PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : §§§ درخواست مقاله يا عكس در مورد تذهيب §§§



BKM_MAHDI
15-07-2007, 20:45
با سلام خدمت دوستان گل خودم.

هر چيزي در مورد تذهيب داريد اعم از مقاله كتاب pdf عكس و .... لطف كنيد مارو توي همين تاپيك شرمنده كنيد

اگر تاپيك رو بد جايي زدم مديران خودشون ياعلي جابجاش كنند


مر30

BKM_MAHDI
16-07-2007, 09:44
اينقدر شرمنده نفرماييد.يعني هيچكي هيچ چي از هيچ جا نداره

aftabkhanom
16-07-2007, 14:34
تعريف تذهيب


در فرهنگهاي فارسي تعريف دقيقي از تذهيب وجود ندارد؛ تعريفي که ما را به اصل و منشاء اين هنر رهنمون باشد. در برخي از کتابهاي قديمي و اغلب تذکره ها فقط نامي از نقاشان و مذهبان آمده است که اين، براي دريافت معناي تذهيب کافي نيست. در لغتنامه ها، تذهيب را زرگرفتن و طلا کاري دانسته اند، اما اين ، هم تمام معناي تذهيب نيست. در دايرةالمعارفهاي فارسي نيز تعريفهايي از تذهيب آمده است که به شيوه هاي تذهيب، در يک دوره ي خاص از تاريخ، تعلق دارد.
به هر حال تذهيب را مي توان مجموعه اي از نقشهاي بديع و زيبا دانست که نقاشان و مذهبان براي هرچه زيباتر کردن کتابهاي مذهبي، علمي، فرهنگي، تاريخي، ديوان اشعار، جُـنگهاي هنري و قطعه هاي زيباي خط به کار مي برند. استادان تذهيب اين مجموعه هاي زيبا را در جاي جاي کتابها به کار مي گيرند تا صفحه هاي زرين ادبيات جاودان و متون مذهبي سرزمين خود را زيبايي ديداري ببخشند. بدين ترتيب است که کناره ها و اطراف صفحه ها، با طرحهايي از شاخه ها و بندهاي اسليمي، ساقه، گلها و برگهاي ختايي، شاخه هاي اسليمي و گلهاي ختايي و يا بندهاي اسليمي و ختايي و ... مزين مي شوند.

مکتبهاي تذهيب


تذهيب، همچون نقاشي، داراي مکتبها و دوره هاي خاصي است؛ چنانکه مي توان از مکاتب سلجوقي، بخارا، تيموري، صفوي و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. براي مثال، در مکتب تيموري ، شعبه هاي شيراز، تبريز، خراسان و ... را مي توان تميز داد و در واقع، تفاوت در رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در يک صفحه تذهيب و تنظيم نقشها در مکتبهاي مختلف، عامل اين تفاوت است. براي نمونه، تذهيب در مکتب بخارا به آساني از تذهيب در ديگر مکتبها بازشناخته مي شود. چون، در مکتب بخارا از رنگهاي زنگار، شنگرف، سورنج و سياه استفاده مي شده است؛ در صورتي که در مکتبهاي ديگر، رنگها به اين ترتيب کاربرد نداشته است.
مي توان گفت تذهيبهاي دوره هاي مختلف، بيان کننده حالات و روحيات آن دوره ها هستند: تذهيب سده چهارم ه.ق ساده و بي پيرايه، سده هاي پنجم و ششم ه.ق متين و منسجم، سده هشتم ه.ق پرشکوه ونيرومند و سده هاي نهم و دهم ه.ق ظريف و تجملي هستند.
بررسي آثار تذهيب شده دردوره هاي گذشته، بر تاثير فراوان هنر تذهيب ايران در ديگر کشورها – هند، ترکيه عثماني و کشورهاي عربي- حکايت دارد. هنرمنداني که در اوايل دوره ي صفوي از ايران به هند مهاجرت کردند، بنيانگذار مکتب نقاشي ايران و هند شدند و آثاري بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولي هند که در نوع خود بي مانند است ، بر اين واقعيت حکايت دارد که اين مکتب تداوم مکتب نقاشي ايران و هند است.
در ترکيه عثماني،هنرمندان مذهّب زياد جلوه نکردند و اگر اين هنر در آن سرزمين رشدي کرد، به خاطر هنرمندان ايرانيي بود که با مهاجرت به ترکيه عثماني، بنيانگذار مکتب هنري در آن ديار شدند. در کشورهاي عربي نيز، به سبب بازگشت هنرمندان ايراني از آن کشورها، هنر تذهيب اوجي نيافت.
در واقع، هنر تذهيب ايران در دنيا يگانه است. در اروپا، به نوعي از آذين و آرايش، تذهيب مي گويند و تذهيب ايراني را با آن مقايسه مي کنند؛ اما تذهيب اروپايي با تذهيب به شيوه ايراني، به طور کلي، فرق دارد. آذينهاي تذهيب اروپايي از ساقه ي درختي مانند مو و برگهاي رنگين تشکيل شده است و در کنار آنها، گاهي پرندگان، حيوانها، صورتهاي مختلف انسان و مناظر طبيعي را مي توان ديد.

پيشينه تذهيب


پيشينه آذين و تذهيب در هنر کتاب آرايي ايران، به دوره ساساني مي رسد. بعد از نفوذ اسلام در ايران، هنر تذهيب در اختيار حکومتهاي اسلامي و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامي» نام يافت. اگر چه زماني اين هنر از بالندگي فروماند، اما مجددا پويايي خود را به دست آورد. چنانکه در دوره ي سلجوقي مذهـبان ، آرايش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافته ها و بناها را پيشه ي خود ساختند و چندي بعد، در دوره تيموري اين هنر به اوج خود رسيد و زيباترين آثار تذهيب شده به وجود آمد. هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران ، به خواست سلاطين از سراسر ايران فراخوانده شدند و درکتابخانه هاي پايتخت به کار گمارده شدند. بدين ترتيب، آثار ارزشمند و با شکوهي پديد آمد. در دوره ي صفوي، نقاشي، تذهيب و خط درخدمت هنر کتاب آرايي قرار گرفت و آثاري به وجود آمد که زينت بخش موزه هاي ايران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بي ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگيشان شناخته نشد و هنر نقاشي به ويژه تذهيب، پس از دوره صفوي از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ايران ، حرکت پيشرو اين هنر را کند ساخت، ولي با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر اين مرز و بوم، شعله ي هنر تذهيب همچنان فروزان است.

