PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : درخواســـت مـقـــالات مرتـــبط با ادبــــيات



صفحه ها : [1] 2

ashkan102030
19-11-2006, 12:52
با سلام.

اول از همه بابت سایت زیبا وخوب بهتون تبریک میگم البته نظری هم داشتم واینکه میتونید تالارهای سایت رو افزایش بدهید.


راستش من به یک مشکل بزرگ برخوردکردم که خواستم از شما کمک بگیرم.

من باید از یکی از شعرای غربی که معروف ومشهورنباشد مقاله ای (بیوگرافی)10الی15صفحه تهیه کنم والبته

لیستی از شعرا رو دارم اما متاسفانه شما هرجافکرشو کنید گشتم.(ازجمله اینترنت:گوگل_کتابخانه دانشگاه

خودم+دانشکده ادبیات_یکی از دانشگاه های دیگر_یکی از بزرگترین کتابخانه های تهران_و...راستش اگرم چیزی

گیراوردم10خط بیشترنمیشد.


این سایت هم یکی از اعضا دانشگاه به من معرفی کرد.لطفا اگر مقدور هست هرچه سریعترکمکم کنید.


لیست شعرا:

1.william words worth

2.shelley

3.john donne

4.valet veiat man

5.sharl beller

6.t.s.elyot

7.d.h.larens

با تشکر از شما

اشکان

vahide
05-12-2006, 08:46
سلام.
راجب John Donne كه گفته بودي يه سري مطلب پيدا كردم ولي ترجمه نشده :

Donne, John

Life and Works

Reared a Roman Catholic, Donne was educated at Oxford, Cambridge, and Lincoln's Inn. He traveled on the Continent and in 1596—97 accompanied the earl of Essex on his expeditions to Cádiz and the Azores. On his return he became secretary to Sir Thomas Egerton (later Baron Ellesmere), lord keeper of the great seal, and achieved a reputation as a poet and public personage. His writing of this period, including some of his Songs and Sonnets (others were written as late as 1617) and Problems and Paradoxes, consist of cynical, realistic, often sensual lyrics, essays, and verse satires.

Donne's court career was ruined by the discovery of his marriage in 1601 to Anne More, niece to Sir Thomas Egerton's second wife, and he was imprisoned for a short time. After 1601 his poetry became more serious. The two Anniversaries–An Anatomy of the World (1611) and Of the Progress of the Soul (1612)–reveal that his faith in the medieval order of things had been disrupted by the growing political, scientific, and philosophic doubt of the times. He wrote prose on religious and moral subjects; a polemic against the Jesuits; Biathanatos (not published until 1644), a qualified apology for suicide; and the Pseudo-Martyr (1610), an argument for Anglicanism.

After a long period of financial uncertainty and desperation, during which he was twice a member of Parliament (1601, 1614), Donne yielded to the wishes of King James I and took orders in 1615. Two years later his wife died. The tone of his poetry, especially the Holy Sonnets, deepened after her death. After his ordination, Donne wrote more religious works, such as his Devotions (1624) and sermons. Several of his sermons were published during his lifetime. Donne was one of the most eloquent preachers of his day. He was made reader in divinity at Lincoln's Inn, a royal chaplain, and in 1621, dean of St. Paul's, a position he held until his death.

Poetry

All of Donne's verse–his love sonnets and his religious and philosophical poems–is distinguished by a remarkable blend of passion and reason. His love poetry treats the breadth of the experience of loving, emphasizing, in such poems as "The Ecstasie," the root of spiritual love in physical love. The devotional poems and sermons reveal a profound concern with death, decay, damnation, and the possibility of the soul's transcendent union with God.

Original, witty, erudite, and often obscure, Donne's style is characterized by a brilliant use of paradox, hyperbole, and imagery. His most famous poems include "A Valediction: Forbidding Mourning," "Go and catch a falling star," "Hymn to God the Father," and the sonnet to death ( "Death be not proud" ). Neglected for 200 years, Donne was rediscovered by 20th-century critics. His work has had a profound influence on a number of poets Including W. B. Yeats, T. S. Eliot, and W. H. Auden.

منبع: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
------------------

بيوگرافي: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آثار: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

يه لينك ديگه : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
------------------
اميدوارم مفيد باشه. :cool:

mahsa_lover
03-01-2007, 23:37
سلام
نام کتاب های بارابادی آنجلس رو میخواستم به همراه زندگینامه

solosara
25-01-2007, 21:05
:happy: میشه در مورد عالم مثال افلاطون کتاب <منبع معتبر یا سایت معرفی کنید؟؟؟

Metalzadeh
31-01-2007, 02:27
من یه کتاب خوندم که چیزهایی در مورد این نوشته بود :

دنیای سوفی

jalal-n70
11-02-2007, 01:28
بهترین و ساده ترین منبع :
تاریخ فلسفه ها مثل" تاریخ فلسفه کاپلستون".
دایرة المعارف ها ، بخصوص اگر انگلیسیت خوب باشه.

pandemonium
07-03-2007, 22:43
با سلام .

من دنبال مطلبی (حدود 30 صفحه با بالاتر ) در مورد آرایه های ادبی - یا موضوع دیگه ای در همین حول و حوش هستم .(برای تحقیق برادرم)

در این موارد خوشحال میشم اگه چیزی راهنمایی کنید یا آدرسی بدید .

لطفا کتاب از بازار معرفی نکنید چون مطلب رو باید بصورت فایل روی دیسکت تحویل بدند !

با تشکر.

:rolleye:

magmagf
09-03-2007, 05:49
اینجا چه طوره ؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

dreammcenroe
31-03-2007, 14:53
يك داستان كوتاه يا مقاله به زبان عربي احتياج دارم

Maximillion
10-04-2007, 09:47
سلام
من در مورد هاتف اصفهانی اطلاعات میخوام.
سایت،وبلاگ،کتاب هرچی که میدونید.:8:
ما که روی نت گشتیم چیزی پیدا نکردیم. :19: لطفا ما رو راهنمایی کنید.:10:

Wisdom
10-04-2007, 10:23
میراحمد هاتف اصفهانی در گذشته به سال 1198 هجری از شاعر فارسی‌گوی ایرانی است. او همدوره با دو دودمان زند و افشار در ایران بود. او به دو زبان فارسی و عربی چیره بود. شهرتش بیشتر برای ترجیع‌بندهای عارفانه اوست.

چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا كنی

كه اگر كنی همه درد من به یكی نظاره دوا كنی


تو شهی و كشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را

ز ره كرم چه زیان تو را كه نظر به حال گدا كنی


ز تو گر تفقد و گر ستم، بود آن عنایت و این كرم

همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا كنی چه وفا كنی


همه جا كشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون

شكنی پیاله ما كه خون به دل شكسته ما كنی


تو كمان كشیده و در كمین، كه زنی به تیرم و من غمین

همه غمم بود از همین، كه خدا نكرده خطا كنی


تو كه هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیكران

قدمی نرفته ز كوی وی، نظر از چه سوی قفا كنی

توي گوگل كه اطلاعات خوبي ميشه پيدا كرد !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%22&num=20&hl=en&start=20&sa=N

magmagf
10-04-2007, 12:47
سال و محل تولد: عهد افشاريه‌ و زنديه‌ - اصفهان‌
سال و محل وفات: 1198
زندگينامه: سيد احمد حسيني‌ متخلص‌ به‌ هاتف‌ از شعراي‌ نامي‌ ايران‌ در عهد افشاريه‌ و زنديه‌ است‌. وي‌ اصالتا از خانواده‌اي‌ آذربايجاني‌ بود ولي‌ در اصفهان‌ بدنيا آمد; سيد احمد دركودكي‌ به‌ تحصيل‌ علوم‌ قديمه‌ و از جمله‌ ادبيات‌ فارسي‌ و عربي‌،طب‌، منطق‌ و حكمت‌ پرداخت‌ و گذشته‌ از علم‌ طب‌ كه‌ در آن‌ تسلط داشت‌، به‌ يكي‌ از سرآمدان‌ زبان‌ عربي‌ مبدل‌ گشت‌ و اشعاري‌ به‌ زبان‌ عربي‌ سرود. هاتف‌ در جواني‌ به‌ سرودن‌ اشعار خود پرداخت‌ و در طول‌ زندگي‌ آرام‌ خود از مدح‌ شاهان‌ و روي‌ آوردن‌ به‌ دربار سلاطين‌ خود داري‌ كرد و بيشتر به‌ مطالعه‌ و حكمت‌ و عرفان‌مشغول‌ بود. وي‌ در سال‌ 1198 درگذشت‌. هاتف‌ اصفهاني‌ شاعري‌ توانا و مسلط به‌ زبان‌ و ادبيات‌ فارسي‌ بود; وي‌ از سبك‌ شعراي‌ متقدم‌ ايران‌ به‌ ويژه‌ حافظ و سعدي‌ پيروي‌ مي‌ كرد و طبع‌ خود را در سرايش‌ تمامي‌قالبهاي‌ شعري‌ اعم‌ از غزل‌ ،قصيده‌ و رباعي‌ ، ترجيع‌ بند و تركيب‌ بند آزمود. شهرت‌ عمده‌ هاتف‌ به‌ سبب‌ شاهكار بزرگ‌ ادبي‌ او (ترجيع‌ بند عرفاني‌) است‌ كه‌ در آن‌ هم‌ از حيث‌حسن‌ تركيب‌ الفاظ و هم‌ از حيث‌ توصيف‌ معاني‌ داد سخن‌ داده‌ است‌. وي‌ مرثيه‌ هاي‌ زيبايي‌ نيز با استفاده‌ از ماده‌ تاريخ‌ (حروف‌ ابجد) در مرگ‌ بزرگان‌ و دوستان‌ خود سرود كه‌ اين‌ اشعار از ارزش‌ بالايي‌ برخوردارند.

آثار: مهم‌ترين‌ اثر باقي‌ مانده‌ از هاتف‌ اصفهاني‌ ديوان‌ اشعار او و چند صد بيت‌ شعر به‌زبان‌ عربي‌ است‌.

Maximillion
11-04-2007, 12:33
سلام
دست هردوتون درد نکنه.:40:
کلمه هاتف برای ما فیلتره.:18:

mohammadgame
30-04-2007, 12:12
سلام
دوستان من زندگي نامه ابو علي سينا رو مي خواستم فقط اگه مي شه كلي باشه يعني خيلي مختصر نباشه به قول معلما بيشتر از 10 صفحه با شه:46:
ممنون

magmagf
30-04-2007, 13:09
اینا کوتاه است اما شاید اگه سر هم کنی خوب بشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mohammadgame
30-04-2007, 16:02
خيلي ممنون magmagf عزيز
ولي من اين رو واسه 5 شنبه مي خوام در ضمن الان هم هيچ رقمه وقت ندارم بشينم مقاله رو بخونم بعد با هم پيوند بدم

ببين يه چيزي باشه كه به انداره 10 -15 صفحه برسه و در باره يكي از اين چهره ها باشه( ابو ريحان بيروني - خيام - سعدي -ابوعلي سينا )

Vmusic
30-04-2007, 17:36
خيلي ممنون magmagf عزيز
ولي من اين رو واسه 5 شنبه مي خوام در ضمن الان هم هيچ رقمه وقت ندارم بشينم مقاله رو بخونم بعد با هم پيوند بدم

ببين يه چيزي باشه كه به انداره 10 -15 صفحه برسه و در باره يكي از اين چهره ها باشه( ابو ريحان بيروني - خيام - سعدي -ابوعلي سينا )

سلام دوست عزیز همین جوری نمی شه که باز یه نگاه بنداز ببین چی داره !!

Marichka
30-04-2007, 22:42
سلام

قبل از ايجاد تاپيك جديد شما با مراجعه به اين تاپيك:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بخش ادبيات و علوم انساني ميتونيد به اين تاپيك + فهرست بندي اون در مورد زندگينامه دانشمندان و مشاهير دسترسي داشته باشيد:

آشنايي با دانشمندان ، نام آوران و مشاهير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])::: پست شماره 62 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

همينطور اين تاپيك و فهرست بندي اون:زندگينامه نامداران جهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ::: پست شماره 1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
و موارد مورد نظر خودتون رو پيدا كنيد.

براي درخواست مقالات هم از اين تاپيك مي تونيد استفاده كنيد:

درخواسته مقالات علمی ( درخــواســت مـــقالـــه فــقــط ايــــنـــــجــــــا) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


پايدار و پيروز باشيد :20:

lucifer67
02-05-2007, 00:30
سلام
من یه نقد در مورد هر نوع کتاب ادبی و یا عرفانی که باشه (اسم کتاب مهم نیست) رو لازم دارم .

متشکرم.

Dash Ashki
02-05-2007, 20:55
سلام...
دوست من شما قبل از زدن تاپيك يه نگاه به تاپيكهاي انجمن ميكردي بدك نبود!!!

نزديك به 170 نقد از كتب مختلف ادبي در تاپيك "معرفي، نقد و شرح کتاب" وجود داره كه يه تاپيك مهم هم هستش.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

موفق باشي:)

lucifer67
03-05-2007, 02:00
سلام
دوست عزیز من در مورد یه کتاب فارسی (نویسنده فارس زبان) ادبی و یا عرفانی میخوام .
قبلا گشته بودم در مورد کتاب ایرانی چیزی پیدا نکردم.
از لطفت متشکرم.

Dash Ashki
03-05-2007, 06:32
اين نقد چند كتاب فارسي

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و...

=-=-=-=-=-=-=-=-=
اينم فهرست كتابهاي مورد نقد شده

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

موفق باشي:)

lucifer67
04-05-2007, 00:30
متشکرم دوست عزیز :10:

موفق باشی

mazi_z_PSP
05-05-2007, 18:36
سلام من يه تحقيق درباره مشکل هرات در زمان ناصرالدين شاه ميخواستم که کمتر از 20 صفحه نباشه چه انگليسی چه فارسی

farmanfarma
12-05-2007, 01:26
يك سري اطلاعات از نيلوفر لاري پور مي خواستم

ممنون

S.A.R.A
12-05-2007, 01:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

امیدوارم تا حدی اطلاعاتی رو که می خوای داشته باشه .

farmanfarma
12-05-2007, 02:36
ممنون

عالي بود

ghayyomi
19-05-2007, 16:41
با سلام

یک مقاله می خواستم که توش دو شاعر را از جهات مختلف مقایسه کرده باشه

مثل سبک شعر و ................

احتیاج فوری دارم

ممنون...............

magmagf
19-05-2007, 20:38
در مورد شباهت و تفاوت فروغ و سهراب

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sanjaghak
21-05-2007, 21:12
سلام
اگر يكي از شما سايتي كامل در مورد جشنهاي ايران باستان مي شناسه لطفا به من معرفي كنه.:20:

pirozabololo
21-05-2007, 23:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

alsamer
24-05-2007, 11:10
مقاله درباره بودجه

alsamer
24-05-2007, 11:12
مقاله درباره بودجه

ملا نصرالدین
24-05-2007, 22:44
با سلام

امیدوارم لینک های زیر مفید باشد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] A8%D9%86%D8%AF%DB%8C



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 8%A8%D9%88%D8%AF%D8%AC%D9%87

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

موفق باشید

KILLER_PANT
28-05-2007, 12:33
سلام
میخواستم ببینم کسی تحقیق ادبیات داره به ما بده؟؟
در صورت ممکن از این معروفا مثل حافط و سعدی و ... نباشه
برای درس ادبیات دانشگاه حقیق میخواهم موندم از کجا گیر بیارم

ادرس سایت هم دارید بدید ممنون میشم

ملا نصرالدین
28-05-2007, 13:58
دوست خوبم ای کاش خودت یک شاعر رو معرفی میکردی. ویا حداقل میگفتی چند صفحه میخواهی
ولی به هر حال با توجه به اینکه گفته بودی زیاد معروف نباشندمن چند لینک برایت پیدا کردم . امیدوارم کارامد باشه
[/URL]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[URL][ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DB%8C
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

KILLER_PANT
28-05-2007, 15:09
دستت واقعا درد نکنه ممنون

KILLER_PANT
28-05-2007, 16:14
سلام
من این سایتا رو رفتم ولی همشون بیشتر از 2 صفحه هم نمیشد
تحقق ما باید 25 صفحه باشه..!!!!
چی کار کنم؟؟

Harry Potter
28-05-2007, 22:03
سلام
قوانین درخواست مقاله:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منتقل شد ...

Harry Potter
28-05-2007, 22:04
سلام
قوانین درخواست مقاله:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منتقل شد ...

ملا نصرالدین
28-05-2007, 22:11
دوست عزیز من چند تا شاعر دیگر را هم پیدا کردم ولی انها هم همین اندازه بود
من 2 تا پیشنهاد دارم
1- شما میتوانید کتاب کلیات یک شاعر رو ازکتابخانه ای جایی بگیرید و اولش را به عنوان زندگی نامه بنویس و چند تا شعر هم بذاری توش

2- شما میتوانید یک قرن خاص رو انتخاب کنید و یک زندگی نامه ی مختصر از هر کدام از شاعران اون قرن را بنویسید

موفق باشید

ghayyomi
31-05-2007, 14:41
احتیاج فوری به مقاله ای درباره مقایسه سبک شعری دو شاعر دارم:20:

لطفا کمکم کنید

ممنون:46:

magmagf
31-05-2007, 16:43
گمونم اینجا یک بار دیگه این تاپیک تکرار شده بود یک جواب هم داده شده بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ghayyomi
31-05-2007, 17:03
با تشکر از شما

ولی این لینکی که گذاشتید کار نمی کنه آخه سایت cloob کلا عوض شده

ghayyomi
31-05-2007, 17:19
با تشکر از شما

ولی این لینکی که گذاشتید کار نمی کنه آخه سایت cloob کلا عوض شده

magmagf
31-05-2007, 17:36
این به دردتون می خوره دوست عزیز؟
در مورد مقایسه اثار شاعران زن و مرد معاصر

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
31-05-2007, 17:41
اینم الان دیدم به نظرم باید خوب باشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عبدالحسين
14-06-2007, 08:37
تاريخ قصه پردازي پيش از اسلام بررسي گردد. متشكرم:46:

عبدالحسين
14-06-2007, 09:01
خلاصه و تحليل يكي از داستان هاي كليله و دمنه يا سند باد نامه از راهنمايي شما متشكرم.

Mohammad
14-06-2007, 12:53
دوست من...
این قسمت مختص درخواست در زمینه کامپیوتر هست...
لطفا قوانین رو مطالعه کنید.. ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]).
به بخش مربوطه منتقل میشه...

magmagf
16-06-2007, 01:02
آورده اند ماهي خواري بر لب جوي آبي، خانه ساخته بود و هر روز به قدر حاجت ماهي مي گرفت و روزگار را به راحتي و فراخي نعمت مي گذراند. با گذشت زمان وقتي ضعف پيري بر او چيره شد و از شكار كردن عاجز گشت. با خود گفت: افسوس كه عمر، سريع و تند گذشت، درحالي كه جز تجربه و تمرين حاصلي نداشت كه در وقت پيري دست مرا بگيرد و ياور من باشد! امروز كه ديگر از كار افتاده ام بايد اساس كارم را بر حيله بگذارم و به ناچار انديشه ايي براي قوت خود كنم. پس غمگين در كنار جوي نشست! خرچنگي از دور او را ديد، جلو آمد و گفت: تو را غمناك مي بينم! گفت: چگونه غمناك نباشم؟ كه زندگاني من بر آن بود كه هر روز يكي، دو تا ماهي مي گرفتم و رفع گرسنگي مي كردم و روزگار مي گذراندم درحالي كه در تعداد ماهي ها كم وكاستي محسوسي ايجاد نمي شد، اما امروز دو صياد از اين جا مي گذشتند شنيدم يكي از آن دو به ديگري گفت؛ دراين آبگير ماهي بسيار است. براي صيدشان چاره ايي بايد انديشيد. ديگري گفت، فلان مكان ماهي هاي بيشتري دارد، وقتي از صيد آنها فارغ شديم، روي به اينجا مي آوريم. حالا تو بگو، اگر حرفشان عملي شود من نبايد به رنج تهيدستي بلكه تلخي مرگ دل ببندم؟!
خرچنگ رفت و ماهيان را از قضيه آگاه كرد. همه ماهي ها نزد ماهي خوار آمدند و گفتند: مشورت كننده هميشه از بلاها و خطرات در امان است. ما با تو مشورت مي كنيم و خردمند اگرچه دوست باشد يا دشمن در هنگام مشورت شرط نصيحت را ناديده نمي گيرد، مخصوصاً زماني كه نفع دو طرف درميان باشد؛ مثل اكنون كه شرط بقاي تو در تداوم نسل ماست. حالا بگو براي ما چه انديشه نيكي در سرداري؟
ماهي خوار گفت: در مقابل صياد امكان مقاومت وجود ندارد! دراين مورد راهنمايي نمي توانم بكنم، وليكن دراين نزديكي ها آبگيري مي شناسم كه آبش زلالتر از اشك عاشق است. به طوري كه مي توان دانه هاي درشتش را از قعر آن شمرد و تخم ماهي را از بالاي آن ديد. اگر بتوانيد به آنجا نقل مكان كنيد درايمني و راحتي و آسايش خيال زندگي خواهيد كرد. ماهيان گفتند: انديشه و نظر خوبي است؛ امابدون ياري و پشتيباني تو ممكن نيست. ماهي خوار گفت: از شما چيزي دريغ نمي كنم، اما اين كار وقت گير است و تا ساعاتي ديگر صيادان بيايند و فرصت از دست مي رود. ماهي ها بسيار التماس كردند و منتها كشيدند تا قرار را براين گذاشتند تا ماهي خوار هر روز چندتايي ماهي به آن آبگير ببرد! ماهي خوار طبق قرار هر روز چند ماهي را به هواي آبگير خيالي به تپه اي كه در آن اطراف بود مي برد و مي خورد و ديگر ماهيان، بي خبر از همه جا در آن جابجايي تعجيل و شتاب مي كردند و بريكديگر پيش دستي مي كردند و سبقت مي گرفتند!
ماهي خوار هم به ديده عبرت سهل انگاري و غفلت آنها مي نگريست و به زبان پند و نصيحت مي گفت:
هركه به بيهوده گويي دشمن فريفته شود و به موجود پست فطرت و بد ذات اعتماد كند، سزايش مرگ است.
خلاصه، روزها به اين صورت مي گذشت تا اين كه نوبت به خرچنگ رسيد و او هم خواست كه نقل مكان كند.
ماهي خوار او را هم بر پشت خود سوار كرد و روبه آن سمتي كه قبرستان ماهي ها بود پرواز كرد. وقتي خرچنگ از دور استخوان ماهي ها را ديد، به حقيقت ماجرا پي برد و با خود گفت: فرد دانا وقتي به خطر دشمن پي مي برد و قصد او را در گرفتن جانش مي بيند، اگر براي نجات جان خود كوشش نكند، خودكشي كرده است. در صورت تلاش اگر پيروز شود مشهور مي گردد و اگر شكست خورد در ميزان همت و مردانگي و شهامت مورد سرزنش قرار نمي گيرد و علاوه بر سعادت و شهامت، اجر و پاداش جهاد را هم براي او مي نويسند. با اين افكار خود را برگردن ماهي خوار انداخت و حلق او را محكم فشار داد، طوري كه بيهوش بر زمين افتاد و به زيارت دربان جهنم رفت!
خرچنگ راه خود را درپي گرفت و قدم در راه بازگشت نهاد تا به بقيه ماهي هاي بركه پيوست و تمام ماجرا را برايشان شرح داد و مرگ ياران گذشته را تسليت و ادامه حيات آنها را تبريك گفت. همه آنها از عاقبت شاد شدند و مرگ او را عمر دوباره ايي براي خود به حساب آوردند.
اين داستان مثل «چاه مكن بهر كسي، اول خودت دوم كسي است» به اين معني كه بسياري از افراد با حيله و مكر مجوز مرگ خود را امضا مي كنند.


