PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مریم حیدر زاده



boy iran
15-05-2007, 23:53
با سلام

در این تاپیک قصد دارم شعرهای مریم حیدر زاده را قرار دهم

با اجازه از مدیر خون گرم این بخش Dianella عزیز :11:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مریم حیدر زاده متولد سال 1356 در تهران است

چشم ندارد ولی زیبا ترانه میگوید

بیت های جادوئی او همیشه روی اشعار غمگین خوانندگان بزرگی همچنان خشایار اعتمادی هنگامه محسن چاوشی بیگدلی مجتبی کبیری و مهستی نور افشانی می کند

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سروده های غمگین او همیشه اشک را در چشمان جاری می کند

با من همراه شوید تا متنهای زیبای مریم حیدر زاده رو مروری کوتاه کنیم :40:

F l o w e r
15-05-2007, 23:53
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

☚ بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :


1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



» مثل هیچ کس :



اين روزا : اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اگه تو از پيشم بري : اگه تو از پيشم بري سر به بيابون مي ذارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به خاطر من : آخر يه روز دق ميكنم فقط به خاطر تو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تا قيامت : من ميگم بهم نگاه كن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حدس : و حدس مي زنم شبي مرا جواب ميكني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خلوت يك شاعر : كاش در دهكده عشق فراواني بود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خيال : ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
رفع زحمت : حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زير درخت آرزو : مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فاصله : گفتي كه مرا دوست نداري گله اي نيست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گفت و گو : من ميگم بهم نگاه كن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مثل هیچ کس : مثل اون موج صبوري كه فدا داده به دريا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
محبت : نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مثل هيچ كس : مث اون موج صبوري كه وفاداره به دريا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
محبت : نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مي دونم : زندگي پر از سواله مي دونم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نامه بي جواب : سلام بهونه قشنگ من براي زندگي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هواي رفتن : مي خوام يه قصري بسازم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يك فكر ديگر : امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميكنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



» پروانه ات خواهم ماند :



آرزوي نقاشي : ميان آبشارخاطراتم كنار بوته هاي گل نمي نشينم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
براي چشمانت : هوا ترست به رنگ هواي چشمانت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
برگرد : برگرد بي تو بغض فضا وا نمي شود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بعد ديدار تو : تو مثل راز پاييزي و من رنگ زمستانم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بهانه : گفتي كه به احترام دل باران باش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به یادت : توبا یک جرعه از دریای یادت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بين آدم ها : چه قدر فاصله اينجاست بين آدمها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])پيمان سبز : آن روز در نگاه تو و خنده بهار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پاييز و بچه ها : مهر آمد و دوباره گلستان سبز عشق ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو را ميشناسم : تو از جنس احساس يك بوته نسرين ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو يعني : تو يعني گونه هاي غنچه اي را ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو مثل : تو مثل خواب نسيمي به رنگ اشك شقايق ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جادوي نگاهت : چه مي شد گر دل آشفته من ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
چرا : چرا بلبل هميشه نغمه خوان است ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حسرت سفر : ديگر بس است پونه از سفر بيا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حرفها يك دل : بيا در كوچه باغ شهر احساس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دشت سرخ عاطفه : ای معلم دشت سرخ عاطفه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
راز نگاه : من راز نگاهت را ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زندگي : در حيرتم ز ثانيه هاي بهار عمر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرنوشت من و چشمهايت : ايكاش در چشم هايت ترديد را ديده بودم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شعر يعني : شعر يعني با افق يك دل شدن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
عشق يعني : اي پناه قلبهاي بي پناه اي اميد آسمان هاي غريب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قصه پونه عشق : صداقت يعني از مرز افقها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كاش مي شد : كاش مي شد سرزمين عشق را ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ماجراي يك عشق : به روي گونه تابيدي و رفتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مي توان : مي توان در كوچه هاي زندگي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نغمه اي براي خواب : بخواب اي دختر آرام مهتاب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
و بعد از رفتنت : شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يك سبد آرزوي كال : كاشكه يه روز با همديگه سوار قايق مي شديم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يك تمناي بلند : بيا براي پرستو ز مهر دانه بپاشيم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



» ماه تمام من :



آخرین نامه : دلم مي خواد يه چيزي رو بدوني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
امتحان : عزيزم سلام، يه چيزي بيا بي وفا بشيم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
انتخاب من : اي علّت قشنگيِ رؤيا و خواب من ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بدرقه : اوني که گفتم نرو گفت نميشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پیغام : اوني كه گفته بود پيشم مي‌مونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تنها توقع : نگات قشنگه وليکن يه کم عجيب و مبهمه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جواب نامت : سلام اي تنها بهونه واسه ي نفس كشيدن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خدا نمي كنه : چشامو بستم و دارم تو رو بهتر مي بينم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خیلی سخته : خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود يادگاري ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
درد مي كشم : به روي برگ زندگي دو خط زرد مي كشم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
درد دل با دل : چرا دنيا پره از حادثه هاي وارونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شنيدم : شنديم مي خواي بري باز من و تنها بذاري ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
غصه نخور مسافر : غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
غير من : ديگه شعرام واسه چشماي تو تازگي نداره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فداي اونکه : براي عاشقي ديره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قصه مون: دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قدغن : رشتة عشق من و تو كاش مثه يه بادبادك بود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کاش يکي پيدا بشه : کاش يکي پيدا شه خواب و گل تعبير بکنه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گلايه : ديگر مرا به معجزه دعوت نمي کني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مث فصلا : توي باغا گل سرخي توي آسمون ستاره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هشدار سبز : كاش بيايم براي بي پناها سايبون باشيم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يكبار فقط : چشمان مرا به چشمهايش گره زد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



» یا تو یا هیچکس :



بچه بودم : بچه بودم نه دیگه منتظر زنگ بودم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بیا ، باشه : می خوام یکی رو بکشم ، چشاش مث شما باشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بهم برگردون : عصر اونروز زیر بارونو بهم برگردون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو یعنی خود زیبا : وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تک بیتی : مي خوام برم كلاس خط ياد بگيرم با خط خوش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو مي خواي : تو مي خواي ناز چشاتو بخرم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حسرت داشتن تو : مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دلخوشیای بی خودی : چند تا غروب دیگه میای طلوع کنیم با همدیگه ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دوس ندارم : چی می شه می نویسم آدما رو دوس ندارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه : شب شده دوباره ساکته خونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زمزمه اي پاي گهواره : لالالا دونه هاي سرخ گيلاس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
صبورم هنوز : ز چشمت اگر چه که دورم هنوز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گدای معمولی : فکر می کنی چشات چیه ؟ دو تا بلای معمولی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام : عطر زرد گل یاس رو نمی خوام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی : نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من دیوونه رو باش که : من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من نباشم : من نباشم کی تو رؤیا ، موهاتو ناز می کنه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
منو ببخش : زیبا من چیا بگم عاشقی باورت می شه ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من با تو هرگز : سلام اي بي وفا ،‌ اي بي ترحم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نرو زیبا : نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هیچ کسی زیبا نمی شه : انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یک حقیقت تلخ : یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



» دیگه میزارمت کنار :



با همه می بینمت ، با همه کس : ندارم بشنومت از این و اون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تک بيتي : مگه ازت چي کم دارم که روز و شب ناز مي کني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دست گذاشتم رو یکی : دست گذاشتم رو يكي كه يك قشون خاطر خواشن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرش مي شه ، سرم نشد : کاش که عشق و عاشقي ، جوون و پير سرش مي شد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
طعم تلخ واقعيت: بذار يواش شروع کنم. سلام گلم، هم نفسم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فانوس مشكي : توي دنيايي كه قلبا ، هر كدون يه جا اسيرن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يه دل دارم : يه دل دارم خدا داره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



~ ~ ~


آسمونا پر ستاره همه فصلامون بهاره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آن روز در نگاه تو و خنده بهار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اگه يه جا سيل بياد يه جا زمين لرزه بشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])اما تا کي ؟ بايد تا کي اين نقشا رو بازي کنم ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اوني که گفته بود پيشم مي مونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اين روزا سنگين سرت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بیا برای پرستو ز مهر دانه بپاشیم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به چشماي خودت قسم ديگه بهت نمي رسم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به روي گونه تابيدي و رفتي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو مثل اونا نباش اونا مارو دوس ندارند ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
توی قفس نشستن بازم دو تا قناری ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
توی دنیایی که قلبا ، هر کدون یه جا اسیرن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تمام شهر را ویرانه خواهم کرد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود ياد گاري ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
روزاي خيلي طلايي يادته روز ترس از جدايي يادته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زیبا من چیا بگم عاشقی باورت می شه ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
زندگی پر از سواله می دونم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سرنوشت بديه اول جاتو ازم گرفت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سلام بهونۀ قشنگِ من برايِ زندگي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سلام كسي كه تو دلم درخشيد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شعر یعنی با افق یک دل شدن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شب شده سکته دوباره خونه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
غصهء تو براي من شادي من براي تو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کاش در دهکده عشق فراوانی بود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
لا لا لا لا نخواب سودی نداره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موقع تولّدِ قشنگ ت، هرچه كه دعا كني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مثِ اسفنج ، مثِ مرجان ، مثِ دريا مي‌موني ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نام تو را آورده ام دارم عبادت مي كنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نه ميخوام بين من و بين دلش جنگ بشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
وقتی که بارون می باره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هميشه تو دنيا كلي فرق بين آدما ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یه باز بذار حرف بزنم ، دیگه نه حرف سفره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يکي با غم مي نويسه رو دلش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يادته شرطمون سر صداقت يادته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


آپدیت کامل بود. تا پست: 147#

boy iran
15-05-2007, 23:54
تا قيامت

من ميگم بهم نگاه كن
تو ميگي كه جون فدا كن
من ميگم چشمات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم دلم اسيره
تو ميگي كه خيلي ديره
من ميگم چشمات و واكن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم قلبم رو نشكن
تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم دلم شكسته است
تو ميگي خوب ميشه خسته است
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نمي شه
من ميگم تنهام مي ذاري
تو ميگي طاقت نداري
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم كه تا قيامت
برو زيبا به سلامت
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم كه تا قيامت
برو زيبا به سلامت

boy iran
15-05-2007, 23:54
گفت و گو

من ميگم بهم نگاه كن
تو ميگي كه جون فدا كن
من ميگم چشات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم
من مي گم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و وا كن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم خيلي ديوونم
تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين كنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر كن
تو ولي ميگي سفر كن
من ميگم واسم دعا كن
تو ميگي نذر رضا كن
من ميگم قلبم رو نشكن
تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم واست مي ميرم
تو ميگي نمي پذيرم
من ميگم شدم فراموش؟
تو ميگي نه ، رفتم از هوش
من ميگم كه رفتم از ياد ؟
تو ميگي نه مرده فرهاد
من ميگم باز شدي حيروون ؟
تو ميگي بيچاره مجنون
من ميگم ازم بريدي ؟
تو مي پرسي نا اميدي ؟
من ميگم واسم عزيزي
تو ميگي زبون ميريزي؟
من ميگم تو خيلي نازي
تو ميگي غرق نيازي
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم كردم تعجب
تو ميگي ديگه بگو خب
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم دل تو رفته
تو ميگي هفت روزه هفته
من ميگم راه تو دوره
تو ميگي چاره عبوره
من ميگم مي خوام بشم گم
تو ميگي حرفاي مردم ؟
من ميگم نگذري ساده ؟
تو ميگي آدم زياده
من ميگم دل به تو بستن ؟
تو ميگي اينقده هستن
من ميگم تنهام ميذاري ؟
تو ميگي طاقت نداري ؟
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم اهل بهشتي
تو ميگي چه سرنوشتي
من ميگم تو بي گناهي
تو ميگي چه اشتباهي
من ميگم كه غرق دردم
تو ميگي مي خوام بگردم
من ميگم چيزي مي خواستي ؟
تو ميگي تشنمه راستي
من ميگم از غم آبه
تو ميگي دلم كبابه
من مي گم برو كنارش
تو ميگي رفت پيش يارش
من ميگم با تو چيكار كرد ؟
تو ميگي كشت و فرار كرد
من ميگم چيزي گذاشته ؟
تو ميگي دو خط نوشته
من ميگم بختش سياهه
تو ميگي اون بي گناهه
من ميگم رفته كه حالا
تو مي گي مونده خيالا
من ميگم مي آد يه روزي
تو ميگي داري مي سوزي
من ميگم رنگت چه زرده
تو مي پرسي بر ميگرده ؟
من ميگم بياد الهي
تو ميگي كه خيلي ماهي
من ميگم ماهت سفر كرد
تو ميگي تو رو خبر كرد ؟
من ميگم هر كي با ماهش
تو ميگي بار گناهش؟
من ميگم تو بي وفايي
تو ميگي بريم يه جايي
من ميگم دلم اسيره
تو ميگي نه خيلي ديره
من ميگم خدا بزرگه
تو ميگي زندگي گرگه
من ميگم عاشق پرنده ست
تو ميگي معشوق برنده ست
من ميگم به روزها شك كن
تو ميگي بهم كمك كن
من ميگم خدانگهدار
تو ميگي تا چي بخواد يار
من ميگم كه تا قيامت
برو زيبا به سلامت
پشت تو آب نمي ريزم
كه نروندت عزيزم

boy iran
15-05-2007, 23:55
مثل هيچ كس

مث اون موج صبوري كه وفاداره به دريا
تو مهي مثل حقيقت مهربوني مث رويا
چه قدر تازه و پاكي مث ياساي تو باغچه
مث اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر
مث اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر
تو مث بارون عشقي روي تنهايي شاعر
تو همون آبي كه رسمه بريزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمي توي يك قاب شكسته
مث پرواز واسه قلبي كه يكي بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبي كه ميآد آخر هفته
مث اون حرفي كه از ياد دل و پنجره رفته
مث پاييزي وليكن پري از گل هاي پونه
مث اون قولي كه دادي گفتي يادش نمي مونه
تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
تو مث يه آشنا تو غربت واسه يه عاشق مجنون
تو مث يه سرپناهي واسه عابر غريبه
مث چشماي قشنگي كه تو حسرت يه سيبه
چشمه ي چشماي نازت مث اشك من زلاله
مث زندگي رو ابرا بودنت با من محاله
يك روزي بيا تو خوابم بشو شكل يك ستاره
توي خواب دختري كه هيچ كس و جز تو نداره
تو يه عمر مي درخشي تو يه قاب عكس خالي
اما من چشمام رو دوختم به گلاي سرخ قالي
تو مث بادبادك من كه يه روز رفت پيش ابرا
بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها
تو مث دفتر مشقم پر خطاي عجيبي
مث شاگرداي اول كمي مغرور و نجيبي
دل تو يه آسمونه دل تنگ من زميني
مي دونم عوض نمي شي تو خودت گفتي هميني
تو مث اون كسي هستي كه ميره واسه هميشه
التماسش مي كني كه بمون اون ميگشه نميشه
مث يه تولدي تو مث تقدير مث قسمت
مث الماسي كه هيچ كس واسه اون نذاشته قيمت
مث نذر بچه هايي مث التماس گلدون
مث ابتداي راهي مث آينه مث شمعدون
مث قصه هاي زيبا پري از خواباي رنگي
حيفه كه پيشم نمونن چشاي به اين قشنگي
پر نازي مث ليلي پر شعري مث نيما
ديدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ يلدا
بيا مثل اون كسي شو كه يه شب قصد سفر كرد
ديد يارش داره ميميره موند ش و صرف نظر كرد

boy iran
15-05-2007, 23:56
به خاطر من

آخر يه روز دق ميكنم فقط به خاطر تو
دنيا رو عاشق ميكنم فقط به خاطر تو
شب به بيابون مي زنم فقط به خاطر تو
رو دست مجنون مي زنم فقط به خاطر تو
تو نمي خواي بياي پيشم فقط به خاطر من
من ولي سرزنش مي شم فقط به خاطر تو
عشق تو پنهون ميكني فقط به خاطر من
من دلم و خون مي كنم فقط به خاطر تو
از دور تماشا ميكني فقط به خاطر من
من دل و رسوا ميكنم فقط به خاطر تو
از خوبيات كم ميكني فقط به خاطر من
رشته رو محكم مي كنم فقط به خاطر تو
تو خودت رو گم ميكني فقط به خاطر من
من خودم رو گم ميكنم فقط به خاطر تو
شعله رو خاموش ميكني فقط به خاطر من
شب رو فراموش ميكنم فقط به خاطر تو
تو خنده هات غم ميزني فقط به خاطر من
دنيا رو بر هم ميزنم فقط به خاطر تو
يه روز مي شم بي آبرو فقط به خاطر تو
قربوني يه جست و جو فقط به خاطر تو
تو ام يه روز مي ري سفر فقط به خاطر من
خيره مي شن چشام به در فقط به خاطر تو
به من تو ميگي ديوونه فقط به خاطر من
جملت به يادم مي مونه فقط به خاطر تو
تو من و بيرون ميكني فقط به خاطر من
قلبم رو ويرون ميكنم فقط به خاطر تو
ميگي از سنگ دلت فقط به خاطر من
يه عمره كه تنگه دلم فقط به خاطر تو
تو گفتي عاشقي بسه فقط به خاطر من
دنيا واسم يه قفسه فقط به خاطر تو
مي ري سراغ زندگيت فقط به خاطر من
من مي سوزم تو تشنگيت فقط به خاطر تو
تو ميگي عشق يه عادته فقط به خاطر من
دلم پر شكايته فقط به خاطر تو
ميگيري از من فاصله فقط به خاطر من
دست ميكشن از هر گله فقط به خاطر تو
توميگي از اينجا برو فقط به خاطر من
رفتم به احترام تو فقط به خاطر تو
رد ميشي از مقابلم فقط به خاطر من
مونده سر قرار دلم فقط به خاطر تو
ناز ميكني براي من قفط به خاطر من
من ميشينم به پاي تو فقط به خاطر تو
نيستي كنار پنجره فقط به خاطر من
دل نمي تونه بگذره فقط به خاطر تو
تو من رو يادت نمياد فقط به خاطر من
دلم كسي رو نمي خواد فقط به خاطر تو
مي گذري از گذشته ها فقط به خاطر من
مي رم توي نوشته ها فقط به خاطر تو
تو منو تنها مي ذاري فقط به خاطر من
من خودم رو جا ميذارم فقط به خاطر تو
دل رو گذاشتي بي جواب فقط به خاطر من
يه عمر ميكشم عذاب فقط به خاطر تو
دلت شكسته مي دونم فقط به خاطر من
منم يه خسته مي دوني فقط به خاطر تو
آخر ازم جدا شدي فقط به خاطر من
من مشغول دعا شدم فقط به خاطر تو

boy iran
15-05-2007, 23:57
خلوت يك شاعر

كاش در دهكده عشق فراواني بود
توي بازار صداقت كمي ارزاني يود
كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم
مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب
روي شفاف تزين خاطره مهماني بود
كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد
قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم
رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود
مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست
كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود
چه قدر شعر نوشتيم براي باران
غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود
كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود
كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
و به يادش همه شب ماه چراغاني بود
كاش اسم همه دختركان اينجا
نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود
كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر
غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود
دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم
راز اين شعر همين مصرع پاياني بود

boy iran
15-05-2007, 23:58
اين روزا

اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه
درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه
اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشكل بي ستاره ها يه كم ستاره چيدنه
اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه
اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا كار آدما دلهاي پاك رو بردنه
بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه
اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه
جرم تمومشون فقط لذت آشناييه
اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه
شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه
اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه
قلباي مثل دريامون پر از خراش و تركه
اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه كردنه
كار چشماي آدما دل رو ديونه كردنه
اين روزا كار رويامون از پونه خونه ساختنه
نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه
اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه
رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه
اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن
مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن
اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره
هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره
اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه
چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه
اين روزا درد آدما فقط غم بي كسيه
زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه
اين روزا خوشبختي ما پشت مه نبودنه
كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه
اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
چشماي خيس و ابريشون همپاي رود كارونه
اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارن
يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارن
جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگيه
فقط توي نقاشيا دنيا قشنگ و رنگيه
اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه
چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه
اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه
اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه
اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه
اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه
تنها پناه آدما عكساي يادگاريه
اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه
بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه
اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن
دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن
اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره
كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره
مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن
حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن
درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن
پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن
اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن
چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن
اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم
شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم
اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل ميكنن
درداي ارغواني رو با هم تحمل مي كنن
اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه
بر سر پيمان مي مونن دوستاي خوب تا هميشه
اما نه فكر كه ميكنم اين كار يه كار ساده نيست
انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست

boy iran
16-05-2007, 00:00
نامه بي جواب

سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
فداي مهربونيات چه مكني با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم
رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم
از وقتي رفتي آسمونمون پر كبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره
غصه نخور تا تو بياي حال منم اين جوريه
سرفه هاي مكررم مال هواي دوريه
گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه
مثه يه بچه كه بار اوله ميره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست
با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست
عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه
يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم
وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير
حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه
زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه
تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه
دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار
فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم
اگه بخوام برات بگم شايد بشه صد تا كتاب
كه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات كنن
نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن
يه شب تو پاييز كه غمت سر به سر دل مي ذاره
مريم همون كسي كه بيشتر از همه دوست داره

boy iran
16-05-2007, 00:00
زير درخت آرزو

مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي يك شب مهتابي باشه
مي خوام يه كاري بكنم شايد بگي دوسم داري
مي خوام يه حرفي بزنم كه ديگه تنهام نذاري
مي خوام برات از آسمون ياساي خوشبو بچينم
مي خوام شبا عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم
مي خوام كه جادوت بكنم هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگيم يه حرف رنگي بخوني
امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم
امشب مي خوام تا خود صبح فقط برات دعا كنم
براي خوشبخت شدنت خدا خدا خدا كنم
امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگه نگاهم نكني ناز نگاتو بكشم
مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه
يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري
يه موقعي فكر نكني دلم واست تنگ نميشه
فكر نكني اگه بري زندگي كمرنگ نميشه
اگه بري شبا چشام يه لحظه هم خواب ندارن
آسموناي آرزو يه قطره مهتاب ندارن
راستي دلت ميآد بري بدون من بري سفر
بعدش فراموشم كني برات بشم يه رهگذر
اصلا بگو كه دوست داري اينجور دوست داشته باشم
اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا كاشته باشم
حتي اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه
چهره تو يادم مي آد وقتي كه بارون مي زنه
اي كاش منم تو آسمون يه مرغ دريايي بودم
شايد دوسم داشتي اگه آهوي صحرايي بودم
اي كاش بدوني چشمات و به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم
به آرزوهام مي رسم اگر كه تو پيشم باشي
اونوقت خوشبخت ميشم مثل فرشته ها تو نقاشي
تا وقتي اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
نگام كن و برام بگو بگوي مي ري يا مي موني
بگو دوسم داري يا نه مرگ گلهاي شمعدوني
نامه داره تموم ميشه مثل تموم نامه ها
اما تو مثل آسمون عاشقي و بي انتها

