43
آنقدر بر شیشه های بخار گرفته شهر

حرف اول نام تو را نوشته ام

دیگر مردم شهر میدانند

نام زیبای تو با کدام حرف شروع می شود!



ناظم حکمت

Puneh.A
03-09-2013, 20:58
اولین بار
در ته فنجان قهوه دیدمت
نقشت ،
نقش پرنده
چه اشتباه فاحشی !
باید
چشم به رنگت
میدوختم
نه
طرحت !
لاشخور
خفاش
جغد
هم پرنده اند ..


شایان افضلی

raha bash
03-09-2013, 21:37
دست هام میان موهات که میدود
عاشقانه می بوسم ات
مثل همیشه برایت شعر میگویم
تو هم مات منی
به چشم هات خیره میشوم
.....

Puneh.A
04-09-2013, 18:16
تو را دوست دارم
بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشق‌هایِ مدرسه
بیشتر از تقلب در امتحان
حتا بیشتر از بستننی هایِ قیفی‌یِ قدیم
پفک‌هایِ طعمِ پنیر

تو را بیشتر از توپ‌هایِ پلاستیکی
کوچه‌هایِ خاکی
( این را که می‌دانی چه‌قدر بود! )
بخدا تو را از خوابِ نرسیده به صبح هم،
بیشتر دوست دارم

بیشتر از صبح‌هایِ جمعه
عصرهایِ لواشک، آلوچه
تو را از زنگ‌هایِ تفریح هم
بیشتر دوست دارم

بیشتر از خیلی
بیشتر از زیاد!

من،
تو را یه عالمه دوست دارم ..

افشین صالحی

raha bash
04-09-2013, 22:00
ﺩﻭﺳﺖﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻤﺎﻥ
ﺩﺳﺖﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ِ ﺩﺳﺘﺎﻥﺍﺕ
ﺑﻨﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺶ ...

Puneh.A
05-09-2013, 04:48
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر
شب های باقیمانده ی عمرت
به این سادگی ها
صبح نخواهند شد.

مهدیه لطیفی

Puneh.A
05-09-2013, 17:10
پیرزنی شوم

آلزایمر بگیرم

زنگ بزنم

انگار

پسرم هستی

بگویم

چقدر

دلم

برایت تنگ است ..





----------------------
سارا محمدی اردهالی

Mehran
06-09-2013, 21:19
در هـــــوس مـ ـوهـــ ـــاے تـــــو . .

خُـود شــيرينـــی مــيکنند

بــادهــا !




+ مصطفی نجفی عمران


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

با تشکر مهران...

Puneh.A
06-09-2013, 23:20
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود كه این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود كه پیوسته نفس در نفسم بود
دست منو آغوش تو هیهات كه یك عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله كه جز یاد تو گر هیچكسم هست
حاشا كه بجز عشق تو گر هیچكسم بود
سیمای مسیحائی اندوه تو ای عشق
در غربت این محلكه فریادرسم بود
لب بسته و پر سوخته از كوی تو رفتم
رفتم بخدا گرهوسم بود بسم بود...

"فریدون مشیری"
L

Atghia
08-09-2013, 07:48
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست


هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست



می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست



وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست



نزدیک شد آندم که رقیب تو بگوید
دور از درت این خسته رنجور نماندست



صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست



در هجر تو گر چشم مرا آب نماند
گو خون جگر ریز که معذور نماندست



حافظ

V E S T A
09-09-2013, 00:54
پیـمانـه پُـر از خـونِ جِگــر می کنــم آخــر
گـوش فَلَـک از عربـده کَـر می کنـم آخــر



از سـاحـتِ میـخـانـه و بـا همّـتِ سـاقـی


از خـاک بـه افـلاک سـفر می کـنـم آخــر




گـر جـورِ فَـلـَک بـگـذرد از تــاب و تــوانــم


شیــدایی از انـدازه به دَر می کـنـم آخــر




تـا شـاهد ایـن شـهر پُـر آشـوب نبـاشـم


یــک روز رهِ کــوه و کَـمــر می کـنـم آخــر




تا قصّۀ این عشق به « کیـوان » بکشانم


از کوچه ی معشـوقه گـذر می کنـم آخــر

Puneh.A
09-09-2013, 19:02
يک روز
عاشقم خواهی شد...
برايم شعر خواهی گفت
دست تكان خواهی داد...

يک روز دستهايت يخ ميزند
نامم كه بيايد،
دلت مى ريزد
وقتی غريبه ای از كنارت می گذردو
عطرش از همان عطر های تلخی باشد
كه من می زدم

يک روز
پنجره را خواهی گشود
با شالی روى شانه و
ليوان چاى در دست،
و با هر نسيمى كه گونه هايت را لمس می كند
مرا به ياد خواهی آورد...

منی كه سالهاست رفته ام!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"علی طاهری"

raha bash
10-09-2013, 12:48
من این حال غریب را
به تمام احوال جهان ترجیح می دهم
همین که تو ایستاده باشی پشت به باد
و من هر ثانیه
با هر وزش
با وسوسه ی پریدن یا نپریدن توی آغوشت
بجنگم

وقتی تمام مردان شهر
بی وسوسه و
بی هیچ حال خوبی
آغوششان را نخ نما کرده اند
و تو با غرور کمرنگی بر بالای بلندت و
لبخندی بی تفاوت اما آگاه، بر لب هات
خودت را به کوچه ی علی چپ زده ای
چقدر دیوانه ات شدن
ساده تر می شود
.

Puneh.A
10-09-2013, 13:22
نزدیک تر می آیی ؟
می شود لباست را کمی صاف تر کنی ؟
اجازه می دهی موهایت را خودم شانه کنم ؟

می شود
لحظه ای چشم از چشم من بر نداری ؟
میخواهی اصلا با صدای بلند
برایت شعر بخوانم ؟!

یا اصلا در سخت ترین شرایط ،
دست رو دست بگذارم و
برایت جان دهم ؟!

راستی
دور از جانمان ،
گربه که برای رضای خدا ، موش نمی گیرد

- ببوسمت ؟!؟!؟!

fati ghasemi
13-09-2013, 18:19
امشب این پنجره را
می بندم

و به مهتاب خبر خواهم داد
امشب از فکر و خیالم برود
...
پرده را خوب بکش
تا نبید سحر این لحظه ما
و نسیمی نوزد بر تن تب کرده ما

عرق شرم نشست
دو سه جامی ز لبت خواهم خورد

مست بیرون زده
از گوشه این میکده سرخ لبت

دل به دریا که زدم ، دست من گیر ببر
سوی آن صخره مرجانی چشمان خودت

آتشی روشن کن در برم خوب برقص
بزن آتش به تن پر شررم

امشب این پنجره را
می بندم

و به آن صخره مرجانی
چشمان تو دل می بندم
امشب این پنجره را
می بندم

و به مهتاب خبر خواهم داد
امشب از فکر و خیالم برود
...
پرده را خوب بکش
تا نبید سحر این لحظه ما
و نسیمی نوزد بر تن تب کرده ما

عرق شرم نشست
دو سه جامی ز لبت خواهم خورد

مست بیرون زده
از گوشه این میکده سرخ لبت

دل به دریا که زدم ، دست من گیر ببر
سوی آن صخره مرجانی چشمان خودت

آتشی روشن کن در برم خوب برقص
بزن آتش به تن پر شررم

امشب این پنجره را
می بندم

و به آن صخره مرجانی
چشمان تو دل می بندم

Puneh.A
14-09-2013, 13:53
چقدر خوشبختم !