aftabkhanom
16-07-2007, 14:45
شايد بتوان تاريخ آرايش و تذهيب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به اين معني كه نخست به منظور تعيين سر سوره ها، آيه ها، جزوه ها و سجده ها آن را به نوعي تزئين مي كردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنين عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهيب آن دقت بيشتري به كار برند و در نتيجه اين آثار از سادگي بيرون آمد و جنبه تزئيني به خود گرفت به خصوص قرآن هايي كه در براي امرا و بزرگان نوشته مي شد. اين امر خود يكي از علل توجه هنرمندان به تزيين بيشتر و موجب تكامل فن تذهيب شد.
به گزارش ميراث خبر مهدي مكي نژاد، عضو گروه هنر هاي سنتي فرهنگستان هنردر باره منشاء هنر تذهيب مي گويد: « دقيقا نمي توانيم بگوييم منشاء اين هنر ايران است اما آنچه مسلم است اين است كه اين هنر از دوران ساسانيان به صورت گچبري هاي ديوار و حتي پيش از آن به صورت نقوش روي سفالينه وجود داشته است. كه بعد از اسلام اين نقوش و حجاري ها وارد كتاب ها مي شود و بيشتر خودش را نشان مي دهد.»
از طرز تذهيب و آرايش قرآن هائي كه قبل از قرن سوم هجري تدوين شده اطلاع چنداني در دست نيست. اصولا درباره هنر نقاشي و مذهب كاري در قرون اوليه اسلام اطلاع زيادي در دست نيست. قرآنها نفيس غالباً به دستور سلاطين و امراء وقت تهيه مي شدو هنر مندان سعي مي كردندآنرا كه بطرز بسيار عالي آرايش كنند.
قديمي ترين قرآن هاي باقي مانده از قرون اوليه اسلام همگي به خط كوفي است، نقش و تزئين آنها تقريباً يكنواخت بوده فقط در صفحه اول وگاهي دو صفحه آخر با نقوش هندسي آرايش مي شدند. سر سوره ها نيز غالباً داراي نقوش تزئيني بوده و عموماً در سمت راست آنها يك يا چند گل درشت وترنج طرح مي زدند. شروع سوره و اسم آن را هم به قلم زر مي نوشته اند و نقطه هاي حروف را با رنگ قرمز و سبز يا زعفران و آب طلا مشخص مي كردند. محل حزب و ساير علامات هم به همين شيوه مزين مي شد.
چون ايراني هاي مانوي مذهب، كتاب ديني خود (ارژنگ يا ارتنگ) را كه به وسيله ماني منقوش و مزين مزين ديده بودند بعد از ايمان آوردن به اسلام به تزئين قران رو آوردند. اما احتمالا به دليل اينكه اسلام شكل و تصويررا نهي كرده و مكروه دانسته هنر مندان براي ارضاء حس هنري خود به تزئين و تذهيب رو آوردند.
صفحات بدست آمده از كاوشهاي علمي تورفاني نشان مي دهد كه نقاشان و خطاطان آن زمان توانسته اند به نحو زيبائي خطوط را با نقوش تركيب كنند. اين سبك در دورا ن اسلامي متداول و معمول شد.
مكي نژاد درباره اين هنر در دوران اسلامي مي گويد:« مهم نيست كه مبداء اين هنر ايران بوده است يا نه اما مسلم است كه اين هنر در ايران تكامل پيدا ميكند و نظم هندسي خاصي به خود گرفته است. تنها در ايران است كه تذهيب به اين شكل، با اين نظم و با اين هندسه ديده شده است. كار هاي مشابهي كه عرب ها يا چينيان انجام داده اند در مقابل آثار ايراني بسيار ضعيف جلوه مي كند. پراكندگي رنگ ها و نقوش هندسي اقوام ديگر هنوز هم به پختگي كامل نرسيده است.تذهيب ايراني واقعا بي نظير است.»
در قرون اوليه دوران اسلامي به همان اندازه كه به خوشنويسي توجه مي شد فن آرايش و تذهيب نيز مورد علاقه بزرگان و اميران بود تا جائي كه در نقاط مختلف ايران به خصوص خراسان، مراكزي جهت تعليم و پرورش علاقمندان در اين فن به وجودآمد و رفته رفته فن تذهيب راه كمال را طي كرد.درقرون اوليه دوران اسلامي، خود خطاطان كار تذهيب را به عهده داشته اند ولي به تدريج تقسيم كار بين هنرمندان متداول و مرسوم شد. به احتمال قوي اول خطاط و خوشنويس كار خود را انجام مي داد، يعني نسخه كتاب و يا قرآن را مي نوشته و در ضمن كتابت آن مقداري فضا براي كشيدن صور و يا مذهّب كاري در صفحات خالي مي مي گذاشتند، طوري كه بعضي از اين كتاب ها كه هم اكنون در دست است نشان مي دهد كه قسمتي از كار تذهيب ناتمام مانده است.
از قرن ششم به بعد تزئين و تذهيب قرآن ها با روشي كه در دوره هاي قبل به كار برده مي شد فاصله گرفت. تزئينات از سادگي خارج شد و نقوش هندسي جاي خود را به طرح هاي شاخ و برگ دار داده اند اين گلبرگ هاي به هم پيچيده انسان را به ياد نقوش سلجوقي كه بر روي مساجد اين دوره در اصفهان و قزوين و اردستان بنا شده اند مي اندازد.
از دوره سلجوقي تعدادي قرآن هاي مذهّب باقي مانده كه شايد يكي از بهترين و نفيس ترين انواع آن قرآني است با تفسير مجلد كه در سال 584 فراهم شد است. اين قرآن براي مطالعه امير غياث الدين ابوالفتح محمد بن سام تهيه و كاتب آن محمد بن عيسي بن علي نيشابوري است ولي متأسفانه از نام مذهب آن ذكري به ميان نيامده و احتمال فراهم آوردن آن در خراسان از توسط امير غوريان وجود دارد كه قرآن به نام او مصور است.
در اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجري شهر تبريز يكي از مراكز مهم براي تشويق و پرورش هنر مندان به شمار مي رفت و اين امر موجبات توسعه و تكامل فن نقاشي و تذهيب را فراهم ساخت، به خصوص در اوائل قرن هشتم به همت و سعي خواجه رشيد الدين كه باني ربع رشيدي در نزديكي شهر تبريز است توجه بيشتري براي كتابت قرآن و كتاب و آرايش و تذهيب آنها شد و در نتيجه مكتب جديدي كه به مكتب تبريز معروف است، به وجود آمد كه درهنر نقاشي و فن تذهيب دوره هاي بعد تأثير زيادي داشته است.
از تغييراتي كه در طرز تذهيب و آرايش قرآن و كتاب در اين دوره به وجود آمد،استفاده از اشكال هشت گوش و ستاره دوازده پر به صورت مركب يا مجزا از هم بر سر لوح ها و نيز ستاره هاي آبي رنگ و گل هاي پرپر كوچك براي تزئين است. سر سوره ها نسبتاً پهن و با خط كوفي روي زمينه لاجوردي با شاخ و برگ درشت نقش شده است. در حواشي قرآن نيز گاهي نقش تزئيني از طرح هاي اسليمي ديده مي شود كه از حيث رنگ آميزي بسيار جالب است. علاوه بر رنگ طلا از الوان ديگر چون آبي، قرمز، سبز و پرتقالي نيز استفاده مي شده، روي هم رفته در اين دوره صنعت تذهيب به اوج كمال و ترقي خود رسيده است.
دوره تيموري از دوره هاي بسيار مهم و پررونق و اعلاي هنر مذهّب كاري است. سلاطين تيموري همه مشوق هنر كتاب نويسي بوده اند كه بزرگترين و مهمترين آنها «باي سنقر ميرزا» پسر شاهرخ بوده است. اين شاهزاده علاوه بر اينكه خود به شخصه مردي هنرمند و بهره مند از فنون كتابت و خط و تذهيب و نقاشي بود، جمع كثيري از هنرمندان كه از سراسر امپراطوري تيموري گرد آورده اند كه در دربار و دارالعلم و كتابخانه اي كه در هرات بنياد نهاده بود مي زيستند. در اين شهر كاغذ ساز، خطاط، تذهيب كار، صحاف، رنگ ساب، نقاش و امثال اين قبيل هنرمندان از اهميت بالايي برخوردار بودند.كتب اين شهر از نفيس ترين و زيباترين كتاب هائي است كه تا كنون تهيه شده.
در اين زمان هنرمندان توجه زيادي به ترسيم اشكال، نباتات، گل ها، مناظر طبيعي و گاهي اشكال پرندگان كرده اند. قرآن هاي اين دوره مخصوصاً آنها كه براي شاهرخ و بايسنقر ميرزا فراهم شده در زمره زيباترين تذهيب كاري هاست. طلا و لاجورد يكي از عوامل اصلي كار آنها بوده و در همه حال براي آرايش و تذهيب كتاب و قرآن از آنها استفاده مي شده است.
صنعت تذهيب كه در دوره تيموري راه كمال پيمود در زمان صفويه نيز ادامه پيدا كرد. در اين زمان زمينه ها معمولاً آبي رنگ است و تقسيم ها كوچكتر و به رنگ طلايي و سياه ديده مي شود. طرح هاي تزئيني نيز به رنگ سفيد، زرد، سرخ، آبي و سبز است. تذهيب كاري و نقاشي با طلا در دوره صفويه ترقي كرد. بسياري از نسخ باقي مانده از اين زمان حاشيه بزرگي دارد كه مناظر طبيعي، اشكال انسان و حيوان بر آن نقاشي شده و رنگ طلايي، سبز و زرد در آنها به كار رفته است.
اما امروز تذهيب چه وضعيتي دارد؟ مهدي مكي نژاد، عضو گروه هنر هاي سنتي فرهنگستان هنردر باره هنر تذهيب در دوران معاصر به ميراث خبر گفت: «در دوران معاصر ما با دو نوع تذهيب روبرو مي شويم، اول تذهيب هايي كه هنرمندان آن پايبند به اصول سنتي اين هنر هستند. آثار اين گروه از نظر فرم و شكل متنوع تر از گذشته شده است اما آن ساختار شكني صورت نگرفته است. در واقع موتيوها، المان ها، نقوش پرندگان، گل ها و گياهان همان هاست اما طرح ها و تا حد زيادي رنگ ها عوض شده اند. اما در دسته دوم نگاه متفاوتي وجود دارد كه مي تواند نويد بخش تحولاتي در آينده باشد.»
مكي نژاد معتقد است:« اتفاقي كه در نگار گري ايراني افتاد حالا دارد در تذهيب مي افتد. استاداني چون فرشچيان نگاه سنتي به نگارگري دارند اما نگارگراني مثل تاكستاني و مجيد مهرگان نگاه متفاوتي دارند و بيان قلم آنها ضمن حفظ اصالت و به مضامين اسطوره اي جديد و امروزي نگاه مي كنند. شايد اين حركت ها هنوز به صورت انفرادي باشد اما اميدواريم ميان هنر جويان اين رشته جايگاه اين هنر محكم شود و سبك تازه اي در آن ابداع شود.»

