PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعـار عاشقـانـه



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 [34] 35 36 37 38

Puneh.A
19-10-2011, 17:02
همه چيز از جايی شروع شد که گفتی دوستم داری
.
.
گاهی برای يک عمر بلاتکليفی بهانه ای کافيست

Elahe Goddess
19-10-2011, 17:05
ســُــرخ می شوی ، وقتی می شنوی دوستت دارم !
زرد می شوم ، وقتی می شنوم " دوســــتش ...داری " !!
چهار شنبه سوری راه انداخته ایم... ...
ســـرخی ِ تو از من ، زردیِ من از تــــو !
همیشه من می سوزم .....
و همیشه تو می پــــری...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

vahidhgh
19-10-2011, 17:35
بیا ای مونس شب درازم
تو هم بسوز دمی به سوز سازم
همه شب در خیالت میزند دم
آخه تا کی من با این غم بسازم
نکن کاری دلم بی تو بمیره
چشمهام به دامانت بمیره
یه روز آخرمیای زار و پشیمان
همون روزی که عاشق پیره پیره
کجا رفت ای نازنین اون روزگارم
به فصل عاشقی روز بهارم
به اون روزی که من دل به تو بستم
تمام عقل و هوشم رفت ز دستم

hamid_diablo
19-10-2011, 19:34
تو دست هايت را بده . . . من دلبري ها را


واكن گره هاي دلت . . . من روسري ها را

ŞHÍЯÍŃ
19-10-2011, 22:50
تا چشمانت را دیدم دلم لرزید
تا تو را دیدم دیگر چشمهایم جز تو کسی را ندید
پرنده ی تنها از قفس دلم پرید
قلبم صدای تپشهای قلبت را شنید ، سرنوشت لبخندی زد و گفت شما عاشقید.........:20:

nelly joon
20-10-2011, 12:19
تنها نشسته ای چای می نوشی و بغض می كنی

هیچ كس تو را به یاد نمی آورد

این همه آدم توی كهكشان به این بزرگی و تو

حتی آرزوی یكی هم نبودی...

fary jun
20-10-2011, 17:00
بیا

و برای این دوست داشتنت فکری بکن

جا نمی شود در من. . .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Puneh.A
20-10-2011, 18:26
آخرین پیامبرِ دوست داشتنی ام

معجزه ؛ چشمهای توست

کمی برایم بخند

دینِ دوست داشتنتم کامل می شود

وقتی که لبخند می زنی : )

hamid_diablo
20-10-2011, 20:47
من از آغاز شب
با عشق تو را با شعر می خوانم
تو رابا عشق در شعرم
ترسیم میسازم
و از مفهوم نامت
با یاد تو تصویر میسازم

elahe_11
21-10-2011, 00:16
گوييا در چمن لاله و ريحان بودم
تا مگر يك نفسم بوي تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
سعدي از جور فراقت همه روز اين مي گفت
عهد بشكستي و من بر سر پيمان بودم

Elahe Goddess
21-10-2011, 00:41
مگر دل من بت بود...؟

که خدا تو را برای شکستن آن فرستاد...؟!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

vahidhgh
21-10-2011, 02:03
ما عاشق هم بودیم حسی که یک عادت نیست
از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست
اینکه منو از قلبت بی واهمه میگیری
اینکه منو میبازی دنبال کسی میری
وقتی همه دنیات تنهایی و غربت بود
وقتی همه جا با تو احساس یک وحشت بود
کی با همه قلبش غصه شبهات رو باز کرد
کی حال تو رو فهمید با تو مدارا کرد
پس از همه دلگیرم
حالا که دلت رفته دستهایت رو نمیگیرم
ما هردو برای هم هر ثانیه کم بودیم
کی جز تو نمیدونه ما عاشق هم بودیم
ما عاشق هم بودیم حسی که یک عادت نیست
از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست

Puneh.A
21-10-2011, 09:42
کـودکـی در مـن

بـه نمـاز آیـات مـی ایسـتد ...

وقـتـی کـه

یـاد تــو !

دلـم را ...

مـی لـرزانـد ... !!!

hamid_diablo
21-10-2011, 11:19
بدون ِ رمز ، بدون ِ راز
مرا هر روز می خوانی
مرور ِ قلب ِ پنهانی ...
غرور، زشت است ، می دانی .
بیا در من
بخوان من را

sara_girl
21-10-2011, 14:24
تــو!
همان شقایقِ معروفِ شعرِ خوبِ سهرابی!
تا تــــو هستی،زندگی باید کرد...

GOLI87
21-10-2011, 14:45
آنکه کارش بادلست ونیست او را دل منم
آنکه را دریا دلست وپای دل درگل منم
آنکه مقصود دل درویش باشد.آن تویی
آنکه دایم درهوای توست جان ودل منم

Atefeh.N
21-10-2011, 23:16
مثل باران های بی اجازه

وقت و بی وقت

در هوایم پراکنده ای

و من بی هوا

ناگهان خیسم از تو !

Elahe Goddess
22-10-2011, 01:03
نگاه کن ...

و بگذار در امنیت آرام پلک هایت !!

دمی قرار بگیرم..

تا قــــــــــــــرار بگیرم..

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
22-10-2011, 01:32
دستهایم را تا ابرها بالا برده ای


و ابرها را تا چشمهایم پایین


عشق را در کجای دلم .....


پنهان کرده ای که :


هیچ دستی به آن نمیرسد !

..Parsa..
22-10-2011, 02:05
زيبا ترين بهانه تويي زنده ام اگر

مي ميرم و به دوريت عادت نمي کنم

معشوق مايي و منظور ديگران دگر

حاشا نکن ز من که حسادت نمي کنم

Puneh.A
22-10-2011, 11:03
هر روز بر روی دلـــــــم می نویسم

" عاشــــــــقی تا اطلاع ثانوی ممنــــــــوع "

به رویای با تو بودن که می رسم
...
دیگر بار

دلم می لرزد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hadi King
22-10-2011, 12:38
می مانم ...

می روی ...

لعنت به اين افعال !

كه ماندن را براي من صرف كرد و رفتن را براي تو !!!

hamid_diablo
22-10-2011, 13:00
دل از بی همزبانی ها فسرده

تن از نامهربانی ها فسرده

ز حسرت پای در دامن کشیده

به خلوت، سر به زیر بال برده

part gah
22-10-2011, 14:55
لباس خوابــــــ می‌خرمـــــ

با قلـــ♥ ♥ ♥ ♥ ـب‌ها و روبان‌های یاسیــــــ

چه اهمیت دارد

شبـــــ

زودتر از من می‌خوابد......

sepide.gh
22-10-2011, 22:52
بگو
تمام تو...
مال من است
دلم می خواهد...
حسادت کنم به خودم...

ŞHÍЯÍŃ
22-10-2011, 23:08
جرعه ای از آب چشمه ی زلال دلت را نوشیدم
همانجا ، در کنار همان چشمه ی زلال
غرق شدم در احساسات یک عشق ماندگار....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

..Parsa..
23-10-2011, 02:43
بهشت هيچ است
در برابر گام برداشتن در کنار تو
در شبي زيبا
زير نور ماه
دلي نازک و پر ز محبت دارد و از دل سوختن مي هراسد.

hamid_diablo
23-10-2011, 11:41
من اکنون احساس کسی را دارم
که درد جان سپردن را تحمل میکند!
و می داند
که پس از آن
آرامش است
ونجات!

part gah
23-10-2011, 12:27
این منم


آن شب زده ی آشفته


از حوالی بی کسی


پناه آورده ام


به حوالی تــــــو…

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hadi King
23-10-2011, 13:01
عروسکش را محکم در آغوش کشید ...

نگاهی به دریا ...

عروسک را آرام بوسید و به دریا انداخت ...

عروسک غرق شد ...

این آخرین یادگاری بود ...

F l o w e r
23-10-2011, 15:00
جهنـــــمـﮯ بـپـــا میــــکنــد

دلــــــــم / ..

وقـــــتـﮯ

شـــــــعرﮯ بیــــــاید و

تــــو

میــــــان آن نبــــاشــــﮯ .. / .

Puneh.A
23-10-2011, 15:48
دستانت ، حلقه میزنند به دور کمرم ...!

این تنها <پــرانتـز> دوست داشتنی ِ زندگی ِ من است ...!

****
در آغوشت که جا ميگيرم ، عميق تر گناه ميکنم !

من اين جهنم را که هواي ِ بهشتي دارد !

با هزاران بهشت ِ خدا ، که بي تو هواي ِ جهنم دارد.. عــــوض نــميـکنـم ...!

sepide.gh
23-10-2011, 16:38
نفس نمی کشد، هوا

قدم نمی زند، زمین

سکوت می کند، غزل

بدون تو ...!!

Mr.Emigrant
23-10-2011, 18:54
دیگران٬ قاضی دل ما شدند و ندانستند که "تو "
حقِ هیچکس نیست.


عدالت همین است
که "تو "بخندی و بمانی
و من تمام شوم
در ماندنِ خنده ات


گفتی ٬گِله دارم
از خدایت
اعتراضی وارد نیست
حکم اجرا شد !

( باران رنجبر )

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

..Parsa..
23-10-2011, 23:11
خط خطي مشقاي شب ، جريمه ي عشق تو بود
تو دفتر خاطره ها ، آخر گريه خنده بود
تو پيچ و تاب دالونا ، تو غربت خيابونا
آوازه خون شب شکن ، ما بوديم و عشق به خدا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Elahe Goddess
23-10-2011, 23:26
مـن و تــو


حآدثـ ِ ایے بودیمـ ،

تــآ رُخ دَهیمـ


در آغوش ِ همـ !


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

:.:
24-10-2011, 05:08
قشـــــنگ مــیرقصـــی
در دسـتان باد
وقتی میــــخواهی
به هرســــمتی که بـــاد میـــرود ، بـــروی
.
ومن
محـــو تماشــــای باد
که چه وقت ســـــوی من می آید .....!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

part gah
24-10-2011, 14:04
کســــی بــــه در کوبیــــــــد



بلنــــــــد شد

موهـــــــــایش را مرتبـــــــ کرد



در را بــــــــاز کرد



بـــــــــاد بود



برگشتـــــــ



آشفته مــــــو

Atefeh.N
24-10-2011, 16:11
ﺧﯿﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎ
ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ
ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ !
ﺳﺠﺎﺩﻩ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ

Puneh.A
24-10-2011, 17:50
چشم هايم

دور تا دور تو را

ديواري بلند کشيده اند

که ...

باورکن! دست خودم نيست ...

اگر مي خواهي سرک بکشي بيرون

بايد پا بگذاري روي نگاهم

و بالا بروي ...

بگذار عزيزم !

راهي جز اين نيست ...!

black master
24-10-2011, 18:38
از چشم تو چون اشك سفر كردم و رفتم
افسانه هجران تو سر كردم و رفتم




در شام غم انگيز وداع از صدف چشم

دامان تو را غرق گنه كردم و رفتم




چون باد بر آشفتم و گلهاي چمن را

در رخت زير و رو كردم و رفتم




اي ساحل اميد پي وصل تو چون موج

در بحر غمت سينه سپر كردم و رفتم




چون شمع به بالين خيالت شب خود را

با سوز دل و اشك سحر كردم و رفتم

sepide.gh
24-10-2011, 21:25
آن چیست که تنگ شده ،

دل است برای تو ،

و جهان است ، برای من ...

Lady parisa
25-10-2011, 09:27
دلتنگی ... دلتنگی ...

همانند سربازي که تازه از جنگ بازگشته

محتاج نوازش دست هايت هستم

باور کن که دلتنگي ... دلتنگي ...

دلتنگي مرگ تدريجي ست

hamid_diablo
25-10-2011, 11:05
میروم و کاش صدایم کنی
با نگهی قفل به پایم کنی
میروم از خویش رها تر شوم
تا به دل خویش تو جایم کنی

Elahe Goddess
25-10-2011, 13:17
خوبـ تمـاشا کن !
دختــرۓ کـ براۓ دوبــاره داشتنتـ
تمام شبـ را بیدار مۓ ماند
و با تـویۓ کـ نیستۓ حرف مۓ زند

دختـری کـ
دست ـهایـش را در ـهم گــره مۓ کند و
زانو میـزند لبـ ِ تختش و چشمـ انش را مۓ بندد
و تنهـا آرزوۓ اَش را براۓ
ـهـزارمین بـار بـ خــدا یـاد آور مۓ شود !

