PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : زندگی نامه ولفگانگ آمادئوس موتزارت



Asalbanoo
17-05-2007, 19:31
«ولفگانگ آمادئوس موتزارت» Wolfgang Amadeus Mozart موسیقی دان نابغه اتریشی در ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ در «سالزبورگ» (۱) اتریش به دنیا آمد و در پنجم سپتامبر ۱۷۹۱در «وین» درگذشت. پدرش «لئوپولد موتزارت، آهنگساز و ویولونیست بود و فرزندان خود «نانرل» (۲)، «ماریا آنا» (۳) خواهر موتزارت و «ولفگانگ» را از کودکی با موسیقی آشنا کرد. وقتی «لئوپولد» (۴) درس پیانو را با دختر ۷ ساله خود آغاز کرد «ولفگانگ» سه ساله بود و با علاقه زیادی به دست های خواهر خود و تعلیمات پدرش گوش می داد و بعد از کار آنها، خود به زحمت از صندلی بالا میی رفت و پشت پیانو می نشست و غالباً با دو انگشت کوچک خود درجه سوم را روی پیانو می گرفت و از شنیدن این دو صدای مطبوع که ساده ترین آکورد موسیقی است لذت می برد. در چهار سالگی پدرش سعی کرد به او منوئت و قطعات ساده ای بیاموزد. ولفگانگ یک منوئت را در نیم ساعت و یک قعطه بزرگتر را در یک ساعت می آموخت و بالاخره در پنج سالگی شروع به تصنیف آهنگ کرد. اولین منوئت «ولفگانگ» چنان ماهرانه ساخته شده بود که توجه پدرش را جلب کرد و امروز این قطعه در موزه «موتزارت» در «سالزبورگ» ضبط است. استعداد خارق العاده «ولفگانگ» باعث شد که پدرش وی را برای معرفی به «مونیخ» ، «وین» ، «وروتنبرگ» ، «فرانکفورت»، «آخن» و «بروکسل» برد و در آن کنسرت ها که ترتیب داده بود «موتزارت» کوچک ویولن می زد و خواهرش پیانو می نواخت.

نخستین اثر معروف «موتزارت» چهارسونات برای کلاوسن بود که «موتزارت» در سفر پاریس نوشت و آن را به مادام «ویکتوار دوفرانس» تقدیم کرد. در سفر پاریس «نانرل» نیز همراه بود و در کنسرت این دو کودک لوئی ۱۵ و «مارکیز دوپمپادور» نیز حضور داشتند. در سفر انگلستان که یک سال و نیم طول کشید «ولفگانگ» با «یوهان کریستیان باخ»، کوچکترین فرزند باخ بزرگ آشنا شد و تحت تأثیر آثار ارکستری او نخستین سمفونی خود را نوشت و در مدت اقامت در انگلستان شماره سمفونی های او به شش رسید. پس از انگلستان «لئوپولد» مسافرت های دیگری به شهرهای فرانسه و سویس کرد اما ولفگانگ به واسطه کار فوق العاده و تغییر محیط چند بار به سختی مریض شد، به همین علت غالباً لئوپولد را متهم می کردند که برای شهرت خود فرزندش را به کارهایی که فوق طاقت او بود می گمارد و استعداد او را وسیله تجارت قرار می دهد. اما لئوپولد شخصاً مردی جدی و پر کار بود و عقیده داشت نباید استعداد فرزندان خود را عاطل بگذارد. هنگام مراجعه به «وین» به سال ۱۷۶۸ موتزارت نخستین اپرا بوفای ایتالیائی «دختر ساده» و همچنین یک مس مذهبی تصنیف کرد، در این زمان فقط ۱۲ سال از عمر او می گذشت. در ۱۴ سالگی موتزارت همراه پدرش به ایتالیا رفت و در میلان اپرای معروف او به نام «مهرداد پادشاه پونتو» چنان موفقیت یافت که در نمایش اول تماشاگران مکرر فریاد می کشیدند : زنده باد استاد کوچک . در همان سال اپرای او بیست دفعه در «اسکالا» (۵) به مورد اجرا گذاشته شده. در سفر رم وقتی موتزارت در کلیسای « سیکستین» (۶) آواز «میزرر» (۷) اثر آلگری( Allegri» (۱۵۸۲-۱۶۵۲ » را شنید، با یکبار شنیدن توانست از حفظ آن را بنویسد. «پاپ کلمان چهارده» که به «گلوک» لقب شوالیه اعطا کرده بود، این بار همان لقب را به «موتزارت» داد و او را «شوالیه دوموزار» نامید. در مراجعت به وین موتزارت با «هایدن» آشنا شد و بعدها او را «پاپاهایدن» می خواند. در سال ۱۷۸۷ موتزارت به قصد مسافرت به پاریس به «مانهایم» (۸) رسید و در آنجا آشنایی او با دختر آوازخوانی به نام «آلویزیا وبر»(۹) تأثیر عمیقی در او کرد. «آلویزیا» دختر سبک سری بود و نمی توانست روح عالی او را دریابد ولی موتزارت که جوان و حساس بود طبعاً به این دختر ظریف علاقه پیدا کرد. به طوری که وقتی مجبور شد به دستور پدرش «مانهایم» را ترک کرده به پاریس سفر کند هیچگاه خاطره چند روزی که در «مانهایم» گذشت از نظرش فراموش نشد.

