PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعـار عاشقـانـه



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 [24] 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38

Arezo 110
28-11-2010, 18:08
حال من خیلی عجیبه،دوس دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم،تو،توچشام عشقوببینی
آخ که چه لذتی داره نازچشماتوکشیدن
رفتن یه راه دشوار،واسه هرگزنرسیدن
من که آسمون نبودم،اماعشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو،به خدا اون بیگناهه
توکه چشمای قشنگت خونه ی صدتاستاره ست
توکه لبخندطلاییت واسه من عمر دوباره ست
بیاو مثل گذشته،جز به من، به همه شک کن
من بدون تو می میرم ،بیاوبهم کمک کن

Hadi King
28-11-2010, 18:33
فراموشی به این آسونیا نیست * امید من دلم از تو جدا نیست
دارم آتیش میگیرم از جدایی * ولی هیشکی به فکر قلب ما نیست
خدایا پس میون این همه دل * چرا حتی یکی شون باوفا نیست
همه دنیا میدونن این حدیثو * که آرامش برای عاشقا نیست
:40::40::40:

Amir..H
28-11-2010, 22:24
به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟

به دل تیره شب؟

به یکی هاله ی دود؟

یا به یک ابر سیاه-
که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه؟

به نوازشگر جان؟

یا به لطفی که نهد گرم نوازی در سیم؟

یا بدان شعله شمعی که بلرزد ز نسیم؟

به چه مانند کنم حالت چشمان تو را؟

به یکی نغمه جادویی ا زپنجه گرم؟

به یکی اختر رخشنده به دامان سپهر؟

یا به الماس سیاهی که بشویندش در جام شراب؟

به غزل های نوازشگر حافظ در شب؟

یا به سرمستی طغیانگر دوران شباب؟

به چه مانند کنم سرخی لبهای تو را؟

به یکی لاله شاداب که بنشسته به کوه؟

به شرابی که نمایان بود از جام بلور؟

به صفای گل سرخی که بخندد در باغ؟

به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن؟

یا به یاقوت درخشانی در نور چراغ؟

مرمر صاف تنت را به چه مانند کنم؟

به بلوری رخشان؟

یا به پاکی و دل انگیزی برف؟

به یکی ابر سفید؟

یا به یک مخمل خوشرنگ نوازشگر گرم؟

به یکی چشمه ی نور؟

یا به سیمای گل انداخته از دولت شرم؟

به پرندی که کند جلوه گری در مهتاب؟

به گل یاس که پاشیده بر آن پرتوی ماه؟

یا به قویی که رود نرم و سبک در دل آب؟

به چه مانند کنم خلوت آغوش تو را؟

به یکی بستر گل؟

به پرستشگه عشق؟

یا به خلوتگه جانها که غم از یاد برد؟

به نفس های بهار؟

یا به یک خرمن یاس

که نسیم خوش آن را همه جا باد برد؟

به چه مانند کنم؟

من ندانم

به نگاهی تو بگو

به چه مانند کنم…؟؟

D,Freeman
28-11-2010, 22:26
می دونم
زندگی پر از سواله می دونم
رسیدن به تو خیاله می دونم
تو میگی یه روزی مال من میشی
اما موندت محاله می دونم
تو میگی شبا دعامون می کنی
چشمه چشات زلاله می دونم
توی آسمون سرنوشت ما
ماه کاملمهلاله می دونم
تو میگی پرنده شیم بریم هوا
غصه ما دو تا باله می دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله می دونم
طاقتم دیگه داره تموم میشه
صبر تو رو به زواله می دونم
آره می ری و نمی پرسی که این
دل عاشق در چه حاله می دونم

F l o w e r
29-11-2010, 00:55
لنگه های چوبی در حیاطـــــــمان

گرچه کهنــــــه اند و جیر جیر می کنند

محکــــــمند !

خوش به حالـــــشان

که لنگه ی همند .....

F l o w e r
29-11-2010, 01:15
دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ســــــتاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفــــــی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگـــفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشـــــق های نهان
و شگــــــفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقــــیقت ما نهفته است
حقـــــیقت تو و من

Ghorbat22
30-11-2010, 20:57
من تمـــــام شعرهایم را

در وصف نیامدنت سروده ام !

و اگر یک روز ناگهان ناباورنه سر برسی

دست خالی ,حیرت زده

از شاعر بودن استعفا خواهم داد!

نقــــــاش میشوم

تا ابدیت نقش پرواز را

بر میله های تمام قفس های دنیـــــــا

خواهم کشید

Hadi King
30-11-2010, 22:32
وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست.
:40::40::40:

F l o w e r
30-11-2010, 22:59
این همه حرفــــــ

به چه کارم می آید؟

برای گفتن دوستــت دارمـــــ

هفت حرف کافی است!

Hadi King
30-11-2010, 23:19
زيبايى دنيا را
تنها آن لحظه كه به چشمان تو نگريستم دريافتم ؛
و از آن پس هيچ لحظه اى از عمرم بدون انديشه تو سپرى نشد .
اگر عمر من تنها يك شب باشد ،
آرزو دارم همان يك شب را با تو بگذرانم .
عزيز من !
اين دنيا تنها هنگامى زيباست ، كه در كنار تو باشم ...
:40::40::40:

D,Freeman
30-11-2010, 23:27
رفع زحمت
حافظ کنار عکس تو من باز نیت میکنم
انگار حافظ با من و من با تو صحبت میکنم
وقت قرار ما گذشت و تو نمی دانم چرا
دارم به این بد قولیت دیریست عادت میکنم
چه ارتباط ساده ای بین من و تقدیر هست
تقدیر و ویران میکند من هم مرمت می کنم
در اشتباهی نازنین تو فکر کردی این چنین
من دارم از چشمان زیبایت شکایت می کنم
نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت
هر جای دنیا که روم احساس غربت می کنم
بر روی باغ شانه ات هر وقت اندوهی نشست
در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم
یک شادی کوچک اگر از روی بام دل گذشت
هر چند اندک باشد آن را با تو قسمت میکنم
خسته شدی از شعر من زیبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت میکنم

Amoo Maykel
01-12-2010, 13:40
در آغوش پر مهرت
باز کن
جایی برای من
به اندازه ی
یک دانه ی برف
پاک و بی آلایش
آری !
همین یک لحظه ی ساده،
برایم کافیست...
فقط باش!

Lamanta
01-12-2010, 14:09
آندم که دیدمت
دیدگانم از عشق تو سرشار شد
و چه زیبا بود آن نگاه دلربایت
و چه آبی بود آن نجابت همچو دریایت
و چه سبز بود آن پاکی و حجب و حیایت
و چه بودم من که اینها را ندانستم ، نفهمیدم و درک نکردم.......


شعر از خودم....

Amir..H
02-12-2010, 02:47
آشنای غم تنهایی من

داغ دستان مرا باور کن

که برای تو چنین می سوزد

روح لغزنده شبهای مرا باور کن

که به یاد تو چنین می شورد

طپش قلب مرا باور کن

که به نام تو چنین می کوبد

نازنین باور تنهایی من

شعله قلب مرا باور کن

رقص آتش شدن و بودن را

تو بیا قاصدک بوته آرام خیال

در میان غم وغوغای وصال

مرگ مرداب مرا باور کن

قصه عاشق صادق شدن ساحل را

ای که فقدان تو عصیان من است

غم تنهایی تو مرگ من است

حاصل عمر تو بر جان من است

نازنین عمر مرا باور کن

D,Freeman
04-12-2010, 12:08
بگذار سرنوشت هر راهی را که می خواهد برود ،
راه ما جداست ،
ابرها هم هرچه می خواهند ببارند ،
چتر ما خداست .
.........................................

می نویسم خاطرات از روی درد / تا بدانی دوریت با من چه کرد .
آنکه هر روز هوس سوختن ما می کرد / کاش امروز بود و تماشا می کرد
.........................................

عاشق شدم و محرم این کار ندارم / فریاد که غم دارم و غمخوار ندارم / بسیار شدم عاشق از این پیش / آن صبر که هر بار بود این بار ندارم .

Snow_Girl
04-12-2010, 13:17
خانه ام آتش گرفتست
آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرش ها را
تارشان با پود
من به هرسو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وزمیان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته و سوزان
میكنم فریاد ، ای فریاد
خانه ام آتش گرفتست
آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
نقش هایی را كه من
بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من ، وای بر من
سوزد و سوزد غنچه هایی را
كه پروردم
به دشواری در دهان گود
گلدان ها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موزیانه خنده های
فتحشان بر لب
بر من آتش بجان ناظر
در پناه این مشبك شب
من بهر سو می دوم گریان

************************************
دور از تو عشق و عاطفه تعطيل مي شود

بر دل هزار حادثه تحميل ميشود



از بس که باز گریه نشاندم به بسترم

دارد به شانه هاي تو تبديل مي شود



زل می زنم به عمق نفسگیر چشمهات

اين عشق با نگاه تو تكميل مي شود



كوچك نبود حادثه رفتنت ، هنوز

روزي هزار مرتبه تحليل مي شود



بیزارم از عبور غم انگیز سال و ماه

وقتی که بی حضور تو تحویل می شود

Snow_Girl
04-12-2010, 14:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آمدم نازنین دلدار من[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای همدم هر شب و تنهاییم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آمدم تا بال هم شویم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]پرواز کنان در کهکشان باشیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جدا از این زمین و زمان شاید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من با تو آرامم عزیزم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من به تو محتاجم عزیزم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من به دستان گرمت مشتاقم عزیزم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من به بودنت هستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نبودنت نیستم کرده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هیچ در تنهاییم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بیکس در خاموشیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]زانوی غم کردم بغل[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سردی بی حوصلگی تن کرده ام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عشقت گرمی روح من است[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هر نگاهت خون تازه در رگهای من است[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای خدا این فرشته زان چه سو[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]این دل بشکسته آشفته رو از چه رو[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من کجا فهمم قدر این نازنین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]او در اوج آسمان من در زمین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نام تو چه بگذام ای عزیز[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای شهاب آسمانی دل من[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آمدی غرق نور کردی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آمدی مست حضورت کردی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آمدی جانم به قربانت[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اما ای خدا زود دوری چرا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خانه ی این نور آسمانی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خواب کهکشانی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]در کجا و مسکنش کجاس[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من عمری در خموشی بوده ام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای خدا به ذات کبریا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]من نور خداییت را[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گرمی و مهربانیت را[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بعد هدیه دادن این عشق[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درک کردم اندکی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اما غرق در لذتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بنده ات من را به تو خواهد رساند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]چون انتهای سیمش دست شماست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای خدا این عزیزم را من ازتو میخواهم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درمانده و افسرده ام از دوریش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ای خدااا ادرکنی مرا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Gharibane
04-12-2010, 23:04
يه حسي از تو در من هست
كه ميدونم تو رو دارم

واسه برگشتنت هر شب
درا رو باز ميذارم....

D,Freeman
04-12-2010, 23:27
هیچ صبحانه ای طعم لبخند نخواهد داد ، از فردا ، حالا که ساز می روم می روم میزنی ، خورشید بی عسل نگاهت هر صبح از طلوعش پشیمان خواهد شد .
.............................................


میگم شبا ستاره ها تا میتونن دعات کنن / نورشونو بدرقه ی پاکی خنده هات کنن

D,Freeman
05-12-2010, 12:30
به نام ستاره ی شب تاریکم…

یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…
خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…
ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…
ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون…
اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…ماهه اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون…
ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون… حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون

Snow_Girl
05-12-2010, 13:50
نمیدونی چقدر دلم هواتو کرده
هوایه قهر و آشتی و نگاتو کرده
دلم می خواد باز شب باشه باز من بشم باز تو باشی
باز حرفایه نا تمومه ما دوتا
باز انکار و بازم تمنا
نمیدونی که اینجا واسه من بی تو جهنمه
هنوز آخرین نگاهه خیست تو ذهنمه
دلم می خواد دستای گرمت رو بگیرم
تو آغوشت گم بشم تا آروم بمیرم
از بوی تنت من مست بشم و تو تویه چشمام خیره بشی
باز دلهره باشه و باز بی تابی
نمی دوندی قلبه شکستم اینجا اسیره
نگفتی با خودت بری دلم میمیره
نمی دونم آسمون اونجا امروز چه رنگیه
آسمونه دله من که از روز سفر ابریه
شب که میشه اشک تو چشمام میشینه
اگه سو داره چشمام واسه اینه
لبخند زیبات رو یک بار دیگه ببینه

Snow_Girl
05-12-2010, 14:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمی دانم چه زمانی می آیی ...

نمی دانی هر روز که می گذرد چشم انتظاری من بیشتر می شود

آیا دلت همچون دل من که در پیش توست ، در گروی من است ؟

آیا در انتظار دیداری آغازین با من هستی؟
فرصتهای من گذشتند ، اما برای آن ها دلم تنگ نشد

اما هر لحظه دلم برای تو و آمدنت تنگ می شود

آیا دل تو هم برای این دلتنگ عاشق تنگ می شود ؟
نمی دانم چه زمانی می آیی ...

و مرا از این غربت سردی که وجودم را فرا گرفته رها می سازی

باز هم نمی دانم ... اما بدان غربت دلم تنها تو را می خواهد و بس!!!

