PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : آموزش و ارائه World of WarCraft ( پرطرفدارترین بازی تاریخ )



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 [118] 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155

Dadashmohammad22
06-12-2011, 01:31
magic خیلی خوب بود بابا تازه اینطوری شده.. همه جا گند زده.. molten هم خوبه ولی queue داره من اعصاب انتظار ندارم

BehiJJ
06-12-2011, 12:01
سلام دوستان
بابا شما چطور تو سرور magic-wow بازی می کنید اخریت lag رو داره چه جای خلوت هم lagداره
به نظر من برید تو سرور molten-wow.comبازی کنید 6ریلم داره هر ریلم 2500تا3200بازیکن اتلاین داره تازه lagهم خیلی کم داره ایرانی هم خیلی هست
.................................................. .................................................. ...............................
راستی یه سوال
یه سرور ایرانی جدیدن تو اینترنت با نام سیمرغ 30morgh.dyndns.org ما که رفتیم تو سایتش چیزی متوجه نشدیم
این سرور funیا پولی؟


دوست عزیز این LAG این روزا ربطی به سرورها نداره، من مولتن بازی می کنم Deathwing و Lordaeron هیرو دارم اما از وقتی که 1 اتفاق خبر ساز تو تهران افتاد (هفته پیش) هم اینترنت کل ایران ضعیف شده و یه پینگ ثابت نمی ده و هم اینکه فکر می کنم ارتباط اینترنتی ایران با سرورهای اروپایی ضعیف شده که می تونه latency بالا از اون طرف هم باشه، هر چند اینترنت هم ok باشه.
پس بهتره نه سرور بازیتونو و نه اینکه شرکتی که ازش adsl گرفتین رو تغییر بدین....

---------- Post added at 12:01 PM ---------- Previous post was at 11:59 AM ----------


magic خیلی خوب بود بابا تازه اینطوری شده.. همه جا گند زده.. molten هم خوبه ولی queue داره من اعصاب انتظار ندارم

از وقتی مولتن از 3750 جمعیت به 4000 تا افزایش پیدا کرده دیگه به اون صورت تو صف نمی مونی:20:
فقط شنبه شب و یکشنبه شب شاید 100 تا 200 نفر تو صف باشی

Dadashmohammad22
06-12-2011, 12:17
دوستان من دیروز داشتم تو magic با vpn بدون لگ بازی میکردم.. تا اینکه رفتم بیرون شام بگیرم بیام.. شام رو که خوردیم دیدم بعد از اون هر وقت با vpn میخوام کانکت شم رو connecting گیر میکنه.. بخدا هیچ دلیل منطقی به ذهنم نرسید جز اینکه شاید شامی که از بیرون گرفتم مشکل داشته.. دیگه نزدیک بود باورم بشه که اگه غذا رو بالا بیارم درست میشه.. !!!
هیچکس با vpn مشکلی نداره؟ اگه لطف کنید این vpn رو یه تست کنین.. رایگانه.. ببینید باهاش میتونید کانکت شید به wow ..
hostname: freecanadavpn.com
username: free
password: 6006

پسوردش فعلا اینه.. هر 8 ساعت عوض میشه.. اگه کار نکرد پسورد رو از freecanadavpn.com بگیرید.
ممنون میشم نتیجه رو بگید

hossein2801
06-12-2011, 16:20
دوست عزیز این LAG این روزا ربطی به سرورها نداره، من مولتن بازی می کنم Deathwing و Lordaeron هیرو دارم اما از وقتی که 1 اتفاق خبر ساز تو تهران افتاد (هفته پیش) هم اینترنت کل ایران ضعیف شده و یه پینگ ثابت نمی ده و هم اینکه فکر می کنم ارتباط اینترنتی ایران با سرورهای اروپایی ضعیف شده که می تونه latency بالا از اون طرف هم باشه، هر چند اینترنت هم ok باشه.
پس بهتره نه سرور بازیتونو و نه اینکه شرکتی که ازش adsl گرفتین رو تغییر بدین....

---------- Post added at 12:01 PM ---------- Previous post was at 11:59 AM ----------



از وقتی مولتن از 3750 جمعیت به 4000 تا افزایش پیدا کرده دیگه به اون صورت تو صف نمی مونی:20:
فقط شنبه شب و یکشنبه شب شاید 100 تا 200 نفر تو صف باشی

میشه بگی پس برای ما که تو بلیزارد بازی میکنیم چرا خیلی بهتر شده؟
کیفیت اینترنت برای من خیلی هم بهتر شده

BehiJJ
06-12-2011, 16:51
میشه بگی پس برای ما که تو بلیزارد بازی میکنیم چرا خیلی بهتر شده؟
کیفیت اینترنت برای من خیلی هم بهتر شده


خب شما retail بازی می کنی، فکر می کنم سرورهای رایگان این روزا این مشکلات رو دارن و احتمالا به خاطر پچ ها باشه که معمولا هم enGB هستن!

Dadashmohammad22
06-12-2011, 17:02
دوستان من دیروز با وی.پی . ان داشتم بدون لگ بازی میکردم.. رفتم بیرون شام بگیرم برگشتم دیدم دیگه با وی.پی . ان کانکت نمیشه.. روی connecting گیر میکنه.. شما این مشکل براتون پیش نمیاد؟ راستی ممکنه به خاطر رایگان بودن وی.پی . ان باشه؟ آخه یهو اینطوری شد مشکلی نداشت که

BehiJJ
06-12-2011, 18:28
دوستان من دیروز با وی.پی . ان داشتم بدون لگ بازی میکردم.. رفتم بیرون شام بگیرم برگشتم دیدم دیگه با وی.پی . ان کانکت نمیشه.. روی connecting گیر میکنه.. شما این مشکل براتون پیش نمیاد؟ راستی ممکنه به خاطر رایگان بودن وی.پی . ان باشه؟ آخه یهو اینطوری شد مشکلی نداشت که

این مشکل گاهی اوقات پیش میاد اگه connection مشکلی نداشته باشه 1 بار مودمتو خاموش روشن یا reset کنی دوباره می تونی connect بشی!

hossein2801
06-12-2011, 18:28
خب شما retail بازی می کنی، فکر می کنم سرورهای رایگان این روزا این مشکلات رو دارن و احتمالا به خاطر پچ ها باشه که معمولا هم enGB هستن!

شما گفتید نت مشکل داره با اروپا که اینطور نیست
این ادامه سیستمه فیلترینگ جدیده

rezausa2020
06-12-2011, 22:10
آخ صحبت از اینترنت نکنید که هیچکدوم عین من بدبخت نشدید من هم مجیک بازی میکردم که ترکیدم:ِدی
شما اینجوری بدون که فک کنید سرعت آپلود من قبلا 227کیلوبیت بوده الان شده 30کیلوبیت دانلودمم که دیگه خیلی ضعیف شده حالا بقیش رو دیگه خودت حساب کن

Fusi0n
07-12-2011, 01:37
دوستان یک چیز عجیب امروز فروشگاه US بلیزارد میدیدم تخفیف عجیب و خفنی بلیز داده
کل نسخه میشه الان 35 دلار خرید واقعا قیمت فوق العاد
بسته chest شده 5 دلار
لینچ 10 دلار !!!
کاتا 20 دلار !!!
واقعا نامردی در در حق پلیر های اروپاه :13:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

hossein2801
07-12-2011, 11:32
دوستان یک چیز عجیب امروز فروشگاه US بلیزارد میدیدم تخفیف عجیب و خفنی بلیز داده
کل نسخه میشه الان 35 دلار خرید واقعا قیمت فوق العاد
بسته chest شده 5 دلار
لینچ 10 دلار !!!
کاتا 20 دلار !!!
واقعا نامردی در در حق پلیر های اروپاه :13:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

این قیمت شامل همه هست تا 19 دسامبر برای ایام holiday

G U L D A N
07-12-2011, 12:15
بچه ها من الان سرور wow zone رو چک کردم ! همیشه پینگم 48 بود الان زیر 150 نمی ره ! ای خدا چه کنم من ! ! !

تا 2 هفته پیش latency زیر 300 بود ! نمی دونم چرا یهو ترکید !

Fusi0n
07-12-2011, 12:50
این قیمت شامل همه هست تا 19 دسامبر برای ایام holiday
سلام درست
ولی بخش اروپا EU برید میبیند این تخفیف اعمال نشده
مثلا هر دو نسخه کاتا و لینچ 34 یورو ؟! که دلار میشه همون 40 دلار ....

hossein2801
07-12-2011, 13:00
سلام درست
ولی بخش اروپا EU برید میبیند این تخفیف اعمال نشده
مثلا هر دو نسخه کاتا و لینچ 34 یورو ؟! که دلار میشه همون 40 دلار ....

من خودم همین تازه دیدم اروپا به euro هم اعلام شده

Fusi0n
07-12-2011, 13:17
من خودم همین تازه دیدم اروپا به euro هم اعلام شده
اخ درست کش مروگر خالی کردم قیمت اومد
هر دو شده 24 یورو البته لینچ نسخه رتین با این قیمت دیجتال کود همون 34
الان به نظرتون چه طوری میشه با این قیمت هر دو خرید ؟!

hossein2801
07-12-2011, 13:21
اخ درست کش مروگر خالی کردم قیمت اومد
هر دو شده 24 یورو البته لینچ نسخه رتین با این قیمت دیجتال کود همون 34
الان به نظرتون چه طوری میشه با این قیمت هر دو خرید ؟!

اینو دیگه باید از کسانی که تو خط فروش cdkey هستن بپرسی

Dadashmohammad22
07-12-2011, 13:26
بابا اگه با وی پی .ان میشد آنلاین شد که مشکل حل بود.. با اونم من نمیتونم از دیروز :41: زندگی رو بر من حروم کردن.. تنها سرگرمی که برامون مونده اینه که بریم نماز جمعه

hossein2801
07-12-2011, 13:31
بابا اگه با وی پی .ان میشد آنلاین شد که مشکل حل بود.. با اونم من نمیتونم از دیروز :41: زندگی رو بر من حروم کردن.. تنها سرگرمی که برامون مونده اینه که بریم نماز جمعه
شما میتونین بیاین بلیزارد بازی کنید یا سرورهای ایرانی

ali703
07-12-2011, 13:37
بابا اگه با وی پی .ان میشد آنلاین شد که مشکل حل بود.. با اونم من نمیتونم از دیروز :41: زندگی رو بر من حروم کردن.. تنها سرگرمی که برامون مونده اینه که بریم نماز جمعه
مشکلت چ پ ان ه؟ اگه مشکل داری باهاش از سایت هایی که رایگان میدن استفاده کن. بیشتر برو سمت سایت های موزیک

G U L D A N
07-12-2011, 13:44
مشکلت چ پ ان ه؟ اگه مشکل داری باهاش از سایت هایی که رایگان میدن استفاده کن. بیشتر برو سمت سایت های موزیک

داداش اگه بی پی ان سراغ داری به ما هم بده ! که داریم می میریم !


راستی من سرور magic wow رو با نرم افزار wowrm2 تست کردم 350 نشون می داد اما وقتی میخوام وارد بازی بشم DC می شه ! ؟ !



از شهر Exodar چه جوری برم sw ؟

pala noob
07-12-2011, 13:56
سرعت اینترنت که عالی شده
من تو سرور Monsterبازی می کنم Monsterکه offاست
تو اون ریلم یعنی Federation هم من تا دیروز lagداشتم والان تو orgبه اون شلوغی دارم راحت بازی می کنم
ولی فکنم از سرعت اینترنت هم با شه چون مال من 1mb/sاست

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pala noob
07-12-2011, 14:11
شما میتونین بیاین بلیزارد بازی کنید یا سرورهای ایرانی

با ما که پولدار نیستیم بیام بلیزارد بازی کنیم
اینو بگم .....سرورهای خارجی شرف داره تا سرورهای ایراتی wow zoneوwowtak
بابا تو سرور wow zone بازیکنان افتادن به دست پای ادمینها تا باگ ها رو رفع کنه 2روز یک بار 1000باگ رفع میشه(دیگه حساب کار بیاد دست) wow takهم یک ماه داخلش بازی می کردم ....
سرور ایرانی بدرد نمی خوره
.................................................. .................................................. .....................................
یک از دوستام تو بلیزارد بازی می کنه دیروز با اکانتش رفتیم تو بازی ما که حال نکردیم بابا Monsterخودم از تمام سرورهای ایرانی وسرور بلیزارد بهتره:10:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ali_p30
07-12-2011, 14:28
بیرون از شهر باید کشتی سوار شی تو کاتاکالیسم میبردت تو دارناسوس از اونجا یه کشتی دیگه سوار میشی میری sw

p30 arman
07-12-2011, 16:22
پایین ترین پینگ در کل ایران :31:

x1 molten
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pala noob
07-12-2011, 16:25
پایین ترین پینگ در کل ایران :31:

x1 molten
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



یکم دیگه می رفتی جلوتر تا lag dc شروع شه:27:

amin7x
07-12-2011, 16:51
سلام دوستان کسی توی سرور wowzone اکانت lvl80 داره به ما بده؟ البته مجانی کسانی که حال و حوصله بازی کردن رو ندارند اکانتشون رو به من بدن. اگه بود پالادین. ممنون

amin7x
07-12-2011, 17:16
سلام
دوستان کسانی که اکانت دارند ولی بازی نمیکنند من اکانتشون رو میگیرم (خریدن نه)
سرور wowzone یا wowbeez.
lvl80 پالادین باشه.
پچ 3.3.5a
ممنون

pala noob
07-12-2011, 17:29
سلام
دوستان کسانی که اکانت دارند ولی بازی نمیکنند من اکانتشون رو میگیرم (خریدن نه)
سرور wowzone یا wowbeez.
lvl80 پالادین باشه.
پچ 3.3.5a
ممنون


wowbeez که پچ 4.2.2 هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ali703
07-12-2011, 17:42
داداش اگه بی پی ان سراغ داری به ما هم بده ! که داریم می میریم !


راستی من سرور magic wow رو با نرم افزار wowrm2 تست کردم 350 نشون می داد اما وقتی میخوام وارد بازی بشم DC می شه ! ؟ !

از شهر Exodar چه جوری برم sw ؟
دوست عزیز اگه یه سرچ کنی خیلی پیدا میکنی (رایگان رو میگم). مثلا تو سایت 98song108.com ثبت نام کن رایگان بهت میده

Iloveu-ALL
07-12-2011, 17:42
پایین ترین پینگ در کل ایران :31:

x1 molten
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تازه موقع lvl up اینقدر پایینه

تو مولتن x1 از لول 20 lfg میدن :18:

BehiJJ
07-12-2011, 17:51
من 1 خواهش از آقایون دارم... اینه که خواهشن خواهشن فقر فروشی نکنید شاید بعضیا اینجا امکانات لازم یا زمان کافی و مهمترین چیز یعنی پول کافی برای بلیز بازی کردن ندارن....
بنده به شخصه پول لازم برای بازی رو دارم اما منی که روزهای هفته شاید بتونم 1 یا نهایت 2 ساعت آنلاین باشم (یا بعضی روزا کلا آفلاین) و فقط روزای تعطیل می تونم چند ساعت بیشتر (در حد 1 دست ICC) بازی کنم چرا باید پول برای این بازی خرج کنم... البته این بازی واقعا ارزشش رو داره ها ولی به شرطی که وقت لازم رو برای بازی کردن داشته باشی...
فکر کنم کم کم باید خداحافظی کنیم با WoW یا بریم سرورای در پیت ایرانی!!!

Metalzadeh
07-12-2011, 17:53
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

deltax
07-12-2011, 19:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میبینم که همه Mage ها رفتن رو fire :31:

haniehjan
07-12-2011, 20:35
من یه سرور ایرانی خوب برا بازی میخوام . یه مدتی که با سرورهای خارجی مشکل دارم .

Metalzadeh
07-12-2011, 21:05
میبینم که همه Mage ها رفتن رو fire :31:

آره , بد جواب میده

worldoflogs.com/reports/ypw81vt21pzkx2r2/sum/damageDone/?s=12079&e=12931

sohrab194
07-12-2011, 21:55
سلام به همگی اومدم بگم که با دوستان یه سروری زدیم که نه lag و bug نداره سرعت موقع بازی(latency) هم بسیار خوبه .

پچ سرور lich king هستش و باید update 3.3.5 رو داشته باشید. هیچکدوم از dungeon و raid ها مشکلی نداره و اگه خواستید به صورت رایگان ثبت نام کنید:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

saeedA144
07-12-2011, 22:30
سلام
2 سوال
تو بلیز شامان هیلر شاخ تره یا دیسک پریست؟
تو kazzak چه شغلی پردرامد و آسونه :31:

saeedA144
07-12-2011, 22:39
این کازاک queue میده170تا با 67 دقیقه بعد هم تا میاد میشه 190 تا با 136 دقیقه:16::16::16::16:
بلیزارد عجب چیز باحالیه:16::16::16::16:

loomina
07-12-2011, 23:15
این کازاک queue میده170تا با 67 دقیقه بعد هم تا میاد میشه 190 تا با 136 دقیقه:16::16::16::16:
بلیزارد عجب چیز باحالیه:16::16::16::16:

والا ما که هر چی queue دادیم ته تهش ( دیگه اوصاع خراب بوده) 20 دقیقه تا 25 دقیقه طول کشیده!

Crawling In MySkin
07-12-2011, 23:53
این کازاک queue میده170تا با 67 دقیقه بعد هم تا میاد میشه 190 تا با 136 دقیقه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بلیزارد عجب چیز باحالیه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه چیز مینویسه باور نکن در عرض 5 ثانیه 50 نفر میرن بیرون !

میبینم که همه Mage ها رفتن رو fire [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]علی تو که خودت دیدی با اون ilvl چه رم میکرد میجه و چه دی پی اسی میداد با فایر:دی
البته هنوزم آرکین بیشتر جواب میده اما خوب من از آرکین متنفرم....گشاد بازیه....1 کیلد و نصفی داره کل اکشن بارش....پچ قبلی هم به خاطر همین موضوع با میج بازی نمیکردم...

میبینم که همه Mage ها رفتن رو fire [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آره , بد جواب میده

worldoflogs.com/reports/ypw81vt21pzkx2r2/sum/damageDone/?s=12079&e=12931
این سایته قضیش چیه؟:دی

pala noob
08-12-2011, 00:08
من یه سرور ایرانی خوب برا بازی میخوام . یه مدتی که با سرورهای خارجی مشکل دارم .

wow.wowtak.com

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

amin7x
08-12-2011, 01:17
wowbeez که پچ 4.2.2 هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پچ 3.3.5 هم داره من دارم بازی میکنم.

حالا کسی اکانت داره به ما بده؟

و راستی چرا وقتی هیرو توی سرور wowbeez میسازی از lvl80 شوروع میشه؟

SA3EDLORD
08-12-2011, 01:17
دوستان این بازی چقد حجم اینترنت رو مصرف میکنه؟
مصلا برا یک ساعت بازی چقد مصرف میکنه؟

leon scott kendy
08-12-2011, 02:32
دوستان این بازی چقد حجم اینترنت رو مصرف میکنه؟
مصلا برا یک ساعت بازی چقد مصرف میکنه؟

مثلا تو یک ساعت حدود 1 مگ بیشتر نمی شه من با فایر وال و در یک سرور خارجی تست کردم و هیچ نرم افزاری جز این بازی از اینترنت استفاده نمی کرد ولی در حالت عادی بیتشر 5 مگ اینا نمی شه دیگه خیلی شلوغ کنی 10 مگ
دیگه بالا نمی ره

pala noob
08-12-2011, 03:42
پچ 3.3.5 هم داره من دارم بازی میکنم.

حالا کسی اکانت داره به ما بده؟

و راستی چرا وقتی هیرو توی سرور wowbeez میسازی از lvl80 شوروع میشه؟

سلام دوست من
به این سرورها میگن (PURE PVP)این سرورها فقط برای این که وقت بگزره خوب می توانی داخل 20دقیقه هیرو تو فول ایتیم کنی
این سرورها برای کسانی که گشادو حوصله LEVEL UP ندارن ساختن:28: (ببخشید ها با شما نیستم ها )

من خودم برای مسخره بازی میرم تو این سرورها بازی می کنم یه DK می سازم میرم PVP تو GURUBASHI ARENA

pala noob
08-12-2011, 05:13
الان ساعت 5صبح
جالبه از ساعت 12شب تا 4:55 بازی اصلا LAG نداره ابنجور که میشه ساعت 5 LAGوDC شروع میشه

G.D.ragon.Ir
08-12-2011, 08:45
من یه سرور ایرانی خوب برا بازی میخوام . یه مدتی که با سرورهای خارجی مشکل دارم .
همچین چیزی وجود نداره ولی اگر بین بد و بدتر بخواید انتخاب کنید

لیچ کینگ

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کاتا (سرورهای خارجی کاتا پر از مشکل بودن این دیگه... همین چند روز پیش که به ناچار داشتم این سرور رو چک میکردم دیدم هیروم پاک شده بعد کاشف به عمل اومد که سرور به 4 روز قبل بک خورده :18: من که هیروم لول 8 بود ولی صدای تمام گیمرهای اصلیش دراومد (لول اپشون, ایتمهاشون و... همه پر) بعضی از گیمرهاشون هم بخاطر از این دست مسخره بازی های سرور, رفتن. که جای تعجب نداره. کلآ کاتا تو سرورهای ایرانی پیشنهاد نمیشه)

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

چرا وقتی هیرو توی سرور wowbeez میسازی از lvl80 شوروع میشه؟
اینا سیاست های هر سرور هست. به نظر من که بهتره, چون بلیزارد که نیست. لول اپ با کوئست های باگ نه تنها جذابیتی نداره بلکه شبیه کابوس هست

deltax
08-12-2011, 11:08
سلام
2 سوال
تو بلیز شامان هیلر شاخ تره یا دیسک پریست؟
تو kazzak چه شغلی پردرامد و آسونه :31:
پریست disc همیشه یکی از بهترین تانک هیلر ها بوده و هست...
kazzak مگه کشور مالزی ه که میخوای برا کار بیای:31:..شغل راحت میخوای یه mage بیار بالا پورتال بساز 50g
به نظز من راحتترین شغل enchant و سختترین شغل BS..مخصوصا حدود 250 تا 350
الان بهترین را برا گلد فروختن valor bracer با valor feet

mahdibozorg
08-12-2011, 12:40
سلام کسی درباره inchant های black magic mangos berseking bladwar و دیگر inchant hay مهم توضیح میده چیکار میکنند

Iloveu-ALL
08-12-2011, 13:30
سلام کسی درباره inchant های black magic mangos berseking bladwar و دیگر inchant hay مهم توضیح میده چیکار میکنند


Black Magic = هر چند وقت به بار 250 haste به اسپلی که داری می زنی میده

Berserking = هر چند وقت به بار 400 تا attack power به اتکی که داری میده میزنه ولی آرمور تو کم می کنه. (بیشتر برای pve خوبه)

Mongoose = زمانی که فعال میشه 120 agility و مقدار کمی attack speed میده

Executioner= به اتک های که میدی امکان این رو میده که 120تا critical بیشتر بزنه.

Blade Ward = ا 200 تا بهت parry میده و به parry های که میده شانس میده که 600 تا 800 دمج بزنن

amin7x
08-12-2011, 13:42
بیلیزارد قیمت هاش چه قدره؟

p30 arman
08-12-2011, 15:03
میگم دوستان سرور ایرانی x1 نداریم نه؟

IIIXSubZeroXIII
08-12-2011, 15:16
Black Magic = هر چند وقت به بار 250 haste به اسپلی که داری می زنی میده

Berserking = هر چند وقت به بار 400 تا attack power به اتکی که داری میده میزنه ولی آرمور تو کم می کنه. (بیشتر برای pve خوبه)

Mongoose = زمانی که فعال میشه 120 agility و مقدار کمی attack speed میده

Executioner= به اتک های که میدی امکان این رو میده که 120تا critical بیشتر بزنه.

Blade Ward = ا 200 تا بهت parry میده و به parry های که میده شانس میده که 600 تا 800 دمج بزنن


البته تو wotlk این executioner ه 120 تا arp میده

geladiater
08-12-2011, 15:59
Malorne

مالورنه يا آپارو (Malorne) گوزن سفيد عظيم الجثه در زمين بعنوان محافظ طبيعت پرسه مي‌زد. قدرت او در طبعيت خويش نهفته‌است و مسئوليت او بر مخلوقات و پروش طبيعت در جهان بود. او پدر سناريوس بود، که سلطنت او برتمام طبيعت را به ارث برد.

تاريخچه

اين نظريه‌اي است که او پيرتر از الوون است.


اولين پيشينه مالورنه در افسانه تائورن به نام گوزن سفيد و ماه موجود است. شرح داده که مالورنه چگونه توسط تائورن شکار شده‌است و با الوون در ازاي کمک معامله کرده‌است. مالورنه کمک الوون را پذيرفت و بعنوان قسمتي از معامله به او عشق مي‌ورزيد. الوون سناريوس را از اين ارتباط بدنيا آورد.


مالورنه راه‌دار آشکارا زماني که يک بحران بزرگ جهان يا تمدن الف‌هاي شب را تحث تاثير قرار مي‌داد به الف‌هاي شب کمک مي‌کرد. گرچه او قدرت‌هاي جادويي زيادي داشت، او هرگز خودش را به شکل ديگري تغيير نداد،حقيقتا گوزن از دو جنگ داخلي در ميان الف‌هاي شب با درآوردن خويش بدين شکل پيش روي چشمان متحير الف‌هاي شب جلوگيري کرد. مالورنه سياستمدار ممتازي بود، آغازگر گفتگو مابين طرفين و دعوت کننده به آرامش بود.


مالورنه قادر به ورود در روياي زمردين و جهان مادي در هر زماني بود، و تمام اتفاقات بين تو قلمرو را مشاهده مي‌کرد چنانچه او از همه اتفاقاتي که همزمان در هردو جهان مي‌افتاد اطلاع داشت.


شايعاتي مبني بر وجود گروهي از درويدها است که نام ناظران مالورنه را بعنوان درويدهاي شاخ گوزن برخود نهاده‌اند.


خويشاوندان


چنانچه در افسانه‌ها آمده، مالورنه عاشق الوون مادر فرزندش سناريوس بود. او سپس همسر اژدهاي ناظر ايسرا شد. او سناريوس را همانند فرزند پذيرفت. اين اتفاق مارا به اين تفکر سو مي‌دهد که ايسرا و الوون يکي و مشابه بودند، اما اين تئوري رسما رد شده‌است.


در دايره‌المعارف وارکرفت، به وضوح (براي بارها) تکرار شده‌است که مالورنه هرگز بطور عاشقانه با يسرا مواجه نشده‌است. ظاهرا شايعه از ارتباط نزديک بين ايسرا و سناريوس شروع شده است(اکنون مي‌دانيم که ايسرا استاد و سناريوس شاگرد او بوده‌است) که مشخص مي‌شود الوون مادر غايب است.


مرگ و رستاخيز مالورنه


الف‌هاي شب مالورنه را بخاطر کمک‌هاي بزرگش در نبرد پيشينيان در برابر تهاجم اول لژيون سوزان جايي که او جانش را بخاطر جهان ازروت از دست داد و مرد ستايش مي‌کنند.


سناريوس از ديدن مرگ اورسول و اورساک، آويانا و آگاماگان برآشفت سناريوس هزاران فل‌گارد و فل‌هانتر را با شاخش خرد کرد و مقداري ديگر را در برابر جسد آگاماگان همانند تخته خرد کرد.


شياطين سرانجام موفق به متوقف ساختن سناريوس شدند، قبل از اينکه شياطين موفق به کشتن او شوند، مالورنه بصورتي ترسناک امد و چشمان تمام شياطين را با رنگ سفيد با شکوهش کور کرد. سم مالورنه بسياري از شياطين را متلاشي کرد، شاخ سفيدش بسرعت آنها را نابود مي‌کرد. مالورنه از فرزندش سناريوس دفاع کرد، و بصورت تلپاتيکي به الف‌هاي شب فرمان داد تا به سمت فرزندش بيايند، جارود سايه‌آواز و ديگران سناريوس را به جايي امن منتقل کردند.


غضب مالورنه موجب شده بود جريان که به نفع لژيون بود تغيير کند، هنوز آرکيماند نيامده بود. آذرخش سياه در اطراف مالورنه به زمين اصابت کرد و او را پخته کرد ... آتش سبزي از زمين اطراف مالورنه برمي‌خواست، پوستش را سوزاند زماني که زمين و سنگ شکل غولي با دستاني جمع شده بخود گرفت و چهار پايش را بر زمين کوفت. آرکيماند در اندازه‌اي بسان مالورنه ظاهر شد.


مالورنه از تله جادويي او جست و با شاخ‌هايش به ارکيماند فشار وارد ساخت، که موجب لرزش و آذرخش شد چنانچه شياطين و نژادهاي ارزوت که در اطراف بودند لرزيدند و بر زمين صاف خوردند و حيران و متحير بودند. مالورنه و آرکيماند براي چند دقيقه جنگيدند تا اينکه سرانجام آرکيماند موفق شد تا مالورنه را گرفتار کند و با نيروي زيادش گردنش را بشکند. دلاور فداکار و پدر سناريوس، لنگ و مرده کنار آرکيماند افتاده بود.


ملفوريون فهميد که سناريوس بيهوش است و آرکيماند تنها مالورنه را کشته‌است. طلسمي روانه بدن آرکيماند کرد که دور بدنش همانند درختي پوشيده و گرفتار شد. آرکيماند همچنان خطرناک بود و مصمم به رهايي توسط منورهاي آتشين سبز بود.


مدت کوتاهي بعد (زمان خيلي کمي در واقع)، الکستراسزا، ايسرا و ساريدورمي، بهمراه اژدرسوارانشان وارد نبرد پيشينيان شدند. ايسرا با شيهه به سمت مالورنه شتافت و چشمان تابان پيرش را باز کرد(يکي از تنها زمان‌هاي معدودي که ايسرا چنين کرد و در تاريخ وارکرفت ثبت شده‌است) با جيغي گوشخراش همچنانکه بخاطر قتل دوستش اشک مي‌ريخت. هزاران شيطان توسط چنگال و بال‌هاي او به اطراف پرت شدند. ديوانگي او ادامه داشت، راهش را به سمت هدفش باز مي‌کرد تا رماني که در کنار جنازه مالورنه رسيد و چانه‌اش را بر سر مالورنه گذاشت هق هق او در سرتاسر جهان شنيده مي‌شد بطوري که سوگوراي رويايي گوزن سفيدش پايان يافت.


Orgrim


ارگريم پتک تباهي يا Orgrim Doomhammer شخصيتي ساختگي در جهان هنر نبرد است.

زندگي نامه

ارگريم پتک تباهي جنگ‌سالار قبلي هورد بعد از شکست خوردن سياه‌دست بود. او تنها مسئول به تصرف در آوردن قدرت سياه‌دست و کشتار انجمن سايه بود. اين اتفاق بعد از اينکه گولدان از کشته شدن مديو به کما رفت افتاد، بنابرين گولدان ناتوان شد اما مسئول مشاوره دادن به سياه‌دست شد. پتک تباهي جنگ‌سالار شد و گارونا را شکنجه داد تا مکان انجمن سايه را پيدا کند. پتک تباهي، گولدان را مجبور به خدمت کردن به او در ازاي جانش کرد. گولدان به پتک تباهي استفاده از شواليه‌هاي قوي نامردگان را پيشنهاد کرد کساني که بعدها به نام شواليه مرگ شناخته شدند. آنها مي‌بايست منحصرا به او خدمت مي‌کردند. گولدان تقاضا کرد که در ازاي اين لطفش به پتک تباهي، کنترل قبيله اش را به او باز گردانند. پتک تباهي با بي‌ميلي موافقت کرد. همچنين پتک تباهي دوست دورتان پدر ترال بود. در زمان جنگ دوم، پتک تباهي تلاش کرد تا نبرد بي‌پايان را متوقف کند و براي پايان جنگ با لرد آندولين لوتار مذاکره کرد. هرچند حزبش متحد شدن گروهي از ارکهاي وفادار سياه‌دست شگفت زده شده بود و به اجبار براي کشتار لرد آندولين لوتار و تشکلش او را سر در گم کرده بود. در زندگيش، بعد از مبارزه با ترال در هيات ناشناس از وي شکست خورد و ترال را به عنوان معاون خود منصوب کرد، همچنين به شمن جوان، ترال، بعنوان مشاور در آزاد کردن ارک هاي اسير شده کمک کرد. او در نبرد عليه انسان‌ها هنگامي که به اردوگاه‌هاي نگاهداري ارک‌ها حمله کردند از پا افتاد، ترال از اينکه او را از دست داده بود بشدت اندوهگين بود و بعد از او جانشينش شد.

شهر پايتخت ارک به افتخار نام او ارگريمار ناميده شد .

به بازيکنان در بازي مرحله‌اي هنر نبرد : ارک‌ها و انسان‌ها اجازه بازي کردن با او داده مي‌شود.

او در داستان هنر نبرد : سلطان قبايل معرفي شد.


منبع

ويکي پديا - پتک تباهي


Alexstrasza

الکستراسزا يا Alexstrasza هستي‌بخش ملکه اژدهايان، ناظر اژدهايان قرمز، او محافظ تمام حيات در جهان ازروت است. او انتخاب شد تا رهبر و قدرتمندترين ناظران باشد.

فهرست مندرجات



تاريخچه



سال‌ها پيش تيتان‌ها از مخلوقاتشان در جهان ازروت احساس رضايت کردند، با ايجاد حياتي جديد در يکي از هزارن هزار جهان آنها به کهکشان بازگشتند تا جهان‌هاي جديدي را پيدا کنند که بتوانند آنها را از آشوب نجات دهند. قبل از اين که آنها از ازروت به سمت مارپيچ زيرين عظيمت کنند، آنها به پنج اژدها قدرت بخشيدند تا ناظر آنها در ازروت باشند. مفهوم آن : محافظ ازروت بعنوان اژدهايان ناظر تا از مخلوقات تيتان‌ها محافظت کنند.



ائونار تيتان محافظ تمام حيات، قستمي از قدرت‌هاي بيکران خويش را به جانور بزرگ قرمز رنگ الکستراسزا بخشيد. از آن پس، الکستراسزا به نام هستي‌بخش شناخته شد و مشغول محافظت از تمام موجودات زنده در ازروت شد. به همين سبب او دانش فراوان و دلسوزي بي حد و حصري براي تمام موجودات زنده قائل است، الکستراسزا تاج دار، ملکه اژدهايان و رهبر هم نوعان خويش شد.



الکستراسزا خيلي مسن نيست احتمالا قدرتمندترين اژدهايان قبل از اينکه تتيان‌ها به او قدرت بخشند، يکي از شوهرانش تيرانستراسز بود که از او صدها سال بزرگتر بود.



الکستراسزا يکي از سه اژدهاي ناظر بود که با شياطين لژيون سوزان در زمان نبرد پيشينيان جنگيد. همچنين در همان جنگ بود که اژدهاي سياه نلثاريون ديگر ناظران را فريفت تا از روان اژدها استفاده کنند(به نام روان اهريمن نيز شناخته مي‌شود) تا قستمي از قدرت آنها را بدزدد. بعد از اين که نبرد پيشينيان پايان يافت، زماني که ايليدان برادر ملفوريون طوفان‌خشم سه شيشه کوچک از آب چشمه جاودانگي را در رودخانه کوه هايجال ريخت، الکستراسزا مصمم شد تا از آن براي بهبود بخشيدن صدمات ناشي از جنگ بروي سرزمين‌ها با گذاشتن ميوه بلوط جادويي جي هانير، درخت مادر، در چشمه جديد هايجال کرد. درختي که از اين ميوه روييد درخت جهان اصلي سياره ازروت اعلام شد و نوردراسيل نام گرفت.



ده هزار سال بعد در زمان جنگ دوم نکروس سرشکن، يک ارک از قبيله اژدها شکم، روان اژدها توسط جنگ سالار زولهد به او داده شد. با استفاده از نيروي وحشت آور اين شي باستاني، نکروس و ارک‌هاي قبيله اژدها شکم به استراحت گاه اژدهايان قرمز رفتند و الکستراسزا و همسر پيرش را اسير کردند. فرزندان اين دو اژدها بودند که توسط ارک‌ها بعنوان پرندگان جنگي قدرتمند مورد استفاده قرار مي‌گرفتند. السکتراسزا هيچ راهي نداشت اما تسليم اين بردگي هولناک شد. شايد تخم‌هاي زاده نشده توسط اسير کننده‌گان او نابود شدند.



بعد از اينکه جنگ دوم پايان يافت، الکستراسزا براي هورد از قبل با ارزش تر شد. بعنوان قدرتي نظامي هورد مورد استفاده قرار مي‌گرفت. براي همين از اين موجود با ارزش به دقت محافظت مي‌کردند. هرچند، مرگ‌بال، خائن ديرينه به الکستراسزا و از او بيشتر از ديگر دشمنانش نفرت داشت، کسي که نسبتا ادامه مطيع سازي در زمان جنگ دوم را سازماندهي مي‌کرد نقشه‌اي را سازماندهي کرد تا او را آزاد سازد و فرزندان او را بدزدد تا به آرزوي خودش يعني ساخت نژاد خودش برسد. نقشه او هرچند اتفاقي اما کمک کرد تا الکستراسزا فرار کند.



همچنان که ارک‌ها شروع به حرکت دادن اژدهايان اسير خود بروي سرزمين گريم باتول کردند تا از سرزمين هايشان در برابر اتحاد محافظت کنند. کاروان توسط مرگ‌بال مورد حمله قرار گرفت. در ادامه اين نبرد تيرانستراسز توسط ويم سياه کشته شد، اما ملکه باستاني اژدهايان آزاد شد تا اسير کننده شرورش نکروس را از بين ببرد و فرزندانش را از دست هورد رها سازد. با کمک همسرش کوريالستراسز، السکتراسزا به ناظران باقيمانده نزدرمو، يسارا و ماليگوس پيوست. بهمراه هم، و با کمک انسان جادوگر رونين، ناظران روان اهريمن را نابود کردند و مرگ‌بال را به اختفا بردند. حتي هنوز، معلوم نيست که آيا نلثاريون زنده‌است يا در حال توليد تخم‌هاي خويش است اما ارک‌هاي ستمگر کاروان هنوز در مرداب وتلند ياقي مانده‌اند.



فرزندان دُم آتشين او به پست خودشان که محافظت از تمام حيات بود بازگشتند و تلاش کردند تا نژاد به تاراج رفته خويش را از نو بسازند.



جاي تقريبي الکستراسزا نامعلوم است.



قدرت‌ها و توانايي‌ها



از جمله قدرهاي الکستراسزا اين بود که مي‌توانست بيشه زارها و سرزمين‌ها را التيام دهد. او مي‌توانست مردگان را به حرکت در آورد و آنها را زنذه کند.

قدرت‌ها و توانايي‌ها



از جمله توانائي‌هاي الکستراسزا، روياندن مجدد بيشه‌ها و التيام دادن زمين است. او مي‌تواند مردگان را به حرکت در آورده و زنده کند.



در لانه سياه‌بال، وائلاستراسز قدرت الکستراسزارا براي کمک کردن به گروه يورش براي شکست دادن حالت فاسد شده خويش فرا مي‌خواند. سپس گروه يورش با گوهر قرمز آراسته مي‌شوند که مانا، ريج و انرژي به‌مدت ? دقيقه بصورت بي‌پايان در مي‌آيد.



خصوصيات



کسي که از قدرت او با خبر است، مي‌داند که ملکه اژدهايان ترحم و دلسوزي شگفت آوري دارد. زماني که يسارا هميشه در حال ساخت روياها براي نژادها و دانش آموزان سناريوس بود، الکستراسزا و پرندگانش از کشتار اگر امکان پذير بود جلوگيري مي‌کردند(بعوان محافظان حيات). الکستراسزا به تمام موجودات زنده عشق مي‌ورزيد و از آنها محافظت مي‌کرد و آنهايي که که آزدهايان و جهان را تهديد مي‌کردند خشم او را مي‌ديدند.

اسامي ديگر

* هستي بخش/ بخشنده حيات
* ملکه اژدهايان
* او که خود زندگي است
در بازي جهان وارکرفت


هيچ‌کدام از ناظران تابحال در بازي نبوده‌اند اما، مليگوس جادو چنگ محافظ جادو و اسرار نهان در نسخه جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ بعنوان يک باس خواهد کرد. مليگوس به تمام طلسمگران فاني اعلان جنگ کرده، مخصوصا کيرين‌تور دالاران. اژدرسواران قرمز با فانيان متحد شده‌اند تا در برابر جهاد مليگوس مقابله کنند، و اين بخاطر قولي است که السکتراسزا به رونين پس از آزادسازي او از دست قبيله دراگون‌ماو داده بود، که ديگر نه پرندگان او و نه نژادهاي رهاکننده‌اش آسيب خواهند ديد.

در خشم شاه ليچ

الکستراسزا در خشم ليچ کينگ ظاهر خواهد شد، السکتراسزا رهبر پيمان ويرمرست خواهد بود، اتحاد اژدرسواران در برابر جهاد مليگوس.

شما مي‌توانيد به معبد ويمرست نيز برويد. و با يک ان‌پي‌سي صحبت کنيد، همچنين مي‌توانيد به قله برويد که بايد مسير کمي را نيز پرواز کنيد. بروي قله با يک الف تنومند به نام السکتراسزا هستي بخش مي‌توانيد صحبت کنيد که به شما ماموريت‌هايي مي‌دهد و به شما اجازه بدست آوردن محبوبيت را مي‌دهد.

نقل قول‌ها

* «روزي ... تو را... خواهم... کشت» به نکروس جمجمه شکن بعد از اين‌که اسير شد. (جريان تاريکي)

* «حيات ... اميد چيزي است که با خود مي‌آورند» به مرگ‌بال در جواب اين سوال که از چه قدرت‌هايي بر عليه او استفاده مي‌کند (روز اژدها)

* «نکروس ... تو داري فرزندان مرا مي‌کشي، فرزندان من!»

* «تمام چيزهايي را که من تحمل کردم تجربه خواهي کرد، تاريک‌ترين»

* «حيات نماد من است، تاريک‌ترين و من تمام مادران را دوست دارم زجر و حيرت را مي‌شناسم! بخاطر چند سال گذشته، فرزندانم را مي‌ديدم که همچون آلات جنگ به پرواز در مي‌آمدند،اگر ناکافي بود يا بسيار مشتاق بودند مي‌کشتند! با دانستن اين که بسياري بدون اينکه من کاري بتوانم بکنم مي‌ميرند زنده بودم!»

* «مي‌باست بگذارم ابتدا تمام زجري که من کشيدم را تجربه کني...»

منابع :

دانشنامه هنر نبرد
لونارفالز
بلبزپلنت


Malfurion Stormrage

ملفيوريون طوفان‌خشم يا Malfurion Stormrage بزرگترين درويدي است که تاکنون در جهان ازروت زيسته است و تقريبا از قدرتمندترين افراد حاضر در جهان ازروت است. در بازي جهان هنر نبرد او را يکبار در مون گليد و در کنار ساحل درياچه الوونارا خواهيد ديد.

مقدمه

در ميان درويد‌ها، ملفيوريون بزرگترين و يکي از قدرتمندترين افراد جهان ازروت است. او برادر دوقلوي ايليدن طوفان‌خشم و عاشق تيرانده باد نجوا است. ملفيوريون تمرين درويديزم را در ميان الف‌هاي شب تحت قيموميت سناريوس نيمه خدا آغاز کرد. پس از پايان نبرد پيشينيان، او درويد اعظم الف‌هاي شب شد. او اولين بار در هنر نبرد ? سرزمين آشوب (پايان ابديت) ظاهر شد و همچنين در سرير يخي و سه‌گانه نبرد پيشينيان حضور داشت. اغلب او را شاندو مي‌خوانند که به معناي «استاد معظم» است. هرچند دوستان نزديک او گهگاه او را «فيوريون» يا «مل» صدا مي‌کنند، کوتاه شده «ملفيوريون»

خصوصيات

«بي باک»، «دانا» و «پرهيزگار» بهترين کلمات در وصف شاندو طوفان‌خشم است. او راه محافظت از جنگل‌هاي محبوب‌اش و حرمت نهادن حيات در ازروت را برگزيد. اومي‌بايد هم محافظ جنگل‌هاي کليمدور و هم روياي زمردين باشد،‌ که تقريبا غير ممکن است. مالفيوريون بعضي وقت‌ها بايد در ديگر قلمرو بماند تا شايد به آن قلمرو کمک کند. سناريوس استاد او بود و ديگر درويد‌ها و باستانيان بيشتر خواهان کمک کردن به شاندو خويش هستند. تنها چيزي که ملفيوريون وراي طبيعت و زندگي دوست دارد تيرانده است و اعتقاد دارد حيات بدون او ابدا حيات نيست.

بيوگرافي

نبرد پيشينيان

ملفيوريون شاگرد مخصوص سناريوس بود. در جهان باستان قبل از متلاشي شدن بزرگ، ملفيوريون شاگرد ممتاز و صادق شهبانو آشارا بود. او از جمله اولين افرادي بود که از آشارا و پيروانش فاصله گرفت، او نسبت به استفاده از قدرت‌هاي چشمه جاودانگي بدگمان شده بود و اعتقاد داشت که به آن پاکي که آنها تصور مي‌کنند نيست. گرچه او نمي‌توانست وقايعي که بزودي رخ خواهند داد را درک کند، ملفيوريون مي‌دانست که کالدوري براي هميشه تغيير خواهد کرد.

آشارا و پاکزادانش مجذوب چشمه شده بودند و آشارا به آنها دستور داده بود که تا جايي که امکان پذير است در مورد چشمه تخقيق کنند. همچنان که زمان مي‌گذشت، پاکزادان ياگرفتند که چگونه قدرت را از چشمه دريافت و انرژي آن را اداره کنند. سرانجام، آشاراي بي‌پروا از جادو استفاده کرد و به سارگراس، دشمن تمام حيات و ارباب لژيون سوزان برخورد. با بازکردن دروازه‌اي در مکان آشارا، پاکزادان جادوگر آشارا که توسط لرد اعظم ژاويوس رهبري مي‌شدند گروه بيشماري از اهريمنان و فرماندهان لژيون از جمله، آرکيماند، منراث و هاکار تازي وارد کليمدور شدند و بر سرزمين‌ها حکمفرما شدند و تمام کساني که دربرابرشان مي‌ايستادند را نابود مي‌کردند. الف‌هاي شب با نوميدي با آنها مبارزه کردند، اما بسياري در کمک به آنها مردند. لژيون سوزان برنده بود. پاکزادان شروع به ايجاد دروازه‌اي بزرگتر بروي چشمه جاودانگي کردند تا سارگراس را احضار کنند.

اما از طبقه مفلس کالدوري ملفيوريون برخواست. برادرش ايليدن را متقاعد ساخت تا استفاده از جادو را فراموش کند ملفيوريون و معشوق‌اش، تيرانده بادنجوا، کاهنه‌ي اعظم الوون، سريعا به دنبال نيمه خداي باستاني سناريوس رفتند، در آرزوي اينکه او محاصره مردمانشان را به تاخير بياندازد.

حتي با کمک سناريوس و الکستراسزا شهبانو اژدهايان، ملفيوريون دانست که مردمانش نمي‌توانند در مقابل قدرت پايدار متهاجمان اهريمني بايستند. با اعتقاد به اينکه چشمه جاودانگي دروازه‌ي آنهاست، ملفيوريون مصمم به نابود کردن آن شد. با آگاهي از اين موضوع که ويراني مي‌تواند موجودات فاني را پراکنده کند و بدون هيچ جادويي، الف‌هاي شب با بي ميلي با يورش به استجکامات آشارا موافقت کردند تا بر تهاجم خاتمه دهند.

بهرحال، ايليدن با اعتيادش به جادو و عشق بيهودش نسبت به تيرانده، از وداع گفتن با قدرت سرباز زد و ايستادگي خويش را از دست داد تا به پاکزادان هشدار دهد. ايليدن مي‌خواست که سريعا به آنها دست يابد، و از قصد ملفيوريون در حمله سريع و غافل گير کردن آنها، پاکزادان را مطلع سازد.

آشارا و پاکزادانش آماده‌ي حمله آنها بودند، و جادوهاي بي‌نظم او نيروهاي فوريون را خرد کرد. اما اين تيرانده بود که به دستان خادمان آشارا افتاده بود، اکنون تبديل به ساتير شده بود که به ملفيوريون براي حمله نهايي قدرت مي‌بخشيد.

آشارا با ملفيوريون در پرتال بدور از قوانين جادويي‌اش نبرد کرد و گردابي ناپايدار بوجود آمد. ملفيوريون طلسمي بکار برد تا طوفاني عظيم بسازد که تمام اهريمنان را از زمين برداشته و به سمت چشمه و سپس به مارپيچ زيرين روانه سازد. چشمه جاودانگي شروع به فروپاشي از درون شد، زمين خميده شد، مکان آشارا و خرابه‌هاي شهر زين‌آشاري را بلعيد. با اينکه سارگراس مي‌دانست که پورتال بسته شده تلاش کرد تا اقدامي غيرقابل تامل کند قدم به پورتال گذاشت تا مجدد آن را بسازد و وارد ازروت شود. پورتال سرانجام منفجر شد و سارگراس در داخل آن بدام افتاد. چشمه جاودانگي به طرزي فاجعه بار منفجر شد که جهان را براي هميشه چند تکه کرد.

گرچه ملفيوريون زنده ماند. جهان چند تکه شد، ملفيوريون، تيرانده و سناريوس موافقت کردند تا الف‌هاي شب را به سمت خانه‌ي جديدشان هدايت کنند.

وحشتشان از درياچه بالاي کوه هايجال بود که توسط انرژي‌هاي جادويي چشمه جاودانگي تبديل به چشمه‌اي جديد شده بود، چيزي که آرزوي از بين رفتنش را براي هميشه داشتند. ايليدن کسي که خواستار نگهداري جادوهاي سري بود معتاد شده بود، هفت بطري از آب چشمه جاودانگي برداشته بود و سه‌تاي آن را در درياچه ريخته بود و چشمه‌اي جديد ساخته بود. با آگاهي از اعتياد ايليدن به جادو و خطر هميشه‌گي جهان، ملفيوريون برادرش را در غارهاي زير کوه هايجال زنداني کرد؛ هنوز متلاشي شدن در ذهنش بود، ملفيوريون و الف‌هاي شب جرات نابود کردن چشمه جديد را نداشتند.

ملفيوريون بدنبال ناظران رفت، خواستار ملاقات با الکستراسزا، ايسرا و نزدرمو و بازگشتشان از مکان‌هاي پنهان شد آنها از شنيدن ساخته شدن چشمه جديد شگفت زده شدند. تمام آنها يقين داشتند که لژيون سوزان انرژي‌هاي آن را بار ديگر استشمام خواهد کرد و بار ديگر ازروت را خواهد يافت.

ملفيوريون پذيرفت و آنها مصمم به حفاظت از چشمه شدند. در پايان ، آنها درخت جهان، نوردراسيل را ساختند که متعهد به محافظت از چشمه جاودانگي و الف‌هاي شب شد. الکستراسزا هستي‌بخش، سه درخت کاشت و آنها را با ميوه گانير افسون کرد. نزدرموي جاويدان، افسوني بر درخت خواند که تازماني که پابرجاست، الف‌هاي شب هرگز از سالخوردگي و مرض نميرند. ايسرا رويا بين، نوردراسيل را به روياي زمردين متصل ساخت. از طريق درخت او به آرامي مي‌توانست جهان را بازسازي کند. گرچه، نگهداري روياي زمريدن نياز به حس آگاهي و سير کردن از گذرگاه‌هاي ابدي است. براي ثابت ماندن آن، تمام درويدها حاضر به خوابيدن براي قرن‌ها شدند. با وجود اينکه آنها سال‌ها را از دست مي‌دهند و پيوند يافته دائمي با روياي زمردين مي‌شوند.

ملفيوريون و تيرانده به مردمانشان کمک کردند تا جامعه خويش را در ميان جنگل‌هاي آشن‌ويل اطراف هايجال بازسازي کنند. سناريوس راه‌هاي جنگل را به آنها آموخت و ملفيوريون بطور قابل ملاحظه‌اي در قدرتي که به نام هنر درويدي است رشد کرد. و تبديل به درويد اعظم شد ،او اولين درويد در ميان مردمش بود.

گرچه او آرزو داشت که با تيرانده بماند، ملفيوريون و درويدهاي مهربانش با آرامش براي سال‌ها خوابيدند تا زماني که با حمله دث‌رامار و بازماندگان پاکزادان بيدار شدند. او به سرعت آنها را شکست داد اما درويد‌ها از نابود کردن آنها با از دست رفتن جان‌ها سر باز زدند، چنين بود که ملفيوريون از اينکه پاکزادان تبعيد شده‌ بودند آگاه شد. دث‌رامار و پيروانش بعدها الف عالي شدند. گرچه بطرز غير قابل باوري قلب‌هايشان زجرکشيده بود، ملفيوريون تيرانده را ترک کرد تا مجدد به روياي زمردين وارد شود، و در غار کوه فوريون در جزيره مون‌گليد بخواب رفت.

گاه گاهي، اشاره شده است که ملفيوريون و ديگر درويدان که براي ده هزار سال بين نبرد پيشينيان و جنگ سوم در خواب بودند، تنها در زمان‌هاي بسيار حساس بيدار مي‌شدند. گرچه بسياري از منابع موافق‌اند که اين يکچرخه بود و آن درويدها هر از چند قرني براي ديدن همسرانشان، خواهران و دخترانشان بيدار مي‌شدند. اين چرخه مي‌بايد به آساني در صورت نياز مقطوع شد، اما درويدها مي‌بايست به رويا در نزديک ترين زمان بازگردند.

پايان ابديت، ????? سال بعد

بعد از اينکه تيرانده با سه محافظ بيشه : محافظ روشنايي، محافظ آتش و محافظ يخ نبرد کرد به شاخ سناريوس دست يافت. ملفيوريون با صداي شاخ سناريوس بيدار شد. او مي‌توانست تباهي و ضعف سرزمين‌اش را حتي در روياي زمردين حس کند و زماني که او بيدار شد او ترنت‌ها را از بيشه به مبارزه با متهاجمان نامرده که نزديک غار کوه فيوريون بودند فراخواند.

تيرانده مسئول بيدار شدن او بود، به او گفت که آرکيماند به کليمدور بازگشته است و لژيون را با خود آورده است. ملفيوريون به‌سرعت وارلاک‌ها را به ياد آورد؛ او به کوه هايجال هجوم مي‌برد و شروع به کشيدن انرژي‌هاي عرفاني نوردراسيل مي‌کرد. هدف او مشخص بود. آنها مي‌بايست درويد‌ها را بيدار و آرکيماند را متوقف مي‌کردند.

وقتي‌ ملفيوريون نبرد نژادهاي بيگانه با نامرده‌گان ديد، درباره اينکه شايد آنها بتوانند متحد خوبي در نبرد پيش رو باشند فکر کرد. اما تيرانده به سرعت اين ايده را رد کرد و گفت که آنها سناريوس را کشتند و سزاوار هر سرنوشت شومي در مقابل نامرده‌گان هستند.

اين طبيعت وحشي سعي کرد تا درويدان چنگال را که در غار کوه چنگال درويد در زمستان‌بهاري به خواب رفته بودند را بيدار کنند، تيرانده گروهي از فربلاگ‌ها را يافت، تيرانده به آنها در آشن‌ويل کمک کرده بود و و آنها اکنون در سايه تاريکي فاسد شده بودند. نيروهاي تيرانده همه را کشتند. آن‌ها راه خويش را از ميان نامردگان با ارک‌ها و انسان‌ها که در همه نقاط مي‌جنگيدند باز کردند، تازماني که به غار کوه رسيدند، همان جايي‌‌که ملفيوريون در شاخ سناريوس دميد. درويدهاي چنگال بيدار شدند و ملزم به کمک رساندن به ملفيوريون در بيدار ساختن درويدهاي چنگال در اعماق کوه هايجال شدند.

به‌محض ورود به کوهستان‌هاي غاردار، ملفيوريون و تيرانده انکبوتي غول پيکر بهمراه ديگر مخلوقات عجيب را يافتند حتي درون کوه مقدس هايجال آن‌ها به‌طور وسيعي توسط شياطين فاسد شده بودند. بسيار زود، آن‌ها به درگاهي رسيدند که به تالاري که منتهي مي‌شد که برادر خائن ملفيوريون، ايليدن در آنجا بود. با وجود اعتراض فيوريون، تيرانده وارد زندان شد و ايليدن را آزاد ساخت. ملفيريون به جستجو ادامه داد و درويد‌هاي چنگال فراموش شده را يافت و شکل خرس‌هاي شکاري آن‌ها را در مقابل اشکال الف‌هاي شب پذيرفت. افکار درويد‌ها همانند همان خرس‌ها بود، و به همين سبب ذي شعور بودند. اما با شاخ سناريوس، ملفيوريون آن‌ها را‌ آزاد ساخت. آن‌ها از بازگشت ذهن‌هايشان تشکر کردند، درويدهاي چنگال پذيرفتند تا در نبرد بر عليه لژيون سهيم شوند.

تيرانده ايليدن رادر آرزوي اين‌که او مي‌تواند نقشي موثر در جنگ داشته باشد آزاد ساخت. هنوز، بعد اين همه سال، ملفيوريون از اطمينان کردن به ايليدن بخاطر خيانتش پرهيز مي‌کرد. ايليدن به ملفيوريون کنايه مي‌زد که زماني آن‌ها باهم در برابر شياطين مي‌جنگيدند، اما ملفيوريون قاطع بود؛ و تمايل به انجام اين کار نداشت.

ايليدن نيروهايي از الف‌هاي شب را به سرزمين‌هاي فاسد شده فل‌وود برد و نبردي را با تايکاندريوس آغاز کرد. تيرانده و ملفيوريون به سرعت به استحکامات ايليدن يورش بردند، اما وقتي‌که آن‌ها رسيدند ايليدن پيروز شده بود و در ظاهر غولي اهريمن‌گون بود. ايليدن قدرت جمجمه گولدان را براي خودش بدست آورده بود و از آن براي نابود کردن تايکاندريوس استفاده کرده بود. ملفيوريون و تيرانده هردويشان اين انتخاب شوم ايليدن را باور نمي‌کردند و اورا براي هميشه از بيشه‌زار بيرون راندند. ايليدن چندان مايل به مشاجره کردن با برادرش نبود و با کمال ميل آن‌را پذيرفت.

آن شب، ملفيوريون رويايي ديد. يک کلاغ بزرگ پيش‌اش آمد و به اوگفت که تيرانده را به مقر کوه هايجال بياورد. او همچون آموزگاري بود. و در نهايت آن‌ها جينا و ترال رهبران نيروهاي بيگانه کليمدور را ملاقات کردند.

تيرانده آن‌ها را بخاطر نبردشان ملامت کرد. کلاغ سياه ظاهر شد و خودش را مديو، آخرين محافظ تريستيفال معرفي کرد. مديو الف‌ها را متقاعد ساخت تا با نيروهاي بيگانه در آخرين شانس براي متوقف ساختن آرکيماند در حمله به درخت جهان متحد شوند. تيرانده با بي‌ميلي پذيرفت

از «قرباني دادن» در قله هايجال، جايي که درخت جهان و چشمه جاودانگي در آن قرار داشت، ملفيوريون نقشه حمله را کشيد. مدافعان به‌سرعت تمام مسير را تا بالاي کوه سنگر بندي کردند و آماده مقابله با صعود آرکيماند شدند. ملفيوريون مي‌دانست که براي شسکت آرکيماند چه کاري بايد انجام دهد، او مي‌بايست قدرت‌هاي درخت زندگي را بر سر ارباب اهريمن رها مي‌ساخت.

آرکيماند توسط سه ستوان قدرتمند باقي‌مانده خويش (ليچ ريج وينترچيل، ازگالور جانشين منراث و انثرون جانشين تايکاندروس) نبرد هايجال را هدايت مي‌کردند، راه خويش را با گذشتن از پايگاه جينا و ترال باز کردند. سرانجام به آخرين استحکامات تيرانده رسيد و چرخيد و همه چيز را خرد کرد و با نفس‌اش دروازه‌ها را افسون کرد و راه خويش را به سمت درخت جهان باز کرد. تيرانده و ملفيوريون نزديک شدن‌اش را نظاره مي‌کردند، محافظين باستاني بي‌پروا در حين نبرد در پايگاه درخت جهان جمع‌اوري شده بودند. پيروزي آرکيماند با از جان گذشتگي محافظين برعکس شد و او از بدام افتادن در تله‌اي که آن‌ها براي او گسترده بودند بي‌خبر بود.

وقتي‌که آرکيماند به درخت رسيد، ملفيوريون در شاخ سناريوس دميد. هزاران محافظ باستاني از خواب طبيعي‌شان بيدار شدند، به جنبجو افتادند و به آرکيماند حمله کردند، آرکيماند آتش گرفت و منفجر شد و آرکيماند و بيشه‌زار بالاي کوه هياجال را سوزاند. درخت جهان خرد شد و جاودانگي الف‌هاي شب پايان يافت

وحشت از اتفاقات

يک روز که ملفيوريون و تيرانده در حال برسي نوردراسيل بودند سفير مايو زندان‌بان به ملاقاتشان آمد و از آن‌ها در خواست کرد که به برعليه ايليدن اقدامي بکنند. شکارچي ديو سابق تغيير رويه داده بود و نژادي از مردمان مار ماهي شکل به نام ناگا را براي کمک در اجراي نقشه‌اش به استخدام خويش در آورده بود که براي کشتن سايه آواز و نيروهايش تلاش مي‌کردند. ملفيوريون به‌سرعت براي کمک کردن به آنها همراه تيرانده عازم شد.

ملفيوريون غول‌هاي کوهستان را با خودش آورد تا کمکي براي نبرد باشند و از ميان قبايل ناگا نبرد را ادامه داد تا به مايو رسيد. مايو از زماني که تيرانده محافظين مايو را براي آزاد سازي ايليدن کشته بود از او ناراحت بود. ملفيوريون به بحث بين دو زن قبل از اين کار به جاهاي باريک بکشد خاتمه داد و هر دو را به کنار گذاشتن خصومت شخصي تا زماني که ايليدن را دستگير مي‌کنند پند داد. آن‌ها خشمگينانه با ناگا نبرد کردند تا اينکه سرانجام با ايليدن که تيرانده را اسير کرده بود مواجه شدند. اما ايليدن او را با اين اخطار که تعقيب‌اش نکند رها کرد و قبل از اينکه دستگير شود فرار کرد. آن‌ها او را در دريا دنبال کردند و بر سواحل لردران فرود آمدند.

ملفيوريون از آلودگي بيشه‌ها آشفته شد، و به جنگل رفت تا با ارواح بيشه ارتباط برقرار کند، اما به مايو و تيرانده دستور داد اختلافات گذشته را در غياب او و در زمان جستجوي ايليدن کنار بگذارند.

همان‌طور که به جنگل رفت، ملفيوريون زجر کشيدن زمين را حس کرد و با ارواح نيک‌خواه بيشه ملاقات کرد و آن‌ها به او تصويري از نرثرند را نشان دادند، که در حال تکه تکه شدن به دست جادوي بي‌ملاحظه ايليدن با چشم سارگراس بود. ملفيوريون بخاطر جهان وحشت کرد و مصمم به متوقف ساختن برادرش شد.

اما وقتي که مايو را پيدا کرد، تيرانده را نديد. مايو با ناراحتي از کشته شدن تيرانده در نبرد خبر داد. ملفيوريون بشدن خشمگين شد و نيروهايش را به سمت ناگا‌هاي ايليدن فرستاد و با کمک مايو و متحد جديدش کيل‌تاس آن‌ها نيروهاي ايليدن را شکست دادند و او را اسير کردند. ملفيوريون ايليدن را به کشتن تيرانده متهم ساخت، اما کيل زبان گشود و گفت که او نمرده بلکه فقط به درون رودخانه سقوط کرده است. ملفيوريون به واقعيت پي‌برد مايو را اسير کرد و با داوطلب شدن ايليدن و ناگاهايش براي نجات تيرانده براه افتاد.

وقتي آن‌ها تيرانده را يافتند او و تعداد اندکي از محافظان با نوميدي در حال نبرد با نامردگان بودند. ايليدن براي رسيدن به او از ميان رودخانه با ناگا‌هايش حرکت کرد در اين حين ملفيوريون با متهاجمان نامرده مي‌جنگيد. سرانجام، آن‌ها از ميان نيروهاي نامرده راه خويش را باز کردند و ايليدن تيرانده را نجات داد.

وقتي‌که ايليدن تيرانده را به ملفيوريون بازگرداند،او بسيار تشکر کرد.او ايليدن را آزاد ساخت اما ملفيوريون به برادرش هشدار داد که اگر او بار ديگر براي الف‌هاي شب مشکل ايجاد کند. ديگر فراموش نخواهد کرد. ايليدن با اين شرط‌ها موافقت کرد و دروازه‌اي سري باز کرد.

همچنانکه او مي‌رفت، مايو بسيار متعجب شد و با خشم ملفيوريون و تيرانده را بخاطر رها ساختن ايليدن سرزنش کرد. در اين جنون او و قراولانش بدنبال ايليدن وارد دروازه شدند. تيرانده تلاش کرد تا مانع او شود. اما ملفيوريون به او اجازه رفتن داد، مي‌دانست که هيچ چيزي نمي‌تواند جلوي او را بگيرد.

با افسوسي بسيار ملفيوريون و تيرانده آ‌ن‌جا را ترک کردند و به قلمروي خويش بازگشتند.

فعاليت‌هاي اخير

ملفيوريون طوفان‌خشم جايگاهي همچون پيامبر و نجات‌دهنده در ميان مردمش دارد. بعضي وقت‌ها بعد از بازگشت به کليمدور در کنار تيرانده، او به تعدادي از الف‌هاي شب که نقشه ساختن درخت جهان جديدي را در آرزوي بازگرداني ابديت از دست رفته‌شان داشتند آموزش داد. ملفيوريون آنها را پند داد و گفت که طبيعت با چنين حرکت خودپسندانه‌اي هرگز تقديس نخواهد شد.

بتازگي، چيزي روياي ملفيوريون را دچار آشفتگي کرده است. اکنون او درجايي ميان رويا گير افتاده است، آنسوي جايي که حتي دور از دست‌رس اژدهايان سبز که کنترل آن را در دست دارند است. در بازي کوئست‌ها و اتفاقات نشان مي‌دهد که او درکنار روح سناريوس با کابوس مي‌جنگد. بهرحال او به انتخاب خودش باز نمي‌گردد يا بخاطر اينکه توسط کابوس آشفته و بيدار نمي‌شود. چيزي که معلوم است اين است که با از دست رفتن ملفيوريون، الف‌هاي شب کورکورانه به سمت تاريکي مي‌لغزند.

پس از صحبت کردن با درويد‌هاي مون‌گليد، بران ريش برنزي توضيحي از وقايع اسرار آميز پشت پرده کماي مالفيوريون مي‌دهد، که يک نفر در حقيقت به ملفيوريون حمله کرده است. «يک متاهجم ناشناس اخيرا کاري با رهبر محبوب درويد‌ها ملفيوريون طوفان‌خشم انجام داده و او از آن وقت تاکنون در مرحله‌ي کاتاتونيايى است. با آگاهي از اينکه محفل سناريون دشمن قدرمتندي دارد تا رهبرشان را عزل کند، درويدها به‌شدت ناراحت هستند، بعد از صحبت کردن با بعضي از درويدهاي اينجا، چيزي غير عادي و عملي ناراحت کننده را دريافتم» بران معتقد است که هرچيزي که اين کار را انجام داده بايد يکي از قدرتمندترين افراد موجود در جهان باشد. «مهمترين آن‌ها رمولوس و فاندرال استگهلم هستند، در حال حاضر آن‌ها تنها درويدان قدرتمند هستند که پتانسيل کافي براي خراب کردن کار ملفيوريون در روياي زمردين را دار مي‌باشند»

با گم شدن ملفيوريون، درويد اعظم فاندرال استگ‌هلم رهبري درويد‌ها را به‌دست گرفته است، و در محفل باستاني دارک‌شور درويد‌ها را متقاعد ساخته که زمان بازسازي الف‌ها فرا رسيده است و زمان آن است که آن‌ها جاودانگي خويش را دوباره بدست آورند. با موافقت محفل، استگ‌هلم و بيشتر درويد‌هاي قدرتمند تلدراسيل درخت جهان جديد را کاشتند.

وضعيت ملفيوريون در پرده‌اي از ابهام است. تنها مقامات عالي رتبه محفل سناريون و خواهران الوون از آن با اطلاع هستند.

در جهان هنر نبرد

ملفيوريون هنور در کما است و هنوز بطور فيزيکي در بازي ظاهر نشده است. او در روياي زمردين ظاهر مي‌شود، يکبار در مون‌گليد و ديگر بار در معبد آتال‌هاکار.

مکالمه با رمولوس

به نظر مي‌رسد که ملفيوريون هنوز ازروت را هرچند وقت يکبار براي گپ زدن با دوست قديمي‌اش درباره وقايع خطير ملاقات مي‌کند. متن زير مکالمه او با نگهدار رمولوس مي‌باشد که احتمالا درباره اختلالي است که چهار اژدها به‌وجود آورده‌اند :


نگهدار رمولوس : ملفيوريون !

ملفيوريون طوفان‌خشم : رمولوس، دوست قديمي. افتخاري است که يکبار ديگر تو را مي‌بينم. مي‌دانم که پيام‌ها راه خويش را به سمت‌ات هرجور که هست پيدا مي‌کنند.

نگهدار رمولوس : ملفيوريون، کابوس جلوي آن را گرفته بود. چه اتفاقي براي رويا افتاده است؟ چه چيزي مي‌تواند چنين بي‌رحم باشد؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : بخاطر اين بسيار مي‌ترسم ، دوست قديمي. درون رويا با يک دشمن جديد مي‌جنگيم، يک شرارت که زاده باستان است. جوجه‌هاي ايسرا باشکوه طعمه نجواهاي باستاني شده‌اند. به نظر مي‌رسد که کابوس از طريق قلمرو بدنبال يافتن ميزباني جديد بروي ازروت است.

نگهدار رمولوس : شديدا احساس مي‌کردم، ملفيوريون. روزهاي تاريک در انتظارمان است.

ملفيوريون طوفان‌خشم : آري رمولوس، نژادهاي فاني را آماده ساز.

نگهدار رمولوس : مدت زمان بسيار است که نبودي، ملفيوريون. صلح بين فرزندان ازروت به تار مويي بند است. چه خبر از پدرم؟ از برادرت؟ اخبار جديدي داري؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : سناريوس در کنار من مي‌جنگد. ايليدان بر سريرش در اوتلند نشسته است – بچه. متاسفم که شکست‌اش از آرتاس نقطه سقوط‌ اش شد. رمولوس، جنون او را فراگرفته است. او وقايع را در ذهنش هزاران بار در روز تکرار مي‌کند، اما در ذهن‌اش او پيروز است و آرتاس شکست خورده مطلق. دوست قديمي اين پايان اوست. از اين در هراسم که زمان آن نزديک باشد که عهدمان آزموده شود و اين بخوبي زماني که در زين آشاري بوديم نخواهد بود.

ملفيوريون طوفان‌خشم : رمولوس، بايد بازگردم ... تيرانده ... عشق ورزيدن مرا به او برسان ... به او بگو که در سلامت هستم ... به او بگو ... بگو که باز خواهم گشت ... بدرود ...

نگهدار رمولوس : بدرود، دوست قديمي ... بدرود.


احتمال مي‌رود که ملفيوريون هنوز هم در حال ادامه دادن نبرد بهمراه سناريوس باشد.

حال آنکه ملفيوريون و روياي زمردين قسمتي از نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ نيست، اما مسلم است که پلان آن بعد از اين نسخه توسعه دهنده کشيده خواهد شد.

نقل قول‌ها

«برخيزيد اي مدافعين باستاني» (در بشه زار پس از اينکه تيرانده او را براي دفاع از آشن‌ويل بيدار کرد)
«چنانچه غرور ما را متوقف سازد، عشق من،شايد بدان معناست که ما به اندازه کافي زندگي کرده‌ايم.» (راجه به موضوع از دست دادن قدرت الف‌هاي شب و سوختن نوردراسيل)
«هر اتفاقي که بيوفتد، عشق من اين را بدان : عهد ما جاودانه است»
«آندئوثراس-اثيل ... برادر»
منبع

دانشنامه جهان هنر نبرد - مدخل ملفيوريون

رونين

جادوگر قدرتمندي از کيرين‌تور است. پس از مرگ آنتونيداس فقيد وي رهبري کيرين تور را در نرثرند بر عهده گرفت.

او وسيله‌اي براي شکست دادن ارک‌ها در پايان جنگ دوم با آزاد کردن ملکه اژدهايان الکستراسزا بود . الکستراسزا توسط وُرلاک ارک، نکروش سرشکن زنداني شده بود، نکروش کسي بود که از روان اهريمن براي در اختيار گرفتن الکستراسزا استفاده کرد.

