PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعـار عاشقـانـه



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 [25] 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38

tonbaknavaz
20-01-2011, 16:32
مينويسم ز دو چشمت كه برايم دنياست..،

همه زيبايي دنيا ز دو چشمت پيداست...

ELHAM3000
20-01-2011, 19:37
می نویسم د ی د ا ر تا اگر با منو در فکر منی تک تک فاصله ها رو بردار

minatt
20-01-2011, 22:43
دلم به حال عشق مي سوزد

زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته دردل باقی ماند

حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد

حرفهای نا تمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند

ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده

به تکاپو می افتی ....در غربت بیابان و در کوچ شبانه پرستوها

در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردیژ

دیر شده خیلی دیر

هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد

سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی

و یا شاید نمی فهمیدی

امروز حقیقت را باور می کنی....

اما افسوس که زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده

minatt
20-01-2011, 22:48
درنگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز

گرچه درجمعی ولی تنهای تنهایی هنوز

بی توامشب گریه هم با من غریبی میكند

دیده درراهندچشمانم كه بازآیی هنوز

minatt
20-01-2011, 23:02
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم
با اینکه می دانم پرستش کار کافر است می پرستمت
با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم
پس گناهکارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم

minatt
20-01-2011, 23:08
و آن زمان که عاشق می شوی


و می دانی که عشقی هست


و باور داری کسی که تو را دوست دارد


و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند..


در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست .....


و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست


و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی


تنها اوست که به تو



آرامش خیال می دهد.....

minatt
20-01-2011, 23:13
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی
دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم
درد دل خواهم کرد بی هیچ کلامی...
در آغوشت قرار خواهم گرفت بی هیچ کلامی
در آغوشت خواهم ماند بی هیچ کلامی
شاید احساسم اینگونه نمیرد

mcymc
21-01-2011, 00:19
هرگاه كم مي آورم

مي گويم "اصلا مهم نيست..."

اما

تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است...

barani700
21-01-2011, 01:02
من فقط میخواهم که تو باشی و من و پنجره ها
پیچک سبز سکوت دورتادور حیاط
و زمان ذوب شود توی تنهایی ما.

barani700
21-01-2011, 01:08
امشب سیاهی شب را
به سیاهی گیسوانت
گره خواهم زد
امشب روشنایی مهتاب
را با برق نگاهت
آشنا خواهم کرد
من امشب
ستاره را به بالینت خواهم آور

M3HRD@D
21-01-2011, 01:13
یاد ان روز که در صفحه شطرنج دلت

شاه عشق بودم وبا کیش رخت مات شدم..!

Rvaniye1400
21-01-2011, 03:12
رفتيُ خاطره هاي تو نشسته تو خيالم
بي تو من اسير دست آرزوهاي محالم
ياد من نبودي اما، من به ياد تو شکستم
غير تو که دوري از من ، دل به هيچ کسي نبستم
ياد من باش تا بتونم، هميشه برات بخونم
بي تو وُ عطر تن تو، يه چراغ نيمه جونم

همترانه! ياد من باش
بي بهانه ياد من باش
وقت بيداريِ مهتاب،
عاشقانه ياد من باش

اگه باشي با نگاهت، ميشه از حادثه رد شد
ميشه تو آتيش عشقت، گُر گرفتنُ بلد شد
ميشه از چشم تو پرسيد، راه کهکشون ِنورُ
ميشه با دشت تو فهميد، معني پل عبورُ
اگه دوري، اگه نيستي، نفس فرياد من باش
تا ابد، تا تهِ دنيا، تا هميشه ياد من باش

همترانه! ياد من باش
بي بهانه ياد من باش
وقت بيداريِ مهتاب،
عاشقانه ياد من باش

nab nab
21-01-2011, 09:02
عشق يك روز گريبان تو را مي گيرد
منتظر باش شبي جان تو را مي گيرد
تو دگر خسته شدي از من و خودخواهي من
و من از هر چه كه وجدان تو را مي گيرد
مست امروز زياد است ولي بي انصاف
هيچ كس جاي دو چشمان تو را مي گيرد؟

nab nab
21-01-2011, 09:04
می نویسم د ی د ا ر تا اگر با منو در فکر منی تک تک فاصله ها رو بردار

با دست‌هاي تو
من يك پرنده‌ام
كه آبي‌ترين نقاط آسمان را
فتح مي‌كند...:11:

as13851365
21-01-2011, 12:23
روزگاری ماهم ای گل چون تو یاری داشتیم
این چنین رسوا نبودیم ، اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق
روزگاری سر در آغوش نگاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتی

F l o w e r
21-01-2011, 12:43
نقاش نیستمــــــــــ . .
امــــــــا
تمام لحظهــــــ های بی تو بودنـــــــ را
.
.
درد میکشمــــــــــــ . .

part gah
21-01-2011, 18:30
به همين سادگي رفتي، بي خداحافظ عزيزم
سهم تو شد روز تازه، سهم من اشک که بريزم
به همين سادگي کم شد، عمر گل بوته تو دستم
گله از تو نيست مي دونم، خودم اينو از تو خواستم
به جون ستاره هامون تو عزيزتز از چشامي
هر جا هستي خوب و خوش باش، تا ابد بغض صدامي
تو رو محض لحظه هامون نشه باورت يه وقتي
که دوستت ندارم اينو، به خدا گفتم به سختي
من اگه دوستت نداشتم، پاي غمهات نمي مردم
واست اين همه ترانه از ته دل نمي خوندم
اگه گفتم برو خوبم، واسه اين بود که مي ديدم
داري آب مي شي مي ميري، اينو از همه شنيدم
دارم از دوريت مي ميرم، تا کنار من نسوزي
از دلم نمي ري عمرم، نفسامي که هنوزي
تو رو محض خيره هامون که نفس نفس خدا شد
از همون لحظه که رفتي، روحم از تنم جدا شد!!!
تو که تنها نمي موني، منه تنها رو دعا کن
خاطراتمو نگه دار، اما دستامو رها کن
دست تو اول عشقه، بسپرش به آخرين مرد
مردي که پشت يه ديوار واسه چشمات گريه مي کرد...
گريه مي کرد...
گريه مي کرد...
گريه مي کرد...!






---------- Post added at 06:30 PM ---------- Previous post was at 06:28 PM ----------

چشمهای تو افســــــانه نیستــــ
که تموم خواب و خیالم بود
تقدیر من عشق تو شد.....
که همیشه فکر محالم بود!!!

Consul 141
21-01-2011, 19:18
این ترانه‌ی آذری


عجیبْ دلم را بُرده ا‌ست


حیف، نیستی بفهمی می‌گوید:


دوستت دارم!

mcymc
21-01-2011, 22:12
كاش به خواب هايم سرك بكشي

وقتي كه فرصت حضور در لحظات بيداري ام را نداري

as13851365
22-01-2011, 11:05
به خدای عاشقان سوگند
که اگر بدانم که دوستم نداری
گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم
کسی را دوست بداری که
دوستت نداشته باشد.




پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت

مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم

Alireza_SA
22-01-2011, 11:40
پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت

مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم



از بس که مدیر است شده ورد زبانها
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!

(اولین جای خالی کلمه 2 حرفی و دومی 4 حرفی بوده!!)

جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!

یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه:27:

as13851365
22-01-2011, 22:38
از بس که مدیر است شده ورد زبانها
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!

جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!

یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه:27:

باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: مـــن تــــنها نیستم, تــــنها منتظرم :10:

Eshghe_door
23-01-2011, 13:50
به خدای عاشقان سوگند
که اگر بدانم که دوستم نداری
گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم
کسی را دوست بداری که
دوستت نداشته باشد.




پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت

مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم



از بس که مدیر است شده ورد زبانها
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!

(اولین جای خالی کلمه 2 حرفی و دومی 4 حرفی بوده!!)

جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!

یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه:27:

بیخود توپ رو به همدیگه پاس ندین دوستان

مدیر ها با هیچ کدوم از ماها دشمنی که ندارن

پست تکراری میدین اونا هم مجبور به حذف میشن

اگه میخواین پستتون حذف نشه قبل ارسال یه جستجوی کوچیک میتونه مشکلتونو حل کنه

:11:

as13851365
23-01-2011, 15:49
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد

ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان گل بسیار بوییده ام

ولی از هزاران گل گلی همچون تو پیدا نشد

V E S T A
23-01-2011, 17:03
عشق ورزیدن خطاست







حاصلش دیوانگیست







عشق بازان جملگی دیوانه اند




عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند







عشق کو







عاشق کجاست







معشوق کیست







جنبش نفس است که عشقش خوانده اند







آنکه میمیرد ز شوق دیدن امروز ما







گر بیابد بیشتر







گر ببیند دلبران تازه تر







عشق عالم سوز خاموش می شود







چهره ی ما هم فراموش می شود

F l o w e r
23-01-2011, 20:00
در عمق آرزویـــــــــ من استــــــــ
که در وجودتــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
خانهــــــــ ای داشتهـــــــــــ باشم
.
.
حتی بهــــــ مساحتــــــــ یک " یاد "

mcymc
23-01-2011, 23:52
گفتي

"ما به درد هم نمي خوريم..."

اما

هرگز ندانستي

كه من تو را براي دردهايم نمي خواستم...

eshgheman2
24-01-2011, 11:40
چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش را
وقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم...

F l o w e r
24-01-2011, 13:12
لحظهــــــــ ای از یادمـــــــ . .
" فراموش نمی شوی "
جایــــــــــ پای تو
.
.
ماندهــــــــــــ بر تمامــــــــــ من . .

Gamemaster
24-01-2011, 15:18
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گـفـتا تو بـندگی کن کو بنده پرور آید
.
.
.
گفـتـم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفـتا خنـک نسیمی کز کوی دلبر آید

Hadi King
24-01-2011, 16:29
ببخش اگه تو قصه مون دو رنگ و نامرد نبودم
ببخش که عاشقت بودم خسته و دل سرد نبودم

ببخش که مثل تو نشد خیانتو یاد بگیرم
اگر که گفتم به چشات بزار واسه تو بمیرم

ببخش اگه تو گریه هام دو رنگی و ریا نبود
اگر که دستام مثه تو با کسی آشنا نبود

ببخش اگه تو عشقمون کم نمیذاشتم چیزی رو
ببخش که یادم نمیره اون روزای پاییزی رو

لیاقت دستای تو بیشتر از این نبود عزیز
نه نمی خوام گریه کنیِ ، برای من اشکی نریز

ببخش اگه نتونستم مثل تو بي وفا شم
ببخش اگه نتونستم مثل ادم بده قصه ها شم

ببخش اگه قلبم معني شكستن رو بلد نبود
اگه عاشق بود مثل تو نامرد نبود

بازم ببخش اگه دارم ميرم از پيش دله هوس بازت
خيانت تو مرام ما نيست لعنت به اون نگاه نازت

لیاقت چشمای تو ،نگاه ِ پاک ِ من نبود
بازم اخره قصه بازم يكي بود و يكي نبود

4MaRyAm
24-01-2011, 18:07
مادرم می گفت:

عاشقي
یک شب است و
پشیمانی
هزارشب

حالا
هزارشب پشيمانم
که چرا؟!
یک شب عاشق نبودم. ...

Ghorbat22
24-01-2011, 18:55
نوشته شده توسط as13851365
به خدای عاشقان سوگند
که اگر بدانم که دوستم نداری
گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم
کسی را دوست بداری که
دوستت نداشته باشد.




پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت

مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم



نوشته شده توسط Alireza_SA [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از بس که مدیر است شده ورد زبانها
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!

(اولین جای خالی کلمه 2 حرفی و دومی 4 حرفی بوده!!)

جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!

یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




دوستان این قوانین تاپیک هست :20::

قــــوانین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

اگه پستی از شما حذف میشه مسلما دلیلی داره
یعنی فکر کردین که یه مدیر با پاک کردن پست کاربری که حتی نمیشناستش عقدش رو خالی میکنه ؟
متاسفم :13:
این قوانین برای ایجاد نظم بهتر در اینگونه تاپیک ها لازمه و ممنونم از دوستان که اونها رو رعایت کنند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

part gah
24-01-2011, 19:43
مرداب بوسه بر لبهاي نيلوفر ميزند...
چرا که می داندنیلوفر، تنها شریک بی کسی اوست...
و با تمامی زیباییهایش،
هر لحظه قصه ی عشق را در گوش مرداب، زمزمه می کند...
و مرداب اگر هنوز زنده است، امیدش به نیلوفر است...
تو مرداب نیستی! دریایی...
و من حتی سزاوار نبودم که نیلوفرت باشم...
من ماهی کوچکی بودم در اعماق دل دریاییت و دریا،
کی خبر از دل ماهی کوچکی چون من دارد.....

nab nab
25-01-2011, 08:17
مجنونم و شکل بید دارم دکتر
می لرزم و ضعف دید دارم دکتر
لبهای من از تب جنون می سوزند
بوسیدگی شدید دارم دکتر!

nab nab
25-01-2011, 08:18
از
دوستت دارم
به
دوستت دارم
که
دوستت دارم
نه!
دوستت دارم
بی هیچ حرف اضافه ای

mahtab5
25-01-2011, 15:30
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود
هی کار دست من بدهد چشم های تو
هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان
حس می کنم که قافیه هایم عوض شود
جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر
با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
قدری کلافه ام و هوس کرده ام که باز
در بیت های بعد ، ردیفم عوض شود
حـوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
انگــار هیچ وقـت به آدم نـمی رسد
تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم !
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود

@mehdi@
25-01-2011, 23:45
می آمدی و تو را نشان می دادند
دل را به دم گرم تو جان می دادند
می رفتی و می وزید بر دشت، نسیم
گلها همگی دست تکان می دادند






محمدحسین امیدی

MehraN-8
25-01-2011, 23:55
گفته بودم بی‌ تو هرگز !

بی تو خواهم مرد روزی . . .

تو رفتی‌ و . . .

مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !

پس از تو تیره شد تمام روزگار من

و گریه کرد آسمان به حال و روز زار من

تمام هستی ام خراب شد

دلم برای دیدنت چه شاعرانه آب شد !