می‌توانم عکس سیاه و سفید تو را ببوسم

و باور کنم

که در آن سوی سواحل رؤیا

با تماس نابهنگام گرمایی به گونه‌ات

از خواب می‌پری !
.
.
.


----------

یغما گلرویی

part gah
14-09-2013, 14:49
هـرکـــــه دلارام دیـــــد از دلش آرامـــــ رفتــــــ


باز نیــــــابد خلاص هـــر که در ایــن دام؟رفتـــــ


یاد تــــو می رفت و مــــا عاشق و بیـدل شدیم


پَــــــرده برانداختی کــــار به اتمامـــــــ رفتــــــ


گر به همه عمر خویش با تــــو برآرم دمی


حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفتــــــــ




سعدی - غزل 141

ツツツ
15-09-2013, 14:21
دلم آرامش وارونه میخواهد

یعنی:

“ش م ا ر ا ”

Elahe Goddess
15-09-2013, 15:36
تصویر دختری ترسا

که پیرهنی نازک پوشیده

و پابرهنه

از یهودیان اورشلیم می‌گریزد

مدام از ذهنم می‌گریزد

گل قشنگم!

تو بی‌رحمی

تو همچون یهودیان اورشلیم بی‌رحمی

تو

تصویرها را می‌گریزانی

تصورها را می‌پوشانی

تا خودت را در قاب ذهنم بنشانی

سبز آبی کبود من!

فقط بگو خدا

تو را برای من ساخت؟

یا مرا برای تو ویران کرد؟

کدام؟


عباس معروفی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atghia
15-09-2013, 21:22
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست


هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!



عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!
دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.



نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،
شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.



تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست



تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
16-09-2013, 10:57
ســـوم
هفتــــم
چهلـــم
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟

Puneh.A
17-09-2013, 15:29
ويار لب هاي تو

هر كافري را

عابد مي كند !!!

.
.
.
.
نازنين !!!

مرا ببوس !!!

من در فلسفه ي لب هاي تو

به اجتهاد رسيده ام !!!


«مسيحا هاشم‌ورزي»

raha bash
17-09-2013, 23:37
حرف تو که میشود

من

چقدرناشیانه

ادعای بی تفاوتی

میکنم...

Iloveu-ALL
18-09-2013, 00:34
ارزش یک احساس به شدت آن نیست به مدت آن است ...


من تو را به مدت بودنم دوست دارم ...



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Mehran
18-09-2013, 17:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

با تـــــو بُـــزرگ مي شــوند،

تمـــ ــــآم

دلخـوشـــ ـي هــاي کوچــک مَن . .

با تشکر مهران...

vahidhgh
19-09-2013, 12:24
منو جا گذاشتی تو دنیایی که
با دستای خالی برایت ساختم
با من شرط بستی که وابستتم
بیا این دفعه شرط رو من باختم
منو جا گذاشتی تو این کوچه ها
که من اسمشونو بلد نیستم
خدایا کجا رفته از پیش من
خدا یا من اونقدرها بد نیستم
بیا و بگو رفتنت شوخیه
اگه نیستی پس عطر خوبه کیه
که با هر نسیمی به من میرسه
بیا خوب من دیگه شوخی بسه
بگو خواستی بیشتر دیوونم کنی
این عشق رو بلای جونم کنی
بیا دارم از زندگی میبرم
بهت قول میدم نگم دلخورم
شدم مثل یه آدم شیشه ای
می فهمم تو قلبم چیا می گذره
چشام سرخ و بارونی میشه
اگه یکی اسمت رو پیش من می بره
چقدر با خیالت هم آغوشم
چقدر عکست رو نوازش کنم
همه میدونن چشم به راه توام
با دستای کی از تو خواهش کنم

Puneh.A
19-09-2013, 22:03
به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌ نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم! :n12:
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

دلیل دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟ نمی‌فهمم سبب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب‌ها را...

"نجمه زارع"

Puneh.A
21-09-2013, 12:18
ای عشق!
بی آنکه ببینمت
بی آنکه نگاهت را بشناسم
بی آنکه درکت کنم
دوستت می داشتم.

شاید تو را دیده ام پیش از این
در حالی که لیوان شرابی را بلند می کردی
شاید تو همان گیتاری بودی که درست نمی نواختمت.

دوستت می داشتم بی آنکه درکت کنم
دوستت می داشتم بی آنکه هرگز تو را دیده باشم
و ناگهان تو با من- تنها
در تنگ من
در آنجا بودی.

لمست کردم
بر تو دست کشیدم
و در قلمرو تو زیستم
چون آذرخشی بر یکی شعله
که آتش قلمرو توست
ای فرمانروای من!

پابلو نرودا

fati ghasemi
22-09-2013, 10:07
تمام ترانه هایم ترنم یاد توستو تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توستای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارمای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشودو زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشیدتبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم

raha bash
22-09-2013, 23:07
بيستون هيچ، دماوند اگر سد بشود
چشم تو قسمت من بوده و بايد بشود

زده ام زير غزل؛ حال و هوايم ابريست
هيچ کس مانع اين بغض نبايد بشود

بی گلايل به در خانه تان آمده ام
نکند در نظر اهل محل بد بشود؟

ناگهان آمد و زد، آمد و کشت ،آمد و برد
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود

تيشه برداشته ام ريشه خود را بزنم
شايد افسانه ی من نيز زبانزد بشود

باز هم تيغ و رگ و... مرگ برم داشته است
خون من ضام ديدار تو شايد بشود...