boy iran
16-05-2007, 00:03
هواي رفتن

مي خوام يه قصري بسازم
پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي و
يه شب مهتابي باشه
امشب مي خوام از آسمون
ياسهاي خوشبو بچينم
امشب مي خوام عكس تو رو
تو خواب گل ها ببينم
كاشكي بدوني چشمات رو
به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو
به صد تا دريا نمي دم
كاش تو هواي عاشقي
هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگي
حرفاي رنگي بخوني
حتي اگه دلت نخواد
اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو يادم مياد
وقتي كه بارون مي زنه
امشب مي خوام براي تو
يه فال حافظ بگيرم اگر كه خوب در نيومد
به احترامت بميرم
امشب مي خوام رو آسمون
عكس چشات رو بكشم
اگر نگاهم نكني
ناز نگات رو بكشم
مي خوام تو رو قسم بدم
به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف
رنگ گل شقايقه
يه وقتي كه من نبودم
بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي
پر نزني تنها نري
وقتي كه اينجا بموني
بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني
مرگ گلهاي مريمه

boy iran
16-05-2007, 00:03
خيال

ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود
تو در كنار من بشيني محال بود
هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود
چشمان مهربان تو پاك و زلال بود
پاييز بود و كوچه اي و تك مسافري
با تو چه قدر كوچه ما بي مثال بود
نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم هاي تو محتاج بال بود
سيب درخت بي ثمر آرزوي من
يك عمر مانده بود ولي كال كال بود
گفتم كمي بمان به خدا دوست دارمت
گفتي مجال نيست و ليكن مجال بود
يك عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چيزي شبيه جام بلور دلي غريب
حالا شكست واي صداي وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه با خيال تو بودم حلال بود

boy iran
16-05-2007, 00:04
محبت

نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت ميكنم
دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت ميكنم
گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم
شايد تو با خودئ گفته اي دارم اطاعت ميكنم
رفتم كنار پنجره ديدم تو را با بگذريم
چيزي نديدم اين چنين دارم رعايت ميكنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت ميكنم
تو التماسيم مي كني جوري فراموشت كتم
با التماس ولي تو را به خانه دعوت ميكنم
گفتي محبت كن برو باشد خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كني دارم محبت ميكنم

boy iran
16-05-2007, 00:05
فاصله

گفتي كه مرا دوست نداري گله اي نيست
بين من و عشق تو ولي فاصله اي نيست
گفتم كه كمي صبر كن و گوش به من كن
گفتي كه نه بايد بروم حوصله اي نيست
پرواز عجب عادت خوبيست ولي حيف
تو رفتي و ديگر اثر از چلچله اي نيست
گفتي كه كمي فكر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهاي نيست
فتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله اي نيست

boy iran
16-05-2007, 00:05
اگه تو از پيشم بري

اگه تو از پيشم بري سر به بيابون مي ذارم
هر چي گل شقايقه رو خاك مجنون مي ذارم
اگه تو از پيشم بري من خودم و گم مي كنم
به عمر تو رو شرمنده حرفاي مردم مي كنم
اگه تو از پيشم بري دل رو به دريا مي زنم
غرور خورشيد و با برف آرزوها مي شكنم
اگه تو از پيشم بري كار من آوارگيه
خلاصه شو واست بگم كه آخر زندگيه
اگه بري شكايت تو رو به دريا ميكنم
شقايقاي عالم و من بي تو رسوا ميكنم
اگه تو از پيشم بري زندگي خاكستريه
فرداش يكي خبر مي ده دلت پيش ديگريه
اگه تو از پيشم بري شمعدونيا دق ميكنن
شكايت چشم تو رو به مررغ عاشق ميكنن
اگه بري پرستوها از زندگيشون سير ميشن
آهوا توي دام صياداي پير اسير مي شن
اگه بري دريا پر از اشك و نياز ماهياس
شباي شهرمون مثه چشماي عاشقت سياس
اگه بري يه شب تو خواب دريا رو آتيش مي زنم
نردبون آسمون و با هر چي نوره مي شكنم
اگه بري پروانه ها شمعا رو خاموشن ميكنن
قنرياي قفسي دل و فراموش ميكنن
اگه بري پلك گلا از غم عشق تو تره
يكي مثه من دلش از چشماي تو بي خبره
اگه تو از پيشم بري پنجرمون بسته ميشه
يه دل با صد تا آرزو از زندگي خسته ميشه
اگه بري مجنون ديگه از من و تو نميگذره
نرو بذار ببينمت باز از كنار پنجره
اگه بري من مي مونم با بازي هاي سرنوشت
كه من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت
اگه بري به آسمون شب شكايت ميكنم
يه شب مي شينم با خدا تا صبح خلوت ميكنم
اگه بري پرنده ها بر نمي گردن به لونه
بي تو كدوم پرنده اي راه خودش رو مي دونه
اگه تو از پشم بري تو ابرا غوغا ميكنم
براي مردن گلا بهونه پيدا ميكنم
اگه تو از پيشم بري ياسا ترك بر ميدارن
شبنما رو گل رز مگه حتي طاقت ميارن
اگه بري مردم منو به هم ديگه نشون مي دن
مي پرسن از همديگه كه چي راجع من شنيدن
اگه بري همه ميگن عشق من و تو هوسه
بمون با هم نشون بديم كه عشق ما مقدسه
اگه بري مي لرزه فرهاد و ستون بيستون
به خاطر اونم شده تو تا ابد پيشم بمون
اگه بري مي گن ديدي اين آخر و عاقبتش
ما هيچ كدوم و نمي خوايم نه رنج و ئنه محبتش
اگه بري نمي دونن شايد واست خوشبختيه
نمي دونن لذتت بعضي خوشيا تو سختيه
اگر چه وقتي تو بري ديگه من و نمي بيني
اگه بخواي هم مي بايد تا فصل محشر بشيني
اما تورو جوون خودت كه از همه عزيزتري
با يك نگاهت منو تا اوون ور دنيا مي بري
اگه ميشه بري يه جا به آرزوهات برسي
يا كه دور از چشماي من قلب تو دادي به كسي
برو منم با يد تو زندگي رو سر ميكنم
گاهي به اشتياق تو قلبم و پر پر ميكنم
عيدا كه شد عشق تو رو تو قلب هفت سين مي چينم
با اينكه رفتي باز تو رو كنار هفت سين مي بينم
غصه نخور دنياي ما سمبل بي وفاييه
هر چي من و تو مي كشيم تقصير آشناييه
راستي اگه بخواي بري اين جوري طاقت مي يارم
خودم بايد دست تو رو دست غربت بذارم
اگه بري دنبال تو ميام تا اوج آسمون
اون وقت مي بينم همه رو پس تو نرو پيشم بمون
دلت مي خواد اگه يه روز بدون من مي رفتي يه جا
دنبال مهربونيات آواره شم تو كوچه ها
اگه بري يه وقت مي آي مي بيني مريم نداري
اون وقت بايد دسته گل و رو خاك مريم بذاري
اگه بري بيداي مجنون و پريشون مي كنم
سقف دل و بر سر آرزوها ويرون ميكنم
اگه بري اينجا يه دل بمون كه صاحب اون مريمه
اگه بري دعاي من بازم مي ياد پشت سرت
من به فداي تو و عشق تو و فكر سفرت

boy iran
16-05-2007, 00:06
مي دونم

زندگي پر از سواله مي دونم
رسيدن به تو خياله مي دونم
تو ميگي يه روزي مال من ميشي
اما موندت محاله مي دونم
تو ميگي شبا دعامون مي كني
چشمه چات زلاله مي دونم
توي آسمون سرنوشت ما
ماه كاملمهلاله مي دونم
تو ميگي پرنده شيم بريم هوا
غصه ما دو تا باله مي دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله مي دونم
طاقتم ديگه داره تموم ميشه
صبر تو رو به زواله مي دونم
آره مي ري و نمي پرسي كه اين
دل عاشق در چه حاله مي دونم

boy iran
16-05-2007, 08:52
حدس

و حدس مي زنم شبي مرا جواب ميكني
و قصر كوچك دل مرا خراب ميكني
سر قرار عاشقي هميشه دير كرده اي
ولي براي رفتنت عجب شتاب ميكني
من از كنار پنجره تو را نگاه ميكنم
و تو به نامديگري مرا خطاب مي كني
چه ساده در ازاي يك نگاه پاك و ماندني
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب ميكني
به خاطر تو من هميشه با همه غريبه ام
تو كمتر از غريبه اي مرا حساب ميكني
و كاش گفته بودي از همان نگاه اولت
كه بعد من دوباره دوست انتخاب مي كني

boy iran
16-05-2007, 08:53
يك فكر ديگر

امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميكنم
گلدان زرد ياد را با تو معطر ميكنم
تو رفته اي و رفتنت يك اتفاق ساده نيست
ناچار اين پرواز را اين بار باور ميكنم
يك عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من
يه احترام رجعتت من ناز كمتر مي كنم
يك شب اگر گفتي برو ديگر ز دستت خسته ام
آن شب براي خلوتت يك فكر ديگر ميكنم
صحن نگاهت را به روي اشتياقم باز كن
من هم ضريح عشق را غرق كبوتر ميكنم
شعريست باغ چشم تو غرق سكوت و آرزو
يك روز من اين شعر را تا آخر از بر ميكنم
گر چه شكستي عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان ديوانه ام كه با غمت سر ميكنم
زيبا خدا پشت و پناه چشمهاي عاشقت
با اشك و تكرار و دعا راه تو را تر ميكنم

boy iran
16-05-2007, 08:53
رفع زحمت

حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم
انگار حافظ با من و من با تو صحبت ميكنم
وقت قرار ما گذشت و تو نمي دانم چرا
دارم به اين بد قوليت ديريست عادت ميكنم
چه ارتباط ساده اي بين من و تقدير هست
تقدير و ويران ميكند من هم مرمت مي كنم
در اشتباهي نازنين تو فكر كردي اين چنين
من دارم از چشمان زيبايت شكايت مي كنم
نه مهربان من بدان بي لطف چشم عاشقت
هر جاي دنيا كه روم احساس غربت مي كنم
بر روي باغ شانه ات هر وقت اندوهي نشست
در حمل بار غصه ات با شوق شركت ميكنم
يك شادي كوچك اگر از روي بام دل گذشت
هر چند اندك باشد آن را با تو قسمت ميكنم
خسته شدي از شعر من زيبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت ميكنم

boy iran
16-05-2007, 08:54
ماجراي يك عشق

به روي گونه تابيدي و رفتي
مرا با عشق سنجيدي و رفتي
تمام هستي ام نيلوفري بود
تو هستي مرا چيدي و رفتي
كنار اتظارت تا سحر گاه
شبي همپاي پيچك ها نشستم
تو از راه آمدي با ناز و آن وقت تمناي مرا ديدي و رفتي
شبي از عشق تو با پونه گفتم
دل او هم براي قصه ام سوخت
غم انگيزست توشيداييم را
به چشم خويش فهميدي و رفتي
چه بايد كرد اين هم سرنوشتي ست
ولي دل رابه چشمت هديه كردم
سر راهت كه مي رفتي تو آن را به يك پروانه بخشيدي و رفتي
صدايت كردم از ژرفاي يك ياس
به لحن آب نمناك باران
نمي دانم شنيدي برنگشتي
و يا اين بار نشنيدي و رفتي
نسيم از جاده هاي دور آمد
نگاهش كردم و چيزي به من نگفت
توو هم در انتظار يك بهانه
از اين رفتار رنجيدي و رفتي
عجب درياي غمناكي ست اين عشق
ببين با سرنوشت من چها كرد
تو هم اين رنجش خاكستري را
ميان ياد پيچيدي و رفتي
تمام غصه هايم مقل باران
فضاي خاطرم را شستشو داد
و تو به احترام اين تلاطم
فقط يك لحظه باريدي و رفت ي
دلم پرسيد از پروانه يك شب
چرا عاشق شدي در عجيبي ست
و يادم هست تو يك بار اين را
ز يك ديوانه پزسيدي و رفتي
تو را به جان گل سوگند دادم
فقط يك شب نيازم را ببيني
ولي در پاسخ اين خواهش من
تو مثل غنچه خنديد و رفتي
دلم گلدان شب بو هاي رويا ست
پر است از اطلسي هاي نگاهت
تو مثل يك گل سرخ وفادار
كنار خانه روييدي و رفتي
تمام بغض هايم مثل يك رنج
شكست و قصه ام در كوچه پيچيد
ولي تو از صداي اين شكستن
به جاي غصه ترسيدي و رفتي
غروب كوچه هاي بي قراري
حضور روشني را از تو مي خواست
تو يك آن آمدي اين روشني را
بروي كوچه پاشيدي و رفتي
كنار من نشتي تا سپيده
ولي چشمان تو جاي دگر بود
و من مي دانم آن شب تا سحرگاه
نگارن را پرستيدي و رفتي
نمي دانم چه مي گويند گل ها
خدا مي داند و نيلوفر و عشق
به من گفتند گل ها تا هميشه
تو از اين شهر كوچيدي و رفتي
جنون در امتداد كوچه عشق
مرا تا آسمان با خودش برد
و تو در آخرين بن بست اين راه
مرا ديوانه ناميدي و رفتي
شبي گفتي نداري دوست من را
نمي داني كه من ن شب چه كردم
خوشا بر حال آن چشمي كه آن را
به زيبايي پسنديدي و رفتي
هواي آسمان ديده ابريست
پر از تنهايي نمناك هجرت
تو تا بيراهه هاي بي قراري
دل من را كشانيدي و رفتي
پريشان كردي و شيدا نمودي
تمام جاده هاي شعر من را
رها كردي شكستي خرد گشتم
تو پايان مرا ديدي و رفتي

boy iran
16-05-2007, 08:54
بين آدم ها

ه قدر فاصله اينجاست بين آدمها
چه قدر عاطفه تنهاست بين آدمها
كسي به حال شقايق دلش نمي سوزه
و او هنوز شكوفاست بين آدمها
كسي به خاطر پروانه ها نمي ميرد
تب غرور چه بالاست بين آدمها
و از صداي شكستن كسي نمي شكند
چه قدر سردي و غوغاست بين آدمها
ميدان كوچه دل ها فقط زمستانست
هجوم ممتد سرماست بين آدمها
ز مهرباني دل ها دگر سراغي نيست
چه قدر قحطي روياست بين آدمها
كسي به نيست دل ها دعا نمي خواند
غروب زمزمه پيداست بين آدمها
و حال آينه را هيچ كسي نمي پرسد
هميشه غرق مداراست بين آدمها
غريب گشتن احساس درد سنگيني ست
و زندگي چه غم افزاست بين آدمها
مگر كه كلبه دل ها چه قدر جا دارد
چه قدر راز و معماست بين آدمها
چه ماجراي عجيبي ست اين تپيدن دل
و اهل عشق چه رسواست بين آدمها
چه مي شود همه از جنس آسمان باشيم
طلوع عشق چه زيباست بين آدمها
ميان اين همه گلهاي ساكن اينجا
چه قدر پونه شكيباست بين آدمها
تمام پنجره ها بي قرار بارانند
چه قدر خشكي و صحراست بين آدمها
و كاش صبح ببينم كه باز مثل قديم
نياز و مهر و تمناست بين آدمها
بهار كردن دل ها چه كار دشواريست
و عمر شوق چه كوتاست بين آدمها
ميان تك تك لبخندها غمي سرخ ست
و غم به وسعت يلداست بين آدمها
به خاطر تو سرودم چرا كه تنها تو
دلت به وسعت درياست بين آدمها

boy iran
16-05-2007, 08:55
بعد ديدار تو

تو مثل راز پاييزي و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم
تو مثل
شمعداني ها پر از رازي و زيبايي
و من در پيش چشمان تو مشتي خاك گلدانم
تو درياي تريني آبي و آرام و بي پايان
و من موج گرفتاري اسير دست طوفانم
تو مثل آسماني مهربان و آبي و شفاف
و من در آرزوي قطره هاي پاك بارانم
نمي دانم چه بايد كرد با اين روح آشفته
به فريادم برس اي عشق من امشب پريشانم
تو دنياي مني بي انتها و ساكت و سرشار
و من تنها در اين دنياي دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسي قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت ديدار چشمت رو به پايانم
تو مثل مرهمي بر بال بي جان كبوتر
و من هم يككبوتر تشنه باران درمانم
بمان امشب كنار لحظه هاي بي قرار من
ببين با تو چه رويايي ست رنگ شوق چشمانم
شبي يك شاخه نيلوفر به دست آبيت دادم
هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تو فكر خواب گلهايي كه يك شب باد ويران كرد
و من خواب ترا مي بينم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظه اي هستي كه باران تازه مي گيرد
و من مرغي كه از عشقت فقط بي تاب و حيرانم
تو مي آيي و من گل مي دهم در سايه چشمت
و بعد از تو منم با غصه هاي قلب سوزانم
تو مثل چشمه اشكي كه از يك ابر مي بارد
و من تنها ترين نيلوفر رو به گلستانم
شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر كرده
و شايد يك مه كمرنگ از شعري كه مي خوانم
تمام آرزوهايم زماني سبز ميگردد
كه تو يك شب بگويي دوستم داري تو مي دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش درياست
و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
به جان هر چه عاشق توي اين دنياي پر غوغاست
قدم بگذار روي كوچه هاي قلب ويرانم
بدون تو شبي تنها و بي فانوس خواهم مرد
دعا كن بعد ديدار تو باشد وقت پايانم

boy iran
16-05-2007, 08:56
حرفها يك دل

بيا در كوچه باغ شهر احساس
شكست لاله را جدي بگيريم
اگر نيلوفري ديديم زخمي
براي قلب پر دردش بميريم
بيا در كوچه هاي تنگ غربت
براي هر غريبي سايه باشيم
بيا هر شب كنار نور يك شمع
به فكر پيچك همسايه باشيم
بيا ما نيز مثل روح باران
به روي يك رز تنها بباريم
بيا در باغ بي روح دلي سرد
كمي رويا ي نيلوفر بككاريم
بيا در يك شب آرام و مهتاب
كمي هم صحبت يك ياس باشيم
اگر صد بار قلبي را شكستيم
بيا يك بار با احساس باشيم
بيا به احترام قصه عشق
به قدر شبنمي مجنون بمانيم
بيا گه گاه از روي محبت
كمي از درد ليلي بخوانيم
بيا از جنگل سبز صداقت
زماني يك گل لادن بچينيم
كنار پنجره تنها و بي تاب
طلوع آرزوها را ببينيم
بيا يك شب به اين انديشه باشيم
چرا اين آبي زيبا كبود است
شبي كه بينوا مي سوخت از تب
كنار او افق شايد نبوده ست
بيا يك شب براي قلبهامان
ز نور عاطفه قابي بسازيم
براي آسمان اين دل پاك
بيا يك بار مهتابي بسازيم
بيا تا رنگ اقيانوس آبيست
براي موج ها ديوانه باشيم
كنار هر دلي يك شمع سرخست
بيا به حرمتش پروانه باشيم
بيا با دستي از جنس سپيده
زلال اشك از چشمي بشوييم
بيا راز غم پروانه ها را
به موج آبي دريا بگوييم
بيا لاي افق هاي طلايي
بدنبال دل ماهي بگرديم
بيا از قلبمان روزي بپرسيم
كه تا حالا در اين دنيا چه كرديم
بيا يك شب به اين انديشه باشيم
به فكر درد دلهاي شكسته
به فكر سيل بي پيايان اشكي
كه روي چشم يك كودك نشسته
به فكر سيل بي پايان اشكي
كه ر.ي چشم يك كودك نشسته
به فكر اينكه بايد تا سحرگاه
براي پيوند يك شب دعا كند
ز ژرفاي نگاه يك گل سرخ
زماني مرغ آمين را صدا كرد
به او يك قلب صاف و بي ريا داد
كه در آن موجي از آه و تمناست
پر از احساس سرخ لاله بودن
پر از اندوه دلهاي شكيباست
بيا در خلوت افسانه هامان
براي يك كبوتر دانه باشيم
اگر روزي پرستو بي پناهست
براي بالهايش لانه باشيم
بيا با يك نگاه آسماني
ز درد يك ستاره كم نماييم
بيا روزي فضاي شهرمان را
پر از آرامش شبنم نماييم
بيا با بر گ هاي گل سرخ
به درد زنبقي مرهم گذاريم
اگر دل را طلب كردند از تو
مبادا كه بگويي ما نداريم
بيا در لحظه هاي بي قراري
به ياد غصه مجنون بخوابيم
بيا دلهاي عاشق را بگرديم
كه شايد ردي از قلبش بيا بيم
بيا در ساحل نمناك بودن
براي لحظه اي يكرنگ باشيم
بيا تا مثل شب بوهاي عاشق
شبي هم ما كمي دلتنگ باشيم
كنار دفتر نقاشي دل
گلي از انتظار سرخ روييد
و باران قطره هاي آبيش را
به روي حجم احساس پاشيد
اگر چه قصه دل ها درازست
بيا به آرزو عادت نماييم
بيا با آسمان پيمان ببنديم
كه تا او هست ما هم با وفاييم
بيا در لحظه سرخ نيايش
چو روح اشك پاك و ساده باشيم
بيا هر وقت باران باز باريد
براي گل شدن آماده باشيم

boy iran
16-05-2007, 08:57
آرزوي نقاشي


ميان آبشارخاطراتم كنار بوته هاي گل نمي نشينم
هميشه آرزو كردم كه رنگ نگاه بوته گل را ببينم
هميشه آرزو كردم كه روزي براي لحظه اي نقاش باشم
هميشه آرزويم بوده رويا وليكن يك زمان ايكاش باشم
هميشه اين سوالم بوده مادر كه رنگ لاله ها يعني چه رنگي
هميشه گفته بودي باغ سبز ولي رنگ خدا يعني چه رنگي
نگاه مادرم چون ياس مي شد به پرسشهاي منلبخند مي زد
زماني رنگ سرخ لاله ها را به دنياي دلم پيوند م يزد
ولي من باز مي پرسيدم از او كه منظورت ز آبي چيست مادر
هما رنگي كه گفتي دنگ درياست همان رنگي كه گشته چشم از او تر
ز اقيانوس بي طوفان چشمش صداي اشك ها را مي شنيدم
در آن هنگام در باغ تخيل رخ زيباي او را ميكشيدم
نگاهي سرخ اشكي آسماني دوچشماني به رنگ ارغواني
ولي من هر چه نقاشي كشيدم همه تصويري از روياي او بود
و شايد چند خطي كه نوشتم همه يك قطره از درياي او بود
معلم آن زمان كه عاشقانه كنار حرفهايت مي نشينم
هميشه آرزو كردم كه روزي نگاه مهربانت را ببينم
ببينم كه كدامين ديدگاني مرا با حس ديدن آشنا كرد
كه دستان مرا تا اوج برد مرا از دور با چشمش صدا كرد
ببينم كه چه كس راگ شفق را به چشمان وجود من نشان داد
ببينم كه كدامين مهرباني غبار غم رويايم تكان داد
اگر چه من نگاهت را نديدم ولي زيباييت را ميشناسيم
صداي موج روحت را ستاره دل درياييت را ميشناسم
ز تو آموختم نقاشي عشق ز تو احساس را ترسم كردم
ز تب نور اميد و موج دل را ميان غنچه ها تقسيم كردم
ولي من با مرور خاطراتم به اوج آرزوهايم رسيدم
هم اينك لحظه اي نقاش هستم معلم را و مادر ا كشيدم
ولي نقاش من كاغذي نيست براي رسم ابزاري ندارم
كمي احساس را با جرعه اي عشق به روي برگ ياسي مي گذارم
دل نقاشيم تفسير روياست چرا تفسير يك رويا نباشيم
چرا رنگ غروبي سرخ باشيم چرا چون آبي دريا نباشيم
اگر چه گشت شعرم بس مطول ولي نقاشيم را قاب كردم
سحر شد خاطراتم نيز رفتند دوباره من زمان را خواب كردم