ولی چه سود !

رفتنت مجال آمدن نداشت

زمان گذشت سالها . . .

مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !

حقیقت است نازنین

کمی برای زندگی دلم دوباره لک زده . . .

جوانی ام به پای تو تباه شد

ولی کنون:

ببین مرا بدون تو

چه دلخوشم به بازی ستاره ها !

نگاه کن درون قلب من

دوباره سبز شد جوانه ها

مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !

part gah
26-01-2011, 11:43
مرداب بوسه بر لبهاي نيلوفر ميزند...
چرا که می داند نیلوفر، تنها شریک بی کسی اوست...

و با تمامی زیباییهایش،

هر لحظه قصه ی عشق را در گوش مرداب، زمزمه می کند...

و مرداب اگر هنوز زنده است، امیدش به نیلوفر است...

تو مرداب نیستی! دریایی...
و من حتی سزاوار نبودم که نیلوفرت باشم...

من ماهی کوچکی بودم در اعماق دل دریاییت و دریا،

کی خبر از دل ماهی کوچکی چون من دارد.....

4MaRyAm
26-01-2011, 14:12
کسی می آید

کسی بهتر ، خوبتر

ساده تر ، مهربان تر

کسی که مثل هیچ کس نيست

مثل من نيست ، مثل تو نيست

کسی که مثل ما نيست

کسی که شکستن بلد نيست

کسی که اهل گسستن نيست

کسی که خواهان سفر بدون همسفر نيست




کسی می آید وقتی دیگر کسی نيست
من نيستم ، تو نيستی
عشق نيست ، عاشقی نيست...

Majid-6120
26-01-2011, 15:06
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!


ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند

ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !


درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد!


و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم

درون سینه ی پرجوش خویش اما!


کسی حال من تنها نمی پرسد

ومن چون تک درخت زرد پاییزم !


که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

ودیگر هیچی از من نمی ماند!



تنهای تنهایم :(

saghar goli
26-01-2011, 21:27
اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم
اگر جایی کنم پیدا تو را تنها نمیابم
اگر جایی کنم پیدا وهم یابم تو را تنها
ز شادی دست و پا گم میکنم خود را نمی یابم:10:

mcymc
26-01-2011, 23:43
ميدانم كه راه خانه هايمان،

از شمال آسمان تا جنوب زمين ادامه دارد..

اما وقتي من تو را دوست دارم،

ديگر چه فرقي مي كند تو اهل حوالي آسمان باشي

يا حدود رؤياهاي من..؟

Rainy eye
27-01-2011, 01:56
در لباس عروسي
چقدر شبيه خودت هستي!
نام ديگري براي خودت
انتخاب کن!
جهيزيه ات دو آرزو ي کوچک بود:
شعري
براي لباس سفيدت
که هرگز سروده نشد
آينه اي که دروازه هاي فردا رابستند!
در ميان حلقه ات
تاب ميخوري
روي خاطره هاي زنگ رو رفته
و اشک هايي که تاول ميزنند!
حالا ميداني
چرا عروسک هاگوشه ي بي حس اتاق
با موهاي آشفته
پلک نمي زنند!!!

Parsa_D-ToX
27-01-2011, 11:07
شاید!
شعر همین است
که من عاشق تو باشم
و تو
با هر که می خواهی ...!

Parsa_D-ToX
27-01-2011, 11:12
من ...
تو را
از همان جایی که دیگران رهایش کرده اند
آغاز کرده
و دنبال می کنم ...

Consul 141
27-01-2011, 22:05
از بخاری کاری بر نمی آید

آغوشت را باز کن !

M3HRD@D
29-01-2011, 10:59
عشق

راه حل نیست

حل شدن در راه است...

Parsa_D-ToX
29-01-2011, 12:58
خِشتِ اول کج بود!
حرفِ آخر را زدی
خراب شدم...

Parsa_D-ToX
29-01-2011, 13:00
این روزها
احساسم که بر کاغذ می نشیند
پاک می شود!
آمار حاکی ست
ورق برگشته
روی کاغذ,
همه باخته ایم!

Parsa_D-ToX
29-01-2011, 13:03
درمان ندارد

نزن !

درد دارد

دادِ نگاهت.

Hadi King
29-01-2011, 16:58
من سنگ که نيستم فراموش کنم
آرام بايستم فراموش کنم
خنديدنمان ميرود از ياد ولــی
من با تو گريستم فراموش کنم ؟

Bahar-via
29-01-2011, 19:10
عهد كردم كه بدهكار نباشم به كسي؛

واي از دست محبت كه بدهكار توام........

santamove
29-01-2011, 19:18
.
.
.
.
.
نگاهی مبهم

برای خاطره ای از فردا کافیست.....
.
.
.
.

M3HRD@D
29-01-2011, 20:20
دریا به ماه گفت:

زیبایی‌ات

حواس مرا پرت می‌کند.

asmh
29-01-2011, 20:38
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



زدم فریادخدایا این چه رسمیست.

رفیقان را جدا کردن هنر نیست.

رفیقان قلب انسانند خدایا.

بدون قلب چگونه می توان زیست.

Ala 1389
30-01-2011, 04:56
نيست از مستي گرزنم شيشه خالي به سنگ جلوه گاه يار را بي يار ديدن مشكل است

Parsa_D-ToX
30-01-2011, 13:17
هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد
من اینجا نشسته ام
و با همین سیگار
قطار می آفرینم
نمی شنوی ...!؟
سرم دارد سوت می کشد ...

Parsa_D-ToX
30-01-2011, 13:18
این روزها
احساسم که بر کاغذ می نشیند
پاک می شود!
آمار حاکی ست
ورق برگشته
روی کاغذ,
همه باخته ایم!

Parsa_D-ToX
30-01-2011, 13:19
خِشتِ اول کج بود!
حرفِ آخر را زدی
خراب شدم...

Parsa_D-ToX
30-01-2011, 13:20
درمان ندارد ...

نزن !

درد دارد

دادِ نگاهت.

Parsa_D-ToX
30-01-2011, 13:25
خیلی وقته که دیگه هیچ موضوعی تو این تایپیک، واسه بحث کردن مطرح نمیشه.
کسی از بچه ها موضوع به ذهنش نمی رسه؟؟؟

Bahar-via
30-01-2011, 14:35
كاش لحظه هاي با دوست بودن مثل خط سفيد جاده بود؛ تكه تكه ميشد ولي قطع نميشد........

M3HRD@D
30-01-2011, 18:55
گاه شربت خنک

گاه چای داغ ؛

طعم بوسه‌های تو.

asmh
30-01-2011, 20:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

asmh
30-01-2011, 20:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

asmh
30-01-2011, 20:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

asmh
30-01-2011, 20:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ala 1389
31-01-2011, 04:48
تو را گم مي كنم هر روز و پيدا ميكنم هر شب
بدينسان خوابها را با تو زيبا مي كنم هر شب

تبي اين گاه را چون كوه سنگين مي كند آنگاه

چه آتشها كه در اين كوه برپا مي كنم هر شب

تماشايي است پيچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من

كه پيچ و تاب آتش را تماشا مي كنم هر شب

مرا يك شب تحمل كن كه تا باور كني اي دوست

چگونه با جنون خود مدارا مي كنم هر شب

چنان دستم تهي گرديده از گرماي دست تو

كه اين يخ كرده را از بي كسي ها مي كنم هرشب

تمام سايه ها را مي كشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهرحاشا مي كنم هر شب

دلم فرياد مي خواهد ولي در انزواي خويش

چه بي آزار با ديوار نجوا مي كنم هر شب

كجا دنبال مفهومي براي عشق مي گردي ؟

كه من اين واژه را تا صبح معنا مي كنم هر شب

Ala 1389
31-01-2011, 04:57
شب رفتنت آرزو می‌کنم…!
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,

به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,

نشد تا تو هستی من عاشق بشم
,
نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
شب رفتنت آرزو می‌کنم
,
خدا وقت دوریتو کمتر کنه
,

به چشمای تو قبل هر گریه‌ای
,
قسم می‌خورم یاد تو با منه
,
قسم می‌خورم بغض این انتظار


یه روزی تو آغوشمون بشکنه

Parsa_D-ToX
31-01-2011, 09:50
باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

من می توانم ! می شود !

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....

تا بعد، بهتر می شود ....

فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای

و بر نمی گردی همین !

خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی

این روزگار و رسم اوست !

این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین می کنم ...
__________________

Parsa_D-ToX
31-01-2011, 09:59
همیشه
اولین ها
سرشار از هیجان و شورند
و آخرین ها
نمایه
باورها
و تجربه های روشن لبریز نور .
و همیشه
همیشگی ها
دست نیافتنی اند
و دور .
تو
همیشگی ترین اولین و آخرینی .....

Bahar-via
31-01-2011, 15:55
من به اندازه ي چشمان تو غمگين ماندم
و
به اندازه ي هر برگ نگاهت نگران

تو به اندازه ي تنهايي من شاد بمــــــــان.....

part gah
31-01-2011, 18:02
از خانه بیرون می زنم اما كجا امشب
شاید تو می خواهی مرا در كوچه ها امشب

پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

می دانم آری نیستی اما نمی دانم
بیهوده می گردم بدنبالت ، چرا امشب ؟

هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
ایكاش می دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشكن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام كوچه ها را ، یك نفس هم نیست
شاید كه بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم ، تو كه می دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ، تا امشب

ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سركنم بی ماجرا امشب

part gah
31-01-2011, 18:09
غـــــــــرور من که به ملک سخن خدایی کرد
دریغ در طلب آشنایی با تــــو
وفا و عشق تو را
چون گـــــدا
گـــــــدایی کرد

=================================

Alireza_SA
31-01-2011, 19:50
آمدی از راه دوری
تنگ زیبای بلوری
آمدی دیدی دلم را
خسته در کنج صبوری

وقت تاریکای جاده
با تو یک فانوس آمد
تشنه بودم قطره ای را
با تو اقیانوس آمد

قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از تو ای برده دلم را
تا شب خوب تولد

ای همیشه جاودانه
در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد
تا تو می خندی برایم...

پیش تو از یاد بردم
روزهای سختی ام را
عشق مدیون تو هستم
لحظه ی خوشبختی ام را ...:40:

سروده ی : امیر ارجینی

Ala 1389
01-02-2011, 06:34
خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ می خواهی
زمانه وار اگر می پسندیم كر و لال
به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال
مجال شكوه ندارم ولی ملالی نیست
كه دوست جان كلام من است در همه حال
قسم به تو كه دگر پاسخی نخواهم گفت
به واژه ها كه مرا برده اند زیر سوال
تو فصل پنجم عمر منی و تقویمم
بشوق توست كه تكرار می شود هر سال
ترا ز دفتر حافظ گرفته ام یعنی
كه تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال
مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
نهایتی ست كه آسان نمی دهم به زوال
خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ می خواهی
بگو رسیده بیفتم به دامنت � یا كال ؟
اگر چه نیستم آری بلور بارفتن
مرا ولی مشكن گاه قیمتی ست سفال
بیا عبور كن از این پل تماشایی
به بین چگونه گذر كرده ام ز هر چه محال
ببین بجز تو كه پامال دره ات شده ام
كدام قله نشین را نكرده ام پامال
تو كیستی ؟ كه سفركردن از هوایت را
نمی توانم حتی به بالهای خیال

shab67
01-02-2011, 17:05
یادم آید آن روز
که تو هم دلگیری
گوشه ی دنج سکوت
روزه ای می گیری
جنس ناب مهتاب
سرخ اشک و فریاد
داغ آن لاله ی سرخ
مست آن یار و شراب
خانه ای رؤیایی
کوچه ای تنگ فراغ
مستی و هوشیاری
قصه ی آب حیات
تو به من خندیدی
دل آن خنده کجا؟
پرسه ی رسوایی
اشک و آه و سرما
دوده ی خواب خدا
من و ماه و مهتاب
تو و راه و فریاد

ش.س

F l o w e r
01-02-2011, 19:30
دلتنگــی همیشهـــــ از ندیدن نیستــــــ

لحظهـــــــــــــ های دیدار

با همهـــ ی زیبایی

گاهــــــــ پر از دلتنگی ستــــــــــ . . .

F l o w e r
01-02-2011, 21:48
گفتهــــــ بودی
دلتنگی هایم را به قاصدکــــــــ ها بگویم ..
تا بهــــــ گوش تو برسانند
اینکـــــ من صاحبـــــ دشتی قاصدکمـــــ ..
.
.
اما مگـــر تو نمی دانستی
قاصدکـــــ های خیس از اشکـــــــــ میمیرند؟! ..

Parsa_D-ToX
01-02-2011, 22:03
می‌گویم: سلام
کسی جوابم را نمی‌دهد
پس خدانگهدار می‌گویم!
شاید از سر اتفاق
کسی دست‌هایش تکان بخورد

---------- Post added at 10:03 PM ---------- Previous post was at 10:02 PM ----------

دیگر!
آدمی را دوست نمی‌دارم
می‌خواهم درخت باشم
پرندگان را
بیش‌تر دوست دارم

Parsa_D-ToX
01-02-2011, 22:14
بیرون
جنگ خاموشی و فراموشی‌‌ست.

با من
درون همین شعر بنشین.
من از عاشقانی می‌گویم
که نداشتم،
تو از سفرهایی بگو
که نرفتی.

بیرون
آدم می‌کشند...
F:\picture\DEL AVA_M_09141557380پlove-wallpaper_DEL AVA .jpg

GsM
02-02-2011, 02:16
گر چه از فاصله ماه به من دور تری
ولی انگار همین جا و همین دور و بری

ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری

شب و روز تو ـ نگفتی ـ که چه سان می گذرد
می شود روز و شب اینجا که به کندی سپری

گر چه آنجا کمی از فصل زمستان باقی ست
و هنوز از یخ و برفاب ولنجک اثری

باز بگذار در و پنجره ها را امشب
باد می آید و می آورد از من خبری

خبری تازه که نه یک خبر سوخته را
باد می آورد از فاصله دور تری

خبر اینقدر قدیمی ست که هر پیر زنی
خبر اینقدر بدیهی ست که هر کور و کری

می تواند که به یاد آورد و بشنودش
تو که خود فاعل و مفعول و نهاد خبری

بهروز یاسمی

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

asmh
02-02-2011, 13:20
زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .

asmh
02-02-2011, 15:25
1- هميشه نسبت به هم مؤدب باشيد، اين کار بسيار آسان است و در کيفيّت روابط‌‌تان تفاوت چشم‌گيري ايجاد مي‌کند.