خـدا ـهم مثل همیشه لبـخند مۓ زند
از این کـ «تـ ُ »آرزوۓ همیشگۓ من بودۓ . . .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hadi King
25-10-2011, 14:41
به وسوسه ی دستهایت دچار می شوم !

آن گاه که بی تفاوت از کنار من عبور می کنی .

لحظه ای به چشمهای خیس من نگاه کن ...

من تمام جاده را ...

در پی چشم های تو دویده ام ...!

yashgin128
25-10-2011, 15:55
حالا که عطر نفس هاتو برام ارزونی کردی
با منه نامهربون این همه مهربونی کردی
زندگی صدای چلچله های سبزه زاراش مال تو
غرش و پنجه ببر های درندش مال من
زندگی نم نم بارون و عطر شالیزاراش مال تو
آفتاب داغ کویر و تیغ برندش مال من
پر پرواز پرنده های عاشق مال تو
چشم جغد و زهر مارای کشندش مال من

sara_girl
25-10-2011, 18:41
بیخودی به خودت زحمت نده!

این بذرهای تنفر که در دلم می کاری

هرگز جوانه نخواهد زد

part gah
25-10-2011, 19:46
چرا محکوم به عاشقانه شده‌ام؟ چرا با همین شعرها اعدام می‌شوم؟
دیگر برای هیچ‌کس از عشق نمی‌خوانم،
بی‌چاره شاملو راست می‌گفت:
«دهان‌ات را می‌بویند
مبادا گفته باشی...»
من ادامه‌ی همان عشقی هستم
که هنوز
کنار تیرک راه‌بندان
تازیانه می‌خورد.

Atefeh.N
25-10-2011, 20:44
پشت چیزهای ساده پنهان میشوم که پیدایم کنی

اگر هم پیدایم نکنی خود چیزها را پیدا میکنی

لمس میکنی هر چه را که من لمس میکنم

و چنین نقش دستهایمان با هم یکی میشود

" یانیس ریتسوس"

Puneh.A
25-10-2011, 20:54
قصه گو نیستم...

اما....

هزار ویک شب چشمانت

شهرزادم می کند






18- در صورت تمایل به قرار دادن عکس همراه با شعر ، از عکس هایی با محتوا و سایز مناسب استفاده کنید. عکس های نا مناسب حذف خواهند شد.

F l o w e r
26-10-2011, 12:07
هستــﮯ بـــﮧ دلـــــــم / ..

بــﮧ دل کـــﮧ نـــﮧ ،

در “ جــانــــﮯ”

در جـــــان مـنـــﮯ

و در “ دلـــم ” مـﮯ مــانـــﮯ .. / .

Elahe Goddess
26-10-2011, 14:14
آب كه مي افتد به شاليزار چشمانت

دلم مي لرزد

گر مي گيرم!!

خدا مرا بكشد

اگر يكبار...

اگر يكبار ديگر

ترا به گريه بيندازم!!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

part gah
26-10-2011, 19:38
خانه ات



کجای این خیابان است؟



که پیدا نمی کنم آن را!



به خیالم



نشانه ی خوبی بود



"حکاکی قلبـــــــ:40:ــــــم



و حرف اول اسمت



رویِ تنه یِ درختی پیر"





حالا محله ای



پر از قلب های کنده کاری شده است

Ghorbat22
26-10-2011, 20:38
و من چهـ عاشــــقانهـ



می پرستـَمـ



تمامـِ آن لحظهـ هآیی



رآ کهـ به نـــــــام میخوانمـَتـــ !



و تو با جانـَمــــ گفتنـهآیـَتـــ



مرآ بیــــخود کنی از خـــودم !

Elahe Goddess
27-10-2011, 14:22
حـرفی نـدارم …

مـن حـاضـرم حـتی جـانم بـه لبـم رسـد …!

اگـر جـانم تـو بـاشی …


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
27-10-2011, 15:16
پرده ها را بکش که دور شود، شعله های سپیده از تنمان
مگذار آفتاب سر برسد، پا کند توی کفش امشبمان

بغض پشت حصار چشمانم،دارد از فرط غصه می ترکد
خرد کن ساعتی که می گذرد، اینچنین مثل آب از سرمان
پلک بر هم نمی گذارم تا، خواب از هم جدایمان نکند
پشت درها نشسته خورشیدی، که طمع می کند به بسترمان

یک به یک هر ستاره می افتد، توی گرداب تلخ عقربه ها
این سه پیکان تیز می چرخند، می رسد عاقبت به نوبتمان
خسته ام مثل تنگ مفلوکی، از تکان های ماهی اش در آب
خسته ام از هجوم هر حرفی، به حریم سکوت و صحبتمان

مثل دود غلیظ یک سیگار، بر تن این اتاق می پیچیم
از گسستن نگو، نگو وقتی، در هم آمیخته هم و غممان
نه امیدی به بودنت دارم، نه دلیلی برای ماندن تو
ترسم از درد تیشه هاست بر این، ریشه های عمیق و محکممان

درد یعنی نبودنت وقتی، دو قدم آنطرف ترم باشی
مرگ یعنی سکوت، وقتی حرف ، نشود جا به حجم خلوتمان
عشق ما نور بود، آتش بود، که سیاهی گذاشت دیده شود
از سپیدی روز بیزارم، "دامن شعله های حسرتمان"

پرده ها را بکش امیدی نیست، به جهانی که سخت داد و .... گرفت
کل دنیا درست خواهد شد، از در آغوش هم نبودنمان!!!
شب به شب شانه کن امیدم را، گره ای بود اگر به باد بده
صبح آوار می شود خورشید، روی رویای ترد بودنمان

hamid_diablo
27-10-2011, 17:57
ای تو جاری توی رگهام
صدای پای نفسهام
ای که بوی تو رو داره
لحظه های خواب و رویام

فرصت بودن با تو
اگه حتی یه نفس بود
برای باور بودن
همه چیز و همه کس بود

کاش میشد با تو بهار آرزوهام پا بگیره
کاش میشد با تو دوباره زندگی معنا بگیره

Ghorbat22
27-10-2011, 19:24
بی گـُدار به تـــو زدم

حالا غرق می شــوم

در مُــرد-آبی که نامش

"عشق " است !

part gah
27-10-2011, 19:39
اعتراف کن بانـــــو


اعتراف کن پیزا


با جاذبه ی چشمانت


کج شد


اعتراف کن بانـــــو



به کسی نخواهم گفت
--------------------------------
پ ن : ............: )

Puneh.A
27-10-2011, 20:16
مهم نیست هوا

گرم باشد یا سرد

من بـــهـــــــــــــــانه می گیرم و

تــــــــــــــو

دهانـــــم را ،

با یک بـــــــــــــوســــــــه ببند

Elahe Goddess
28-10-2011, 00:49
ســرمـ را کـه تکیـه می د ـهـم

بـه سینـه ی ِ مـردانـه اَت

همـه ی ِ کوه ـهـا کــم می آورنـ َد

اَمنــ ِ آغـوشـ ِ توستــ کـه

بهـانـه ایی می شــوَد

بـرای ِ ـهـزار بـاره پیــدا شـدن در حریمـ َت ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
28-10-2011, 14:17
ناگهان
حس با تو بودن
دستانت را لمس کردن
در وجودم فراگیر شد
تحمل این همه شعرهای ناگفته
حوصله ای عظیم می خواهد

sepide.gh
28-10-2011, 16:12
اینجا بی تو هوا نیست که زنده بمانم

هوای با تو بودن لازم است

برای زندگی

برای من ...

part gah
28-10-2011, 19:18
باران که می بارد

گــُــر میگیرد این عشق

در سینه ام !

Unique 2626
28-10-2011, 23:15
گفته بودم اگه دلت گرفتست

کنج دلم جا واسه ی دلت هست . . .

شايد دلت خواست و پاهات نيومد


يا شايدم دلت باهات نيومد . . .

هرچی که بود بذار که گفته باشم

هرجا که هست دلت منم باهاشم . . .

Atefeh.N
28-10-2011, 23:27
تو را می شـود
گوشه ایی از
تمام ِ خنده های ِ
پر از شیطنت ِ کودکانه
پیــدا کرد !

تـو را می شود همـه جـا
در جیب گذاشت
و هی
هـی
عاشقت شـُـد

تــو را می شــود
مقصر ِ تمـام ِ آغـاز های ِ
یک تخت دانست
تـو را می شود
همیشـه با خود بـُـرد ...
تا عریض ترین رویاهای ِ یک نـَــم !!!

تو را بــایـد
دوست داشت ...
تو بی رحمـــانــه ، دوست داشتنی هستی ...

hamid_diablo
29-10-2011, 12:31
به وسعت سالها
پر از نگفتن است
آیینه ی چشمانم;
نه نور می بیند و
نه روزنه ای دور
که یعقوبی شد و
انتظار، بی پایان

Elahe Goddess
29-10-2011, 14:34
نفسم را طوری تنظیم می*کنم

که وقت بازدم تو ..

دم من باشد!!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sepide.gh
29-10-2011, 17:02
صدایم کن

دلم برایِ هم آغوشیِ صمیمی‌ِ تنها یمان

برایِ نوازش

برایِ صدا کردن‌هایِ تو

برایِ حرف‌هایِ خوب

تنگ شده

صدایم کن!

من دلم برایِ دوست داشتن‌هایِ بی‌ انتها

برایِ شب‌های تا صبح ... بدونِ خواب

برایِ خودم

برای خودت

پنجره‌ها و مهتاب

تنگ شده

صدایم کن !!

maysam227
29-10-2011, 18:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


گر بود اختیار جهانی به دست من

می ریختم تمام جهان را به پای تو


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ghorbat22
29-10-2011, 19:09
درستـــ وسط پیشانـــی اتـــ

می شـــود قبله گــاه لبــ هــای مــــــن

بـــــــوسه هــایم را همان جــا حواله می کنمــــ


"بآنــــــــــــــوے آذر"

Puneh.A
29-10-2011, 20:29
هنوز هم وقتی باران می آید

تنم را به قطرات باران می سپارم

می گویند باران رساناست

شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atefeh.N
30-10-2011, 13:09
پشت ميــز کوچــک این کافــه
با دستهایــی که دزدکـــی روی دستـــم مي کشـــی
و چشمهــــایی که بستــــه ای

هــــوس تـــو را ميکـــنم
مثــل تلخـــی ته فنـــجان قهـــوه

شـــــادی بر گردانـــدن فنجــــان
و شنیــــدن
طالعـــم از زبــان تـــــــــو

Elahe Goddess
30-10-2011, 14:00
"انا لله" اش را که بنویسم


دو قدم مانده به "الیه راجعون"


تو آغوش باز کرده ای...




18- در صورت تمایل به قرار دادن عکس همراه با شعر ، از عکس هایی با محتوا و سایز مناسب استفاده کنید. عکس های نا مناسب حذف خواهند شد.
480 KB (490,746 bytes)

Puneh.A
30-10-2011, 14:36
تنها ترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم
آه ای فلک ای آسمان
تا کی ستم بر عاشقان

بشنو تو فریاد مرا
آه ای خدای مهربان
عشق تو خوابی بود و بس
نقش سرابی بود و بس

این آمدن این رفتنم
رنج و عذابی بود و بس
ای فلک بازی چرخ تو نازم
بی گمان آمدم تا که ببازم

ای دریغا که شد دو چشم سیاهی
قبله گاه من و روی نمازم
تو ای ساغر هستی، به کامم ننشستی
ندانم که چه بودی ندانم که چه هستی

sara_girl
30-10-2011, 16:25
تــو هنـوز...

بــا تمـامـ نبـودنتــ...

تنهــا پنــاهگــاه مـنـ از ايـنــ آدمهــايـي...

F l o w e r
30-10-2011, 19:02
آرزو شــد ﮯ ..