BKM_MAHDI
16-07-2007, 14:50
ممنون آفتاب خانوم ادامه دهيد . هر چي بيشتر باشه بيشتر به كارم مياد . عكس هم بزاريد

aftabkhanom
16-07-2007, 14:58
نگار ( نگاريدن و نگارشتن ) در فرهنگها با معاني متعددي چون نقش و نقاشي به كار رفته است. در حقيقت نگارگري مفهوم عام دارد و روشها و سبكهاي گوناگون نقاشي ايراني را شامل مي شود. چه آنها كه در كتاب و نسخه هاي خطي صورت گرفته شامل :تذهيب، تشعير، حاشيه سازي، جدول كشي، گل و مرغ و .... چه آنها كه بر ديواربناها و بومهاي ديگر انجام گرفته است.
تاريخچه نگارگري در ايران رامي توان در هزاره هاي پيش از ميلاد و در آثار به جاي مانده از سكونت انسان در غارها و برروي سفالينه هاي منقوش پيش از تاريخ مشاهده كرد.
نمونه آثار نقاشي از دوره اشكاني و ساساني و نمونه هاي مناسبي از طرح وشكل و رنگ در نگار گري است. هنر كتابت در دوره ساسانيان به تكامل رسيده و آرايش كتاب يكي از فعاليتهاي مهم هنرمندان در نگارگري پس از اسلام است. از اين دوره به بعد شاهد آثار غني و زيبائي از هنر نگارگري هستيم كه مذمون آنها ملهم از آيات وحي و احاديث و روايات قرآني است.
از حدود ابتداي قرن حاضر شاخه اي از نگارگري مورد توجه قرار محققان و هنر شناسان شرق و غرب قرار گرفت كه با نام " مينياتور " معرفي شده است. در مينياتورهاي ايراني منظره ها اغلب خيالي است.
هنر نگارگري در گذر زمان و تبع نيازهاي اجتماعي و تاثير هاي فرهنگي محيط، ويژگي هاي خاصي كسب كرده است كه خود باعث پديد آمدن مكتبهاي مختلف هنر نگارگري است.
مكتب بغداد( عباسي)
اين مكتب در قرن هفتم هجري در دوره عباسي و با تصوير سازي كتب و ترجمه شده از پهلوي ، يوناني سانسكريت به عربي رايج شد.
چهره ها در نگاره هاي اين مكتب به نژاد سامي ( عربي ) شبيه است. تاثير آثار نقاشان بيزانسي و مسيحيت را مي توان باز شناخت. در اين آثار رنگ زمينه نامحسوس يا اصلا" وجود ندارد. و نگاره ها از متن جدا نيستند و بخشي از متن به شمار مي روند.