2- زماني که براي نخستين بار همسرتان را ديديد و عاشقش شديد را به ياد بياوريد و نامه عاشقانه‌اي برايش بنويسيد و طي آن جزئيات آن خاطره را برايش بازسازي نماييد.

3- داخل اتومبيل همسرتان يادداشتي بگذاريد که روي آن نوشته شده : «عشق توست که چرخ‌هاي دنيا را مي‌چرخاند».

4- وقتي در هواي سرد با هم قدم مي‌زنيد کت‌تان را درآورده و بر روي شانه‌هايش بيندازيد.

5- به او بگوييد با تمام افرادي که تاکنون ديده‌ايد تفاوت چشم‌گيري دارد. اين موضوع در روابط‌تان تحوّل شگفت‌انگيزي به وجود خواهد آورد.


(يک زن خوب، الهام‌بخش مرد است. يک زن فوق‌العاده، نظر مرد را جلب مي‌کند، يک زن زيبا، مرد را شيفته خود مي‌کند. يک زن دل‌سوز، قلب مرد را مي‌ربايد...)
6- به پاس قدرداني از زحماتش، دستش را ببوسيد.

7- فکر کنيد که ديگر محبوب‌تان را نخواهيد ديد و پس از آن نامه عاشقانه بلندبالايي برايش بنويسيد و به او بگوييد او و عشقش براي شما چه معنا و جايگاهي دارد.

8- در کمد لباس‌هايش عطر بپاشيد.

9- اگر دلتان مي‌خواهد احساساتي برخورد کند، شما نيز با او احساساتي‌تر باشيد.

10- زمان، دل‌هاي شکسته را درمان مي‌کند!

11- به نقطه ضعف‌هاي همسرتان پي ‌ببريد و زماني که بين شما مشکلي پيش مي‌آيد، انگشت روي آنها نگذاريد.

12- دفترچه‌اي از حوادث جالبي که برايتان رخ داده است درست کنيد و زماني که او نياز به کمي تجديد روحيه و تفريح دارد آن را در اختيارش بگذاريد.

13- همين امشب به هنگام صرف شام در دهان همسرتان لقمه بگذاريد.

14- با او مانند يک انسان رفتار کنيد نه يک شيء.

15- با او به عنوان مهم‌ترين شخصيّت دنيا برخورد کنيد.


(در صورتي که با افرادي که دوستشان داريد هم‌دردي کنيد، آنها بيشتر مجذوب شما مي‌شوند).
16- براي حفظ سلامتي‌اش از هيچ‌کاري دريغ نکنيد.

17- وقتي روز بدي را پشت سر گذاشته‌ايد سرتان را روي شانه‌هاي او بگذاريد و يک دل سير گريه کنيد.

18- با همديگر از فرزندانتان مراقبت کنيد.

19- هرگاه مي‌خواهد از خانه خارج شود تا جلوي در خانه دنبالش رفته و او را بدرقه کنيد.

20- هرگاه يک مشاجره لفظي بين شما پيش آمد زود همه چيز را فراموش کنيد.

asmh
02-02-2011, 15:32
يه دل دارم





يه دل دارم خدا داره، زمين داره، هوا داره



ميون درياي غمش؛ کَشتي و ناخدا داره

يه دل دارم ترک داره، ترس ويقين و شک داره

روبام برفيش هميشه يه دنيا باد بادک داره

يه دل دارم وفا داره يه طاقي از طلا داره

تو بهترين جاش يه دونه قصر و يه پادشاه داره

يه دل دارم نگين داره، هوا داره، زمين داره

تو درياي پر ازغمش قايق و سرنشين داره

يه دل دارم غصه داره، قفلاي سر بسته داره

از اونا که ميان مي رن؛ يه عالمه قصه داره

يه دل دارم خيال داره، عين پرنده بال داره

زخميه اما زخماشم تماشا داره فال داره

يه دل دارم درد داره، زمستون سرد داره

رنگ بهارو نديده، خزوناي زرد داره

يه دل دارم شيشه داره؛ تبر داره، تيشه داره

آرزوهايي که شايد يه روز وا مي شه داره

يه دل دارم دعا داره، خوبي داره، خطا داره

خودش ميگه تو اين زمون اين دل کجا بها داره

يه دل دارم صدا داره، شادي که نه بلا داره

يه جاش کويري يه جاش ابر هر کدومو جدا داره

يه دل دارم جنون داره سرخي رنگ خون داره

عاشقه وخودش مي گه هرچي داره از اون داره

يه دل دارم دونه داره، لاله داره، پونه داره

طفلکي فهميده که يه صاحب ديوونه داره

يه دل دارم ديدن داره، ديوونگيش چيدن داره

جوريه حالش که فقط يه دنيا پرسيده داره

يه دل دارم دريا داره، کويرداره، صحرا داره

دنياي ما؛ هيچه پيشش واسه خودش دنيا داره

يه دل دارم بارون داره، ليلي داره، مجنون داره

ناخونده توش زياد مي ياد اون هميشه مهمون داره

يه دل دارم سفر داره خنده براش ضرر داره

گوش ندادن به تپشش خيلي جاها خطر داره

يه دل دارم اگر داره رو همه چي اثر داره

خودم تعجب مي کنم ازهمه چي خبر داره

يه دل دارم حباب داره تشنه که مي شم آب داره

گاهي يه چيزايي مي گه مي گه بکن ثواب داره

يه دل دارم پري داره ونوس ومشتري داره

زيرپاهاي اسم اون فرشاي مرمري داره

يه دل داره اسير داره کارش يه جايي گير داره

براي خاطرات من صندوقي از حرير داره

يه دل دارم ماه داره بيراهه و راه داره

اندازه ي ابراي سرد دردسر و آه داره

يه دل دارم آتيش داره توابرا قوم وخويش داره

نه راه پس مونده براش نه طفلي راه پيش داره

يه دل دارم رقيب داره فراز داره نشيب داره

بااين که آدم نشده کلي درخت سيب داره

يه دل دارم که غم داره يه عمره اونو کم داره

وقتي که رفته وقتي که نيست بيخود چرا بگم داره

يه دل دارم فقط دله قايق عشقش توگله

غروبا بيشترمي گيره اما هميشه غافله

يه دل دارم اما مي گه غلط نوشتي ننويس

توخيلي وقته که داديش اون که حالا پيش تونيس

راس مي گه عاشقم ديگه عاشق وکلي بي حواس

اصن يادم نبود که دل پيش خودم نيست وکجاس

خلاصه که اون لغتي که يکيه با دوتاحرف

چيزيه که نداشتنش بيشتر واست مي کنه صرف

ازته دل نه نمي گم ولي اگر که دل نبود

دروغ چرا تو دنيامون إنقد غم ومشکل نبود

پيش روي دلم مي گم توهين نباشه به دلا

خوش به حال بي خيالا خوشا به حال عاقلا

santamove
02-02-2011, 16:19
من از دل کناری نجستم
تو هم هیچ هیچ هیچ بارم نکردی....
خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت
من از ته با تو در آمیختم انفاق فوقانت
بوالعجب ژن های افغانت....
تو از یار غاری قراری نجستی
تو که هیچ هیچ هیچ یارم نبودی
تو دیوار حایل بارم نکردی
تو زهر هلاهل یارم نبودی
تو اوج شمایل سوارم نکردی....
تو گرداب حائل کنارم نبودی...

.
.

نا مـجو

GsM
02-02-2011, 16:54
گرچه رقصِ شاخه ها دل را مصفٌا می کند

شاخه ها را با عبورٍ مرگ معنا می کند



التهابِ بی قرارِ مردمک ها عاقبت

عاشق بی چاره را رسوای رسوا می کند



بوسه ی ابلیسِ عریان در سکوت نیمه شب

دین و ایمانِ مرا هر لحظه حاشا می کند



خسته ام از بی کرانی های شبهای تهی

شعرهای بی تغزٌل را هویدا می کند



می برد شوقِ مرا هفتاد پشتِ واژه ها

کُفر پنهان مرا در سایه پیدا می کند



دیر و تنها آمدم ... جامانده از آغوش ها

دیر و تنها ... مرگ هم امروز و فردا می کند


شعری از :فاطمه صمدی(مهتاب)


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

M3HRD@D
02-02-2011, 16:56
حتی اگر خلاصه شود چارسوی دشت

در پنجه‌های شیر؛

آهوی من! نمیر..!

GsM
02-02-2011, 17:05
التماست می کنم با عشق درگیرم نکن

من حریفش نیستم در پنجه شیرم نکن

تازگیها از تب تند جنون برخاستم

باز با دیوانگیهایت زمینگیرم نکن

قهرمان آرزوهایت نبودم،... نیستم

بی سبب در ذهن خود اینطور تصویرم نکن

مرد رویایی تو من نیستم بانوی من

با نگاه دلفریبت باز زنجیرم نکن

شاعرم با یک نگاه مست عاشق می شوم

التماست می کنم با عشق درگیرم نکن




**استادحسن رفعت پور**


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Rainy eye
02-02-2011, 18:37
قبله من
چه قدر ساده و آرام،
چه قدر صبور و صميمي،
تو در من آميختي.
باور کن تو را در اولين نماز نخوانده جستجو کردم
که هنوز به قنوت گريه نرسيده سلامم دادي.
بعد...
من ماندم و دستان پر دعايي
که به آسمان پر استجابت چشمانت آويخته شد.
اصلا بيا و تو بگو...
تو بگو کدامين سو قبله ي من است!؟

mcymc
03-02-2011, 01:12
اين روزها از چشم هیچ کسی نمی توان خواند که دوستت دارد یا نه!



بس که برای نفر قبلی گریه کرده ، حالت چشمانش عوض شده ...

asmh
03-02-2011, 18:08
عشق يعني با پرستو پر زدن عشق يعني آب بر آتش زدن عشقيعني چو احسان يا به راه عشق يعني همچو يوسف قعر چاه عشق يعني بيستون كندن به دستعشق يعني زاهد اما بت پرست عشق يعني همچو من شيدا شدن

---------- Post added at 08:08 PM ---------- Previous post was at 08:04 PM ----------




یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برایشنیــــــــــــــــــ دن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــ ــی
در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبیرنــــــــــــــــــــ ـــ گ
یک پنجره که دست های کوچکتنهایــــــــــــــــ ــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــیرا
از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــم
سرشار میکنـــــــــــــــــــــ ــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــد
و می شود ازآنجــــــــــــــــــــ ــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــا
خورشید را بهغربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــرد
یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ـــــــ ـ*ـ*ـ*ـ*ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــت
*ــــــــــــــــــــــــ ���ــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ــــــــــ ــــ ـــــ*ـــــــــــــــــــ ���ـــــــــــــــــــ *
*ــــــــــــــــــــــــ ���ـــــ*ــــــ ـــــ ـــــــــ ــــ ـــ*ـــــــــــــــــــــ ���ــــــــــــــ*
*ــــــــــــــــــــــــ ��� *ــــ ـــ ــــ ـــــــ*ـــــــــــــــــ ـــ����ــــــــــ*
*ــــــــــــــــــــــــ ���*ـــــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــ ���ـــــ*
*ــــــــــــــــــــــ*ــ *ـــــــــــــــــــــــ*
*ـــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــــــــــــــ*
*ــــــــــــــــــــــــ ���ــــ*
*ــــــــــــــــ*
*ــــــ*
*

guzga
04-02-2011, 02:00
در برهوت بي كسي
تنها توهمزاد مني
اي نازتر ازخواب شبم
آيا توهم ياد مني...؟

Ala 1389
04-02-2011, 05:09
امید زیستنم ، دیدن دوباره ی توست



قراربخش دلم ، تاب گاهواره ی توست



تو ، ای شكوفه ی ایام آرزومندی



بمان كه دیده ی من روشن از نظاره ی توست



نگاه پاك توام صبح آفتابی بود



كنون چراغ شبم پر ستاره ی توست



به یك اشاره ، مرا رخصت پریدن بخش



مه مرغ وحشی دل ،‌ رام یك اشاره ی توست



به پاره كردن اوراق هر كتاب مكوش



دلم كتاب پریشان پاره پاره ی توست



شبی نماند كه بی گریه ام به سر نرسید



زلال اشك پدر ، برق گوشواره ی توست



دلم چو موج ، به سر می دود ز بیم زوال



كرانه ای كه پناهش دهد ، كناره ی توست



خجسته پوپك من ای یگانه كودك من



امید زیستنم ، دیدن دوباره ی توست

---------- Post added at 05:05 AM ---------- Previous post was at 05:02 AM ----------

---------- Post added at 05:09 AM ---------- Previous post was at 05:05 AM ----------

Ala 1389
04-02-2011, 05:58
تموم بی کسی هامو
همه سرگشتگی هامو
برات باریدمو گفتم
دلیل خستگی هامو
غم دلبستگی هامو
یه شب نالیدمو گفتم
شبو دیدم و ترسیدم
غم و دیدم و رنجیدم
از عمق دره ظلمت
تا آغوش تو لرزیدم
غریقی بی نفس بودم
که در نور تو پیچیدم
شبی که خم شدم از غم
نوازش هاتو فهمیدم
دلم رو زیرو رو کردی
میون خواب و بیداری
تو رو حس می کنم در من
که هستی بی صدا جاری
دیگه از شب نمی ترسم
به هر بادی نمی لرزم
منی که از توام ازتوبه این دنیا نمی ارزم

part gah
04-02-2011, 11:27
زیر گنبد کبود


جز من و خدا


کسی نبود


روزگار


رو به راه بود


هیچ چیز


نه سفید و نه سیاه بود


با وجود این


مثل اینکه چیزی اشتباه بود


زیر گنبد کبود


بازی خدا


نیمه کاره مانده بود


واژه ای نبود و هیچ کس


شعری از خدا نخوانده بود


تا که او مرا برای بازی خودش


انتخاب کرد


توی گوش من یواش گفت


«تو دعای کوچک منی»


بعد هم مرا


مستجاب کرد


پرده ها کنار رفت


خود به خود


با شروع بازی خدا


عشق افتتاح شد


سال هاست


اسم بازی من و خدا


زندگی ست


هیچ چیز


مثل بازی قشنگ ما


عجیب نیست


بازی ای که ساده است و سخت


مثل بازی بهار با درخت


با خدا طرف شدن


کار مشکلی ست


زندگی
بازی خدا و یک عروسک گِلی ست
===================================

M3HRD@D
04-02-2011, 17:18
داغ‌مان می‌کند بوسه‌هایت؛

هیزمش را

باز هم بیشتر کن!