در ابـهــام خــاکستــریــم

آن هــم بــﮧ وقـت بـاران

حــالا بـا اینـکـﮧ روزهــا از دلتنگیمــان میــگذرد

بــاز هــم هواییـت شـُـدم

بــﮧ وقــت بــاران .. / .

hamid_diablo
30-10-2011, 21:52
خلاصه ات که می کنم،
گلدانی می شوی
بر طاقچه ی اتاقم.
و پنجره ای که
برای تو گشوده می شود.
هر روز

maysam227
30-10-2011, 23:47
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده است

تا قبل از سیل برگرد

سیل که بیاید همه را با خود می برد

حتی خاطراتت را

sara_girl
31-10-2011, 00:06
همین عادت با تو بودن یه روز ....اگه بی تو باشم منو میکشه.....

sepide.gh
31-10-2011, 13:23
وقتی میخواهمت و نیستی...

هیچ اتفاق تاریکی نمی افتد

فقط

من...!!!

ذره

ذره...

آب می شوم...!!

4MaRyAm
31-10-2011, 14:01
نه خورشیدی، نه مهتابی، شبی خاکستری دارم
من از خورشید، من از مهتاب، حال بهتـــــــــــــری دارم

نه از رمزم، نه از رازم، سراسر حس آغازم
گذشته ، حال ، فردا را، درون خلســـــــــــــه می بازم

نه كم رنگم، نه پر رنگم، دل رنگین كمون دارم
هوای پر زدن در من ، هوای آســـــــــــــمون دارم

نه در خوابم، نه بیدارم، در این خلسه گرفتارم
بیا درمان این دل باش، بیا بی تو چه بیمارم

hamid_diablo
31-10-2011, 14:32
بگذار
خویشتنم را رها کنم
تا جریان یابد در روح شعر
خویشتنی که
عشق تسلایش می بخشد
عشقی که درد را لذت
و اندوه را
شادی جلوه می دهد

Puneh.A
31-10-2011, 16:38
باران که می‌بارد...

باید آغوشی باشد...

پنجره‌ی نیمه بازی...

موسیقی باران...

بوی خاک...

سرمای هوا...

گره‌ی کور دست‌ها و پاها...

گرمای عریان عاشقی...

صدای تپش قلب‌ها...

خواب هشیار عصرانه...

باران که می‌بارد...

باید کسی باشد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Elahe Goddess
01-11-2011, 10:45
شب ِ يلدا نيز

اگر با تو بگذرد

چشم به همزدنی ، بيش نيست

...

براي من ِ محتـــاج

زيـارت ِ چشمانـت

چشم به همزدنی هم

غـنـيـمـت است ../.

sepide.gh
01-11-2011, 21:39
دلتنگی هایم رو...

در گوشِ...

نبودن هایت زمزمه می کنم..!!!

تو...بازهم...سکوت می کنی...!!!

rahgozare tanha
02-11-2011, 00:35
اول راه رفتنت ،چه می شود؟ آخر من
تو رفتی و نمي شود رفتن تو باور من
دوباره بوی غم گرفت تمام لحظه های من
شبیه غمنامه شده بیا بخوان دفتر من
زبس که در نبودنت گریه نمودم شب و روز
سوی دگر ندارد این دو چشم خیس و تر من
هر چه کنم نمي شود مست شوم نمي شود
فکر و خیال عشق تو نمي رود از سر من
به خواب می روم مگر رها شوم ز غم دمی
به خواب هم نمي رود غصه ی تو از بر من
خبر ز رفتنت رسید ، دوان شدم به سوی تو
ز بس صدا زدم نرو پاره شده حنجر من
تو رفتی نمي شود رفتن تو باور من
فرق دگر نمی کند چه می شود؟ آخر من

hamid_diablo
02-11-2011, 13:54
باورنکن ای گل که پایان خزان است
وقت چمن و بلبل و مشتاق بیان است
دل خوش نکن آخر به یکی شعلهء خورشید
این شعله که بینی از آن عشق نهان است

iranzerozone
02-11-2011, 14:02
از تمام عطرهاي دنيا تنها لحظه‌اي
بويي شبيه آغوشت ميخواهم
تا هوش از سر اين همه
دلتنگي ببرد

raha bash
02-11-2011, 18:30
سریع نمیبوسمت

اگر بیایی

چنان با حس در آغوشت میگیرم

که تو نیز بگویی

(امشب شعری خواهم نوشت)

Puneh.A
02-11-2011, 21:28
من سرسپـــــــــرده هستم تا مرز جــــــــــون سپردن


با یک اشاره تـــــــــــــو حاضر برای مــــــــــردن


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

vahidhgh
03-11-2011, 04:00
من می خندیدم با خنده هات
گریه ام می گرفت با گریه هات
هر جا که بودی بودم باهات
ولی کاشکی فقط
من عروسکی بودم برات

mcymc
03-11-2011, 09:21
خدا

تو را

برای عاشقانه زیستن

به من نداد.

برای شاعرانه زیستن

ز من گرفت..

hamid_diablo
03-11-2011, 11:20
برو ، با عشق من کردی تو هی ناز

برو، عشقت فقط غم بود و غم ساز

برو با بی وفایان عاشقی کن

کبوتر با کبوتر باز با باز

ŞHÍЯÍŃ
03-11-2011, 14:40
کار من نیــــستـــــ که بنشیــــنم و املاتـــــــــ کنــــم
شان تو نیــــستـــــ که در دفتــــرم انشاتــــ کنــــم
ار خدا خواستـــه ام هر چـه که دارم بدهــــم
جای آن چشــــم بگــــیرم تماشــــاتـــــ کنـــــــــم......:40:

Elahe Goddess
03-11-2011, 20:33
تقويم ِ دل ِ من
نسبتي با تقويم هاي جهان ندارد...

ميان ِ برگ ريزان ِخزان،
وسط ِ چله ي زمستان هم،

مي بيني نوشته اند بهار!
آن لحظه كه تو....خنديدي!

sepide.gh
04-11-2011, 10:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هوا بارانیست...!!!

بیا زیر چترخیال من...!!!

میرسانمت تا عشق...!!!

Maryam j0on
04-11-2011, 10:43
دلم عکس می خواهد ،

عکسی به درازای عمر ...

و یک عکاس که مجبورمان کند

با لبخندهایی مُدام و پیوسته

_ تا انتهای جهان _

آغوش را

زندگی کنیم ... /.

Puneh.A
04-11-2011, 11:45
گــرمــــــــا یعنی...!


نفـــــــس های تــــــــــو ،
دســــت های تــــــــــو ،
آغــــــــوش تــــــــــو...!


من به خورشید ایمان ندارم !!!

hamid_diablo
04-11-2011, 12:31
در كنار رود كارون
در تاريكي شب نظاره گر ستاره اي بودم
ستاره اي تابناك
كه در فلك وحشت و در اسمان غبار الود و ابري
كه باران عشقم به شدت باریدن گرفت

تو نیامدی

Mr.Emigrant
04-11-2011, 14:38
پنجره دل را
بر عطر خاطر تو خواهم گشود
وبر دیدگان تو سلام خواهم گفت.

آسمان رویت را
ستاره باران کلامِ احساس خواهم کرد
ونهال مقدس عشق را
در دستهان تو خواهم نهاد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sara_girl
04-11-2011, 23:23
نمی دانم کجای خوب ِاين قصه
ايستاده ای ؛
که از حواس لحظه هايم
پرت نمی شوی..!

Elahe Goddess
05-11-2011, 13:58
بعد از باران نگاهم،
آفتابی شو ..!
رنگین کمان "بودنت" را ،
دوســـتــــــ دارم...!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Puneh.A
05-11-2011, 14:56
یادَم باشد بگویـَمَـت

دیگر از این لبخنـدهآ : )

آن هم ناگهـــانی،

نثـآر ِ چشمهای ِ

بیقــرارَم نکنی؛

دلــَم

طاقت این همـِ عاشقی ِ یک جآ را ندارد !!!

raha bash
06-11-2011, 14:41
ساعتها به این می‌اندیشم

كه چرا زنده ام هنوز؟

مگر نگفته بودم كه بی تو می‌میرم؟

خدا یادش رفته است مرا بكشد

یا تو قرار است برگردی??

Elahe Goddess
06-11-2011, 15:06
گوشه اے نِشَسته اے
مِثل هَمیشه مرا به خودَتـ جَذب می کُنے
مے آیَمـ طَرفَت
با آغوشِ گَرمَت پَذیرایمـ می شَوے
وَ مَن بارِ دیگر می فَهممـ ،
مالکِـ یکدیگرَند آغوش هایِمان .



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mcymc
06-11-2011, 18:16
باور نمی کنی،



حالا که هر چه بگویی



باور می کنم.



به دروغ هم



وعده ی آمدن نمی دهی



*

روی صندلی های برعکس بنشین



یک لحظه خیال کنم


بر می گردی.


"مسعود كرمي"

sara_girl
06-11-2011, 20:30
چِ

ازدحامی ب ِپا کرده ای در من!

همین تو یک نفر !!

hamid_diablo
07-11-2011, 11:29
راز عاشقی

از چشمانت شنیدم
آنچه را
لبت سکوت کرد و
قلبت با طپش فریاد کرد
...............
رمز ورود به قلبت چیست ؟
می خواهم
تا ابد
ساکن باشم

..............
کلید قلبت را به من ببخش

شعر:سامان سابلج

part gah
07-11-2011, 11:39
عاقد دوباره گفت : وکیلم ؟ ... پدر نبود
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود

گفتند : رفته گل ... نه گلی گم ... دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود

هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی درد سر نبود

ای کاش نامه ای ، خبری ، عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود

عکس پدر ، مقابل آیینه ، شمعدان
آن روز دور سفره به جز چشم تر نبود

عاقد دوباره گفت وکیلم ؟ ... دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود

او گفت با اجازه بابا ، بله بله
مردی که غیر خاطره ای مختصر نبود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mcymc
07-11-2011, 21:46
من طاقتِ اين همه را ندارم.

كه پروانه شوي

دور شوي

اينهمه دور...

Elahe Goddess
08-11-2011, 09:14
بــــــالا بــــــروے ؛

پـــــایـــــین بیـــــایـــــے ...

بے فـــایـــده اســـت ؛

مـــن تـــو را هــــــمیـــنجــــــــــا ،

میـــان بـــازوانـــمــ میـــخـــواهـــمـــ ... !

F l o w e r
08-11-2011, 13:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بــﮧ قرعــﮧ / ..

هـــر خیـالـﮯ کــﮧ از مـن بـردارﮯ

بـﮧ تــو ختــم مـﮯ شـود .. /.



"بــهــار"

V E S T A
09-04-2013, 01:20
دستــــــانم را

حصاری می کنــــــم برایـــت...

حصاری از عشق

حصاری از بوسه

تا آنجا که نتوانی

جـــــهان را

بی عشق من ببینی


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
09-04-2013, 17:29
کـاش مـیشـد دیـشـب مـی آمـدی…
مـرا در آغـوشـت جـایـم مـیـدادی..
فـرصـتِ گـِلـه را ازم مـیگـرفـتـی..
مـثـلِ زمـانـهـایـی کـه از نـدیـدنـت شـاکـی بـودم..
بـلـند مـیـگـفـتـی: هـــــــــیــــــس
هـمـه ی بـی مـن بـودنـات تـمـوم شـد..
سـرم تـو آغـوشـت بـاشـه و بـگـی:
دیـگـه ایـنـجـام … مـیـخـواهـم امـشـب تـا صـبـح دیـوانـه ات کـنـم…

V E S T A
09-04-2013, 18:06
سبــک معمــاری روح مـن

از نگاهت ریشــه می‌گیـرد

این تــرک‌ها را

چه استــادانه در روحــم رهـــا کردی!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Mehran
10-04-2013, 12:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



زرد رویــــ ــی نـ ــبود عیــب، مــ ـــرانم از کــ ـوی
جــ ــلوه بر قـــریه دهد خرمـن کــاهی, گـــــاهی




خــ ــانمانسوز بــــود، آتـش آهـــی، گاهی
ناله ای می شکند پشـت سپـاهی، گاهی

گــر مقـدر بشود، سلـ ـڪ سـ ـلاطین پوید
سـ ــالک بــی خبــر خفته بـراهی، گـاهی

روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
روسپیدی بود از بخـ ــت سـیــاهی، گاهی

عجبـی نیست، اگر مونس یـار است رقیب
بنشیند بر گــل هـ ـــرزه گیــاهـ ے، گاهی

چشــ ــم گریــاטּ مـرا دیدی و لبـ خند زدی
دل برقصــد به بر از شـوق گنـاهی، گاهی

اشک در چشــ ـم، فریبنده ترت مـی بینم
در دل مــ ــوج ببین صورت مـ ـاهی، گاهی

زرد رویــی نـ ــبود عیب، مــ ـــرانم از کوی
جـــلوه بر قریه دهد خرمـن کـاهی، گاهی

دارم امیـــد، که با گـ ــریه دلــ ـت نرم کنم
بهر طوفانزده سنگی است پناهی، گاهی


ـــــ رحیم معینی کرمانشاهی

پ.ن: یه عکس داشتم، خــوراک این شعر
حـیف که پیداش نمیکنم، خرمن بود و آتش
و رقـص و باد.. اگر دوسـتی این عکس رو
داره ممنون میشم آپلودش کنه /


با تشکر مهران...