Lady parisa
05-12-2010, 14:38
عصر بارانی

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
وامروز دوباره شکست
تکه ای از شکسته های قلبم
درآن گوشه ی پاییزی
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
کاش گفته بودم…
کاش گفته بودم تو روزی بتی بودی
که قلبم ستایشت می کرد
دریغ از گوشه چشمی
که همان، بت شکنم کرد
وامروز…
بخشایش عذرم
مفهومی بی رنگ است
گمشده در اعماق تاریک قلبم…

Lady parisa
05-12-2010, 14:52
هنگام رفتن
در چشمان عشق نگریستن
آنچنان مشتاق ماندنت می کند
که پای رفتنت سست می شود
ورفتن را مرگ می پنداری
پس چشمانت را ببند
وپا در جاده بگذار
وهمیشه به یاد داشته باش
گاهی وقت ها برای بودن
باید رفت…

Lady parisa
05-12-2010, 15:05
در کوی تو مستانه … می افتم و می خیزم
دلداده و دیوانه … می افتم و می خیزم
من مست و پریشانم … می نالم و می مویم
مدهوش ز پیمانه … می افتم و می خیزم
تا آنکه تو را یابم …می گردم و می جویم
سر بر در آن خانه … می افتم و می خیزم
چو شمع شب عاشق … می سوزم و می گریم
از عشق چو پروانه … می افتم و می خیزم
گر دست دهد روزی … تا خاک رهت گردم
در پای تو جانانه … می افتم و می خیزم
گفتی که ز جان برخیز … در ملک عدم بنشین
زینروست که مستانه … می افتم و می خیزم
من مست قدح نوشم … از چشم تو مدهوشم
سلانه به سلانه … می افتم و می خیزم
دیوانه رویت من … چون گردم به کویت من
ای دلبر فرزانه … می افتم و می خیزم
بازای و گرنه می … هستی ز کفم گیرد
اینسان که به میخانه … می افتم و می خیزم

ilta
05-12-2010, 15:49
سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما


تو یه رویای کوتاهی ، دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون ، مرا اینگونه میخواهی


من آن خاموش خاموشم ، که با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی جز ، که از تو چشم نمی پوشم


تو غم در شکل آوازی ، شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز ، که بر من دل نمی بازی


مرا دیوانه میخواهی ، ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ، ز من افسانه میخواهی


شدم بیگانه با هستی ، ز خود بی خودتر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن ، شدم هر آنچه میخواستی


سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما


بکش دل را شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ، مرا تو درس عبرت کن


بکن حرف مرا باور ، نیابی از من عاشق تر
نمی ترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر


سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما ...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Gharibane
05-12-2010, 18:25
دستم بگیر
دستم را تو بگیر
التماس دستم را بپذیر
درمانی باش پیش از آنکه بمیرم

آوازی باش پرواز اگر نیی
همدردی باش همراز اگر نیی
آغازی باش تا پایان نپذیرم

گلدانی باش گلزار اگر نیی
دلبندی باش دلدار اگر نیی
سبزینه باش با فصل بد و پیرم

از بوی تو
چون پیراهن تو
آغشته شد جانم با تن تو
آغوشی باش تا بوی تو بگیرم

لبخندی باش در روز و شب من
در هم شکست از گریه لب من
بارانی باش بر این تشنه کویرم

آهنگی باش دراین خانه بپیچ
پژواکی باش از بگذشته که هیچ
آهنگی نیست در نایی که اسیرم

شاهزاده خانوم
06-12-2010, 02:50
کوچکتر که بودیم ، دل بزرگتری داشتیم
بزرگ که شدیم
به زخم هامان دل بستیم ...
و با خیال ِ بی خیالمان ستاره چیدیم !
بهانه کردیم قناعت ِ شمع را ...
که اندکی سکوت ، خود ِ دوست داشتن هامان بود !

بزرگتر که شدیم
معصومیت ِ آینه مان شکست ...
و عقل ، جسارت عاشقی نیافت !

آری ،
به جاده ها دل بستیم ،
و عهد کردیم ، بد عهد نباشیم ...
اما خنده بیخ گلویمان گیر کرد و کلاف ناخوشی هامان گم شد !
بزرگتر که شدیم
سرمان جا ماند و دلمان نجوا کرد :
خوشا به حال ماهی ها که چشمشان شوره زار دلشان نیست !

SamirH
06-12-2010, 21:00
ایـــن همـــه فاصله را چگونه تاب بیاورم؟


ایـــن همــــه روز را چگونه به تنهایی دوره کنم؟


ایـــن همـــه شمع را با چه رنگی از امیّد، روشن نگه دارم؟


ایـــن همــــــه فصل را تا به کی،خط بزنم؟


چگونه دوستت دارم ها را ترسیم کنم


که کلمه ای حتی،از یاد نرود؟


قصه ی ایـــن همــه دلتنگی را،


با کدام قلم،برایــت بنگارم؟


آخــــر برای تک تک واژه های بی قراریم،


قلمها را طاقتی نیست!


.....


نازنینم!


به اندازه ی تمامـی ابرهای دنیــا،


دلم گرفته است!


به دیدار ایــــن دل غمگین بیا!


شانه هایــت را برای ایــــن هــمه بارش،کم دارم!

Gharibane
06-12-2010, 22:24
نمیشه غصه ما رو،یه لحظه تنها بذاره
نمیشه این قافله،ما رو تو خواب جا بذاره


دلم از اون دلای،قدیمیه از اون دلاست
که می خواد عاشق که شد،پا روی دنیا بذاره


دوست دارم یه دست از آسمون بیاد ما دو تا رو
ببره از اینجا و،اونــــــــــور ابــــــــــــــرا بـــــذاره


تو دلت بوسـه می خواد من میدونم اما لبت
سر ِ هر جمـــــــله دلش،میخواد یه امــــــا بـــــذاره


بی تو دنیا نمی ارزه، تو با من باش و بذار
همه ی دنیا من و،همیشــــــه تنهــــــــا بذاره


...

من می خوام تا آخر دنیا تماشات بکنم
اگه زندگی بـــــــــرام،چشم تماشــــــا بذاره
....

M3HRD@D
06-12-2010, 22:36
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شاهزاده خانوم
06-12-2010, 22:58
دیوونه !
با من یکی بدو نکن !
خوب منم دلم گرفته ...

دیوونه !
زندگی را بدجور پیچوندیم ...
گره روی گره زدیم که چی ...

دیوونه !
پر از فکر و دغدغه و غم شدیم ،
می دونی تقصیر خودمان بود ...
تقصیر خود خودمان که شادی آمد و رفت و ما ... ما نفهمیدیم !

ب
ی
خ ی ا ل دیوونه !

بی خیال !
هیچ چیز ندارم نثار کنم ،
جز یک استکان دعای سبز با دستانی خالی تر از همیشه ...

شاهزاده خانوم
06-12-2010, 23:14
این سکوت هم مثل همیشه ..
زیر پای هق هق های من..


تلف می شود..!!

Yoo00ooVenToo00ooS
07-12-2010, 11:16
و لب گشودی و من محو یک سلام شدم
و بی مقدمه درگیر این درام شدم
ورق زدی و تمام دلم به حرف افتاد
ورق زدی و به حرف تو زود خام شدم
چه سطرهای عزیزی که رد شدی از من
چه فصلهای قشنگی که نردبام شدم
دو فصل خواندی و ول کردی انتهایم را
دو فصل رفتی و پنداشتی تمام شدم
ورق ورق شدم و در غروب بُر خوردم
و در مسیر عبور تو قتل عام شدم
غرور ساکت من در مرور ساده تو:
مرا درست نخواندی و من حرام شدم.

Lady parisa
07-12-2010, 14:13
بدرقه

خداحافظ…
آخرین کلامی که از تو شنیدم
و باز قصه ی تلخ جاده و آن راه بلند…
که تو را از خلوت من می ربود
آسمان می گریست
شیشه ها می گریستند
ومن مبهوت رفتنت
در پس شیشه های مه آلود
بغض دردناکم را بلعیدم
دیوانه وار خندیدم
وتو را بدرقه کردم…

Snow_Girl
07-12-2010, 14:32
اینک که خواب نیستم ، و به عشق تو نفس میکشم ، تو بخواب ،

تا من برایت لالایی بگویم ، تو گوش کن تا شعری که به عشق تو سرودم را بخوانم.

حالا تو به رویاها برو ، ببین آنجا تو زیباترین رویای منی.

Lady parisa
07-12-2010, 14:46
وقت رفتن…

وقت رفتن، تو چشماش نگاه نکردم
آسمون چشماشو ابری نکردم

با یه قلب پاره پاره، برمی گشتم از دیارش
به یاد اون گُل سرخی که می داد به دست یارش

قلب من براش می تپید، اون ولی چیزی نمی گفت
توی قلب ساده ی من، باز گُل عاشقی می شکفت

توی دنیایی که داره، آسمون پر از ستاره اس
من ولی دنیایی دارم، که شباش فقط خاطره اس

خاطراتی پُرِاز عشق، پُرِ از شادی و خنده
همه لحظه های نابی که دیگه برنمی گرده

همه واژه های این شعر بمونه به یادگاری
شاید یک روزی شقایق، بخونه برای یاری

Lady parisa
07-12-2010, 14:55
غم ناگفته

قلبم امشب
از دردِ غمی
به خودش می پیچد
من به دنبال کلامی درذهن
که بگویم
چیست این غم
و نمی یابم کلامی
بارها پرسیدم از خود
شعر گفتن ها را چه سود
نه کسی می خواند
نه کسی می شنود
واگرهم که شنید
تو بدان
عمق کلامت را
نمی فهمد…[COLOR="Silver"]

---------- Post added at 02:55 PM ---------- Previous post was at 02:52 PM ----------

Lady parisa
07-12-2010, 15:08
اگه یه نامه باشم
پر از پیامای خوب
کاشکی جوابم تو باشی
اگه یه عابر باشم
اسیر طوفان شن
کاشکی سرابم تو باشی
پر از گناهم اگر رها شده بی خبر
کاشکی گناهم تو باشی
اگر تمام تنم
دو چشم خسته باشه
کاشکی نگاهم تو باشی
تو در من تب خوندنی تب تند و فریاد
تو اصلا تمام منی ، یه سایه ی همسفر ، یه همزاد
تولد یک صدا یه فریاد
سکوت من شیشه ای صدای تو موندنی
در من ، طلوع صدایی
تو مثل گل ساده ای نجیب و آزاده ای
اسمت ، صدای رهایی
صدای من رفتنی
صدای ما موندنی
مثل صدای همیشه
تو مثل گل ساده ای
نجیب و آزاده ای
حرفی ، برای همیشه

Lady parisa
07-12-2010, 15:13
تو مهربان بودی
ماجرا اما
چه سخت تشنه جام محبت بودم
سخن تمام نشد ختم ماجرا پیدا
امید با تو نشستن
تلاش بی ثمری بود
چه کوشش شب و روزم
سان شخم زدن روی سینه دریا
و استغاقه به درگاهت
گره به باد زدن
و همچو کوفتن آب بود در هاون
مرا رهاکردی ؟
مرا به مسلخ سلاخان
رها چرا کردی ؟
مرا که رام تو بودم
اسیر دام تو بودم
گذشتم از تو و آن پر فریب شهر بزرگ
کنون کنار کویرم
کویر بی باران
و مهربانی این مهربانترین یاران
تو کاش از این مردم ز مردم کرمان
به قدر یک ارزن
وفا و خوبی را
به وام بستانی
که مثل مهر درخشان شهر بخشنده
و همچو مردم این ملک مهربان باشی
تو ای بلای دل من بلند بالایم
تو ای برازنده
تو ا بلندتر از سروها و افراها
تو بر تمام بلندان باغ بالنده
بر این اسیر به غربت گذر توانی کرد ؟
بر این کویر نشین
بر این ز مهر تو محروم
نظر توانی کرد ؟

Snow_Girl
07-12-2010, 15:22
واي خدا ،

چقدر دلم براي يه كسي ،
يه جايي ،
يه زماني ،
يه خاطره اي ،
تنگ شده.!
خدايا ،
تا كي بايد دنبال .... كه هيچ وقت نشناختمش ، بگردم ؟!
دستام ،
هنوز بوي دستاي گرم ،
اما ،
بي احساسش رو ميده .!
خدايا ،
تو شاهد بودي ،
كه در دلم چي گذشت .!
خدايا ،
دلم براي تو ،
براي خودم ،
براي روزايي كه هيچ وقت نرسيد ،
تنگ شده .!