مكتب سلجوقي در اين مكتب نقش ها و تزئينات بر روي متن رنگ آميزي شده، نقاشي مي شدند. چهرها با چشم هاي بادامي و شبيه به نژاد زرد و لباس ها با گل و گياه و نقوش اسليمي تزئين مي شد. از اين زمان كتب مصور اندكي بدست آمده است. نقش و نگارها در اين آثار نزديكي و وجه اشتراك زيادي با آثار سفالين اين دوره دارند
مكتب مغول:
اين مكتب در قرن هفتم هجري قمري و پس از استيلاي مغول بر ايران با نام مكتب مغول تبريز پي ريزي شد ارتباط ايلخانان مغول با اقوام خويش باعث نفوذ برخي از عوامل نقاشي چيني در نقاشي ايراني شد. نقاشان ايراني در اين مكتب به نوعي منظره سازي، ساخت و ساز و توجه به جزئيات روي آوردند كه با ويژگي هاي نقاشي عصر مغول تلفيق شده بود و اساس اين مكتب را تشكيل مي داد. استفاده از رنگ هاي بيشتر ( ارغواني ، قرمز، طلائي، سبز، زرد، قهوه اي و ... ) و افزايش طبيعت گرائي و تركيب بندي نگاره ها از ويژگيهاي ديگر اين مكتب است.
مكتب هرات:
در زمان حكومت شاهرخ پسر تيمور، پايتخت و مركز تجمع هنرمندان شهر هرات بود و در آنجا مكتب هرات پايه ريزي شد. در اين دوره نگارگري به شكوفائي و عالي ترين درجه خود رسيد. هنر اين دوره هنري واقعي، ملي و موافق با طبع و روحيه ايراني است. كمال الدين بهزاددر اين دوره تحولاتي شكرف در هنر نگارگري به وجود آورد. طرح ها همراه باپختگي شگفت انگيز و ظرافت در نمايش درختان گلها و چهره ها به كارگرفته شد. فن چهره سازي را به بهزاد و اين دوره نسبت مي دهند.
مكتب تبريز:
با به حكومت رسيدن اسماعيل صفوي و انتقال پايتخت به شهر تبريز هنرمندان از جمله بهزاد به تبريز دعوت شدند كه موجب حركت فرهنگي و هنري و به وجود آمدن شيوه نويني در نقاشي ايران شد و اين شيوه از تركيب سنت قديمي نقاشي تبريز و مكتب هرات و روش شخصي بهزاد پديد آمد. در اين دوره شخصيتهاي آثار بهزاد را درويشان و مدرسان تشكيل مي داد. او در اواخر قرن دهم هجري به صورت نگاري و شبيه سازي پرداخت كه پس از او به دست رضا عباسي به اوج كمال خودرسيد . تركيب بنديهاي چند سطحي، حركت و جنبش، رنگهاي درخشان و پرمايه و آرام از جمله ويژگي هاي نقاشي اين دوره است. از ديگر مشخصات آثار اين دوره به خصوص در مكتب تبريز، پوشش سر اشخاص به صورت كلاه قرمز رنگ قزلباشي است.
نقاشان تبريز به سرپرستي بهزاد معروف ترين شاهنامه اين مكتب به نام شاه نامه شاه طهماسبي را مصور ساختند.
مكتب اصفهان:
شاه عباس صفوي پس از انتخاب اصفهان به پايتختي ( 1) و ساخت بناهاي مجلل، رابطه خود را با كشورهاي خارجي بهبود بخشيد. از همين جا نگارگري ايراني از موضوعات نقاشي غربي تاثير پذيرفت. در اين دوره چهره نگاري و تك چهره سازي گسترش بيشتري يافت و كم كم حالتهايي از طبيعت گرايي در آثار نقاشان ايراني پيدا شد. از شاخص ترين نگارگران اين دوره " رضا عباسي " و " محمد زمان " را ميتوان نام برد.
نقاشي ايراني بعد از اين دوره نتوانست عظمت گذشته را به دست آورد. در دوره هاي افشاريه و زنديه و در ادامه قاجاريه نقشهايي از عناصر گل و مرغ به صورت تركيبي از گلها، غنچه هاي نيم شكفته و شكفته و پرندگان مورد استفاده نقاشان قرار گرفت. اين گونه نقاشي كه روي قلمدانها، جلد كتابها، رحلهاي چوبي و جمعه هاي لوازم آرايشي انجام مي شد، به " نقاشي لاكي " معروف شد.
در دوره قاجاريه بار ديگر نقاشي تك شخصيت باب شد، ولي ويژگيهايي كه نقاشان در اين دوره به كار خود دادند، تفاوتهاي زيادي در نقاشي نسبت به دوره صفويه ديده مي شود. در اين آثار همان ويژگي هاي اغراق آميز و تركيب رخ و نيمرخ نمايي چهره ها و پيكره ها با هم ديده مي شود كه با استفاده از رنگهاي اروپايي كشيده شده اند.
تذهيب :
تذهيب به معني زراندود كردن و طلا كاري با نقوش الهام گرفته از طبيعت، ولي كاملا" تجريدي، منظم و هندسي است كه با خطوط مشكي و آب طلا تزئين شده، يا رنگهايي ديگر همچون شنگرف، لاجورد، سفيد آب زنگار و زعفران در آن به كار رفته است.
در اوايل دوره اسلامي، تذهيب براي تزيين و جداسازي آيات قرآن مجيد مورد استفاده قرار مي گرفت. در سده سوم و چهارم هجري ساده و بي پيرايه و با نقوش ساده و هندسي به كار گرفته شد هنر در سده ششم و هفتم متين ومنسجم و در سده هشتم با شكوه و مجلل در سده نهم و دهم ظريف و پرمايه و در سده يازدهم و دوازدهم به اوج تنوع و تعداد مكاتب خود رسيده.
تشعير:
تشعير از شعر به معناي " مو" گرفته شده است. در تشعير قلم گيري به نازكي و ظرافت يك موي به كار مي رود. تشعير با نقوش گياهي و جانوري همراه است و معمولا" در حاشيه نسخه هاي خطي يا مرقعات با طلا رسم مي شود. گفتني است كه نقوش جانوري معمول در تشعير به دو دسته حيوانات واقعي و جانوران افسانه اي تقسيم مي شود.