Atghia
10-04-2013, 14:05
ای تو هوای هر نفس

عشق تو میورزم و بس

دل کنده ام از همه کس

پناه من، توئی و بس


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

V E S T A
10-04-2013, 16:55
هـــنر عاشــــقی “مــــن”

این بـــود ..

که بی “تـــو” با “تـــو” بــودم.!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
10-04-2013, 17:31
سرانجام یک عشق نافرجام
یکــی بــــــــــــــــــــــــ ــــود و یکـــی . . . . . . نابـــــــــــود…!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ツツツ
10-04-2013, 18:43
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پیشانی ام ...
چسبیدن به سینــه ات را میخواهد..
و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را...
عجب بغض پرتوقعی دارم...
مــن امروز ..

mostafa 1981
12-04-2013, 12:05
بر سر دوراهيم

يک راه به تو مي رسد

و يک راه به تنهايي...
... ...
هميشه ترا بر مي گزينم

... و مي رسم به

تنهايي

mostafa 1981
12-04-2013, 12:12
اي مــتــرســک ! آنقدر دست‌هايت را باز نکن ،
کسي‌ تو را در آغوش نمي‌‌گيرد ،
ايــســتــادگــي هــمــيــشــه تــنــهــايــي‌ مــيــاورد

Zohreh_2
12-04-2013, 12:23
اگر اى دوست تحمل بنمایى
همچو خارى که شود همدم گل
با تو تا مرز شکفتن
با تو تا سبز شدن
آن طرف تر حتى
با تو تا زرد شدن می مانم...

Atghia
12-04-2013, 12:26
اي دل چو فراغ يار ديدي خون شواي ديده موافقت كن و جيحون شو
اي جان تو عزيزتر نه اي از يارم بي دوست نخواهمت ز تن بيرون شو
بي دوست نخواهمت ز تن بيرون شو

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آخر اي جانا تو با ما آشنايي داشتي از چه قانون محبت از ميان برداشتي
كاشتي تخم محبت بر دل و بر جان من عاشقم كردي و دست از دامنم برداشتي

دل ديدن رويت از خدا ميخواهدوصلت به تضرع و دعا ميخواهد
هستند شكرلبان در اين ملك بسي
ليكن لیکن دل دیوانه تو را میخواهد



ابوسعید ابوالخیر

D4Rk knight
12-04-2013, 12:33
باشد ولی نگفتی این حرف آخرت بود

من باخبر نبودم ازآن چه در سرت بود

باور نکردم اما،گفتی مرا ندیدی!

یا من شکسته بودم یا عین باورت بود

یک شب رسیدی از راه دست مرا فشردی

چیزی شبیه خنجر در دست دیگرت بود

در دست های من بود یک عمر دست هایت

دستی که رنگ خون داشت دستی که خنجرت بود

من مثل سایه ای از آیینه ات گذشتم

زخمم زدی نگفتی شاید برادرت بود

از پشت کوهم اما فهمیده ام همین قدر

یا از تو بد نگفتم،یا در برابرت بود

من سوختم تو ماندی باور نکردی از من

خاکستری که دیدی دیدار آخرت بود...

" ناصر فیض "

V E S T A
12-04-2013, 17:25
به تــو مي انديشــم

ای نگاهــت نخـــی از مخمـــل و از ابریشـــم

چند وقتـــی است که هر شب به تــو می اندیشــم

به تــو آری به تــو یعنی به همـان منظــر دور،

به همان سبـــز صمیــمی، به همان باغ بلـور

به همان سایـه، همان وهــم، همان تصویــری

که سراغــش ز غزلـــ های خودم میـــ گیری؛

به تبــسم، به تکلّـــف، به دل آرایــی تــو

به خموشــی، به تماشـــا، به شکیبـــایی تــو

به همـــان زل زدن از فاصلـــه دور به هــم

یعنـــی آن شیـــوه فهماندن منـــظور به هـــم

شبحـی چند شــب است آفــت جانـــم شده است

اول اســـم کســـی ورد زبانـــم شده است،

در مـن انــگار کسـی در پی انـــکار مـــن است،

یک نــفر مثل خــودم عاشــق دیــدار مــن است،

یک نــفر سـاده، چنــان ســاده که از سادگیــش

می شــود یک شبــه پی بــرد به دلداد گــی اش

یک نفــر سبــز، چنان سبــز، که از سرسبــزیش

می تــوان پــل زد از احســاس خــدا تا دل خویــش

رعشــه ای چنــد شــب اسـت آفـت جانــم شـده است

اول اسـم کسی ورد زبانــم شـده است ...

آی بی رنــگ تر از آیــنه یک لحــظه بایــست؛

راستــی این شبـح هر شبـه تصویـر تــو نیست؟

اگر این حادثـه هر شبـه تصــویر تـــو نیست؛

پس چرا رنــگ تــو با آیــنه ایـن قدر یــکی است؟

حتــم دارم که تـــویی آن شبــح آیــنه پــوش

عاشـــقی جرم قشنـــگی است به انـــکار مکـــوش

آری آن سایــه که شــب آفـــت جانـــم شـــده بود،

آن الفــبا که همه ورد زبانــم شـــده بود ...

اینـــک از پشـــت دل آینـــه پیــدا شـده است،

و تماشاگـــه این خـــیل تماشـــا شــده است؛

آن الفـــبای دبستـــانی دلخـــواه تـــویی ...

عشـــق من آن شبـــح شاد شبانـــگاه تـــویی

hamid_diablo
13-04-2013, 12:41
شجاعت مـے خواهد
وفادار احساسـے
باشـے
کــ ِ میدانـے
شکست مـے دهد
روزے نفس ـهاے دلت را…

Mehran
13-04-2013, 21:54
دلارام

هـ ـــرڪـه دلــــ آرام دید از دلــ ـش آرام رفتـ
چشـ ـم ندارد خـ ـلاص هر که در این دام رفتــــ

یـــاد تو می‌رفــت و ما عـــاشق و بـی‌دل بدیم
پــ ــرده برانداختـــ ــی کـ ــار به اتمـــام رفتــــــــ

مشــعله‌ای برفــروخت پــرتو خورشـید عشق
خــ ـرمن خاصــاטּ بسـوخت خانگه عـــام رفتــــــــ

گــر به همه عمــ ـر خویـش با "تـو" بـرآرم دمی
حـ ـاصل عمــر آن دمست بــ ـاقی ایــام رفتــــــــــــ . . .



سعدی شیرازی



با تشکر مهران...

mostafa 1981
14-04-2013, 14:06
مردم
و سالهای سال از این ماجرا گذشت

سالها بعد
در بقایای شهر ما
سنگواره ی دلی یافتند


که شکل تو بود.

Йeda
14-04-2013, 20:04
همــــــــه ستاره هایِ آسمانـــــ،
بر رویِ ماهـِ تـــو خیره اند...
ای زیبــــــــایِ بی کرانمــــ...!
مرا ببیـــــــن؛
که چه عاشــــــقانه ،
در وصفــــــِ تو می گریـــــم... .

hamid_diablo
14-04-2013, 20:15
دوبـــــــــاره

از خوابــــ پریده امــــ

نفســـ هایم به شـماره افتاده انــــد

و اشک می ریزم

خــــــوابت را دیده ام

دوبــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاره

منـــــــــــ !

دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــاره

تـــــــــو!

دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــ ــــــــــاره

آغوشـــــــــتـ !

هرم نفـــــــــــس هایتـــــــــ

هنوز گرم اســـــــــــتـ

ناگهانـــــ

صـــــــــــدای زنــــــــــانه ای زیر گوشمـــــــــــ میپرســـــــد:

بــــــــــاز هــــــــــــــم کابوسـ دیدی عزیزم ؟

hamid_diablo
15-04-2013, 21:27
خوانـــــده بود :
“زیر باران باید رفـتــــــــ


فکر می کرد :
زیر باران باید ، رفتـــــــ !”

Atghia
15-04-2013, 23:37
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم





می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر


سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم



زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم

طره را تاب مده تا ندهی بر بادم





یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم


غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم



رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم

قد برافراز که از سرو کنی آزادم





شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را


یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم



شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شیرین منما تا نکنی فرهادم





رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس

تا به خاک در آصف نرسد فریادم

Puneh.A
17-04-2013, 09:29
لحظه یِ تشییع من،

از دور بُویت می رسید...

تا دو ساعت بعدِ دفنم،

همچنان،

جان داشتم!


کاظم بهمنی

V E S T A
21-04-2013, 14:44
مســـت شــد ..

خواســـت که ساغـــر شکنـــد!

عهـــد شکســـت ..

فرق پیمـــانــه و پیمـــان ز کجـــا دانــد، مســــت...



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ツツツ
22-04-2013, 22:53
یـــــا دسـت از ســر ِخــوابهــایــم بـــردار …!
یــــا پــــا از روی ِ قلــبـم ….!
بــــــگذار همراه ســـــــیگارم بســـــــوزم…
لـــــــــعـــــــــنــــ ــــــتــــــــــی…

Mehran
24-04-2013, 03:04
یکی از زیباترین عاشقانه هایی که خوندم، در یکی
از زیبـاترین و دوست داشـتنی ترین ماه های سال
اردیبهشت ♥




گل در بر و می در کف و معشوق، به کام است / ســلطان جهانم به چنین روز، غـــلام است
گــو شـمع میــارید، در این جمـــع که امــشب / در مجـلس مـا مـــاه رخ دوسـت تمــام است
در مــذهب مـا بــاده حــلال است، ولیــکن / بی روی تـو، ای ســرو گــل اندام، حــرام است
گوشم همه بر قول نـی و نغمه‌ی چـنگ است / چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
از چـــاشنی قند مــگو هیــچ و ز شکّــر / زان رو که مــرا از لـــب شـــیرین تــــو کـــام است
می‌خـواره و سرگشته و رنـدیم و نظرباز / وآن کس که چو ما نیست در این شـهر کدام است
با محــتسبم عیب مـــگویید، که او نیـــز / پیـــوسته چو مـــا در طلــب عیــش مـــدام است


■ حضرت حافظ

پ.ن: آدم وا میمونه، اگه عشق همچین چیزیه، همچین توصیفاتی داره
همچین مختصاتی داره، پس چیزی که الان بهش میگن عشــق چیه ؟!!

زیباترین توصیف ممکن از عشق و معشوق و جام باده و می و چنگ...

با تشکر مهران...