boy iran
16-05-2007, 08:57
تو را ميشناسم

تو از جنس احساس يك بوته نسرين
تو با چكه هاي شفق آشنايي
تو سر فصل لبخند هر برگ ياسي
ير پژواك سرخ صدايي
تو رنگين كماني ز چشمان موجي
تو رمز رسيدن به اوج خدايي
تو در شهر روياييم كلبه دل
تو يك قصه از .اژه ابتدايي
تو از آه يك ابر مرطوب و تنها
تو باراني از سرزمين وفايي
ترا مثل چشمان خود مي شناسم
اگر چه ز مژگان چشمم جدايي
تو يك جرعه از ژاله چشم يك گل
تو تعبيري از وسعت انتهايي
تو گيسوي زرين يك بيد مجنون
تو با راز قلب صدف آشنايي
تو امضايي از بال سرخ پرستو
تو يك ترجمه از كتاب صفايي
تو با قايقي از بلور گل بخ
رسيدي به شهري پر از روشنايي
تو با درد سرخ شكستن همآوا
تو صندوقچه امني از رازهايي
تو از مهرباني كتابي نوشتي
كه آغاز آن بودن شعر رهايي
تو در شهر آيينه ها مي نشيني
تو بر زخم سرخ شقايق دوايي
تو تكثير يك آيه از قامت سبزه هايي
تو موسيقي كوچ يك قوي تنها
تو شعري به رنگ سحر مي سرايي
تو تكراري از آرزوهاي موجي
تو شهدي به شيريني يك دعايي
تو در جهان يك شمع سوزان نهاني
تو چون پنجره شاهدي بي صدايي
تو آموزگار دبستان عشقي
تو دفترچه خاطرات صبايي
تو در سوز سرخ مناجات بلبل
تو در كوچه آبي قصه هايي
تو در سرزمين افق ناپديدي
تو بر زخم آلاله دل شفايي
ترا در اين دل غزل هم ندديم
بگو در كدامين دل و در كجايي

boy iran
16-05-2007, 08:58
براي چشمانت


هوا ترست به رنگ هواي چشمانت
دوباره فال گرفتم براي چشمانت
اگر چه كوچك و تنگ است حجم اين دنيا
قبول كن كه بريزم به پاي چشمانت
بگو چه وقت دلم را ز ياد خواهي بر د
اگر چه خوانده ام از جاي جاي چشمانت
دلم مسافر تنهاي شهر شب بو هاست
كه مانده در عطش كوچه هاي چشمانت
تمام آينه ها نذر ياس لبخندت
جنون آبي در يا فداي چشمانت
چه مي شود تو صدايم كني به لهجه موج
به لحن نقره اي و بي صداي چشمانت
تو هيچ وقت پس از صبر من نمي آيي
در انتظار چه خاليست جاي چشمانت
به انتهاي جنونم رسيده ام اكنون
به انتهاي خود و ابتداي چشمانت
من و غروب و سكوت و شكستن و پاييز
تو و نيامدن و عشوه هاي چشمانت
خدا كند كه بداني چه قدر محتاج ست
نگاه خسته من به دعاي چشمانت

boy iran
16-05-2007, 08:58
چرا


چرا بلبل هميشه نغمه خوان است
چرا بر برگ شبنم مي نشيند
چرا آلاله هاي باغ سرخند

چرا بر روي گل غم مي نشيند
چرا باران هميشه قطره قطره ست
چرا در خانه ها دريا نداريم
چرا در باغچه يا توي گلدان
گلي يا برگي از رويا نداريم
چرا پروانه ها معناي عشقند
چرا جغدان هميشه اشكبارند
چرا مردم همانند كبوتر
درون خانه ها جغدي ندارند
چرا در هر كتابي آسمان ها
هميشه آبي و خوشرنگ هستند
چرا هيچ آسماني رنگ غم نيست
چرا مردم خدا را مي پرستند
چرا ما عاشق باد صباييم
چرا يك بار با طوفان نباشيم
چرا در هر زمان در فكر دريا
چرا يكبار با باران نباشيم
چرا گلزار ها شاداب و سبزند
چرا قلب بيابان لالهگون است
چرا دستان بركه پاك و نيلي است
چرا چشم شقايق رنگ خونست
چرا لبهاي مردم نيمه خشك است
چرا لبخند در آن جا ندارد
چرا توي قفس هامان قناري ست
چرا هيچ آدمي درنا ندارد
چرا بالا تر از احساس عشقست
چرا تصوير از آينه پيداست
چرا نيلوفران پيك بهارند
چرا احساس در دل ها شكوفاست
اگر چه اين بيان آرزو بود
ولي آخر چرا زيبا نباشيم
چرا يك بار چون بال پرستو
چرا يك بار چون دريا نباشيم

boy iran
16-05-2007, 08:59
كاش مي شد

كاش مي شد سرزمين عشق را
در ميان گامها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك
عشق را بر آسمان تفهيم كرد
كاش مي شد با دو چشم عاطفه
قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس
تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش ميشد با نسيمشامگاه
برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلبها
مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد
كاش ميشد در سكوت دشت شب
ناله غمگين باران را شنيد
بعد دست قطره هايش را گرفت
تا بهار آرزو ها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف
لا به لاي آسمان پر نور شد
كاش ميشد چادر شب را كشيد
از نقاب شوم ظلمت دور شد
كاش مي شد از ميان ژاله ها
جرعه اي از مهرباني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد
سختي و نامهرباني را نديد
كاش ميشد با محبت خانه ساخت
يك اطاقش را به مرواريد داد
كاش مي شد آسمان مهر را
خانه كرد و به گل خورشيد داد
كاش ميشد بر تمام مردمان
پيشوند نام انسان را گذاشت
كاش مي شد كه دلي را شاد كرد
بر لب خشكيده اي يك غنچه كاشت
كاش ميشد در ستاره غرق شد
در نگاهش عاشقانه تاب خورد
كاش مي شد مثل قوهاي سپيد
از لب درياي مهرش آب خورد
كاش ميشد جاي اشعار بلند
بيت ها راساده و زيبا كنم
كاش مي شد برگ برگ بيت را
سرخ تر از واژه رويا كنم
كاش ميشد با كلامي سرخ و سبز
يك دل غمديده را تسكين دهم
كاش ميشد در طلوع باس ها
به صنوبر يك سبد نسرين دهم
كاش ميشد با تمام حرف ها
يك دريچه به صفا را وا كنم
كاش ميشد در نهايت راه عشق
آن گل گم گشته را پيدا كنم

boy iran
16-05-2007, 09:00
سرنوشت من و چشمهايت

ايكاش در چشم هايت ترديد را ديده بودم
يا از همان روز اول از عشق ترسيده بودم
ايكاش آن شب كه رفتم از آسمان گل بچينم
جاي گل رز برايت پروانگي چيده بودم
گل را به دست تو دادم حتي نگاهم نكردي
آن شب نمي داني اما تا صبح لرزيده بودم
آن شب تو با خود نگفتي كه بر سرمن چه آمد
با خود نگفتي ز دستت من باز رنجيده بودم
انگار پي برده بودي ديوانه ات گشته ام من
تو عاشق من نبودي و دير فهميده بودم
از آن شب سرد پاييز كه چشم من به تو افتاد
گفتم ايكاش شب ها هر گر نخوابيده بودم
از كوچه كه مي گذشتيم حتي نگاهم نكردي
چشمت پي ديگري بود اين را نفهميده بودم
آن شب من و اشك و مهتاب تا صبح با هم نشستيم
ايكاش يك خواب بد بود چيزي من ديده بودم
تو اهل آن دوردستي من يك اسير زميني
عشق زمين و افق را ايكاش سنجيده بودم
بي تو چه شبها كه تا صبح در حسرت با تو بودن
اندوه ويرانيت را تنها پرستيده بودم
وقتي صدا كردي از دور با عشوه اي نادرت را
آن لهجه نقره اي را ايكاش نشنيده بودم
انگار تقصير من بود حق با تو و آسمان است
وقتي كه تو مي گذشتي از دور خنديده بودم
اما به پروانه سوگند تنها گناهم همين ست
جاي تو بودم اگر من صد بار بخشيده بودم
بايد برايت دعا كرد آباد باشي و سرسبز
ايكاش هرگز نبيني چيزي كه من ديده بودم
اندوه بي اعتناي چه يادگار عجيبي ست
اما چه شب ها كه آن را از عشق بوسيده بودم
حالا بدان تو كه رفتي در حسرت بازگشت
يك آسمان اشك آن شب در كوچه پايشده بودم
هر گز پشيمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتي كه شايد بدانم بيهوده رنجيده بودم
حالا تو را به شقايق ديگر بيا كوچ كافيست
جاي تو بودم اگر من اين بار بخشيده بودم

boy iran
16-05-2007, 09:00
يك تمناي بلند


بيا براي پرستو ز مهر دانه بپاشيم
بيا پناه كبوتر طيبي چلچله باشيم
بيا كه درد عطش را ز چشم غنچه بشوييم
براي موج پريشان ز عشق قصه بگوييم
بيا كه دعوت گل را به باغ دل بپذيريم
بيا ز هجرت مرغان خسته در س بگيريم
بيا ز دفتر پروانه شعر شمع بخوانيم
بيا به خاطر گل ها هميشه تاتزه بمانيم
بيا كه كشتي دل را به موج مهر سپاريم
بروي دفتر دل ها رز اميد بكاريم
بيا زلال بمانيم مثل بركه و باران
و حرمتي بگذاريم به صداقت ياران
بيا حوالي يك گل ز عشق خانه بسازيم
براي غربت گنجشك آشيانه بسازيم
بيا سپيده كه آمد صدا كنيم خدا را
و تا افق برسانيم دست سبز دعا را

boy iran
16-05-2007, 09:01
شعر يعني

شعر يعني با افق يك دل شدن
يا لباسي از شقايق دختن
شعر يعني با وجود خستگي
بر سر پروانه دل سوختن
شعر يعني سري از اسرار عشق
شعر يعني يك ستاره داشتن
شعر يعني يك نگاه خسته را
از كوير گونه اي برداشتن
شعر يعني داستاني نا تمام
شعر يعني جاده اي بي انتها
شعر يعني گفتن از احساس موج
در كنار حسرت پروانه ها
شعر يعني آه سرخ لاله ها
شعر يعني حرف پنهان در نگاه
شعر يعني ترجمان يك نفس
عمق سايه روشن دشت پگاه
شعر يعني يك زلال بي دريغ
شعر يعني راز قلب يك صدف
شعر يعني درد دلهاي نسيم
حرفي از تنهايي سبز علف
شعر يعني تاب خوردن روي موج
در كنار بركه ساحل ساختن
شعر يعني هديه اس از آسمان
بهر ياسي بي نوا انداختن
شعر يعني فصلي از سال نگاه
شعر يعني عاشقانه زيستن
شعر يعني پولكي از عشق را
روي دامان كويري ريختن
شعر يعني حس يك پرواز محض
در ميان آسمان پيدا شدن
شعر يعني در حصار زندگي
غرث در گلواژه رويا شدن
شعر يعني قصه يك آرزو
شعر يعني ابتداي يك غروب
شعر يعني تكه اي از آسمان
شعر يعني وصف يك انسان خوب
شعر يعني قلعه اي از جنس عشق
كم كنم از واژه و حرف و سخن
شعر يعني حرف قلبي سرخ و پاك
نه عبوري ساده چون اشعار من

boy iran
16-05-2007, 09:01
تو مثل

تو مثل خواب نسيمي به رنگ اشك شقايق
تو مثل شبنم عشقي به روي پونه عاشق
تو مثل دست سپيده پر از تولد نوري
تو مثل نم باران لطيف و پاك و صبوري
تو مثل مرهم ياسي براي قلب شكسته
تو مثل سايبان اميدي براي يك دل خسته
تو مثل غنچه لطيفي به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده ياسي و مثل غربت يك غم
تو مثل جذبه عشقي در انتظار رسيدن
در امتداد نوازش گلي ز عاطفه چيدن
تو مثل نغمه موجي غريب و آبي و ساده
شبيه شاخه گلي كه افق به چلچله داده
تو مثل چكه مهري ز سقف سبز صداقت
تو مثل گريه شعري بروي صفحه غربت
تو مثل لذت رويا تو مثل شوق نگاهي
هزار مرتبه خورشيد و صد افق پر ماهي
تو مثل لطف بهاري پر از شكوفه خواندن
تمام هستي من شد ميان شعر تو ماندن
تو مثل هر چه كه هستي مرا به نام صدا كن
براي اين دل سرگشته وقت صبح دعا كن

boy iran
16-05-2007, 09:02
قصه پونه عشق


صداقت يعني از مرز افقها
به قصد ديدن رويت گذشتن
ميان كوچه هاي سبز احساس
به دنبال قدمه هاي تو گشتن
نجابت يعني از باغ نگاهت
به رسم عاطفه يك پونه چيدن
ميان سايه روشن هاي احساس
ترا از پشت يك آينه ديدن
دو چشمت سرزمين آرزوها
نگاهت داستان آشمنايي ست
امان از آن زمان كه قلب عاشق
گرفتار خزان يك جدايي ست
تو در آن سوي مر مرها ي احساس
و من در جستجوي يك بهانه
كه شايد روزي از فصل سكفتن
به تو گويم كلامي عاشقانه
كنار سايبان ديدگانت
هميشه آرزوها ارغوانيست
بدان تا صبح پر نور شكفتن
بياد ديده تو آسماني ست
طلوع پاك ديدار تو يعني
براي لحظه اي چون ياس بودن
زمستان غريبي را شكستن
و چون آيينه با احساس بودن
براي شهر بي باران دل ها
تو يعني لحظه ي باران گرفتن
تو يعني در دل پژمردگي ها
بياد يك فرشته جان گرفتن
در آن آغاز بي پايان رويش
كه از باغ افق گل چيده بودي
از آن لحظه كه احساس دلم را
به امواج نگاهت ديده بودي
چه زيبا شبنمي از آرزو را
بروي لادن روحم نشاند ي
دلت مرز عبور از آسمان بود
و من را به دل اين مرز خواند ي
و اينك من كنار ديدگانت
وفا را مثل گل ها مي شناسم
اگر چشمان قلبم را ببندند
ترت تنهاي تنها مي شناسم
هميشه ساحل دلهاي عاشق
بياد چشم دريا بي قرار است
تو تا آن لحظه اي كه مي درخشي
تمام سرزمين دل بهار ست
سحر وقتي كه مي خواهد بيايد
ترا بايد از آن بالا ببيند
و بايد از گلستان نگاهت
فقط يك شاخه نيلوفر بچيند
سحر قدر ترا مي داند و بس
تو يعني زير باران تازه گشتن
و يا به احترام يك شقايق
ز مرز آسمان ها هم گذشتن
تواضع يعني از روي متانت
براي ديدنت ديوانه بودن
و تو يعني دل صد نسترن را
ز شهر سرخ تنهايي ربودن
دلت تفسير خوبي هاي ابي ست
و قلبت قصه ايثار شبنم
نگاهت آسمان آبي و صاف
كه مي شويد ز چشم عنچه ها غم
نگاهت تا افق بي كينه و پاك
و چشمان تو دو ماه نجيب است
فضاي گرم دستان تو اي عشق
پناه نسترن هاي غريب است
تو يعني يك نگاه مهربان را
ميان ياسها قسمت نمودن
و شايد تو سر آغاز نگاهي
نخستين واژه باغ سرودن
تو يعني مرهم زخم پرستو
تو يعني راز درمان شكستن
تو يعني تا سحر در انتظار
عبور قاصدي زيبا نشستن
تو يعني نرگس باغ تجسم
تو يعني يك جهان بالا تر از نور
تو يعني يك فرشته مثل مهتاب
كه با لبخند مي آيد از آن دور
سپردم به تو درياي دلم را
تو اي افسانه ايثار خورشيد
دلم از روي عشقي آسماني
وجودش را به چشمان تو بخشيد

boy iran
16-05-2007, 09:03
نغمه اي برا ي خواب


بخواب اي دختر آرام مهتاب
ببين گلهاي ميخك خسته هستند
تمام اشك هايم تا بخوابي
ميان مخمل چشم شكستند
بخواب اي پونه باغ شكفتن
گل اندوه امشب زرد زردست
هوا را زرد كرده عطر پاييز
فضاي پاك ايوان سرد سردست
بخواب اي غنچه بي تاب احساس
فضاي شهر شب بو ها طلايي ست
بهار سبز عاشقها خزانست
خزان بي قراران بي وفايي ست
بخواب اي مرغ نا آرام دريا
گل آرامشم تنهاي تنهاست
اگر امشب ز بي تابي نخوابي
دلم تا صبح در چنگال غم هاست
بخواب اي شبنم نيلوفر دل
دو چشمان تو رنگ موج درياست
ميان كوچه هاي زندگاني
گل شادي فقط در باغ روياست
بخواب اي هديه ناز سپيده
كه دنيا يك گذرگاه عجيب است
هميشه نغمه مرغان عاشق
پر از يك حس نمناك و غريب است
بخواب اي برگ تبدار شقايق
بدان عاشق هميشه ارغواني ست
همين حالا كنار بستري سرد
دلي در آرزوي مهرباني ست
بخواب اي لذت سرشار پرواز
فضاي قلب شب بو ها بهاري است
پرستو هم نمي ماند به بك شهر
هميشه هجرتش از بي قراري است
بخواب اي بوته ناز گل سرخ
تمام شاخه ها از غم خميدند
تمام كودكان در خواب نوشين
به اوج آرزوهاشان رسيدند
بخواب اي يادگار شهر رويا
كه اشكم گونه ها را سرخ و تر كرد
شبي مثل همين شب توي پايزز
دلم به غربت ياسي سفر كرد
بخواب اي راز سبز آرزويم
علاج درد پيچك ها رهايي ست
اگر ديدي گلي مي لرزد از اشك
بدان اندوهش از رنج جدايي است
بخواب اي آشنا با خلوت شب
دلم در آرزويش تنگ تنگ است
نمي داني كه او وقتي بيايد
بلور اشكهايم چه قشنگ است
بخواب اي آفتاب بي غروبم
شب تنهايي دل ها درازست
دعايت مي كنم هر شب همين وقت
كه درهاي دعا تا صبح بازست

boy iran
16-05-2007, 09:03
مي توان


مي توان در كوچه هاي زندگي
پاسخ لبخند را با ياس داد
مي توان جاي غروب عشق را
به طوع ساده احساس داد
مي توان در خلوت شبهاي راز
فكر رسم آبي پرواز بود
مي توان با حرفي از جنس بلور
شوق را به هر دلي دعوت نمود
مي توان در آرزوي كودكي
با حضور يك عروسك سهم داشت
مي توان گاهي به رسم ياد بود
در دلي يك شاخه نيلوفر گذاشت
مي توان از شهر شب بو ها گذشت
عابر پس كوچه هاي نور بود
مي توان همسايه مهتاب شد
فكر زخم غنچه اي رنجور بود
مي توان با لطف دست پنجره
مهربان گنجشكها را دانه داد
مي توان وقتي خزان از ره رسيد
يك كبوتر را به كنجي لانه داد
مي توان در قلب هاي بي فروغ
لحظه اي برقي زد و خورشيد شد
مي توان در غربت داغ كوير
آن ابري كه مي باريد شد

boy iran
16-05-2007, 09:04
برگرد


برگرد بي تو بغض فضا وا نمي شود
يك شاخه ياس عاطفه پيدا نمي شود
در صفحه دلم تو نوشتي صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمي شود
بي تو شكست و پنجره رو به آسمان
غم در حريم آبي دل جا نمي شود
درياي تو پناه نگاه شكسته است
هر دل كه مثل قلب تو دريا نمي شود
مي خواستم بچينم از آن سوي دل گلي
اما بدون تو كه گلي وا نميشود
درديست انتظار كه درمان آن تويي
اين درد تلخ بي تو مداوا نمي شود
زيباترين گلي كه پسنديده ام تويي
گل مثل چشمهاي تو زيبا نمي شود
بي تو شكسته شد غزل آشناييم
اين رسم مهرباني دنيا نمي شود
گفتي صبور باش و به آينده بنگر
پروانه كه صبور و شكيبا نمي شود
شبنم گل نگاه مرا بار شسته است
دل در كنار ياد تو تنها نمي شود
گلدان ياس بي تو شكست و غريب شد
گلدان بدون عشق شكوفا نمي شود
باران كوير روح مرا مي برد به اوج
اما دلم بدون تو شيدا نمي شود
رفتي و بي تو نام شكفتن غريب شد
ديگر طلوع مهر هويدا نمي شود
روياي من هميشه به ياد تو سبز بود
رفتي و حرفي از غم رويا نمي شود
رفتي و دل ميان گلستان غريب ماند
ديگر بهار محو تماشا نمي شود
يك قاصدك كنار من آمد كمي نشست
گفتم كه صبح اين شب يلدا نمي شود
دل هاي منتظر همه تقديم چشم تو
امروز بي حضور تو فردا نمي شود

boy iran
16-05-2007, 09:04
و بعد از رفتنت


شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
پس ازيك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس
تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي
دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي
و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم
تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم
همين بود آخرين حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگينت
حريم چشمهايم را بروي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم
نمي دانم كه چرا رفتي
نمي دانم چرا شايد خطا كردم
و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
دانم كجا تا كي براي چه
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت يك قلب دريايي ترك برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاكستري گم شد
و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت
تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود
و بعد از رفتنت انگار كسي حس كرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت
كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد
و من با آنكه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور نخواهي برد
هنوز آشفته چشمان زيباي توام
برگرد
ببين كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
كسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا كردم
و من در حالتي ما بين اشك و حسرتو ترديد
كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل
ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر
نمي دانم چرا شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم

boy iran
16-05-2007, 09:05
جادوي نگاهت


چه مي شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمي كرد
و اي كاش از نخست آن چشمهايت
مرا آواره غربت نمي كرد
چه زيبا بود اگر مرغ نگاهت
ميان راز چشمان تو مي ماند
تو مي ماندي و او هم مثل يك كوچ
ز باغ ديده ات هجرت نمي كرد
تمام سايه روشن هاي احساس
پر از آرامش مهتابيت بود
و ليكن شاعر آينه ها هم
به خوبي رك اين وسعت نمي كرد
زماني كه تو رفتي پاكي ياس
خلوص سبز گلدان را رها كرد
چه زيبا بود اگر از اولين گام نگاهم با دلت صحبت نمي كرد
تو پيش از آنكه در دل پاگذاري
تمام فال هايم رنگ غم داشت
ولي تو آمدي و بعد از آن دل
بدون چشم تو نيت نمي كرد
هجوم لحظه هاي بي قراري
مرا تا عمق يك پرواز مي برد
و جز با آسمان ديدگانت
دلم با هيچ كس خلوت نمي كرد
نگاهم مثل يك مرغ مهاجر
به دنبال حضورت كوچ مي كرد
به غير از انتظارت قلب من را
اين گونه بي طاقت نمي كرد
تو مي ماندي كنار لحظه هايم
ولي اين شادماني زود مي رفت
و تا مي خواست دل چيزي بگويد
تو مي رفتي و او فرصت نمي كرد
دلم از پشت يك تنهايي زرد
نگاهش را به چشمان تو مي دوخت
ولي قلب تو قدر يك گل سرخ
مرا به كلبه اش دعوت نمي كرد
و حالا انتهاي كوچه شعر
منم با انتظاري مبهم و زرد
ولي ايكاش جادوي نگاهت
غزل هاي مرا غارت نمي كرد