هنر " تشعير سازي " يا "تشعير اندازي " از حدود قرن نهم هجري در نسخه هاي خطي به چشم مي خورد . از اواخر دوره مغول ، گرايش تشعير سازان به خلق طرحهاي طبيعي آشكار و زمينه عنوان نوشته هاي با نقوش چشم نواز گل و برگ تزئين مي شود. گرايش به نقوش طبيعي گياهان در برخي از نسخه هاي خطي اوايل دوره تيموري مشهود است. از همين زمان تشعيرهاي زيبايي با رنگ آميزيهاي فوق العاده مشاهده مي شود. در دوره صفويه طرحهاي تشعير طلايي بود و در نمونه هاي غني و گرانبها بادو رنگ طلايي و نقره اي رنگ آميز مي شد. اين تشعيرها در صفحه هاي مقابل طراحي مي شد. در تشعيرهاي اوايل نهم نقش حيواناتي مانند اژدها، قفنوس يا مرغ آتش، حواصيل، پليكان ، شير، ميمون، مار و پرندگان به سبك چيني به چشم مي خورد.
از تذهيب و تشعير معولا"براي تزئين حاشيه كتابها، مرقعات و تابلوهاي نگارگري استفاده مي شود.
ابزار ومواد اوليه :
ابزار مورد استفاده در نگارگري عبارتند از: قلم مو، بوم، رنگ و لوازم جانبي
قلم مو :
قلم موي مورد استفاده در نگارگري از نوع نرم و مناسب براي آبرنگ است. نگارگران ايراني براي قلم گيري و صورت سازي از قلم مويي كه از موي گربه ساخته شده، استفاده مي كنند، اين قلم موها خود بر دو نوعند : گندمي و شمشيري ( نيزه اي )
قلم موي گندمي براي پرداز و قلم موي شمشيري براي قلمگيري استفاده مي شود.
: به هر چيزي كه نقش، بر روي آن صورت گيرد " بوم " يا "كار " گويند. بوم مي تواند از جنس فيبر سفيد، چوب، كاغذ، مقوا، صدف و عاج باشد كه هر يك از اين مواد شرايط خاص خود را دارد و قبل از استفاده براي زمينه كار آن را آماده مي كنند.
رنگها:
رنگهاي مورد استفاده در نگارگري به سه گروه تقسيم مي شود
1-رنگهاي گياهي
پوست گردو، چاي و ...... كه بيشتر براي رنگ كردن بوم و كاغذ به كار مي رود.
2-رنگهاي معدني
طلا، نقره، لاجورد، سرنج و برخي ديگر از اكسيدهاي فلزي
3-رنگهاي شيميايي
رنگهاي روغني ، گواش، آب رنگ
رنگ گذاري:
در نگارگري با دو گونه رنگ گذاري سرو كار داريم كه با استفاده از رنگهاي جسمي و رنگهاي روحي انجام مي شود.
رنگهاي جسمي:
رنگهايي هستند با رنگ دانه هاي درشت و قدرت پوشانندگي زياد مثل گواش و رنگهاي پودري و انواع اكسيدها كه براي زير رنگ به كار مي روند.
رنگهاي روحي :
رنگهايي هستند با رنگ دانه هاي ريز و شفاف مثل آبرنگ كه براي تزيينات قلمگيري و صورت سازي به كار مي روند.
رنگهاي روغني بيشتر در دوره قاجاريه مورد استفاده بوده. اين نوع رنگها با روغن بزرگ حل مي شود ولي گواش و آبرنگ با آب قابل حل است.
بست :
از بست به عنوان چسب مورد استفاده در رنگ بهره گيري مي شود، بستهاي مورد استفاده در نقاشي بيشتر از انواع صمغ درختها مانند صمغ عربي و كتير است. بعضي از بستها حالت كريستالي و شكننده دارند، مانند" آب نبات" كه به هنگام استفاده بايد به نسبت مشخص شيره انگور يا خرما به آن اضافه شود. از بستهاي حيواني نيز ( سر يشم طبيعي ) كه از جوشانيدن استخوان و پوست و روده و شاخ تهيه مي شود و مايع رقيق آن در بوم كردن بعضي از زمينه ها به كار مي رود.
ابزارهاي ديگري مانند سنگ عتيق، پرگار، قلم راپيد، قلم فلزي، فوتك ، ترلينگ، گونيا و قلم مو با اندازه هاي مختلف در كارگاههاي نگارگري استفاده مي شود.
مراحل كار
روش كار در نگارگري به اين ترتيب است كه ابتدا بوم و طرح موردنظر را آماده ساخته، طرح را روي بوم انتقال داده، و كار قلم گيري را شروع مي كنند. پس از آن در صورت استفاده از رنگ طلا به طلا اندازي مي پردازند. سپس به زدن رنگ زمينه مي پردازند. رنگ زمينه را بنابر عمق فضا، از دور ترين شكلها در فضا شروع كرده، تا به نزديك ترين شكلها ختم مي كنند. در مرحله بعد، ساخت و ساز طرح را انجام داده ، سپس رنگ صورتها را مي زنندو به صورت سازي مي پردازند. اين مراحل با كار « جدول كشي» يا « كادربندي » پايان مي يابد.
روش كار در تذهيب كاري چنين است كه ابتدا بوم را كادر بندي كرده، طرحي را كه ممكن است بر اساس يك واگيره باشد، روي آن كپي مي كنند. پس از قلم گيري يكنواخت، گلها و برگها را رنگ مي زنند و به ساخت و ساز ( پرداز) عناصر آن مي پردازند. در پايان زمينه را رنگ مي زنند ، يعني كار بوم سازي را انجام مي دهند.
روش كار در تشعير سازي به اين ترتيب است كه ابتدا بر اساس طرح مورد نظر خطوط اصلي را با يك رنگ طلا قلم گيري و سپس از رنگ ديگر براي رنگ آميزي نقوش استفاده مي كنند.