V E S T A
24-04-2013, 14:01
عشــق یعنی بُغــض بی پـایـان من

عشــق یعنی حسـرتی در جـانِ من


عشــق یعنی حرف های پیش و پَس

عشــق یعنی ظلـم بـی رحمـانه بس


عشــق یعنی دسـت هایِ گــرم تـو

عشــق یعنی هرچـه دارم سهـمِ تـو


عشــق یعنی بـی قـراری هـای مـن

عشــق یعنی هـر گنـاهـی پـایِ مـن


عشــق یعنــــی آرزویِ دیـــدنـــتـــــــ

عشــق یعنـی فرصــتِ بوسیــدنتــــــ


عشــق یعنی لحـظــه ی دلواپســــی

عشــق یعنی کـی بـه دادم می رسی


عشــق یعنـی بــا دلـــم بـازی نکـــن

عشــق یعنـی قصــه پــردازی نکــــن


عشق یعنی این جـدایی ساده نست

عشق یعنی درد مـن درد بـدی اسـت




"حسین ظهرابی"

V E S T A
26-04-2013, 14:59
برایم کــَـف زدند

در آغوشـَـم گرفتند

تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم

دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است

اما بیــن ِ خــودمـان باشــد ، هنــوز تنهــ.ــا دلـبـَـرکــَـم تــ…ُــو هسـتــی

Atghia
27-04-2013, 15:01
من خـــراب نگــــه نــــرگس شهـــلای توام


بی خود از باده ی جـام و می مینای تـوام



تو به تحریک فلـــک فتنـــه ی دوران منــی

من به تصــدیق نظـــر محـــو تماشای توام




می ‌توان یافتن از بی سـر و سامـانی من


کــه سراسیمهٔ گیسوی سمن‌ سای توام




اهل معنی همـــه از حـــالت من حیـراننــد

بس کـــه حیــرت ‌زده ی صورت زیبای توام




تلخ و شیرین جهان در نظرم یکسان است


بس کـه شوریده‌ دل از لعل شکرخای توام




مــرد میــدان بلای دو جهـــان دانی کیست

من کــــه افتـــــاده ی بـــالای دلارای تـــوام




ســر مویی به خــــود از شوق نپرداخته ‌ام

تـا گرفتـــــار سـر زلـــــف چلیــپـــــای تــوام




بس که ســودای تو از هر سر مویم سر زد

مــو به مو با خبــر از عــــالم ســـودای توام




زیـــر شمشیر تـو امروز فــــروغی می‌ گفت

فـــــارغ از کشمکش شـــورش فــردای توام



( فروغی بسطامی )

ツツツ
28-04-2013, 21:35
بگذار ببووسمت


نگران نباش


کسی ما را نمی‌بیند


این شعرها همه سانسور می‌شوند!

hamid_diablo
28-04-2013, 22:25
ببین هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی,

یـــه نقطـــــه,

یـــه لبخنـــــد,

یـــه نگــــــــاه,

یـه عطر آشنـا,

یــه صــــــــدا,

یــه یـــــــــــاد,

از درون داغونـــت می کــــنه,

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی ...

V E S T A
28-04-2013, 23:21
چه امیـــد عبثــی

مــن چــه دارم که تــو را در خــــور؟

هیـــچ

مــن چــه دارم که ســـزاوار تــو؟

هیـــچ

تــو همه هستـــی مـن، هستــی مـن

تــو همــه زنــدگی مــن هستـی

تـــو چـــه داری؟

همــه چیـــز

تـــو چـه کـم داری؟

هیـــچ

بی تــو در می یابـــم

چــون چنـــاران کهـــن

از درون تلخـــی واریـــزم را

کاهــش جـــان من این شعــر من است

آرزو می کــردم

که تـــو خواننــده ی شعـــرم باشــی


راستی شعــر مرا می خــوانی؟

نــه، دریغـــا، هرگـــز

باورم نیــست که خواننــده ی شعــرم باشــی

کاشــکی شــعر

مــرا می خوانـــدی..



(حمید مصدق)

Puneh.A
30-04-2013, 22:34
این یک جنون منطقی است که می خواهمت هنوز
حسی به غیر عاشقی است که می خواهمت هنوز

شـــاید فـریب آینه است که تکــرار می شــود
این هم دروغ صادقی است که می خواهمت هنوز
. . .
هنگام انتخاب توست ، اگر خواسـتی بمان
این آخرین دقایقی است که می خواهمت هنوز


افشین یداللهی

Mehran-King
01-05-2013, 03:44
بــــی تو محبـــــوسم ز زندانــــــی که نامــــــــش زنـــــــدگیست ، حبـــــس زندانــــــــی که جــــــــرم مجرمــــــش دلبستگیــــــست...:n12:

hamid_diablo
01-05-2013, 08:36
مــی ترســم ...

از شکسـته شدن حصــار تنهــایـی هـام ...

از دل بســتن ...

دل بـــریدن ...

از عشــق ...

از همــه ی این ها مـــی ترســم ...

خــدایا ...

تکلیــفی برایِ دلــم بنــویس ...

خســـته ام .....

hamid_diablo
01-05-2013, 20:31
کاش میشد
مثل تمام عکسهای دو نفره
مثل تمام نامه های عاشقانه یک نفره
سوزاند تمام این خاطره ها را یک تنه
تا
نسوزانند
اینطور زیر و بم این دل را
اگر از آنها خاکستر میماند
از این
رد خون...

ツツツ
02-05-2013, 05:54
از بـاران که میگویـــــم

تر میشـود لحظه-هایــم

از تُــو کـه میگویــــم

تازه میشود بهانه-هایــم ...

Atghia
02-05-2013, 10:50
ساکن منطقه عقـل
چه می‌داند که؟
عشق، در لحظه اقامت دارد...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ツツツ
03-05-2013, 10:28
مے شَـــــود ڪَمـــے بـــــــﮧ یـــــــادَم بـاشے ؟ ؟ ؟

مے دانَــــــم ڪــار دارے سَـــرَت شُلــــوغ اســــــت

فَقَــــط لَحــــظِــــﮧ اے بـﮧ ذِهنَــــت خُطــور ڪُـنَــد ، ڪِـﮧ یڪــ جــایـــے

ڪَســـے . . . وَقــتِ خــوابَـــش ، ، ، بَـــراےِ تـــــــــو اشڪ مے ریـــــــزَد

ڪــافیســـــت .

ایــטּ روزهــــا دُنیـــا ، دنیـــاےِ بــے قَـــــراریهـــاستـــ ..

Atghia
03-05-2013, 11:25
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر از لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده عالم دوام ما

...


حافظ

Mehran-King
03-05-2013, 14:27
تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس؛که یک لحظه تماشای تو رؤیاست
:n29:

Йeda
04-05-2013, 19:27
اگـــر دیگر در کنارتـــ نیستم
به این معنی نیستـــ که به یادتـــ نیستم
من همیشه در یاد تو
ولی
دور از خودتـــ
در هر لحظه از ثانیه های خاکـــ گرفته ی با تو بودن
در رویاهای کودکانه ام
در ساحل آرزوهایمانــ
با تو قدم می زنم...

aliaghil
04-05-2013, 20:02
با هر زبانی گفتم "دوستت دارم" باورت نشد
باورت نشد
نمی دانم! زبان من مشکل داشت یا باورهای تو
می دانم که مشکل از زبانم نبود
چرا که بارهای بار با نگاهم گفتم
با صدایم گفتم
با سکوتم گفتم
گفتم و گفتم و گفتم
ولی...
این بار با زبان دیگری می گویم
با زبان قلمم
می نویسم تمام برگهای سفید دفترم را
با جمله ایی کوتاه:
"دوستت دارم"
شاید زبان قلمم از زبان قلبم گویاتر باشد

hamid_diablo
04-05-2013, 20:23
به هیچ روزی پس ات نمـــ ــــ ـی دهم ،
به هیچ ساعتی ،
به هیچ دقیقه ای ،
به هیچ ثانیه ای
به هیچ هیچی !
سخــــ ــــت چسبیده ام تمامت را....!.
در من تمام توست...!.
و در تو تمام انچه که دوست دارم''

Йeda
04-05-2013, 22:10
وقتی که به نفس نفس می افتم

دیگه حتی از چشمهام هیچ اشکی نمی باره..

وقتی بغضم توی گلو قفل میشه و

نمی ذاره که این اشک بباره

ساعت ها من رو خیره می کند

دیوار زندگیمو مثل آسمون شب ،تیره می کنه...

حالا منم و حسرتــِ یه لحظه با تو بودن

منــ و سکوتـــِ غم و

یه عمر بی تو بودنــــــ

.............................................

aliaghil
04-05-2013, 22:48
گفتی که هزاران رودخانه اشک ریختی
ولی حالا دیگه می خوای شنا کنی و به ساحل برسی
ولی منو غرق در اشکهام تنها نزار

حالا از تو می خواهم که یک فرصت به من بدهی
من در کنارت خواهم بود
وقتی میخوای نفس بکشی من هوای تو می شم
من در کنارت خواهم بود
برات زندگی می کنم و بخاطرت می میرم
خورشید رو از آسمون بخاطرت می دزدم
کلمات نمی تونن نشون بدن که عشق من چه کارهایی برات حاضره انجام بده
من در کنارت خواهم بود

می دونم که میدونی ما اوقات خوشی با هم داشتیم
ولی حالا خودشون رو مخفی کردن
میتونم فردا رو بهت قول بدم
ولی می خوام ذره ایی از تو باشم
عزیزم وقتی تشنه ای من آب برای تو می شم
من در کنارت خواهم بود

ツツツ
05-05-2013, 23:31
دلتنگی چه حس بدی است....

تنهایی چه حس بدی است

کاش...

پاره ای ابر میشدم

دلم مهربانی می بارید

کاش نگاهم شرار نور میشد

اشتی میدادش

و

که دوست داشتن چه کلام کاملی است

و

من...

چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!

Mehran-King
06-05-2013, 18:30
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]رها کردی چرا دســـــت و دلم را ؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]به خاک و خون کشیدی حاصلم را [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]مرا تو میکشی صـــــــــدبار در روز[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ولی من دوســـــــت دارم قاتلم را[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Йeda
06-05-2013, 18:49
دیر نیستـــ ؟

همیشه می ترسیدم از روزی که بیایی و من ... نباشـــم

دیر شده... من دیگر آن انسان قبلی نیستـــم

شاید همین حالا قصــد رفتن کردم...

شاید یادت را به دستـــ دیوار ها سپردم

شاید خاطراتتـــ در دلم سوختــ و خاکستـــر شد

دیر شده.... حتی اگر بیایی من باشم ..

دیگر آن کودکـــِ دلرحم و خندان نیستـــم

همه را خوب شناختم

زمانی که لبــه پرتگاه بودم و با نگاه تو سقوط کردم ...

هیچکس دستان مرا نگرفتـــ و

تنها یکــ دست به سمتم دراز شد که آن هم مرا به پایین انداختـــ...

چه دوستان خوبی...

تو که نیستی همه فریبم می دهند...

دیر شده ... بیا تا از نو ببسازیم ...

ツツツ
06-05-2013, 21:41
" تـــو "

شـــب همــ ڪـ ه بــاشی،

"مــטּ "

ســـتاره می شـــومــ،

می چســــبمــ،

بـ ه پــیرهــــنِ ســـیاهـتـــ!

ツツツღ♥ღ♥ ღ♥ღ♥ღ♥ ღ♥ツツツ

aliaghil
06-05-2013, 21:46
به من بگو چرا میری بگو گناه من چیه؟

عکستو آغوش می گیرم اشک تو چشام حلقه میشه

ازم بریدی مگه ازم چی دیدی؟

بغض صدامو چرا تو نشنیدی؟

دارم میخونم با یه دل شکسته

ببین دل من هنوز به پات نشسته

ازم بریدی من که برات میمردم

کدوم گناهوکردم که پاشو خوردم

چشمامو هرشب به یاد کی ببندم؟

برام چی مونده به دل خوشیش بخندم؟

Mehran-King
06-05-2013, 23:54
باز یادت میکنم تا نگویی بی وفاست/از تو دورم ولی این دل همیشه با توست . . .

فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه/ تیر مرامت خورده به قلبم/ رضایت بی رضایت

هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو/دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ツツツ
07-05-2013, 18:47
هوا را هر چقدر نفس بکشی

باز برای کشـــــــــــیدنش بال بال میزنیــــ

مثل تــــــــــــــــو

که هر چقـــــــــــدر باشی

باز بایــــــــــــد باشی...