كتاب كليله و دمنه

magmagf
16-06-2007, 01:04
در تاريخ زبان و ادبيات فارسي، قصه نويسي سابقه اي طولاني دارد. نخستين آثار ادب فارسي حاوي مجموعه هايي از قصه هاي مردمي است كه در ميان آنها مي توان از كتاب كليله و دمنه نام برد كه اصلاً از پنچتنتراي هندي مايه گرفته و به صورت عبارات منظوم و منثور عرضه شده است. از ساير آثار ناب فارسي كه ريشه ايراني دارند مي توان از هزار افسانه، مرزبان نامه، سندبادنامه، طوطي نامه و بختيار نامه نام برد. مجموعه هايي از اين نوع قصه ها در وهله نخست براي سرگرمي و تهذيب اخلاق بعضي از شاهان تأليف شده اند و گو اينكه شهرت عمومي يافته و به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته اند اما در درجه اول محدود به طبقات تحصيل كرده و با سواد بوده اند.1
اما عشق به شنيدن يك قصه يا افسانه، اختصاص به فرد يا گروه يا ملت خاصي ندارد؛ از اعماق جنگل هاي آمازون تا كلبه هاي اسكيموها در آلاسكا،‌از كنار كرسي ايراني تا قهوه
خانه اي در ايرلند،‌از آفريقا گرفته تا چين و استراليا، همه جا قرن هاي متمادي است كه ميليون ها نفر با علاقه و شوق به شنيدن افسانه ها پرداخته اند و در همه جا آن افسانه سرايي را كه بتواند با جذابيت و مهارت قصه اي را بيان كند ، در دل تحسين مينمايد.2
در كليله و دمنه از زبان بزرگمهر، فوايد كتاب هاي قصه و افسانه چنين بيان شده كه «پند و حكمت و لهو و هزل بهم پيوست تا حكما براي استفاده آن را مطالعت كنند و نادانان براي افسانه خوانند...».3
جمعي از دانشمندان علم فولكلور معتقدند كه هند، مركز مهد بسياري از داستان ها و افسانه هايي است كه هم اكنون در كشورهاي جهان و از جمله ايران وجود دارد. پس از اسلام ترجمه هاي متعدد و منظمي از افسانه ها توسط ايرانيان از آثار پهلوي به زبان عربي و فارسي دري به عمل آمده و مالاً در حفظ بسياري از اين افسانه ها مؤثر افتاده است. كتبي نظير: «خدايناميك ها» كه به اعتباري منبع اصلي شاهنامه فردوسي است و «هزار افسانك» كه مأخذ ترجمه كناب هزار و يك شب است، همچنين هزاران افسانه ديگر دربارۀ پهلوانان و نبردهاي آنان تا قصه هاي ديو و پري و حكايت عدل امراء و هوش وزرا و افسانه هاي مربوط به حيوانات و پرندگان قرن ها دراين گونه داستان هاي عاميانه اصلي بسيار كهن در تاريخ زندگي يك قوم دارند گرچه داستان ها هر بار به اقتضاي زمان و به حكم تحول اوضاع جامعه، رنگي تازه به خود مي گيرند.4
نكته ديگر آنكه اين داستان ها اغلب به صورتي تمثيلي بيان شده اند چنانكه زادگاه اين افسانه ها يعني «ادبيات كهن هند» را مي توان جزو نخستين آثار تمثيلي بشر دانست.5
سندبادنامه كه درباره اش بيشتر صحبت خواهيم كرد، طبق تحقيقات دانشمندان از اصل ايراني است كه احتمالاً به ادبيات هندي وارد شده و با عناصري از فرهنگ هند درآميخته است.6 نسخه اي كه از اين كتاب امروزه در زبان فارسي موجود است، اثر ظهيري سمرقندي است.
اين كتاب از نوع داستان هاي تمثيلي است و همان طور كه اشاره شد، خلف صدق كليله و دمنه محسوب مي شود كليله و دمنه به تعبيير پيشينيان از نوع كتب حكمت و به خصوص به سياست مدن يعني آيين كشورداري و طرز تدبير توجه دارد. در حقيقت غور در مطالب كتاب به جهان بيني خاصي رهنمون مي شود مبني بر خرد، دورانديشي داد پيشگي، تدبير، زيركي، چاره انديشي و معرفت فراوان به روحيات مردم.7 ظهيري سمرقندي نيز در ديباچه سندبادنامه اين گونه نظر دارد كه «آن غرايب كلم و عجايب حكم كي تأسيس قواعد رياست و تأكيد مباني سياست است متضمن مصالح دين و دولت و متكفل مناج ملك و ملت جد او هزل مانند و موعظمت او حكمت پيوند به امثال و اشعار و اخبار و آثار آراسته كردم...»8
در كتاب سندبادنامه دو بخش مهم و اصلي ديده مي شود: يكي داستان عشق كنيزك بر شاهزاده كه همانند داستان سودابه و سياووش زليخا و يوسف است و البته محور اصلي كتاب واقع شده است و ديگري حكايت هفت وزير و شفاعت آنها و ارشاد پادشاه است كه خود بخش مهمي از كتاب را شامل مي شود و البته شباهت فراواني با كتاب بختيارنامه و حكايت ده و زير در آن كتاب دارد.
اما در ميان دو بخش مهم و اصلي، حكايات و داستان هاي شيرين و حكمت آميزي نقل شده كه شخصيت هاي اين حكايات مردم و حيوانات و پرندگان هستند و سزاوار آن است كه به عنوان بخش مهم ديگري از سندبادنامه مورد تجزيه و تحليل واقع شود بلكه مي توان بن مايه و ارزش سندبادنامه را در همين حكايات جست و جو كرد زيرا به نظر مي رسد كه اغراض نويسنده در اين بخش نموده شده است. اين حكايات كه از ابتداي ظهور سندباد حكيم، در متن كتاب آغاز مي شود و تا پايان كتاب به فراخور مطلب جاري است، شامل سي و چهار داستان كوتاه بلند است.
سندبادنامه يك داستان اساسي است كه در ضمن آن حكايات و قصص متعدد مي آيد.
پادشاهي پسر بسيار تربيت شده و صاحب جمالي دارد كه مورد عشق و علاقه يكي از زنان حرم شاه است. اين زن به ملكزاده اظهار عشق مي كند و مي گويد كه اگر مرا از وصال خود برخوردار كني من شاه را مسموم مي كنم و تو بر تخت سلطنت مي نشيني. ملكزاده از اين سخن مشمئز و متنفر مي شود و از حرم بيرون مي رود و آن كنيزك به حضور شاه رفته ملكزاده را متهم مي سازد. شاه گفتار او را باور كرده في الفور حكم مي دهد كه ملكزاده را بياورند و به قتل برسانند. سندباد كه استاد و معلم اين شاهزاده است از دلايل نجومي چنين استباط كرده است كه مدت هفت روز ملكزاده بايد لب از سخن گفتن ببندد و اگر به يك كلمه تفوه كند عمرش به پايان خواهد رسيد. از طرفي چون ملكزاده ساكت باشد،‌تهمت و افتراي آن زن را نمي تواند از خود دفع كند. اما خبر به هفت وزير شاه مي رسد و ايشان مصمم
مي شوند كه در اين روز به هر تدبيري كه هست قتل ملكزاده را به تأخير بيندازند تا قفل از دهان او برداشته شود. بنابراين هر روز در ساعتي كه ملكزاده را براي اجراي حكم شاه به حضور او مي آوررند، هر هفت وزير در برابر تخت او مي ايستند و هر روز يكي از ايشان دو حكايت در اثبات خدعه و مكر زنان و مضار عجله در اجراي حكم قتل به عرض شاه مي رسانند و روز بعد زن شاه حكايتي در گنهكاري مردان مي گويد و به التماس تقاضاي مجازات شهزاده را مي كند تا روز هشتم تهمت را از خود دفع كرده حجت بر بي گناهي خود مي آورد و شاه، آن زن بي عفت بدطينت را به جزاي عملش مي رساند.
سندبادنامه به اين لحاظ «كه شكل يافته از داستان هايي منقطع است كه محور همه آنها يك مقصود اصلي باز داشتن داستان شنونده از ارتكاب عملي كه داستانگزار مانع آن است10» بسيار شبيه به كتاب بختيارنامه11 و نيز كتاب طوطي12 نامه است».
شخصيت هاي اين داستان ها را مي توان به دو گروه حيوانات و آدميان تقسيم كرد. حيواناتي نظير حمدونه، روباه، شتر، طوطي، كبك، بوزينه، شير، سگ، راسو، زنبور، مورچه و هدهد. و در بخش آدميان طبقات مختلفي از مردم چون شاه، وزير، تاجر، زن، بزاز، بقال، لشكري، كودك، گرماوه بان، شاهزاده، گنده پير، صياد، زاهد، كفشگر، پارسامرد و طرازان و در كنار آدميان از غول و پري نيز صحبت به ميان مي آيد. ازميان اين 34 داستان مربوط به آدميان 30 داستان مربوط به آدميان و غول و پري و بالاخره 7 داستان مربوط به آدميان و حيوانات است. در هر كدام از اين داستان ها حكمت و موضوعي پندآميز وجود دارد. غير از موضوع مكرر غدر و مكر زنان كه در اغلب حكايايت نقل شده است.13 اين مضامين در حكايات متفاوت يافت مي شود: «بر حذر بودن از قريب، در عمل كردن و لاف نزدن احتراز از تقرب با سلطان، اقتدا به رهبري دانا و ترك صحبت نادان، تدبير دركارها قبل از اقدام به انجام آن كه مكرر نقل شده است، در مذمت تعجيل، حرص بي جا به هلاك مي انجامد، رعايت شرط احتياط، پرهيز از مشورت با احمق كه ثمره اي جز يأس ندارد، در مذمت مشاوره با زنان مشروط به سن و سال نيست(چنانكه كودكان در 3 حكايت به صفت زيركي متجلي اند) مهيا شدن مقدمات براي هر كاري لازم است، چون كار به جان رسد ديگر گريزي نيست از تقدير حذر سود ندارد».
با اين حال بعضي از موضوعات بيشتر قابل تأمل هستند: در حكايت پنجم «داستان كدخداي با زن و طوطي» كه دربارۀ غدر و مكر زنان نقل شده است و نيز نقش طوطي در ساختار كلي داستان، به حكايات و قصه هايي ديگر در ادبيات فارسي شباهت فراواني دارد.
خلاصه داستان اين است كه مردي زني صاحب جمال كه متابعت وساوس شيطاني
مي كرد. اين مرد صاحب طوطي اي بود گويا، كه اسرار خانه و حوادث آن را براي مرد نقل
مي نمود. مرد شبي به ميهماني دوستي دعوت مي شود و قبل از ترك خانه به طوطي
مي سپارد كه آنچه در غياب من در منزل رخ مي دهد به خاطر بسپار و برايم بازگو كن. در غياب شوهر، زن معشوق خود را فرا مي خواند و طوطي هرآنچه به آنها مي گذرد را مي بيند و بعد از آمدن شوهر برايش نقل مي كند و شوهر هم زن را گوشمال حسابي مي دهد. زن از اين موضوع مي رنجد؛ اما با حيله طوطي را دچار صحنه سازي مي كند و بار ديگر به سراغ معشوق خود مي رود. طوطي از آن صحنه سازي «طشت و حراقه و چراغ و بادبيزن و آب» كه زن حيله كرده بود دچار ترس و توهم شده و مي پندارد طوفاني شده است و آنچه به نظر خود مي بيند براي صاحب خود نقل مي كند. و البته با گفتن آن هذيانات مورد مؤاخذه مرد واقع
مي شود و از خانه به در مي افتد. تا اينكه با تفحص دوستي از دوستان آن مرد، بي گناهي طوطي و حقيقت مطلب روشن مي شود ولي چه سود كه طوطي سخت مجروح و شكسته شده است.
حكايت مرزبان و زن او و بازدار او در كليله و دمنه حكايت هاي كتاب طوطي نامه؛ و حكايات كتاب جواهر الاسمار بسيار شبيه به اين حكايت سندبادنامه است. و البته دو كتاب طوطي نامه و جواهر الاسمار از اصل سانسكريت «سوكه سپتايي» به معني هفتاد طوطي مأخوذ است.14 موضوع كتاب طوطي نامه اثر ضياءالدين نخشبي از نويسندگان و شعراي قرن هشتم، سرگذشت زني است خجسته نام كه شويش طوطي اي گويا و رازدان داشت. شوي به سفر رفته و زن شيفته جواني از شاهزادگان شده، هر شب آهنگ رفتن به خانه او مي كرد، ليكن طوطي او را تا بانگ خروس به افسانه اي سرگرم مي داشت تا شوي از سفر بازآمد. طوطي حقيقت حال بدو گفت و او زن را از زيور حيات عاري ساخت.15 قالب كلي داستان كتاب جواهر الاسمار نيز شبيه «طوطي براي بانوي خويش، خجسته مي گويد.16
در مورد نقش حيوانات مختلف در داستان هاي ادبي بايد اذعان كرد كه ورود حيوانات به صحنه ادبيات به اين منظور بوده است كه فكر سازنده و نو به ساحل امن نشر و گسترش برسد، چنانكه تمثيل هاي كليله و دمنه اثر نصرالله منشي از اين دست هستند:
حيواناتي ناقل افكار ممنوع به عبارتي حيوانات بلدهايي را ماننده اند كه زوار بي جواز فكري را از بيراهه به زيارت مي رسانده اند و در بين اين حيوانات طوطي مقام امن و خاص خود را دارد. پرنده اي مال انديش و معقول كه جز در زمينه مسائل خانوادگي و عشقي گاهي معضلات تجاري و اقتصادي هنري ديگر ندارد و ديگر امور را چون سياست به گرگ و گاو و شير و شغال واگذارده است. طوطي با بسياري از شعراي بزرگ ما از جمله سنايي، نظامي، خاقاني، عطار، مولوي، سعدي و حافظ انس گرفته است و در نزد همگي به شيرين سخني و شكرشكني شهره شده است. هرچندگاهي «طوطي محبوس در قفس» را اشاره به مردمي در بندي قفس تن و اسير زندان طبايع گشته، دانسته اند و تعبيير عرفاني ديگري از وي نكرده اند، اما همگي طوطي بازان برآنند كه «طوطي خرد دنيايي دارد» صفاتي كه به طوطي نسبت داده اند كاملاً متضاد است. گاهي او را نشانه خامي و نپختگي و بي انديشه و تعقل سخن گفتن شمرده اند و گاه او را مال انديش و سايس و دانا.17
در كتاب مقدس «وادها» و در اكثر داستان ها حيوانات نقش انسان را ايفا مي كنند و انسان از زبان حيوانات سخن مي گويد از اختصاصات داستان هاي هندي، نسبت دادن خواص انساني به حيوانات و پرندگان است. آنهايي كه درتماس دائمي با طبيعت بودند نمي توانستند به موجودات طبيعت بي تفاوت بمانند و اين روش متباين با فكر يك هندو است. زيرا هندوان به تناسخ و وحدت وجود معتقدند و به همين دليل در اين داستان ها حيوانات و پرندگان و حتي نباتات از نيروي عقلايي و قوه تكلم بهره مند هستند و آنها نيز در تكامل معنوي خود تلاش
مي كنند.18
از نقش زن و مرد در اين داستان ها بسيار مي توان سخن گفت، در داستان هاي هندي به طور كلي هر چند مرد هندي متعصب و انحصار طلب و با سوء ظن معرفي شده است زن هندو بي قيد و انحصار شكن و حيله گر ترسيم گشته. همواره كوشش زن اين است كه از سايه تملك انحصاري مرد هندي بگريزد و يا دست كم خود را از مظان تهمت بي عفتي مرد، برهاند.19 زن كه به الزامي طبيعي و دوراني درگير و بند زمين اسير مي ماند، از خوش بيني بيزار است. نمي خواهد و نمي تواند هر روز به گوشه اي و هر شب جايي باشد. ناچار اسكان مي يابد و حضري مي شود. با اسكان زن، مرد هم به تبع تن به اسارت مي دهد. و اين اسارت تا به آنجا مي انجامد كه در دوره اي مالكان زمين و ده را با كشاورزانش يك جا معامله مي كنند. اما طبع مردم بي قرار و نا آرام است. هر چند دلبستگي به زن، بستگي به زمين را تحميل مي كند ولي مرد، خوي خوشنشيني خويش را در قالب سفر هنوز دارد. از اين سر عالم مي كوبد و مي رود تا به انتهاي عالم برسد و آب حيات را بيابد و مرگ را مغلوب كند . اگرچه در اين تلاش به مراد نمي رسد و مغلوب مرگ مي گردد اما دست كم تاريخ را
مي سازد ولي زن حضري مي نشيند و مي زايد و براي نوزادش مي سرايد. يعني بودن اينكه بر مرگ غلبه كند، به زندگي مي پردازد. زندگي براي او هوس باختن است و قصه ساختن. تاريخ و قصه يعني گذشته انسان.20
موضوع ديگري كه در سندبادنامه به چشم مي خورد صفت تعجيل و عكس العمل سريع و بدون تدبير مردان است كه در چندين داستان آن را نقل كرده آن دو گرچه مي خواسته اند شاه را از تعجيل منع كنند ولي گويا عمدي بوده كه صفت عجله و برخورد قاطع اما بدون تأمل و آگاهي را به مردان مختص كنند به ويژه وقتي كه موضوع حمايت يا حميت از اهل و عيال مدنظر بوده است. داستان هايي نظير «مرد لشكري و كودك و گربه و مار» و داستان «زن پسر با خسرو و معشوق» از اين قبيل اند.
در حكايت دوازدهم، داستان زن بازرگان،‌موضوع حول محور مكر و حيله زنان است. داستان از اين قرار است كه بازرگاني زني صاحب جمال دارد و به مناسبت شغلي كه دارد سفر مي كند و درهنگام غيبت او طالبان وصال زن به سراغش مي آيند و هر يك به او تقربي مي كنند. بازرگان نيز كه سفرش به طول مي انجامد با خود مي انديشد كه نبايد عمر را بيهوده و بي «مي و معشوق» به سر كرد و بنابراين تصميم مي گيرد تا زني صاحب جمال را دريابد و البته اين زن كسي جز همسر خود او نيست و اسباب ادعاي زن به اين طريق فراهم مي شود و كدورتي بين آن دو واقع مي گردد تا اينكه به وساطت رفع مي شود. در اين داستان اگر چه عشق بازي زن حيله و غدر او محسوب مي شود اما چگونه مي توان تقاضاي «مي و معشوق» بازرگان و خيانت او را توجيه كرد.
اما حكايت بيستم داستان زاهد و پري و مشورت با زن از جمله حكايت هايي است كه نظايري در ادبيات دارد. اين داستان به لحاظ اسلوب و موضوع اصلي، بسيار شبيه است به داستان «يوسف و كرسف» كه در سياستنامه21 خواجه نظام الملك طوسي نقل شده است.
خلاصه داستان بيستم اين گونه است كه زاهدي بود كه در گوشه اي به طاعت حق مشغول گشته و با يكي از جنيان و پريان راه مصاحبت و موافقت در پيش گرفته. تا اينكه روزي آن جني قصد دياري ديگر كرد ولي وقت رفتن به زاهد همنشين خود سه نام از نام هاي بزرگ خدا را كه موجب برآورده شدن دعا و گشايش خير و رحمت بود بياموخت تا با آن بتواند رفع مهمات و معضلات كند و طريق كمال را بپيمايد. اما زن زاهد سبب حرمان او مي شود. و هر سه نام بزرگ خداوند را در سه خواسته و مقصود تباه و بي ارزش بر زبان زاهد جاري مي كندو او را عاطل و باطل مي گذارد.
نظير اين داستان «يوسف و كرسف» است و آن بدين گونه نقل شده «گويند در روزگار بني اسرائيل فرمان چنان بود كه چهل سال تن خويش را از گناه كباير بر نگاه داشتي و نمازها به وقت خويش بگزاردي و هيچ كس نيازردي، سه حاجت به او نزديك خداي عزوجل روا بودي و هر چه خواستي ميسر گشتي. در آن روزگار مردي بود از بني اسرائيل، پارسا و نيكمرد نام او يوسف و زني همچون او پارسا و ستوده نام او كرسف. اين يوسف به اين گونه چهل سال طاعت كرد خداي عزوجل...؛ پس زن را گفت كه من طاعت چهل ساله به سر بردم و سه حاجت من رواست و در همه جهان مرا نيكخواه تر از تو كسي نيست. چه گويي و چه خواهم از خداي عزوجل. زن گفت ...از خداي تعالي بخواه تا مرا كه جفت توام جمالي دهد...مرد را حديث زن خوش آمد. دعا كرد و گفت يا رب اين زن مرا حسني و جنالي ده كه هيچ زن را
نداده اي. ايزد تعالي دعاي يوسف اجاب كرد. زن او ديگر روز، نه آن زن بود كه شب خفته بود. صورتي گشته بود كه هرگز جهانيان به نيكويي او نديده بودند....»
«از اين معني، هوش و تمناها در سر اين زن شد و بي فرمان و لجاج و ستيزه كاري پيش آورد....و دست از داشتن و شستن و خورد و خواب ايشان بداشت. و از بدسازي به جايي رسيد كه يوسف از او به جان آمد و ستوه شد و سخت اندر ماند. روي به آسمان كردو گفت: «يا رب اين زن را خرس گردان». در وقت خرسي گشت و نكال شد...ديگر باره درماند و عاجز شد. ضرورتش بدان آورد كه روي به آسمان كرد و دست برداشت و گفت: «يا رب اين خرس گشته را زني گردان چنانكه بود و دلي قانعش بده تا بر سر اين كودكان خرد مي باشد و تيمار ايشان مي دارد چنانكه مي داشت تا من بنده به عبادت تو خداي كريم مشغول گردم».
در حالي اين زن همچنان كه بود، زني گشت و به تيمار كودكان مشغول گشت... و چهل سال عبادت يوسف هباء منثور شد و حبطه گشت و به سبب هوا و تدبير زن.»
حكايت سي و چهارم، داستان زنبور و مورچه، نيز در ادبيات فارسي بارها نقل شده و از جمله عطار22 آن را به نظم آورده سروده است. در كتاب جوامع الحكايات23 عوفي نيز اين حكايت نقل شده و گويي اقتباسي است از همين حكايت كه پيش تر در كتاب اسرارالتوحيد مذكور افتاده بود و آن چنين است.
اين داستان در كتاب اسرار التوحيد اين گونه نقل شده است:
شيخ ما گفت: ـ قدس الله روحه ـ كه وقتي زنبوري به موري رسيد او را ديد كه دانه اي گندم مي برد و به خانه و آن دانه زير و زبر مي شد و آن مور با آن زير و زبر مي آمد و به جهد و حيله بسيار آن را مي كشيد و مردمان پاي بر او مي نهادند و او را خسته و افگار مي كردند.
آن زنبور آن مور را گفت كه اين چه سختي و مشقت است كه تو را از براي دانه اي بر خود نهاده اي و از براي يك دانه محقر چندين مذلت مي كشي. بيا تا ببيني كه من چگونه آسان مي خورم و از چندين نعمت ها با لذت بي اين همه مشقت نصيب مي گيرم و از آنچه نيكوتر و بهتر است و شايسته به مراد خويش به كار مي برم. پس مور را با خويشتن به دكان قصابي برد، جايي كه گوشت نيكو فربه تر بود. بنشست و از جايي كه نازك تر بود سير بخورد و
پاره اي فراهم آورد تا ببرد. قصاب فراز آمد و كاردي بر وي زد و آن زنبور را به دو نيمه كرد و بينداخت. آن زنبور افتاد و آن مور فراز آمد و پايش بگرفت و مي كشيد و مي گفت: «هر كه آنجا نشيند كه خواهد مرادش بود چنانش كشندكه نخواهد و مرادش نبود.»24

niazi
03-07-2007, 23:29
سلام خانم قیومی! من درباره سعدی و رهی معیری مقایسه ای انجام دادم ولی هنوز کامل نشده.برای چه کاری نیاز دارید؟

Marichka
06-07-2007, 16:01
سلام دوستان

لطفا درخواست مقالات مرتبط با ادبيات و علوم انساني رو در اين تاپيك مطرح و پيگيري بفرماييد.

موفق باشيد

A_M_IT2005
23-07-2007, 20:32
سلام.
من در مورد یکی از موضوعات زیر باید تحقیق کنم و حتما هم باید انگلیسی باشه. ولی چون انگلیسی بلد نیستم مخصوصا زبان تخصصی روانشناسی رو ، نمیتونم سرچ کنم ، چون نمی فهمم که درباره چیه و داره چی میگه.

1. شناخت درمانی
2. رفتار درمانی
3. ارتباط عمومی
4. رفتار جرات مدارانه
5. خانواده درمانی

لطفا فقط در مورد یکی از اینها مقاله بدین. ( حتما انگلیسی )
البته اگه هم انگلیسیش باشه و هم معنیش با هم که خیلی شرمندم میکنید ، ولی در هر صورت متن انگلیسیش مهمتره.
آدرس یه سایت خوب و مقاله هاش یا آدرس مستقیم مقاله ( انگلیسی ) بدین. فقط خواهش میکنم تا فردا یعنی سه شنبه 2 مرداد تا ظهر و حد اکثر عصر جواب بدید. یه جورایی پای آبرومم در میونه.

من این تاپیک رو در انجمن متفرقه ، ادبیات و علوم انسانی و وب سایت ها و وبلاگ ها ایجاد کردم.(قابل توجه مدیران و همکاران این انجمنها ) :
من نمیدونستم دقیقا باید این موضوع رو تو کدوم انجمن مطرح کنم. اگه وجود این تاپیک داری اشکاله ، خواهش میکنم تا فردا صبر کنید تا من جواب بگیرم ( یا جوابمو بدید ) بعد این تاپیک رو انتقال بدهید یا پاک کنید.


با تشکرات فراوان از هر کی کمک میکنه و هرکی که تلاش میکنه که کمک کنه
:11::10::11::10:

Ship Storm
27-08-2007, 07:50
دوستان با سلام مجدد

دوستان راستش رو بخواین برا دانشگاه باید یک تحقیق ببرم استاده گفته میتونید از اینترنت تهیه کنید ولی باید از 4 منبع مختلف تهیه بشه یک موضوع ادبی باید باشه حالا در زمینه شعرا یا هر چیز ادبی دیگر ولی از 4 منبع مختلف باید باشه یعنی نصفش از این منبع نصفش از منبع دیگر و نصف بقیه از منبع سوم و بقیش هم از منبع چهارم اگه تعداد منابع بیشتر هم بود چه بهتر حتی اگه منابع از روی کتاب هم باشه که دیگه محشر میشه.

فقط زندگی نامه نباشه
مقدمه هم داشته باشه
ولی دوستان توروخدا کمکم کنید تا بتونم یک تحقیق خوب ارائه بدم.

با تشکر از همکاری صمیمانه شما عزیزان

magmagf
27-08-2007, 18:22
سلام دوست عزیز

اگه بخواهید از مطالب انجمن استفاده کنید شاید این تاپیک به دردتون بخوره با موضوع "عناصر غیر انسان در ادبیات فارسی"


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


اینجا هم در مورد ادبیات پلیسی مطلب داریم

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

و اگر در مورد فروغ یا شاملو یا سپهری هم مطلب بخواهین تاپیک های کاملی دارن زندگی نامه به علاوه مقاله ها یا نقدهای دیگران از اونها و ......

MMD.P30
11-09-2007, 14:18
:46:زندگي نامه سهراب سپهري ميخوام

magmagf
11-09-2007, 18:12
سلام
مطلب راجع به سهراب را می تونید توی این تاپیک پیدا کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

cescjoon
29-09-2007, 21:53
سلام دوستان

من یه تحقیق می خوام در مورد سکه در اسلام و بعد از اسلام

لطفا کمک کنید

خیلی واجبه کمک کنید

*PiNk PaNTHeR*
29-09-2007, 21:58
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

sepideh khanom
01-10-2007, 13:18
درباره شیخ صنعان و دختر ترسا میتونید به من کمک کنید:20:

cityslicker
01-10-2007, 15:40
درباره شیخ صنعان و دختر ترسا میتونید به من کمک کنید:20:


سلام
تقریبا میشه گفت این فیلمی که ماه مبارک رمضان برای مردم تدارک دیده شرح حالی از شیخ صنعان همان پیر زاهدی که بعد از سال ها زهد و تقوا عاشق و واله ی دختر ی تر سا شد که این داستان شیخ صنعان بر گر فته از داستان ها ی عطار نیشابور ی هست


باید بگم من نمی دونم شما دنبال چی هستید اگر می دونستم بیشتر کمکتون می کردم
موفق باشید

sepideh khanom
01-10-2007, 16:01
سلام
تقریبا میشه گفت این فیلمی که ماه مبارک رمضان برای مردم تدارک دیده شرح حالی از شیخ صنعان همان پیر زاهدی که بعد از سال ها زهد و تقوا عاشق و واله ی دختر ی تر سا شد که این داستان شیخ صنعان بر گر فته از داستان ها ی عطار نیشابور ی هست


باید بگم من نمی دونم شما دنبال چی هستید اگر می دونستم بیشتر کمکتون می کردم
موفق باشید

من قراره یه کنفرانس 15 دقیقه ای در باره این موضوع بدم

cityslicker
01-10-2007, 17:25
من قراره یه کنفرانس 15 دقیقه ای در باره این موضوع بدم

شما می تونید توی کنفرانستون از این فیلم هم استفاده ی لازم را ببرید
اما در کل داستان عطار در مورد شیخ صنعان این هست که/ک

شیخی پس از زهد فراوان به عشقی دچار می شود که در اول راه دوستان و مریدان شیخ با او همراه بودند ولی بعد از مدتی شیخ را نکوهش کردند و لی او چنان شیفته ی نگارش شده بود که گویا او رب اوست

البته عطار این داستان را برای این به میان می آورد که انسان معمولی پی به وجود خدا ببرد و اینکه یک انسان واقعی چگونه می تواند از همه ی دنیا دست کشیده و فقط او را بطلبد
یعنی حق را
شیخ از تمام خانه و کاشانه دل برید
همه اورا مزمّت کردند
همه او را تف و سرزنش کردند اما او چنان واله و حیران بود که گویی ذیگر کسی نیست که او را دریابد
شیخ از همه ی اهل و دیار جز نفرین و یاس چیزی ندید اما رفت
انسان والا هم از همه ی دنیا حتی اگر تمام انسان های روی زمین او را نکوهش کنند به سوی رب
که در متون ادبی رب الارباب گفته می شود می رود و در عشق خویش ذوب می شود
در آخر عشقی آسمانی را در عشقی زمینی مثال زده اند

امید وارم موفق شوی باز هم کمک خواستید در خدمتم

magmagf
01-10-2007, 17:27
من قراره یه کنفرانس 15 دقیقه ای در باره این موضوع بدم


سلام

شاید این مطالب به دردت بخوره


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

cityslicker
01-10-2007, 17:27
یک توضیح خیلی کوچک: در منطق الطیر عطار نیشابوری، هدهد که راهنما و سردسته پرندگان برای رسیدن به حضور سیمرغ - شاه مرغان - است، در هر توقف گاه برای جمع پرندگان داستان تعریف می کند. یکی از جذاب ترین داستان هایی که هدهد برای پرندگان بازگو می کند داستان عاشقانه شیخ صنعان و دختر ترساست. زیبایی این داستان به حدی است که رشته فکر خواننده را در منطق الطیر از داستان اصلی تغییر داده و به سمت این داستان می کشاند.
و اما داستان ما:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شیخ زیر لب ذکر می گفت و زیر ستونی از نور که از پنجره کوچک عبادتگاه به داخل می تابید، آرام دست ها را به حالت رقص دور سرش می چرخاند. دو زانو نشسته بود و گاهی آرام، آنقدر آرام که فقط خودش بشنود، زیر لب می گفت: حق...
کسی در عبادتگاه نبود. شیخ بود و آن کس که می پرستید. در محیطی چنان روحانی، شیخ رویش را به سمت منشا نور گرفته بود، ذکر می گفت و تسبیح می گرداند و اشک می ریخت و می رقصید...

***
آه اینجا چقدر سوزان است!... به سزای کدامین گناه ناکرده این چنین در سوز و تابم؟! آه خدای من نکند اینجا سرمنشا هستی است؟... آری حتماً همین طور است. من، پیر پاکان، شیخ صنعان، مرادِ مریدان، قطعاً در پس پرتو الطاف ایزدی ام... پس چرا این نور پاک مرا این گونه می سوزاند؟... آه خدای من... شیخ پاکت را بیامرز... خدایا... خدایا... آه، آن دختر کیست؟ چه زیبا می رقصد و می آید. این سوز و تاب از خرمن زلف اوست؟ هیهات از این آتش... شیخ! رو برگیر و تسبیح حق بگو... نگاهت را از دخترک برگیر... شیخ!! نگاه مکن شیخ... نگاه مکن... مکن... نمی توانم نگاه نکنم! ... نمی توانم... نه نمی توانم!!! تو کیستی ای دختر ماهرخ؟ خدای من... ایمانم به همین سادگی از دست رفت؟ ... تو کیستی؟ نکند این جام شراب از آن منست؟... خدایا!... نمی توانم از دستش نگیرم.... شیخ صنعان و جام شراب؟ آنهم از دست دختری زنار به کمر بسته؟!... نه نمی توانم نستانم... نمی توانم ننوشم... به سزای کدامین گناه ناکرده می سوزم... به سزای کدامین گناه ناکرده می نوشم؟... خدای من...

***
شیخ از خواب پرید. در تاریک و روشن عبادتگاه، در زیر ستون نور مریدی به آواز زیبا قرآن می خواند. شیخ دست به پیشانی کشید. از عرق خیس بود. مرید دیگری پیش آمد. به ادب کنار شیخ زانو زد. شیخ خرقه پوش خیس از عرق به نقطه نامعلومی نگاه می کرد. مرید پرسید: ای شیخ! خواب ناگواری دیدید؟...
مرید دیگر همچنان در زیر ستون نور قرآن می خواند. شیخ نگاهی به او کرد. مرید دستارش را روی سر جا به جا کرد و باز گفت: خواب ناگواری دیدید شیخ؟ ... سکوت بود و سکوت. فقط صدای قران خواندن می آمد. دیگر جرات باز پرسیدن برای مرید نبود. به ادب عقب رفت و از در کوچک عبادتگاه خارج شد. مُرید دیگر هنوز قرآن می خواند. شیخ که گویی طاقت شنیدن نداشت فریاد کشید و از عبادتگاه بیرون دوید. جمع مریدان شیخ هراسان شدند. یکی گفت: شیخ به کدام سو می دود؟ این چنین بی کلاه و دستار؟... دیگری پاسخ داد: مست از باده الهی به سمت مامن خلوتی می رود!... کس دیگری گفت: نباید او را تنها گذاشت... آن دیگری گفت: گویا شیخ خواب بدی دیده بود...
فارق از تمام گفتگوها شیخ صنعان می دوید. پای و سر برهنه، خار های بیابانی را لگد می کرد. مریدان می دویدند و هریک می کوشیدند تا به شیخ برسند. شیخ اما توجهی به اطراف نداشت. مریدی دوان دوان پرسید: به کجا می روید ای شیخ پاک؟!... جواب شنید: به جانب روم... آنجا که دختر ترسا منزل دارد... آه ای دختر ترسا... هیهات از کمند زلف تو!

***
شیخ صنعان پیرعهد خویش بود... بله جناب حضرت والا... پیر عهد خویش ((بود)) ... شما که خود از نزدیکان ایشان بودید و بهتر می دانید. شیخ ما اکنون خرقه سوزانده و کفر گزیده و در پی جام و لب یار است... خداوند شاهد است. من و دیگر مریدان شیخ پا به پای او دویدیم. ولی شیخ از پس ِ خوابی که دیده بود فقط جانب روم را می نگریست و می دوید. فقط دختر ترسا را می شناخت. به دیار روم هم که رسیدیم خاک نشین ِ دیار یار شد و از یاران برید. بله جناب حضرت والا... این بود که چاره را در رساندن خود به محضر شما جستیم.
پیرمرد خمیده قامت همان طور که به دیوار کعبه تکیه داده بود، کمی جابه جا شد و چهره چند تن از یاران شیخ صنعان را از نظر گذراند. نگاهها سوی او بود در انتظار گشودن لب. پیرمرد اما چیزی نمی گفت. فقط نگاه می کرد. در تو در توی ذهنش به دنبال جمله ای می گشت و با نگاههایش گویی بر دل های مریدان شلاق ِ شرم می زد. جمله را یافت... چند کلمه بیشتر نگفت و راز رهایی شیخ صنعان را افشا کرد:
- باید به سوی روم برویم. ما هم باید جملگی ترسا شویم. ما مریدان شیخ صنعانیم... !
مریدان بر خواستند. پیرمرد در جلو می رفت و مریدان شیخ، شرمزده از پشت او می آمدند به امید آنکه از این رفت و آمد ها چاره ای باشد برای رهایی شیخشان. شرمزده از اینکه شیخ را تنها گذاشته اند، اینک در دلهاشان شوق دیدار شیخ ِ زُنّار بسته بود.

***
خیال...
... مردی روحانی از دور می آید... او کیست که وجودش غرق نور سبز رنگ است؟... چقدر روحانی، چقدر خوش سیما، دو گیسوی بلند افکنده بر دوش. به نزدیک من می آید... آه خدای من! ... با او چه سخنی بگویم؟... چه بخواهم؟... آه یادم آمد! رهایی شیخ. رهایی شیخ صنعان. سلام بر تو ای بزرگوار!! ... خدایا. توان سخن گفتنم نیست...
آه خدای من... شکر؛ چنین بزرگی، بزرگترین بشری که می شناسم بر سرم دست محبت می کشد... حالا موقع درخواست است... هیچ وقت اینگونه صادقانه اشک نریخته بودم... هیچ وقت... ای نبی!... شیخم را نجات بده... شیخ صنعان، شیخ پاکان، مراد مریدان را نجات بده... نجاتش بده... خدای من! ... آه... نعمتت را قدر می دانم ای بزرگوار ترین. فردا در انتظار شیخ می نشینم... فردا!

***
پیرمرد از خواب پرید. مریدی از مریدان شیخ گفت: ای حضرت والا. خواب بدی دیدید؟ نکند به دنبال شما هم باید تا روم بدویم...
پیرمرد به آرامی گفت: آری باید بدوید. فردا روز دیدار شیخ است. فردا شیخ ما به میان ما باز می گردد. هاااای! بر خیزید ای مریدان شیخ صنعان! برخیزید که روز رهایی شیخ رسید.

***
در فردا روز انبوه مریدان شیخ صنعان، شیخ خود را گریان نشسته بر سر کوی یار دیدند. زنار از کمر باز کرده و استغفار گویان. اشک بر چشم جاری کرده بود و می گریست. مریدان گرد شمع خود حلقه زدند. پیرمرد به کنار شیخ رفت. دست شیخ را در دست گرفت و بوسید. شیخ صنعان بر خواست. دل را در گرو دختر ترسا گذاشت و با یاران به جانب کعبه باز گشت.

***
روز ها می گذشت. شاید چندین سال. روزی از روزها مریدی از مریدان شیخ دوان دوان به داخل عبادتگاه آمد. فریاد زد: ای شیخ بزرگوار. دختری سفید جامه از جانب روم می آید...
شیخ برخواست. به میان بیابان دوید. از دور، یار دلنواز می دوید و می آمد. زنار از کمر گشوده بود و جامه سفید به تن کرده بود. شیخ دوید. نگاه مریدان به شیخ بود. عده ای در شک و عده ای در یقین. فریاد های شوق از جانب شیخ صنعان و دختری که دیگر ترسا نبود شنیده می شد. آغوش ها آماده بود تا دیگری را بفشارد. چشم ها آماده بود تا بگرید. دخترک را دیگر توان دویدن نبود. ایستاد. بر زمین نشست. شیخ اما همچنان می دوید. به کنار محبوب رسید. دخترک گفت: الوداع ای شیخ عالم الوداع! شیخ صنعان محبوبش را در آغوش کشید. دخترک بار دیگر به آرامی گفت: وداع... و چشم های زیبایش را بست.
شیخ گریست. محبوبش از دست رفته بود. در میان کویر آتشناک در غم معشوق از دست رفته زاری کردن چه غمناک است. شیخ معنی غم را در می یافت. نوحه سرودن آغاز کرد...

sepideh khanom
02-10-2007, 00:08
از همه دوستان ممنونم
کمک خیلی خوبی بود

sepideh_248
08-10-2007, 17:43
سلام
خلاصه ی یک کتاب روانشناسی رو میخواستم
کتابش اصلاً مهم نیست فقط اسم نویسنده و مترجم همراهش باشه( حدود 10 تا 20 صفحه)
پیشاپیش ممنون:11:

sepideh_248
12-10-2007, 17:13
چه انجمنه فعالیه اینجا:19:

cityslicker
12-10-2007, 20:36
علیک سلام
عزیزم شما معلوم نکردید کعه موضوعی که دنبالش هستید چی هست؟؟

sepideh_248
13-10-2007, 02:24
علیک سلام
عزیزم شما معلوم نکردید کعه موضوعی که دنبالش هستید چی هست؟؟

موضوعش اصلاً مهم نیست
فقط روان شناسی باشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

cityslicker
13-10-2007, 12:22
کتاب: رازها و کرشمه ها
نویسنده: دکتر احمد پورنجاتی
کل کتاب در حدود 100 صفحه انتشارات اطلاعات


.
.
کتاب: حرفه ی زندگی
نویسنده : دکتر جک ج. گرامسن
ترجمه ی مهدی چمن زار
صفحات در حدود 200 صفحه

و فوق العا ده گیرا
.
.
.
کتاب: پنج زبان عشق کودکان

نویسنده: گری چاپمن -راس کمپل
ترجمه ی سیمین موحد

کل کتاب در حدود 264 صفحه

موفق باشی

بیهق
24-10-2007, 02:45
سلام دوستان عزیز !

من دارم دنبال چندتا منبع خوب و کامل در مورد درس علوم اجتماعی میگردم ، اما سرچم خوب نیست ! اگه میشه شما چندتا منبع خوب معرفی کنید !
موضوعشم مربوط به قسمت بررسی کنید صفحه 50 کتاب علوم اجتماعیه .