Lady parisa
07-12-2010, 15:38
توبه می کنم دیگر کسی را دوست نداشته باشم حتی به قیمت سنگ شدن

توبه می کنم دیگر برای کسی اشک نریزم حتی اگر فصل چشمانم برای همیشه زمستان شود چشمانم را می بندم

توبه می کنم دیگر دلم برایت تنگ نشود حتی چند لحظه!قول می دهم نامت را بر زبان نمی آورم لبهایم را می دوزم

توبه می کنم دیگر عاشق نشوم قلبم را دور می اندارم برای همیشه و به کویر تنهایی سلام می کنم

Snow_Girl
07-12-2010, 18:01
باز شب شد چقدر تنهایم



گفته بودی که شبی می آیم



باز شب شد و از پنجره ام



همچنان راه تو را می پیمایم



کنج این پنجره ها شب همه شب



منم و گریه و های و هایم



پشت این پنجره ها تا به سحر



پنجه بر پیکر خاک می سایم



نکند بیهوده عمر خود را



پشت این پنجره ها می فرسایم



نکند بیهوده تکرار شود



قصه ی چشم به راهی هایم



باز چون دیشب وشبهای دگر



میروم پنجره را بگشایم



باز شب شد،شب و از پنجره ام



همچنان راه تو را می پیمایم

Snow_Girl
07-12-2010, 18:52
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیز پر دشتهای استغنا
اسیر پنجه ى تقدیر می شود گاهی
صدای زمزمه ى عاشقانه،آزادی
فغان و ناله ى شبگیر می شود گاهی
نگاهِ مردم بیگانه در دل غربت
به چَشمِ خسته ى من تیر می شود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی
بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد
کلام حق دمِ شمشیر می شود گاهی
بگیر دست مرا آشنای درد بگیر
مگو چنین و چنان، دیر می شود گاهی
به سوی خویش مرا می کشد چه خون و چه خاک
محبّت است که زنجیر می شود گاهی

Gharibane
07-12-2010, 20:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][/URL]

Arezo 110
07-12-2010, 20:29
سهم من از تو دوریه
تو لحظه های بی کسی
قشنگی قسمت ما اینکه :
بهم نمیرسیم

hasibi01
07-12-2010, 22:28
تا بشنیدم که گرمی از اتش تب
گرمی سوی دل بردم و سردی سوی لب
مرگست ندیمم از فراغت همه شب
تب با تو و مرگ با من این هست عجب

D,Freeman
08-12-2010, 01:59
دریچه
بازو به دور گردنم از مهر حلقه کن
بر آسمان بپاش شراب نگاه را
بگذار از دریچه چشم تو بنگرم
لبخند ماه را
...............



فریدون مشیری

A1000000000000000A
08-12-2010, 11:44
امشب آوازمرا آغوش كن
ارتعاش بودنم راگوش كن
من پر از اسليمي ومعماريم
من پراز تذهيب وخاتم كاريم
مكث كن درموج تودرتوي من
پچ پحي ميايداز آنسوي من
نقره پاش دشت خوابستان منم
آبشار آفتابستان منم

Lady parisa
08-12-2010, 12:02
ای غزل از تو رسیده! ای ترانه از تو جاری!
مرهم عزیز و ناب همه ی زخمای کاری!
پا بذار تو شب چشمام، با تو تازه می شه حرفام،
این تویی که مثل اینه، من یاد من میاری!
مث یه حرف نگفته، با منی! زیبای خفته!
تا رسیدن به طلوعم، یه قدم فاصله داری!
توی این چلّه ی یلدا، تو شدی شروع فردا،
توی یخبسته گی باغ، صدای پای بهاری!
دل ما وقفِ نگاهت، چشممون مونده به راهت،
نه تو جادّه گرد خاکی، نه نشونی از سواری!
تو که نازی مث آهو، بگو عطر خنده هات کو؟
بیا که دیگه نمونده واسه دل صبر و قراری!
بی تو سو نداره چشمام، بی تو می گیره نفس هام،
واسه من مثل هوایی، خونه یی، شهر و دیاری!
پل بزن به این شکسته، روزگار دستامو بسته،
تو مث حکم رهایی از تو بندِ روزگاری!
من یه سوزن بان پیرم، که دیگه جون نمی گیرم،
تو مث خاطره های سوت آخرین قطاری!
منو تو دلت نگه دار! دخترک! خدا نگهدار!
شاید این ترانه از من، بشه تنها یادگاری!

Lady parisa
08-12-2010, 12:10
اگر تو بازنگردی
قناریان قفس قاریان غمگین را
که آب خواهد داد
که دانه خواهد داد ؟
اگر تو باز نگردی
بهار رفته در این دشت برنمی گردد
به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد
اگر تو بازنگردی
کبوتران محبت را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شکوفه های درختان باغ حیران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را
ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است
چگونه با چه زبانی به او توانم گفت
که برنمی گردی
و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش
دگر برای همیشه تو رانخواهد دید
و نام خوب تو در ذهن کودک معصوم
تصوری ست همیشه
همیشه بی تصویر
همیشه بی تعبیر
اگر تو بازنگردی
نهالهای جوان اسیر گلدان را
کدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه کس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد

شعر عاشقانه «تو مهربان بودی» از دفتر شعر «از جدایی ها» حمید مصدق[COLOR="Silver"]

---------- Post added at 12:10 PM ---------- Previous post was at 12:08 PM ----------

Lady parisa
08-12-2010, 12:17
هنگام رفتن
در چشمان عشق نگریستن
آنچنان مشتاق ماندنت می کند
که پای رفتنت سست می شود
ورفتن را مرگ می پنداری
پس چشمانت را ببند
وپا در جاده بگذار
وهمیشه به یاد داشته باش
گاهی وقت ها برای بودن
باید رفت…

Lady parisa
08-12-2010, 12:25
با من باش

گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه ناجیگری، بی ناجی ام
تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی…

Lady parisa
08-12-2010, 13:02
دل بریدن و رفتن …





وقتی دلت خسته شــد ،


دیگر خنده معنایی ندارد …


فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !


وقتی دلت خسته شــد ،


دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند …


فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !


وقتی دلت خسته شــد ،


دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن …

Lady parisa
08-12-2010, 13:08
رها کنید مرا …

نفس هایم ! بایستید

قدم هایم ! مجالم دهید

اشک هایم ! نبارید

لب هایم ! بسته شوید

می خواهم بخوابم !

خوابی عمیق و آرام …

و جدا از بیهودگی ها …

می خواهم بخوابم …

بار خدای من …

تو … ؟



دگر نمی تواند …

و امشب عاشقانه آغوشت را طلب می کند …

بار خدای من …

دریاب امیدت را …

که دگر توان هیچ ! ندارد ..

Lady parisa
08-12-2010, 13:13
تو معنای تمام واژه های منی برای عاشقانه هایم به دنبال واژه


می گردم… تو بازهم در من ظهور می کنی…تو باز هم مرا به دنیای خود می


بری….


تو باز هم مثل همیشه به اوج می بریَ…به ناکجا….


لبخند که می زنی پرنده ی دلم بال بال می زند… با این دل پر بریده


چه کنم؟…


می خواهم از آنجایی بگویم که نگاهم در نگاهت حل شد….من عاشق تر شدم و عاشقانه ای


آبستن…در نا کجای ذهنم تو اردو زدی….دلم که دیگر ملک خصوصی توست….و من نوشتم


از بودن تو …تویی که …


از تو برای تو و برای دلتنگی های همیشگیم می نویسم… می خوانی و


می گویی سلام بانوی من….و من سلامت را هرباره با سبدی از گلهای


سرخ- به رنگ بوسه- پاسخ می دهم.


و تو …تو که حجم بودنت به اندازه ی تمام هستی من است….


بگذارید همه بدانند ….بگذارید بدانند…….می خواهم فریاد کنم ….


باشد این بار هم نه….اما می گویم که من تو را بهترین میدانم تو را…می

خواهم

Snow_Girl
08-12-2010, 13:26
تو خلوت کوچه هاي پاييز بازم به يادخاطرات شروع به قدم زدن کردم. بازم از کوچه خاطره هامثل هميشه بدون تو عبور کردم ، درخت سرسبزي که هميشه تورو به ياد من مي آورد تن به زردي پاييز سپرده بود وتمام برگهاي خودش رو ارزاني کوچه خاطره ها کرده بود. صداي خش خش برگها بازم تورو به خاطر من مي آورد . انگار داشتم روي خاطره هاي با توبودن قدم ميزدم

Lady parisa
08-12-2010, 13:50
باز باران


می چکد بر دفترم

تا بشوید هرچه دارم در سرم

باز باران

بی بهانه

میزند بر جان خسته

تا بشوید گونه ها را

از غبار سفله بسته

باز باران

بی ترانه

میزند بر دشت لاله

تا بشوید زخم و درد عاشقی را

از درون قلب های زخم دیده

باز باران

بی نشانه

می زند بر صاحبان این زمانه

تا بشوید رنگ تزویر و ریا را

از لباس مردم در خواب مانده

حال باران

در درون ابر پنهان می شود

رنگ و بویش از دیده میگردد نهان

می گریزد او از این درد عیان

باز باران

دور می گردد زمن

تا نبیند سیل اشک و آه من

---------- Post added at 01:50 PM ---------- Previous post was at 01:46 PM ----------

یکی بود یکی نبود وقتی خورشید طلوع کرد از پشت پنجره

کلبه ای قدیمی،شمع سوخته ای را دید که از عمرش لحظاتی بیش نمانده بود.

به او پوزخندی زد و گفت:

دیشب تا صبح،خودت را فدای چه کردی؟

شمع گفت:

خودم را فدا کردم تا که او در غربت شب غصه نخورد.

خورشید گفت:

همان پروانه که با طلوع من تو را رها کرد!

شمع گفت:

یک عاشق برای خوشنودی معشوق خود همه کار می کند و برای کار خود

هیچ توقعی از او ندارد زیرا که شادی او را شادی خود می داند

خورشید به تمسخر گفت:

آهای عاشق فداکار،حالا اگر قرار باشد که دوباره به وجود آیی،دوست داری که چه

چیزی شوی؟ شمع به آسمان نگریست و گفت: شمع…دوست دارم دوباره شمع شوم

خورشید با تعجب گفت:شمع؟؟

شمع گفت:

آری شمع…دوست دارم که شمع شوم تا که دوباره در عشقش بسوزم و

شب پروانه را سحر کنم،خورشید خشمگین شد و گفت:

چیزی بشو مانند من تا که سالها زندگی کنی،نه این که یک شبه نیست و نابود شوی!

شمع لبخندی زد و گفت:

من دیشب در کنار پروانه به عیشی رسیدم که تو در این همه سال زندگیت به آن

نرسیدی…من این یک شب را به همه زندگی و عظمت و بزرگی تو نمی دهم.

خورشید گفت:

تو که دیشب این همه لذت برده ای پس چرا گریه می کنی؟

شمع با چشمانی گریان گفت:

من از برای خودم گریه نمی کنم،اشکم از برای پروانه است که فردا شب در آن همه

ظلمت و تاریکی شب چه خواهد کرد و گریست و گریست تا که برای همیشه آرامید

F l o w e r
08-12-2010, 13:53
دل تـــــمنا میکند تا من بسازمــــــــ
خانه ای
عاشقان کی خانــــــه دارند
دل مگر دیوانـــــه ایــــــ !؟

F l o w e r
08-12-2010, 14:00
لنگــــــــــر عشق زدم بر دل طوفانـــــــی تو
تکیه گاهمــــــ شده است
ساحل
بارانــــــی
تو . . .

Lady parisa
08-12-2010, 14:16
دیگه به نبودت عادت کرده بودم

خو دمو با خیالت راحت کرده بودم

دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم

برای دل خو دم شعر غریبی رو بگم

گو نمو تر بکنم شوق اشکا مو ببینم

او مدی دلتنگی ها همه رفتن

شوق وصال و جا گذاشتن

تا او مدم با آغوشت جون بگیرم

خیال تازه ای رو پیش چشمای تو دیدم

دوباره نوا زشو دوست داشتنو عاشقی

سر کار گذاشتن دل تو شب ها ی بی قراری

دو باره لحظه ناب رسیدن

دو باره تشنه ی شوق بو سیدین

چه خیال ساده و خوبی

پیش چشما ی تو بودن و دل فریبی

Lady parisa
08-12-2010, 14:28
دیگه به نبودت عادت کرده بودم

خو دمو با خیالت راحت کرده بودم

دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم

برای دل خو دم شعر غریبی رو بگم

گو نمو تر بکنم شوق اشکا مو ببینم

او مدی دلتنگی ها همه رفتن

شوق وصال و جا گذاشتن

تا او مدم با آغوشت جون بگیرم

خیال تازه ای رو پیش چشمای تو دیدم

دوباره نوا زشو دوست داشتنو عاشقی

سر کار گذاشتن دل تو شب ها ی بی قراری

دو باره لحظه ناب رسیدن

دو باره تشنه ی شوق بو سیدین

چه خیال ساده و خوبی

پیش چشما ی تو بودن و دل فریبی[COLOR="Silver"]

---------- Post added at 02:28 PM ---------- Previous post was at 02:24 PM ----------

Lady parisa
08-12-2010, 14:37
عشق تو….


عشق تو جام لبریز از ترانه است
هر نفست ساز در این می خا نه است
چه بگویم که قلبم نکند تنازی
با این جام که تو یه خوردش دادی
هرچه گویم همه کفر و خطاست
در می کده عشق ثانیه هم بر فناست
هی که نهادی در وجودم همه هستی
خوا ندی از شعر ترا نه ی این سر مستی
بگو با دل عاشق چهکنم
لحظه های رفته بر باد را چگونه باز یابم
بگو که عا شق بودی
ثا نیه هایم را با عشق خریدی
بگو هر ثا نیه قربانی نفسهام شدی
تا که این دل ثانیه هایش را کند بردباری

mmiladd
08-12-2010, 14:43
این همه حسود بودم و نمی دانستم
به نسیمی که از کنارت
موذیانه می گذرد
به چشم های آشنا و پر آزار ٬
که بی حیا نگاهت می کند
به آفتابی که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد ٬
حسادت می کنم .....
من آنقدر عاشقم
که به طبیعت بد بینم
طبیعت پر از نفس های آدمی است ٬
که مرا وادار می کند حسادت کنم
به تنهایی ام
به جهان
به خاطره ای دور از تو ....