او در اين راه توسط رنجري از الف‌هاي والا مقام به نام وريسا بادپا (خواهر سيلوانس)، مبارز دورف فلستد و جادوگر-اژدها کراسوس کسي که فرمانده اين ماموريت بود ياري شد. همچنين او در ابتدا به وسيله اژدهاي شرور مرگ‌بال ياري شد؛ اما قصد حقيقي مرگ‌بال، دزديدن مقداري از تخم‌هاي الکستراسزا بود تا دوباره اژدهاهاي نابودگر خود را خلق کند. پس از تلاش‌هاي بسيار و تحمل سختي‌هاي فراوان، سرانجام رونين موفق شد تا روان اهريمن را نابود کند و الکستراسزا را آزاد سازد.

در حين انجام اين ماموريت، رونين و وريسا عاشق يکديگر شدند و بعدها ازدواج کردند. رونين از اندک بازماندگان حمله غضب به لردران است. دالاران و کوئل‌تالاس پس از تباهي پرنس آرتاس نابود شد. اغلب خانواده رونين از جمله پدرش هنگام سقوط شهر آندروهال کشته شدند.

زماني که او و وريسا در حال آماده‌سازي مقدمات به دنيا آمدن فرزندان دوقلويشان بودند، بار ديگر رونين توسط کراسوس براي کمک فراخواني شد. رونين در قيفي از زمان افتاد، که او و کراسوس را به همراه مبارز پير ارک براکسيگار که جنگ آور کهنه کار و حامل پيام مهمي براي جنگ سالار بود بلعيد. هر سه به ????? سال قبل از زمان اولين تهاجم لژيون سوزان فرستاده شدند.

در زمان گذشته او با موجودت افسانه‌اي چون سناريوس، مالورنه، آويانا روبرو شد و با ايليدن و مالفوريون طوفان‌خشم، تيرانده بادنجوا، جارود و مايو سايه آواز و شاندريس پر ماه دوست شد. او استاد ايليدن شد اما علي رغم حيرت ايليدن، اغلب کارهاي رونين براي درست کردن اشتباهات ايليدان بود، به هر حال او و رونين هميشه مورد حسادت جادو پيشگان اصيل زاده بودند، وقتي ايليدن مرتد شد، رونين فرمانده گارد ماه شد. بخاطر رشادت‌هاي رونين در نبرد پيشينيان نزدرمو به رونين براي لحظه‌اي اجازه داد تا به ملاقات وريسا که در حال وضع حمل بود برود تا مطمئن شود که رونين گم نشده است. همچنين نزدرمو دوستي با فرزندانش اژدر سواران برنزي را به او عطا کرد.

شخصيت
رونين زحمت بسياري کشيده و يکي از کساني که درباره بسياري از چيزها مي‌داند، اما دانش‌اش را پيش خويش حفظ مي‌کند. بسيار جوان است، اما تغيير قيافه طلسمگر جوان نشان از قدرت بسيار و انعطاف پذيري او دارد. بي‌پروا و کله خر است و مشهور است بيشتر اوقات نگاهي به گذشته‌اش ندارد. شخصيتي را در خودش شناسايي کرده و هنوز سخت است تا آن را در کنترل خويش در آورد.

نبرد
مطالعه‌اي انجام شد که چه طلسمي را انتخاب خواهد کرد،رونين ترجيح مي‌دهد تا از توانايي‌هاي جادويي خويش در نبرد وقتي طلسم‌هاي او بيشتر براي وظايف دنيوي است استفاده شود. او بطور کلي با قدرتمندترين طلسم‌هاي دردسترس نبرد را شروع مي‌کند.

در جهان هنر نبرد
لباس کتان حماسي به نام رداي رونين از آرکيماند در غار زمان در نبرد کوه هايجال دراپ مي‌شود. احتمالا اين ردا را خود رونين بر تن مي‌کرده است. اين سوال پيش مي‌ايد که آرکيماند چگونه اين ردا را بدست آورده است.

در جهان هنر نبرد خشم ليچ کينگ
رونين در نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ رهبر کيرين‌تور است. او در شهر نوساز و جابجا شده دالاران در نرثرند بهمراه وريسا بادپا،ساحر اعظم مودرا و ساحر اعظم آئتاس سان ريور قرار دارد. او با اژدرسواران آبي و رهبرشان مليگوس که مي‌خواهد جادوگران فاني را نابود کند خواهد جنگيد.

نقل قول‌ها
«رونين : به‌نظر مي‌رسه که نقشه به‌سادگي عملي بشه.»

«هولن کوهستان مرتفع: به‌سادگي مي‌تونه خوب باشه، اگر عقلاني باشه.»

«رونين:هرجور هست، شک دارم مه‌چشم نتيجه داشته باشه. نمي‌فهمم چرا ريون‌کرست و او اينقدر باهم خوب هستند»

«جارود سايه‌ آواز: آن‌ها از يک طبقه هستند.»

«رونين: اوه...، همه اين‌ها مفهوم بيشتري داره...اهميت نداره، ما بايد نظاره‌گر باشيم و آرزوي بهترين اتفاق را داشته باشيم»



--------------------------------------------------------------------------------
«شايد نژادهاي ديگر هيچ دليلي براي متحد شدن با آن‌ها که اغلب و بيشتر از لژيون سوزان ترجيح مي‌دهند آن‌ها از روي زمين محو شوند نبينند. ما از قرن‌ها دشمني و خصومت صحبت مي‌کنيم، کراسوس»

--------------------------------------------------------------------------------
الف شب اصيل : تائورن در زين آشاري؟ چه بي‌ادبانه!

رونين: آن‌ها اهريمنان را ترجيح مي‌دهند؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : تو نمي‌فهمي.

رونين : نه نمي‌فهمم.

حضور وي در کتاب‌ها

روز اژدها نوشته‌ي ريچارد اي. ناک
سه‌گانه نبرد پيشينيان نوشته‌ي ريچارد اي. ناک
منبع
دانشنامه جهان هنر نبرد

Vereesa Windrunner

وريساي بادپا يا Vereesa Windrunner رنجري تواناست که در نبرد دوم بر عليه هورد در کوئل‌تالاس جنگيد. او از نژاد الف و خواهر سيلوانس و آلريا است.

او در کتاب روز اژدها مامور اسکورت رونين تا بندر هزيک بود. اما در بين راه مسايلي پيش آمد که وريسا را به اهميت ماموريت رونين مشکوک کرد. لذا او تصميم گرفت براي محافظت از او همراهش شود.

وي با همراهي شه‌سوار دانکن با رونين و دورف‌هاي آئري همراه شدند تا به گريم‌باتول بروند. وقتي نرسيده به مقصد مورد حمله‌ي اژدهايان نکروس قرار گرفتند و رونين از آنها جدا شد، وريسا تصميم گرفت او را بيابد و نجات دهد.

او و فالستاد با حيله‌ي گابليني به نام کريل اسير ترول‌ها شدند و به ياري دورف‌هاي زميني که راهنمايشان کراسوس بود، نجات يافتند و به جادوگر پيوستند. سرانجام با کمک او رونين توانست روان اهريمن را نابود کند و الکستراسزا ملکه‌ي اژدهايان را آزاد سازد. بخاطر اين موفقيت کيرين‌تور و شاه ترنس از او خواستند تا سفير رسمي اتحاد شود. او و رونين وظيفه داشتند با سفر در شهر‌هاي اتحاد کنند و مردم را از خطرات جهان علاوه بر ارک‌ها آگاه سازند.

در همين زمان و بعد از اتفاقات وحشتناگ جنگ سوم در کنار هم، او و رونين عاشق يکديگر شدند. در کتاب «چشمه‌ي جاودانگي» مشخص شد که ازدواج کرده‌اند و وريسا دوقلو باردار است. (در کتاب جداشدن به واقعه درد وضع حمل او و بازگشت رونين به زمان حال اشاره شده است.)

تقريبا تمام خاندان بزرگ وريسا در حمله‌ي شاهزاده آرتاس به کوئل‌تالاس کشته شدند. گمان مي‌رود هردو خواهرش زنده هستند. بخاطر اينکه سيلوانس هنوز زنده است. اگرچه بطور اصولي «کاملا زنده» نيست. و آلريا به‌نظر مي‌رسد هنوز زنده است اما اين‌که او در کجاست نامعلوم است. همچنين معلوم نيست که او از سرنوشت سيلوانس آگاه است يا خير.

ريچارد ناک در مصاحبه توضيح داد که وريسا دشمني شديدي با الف‌هاي خون دارد، تواضع در زندگي با رونين و سنت‌هاي الف‌هاي عالي را افتخار خويش مي‌داند.

او در رمان جديدي که به زودي منتشر مي‌شود و شب اژدها نام دارد حضور مي‌يابد.

جهان هنر نبرد

وريسا در نسخه توسعه دهنده بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ حاضر است، او به‌همراه رونين، جادوگر اعظم آئتاس سان‌ريور و جادوگر اعظم مودرا در ارگ بنفش دالاران قرار دارد. او رهبر پيمان نقره‌اي است، گروهي از الف‌هاي عالي که مخالفان الف‌هاي خون در کيرين‌تور هستند.

نقل قول‌ها

* با کمان من و شليک‌هايم ارک‌ها در هزار ياردي مي‌ميرند. با ترول‌ها، اهريمنان و ... جنگيدم. تقريبا به ‌همه جاي ازروت سفر کردم...بله عشقم، فکر مي‌کنم بتوانم قبل از آمدن جينا کنترل کار را در دست بگيرم.

منابع

* جريان تاريکي (کتاب)
* روز اژدها (کتاب)
* چشمه‌ جاودانگي (کتاب)
* جداشدن (کتاب)
* شب اژدها (کتاب)

اژدهايانه ناظر

توسط تيتانهاي نظم دهنده جهان پنج اژدها انتخاب شدند تا محافظ و پاسبان سرزمين کاليمدور باشند (که بعدها به نام ازروت شناخته شد).
تيتان‌ها پنج اژدها را انختاب کردند و مقداري از قدرت خويش را به آنها ارزاني داشتند. که آنها را بعنوان اژدها ناظران (اژدهايان ناظر) مي‌شناسند.

تيتان‌ها اين ناظران را از اژدهايي به نام گالاکروند ساختند.

آن پنج تن رهبر اژدرسواران قرمز، سياه، آبي، سبز و برنزي هستند.

ناظران

* نزدرمو جاويدان (Nozdormu): اژدهاي برنزي که توسط آمان ثول انتخاب شد تا پاسبان خودِ زمان و راه هاي هميشه چرخان تقدير باشد. نزدرمو رهبر اژدرسواران برنزي است.


* الکستراسزا هستي‌بخش: اژدهاي قرمز رنگ غول پيکري که توسط ائونار انتخاب شد تا محافظ تمام موجودات زنده جهان ازروت باشد. او رهبر اژدرسواران قرمز است.


* ايسرا‌ي رويا بين: اژدهاي لاغر اندام سبز و خواهر جوان تر الکستراسزا توسط ائونار انتخاب شد تا با خواب زمردين محافظ بيشه زارهاي قلمرو جهان ازروت و کنترل کننده خواب و بيداري موجودات باشد. همچنين او رهبر اژدرسواران سبز است.


* ماليگوس افسون‌باف(Spell-Weaver) : اژدهاي آبي رنگ توسط نورگانون انتخاب شد تا پاسبان جادو و اسرار پنهان باشد. او رهبر اژدرسواران آبي است.


* نلثاريون زمين‌بان : اژدهاي سياه مقتدر و قدرتمند توسط خزگورات انتخاب شد و حکومت بر تمام زمين و اعماق ژرف آن به او سپرده شد. که بعدها توسط خدايان باستاني فريب خورد و به کارهاي شيطاني روي آورد و نهايتا بيشتر اژدهايان آبي را کشت و به نام مرگ‌بال شناخته شد. او دومين شخصيتي است که بعد از سارگراس (تيتان تاريک منفي‌ترين و در عين حال قدرتمندترين شخصيت داستان وارکرفت) به او لقب نابودگر جهان نهادند. همچنين رو رهبر اژدر سواران سياه بود.


--------------------------------------------------------------------------------

پي‌نوشت : Aspects واژه‌اي است که از داستان سياه‌چاله و اژدها (Dungeon And Dragon) برگرفته شده است. و در آنجا به محافظان و مجريان قدرت خدايان اطلاق مي‌شود. از اين رو بارها و بارها به نشر زهره اعلام کردم که برگردان سيما درست نيست و نبايد سيما برگردانده شود.از همين‌رو بهترين ترجمه براي Aspect ناظر است سيماي زمان يعني کسي که جلوه زمان را داراست (با اين برگردان مي‌توان گفت که هر کدام از فرزندان آن‌ها نيز مي‌توانند يک سيما باشند چون آن‌ها هم مقداري از قدرت‌هاي رهبر خويش را دارا هستند.) اما ناظر زمان يعني کسي که اختيار تام را در مورد زمان داراست.


Tirion Fordring

تيريون فوردرينگ‎

القاب فرمانده ارشد جهاد نقره‌اي
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت پالادين
طرفدار دست‌نقره‌اي، جهاد نقره‌اي
شغل لرد عالي رتبه دست نقره‌اي، بيشتر ارباب ماردن‌هول کيپ
مکان رودخانه تاندروريل , سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي. بيرون هارث‌گلن, سرزمين‌هاي طاعون زده غربي. والگارد, دره‌ي مخوف
وضعيت فعال
خويشاوندان تائلان (پسر), کاراندرا (همسر), ايتريگ (برادر گفته)
تيريون فوردرينگ يا Tirion Fordring يکي از اولين پنچ شهسواران دست نقره‌اي است که توسط اسقف اعظم آلونوس فاول انتخاب شدند، و يکي از قهرمانان جنگ دوم بود. قبل از اينکه بخاطر دفاع از يک هورد به نام ايتريگ جايگاه خويش را از دست داده و تبعيد شود ارباب ماردن‌هولد کيپ در هارث‌گلن بود. اخيرا بدنبال مرگ فرزندش تائلان فوردرينگ، تيريون شخصا وارد عمل شده تا انجمن دست‌نقره‌اي را بازسازي کند. اکنون جهاد نقره‌اي را رهبري مي‌کند، تشکلي شامل شهسواران قديمي دست نقره‌اي و آرگنت داون، که بر عليه ليچ کينگ و غضب مي‌جنگند. هنوز هم دوستي او با رفيق خوبش ارک کهنه‌کار ايتريگ پابرجاست.

بيوگرافي
داستان ايتريگ
بعنوان حکمران پادشاهي هارث‌گل ن، تيريون زندگي راحتي داشت،‌ احترامي بسيار و عشقي توسط همسرش کاراندا و پسرش تائلان داشت. هم يک مبارز بزرگ بود و هم يک رهبر، تيريون در پادشاهي لردران مشهور بود. بخاطر بدست آوردن قدرت نظامي، تمريانت تيريون بعنوان يک پالادين در زمان تهاجم ارک‌ها برايش صلح و صفا به ارمغان آورده بود. بعد از اين‌که جنگ پايان يافت، تيريون هر شب براي اينکه نزاعي ديگر بر اتباعش زيان نرساند دعا مي‌خواند.

يک روز، با ارکي پير و منزوي که در برجي خراب شده زندگي مي‌کرد روبرو شد. بلافاصله هردو به جان هم افتادند و گردوخاک کردند تا اينکه خرابه‌هاي برج بروي تيريون افتاد و از هوش رفت. روز بعد در تختخواب‌اش بيدار شد و فهميد که به‌سختي شکست خورده است. درد و رنج را تحمل کرد و با کمک دوست‌اش بارثيلاس بهبود يافت.

فهميد که ارک نجات‌اش داده است، تيريون ردپاي خويش را دنبال کرد و به‌سوي برج گام برداشت. ايتريگ ارک به تيريون گفت که قبل از اينکه به ازروت بيايد، ارک‌ها اجتماعي باشکوه برپايه شمنيزم داشته‌اند. پس از جنگ، او هورد آلوده را ترک کرده است. تيريون شرافت بزرگي را در ايتريگ ديد و قول داد که راز زنده بودن او را حفظ کند، به سمت مردمش برگشت و به آن‌ها اعلام کرد که با ارک معامله کرده و هيچ خطري نيست.

بارثيلاس چندان رازدار نبود و سيدن داث‌روهان را فراخواند و موضوع را به او گفت. داث‌روهان گروهي از شکارچيان را به جنگلي که ايتريگ بود برد. دي اين حين که ارک اسير شد، تيريون با مردان داث‌روهان مي‌جنگيد، و داث‌روهان با او توضيح مي‌داد که اعمالش خيانت است. تيريون به استراث‌هلم برده شد تا محاکمه شود.

با وجود التماس‌هاي کاراندرا به هيئت منصفه براي بخشيدن او بخاطر شرافت‌اش، تيريون اميدوار بود که عبرتي براي فرزندش باشد، به دادگاه عين اتفاق را بازگفت. سرانجام، هيئت منصفه‌‌اي تشکيل شده از درياسالار دائلين پرادمور، جادوگر اعظم آنتونيداس، اسقف اعظم آلونوس فاول و شاهزاده آرتاس منتيل تصميم گرفتند از اين‌رو که تيريون به نيروهاي اتحاد حمله کرده، ديگر عضوي از شهسواران درست نقره‌اي نيست و محکوم به تبعيد شد. اوتر روشنايي‌آور طي يک مراسم نظامي قدرت‌هاي تيريون را از او گرفت و او را به‌خانه براي جمع کردن وسايلش فرستاد.

بخاطر جلوگيري کردن از دستگير شدن ايتريگ و جنايات جنگي که مرتکب شده بود، تيريون به استراث‌هلم برگشت،آن‌جا به محافظين ايتريگ حمله کرد. غافلگير شدند و سعي کردند تا اورا آرام سازند تا زماني‌که گروهي از ارک‌ها به شهر يورش بردند. تيريون از اين فرصت استفاده کردو ايتريگ را آزاد کرده و از شهر فرار کرد.

وقتي‌که در جنگل بودند، تيريون نزديک شدن مرگ ايتريگ را حس کرد و تنها کاري که مي‌توانست انجام دهد فراخواندن قدرت‌هاي نور براي شفا دادن ارکي که جانش را پيشتر نجات داده، بود. شگفت زده شد هنور قدرت‌هاي نور اورا برکت مي‌داد و ايتريگ نجات پيدا کرد.

ناگهان خودشان را در محاصره ارک‌ها و جنگ‌سالار جديد ترال ديدند کسي که با ايترايگ گفتگو کرده و او را براي بازگشت به هوردي که آداب و سنن قديمي و ريشه‌هاي شمنيزم بازگشته دعوت کرده بود. ايتريگ براي پذيرفتن آن درنگ نکرد.

تيريون در لردران ماند تا پيوستن فرزندش به شهسواران دست‌نقره‌اي را تماشا کند. فرزندش بعدها تبديل به ارباب ماردن‌هولد شد. همسر تيريون به پسرش گفته بود که پدرش مرده و قبري فرضي براي او در کليسا ساخت جايي که تائلان اسباب بازي‌اش را دفن کرد و مادرش پتک جنگ پدر را درياد و خاطره او به فرزند داد.

براي اطلاعات بيشتر رمان از خون و افتخار را بخوانيد.
تبعيد و بازگشت
تيريون پس از تبعيد در مزرعه کوچکي که واقع در شمال غرب سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي در ساحل رودخانه ثاندروريل با اسب وفادارش ميرادور زندگي مي‌کرد. در زمان جنگ سوم او بر عليه نامردگان غضب مي‌جنگيد.
او از پيدا کردن فرزندش تائلان وحشت زده بود، به جهاد سرخ پيوست و سرانجام تبديل به لرد ارشد اين محفل شد. با اين‌وجود دورادور مراقب فرزندش بود و داوطلبان جسور را براي کمک به خودش و اندک مجاهدان در روستاي کوچک سيندر‌هلم به خدمت مي‌گرفت، آن‌ها توسط نيروهاي غضب محاصره شدند، و غضب مانع از پيشروي آن‌ها شد.
اخيرا، تيريون توسط مجاهدان از خاطرات فرزندش مطلع شد و متقاعد شد که جهاد را ترک کند تا مرگ فرزند را بچشم ببيند. پس از آگاهي از مرگ فرزندش،مصمم شد تا انجمن اصلي دست‌نقره‌اي را بازسازي کرده و آن را نيرويي خوب در جهان سازد.

جهان هنر نبرد
تيريون فوردرينگ کوئست گيرنده سطح ?? است که در کلبه‌اي نزديک جنوب غربي تونل سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي قرار دارد. او کمک‌هايي که از جانب اتحاد و هورد است را پذيراست. که داستان خودش و چيزهايي که از اتريگ آموخته را نقل مي‌کند.

جهاد سوزان
در جهان هنر نبرد : جهاد سوزان، تيريون فوردرينگ را مي‌توان در هيلزباراد فوتيلز قديم و از طريق غار زمان پيدا کرد. تيريون در مسافرخانه ساحل حنوبي با لباسي آهني که همانند زره کنوني اوست و بهمراه اعضاء دست‌نقره‌اي در حال بحث در مورد اشبرينگر هستند. او اولين کسي بود که به‌آينده اسلحه و حماسي بودن نام آن اشاره مي‌کند. متاسفانه، بيشتر دوستاني که در اينجا دور هم جمع شده بودند بعدها تبديل به دشمن شدند، هرچند باقي مانده‌گان اين گروه بعدها نهضتي متعصب ساختند.

خشم ليچ کينگ
در بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ، تيريون به والگريد در دره مخوف نرثرند نقل مکان کرده و کوئست گيرنده‌ي سطح ?? شده و لردوالا تيريون فوردرينگ لقب گرفته است.
تيريون «فرمانده والا جهاد نقره‌اي» لقب گرفته است. جهاد نقره‌اي از ادغام آرگنت داون و دست‌نقره‌اي بوجود آمده است.
همچنين تيريون در سرير يخي در کنار فدائيان نقره‌اي پيدا مي‌شود که درحال صحبت با پاسدار ايبون است. بر اساس ديالوگ اين دو با هم، شما مي‌فهميد که ايبون در واقع همان داريون موگرين است. داريون موگرين بدبينانه مي‌گويد که آن‌ها نمي‌توانند تا زماني که ليچ کينگ در مقابل هيچ يک از اشکال نور آسيب پدير نيست پيروز شوند. تيريون به او مي‌گويد که خودش را هم تراز غضب نمي‌کند. آن‌ها براي افتخار اين‌کار را مي‌کنند.

شخصيت
بعنوان يک پالادين تيريون فوردرينگ يک مرد شريف بود و براي نشان دادن شرافت‌اش در پايبندي به قول‌اش هيچ ابايي از نبرد حتي با دوستان و خانواده‌اش را ندارد. بعنوان مثال، وقتي‌که فوردرينگ تلاش کرد تا به همر و دوست قديمي‌اش آردن توضيح دهد که نجات دادت ايتريگ بخاطر شرافت است.

نقل قول‌هاي خواندني
«براثيلاس تو لاف مي‌زني که ارک‌هاي بيشتري آن‌جا هستند. من آن‌جا بودم و کسي را نديدم. من نيروهاي کمکي را قبل از اينکه برايم مسلم شود فرا نمي‌خوانم. اکنون وقت پريدن به‌سوي سايه‌ها نيست. ما بايد آرام و هوشيار بمانيم.»
تائلان : «پدر، براي نبرد با مرد پوست سبز مي‌روي؟»
* تيريون : «پسرم، هنوز نمي‌دانم، نمي‌دانم»
«تا زماني که زنده‌ام به اتحاد وفادار مي‌مانم، شکي نيست. اما سوگندي که خوردم را نمي‌توانم بشکنم. بخاطر اين کار مي‌بايد به خودم و همه کس خيانت کنم، همچون مردي بزرگوار و عزيز.»
«ايزيلين شايد روحت در غم و اندوه بسوزد، نور به من قدرت مبارزه با اين اهريمن را مي‌دهد. ترسو، به‌ايست. با ايمان و قدرتي که پيشتر داشتي با من روبرو شو.»
«زمان زيادي را تلف کردم، در اين هواي تيره گرفتار شدم ... اين مرض، تاسف آنچه مي‌توانستم باشم را خوردم... ان‌چه مي‌بايست باشم. تائلان، مرگ تو بيهوده نخواهدبود. فرقه‌اي جديد در اين روز متولد شد ... فرقه‌اي که فقط خودش را صرف نابودي شرارت اين طاعون در جهان خواهد کرد. شرارت پشت سياست و بذله‌گويي پنهان نمي‌تواند پنهان شود. قول مي‌دهم...سوگند مي‌خورم.»
«به دوست کوچکم سلام کن» (وقتي به يک جانور حمله‌ور مي‌شود)
داستان تيريون به نقل از خودش
پس از انجام دادن سه کوئست اول او، اين مکالمه با تيريون بعنوان قسمتي از کوئست بعدي صورت مي‌گيرد.

بايد عذرخواهي کنم که تمام واقعيت را در مورد هويتم به تو نگفته‌ام. بايد مطمئن شوم که قابل اطميناني ... مي‌خواهم فارغ از خويش مدتي را به زاهدي گوشه‌نشين و فراموش شده کمک کني.

خودت را يکي از آن مردم مي‌داني : فردي که داراي کمال و شرافت است.

متشکرم، تيريون. هويت‌ات چيست؟

پسرم، تائلان، وقتي که من محکوم به خيانت شدم و از اتحاد اخراج شدم تا در تبعيد زندگي کنم فقط يک بچه بود. انتخابم اين بود تا در اينجا بمانم و مراقب او باشم و مطمئن شوم که او وقتي بزرگ شد مردي با شرافت شود.

همان‌طور که انتظار داشتم او مقام مرا بعنوان ارباب ماردن‌هولد بدست آورد?؛ اما رسم تقدير بي‌رحم است، به جهاد قرمز پيوسته است. اکنون او لرد والاي آن‌هاست.

وحشتناک است.

آري. جنبش سرخ همان کساني از فرقه دست نقره‌اي هستند که به‌خطا رفته‌اند.

بايد باورم کني، تائلان مرد خوبي است. بايد به‌ياد آورد ... بايد آن‌چه شرافت و افتخار است را بياد آورد. مي‌دانم اين در قبلش است،او مي‌داند که چه اشتباهي مي‌کند. کمکم مي‌کني؟ کمکم مي‌کني تا بياد آورد؟

حتما تيريون.

صحبت‌هاي تيريون و داريون طلايه داران نقره‌اي در سرير يخي
لرد والا تيريون فوردرينگ : ليچ کينگ عکس العمل سريعي در برابر نفوذ ما داشت. سريع‌تر از آن چيزي‌که فکر مي‌کردم.

پاسدار ايبون : تو با مخلوقي که سرتاپا آگاهي و حليکه‌گري، باهوشي، بي‌باکي که بشر تاکنون بخود ديده است مي‌جنگي.

پاسدار ايبون : ليچ کينگ شبيه هيچ دشمني که تاکنون با آن جنگيدي نيست، لرد والا. هرچند در زمين مقدس کليساي نور از او بهتر بودي، اکنون به قلمروي او پا گذاشتي.

پاسدار ايبون : نمي‌تواني پيروز شوي. آن‌هم اين چنين...

لرد والا تيريون فوردرينگ : داريون، چه‌کاري مي‌خواهي که من انجام دهم؟

پاسدار ايبون : هيچ. تا زماني که نور پاسدار توست هيچ‌کاري نمي‌تواني انجام دهي. نور تماما تورا کنترل مي‌کند، و تورا به پرهيزگاري پايبند مي‌کند.

لرد والا تيريون فوردرينگ : کملات عاقلانه انتخاب کن، شهسوار مرگ. در ميان گروهي فدايي ايستاده‌اي...

پاسدار ايبون سرش را مي‌مالد.

پاسدار ايبون : به زمين نگاه کن، ليچ کينگ بکلي پيشروي‌ات را متوقف کرد و پيروز شد.

پاسدار ايبون : رخنه‌اي که تو ايجاد کردي زودتر از اينکه باز شود توسط تارهاي نروبين‌ها بسته شده بود.

پاسدار ايبون : سربازان تو همچون سپرهاي زنده آتش توپخانه را در دره‌ي بازتاب دفع کردند، و به نيروهاي ليچ کينگ اجازه دادند بدون هيچ مانعي به مقر تو لشگر کشي کنند.

پاسدار ايبون : لرد والا، ليچ کينگ تعهد تو را مي‌داند. مي‌داند که نمي‌تواني به سمت مردان خودت آتش بگشايي. آيا نمي‌فهمي؟ او به هيچ چيز مقيد نيست. هيچ راهي براي مقاومت نيست.

لرد والا تيريون فوردرينگ : داريون، ما اين کار را با افتخار مي‌کنيم. ما هرگز خودمان را در سطح غضب پائين نمي‌آوريم تا پيروز شويم. مي‌خواهي ما همچون هيولايي باشيم که براي نابوديشان مي‌جنگيم!

پاسدار ايبون : بنابراين تو شکست مي‌خوري. لرد والا ...



Father Arthas


شاه ترنس منتيل‎
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت شاه (در تصوير مشخص است) اما احتمالا مبارز بوده‌است
طرفدار اتحاد
شغل شاه
معرفي روز اژدها
وضعيت مرده (توسط پسرش آرتاس کشته شد)

شاه ترنس منتيل دوم Terenas Menethil II شخصيتي ساختگي در جهان هنر نبرد است.

بيوگرافي
ترنس منتيل دوم در بارگاه شهر لردران متولد شد، يکي از قدرتمندترين انسان‌ها، عضوي از خاندان سلطنتي منتيل که نسل‌ها اقوام را پادشاهي مي‌کردند.

جنگ دوم
شاه ترنس شاه انسان‌ها و سرزمين لردران در جهان هنر نبرد است. از طريق او اتحاد ميان دورف‌ها، الف‌هاي شب و انسان‌ها ايجاد شد. اتحاد با تهاجم دوم ارک‌هاي هورد و غول‌هايش، گابلين‌ها و ترول‌هاي جنگل مواجه شد.

شاه ترنس نقشش را در دومين نبرد ارک‌ها و انسان‌ها ادامه داد که سرانجام با پيروزي اتحاد پايان يافت.

سلطنت آشوب
هرچند، شاه ترنس اشتباهات مهلکي کرد او هنگامي که آخرين محافظ مديو به ملاقاتش آمد و به او هشدار داد تا قبل از اينکه لژيون سوزان به ازروت آيد به کاليمدور برود (ابتداي هنر نبرد ?) او نپذيرفت. هنگامي که غضب آمد و شهر‌هاي انسان‌ها را تصرف کرد، سرانجام توسط پسرش آرتاس منتيل که توسط ليچ کينگ تسخير شده بود به قتل رسيد و بجاي پدر بر تخت نشست.

شاه ترنس در جنگ دوم مرد ميانسال قدرتمندي بود او بخاطر قلمرويش جنگ‌هاي بسياري کرده بود و در تمام آنها پيروز شده بود. گرچه توسط جنگ سوم قدرتش کم شده بود. از نظر رواني او هنوز مناسب بود. (گرچه مصيبت‌هايي توسط بعضي از افکار سختش به او رسيده بود. اين حالت عادي فرمانرواي سالخورده بود). جسما پير و ضعيف شده بود. چهره جديد از قلمرويش در آغاز بازي پسرش پالادين آرتاس است.

بعد از اينکه پسرش با قايق به نرثرند بسيار سرد رفت. پالادين اوتر روشنايي‌آور او را متقاعد کرد تا دستور دهد نيروهاي اعزام شده بازگردند. اما آرتاس تا زمانيکه مل‌گانس رهبر نيروهاي غضب را کشت بازنگشت. هنوز زمان زيادي از بازگشت پسرش نگذشته بود که آرتاس پدرش را با فراست‌مورن نفرين شده کشت.

پس از خاکستر کردن بدن او اوتر از خاکسترش محافظت کرد. زماني که اوتر با آرتاس مواجه شد. اوتر به او يادآوري کرد که شاه ترنس هفتاد سال بر لردران فرمانروايي کرد.

در بازي جهان هنر نبرد، دخمه شاه ترنس (طبق برسي‌هاي انجام شده اين مکان بيشتر از منطقه‌اي براي يادبود اوست که بعد از مرگش برايش ساخته‌اند.) که در خرابه‌هاي لردران بين اتاق شاهنشاهي و آسانسوري که به شهرزيرزميني نامردگان مرتبط است قرار دارد.

نقل قول‌ها
سراغاز سينمايي خشم ليچ کينگ
ترنس در سر آغاز سينمايي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ داستاني را بيان مي‌کند که وظيفه آرتاس را بعنوان وارث پادشاهي لردران ياد آور مي‌شود.


پسرم ... روزي که به‌دنيا آمدي، بيشه‌هاي لردران نام آرتاس را نجوا مي‌کردند.

پسرم ... با افتخار بزرگ شدنت را در ميان سلاح عدالت نظاره مي‌کردم.

به يادآور، نسل ما هميشه با خرد و قدرت رهبري کردند و مي‌دانم که کنترل‌ات را در بکارگرفتن قدرت فراوانت نشان خواهي داد.

اما پيروزي حقيقي، پسرم، قلب مردمانت را تکان خواهد داد. اين را گفتم براي وقتي‌که ازل‌ام فرا رسيد ... تو شاه خواهي بود.

منبع
ويکي پديا - شاه ترنس


Arthas !


آرتاس منتيل‎

القاب وليعهد لردران، شاه لردران
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت پالادين، اکس‌پالادين شواليه مرگ
طرفدار غضب نامردگان، پيشتر وابسته به اتحاد لردران
شغل ليچ کينگ ،خودش را شاه لردران ناميد
وضعيت ليچ کينگ
خويشاوندان شاه ترنس منتيل (پدر)، ليانه منتيل (مادر)، کاليا منتيل (خواهر)، اوتر (مربي و عموي انتخابي)، شکست‌ناپذير (اسب آرتاس)، نرزول (ليچ کينگ)

مقاله آرتاس رو طي همين يکي دو روز کلا ترجمه مجدد از روي دانشنامه جهان وارکرفت کردم و نامه‌ها و قسمت‌هاي جديد هم قرار گرفته کلا مقاله به‌روز شده.

آرتاس وليعهد لردران، يکي از شهسواران دست نقره‌اي و پسر شاه ترنس منتيل دوم و وارث پادشاهي لردران بود. او توسط اوتر روشنايي‌آور بعنوان يک پالادين آموزش ديد و رابطه‌ي رمانتيکي با جادوگر جينا پرادمور داشت. علارغم اينکه در ابتدا اميد مردم بود تبديل به يکي از قدرتمندترين و شرورترين افراد ازروت ليچ کينگ که جهان به خود نخواهد ديد شد.

زندگي نامه
آرتاس منتيل پسر شاه ترنس منيل دوم چهار سال قبل از جنگ اول متولد شد. شاهزاده جوان در زماني بزرگ شد که سرزمين‌هاي ازروت دچار جنگ بود، اتحاد خورد شده بود و ابرهاي سياهي همه جا را فرا گرفته بود. در بچگي با واريان ورين دوست شد.

در جواني آرتاس با مورادين ريش برنزي برادر شاه دورف‌ها ماگني ريش برنزي تمرين مي‌کرد و تبديل به شمشير زني حرفه‌اي شد. تحت سرپرستي اوتر روشنايي‌آور، آرتاس در سن ?? سالگي وارد فرقه‌ي شهسواران دست‌نقره‌اي شد. علارقم بي‌پروايي و سرسختي که داشت، آرتاس تبديل به مبارزي مشهور شد. يکي از افدامات مشهورش ضدحمله به گروهي از ترول‌هاي جنگل که از زول‌آمان به کوئل‌تالاس جمله کردند بود.

در همين زمان بود که آرتاس دختر جوان درياسالار دائلين پرادمور، جينا را ملاقات کرد. باگذر سال‌ها? آن‌ها نزديک هم رشد کردند و رابطه‌ي عاطفي بين آن‌دو به وجود آمد. هرچند که در پايان جينا جادو را در دالاران آموخت و آرتاس در لردران در گيرجنگ بود. هر دوجوان مصمم بودند تا رابطه‌ي قوي خويش را حفظ کنند و داستانه عاشقانه خويش را تا زماني بهتر که برايشان پيش آيد محفوظ نگه دارند.

طاعون نامرده
خطرات به سمت لردران پيش مي‌آمدند. اورک‌ها کمپ‌هاي نگهداري را از بين برده و آزاد شده بودند و طاعوني جديد که از نرثرند مي‌آمد بسيار وحشتناک بود. آرتاس و اوتر به استران‌براد فرستاده شدند تا از شهر دربرابر گروهي از اورک‌ها دفاع کند. شاهزاده جوان اژدهاي سياه سيرينوکس را شکست داد تا قلب او را براي فرانور استيل‌تو دورف براي ساختن گوي آتش ببرد. آرتاس با استفاده از آن شي جادوي تواست رهبر اورک‌ها را بکشد.

تهديد طاعون نامرده هر روز بيشتر مي‌شد. جينا و کاپيتان لوک والون‌فورث براي ملحق شدن به آرتاس فرستاده شدند، اکنون او ?? ساله بود و دستور داشت تا طاعون را برسي کند. آن‌ها با نيروهاي نامرده در کنار انبارهاي طاعون مي‌جنگيدند. آن‌ها با نکرومانسري به نام کل‌توزاد در شهر بريل مواجه شدند و او را تا آندروهال تعقيب کردند.

کل‌توزاد پيشتر آندروهال و روستاهاي اطراف را آلوده کرده بود. قبل از اينکه آرتاس او را بکشد، کل‌توزاد از مل‌گانس و اينکه نات‌رزيم غضب را رهبري مي‌کند سخن گفت. جينا و آرتاس به سمت شمال و شهر استراث‌هلم براي مقابله با نات‌رزيم رفتند.

در ميان راه، آرتاس و جينا در هارت‌گلن براي استراحت توقف کردند. در عوض در مورد نيروهاي نامرده اطلاعات کسب کردند. آرتاس به جينا دستور داد تا اوتر را پيدا کند و از او کمک بخواهد و خودش براي دفاع در شهر ماند. آرتاس وحشت کرد، فهميد که طاعون صرفا به معناي قاتل نيست. بلکه به معناي تغيير مرده‌ها به موجودات نامرده است. نيروهاي آرتاس تا زماني‌که اوتر و نيروهاي کمکي رسيدند و شهر نجات يافت به‌شدت مقاومت کردند.

در زمان جرکت به سمت استراث‌هلم آرتاس پيامبر رازگون مديو را ملاقات کرد. همان اخطاري را که به ترنس در مورد سفر به کليمدور داده بود را به آرتاس هم داد. آرتاس اشاره کرد که جايگاه او در ميان مردمش است و عهد بسته تا آن‌ها را رها نکند. جينا اظهار کرد که حرف پيامبر بايد درست باشد، اما آرتاس به اوهم اعتنا نکرد و راه خويش را به استراث‌هلم ادامه داد.

جمع‌آوري کردن استراث‌هلم
وقتي که آن‌ها به شهر رسيدند آرتاس فهميد که روستائيان به زودي تبديل به نامرده مي‌شوند. او به اوتر و شهسواران دستور داد تا شهر را پاکسازي کنند. اوتر وحشت کرد و او را سرزنش کرد و گفت که حتي اگر آرتاس شاه مي‌بود چنين دستوري را پيروي نخواهد کرد. اظهارات اوتر به نوعي خيانت بود، آرتاس شهسواران دست‌نقره‌اي را منحل کرد. بسياري از سربازان با اوتر رفتند. همچنين جينا هم رفت و فقط آن‌هايي که به آرتاس وفادار بودند ماندند تا در قتل‌عام مردم شهر که فاسد شده بودند شرکت کنند.

همچنان‌که آرتاس مردم شهر را سلاخي مي‌کرد. با خود مل‌گانس که در خال آلوده کردن شهر بود روبرو شد. آرتاس تلاش کرد تا آن‌ها را قبل از اين‌که دست مل‌گانس به ‌آن‌ها برسد نابود کند. در پايان آرتاس از لردوحشت تقاضاي نبرد تن به تن کرد. مل‌گانس فرار کرد گرچه قول داد تا در نرثرند با او ملاقات کند.

نرثرند
آرتاس با گروهي کوچک او را دنبال کرد. يک ماه بعد آن‌ها به بندرگاه دگرکپ رسيدند. درحاليکه به‌دنبال مکاني براي برپا کردن کمپ بودند، مردان آرتاس قبل از اينکه شناسايي شوند زير آتش دورف‌هاي مکتشف قرار گرفتند. آرتاس از ديدن دوست خوب و مربي قديمي‌اش مورادين ريش برنزي عافلگير شد. ابتدا مورادين فکر مي‌کرد که آرتاس گروه نجاتي که براي نجات مردانش آمده بودند را رهبري مي‌کند، آن‌ها که در جستجوي شمشير افسانه‌اي فراست‌مورن بودند توسط نامرده‌ها محاصره شده بودند. آرتاس اين را يک اتفاق پنداشت. باکمک هم کمپ نامردگاني که در همان نزديکي بود نابود کردند، اما هنوز نشانه‌اي از مل‌گانس نبود.

درحالي‌که مورادين و آرتاس به‌دنبال فراست‌مورن رفته بودند، قاصدي با يک بالون از لردران رسيد و با کاپيتان لوک والون‌فورث صحبت کرد. او دستوري از اوتر و شاه ترنس داشت که به موجب آن آرتاس و مردانش بايد به خانه باز مي‌گشتند. وقتي که آرتاس بازگشت، مردانش پست‌هايشان را ترک کرده بودند و در حال بازگشت به سمت قايق‌هايشان بودند. آرتاس قصد بازگشتن قبل از اينکه مل‌گانس را نابود کند نداشت. با کمک اندکي از مزدوران بومي، موفق شد قبل از ديگران به قايق‌ها برسد و آن‌ها را آتش بزند. وقتي مردانش رسيدند، آرتاس به مزدوران خيانت کرد و نابود شدن قايق‌ها را به آن‌ها نسبت داد و کاپيتان هم آن‌ها را کشت. آرتاس به مردانش گفت که هيچ راهي براي بازگشت به خانه نيست و تنها راه ترک نرثرند از طريق پيروزي است.

شمشير افسانه‌اي فراست‌مورن
آرتاس و گروهش دراک‌ثارو کيپ را تحت فشار قرار دادند تا به دنبال فراست‌مورن بروند. همان‌طور که مي‌رفت، مل‌گانس روبرويش ظاهر شد و مرگش را پيشگويي کرد. آرتاس با مورادين به‌دنبال فراست‌مورن رفتند و کاپيان را براي دفاع از کمپ گذاشتند.

با استفاده از درگاه باستاني، آرتاس، مورادين و تعداد اندکي از مردان به‌دنبال شمشير افسانه‌اي رفتند. آرتاس به‌سرعت با محافظيني که از فراست‌مورن محافظت مي‌کردند برخورد کرد. محافظين شکست خوردند و آرتاس و مورادين به غنيمتشان رسيدند. مورادين سنگ نبشته‌اي را خواند و اعلام کرد که شمشير نفرين شده اشت «اوه، بي‌خيال شو آرتاس، اين شي رو فراموش کن و مردمانت رو به خونه ببر.» اما آرتاس مصمم بود. آرتاس از ارواح زيرزميني درخواست کرد که شمشير درون قاب يخي را به او بدهند و فرياد زد که حاضر است به هر قيمتي اين کار را بکند تا مردمش را نجات دهد. وقتي که قاب يخي شکست، مورادين توسط يک قطعه يخي مجروح شد آرتاس به‌هيچ وجح افسوس نمي‌خورد. آرتاس فراست‌مورن را برداشت و به مقرش بازگشت و مورادين مرده را رها کرد. با داشتن فراست‌مورن، آرتاس نوکران مل‌گانس را کشت و سرانجام با اهريمن روبرو شد.

مل‌گانس به او گفت نجوايي که اکنون مي‌شوند صداي ليچ کينگ است، آرتاس پاسخ داد که صدا دستور کشتن مل‌گانس را مي‌دهد، که لردوحشت به شدت شگفت زده شد. پس از کشتن لردوحشت، آرتاس به سمت شمال رفت و گروهش را تنها گذاشت. آرتاس باقي‌مانده سلامت عقلاني خويش را هم از دست داد.

خيانت
چند ماه بعد آرتاس به لردران بازگشت و پادشاهي از بازگشت قهرمانشان شادمان بودند. آرتاس در برابر تخت پادشاهي پدرش، شاه ترنس زانو زد، آرتاس برخاست و فراستمورن را بند کرد و پدر حيرت زده خويش را با شمشير کشت.

آرتاس از صحنه گريخت و مدت‌ها خبري از او نبود. سپس در روستاي واندرمار و در خدمت ارباب جديدش، ليچ کينگ ظاهر شد. آن‌جا با تايکاندريوس تيره‌گر، لرد وحشتي همانند مل‌گانس روبرو شد. فکر کرد که لرد وحشت مل‌گانس براي انتقام بازگشته است، آرتاس فورا اورا تهديد کرد، لردوحشت تنها به‌خاطر تبريک گفتن به آرتاس در انجام دستوراتش آمده بود. وقتي با آرتاس صحبت کرد به او گفت که هيچ احساس پيشماني نسبت به اعملش ندارد. تايکاندريوس پي برد که آن‌ شمشير توسط ليچ کينگ و براي ربودن ارواح ساخته شده است و آرتاس اولين کسي بود که آن‌را برداشته بود.

آرتاس اعضاي پست آئين اشقيا را که در واندرمار پنهان شده بودند را جمع کرد و با کمک قدرت‌هاي جادويي آنان به آندروهال سفر کرد تا جنازه کل‌توزاد را بازيابي کند. آرتاس پالادين محافظ قبرستان، گاوينراد ترسناک را کشت و بقاياي جسد نکرومانسر را بازيافت. که باعث بازگشت روح کل‌توزاد ميان زندگان بود و بشدت اصرار داشت تا آرتاس به لردوحشت اطمينان نکند. و آرتاس اين‌کار را به آرامي انجام داد.

بقاياي کل‌توزاد به‌شکل بدي تجزيه شده بود و نياز به منبع جادويي چشمه خورشيد در کوئل‌تالاس براي زنده شدن داشت. تياکاندريوس آرتاس را براي پس‌گرفتن کوزه عرفاني کرد که براي انتفال بقاياي کل‌توزاد مي‌توانست استفاده شود. به‌هر حال کوزه توسط شهسواران دست‌نقره‌اي محافظت مي‌شد. آرتاس دو پالادين را کشت، بالادور تابناک و سيج حقيقت گو که هردو محکوم به خيانت آرتاس شدند. بعد از آن مجددا با اوتر روشنايي‌آور روبرو شد، او بحت زده به آرتاس گفت که اين کوزه بقاياي خاکستر پدرش، شاه ترنس منتيل است. آرتاس مربي تمام عمرش را کشت و کوزه را برداشت. بقاياي پدرش را دفن کرد و بقاياي کل‌توزاد را در آن کوزه قرار داد و سپس سفر درازش را به کو‌ئل‌تالاس آغاز کرد.

سقوط کوئل‌تالاس
آرتاس مقاومت سنگيني از الف‌ها، که توسط رنجري به نام سيلوانس بادپا هدايت مي‌شدند را مشاهده کرد. نيروهايشان را قبل از ارتش نامرده‌اش به عقب و به راه باريک ويران روبروي کوئل‌تالاس سيلورمون فرستاد. سيلوانس تلاش کرد که به پايتخت، آمدن غضب را هشدار دهد، اما آرتاس کمپ‌هاي اورا نابود و رنجر را کشت. بخاطر استقامت در برابر آرتاس تقاص پس داد، آرتاس روح الفي او را فاسد کرد و او را تبديل به شکلي وحشتانک (يک بانشي) کرد و او را به‌خدمت ليچ کينگ در آورد و او را براي سلاخي مردم خودش فرستاد.

آرتاس سيلورمون را نابود کرد و از چشمه خورشيد براي زنده کردن کل‌توزاد استفاده و او را همچون ليچي نامرده متولد کرد.

نابودي دالاران
همچنان‌که به سمت آلتراک سفر مي‌کردند، کل‌توزاد از «تهاجم دوم» و نقشه ليچ کينگ و غضب آگاه شد. کل‌توزاد در آلتراک کمپي از اورک‌هاي قبيله سياه‌صخره که کنترل دروازه اهريمني را در اختيار داشتند نابود کرد کهبا استفاده از آن مي‌توانست با لرد آرکيماند صحبت کند. غضب اورک‌ها را نابود کردند و بعد از آن کل‌توزاد دستوري از آرکيماند دريافت کرد. آن‌ها بايد به شهر دالاران قدرتمندترين شهر جادوگران جهان مي‌رفتند. آرکيماند به‌ آن‌ها دستور داد تا کتاب‌طلسم مديو را پيدا کنند که با استفاده از آن کل‌توزاد مي‌توانست آرکيماند را به ازروت احضار کند.

هرچند که کرين‌تور شجاعانه تلاش کرد تا حمله را دفع کند. غضب با استحکامات جادويي آن‌ها جنگيدند و جادوگر اعظم آنتونيداس را کشته و کتاب مديو را برداشتند.

آرتاس و نيروهايش ضد حمله عظيم جادوگران را در هنگام احضار اهريمن لرد آرکيماند توسط کل‌توزاد دفع مي‌کردند. وقتي که آرکيماند آمد اظهار کرد که ليچ کينگ ديگر هيچ استفاده‌اي براي لژيون ندارد و تايکندريوس رهبر غضب است. آرتاس شگفت زده شد و از اين‌که چه اتفاقي که برسر او و کل‌توزاد نگران بود، اما کل‌توزاد به او گفت که تمام اين اتفاقات را ليچ کينگ پيش بيني کرده است. آرکيماند خشمش را بر شهر نازل کرد و دالارني که زماني بسيار قدرتمند بود را نابود کرد.

آرتاس ماه‌ها بعد در کليمدور ديده شد، جايي که تايکاندريوس در حال بکار بردن قدرت جمجه گولدان بود. آرتاس به شکارچي اهريمن ايليدن که به تازگي آزاد شده بود چگونگي بدست آوردن قدرت‌هاي جمجمه را گفت که با قدرت آن مي‌تواند تايکاندريوس را نابود کند. ايليدن موافقت کرد و آرتاس مجددا ناپديد شد.

بازگشت به لردران
آرکيماند تعدادي از لردان وحشت را در خرابه‌هاي لردران قرار داد تا از تحت کنترل بودن سرزمين‌ها مطمئن شود و ديده‌بان مستخدم زيرکش نرزول باشد. وقتي‌که اهريمن ارد شکست خورد، لردان وحشت از اين اتفاق اطلاع نداشتند. اين اتفاق ماه‌ها بعد زماني که آرتاس براي بازپس‌گيري تخت پادشاهي‌اش آمد افتاد. او لردان وحشت را تهديد کرد و سريعا سيلوانس و کل‌توزاد را فراخواند. با هم آن‌ها انسان‌هاي باقي‌مانده اطراف را که توسط دگرن اورک‌کش، هالاک جا‌ن‌آور و ماگروث محافظ هدايت مي‌شدند را نابود کرد. هرچند در ميان نبرد آرتاس دچار دردي غافلگير کننده شد و احساس کرد که ليچ کينگ او را فرا مي‌خواند. با وجود اينکه از قدرتش کاسته مي‌شد،‌ آرتاس تا زماني که بازماندگان انسان را کشت جنگيد.

آرتاس فقط مي‌دانست که قدرت ليچ کينگ در حال تحليل رفتن است و سيلوانس ديگر تحت کنترل او نيست. در خفا او به ملاقات سه لرد وشحت رفت و آن‌ها به او گفتند که قدرت ليچ کينگ در حال کم رنگ شدن است و زمان گرفتن انتقامش فرا رسيده است.

آرتاس در شهر پايتخت گير افتاد و به دنبال نيروهايي گشت که به او وفادار بودند و با کمک آنان مي‌توانست عليه نيروهاي لردان وحشت بحنگد که در ميان آن‌ها ابوميشن قدرتمند بلادفيست بود. وقتي از حصار شهر بيرون آمد گروهي از بنشي‌ها آمدند و به او گفتند که سيلوانس آن‌ها را براي اسکورت کردن او فرستاده است. بهرحال در نزديکي فضاي خالي در جنگل، سيلوانس به آرتاس حمله کرد و با تيري به سمتش پرتاب کرد. کل‌توزاد پا به ميدان گذاشت و سيلوانس گريخت.

هشدار هاي ذخني ليچ کينگ ذهن ارتاس را آشفته کرده بود و به ا و مي‌گفت که بايد به نرثرند براي مقابله با نيروهاي اهريمني (بعدها مشخص شد ايليدن و ناگا هستند) بازگردد که در حال نابود سازي سرير يخي هستند و شخصا پا به قلمرو شاه گذاشته اند. آرتاس به سرعت آماده شد و از طريق دريا راهي نرثرند شد و کل‌توزاد را براي مراقبت از لردران گذاشت.

فرار به نرثرند
سه هفته بعد، آرتاس پا به سرزمين آشناي نرثرند گذاشت و خودش را در محصاره الف‌هاي خون کيل‌تاس ديد که بشدت تشنه گرفتن انتقام قلمروي نابود شده‌شان بودند. آرتاس ناگهان توسط کريپت لرد بزرگي که خودش را آنوب‌آراک، پادشاه پيشين آزجول‌نروب مي‌ناميد نجات يافت.کيل‌تاس از اينکه ديده‌بانانش شايد کشته شوند آگاه بود، هرچند ارتش اصلي آن‌ها قبل از اينکه به جاي امني انتقال پيدا کند به راحتي شکست نمي‌خورد.

آرتاس نگران بود که درست باشد و شايد آن‌ها هرگز به استحکامات کوه يخي پيش از ايليدن نرسند اما آنوب‌آراک طور ديگري فکر مي‌کرد. او پيشنهاد کرد که وارد قلمروي تکه تکه شده پادشاهي آزجول‌نروب شوند و راه‌هاي زير زميني استفاده کنند تا به ايليدن در کوه يخي ضربه بزنند. چاره‌ي بهتري نبود بنابراين آرتاس موافقت کرد.

آنوب‌آراک حمله به سافيرون را پيشنهاد کرد، اژدهاي آبي باستاني و خادم مليگوس و مجهز کردن خودشان با گنجينه‌هاي اژدهايان مزين کنند. نه‌تنها اژدهاي آبي را کشتند بلکه آرتاس از قدرت باقي‌مانده اش استفاده کرد تا سافيرون را بعنوان فراست‌ويرمي قدرتمند زنده کند.

=حرکت به سمت سرير يخي
وقتي‌که به دروازه‌هاي آزجول نروب رسيدند، آرتاس خودش را در محاصره دورف‌ها ديد که خودشان را پيروان مورادين مي‌ناميدند و پس از مرگ مورادين در همان‌جا ماند بودند. اکنون توسط زيردست مورادين بال‌گان ريش آتشين رهبري مي‌شدند. سافيرون را بيرون گذاشت و آرتاس با دورف‌هاي بال‌گان مبارزه نکرد، همچنين بازماندگان نروبين در قلمرو عنکبوت‌ها سر از خاک بر آوردند. کمک آنوب‌اراک فوق‌العاده بود، چنانچه بسياري از تله‌ها را با حيله او از سر گذراندند.

وقتي که‌ آرتاس با بال‌گان روبرو شد، دورف به او هشدار داد که تکان‌هاي زمين شرارتي باستاني را در قلمرو آزاد خواهد ساخت. همچنان‌که آرتاس و آنوب اراک به مناطق عميق قلمرو پيش مي‌رفتند ناشناس‌ترين، از يک نژاد بسيار قدرتمند ظاهر شد. گمان مي‌کردند که او فقط در افسانه‌ها وجود دارد. آرتاس و‌ آنوب‌آراک با کمک هم به‌طرز شگفت‌آوري فراموش‌شده ترين قدرتمند را شکست دادند.

همچنان‌که راهشان را به سمت قلمروي بالايي ادامه مي‌دادند، يک زمين لرزه معبري که در آن بودند را بست و آنوب‌آراک را از آرتاس جدا کرد. شاه جوان به هوش خود اتکا کرد و بسياري از تله‌ها را گزراند تا زماني‌که آنوب آراک خودش را به او رساند. بار ديگر کريپت لرد و شهسوار مرگ بهم پيوستند و آنوب‌آراک به او گفت که چرا ليچ کينگ او را انخاب کرده است. در اين حين که از آزجول‌نروب خارج مي‌شدند، ليچ کينگ با آرتاس بار ديگر ارتباط برقرار کرد و به او گفت که درحال از دست دادن قدرتش است بخاطر اينکه سرير يخي شکسته و انرژي‌هاي او از آن سرازيرمي‌شود، نرزول مجددا به آرتاس قدرت داد، مي‌دانست که آن‌ قدرت‌ها را براي نبرد نياز دارد.

سرانجام وقتي که بيرون رسيدند، به‌سرعت با نيروهاي ايليدن درگير شدند. ناگاهاي واش و الف‌هاي خون کيل در حال نبرد با خادمان آرتاس بودند. آرتاس با کمک آنوب‌آراک با حادو از ميان نيروهاي دشمن گذشتند. و چهار ستون هرمي شکل کنار کوه يخي را فعال کردند و هرچند که ايليدن منتظرشان بود دروازه سرير يخي را بازکردند.

پيروزي ليچ کينگ
بعد از نبردي سخت اما کوتاه، ايليدن سهوا راه آرتاس را باز کرد و آرتاس از موقعيت استفاده کرد، ضربه‌اي با فراست‌مورن به قفسه سينه شکارچي اهريمن زد. ايليدن زخمي بروي برف افتاد و آرتاس به سمت درهاي کوه يخي رفت.

آرتاس وارد کوه وحشتناک يخي شد و پا بر پله‌هاي پيچان يخي گذاشت. همچنان‌که به سمت تقديرش مي‌رفت صداي افرادي را که فراموش کرده بود در ذهنش به‌ياد‌ آورد. صداي مورادين ريش برنزي، اوتر و جينا که او را فرا مي‌خواندند و او هنوز هم آن‌ها را رد مي‌کرد، به‌راهش ادامه داد. سرانجام پله‌ها تمام شد و کلاهي يخي را ديد. درونش بک زره بود که اگر بر تخت مي‌نشست آن‌ها را مي‌پوشيد. اکنون فقط يک صدا با او سخن مي‌گفت، نجواي رعدآساي نرزول :

«بازکشت شمشير...تکميل قدرت...مرا از اين قفس آزاد کن»

با فريادي بسيار بلند،‌ آرتاس فراست‌مورن را در مقابل حصار يخي ليچ کينگ بلند کرد و ناگهان فرياد زد و سرير يخي شکست و تکه‌هاي شکسته يخي بروي زمين افتاد. کلاه‌خود يخي نرزول جلوي پايش افتاد، آرتاس به جلو رفت، آن‌را برداشت و اين شي قدرتمند را بروي سرش گذاشت.

«اکنون» صداي نرزول درونش اکو مي‌شد. «ما يکي هستيم»

در آن لحظه روح آرتاس و نرزول تبديل به يک روح زنده قدرتمند شد، همان‌طور که ليچ کينگ نقشه کشيده بود. آرتاس به موجودي قدرتمندي تبديل شد، اکنون نيمي از قدرتمندترين موجودات زنده ازروت که تاکنون شناخته شده بود، ليچ کينگ جديد.

شخصيت
در مراحل بازي وارکرفت ? مشخص شد که آرتاس مرد عمل است، شجاع، تکانشي و رک است. رهبري اميد بخش است همان‌طور که مردانش را رهبري مي‌کرد. در مکالمات بين شخصيت‌ها، او بذله‌گو است و تصميم خود را به‌راحتي بروز مي‌دهد و ديگران را قانع مي‌کند. در نامه‌اي که ذيل آمده مشخص مي‌شود که او کينه‌جو و غير قابل کنترل است، اين خصوصيات سرانجام باعث سقوط او شد.

در حين جمع آوري کردن استراث‌هلم و اتفاقات بعد از آن، آرتاس به نظر مي‌ايد که همه چيز را با گرفتن انتقام از مل‌گانس توجيه مي‌کند. ضمنا پاکسازي استراث‌هلم بدترين جنايت آرتاس بود. (مردماني که تبديل به زامبي مي‌شدند را کشت)، اما عدم دلسوزي و سلاخي کردن مردمان آلوده بدون تفکر کار درستي نبود.

بعد از اينکه تسخير شد، در مراحل بازي نامردگان در وارکرفت ? و سرير يخي،‌ آرتاس خصوصيات رهبري خويش را بخوبي نشان مي‌دهد، هنوز حس شوخ طبعي‌اش مانند قديم در او وجود داشت، بسيار نترس و شخصي بدگمان شده بود. همچون يک شهسوار مرگ بي‌روح، آرتاس دشمنانش را تمسخر و سرزنش مي‌کرد و حسرت‌بار به آنان نگاه مي‌کرد. در ابتداي مراحل بازي نامردگان از اينکه ديگر افسوس و پشيماني را حس نمي‌کند متعجب شده بود. و اين مشخص مي‌کند که او روحش را به فراست‌مورن تسليم کرده بود.

روابط با دوستان و نزديکان
اين بسيار عجيب است که آرتاس شخصي بسيار وابسته است. استادانش، اوتر و مورادين، تبديل به دوستان صميمي‌اش شدند. رابطه‌ي خوب خودش با جينا را حتي پس از اينکه جينا با او همرا نشد را حفظ مي‌کرد و اين نشان مي‌داد بيش از اينکه عاشق يکديگر باشند دوست هستند. هيچ وقت اجازه نمي‌داد عنوانش بين او و مردمش فاصله بياندازد. شايد بخاطر سقوط اش بود که همه چيز عوض شد.

چيزي که بسيتر عجيب‌تر است اين است که آرتاس بعد از تسخير هم رفتارش همين‌گونه بود. از از مصاحبت با کل‌توزاد و آنوب‌آراک لذت مي‌برد. او از کل‌توزاد بخار کارهايش سپاس‌گذاري مي‌کرد و و در پايان قبل از اينکه به نرثرند برود به کل‌توزاد مي‌گويد «تو دوستي وفادار بودي» چيزي که به‌ندرت يک دارک لرد به خادمانش مي‌گويد.

نامه‌هاي مربوط به آرتاس
از اوتر روشنايي‌آور به ميمبليس اورمور
ميمبليس اورمور يکي از پالادين‌هاي زير دست اوتر بود. اين نامه ?? سال پيش نوشته شده است.

سلام بر ميمبليس دوست قديمي. اميدوارم که نور تو را در برگيرد.
آرتاس جوان به‌من اميد مي‌دهد. بزودي تبديل به پالاديني کامل خواهد شد و تمام آرزوهاي من در شهسواران دست‌نقره‌اي را بر آورده مي‌کند. او قوي و مقتدر است ، با مردم صميمي است و حس وطن‌پرستي بسياري داد. او پالاديني خوب و شاهي خوب بعد از رفتن ترنس عزيز است. هنوز چيزهايي مانده که بياموزد، اميدوارم شاه ترنس اندکي ديگر او را اينجا نگاه دارد.
تنها چيزي که مرا درباره آرتاس نگران مي‌کند شخصيت آشفته درون اوست. بعضي وقت‌ها در تمرينات مي‌بينم که وقتي به خاک مي‌خورد بهم مي‌ريزد. او مصم است که پيروز شود و فراموش مي‌کند که اين يک تمرين است. او غير قابل کنترل است؛ گمان مي‌کنم که اين حس بيرحمي زير ظاهر شرافتمندش پنهان است. اطمينان دارم که او از قدرتش در نبرد براي مردمش استفاده خواهد کرد و ادامه مي‌دمهم تا او را امتحان کنم. يکبار واقعا شمشيرش را تر کرد، مي‌توانم به او آموزش دهم تا خودش را کنترل کند. نمي‌خواهم که اکنون زمام قدرتش را بدست گيرد لااقل تا زمانيکه قادر به نگه‌داري قدرتش باشد.
آرتاس بشدت مردمش را دوست دارد. اخيرا روستانشينان فقير بيرون لردران را ملاقات کرديم، آن‌هايي که نيازمند بودند را کمک کرديم. مي‌خواهم قدرت‌هاي شفا بخشيش را امتحان کنم بخوبي ديدم که چگونه با مردمش وراي يک قصر نشين و با شرافت سخن مي‌گوبد. او دلسوزي عجيبي نسبت به اين مردم دارد، براي زنن که پايش را در حمله گرگ‌ها از دست داده بودند گريه مي‌کرد. زماني که دردش را شفا داد بر زين اسب نشست و به دنبال گرگ‌ها رفت. سه گرگ را کشت، پوست‌هايشان را براي زن آورد تا از آن پتو براي خودش درست کند. تحت تاثير قرار گرفتم، اما بازهم زنگ هشدار کوچکي در خودبيني اش مشاهده مي‌شود. زن حق شناس بود و با آن‌ حال مريض و زخمي از ما پذيرايي کرد.
رابطه‌ي او با جينا پرادمور را ديدم. لردران هرگز جادوگري را بعنوان ملکه نداشته، اما اگراو و آرتاس ازدواج کنند بايد آن را بپذيريم. شايد ترکيب خوبي از جادو و سياست باشد و يا پالادين‌ها و جادوگران را بهم نزديکتر کند. بدقت مواظبشان خواهم بود. به چيز خوبي که درباره جينا مي‌توان اشاره کرد آرامتر بودن اوست. زماني که با موانع مي‌جنگد سرسخت و سرکش است، او بسيار ديپلماتيک و متفکر است. در حالي که آرتاس با پتکش همه چيز را نابود مي‌کند. آن‌ها زوجي قوي را تشکيل مي‌دهند. آرتاس شمشير برهنه و جينا مشتي در دستکشي نرم است. اطمينان دارم که آن‌ها حمايتي عمومي را با خود خواهند داشت و من هم مي‌توانم حمايتم را نثارشان کنم. تمرين آرتاس را در ميدان نظاره مي‌کنم و حس مي‌کنم که هرچيزي را مي‌تواند بدست آورد. به تنهايي و با عزمي راسخ حمله مي‌کنم که من مي‌دانم در برابر مشکلات آينده همان‌طور بصورت فيزيکي و يا سياسي ظاهر خواهد شد. شاه ترنس پسر خوبي دارد. کاملا به آرتاس اطمينان دارم. بله، بايد بشيتر بياموزد،‌اما آيا کافي است؟ به مرور زمان ضعف‌هايش برطرف مي‌شود و شاهي خردمند خواهد شد.
اکنون به سفرمان را به استراث‌هلم ادامه مي‌دهيم.
اوتر
از آرتاس به ماگني ريش‌برنزي
به شاه ماگني ريش برنزي ارباب آيرون‌فورج
متاسفم از اينکه بايد خبر بدي را به شما بدهم. اطمينان دارم که از ماموريت مورادين در اينجا در نرثرند و مبارزه با غضب براي يافتن شي باستاني با خبر بوديد. ما باهم بر عليه غضب جنگيديم، من نجات يافتم اما مورادين به دست اهريمنان و غضب افتاد. از اتفاقيکه براي دوست شجاعم و برادر دليرت افتاد محزونم. اکنون اين مرگ افتخار آميز عبث نخواهد بود? بخاطر جان او بر نوکران ليچ کينگ پيروز خواهم شد و با کمک فراست‌مورن افسانهآي چنين خواهد شد. بزودي به لردران باز مي‌گردم. با فراست‌مورن در دستم، مي‌ايم تا فرقه‌اي جديد را تاسيس کنم و سال‌هاي درخشان جديدي را بهمراه آورم. جسد مورادين به‌زودي به آيرون فورج باز مي‌گردد. نمي‌داني که اندوه من چقدر عميق است. مي‌دانم که اين نامه اندک تسلي بخش است، اما حس مي‌کنم که مرگ مورادين را بزودي درک خواهي کرد. تو يک برادر را از دست دادي و من يک دوست باارزش را...
باشد که نور مردمان را حفظ کند.
شاهزاده آرتاس منتيل
آرتاس در بازي جهان وارکرفت
گلي بنفش در بازي بعد از به تاريکي علطيدن شاهزاده «اشک‌هاي آرتاس» نام گرفته است. اين گل همچنين هديه آرتاس هم نام گرفته است.

اگر بر تخت پادشاهي لردران بايستيد [اگر صدا را زياد کنيد] صداي شاه ترنس منتيل دوم را خوهيد شنيد و همچنين مي‌توانيد جملاتي که به آرتاس درباره اينکه چه مي‌کند بشنويد.

خشم ليچ کينگ
اين قسمت شامل بخش‌هايي از خشم ليچ کينگ است.

آرتاس منتيل تسخير نشده در بازي جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ در جمع آوري استراث‌هلم در غار زمان حضور خواهد داشت. بازيکنان با او در کشتار مردم طاعون زده همراه مي‌شوند (و در برابر اژدرسواراني که قصد کشتن او را دارند)

همچنين بازيکن او را در فلش بکي به ساحل فراموش شده وقتي که قاصد اتحاد براي آوردن فرمان بازگشت به خانه مي‌آيد را مي‌بينيد و در غار فراست‌مورن، جايي‌که او شمشير نفرين شده فراست‌مورن را بر مي‌دارد. اين فلش بک در اصل بريدن صحنه‌هايي از وارکرفت ? است در پايان معلوم مي‌شود که آرتاس غار را با مرگ مورادين ترک مي‌کند، مورادين ضعيف بيدار مي‌شود و در بيرون از غار سرگردان مي‌شود.

در کوئستي که توسط ماتياس لنر (قلب آرتاس منتيل) در کوه يخي داده مي‌شود، بازيکنان در واقع نقش آرتاس را در دو لحظه مهم بازي مي‌کنند : يکبار وقتي که مردان خودش را تبديل به نامرده مي‌کند و دوئل حماسي‌اش با ايليدن.

نقل قول‌ها
پالادين :

«عدالت آمده است»
«ابله پليد»
«از رستگاري گذشته‌اي»
«نور، مرا هدايت کن»
«نور، به من قدرت ببخش»
«من مي‌دانم که چه مي‌کنم»
«نيازي به تعظيم نيست»
شهسوار مرگ :

«فراست‌مورن گرسنه است»
«مي بايست اين عذاب بي پايان را مي‌شناختي»
«رنجت مي‌بايد افسانه اي باشد»
«من احمق بودم که به روشنايي اعتماد کردم»
«ليچ کينگ به من قدرت‌هاي حقيقي را ارزاني داشته»
«من دوباره شاهي مثل پدرم خواهم بود»
«لردران بايد دوباره متولد شود»

--------------------------------------------------------------------------------

آرتاس : پدر بخاطر کاري که مي‌کنم مرا ببخش
(در استراث‌هلم وقتي که به نام ترنس مردم آلوده را قرباني مي‌کند)

ترنس : چه خبره چه‌کار مي‌کني پسرم؟
آرتاس : جانشينت مي‌شوم پدر...

چشمانت را ببند.

پس از کشتن ترنس : اين پادشاهي سقوط خواهد کرد و از خاکسترش فرقه‌اي جديد ظهور خواهد کدر که بنياد جهان را خواهد لرزاند.
اوتر ( وقت مرگ) : اميدوارم جايگاهي مخصوص در جهنم منتظرت باشد آرتاس.
آرتاس : کسي چه مي‌داند، اوتر. مصمم تا براي هميشه زنده بمانم.

تفنگدار : حرامزاده‌ها گير افتاديد.
آرتاس : دورف‌هاي مورادين؟ مي‌خواهيد بميريد؟ (به دورف‌هاي مورادين وقتي که بازمانده‌ها را مي‌بيند مي‌گويد.)

بال‌گان : تو را بخاطر مي‌آورم شاهزاده شرور. تو هماني هستي که مورادين ضعيف را کشت.
آرتاس : همه چيز تمام شده (وقتي که بال‌گان را در آزجول‌نروب ملاقات مي‌کند)

يک نروبين : نگاه کنيد، برادرانم! شاه خائن!
آرتاس : کي؟ من؟

آنوب‌آراک : به من مي‌گويد، شهسوار مرگ.

کل‌توزاد: او مصر است مرا بياد تو آورد، شهسوار مرگ.
آرتاس : روح لعنتي خفه شو.

تولد مجدد کل‌توزاد : «پس، تو از اين ناراحت نيستي که يکبار تو را کشتم»
سلام بر شما لردان وحشت. از اينکه مراقب قلمروي من در زمان غيابم بوديد متشکرم. بهرحال ديگر نيازي به کمک شما ندارم.
زمان تمام کردن بازي است. يکبار و براي هميشه.
ايليدن به اندازه کافي غضب را مسخره کرده است. وقت آن رسيده که وحشت مرگ را دوباره بچشد.



پيشينه

مسافرخانه‌ي کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک است.