boy iran
16-05-2007, 09:05
بهانه

گفتي كه به احترام دل باران باش
باران شدم و به روي گل باريدم
گفتي كه ببوس روي نيلوفر را
از عشق تو گونه هاي او بوسيدم
گفتي كه ستاره شو دلي روشن كن
من همچو گل ستاره ها تابيدم
گفتي كه براي باغ دل پيچك با ش
بر ياسمن نگاه تو پيچيدم
گفتي كه براي لحظه اي دريا شو
دريا شدم و ترا به ساحل ديدم
گفتي كه بيا و لحظه اي مجنون باش
مجنون شدم و ز دوريت ناليدم
گفتي كه شكوفه كن به فصل پاييز
گل دادم و با ترنمت روييدم
گفتي كه بيا و از وفايت بگذر
از لهجه بي وفاييت رنجيدم
گفتم كه بهانه ات برايم كافيست
معناي لطيف عشق را فهميدم

boy iran
16-05-2007, 09:06
تو يعني

تو يعني گونه هاي غنچه اي را
به رسم مهرباني ناز كردن
تو يعني كوچه باغ آرزو را
به روي گام ياسي باز كردن
تو يعني وسعت معصوم دل را
به معناي شكفتن هديه دادن
تو يعني بوته اي از رازقي را
ميان حجم گلداني نهادن
تو يعني جستجوي آبي عشق
تو يعني فصل پاك پونه بودن
تو يعني قصه شوق كبوتر
تو يعني لذت سبز شكفتن
تو يعني با تواضع راز دل را
به يك نيلوفر بي كينه گفتن
تو يعني وسعتي تا بي نهايت
تو يعني نغمه موزون باران
تو يعني تا ابد آيينه بودن
براي خاطر دلهاي ياران
تو يعني در حضور نيلي صبح
گلي را به بهار دل سپردن
تو يعني ارغواني گشتن و بعد
هزاران دست تنها را فشردن
تو يعني مثل شبنم عاشقانه
گلوي ياس ها را تازه كردن
تو يعني حجم روياي گلي را
ميان كهكشان اندازه كردن
تو يعني پونه را زير باران
ميان كهكشان اندازه كردن
تو يعني بي ريا چون ياس بودن
و يا به شهر شبنم ها رسيدن
تو يعني انتظار غنچه ها را
ميان شهر رويا خواب كردن
تو يعني غصه هاي زرد دل را
به رنگ نقره مهتاب كردن
تو يعني در سحرگاهي طلايي
به يك احساس تشنه آب دادن
تو يعني نسترن هاي وفا را
به رسم مهرباني تاب دادن
تو يعني غربت يك اطلسي را
ز شوق آرزو سرشار كردن
تو يعني با طلوع آبي مهر
صبور و شوق آرزو سرشار كردن
تو را آن قدر در دل مي سرايم
كه دل يعني ترا زيبا سرودن
فداي تو شقايق احساس
و روياي بي آغاز سرودن

boy iran
16-05-2007, 09:06
يك سبد آرزوي كال


كاشكه يه روز با همديگه سوار قايق مي شديم
دور از نگاه ادما هر دومون عاشق مي شديم
كاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا مي گرفت
گلاي سرخ دلمون كاش بوي دريا مي گرفت
كاش تو هواي عاشقي ليلي و مجنون مي شديم
باد كه تو دريا مي وزيد ما هم پريشون مي شديم
كاش كه يه ماهي قشنگ براي ما فال م يگرفت
برامون از فرشته ها امانتي بال مي گرفت
با بال اون فرشته ها تو آسمون پر مي زديم
به شهر بي ستاره ها به آرومي سر مي زديم
شب كه مي شد امانت فرشته ها رو مي داديم
مامونو مي بستيم و به ياد هم مي افتاديم
كاشكه تو درياي قشنگ خواب شقايق مي ديديم
خواب دو تا مسافر و عشق و يه قاشق مي ديدم
كاشكه مي شد نيمه شب با همديگه دعا كنيم
خداي آسمونا رو با يك زبون صدا كنيم
بگيم خداي مهربون ما رو ز هم جدا نكن
هرگز به عشق ديگري ما رو مبتلا نكن
كاش مقصد قايق ما يه جاي دور و ساده بود
كه عكس ماه مهربون رو پنجره اش افتاده بود
كاش اومجا هيچ كسي نبود
يه وقتي با تو دوست بشه
تو نازنين من بودي مثل حالا تا هميشه
كاشكه به جز من هيچ كسي اين قدر زياد دوست نداشت
يا كه دلت عشق منو اول عشقاش مي گذاشت
كاش به پرنده بودي و من واسه تودونه بودم
شك ندارم اون موقع هم اين جوري ديوونه بودم
كاش تو ضريح عشق تو يه روز كبوتر مي شدم
يه بار نگاه مي كردي و اون موقع پر پر مي شدم
كاش گره دستامونو اين سرنوشت وا نمي كرد
كاش هيچ كدوم از ما دو تا هيچ دوستي پيدا نمي كرد
كاش كه مي شد جدايي رو يه جايي پنهون بكنيم
خاراي زرد غصه رو از ريشه ويرون بكنيم
كاش كه با هم يه جا بريم كه آدماش آبي باشن
شباش مثه تو قصه ها زلال و مهتابي باشن
كاشكه يه روز من و تو رو تو دريا تنها بذارن
تو قايق آرزوها يه روز مارو جا بذارن
اون وقت با لطف ماهيا دريا رو جارو بزنيم
بسوي شهر آرزو بريم و پارو بزنيم
بريم يه جا كه آدماش بر سر هم داد نزنن
به خاطر يه بادبادك بچه ها فرياد نزنن
بريم يه جا كه دلها رو با يك اشاره نشكنن
بچه ها توي بازيشون به قمريا سنگ نزنن
جايي كه ما بايد بريم پشت در زندگيه
عادت مردمش فقط عشقه و آشفتگيه
چشمامونو مي بنديم و با هم ديگه مي ريم سفر
يادت باشه اينجا هوا غرق يه دلواپسيه
اما از اينجا كه بريم فقط گل اطلسيه
ترو خدا منو بدون شريك شادي و غمت
مثل هميشه عاشقت مثل گذشته مريمت

boy iran
16-05-2007, 09:08
پيمان سبز


آن روز در نگاه تو و خنده بهار
مي شد به منتهاي شكفتن اشاره كرد
مي شد ميان چشمك ياس و نسيم صبح
ل را فداي چشم نجيب ستاره كرد
هر صبح با صداي تو بيدار مي شوم
در قلب من هميشه مي آيد صداي تو
هر چه نگاه عاطفه و اشك شبنم ست
با قطره هاي ساكت باران فداي تو
اي انتظار خسته گل هاي رازقي
تو يادگار ميخك و ياس و شقايق ي
تو بردي از ميان سكوتم دل مرا
تو معني سرودن پاك حقايقي
تو جاده رسيدن قلبي به آسمان
من بي تو ذره ذره بدان آب مي شوم
تا سرزمين سبز تجسم مي آيم و
در بين راه عاشق مهتاب مي شوم
تو با وفاترين افق دور مبهمي
يادت كنار ساحل دل تاب مي خورد
هر قوي تشنه اي كه ترك مي خورد دلش
از بركه لطيف دلت آب مي خورد
نقاشي تمام افقهاي عالمي
نقاشي ام بدون تو بي رنگ مي شود
در شعر من هميشه تو معناي بودني
قلب غزل براي تو دلتنگ مي شود
تو قصه مهاجرت غم ز شهر عشق
تو ماندني ترين گل خوشبوي ميخكي
تنها تو بال عاطفه را ناز ي كني
تو مهربان ترين گل زيباي پيچكي
تب مي كند بدون تو احساس پاك عشق
جز تو چه كس نگاه مرا ناز ميكند
جز تو چه كس نگاه مرا ناز ميكند
جز تو چه كس كنار دلم مي نشيند و
روح مرا روانه پرواز ميكند
هر وقت شهر پنجره ها باز ميشود
من ابتداي نام ترا گوش مي كنم
وقتي به عشق مي رسم از لذت نگاه
غم را به حرمت تو فراموش ميكنم
آن لادني كه كاشته اي در دلم هنوز
گاهي دلش براي دلت شور مي زند
پروانه اي ز باغ تبسم مي آيد و
دل را به سوي شمع پر از نور مي زند
احساس من هميشه پر از قطره هاي عشق
قلبم بدون نام تو دلگير مي شود
هر صبح نغمه هاي من و قلب عاشقم
بر برگ هاي عاطفه تكثير مي شود
تو بهترين حكايت گل هاي نرگسي
با چشم تو نگاه پر از ياس مي شود
در لا به لاي عاطفه هاي نوازشت
عطر نجيب خاطره احساس مي شود
تا آخرين نگاه به ياد توام بدان
دل هر چه مي كند همه آن براي تو
قلب مرا كه برده اي و رفته ام ز دست
قلب تمام عشق پرستان فداي تو

boy iran
16-05-2007, 09:08
زندگي

در حيرتم ز ثانيه هاي بهار عمر
در حسرت عبور شكيباي زندگي
در انتظار طايفه سبز بودنم
در انتظار رويش ميناي زندگي
در زندگي تمام غزل ها سراب بود
شعري نماند در دل شيداي زندگي
تو تا كنون تراوش يك اشك ديده اي
كه پر كند سراسر درياي زندگي
شب تا سحر ميان نقابي ز فاصله
من بودم و تفكر فرداي زندگي
آن دور دست كوچه آلاله هاي سرخ
يك كودك آمده به تماشا ي زندگي
پس زندگي چه بود جز آهنگ يك نفس
موسيقي تبسم و غوغاي زندگي
اي كاش مي شد از گل آلاله كلبه ساخت
در آن نشست و رفت به دنياي زندگي
مفهوم زندگي نه به معناي بودنست
در يك گل است لذت معناي زندگي
يك جرعه عشق با كمي از شهد عاطفه
اينست راز سبز مداواي زندگي
گلدان لاله هاي شفق خشك شد ز غم
در انتظار ياس شكوفاي زندگي
من ماندم و كبوتر و يك باغ آرزو
در جستجوي لذت و گرماي زندگي
يعني كجاست آن سر دنياي آرزو
كم كهن ز شرح حال دارزاي زندگي

boy iran
16-05-2007, 09:09
پاييز و بچه ها

مهر آمد و دوباره گلستان سبز عشق
با عطر ياد و خاطره هايش چعه ديدني ست
آهنگ پاك زمزمه غنچه هاي ناز
از لابه لاي وسعت سبزش شنيدني ست
مهر آمد و تبسمي از جنس نو بهار
روي لبان پاك و لطيف بنفشه هاست
گلبوته هاي شادي و شور و نشاط و عشق
دسته گلي ست آبي و در دست بچه هاست
مهر آمد و طلوع نجيب و بهاريش
در جاي جاي دفتر دل سبز و ماندني ست
شعر بلند خاطره هاي بهار شوق
در روزهاي آبي و بي كينه خواندني ست
مهر آمد و نويد شكفتن و يك حضور
دل ها همه به پاكي برگ شقايق ست
مي گفت باغبان كه بدانيد قدر آن
چون بهترين و سبزترين دقايق ست
در گلستان سبز پر از عطر ياس عشق
آينه هاي عشق و صفا رو بروي ماست
مهر آمد و درين تپش قلب زندگي
پرواز تا شكفته شدن آرزوي ماست

boy iran
16-05-2007, 09:09
عشق يعني


اي پناه قلبهاي بي پناه اي اميد آسمان هاي غريب
اي به رنگ اشك هاي گرم شمع اي چنان لبخند ميخك ها نجيب
اي دواي درد دلهاي اسير اي نگاهت مرهم زخم بهار
اي عبور تو غروب آرزو اي ز شبنم هاي رويا يادگار
كوچه دل با تو زيبا ميشود
تو شفا بخش نگاه عاشقي
مهرباني نازنني مثل عشق
با تمام شاپرك ها صادق ي
چشم هايت مثل رنگين كمان دست هايت باغ پاك نسترن
قلب اقيانوسي از شوق و نگاه با دلت پروانه شد احساس من
قلب من يك جاده تاريك بود
با تو قلبم كلبه پيوند شد
اشك هايم مثل نيلوفر شكفت
حاصلش يك آسمان لبخند شد
مرز ما گلداني از احساس شد
تو گلدان پيچكي از عاطفه
تو شدي راز شكفتن
من شدم برگ سبز و كوچكي از عاطفه
اي تماشاي تو يك حس لطيف
بي تو فرش ك.چه هاي باراني ست
بي تو صد نيلوفر عاشق هنوز
در حصار عاشقي زنداني ست
قلب من تقديم چشمان تو شد
عشق يعني تا ابد آبي شدن
عشق يعني لحظه اي باراني و
لحظه اي شفاف و مهتابي شدن
عشق يعني لذت يك آرزو
عشق يعني يك بلاي ماندگار
عشق يعني هديه اي از آسمان
عشق يعني يك صفاي سازگار
عشق يعني با وجود زندگي دور از آداب مردم زيستن
عشق يعني لحظه اي خنديدن و
سال ها اشك ندامت ريختن
عشق يعني زنگ تكرار نگاه
عشق يعني لحظه اي زيبا شدن
عشق يعني قطره بودن سوختن
عشق يعني راهي دريا شدن
هر چه هست اين عشق صد ها قلب صاف
با حضورش ‌آبي و بي كينه است
عشق يعني سبز بودن تا ابد
عشق رنگ نقره آينه است
تو گل گلدان قلب من شدي
عشق شد يك برگ از گلدان تو
در بهار آرزوها مي دهد
ميوه هاي عاطفه چشمان تو
چشمهايم باز باراني شدند
قلبم اما گشت درياي ز عشق
دل گذشت از كوچه هاي خاطره
ر.ح شد مضمون و معنايي ز عشق
بايد از آرامش دل ها گذشت
شادمان چون لحظه ديدار شد
بهترين تسكين دل اين جمله است
بايد از پيوند تو سرشار شد

boy iran
16-05-2007, 09:10
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم
حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم
با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببینم
نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش
پیغام واسش فرستادم بیا بازم منو بکش
نسد که نشکنه بازم این چینی شکستنی
هیچ جای دنیا ندیدم هیچ جای دنیا ندیدم
عجب چشای روشنی
باور نکرد یه موژشو به صدتا دریا نمیدم
یه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنیا نمیدم
راست میگه هر چی اون بگه راست میگه هر چی اون بگه
من کجا و دیوونگی
چه جوری به حرفش گوش کنم
اون گفت بچسب به زندگی
خلاصه آخرش نشد ما گل سرخ رو بو کنیم
اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
نشد یه بار برسم به آرزوهای محال
یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه کال
نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
گذشته کار از کارمون
دیر شده به خدا قسم
نشد به موقع این کویر ابری بشه بارون بگیره
نشد خودش آینه که هست بیاد و شمعدون بگیره
نشد بپاچم زیر پاش عطر گل محمدی
نشد بهم جواب بده
حتی بهم بگه بدی
نشد دوستت دارم بگه
به من که نه به دیگری
نشد یه بارم رد بشه
از روی شعرا سرسری
نشد یه کاری بکنه
که بدونم دوستم داره
آتیش گرفتم و یه بار
نگام نکرد بگه آره
نشد یه بار حرف بزنه
نزاره پای سرنوشت
نشد یه شب نگم خدا الهی که بره بهشت
نشد بشه یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم
نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
نشد بره
نشد نره
نشد بخواد
نشد بیاد
نشد ولی
شاید بشه
واسم دعا کنید
زیاد
از شما پنهون نکنم
یه حرفهایی بهم زده
گفته همین روزا میاد
اما هنوز نیومده
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما

boy iran
16-05-2007, 22:41
ّلا لا لا لا نخواب سودی نداره

همون بهتر که بشماری ستاره

همون بهتر که چشمات وا بمونه

که ماه غصه اش نشه تنها بيداره

لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت

نميدونم به کارون يا خزر رفت

فقط دردم اينه مثل هميشه بدون اطلاع و بی خبر رفت

لا لا لا لا نخواب ميدونه جنگه

دست هر کی ميبينی يه تفنگه

يه عمره دور چشماش گشتم اما نفهميدم که اون چشما چه رنگه

لا لا لا لا نخواب زندونه دنيا سر ناسازگاری داره با ما

بشين باز هم دعا کن واسه اون که ما رو اينجا گذاشت تنهای تنها

لا لا لا لا نخواب اون راه دوره خدا ميدونه که حالش چه جوره

توی خلوت ميگم اينجا کسی نيست خداييش که دلم خيلی صبوره

لا لا لا لا نخواب تيره است چراغم مثل اتشقشان ميمونه داغم

به جون گلدونا کم غصه ای نيست

هزار شب شد هزار شب شد نيومد باز سراغم

لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نيست

دل ديوونه داشتن که خطا نيست

ميگن دست از سرش بردار نميشه اخه عاشق شدن که دست ما نيست

لا لا لا لا نخواب تنها ميمونم کاش اون قدر چشماتو بدونم

چرا چشمات پر خشم عزيزم مگه من مثل اون نامهربونم

لا لا لا لا نخواب ماه رو نگاه کن

من اسفند رو ميارم تو دعا کن

بگو برگرده پيش ما بمونه کتاب حافظ رو بردار و وا کن

لا لا لا لا نخواب سرما تو راهه هميشه عمر خوشبختی کوتاهه

ميگن با يه فرشته اونو ديدن دروغه جون دريا اشتباهه

لا لا لا لا نخواب تلخ جدايی کمر خم ميشه زير بی وفايی

تو بيدار باش همه تو خواب نازن برای کی بخونم پس لالايی

لا لا لا لا نخواب تنهايی زرده اگه طولانی شه مثل يه درده اگه چشم انتظار باشی که

هيچی دروغ ميگی به دل که بر ميگرده

لا لا لا لا نخواب اشکت زلاله مثل بارون پای نخل وصاله

من و تو هم شب و هم قلب و کشتيم ولی اون چی ؟ چقدر اون بی خياله

لا لا لا لا نخواب دنيا خسيسه واسه کم ادمی خوب مينويسه

يکی لبهاش تو خوابم غرق خنده است يکی پلکاش تو خوابم خيسه خيسه

لا لا لا لا نخواب عاشق يه سيبه هميشه سرخ و تب دار و غريبه

تا اون بالاست رسيده است اما تنهاست پايين هم که بيوفته بی نصيبه

لا لا لا لا نخواب اينجا سياهی پر اما تو تنگه قصه ماهی

اونی که ما ها رو بيدار نگه داشت الهی خواب باشه حالا الهی

لا لا لا لا نخواب تا اون بخوابه بشين انقدر تا که خورشيد بتابه

زمونی که يقين کردم بيدار شد بخواب با ياد عکسی که تو يه قابه

لا لا لا لا بخواب بيدار حالا ديگه بايد بخوابی پس لالالا بخواب

ديگه تو ميتونی بخوابی

ببين خورشيد اومد بالای بالا

لا لا لا لا اين هم بود سرنوشتم

اين از امروزم و اين از گذشتم

نميخوابم تا تو برگردی يک روز

منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

نميخوابم تا تو برگردی يک روز

منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

boy iran
16-05-2007, 22:41
شب شده دوباره ساکته خونه
می گرده دل دنبال یک بهونه
می گرده باز گنجۀ خاطراتو
بگین یه حرف ناب عاشقونه
بگین یه حرف ناب عاشقونه

دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
عکس تو رو باز می ذاره روبروش
که تا ته شب واسه تو بخونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

من خودمو باز می زنم به اون راه
میگم بیارید واسه من نشونه
چقدر حسودیم میشه
وقتی همه بهم میگن دل تو پیش اونه
وقتی همه بهم میگن دل تو پیش اونه

مهم ولی تویی که اسم نازت
با من یه جایی پیش آسمونه
اونا نمی دونن ستاره هامون
دوتاست ولی توی یه کهکشونه
دوتاست ولی توی یه کهکشونه

دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

عکس تو رو باز می ذاره روبروش
که تا ته شب واسه تو بخونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

boy iran
17-05-2007, 16:57
اين روزا سنگين سرت
طول و درازه سفرت
هواي ما رو نداري
شلوغ شده دورو برت
برات شدم مثل همه
يه سايه ي مجسمه
از جون دنيا چي ميخواي
كجاي دنيا مبهمه
هر چي ميگم مال مني
ساز مخالف ميزني
حلقه ي بي نگين شدي
با اونا همنشين شدي
ما رو ديگه ميخواي چيكار
تو خوبا بهترين شدي
آرزو خواب نمیکنی
شهرو خراب نميكني
ديگه واسه خاطر من
کسی رو خواب نميكني
هر چی میگم مال منی
ساز مخالف میزنی

عشق و گرفته تفرقه
سفر میری بی بدرقه
تكليف روياهام چي شد
دست تو بود بي دغدغه
عاشقي اما نداره
جنون كه حاشا نداره
از همشون عاشق ترمی
اين ديگه دعوا نداره
ساده نميشه تو رو داشت
بايد پيشت ستاره كاشت
ماه و بايد از آسمون
رو طاق چشم تو گذاشت
من از تو دل نميكنم
عاشق ترينشون منم
ساز مخالفو بزن
من ولي دم نمي زنم

boy iran
17-05-2007, 16:58
توی قفس نشستن بازم دو تا قناری
ياد تو افتادم و اون عکس يادگاری
يادت مياد ميگفتی برای من ميميری
خدا را شکر زنده ای اما دوسم نداری
قناريا ميخونن واسه دل من و تو
تو لحنشون چه پيداست قصه بی قراری
تو قفسن وليکن باز يه کمی ميترسن
يه وقتی از راه بياد پرنده شکاری

شکاری مثل خودت که اومدی سراغم‏
منو نشونه رفتی با تيرکمون زاری
گفتی يه عصر پاييز که برگا سرخ و زردن
ميريم کنار دريا ميريم قايق سواری

حالا چقدر گذشته از اون روزای رنگی
سختته ديگه انگار اسم منو بياری
قرار آخر ما يه روز پاييزی بود
مونده هنوز روی پنج اين ساعت ديواری

boy iran
17-05-2007, 16:58
مثل اون موج صبوري كه فدا داده به دريا
تو مه ي مثل حقيقيت مهربوني مثل رويا
چقدر تازه و پاكي مث ياساي تو باغچه
مث اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر
مث اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر
تو مثل بارون عشقي روي تنهايي شاعر
تو همون آبي كه رسمه بريزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمي توي يه قاب شكسته
مث پرواز واسه قلبي كه يكي بالهاشو بسته

مث اون مهمونه خوبي كه مي آد آخر هفته
مث اون حرفي كه از ياد دل و پنجره رفته
مث پاييزي وليكن پري از گلهاي پونه
مث اون قولي كه دادي گفتي يادش نمي مونه

تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
مث يه آشنا تو غربت واسه عاشق مجنون

تو مث يه سرپناهي واسه عابره غريبه
مث چشماي قشنگي كه تو حسرت يه سيبه
چشمه چشماي نازت مث اشك من زلاله
مث زندگي رو ابرا بودنت با من محاله

يه روزي بيا تو خوابم بشو شكل يه ستاره
توي خواب دختري كه هيچ كس و جز تو نداره

تو يه عمره مي درخشي توي قاب عكس خالي
اما من چشمامو دوختم به گلاي سرخ قالي
تو مث بادبادك من كه يه روز رفت پيش ابرا
بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها

تو مث دفتر مشقم پر خطاي عجيبي
مث شاگردهاي اول كمي مغرور و نجيبي
دل تو يه آسمونه دل تنگه من زميني
مي دونم عوض نمي شي تو خودت گفتي هميني
تو مث اون كسي هستي كه مي ره واسه هميشه
التماسش مي كني كه بمون و مي گه نمي شه

مث يه تولدي تو مثل تقدير مث قسمت
مث الماسي كه هيچ كس واسه اون نذاشته قيمت
مث نذر بچه هايي مث التماس گلدون
مث ابتداي راهي مث آيينه مث شمعدون

مثه قصه هاي زيبا پري از خواباي رنگي
حيف كه پيشم نمونن چشاي به اين قشنگي

پر نازي مث ليلي پر شعري مث نيما
ديدن تو رنگ مهر رفتن تو رنگ يلدا
بيا مث اون كسي شو كه يه شب قصد سفر كرد
ديد يارش داره مي ميره موندش و صرفنظر كرد

boy iran
17-05-2007, 16:59
توي باغا گل سرخي توي آسمون ستاره
جايي رو سراغ ندارم كه نشون از تو نداره
تاريخ تولد تو توي دفتر حسابم
شب كه چشمام و مي بندم باز نمي ذاري بخوابم
عكس تو جور عجيبي توي چشمام مي درخشه
ديوونم خدا مي دونه كاش خودش من رو ببخشه
توي تابستون نسيمي آفتابي توي زمستون
تو هموني كه گرونه نمي ياد به دستم آسون
وقتي من تو آسمونم تو توي راه زميني
مشكل اينه چون عزيزي هر جا باشي نازنيني
سفر دور و درازت بي خطر باشه الهي
بي خبر من و گذاشتي ولي نه تو بيگناهي
قيمت نگاه نازت خيليه مث صداقت
مث خوب بودن تو سختي واسه اثبات رفاقت
توي خرداد گل ياسي توي آبان گل مريم
چه شكنجه ي قشنگي مي كشي من و تو كم كم
چه تفاهمي تو عاقل دل من مات و ديوونه
درمونم دست چشاته اينم آخرين بهونه
دل تو يه وقتا سنگه يه روزم ممثل بلوري
شبا گاهي قرص ماهي يه روزم يه تيكه نوري
حوصله كه داشته باشي دو سه جكله مي گي گاهي
اما ميلت كه نباشه نمي دي حتي نگاهي
چون غروب خيلي قشنگه تو خود غروبي
چي بگم قحطي واژه ست هر چي هست خيلي خوبي
عكس نازت رو گذاشتم گوشه ي سفيد دفتر
تا ديگه هيچكي نبينه يكي كمتر باشه بهتره
مث ‌آسمون عجيبي شبي آبي شبي قرمز
ولي هر رنگي كه باشي من و دوست نداري هرگز
يه روزي مي شي يه دريا فرداش اما مثل كوهي
هر چي كه دلت مي خواد باش هر جا باشي با شكوهي
پره از اسم قشنتگت صفحه صفحه ي كتابم
به همون تعداد اسما تو ولي دادي عذابم
لااقل خوب شد كه لطفي كردي و واسم نوشتي
معني حرف تو اين بود كه مطيع سرنوشتي
دلم و دادم به دست تو براي يادگاري
قابلي نداره بردار مي دونم دوسم نداري
وقتي كه بارون مي گيره چشام از عشق تو خيسه
دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه
تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي
كاش يه روز بهم بگي كه من همونم كه مي خواستي

boy iran
22-05-2007, 23:24
گلايه
ديگر مرا به معجزه دعوت نمي کني
با من ز درد حادثه صحبت نمي کني
ديريست پشت پنجره ماندم که رد شوي
اما تو مدتي ست اجابت نمي کني
قدلي که داده اي به من از ياد برده اي
گفتي ز باغ پنجره هجرت نمي کني
بيمار عشق توست پرستوي روح من
از اين مريض خسته عيادت نمي کني
باشد برو ولي همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هيچ خرج صداقت نمي کني
يکبار از مسير نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته که فرصت نميکني
گل هاي باغ خاطره در حال مردنند
به ياس هاي تشنه محبت نمي کني
رفتي بدون آنکه خداحافظي کني
ديگر به قاب پنجره دقت نمي کني
امروز سيب سرخ رفاقت دلش گرفت
اين سيب را براي چه قسمت نمي کني
يعني من از مقابل چشم تو رفته ام
اين کلبه را دوباره مرمت نمي کني
زيبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هيچ وقت رعايت نمي کني

boy iran
22-05-2007, 23:24
غير من
ديگه شعرام واسه چشماي تو تازگي نداره
دلم از دست همون چشم تو زندگي نداره
تو مي گي خسته مي شي چشمام رو مي کني فراموش
ولي من عاشقم عاشق که خستگي نداره
مي گي من دوست ندارم برو و صرف نظر کن
ديوونم اينکه به احساس تو بستگي نداره
تو مي گي ساده بگير زندگي رو من و رها کن
عاشقي خط خطيه صافي و سادگي نداره
تو مي گي يه کم غرور داشته باش و منطقي تر شو
کارم از غرور گذشته هر چي که بگي نداره
من مي گم دلم شکسته س تو مي گي اونکه سپرديش
دلي که سپرده شد ديگه شکستگي نداره
مي گم التماس چشمام کفي نيست واسه نگاهت
مي گي که عشق تو حالت هميشگي نداره
تو مي گي ديوونه ام تو راست مي گي اما عزيزم
غير من هيچ کس اين حسي که تو مي گي نداره

boy iran
22-05-2007, 23:25
سرش مي شه ، سرم نشد
کاش که عشق و عاشقي ، جوون و پير سرش مي شد
اوني که خيلي دوسش دارم ، اسير سرش مي شد
کاش دلي که نمي دونم چرا قسمتم شده
آدم پر از حيا و سر به زير سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش که بلا سرش مي شد
معني واژه ي تلخ مبتلا سرش مي شد
اوني که همش منه ، دوست نداره تا ما باشيم
واژه ي رسميو سنگين شما سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش کمي شب سرش مي شد
عاشقي با احترام و با ادب سرش مي شد
عمريه تو حسرت گرمي دستاشمي سوزم
اوني که منو سوزونده کاش که تب سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش آرزو سرش مي شد
معني جمله ي ناز تو بگو سرش مي شد
حرفامو که مي دونم ، بخوام ، نخوام گوش نمي ده
لااقل کاش تو قصه ، گفتگو سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش گل ياس سرش مي شد
صفري که هديه ي اونه تو کلاس سرش مي شد
کاش يه لحظه خودشو فقط به جاي من مي ذاشت
شوق درد عاشقاي بي حواس سرش مي شد
اوني که عاشقشم ، کاش آسمون سرش مي شد
جز دو رنگي ، يه کم از رنگين کمون سرش مي شد
عمريه بهش مي گم ديوونتم ، سکوتو هيچ نه که عاشقم بشه ، کاش که جنون سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش که وفا سرش مي شد
شمع و پروانه و فانوس و خدا سرش مي شد
نمي خوام تمام حرفا رو بفهمه لااقل
کاش خود دوست دارم ، جدا جدا سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش مي ميرم سرش مي شد
واس خاطر تو ماهو مي گيرم سرش مي شد
يه جوري زمزمه مي کنه که از پيشش برم
لااقل کاش نمي شه ، کاش نمي رم سرش مي شد
ايکاش اون فقط يه کم در به دري سرش مي شد
اينکه مي ميره دل از بي خبري سرش مي شد
کاش همه رنگايي که خودش مي خواد و نمي ديد
يه کمي رمگ من خکستري سرش مي شد
اوني که عاشقشم ، کاش که سفر سرش مي شد
رفتن و هجرت و کوچ و بال و پر سرش مي شد
نه دوسم داره ، نه مي گه دوستت نداشته باشمش
کاش يه بار منم به همراهت ببر ، سرش مي شد
اوني که عاشقشم کاش که جواب سرش مي شد
ميون هر کي که داره ، انتخاب سرش مي شد
کاش جاي خيلي چيزا که بلده فقط يه کم
عشق اين عاشقو بي حد و حساب سرش مي شد
کاش يه کم... منو نگا کن ، تو وفا سرت مي شد ؟
شمع و پروانه و فانوس و خدا سرت مي شه ؟
من خودم يه وقتا ديدم نگران من مي شي
ترس وکهکشان و گيتار و دعا سرت مي شه ؟
ببينم قايم نکن خيلي چيزا سرت مي شه
بدي و زشتي قلب آدما سرت مي شه
واسه ي همينه که خوب داري بازي مي کني
که همين حرفايي که زدم کجا سرت مي شه
تو تمام دردامو سرت مي شه ، سرت مي شه
نه که حالا ، از اون اول هميشه سرت مي شه
مي دوني عاشقتم ، دلت برام شور مي زنه
ولي بيشتر از مي خوامش ، نمي شه سرت ميشه
من مي رم ، حرفاي من يه روزي باورت مي شه
شعر من کليد قفل زرد دفترت مي شه
اما هر چي که شدي ، رسيدي به هر جا بدون
گفته بودم تو قد فرشته ها سرت مي شه
من که هر چيزي نوشتم از تو باز سرم نشد
اينکه شايد نباشم پيش تو باورم نشد
فکرامو کرده بودم خواستم همين حالا برم
نذارش پاي دروغ ، آره نشد برم ، نشد

boy iran
22-05-2007, 23:25
صبورم هنوز
ز چشمت اگر چه که دورم هنوز
پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
ااگر غصه باريد از ماه و سال
به ياد گرشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب ياد مرا
دل شيشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره ي دردهايم نشد
پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختي نبود
گرشتم ولي غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام
پر از ياد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدي
من شيفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگي ساده نيست
در اين عرصه مردي جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت
پر از نغمه ي پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشي ها کم است
ولي با توام پس صبورم هنوز

boy iran
22-05-2007, 23:27
فداي اونکه
براي عاشقي ديره
ولي باز دست تقدريه
تا دستامون نره بالا
جايي بارون نمي گيره
دلي که دادمش دستت
ديگه از زندگي سيره
نيومد وقتي ام اومد
فقط گفت که داره مي ره
نگفتم من خداحافظ
آخه قلبم هنوز گيره
بدون اين قلب ديوونه
ديگه محتاج زنجيره
بمون اين زخم رو بدتر کن
عجيب محتاج شمشيره
بريزم اشکام رو شايد
آخه اين آخرين تيره
نگي تو اوني که رفته
وجودش غرق تقصيره
فداي او که تو خوابم
من رو تحويل نمي گيره

boy iran
22-05-2007, 23:27
پيغام
اوني که گفته بود پيشم مي مونه
کسي که من دلم مي خواد همونه
اوني که تو پاييز واسم قسم خورد
فقط با من هميشه مهربونه
اون کسي که با ذوق و شوق به من گفت
بايد که وايساد جلوي زمونه
اوني که گفت قسمت همش دروغه
يه چيزيه درست مث بهونه
اوني که ماجراي عاشقيشو
گلدون اطلسي مونم مي دونه
اون کسي که مي گفت ستاره هامون
تو بهترين نقطه ي کهکشونه
اون که مي گفت توکل دوتامون
به لطفاي خداي آسمونه
اون که مي گفت دق مي کنه اگر که
پاي کس ديگري در ميونه
اون که مي گفت چاره فقط سکوته
واسه جواب حرف عاشقونه
نمي دونم چي شد که رفت و آخر
پيغام فرستاد من مي رم ديوون

boy iran
22-05-2007, 23:28
تنها توقع
نگات قشنگه وليکن يه کم عجيب و مبهمه
من از کجا شروع کنم دوست دارم يه عالمه
من و گذاشتي و بازم يه بار ديگه رفتي سفر
نمي دونم شايد سفر براي دردات مرهمه
تا وقتي اينجا بموني يه حالت عجيبيه
من چه جوري واست بگم بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن که کني واسه تو فرقي نداره
اما به جون اون چشات مرگ گلاي مريمه
آخرشم دق مي کنم تا من و دوست داشته باشي
مردن که از عاشقيه يک دفه نيست که کم کمه
من نمي دونم تو چرا اينجور نگاهم مي کني
زير نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه
مي پرسم از چشماي تو ممکنه اينجا بموني ؟
مي خندي و جواب مي دي رفتن من مسلمه
برو به خاطر خودت اما به من قول بده
هرجاي دنيا که بري ديگه نشو مال همه
رسمه که لحظه ي سفر يادگاري به هم مي دن
قشنگ ترين هديه ي تو تو قلب من يه مشت غمه
شايد اين و بهم دادي که هميشه با من باشه
حق با تو ا تو راست مي گي غمت هميشه پيشمه
ديدي گلا شب که ميشه اشکاشونو رو مي کنن
يادت باشه چشم منم هميشه غرق شبنمه
تو مي ري و اسم من و از رو دلت خط مي زني
اسم قشنگ تو ولي هميشه هرجا يادمه
چشماي روشنت يه کم کاشکه هواي من رو داشت
تنها توقعم فقط يه بار جواب ناممه

boy iran
22-05-2007, 23:28
تک بيتي
مگه ازت چي کم دارم که روز و شب ناز مي کني
فکر مي کني ازم سري ، بال داري ، پرواز مي کني ؟
ما رو بگو سپرديمش دل و چشامونو به کي
اون که به زندگي مي گه ، نمايش عروسکي
دارم از تو مي نويسم تو يه روز سرد برفي
قلمم نمي نويسه ، مي گه تو نداري حرفي
برو ديگه نبينمت ، خاطر خواهيت دروغ بوده
تو خلوتم با گريه هام ، چه قدر سرت شلوغ بوده
روشني چشات نداره مرزي
تو خيلي بيشتر از اينا مي ارزي

boy iran
24-05-2007, 17:46
من با تو هرگز
سلام اي بي وفا ،‌ اي بي ترحم
سلام اي خنجر حرفاي مردم
سلام اي آشنا با رنگ خونم
سلام اي دشمن زيباي جونم
بازم نامه مي دم با سطر قرمز
آخه اين بار شده من با تو هرگز
نمي خوام حالتو حتي بدونم
تعجب مي کني آره همونم
هموني که زموني قلبشو باخت
همون که از تو يک بت ،‌ يک خدا ساخت
هموني که برات هر لحظه مي مرد
که ذکر نامتو بي جون نمي برد
همونم که مي گفتم نازنينم
بميرم اما اشکاتو نبينم
همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود
اگه زانو نمي زد غم باهاش بود
حالا آروم نشستم روي زانوم
ولي ديگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم
تعجب مي کني آره عجيبه
مي خوام دور شم ازت خيلي غريبه
خيال کردي هميشه زير پاتم ؟
با اين نامرديت بازم باهاتم ؟
برات کافي نبود حتي جوونيم
تموم شد آره گم شد مهربونيم
ديگه هر چي کشيدم بسه دختر
نمي بينيم همو اين خوبه ،‌ بهتره
ديگه بسه برام هر چي کشيدم
فريبي بود که من از تو نديدم
دروغي هست نگفته مونده باشه ؟
کسي هست تو خيال تو نباشه ؟
عجب حتي دريغ از يک محبت
دريغ از يک سر سوزن صداقت
دريغ از يک نگاه عاشقونه
دريغ از يک سلام بي بهونه
نه نفرينت چرا ، اين رسم ما نيست
اگر چه اين چيزا درد شما نيست
گل بيتا چرا اخمات توهم شد؟
چيه توهين به ذات محترم شد ؟
ديگه کوتاه کنم با يک خداحافظ
که عشق ما رسيد به سد هرگز

boy iran
24-05-2007, 17:47
روزاي خيلي طلايي يادته روز ترس از جدايي يادته

روز تمرين اشاره يادته شب چيدن ستاره يادته

شعراي کتاب درسي يادته يادته گفتي مي ترسي يادته

عکسمون تو قاب عکسو يادته بله بدون مکس و يادته

دستمون تو دست هم بود يادته غصه مون کم کم بود يادته

چشم نازت مال من بود يادته ديدن من غدغن بود يادته

روزگار قهر و آشتي يادته هيچکس و جز من نداشتي يادته

رويا هاي آسموني يادته قول دادي پيشم بموني يادته

روزهاي بي غم و غصه يادته ببينم اول قصه يادته

عصر ابراز علاقه يادته خبر خوش کلاغه يادته

دست گرمت تو زمستون يادته شونه من زير بارون يادته

واسه خنده اجازه يادته اونا که مي گفتي راز يادته

يادته فال هاي حافظ تو حياط يادته قسم جون شاخه نبات

گل سرخا رو نچيديم يادته يه روزي هم و نديديم يادته

شرطامون سر صداقت يادته تو مجازات خيانت يادته

پنهوني سر قرارا يادته تاخيرات توي بهارا يادته

گوش نداديم به نصيحت يادته گشتنت دنبال فرصت يادته

دستاتو مي خوام بگيرم يادته راستي تو بي تو ميميرم يادته

دونه دادن به کبوتر يادته خاطرات توي دفتر يادته

فال با نيت رسيدن يادته طعم قهوه رو چشيدن يادته

واسه فال قهوه رو خوردن يادته روزي صد بار بي تو مردن يادته

يادته دعاي زير طاقي ها زير بوته اقاقي ها

زير اون درخت گيلاس يادته با تو شاخه گل ياس يادته

يادته گفتن راز به قاصدک يادته چقدر به هم گفتيم کمک

فکر بودن توي قايق يادته تو به من گفتي شقايق يادته

پيشم بودي نذاشتن يادته اونا ما رو دوست نداشتن يادته

نامه بدون امضا يادته اسم مستعار رويا يادته

طرح اون انگشتر من يادته پاسخ مختصر من يادته

فال حافظ شب يلدا يادته چيزي خواستيم از خدامون يادته

مستجاب نشد دعامون يادته چشمون زدن حسودا يادته

چشامون شد مثل رودا يادته گفتي ما بايد جدا شيم يادته

گفتي بايد بي وفا شيم يادته يه دفعه ازم بريدي يادته

خط رو اسم من کشيدي يادته گفتي عشق تو حوس بود يادته

گفتي خوب بود ولي بس بود يادته حلقه من دست تو ديدم يادته

کمي سرزنش شنيدم يادته چشم من به چشم تو افتاد يادته

کاري که دست دلم داد يادته حالا اومدم همونجا وايسادم

که تقاضاي تو رو جواب دادم در آوردم از دستم انگشترو

جا گذاشتمش همونجا دفترو اما قول دادم به قلبم و خدا

ديگه دل ندم به عشق آدما حيف شعري که نوشتم يادته

شعر من بد هم باشه زيادته حيف شعري که نوشتم يادته

شعر من بد ولي زيادته ....

boy iran
24-05-2007, 17:50
دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه
انقدر دوست دارم من كه فقط خدا مي دونه
بيا يه عهدي ببنديم ببينيم كدوم يك از ما
تا ته جاده ي دنيا بر سر عهدش مي مونه
بعضي قلبا بي ستارن يه ستاره هم ندارن
شايدم ستاره هاشون مث ما تو كهكشونه
برجاي غرور بلندن كه دارن به ما مي خندن
كاش با هم بريم يه جا كه بر خلاف شهرمونه
يادمه پرسيدم از تو كه مي شه با هم بمونيم ؟
گفتي اين كه دست ما نيست بذارش پاي زمونه
چه بباري چه بتابي چه بخندي چه بخوابي
عزيزم چه فرقي داره واسه اون كه شد ديوونه
نكنه بري يه روزي با يه قايق از كنارم
واسه ي دلم نذاري نه اشاره نه نشونه
مي دونم يه جاي اين عشق خستگي كار مي ده دستت
مرغ عشقمون رو آخر مي كني بي آشيونه
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه
خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه
دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه
ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه

boy iran
24-05-2007, 17:51
يه دل دارم
يه دل دارم خدا داره
زمين داره ، هوا داره
ميون درياي غمش
کشتي و ناخدا داره
يه دل دارم ترک داره
ترس و يقين و شک داره
رو بام برفيش ، هميشه
يه دنيا بادبادک داره
يه دل دارم وفا داره
يه طاقي از طلا داره
تو بهترين جاش يه دونه
قصرو يه پادشاه داره
يه دل دارم نگين داره
هوا داره ، زمين داره
تو درياي پر از غمش
قايق و سرنشين داره
يه دل دارم غصه داره
قفلاي سربسته داره
از اونا که ميان مي رن
يه عالمه قصه داره
يه دل دارم ، خيال داره
عين پرنده ، بال داره
زخميه اما زخماشم
تماشا داره ، فال داره
يه دل دارم درد داره
زمستون سرد داره
رنگ بهار و نديده
خزوناي زرد داره
يه دل دارم شيشه داره
تبر داره ، تيشه داره
آرزوهايي که شايد
يه روزي وا مي شه داره
يه دل دارم دعا داره
خوبي داره ، خطا داره
خودش مي گه تو اين زمون
اين دل کجا بها داره
يه دل دارم صدا داره
شادي نه ، بلا داره
يه جاش کويري يه جاش ابر
هر کدومو جدا داره
يه دل دارم جنون داره
سرخي رنگ خون داره
عاشقه و خودش مي گه
هر چي داره از اون داره
يه دل دارم دونه داره
لاله داره پونه داره
طفلکي فهميده که يه
صاحب ديوونه داره
يه دل دارم ديدن داره
ديوونگيش چيدن داره
جوريه حالش که فقط
يه دنيا پرسيدن داره
يه دل دارم دريا داره
کوير داره ، صحرا داره
دنياي ما ، هيچه پيشش
واسه خودش دنيا داره
يه دل دارم ، بارون داره
ليلي داره ، مجنون داره
ناخونده توش زياد مياد
اون هميشه مهمون داره
يه دل دارم سفر داره
خنده براش ضرر داره
گوش ندادن به تپشش
خيلي جاها خطر داره
يه دل دارم ، اگر داره
رو همه چي اثر داره
خودم تعجب مي کنم
از همه چي خبر داره
يه دل دارم حباب داره
تشنه که مي شم ، آب داره
گاهي يه چيزايي مي گه
مي گه بکن ، ثواب داره
يه دل دارم پري داره
ونوس و مشتري داره
زير پاهاي اسم اون
فراشاي مرمري داره
يه دل دارم اسير داره
کارش يه جايي گير داره
براي خاطرات من
صندوقي از حرير داره
يه دل دارم ماه داره
بيراهه و راه داره
اندازه ي ابراي سرد
دردسر و آه داره
يه دل دارم آتيش داره
تو ابرا قوم و خويش داره
نه راه پس مونده براش
نه طفلي راه پيش داره
يه دل دارم رقيب داره
فراز داره ، نشيب داره
با اينکه آدم نشده
کلي درخت سيب داره
يه دل دارم که غم داره
يه عمره اونو کم داره
وقتي که رفته ، وقتي نيست
بي خود چرا بگم داره
يه دل دارم فقط دله
قايق عشقش تو گله
غروبا بيشتر مي گيره
اما هميشه غافله
يه دل دارم اما مي گه
غلط نوشتي ، ننويس
تو خيلي وقته که داديش
اونه که حالا پيش تو نيس
راس مي گه ، عاشقم ديگه
عاشق و کلي بي حواس
اصلاً يادم نبود که دل
پيش خودم نيست و کجاس
خلاصه که اون لغتي
که يکيه با دو تا حرف
چيزيه که نداشتنش
بيشتر واست مي کنه صرف
از ته دل ، نه ، نمي گم
ولي اگر که دل نبود
دروغ چرا ، تو دنيامون
انقدر غم و مشکل نبود
پيش روي دلم مي گم
توهين نباشه به دلا
خوش به حال بي خيالا
خوشا به حال عاقلا