مسعود كيميايي

Lady parisa
08-12-2010, 14:43
پر شدم از غروبی دلگیر،چه پریشانم و چه تاریک!انقدر که

آینه ها با من قهرندو خورشید از من رو بر نمی گرداند.من از تو دورشدم

از رازقی و رازیانه و کلبه سپید آرزو ها یم میان انبو هی از شب بوسه هاست.

دلگیر تر از همیشه ام و فانوس های آویزان پشت

در را دستمال نمی کشم.حال دیگر صنو بر های این طرف خیابان

سبز نیستند و به پاییز سلام گفته اند. حرفهایم را از یاد می برمفشاید

هنوز دیر نشده ف اشک هایم را پنهان می کنم،صنو بر ها با ید سبز باشند

Lady parisa
08-12-2010, 14:51
این همه حسود بودم و نمی دانستم
به نسیمی که از کنارت
موذیانه می گذرد
به چشم های آشنا و پر آزار ٬
که بی حیا نگاهت می کند
به آفتابی که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد ٬
حسادت می کنم .....
من آنقدر عاشقم
که به طبیعت بد بینم
طبیعت پر از نفس های آدمی است ٬
که مرا وادار می کند حسادت کنم
به تنهایی ام
به جهان
به خاطره ای دور از تو ....

مسعود كيميايي




چقدر سلطه طلبانه!!!!!!!!!

mmiladd
08-12-2010, 14:54
چقدر سلطه طلبانه!!!!!!!!!


كلا شخصيت مسعود كيميايي اينه..


كاريش نميشه كرد..!

Lady parisa
08-12-2010, 15:12
التماس


سلام بر تو که گذران زندگی فقط بهانه ای است برای ارزوی دیدار تو

حتی خورشید هم به امید زیارت جمال توست که هر روز در اسمان


هویدا است .می دانم که خوب میدانی چرایی بی قراری زبانه


شعله های شفق بر بیکرانه اسمان راتو بگو چه کنم با این همه


رسوب غم غروب غریبانه که هر غروب بیشتر بر دلم سنگینی


می کند . به خدا که دگر اشک هم یارای زدودن ان را ندارد .


ای درخشان ترین ستاره اسمان شبهای تار ر من ، دگر این بغض


خسته هم بعد از این همه صبر، طاقتش طاق شده و دیری است


که قطره های اشک بی قراری نوازشگر گونه هایم است .


چه کنم که اشک قشنگ ترین بهانه است برای گفتن از بی تو


بودن ، برای بیان دلتنگی و برای بیان غربت . خوب می دانی


که فقط یک نیم نگاهت ، دوباره خواهد رویاند شقایق پرپر شده


باغ دل رسوایم را، و می دانم که می بینی اظطراب ندیدن را در


چشمان بی قرارم و می شنوی حسرت نبودنت را از سکوت


خاکستری نگاهم و باز رخ نمی نمایی . معنی باران !


چگونه التماست کنم که بیایی و حجم انبوه تنهایی ام را سیراب کنی

---------- Post added at 03:11 PM ---------- Previous post was at 03:09 PM ----------

خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم

تمام تن شدم زخمی ز تیغ همقطارانم

خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری

از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری

هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا

در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا

هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان

ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان

همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند

به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند[

Lady parisa
08-12-2010, 15:17
کفرم را که در می‌آوری
ایمانم به عشق بیشتر می‌شود

Lady parisa
08-12-2010, 15:33
آن روز ها صدای تو در گوشم می پیچید و خوابم می کرد
این شب ها صدای تو در دلم می پیچد و بیدارم می کند

Lady parisa
08-12-2010, 15:38
شب که می شود
نبودن هایت را زیر بالشم می گذارم
و شجاعت خود را زیر سوال می برم ...
دوام می آورم تا فردا ؟؟؟

Snow_Girl
08-12-2010, 15:40
گل من، قلبت را، به خداوند سپار...



آن همه تلخی و غم، این همه شادی و ایمانت را...



گاهی از عشق گذر کن و دلت را، بسپار



به خداوندی که



خوب می داند گل من؛



سهم تو از دل چیست...!



گاه، دلتنگ شوی،



گاه، بی حوصله و سخت و غریب!



و زمانی را هم، غرق شادی و پر از خنده و عشق...



همه را، ای گل ناز، به خداوند سپار...



خاطرت جمع، عزیز! که عدالت؛ خصلت مطلق اوست...



گل نازم؛ این بار



چشم دل را واکن!



دست رد بر دل هر غصه بزن!



حرف هایت را، گرم و آرام و بلند، به خداوند، بگو...



عشق را تجربه کن!



حرف نو را این بار، از لب شاد چکاوک بشنو!



قطره آبی بچکان؛ بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!



گل من؛ در این سال؛ که پر از روز و شب است،

و پر از خاطره هایی تازه!


لحظه ها، می گذرند، تند و بی فاصله از هم



مثل آن لحظه که دیروز شد و



مثل آن روز که انگار، گلم؛



هرگز از ره نرسید...!



آری ای خوب قشنگ؛



زندگی، آمدن و رفتن نیست...



خاطره ها هستند، گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!



بهتر آن است که در روز جدید،



فکر را نو بکنیم، عشق را، سر بکشیم



و دل تار غمین را



بنشانیم سر سفره نور،



خانه اش را بتکانیم و سپس



هر در و پنجره را، سوی چشمان خدا وا بکنیم...



روز نو، آمده است!



و بهار هم امسال، مثل هر سال از آغوش خدا، می روید!



کاش، این بار، گلم؛



با دل گرم زمین، عهد بندیم، دگر؛



قدر بودن ها را، خوب تر می دانیم...



و خدا را هر روز، از نگاه همگان می خوانیم...!



فاصله، بسیار است بین خوبی و بدی... می دانم!!!



ولی ای ماه قشنگ؛



آن چه در ما جاری است؛ این همه فاصله نیست!



چشمه گرم وصال است و عبور...



زندگی... می گذرد؛ تند و آسان و سبک...!



عاشق هم باشیم، عاشق بودن هم،



عاشق ماندن هم، عاشق شادی و هر غصه هم...



روز نو، هر روز است؛



فکر را، نو بکنیم...!



عشق را، سر بکشیم...!



زندگی؛



می گذرد...! تند و آسان و سبک!!!

ilta
08-12-2010, 23:20
-------------------

The Darkness
09-12-2010, 02:51
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه قانون عجیبی چه ارمغان نجیبی

و چه سرنوشت تلخ و غریبی

که هر بار ستاره های زندگی ات را با دستهای

خود راهی آسمان پر ستاره امید کنی

وخود در تنهایی وسکوت با چشمهایی خیس از غرور

پیوند ستاره ها را به نظاره بنشینی و

خموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

وباز هم تو بمانی وتنهایی و دوری

و باز هم تو بمانی و یک عمر صبوری ...!

The Darkness
09-12-2010, 02:51
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
من مي‌شناختم او را
نام تو راهميشه به لب داشت
حتي
در حال احتضار
آن دل‌شكسته عاشق بي‌نام و بي‌نشان
آن مرد بي‌قرار

روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
هر روز پاي پنجره غمگين نشسته بود
وگفتگو نمي‌كرد
جز با درخت سرو
در باغ كوچك همسايه
شبها به كارگاه خيال خويش
تصويري از بلندي اندام مي كشيد
و در تصورش
تصوير تو بلندترين سرو باغ را
تحقير كرده بود

روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
او پاك زيست
پاكتر از چشمه اي نور
همچون زلال اشك
يا چون زلال قطره باران به نوبهار
آن كوه استقامت
آن كوه استوار
وقتي به ياد روي تو مي‌بود
مي‌گريست

روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
او آرزوي ديدن رويت را
حتي براي لحظه اي از عمر خويش داشت
اما براي ديدن توچشم خويش را
آن در سرشگ غوطه ور آن چشم پاك را
پنداشت
آلوده است و لايق ديدار يار نيست

روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
آن لحظه اي كه ديده براي هميشه بست
آن نام خوب بر لب لرزان او نشست
شايد روزي اگر
چه ؟
او ؟
نه آه ... نمي آيد

The Darkness
09-12-2010, 02:52
گاهی تو باور کن

تنها ترين درد هم که باشی
من در آغوشت هزار رویا را می بینم

تو قِید جمله هاي عاشقانه را بزن

که این جا
عاشقانه ها هم به ما نمی رسند

من نازک ترين پیرهنم را می پوشم
تو در جسارتت تعجیل کن
مرا فتح کن
دستت به سرسبزترين جزیزه ام که رسید
هَک کن اسمت را
بگذار همیشه این جا بماند

نامت
در قلبم
گاهی تو بَلد ترين احساس من باش
نابلد

F l o w e r
09-12-2010, 17:16
چشمـــــــ های من و تو
بیش تر از لـــــبهایمان با یکدیگر سخن می گویند
می دانمــــــــ
دلمان برای این روزها بسیار تــــــنگ خواهد شد...

Ghorbat22
09-12-2010, 18:57
دوستت دارم هایت را باور میکنم

درست

مثل امضای آخر نامه هایت

که میگویی خون است

اما طعم آب انار می دهد

...

D,Freeman
09-12-2010, 19:16
دلم در حلقه غمها نشسته



زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانه ست



تو را می خواهم و اینها بهانه ست...

F l o w e r
09-12-2010, 21:13
از لمـــــــس صدایتـــــــ
تارهای وجودم به لرزه در می آیند
ترانــــــه ای بخوان
آهنگت می شومـــــــ
تا جهان را به رقص واداریـمـــــــ...

Hadi King
10-12-2010, 16:35
رفتی

درست زمانی که
دوست داشتنت را اعتراف کردم
و هنوز مانده ام چرا همه معشوقها
میروند
به راهی ...
به امید کسی ...
که شاید قرار نیست
اصلا باشد
:40:

mmiladd
11-12-2010, 12:29
سفید شد
موهایی که
برای برگشتنت آراسته بودم

Lady parisa
11-12-2010, 12:31
وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه



از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت
واسه ی بودن با تو ندارم یه لحظه فرصت
اینجا اشکه تو چشام به کسی نشون ندادم
اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نمیارم
وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه
وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه
از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم
کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم
حالا عکست تنها یادگاره از تو
خاطراتت تنها باقیمونده از تو
وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم
کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

Lady parisa
11-12-2010, 13:16
جاده قدم های تو را دلتنگ است …




تو هرگز دلتنگی چشمانم را ندیدی

و تصویر خاموشی قلبم را در روشنای آرزوهایت

تو فریاد سکوتم را در میان واژگان روزمره زندگی نشنیدی

تو فرصتی نداشتی

برای برداشتن سیب سرخی از دستانم

فرصتی نداشتی برای باور کردن باورهایم

جاده ها چنان تو را در خود گرفتار کرده اند

که لحظه ای توان ایستادن نداری

تو فرزند سفر بودی

و من نواده سکوت خویشتن

دیگر انتظارت را به انتظار نخواهم نشست

برو مسافر

جاده قدم های تو را دلتنگ است …

The Darkness
11-12-2010, 15:33
باز خيال مي كنم تو از ديار ماه به من نگاه مي كني

شب سياه من به روشني نشسته است

من از مسافت زمين به تو نگاه مي كنم

تو از درازي زمان مرا صدا مي كني

نگاه كن چه آسمان شب است و روز

دل من از تپش پُر است

من از صداي گام هاي تو، در انتظار نشسته ام

نه از زمان و از مسافت زمين، نه از تحرك دلم

من از محيط بي حسم
تو از ديار آشنا مرا صدا مي كني

SamirH
11-12-2010, 23:24
پای پنجره نشستم کوچه خاکستری باز زیر بارون من چه دلتنگتم امروز
انگار از همون روزاست حال و هوام رنگ تو ا کوچه دلتنگ توا

دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راهه دورم خبرم از دل من که نداره

آروم ندارم یه نشونه می خوام واسه قلبم
جز این نشونه واسه چیزی دخیل نمی بندم
این دل تنهام دوباره هوای تو رو داره

هوای شهر تو و بوی گلاب
پیچیده توی اتاقم مثل خواب
داره بدجوری غریبی می کنه
آخه جز تو دردمو کی می دونه

دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راهه دورم خبرم از دل من که نداره

تقدیم به دوستان عزیزم ...

Lady parisa
12-12-2010, 11:36
تو را آرزو نخواهم کرد، هیچ وقت!

تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که

خودت بیایی، با دل خود، نه با آرزوی من

.

.

.

Snow_Girl
12-12-2010, 11:39
چشمان مهربانت، آتش زده به جانم

در این حریق سوزان، من تا ابد بمانم
تو سبزی بهاری، گلبرگ پاک یاسی
من برگ زرد پاییز، در غربت خزانم
زیبا و مهربانی، شیرین و خوش زبانی
ای لیلی زمانه! مجنون این زمانم
فرهاد و زخم تیشه، خونین تر از همیشه
روزی اگر نباشی، فرهاد این جهانم
آتش گرفته شعرم از شعله نگاهت
من در حریق شعرم، جز نام تو نخوانم
خاکستر امید است بر موی من نشسته
اما اگر بیایی، من کودکم، جوانم
هر شب به خواب و رویا می آیی و دریغا!
تا می رسم کنارت، گویی که ناتوانم
عشقت به دشت عمرم، زیبا دوانده ریشه
یاد تو در خیالم، نام تو بر زبانم
تو شاد و پر طراوت، زیبا و با نجابت
من در شب جدایی، اندوه بی کرانم
با من چه کرده ای تو ای عشق نو شکفته!؟
چشمم همیشه پر اشک، باران بی امانم

Lady parisa
12-12-2010, 11:45
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .[COLOR="Silver"]

Lady parisa
12-12-2010, 11:51
حافظه‌ام همه چیز و همه کـَــس را فراموش می‌کند
خسته شدم بس که سائیدمش
و تو هر بار نمایان‌تر شدی . . .