aftabkhanom
16-07-2007, 15:13
قديمي ترين قرآن هايي كه باقيمانده است اغلب به خط كوفي است تاريخ تحرير آنها را بايستي از قرن سوم هجري به بعد دانست. از طرز تذهيب و آرايش قرآن هايي كه قبل از اين زمان تدوين گرديده اند اطلاع چنداني در دست نيست ولي شايد به توان تاريخ تذهيب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به اين معني كه نخست به منظور تعيين سر سوره ها، آيه ها و جزو ها آن را به نوعي تزيين مي نموده اند رفته رفته علاقه مفرط نسبت به قرآن و همچنين عشق به تجمل هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهيب آن دقت بيشتري به كار برند و در نتيجه اين علامات از صورت سادگي بيرون آمد و جنبه تزييني به خود گرفت به خصوص كه اين قرآن ها براي امرا و شاهزادگان و بزرگان روز نوشته مي شده و اين امر خود يكي از علل توجه هنرمندان به تزيين بيشتر و بلاخره تكامل فن تذهيب گرديده است. نقش و تزيين قرآن هاي كوفي قديم تقريباً يكنواخت بود فقط دو صفحه اول و گاه دو صفحه آخر و بعضي اوقات سر سوره ها با نقوش هندسي تذهيب گرديده اند. در كنار سر سوره ها معمولاً چند گل درشت با ترنج كوچك منقوش مي نموده اند. همچنين شروع سوره و اسم آن را هم به قلم زر مي نوشتند و نقطه هاي حروف را با رنگ قرمز و يا زعفراني يا آب طلا مشخص مي نموده اند محل حزب ها و جزوها هم به همين شيوه مزين شده اند.
فن تذهيب روز به روز راه كمال پيمود زيرا به همان اندازه كه نسبت به خوشنويسي توجه مي شد فن آرايش و تذهيب نيز مورد علاقه بزرگان و امرا واقع گرديد تا جايي كه در نقاط مختلف مملكت بخصوص خراسان مراكزي براي تعليم و پرورش علاقمندان در اين فن بوجود آمد. در دوران اوليه خود خطاطان كار تذهيب قرآن ها را به عهده داشته اند ولي بتدريج تقسيم كار بين هنرمندان متداول و مرسوم گرديد. طرز تزيين و تذهيب قرآن هاي قرن ششم با روشي كه در دوره هاي قبل به كار برده شده است اختلاف پيدا مي كند به اين معني كه تزيينات از حال سادگي خارج شده نقوش هندسي جاي خود را به طرح هاي شاخ و برگ دار مي رسد. اين گلبرگ هاي به هم پيچيده انسان را به ياد نقوش سلجوقي كه بر روي مساجد اين دوره در اصفهان و قزوين و اردستان بنا شده اند مي اندازد. از دوره سلجوقي تعدادي قرآن هاي مُذهب باقي مانده است كه شايد يكي از بهترين و نفيس ترين انواع آن قرآني است متعلق به موزه ايران باستن با تفسير در چهار مجلد كه در سال 584 هجري فراهم گرديده است. اين قرآن براي مطالعه اميرغياث الدين ابوالفتح محمدبن سام تهيه و كاتب آن محمد ابن عيسي بن علي نيشابوري است. در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري شهر تبريز يكي از مراكز مهم تشويق و پرورش هنرمندان وقت گرديد و اين امر موجباتي را براي ظهور يكي از ادوار درخشان در فن نقاشي و تذهيب قرآن فراهم نمود و بخصوص در اوايل قرن هشتم به همت و سعي خواجه رشيد الدين كه باني ربع رشيدي در نزديكي شهر تبريز است توجه بيشتر ي به كتابت از جمله نوشتن قرآن و آرايش و تذهيب آن مبذول شد و در نتيجه مكتب جديدي كه به مكتب تبريز معروف گشت به وجود آمد كه در هنر نقاشي و فن تذهيب دوره هاي بعد تاثير به سزايي نموده است.
از تغييراتي كه در طرز تذهيب و آرايش قرآن و كتاب حاصل گرديده اين است كه اشكال هشت گوش يا ستاره هاي دوزاده پر به صورت مركب يا مجزا از هم بر سر لوح هاي قر آن ها ديده مي شود و ستاره هاي آبي رنگ و همچنين گل هاي پرپر كوچك نيز براي تزيين قرآن هاي اين دوران به كار مي رفته است. سر سوره ها نسبتاً پهن و داراي نوشته كوفي گرديده كه روي زمينه لاجوردي با شاخ و برگ درشت نموده شده است. به جاي ترنج هاي گرد در حواشي قرآن نيز گاه نقش تزييني مركب از دو طرح بهم پيچيده اسليمي ديده مي شود كه از نظر تركيب و رنگ آميزي بسيار جالب مي باشد. علاوه بر رنگ طلا از رنگ هاي ديگر چون آبي، قرمز، سبز و پرتقالي نيز براي تزيين استفاده شده است. روي هم رفته در اين دوره صنعت خط و تذهيب به اوج كمال و ترقي خود رسيده است.
دوره تيموريان از دوره هاي بسيار مهم و پر رونق هنر مذهب كاري است. سلاطين تيموري همه مشوق هنر كتاب نويسي و كتاب سازي بوده اند و مي توانيم بزرگترين و مهمترين آنها را در اين مورد بايسنقرميرزا پسر شاهرخ بدانيم. چه اين شاهزاده علاوه بر اينكه مردي هنرمند و از فنون كتابت و خط و تذهيب و نقاشي بهر ه مند بود از مشوقين و مزوجين بنام نثر در دوران تيموري نيز مي باشد. در دربار او جمع كثيري از هنرمندان از هر فن بسر مي بردند كه آنها را از سراسر امپراطوري تيموري به آن دار العلم و كتابخانه اي كه در هرات بنياد نهاده بود گرد آورده با يكديگر همكاري و تشريك مساعي مي نموده اند. در اين زمان هنرمندان توجه زيادي به ترسيم اشكال نباتات و گل ها و مناظر طبيعي مبذول مي داشتند. نكته قابل توجه اين است كه هنرمندان نسبت به طرح نقش و به كار بردن رنگ ها سليقه زيادي نشان داده اند. طلا و لاجورد يكي از عوامل اساسي كار آنها بوده است و در همه كتاب ها و قرآن هاي اين دوره آن را به كار برده اند.