حامد بهاروند

VAHID
23-09-2013, 19:21
دست تکان بدهی یا ندهی

این قطار خواهد رفت

برای اشک فرقی ندارد

که بر گونه های تو بلغزد

یا بر شالی که من برایت خریده ام

بگذار لمس آخر اتفاق نیفتد

تا خاطرات شرمنده نشوند

صدای سوتی ممتد

و تو از پشت این شیشه ها زیباتری

صدای سوتی ممتد

و دور شدن ایستگاه از قطار

این بار نوبت توست

حقیقت را باورکن

ایستگاه آخر هر جا که باشد

جایی

دورتر از چشمان توست.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Йeda
23-09-2013, 21:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



وقتی که میخـــندی قامتِ بلندت، بر اندامــم سایه ی خنکی میشــود

صدایت گوشـــهایم را هــمانند بــرگ پاییــزی میرقصــاند

نگاه دلنشـــینت چشمکی میشود در آسمان شبم

همه ســتاره ها در چال گونه ات وامانده اند

وقتی میخـــندی این گونه ام

با هر که میخـــندی بخـــــند

لبخـــندت را دوست دارم


>ندا<

raha bash
24-09-2013, 09:40
گـاهـی

بـه قـدری دلــم

بـرایـت تــنــگ مـیـشـود کـه

حـاضـرم حـتـی بـا "دیـگـری" بـبـیـنـمـت...

hamid_diablo
24-09-2013, 15:07
باهام ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ


ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻗـــﻬﺮ ﮐﻦ


ﺣﺮﺻﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ


ﺑﻬــــﻮﻧﻪ ﺑﮕﯿـــــﺮ


ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮑﻤﻮ


ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ


ﺍﻣﺎ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽــــﻮﻗﺖ ﺑﺮﯼ

ﻫﯿﭽــــــــــﻮقت

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]جملات_عاشقان _و_احساسی.jpg

Mehran
24-09-2013, 20:04
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تــرانـﮧ هــایـم رآ

بَــر روے تـنـتــ نقـــاشـے میــڪـنـم

واژه ـهـایــم بـﮧ رَقــ ـص دَر مـی آیند

با تشکر مهران...

.Siavash.
24-09-2013, 20:13
تمام دنیا یک طرف تو یک طرف عزیزم، عزیزم
تمام خوبا یک طرف تو یک طرف عزیزم، عزیزم

آهسته و پیوسته، مهرت به دل نشسته، حالا جونم به جونت بسته عزیزم
طلسم نا امیدی، توقلب من شکسته، حالا جونم به جونت بسته عزیزم


نشستی توی قلبم
خوب چشمتو وا کردی
دیدی واسه ی همیشه
خوب جایی پیدا کردی، خوب جایی پیدا کردی

یه روز دو روز نمی شه، دیگه واسه ی همیشه
بشین بشین تو قلبم، بشین که خوب نشستی، حالا عزیز دل تو هستی

تمام دنیا یک طرف تو یک طرف عزیزم، عزیزم
تمام خوبا یک طرف تو یک طرف عزیزم، عزیزم

silver65
28-09-2013, 01:27
تو را بی دلیل دوست دارم
نه ادعای عاشقی کردی
نه کلمات را به بازی گرفتی
ولی عجیب
رخنه کردی میان هوای شعرهایم
با تو بارانیم
همان دور بمان
نزدیک که بیایی
قواعد بازی آدمها
مسمومت میکند
بگذار بی دلیل دوستت داشته باشم
و بنویسم
تا بی خبر بخوانی مرا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shaparak13
28-09-2013, 22:49
من تمنا کردم که تو با من باشی و تو گفتی هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه ی این هرگز کشت

Alinho
29-09-2013, 23:11
من تمنا کردم که تو با من باشی و تو گفتی هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه ی این هرگز کشت


من هر روز از خودم میپرسم؟
اینها که میگویند نوشته‌هایم زیباست!
اگر چشمهای تو را میدیدند چه میگفتند!؟؟

kases
29-09-2013, 23:20
خــاطــرات نــه ســر دارنــد و نــه تــه ...

بــی هــوا مــی آیــنــد تــا خــفــه ات کــنــنــد . . .

مــیــرســنــد گــاهــی وســط یــک فــکــر . . . !

گــاهــی وســط یــک خــیــابــان . . .

ســردت مـــیـــکــنــنــد . . . داغــت مـــیـــکــنــنــد . . .

رگ خــوابــتـــ را بــلــدنــد . . . زمــیــنــت مــیـــزنــنــد . . .

خــاطــرات تــمــام نـــمــیـــشـــونـــد . . .

تـــمـــامــت مـــیـــکــنــنــد ............

hamid_diablo
29-09-2013, 23:52
آرام تر بگو دوستت دارم هایت را
بیا نزدیک تر
میخواهـــــــــم
صدآی
گرم نفسهایت
دیـــــــــــوآنـــــــــ ــه ام کنـــــــــد . . .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
01-10-2013, 22:12
ابروهای مردانه ات را دوست دارم

وقتی به اسم غیرت در هم تنیده می شود !!!

V E S T A
02-10-2013, 00:44
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پيرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست




نرگسش عربـده جوی و لبش افسوس کنان


نيــم شــب دوش بـه باليـن مـن آمـد بنـشسـت




سـر فــرا گــوش مــن آورد بــه آواز حزيــن


گفـت ای عاشــقِ ديـرينـه مـن خوابـت هسـت




عاشـقـی را کــه چنيـن بـاده شبــگيـر دهنـد


کافـر عشــق بُـود گـر نشــود بـاده پرســـت




بـرو ای زاهـد و بـر دردکشـان خُـرده مگيـر


که ندادنـد جـز ايـن تحـفـه بـه مـا روز اَلَـسـت




آن چــه او ريخــت به پيمــانـه مـا نوشيـديـم


اگر از خمـر بهـشـت اسـت وگـر بـاده مسـت




خنــده جــام مـی و زلــف گـره گيــر نگـار

ای بسـا توبـه که چون توبـه حافـظ بشکست

Mehran
02-10-2013, 09:52
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

یکی زیر

یکـی رو

زیباترین بافتنے دنیاست دست هایمان


با تشکر مهران...

raha bash
02-10-2013, 16:55
دیگران در شعرهای من عاشقانه میخوانند
غافل از اینکه من خودم ...
تمام عاشقانه های دنیا را ؛
در چشم های تو خوانده ام .

raha bash
03-10-2013, 11:34
نه در اغوشت گرفته ام....

نه لبانت را بوسیده ام....

نه حتی مو هایت را نوازش کرده ام....

اما......

ببین!!

چگونه برایت.....

......عاشقانه مینویسم.....

VAHID
03-10-2013, 23:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه مى رقصد / شب افسونگرم لب بر لب پيمانه مى رقصد
بده ساقى شراب آتشين مست و خرابم کن / که امشب دلبرم در مجلس بيگانه مى رقصد.

hamid_diablo
03-10-2013, 23:38
دست من خالیست

اما دلم

تا دلت بخواهد از تو ، پُر است

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atghia
04-10-2013, 12:51
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من
ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهری انسان معاصر در توست
تنهایی انسان نخستین در من

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

VAHID
04-10-2013, 20:03
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


روزهــآے سَخـتـے رو مـیـگـذَرونـــَمــ !