Hadi King
05-02-2011, 00:21
صدای عقربه های ساعت
میگه فرصتی باقی نمونده
شاید بار آخره تو رو می بینم
کسی سرنوشتشو نخونده
وقتی که گفتی خدانگهدار
تو رو با یه لبخند جا گذاشتم
اما تو نبودی تا ببینی
غیر گریه چیزی نداشتم

F l o w e r
05-02-2011, 12:16
در من رسوبــــــــ کرده ایی
فکـــــــر تو در دلمـــــــ
تکثیـر می شود
اکنون
.
.

ســــرشار از تو ام . .

شاهزاده خانوم
05-02-2011, 12:26
کافی‌ست کودکی مادرش را صدا کند
و مادر بگوید جانم

تا غم ِ عالم بر دل ِ من سوار شود
که یارم را
عمری‌ست صدا می‌کنم و
جواب نمی‌گیرم


علیرضا روشن

شاهزاده خانوم
05-02-2011, 13:07
آمدم
نبودی
رفتم

این را
تو که آمده‌ای می‌خوانی

از من
که نیستم
که رفته‌ام

mf.designing
05-02-2011, 13:36
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو

گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید

آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی

روی خندان تورا کاشکی می دیدم

شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت

که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر

چه کسی باور کرد جنگل جان مرا

آتش عشق توخاکستر کرد

می توانی تو بمن زندگانی بخشی

یا بگیری از من آن چه را می بخشی

sara_girl
05-02-2011, 16:29
تو بمان تا من....

من زود زود نزد تو باز می گردم

تو بمان تا من،

پایگاه پروانه های سپید را از شبنم پاکیزه سازم

تو بمان تا من،

زنبوران طلایی مست را از آغوش گل ها به خانه شان برسانم

تو بمان تا من،

لب مهتاب را بر پیکر دریایی شب بگزارم

تو بمان تا من،

ماهیان برکه آرام را خواب کنم

تو بمان تا من،

دست شکوفه را به دست بهار از رسیده بگزارم

تو بمان تا من،

تمام فرشته های قشنگ افسانه را

به آشیانه خوابگاه چشم بچه ها برسانم

تو یک لحظه ، به فرصت یک نگاه صبر کن تا من

زود زود نزد تو بازگردم

sara_girl
05-02-2011, 16:51
درنگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز

گرچه درجمعی ولی تنهای تنهایی هنوز

بی توامشب گریه هم با من غریبی میكند

دیده درراهندچشمانم كه بازآیی هنوز

part gah
05-02-2011, 18:11
حرف بزن ابـــــــــــر مرا باز كن
دیرزمانی است كه بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاستــــــ
تشنه ی یك صحبت طولانـــــــی ام

part gah
05-02-2011, 18:33
گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی
اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی
یک روز شاید در تب توفان بپیچندت
آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی
بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست
باید سکوت سرد سرما را بلد باشی
یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید
نامهربانی های دنیا را بلد باشی
شاید خودت را خواستی یک روز برگردی
باید مسیر کودکی ها را بلد باشی
یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت
یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی
حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها
باید زبان تند حاشا را بلد باشی
وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری
باید هزار آیا و اما را بلد باشی
من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم
اما تو باید سادگی ها را بلد باشی
یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی
چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری
باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی
بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال!
باید زبان حال دریا را بلد باشی
شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد
ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی
دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم
امروز می گویم که فردا را بلد باشی
گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم
اما تو باید این معما را بلد باشی

4MaRyAm
05-02-2011, 19:45
برگرد نگاهم کن

تا کمتر بمیرم از حسرتت!


برگرد نگاهم کن

گونه هایم میل گلگون شدن دارند


برگرد نگاهم کن

تا ز حرم چشمهایت سیر بسوزم


برگرد نگاهم کن

تا بلرزم از شوق یک خطا


برگرد نگاهم کن

اما صدایم نه!
آوایت به آنی به مسلخ می برد جانم!

برگرد نگاهم کن

تا غرق شوم درون تو

برگرد برای باری صدایم کن

تا بمیرم از ذوق درکت
.

nab nab
05-02-2011, 19:54
چقدر دلم برایت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زیبای تو در آن جا می گیرد
عزیز من ، قلب من
ای کاش می شد اشکهای طوفانی ام را
قطره قطره جمع کرد
تا تو در دریای غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کنی
ای کاش میشد فقط یک بار
فریاد بزنم دوستت دارم

GsM
05-02-2011, 20:04
گفتی كه بس است

بوییدم و آغوش كشیدم بدنت

گفتی هوس است

یك كام گرفتم ز لبت


گفتی كه در این خلوت دنج

زیر این سقف بلند

روح شب منتظر است


دست كشیدم به تنت

بوسیدم و یك بار دگر، آغوش گرفتم بدنت


اشك ز مژگان ترت

ریخت به روی بدنم

من دیوانه مست

آب شدم از سخنت


تو بگفتی كه اگر عشق دل است

پس چرا قامت من به هوس خم شده است؟



شعری از رضا مهرابی

سید میلاد :
من خودم این شعر آقای مهرابی رو خیلی خیلی دوست دارم ؛


برگفته از با تو ... اینم


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

nab nab
05-02-2011, 20:08
چشمانت را

باور کردم
دل دادم
رویا آمد
دل بستم
زمان گذشت با
حلاوت سخنانت
...
به ناگاه
خوابم آشوب شد
نه
قلبم
آری
کابوس واقعیت!

Mehran-King
05-02-2011, 20:12
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم



وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور . که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه . لحظه دیدن میرسه
هر چی که جاده است رو زمین . به سینه من میرسه
آه...
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟
گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه؟
مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
عزیزترین سوغاتیه . غبار پیراهن تو
عمر دوباره منه . دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس میخوام
عمر دوباره منی . تو رو واسه نفس میخوام
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...

nab nab
05-02-2011, 20:22
تو را به جان سپیده تو را به سوسن و شبنم ..



تو را به ساقه گندم تورا به سوره مریم ...



تو را به نازکی خواب یک بنفشه زیبا ...



تو را به بارش باران ...



تو را به آبی دریا ...



تو را به پاکی کوثر تو را به عمر شبنم بی تاب ...



تو را به رویش نیلوفرانه درمهتاب ...



تورابه جان شقایق تو را به لا له تب دار ...



تو را به گرمی آتش تورا به لحظه دیدار ...



تورا به هق هق آ رام و بی صدا سوگند ...



بمان
بمان بهانه بودن



بمان دلیل سرودن



بمان امید شکفتن



که گر تو بمانی



دوباره خواهم خواند



برای باور فردا...

part gah
06-02-2011, 10:05
سینه ام آینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار
آشیان تهی دست مرا
مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، كه دستان من آن
اعتمادی كه به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار كه مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه می گویم ، آه
با تو اكنون چه فراموشیها
با من اكنون چه نشستها ، خاموشیهاست
تو مپندار كه خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
==========================

Mehran-King
06-02-2011, 13:10
دریایی
یک روز بلند آفتابی
در آبی بیکران دریا
امواج تورا به من رساندند
امواج تورا نه بار تنها
چشمان تو رنگ آب بودند
آن دم که تورا در آب دیدم
در غربت آن جهان بی شکل
گویی که تورا بخواب دیدم
از تو تا من سکوت و حیرت
از من تا تو نگاه و تردید
ما را می خواند مرغی از دور
می خواند به باغ سبز خورشید
در ما تب تند بوسه می سوخت
ما تشنه خون شور بودیم
در زورق آب های لرزان
بازیچه عطر و نور بودیم
می زد ، می زد درون دریا
از دلهره فرو کشیدن
امواج ، امواج نا شکیبا
در طغیان بهم رسیدن
دستانت را دراز کردی
چون جریان های بی سرانجام
لب هایت با سلام بوسه
ویران گشتند …




یک لحظه تمام آسمان را
در هاله ای از بلور دیدم
خود را و تو را و زندگی را
در دایره های نور دیدم
گویی که نسیم داغ دوزخ
پیچیده میان گیسوانم
چون قطره ای از طلای سوزان
عشق تو چکید بر لبانم
آنگاه ز دوردست دریا
امواج بسوی ما خزیدند
بی آنکه مرا به خویش آرند
آرام تو را فرو کشیدند
پنداشتم آن زمان که عطری
باز از گل خواب ها تراوید
یا دست خیال من تنت را
از مرمر آب ها تراشید
پنداشتم آن زمان که رازیست
در زاری و های های دریا
شاید که مرا به خویش می خواند
در غربت خود ، خدای دریا


عاشقم عاشق:11::40::40::40:

sara_girl
06-02-2011, 20:14
یا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من

بیا با من به شهر عشق رو کن خانهاش با من

نگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کن

دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من

بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم

اگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با من

نگو دیگر به من اندر دل اتش نمیسوزد

تو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با من

چه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستان

چو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با من

در این دنیای وا نفسای بی فردا

خدایا عاشقان را غم مده شکرانهاش با من

GsM
06-02-2011, 20:39
آخرین شب گرم رفتن ، دیدمش
لحظه های واپسین دیدار بود
او به رفتن بود و من در اضطراب
دیده ام گریان ، دلم بیمار بود

گفتمش: از گریه لبریزم ، مرو!
گفت: جانا ! ناگزیرم ناگزیر
گفتم: او را لحظه ای دیگر بمان!
گفت: میخواهم، ولی دیر است دیر!

در نگاهش خیره ماندم ، بی امید
سر نهادم غمزده بر دوش او
بوسه های گریه آلودم نشست
بر رخ و بر لاله های گوش او.

ناگهان آهی کشید و گفت : وای!
زندگی زیباست گاهی، گاه زشت
گریه را بس کن مرا آتش مزن
ناگزیرم از قبول سرنوشت.

شعله زد در من چو دیدم موج اشک
برق زد در مستی چشمان او
اشک بی طاقت در آن هنگامه ریخت
قطره قطره از سر مژگان او.

از سخن ماندیم با رمز نگاه
گفت: میدانم جدایی زود بود
با نگاه آخرینش بین ما
های های گریه ی بدرود بود!



برگرفته از


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

korokodil_avareh
06-02-2011, 22:14
اگر روزي مردم ، تابوتم را سياه کنيد ، تا همه بدانند سياه بخت بودم ، روي سينه ام تکه يخي بگذاريد تا به جاي دوستدارانم برايم گريه کند ، چشمانم را باز بگذاريد تا همه بدانند چشم انتظار دوستدارانم بوده ام ، ودستانم را ببنديد تا همه بدانند خواستم ولي نتوانستم ...

Ala 1389
07-02-2011, 03:53
به کعبه رفتم و ز آنجا هوای کوی تو کردم

جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
شعر کعبه چو دیدم سیاه ، دست تمنا
دراز جانب شعر سیاه موی تو کردم
چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم
دعای حلقه گیسوی مشک بوی تو کردم
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت
من از میان همه روی دل به سوی تو کردم
مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو کامی
طواف و سعی که کردم به جست و جوی تو بودم
به موقع عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لب خود بسته ، گفت و گوی تو کردم
فتاده اهل منی درز پی منی و مقاصد
چو جامی از همه فارغ ، من آرزوی تو کردم




---------- Post added at 03:53 AM ---------- Previous post was at 03:50 AM ----------

Ala 1389
07-02-2011, 04:53
برگشتم، با همه آنچه داشتم برگشتم ...خسته از همه بی‌تفاوتی‌ها ...خسته از همه لج بازی های کودکانه ...خسته از با خود بودن؛ خسته از با تو نبودن ... دلتنگی‌هایم شکل تو شده است،خواب‌هایم بوی تو را می‌دهد ...دستم شبیه دست‌هایت شده ...راستی دست‌هایمان چه شکلی بود ...بال‌بال می‌زدم که برگردم، پرپر می‌شدم که ببینی‌ام ... همه زندگی خلاصه شده بود در رسیدن ...و حالا که برگشته‌ام آیا مرا می‌بینی؟ ...آیا مرا نقاشی می‌کنی؟ ...آیا برایم باز هم می‌خوانی؟ ... برگشته‌ام با همه آنچه داشته‌ام ... نگو نمی‌شناسی‌ام، من شبیه دیروز تواَم ... تو حالا شبیه دیروز من ...

nab nab
07-02-2011, 09:49
بخند ای عشق ُ ای امید فردا

که من خندیدنت را دوست دارم
به باغ خاطرم هر روز و هر شب
تو را تنهای تنها دوست دارم
منم چون ماهی افتاده در شن
تو را مانند دریا دوست دارم
نگاهی کن به من ای عاشق دل
تو را مانند رویا دوست دارم

Mehran-King
07-02-2011, 15:15
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لب من
جرعه ای نوش کرد وشد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد
باز هم می دود به دنبالم
دیدگانی پر از امید و نیاز
باز هم با هزار خواهش گنگ



می دهندم به سوی خویش آواز
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم
دگرم آرزوی عشقی نیست
بیدلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز می نالید
که هنوزم نظر به او باشد
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را

nab nab
07-02-2011, 17:35
دگر مجنون نخواهم شد كه ليلي رفت از دستم
دگر با كس نخواهم گفت من ديوانه ات هستم
دگر حلاج عشقم را به مژگانت نياويزم
دگر باور نخواهم كرد من دردانه ات هستم
اگر چون بيژن عاشق به قعر چاه تو رفتم
به جان پرويز را ديدم كه بيرون بردت از دستم
اگر فرهاد عشقم را به كوي تو فرستادم
به گيسويت قسم خوردم هنوزم عاشقت هستم
به دل اميد مي دادم كه روزي بينمت اما
تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم
تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم
تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم

nab nab
07-02-2011, 18:35
بین خواستن و دوست داشتن



تفاوت یک من است
من مقصد خواستن است

و دوست داشتن
از من پلی می سازد
برای رسیدن به تو
حال تو خود قضاوت کن

که دوست دارد؟
و که می خواهد
دیگری را ؟....