Snow_Girl
12-12-2010, 11:53
گفتمش بیا،عاشقم هنوز


خنده کرد و گفت:درغمت بسوز


هرچه میکشم ای یاران،ازجفای اوست


گریه های من ای یاران،از برای اوست


درفراق او عاشقان،خسته جان شدم


این ترانه را چگونه سرکنم که بی زبان شدم






میشود بهار،عاشقان،جاودان از او


پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم


رفته ای برون،چون جوانیم


طی شد این چنین،زندگانیم






دردلم هنوز ای یاران،اشتیاق اوست






ناله های من ای یاران،از فراق اوست






درفراق او عاشقان،خسته جان شدم






این ترانه را چگونه سرکنم که بی زبان شدم






میشود بهار،عاشقان،جاودان از او


پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم

Lady parisa
12-12-2010, 11:55
نقرین به عشق به عاشقی / نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاه که عشقتو / تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو / نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو / به اون دل سیاه تو . . .
.

Snow_Girl
12-12-2010, 12:11
باز در پنجه ی تاریکی شب
سوز این سینه ی من حسرت تست
باز در سجده ی کفر آلودم
یادت ایمان مرا با خود شست
چشمت افسونگر احساس نیاز
رقصت احیاگر بی تابی هاست
هم در این خانه ی پر گشته ز آه
یاد تو علت بی خوابی هاست
باز هم وسوسه ی آغوشت
هست و پی در پی خواهشهایم
و چنین دانه ی انکار از تو
خود جواب من و چالشهایم
ای که احساس مرا می دانی
بگشا چشم خمار آلودت
تا ببینی که چه سوزانم من
از نگاه دل و جان فرسودت
وین همه راز که در شعر من است
همه از باور تو جوشیدست
کاش یکدم به کنارم آیی
ای که عشقت به دلم روییدست ...

Snow_Girl
12-12-2010, 12:21
ای نشسته درخیال من، فراموشم مكن


با فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مكن


زندگانی می كنم چون شعله با خود سوختن


زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مكن


می تراود تا شراب بوسه از جام لبت


از شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مكن


دودم و از شعله دارم دامنی رنگین به بار


این شرر از من مگیر از نو سیاه پوشم مكن


چون صبا در جستجو خود به هر سویم مكش


همچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مكن


این دل درد آشنا را در شرار غم بسوز


هر چه می خواهی بكن اما فراموشم مكن

Lady parisa
12-12-2010, 15:27
آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند
همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . .[COLOR="Silver"][COLOR="Silver"]

Lady parisa
12-12-2010, 15:35
غم دانه دانه می افتد روی صورتم
شور است طعم نبودنت!

Lady parisa
12-12-2010, 15:55
هر انکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار
دل من سایه لطف تو میخواست / و گرنه سایه دیوار بسیار . . .

---------- Post added at 03:55 PM ---------- Previous post was at 03:51 PM ----------


ویران شد از نگاهت بنای استوار دلم ، حالا تو تنها ستون این ویرانه ای . . .

Gharibane
12-12-2010, 19:10
دوست، دوست، دلتنگم; يار، يار، غمگينم
در گلو گره بسته بغض اشك خونينم
....

سينه بس كه سنگين شد، آه در توانش نيست
اين بساط شكوا را خوشتر آنكه برچينم.

M3HRD@D
13-12-2010, 00:40
خانه خراب تو شدم
بسوي من روانه شو

سجده به عشقت ميزنم
منجي جاودانه شو

اي كوه پر غرور من
سنگ صبور تو منم

اي لحظه ساز عاشقي
عاشق با تو بودنم

روشنترين ستاره ام
ميخواهمت ميخواهمت

تو ماندگاري دردلم
ميدانمت ميدانمت

اي همه ي وجود من
نبود تو نبود من

ALI-17
13-12-2010, 01:17
از بهار تقویم میماند...
از من استخوانهایی که تو را دوست داشتند...

Lady parisa
13-12-2010, 10:03
امشب به یادت گریانم ، گرچه ز دیده ات پنهانم ، گرچه به ظاهر خندانم ، اما از درون نالانم . . .[COLOR="Silver"]

Lady parisa
13-12-2010, 10:15
به پندار تو : جهانم زیباست
جامه ام دیباست
دیده ام بیناست
زبانم گویاست
قفسم هم طلاست
به این ارزد که دلم تنهاست ؟

Lady parisa
13-12-2010, 10:33
نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای
بوسهء دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم . .

Lady parisa
13-12-2010, 10:41
منو ببخش که بی خبر تو خلوتت پا میزارم / مقصرش دلتنگیه ، من که گناهی ندارم

F l o w e r
13-12-2010, 12:28
دلمــــــ میخواد ویرگول باشمـــــــ

تا وقتی به من میرسی مكث كنیــــــ...!

F l o w e r
13-12-2010, 13:24
برایـــــــ با تو بودن

ثانـــــیه ها دشمنی می کنند

کاش بادیــــــــ بوزد برای بردن عقربه ها

Snow_Girl
13-12-2010, 14:44
ز چشمت اگر چه که دورم هنوز
پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال
به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا
دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره ی دردهایم نشد
پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نبود
گذشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توأم
پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی
من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست
در این عرصه من جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت
پر از نغمه ی پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است
ولی با توأم پس صبورم هنوز

miss leila
13-12-2010, 16:39
روزي از راه آمدم اينجا
ساعتش را درست يادم نيست
ديدم انگار دوستت دارم
علتش را درست يادم نيست
چشم من از همان نگاه نخست
با تو احساس آشنايي كرد
خنده ات حالت عجيبي داشت
حالتش را درست يادم نيست

mmiladd
13-12-2010, 16:58
در ناله ي اين دوشنبه ي غمگين.

صدايي ميشنوم كه تويي !

صدايي ميشونم كه منم...

ما براي هم آمديم و ندانستيم .

ما در يكديگر گريسته بوديم .

من مجنون گونه لحظه ي بي اعتبار دوستت دارم را

هزاران بار زيستم .

ما مجنون گونه زيسته بوديم...

و او بود كه كنار پله هاي نا تمام....

پشت دري خسته ؛ كه با نيم رخي باز مي شود...

Ghorbat22
13-12-2010, 21:04
عشــــــــق

از من

و نگاه "تو"

تشکیل میشود...

،

گاهی تمام

من به "تو"

تبدیل میشود

Miss Artemis
13-12-2010, 22:14
باور کن آن “میم” مالکیتی که به آخر اسمم اضافه میکردی بزرگترین و زیباترین عاشقانه ای بود که شنیده ام

Miss Artemis
14-12-2010, 16:22
آن قدر نفس می کشم
تا تمام شود ...
همه ی آن هوایی که سراغ تو را می‌گیرد...

D,Freeman
14-12-2010, 19:47
عشق تو همچون افقی بی انتهاست




قلب من خالی ز هر رنگ و ریاست




زندگی با آرزو ها روبروست




با تو بودن از برایم آرزوست

ALI-17
14-12-2010, 20:46
در جاده بی پایان عشقت
بی نگاه تابلوی چشمت
سایه بغض سکوتم شکست
فریاد زدم
بی تو هرگز، بی تو هرگز
دوستت دارم
تا آغوش گرم خدا

F l o w e r
15-12-2010, 17:08
کاش گلیــــــ بودم
-سرخ-
تا پرپر شدنـــم با دستـــــــ های تو
می رقصید در باد

EHSANRF
16-12-2010, 13:26
خداوند طولانی کند این عاشورا و تاسوعا را
که هر وقت هیئت ما
از کنار خانه شما میگذرد
با یاحسین " تـ ـ ـ ــو " مست می شوم.
نمیدانم چرا قوم یزید نمیگذارند آب به حسین برسد
همینطور ... تو به منــ

Consul 141
16-12-2010, 15:17
آبشار دلتنگی هایت را
بر بازوانم بریز
تنم ،
بوی تو گرفتن را
زیر بغض هایت
عجیب می خواهد ...

ALI-17
17-12-2010, 05:22
توی این شبای زیبا/تو رو من کم دارم اینجا
گل من ای نازنینم/با تو بودن شده رویا
روزایی که از تو دورم/میگذرن مثل یه سایه
هنوزم عطر نفسهات/مونده اینجا توی خونه
میدونی که بیقراره/واسه دیدار دوباره
منتظر مونده دل من/که شاید بیای به خونه
توی این شبای زیبا/تو رو من کم دارم اینجا
گل من ای نازنینم/با تو بودن شده رویا

mmiladd
17-12-2010, 14:09
با آن هيكل نحيف ؛ چه جايي گرفته بودي در زندگيم..

rahgozare tanha
17-12-2010, 16:53
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد

عشق اینبار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
تیشه بر ریشه ی قصری که در آن شیرین نیست
بیستون بی تو به ویرانه شدن می ارزد
یوسفم سینه ی من پیرهن پاره ی من
ننگ این قصه به افسانه شدن می ارزد
خاک خامم عطش آتش و می در دل من
بزن آتش که به پیمانه شدن می ارزد
شانه ام زیر غم عالم و آدم اما
یک نفس زیر سرت شانه شدن می ارزد...

miss leila
17-12-2010, 18:00
نه مرادم نه مریدم ،


نه پیامم نه کلامم،

نه سلامم نه علیکم،

نه سپیدم نه سیاهم.

نه چنانم که تو گویی،

نه چنینم که تو خوانی ونه آن گونه که گفتند و شنیدی.

نه سمائم،

نه زمینم،

نه به زنجیر کسی بسته و نه برده‌ی دینم

نه سرابم،

نه برای دل تنهایی تو جام شرابم،

نه گرفتار و اسیرم،

نه حقیرم،

نه فرستاده پیرم،

نه به هر خانه و مسجد و میخانه فقیرم

نه جهنم، نه بهشتم

چنین است سرشتم

این سخن را من از امروز نه‌ گفتم،

نه‌ نوشتم،

بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم.

حقیقت نه به رنگ است و نه بو،

نه به های است و نه هو،

نه به این است و نه او،

نه به جام است و سبو...

گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم،

تا کسی نشنود آن راز گهربار جهان را،

آنچه گفتند و سرودند تو آنی ...

خود تو جان جهانی،

گر نهانی و عیانی،

تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی

که خود آن نقطه عشقی

تو اسرار نهانی

همه جا تو

نه یک جای ،

نه یک پای،

همه‌ای

با همه‌ای

همهمه‌ای

تو سکوتی

تو خود باغ بهشتی.

تو به خود آمده از فلسفه‌ی چون و چرایی،

به‌ تو سوگند که این راز شنیدی و

نترسیدی و بیدار شدی،

در همه افلاک بزرگی،

نه که جزئی ،

نه چون آب در اندام سبوئی،

خود اوئی،

به‌خود آی

تا بدرخانه‌ی متروک هرکس ننشینی

و به‌ جز روشنی شعشعه‌ی پرتو خود

هیچ نبینی

و گل وصل بچینی.......!

Enamela
17-12-2010, 18:11
رو سر بنه به بالين تنها مرا رها كن
ترك من خراب شبگرد مبتلا كن
ماييم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهي به من ببخشا خواهي برو جفا كن

topoly1000
17-12-2010, 22:12
کاش می شد گرمی حس وجود تو

دلم را در میان سردی بیزاری از خویشم امان می داد .

و این چشمان گریانم ز اشک شوق پر میگشت .

miss leila
19-12-2010, 17:45
کاش ميشد عشق را تفسير کرد


خواب چشمان تو را تعبير کرد


کاش ميشد همچو گلها ساده بود


سادگی را با تو عالمگير کرد


کاش ميشد در خراب آباد دل


خانه احساس را تعمير کرد


کاش ميشد در حريم سينه ها


عشق را با وسعتش تکثير کرد

Gharibane
19-12-2010, 23:50
اي مهربان‌تر از برگ در بوسه‌هاي باران
بيداريٍ ستاره، در چشمٍ جويباران

....

بازا كه در هوايت خاموشي جنونم
فريادها برانگيخت از سنگ كو‌ساران

....

گفتي : « به روزگاران مهري نشسته» گفتم:
«بيرون نمي‌توان كرد حتي به روزگاران»

...

پيش از من و تو بسيار بودند و نقش بستند
ديوار زندگي را زين‌گونه يادگاران;

وين نغمه محبت، بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقي‌ست آواز باد و باران.

Ghorbat22
20-12-2010, 21:56
نیمه ی پر لیوان عشقمان را ببین

من...تو...چای شیرین !

تو , هم میزنی

من ,حل میشوم

عشق می ماند و لیوان و تــــو

همین !

Gharibane
20-12-2010, 22:05
....
بس که لبریزم از تو می خواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها


اين شعر فوق العاده زيباست ممنون. آري آغاز دوست داشتن است.....گرچه پايان راه ناپيداست

Gharibane
20-12-2010, 22:12
درد تاريكيست درد خواستن
رفتن و بيهوده خود را كاستن

سر نهادن بر سيه دل سينه‌ها
سينه آلودن به چرك كينه‌ها

در نوازش، نيش ماران يافتن
زهر در لبخند ياران يافتن

ـــــــــــــــ
يه سوال پيش اومده برام: چرا پستها پاك ميشن؟!