وَقــتے کـﮧ نیستے هَمـﮧ چــیــز تَــنــگــ ـ مـیـشَود

نـَـفَــســمـ

دُنــیـــآیــمـ

دِلـَــ ـمــ ـ !

raha bash
04-10-2013, 20:31
در را باز می گذارم

شاید که بازگردی

دزد هم که بیاید

چیز مهمی برای بردن نمی یابد

مهم من بودم

که تو بردی ...!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
04-10-2013, 23:13
یادی از من می کنی هرگز ..؟
آری من همانم که سالهاست از چشم تو افتاده ام ...
ولی هنوز خاکستر عشقت را ...
با یک باغ گل سرخ عوض نمی کنم ...
فقط من می دانم تو که بودی !!!
فقط من !!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
05-10-2013, 12:56
همگی مهربان شده اند
گرم و بی دغدغه روی هم را می بوسند
و برای هم میوه پوست می گیرند
خنده های مردم از ته دل می آید
کوچه و خیابان پر از آغوش است
همه جای شهر بوی خوب می دهد
این خاصیتِ شب هایی ست ،
که با تو قرار دارم
شب هایی که تو چشم به راه من
تمام لباس هایت را امتحان کردی
و دوباره با همان لباس اولی که دوستش می دارم
پای پنجره ایستادی

shaparak13
05-10-2013, 18:38
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم . . . . . . . . . . . . . . . چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

silver65
06-10-2013, 00:02
صدای باران را می شنوی؟


منتظر نباش که شبی بشنوی
از این دلبستگیهای ساده، دل بریده ام!
که عزیز بارانی ام را
در جاده ای جا گذاشتم!
یا در آسمان، به ستارة دیگری سلام کردم!
توقعی از تو ندارم!
اگر دوست نداری
در همان دامنة دور دریا بمان
هر جور تو راحتی, باران زدة من!
همین سوسویِ تو
از آن سویِ پردة دوری
برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست!
من که این جا کاری نمی کنم!
فقط گهگاه
گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم!؟
همین!
این کار هم که نور نمی خواهد!
می دانم که به حرفهایم می خندی!
حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم
باران می آید!
صدای باران را می شنوی؟!

Йeda
06-10-2013, 12:27
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



دیــدم بـه خوابـــ دوش کــه ماهــی بـرآمــدی
کز عکــس روی او شبـ هجــران ســر آمــدی

تعــبیر رفتــ یــار ســفرکــرده می‌رســـد
ای کـــاج هــر چــه زودتــر از در درآمــدی

ذکــرش به خیـــر ســاقی فرخــنده فال من
کــز در مــدام بــا قــدح و ســاغــر آمــــدی

خــوش بـودی ار به خوابــ بدیدی دیار خویـش
تــا یــاد صحبتــش ســوی مــا رهــبر آمـدی

فیــض ازل به زور و زر ار آمــدی به دستـــ
آبــــ خضـــر نصـــیبه اســـکــندر آمـــــدی

آن عـــهد یــاد بــاد کــه از بــام و در مــرا
هــر دم پیــام یــار و خــط دلــبر آمــــدی

کـــی یافتـــی رقیبـــ تو چنــدین مـجال ظلم
مـظـــلومـی ار شـــبی بــه در داور آمــــــدی

خـــامان ره نرفـــته چه داننـــد ذوق عشــق
دریــادلـــی بجـــوی دلـــیری ســرآمـــــدی

آن کـــو تــو را به ســنگـــ دلـــی کـرد رهـنمون
ای کاشـــکی کـه پــاش به ســـنگی برآمـــدی

گـــر دیگـــری به شـــیوه حـــافظ زدی رقـــم
مقـــبول طـــبع شـــاهـِ هـــنرپــرور آمـــــــدی

raha bash
06-10-2013, 18:44
لب خوانی کن ستاره را
می شنوی ؟ ....
زمزمه میکند که دوستت دارم
این
منعکس صدای من است

raha bash
06-10-2013, 22:01
تمامِ عاشقانه ها را
به قلم تزریق می کنم
همه اش،
" تو "می شود
تویی که فقط
روی کاغذ مالِ منی...

silver65
07-10-2013, 01:04
نه چتر با خود داشت
نه روزنامه
نه چمدان
عاشقش شدم!
از کجا باید می‌دانستم مسافر است؟ مژگان عباسلو

setareh ***
07-10-2013, 16:36
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم…

یه دل گرفته…

یه زندگی پر از خالی…

من سرشارم از تنــهایـــــــــی…

Atghia
07-10-2013, 20:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم
که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم


تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم


چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم


همین خوش است همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم


خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم


شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ....


سعید بیابانکی

VAHID
07-10-2013, 20:29
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اي تماشايي ترين مخلوق خاكي در زمين




آسماني ميشوم وقتي نگاهت ميكنم...:»

shaparak13
08-10-2013, 02:58
نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت

سه پیراهن سلب بودست یوسف را به عمر اندر

یکی از کید شد پر خون دوم شد چاک از تهمت

سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

رخم ماند بدان اول دلم ماند بدان ثانی

نصیــب من شود در وصل آن پیراهــن دیگر

V E S T A
09-10-2013, 00:14
برای من

دوسـت داشتـن

آخریـن دلیـلِ دانـایی ست

اما هــوا همیــشه آفتـابـی نیـــست

عشــق همیـشه علامـتِ رستـگاری نیــست

و مـــن گـــاهــــی اوقـــات مجبـــــورم

به آرامشِ عمیقِ سنـگ حسادت کنم

چقــدر خیــالـش آسـوده اسـت

چقدر تحمـلِ سکوتـش طولانـی سـت

چقــدر...




"علی صالحی"

شاهزاده خانوم
09-10-2013, 07:47
سلام بهانه کوچک شعر
دیدی چه زود،سال ها شد که ندیدمت!




.
نوید توسلی.

hamid_diablo
09-10-2013, 09:18
نــــــــــــه
هوا سرد نیست
سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی؟
تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید
ولی …
همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
09-10-2013, 17:10
پاییز آمده
درختان به خود می لرزند
کوچه ی تو ، پر می شود از برگهای طلایی
من جارویم را بر می دارم
برایت راهی درست می کنم
تو از خانه بیرون می زنی
من،فرشته ای می بینم سرتاپا نور
تو،رفتگری می بینی که بوی زباله می دهد
من ایستاده به رویا می روم
تو می روی و رویایم را با خود می بری
کوچه می ماند و شاعر زباله ها

shaparak13
10-10-2013, 03:00
پنجه در افكنده ايم با دست هايمان به جاي رها شدن


سنگين سنگين بر دوش مي كشيم بار ديگران را به جاي همراهي كردنشان


عشق ما نياز مند رهايي است نه تصاحب


در راه خويش ايثار بايد نه انجام وظيفه


شاملو

V E S T A
10-10-2013, 21:07
ما چــون ز دری پـای کشیدیــم، کشیدیــم
امیــد ز هر کــس که بریدیــم،بریدیــم