«موتزارت» در پاریس برخلاف سفر اول موفقیتی پیدا نکرد. یک سمفونی که امروز به نام سمفونی پاریس مشهور است و یک بالت کوچک به نام «Les Petits Riens» برای اهل این شهر تصنیف کرد، همچنین آشنایی او با دوک «دوگین» و دخترش که فلوت و هارپ می نواختند باعث شد که کنسرتوی فلوت و هارپ را برای آنها بسازد. ولی از حیث مادی در مضیقه بود. مادرش نیز در این هنگام درگذشت و او بعد از ناکامیهای بسیار تنها با یک امید به «مانهایم» برگشت و خیال می کرد «آلویزیا» همچنان منتظر مراجعه او است. اما دخترک که در این مدت شهرتی یافته بود با وجود قول و قرارهایی که گذاشته بود پیشنهاد ازدواج او را رد کرد. این نخستین ضربه روحی موتزارت بود ولی او در برابر آن پایداری کرد و در جواب «آلویزیا» آهنگی ساخت که مطلعش اینست: «من دختری که مرا نمی خواهد را ترک می کنم» اما این حادثه او را در زندگی و هنرش پیش برد. در مراجعت به «سالزبورگ» موتزارت انقلابی در آثار خود به وجود آورد.

آغاز سال ۱۷۷۹ مقارن با شاهکارهای وی است. در پایان همین سال نخستین اپرای بزرگ او «ایدومنئو»(۱۰) در اپرا سریا تصنیف شد و او آن را به درخواست اپرای مونیخ در آن شهر به مورد اجرا گذاشت. در وین پارتینای خود را برای سیزده ساز بادی نوشت و این آهنگ نماینده هارمونی عالی موتزارت است.
در سال ۱۷۸۲ موتزارت که «آلویزیا» و خانواده «وبر» را فراموش نکرده بود با «کنستانس» خواهر کوچک «آلویزیا» ازدواج کرد و همین وصلت او را به ایجاد نخستین زینگ شپیل آلمانی «دستبرد در سرا» رهبری کرد. از تاریخ نگارش «عروسی فیگارو» اثر «بومارشه» (۱۱) نویسنده فرانسوی فقط دو سال گذشته بود که موتزارت به فکر افتاد آن را به آهنگ اپرا در آورد. در آن زمان این نمایشنامه انتقادی و سیاسی مورد بحث محافل واقع شده بود. موتزارت طی یک سال به تصنیف آن موفق شد و توانست اثری بدیع و کاملاً جدید به اهل هنر تقدیم نماید و در سال ۱۷۸۶ آن را به مورد اجرا گذارد. موفقیت این اپرا بخصوص در «پراک» باعث شد که وی سمفونی شماره ۳۸ خود را به نام «پراک» بنویسد و همانجا بود که نخستین بار اپرا «دون ژوان» (۱۲) را به سال ۱۷۸۷ نمایش داد.
شاهکار موسیقی ارکستر موتزارت در سال ۱۷۸۸ پیدا شد. کنسرتوی پیانو در رماژور معروف به «تاجگذاری» از یادگاریهای این دوره است. ولی مهمترین کار موتزارت سه سمفونی است که امروز به نام «سه سمفونی بزرگ موتزارت» مشهور است و در تابستان این سال تصنیف شده، این سمفونی ها آخرین سمفونی هایی است که وی نوشته است. «همه این طور رفتار می کنند» یکی از اپراهای ایتالیایی موتزارت در ۱۷۸۹ به معرض نمایش گذاشته شد و «کوئینت رماژور» برای کلارینت و سازهای زهی نیز مربوط به همین دوره است.
در اواخر سال ۱۷۹۰ موتزارت سفری به «فرانکفورت» کرد ولی او ابداً به فکر آسایش نبود و چنان به کارهای طاقت فرسا مشغول بود که رفته رفته سلامت خود را از دست داد، با این حال در ده ماه اول ۱۷۹۱ توانست آثار بزرگی به وجود آورد، از میان آنها دو اپرای بزرگ «نی سحرآمیز» و «کلمانس دو تیتوس» (۱۳)، «آوه وروم» (۱۴) فانتزی در رمینور و کوئینت زهی در می بمل بسیار معروفند.

در اواخر عمر موتزارت ، مرد ناشناسی او را به نوشتن یک رکویم «Rquiem » (آواز مذهبی برای مردگان) تشویق کرد. موتزارت بعد از اتمام « نی سحر آمیز» به تصنیف رکویم پرداخت ولی مشغله زیاد او را چنان فرسوده کرده بود که پیش از اتمام رکویم مریض و بستری شد. یک روز پیش از مرگ خوانندگان را به بالین خود خواست تا رکویم او را اجرا کنند ولی فقط تا قطعه «لاکریموزا» (۱۵) توانست آنها را هدایت کند و پس از آن توانایی خود را از دست داد.