پيشينه


ايتريگ يکي از جنگجويان اورک بود که در جنگ‌هاي جنگ اول و دوم با شجاعت و سربلندي به هورد خدمت کرد. پس از اينکه از خيانت گولدان و معامله‌اي که او با کيل جيدن انجام داده بود خبر دار شد به سرزمين‌هاي آزاد لردران گريخت. سال‌ها بعد او توسط پالادين تيريون فوردرينگ در خرابه‌هاي برج ديده‌باني پيدا شد. با اينکه در ابتدا هر يک ديگري را دشمن خود تشخيص دادند، ايتريگ ناخواسته با بيرون هل دادن تيريون از برج در حال فرو ريختن جان او را نجات مي‌دهد. از آن زمان به بعد تيريون خود را مديون ايتريگ مي‌دانست. هر چند اين براي جلوگيري از دستگير شدن ايتريگ کافي نبود. ولي بي شک اگر مداخله‌ي به موقع تيريون و افراد هورد نبود، او در استراث‌هلم اعدام مي‌شد. او تيريون را پس از سختي‌هايي که در جهت آزاد کردنش متحمل شد برادر انسان خود خواند.
پس از ملاقات با ارباب قبايل ترال، ايتريگ دانست که مردمش به راستي ريشه‌هاي شمني خود را بازيافته‌اند وبار ديگر براي زندگي بين آن‌ها بازگشت. او هم اکنون به عنوان مشاور ترال به هورد خدمت مي‌کند و مي‌توان او را در تالار تخت ترال پيدا کرد.


خشم ليچ کينگ


در نامه‌اي به جنگ‌سالار ترال (که توسط يک شهسوار مرگ هورد [نبرد پايگاه ايبون] برده مي‌شود.)، تيريون فوردرينگ که اکنون لردوالاي جهاد نقره‌اي است، يادداشتي را با رعايت احترام به ايتريگ مي‌فرستد و درخواست مي‌کند که ترال اورا به نرثرند بفرستد و مي‌گويد که نيازمند يک ارک خوب درکنارش است.
ترال اين درخواست را قبول مي‌کند و برهمين اساس مي‌توانيد ايتريگ را در کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک پيدا کنيد.


نقل قول‌هاي به ياد ماندني


«فکر کردي مردم من اين همه سال فقط با وحشيگري در سرزمين شما زنده مانده اند؟ نژاد شما هميشه هم نژادهاي من را دست کم گرفتند. براي همين هم جنگ اول را باختيد، البته فکر کنم.»

«تو به عنوان يک انسان شرافت بالايي داري. اين را موقع نبردمان فهميدم. هيچ جنگجوي با شرافتي مستحق مرگ حيواني در دام افتاده نيست. جوانمردانه نبود اگر همانطور آنجا رهايت مي‌کردم. به علاوه، به اندازه‌ي کافي در زندگي ام مرگ ديده‌ام.»

«بسياري چيزها هست که تو درباره‌ي مردم من نمي‌داني. شرف و غرورشان ديرزماني است که ترکشان گفته. وظيفه‌ي من به مردمم روزي تمام شد که پسرانم کشته شدند.»

«همه‌ي اورک‌ها جنگجو هستند اي انسان. ما کار ديگري بلد نيستيم. با اينکه پسرانم بي پروا و شجاع بودند، رهبرانشان به آن‌ها خيانت کردند. در جنگ آخر اربابان ما بين خودشان سر چشم و هم چشمي‌هاي احمقانه با هم درگير شدند. در حين يکي از خونين ترين جنگ‌ها، به پسرانم دستور دادند از خطوط مقدم عقب نشيني کنند. يکي از رقباي رهبرشان که اميدوار بود جايگاه خود و قبيله اش را در بين قبايل هورد مستحکم کند آن‌ها را به سوي مرگ حتمي شان به دست برادران خودشان فرستاد. روز سياهي بود براي قبايل...روز سيه‌اي براي من. آن روز بود که فهميدم اميدي باقي نمانده. عداوت و فساد روح مردم مرا به درون سايه‌ها کشيده بود. فهميدم که در اندک زماني هورد از درون خود را خواهد خورد.»

«ما با خون و شرافت به هم گره خورده‌ايم برادر...فراموشت نخواهم کرد.»

مسافرخانه‌ي کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک است.


پيشينه


ايتريگ يکي از جنگجويان اورک بود که در جنگ‌هاي جنگ اول و دوم با شجاعت و سربلندي به هورد خدمت کرد. پس از اينکه از خيانت گولدان و معامله‌اي که او با کيل جيدن انجام داده بود خبر دار شد به سرزمين‌هاي آزاد لردران گريخت. سال‌ها بعد او توسط پالادين تيريون فوردرينگ در خرابه‌هاي برج ديده‌باني پيدا شد. با اينکه در ابتدا هر يک ديگري را دشمن خود تشخيص دادند، ايتريگ ناخواسته با بيرون هل دادن تيريون از برج در حال فرو ريختن جان او را نجات مي‌دهد. از آن زمان به بعد تيريون خود را مديون ايتريگ مي‌دانست. هر چند اين براي جلوگيري از دستگير شدن ايتريگ کافي نبود. ولي بي شک اگر مداخله‌ي به موقع تيريون و افراد هورد نبود، او در استراث‌هلم اعدام مي‌شد. او تيريون را پس از سختي‌هايي که در جهت آزاد کردنش متحمل شد برادر انسان خود خواند.
پس از ملاقات با ارباب قبايل ترال، ايتريگ دانست که مردمش به راستي ريشه‌هاي شمني خود را بازيافته‌اند وبار ديگر براي زندگي بين آن‌ها بازگشت. او هم اکنون به عنوان مشاور ترال به هورد خدمت مي‌کند و مي‌توان او را در تالار تخت ترال پيدا کرد.


خشم ليچ کينگ


در نامه‌اي به جنگ‌سالار ترال (که توسط يک شهسوار مرگ هورد [نبرد پايگاه ايبون] برده مي‌شود.)، تيريون فوردرينگ که اکنون لردوالاي جهاد نقره‌اي است، يادداشتي را با رعايت احترام به ايتريگ مي‌فرستد و درخواست مي‌کند که ترال اورا به نرثرند بفرستد و مي‌گويد که نيازمند يک ارک خوب درکنارش است.
ترال اين درخواست را قبول مي‌کند و برهمين اساس مي‌توانيد ايتريگ را در کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک پيدا کنيد.


نقل قول‌هاي به ياد ماندني


«فکر کردي مردم من اين همه سال فقط با وحشيگري در سرزمين شما زنده مانده اند؟ نژاد شما هميشه هم نژادهاي من را دست کم گرفتند. براي همين هم جنگ اول را باختيد، البته فکر کنم.»

«تو به عنوان يک انسان شرافت بالايي داري. اين را موقع نبردمان فهميدم. هيچ جنگجوي با شرافتي مستحق مرگ حيواني در دام افتاده نيست. جوانمردانه نبود اگر همانطور آنجا رهايت مي‌کردم. به علاوه، به اندازه‌ي کافي در زندگي ام مرگ ديده‌ام.»

«بسياري چيزها هست که تو درباره‌ي مردم من نمي‌داني. شرف و غرورشان ديرزماني است که ترکشان گفته. وظيفه‌ي من به مردمم روزي تمام شد که پسرانم کشته شدند.»

«همه‌ي اورک‌ها جنگجو هستند اي انسان. ما کار ديگري بلد نيستيم. با اينکه پسرانم بي پروا و شجاع بودند، رهبرانشان به آن‌ها خيانت کردند. در جنگ آخر اربابان ما بين خودشان سر چشم و هم چشمي‌هاي احمقانه با هم درگير شدند. در حين يکي از خونين ترين جنگ‌ها، به پسرانم دستور دادند از خطوط مقدم عقب نشيني کنند. يکي از رقباي رهبرشان که اميدوار بود جايگاه خود و قبيله اش را در بين قبايل هورد مستحکم کند آن‌ها را به سوي مرگ حتمي شان به دست برادران خودشان فرستاد. روز سياهي بود براي قبايل...روز سيه‌اي براي من. آن روز بود که فهميدم اميدي باقي نمانده. عداوت و فساد روح مردم مرا به درون سايه‌ها کشيده بود. فهميدم که در اندک زماني هورد از درون خود را خواهد خورد.»

«ما با خون و شرافت به هم گره خورده‌ايم برادر...فراموشت نخواهم کرد.»


اليگوس آبي


ماليگوس آبي

القاب جادوچنگ، ارباب جادو، ناظر جادو
جنسيت مذکر
نژاد اژدهاي آبي



طرفدار اژدرسواران آبي، اژدهايان ناظر
شغل رهبر اژدرسواران آبي محافظ جادو و اسرار نهان
محل چشم جاودانگي، نکسوس
وضعيت جاودان، قابل کشتن در بازي
خويشاوندان سيندراگوسا (همسر اسبق)، ساراگوسا (همسر فعلي) آريگوس، بالاسگوس (پسران)، ايسرا، نزدرمو، نلثاريون(ديگر ناظران)
اژدهاي موج دار درست مثل کسي که از آب بيرون مي‌آيد، ظاهرا يک جانور مارپيچي جاودان است که با فلس‌هاي بلورين پاک نيلگون پوشانيده شده. بال‌ها، براي تکان دادن چنين مخلوق عظيمي کوچک به نظر مي‌رسند، يکدست هستند و تشعشعات نور را منعکس مي‌کنند.

مليگوس يا Malygos نام اژدهايي در دنياي هنر نبرد است. وي به عنوان فرمانرواي اژدهايان آبي و نگهدارنده‌ي جادو شناخته مي‌شود، بسيار پير و دانا و همچنين محافظه کار است.

نورگانون، تيتان ارباب جادو و حافظ علم و معرفت، به ماليگوس مقداري از قدرتهاي بيکران خويش را ارزاني داشت. بعد از آن بود که ماليگوس به نام جادوچنگ، محافظ جادو و اسرار نهان شناخته شد.

مليگوس جانوري بزرگ با بال‌هايي کوچک است. بدنش با فلس‌هاي بلورين نيلگون پوشانده شده است. بدنش با رنگ‌هايي متغير که از آبي به نقره‌اي تغيير مي‌کند مي‌درخشد. از لحاظ علمي، تا زماني‌که فرزندان او متخصص در جادو هستند به‌نظر مي‌رسد که قدرتشان بسيار فراتز از ديگر اژدرسواران است به اين خاطر که جادو عنصر قدرت آنهاست.

مليگوس جادوچنگ اژدها ناظر آبي و رهبر اژدرسواران آبي است. او يکي از باستاني‌ترين موجودات زنده ازروت و يکي از تنها کساني است که از زمان رفتن تيتان‌ها هنوز زنده است. اکنون سلامت عقل خويش را بازيافته است و يکبار ديگر نقشي فعال در محافظت از جهان را انجام مي‌دهد.

شخصيت

گفته مي‌شود مليگوس ارباب جادو، جادو و طلسم‌ها را ساخته است، هرچند که فقط در حد يک افسانه به نظر مي‌رسد. هدايت جادو توسط او بسيار حيرت آور است، هرچند آرزوي داشتن چنين قدرتي را ندارد از اين لحاظ شبيه يک نيمه خداست. درحالي‌که بدن او به محکمي ديگر ناظران نيست، دشمنان مليگوس بخاطر قدرت شگفت انگيزش در بکارگيري از جادو دچار مشکل مي‌شوند. همانند بسيار از همنوعانش مليگوس منزوي از ارتباط با ديگران خودداري مي‌کند. او در نرثرند زندگي مي‌کند، در کنامي که سرتا پا پوشيده از تجهيزات جادوئي که تاکنون شناخته شده زندگي مي‌کند. بسياري از کساني که قدرت‌هايشان مطرح است در مقابل او خموش مي‌شوند. پس از شکست خوردن مرگ‌بال در گريم باتول سلامت عقلي‌اش را بازيافته و اکنون در حال بازسازي نژاد نژاد در حال انقراض‌اش اشت در حالي‌که اندک فرزندان باقي‌مانده او در حال تطهير کردن اشياء باستاني و محافظت از جادوي سري هستند.

مليگوس جنگ طلب نيست و هنوز هم اژدرسواران او توسط اژدهايان سياه شکار مي‌شوند. او نژادش را در صورت امکان از ديگر همنوعان دور مي‌کند. از پناهگاه و خودش با حيله و نيرنگ مراقبت مي‌کند. کساني که خانه‌اش را پيدا کرده‌اند بطرق گوناگوني مايل به ترک آن بوده‌اند. مليگوس فقط در زماني که همه چيز بي‌فايده است مستقيما وارد عمل مي‌شود. وقتي نبرد مي‌کند ابتدا جادوگران را جذب مي‌کند از سلاح نفس‌اش و ديگر اسلحه‌ها استفاده مي‌کند تا جادو را در ذهنشان تغيير دهد.

بيوگرافي

طبق کتاب ميراث ناظران، که توسط يک انسان که درميان الف‌هاي شب به‌دنبال کسب دانش است نوشته شده است، مليگوس شکل مشخص اژدهايي را دارا نيست. انسان نويسنده کتاب نوشته است مليگوس قادر به تغيير شکل در هر زماني است که البته اين قابليت منحصر بفردي در ميان اژدسواران نيست. مخصوصا اينکه از کلمات جالب توجه استفاده مي‌کند. انسان نويسنده نوشته «بندرت بعد از بازگشت به شمال ديده شده است، اغلب او به شکل يک حشره‌ مي‌باشد، اما زماني که او و فرزندانش در فرم اژدهاگون خود هستند در رنگ‌هاي آبي گوناگون هستند» اگر اين اطلاعات درست باشد، شديدا زندگي مليگوس يا يکبار زندگي در ميان نژاد نروبين‌ها را تاييد مي‌کند.

مليگوس احاطه شگفت انگيزي بر جادو دارد و همچنين جسم قدرتمندي ندارد. مليگوس در غاري در نثرند زندگي مي‌کند و کنام او اشياء جادويي بسياري دارد. مليگوس و پرنده‌گانش بدنبال هر منبع جادويي مي‌گردند و از اشياء باستاني محافظت مي‌کنند بنابراين نژادهاي فاني قادر به مخاطره انداختن جهان با استفاده‌هاي بي‌ملاحظه خود را ندارند. او قبل از نبرد پيشينيان به برادرش نلثاريون، نگهبان زمين بسيار نزديک بود.

با از بين رفتن تقريبا تمام فرزندانش، مليگوس کم کم عقلش را از دست داد. احساس گناه عميقي بخاطر متقاعد کردن ديگر اژدهايان در بخشيدن قدرت‌هايشان به روان اهريمن مي‌کرد. به کنامش در نرثرند بازگشت و هزاران سال پنهان شد. احساس پشيماني او را بي‌رمق کرده بود. در زمان ده هزار سال پس از نبرد پيشينيان، به‌ندرت توسط ديگر ناظران ديده مي‌شد. جسمش تبديل به کاريکاتوري از شکل پيشينش شده بود. بدن باريکش توسط يخ احاطه و تقريبا اسلکتي شکل شده بود.

مليگوس پيرترين در ميان پنج ناظر است، پيرترين اژدهايي که هنوز زنده است.

نبرد پيشينيان

در زمان نبرد پيشينيان زماني که شهبانو آشارا و پاکزادانش دروازه‌اي در چشمه‌ي جاودانگي ايجاد کردند تا به لژيون سوزان اجازه ورود و دستيابي به ازروت را بدهند، ناظران بزرگواز در کنام الکستراسزا جمع شدند تا در مورد تهاجم تصميم بگيرند و چه نقشي در دفاع از جهان را بايد بازي کنند. نلثاريون پينشهاد داد تا به تهاجم شياطين پايان دهند، اژدرسواران بايد اسلحه‌اي بسازند که با آن بتوانند نيروهاي اهريمني را قلع و قمع کنند.

نلثاريون مليگوس را متقعد کرد تا در متقاعد سازي ديگر ناظران به او کمک کند تا از مقداري از قدرت‌هايشان براي ساختن اسلحه، روان اژدها استفاده کنند. شي شبيه ديسکي طلائي بود که توسط نلثاريون ساخته شد. روان اژدها مي‌بايست سلاحي بر عليه شياطين مي‌بود. تمام ناظران و اژدهايان به‌غير از نلثاريون قسمتي از قدرتشان را براي ساخت روان اژدها ارزاني کردند. با استفاده از ديسک، نلثاريون قادر بود تا کنترل تمام اژدهايان و ديگر ناظران را در اختيار بگيرد.

زمان نبرد نهايي ناظران بزرگ تمام اژدرسواران خويش را فراخواندند و آن‌ها درجايي‌که پيشينيان و الف‌هاي شب راه اهريمنان را سد کرده بودند به نبرد درآمدند. به آساني نلثاريون ديوانه که به مرگ‌بال معروف است، هم اهريمنان و هم الف‌هاي شب را با استفاه از روان اژدها (که اکنون به نام روان اهريمن شناخته مي‌شود) نابود کرد. ديگر ناظران تلاش کردند تا نلثاريون را متوقف سازند. اژدرسواران مليگوس مرگ‌بال را احاطه کردند تا روان اهريمن را از او بگيرند. با يک اشاره جادويي روان اهريمن آن‌ها سقوط کردند و به‌زمين کوبيده شدند. مليگوس نيز هم از نظر فيزيکي و هم از نظر روحي بشدت آسيب ديد ، اما سرانجامش همچون سرانجام پرنده‌گانش نبود.

کراسوس با رفتن به کنام مليگوس و برداشتن چند تخمي که هنوز داراي زندگي بودند آن‌ها را در جايي نامعلوم ذخيره کرد در پايان جنگ او آن‌ها را به نزدرمو سپرد.

جنگ دوم

پس از جنگ دوم، الکستراسزا توسط اورک (هنر نبرد)اورک‌هاي دراگون‌ماو ربوده شد و به گريم‌باتول برده شد. همسر جوان‌تر او کوريالستراسز که به کراسوس معروف است به شکل يک الف تغيير قيافه داد و به ملاقات ملگيوس رفت تا با کمک او الکستراسزا را نجات دهد. هرچند در ابتدا مليگوس امتناع کرد، کراسوس با فاش ساختن زنده بودن مرگ‌بال و اينکه او به‌طور غير مستقيم اورک‌هاي دراگون ما را هدايت مي‌کند تا روان اهريمن را بازيابند، مليگوس را متقاعد کرد تا به او کمک کند. کراسوس سرانجام گفت که الکستراسزا از قدرت خويش در بخشيدن حياتي جديد به مليگوس اژدرسواران جديدي را مي‌بخشد. فرصت خوبي براي انتقام فرزندان مرده‌اش، ديدن احياي آن‌ها و رهايي خودش بود. مليگوس پذيرفت تا بار ديگر به جهان براي مقابله با مرگ‌بال ملحق شود.

بعد از اين‌که مرگ‌بال شکست خورد و روان اهريمن نابود گشت، مليگوس به نظر سلامت عقلي پيشين خويش را بازيافت. رونين شي را با استفاده از فلس‌هاي مرگ‌بال و جادو نابود کرد. تمام انرژي‌هاي روان اهريمن به ناظران بزرگ منتقل شد و قدرت‌هايشان به‌طور کامل به‌آن‌ها بازگشت. هرچند هنوز جمعيت اژدر سواران کم بود جوجه‌هاي آبي به کندي رشد مي‌کردند و اين به مليگوس اميد مي‌داد.

خشم ليچ کينگ

در مقدمه پنل جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ، معلوم شد که مليگوس سلامت کامل عقلي خويش را بازيافته است، در واقع سلامت عقلي خويش را در نتيجه مقابله با نلثاريون و کشته شدن اژدران آبي‌اش در نبرد پيشينان از دست داده بود. به‌هرحال ناظر پنداشت که نژادهاي پست‌تر به‌طور عيرقابل قبولي از جادو استفاده مي‌کنند و بدينسان تبديل به دشمن استفاده‌کننده‌گان جادو مخصوصا کيرين‌تور دالاران شد. دالاران که به نرثرند تغيير مکان داده تا بعنوان شهر مرکزي جنگ بر عليه ليچ کينگ و نبرد کيرين‌تور با مليگوس باشد. او در چشم جاودانگي کنامش در نکسوس پيدا مي‌شود او تنها باس اين محل است (همانند مگثريدون و آنکسيا)

کريس متزن به جزئيات بيشتري درباره تخاصم اژدرسواران آبي گفت. تيريگوسا اژدهايان زيرين را تحت کنترل خويش در آورده و اژدهايان سماوي را به نرثرند آورده است. کشف اعضاي بدن آن‌ها به بهبودي مليگوس و اژدرسواران آبي کمک مي‌کند. مليگوس با ديدي باز به تعداد زيادي از طلسمگران سرتاسر ازروت تذکر داده و اين بي‌پروايي در استفاده از جادوي سري و خطراتي که آن‌ها ايجاد مي‌کنند باعث مي‌شود بار ديگر لژيون سوزان را به ازروت آورند. همان‌طور که پاکزادان پيشتر اين کار را کردند (يکي از تنها خاطران باقيمانده در ذهنش قبل از اينکه ديوانه شود) ازهمين رو تصميم به مقابله با تمام کساني‌که از جادو استفاده مي‌کنند گرفته است. دالاران به نرثرند سفر کرده تا با اژدرسواران آبي بحنگد و اژدرسواران قرمز بخاطر قول الکستراسزا به رونين پس از وقايع روز اژدها براي دفاع از فانيان در برابر جهاد عموزادگانشان بر عليه جادوگران به نرثرند آمده‌اند.

شما مي‌توانيد در نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ با مليگوس در کنامش مبارزه کنيد. او يکي از چهار ناظري است که در توسعه دهنده خشم ليچ کينگ در بازي وجود دارد. (به‌غير از مرگ‌بال) بازيکنان با کمک الکستراسزا با جادو چنگ مي‌جنگند. بنابراين مليگوس اولين (و در حال حاضر، تنها) اژدها ناظري است که مي‌ميرد.

کوئست‌ها

همان‌طور که کولدارا بدون پرنده عير قابل دسترس است، بازيکنان پشت يک اژدهاي قرمز نشسته و به آمبر لج مي‌روند. در کولدارا بازيکنان کريستراسزا را ملاقات مي‌کنند، او بازيکنان را براي ايجاد تله‌اي براي ساراگوسا، همسر مليگوس مي‌فرستد. کريستراسزا بدن ساراگوسا را در روال کوئست آتش مي‌زند و مليگوس بسيار خشمگين مي‌شود. مليگوس پائين مي‌آيد و از جادويش براي يخ بستن کريستراسزا استفاده مي‌کند و او را تحت کنترل خودش در مي‌آورد. سپس او تبديل به همسر جديد مليگوس و باسي در نکسوس مي‌شود.

نقل‌قول‌هاي خواندني


• او قدرت خودش را ارزاني نداشت، مال خودش را ارزاني نداشت! ايسرا به او بگو، به او بگو چطور پس از شکست اهريمنان، بر عليه ما شد! از قدرت خودمان عليه خودمان استفاده کرد.


• چيزهاي بسياري را از دست دادم ... چيزهاي بسيار! اما تو، تو که خودت را کراسوس مي‌نامي، تو که جامه اژدهايان بر تن کردي، تو هم همه چيز را از دست داده‌اي.


• بسياري بيهوده مي‌گويي، بسيار بيهوده (به نزدرمو)


• چنين وقاحتي هرگز نبايد به حقيقت مي‌پيوست، و من تبديل به آلت دستي در ترغيب ديگران به ساختن آن شدم. فقط اين منصفانه است دوست قديمي، که من حذفش کردم.


• چيزهاي بسياري با گذر زمان از دست دادم، فاني، در واقع چيزهاي بسيار. هوش اندک تو قادر به درک زجري که ديسک‌هاي آتشين بر قربانيانش وارد مي‌کند نيست، اکنون از قلمروي من قبل از اينکه تکه‌اي از زجرهايم را به تو نشان دهم برو.


• اميد انجام دادن چه کاري را داري، تا در قلمرو من طوفان به‌پا کني؟ تا از جادو استفاده کني؟ در برابر من؟ ... ها ها ها...

نام‌ها و القاب


• جادو چنگ

• دست جادو

• محافظ جادو

• ارباب جادو




Freya



فريا

جنسيت مونث
نژاد پاسداران تيتاني
وضعيت قابل شکست، زنده
سطح ؟؟
محل اولدار
فريا يا Freya دختر تيتان‌ها است. او پيشتر محافظ حيات تمام موجوادت بود. هرچند هنر شاداب و سبزش را حفظ کرده است در پيشگاه ديوانه کننده خداي باستاني سر تعظيم فرود آورده است.

آواتار فريا، پاسبان حيات، تجسم يکي از ناظران فريا است. او آواتار فريا را در ازروت رها کرده است. مشخص است که در يک وظيفه شکست نخواهد خورد و آن محافظت از حيات دنيا به‌هر قيمتي است. . فريا در معبد حيات قله‌هاي طوفان مستقر بود تا زماني که لوکن شروع به طغيان بر عليه ديگر ناظران تيتاني کرد. او مفقود شده است. شاهدان شهادت مي‌دهند که نبرد معني داري در مقابل فريا صورت مي‌گيرد و او به اندازه و قدرت مشابه پيشين خود است. محافظين معبد ديگر وجود ندارد و اشکال گياهي از بين رفته است.

در اولدار با فريا مواجه مي‌شويد. بعد از اينکه او را شکست مي‌دهيد فريا آزادي خويش را باز مي‌يابد و به پليرها قول مي‌دهد تا در مقابل ياگ‌سارون به آن‌ها کمک کند.

اسطوره

نام فريا برگرفته از الهه‌ي نورس فريا يا Freyja (که به صورت فريا تلفظ مي‌شود.) است.





Yogg-Saron







ياگ سارون

القاب جانوري با هزاران دهان، اهريمن هزار صورت، خداي باستاني مرگ
نژاد خدايان باستاني
وضعيت قابل کشتن
سطح ؟؟
محل زندان ياگ‌سارون، اولدار
ياگ‌سارون يا Yogg-Saron خداي باستاني مرگ است کسي که توسط تيتان‌ها در اعماق اولدار به اسارت در آمد. او عامل اصلي بيشتر فساد در گريزلي هيلز، از جمله اورساک است. او موفق به گمراه کردن لوکن شد و از او براي جنگ بر عليه ديگر تيتان‌ها استفاده کرد.

تاريخچه

تبعيد توسط تيتان‌ها
ياگ‌سارون به‌همراه ديگر خدايان باستاني، نفرين شهوت را ساختند تا مخلوقات تيتان‌ها را آلوده و همانند سازند، همچون خاکيان، تيتان‌ها به اين مطلب پي‌بردند که اگر خدايان باستاني نابود شوند. ازروت نيز نابود خواهد شد. بنابراين، تيتان‌ها خدايان باستاني را زنده نگه داشتند و آن‌ها را در اعماق ازروت محبوس کردند.

گريزلي هيلزاحتمالا ياگ‌سارون درخت جهان وردراسيل را وقتي که ريشه‌هاي آن به کنامش رسيد فاسد کرد. درويدها با پي‌بردن به اين موضوع درخت را نابود کردند، اما فساد به انتشار خود ادامه داد و فربلاگ‌هاي گريزلي‌ماو که در آن‌جا سکني گزيده بودند را آلوده کرد و درخت جهان مجددا روييده شد. فربلاگ‌ها از جادوي فاسد درخت استفاده کردند تا خداي خرس‌ها اورساک را زنده کنند، که البته او هم فاسد بدنيا بازگشت.

سرونايت

نام سنگ سرونايت از نام ياگ‌سارون مي‌آيد. توسکارها به آن «خون سياه ياگ‌سارون» مي‌گويند، که شايد اشاره‌اي به فراورده فيزيکي خداي باستاني دارد. توسط غضب به‌عنوان سوخت، جنگ‌افزار، سلاح و مصالح ساختماني استفاده مي‌شود. غضب به شدت «ياگ‌سارون» را تحقير مي‌کند. بي‌چهره‌ترين نيز با مفهومي مبهم به ياگ‌سارون اشاره مي‌کند.

ادامه مدخل را در ادامه مطلب بخوانيد.




Thunderer


گولگانث

القاب تندرگر
جنسيت مذکر
نژاد تيتان
کلاس شخصيت گلادياتور، مبارز
شغل شکل دهنده‌ي درياها و آسمان‌هايي که توسط تيتان‌ها ساخته شده‌اند
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خويشاوندان آمان‌ثول(پدر)، ائونار(مادر)
خط مش به‌شدت بي‌طرف
گولگانث تندرگر يا Golganneth the Thunderer پسر آمان‌ثول و ائونار است. اسير تيتان مذکر پوست پلاتيني است سلاح‌اش شاخ بزرگي است که در دستانش دارد. جريانات برق از چشمانش مي‌گذرد. او درياها و آسمان‌هاي ازروت و تمام مخلوقات دريا را ???.??? سال پيش خلق کرد. او پدر غول‌هاي دريا است.

گولگانث سرمست از مخلوقات و کمک‌هاي خويش در هدف پانتئون است و کمتر باعث ايجاد هرج مرج مي‌شود. بسيار بلند مي‌خندد، اغلب در حال خنده است و حس شوخ‌طبعي بسياري دارد. بسيار کوشاست، تيتان پرتوان که شوخي‌هاي بزرگي در همه‌ي کارهايش مي‌کند. هنوز عاشق خشم طبيعت است. با دميدن در شاخ وايکينگ مانند بسيار بزرگش که شارگان ناميده مي‌شود به نبرد در مي‌آيد. صداي شاخ کوه‌ها را درهم مي‌شکند اما او تا زماني که وظيفه‌اش ساختن است از آن براي نابود کردن استفاده نمي‌کند. اگر امکان پذير باشد به‌سرعت وارد هر نزاعي مي‌شود، از شارگان قدرتمندع طوفان‌ها و مخلوقاتش استفاده مي‌کند. از توفان تندري و صاعقه و بادها بخوبي استقاده مي‌کند. وقتي‌که عصباني مي‌شود واقعا ترسناک است.

غول‌هاي درياي ازروت او را ستايش مي‌کنند و جشن کوچکي هر سال به افتخار او برگزار مي‌کنند.در اين جشن صداي موزيکال شاخ‌ها به‌گوش مي‌رسد و به ماهي‌ها غذا مي‌دهند.
الهام گيري
گولگانث شباهاتي به «تندرگر» دارد که يکي از خدايان نورس به نام ثور است. شاخ گولگانث بيشتر يادآور هايمدال است، اما رهبري او بر دريا و طوفان‌ها بيشتر شبيه نيورد اساطير نورس، يا پوزئيدون اساطير يونان است.


مرگ‌بال




مرگ‌بال

القاب مرگ‌بال نابودگر، خشم سياه، جلوه‌ي مرگ، پيشتر نلثاريون سياه و زمين‌بان
جنسيت مذکر
نژاد اژدرسواران سياه
مکان ديپ‌هلم
شغل رهبر اژدرسواران سياه، پيشتر يکي از اژدهايان ناظر و محافظ زمين، اکنون دشمن تمام موجودات غير اژدهايي
طرفدار رهبر اژدرسواران سياه، زماني اژدهايان ناظر، زماني در قالب داوال پرستور اتحاد، زماني به هورد درانور
وضعيت فعال
خويشاوندان سين‌ثاريا (همسر پيشين)، نفارين (پسر)، آنيکسيا (دختر)، هم فرقه‌اي: الکستراسزا، ايسرا، نزدرمو و مليگوس
خط مش به‌شدت شرور
قبل از اين‌که سياهي هيولاي غول پيکر را ببيني کمر پوشيده از کوهي از فلس و پوست‌اش را مي‌بيني. سرش بسان خال سياه وحشتانکي است با چشمان قرمز بي‌رحمش که با بي‌رحمي و شرارت مي‌درخشد. نهري از گدازه و ماگما در درون اژدهاي بزرگ نهفته است.

'مرگ‌بال نابودگر يا Deathwing the Destroyer، در اصل همان نلثاريون زمين‌بان (Neltharion the Earth-Warder)، ازفرقه‌ي اژدهايان و فرمانده‌ي اژدهايان سياه است . هزاران سال پيش خزگورات تيتان آهنگر، مقداري از قدرت هاي نامتناهي خود را به او ارزاني داشت و او را نگاهبان و محافظ اعماق سياره ازروت قرار داد تا از خدايان باستاني محافظت کند . او در زمان نبرد پيشينيان تغيير رويه داد و قسمت عمده اي‌از قدرت روان اژدها يا همان روان اهريمن را تسخير کرد و در خيالش دنيايي ساخت، اما هميشه يک ضد قهرمان بود. نام او تبديل به نجوايي از ترس و نفرين شد .

در زمان جنگ دوم در قالب لرد داوال پرستور تلاش کرد تا تخت پادشاهي آلتراک را به دست آورد و اتحاد لردران را نابود کند. در اين زمان همان طور که در داستان روز اژدها شرح داده شد، روح‌ اژدها نابود شد و مرگ‌بال هم از هم‌ نژادانش شکست خورد و گريخت.

مرگ‌بال بعنوان دشمن اصلي در جهان وارکرفت : دگرديسي، سومين توسعه دهنده بازخواهد گشت. اين اولين بار است که او در بازي جهان وارکرفت حاضر مي‌شود. پيش‌تر يک‌بار در بازي وارکرفت ? : آنسوي دروازه‌ي تاريک و در فلش بکي در اولدار ديده شده بود.

زندگينامه
پيشينه
نلثاريون در حقيقت اژدهاي سياهي بود که توسط خزگورات انتخاب و قدرت احاطه بر سطح و اعماق زمين به او داده شده بود. او همچنين به عنوان يکي از نژادهاي پنجگانه‌ي اژدهايان توسط تيتان‌ها مورد تبرک قرار گرفت.ادامه مدخل در ادامه مطلب بخوانيد.


آگرامار



آگرامار

القاب انتقام‌جو
جنسيت مذکر
نژاد ونير تيتان
مکان نامعلوم
شغل مبارز پانتئون
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خط مش تقريبا بي‌طرف
آگرامار يک ونير تيتان مذکر است. غول برنزي بي‌عاطفه، بدنش با ردايي طلايي پوشيده شده است. شمشيري بس بزرگ که پشت خويش قرار داده است؛ تيغه بيشتر شبيه قسمتي شکسته از جسمي بزرگ‌تر است.


پيش زمينه
آگرامار يکي از سرداران سارگراس بود که پس از تغيير جناه او جانشين‌اش شد. آگرامار اکنون با لژيون سوزان نبرد مي‌کند و فساد اهريمني آنان را نابود مي‌کند. بسيار آرام و بي‌احساس است، آگرامار بسيار خونسردتر از ارباب قبلي خويش است. او پيرو دستورات و در انجام تاکتيک‌ها راسخ است. حرفه‌اي است و وظايف را آن‌طور که بايد به انجام مي‌رساند. تنها حسي که او دارد احساس تنفر است. او از سارگراس با تمام وجود متنفر است. اين خشم قضاوتش را دچار خدشه و روزي مجازاتش مي‌کند.

شمشير آگرامار زماني قسمتي از سلاحي بزرگ‌تر به نام گورشالاخ بود (« نابودگر تاريکي»)، که قدرتمندترين اسلحه‌ي کهکشان است. سارگراس شمشير قدرتمند را تا زمان سقوط‌اش در اختيار داشت. زماني که ضمير شمشير جنون را حس کرد شکست. آگرامارمي‌داند که اگر نيمه‌اي که در اختيار اوست، تائشالاخ («آتش شکن»)، با نيمه ديگر گوريبال («مولد تاريکي») که دست سارگراس است يکي شود گورشالاخ مجددا متولد خواهد شد. او اين سلاح قدرتمند را براي خودش مي‌خواهد اما هنوز جرات روبرو شدن با سارگراس را ندارد.

نقش آگرامار مبتني بر نابود سازي نيروهاي ويرانگر و فاسد، مخصوصا لژيون سوزان و برقراري نظم دربرابر هرج و مرج از طريق قدرت نظامي و نيروي رزمي است. در ازروت اندک کساني آگرامار را مي‌شناسند، هرچند عضوي از پانتئون است او با احترام درخواست ديگر تيتان‌هاي قدرتمند را مي‌پذيرد. پهلوانان در جهان‌هاي بسياري به‌او احترام مي‌گذارند و در زمان آغاز نبرد با نام او بر عليه لژيون سوزان مي‌جنگند.


خزگورات


خزگورات

جنسيت مذکر
نژاد ونير تيتان
مکان نامعلوم
شغل شکل دهنده‌ي کوهستان‌ها و دره‌ها
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خط مش تقريبا بي‌طرف
خزگورات شکل‌دهنده‌ي کوهستان‌ها و دره‌ها، يک ونير تيتان مذکر و هنرمندي بي‌همتاست. او ارباب بسياري از هنرها و نظام‌ها است؛ با کمک ائونار دورف‌ها، تروگ‌ها و غول‌هاي کوهستان سياره ازروت را خلق کرد.کوه‌ها را شکافت و برايشان شکل داد يکي از آنها آيرون‌فورج زيستگاه دورف‌هاست. قلمروي آنها نام‌اش، خزمودان به معناي «کوهستان‌هاي خز» يک منبع آتشين است، خزگورات عاشق کار کردن بروي کوره آهنگري و گوش دادن به افسانه‌هاي دلاوران و شجاعان است.

خزگورات بيشتر درگيري‌ها را بوسيله احضار يک گروه عنصر آغاز مي‌کند تا به کمک او بيايند و از سپر جادويي بسيار بزرگي بر عليه طلسم دشمن استفاده مي‌کند. سپس مشت‌هاي خردکننده‌اش را به حرکت در مي‌آورد، حبس مي‌کند و قبل از ستيز آوتار مي‌فرستد. اگر در نبرد سلامتش کاهش يابد، از طلسم براي گريختن استفاده مي‌کند، کشتن دشمن‌اش يا برگشتن خويش به سلامتي کامل منوط به چنين شرايطي است.

در زمان قدرت بخشيدن به اژدهايان ناظر، خزگورات قدرت سلطنت بر زمين و اعماق آن جهان را به نلثاريون باشکوه، ناظر اژدرسواران سياه واگذار کرد ... کسي که بعدها مرگ‌بال شناخته شد.

او در معماري و مهندسي خردمند است. کوه‌هاي ازروت را با کمک مخلوقات خويش، خاکيان ساخت و شکل داد.

همچنين او متصدي ساختمان تيتان در زير بيل‌مودان است.

شمايلزبانه شعله‌هاي کوچک آتش سرتاسر بدن اين غول برنزي چهار شانه است. آشکار است که از ناراضايتي اخمگين است و پتک آهنگري عظيم‌اش ول‌رايز نام دارد.

ول‌رايز
ول‌رايز شکل دهنده اين پتک بزرگ از توريوم خالص ساخته شد، پس از آن آمان‌ثول و نورگانون با کمک هم آن را افسون کردند. پتک بيشتر شبيه ابزار آهنگري است تا يک اسلحه، و حقيقتا خزگورات از آن در هنگام آهنگري استفاده مي‌کند. زماني که نبرد آن را مي‌چرخاند، موجب بوجود آمدن ارتعاشات بزرگي مي‌شود و زمين لرزه‌اي قدرتمند بوجود مي‌آورد.

نکات کم اهميت
خزگورات بيشتر به خداي آتش و آهنگر يونان، هفيستوس شباهت دارد (ولکان). ديگر قدرت‌هاي الهي‌اش از آئوله، والار و يکي از آينور اساطيري جي. آر. آر. تالکين گرفته شده است، آنجا آئوله دورف‌ها را خلق کرد(او آنها را ماهال و سازنده ناميد) و آنها را در کوبيدن زمين‌ها و کوهستان‌هاي سرزمين ميانه سهيم ساخت.
منبع

• افسانه تيتان‌ها در بليزپلنت
• خزگورات در دانشنامه هنر نبرد


لورد اندوين لوتارAnduin Lothar،



آنديون لوتار

الفاب فرمانده ارشد اتحاد، شهسوار دلاور ازروت، قهرمان استورم‌ويند، شهسوار قلمرو، شير ازروت، قهرمان شاه، آخرين اراتي
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت شهسوار، مبارزع جنگجو، ديده‌ور
مکان نامعلوم
شغل شهسوار نجيب استورم‌ويند، نايب السلطنه پادشاهي ازروت، فرمانده ارشد اتحاد
طرفدار پادشاهي ازروت، اتحاد لردران
وضعيت مرده
خط مش تقريبا بي‌طرف
خويشان ثورادين، سلسله آراتي
لرد آندوين لوتار يا Anduin Lothar، شير ازروت، آخرين نسل حقيقي خاندان باستاني اراتي، قهرمان پادشاهي ازروت (که بعدها پادشاهي استرم‌ويند ناميده شد) در زمان جنگ اول، و فرمانده‌ي کل قواي اتحاد لردران در زمان جنگ دوم بود. لوتار شمشير قدرتمند کوئل‌زرم را به کار مي‌برد. همچنين گفته شده‌است که او شمشير بزرگ سلطنتي استرم‌ويند را استفاده کرده‌است
.
بيوگرافي قبل از جنگ

لوتار در دربار ازروت به عنوان دوست شاهزاده ل‌لين ورين و مديو بزرگ شد. اين سه نفر در جواني و در سرزمين‌هاي ناآرام ازروت ماجراجويي‌هاي بسياري داشتند. پس از رسيدن به سن قانوني، لوتار به ارتش ازروت محلق شد و خيلي زود به مقام مردان مسلح برادري سواره‌نظام رسيد، و سرانجام ارتش به ازروت فرمان ميراند.
وقتي که ارکها براي اولين بار به ازروت آمدند و حمله‌ي نخستين خود را به دژ استرم‌ويند آغاز کردند. لوتار با پشتکار از جنگ با آن‌ها حمايت کرد. شاه ادامنت ورين ? با قضاوت لوتار موافق بود، و قسم خورد که سرزمين محبوبش را از ارک‌ها خلاص کند. البته، او قبل از اينکه اين قسم به نتيجه برسد، مرد و جاي او را پسرش ل‌لين ورين اول گرفت. شاه جديد کار پدرش را ادامه داد و جنگ بر عليه ارک‌ها بشدت دنبال شد. در اين زمان متجاوزين در مرداب سوگ متوقف شده بودند.

در زماني در جنگ، کتاب الوهيت، کتابي با ارزش زياد بين کشيش‌هاي ايالت شمالي، به وسيله‌ي گروهي از اوگرها به سرپرسي ارباب اوگر تورک دزديده شد. لوتار گروهي را براي حمله به محل اختفاي اوگرها در معدن‌هاي‌مرده در غرب خزان، فرماندهي کرد. ولي به طور کامل تاراج شد و براي به آرامي کشته شدن، زنداني گرديد. لوتار براي ?? ماه در غارها زنداني ماند، تا زماني که او و بقيه‌ي افراد باقيمانده‌اش به دست نيروهاي ازروت نجات يافتند. او کتاب الوهيت را يافت و به ازروت برگرداند و در صومعه‌ي ايالت شمالي از کتاب محافظت کرد. بعد از بازگشت دوباره به جنگ، لوتار به هدايت نيروهاي ازروت ادامه داد.

لوتار شکه شد وقتي که شاگرد دوست قديميش مديو، خدگر جادوگر، به او گفت که جادوگر بزرگ با فراخواندن ارک‌ها به ازروت به همه خيانت کرده‌است. پس از بحثي داغ در استرم‌ويند، لوتار، شخصا نيرويي را براي حمله به کاراژان و کشتن مديو، هدايت کرد. گروه به همراه لوتار، خدگر و گارونا نيمه‌ارک، به قسمت زيرين برج رفته و با نگهبان ديوانه درگير شدند. سرانجام خدگر موفق شد که شمشير را به قلب مديو بزند، و لوتار با شمشير بزرگش در يک حرکت سرش را جدا کرد.

متاسفانه، مرگ مديو ديوانگي هورد را متوقف نکرد. و جنگ در حال تغيير عليه ازروت بود. ارک‌ها از اشتباهات اوليه خود در زمان فرماندهي جنگ‌سالار سياه‌دست پند گرفتند. شاه ل‌لين به دست عامل ارک گارونا ترور شد و شهر استرم‌ويند سقوط کرد. لوتار، با دانش بر اين که ازروت شکست خورده‌است، تصميم گرفت که باقيمانده‌ي مردمش که زماني قدرتمند بودن را نجات دهد. او بقاياي لشکر و بسياري از مردم عادي را که ميتوانست نجات دهد، جمع کرده و در يک عقب‌نشيني نااميدانه به آنطرف درياي عظيم، در سواحل لردران به زمين نشست.

جنگ دوم

لوتار که زماني در دربار شاه ترنس منتيل دوم لردران حضور داشت، داستان ترسناکش را براي هر کسي که مي‌شنيد گفت. درخواست‌هاي شيواي اوتر، سرانجام پادشاهي انسان‌ها را براي يک انجمن ضروري دور هم آورد، جايي که سياست استادانه‌ي دوستش ترنس، اتحاد لردران را ايجاد کرد. پس از تماس ترنس، و داستان لوتار، الف‌هاي والامقام منزوي قسمتي از نيروهايشان را فرستادند، تا بدهي خود به خاندان اراتي به خاطر نجاتشان در زمان جنگ ترول‌ها را پس دهند. دورف‌هاي پتک‌وحشي از اوج مرتفع نيز بوسيله‌ي ارک‌ها مورد حمله قرار گرفتند و به سرعت به لوتار ملحق شدند. اتحاد بعدا دورفهاي ريش‌برنزي و گنومهاي خزمودان، که به خاطر پيشرفت هورد از زمين‌هايشان رانده شده بودند، را در خود پذيرفت.

به خاطر مهارت بسيارش در جنگ و تجربه‌ش با ارک‌ها و اينکه شاهان شمال مايل نبودند که لشکرشان در فرماندهي کشور رقيب قرار گيرد، لوتار - فردي بي‌طرف - به عنوان فرمانده‌ي کل قواي اتحاد انتخاب شد. او به سرعت تيراليون را جانشين خود و درياسالار دائلين پرادمور، اوتر روشنايي‌آور و جادوگر اعظم خدگر را به عنوان ستوان انتخاب کرد. در مدت جنگ، او ارتش خود را از جنگي به جنگ ديگر با شجاعت و مهارت هدايت کرد. بعد از عقب‌نشيني اسرارآميز هورد از لردران و پيروزي‌هاي درياسالار پرادمور در دريا، لوتار ارتش اتحاد را براي آزاد کردن بيشتر ازروت و خزمودان پيش راند و حتي به خود مرداب سياه نفوذ کرد. لوتار در دامنه‌ي منارهاي سياه‌سنگ وقتي که گروهان تحت فرمانش به وسيله‌ي نيروهاي هورد غافل‌گير شدند، کشته شد.

او در جنگي که احتمالا بزرگترين در تاريخ ازروت است، از قسمت اصلي نيروهايش جدا شد. در ميان آشفتگي، او مجبور به جنگ تن‌به‌تن با ارگريم پتک تباهي، جنگ‌سالار هورد شد؛ بعد از جنگي طولاني و خسته‌کننده، لوتار بعد از شکسته‌شدن شمشيرش به دست پتک تباهي شکست خورد، و جمجمه‌اش با ضربه‌اي سنگين از سلاح افسانه‌اي خرد شد. گرچه، بسياري بر اين باورند که پتک تباهي، در جنگي منصفانه پيروز نشد و لوتار بعد از غافل‌گير شدن توسط گروهي از مبارزان ارک کشته شد. به هر حال، شمشيرش از چنگش افتاد، ولي مدت زيادي بر زمين نماند.

پتک تباهي باور داشت که مرگ لوتار روح مبارزه‌ي لشکرش را از بين مي‌برد، ولي اتفاقي که افتاد درست برعکس بود، بعد از مرگ لوتار، تيراليون، ژنرال مورد اعتمادش، شمشير و سپر او را برداشت و ارتش اتحاد را به پيروزي احتمالي بر دفاعيات سياه‌سنگ هدايت کرد، و بعدا به خدگر دوست و متحد قديمي لوتار، در نابودي دروازه سياه کمک کرد.

ارث و يادبود

آنديون آزادي سرزمين محبوبش از کنترل ارک‌ها و دوباره سازيش را نديد. ولي پيکره‌اي سنگي و بزرگ که شرح حمله‌ي آخرش را نشان مي‌دهد ساخته شده (مطمئناً بدست ارک‌هاي زنداني اتحاد) و هنوز هم در جلگه‌هاي سوزان ايساتده و به جهت مخالف به منارهاي سياه‌سنگ اشاره مي‌کند. ميراث لرد لوتار در تمام مردم آزاد استرم‌ويند زنده‌است. شاه کنوني کشور، اسم لوتار را حمل مي‌کند.

مقبره‌ي يادگار در توقف‌گاه افتخار به عنوان يادبودي از هرچه که او برايش مي‌جنگيد ساخته شده‌است.

چيزهاي کم اهميت

در هنر نبرد ? اگر بر روي يک سرباز پياده به اندازه‌ي کافي کليک کنيد، مي‌گويد «عمو لوتار تو رو مي‌خواد» ارجاعي به هم لوتار و هم سام

اسم او يعني «ارتش مشهور» از عناصر آلماني hlud «شهرت» و heri «ارتش». در قرن ?م شاه فرنگي، پسر لوئيس اول، که بر منطقه‌اي به نام لوريان فرمان مي‌راند، به اين نام بود. همچنين، فرماندهان امپراطوري روم مقدس هم همين نام را داشتند.

نقل‌قول‌ها

«يه مهتر عبوس مي‌شود و سگ را لگد ميزند، يه جادوگر عبوس است و شهري ناپديد مي‌شود.»



کوريالستراسز


کوريالستراسز يا Korialstrasz جفت اصلي ملکه? اژدها الکستراسزا است و به عنوان کراسوس جادوگري از نژاد الف‌هاي عالي يکي از اعضاي بالارتبه? کيرين‌تور انجمن حکمراني بر دالاران بود.

بيوگرافي

کوريالستراسز اژدهاي قرمز باستاني، دانا و قدرتمند است او در زمان نبرد پيشينيان همسر جديد الکستراسزا بود و تا امروز اين رابطه پابرجاست. بعنوان همسر اصلي کوريالستراسز بعنوان ناظر الکستراسزا بر امور نظارت مي‌کند. بشدت به ملکه‌اش وفادار است و «عشق اول» در ميان همسران اوست. و همچون ديگر اژدرسواران قرمز پاسبان حيات تمام موجودات است، او اغلب اوقات از ملکه و هم نوعانش دور است. او دائما مراقب نژادهاي جوان‌تر است، اغلب به شکل آن‌ها در مي‌آيد و با آن‌ها پنهان مي‌شود. ظاهري که از همه بيشتر شناخته شده است کراسوس الف‌عالي انجمن کيرين‌تور است و عضوي از شش رهبر انجمن دالاران است. ديگر شخصيت برجسته‌اش بورل است که نام مستعار او در انجمن سيلورمون است.

کراسوس به شکل جادوگري از نژاد الف‌عالي که بسيار قابل اطمينان است در آمد، قدرت و جايگاهش را در شورا حفظ کرد. بسيار محترمانه دستور مي‌دهد و هنوز متکبر و مغرور نيست. مخصوصا در شکل الف‌عالي خويش مانده و در مواقع ضروري يا در زمان ديدار با هم‌نوعانش به شکل اژدهايي خود در مي‌آيد. اندک کساني شخصيت حقيقي او را مي‌شناسند و آن را بعنوان راز حفظ مي‌کنند.

کراسوس در زمان جنگ نيز در شمايل الف‌عالي خويش ماند، بسيار کم به شکل اژدهايي خود در آمد. قدرت بسيار زيادش را در درگيري‌هاي فيزيکي نشان نمي‌دهد،در عوض ترجيح مي‌دهد تا با جادو و قدرت‌هاي سري مبارزه کند. اگر بخواهد شکل اژدهايي خود را‌ آشکار سازد به سرعت به آسمان مي‌رود از سلاح نفسش استفاده مي‌کند و جادو همچون قابليتي براي سرعت گرفتن در فرار مناسب است. براي تمام قدرت و نيرويش او در واقع در نبردهايي اژدهايي بسيار بي‌تجربه است. به همين‌دليل مجالي براي يادگيري در اين دهه‌هاي سير و سفر در خاک ازروت در شکل انساني يافته است.

نبرد پيشينيان

درست کمي مانده به نبرد پيشينيان کوريالستراسز بطور غيرقابل باوري ضعيف شد. الکستراسزا، تيرانستراسز و ايسرا دليل آن را، وجود نسخه? آينده? کوريالستراسز با هم در يک دوره? زماني که خيلي از او دور بود، تشخيص دادند. کوريالستراسز و کراسوس با کمک هم به گروه مقاومت الف‌هاي شب در مقابل تهاجم لژيون سوزان کمک کردند. بارها وقتي که کراسوس جادوگران الف شب را هدايت مي‌کرد، کوريالستراسز از بالا کمک کرده يا مقداري چند متحد براي غافل‌گيري جم‌آوري مي‌کرد (هيچ‌کدام در آن زمان قادر به تغيير شکل نبودند). کراسوس و کوريالستراسز دلاورانه در مقابل افرادي مثل هاکار ارباب‌تازي، نلثاريون زمين‌بان، منراث ويرانگر و آرکيماند آلوده کننده جنگيدند. کراسوس و همراهانش سرانجام به زمان خود بازگشتند.

عصر جديد

حدودا در جنگ‌هاي اول و دوم، کوريالستراسز خصوصيات يک الف والامقام به نام کراسوس را قرض گرفت و يکي از اعضاي کيرين‌تور، انجمن حکمراني قلمرو جادويي دالاران شد. او به همراه آنتونيداس، شاهزاده کيل‌تاس و کل‌توزاد، يکي از رهبران ارشد کيرين‌تور بود. او، به همراه همقطارانش خدگر جادوگر جوان را، در رخدادهايي که سال‌ها پيش در کاراژان - بعلاوه? مرگ مديو، حضور ظاهري سارگراس و توضيحات خدگر در مورد درانور- مورد بازجويي قرار داد.

وقتي که الکستراسزا به وسيله? هورد اسير و زنداني شد تا فرزندانش به ارک‌ها در جنگ کمک کنند، کراسوس بطور مداوم از شغلش براي تلاش براي نجات ملکه‌اش استفاده مي‌کرد. همه? اين‌ها اثري نداشت، تا وقتي که بعد از جنگ، کيرين‌تور، رونين را براي يک ماموريت ديدزني به خازمودان فرستاد، ولي کوريالستراسز به رونين دستورات ديگري داد: نجات الکستراسزا. با اطلاع به اينکه مرگ‌بال حتما براي کشتن ملکه? اژدها ميرسد، کوريالستراسز سعي در پيدا کردن سه ناظر ديگر، مليگوس، نزدرمو،ايسرا، کرد چون فقط با کمک آن‌ها، اژدهاي سياه ممکن است شکست بخورد. هرچند، پاسخ آنها براي ملکه‌اش اميد کمي داشت. وقتي که تلاش مي‌کرد تا در پناهگاه لرد پستور رسوخ کند، تله‌اي جادويي به نام گرسنگي بي‌پايان را فعال کرد و دو انگشت باقيمانده در درست چپش را از دست داد. وقتي جنگ آخر گريم‌باتول شروع شد، کوريالستراسز دوباره تبديل به اژدها شد و با سرعت وارد جنگ گرديد و تلاش کرد که روان اهريمن را از نکروس جمجمه‌شکاننده پس بگيرد. نکروس سعي کرد که از قدرت روان اهريمن بر روي او استفاده کند ولي علي‌رغم قدرت زياد آن، کوريالستراسز از دستش فرار کرد. ضعيف‌شده به زمين افتاد و رونين را فراخواند و از او خواست که اين کار را انجام دهد. در همين زمان، سه اژدهاي ناظر ديگر نيز رسيدند و بعد از معالجه? کوريالستراسز به جنگ با مرگ‌بال پرداختند.

با اينکه جنگ به بدترين حالت تبديل شده بود، رونين روان اهريمن را نابود کرد و ناظران توانستند با تمام قدرت خود حمله کنند. مرگ‌بال همتاي همه? آن‌ها نبود و فرار کرد.

کوريالستراسز دوباره به ملکه? خود پيوست و بعد از جمع کردن بچه‌هاي بدنيا نيامده? او در شب ناپديد شدند. او بعدا به وسيله? نوزدرمو فراخوانده شد تا شکافي در زمان را معالجه کند. (قسمت بالايي در مورد نبرد پيشينيان را ببينيد). بعد از درست کردن خط زماني، کوريالستراسز آخرين بار در حال پرواز، به وسيله? ترال بعد از آوردن تبر و داستان براکسيگار به ارباب جنگ، ديده شد.

چشمه خورشيد

کوريالستراسز شخصا تراکم مجدد انرژي چشمه خورشيد را مشاهده کرد، ولي نمي‌خواست، شاهزاده آرتاسشواليه‌ي مرگ جديد ليچ‌کينگ آنرا بيابد. کوريالستراسز انرژي را به قالبي شبيه به انسان تبديل کرد - در قالب دختري روستايي به نام انوينا تيگ. کوريالستراسز با مخفي کردن حقيقت از او تا زماني ديگر، به انوينا خيال داشتن يک زندگي عادي را داد. البته بدون عمد، او زنده شد و در سراسر خيال استادانه‌ي او، احساسات و عواطفي براي خودش کسب کرد.

مشخصاتش به اسم بورل فاش شد، کسي که شخصيت‌هاي کتاب براي باز کردن زنجير از انوينا و کلک بدنبالش مي‌گشتند. زماني که دارخن مداخله کرده و شروع به کشيدن انرژي از او کرد، کراسوس حقيقت را به انوينا گفت - که او نماد چشمه‌ي خورشيد است.

تا زماني که دارخن با استفاه از قدرتي که از انوينا کشيده بود کنترل اژدهاي قرمز را در دست گرفت، کوريالستراسز/بورل هرگز قصد دخالت در اتفاقاتي که رخ ميداد را نداشت. ناتوان از شکستن کنترل ذهني، کوريالستراسز مجبور به جنگيدن با اژدهاي آبي تيريگوسا شد. مدتي بعد طلسم به وسيله‌ي اژدهاي کوچکي به نام راک شکسته شد.

وقتي که جنگ عليه دارخن ادامه يافت، کوريالستراسز بار ديگر کنار رفت تا شاهد هرچه که رخ مي‌دهد باشد. در آخر، اعلام کرد که همچنان از طريق چشمان راک مراقب انوينا و کلک خواهد بود و آنها در مراقب نايب‌السلطنه‌ي کوئل‌تالاس لورتمار ترون خواهند بود.

جهان هنر نبرد

در چند جا نام او به کار رفته است. در رخداد آن‌کيراج ، يکي از پاداش‌هاي کامل کردن عصاي ماسه‌هاي روان خنجري حماسي است. کسي فکر نمي‌کند که کراسوس خوشحال باشد که دندانش گرفته شده است. در دهکده کيرين‌وار در نتراستورم اوتلند، بايد مهر کراسوس و سه قسمت مجموعه‌ي کراسوس - سازه‌هايي قدرتمند که به جادوگران وابسته به دالاران که خدگر را به درانور همراهي کردند داده شده است - را جمع‌آوري کنند. در وسط زمين‌هاي بد، يکي از الف‌هاي والامقام به نام گرک کوئست‌هايي ميدهد که بازيکنان را به جنگ عليه‌ي اژدهايان سياه مي‌فرستد و مي‌گويد که از طرف اربابش کراسوس از کيرين‌تور، فرستاده شده است. اين نشان مي‌دهد که پوشش کراسوس همچنان وجود دارد و همچنان او در کيرين‌تور فعال است.

خشم ليچ کينگ

سرانجام کوريالستراسز در ظاهر کراسوس در بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ ظاهر شد. او در معبد ويمرست در دراگون بلايت در کنار الکستراسزا حضور دارد. بر اساس توضيحات ناليک اين فراخوان کوريالستراسز بود تا اژدرسواران در پيمان ويمرست دور جمع شوند تا با جهاد مليگوس مبارزه کنند. همچنين در جريان آنگراثار درگاه خشم او در شکل اژدهايي خود به‌همراه ملکه‌اش ديده مي‌شود. بازيکنان [Key to the Focusing Iris] را از سافيرون در ناکساراماس گرفته و به او مي‌دهند، کراسوس نيز کوئستي براي شکست دادن مليگوس و بدست‌آوردن قلب جادو از چشم جاودانگي را مي‌دهد.

همچنين، پايگاهي به‌نام کراسوس در شهر بازسازي شده دالاران وجود دارد. جايي که رهبران مبارز شهر در آن قرار دارند. همچنين کراسوس يکي از دو بازمانده جنگ دوم شوراي عالي کيرين‌تور است که در بازي ظاهر شده است.(ديگري مودرا است)

نام‌هاي ديگر

* کراسوس، نامي که وقتي حالت الف‌عالي است در بين کيرين‌تور استفاده مي‌کند.

* بورل، نام جانشين قابل تغيير الف‌عاليدر سه‌گانه چشمه خورشيد ثبت شد. "بورل" احتمالا نام ديگر کوريالستراسز در بين انجمن سيلورمون است.

نقل‌قول‌هاي خواندني

* تا ابد خادم تو ام عشق من
* بله، ملفيوريون طوفان‌خشم، من يک اژدهايم، در حقيقت يک اژدهاي قرمز منحصر بفرد. مدت زيادي ظاهر موجودي فاني را گرفته‌ام، بهرحال اين اتخاب من بود بياموزم و يادبگيرم در حالي که براي صلح بين تماممان کوشش مي‌کردم.

* لژيون سوزان فقط سايه‌اي از تاريکي وحشتناک اوست. به‌من اعتماد کن، وقتي که مي‌گويم همه اهريمنان وارد شوند هنوز اميدي هست، ولي اگر همه را کشتيم و فقط او وارد شد هيچ اميدي نيست.

* شروع شده... خدايان ما را حفظ کنند... شروع شده و براي توقف هيچ کاري نيست که بتوانيم انجام دهيم...

* "من احياي دوباره‌ي انرژي چشمه را کشف کردم، ولي فکر مي‌کردم بهتر است که تا فرارسيدن روزهاي بهتر مخفي بماند. من مي‌ترسيدم که ليچ کينگ انژري آن را در اختيار خود در آورد و ازروت را نابود کند. فکر مي‌کردم مردابي استادانه ساخته‌ام، نيرنگي براي پنهان ساختنش... ولي نيرنگ خود به خود زنده شد، چيزي که اصلا انتظارش را نداشتم."

* اين مکان براي تمام ديده‌گان، حتي براي آرتاس، هنوز بلا استفاده است. او چنين قدرتي دارد.

کوريالستراسز: «من هميشه مديون توام، الف شب.»

مالفيوريون: «احتياجي به اين حرف‌ها نيست.»

کوريالستراسز: «هرچه تو بگويي. مردني نيستي»

نلثاريون: «مرا مي‌شناسي... ولي من تو را نمي‌شناسم.عليه من صحبت مي‌کني... باعث مي‌شوي که ديگران مرا همانند آنچه تو مي‌بيني، ببينند... تو باعث مي‌شوي که آن‌ها به رفيق قديميشان بي‌اعتماد شوند... به برادرشان... تو اجازه گفتن چنين سخنان کذبي را نداري...»

کوريالستراسز: «يکي از شما هستم! نام اصليم را ملکه‌ي زندگي مي‌داند، ولي براي اکنون من فقط کراسوس هستم.»

مليگوس: «اين جوجه خوب نعره ميزند.»

کوريالستراسز: «اکنون زمان خوبي براي مزاح نيست، مخصوصا براي تو، محافظ جادو! اکنون زمانيست که توازن برقرار نيست! يک اشتباه وحشتناک، يک انحراف از واقعيت، همه چيز را تهديد مي‌کند... همه چيز را»

نلثاريون: «چه مهيج...»

کوريالستراسز: «شما داستانم را خواهيد شنيد! مي‌شنويد و مي‌فهميد... بخاطر اينکه خطر بدتري نزديک است، چيزي که به ما هم برخورد مي‌کند، مي‌بينيد - »


جنگ اول



جنگ اول بين انسان ها و اورک ها درست بعد از رسيدن اولين گروه از قبيله اورک هاي درانور به آزروث شروع شد.پادشاهي انساني آزروت کاملا نابود شد و بازماندگان جنگ مجبور شدند به لردران فرار کنند.



وقايع نگاري

نبرد اول براي هورد خوشايند نبود. انتظار پيروزي آساني بر يک رقيب ضعيف را داشتند. هورد به استجکامات استورم ويند يورش برد، تنها به شکستي فاجعه آميز متقارن تن در دادند. ارک‌هاي اندکي جان سالم بدر بردند.
گولدان جادوي سايه را طلب کرد تا مرداب سياه را در چشمه‌هاي مه آلود پنهان کند. مه تيره و تار ارک‌هاي باقي مانده را پنهان ساخت و مانع نيروهاي انسان‌‌ها از تعقيب آنها شد.
هورد تحقير شد و بسيار غيره منتظره شکست خورد و عشيره به سرعت دچار آشفتگي شد. بدنبال آشوب، با دسته بندي مقصرها هورد شکستي ديگر خورد.
گولدان ديکتاتور بي‌باک سياه‌دست نابود کننده بر سرير جنگ‌سالار هورد نشاند. جنگ سالار جديد، دوباره قبايل را جمع آوري کرد و آنها را براي حمله‌اي جديد به ازروت آماده ساخت. هورد شروع به تاخت و تاز عليه محل زندگي انسان‌هاي دور افتاده در نزديکي مرداب کرد.
مديو به گولدان تصويري ديگر نشان داد، مقبره سارگراس و قدرتي که درون آن است.
هورد بارديگر به ازروت هجوم آورد شهرها و دهکده‌ها را يکي پس از ديگري نابود ساخت و هرچيزي که در سر راه بود را چپاول نمود. شهرهاي دهکده باشکوه، جنگل آفتابي، ايالت طلايي و نهر ماه نابود شدند.
دروتان، سردسته قبيله گرگ يخي توسط ارک‌هاي ديگر کشته شد. قاتلان فرزند خردسال دورتان را در مقابل بدن مرده والدينش تنها گذاشتند، اما ارک جوان به سرعت يافته و توسط انسان‌هايي تحت رهبري آئدلاس بلک‌مور نجات پيدا کرد. فرزند خردسال به عنوان برده گرفته شد و بر لو نام ترال نهادند.
لرد آندوين لوتار مديو خائن را يافت. او مبارزان اندکي را به برج مديو برد و با جادوگر روبرو شد. لوتار بهمراه خدگر شاگرد مديو بدن مديو را دريدند و روح سارگراس را نابود کردند. هرچند روح مديو فرار کرد.
به سياه‌دست خيانت شد و توسط ارگريم پتک تباهي، جنرال مورد اعتماد و دوست نزديکش به قتل رسيد. پتک تباهي جانشنين سياه‌دست و جنگ‌سالار هورد شد.
استحکامات استورم ويند پيش قدرت کامل هورد سقوط کرد و نابود شد، شاه ال‌لين توسط يکي از خادمان گولدان، گارونا نيمه ارک کشته شد
جاسوسان وفادار ارگريم گارونا را گرفته و شکنجه دادند. زير شکنجه، او وجود انجمن سايه را فاش ساخت و آنها را به سمت وارلاک‌هاي گولدان در نزديکي خرابه‌هاي استورم‌ويند هدايت کرد.

پتک تباهي گرگ‌سواران خويش را به ويرانه‌هاي استورم‌ويند گسيل کرد. آنها بيشتر وارلاک‌هاي گولدان را کشتند و اعضاي باقي مانده انجمن سايه پراکنده شدند. گولدان درخواست بخشش و و به پايان رساندن نظريه‌اش کرد. پتک تباهي موافقت کرد و او را مورد بخشش قرار داد.
لرد آندوين لوتار پذيرفت که پادشاهي ازروت از دست رفته است. او مردمان کشور خويش را جمع آوري کرد و آنها را از ميان درياي بزرگ عبور داد. سرانجام بروي ساحل لردران فرود آمدند.


فراست‌مورن



فراست‌مورن شمشير طلسم شده‌ است که نرزول، ليچ کينگ آن را سرير يخي‌اش به بيرون پرتاب کرد که آرتاس منتيل کسي که از پتانسيل ميزباني خويش بي‌اطلاع بود. فراست‌مورن را در قاره نرثرند يافت. اکنون فراست‌مورن در دستان آرتاس/ليچ کينگ است.

مورادين ريش برنزي، دورف اکتشاف‌گر آخرين بار در نرثرند ديده شد، او درباره قدرت فراست‌مورن چيزهايي شنيده بود و بدنبال آن بود زماني‌که آرتاس و مردانش به نرثرند رسيدند. زماني که نيروهاي لرد وحشن مل‌گانس شروع به محاصره آنها کردند، آرتاس و مورادين بدنبال اسلحه رفتند.

فراست‌مورن توسط تعداد زيادي از نامردگان محافظت مي‌شد آنها تلاش ‌کردند به آرتاس از خطر فراست‌مورن بگويند، اما باوجود اين آرتاس آنها را از بين برد. وقتي که آنها شمشير را يافتند بروي تخته سنگي که فراست‌مورن بروي آن بود اين سنگ نوشته را خواندند:

هرآنکس که اين شمشير را بردارد قدرت تا ابد نزدش خواهد بود. هرآينه که شمشير جسمي را بدرد قدرت هم روح‌اش را تکه تکه خواهد کرد.

مورادين فهميد که شمشير نفرين شده است، اما آرتاس با مسرت گفت که هرگونه نفريني را براي نجات سرزمين مادريش مي‌پذيرد. زماني که آرتاس آن کلمات را برزبان راند، يخي که شمشير را پوشانده بود شکست و منفجر شد. قطعه‌اي از آن به مورادين خورد و او را در دم کشت. آرتاس ديگر هرگز از دور اداختن پتکش نگران نمي‌رسيد و شمشير را برداشت. شمشير بدست، آرتاس به پايگاه‌اش بازگشت و ضد حمله‌اي را برعليه مل‌گانس تدارک ديد و به سرعت پايگاه لرد وحشت را نابود کرد. لرد وشحت با آرتاس روبرو شد، و به او گفت که نرزوي مي‌دانست که او شمشير نفرين شده را برمي‌دارد. او با آرتاس چنان صحبت مي‌کرد که انگاراعتقاد داشت او در جبهه لرد وحشت است. براي غافلگيري اهريمن، آرتاس از شمشير تفرين شده براي کشتن لرد وحشت به دستور شاه ليچ استفاده کرد.

بر اثر برداشتن فراست‌مورن، آرتاس روحش را به ليچ کينگ تقديم کرد و اولين شهسوار مرگ شد.

اصل

تايکاندريوس اظهار کرد که ليچ کينگ شمشير را خودش ساخته، که اين بعيد است، بخاطر اينکه نرزول قادر به ساختن اشياء از درون سرير يخي‌اش نبود. اينکه شمشير توسط کسي از افراد لژيون ساخته شده باشد بيشتر است و کيل جيدن، ليچ کينگ را براي منظوري نامعلوم در اسارت قرار داده بود. اگر اين يک قالب بوده است بنابراين بسيار عجيب است که کيل جيدن به نرزول توانايي فرار از اين زندان را بدهد. هنوزهم منشا فراست‌مورن به صورت يک راز باقيمانده است.، گرچه منابع اشاره به اين مي‌کنند که شمشير توسط لژيون ساخته شده و نه نرزول:

«فراست‌مورن يک شي بسيار وحشت‌اور و قدرتمندي است، توسط شياطين ساخته شد تا قدرت‌هاي ليچ کينگ را نگه دارد. نرزول شمشير را از سرير يخي به بيرون پرتاب کرد و براي رسيدن آن بدست آرتاس برنامه ريزي کرد. بدنبال راهي براي نابودي غضب، شاهزاده آرتاس متکبر شمشير نفرين‌شده را در اختيار گرفت و سرنوشت خويش را همان‌طور که نرزول نقشه کشيده بود رغم زد»

همچنين بخشي از داستان سايت رسمي خشم ليچ کينگ اظهار مي‌کند که فراستمورن توسط ليچ کينگ ربوده شده است:
«روح نرزول بطور جادويي زنداني شده بود تا لباس يک زره باستاني و مقيد به شمشير نفرين شده قدرتمند فراست‌مورن شود. تا از فرمانبرداري نرزول مطمئن شوند، کيل جيدن زره و شمشير را داخل بلوک يخي که از مناطق دور دست مارپيچ زيرين جمع آوري شده بود بطور مخصوصي مهر و موم کرد»

نفرين
فراستمورن توانايي کشيدن جان از قربانيانش و روح هرکسي که با آن مرتبط است را داراست. ليچ کينگ قابليت ديدن از طريق چشمان و شنيدن از طريق گوش‌هاي هرکسي که فراستمورن را حمل مي‌کند را داراست. اين قدرت بمعناي آن است که توسط هيچ موجود فاني قابل توقف نيست. ليچ کينگ مي‌تواند با اداره کننده آن ارتباط تلپاتي در هر مکان و هر فاصله‌اي برقرار کند. ليچ کينگ از اين توانايي براي فاسد کردن حامل در طي زمان استفاده مي‌کند. اين اثرات مختلفي دارد. فردي که فراستمورن را در اختيار دارد از روي ميل قستمي از آن نمي‌شود. در طي زمان فرد از يک انسان خوب به يک انسان عادي و سپس وحشت انگيز تبديل مي‌شود. هيچ نامرده‌اي نيست که پس از استفاده از آن به نامرده تبديل نشود. سرانجام شمشير قادر به مکيدن روح موجود زنده به داخل شمشير مي‌شود. سپس فراستمورن حافظه‌ها و قدرت‌هاي قربانيان را نگاه مي‌دارد. در عمل بدن اصلي حامل در داخل يک مايل فراسمورن باقي مي‌ماند. شمشير به کنترل بدن ادامه مي‌دهد و شايد دارنده متوجه نشود که حس آگاهي‌اش به شمشير منتقل مي‌شود. آنسوي يک مايل شمشير قادر به کنترل بدن حامل نيست و حامل سرانجام از وضعيت فعلي خويش بکلي آگاه مي‌شود.