دل نیـست کبوتــر که چــو برخاسـت نشینــد
از گوشــه بامــی که پریدیــــم، پریدیم


رم دادن صیــد خـود از آغـاز غلـط بـود
حالا که رمانـدی و رمیدیــم،رمیدیــم


نام تــو که بــاغ اِرَم و روضــه خلــد اسـت
انــگار که دیدیــم ندیدیــم،ندیدیــم


صـد بـاغ بهـار است و صـلای گـل و گلشـن
گر میـوه یک بـاغ نچیدیــم،نچیدیــم


سر تـا به قـدم تیـغ دعاییــم و تــو غافــل
هـان واقـف دم باش رسیدیــم، رسیدیــم


وحشـی سبب دوری و این قسـم سخنــها
آن نیـست که ما هم نشنیدیــم، شنیدیــم



"وحشی بافقی"

vahidhgh
10-10-2013, 21:52
پشت دریاها شهریست
قایقم شکسته است
هوای با تو بودن
سالهاست نمی وزد
پشت دریاها شهریست
پارویم دل توست
از این مرداب نجاتم بده
این دریا
سالهاست در انتظار توست

vahid hgh

raha bash
11-10-2013, 21:32
دل زمینیم همیشه بودنت را می خواهد
دل آسمانیم پروازت را طلب میکند
گرچه می فشارد دلتنگی قلبم را در چنگ
اما عشق حریف فاصله هاست
و من تو را
خویش را
رها می خواهم
رها..............

shaparak13
13-10-2013, 00:36
آفتابی شدی ای عشق صفای قدمت
ولی از حادثه ای تلخ خبر می دهمت
خاطرت هست که بر خامی من خندیدی ؟
خامم اما نه چنان باز که باور کنمت!

shaparak13
13-10-2013, 16:17
دیشب از تلخی این فاصله ها زار زدم
قاب خالی سیاهی روی دیوار زدم
طاقتم طاق شد و حوصله ام هم سر رفت
لحظه و ثانیه را به حکم خود دار زدم

Alinho
13-10-2013, 16:41
تو هنوز...
با تمام نبودنت...
تنها پناهگاه من از این آدمهایی...

raha bash
13-10-2013, 23:49
تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

فقط یک زن که روز و شب برایت شعر می خواند

فقط یک زن که مدتهاست تنها عاشق شهر است

فقط یک زن که خود را سهم دستان تو می داند

و این زن خوب می داند چگونه با نگاه خود

تمام شهر را ـ جز تو ـ به هر سازی برقصاند

و می داند چه آسان می تواند هر زمان،هر جا

دل مردان سنگی را به لبخندی بلرزاند

نگاهش گرم،دستش گرم،قلبش گرم،چشمانش

چگونه باید اینها را به چشمانت بفهماند؟

تو را می خواهد و هرگز نمی خواهد که عکست را

به دیوار و در دنیای بی روحش بچسباند

غروب و کوچه ای خلوت،زنی با یک غزل در دست

که بین ماندن و رفتن بلاتکلیف می ماند...

hamid_diablo
14-10-2013, 00:06
شـَــبـــهـــا

زیـــ ـر ِ دوشـ ِ آبــ ِ ســــَـــــــــــرد

رهــــــــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــــمـهــــایــم را

در حالی که هــــمــــــــــه میگویند:

خـــ ـوش به حـــالــَــش ...

چه زود فـَـــــــــرامــــــوش کــَـرد!...

V E S T A
14-10-2013, 20:05
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یـا شــب و روز بجــز فکــر تـوام کـاری هسـت


به کمنـد سـر زلفـت نه مـن افتـادم و بـس
کـه بـه هـر حلـقـه موییــت گرفتــاری هسـت


گر بگویـم که مرا با تـو سـر و کاری نیــست
در و دیـــوار گـواهــی بدهــد کـــاری هسـت


هر که عیـبم کنـد از عشـق و ملامــت گوید
تا ندیـدسـت تـو را بـر منــش انــکاری هسـت


صبــر بـر جـور رقیبـت چــه کنـم گـر نکنــم

همه داننـد که در صحبــت گل خـــاری هسـت


نه من خـام طمـع عشـق تو می‌ورزم و بس

که چو من سوختـه در خیل تو بسیاری هسـت


بــاد خـاکــی ز مقــــام تــو بیــــاورد و بـبــر

آب هر طیــب کــه در کلبـــه عـطـاری هسـت


من چــه در پـای تـو ریـزم که پسنـد تـو بـود

سر و جان را نتوان گفت که مقــداری هسـت


مـن از ایـن دلــق مرقـــع بــه درآیــم روزی

تــا همـــه خلــق بدانـنــد کـه زنــاری هسـت


همه را هست همین داغ محبت که مراست

که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست


عشـق سعـدی نه حدیثـیست که پنهان ما

داستانیـست کـه بر هـر سـر بــازاری هسـت





"سعدی"

Йeda
14-10-2013, 21:04
یاد باد آن‌که نهانتـــ نظری با ما بود
رَقَم مِهــــر تو بر چهـــره ما پیدا بود

یاد باد آن‌که چو چَشمت به عِتابم می‌کُشت
مُعجِـــــزِ عیســویت در لبــــ شکّــرخا بــود

یاد باد آن‌که صَبوحی زده در مجلس اُنس
جـــز مــن و یار نبودیـــم و خـــدا با ما بود

یاد باد آن‌که رُخَت شمعِ طرب می‌اَفروخت
وین دلِ ســـوخته پروانــــه ی ناپــــروا بود

یاد بــاد آن‌که در آن بَزمـــگه خلــق و ادبـــ
آن کــه او خنــدهٔ مســتانه زدی صَـهبا بود

یاد باد آن‌که چو یاقوتِ قـدح خنده زدی
در میــان مـن و لَعـل تو حکایتـــ ها بود

یاد باد آن‌کتتته نگارم چو کــــمر بَربســتی
در رکابتتتش مَهِ نو پیکِـــــ جهان‌پیـــما بود

یــاد باد آن‌که خراباتـــ نشین بودم و مستــــ
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود

یاد باد آن‌که به اِصــلاح شــما می‌شد راستـــ
نظــــم هر گوهـــر ناسُــفته که حافـــظ را بود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shaparak13
15-10-2013, 01:00
::

گفت مجنون گر همه روی زمین
هر زمان بر من کنندی آفرین
من نخواهم آفرین هیچکس
مدح من دشنام لیلی باد و بس