Йeda
07-05-2013, 19:51
در سمت تــــــــــــــوام،
دلم باران، دستم باران،
دهانم باران، چشمـــــــــــم باران...
روزم رابا بندگی تو پاگشا می کنم...
هراذانـــــــــی که می وزد،
پنجره هــــــا باز می شوند...
یاد تو کوران می کند...
هر اسم تو را که صدا می زنم....
مــــــاه در دهانم هزار تکه می شود...
کاش من ،همـــــــــــــه بودم...
باهمه ی دهان ها ترا صدا می زدم...
کفش های ماه را به پا کرده ام...
دوباره عـــــــازم توام...
تا بوی زلف یاردر آبادی من است...
هرلب که خنده ای کند...
از شادی من است...
زندگی باتوست...زندگی همین حالاســــــــــت...

محمد صالح اعلا

hamid_diablo
07-05-2013, 19:51
من فردا مسافرم ...مسافر شهر عشق

زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف
زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز ...عشق و ديگر هيچ

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

aliaghil
07-05-2013, 22:57
اون که داری بد باهاش تا می کنی
سنگ صبور غمه و خبر نداری

اون که داری پشت پا بهش می زنی
پشت پا خورده نامردی و خبر نداری

اون که داری بوته اش رو از ریشه در میاری
ریشه اش در خاک خشکیده و خبر نداری

اون که داری از جاده بیرونش می کنی
واژگون شده عشق و خبر نداری

اون که داری دلشو می شکونی
دل شکسته ترین و خبر نداری

Atghia
08-05-2013, 23:33
باور نکن تنهایی ات را / من در تو پنهانم تو در من


از من به من نزدیکتر تو / از تو به تو نزدیکتـــر من


باور نکن تنهایی ات را / تا یک دل و یک درد داریم


تا در عبور از کوچه عشق / بر دوش هم سر می گذاریم


دل تاب تنهایی ندارد / باور نکن تنهایی ات را


هر جای این دنیا که باشی / من با توام تنهای تنها


من با توام هر جا که هستی / حتی اگر با هم نباشیم


حتی اگر یک لحظــه یک روز / با هم در این عالم نباشیم

ツツツ
09-05-2013, 23:57
دورا دور عاشقت شدم

دورا دور نگرانت بودم

دورا دور عشق ورزیدم

و حال

عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را

دورا دور می بینم

و از همین دورا دور می میرم !

Йeda
10-05-2013, 22:39
خدایا تو در باور یک یک ما جا داری/
در پسِ هر نفس سرد و غم انگیز دلم جاداری

تو به من از نفس گرم ، تو نزدیک تری/
تو که از ،شمع وجود همه نزدیک تری

تو که با هر نفسم می روی و می آیی/
تو که وقتـــِ غم و تنهایی من می آیی

تو بمان، با من بمان ، تنها تو ، که تنها شده ام/
تو فقط با من بمان هر لحظه ، که تنها شده ام

من از آرام ترین صبح دل انگیزِ سحر خسته شدم/
من که با این همه آسودگی از صبح و زمین ، خسته شدم

خدایا تو بمان با من و تنها تو بمان/
تو بیا در پسِ این خانه ی بی تو ،تو بمان

n.pineapple

ツツツ
11-05-2013, 00:25
مانند یک بهار…. مانند یک عبور….
از راه میرسی و مرا تازه میکنی.
همراه تو هزار عشق از راه میرسد
همراه تو بهار…
بر دشت خشک سینه من سبز میشود.
وقتی تو میرسی….
در کوچه های خلوت و تاریک قلب من … مهتاب میدمد…
وقتی تو میرسی…
ای آرزوی گم شده بغض های من…
من نیز با تو به عشق میرسم…

hamid_diablo
11-05-2013, 09:59
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!

raha bash
11-05-2013, 21:46
بیا مثلِ دو تا خط موازی

دور از معادلات ِ پوچ و پیچیده
جایی بیرون از تخته ی سیاه
قرار بگذاریم
هر چقدر می توانی از حساب و کتاب،
دوری کن
آدم ها همگی معلم ریاضی هستند
آسوده دو و دو را چهار صدا می کنند
ولی من و تو را که همیشه در آغوش هم بودیم
جمع نمی بندند
گردش زمین به دور خورشید را قبول دارند
ولی برای منی که روز و شب

دور تو می گردم
سخت می گیرند

Atghia
12-05-2013, 00:38
ازم آرام رو بگیر راحت دنیام رو بگیر
از لبم جام و بگیر و دلخوشی هام رو بگیر
اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

raha bash
12-05-2013, 14:11
میگن باد آورده رو باد می بره

اما

تو که با پای خودت آمده بودی ...!!!

Atghia
12-05-2013, 17:43
دوستان نظم تاپیک رو رعایت کنید انتقاد و نظرتون رو میتونید در پروفایل یا پیام به اطلاع هم برسونید
پست هایی که ارسال میشه درصورت مغایرت با قوانین حذف خواهد شد
تشکر از توجه شما

raha bash
13-05-2013, 00:04
غریب تر از مردی که اشک می ریزد
زنی است که هنوز نمیداند چگونه آرامش کند ...

aliaghil
13-05-2013, 10:34
ای شب، به پاس صحبت دیرین، خدای را
با او بگو حکایت شب زنده داریم
با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق
شاید، بشتابد به یاریم
ای دل، چنان بنال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من
ای شعر من، بگو که جدایی چه می کند
ای چنگ غم، که از تو به جز ناله بر نخاست
راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی
ای آسمان، به سوز دل من گواه باش
کز دست غم به کوه و بیابان گریختم
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم
ای روشنان عالم بالا، ستاره ها
رحمی به حال عاشق خونین جگر کنید
یا جان من ز من بستانید بی درنگ
یا پا فرانهید و خدا را خبر کنید
آری، مگر خدا به دل اندازدش که من
زین آه و ناله راه به جایی نمی برم
جز ناله های تلخ نریزد ز ساز من
از حال دل اگر سخنی بر لب آورم
آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من، همه چشمان مست اوست
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که آینده دست اوست
عمری مرا به مهر و وفا آزموده است
داند من آن نیم که کنم رو به هر دری

s@har
13-05-2013, 13:55
می‌دانم
حالا سالهاست که دیگر هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد
حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری آن همه صبوری
من دیدم از همان سرِ‌ صبحِ آسوده
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازه‌ی نعنای نورسیده می‌آید
پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمی‌دانستم!
دردت به جانِ بی‌قرارِ پُر گریه‌ام
پس این همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟
حالا که آمدی حرفِ ما بسیار،
وقتِ ما اندک،
آسمان هم که بارانی‌ست ...!
به خدا وقت صحبت از رفتنِ دوباره و
دوری از دیدگانِ دریا نیست!
سربه‌سرم می‌گذاری ... ها؟
می‌دانم که می‌مانی
پس لااقل باران را بهانه کُن
دارد باران می‌آید.
مگر می‌شود نیامده باز
به جانبِ آن همه بی‌نشانیِ دریا برگردی؟
پس تکلیف طاقت این همه علاقه چه می‌شود؟!
تو که تا ساعت این صحبتِ ناتمام
تمامم نمی‌کنی، ها!؟
باشد، گریه نمی‌کنم
گاهی اوقات هر کسی حتی
از احتمالِ شوقی شبیهِ همین حالای من هم به گریه می‌افتد
. چه عیبی دارد
! اصلا چه فرقی دارد
هنوز باد می‌آید،‌ باران می‌آید
هنوز هم می‌دانم هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد
حالا کم نیستند، اهلِ هوای علاقه و احتمال
که فرقِ میان فاصله را تا گفتگوی گریه می‌فهمند
فقط وقتشان اندک و حرفشان بسیار و
آسمان هم که بارانی‌ست ...!
.
.
.
.


یادت هست؟
گفتی نشانی میهن من همین گندمِ سبز
همین گهواره‌ی بنفش
همین بوسه‌ی مایل به طعمِ ترانه است؟
ها ری‌را ...!
من به خانه برمی‌گردم،
هنوز هم یک دیدار ساده می‌تواند
سرآغازِ‌ پرسه‌ای غریب در کوچهْ‌باغِ باران باشد.

"سید علی صالحی"

از دفتر: نشانی‌ها / نشانی اول

raha bash
14-05-2013, 14:44
چه حماقتی است که مرا میرانی
و باز احمقانه میخواهمت ... !!!
عجب غرور بی غیرتی دارم !!!

Йeda
14-05-2013, 15:25
ازشــــوق رسیدنم به تو ،ثانــــیه ها در تپــــــــشند
چگونه می توانی از ســـاعـــــت آویــــزانهم بی احســـــاس تر باشی؟

raha bash
14-05-2013, 23:56
یه وقتهایی هم هست..که باید حقت را در بشقابی بریزی
و بگذاری جلوی کسی که دیوانه وار دوستش داری

و لقمه هایش را به تماشا بنشینی و لذت ببری و دم نزنی..!

...

یه وقتهایی هم هست..باید آزارش بدهی..انقدر که اشک بریزد

و خودت را در لذت منت کشی های بعدش غرق کنی..!

...

یه وقتهایی هم هست..که باید خودت را به خواب بزنی و وانمود کنی

صدای زنگ ساعت را نشنیده ای..و او صدایت بزند..و او با آماجی از "م"

های مالکیت صدایت بزند..!

...

یه وقتهایی هم هست..که باید وانمود کنی سرد است..

و خودت را محکم به آغوشش بچسبانی و دستانت را به دستان او بدهی

تا "ها"یشان کند..تا گرم شوند..تا گرم شوی..!

...

یه وقتهایی هم هست..که باید دیر کنی..تا نگرانت شود..مدام شورت را بزند..!

...

و یه وقتهایی هم هست..که باید بگویی " دوستت دارم "
تا بخندد..تا فراموش کند تمام دیوانه بازی هایت را..!
...

Mehran-King
15-05-2013, 00:31
بشنـو این نی چون شکــایت می‌کـــنـد
از جـداییــهـــا حکـــــایت مـــی‌کــــنـد
کــــز نیستـــان تـــا مـــــرا ببریــــده‌انـد
در نفیــــــرم مــــــرد و زن نالیـــــده‌انـد
سینه خواهم شرحـــه شرحـــه از فراق
تـــا بگـــویــم شـــرح درد اشتیـــــاق
هـــر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بـــاز جویـــد روزگــــــار وصـــل خـــویش
مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم
جفــت بــدحالان و خوش‌حالان شـــدم
هــر کســی از ظن خــود شــد یـار من
از درون مـن نجســت اســـرار مــن
ســـر مــن از نالـــه‌ی مـــن دور نیست
لیـک چشم و گوش را آن نور نیست...
مولوی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atghia
15-05-2013, 22:47
بمان با من که بی تو صدای خسته ای در بادم
در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم ،

شبیه برگ پاییزی پر از احساس دلتنگی ،
مانند یک دریا ، زلال و صاف و بی رنگی ،
نگاهت بیقرار کیست؟ تو ای خاتون دریاها ،
تو ای محبوبه شبها ، تو ای زیباتر از رویا ،
چه شبهایی که من بی تو خزان عشق را دیدم ،
ولی از عشق گفتم باز، کنار غصه روییدم ،
بلور اشک های من همان آغاز تنهایی ست ،
مرور خاطرات دل عجب تکرار زیبایی ست.

raha bash
16-05-2013, 13:14
زیاده خواه نیستم !
جاده‌ ی شمال ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]).. یک کلبه ی جنگلی‌..
یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])..
کمی‌ هیزم.. کمی‌ آتش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]).. مه‌ِ جنگلی‌..
کمی‌ تاریکی ‌ِ محض.. کمی‌ مستی.. کمی‌ مهتاب..
و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...!
تـو باشی
مـن باشم
و ...هــیچ !
دنــیـا هم ارزانی خودشان ...♥

hamid_diablo
16-05-2013, 13:30
ای کاش میتوانستم بگویم که با من چه میکنی ...
تو جانی در جانم میآفرینی

تو تنها سببی هستی که به خاطر آن

روزهای بیشتر، شبهای بیشتر و سهم بیشتری از زندگی میخواهم

تو به من اطمینان میدهی که فردایی وجود دارد ..

تو .... فقط تو عشق....