GsM
08-02-2011, 01:22
ببخشید دوستان ؛

میــشه یه خواهش کنم؟

اگه ممکنه براتون شعرایی که میزارید رو ذکر کنید از کی هست ؛ یک شاعر خیلی زحمت میکشه برای شعرش؛

حیفه که این اشعار زیبا در اینترنت پخش بشه... اما نام شاعرش نباشه ؛

من از اخر تا صفحه 572 رو تونستم امشب تمام کنم ؛ اما دریغ از یک نفر که منبع رو ذکر کرده باشه ؛


---------------------------------------------------------------------------------------------


به كوچه آن شب برفی صدای پای تو بود
صدا صدای قدم های آشنای تو بود

تو از غروب كبودینه باز می گشتی
غمی غریب در اعماق چشم های تو بود

به گوش من همه شب در فضای خلوت باغ
صدای گرم و دل انگیز و جان فزای تو بود

شبی كه خواب تو را دیدم و نیا سودم
شب تغزل چشمان دلربای تو بود

تمام طول شب از چشم تو سخن گفتم
ستاره نیز در آن شب غزل سرای تو بود

تو سایه وار گذشتی زچشم عمرانی
تمام روز به چشمم «بروبیای » تو بود


شاعر :غلامحسین عمرانی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

شاهزاده خانوم
08-02-2011, 02:26
مهربانی.....

مهربانیت انقدر زیباست که سنجاقکی بدون ترس
روی کف دستت اب خواهد خورد

Ala 1389
08-02-2011, 06:57
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم




دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم









شوق است در جدایی و جور است در نظر




هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم









روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست




بازآ که در قدمانت بگستریم









ما را سریست با تو که گر خلق روزگار




دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم









گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من




از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم









ما با توایم و با تو نه‌ایم نیست بوالعجب




در حلقه‌ایم با تو چون حلقه بر دریم









از دشمنان برند شکایت به دوستان




چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم









نه بوی مهر می شنویم، از تو ای عجب




نه روی آن که مهر دگرکس بپروریم









ما خود نمی رویم دوان از قفای کس




زان می برد که ما به کمند وی اندریم









سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند




چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

Mehran-King
08-02-2011, 13:10
در برابر خدا



از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدا ی قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه ی من بینی
این مایه گناه و تباهی را
دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده ، آه ، رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن
تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من ، صفای نخستین را
آه ، ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم



هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
از دیدگان روشن من بستان
شوق به سوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا و بیاموزش
از برق چشم غیر رمیدن را
عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو
یک شب ز لوح خاطر من بزدای
تصویر عشق و نقش فریبش را
خواهم به انتقام جفاکاری
در عشقش تازه فتح رقیبش را
آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را
بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را
راضی مشو که بنده ی ناچیزی
عاصی شود بغیر تو روی آرد
راضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو بارد
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرابشنو
آه ای خدای قادر بی همتا

sara_girl
08-02-2011, 14:27
نشد یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه

من باشم و اون باشه هو یک شب مهتابی باشه

نشد یه جه بمونه و اخر بشه مال خودم

حتی یه بار یادش نموند،ماه و روز تولدم

با همه التماس من نشد دیگه نره سفر

شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر

نشد بِرَم بغل بغل واسش شقایق بچینم

نه اینکه نخوام برم،نذاشت گلا رو ببینم

نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم

یکی میگفت خواب دیده که،اون گفته عاشقش میشم

اما نشد قسمت ما یه لحظهء روشن و خوش

پیغام فرستادم بیا بازم منو بکش

نشد که نشکنه بازم،این چینی ِ شکستنی

هیچ جای دنیا ندیدم،عجب چشای روشنی

باور نکرد یه مژه شو به صد تا دنیا نمی دم

یه تار مو خواستم نداد،گفت به تو دریا نمیدم

نشد یه بارم برسم به آرزوهای محال

یه خاطره مونده برام،با یه سبد میوهء کال

water_lily_2012
08-02-2011, 14:40
ماه من، غصه چرا ؟
آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد!
یا زمینی را که دلش، از سردی شب‌های خزان
نه شکست و نه نگرفت!
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست!
ماه من!
دل به غم دادن و از یأس سخن‌ها گفتن
کار آن‌هایی نیست که خدا را دارند
ماه من!
غم و اندوه، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه‌ای‌ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود، که خدا هست، خدا هست!
او همانی است که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می‌داد
او همانی است که هر لحظه دلش می‌خواهد، همه زندگی‌ام،
غرق شادی باشد
ماه من!
غصه اگر هست، بگو تا باشد!
معنی خوشبختی،
بودن اندوه است…!
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین
ولی از یاد مبر؛
پشت هر کوه بلند، سبزه‌زاری است پر از یاد خدا!
و در آن باز کسی می‌خواند؛
که خدا هست، خدا هست
و چرا غصه؟! چرا؟

sara_girl
08-02-2011, 14:56
تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفی
تو اون شب اومدی دنیا ، آدم برفی

شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود
به او شب ما می گیم ، یلدا ، آدم برفی

یه جورایی من و تو عین هم هستیم
توام تنها ، منم تنها ، آدم برفی

من عاشق بودم و خواستم پناهم شی
توام عاشق بودی اما ، آدم برفی

همه انگار پی اونن که کم دارن
تو بودی عاشق گرما ، آدم برفی

منم از عشقم و اسمش واست گفتم
نوشتم با دسام زیبا ، آدم برفی

تو خندیدی و گفتی ، قلبت از یخ نیست
تو عاشق بودی عین ما ، آدم برفی

تو گفتی که براش می میری و مردی
آره مردی همون فردا ، آدم برفی

دیگه یخ سمبل قلبای سنگی نیست
سفیدی داشتی و سرما ، آدم برفی

تو آفتاب و می خواستی تا دراومد اون
واسش مردی ، چه قدر زیبا ، آدم برفی

نمی ساختم تو رو ای کاش واسه بازی
تو یه پروانه ای حالا ، آدم برفی

چه آروم آب شدی ، بی سر و صدا رفتی
بدون پچ پچ و غوغا ، آدم برفی

کسی راز تو رو هرگز نمی فهمه
چه قدر عاشق ، چه قدر رسوا ، آدم برفی

من اما با اجازت می نویسم که
تو روحت رفته به دریا ، آدم برفی

تو روحت هر سحر خورشید و می بینه
می بینیش از همون بالا ، آدم برفی

ببخشید که واسه بازی تو را ساختم
قرار ما شب یلدا ، آدم برفی

amd>intel
08-02-2011, 15:20
دست از اسارت دل من بردار

سربازهایت بجای تصاحب غنیمتهای جنگی

دست به ویرانی بی امان زده اند

پرچم سفید صلح که

از همان شروع یورش

بر فراز دل بود

بی اعتنا به همه ی قوانین جنگ

همچنان خصمانه میتازی

F l o w e r
08-02-2011, 22:31
دلتنگی ..
حس نبودن کسی استــــــــ کهــــــــ
تمامــــــ وجودتــــــ یکبارهــــــــ
تمنای بودنش را می کند ..

nab nab
09-02-2011, 09:16
در این بن بست
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی "دوستت دارم"
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست' نازنین!
و عشق را کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
آن که بر در می کوبد سباهنگام
به کشتن چراع آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد......

part gah
09-02-2011, 11:24
من نه خود می روم ، او مرا می کشد
کاو سرگشته را کهربا می کشد
چون گریبان ز چنگش رها می کنم
دامنم را به قهر از قفا می کشد
دست و پا می زنم می رباید سرم
سر رها می کنم دست و پا می کشد
گفتم این عشق اگر واگذارد مرا
گفت اگر واگذارم وفا می کشد
گفتم این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می کشد
گفت از آن پیش تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می کشد
لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد
سایه ی او شدم چون گریزم ازو ؟
در پی اش می روم تا کجا می کشد

====================================
امیر هوشنگ ابتهاج

part gah
09-02-2011, 11:30
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟

ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟

بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم

ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را

ز بعد این همه تلخی که می کشد دل من

ببوسم آن لب شیرین جان فزای تو را

کی ام مجال کنار تو دست خواهد داد

که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من ای چراغ امید

که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفته ی من کی چو غنچه باز شود

مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان

که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را

ز روی خوب تو برخورده ام ، خوشا دل من

که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را

سزای خوبی نو بر نیامد از دستم

زمانه نیز چه بد می دهد سزای تو را

به ناز و نعمت باغ بخشت هم ندهم

کنار سفره ی نان و پنیر و چای تو را

به پایداری آن عشق سربلندم قسم

که سایه ی تو به سر می برد وفای تو را
======================================
امیر هوشنگ ابتهاج(اینم اسم شاعر به خاطر دوست عزیزم GsM....در صورتی که اسم شاعرو نمیگم به خاطر اینه که خودمم نمیدونم اسم شاعرش چیه....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

شاهزاده خانوم
09-02-2011, 12:04
من می‌خواهد با تو بیاید
اما
مثل ِ مادری سمج
من دستش را می‌کشم
من او را می‌برم

sara_girl
09-02-2011, 13:50
نمی ذارم تو رو از من بگیرن
حتی تو عالم عکس و نقاشی

روی پیشونی سر نوشتته
تو باید فقط مال خودم باشی

نمی ذارم که تو رو بدزدنت
جای تو فقط روی چشمای منه

توی فال من فقط اسم تو
کسی که چشاش مث تو روشنه

نمی ذارم اینهمه خاطرمون
پنهونی کنج یه خورجین بمونه

قسمت طالع تو سفر بشه
واسه من یه درد سنگین بمونه

نمی ذارم اونا که کم عاشقن
من و از خیال تو جدام کنن

نمیذارم تو بری که آدما
همشون با سرزنش ، نگام کنن

نمی ذارم توی خلوتت کسی
بیاد و با شادی با تو دس بده

اون باید لذت این دس دادنو
به من و خاطره ی تو پس بده

نمی ذارم کسی جز خودم یه روز
با تو و با رویاهات کنار بیاد

تازه از تولد تو حق داره
توی هر پس کوچه ای بهار بیاد

نمی ذارم که نوازش کسی
شب ناز مژه هاتو خواب کنه

نمی ذارم خونه ی آرزمو
کسی با اومدنش ، خراب کنه

نمی ذارم یه غریبه با نگاش
پادشاه دل بی ریات بشه

من می خوام خودم پسرتشت کنم
نمی ذارم که کسی خدات بشه

نمیذارم به بهونه ی کسی
عشق و دنیای منو یادت بره

تو یه عمره ، دیگه ، زیبای منی
با یه دنیا اعتماد و خاطره

نمی ذارم تو رو صیدت بکنن
نمی ذارم که تو از پیشم بری

ولی توی سرنوشتم ، می بینم
تو نمی مونی پیشم ، مسافری

نمی ذارم جای من کسی شبا
بالای سرت لالایی بخونه

نمی ذارم دلی که مال منه
پیش بیگانه امانت بمونه

ا ین نذاشتن چه قدر خوبه ، وئلی
آخه من که اختیاری ندارم

تصمیما رو همیشه تو می گیری
من چه جوری می تونم که نذارم

تازگی خیلی سفارش می کنی
می گی کم کم دیگه وقت رفتنه

زیبا جون تو می خوای از پیشم بری ؟
از تو ان قدر فقط سهم منه ؟

نمی خوای جواب بدی من می دونم
داشتن زیبا یه کار ساده نیست

مریمت شرایط و لیاقتش
واسه ی یه مژتم آماده نیست

ترس رفتنت دیوونم می کنه
ولی این دیوونه که کاره ای نیست

زیبا چش به رات می مونم همیشه
تنها دل خوشیم اینه ، چاره ای نیست

sara_girl
09-02-2011, 13:56
نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره
اونورا آدم بد فراوونه ،‌ خطر داره
سایه روشن چشات داد می زنه می خوای بری
شب ناز مژه هات علامت سفر داره
نرو زیبا همیشه وحشت من از این بوده
که یکی یه جایی به چشمای تو نظر داره
تو مراقب تمام لحظه هامی ، می دونی
نباشی هر کی تو دستاش ، دو سه تا تبر داره
منم این دیارو ،‌ این آدما رو دوس ندارم
ولی هر چی که باشه دنا داره ،‌ خزر داره
نرو زیبا ، لااقل به خاطر درخترکی
که یه دل از همه عاشقا دیوونه تر داره
تو بمون حتی اگه مال کس دیگه بشی
بودنت رو خط به خط زندگیم اثر داره
نرو زیبا بسمه هر چی که پیشم نبودی
به خدا این دخترک یه قلب در به در داره
می ری اونجا چه کنی دل منو بسوزونی ؟
یگی مشکل توا ، عاشقی دردسر داره
نرو زیبا به خدا از این دیوونه تر می شم
واسه اون چشمای تو تفاوتی اگر داره
تو فقط نمی دونی چه قدر دوست دارم همین
خدا اما شاید از این عاشقی خبر داره
نرو زیبا هستی مریم عاشقت اینه
یه دل و یه زیبا و یه دنیا چشم تر داره
تو نباشی می میرم ، اما چی گفتم مردنم
واسه ی تو و خیالات فرقی ام مگر داره ؟
زندگی سازیه که ما همه کوکش می کنیم
زیر داره ، بالا داره ، پایین داره ، زبر داره
گاهی تلخه ، مث جام شوکرانه رفتنت
گاهی ام مثل خیال موندنت شکر داره
بال پرواز ندارم اما بری باهات میام
دل واسه بودن با تو ، هزار تا بال و پر داره
اینو گفتم که نری ، باز ولی با خودت بگی
جایی نیس این دختره دس از سر ما برداره

Mehran-King
09-02-2011, 15:43
معنای زنده بودن من با تو بودن است



نزدیک ، دور



سیر ، گرسنه



رها ،اسیر



دلتنگ ، شاد



آن لحظه ای که بی تو سرآید مرا، مباد



مفهوم مرگ من



در کنار تو



مفهوم زندگی ست



معنای عشق نیز



در سرنوشت من



با تو ، همیشه با تو ،با تو، زیستن


یک شعر دیگه :




مهربانی جاده ای است


که هرچه پیش تر روند ، خطرناک تر می گردد



نمی توان بازگشت



اما لحظه ای باید درنگ کرد



و شاید چندگامی بر بیراهه رفت



مدتی است برجاده ای هموار می رانیم



حرف های نزدیک دارند فرا می رسند

خطرناک است

mcymc
10-02-2011, 02:01
می رفتی و می وزید بر دشت، نسیم...