boy iran
24-05-2007, 17:52
آسمـــــونا پر ستاره هـــــمه فصلامون بهاره
روي هر بام و ديواري پــــر عکـس يادگــــاري
کــــهکشونا پر ماهه خبراي خوش توي راهه
پشت هر پنجره گلدون خونه هامون پــر مهمون
کـــلبه ها پــــر چراغه گـــلاي شب بو ، تو باغه
سـاحل دريا پــــر از نور غـــصه از قلباي ما دوره
بـــاغچه ها پـــر از ترانه پــــر شــعر عـــاشقونه
چـــــمدونا پــــر ســيبه وسوسه چه بي نسيبه
شـهر و کـوچه پر بـــارون قــصه ليــلي و مــجنون
ايــــــوونا پـــــر قــــنار ي نه فـــراري ، نـه حصاري
طاقچه خونه پر شمدون مـــــــهربونيا فــــــراوون
يـــه قــرار خـــيلي ساده زيـــــر بـــيد پـــير جــاده
وعدمون هر جا که خورشيد بــيشتر از هــميشه تـابيد

boy iran
24-05-2007, 17:53
کاش يکي پيدا بشه
کاش يکي پيدا شه خواب و گل تعبير بکنه
به کوير آب بده تا اونا رو سير بکنه
کاش يکي پيدا شه با ابرا صميمي تر باشه
نذاره بارون واسه باريدنش دير بکنه
کاش يکي پيدا شه که دلش مث اينه باشه
لااقل دعا واسه بقيه تاثير بکنه
کاش يکي پيدا شه ‌آب بده به آدماي خوب
نکنه خوشبختيا تو گلوشون گير بکنه
کاش يکي پيدا شه زندگي بده به کلبه ها
خونه ي شادي ها رو يه جوري تعمير بکنه
کاش يکي پديا شه که انقده مهربون باشه
که از آدماي بي ستاره تقدير بکنه
کاش يکي پيدا شه دستا رو به همديگه بده
دلاي گسسته رو بياره زنجير بکنه
کاش يکي پيدا شه قانون سفر رو ببره
نذاره دم ورودش کسي تاخير بکنه
کاش يکي پيدا شه مرهم بذاره رو زخم عشق
پيش از اين که عاشقي دلا رو دلگير بکنه
کاش همه پيدا بشيم به همديگه کمک کنيم
کسي تنهايي نمي تونه دي و تير بکنه

boy iran
24-05-2007, 17:53
زمزمه اي پاي گهواره
لالالا دونه هاي سرخ گيلاس
چه چشمايي داري تو رنگ الماس
لالالا عاشقونه زير بارون
به ياد زلفاي بي تاب مجنون
لالالا عاشقاي خيس گريه
دروغي خنده و راستي گلايه
لالالا عاشقي از بي حواسي
جاي مهر و محبت و ناسپاسي
لالالا رفتناي تا هميشه
تموم شد قصه ي فرهاد و تيشه
لالالا قصه ي درد کلاغه
که عمرش رو گذاشت پاي علاقه
لالالا قايق و دريا و پارو
يه تخت راحت از چوباي گردو
لالالا فال قهوه توي فنجون
همش مي پرسم از برگشتن اون
لالالا خواباي آروم و رنگي
کنار بوته هاي توت فرنگي
لالالا رؤياهاي پرتقالي
هزار تا آرزو اما خيالي
لالالا با تو بودن تا قيامت
نگو نه خوندم از چشمات ندامت
لالالا خواب من آشفته تر شد
تو رفتي و دل من در به در شد
لالالا خواب بدون تو حرومه
ديگه کار من و قلبم تمومه
دم آخر نوشتم به لالايي
شايد پيغام بدي اين بار کجايي
لالالا بي وفا چشماتو تر کرد
يه بار موند و هزار بارم سفر کرد
لالالا موقع رفتن به من گفت
واسه برگشتنش کلي خبر کرد
لالالا خوش باشي رؤياي نازم
ديگه نيستم واست شعري بسازم
فداي اون چشماي بي وفات شم
ديگه رفتم که راس راسي فدات شم
لالالا شمع و شمعدون و شکايت
مي ميرم واست تا بي نهايت

boy iran
24-05-2007, 17:54
غصه نخور مسافر
غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم
از ديدن نور ماه يه عمره بي نصيبيم
فرقي نداره بي تو بهار مون با پاييز
نمي بيني که شعرام همه شدن غم انگيز
غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نيست
اينجا ولي آسمون باريدنم بلد نيست
غصه نخور مسافر فداي قلب تنگت
فداي برق ناز اون چشماي قشنگت
غصه نخور مسافر تلخه هواي دوري
من که خودم مي دونم که تو چقدر صبوري
غصه نخور مسافر بازم مي اي به زودي
ما رو بگو چه کرديم از وقتي تو نبودي
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
ز دل تو مي دونم هيچ کس خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتيم تو ماه اسفند
بهار تو بر مي گردي چيزي نمنونده بخند
غصه نخور مسافر تولد دوباره
غصه نخور مسافر غصه نخور ستاره
غصه نخور مسافر غصه کار گلا نيس
سفر يه امتحانه به جون تو بلا نيس
غصه نخور مسافر تو خود آسموني
در آرزوي روزي که بياي و بموني

boy iran
24-05-2007, 17:55
شنيدم
شنديم مي خواي بري باز من و تنها بذاري
هرچي ياد و خاطره ست پشت دلت جا بذاري
شنيدم گفتي نگاهش واسه چشمام عاديه
هر چيزي حدي داره محبتاش زياديه
شنيدم يه مدتي مي خواي ازم دوري کني
اينه رسمش که با اين ديوونه اينجوري کني
شنيدم همين روزا بازم مي خواي بري سفر
بسلامت ! عزيزم اما همينجور بي خبر
شنديم خسته شدي از بازياي سرنوشت
نکنه اينبار ديگه بي من مي خواي بري بهشت
شنيدم گفتي که سرنوشتمون دست خداست
اما تو خوب مي دوني حسابت از همه جداست
شنيدم گفتي بايد برم سراغ زندگيم
شنيدم گفتي با اينکه خيلي چيز يادم داده
نمي دونم چي شده از چش من افتاده
شايدم تموم اين شنيدنيها شايعه ست
از تو اما نمي پرسم گفته باشي فاجعه ست

boy iran
24-05-2007, 17:55
به چشماي خودت قسم



به چشماي خودت قسم ديگه بهت نمي رسم



وصال تو خياليه واي که دلم چه حاليه



يادت مياد بهارمون دل ها ي بي قرارمون؟



قايم شدن تو کوچه ها دور از نگاه بچه ها



بازي هاي عروسکي آخ که چه حيف شد کودکي



يک کم برس باز به خودت مي خوام بيام تولدت



اونوقت ها اينجوري نبود راهت به اين دوري نبود



حالا که عاشقت شدم نيستي ديگه مال خودم؟



پاييز چه فصل زرديه عاشقي هم چه درديه



گم شده باز بادبادکم تو نمياي به کمکم



مي خوام دستات رو بگيرم تو بموني من بميرم



عاشقي هم نوبتيه آخ که چه بد عادتيه



من نگرانم واسه تو قبله ديگران نشو



اشکم به اين زلاليه دل تو از من خاليه



تو مه عشق تو گمم هلاک يه تبسمم



تو شدي مال ديگري چه جور دلت اومد بري ؟؟



قفل ها که بي کليد شدن چشمها به در سفيد شدند



چه امتحان خوفيه دوريت دوريت عجب غروبيه

بارون شديده نازنين از تو بعيد نازنين



خاطره رو جا نگذاري باز من رو تنها نگذاري



اون وقت ها مهمونت بودم دنيا رو مديونت بودم



اون وقت ها مجنونم بودي کلي پريشونم بودي



قصه حالا عوض شده صحبت يک تولد



قلبت رو دادي به کسي؟؟ يک کم واسم دلواپسي ؟؟



ميترسي که من بشکنم پشت سرت حرف بزنم



من!!!مني که بوسيدمت تو اون غروب که ديدمت



تو واسه من ناز ميکني؟؟ ناز ميکشم باز مي کني



اين رسمش نيلوفرم؟؟ من که ازت نمي گذرم



ستارمون يادت مياد دلواپسم خيلي زياد



فقط تماشا ميکني بعد عشق رو هاشا ميکني؟؟؟؟



چه لطفي به من ميکني تکليف رو روشن ميکني



ميگي گذشت گذشته ها چه راحتند فرشته ها



سر به سرم که نگذاري بگو بگو يکم دوستم داري؟؟؟



نمي موني من ميمونم ميري يک روزي مي دونم



اول ها مهربون ترند اون هايي که همسفرند



اشک من هم که جاريه نگه دار يادگاريه



ميسپارمت دست خدا اگه دوستم داشتي بيا

boy iran
24-05-2007, 17:56
غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم
از ديدن نور ماه يه عمره بي نصيبيم
فرقي نداره بي تو بهار مون با پاييز
نمي بيني كه شعرام همه شدن غم انگيز
غصه نخور مسافر اونجا هوا كه بد نيست
اينجا ولي آسمون باريدنم بلد نيست
غصه نخور مسافر فداي قلب تنگت
فداي برق ناز اون چشماي قشنگت
غصه نخور مسافر تلخه هواي دوري
من كه خودم مي دونم كه تو چقدر صبوري
غصه نخور مسافر بازم مي آي به زودي
ما رو بگو چه كرديم از وقتي تو نبودي
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
ز دل تو مي دونم هيچ كس خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتيم تو ماه اسفند
بهار تو بر مي گردي چيزي نمنونده بخند
غصه نخور مسافر تولد دوباره
غصه نخور مسافر غصه نخور ستاره
غصه نخور مسافر غصه كار گلا نيس
سفر يه امتحانه به جون تو بلا نيس
غصه نخور مسافر تو خود آسموني
در آرزوي روزي كه بياي و بموني

boy iran
24-05-2007, 17:57
رفع زحمت
حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم
انگار حافظ با من و من با تو صحبت ميكنم
وقت قرار ما گذشت و تو نمي دانم چرا
دارم به اين بد قوليت ديريست عادت ميكنم
چه ارتباط ساده اي بين من و تقدير هست
تقدير و ويران ميكند من هم مرمت مي كنم
در اشتباهي نازنين تو فكر كردي اين چنين
من دارم از چشمان زيبايت شكايت مي كنم
نه مهربان من بدان بي لطف چشم عاشقت
هر جاي دنيا كه روم احساس غربت مي كنم
بر روي باغ شانه ات هر وقت اندوهي نشست
در حمل بار غصه ات با شوق شركت ميكنم
يك شادي كوچك اگر از روي بام دل گذشت
هر چند اندك باشد آن را با تو قسمت ميكنم
خسته شدي از شعر من زيبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت ميكنم

boy iran
24-05-2007, 17:57
وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير

حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه

زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه

تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه

دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار

فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم

boy iran
24-05-2007, 17:58
هميشه تو دنيا كلي فرق بين آدما
اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره


خدا به هر كسي هر چيزي دلش مي خواد بده
همه چي دست اونه ،‌ربطي به شعرا نداره


آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا
اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره


كاش يه روزي بشه كه ديگه نشه جمله اي ساخت
با نمي شه ، با نمي خوام ،‌با نشد ، با نداره

boy iran
24-05-2007, 17:59
غصهء تو براي من شادي من براي تو
دلت گرفت بگو خودم گريه کنم به جاي تو
روزاي خوب براي تو شباي بد براي من
نتهاي رنگي مال تو شعر غم انگيز مال من
بهار و عطرش مال تو برگاي پاييز مال من

قصيه اول مال تو حرفاي اخر مال من

شوق سفر براي تو درد سفر براي من

رسيدناش براي تو فکر خطر براي من

لذت خنده مال تو بارون گريه ملا من

اتيش عشقم مال تو کتاب سوختن مال من

boy iran
24-05-2007, 17:59
اگه يه جا سيل بياد يه جا زمين لرزه بشه
اگه يه جا کوير باشه پشت سرش سبزه بشه
اگه يه طوفان بيادو به هم بريزه دنيارو
نمي تون خراب کنه خونه آرزوها رو
بالا بري پاين بياي تو آخرش ماله مني
اگه تمام آسمون رو سر من خراب بشه
اگ زمين يخ بزنه خورشيد مشرق آب بشه
اگه تمام درياها تشنه و بي آب بمونن
تمام عشقا بميرهچشما اسير خواب بشه
بالا بري پاين بياي تو آخرش مال مني

boy iran
24-05-2007, 18:00
مي خوام برم كلاس خط ياد بگيرم با خط خوش
نامه بدم واسه شما ،‌ تو رو خدا بيا بكش

يه كاري كرد با دل من اون چشاي پر جذبه
كه ساعت خونه م هنوز ، بعد يه عمري عقبه

اون كه نبايد مي شد انگار شده
هر چي بگم نمي خوامش بيخوده

همين كه اسمت رو منه ،‌ كلي مي بالم به خودم
بذار همه گمان كنن من اول عاشقت شدم

boy iran
24-05-2007, 18:00
حسرت سفر

ديگر بس است پونه از سفر بيا
بغض تمام پنجره ها در غمت شكست
چشمم به حرمت غم تو تا سحر گريست
در ساحل عبور تا صبحدم نشست
در كوچه هاي حادثه تنها شدن بس ست
ديگر براي عاطفه هم طاقتي نماند
رفتي و آن قناري زيبا و مهربان
يك نغمه هم براي دل عاشقان نخواند
با ديدن طلوع دو روح هميشه سبز
قلبم براي تازه شدن تنگ مي شود
تو رفته اي و نقره مهتاب آرزو
از غصه غروب تو كمرنگ مي شود
يك شب به احترام دل عاشقم بيا
مرد از غمت ستاره دل آسمان من
هر شب كنار پنجره تنها نشسته ام
شايد بگيري از دل رويا نشان من
از آن زمان كه رفته اي از كوچه باغ عشق
در چشم ياس عاطفه باران گرفته است
جرم تو بي گناهي و اندوه تو بزرگ
صبر و قرار از دل ياران گرفته است
رفتي و دل به ياد نگاه بهاريت
در آرزوي يك تپش عاشقانه است
امواج سرخ ديده دريايي دلم
غرق نياز و حسرت و اشك بهانه است
روحم فداي خستگي چشم عاشقت
جرم تو مهربان شدن و بي ريايي شدن
تنها گناه آن دل دريايي تو بود
يك روز محض خاطر گل ها فدا شدن
اما بدان فرشته من در جهان عشق
دست غريب لاله فشردن گناه نيست
اينجا هنوز مثل نگاهتو هيچ كس
تسكين درد ياسمن بي پناه نيست
حس لطيف و آبي باران انتظار
تنها بلوري از دل بي انتهاي تست
سوگند آسماني دل هاي مهربان
هر شب به احترام شكفتن براي تست
ديگر بس است پونه من از سفر بيا
پيوند عشق با اين دل شيدا هميشگي ست
ديدار با طراوت چشمانت اي بهار

boy iran
24-05-2007, 18:01
ماجراي يك عشق
به روي گونه تابيدي و رفتي
مرا با عشق سنجيدي و رفتي
تمام هستي ام نيلوفري بود
تو هستي مرا چيدي و رفتي
كنار اتظارت تا سحر گاه
شبي همپاي پيچك ها نشستم
تو از راه آمدي با ناز و آن وقت تمناي مرا ديدي و رفتي
شبي از عشق تو با پونه گفتم
دل او هم براي قصه ام سوخت
غم انگيزست توشيداييم را
به چشم خويش فهميدي و رفتي
چه بايد كرد اين هم سرنوشتي ست
ولي دل رابه چشمت هديه كردم
سر راهت كه مي رفتي تو آن را به يك پروانه بخشيدي و رفتي
صدايت كردم از ژرفاي يك ياس
به لحن آب نمناك باران
نمي دانم شنيدي برنگشتي
و يا اين بار نشنيدي و رفتي
نسيم از جاده هاي دور آمد
نگاهش كردم و چيزي به من نگفت
توو هم در انتظار يك بهانه
از اين رفتار رنجيدي و رفتي
عجب درياي غمناكي ست اين عشق
ببين با سرنوشت من چها كرد
تو هم اين رنجش خاكستري را
ميان ياد پيچيدي و رفتي
تمام غصه هايم مقل باران
فضاي خاطرم را شستشو داد
و تو به احترام اين تلاطم
فقط يك لحظه باريدي و رفت ي
دلم پرسيد از پروانه يك شب
چرا عاشق شدي در عجيبي ست
و يادم هست تو يك بار اين را
ز يك ديوانه پزسيدي و رفتي
تو را به جان گل سوگند دادم
فقط يك شب نيازم را ببيني
ولي در پاسخ اين خواهش من
تو مثل غنچه خنديد و رفتي
دلم گلدان شب بو هاي رويا ست
پر است از اطلسي هاي نگاهت
تو مثل يك گل سرخ وفادار
كنار خانه روييدي و رفتي
تمام بغض هايم مثل يك رنج
شكست و قصه ام در كوچه پيچيد
ولي تو از صداي اين شكستن
به جاي غصه ترسيدي و رفتي
غروب كوچه هاي بي قراري
حضور روشني را از تو مي خواست
تو يك آن آمدي اين روشني را
بروي كوچه پاشيدي و رفتي
كنار من نشتي تا سپيده
ولي چشمان تو جاي دگر بود
و من مي دانم آن شب تا سحرگاه
نگارن را پرستيدي و رفتي
نمي دانم چه مي گويند گل ها
خدا مي داند و نيلوفر و عشق
به من گفتند گل ها تا هميشه
تو از اين شهر كوچيدي و رفتي
جنون در امتداد كوچه عشق
مرا تا آسمان با خودش برد
و تو در آخرين بن بست اين راه
مرا ديوانه ناميدي و رفتي
شبي گفتي نداري دوست من را
نمي داني كه من ن شب چه كردم
خوشا بر حال آن چشمي كه آن را
به زيبايي پسنديدي و رفتي
هواي آسمان ديده ابريست
پر از تنهايي نمناك هجرت
تو تا بيراهه هاي بي قراري
دل من را كشانيدي و رفتي
پريشان كردي و شيدا نمودي
تمام جاده هاي شعر من را
رها كردي شكستي خرد گشتم
تو پايان مرا ديدي و رفتي

boy iran
24-05-2007, 18:02
ازم گرفت

سرنوشت بديه اول جاتو ازم گرفت
صبح فردا شد ديدم رد پاتو ازم گرفت
تا مي خواستم به چشماي روشنت نگا كنم
مال ديگري شدي و چشاتو ازم گرفت
تو رو جادو كرد يكي با يه چيزي مثل طلسم
اثرش زياد بود و خنده هاتو ازم گرفت
تو با من حرف مي زدي نگات يه جاي ديگه بود
خدا لعنتش كنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
لحظه هات يه وقتايي مال دوتامون مي شدن
اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
خيلي وقته سختمه ديگه تنفس بكنم
يه جور عجيبي انگار هواتو ازم گرفت
خدا دوس نداشت بيام پيشت كنار تو باشم
باورت نمي شه حس دعاتو ازم گرفت
دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده
لحن فيروزه اي مريماتو ازم گرفت
سلامت ، خداحافظيت عزيزماي نقره ايت
حرف آخر ، به امون خداتو ازم گرفت
تو حواس واسم نذاشتي چه كنم از دست تو
اشتباهم بهترين جمله هاتو ازم گرفت
نمي خواد بپرسي چي ، خودم دارم بهت مي گم
تو يه خط خوردگي دنيا ،‌ صداتو ازم گرفت
يه كم از برگشتن قشنگتو وقتي گذشت
يكي اومد و يه ذره وفاتو ازم گرفت
هفتم اردي بهشت نزديكاي تولدت
جمعه كه قد تموم زندگيم دلم گرفت

boy iran
24-05-2007, 18:03
تو مي خواي

تو مي خوايناز چشاتو بخرم
قيمت عشقتو بالا ببرم
تو مي خواي يه روز بياي سراغ من
تو مياي پس زير وعده هات نزن
تو مي خواي فردا رو با هم بسازيم
تو مي خواي يه باغچه مريم بسازيم
تو مي خواي ساز منو كوك كني
تو مي خواي دنيا رو مشكوك كني
تومي خواي زيادي عاشقت بشم
تو مي خواي پاييز كه شد بياي پيشم
تو مي خواي بريم پيش ستاره ها
تو مي خواي بهم بگي خيلي چيزا
تو مي خواي چشام تو رو نگهداره
تو مي خواي هر چي بگي بگم آره
تو مي خواي فانوس لحظه هام باشي
تو مي خواي تا آخرش باهام باشي
تو مي خواي شب تا سحر صدام كني
تو مي خواي خوابم بودم نگام كني
تو مي خواي عروس رؤياهام كني
تو مي خواي پري درياهام كني
تو مي خواي اسممو فرياد كني
اسمتو شبيه فرهاد كني
تو مي خواي با همه كس قهر كنم
خودمو شهره ي يك شهر كنم
تو مي خواي سفر نرم بدون تو
تو مي خواي همش بگم به جون تو
تو مي خواي شبا برام قصه بگي
تو مي خواي تموم شه فصل تشنگي
تو مي خواي با هم باشيم ، كنار هم
پاييز و زمستون و بهار هم

boy iran
24-05-2007, 18:04
نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت ميكنم
دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت ميكنم
گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم
شايد تو با خودئ گفته اي دارم اطاعت ميكنم
رفتم كنار پنجره ديدم تو را با بگذريم
چيزي نديدم اين چنين دارم رعايت ميكنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت ميكنم
تو التماسيم مي كني جوري فراموشت كتم
با التماس ولي تو را به خانه دعوت ميكنم
گفتي محبت كن برو باشد خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كني دارم محبت ميكنم

boy iran
24-05-2007, 18:06
خدا نمي كنه
چشامو بستم و دارم تو رو بهتر مي بينم
اما چشم تو بازم من و نگا نمي كنه
عمريه دارم صدات مي كنم و جواب مي دي
عمريه چشات ولي من و صدا نمي كنه
مي دونم چرا من شدم به عشق تو اسير
چرا عشق من چشات رو مبتلا نمي كنه
دل و پيچيدم لاي يه برگ ناز گل سرخ
چشات اما به دلم هم اعتنا نمي كنه
جون من خيلي كمه اما فدات گرچه آدم
جونش و براي هر كسي فدا نمي كنه
غنچه ي آرزوهام مي شكفه با خنده ي تو
حتي خوشبختي من اخمات رو وا نمي كنه
مي دونم نمي شه سرنوشت ما يكي باشه
تو مي گي آدم عاقل كه خطا نمي كنه
نه دلت تنگه واسم نه حرفي داري بزني
آخه سنگم با شيشه اينجوري تا نمي كنه
من مي گم عاشقتم فقط به قيمت يه جون
تو قبول نمي كني دل اشتبا نمي كنه
من مي گم خدا كنه يه جوري مال من بشي
نمي دونم چرا اين كار و خدا نمي كنه

boy iran
24-05-2007, 18:06
هشدار سبز
كاش بيايم براي بي پناها سايبون باشيم
با دلاي شكسته كمي مهربون باشيم
كاش بيايم به باغبونا كمي حرمت بذاريم
احترام دلاي شكسته رو نگه داريم
كاش به مهربونترا دين مون وادا كنيم
سهم خوشبختي مون رو وقف بزرگترا كنيم
كاش يه كاري بكنيم كه خستگي ها در بشه
مرهمي بشيم كه زخم آدما بهتر بشه
كاش كه شاخه ي درخت زندگي رو نشكنيم
هفته اي يه بار به باغبونامون سر بزنيم
كاش كه پاك كنيم تمام اشكايي كه جاريه
خوب نگه داريم چيزي كه واسه يادگاريه
كاش دس پرنده هاي بي پناه و بگيريم
توي آسمون بريم دامن ماه و بگيريم
كاش با مهربوني مون غصه ها رو كم بكنيم
رشته هاي عشق رو تا هميشه محكم بكنيم
كاش بنشينيم پاي صحبت اونا كه بي كسن
اگه درد دل كنن به آرزشون مي رسن
كاش تو عصري كه همش سنگيه و آهنيه
بگيم از چيزايي كه خوبه ولي رفتنيه
كاش هنوز دير نشده قدر هم و خوب بدونيم
نكنه دير بشه تا ابد پشيمون بمونيم
كاش كه اين يه جمله هيچ موقع ز يادمون نره
آدمي چه بد باشه چه خوب باشه مسافره

boy iran
24-05-2007, 18:07
اوني كه گفته بود پيشم مي‌مونه
كسي كه من دلم مي‌خواد همونه