ليچ کينگ مي‌تواند به طور همزمان هم بدن بي‌روحي که با او در ارتباط است و هم فراستمورن را کنترل کند. روح داخل فراست‌مورن نابود مي‌شود مگر اينکه حاضر به ادغام با ليچ کينگ شود، واگر چنين نکند تا ابد از بين مي‌رود، اگر روح با ليچ کينگ ادغام شود او قادر به استفاده از تمام قدرت‌ها و خاطره‌هاي قربانيان خواهد شد. او تنها يکبار آنهم با شاهزاده آرتاس منتيل چنين کاري را کرد.




قدرت‌ها
هنر نبرد ?
در هنر نبرد : سرزمين آشوب، فراست‌مورن پايه آسيب آرتاس را ?? واحد افزايش داد و به او اجازه آسيب آشوب را داد، که اثري کامل بر تمام انواع زره‌ها مي‌گذارد.

بازي ايفاي نقش

در هنر نبرد بازي ايفاي نقش راهنماي هيولاها، فراست‌مورن شي‌اي منحصر بفرد و فنا ناپذير است. يک شي‌ باستاني با قدرت‌هاي زير است :
افزايش شانس ضربه، افزايش آسيب، افزايش شانس ضربه خطرناک، افزايش سرعت تک، قدرت بجان هم انداختن موجودات بي‌جسم بطوري که کاملا جان مي‌گيرند. و ...

بليزکن

شکوه فراست‌مورن در بليزکن ???? به نمايش گذاشته شد.

سازندگان گفتند که هنوز بروي جزئيات آن کار مي‌کنند. و افکت‌هاي آن را اضافه مي‌کنند «قدرت‌هاي متعددي که خواهد داشت» (نسان دادندکه مشکل پتانسيلي با تصوير ليچ کينگ جديد دارند)

مراجع

بازهم ديگر مرجع شرور مرده، «درود برشاه، عزيزم» اين جمله توسط جنازه‌اي در پايان شرور مرده ? : نيروهاي تاريکي گفته شد. همچنين توسط دوک نوکم گفته شده است.


هورد


بخش اول

هورد يکي از دو جناح‌هاي بزرگ سياسي متشکل از فانيان جهان ازروت هستند, طرف مقابل اتحاد نام دارد. هورد تشکلي است متشکل از تبعيد شده گان و متوارياني است که از مشکلات بزرگي جان سالم بدر برده, با هم يکي شده, همچون خانواده‌اي مي‌جنگند, همراه و يار يکديگرند. هرچند در آرمان‌ها, سياست‌ها و باورها تجديد نظر شده و اعضاي آن با گذر زمان تغيير کرده‌اند, اين همان هوردي است که از جنگ سالار اورگريم پتک تباهي به ترال ارث رسيده است.

اعضاي اصلي

اعضاي اصلي هورد شامل :

· اورک‌هاي دورتار

o اورک‌هاي بازمانده از جنگ‌هاي اول, دوم و سوم که توسط ترال از کمپ‌هاي نگهداري آزاد شده و با هدايت او سرنوشت جديدشان را در کليمدور رقم زدند. بار ديگر به سنت آبا و اجداديشان شمنيزم بازگشتند تا در برابر تباهي جادوي اهريمني مقابله کنند.

o در دگرديسي ترال خردمند رهبري هورد را به گروش فرياد جهنمي داد تا اين بار دنيا را نجات دهد و هورد و اتحاد را به‌حال خود گذارد.

ديگر رهبران شامل : واروک سورفنگ و درک‌تار

o پايتخت هورد شهر دورتار, واقع در اورگريمار است.

o همچنين کمپ‌هايي در برنز, آشنويل, استرانگلتورن ويل, بلندهي‌هاي آرتاي, مرداب مصيبت‌ها, سرزمين‌هاي نامساعد و آشارا دارند. پس از بازشدن مجدد دروازه‌‌ي سياه, اورک‌ها به سرزمين مادريشان درانورکه اکنون اوتلند ناميده مي‌شد بازگشتند و اردوگاه‌هايي در شبه جزيره آتش جهنم, بيشه‌ي تروکار, ناگرند, کوهستان تيغ لبه و دره‌ي شادومون برپا کردند. سپس به نرثرند رفتند و پاسگاه‌هاي مرزي در بورين توندرا, دراگون بلايت و گريزلي هيلز ساختند.

o قبايل اورک بازمانده که به ترال پيوستند :

· قبيله گرگ يخي – قبيله‌ي خود ترال, که از زمان مرگ‌ آخرين رهبر قبيله دورتان توسط پيشگو درک‌تار هدايت مي‌شود. قبيله گرگ يخي بزرگترين اجتماع اورک‌ها در پادشاهي شرقي در دره آلتراک بود. (دهه‌ها قبل توسط گولدان به ازروت تبعيد شده بودند)

· قبيله آواي جنگ – توسط گاروش فرياد جهنمي هدايت مي شود, اين اورک‌ها در جنگا آشنويل اقامت دارند.

· قبيله شترد هند, قسمت ازروتي قبيله که به ترال پيوستند و بعنوان گروه قاتلان هورد به خدمت در آمدند.

· ماگ‌هار اورک‌هايي هستند که از فساد گريختند و در تمام سه جنگ در اوتلند باقي ماندند. رهبر آن‌ها مادربزرگ گِياه, مادربزرگ ترال است. ديگر اعضاي قابل ذکر اين گروه دارنوش سورفنگ, گاروش فرياد جهنمي و جورين ددآي )ددآي به معنا شکارچي قهار) است.

· قبيله بليدينگ هالو – قبيله‌اي که پس از جنگ دوم به درانور بازگشت, اما وقتي‌که اعضاي آن در مکان‌هاي مختلف ازروت پراکنده شد مثل گرام فرياد جهنمي و قبيله‌اش آواز جنگ آن‌ها را رها کردند. آن‌ها بعدا اسير شدند. توسط ترال از کمپ‌هاي کار اجباري رهايي يافتند و به هورد جديد پيوستند. علاوه بر اين فردي برجسته در ميان ماگ‌هار بود که رهبرشان نيز بود و نامش جورين ددآي بود.

· قبيله شمشير آتشين– اربابان شمشير زماني قسمتي از قبيله شمير آتشين بودند, هرچند قبيله خودش را به فساد کشاند, اين اندک شمشيرزنان هنوز هم قسمتي از هورد هستند.

· قبيله سياه‌صخره – ايتريگ و واروک سورفنگ عضوهاي هورد جديداند. بلادآي ردفيست و رگار زمين خشم به همراه هورد جديد به کليمدور رفتند, درکنار اين اعضاي شناخته شده پرچم‌هايي از اين قبيله در بعضي از اردوگاه‌هاي نظامي جنگ سوم بود.

· قبيله سايه ماه – پاسبانان و ديده‌وران روستاي سايه‌ي ماه بازماندگان اين قبيله هستند.

· قبيله‌ي پتک شفق – در واقع يکي از اورک‌هاي آن‌جا هنوز وابسته به هورد است (زاروک). رهبر اين قبيله چوگال است که در وقايع دگرديسي و شکستن جهان ازروت نقش بسزايي در کنار مرگ‌بال دارد.

· قبيله دراگون ماو – در جهان وارکرفت : دگرديسي (آخرين گسترش دهنده‌ي بازي جهان وارکرفت تا حال حاضر) قبيله دراگون ماو دوباره به هورد مي‌پيوندند و در ارتفاعات شفق ساکن هستند.

o ترول‌هاي قبيله‌ي نيزه‌ي تاريک.

· درواقع ساکن قسمت کوچکي از جزاير درياي بزرگ هستند. سرانجام در سفر ترال به کليمدور به او پيوستند و به جزاير اکو نقل مکان کردند, اما در آن‌جا توسط تفنگداران دريايي کول‌تيراس زمين‌گير شدند. آن‌ها هميشه از اورک‌ها و مخصوصا ترال براي نجات قبيله‌شان و دادن خانه‌اي جديد به ايشان سپاسگذارند.

· رهبر اين ترول‌ها شکارچي سايه ول‌جين است.

§ ديگر رهبران : وانيرا شمن و زن‌تابرا درويد هستند.

· پايتخت ايشان جزيره نيزه تاريک است, بزرگترين جزاير اکو, در کنار سواحل دروتار است.

§ قبل از احيا کردن جزاير اکو, روستاي سن‌جين در ميان سرزمين دورتار پايگاه اصلي نيزه تاريک بود. ديگر پايگاه‌هاي ترول‌ها واقع در آشن‌ويل, کوهستان پاشنه سنگي و دزوليس است. همچنين کنترل دو پاسگاه مرزي هورد (پاسگاه سوامپارت و زابراجين) در زنگارمارش اوتلند در اختيارشان است.

· ترول‌ها از رپتورها و خفاش‌ها براي سواري استفاده مي‌کنند.

· در دگرديسي آن‌ها اورگريمار را ترک کرده و گاروش را حمايت نمي‌کنند.

o تائورن‌هاي مولگور

· يک نژاد اصيل, بومي کليمدور, که با اورک‌ها دوست شدند و به‌آن‌ها راهنمايي و کمک معنوي کردند.

· پس از مرگ کايرن بزرگ, توسط پسرش سالار ارشد بين سم خوني رهبري مي‌شود.

· رهبران مهتر : درويد اعظم همول رون‌توتم

· پايتخت ايشان تاندربلاف در مولگور است.

§ همچنين کمپ‌هايي در برنس, هزار سوزن, کوهستان‌هاي پاشنه سنگي, دزوليز, فرالاس و فل‌وود دارند. علاوه بر اين پيش قراولاني را به سمت پسر عموهايشان تونکا ها در نرثرند فرستادند.

· بروي کودوهاي عظيم الجثه‌شان سوار مي‌شوند و زمين را در مي‌نوردند.

o نامردگان لردران

· گروهي از نامردگان که از کنترل ليچ کينگ خارج شدند, آن‌ها با هورد صلح کرده و متحد شدند.

§ اين گروه شامل ديگر مخلوقات نامرده از جمه والکير ها است که پس از مرگ آرتاس به جداشده‌گان پيوستند.

· رهبرشان ملکه بانشي سيلوانس بادپا است.

· پايتختشان آندرسيتي در تريستيفال گليد است.

· همچنين سيلورپاين فورست و هيلزبارد فوتيلز و همچنين شهري در هالوينگ فورد و دراگون بلايت نرثرند در اختيارشان است.

· انجمن داروسازان سلطنتي – فرقه‌اي از جداشده‌گان کيمياگر است که در تلاش براي ساخت طاعوني جديد براي نابود کردن غضب و ديگر شکل‌هاي حيات هستند.

· خفاش‌هاي خوناشام و اسب‌هاي اسکلتي جداشده‌گان به کمک هورد آمدند و بعنوان مرکب از آن‌ها استفاده شد. اين‌ها حيواناتي عادي و ذي شعوراند.

o الف‌هاي خون کوئل‌تالاس

· گروهي از الف‌هاي عالي پيشين اعتيادشان به جادو را ترک کردند و توسط اعضاي اتحاد رانده شدند, بنابراين به سمت هورد رفتند و از آن‌ها کمک خواستند تا به اوتلند برسند و سرنوشتشان را رقم بزنند. اين الف‌ها اتحاد مستحکمي با جداشده‌گان به‌دليل سرنوشتي مشابه دارند. اغلب جداشده‌گان پيشتر الف عالي بودند (بنشي‌هاي الف و دارک رنجرها)

· پس از مرگ شاهزاده کيل‌تاس سان‌استرايدر ديوانه توسط لورثمار ترون نايب السلطنه کوئل تالاس هدايت مي‌شوند. (سان استرايدر در زبان تالاسين به معناي روز رو يعني کسي که در روز حرکت مي‌کند است)

§ ديگر رهبران مهتر : هالدورون برات‌وينگ و بانو ليادرين

· پايتختشان شهر سيلورموون در اورسانگ وودز است.

· همچنين گاست‌لند را بهمراه جداشده‌گان و اردوگاهي در شبه جزيره آتش دوزخ اوتلند را در اختيار دارند.

· فار استرايدرز يک گروه مخصوص از الف‌هاي خون که شامل ديده‌وران و رنجرها است.

· مرکب الف‌هاي خون هاک استرايدرها و راگون هاک ها هستند.

o گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل

· با بدست آوردن سرزمين‌هاي مادريشان جزاير کزان, گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل سوار برکشتي‌ها شدند و به سمت آشارا رفتند, در نبرد بين ناوگان دريايي اتحاد و هورد گرفتار شدند. در اين زمان توسط اتحاد مورد حمله قرار گرفتند بنابراين با هورد متحد شدند و اتحاد را به عقب رانده و دشمنان ديرينه‌شان در جزاير گم شده را نابود ساختند.

· توسط تريد پرنس گالي‌ويکس رهبري مي‌شوند.

· پايتخت ايشان بندر بيلگ‌واتر در آشارا است.

§ بخش از اورگريمار شهر مرکزي اورک‌ها در اخيتار ايشان است.

· مرکب گابلين‌ها هات رادزهايي است که شباهت زيادي به ماشين دارند.



جهان وارکرفت : شهسوار مرگ



داستاني جديد در جهان وارکرفت که يکي از کلاس‌هاي جديد را در بازي معرفي مي‌کند! شهسوار مرگ...

تاساريان سرباز وفادار لردران همچون پدرش قهرماني نامي بود. اما اکنون قدرت‌ها و توانايي‌هاي بسياري دارد و رهبر بسياري بزرگي براي هدايت مبارزان در نبرد است. بنابراين زماني‌که شاهزاده آرتاس منتيل سپاه شجاعي از مبارزان را براي سفر نرثرند و نبرد با غضب فراخواند ، تاساريان زمان را براي اثبات خويش به ديگران مناسب ديد و او نيز عازم شد. بعد از اين‌که با مادرش ويوان و خواهش لريسا خداحافظي کرد به نيروهاي آرتاس پيوست و عازم نرثرند شد.

روزي پرده از نقاب آرتاس افتاد... اما بعد از اينکه نيروهاي غضب توسط تاساريان و مردانش شکست خوردند، آرتاس بازگشت تا نيروهاي غضب را با سلاحي قدرتمند به‌نام فراست‌مورن نابود کند. آرتاس مل‌گانس را کشت(اهريمني که نيروهاي غضب را هدايت مي‌کرد.)و دوباره گم گشت. کاپيتان فالريس به‌دنبال او رفت، اما بازنگشت. تاساريان خود به‌دنبال او در نرثرند گشت. در غاري فالريک را يافت، اکنون او شهسوار مرگ شده بود و تاسارين را کشت. سپس تاساريان را همچون خودش شهسوار مرگ و زنده کرد.او اکنون قدرتمند بود و زير يوغ ليچ کينگ (آرتاس). تاساريان به آرتاس و شهسواران مرگش و همچنين غضب در حمله به لردران کمک کرد و پيرو دستورات آرتاس گشت، او مادر خويش ويوان را کشت.

همه چيز تا زمان نبرد کليساي مقدس نور از دست رفته به‌نطر مي‌رسيد، زماني که روح پدر تاساريان ظاهر شد، و از زير يوغ کنترل ذهني ليچ کينگ بيرون آمد. اکنون از چنگال پولادين ليچ کينگ رها شده بود، تاساريان جنگي را بر عليه ليچ کينگ آغاز کرد تا انتقام چيزهايي که از گرفته را بستاند. اما وضعتي اجتماعي او از بين رفته بود هيچ کس به او اطمينان ندشات چون اکنون او يک شهسوار مرگ بود.

مردي به نام مشاور تالبوت سرانجام شانس رهبري را به تاساريان داد و به او ماموريت رهبري گروه کوچکي از مردان را در حمله به ليچ کينگ داد. تاساريان مشتاق انجام اين ماموريت بود تا خودش را همچون رهبري به ديگران بشناساند. اما اين ماموريت شکست خورد و تاساريان تصميم گرفت تا نابودي ليچ کينگ به کار خود ادامه دهد. در ناکسانار فهميد که مشاور تالبوت همان شاهزاده والانار، خادم ليچ کينگ است و بهت زده شد. خواهرش لريسا توسط او زنداني شده بود و پس از جنگي خونين با والانار موفق شد تا او را شکست داده و خواهرش را آزاد کند و به او قول داد تا روزي دوباره نزد او بازگردد...روزي که ماموريتش پايان بپذيرد و با ليچ کينگ روبرو شده و او را شکست دهد.




طوفان‌خشم نام کتابي از جهان وارکرفت نوشته شده توسط ريچارد ناک است.

داستان حول شخصيت ملفيوريون طوفان‌خشم مي‌گردد، کريستي گولدن در بليزکن ???? تاييد کرده بود که اين داستان درباره‌ي ايليدن نيست و کريس متزن و ميکي نيلسون در نيويورک کميک کنفرانس ???? گفته بودند که ملفيوريون نقش اصلي را ايفا خواهد کرد.

خط داستان آلوده شدن روياي زمردين را به تصوير مي‌کشد.

پيشتر اعلام و مشخص شده است که مغزهاي شهر کنوني گولدشاير در کابوس زمردين گرفتار شده‌اند.

توضيحات

زماني‌که جهان ازروت جوان بود، تيتان‌هاي خداي‌گون مجددا سرزمين‌ها و درياها را شکل دادند. در سرتاسر اين کار عظيمشان، طراحي باشکوهي را براي آنچه که در ازروت تصور داشتند دنبال کردند. همچنين تيتان‌ها پيش‌تر ازروت را نابود کردند بودند، اما تنها طرح‌شان که تاکنون تاب اين آشفتگي‌ها را آورده است روياي زمردين است. نسخه‌ي اصلي شاداب و بي‌رحم ازروت...

ناشناخته‌هاي بسياري روياي زمردين و محافظين گوشه‌گير آن، اژدرسواران سبز را فرا گرفته است. در زمان‌هاي گذشته، درويدها به روياي زمريدن وارد شدند تا پستي بلندي‌هاي زندگي ازروت را در ماموريت بي‌پايانشان و توازن طبيعت را کنترل کنند.

هرچند، تمام روياها خوشايند نيست. در حال حاضر کابوس زمردين، محدوده‌ي آلوده درون روياي زمردين، شروع به بزرگتر شدن کرده است، و رويا را تبديل به قلمرويي از وحشتي غيرقابل وصف کرده است. اژدرسواران سبز بطور ناگهاني طعمه‌ي کابوس مي‌شوند، و با افکاري شکسته و بدن‌هايي آسيب ديده ظاهر مي‌شوند. درويدهايي که وارد روياي هر روز تاريکتر شده‌اند بعدها آن را مشکل ...بعضا غير ممکن...براي فرار يافته‌اند.

فربانيان اين کابوس‌ها روز به روز بيشتر مي‌شود. حتي ملفيوريون طوفان‌خشم، اولين و قدرتمندترين درويد ازروت، شايد قرباني اين خطر روز افزون باشد. کابوسي غيرقابل کنترل در ستاسر جهان گسترده مي‌شود، تلاشي سخت آغاز مي‌شود تا درويد اعظم پيدا و ازاد شود.

بزودي دشمنان طبيعت معناي حقيقي نام طوفان‌خشم را خواهند فهميد...

ادامه مطلب...


پس از اينکه درويد‌ها و متحدينشان تهاجم پتک شفق و راگناروس را خنثي کردند، صلح بر کوهستان مقدس حکم فرما شد. همچنان‌که سرتاسر منطقه رشد مي‌کند، اعضاي حلقه‌ي خاکي (Earthen Ring) و حلقه‌ي سناريون, بهمراه اژدر ناظران شريف جمعي از قهرمانان و درويد اعظم افسانه‌اي ملفيوريون طوفان‌خشم, جنگ‌سالار پيشين هورد ترال و همکار قدرتمندش آگرا مراسمي را در جوار درخت جهان کهن نوردراسيل برگزار کردند و اين مراسم تجمعي براي اتحاد قدرتمندان ازروت و احياي درخت جهان براي خير و صلاح ازروت بود.

با اين‌حال اين واقعه‌ي فرخنده همراه بايک تراژدي پايان يافت. جزئيات هنوز نامشخص‌ هستند, اما شايع است که يکي از ماموران قدرتمند پتک شفق, موفق به پنهان کردن هويت خويش شده و مراسم را بهم زده است و جادوي سياهي را بر ترال وارد کرده است ... روحش را به چهار قلمرو از سطح عنصرين فرستاده است. اگر اين شايعات درست باشد, حلقه‌ي خاکيان و البته تمام ازروت ... يکي از بزرگترين قهرمانان خود را از دست داده است.


در پچ ?.? بازيکنان لول ?? قادر به يافتن پاسخ اين سوال هستند.

زماني‌که حتي ناظران احتمال از دست رفتن ترال را براي هميشه تاييد مي‌کنند. هنوز کسي هست که باور دارد مي‌توان او را از اين تقدير تاريک نجات داد. آگرا شمني قدرتمند، شما را فرا مي‌خواند تا کمکش کنيد و همراه او تا پايان دنيا و آنطرف‌تر سفر کنيد ... به ديوار آسمان، حفره‌ي عميق، ديپ‌هلم و سرزمين آتش ... تا معشوقه‌اش را از اين عذاب بي‌پايان نجات دهيد. ترال ديگر موجودي فاني نيست، هرچند اين کوئست‌ها هم عادي نيست. نه‌تنها بايد با ساکنين سطح عنصرين مواجه شويد بلکه بايد با ماهيت خود ترال که او را به شکل اورکي امروزي در آورده نيز مواجه شويد. قبل از اينکه روح او را به دنياي واقعي برگردانيد, بايد بر شک‌ها، سرکشي‌ها، تمايلات و خشم‌اش غلبه کنيد... به‌همين خاطر است که او را در زندان عنصرين‌اش به بند کشيده‌اند.



پيش نمايش پچ ?.? - گيلد ياب
در پچ ?.? ابزاري جديد به نام گيلد ياب در اختيار بازيکنان قرار مي‌گيرد. با استفاده از اين ابزار بازيکنان قادر به يافتن گيلد در اسرع وقت هستند. اين‌طور که پيداست بليزارد با اين کار از شر سايت‌هاي مختلفي که براي ثبت‌نام بازيکنان در گيلدها مورد استفاده قرار مي‌گرفت راحت خواهد شد. (به عکس زير توجه کنيد)


بعنوان يک گيلد مستر شما قادر به نشان دادن نيازمندي‌هاي خود در اين سيستم هستيد. مثلا اينکه به چه‌کلاس‌هايي نياز داريد. چه روز‌هايي در هفته ريد, يا ايونت انجام مي‌دهيد و ... (تصوير پائين)


و در تب رکوئست مي‌توانيد. درخواست‌ها و نتايج آن را مشاهده کنيد

پچ ?.? قيام زندالاري
مدت زيادي است که بليزارد اخباري از پچ ?.? را منتشر کرده است. نام اين پچ قيام زندالاري است. داستان اين پچ مربوط به ترول‌هاي ازروت است. زندالاري از خويشان اين ترول‌ها هستند. رهبرشان زول نام دارد و به‌دنبال متحد ساختن قبايل ترول در سرتاسر ازروت است.

ترول‌هاي گورباشي و آماني دعوت زندالاري زا لبيک گفتند و از حمايت ايشان برخوردار شدند و شهرهاي مرکزي خود يعني زول‌گروب و زول‌آمان را از نو ساختند. البته همه‌ي قبايل ترول اين دعوت را نپذيرفتند از جمله ول‌جين و قبيله سياه نيزه که دعوت را نپذيرفته و مستقيما بر عليه زول اقدام مي‌کنند. ول‌جين در نبرد با ايشان هم از نيروهاي هورد و هم از نيروهاي اتحاد استفاده خواهد کرد. آيا سياه‌نيزه‌گان شکست مي‌خورند؟ آيا مجددا امپراطوري عظيم ترول‌ها در ازروت مستقر خواهد شد و مجددا جنگ و خونريزي را به ارمغان خواهد آورد؟

ول‌جين قاصداني را به استروم‌ويند و اورگريمار فرستاده و از داوطلبين دعوت به‌عمل مي‌آورد.

استرانگل‌تورن کوئست‌هايي براي لول ?? خواهد داشت. در‌هاي زول‌گروب مجددا بسوي ماجراجويان باز مي‌شود. باس‌هاي و نبردهاي جديدي طراحي شده و در دسترس خواهد بود.

همچنين زول‌امان مجددا پذيراي ماجراجويان خواهد بود.

مشتاقان مي‌توانند کوئست‌هاي اوليه اين پچ را از اسکله استورم ويند و يا از شهر اورگريمار و شخصا از خود ول‌جين دريافت کنند.

مونت‌هاي جديد زيادي به بازي افزوده خواهد شد.

قسمتي به گيلد اضافه خواهد شد و نام آن گيلد چلنج است که کارهاي صورت گرفته در گيلد را با رابطي جديد نشان مي‌دهد. (تصوير روبرو)

براي ديدن توضيحات کامل در اين‌باره به اين لينک مراجعه کنيد.

سيستم جديد کوئي کردن به نام کال تو آرمز در پچ جديد فعال خواهد شد که بازيکنان زمان کمتري را در صف خواهند بود. ذر اين سيستم جوايزي از قبيل مونت و ... براي کساني که بصورت تانک وارد صف مي‌شوند در نظر گرفته شده است.

براي توضيحات بيشتر به اين لينک مراجعه کنيد.

تغييرات بسيار عمده‌اي در اين پچ صورت خواهد گرفت که شرح کامل آن را از اينجا مي‌توانيد مشاهده کنيد.

هورد
بخش اول

هورد يکي از دو جناح‌هاي بزرگ سياسي متشکل از فانيان جهان ازروت هستند, طرف مقابل اتحاد نام دارد. هورد تشکلي است متشکل از تبعيد شده گان و متوارياني است که از مشکلات بزرگي جان سالم بدر برده, با هم يکي شده, همچون خانواده‌اي مي‌جنگند, همراه و يار يکديگرند. هرچند در آرمان‌ها, سياست‌ها و باورها تجديد نظر شده و اعضاي آن با گذر زمان تغيير کرده‌اند, اين همان هوردي است که از جنگ سالار اورگريم پتک تباهي به ترال ارث رسيده است.

اعضاي اصلي

اعضاي اصلي هورد شامل :

· اورک‌هاي دورتار

o اورک‌هاي بازمانده از جنگ‌هاي اول, دوم و سوم که توسط ترال از کمپ‌هاي نگهداري آزاد شده و با هدايت او سرنوشت جديدشان را در کليمدور رقم زدند. بار ديگر به سنت آبا و اجداديشان شمنيزم بازگشتند تا در برابر تباهي جادوي اهريمني مقابله کنند.

o در دگرديسي ترال خردمند رهبري هورد را به گروش فرياد جهنمي داد تا اين بار دنيا را نجات دهد و هورد و اتحاد را به‌حال خود گذارد.

ديگر رهبران شامل : واروک سورفنگ و درک‌تار

o پايتخت هورد شهر دورتار, واقع در اورگريمار است.

o همچنين کمپ‌هايي در برنز, آشنويل, استرانگلتورن ويل, بلندهي‌هاي آرتاي, مرداب مصيبت‌ها, سرزمين‌هاي نامساعد و آشارا دارند. پس از بازشدن مجدد دروازه‌‌ي سياه, اورک‌ها به سرزمين مادريشان درانورکه اکنون اوتلند ناميده مي‌شد بازگشتند و اردوگاه‌هايي در شبه جزيره آتش جهنم, بيشه‌ي تروکار, ناگرند, کوهستان تيغ لبه و دره‌ي شادومون برپا کردند. سپس به نرثرند رفتند و پاسگاه‌هاي مرزي در بورين توندرا, دراگون بلايت و گريزلي هيلز ساختند.

o قبايل اورک بازمانده که به ترال پيوستند :

· قبيله گرگ يخي – قبيله‌ي خود ترال, که از زمان مرگ‌ آخرين رهبر قبيله دورتان توسط پيشگو درک‌تار هدايت مي‌شود. قبيله گرگ يخي بزرگترين اجتماع اورک‌ها در پادشاهي شرقي در دره آلتراک بود. (دهه‌ها قبل توسط گولدان به ازروت تبعيد شده بودند)

· قبيله آواي جنگ – توسط گاروش فرياد جهنمي هدايت مي شود, اين اورک‌ها در جنگا آشنويل اقامت دارند.

· قبيله شترد هند, قسمت ازروتي قبيله که به ترال پيوستند و بعنوان گروه قاتلان هورد به خدمت در آمدند.

· ماگ‌هار اورک‌هايي هستند که از فساد گريختند و در تمام سه جنگ در اوتلند باقي ماندند. رهبر آن‌ها مادربزرگ گِياه, مادربزرگ ترال است. ديگر اعضاي قابل ذکر اين گروه دارنوش سورفنگ, گاروش فرياد جهنمي و جورين ددآي )ددآي به معنا شکارچي قهار) است.

· قبيله بليدينگ هالو – قبيله‌اي که پس از جنگ دوم به درانور بازگشت, اما وقتي‌که اعضاي آن در مکان‌هاي مختلف ازروت پراکنده شد مثل گرام فرياد جهنمي و قبيله‌اش آواز جنگ آن‌ها را رها کردند. آن‌ها بعدا اسير شدند. توسط ترال از کمپ‌هاي کار اجباري رهايي يافتند و به هورد جديد پيوستند. علاوه بر اين فردي برجسته در ميان ماگ‌هار بود که رهبرشان نيز بود و نامش جورين ددآي بود.

· قبيله شمشير آتشين– اربابان شمشير زماني قسمتي از قبيله شمير آتشين بودند, هرچند قبيله خودش را به فساد کشاند, اين اندک شمشيرزنان هنوز هم قسمتي از هورد هستند.

· قبيله سياه‌صخره – ايتريگ و واروک سورفنگ عضوهاي هورد جديداند. بلادآي ردفيست و رگار زمين خشم به همراه هورد جديد به کليمدور رفتند, درکنار اين اعضاي شناخته شده پرچم‌هايي از اين قبيله در بعضي از اردوگاه‌هاي نظامي جنگ سوم بود.

· قبيله سايه ماه – پاسبانان و ديده‌وران روستاي سايه‌ي ماه بازماندگان اين قبيله هستند.

· قبيله‌ي پتک شفق – در واقع يکي از اورک‌هاي آن‌جا هنوز وابسته به هورد است (زاروک). رهبر اين قبيله چوگال است که در وقايع دگرديسي و شکستن جهان ازروت نقش بسزايي در کنار مرگ‌بال دارد.

· قبيله دراگون ماو – در جهان وارکرفت : دگرديسي (آخرين گسترش دهنده‌ي بازي جهان وارکرفت تا حال حاضر) قبيله دراگون ماو دوباره به هورد مي‌پيوندند و در ارتفاعات شفق ساکن هستند.

o ترول‌هاي قبيله‌ي نيزه‌ي تاريک.

· درواقع ساکن قسمت کوچکي از جزاير درياي بزرگ هستند. سرانجام در سفر ترال به کليمدور به او پيوستند و به جزاير اکو نقل مکان کردند, اما در آن‌جا توسط تفنگداران دريايي کول‌تيراس زمين‌گير شدند. آن‌ها هميشه از اورک‌ها و مخصوصا ترال براي نجات قبيله‌شان و دادن خانه‌اي جديد به ايشان سپاسگذارند.

· رهبر اين ترول‌ها شکارچي سايه ول‌جين است.

§ ديگر رهبران : وانيرا شمن و زن‌تابرا درويد هستند.

· پايتخت ايشان جزيره نيزه تاريک است, بزرگترين جزاير اکو, در کنار سواحل دروتار است.

§ قبل از احيا کردن جزاير اکو, روستاي سن‌جين در ميان سرزمين دورتار پايگاه اصلي نيزه تاريک بود. ديگر پايگاه‌هاي ترول‌ها واقع در آشن‌ويل, کوهستان پاشنه سنگي و دزوليس است. همچنين کنترل دو پاسگاه مرزي هورد (پاسگاه سوامپارت و زابراجين) در زنگارمارش اوتلند در اختيارشان است.

· ترول‌ها از رپتورها و خفاش‌ها براي سواري استفاده مي‌کنند.

· در دگرديسي آن‌ها اورگريمار را ترک کرده و گاروش را حمايت نمي‌کنند.

o تائورن‌هاي مولگور

· يک نژاد اصيل, بومي کليمدور, که با اورک‌ها دوست شدند و به‌آن‌ها راهنمايي و کمک معنوي کردند.

· پس از مرگ کايرن بزرگ, توسط پسرش سالار ارشد بين سم خوني رهبري مي‌شود.

· رهبران مهتر : درويد اعظم همول رون‌توتم

· پايتخت ايشان تاندربلاف در مولگور است.

§ همچنين کمپ‌هايي در برنس, هزار سوزن, کوهستان‌هاي پاشنه سنگي, دزوليز, فرالاس و فل‌وود دارند. علاوه بر اين پيش قراولاني را به سمت پسر عموهايشان تونکا ها در نرثرند فرستادند.

· بروي کودوهاي عظيم الجثه‌شان سوار مي‌شوند و زمين را در مي‌نوردند.

o نامردگان لردران

· گروهي از نامردگان که از کنترل ليچ کينگ خارج شدند, آن‌ها با هورد صلح کرده و متحد شدند.

§ اين گروه شامل ديگر مخلوقات نامرده از جمه والکير ها است که پس از مرگ آرتاس به جداشده‌گان پيوستند.

· رهبرشان ملکه بانشي سيلوانس بادپا است.

· پايتختشان آندرسيتي در تريستيفال گليد است.

· همچنين سيلورپاين فورست و هيلزبارد فوتيلز و همچنين شهري در هالوينگ فورد و دراگون بلايت نرثرند در اختيارشان است.

· انجمن داروسازان سلطنتي – فرقه‌اي از جداشده‌گان کيمياگر است که در تلاش براي ساخت طاعوني جديد براي نابود کردن غضب و ديگر شکل‌هاي حيات هستند.

· خفاش‌هاي خوناشام و اسب‌هاي اسکلتي جداشده‌گان به کمک هورد آمدند و بعنوان مرکب از آن‌ها استفاده شد. اين‌ها حيواناتي عادي و ذي شعوراند.

o الف‌هاي خون کوئل‌تالاس

· گروهي از الف‌هاي عالي پيشين اعتيادشان به جادو را ترک کردند و توسط اعضاي اتحاد رانده شدند, بنابراين به سمت هورد رفتند و از آن‌ها کمک خواستند تا به اوتلند برسند و سرنوشتشان را رقم بزنند. اين الف‌ها اتحاد مستحکمي با جداشده‌گان به‌دليل سرنوشتي مشابه دارند. اغلب جداشده‌گان پيشتر الف عالي بودند (بنشي‌هاي الف و دارک رنجرها)

· پس از مرگ شاهزاده کيل‌تاس سان‌استرايدر ديوانه توسط لورثمار ترون نايب السلطنه کوئل تالاس هدايت مي‌شوند. (سان استرايدر در زبان تالاسين به معناي روز رو يعني کسي که در روز حرکت مي‌کند است)

§ ديگر رهبران مهتر : هالدورون برات‌وينگ و بانو ليادرين

· پايتختشان شهر سيلورموون در اورسانگ وودز است.

· همچنين گاست‌لند را بهمراه جداشده‌گان و اردوگاهي در شبه جزيره آتش دوزخ اوتلند را در اختيار دارند.

· فار استرايدرز يک گروه مخصوص از الف‌هاي خون که شامل ديده‌وران و رنجرها است.

· مرکب الف‌هاي خون هاک استرايدرها و راگون هاک ها هستند.

o گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل

· با بدست آوردن سرزمين‌هاي مادريشان جزاير کزان, گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل سوار برکشتي‌ها شدند و به سمت آشارا رفتند, در نبرد بين ناوگان دريايي اتحاد و هورد گرفتار شدند. در اين زمان توسط اتحاد مورد حمله قرار گرفتند بنابراين با هورد متحد شدند و اتحاد را به عقب رانده و دشمنان ديرينه‌شان در جزاير گم شده را نابود ساختند.

· توسط تريد پرنس گالي‌ويکس رهبري مي‌شوند.

· پايتخت ايشان بندر بيلگ‌واتر در آشارا است.

§ بخش از اورگريمار شهر مرکزي اورک‌ها در اخيتار ايشان است.

· مرکب گابلين‌ها هات رادزهايي است که شباهت زيادي به ماشين دارند.



ادامه در بخش دوم ...

:51

رهبران اتحاد و هورد!

شاه واريان ورين, شهبانو سيلوانس بادپا, شاه جين گري مين و تريد پرنس گاليويکس اين‌ها فقط تعداد کمي از رهبراني هستند که آينده ازروت را شکل مي‌دهند. آنها نماد قدرتمندترين‌ها در نژادهايشان هستند! و در اين زمان بزرگترين شکست‌ها را خورده‌اند. در ماه‌هاي آتي بليزارد داستان‌هاي کوتاهي که در دل اين فهرمانان افسانه‌اي مي‌گذرد و اتفاقات جديد پيش رو را منتشر مي‌کند.

اولين داستان اين مجموعه «قلب جنگ» نگاهي اجمالي بر تجربياتي دارد که گاروش را تبديل به رهبري امروزي کرده است, بي‌باک بودن‌اش در نرثرند؛ در آمدنش به اورگريمار پايتخت هورد ترديد داشت و از همه مهم‌تر دوستي‌اش با مربي‌اش ترال, جنگ سالاري بود که بعدها جايگزينش شد. داستان توسط سارا پاين برنده برترين نويسنده‌ي سال ???? شرکت سرگرمي‌هاي بليزارد, نوشته شده است.

geladiater
08-12-2011, 16:04
Malorne

مالورنه يا آپارو (Malorne) گوزن سفيد عظيم الجثه در زمين بعنوان محافظ طبيعت پرسه مي‌زد. قدرت او در طبعيت خويش نهفته‌است و مسئوليت او بر مخلوقات و پروش طبيعت در جهان بود. او پدر سناريوس بود، که سلطنت او برتمام طبيعت را به ارث برد.

تاريخچه

اين نظريه‌اي است که او پيرتر از الوون است.


اولين پيشينه مالورنه در افسانه تائورن به نام گوزن سفيد و ماه موجود است. شرح داده که مالورنه چگونه توسط تائورن شکار شده‌است و با الوون در ازاي کمک معامله کرده‌است. مالورنه کمک الوون را پذيرفت و بعنوان قسمتي از معامله به او عشق مي‌ورزيد. الوون سناريوس را از اين ارتباط بدنيا آورد.


مالورنه راه‌دار آشکارا زماني که يک بحران بزرگ جهان يا تمدن الف‌هاي شب را تحث تاثير قرار مي‌داد به الف‌هاي شب کمک مي‌کرد. گرچه او قدرت‌هاي جادويي زيادي داشت، او هرگز خودش را به شکل ديگري تغيير نداد،حقيقتا گوزن از دو جنگ داخلي در ميان الف‌هاي شب با درآوردن خويش بدين شکل پيش روي چشمان متحير الف‌هاي شب جلوگيري کرد. مالورنه سياستمدار ممتازي بود، آغازگر گفتگو مابين طرفين و دعوت کننده به آرامش بود.


مالورنه قادر به ورود در روياي زمردين و جهان مادي در هر زماني بود، و تمام اتفاقات بين تو قلمرو را مشاهده مي‌کرد چنانچه او از همه اتفاقاتي که همزمان در هردو جهان مي‌افتاد اطلاع داشت.


شايعاتي مبني بر وجود گروهي از درويدها است که نام ناظران مالورنه را بعنوان درويدهاي شاخ گوزن برخود نهاده‌اند.


خويشاوندان


چنانچه در افسانه‌ها آمده، مالورنه عاشق الوون مادر فرزندش سناريوس بود. او سپس همسر اژدهاي ناظر ايسرا شد. او سناريوس را همانند فرزند پذيرفت. اين اتفاق مارا به اين تفکر سو مي‌دهد که ايسرا و الوون يکي و مشابه بودند، اما اين تئوري رسما رد شده‌است.


در دايره‌المعارف وارکرفت، به وضوح (براي بارها) تکرار شده‌است که مالورنه هرگز بطور عاشقانه با يسرا مواجه نشده‌است. ظاهرا شايعه از ارتباط نزديک بين ايسرا و سناريوس شروع شده است(اکنون مي‌دانيم که ايسرا استاد و سناريوس شاگرد او بوده‌است) که مشخص مي‌شود الوون مادر غايب است.


مرگ و رستاخيز مالورنه


الف‌هاي شب مالورنه را بخاطر کمک‌هاي بزرگش در نبرد پيشينيان در برابر تهاجم اول لژيون سوزان جايي که او جانش را بخاطر جهان ازروت از دست داد و مرد ستايش مي‌کنند.


سناريوس از ديدن مرگ اورسول و اورساک، آويانا و آگاماگان برآشفت سناريوس هزاران فل‌گارد و فل‌هانتر را با شاخش خرد کرد و مقداري ديگر را در برابر جسد آگاماگان همانند تخته خرد کرد.


شياطين سرانجام موفق به متوقف ساختن سناريوس شدند، قبل از اينکه شياطين موفق به کشتن او شوند، مالورنه بصورتي ترسناک امد و چشمان تمام شياطين را با رنگ سفيد با شکوهش کور کرد. سم مالورنه بسياري از شياطين را متلاشي کرد، شاخ سفيدش بسرعت آنها را نابود مي‌کرد. مالورنه از فرزندش سناريوس دفاع کرد، و بصورت تلپاتيکي به الف‌هاي شب فرمان داد تا به سمت فرزندش بيايند، جارود سايه‌آواز و ديگران سناريوس را به جايي امن منتقل کردند.


غضب مالورنه موجب شده بود جريان که به نفع لژيون بود تغيير کند، هنوز آرکيماند نيامده بود. آذرخش سياه در اطراف مالورنه به زمين اصابت کرد و او را پخته کرد ... آتش سبزي از زمين اطراف مالورنه برمي‌خواست، پوستش را سوزاند زماني که زمين و سنگ شکل غولي با دستاني جمع شده بخود گرفت و چهار پايش را بر زمين کوفت. آرکيماند در اندازه‌اي بسان مالورنه ظاهر شد.


مالورنه از تله جادويي او جست و با شاخ‌هايش به ارکيماند فشار وارد ساخت، که موجب لرزش و آذرخش شد چنانچه شياطين و نژادهاي ارزوت که در اطراف بودند لرزيدند و بر زمين صاف خوردند و حيران و متحير بودند. مالورنه و آرکيماند براي چند دقيقه جنگيدند تا اينکه سرانجام آرکيماند موفق شد تا مالورنه را گرفتار کند و با نيروي زيادش گردنش را بشکند. دلاور فداکار و پدر سناريوس، لنگ و مرده کنار آرکيماند افتاده بود.


ملفوريون فهميد که سناريوس بيهوش است و آرکيماند تنها مالورنه را کشته‌است. طلسمي روانه بدن آرکيماند کرد که دور بدنش همانند درختي پوشيده و گرفتار شد. آرکيماند همچنان خطرناک بود و مصمم به رهايي توسط منورهاي آتشين سبز بود.


مدت کوتاهي بعد (زمان خيلي کمي در واقع)، الکستراسزا، ايسرا و ساريدورمي، بهمراه اژدرسوارانشان وارد نبرد پيشينيان شدند. ايسرا با شيهه به سمت مالورنه شتافت و چشمان تابان پيرش را باز کرد(يکي از تنها زمان‌هاي معدودي که ايسرا چنين کرد و در تاريخ وارکرفت ثبت شده‌است) با جيغي گوشخراش همچنانکه بخاطر قتل دوستش اشک مي‌ريخت. هزاران شيطان توسط چنگال و بال‌هاي او به اطراف پرت شدند. ديوانگي او ادامه داشت، راهش را به سمت هدفش باز مي‌کرد تا رماني که در کنار جنازه مالورنه رسيد و چانه‌اش را بر سر مالورنه گذاشت هق هق او در سرتاسر جهان شنيده مي‌شد بطوري که سوگوراي رويايي گوزن سفيدش پايان يافت.


Orgrim


ارگريم پتک تباهي يا Orgrim Doomhammer شخصيتي ساختگي در جهان هنر نبرد است.

زندگي نامه

ارگريم پتک تباهي جنگ‌سالار قبلي هورد بعد از شکست خوردن سياه‌دست بود. او تنها مسئول به تصرف در آوردن قدرت سياه‌دست و کشتار انجمن سايه بود. اين اتفاق بعد از اينکه گولدان از کشته شدن مديو به کما رفت افتاد، بنابرين گولدان ناتوان شد اما مسئول مشاوره دادن به سياه‌دست شد. پتک تباهي جنگ‌سالار شد و گارونا را شکنجه داد تا مکان انجمن سايه را پيدا کند. پتک تباهي، گولدان را مجبور به خدمت کردن به او در ازاي جانش کرد. گولدان به پتک تباهي استفاده از شواليه‌هاي قوي نامردگان را پيشنهاد کرد کساني که بعدها به نام شواليه مرگ شناخته شدند. آنها مي‌بايست منحصرا به او خدمت مي‌کردند. گولدان تقاضا کرد که در ازاي اين لطفش به پتک تباهي، کنترل قبيله اش را به او باز گردانند. پتک تباهي با بي‌ميلي موافقت کرد. همچنين پتک تباهي دوست دورتان پدر ترال بود. در زمان جنگ دوم، پتک تباهي تلاش کرد تا نبرد بي‌پايان را متوقف کند و براي پايان جنگ با لرد آندولين لوتار مذاکره کرد. هرچند حزبش متحد شدن گروهي از ارکهاي وفادار سياه‌دست شگفت زده شده بود و به اجبار براي کشتار لرد آندولين لوتار و تشکلش او را سر در گم کرده بود. در زندگيش، بعد از مبارزه با ترال در هيات ناشناس از وي شکست خورد و ترال را به عنوان معاون خود منصوب کرد، همچنين به شمن جوان، ترال، بعنوان مشاور در آزاد کردن ارک هاي اسير شده کمک کرد. او در نبرد عليه انسان‌ها هنگامي که به اردوگاه‌هاي نگاهداري ارک‌ها حمله کردند از پا افتاد، ترال از اينکه او را از دست داده بود بشدت اندوهگين بود و بعد از او جانشينش شد.

شهر پايتخت ارک به افتخار نام او ارگريمار ناميده شد .

به بازيکنان در بازي مرحله‌اي هنر نبرد : ارک‌ها و انسان‌ها اجازه بازي کردن با او داده مي‌شود.

او در داستان هنر نبرد : سلطان قبايل معرفي شد.


منبع

ويکي پديا - پتک تباهي


Alexstrasza

الکستراسزا يا Alexstrasza هستي‌بخش ملکه اژدهايان، ناظر اژدهايان قرمز، او محافظ تمام حيات در جهان ازروت است. او انتخاب شد تا رهبر و قدرتمندترين ناظران باشد.

فهرست مندرجات



تاريخچه



سال‌ها پيش تيتان‌ها از مخلوقاتشان در جهان ازروت احساس رضايت کردند، با ايجاد حياتي جديد در يکي از هزارن هزار جهان آنها به کهکشان بازگشتند تا جهان‌هاي جديدي را پيدا کنند که بتوانند آنها را از آشوب نجات دهند. قبل از اين که آنها از ازروت به سمت مارپيچ زيرين عظيمت کنند، آنها به پنج اژدها قدرت بخشيدند تا ناظر آنها در ازروت باشند. مفهوم آن : محافظ ازروت بعنوان اژدهايان ناظر تا از مخلوقات تيتان‌ها محافظت کنند.



ائونار تيتان محافظ تمام حيات، قستمي از قدرت‌هاي بيکران خويش را به جانور بزرگ قرمز رنگ الکستراسزا بخشيد. از آن پس، الکستراسزا به نام هستي‌بخش شناخته شد و مشغول محافظت از تمام موجودات زنده در ازروت شد. به همين سبب او دانش فراوان و دلسوزي بي حد و حصري براي تمام موجودات زنده قائل است، الکستراسزا تاج دار، ملکه اژدهايان و رهبر هم نوعان خويش شد.



الکستراسزا خيلي مسن نيست احتمالا قدرتمندترين اژدهايان قبل از اينکه تتيان‌ها به او قدرت بخشند، يکي از شوهرانش تيرانستراسز بود که از او صدها سال بزرگتر بود.



الکستراسزا يکي از سه اژدهاي ناظر بود که با شياطين لژيون سوزان در زمان نبرد پيشينيان جنگيد. همچنين در همان جنگ بود که اژدهاي سياه نلثاريون ديگر ناظران را فريفت تا از روان اژدها استفاده کنند(به نام روان اهريمن نيز شناخته مي‌شود) تا قستمي از قدرت آنها را بدزدد. بعد از اين که نبرد پيشينيان پايان يافت، زماني که ايليدان برادر ملفوريون طوفان‌خشم سه شيشه کوچک از آب چشمه جاودانگي را در رودخانه کوه هايجال ريخت، الکستراسزا مصمم شد تا از آن براي بهبود بخشيدن صدمات ناشي از جنگ بروي سرزمين‌ها با گذاشتن ميوه بلوط جادويي جي هانير، درخت مادر، در چشمه جديد هايجال کرد. درختي که از اين ميوه روييد درخت جهان اصلي سياره ازروت اعلام شد و نوردراسيل نام گرفت.



ده هزار سال بعد در زمان جنگ دوم نکروس سرشکن، يک ارک از قبيله اژدها شکم، روان اژدها توسط جنگ سالار زولهد به او داده شد. با استفاده از نيروي وحشت آور اين شي باستاني، نکروس و ارک‌هاي قبيله اژدها شکم به استراحت گاه اژدهايان قرمز رفتند و الکستراسزا و همسر پيرش را اسير کردند. فرزندان اين دو اژدها بودند که توسط ارک‌ها بعنوان پرندگان جنگي قدرتمند مورد استفاده قرار مي‌گرفتند. السکتراسزا هيچ راهي نداشت اما تسليم اين بردگي هولناک شد. شايد تخم‌هاي زاده نشده توسط اسير کننده‌گان او نابود شدند.



بعد از اينکه جنگ دوم پايان يافت، الکستراسزا براي هورد از قبل با ارزش تر شد. بعنوان قدرتي نظامي هورد مورد استفاده قرار مي‌گرفت. براي همين از اين موجود با ارزش به دقت محافظت مي‌کردند. هرچند، مرگ‌بال، خائن ديرينه به الکستراسزا و از او بيشتر از ديگر دشمنانش نفرت داشت، کسي که نسبتا ادامه مطيع سازي در زمان جنگ دوم را سازماندهي مي‌کرد نقشه‌اي را سازماندهي کرد تا او را آزاد سازد و فرزندان او را بدزدد تا به آرزوي خودش يعني ساخت نژاد خودش برسد. نقشه او هرچند اتفاقي اما کمک کرد تا الکستراسزا فرار کند.



همچنان که ارک‌ها شروع به حرکت دادن اژدهايان اسير خود بروي سرزمين گريم باتول کردند تا از سرزمين هايشان در برابر اتحاد محافظت کنند. کاروان توسط مرگ‌بال مورد حمله قرار گرفت. در ادامه اين نبرد تيرانستراسز توسط ويم سياه کشته شد، اما ملکه باستاني اژدهايان آزاد شد تا اسير کننده شرورش نکروس را از بين ببرد و فرزندانش را از دست هورد رها سازد. با کمک همسرش کوريالستراسز، السکتراسزا به ناظران باقيمانده نزدرمو، يسارا و ماليگوس پيوست. بهمراه هم، و با کمک انسان جادوگر رونين، ناظران روان اهريمن را نابود کردند و مرگ‌بال را به اختفا بردند. حتي هنوز، معلوم نيست که آيا نلثاريون زنده‌است يا در حال توليد تخم‌هاي خويش است اما ارک‌هاي ستمگر کاروان هنوز در مرداب وتلند ياقي مانده‌اند.



فرزندان دُم آتشين او به پست خودشان که محافظت از تمام حيات بود بازگشتند و تلاش کردند تا نژاد به تاراج رفته خويش را از نو بسازند.



جاي تقريبي الکستراسزا نامعلوم است.



قدرت‌ها و توانايي‌ها



از جمله قدرهاي الکستراسزا اين بود که مي‌توانست بيشه زارها و سرزمين‌ها را التيام دهد. او مي‌توانست مردگان را به حرکت در آورد و آنها را زنذه کند.

قدرت‌ها و توانايي‌ها



از جمله توانائي‌هاي الکستراسزا، روياندن مجدد بيشه‌ها و التيام دادن زمين است. او مي‌تواند مردگان را به حرکت در آورده و زنده کند.



در لانه سياه‌بال، وائلاستراسز قدرت الکستراسزارا براي کمک کردن به گروه يورش براي شکست دادن حالت فاسد شده خويش فرا مي‌خواند. سپس گروه يورش با گوهر قرمز آراسته مي‌شوند که مانا، ريج و انرژي به‌مدت ? دقيقه بصورت بي‌پايان در مي‌آيد.



خصوصيات



کسي که از قدرت او با خبر است، مي‌داند که ملکه اژدهايان ترحم و دلسوزي شگفت آوري دارد. زماني که يسارا هميشه در حال ساخت روياها براي نژادها و دانش آموزان سناريوس بود، الکستراسزا و پرندگانش از کشتار اگر امکان پذير بود جلوگيري مي‌کردند(بعوان محافظان حيات). الکستراسزا به تمام موجودات زنده عشق مي‌ورزيد و از آنها محافظت مي‌کرد و آنهايي که که آزدهايان و جهان را تهديد مي‌کردند خشم او را مي‌ديدند.

اسامي ديگر

* هستي بخش/ بخشنده حيات
* ملکه اژدهايان
* او که خود زندگي است
در بازي جهان وارکرفت


هيچ‌کدام از ناظران تابحال در بازي نبوده‌اند اما، مليگوس جادو چنگ محافظ جادو و اسرار نهان در نسخه جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ بعنوان يک باس خواهد کرد. مليگوس به تمام طلسمگران فاني اعلان جنگ کرده، مخصوصا کيرين‌تور دالاران. اژدرسواران قرمز با فانيان متحد شده‌اند تا در برابر جهاد مليگوس مقابله کنند، و اين بخاطر قولي است که السکتراسزا به رونين پس از آزادسازي او از دست قبيله دراگون‌ماو داده بود، که ديگر نه پرندگان او و نه نژادهاي رهاکننده‌اش آسيب خواهند ديد.

در خشم شاه ليچ

الکستراسزا در خشم ليچ کينگ ظاهر خواهد شد، السکتراسزا رهبر پيمان ويرمرست خواهد بود، اتحاد اژدرسواران در برابر جهاد مليگوس.

شما مي‌توانيد به معبد ويمرست نيز برويد. و با يک ان‌پي‌سي صحبت کنيد، همچنين مي‌توانيد به قله برويد که بايد مسير کمي را نيز پرواز کنيد. بروي قله با يک الف تنومند به نام السکتراسزا هستي بخش مي‌توانيد صحبت کنيد که به شما ماموريت‌هايي مي‌دهد و به شما اجازه بدست آوردن محبوبيت را مي‌دهد.

نقل قول‌ها

* «روزي ... تو را... خواهم... کشت» به نکروس جمجمه شکن بعد از اين‌که اسير شد. (جريان تاريکي)

* «حيات ... اميد چيزي است که با خود مي‌آورند» به مرگ‌بال در جواب اين سوال که از چه قدرت‌هايي بر عليه او استفاده مي‌کند (روز اژدها)

* «نکروس ... تو داري فرزندان مرا مي‌کشي، فرزندان من!»

* «تمام چيزهايي را که من تحمل کردم تجربه خواهي کرد، تاريک‌ترين»

* «حيات نماد من است، تاريک‌ترين و من تمام مادران را دوست دارم زجر و حيرت را مي‌شناسم! بخاطر چند سال گذشته، فرزندانم را مي‌ديدم که همچون آلات جنگ به پرواز در مي‌آمدند،اگر ناکافي بود يا بسيار مشتاق بودند مي‌کشتند! با دانستن اين که بسياري بدون اينکه من کاري بتوانم بکنم مي‌ميرند زنده بودم!»

* «مي‌باست بگذارم ابتدا تمام زجري که من کشيدم را تجربه کني...»

منابع :

دانشنامه هنر نبرد
لونارفالز
بلبزپلنت


Malfurion Stormrage

ملفيوريون طوفان‌خشم يا Malfurion Stormrage بزرگترين درويدي است که تاکنون در جهان ازروت زيسته است و تقريبا از قدرتمندترين افراد حاضر در جهان ازروت است. در بازي جهان هنر نبرد او را يکبار در مون گليد و در کنار ساحل درياچه الوونارا خواهيد ديد.

مقدمه

در ميان درويد‌ها، ملفيوريون بزرگترين و يکي از قدرتمندترين افراد جهان ازروت است. او برادر دوقلوي ايليدن طوفان‌خشم و عاشق تيرانده باد نجوا است. ملفيوريون تمرين درويديزم را در ميان الف‌هاي شب تحت قيموميت سناريوس نيمه خدا آغاز کرد. پس از پايان نبرد پيشينيان، او درويد اعظم الف‌هاي شب شد. او اولين بار در هنر نبرد ? سرزمين آشوب (پايان ابديت) ظاهر شد و همچنين در سرير يخي و سه‌گانه نبرد پيشينيان حضور داشت. اغلب او را شاندو مي‌خوانند که به معناي «استاد معظم» است. هرچند دوستان نزديک او گهگاه او را «فيوريون» يا «مل» صدا مي‌کنند، کوتاه شده «ملفيوريون»

خصوصيات

«بي باک»، «دانا» و «پرهيزگار» بهترين کلمات در وصف شاندو طوفان‌خشم است. او راه محافظت از جنگل‌هاي محبوب‌اش و حرمت نهادن حيات در ازروت را برگزيد. اومي‌بايد هم محافظ جنگل‌هاي کليمدور و هم روياي زمردين باشد،‌ که تقريبا غير ممکن است. مالفيوريون بعضي وقت‌ها بايد در ديگر قلمرو بماند تا شايد به آن قلمرو کمک کند. سناريوس استاد او بود و ديگر درويد‌ها و باستانيان بيشتر خواهان کمک کردن به شاندو خويش هستند. تنها چيزي که ملفيوريون وراي طبيعت و زندگي دوست دارد تيرانده است و اعتقاد دارد حيات بدون او ابدا حيات نيست.

بيوگرافي

نبرد پيشينيان

ملفيوريون شاگرد مخصوص سناريوس بود. در جهان باستان قبل از متلاشي شدن بزرگ، ملفيوريون شاگرد ممتاز و صادق شهبانو آشارا بود. او از جمله اولين افرادي بود که از آشارا و پيروانش فاصله گرفت، او نسبت به استفاده از قدرت‌هاي چشمه جاودانگي بدگمان شده بود و اعتقاد داشت که به آن پاکي که آنها تصور مي‌کنند نيست. گرچه او نمي‌توانست وقايعي که بزودي رخ خواهند داد را درک کند، ملفيوريون مي‌دانست که کالدوري براي هميشه تغيير خواهد کرد.

آشارا و پاکزادانش مجذوب چشمه شده بودند و آشارا به آنها دستور داده بود که تا جايي که امکان پذير است در مورد چشمه تخقيق کنند. همچنان که زمان مي‌گذشت، پاکزادان ياگرفتند که چگونه قدرت را از چشمه دريافت و انرژي آن را اداره کنند. سرانجام، آشاراي بي‌پروا از جادو استفاده کرد و به سارگراس، دشمن تمام حيات و ارباب لژيون سوزان برخورد. با بازکردن دروازه‌اي در مکان آشارا، پاکزادان جادوگر آشارا که توسط لرد اعظم ژاويوس رهبري مي‌شدند گروه بيشماري از اهريمنان و فرماندهان لژيون از جمله، آرکيماند، منراث و هاکار تازي وارد کليمدور شدند و بر سرزمين‌ها حکمفرما شدند و تمام کساني که دربرابرشان مي‌ايستادند را نابود مي‌کردند. الف‌هاي شب با نوميدي با آنها مبارزه کردند، اما بسياري در کمک به آنها مردند. لژيون سوزان برنده بود. پاکزادان شروع به ايجاد دروازه‌اي بزرگتر بروي چشمه جاودانگي کردند تا سارگراس را احضار کنند.

اما از طبقه مفلس کالدوري ملفيوريون برخواست. برادرش ايليدن را متقاعد ساخت تا استفاده از جادو را فراموش کند ملفيوريون و معشوق‌اش، تيرانده بادنجوا، کاهنه‌ي اعظم الوون، سريعا به دنبال نيمه خداي باستاني سناريوس رفتند، در آرزوي اينکه او محاصره مردمانشان را به تاخير بياندازد.

حتي با کمک سناريوس و الکستراسزا شهبانو اژدهايان، ملفيوريون دانست که مردمانش نمي‌توانند در مقابل قدرت پايدار متهاجمان اهريمني بايستند. با اعتقاد به اينکه چشمه جاودانگي دروازه‌ي آنهاست، ملفيوريون مصمم به نابود کردن آن شد. با آگاهي از اين موضوع که ويراني مي‌تواند موجودات فاني را پراکنده کند و بدون هيچ جادويي، الف‌هاي شب با بي ميلي با يورش به استجکامات آشارا موافقت کردند تا بر تهاجم خاتمه دهند.

بهرحال، ايليدن با اعتيادش به جادو و عشق بيهودش نسبت به تيرانده، از وداع گفتن با قدرت سرباز زد و ايستادگي خويش را از دست داد تا به پاکزادان هشدار دهد. ايليدن مي‌خواست که سريعا به آنها دست يابد، و از قصد ملفيوريون در حمله سريع و غافل گير کردن آنها، پاکزادان را مطلع سازد.

آشارا و پاکزادانش آماده‌ي حمله آنها بودند، و جادوهاي بي‌نظم او نيروهاي فوريون را خرد کرد. اما اين تيرانده بود که به دستان خادمان آشارا افتاده بود، اکنون تبديل به ساتير شده بود که به ملفيوريون براي حمله نهايي قدرت مي‌بخشيد.

آشارا با ملفيوريون در پرتال بدور از قوانين جادويي‌اش نبرد کرد و گردابي ناپايدار بوجود آمد. ملفيوريون طلسمي بکار برد تا طوفاني عظيم بسازد که تمام اهريمنان را از زمين برداشته و به سمت چشمه و سپس به مارپيچ زيرين روانه سازد. چشمه جاودانگي شروع به فروپاشي از درون شد، زمين خميده شد، مکان آشارا و خرابه‌هاي شهر زين‌آشاري را بلعيد. با اينکه سارگراس مي‌دانست که پورتال بسته شده تلاش کرد تا اقدامي غيرقابل تامل کند قدم به پورتال گذاشت تا مجدد آن را بسازد و وارد ازروت شود. پورتال سرانجام منفجر شد و سارگراس در داخل آن بدام افتاد. چشمه جاودانگي به طرزي فاجعه بار منفجر شد که جهان را براي هميشه چند تکه کرد.

گرچه ملفيوريون زنده ماند. جهان چند تکه شد، ملفيوريون، تيرانده و سناريوس موافقت کردند تا الف‌هاي شب را به سمت خانه‌ي جديدشان هدايت کنند.

وحشتشان از درياچه بالاي کوه هايجال بود که توسط انرژي‌هاي جادويي چشمه جاودانگي تبديل به چشمه‌اي جديد شده بود، چيزي که آرزوي از بين رفتنش را براي هميشه داشتند. ايليدن کسي که خواستار نگهداري جادوهاي سري بود معتاد شده بود، هفت بطري از آب چشمه جاودانگي برداشته بود و سه‌تاي آن را در درياچه ريخته بود و چشمه‌اي جديد ساخته بود. با آگاهي از اعتياد ايليدن به جادو و خطر هميشه‌گي جهان، ملفيوريون برادرش را در غارهاي زير کوه هايجال زنداني کرد؛ هنوز متلاشي شدن در ذهنش بود، ملفيوريون و الف‌هاي شب جرات نابود کردن چشمه جديد را نداشتند.

ملفيوريون بدنبال ناظران رفت، خواستار ملاقات با الکستراسزا، ايسرا و نزدرمو و بازگشتشان از مکان‌هاي پنهان شد آنها از شنيدن ساخته شدن چشمه جديد شگفت زده شدند. تمام آنها يقين داشتند که لژيون سوزان انرژي‌هاي آن را بار ديگر استشمام خواهد کرد و بار ديگر ازروت را خواهد يافت.

ملفيوريون پذيرفت و آنها مصمم به حفاظت از چشمه شدند. در پايان ، آنها درخت جهان، نوردراسيل را ساختند که متعهد به محافظت از چشمه جاودانگي و الف‌هاي شب شد. الکستراسزا هستي‌بخش، سه درخت کاشت و آنها را با ميوه گانير افسون کرد. نزدرموي جاويدان، افسوني بر درخت خواند که تازماني که پابرجاست، الف‌هاي شب هرگز از سالخوردگي و مرض نميرند. ايسرا رويا بين، نوردراسيل را به روياي زمردين متصل ساخت. از طريق درخت او به آرامي مي‌توانست جهان را بازسازي کند. گرچه، نگهداري روياي زمريدن نياز به حس آگاهي و سير کردن از گذرگاه‌هاي ابدي است. براي ثابت ماندن آن، تمام درويدها حاضر به خوابيدن براي قرن‌ها شدند. با وجود اينکه آنها سال‌ها را از دست مي‌دهند و پيوند يافته دائمي با روياي زمردين مي‌شوند.

ملفيوريون و تيرانده به مردمانشان کمک کردند تا جامعه خويش را در ميان جنگل‌هاي آشن‌ويل اطراف هايجال بازسازي کنند. سناريوس راه‌هاي جنگل را به آنها آموخت و ملفيوريون بطور قابل ملاحظه‌اي در قدرتي که به نام هنر درويدي است رشد کرد. و تبديل به درويد اعظم شد ،او اولين درويد در ميان مردمش بود.

گرچه او آرزو داشت که با تيرانده بماند، ملفيوريون و درويدهاي مهربانش با آرامش براي سال‌ها خوابيدند تا زماني که با حمله دث‌رامار و بازماندگان پاکزادان بيدار شدند. او به سرعت آنها را شکست داد اما درويد‌ها از نابود کردن آنها با از دست رفتن جان‌ها سر باز زدند، چنين بود که ملفيوريون از اينکه پاکزادان تبعيد شده‌ بودند آگاه شد. دث‌رامار و پيروانش بعدها الف عالي شدند. گرچه بطرز غير قابل باوري قلب‌هايشان زجرکشيده بود، ملفيوريون تيرانده را ترک کرد تا مجدد به روياي زمردين وارد شود، و در غار کوه فوريون در جزيره مون‌گليد بخواب رفت.

گاه گاهي، اشاره شده است که ملفيوريون و ديگر درويدان که براي ده هزار سال بين نبرد پيشينيان و جنگ سوم در خواب بودند، تنها در زمان‌هاي بسيار حساس بيدار مي‌شدند. گرچه بسياري از منابع موافق‌اند که اين يکچرخه بود و آن درويدها هر از چند قرني براي ديدن همسرانشان، خواهران و دخترانشان بيدار مي‌شدند. اين چرخه مي‌بايد به آساني در صورت نياز مقطوع شد، اما درويدها مي‌بايست به رويا در نزديک ترين زمان بازگردند.

پايان ابديت، ????? سال بعد

بعد از اينکه تيرانده با سه محافظ بيشه : محافظ روشنايي، محافظ آتش و محافظ يخ نبرد کرد به شاخ سناريوس دست يافت. ملفيوريون با صداي شاخ سناريوس بيدار شد. او مي‌توانست تباهي و ضعف سرزمين‌اش را حتي در روياي زمردين حس کند و زماني که او بيدار شد او ترنت‌ها را از بيشه به مبارزه با متهاجمان نامرده که نزديک غار کوه فيوريون بودند فراخواند.

تيرانده مسئول بيدار شدن او بود، به او گفت که آرکيماند به کليمدور بازگشته است و لژيون را با خود آورده است. ملفيوريون به‌سرعت وارلاک‌ها را به ياد آورد؛ او به کوه هايجال هجوم مي‌برد و شروع به کشيدن انرژي‌هاي عرفاني نوردراسيل مي‌کرد. هدف او مشخص بود. آنها مي‌بايست درويد‌ها را بيدار و آرکيماند را متوقف مي‌کردند.

وقتي‌ ملفيوريون نبرد نژادهاي بيگانه با نامرده‌گان ديد، درباره اينکه شايد آنها بتوانند متحد خوبي در نبرد پيش رو باشند فکر کرد. اما تيرانده به سرعت اين ايده را رد کرد و گفت که آنها سناريوس را کشتند و سزاوار هر سرنوشت شومي در مقابل نامرده‌گان هستند.

اين طبيعت وحشي سعي کرد تا درويدان چنگال را که در غار کوه چنگال درويد در زمستان‌بهاري به خواب رفته بودند را بيدار کنند، تيرانده گروهي از فربلاگ‌ها را يافت، تيرانده به آنها در آشن‌ويل کمک کرده بود و و آنها اکنون در سايه تاريکي فاسد شده بودند. نيروهاي تيرانده همه را کشتند. آن‌ها راه خويش را از ميان نامردگان با ارک‌ها و انسان‌ها که در همه نقاط مي‌جنگيدند باز کردند، تازماني که به غار کوه رسيدند، همان جايي‌‌که ملفيوريون در شاخ سناريوس دميد. درويدهاي چنگال بيدار شدند و ملزم به کمک رساندن به ملفيوريون در بيدار ساختن درويدهاي چنگال در اعماق کوه هايجال شدند.

به‌محض ورود به کوهستان‌هاي غاردار، ملفيوريون و تيرانده انکبوتي غول پيکر بهمراه ديگر مخلوقات عجيب را يافتند حتي درون کوه مقدس هايجال آن‌ها به‌طور وسيعي توسط شياطين فاسد شده بودند. بسيار زود، آن‌ها به درگاهي رسيدند که به تالاري که منتهي مي‌شد که برادر خائن ملفيوريون، ايليدن در آنجا بود. با وجود اعتراض فيوريون، تيرانده وارد زندان شد و ايليدن را آزاد ساخت. ملفيريون به جستجو ادامه داد و درويد‌هاي چنگال فراموش شده را يافت و شکل خرس‌هاي شکاري آن‌ها را در مقابل اشکال الف‌هاي شب پذيرفت. افکار درويد‌ها همانند همان خرس‌ها بود، و به همين سبب ذي شعور بودند. اما با شاخ سناريوس، ملفيوريون آن‌ها را‌ آزاد ساخت. آن‌ها از بازگشت ذهن‌هايشان تشکر کردند، درويدهاي چنگال پذيرفتند تا در نبرد بر عليه لژيون سهيم شوند.

تيرانده ايليدن رادر آرزوي اين‌که او مي‌تواند نقشي موثر در جنگ داشته باشد آزاد ساخت. هنوز، بعد اين همه سال، ملفيوريون از اطمينان کردن به ايليدن بخاطر خيانتش پرهيز مي‌کرد. ايليدن به ملفيوريون کنايه مي‌زد که زماني آن‌ها باهم در برابر شياطين مي‌جنگيدند، اما ملفيوريون قاطع بود؛ و تمايل به انجام اين کار نداشت.

ايليدن نيروهايي از الف‌هاي شب را به سرزمين‌هاي فاسد شده فل‌وود برد و نبردي را با تايکاندريوس آغاز کرد. تيرانده و ملفيوريون به سرعت به استحکامات ايليدن يورش بردند، اما وقتي‌که آن‌ها رسيدند ايليدن پيروز شده بود و در ظاهر غولي اهريمن‌گون بود. ايليدن قدرت جمجمه گولدان را براي خودش بدست آورده بود و از آن براي نابود کردن تايکاندريوس استفاده کرده بود. ملفيوريون و تيرانده هردويشان اين انتخاب شوم ايليدن را باور نمي‌کردند و اورا براي هميشه از بيشه‌زار بيرون راندند. ايليدن چندان مايل به مشاجره کردن با برادرش نبود و با کمال ميل آن‌را پذيرفت.

آن شب، ملفيوريون رويايي ديد. يک کلاغ بزرگ پيش‌اش آمد و به اوگفت که تيرانده را به مقر کوه هايجال بياورد. او همچون آموزگاري بود. و در نهايت آن‌ها جينا و ترال رهبران نيروهاي بيگانه کليمدور را ملاقات کردند.

تيرانده آن‌ها را بخاطر نبردشان ملامت کرد. کلاغ سياه ظاهر شد و خودش را مديو، آخرين محافظ تريستيفال معرفي کرد. مديو الف‌ها را متقاعد ساخت تا با نيروهاي بيگانه در آخرين شانس براي متوقف ساختن آرکيماند در حمله به درخت جهان متحد شوند. تيرانده با بي‌ميلي پذيرفت

از «قرباني دادن» در قله هايجال، جايي که درخت جهان و چشمه جاودانگي در آن قرار داشت، ملفيوريون نقشه حمله را کشيد. مدافعان به‌سرعت تمام مسير را تا بالاي کوه سنگر بندي کردند و آماده مقابله با صعود آرکيماند شدند. ملفيوريون مي‌دانست که براي شسکت آرکيماند چه کاري بايد انجام دهد، او مي‌بايست قدرت‌هاي درخت زندگي را بر سر ارباب اهريمن رها مي‌ساخت.