ABEL
20-12-2010, 23:03
چقدر سخته تو خیالت ساعتها
باهاش حرف بزنی اما...
وقتی دیدیش هیچی جز سلام
نتونی بهش بگی

F l o w e r
20-12-2010, 23:29
جزییـــاتـــــ ِ چشم‌هـــایتـــــ

کلیـــاتـــــ ِ زند‌گی ِ مـــن استـــــ

Enamela
22-12-2010, 17:07
با ناله مرا از این نیستان ببرید
مشتی عطشم به سوی باران ببرید
من منتظرم که یوسفم برگردد
چشمان مرا به شهر کنعان ببرید

F l o w e r
22-12-2010, 20:42
یا
به تو می اندیشمـــــــــــــــ
یا
به این می اندیشمـــــــ
كه چرا؟
به تو می اندیشمــــ

Gharibane
22-12-2010, 23:47
عشق‌هاي بدلي بَراقند

عشق‌هاي بدلي
-اما-
با تلنگر
آني،
مي‌شكنند

Miss Artemis
23-12-2010, 01:34
صدای آب می آید ٬

در حوض دلتنگیم چه میشوئی ؟

کمی آهسته تر ...

ماهی کوچک دلم را در میان دستانت نمی بینی ؟؟

Sara Seven
23-12-2010, 15:46
روزي از راه آمدم اينجا
ساعتش را درست يادم نيست
ديدم انگار دوستت دارم
علتش را درست يادم نيست
چشم من از همان نگاه نخست
با تو احساس آشنايي كرد
خنده ات حالت عجيبي داشت
حالتش را درست يادم نيست

miss leila
23-12-2010, 15:55
تكيه كردم بروفاي اوغلط كردم،غلط
باختم جان در هواي اوغلط كردم،غلط
عمركردم صرف او فعلي عبث كردم،عبث
ساختم جان را فداي او غلط كردم ،غلط
دل به داغش مبتلاكردم خطاكردم،خطا
سوختم خودرا براي اوغلط كردم، غلط
اينكه دل بستم به مهر عارضش بد بود،بد
جان كه دادم در هواي او غلط كردم،غلط

ت

Hadi King
23-12-2010, 16:09
اینک که خواب نیستم ، و به عشق تو نفس میکشم ، تو بخواب ،
تا من برایت لالایی بگویم ، تو گوش کن تا شعری که به عشق تو سرودم را بخوانم.
حالا تو به رویاها برو ، ببین آنجا تو زیباترین رویای منی.
:40:

M3HRD@D
23-12-2010, 17:27
آنچه از من تا تو گسترده گشته,فاصله نیست!
دنیاییست پر از دلتنگی!

so0san
24-12-2010, 01:12
بیا وقتی برای عشق حورا میکشد احساس



به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک آور بیاندازیم



بیا با خود بیاندیشیم اگر یکروز تمام جاده های عشق را بستند



اگر یکسال چندین فصل برف بی کسی آمد



اگر یکروز نرگس در کنار چشمه غیبش زد



اگریک شب شقایق مرد تکلیف دل ما چیست



و من احساس سرخی میکنم چندیست



و من از چند شب نم پیشتر خوابم نزول عشق را دیدم



چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمیلرزد



چرا بعضی نمیدانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد



چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است



و در ان ذکر هم یاد خدا خالیست



و گویی میوه ی اخلاصشان کالست



چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالیست



چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران صداقت نیز دلّالیست



کاش میشد لحظه ای پرواز کرد حرفهای تازه را آغاز کرد



کاش میشد خالی از تشویش بود



برگ سبزی تحفه ی درویش بود



کاش تا دل میگرفت و میشکست عشق میامد کنارش می نشست



کاش با هر دل دلی پیوند داشت



هر نگاهی یک سبد لبخند داشت



کاش لبخند ها پایان نداشت



سفره ها تشویش آب و نان نداشت



کاش میشد ناز را دزدید و برد



بوسه را با غنچه هایش چید و برد



کاش دیواری میان ما نبود



بلکه میشد آنطرفتر را سرود



کاش من یک قناری میشدم در تب آواز جاری میشدم



آی مردم من غریبستانیم امتداد لحظه ای بارانیم



شهر من انسو تر از پروازهاست



در حریم آبی افسانه هاست



شهر من بوی تغزل میدهد



هر که میاید به او گل میدهد



دشتهای سبز وسعت های ناب



نسترن نسرین شقایق آفتاب



باز این اطراف حالم را گرفت



لحظه ی پرواز بالم را گرفت



میروم آن سو تو را پیدا کنم در دل آینه جایی پیدا کنم

قسمتی از مجموعه اشعار دکتر محمود انوشه

mcymc
24-12-2010, 01:47
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم ِ افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

***

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند


مژگان عباسلو

mcymc
24-12-2010, 02:07
خواب دیدم به لبم بوسه گرمی زده ای
کاش تا آخر عمرم بشوم خواب ترین ...

hadijamalo
24-12-2010, 10:44
عشقبازی به همین آسانی است
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کارهموارۀ باران با دشت
برف با قلۀ کوه
رود با ریشۀ بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمه‌ای با آهو
برکه‌ای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
و شب و روز و طبیعت با ما!
عشقبازی به همین آسانی است .....
شاعری با کلماتی شیرین
دستِ آرام و نوازش‌بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل‌آرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است .....
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حرّاج کنی
رنج‌ها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آن‌ها بزنی
مشتری‌هایت را با خود ببری تا لبخند
عشقبازی به همین آسانی است .....
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری
هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار
عرضۀ سالم کالای ارزان به همه
لقمۀ نان گوارایی از راه حلال
و خداحافظی شادی در آخر روز
و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر
عشقبازی به همین آسانی است.

hadijamalo
24-12-2010, 10:45
تموم خاطراتت يادم مياد
ياد اون روز که دلت ميگفت منو ميخواد
اگه تو نموني پيشم ديونه ميشم
آخه من چي کار کنم تو بموني پيشم
فکر تو يه لحظه از سرم نميره
من ميگم ميموني اما دل ميگه ميره
ميدونم تو ميري مهرم حروم می شه
ميدونم تو ميري مهرم حروم ميشه

hadijamalo
24-12-2010, 10:46
کنار پنجره می آیم
نسیم تبسم تو جاریست
قاصدکها آمده اند
در رقص باد و یاد
سبز
سپید
سرخ...
و این آخرین قاصدک
چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست!

Sara Seven
24-12-2010, 16:22
بگذار در این قصه
پروانه سرمست بماند
بلبل بخواند
دشت بخندد
چهرۀ من و تو
شاداب بماند

بگذار که بد خواه بداند
در سیطرۀ ما
سَر خود، اگر از دربیآید
نتواند، نتواند.

Sara Seven
24-12-2010, 16:24
یک نفر آمد قرارم را گرفت

برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهاری بود، حیف

باد پاییزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق

با نگاهی، اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود

آمد و دار و ندارم را گرفت

F l o w e r
24-12-2010, 21:58
نمی دانم چرا با آنكه می دانم
از آن من نخواهی بود
چرا با تار و پود جان
برایت خانه میسازم

F l o w e r
24-12-2010, 22:30
از تماشایـــــــ آینه سیر نمی شومـــــــ

چقــــــــدر
نگاه تو . . .
به صورتمـــــــ می آید . . .

Sara Seven
25-12-2010, 17:49
از تو تا هنوز

چيزي از دست نداده ام، جز عشق

چيزي به دست نياورده ام، جز تنهايي

از تو تا هنوز

رنگِ نارگونِ عشق

سرخ ِ سرخ نبود

F l o w e r
25-12-2010, 19:46
دلتنگیــــــ ام را. . .
با بستری از کلمات بپوشانمــــــ
دلــــــم را چه کنم که باز
تو را
صـــــدا می زند . . .؟!

Hadi King
25-12-2010, 22:11
نمی دونم یادت می یاد روزایی که غصه نبود !

حیف که همیشه اون روزا خاطره میشه خیلی زود

زمونی که شعرهای من مال تو بود

دست من از تو می نوشت ، قلب من از تو می سرود

اما که این فاصله ها چیزی برامون نگذاشت

انگار نمیشه دور بود و پیش کسی دل جا گذاشت . . .

nelly joon
26-12-2010, 20:57
لحظه ی شیرینی که به تو دل بستم
از تو پرسیدم من: تو منی یا من تو ؟
و تو گفتی هر دو
و به تو پیوستم
گفتم :ای کاش پناهم باشی
همه جا و همه وقت تکیه گاهم باشی ...
و تو گفتی هستم , تا نفس هست کنارت هستم...

شاهزاده خانوم
27-12-2010, 12:48
نه اشک من مرحم دل شکسته توست

نه آسمان بغض کرده ام...


به احترام احساست یک عمر سکوت

---------- Post added at 12:48 PM ---------- Previous post was at 12:47 PM ----------

آنجا که کشتن عاطفه فرهنگ میشود

دلها برای مردن گل سنگ میشود

من بیصدا بیاد خودم ساز میزنم

آری دلم برای خودم تنگ میشود

4MaRyAm
27-12-2010, 17:19
گاه کوچکم میبینی و گاه بزرگ ، نه کوچکم و نه بزرگ .

تو هستی که دور می شوی و نزدیک . . .

mcymc
27-12-2010, 23:10
جهان چیزی شبیه موهای توست،
سیاه و سرکش و پیچیده ...
چه بی بختم من،
که به نسیمی جهانم آشوب می شود..!

mcymc
27-12-2010, 23:15
امواج نگاهت اعتیادآور بود

زیبایی تو فراتر از باور بود

در قاب نگاه چشم من لبخندت

لبخند "ژوکوند"، بلکه زیباتر بود ..

F l o w e r
28-12-2010, 16:52
پنجره را كه باز میكنیـــــــ

دلم می آید و

لبــــــ طاقچه ی نگاهتـــــــ

مینشیند!

میبینیـــــــــــــــ؟!

دلمـــــــ بی دام و دانه

جلد نگاهتـــــ شده استـــــــــ...!!!

part gah
28-12-2010, 21:07
گفتمش بی تو چه می باید کرد
عکس رخساره ی ماهش را داد
گفتمش همدم شبهایم کو
تاری از زلف سیاهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید
به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من
انتــــــــظار سر راهش را داد

Hadi King
28-12-2010, 23:28
در جلسه امتحان عشق

من هستم و یک برگ سفید .
یک دنیا حرف ناگفتنی ، يك سبد تنهايي و دلتنگي
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود ،
قطره کوچک هوس سرسره بازی می کند!
و برگه سفید عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست
در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک می کشم
وقت تمام است برگها بالا.......!

mcymc
29-12-2010, 00:04
زمانی کوه بودم،
حالا دیگر آدم شده ام...
می رسیم به هم !؟

---------- Post added 29-12-2010 at 12:04 AM ---------- Previous post was 28-12-2010 at 11:59 PM ----------


لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود.

من، نام این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام ...

F l o w e r
29-12-2010, 17:02
صدایـــــ معلم در کلاســــــ می پیچد

"...... جاهای خالــــی را با کلماتــــ زیر پر کنید"

و من هنــــوز

نمیدانمــــ جای خالیــــــ تو را چهـــــــ چیز پر خواهد کرد ؟

mcymc
30-12-2010, 02:39
سودی نداشت بودن ِ با تو به غیر " آه"

هرچند بی تو نیز زیان در زیان گذشت ...

Consul 141
30-12-2010, 11:15
هزار بار گفته ام
تو شعر نا سروده ای
نو خط نا نوشته ای
تو آن ره نرفته ای
ببين که دفتر دلم
تهی ز حرف تازه شد
بيا مرا به دست خود.......ورق بزن......ورق بزن

M O B I N
30-12-2010, 11:40
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ما ز دلبستگی حیله گران، بی‏خبریم
از پریشانی صاحبنظران، بی‏خبریم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عاقلان از سر سودایی ما بی‏خبرند
ما ز بیهودگی هوشوران بی‏خبریم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خبری نیست ز عشاق رُخش در دو جهان
چه توان کرد که از بی‏خبران بی‏خبریم؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سرّ عشق از نظر پرده دران پوشیده است
ما ز رسوایی این پرده دران بی‏خبریم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]راز بیهوشی و مستی و خراباتی عشق
نتوان گفت که از راهبران بی‏خبریم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ساغری از کف خود بازده، ای مایه عیش
ما که از شادی و عیش دگران بی‏خبریم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nelly joon
30-12-2010, 17:43
از بچگی

پر کردن جاهای خالی برایم سخت بود

فرقی نمی کرد

فارسی

تاریخ
....

جاخالی نده!

این همه جاخالی زیاد نیست؟

M3HRD@D
30-12-2010, 22:25
يه روز دل نشست و با خودش فكر كرد و گفت: سنگ ميشم .


سنگ شد و رفت ميون سنگها نشست! اما بعد از مدت كوتاهي


، عاشق يك سنگ ديگه شد ...

شاهزاده خانوم
30-12-2010, 23:35
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی

هیچ کس اینجا گم نمیشود...

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند،

چمدانشان را می بندند و ناپدید میشوند...

یکی در مه...

یکی در غبار...

یکی در باران...