گلها همگی پشت سرت دست تکان می دادند

part gah
10-02-2011, 12:16
شبـــــــ است و ماه مي رقصد
ســــتاره نقره مي پاشد
نسيم نسترنها
عطر گلها
ز لبهاي هوس انگيز زنبق بوسه مي گيرد.
من اما در حريم خلوتم تنهايــــــ تنهایــــــــم

part gah
10-02-2011, 12:25
وقتش رسیده حالـــــــ و هوایـــــــم عوض شود


با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود

هی کار دست من بدهد چشـــــــــــم های تو

هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود

Mehran-King
10-02-2011, 13:59
دردم از یارست و درمان نیز هم




دردم از یار است و درمان نیز هم


دل فدای او شد و جان نیز هم




اینکه می گویند آن خوشتر ز حسن


یار ما این دارد و آن نیز هم




یاد باد آن کوبه قصد خون ما

عهد را بشکست و پیمان نیز هم





دوستان در پرده می گویم سخن


گفته خواهد شد به دستان نیز هم





چو سر آمد دولت شبهای وصل


بگذرد ایام هجران نیزهم





هر دو عالم یک فروغ روی اوست

گفتمت پیدا و پنهان نیز هم





اعتمادی نیست بر کار جهان

بلکه بر گردون گردان نیز هم





عاشق از قاضی نترسد می بیار

بلکه از یرغوی دیوان نیز هم



محتسب داند که حافظ عاشق است
وآصف ملک سلیمان نیز هم




---------- Post added at 01:59 PM ---------- Previous post was at 01:57 PM ----------

دست از طلب ندارم تا کام من برآید:



تقدیم به تنهاعشق زندگیم:


دست از طلب ندارم تا کام من برآید


یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید







بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر


کز آتش درونم دود از کفن برآید







بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران


بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید







جان بر لبست و حسرت در دل که از لبانش


نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید







از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم


خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید

Ghorbat22
10-02-2011, 21:40
دارم به انتهای تو نزدیک می شوم
در طول و عرض های تو باریک می شوم

بگذار شعر آخرمن باشد این غزل
حالا که با تمام تو تحریک می شوم

حیف از تو که دوباره سپیدم نمی کنی
حیف از منی که این همه تاریک می شوم

وقتی برای قافیه راهی نمانده است
من هم دچار طرح ترافیک می شوم

باشد، ترانه های مرا ریز ریز کن
من هم به دردهای تو تفکیک می شوم

Parsa_D-ToX
11-02-2011, 01:07
دیوار احساس مرا همه
كوتاه می پندارند
اما چه می دانند
در پس این دیوار كوتاه
زمینش عمق فراوانی دارد

---------- Post added at 01:05 AM ---------- Previous post was at 01:03 AM ----------

می‌خواهم نگاهت کنم
اما
دیرم می‌شود ...

---------- Post added at 01:07 AM ---------- Previous post was at 01:05 AM ----------

وقتی دست‌هایت لرزید
و دلت لیز خورد
در رودخانه‌ای
که ماهی‌های قزل
تسلیم نمی‌شوند
تازه می‌فهمی
عاشق شده‌ای ...!

Mehran-King
11-02-2011, 17:08
عشق یعنی انتظاروانتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعرچاه
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی مستی ودیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی سوزنی آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود:11:

M3HRD@D
11-02-2011, 17:20
عشق، یک حسّ مِه‌آلود است

انتهایش را کسی هرگز نمی‌داند.

rambo_1386
12-02-2011, 00:41
من منتظرتـــــــــ شدم ولی در نزدی
بر زخم دلم گل معطر نزدی

گفتی كه اگر شود مي آيم اما
مرد اين دلــــــــــ و آخرش به او سر نزدی

Dreamland
12-02-2011, 00:57
آنکه چشمانـــــــــــ تو را این همه زیبا می کرد
کاش از روز ازل فکر دلـــــــــــ ما می کرد

یا نمیداد به تو این همه زیبایی را
یا مرا در غمـــــــــــــ عشق تو شکیبا می کرد

Desperate
12-02-2011, 01:01
طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته

شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته

من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی

ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

Ala 1389
12-02-2011, 05:31
از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
با پای دل قدم زدن آن هم كنار تو*باشد كه خستگی بشود شرمسار تو*در دفتر همیشه ی من ثبت می شوداین لحظه ها عزیزترین یادگار تو*تا دست هیچ كس نرسد تا ابد به من می خواستم كه گم بشوم در حسار تو*احساس می كنم كه جدایم نموده اندهمچون شهاب سوخته ای از مدار تو*آن كوپه ی تهی منم آری كه مانده ام خالی تر از همیشه و در انتظار تو*این سوت آخر است و غریبانه می رود تنهاترین مسافر تو از دیار تو*هر چند مثل آینه هر لحظه فاش توهشدار می دهد به خزانم بهار تو*اما در این زمانه عسرت مس مرا ترسم كه اشتباه بسنجد عیار تو

nab nab
12-02-2011, 08:24
گفتم شايد نديدنت از خاطرت دورم کنه
ديدم نديدنت فقط مي تونه که کورم کنه
گفتم صداتو نشنوم شايد که از يادم بري
ديدم تو گوشام جز صدات نيستش صداي ديگري
نديدنو نشنيدنت، عشقت رو از دلم نبرد
فقط دونستم بي تو دل، پر پر شدو گم شدو مرد
بعد از تو باغ لحظه هام حتي يه غنچه گل نداد
همش مي گفتم با خودم نکنه بميرمو نياد
اين روزا محتاج توام ..من نميگم دلم گرفت
فردا اگه مردم نياي ..چه فايده نوشدارو ديگه

sara_girl
12-02-2011, 16:20
سوختم و آب شدم به پات
امروز و فردا نداره
خوشت میاد ببینی ، نه ؟
کشتن تماشا نداره

قهر می کنی ، ناز می کنی
ناز می کشم ، آشتی کنی
قصه که نیس ، حقیقته
دروغ و دعوا نداره

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

دوره زمونه دوره ی حرفای عاشقانه نیست
صحبت پول و شهرته ، صحبتی از ترانه نیست
یه روز منو خواسته بودی ، یه روز خیلی خوب دور
امروز چه راحت نمی خوای ، من بد شدم بهانه نیست

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

اگه بفهمن عاشقی ، همه بهت بد می کنن
نسبت دیوونه می دن دست تو رو رد می کنن
اگه بخوای بجنگی با دستای شوم سرنوشت
با هر چی آدمک دارن ، راه تو رو سد می کنن

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

بفهمه عاشقش شدی هی با تو بازی می کنه
دیوونه ، آزار اونم باز تو رو راضی می کنه ؟
رفتی کجا در می زنی ، اون خود یه رات نمی ده
غریبه جای اون باشه مهمون نوازی می کنه

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

کافیه چیزی بدونه ، کار تو دیگه مردنه
دیگه وظیفت اسمشو ، با صدتا جون آوردنه
یه بازی یک طرفس ، که آخرش مشخصه
همیشه بازنده تویی ، سهم اونم که بردنه

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

اگه بگی دوسش داری ، اون تو رو یادش نمی یاد
فرقی نداره که چه قدر چه کم بدونه ، چه زیاد
باید هنرپیشه باشی تا نقشو خوب بازی کنی
یعنی که وانمود کنی یه جور ازش بدت بیاد

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

عاشق دیگه تو عصر ما هیچ جایی حرمت نداره
انگار کسی نمره ی خوب واسه شجاعت نداره
شاید یه جوری شده که هیچ آدمی تو عصر ما
برای انتخاب شدن ، اصلا لیاقت نداره

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

رنگ گل دسته گلا ، فقط رز زرده همین
عاشق هر کس که بشی عاقبتش درده همین
هر کی یه گمشده داره ، تمام دلخوشیش اینه
اگر یه روز معجزه شه ، اگر که برگرده همین

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

زمونمون عوض شده ، دوره نفرینه و جنگ
زیاد شدیم ، زیاد شده آدم بدرنگ و دو رنگ
قلب کوچیک عاشقو با یه اشاره می شکنه
اون کسی که دوسش داره ، با تیر کمون با چوب و سنگ

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

تا بدونه عاشقشی می ره و پیدا نمی شه
می گی می خوام ببینمت می گه نه حالا نمی شه
با هدیه ی تولدش می خوای یه جوری ببینیش
می خوای یه جوری بفرست ببخشید اما نمی شه

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

اگر که حدسم بزنه نمی دونی چیکار کنی
عاشقی خب ، مگه می شه از عاشقی فرار کنی ؟
فکر می کنی اون بدونه خیلی کارت راحت تره
حتی تو رویاهات می خوای که اونو بی قرار کنی

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

هر جوری که بود چه خوب چه بد ، آروم شدی
یه کم گذشت و دیدی که مردی دیگه ، حروم شدی
یه روزی چش وا می کنی که خودتم نمی شناسی
فقط تو آینه می بینی آخرشه ، تموم شدی

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

تو عاشق کسی می شی که عاشق غریبه هاس
گریه و زاری می کنی می گی امیدت به خداس
درسته اما اون که تو شبا براش زار می زنی
راهش و کارش و دلش ، حسابی از شما جداس

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

خوش به حال معشوقایی که بویی از قدیم دارن
تو اعتقادشون شگون ، برای یا کریم دارن
معشوقای زمون ما چون عاشقو بسوزونن
واسه دل اون طفلکی یه عالمه گریم دارن

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

ضرب المثل کاش راس بود و دلا به هم یه راهی داشت
اون که واسه تو ماه شده ، ای کاش که روی ماهی داشت
کاش عاشق بیچاره ای که بی دلیل اسیر می شه
یه روز یه کاری کرده بود ، یه جرمی یه گناهی داشت

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

کاش واسه بیراهه ی دل ، یه جا یه راه چاره بود
کاش که علاجش عین قبل ، دعا و استخاره بود
کاش واسه هر عاشقی که شبا پی ستارشه
تو دنیا محض دلخوشی ، یک شب پر ستاره بود

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

آی عاشقای بی گناه ، ما همه زرد و بی کسیم
تنهاییم عین آسمون ، آواره ایم عین نسیم
همه باید یاد بگیریم که مثل مجنون بزرگ
عاشق هر کسی بشیم ، آخر بهش نمی رسیم

ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره

nab nab
12-02-2011, 17:20
می نويسم آری من می نويسم.
از عشق برايت حرف می زنم.
تا تو باور کنی چقدر دوستت دارم.
عشق را معنا می کنم.
تا تو بفهمی معنای عشق من تويی.
من زندگی ميکنم تا تو بدانی برای تو زنده ام.
ای تمام زندگيم....

F l o w e r
12-02-2011, 22:02
رابطه ها
زمانـــــی زیبا میشوند کهــــــ ..
برای یاد کردن
.
.
دلیلــی جــــــز دلــــتنگی نباشد..

mcymc
13-02-2011, 00:29
وقتي احساس كنم نيمه اي از جان مني

بي تو هرجا بروم، باز وجودم تنهاست ...

sara_girl
13-02-2011, 19:42
اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

من تو حسرت موندن اون خیال رفتن داشت

اون یهو با من بد شد از کنار من رد شد

من یا تازه وارد ؟ ، اون بینمون مرددّ شد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

قلبمو بهم پس داد پیش من با اون دس داد

رفت و یادگاریشم اسم مثل هیچکس داد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون تمام هستیم بود لحظه های مستیم بود

اون روزای عمرم بود تو ساعتِ دستیم بود

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون تو شهرتش گم شد رام حرف مردم شد

عین قصّۀ آدم حیف اسیر گندم شد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون با من غریبی کرد کارای عجیبی کرد

اون مقدّسه امّا جنگای صایبی کرد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون منو ز یادش برد عشق من تو رویاش مرد

تنها با سه تا جمله تنها با دو تا برخورد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون منو به دریا داد به رقیب من جا داد

اون یهو به یه مهمون قول صبح فردا داد

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون برنده شد شاید دل می گه برم باید

فال قهوه هم می گفت دیگر او نمی آید

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون دلم رو برگردوند امّا تا تهش سوزوند

من فدای این رفتن رفت و خاطراتش موند

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

دسته گل فرستادم تا بیفته به یادم

من یه برگ پاییزی روی قایق بادم

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

پادشاهه اون حالا عین ماهه اون حالا

من همون پلنگم که هی می خواد بره بالا

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون نشسته تو قصرش با قرارای عصرش

من تو خلوتم تنها خیره به دو خط نثرش

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

اون چشاش پر از غم بود اون یه ماه مبهم بود

دریاهام خبر داشتن زیبا مال مریم بود

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

تو چشاش دیگه غم نیست ماهه امّا مبهم نیست

عاشقا بیاین دیگه زیبا مال مریم نیست

اون چشای روشن داشت اون یکی رو جز من داشت

من تو حسرت موندن اون خیال رفتن داشت

part gah
13-02-2011, 20:53
تو که اینجا باشی دنیا سهم من میشه همیشه



روزای آفتابی من با تو که ابری نمیشه




بیخیال از اینجا رفتی پشت سر نگاه نکردی



تو دلت نگفتی پس اون همه خاطره چی میشه



اگه مهربون می موندی دیگه تنها نمی موندم



خودم و پیدا می کردم توی شب جا نمی موندم



لااقل یه بار بی انصاف یه سلامی یه کلامی



کاش که همون لحظه ی اول نامه هاتو می سوزوندم



گوش بده به حرفام امشب اگه خوابی یا که بیدار



این جدایی تا ابد نیست برو به امید دیدار



اگه یه روزی دل تو باز تنگ گریه های من شد



وعده ما کنج حسرت زیر سایه سپیدار

شاهزاده خانوم
14-02-2011, 00:15
دلم لرزید...دلش لرزید...