آرکيماند توسط سه ستوان قدرتمند باقي‌مانده خويش (ليچ ريج وينترچيل، ازگالور جانشين منراث و انثرون جانشين تايکاندروس) نبرد هايجال را هدايت مي‌کردند، راه خويش را با گذشتن از پايگاه جينا و ترال باز کردند. سرانجام به آخرين استحکامات تيرانده رسيد و چرخيد و همه چيز را خرد کرد و با نفس‌اش دروازه‌ها را افسون کرد و راه خويش را به سمت درخت جهان باز کرد. تيرانده و ملفيوريون نزديک شدن‌اش را نظاره مي‌کردند، محافظين باستاني بي‌پروا در حين نبرد در پايگاه درخت جهان جمع‌اوري شده بودند. پيروزي آرکيماند با از جان گذشتگي محافظين برعکس شد و او از بدام افتادن در تله‌اي که آن‌ها براي او گسترده بودند بي‌خبر بود.

وقتي‌که آرکيماند به درخت رسيد، ملفيوريون در شاخ سناريوس دميد. هزاران محافظ باستاني از خواب طبيعي‌شان بيدار شدند، به جنبجو افتادند و به آرکيماند حمله کردند، آرکيماند آتش گرفت و منفجر شد و آرکيماند و بيشه‌زار بالاي کوه هياجال را سوزاند. درخت جهان خرد شد و جاودانگي الف‌هاي شب پايان يافت

وحشت از اتفاقات

يک روز که ملفيوريون و تيرانده در حال برسي نوردراسيل بودند سفير مايو زندان‌بان به ملاقاتشان آمد و از آن‌ها در خواست کرد که به برعليه ايليدن اقدامي بکنند. شکارچي ديو سابق تغيير رويه داده بود و نژادي از مردمان مار ماهي شکل به نام ناگا را براي کمک در اجراي نقشه‌اش به استخدام خويش در آورده بود که براي کشتن سايه آواز و نيروهايش تلاش مي‌کردند. ملفيوريون به‌سرعت براي کمک کردن به آنها همراه تيرانده عازم شد.

ملفيوريون غول‌هاي کوهستان را با خودش آورد تا کمکي براي نبرد باشند و از ميان قبايل ناگا نبرد را ادامه داد تا به مايو رسيد. مايو از زماني که تيرانده محافظين مايو را براي آزاد سازي ايليدن کشته بود از او ناراحت بود. ملفيوريون به بحث بين دو زن قبل از اين کار به جاهاي باريک بکشد خاتمه داد و هر دو را به کنار گذاشتن خصومت شخصي تا زماني که ايليدن را دستگير مي‌کنند پند داد. آن‌ها خشمگينانه با ناگا نبرد کردند تا اينکه سرانجام با ايليدن که تيرانده را اسير کرده بود مواجه شدند. اما ايليدن او را با اين اخطار که تعقيب‌اش نکند رها کرد و قبل از اينکه دستگير شود فرار کرد. آن‌ها او را در دريا دنبال کردند و بر سواحل لردران فرود آمدند.

ملفيوريون از آلودگي بيشه‌ها آشفته شد، و به جنگل رفت تا با ارواح بيشه ارتباط برقرار کند، اما به مايو و تيرانده دستور داد اختلافات گذشته را در غياب او و در زمان جستجوي ايليدن کنار بگذارند.

همان‌طور که به جنگل رفت، ملفيوريون زجر کشيدن زمين را حس کرد و با ارواح نيک‌خواه بيشه ملاقات کرد و آن‌ها به او تصويري از نرثرند را نشان دادند، که در حال تکه تکه شدن به دست جادوي بي‌ملاحظه ايليدن با چشم سارگراس بود. ملفيوريون بخاطر جهان وحشت کرد و مصمم به متوقف ساختن برادرش شد.

اما وقتي که مايو را پيدا کرد، تيرانده را نديد. مايو با ناراحتي از کشته شدن تيرانده در نبرد خبر داد. ملفيوريون بشدن خشمگين شد و نيروهايش را به سمت ناگا‌هاي ايليدن فرستاد و با کمک مايو و متحد جديدش کيل‌تاس آن‌ها نيروهاي ايليدن را شکست دادند و او را اسير کردند. ملفيوريون ايليدن را به کشتن تيرانده متهم ساخت، اما کيل زبان گشود و گفت که او نمرده بلکه فقط به درون رودخانه سقوط کرده است. ملفيوريون به واقعيت پي‌برد مايو را اسير کرد و با داوطلب شدن ايليدن و ناگاهايش براي نجات تيرانده براه افتاد.

وقتي آن‌ها تيرانده را يافتند او و تعداد اندکي از محافظان با نوميدي در حال نبرد با نامردگان بودند. ايليدن براي رسيدن به او از ميان رودخانه با ناگا‌هايش حرکت کرد در اين حين ملفيوريون با متهاجمان نامرده مي‌جنگيد. سرانجام، آن‌ها از ميان نيروهاي نامرده راه خويش را باز کردند و ايليدن تيرانده را نجات داد.

وقتي‌که ايليدن تيرانده را به ملفيوريون بازگرداند،او بسيار تشکر کرد.او ايليدن را آزاد ساخت اما ملفيوريون به برادرش هشدار داد که اگر او بار ديگر براي الف‌هاي شب مشکل ايجاد کند. ديگر فراموش نخواهد کرد. ايليدن با اين شرط‌ها موافقت کرد و دروازه‌اي سري باز کرد.

همچنانکه او مي‌رفت، مايو بسيار متعجب شد و با خشم ملفيوريون و تيرانده را بخاطر رها ساختن ايليدن سرزنش کرد. در اين جنون او و قراولانش بدنبال ايليدن وارد دروازه شدند. تيرانده تلاش کرد تا مانع او شود. اما ملفيوريون به او اجازه رفتن داد، مي‌دانست که هيچ چيزي نمي‌تواند جلوي او را بگيرد.

با افسوسي بسيار ملفيوريون و تيرانده آ‌ن‌جا را ترک کردند و به قلمروي خويش بازگشتند.

فعاليت‌هاي اخير

ملفيوريون طوفان‌خشم جايگاهي همچون پيامبر و نجات‌دهنده در ميان مردمش دارد. بعضي وقت‌ها بعد از بازگشت به کليمدور در کنار تيرانده، او به تعدادي از الف‌هاي شب که نقشه ساختن درخت جهان جديدي را در آرزوي بازگرداني ابديت از دست رفته‌شان داشتند آموزش داد. ملفيوريون آنها را پند داد و گفت که طبيعت با چنين حرکت خودپسندانه‌اي هرگز تقديس نخواهد شد.

بتازگي، چيزي روياي ملفيوريون را دچار آشفتگي کرده است. اکنون او درجايي ميان رويا گير افتاده است، آنسوي جايي که حتي دور از دست‌رس اژدهايان سبز که کنترل آن را در دست دارند است. در بازي کوئست‌ها و اتفاقات نشان مي‌دهد که او درکنار روح سناريوس با کابوس مي‌جنگد. بهرحال او به انتخاب خودش باز نمي‌گردد يا بخاطر اينکه توسط کابوس آشفته و بيدار نمي‌شود. چيزي که معلوم است اين است که با از دست رفتن ملفيوريون، الف‌هاي شب کورکورانه به سمت تاريکي مي‌لغزند.

پس از صحبت کردن با درويد‌هاي مون‌گليد، بران ريش برنزي توضيحي از وقايع اسرار آميز پشت پرده کماي مالفيوريون مي‌دهد، که يک نفر در حقيقت به ملفيوريون حمله کرده است. «يک متاهجم ناشناس اخيرا کاري با رهبر محبوب درويد‌ها ملفيوريون طوفان‌خشم انجام داده و او از آن وقت تاکنون در مرحله‌ي کاتاتونيايى است. با آگاهي از اينکه محفل سناريون دشمن قدرمتندي دارد تا رهبرشان را عزل کند، درويدها به‌شدت ناراحت هستند، بعد از صحبت کردن با بعضي از درويدهاي اينجا، چيزي غير عادي و عملي ناراحت کننده را دريافتم» بران معتقد است که هرچيزي که اين کار را انجام داده بايد يکي از قدرتمندترين افراد موجود در جهان باشد. «مهمترين آن‌ها رمولوس و فاندرال استگهلم هستند، در حال حاضر آن‌ها تنها درويدان قدرتمند هستند که پتانسيل کافي براي خراب کردن کار ملفيوريون در روياي زمردين را دار مي‌باشند»

با گم شدن ملفيوريون، درويد اعظم فاندرال استگ‌هلم رهبري درويد‌ها را به‌دست گرفته است، و در محفل باستاني دارک‌شور درويد‌ها را متقاعد ساخته که زمان بازسازي الف‌ها فرا رسيده است و زمان آن است که آن‌ها جاودانگي خويش را دوباره بدست آورند. با موافقت محفل، استگ‌هلم و بيشتر درويد‌هاي قدرتمند تلدراسيل درخت جهان جديد را کاشتند.

وضعيت ملفيوريون در پرده‌اي از ابهام است. تنها مقامات عالي رتبه محفل سناريون و خواهران الوون از آن با اطلاع هستند.

در جهان هنر نبرد

ملفيوريون هنور در کما است و هنوز بطور فيزيکي در بازي ظاهر نشده است. او در روياي زمردين ظاهر مي‌شود، يکبار در مون‌گليد و ديگر بار در معبد آتال‌هاکار.

مکالمه با رمولوس

به نظر مي‌رسد که ملفيوريون هنوز ازروت را هرچند وقت يکبار براي گپ زدن با دوست قديمي‌اش درباره وقايع خطير ملاقات مي‌کند. متن زير مکالمه او با نگهدار رمولوس مي‌باشد که احتمالا درباره اختلالي است که چهار اژدها به‌وجود آورده‌اند :


نگهدار رمولوس : ملفيوريون !

ملفيوريون طوفان‌خشم : رمولوس، دوست قديمي. افتخاري است که يکبار ديگر تو را مي‌بينم. مي‌دانم که پيام‌ها راه خويش را به سمت‌ات هرجور که هست پيدا مي‌کنند.

نگهدار رمولوس : ملفيوريون، کابوس جلوي آن را گرفته بود. چه اتفاقي براي رويا افتاده است؟ چه چيزي مي‌تواند چنين بي‌رحم باشد؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : بخاطر اين بسيار مي‌ترسم ، دوست قديمي. درون رويا با يک دشمن جديد مي‌جنگيم، يک شرارت که زاده باستان است. جوجه‌هاي ايسرا باشکوه طعمه نجواهاي باستاني شده‌اند. به نظر مي‌رسد که کابوس از طريق قلمرو بدنبال يافتن ميزباني جديد بروي ازروت است.

نگهدار رمولوس : شديدا احساس مي‌کردم، ملفيوريون. روزهاي تاريک در انتظارمان است.

ملفيوريون طوفان‌خشم : آري رمولوس، نژادهاي فاني را آماده ساز.

نگهدار رمولوس : مدت زمان بسيار است که نبودي، ملفيوريون. صلح بين فرزندان ازروت به تار مويي بند است. چه خبر از پدرم؟ از برادرت؟ اخبار جديدي داري؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : سناريوس در کنار من مي‌جنگد. ايليدان بر سريرش در اوتلند نشسته است – بچه. متاسفم که شکست‌اش از آرتاس نقطه سقوط‌ اش شد. رمولوس، جنون او را فراگرفته است. او وقايع را در ذهنش هزاران بار در روز تکرار مي‌کند، اما در ذهن‌اش او پيروز است و آرتاس شکست خورده مطلق. دوست قديمي اين پايان اوست. از اين در هراسم که زمان آن نزديک باشد که عهدمان آزموده شود و اين بخوبي زماني که در زين آشاري بوديم نخواهد بود.

ملفيوريون طوفان‌خشم : رمولوس، بايد بازگردم ... تيرانده ... عشق ورزيدن مرا به او برسان ... به او بگو که در سلامت هستم ... به او بگو ... بگو که باز خواهم گشت ... بدرود ...

نگهدار رمولوس : بدرود، دوست قديمي ... بدرود.


احتمال مي‌رود که ملفيوريون هنوز هم در حال ادامه دادن نبرد بهمراه سناريوس باشد.

حال آنکه ملفيوريون و روياي زمردين قسمتي از نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ نيست، اما مسلم است که پلان آن بعد از اين نسخه توسعه دهنده کشيده خواهد شد.

نقل قول‌ها

«برخيزيد اي مدافعين باستاني» (در بشه زار پس از اينکه تيرانده او را براي دفاع از آشن‌ويل بيدار کرد)
«چنانچه غرور ما را متوقف سازد، عشق من،شايد بدان معناست که ما به اندازه کافي زندگي کرده‌ايم.» (راجه به موضوع از دست دادن قدرت الف‌هاي شب و سوختن نوردراسيل)
«هر اتفاقي که بيوفتد، عشق من اين را بدان : عهد ما جاودانه است»
«آندئوثراس-اثيل ... برادر»
منبع

دانشنامه جهان هنر نبرد - مدخل ملفيوريون

رونين

جادوگر قدرتمندي از کيرين‌تور است. پس از مرگ آنتونيداس فقيد وي رهبري کيرين تور را در نرثرند بر عهده گرفت.

او وسيله‌اي براي شکست دادن ارک‌ها در پايان جنگ دوم با آزاد کردن ملکه اژدهايان الکستراسزا بود . الکستراسزا توسط وُرلاک ارک، نکروش سرشکن زنداني شده بود، نکروش کسي بود که از روان اهريمن براي در اختيار گرفتن الکستراسزا استفاده کرد.

او در اين راه توسط رنجري از الف‌هاي والا مقام به نام وريسا بادپا (خواهر سيلوانس)، مبارز دورف فلستد و جادوگر-اژدها کراسوس کسي که فرمانده اين ماموريت بود ياري شد. همچنين او در ابتدا به وسيله اژدهاي شرور مرگ‌بال ياري شد؛ اما قصد حقيقي مرگ‌بال، دزديدن مقداري از تخم‌هاي الکستراسزا بود تا دوباره اژدهاهاي نابودگر خود را خلق کند. پس از تلاش‌هاي بسيار و تحمل سختي‌هاي فراوان، سرانجام رونين موفق شد تا روان اهريمن را نابود کند و الکستراسزا را آزاد سازد.

در حين انجام اين ماموريت، رونين و وريسا عاشق يکديگر شدند و بعدها ازدواج کردند. رونين از اندک بازماندگان حمله غضب به لردران است. دالاران و کوئل‌تالاس پس از تباهي پرنس آرتاس نابود شد. اغلب خانواده رونين از جمله پدرش هنگام سقوط شهر آندروهال کشته شدند.

زماني که او و وريسا در حال آماده‌سازي مقدمات به دنيا آمدن فرزندان دوقلويشان بودند، بار ديگر رونين توسط کراسوس براي کمک فراخواني شد. رونين در قيفي از زمان افتاد، که او و کراسوس را به همراه مبارز پير ارک براکسيگار که جنگ آور کهنه کار و حامل پيام مهمي براي جنگ سالار بود بلعيد. هر سه به ????? سال قبل از زمان اولين تهاجم لژيون سوزان فرستاده شدند.

در زمان گذشته او با موجودت افسانه‌اي چون سناريوس، مالورنه، آويانا روبرو شد و با ايليدن و مالفوريون طوفان‌خشم، تيرانده بادنجوا، جارود و مايو سايه آواز و شاندريس پر ماه دوست شد. او استاد ايليدن شد اما علي رغم حيرت ايليدن، اغلب کارهاي رونين براي درست کردن اشتباهات ايليدان بود، به هر حال او و رونين هميشه مورد حسادت جادو پيشگان اصيل زاده بودند، وقتي ايليدن مرتد شد، رونين فرمانده گارد ماه شد. بخاطر رشادت‌هاي رونين در نبرد پيشينيان نزدرمو به رونين براي لحظه‌اي اجازه داد تا به ملاقات وريسا که در حال وضع حمل بود برود تا مطمئن شود که رونين گم نشده است. همچنين نزدرمو دوستي با فرزندانش اژدر سواران برنزي را به او عطا کرد.

شخصيت
رونين زحمت بسياري کشيده و يکي از کساني که درباره بسياري از چيزها مي‌داند، اما دانش‌اش را پيش خويش حفظ مي‌کند. بسيار جوان است، اما تغيير قيافه طلسمگر جوان نشان از قدرت بسيار و انعطاف پذيري او دارد. بي‌پروا و کله خر است و مشهور است بيشتر اوقات نگاهي به گذشته‌اش ندارد. شخصيتي را در خودش شناسايي کرده و هنوز سخت است تا آن را در کنترل خويش در آورد.

نبرد
مطالعه‌اي انجام شد که چه طلسمي را انتخاب خواهد کرد،رونين ترجيح مي‌دهد تا از توانايي‌هاي جادويي خويش در نبرد وقتي طلسم‌هاي او بيشتر براي وظايف دنيوي است استفاده شود. او بطور کلي با قدرتمندترين طلسم‌هاي دردسترس نبرد را شروع مي‌کند.

در جهان هنر نبرد
لباس کتان حماسي به نام رداي رونين از آرکيماند در غار زمان در نبرد کوه هايجال دراپ مي‌شود. احتمالا اين ردا را خود رونين بر تن مي‌کرده است. اين سوال پيش مي‌ايد که آرکيماند چگونه اين ردا را بدست آورده است.

در جهان هنر نبرد خشم ليچ کينگ
رونين در نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ رهبر کيرين‌تور است. او در شهر نوساز و جابجا شده دالاران در نرثرند بهمراه وريسا بادپا،ساحر اعظم مودرا و ساحر اعظم آئتاس سان ريور قرار دارد. او با اژدرسواران آبي و رهبرشان مليگوس که مي‌خواهد جادوگران فاني را نابود کند خواهد جنگيد.

نقل قول‌ها
«رونين : به‌نظر مي‌رسه که نقشه به‌سادگي عملي بشه.»

«هولن کوهستان مرتفع: به‌سادگي مي‌تونه خوب باشه، اگر عقلاني باشه.»

«رونين:هرجور هست، شک دارم مه‌چشم نتيجه داشته باشه. نمي‌فهمم چرا ريون‌کرست و او اينقدر باهم خوب هستند»

«جارود سايه‌ آواز: آن‌ها از يک طبقه هستند.»

«رونين: اوه...، همه اين‌ها مفهوم بيشتري داره...اهميت نداره، ما بايد نظاره‌گر باشيم و آرزوي بهترين اتفاق را داشته باشيم»



--------------------------------------------------------------------------------
«شايد نژادهاي ديگر هيچ دليلي براي متحد شدن با آن‌ها که اغلب و بيشتر از لژيون سوزان ترجيح مي‌دهند آن‌ها از روي زمين محو شوند نبينند. ما از قرن‌ها دشمني و خصومت صحبت مي‌کنيم، کراسوس»

--------------------------------------------------------------------------------
الف شب اصيل : تائورن در زين آشاري؟ چه بي‌ادبانه!

رونين: آن‌ها اهريمنان را ترجيح مي‌دهند؟

ملفيوريون طوفان‌خشم : تو نمي‌فهمي.

رونين : نه نمي‌فهمم.

حضور وي در کتاب‌ها

روز اژدها نوشته‌ي ريچارد اي. ناک
سه‌گانه نبرد پيشينيان نوشته‌ي ريچارد اي. ناک
منبع
دانشنامه جهان هنر نبرد

Vereesa Windrunner

وريساي بادپا يا Vereesa Windrunner رنجري تواناست که در نبرد دوم بر عليه هورد در کوئل‌تالاس جنگيد. او از نژاد الف و خواهر سيلوانس و آلريا است.

او در کتاب روز اژدها مامور اسکورت رونين تا بندر هزيک بود. اما در بين راه مسايلي پيش آمد که وريسا را به اهميت ماموريت رونين مشکوک کرد. لذا او تصميم گرفت براي محافظت از او همراهش شود.

وي با همراهي شه‌سوار دانکن با رونين و دورف‌هاي آئري همراه شدند تا به گريم‌باتول بروند. وقتي نرسيده به مقصد مورد حمله‌ي اژدهايان نکروس قرار گرفتند و رونين از آنها جدا شد، وريسا تصميم گرفت او را بيابد و نجات دهد.

او و فالستاد با حيله‌ي گابليني به نام کريل اسير ترول‌ها شدند و به ياري دورف‌هاي زميني که راهنمايشان کراسوس بود، نجات يافتند و به جادوگر پيوستند. سرانجام با کمک او رونين توانست روان اهريمن را نابود کند و الکستراسزا ملکه‌ي اژدهايان را آزاد سازد. بخاطر اين موفقيت کيرين‌تور و شاه ترنس از او خواستند تا سفير رسمي اتحاد شود. او و رونين وظيفه داشتند با سفر در شهر‌هاي اتحاد کنند و مردم را از خطرات جهان علاوه بر ارک‌ها آگاه سازند.

در همين زمان و بعد از اتفاقات وحشتناگ جنگ سوم در کنار هم، او و رونين عاشق يکديگر شدند. در کتاب «چشمه‌ي جاودانگي» مشخص شد که ازدواج کرده‌اند و وريسا دوقلو باردار است. (در کتاب جداشدن به واقعه درد وضع حمل او و بازگشت رونين به زمان حال اشاره شده است.)

تقريبا تمام خاندان بزرگ وريسا در حمله‌ي شاهزاده آرتاس به کوئل‌تالاس کشته شدند. گمان مي‌رود هردو خواهرش زنده هستند. بخاطر اينکه سيلوانس هنوز زنده است. اگرچه بطور اصولي «کاملا زنده» نيست. و آلريا به‌نظر مي‌رسد هنوز زنده است اما اين‌که او در کجاست نامعلوم است. همچنين معلوم نيست که او از سرنوشت سيلوانس آگاه است يا خير.

ريچارد ناک در مصاحبه توضيح داد که وريسا دشمني شديدي با الف‌هاي خون دارد، تواضع در زندگي با رونين و سنت‌هاي الف‌هاي عالي را افتخار خويش مي‌داند.

او در رمان جديدي که به زودي منتشر مي‌شود و شب اژدها نام دارد حضور مي‌يابد.

جهان هنر نبرد

وريسا در نسخه توسعه دهنده بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ حاضر است، او به‌همراه رونين، جادوگر اعظم آئتاس سان‌ريور و جادوگر اعظم مودرا در ارگ بنفش دالاران قرار دارد. او رهبر پيمان نقره‌اي است، گروهي از الف‌هاي عالي که مخالفان الف‌هاي خون در کيرين‌تور هستند.

نقل قول‌ها

* با کمان من و شليک‌هايم ارک‌ها در هزار ياردي مي‌ميرند. با ترول‌ها، اهريمنان و ... جنگيدم. تقريبا به ‌همه جاي ازروت سفر کردم...بله عشقم، فکر مي‌کنم بتوانم قبل از آمدن جينا کنترل کار را در دست بگيرم.

منابع

* جريان تاريکي (کتاب)
* روز اژدها (کتاب)
* چشمه‌ جاودانگي (کتاب)
* جداشدن (کتاب)
* شب اژدها (کتاب)

اژدهايانه ناظر

توسط تيتانهاي نظم دهنده جهان پنج اژدها انتخاب شدند تا محافظ و پاسبان سرزمين کاليمدور باشند (که بعدها به نام ازروت شناخته شد).
تيتان‌ها پنج اژدها را انختاب کردند و مقداري از قدرت خويش را به آنها ارزاني داشتند. که آنها را بعنوان اژدها ناظران (اژدهايان ناظر) مي‌شناسند.

تيتان‌ها اين ناظران را از اژدهايي به نام گالاکروند ساختند.

آن پنج تن رهبر اژدرسواران قرمز، سياه، آبي، سبز و برنزي هستند.

ناظران

* نزدرمو جاويدان (Nozdormu): اژدهاي برنزي که توسط آمان ثول انتخاب شد تا پاسبان خودِ زمان و راه هاي هميشه چرخان تقدير باشد. نزدرمو رهبر اژدرسواران برنزي است.


* الکستراسزا هستي‌بخش: اژدهاي قرمز رنگ غول پيکري که توسط ائونار انتخاب شد تا محافظ تمام موجودات زنده جهان ازروت باشد. او رهبر اژدرسواران قرمز است.


* ايسرا‌ي رويا بين: اژدهاي لاغر اندام سبز و خواهر جوان تر الکستراسزا توسط ائونار انتخاب شد تا با خواب زمردين محافظ بيشه زارهاي قلمرو جهان ازروت و کنترل کننده خواب و بيداري موجودات باشد. همچنين او رهبر اژدرسواران سبز است.


* ماليگوس افسون‌باف(Spell-Weaver) : اژدهاي آبي رنگ توسط نورگانون انتخاب شد تا پاسبان جادو و اسرار پنهان باشد. او رهبر اژدرسواران آبي است.


* نلثاريون زمين‌بان : اژدهاي سياه مقتدر و قدرتمند توسط خزگورات انتخاب شد و حکومت بر تمام زمين و اعماق ژرف آن به او سپرده شد. که بعدها توسط خدايان باستاني فريب خورد و به کارهاي شيطاني روي آورد و نهايتا بيشتر اژدهايان آبي را کشت و به نام مرگ‌بال شناخته شد. او دومين شخصيتي است که بعد از سارگراس (تيتان تاريک منفي‌ترين و در عين حال قدرتمندترين شخصيت داستان وارکرفت) به او لقب نابودگر جهان نهادند. همچنين رو رهبر اژدر سواران سياه بود.


--------------------------------------------------------------------------------

پي‌نوشت : Aspects واژه‌اي است که از داستان سياه‌چاله و اژدها (Dungeon And Dragon) برگرفته شده است. و در آنجا به محافظان و مجريان قدرت خدايان اطلاق مي‌شود. از اين رو بارها و بارها به نشر زهره اعلام کردم که برگردان سيما درست نيست و نبايد سيما برگردانده شود.از همين‌رو بهترين ترجمه براي Aspect ناظر است سيماي زمان يعني کسي که جلوه زمان را داراست (با اين برگردان مي‌توان گفت که هر کدام از فرزندان آن‌ها نيز مي‌توانند يک سيما باشند چون آن‌ها هم مقداري از قدرت‌هاي رهبر خويش را دارا هستند.) اما ناظر زمان يعني کسي که اختيار تام را در مورد زمان داراست.


Tirion Fordring

تيريون فوردرينگ‎

القاب فرمانده ارشد جهاد نقره‌اي
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت پالادين
طرفدار دست‌نقره‌اي، جهاد نقره‌اي
شغل لرد عالي رتبه دست نقره‌اي، بيشتر ارباب ماردن‌هول کيپ
مکان رودخانه تاندروريل , سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي. بيرون هارث‌گلن, سرزمين‌هاي طاعون زده غربي. والگارد, دره‌ي مخوف
وضعيت فعال
خويشاوندان تائلان (پسر), کاراندرا (همسر), ايتريگ (برادر گفته)
تيريون فوردرينگ يا Tirion Fordring يکي از اولين پنچ شهسواران دست نقره‌اي است که توسط اسقف اعظم آلونوس فاول انتخاب شدند، و يکي از قهرمانان جنگ دوم بود. قبل از اينکه بخاطر دفاع از يک هورد به نام ايتريگ جايگاه خويش را از دست داده و تبعيد شود ارباب ماردن‌هولد کيپ در هارث‌گلن بود. اخيرا بدنبال مرگ فرزندش تائلان فوردرينگ، تيريون شخصا وارد عمل شده تا انجمن دست‌نقره‌اي را بازسازي کند. اکنون جهاد نقره‌اي را رهبري مي‌کند، تشکلي شامل شهسواران قديمي دست نقره‌اي و آرگنت داون، که بر عليه ليچ کينگ و غضب مي‌جنگند. هنوز هم دوستي او با رفيق خوبش ارک کهنه‌کار ايتريگ پابرجاست.

بيوگرافي
داستان ايتريگ
بعنوان حکمران پادشاهي هارث‌گل ن، تيريون زندگي راحتي داشت،‌ احترامي بسيار و عشقي توسط همسرش کاراندا و پسرش تائلان داشت. هم يک مبارز بزرگ بود و هم يک رهبر، تيريون در پادشاهي لردران مشهور بود. بخاطر بدست آوردن قدرت نظامي، تمريانت تيريون بعنوان يک پالادين در زمان تهاجم ارک‌ها برايش صلح و صفا به ارمغان آورده بود. بعد از اين‌که جنگ پايان يافت، تيريون هر شب براي اينکه نزاعي ديگر بر اتباعش زيان نرساند دعا مي‌خواند.

يک روز، با ارکي پير و منزوي که در برجي خراب شده زندگي مي‌کرد روبرو شد. بلافاصله هردو به جان هم افتادند و گردوخاک کردند تا اينکه خرابه‌هاي برج بروي تيريون افتاد و از هوش رفت. روز بعد در تختخواب‌اش بيدار شد و فهميد که به‌سختي شکست خورده است. درد و رنج را تحمل کرد و با کمک دوست‌اش بارثيلاس بهبود يافت.

فهميد که ارک نجات‌اش داده است، تيريون ردپاي خويش را دنبال کرد و به‌سوي برج گام برداشت. ايتريگ ارک به تيريون گفت که قبل از اينکه به ازروت بيايد، ارک‌ها اجتماعي باشکوه برپايه شمنيزم داشته‌اند. پس از جنگ، او هورد آلوده را ترک کرده است. تيريون شرافت بزرگي را در ايتريگ ديد و قول داد که راز زنده بودن او را حفظ کند، به سمت مردمش برگشت و به آن‌ها اعلام کرد که با ارک معامله کرده و هيچ خطري نيست.

بارثيلاس چندان رازدار نبود و سيدن داث‌روهان را فراخواند و موضوع را به او گفت. داث‌روهان گروهي از شکارچيان را به جنگلي که ايتريگ بود برد. دي اين حين که ارک اسير شد، تيريون با مردان داث‌روهان مي‌جنگيد، و داث‌روهان با او توضيح مي‌داد که اعمالش خيانت است. تيريون به استراث‌هلم برده شد تا محاکمه شود.

با وجود التماس‌هاي کاراندرا به هيئت منصفه براي بخشيدن او بخاطر شرافت‌اش، تيريون اميدوار بود که عبرتي براي فرزندش باشد، به دادگاه عين اتفاق را بازگفت. سرانجام، هيئت منصفه‌‌اي تشکيل شده از درياسالار دائلين پرادمور، جادوگر اعظم آنتونيداس، اسقف اعظم آلونوس فاول و شاهزاده آرتاس منتيل تصميم گرفتند از اين‌رو که تيريون به نيروهاي اتحاد حمله کرده، ديگر عضوي از شهسواران درست نقره‌اي نيست و محکوم به تبعيد شد. اوتر روشنايي‌آور طي يک مراسم نظامي قدرت‌هاي تيريون را از او گرفت و او را به‌خانه براي جمع کردن وسايلش فرستاد.

بخاطر جلوگيري کردن از دستگير شدن ايتريگ و جنايات جنگي که مرتکب شده بود، تيريون به استراث‌هلم برگشت،آن‌جا به محافظين ايتريگ حمله کرد. غافلگير شدند و سعي کردند تا اورا آرام سازند تا زماني‌که گروهي از ارک‌ها به شهر يورش بردند. تيريون از اين فرصت استفاده کردو ايتريگ را آزاد کرده و از شهر فرار کرد.

وقتي‌که در جنگل بودند، تيريون نزديک شدن مرگ ايتريگ را حس کرد و تنها کاري که مي‌توانست انجام دهد فراخواندن قدرت‌هاي نور براي شفا دادن ارکي که جانش را پيشتر نجات داده، بود. شگفت زده شد هنور قدرت‌هاي نور اورا برکت مي‌داد و ايتريگ نجات پيدا کرد.

ناگهان خودشان را در محاصره ارک‌ها و جنگ‌سالار جديد ترال ديدند کسي که با ايترايگ گفتگو کرده و او را براي بازگشت به هوردي که آداب و سنن قديمي و ريشه‌هاي شمنيزم بازگشته دعوت کرده بود. ايتريگ براي پذيرفتن آن درنگ نکرد.

تيريون در لردران ماند تا پيوستن فرزندش به شهسواران دست‌نقره‌اي را تماشا کند. فرزندش بعدها تبديل به ارباب ماردن‌هولد شد. همسر تيريون به پسرش گفته بود که پدرش مرده و قبري فرضي براي او در کليسا ساخت جايي که تائلان اسباب بازي‌اش را دفن کرد و مادرش پتک جنگ پدر را درياد و خاطره او به فرزند داد.

براي اطلاعات بيشتر رمان از خون و افتخار را بخوانيد.
تبعيد و بازگشت
تيريون پس از تبعيد در مزرعه کوچکي که واقع در شمال غرب سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي در ساحل رودخانه ثاندروريل با اسب وفادارش ميرادور زندگي مي‌کرد. در زمان جنگ سوم او بر عليه نامردگان غضب مي‌جنگيد.
او از پيدا کردن فرزندش تائلان وحشت زده بود، به جهاد سرخ پيوست و سرانجام تبديل به لرد ارشد اين محفل شد. با اين‌وجود دورادور مراقب فرزندش بود و داوطلبان جسور را براي کمک به خودش و اندک مجاهدان در روستاي کوچک سيندر‌هلم به خدمت مي‌گرفت، آن‌ها توسط نيروهاي غضب محاصره شدند، و غضب مانع از پيشروي آن‌ها شد.
اخيرا، تيريون توسط مجاهدان از خاطرات فرزندش مطلع شد و متقاعد شد که جهاد را ترک کند تا مرگ فرزند را بچشم ببيند. پس از آگاهي از مرگ فرزندش،مصمم شد تا انجمن اصلي دست‌نقره‌اي را بازسازي کرده و آن را نيرويي خوب در جهان سازد.

جهان هنر نبرد
تيريون فوردرينگ کوئست گيرنده سطح ?? است که در کلبه‌اي نزديک جنوب غربي تونل سرزمين‌هاي طاعون زده شرقي قرار دارد. او کمک‌هايي که از جانب اتحاد و هورد است را پذيراست. که داستان خودش و چيزهايي که از اتريگ آموخته را نقل مي‌کند.

جهاد سوزان
در جهان هنر نبرد : جهاد سوزان، تيريون فوردرينگ را مي‌توان در هيلزباراد فوتيلز قديم و از طريق غار زمان پيدا کرد. تيريون در مسافرخانه ساحل حنوبي با لباسي آهني که همانند زره کنوني اوست و بهمراه اعضاء دست‌نقره‌اي در حال بحث در مورد اشبرينگر هستند. او اولين کسي بود که به‌آينده اسلحه و حماسي بودن نام آن اشاره مي‌کند. متاسفانه، بيشتر دوستاني که در اينجا دور هم جمع شده بودند بعدها تبديل به دشمن شدند، هرچند باقي مانده‌گان اين گروه بعدها نهضتي متعصب ساختند.

خشم ليچ کينگ
در بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ، تيريون به والگريد در دره مخوف نرثرند نقل مکان کرده و کوئست گيرنده‌ي سطح ?? شده و لردوالا تيريون فوردرينگ لقب گرفته است.
تيريون «فرمانده والا جهاد نقره‌اي» لقب گرفته است. جهاد نقره‌اي از ادغام آرگنت داون و دست‌نقره‌اي بوجود آمده است.
همچنين تيريون در سرير يخي در کنار فدائيان نقره‌اي پيدا مي‌شود که درحال صحبت با پاسدار ايبون است. بر اساس ديالوگ اين دو با هم، شما مي‌فهميد که ايبون در واقع همان داريون موگرين است. داريون موگرين بدبينانه مي‌گويد که آن‌ها نمي‌توانند تا زماني که ليچ کينگ در مقابل هيچ يک از اشکال نور آسيب پدير نيست پيروز شوند. تيريون به او مي‌گويد که خودش را هم تراز غضب نمي‌کند. آن‌ها براي افتخار اين‌کار را مي‌کنند.

شخصيت
بعنوان يک پالادين تيريون فوردرينگ يک مرد شريف بود و براي نشان دادن شرافت‌اش در پايبندي به قول‌اش هيچ ابايي از نبرد حتي با دوستان و خانواده‌اش را ندارد. بعنوان مثال، وقتي‌که فوردرينگ تلاش کرد تا به همر و دوست قديمي‌اش آردن توضيح دهد که نجات دادت ايتريگ بخاطر شرافت است.

نقل قول‌هاي خواندني
«براثيلاس تو لاف مي‌زني که ارک‌هاي بيشتري آن‌جا هستند. من آن‌جا بودم و کسي را نديدم. من نيروهاي کمکي را قبل از اينکه برايم مسلم شود فرا نمي‌خوانم. اکنون وقت پريدن به‌سوي سايه‌ها نيست. ما بايد آرام و هوشيار بمانيم.»
تائلان : «پدر، براي نبرد با مرد پوست سبز مي‌روي؟»
* تيريون : «پسرم، هنوز نمي‌دانم، نمي‌دانم»
«تا زماني که زنده‌ام به اتحاد وفادار مي‌مانم، شکي نيست. اما سوگندي که خوردم را نمي‌توانم بشکنم. بخاطر اين کار مي‌بايد به خودم و همه کس خيانت کنم، همچون مردي بزرگوار و عزيز.»
«ايزيلين شايد روحت در غم و اندوه بسوزد، نور به من قدرت مبارزه با اين اهريمن را مي‌دهد. ترسو، به‌ايست. با ايمان و قدرتي که پيشتر داشتي با من روبرو شو.»
«زمان زيادي را تلف کردم، در اين هواي تيره گرفتار شدم ... اين مرض، تاسف آنچه مي‌توانستم باشم را خوردم... ان‌چه مي‌بايست باشم. تائلان، مرگ تو بيهوده نخواهدبود. فرقه‌اي جديد در اين روز متولد شد ... فرقه‌اي که فقط خودش را صرف نابودي شرارت اين طاعون در جهان خواهد کرد. شرارت پشت سياست و بذله‌گويي پنهان نمي‌تواند پنهان شود. قول مي‌دهم...سوگند مي‌خورم.»
«به دوست کوچکم سلام کن» (وقتي به يک جانور حمله‌ور مي‌شود)
داستان تيريون به نقل از خودش
پس از انجام دادن سه کوئست اول او، اين مکالمه با تيريون بعنوان قسمتي از کوئست بعدي صورت مي‌گيرد.

بايد عذرخواهي کنم که تمام واقعيت را در مورد هويتم به تو نگفته‌ام. بايد مطمئن شوم که قابل اطميناني ... مي‌خواهم فارغ از خويش مدتي را به زاهدي گوشه‌نشين و فراموش شده کمک کني.

خودت را يکي از آن مردم مي‌داني : فردي که داراي کمال و شرافت است.

متشکرم، تيريون. هويت‌ات چيست؟

پسرم، تائلان، وقتي که من محکوم به خيانت شدم و از اتحاد اخراج شدم تا در تبعيد زندگي کنم فقط يک بچه بود. انتخابم اين بود تا در اينجا بمانم و مراقب او باشم و مطمئن شوم که او وقتي بزرگ شد مردي با شرافت شود.

همان‌طور که انتظار داشتم او مقام مرا بعنوان ارباب ماردن‌هولد بدست آورد?؛ اما رسم تقدير بي‌رحم است، به جهاد قرمز پيوسته است. اکنون او لرد والاي آن‌هاست.

وحشتناک است.

آري. جنبش سرخ همان کساني از فرقه دست نقره‌اي هستند که به‌خطا رفته‌اند.

بايد باورم کني، تائلان مرد خوبي است. بايد به‌ياد آورد ... بايد آن‌چه شرافت و افتخار است را بياد آورد. مي‌دانم اين در قبلش است،او مي‌داند که چه اشتباهي مي‌کند. کمکم مي‌کني؟ کمکم مي‌کني تا بياد آورد؟

حتما تيريون.

صحبت‌هاي تيريون و داريون طلايه داران نقره‌اي در سرير يخي
لرد والا تيريون فوردرينگ : ليچ کينگ عکس العمل سريعي در برابر نفوذ ما داشت. سريع‌تر از آن چيزي‌که فکر مي‌کردم.

پاسدار ايبون : تو با مخلوقي که سرتاپا آگاهي و حليکه‌گري، باهوشي، بي‌باکي که بشر تاکنون بخود ديده است مي‌جنگي.

پاسدار ايبون : ليچ کينگ شبيه هيچ دشمني که تاکنون با آن جنگيدي نيست، لرد والا. هرچند در زمين مقدس کليساي نور از او بهتر بودي، اکنون به قلمروي او پا گذاشتي.

پاسدار ايبون : نمي‌تواني پيروز شوي. آن‌هم اين چنين...

لرد والا تيريون فوردرينگ : داريون، چه‌کاري مي‌خواهي که من انجام دهم؟

پاسدار ايبون : هيچ. تا زماني که نور پاسدار توست هيچ‌کاري نمي‌تواني انجام دهي. نور تماما تورا کنترل مي‌کند، و تورا به پرهيزگاري پايبند مي‌کند.

لرد والا تيريون فوردرينگ : کملات عاقلانه انتخاب کن، شهسوار مرگ. در ميان گروهي فدايي ايستاده‌اي...

پاسدار ايبون سرش را مي‌مالد.

پاسدار ايبون : به زمين نگاه کن، ليچ کينگ بکلي پيشروي‌ات را متوقف کرد و پيروز شد.

پاسدار ايبون : رخنه‌اي که تو ايجاد کردي زودتر از اينکه باز شود توسط تارهاي نروبين‌ها بسته شده بود.

پاسدار ايبون : سربازان تو همچون سپرهاي زنده آتش توپخانه را در دره‌ي بازتاب دفع کردند، و به نيروهاي ليچ کينگ اجازه دادند بدون هيچ مانعي به مقر تو لشگر کشي کنند.

پاسدار ايبون : لرد والا، ليچ کينگ تعهد تو را مي‌داند. مي‌داند که نمي‌تواني به سمت مردان خودت آتش بگشايي. آيا نمي‌فهمي؟ او به هيچ چيز مقيد نيست. هيچ راهي براي مقاومت نيست.

لرد والا تيريون فوردرينگ : داريون، ما اين کار را با افتخار مي‌کنيم. ما هرگز خودمان را در سطح غضب پائين نمي‌آوريم تا پيروز شويم. مي‌خواهي ما همچون هيولايي باشيم که براي نابوديشان مي‌جنگيم!

پاسدار ايبون : بنابراين تو شکست مي‌خوري. لرد والا ...



Father Arthas


شاه ترنس منتيل‎
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت شاه (در تصوير مشخص است) اما احتمالا مبارز بوده‌است
طرفدار اتحاد
شغل شاه
معرفي روز اژدها
وضعيت مرده (توسط پسرش آرتاس کشته شد)

شاه ترنس منتيل دوم Terenas Menethil II شخصيتي ساختگي در جهان هنر نبرد است.

بيوگرافي
ترنس منتيل دوم در بارگاه شهر لردران متولد شد، يکي از قدرتمندترين انسان‌ها، عضوي از خاندان سلطنتي منتيل که نسل‌ها اقوام را پادشاهي مي‌کردند.

جنگ دوم
شاه ترنس شاه انسان‌ها و سرزمين لردران در جهان هنر نبرد است. از طريق او اتحاد ميان دورف‌ها، الف‌هاي شب و انسان‌ها ايجاد شد. اتحاد با تهاجم دوم ارک‌هاي هورد و غول‌هايش، گابلين‌ها و ترول‌هاي جنگل مواجه شد.

شاه ترنس نقشش را در دومين نبرد ارک‌ها و انسان‌ها ادامه داد که سرانجام با پيروزي اتحاد پايان يافت.

سلطنت آشوب
هرچند، شاه ترنس اشتباهات مهلکي کرد او هنگامي که آخرين محافظ مديو به ملاقاتش آمد و به او هشدار داد تا قبل از اينکه لژيون سوزان به ازروت آيد به کاليمدور برود (ابتداي هنر نبرد ?) او نپذيرفت. هنگامي که غضب آمد و شهر‌هاي انسان‌ها را تصرف کرد، سرانجام توسط پسرش آرتاس منتيل که توسط ليچ کينگ تسخير شده بود به قتل رسيد و بجاي پدر بر تخت نشست.

شاه ترنس در جنگ دوم مرد ميانسال قدرتمندي بود او بخاطر قلمرويش جنگ‌هاي بسياري کرده بود و در تمام آنها پيروز شده بود. گرچه توسط جنگ سوم قدرتش کم شده بود. از نظر رواني او هنوز مناسب بود. (گرچه مصيبت‌هايي توسط بعضي از افکار سختش به او رسيده بود. اين حالت عادي فرمانرواي سالخورده بود). جسما پير و ضعيف شده بود. چهره جديد از قلمرويش در آغاز بازي پسرش پالادين آرتاس است.

بعد از اينکه پسرش با قايق به نرثرند بسيار سرد رفت. پالادين اوتر روشنايي‌آور او را متقاعد کرد تا دستور دهد نيروهاي اعزام شده بازگردند. اما آرتاس تا زمانيکه مل‌گانس رهبر نيروهاي غضب را کشت بازنگشت. هنوز زمان زيادي از بازگشت پسرش نگذشته بود که آرتاس پدرش را با فراست‌مورن نفرين شده کشت.

پس از خاکستر کردن بدن او اوتر از خاکسترش محافظت کرد. زماني که اوتر با آرتاس مواجه شد. اوتر به او يادآوري کرد که شاه ترنس هفتاد سال بر لردران فرمانروايي کرد.

در بازي جهان هنر نبرد، دخمه شاه ترنس (طبق برسي‌هاي انجام شده اين مکان بيشتر از منطقه‌اي براي يادبود اوست که بعد از مرگش برايش ساخته‌اند.) که در خرابه‌هاي لردران بين اتاق شاهنشاهي و آسانسوري که به شهرزيرزميني نامردگان مرتبط است قرار دارد.

نقل قول‌ها
سراغاز سينمايي خشم ليچ کينگ
ترنس در سر آغاز سينمايي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ داستاني را بيان مي‌کند که وظيفه آرتاس را بعنوان وارث پادشاهي لردران ياد آور مي‌شود.


پسرم ... روزي که به‌دنيا آمدي، بيشه‌هاي لردران نام آرتاس را نجوا مي‌کردند.

پسرم ... با افتخار بزرگ شدنت را در ميان سلاح عدالت نظاره مي‌کردم.

به يادآور، نسل ما هميشه با خرد و قدرت رهبري کردند و مي‌دانم که کنترل‌ات را در بکارگرفتن قدرت فراوانت نشان خواهي داد.

اما پيروزي حقيقي، پسرم، قلب مردمانت را تکان خواهد داد. اين را گفتم براي وقتي‌که ازل‌ام فرا رسيد ... تو شاه خواهي بود.

منبع
ويکي پديا - شاه ترنس


Arthas !


آرتاس منتيل‎

القاب وليعهد لردران، شاه لردران
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت پالادين، اکس‌پالادين شواليه مرگ
طرفدار غضب نامردگان، پيشتر وابسته به اتحاد لردران
شغل ليچ کينگ ،خودش را شاه لردران ناميد
وضعيت ليچ کينگ
خويشاوندان شاه ترنس منتيل (پدر)، ليانه منتيل (مادر)، کاليا منتيل (خواهر)، اوتر (مربي و عموي انتخابي)، شکست‌ناپذير (اسب آرتاس)، نرزول (ليچ کينگ)

مقاله آرتاس رو طي همين يکي دو روز کلا ترجمه مجدد از روي دانشنامه جهان وارکرفت کردم و نامه‌ها و قسمت‌هاي جديد هم قرار گرفته کلا مقاله به‌روز شده.

آرتاس وليعهد لردران، يکي از شهسواران دست نقره‌اي و پسر شاه ترنس منتيل دوم و وارث پادشاهي لردران بود. او توسط اوتر روشنايي‌آور بعنوان يک پالادين آموزش ديد و رابطه‌ي رمانتيکي با جادوگر جينا پرادمور داشت. علارغم اينکه در ابتدا اميد مردم بود تبديل به يکي از قدرتمندترين و شرورترين افراد ازروت ليچ کينگ که جهان به خود نخواهد ديد شد.

زندگي نامه
آرتاس منتيل پسر شاه ترنس منيل دوم چهار سال قبل از جنگ اول متولد شد. شاهزاده جوان در زماني بزرگ شد که سرزمين‌هاي ازروت دچار جنگ بود، اتحاد خورد شده بود و ابرهاي سياهي همه جا را فرا گرفته بود. در بچگي با واريان ورين دوست شد.

در جواني آرتاس با مورادين ريش برنزي برادر شاه دورف‌ها ماگني ريش برنزي تمرين مي‌کرد و تبديل به شمشير زني حرفه‌اي شد. تحت سرپرستي اوتر روشنايي‌آور، آرتاس در سن ?? سالگي وارد فرقه‌ي شهسواران دست‌نقره‌اي شد. علارقم بي‌پروايي و سرسختي که داشت، آرتاس تبديل به مبارزي مشهور شد. يکي از افدامات مشهورش ضدحمله به گروهي از ترول‌هاي جنگل که از زول‌آمان به کوئل‌تالاس جمله کردند بود.

در همين زمان بود که آرتاس دختر جوان درياسالار دائلين پرادمور، جينا را ملاقات کرد. باگذر سال‌ها? آن‌ها نزديک هم رشد کردند و رابطه‌ي عاطفي بين آن‌دو به وجود آمد. هرچند که در پايان جينا جادو را در دالاران آموخت و آرتاس در لردران در گيرجنگ بود. هر دوجوان مصمم بودند تا رابطه‌ي قوي خويش را حفظ کنند و داستانه عاشقانه خويش را تا زماني بهتر که برايشان پيش آيد محفوظ نگه دارند.

طاعون نامرده
خطرات به سمت لردران پيش مي‌آمدند. اورک‌ها کمپ‌هاي نگهداري را از بين برده و آزاد شده بودند و طاعوني جديد که از نرثرند مي‌آمد بسيار وحشتناک بود. آرتاس و اوتر به استران‌براد فرستاده شدند تا از شهر دربرابر گروهي از اورک‌ها دفاع کند. شاهزاده جوان اژدهاي سياه سيرينوکس را شکست داد تا قلب او را براي فرانور استيل‌تو دورف براي ساختن گوي آتش ببرد. آرتاس با استفاده از آن شي جادوي تواست رهبر اورک‌ها را بکشد.

تهديد طاعون نامرده هر روز بيشتر مي‌شد. جينا و کاپيتان لوک والون‌فورث براي ملحق شدن به آرتاس فرستاده شدند، اکنون او ?? ساله بود و دستور داشت تا طاعون را برسي کند. آن‌ها با نيروهاي نامرده در کنار انبارهاي طاعون مي‌جنگيدند. آن‌ها با نکرومانسري به نام کل‌توزاد در شهر بريل مواجه شدند و او را تا آندروهال تعقيب کردند.

کل‌توزاد پيشتر آندروهال و روستاهاي اطراف را آلوده کرده بود. قبل از اينکه آرتاس او را بکشد، کل‌توزاد از مل‌گانس و اينکه نات‌رزيم غضب را رهبري مي‌کند سخن گفت. جينا و آرتاس به سمت شمال و شهر استراث‌هلم براي مقابله با نات‌رزيم رفتند.

در ميان راه، آرتاس و جينا در هارت‌گلن براي استراحت توقف کردند. در عوض در مورد نيروهاي نامرده اطلاعات کسب کردند. آرتاس به جينا دستور داد تا اوتر را پيدا کند و از او کمک بخواهد و خودش براي دفاع در شهر ماند. آرتاس وحشت کرد، فهميد که طاعون صرفا به معناي قاتل نيست. بلکه به معناي تغيير مرده‌ها به موجودات نامرده است. نيروهاي آرتاس تا زماني‌که اوتر و نيروهاي کمکي رسيدند و شهر نجات يافت به‌شدت مقاومت کردند.

در زمان جرکت به سمت استراث‌هلم آرتاس پيامبر رازگون مديو را ملاقات کرد. همان اخطاري را که به ترنس در مورد سفر به کليمدور داده بود را به آرتاس هم داد. آرتاس اشاره کرد که جايگاه او در ميان مردمش است و عهد بسته تا آن‌ها را رها نکند. جينا اظهار کرد که حرف پيامبر بايد درست باشد، اما آرتاس به اوهم اعتنا نکرد و راه خويش را به استراث‌هلم ادامه داد.

جمع‌آوري کردن استراث‌هلم
وقتي که آن‌ها به شهر رسيدند آرتاس فهميد که روستائيان به زودي تبديل به نامرده مي‌شوند. او به اوتر و شهسواران دستور داد تا شهر را پاکسازي کنند. اوتر وحشت کرد و او را سرزنش کرد و گفت که حتي اگر آرتاس شاه مي‌بود چنين دستوري را پيروي نخواهد کرد. اظهارات اوتر به نوعي خيانت بود، آرتاس شهسواران دست‌نقره‌اي را منحل کرد. بسياري از سربازان با اوتر رفتند. همچنين جينا هم رفت و فقط آن‌هايي که به آرتاس وفادار بودند ماندند تا در قتل‌عام مردم شهر که فاسد شده بودند شرکت کنند.

همچنان‌که آرتاس مردم شهر را سلاخي مي‌کرد. با خود مل‌گانس که در خال آلوده کردن شهر بود روبرو شد. آرتاس تلاش کرد تا آن‌ها را قبل از اين‌که دست مل‌گانس به ‌آن‌ها برسد نابود کند. در پايان آرتاس از لردوحشت تقاضاي نبرد تن به تن کرد. مل‌گانس فرار کرد گرچه قول داد تا در نرثرند با او ملاقات کند.

نرثرند
آرتاس با گروهي کوچک او را دنبال کرد. يک ماه بعد آن‌ها به بندرگاه دگرکپ رسيدند. درحاليکه به‌دنبال مکاني براي برپا کردن کمپ بودند، مردان آرتاس قبل از اينکه شناسايي شوند زير آتش دورف‌هاي مکتشف قرار گرفتند. آرتاس از ديدن دوست خوب و مربي قديمي‌اش مورادين ريش برنزي عافلگير شد. ابتدا مورادين فکر مي‌کرد که آرتاس گروه نجاتي که براي نجات مردانش آمده بودند را رهبري مي‌کند، آن‌ها که در جستجوي شمشير افسانه‌اي فراست‌مورن بودند توسط نامرده‌ها محاصره شده بودند. آرتاس اين را يک اتفاق پنداشت. باکمک هم کمپ نامردگاني که در همان نزديکي بود نابود کردند، اما هنوز نشانه‌اي از مل‌گانس نبود.

درحالي‌که مورادين و آرتاس به‌دنبال فراست‌مورن رفته بودند، قاصدي با يک بالون از لردران رسيد و با کاپيتان لوک والون‌فورث صحبت کرد. او دستوري از اوتر و شاه ترنس داشت که به موجب آن آرتاس و مردانش بايد به خانه باز مي‌گشتند. وقتي که آرتاس بازگشت، مردانش پست‌هايشان را ترک کرده بودند و در حال بازگشت به سمت قايق‌هايشان بودند. آرتاس قصد بازگشتن قبل از اينکه مل‌گانس را نابود کند نداشت. با کمک اندکي از مزدوران بومي، موفق شد قبل از ديگران به قايق‌ها برسد و آن‌ها را آتش بزند. وقتي مردانش رسيدند، آرتاس به مزدوران خيانت کرد و نابود شدن قايق‌ها را به آن‌ها نسبت داد و کاپيتان هم آن‌ها را کشت. آرتاس به مردانش گفت که هيچ راهي براي بازگشت به خانه نيست و تنها راه ترک نرثرند از طريق پيروزي است.

شمشير افسانه‌اي فراست‌مورن
آرتاس و گروهش دراک‌ثارو کيپ را تحت فشار قرار دادند تا به دنبال فراست‌مورن بروند. همان‌طور که مي‌رفت، مل‌گانس روبرويش ظاهر شد و مرگش را پيشگويي کرد. آرتاس با مورادين به‌دنبال فراست‌مورن رفتند و کاپيان را براي دفاع از کمپ گذاشتند.

با استفاده از درگاه باستاني، آرتاس، مورادين و تعداد اندکي از مردان به‌دنبال شمشير افسانه‌اي رفتند. آرتاس به‌سرعت با محافظيني که از فراست‌مورن محافظت مي‌کردند برخورد کرد. محافظين شکست خوردند و آرتاس و مورادين به غنيمتشان رسيدند. مورادين سنگ نبشته‌اي را خواند و اعلام کرد که شمشير نفرين شده اشت «اوه، بي‌خيال شو آرتاس، اين شي رو فراموش کن و مردمانت رو به خونه ببر.» اما آرتاس مصمم بود. آرتاس از ارواح زيرزميني درخواست کرد که شمشير درون قاب يخي را به او بدهند و فرياد زد که حاضر است به هر قيمتي اين کار را بکند تا مردمش را نجات دهد. وقتي که قاب يخي شکست، مورادين توسط يک قطعه يخي مجروح شد آرتاس به‌هيچ وجح افسوس نمي‌خورد. آرتاس فراست‌مورن را برداشت و به مقرش بازگشت و مورادين مرده را رها کرد. با داشتن فراست‌مورن، آرتاس نوکران مل‌گانس را کشت و سرانجام با اهريمن روبرو شد.

مل‌گانس به او گفت نجوايي که اکنون مي‌شوند صداي ليچ کينگ است، آرتاس پاسخ داد که صدا دستور کشتن مل‌گانس را مي‌دهد، که لردوحشت به شدت شگفت زده شد. پس از کشتن لردوحشت، آرتاس به سمت شمال رفت و گروهش را تنها گذاشت. آرتاس باقي‌مانده سلامت عقلاني خويش را هم از دست داد.

خيانت
چند ماه بعد آرتاس به لردران بازگشت و پادشاهي از بازگشت قهرمانشان شادمان بودند. آرتاس در برابر تخت پادشاهي پدرش، شاه ترنس زانو زد، آرتاس برخاست و فراستمورن را بند کرد و پدر حيرت زده خويش را با شمشير کشت.

آرتاس از صحنه گريخت و مدت‌ها خبري از او نبود. سپس در روستاي واندرمار و در خدمت ارباب جديدش، ليچ کينگ ظاهر شد. آن‌جا با تايکاندريوس تيره‌گر، لرد وحشتي همانند مل‌گانس روبرو شد. فکر کرد که لرد وحشت مل‌گانس براي انتقام بازگشته است، آرتاس فورا اورا تهديد کرد، لردوحشت تنها به‌خاطر تبريک گفتن به آرتاس در انجام دستوراتش آمده بود. وقتي با آرتاس صحبت کرد به او گفت که هيچ احساس پيشماني نسبت به اعملش ندارد. تايکاندريوس پي برد که آن‌ شمشير توسط ليچ کينگ و براي ربودن ارواح ساخته شده است و آرتاس اولين کسي بود که آن‌را برداشته بود.

آرتاس اعضاي پست آئين اشقيا را که در واندرمار پنهان شده بودند را جمع کرد و با کمک قدرت‌هاي جادويي آنان به آندروهال سفر کرد تا جنازه کل‌توزاد را بازيابي کند. آرتاس پالادين محافظ قبرستان، گاوينراد ترسناک را کشت و بقاياي جسد نکرومانسر را بازيافت. که باعث بازگشت روح کل‌توزاد ميان زندگان بود و بشدت اصرار داشت تا آرتاس به لردوحشت اطمينان نکند. و آرتاس اين‌کار را به آرامي انجام داد.

بقاياي کل‌توزاد به‌شکل بدي تجزيه شده بود و نياز به منبع جادويي چشمه خورشيد در کوئل‌تالاس براي زنده شدن داشت. تياکاندريوس آرتاس را براي پس‌گرفتن کوزه عرفاني کرد که براي انتفال بقاياي کل‌توزاد مي‌توانست استفاده شود. به‌هر حال کوزه توسط شهسواران دست‌نقره‌اي محافظت مي‌شد. آرتاس دو پالادين را کشت، بالادور تابناک و سيج حقيقت گو که هردو محکوم به خيانت آرتاس شدند. بعد از آن مجددا با اوتر روشنايي‌آور روبرو شد، او بحت زده به آرتاس گفت که اين کوزه بقاياي خاکستر پدرش، شاه ترنس منتيل است. آرتاس مربي تمام عمرش را کشت و کوزه را برداشت. بقاياي پدرش را دفن کرد و بقاياي کل‌توزاد را در آن کوزه قرار داد و سپس سفر درازش را به کو‌ئل‌تالاس آغاز کرد.

سقوط کوئل‌تالاس
آرتاس مقاومت سنگيني از الف‌ها، که توسط رنجري به نام سيلوانس بادپا هدايت مي‌شدند را مشاهده کرد. نيروهايشان را قبل از ارتش نامرده‌اش به عقب و به راه باريک ويران روبروي کوئل‌تالاس سيلورمون فرستاد. سيلوانس تلاش کرد که به پايتخت، آمدن غضب را هشدار دهد، اما آرتاس کمپ‌هاي اورا نابود و رنجر را کشت. بخاطر استقامت در برابر آرتاس تقاص پس داد، آرتاس روح الفي او را فاسد کرد و او را تبديل به شکلي وحشتانک (يک بانشي) کرد و او را به‌خدمت ليچ کينگ در آورد و او را براي سلاخي مردم خودش فرستاد.

آرتاس سيلورمون را نابود کرد و از چشمه خورشيد براي زنده کردن کل‌توزاد استفاده و او را همچون ليچي نامرده متولد کرد.

نابودي دالاران
همچنان‌که به سمت آلتراک سفر مي‌کردند، کل‌توزاد از «تهاجم دوم» و نقشه ليچ کينگ و غضب آگاه شد. کل‌توزاد در آلتراک کمپي از اورک‌هاي قبيله سياه‌صخره که کنترل دروازه اهريمني را در اختيار داشتند نابود کرد کهبا استفاده از آن مي‌توانست با لرد آرکيماند صحبت کند. غضب اورک‌ها را نابود کردند و بعد از آن کل‌توزاد دستوري از آرکيماند دريافت کرد. آن‌ها بايد به شهر دالاران قدرتمندترين شهر جادوگران جهان مي‌رفتند. آرکيماند به‌ آن‌ها دستور داد تا کتاب‌طلسم مديو را پيدا کنند که با استفاده از آن کل‌توزاد مي‌توانست آرکيماند را به ازروت احضار کند.

هرچند که کرين‌تور شجاعانه تلاش کرد تا حمله را دفع کند. غضب با استحکامات جادويي آن‌ها جنگيدند و جادوگر اعظم آنتونيداس را کشته و کتاب مديو را برداشتند.

آرتاس و نيروهايش ضد حمله عظيم جادوگران را در هنگام احضار اهريمن لرد آرکيماند توسط کل‌توزاد دفع مي‌کردند. وقتي که آرکيماند آمد اظهار کرد که ليچ کينگ ديگر هيچ استفاده‌اي براي لژيون ندارد و تايکندريوس رهبر غضب است. آرتاس شگفت زده شد و از اين‌که چه اتفاقي که برسر او و کل‌توزاد نگران بود، اما کل‌توزاد به او گفت که تمام اين اتفاقات را ليچ کينگ پيش بيني کرده است. آرکيماند خشمش را بر شهر نازل کرد و دالارني که زماني بسيار قدرتمند بود را نابود کرد.

آرتاس ماه‌ها بعد در کليمدور ديده شد، جايي که تايکاندريوس در حال بکار بردن قدرت جمجه گولدان بود. آرتاس به شکارچي اهريمن ايليدن که به تازگي آزاد شده بود چگونگي بدست آوردن قدرت‌هاي جمجمه را گفت که با قدرت آن مي‌تواند تايکاندريوس را نابود کند. ايليدن موافقت کرد و آرتاس مجددا ناپديد شد.

بازگشت به لردران
آرکيماند تعدادي از لردان وحشت را در خرابه‌هاي لردران قرار داد تا از تحت کنترل بودن سرزمين‌ها مطمئن شود و ديده‌بان مستخدم زيرکش نرزول باشد. وقتي‌که اهريمن ارد شکست خورد، لردان وحشت از اين اتفاق اطلاع نداشتند. اين اتفاق ماه‌ها بعد زماني که آرتاس براي بازپس‌گيري تخت پادشاهي‌اش آمد افتاد. او لردان وحشت را تهديد کرد و سريعا سيلوانس و کل‌توزاد را فراخواند. با هم آن‌ها انسان‌هاي باقي‌مانده اطراف را که توسط دگرن اورک‌کش، هالاک جا‌ن‌آور و ماگروث محافظ هدايت مي‌شدند را نابود کرد. هرچند در ميان نبرد آرتاس دچار دردي غافلگير کننده شد و احساس کرد که ليچ کينگ او را فرا مي‌خواند. با وجود اينکه از قدرتش کاسته مي‌شد،‌ آرتاس تا زماني که بازماندگان انسان را کشت جنگيد.

آرتاس فقط مي‌دانست که قدرت ليچ کينگ در حال تحليل رفتن است و سيلوانس ديگر تحت کنترل او نيست. در خفا او به ملاقات سه لرد وشحت رفت و آن‌ها به او گفتند که قدرت ليچ کينگ در حال کم رنگ شدن است و زمان گرفتن انتقامش فرا رسيده است.

آرتاس در شهر پايتخت گير افتاد و به دنبال نيروهايي گشت که به او وفادار بودند و با کمک آنان مي‌توانست عليه نيروهاي لردان وحشت بحنگد که در ميان آن‌ها ابوميشن قدرتمند بلادفيست بود. وقتي از حصار شهر بيرون آمد گروهي از بنشي‌ها آمدند و به او گفتند که سيلوانس آن‌ها را براي اسکورت کردن او فرستاده است. بهرحال در نزديکي فضاي خالي در جنگل، سيلوانس به آرتاس حمله کرد و با تيري به سمتش پرتاب کرد. کل‌توزاد پا به ميدان گذاشت و سيلوانس گريخت.

هشدار هاي ذخني ليچ کينگ ذهن ارتاس را آشفته کرده بود و به ا و مي‌گفت که بايد به نرثرند براي مقابله با نيروهاي اهريمني (بعدها مشخص شد ايليدن و ناگا هستند) بازگردد که در حال نابود سازي سرير يخي هستند و شخصا پا به قلمرو شاه گذاشته اند. آرتاس به سرعت آماده شد و از طريق دريا راهي نرثرند شد و کل‌توزاد را براي مراقبت از لردران گذاشت.

فرار به نرثرند
سه هفته بعد، آرتاس پا به سرزمين آشناي نرثرند گذاشت و خودش را در محصاره الف‌هاي خون کيل‌تاس ديد که بشدت تشنه گرفتن انتقام قلمروي نابود شده‌شان بودند. آرتاس ناگهان توسط کريپت لرد بزرگي که خودش را آنوب‌آراک، پادشاه پيشين آزجول‌نروب مي‌ناميد نجات يافت.کيل‌تاس از اينکه ديده‌بانانش شايد کشته شوند آگاه بود، هرچند ارتش اصلي آن‌ها قبل از اينکه به جاي امني انتقال پيدا کند به راحتي شکست نمي‌خورد.

آرتاس نگران بود که درست باشد و شايد آن‌ها هرگز به استحکامات کوه يخي پيش از ايليدن نرسند اما آنوب‌آراک طور ديگري فکر مي‌کرد. او پيشنهاد کرد که وارد قلمروي تکه تکه شده پادشاهي آزجول‌نروب شوند و راه‌هاي زير زميني استفاده کنند تا به ايليدن در کوه يخي ضربه بزنند. چاره‌ي بهتري نبود بنابراين آرتاس موافقت کرد.

آنوب‌آراک حمله به سافيرون را پيشنهاد کرد، اژدهاي آبي باستاني و خادم مليگوس و مجهز کردن خودشان با گنجينه‌هاي اژدهايان مزين کنند. نه‌تنها اژدهاي آبي را کشتند بلکه آرتاس از قدرت باقي‌مانده اش استفاده کرد تا سافيرون را بعنوان فراست‌ويرمي قدرتمند زنده کند.

=حرکت به سمت سرير يخي
وقتي‌که به دروازه‌هاي آزجول نروب رسيدند، آرتاس خودش را در محاصره دورف‌ها ديد که خودشان را پيروان مورادين مي‌ناميدند و پس از مرگ مورادين در همان‌جا ماند بودند. اکنون توسط زيردست مورادين بال‌گان ريش آتشين رهبري مي‌شدند. سافيرون را بيرون گذاشت و آرتاس با دورف‌هاي بال‌گان مبارزه نکرد، همچنين بازماندگان نروبين در قلمرو عنکبوت‌ها سر از خاک بر آوردند. کمک آنوب‌اراک فوق‌العاده بود، چنانچه بسياري از تله‌ها را با حيله او از سر گذراندند.

وقتي که‌ آرتاس با بال‌گان روبرو شد، دورف به او هشدار داد که تکان‌هاي زمين شرارتي باستاني را در قلمرو آزاد خواهد ساخت. همچنان‌که آرتاس و آنوب اراک به مناطق عميق قلمرو پيش مي‌رفتند ناشناس‌ترين، از يک نژاد بسيار قدرتمند ظاهر شد. گمان مي‌کردند که او فقط در افسانه‌ها وجود دارد. آرتاس و‌ آنوب‌آراک با کمک هم به‌طرز شگفت‌آوري فراموش‌شده ترين قدرتمند را شکست دادند.

همچنان‌که راهشان را به سمت قلمروي بالايي ادامه مي‌دادند، يک زمين لرزه معبري که در آن بودند را بست و آنوب‌آراک را از آرتاس جدا کرد. شاه جوان به هوش خود اتکا کرد و بسياري از تله‌ها را گزراند تا زماني‌که آنوب آراک خودش را به او رساند. بار ديگر کريپت لرد و شهسوار مرگ بهم پيوستند و آنوب‌آراک به او گفت که چرا ليچ کينگ او را انخاب کرده است. در اين حين که از آزجول‌نروب خارج مي‌شدند، ليچ کينگ با آرتاس بار ديگر ارتباط برقرار کرد و به او گفت که درحال از دست دادن قدرتش است بخاطر اينکه سرير يخي شکسته و انرژي‌هاي او از آن سرازيرمي‌شود، نرزول مجددا به آرتاس قدرت داد، مي‌دانست که آن‌ قدرت‌ها را براي نبرد نياز دارد.

سرانجام وقتي که بيرون رسيدند، به‌سرعت با نيروهاي ايليدن درگير شدند. ناگاهاي واش و الف‌هاي خون کيل در حال نبرد با خادمان آرتاس بودند. آرتاس با کمک آنوب‌آراک با حادو از ميان نيروهاي دشمن گذشتند. و چهار ستون هرمي شکل کنار کوه يخي را فعال کردند و هرچند که ايليدن منتظرشان بود دروازه سرير يخي را بازکردند.

پيروزي ليچ کينگ
بعد از نبردي سخت اما کوتاه، ايليدن سهوا راه آرتاس را باز کرد و آرتاس از موقعيت استفاده کرد، ضربه‌اي با فراست‌مورن به قفسه سينه شکارچي اهريمن زد. ايليدن زخمي بروي برف افتاد و آرتاس به سمت درهاي کوه يخي رفت.

آرتاس وارد کوه وحشتناک يخي شد و پا بر پله‌هاي پيچان يخي گذاشت. همچنان‌که به سمت تقديرش مي‌رفت صداي افرادي را که فراموش کرده بود در ذهنش به‌ياد‌ آورد. صداي مورادين ريش برنزي، اوتر و جينا که او را فرا مي‌خواندند و او هنوز هم آن‌ها را رد مي‌کرد، به‌راهش ادامه داد. سرانجام پله‌ها تمام شد و کلاهي يخي را ديد. درونش بک زره بود که اگر بر تخت مي‌نشست آن‌ها را مي‌پوشيد. اکنون فقط يک صدا با او سخن مي‌گفت، نجواي رعدآساي نرزول :

«بازکشت شمشير...تکميل قدرت...مرا از اين قفس آزاد کن»

با فريادي بسيار بلند،‌ آرتاس فراست‌مورن را در مقابل حصار يخي ليچ کينگ بلند کرد و ناگهان فرياد زد و سرير يخي شکست و تکه‌هاي شکسته يخي بروي زمين افتاد. کلاه‌خود يخي نرزول جلوي پايش افتاد، آرتاس به جلو رفت، آن‌را برداشت و اين شي قدرتمند را بروي سرش گذاشت.

«اکنون» صداي نرزول درونش اکو مي‌شد. «ما يکي هستيم»

در آن لحظه روح آرتاس و نرزول تبديل به يک روح زنده قدرتمند شد، همان‌طور که ليچ کينگ نقشه کشيده بود. آرتاس به موجودي قدرتمندي تبديل شد، اکنون نيمي از قدرتمندترين موجودات زنده ازروت که تاکنون شناخته شده بود، ليچ کينگ جديد.

شخصيت
در مراحل بازي وارکرفت ? مشخص شد که آرتاس مرد عمل است، شجاع، تکانشي و رک است. رهبري اميد بخش است همان‌طور که مردانش را رهبري مي‌کرد. در مکالمات بين شخصيت‌ها، او بذله‌گو است و تصميم خود را به‌راحتي بروز مي‌دهد و ديگران را قانع مي‌کند. در نامه‌اي که ذيل آمده مشخص مي‌شود که او کينه‌جو و غير قابل کنترل است، اين خصوصيات سرانجام باعث سقوط او شد.