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
17-05-2013, 00:08
تنـهـــايي خيــــلي خوبـــــه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) امـــا
دونفـــــرش...
موافقین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])؟

raha bash
17-05-2013, 23:47
رفتنت.......
نبودنت........
نامردیت........
هیچ کدوم نه اذیتم کرد.... ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نه واسم سوال شد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])......
فقط یه بغض داره خفم میکنه......
چه جوری نگات کرد .....که منو تنها گذاشتی؟؟

Йeda
18-05-2013, 17:28
اولــــین ندای رفتنتــــــــ بر اندامم لرزه انداخــــتـــ
با هر قدمتــــ ،دل را نشــــانه می رفتــــــی

هر صبح و هر نسیــــــــم ،
سرود تنهـــــــــایی می نواختـــــــــی

در آنروز های سرد و تلخ
حتی نفس ،اجازه ی پر کشیدن نداشتــــــــ

ولی اکنون می شکنــــــــم سکوتــــ را

و پرواز می دهــــــم
بر دل این نفــــــــس های گرمِ آتشیــــــن را....

که شاید بفهمـــــــی بی تو آفتابــــــم...گـــــــرم و کشنــــــده...

دیگـــــــر با نگاهتـــــــ... تویی که می ســـــــوزی...

برو نزدیکـــــــ تر نیا ،که آتشــــــم دامانتـــــــــ را خواهد سوزانـــــــد...

water_lily
18-05-2013, 18:01
گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست


چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست
خنده کن تا جای خون درمن عسل جاری کنی
بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست


فتنه ها افتاده بین روسری های سرت


خون به پا کردی، ببین! دعوا سرموهای توست
کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست
یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست
فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر
لشکری آماده پشت برج و باروهای توست
شهر را دارد به هم می ریزد امشب ، جمع کن
سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست
کوک کن ، بردار سازت را ، برقصان وبرقص
زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست
خوش به حال من که می میرم برایت اینهمه



مرگ امکانی به سمت نوشداروهای توست

aliaghil
19-05-2013, 16:24
عشق...
گوش کردن نیست بلکه درک کردن است
دیدن نیست بلکه احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست، بلکه صبر کردن و ادامه دادن است
حتی اگر شده تنها...

raha bash
19-05-2013, 19:09
آرامــش ِ ظــاهــرَم ،

گُـمراهـتـــْ نـکنـدْ
آشُـفـتِـه تـر از ایـنْ حـرفـآمْ .

raha bash
20-05-2013, 23:35
روي انگشتانت

روي بازوي سراسر لختت
وزشِ آه ِ طلبكار ِ مرا احساس كن
بانگاهي بسته ...بسته
رد لبهاي مرا دنبال كن
آه
چه جاي امني ست، جنگل گيسويت
همين جا مي مانم
هيس ... فقط احساس كن

Йeda
20-05-2013, 23:59
پس ما که هر لحظه مست روی توییم / هر آن ، به یاد خم ابروی توییم

شاعــر نگفتـــ که من چه گویم ز تو / که من چگونه بپرسم حال تو

نیستــــ مرا عادتی چون انتظارِ آشـِنا / هیچ کس جز این جدایی نیستــ با ما آشِـــنا

سرما و سوزی از هوای کوی توستـــ / نه این همان بوی تلخ جدایی ز توستـــ

آری ،با تو روزم از شبم تاریکـــ تر بود / خانه ی دل،از نگاهتــ همچو زندانــ سرد بود

من که با تو از تمام لحظه هایم می گذشتم/ با تو اینجا سرد و آنجا با شتابی می گذشتم

یاد آن روز های سرد و خاموشی بخیر / یاد آن روزهای تلخ و بی تای بخیر

من تو را با آن همه بی وفایی دوست دارم/ من تمام لحظه ها را با تو ای تو،دوست دارم

بر نگـــــــــردی یا بگــــــردی /یا بمانـــــــی یا نمانــــــــی

من صدای گرم و جانسوز تو را دوست دارم / من همان تو ای فلانی من تو را دوست می دارم...

.................................................. ....
همه شعرهایی که میذارم از خودم هستـــــ

Atghia
21-05-2013, 22:23
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟

بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را

ز بعد این همه تلخی که می کشد دل من
ببوسم آن لب شیرین جان فزای تو را

کِی ام مجال کنار تو دست خواهد داد
که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفته ی من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را

ز روی خوب تو برخورده ام ، خوشا دل من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را

سزای خوبی نو بر نیامد از دستم
زمانه نیز چه بد می دهد سزای تو را

به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم
کنار سفره ی نان و پنیر و چای تو را

به پایداری آن عشق سربلندم قسم
که سایه ی تو به سر می برد وفای تو را




از : هوشنگ ابتهاج (ه . الف . سایه)

raha bash
21-05-2013, 23:28
دوســم داشــت ...

مثل اون آهنگ هاى خارجــى اى كه

همیشه گـــوش میداد

ولـى هیچـى ازش نمى فهمید ..!

Йeda
22-05-2013, 18:16
بوسه های باران ،صدای نفس های من اند...

گونه ات را بیار...

یک بوسه از آنِ توستــــ...

hamid_diablo
22-05-2013, 19:26
روزی که فکــر می کنی یه کسی رو از ته "دِل" دوس داری . . .
هیچ وقت "وِلـــش" نـکن . . .
ممکنه دوباره تــکرار نشه . . .
باید 10 ، 15 سال بُگذره تــا بفهمی همون "یه بـــــــــــار" بوده . . .
که حــالت دیگــه خوب نمیشه . . .
"عشـق" یعنی حــالـت خوب باشه . . .

raha bash
22-05-2013, 23:28
اجبار به اين ماندن بي رغبت نيست
كفش هاي سفرت جفت شده
مي تواني بروي

Atghia
22-05-2013, 23:29
ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما

ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما


ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما


ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما

آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما


ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما

پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما


در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل، ای وای ما




شعری از مولانا و بی نهایت خاطره انگیز برای من:n12:

aliaghil
24-05-2013, 14:52
قلبم بی امان محتاج مهر توست
نمي دانی چه غمگين
رهسپار لحظه های بی قرارم من
به دنبال تو همچون كودكی هستم
و معصومانه می جويم
پناه شانه هايت را
كه شايد اندكی
آرام گيرد دل
دلم تنگ است و تنهايی
به لب می آورد جانم
به دنبال تو می گردم
به سويت پيش می آيم
چه شيرين است
پر از احساس يك خوشبختی نابم
پر از اميد سبز خوب ديدارم
و مي خواهم كه نام
ترا به لوح سينه بنگارم
و نجوايی كنم در دل
و گويم تا ابد
*من دوستت دارم*

raha bash
24-05-2013, 18:46
دستگاه مشترك مورد نظر،
از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است؛
لطفا دیگر تنهایش بگذار ... !

M0RTEZA_R
24-05-2013, 21:04
اونیکه قدش به عشق نمیرسه
غرورتم زیر پاش بزاری
بازم بهش نمیرسه...

raha bash
26-05-2013, 09:41
شــــــــاید آرام تـر میشــــــــدم

فقط و فقط

اگــــــــر میفهمیــــــــدی

حرفهــــــــایم به همیــــــن راحتــــــــی که می خوانی

نوشتــــــــه نشــــــــده اند

aliaghil
27-05-2013, 09:20
لحظه ها را با تو بودن
در نگاه تو شكفتن
حس عشق را در تو ديدن
با تو رفتن
با تو ماندن
مثل قصه تو را خواندن
تا هميشه تو را خواستن
تو غبار جاده ماندن
بی تو خوب من محاله
بی تو حتی زنده بودن
بی هدف نفس كشيدن
تا ابد تو را نديدن
واسه من رنج و عذابه
در آسمان دلم
غير تو پرنده ای نيست
روی خاموشی لبهام
جز تو اسم ديگه ای نيست
توی قلب من
هيچ كسی جز تو جایی نداره
دل عاشقم بجز تو هيچ كسی رو دوست نداره

hamid_diablo
27-05-2013, 10:22
در باغ كوچك تنهاييم
در كنار گلهاي نيلوفر در زير سايه درختان ياس
و در پيش تمام قاصدك هاي مسافر مي نشينم
و از تو برايشان سخن مي گويم
و از گلبرگ هاي گلهاي شقايق و اقاقي براي تو خانه ي عشق مي سازم
تا هرگاه در آن وارد شدي
به ياد پرستوهاي مهاجر و عاشق با گلهاي نيلوفر باغ همصدا شوي
و سرود پرواز بخواني.

raha bash
29-05-2013, 11:45
گفــتی ” خـودت را جـای مـن بگـذار ” …

گـذاشـتم … می بیـــنی … !

امّـــا نــرفتــه ام …

raha bash
30-05-2013, 00:22
همیشه از آمدن "نـ" بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو... نـ بودن تو...
نـ ماندن تو...
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو...

raha bash
31-05-2013, 08:32
سوت پایان را بزن


من حریف هرزگی تو

و

احمق بودن خودم نمی شوم....

raha bash
01-06-2013, 13:48
روزی هـ ــزار بآر بایـ ــد برای دوستانم توضیح بدهم،
که در دنیـ ــای بیرون از شعرهـ ـآیم،
پای هیچ عشقی وسط نیستـــ،
بـ ـآور که نمی کُننـ ــد،
جان تـــو رآ قسمـ میخورم!!!

Atghia
01-06-2013, 22:26
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی



نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی



مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی




سعدی

raha bash
01-06-2013, 23:17
حس میکنم دنیا خالی ِ
مگه تو چند نفر بودی لعنتـــــــــــــــــــــ ــــی !!

Atghia
02-06-2013, 00:24
عشق ,عشق است چه بر لوحی زر
بنویسند چه برگ کاهی



پرسش از عقل چه جایی دارد؟
تا جنون میدهدت آگاهی؟

raha bash
02-06-2013, 23:24
لغت نامه های دنـیــا را بایــد آتــش زد...



جلوی واژه نـبـودنــــ نوشتــه اند:

عدم حضور شخــص یا چـیــزی

هـمیــن!

چقدر نبودنـــ تــــو را ســـاده فرض می کنند . . .

hamid_diablo
03-06-2013, 09:38
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که “من” و “تو” ، “ما” می شویم؟!
پس چرا حالا “من” این قدر تنهاست!
از کی “تو” اینقدر سنگ دل شد؟!…
اصلا این “او” را که بازی داد؟!…
که آمد و “تو” را با خود برد و شدید “ما”!
می بینی
قصه ی عشقمان!
فاتحه ی دستور زبان را خوانده است

raha bash
03-06-2013, 23:04
چطــور میشــود ..

بــﮧ آدمهـــــآﮮ اطرآفت گفــت : ایــن یکــﮯ رآ رهــآ کنیــد ..

نگــ ـآهش نکنیــد ..

بـآ او حرف نزنیـــــد ..

او فقط مــآلِ من است ..!؟!؟!

raha bash
04-06-2013, 23:50
مـرا به دیگــرـے وا مگـــذار


روزـے مےبـینـے ِ مـــان


تــآب نمـے آورـے . . .!

Alinho
05-06-2013, 22:59
من خوبم، من آرامم، فقط کمی دلواپسم
کاش قول گرفته بودم از تو
برای کسی از ته دل نخندی
می‌ترسم مثل من عاشق خنده‌هایت شود
حال و روزش شود این
تو که نمی‌مانی برایش آنوقت مثل من باید
آرام باشد، خوب باشد، قول داده باشد
بیچاره...

Atghia
06-06-2013, 09:21
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب //// کز هرزبان که می شنوم نامکرر است

raha bash
06-06-2013, 15:13
یاد دارم



آنزمان که مردی بر روی فریادم خم شد

.
.
چیزی درون سینه اش کم بود !

raha bash
06-06-2013, 23:56
شبِ فارغ، باز همخوابه‌ای می‌یابد،



کاش همخوابه بعدی‌ش تو نباشی.

Iloveu-ALL
07-06-2013, 12:55
من را دراغوش بگیر..
سرم را روی شانه هایت بگذار..
تا همه بدونن حالا.............................
همه دنیا.......................................... ..
زیرسرمن است..........................................