رابطه‌مان بر این لرزه‌ها بنا شد

F l o w e r
14-02-2011, 11:19
ســـــرم را بالا می گیرم

آسمان دنیا وقتی تو نیستی



خاکستـــری ست..

من این رنگـــــ را نمی خواهم

تو که باشیـــــــــ ..



دنیـــا یاد می گیرد رنگ دیگــــری به آســمانش بزند

حالا هـــر رنگی.. حتی نارنجی

part gah
14-02-2011, 12:26
ای سزاوار محبت ای تو خوب بینهایت

همه ذرات وجودم به وجودت کرده عادت



به خدا دوست داشتن تو هم یه عشق هم عبادت

تو سزاوری که باشی همدم روزهامو شبهام




تا که عشق تو ببینی توی جونمو تو رگهام

بشنوی دوست دارم رو حتی از هرم نفسهام



با نوازش های دستت سوختن از تب رو شناختم

تب عشقی آتشین که من به اون قلبمو باختم




قاصد بودن من بود موج خوشحالی چشمات

وقتی که عشق و میدیدم توی قطره های اشکات



هرکی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده

با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده




ای که برده ای مرا تا مرز یک عشق خدایی

بیا پاره ی تنم باش تو که پاک و بی ریای



اوج فریاد دلم شد عاشقانه دل سپردن

در وجود تو شکفتن با تو بودن یا که مردن



هرکی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده

با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده

F l o w e r
14-02-2011, 14:05
________تمام بلـــــــوزم را
___میشـــکافم ..
_____که بادبادکــــــم
__ به شهـــر تو برسد ..

sara_girl
14-02-2011, 16:07
باز شب شد و من تنهایم آهسته تو را شیدایم
باز شب شد و این تاریکی مشت کوبید به رویاهایم
باز شب شد و من تا به سحر خیره در ماه تو را می یابم
باز شب شد و من چون کولی در تب آمدنت بی تابم

گفته بودی که شبی می آیی امشبم منتظرت می مانم
پشت این پنجره و این ظلمت باز شعرهای تو را می خوانم
نکند باز نیایی و دگر هرشب این قصه به تکرار کنم
نکند این دل بیمارم را پشت این پنجره تیمار کنم
باز شب شد و من بار دگر می روم پنجره را بگشایم
باز شب شد و این تاریکی مشت کوبید به رویاهایم

F l o w e r
14-02-2011, 22:12
تو کـــــه می آیی
روح از تنـــــم میـــــرد . .
.
.
خــواب کهــــ نـــیستم ؟!! . .

شاهزاده خانوم
15-02-2011, 02:06
من هرگز نخواستم که از عشق افسانه اي بيا فرينم

باور کن

من مي خواستم که با دوست داشتن زندگي کنم

کودکانه ، ساده و روستايي

من از دوست داشتن فقط لحظه ها را مي خواستم.....

آن لحظه هايي که تو را به نام مي ناميدم


« نادر ابراهيمی»

sara_girl
15-02-2011, 15:14
می شد از بودن تو عالمی ترانه ساخت
کهنه ها رو تازه کرد از تو يک بهانه ساخت
با تو می شد که صدام همه جارو پر کنه
تا قيامت اسم ما قصه ها رو پر کنه
اما خيلی دير دونستم تو فقط عروسکی
کور و کر بازيچه باد مثل يه بادبادکی
دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم
تو رو خيلی دير شناختم وقتی که تموم شدم
با يه دست رفيق دستام نه شريک غم بودی
واسه حس کردن دستام خيلی خيلی کم بودی
توی شهر بی کسی هام تو رو از دور مي ديدم
تا رسيدم به تو افسوس به تباهی رسيدم
شهر بي عابر و خالی شهر تنهايی من بود
لحظه شناختن تو لحظه تموم شدن بود
مگه مي شه از عروسک شعر عاشقونه ساخت
عاشق چيزی که نيست شد روی دريا خونه ساخت

sara_girl
15-02-2011, 15:20
هميشه
در بدترين لحظه ها
تنها رها مي كني مراو
بدترينِ لحظه ها
وقتي است
كه تو
مرا
تنها
رها مي كني

4MaRyAm
15-02-2011, 18:05
یادم تو را فراموش

نشان به آن نشان
که هنوز نبودی و دلتنگت بودم
رسیدی
و دلواپسی از دامنم شستی
یادم و یادت همبازی شدند...

یادم تو را فراموش

به شرط چال کردن هزار سال تنهایی!
به شرط خوشبختی تمام لبخندهایت!

یادم تو را فراموش

که هر بار از جاده خیالم گذشتی
گوشه ای از بهشت یادم آمد



هفته ی کودکی گذشت
و ماه جوانی درآمد!
همبازیم به یادِ یادم آمد...


<فاطمه صادق منش>

F l o w e r
15-02-2011, 20:39
از تمــــام دار دنیـــا فقط یكــــ چیز را دارم:
"دوستت"

Traceur
16-02-2011, 04:23
هنــــــوزمــ فرصتــــی مونده
هنــــــوزمــ میشه بــرگردی

اگـــه مثل منــــه تنـــها
تــــو این شبـــها رو سر کردی

تـــــمام لحظه های مــــن
تو رویای تـــــو ســــر میشه

هنــــــوزمــ با خیــــــال تــــو
شبـــــای من سحــــر میشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sara_girl
16-02-2011, 20:54
به یاد داشته باش هر گاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت

خش خش بر گها را احساس کردی و هر گاه در میان ستارگان آسمان تک

ستاره ای خاموش دیدی برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان

بلکه از ته قلب نازنینت بگو: یادت به خیر

شاهزاده خانوم
17-02-2011, 14:10
وقتی تفریح همگان بازی با احساسات می گردد....
چه انتظاری دیگری جز بازی باید داشت؟؟؟

nab nab
17-02-2011, 22:10
هر لحظه در کنار منی عاشقانه تر
با قلب عاشق و بدنی عاشقانه تر

بر التهاب سرخ تنت نقش می زند
هر روز طرح پیرهنی عاشقانه تر

از عادت حضور تو سرشار می شوم
بغض مرا که می شکنی عاشقانه تر

مردی به یاد تو پیوسته عاشق است
در خاطرم و جود زنی عاشقانه تر

تکرار شو حوالی دستان خسته ام
شاید مرا رقم بزنی عاشقانه تر

Omidyas
17-02-2011, 23:27
شبگرد کوچه ی عاشقی
بی یاد تو در بدر
کوچه پس کوچه های شهر میشود
پای کدام پنجره ماوا کند
که بی نوای خوش تو
اسیر کوه و صحرا میشود
مرو ز قاب چشمانش برون
که بی عکس رخ تو
دلخوش داربست نگاه ماه میشود

mcymc
18-02-2011, 00:50
من چه دارم كه تو را درخور؟ هيـچ

تو چه داري؟ همه چيز ...

Dreamland
18-02-2011, 03:24
شب رو دوست دارم چون فردا روز دیگری برای دیدن توستـــــــــ
انتظار را دوست دارم چون راهی برای رسیدن به توست

اشک را دوست دارم چون از جویبار زلال آرزوی رسیدن به توست
آسمان را دوست دارم چون به اندازه وسعت دل توستــــ

rambo_1386
18-02-2011, 03:25
تو را دوست دارم چون تو آخرین بازمانده از نسل بهاران هستی

عزیزم! هر روز که از دیدن تو می گذره ستاره‎ای از آسمون دلم را برایت می چینم
تا روز دیدن تو ؛ همشونو زیر پاهای تو بریزم ...

Gam3r
18-02-2011, 10:22
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق
یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضـش روی سـنـگ قبـر دلدار
اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی
رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

nab nab
18-02-2011, 16:13
چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی.....

rambo_1386
18-02-2011, 21:13
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم چه قدر تو ماهی
تو میگی اول راهی

Dreamland
18-02-2011, 21:14
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من می گم خیلی غریبم
تو میگی نده فریبم
من میگم خوابت رو دیدم

Gam3r
18-02-2011, 21:17
تو میگی دیگه بریدم
من می گم هدف وصاله
تو ولی میگی محاله
من میگم یه عمره سوختم
تو میگی قلبم رو دوختم

Lord-Babak
18-02-2011, 21:22
من میگم چشمات و وا کن
تو میگی من و رها کن
من میگم خیلی دیوونم
تو میگی آره می دونم
من میگم دلم شکسته ست

actros 1843
18-02-2011, 21:36
تو میگی خوب میشه خسته ست
من میگم بشین کنارم
تو میگی دوستت ندارم
من میگم بهم نظر کن
تو ولی میگی سفر کنم

Bahar-via
18-02-2011, 23:18
در ثانيه هاي بودنت ميمانم
درفصل شكست خوردنت ميمانم

يك سال نه ده سال چه فرقي دارد
تا لحظه ي دل سپردنت ميمانم

ابرچشمم به هواي رخ تو بارانيست
پشت مژگان چشمت دل من زندانيست

EHSANRF
19-02-2011, 00:20
مـاهــيـان كوچكــــ چشمــانم
آبي چـشمان تـ..ــو را مي شناســند

چشمانتـــ را كه مي بندي
ديوان شـ.عـ.ـر من " نـاتمــام" مي ماند!

SHIRIN 1843
19-02-2011, 00:22
با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم

تک و تنها بودم اما تو را تنها نمی گذاشتم

حتی من تو را به آرزوهات می رسوندم

می رسیدی تو من اما آرزو به دل می موندم

Mehrnaz1368
20-02-2011, 16:39
علاج عشق اشک و صبر باید
گل ارچه تازه باشد ابر باید
خوشی عاشقان از اشک و صبرست
همه سرسبزی بستان از ابرست

actros 1843
21-02-2011, 19:05
منم آن شعله آتش که از هر شمع برخیزم


تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم


درون قلب من فرمانروایی کن


که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم

4MaRyAm
21-02-2011, 20:36
تا نهان سازم از تو بار دگر
راز این خاطر پریشان را
می کشم بر نگاه ناز آلود
نرم و سنگین حجاب مژگان را



دل گرفتار خواهش جانسوز
از خدا راه چاره می جویم
پارساوار در برابر تو
سخن از زهد و توبه می گویم



آه ... هرگز گمان مبر که دلم
با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود، دروغ
کی ترا گفتم آنچه دلخواهست



تو برایم ترانه می خوانی
سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه تو
از جهانی دگر نشان دارد



شاید اینرا شنیده ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند



آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

Mehrnaz1368
22-02-2011, 12:56
هرگز نمیرد ان که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

actros 1843
22-02-2011, 20:26
من دلم تنگ کسیست که به دلتنگی من می خندد

باور عشق برایش سخت است ...

ای خدا باز به یاری نسیم سحری

می شود آیا باز دل به دل نازک من بربندد

Bahar-via
23-02-2011, 01:01
چشمي كه تورا نديد كورش كردم
قلبي كه تورا نجست گورش كردم

دل منتظر آمدنت بود امـــــــا
هرچند نيامدي صبورش كردم

Parsa_D-ToX
23-02-2011, 01:49
هرگز ندانستم:

عشق است

یا اعتمادی محض؟

می‌دانم اما

- مثل چاقویی

تا دسته در قلبم فرو رفته.

---------- Post added at 01:49 AM ---------- Previous post was at 01:45 AM ----------

از «دوستت دارم»‌هات، خسته‌اَم دیگر

از آن لب‌ها

کمی فحش بده لامَسَّب!

F l o w e r
23-02-2011, 10:42
فرق استــــ بین دوسـت داشتن وداشتن دوستــــــ ..
.
.
دوست داشتن لــــحظه ای اســـت
و داشتن دوستــــــ استمـــرار لحظاتــــــــ دوست داشتن اســـت ..

F l o w e r
23-02-2011, 20:24
مشتی آبــــــ از كفــــ دریا بـــردار

مشتی خاك از كویـــــــر

قلبـی دیگــــر قالــــب بزن

و در سینه ام تعبیهـــــ كن

برای عشق تو


"‌‌ یك قلب كافـــی نیســـت !‌"

actros 1843
23-02-2011, 21:11
مـن تـمـام هـسـتـي ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت

در تـهـاجــم بــا زمـان آتـش زدم كـشـتـم

مـن بـهـارعـشـق را ديــدم ولـي بـاور نــكـردم

يـك كـلام در جـزوه هـايم هـيچ ننوشتم

مـن ز مـقـصـد هـا پـي مقصـود هاي پـوچ افـتادم

تا تمام خوبها رفتند و خوبي ماند در يادم

من به عشق منتظربودن همه صبروقرارم رفت

بـهـارم رفـت ، عـشـقـم مـرد ، يـارم رفـت

Mehrnaz1368
23-02-2011, 23:06
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

Lord-Babak
24-02-2011, 00:04
عاشقی چیزی برای هدیه نیست / طرح دریا و غروب و گریه نیست / عاشقی یک کلبه ی ویرانه نیست / صحبت از شمع و گل و پروانه نیست / عاشقی تنهای تنها یک تب است / بی تو مردن در سکوت یک شب است .

SHIRIN 1843
24-02-2011, 00:07
دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است



درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند



پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد.