موضوعات اینا هستن :

1- سرمایه گذاری مشترک در ایران
2- موانع و عوامل تسهیل کننده جذب سرمایه خارجی
3- تهیه گزارشی از روند ورود سرمایه خارجی به یکی از کشورهای آسیایی و نتایج آن
4- گزارش از ادغام شدن یک شرکت چند ملیتی و سابقه آن
5- آینده جهانی شدن و مقاومت در برابر آن

خدا خیرتون بده ! کمک کنید ، شنبه باید این تحقیق رو آماده کنم اما هنوز هیشکاری نکردم .

magmagf
24-10-2007, 05:47
در مورد جهانی شدن


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید




برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

بیهق
24-10-2007, 06:46
در مورد جهانی شدن


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید





وای ... ! خیلی ممنون ! واقعا دستت درد نکنه ! باورم نمیشد به این زودی جواب بگیرم !:10: از اینکه پی سی رو انتخاب کردم خیلی خوشحالم ! پی سی فقط به خاطر دوستان گلی مثل شما پی سی شده ! حیف که پی سی مثل فرومای قبلی که توشون بودم دکمه تشکر داشت ! واقعا نمیدونم چه جوری تشکر کنم !:11:

بیهق
24-10-2007, 06:55
دوست عزیز شرمندم ولی اگه واستون زحمت نمیشه ممنون میشم بازم چند تا دیگه بذارین !

elyass
26-10-2007, 00:56
بچه ها سلام:20:
من يه مطلب در مورد طنز در ادبيات باستان و معاثر مي خواستم :10:

aghaham
28-10-2007, 12:55
سلام آقا تورو خدا هر که نامه ای از بزرگان ادبیات داره برا من بزاره
منظورم متن یک نامه است که نوشته و الان جزء آثار ادبیه
ممنون

magmagf
28-10-2007, 16:40
سلام آقا تورو خدا هر که نامه ای از بزرگان ادبیات داره برا من بزاره
منظورم متن یک نامه است که نوشته و الان جزء آثار ادبیه
ممنون

این تاپیک ها همه در مورد نامه های افراد مشهور هست امیدوارم به دردتون بخوره

نامه هاي عاشقانه نيما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نگاهی به نامه نگاری های «ارنست همینگوی» با «جان دوس پاسوس». ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه پدر آلبرت انيشتن به وي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه های چخوف! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

aghaham
28-10-2007, 21:35
این تاپیک ها همه در مورد نامه های افراد مشهور هست امیدوارم به دردتون بخوره

نامه هاي عاشقانه نيما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نگاهی به نامه نگاری های «ارنست همینگوی» با «جان دوس پاسوس». ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه پدر آلبرت انيشتن به وي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه های چخوف! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آقا بی نهایت ممنون

magmagf
28-10-2007, 22:43
دوست عزیز شرمندم ولی اگه واستون زحمت نمیشه ممنون میشم بازم چند تا دیگه بذارین !





اینم یک مقاله کامل راجع به سرمایه گذاری خارجی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



مطالب و اخباری راجع به جذب سرمایه خارجی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

negar20
29-10-2007, 08:46
من يه مقاله يا كتاب روانشناسي ميخوام در رابطه با طرز رفتار و طرز برخورد با ديگران.ممنون:11:

cityslicker
29-10-2007, 11:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


امید وارم این تاپیک به دردتون بخورد
همچنین


کتاب راز شاد زیستن
نویسنده :اندرو متیوس

با دو ترجمه:

گیتی خوشدل و

وحید افضلی راد
کتاب فوق العاده ماثری هست

پر فروش هم بوده

کیوون
29-10-2007, 16:56
مقاله در مورد حکومت در نهج البلا غه

emp-ehsan
29-10-2007, 22:10
magmagf
عزيز بخاطر مقاله در مورد جذب سرمايه هاي خارجي بسيار از شما سپاسگذارم

negar20
31-10-2007, 10:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


امید وارم این تاپیک به دردتون بخورد
همچنین


کتاب راز شاد زیستن
نویسنده :اندرو متیوس

با دو ترجمه:

گیتی خوشدل و

وحید افضلی راد
کتاب فوق العاده ماثری هست

پر فروش هم بوده

عالي بود خيلي ممنونم :11: :11: :11: :11: :11: :11:

cityslicker
03-11-2007, 13:45
عالي بود خيلي ممنونم:11:


خواهش میکنم نگار خانوم من که کاری نکردم

قابل شما رو نداره:46:








مقاله در مورد حکومت در نهج البلا غه


نويسنده:محمد صدقي
نقش مردم در حكومت از ديد نهج‏البلاغه
خبرگزاري فارس: اين مقاله مسائل زير را از ديدگاه نهج البلاغه مورد بررسي قرار داده است: 1ـ لزوم حكومت از اين ديدگاه 2ـ مردم از منظر حكومت 3ـ حكمرانان خزانه دار و امين مردم اند 4ـ شرايط حاكم اسلامي 5ـ نقش مردم در گزينش حاكم.
دولت عاليترين نهاد سياسي است كه اقتدارات ملي را در دست دارد و حاكميت آن كليه نهادهاي حاكم جامعه را در بر مي‏گيرد، چنين قدرت براي حكومت وقتي منطقي و مقبول است كه بر پايه قانوني استوار باشد كه از منبع پذيرفته شده‏اي نشأت گرفته و مشروعيت آن ملاك مقبولي داشته باشد.
در رژيمهاي مردمي آراء عمومي منبع قدرت حكومت و به تعبير ديگر دموكراسي ملاك مشروعيت آن شناخته شده است، در مورد حكومت اسلامي1 نيز اين سؤال مطرح است كه منبع قدرت حكومت و ملاك مشروعيت آن كدام است؟ آيا در مشروعيت آن مردم نقش دارند يا نه؟ اين مقاله براي رسيدن به پاسخ سؤال مطرح شده مسائل زير را از ديدگاه نهج البلاغه مورد بررسي قرار داده است:
1ـ لزوم حكومت از اين ديدگاه 2ـ مردم از منظر حكومت 3ـ حكمرانان خزانه دار و امين مردم اند 4ـ شرايط حاكم اسلامي 5ـ نقش مردم در گزينش حاكم.
با بررسي مسائل ياد شده معلوم مي‏شود كه وجود حكومت در جامعه از ديدگاه نهج البلاغه يك ضرورت است و بدون آن هيچگونه تعالي امكان‏پذير نيست، پس حكومت از اين ديدگاه يك وسيله است و ارزش آن تنها در صورتي است كه وسيله اجراء عدالت و احقاق حقوق مردم باشد، بنابراين حاكم بايد شرايط خاصي را داشته باشد و بدون آنها نمي‏تواند به عنوان حاكم اسلامي امور را بدست گيرد و بدون آن شرايط حكومت هيچ فردي مشروع نخواهد بود.
در تعيين و گزينش فردي كه شرايط حكومت را به بهترين شكل دارا باشد راه مورد پذيرش ومعقول جز انتخاب مردم نمي‏باشد و در اينجاست كه مردم نقش اصلي را بازي مي‏كنند يعني از ميان افرادي كه داراي اين شرايط هستند فردي را با رأي و بيعت خود گزينش مي‏كنند و بدين وسيله حكومت مشروعيت لازم را بدست مي‏آورد.
مطالعه تاريخ نشان مي‏دهد كه انسان به جهت زندگي اجتماعي ناگزير از آن است كه نيازهاي خود را از طريق يك نظام اجتماعي و همكاري و تعاون در آن نظام بدست آورد. از سوي ديگر تعارض و تزاحم خواسته‏هاي بشري و روح استخدام او نياز به قوانين اجتماعي را تشديد مي‏كند. طبيعي است وجود قانون به تنهايي در تأمين اين هدف كافي نيست بلكه نياز به قدرت اجرايي دارد كه حكومت غير از اين نمي‏باشد.
ارتقاء بشر در مسائل فرهنگي و اخلاقي و اجتماعي اين نياز را برطرف نمي‏سازد بلكه به جهت رشد و توسعه قلمروهاي زندگي بشر اين نياز شديدتر احساس مي‏شود، لذا ضرورت تشكيل حكومت براي ايجاد نظم و عدالت و تعالي زندگي بشر عقلاً از قضايايي است كه تصور دقيق آن ما را از توسّل به استدلال بي‏نياز مي‏كند. اين ضرورت در منطق نهج البلاغه با تعابيري كه در زير برخي از آنها را از نظر مي‏گذرانيم آمده است:

الف ـ لزوم نظم در جامعه:
امام علي(ع) در لزوم حكومت و ضرورت وجود آن فرمود:
«مردم ناگزير از امير و حاكم اند يا نيكوكار و يا بدكار، تا در سايه حكومت وي مؤمن به كار خويش پردازد و كافر نيز از مواهب زندگي بهره‏مند گردد و مردم زندگي خويش را در آن حكومت بسر برند و به وسيله وي اموال بيت المال جمع آوري شود و به كمك وي با دشمنان مبارزه گردد، جاده‏ها امن و امان شده و حق ضعيفان از نيرومندان گرفته شود و نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران در امان باشند.»2
امام علي(ع) اين مطالب را در برابر خوارج فرمود كه آنان در آغاز امر مدعي بودند با وجود قرآن از حكومت بي‏نيازيم و با شعار «لا حكم الاّ لله» كه از قرآن اقتباس كرده بودند اساس حكومت را نفي مي‏كردند. امام(ع) نفي هر قانون جز قانون الهي را مي‏پذيرد، ولي معني آن را نفي حكومت و نامشروع بودن فرمانروايي نمي‏داند و در آغاز سخن صريحا مي‏فرمايد كه اين شعار خوارج «كلمة حقّ يُراد بها الباطلُ نعم انه لا حُكْمَ الاّ للّه ولكن هولاء يقولونَ لا اِمْرةَ الا لله!» يعني اين سخن خوارج (لا حكم الاّ للّه) درست است ولكن مقصود آنان از اين حرف آن است كه جز خدا فرمانروايي نيست و اين نادرست است آنان سخن حقي را بر زبان مي‏آورند و از آن معني باطلي را منظور مي‏دارند امام(ع) در سخن ديگر اين حقيقت را چنين بيان مي‏كند:
«وال ظلوم غشومٌ خيرٌ من فتنة تدوم»3
فرمانرواي ظالم ستمگر كه بر مردم حكومت بكند از آشوب مداوم و پايدار بهتر است.
امام(ع) به نظم جامعه بسيار ارج مي‏نهد، در وصيت خود به فرزندانش قبل از هر وصيت ديگر و به محض سفارش به تقوي نظم امور را تأكيد مي‏كند:
«اوصيكما و جميع ولدي و اهلي و من بلغه كتابي بتقوي الله و نظم امركم»4
شما و تمام فرزندان و فاميلم و هر كسي را كه كتاب من به او مي‏رسد به پرواي الهي و
به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مي‏نمايم كه قدر اين ملّت را بدانيد و در خدمتگزاري
به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند،
و جمهوري اسلامي ره آورد آنان و با فداكاريهاي آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد.وصيت نامه سياسي الهي
نظم كارهايتان وصيت مي‏كنم.
اين نشانگر آن است كه جلوگيري از فته و هرج و مرج از ديدگاه نهج‏البلاغه بسيار مهم است، زيرا تمام كارها در يك جامعه منظم قابل پياده شدن است، اين هم بديهي است كه چنين نظمي بدون قدرت حاكم و وجود حكومت امكان‏پذير نيست.
ب ـ ستم گري و ستمكشي ممنوع است:
گرچه ضرورت نفي ستم يك حكم عقلي و از مستقلات عقلي است در بيان شرع و زبان دين نيز به صورت ارشادي تبيين شده و بر آن تأكيد زياد شده است و اين نيز واضح است كه دفع ظلم بدون قدرت اجرايي لازم، امكان ندارد كه نتيجه منطقي اين سخن لزوم و وجود حكومت براي نفي ستمگري و ستم كشي است.
امام علي(ع) مي‏فرمايد: «... و ما اخذ الله من العلماء علي آن لا يقارّوا علي كظّة ظالمٍ و لا سغب مظلوم لالقيتُ حبلَها علي غارِبها و لقيت آخِرَها بكاسِ اوّلها...»5... اگر نبود عهدي كه خداوند از دانشمندان گرفته است كه در برابر شكمبارگي ظالم و گرسنگي مظلوم سكوت نكنند من مهار شتر خلافت و حكومت را رها مي‏ساختم و از آن صرفنظر مي‏كردم.
ج ـ نفي تسلط و حاكميت بيگانه بر مسلمان:
قرآن كريم سيادت مسلمانان و برتري كلمه حق را بيان داشته و خواهان عملي شدن آنهاست6 و بسيار روشن است كه اين دو بدون يك قدرت سياسي كه وحدت و نظم ميان مسلمانان ايجاد كند، ممكن نيست، لذا امام(ع) مي‏فرمايد:
«فرض الله... الامامة نظاما للامة»7
خداوند امامت ـ تشكيل حكومت و وجود رهبري ـ را براي پايداري امت لازم نمود.
حكومت براي اجراي عدالت
امام(ع) همانند هر انسان الهي و مرد رباني حكومت و زعامت جامعه را به عنوان يك پست و مقام دنيوي كه مايه فخر باشد و حس جاه‏طلبي بشر را اشباع كند و به عنوان هدف زندگي، سخت تحقير مي‏كند و آن را بسيار بي‏ارزش مي‏شمارد، آن را مانند ديگر مظاهر مادي دنيا از استخوان خوكي كه در دست انسان خوره‏اي باشد بي‏مقدارتر مي‏شمارد، اما همين حكومت و زعامت را در مسير اصلي و واقعيش يعني به عنوان وسيله‏اي براي پياده كردن عدالت و احقاق حق و خدمت به جامعه فوق العاده مهم مي‏شمارد و مانع دست يافتن حريف و رقيب فرصت طلب مي‏گردد و از شمشير زدن براي حفظ و نگهداريش از دستبرد چپاولگران دريغ نمي‏ورزد.
ابن عباس در زمان خلافت علي(ع) بر آن حضرت وارد شد در حالي كه امام(ع) با دست خودش كفش كهنه خويش را پينه مي‏زد از ابن عباس پرسيد قيمت اين كفش چقدر است؟ ابن عباس گفت ارزشي ندارد، امام فرمود ارزش همين لنگه كفش كهنه در نظر من از حكومت و امارت بر شما بيشتر است جز اينكه بوسيله آن عدالت را پياده كرده و حقي را به صاحبش برسانم يا باطلي را از ميان بردارم.8
پس از نظر نهج البلاغه آن اصلي كه مي‏تواند تعادل جامعه را حفظ كند و همه را راضي نگهدارد و پيكره اجتماع را سالم ساخته و به روح جامعه آرامش بخشد حكومتي است كه عدالت را سرلوحه خود قرار دهد، زيرا ظلم و جور قادر نيست حتي روح خود ستمگر و روح آن كسي را كه به نفع او ستمگري مي‏شود، راضي و آرام نگهدارد تا چه رسد به ستمديدگان و پايمال شدگان حق. در مقابل، عدالت بزرگ راهي است عمومي كه همه را مي‏تواند در خود بگنجاند. و بدون مشكلي عبور دهد امّا ظلم و جور كوره راهي است كه حتي فرد ستمگر را به مقصد نمي‏رساند.
همانطور كه در تاريخ آمده است خليفه سوم بخش عظيمي از اموال عمومي مسلمانان را در دوره خلافت خود تيول خويشاوندان و نزديكانش قرار داد امّا همينكه علي(ع) حكومت و زمام امور را بعد از وي به دست گرفت به عنوان يك حاكم، وظيفه خود مي‏دانست عدالت را پياده كند و لذا مي‏فرمايد:
«به خدا قسم، اگر با آن اموال، براي خودشان زن گرفته باشند و يا كنيزكان خريده باشند باز هم آن را به بيت المال و خزانه عمومي مسلمانان برمي‏گردانم زيرا: «فانّ في العدل سعةً و من ضاق عليه العدل فالجورُ عليه اضيق»9
همانا در عدالت گنجايش و وسعت خاصي است كه مي‏تواند همه را در بر گيرد و در خود جاي دهد و آن كس كه بيمار است و اندامش نامناسب شده ـ در عدالت نمي‏گنجد ـ بايد بداند
كه جايگاه ظلم و جور بر وي تنگتر است»
امام(ع) به قدري عدالت را مهم و مراعات آن را وظيفه حاكم دانسته كه كوچكترين ملاحظه كاري در مورد آن را نمي‏پذيرد و هرگز عدالت را فداي مصلحت نمي‏كند.
تبعيض و دوختن دهنها با لقمه‏هاي بزرگ همواره ابزار لازم سياست قلمداد شده است امّا بعد از خليفه سوم مردي زمامدار و كشتي سياست را ناخدا شده است كه دشمن اين ابزار است، هدفش مبارزه با اين نوع سياست بازي است. طبعا از همان روز اول انسانهاي متوقع يعني همان مردان و رجال سياست، رنجيده خاطر شده و در نتيجه مشغول خرابكاري شدند و درد سرهايي فراهم آوردند. دوستان به حضور امام (ع) آمدند و با نهايت خلوص تقاضا كردند كه به خاطر مصلحت مهمتر در سياست خود انعطافي پديد آورد. پيشنهاد كردند كه خودت را از درد سر اين افراد راحت كن و به قول سعدي
اگر بخواهيم استقلال حقيقي به دست آوريم، بايد سعي كنيم تمامي اشكال نفوذ آمريكا چه اقتصادي
و چه نظامي، چه سياسي و چه فرهنگي را از بين ببريم.9 / 12 / 57
«دهن سگ به لقمه دوخته به» اينها افرادي با نفوذ و برخي از اينها از معروفان صدر اول اسلام هستند و حكومت مدينه فعلاً در مقابل دشمن فريبكار و بي‏ايمان مثل معاويه قرار دارد كه ايالت مهمي از سرزمين اسلام مثل شام را در اختيار گرفته است چه مانعي دارد كه به خاطر مصلحت فعلاً موضوع مساوات و برابري در مورد بيت المال را مسكوت بگذاري؟
امام(ع) در جواب فرمود:
«أتامروني ان اطلُبَ النّصْرَ بالجور فيمن ولّيتُ عليه!؟ واللهِ لا اطور به ما سَمَر سميرٌ و ما امّ نجمٌ في السّماء نجما لو كان المالُ لي لسوّيتُ بينهم فكيف و انّما المال مالُ الله...»10
مرا فرمان مي‏دهيد تا پيروزي را به ستم كردن به كسي كه والي او هستم بجويم؟ از من مي‏خواهيد كه عدالت را به پاي سياست وسيادت قرباني كنم؟!) قسم به خدا تا جهان ادامه دارد و ستاره‏اي در آسمان پي ستاره‏اي برآيد نخواهم پذيرفت ـ من و تبعيض! ـ اگر مال از آن من بود همگان را برابر مي‏داشتم تا چه رسد كه مال از آن خدا باشد....»
امام(ع) چگونه مي‏توانست چنين پيشنهادي را بپذيرد در حالي كه براي پاسداري از عدالت حكومت را پذيرفته است. خود حضرت مي‏فرمايد:
«اگر آن اجتماع عظيم مردم نبود و اگر با وجود ياور حجت بر من تمام نمي‏شد و اگر خدا از دانشمندان پيمان نگرفته بود كه در مقابل شكمبارگي ظالم و گرسنگي مظلوم ساكت و آرام ننشينند همانا افسار خلافت را روي دوشش مي‏انداختم و مانند روز اول كنار مي‏نشستم.»11
رابطه مردم با حكومت از ديد نهج‏البلاغه
يكي از مسايلي كه در تبين مشروعيت حكومت راهگشايي دارد اين است كه حكومت به مردم و به خود با چه ديده‏اي نگاه مي‏كند آيا با اين چشم كه آنها برده و مملوك اند و حكومت مالك و صاحب اختيار؟ يا با اين چشم نگاه مي‏كند كه آنها صاحب حق اند و او خود تنها امين و وكيل و نماينده است؟ در صورت اول هر خدمتي به مردم انجام دهد از نوع تيماري است كه مالك يك حيوان براي حيوان خويش انجام مي‏دهد و در صورت دوم از نوع خدمتي است كه يك امين صالح انجام مي‏دهد. اعتراف حكومت به حقوق واقعي مردم و احتراز از هر نوع عملي كه مشعر بر نفي حق حاكميت آنهاست از شرايط اوّليّه جلب رضايت و اطمينان آنان است.
يكي از علل گرايش به ماديگرايي در غرب نارسايي مفاهيم كليسايي از نظر حقوق سياسي است، اربابان كليسا در اروپا نوعي پيوند غير واقعي ميان اعتقاد به خدا از يك طرف و سلب حقوق سياسي مردم و تثبيت حكومتهاي استبدادي از طرف ديگر برقرار كردند. در نتيجه چنين فرض شد كه يا بايد خدا را بپذيريم و حق حكومت را از طرف او تفويض شده به افراد معيني كه هيچ نوع امتياز روشني ندارند تلقي كنيم و يا خدا را انكار كنيم تا بتوانيم خود را صاحب حق بدانيم!
در مرحله‏اي كه استبدادها و اختناقها در اروپا به اوج خود رسيده بود و مردم تشنه اين انديشه بودند كه حق حاكميت از آن مردم است و كليسا و يا طرفداران آن اين فكر را عرضه كردند كه مردم در زمينه حكومت فقط تكليف و وظيفه دارند نه حق! همين فكر كافي بود كه تشنگان آزادي و دموكراسي و حكومت را بر ضد كليسا بلكه بر ضد دين و خدا به طور كلي برانگيزد.12 اين طرز تفكر در فرهنگ غرب و شرق ريشه بسيار قديمي دارد:
ژان ژاك روسو در قرارداد اجتماعي مي‏نويسد:
«فيلون ـ حكيم يوناني در قرن اول ـ نقل مي‏كند كه كاليگولا - امپراطور خونخوار روم ـ مي‏گفته است همان قسمي كه چوپان طبيعة بر گله‏هاي خود برتري دارد رهبران قوم جنسا بر مردم خويش تفوق دارند و از استدلال خود نتيجه مي‏گرفته است كه آنها نظير خدايان و رعايا نظير چهارپايان مي‏باشند.»
در قرون جديد اين فكر تجديد شد و چون كليسا رنگ مذهب و خدا گرفت احساسات بر ضد مذهب برانگيخت. در همان كتاب مي‏نويسد:
«گرسيوس ـ از رجال سياسي و تاريخ نويس هلندي در هفده ميلادي ـ قبول ندارد كه قدرت رؤسا فقط براي آسايش مردم خود ايجاد شده است و گويد بندگان براي راحتي اربابان هستند نه اربابان براي راحتي و آسايش بندگان»13
چنانچه ملاحظه مي‏شود در اين ديدگاه‏ها مسئوليت در مقابل خدا موجب سلب مسئوليت در مقابل مردم فرض شده است مكلّف و موظّف بودن در برابر خداوند كافي دانسته شده است براي اينكه مردم هيچ حقي نداشته باشند و عدالت همان باشد كه حكمران انجام مي‏دهد و ظلم براي او مفهوم و معني نداشته باشد.
آنچه در اين ديدگاهها وجود ندارد اين است كه اعتقاد وايمان به خداوند پشتوانه عدالت و حقوق مردم تلقي شود، منطق نهج البلاغه در باب حق و عدالت بر اين اساس است كه ايمان به خداوند نه تنها زير بناي انديشه عدالت و حقوق ذاتي مردم است و تنها با اصل قبول وجود خداوند است كه مي‏توان وجود حقوق ذاتي و عدالت واقعي را به عنوان دو حقيقت مستقل از فرضيه‏ها و قراردادها پذيرفت، بلكه بهترين ضامن اجراي آنهاست.
امام علي(ع) در اين مورد چنين مي‏فرمايد:
«خداوند براي من به موجب اينكه وليّ امر و حكمران شما هستم حقي بر شما قرار داده است و براي شما نيز بر من همان اندازه حق است كه از من بر شما، همانا حق وسيع‏تر چيزهاست كه وصف آن گويند و مجال آن تنگ است براي عمل كردن و انصاف دادن ـ رفتن خط راست باريك، سخت است و تنگ ـ حق به سود كسي جريان مي‏يابد مگر آنكه به زيان او نيز جاري گردد و حقي از ديگران بر عهده‏اش ثابت مي‏شود ـ همينطور ـ حقي بر زيان كسي جاري نمي‏شود مگر اينكه به سود او نيز جاري مي‏گردد.»14
سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينه‏هاي داخلي و روابط خارجي حفظ كنيد وكسي را كه خداي نخواسته
به شرق و يا به غرب گرايش دارد، هدايت كنيد و اگر نپذيرفت، او را منزوي نمائيد.7 / 3 / 59
چنانچه ملاحظه مي‏شود در اين بيان همه سخن از خدا، حق و وظيفه است اما نه به اين شكل كه خداوند به بعضي از افراد مردم فقط حق اعطا فرموده است و آنان را تنها در برابر خود مسئول قرار داده است و برخي ديگر را از حقوق محروم كرده است و آنان را در مقابل خود و صاحبان حقوق بي‏حد و مرز مسئول قرار داده است و در نتيجه عدالت و ظلم ميان حاكم و محكوم مفهوم نداشته باشد.
امام اميرالمؤمنين(ع) براساس اصل فوق در ادامه همان خطبه مي‏فرمايد:
«با من آن سان كه با ستمگران سخن مي‏گويند سخن نگوييد، القاب پر طمطراق برايم به كار نبريد، آن ملاحظه كاريها و موافقتهاي مصلحتي كه در برابر مستبدان اظهار مي‏دارند در برابر من اظهار مداريد، با من به سبك سازشكاري معاشرت نكنيد، گمان مبريد كه اگر به حق سخني به من گفته شود بر من سنگين آيد، عمل به حق و عدالت بر او سنگين‏تر است بنابراين از سخن حق يا نظر عادلانه خودداري نكنيد.»15
حاكم خزانه دار و امين مردم:
نتيجه منطقي مطالب فوق، همانطور كه نهج البلاغه به صراحت اعلام مي‏كند، اين است كه فرمانروا امين و پاسبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنان است يعني مسئول بودن در برابر خدا مستلزم اين نيست كه در برابر مردم مسئول نباشد و اگر بناست از اين رو ـ فرمانروا، مردم ـ يكي براي ديگري باشد اين فرمانرواست كه براي توده مردم محكوم است نه توده، محكوم براي فرمانروا، بلاتشبيه چوپان براي گوسفند است نه گوسفند براي چوپان، پس حكومت كردن بر مردم، وديعه و امانت مردم در دست حاكم است.
قرآن كريم در مورد امانت بودن حكومت در دست حاكم مي‏فرمايد:
«انّ الله يأمركم ان تودّوا الامانات الي اهلها...؛16
خداوند بر شما فرمان مي‏دهد كه امانتها را به صاحبانشان برگردانيد.»
مرحوم طبرسي در تفسير اين آيه گويد:
«در معناي اين آيه چند قول است: يكي اينكه منظور امانتهاست اعم از الهي و غير الهي، مالي و غير مالي.
دوم اينكه خطاب به فرمانروايان است، پروردگار عالم به فرمانروايان دستور مي‏دهد با اداء امانت به رعايت كردن مردم قيام كنند سپس در تفسير آيه بعد «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» مي‏گويد چون در آيه قبل به فرمانروايان دستور داده حق رعيت را اداء كرده وبا انصاف رفتار كنند در اين آيه متقابلاً از مردم خواسته است از اولوا الامر اطاعت كنند.»17
در تفسير شريف الميزان نيز در بحث روايي كه در ذيل اين آيه آمده است از تفسير درّالمنثور از امام علي(ع) چنين نقل مي‏كند:
«حقٌ علي الامام ان يحكم بما انزل الله و ان يؤدّي الامانة فاذا فعل ذلك فحقّ علي الناس ان يسمعوا له...
بر امام لازم است در ميان مردم آن چنان حكومت كند كه خداوند دستور آن را فرو فرستاده است و امانتي كه خداوند بر او سپرده است ادا كند هرگاه چنين كند بر مردم لازم است كه فرمان او را گوش فرا دهند و اطاعتش را فرض دانسته و دعوتش را اجابت كنند.»18
چنانچه ملاحظه مي‏شود قرآن كريم حاكم و سرپرست جامعه را امين و نگهبان جامعه مي‏شناسد و حكومت را امانت دانسته كه به او سپرده شده است و بايد ادا نمايد، برداشت ائمه و شخص امام علي(ع) نيز چنين است. امام(ع) در نامه‏هاي خود به فرمانروايان چنين مي‏فرمايد: (در نامه به فرماندار آذربايجان):
«و انّ عملكَ ليس لك بطعمةٍ ولكنّه في عنقك امانةٌ و انتَ مُسترعي لمن فوقك...»19
مبادا چنين پنداري كه امارتي كه به تو سپرده شده است شكاري است كه به چنگ افتاده است، نه بلكه امانتي است كه به گردنت گذاشته شده است و مافوق تو رعايت و نگهداري حقوق مردم را از تو مي‏خواهد.»
در فرمان معروف حضرت به مالك اشتر دارد كه :
«و لا تقولنّ انّي مؤتمرٌ آمرٌ فاطاع فانّ ذلك ادغالٌ في القلب و منهكة للدّين و تقرّبٌ من الغير...»20
مگو من اكنون بر آنان مسلط هستم از من فرمان دادن است واز آنها اطاعت كردن كه اين عين راه يافتن فساد در دل و ضعف در دين و نزديك شدن به سلب نعمت است.
در بخشنامه‏اي كه به مأموران جمع آوري زكات مي‏نويسد مي‏فرمايد:
«به عدل و انصاف رفتار كنيد، به مردم درباره خودتان حق بدهيد و در برآوردن حاجات مردم تنگ حوصلگي نكنيد كه شما خزانه داران مردم و نمايندگان آنها و سفيران امام هستيد.»21

پاورقيها:
13 ـ قرارداد اجتماعي، 37 و 38، به نقل سيري در نهج البلاغه، ص120 ـ 121.
16 ـ قرآن كريم، سوره نساء آيه58.
17 ـ تفسير مجمع البيان، طبرسي، ج3، ص64.
12 ـ سيري در نهج البلاغه، مرتضي مطهري، قم، صدرا، ص118.
18 ـ تفسير الميزان، محمد حسين طباطبايي، ج4، ص385.
1 ـ موضوع اين مقاله مربوط به عصر غيبت معصوم(ع) است و هرگز نبايد بحث امامت معصوم را با حكومت در عصر غيبت خلط نمود، گرچه در مورد امام معصوم نيز غيبت امامت نيز نياز به پذيرش مردم دارد.
19 و 20 و 21 ـ نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، نامه5، ص326، قسمتي از نامه مالك اشتر، نامه5، ص324.
10 ـ نهج البلاغه شهيدي، ص124، خطبه126.
11 ـ همان، خطبه سوم.
14 و 15 ـ نهج البلاغه، دكتر شهيدي و صبحي الصالح، خطبه 216.
2 ـ نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه4.
3 ـ غرر الحكم و درر الكلم، آمدي، ترجمه انصاري، ج2، حرف واو، شماره50.
4 ـ نهج البلاغه شهيدي نامه 47، و خطبه158.
5 ـ همان، خطبه3.
6 ـ نهج البلاغه كلمات قصار، 252، غرر الحكم و دررالكلم، ج4، ص457، چاپ دانشگاه آخرين عبارت در حرف (فا).
7 ـ همان خطبه33.
8 ـ لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا 141 / نساء و نيز: و جعل كلمة الذين كفروا السفلي و كلمة الله هي العلياء 40 / توبه.
9 ـ نهج البلاغه، خطبه15.