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رامینم
07-06-2013, 14:20
بخواب آروم عسل بانو :: که بی تو ساکته اینجا

ولی راحت شدی انگار :: از این بی رحمی دنیا

بخواب آروم و بی غصه :: کی این دردو یادش میره

سکانس آخرت این نیست :: کسی جاتو نمیگیره

لالا لالا بخواب اما :: روزای بی عسل سخته

با پرواز پر از دردت :: بهار از یادمون رفته

زمین ساکت،زمان آروم :: عسل تو آسمون خوابه

ستارش رفته از امشب :: یه جای دیگه میتابه

مث پروانه ها حالا :: دیگه آزاده آزادی

به خیلی آدما با عشق :: دوباره زندگی دادی

لالا لالا گلای سرخ :: گلای یاس و بابونه

کی اینو باورش میشه :: که تو دیگه نیای خونه

تو قلبت میزنه اینجا :: تو عطرت اینجا پیچیده

تو اسم پاک و شیرینت :: صدای زندگی میده






یاد دارم در غروبی سرد سرد
می‌گذشت از کوچه ما دوره‌گرد
داد می‌زد کهنه قالی می‌خرم
دست دوم جنس عالی می‌خرم
کاسه و ظرف سفالی می‌خرم
گر نداری کوزه خالی می‌خرم
اشک در چشمان بابا حلقه زد
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگی‌ است؟
خواهرم بی‌روسری بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی می‌خری؟

gipsy2009
07-06-2013, 21:52
کوه با نخستین سنگها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
و من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
و چشمانت از آنش است ،
و عشقت
پیروزی آدم است
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
و اندک جایی یرای مردن
و گریز از شهر- که با هزار انگشت،
به وقاحت پاکی آسمان را متهم می کند .

احـمـد شـامـلـو

Iloveu-ALL
07-06-2013, 22:46
هـــر شـــب ...

بـــه خـــودم قـــول میدهـــم كـــه ...

فـــراموشـت كنـــم !..

وقتی عکســـت را می بینم!..

تـــو را كـــه نـــه ..

قولـــم را فرامـــوش می كنـــم ......

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
07-06-2013, 22:54
كاش عشق را از پلك های خود می آموختیم
پلك هایی كه تا وقتی خون
در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند
پلك هایی كه از سحر تا پاسی از شب
برای در آغوش كشیدن هم لحظه شماری می كنند
پلك هایی كه حتی برای دقیقه ای كوتاه هم نمی توانند
دوری از یكدیگر را تاب بیاورند پلك هایی كه
در لحظه مرگ هم در آغوش یكدیگر جان می دهند
عشق را باید از آن ها آموخت ...!

raha bash
07-06-2013, 23:34
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام


اما شبها..

هوای آغوشت دیوانه ام میکند

raha bash
09-06-2013, 11:52
لعنتی
بندبند تنم باز میشد
وقتی دیدم
که چطور
بندبند لباست را

برایش باز میکردی

hamid_diablo
09-06-2013, 20:49
اگـــــر تـــــو کنـــــارم بـــاشــی
ایستـــادن پشتـــــــ چـــراغ قـــرمــــز
زیبـــــاتـــریـــن کـــار دنیــــاستــــــــ

Iloveu-ALL
10-06-2013, 00:41
چه شيرين بود روياي با او بودن



اي كاش از خواب بيدار نميشدم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

fati ghasemi
10-06-2013, 09:22
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مساله و دوری عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست...........

raha bash
10-06-2013, 23:16
کاش ميشد ، خدا ميومد دستمو ميگفرت و مي گفت :
خفه ام کردي !
بيا اينم اوني که خواستي ...

aliaghil
16-06-2013, 00:41
می میرم برای لحظه دیدن، با تو بودن، با تو زیستن
نبودن تو یعنی بی رفیق ماندن
نبودن تو یعنی تنها مردن
نبودن تو یعنی شکستن
نبودن تو یعنی غریب بودن
نبودن تو یعنی خار گشتن
نبودن تو یعنی قیامت شدن
نازنینم، گل رخم
دلم از سوز این دوری، سوخت
همچنان که فرهادها در کویت سوخت
دلم نه تحملی دارد و نه صبری
بدنم نه طاقتی دارد و نه قامتی
از دیدگانم رودهای روان شد، انواع رودها، بجز رود شوق
زبانم فقط ذکر نام و نشان تو می گوید
و مشامم نفس گرم تو را می طلبد
گوشم جز صدای دلنوازت نشنود صدایی
دستانم خواستار دستان گرمت
پاهایم فقط راههای با تو بودن را می پیماید
پس تو ای آفتاب پنهانی
کی می آیی بر دل من به مهمانی؟
تو نقطه ی آغاز پروازی
تو اقلیم عشق و عرفانی
تو نوری از خدایی
تو سبزه ی بهاری
تو جان عشق همه ی عالمی
بیا که نبودن تو یعنی نبودن همه عالم هستی

raha bash
16-06-2013, 08:46
من بدون تو شاعر خواهم شد

تو بدون من چه خواهی کرد ؟

raha bash
17-06-2013, 12:40
من از رعد و برق نمی ترسم
اما میان بازوان تو امنیتی هستکه ترس را زیبا می کند

raha bash
18-06-2013, 10:25
گرگی گرسنه نبودم
که پشتِ در خانه‌ی تو،
دست به کیسه‌ی آرد فرو ببرم
برای گول زدنت!
حبه‌ی انگوری که شراب را
از سرکه شدن نجات می‌دهی!

دروغ نگفتم به تو هرگز
و نخواستم سیاهی دستانم را
از تو پنهان کنم
در طمعِ بوسیدنت...
تو اما
درِ خانه را روی من باز نکردی
و گرگِ روزگار
مرا خورد

water_lily
18-06-2013, 17:16
پشت سر هر معشوق ، خدا ايستاده است
پشت سر هر آنچه كه دوستش مي داري
و تو براي اين كه معشوقت را از دست ندهي
بهتر است بالاتر را نگاه نكني
زيرا ممكن است چشمت به خدا بيفتد
و او آنقدر بزرگ است
كه هر چيز پيش او كوچك جلوه مي كند


پشت سر هر معشوق ، خدا ايستاده است
اگر عشقت ساده است و كوچك و معمولي
اگر عشقت گذراست و تفنن و تفريح
خدا چندان كاري به كارَت ندارد
اجازه مي دهد كه عاشقي كني
تماشايت مي كند و مي گذارد كه شادمان باشي . . .


اما هر چه كه در عشق ثابت قدم تر شوي
خدا با تو سختگيرتر مي شود
هر قدر كه در عاشقي عميق تر شوي و پاكبازتر
و هر اندازه كه عشقت ناب تر شود و زيباتر
بيشتر بايد از خدا بترسي
زيرا خدا از عشق هاي پاك و عميق و ناب و زيبا نمي گذرد
مگر آنكه آن را به نام خودش تمام كند

پشت سر هرمعشوقي ، خدا ايستاده است
و هر گامي كه تو در عشق برمي داري
خدا هم گامي در غيرت برمي دارد
تو عاشق تر مي شوي و خدا غيورتر
و آنگاه كه گمان مي كني معشوق چه دست يافتني است
و وصل چه ممكن و عشق چه آسان
خدا وارد كار مي شود و خيالت را درهم مي ريزد
و معشوقت را درهم مي كوبد
معشوقت ، هر كس كه باشد
و هر جا كه باشد و هر قدر كه باشد
خدا هرگز نمي گذارد ميان تو و او ، چيزي فاصله بيندازد
معشوقت مي شكند و تو نااميد مي شوي
و نمي داني كه نااميدي زيباترين نتيجه عشق است
نااميدي از اينجا و آنجا
نااميدي از اين كس و آن كس
نااميدي از اين چيز و آن چيز
تو نااميد مي شوي و گمان مي كني
كه عشق بيهوده ترين كارهاست
و بر آني كه شكست خورده اي
و خيال مي كني كه آن همه شور و آن همه ذوق
و آن همه عشق را تلف كرده اي
اما خوب كه نگاه كني
مي بيني حتي قطره اي از عشقت
حتي قطره اي هم هدر نرفته است
خدا همه را جمع كرده و همه را براي خويش برداشته
و به حساب خود گذاشته است


خدا به تو مي گويد:
مگر نمي دانستي
كه پشت سر هر معشوق خدا ايستاده است؟
تو براي من بود كه اين همه راه آمده اي
و براي من بود كه اين همه رنج برده اي
و براي من بود كه اينهمه عشق ورزيده اي
پس به پاس اين ؛ قلبت را و روحت را و دنيايت را وسعت مي بخشم
و از بي نيازي نصيبي به تو مي دهم.
و اين ثروتي است كه هيچ كس ندارد
تا به تو ارزاني اش كند


فردا اما تو باز عاشق مي شوي
تا عميق تر شوي و وسيع تر و بزرگ تر و نااميدتر
تا بي نيازتر شوي و به او نزديكتر


راستي :
اما چه زيباست
و چه باشكوه و چه شورانگيز
كه پشت سر هر معشوقي خدا ايستاده است

Atghia
19-06-2013, 22:30
از این بن بست بی فردا رهایم کن

از این دیروز و امروزها رهایم کن

از این صحرای بی باران رهایم کن

از این مرداب ماندنها رهایم کن

از این شبهای بی تابی رهایم کن

از این خواب پریشانی رهایم کن

از این دریای طوفانی رهایم کن

از این امواج سوزانی رهایم کن

از این دنیای دلتنگی رهایم کن

از این روزای تکراری رهایم کن

از این بی تو بودنها رهایم کن

از این دلهره نبودنها رهایم کن

fati ghasemi
20-06-2013, 10:42
تمام ترانه هایم ترنم یاد توستو تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توستای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارمای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشودو زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشیدتبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم

ツツツ
21-06-2013, 21:44
جمله های غمگین برای قلب شکسته
چیزیم نیست ، خوبم !
فقط تو را ندارم . . .

تو دور می شوی و من در همین دور می مانم . . .
پشیمان که شدی برنگرد ، لاشه ی یک دل که دیدن ندارد !

Atghia
22-06-2013, 23:32
خواب رؤیای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم
و ندایی که به من می گوید :
گر چه شب تاریک است
دل قوی دار ، سحر نزدیک است

ツツツ
25-06-2013, 22:18
دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم....

silver65
25-06-2013, 23:58
فصل عوض می‌شود

جای آلو را

خرمالو می‌گیرد

جای دلتنگی را

دلتنگی

" علیرضا روشن "

raha bash
26-06-2013, 23:11
به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه

هنوزم بیـن ما شاید یه حـس تـازه پیدا شه

یه راهی روبه من واکن تو این بی‌راهه‌ى بن‌بست
یه کاری کن برای ما اگه ما ای هنوزم هست
به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این بـرزخ گرفتاری
تو هم شاید نمی‌دونی چه احساسی به من داری
گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو می‌دونم
نگو بـاید بریـد از عشق نه می‌تونی نه می‌تونم

Alinho
27-06-2013, 02:03
امروزه سهم ما از عشق چیزی به جز متن‌های عاشقانه نیست!

raha bash
28-06-2013, 00:15
تقـدیر را بـهانه کرده اند برای نرسیدن تو به من ... باور کن هیچ مانعـی نیـست...
به گـمانم هـنگام نگارش تقدیـرمان ...
خدا عطسه کرده
همین...
به صبر که اعتقاد داری ؟؟؟

hamid_diablo
28-06-2013, 11:25
چه سرگردان است این عشق
كه باید نشانی اش را
از كوچه های بن بست گرفت
چه حدیثی است عشق
كه نمی پوسد و افسرده نیست
حتی آن هنگام
كه از آسمان به خانه آوار
شود...

aliaghil
28-06-2013, 16:45
قلب من با تو بودن را می تپد
دستِ من بی تو بودن را می زند به ترک
چشم من ناز نگاهت را می کشد به انتظار
پای من نمی رود تا ته کوچه های بن بست عاشقی
و اینک دلم با تو ماندن را می ایستد به نماز
نمازی به بوی بابونه های مادر بزرگ