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Alinho
15-10-2013, 02:30
یک دوست داشتن هایی هست
که از دور است و در سکوت
که دلت برایش از دور ضعف میرود
که وقتی حواسش نیست چشمانت را میبندی
و در دل دعایش میکنی
و با یک بوسه به سویش روانه میکنی
که وقتی بی هوا نگاهش با نگاهت یکی میشود
انگار کسی به یک باره نفس کشیدن را ممنوع میکند!
:n27:
یک دوست داشتن هایی هست
که به یک باره بی مقدمه پا در کفشِ دلت میکند
و جا خوش میکند
و از دستِ تو کاری بر نمیآید
جز از دور دوستش داشتن!
:sad:
یک دوست داشتن هایی هست
ساکت است
آرام است
خوب است
گم است!
:44:

hamid_diablo
15-10-2013, 21:39
لبهای من آرام
یک لحظه می جنبند
اشکهای من صبور
یک لحظه می ریزند
چشمان من خموش
یک لحظه می بارد
یک لحظه ... بسیار است
رفتن بدون تو
مردن بدون من...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

V E S T A
16-10-2013, 02:28
دوستـان شرح پریشـانی من گــوش کنیـد
داستان غــم پنهـانی من گــوش کنیــد


قصــه بی سر و سامانـی من گوش کنیـد
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید





شرح این آتـش جان سـوز نگفتـن تا کـی
سوختـم سوختـم این راز نهفتــن تا کی




روزگـاری من و دل ساکـن کویـی بودیـم
ساکـن کـوی بـت عربـده‌جویـی بودیـم


عقل و دین باخته، دیوانـهٔ رویی بودیـم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویـی بودیـم





کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتـار از ایـن جمـله که هستنـد نبود




نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبـل پرشکنـش هیـچ گرفتـار نداشت


اینهمه مشتری و گرمـی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیـچ خریدار نداشت





اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعـث گـرمی بازار شـدش من بودم




عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایـی من شهــرت زیبایـی او


بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او



"وحشی بافقی"

raha bash
16-10-2013, 13:35
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﯾﺎﺭ
ﻣﻦ ﻭ ﺩﻝ، ﺩﻭ ﮔﺪﺍﯼ ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺳﺮﺍﭘﺎﯾﻢ ﺩﻝ ﻭ ، ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﻋﺠﺐ ﯾﺎﺭ ﻭ ﻋﺠﺐ ﯾﺎﺭ ﻭ ﻋﺠﺐ ﯾﺎﺭ
ﺳﺮﺍﭘﺎ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺳﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﯾﺴﺖ
ﺷﻔﻖ ﺳﺮﺧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻦ
ﺍﮔﺮﭼﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﺭﺩﯼ
ﺍﺳﺖ

Alinho
16-10-2013, 23:55
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ

ماییم و لبا لب شدن از یار و دگر هیچ
منصور و اناالحق زدن از دار و دگر هیچ

گر راه به مرهمکده عشق بیابی
الماس بنه بر دل افکار و دگر هیچ

بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ
کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ

در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری
گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ

از کعبه گر این بار برونم بگذارند
ناقوس به دست آرم و زنّار و دگر هیچ

عرفی به غلط شهره شهرست ببینید
صد گل زده بر گوشه دستار و دگر هیچ

جمال الدین عرفی شیرازی

raha bash
17-10-2013, 16:07
همه کسم تو، هر هوسم تو، هم نفسم تو
بال و پرم تو، همسفرم تو، بیش و بسم تو
گرمی خانه، شور ترانه، متن غزل تو
شعر و سرودم، بود و نبودم، قند و عسل تو
نغمه‌ی سازم، محرم رازم از روز ازل تو
بی تو خموشم، با که بجوشم، جفت تنم تو
خسته و عریان، پیش غریبان، پیرهنم تو
گرمی خانه شور ترانه متن غزل تو
شعر و سرودم، بود و نبودم، قند و عسل تو
نغمه‌ی سازم، محرم رازم، از روز ازل تو...

شعر و آهنگ از فرامرز اصلانی

hamid_diablo
17-10-2013, 18:06
هیچکس نـفهمیـــــد که " زلـیخـــــــا " مــَـــــــــرد بـود ...!!

میــــدانی چــــــــــــرا ؟

مـــــردانـــگی میــخواهـــــد!

مــــــــاندن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزنــد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

fati ghasemi
17-10-2013, 19:36
عشق یعنی...!

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

shaparak13
17-10-2013, 19:46
سردم شده است و از درون می سوزم
حالا شده کار هر شب و هر روزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم

raha bash
17-10-2013, 22:50
دوست داشتنت،
حس قشنگی ست
که گاهی شبیه لبخند،
بر چهره ام ظاهر می شود...

Alinho
18-10-2013, 00:58
در حضور خارها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود

میشود حتی برای دیدن پروانه‌ها
شیشه‌های مات یک متروکه را الماس بود

کاش میشد حرفی از کاش میشد هم نبود
هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود

:n12::n12:

V E S T A
18-10-2013, 12:19
مرا مســـت کــردی





شرابــی مگــر ..!؟




گرفتــی مــرا





شعــرِ نابــی مگــر..!؟




گرفتـم سـراغِ تــو را از نسیــم گـل؛ نــو رسِ مـن






گلابــی مگــر..!؟




بســوی تــو می آیــم امــا مــرا می فریبــی





سرابــی مگــر..!؟




رهانــدی مــرا از غـــمِ تشنــگی!چه سبــزم به یاد تــو





آبــی مگــر..!؟




زبرق نگاهت چنان برف کوه دلم آب شد





آفتـابــی مگــر..!؟




بجــانِ منِ خستــه آرامشــی؛دل آســوده ام با تــو





خوابــی مگــر..!؟




غــمِ بی تــو بودن مــرا پیــر کرد؛مشــو دور از مــن





شبابــی مگــر..!؟




تویــی روشنــی بخــشِ شبــهای مــن؛گــلِ یــاس مــن





ماهتـــابــی مگــر..!؟

Demon King
18-10-2013, 14:27
کاش دستانم انقدر بزرگ بود
که میتوانستم چرخ دنیا را به کامت بچرخانم
اما کسی را میشناسم که بر همه چیز تواناست
تورا به اومیسپارم...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

raha bash
18-10-2013, 15:07
تـو باش
و من
فقط از عشق میگویم
و تو
نظاره گر عشق بازی کلماتم باش
که چگونه
بوسه از عشق بازیشان میچکد
تو فقط باش!