aftabkhanom
16-07-2007, 15:25
ممنون آفتاب خانوم ادامه دهيد . هر چي بيشتر باشه بيشتر به كارم مياد . عكس هم بزاريد

خواهش مي كنم
اين هم چند نمونه كار تذهيب



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

mahsoft
17-07-2007, 00:18
سلام

موضوع مرتبط
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

BKM_MAHDI
17-07-2007, 12:02
سلام.
ممنون مهسافت جان

آفتاب خانوم ما منتظريم

aftabkhanom
18-07-2007, 21:42
احمدعلي نامور به سال 1343 درخانوادهاي آشنا با هنر خط و نقاشي در شهرستان ساري به دنيا آمد و از ابتداي دوران تحصيل تا هنگام اخذ ديپلم به كار نقاشي پرداخت و در سال 1368، به تبعيت از علاقه شديدش به اين هنر و نيز به علت آشنايي هايي كه با هنر خط و نقاشي پيدا كرده بود در يك آتليه هنري، مشغول كارآموزي شد، و در همان جا نيز به كار پرداخت و در پي آشنايي با نامداران هنر تذهيب، سعي در فراگيري اين رشته كرد كه با سعي و كوشش فراوان موفق هم شد. شركت در نمايشگاههاي نگارگري دو سالانه نقاشان ايران در موزه هنرهاي معاصر و نمايشگاه قرآن كريم و شركت در همايش نگارش قرآن در يك روز كه از سوي صدا و سيما برگزار شد، از عمده فعاليتهاي او محسوب ميشود.

ابتدا، در خصوص سير تكاملي هنر تذهيب در ايران و اروپا توضيحاتي براي خوانندگانمان بدهيد؟
سابقه كار تذهيب در ايران به دوره ساسانيان ميرسد. زماني كه مسلمانان عرب به ايران مسلط شدند، اعراب موتيفهايي به نام اربسك داشتند و موتيفهايي كه ايرانيان از آنها استفاده ميكردند به نام ختايي شهرت داشت.
حركات ختايي از چين به ايران وارد شده بود و ايرانيان خيلي خوب توانستند اين دو نوع حركت را با هم تلفيق كنند و در اين حركات تغيير و تحولاتي به وجود آورند و در اين زمان بود كه كار تذهيب آغاز شد. اين شيوه را ميتوان در دورههاي تيموري، صفوي، قاجار و حتي در حال حاضر مشاهده كرد. در حقيقت اوج كار تذهيب در دوران تيموري و صفوي بود كه به شكل بارزي خود را نشان داده و بعد به تدريج افول پيدا كرده است.
كار تذهيب در اروپا به دوران بيزانس و رنسانس برميگردد. اگر در معماريهاي آن دوران دقت شود، ملاحظه ميگردد خيلي شبيه معماريهاي اسلامي است. در حقيقت اروپائيان طي سفرهايي كه به ايران داشتند، تحت تاثير هنر تذهيب ايرانيان قرار گرفتند و از اين طريق تذهيب از ايران به اروپا انتقال يافت.

هنر تذهيب با هنرهاي ديگر چه تفاوتي دارد؟
كار تذهيب در حقيقت سواي كار خوشنويسي و طراحي است. به اين دليل كه در نقاشي يا طراحي فرد ميتواند يك كار خوب و مطلوب ارائه كند، ولي در تذهيب دقت و ظرافت خاصي لازم است. به طور نمونه، نقش رنگ در تذهيب بسيار مهم است. چيدن رنگها در كنار هم بايد طوري باشد كه بتواند بيننده را جذب كند. فرد نميتواند هر رنگي را در تذهيب به كار ببرد. در حالي كه در نقاشي يا طراحي ميتوان از هر رنگي استفاده كرد.

با توجه به اينكه گفتيد رنگ در تذهيب اهميت زيادي دارد، اين پرسش به وجود ميآيد كه معمولاً در هنر تذهيب از چه رنگهايي استفاده ميشود؟
رنگهاي اصلي و سنتي تذهيب عبارت است از طلا، لاجورد، مشكي و قرمز اما اكنون از رنگهاي ديگر نيز استفاده به عمل ميآيد كه همين امر باعث شده سبكهاي مختلف كار مشخص شود به عنوان نمونه، در دوران صفوي و تيموري خلاصه بودن رنگها مشخصه زمان توليد به شمار ميآيد و تذهيبهاي ادوار بعد ويژگيهاي ديگري دارد كه عامل شناسايي آنها محسوب ميشود.

چه ارتباطي بين هنر خوشنويسي و تذهيب وجود دارد؟
قرآن كريم در گذشته به شيوههايي بسيار عالي كتاب آرايي ميشد، كه در حال حاضر كمتر به آن شيوهها توجه ميشود. ارتباط خوشنويسي و تذهيب كه ميتوان گفت مديون كتاب آرايي قرآن است از همان ايام شكل گرفته، به اين نحو بود كه هنرمند خوشنويس بخشي از آيات قرآني را مينوشت و هنرمند تذهيب كار آن را تزيين ميكرد. از تذهيب، علاوه بر خوشنويسي در كار گل و مرغ و مينياتور هم استفاده ميشود در حقيقت تذهيب يك هنر مستقل است كه هم به همراه خوشنويسي و هم به تنهايي يك اثر زيباي هنري به شمار ميرود.

شما در هنر تذهيب از چه شيوهاي استفاده ميكنيد؟
چون در كار تذهيب با استاد سالكي كار ميكنم سعي دارم پيرو شيوه ايشان باشم شيوهاي كه نزديك به شيوه دوران تيموري است.

جز ايران چه كشورهاي ديگري در زمينه تذهيب شناخته شدهاند؟
ايران به عنوان يك كشور اسلامي در زمينه كارهاي هنري اسلامي شناخته شده و بيشتر از هر چيز در زمينه آرايش قرآن موفق بوده است و با وجودي كه طي ساليان اخير هنر تذهيب در ايران افول كرده، كشورمان همچنان پيشتاز اين هنر است. كشورهاي مسلمان ديگر كمتر در زمينه تذهيب فعاليت داشتهاند. هنرمندان كشور تركيه هنر تذهيب را از ما اقتباس كردهاند و كشورهايي مثل عربستان، مالزي و اندونزي كتاب آرايي بسيار خلاصهاي دارند.