در حين جمع آوري کردن استراث‌هلم و اتفاقات بعد از آن، آرتاس به نظر مي‌ايد که همه چيز را با گرفتن انتقام از مل‌گانس توجيه مي‌کند. ضمنا پاکسازي استراث‌هلم بدترين جنايت آرتاس بود. (مردماني که تبديل به زامبي مي‌شدند را کشت)، اما عدم دلسوزي و سلاخي کردن مردمان آلوده بدون تفکر کار درستي نبود.

بعد از اينکه تسخير شد، در مراحل بازي نامردگان در وارکرفت ? و سرير يخي،‌ آرتاس خصوصيات رهبري خويش را بخوبي نشان مي‌دهد، هنوز حس شوخ طبعي‌اش مانند قديم در او وجود داشت، بسيار نترس و شخصي بدگمان شده بود. همچون يک شهسوار مرگ بي‌روح، آرتاس دشمنانش را تمسخر و سرزنش مي‌کرد و حسرت‌بار به آنان نگاه مي‌کرد. در ابتداي مراحل بازي نامردگان از اينکه ديگر افسوس و پشيماني را حس نمي‌کند متعجب شده بود. و اين مشخص مي‌کند که او روحش را به فراست‌مورن تسليم کرده بود.

روابط با دوستان و نزديکان
اين بسيار عجيب است که آرتاس شخصي بسيار وابسته است. استادانش، اوتر و مورادين، تبديل به دوستان صميمي‌اش شدند. رابطه‌ي خوب خودش با جينا را حتي پس از اينکه جينا با او همرا نشد را حفظ مي‌کرد و اين نشان مي‌داد بيش از اينکه عاشق يکديگر باشند دوست هستند. هيچ وقت اجازه نمي‌داد عنوانش بين او و مردمش فاصله بياندازد. شايد بخاطر سقوط اش بود که همه چيز عوض شد.

چيزي که بسيتر عجيب‌تر است اين است که آرتاس بعد از تسخير هم رفتارش همين‌گونه بود. از از مصاحبت با کل‌توزاد و آنوب‌آراک لذت مي‌برد. او از کل‌توزاد بخار کارهايش سپاس‌گذاري مي‌کرد و و در پايان قبل از اينکه به نرثرند برود به کل‌توزاد مي‌گويد «تو دوستي وفادار بودي» چيزي که به‌ندرت يک دارک لرد به خادمانش مي‌گويد.

نامه‌هاي مربوط به آرتاس
از اوتر روشنايي‌آور به ميمبليس اورمور
ميمبليس اورمور يکي از پالادين‌هاي زير دست اوتر بود. اين نامه ?? سال پيش نوشته شده است.

سلام بر ميمبليس دوست قديمي. اميدوارم که نور تو را در برگيرد.
آرتاس جوان به‌من اميد مي‌دهد. بزودي تبديل به پالاديني کامل خواهد شد و تمام آرزوهاي من در شهسواران دست‌نقره‌اي را بر آورده مي‌کند. او قوي و مقتدر است ، با مردم صميمي است و حس وطن‌پرستي بسياري داد. او پالاديني خوب و شاهي خوب بعد از رفتن ترنس عزيز است. هنوز چيزهايي مانده که بياموزد، اميدوارم شاه ترنس اندکي ديگر او را اينجا نگاه دارد.
تنها چيزي که مرا درباره آرتاس نگران مي‌کند شخصيت آشفته درون اوست. بعضي وقت‌ها در تمرينات مي‌بينم که وقتي به خاک مي‌خورد بهم مي‌ريزد. او مصم است که پيروز شود و فراموش مي‌کند که اين يک تمرين است. او غير قابل کنترل است؛ گمان مي‌کنم که اين حس بيرحمي زير ظاهر شرافتمندش پنهان است. اطمينان دارم که او از قدرتش در نبرد براي مردمش استفاده خواهد کرد و ادامه مي‌دمهم تا او را امتحان کنم. يکبار واقعا شمشيرش را تر کرد، مي‌توانم به او آموزش دهم تا خودش را کنترل کند. نمي‌خواهم که اکنون زمام قدرتش را بدست گيرد لااقل تا زمانيکه قادر به نگه‌داري قدرتش باشد.
آرتاس بشدت مردمش را دوست دارد. اخيرا روستانشينان فقير بيرون لردران را ملاقات کرديم، آن‌هايي که نيازمند بودند را کمک کرديم. مي‌خواهم قدرت‌هاي شفا بخشيش را امتحان کنم بخوبي ديدم که چگونه با مردمش وراي يک قصر نشين و با شرافت سخن مي‌گوبد. او دلسوزي عجيبي نسبت به اين مردم دارد، براي زنن که پايش را در حمله گرگ‌ها از دست داده بودند گريه مي‌کرد. زماني که دردش را شفا داد بر زين اسب نشست و به دنبال گرگ‌ها رفت. سه گرگ را کشت، پوست‌هايشان را براي زن آورد تا از آن پتو براي خودش درست کند. تحت تاثير قرار گرفتم، اما بازهم زنگ هشدار کوچکي در خودبيني اش مشاهده مي‌شود. زن حق شناس بود و با آن‌ حال مريض و زخمي از ما پذيرايي کرد.
رابطه‌ي او با جينا پرادمور را ديدم. لردران هرگز جادوگري را بعنوان ملکه نداشته، اما اگراو و آرتاس ازدواج کنند بايد آن را بپذيريم. شايد ترکيب خوبي از جادو و سياست باشد و يا پالادين‌ها و جادوگران را بهم نزديکتر کند. بدقت مواظبشان خواهم بود. به چيز خوبي که درباره جينا مي‌توان اشاره کرد آرامتر بودن اوست. زماني که با موانع مي‌جنگد سرسخت و سرکش است، او بسيار ديپلماتيک و متفکر است. در حالي که آرتاس با پتکش همه چيز را نابود مي‌کند. آن‌ها زوجي قوي را تشکيل مي‌دهند. آرتاس شمشير برهنه و جينا مشتي در دستکشي نرم است. اطمينان دارم که آن‌ها حمايتي عمومي را با خود خواهند داشت و من هم مي‌توانم حمايتم را نثارشان کنم. تمرين آرتاس را در ميدان نظاره مي‌کنم و حس مي‌کنم که هرچيزي را مي‌تواند بدست آورد. به تنهايي و با عزمي راسخ حمله مي‌کنم که من مي‌دانم در برابر مشکلات آينده همان‌طور بصورت فيزيکي و يا سياسي ظاهر خواهد شد. شاه ترنس پسر خوبي دارد. کاملا به آرتاس اطمينان دارم. بله، بايد بشيتر بياموزد،‌اما آيا کافي است؟ به مرور زمان ضعف‌هايش برطرف مي‌شود و شاهي خردمند خواهد شد.
اکنون به سفرمان را به استراث‌هلم ادامه مي‌دهيم.
اوتر
از آرتاس به ماگني ريش‌برنزي
به شاه ماگني ريش برنزي ارباب آيرون‌فورج
متاسفم از اينکه بايد خبر بدي را به شما بدهم. اطمينان دارم که از ماموريت مورادين در اينجا در نرثرند و مبارزه با غضب براي يافتن شي باستاني با خبر بوديد. ما باهم بر عليه غضب جنگيديم، من نجات يافتم اما مورادين به دست اهريمنان و غضب افتاد. از اتفاقيکه براي دوست شجاعم و برادر دليرت افتاد محزونم. اکنون اين مرگ افتخار آميز عبث نخواهد بود? بخاطر جان او بر نوکران ليچ کينگ پيروز خواهم شد و با کمک فراست‌مورن افسانهآي چنين خواهد شد. بزودي به لردران باز مي‌گردم. با فراست‌مورن در دستم، مي‌ايم تا فرقه‌اي جديد را تاسيس کنم و سال‌هاي درخشان جديدي را بهمراه آورم. جسد مورادين به‌زودي به آيرون فورج باز مي‌گردد. نمي‌داني که اندوه من چقدر عميق است. مي‌دانم که اين نامه اندک تسلي بخش است، اما حس مي‌کنم که مرگ مورادين را بزودي درک خواهي کرد. تو يک برادر را از دست دادي و من يک دوست باارزش را...
باشد که نور مردمان را حفظ کند.
شاهزاده آرتاس منتيل
آرتاس در بازي جهان وارکرفت
گلي بنفش در بازي بعد از به تاريکي علطيدن شاهزاده «اشک‌هاي آرتاس» نام گرفته است. اين گل همچنين هديه آرتاس هم نام گرفته است.

اگر بر تخت پادشاهي لردران بايستيد [اگر صدا را زياد کنيد] صداي شاه ترنس منتيل دوم را خوهيد شنيد و همچنين مي‌توانيد جملاتي که به آرتاس درباره اينکه چه مي‌کند بشنويد.

خشم ليچ کينگ
اين قسمت شامل بخش‌هايي از خشم ليچ کينگ است.

آرتاس منتيل تسخير نشده در بازي جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ در جمع آوري استراث‌هلم در غار زمان حضور خواهد داشت. بازيکنان با او در کشتار مردم طاعون زده همراه مي‌شوند (و در برابر اژدرسواراني که قصد کشتن او را دارند)

همچنين بازيکن او را در فلش بکي به ساحل فراموش شده وقتي که قاصد اتحاد براي آوردن فرمان بازگشت به خانه مي‌آيد را مي‌بينيد و در غار فراست‌مورن، جايي‌که او شمشير نفرين شده فراست‌مورن را بر مي‌دارد. اين فلش بک در اصل بريدن صحنه‌هايي از وارکرفت ? است در پايان معلوم مي‌شود که آرتاس غار را با مرگ مورادين ترک مي‌کند، مورادين ضعيف بيدار مي‌شود و در بيرون از غار سرگردان مي‌شود.

در کوئستي که توسط ماتياس لنر (قلب آرتاس منتيل) در کوه يخي داده مي‌شود، بازيکنان در واقع نقش آرتاس را در دو لحظه مهم بازي مي‌کنند : يکبار وقتي که مردان خودش را تبديل به نامرده مي‌کند و دوئل حماسي‌اش با ايليدن.

نقل قول‌ها
پالادين :

«عدالت آمده است»
«ابله پليد»
«از رستگاري گذشته‌اي»
«نور، مرا هدايت کن»
«نور، به من قدرت ببخش»
«من مي‌دانم که چه مي‌کنم»
«نيازي به تعظيم نيست»
شهسوار مرگ :

«فراست‌مورن گرسنه است»
«مي بايست اين عذاب بي پايان را مي‌شناختي»
«رنجت مي‌بايد افسانه اي باشد»
«من احمق بودم که به روشنايي اعتماد کردم»
«ليچ کينگ به من قدرت‌هاي حقيقي را ارزاني داشته»
«من دوباره شاهي مثل پدرم خواهم بود»
«لردران بايد دوباره متولد شود»

--------------------------------------------------------------------------------

آرتاس : پدر بخاطر کاري که مي‌کنم مرا ببخش
(در استراث‌هلم وقتي که به نام ترنس مردم آلوده را قرباني مي‌کند)

ترنس : چه خبره چه‌کار مي‌کني پسرم؟
آرتاس : جانشينت مي‌شوم پدر...

چشمانت را ببند.

پس از کشتن ترنس : اين پادشاهي سقوط خواهد کرد و از خاکسترش فرقه‌اي جديد ظهور خواهد کدر که بنياد جهان را خواهد لرزاند.
اوتر ( وقت مرگ) : اميدوارم جايگاهي مخصوص در جهنم منتظرت باشد آرتاس.
آرتاس : کسي چه مي‌داند، اوتر. مصمم تا براي هميشه زنده بمانم.

تفنگدار : حرامزاده‌ها گير افتاديد.
آرتاس : دورف‌هاي مورادين؟ مي‌خواهيد بميريد؟ (به دورف‌هاي مورادين وقتي که بازمانده‌ها را مي‌بيند مي‌گويد.)

بال‌گان : تو را بخاطر مي‌آورم شاهزاده شرور. تو هماني هستي که مورادين ضعيف را کشت.
آرتاس : همه چيز تمام شده (وقتي که بال‌گان را در آزجول‌نروب ملاقات مي‌کند)

يک نروبين : نگاه کنيد، برادرانم! شاه خائن!
آرتاس : کي؟ من؟

آنوب‌آراک : به من مي‌گويد، شهسوار مرگ.

کل‌توزاد: او مصر است مرا بياد تو آورد، شهسوار مرگ.
آرتاس : روح لعنتي خفه شو.

تولد مجدد کل‌توزاد : «پس، تو از اين ناراحت نيستي که يکبار تو را کشتم»
سلام بر شما لردان وحشت. از اينکه مراقب قلمروي من در زمان غيابم بوديد متشکرم. بهرحال ديگر نيازي به کمک شما ندارم.
زمان تمام کردن بازي است. يکبار و براي هميشه.
ايليدن به اندازه کافي غضب را مسخره کرده است. وقت آن رسيده که وحشت مرگ را دوباره بچشد.



پيشينه

مسافرخانه‌ي کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک است.


پيشينه


ايتريگ يکي از جنگجويان اورک بود که در جنگ‌هاي جنگ اول و دوم با شجاعت و سربلندي به هورد خدمت کرد. پس از اينکه از خيانت گولدان و معامله‌اي که او با کيل جيدن انجام داده بود خبر دار شد به سرزمين‌هاي آزاد لردران گريخت. سال‌ها بعد او توسط پالادين تيريون فوردرينگ در خرابه‌هاي برج ديده‌باني پيدا شد. با اينکه در ابتدا هر يک ديگري را دشمن خود تشخيص دادند، ايتريگ ناخواسته با بيرون هل دادن تيريون از برج در حال فرو ريختن جان او را نجات مي‌دهد. از آن زمان به بعد تيريون خود را مديون ايتريگ مي‌دانست. هر چند اين براي جلوگيري از دستگير شدن ايتريگ کافي نبود. ولي بي شک اگر مداخله‌ي به موقع تيريون و افراد هورد نبود، او در استراث‌هلم اعدام مي‌شد. او تيريون را پس از سختي‌هايي که در جهت آزاد کردنش متحمل شد برادر انسان خود خواند.
پس از ملاقات با ارباب قبايل ترال، ايتريگ دانست که مردمش به راستي ريشه‌هاي شمني خود را بازيافته‌اند وبار ديگر براي زندگي بين آن‌ها بازگشت. او هم اکنون به عنوان مشاور ترال به هورد خدمت مي‌کند و مي‌توان او را در تالار تخت ترال پيدا کرد.


خشم ليچ کينگ


در نامه‌اي به جنگ‌سالار ترال (که توسط يک شهسوار مرگ هورد [نبرد پايگاه ايبون] برده مي‌شود.)، تيريون فوردرينگ که اکنون لردوالاي جهاد نقره‌اي است، يادداشتي را با رعايت احترام به ايتريگ مي‌فرستد و درخواست مي‌کند که ترال اورا به نرثرند بفرستد و مي‌گويد که نيازمند يک ارک خوب درکنارش است.
ترال اين درخواست را قبول مي‌کند و برهمين اساس مي‌توانيد ايتريگ را در کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک پيدا کنيد.


نقل قول‌هاي به ياد ماندني


«فکر کردي مردم من اين همه سال فقط با وحشيگري در سرزمين شما زنده مانده اند؟ نژاد شما هميشه هم نژادهاي من را دست کم گرفتند. براي همين هم جنگ اول را باختيد، البته فکر کنم.»

«تو به عنوان يک انسان شرافت بالايي داري. اين را موقع نبردمان فهميدم. هيچ جنگجوي با شرافتي مستحق مرگ حيواني در دام افتاده نيست. جوانمردانه نبود اگر همانطور آنجا رهايت مي‌کردم. به علاوه، به اندازه‌ي کافي در زندگي ام مرگ ديده‌ام.»

«بسياري چيزها هست که تو درباره‌ي مردم من نمي‌داني. شرف و غرورشان ديرزماني است که ترکشان گفته. وظيفه‌ي من به مردمم روزي تمام شد که پسرانم کشته شدند.»

«همه‌ي اورک‌ها جنگجو هستند اي انسان. ما کار ديگري بلد نيستيم. با اينکه پسرانم بي پروا و شجاع بودند، رهبرانشان به آن‌ها خيانت کردند. در جنگ آخر اربابان ما بين خودشان سر چشم و هم چشمي‌هاي احمقانه با هم درگير شدند. در حين يکي از خونين ترين جنگ‌ها، به پسرانم دستور دادند از خطوط مقدم عقب نشيني کنند. يکي از رقباي رهبرشان که اميدوار بود جايگاه خود و قبيله اش را در بين قبايل هورد مستحکم کند آن‌ها را به سوي مرگ حتمي شان به دست برادران خودشان فرستاد. روز سياهي بود براي قبايل...روز سيه‌اي براي من. آن روز بود که فهميدم اميدي باقي نمانده. عداوت و فساد روح مردم مرا به درون سايه‌ها کشيده بود. فهميدم که در اندک زماني هورد از درون خود را خواهد خورد.»

«ما با خون و شرافت به هم گره خورده‌ايم برادر...فراموشت نخواهم کرد.»

مسافرخانه‌ي کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک است.


پيشينه


ايتريگ يکي از جنگجويان اورک بود که در جنگ‌هاي جنگ اول و دوم با شجاعت و سربلندي به هورد خدمت کرد. پس از اينکه از خيانت گولدان و معامله‌اي که او با کيل جيدن انجام داده بود خبر دار شد به سرزمين‌هاي آزاد لردران گريخت. سال‌ها بعد او توسط پالادين تيريون فوردرينگ در خرابه‌هاي برج ديده‌باني پيدا شد. با اينکه در ابتدا هر يک ديگري را دشمن خود تشخيص دادند، ايتريگ ناخواسته با بيرون هل دادن تيريون از برج در حال فرو ريختن جان او را نجات مي‌دهد. از آن زمان به بعد تيريون خود را مديون ايتريگ مي‌دانست. هر چند اين براي جلوگيري از دستگير شدن ايتريگ کافي نبود. ولي بي شک اگر مداخله‌ي به موقع تيريون و افراد هورد نبود، او در استراث‌هلم اعدام مي‌شد. او تيريون را پس از سختي‌هايي که در جهت آزاد کردنش متحمل شد برادر انسان خود خواند.
پس از ملاقات با ارباب قبايل ترال، ايتريگ دانست که مردمش به راستي ريشه‌هاي شمني خود را بازيافته‌اند وبار ديگر براي زندگي بين آن‌ها بازگشت. او هم اکنون به عنوان مشاور ترال به هورد خدمت مي‌کند و مي‌توان او را در تالار تخت ترال پيدا کرد.


خشم ليچ کينگ


در نامه‌اي به جنگ‌سالار ترال (که توسط يک شهسوار مرگ هورد [نبرد پايگاه ايبون] برده مي‌شود.)، تيريون فوردرينگ که اکنون لردوالاي جهاد نقره‌اي است، يادداشتي را با رعايت احترام به ايتريگ مي‌فرستد و درخواست مي‌کند که ترال اورا به نرثرند بفرستد و مي‌گويد که نيازمند يک ارک خوب درکنارش است.
ترال اين درخواست را قبول مي‌کند و برهمين اساس مي‌توانيد ايتريگ را در کمينگاه نقره‌اي در پايگاه مرزي جهاد نقره‌اي در زول‌دراک پيدا کنيد.


نقل قول‌هاي به ياد ماندني


«فکر کردي مردم من اين همه سال فقط با وحشيگري در سرزمين شما زنده مانده اند؟ نژاد شما هميشه هم نژادهاي من را دست کم گرفتند. براي همين هم جنگ اول را باختيد، البته فکر کنم.»

«تو به عنوان يک انسان شرافت بالايي داري. اين را موقع نبردمان فهميدم. هيچ جنگجوي با شرافتي مستحق مرگ حيواني در دام افتاده نيست. جوانمردانه نبود اگر همانطور آنجا رهايت مي‌کردم. به علاوه، به اندازه‌ي کافي در زندگي ام مرگ ديده‌ام.»

«بسياري چيزها هست که تو درباره‌ي مردم من نمي‌داني. شرف و غرورشان ديرزماني است که ترکشان گفته. وظيفه‌ي من به مردمم روزي تمام شد که پسرانم کشته شدند.»

«همه‌ي اورک‌ها جنگجو هستند اي انسان. ما کار ديگري بلد نيستيم. با اينکه پسرانم بي پروا و شجاع بودند، رهبرانشان به آن‌ها خيانت کردند. در جنگ آخر اربابان ما بين خودشان سر چشم و هم چشمي‌هاي احمقانه با هم درگير شدند. در حين يکي از خونين ترين جنگ‌ها، به پسرانم دستور دادند از خطوط مقدم عقب نشيني کنند. يکي از رقباي رهبرشان که اميدوار بود جايگاه خود و قبيله اش را در بين قبايل هورد مستحکم کند آن‌ها را به سوي مرگ حتمي شان به دست برادران خودشان فرستاد. روز سياهي بود براي قبايل...روز سيه‌اي براي من. آن روز بود که فهميدم اميدي باقي نمانده. عداوت و فساد روح مردم مرا به درون سايه‌ها کشيده بود. فهميدم که در اندک زماني هورد از درون خود را خواهد خورد.»

«ما با خون و شرافت به هم گره خورده‌ايم برادر...فراموشت نخواهم کرد.»


اليگوس آبي


ماليگوس آبي

القاب جادوچنگ، ارباب جادو، ناظر جادو
جنسيت مذکر
نژاد اژدهاي آبي



طرفدار اژدرسواران آبي، اژدهايان ناظر
شغل رهبر اژدرسواران آبي محافظ جادو و اسرار نهان
محل چشم جاودانگي، نکسوس
وضعيت جاودان، قابل کشتن در بازي
خويشاوندان سيندراگوسا (همسر اسبق)، ساراگوسا (همسر فعلي) آريگوس، بالاسگوس (پسران)، ايسرا، نزدرمو، نلثاريون(ديگر ناظران)
اژدهاي موج دار درست مثل کسي که از آب بيرون مي‌آيد، ظاهرا يک جانور مارپيچي جاودان است که با فلس‌هاي بلورين پاک نيلگون پوشانيده شده. بال‌ها، براي تکان دادن چنين مخلوق عظيمي کوچک به نظر مي‌رسند، يکدست هستند و تشعشعات نور را منعکس مي‌کنند.

مليگوس يا Malygos نام اژدهايي در دنياي هنر نبرد است. وي به عنوان فرمانرواي اژدهايان آبي و نگهدارنده‌ي جادو شناخته مي‌شود، بسيار پير و دانا و همچنين محافظه کار است.

نورگانون، تيتان ارباب جادو و حافظ علم و معرفت، به ماليگوس مقداري از قدرتهاي بيکران خويش را ارزاني داشت. بعد از آن بود که ماليگوس به نام جادوچنگ، محافظ جادو و اسرار نهان شناخته شد.

مليگوس جانوري بزرگ با بال‌هايي کوچک است. بدنش با فلس‌هاي بلورين نيلگون پوشانده شده است. بدنش با رنگ‌هايي متغير که از آبي به نقره‌اي تغيير مي‌کند مي‌درخشد. از لحاظ علمي، تا زماني‌که فرزندان او متخصص در جادو هستند به‌نظر مي‌رسد که قدرتشان بسيار فراتز از ديگر اژدرسواران است به اين خاطر که جادو عنصر قدرت آنهاست.

مليگوس جادوچنگ اژدها ناظر آبي و رهبر اژدرسواران آبي است. او يکي از باستاني‌ترين موجودات زنده ازروت و يکي از تنها کساني است که از زمان رفتن تيتان‌ها هنوز زنده است. اکنون سلامت عقل خويش را بازيافته است و يکبار ديگر نقشي فعال در محافظت از جهان را انجام مي‌دهد.

شخصيت

گفته مي‌شود مليگوس ارباب جادو، جادو و طلسم‌ها را ساخته است، هرچند که فقط در حد يک افسانه به نظر مي‌رسد. هدايت جادو توسط او بسيار حيرت آور است، هرچند آرزوي داشتن چنين قدرتي را ندارد از اين لحاظ شبيه يک نيمه خداست. درحالي‌که بدن او به محکمي ديگر ناظران نيست، دشمنان مليگوس بخاطر قدرت شگفت انگيزش در بکارگيري از جادو دچار مشکل مي‌شوند. همانند بسيار از همنوعانش مليگوس منزوي از ارتباط با ديگران خودداري مي‌کند. او در نرثرند زندگي مي‌کند، در کنامي که سرتا پا پوشيده از تجهيزات جادوئي که تاکنون شناخته شده زندگي مي‌کند. بسياري از کساني که قدرت‌هايشان مطرح است در مقابل او خموش مي‌شوند. پس از شکست خوردن مرگ‌بال در گريم باتول سلامت عقلي‌اش را بازيافته و اکنون در حال بازسازي نژاد نژاد در حال انقراض‌اش اشت در حالي‌که اندک فرزندان باقي‌مانده او در حال تطهير کردن اشياء باستاني و محافظت از جادوي سري هستند.

مليگوس جنگ طلب نيست و هنوز هم اژدرسواران او توسط اژدهايان سياه شکار مي‌شوند. او نژادش را در صورت امکان از ديگر همنوعان دور مي‌کند. از پناهگاه و خودش با حيله و نيرنگ مراقبت مي‌کند. کساني که خانه‌اش را پيدا کرده‌اند بطرق گوناگوني مايل به ترک آن بوده‌اند. مليگوس فقط در زماني که همه چيز بي‌فايده است مستقيما وارد عمل مي‌شود. وقتي نبرد مي‌کند ابتدا جادوگران را جذب مي‌کند از سلاح نفس‌اش و ديگر اسلحه‌ها استفاده مي‌کند تا جادو را در ذهنشان تغيير دهد.

بيوگرافي

طبق کتاب ميراث ناظران، که توسط يک انسان که درميان الف‌هاي شب به‌دنبال کسب دانش است نوشته شده است، مليگوس شکل مشخص اژدهايي را دارا نيست. انسان نويسنده کتاب نوشته است مليگوس قادر به تغيير شکل در هر زماني است که البته اين قابليت منحصر بفردي در ميان اژدسواران نيست. مخصوصا اينکه از کلمات جالب توجه استفاده مي‌کند. انسان نويسنده نوشته «بندرت بعد از بازگشت به شمال ديده شده است، اغلب او به شکل يک حشره‌ مي‌باشد، اما زماني که او و فرزندانش در فرم اژدهاگون خود هستند در رنگ‌هاي آبي گوناگون هستند» اگر اين اطلاعات درست باشد، شديدا زندگي مليگوس يا يکبار زندگي در ميان نژاد نروبين‌ها را تاييد مي‌کند.

مليگوس احاطه شگفت انگيزي بر جادو دارد و همچنين جسم قدرتمندي ندارد. مليگوس در غاري در نثرند زندگي مي‌کند و کنام او اشياء جادويي بسياري دارد. مليگوس و پرنده‌گانش بدنبال هر منبع جادويي مي‌گردند و از اشياء باستاني محافظت مي‌کنند بنابراين نژادهاي فاني قادر به مخاطره انداختن جهان با استفاده‌هاي بي‌ملاحظه خود را ندارند. او قبل از نبرد پيشينيان به برادرش نلثاريون، نگهبان زمين بسيار نزديک بود.

با از بين رفتن تقريبا تمام فرزندانش، مليگوس کم کم عقلش را از دست داد. احساس گناه عميقي بخاطر متقاعد کردن ديگر اژدهايان در بخشيدن قدرت‌هايشان به روان اهريمن مي‌کرد. به کنامش در نرثرند بازگشت و هزاران سال پنهان شد. احساس پشيماني او را بي‌رمق کرده بود. در زمان ده هزار سال پس از نبرد پيشينيان، به‌ندرت توسط ديگر ناظران ديده مي‌شد. جسمش تبديل به کاريکاتوري از شکل پيشينش شده بود. بدن باريکش توسط يخ احاطه و تقريبا اسلکتي شکل شده بود.

مليگوس پيرترين در ميان پنج ناظر است، پيرترين اژدهايي که هنوز زنده است.

نبرد پيشينيان

در زمان نبرد پيشينيان زماني که شهبانو آشارا و پاکزادانش دروازه‌اي در چشمه‌ي جاودانگي ايجاد کردند تا به لژيون سوزان اجازه ورود و دستيابي به ازروت را بدهند، ناظران بزرگواز در کنام الکستراسزا جمع شدند تا در مورد تهاجم تصميم بگيرند و چه نقشي در دفاع از جهان را بايد بازي کنند. نلثاريون پينشهاد داد تا به تهاجم شياطين پايان دهند، اژدرسواران بايد اسلحه‌اي بسازند که با آن بتوانند نيروهاي اهريمني را قلع و قمع کنند.

نلثاريون مليگوس را متقعد کرد تا در متقاعد سازي ديگر ناظران به او کمک کند تا از مقداري از قدرت‌هايشان براي ساختن اسلحه، روان اژدها استفاده کنند. شي شبيه ديسکي طلائي بود که توسط نلثاريون ساخته شد. روان اژدها مي‌بايست سلاحي بر عليه شياطين مي‌بود. تمام ناظران و اژدهايان به‌غير از نلثاريون قسمتي از قدرتشان را براي ساخت روان اژدها ارزاني کردند. با استفاده از ديسک، نلثاريون قادر بود تا کنترل تمام اژدهايان و ديگر ناظران را در اختيار بگيرد.

زمان نبرد نهايي ناظران بزرگ تمام اژدرسواران خويش را فراخواندند و آن‌ها درجايي‌که پيشينيان و الف‌هاي شب راه اهريمنان را سد کرده بودند به نبرد درآمدند. به آساني نلثاريون ديوانه که به مرگ‌بال معروف است، هم اهريمنان و هم الف‌هاي شب را با استفاه از روان اژدها (که اکنون به نام روان اهريمن شناخته مي‌شود) نابود کرد. ديگر ناظران تلاش کردند تا نلثاريون را متوقف سازند. اژدرسواران مليگوس مرگ‌بال را احاطه کردند تا روان اهريمن را از او بگيرند. با يک اشاره جادويي روان اهريمن آن‌ها سقوط کردند و به‌زمين کوبيده شدند. مليگوس نيز هم از نظر فيزيکي و هم از نظر روحي بشدت آسيب ديد ، اما سرانجامش همچون سرانجام پرنده‌گانش نبود.

کراسوس با رفتن به کنام مليگوس و برداشتن چند تخمي که هنوز داراي زندگي بودند آن‌ها را در جايي نامعلوم ذخيره کرد در پايان جنگ او آن‌ها را به نزدرمو سپرد.

جنگ دوم

پس از جنگ دوم، الکستراسزا توسط اورک (هنر نبرد)اورک‌هاي دراگون‌ماو ربوده شد و به گريم‌باتول برده شد. همسر جوان‌تر او کوريالستراسز که به کراسوس معروف است به شکل يک الف تغيير قيافه داد و به ملاقات ملگيوس رفت تا با کمک او الکستراسزا را نجات دهد. هرچند در ابتدا مليگوس امتناع کرد، کراسوس با فاش ساختن زنده بودن مرگ‌بال و اينکه او به‌طور غير مستقيم اورک‌هاي دراگون ما را هدايت مي‌کند تا روان اهريمن را بازيابند، مليگوس را متقاعد کرد تا به او کمک کند. کراسوس سرانجام گفت که الکستراسزا از قدرت خويش در بخشيدن حياتي جديد به مليگوس اژدرسواران جديدي را مي‌بخشد. فرصت خوبي براي انتقام فرزندان مرده‌اش، ديدن احياي آن‌ها و رهايي خودش بود. مليگوس پذيرفت تا بار ديگر به جهان براي مقابله با مرگ‌بال ملحق شود.

بعد از اين‌که مرگ‌بال شکست خورد و روان اهريمن نابود گشت، مليگوس به نظر سلامت عقلي پيشين خويش را بازيافت. رونين شي را با استفاده از فلس‌هاي مرگ‌بال و جادو نابود کرد. تمام انرژي‌هاي روان اهريمن به ناظران بزرگ منتقل شد و قدرت‌هايشان به‌طور کامل به‌آن‌ها بازگشت. هرچند هنوز جمعيت اژدر سواران کم بود جوجه‌هاي آبي به کندي رشد مي‌کردند و اين به مليگوس اميد مي‌داد.

خشم ليچ کينگ

در مقدمه پنل جهان وارکرفت : خشم ليچ کينگ، معلوم شد که مليگوس سلامت کامل عقلي خويش را بازيافته است، در واقع سلامت عقلي خويش را در نتيجه مقابله با نلثاريون و کشته شدن اژدران آبي‌اش در نبرد پيشينان از دست داده بود. به‌هرحال ناظر پنداشت که نژادهاي پست‌تر به‌طور عيرقابل قبولي از جادو استفاده مي‌کنند و بدينسان تبديل به دشمن استفاده‌کننده‌گان جادو مخصوصا کيرين‌تور دالاران شد. دالاران که به نرثرند تغيير مکان داده تا بعنوان شهر مرکزي جنگ بر عليه ليچ کينگ و نبرد کيرين‌تور با مليگوس باشد. او در چشم جاودانگي کنامش در نکسوس پيدا مي‌شود او تنها باس اين محل است (همانند مگثريدون و آنکسيا)

کريس متزن به جزئيات بيشتري درباره تخاصم اژدرسواران آبي گفت. تيريگوسا اژدهايان زيرين را تحت کنترل خويش در آورده و اژدهايان سماوي را به نرثرند آورده است. کشف اعضاي بدن آن‌ها به بهبودي مليگوس و اژدرسواران آبي کمک مي‌کند. مليگوس با ديدي باز به تعداد زيادي از طلسمگران سرتاسر ازروت تذکر داده و اين بي‌پروايي در استفاده از جادوي سري و خطراتي که آن‌ها ايجاد مي‌کنند باعث مي‌شود بار ديگر لژيون سوزان را به ازروت آورند. همان‌طور که پاکزادان پيشتر اين کار را کردند (يکي از تنها خاطران باقيمانده در ذهنش قبل از اينکه ديوانه شود) ازهمين رو تصميم به مقابله با تمام کساني‌که از جادو استفاده مي‌کنند گرفته است. دالاران به نرثرند سفر کرده تا با اژدرسواران آبي بحنگد و اژدرسواران قرمز بخاطر قول الکستراسزا به رونين پس از وقايع روز اژدها براي دفاع از فانيان در برابر جهاد عموزادگانشان بر عليه جادوگران به نرثرند آمده‌اند.

شما مي‌توانيد در نسخه توسعه دهنده خشم ليچ کينگ با مليگوس در کنامش مبارزه کنيد. او يکي از چهار ناظري است که در توسعه دهنده خشم ليچ کينگ در بازي وجود دارد. (به‌غير از مرگ‌بال) بازيکنان با کمک الکستراسزا با جادو چنگ مي‌جنگند. بنابراين مليگوس اولين (و در حال حاضر، تنها) اژدها ناظري است که مي‌ميرد.

کوئست‌ها

همان‌طور که کولدارا بدون پرنده عير قابل دسترس است، بازيکنان پشت يک اژدهاي قرمز نشسته و به آمبر لج مي‌روند. در کولدارا بازيکنان کريستراسزا را ملاقات مي‌کنند، او بازيکنان را براي ايجاد تله‌اي براي ساراگوسا، همسر مليگوس مي‌فرستد. کريستراسزا بدن ساراگوسا را در روال کوئست آتش مي‌زند و مليگوس بسيار خشمگين مي‌شود. مليگوس پائين مي‌آيد و از جادويش براي يخ بستن کريستراسزا استفاده مي‌کند و او را تحت کنترل خودش در مي‌آورد. سپس او تبديل به همسر جديد مليگوس و باسي در نکسوس مي‌شود.

نقل‌قول‌هاي خواندني


• او قدرت خودش را ارزاني نداشت، مال خودش را ارزاني نداشت! ايسرا به او بگو، به او بگو چطور پس از شکست اهريمنان، بر عليه ما شد! از قدرت خودمان عليه خودمان استفاده کرد.


• چيزهاي بسياري را از دست دادم ... چيزهاي بسيار! اما تو، تو که خودت را کراسوس مي‌نامي، تو که جامه اژدهايان بر تن کردي، تو هم همه چيز را از دست داده‌اي.


• بسياري بيهوده مي‌گويي، بسيار بيهوده (به نزدرمو)


• چنين وقاحتي هرگز نبايد به حقيقت مي‌پيوست، و من تبديل به آلت دستي در ترغيب ديگران به ساختن آن شدم. فقط اين منصفانه است دوست قديمي، که من حذفش کردم.


• چيزهاي بسياري با گذر زمان از دست دادم، فاني، در واقع چيزهاي بسيار. هوش اندک تو قادر به درک زجري که ديسک‌هاي آتشين بر قربانيانش وارد مي‌کند نيست، اکنون از قلمروي من قبل از اينکه تکه‌اي از زجرهايم را به تو نشان دهم برو.


• اميد انجام دادن چه کاري را داري، تا در قلمرو من طوفان به‌پا کني؟ تا از جادو استفاده کني؟ در برابر من؟ ... ها ها ها...

نام‌ها و القاب


• جادو چنگ

• دست جادو

• محافظ جادو

• ارباب جادو




Freya



فريا

جنسيت مونث
نژاد پاسداران تيتاني
وضعيت قابل شکست، زنده
سطح ؟؟
محل اولدار
فريا يا Freya دختر تيتان‌ها است. او پيشتر محافظ حيات تمام موجوادت بود. هرچند هنر شاداب و سبزش را حفظ کرده است در پيشگاه ديوانه کننده خداي باستاني سر تعظيم فرود آورده است.

آواتار فريا، پاسبان حيات، تجسم يکي از ناظران فريا است. او آواتار فريا را در ازروت رها کرده است. مشخص است که در يک وظيفه شکست نخواهد خورد و آن محافظت از حيات دنيا به‌هر قيمتي است. . فريا در معبد حيات قله‌هاي طوفان مستقر بود تا زماني که لوکن شروع به طغيان بر عليه ديگر ناظران تيتاني کرد. او مفقود شده است. شاهدان شهادت مي‌دهند که نبرد معني داري در مقابل فريا صورت مي‌گيرد و او به اندازه و قدرت مشابه پيشين خود است. محافظين معبد ديگر وجود ندارد و اشکال گياهي از بين رفته است.

در اولدار با فريا مواجه مي‌شويد. بعد از اينکه او را شکست مي‌دهيد فريا آزادي خويش را باز مي‌يابد و به پليرها قول مي‌دهد تا در مقابل ياگ‌سارون به آن‌ها کمک کند.

اسطوره

نام فريا برگرفته از الهه‌ي نورس فريا يا Freyja (که به صورت فريا تلفظ مي‌شود.) است.





Yogg-Saron







ياگ سارون

القاب جانوري با هزاران دهان، اهريمن هزار صورت، خداي باستاني مرگ
نژاد خدايان باستاني
وضعيت قابل کشتن
سطح ؟؟
محل زندان ياگ‌سارون، اولدار
ياگ‌سارون يا Yogg-Saron خداي باستاني مرگ است کسي که توسط تيتان‌ها در اعماق اولدار به اسارت در آمد. او عامل اصلي بيشتر فساد در گريزلي هيلز، از جمله اورساک است. او موفق به گمراه کردن لوکن شد و از او براي جنگ بر عليه ديگر تيتان‌ها استفاده کرد.

تاريخچه

تبعيد توسط تيتان‌ها
ياگ‌سارون به‌همراه ديگر خدايان باستاني، نفرين شهوت را ساختند تا مخلوقات تيتان‌ها را آلوده و همانند سازند، همچون خاکيان، تيتان‌ها به اين مطلب پي‌بردند که اگر خدايان باستاني نابود شوند. ازروت نيز نابود خواهد شد. بنابراين، تيتان‌ها خدايان باستاني را زنده نگه داشتند و آن‌ها را در اعماق ازروت محبوس کردند.

گريزلي هيلزاحتمالا ياگ‌سارون درخت جهان وردراسيل را وقتي که ريشه‌هاي آن به کنامش رسيد فاسد کرد. درويدها با پي‌بردن به اين موضوع درخت را نابود کردند، اما فساد به انتشار خود ادامه داد و فربلاگ‌هاي گريزلي‌ماو که در آن‌جا سکني گزيده بودند را آلوده کرد و درخت جهان مجددا روييده شد. فربلاگ‌ها از جادوي فاسد درخت استفاده کردند تا خداي خرس‌ها اورساک را زنده کنند، که البته او هم فاسد بدنيا بازگشت.

سرونايت

نام سنگ سرونايت از نام ياگ‌سارون مي‌آيد. توسکارها به آن «خون سياه ياگ‌سارون» مي‌گويند، که شايد اشاره‌اي به فراورده فيزيکي خداي باستاني دارد. توسط غضب به‌عنوان سوخت، جنگ‌افزار، سلاح و مصالح ساختماني استفاده مي‌شود. غضب به شدت «ياگ‌سارون» را تحقير مي‌کند. بي‌چهره‌ترين نيز با مفهومي مبهم به ياگ‌سارون اشاره مي‌کند.

ادامه مدخل را در ادامه مطلب بخوانيد.




Thunderer


گولگانث

القاب تندرگر
جنسيت مذکر
نژاد تيتان
کلاس شخصيت گلادياتور، مبارز
شغل شکل دهنده‌ي درياها و آسمان‌هايي که توسط تيتان‌ها ساخته شده‌اند
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خويشاوندان آمان‌ثول(پدر)، ائونار(مادر)
خط مش به‌شدت بي‌طرف
گولگانث تندرگر يا Golganneth the Thunderer پسر آمان‌ثول و ائونار است. اسير تيتان مذکر پوست پلاتيني است سلاح‌اش شاخ بزرگي است که در دستانش دارد. جريانات برق از چشمانش مي‌گذرد. او درياها و آسمان‌هاي ازروت و تمام مخلوقات دريا را ???.??? سال پيش خلق کرد. او پدر غول‌هاي دريا است.

گولگانث سرمست از مخلوقات و کمک‌هاي خويش در هدف پانتئون است و کمتر باعث ايجاد هرج مرج مي‌شود. بسيار بلند مي‌خندد، اغلب در حال خنده است و حس شوخ‌طبعي بسياري دارد. بسيار کوشاست، تيتان پرتوان که شوخي‌هاي بزرگي در همه‌ي کارهايش مي‌کند. هنوز عاشق خشم طبيعت است. با دميدن در شاخ وايکينگ مانند بسيار بزرگش که شارگان ناميده مي‌شود به نبرد در مي‌آيد. صداي شاخ کوه‌ها را درهم مي‌شکند اما او تا زماني که وظيفه‌اش ساختن است از آن براي نابود کردن استفاده نمي‌کند. اگر امکان پذير باشد به‌سرعت وارد هر نزاعي مي‌شود، از شارگان قدرتمندع طوفان‌ها و مخلوقاتش استفاده مي‌کند. از توفان تندري و صاعقه و بادها بخوبي استقاده مي‌کند. وقتي‌که عصباني مي‌شود واقعا ترسناک است.

غول‌هاي درياي ازروت او را ستايش مي‌کنند و جشن کوچکي هر سال به افتخار او برگزار مي‌کنند.در اين جشن صداي موزيکال شاخ‌ها به‌گوش مي‌رسد و به ماهي‌ها غذا مي‌دهند.
الهام گيري
گولگانث شباهاتي به «تندرگر» دارد که يکي از خدايان نورس به نام ثور است. شاخ گولگانث بيشتر يادآور هايمدال است، اما رهبري او بر دريا و طوفان‌ها بيشتر شبيه نيورد اساطير نورس، يا پوزئيدون اساطير يونان است.


مرگ‌بال




مرگ‌بال

القاب مرگ‌بال نابودگر، خشم سياه، جلوه‌ي مرگ، پيشتر نلثاريون سياه و زمين‌بان
جنسيت مذکر
نژاد اژدرسواران سياه
مکان ديپ‌هلم
شغل رهبر اژدرسواران سياه، پيشتر يکي از اژدهايان ناظر و محافظ زمين، اکنون دشمن تمام موجودات غير اژدهايي
طرفدار رهبر اژدرسواران سياه، زماني اژدهايان ناظر، زماني در قالب داوال پرستور اتحاد، زماني به هورد درانور
وضعيت فعال
خويشاوندان سين‌ثاريا (همسر پيشين)، نفارين (پسر)، آنيکسيا (دختر)، هم فرقه‌اي: الکستراسزا، ايسرا، نزدرمو و مليگوس
خط مش به‌شدت شرور
قبل از اين‌که سياهي هيولاي غول پيکر را ببيني کمر پوشيده از کوهي از فلس و پوست‌اش را مي‌بيني. سرش بسان خال سياه وحشتانکي است با چشمان قرمز بي‌رحمش که با بي‌رحمي و شرارت مي‌درخشد. نهري از گدازه و ماگما در درون اژدهاي بزرگ نهفته است.

'مرگ‌بال نابودگر يا Deathwing the Destroyer، در اصل همان نلثاريون زمين‌بان (Neltharion the Earth-Warder)، ازفرقه‌ي اژدهايان و فرمانده‌ي اژدهايان سياه است . هزاران سال پيش خزگورات تيتان آهنگر، مقداري از قدرت هاي نامتناهي خود را به او ارزاني داشت و او را نگاهبان و محافظ اعماق سياره ازروت قرار داد تا از خدايان باستاني محافظت کند . او در زمان نبرد پيشينيان تغيير رويه داد و قسمت عمده اي‌از قدرت روان اژدها يا همان روان اهريمن را تسخير کرد و در خيالش دنيايي ساخت، اما هميشه يک ضد قهرمان بود. نام او تبديل به نجوايي از ترس و نفرين شد .

در زمان جنگ دوم در قالب لرد داوال پرستور تلاش کرد تا تخت پادشاهي آلتراک را به دست آورد و اتحاد لردران را نابود کند. در اين زمان همان طور که در داستان روز اژدها شرح داده شد، روح‌ اژدها نابود شد و مرگ‌بال هم از هم‌ نژادانش شکست خورد و گريخت.

مرگ‌بال بعنوان دشمن اصلي در جهان وارکرفت : دگرديسي، سومين توسعه دهنده بازخواهد گشت. اين اولين بار است که او در بازي جهان وارکرفت حاضر مي‌شود. پيش‌تر يک‌بار در بازي وارکرفت ? : آنسوي دروازه‌ي تاريک و در فلش بکي در اولدار ديده شده بود.

زندگينامه
پيشينه
نلثاريون در حقيقت اژدهاي سياهي بود که توسط خزگورات انتخاب و قدرت احاطه بر سطح و اعماق زمين به او داده شده بود. او همچنين به عنوان يکي از نژادهاي پنجگانه‌ي اژدهايان توسط تيتان‌ها مورد تبرک قرار گرفت.ادامه مدخل در ادامه مطلب بخوانيد.


آگرامار



آگرامار

القاب انتقام‌جو
جنسيت مذکر
نژاد ونير تيتان
مکان نامعلوم
شغل مبارز پانتئون
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خط مش تقريبا بي‌طرف
آگرامار يک ونير تيتان مذکر است. غول برنزي بي‌عاطفه، بدنش با ردايي طلايي پوشيده شده است. شمشيري بس بزرگ که پشت خويش قرار داده است؛ تيغه بيشتر شبيه قسمتي شکسته از جسمي بزرگ‌تر است.


پيش زمينه
آگرامار يکي از سرداران سارگراس بود که پس از تغيير جناه او جانشين‌اش شد. آگرامار اکنون با لژيون سوزان نبرد مي‌کند و فساد اهريمني آنان را نابود مي‌کند. بسيار آرام و بي‌احساس است، آگرامار بسيار خونسردتر از ارباب قبلي خويش است. او پيرو دستورات و در انجام تاکتيک‌ها راسخ است. حرفه‌اي است و وظايف را آن‌طور که بايد به انجام مي‌رساند. تنها حسي که او دارد احساس تنفر است. او از سارگراس با تمام وجود متنفر است. اين خشم قضاوتش را دچار خدشه و روزي مجازاتش مي‌کند.

شمشير آگرامار زماني قسمتي از سلاحي بزرگ‌تر به نام گورشالاخ بود (« نابودگر تاريکي»)، که قدرتمندترين اسلحه‌ي کهکشان است. سارگراس شمشير قدرتمند را تا زمان سقوط‌اش در اختيار داشت. زماني که ضمير شمشير جنون را حس کرد شکست. آگرامارمي‌داند که اگر نيمه‌اي که در اختيار اوست، تائشالاخ («آتش شکن»)، با نيمه ديگر گوريبال («مولد تاريکي») که دست سارگراس است يکي شود گورشالاخ مجددا متولد خواهد شد. او اين سلاح قدرتمند را براي خودش مي‌خواهد اما هنوز جرات روبرو شدن با سارگراس را ندارد.

نقش آگرامار مبتني بر نابود سازي نيروهاي ويرانگر و فاسد، مخصوصا لژيون سوزان و برقراري نظم دربرابر هرج و مرج از طريق قدرت نظامي و نيروي رزمي است. در ازروت اندک کساني آگرامار را مي‌شناسند، هرچند عضوي از پانتئون است او با احترام درخواست ديگر تيتان‌هاي قدرتمند را مي‌پذيرد. پهلوانان در جهان‌هاي بسياري به‌او احترام مي‌گذارند و در زمان آغاز نبرد با نام او بر عليه لژيون سوزان مي‌جنگند.


خزگورات


خزگورات

جنسيت مذکر
نژاد ونير تيتان
مکان نامعلوم
شغل شکل دهنده‌ي کوهستان‌ها و دره‌ها
طرفدار معبد خدايان، تيتان‌ها
وضعيت فعال
خط مش تقريبا بي‌طرف
خزگورات شکل‌دهنده‌ي کوهستان‌ها و دره‌ها، يک ونير تيتان مذکر و هنرمندي بي‌همتاست. او ارباب بسياري از هنرها و نظام‌ها است؛ با کمک ائونار دورف‌ها، تروگ‌ها و غول‌هاي کوهستان سياره ازروت را خلق کرد.کوه‌ها را شکافت و برايشان شکل داد يکي از آنها آيرون‌فورج زيستگاه دورف‌هاست. قلمروي آنها نام‌اش، خزمودان به معناي «کوهستان‌هاي خز» يک منبع آتشين است، خزگورات عاشق کار کردن بروي کوره آهنگري و گوش دادن به افسانه‌هاي دلاوران و شجاعان است.

خزگورات بيشتر درگيري‌ها را بوسيله احضار يک گروه عنصر آغاز مي‌کند تا به کمک او بيايند و از سپر جادويي بسيار بزرگي بر عليه طلسم دشمن استفاده مي‌کند. سپس مشت‌هاي خردکننده‌اش را به حرکت در مي‌آورد، حبس مي‌کند و قبل از ستيز آوتار مي‌فرستد. اگر در نبرد سلامتش کاهش يابد، از طلسم براي گريختن استفاده مي‌کند، کشتن دشمن‌اش يا برگشتن خويش به سلامتي کامل منوط به چنين شرايطي است.

در زمان قدرت بخشيدن به اژدهايان ناظر، خزگورات قدرت سلطنت بر زمين و اعماق آن جهان را به نلثاريون باشکوه، ناظر اژدرسواران سياه واگذار کرد ... کسي که بعدها مرگ‌بال شناخته شد.

او در معماري و مهندسي خردمند است. کوه‌هاي ازروت را با کمک مخلوقات خويش، خاکيان ساخت و شکل داد.

همچنين او متصدي ساختمان تيتان در زير بيل‌مودان است.

شمايلزبانه شعله‌هاي کوچک آتش سرتاسر بدن اين غول برنزي چهار شانه است. آشکار است که از ناراضايتي اخمگين است و پتک آهنگري عظيم‌اش ول‌رايز نام دارد.

ول‌رايز
ول‌رايز شکل دهنده اين پتک بزرگ از توريوم خالص ساخته شد، پس از آن آمان‌ثول و نورگانون با کمک هم آن را افسون کردند. پتک بيشتر شبيه ابزار آهنگري است تا يک اسلحه، و حقيقتا خزگورات از آن در هنگام آهنگري استفاده مي‌کند. زماني که نبرد آن را مي‌چرخاند، موجب بوجود آمدن ارتعاشات بزرگي مي‌شود و زمين لرزه‌اي قدرتمند بوجود مي‌آورد.

نکات کم اهميت
خزگورات بيشتر به خداي آتش و آهنگر يونان، هفيستوس شباهت دارد (ولکان). ديگر قدرت‌هاي الهي‌اش از آئوله، والار و يکي از آينور اساطيري جي. آر. آر. تالکين گرفته شده است، آنجا آئوله دورف‌ها را خلق کرد(او آنها را ماهال و سازنده ناميد) و آنها را در کوبيدن زمين‌ها و کوهستان‌هاي سرزمين ميانه سهيم ساخت.
منبع

• افسانه تيتان‌ها در بليزپلنت
• خزگورات در دانشنامه هنر نبرد


لورد اندوين لوتارAnduin Lothar،



آنديون لوتار

الفاب فرمانده ارشد اتحاد، شهسوار دلاور ازروت، قهرمان استورم‌ويند، شهسوار قلمرو، شير ازروت، قهرمان شاه، آخرين اراتي
جنسيت مذکر
نژاد انسان
کلاس شخصيت شهسوار، مبارزع جنگجو، ديده‌ور
مکان نامعلوم
شغل شهسوار نجيب استورم‌ويند، نايب السلطنه پادشاهي ازروت، فرمانده ارشد اتحاد
طرفدار پادشاهي ازروت، اتحاد لردران
وضعيت مرده
خط مش تقريبا بي‌طرف
خويشان ثورادين، سلسله آراتي
لرد آندوين لوتار يا Anduin Lothar، شير ازروت، آخرين نسل حقيقي خاندان باستاني اراتي، قهرمان پادشاهي ازروت (که بعدها پادشاهي استرم‌ويند ناميده شد) در زمان جنگ اول، و فرمانده‌ي کل قواي اتحاد لردران در زمان جنگ دوم بود. لوتار شمشير قدرتمند کوئل‌زرم را به کار مي‌برد. همچنين گفته شده‌است که او شمشير بزرگ سلطنتي استرم‌ويند را استفاده کرده‌است
.
بيوگرافي قبل از جنگ

لوتار در دربار ازروت به عنوان دوست شاهزاده ل‌لين ورين و مديو بزرگ شد. اين سه نفر در جواني و در سرزمين‌هاي ناآرام ازروت ماجراجويي‌هاي بسياري داشتند. پس از رسيدن به سن قانوني، لوتار به ارتش ازروت محلق شد و خيلي زود به مقام مردان مسلح برادري سواره‌نظام رسيد، و سرانجام ارتش به ازروت فرمان ميراند.
وقتي که ارکها براي اولين بار به ازروت آمدند و حمله‌ي نخستين خود را به دژ استرم‌ويند آغاز کردند. لوتار با پشتکار از جنگ با آن‌ها حمايت کرد. شاه ادامنت ورين ? با قضاوت لوتار موافق بود، و قسم خورد که سرزمين محبوبش را از ارک‌ها خلاص کند. البته، او قبل از اينکه اين قسم به نتيجه برسد، مرد و جاي او را پسرش ل‌لين ورين اول گرفت. شاه جديد کار پدرش را ادامه داد و جنگ بر عليه ارک‌ها بشدت دنبال شد. در اين زمان متجاوزين در مرداب سوگ متوقف شده بودند.

در زماني در جنگ، کتاب الوهيت، کتابي با ارزش زياد بين کشيش‌هاي ايالت شمالي، به وسيله‌ي گروهي از اوگرها به سرپرسي ارباب اوگر تورک دزديده شد. لوتار گروهي را براي حمله به محل اختفاي اوگرها در معدن‌هاي‌مرده در غرب خزان، فرماندهي کرد. ولي به طور کامل تاراج شد و براي به آرامي کشته شدن، زنداني گرديد. لوتار براي ?? ماه در غارها زنداني ماند، تا زماني که او و بقيه‌ي افراد باقيمانده‌اش به دست نيروهاي ازروت نجات يافتند. او کتاب الوهيت را يافت و به ازروت برگرداند و در صومعه‌ي ايالت شمالي از کتاب محافظت کرد. بعد از بازگشت دوباره به جنگ، لوتار به هدايت نيروهاي ازروت ادامه داد.

لوتار شکه شد وقتي که شاگرد دوست قديميش مديو، خدگر جادوگر، به او گفت که جادوگر بزرگ با فراخواندن ارک‌ها به ازروت به همه خيانت کرده‌است. پس از بحثي داغ در استرم‌ويند، لوتار، شخصا نيرويي را براي حمله به کاراژان و کشتن مديو، هدايت کرد. گروه به همراه لوتار، خدگر و گارونا نيمه‌ارک، به قسمت زيرين برج رفته و با نگهبان ديوانه درگير شدند. سرانجام خدگر موفق شد که شمشير را به قلب مديو بزند، و لوتار با شمشير بزرگش در يک حرکت سرش را جدا کرد.

متاسفانه، مرگ مديو ديوانگي هورد را متوقف نکرد. و جنگ در حال تغيير عليه ازروت بود. ارک‌ها از اشتباهات اوليه خود در زمان فرماندهي جنگ‌سالار سياه‌دست پند گرفتند. شاه ل‌لين به دست عامل ارک گارونا ترور شد و شهر استرم‌ويند سقوط کرد. لوتار، با دانش بر اين که ازروت شکست خورده‌است، تصميم گرفت که باقيمانده‌ي مردمش که زماني قدرتمند بودن را نجات دهد. او بقاياي لشکر و بسياري از مردم عادي را که ميتوانست نجات دهد، جمع کرده و در يک عقب‌نشيني نااميدانه به آنطرف درياي عظيم، در سواحل لردران به زمين نشست.

جنگ دوم

لوتار که زماني در دربار شاه ترنس منتيل دوم لردران حضور داشت، داستان ترسناکش را براي هر کسي که مي‌شنيد گفت. درخواست‌هاي شيواي اوتر، سرانجام پادشاهي انسان‌ها را براي يک انجمن ضروري دور هم آورد، جايي که سياست استادانه‌ي دوستش ترنس، اتحاد لردران را ايجاد کرد. پس از تماس ترنس، و داستان لوتار، الف‌هاي والامقام منزوي قسمتي از نيروهايشان را فرستادند، تا بدهي خود به خاندان اراتي به خاطر نجاتشان در زمان جنگ ترول‌ها را پس دهند. دورف‌هاي پتک‌وحشي از اوج مرتفع نيز بوسيله‌ي ارک‌ها مورد حمله قرار گرفتند و به سرعت به لوتار ملحق شدند. اتحاد بعدا دورفهاي ريش‌برنزي و گنومهاي خزمودان، که به خاطر پيشرفت هورد از زمين‌هايشان رانده شده بودند، را در خود پذيرفت.

به خاطر مهارت بسيارش در جنگ و تجربه‌ش با ارک‌ها و اينکه شاهان شمال مايل نبودند که لشکرشان در فرماندهي کشور رقيب قرار گيرد، لوتار - فردي بي‌طرف - به عنوان فرمانده‌ي کل قواي اتحاد انتخاب شد. او به سرعت تيراليون را جانشين خود و درياسالار دائلين پرادمور، اوتر روشنايي‌آور و جادوگر اعظم خدگر را به عنوان ستوان انتخاب کرد. در مدت جنگ، او ارتش خود را از جنگي به جنگ ديگر با شجاعت و مهارت هدايت کرد. بعد از عقب‌نشيني اسرارآميز هورد از لردران و پيروزي‌هاي درياسالار پرادمور در دريا، لوتار ارتش اتحاد را براي آزاد کردن بيشتر ازروت و خزمودان پيش راند و حتي به خود مرداب سياه نفوذ کرد. لوتار در دامنه‌ي منارهاي سياه‌سنگ وقتي که گروهان تحت فرمانش به وسيله‌ي نيروهاي هورد غافل‌گير شدند، کشته شد.

او در جنگي که احتمالا بزرگترين در تاريخ ازروت است، از قسمت اصلي نيروهايش جدا شد. در ميان آشفتگي، او مجبور به جنگ تن‌به‌تن با ارگريم پتک تباهي، جنگ‌سالار هورد شد؛ بعد از جنگي طولاني و خسته‌کننده، لوتار بعد از شکسته‌شدن شمشيرش به دست پتک تباهي شکست خورد، و جمجمه‌اش با ضربه‌اي سنگين از سلاح افسانه‌اي خرد شد. گرچه، بسياري بر اين باورند که پتک تباهي، در جنگي منصفانه پيروز نشد و لوتار بعد از غافل‌گير شدن توسط گروهي از مبارزان ارک کشته شد. به هر حال، شمشيرش از چنگش افتاد، ولي مدت زيادي بر زمين نماند.

پتک تباهي باور داشت که مرگ لوتار روح مبارزه‌ي لشکرش را از بين مي‌برد، ولي اتفاقي که افتاد درست برعکس بود، بعد از مرگ لوتار، تيراليون، ژنرال مورد اعتمادش، شمشير و سپر او را برداشت و ارتش اتحاد را به پيروزي احتمالي بر دفاعيات سياه‌سنگ هدايت کرد، و بعدا به خدگر دوست و متحد قديمي لوتار، در نابودي دروازه سياه کمک کرد.

ارث و يادبود

آنديون آزادي سرزمين محبوبش از کنترل ارک‌ها و دوباره سازيش را نديد. ولي پيکره‌اي سنگي و بزرگ که شرح حمله‌ي آخرش را نشان مي‌دهد ساخته شده (مطمئناً بدست ارک‌هاي زنداني اتحاد) و هنوز هم در جلگه‌هاي سوزان ايساتده و به جهت مخالف به منارهاي سياه‌سنگ اشاره مي‌کند. ميراث لرد لوتار در تمام مردم آزاد استرم‌ويند زنده‌است. شاه کنوني کشور، اسم لوتار را حمل مي‌کند.

مقبره‌ي يادگار در توقف‌گاه افتخار به عنوان يادبودي از هرچه که او برايش مي‌جنگيد ساخته شده‌است.

چيزهاي کم اهميت

در هنر نبرد ? اگر بر روي يک سرباز پياده به اندازه‌ي کافي کليک کنيد، مي‌گويد «عمو لوتار تو رو مي‌خواد» ارجاعي به هم لوتار و هم سام

اسم او يعني «ارتش مشهور» از عناصر آلماني hlud «شهرت» و heri «ارتش». در قرن ?م شاه فرنگي، پسر لوئيس اول، که بر منطقه‌اي به نام لوريان فرمان مي‌راند، به اين نام بود. همچنين، فرماندهان امپراطوري روم مقدس هم همين نام را داشتند.

نقل‌قول‌ها

«يه مهتر عبوس مي‌شود و سگ را لگد ميزند، يه جادوگر عبوس است و شهري ناپديد مي‌شود.»



کوريالستراسز


کوريالستراسز يا Korialstrasz جفت اصلي ملکه? اژدها الکستراسزا است و به عنوان کراسوس جادوگري از نژاد الف‌هاي عالي يکي از اعضاي بالارتبه? کيرين‌تور انجمن حکمراني بر دالاران بود.

بيوگرافي

کوريالستراسز اژدهاي قرمز باستاني، دانا و قدرتمند است او در زمان نبرد پيشينيان همسر جديد الکستراسزا بود و تا امروز اين رابطه پابرجاست. بعنوان همسر اصلي کوريالستراسز بعنوان ناظر الکستراسزا بر امور نظارت مي‌کند. بشدت به ملکه‌اش وفادار است و «عشق اول» در ميان همسران اوست. و همچون ديگر اژدرسواران قرمز پاسبان حيات تمام موجودات است، او اغلب اوقات از ملکه و هم نوعانش دور است. او دائما مراقب نژادهاي جوان‌تر است، اغلب به شکل آن‌ها در مي‌آيد و با آن‌ها پنهان مي‌شود. ظاهري که از همه بيشتر شناخته شده است کراسوس الف‌عالي انجمن کيرين‌تور است و عضوي از شش رهبر انجمن دالاران است. ديگر شخصيت برجسته‌اش بورل است که نام مستعار او در انجمن سيلورمون است.

کراسوس به شکل جادوگري از نژاد الف‌عالي که بسيار قابل اطمينان است در آمد، قدرت و جايگاهش را در شورا حفظ کرد. بسيار محترمانه دستور مي‌دهد و هنوز متکبر و مغرور نيست. مخصوصا در شکل الف‌عالي خويش مانده و در مواقع ضروري يا در زمان ديدار با هم‌نوعانش به شکل اژدهايي خود در مي‌آيد. اندک کساني شخصيت حقيقي او را مي‌شناسند و آن را بعنوان راز حفظ مي‌کنند.

کراسوس در زمان جنگ نيز در شمايل الف‌عالي خويش ماند، بسيار کم به شکل اژدهايي خود در آمد. قدرت بسيار زيادش را در درگيري‌هاي فيزيکي نشان نمي‌دهد،در عوض ترجيح مي‌دهد تا با جادو و قدرت‌هاي سري مبارزه کند. اگر بخواهد شکل اژدهايي خود را‌ آشکار سازد به سرعت به آسمان مي‌رود از سلاح نفسش استفاده مي‌کند و جادو همچون قابليتي براي سرعت گرفتن در فرار مناسب است. براي تمام قدرت و نيرويش او در واقع در نبردهايي اژدهايي بسيار بي‌تجربه است. به همين‌دليل مجالي براي يادگيري در اين دهه‌هاي سير و سفر در خاک ازروت در شکل انساني يافته است.

نبرد پيشينيان

درست کمي مانده به نبرد پيشينيان کوريالستراسز بطور غيرقابل باوري ضعيف شد. الکستراسزا، تيرانستراسز و ايسرا دليل آن را، وجود نسخه? آينده? کوريالستراسز با هم در يک دوره? زماني که خيلي از او دور بود، تشخيص دادند. کوريالستراسز و کراسوس با کمک هم به گروه مقاومت الف‌هاي شب در مقابل تهاجم لژيون سوزان کمک کردند. بارها وقتي که کراسوس جادوگران الف شب را هدايت مي‌کرد، کوريالستراسز از بالا کمک کرده يا مقداري چند متحد براي غافل‌گيري جم‌آوري مي‌کرد (هيچ‌کدام در آن زمان قادر به تغيير شکل نبودند). کراسوس و کوريالستراسز دلاورانه در مقابل افرادي مثل هاکار ارباب‌تازي، نلثاريون زمين‌بان، منراث ويرانگر و آرکيماند آلوده کننده جنگيدند. کراسوس و همراهانش سرانجام به زمان خود بازگشتند.

عصر جديد

حدودا در جنگ‌هاي اول و دوم، کوريالستراسز خصوصيات يک الف والامقام به نام کراسوس را قرض گرفت و يکي از اعضاي کيرين‌تور، انجمن حکمراني قلمرو جادويي دالاران شد. او به همراه آنتونيداس، شاهزاده کيل‌تاس و کل‌توزاد، يکي از رهبران ارشد کيرين‌تور بود. او، به همراه همقطارانش خدگر جادوگر جوان را، در رخدادهايي که سال‌ها پيش در کاراژان - بعلاوه? مرگ مديو، حضور ظاهري سارگراس و توضيحات خدگر در مورد درانور- مورد بازجويي قرار داد.

وقتي که الکستراسزا به وسيله? هورد اسير و زنداني شد تا فرزندانش به ارک‌ها در جنگ کمک کنند، کراسوس بطور مداوم از شغلش براي تلاش براي نجات ملکه‌اش استفاده مي‌کرد. همه? اين‌ها اثري نداشت، تا وقتي که بعد از جنگ، کيرين‌تور، رونين را براي يک ماموريت ديدزني به خازمودان فرستاد، ولي کوريالستراسز به رونين دستورات ديگري داد: نجات الکستراسزا. با اطلاع به اينکه مرگ‌بال حتما براي کشتن ملکه? اژدها ميرسد، کوريالستراسز سعي در پيدا کردن سه ناظر ديگر، مليگوس، نزدرمو،ايسرا، کرد چون فقط با کمک آن‌ها، اژدهاي سياه ممکن است شکست بخورد. هرچند، پاسخ آنها براي ملکه‌اش اميد کمي داشت. وقتي که تلاش مي‌کرد تا در پناهگاه لرد پستور رسوخ کند، تله‌اي جادويي به نام گرسنگي بي‌پايان را فعال کرد و دو انگشت باقيمانده در درست چپش را از دست داد. وقتي جنگ آخر گريم‌باتول شروع شد، کوريالستراسز دوباره تبديل به اژدها شد و با سرعت وارد جنگ گرديد و تلاش کرد که روان اهريمن را از نکروس جمجمه‌شکاننده پس بگيرد. نکروس سعي کرد که از قدرت روان اهريمن بر روي او استفاده کند ولي علي‌رغم قدرت زياد آن، کوريالستراسز از دستش فرار کرد. ضعيف‌شده به زمين افتاد و رونين را فراخواند و از او خواست که اين کار را انجام دهد. در همين زمان، سه اژدهاي ناظر ديگر نيز رسيدند و بعد از معالجه? کوريالستراسز به جنگ با مرگ‌بال پرداختند.

با اينکه جنگ به بدترين حالت تبديل شده بود، رونين روان اهريمن را نابود کرد و ناظران توانستند با تمام قدرت خود حمله کنند. مرگ‌بال همتاي همه? آن‌ها نبود و فرار کرد.

کوريالستراسز دوباره به ملکه? خود پيوست و بعد از جمع کردن بچه‌هاي بدنيا نيامده? او در شب ناپديد شدند. او بعدا به وسيله? نوزدرمو فراخوانده شد تا شکافي در زمان را معالجه کند. (قسمت بالايي در مورد نبرد پيشينيان را ببينيد). بعد از درست کردن خط زماني، کوريالستراسز آخرين بار در حال پرواز، به وسيله? ترال بعد از آوردن تبر و داستان براکسيگار به ارباب جنگ، ديده شد.

چشمه خورشيد

کوريالستراسز شخصا تراکم مجدد انرژي چشمه خورشيد را مشاهده کرد، ولي نمي‌خواست، شاهزاده آرتاسشواليه‌ي مرگ جديد ليچ‌کينگ آنرا بيابد. کوريالستراسز انرژي را به قالبي شبيه به انسان تبديل کرد - در قالب دختري روستايي به نام انوينا تيگ. کوريالستراسز با مخفي کردن حقيقت از او تا زماني ديگر، به انوينا خيال داشتن يک زندگي عادي را داد. البته بدون عمد، او زنده شد و در سراسر خيال استادانه‌ي او، احساسات و عواطفي براي خودش کسب کرد.

مشخصاتش به اسم بورل فاش شد، کسي که شخصيت‌هاي کتاب براي باز کردن زنجير از انوينا و کلک بدنبالش مي‌گشتند. زماني که دارخن مداخله کرده و شروع به کشيدن انرژي از او کرد، کراسوس حقيقت را به انوينا گفت - که او نماد چشمه‌ي خورشيد است.

تا زماني که دارخن با استفاه از قدرتي که از انوينا کشيده بود کنترل اژدهاي قرمز را در دست گرفت، کوريالستراسز/بورل هرگز قصد دخالت در اتفاقاتي که رخ ميداد را نداشت. ناتوان از شکستن کنترل ذهني، کوريالستراسز مجبور به جنگيدن با اژدهاي آبي تيريگوسا شد. مدتي بعد طلسم به وسيله‌ي اژدهاي کوچکي به نام راک شکسته شد.

وقتي که جنگ عليه دارخن ادامه يافت، کوريالستراسز بار ديگر کنار رفت تا شاهد هرچه که رخ مي‌دهد باشد. در آخر، اعلام کرد که همچنان از طريق چشمان راک مراقب انوينا و کلک خواهد بود و آنها در مراقب نايب‌السلطنه‌ي کوئل‌تالاس لورتمار ترون خواهند بود.

جهان هنر نبرد

در چند جا نام او به کار رفته است. در رخداد آن‌کيراج ، يکي از پاداش‌هاي کامل کردن عصاي ماسه‌هاي روان خنجري حماسي است. کسي فکر نمي‌کند که کراسوس خوشحال باشد که دندانش گرفته شده است. در دهکده کيرين‌وار در نتراستورم اوتلند، بايد مهر کراسوس و سه قسمت مجموعه‌ي کراسوس - سازه‌هايي قدرتمند که به جادوگران وابسته به دالاران که خدگر را به درانور همراهي کردند داده شده است - را جمع‌آوري کنند. در وسط زمين‌هاي بد، يکي از الف‌هاي والامقام به نام گرک کوئست‌هايي ميدهد که بازيکنان را به جنگ عليه‌ي اژدهايان سياه مي‌فرستد و مي‌گويد که از طرف اربابش کراسوس از کيرين‌تور، فرستاده شده است. اين نشان مي‌دهد که پوشش کراسوس همچنان وجود دارد و همچنان او در کيرين‌تور فعال است.