و همچنین:

پي نوشت ها:
1 - نهج البلاغه، حكمت 224./ 2 - نهج البلاغه، ترجمه عبدالحميد آيتي، خطبه 228، ص 549./ 3 - نهج البلاغه، ترجمه عبدالحميد آيتي، خطبه 227./ 4 - نهج البلاغه، همان خطبه 227، ص 567./ 5 - همان، ص 567./ 6 - همان، خطبه، 82، ص 161./ 7- همان، حكمت 186./ 8 - خطبه 176./ 9 - عف العقول، از سخنان حضرت علي، مديت 57./ 10 - شرح غرر الحكم، ج 6 ص 236./11 - همان، ج 4، ص 41./12 - غرر الحكم، ج 5، ص 25، ج 1، ص 321 و ج 4، ص 10./13 - حكمت 437! عدل هر چيزي را در جاي خودش قرار مي دهد و بخشش آنها را از جاي خود بيرون مي كند. عدل همه افراد را در بر مي گيرد وجود افراد خاصي را بهره مند سازد پس عدل شريف و برتر است. / 14 - نهج البلاغه خطبه 3./15 - نهج البلاغه، حكمت 231./16 - نهج البلاغه، نامه 53./17 - نهج البلاغه، نامه 53/18 - نهج البلاغه، نامه 5./19 - نهج البلاغه حكمت 1241./20 - نهج البلاغه، خطبه 87./21 - همان، خطبه 3. /22 - همان، خطبه 66./23 - همان‎/?? - نهج البلاغه، حكمت 262./25 - غرر الحكم، 256./26 - نهج البلاغه، نامه 52./27 - نهج البلاغه، نامه 51./28 - نهج البلاغه، خطبه 309./29 - نهج البلاغه، حكمت 441. /30 - خطبه 216./31/- نهج البلاغه، خطبه 164./ 32 - نهج البلاغه، خطبه 216.

cityslicker
03-11-2007, 13:47
مقاله در مورد حکومت در نهج البلا غه:


ديدگاههاي دانشمندان غربي درقبال رهبري، ديدگاهي است كه براساس آن فردي كه عنوان رهبر گروه را دارد به دليل ويژگيهاي خاص، توانايي نفوذ در ديدگاهها، نگرشها، انتظارات و اهداف ديگر افراد يا گروهها را دارد و نتيجه اين نفوذ نيز تحقق اهداف سازمان و يا اهداف گروهي است. در مقابل، ديدگاه امام علي(ع) نسبت به رهبري، ديدگاهي مردم محور است كه اگر نفوذي و فرماني وجود دارد درجهت اهداف زيردستان و رفاه عامه مردم است و اگر رهبر به دنبال تحقق اهداف سازمان و مجموعه خاص خود است، اين اهداف چيزي جز رضايت مردم نيست و اينجاست كه امام علي (ع) رهبري را وظيفه اي سنگين و مسئوليتي دشوار مي داند.

اين مقاله سعي بر آن دارد كه باديدگاهي تطبيقي به مقايسه ديدگاههاي انديشمندان مديريت و امام علي(ع)، درمورد تعاريف، ويژگيها، شرايط و مهارتهاي رهبر در رفتار با زيردستان و فرادستان بپردازد.

مقايسه رهبري از ديدگاه دانشمندان غربي و امام علي(ع)
جرج تري (1960) از رهبري به عنوان عمل اثرگذاري بر افراد نام مي برد كه موجب ايجاد شوق و علاقه در آنان براي تحقق اهداف گروهي مي گردد.

ساعتچي (1375) معتقد است كه رهبري فراگرد نفوذ در زيردستان است كه تلاش وكوشش داوطلبانه و مشتاقانه آنان را درجهت تحقق اهداف سازمان برمي انگيزاند.

«استونر و وانكل» (1985) نيز رهبري را به عنوان يكي از وظايف مدير، فرايند تاثيرگذاري و هدايت فعاليتهاي مربوط به كار اعضاي گروهها تعريف مي كنند.

شرمرهورن و ديگران (1997) رهبري را موردي خاص از تاثير شخصي فرد بر يك گروه يا يك شخص مي داند كه آنان را وادار مي سازد كه آنچه رهبر مي خواهد انجام دهند.

با نگاهي به نمونه تعاريف ارائه شده رهبري توسط دانشمندان مديريت، چند مفهوم كليدي جلب توجه مي كند:

1 - در رهبري، نفوذ و تاثيرگذاري بر افراد نقش عمده اي بازي مي كند؛
2 - در رهبري، تعيين هدف يا اهداف مشترك پيش نياز ديگر فعاليتهاي رهبر است؛
3 - در رهبري تعامل گروهي و فردي رهبر يا ديگر اعضا امري حياتي محسوب مي شود.

بايد توجه داشت كه رهبري يك خاصيت ناشي از اقـــدامات طبيعي است. هيچ كس نمي تواند فارغ از وجود گروه، خود را رهبر بداند. رهبري عبارت از كوششي است كه فرد در ميان گروه از خود ظاهر مي سازد. گروه و رهبري لازم و ملزوم يكديگرند و هيچكدام بدون وجود ديگري حاصل نمي شود.

گروه بايد داراي رهبري باشد. در بين گروه بايد وحدت و يگانگي حكمفرما باشد والا گروه چيزي جز مجموعه اي از افراد نخواهدبود. يك نفر هم بايد علاقه اساسي و عميق براي ايجاد روح جمعي و هماهنگ ساختن اقدامات افراد عضو گروه داشته باشد رهبري يك امر حياتي است كه براي بقاي گروه بايد از جانب يك نفر نمودار شود (طوسي، 1370، ص 24).
اما در قرآن كريم آيه هشتم سوره رعد آمده است كه:
بكل قوم هاد يعني براي هر ملتي راهنمايي و رهبري ضروري است. امام علي (ع) در خطبه شقشقيه درمورد حقيقت حكومت و رهبري و علت پذيرش حكومت توسط خود مي فرمايد: آري به حق آن كس كه دانه را در ميان توده خاك سرشكافت، و به قدرتش جان از باطن جنين به جهان بتافت، اگر حضور حاضران و برپاشدن حجت با اعلام وجود ناصران نبود، و چنانچه خداوند بر دانشمندان رباني آگاه پيماني سخت نگرفته بود كه در برابر پرخوري ستمگر و گرسنگي ستم رسيده، هيچ آرام و قرار نگيــــرند، بي تأمل ريسمان مهار حكومت را بر گردنش مي انداختم و بي گمان خوب دريافته ايد كه اين دنياي شما نزد من بي ارج تر از آبي است كـــــه بزي وقت عطسه از بيني مي پراند (جعفري، 1372).

حضور حاضران، برپا شدن حجت با اعلام وجود ناصران و پيمان خداوند با دانشمندان رباني آگاه سه عاملي هستند كه امام علي (ع) به عنوان عوامل پذيرش رهبري بيان مي كند. دراين ديدگاه اثري از قدرت طلبي، خودبيني و كسب امتياز نيست. درحقيقت ازنظر امام علي (ع) رهبري جز پذيرش مسئوليتي سنگين به عنوان وظيفه حتمي دانشمندان رباني آگاه نيست درحالي كه حقيقت حكومت ورهبري مطابق با جمله: ولالفيتم دنياكم هذه ازهد عندي من عفطه عنز يعني بي ارزش تر از آب بيني بز است كه امام با بيان اين جمله درحقيقت قصد دارد هرگونه برداشتي را كه رهبري و حكومت را امتياز رهبر براي استثمار زيـــردستان و به كار گماردن آنها به نفع خود مي داند، نفي كند.

ايشـــان همچنين در خطبه 5 نهج البلاغه مي فرمايد: مردم امواج فتنه و آشوب را با كشتيهاي نجات بشكافيد و به پيش رويد، از راه نازيدن به تبار و تقرات كناره گيريد، و تاجهاي باليدن به يكديگر را بر زمين بكوبيد.

رستگار آن كسي است كه با دست و بالي به قيام برخاست يا تسليم شد و خود را از آشوب رها ساخت. اين حكومت آبي است گنديده، و لقمه اي كه گلوي خورنده اش را مي گيرد.

آن كس كه ميوه را پيش از رسيدن بچيند همچون كسي است كه در زمين ديگري به كشت و زراعت پردازد (جعفري، 1373 ص 40).
امام علي (ع) در اينجا ابتدا حقيقت حكومت را با تشبيه آن به آبي گنديده و لقمه اي كه گلوگير نشان مي دهد. بيان آب گنديده و لقمه گلوگير نه تنها نشان مي دهد كه حكومت از جنبه مقامي و امتيازي آن مثبت نيست بلكـه به دليل وجود مسئوليت سنگين درقبال پذيرش زمان حكومت درقبال ملت و عدم شايستگي، لقمه اي گلوگير براي زمامدار و به دليل امكان ايجاد غرور وغفرت در زمامداري مانند باتلاقي حاكم و رهبر را به درون خود مي كشد و هلاك مي كند.

در چنين شرايطي كه پاي مكتب و عقيده درميان باشد، يا بايد نيرويي داشت كه با آن نيرو قيام كرد و باطل را از ميان برد و حق را به حاكميت رسانيد، يا به مصلحت عموم و براي حفظ مكتب كه هدف اصلي است، تسليم شد و خود را به كناري كشيد تا آتش و دود فتنه فروخوابد و حق از ميان باطلها رخ نشان دهد (جعفري، 1373 ص 41).

امام علي (ع) درجايي كه حكومت را حق مسلم خود مي داند اما به دليل اينكه، اين زمامداري را چندان با ارزش نمي داند كه مصلحت عموم و اسلام را فداي آن كند تسليم را اصلح تر مي داند. در اينجا مي توان به اين نكته پي برد كه هدف اصلي امام هدايت امت و مصلحت ايشان است و اگر اين مصلحت به قيمت عدم زمامداري و حكومت خود او نيز تمام شود بازهم پذيراي آن خواهدبود.

اميرالمومنين (ع) امر حكومت و سرپرستي و مسئوليت اجرايي را وسيله اي براي به رشد رسانيدن امت، به اجرا درآوردن حق. و گسترانيدن دين مي داند كه اگر به صورت هدف درآيد و ستيزه جويي بر سر آن درگيرد، آبي مي شود گنديده و از خاصيت افتاده و يا لقمه اي گلوگير كه نه تنها تشنگي و گرسنگي را رفع نكند بلكه موجب هلاكت نيز گردد (جعفري ص 41).

بانگاهي به سخنان امام علي(ع) مي توان به نكات كليدي و مهم زير در رهبري دست يافت:

1 - در رهبري از ديدگاه امام (ع) نيز تعامل گروهي و فردي رهبر با امت امري ضروري است؛
2 - نفوذ در زيردستان از ديدگاه امام علي (ع) درجهت به رشد رسانيدن آنها، به اجرا درآوردن حق، و گسترانيدن دين و به طوركلي هدايت امت تحت رهبري است.
ويژگيهاي رهبر از ديدگاه دانشمندان مديريت و امام علي (ع)
مطالعه ويژگيهاي يك رهبر از يك سيرتاريخي تبعيت كرده است. اولين شيوه مطالعه تحت عنوان نظريه رهبري بزرگمرد بر اين عقيده بود كه با مطالعه بسياري از رهبران كارامد مي توان به مجموعه كوچكي از صفات مشترك براي شناسايي رهبران بزرگ آينده دست يافت. در اين نظريه، صفات جسماني از قبيل سن، قد، وزن و توان همراه با زمينه اجتماعي (مثلاً تحصيلات و پايگاه اجتماعي)، هوش و فهرستي بلندبالا از ويژگيهاي شخصيتي (مثلاً حسادت، سلطه گري، استقلال، اعتماد به نفس و عينيت) و خصوصيات اجتماعي (مثلاً كشش و جاذبه، محبوبيت و نزاكت) موردتحقيق قرار گرفتند.

استاگديل (1950) با 120 مطالعه اي كه بر اين اساس انجام داده است. عوامل شخصي زير را براي رهبري به دست آورده است:
توانايي (توانمندي): هوش، هوشياري، صراحت كلام، ابتكار، قضاوت؛
موفقيت (علمي، اطلاعاتي، ورزشي)؛
مسئوليت (قابليت اعتماد، ابتكار، پافشاري، پرخاشگري، اعتماد به نفس، علاقه به برتري)؛
مشاركت (فعاليت، اجتماعي، همكاري، سازگاري، شوخي)؛
منزلت (موقعيت اجتماعي - اقتصادي، معروفيت).
استاگديل نتيجه گيري كرد كه رويكرد خصوصيات رفتاري ذاتاً موجب نتايج ناچيز و گمراه كننده بوده است (سيدعباس زاده، 1371 ص 86).
يوجين جنينگز نيز چنين عقيده دارد كه: پنجاه سال مطالعه موفق نگرديد يك ويژگي شخصيتي يا مجموعه اي از صفات را كه بتوان براي تمايز رهبــران به كار برد فراهم كند. (علاقه بند، 1370).
استاگديل همچنين در تحقيقات خود دريافت كه رهبر بايد باهوش تر از ساير افراد گروه باشد اما اختلاف هوش رهبر با ساير افراد گروه نبايد چندان زياد باشد كه تفاهم مشترك درمورد اهداف نهايي سازمان را دشوار سازد.

گيزلي (1963) نيز با تحقيقات خود نشان داده است كه برخي از ويژگيهاي شخصيت تا حدودي با رهبري موثر ارتباط دارند. ازجمله ابتكار و توانايي عمل و اقدام به طور مستقل با سطحي سازماني رهبري ارتباط داشته است، يعني هرچه مقام شخص در سازمان بالاتر باشد اين ويژگيها موثرترند اما به دليل ناخشنودي از شيوه صفات، شيوه اي تازه كه به رفتار رهبر بجاي صفات وي متمركز است، به وجود آمد. در اين شيوه به جاي حالات دروني يا صفات رهبر بر مشاهدات قابل اعتماد تاكيد مي شد (شكركن، 1373).
يكي از اظهارنظرهاي مشهور در اين شيوه جديد مربوط به مك گريگور (1960) است. وي دو سبك عمده مديريت و رهبري را در رفتــــار با زيردستان مشخص كرد كه نام نظريه هاي X وy معروف است. نظريه X كه معتقد به غيرقابل اعتماد بودن، غيرمسئول بودن و رشدنيافتگي زيردستان بود، به رهبري بسيار آمرانه و مستبدانه وكنترل و سرپرستي نزديك اعضا توجه مي كرد. گرچه خود مك گريگور معتقد بود كه مديريت به وسيله هدايت و كنترل ممكن است در نيل به هدف ناموفق شود زيرا در ايجاد انگيزه در افراد و ارضاي نيازهاي فيزيولوژيك و ايمني آنها و همچنين نيازهاي اجتماعي، احترام و خوديابي آنها ناتوان است.
درمقابل، نظريه Y معتقد بود كه افراد طبيعتاً تنبل و غيرقابل اعتماد نيستند و براي رسيدن به اهداف كمال و موفقيت در كارشان تلاشگر و كوشا هستند و بنابراين، مديريت بايد استعداد بالقوه افراد را بالفعل سازد.
بعد از آن تحقيقات دانشگاههاي ايالتي ميشيگان و اوهايو دو سبك مديريتي متمايز را مشخص ساختند: 1 - سبك وظيفه مدار 2 - سبك رابطه مدار سبك وطيفه مدار بيشتر به توانايي رهبر در انجام وظيفه، ساخت دهي و شغل مداري او تاكيد دارد. در اين شيوه رفتاري اين سه ويژگي رهبر بر حول محور كار است و توجه اي به زيردستان، نيازها و تواناييهاي آنها و به طوركلي اهداف آنها ندارد و از جهتي شبيه به مديريت مبتني بر نظريه X مك گريگور است.

ازطرف ديگــــر، شيوه رابطه مداري (مردم مداري) بر مناسبات اجتماعي رهبر با زيردستان و دوست داشتنـــــي بودن، ملاحظه كاري او و مردم مداريش تاكيد دارد. در اين شيوه نيز توجه بيشتر رهبر به افراد خود، حمايت از آنها و توجيه به آنها و نيازهايشان است و تا حدودي شبيه به مديريت نظريه Y عمل مي كند.

اما تحقيقات بيشتر روي اين شيوه رفتاري ويژگيهاي رهبري نياز به روشهاي پيچيده تر را آشكار ساخت ازجمله شيوه كنشي در تحليل خود سه دسته ويژگي خيلي مهم براي رهبري پيشنهاد مي كند.

1 - مردم تا چه اندازه با يكديگر كنار مي آيند (نگهداري)؛
2 - وظيفه تاچه اندازه مشخص شده و به آن ساخت داده شده است (رويه اي)؛
3 - گروه تا چه اندازه قادر است درجهت انجام وظيفه حركت كند (واقعي).
گرچه اين نكته بسيار بديهي است كه يافتن رهبراني كه بتوانند از عهده انجام همه اين كنشها برآيند دشوار است. كنشهاي نگهداري مستلزم بي طرفي و مهارت لازم براي مناسبت ميان افــــــرادند. كنشهاي رويه اي مستلزم بي طرفي با يك گرايش وظيفه اي هستند و مساعدتهاي واقعي مستلزم طرفداري و يك گرايش وظيفه اي هستند و از عهده برآمدن همزمان همه كنشها براي يك فرد دشوار خواهدبود (شكركن، 1373 ص 460).
اما نهايتاً روشن شد كه رهبري كارامد منوط به موقعيتي است كه در آن قرار مي گيرد يعني اگر رهبر بتواند در موقعيت مناسب، در مكان مناسب قرار گيرد و رفتار متناسب با آن موقعيت را بروز دهد، رهبري كارامد خواهدبود.
اما از ديدگاه قرآن كريم در سوره يوسف آيه 54 و 55 به برخي از ويژگيهاي رهبري اشاره شده است: ملك گفت يوسف را نزد من آوريد تا او را از خاصان خود قرار دهم و خطاب به او مي گويد تو امروز داراي مقام و منزلت و امين هستي.
و يوسف (ع) در جواب مي گويد: مرا بر خزائن زمين بگمار، به يقين من هم قدرت حفظ و هم قدرت توزيع دارم. در اين دو آيه به چهار صفت رهبر اشاره شده است.
1 - مكين: منظور از اين ويژگي اين است كه كسي كه مقام رهبري و زمامداري را برعهــده مي گيرد بايد شايستگي و قابليت پذيرش آن را نيز داشته باشد؛
2 - امين: فرد رهبر بايد ازنظر افراد فرادست و زيردست و به طوركلي جامعه به امانتداري معروف باشد؛
3 - حفيظ: رهبر مي بايست قدرت نگهداري و حفظ اموال، مقام و مسئوليتي را كه برعهده او گذاشته شده است داشته باشد؛
4 - عليم: رهبر بايد آگاه بوده به نحوي كه بتواند اموال و امكاناتي را كه دراختيار دارد به جاي خود و عادلانه مصرف كند به نحوي كه تفويض اختيار و منابع به طور صحيح انجام گيرد.

امام علي(ع) ويژگيهايي را برمي شمارد كه بايستي رهبر فاقد آن باشد و يا به عبارتي رهبر بايستي صفاتي مقابل اين صفات داشته باشد: 1 - بخل 2 - نـــــــــــاداني 3 - ستمگري 4 - بي عدالتي 5 - خروج از سنت رسول خدا.

همچنين در نامه شماره 53، امام علي (ع) به ويژگــي رازداريرهبري با اين جمله اشاره مي كند: از رعيت آنان را كه عيب جوترند از خود دور كن، زيرا مردم عيوبي دارند كه رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است...

بنابراين، يكي از صفات اولي و برتر رهبر در اينجا رازداري و فاش نكردن عيوب مردم است. يكي ديگر از خصوصيات رهبر عدالت است كه در خطبه 126 نهج البلاغه به آن به طور مستقيم اشاره شده است: اگر مال متعلق به من بود بين مردم به طورمساوي تقسيم مي كردم حالا كه مال، مال الله است. مطمئن باشيد سپردن مال به كسي كه استحقاق ندارد با تبذير و اسراف يكي است و اگر كسي چنين كند در دنيا قدرش بالا مي رود ولي در آخرت بي ارزش خواهدشد».

امام علي(ع) در حكمت 437 نهج البلاغه در پاسخ به فردي كه سوال مي كند: العدل افضل ام الجود؟ بر برتري و اولويت عدالت نسبت به جود و بخشش صحه مي گذارد. ايشان مي فرمايند: «العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها من جهتا». عدل جريانها را در مجراي طبيعي خود قرار مي دهد، اما جود جـــــريانها را از مجراي طبيعي خود خارج مي سازد.

دراينجــا امام علي (ع) به اين نكته اشاره مي كند كه مفهوم عدالت اين است كه استحقاقهاي طبيعي و واقعي درنظر گرفته شود و به هركس مطابق آنچه به حسب كار و استعداد، لياقت دارد داده شود. اما جود با اينكه ازنظر شخص جودكننده كه مايملك مشروع خويش را به ديگري مي بخشد فوق العاده باارزش است، اما بايد توجه داشت كه يك جريان غيرطبيعي است.

و يا درحكمت 437 نهج البلاغه مي فرمايد: عدالت قانوني است عام و مدير ومدبري است كلي و بخشش يك حالت استثنايي و غيركلي است كه نمي شود روي آن حساب كرد.
يعني عدل بزرگراهي است كه مسير همگان است درحالي كه جود كليت و جنبه قانوني ندارد.
و سپس نتيجه مي گيرد كه از ميان عدالت وجود آنكه اشرف است عدل است يعني از ديده امام علي (ع) اين عدل است كه مي تواند تعادل اجتماع را حفظ كند و همه را راضي نگه دارد. (مطهري، 1353)

در نامه شماره 27، خطاب به محمد پسر ابوبكر، چون حكومت مصر را به او داد فرمود: به آنان فروتن باش و نرمخو و هموار و گشاده رو. و به يك چشم بنگر به همگان...
يعني وي را فرمان مي دهد به ويژگيهايي همچـــون 1 - فروتني 2 - نرمخويي 3 - گشاده رويي.
و بدان اي محمد پسرابوبكر كه من تو را بر مردم مصر والي گردانيدم، مردمي كه درنظرم بزرگترين سپاهيان منند. پس تو را بايد كه با نفس خويش به پيكار درآيي و دين خود را حمايت نمايي...
همچنين در نامه شماره 41 باز هم بر ويژگيهايي همچون پرهيز از حيله و نيرنگ، وفاي به عهد، دوري از ظلم و ستم به زيردستان، خوردن نان حلال، عدم همراهي با خائنين و انجام امور فقط به خاطر خدا برشمرده شده اند و امام علي (ع) عامل خود را به سبب عدم رعايت ويژگيهاي بالا مورد شماتت و نكوهش قرار داده اند: شايد بتوان ارزشمندترين منبع را در بيان ويژگيهاي رهبر، نامه 53 امام خطاب به مالك اشتر نخعي دانست كه به دليل طويل بودن نامه موارد به صورت خلاصه آورده مي شود:
1 - داشتن تقوي و ترس از خدا؛
2 - مقدم داشتن طاعت خدا بر ديگر كارها؛
3 - پيروي از قرآن؛
4 - غلبه بر هوي و هوس و نفس اماره؛
5 - خويشتن داري؛
6 - برحذر بودن از نخوت و تكبر؛
7 - عدالت در امور؛
8 - دوري از عيبجويان عيبجويي؛
9 - دوري از كينه جويي؛
10 - عدم مشورت و دوستي با سخن چين؛
11 - عدم مشورت با بخيل، ترسو و حريص؛
12 - پيوند و دوستي با پارسايان و راستگويان؛
13 - بحث و گفتگو با دانشمندان و حكما؛
14 - رجوع و توكل و استرداد از خود و رسول به هنگام مشكل؛
15 - برحذر بودن از عجب و غرور و داشتن سعه صدر؛
16 - برقراري عدالت و احقاق حق و شكيبايي و صبر در مقابل مشكلات ناشي از آن؛
17 - وفاي به عهد؛
18 - حذر از خيانت در پيمان؛
19 - برحذر بودن از منت گذاري بر ديگران؛
20 - پرهيز از شتاب و عجله در امور؛
21 - پرهيز سستي درامور در موعد انجام آنها؛
22 - خويشتنداري درهنگام خشم؛
23 - جلوگيري از بروز قهر و غضب؛
24 - برحذر بودن از زخم زبان زدن؛
البته امام علي (ع) در نامه شماره 56 به «تشريح بن هاتي» و يا نامه شماره 73 به معاويه به ويژگيهاي يك رهبر عادل پرداخته است كه به دليل جامعيت نامه امام (ع) به مالك اشتر كه ساير ويژگيهاي بيان شده در نامه هاي ديگر را نيز تحت پوشش قرار مي دهد از ارائه آن نامه ها خودداري شده است.
مهارتهاي رهبر در رفتار با زيردستان، همكاران فرادستان: برخلاف نظريه هاي كلاسيك كه ويژگيهاي ذاتي را در تــــوفيق رهبري موثر مي دانستند، اخيراً بر چگونگي رفتار رهبري تاكيد شده است، يعني رهبري موفقيت آميز به رفتار مناسب، مهارتها و عملكرد رهبر بستگي دارد (پاريزي و ساسان گهر، 1379 ص 422).
كاتز (1955) مهارتهاي موردنياز مديران را به 3 گروه 1 - مهارتهاي فني 2 - مهارتهاي انساني و 3 - مهارتهاي ادراكي طبقه بندي كرده است. مهارت به تواناييهاي قابل پرورش شخص كه در عملكرد و ايفاي وظايف منعكس مي شود، اشاره دارد. بنابراين، منظور از مهارت، توانايي به كار بردن موثر دانش و تجربه شخصي است: (علاقه بند، 1377)
مهارت فني: يعني دانايي و توانايي در انجام دادن وظايف خاص كه لازمه آن ورزيدگي در كاربرد فنون و ابزار ويژه، و شايستگي عملي در رفتار و فعاليت است.
مهارت انساني: يعني داشتن توانايي و قدرت تشخيص درزمينه ايجاد محيط تفاهم و همكاري و انجام دادن كار به وسيله ديگران، فعاليت مـــوثر به عنوان عضو گروه، درك انگيزه هاي افراد و تاثيرگذاري بر رفتار آنان يعني كاركردن با مردم. داشتن مهارتهاي انساني مستلزم آن است كه شخص پيش از هر چيز، خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد، عقايد و افكارش بر خود او روشن باشند، اعتماد به نفس داشته باشد، و به ديگران اعتماد كند، به عقايد، ارزشها و احساسات آنها احترام بگذارد، آنان را درك كند، از تاثير گفتار وكردار خويش بر ديگران آگاه باشد و بتواند محيط امن و قابل قبولي براي جلب همكاري ديگران فراهم سازد.

مهارت ادراكي: يعني توانايي درك پيچيدگيهاي كل سازمان و تصور همه عناصر و اجزاي تشكيل دهنده كار و فعاليت سازماني به صورت يك كل واحد. به عبارت ديگر، توانايي درك و تشخيص اينكه كاركردهاي گوناگون سازمان به يكديگر وابسته بوده، تغيير در هريك از بخشها الزاماً بخشهاي ديگر را تحت تاثير قرار مي دهد.

به طوركلي محيط رهبري از خود رهبر و زيردستان، فرادستان، همكاران، سازمان، و نيازهاي كار تشكيل شده است.

زيردستان: در رهبري توجه به شخصيتهاي زيردستــان براي رهبر بسيار اهميت دارد. علاقــه بند (1370) به نقل از سنفورد اشاره مي كند كه دلايل قانع كننده اي وجود دارد كه مهمترين عامل در هر وضعيت رهبري، زيردستان هستند. زيردستان در هر وضعيتي نقش حياتي دارند نه فقط به دليل اينكه به طور فردي دستورات رهبر را قبول يا رد مي كنند، بلكه به اين دليل كه به صورت يك گروه عملاً تعيين كننده ميزان قدرت شخصي او هستند.

درحقيقت آنچنان كه وروم اشاره كرده اثربخشي رهبر تا حدود زيادي به شخصيت زيردستانش بستگي دارد.
حتي اگر مديري قصد دارد كه سبك رفتاري زيردستانش را تغيير دهد بايد حداقل به طور موقت رفتار خود را با رفتار فعلي آنها تطبيق دهد. يك رهبر بايد از انتظارات زيردستانش درمورد نحوه رفتارش در موقعيتهاي معين آگاهي داشته باشد و اين موضوع مخصوصاً هنگامي اهميت دارد كه رهبر به تازگي مقام خود را احراز كرده باشد.
رهبر يا بايد سبك خود را مطابق انتظارات زيردستان تغيير دهد يا انتظارات آنان را دگرگون سازد چون سبك رهبر غالباً طي يك مدت زمان طولاني به وجود آمده است. وي مشكل بتواند كه در كوتاه مدت تغييري چشمگيري درآن ايجاد كند. بنابراين، اگر وي به تغيير دادن انتظارات زيردستانش توجه كند ممكن است موثر واقع شود. به عبارت ديگر، در بعضي موارد ممكن است رهبر بتواند زيردستانش را قانع كند كه سبك رفتاري او با اينكه سبك موردانتظار آنها نيست ولي اگر آن را بپذيرند درجهت اهداف مطلوب آنها خواهدبود.

امام علي (ع) نيز در خطبه و نامه هاي خويش به فرمانداران ممالك مختلف به اهميت توجه به زيردستان اشاره فراوان نكرده است و لزوم توجه به ايشان و نيازهايش را درجهت ايجاد يك رهبري و زمامداري عادلانه خاطرنشان ساخته است.

امام علي (ع) در نامه شماره 18 خود خطاب به عبدالله بن عباس فرمانگذار مصر به بعضي از رفتارهاي رهبر در برخورد با زيردستان اشاره كرده است:

1 - نيكويي با مردم؛ 2 - دوركردن ترس و بيم از دل مردم؛ 3 - مدارا با مردم؛ 4 - برحذر داشتن رهبر از درشتي و ستم ورزي بر زيردستان؛ 5 - عدم تحقير زيردستان؛ 6 - عدم تدارك شرايط سخت براي زيردستان؛ 7 - رفتار همراه با اعتدال با زيردستان؛ 8 - فروتني با زيردستان؛ 9 - نرمخويي و گشاده رويي با زيردستان؛ 10 - عدالت در برخورد با همه حتي در نگاه؛ 11 - نكوهش خيانت در بيت المال امت؛ 12 - تبعيض در بين زيردستان؛ 13 - مهرباني با رعيت؛ 14 - دوستي ورزيدن با زيـردستان؛ 15 - بخشش گناهان زيردستان؛ 16 - عدم تعجيل در تصميم گيري هنگام خشم درمورد زيردستان؛ 17 - عدم استبداد در فرماندهي؛ 18 - برقراري داد و عدل در بين زيردستان اعم از خويشان و غريبه ها؛ 19 - دوري از مشاورين عيب جو؛ 20 - پاداش به نيكوكاران و مجازات بدكاران مطابق با اعمــالشان؛ 21 - ساماندهي به كار زيردستان؛ 22 - نگاهي دلسوزانه همچون پدر و مادر به مشكلات زيردستان؛ 23 - توجه به مشكلات زيردستان هرچند كوچك؛ 24 - قدرداني از زيردستان كه تلاش و كوشش دارند؛ 25 - مشورت با زيردستان قبل از تفويض اختيار و مسئوليت؛ 26 - توجه به ويژگيهاي تجربه، حيا، خاندان پرهيزكار و نجيب، تقدم در پذيرش اسلام و دلبستگي بيشتر به آن، خوش اخلاقي، با آبرويي و كم طمعي و عاقبت نگري در انتخاب عاملان توسط رهبر؛ 27 - ارضاي نيازهاي مادي عاملان تحت سرپرستي براي اتمام حجت بر آنها براي عدم پذيرش هرگونه عذري نسبت به عدم پذيرش فرامين رهبري و يا خيانت در مال؛ 28 - مجازات عامل خيانتكاري كه خيانت او اثبات شده باشد با:

الف) تنبيه بدني ب) مصادره اموال ج) تحقير او در ملاءعام؛ 29 - انتخاب كاتباني صالح و رازدار براي ثبت گزارشات صحيح و حفظ اسرار رهبر؛ 30 - توجه به تجارت و بازرگاني و صنعت و تشويق صاحبان صنايع و بازرگانان؛ 31 - توجه به قشر ضعيف جامعه و اختصاص سهميه اي از بيت المال براي ايشان؛32 - انتخاب نماينده اي دلسوز و فروتن براي رسيدگي به مشكلات مستضعفان و بيانگر وضع آنها براي رهبر؛ 33 - برگزاري جلسات عمومي بــراي شنيدن مسائل و مشكلات زيردستان؛ 34 - لزوم امكان دسترسي زيردستان به رهبر و خوش خلقي و آگاهي رهبر در برخورد با آنها؛ 35 - لزوم توجيه اهداف و نيت و مقصود رهبر براي زيردستان براي رفع سوءتفاهمات.

فرادستان: عنصر ديگرمحيط رهبري. شخصيت رهبري، رئيس فرد است. هركس نوعي رئيس دارد با اينكه اغلب مديران نسبت به سرپرستي زيردستـــان توجه قابل ملاحظه اي معطوف مي كنند ولي برخي نسبت به زيردست بودن خود توجه كافي ندارند و با اين حال، برآوردن انتظارات مافوق غالباً عامل مهمي است كه بر رفتار رهبر تاثير مي گذارد. براي يك مدير دانستن انتظارات مافوق مخصوصاً اگر خواهان ترقي و پيشرفت درسازمان باشد اهميت دارد. اگر وي تمايل به ارتقا داشته باشد ممكن است به جاي تبعيت از گروه همكاران از آداب و رسوم گروهي كه مايل به پيوستن به آن است پيروي كند. درنتيجه براي او انتظارات مافوقها از انتظارات همكاران يا زيردستان كه با آنها كنش و واكنش متقـابل دارد، مهمتر است (علاقه بند، 1370، ص 114).

در قرآن كريم سوره بقره آيه 257 آمده است كه: الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

نكته مهم در اين آيه مسئله اولياؤهم الطاغوت و الله ولي الـــذين آمنوا است ايمان آورندگان فقط يك مافوق و يك ولي دارند و آن خداست كه مقدمات خروج آنها را از ظلمات به نور فراهم مي سازد بنابراين، عامل تاثيرگذار در وجود است درحالي كه كساني كه طاغوت را برگزيدند بيش از يك ولي دارند و بنابر نياز خود و متناسب با نيتش به يكي از اين مافوقها رجوع مي كند.