Atghia
18-10-2013, 15:13
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه شبانه از توست




من انده خویش را ندانم
این گریه بی بهانه از توست

ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از تست

افسون شده تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از تست

کشتی مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از تست

گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از تست

می را چه اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه از تست

پیش تو چه تو سنی کند عقل؟
رام است که تازیانه از تست

من میگذرم خموش و گمنام
آوازه جاودانه از تست

چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از تست

shaparak13
19-10-2013, 01:47
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی


چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی






همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت


که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی






مژه ها و چشم شوخش به نظر چنان نماید


که میان سنبلستان چرد آهوی خطایی






ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی


که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی






سر برگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن؟


که شنیده ام زگل ها همه بوی بی وفایی






به کدام مذهب است این، به کدام ملت است این


که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی






به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند


که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی






به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم


چو به صومعه رسیدم، همه زاهد ریایی






در دیر می زدم من که ندا ز در درآمد


که درآ، درآ عراقی، که تو آشنای مایی

Mehran
19-10-2013, 17:33
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

كـــآفیـســتـــ تـــو را بـه نـــامــ بِـخـــوانَـمــ

تـــا بِـبـیــنـے


" لـُـكـنـَــتـــ "

عــاشـِقــانـه تَــریــن لَـهـجــه هـاسـتـــ . .


وَ

چِگــونه لـَـــرزِش ِ لَـبـــــ هـای مـَن


دُنـیــا را بـه حــــاشیـﮧ مـی بَــرَد !



با تشکر مهران...

raha bash
19-10-2013, 22:29
هر سر موی مرا با تو هزاران ڪار است
ما ڪجاییم و ملامت‌گر بی‌ڪار ڪجاست!
بازپرسید ز گیسوی شڪن در شڪنش
ڪاین دلِ غمزدهْ سرگشتهْ گرفتارِ ڪجاست؟
عقل دیوانه شد، آن سلسله‌ی مشڪین ڪو؟
دل ز ما گوشه گرفت، ابروی دلدار ڪجاست؟
ساقے و مطرب و مِے جمله مهیاست، ولے
عیش بے یار مهیا نشود، یار ڪجاست؟
حافظ! از باد خزان در چمن دهر مرنج
فڪر معقول بفرما؛ گل بے خار ڪجاست؟

raha bash
20-10-2013, 11:57
همه ی راه ها

که با پا پیموده نمی شود

دستت را به من بده ...

VAHID
20-10-2013, 20:43
وقتي چشمانم را روي هم مي گذارم

خواب مرا نمي برد

تو را مي آورد !

از ميان فرسنگ ها فاصله ...!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

V E S T A
21-10-2013, 00:45
مدتـي شـد كــه در آزارم و مي دانــي تو


به كمنــدِ تــو گـرفتـارم و مي دانــي تو




از غمِ عشــق تــو بيمارم و مي دانــي تو




داغِ عشـقِ تو بـه جــان دارم و مي دانــي تو




خـونِ دل از مـژه مي بارم و مي دانــي تو




از بـراي تـو چنيــن زارم و مي دانــي تو

hamid_diablo
21-10-2013, 18:57
هـر چـه بغض قلمم را خـالی مـی کنـم

دوبـاره پـُـر مـی شـود از " تــــــو "

چـه بـرکتـی دارد ايـن عشقـت ...!

shaparak13
22-10-2013, 19:40
نترس
اینجـــا تاریک نیست
اینجـــا جاییست رویایی مخصوص تو

اینجا
پشیمان نمیشوی
بدون ترس در آن قدم بگذار
فقط کمی ترک دارد

اینجـــا قلب من است !

raha bash
22-10-2013, 19:44
باد
.
ورق های
" دفتر شعرم "
را
با خودش برد ...
.
.
حال
تمام شهر
.
.
.
" عاشقت " می شوند !!!

Mehran
23-10-2013, 10:28
حــالا تــو خــوابی پیـش مـن، آروم و پـاک و بـی صدا
تو ایـن سکوتــــ فقـط منـم، فقـط تـــویی، فقط خـدا

حــالا تو خــوابی پیش مـن، چه با شــــکوه و با وقــار
بعـــد از هـــــــزار آرزو، بعد از هـــــــزار انتــــتــــظار

تنتــــ گــــوارای تنــــــم، تــــنم گـــــــوارای تنتـــــــ
دسته ای از گیـــسوی تــو، ریختــــــ دوری گـــردنتــ

رو نــــاله های گـــوش تـــو، ناز ســـرانگشــتای مـن
میــکشه عشــــق از نـــگام، بـــوسه های تن به تن

نــفس نــفس میزنه شبـــــ، رو ســـطح مــواج تنتـــ
دو تـا پـــرنده ی ســفید، خـــوابیده تــوی پیــرهنتــــ


شاهکار بینش پژوه



با تشکر مهران...

shaparak13
23-10-2013, 17:14
باران که میبارد ، دلم برایت تنگ میشود …

راه می افتم بدون چتر ، من بغض میکنم ، آسمان گریه !

raha bash
23-10-2013, 17:57
دوستت دارم
این را
همه جا فاش کن
این تنها رازیست
که می توانی
پیاز داغش را زیاد کنی

fati ghasemi
23-10-2013, 19:46
تو راحس میکنم هردم
که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی
من از شوق تماشایت
نگاه از تو نمیگیرم
تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار
ولی...افسوس...این رویاست
تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم
تو با من مهربان بودی
واین رویا چه زیبا بود
ولی.... افسوس.... که رویا بود

Alinho
24-10-2013, 00:38
عزیز دلم!!
توی این قلب که این روزها
فالش هم می زند چگونه نشسته ای
که عین خیالت هم نیست؟!
این نفس های بریده
تو را خسته نکند یک وقت!
نگذاری بروی..
برای آنکه آرامشت به هم نخورد،
این قلب که سهل است
به دنیا فرمان ایست می دهم....
:n12:

shaparak13
24-10-2013, 01:09
در این دنیا تک و تنها شدم من
گیاهی در دل صحرا شدم من
چو مجنونی که از مردم گریزد
شتابان در پی لیلا شدم من

چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من

من آن دیر آشنا را می شناسم
من آن شیرین ادا را می شناسم
من آن زود آشنا را می شناسم
محبت بین ما کار خدا بود
از اینجا من خدا را می شناسم

چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من

خوش آن روزی
که این دنیا سر آید
قیامت با قیام محشر آید
بگیرم دامن عدل الهی
بپرسم کام عاشق کی بر آید

چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من

Alinho
25-10-2013, 17:45
غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!

فاضل نظری

shaparak13
25-10-2013, 18:07
هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست

گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:

ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

VAHID
26-10-2013, 00:13
باور کن!
.
کار من نیست ،
کار دِل است!!
.
.

"دِلم "
.
.
.
جایی میان نَفَس هایَت
" گیر "
کرده است !!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

V E S T A
26-10-2013, 19:10
آرزو کردی رهــا گــردد دلـــم از عشـــق تــو ؟!