خشم ليچ کينگ

سرانجام کوريالستراسز در ظاهر کراسوس در بازي جهان هنر نبرد : خشم ليچ کينگ ظاهر شد. او در معبد ويمرست در دراگون بلايت در کنار الکستراسزا حضور دارد. بر اساس توضيحات ناليک اين فراخوان کوريالستراسز بود تا اژدرسواران در پيمان ويمرست دور جمع شوند تا با جهاد مليگوس مبارزه کنند. همچنين در جريان آنگراثار درگاه خشم او در شکل اژدهايي خود به‌همراه ملکه‌اش ديده مي‌شود. بازيکنان [Key to the Focusing Iris] را از سافيرون در ناکساراماس گرفته و به او مي‌دهند، کراسوس نيز کوئستي براي شکست دادن مليگوس و بدست‌آوردن قلب جادو از چشم جاودانگي را مي‌دهد.

همچنين، پايگاهي به‌نام کراسوس در شهر بازسازي شده دالاران وجود دارد. جايي که رهبران مبارز شهر در آن قرار دارند. همچنين کراسوس يکي از دو بازمانده جنگ دوم شوراي عالي کيرين‌تور است که در بازي ظاهر شده است.(ديگري مودرا است)

نام‌هاي ديگر

* کراسوس، نامي که وقتي حالت الف‌عالي است در بين کيرين‌تور استفاده مي‌کند.

* بورل، نام جانشين قابل تغيير الف‌عاليدر سه‌گانه چشمه خورشيد ثبت شد. "بورل" احتمالا نام ديگر کوريالستراسز در بين انجمن سيلورمون است.

نقل‌قول‌هاي خواندني

* تا ابد خادم تو ام عشق من
* بله، ملفيوريون طوفان‌خشم، من يک اژدهايم، در حقيقت يک اژدهاي قرمز منحصر بفرد. مدت زيادي ظاهر موجودي فاني را گرفته‌ام، بهرحال اين اتخاب من بود بياموزم و يادبگيرم در حالي که براي صلح بين تماممان کوشش مي‌کردم.

* لژيون سوزان فقط سايه‌اي از تاريکي وحشتناک اوست. به‌من اعتماد کن، وقتي که مي‌گويم همه اهريمنان وارد شوند هنوز اميدي هست، ولي اگر همه را کشتيم و فقط او وارد شد هيچ اميدي نيست.

* شروع شده... خدايان ما را حفظ کنند... شروع شده و براي توقف هيچ کاري نيست که بتوانيم انجام دهيم...

* "من احياي دوباره‌ي انرژي چشمه را کشف کردم، ولي فکر مي‌کردم بهتر است که تا فرارسيدن روزهاي بهتر مخفي بماند. من مي‌ترسيدم که ليچ کينگ انژري آن را در اختيار خود در آورد و ازروت را نابود کند. فکر مي‌کردم مردابي استادانه ساخته‌ام، نيرنگي براي پنهان ساختنش... ولي نيرنگ خود به خود زنده شد، چيزي که اصلا انتظارش را نداشتم."

* اين مکان براي تمام ديده‌گان، حتي براي آرتاس، هنوز بلا استفاده است. او چنين قدرتي دارد.

کوريالستراسز: «من هميشه مديون توام، الف شب.»

مالفيوريون: «احتياجي به اين حرف‌ها نيست.»

کوريالستراسز: «هرچه تو بگويي. مردني نيستي»

نلثاريون: «مرا مي‌شناسي... ولي من تو را نمي‌شناسم.عليه من صحبت مي‌کني... باعث مي‌شوي که ديگران مرا همانند آنچه تو مي‌بيني، ببينند... تو باعث مي‌شوي که آن‌ها به رفيق قديميشان بي‌اعتماد شوند... به برادرشان... تو اجازه گفتن چنين سخنان کذبي را نداري...»

کوريالستراسز: «يکي از شما هستم! نام اصليم را ملکه‌ي زندگي مي‌داند، ولي براي اکنون من فقط کراسوس هستم.»

مليگوس: «اين جوجه خوب نعره ميزند.»

کوريالستراسز: «اکنون زمان خوبي براي مزاح نيست، مخصوصا براي تو، محافظ جادو! اکنون زمانيست که توازن برقرار نيست! يک اشتباه وحشتناک، يک انحراف از واقعيت، همه چيز را تهديد مي‌کند... همه چيز را»

نلثاريون: «چه مهيج...»

کوريالستراسز: «شما داستانم را خواهيد شنيد! مي‌شنويد و مي‌فهميد... بخاطر اينکه خطر بدتري نزديک است، چيزي که به ما هم برخورد مي‌کند، مي‌بينيد - »


جنگ اول



جنگ اول بين انسان ها و اورک ها درست بعد از رسيدن اولين گروه از قبيله اورک هاي درانور به آزروث شروع شد.پادشاهي انساني آزروت کاملا نابود شد و بازماندگان جنگ مجبور شدند به لردران فرار کنند.



وقايع نگاري

نبرد اول براي هورد خوشايند نبود. انتظار پيروزي آساني بر يک رقيب ضعيف را داشتند. هورد به استجکامات استورم ويند يورش برد، تنها به شکستي فاجعه آميز متقارن تن در دادند. ارک‌هاي اندکي جان سالم بدر بردند.
گولدان جادوي سايه را طلب کرد تا مرداب سياه را در چشمه‌هاي مه آلود پنهان کند. مه تيره و تار ارک‌هاي باقي مانده را پنهان ساخت و مانع نيروهاي انسان‌‌ها از تعقيب آنها شد.
هورد تحقير شد و بسيار غيره منتظره شکست خورد و عشيره به سرعت دچار آشفتگي شد. بدنبال آشوب، با دسته بندي مقصرها هورد شکستي ديگر خورد.
گولدان ديکتاتور بي‌باک سياه‌دست نابود کننده بر سرير جنگ‌سالار هورد نشاند. جنگ سالار جديد، دوباره قبايل را جمع آوري کرد و آنها را براي حمله‌اي جديد به ازروت آماده ساخت. هورد شروع به تاخت و تاز عليه محل زندگي انسان‌هاي دور افتاده در نزديکي مرداب کرد.
مديو به گولدان تصويري ديگر نشان داد، مقبره سارگراس و قدرتي که درون آن است.
هورد بارديگر به ازروت هجوم آورد شهرها و دهکده‌ها را يکي پس از ديگري نابود ساخت و هرچيزي که در سر راه بود را چپاول نمود. شهرهاي دهکده باشکوه، جنگل آفتابي، ايالت طلايي و نهر ماه نابود شدند.
دروتان، سردسته قبيله گرگ يخي توسط ارک‌هاي ديگر کشته شد. قاتلان فرزند خردسال دورتان را در مقابل بدن مرده والدينش تنها گذاشتند، اما ارک جوان به سرعت يافته و توسط انسان‌هايي تحت رهبري آئدلاس بلک‌مور نجات پيدا کرد. فرزند خردسال به عنوان برده گرفته شد و بر لو نام ترال نهادند.
لرد آندوين لوتار مديو خائن را يافت. او مبارزان اندکي را به برج مديو برد و با جادوگر روبرو شد. لوتار بهمراه خدگر شاگرد مديو بدن مديو را دريدند و روح سارگراس را نابود کردند. هرچند روح مديو فرار کرد.
به سياه‌دست خيانت شد و توسط ارگريم پتک تباهي، جنرال مورد اعتماد و دوست نزديکش به قتل رسيد. پتک تباهي جانشنين سياه‌دست و جنگ‌سالار هورد شد.
استحکامات استورم ويند پيش قدرت کامل هورد سقوط کرد و نابود شد، شاه ال‌لين توسط يکي از خادمان گولدان، گارونا نيمه ارک کشته شد
جاسوسان وفادار ارگريم گارونا را گرفته و شکنجه دادند. زير شکنجه، او وجود انجمن سايه را فاش ساخت و آنها را به سمت وارلاک‌هاي گولدان در نزديکي خرابه‌هاي استورم‌ويند هدايت کرد.

پتک تباهي گرگ‌سواران خويش را به ويرانه‌هاي استورم‌ويند گسيل کرد. آنها بيشتر وارلاک‌هاي گولدان را کشتند و اعضاي باقي مانده انجمن سايه پراکنده شدند. گولدان درخواست بخشش و و به پايان رساندن نظريه‌اش کرد. پتک تباهي موافقت کرد و او را مورد بخشش قرار داد.
لرد آندوين لوتار پذيرفت که پادشاهي ازروت از دست رفته است. او مردمان کشور خويش را جمع آوري کرد و آنها را از ميان درياي بزرگ عبور داد. سرانجام بروي ساحل لردران فرود آمدند.


فراست‌مورن



فراست‌مورن شمشير طلسم شده‌ است که نرزول، ليچ کينگ آن را سرير يخي‌اش به بيرون پرتاب کرد که آرتاس منتيل کسي که از پتانسيل ميزباني خويش بي‌اطلاع بود. فراست‌مورن را در قاره نرثرند يافت. اکنون فراست‌مورن در دستان آرتاس/ليچ کينگ است.

مورادين ريش برنزي، دورف اکتشاف‌گر آخرين بار در نرثرند ديده شد، او درباره قدرت فراست‌مورن چيزهايي شنيده بود و بدنبال آن بود زماني‌که آرتاس و مردانش به نرثرند رسيدند. زماني که نيروهاي لرد وحشن مل‌گانس شروع به محاصره آنها کردند، آرتاس و مورادين بدنبال اسلحه رفتند.

فراست‌مورن توسط تعداد زيادي از نامردگان محافظت مي‌شد آنها تلاش ‌کردند به آرتاس از خطر فراست‌مورن بگويند، اما باوجود اين آرتاس آنها را از بين برد. وقتي که آنها شمشير را يافتند بروي تخته سنگي که فراست‌مورن بروي آن بود اين سنگ نوشته را خواندند:

هرآنکس که اين شمشير را بردارد قدرت تا ابد نزدش خواهد بود. هرآينه که شمشير جسمي را بدرد قدرت هم روح‌اش را تکه تکه خواهد کرد.

مورادين فهميد که شمشير نفرين شده است، اما آرتاس با مسرت گفت که هرگونه نفريني را براي نجات سرزمين مادريش مي‌پذيرد. زماني که آرتاس آن کلمات را برزبان راند، يخي که شمشير را پوشانده بود شکست و منفجر شد. قطعه‌اي از آن به مورادين خورد و او را در دم کشت. آرتاس ديگر هرگز از دور اداختن پتکش نگران نمي‌رسيد و شمشير را برداشت. شمشير بدست، آرتاس به پايگاه‌اش بازگشت و ضد حمله‌اي را برعليه مل‌گانس تدارک ديد و به سرعت پايگاه لرد وحشت را نابود کرد. لرد وشحت با آرتاس روبرو شد، و به او گفت که نرزوي مي‌دانست که او شمشير نفرين شده را برمي‌دارد. او با آرتاس چنان صحبت مي‌کرد که انگاراعتقاد داشت او در جبهه لرد وحشت است. براي غافلگيري اهريمن، آرتاس از شمشير تفرين شده براي کشتن لرد وحشت به دستور شاه ليچ استفاده کرد.

بر اثر برداشتن فراست‌مورن، آرتاس روحش را به ليچ کينگ تقديم کرد و اولين شهسوار مرگ شد.

اصل

تايکاندريوس اظهار کرد که ليچ کينگ شمشير را خودش ساخته، که اين بعيد است، بخاطر اينکه نرزول قادر به ساختن اشياء از درون سرير يخي‌اش نبود. اينکه شمشير توسط کسي از افراد لژيون ساخته شده باشد بيشتر است و کيل جيدن، ليچ کينگ را براي منظوري نامعلوم در اسارت قرار داده بود. اگر اين يک قالب بوده است بنابراين بسيار عجيب است که کيل جيدن به نرزول توانايي فرار از اين زندان را بدهد. هنوزهم منشا فراست‌مورن به صورت يک راز باقيمانده است.، گرچه منابع اشاره به اين مي‌کنند که شمشير توسط لژيون ساخته شده و نه نرزول:

«فراست‌مورن يک شي بسيار وحشت‌اور و قدرتمندي است، توسط شياطين ساخته شد تا قدرت‌هاي ليچ کينگ را نگه دارد. نرزول شمشير را از سرير يخي به بيرون پرتاب کرد و براي رسيدن آن بدست آرتاس برنامه ريزي کرد. بدنبال راهي براي نابودي غضب، شاهزاده آرتاس متکبر شمشير نفرين‌شده را در اختيار گرفت و سرنوشت خويش را همان‌طور که نرزول نقشه کشيده بود رغم زد»

همچنين بخشي از داستان سايت رسمي خشم ليچ کينگ اظهار مي‌کند که فراستمورن توسط ليچ کينگ ربوده شده است:
«روح نرزول بطور جادويي زنداني شده بود تا لباس يک زره باستاني و مقيد به شمشير نفرين شده قدرتمند فراست‌مورن شود. تا از فرمانبرداري نرزول مطمئن شوند، کيل جيدن زره و شمشير را داخل بلوک يخي که از مناطق دور دست مارپيچ زيرين جمع آوري شده بود بطور مخصوصي مهر و موم کرد»

نفرين
فراستمورن توانايي کشيدن جان از قربانيانش و روح هرکسي که با آن مرتبط است را داراست. ليچ کينگ قابليت ديدن از طريق چشمان و شنيدن از طريق گوش‌هاي هرکسي که فراستمورن را حمل مي‌کند را داراست. اين قدرت بمعناي آن است که توسط هيچ موجود فاني قابل توقف نيست. ليچ کينگ مي‌تواند با اداره کننده آن ارتباط تلپاتي در هر مکان و هر فاصله‌اي برقرار کند. ليچ کينگ از اين توانايي براي فاسد کردن حامل در طي زمان استفاده مي‌کند. اين اثرات مختلفي دارد. فردي که فراستمورن را در اختيار دارد از روي ميل قستمي از آن نمي‌شود. در طي زمان فرد از يک انسان خوب به يک انسان عادي و سپس وحشت انگيز تبديل مي‌شود. هيچ نامرده‌اي نيست که پس از استفاده از آن به نامرده تبديل نشود. سرانجام شمشير قادر به مکيدن روح موجود زنده به داخل شمشير مي‌شود. سپس فراستمورن حافظه‌ها و قدرت‌هاي قربانيان را نگاه مي‌دارد. در عمل بدن اصلي حامل در داخل يک مايل فراسمورن باقي مي‌ماند. شمشير به کنترل بدن ادامه مي‌دهد و شايد دارنده متوجه نشود که حس آگاهي‌اش به شمشير منتقل مي‌شود. آنسوي يک مايل شمشير قادر به کنترل بدن حامل نيست و حامل سرانجام از وضعيت فعلي خويش بکلي آگاه مي‌شود.

ليچ کينگ مي‌تواند به طور همزمان هم بدن بي‌روحي که با او در ارتباط است و هم فراستمورن را کنترل کند. روح داخل فراست‌مورن نابود مي‌شود مگر اينکه حاضر به ادغام با ليچ کينگ شود، واگر چنين نکند تا ابد از بين مي‌رود، اگر روح با ليچ کينگ ادغام شود او قادر به استفاده از تمام قدرت‌ها و خاطره‌هاي قربانيان خواهد شد. او تنها يکبار آنهم با شاهزاده آرتاس منتيل چنين کاري را کرد.




قدرت‌ها
هنر نبرد ?
در هنر نبرد : سرزمين آشوب، فراست‌مورن پايه آسيب آرتاس را ?? واحد افزايش داد و به او اجازه آسيب آشوب را داد، که اثري کامل بر تمام انواع زره‌ها مي‌گذارد.

بازي ايفاي نقش

در هنر نبرد بازي ايفاي نقش راهنماي هيولاها، فراست‌مورن شي‌اي منحصر بفرد و فنا ناپذير است. يک شي‌ باستاني با قدرت‌هاي زير است :
افزايش شانس ضربه، افزايش آسيب، افزايش شانس ضربه خطرناک، افزايش سرعت تک، قدرت بجان هم انداختن موجودات بي‌جسم بطوري که کاملا جان مي‌گيرند. و ...

بليزکن

شکوه فراست‌مورن در بليزکن ???? به نمايش گذاشته شد.

سازندگان گفتند که هنوز بروي جزئيات آن کار مي‌کنند. و افکت‌هاي آن را اضافه مي‌کنند «قدرت‌هاي متعددي که خواهد داشت» (نسان دادندکه مشکل پتانسيلي با تصوير ليچ کينگ جديد دارند)

مراجع

بازهم ديگر مرجع شرور مرده، «درود برشاه، عزيزم» اين جمله توسط جنازه‌اي در پايان شرور مرده ? : نيروهاي تاريکي گفته شد. همچنين توسط دوک نوکم گفته شده است.


هورد


بخش اول

هورد يکي از دو جناح‌هاي بزرگ سياسي متشکل از فانيان جهان ازروت هستند, طرف مقابل اتحاد نام دارد. هورد تشکلي است متشکل از تبعيد شده گان و متوارياني است که از مشکلات بزرگي جان سالم بدر برده, با هم يکي شده, همچون خانواده‌اي مي‌جنگند, همراه و يار يکديگرند. هرچند در آرمان‌ها, سياست‌ها و باورها تجديد نظر شده و اعضاي آن با گذر زمان تغيير کرده‌اند, اين همان هوردي است که از جنگ سالار اورگريم پتک تباهي به ترال ارث رسيده است.

اعضاي اصلي

اعضاي اصلي هورد شامل :

· اورک‌هاي دورتار

o اورک‌هاي بازمانده از جنگ‌هاي اول, دوم و سوم که توسط ترال از کمپ‌هاي نگهداري آزاد شده و با هدايت او سرنوشت جديدشان را در کليمدور رقم زدند. بار ديگر به سنت آبا و اجداديشان شمنيزم بازگشتند تا در برابر تباهي جادوي اهريمني مقابله کنند.

o در دگرديسي ترال خردمند رهبري هورد را به گروش فرياد جهنمي داد تا اين بار دنيا را نجات دهد و هورد و اتحاد را به‌حال خود گذارد.

ديگر رهبران شامل : واروک سورفنگ و درک‌تار

o پايتخت هورد شهر دورتار, واقع در اورگريمار است.

o همچنين کمپ‌هايي در برنز, آشنويل, استرانگلتورن ويل, بلندهي‌هاي آرتاي, مرداب مصيبت‌ها, سرزمين‌هاي نامساعد و آشارا دارند. پس از بازشدن مجدد دروازه‌‌ي سياه, اورک‌ها به سرزمين مادريشان درانورکه اکنون اوتلند ناميده مي‌شد بازگشتند و اردوگاه‌هايي در شبه جزيره آتش جهنم, بيشه‌ي تروکار, ناگرند, کوهستان تيغ لبه و دره‌ي شادومون برپا کردند. سپس به نرثرند رفتند و پاسگاه‌هاي مرزي در بورين توندرا, دراگون بلايت و گريزلي هيلز ساختند.

o قبايل اورک بازمانده که به ترال پيوستند :

· قبيله گرگ يخي – قبيله‌ي خود ترال, که از زمان مرگ‌ آخرين رهبر قبيله دورتان توسط پيشگو درک‌تار هدايت مي‌شود. قبيله گرگ يخي بزرگترين اجتماع اورک‌ها در پادشاهي شرقي در دره آلتراک بود. (دهه‌ها قبل توسط گولدان به ازروت تبعيد شده بودند)

· قبيله آواي جنگ – توسط گاروش فرياد جهنمي هدايت مي شود, اين اورک‌ها در جنگا آشنويل اقامت دارند.

· قبيله شترد هند, قسمت ازروتي قبيله که به ترال پيوستند و بعنوان گروه قاتلان هورد به خدمت در آمدند.

· ماگ‌هار اورک‌هايي هستند که از فساد گريختند و در تمام سه جنگ در اوتلند باقي ماندند. رهبر آن‌ها مادربزرگ گِياه, مادربزرگ ترال است. ديگر اعضاي قابل ذکر اين گروه دارنوش سورفنگ, گاروش فرياد جهنمي و جورين ددآي )ددآي به معنا شکارچي قهار) است.

· قبيله بليدينگ هالو – قبيله‌اي که پس از جنگ دوم به درانور بازگشت, اما وقتي‌که اعضاي آن در مکان‌هاي مختلف ازروت پراکنده شد مثل گرام فرياد جهنمي و قبيله‌اش آواز جنگ آن‌ها را رها کردند. آن‌ها بعدا اسير شدند. توسط ترال از کمپ‌هاي کار اجباري رهايي يافتند و به هورد جديد پيوستند. علاوه بر اين فردي برجسته در ميان ماگ‌هار بود که رهبرشان نيز بود و نامش جورين ددآي بود.

· قبيله شمشير آتشين– اربابان شمشير زماني قسمتي از قبيله شمير آتشين بودند, هرچند قبيله خودش را به فساد کشاند, اين اندک شمشيرزنان هنوز هم قسمتي از هورد هستند.

· قبيله سياه‌صخره – ايتريگ و واروک سورفنگ عضوهاي هورد جديداند. بلادآي ردفيست و رگار زمين خشم به همراه هورد جديد به کليمدور رفتند, درکنار اين اعضاي شناخته شده پرچم‌هايي از اين قبيله در بعضي از اردوگاه‌هاي نظامي جنگ سوم بود.

· قبيله سايه ماه – پاسبانان و ديده‌وران روستاي سايه‌ي ماه بازماندگان اين قبيله هستند.

· قبيله‌ي پتک شفق – در واقع يکي از اورک‌هاي آن‌جا هنوز وابسته به هورد است (زاروک). رهبر اين قبيله چوگال است که در وقايع دگرديسي و شکستن جهان ازروت نقش بسزايي در کنار مرگ‌بال دارد.

· قبيله دراگون ماو – در جهان وارکرفت : دگرديسي (آخرين گسترش دهنده‌ي بازي جهان وارکرفت تا حال حاضر) قبيله دراگون ماو دوباره به هورد مي‌پيوندند و در ارتفاعات شفق ساکن هستند.

o ترول‌هاي قبيله‌ي نيزه‌ي تاريک.

· درواقع ساکن قسمت کوچکي از جزاير درياي بزرگ هستند. سرانجام در سفر ترال به کليمدور به او پيوستند و به جزاير اکو نقل مکان کردند, اما در آن‌جا توسط تفنگداران دريايي کول‌تيراس زمين‌گير شدند. آن‌ها هميشه از اورک‌ها و مخصوصا ترال براي نجات قبيله‌شان و دادن خانه‌اي جديد به ايشان سپاسگذارند.

· رهبر اين ترول‌ها شکارچي سايه ول‌جين است.

§ ديگر رهبران : وانيرا شمن و زن‌تابرا درويد هستند.

· پايتخت ايشان جزيره نيزه تاريک است, بزرگترين جزاير اکو, در کنار سواحل دروتار است.

§ قبل از احيا کردن جزاير اکو, روستاي سن‌جين در ميان سرزمين دورتار پايگاه اصلي نيزه تاريک بود. ديگر پايگاه‌هاي ترول‌ها واقع در آشن‌ويل, کوهستان پاشنه سنگي و دزوليس است. همچنين کنترل دو پاسگاه مرزي هورد (پاسگاه سوامپارت و زابراجين) در زنگارمارش اوتلند در اختيارشان است.

· ترول‌ها از رپتورها و خفاش‌ها براي سواري استفاده مي‌کنند.

· در دگرديسي آن‌ها اورگريمار را ترک کرده و گاروش را حمايت نمي‌کنند.

o تائورن‌هاي مولگور

· يک نژاد اصيل, بومي کليمدور, که با اورک‌ها دوست شدند و به‌آن‌ها راهنمايي و کمک معنوي کردند.

· پس از مرگ کايرن بزرگ, توسط پسرش سالار ارشد بين سم خوني رهبري مي‌شود.

· رهبران مهتر : درويد اعظم همول رون‌توتم

· پايتخت ايشان تاندربلاف در مولگور است.

§ همچنين کمپ‌هايي در برنس, هزار سوزن, کوهستان‌هاي پاشنه سنگي, دزوليز, فرالاس و فل‌وود دارند. علاوه بر اين پيش قراولاني را به سمت پسر عموهايشان تونکا ها در نرثرند فرستادند.

· بروي کودوهاي عظيم الجثه‌شان سوار مي‌شوند و زمين را در مي‌نوردند.

o نامردگان لردران

· گروهي از نامردگان که از کنترل ليچ کينگ خارج شدند, آن‌ها با هورد صلح کرده و متحد شدند.

§ اين گروه شامل ديگر مخلوقات نامرده از جمه والکير ها است که پس از مرگ آرتاس به جداشده‌گان پيوستند.

· رهبرشان ملکه بانشي سيلوانس بادپا است.

· پايتختشان آندرسيتي در تريستيفال گليد است.

· همچنين سيلورپاين فورست و هيلزبارد فوتيلز و همچنين شهري در هالوينگ فورد و دراگون بلايت نرثرند در اختيارشان است.

· انجمن داروسازان سلطنتي – فرقه‌اي از جداشده‌گان کيمياگر است که در تلاش براي ساخت طاعوني جديد براي نابود کردن غضب و ديگر شکل‌هاي حيات هستند.

· خفاش‌هاي خوناشام و اسب‌هاي اسکلتي جداشده‌گان به کمک هورد آمدند و بعنوان مرکب از آن‌ها استفاده شد. اين‌ها حيواناتي عادي و ذي شعوراند.

o الف‌هاي خون کوئل‌تالاس

· گروهي از الف‌هاي عالي پيشين اعتيادشان به جادو را ترک کردند و توسط اعضاي اتحاد رانده شدند, بنابراين به سمت هورد رفتند و از آن‌ها کمک خواستند تا به اوتلند برسند و سرنوشتشان را رقم بزنند. اين الف‌ها اتحاد مستحکمي با جداشده‌گان به‌دليل سرنوشتي مشابه دارند. اغلب جداشده‌گان پيشتر الف عالي بودند (بنشي‌هاي الف و دارک رنجرها)

· پس از مرگ شاهزاده کيل‌تاس سان‌استرايدر ديوانه توسط لورثمار ترون نايب السلطنه کوئل تالاس هدايت مي‌شوند. (سان استرايدر در زبان تالاسين به معناي روز رو يعني کسي که در روز حرکت مي‌کند است)

§ ديگر رهبران مهتر : هالدورون برات‌وينگ و بانو ليادرين

· پايتختشان شهر سيلورموون در اورسانگ وودز است.

· همچنين گاست‌لند را بهمراه جداشده‌گان و اردوگاهي در شبه جزيره آتش دوزخ اوتلند را در اختيار دارند.

· فار استرايدرز يک گروه مخصوص از الف‌هاي خون که شامل ديده‌وران و رنجرها است.

· مرکب الف‌هاي خون هاک استرايدرها و راگون هاک ها هستند.

o گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل

· با بدست آوردن سرزمين‌هاي مادريشان جزاير کزان, گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل سوار برکشتي‌ها شدند و به سمت آشارا رفتند, در نبرد بين ناوگان دريايي اتحاد و هورد گرفتار شدند. در اين زمان توسط اتحاد مورد حمله قرار گرفتند بنابراين با هورد متحد شدند و اتحاد را به عقب رانده و دشمنان ديرينه‌شان در جزاير گم شده را نابود ساختند.

· توسط تريد پرنس گالي‌ويکس رهبري مي‌شوند.

· پايتخت ايشان بندر بيلگ‌واتر در آشارا است.

§ بخش از اورگريمار شهر مرکزي اورک‌ها در اخيتار ايشان است.

· مرکب گابلين‌ها هات رادزهايي است که شباهت زيادي به ماشين دارند.



جهان وارکرفت : شهسوار مرگ



داستاني جديد در جهان وارکرفت که يکي از کلاس‌هاي جديد را در بازي معرفي مي‌کند! شهسوار مرگ...

تاساريان سرباز وفادار لردران همچون پدرش قهرماني نامي بود. اما اکنون قدرت‌ها و توانايي‌هاي بسياري دارد و رهبر بسياري بزرگي براي هدايت مبارزان در نبرد است. بنابراين زماني‌که شاهزاده آرتاس منتيل سپاه شجاعي از مبارزان را براي سفر نرثرند و نبرد با غضب فراخواند ، تاساريان زمان را براي اثبات خويش به ديگران مناسب ديد و او نيز عازم شد. بعد از اين‌که با مادرش ويوان و خواهش لريسا خداحافظي کرد به نيروهاي آرتاس پيوست و عازم نرثرند شد.

روزي پرده از نقاب آرتاس افتاد... اما بعد از اينکه نيروهاي غضب توسط تاساريان و مردانش شکست خوردند، آرتاس بازگشت تا نيروهاي غضب را با سلاحي قدرتمند به‌نام فراست‌مورن نابود کند. آرتاس مل‌گانس را کشت(اهريمني که نيروهاي غضب را هدايت مي‌کرد.)و دوباره گم گشت. کاپيتان فالريس به‌دنبال او رفت، اما بازنگشت. تاساريان خود به‌دنبال او در نرثرند گشت. در غاري فالريک را يافت، اکنون او شهسوار مرگ شده بود و تاسارين را کشت. سپس تاساريان را همچون خودش شهسوار مرگ و زنده کرد.او اکنون قدرتمند بود و زير يوغ ليچ کينگ (آرتاس). تاساريان به آرتاس و شهسواران مرگش و همچنين غضب در حمله به لردران کمک کرد و پيرو دستورات آرتاس گشت، او مادر خويش ويوان را کشت.

همه چيز تا زمان نبرد کليساي مقدس نور از دست رفته به‌نطر مي‌رسيد، زماني که روح پدر تاساريان ظاهر شد، و از زير يوغ کنترل ذهني ليچ کينگ بيرون آمد. اکنون از چنگال پولادين ليچ کينگ رها شده بود، تاساريان جنگي را بر عليه ليچ کينگ آغاز کرد تا انتقام چيزهايي که از گرفته را بستاند. اما وضعتي اجتماعي او از بين رفته بود هيچ کس به او اطمينان ندشات چون اکنون او يک شهسوار مرگ بود.

مردي به نام مشاور تالبوت سرانجام شانس رهبري را به تاساريان داد و به او ماموريت رهبري گروه کوچکي از مردان را در حمله به ليچ کينگ داد. تاساريان مشتاق انجام اين ماموريت بود تا خودش را همچون رهبري به ديگران بشناساند. اما اين ماموريت شکست خورد و تاساريان تصميم گرفت تا نابودي ليچ کينگ به کار خود ادامه دهد. در ناکسانار فهميد که مشاور تالبوت همان شاهزاده والانار، خادم ليچ کينگ است و بهت زده شد. خواهرش لريسا توسط او زنداني شده بود و پس از جنگي خونين با والانار موفق شد تا او را شکست داده و خواهرش را آزاد کند و به او قول داد تا روزي دوباره نزد او بازگردد...روزي که ماموريتش پايان بپذيرد و با ليچ کينگ روبرو شده و او را شکست دهد.




طوفان‌خشم نام کتابي از جهان وارکرفت نوشته شده توسط ريچارد ناک است.

داستان حول شخصيت ملفيوريون طوفان‌خشم مي‌گردد، کريستي گولدن در بليزکن ???? تاييد کرده بود که اين داستان درباره‌ي ايليدن نيست و کريس متزن و ميکي نيلسون در نيويورک کميک کنفرانس ???? گفته بودند که ملفيوريون نقش اصلي را ايفا خواهد کرد.

خط داستان آلوده شدن روياي زمردين را به تصوير مي‌کشد.

پيشتر اعلام و مشخص شده است که مغزهاي شهر کنوني گولدشاير در کابوس زمردين گرفتار شده‌اند.

توضيحات

زماني‌که جهان ازروت جوان بود، تيتان‌هاي خداي‌گون مجددا سرزمين‌ها و درياها را شکل دادند. در سرتاسر اين کار عظيمشان، طراحي باشکوهي را براي آنچه که در ازروت تصور داشتند دنبال کردند. همچنين تيتان‌ها پيش‌تر ازروت را نابود کردند بودند، اما تنها طرح‌شان که تاکنون تاب اين آشفتگي‌ها را آورده است روياي زمردين است. نسخه‌ي اصلي شاداب و بي‌رحم ازروت...

ناشناخته‌هاي بسياري روياي زمردين و محافظين گوشه‌گير آن، اژدرسواران سبز را فرا گرفته است. در زمان‌هاي گذشته، درويدها به روياي زمريدن وارد شدند تا پستي بلندي‌هاي زندگي ازروت را در ماموريت بي‌پايانشان و توازن طبيعت را کنترل کنند.

هرچند، تمام روياها خوشايند نيست. در حال حاضر کابوس زمردين، محدوده‌ي آلوده درون روياي زمردين، شروع به بزرگتر شدن کرده است، و رويا را تبديل به قلمرويي از وحشتي غيرقابل وصف کرده است. اژدرسواران سبز بطور ناگهاني طعمه‌ي کابوس مي‌شوند، و با افکاري شکسته و بدن‌هايي آسيب ديده ظاهر مي‌شوند. درويدهايي که وارد روياي هر روز تاريکتر شده‌اند بعدها آن را مشکل ...بعضا غير ممکن...براي فرار يافته‌اند.

فربانيان اين کابوس‌ها روز به روز بيشتر مي‌شود. حتي ملفيوريون طوفان‌خشم، اولين و قدرتمندترين درويد ازروت، شايد قرباني اين خطر روز افزون باشد. کابوسي غيرقابل کنترل در ستاسر جهان گسترده مي‌شود، تلاشي سخت آغاز مي‌شود تا درويد اعظم پيدا و ازاد شود.

بزودي دشمنان طبيعت معناي حقيقي نام طوفان‌خشم را خواهند فهميد...

ادامه مطلب...


پس از اينکه درويد‌ها و متحدينشان تهاجم پتک شفق و راگناروس را خنثي کردند، صلح بر کوهستان مقدس حکم فرما شد. همچنان‌که سرتاسر منطقه رشد مي‌کند، اعضاي حلقه‌ي خاکي (Earthen Ring) و حلقه‌ي سناريون, بهمراه اژدر ناظران شريف جمعي از قهرمانان و درويد اعظم افسانه‌اي ملفيوريون طوفان‌خشم, جنگ‌سالار پيشين هورد ترال و همکار قدرتمندش آگرا مراسمي را در جوار درخت جهان کهن نوردراسيل برگزار کردند و اين مراسم تجمعي براي اتحاد قدرتمندان ازروت و احياي درخت جهان براي خير و صلاح ازروت بود.

با اين‌حال اين واقعه‌ي فرخنده همراه بايک تراژدي پايان يافت. جزئيات هنوز نامشخص‌ هستند, اما شايع است که يکي از ماموران قدرتمند پتک شفق, موفق به پنهان کردن هويت خويش شده و مراسم را بهم زده است و جادوي سياهي را بر ترال وارد کرده است ... روحش را به چهار قلمرو از سطح عنصرين فرستاده است. اگر اين شايعات درست باشد, حلقه‌ي خاکيان و البته تمام ازروت ... يکي از بزرگترين قهرمانان خود را از دست داده است.


در پچ ?.? بازيکنان لول ?? قادر به يافتن پاسخ اين سوال هستند.

زماني‌که حتي ناظران احتمال از دست رفتن ترال را براي هميشه تاييد مي‌کنند. هنوز کسي هست که باور دارد مي‌توان او را از اين تقدير تاريک نجات داد. آگرا شمني قدرتمند، شما را فرا مي‌خواند تا کمکش کنيد و همراه او تا پايان دنيا و آنطرف‌تر سفر کنيد ... به ديوار آسمان، حفره‌ي عميق، ديپ‌هلم و سرزمين آتش ... تا معشوقه‌اش را از اين عذاب بي‌پايان نجات دهيد. ترال ديگر موجودي فاني نيست، هرچند اين کوئست‌ها هم عادي نيست. نه‌تنها بايد با ساکنين سطح عنصرين مواجه شويد بلکه بايد با ماهيت خود ترال که او را به شکل اورکي امروزي در آورده نيز مواجه شويد. قبل از اينکه روح او را به دنياي واقعي برگردانيد, بايد بر شک‌ها، سرکشي‌ها، تمايلات و خشم‌اش غلبه کنيد... به‌همين خاطر است که او را در زندان عنصرين‌اش به بند کشيده‌اند.



پيش نمايش پچ ?.? - گيلد ياب
در پچ ?.? ابزاري جديد به نام گيلد ياب در اختيار بازيکنان قرار مي‌گيرد. با استفاده از اين ابزار بازيکنان قادر به يافتن گيلد در اسرع وقت هستند. اين‌طور که پيداست بليزارد با اين کار از شر سايت‌هاي مختلفي که براي ثبت‌نام بازيکنان در گيلدها مورد استفاده قرار مي‌گرفت راحت خواهد شد. (به عکس زير توجه کنيد)


بعنوان يک گيلد مستر شما قادر به نشان دادن نيازمندي‌هاي خود در اين سيستم هستيد. مثلا اينکه به چه‌کلاس‌هايي نياز داريد. چه روز‌هايي در هفته ريد, يا ايونت انجام مي‌دهيد و ... (تصوير پائين)


و در تب رکوئست مي‌توانيد. درخواست‌ها و نتايج آن را مشاهده کنيد

پچ ?.? قيام زندالاري
مدت زيادي است که بليزارد اخباري از پچ ?.? را منتشر کرده است. نام اين پچ قيام زندالاري است. داستان اين پچ مربوط به ترول‌هاي ازروت است. زندالاري از خويشان اين ترول‌ها هستند. رهبرشان زول نام دارد و به‌دنبال متحد ساختن قبايل ترول در سرتاسر ازروت است.

ترول‌هاي گورباشي و آماني دعوت زندالاري زا لبيک گفتند و از حمايت ايشان برخوردار شدند و شهرهاي مرکزي خود يعني زول‌گروب و زول‌آمان را از نو ساختند. البته همه‌ي قبايل ترول اين دعوت را نپذيرفتند از جمله ول‌جين و قبيله سياه نيزه که دعوت را نپذيرفته و مستقيما بر عليه زول اقدام مي‌کنند. ول‌جين در نبرد با ايشان هم از نيروهاي هورد و هم از نيروهاي اتحاد استفاده خواهد کرد. آيا سياه‌نيزه‌گان شکست مي‌خورند؟ آيا مجددا امپراطوري عظيم ترول‌ها در ازروت مستقر خواهد شد و مجددا جنگ و خونريزي را به ارمغان خواهد آورد؟

ول‌جين قاصداني را به استروم‌ويند و اورگريمار فرستاده و از داوطلبين دعوت به‌عمل مي‌آورد.

استرانگل‌تورن کوئست‌هايي براي لول ?? خواهد داشت. در‌هاي زول‌گروب مجددا بسوي ماجراجويان باز مي‌شود. باس‌هاي و نبردهاي جديدي طراحي شده و در دسترس خواهد بود.

همچنين زول‌امان مجددا پذيراي ماجراجويان خواهد بود.

مشتاقان مي‌توانند کوئست‌هاي اوليه اين پچ را از اسکله استورم ويند و يا از شهر اورگريمار و شخصا از خود ول‌جين دريافت کنند.

مونت‌هاي جديد زيادي به بازي افزوده خواهد شد.

قسمتي به گيلد اضافه خواهد شد و نام آن گيلد چلنج است که کارهاي صورت گرفته در گيلد را با رابطي جديد نشان مي‌دهد. (تصوير روبرو)

براي ديدن توضيحات کامل در اين‌باره به اين لينک مراجعه کنيد.

سيستم جديد کوئي کردن به نام کال تو آرمز در پچ جديد فعال خواهد شد که بازيکنان زمان کمتري را در صف خواهند بود. ذر اين سيستم جوايزي از قبيل مونت و ... براي کساني که بصورت تانک وارد صف مي‌شوند در نظر گرفته شده است.

براي توضيحات بيشتر به اين لينک مراجعه کنيد.

تغييرات بسيار عمده‌اي در اين پچ صورت خواهد گرفت که شرح کامل آن را از اينجا مي‌توانيد مشاهده کنيد.

هورد
بخش اول

هورد يکي از دو جناح‌هاي بزرگ سياسي متشکل از فانيان جهان ازروت هستند, طرف مقابل اتحاد نام دارد. هورد تشکلي است متشکل از تبعيد شده گان و متوارياني است که از مشکلات بزرگي جان سالم بدر برده, با هم يکي شده, همچون خانواده‌اي مي‌جنگند, همراه و يار يکديگرند. هرچند در آرمان‌ها, سياست‌ها و باورها تجديد نظر شده و اعضاي آن با گذر زمان تغيير کرده‌اند, اين همان هوردي است که از جنگ سالار اورگريم پتک تباهي به ترال ارث رسيده است.

اعضاي اصلي

اعضاي اصلي هورد شامل :

· اورک‌هاي دورتار

o اورک‌هاي بازمانده از جنگ‌هاي اول, دوم و سوم که توسط ترال از کمپ‌هاي نگهداري آزاد شده و با هدايت او سرنوشت جديدشان را در کليمدور رقم زدند. بار ديگر به سنت آبا و اجداديشان شمنيزم بازگشتند تا در برابر تباهي جادوي اهريمني مقابله کنند.

o در دگرديسي ترال خردمند رهبري هورد را به گروش فرياد جهنمي داد تا اين بار دنيا را نجات دهد و هورد و اتحاد را به‌حال خود گذارد.

ديگر رهبران شامل : واروک سورفنگ و درک‌تار

o پايتخت هورد شهر دورتار, واقع در اورگريمار است.

o همچنين کمپ‌هايي در برنز, آشنويل, استرانگلتورن ويل, بلندهي‌هاي آرتاي, مرداب مصيبت‌ها, سرزمين‌هاي نامساعد و آشارا دارند. پس از بازشدن مجدد دروازه‌‌ي سياه, اورک‌ها به سرزمين مادريشان درانورکه اکنون اوتلند ناميده مي‌شد بازگشتند و اردوگاه‌هايي در شبه جزيره آتش جهنم, بيشه‌ي تروکار, ناگرند, کوهستان تيغ لبه و دره‌ي شادومون برپا کردند. سپس به نرثرند رفتند و پاسگاه‌هاي مرزي در بورين توندرا, دراگون بلايت و گريزلي هيلز ساختند.

o قبايل اورک بازمانده که به ترال پيوستند :

· قبيله گرگ يخي – قبيله‌ي خود ترال, که از زمان مرگ‌ آخرين رهبر قبيله دورتان توسط پيشگو درک‌تار هدايت مي‌شود. قبيله گرگ يخي بزرگترين اجتماع اورک‌ها در پادشاهي شرقي در دره آلتراک بود. (دهه‌ها قبل توسط گولدان به ازروت تبعيد شده بودند)

· قبيله آواي جنگ – توسط گاروش فرياد جهنمي هدايت مي شود, اين اورک‌ها در جنگا آشنويل اقامت دارند.

· قبيله شترد هند, قسمت ازروتي قبيله که به ترال پيوستند و بعنوان گروه قاتلان هورد به خدمت در آمدند.

· ماگ‌هار اورک‌هايي هستند که از فساد گريختند و در تمام سه جنگ در اوتلند باقي ماندند. رهبر آن‌ها مادربزرگ گِياه, مادربزرگ ترال است. ديگر اعضاي قابل ذکر اين گروه دارنوش سورفنگ, گاروش فرياد جهنمي و جورين ددآي )ددآي به معنا شکارچي قهار) است.

· قبيله بليدينگ هالو – قبيله‌اي که پس از جنگ دوم به درانور بازگشت, اما وقتي‌که اعضاي آن در مکان‌هاي مختلف ازروت پراکنده شد مثل گرام فرياد جهنمي و قبيله‌اش آواز جنگ آن‌ها را رها کردند. آن‌ها بعدا اسير شدند. توسط ترال از کمپ‌هاي کار اجباري رهايي يافتند و به هورد جديد پيوستند. علاوه بر اين فردي برجسته در ميان ماگ‌هار بود که رهبرشان نيز بود و نامش جورين ددآي بود.

· قبيله شمشير آتشين– اربابان شمشير زماني قسمتي از قبيله شمير آتشين بودند, هرچند قبيله خودش را به فساد کشاند, اين اندک شمشيرزنان هنوز هم قسمتي از هورد هستند.

· قبيله سياه‌صخره – ايتريگ و واروک سورفنگ عضوهاي هورد جديداند. بلادآي ردفيست و رگار زمين خشم به همراه هورد جديد به کليمدور رفتند, درکنار اين اعضاي شناخته شده پرچم‌هايي از اين قبيله در بعضي از اردوگاه‌هاي نظامي جنگ سوم بود.

· قبيله سايه ماه – پاسبانان و ديده‌وران روستاي سايه‌ي ماه بازماندگان اين قبيله هستند.

· قبيله‌ي پتک شفق – در واقع يکي از اورک‌هاي آن‌جا هنوز وابسته به هورد است (زاروک). رهبر اين قبيله چوگال است که در وقايع دگرديسي و شکستن جهان ازروت نقش بسزايي در کنار مرگ‌بال دارد.

· قبيله دراگون ماو – در جهان وارکرفت : دگرديسي (آخرين گسترش دهنده‌ي بازي جهان وارکرفت تا حال حاضر) قبيله دراگون ماو دوباره به هورد مي‌پيوندند و در ارتفاعات شفق ساکن هستند.

o ترول‌هاي قبيله‌ي نيزه‌ي تاريک.

· درواقع ساکن قسمت کوچکي از جزاير درياي بزرگ هستند. سرانجام در سفر ترال به کليمدور به او پيوستند و به جزاير اکو نقل مکان کردند, اما در آن‌جا توسط تفنگداران دريايي کول‌تيراس زمين‌گير شدند. آن‌ها هميشه از اورک‌ها و مخصوصا ترال براي نجات قبيله‌شان و دادن خانه‌اي جديد به ايشان سپاسگذارند.

· رهبر اين ترول‌ها شکارچي سايه ول‌جين است.

§ ديگر رهبران : وانيرا شمن و زن‌تابرا درويد هستند.

· پايتخت ايشان جزيره نيزه تاريک است, بزرگترين جزاير اکو, در کنار سواحل دروتار است.

§ قبل از احيا کردن جزاير اکو, روستاي سن‌جين در ميان سرزمين دورتار پايگاه اصلي نيزه تاريک بود. ديگر پايگاه‌هاي ترول‌ها واقع در آشن‌ويل, کوهستان پاشنه سنگي و دزوليس است. همچنين کنترل دو پاسگاه مرزي هورد (پاسگاه سوامپارت و زابراجين) در زنگارمارش اوتلند در اختيارشان است.

· ترول‌ها از رپتورها و خفاش‌ها براي سواري استفاده مي‌کنند.

· در دگرديسي آن‌ها اورگريمار را ترک کرده و گاروش را حمايت نمي‌کنند.

o تائورن‌هاي مولگور

· يک نژاد اصيل, بومي کليمدور, که با اورک‌ها دوست شدند و به‌آن‌ها راهنمايي و کمک معنوي کردند.

· پس از مرگ کايرن بزرگ, توسط پسرش سالار ارشد بين سم خوني رهبري مي‌شود.

· رهبران مهتر : درويد اعظم همول رون‌توتم

· پايتخت ايشان تاندربلاف در مولگور است.

§ همچنين کمپ‌هايي در برنس, هزار سوزن, کوهستان‌هاي پاشنه سنگي, دزوليز, فرالاس و فل‌وود دارند. علاوه بر اين پيش قراولاني را به سمت پسر عموهايشان تونکا ها در نرثرند فرستادند.

· بروي کودوهاي عظيم الجثه‌شان سوار مي‌شوند و زمين را در مي‌نوردند.

o نامردگان لردران

· گروهي از نامردگان که از کنترل ليچ کينگ خارج شدند, آن‌ها با هورد صلح کرده و متحد شدند.

§ اين گروه شامل ديگر مخلوقات نامرده از جمه والکير ها است که پس از مرگ آرتاس به جداشده‌گان پيوستند.

· رهبرشان ملکه بانشي سيلوانس بادپا است.

· پايتختشان آندرسيتي در تريستيفال گليد است.

· همچنين سيلورپاين فورست و هيلزبارد فوتيلز و همچنين شهري در هالوينگ فورد و دراگون بلايت نرثرند در اختيارشان است.

· انجمن داروسازان سلطنتي – فرقه‌اي از جداشده‌گان کيمياگر است که در تلاش براي ساخت طاعوني جديد براي نابود کردن غضب و ديگر شکل‌هاي حيات هستند.

· خفاش‌هاي خوناشام و اسب‌هاي اسکلتي جداشده‌گان به کمک هورد آمدند و بعنوان مرکب از آن‌ها استفاده شد. اين‌ها حيواناتي عادي و ذي شعوراند.

o الف‌هاي خون کوئل‌تالاس

· گروهي از الف‌هاي عالي پيشين اعتيادشان به جادو را ترک کردند و توسط اعضاي اتحاد رانده شدند, بنابراين به سمت هورد رفتند و از آن‌ها کمک خواستند تا به اوتلند برسند و سرنوشتشان را رقم بزنند. اين الف‌ها اتحاد مستحکمي با جداشده‌گان به‌دليل سرنوشتي مشابه دارند. اغلب جداشده‌گان پيشتر الف عالي بودند (بنشي‌هاي الف و دارک رنجرها)

· پس از مرگ شاهزاده کيل‌تاس سان‌استرايدر ديوانه توسط لورثمار ترون نايب السلطنه کوئل تالاس هدايت مي‌شوند. (سان استرايدر در زبان تالاسين به معناي روز رو يعني کسي که در روز حرکت مي‌کند است)

§ ديگر رهبران مهتر : هالدورون برات‌وينگ و بانو ليادرين

· پايتختشان شهر سيلورموون در اورسانگ وودز است.

· همچنين گاست‌لند را بهمراه جداشده‌گان و اردوگاهي در شبه جزيره آتش دوزخ اوتلند را در اختيار دارند.

· فار استرايدرز يک گروه مخصوص از الف‌هاي خون که شامل ديده‌وران و رنجرها است.

· مرکب الف‌هاي خون هاک استرايدرها و راگون هاک ها هستند.

o گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل

· با بدست آوردن سرزمين‌هاي مادريشان جزاير کزان, گابلين‌هاي بيلگ‌واتر کارتل سوار برکشتي‌ها شدند و به سمت آشارا رفتند, در نبرد بين ناوگان دريايي اتحاد و هورد گرفتار شدند. در اين زمان توسط اتحاد مورد حمله قرار گرفتند بنابراين با هورد متحد شدند و اتحاد را به عقب رانده و دشمنان ديرينه‌شان در جزاير گم شده را نابود ساختند.

· توسط تريد پرنس گالي‌ويکس رهبري مي‌شوند.

· پايتخت ايشان بندر بيلگ‌واتر در آشارا است.

§ بخش از اورگريمار شهر مرکزي اورک‌ها در اخيتار ايشان است.

· مرکب گابلين‌ها هات رادزهايي است که شباهت زيادي به ماشين دارند.



ادامه در بخش دوم ...

:51

رهبران اتحاد و هورد!

شاه واريان ورين, شهبانو سيلوانس بادپا, شاه جين گري مين و تريد پرنس گاليويکس اين‌ها فقط تعداد کمي از رهبراني هستند که آينده ازروت را شکل مي‌دهند. آنها نماد قدرتمندترين‌ها در نژادهايشان هستند! و در اين زمان بزرگترين شکست‌ها را خورده‌اند. در ماه‌هاي آتي بليزارد داستان‌هاي کوتاهي که در دل اين فهرمانان افسانه‌اي مي‌گذرد و اتفاقات جديد پيش رو را منتشر مي‌کند.

اولين داستان اين مجموعه «قلب جنگ» نگاهي اجمالي بر تجربياتي دارد که گاروش را تبديل به رهبري امروزي کرده است, بي‌باک بودن‌اش در نرثرند؛ در آمدنش به اورگريمار پايتخت هورد ترديد داشت و از همه مهم‌تر دوستي‌اش با مربي‌اش ترال, جنگ سالاري بود که بعدها جايگزينش شد. داستان توسط سارا پاين برنده برترين نويسنده‌ي سال ???? شرکت سرگرمي‌هاي بليزارد, نوشته شده است.

geladiater
08-12-2011, 16:10
برای شما چند تا چیز جالب میزارم


Malorne

مالورنه يا آپارو (Malorne) گوزن سفيد عظيم الجثه در زمين بعنوان محافظ طبيعت پرسه مي‌زد. قدرت او در طبعيت خويش نهفته‌است و مسئوليت او بر مخلوقات و پروش طبيعت در جهان بود. او پدر سناريوس بود، که سلطنت او برتمام طبيعت را به ارث برد.

تاريخچه

اين نظريه‌اي است که او پيرتر از الوون است.


اولين پيشينه مالورنه در افسانه تائورن به نام گوزن سفيد و ماه موجود است. شرح داده که مالورنه چگونه توسط تائورن شکار شده‌است و با الوون در ازاي کمک معامله کرده‌است. مالورنه کمک الوون را پذيرفت و بعنوان قسمتي از معامله به او عشق مي‌ورزيد. الوون سناريوس را از اين ارتباط بدنيا آورد.


مالورنه راه‌دار آشکارا زماني که يک بحران بزرگ جهان يا تمدن الف‌هاي شب را تحث تاثير قرار مي‌داد به الف‌هاي شب کمک مي‌کرد. گرچه او قدرت‌هاي جادويي زيادي داشت، او هرگز خودش را به شکل ديگري تغيير نداد،حقيقتا گوزن از دو جنگ داخلي در ميان الف‌هاي شب با درآوردن خويش بدين شکل پيش روي چشمان متحير الف‌هاي شب جلوگيري کرد. مالورنه سياستمدار ممتازي بود، آغازگر گفتگو مابين طرفين و دعوت کننده به آرامش بود.


مالورنه قادر به ورود در روياي زمردين و جهان مادي در هر زماني بود، و تمام اتفاقات بين تو قلمرو را مشاهده مي‌کرد چنانچه او از همه اتفاقاتي که همزمان در هردو جهان مي‌افتاد اطلاع داشت.


شايعاتي مبني بر وجود گروهي از درويدها است که نام ناظران مالورنه را بعنوان درويدهاي شاخ گوزن برخود نهاده‌اند.


خويشاوندان


چنانچه در افسانه‌ها آمده، مالورنه عاشق الوون مادر فرزندش سناريوس بود. او سپس همسر اژدهاي ناظر ايسرا شد. او سناريوس را همانند فرزند پذيرفت. اين اتفاق مارا به اين تفکر سو مي‌دهد که ايسرا و الوون يکي و مشابه بودند، اما اين تئوري رسما رد شده‌است.


در دايره‌المعارف وارکرفت، به وضوح (براي بارها) تکرار شده‌است که مالورنه هرگز بطور عاشقانه با يسرا مواجه نشده‌است. ظاهرا شايعه از ارتباط نزديک بين ايسرا و سناريوس شروع شده است(اکنون مي‌دانيم که ايسرا استاد و سناريوس شاگرد او بوده‌است) که مشخص مي‌شود الوون مادر غايب است.


مرگ و رستاخيز مالورنه


الف‌هاي شب مالورنه را بخاطر کمک‌هاي بزرگش در نبرد پيشينيان در برابر تهاجم اول لژيون سوزان جايي که او جانش را بخاطر جهان ازروت از دست داد و مرد ستايش مي‌کنند.


سناريوس از ديدن مرگ اورسول و اورساک، آويانا و آگاماگان برآشفت سناريوس هزاران فل‌گارد و فل‌هانتر را با شاخش خرد کرد و مقداري ديگر را در برابر جسد آگاماگان همانند تخته خرد کرد.


شياطين سرانجام موفق به متوقف ساختن سناريوس شدند، قبل از اينکه شياطين موفق به کشتن او شوند، مالورنه بصورتي ترسناک امد و چشمان تمام شياطين را با رنگ سفيد با شکوهش کور کرد. سم مالورنه بسياري از شياطين را متلاشي کرد، شاخ سفيدش بسرعت آنها را نابود مي‌کرد. مالورنه از فرزندش سناريوس دفاع کرد، و بصورت تلپاتيکي به الف‌هاي شب فرمان داد تا به سمت فرزندش بيايند، جارود سايه‌آواز و ديگران سناريوس را به جايي امن منتقل کردند.


غضب مالورنه موجب شده بود جريان که به نفع لژيون بود تغيير کند، هنوز آرکيماند نيامده بود. آذرخش سياه در اطراف مالورنه به زمين اصابت کرد و او را پخته کرد ... آتش سبزي از زمين اطراف مالورنه برمي‌خواست، پوستش را سوزاند زماني که زمين و سنگ شکل غولي با دستاني جمع شده بخود گرفت و چهار پايش را بر زمين کوفت. آرکيماند در اندازه‌اي بسان مالورنه ظاهر شد.


مالورنه از تله جادويي او جست و با شاخ‌هايش به ارکيماند فشار وارد ساخت، که موجب لرزش و آذرخش شد چنانچه شياطين و نژادهاي ارزوت که در اطراف بودند لرزيدند و بر زمين صاف خوردند و حيران و متحير بودند. مالورنه و آرکيماند براي چند دقيقه جنگيدند تا اينکه سرانجام آرکيماند موفق شد تا مالورنه را گرفتار کند و با نيروي زيادش گردنش را بشکند. دلاور فداکار و پدر سناريوس، لنگ و مرده کنار آرکيماند افتاده بود.


ملفوريون فهميد که سناريوس بيهوش است و آرکيماند تنها مالورنه را کشته‌است. طلسمي روانه بدن آرکيماند کرد که دور بدنش همانند درختي پوشيده و گرفتار شد. آرکيماند همچنان خطرناک بود و مصمم به رهايي توسط منورهاي آتشين سبز بود.


مدت کوتاهي بعد (زمان خيلي کمي در واقع)، الکستراسزا، ايسرا و ساريدورمي، بهمراه اژدرسوارانشان وارد نبرد پيشينيان شدند. ايسرا با شيهه به سمت مالورنه شتافت و چشمان تابان پيرش را باز کرد(يکي از تنها زمان‌هاي معدودي که ايسرا چنين کرد و در تاريخ وارکرفت ثبت شده‌است) با جيغي گوشخراش همچنانکه بخاطر قتل دوستش اشک مي‌ريخت. هزاران شيطان توسط چنگال و بال‌هاي او به اطراف پرت شدند. ديوانگي او ادامه داشت، راهش را به سمت هدفش باز مي‌کرد تا رماني که در کنار جنازه مالورنه رسيد و چانه‌اش را بر سر مالورنه گذاشت هق هق او در سرتاسر جهان شنيده مي‌شد بطوري که سوگوراي رويايي گوزن سفيدش پايان يافت.

R.P.G
08-12-2011, 20:59
آقا کسی میدونه چرا بیشتر پلیرای پاراگون بن شدن ؟

STON-COLD
08-12-2011, 21:26
من Blacksmith
رو انتخاب کردم چکشش رو هم دارم،باید کجا برم و چیکار کنم؟

p30 arman
08-12-2011, 21:27
داداش من این متنتو با لینک بزار صفحه طولش 70000 کیلومتر شده!

اگه پیامتو نقل قول میکردم چی میشد؟؟؟:31:

pala noob
08-12-2011, 21:44
سلام دوستان

lagوdc تموم شد من الان تو orgبه اون شلوغی دارم بازی می کنم :31:من از 2روز پیش دیگه lagنداشتم

/mohamd
08-12-2011, 22:10
یه سوال داشتم
...........................
من این بازی wow رو 20روزی هست بازی می کنم .و اشنایی زیادی هم با کامپیوتر ندارم می خواستم ببینم چطور چیزی که می نویسم رو کپی کنم تا پشت سر هم تکرار کن:31::31::31::31::31:

IIIXSubZeroXIII
08-12-2011, 23:29
آقا کسی میدونه چرا بیشتر پلیرای پاراگون بن شدن ؟

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

p30 arman
08-12-2011, 23:37
مثل اینکه دیگه نمیشه توی سرور های فری بازی کرد!!! اقایون کجا بگیرم wow رو یه کله بیام بلیز جهنم و ضرر پولم میدم:31:
wow zone توی SW یه نفرم نبود نمیدونم چطوری 1000 پلیر انلاین داره! شاید همشون هورد هستن

AMIR_TO
08-12-2011, 23:42
نمیا امینی به من ایمیل داد گفت تا 2شنبه 5 تا از هرکدوم از محصولاتش میخره
الان هیچی نداره
شما هم بخر منم میخوام بخرم

p30 arman
08-12-2011, 23:47
میگم نکنه همه این بالا رفتن پینگا و لگ گرفتنا زیر سر خود بلیزارد هست؟:21:

pala noob
09-12-2011, 00:54
سلام دوستان
شما چطور می گید هنوز lag دارید من این 2روز بدون lag تو سرور monster-wow.comبازی می کنم تمام جا های نقشه از orgبگیر تا منطقه الیانسها رو میرم
واقعا هنوز شما ها lag داریید:exclamati:exclamati:exclamati:exclama ti

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pala noob
09-12-2011, 05:13
جدیدن تو سایت های که تبلیغ سرور wow zoneرو میکنن نوشته همین حالا رایگان بازی کنید حتی تو سایتش هم زده جریان چیه؟ مگه wow zone پولی نیست؟

G U L D A N
09-12-2011, 10:38
مثل اینکه دیگه نمیشه توی سرور های فری بازی کرد!!! اقایون کجا بگیرم wow رو یه کله بیام بلیز جهنم و ضرر پولم میدم:31:
wow zone توی SW یه نفرم نبود نمیدونم چطوری 1000 پلیر انلاین داره! شاید همشون هورد هستن

همه تو dalaran هستن

Dadashmohammad22
09-12-2011, 11:11
magic-wow کماکان قهوه ایه...

p30 arman
09-12-2011, 11:27
دوستان میدونم این سوالی رو کی میپرسم تا حالا 700 نفر پرسیدن و 10000 بار هم توضیح داده شده! ولی به بزرگی خودتون ببخشید چون پست هارو پیدا نکردم
مثلا اینجا نوشته که
Standard + Burning Crusade Activation-Key ۱۶,۰۰۰Tاین فقط اکتیو کی هست ؟ یعنی فرقی نمیکنه سیدی بازی من اصل باشه یا نه؟؟
بعد برای هر ماه باید 18 تومن پول گیم کارت بدی؟؟؟
Recruit یعنی چی من دوزاریم کجه هنوز!
راستی نسخه من US هست میارزه بازی کنم؟

loomina
09-12-2011, 11:56
دوستان میدونم این سوالی رو کی میپرسم تا حالا 700 نفر پرسیدن و 10000 بار هم توضیح داده شده! ولی به بزرگی خودتون ببخشید چون پست هارو پیدا نکردم
مثلا اینجا نوشته که
Standard + Burning Crusade Activation-Key ۱۶,۰۰۰Tاین فقط اکتیو کی هست ؟ یعنی فرقی نمیکنه سیدی بازی من اصل باشه یا نه؟؟
بعد برای هر ماه باید 18 تومن پول گیم کارت بدی؟؟؟
Recruit یعنی چی من دوزاریم کجه هنوز!
راستی نسخه من US هست میارزه بازی کنم؟

بله این active key هست یعنی بازی شما رو به صورت قانونی در میاره و شما عملا حق استفاده از بازی رو تو سرور اصلی دارید. پس یعنی اگر بازی شما اصل نباشه این کد نشون میده بازی رو قانونا خریدید.
برای هر 2 ماه باید 33 تومن ( فعلا , چون ممکنه قیمتو نیما بالا ببره ) پول هزینه کنید.
recruit یعنی مثلا من شما رو از طریق E-mail دعوت میکنم و شما از اون لینک ثبت نام میکنید. چیزی که اینجا اتفاق میوفته اکانت ها به هم لینک میشن اصطلاحا و یک سری جوایز برای 2 طرف داره مثلا Xp 3 برابر میشه و ...
اگر نسخه ی شما US هست شما نمیتونید سرور EU یا اروپا بازی کنید و اگر بخواید US بازی کنید یک سری معایب بزرگی که داره اینه که مثلا شما وقتی بیدارید همه اون طرف خوابیدن! وقتتون به رید هاشون نمیخوره و لتنسیتون هم تقریبا 200-300 تا از اروپا بیشتر میشه.

p30 arman
09-12-2011, 12:17
پس باید قیدشو بزنم ! :41:
میرم همون اتاری بازی میکنم نه پینگ داره نه پول میخواد نه هیچی:31:

Crawling In MySkin
09-12-2011, 14:39
برای هر 2 ماه باید 33 تومن ( فعلا , چون ممکنه قیمتو نیما بالا ببره ) پول هزینه کنید
کرده 36 الآن حالا ببینیم با تخفیف که دادن اصلا تخفیف رو اثر میده یا نه


عزیز من تو که میخوای این همه پول خرج کنی بیای بلیز 5 تومن دیگه خرج کن نسخه eu بگیر....

Fusi0n
09-12-2011, 15:16
بالا این تخفی بدتر شده الان لینچ داخل شده 45
علت این گرانی چی ؟! نرخ یورو ؟!

Iloveu-ALL
09-12-2011, 15:49
یه سوال داشتم
...........................
من این بازی wow رو 20روزی هست بازی می کنم .و اشنایی زیادی هم با کامپیوتر ندارم می خواستم ببینم چطور چیزی که می نویسم رو کپی کنم تا پشت سر هم تکرار کن:31::31::31::31::31:

alt + فلش بالا
.........
اگه می خوای اون متن رو کپی کنی
ctrl + c
و اگه می خوای pastesh کنی
ctrl + v


جدیدن تو سایت های که تبلیغ سرور wow zoneرو میکنن نوشته همین حالا رایگان بازی کنید حتی تو سایتش هم زده جریان چیه؟ مگه wow zone پولی نیست؟

نه دادا سرورش مجانی فقط بعضی از امکاناتش پولیه
مثله خریده گیم کارت که xp ها رو چند برابر می کنی و بعضی از مانت ها و پت و champion ها پولی هستن.


magic-wow کماکان قهوه ایه...


داداش لطفا سعی محتوای پستاتون بهتر باشن. اگه ادمین ببینه امکان داره که تاپیک رو ببنده.

Fusi0n
09-12-2011, 16:02
در ادامه پست بالا
اگر میخواید متنی کپی کنید shift + کلید چپ موس بزنید برای داخل چت باکس

deltax
09-12-2011, 16:05
جدیدن تو سایت های که تبلیغ سرور wow zoneرو میکنن نوشته همین حالا رایگان بازی کنید حتی تو سایتش هم زده جریان چیه؟ مگه wow zone پولی نیست؟
سرور free باید رایگان باشه
اگه کسی میخواد برا wow پول خرج کنه تنها جایی که ارزش داره بلیزارده.چون خدمات میده....وگرنه سرور free حتی 1 عدد 1000 تومانی خرج کنی حرامه:31:
:1::4:

Crawling In MySkin
09-12-2011, 16:28
سرور free باید رایگان باشه
اگه کسی میخواد برا wow پول خرج کنه تنها جایی که ارزش داره بلیزارده.چون خدمات میده....وگرنه سرور free حتی 1 عدد 1000 تومانی خرج کنی حرامه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]حرف های استاد حجت السلام والمسلمین علی السرورس معروف به سن دایناسوری:دی تایید میشن
سرور خارجی هم ارزش پول دادن نداره چه برسه به سرور ایرانی
اگه قراره پولی داده بشه بهتره جمع بشه ریخته بشه تو جیب بلیز !
حتی الامکان سعی شود برای بازی ها پولی خرج نشود
ما که داریم این همه بازی و برنامه دزدی میکنم اینم روش !


داداش لطفا سعی محتوای پستاتون بهتر باشن. اگه ادمین ببینه امکان داره که تاپیک رو ببنده. هم تایید میشه هم تایید نمیشه!
تایید میشه چون باید ادب رو رعایت کرد
تایید نمیشه چون همونطور که این سایت صاحاب داره این تاپیک هم صاحاب داره:دی
این تاپیک مثل تکزاس تو آمریکا میمونه:دی
صاحاباش قدیمی های تاپیکن که خودشونو برای کمک جر دادن !

Dadashmohammad22
09-12-2011, 17:15
داداش حرف بدی زدم مگه؟ قهوه ای رو میگی؟ :18: تازه من سانسور کردم و به جای یه کلمه ی شایسته تر اینو گفتم که بی ادبی نشده باشه :31: سخت نگیر :46:

Iloveu-ALL
09-12-2011, 17:24
داداش حرف بدی زدم مگه؟ قهوه ای رو میگی؟ :18: تازه من سانسور کردم و به جای یه کلمه ی شایسته تر اینو گفتم که بی ادبی نشده باشه :31: سخت نگیر :46:

تازه منظورتو فهمیدم :31:



هم تایید میشه هم تایید نمیشه!
تایید میشه چون باید ادب رو رعایت کرد
تایید نمیشه چون همونطور که این سایت صاحاب داره این تاپیک هم صاحاب داره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تاپیک مثل تکزاس تو آمریکا میمونه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صاحاباش قدیمی های تاپیکن که خودشونو برای کمک جر دادن !


شرمنده ادبیات فارسی ما ضعیفه! :46:

سرور ایرانی نداریم که fun باشه نداریم؟
من تو یکی از سرور های برزیل بازی کردم لگ نداشت
اگه کسی تونست سروری پیدا کنه که از اول لول 80 بده و هاستشم تو برزیل باشه ممنون میشم!

saeedA144
09-12-2011, 17:30
سلام دوستان
شما چطور می گید هنوز lag دارید من این 2روز بدون lag تو سرور monster-wow.comبازی می کنم تمام جا های نقشه از orgبگیر تا منطقه الیانسها رو میرم
واقعا هنوز شما ها lag داریید:exclamati:exclamati:exclamati:exclama ti

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خوشا به حالت تا همین الان هم من نمی تونم آن شم
ولی یه مدت دیگه میرم بلیزارد

کاش می شد فقط یه بار آن میشدم یه عکس از پریستم می گرفتم می گذاشتم برای شادی روحش صلوات می فرستادید:9:
----------------------------------------------------------------------------------


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کاش یه ماشین میخواستم:31:

Crawling In MySkin
09-12-2011, 19:27
شرمنده ادبیات فارسی ما ضعیفه! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منظورم خودم نبود
قدیمی ام اما دایناسور تر از من زیاده
وقتی یه سری مثل حاج حسن هستن یکی بیاد که 2 روزه شده همه کاره نه بگو 100 ساله تاحالا نگاش نیافتاده اینور بیاد ببنده تاپیک رو توهین به شعور اون افراد تلقی میشه(خوشم میاد حراف خوبی هستم :خخخخ)

خوشا به حالت تا همین الان هم من نمی تونم آن شم
ولی یه مدت دیگه میرم بلیزارد

کاش می شد فقط یه بار آن میشدم یه عکس از پریستم می گرفتم می گذاشتم برای شادی روحش صلوات می فرستادید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
----------------------------------------------------------------------------------

کد:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کاش یه ماشین میخواستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]جالب بود :خخخخخ

Iloveu-ALL
09-12-2011, 22:06
منظورم خودم نبود
قدیمی ام اما دایناسور تر از من زیاده
وقتی یه سری مثل حاج حسن هستن یکی بیاد که 2 روزه شده همه کاره نه بگو 100 ساله تاحالا نگاش نیافتاده اینور بیاد ببنده تاپیک رو توهین به شعور اون افراد تلقی میشه(خوشم میاد حراف خوبی هستم :خخخخ)
جالب بود :خخخخخ

اون کسایی که شما می گید زیاد اینجا سر نمی زنن
یه سوال شما زودتر بودید یا loomina ؟؟ :46:

AMIR_TO
09-12-2011, 22:56
یه سوال شما زودتر بودید یا loomina ؟؟ :46:
این قضیه اون سوالیه که میگه مرغ اول بود یا تخم مرغ:27::27::27:

saeedA144
09-12-2011, 23:06
این قضیه اون سوالیه که میگه مرغ اول بود یا تخم مرغ:27::27::27:

اول مرغ بوده:27:

AMIR_TO
09-12-2011, 23:43
پ ن پ اول تخم مرغ بوده

Rohniin
10-12-2011, 00:30
بابا چرا همه فکر میکنند بلیزارد واسه بچه مایه دارا هست؟!
فقط اوله کار 100تومان اینطورا پیاده میشی که توی جیبه هرکسی هست بعدش هر 2ماه یکبار 35تومان برای گیم کارد میدی...همین!!!اگر 35تومان هم نداشتین گلد فارم میکنید با گلد گیم کارد میگیرید...بابا آخه از این سرور free/fun خسته نشدین؟
اصلا هرکی خواست بلیزارد بازی کنه اینجا خودم با recuit friend 3روزه 85 میکنمش گیم کارده 2ماهه هم با 24هزار تومان براش میخرم
فقط از این سرورای Free/Fun بکشید بیرون تو رو خدا....شماها که دارید وقت میزارید پس بلیزارد بازی کنید نرین سره sindragosa normal wipe beshin

Rohniin
10-12-2011, 00:33
من 2تا پست فرستادم اما ارسال نشد اگه میشه یکی رسیدگی کنه D:

pala noob
10-12-2011, 01:54
:31:
تازه منظورتو فهمیدم :31:




شرمنده ادبیات فارسی ما ضعیفه! :46:

سرور ایرانی نداریم که fun باشه نداریم؟
من تو یکی از سرور های برزیل بازی کردم لگ نداشت
اگه کسی تونست سروری پیدا کنه که از اول لول 80 بده و هاستشم تو برزیل باشه ممنون میشم!