تعبير لامؤثر في الوجود الا الله (هيچ تاثيركننده اي در عالم وجود، جز الله نيست) درمورد بزرگان ايمان آورنده به خداوند متعال صدق مي كند.

اما به طوركلي رهبر نسبت به مافوق خود بايستي صفات و ويژگيهاي زير را دارا باشد:

1) حيـــــا نسبت به مافوق 2) احترام صميميت آفرين 3) نگاه بدكار مافوق به صورت نقادانه 4) عمل طبق مقررات و قوانين 5) پيشنهاد.

البته درهر يك از موارد زير بايستي از افراط و تفريط جلوگيري كرد و بر حذر بود.

افراط و تفريط در حيا نسبت به مافوق: افراطش اين است كه حيا مانع از اين شود كه انسان نسبت به مافوقش انتقاد بكند، اما حد تفريط در حيا، بي حيايي است كه رهبر نسبت به مافوقش مرتكب شود.

افراط و تفريط در احترام به مافوق: چيزهاي مثبتي را نسبت به مافوق يافتن در حضور يا غيابش احترام درحد افراط است، يك وقت هم انسان تمام كارهاي مثبت مافوقش را منفي جلوه مي دهد اين تفريط است. دراين رابطه اميرالمؤمنين (ع) درنهج البلاغه مي فرمايد:

1 - ثناگويي بيش از استحقاق تملق است؛
2 - اما اگر از آن چيزي كه مافوق مستحق است كمتر بگــــويي تقصير كند. (حكمت 347 نهج البلاغه)
افراط و تفريط در انتقاد نسبت بـــــه مافوق: حد افراط انتقاد آن است كه انسان دائماً به دنبال عيب بگردد، هيچ توجه نكند اين چيزي را كه نسبت به مافوق ايراد مي گيرد. آيا غير از اين ممكن بوده است يا نه.
اگر انتقاد به تفريط هم كشيده شود اسباب فساد فراهم مي گردد. افراط و تفريط نسبت به مقررات: اگر آنقدر روي دستورالعملها وسواس
داشته باشيم كه به جاي قانوني عمل كردن چند درجه بالاتر از قانون عمل كنيم اين افراط است. تفريط هم اين است كه آيا مقررات و قوانين را رعايت نكنيم يا سست برخورد كنيم.
افراط و تفريط در پيشنهاد نسبت به مافوق: افراط در اين بعد يعني گاهي بعضي واقعاً آنقدر پيشنهـــاد دادن برايشان آسان است كه تصور مي كنند ذهن خلاقي دارند كه هيچ نيازي به دقت ندارند و قطعاً افراط در پيشنهاد سبب كم ارزش شدن پيشنهاد و سردي پيشنهـاددهنده مي شود. تفريط در پيشنهاد اين است كه فرد بگويد به من چه مربوط است، من وظيفه مشخصي دارم و آن را انجام مي دهم.
زماني كه پافشاري مردم براي پذيرش زمامداري اميرالمؤمنين (ع) شدت گرفت ايشان فرمودند: بدانيد كه اگر من درخواستتان را پذيــرفتم، شما را بدان سويي مي برم كه خود مي دانم و در اين راه نه گفتار گوينده اي را گوش مي كنم و نه از سرزنش كسي بيم دارم. اگر دست از من برداريد همچون يكي از خودتان هستم، و چه بسا در برابر كسي كه جهت سرپرستي خود برمي گزينند از همه شما شنواتر و فرمانبردارتر نيز باشم و من وزير و مشاورتان باشم بهتر از آن است كه اميرتان. (نهج البلاغه كلام 92)

در حقيقت اميرالمؤمنين علي (ع) با اين جمله خود وظيفه مردم عادي، كارگزاران و عمال را نسبت به مافوق خويش بيان مي كند.

ايشان در نامه شماره 5 خطاب به اشعث پسر قيس عامل آذربايجان مي فرمايد: كاري كه به عهده توست نان خورش تو نيست بلكه بر گردنت امانتي است.

در اينجا امام اشاره كرده است كه عامل بايد نسبت به امانتي كه از طرف رهبر به او واگذار شده است، امين بوده و محافظ آن باشد.

و همچنين در نامه شماره 20 خطاب به زيادبن ابيه كه در مال مسلمانان خيانت كرده بود وظيفه او را نسبت به خود بيان كرده است:...
اگر مرا خبر رسد كه تو اندك يا بسيار خيانت كرده اي چندان بر تو سخت گيرم كه اندك مال ماني و درمانده به هزينه عيال و خوار و پريشان حال.
نتيجه گيري
با نگاهي كلي به ديدگاه امام علي(ع) و دانشمندان غربي مديريت به تعاريف ويژگيها و مهارتهاي رهبري در رفتار با زيردستان و فرادستان چندنكته مشخص مي گردد:

1 - گرچه در تعاريف رهبري از ديدگاه امام علي (ع) و دانشمندان مديريت به طور مستقيم و غيرمستقيم به تاثير و نفوذ رهبري اشاره شده است اما نكته بسيار مهم ذات رهبري و مديريت بر مردم از ديدگاههاي هركدام از دو گروه است. نفوذ و تاثير مدير و رهبر بر مردم از ديدگاه دانشمندان مديريتي در ابتدا و به طور اولي رسيدن به اهداف سازمان است كه اكثر اوقات اين اهداف سازماني گروه خاصي را دربرمي گيرد. درحالي كه امام علي (ع) رهبري را امتياز و منتي براي مردم مي داند و مسئوليتي سنگين براي رهبر. بنابراين، پذيرش رهبري در ديدگاه امام تنها منحصر به پذيرش حكومت بر مردم نيست بلكه پذيرش مسئوليت كمك به مردم، احقاق حق، برقراري عدالت و گرفتن حق مظلوم از ظالم است. بنابراين امام در پذيرش زمامــداري خود آن را واجب بر خود مي داند، نه از آن جهت كه توسط پيامبر (ص) در غديرخم به اين سمت انتخاب شده بلكه به دليل عهد و پيمان خداوند با دانشمندان آگاه و رباني.

2 - در ديدگاه ويژگيهاي رهبري، دانشمندان مديريتي سير تاريخي را از ابتدا تا زمان معاصر طي كرده اند تا به مرحله ويژگيهاي اقتضايي دست يافته اند درحالي كه امام در خطبه ها و نامه هاي خود به طور مشخص و جامعي تمامي ابعاد بررسي شده در طول 50 سال مطالعات مديريتي را ذكـــر كرده است و اين از متن خطبه ها و نامه ها مشخص است كه با توجه به ذكر خصوصياتي مطلق و خاص براي رهبر، در موقعيتهاي مختلف فرمانهاي مختلف را به عوامل و زمامداران خود ابلاغ كرده است.

منابع و مأخذ:
1 - اخلاق كارگزاران (1377)، سازمان امور اداري و استخدامي كشور، مركز آموزش مديريت دولتي.
2 - ايران نژاد پاريزي، مهدي؛ ساسان گهر، پرويز (1379)، سازمان و مديريت، از تئوري تا عمل، موسسه عالي بانكداري ايران.
3 - بهرنگي (برنجي)، محمدرضا (1373)؛ مديريت آموزشي و آموزشگاهي؛ ناشر مؤلف.
4 - جعفري، سيدمحمدمهدي (1373)؛ آموزش نهج البلاغه، جلد نخست؛ سازمان چاپ و انتشارات.
5 - جعفري، سيدمحمدمهدي (1373)؛ پرتوي از نهج البلاغه (با استفاده از ترجمه آيت الله سيدمحمود طالقاني)؛ سازمان چاپ و انتشارات.
6 - دفت، ريچارد ال. (1377)؛ تئوري و طراحي سازمان؛ جلد دوم؛ مترجمان علي پارسائيان و سيدمحمداعرابي؛ دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
7 - ساعتچي، محمود (1375)؛ روانشناسي كاربردي براي مديران، انتشارات ويرايش.

8 - سيدعباس زاده، ميرمحمد (1371)؛ تئوري، تحقيق و عمل در مديريت آموزشي، جلد دوم، انتشارات انزلي.
9 - خميري، محمدعلي (1359)، مديريت و رهبري از ديدگاه نهج البلاغه، انتشارات وصحافي لوكس.
10 - علاقه بند، علي (1377)؛ مقدمات مديريت آموزشي، نشر روان.
11 - علاقه بند، علي (1370)؛ مديريت رفتار انساني، كاربرد منابع انساني، كنت بلانچارد، اميركبير.
12 - مطهــــــري، مرتضي (1353)، سيري در نهج البلاغه، انتشارات صدرا.
13 - ميچل، ترنس آر (1373)؛ مردم در سازمانها، مترجم: حسين شكركن، انتشارات رشد.
14 - وايلز، كيمبل _(1370)؛ مديريت و رهبري آموزشي، مترجم: محمدعلي طوسي، مركز مديريت دولتي.
15 - نهج البلاغه (1369)، سيدجعفر شهيدي.
16 - قرآن مجيد.

17 - Schermerhorn, John R, Hunt, James G, Osborn, Richard (1997), Organizational Behavior, Willey And Sons, Inc.

cityslicker
03-11-2007, 13:50
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[U[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ali-1991
05-11-2007, 13:35
سلام.خسته نباشید.ببخشید مقاله ای درباره زندیگینامه ناپلئون بناپارت میخواستم .بسیار بسیار ممنون میشم اگه کمکم کنین.بازم متشکرم

cityslicker
05-11-2007, 14:23
برای مطالعه در زندگی ناپلئون بهاين کتاب ها می توان مراجعه کرد (البته کتاب های ترجمه شده به فارسی)
محبوس سنت هلن

تقریرات ناپلئون در سنت هلن

ناپلئون بناپارت

ناپلئون در واترلو

ناپلئون و الکساندر اول تزار روسيه

خاطراتی از يک امپراتور

سرنوشت شوم يک امپراتور

سايه ی عقاب

دزيره(داستان عشق های ناپلئون)

پناهنده ی کرسی

ناپلئون و ژوزفين
البته اين ها کتاب هايی است که من می شناسم اگه کتابی از قلم افتاد بهم بگيد. ولی جامع ترين کتاب که خيلی از اين کتاب ها ازاون رفته شده و در اون تمام خصوصيات شخصی ازنظرقيافه اندام رفتار و ...از ناپلئون نوشته شده کتاب عصرناپلئون نوشته ی ويل وآريل دورانت يا همون ويل دورانت هست.

cityslicker
05-11-2007, 14:24
زندگینامه ی ناپلئون بناپارت


ناپلئون بناپارت : وی در سال ۱۷۶۹ در شهر آ ژاکسيو کرسی در جزيره
ی کرس متولد شد پدرش شارل بناپارت و مادر وی له تی زيا-رامو لی نو نام
داشت .له تی زيا ۷ فرزند به نام ها ی ژوزف ؛ناپلئون ؛ لوسين ؛ لوئی؛ژروم؛
اليزا؛ پولين و کارولين داشت که تمامی آنها بعد ازدرخشش ناپلئون جزو
سلاطين اروپا شدند.ولی افسوس که ناپلئون بزرگترين خبط خود را کرد
واين افراد نا لايق را که يکی از عوا مل سقوط ناپلئون بودندرا به
فرمانروايی کشور های تحت تسلط فرانسه در آورد. ناپلئون برادر دوم يک
خانواده ی مهاجر کرسی بود دوران جوانی وی با قناعت و به سختی
گذشت زيرا پدر او شارل در گذشته بود و وظيفه ی تامين معاش خانواده به
عهده ی او و ژوزف دو برادر بزرگتر بود.او تا زمان آشناشدن باژوزفين وفتح
ایتالياقدرتخريدحتی لباس سربازی خود را نداشت. چه کسی فکر می کرد
روزی خواهد آمدکه اوبرتخت فرمانروايی اروپابنشيند وبزرگترين فرمانروايان
اروپا با شنيدن نام او بر خود بلرزند.اما ناپلئون می گويد:
من برای سلطنت خلق شده ام من آينده راحس می کنممن از مردانی
هستم که آينده را به وجود می آورد .جالب است که دراين هنگام همه به او
میخندند.ولی تاکنون کسی پيدا نشده که نبوغ اورا نفی کند حتی در زمان
کو دکی اش .به عقيده گوته مغز ناپلئون بزرگترين مغزیاست که جهان به
وجود آورده است.مقدم بر هرچيزآدمی حساس بود از تيزی احساسات خود
رنج می برد:گوشهايش صداها را زيادتر ميشنيدبينی او بوهارابيشتراحساس
ميکرد چشمانشدر سطوح وظواهر بيشتررسوخ می کردهزاران سوال ميکرد
هزاران کتاب ميخواند. ناپلئونمیدانست چه چيزی رافراموش کندوچه چيزی
رابه خاطربسپارد.او بسيار مغرور وخودخواه بود و عاشق فاميلش.در راه
هدفش اراده ای آهنين داشت ولی درعين حال بخشنده ورمانتيک بوداو
میگفت:ميل جنسی از خود محيط آموخته ميشود و ارثی نيست . او خيلی
شوخ طبع بود و بر خلاف عادت فرانسويان خيلی سريع غذاصرف می کرد.او
می گويد:دوستی نامی بيش نيست هيچ کسرا دوست ندارم به خوبی می
دانم هيچ دوست واقعی ندارم واين ازاشتباهات اودرزندگی بودکه نتوانست
دوستان خود را بشناسد. ناپلئون درباره ی ازدواج عقيده اسلامی داشت
بدين معنی که ميگفت: هدف ازدواج بايدداشتن کودکان بسيار تحت شرايط
آزادی برای مرد و حمايت از همسر ی باوفا و مطيع باشد.او می گويد:به
عقيده ی من مضحک است که مرد نبايد بيش از يک زن مشروع بگيردوقتی
زن آبستن است مثل اين است که مرد اصلا زن ندارد.ناپلئون به شدت افرات
در پاکيزگی میکوشيد.قداوبيش از ۱۶۷سانتیمترنبود و با چشمانش انسان را
محسور ميکرد چشمانش انقدربا نفوذبودکه کسی جرات خيره نگاه کردن در
آن را نداشت.

magmagf
05-11-2007, 16:44
سلام.خسته نباشید.ببخشید مقاله ای درباره زندیگینامه ناپلئون بناپارت میخواستم .بسیار بسیار ممنون میشم اگه کمکم کنین.بازم متشکرم


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید




برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

ali-1991
05-11-2007, 20:36
cityslicker و magmaf عزیز بسیار از شما ممنون هستم و تشکر میکنم خیلی کامل وجامع بود. خیلی خیلی مرسی

brad pitt
08-11-2007, 16:31
با سلام
در ابتدا معذرت میخوام اگر اینجا این در خواستو میکنم

من مقدمه ی گلستان سعدی را به صورت خلاصه در حدود 2 یا 3 صفحه میخواستم

اگر کسی لطف کنه خیلی خیلی ممنونش هستم

با تشکر از شما
:11:

mahn90
09-11-2007, 08:59
ببخشید مقاله در مو رد ارتباط علوم تربیتی با علوم انسانی میخواستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

MIG
15-11-2007, 12:53
دوستان سلام
يه مقاله در باره "عدالت د رگلستان سعدي" مي خوام .لطفا كمك كنيد خيلي فوريه.

magmagf
15-11-2007, 13:26
دوستان سلام
يه مقاله در باره "عدالت د رگلستان سعدي" مي خوام .لطفا كمك كنيد خيلي فوريه.


سلام
راستش مطالبی که پیدا کردم همه در باب عدالت در بوستان سعدی بود گفتم شاید به دردتون بخوره


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

SadeghCom
16-11-2007, 08:09
سلام و خسته نباشید
من یه مقاله در مورد شغل روانشناسی میخوام. ممنون میشم اگه کمکم کنین.

SadeghCom
16-11-2007, 08:21
سلام.
من یه مقاله در مورد شغل روانشناسی میخواستم.
ممنون

sepideh khanom
18-11-2007, 11:33
سلام دوستان
یه مقاله در مورد شعرهای حماسی یا اسطوره میخوام
ممنون میشم اگه کمکم کنید

digidream
18-11-2007, 15:27
درخواست بیوگرافی و آثار مارکز رو دارم. ممنون می شم اگه کمکم کنید

magmagf
18-11-2007, 18:44
سلام دوستان
یه مقاله در مورد شعرهای حماسی یا اسطوره میخوام
ممنون میشم اگه کمکم کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

اخر این مطلب هم دیدگاه های ارسطو راجع به شعر حماسی هست

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
18-11-2007, 18:50
درخواست بیوگرافی و آثار مارکز رو دارم. ممنون می شم اگه کمکم کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

اینجا هم می تویند بعضی از اثارش را دانلود کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

HENRY_LETHAM
20-11-2007, 17:16
یه مقاله درباره مقایسه داستان رستم و سهراب با داستان ایرلندی کوچالین و کنلائوخ می خواستم

HENRY_LETHAM
20-11-2007, 20:58
خواهش می کنم اگه کسی منبعی و یا اطلاعاتی در باره کوچالین و کنلائوخ داره به من بده

HENRY_LETHAM
24-11-2007, 19:55
خواهش می کنم اگه کسی منبعی و یا اطلاعاتی در باره کوچالین و کنلائوخ داره به من بده
خواهش می کنم

jdw
28-11-2007, 23:07
در مورد بودجه یک تحقیق میخوام

magmagf
29-11-2007, 00:29
در مورد بودجه یک تحقیق میخوام

خیلی کلی درخواست کردین

مثلا مطلب زیر در مورد "نقش برنامه و بودجه در يك برنامه بازاريابي موفق" هست


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

E23
29-11-2007, 01:08
با سلام
من دنبال يه مقاله درمورد داستان عشق خسرو وشيرين هستم
با تشكر

elyass
29-11-2007, 01:56
من يه مقاله در رابطه با تاريخچه و اصولا در مورد طنز در ادبيات باستان و ماثر مي خواستم.:18:

magmagf
29-11-2007, 08:47
با سلام
من دنبال يه مقاله درمورد داستان عشق خسرو وشيرين هستم
با تشكر


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
29-11-2007, 08:52
من يه مقاله در رابطه با تاريخچه و اصولا در مورد طنز در ادبيات باستان و ماثر مي خواستم.:18:

شاید این مطالب به دردتون بخوره


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

HENRY_LETHAM
29-11-2007, 11:37
هیچ کس نمی تونه در مورد کوچالین و کنلایخ به من کمک کنه

SHOREH
29-11-2007, 20:45
E Book درمورد روشهاي مختلف امتيازدهي به اجزاءتشكيل دهنده يك شغل اگه هست لطفا معرفي كنيد.همون طبقه بندي مشاغل

The_matrix
29-11-2007, 22:39
سلام یه مقاله در مورد مدیریت آموزشی و برنامه سالانه در مدارس منظورم برنامه سالانه یک آموزشگاه که باید بگه کجا هستند و به کجا میرود را می خواستم

magmagf
02-12-2007, 00:56
E Book درمورد روشهاي مختلف امتيازدهي به اجزاءتشكيل دهنده يك شغل اگه هست لطفا معرفي كنيد.همون طبقه بندي مشاغل

کتاب نیست اما چون مثال واقعی هست شاید کمک کنه

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

ali-1991
02-12-2007, 13:31
سلام.خسته نباشید.یک مقاله راجع به انسان شناسی Anthropology میخاستم.لطفا کمتر از 5 صفحه نباشه.

با مرسی زیاد

magmagf
02-12-2007, 23:36
سلام.خسته نباشید.یک مقاله راجع به انسان شناسی Anthropology میخاستم.لطفا کمتر از 5 صفحه نباشه.

با مرسی زیاد


چنانچه انگلیسی می خواهین ببینید اگر این عناوین به دردتون می خوره میل بذارید تا براتون بفرستم

The problem of context in social and cultural anthropology

Recent advances in the study of burned bone and their implications for forensic anthropology

Medicolegal anthropology in France


و اینها هم فارسی هستند نمی دونم به درتون میخورند یا نه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

دوسی
04-12-2007, 10:54
سلام

دوستان اگه لطف کنید یک مقاله راجع به

چالش مهم اصلاح طلبان مذهبی درباب آزادی های سیاسی دراسلام

به من معرفی کنید خیلی ممنون می شم.

syeedalireza
07-12-2007, 12:14
سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم
ببخشید کسی خلاصه یکی از داستانهای آقای (سید محمدعلی جمال زاده) رو داره؟
خیلی ممنونم از همگی فارسی زبانان گل .........:11:

SHOREH
08-12-2007, 21:11
ممنون دوست گرامي .موفق باشيد

طراح سيستم
08-12-2007, 21:28
باسلام
مطلبي راجع به انواع مدل هاي طراحي سيستم هاي اطلاعاتي ميخواهم

imanjak123
13-12-2007, 17:29
یه مقاله در باره مکاتب ادبی موجود در ادوار مختلف ایران نیاز فوری دارم

imanjak123
13-12-2007, 17:32
آقا نیاز حیاتی دارم ( مکاتب ادبی موجود در ادوار مختلف ایران) میلم imanjak123@yahoo.com

imanjak123
17-12-2007, 10:24
اقا خواهشن یکی جوابم بده .........

mohrd
30-12-2007, 11:16
ببخشید میشه یک مقاله با موضوع « اعجاز قرآن از دیدگاه علوم ( یعنی علومی که قرآن درمورد گفته و به اون ها اشاره کرده) » بزارید؟؟؟؟؟؟؟ لطفا .:31::31::46::11:

sami_2006
30-12-2007, 16:32
سلام به همه دوستان عزیز
من چند وقته که دنبال یک سری مطلب واسه مقاله میچرخم اما چیزی گیر نمیارم
میشه کمکم کنید و اگه مطلب یا لینکی دارید برام بزارید؟
راستی مقاله هام اینه
1. انسجام اسلامی در قرآن کریم
2.عنصر ایمان در ایجاد و تحکیم وحدت
3.مفهوم اتحاد و وحدت از نظر عقل و دین
خیلی ممنون میشم ازتون که کمکم کنید
قربون همه شما
:11:

ZIBAYEKHOFTE
05-01-2008, 18:43
سلام
بریدم اینقدر گشتم
یه مقاله ی باهال می خوام در مورد "ادبیات و تربیت دینی"
البته میشه موضوشو یه کم تغییر داد
مثلا:
جمالزاده و تربیت دینی
اشعار سعدی و تربیت دینی

یا...
هرچی که به ذهنتون میرسه تواین مایه ها
من اصلا وقت ندارم
یعنی وقتم خیلی کمه
تو رو خدا کمکم کنید

magmagf
06-01-2008, 06:35
سلام
بریدم اینقدر گشتم
یه مقاله ی باهال می خوام در مورد "ادبیات و تربیت دینی"
البته میشه موضوشو یه کم تغییر داد
مثلا:
جمالزاده و تربیت دینی
اشعار سعدی و تربیت دینی

یا...
هرچی که به ذهنتون میرسه تواین مایه ها
من اصلا وقت ندارم
یعنی وقتم خیلی کمه
تو رو خدا کمکم کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

ZIBAYEKHOFTE
06-01-2008, 18:15
سلام با تشکر از همکار انجمن
ممنونم اما متاسفانه این موضوعاتی که شما معرفی فرمودید خیلی به کار من نیومد
ممنون میشم اگر دوستان دیگه هم لطفشونو رو کنن
اگر کسی کتابی با عنوان هایی که در پست قبلی گفتم سراغ داره ممنون میشم بهم آدرسشو بده
"آخه یکی بگه یه دانشجوی رشته کامپیوتر با اون همه درس تخصصی سخت باید برای ادبیاتش این همه بدو؟!":19::2:

Jalal
07-01-2008, 14:57
سلام
خسته نباشید !

یک زندگینامه 20 صفحه ای از فریدون توللی می خواستم . تو نت گشتم اما بیشتر از 5 صفحه نیافتم

ممنون میشم

marieh
08-01-2008, 00:26
سلام.
لطفا هر کی هر چی از فروغ داره(عکس مقاله و....به جز زندگی نامه) اگه ممکنه بهم بده.احتیاج خیلییییی فوری دارم.

magmagf
08-01-2008, 06:32
سلام.
لطفا هر کی هر چی از فروغ داره(عکس مقاله و....به جز زندگی نامه) اگه ممکنه بهم بده.احتیاج خیلییییی فوری دارم.


امیدوارم کمکتون کنه



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

hamed_shams
12-01-2008, 00:31
سلام
من یک مقاله می خواستم در رابطه با چگونگی پدید آمدن تعزیه و تاریخ به وجود آمدنش و ...
اگر کسی کمک کنه ممنون می شم

H M R 0 0 7
10-02-2008, 21:55
سلام دوستان و اساتید ادب
من دیوان حافظ و شاهنامه فروسی رو به صورت Pdf میخواستم. کسی هست بتونه کمک کنه؟
البته اگه برنامش هم باشه که حالت جستجو داشته باشه که عالی میشه.

پیشاپیش از کمکتون کمال تشکر رو دارم.

magmagf
10-02-2008, 22:56
سلام دوستان و اساتید ادب
من دیوان حافظ و شاهنامه فروسی رو به صورت Pdf میخواستم. کسی هست بتونه کمک کنه؟
البته اگه برنامش هم باشه که حالت جستجو داشته باشه که عالی میشه.

پیشاپیش از کمکتون کمال تشکر رو دارم.



حافظ با قابلیت جست و جو


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


شاهنامه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

H M R 0 0 7
11-02-2008, 15:45
حافظ با قابلیت جست و جو


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


شاهنامه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

خيلي سپاسگذارم.
اين لينك دومي هم من تگهاشو درست كردم. ولي تاپيك قفل شده بود و نتوستم جايگزين كنم.
اگه خواستين ميتونم براتون فايل متني رو بفرستم

ali_agha1981
14-02-2008, 16:01
سلام
بنده میخوام در مورد نظامی تحقیق کنم
تحقیق من به شکلی هست که باید از چند تا کتاب در مورد نظامی تحقیق کنم و از هر کتاب نیز یه سری نکات مهم در مورد نظامی بنویسم و جمع اوری کنم و منبع که همون کتاب باشه رو نیز باید ذکر کنم
از دوستان لطف میکنم بنده رو کمک و راهنمایی کنید

magmagf
15-02-2008, 08:46
سلام
بنده میخوام در مورد نظامی تحقیق کنم
تحقیق من به شکلی هست که باید از چند تا کتاب در مورد نظامی تحقیق کنم و از هر کتاب نیز یه سری نکات مهم در مورد نظامی بنویسم و جمع اوری کنم و منبع که همون کتاب باشه رو نیز باید ذکر کنم
از دوستان لطف میکنم بنده رو کمک و راهنمایی کنید

سلام
فکر می کنم یکی از مواردی که خیلی بتونه بهتون کمک کنه هم از لحاظ مطلب و هم معرفی مرجع یک کتابی هست که مجموعه مقالات یک کنفرانس در مودر نظامی هست اسمش هم هست

"مجموعه مقالات کنگره بین المللی بزرگداشت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی"

و یک کتاب هم هست با عنوان " حکمت ، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجوی " نوشته محمد تقی جعفری

ali_agha1981
16-02-2008, 19:17
سلام
فکر می کنم یکی از مواردی که خیلی بتونه بهتون کمک کنه هم از لحاظ مطلب و هم معرفی مرجع یک کتابی هست که مجموعه مقالات یک کنفرانس در مودر نظامی هست اسمش هم هست

"مجموعه مقالات کنگره بین المللی بزرگداشت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی"

و یک کتاب هم هست با عنوان " حکمت ، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجوی " نوشته محمد تقی جعفری
سلام
خیلی ممنون
ولی میتونستم برم کتابخونه این کتاب ها رو بگیرم ولی من میخواستم از همین کتاب ها یا کتاب ها مرتبط اگه مطلبی دارید.بذارید که به درد من میخوره و کارم راحتتر بشه !
ممنون:11:

faded
21-02-2008, 20:52
سلام دوستان
من کتاب منطق الطیر به انتخاب سیروس شمیسا که یک کتاب هست به صورت انتخاب یک تعداد بیت برای تدریس دانشگاهی احتیاج دارم
متن کاملش متاسفانه به دردم نمیخوره
ممنون

the undertaker
15-03-2008, 08:50
با سلام خدمت دوستان عزيز
من داستان رزم رستم و اسفنديار رو به نثر ميخوام.
لطفا Pdf نباشه چون ميخوام Copy كنم براي يه مقاله.
لطفا هر چه سريعتر ميتونيد كمكم كنيد.......
با سپاس فراوان

Consul 141
20-03-2008, 18:00
سلام دوست عزیز...
این هم لینک دانلود سایتهاش...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

موفق باشی...

faded
08-04-2008, 20:53
من خلاصه چندتا از رمان های معاصر با معرفی و زندگی نویسنده اش میخوام
ممنون میشم اگرمعرفی کنید

merlin001
11-04-2008, 12:35
سلام رفقا. حالتون خوبه. راستش یه کاری میخوام واسم انجام بدین البته نمیدونم انجام بدین یا نه. ولی به هر حال بد جوری کارم لنگه.
من باید سی بیت از دیوان حافظ رو معنی کنم و در هر بیت نیز یک آرایه را مشخص کنم که این آرایه نباید بیش از 3 بار تکرار شود.
میخواستم بدونم اگه حوصله اش رو دارین این کار رو برام انجام میدین/ ممنونتون میشم

DARKFALLER
17-04-2008, 08:38
یه درخواست درمورد کتاب ((مثنوی معنوی)) . کمک کنید . فوری

سلام
من یک درخواست خیلی فوری دارم . لطفا کمکم کنید
یک کلمه رو به دلخواه در مثنوی معنوی به من معرفی کنید و بگید که اون کلمه چندبار در مثنوی معنوی تکرار شده و هربار به چه معنی بوده ؟
بازم میگم ، به دلخواه خودتون یک کلمه رو بگید . البته کلمه ای باشه که خیلی زیاد هم تکرار نشده باشه چون من باید در این مورد تحقیق تحویل بدم

baktash
02-05-2008, 16:06
متن لوح برای تقدیر از برگزار کننده سمینار علمی

baktash
02-05-2008, 16:07
متن لوح برای تقدیر از برگزار کننده سمینار علمی اگه کسی بذاره خیلی ممنونش می شم

cerentipity2006
06-05-2008, 22:26
سلام یک مقاله در مورد لهجه معیار فارسی و تهرانی و انواع ان می خواستم.(حدود 15 صفحه)

Jalal
30-05-2008, 20:42
سلام دوستان اطلاعات در مورد این نویسنده می خوام

Tetsuya saruhashi

فکر میکنم املایی درست باشه ژاپنی هست

درست پست دادم نه؟

Utorrent
02-06-2008, 17:29
سلام دوستان
نمیدونم جای درستی اومدم یا نه ولی من یه مقاله در رابطه با
وضعیت علمی ایران در قبل و بعد از انقلاب میخواستم.
(فکر کنم علوم انسانی محسوب شه.)

sise
03-06-2008, 14:37
سلام
من یک مقاله می خواستم در رابطه با چگونگی پدید آمدن تعزیه و تاریخ به وجود آمدنش و ...
اگر کسی کمک کنه ممنون می شم


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

M-N-2007
20-06-2008, 17:05
سلام دوستان
من یه مقاله در رابطه با درس اخلاق می خواستم. در مورد هر موضوعی باشه اشکال نداره. مثل اخلاق دانشجویی،
اخلاق پژوهش و ....
یک دنیا ممنون میشم.:31:

magmagf
21-06-2008, 05:00
سلام دوستان
من یه مقاله در رابطه با درس اخلاق می خواستم. در مورد هر موضوعی باشه اشکال نداره. مثل اخلاق دانشجویی،
اخلاق پژوهش و ....
یک دنیا ممنون میشم.:31:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Mehran
27-06-2008, 13:23
سلام...

دوتا درخواست داشتم دوستان:

یکی Pdf "پله پله تا ملاقات خدا" استاد زرین کوب ...
و دیگری کتاب "حدیقه الحدیقه" سنایی ...

در ضمن آدم حال میکنه تو بخش موضوعات علمی دور میزنه انصافا خیلی خیلی منظمه ... (تا حالا کسی اینو بهتون گفته بود؟!)
خسته نباشید اساسی به برو بچز انجمن ...

با تشکر مهران...

magmagf
28-06-2008, 04:58
سلام...

دوتا درخواست داشتم دوستان:

یکی Pdf "پله پله تا ملاقات خدا" استاد زرین کوب ...
و دیگری کتاب "حدیقه الحدیقه" سنایی ...

در ضمن آدم حال میکنه تو بخش موضوعات علمی دور میزنه انصافا خیلی خیلی منظمه ... (تا حالا کسی اینو بهتون گفته بود؟!)
خسته نباشید اساسی به برو بچز انجمن ...

با تشکر مهران...

سلام اقا مهران

ممنون از لطفتون

برای درخواست کتاب باید به انجمن آموزش های الکترونیک مراجعه کنید


موفق باشید

Mehran
28-06-2008, 10:00
magmagf معرزت ... و ممنون از راهنماییتون :)

با تشکر مهران ...