هنرمندان تذهيب كار با چه مشكلاتي مواجه هستند؟
مشكل در رابطه با هر كاري وجود دارد و در زمينه تذهيب مشكل اصلي اين است كه كارهاي تذهيب كاران معرفي و عرضه نميشود و چون اين كار نياز به حمايت مسئولان دارد، مسئولان بايد نوعي ارتباط غني فرهنگي بين تذهيب كاران در داخل و خارج كشور به وجود آورند. تا ضمن اين ارتباطات، تذهيب كاران با همديگر آشنا شوند و كارهايشان نيز به كشورهاي ديگر معرفي و در معرض ديد عموم قرار گيرد و پيشنهادم آن است كه دولت نمايشگاههايي براي معرفي اين هنر و هنرمندان آن در داخل كشور و ديگر نقاط جهان برگزار كند.

تاكنون در چه نمايشگاههايي شركت كردهايد؟
در همايش يك روزه قرآن كريم كه توسط صدا و سيما برگزار شد، جزء 60 نفري بودم كه در كار تذهيب قرآن كريم شركت داشتند. در اجلاس سران كشورهاي اسلامي نيز يك كار قرآني ارائه دادم كه در آن سعي كرده بودم سبك مكتب تيموري رعايت شود. همچنين امسال در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم تهران خطي طراحي كردم كه در انجام آن از اساتيد خوشنويسي الهام گرفته و با كار تذهيب آن را آراستهام كه چون تصويرش بر روي جلد شماره 99 نشريه گلستان قرآن به چاپ رسيده احتمالاً بسياري از خوانندگان شما آن را ديدهاند و نيز، در همين نمايشگاه يك شمسه ارائه دادم كه در آن از حركتهاي اسلامي استفاده شده بود.

aftabkhanom
18-07-2007, 23:06
اتاقي روشن مشرف به يك ايوان، واقع در حياطي در يك گوشه پرت از بازار، كارگاه هنرمندي تذهيب كار است. مردي با محاسن سفيد كه سراسر عمرش را ميان كتاب هاي خطي و نسخ دستنويس زيسته و كارش نقاشي و آرايش آنها به اسلوب قديم است.

از سه قرن پيش تا كنون رسم و شيوه معمول در اين زمينه تغييري نكرده و او هم ناچار، به اين اكتفا مي كند كه در كتاب هاي كهنه و نو كه به دلايلي مينياتورهايشان ناتمام مانده است، در كمال وفاداري و صداقت نظير صحنه ها و پرده هايي را كه نقاشي مي كردند، بازسازي و عيناً‌ تقليد كند. به همين سبك فوت و فن روزگار گذشته را بي كم و كاست حفظ كرده است. هم او و هم دستيارانش امروزه درست به همان شيوه كار مي كنند كه بهزاد بي هتما مي كرده است.
هنگام كار تخته شستي به دست نمي گيرند، بلكه پشت دست چپ آنها توده هاي كوچك مخروطي شكلي از رنگ هاي گوناگون قرمز شنگرفي، آبي، زرد و سياه چيده شده كه با قلم موي باريكي كه از ظرافت گويي از مژگان نوجوان ساخته شده رنگ بر مي دارند. از ميان آنها صنعتگري ورزيده، كارش اين است كه به متن نقاشي ها آب طلا مي دهد.



اگر روزگاري بنا باشد كه نقاشي ايراني از نو احيا شود، اين شاهزاده خانمزيبا كه قرن هاست به خواب فراموشي فرو رفته، بايد باز هم از كارگاهي نظير همين، سر از خواب گران بر دارد.

اين هنرمند تذهيب كار سالخورده، در كار بازپردازي و ترميم كتاب هاي دستنويس كه از گزند قرن ها فرسوده شده اند، سخت كارآمد و استاد شده است.
كارش را در كمال زبردستي و با آگاهي و ديانت حرفه اي ستايش انگيزي انجام مي دهد. ساعت هاي طولاني به تماشاي كار كردن او مي نشينم و از اوقاتي كه با او به سر بردم بهره فراوان مي گيرم.

اگر امروزه به شناخت عميق هنر مينياتور ايران دست يافته ام و به دشواري ممكن است در اين زمينه دچار اشتباه شوم همه از بركت وجود اوست. اين نقاش، گذشته از هنرش مردي است باسواد، درس خوانده، با تاريخ هنري كه در آن كار مي كند و نيز با سبك ها و استادان آن به خوبي آشناست. آثاري را كه ضمن شكار هيجان انگيز، آثار هنرمندي به چنگ مي آورد به او نشان مي دهم.
وقتي از او درباره اثري سؤال مي كنم به ندرت اتفاق مي افتد كه نتواند بگويد از كجاست و به دست كدام هنرمند و در چه تاريخي ساخته شده است.

يكي، دو سالي است كه اين دوست من از شدت كار سخت به ستوه آمده است، زيرا كسبه تهراني مرتباً‌ براي او دستنويس هايي مي آورند كه از رطوبت و كرم خوردگي و بي توجهي سخت آسيب ديده اند و از او مي خواهند كه اين شاهكارهاي ويران شده را بستاند و درخشش و جلاي روزگار كهن را بدانها باز گرداند تا بدين وسيله در بازارهاي غرب قيمتي گران پيدا كنند و هنرمند ما هم با نوك قلم نازك كارش به تبسمي كه بر لب رنگ و رو رفته اي نشسته و به نگاه چشمي كه در زير ابرواني كماني كه از درخشش افتاده، جان تازه مي بخشد و بر كرانه هاي نهري كه در جريان است بذر گل مي پاشد، اما هرگز به خاطرش خطور نكرده است كه با اين عمل ممكن است به گمراهي و فريب خوردن آماتورهاي خام و بي اطلاع اروپايي كمك كند.
به حرفه خويش كه تعمير نقاشي هايي است كه از گذشت روزگار آسيب ديده اند با آگاهي و درستكاري عمل مي كند و اگر كسي در حضور كلمه «قلب ساز جعال» را بر زبان بياورد دهانش از تعجب باز خواهد ماند. او همچنان به راهي مي رود كه پيشينيان پيش پايش رسم كرده اند و در ايواني در يكي از گذرهاي دور افتاده بازار تهران، مايه جاودانگي و ادامه حيات نقاشي سنتي بسيار اصيل و بسيار كهنسال و سخت زيباي ايران مي شود.