یکی در باد...

و بیرحم ترینشان در برف...{شاید هم بهار!!!}

آنچه به جا میماند،

رد پایی است،

و خاطره ای که هر از گاه

پس میزند مثل نسیم سحر

پرده های اتاقت را...

nelly joon
31-12-2010, 14:18
این عشق برای من هیچ نداشت
اما....
گلهای بالشم را " باغبان " خوبی بود
اشک های هر شب من...!!!

Hadi King
31-12-2010, 17:06
ساده نیست فراموشی و خاموشی
من كه هیچكس جز تو را نمی خواهم
یا به هیچ چیز جز تو نمی اندیشم
روی از من اينگونه بر مگردان
ای آرزوی دیرینه ام ...
:40:

F l o w e r
31-12-2010, 19:00
نگاهتــــــ
کافیستــــ تا در هوای آمدنتـــــ
بمیرمـــــ . . . !
تو همیشه دعـــوتی
راس ساعتـــــ دلتنگــــی . . .

Snow_Girl
01-01-2011, 00:09
رفتی ، نگاه پنجره ها خیس آب شد





بی تو نفس کشیدن و ماندن ، عذاب شد









با هر نسیم می وزی اما چه فایده





سرمست دیگرانی و قلبم کباب شد









آماج دردهای کس دیگری شدن





باورنکردنی ست که سهمم نقاب شد









دیگر کمر شکستگی ام را کسی ندید





شاعر قلم شکست و سکوت انتخاب شد









ای کاش قبل رفتن وتنها گذاشتن





آنبار فرصتی که برایم خراب شد . . .









حالا درون پیچ خم خود تنیده ام





گم می شوم و خاطره هایت سراب شد









دستی به تو رساندم و افسوس سهم من





از عاشقی ، تلنگر بر یک حباب شد









حالا نگاه کن منم و شعرهای تلخ





شعری که برگ کهنه ای از یک کتاب شد



************************************

با من بمان این لحظه های آخری را

باور نکردم غیر تو من دیگری را



باور نکردم بخت بازی کرد با من

دنیا رقم زد روزگار بدتری را



آن شب کنارت پر زدم تا دم دَم ِ صبح

باور نکردم من چنین خوش باوری را



با خنده هایت غنچه های باغ خندید

از من نگیری خنده ی نیلوفری را . . . !



با گیسوانت شاخه های بید لرزید

تکرار خواهی کرد روز محشری را . . . !



تو بی گمان جا مانده در اعماق قلبی

هرگز نمی بینی چنین عاشق تری را



درمانده گشتم از غزلهای شبانه

هی پاره کردم بیتهای سر سری را



تا آخر این داستان با من بمان چون

باور نکردم رفتن مبهم تری را



امشب خدا حافظ برایم نیست آسان

از دست خواهم داد شانس دیگری را

ALI-17
01-01-2011, 14:29
True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
این هوسه كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره

Immature love says: I love you because I need you
عشق خام و ناقص میگه: دوست دارم چون بهت نیاز دارم

Mature love says: I need you because I love you
ولی عشق كامل و پخته میگه: بهت نیاز دارم چون دوست دارم

Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays
سرنوشت تعيين ميكنه كه چه شخصي تو زندگيت وارد بشه، اما قلب حكم مي كنه كه چه شخصي در قلبت بمونه

Ghorbat22
01-01-2011, 21:19
تنهــایی مان کمــی خیابان کــم داشــت
یک کوچه و یک بوسه ی پنهان کم داشت
من شـــانه به شــانه ی تو راه افتــــادم
این مــنــظره چند قطره باران کم داشت

F l o w e r
01-01-2011, 21:26
از من فـاصلهــــــــــــ بـگیر ،
شاید کـه مُـسری بـاشد ویـروس دلتـنگــــی هـایـم

نـقش بستهـــــــ ای بـر دلـم
مـثل طرحیــــــ بـر دیـوارهــــــــــ غـار

mcymc
02-01-2011, 01:08
هیشه بُرد خواه ِ تو ،

همیشه مات خواه ِ من ...

بچین، دوباره می زنیم!

سفید تو ، سیاه من ...

ALI-17
02-01-2011, 08:16
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست/با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
اخر اتش زد دله دیوانه را/سوخت بی پروا پر پروانه را
عشقه من از من گذشتی خوش گذر/بعد از این حتی تو اسمم را مبر
خاطراتم را تو بیرون کن ز سر/دیشب از کف رفت فردا را نگر
اخرین یک بار از من بشنو پند/بر منو روزگارم دل مبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه زود/عشقه دیرین گسسته تار و پود
گرچه ابه رفته باز اید به رود/ماهی بیچاره اما مرده بود
بعد از این هم اشیانت هر کس است/باش با او یاده تو مارا بس است

ALI-17
02-01-2011, 08:30
تو این روزگار بی رحم با این همه امید ببین چی سهم ما شد!
از عاشقی تباهی...
از زندگی مصیبت...
از دوستی شکست...
از سادگی خیانت...

Dreamland
02-01-2011, 17:39
موجم کردی که بی قرارت باشم ، ابرم کردی که اشک بارت باشم

در سکوت گل جلوه نمودی تا من ، چون خار همیشه در کنارت باشم . . .

shahrzadm33
02-01-2011, 19:21
چترت را
کنار ایستگاهی در مه فراموش کن
خیس وخسته به خانه ام بیا
نمی خواهم شاعر باشی
عاشق باش
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست
چه سرخ،چه زرد،چه غنچه...

rain of love
02-01-2011, 20:31
همیشه حرف از رفتن هاســــت، کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کنــــــــــد

mcymc
02-01-2011, 23:53
نیا لطفا !

می دانم

می آیی لبخند نمی زنی

می میرم ...

gidesk
03-01-2011, 00:48
ای ماه من که ذهن مرا بسته ای به تیر
گاهی بیا و یک خبری از دلم بگیر
درچشم خسته ام، اثری از امید نیست
افتاده ام به حالت اغما ، نگو ...بمیر
امشب که عاجزانه تو را زجه می زنم
دست مرا بگیر در این لحظه ی خطیر
تاکی درانتظار تو هروز سر شود
دارم هلاک می شوم از یأس ناگزیر
حالا ، بیا ، ببین نفسم را بریده است...
شبهای سوت و کور و رهاورد این کویر
آخر چگونه من بپذیرم که رفته ای
دیگر نمی رسی به لبم سیب بی نظیر ...!
حس کرده ای دچار نگاهت شدم ولی ...
چرخی نمی زنی به هوای دلی اسیر
از بس خزان گرفته نفسهای شهر را ...
اردیبهشت ماه مرا کرده پیر ِ پیر
برگرد تازه کن نفس پیر خسته را
گاهی قدم بزن به هوایم در این مسیر




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شاعر : سید مهدی هاشمی نژاد (م-شوریده)


-------------------------------------------------------------

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

gidesk
03-01-2011, 00:50
بـــرآن دلـی کــه قـلبـت ، قفـل ِ بهـانه مـی زد
دیـدی چگـونه هـردم ، دل عـاشقانه مـی زد ؟
از تو همان بهانه: نه . . . راه ِ ما یکی نیست
یادش به خیرکه این دل ،بیچاره چانه مـی زد
درحزن و در فراغت ،دل روزو شب ،دمادم
گیسـوی ِ غصه ها را ،با گریه شـانه مـی زد
تیری زجـنس ِ تـنگی ، می رفـت فـروبه قلبم
تـــا در گِــلِ خـیــالـم ، یـادت جـوانه مـی زد
نــاز و کـرشمـه افـتاد ، تـا انــدکی ز چشمت
رقـیب مثال ِ مرغی، نوک بهر ِ دانه مـی زد
بی قـفل و بی سـپربود ، بی مـن در ِ نگاهت
هـر دم به شهر قــلبت ،دزدی شـبانه مـی زد
آن عـشق ِ بـین ِ مـا را،حاشا نکن که روزی
بـا مـن دلت سخـن هـا،بس شاعـرانه مـی زد
بــر خـط به خـط ِ عـهـدت ،وفــا نـکردی اما
تــیـر ِ جـفایت ای یـار ،دل را نشـانه مـی زد
حــتی خـیـال ِ خــام ِ "دســتـت مـیان ِ دسـتی"
بــر قـامـت ِ دو چشـمم ،اشکی روانه مـی زد
شـکـار ِ غصه بـودم ،درگـیر ِ درد و سـخـتی
یک زخـم تـو بـردل ِ من،یکی زمانه مـی زد




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شاعر : وحید بیاتی

-------------------------------------------------------------

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

F l o w e r
03-01-2011, 12:33
" و تو چون مصرع بیتیــــــــ زیبا
سطر برجستــــــه ای از زندگی من هستیــــــــ "

rain of love
03-01-2011, 16:55
خواستم بگویم کیستم دیدم نگفتن بهتر است
چه سود انکس که با من نمی ماند
همان بهتر که نشناسد مرا
و ان کس که می ماند خود خواهد شناخت

F l o w e r
03-01-2011, 19:14
دلمـــــــــــ را که مرور می کنمـــــــ
تمام آن از آن توستــــــــ
نقطهــــــــ ای از آن خودم . . .
برای آن نقطه همــــــ
میخ می کوبمــــــ و
قابــــــ عکس تو را
می آویزمـــــــ

Rainy eye
03-01-2011, 19:14
در حضور باد
کلماتم را
در جوی سحر می شویم
لحظه هایم را
در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم روشن
تا که بی دغدغه
بی ابهام
سخنانم را
در حضور باد
با تو بی پرده بگویم
که تو را دوست میدارم!!!
تا مرز جنون...

rain of love
03-01-2011, 19:45
من در تمام عمرم تنها دو بار شاعر شده‌ام ، یک بار با دیدن تو ، بار دیگر با ندیدنت

سیروس جمالی

Gharibane
03-01-2011, 22:43
اين چه عشقي است
ــــــــــــــــــــ كه در دل دارم
ــــــــــــــــــــــ من از اين عشق
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ چه حاصل دارم
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ ميگريزي ز من و در طلبت
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ باز هم كوشش باطل دارم

mcymc
03-01-2011, 23:35
منصفانه جدا می شويم ...


تو برای خودت زندگی میکني ،

من برای خودم می میرم ...!

Hadi King
04-01-2011, 17:27
عشق

راه حل نیست

حل شدن در راه است.

:40:

F l o w e r
04-01-2011, 19:17
تنــــــها برنامه ای كهــــــــ
تكرارش آرزویـــــــــ من استــــــــــ
پخش زنده ی نگاه توستــــــــ ...

black master
05-01-2011, 12:33
ی تاب

مرا بگذار و بگذر
تا به آواز درون پیله تاریک خود
شعری بخوانم
سکوتم مشکن امشب
که بی تابم
برای گریه کردن


باغ

تکه ای از باغ
در حصار سفالین یک گلدان
کافی است
تا تمام فصلها را
برایم معنا کند
باغ ها را
به باغداران بسپارید


تکیه

نیلوفر
اندام تردش را
به تنه تنومند افرا
تکیه داده بود
و در دلش می گذشت
که همه سهمگینی طوفان
های و هویی بیش نیست

عشق

و اما ...
در روز گار ما
آنان که درد را تنها نقابی
بر چهر داشتند
بر عشق راه نیافتند

4MaRyAm
05-01-2011, 19:28
گداییِ عشق رسم تازه کاران است

عاشق می بخشد

بدون هیچ حساب و کتاب.

rain of love
06-01-2011, 13:44
گاه گاهی آرزو می کنم کاش بودی ، نه ! ، آروز می کنم کاش می دانستی مخاطب این همه اشک ، این همه انتظار ، این همه شعر و احساس تو بودی .

rain of love
06-01-2011, 13:55
منتظر نباش

که شبی بشنوی

از این دلبستگی های ساده ، دل بریده ام !

که بارانی ام را

در جاده ای جا گذاشتم یا در آسمان

به ستاره ی دیگری سلام کردم

توقعی از تو ندارم

اگر دوست نداری

درهمان دامنه ی دور دریا بمان

هر جور تو راحتی ...

باران من

همین سو سوی تو از آن سوی پرده

برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست

من که این جا کاری نمی کنم

فقط گهگاهگان

دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم ...

همین این کار هم نور نمی خواهد

می دانم که به حرفهایم می خندی

حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم

باران می بارد



(این شعرا از خودم نیست،اما نمیدونم شاعرش کیه)

Consul 141
06-01-2011, 17:04
آري

درست مي گويي ...
بعد از من ، هميشه
تو مي آيي ...
تقصير من چيست ...
اين را ،
دستور زبان مي گويد
كه بعد از تو ،
او خواهد آمد ...
تقصير من نيست ...

ALI-17
06-01-2011, 21:48
برای خریدن عشق هرکس هرچه داشت آورد...
دیوانه هیچ نداشت و گریست...
گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید...
اما هیچکس ندانست بهای عشق "اشک" است...

Rainy eye
06-01-2011, 23:43
در مهربانی نگاهت
ذوب میشود یخ احساسم
با تو
می توان آسود
در انتهای راهی که به بن بست رسیده است!!!
و بالا رفت
از دیوار روز مرگی ها
و نترسید
از آنچه پشت دیوار است...

نام کاربري
07-01-2011, 01:21
من از هفت سنگ می ترسم
می ترسم آنقدر...سنگ روی سنگ بچینیم
که دیواری ما را از هم بگیرد
بیا لی لی بازی کنیم
که در هر رفتنی...
دوباره برگردیم..

mani_2004_2006
07-01-2011, 02:35
از همان ابتدا دروغ گفتند!

مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!

پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!

از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

اصلا این "او" را که بازی داد؟!...

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

می بینی

قصه ی عشقمان!

black master
07-01-2011, 15:08
ای دل، دل سودا زده، سامانم کـو؟ / ای کالبد تهی شده جـــــــانم کـو؟
امـــروز که از همیشه مشتاق ترم / ای خانه ی سوت و کور مهمانم کو؟

shab67
07-01-2011, 15:34
اول از عین شدم عاشق و تب کرده شبت


دوم از شین شدم شبنم بسته به لبت


سوم از قاف شدم قله ی سخت قدمت


آخر از هیچ شدم قطره ی عشق صنمت

mcymc
07-01-2011, 21:39
صدای قلب نیست ..

صدای پای توست که در سینه ام میدوی ..

کافیست کمی خسته شوی

کافیست بایستی ...

Ghorbat22
08-01-2011, 18:58
آرام
آرام
تــــه نشین شدی
در مـــــــــن
.
.

Amir..H
08-01-2011, 23:47
گفتی که به احترام دل باران باش


باران شدم و به روی گل باریدم


گفتی که ببوس روی نیلوفر را


از عشق تو،گونه های او بوسیدم


گفتی که برای باغ دل پیچک باش


بریاسمــــــــــــن نگاه تو پیچیدم


گفتی که برای لحظه ای دریا شو


دریا شدم و تو را به ساحل دیدم


گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش


مجنون شدم و ز دوریت نالیدم


گفتی که بیا و از وفایت بگذر


از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم


گفتم که بهانه ات برایم کافیست


معنای لطیف عشق را فهمیدم

alone girl 22
09-01-2011, 00:24
در زندان دلم
اندوه عشق هیاهویی به پا کرد.....

part gah
09-01-2011, 11:33
يه شب خواب چشمات نشست تو خيالم

چشام و كه بستم تو بودي كنارم

همين جاي كوچيك واسم آسمون شد

نگاهم كه كردي نفسهام تموم شد

شدم محو چشمات سرابه يه رويا

دلم رو سپردم به امواج دريا

به شوق تو انگار سبك شد وجودم

يه احساس گرمي گرفت تار و پودم

چه احساس خوبي تو كه باشي اينجا

چشام تا كه وا شد تو رفتي و رويا

خراب شد رو شونه ام يهو آسمونم

فقط عطر خوبه تو موندش تو خونه ام

اگه با خيالم هنوز همنشيني

مثه خواب چشمام من و خواب مي بيني

بدون شونه ي من هنوز تكيه گاهه

تا برگردي چشمام واست چشم به راهه

نمي خوام با گريه برم خواب رويا

بيدار شم نباشي كنارم تو اينجا

نذار تا تموم شه بدون تو نفسهام

فقط در همين حد ميگم خيلي تنهام
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

4MaRyAm
09-01-2011, 16:27
عشق یعنی خواندن افکار در بی صحبتی

عشق یعنی زندگی را تازگی

عشق یعنی شادی و آزادگی

عشق یعنی سربلندی و سرفرازی

عشق یعنی بودن و دیده شدن

عشق یعنی هر نفس تازه شدن

عشق در شاخه گل مریم بخفت

عشق در بوی خوش مریم شکفت

F l o w e r
09-01-2011, 18:56
معتاد چشمانتــــــــ شده ام ..
.
.
.
نگاهتــــــــ را ..

در من تزریق کنــــــــــــ

mcymc
09-01-2011, 23:52
امامزاده ي سرسبز ِ كوهستان هاي بلند را ، چه خبر از ماهي ِ سياه ِ بركه هاي دور ...

S 7 N
10-01-2011, 00:05
خوشا بی صبری عشق درون سوز -- همه درد از درون و از برون سوز
چو عشق اتش فروزد در نهادی --به خاصیت بر او بادست ابی
در ان هنگام که کاستیلای عشق است ---صبوری کمترین یغمای عشق است...

narmine
10-01-2011, 00:24
امامزاده ي سرسبز ِ كوهستان هاي بلند را ، چه خبر از ماهي ِ سياه ِ بركه هاي دور ...


زندگی،
عکس ماهی نشان داد.

دست تقدیر،
هرکجا برکه‌ای دید
سنگ‌هایی شبیه مرا
دانه‌دانه
به بادِ فنا داد...

-مژگان عباسلو

EHSANRF
10-01-2011, 08:50
سراغ جمعه را که میگیرم
نمیدانند "جمعه" چیست!
بعضی ها نمازش میخوانند
بعضی ها می خوابندش
بعضی زنده داری میکنندش
ولی من جمعه به زیارت چشمان 'تو' می آیم...
ای که چشمانت آسمانی ست
اجازه زیارت میدهی؟
- نــ ــ ــه!
چه وقت تعطیلی است نازنین
باید غروب با چشمان تو تماشا کنم...
من برای چشمانت خودم را نذر کرده ام
مثل ابراهیم و اسماعیل
من از خود میگذرم...
اما اینک
غروب جمعه
چشمهای تو و دیدگان خیس من و
ثانیه های خیالی و
باران اشک...
-
از سه شنبه که رفته ای
در جمعه چشمانت مانده ام
مگذار شب جمعه ام برسد
و من هم بخوابم جمعه را...

S 7 N
10-01-2011, 15:54
دلا در عشق تو صد دفترستم -- که صد دفتر ز کونین از برستم
منم ان بلبل گل ناشکفته --- که آذر در ته خاکسترستم...

Consul 141
10-01-2011, 16:43
تمرین نرنجیدن می کنم و صبوری را مشق!
اما ...
نسیم یاد تو که می وزد ...
هوای دلم بارانیست!
حالا باران هم بیاید!
گیرم بهار هم بیاید!
چه فرقی میکند اگر تو نباشی؟!
تازه دل بی تاب و دلتنگم که با توست!
دیگر من بی دل به چه کار می آیم؟!

ALI-17
11-01-2011, 15:45
منحنی لبخندت
نقطه ی عطفیست
در زندگی «خطی» من!

F l o w e r
11-01-2011, 16:18
اجازهــــــــ می خواهم؛
سـنجاق كنم،
خودم را، به دلواپسـی هایتـــــــ...
.
.
.
اجازه؟! . .

ELHAM3000
11-01-2011, 17:01
شبي به دست من از شوق سيب دادي تو

نگو كه چشم و دلم را فريب دادي تو

تو آشناي دل خسته ام نبودي حيف

و درد را به دل اين غريب دادي تو.

4MaRyAm
12-01-2011, 18:37
باور کن ضربان قلبم را...

روي خنده هاي تو تنظيم کرده ام

بخنــــــــــد تا هميشه زنده بمونم...

mcymc
13-01-2011, 00:46
حال که ديگر قرار نیست حوای من شوي

به چه امیدی آدم شوم ...

F l o w e r
13-01-2011, 12:02
باران بهانهــــــ بود

تا تو زیر چتــــر منــــــــ

تا انتـــــــهای کوچهــــــــ بیایی . . .

M3HRD@D
13-01-2011, 13:36
اینجا همه هر لحظه می پرسند :
حالت چطور است؟
اما کسی یک بار از من نپرسید :
(( بالت . . .

انکار
از تمام رمز رازهای عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده میان تهی
چیز دیگری سرم نمیشود
من سرم نمیشود
ولی . . .
راستی دلم،
دلم چه می شود!

siamak 1
13-01-2011, 16:32
به نام ستاره ی شب تاریکم…یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون…اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…ماهه اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون… ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون… حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون

siamak 1
13-01-2011, 16:33
وقتی از غربت ایام دلم می گیرد‎‎
مرغ امید من از شدت غم می میرد
دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد.

Consul 141
13-01-2011, 17:17
کوچ کرده ام به خاطرات ...
اگر به دیدنم آمدی
من بیشتر اوقات حوالی آخرین بوسه هستم...

شاهزاده خانوم
13-01-2011, 20:04
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شاهزاده خانوم
13-01-2011, 20:12
آزادم کنید !..




در رویای زنی زیبا ..



زندانی ام !!





---------- Post added at 08:11 PM ---------- Previous post was at 08:10 PM ----------




با تیشه ی شکسته ..


می نویسد:


روی صخره ..

...


« گور پدر شیرین» !!



---------- Post added at 08:12 PM ---------- Previous post was at 08:11 PM ----------




امیــد هست ؛ چون خدا هست ...


انگیزه نیست ؛ !


چون تـو نیستی ...

Gharibane
13-01-2011, 22:33
کوچ کرده ام به خاطرات ...
اگر به دیدنم آمدی
من بیشتر اوقات حوالی آخرین بوسه هستم...

بسیار زیبا بود ممنون

خاطرات از دست رفته را
آیا
مجال مروری هست هنوز....

part gah
15-01-2011, 15:17
کوه با نخستین سنگ ها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ،ستم گری بود
که به آواز ،زنجیرش خو نمی کرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

part gah
15-01-2011, 15:26
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
........
ای تو خود لحظه بودن
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن
..........
ای همه خوبی همه پاکی

تو کلام آخر من
...........
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
.......
اسم تو هر چی که میگم
همه تکرار تو حرفهای دل من
...................
چشم تو هر جا که میرم

جاری تو چشمهای منتظر من
......
تو رو اون لحظه که دیدم
به بهانه هام رسیدم
...........
از تو تصویری کشیدم
که اون و هیچ جا ندیدم
............
تو رو از نگات شناختم
قصه از عشق تو ساختم
...
تو رو از خودت گرفتم
با تو یک خاطره ساختم

شاهزاده خانوم
15-01-2011, 16:33
چه شد که عشق با همه ابهتش

به پوچی فاصله ها تن داد و گریخت



شهرزاد مغروری

F l o w e r
15-01-2011, 17:16
شبـــــــــ ها
اتاقم ماهـــــــــ ندارد . .
"چشم هایتــــــــ را قرض می دهی" تا صبحـــــــ؟!

tonbaknavaz
15-01-2011, 18:22
از دلم پرسيدم عشق را خلاصه كن،گفت:
آغاز كسي باش كه پايان تو باشد.......!

mcymc
15-01-2011, 23:58
روزگاري مهم نبود خانه ات كجا باشد

براي يافتنت

فقط كافي بود چشم هايم را ببندم ...

اما

اين روزها آنقدر دور شده اي

كه در خواب هم به چشمانم نمي آيي ...

narges.
16-01-2011, 15:52
ای سینه امشب از غمش فریاد کن، فریاد کن.....................
ای دیده ام در ماتمش بیداد کن، بیداد کن............................

ای پنجه بردر سینه را، دل را از او بیرون بکش،
این صید در خون غرقه را آزاد کن آزاد کن...........

ای عشق غمگین خاطرم، در دل بیفکن آزرم
ویرانه ام را از کرم آباد کن، آباد کن......................

آزرده ام خواهی چرا، آخر شبی از در درا،
این عاشق دلخسته را دلشاد کن، دلشاااااااااد کن...................

narges.
16-01-2011, 16:16
صدبار به زخم دل ما زد نمک اما
یکبار لبان نمکینش نچشیدیم

شاهزاده خانوم
16-01-2011, 23:33
بودن با او

مثل

بودن است

با

جاروی جادوگران



ریچارد براتیگان

mcymc
17-01-2011, 00:47
حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات



باشد ، قبول… لااقل این نکته را بدان:




آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم



در سینه می تپید،




دلم بود... مهربان...

eshgheman2
17-01-2011, 22:48
دلواپسی من٬از نیامدنت نیست.
می ترسم در پس این دل دل زدن ها٬
بیایی٬
و دلخواه تو نباشم !

M3HRD@D
18-01-2011, 00:08
بی تو به سر نمی شود

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود

خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

part gah
18-01-2011, 09:48
چیزی به مجنون شدنم نمانده است

هر روز در هر سوی خانه

می بینمت که میخندی!!!

mcymc
19-01-2011, 00:31
نه چتر با خود داشتي

نه روزنامه

نه چمدان..

عاشقت شدم!

از کجا بايد مي‌فهميدم مسافري..؟

M3HRD@D
19-01-2011, 22:19
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم...!

alone girl 22
19-01-2011, 22:33
براي محبت هايي که عميقند،
نديدن ونبودن هرگز بهانه از ياد بردن نيست...

Consul 141
20-01-2011, 02:20
برف می‌بارد


کودکان خوش‌حالَند


من غمگین.


دارد ردِّ پاهایت را می‌پوشاند برف!

eshgheman2
20-01-2011, 11:36
کلام از نگاه تو شکل می بندد
خوشا نظر بازیا که تو آغاز میکنی..

eshgheman2
20-01-2011, 11:37
همه ی هستی من آیه ی تاریکی ست

که تو را در خود تکرار کنان

به سحرگاه شکفتن ها و رستن ها خواهد برد

من در این آیه تو را آه کشیدم آه

من در این آیه تو را
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

Ghorbat22
20-01-2011, 12:15
بـــــــراي من که فرقي نميکند

نگاهي دور فنجان برقصاني

يا دستي با شانـــــه هايم آ شنا

امــــــــا

حالا که آمده اي

اينقــــــدر به ساعتت نگاه نکن !

Consul 141
20-01-2011, 14:07
مرا ببوس


روزهای سختی در پیش است


بگذار تو را


کمی پس‌انداز کنم!