نا بابا الان هر سروری پیدا میشه از المان.امریکا.اسپانیاوانگلی س هستن سرور برزیل ما که تا حالا ندیدیم:31:
خوب برو تو همون سرور برزیل که بودی لینکش سایتش هم بده ما تا با هم بازی کنیم

hadi_gamer
10-12-2011, 08:46
سلام بچه ها.
اين wow 7 anniversary كجا رفت پس؟من چند روز نبودم ديشب آن شدم ديدم نيست.من 7% exp ميخوام.:19:

deltax
10-12-2011, 10:05
سلام بچه ها.
اين wow 7 anniversary كجا رفت پس؟من چند روز نبودم ديشب آن شدم ديدم نيست.من 7% exp ميخوام.:19:
نوشابه و ماست و سالاد نمیخوای؟ :5:
تولد 1 روز. 2 روز. اصلا نه 1 هفته....اون برا تولد بلیزارد بود..کادوتم که گرفتی..کیک هم بریدن تموم شد:31:
.
اگه دانیل رو مرغ حساب کنیم یعنی ممد تخم مرغه:31::10:یا بلعکس:22:

AMIR_TO
10-12-2011, 10:53
جایی تو مشهد هست که بازی رو از اول تا 4.3 داشته باشه؟

hirsababak
10-12-2011, 12:22
خیابان سعدی - پاساژ سعدی
داخل پاساژ که شدی از مغازه های سمت چپ سوال کن چون اسم مغازه هه یادم نیست

amin7x
10-12-2011, 12:54
ببخشید میشه بگید این سرور بیلیزارد چه داره که سرور های ایرانی نداره؟

شاید تونستم یک سرور شبیه بیلیزارد بزنم؟

کامل و واضه باشه تعریفتون.

Zachyrock
10-12-2011, 12:57
اقا چرا هنوز نمیشه وارد سرور های خارجی شد ؟؟؟؟ جریان چیهههههه هنوزززززززززززز خرابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

amin7x
10-12-2011, 13:18
اقا چرا هنوز نمیشه وارد سرور های خارجی شد ؟؟؟؟ جریان چیهههههه هنوزززززززززززز خرابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
با چیز پی ان امتحان کردی؟

Iloveu-ALL
10-12-2011, 15:05
اقا چرا هنوز نمیشه وارد سرور های خارجی شد ؟؟؟؟ جریان چیهههههه هنوزززززززززززز خرابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

قضیه اینه که بعضی از کشورهای اروپایی سفارتخانشون رو از ایران بردن و برای همین اینترنت ضغیف شده.
شما می تونین با 7PN بازی کنین ولی خیلی لگ میشین
بنابراین یا باید بلیزارد بازی کنید یا سرورهای ایرانی یا سرور برزیل :31:


من 2تا پست فرستادم اما ارسال نشد اگه میشه یکی رسیدگی کنه D:

یعنی چی ارسال نشد؟
چون شما در مرحله ای آموزشی هستین ممکن اسپماتون پاک بشه
بازم پست بدین اگه مشکلی داشت به مدیریت گزارش بدین


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نا بابا الان هر سروری پیدا میشه از المان.امریکا.اسپانیاوانگلی س هستن سرور برزیل ما که تا حالا ندیدیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوب برو تو همون سرور برزیل که بودی لینکش سایتش هم بده ما تا با هم بازی کنیم

اینم سرور ولی من پیشنهاد می کنم اگه ایرانی بازی کنی بهتره. منم چون سرور ایرانی instant نداشتیم رفتم سراع سرورهای برزیلی!

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

loomina
10-12-2011, 15:10
منظورم خودم نبود
قدیمی ام اما دایناسور تر از من زیاده
وقتی یه سری مثل حاج حسن هستن یکی بیاد که 2 روزه شده همه کاره نه بگو 100 ساله تاحالا نگاش نیافتاده اینور بیاد ببنده تاپیک رو توهین به شعور اون افراد تلقی میشه(خوشم میاد حراف خوبی هستم :خخخخ)


الا نجمله باید بسازیم نه؟ :31:



اون کسایی که شما می گید زیاد اینجا سر نمی زنن
یه سوال شما زودتر بودید یا loomina ؟؟ :46:

من من خخخخ :31:
اختلافش البته در حد زیادی نیست.


این قضیه اون سوالیه که میگه مرغ اول بود یا تخم مرغ:27::27::27:

خیلی ممنون که مارو به تخم مرغ تشبیه کردی.







========================================




خبر خوب!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

G U L D A N
10-12-2011, 15:22
سلام
با چیز پی ان امتحان کردی؟
جواب نمی ده ! wowtunel هم تو BG لگمی شه

Iloveu-ALL
10-12-2011, 15:30
این سیستم جدید تالنتها همچین بد هم نیستا

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید





خبر خوب!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ما که نفهمیدیم چی تغییر کرده!

Crawling In MySkin
10-12-2011, 15:56
خبر خوب!
از دنیا عقبی آمو این از اول سیزن بود:خخخخ

اون کسایی که شما می گید زیاد اینجا سر نمی زنن
یه سوال شما زودتر بودید یا loomina ؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوشون زود تر از من به سمت تاپیک وو حمله ور شدن
ولی همونطور که گفت اختلاف زیادی نداره در حد 1 2 ثانیه (!)

خیلی ممنون که مارو به تخم مرغ تشبیه کردی.

میگن آدم هر گوشتی بخوره به مرور زمان به همون سوق پیدا میکنه
باز دستش درد نکنه نگفت گوسفند..گرچه واقعیته (بیشتر از وارد این بحثا نمیشم حوصله اکانت ششم ندارم ((: )


Omg
Blood Legion Heroic Ultraxion Kill
پچ جدید این Blood Legion کله کرده داره یه سره میره سراغ World First Worm (!) Destoryer

Zachyrock
10-12-2011, 16:35
حاجی سرور شلوغتر و بهتر از wowzone نیست ؟ رایگان باشه هااااااااا
fun باشه بهتره کی حوصله داره 5 ما ای دی لول اپ کنه !!!!!!!!!!

Iloveu-ALL
10-12-2011, 22:09
حاجی سرور شلوغتر و بهتر از wowzone نیست ؟ رایگان باشه هااااااااا
fun باشه بهتره کی حوصله داره 5 ما ای دی لول اپ کنه !!!!!!!!!!

شلوغ ترین سرور ایرانیه رایگان همین wowzone هه
البته شاید who/ اش الکی باشه!

کم کم داره این قضیه سرورهای فری wow هم به سایت ها سرایت می کنه!
ماکه اینترنت مون مشکل داره نشد یه بار درست حسابی بازی می کنم .به خدا یه موقع هایی دی سی شده!

Iloveu-ALL
10-12-2011, 22:17
این مانت عشقه

Celestial Steed : فکر کنم بصورت هدیه و پولی باشه!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم عشقه

Invincible's Reins : این از lich king در icc 25 hc دراپ میشه!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

AMIR_TO
10-12-2011, 22:41
تو مولتن یک نفر تو دالاران بود همش سوار مونت اولیه بود بقیه هم دوره شو می گرفتن می پرسیدن این مونت چه جوری بدست میاد؟

G U L D A N
10-12-2011, 23:00
تو مولتن یک نفر تو دالاران بود همش سوار مونت اولیه بود بقیه هم دوره شو می گرفتن می پرسیدن این مونت چه جوری بدست میاد؟
Donate or vote point

daniad
10-12-2011, 23:04
سلام بر همه بزرگان
بهترین سرور 2.4.3ایرانی(مجانی)چی هست؟

Iloveu-ALL
10-12-2011, 23:13
پست ویرایش شد!


سلام بر همه بزرگان
بهترین سرور 2.4.3ایرانی(مجانی)چی هست؟

فکر نکنم سرور مجانی ایرانی برای اون پچ وجود داشته باشه!
سرور 2.4.3 پیشگامان هست ولی پولیه.

سرور های خارجی هم هستند ولی با شرایت فعلی نمیشه بازی کرد!

Crawling In MySkin
10-12-2011, 23:57
ینم تو یکی از سرور های ایرانی(!)
کد:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جمعش کن الآن میان میبیرنمون...

تو مولتن یک نفر تو دالاران بود همش سوار مونت اولیه بود بقیه هم دوره شو می گرفتن می پرسیدن این مونت چه جوری بدست میاد؟

پولیه !

دومی هم که خوب گفت دیگه
11 درصد دراپشه
100 هم بود با ملت دله ای که وجود داره.....اونم چی لیچ کینگ 25 هیرویک

pala noob
11-12-2011, 03:14
سلام دوستان جدیدن اقوام ایرانی هم تو بازی wowپیدا شده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

pala noob
11-12-2011, 03:42
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

pala noob
11-12-2011, 03:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

---------- Post added at 03:57 AM ---------- Previous post was at 03:55 AM ----------

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

saeedA144
11-12-2011, 17:39
سلام
تو کازاک هورد ها قویترن یا الی ها؟

Iloveu-ALL
11-12-2011, 17:56
سلام
تو کازاک هورد ها قویترن یا الی ها؟

الی قوی تره!

IIIXSubZeroXIII
11-12-2011, 18:13
سلام
تو کازاک هورد ها قویترن یا الی ها؟
این از نظر جمعیت

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
از نظر قدرت ام به این بستگی داره که ممد on باشه یا نه :خخخخخخخ

Captain MacMillan
11-12-2011, 18:15
سلام

سروری می شناسید که با این وضع فعلی اینترنت ایران مشکلی نداشته باشه؟

Iloveu-ALL
11-12-2011, 18:53
سلام

سروری می شناسید که با این وضع فعلی اینترنت ایران مشکلی نداشته باشه؟

سرور های ایرانی
بعضی از سرور های بعضی از کشورها (مثله برزیل)
+ Blizzard

سرور ایرانی

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سرور برزیلی

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

pala noob
11-12-2011, 19:02
پاک شده است......

G U L D A N
11-12-2011, 19:05
بچه ها mouse razer تو ایران پیدا میشه !؟ من یکی برای بازی با warr می خوام ! اگه هست plz address بدین

Crawling In MySkin
11-12-2011, 20:29
سلام
تو کازاک هورد ها قویترن یا الی ها؟
هورد ولی خوب عرب زیاد داره بچه هم زیاد داره(همونطور که بچه ی احمق زیاد داره بچه ی حرفه ای هم داره)

از نظر قدرت ام به این بستگی داره که ممد on باشه یا نه :خخخخخخخ=) به قول علی:خخخ

بچه ها mouse razer تو ایران پیدا میشه !؟ من یکی برای بازی با warr می خوام ! اگه هست plz address بدین

این که گفتی خدایی نکرده توهین به رهبر نبود که ؟ نه؟

pala noob
11-12-2011, 20:47
یه سوال
چرا بعضی وقتها چیزی که می نویسی خودکار تایید میشه بعضی وقتها اقایون باید تایید کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Iloveu-ALL
11-12-2011, 20:51
یه سوال
چرا بعضی وقتها چیزی که می نویسی خودکار تایید میشه بعضی وقتها اقایون باید تایید کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بدلیل اینکه شما در مرحله ی آموزشی هستید (برای تازه واردین) .دلیلشم اینه که شما ممکنه هی اکانت بسازی هی فحش .....!

(ببخشید اینجا سوال کرد منم مجبور شدم اینجا پاسخ بدم!)



از نظر قدرت ام به این بستگی داره که ممد on باشه یا نه :خخخخخخخ



=) به قول علی:خخخ



کاملا موافقم! فکر می کنی چرا لومینا wow بازی کردنش حرفه ای شده! :دی

AnGelS.Of.WaR
11-12-2011, 23:22
هه هه
این کار هارو اون اقایه افراسیابی میکنه
البته شاید منظوری از این نامگذاری نداشته باشن
Welcome back P30world after 2 year

AnGelS.Of.WaR
11-12-2011, 23:33
سلام
با چیز پی ان امتحان کردی؟

WowTunnels رو هم امتحان کن بد نیست
البته باید اکانت بلیزارد داشته باشی که با یه کم نبوغ و تغیرات که به تنظیمات میدی میتونی واسه سرورهایه فری هم ازش استفاده کنی

AnGelS.Of.WaR
11-12-2011, 23:49
سلام
با چیز پی ان امتحان کردی؟



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

میگن یه باگی بوده تو Raid Finder که اینا استفاده کردن واسه همین بن شدن

Iloveu-ALL
11-12-2011, 23:51
سلام angels of war خوش آمدی! .دوست همیشگی من!

کجا می تونم این رو ashbringer پیدا کنم!

Dadashmohammad22
12-12-2011, 00:35
آقا یه سوال فوق تخصصی داشتم... تو سرور برزیل برزیلی ها میان؟

اونوقت چجوری باید حالیشون کرد منظورمون چیه؟ شکنجه گاهه که

pala noob
12-12-2011, 01:33
سلام بر همه بزرگان
بهترین سرور 2.4.3ایرانی(مجانی)چی هست؟

سلام دوست عزیز
4سال پیش که تو سرور scapegaming بازی می کردیم .وقتی سرور می رفت پچ بعد برای مسخره بازی می رفتیم تو این سرورهای 2.4.3 ایرانی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
htt ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])p://[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
iranwow.servegame.org
برای مسخره بازی اون موقع ما می گفتیم حیف از وقت خدمون که تو سرورهای ایرانی حروم کنیم
ولی اگه به جای این کارها تو سرور های ایرانی هم بازی می کردیم الان این 4سرور از بهترین سرورهای خاورمیانه بودن
ولی حیف که الان حتی دیگه سایت شون هم بالا نمیاد

IIIXSubZeroXIII
12-12-2011, 03:35
آقا یه سوال فوق تخصصی داشتم... تو سرور برزیل برزیلی ها میان؟

اونوقت چجوری باید حالیشون کرد منظورمون چیه؟ شکنجه گاهه که
و خداوند english را آفرید :31: (فوقش بلد نیودن میری لاتین یاد میگیری :5:)
من چرا بیدارم این وقته شب:19:

deltax
12-12-2011, 10:39
کسی میدونه من از کجا میتونم بفهمم گیلد قبلی هیروم چی بوده؟

Fusi0n
12-12-2011, 11:26
بچه ها mouse razer تو ایران پیدا میشه !؟ من یکی برای بازی با warr می خوام ! اگه هست plz address بدین
سلام یک مدت گارانتی پریده بود که گلستان بود و اصلا پیدا نمیشد الان چند وقت دوباره اومده گارانتیشم جدید خودم میخوام
یک Orachi بگیرم :دی برو بازار رضا یا ایران هر دو نمایندگیش هست


و خداوند english را آفرید (فوقش بلد نیودن میری لاتین یاد میگیری )
من چرا بیدارم این وقته شب
واقعا شما ها برای همین شدیدن wow باز حرفه ای تا اون موقع رید میرن :31:
بیخیال ولش کنید دیگه چیزی نموند از بلیزارد :31:

IIIXSubZeroXIII
12-12-2011, 11:32
سلام یک مدت گارانتی پریده بود که گلستان بود و اصلا پیدا نمیشد الان چند وقت دوباره اومده گارانتیشم جدید خودم میخوام
یک Orachi بگیرم :دی برو بازار رضا یا ایران هر دو نمایندگیش هست

واقعا شما ها برای همین شدیدن wow باز حرفه ای تا اون موقع رید میرن :31:
as swifty said
RAZER NAGA
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم به cata میخوره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iloveu-ALL
12-12-2011, 14:50
as swifty said
RAZER NAGA
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم به cata میخوره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینا رو کجا میفروشن!؟
قیمتش چنده!؟

ببخشید من کجا میتونم ashbringer یا frostmourne رو پیدا کنم!؟

pala noob
12-12-2011, 15:24
با ار بس این نوشته های ما تایید نمیشه کاملا قاطی کردیم میام مطلب رو دا باره می نویسیم کلا بعکس قبلی می نویسیم اقا شما که بعد 3روز تایید می کنید یکیش رو بزارید نه دوتا!!!دیگه ادامه نمی دم چون اینجا از 3 خط بیشتر بنویسی می ره برای 3روز دیگه تایید بشه الان این خودکار تایید میشه:31::31::31::31:

pala noob
12-12-2011, 15:31
hahaha باور کنیید اگه می شد 4خط می رفت برای سه روز دیگه:31::31::31:

Pure Energy
12-12-2011, 16:20
کسی میدونه من از کجا میتونم بفهمم گیلد قبلی هیروم چی بوده؟
به GM تيكت ميدي اگه GM آدم حسابي باشه ليسته Guild هايي كه توش بودي بت ميگه اگه آدم نباشه مي گه من نمي تونم چنين كاري بكنم. ولي ليستش دست GMه اگه تونستي ازش بگير :31:

IIIXSubZeroXIII
12-12-2011, 16:31
اینا رو کجا میفروشن!؟
قیمتش چنده!؟

ببخشید من کجا میتونم ashbringer یا frostmourne رو پیدا کنم!؟
فک کنم حدودا 70 - 80 $ ولی تو به سایت ایرانی زده بود 126k :31:
ashbringer رو که نمیشه
shadowmourne ام یه chain q داره آدم جر میخوره!
بعد از انجام اولین q میتونی shadow edge رو بگیری
Oops
اینایی که گفتم واسه shadowmourne بود
frostmourne ام نمیشه گرفت

Pure Energy
12-12-2011, 16:37
فک کنم حدودا 70 - 80 $ ولی تو به سایت ایرانی زده بود 126k :31:
ashbringer رو که نمیشه
frostmourne ام یه chain q داره آدم جر میخوره!
بعد از انجام اولین q میتونی shadow edge رو بگیری
بابا اين بچه بازيا چيه پلير اگه پلير باشه با موس لپ تاپ هم ميتونه پلي كنه! آخه 126 تومن واسه موس؟!!!:13:

loomina
12-12-2011, 17:22
as swifty said
RAZER NAGA
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم به cata میخوره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


منم از اینا داشتم بهم میگفتن dani swifty(dk version) the gladiator ! والا اخه! ماوسه خودش 13 تا hot key میخوره حالا اگر اون 2 تا کلید دیگشو حساب نکنیم!

G U L D A N
12-12-2011, 17:32
منم از اینا داشتم بهم میگفتن dani swifty(dk version) the gladiator ! والا اخه! ماوسه خودش 13 تا hot key میخوره حالا اگر اون 2 تا کلید دیگشو حساب نکنیم!
محشره ! من که میرم اول یه قلک بگیرم بعد پولام رو جمع کنم ! بعدشم ....

hirsababak
12-12-2011, 18:34
خائن ها پست ندن لطفا

Pure Energy
12-12-2011, 19:04
خائن ها پست ندن لطفا
اسپم در حد المپيك!
منظورت كي بود؟:13:

AMIR_TO
12-12-2011, 19:46
هیچی شما به دل نگیر
این یک جنگه بین هورد و الی
اگه کسی تغییر بده طرفشو مورد محبت دوستان قرار میگیره

G U L D A N
12-12-2011, 20:04
سرور های ایرانی
بعضی از سرور های بعضی از کشورها (مثله برزیل)
+ Blizzard
سرور برزیلی

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
افتضاح بود ‍! latency 500 مزخرفه ! همه هم به زبون برزیلی حرف می زنن ! English هم می حرفیم مثل بز به ادم نگاه می کنن و جوابی نمی دن ! لول

pala noob
12-12-2011, 20:26
افتضاح بود ‍! latency 500 مزخرفه ! همه هم به زبون برزیلی حرف می زنن ! English هم می حرفیم مثل بز به ادم نگاه می کنن و جوابی نمی دن ! لول

lol کاشکی مثل بز از من رفتم خیلی افتضاح بود

hirsababak
12-12-2011, 20:45
اسپم در حد المپيك!
منظورت كي بود؟:13:
ازت خرده نمی گیرم تازه واردی
خائن به افرادی گویند همچون دانیکس نامرد که بعد از عمری ما رو به این هورد های بو گندو فروخت و الان هم مثه ................. پشیمونه

در ضمن از اسپم های اینجانب نفس تنگیت نکنه زیاد این دور و برا پیدام نمیشه

Arrowtic
12-12-2011, 21:01
میگم شماها هم هنوز پینگتون ترکونده؟!10k پینگ تو مولتن!قدیما 300 بود!

hossein2801
12-12-2011, 21:11
ازت خرده نمی گیرم تازه واردی
خائن به افرادی گویند همچون دانیکس نامرد که بعد از عمری ما رو به این هورد های بو گندو فروخت و الان هم مثه ................. پشیمونه

در ضمن از اسپم های اینجانب نفس تنگیت نکنه زیاد این دور و برا پیدام نمیشه

مرگ بر هورد و هرچی جکوجونوره :31:

AMIR_TO
12-12-2011, 21:41
نگا دیگه توهین نکنید که دارم عصبی میشم

hossein2801
12-12-2011, 21:42
نگا دیگه توهین نکنید که دارم عصبی میشم
بابا ما داریم شوخی میکنیم
من خودمم هورد بازی میکنم

Arrowtic
12-12-2011, 21:45
دوباره این بحثو پیش کشیدید؟!واقعا که!(شوخی)
مرگ بر الینس!

loomina
12-12-2011, 22:53
خائن ها پست ندن لطفا

:31:


اسپم در حد المپيك!
منظورت كي بود؟:13:

ایشون با من بودن , شما چرا پست نداده یهو به خودتون میگیرید!


مرگ بر هورد و هرچی جکوجونوره :31:

الان به رسم تاپیک باید بگم تایید میشه ((:


دوباره این بحثو پیش کشیدید؟!واقعا که!(شوخی)
مرگ بر الینس!

مرگ بر خودت! خخخخخ :31:

ویرایش: انتی سوئه تفاهمر!
برای این که سوئه تفاهم نشه , منظورم من از خودت کاراکترت تو بازی بود :31:

saeedA144
12-12-2011, 23:27
میگم شماها هم هنوز پینگتون ترکونده؟!10k پینگ تو مولتن!قدیما 300 بود!

بله سرور های اروپا ( به جز بلیزارد ) اینجوری شده
اینو گفتی یاد عزیز از دست رفتم افتادم:37:

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 00:22
سلام angels of war خوش آمدی! .دوست همیشگی من!

کجا می تونم این رو ashbringer پیدا کنم!

اول سلام .خوشحالم که هنوز زنده ایی لول
دوم در مورد asgbringer این یه ایتمه که فقط دست شخصیت هایه بازیه
البته همچین ایتمی توی DB سرورها هست . اگه دست کسی دیدی بفهم که جی ام اد کرده
این ایتم تو دوران مختلف به دست شخصیت هایه مختلفی افتاده که به این ترتیبه
The Ashbringer moves around like this....
Alex به Renault
Renault به یه فرد ناشناس
فرد ناشناس به Darion
Darion به Tirion

سوم اینکه چند ایتم با پسوند Ashbringer وجود داره مثل Corrupted Ashbringer
چهارم اینکه این ایتم داستان پیچیده ای داره برا اینکه سر در بیاری اینو تو بازی بزن
/script PlaySoundFile("Sound\\Creature\\Ashbringer\\ASH_SPEAK_01.wav")

You can change the number all the way up from 1 to 12, 12 looks like this:

/script PlaySoundFile("Sound\\Creature\\Ashbringer\\ASH_SPEAK_12.wav")

دیگه اطلاعات من همین قدره !

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 00:31
مرگ بر هورد و هرچی جکوجونوره :31:

1000% با این شعار موافقم

saeedA144
13-12-2011, 03:44
دوباره این بحثو پیش کشیدید؟!واقعا که!(شوخی)
مرگ بر الینس!

موافقم:10:

hirsababak
13-12-2011, 04:45
از نوم جان به AMIR_TO
از نوم جان به AMIR_TO
بازی رو گیر اوردی؟
الان کجا بازی می کنی؟

---------- Post added at 06:45 AM ---------- Previous post was at 06:43 AM ----------

راستی این ساعت P30 چرا 2 ساعت جلو هست :ی

deltax
13-12-2011, 09:52
بابا ما داریم شوخی میکنیم
من خودمم هورد بازی میکنم
baw این حسین حالت طبیعی نداره :31: تو هیِیت alliance سینه میزنه موقع شام خوردن میاد هیِیت ما
حالا هوردا شدن جک و جونور .........مرگ بر کوتوله.......:22::26::25:......هیرسا صحنه رو ببین بترس
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hirsababak
13-12-2011, 11:14
برو عمو علی
من اگه ss بزارم که هول برت میداره.خوشحالی تو هم با اون کازاکی که یه مشت عرب ریختن توش


قابل توجه دشمنانی همچون دانیکس-زنده-علی-مرده-رضا-دوباره زنده
*زین پس به جای کلمه کوتوله از کلمات محبوبی همچون Gnome (حرف اول بزرگ) یا نوم جان استفاده کنید

hossein2801
13-12-2011, 12:37
برو عمو علی
من اگه ss بزارم که هول برت میداره.خوشحالی تو هم با اون کازاکی که یه مشت عرب ریختن توش


قابل توجه دشمنانی همچون دانیکس-زنده-علی-مرده-حسین قیصری-دوباره زنده
*زین پس به جای کلمه کوتوله از کلمات محبوبی همچون Gnome (حرف اول بزرگ) یا نوم جان استفاده کنید

من چرا باز رفتم تو لیست دشمنا؟
من که گفتم مرگ بر هورد :31:

hirsababak
13-12-2011, 13:20
من چرا باز رفتم تو لیست دشمنا؟
من که گفتم مرگ بر هورد :31:

ادیت شد عمو حسین

G U L D A N
13-12-2011, 13:44
عجب ! از امروز latency من تو wowzone شده 380 ‍! قبلا 30 تا 40 بود ! حیف که نمی تونم حرف دلم رو بزنم ! حیف !

Dadashmohammad22
13-12-2011, 13:45
دوستانی که پول بلیز ندارن بیانیه اومده از سازمان ملل فعلا Angry Bird بازی کنن.. :27: جایگزین مناسبیه :15:

IIIXSubZeroXIII
13-12-2011, 13:54
دوستانی که پول بلیز ندارن بیانیه اومده از سازمان ملل فعلا Angry Bird بازی کنن.. :27: جایگزین مناسبیه :15:
skyrim دیگه جواب نمیده اون که angry bird ه :31:

hirsababak
13-12-2011, 13:58
دوستانی که پول بلیز ندارن بیانیه اومده از سازمان ملل فعلا Angry Bird بازی کنن.. :27: جایگزین مناسبیه :15:

همچین حرف میزنید و میگید هر کسی پول بلیز نداره انگار خدا تومنه
چند سال پیش یادمه همین حرف ها رو میزدند من هم می گفتم معلوم نیست چقدر پولش میشه
نهایت با 100 تومان اکانت باز میشه و حدود 50 روز (با احتساب 10 روز کاتا ولیچ کینگ اگه هنوز باشه) شارژ در اختیارتون قرار داده میشه.بعد از اون هم واسه هر گیم کارت روزی 500 تومان هم بزارین کنار حله
قول میدم بچه های این دور و زمونه فقط روزی 5000 تومان به دخانیات و این قلیون کوفتی میدن
به قول عمو کمال ارزونترین تفریح همین wow هست

*یادتون نره wow رو حتما توی گیم نت بازی کنید:31:
به نفع من و حسین و علی و این رسول گور به گور شده
همکارا بیان تایید کنند

Crawling In MySkin
13-12-2011, 13:59
دوستانی که پول بلیز ندارن بیانیه اومده از سازمان ملل فعلا Angry Bird بازی کنن.. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] جایگزین مناسبیه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بدم نیست:دی
ولی بدیش اینه که اعتیادش از وو بیشتره سریع تموم میشه:دی

مرگ بر هورد و هرچی جکوجونوره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من خودم به شخصه همینجا اعتراف میکنم به کودتای اجنبی علیه بیت بووووق
نه اعتراف میکنم حسین از زندگی سیر شده داره بر خودش لعنت میفرسته (کفتار:خخخ)

baw این حسین حالت طبیعی نداره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تو هیِیت alliance سینه میزنه موقع شام خوردن میاد هیِیت ما
حالا هوردا شدن جک و جونور .........مرگ بر کوتوله.......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هیرسا صحنه رو ببین بترس
=) !
علی این عکسه برا دهه 60 اهه؟:دی

Pure Energy
13-12-2011, 16:05
اصلا من موندم شما ها چند سالتونه؟؟؟ :18:
يكي ميگه عروسك من خوشكل تره اون يكي ميگه عروسك من حرف مي زنه! يكيم مياد اين وسط ميگه عروسك خز شد من روبات دارم :31:
بسه ديگه! بشينيد يكم بحث كنيد به جاي مرگ بر هورد ، مرگ بر آليانس ، مرگ بر يزيد ، مرگ بر اسرائيل ، الله اكبر ، الله اكبر ، الله اكبر ...

hirsababak
13-12-2011, 16:26
اصلا من موندم شما ها چند سالتونه؟؟؟ :18:
يكي ميگه عروسك من خوشكل تره اون يكي ميگه عروسك من حرف مي زنه! يكيم مياد اين وسط ميگه عروسك خز شد من روبات دارم :31:
بسه ديگه! بشينيد يكم بحث كنيد به جاي مرگ بر هورد ، مرگ بر آليانس ، مرگ بر يزيد ، مرگ بر اسرائيل ، الله اكبر ، الله اكبر ، الله اكبر ...

من 11 سالمه
از دیروز هم تصمیم گرفتم مدرسه نرم بنابراین وقت زیاد دارم
حالا سر چی بحث کنیم؟

hirsababak
13-12-2011, 16:32
راستی اینجا کی حرف از عروسک زد؟

از نوم جان گفتیم که یه پارچه خانومه
از ترول گفتیم که هوای شیراز رو کثیف کرده
از توطئه ای حرف زدیم که تو ذهن یه بچه قمی داره بدو بدو می کنه
از حسین قیصری گفتیم که دوست نداره تو لیست دشمنان باشه واسه همین بعد از سینه زنی تو ironforge واسه شام میره طرف هورد ها
بقیه غیبت ها تو پیام خصوصی ارائه شد

Iloveu-ALL
13-12-2011, 16:44
راستی اینجا کی حرف از عروسک زد؟

از نوم جان گفتیم که یه پارچه خانومه
از ترول گفتیم که هوای شیراز رو کثیف کرده
از توطئه ای حرف زدیم که تو ذهن یه بچه قمی داره بدو بدو می کنه
از حسین قیصری گفتیم که دوست نداره تو لیست دشمنان باشه واسه همین بعد از سینه زنی تو ironforge واسه شام میره طرف هورد ها
بقیه غیبت ها تو پیام خصوصی ارائه شد

آخ قربون اون نوم جون خیلی نازه :40: هیرسا سروقت میام خواستگاری دخترتون :11:

اینم آقا داماد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
baw این حسین حالت طبیعی نداره :31: تو هیِیت alliance سینه میزنه موقع شام خوردن میاد هیِیت ما



حالا هوردا شدن جک و جونور .........مرگ بر کوتوله.......:22::26::25:......هیرسا صحنه رو ببین بترس
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از چی بگم... از ترولی که شده سنبل رشادت هورد براش شده صندوق تجارت!
......
لطفا عکساتون رو با موضوع تاپیک تطبیق بدید ..برای حیوانات هم تاپیک هست و میتونی عکس باغ وحش رو اونجا بذارید!

به عشق آرتاس و آجی جینا! Alliance for ever

loomina
13-12-2011, 17:07
اصلا من موندم شما ها چند سالتونه؟؟؟ :18:
يكي ميگه عروسك من خوشكل تره اون يكي ميگه عروسك من حرف مي زنه! يكيم مياد اين وسط ميگه عروسك خز شد من روبات دارم :31:
بسه ديگه! بشينيد يكم بحث كنيد به جاي مرگ بر هورد ، مرگ بر آليانس ، مرگ بر يزيد ، مرگ بر اسرائيل ، الله اكبر ، الله اكبر ، الله اكبر ...

عزیز من شما مشکلتون چیه؟ همه اینجا جنبه ی حرفی که میزنیم رو دارن به نظر میاد غیر از شما!
اگر میترسید سن ما کم باشه اصلا مجبور نیستید اینجا پست بدید!
اقایونی که اینجا هستن حداقل یک سال بیشتر دارن تو این تاپیک و فروم فعالیت میکنن.
قصدم توهین نیست ولی یک تازه وارد بهتره که دوستانه تر رفتار کنه!


من 11 سالمه
از دیروز هم تصمیم گرفتم مدرسه نرم بنابراین وقت زیاد دارم
حالا سر چی بحث کنیم؟

سر این که غذا چی دوست داریم خخخخخخخ:31:

deltax
13-12-2011, 18:57
اصلا من موندم شما ها چند سالتونه؟؟؟ :18:
يكي ميگه عروسك من خوشكل تره اون يكي ميگه عروسك من حرف مي زنه! يكيم مياد اين وسط ميگه عروسك خز شد من روبات دارم :31:
بسه ديگه! بشينيد يكم بحث كنيد به جاي مرگ بر هورد ، مرگ بر آليانس ، مرگ بر يزيد ، مرگ بر اسرائيل ، الله اكبر ، الله اكبر ، الله اكبر ...
عزیزم کسایی که اینجا حرف میزنن چند سالی هست با هم رفقین....
حالا اگه شما تو جمع دوستاتون از منطق و فلسفه صحبت میکنید بحث دیگست...
بعد یکم زوده احساس دوستی کنی و چایی نخورده موز ورداری

AMIR_TO
13-12-2011, 19:36
اگه اون عکس باغ وحشه پس ironforge تیمارستانه(منظورم نوم جان نبود ها)

loomina
13-12-2011, 19:48
اگه اون عکس باغ وحشه پس ironforge تیمارستانه(منظورم نوم جان نبود ها)

چه ربطی دارن به هم؟ اون دژ زیر زمینی به اون خوشگلی رو عمرا یک موجود تو اون هورد عقلش به معماریش برسه ((::31:

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 19:49
عزیزم کسایی که اینجا حرف میزنن چند سالی هست با هم رفقین....
حالا اگه شما تو جمع دوستاتون از منطق و فلسفه صحبت میکنید بحث دیگست...
بعد یکم زوده احساس دوستی کنی و چایی نخورده موز ورداری


چی کارش دارین بنده خدا رو به قول شما تازه وارد تا بیاد بفهمه کدوم جناح با کدوم جناحه وقت میبره

loomina
13-12-2011, 19:55
چی کارش دارین بنده خدا رو به قول شما تازه وارد تا بیاد بفهمه کدوم جناح با کدوم جناحه وقت میبره

چیزی که مهمه

FOR THE ALLIANCE:31:
دروغ میگم؟ :31:

AMIR_TO
13-12-2011, 21:27
آره دروغ محظ میگی
مهم
For The Horde
For The Lady Sylvanas
For The Lord Illidan
هست
OK?

loomina
13-12-2011, 21:29
آره دروغ محظ میگی
مهم
For The Horde
For The Lady Sylvanas
For The Lord Illidan
هست
OK?

هوردا که تو نظر دهی شرکت نمیکنن عزیز من!

Crawling In MySkin
13-12-2011, 22:08
به قول old god معروف ممد (!)
For The Khodam

اصلا من موندم شما ها چند سالتونه؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يكي ميگه عروسك من خوشكل تره اون يكي ميگه عروسك من حرف مي زنه! يكيم مياد اين وسط ميگه عروسك خز شد من روبات دارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسه ديگه! بشينيد يكم بحث كنيد به جاي مرگ بر هورد ، مرگ بر آليانس ، مرگ بر يزيد ، مرگ بر اسرائيل ، الله اكبر ، الله اكبر ، الله اكبر ...
دوست عزیز یک دفعه مثل همین دفه رفتار کردی چیزی نگفتم
آدم خوبه بعضی اوقات شعور داشته باشه
اگه تازه واردی خوب خوش اومدی اما اینکه بپری وسط بحث چند نفر و شوخی های دیگران اصلا کار جالبی نیست
نمیدونم خود شما چند سالته که تاحالا یاد نگرفتی این رفتار نا مناسبه
کاش ما ایرانی ها یاد میگرفتیم قبل از این که فقط حراف باشیم عمل کنیم
اگرم دوست داری جور دیگه ای برخورد شه والله دلم لک زده برای برخورد بد ! مخصوصا اگه 5 6 ساعت فیزیک خونده باشم

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 22:11
چیزی که مهمه

FOR THE ALLIANCE:31:
دروغ میگم؟ :31:

افرین 100% موافقم

loomina
13-12-2011, 22:32
اوه اوه بچه ها لینک پلیر عتیقه پیدا کردم!!


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

اونم چه عتیقه ای!
black Qiraji battle tank داره!

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 22:40
اوه اوه بچه ها لینک پلیر عتیقه پیدا کردم!!


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

اونم چه عتیقه ای!
black Qiraji battle tank داره!

Stormwind باید فکر ساختن یه موزه باشه واسه این عتیقه ها

AMIR_TO
13-12-2011, 22:47
این از اول wow تو بلیز بوده؟
راستی جمعیت بلیز تو ساله اولی که بازی رو ساخت چقدر بود؟

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 22:47
راستی این Jigsa کجاست خبری ازش ندارین ؟ دیده نمیشه این دور و برا

loomina
13-12-2011, 23:01
این از اول wow تو بلیز بوده؟
راستی جمعیت بلیز تو ساله اولی که بازی رو ساخت چقدر بود؟

احتمال زیاد! حداقل زمانی که gate های AQ باز میشدن بوده!
نمیدونم ولی فکر کنم بین 3 تا 5 میلیون!


راستی این Jigsa کجاست خبری ازش ندارین ؟ دیده نمیشه این دور و برا

پیش پای شما رفتن دیابلو ثبت نام کنن! :31:

AnGelS.Of.WaR
13-12-2011, 23:03
این از اول wow تو بلیز بوده؟
راستی جمعیت بلیز تو ساله اولی که بازی رو ساخت چقدر بود؟


نتیجه تحقیقات در مورد این عتیقه :

ارموری این عتیقه نشون میده با این هیرو سه و نیم الی 4 سال میشه که بازی میکنه و قدیمی ترین اشیو هاش میخوره به 2008/10

hossein2801
13-12-2011, 23:28
به level و Achieve های این یکی دقت کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Crawling In MySkin
14-12-2011, 00:09
4220 ؟!؟!!؟!؟!؟!
جنتیه ؟!!؟!!؟

hirsababak
14-12-2011, 00:20
اوه اوه بچه ها لینک پلیر عتیقه پیدا کردم!!


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیداونم چه عتیقه ای!
black Qiraji battle tank داره!

نوم:40:هست دیگه

AnGelS.Of.WaR
14-12-2011, 00:47
به level و Achieve های این یکی دقت کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


این یکی صحت نداره با یه کم بررسی میفهمی به عنوان مثال این یارو اشیو 30 Tabard رو داره در حالی که خیلی از Tabard ها با Repoutation داده میشه و خیلی از Tabard ها تو مناطق + Tbc هست . واسه Rep هم باید quest انجام بده به نظر شما به یه lvl 19 تو tbc کوست میدن ؟

AnGelS.Of.WaR
14-12-2011, 01:01
به level و Achieve های این یکی دقت کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

اقا من دوباره این یارو رو به اتفاق چندی از دوستان مورد بررسی قرار دادیم و متفق القول به کذب بودن این مورد پی بردیم . شما با یه بررسی به Repoutation های این فریبکار و دغل باز مکار حیله گر میفمین . اخه Rep یه جاهایی رو Exalted هست که هر چی فکر میکنم با لول 19 نمیشه

Iloveu-ALL
14-12-2011, 01:46
اوه اوه بچه ها لینک پلیر عتیقه پیدا کردم!!


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیداونم چه عتیقه ای!
black Qiraji battle tank داره!

این یه pve باز خالص و حرفه ای چه در هیل دادن و چه در دی پی اس!
حتی اولین raid ها هم رو تو زمان خودش complete کرده واقعا عتیقه و پدیده است!
بچه اگه تو بازی دیدنش بهش پیشنهاد آرنا بدید با ست pve بیاد بترکونه:31:



به level و Achieve های این یکی دقت کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

احتملا ه..ک کرده امکان نداره با این لول این قدر آچیو داشته باشه!



این یکی صحت نداره با یه کم بررسی میفهمی به عنوان مثال این یارو اشیو 30 Tabard رو داره در حالی که خیلی از Tabard ها با Repoutation داده میشه و خیلی از Tabard ها تو مناطق + Tbc هست . واسه Rep هم باید quest انجام بده به نظر شما به یه lvl 19 تو tbc کوست میدن ؟

موافق اما ممکن این آقا(!) با یه کسی که لول 85 بوده رفتن achive up :31:

Harvest_Moon_Iman
14-12-2011, 10:43
سلام من 2 تا سوال دارم میشه کمک کنید .

رو تانک سوار نمیشه ؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رو ماموت 3 نفری سوار نمیشینه ؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


لطفا جواب بدین

Fusi0n
14-12-2011, 11:41
دوستان میشه یک مقدار درباره انواع پوینت اطلاعات بدید ؟! داخل بازی که میشه ایتم گرفت انواع بگید ؟! و راحل بدست اوردن پوینت ؟! :31:
بعد این MB میکنن منظورشون چی تو دونجل ؟! :31:

Iloveu-ALL
14-12-2011, 13:29
سلام من 2 تا سوال دارم میشه کمک کنید .

رو تانک سوار نمیشه ؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رو ماموت 3 نفری سوار نمیشینه ؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


لطفا جواب بدین

صفحه رو یه reload/ بکن!
+ یه نامه هم برات اوماده برو چکش کن!




دوستان میشه یک مقدار درباره انواع پوینت اطلاعات بدید ؟! داخل بازی که میشه ایتم گرفت انواع بگید ؟! و راحل بدست اوردن پوینت ؟! :31:
بعد این MB میکنن منظورشون چی تو دونجل ؟! :31:

شما کاتا بازی می کنید یا لیچ کینگ!؟
چجور پوینتی
مثله arena point یا emblem of frost?

Iloveu-ALL
14-12-2011, 13:37
ببخشید مدیرا این پست رو پاک کنن باگ شده!!!

loomina
14-12-2011, 14:43
این یکی صحت نداره با یه کم بررسی میفهمی به عنوان مثال این یارو اشیو 30 Tabard رو داره در حالی که خیلی از Tabard ها با Repoutation داده میشه و خیلی از Tabard ها تو مناطق + Tbc هست . واسه Rep هم باید quest انجام بده به نظر شما به یه lvl 19 تو tbc کوست میدن ؟


اقا من دوباره این یارو رو به اتفاق چندی از دوستان مورد بررسی قرار دادیم و متفق القول به کذب بودن این مورد پی بردیم . شما با یه بررسی به Repoutation های این فریبکار و دغل باز مکار حیله گر میفمین . اخه Rep یه جاهایی رو Exalted هست که هر چی فکر میکنم با لول 19 نمیشه


این یه pve باز خالص و حرفه ای چه در هیل دادن و چه در دی پی اس!
حتی اولین raid ها هم رو تو زمان خودش complete کرده واقعا عتیقه و پدیده است!
بچه اگه تو بازی دیدنش بهش پیشنهاد آرنا بدید با ست pve بیاد بترکونه:31:




احتملا ه..ک کرده امکان نداره با این لول این قدر آچیو داشته باشه!




موافق اما ممکن این آقا(!) با یه کسی که لول 85 بوده رفتن achive up :31:

باگ و ه-ک نیست , ارموری بلیز و چه بازی رو عمرا نمیتونن ه-ک کنن به این صورت!

در ضمن اون پریسته که دیدید PVE باز خالص نیست , من در اصل ارموریش رو از عکسی که تو ss هام داشتم پیدا کردم , تو اون عکسه season ست تنشه!
از این دیوونه های wowهه:31:

Fusi0n
14-12-2011, 15:13
شما کاتا بازی می کنید یا لیچ کینگ!؟
چجور پوینتی
مثله arena point یا emblem of frost?
سلام
بنده فعلا TBC یک چند روزی رو تریال لینچ فعال کردم
یک سری نو کمپ اصلی معمولا دیدم میشه با گرفتن اون پویت ایتم خرید مثل همون ایتم PVP
ولی من نمیدونم این چطوری میشه بدست اورد معمولا جایی گیر میارم از پونت تعداد کم ؟!
کلا یک توضیح دربارشون بدین ممنون میشم :31:

Crawling In MySkin
14-12-2011, 16:38
دونجلاینو مسخره بازی گفتی ؟
اگه نگفتی باشی که والا اگه حرف ل تو Dungeon پیدا کردی به منم بگو ممنونت میشم

MB این تو همه جا گفته میشه به معنای Mana Break تموم شدن مانا این break اینجا استراحت نیست شکستن معنی میده(البته میتونه استراحت هم معنی بده)
ولی یه Mana Burn داریم اسپل پریسته که میرینه به مانی طرف مقابل در pvp اکثرا علیه Hpala به کار میره این اسپل

این یکی صحت نداره با یه کم بررسی میفهمی به عنوان مثال این یارو اشیو 30 Tabard رو داره در حالی که خیلی از Tabard ها با Repoutation داده میشه و خیلی از Tabard ها تو مناطق + Tbc هست . واسه Rep هم باید quest انجام بده به نظر شما به یه lvl 19 تو tbc کوست میدن ؟

دیگه اما و اگرش رو باید از خود آقا بپرسید
تا یه حدیش میتونه باگ باشه اما نه همش
برای مثل پریست من مگه من گالیلم گالیلس کیه کریستف کلمبه..بعد از کاتا به طور عجیب الوقوعی خیلی از مناطق azeroth اکسپلور شد اچیوش هم داده شد
به این میگن اتفاقات عجیب الوقوع بلیزارد دیگه کاریش نمیشه کرد
اما نمیشه که همه ی اچیو هاش اینطوری شده باشه
حالا یه سری مثلا مثل همین اکسپلور رو دوباره میشه نشست ترک یه مانت 2 ترکه دار
برا پالا من تو لول 11 Explore Vashjir گرفتم:دی با دانیال ولی باقیشو نمیدونم

سلام
بنده فعلا TBC یک چند روزی رو تریال لینچ فعال کردم
یک سری نو کمپ اصلی معمولا دیدم میشه با گرفتن اون پویت ایتم خرید مثل همون ایتم PVP
ولی من نمیدونم این چطوری میشه بدست اورد معمولا جایی گیر میارم از پونت تعداد کم ؟!
کلا یک توضیح دربارشون بدین ممنون میشم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شما کاتا بازی می کنید یا لیچ کینگ!؟
چجور پوینتی
مثله arena point یا emblem of frost?
خیر منظورش ایشون Justice point & Valor point هست
دیگه چیزی تحت عنوان emblem تو کاتا وجود نداره
arena هم شده conquset
توضیحش رو یکی دیگه میده به قول یکی از استادا من خسته میشم بگم(!)

این یه pve باز خالص و حرفه ای چه در هیل دادن و چه در دی پی اس!
هر کی اچیو داشت که pve باز خاصل نیست

صفحه رو یه reload/ بکن!
درست نشد باگ سروره

hirsababak
14-12-2011, 18:22
این یارو علی هه چی شانسی داره
یه RF رفتیم 3 تا ایتم واسش افتاد

saeedA144
14-12-2011, 18:32
توضیحش رو یکی دیگه میده به قول یکی از استادا من خسته میشم بگم(!)


با اجازه بزرگ تر ها
valor point با کشتن باس های raid بدست میاد و می شه باهاش بهترین آیتم های pve خرید .
بعضی از این ایتم ها فقط valor point می خوان و بعضی ها هم consumable که اونا رو هم باس های raid دراپ می کنن
فرق ایتم های که باس های raid دراپ می کنن و ایتم های valor point اینکه ایتم های valor point بصورت set هستند مثل ایتم های honor یا آرنا و داشتن 2 یا 4 تا از اونا یه چیزی یه اضافه میکنه که اون به کلاس شما بستگی داره

deltax
14-12-2011, 18:53
این یارو علی هه چی شانسی داره
یه RF رفتیم 3 تا ایتم واسش افتاد
با اجازت 4 تا :31:

AMIR_TO
14-12-2011, 18:59
دوتا سوال
تو بلیز سیستم RDF مختص ریلمی که هستید نیست.آره یا نه؟
منظورم اینکه با پلیر های دیگر ریلم ها هم میتونند با شما که تو یک ریلم دیگه هستید تو RDF شرکت کنند؟
LFR هم همین جوریه؟

deltax
14-12-2011, 19:22
دوتا سوال
تو بلیز سیستم RDF مختص ریلمی که هستید نیست.آره یا نه؟
منظورم اینکه با پلیر های دیگر ریلم ها هم میتونند با شما که تو یک ریلم دیگه هستید تو RDF شرکت کنند؟
LFR هم همین جوریه؟
بله با دوستاتون تو بقیه realm هام میتونید برید

AnGelS.Of.WaR
14-12-2011, 21:09
این یه pve باز خالص و حرفه ای چه در هیل دادن و چه در دی پی اس!
حتی اولین raid ها هم رو تو زمان خودش complete کرده واقعا عتیقه و پدیده است!
بچه اگه تو بازی دیدنش بهش پیشنهاد آرنا بدید با ست pve بیاد بترکونه:31:




احتملا ه..ک کرده امکان نداره با این لول این قدر آچیو داشته باشه!




موافق اما ممکن این آقا(!) با یه کسی که لول 85 بوده رفتن achive up :31:


یه چیز دیگه
این اقا کل Map هاش روشنه . به نظر شما یه لول 1 اگه بخواد کل Map هاش رو Explore کنه لولش بشتر از 19 نمیشه ؟

jafarr
14-12-2011, 22:49
سلام به بچه های PRO کازاک من برگشتم دوباره , 2 روزه 85 کردمو امدم دوباره در خدمت شما عزیزان باشم
تکبیر

jafarr
14-12-2011, 22:59
راستی یادم نره من با 8-7 از بچه ها امدم خدایی noob اصلان نداریم . ولی موندم یه گیلد استارت کنیم یا join شیم

Iloveu-ALL
14-12-2011, 23:05
با اجازت 4 تا :31:

من بگو که 4تا raid میرفتم 1یه آیتم نمی بردم هیچی اصلا دراپ نمی شد!!!
یه بارم که می افتاد نینجا می کردن!

آخرا خدا رو شکر یه shoulder بردم (اونم سر مرام چون من مارک رو داده بودم به همون کسی که shoulder رو برده بود اونم گفت این ماله تو :10: )

jafarr
14-12-2011, 23:06
ماشاا... بلیزارد چی کار کرده latency خوب شده اینم مدرک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

p30 arman
14-12-2011, 23:13
بلیزارد کاری نکرده ایرانی هایی که wow free بازی میکردن دیگه نمیتونن بازی کنن البته خیلی شانس اوردیم که همین wow رو میشه توی بلیز بازی کرد با پینگ خوب من خوره mmorpg هستم از بین 23 بازی که دارم فقط global agent پینک مطلوبی داره بقیه همه افتضاح

saeedA144
14-12-2011, 23:17
من بگو که 4تا raid میرفتم 1یه آیتم نمی بردم هیچی اصلا دراپ نمی شد!!!
یه بارم که می افتاد نینجا می کردن!

آخرا خدا رو شکر یه shoulder بردم (اونم سر مرام چون من مارک رو داده بودم به همون کسی که shoulder رو برده بود اونم گفت این ماله تو :10: )

مگه میشه تو بلیزارد نینجا کرد؟ :5:
این gm ها هر تیکتی میدی , جواب میدن ( حتی جک) چجوری میشه raid ها رو چک نکنن؟

jafarr
14-12-2011, 23:20
مگه میشه تو بلیزارد نینجا کرد؟ :5:
این gm ها تیکت میدی , جواب میدن ( حتی جک) چجوری میشه raid ها رو چک نکنن؟
میشه نینجا کرد مثل مرد!!!!
جوابش اینه
GM : You goh khordi rafti raid pug

Iloveu-ALL
14-12-2011, 23:22
مگه میشه تو بلیزارد نینجا کرد؟ :5:
این gm ها تیکت میدی , جواب میدن ( حتی جک) چجوری میشه raid ها رو چک نکنن؟

وقتی 56k gold مو دزدیدن تیکت میزارم gm میگه
چی کار می تونم بکنم؟
به من ربطی نداره؟

نینجا می کنی میگه به ما ربطی نداره ... دیگه با اون شخص raid نرید ...

البته این چیز ها رو میزارم به ...... :13:

loomina
14-12-2011, 23:47
یه چیز دیگه
این اقا کل Map هاش روشنه . به نظر شما یه لول 1 اگه بخواد کل Map هاش رو Explore کنه لولش بشتر از 19 نمیشه ؟

نه , XP lock کرده , چون twink هستش.

Dadashmohammad22
14-12-2011, 23:48
آقا یه آموزش نینجا کردن میذارید..؟ :21: من اولین بار اسپل Trade Trick روگ رو دیدم فکر کردم با این میشه نینجا کرد :31:

loomina
14-12-2011, 23:50
مگه میشه تو بلیزارد نینجا کرد؟ :5:
این gm ها هر تیکتی میدی , جواب میدن ( حتی جک) چجوری میشه raid ها رو چک نکنن؟

اگر leader اصطلاحا loot rule رو نگفته باشه و شما ازش SS نداشته باشی هر ایتمی رو که برداره بزاره جیبش شما هیچ حقی ندارید بهش اعتراض کنید.
ولی اگر گفت برای مثال MS>os highest roll wins
اینجا شما SS میگیری که اگر نینجا کرد بکنیش تو چشم GM !


میشه نینجا کرد مثل مرد!!!!
جوابش اینه
GM : You goh khordi rafti raid pug

البته جواب دقیق ترش اینه:

GM: you did ghalat chun loot rule ask nakardi!
:31:

Iloveu-ALL
14-12-2011, 23:55
آقا یه آموزش نینجا کردن میذارید..؟ :21: من اولین بار اسپل Trade Trick روگ رو دیدم فکر کردم با این میشه نینجا کرد :31:

:31::31: بله!
خوب انواع نینجا
نینجا معمولی (مخصوص نوب ها و اون هایی که هول هولاکی raid جم می کنن!

1.خوب لیدر میشی میزاری رو حالت master looter اون ایتمی رو که می خوای میده به خودت
هر فحشی هم بود می خوری!
2. اینه که هر آیتمی اومد رول بزنی!

نینجا بی رحم ( این نوع نینجا مخصوصه افرادی کس که زمانی که تازه wow بازی می کردن یه آیتمم نبردن اون یکی هم که بردن نینجا کرده)

میای رو آیتم اول رو خودت دوم رو خودت و سوم و چهارمی
بعد میگی بیای ترید کن بعد alt + f4 خدا حافظ

نینجا حرفه ای :31: (خوب این خیلی سخته و هر برای هر باس یک تاکتیک داره)

سره باس سوم icc death bringer >>> dbw
خوب میزاری واسه رول بین 5mdsp اول و خود leader
به احتمال زیاد شما اون و می برید و پس از 4 ساعت تمام توضیح دادن این که من لیدر و حق من و ...
باعث این میشید که همه از raid ا leave بدن...

:10:

jafarr
15-12-2011, 00:00
آقا یه آموزش نینجا کردن میذارید..؟ :21: من اولین بار اسپل Trade Trick روگ رو دیدم فکر کردم با این میشه نینجا کرد :31:

اقا ایتم رو اول با masterloot ورمیداری بعد یکم الاف میکنی بعدش offline میشی دوباره online میشی بعد میگی lag lag lag lag دوباره offline شو بعد دوباره online شو باز این دفعه بگو fucking net , wtf . omg دوباره offline شو دیگه تا چند روز online نشو وقتی بعد چند روز online شدی میگی i got imba lag im realy sorry for that , its not my bad cuase i play from a country with imba net then plz pardon me and dont worry its just a game
روش های دیگه هست که فعلان واسه شما که میخای تازه شروع کنی همین کافیه
البته دفعه اخر که یادم هست یکی این روش رو سره بچه های گیمنت ما پیاده کرده بودن که بچها 5 نفری دربست گرفتن رفتن گیم نتشون دعوا و چون time 2 hour ایتم گذشته بود فقط موفق شدن ایتم یارو رو delete کنن و چند تا هم زدن تو گوشش .

Iloveu-ALL
15-12-2011, 00:02
چقدر نینجا زیاده =))
یه سوال آیتمی که بردم رو از کجا باید بگیرم (!) :31:

Dadashmohammad22
15-12-2011, 00:09
خوشم میاد همه تو این مبحث اطلاعاتشون کامله.. هدف فقط شناسایی بود وگرنه من که اینا رو خودم بلدم :31: آقا مرسی..
پس اون روشی که از raid لیو میدی shift rclick میکنیم چی؟ :31:

---------- Post added at 12:09 AM ---------- Previous post was at 12:08 AM ----------

:10:آقا راستی.. شما که زهر دادن رو یاد میدین پادزهرم لااقل یاد بدین.. چجوری نینجامون نکنن؟

Iloveu-ALL
15-12-2011, 00:11
خوشم میاد همه تو این مبحث اطلاعاتشون کامله.. هدف فقط شناسایی بود وگرنه من که اینا رو خودم بلدم :31: آقا مرسی..
پس اون روشی که از raid لیو میدی shift rclick میکنیم چی؟ :31:

---------- Post added at 12:09 AM ---------- Previous post was at 12:08 AM ----------

:10:آقا راستی.. شما که زهر دادن رو یاد میدین پادزهرم لااقل یاد بدین.. چجوری نینجامون نکنن؟

عزیز اگه پاسووردت رو به کسی نگی کسی تورو نینجا نمی کنن مگر این که خانوم باشی :31:!

hirsababak
15-12-2011, 00:12
سلام به بچه های PRO کازاک من برگشتم دوباره , 2 روزه 85 کردمو امدم دوباره در خدمت شما عزیزان باشم
تکبیر

خوش اومدی :10:

jafarr
15-12-2011, 00:12
خوشم میاد همه تو این مبحث اطلاعاتشون کامله.. هدف فقط شناسایی بود وگرنه من که اینا رو خودم بلدم :31: آقا مرسی..
پس اون روشی که از raid لیو میدی shift rclick میکنیم چی؟ :31:

---------- Post added at 12:09 AM ---------- Previous post was at 12:08 AM ----------

:10:آقا راستی.. شما که زهر دادن رو یاد میدین پادزهرم لااقل یاد بدین.. چجوری نینجامون نکنن؟
باید برم مطالعه کنم

Iloveu-ALL
15-12-2011, 00:18
خوش اومدی :10:

هیرسا آدرس گیم نتت رو میدی! :31::27: :47:
یه سوال دیگه چند نفر الان گیم نت هستین :21:
Crawling In MySkin که اونجا نیست اون دفعه که اومدیم گی ان زد مارو فارم کرد! :41:

jafarr
15-12-2011, 00:19
خوش اومدی :10:

کازاکی ? Horde alliance ?

Iloveu-ALL
15-12-2011, 00:21
کازاکی ? Horde alliance ?

آلیانس! بله کازاکه!
خانوم Gnome با G بزرگ! :5:

hirsababak
15-12-2011, 01:14
هیرسا آدرس گیم نتت رو میدی! :31::27: :47:
یه سوال دیگه چند نفر الان گیم نت هستین :21:
Crawling In MySkin که اونجا نیست اون دفعه که اومدیم گی ان زد مارو فارم کرد! :41:
ادرس؟مگه شما هم مشهدی؟
الان ساعت 1:05 دقیقه هست و 4 نفر بیشتر نموندن :41:
زنده که بچه قمی هست :31:

---------- Post added at 03:14 AM ---------- Previous post was at 03:11 AM ----------


آلیانس! بله کازاکه!
خانوم Gnome با G بزرگ! :5:
کازاک چیه
نوم جان ragnaros به دنیا اومده و هیچ وقت change نکرده

از رعایت کردنتون در نوشتن G بزرگ تشکر می شود

نقطه

saeedA144
15-12-2011, 01:17
خوشم میاد همه تو این مبحث اطلاعاتشون کامله.. هدف فقط شناسایی بود وگرنه من که اینا رو خودم بلدم :31: آقا مرسی..
پس اون روشی که از raid لیو میدی shift rclick میکنیم چی؟ :31:

---------- Post added at 12:09 AM ---------- Previous post was at 12:08 AM ----------

:10:آقا راستی.. شما که زهر دادن رو یاد میدین پادزهرم لااقل یاد بدین.. چجوری نینجامون نکنن؟

بهترین راه برای آنتی نینجا که من میدونم:
نکته مهم
10 man دوتا لباس یا ترینکت یا فینگر دراپ میکنه + 1 weapon ,consumable, mount,هر چیزی که پوشیدنی نباشه دراپ میکنه
(باید حتما 3 تا دراپ کنه)
25 هم 4 تا پوشیدنی داره ولی نمی دونم چند تا weapon و .... دراپ میکنه
1- این نکته بالا رو 20 بار تو /raid بگید تا لیدر دستش بیاد شما تو raid loot بی تجربه نیستید
2- قبل از زدن اولین mob داد یزنید group loot on mobs طرف نمی تونه بزنه زیرش و بگه نه ( موب ها دراپ های عالی دارن باسه فروش) اگه زیر بار نرفت دعوا راه بندازید ولی موازب باشید kick نشید
3-وقتی به باس رسیدید داد میزنید loot master کیه ؟ حتما از لیدر جواب بگیرید و از اون عکس تهیه کنید
4- بعد افتادن باس بازم داد بزنید how many drop leader? link all drops بعد از تعدادی که میگه و اسمشون عکس بگیرید
5- اگه دیدید لیدر یه 20.10 ثانیه جواب نمیده و داره هی dps meter نشون میده و کلا زیاد حرف میزنه و.... بدونید داره نینجا میکنه ( اگه 3 تا ایتم رو roll نداد)
+ تو raid ی نرید که لیدر هم کلاس یا هم لباس شماست
+ ........................ دوستشو اورده
+......................... ایتم هایی داره که هر 10000 سال دارپ میشه
این چیز هایی بود که من میدونستم . اگه شما هم میدونید بگید بازم یاد بگیریم
اگه خواستید نینجا کنید برعکس همه چیزی که گفتم عمل کنید + اگه خواستید بگید چند تا نکته در مورد نینجا کردن هم بگم:5:

loomina
15-12-2011, 01:26
حالا از شوخی گزشته , سعی کنید هیچ وقت نینجا نکنید , واقعا کار زشتیه , نه تنها تو ریلم بد نامتون میکنه , نه رید میبرنتون نه تو ریدتون میان( مخصوصا سرور های فری) بلکه واقعا به نظر من فرقی با دزدی واقعی نداره!
و هر کس نینجا کنه خودم سر پل سراط شخصا یقشو میگیرم :31: :31:


یک روش دیگه ای هم که خودم باهاش ضربه خوردم خیلی ناراحت شدم این بود

you are not in my list :O!

G U L D A N
15-12-2011, 01:27
دوستان ! بهترین راه برای بالا بردن Roll چیه ؟ درصد roll بالا بزنیم!

saeedA144
15-12-2011, 01:29
چقدر نینجا زیاده =))
یه سوال آیتمی که بردم رو از کجا باید بگیرم (!) :31:

من اعتقاد به نینجا کردن ایتم باسه خودم ندارم فقط ازش در راه درست و جلوگیری از نینجا شدن ایتم دیگران استفاده میکنم:14:
یا باید لیدر trade کنه بده به شما یا از تو همون باس میفرسته تو کیفتون

hirsababak
15-12-2011, 01:32
حرف نینجا شد یاد یه خاطره افتادم
بشتر از 1 سال پیش رفته بودم راید . به محض اینکه باس رو زدیم لیدر به جز دوستان خودش همه رو kick کرد و ایتم ها رو بین اون ها تقسیم می کرد. بعد ها فهمیدم لیدره ایرانی بود و الان هم ایدی شو تو ادد لیست بیشتر بچه ها میبینم

saeedA144
15-12-2011, 01:41
دوستان ! بهترین راه برای بالا بردن Roll چیه ؟ درصد roll بالا بزنیم!

قبل از وارد شدن به رید چند تا roll بزنید اگه دیدید زیر 50 اومد اونقدر ادامه بدید تا 2 تا پشت سر هم بالای 50 بیاد بعد دیگه رول نزنیدولی همون اول اگه بالای 50 شد اونقدر ادامه بدید تا دوباره پایین بیاد و ....... تا سر جنازه باس شانستون بیشتر شه( این روش 100% نیست )

---------- Post added at 01:41 AM ---------- Previous post was at 01:37 AM ----------


حرف نینجا شد یاد یه خاطره افتادم
بشتر از 1 سال پیش رفته بودم راید . به محض اینکه باس رو زدیم لیدر به جز دوستان خودش همه رو kick کرد و ایتم ها رو بین اون ها تقسیم می کرد. بعد ها فهمیدم لیدره ایرانی بود و الان هم ایدی شو تو ادد لیست بیشتر بچه ها میبینم

شرمنده من اینقدر زیاد حرف میزنم
هیچ وفت باسه دوستاتون نینجا نکنید . برای ایتم جمع کردن لازم نیست نینجا کنید فقط هیچ کلاسی مشابه خودتون رو inv نکنید یا سعی کنید فقط 1 ی باشه نه بیشتر اینجوری هم نینجا نکردید و هم ایتم جمع میکند
چجوری id یکی رو add می کنین؟این همون add friand که نیست؟

hirsababak
15-12-2011, 01:45
قبل از وارد شدن به رید چند تا roll بزنید اگه دیدید زیر 50 اومد اونقدر ادامه بدید تا 2 تا پشت سر هم بالای 50 بیاد بعد دیگه رول نزنیدولی همون اول اگه بالای 50 شد اونقدر ادامه بدید تا دوباره پایین بیاد و ....... تا سر جنازه باس شانستون بیشتر شه

---------- Post added at 01:41 AM ---------- Previous post was at 01:37 AM ----------



شرمنده من اینقدر زیاد حرف میزنم
هیچ وفت باسه دوستاتون نینجا نکنید . برای ایتم جمع کردن لازم نیست نینجا کنید فقط هیچ کلاسی مشابه خودتون رو inv نکنید یا سعی کنید فقط 1 ی باشه نه بیشتر اینجوری هم نینجا نکردید و هم ایتم جمع میکنید

من کی گفتم واسه دوستم نینجا کردم یا اون دوست من بوده
من رو هم kick کرد بی شرف

saeedA144
15-12-2011, 02:03
من کی گفتم واسه دوستم نینجا کردم یا اون دوست من بوده
من رو هم kick کرد بی شرف

Gnom جان من نگفتم شما نینجا کردی . در حالت کلی گفتم و یه پیام بود. اینو گفتم چون:
2 ماه پیش تو raid بودیم لیدر باسه ترینکت که از mob افتاده بود رول داد ولی به برنده نداد اونم گفت به gm میگم بعد از یه ساعت بحث فهمیدم اون لیدر ایرانیه بهش گفتم چرا می خواستی نینجا کنی رول دادی گفت :دوستم وسط رول گفت بده من 70 k میفروشم نصف نصف منم دادم و حالا هم هرچی میگم پس نمیده اونو. خالصه اون دوستش alt+f4 کرد و این بیچاره موند گریون که ولله اون ترینکت دست من نیست که بدم اخرشم من 1 ساعت با اونی که رول رو برده بود حرف زدم و چون او قیمت تزینکت رو نمی دونست بهش 5k دادم راضی شد هم گلد من رفت هم آبروی او لیدر.
باسه این جور چیزاست که میگم باسه دوستتون نینجا نکنید

IIIXSubZeroXIII
15-12-2011, 03:04
نینجا واسه دوست و دشمن نداریم ، هر کی نینجا کنه نوب تشریف داره!
یه روایتی هست میگه نینجاها اون دنیا با ترول ها محشور میشن :خخخ (الان حجت از عالم ارواح میاد)

IIIXSubZeroXIII
15-12-2011, 03:14
قبل از وارد شدن به رید چند تا roll بزنید اگه دیدید زیر 50 اومد اونقدر ادامه بدید تا 2 تا پشت سر هم بالای 50 بیاد بعد دیگه رول نزنیدولی همون اول اگه بالای 50 شد اونقدر ادامه بدید تا دوباره پایین بیاد و ....... تا سر جنازه باس شانستون بیشتر شه( این روش 100% نیست )


roll یه عدد رندوم بین 1 تا 100 میده ، اصلا نمیشه براش قانونی درست کرد که مثلا اگه این کارو کنی شاید رول بالا یزنی.

loomina
15-12-2011, 04:01
دوستان ! بهترین راه برای بالا بردن Roll چیه ؟ درصد roll بالا بزنیم!

راه که نه ولی یه چیزی هست ما بهش میگیم "شانس" شما رو نمیدونم خخخخخخ
و البته اصل رول رو دوستمون توضیح دادن :


roll یه عدد رندوم بین 1 تا 100 میده ، اصلا نمیشه براش قانونی درست کرد که مثلا اگه این کارو کنی شاید رول بالا یزنی.


اگر کسی اکسل یا VB کار کرده میدونه سیستم random به چه صورته.

Black-Ninja
15-12-2011, 04:31
بحث Roll شد یادم هست ما با Addon به نام Color Me! رول زیادی می دادیم

نحوه کارش هم اینطوری بود که یک فاصله زیاد ایجاد می کرد طوری که چت های بالا دیگر قابل مشاهده نبود ( این برای پاک کردن اسم شما بود ) بعد Roll رو مثلا 100 میداد

یک چیزی شبیه این

Black-Ninja :






Roll 100

hirsababak
15-12-2011, 10:02
لیدر اگه واقعا لیدر باشه addons داره که فقط اولین roll شما رو میبینه

hossein2801
15-12-2011, 12:18
سلام به بچه های PRO کازاک من برگشتم دوباره , 2 روزه 85 کردمو امدم دوباره در خدمت شما عزیزان باشم
تکبیر

متاسفانه نسل الیانس های ایرانی kazzak منقرض شده
فقط یک عدد کفتار ایرانی اونجا میشناسم :31: بیا خودتو معرفی کن

Fusi0n
15-12-2011, 12:24
kazzak جمعیتش تکرید qu دیشب گذاشت بود چند بار ترکید خدا بیاموزتش :31:
همش زیر سر این هورد
برای توضیحات پوینت ممنون من PVP رفتم پویت گرفتم چندتا ست برای لول 60 بود گرفتم
این پوینت نمیشه تبدیل کرد به ju ?!

mahdibozorg
15-12-2011, 12:36
سلام کسی میدونه اینو
Recipe: Savory Deviate Delight ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) از کجا گیر بیارم من کل the barrnes moob زدم ولی دراپش خیلی کمه

Crawling In MySkin
15-12-2011, 14:10
متاسفانه نسل الیانس های ایرانی kazzak منقرض شده
فقط یک عدد کفتار ایرانی اونجا میشناسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بیا خودتو معرفی کن یه مثل قدیمی هست که میگه
I am Already Mongharezed u Karkas.
مثل قدیمی بود این:دی


:دی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iloveu-ALL
15-12-2011, 14:49
حالا از شوخی گزشته , سعی کنید هیچ وقت نینجا نکنید , واقعا کار زشتیه , نه تنها تو ریلم بد نامتون میکنه , نه رید میبرنتون نه تو ریدتون میان( مخصوصا سرور های فری) بلکه واقعا به نظر من فرقی با دزدی واقعی نداره!
و هر کس نینجا کنه خودم سر پل سراط شخصا یقشو میگیرم :31: :31:


یک روش دیگه ای هم که خودم باهاش ضربه خوردم خیلی ناراحت شدم این بود

you are not in my list :O!

خیلی قشنگ بود!
مخصوصا این
:41:You are not in my list

Black-Ninja
15-12-2011, 15:05
خیلی قشنگ بود!
مخصوصا این
:41:You are not in my list

حالا شما زیاد احساساتی نشو :)

Iloveu-ALL
15-12-2011, 15:14
سلام کسی میدونه اینو
Recipe: Savory Deviate Delight ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) از کجا گیر بیارم من کل the barrnes moob زدم ولی دراپش خیلی کمه

همون جاست باید بیشتر بگردی!




حالا شما زیاد احساساتی نشو :)

باو چند هفته ای که حالم خیلی خرابه هر روز هم بدتر میشه
همین روزاست که از p30world ا bann شم!

Pure Energy
15-12-2011, 15:17
بروبكس Molten فكر كنم درست شد Latency من الان آن شدم 290 بود

G U L D A N
15-12-2011, 15:46
سلام یه سوال !
من می خوام chain quest این faction رو برم
The Oracles

اما quest اولیه رو ژیدا نمی کنم

تو wowhead نوشته

Completing Just Following Orders, in addition to the pre-quests, opens up quests that allows you to gain reputation with the Oracles.
بعد که میرم این quest رو پیدا کنم می گه اول Hoofing It انجام بده
اما اون شخصی که این کوست رو می ده رو پیدا نمی کنم
Zepik the Gorloc Hunter

این شخص تو غاره اما کوست نمی ده حالا من چی کار کنم ! خودم الان گیج شدم

Iloveu-ALL
15-12-2011, 15:49
سلام یه سوال !
من می خوام chain quest این faction رو برم
The Oracles

اما quest اولیه رو ژیدا نمی کنم

تو wowhead نوشته

Completing Just Following Orders, in addition to the pre-quests, opens up quests that allows you to gain reputation with the Oracles.
بعد که میرم این quest رو پیدا کنم می گه اول Hoofing It انجام بده
اما اون شخصی که این کوست رو می ده رو پیدا نمی کنم
Zepik the Gorloc Hunter

این شخص تو غاره اما کوست نمی ده حالا من چی کار کنم ! خودم الان گیج شدم

ببین زیر اسمه اون مرده که تو غاره چی نوشته برو rep همون رو بگیر!