عاشـــــــقـــــــــانـــ ــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت

barani700
24-02-2011, 00:26
وقتی دست‌هایت لرزید
و دلت لیز خورد
در رودخانه‌ای
که ماهی‌های قزل
تسلیم نمی‌شوند
تازه می‌فهمی
عاشق شده‌ای...

mcymc
24-02-2011, 00:30
عجب موجود سخت جانی ست دل !

هزاران بار تنگ می شود

می شکند

می سوزد

می میرد

و باز هم برایت می تپد ...

Bahar-via
24-02-2011, 01:41
اگر كسي مرا خواســـــــت
بگوييد رفته باران تماشـــــاكند

و اگــــر باز،اصرار كــــــــرد
بگوييد براي ديدن طوفانها رفته است

اگر بازهم سماجت كـــــــرد
بگوييد رفته است،تا ديگــــــر
باز نگــــــــــردد.....

Mehrnaz1368
24-02-2011, 14:02
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

Mehrnaz1368
24-02-2011, 16:40
اگر عاشق نماندی در جدایی
نبودی عشق را هرگز روایی
اگر معشوق اسان دست دادی
کجا این لذت پیوست دادی
اگر در عشق نبود انتظاری
نماند رونق معشوق باری
دمی در انتظار هم دم دل
بسی خوشتر بود از ملک حاصل

nelly joon
24-02-2011, 20:36
سخت است میدانی ....؟
اینهمه دل در دنیا هست,
که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود.

4MaRyAm
26-02-2011, 09:55
عشق مرگ نیســـــت زندگی است

سخت نیســـــــــــــــت عین سادگی است

عــــــشـــــــــــــــــ ـــق عاشقانه های باد وگندم است

اولین پناهگاه کودکــی آخرین پناهگاه آدم است

زندگی زیباســـــــــــــت حتی اگر کور باشی ؟

خوش آهنگ اســـــــت حتی اگر کر باشی

مسحور کننده اســــــت حتی اگر فلج باشی؟

اما بی ارزش می شود اگرثانیه ای عاشق نباشی...

Mehrnaz1368
26-02-2011, 11:41
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و اواز نیامد

این مدعیان در طلبش بی خبرانند
ان را که خبر شد خبری باز نیامد

santamove
26-02-2011, 16:42
شب است و سکوت و من و ماه
روز است و فریاد و من و خورشید

شباهنگام چشم در برابر چشم خورشید
روزها نگاهی تمناوار به ماه

چه مایوسانه هست نگاهی پر از تضاد،عشقی پر از محال
گر چه هوا سراسر آکنده از غبار تنهاییست،ولی این دلیل تنها رفتن نیستــــ

×××از خودم×××

actros 1843
26-02-2011, 21:19
اگر تو درد عاشقي را مي كشيدي
تو هم زهر جدايي را به تلخي مي چشيدي
اگر چون من به مرگ ارزو ها مي رسيدي
پشيمان مي شدي از اينكه عشق را افريدي

Mehrnaz1368
26-02-2011, 21:55
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد

mcymc
27-02-2011, 03:05
به همان سادگي

كه كلاغ ِ سالخورده

با نخستين سوت ِ قطار

سقف واگن متروك را ترك مي گويد

دل ،

ديگر

در جاي خود نيست..

به همين سادگي ...

4MaRyAm
27-02-2011, 14:31
نمازهایم

خالصانه ترین می شد اگر ...

خدایم تو بودی!

actros 1843
28-02-2011, 01:33
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."


به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."


به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."


به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم

Mehrnaz1368
28-02-2011, 10:29
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

nelly joon
28-02-2011, 12:53
می خواست دلت که بی دل و دین باشم
بی عقل و وفا و هوش و تمکین باشم
باز آ که چنانم که دلت می خواهد
مپسند دگر که بدتر از این باشم...

F l o w e r
28-02-2011, 16:00
داشتـــم به تـــو می اندیشیـدمـــــــــ
که از اینجـــا سردر آوردمــــ ..
حالا هرچــــه می اندیشمــــــــــ
از اینجــا سر در نمی آورمـــــــ ..

sara_girl
28-02-2011, 16:16
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟.....


بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری


خداجون می گن تو خوبی مثل مادرا می مونی...


اگه راست می گن ببینم عشق من کجاست می دونی؟...


خدا جون می خوام یه کاری بکنی به خاطر من...


من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن...


من که تقصیری نداشتم پس چرا اینجوری شد؟...


خدا جون تو تنها هستی می دونی تنهایی سخته...


خداجون می خوام بمیرم تا شوم همیشه راحت...


ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه ی یه ساعت...


خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟


بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری؟

sara_girl
28-02-2011, 16:21
واسه من با تو سر کردن مثل آرامش محضه

تموم باور قلبم تو رو میخواد هر لحظه

ببین دنیای من بی تو شده دنیایه وارونه

کنارت زندگی کردن برای من یه قانونه

هنوزم زندگی با تو مثل تعبیر یه روئیاس

تو اینجایی کنار من هنوزم زندگی زیباست

خیالت با منه هر روز اگه تنها نمیمونم

منو دیوونه تر میخوای اگه اینقدر مجنونم

کنارم باش بی وقفه کنارم باش تا باشم

منو یک عمره گم کردی کنارم باش پیدا شم

واسه من با تو سر کردن مثل آرامش محضه

تموم باور قلبم تو رو میخواد هر لحظه

ببین دنیای من بی تو شده دنیایه وارونه

کنارت زندگی کردن برای من یه قانونه

Mehran-King
28-02-2011, 16:44
من اینجا باز در این دشت خشک
تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم........
و می دانم تو روزی باز خواهی گشت...

nelly joon
28-02-2011, 18:38
چه دردی بیشتر از این که دردم را نمی دانی
به چشمم خیره میمانی ، نگاهم را نمی خوانی

بمن گفتی چرا سنگی ؟ چرا اینگونه دل تنگی ؟
من از درد تو میمیرم ، نگو دیگر نمی دانی…

Hadi King
01-03-2011, 10:03
يه دسـت خط يه نـامه نوشتــي نميخوامــت
از خــدا ميخوام يه شـب بيام من تو خوابــت
تا كه بغـضم بشكنـه واسه دلـم كاري كنــم
ببينمـت حرف بزنـــم عقـده هامو خالي كنـم
من همون آدم شاد و سرحال چند سال پيشـم
كاري كردي كه جاي خنده و تنهايي هم راه ميشـم
من به تــو محتـاج بودم با تو من عشقــو ديدم
بي مرام معتـاد رو كه يك شبـه تركش نميـدن
اين بغضــ نميزاره خواب كامـل ندارم
يجـوري رفتــي كه انگاري دل نـــدارم
به خيـالـم عشق روياهـام تويي
بچـه بودم من چه حسـاب هاي روي تو وا كرده بــودم
:worried:

mcymc
01-03-2011, 16:58
پاکترین هوای دنیا ، متعلق به لحظه ای ست که دلم هوایت می کند ...

Lamanta
01-03-2011, 22:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پنجــــــره وا شد...
پنجــــــــــــــره بسته شد...
پنجــــــره وابـســــته شـــــــــد...

mcymc
02-03-2011, 00:38
هوس کرده ام خوب نباشم.

شاید از سر ِ اتفاق ،

حالم را بپرسی...

Hadi King
02-03-2011, 10:17
خلاصـــه این کلمــه سه حرفــــی دنیـــامو زیــر رو کرد تا بــده یــه درســـی
عشـق یعنی نرسیـــدن به بخشـــی
:45:

F l o w e r
02-03-2011, 12:51
دست ِ تو اگـــر بود ..
دست ِ مـــن در جیبــــم نبــــود ..

__ علیرضا روشــن __

actros 1843
02-03-2011, 14:20
نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن

nelly joon
02-03-2011, 23:23
دلم می گیرد !
وقتی که نگاهت می کنم ..
اما نگاهت به سویم نیست !!

SHIRIN 1843
02-03-2011, 23:41
عشق شيرين می تواند خانه ها ویران کند
شیر ِ شوریده به شيرين می زند از این عسل
شور ِ شيرين می تواند خسروان رسوا کند
یا که در بازی بگیرد بی ستون را از بغل
مهر ِ شيرين می تواند کوه را از جا کَند
مه پری از چین نشان داده یکی عکس العمل..."
وحشی ِ شيرين سخن بهرام را هم رام کرد:31:

actros 1843
03-03-2011, 00:10
دلم گرفته برایت بهانه ای شيرين
که می تراود از این دل ترانه ای شيرين
شکوه بخت من از تو هزار خاطره داشت
که هر یکیست برایم نشانه ای شيرين
شبی به یاد شب با تو بودنم بودم
تو بودی و من و یک آشیانه ای شيرين
نسیم بود و سر زلف دلربای تو بود:31:

Hadi King
03-03-2011, 14:22
اینــــو از یکی از شعــرا ... برداشتـــم و برا خودم نوشتــــم !
گفتــم اینجـــا هم بــزارم :

زیر چتـــر بارون
قطره قطره چـه آروم
ذره ذره دلامون
نزدیک میشدن وقتی بالا میرفت صدای خنده هامون
کسی نبود سـد راه مون
حالا از اون روز هـا چی مونده واسم جزء یه قلب داغـون
روز هـا مثل برق و بـاد رد شــد
رو به روی هم باز سد شد
نمیدونـم چه خطایی ازم سر زد رفت و باهام بد شــد
شایـد یکی دیگه رو دوسـت داشـت
حتمـا دوباره دوستـاش زیر پاش نشستن که برو با یکی دیگه دوسـت باش
هـی تو که دستاته تو دستـاش
واسه تو میزنـــه نفس هـــاش
یه روزی من جای تو بودمو بهـم خنجـر زد از پشــت
حالا کوری نمیبینی جزء چشـاش
میمیــری واسه خنده هــاش
ولــی فراموش نکن طعمه بوس های منه داره لب هـاش
:45:

actros 1843
03-03-2011, 15:44
عهد کن یارم بمانی تا قیامت ای رها

اولین و آخرین عشقم بمانی با وفا

کلبه ای با هم بسازیم با ستونی استوار

گر کنارم تو نباشی ، بی قرارم بیقرار

miss_ava7
03-03-2011, 19:57
باید نگاهی به سیم کشی قلبم بیاندازم
تازگی ها زیاد با مغزم اتصالی پیدا می کند!

Traceur
03-03-2011, 21:35
یک سنگ کافیست برای شکست شیشه



یک جمله کافیست برای شکستن یک قلب



یک قلب کافیست برای عاشق شدن



یک دوست کافیست برای یک عمر زندگی

actros 1843
03-03-2011, 23:14
گفتمش همدم شبهایم کو ؟ عکس رخساره ماهش داد

گفتمش بی تو چه می باید کرد ؟ یادگاری تاری از زلفش داد

وقت رفتن همه رو می نگریست ، به من انتظار سر راهش داد . . .

Traceur
04-03-2011, 01:20
« دوستتـــــ می دارم
باقلبــــ من بازی می کنی

و من بــــ ـــاز هم
عاشــــق می شوم

و تو ادامــــه می دهی
و من به دنبال تـــــو »

هنــــــوز هم دوستت دارم --- هنـــــــوز هم حست می کنم
برای تـــــویی که هر شبــــت برای من است ، دوستت می دارم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

MusicManiac
04-03-2011, 15:53
گفتي بمان ، مي خواستم اما نمي شد

گفتي بخوان بغض گلويم وا نمي شد

گفتم که مي ترسم من از سحر نگاهت

گفتي نترس اي خوب من ، اما نمي شد

مي خواستم ناگفته هايم را بگويم

يا بغض مي آمد سراغم يا نمي شد

گفتي که تا فردا خداحافظ ولي آه

آن شب نمي دانم چرا فردا نمي شد

actros 1843
04-03-2011, 16:11
امروز با غرورت باز هم مرا شکستی
با ناز و قهر و کینه مهرم ز دل گسستی
دانی که بی تو هیچم ای ماه بی مروت
باشد که بار دیگر قلب مرا شکستی

actros 1843
04-03-2011, 17:06
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم
رو به روی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال گر چه هیچ نزری عهده دار وصل نیست
یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد غریب پنج دیوان داشتم
بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم
ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من
من به ای یک جمله سخت ایمان داشتم
لحظه تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم

srmsom
04-03-2011, 17:18
گفتم به وصل رويت خواهم رسيد روزي گفتا كه نيك بنگر شايد رسيده باشي

MusicManiac
04-03-2011, 17:50
با تو زیرِ بارانم
چتر برای چه ؟
خيال که خيس نميشود

actros 1843
04-03-2011, 17:54
دل گشته است فراری از تاب گیسوانش کاین تاب ها بریده تاب از قرار تابی

تابی نمانده است و دل در پی کمان است باشد که از پی ان از دست رود نگاهی

تاب کمان ابرو برده قرار دل را تاکی در انتظار تیر ابرو کمانی

چشم توکشت ما را لیکن تو خود ندانی کاین تاب ابروان است ندارد هیچ دفاعی

گفتم که بر دو چشمت سپر کنم نگاهم غافل که تاب دفاع ندارد هیچ سپاهی

F l o w e r
04-03-2011, 20:55
سـکـــــــه ی زنـدگـیم


شـیـــــــر نـدارد


امــــــــا


هـمـیـن خـطـی


کـه مـــــــرا بـه تــــــو


وصـــــــــــــــــل


نـگـه مـی دارد را


بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..

MusicManiac
04-03-2011, 22:43
عشق زیر باران ایستادن و باهم خیس شدن نیست
عشق آن است که یکی برای دیگری
چتر شود و او نداند كه چرا خيس نشد.

Mehrnaz1368
04-03-2011, 22:59
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

actros 1843
05-03-2011, 00:16
تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم

barani700
05-03-2011, 00:50
خواستم بگویم
آن جا که تویی
آفتاب به اندازه یک چرخش عقربه
زودتر غروب می کند
اما گرم تر می تابد.
چون تو
که یک دنیا فاصله را پس می زنی
تا بیشتر دوست بداری.
خواستم بگویم
آن جا که تویی
دیوار سفید ایستاده است و
زائران شب زمزمه های اندوهگین را برای
هزارمین بار می خوانند.
اما تو...
تو نشسته ای و آخرین شمع منور
با لبخندت روشن می شود