خادم احمد حقيقي
07-07-2008, 21:58
برادر عزيز سلام، خادم احمد حقيقي يكي از دانشجويان دانشگاه كابل هستم در ارتباط قصه و حكايت به اطلاعاتي نيازمندم، اگر در اين خصوص بنده را همكاري كرده مي توانيد، از قبل سپاسگزار تان هستم.

فاطمه بیرانوند
08-07-2008, 22:58
سلام.من تازه امدم و نمیدونم چطور باید استفاده کنم یا حتی به دیگران کمک کنم.لطفا راهنمایی کنید.

فاطمه بیرانوند
09-07-2008, 10:45
در مورد زن در آثار داستانی مقاله یا کتاب معرفی کنید ممنون میشم.با سپاس.:20::40:

magmagf
09-07-2008, 11:08
در مورد زن در آثار داستانی مقاله یا کتاب معرفی کنید ممنون میشم.با سپاس.:20::40:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Mehran
16-07-2008, 19:15
سلام.من تازه امدم و نمیدونم چطور باید استفاده کنم یا حتی به دیگران کمک کنم.لطفا راهنمایی کنید.

سلام خوش اومدی :)

فکر میکنم این قسمت برای شما که تازه عضو شدی مناسب باشه

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

با تشکر مهران...

Mohammad Hosseyn
31-07-2008, 11:06
2553
با سلام ...

دوستان من دنبال یه مقاله ای هستم با موضوع " تاثیر عشق بر انسان ها " هستم . اگه چیزی دارید منو راهنمایی بفرمائید ...

magmagf
31-07-2008, 12:01
2553
با سلام ...

دوستان من دنبال یه مقاله ای هستم با موضوع " تاثیر عشق بر انسان ها " هستم . اگه چیزی دارید منو راهنمایی بفرمائید ...



سلام

محمد حسین جان ببین این تاپیک کمکی می کنه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Mohammad Hosseyn
31-07-2008, 13:02
سلام

محمد حسین جان ببین این تاپیک کمکی می کنه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
4553

ممنون فرانک جان ... اما چیزی که من می خوام اینه که یکم از اثار هنری مرتبط با عشق توش استفاده شده باشه و یکم بیشتر عنصر انسان تو باشه ... این تاپیک هم خوب بود ممنون ... اگه چیز دیگه ای دارید ممنون میشم ...

Ali_k
04-08-2008, 15:14
سلام
به دوستان زحمت کش این بخش

من یه مقاله در مورد مصطفی رحیمی نویسنده ی کشورمون میخوام
ممنون

فاطمه بیرانوند
17-08-2008, 17:19
بازم سلام.ممنون از راهنمایتون.در مورد مقاله نویسی هم اگه مطلب یا کتاب بدین ممنون میشم.

magmagf
18-08-2008, 11:26
بازم سلام.ممنون از راهنمایتون.در مورد مقاله نویسی هم اگه مطلب یا کتاب بدین ممنون میشم.



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

فاطمه بیرانوند
21-08-2008, 17:23
از راهنماییت ممنونم.آدرست خوب بود و به دردم خورد.:31::40::11:

Ship Storm
25-08-2008, 06:59
دوستا چه تاپیک خوبی هستش این واقعا عالیه

برای درس ادبیات دانشگاه باید تحقیق ببریم ممنون میشم 2 تا تحقیق در مورد ادبیات فارسی و یا شعرا و یا بزرگان تاریخ ادبیات باشه
فقط کمتر از 15 صفحه نباشه بیشتر از 25 صفحه هم نشه

خواهشا شامل مقدمه و منابع هم باشه
البته فقط تا پایان همین امشب بدستم برسه برام مفیده وگرنه دیگه احتیاج ندارم
ممنون و با تشکر

AADDNN
02-10-2008, 18:59
سلام
ممکنه دو سه صفحه ای بهم بدید
ممنون

m@sood
04-10-2008, 16:34
از دوستان کسی تعریف وتفاوت های آرایه های 1-اغراغ 2-غلو 3-مبالغه رو اگه میتونه برام بزاره.
با تشکر

Alireza.M67
12-10-2008, 17:18
سلام
کجا میتونم مقالات اقتصادی به زبان انگلیسی گیر بیارم ؟
موضوعاتی مثل تورم ، سرمایه گذاری و ...

sina_raha
15-10-2008, 19:33
سلام به همه ی شما بزرگواران.
من یک مقاله ی ادبی میخوام در حدود 4 صفحه، به زبان انگلیسی ، همراه با ترجمه ی ان و منبع!!
مقاله ی ادبی در مورد یک شاعر، نویسنده و یا کتاب ادبی.
ممنون میشم، اگر کسی کمکم کند.
با سپاس.

vahide
15-10-2008, 19:59
John Donne was born in Bread Street, London in 1572 to a prosperous Roman Catholic family - a precarious thing at a time when anti-Catholic sentiment was rife in England. His father, John Donne, was a well-to-do ironmonger and citizen of London. Donne's father died suddenly in 1576, and left the three children to be raised by their mother, Elizabeth, who was the daughter of epigrammatist and playwright John Heywood and a relative of Sir Thomas More. [Family tree.]


Donne's first teachers were Jesuits. At the age of 11, Donne and his younger brother Henry were entered at Hart Hall, University of Oxford, where Donne studied for three years. He spent the next three years at the University of Cambridge, but took no degree at either university because he would not take the Oath of Supremacy required at graduation. He was admitted to study law as a member of Thavies Inn (1591) and Lincoln's Inn (1592), and it seemed natural that Donne should embark upon a legal or diplomatic career.


In 1593, Donne's brother Henry died of a fever in prison after being arrested for giving sanctuary to a proscribed Catholic priest. This made Donne begin to question his faith. His first book of poems, Satires, written during this period of residence in London, is considered one of Donne's most important literary efforts. Although not immediately published, the volume had a fairly wide readership through private circulation of the manuscript. Same was the case with his love poems, Songs and Sonnets, assumed to be written at about the same time as the Satires.


Having inherited a considerable fortune, young "Jack Donne" spent his money on womanizing, on books, at the theatre, and on travels. He had also befriended Christopher Brooke, a poet and his roommate at Lincoln's Inn, and Ben Jonson who was part of Brooke's circle. In 1596, Donne joined the naval expedition that Robert Devereux, 2nd Earl of Essex, led against Cádiz, Spain. In 1597, Donne joined an expedition to the Azores, where he wrote "The Calm". Upon his return to England in 1598, Donne was appointed private secretary to Sir Thomas Egerton, Lord Keeper of the Great Seal, afterward Lord Ellesmere.


Donne was beginning a promising career. In 1601, Donne became MP for Brackley, and sat in Queen Elizabeth's last Parliament. But in the same year, he secretly married Lady Egerton's niece, seventeen-year-old Anne More, daughter of Sir George More, Lieutenant of the Tower, and effectively committed career suicide. Donne wrote to the livid father, saying:
"Sir, I acknowledge my fault to be so great as I dare scarce offer any other prayer to you in mine own behalf than this, to believe that I neither had dishonest end nor means. But for her whom I tender much more than my fortunes or life (else I would, I might neither joy in this life nor enjoy the next) I humbly beg of you that she may not, to her danger, feel the terror of your sudden anger."1
Sir George had Donne thrown in Fleet Prison for some weeks, along with his cohorts Samuel and Christopher Brooke who had aided the couple's clandestine affair. Donne was dismissed from his post, and for the next decade had to struggle near poverty to support his growing family. Donne later summed up the experience: "John Donne, Anne Donne, Undone." Anne's cousin offered the couple refuge in Pyrford, Surrey, and the couple was helped by friends like Lady Magdalen Herbert, George Herbert's mother, and Lucy, Countess of Bedford, women who also played a prominent role in Donne's literary life. Though Donne still had friends left, these were bitter years for a man who knew himself to be the intellectual superior of most, knew he could have risen to the highest posts, and yet found no preferment. It was not until 1609 that a reconciliation was effected between Donne and his father-in-law, and Sir George More was finally induced to pay his daughter's dowry.


In the intervening years, Donne practised law, but they were lean years for the Donnes. Donne was employed by the religious pamphleteer Thomas Morton, later Bishop of Durham. It is possible that Donne co-wrote or ghost-wrote some of Morton's pamphlets (1604-1607). To this period, before reconciliation with his inlaws, belong Donne's Divine Poems (1607) and Biathanatos (pub. 1644), a radical piece for its time, in which Donne argues that suicide is not a sin in itself.


As Donne approached forty, he published two anti-Catholic polemics Pseudo-Martyr (1610) and Ignatius his Conclave (1611). They were final public testimony of Donne's renunciation of the Catholic faith. Pseudo-Martyr, which held that English Catholics could pledge an oath of allegiance to James I, King of England, without compromising their religious loyalty to the Pope, won Donne the favor of the King. In return for patronage from Sir Robert Drury of Hawstead, he wrote A Funerall Elegie (1610), on the death of Sir Robert's 15-year-old daughter Elizabeth. At this time, the Donnes took residenceon Drury Lane. The two Anniversaries— An Anatomy of the World (1611) and Of the Progress of the Soul (1612) continued the patronage. Sir Robert encouraged the publication of the poems: The First Anniversary was published with the original elegy in 1611, and both were reissued with The Second Anniversary in 1612.


Donne had refused to take Anglican orders in 1607, but King James persisted, finally announcing that Donne would receive no post or preferment from the King, unless in the church. In 1615, Donne reluctantly entered the ministry and was appointed a Royal Chaplain later that year. In 1616, he was appointed Reader in Divinity at Lincoln's Inn (Cambridge had conferred the degree of Doctor of Divinity on him two years earlier). Donne's style, full of elaborate metaphors and religious symbolism, his flair for drama, his wide learning and his quick wit soon established him as one of the greatest preachers of the era.


Just as Donne's fortunes seemed to be improving, Anne Donne died, on 15 August, 1617, aged thirty-three, after giving birth to their twelfth child, a stillborn. Seven of their children survived their mother's death. Struck by grief, Donne wrote the seventeenth Holy Sonnet, "Since she whom I lov'd hath paid her last debt." According to Donne's friend and biographer, Izaak Walton, Donne was thereafter 'crucified to the world'. Donne continued to write poetry, notably his Holy Sonnets (1618), but the time for love songs was over. In 1618, Donne went as chaplain with Viscount Doncaster in his embassy to the German princes. His Hymn to Christ at the Author's Last Going into Germany, written before the journey, is laden with apprehension of death. Donne returned to London in 1620, and was appointed Dean of Saint Paul's in 1621, a post he held until his death. Donne excelled at his post, and was at last financially secure. In 1623, Donne's eldest daughter, Constance, married the actor Edward Alleyn, then 58.


Donne's private meditations, Devotions upon Emergent Occasions, written while he was convalescing from a serious illness, were published in 1624. The most famous of these is undoubtedly Meditation 17, which includes the immortal lines "No man is an island" and "never send to know for whom the bell tolls; It tolls for thee." In 1624, Donne was made vicar of St Dunstan's-in-the-West. On March 27, 1625, James I died, and Donne preached his first sermon for Charles I. But for his ailing health, (he had mouth sores and had experienced significant weight loss) Donne almost certainly would have become a bishop in 1630. Obsessed with the idea of death, Donne posed in a shroud - the painting was completed a few weeks before his death, and later used to create an effigy. He also preached what was called his own funeral sermon, Death's Duel, just a few weeks before he died in London on March 31, 1631. The last thing Donne wrote just before his death was Hymne to God, my God, In my Sicknesse. Donne's monument, in his shroud, survived the Great Fire of London and can still be seen today at St. Paul's.


1 Epton, Nina. Love and the English.
Cleveland: The World Publishing Co., 1960. 106-107.


John Donne, Metaphysical, Poet, Renaissance, English, England, Literature, Sermons, Holy, Sonnets, Meditations, poems, poetry, literature, Elizabeth, For Whom the bell Tolls, biography, Devotions, King James, love poems, romantic, spirituality, Divinity, theology.


Metaphysical, poet, For Whom the bell Tolls, poetry, poems, poem, metaphysics, wisdom, Renaissance, English, divine, church, England, Church of England, reformation, holy, book, books, Devotions, meditations, teacher, university, Divinity, Donne, pulpit, ministry, theology, theologian, pulpit, sermons, preaching, catholic, catholicism, protestant, puritans, sermons, sermons, protestant, readings, writer, author, lectional, lecture, sermon, Bible, biblical, English, Jesus, God, chaplain, latin, verse, teacher, philosophy, philosopher, mystic, spiritual, satire, religious, religion, sermon, sermons, lectionary, lecture, reading, writing, writers, metaphysics, Herbert, holy, saint, mystic, mysticism, christianity, christ, conceit, ministry.


John Donne, Metaphysical, Poet, Renaissance, English, England, Literature, Sermons, Holy, Sonnets, Meditations, poems, poetry, literature, Elizabeth, For Whom the bell Tolls, biography, Devotions, King James, love poems, romantic, spirituality, Divinity, theology. Donne, Metaphysical, metaphysics, poetry, poems, love poems, sonnets, renaissance, England, english, literature, Sermons, religious, writers, for whom the bell tolls, Christian, meditation, Devotions, love, romantic, holy, church, books, theology, preaching.


Metaphysical, poet, For Whom the bell Tolls, poetry, poesy, poems, poem, metaphysics, wisdom, Renaissance, English, divine, church, England, Church of England, reformation, holy, book, books, Devotions, meditations, teacher, university, Divinity, Donne, pulpit, ministry, theology, theologian, pulpit, sermons, preaching, catholic, catholicism, protestant, puritans, sermons, sermons, protestant, readings, writer, author, lectional, lecture, sermon, Bible, biblical, English, Jesus, God, chaplain, latin, verse, teacher, philosophy, philosopher, alchemy, alchemist, mystic, spiritual, satire, religious, religion, sermon, sermons, lectionary, lecture, reading, writing, writers, metaphysics, Herbert, holy, saint, mystic, mysticism, christianity, christ, conceit, ministry. John Donne, Metaphysical, Poet, Renaissance, English, England, Literature, Sermons, Holy, Sonnets, Meditations, poems, poetry, literature, Elizabeth, For Whom the bell Tolls, biography, Devotions, King James, love poems, romantic, spirituality, Divinity, theology.




سلام دوست من.
امیدوارم به کارت بیاد این مقاله. ولی متاسفانه ترجمه شو ندارم...
منبعشم برات مینویسم تو این سایت میتونی راجب خیلی از نویسنده ها و شاعرا مطلب پیدا کنی...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

sina_raha
15-10-2008, 20:37
Vahide عزیز.
دست شما درد نکنه...خیلی عالی بود...ولی فارسیش هم باید باشه..نمیشه کارش کرد؟(شرمنده)
ممنون

jokvsms
15-10-2008, 21:51
سلام من یه تحقیق درباره یکی از شاعران معاصر ایران می خواستم 25 تا 50 صفحه هم باشه کسی می تونه کمکم کنه ممنون

jokvsms
15-10-2008, 21:55
سلام من یه تحقیق درباره یکی از شاعران معاصر ایران می خواستم 25 تا 50 صفحه هم باشه کسی می تونه کمکم کنه ممنون

sina_raha
16-10-2008, 14:57
با سلام به همه ی شما دوستان و بزرگواران.
من یک مقاله ی ادبی میخوام به زبان انگلیسی، همراه با ترجمه ی ان و منبع.
مقاله ی ادبی درباره ی یک شاعر، یا نویسنده، یا کتاب.
ممنون میشم اگر کسی کمکم کند.

jasmin
16-10-2008, 17:50
سلام به همگی

مقاله ای می خواستم که در اون به این 2 سوال پاسخ داده شده باشه:

فرهنگ و عناصر آن کدامست؟
عناصر تشکیل دهنده فرهنگ ما ایرانیان چیست؟

ممنون

emp-ehsan
27-10-2008, 18:23
يك تحقيق 2-3 صفحه اي راجب ساعات كار مفيد در ايران
يا تعطيلي در ايران

اگه ممكنه لطف كنيد.

mummified
29-10-2008, 16:01
با سلام به همه ی شما دوستان و بزرگواران.
من یک مقاله ی ادبی میخوام به زبان انگلیسی، همراه با ترجمه ی ان و منبع.
مقاله ی ادبی درباره ی یک شاعر، یا نویسنده، یا کتاب.
ممنون میشم اگر کسی کمکم کند.
تنبل
پس خودت چیکار میخوای بکنی؟
میخوای من خودم بیارم به استادت تحویلم بدم؟
ها؟
شوخی کردم.
موفق باشی ولی اینطوری که نمیشه.
لا اقل یکی مقاله رو بهت میداد بعد جای دیگه درخواست ترجمه میزاشتی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

فاطمه بیرانوند
31-10-2008, 18:49
با سلام به همه ی شما دوستان و بزرگواران.
من یک مقاله ی ادبی میخوام به زبان انگلیسی، همراه با ترجمه ی ان و منبع.
مقاله ی ادبی درباره ی یک شاعر، یا نویسنده، یا کتاب.
ممنون میشم اگر کسی کمکم کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میتونی به این آدرس مراجعه کنی:20:
در باره ی نیما می باشه:46:
ببخشید با ترجمه نیست:31:

amir-shakh
01-11-2008, 20:20
سلام من یه مقاله در مورد صحیفه فاطمه ای میخوام کسی داره؟؟؟

morix_001
03-11-2008, 04:57
من لینک دانلود معنی این شعر رو میخواستم

با تشکر ...

morix_001
04-11-2008, 03:53
لطفا کمک کنید ...

mohsen.tr32
04-11-2008, 13:17
با سلام و خسته نباشيد خدمت كاربران عزيز


مي خاستم
مقاله اي در باره منجي عالم بشريت در دين اسلام و مسيحيت



:40:مر30

:10:

boeing_747
04-11-2008, 21:13
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان عزيز

چند مقاله نگارش تشريحي مي خواستم اگه لطف كنيد

يه نمونش رو مثال ميزينم


تشريح چيست؟

عام ترين و رايج ترين راه تشريح، طرح پرسش هايي در مورد ابعاد گوناگون يك چيز، شخص يا پديده است؛ مثلا: با طرح پرسش هاي زير درباره ابعاد گوناگون يا (ساختمان) مي توان آن را به خوبي تشريح كرد :

* چيست ؟
* چگونه است؟
* كجاست؟
* چه كسي آن را ساخته؟
* كي ساخته شده است؟
* به چه منظور ساخته شده است؟
* از كيست و براي كيست؟

اكنون به تشريح ساختمان مدرسه توجه كنيد.


مدرسه دو طبقه بود و نوساز بود و در دامنه كوه تنها قرار افتاده بود و آفتاب رو بود.

تابلوي مدرسه حسابي بزرگ و خوانا، از صد متري داد ميزد كه :
توانا بود هر كه .... هر چه دلتان بخواهد! با شير و خورشيدن كه آن بالا سر سرپا ايستاده بود و زوركي تعادل خودش را حفظ مي كرد و خورشيد خانم روي كولش را حفظ مي كرد و خورشيد خانم رو كولش با ابروهاي پيوسته و قلمچي كه به دست داشت. و تا سه تير پرتاب، اطراف مدرسه بيابان بود، درندشت و بي آب و آباداني. و آن ته رو به شمال ، رديف كاجها در عم فرو رفته اي كه از سر ديوار گلي يك باغ پيدا بود .... كلاس دوم بغل دفتر بود...بعد سالن بود ؛ خالي و بزرگ كه دو تا ستون سفيد چهارگوش پرش كرده بود و آن ته سه تا ميز و نيم كت شكسته ، ديوار روبرور پوشيده از پهلوانان و بزن بهادرها و سياه هاي دونده و مصري هاي وزنه بردار . و ديوار سمت راست پوشيده از يك نقشه بزرگ آسيا و ....با قلمي ناشي.
.....





چند نگارش تشريحي مانند نمونه بالا مي خواهم اگه لطف كنيد
ممنون

amir-shakh
07-11-2008, 16:31
سلام دوستان من یه تحقیق در مورد مصحف فاطمه(س) میخواستم تورو خدا کمک کنید

XirowN
12-11-2008, 21:13
سلام
من راجع این دو موضوع تحفیق میخواستم
1- روابط ایران با اروپا از صفویه تا قجار 20 صفحه با ذکر منبع ( کتاب )
2 - درباره شعر سپید
لطفا !

مملي ه ف
13-11-2008, 20:47
بچه ها گيج شدم كمك فوري
راستش اول منو ببخشيد اگر تو جاي درستي تايپيك نزدم سوالم اينكه من دنباله يك مقاله يا تحقيق مي گردم كه موضوعش وضعيت عربستان براي ارائه وحي به لحاظ سياسي و اجتماعي هست كه هرچي تو گوگل گشتم پيدا نكردم منظورم در دوران پيامبر هست نياز فوري دارم اگر مي شه برام بگذاريد

XirowN
15-11-2008, 00:01
سلام درباره این نوع شعر ( شعر سپید ) یه تحقیق میخوام !
کسی چیزی میدونه !
لطفا

sajad2000
24-11-2008, 21:42
سلام به دوستان
من مقاله ی در باره ی شهید نواب صفوی می خاستم 4و5 صفحه
مرسی

am2
25-11-2008, 18:00
سلام
لطفا يكي نقد كتاب كنت مونت كريستو رو اگه داره بزاره كه خيلي بهشش نياز دارم

sps
01-12-2008, 23:53
سلام
همگی خسته نباشید
من باید یه تحقیق بدم به مدرسه(سال 3 دبیرستانم)،مهلم ضد حال ما گفته که 40 بیت از شاهنامه رو که تو کتابای درسی دبیرستان و پیش دانشگاهی نیست جور کنید و در هر بیت اون یک آرایه پیدا کنید
منم اصلا آرایه بلد نیستم!می خواستم ببینم می تونید کمکم کنید یا نه ......؟!!

korokodil_avareh
11-12-2008, 14:00
سلام
يه مقاله حدودا 20 صفحه اي درباره يكي از شخصيتهاي معاصر ميخواستم حالا از زندگي نامه و بيوگرافيش شروع بشه تا...(اگر ايراني باشه بهتره)
لطفا از هركجا كه گذاشتيد آدرس اون سايت رو هم بگذاريد
اگر ميشه حداكثر تا جمعه صبح حاضر بشه
ممنون

mohammad k750i
14-12-2008, 16:26
با سلام:11:

من یه نقد شعر نیاز دارم حداکثر با خوده شعر 2 صفحه فردا هم باید تحویل بدم وگرنه ادبیات حذف میشم!:13:

هرچی تو نت و گشتم چیزی نبود میخواستم بدونم دوستان کسی سراغ نداره :10:

با تشکر قبلی ، هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!:11:

bidastar
14-12-2008, 21:44
این به دردت میخوره


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

sky_2
15-12-2008, 00:34
سلام
درخواست مقاله ای (زندگی نامه و...)در مورد فروغ فرخزاد و همچنین مقاله ای در رابطه با یک شاعر سیاسی ایرانی معروف می خواستم

با سپاس

jamshidjap
15-12-2008, 10:44
زندگی نامه فروغ فرخزاد

فروخ فرخزاد در دی ماه سال 1313 هجری شمسی در تهران متولد شد. پس از گذراندن دوره های آموزش دبستانی و دبیرستانی به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت.
شانزده ساله بود که به یکی از بستگان مادرش-پرویز شاپور که پانزده سال از وی بزرگتر بود- علاقه مند شد و آن دو با وجود مخالفت خانواده هایشن با هم ازدواج کردند. چندی بعد به ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت و نه ماه بعد تنها فرزند آنان کامیار دیده به جهان گشود. از این سالها بود که به دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها به چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و به دلیل اختلافاتی که با همسرش پیدا کرد به زودی به متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند.
نخستین مجموعه شعر او به نام اسیر به سال ۱۳۳۱ در حالی که هفده سال بیشتر نداشت از چاپ درآمد. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست ویک سالگی چاپ کرد و به دلیل پاره ای گستاخی ها و سنت شکنی ها مورد نقد و سرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت که به رغم آن ملامت ها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ درآمد.
فروغ در مجموعه اسیر بدون پرده پوشی و بی توجه به سنت ها و ارزشهای اجتماعی آن احوال و احساسات زنانه خود را که در واقع زندگی تجربی اوست توصیف می کند. اندوه و تنهایی و ناامیدی و ناباوری که براثر سرماخوردگی در عشق در وجود او رخنه کرده است سراسر اشعار او را فرا می گیرد. ارزش های اخلاقی را زیر پا می نهد و آشکارا به اظهار و تمایل می پردازد و در واقع مضمون جدیدی که تا آن زمان در اشعار زنان شاعر سابقه نداشته است می آفریند.
در مجموعه ديوار و عصيان نيز به بيان اندوه و تنهايی و سرگردانی و ناتوانی و زندگی در ميان روياهای بيمارگونه و تخيلی می پردازد و نسبت به همه چيز عصيان می كند. بدينسان فروغ همان شيوه توللی را با زبانی ساده و روان اما كم مايه و ناتوان دنبال می كند. از لحاظ شكل نيز در اين سه مجموعه همان قالب چهار پاره را می پذيرد و گهگاه تنها به خاطر تنوع ، اندكی از آن تجاوز می كند.
فروغ از سال ۱۳۳۷ به كارهای سينمايی پرداخت. در اين ايام است كه او را با ابراهيم گلستان نويسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بينيم. آن دو با هم در گلستان فيلم كار می كردند.
در سال ۱۳۳۸ برای نخستين بار به انگلستان رفت تا در زمينه امور سينمايی و تهيه فيلم مطالعه كند. وقتی كه از اين سفر بازگشت به فيلمبرداری روی آورد و در تهيه چند فيلم گوتاه با گلستان همكاری نزديك و موثر داشت. در بهار ۱۳۴۱ برای تهيه يك فيلم مستند از زندگی جذاميان به تبريز رفت. فيلم خانه سياه است كه بر اساس زندگی جذاميان تهيه شده ، يادگاری هنری سفرهای او به تبريز است. اين فيلم در زمستان ۱۳۴۲ از فستيوال اوبرهاوزن ايتاليا جايزه بهترين فيلم مستند را به دست آورد.
چهارمين مجموعه شعر فروغ تولدی ديگر بود كه در زمستان ۱۳۴۳ به چاپ رسيد و به راستی حياتی دوباره را در مسير شاعری او نشان می داد. تولدی ديگر ، هم در زندگی فروغ و هم در ادبيات معاصر ايران نقطه ای روشن بود كه ژرفای شعر و دنيای تفكرات شاعرانه را به گونه ای نوين و بی همانند نشان می داد. زبان شعر فروغ در اين مجموعه و نيز مجموعه ایمان بياوريم به آغاز فصل سرد كه پس از مرگ او منتشر شد ، زبان مشخصی است با هويت و مخصوص به خود او. اين استقلال را فقط نيما دارا بود و پس از او اخوان ثالث و احمد شاملو ﴿در شهرهای بی وزنش﴾ و اين تشخيص نحصول كوشش چندين جانبه اوست: نخست سادگی زبان و نزديكی به حدود محاوره و گفتار و دو ديگر آزادی در انتخاب واژه ها به تناسب نيازمندی در گزارش دريافت های شخصی و سه ديگر توسعی كه در مقوله وزن قائل بود.
فروغ پس از آنكه در تهيه چندين فيلم ابراهيم گلستان را ياري كرده بود در تابستان ۱۳۴۳ به ايتاليا، آلمان و فرانسه سفر كرد و زبان آلماني و ايتاليايي را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگي يونسكو از زندگي او فيلم نيم ساعته تهيه كرد، زيرا شعر و هنر او در بيرون از مرزهاي ايران به خوبي مطرح شده بود.
فروغ فرخزاد سي و سه سال بيشتر نداشت كه در سال ۱۳۴۸ به هنگام رانندگي بر اثر تصادف جان سپرد و در گورستان ظهيرالدوله تهران به خاك سپرده شد.

bidastar
15-12-2008, 15:33
آیا شاملو شاعری سی اسی بود ؟


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Arata
21-12-2008, 08:48
سلام ممکنه این لینک رو یک بار دیگه بگذارید ؟ انگار خراب شده . خیلی فوریه . ممنون .

separate
22-12-2008, 17:10
دوستان کسی مقاله ای درباره نقد و بررسی شعر های وحشی بافقی داره؟؟

AaVaA
30-12-2008, 07:51
Expired.....

jamshidjap
11-01-2009, 12:21
نوشته شده توسط Majid393


سلام

خوبی ؟؟ سلامتی ؟؟؟

یه زحمتی برات داشتم ......
میخواستم ببینم میتونی اشعار محمد صالح علا رو برام پیدا کنی ؟؟؟
هر چی بیشتر ، بهتر .......

ممنون ......


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

farvehar_1989
14-02-2009, 15:04
با سلام خدمت دوستان و سروران گرامی بنده به مقاله ای تحت عنوان " تاثیر شیوه های فرزند پروری والدین و نحوه ی مقابله با استرس فرزندان" نیاز ضروری دارم ...............لطفا هر چه سریعتر ..................حداکثر 3 روز وقت دارم

راضيه بهمني
15-02-2009, 14:13
بنده فوق ليسانس زبان وادبيات فارسي از دانشگاه شيراز دارم ودوست دارم در موضوع انيما وانيموس تحقيق ومطالعه داشته باشم ونياز به منابع ومواخذ دارم خواهشمند است بنده را راهنمايي فرماييد.

jamshidjap
17-02-2009, 21:32
نوشته شده توسط Majid393

سلام
یه تحقیق پر و پیمون با حجم صفحات زیاد میخواستم .....
با این موضوع : نادرشاه افشار یا زندگینامه نادرشاه افشار یا چیزی تو همین مایه ها .......

سلام

به این لینک مراجعه کن ، مفصلترین مطلب همین بود :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Niyoosha
19-02-2009, 19:37
سلام دوست من
شما میتوانید با مطالعه ی کتاب تحلیل رویاها اثر کارل گوستاو یونگ به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید.

bidastar
19-02-2009, 23:30
آنیما/آنیموس


اسطوره ها و روانشناسی يونگ بر اين باورند كه انسان ازلی، نر- ماده يعنی دو جنسی (Hermaphrodite ) بوده است. چنانكه افلاطون در رساله‌ی ظيافت(Symposium) می‌گويد:
خدايان نخست انسان را به صورت كره‌ای آفريدند كه دو جنسيت داشت. پس آن را به دو نيم كردند بطوريكه هر نيمه‌ی زنی از نيمه‌ی مردش جدا افتاد ، از اين روست كه هر انساني به دنبال نيمه‌ی گمشده‌ی خود سرگردان است و چون به زنی يا مردی بر می‌خورد ، می‌پندارد كه نيمه‌ی گمشده‌ی اوست.( در حاليكه نيمه گمشده هر انسان درون خود اوست كه متاسفانه به بيرون فرافكن مي‌كند).

نيكلاس برايف(اگر درست نوشته باشم) معتقد است: انسان نه تنها موجودي جنسي بلكه دوجنسي است و مردي كه با خصوصيات زنانه ناخودآگاهش در ارتباط نباشد(حوا) موجوديست آبستره و توسط كيهان اداره و تسخير ناخودآگاه و رباط گونه مي‌شود.

زني هم كه با مرد درونش درارتباط نباشد، زنيست بي‌شخصيت، بي‌هويت و بدون هدف و انگيزه.
در اسطوره‌های ايران باستان هم مرد و زن (مشی و مشيانه) هر دو ريشه‌ی يك گياه ريواس بودند كه اين ريشه چون روييد و از زمين بيرون آمد به دو ساقه‌ی همانند تقسيم گرديد.پس يكی نماد مرد (مشی ) وديگری نماد زن (مشيانه ) شد.
كارل گوستاو يونگ هم در روانشناسی به دو جنسی بودن انسان ازلی اشاره‌ای آشكار دارد و می‌گويد حتا در ايام قبل از تاريخ هم اين عقيده وجود داشته كه انسان ازلی هم نر است و هم ماده.
در فرهنگ نماد‌ها روان زنانه را آنيما (Anima ) و روان مردانه را آنيموس (Animus ) خوانده اند. يونگ آنيما و آنيموس را از مهم‌ترين آركِ تايپ‌ها در تكامل شخصيت می‌داند و می‌گويد: در نهايت، انسانی به كمال انسانيت خود می‌رسد كه آنيما وآنيموس در او به وحدت و يگانگی كامل برسند. يونگ، يكی شدن آنيما و آنيموس را ازدواج جادويی خوانده است و در واقع اصلي‌ترين بنيان روان آدمي، آنيما و آنيموس است.


آنيما

يكي از مهم‌ترين و پيچيده‌ترين آركٍ ‌تايپ‌ها، آنيما Anima است. آنيما روان مؤنث درون مرد يا طبيعت زنانه‌ي مستتر در مرد است.