ای تمام آرزوهایــم رهایــت می کنـــم ...

raha bash
26-10-2013, 19:32
جهان با همه جمعیّت و وسعتش

حاشیه ی مختصری ست در برابر متن شاعرانه ی چشمان تو


که سواد من به خواندنش قد نمی دهد


جهان ، منهای حقیقت چشمانت،،،


خرافاتی بیش نیست...

kindgirl
27-10-2013, 00:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


یک شبِ مهتاب

مردمانِ زیادی ساز‌هایشان را بر می‌دارند
زیباترین آهنگ‌ها را می‌‌نوازند
تا من عاشقانه‌‌ترین شعرم را برایت بخوانم.
تا تو مستِ عطرِ شب بو ها،
تا تو عاشق یک دسته گلِ یاس شوی
و تو خواهی‌ دید
که تمامِ دنیا بیدار مانده است
تا به آغوشم بیایی
و من دیوانه وار بگویم
"دوستت دارم"


.:. نیکی‌ فیروزکوهی .:.

shaparak13
27-10-2013, 03:13
خواب بودم
صدای گريه می آمد
بيدار شدم

واژه های خيس بر زمين
دفتر شعر باران
باز بود

VAHID
27-10-2013, 20:29
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


خورشید
که به انتهایش خیالش می رسد
چشمهای من هم
خیال مد به سرشان می زند .....
دریای چشمهایم
تا کجاهای خیالم را
که غرق نمی کند .....
ماه
که به انتهای خیالش می رسد
من می مانم
و
دنیایی بر امده از پس جزرها ...........
هر صبح من
اغاز می شود
با جزری
به وسعت تمام دلتنگی هایم......

نکند
تو همان ماهی باشی
که دلیل تمام
جزرو مدهای دریاهایی...........؟

HoseinKing
28-10-2013, 14:59
این روزها در مـــــــ ـــــن خدایی میکنــد …
چیزی شبیه تــــــ ـــــــــو …
گاهی تـــــ ــــــــ ـــــو…..
گاهی یـــــــــ ــــــــاد تو…..
گاهی هم غـــــ ـــــــ ــــم تو….
آخر این “تو” کار مـــ ـــــــــ ــــــــرا تمام میکند…..

Demon King
28-10-2013, 16:37
تو راحس میکنم هردم

که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردیمن از شوق تماشایتنگاه از تو نمیگیرمتو زیباتر نگاهم میکنی اینبارولی...افسوس...این رویاستتمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدمتو با من مهربان بودیواین رویا چه زیبا بودولی.... افسوس.... که رویا بود

Demon King
28-10-2013, 16:41
آنکه ویران شده از یار مرا میفهمد....آنکه تنها شده بسیار مرا میفهمد...چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام.....که فقط ریزش آوار مرا میفهمد

hamid_diablo
28-10-2013, 18:14
وحشت از عشق که نه !

ترس ما فاصله هاست

وحشت از غصه که نه !

ترس ما خاتمه هاست

ترس بیهوده نداریم !
صحبت از خاطره هاست

صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست

کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست

گله از دست کسی نیست !

که مقصر دل دیوانه ماست

-----

قیصر امین پور

raha bash
28-10-2013, 18:48
دوستت دارم، معشوق همیشگیِ من!
معشوق همیشه عاشق من...
من برایت نمی میرم،
برایت می مانم...

می مانم تا آنجا که، آخر دنیاست...

Demon King
28-10-2013, 18:51
قلیون یه درس خوب به ادم میده:
پای کسی بسوز که نفسش روخرجت کنه...:n11:

raha bash
28-10-2013, 19:04
راه نمی‌روم که
می‌دوم
خسته نمی‌شوم که
اين راه
خاکستری هم باشد
در مقصدش
تو ايستاده‌ای
بلندبالای من !
فقط بگو
کجای زمين
می‌رسم به تو .

shaparak13
30-10-2013, 03:09
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست



دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست


هر کو شراب عشق نخوردیست و درد درد

آنست کز حیات جهانش نصیب نیست


در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات

خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست


صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود

ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست


گر دوست واقفست که بر من چه می​رود

باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست


بگریست چشم دشمن من بر حدیث من

فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست


ز خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز

کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست


سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری

هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست

Atghia
30-10-2013, 14:49
Even after all this time
The sun never says
To the earth
"you owe me"
Look what happens
With a love like that
It lights the whole sky



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

در پی این همه سال
هرگز خورشید به زمین
نگفته است
"مدیون منی"
بنگر که در پرتوی چنین عشقی
نورش سراسر آسمان را گرفته است.





«این شعر انگلیسی در اصل متعلق به یک شاعر آمریکایی است به نام دانیل لادینسکی که در سال 1999 کتابی با 250 شعر منتشر کرد با عنوان «هدیه: اشعاری از حافظ استاد بزرگ صوفی» و آن را به حافظ منتسب کرد.»

HoseinKing
30-10-2013, 17:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چه جوری شد نمی‌دونم که عشق افتاده به جونم
خودت خونــسردی امــا من، نه ایــنطوری نمیتونم
دارم حس میکنم هر روز به تو وابسته‌تر میشمــــ
تــو انگاری حــواست نیست دارمــ دیوونه‌تر میشم
یه حالــی دارم ایــن روزا نــه آرومــــم نــه آشوبمــ
بــه حالم اعتبــاری نیــست تو که خوبی منم خوبم
بگــو با مـن چیکار کــردی که اینـجور درب و داغــونم
نـه گــریونم نه خنــدونم مــثل مــوهات پــریــشونم
مــن از فــکر و خــیال تو همــش سـردرد مــی‌گیرم
ســــر تو با خــــودم با تـــــو با یه دنیـــــا درگیـــــرم
یه حـــــالی دارم ایــــن روزا نه آرومــم نه آشــــوبم
به حــالم اعتباری نیــست تو که خوبی مــنم خــوبم
ترانه‌سرا: مهدیه عرب

Mehran
31-10-2013, 14:08
وقتـــــی کـﮧ مـــی خـــندی، اون چـــــالتو قــــربـون
وقـــتی کـه می رقصـــی، ای وای ای جـــــــــون !!

وقــــتے لبــــام مــی خـواد، لبـــ هــــــاتــو بــنوشـﮧ
یه جــــوری میـگـی نــه، ڪـه صد تــا آره تـــوشـﮧ !!

مثـــل بـاروטּ مے مـــونــ ــی، آروم، نـــم نـــم، عــاشــقــ ـم، از تــﮧ قلبــم


"شاهکار بینش پژوه"


با تشکر مهران...

arashsard
31-10-2013, 14:32
سلام بر دوستان رمانتیک و عقشولانه :n02:

آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن



این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند



آن روزها مال باخته می شدی



و این روز ها دلباخته . . .

raha bash
01-11-2013, 12:07
امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بی خبری اسیر می خونه بشم
امشب از اون شباست که من دلم می خواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم و فریاد بزنم
من دلشکسته
با این فکر خسته

دلم تنگته، دلم تنگته...