اوني كه تو پاييز واسم قسم خورد
فقط با من هميشه مهربونه

اون‌كسي‌كه ‌با ذوق ‌و‌ شوق به‌من‌گفت
بايد كه وايساد جلوي زمونه

اوني كه گفت قسمت همش دروغه
يه چيزيه درست مثِ بهونه

اوني كه ماجراي عاشقيشو
گلدون اطلسي مونم مي‌دونه

اون كسي كه مي‌گفت ستاره‌هامون
تو بهترين نقطة كهكشونه

اون كه مي‌گفت توكّلِ دوتامون
به لطفاي خداي آسمونه

اون كه مي‌گفت دق مي‌كنه اگر كه
پاي كس ديگري در ميونه

اون كه مي گفت چاره فقط سكوته
واسه جوابِ حرفِ عاشقونه

نمي‌دونم چي شد كه رفت و آخر
پيغام فرستاد من مي‌رم ديوونه

boy iran
25-05-2007, 16:40
يکي با غم مي نويسه رو دلش
اي خدا عجب چه روزگاريه
يه نفر خيري نديده از حالا
پس پناه مي بره به گذشتاه هاش
يکي ام شاعره تا خسته مي شه
زود مي ره راغ دست نوشته هاش
يه نفر خط مي کشه رو آرزوش
سند عشقش رو باطل مي کنه

boy iran
25-05-2007, 16:40
اما تا کي ؟ بايد تا کي اين نقشا رو بازي کنم ؟

حالا که راضين همه ، بايد تو رو راضي کنم ؟

راستي عجب دنيايه ، کاراش غريبو وارونس

ديوونه کم بود ، خودشم از همه بيشتر ديوونه اس

ببين گلم ، بهشت من ، طاقت شونه هام کمه

عين ياس همسايمون ، شاخه آرزوم خمه

زخم زبون آدما هر ثانيه زياد تره

همش مي گن کجاس ؟ چي شد ؟ تو رو نمي خواد ببره

مادر بزرگ مي گفت برو طالعتو يه جا ببين

منم آوردم عکستو ، گفتم تو فالم اينه ، اين

همه بهم مي خنديدن ، تو هم بودي مي خنديدي ؟

کاش خودتو به جاي من مي ذاشتي و مي فهميدي ...

boy iran
25-05-2007, 16:41
يادته شرطمون سر صداقت يادته

يادته تو مجازات و خيانت يادته

يادته پنهوني سر قرارا يادته

يادته تاخيرات توي بهارا يادته

گوش نداديم به نصيحت يادته

گشتنت دنبال فرصت يادته

دونه دان به کبوتر بادته خاطرات توي دفتر يادته ....

boy iran
25-05-2007, 16:42
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه

خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه

دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه

ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه

boy iran
25-05-2007, 16:44
قدغن

رشتة عشق من و تو كاش مثه يه بادبادك بود
اون موقع عاشقيمونم تو تموم دنيا تك بود

چي مي‌شد كه گلدونامون پر بود از گلاي پونه
به هواي چيدن اون نمي‌رفت كسي ز خونه

چي مي‌شه خواب من‌و‌تو به حقيقت بشه تعبير
چي مي‌شه جدايي‌ها رو نذاريم به پاي تقدير

نكنه خدا نكرده كسي از ما بي‌وفا شه
بشينه دعا كنه كاش از اون يكي جدا شه

نكنه بين دلا‌و حرف‌هامون فاصله باشه
نكنه دلا هميشه سرد و بي‌حوصله باشه

رسمه كه چي بنويسن واسه آخراي نامه؟
راستي تو موافقي كه، من بازم بدم ادامه ؟

عزيزم يه چيز ديگه مهربوني‌ها چه ريزن
اونا كه دوسِتْ ندارن چِقَدَر واست عزيزن

خوب ديگه سپردمت من به‌دسِ خداي گلدون
خوب مواظب خودت باش بخدا سرده زمستون

كاشكي دنيا واسه يك‌شب، واسه‌يك شب مال‌من بود
نگاه كردنت به هر كسي به جز من، قدغن بود

boy iran
25-05-2007, 16:45
يكبار فقط
چشمان مرا به چشمهايش گره زد
بر زندگيم رنگ غم و خاطره زد
او رفت ولي نه طبق قانون وداع
يكبار فقط به شيشه ي پنجره زد

boy iran
25-05-2007, 16:45
درد مي كشم
به روي برگ زندگي دو خط زرد مي كشم
و چشم عاشق تو را كه گريه كرد مي كشم
تو رفتي و بدون تو كسي نگفت با خودش
كه من بدون چشم تو چقدر درد مي كشم

boy iran
25-05-2007, 16:46
فانوس مشكي
توي دنيايي كه قلبا ، هر كدون يه جا اسيرن
كاش به فكر اونا باشيم كه از اين زمونه سيرن
اونا كه تو عصر آهن ، تشنه ي يه جرعه يادن
كاش كه دست كم نگيريم ، اينجور آدما زيادن
نذاريم كه تو چشاشون ، بشينه دونه ي اشكي
اونا فانوسن و خاموش ، آره فانوساي مشكي
دنياشون شايد يه شهره ، خالي از قهر و دو رنگي
توي سينشون يه قلبه جاي اين دلاي سنگي
چهرشون شايد به ظاهر مث ديگران نباشه
اما نور مهربوني ، توي شهرمون مي پاشه
غم چشماشون عجيبه ، توي خاطرا مي مونه
ما ازش خبر نداريم ، چيزي رو كه اون مي دونه
توي اين عصر پر از درد، خيلي آدما يه دنيان
خيليا تو جمع دنيا ، بي قرار و تك و تنهان
زير سايه ي سلامت ، هواشونو داشته باشيم
توي جمع بي قرارا ، عطر خوشبختي بپاشيم
به بهونه ي زمونه ، نذاريم كه برن از ياد
بذاريم زنده بمونن ، مث عشق پاك فرهاد
قصه ي فانوس مشكي ، صحبت ديروز و فرداس
قصه شون مال حالا نيست ، از حالا تا ته دنياس
نمي گم با اين ترانه ، گل كنه محبتامون
جايي رو بايد بگيرن ، هميشه تو فرصتامون
اين ترانه يه اشارس به دلاي خواب و بيدار
كه به ياد اونا باشيم همه به اميد ديدار
غم تنهايي رو بايد از نگاهشون بخونيم
خدا خيلي مهربونه ، اگه ما بنده ي اونيم

boy iran
25-05-2007, 16:47
سلام بهونۀ قشنگِ من برايِ زندگي
آره ، بازم منم ، همون ديوونۀ هميشگي
فدايِ مهرَبونيهات!چه مي‌كني با سرنوشت؟
دلم واسَت تنگ شده بود ، اين نامه رو واسَت نوشت
حالِ منَُ اگر بخواي، رنگِ گلهايِ قاليه
جايِ نگاهت بدجوري تو صحنِ چشمام خاليه
ابرها همه پيشِ مَنَن،اينجا هوا پُر از غمِ
از غُصه‌هام هر چي بگم جونِ خودت بازَم كمِ
ديشب دلم گرفته بود رفتم كنارِ آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا منُ پيشِت برسون
فدايِ تو! نمي‌دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت ُ واست بِگم به آخرِ خط رسيدم
نمي‌دوني چقدر دلم تَنگِ برايِ ديدنت
برايِ مهربونيهات، نوازشات، بوسيدنت
روزهات بلندِ يا كوتاه؟دوست شدي اونجا با كسي؟
بيشتر از اين منُ نذار تو غُصه و دِلواپسي
يه وقت منُ گم نكني تو دودِ اون شهرِ غريب
يه سرزمينِ غربتِ با صدتا نيرنگ و فريب
فدايِ تو! يه وقت شبها بي‌خوابي خسته‌اَت نكنه!
غمِ غريبي عزيزم زرد و شكسته‌ات نكنه
چادر شبِ لطيفتُ از روت شبها پَس نزني
تُنگِ بُلورِ آبِتُ يه وقت ناغافل نشكني
اگه واست زحمتي نيست بر سرِ عهدمون بمون
منم تو رو سپردمت دستِ خدايِ مهرَبون
راستي! ديروز بارون اومد ، من و خيالت تَر شديم
رفتيم تو قلبِ آسمون ، با ابرها همسفر شديم
تو از خودت برام بگو!بدونِ من خوش مي‌گذَرِه؟
دلت مي‌خواد مي‌اومَدَم يا تنها رفتي بهتره؟
گفتم واسَت نامه بِدَم نگي عجب! چه بي‌وفاست!
با اينكه من خوب مي‌دونم جوابِ نامه با خداست
عكسهايِ نازنينِ تو با چند تا گل كنارمِ
يه بغضِ كهنه چند روزه دائم در انتظارمِ
تنها دليلي زندگي!با يه غم دوسِت دارم
داغِ دلم تازه مي‌شه اسمتُ وقتي مي‌آرم
دلم واسَت شور مي‌زنه،اين دلُ بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيهات رو هيچ دلي اثر نذار
فكر نكني از راهِ دور دارم سفارش مي‌كنم
به جونِ تو فقط دارم يه قدري خواهش مي‌كنم
مي‌گم شبها ستاره‌ها تا مي‌نونن دُعات كنن
نورشون رو بدرقۀ پاكي خنده‌هات كنن

boy iran
25-05-2007, 16:48
طعم تلخ واقعيت:
بذار يواش شروع کنم. سلام گلم، هم نفسم
آرزوهام راضي شدن، ديگه بهت نميرسم
گفتم چيا گفتي بهم، گفتي که: "آينده داري
دنيا همش عاشقي نيست، خنده داري، گريه داري."
گفتم که گفتي: "من باشم، به لحظه هات نميرسي."
به قول دل، شايد دلت گرو باشه پيش کسي!
خلاصه گفتم که چشات، قصد رسيدن نداره
رؤياها کاله و دسات، خياله چيدن نداره
گفتم که گفتي زندگيت غصّه داره، سفر داره
هم واسه من، هم واسه تو، با هم بودن خطر داره
گفتم تو گفتي: "رؤياها، مال شباي شاعراس
شهامتو کسي داره، که شاعر مسافراس
مسافرا اون آدمان، که با حقيقت ميمونن
تلخياشو خوب ميچشن، غصّه هاشو خوب ميدونن."
گفتم فقط ميخواي واست، يه حس محترم باشم
عاشقيمو قايم کنم، تو طالع تو کم باشم!!
گفتم که گفتي: "ما دو تا، به درد هم نميخوريم
ولي يه جا مثل هميم، هر دومون از قصّه پريم."
گفتم تو گفتي: "ميتونيم، يادي کنيم از هم ديگه
اما کسي به اون يکي، ليلي و مجنون نميگه."
گفتم تو گفتي: "سهممون، از زندگي جدا جداس
حرف تو رو چشم منه، اما اينام دست خداس!"
هرچي که تو گفته بودي، گفتم به دل بي کم و بيش
حال خودم؟ نه راه پس مونده برام، نه راه پيش
اين حرفاي خودت بوده، از من ديوونه تر ديدي؟!
اصلاً نگفتم اينا رو، خودت ديدي يا شنيدي
دلم که حرفاتو شنيد، اوّل که باورش نشد
ولي نه، بهتره بگم، نفهميدش، سرش نشد
يه جوري مات و غم زده، فقط به دورا خيره شد
رنگ از رخش... نه، نپريد، شکست و مرد و تيره شد..
بلور رؤياهام ولي، چکيد مثه خواب تگرگ
آرزوهام از هم پاشيد، رسيد ته کوچه مرگ..
راستش ازم چيزي نموند، به جز همين جسم ظريف
خوب ميدوني چي ميکشه، غريب تو خونه حريف
نگي چرا نوشته هام، لطيف و عاشقونه نيست..
رؤيا و آرزوم که هيچ، حتي دل ديوونه نيست
زيبا بايد تنهائي من، اين نا مه رو سيا کنم
رسم گذشته ها ميگه، بايد به تو نيگا کنم
حرفاتو گفتم به خودت، ببيني راستي تو زدي؟!
اصلاً توي ذات تو هست؟! يه همچي چيزي بلدي؟!
اگر تو بيداري بودي، بشين، ميادش خبرم
اگر نگفتي بنويس، من ميخوام از خواب بپرم
دوست دارم چه توي خواب، چه توي مرگ و بيداري..
فداي يه تار موهات، که تو منو دوست نداري!
مواظب آدما باش، زندگي گرگه زيبا جون
خداي رؤياي منم، هنوز بزرگه زيبا جون
دوشنبه پر از غم يه ظهر گرم مردادي
با اون چشاي روشنت، چه کاري دست من دادي..

boy iran
25-05-2007, 16:48
قصه مون:
دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه
انقدر دوست دارم من كه فقط خدا مي دونه
بيا يه عهدي ببنديم ببينيم كدوم يك از ما
تا ته جاده ي دنيا بر سر عهدش مي مونه
بعضي قلبا بي ستارن يه ستاره هم ندارن
شايدم ستاره هاشون مث ما تو كهكشونه
برجاي غرور بلندن كه دارن به ما مي خندن
كاش با هم بريم يه جا كه بر خلاف شهرمونه
يادمه پرسيدم از تو كه مي شه با هم بمونيم ؟
گفتي اين كه دست ما نيست بذارش پاي زمونه
چه بباري چه بتابي چه بخندي چه بخوابي
عزيزم چه فرقي داره واسه اون كه شد ديوونه
نكنه بري يه روزي با يه قايق از كنارم
واسه ي دلم نذاري نه اشاره نه نشونه
مي دونم يه جاي اين عشق خستگي كار مي ده دستت
مرغ عشقمون رو آخر مي كني بي آشيونه
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه
خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه
دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه
ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه

boy iran
25-05-2007, 16:49
موقع تولّدت



موقع تولّدِ قشنگ ت، هرچه كه دعا كني
مستجاب مي‌شود

چشمِ تو بهترين هر دو نيمه
انتخاب مي‌شود

آن شبي كه صبحِ تولّدست،
آفتاب مي‌شود

عكس تو جاي ماه، توي آسمان نقره
قاب مي‌شود

ديشبِ تولّدت چه زود توي چشمِ عاشقم
وقت خواب مي‌شود

به دلِ غريب اجازه گر دهم
قصّه‌ام يك كتاب مي‌شود

گفتن از نگاه تو
بي‌حساب مي‌شود
آخرش شمع
آب مي‌شود

boy iran
25-05-2007, 16:50
انتخاب من

اي علّت قشنگيِ رؤيا و خواب من
تنها دليلِ گُل شدن اضطراب من
اي راه حَلِّ سادۀ جبران تشنگي
فوّارۀ نگاه قشنگ تو آب من
رفتي چقدر ساده دلِ آسمان شكست
در عكس مهربان تو در كنج قلب من
باران چقدر حرف تو را گش مي‌كند
مي‌بارد آنقدر كه نيايي به خواب من
گرچه نگاه عاشق تو هيچ كم نكرد
از اوج دل ندادن تو يا عذاب من
اما دل شكسته من باز هم نوشت
صدآفرين به چشم تو و انتخاب من

boy iran
25-05-2007, 16:51
مثِ اسفنج ، مثِ مرجان ، مثِ دريا مي‌موني
اِنقدر عزيزي كه هميشه تنها مي‌موني
پشتِ چشم نازك نكن اِنقدر واسۀ پروانه‌هات
آخرش از كاروانِ خوشي‌ها جامي‌موني
پاسخِ تو رو محالِ كَسِ ديگه بدونه
حلِ تو رو من بلدم ، مثِ معما مي‌موني
چشمِ تو يه عالمِ شعرِ قديم و نو داره
مثِ حافظ ، مثِ سهراب ، مثِ نيما مي‌موني
مثِ نيما مي‌موني ، مثِ مجنون نمي‌گم
مجنون كه طفلي ناز نداشت
تو يه دنيا ناز داري ، پس مثِ ليلا مي‌موني
مثِ شاعري كه پرسيد «پريا چِشون شده؟»
مثِ هم‌صحبتِ شعرهاش مثِ آيدا مي‌موني
سارا اِسمش واسۀ وفاداريش افسانه شد
اگه باوفا بموني مثِ سارا مي‌موني

boy iran
25-05-2007, 16:51
دست گذاشتم رو يكي كه يك قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن ، يا شاعرن يا نقاشن
يا كه پشت پنجرش با گريه گيتار مي زنن
يا كه مجنون مي شن و تو كوچه ها جار مي زنن
دست گذاشتم رو كسي كه عاشقم نمي دونست
سر بودم از خيليا و لايقم نمي دونست
دست گذاشتم رو كسي كه مجنونا ديوونشن
همه شاهزاده ها ، دربون دور خونشن
دست گذاشتم رو كسي كه رنگ چشماش روشنه
شمشاد همسايمون پيش قدش يه سوزنه
دست گذاشتم رو كسي كه طعم چشماش عسله
كمترين شعري كه تو مي شنوي از اون غزله
دست گذلشتم رو كسي كه ماه ازش طلب داره
خورشيد از شعله ي چشماي اونه كه تب داره
دست گذاشتم رو يكي كه همه دور و برشن
مردشن ، ديوونشن ، مجنونشن ، پرپرشن
دست گذاشتم رو يكي كه عاشقاش زيادين
همه جورشو داره ، هم عجيبن ، هم عادين
دست گذاشتم رو يكي كه نه سفيده نه سياه
ظاهرش گندميه ، به چشمم اما كيميا
دست گذاشتم رو يكي كه داشتنش خوابه هنوز
كمترين شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز
دست گذاشتم رو يكي كه عادتش نساختنه
سرنوشت هر كسي كه مي خواد اونو ، باختنه
دست گذاشتم رو يكي كه اون منو دوست نداره
من تو پاييزم و اون اهل يه جا ، تو بهاره
دست گذاشتم رو يكي كه شعرمو گوش مي كنه
آخرين بيت و مي خونه و فراموش مي كنه
دست گذاشتم رو يكي كه كهكشون ، قايقشه
انقدر دوسش دارن ، هر كي خوبه ، عاشقشه
دست گذاشتن رو يكي كه خندشم نفس داره
تو تمام نقشه هاي خوب دنيا دس داره
دست گذاشتم رو يكي كه دست گذاشته رو همه
ولي هر كسي رو كه تو نشون بدي ، مي گه كمه
دست گذاشتم رو يكي ، ما رو چه به فرشته ها
برو شاعر ، تو بمونو ، عشقو ، دست نوشته ها
دست گذاشتي رو كسي كه از تو خندش مي گيره
اينا رو دلم مي گه ، مي گه و بعدش مي ميره
دست گذاشتن رو كسي آسونه اما ساده نيست
توي اينجور بازيا ، خوب هميشه اراده نيست
مي نويسم كه ديگه رو هيچكي دست نمي ذارم
ولي نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم
دست گذاشتم حالا رو قلبمو ، چشامو ، سرم
تا مث تو قصه ها ، از يادم اونو ببرم
ولي دست عاقلتره مونده روي همين يكي
چرا من بذارمش رو سر و چشمام ، الكي...

boy iran
25-05-2007, 16:54
شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
پس ازيك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس
تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي
دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي
و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم
تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم
همين بود آخرين حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگينت
حريم چشمهايم را بروي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم
نمي دانم كه چرا رفتي
نمي دانم چرا شايد خطا كردم
و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
دانم كجا تا كي براي چه
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت يك قلب دريايي ترك برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاكستري گم شد
و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت
تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود
و بعد از رفتنت انگار كسي حس كرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت
كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد
و من با آنكه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور نخواهي برد
هنوز آشفته چشمان زيباي توام
برگرد
ببين كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
كسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا كردم
و من در حالتي ما بين اشك و حسرتو ترديد
كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل
ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر
نمي دانم چرا شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم

boy iran
25-05-2007, 16:55
نام تو را آورده ام دارم عبادت مي كنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت مي كنم

دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت مي كنم

گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم
شايد تو با خود گفته اي دارم اطاعت مي كنم

رفتم كنار پنجره ديدم تو را با ،،،،، بگذريم
چيزي نديدم ، اين چنين دارم رعايت مي كنم

من عاشق چشم توام ، تو مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت مي كنم