فردای آن روز موتزارت در عین جوانی، زمانی که فقط سی و پنج سال داشت مرد. آن روز هوا به شدت طوفانی بود و باران به سختی می بارید و زن موتزارت مریض و بستری بود و نتوانست در تشییع جنازه او شرکت کند , تشییع کنندگان جنازه نیز به واسطه شدت باران از وسط راه برگشتند و تأسف جبران ناپذیری به جهت حق ناشناسی خود برای بازماندگان موتزارت و همه دوستداران باقی گذاشتند، زیرا موتزارت را در محلی دفن کردند که روز بعد هیچکس مکان آن را پیدا نکرد و آرامگاه موتزارت یکی از بزرگترین نوابع موسیقی برای همیشه مجهول ماند.

آثار پیانوی موتزارت ۱۹ سونات برای دو دست ، پنج سونات برای چهار دست ، یک سونات برای دو پیانو ، چهار فانتزی و تعداد کثیری «واریاسیون»(۱۶) و فوگ است. موتزارت سرنادهایی نیز به یادگار گذاشته است که از سرنادهای او یک آهنگ کوچک شب و سرناد «هافنر» (۱۷) معروف است. از موتزارت ۴۱ سمفونی به یادگار مانده است. سمفونی پاریس، سمفونی هافنر (شماره ۳۵)، سمفونی «لینس» (شماره ۳۶)، سمفونی پراک (شماره ۳۸) و سه سمفونی آخر ( شماره ۳۹ و ۴۰ و ۴۱) ، «ژوپیتر» از بهترین آثار موسیقی سمفونیک در قرن هیجدهم است. موتزارت ۴۲ سونات ویولن و پیانو از خود باقی گذاشته است.
موتزارت به دو سبک آلمانی و ایتالیایی اپرا ساخت و در این رشته نیز شاهکارهایی به وجود آورد. وی دو اپرای آلمانی «دستبرد در سرا» و «نی سحر آمیز» را به وجود آورده و در اپرای آلمانی مقام شایسته ای احراز کرده است. «نی سحر آمیز» در حقیقت یک اپرای رمانتیک و به منزله مقدمه تأسیس اپرای ملی آلمان است. در اپرای ایتالیایی موتزارت اپرا سریا و اپرا بوفا را تصنیف کرده است.

«اپرا سریا opera Seria» (اپرای جدی) ها عبارتند از: «مهرداد پادشاه پونتو» در ۱۷۷۰ ، «رؤیای سیپیون» (۱۸) که در سال ۱۷۷۲ از روی نمایشنامه «سیسرون» خطیب معروف رومی به مناسبت روز تولد ملکه الیزابت اتریش تصنیف شد، «لوچیوسیلا» (۱۹) در سال ۱۷۷۳ ، «آسکانیو در آلب» (۲۰) در ۱۷۷۱ ، «پادشاه چوپان» در ۱۷۷۵ ، «ایدومنئو پادشاه کرت» (۲۱) در ۱۷۸۱ که مهمترین اثر موتزارت در اپرا سریا است و «بخشایش تیتو» در ۱۷۹۱ .
«اپرا بوفا Opera Buffa » (اپرای کمیک) های موتزارت به ترتیب عبارتند از: «دختر ساده» در ۱۷۸۶، «دختر باغبان» در ۱۷۷۵ ، «عروسی فیگارو» در۱۷۸۶ که معروفترین اپرای بوفای اوست ، «دون ژوان» (۲۲) در ۱۷۸۷ ، «همه این طور رفتار می کنند» در ۱۷۹۰ و «زینگ شپیل» (۲۳). (نمایش آوازی)های وی عبارتند از: «سعیده» در ۱۷۷۹ ، «باستین و باستینه» (۲۴) در ۱۷۶۸، « دستبرد در سرا» در ۱۷۸۲ و «مدیر تماشاخانه» کمدی موزیکال در ۱۷۸۶ و «نی سحرآمیز» در ۱۷۹۱ که معروفترین اپرای آلمانی موتزارت است.
۱) Salzburg
۲) Nannerl
۳) Maria Anna
۴) Leopold
۵) Scala
۶) Sixtine
۷) Miserere
۸) Mannheim
۹) Aloysia Weber
۱۰) Idomeneo
۱۱) Beaumarché
۱۲) Don Giovanni
۱۳) Clemenza di Tito
۱۴) Ave Verum
۱۵) Lacrimosa
۱۶) Variation
۱۷) Haffiner ۱۸) Scipione
۱۹) Lucio Silla
۲۰) Ascanio in Alba
۲۱) Idomeneo
۲۲) Don Giovanni
۲۳) Singspiel
۲۴) Bastien und Bastienne
دانش افزا