آنيما در رؤياها و تخيلات و نقاشي‌ها و شعرها و داستان‌ها به‌صورت معشوق رؤيايي و مادر تجلي مي‌كند( همين‌طور كه بروز آنيموس به صورت عاشق رؤيايي است).
به اعتقاد يونگ، هر مردي در خود تصوير ازلي زني بخصوص را حمل مي‌كند، نه تصوير اين يا آن زن بخصوص راكه اين تصوير، ناخودآگاه و عاملي است موروثي از اصلي ازلي كه در دستگاه حياتي مرد مستتر است، صورت مثالي‌يي از همه‌ي تجربيات اجدادي جنس مؤنث، خزانه‌اي از همه‌ي تجربيات و احساساتي كه تاكنون در زنان بوده‌است.

« آنيما تجسم تمامي گرايش هاي رواني زنانه در روح مرد است. همانند احساسات ، خلق و خو هاي مبهم ، مكاشفه هاي پيامبر گونه ، حساسيت هاي غير منطقي، قابليت عشق شخصي، احساسات نسبت به طبيعت و سرانجام روابط با نا خودآگاه » ( انسان و سمبل هايش)

آنيما معمولا تحت تاثير شخصيت مادر شكل مي گيرد. چنانچه مرد به هر دليل نتواند با مادر ارتباط عاطفي مناسب برقرار كند مثل : فوت، سردي و بي توجهي مادر يا توجه بيش از اندازه مادر و ... اين عنصر زنانه كاركرد منفي خود را بروز مي دهد. در چنين حالتي مرد احساس مي كند :

« من هيچ نيستم. هيچ چيز براي من مفهوم ندارد و من برخلاف ديگران از هيچ چيز لذت نمي برم» ( انسان و سمبل هايش)
اين احساس ناتواني مي تواند مرد را به شرايطي دچار كند كه او احساس كند زندگيش يكسره سرد و خالي است.

اما يكي از متداولترين كاركردهاي منفي آنيما اين است كه مرد را پيوسته به سوي تخيلات شهواني سوق مي دهد. اين حالت بدوي ترين جنبه منفي آنيماست. در حقيقت در چنين شرايطي رابطه عاطفي مرد با زندگي كودكانه باقي مي‌ماند.

همچنين مردهاي بسياري را ديده ايم كه به طور عجيبي شيفته و دلباخته اولين زن زندگي خود هستند. به طوري كه در اذهان مردم اين باور بوجود آمده است كه مردها در عشق بسيار وفادارتر از زنها هستند و خاطره اولين عشقشان را به سختي فراموش مي كنند. اما در حقيقت اين احساس ناشي از(پروژكشن) فرافكني آنيماست.
بايد بدانيم كه هر مرد زني را دوست دارد كه خصوصيات روان زنانه خودش را دارا باشد. خوب مردي كه اسير جنبه هاي منفي آنيماست هنگامي كه با اولين زن زندگي خود روبه‌رو شود آنيما شروع به فرافكني مي كند و به مرد القا مي كند اين همان زني است كه مرد به دنبال اوست. ومرد چنان شيفته و شيداي اين زن مي شود كه گاه كار به جنون مي كشد. يونگ مي گويد:
« دقيقا اين زنان پري گونه هستند كه فرافكني عنصر مادينه را موجب مي شوند. به گونه اي كه مرد كم و بيش هرچيز افسون كننده اي را به آنها نسبت مي دهد و در باره آنها انواع خواب ها را مي بيند.» (انسان و سمبل هايش)



اما آنيما جنبه مثبت هم دارد. در چنين حالتي آنيما مرد را به سوي تعالي و رشد هدايت مي كند و به او كمك مي كند تا همسر مناسب خود را بيابد.

در بسياري از داستانهاي كهن ديده ايم كه شاهزاده اي براي نجات دختر مورد علاقه اش كه در يك قصر دور طلسم شده است مجبور است پس از تحمل مرارت و مشقت بسيار و جنگ با هيولاها وغولهاي عجيب و غريب به او دست يابد و با بوسه اي اورا بيدار كند.

در حقيقت اين معشوق طلسم شده نماد همان آنيما و روان زنانه مرد است و مرارت ها و جنگ با هيولاها نماد اين است كه مرد براي دستيابي به جنبه مثبت آنيماي خود بايد سختي بسيار بكشد .


در حقيقت آنيما با ارسال پيامهايي منفي نظير آنچه قبلا ذكر شد قصد دارد تا مرد را به شناخت و كشف شخصيت خود سوق دهد . و چنانچه مرد بتواند اين پيامها را تشخيص بدهد آنيما پلي مي شود ميان من (ايگو ) و (خويشتن) . چنين مردي پيوسته به پيامهاي آنيما توجه نموده و به آنها شكل ميدهد و در نهايت كاركرد مثبت آنيما به صورت خلاقيت هاي هنري در نوشته هاي ادبي – موسيقي – نقاشي و ... بروز مي كند.


آنيموس

آنيموس كه در فارسي به « عنصر مردانه » و « عنصر نرينه » ترجمه شده است ، از مهمترين آركِ تايپ هاست. آنيموس يا روان مردانه زن ، تصوير يك مرد خاص و مشخص نيست. بلكه روح مردانه ي زن است كه معمولا تحت تاثير شخصيت پدر شكل مي گيرد. چنانچه زن نتواند با پدر به هر دليلي ارتباط عاطفي متعادلي برقرار كند ، آنيموس جنبه منفي خود را به نمايش مي گذارد.

آنيموس بر خلاف آنيما كمتر به صورت تخيلات شهواني بروز مي كند. زني كه اسير جنبه هاي منفي آنيموس است معمولا احساس مي كند:

« تنها چيزي كه در دنيا مي خواهم اين است كه دوستم بدارد و او مرا دوست ندارد.»

« افكار ناخوداگاه آنيموس گاهي چنان حالت انفعالي بوجود مي آورد كه ممكن است به فلج شدن احساسات يا احساس نا امني شديد و احساس پوچي منجر گردد. آنيموس هم مانند آنيما چنانچه كاركرد منفي خود را بروز دهد مي تواند ازدواج زن را مختل سازد.


جالب است بدانيم زن و مرد فقط در 3درصد از DNA با هم تفاوت دارند اما چون اين اختلاف 3درصدي در همه سلولها اتفاق مي‌افتد، تفاوت زياد مي‌شود به همين دليل است كه زن و مرد نمي‌توانند همديگر را خوب درك كنند.

حال به اعتقاد يونگ درون هر انساني بين آنيما يا آنيموس و ايگوي شخص كه جنسيتش را نيز مشخص مي‌كند همينقدر اختلاف و تضاد هست كه اين پتانسيلها باعث توليد انرژي مي‌شود كه اگر كنترل نگردد و ناآگاهانه صورت گيرد، توليد انرژي منفي و باعث بروز روان پريشي و افسردگي مي‌شود و اگر آگاهانه باشد و كنترل گردد، از اين انرژي سنتزي مناسب انجام مي‌شود.

در اين مورد فرويد معتقد بود انسان مجبور است بين اين تضادها بماند و رنج بكشد ولي يونگ اعتقاد داشت: انسان مي‌تواند در مراحل بالاي آگاهي اين تضادها را آشتي بدهد(ديالكتيكي)



برخي خصوصيات آنيما و آنيموس


آنيما(روح زنانه):


تاريك روشن

سكون حركت

منفعل فعال

عاطفه منطق

انتظار كشنده جلورونده

بي‌هدف هدف مند

بي‌برنامه بابرنامه

بي‌وفا باوفا

عشق جنگ

علاقه به جمع علاقه به انزوا

--- معنويت

سرد گرم

بدون اصول اصول گرا









آنيموس(روح مردانه):

روشن
حركت

فعال

منطق

جلورونده

هدف من

بابرنامه

باوفا

جنگ

علاقه به انزوا

معنويت

گرم

اصول گرا
************************************************** **********************************

آنیما آنیموس

در علم روانشناسی مفهومی پیچیده به نام آنیما و آنیموس آورده شده است. در ناخودآگاه! هر مرد، تجسم یک عنصر زنانه بلقوه وجود دارد که آنیما نامیده می شود و در ناخودآگاه هر زن مردی خفته که آن را آنیموس می نامیم. آنیما و آنیموس هر فرد در شرایط خاصی از سایه ناخودآگاه سر بر می آورد و در شخصیتی ساختگی ذهنی یا فردی در بیرون برون فکنی می گردد. آنیما در تمایلات روانی مرد، به صورت احساسات و حالات عاطفی مبهم و خلسه آور و آنیموس در تمایلات عاطفی زن به صورت یک اعتقاد مخفی، تقدس، جنبه خوب و قدرت قابل اتکا خود را نشان می دهد. آنیما و آنیموس در اصل به منزله پایه های مردانگی و زنانگی ِ مرد و زن می باشد و هر چه شخصیت جنسیتی فرد شکیل تر و سالم تر باشد، آنیما و آنیموس، شکل خوشایند تر و سازگار تری خواهد داشت. یک شخص ممکن است همزمان آنیما/آنیموس خود را بر روی چندین فرد برون فکنی کند


************************************************** *********************

آنچه قرار است از این پس در این ستون به آن پرداخته شود ، مفهوم رابطه ، عشق و ازدواج نزد فلاسفه و متفکران مختلف و نحله های فکری است. چنان که می دانیم انسان ابتدایی (Primative) دارای نوعی باور حسّانی از کائنات بود و در مرحله ی ابتدایی رشد عقلانی قرار داشت و با همه ی کائنات، نوعی رابطه ی وجودی را تجربه و باورهای خود را در قالب اساطیر باور می کرد و دقیقاً این اساطیر پایه ی اندیشه ورزی بعدی قرار گرفت. عده ای از اندیشمندان معتقدند بزرگترین جهش فکری انسان جهش از ساحت اسطوره (Mythos)، به ساحت خرد ـ زبان (Logos) است. درست به همین دلیل بحث خود را با مفهوم عشق ، رابطه و ازدواج در اساطیر مختلف آغاز می کنیم. شاید بیان این نظر "یونگ" روان شناس بزرگ، خالی از فایده نباشد که : " تمام اساطیر کهن یک ملت در ناخودآگاه قومی آن ملت ، زنده و پابرجاست و رفتارهای کلی آن ملت را کنترل می کند " دقیقا به همین دلیل پرداختن به اساطیر کهن یک قوم، می تواند در شناخت فرهنگ و رفتارهای آن قوم مؤثر باشد.
عشق، موضوعی گسترده است؛ اما ترجیحاً بحث خود را با "تروبادرها" در قرن دوازدهم میلادی آغاز مي کنم. تروبادرها ، اشرافیان پرووانس و بعدا سایر بخش های فرانسه و اروپا بودند. آن ها شاعرانی بودند که خصلتی معین داشتند؛ به روان شناسی عشق علاقه مند بودند و به نظر "جوزف کمبل" آنان اولین کسانی بودند که عشق را به صورتی که اکنون در اروپا وجود دارد ، مورد توجه قرار دادند؛ یعنی عشق به عنوان رابطه ی چهره به چهره . پیش از آن عشق صرفا اروس (Eros) یا خدایی بود که میل جنسی را برمی انگیخت. این تصور با تجربه ی عاشق شدن آن گونه که تروبادرها درک می کردند فرق داشت. مردم چیزی در مورد دلدادگی نمی دانستند. دلدادگی امری شخصی است که تروبادرها آن را درک کردند. در حالی که اروس و آگاپی (عشق معنوی مسیحی)، عشق های غیر شخصی اند.
اروس نوعی خواست زیست شناختی یا تمایل اندام ها به یکدیگر است. عامل شخصی در آن دخالت چندانی ندارد و آگاپی که پیام غالب مسیحیت است، دوست داشتن همسایه به اندازه ی خویش است. فنیلکس معتقد است دقیقا این عشق است که راه را بر قرار گرفتن در فراسوی نیک و بد ( آن گونه که نیچه می گوید ) قرار می دهد. این عشق ( آگاپی) نوعی شفقت است. تجربه ی اروس نوعی تصرف است. در هند ، خدای عشق، جوانی قوی هیکل و پرابهت و مسلح به یک کمان و ترکشی پر از تیر است. تیرها نامهایی از قبیل "عذاب" و " گشایش " دارند. در واقع او تیر را چنان وارد بدن فرد می کند که گویی نوعی انفجار کامل فیزیولوژیک ـ روان شناختی اتفاق می افتد. این تجلی اروس است. نوع دیگر عشق، یعنی " آگاپی " ، عشق به همسایه مانند عشق به خویش است. در این حالت نیز فرقی نمی کند که شخص مورد نظر چه کسی باشد. اما در مقوله ی "دلدادگی" با آرمانی کاملا شخصی مواجه هستیم. این تلقی از عشق تجربه ای کاملا شخصی است. در مقوله ی دلدادگی ، دل اندام گشوده شدن در مقابل دیگری است. صفتی انسانی است در برابر صفات حیوانی که علایق شخصی را دنبال می کند. می دانیم که در فرهنگ های سنتی ازدواج را خانواده ها ترتيب می دهند و این امر به هیچ وجه در حوزه ی تصمیم گیری افراد نبوده است. در هندوستان حتی امروز هم در روزنامه ها ستونی وجود دارد که در آن دلالان ازدواج، برای زنانی که عرضه می دارند، تبلیغ می کنند(اوج این امر را در اینترنت می توان مشاهده کرد) در دوران قرون وسطی، این نوع از ازدواج به وسیله ی کلیسا تقدیس می شد. لذا فکر تروبادورها مبنی بر نوع دلدادگی واقعی چهره به چهره بسیار خطرناک بود. این بدعت به نوعی زنا محسوب می شد، چیزی که می توان آن را زنای معنوی نامید؛ چون ازدواج تماما به وسیله ی جامعه ترتیب داده می شد. عشقی که از تلاقی نگاه ها پدید می آمد ارزش معنوی والاتری داشت. این عشق چهره به چهره از منظر کلیسا و اعتقادات کلیسایی طرد می شود ، چنان که اروس هم در قرون وسطی طرد می شود. در کمدی الهی دانته در بخش "جهنم" هنگامی که دانته به عشاق بزرگ تاریخ نگاه می کند و آن ها را (هلن ، كلئوپاترا ، تریستان و ... ) را در جهنم می بیند. درست تاکید بر این بینش كليسایی دارد که این عشاق مستحق رنج کشیدن هستند، چرا که عشق آن ها از جنس اروس بوده است نه آگاپه. اما تروبادرها به همه ی این باورها نه گفته اند. از نظر آن ها عشق ، معنا و مفهوم و اوج زندگی است. درست همان گونه که واگنر در اپرای بزرگ خود درباره ی تریستان و ایزولده می گوید:" در این جهان بگذار دنیای خود را داشته باشم، خواه به عقوبت جاودانی گرفتار شوم یا نجات یابم. من عشق خود را می خواهم . من زندگی خود را می خواهم.
چنان که آمد تمام تاریخ غرب در زمینه ی رابطه ی میان دو جنس به شکل رسمی یکی از این سه رویکرد را می پسندیده است. رویکرد اول رویکرد جنسی (اروس) ، رویکرد دوم رویکرد دوست داشتن بی دریغ و بی توقع (آگاپه) است و رویکرد سوم رویکرد عشق و دلدادگی. رویکرد سوم، در روح شوالیه گری متجلی می شود و در آثار رمانتیک ها و نویسندگان رومانتی سیست به اوج خود می رسد. اما وقتی غرب که غرب در برابر مدرنیسم قرار می گیرد، تمام این سه تعریف در هم آمیخته می شود و پس از عبور از موج سوم مدرنیسم، به نوعی گم شدگی معنا می رسد. این گم شدگی معنا دقیقا چیزی است که بسیاری از جامعه شناسان و اسطوره شناسان از میشل فوکو تا دومزیل، به نقد آن پرداخته اند. اما سوال اساسی که تفکر غرب با آن روبروست آن است که امروزه به واقع کدام رویکرد به رابطه می تواند راهگشای جامعه باشد. نظام تبلیغاتی و سیستم سرمایه داری با توجه به اهداف خود ، همچنان رابطه ای مبتنی بر اروس (امروزه به آن اروتیک گفته می شود)را تبلیغ می کند. مراکز اخلاقی از جمله چندین تلویزیون رسمی و غیر رسمی آگاپه را تبلیغ می کنند و ادبیات ، هنر غرب و در راس آن ها هالیوود ، مبلغ نوعی عشق و دلدادگی است که قرابت هایی هم با اروس دارد.
اما آن چه مسلم است که نهادها ی اخلاقی غرب نیز به این نتیجه رسیده اند که احیای فرهنگ عشق و دلدادگی راهی تضمین کننده برای پرکردن خلاءهای اخلاقی و معنوی است.


************************************************** ******************************

آنیما و آنیموس
آرکی تایپ(Archetype) یا صورت‌مثالی، یا کهن‌الگو، یا صورت‌اساطیری، از محتویات ذهن‌ناخودآگاه‌جمعی است. یونگ تظاهرات آن‌را Psychoid یعنی روانواره یا شبه‌روح(۳) خوانده‌است.

یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین آرکی‌تایپ‌ها که یونگ مشخص کرده‌است آنیما Anima است. آنیما روان مؤنث درون مرد است یا طبیعت زنانه‌ی مستتر در مرد است( همین طور آنیموس Animus طبیعت مردانه‌ی مختفی در زن است). آنیما در رؤیاها و تخیلات و نقاشی‌ها و شعرها و داستان‌ها به‌صورت معشوق رؤیایی-Dream girl- تجلی می‌کند( همین‌طور که بروز آنیموس به صورت عاشق رؤیایی-Dream Lover- است.

یونگ در تکامل شخصیت( The development of personality) می‌نویسد:

“هر مردی در خود تصویر ازلی زنی را حمل می‌کند، نه تصمیر این یا آن زن بخصوص را، بلکه یک تصویر بخصوص زنانه را. این تصویر اساسا ناخودآگاخ است، عاملی است موروثی از اصلی ازلی که در دستگاه حیاتی مرد مستتر است، صورت مثالی‌یی از همه‌ی تجربیات اجدادی جنس مؤنث، خزانه‌ای از همه‌ی تجربیات و احساساتی که تاکنون در زنان بوده‌است.”

آنیما در ادبیات بصورت معشوق و مادر تجلی پیدا می‌کند. من قبول دارم که نزدیکی مطلق آنیما محال‌گونه و دشوار است و به‌طور کلی باید گفت که خودآگاه بر آن مُشعر نیست چندان‌که بسیاری از هنرمندان از این که نتوانسته‌اند آن‌چه را که می‌خواهند تشریح کنند به گلایه پرداخته‌اند:

“ نمی‌دانم تا نزدیک صبح چندبار از روی صورت خیالی او نقاشی کردم ولی هیچکدام موافق میلم نمی‌شد، هر چه می‌کشیدم پاره می‌کردم. از این کار نه خسته می‌شدم و نه گذشتن زمان را حس می‌کردم”(۴).

رسیدن به سعادت و آرامش مطلق، حاصل خودشناسی‌ است(…) که مهم‌ترین عنصر روح آنیما و آنیموس است( اجزاء دیگری هم داریم: سایه، نقاب…). از این رو همواره باید کوششی در جهت شناخت و رسیدن به توازن و همزبانی بااین روح پنهان صورت گیرد، چنان‌که در خواب و بیداری، در خودآگاهی و ناخودآگاهی با او یعنی با خود در حال صلح و صفا به‌سر بریم، نه تنها کردار ما را مغشوش و خواب‌های ما را آشفته نسازد بلکه موجد نگاه‌های تازه و احساس زیبایی و الهام در ما باشد.

حضور من در این دفتر تلاشی است در همین راه، شاید برای نزدیک شدن به مقصود از هر دری بگویم، اما این تلاش به قدر وسع حواس محدود یک انسان بی‌ادعاست که گزارش می‌دهد و قانون صادر نمی‌کند. شاید این مقدمه به درازا کشید اما سعی خواهم کرد از این پس جز به ضرورت چیزی نگویم، میهمانان این کلبه یک نیما و مینای خیالی‌اند. اگر چه تنها نیما گزارش می‌دهد و مینا غایب است، اما تا هستم، چشم و گوش و هوشم آماده‌ی پذیرش دریافت دیدگاه و نظرات دوستان هم‌‌نفس و رهگذران بیرون این قفس خواهد بود.

************************************************** *********************

اگه قصد خرید کتاب رو داری میتونی به اینجا مراجعه کنی :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

************************************************** *****

کماکما
27-02-2009, 08:25
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان عزيز

چند مقاله نگارش تشريحي مي خواستم اگه لطف كنيد

يه نمونش رو مثال ميزينم


تشريح چيست؟

عام ترين و رايج ترين راه تشريح، طرح پرسش هايي در مورد ابعاد گوناگون يك چيز، شخص يا پديده است؛ مثلا: با طرح پرسش هاي زير درباره ابعاد گوناگون يا (ساختمان) مي توان آن را به خوبي تشريح كرد :

* چيست ؟
* چگونه است؟
* كجاست؟
* چه كسي آن را ساخته؟
* كي ساخته شده است؟
* به چه منظور ساخته شده است؟
* از كيست و براي كيست؟

اكنون به تشريح ساختمان مدرسه توجه كنيد.


مدرسه دو طبقه بود و نوساز بود و در دامنه كوه تنها قرار افتاده بود و آفتاب رو بود.

تابلوي مدرسه حسابي بزرگ و خوانا، از صد متري داد ميزد كه :
توانا بود هر كه .... هر چه دلتان بخواهد! با شير و خورشيدن كه آن بالا سر سرپا ايستاده بود و زوركي تعادل خودش را حفظ مي كرد و خورشيد خانم روي كولش را حفظ مي كرد و خورشيد خانم رو كولش با ابروهاي پيوسته و قلمچي كه به دست داشت. و تا سه تير پرتاب، اطراف مدرسه بيابان بود، درندشت و بي آب و آباداني. و آن ته رو به شمال ، رديف كاجها در عم فرو رفته اي كه از سر ديوار گلي يك باغ پيدا بود .... كلاس دوم بغل دفتر بود...بعد سالن بود ؛ خالي و بزرگ كه دو تا ستون سفيد چهارگوش پرش كرده بود و آن ته سه تا ميز و نيم كت شكسته ، ديوار روبرور پوشيده از پهلوانان و بزن بهادرها و سياه هاي دونده و مصري هاي وزنه بردار . و ديوار سمت راست پوشيده از يك نقشه بزرگ آسيا و ....با قلمي ناشي.
.....
من هم میخواهم. لطفا یکی را هم به من میل کنیدفوری.:20:

چند نگارش تشريحي مانند نمونه بالا مي خواهم اگه لطف كنيد
ممنون

من هم میخواهم. لطفا یکی را هم به من میل کنیدفوری.:20:

sam & snake
02-03-2009, 14:02
يك سري كتاب در باره ي تاثيرات قران بر ادب فارسي ميخواستم لطفا بهم معرفي كنيد اگه تحقيق يا مطلبي هم در اين باره داريد بهم بديد هر چي كه باشه ميخوام فقط مرتبط لطفا سريع چون اصلا وقت ندارم بايد قبل از عيد تمومش كنم:41:

bidastar
03-03-2009, 14:56
با نگاهی گذرا آثار بزرگان ادبیات و شعر پیداست که
بسیاری از عبارات و تعبیرات و اشارات و استدلال‏های
آنان به اقتباس یا الهام از این کتاب مبین و یا
احادیث ائمه معصومین ( علیهماالسلام) است.
قرآن کتاب دینی و اعتقاد نامه همه مسلمانان جهان
است. قرآن شریف این کتاب حکمت و هدایت نظر به تعالی
انسان‏ها از خاک تا افلاک دارد . و اساسا آمده است
که آدمیزادگان را از مغاک شهوات پست‏حیوانی به اوج
افلاک و سفرهای علوی و آسمانی برساند .
کتابی که با گذشت هزار و چهار صد سال، با زندگی آنان
عجین شده و گویی با رگ و پوست و خون آنان در هم
آمیخته . لذا خواندن، درک مفاهیم و آموزش این کتاب
بزرگ به منزله زیستن و حیات دوباره ما با قرآن است.
از روزی که متولد می‏شویم تا روزی که از این جهان
فانی توشه حیات اخروی را بر می‏گیریم و رخت‏سفر
می‏بندیم در غم و شادی و در زندگی اجتماعی و فردی با
قرآن و حدیث‏سرو کار داریم و همین ملازمت و خلط شدن
زندگی با این کتاب آسمانی نیاز به فهمیدن و فهمانیدن
آن را برای هر مسلمانی آشکار می‏سازد .
از این گذشته بر همه آشکار است که پس از فتح ایران
توسط اعراب و لشکر اسلام، مردم ایران که ندای حیات
بخش اسلام را با گوش جان شنیدند، با شور و شوق تمام
این فرهنگ را پذیرفتند و در بالندگی و رشد آن در
زمینه‏های گوناگون علمی، اعتقادی، احتماعی و سیاسی،
ادبی و هنری پا به پای دیگر مسلمانان حرکت کردند (و
چه بسا در مواردی گوی سبقت رااز اعراب ربودند). و
سرمایه‏های جاودان و ماندگاری را برای ما آفریدند .
ادبیات‌ کهنسال‌ کشورمان‌ چنان‌ مفاهیم‌ گوناگونی‌
را از این‌ سرچشمه‌های‌ پربرکت‌ الهی‌ وام‌ گرفته‌
که‌ بدون‌ آشنایی‌ با قرآن‌ و حدیث‌، آگاهی‌ نسبت‌
به‌ تمامی‌ زوایای‌ سروده‌ها و نوشته‌های‌ شعرا و
نویسندگان‌ ایرانی‌ به‌ امری‌ محال‌ مبدل‌ شده‌
است‌. از طرفی‌، این‌ تأثیرپذیری‌ تنها به‌ حوزه‌
مفاهیم‌ محدود نشده‌ و حوزه‌ علوم‌ ادبی‌ و چگونگی‌
به‌ کارگیری‌ کلمات‌ و کیفیت‌ کلام‌ را نیز در
برگرفته‌ است‌.
یکی از این سرمایه‏های افتخارآمیز ما سروده‏های
شاعران و سخنوران و نوشته‏های دبیران و مترسلان و
نویسندگان و تاملات عارفان و اندیشه‏های حکیمان و
فیلسوفان ایرانی مسلمان است . با نگاهی گذرا به آثار
این بزرگان پیداست که بسیاری از عبارات و تعبیرات و
اشارات و استدلال‏های آنان به اقتباس یا الهام از
این کتاب مبین و یا احادیث ائمه معصومین (
علیهماالسلام) است
تاریخ ادبیات نشان می دهد که هر چه زمان گذشته است،
نفوذ معنوی قرآن کریم در ادبیات مردم مسلمان بیشتر
شده است. مقصود این است که در صدر اسلام یعنی قرن
اول و دوم، ادبیات عرب آن مقداری که قرآن باید جای
خود را باز کند نکرده است، هر چه زمان می گذرد قرآن
بیشتر آنها را تحت نفوذ قرار می دهد.
می آییم سراغ شعرهای مسلمانان فارسی زبان، رودکی که
از شعرای قرن سوم است اشعارش فارسی محض است یعنی
نفوذ قرآن آنقدرها زیاد به چشم نمی خورد. کم کم که
پیش می رویم به زمان فردوسی و بعد از او که می رسیم
نفوذ قرآن را بیشتر مشاهده می کنیم.
وقتیکه به قرن ششم و هفتم یعنی به دوران مولوی می
رسیم، می بینیم مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد، هر چه
می گوید تفسیرهای قرآن است منتهی از دیدگاه عرفانی.
در صورتیکه باید قاعدتاً عکس قضیه باشد یعنی یک اثر
ادبی در زمان خودش بیشتر باید اثر بگذارد تا یک قرن
و دو قرن بعد.
تمکین‌ از ادبیات‌ قرآنی‌ توسط‌ شاعران‌ و
نویسندگان‌، یک عامل‌ بسیار مهم است‌. با توجه‌ به‌
اینکه‌ قرآن‌ به‌عنوان‌ یک‌ کتاب‌ کاملاً ادبی‌،
الگویی‌ موفق‌ و نمونه‌ اعلای‌ تأثیرگذاری‌ بر
مخاطب‌ است‌، مورد توجه‌ شاعران‌ و نویسندگان‌
هوشیار ما قرار گرفته‌ و آنان‌ برای‌ اعتلا و فخامت‌
بخشیدن‌ به‌ آثار خود به‌ سراغ‌ قرآن‌ رفته‌اند.
قرآن‌ از روش‌های‌ دیگری‌ از جمله‌ تمثیل‌ نیز
استفاده‌ کرده‌ است‌. این‌ روش‌ هم‌ مانند سایر
روش‌ها برای‌ قابل‌ فهم‌ کردن‌ مطالب‌ مورد استفاده‌
قرار گرفته‌ است‌. البته‌ تمثیلات‌ قرآن‌، تمثیلات‌
خاصی‌ هستند. به‌عنوان‌ مثال‌، وقتی‌ قرآن‌ می‌خواهد
در اذهان‌ تصوری‌ از بهشت‌ ایجاد کند، می‌گوید:
"جنات‌ تجری‌ تحتها الانهار" و به‌ این‌ ترتیب‌ ذهن‌
انسان‌ را به‌ سمتی‌ سوق‌ می‌دهد که‌ می‌تواند یک‌
حوزه‌ فکری‌ و ذهنی‌ را از بهشت‌ مجسم‌ کند. زمانی‌
نیز که‌ می‌خواهد خداوند را بشناساند، می‌فرماید:
"الله‌ نورالسماوات‌ و الارض‌" به‌ این‌ ترتیب‌ ذهن‌
را به‌ یک‌ حقیقت‌ نورانی‌ متمایل‌ می‌کند. سپس‌
تعریفش‌ از این‌ حقیقت‌ نورانی‌ خاص‌تر می‌شود و
می‌گوید: "مثل‌ نوره‌، کمشکاة‌ فیها مصباح‌
المصباح‌" و با این‌ تعریف‌، مفهومی‌ را که‌ ما از
نور محسوس‌ می‌شناسیم‌، از ذهن‌مان‌ دور می‌کند.
سوگند خوردن‌ نیز یکی‌ دیگر از روش‌های‌ قرآنی‌
است‌. قرآن‌ هیچ‌ نیازی‌ به‌ سوگند خوردن‌ ندارد.
اما چون‌ مردم‌ با سوگند مطلبی‌ را بیشتر باور
می‌کنند، قرآن‌ نیز چنین‌ می‌کند و گاه‌ در بعضی‌ از
سوره‌ها از جمله‌ دو سوره‌ شمس‌ یا ضحی‌ سوگندهای‌
مکرری‌ می‌آورد.
تأثیر قرآن در فرهنگ‌آفرینی چندین تمدن فوق‌العاده
بوده است. ما چندین روایت از اسلام داریم که همه
اسلام است. اسلام ایرانی، اسلام مصر، اسلام سوریه،
اسلام اسپانیا و ... و اسلام ایرانی که مرحوم هانری
کربن که اسلام‌شناس و ایران‌شناس و شیعه شناس بزرگ
فرانسوی باب کرده است کاملاً اصطلاح درستی است. یعنی
اسلام ایرانی که منظور تشیع است و قبل از اینکه حتی
تشیع مذهب رسمی ما بشود بسیاری از ایرانیها در علوم
حدیث و علوم قرآن پیش‌روی داشتند و نیز در علوم
دستور زبان و صرف و نحو تا فلسفه و کلام که الآن از
اثرات آن معلوم است که ایرانیها چه قدر تلاش
کرده‌اند. یعنی چندان تلاش کرده‌اند که او از اسلام
ایرانی سخن می‌گوید و به حق هم سخن می‌گوید. پیش از
اینکه شیعه در ایران سراسری شود یعنی در قرن ۱۰ و
پیش از آن هم در قرون طلایی (قرن ۴) که اوج تمدن
اسلامی بوده سهم ایرانیها چه در ادارة حکومت و راه
بردن اجتماع و چه در فرهنگ‌آفرینی بسیار بوده است و
قرآن نقش اول را ایفا می‌کرده؛ در لغت‌نامه‌ها حضور
داشته، همچنین در فلسفه، عرفان و فقه حضور داشته.
اصول فقه پر از مثالهای قرآنی است. علم حدیث باید با
قرآن سنجیده شود و علم فقه که از آیات احکام در درجة
اول استفاده می‌شود. تمدن به جنبة سخت‌افزاری
می‌گویند و فرهنگ به جنبة نرم افزاری. به قول
قدیمیها به آن نقطة زیر ساخت می‌گویند و به این
روساخت. مثل عرفان و شعر و فرهنگ و علم و ... . بدون
تمدن فرهنگ وجود ندارد و بدون فرهنگ هم تمدن.
قرآن همچنان در همة ارکان تمدن و فرهنگ ما تأثیر
داشته و در شعر ما هم تأثیر داشته است.
غالب‌ کسانی‌ که‌ در حوزه‌ ادبیات‌ فارسی‌ صاحب‌
نامند، یا اشعری‌ مذهبند و یا شیعه‌. از طرفی‌ هم‌
در بین‌ اشعاره‌ و هم‌ در بین‌ شیعیان‌، فرقه‌های‌
مختلفی‌ داریم‌ که‌ خوشبختانه‌ آثار تمامی‌ آنها
کمابیش‌ از آیات‌ و احادیث‌ تأثیر پذیرفته‌ است‌ و
اصولاً امروز نمی‌توان‌ در حوزه‌ تاریخ‌ ادبی‌
ایران‌ اثری‌ یافت‌ که‌ متأثر از قرآن‌ و حدیث‌
نباشد. ولی‌ به‌ یک‌ نکته‌ باید توجه‌ داشت‌ و آن‌،
این‌ است‌ که‌ در دوره‌ای‌ از تاریخ‌ کشورمان‌،
برخی‌ شاعران‌ به‌ نوعی‌ تأویل‌گرایی‌ در آیات‌ و
احیاناً احادیث‌ میل‌ پیدا کردند، بخصوص‌ شاعرانی‌
همچون‌ ناصرخسرو که‌ معتقد به‌ مذهب‌ اسماعیلیه‌
بودند.
از این‌ رو برداشت‌های‌ خاصی‌ از آیات‌ قرآن‌ و
احادیث‌ در آثار این‌ گروه‌ از شاعران‌ راه‌ یافته‌
است‌. از طرفی‌ عرفا با برداشت‌های‌ ذوقی‌ از آیات‌
که‌ به‌ اشعارشان‌ نیز راه‌ پیدا کرد، مسائلی‌ را
مطرح‌ کردند که‌ با برداشت‌های‌ مفسران‌ شیعه‌ یا
معتزلی‌ از قرآن‌، سنخیتی‌ ندارد و بر این‌ اساس‌
مخالفت‌هایی‌ هم‌ با این‌ گروه‌ها در طول‌ تاریخ‌
صورت‌ گرفته‌ است‌.علمای‌ ادب‌ در تدوین‌ علوم‌
ادبی‌ دست‌ به‌ یک‌ الگوبرداری‌ جدی‌ از قرآن‌
زده‌اند و به‌ طور قطع‌ در همه‌ آثاری‌ که‌ از سوی‌
علمای‌ ایرانی‌ و عرب‌ در این‌ حوزه‌ نوشته‌ شده‌،
بسیاری‌ از شواهد مثال‌ از قرآن‌ گرفته‌ شده‌ است‌.
در برخی‌ کتاب‌ها حتی‌ کتاب‌هایی‌ که‌ به‌ زبان‌
فارسی‌ نوشته‌ شده‌اند ،گاه‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌
برای‌ یک‌ صنعت‌ ادبی‌ هیچ‌ شاهد مثالی‌ جز آیه‌
قرآن‌ نیافته‌اند و همین‌ شاهد مثال‌ هم‌ مدام‌ در
کتاب‌های‌ مختلف‌ تکرار شده‌ است‌. بنابراین‌
می‌توانیم‌ با قاطعیت‌ بگوییم‌ که‌ ادبیات‌ فارسی‌
نه‌ تنها از لحاظ‌ مضمون‌، بلکه‌ از لحاظ‌ صناعات‌
ادبی‌ نیز به‌ شدت‌ تحت‌ تأثیر قرآن‌ و حدیث‌، این‌
سرچشمه‌های‌ جوشان‌ فیض‌ و رحمت‌ بوده‌ است‌ و در
واقع‌ باید جاذبه‌های‌ ادبیاتمان‌ را تا حدی‌ بسیار،
مرهون‌ زیبایی‌ و شکوه‌ کلام‌ الهی‌ و ائمه‌ اطهار
بدانیم‌.
سعدی خود در این مورد می گوید:
همه قبیله ی من، عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو،
شاعری آموخت
تاثیرات زیادی، دین اسلام در تمام شئون زندگی
ایرانیان بویژه در عرصه ادبیات از خود به جای گزارده
تا جائیکه ما بیشتر کتابهایی که از پیشیایان برجای
مانده نگاهی بکنیم خواهیم دریافت که کمتر موضوع ادبی
است که مایه خود را از مفاهیم قرآنی نگرفته باشد به
گونه‌ای که بیشتر مفاهیم مطالب آنها یا بطور آشکار و
یا غیر مستقیم مانند کنایه و ایهام به بیان نکته‌ای
حکمت آموز کلام خداوند اشاره شده و در این زمینه
کافی است به قلم بزرگ مردانی چون مولوی، سعدی،
فردوسی و دیگر آثار منظوم و منثور نظری کنیم تا در
یابیم که چقدر از آیات و اشارت و عبارت و یا نکات و
دستورات تربیتی و اخلاقی، علمی و سیاسی ،... آورده‌
و با شعرهات خود ذهن بشر را به تکاپو ‌انداخته‌ند.
در تاریخ ادبیات فارسی، نشانه‌های تاثیر قرآن در نظم
و نشر فارسی کاملا مشهود است. از جهات متعدد و به
صور گوناگون شعرا و نویسندگان ما از عبارات و مضامین
آیات قرآنی و الفاظ قرآنی استفاده کرده‌اند. این
استفاده یا به عین عبارت بوده یا به مضمون یا به
صورت اشاره و تلویح و درج یا به صورت حل و ترجمه یا
به صورت کاربرد الفاظ قرآنی نمونه‌های زیادی در
دوره‌های ادبی زبان فارسی سراغ داریم که این تاثیرات
را کاملا نشان می‌دهد. در قرن چهارم هجری اصولا
معارف اسلامی پایه و اساس فرهنگ جوامع مسلمان بود و
در همه شئون زندگی مسلمانان نفوذ داشت. طبعا شعر و
ادب نیز از این تاثیر و نفوذ بی‌بهره نماند.
در اشعار فارسی که از این دوره (عصر سامانی) برجای
مانده، شواهد متعددی برای این تاثیر می‌توان یافت.
در اشعاری از این دوره، مضامین و قصص قرآنی و احادیث
نبوی به درجات و صور گوناگون بازتاب پیدا کرده است.
مثلا در اشعار رودکی می‌بینیم: "حجت یکتا خدای و
سایه اویست / طاعت او کرده واجب آیت فرقان" که اشاره
دارد به "و اطیعوالله الرسول و اولی الامر منکم"
(آیه ۶۲ سوره نسا). یا جای دیگر می‌گوید که "سماع و
باده گلگون و لعبتان چو ماه / اگر فرشته ببیند در
اوفتد در چاه" که اشاره به داستان هاروت و ماروت در
قرآن است.
باز هم رودکی می‌گوید: "زلفینک او بر نهاده دارد /
بر گردن‌هاروت زاولانه" (زاولانه = بند آهنین) که
باز به داستان هاروت و ماروت در آیه ۹۶ سوره بقره
اشاره دارد. از ابوشکور بلخی در همین دوره داریم:
"از دور به دیدار تو اندر نگرستم / مجروح شد آن چهره
پر حسن و ملاحت / وز غمزه تو خسته شد آزرده دل من /
وین حکم قضایست جراحت به جراحت" که به آیه قصاص (۴۹)
در سوره مائده اشاره دارد. یا باز شهید بلخی
می‌گوید: "به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم / در آتش
حسراتم فگند خواهندی" که به داستان ابراهیم و نمرود
در سوره انبیا (آیات ۶۱ _ ۶۹) اشاره دارد.
در مدارس‌ نظامیه‌ که‌ به‌ همت‌ خواجه‌ نظام‌الملک‌
وزیر دانشمند سلجوقی‌ در قرن‌ پنجم‌ هجری‌ در ایران‌
شکل‌ گرفت‌، درس‌های‌ یکنواختی‌ تدریس‌ می‌شد که‌ از
جمله‌ دروس‌ آموزش‌ علوم‌ اسلامی‌ از قبیل‌ تفسیر و
حدیث‌شناسی‌ بود و به‌ همین‌ دلیل‌ اکثر شعرا و
نویسندگان‌ و عالمان‌ ما برخاسته‌ از همین‌ مدارس‌
بوده‌اند. بنابراین‌، می‌توان‌ گفت‌ نظامیه‌ها در
ترویج‌ علوم‌ اسلامی‌ و رونق‌ ادبیات‌ و نیز در
تأثیرپذیری‌ ادبیات‌ از قرآن‌ و حدیث‌ نقش‌ مهمی‌
ایفا کرده‌اند. البته‌ در همین‌جا باید به‌ عامل‌
دیگری‌ هم‌ اشاره‌ کرد که‌ آن‌ رونق‌ بازار وعظ‌
است‌.
همان‌طور که‌ می‌دانیم‌ شیوع‌ تصوف‌ در ایران‌ و
ظهور شخصیت‌های‌ برجسته‌ای‌ که‌ این‌ نوع‌ تعلیمات‌
را سرلوحه‌ فعالیتشان‌ قرار می‌دادند، سبب‌ شد تا
شاگردان‌ این‌ افراد نیز که‌ عمدتاً ادبا، فضلا و
دانشمندان‌ آن‌ دوره‌ یا دوره‌ بعد بودند، تحت‌
تأثیر وعظ‌ و خطابه‌ قرارگیرند و اندیشه‌هایی‌ را
که‌ از این‌ مجالس‌ اخذ می‌کردند در آثار خود منعکس‌
کنند و به‌ این‌ ترتیب‌ استفاده‌ از آیات‌ و احادیث‌
از این‌ طریق‌ نیز در ادبیات‌ فارسی‌ رونق‌ بیشتری‌
یافت‌.
در مورد راز نگهداری و غیبت نکردن حافظ علیه الرحمه
می‌فرماید:
پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان رخصت خبث نداد از
نه حکایتها بود
که بیت فوق اشاره به آیه‌ای از قرآن است. پیرگلرنگ
در این بیت کنایه از شراب گلرنگ و یا شاید هم پیر
مغان باشد و بدان مناسبت که چهره‌ای صورتی گلفام
دارد و ازرق پوشان کنایه است از صوفیه بدان مناسبت
که خرقه کبود می‌پوشند. رخصت خبث نیز به معنی اجازاه
افشای خباثتها، پلیدیها است چرا که غیبت کردن کار بد
و حرامی است و مفهوم این بیت بر گرفته از آیه شریفه
" و بعضی، بعضی دیگر را غیبت نکنید آیا دوست دارید
یکی از شما گوشت برادرش را بخورد در حالیکه کراهت
دارد از آن" گرفته شده است.
خاقانی شیروانی در مورد فطرت پاک اولیه می گوید:
چنان در بوته تلقین مرا بگداخت کاندرمن نه شیطان
ماند و وسواسش نه آدم ماند و عصیانش
در توضیح این بیت آمده که من به آن فطرت پاک اولیه
بازگشتم نه می‌دانم شیطان چیست نه آدم کیست. " اشاره
به آیه : " وعصی آدم ربه فخوی".
و باز این مثالها زیاد است که در این فرصت ممکن نیست
که تمام شعرها بیان گردد؛ پس به این چند مورد اکتفا
می‌کنیم. در گلستان سعدی آمده که:
- پس در هر نفسی نعمت موجودست و بر هرنعمتی شکری
واجب.
که اشاره به آیه هفتم سوره ابراهیم می‌باشد که " اگر
واقعا سپاسگزاری کنید نعمت شما را افزون خواهم کرد و
اگر ناسپاسی نمایی قطعا عذاب من سخت خواهد بود".
بطور کلی در اشعار شاعران و نثرهای نویسندگان به غیر
از آیات الهی به سخن معصومان و احادیث آنها بسیار
اشاره کرده‌اند.
اما بزرگترین چیستان و به بیان دیگر سرّ اسرار هستی
آفریدگار است و در کنار آن چرایی آفرینش و از کجایی
آن ، هان که مولانا می‌گوید:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر
ننمایی وطنم
نخست‌ باید گفت‌ که‌ تأثیر قرآن‌ و حدیث‌ بر ادبیات‌
فارسی‌ همچنان‌ مشهود است‌ و کسانی‌ همچون‌ شهریار،
مهرداد اوستا و حتی‌ شاعران‌ نوپردازی‌ مانند اخوان‌
ثالث‌ در آثارشان‌ به‌ آیات‌ و احادیث‌ و قصص‌
قرآنی‌ توجه‌ داشته‌اند. در مورد تغییر در نحوه‌
استفاده‌ ادبای‌ گذشته‌ و معاصر، چنین‌ به‌ نظر
می‌رسد که‌ در شعر و نثر قدیم‌ انعکاس‌ آیات‌ و
احادیث‌ در اشکال‌ متنوع‌ و متعددی‌ صورت‌ می‌گرفت‌،
از جمله‌ درج‌ کامل‌، درج‌ ناقص‌، تضمین‌، اقتباس‌،
تلمیح‌ و... در بعضی‌ از دواوین‌، آیه‌ای‌ به‌ جای‌
یک‌ مصرع‌ آمده‌ است‌. به‌عنوان‌ مثال‌ "بسم‌الله‌
الرحمن‌ الرحیم‌" را نظامی‌ به‌عنوان‌ مصرعی‌ در
ابتدای‌ مخزن‌الاسرار آورده‌ است‌، ولی‌ اکنون‌
آیات‌ و احادیث‌ بیشتر به‌ صورت‌ تلمیح‌ و اشاره‌
مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد.
بعد از ظهور اسلام‌ در ایران‌، نزدیک‌ به‌ دو قرن‌
ادبیات‌ فارسی‌ مکتوب‌ قابل‌ توجهی‌ نداشته‌ایم‌.
البته‌ این‌ نکته‌ به‌ این‌ معنا نیست‌ که‌ ادبا و
شعرای‌ ما از نوشتن‌ و سرودن‌ دست‌ کشیدند بلکه‌ بنا
بر ضرورت‌هایی‌ که‌ در آن‌ هنگام‌ به‌ وجود آمد، به‌
زبان‌ عربی‌ تمایل‌ پیدا کردند ولی‌ نکته‌ای‌ که‌
باید آن‌ را مورد توجه‌ قرار دهیم‌، این‌ است‌ که‌
این‌ تأثیرپذیری‌ به‌ مرور در بین‌ ادبا و شعرای‌ ما
بیشتر شده‌. مثلاً اگرچه‌ رودکی‌ به‌عنوان‌ نخستین‌
شاعر پرمایه‌ ایرانی‌ در دوره‌ اسلامی‌ مطرح‌ است‌ و
تحت‌ تأثیر قرآن‌، حدیث‌ و فرهنگ‌ دینی‌ قرار دارد،
منتها میزان‌ این‌ تأثیر نسبت‌ به‌ شاعری‌ که‌ در
اواخر قرن‌ پنجم‌ و اوائل‌ قرن‌ ششم‌ می‌زیسته‌
کمرنگ‌ است‌. یعنی‌ تأثیرگذاری‌ قرآن‌ و حدیث‌ را در
رودکی‌، دقیقی‌ و فردوسی‌ نسبت‌ به‌ حدیقه‌ سنایی‌
به‌ مراتب‌ کمتر می‌بینیم‌. در دوره غزنوی هم شواهد
متعددی از تاثیر آیات قرآنی و مضامین قرآنی در شعر
فارسی داریم. مثلا در این شعر از ناصر خسرو
می‌خوانیم: "نز پی بازی آفرید تو را / چه کنی بیهده
حدیث دراز / بازگشتت به سوی یزدانست / چند باشی اسیر
آز و نیاز". "نز پی بازی آفرید تو را" اشاره است به
"افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا ترجعون" که
در سوره مومنون (آیه ۱۱۵) آمده است.
یا باز ناصر خسرو می‌گوید: "زندگانی دراز خواهد مرد
/ از پی خفت و خیز از پی خورد / تا مزه بیشتر تواند
یافت / تا بزه بیشتر تواند کرد" که اشاره است به آیه
"بل یرید الانسان لیفجر امامه" در سوره قیامة (آیه
۵). به خصوص در مورد ناصر خسرو، استاد دکتر مهدی
محقق تحقیق زیادی کرده و تمام این اشارات قرآنی را
در میان اشعار او نشان داده است.
یا در همین دوره غزنوی از عنصری داریم: "در دشمنانت
گر‌چه کثیرند خیر نیست / چونان که گفت یزدان لاخیر
فی کثیر" که اشاره است به سوره نسا، آیه ۱۱۴: "لا
خیر فی کثیر من نجویهم". در اینجا عنصری به صراحت
اشاره می‌کند که این عبارت قرآنی است. در جای دیگر
باز عنصری اشاره دارد به داستان هاروت و ماروت در
سوره بقره و می‌گوید: "زهره به دو رخسار تو داده همه
زیور / هاروت به دو چشم تو داده همه دستان."
یا اشاره منوچهری به داستان آبستن شدن مریم در این
شعر: "بی‌ شوی شد آبستن چون مریم عمران / وین قصه
بسی خوبتر و خوشتر از آنست /زیرا که گر آبستن مریم
به دهان شد / این دختر رز را نه لبست و نه دهانست"
که بر‌گرفته از دو آیه از سوره انبیا و تحریم است:
"فنفخنا فیها من روحنا" (آیه ۹۱ سوره انبیا)،
"فنفخنا فیه من روحنا" (آیه ۱۲ سوره تحریم).
ناصرخسرو قبادیانی بلخی یکی از حکماء و شعرای نیمهء
دوم قرن پنجم هجری است ، ایام شباب را به عیش و نوش
گذراند اما در سن چهل و سه سالگی تحول معنوی برای او
پیش آمد از تعلقات چشم پوشید و به سوی کعبه روانه
شد. پس از زیارت کعبه به مصر رفت و با دعاه
اسماعیلیه آشنا شد و زندگانی معنوی تازه‌ای را آغاز
کرد. پس از بازگشت به خراسان، بی‌پروا به نشر دعوت
فاطمیان پرداخت . ناصرخسرو دارای تالیفات زیادی است
از جمله: وجه دین، جامع‌الحکمتین، زادالمسافرین،
سفرنامه و دیوان اشعار. او در فن قصیده‌سرایی
استادان استادی مسلم است . او حکیمی است الهی و در
مبحث الهیات و تاویل آیات قرآن نظراتش شایان توجه
است . اسماعیلیه و ناصرخسرو به تاویل قائلند و آیات
قرآن را به کلی تاویل می‌کنند: "شورست چو دریا بمثل
صورت تنزیل تاویل چو لؤلؤست سوی مردم دانا" و در
"جامع‌الحکمتین" می‌گوید: "مر کتاب خدای را تاویل
است ، اما بتاویل عقلی گویند صفات مخلوق را از خالق
نفی کنیم" ناصرخسرو، قرآن کریم را از حفظ داشته و به
سبب اعتقاد محکم او نسبت به قران، در شعر خویش از
این کتاب آسمانی بسیار تاثیر پذیرفته است . در این
رساله کوشیده‌ایم تا تاثیر قرآن کریم را در شعر
ناصرخسرو براساس ابواب زیر بررسی کنیم: تلمیح به قصص
قرآن: ناصرخسرو طبق روش خاص خود به قصص مختلف قرآن
اشاره کرده است ، مانند داستان خلقت آدم و سجده
نکردن شیطان بر او، داستان هاروت و ماروت ، داستان
حضرت نوح و کشتی و طوفان و غیره. اشاره به آیات قرآن
کریم: در این بخش بیتهایی از دیوان ناصرخسرو که در
آنها به سوره‌ای از قرآن یا آیه‌ای از آیات قرآن
کریم اشاره شده، آورده شده است ، در هر مورد آیهء
مورد نظر را نیز ذکر کرده‌ایم. معنی و مفهوم آیات :
ناصرخسرو در بسیاری از اشعار خود مضمون آیات قرآن
کریم را آورده است ، آنچنان که به خواندن آن بیت ، و
آشنایی مختصر با قرآن کریم، آیهء مورد نظر به ذهن
می‌رسد. در این بخش ، ابیاتی را آورده‌ایم که مفاهیم
آن از مفاهیم آیات قرآن اقتباس شده است . مفردات
قرآن کریم: در این بخش اشعاری از دیوان ناصرخسرو ذکر
شده است که شاعر در آنها، لغات و ترکیباتی را از
قرآن گرفته است . کاربرد این لغات و ترکیبات گاهی
هیچ ارتباطی به آیهء قرآن ندارد و گاهی نیز با آیات
قرآن مرتبط است . تشبیهات قرآن کریم: آخرین بخشی که
در رسالهء حاضر به آن پرداخته شده است تصاویر قرآنی
و تشبیهاتی است که ناصرخسرو با استفاده از قرآن کریم
در دیوان خود آورده است . در این رساله، هر جا
آیه‌ای نقل کرده‌ایم، ترجمهء آن را نیز تفسیر
ابوالفتوح رازی آورده‌ایم.
صبر و شکیبایی قرآن در نظم شاعران
یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ
رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ
تُفْلِحُونَ؛ آل‏عمران/۲۰۰ ؛ ای اهل ایمان! در کار
دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش
کنید و مراقب کار دشمن باشید تا شاید رستگار گردید.
إِنَّما یوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ
حِسابٍ؛ زمر/۱۰؛ صبر کنندگان را مزد بی‌شمار داده
می‌شود.
وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ
عَزْمِ اْلأُمُورِ؛ آل‏عمران/۱۸۶؛ و اگر صبر پیشه
کنید و پرهیزکار شوید (البته ظفر بیابید) که ثبات و
تقوا سبب نیرومندی و قوت اراده در کارها است.
هیچ عمــل نـزد خــدای جلیـل نیسـت به مقبـولی صبـر
جمیـل
صبر گشاینـده هر مشکـل است همدم جان است و اسیر دل
است
همه کارها از فرد بستگی گشاید و لیکن به آهستگی
/نظامی
چو بر رشته‌ کاری افتد گره شکیبایی از جهد بیهـوده
به
تیغ حلـم از تیغ آهـن‌ تیزتر بل ز صد لشکر ظفر
انگیز‌تر /مولوی
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بـر اثـر صـبر نـوبـت
ظفـر ایــد /حافظ
منشین ترش از گردش ایام که صبر تلخ اسـت و لیکن بر
شیــریـن دارد / سعدی
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبـت این شام صبح
گردد و این شب سحر شود / حافظ

نویسنده: علی معروفی

bidastar
03-03-2009, 14:57
مقاله ای با عنوان : مطالعه مورد پژوهانه در تاثير قرآن در ادبيات فارسي (اشعار بهار)


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

emshi
16-03-2009, 19:11
لطفا چند تا کتا یا مقاله یا هر چیز دیگه مربوط به تاثیات قران بر ادب فارسی رو بزارید .کتاب خدمات متقابل اسلام وایران و تاثیرات قران واحادیث بر ادب فارسی رو خوندم ولی برای تحقیق فکر کنم کم بود .

mehdi30nema
25-03-2009, 15:03
با سلام

من دنبال نمونه سوالات مرحله دوم المپیاد ادبی کشور هستم .
اگر کسی داره لینکشو بزاره ممنون میشم .
با تشکر

karin
31-03-2009, 23:17
با سلام

من دنبال نمونه سوالات مرحله دوم المپیاد ادبی کشور هستم .
اگر کسی داره لینکشو بزاره ممنون میشم .
با تشکر

سلام دوست عزیز

بهتره درخواستتون رو در این تاپیک مطرح کنید:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدممنون و موفق باشید

ffatima48
01-04-2009, 15:52
مقاله اي در مورد يكي از شاعران به انگليسي و ترجمه فارسي در حدود 11 صفحه كسي داره.خيلي كارم گيره. مرسي

ffatima48
01-04-2009, 15:54
مقاله اي در مورد يكي از شاعران به انگليسي و ترجمه فارسي در حدود 11 الي 12 صفحه كسي داره. ممنون ميشم.

karin
02-04-2009, 09:57
سلام

دوست عزیز شما در تاپیک مربوطه درخواست خودتون رو اعلام کردید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

فکر نمی کنم نیازی به ایجاد یک تاپیک مجزا و تکرار اون باشه

farryad
03-04-2009, 13:45
سلام دوستان
ميتونيد چند تا مقاله از شفيعي كدكني بذاريد.

danyal174
04-04-2009, 23:40
سلام یه مقاله میخوام که یک مقوله ی زبانی را(مثلا مجهول) از دیدگاه دستور زبان سنتی و مدرن مقایسه کرده باشه.یااینکه یه مقاله از دیدگاه سنتی باشه یکی از دیدگاه مدرن در مورد یک مقوله ی مشترک.به خدا خسته شدم از بس سرچ کردم:41:

danyal174
05-04-2009, 13:42
سلام.یه مقاله میخوام در مورد یه مقوله زبانی(مثل قید)در زبان فارسی.واقعا نیاز دارم.

kiano_rivs
07-04-2009, 17:12
امان از دست این دین و زندگی ؟! کارو زندگیمون کمه ...تکلیف های اینم باید انجام بدیم ( نه اینکه من خیلی انجام می دم :دی ) .
این معلم دینی ما خواسته تا
1. مطلبی تحلیلی در مورد عاشورا !
2. مطلبی برای امر به معروف و نهی از منکر ، حجاب و عفاف و تولی و تبری !

تهیه کنیم ... خب ، من که نتونستم مطلبی درس حسابی گیر بیارم ...خواستم اگر کسی می تونه کمک کنه ...ضروریه و تا 5شنبه بیشتر وقت ندارم ( اگر نتونم وقت بگیرم) .
یادم رفت بگم دوم دبیرستان دیگه ...فرقی هم نداره البته
ممنون می شم از کمکتون

vorojax
07-04-2009, 17:50
سلام دوست عزیز ببین اینا بدردت می خوره :
سه عامل مهم نهضت امام حسین (ع)

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نگاه بر نتایج و آثار نهضت امام حسین (ع)

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
فلسفه حجاب

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
یا علی

sina1415
09-04-2009, 18:11
سلام تو رو خدا کمک کنین .. خیلی فوری

من نیاز به خلاصه نویسی یه رمان دارم که در5 - 6 صفحه خلاصه بشه .( فرقی نمی کنه چه رمانی باشه ... البته معروف باشه بهتره ... ایرانی و خارجیش هم فرق نمی کنه )

مثلا یه رمان 200 صفحه ای رو تو 6 صفحه خلاصه کنه ...


تو رو خدا اگه کسی داره کمک کنه بهم بده ...... وقت ندارم. اگه فایل ورد باشه خیلی بهتره ..


نا امیدم نکنین

bidastar
09-04-2009, 18:57
سلام

بفرما عزیز : ( قسمتهایی که حروف از هم فاصله دارند رو به صورت سرهم بنویس)



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

sina1415
11-04-2009, 12:21
ممنون ولی این ارور میده .....

bidastar
11-04-2009, 16:49
دوست عزیز فایل مشکل نداره ، به تذکری که دادم دقت نکردی.

دوباره واست آپلود کردم :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

فاطمه بیرانوند
14-04-2009, 20:32
ا:11:گه میشه شرح قصیده داغگاه فرخی سیستانی رو بذارید ممنون میشو!!!

bidastar
15-04-2009, 02:02
سلام دوست عزیز

متاسفانه شرح قصیده های فرخی یافت نشد

اما یه کتاب هست که اگه بتونی تهیه کنی ، خیلی به دردتون میخوره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نویسنده ش هم خلیل خطیب رهبر هست.

ffatima48
21-04-2009, 08:20
سلام. یه مقاله در مورد دستور زبان فارسی یا ویرایش در زبان فارسی میخواستم که منبع داشته باشه. خیلی کارم گیره. تو را خدا کسی داره دریغ نکنه. با تشکر

mm00
24-04-2009, 11:03
3 تا مقاله میخوام
از 3 تا از موضوعات زیر (کلا 3 تا میخوام مقاله )
1.مقایسه شیوه زندگی وجان بینی.غزل های سعدی و حافظ
2.عرفان سهراب سپهری
3.معرفی نقاشی های سپهری و نقد هنری ان
4.مقایسه فردوسی و اخوان ثالث
5.مقایسه منوچهری و نیما یوشیج
6.شکل گیری و تحول و تطور عرفان
7.ویژگی های غزل کلاسیک و غزل عناصر
8.جایگاه شعری در شعر معاصر
9.معرفی طنز پردازان معاصر در عرصه ی شعر

farryad
30-04-2009, 13:42
لطفا چند تا مقاله راجع به شعر معاصر معرفي كنيد.

tasnim68
30-04-2009, 19:31
سلام به مقاله ای راجع به مراحل تحقیق نیاز دارم. ممنون.

magmagf
12-05-2009, 08:44
سلام به مقاله ای راجع به مراحل تحقیق نیاز دارم. ممنون.

سلام


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

روي لينك ها كليك كنيد در مورد هر مرحله توضيح داده شده

magmagf
12-05-2009, 08:48
لطفا چند تا مقاله راجع به شعر معاصر معرفي كنيد.



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید




برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید




برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
12-05-2009, 08:54
3 تا مقاله میخوام
از 3 تا از موضوعات زیر (کلا 3 تا میخوام مقاله )
1.مقایسه شیوه زندگی وجان بینی.غزل های سعدی و حافظ
2.عرفان سهراب سپهری
3.معرفی نقاشی های سپهری و نقد هنری ان
4.مقایسه فردوسی و اخوان ثالث
5.مقایسه منوچهری و نیما یوشیج
6.شکل گیری و تحول و تطور عرفان
7.ویژگی های غزل کلاسیک و غزل عناصر
8.جایگاه شعری در شعر معاصر
9.معرفی طنز پردازان معاصر در عرصه ی شعر

عرفان سهراب سپهری


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


سعدي و حافظ


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

bayern
17-05-2009, 18:21
سلام

من مقاله ای میخوام که درباره علوم انسانی باشه با هر موضوعی ...ولی یک نکته رو رعایت کرده باشه ...
اون نکته اینه که تو این مقاله روش تحقیق رو رعایت کرده باشه ...
مثله: عنوان تحقیق ...مقدمه ...بیان مسئله...فرضیه یا سوال...داده های مورد نیاز... ابزار و روشهای جمع اوری اطلاعات... روشهای تجزیه و تحلیل وووو.....کلآ میخوام روش تحقیق رو توی مقاله رعایت کرده باشه...
کمک کنید ممنون میشم...

faded
18-05-2009, 19:12
سلام
لطفا یک مقاله که نقد یکی از داستان های مثنوی باشه رو بهم معرفی کنید
ممنون
(نقدش خوب و کامل باشه)اگر امکانش هست!

golabi2
20-05-2009, 18:40
سلام
نميدونم اينجا جاشه يانه ولى زندگى نامه سياوش کسرايى،سيمين بهبهانى ونادر پور رو ميخوام
ممنون

magmagf
20-05-2009, 19:48
سلام
نميدونم اينجا جاشه يانه ولى زندگى نامه سياوش کسرايى،سيمين بهبهانى ونادر پور رو ميخوام
ممنون

سیاوش کسرایی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


سیمین بهبهانی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

golabi2
20-05-2009, 21:54
ببخشيد ميشه زندگينامه سهراب سپهرى رو هم بذاريد؟

karin
20-05-2009, 22:43
ببخشيد ميشه زندگينامه سهراب سپهرى رو هم بذاريد؟

بفرمایید:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اگر اطلاعات بیشتری خواستید هم در این تاپیک هست :

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mahdistar
21-05-2009, 22:16
سلام به همگی.خدا کنه بتونید کمکم کنید.تحقیقم برای درس مرجع شناسی و روش تحقیق هست.همونطور که از اسمش پیداست استادمون گفته موضوع تحقیق زیاد مهم نیست(البته گفته که نباید چیزهای کلیشه ای باشه)ولی تمام شرایط آیین و نگارش ومخصوصا صفحه اول تحقیق:(نام استاد کجا باشه و نام دانشجو و موضوع و...،مقدمه،فهرست بندی و منابع و ماخذ باید رعایت شده باشه .وراستش منم ترم اولم و خلاصه اینجوریه......!!!
ممنون

فاطمه بیرانوند
22-05-2009, 10:17
نمونه صفحه اول:


آرم دانشگاه وسط سطر با 2سانتی متر فاصله از بالای صفحه
فاصله بقیه سطر ها از هم 1سانت و به این ترتیب
موضوع تحقیق
نام استاد
نام محقق
زمان

مثال:

آرم دانشگاه

عنوان:

ملیت گرایی در شعر فارسی قرن سوم هجری

استاد راهنما:
.............

نگارش:

.......


زمان:

بهار 1388

بعد از صفحه اول یک صفحه سفید
صفحه شبیه جلد با فونت ریز تر
صفحه بسم ا...
صفه تقدیم
صفحه سپاسگزاری
چکیده تحقیق
فهرست مطالب......
مقدمه
متن
نتیجه گیری
فهرست منابع
ترجمه انگلیسی چکیده تحقیق
ترجمه انگلیسی جلد
پشت جلد به لاتین

صفحه:
فونت 14 لوتوس
حاشیه بالاتا سطر اول 2 سانت البته چکیده و مقدمه و صفحه اول فصل ها از وسط صفحه باشد.
حاشیه پایین 2
سمت راست 4 سمت چپ1.5
سطراول پراگراف 1 سانت داخل
شماره صفحه پایین صفحه وسط با 1.5سانت فاصله از پایین برگه

mahdistar
23-05-2009, 22:41
ممنون.ولی صفحه اول منظور ازنگارش دیگه چیه؟

فاطمه بیرانوند
24-05-2009, 18:40
خواهش میکنم
زیر عنوان نگارش اسم خودتون رو بنویسید