تو التماسم مي كني جوري فراموشت كنم
با التماس اما تو را به خانه دعوت مي كنم

گفتي محبت كن برو ، باشد خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كنب دارم محبت مي كنم

boy iran
25-05-2007, 16:55
سلام كسي كه تو دلم درخشيد
من ديگه دوستت ندارم ببخشيد
بهتره كه نپرسي علتش رو
چونكه خودت ندادي فرصتش رو
بهتره اين نامه ي آخر باشه
فكر كنم اين واسه ما بهتر باشه
من واسه اون كسي كه دوست ندارم
نمي تونم شاخه اي گل بيارم
بين تو و اون روزا خيلي فرقه
تو آسمونت پر رعدو برقه
نه مهربوني نه واسم مي خندي هر دري رو من مي زنم مي بندي
كو اون همه شعراي عاشقونه
كي بود بهم مي گفت سلام بهونه
نه نه صحبت از سلام بهونه اي نيست
پرنده اينجاست ولي دونه اي نيست
خواستي فقط صاحب يك قفس شي
بري و با ديگري هم نفس شي
خواستي بگي ميشه تو دام بيافتم
بعدش بگي ديدي بهت نگفتم
از چشم من افتادي نازنينم
دوست ندارم ديگه تو رو ببينم
اون كسي كه دم مي زد از حسادت
اگه بميرم نمياد عيادت
منم مي خوام اتمام حجت كنم
خيال هر دومونو راحت كنم
اگه دلت همين حالا بشكنه
بهتر از آوارگي هاي منه
من كسي رو مي خوام كه عاشق باشه
اول و آخرش شقايق باشه
من كسي رو مي خوام كه نيست مثل تو
پشيمونم ، دوستت ندارم برو
پشيموني گر چه نداره سودي
خوب شد كه فهميدم بدي به زودي
من كسي رو مي خوام كه ناز و كم كم
صدام كنه مثل فرشته مريم
مثل همون روزهاي آشنايي
نه مثل حالا نه مثل رهايي
جواب بدي ندي ديگه تمومه
نمي دونم جواب واسه كدومه
نامه هامو از بس جواب ندادي
جواب بدي شايد بشه زيادي
شاخه نباتم كه بشه واسطه
دل نمي دم ديگه به اين رابطه
اما يادت باشه كه اين آدما
كم نبودن پيشم وليكن شما
نيستيد مثل اون روزاي طلايي
كي گفته 3 تا بخش داره جدايي
جدايي هر غمش هزار تا بخشه
دل مي سوزونه مثل آذرخشه
من هر چي دوست دارم تموم شه نامه
دلم مياد بازم ميده ادامه
ديگه تموم شد اون همه غم و رنج
وقتت قرار و شوق ساعت 5
برو پيش هر كسي كه دوست داري
حق نداري اسم منم بياري
بخواي نخواي زود برو به سلامت
خدا كنه بين ماها قضاوت

boy iran
25-05-2007, 16:56
درد دل با دل ...
چرا دنيا پره از حادثه هاي وارونه
عاشق كسي مي شي كه عاشقي نمي دونه
من به دنبال تو و تو دنبال كس ديگه
هيچكدوم از ما دو تا به اون يكي راست نميگه
من واسه چشماي نازنين تو يك ديوونم
من دوست دارم ولي علتشو نميدونم
حالا كه ميخواي بري بذار نگاهت بكنم
چون يه بار ديگه ميخوام اين دل و ساكت بكنم
يه چيزي فقط بذار واسه روز تولدت
هديه م و بيارمو بازم بدم دست خودت
آدما فكر مي كنن شاعرا خيلي غم دارن
كاش فقط اين بود اونا خيلي كسا رو كم دارن
عاشق كسي مي شن كه عاشقاش فراوونه
بين انتخاب عشقش عمريه كه حيرونه
اوني رو كه دوست داري چرا تو رو دوست نداره
شايدم دوست داره ولي به روش نمي ياره
ولي نه اينا مال نداشتن لياقته
اگه حرفم مي زنه با تو فقط يه عادته
نكنه جمله هاش و پاي محبت بذاري
بهتره حرفاشو به حساب عادت بذاري
از خودش نمي شنوي اگه يه روز بخواد بره
وقتي مي پرسي ازش ميگه آره مسافره
ولي تو شب مي شيني كه باز اونو دعا كني
يا واسه سلامت اون نذراتو ادا كني
چه قدر بين دلا و حرفاي ما فاصله س
چشمامون ميخنده اما دلامون بي حوصله س
دوست نداشتن هم و يه جوري پنهون مي كنيم
نميدونيم كه داريم يه قلب و ويرون مي كنيم
كاش بيايم آبروي مجنون و انقد نبريم
ديگه منت نذاريم وقتي كه نازي مي خريم
عاشقي يعني تحمل نه شكايت نه گله
اگه حتي بينمون باشه يه دنيا فاصله
مهم اينه كه چقد دوستش داري فقط همين
اگه لازم بشه آبرو رو بنداز رو زمين
برگا زرده روزاي اول فصل پاييزه
بذار اون بشكنه و دلت دو برگا بريزه

boy iran
25-05-2007, 16:58
خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود يادگاري
صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوستش نداري
خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي
بيوفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي
خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا
ميسوزونه گاهي قلبو زهر تلخ بعضي حرفا
خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه
هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نميمونه
خيلي سخته اگه عمر جادوي شعرت تموم شه
نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه
خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات ميميره
برخ و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
خيلي سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه
نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه
تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبر شه
خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال و چيدن
بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رو نديدن
خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي
وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي
خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني
از خودت ميپرسي يعني ميشه اون بره زماني؟
خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي
اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جدا شي
خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه
بعد به اون بگي که چشمات نميخواد اونو ببينه
خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي
کاش مجازات بدي داشت توي قانون بيوفايي
خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه
چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه
خيلي سخته و قشنگه آشنايي زير بارون
اگه چتر نداشته باشن توي دستا هردوتاشون
خيلي سخته تا هميشه پاي وعده ها نشستن
چقدر قشنگه اما واسۀ کسي شکستن
خيلي سخته واسۀ اون بشکنه يه روز غرورت
اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
خيلي سخته بودن تو واسۀ اون بشه عادت
ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت
خيلي سخته چشماي تو واسۀ اون کسي خيسه
که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه
خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي
تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي
خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه دنيا بودي
از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي
خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره
ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
خيلي سخته که من و تو هميشه با هم بمونيم
اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم...

boy iran
25-05-2007, 16:59
اوني که گفتم نرو گفت نميشه
ديروز ديگه رفت واسۀ هميشه
وقتي ميخواست بره منو صدا کرد
وايساد و تو چشماي من نگا کرد
گفت ميدوني خودت واسم عزيزي
اين اشکارم بهتره که نريزي
بايد برم سفر واسم بهتره
ولي کسي که مونده عاشقتره
تقدير ما از اولم همين بود
يکي تو آسمون، يکي زمين بود
هر جا برم هميشه ايرونيم
غرق يه جور حسّ پريشونيم
خدا نخواست هميشه پيشم باشي
ولي مهم اينه که مريم باشي
تو تقدير ما هرچي حيرونيه
مال خطوط روي پيشونيه
شايد اگه دائم بودي کنارم
يه روز ميديدم که دوست ندارم
ميخوام برم که تا ابد بمونم
سخته براي هردومون؛ ميدونم
گريه نکن گريه هاتو نگه دار
لازم ميشه گريه براي ديدار
نذار که پُر گريه بشه خاطره
هرکي که اشک نريزه عاشقتره
اون کسي که ميخواد بشه ستاره
هيچ چاره اي بجز سفر نداره
بذار برم يه مدتي بمونم
شايد که قدر اينجا رو بدونم
اصلا شايد اونجا دوام نيارم
يا ناتموم بمونه اونجا کارم
دعا نکن اونجا بهم نسازه
آدم که حرفش دوتا شد مي بازه
رفتن من شايد يه امتحانه
واسه شناسايي اين زمانه
خودم ميرم، عکسام ولي تو قابه
ميشنوه حرفو ولي بيجوابه
بارون که باريد برو زير بارون
به ياد ديداراي اون روزامون
تو چمدونم پُر عطر ياسه
چشمام با چشماي تو در تماسه
فکر نکني دوري و اونجا نيستي
قلب من اينجاست، تو تنها نيستي
رفتن من بازي سرنوشته
هموني که رو پيشونيم نوشته
يه کاري کن اين رفتن موقت
آدما رو نندازه توي زحمت
نذار که نقطه ضعفتو بدونن
پشت سرِ من و تو چيز بخونن
منتظر شعرا و نامه هاتم
غصه نخور زندگي رنگارنگه
يه وقتايي دور شدنم قشنگه
ديگه سفارش نکنم عزيزم
نذار منم اينجوري اشک بريزم
شايد يه روز به همديگه رسيديم
همديگه رو شايد يه جايي ديديم
شايد يه روز ديدي که توي جاده
يه آشنا منتظرت وايساده
شايدم اين ديدار آخرينه
اگر که باشه زندگي همينه
مراقب گلدون اطلسي باش
يه وقتايي منتظر کسي باش
کسي که چشماش يه کمي روشنه
شايد يه قدري ام شبيه منه
کسي که چون مي خواد بشه ستاره
هيچ چاره اي به جز سفر نداره
داغ دلت هروقت که ميشه تازه
بهش بگو با روزگار بسازه
ديگه بايد برم که خيلي ديره
فقط نذار خاطرمون بميره
اون رفت و از دور دسّاشو تکون داد
خوبياشو يه بار ديگه نشون داد
همه ميگن فقط يه روزه رفته
انگار ولي گذشته صد تا هفته
با اينکه قلبش بي ريا و پاکه
چون رفته دنيا پُر گرد و خاکه
اي کاش نميرفت و سفر نميکرد
يا لا اقل منو خبر نميکرد
اما نه، خوب شد که منو خبر کرد
اشکام وديد و بعد از اون سفر کرد
از وقتي رفت دسام به آسمونه
شايد پشيمون بشه و بمونه
خودش ميگفت چونکه بشه ستاره
هيچ چاره اي به جز سفر نداره
انقد مي شينم که بشه ستاره
بياد به کشور خودش دوباره
فهميدم امروز سفرم يه درده
من چه کنم اگر که بر نگرده
پشت سرش آب ميريزم يه دريا
شايد پشيمون شه نمونه اونجا
الهي که بدون هيچ فرودي
بشه ستاره و بياد به زودي
الهي که تموم چش به راها
بياد سفر کردشون از تو راها
الهي هيچ جايي سفر نباشه
هيچ چشمي منتظر به در نباشه...

boy iran
25-05-2007, 16:59
عزيزم سلام، يه چيزي بيا بيوفا بشيم
دوست دارم که ما يه جور از همديگه جدا بشيم
فکرشو کردم و گفتم واسه چي ديوونه شيم
بهتره ما هم مث تموم عاقلا بشيم
هدف من و تو از حرفاي زيبامون چيه
کاشکي تصميم بگيريم با يکي آشنا بشيم
ميدوني، ديدم نميشه من و تو با هم باشيم
هر کدوم بايد بريم دوباره مبتلا بشيم
ما دوتا اسير همديگه شديم يه جور بد
کاش فراموش کنيم و از دست هم رها بشيم
دور شديم از حرفاي روزاي آشناييمون
سخته اما بيا باز مث غريبه ها بشيم
ستاره خواستم بچينم،ديگه دستم نرسيد
ما بايد نزديکتر از اين به ستاره ها بشيم
يه چيزي مث يه شک منو رها نميکنه
بيا امشب من و تو غرق يه دعا بشيم
فکرشو کردي ديگه خدا ما رو دوست نداره؟
بيا باز بنده هاي عزيز واسه خدا بشيم
خواستم امتحان کنم تو رو ببينم چي ميگي
بيا به هر چي که بود تو شعر بي اعتنا بشيم...

boy iran
25-05-2007, 17:00
تو مثل اونا نباش اونا مارو دوس ندارند
تو اطاقشون گل مصنوعي بيشتر مي ذارند
تو مثل اونا نباش چون زير بارون نمي رند
مثل ليلي نمي شند تو خواب مجنون نمي رند
تو مثل اونا نباش اونا واسم بس نبودند
اونا مثل نقش معبدا مقدس نبودند
تو مثل اونا نباش اونا وفادار نبودند
محض خاطر کسي هيچ شبي بيدار نبودند
تو مثل اونا نباش اونا شکستن بلدند
به حساب خود خواهيم نذار ولي اونا بدند
تو مثل اونا نباش اونا ازم جدا شدند
بي دليل شکستن و رفتن و بي وفا شدند
تو مثل اونا نباش مثل همين حالات بمون
خيلي آروم و زلال و با وفا و مهربون...

boy iran
25-05-2007, 17:01
دلم مي خواد يه چيزي رو بدوني
ديگه نه عاشقي نه مهربوني
منم ديگه تصميمم رو گرفتم
اصلا نمي خوام كه پيشم بموني
ديشب كه داشتم فكرام و مي كردم
ديدم با تو تلف شده جووني
يه جا يه جمله ي قشنگي ديدم
عاشقو بايد از خودت بروني
چه شعرايي من واسه تو نوشتم
تو همه چيز بودي جز آسموني
يادت مياد منتم رو كشيدي ؟
تا كه فقط بهت بدم نشوني ؟
يادت مي اد روي درخت نوشتي
تا عمر داري براي من مي خوني ؟
يادت مياد حتي سلام من رو
گفتي به هيچ كس نمي رسوني
حالا بيار عكسامو تا تموم شه
اگر كه وقت داري اگه مي توني
نگو خجالت مي كشي مي دونم
تو خيلي وقته ديگه مال اوني
خوش باشي هر جا كه مي ري الهي
واست تلافي نكنه زموني

boy iran
25-05-2007, 17:01
سلام اي تنها بهونه واسه ي نفس كشيدن
هنوزم پر مي كشه دل براي به تو رسيدن
واسه ي جواب نامت مي دونم كه خيلي ديره
بذا به حساب غربت نكنه دلت بگيره
عزيزم بگو ببينمكه چه رنگه روزگارت
خيلي دوست دارم تو مهتاب بشينم يه شب كنارت
سر تو مهربوني بذاري به روي شونم
تو فقط واسم دعا كن آخه دنبال بهونم
حالم رو اگه بپرسي خوبه تعريفي نداره
چون بلاتكليفه عاشق آخه تكليفي نداره
نكنه ازم برنجي تشنه ام تشنه ي بارون
چه قدر از دريا ما دوريم بيگناهيم هر دو تامون
بد جوري به هم مي ريزه من و گاهي اتفاقي
تو اگه نباشي از من نمي مونه چيزي باقي
مي دوني كه دست من نيست بازياي سرنوشته
رو قشنگا خط كشيده زشتا رو برام نوشته
باز كه ابري شد نگاهت بغضتم واسم عزيزه
اما اشكات رو نگه دار نذار اينجوري بريزه
من هنوز چيزي نگفتم كه تو طاقتت تموم شد
باقيش و بگم مي بيني گريه هات كلي حروم شد
حال من خيلي عجيبه دوست دارم پيشم بشيني
من نگاهت بكنم تو تو چشام عشق رو ببيني
يادته من و تو داشتيم ساده زندگي مي كرديم
از همين چشمه ي شفاف رفع تشنگي مي كرديم
يه دفه يه مهمون اومد عقلم رو يه جوري دزديد
دل تو به روش نياورد از همون دقيقه فهميد
اولش فكر نمي كردم كه دلم رو برده باشه
يا دلم گول چشاي روشنش رو خورده باشه
اما نه گذشت و ديدم دل من ديوونه تر شد
به تو گفتم و دلت از قصه ي من با خبر شد
اولش گفتم يه حسه يا يه احترام ساده
اما بعد ديدم كه عشقه آخه اندازش زياده
تو بازم طاقت آوردي مث پونه ها تو پاييز
سرنوشت تو سفيده ماجراي من غم انگيزه
بد جوري ديوونتم من فكر نكن اين اعترافه
هميشه نبودن تو كرده اين دل و كلافه
مي دونم فرقي نداره واست عاشق بودن من
مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من
مي دونم دوسم نداري مث روزاي گذشته
من خودم خوندم تو چشمات يه كسي اين رو نوشته
اما روح من يه درياست پره از موج و تلاطم
ساحلش تويي و موجاش خنجراي حرف مردم
آخ چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن
رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن
من كه آسمون نبودم اما عشق تو يه ماهه
سرزنش نكن دلم رو به خدا اون بي گناهه
تو كه چشماي قشنگت خونه ي صد تا ستاره س
تو كه لبخند طلاييت واسه من عمر دوباره س
بيا و مثل گذشته جز به من به همه شك كن
من بدون تو مي ميرم بيا و بهم كمك كن...

boy iran
25-05-2007, 17:02
نه ميخوام بين من و بين دلش جنگ بشه
نه ميخوام عشقي که اون نداره کمرنگ بشه
من فقط يه چيزي از خدا ميخوام، دلم ميخواد
واسه يکبارم شده دلش برام تنگ بشه...:40:

boy iran
21-07-2007, 19:44
یه باز بذار حرف بزنم ، دیگه نه حرف سفره
نه حرف تیر تو قلب یه دیوونه ی در به دره
نه صحت پرسیدن لحظه و روز و حالته
نه قصه ی عاشقیه ، نه پاسخ سوالته
نه اشکی ریختم لا به لاش ، نه پر شده از عطر یاس
نه توش غرور پدیاا می شه ، نه اعتماد ، نه التماس
این دفه حرف قصه نیست ، خکستر حقیقته
یادت میاد یکی می گفت حقیقتم مصیبته
بذار بدون پرسش و ساده و بی مقدمه
بریم سراغ حرفی که ، می ترسونه یه عالمه
همیشه از نخواستنت ، تو رویاهام می ترسیدم
بعد خودمو گول می زدم ، به ترسیدن می خندیدم
ترسه ولی قایم می شد ، شب میومد مثل لولو
واسه همین گاهی بهت ، فقط می گفتم تو بگو
نگفتی و گذاشتمش پای غمای خستگی
فهمیدم اشتباه بوده ، اینم یه جور دیوونگی
خیال نکن این که می گم ، شکایته ، رنگ گله س
قبول ندارم اخم تو مال نبود حوصله س
دیگه مزاحم نیم شم ، خیالت آسوده باشه
سهم من از آتیش بذار ، فقط یه کم دوده باشه
مهم اینه که اسمت تمام دنیا بلدن
فرقی نداره که با من چه قدر خون چه قدر بدن
مهم اینه تا دینمو یه کم به عشق تو دادم
طبق یه قانون از چشات مثل یه قطره افتادم
قصه ی نا دو تا شاید ، به درد تاریخ می خوره
کار من از جانب تو ، به درد توبیخ می خوره
همونشم تو بنویس ، کلی جای سپاس داره
با من که کاری نداری ، اونو می دی کی بیاره ؟
نه بگذریم ، انگار دلم بازم پرید اون شبکه
برای تو تکراریه اما نگه می ترکه
خوب می دونم تو این سالا تحملم کردی ، آره ؟
چشات روشن نشد بگن زیبا تو رو دوس نداره ؟
دل به دل کسی نده ، عاشقی دزده زیبا جون
هر کار تو عاشقی کنی ، بدون مزده زیبا جون
سخته مزاحمت نشم ، نمی دونم چیکار کنم
نه ، نیم شم ، اما می خوام از خودمم فرار کنم
دلم می خواد برم یه جا که دیگه زیبا نباشه
تمام دنیا رو برم فک می کنم جا نباشه
تو همه ی وجودمی ، هر جا برم می یای پیشم
ولی بهت قول دادمو ، دیگه مزاحم نمی شم
من نمی رم ، یادت باشه تو اونی هستی که می ره
منم یه جور مزاحمم ، که کلی پیشت می میره
مزاحمی که ردشو ، تمام آدما دارن
نیازی نیس شمارشو به ذهن دستگا بسپارن
مزاحم خیلی روزا ، چه تو طلوع ، چه تو غروب
مزاحم روزای تلخ ، مزاحم روزای خوب
نه اینکه بار آخره ، مزاحمت طولانی شد
اخماتو وا کن تا برم ، باز که هوات طوفانی شد
الان تمومش می کنم ، امون نمی دم تا بگی
خوبیش اینه با هم می گیم ، مزاحم همیشگی
حالا که دلت اومد ، نامه رو بردار پاره کن
دیگه مزاحمت نشم ؟ دل می گه استخاره کن
چشمای ناز و روشنت ، شاده که شر من کمه
قند تو دلت آب می شه از نبودن این مریمه
تازه همونم که می خوای ، بدون زنگ و صحبتی
این خرین حرف منه ، دلم خوشه که راحتی
مزاحم همیشگیت تاریخ مرداد می زنه
اما زمان هیچه براش ، فقط داره داد می زنه
داد می زنه ای آدما ، مسافرای زندگی
از این به بعد به من بگید ، مزاحم همیشگی

boy iran
21-07-2007, 19:45
خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود ياد گاري

صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوسش نداري
***
خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي

بي وفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي
***
خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا

مي سوزونه گاهي قلب و زهر تلخ بعضي حرفا
***
خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه

هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه
***
خيلي سخته اگر عمر جادوي شعرت تموم شه


نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه
***
خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات مي ميره

بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
***
خيلي سخته تا يه روزي حرفهاي اون باورت شه

نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
***
خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه

تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبرشه
***
خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال وچيدن

بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رونديدن
***
خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي

وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي
***
خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني

از خودت مي پرسي يعني مي شه اون بره زماني
***
خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشناشي

اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جداشي
***
خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه

بعد به اون بگي که چشمات نمي خواد اون وببينه
***
خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي

کاش مجازات بدي داشت توي قانون بي وفايي
***
خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه

چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه
***
خيلي سخته و قشنگه آشنايي زيربارون

اگه چتر نداشته باشن توي دستا هردوتاشون
***
خيلي سخته تا هميشه پاي وعده هانشستن

چقدر قشنگه اما واسه کسي شکستن
***
خيلي سخته واسه اون بشکنه يک روزغرورت

اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
***
خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت

ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت
***
خيلي سخته چشماي تو واسه اون کسي خيسه

که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه
***
خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي

تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي
***
خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه رويابودي

از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي
***
خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره

ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
***
خيلي سخته که من و نو هميشه با هم بمونيم

اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم

boy iran
21-07-2007, 19:46
یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه ،‌همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدای بالای برجشون می گه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره
یکی آزمایش نوشتن واسش ،‌اما نمی ره
می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره
یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره
راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
همه چی دست اونه ،‌ربطی به شعرا نداره
آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره
کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
با نمی شه ، با نمی خوام ،‌با نشد ، با نداره

boy iran
21-07-2007, 19:47
توی دنیایی که قلبا ، هر کدون یه جا اسیرن
کاش به فکر اونا باشیم که از این زمونه سیرن
اونا که تو عصر آهن ، تشنه ی یه جرعه یادن
کاش که دست کم نگیریم ، اینجور آدما زیادن
نذاریم که تو چشاشون ، بشینه دونه ی اشکی
اونا فانوسن و خاموش ، آره فانوسای مشکی
دنیاشون شاید یه شهره ، خالی از قهر و دو رنگی
توی سینشون یه قلبه جای این دلای سنگی
چهرشون شاید به ظاهر مث دیگران نباشه
اما نور مهربونی ، توی شهرمون می پاشه
غم چشماشون عجیبه ، توی خاطرا می مونه
ما ازش خبر نداریم ، چیزی رو که اون می دونه
توی این عصر پر از درد، خیلی آدما یه دنیان
خیلیا تو جمع دنیا ، بی قرار و تک و تنهان
زیر سایه ی سلامت ، هواشونو داشته باشیم
توی جمع بی قرارا ، عطر خوشبختی بپاشیم
به بهونه ی زمونه ، نذاریم که برن از یاد
بذاریم زنده بمونن ، مث عشق پک فرهاد
قصه ی فانوس مشکی ، صحبت دیروز و فرداس
قصه شون مال حالا نیست ، از حالا تا ته دنیاس
نمی گم با این ترانه ، گل کنه محبتامون
جایی رو باید بگیرن ، همیشه تو فرصتامون
این ترانه یه اشارس به دلای خواب و بیدار
که به یاد اونا باشیم همه به امید دیدار
غم تنهایی رو باید از نگاهشون بخونیم
خدا خیلی مهربونه ، اگه ما بنده ی اونیم

boy iran
21-07-2007, 19:48
با همه می بینمت ، با همه کس
ندارم بشنومت از این و اون
ببینم عکستو تو آلبوم عکس دیگرون
نمی تونم ببینم با همه مربونیتو
با منی که عمریه دیوونتم ، نامهربون
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم ؟
دیگه طاقت ندارم تو رؤیای کسی باشی
دنیای منی ، محاله دنیای کسی باشی
عمریه داد می زنم زیبا فقط مال منه
نمی تونم ببینم تو زیبای کسی باشی
با همه می بنمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم ؟
دیگه طاقت ندارم ، زیبا چه قدر سفر می ری ؟
به خدا رو کره زمین باشی هدر می ری
می دونم ، توی قایم باشک تلخ روزگار
یه روز از دست چشای این دیوونه در می ری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون می دن
وقتی که می بینمت ، دستاشونو تکون می دن
قیمت ناز نگات ، هر چی باشه من می خرم
بقیه رد می شن و همه می گن گرون می دن
با همه می بینمت ، با همه به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ندارم ، توام من و دوس نداری
خودتم از همه بیشتر من و تنها می ذری
می دونی نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
قدیما به این می گفتن ، غریبی ، بدبیاری
با همه می بینمت ، با همه به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون می دن
وقتی که می بینمت ، دستاشونو تکون می دن
قیمت ناز نگات ، هر چی باشه من می خرم
بقیه رد می شن و همه می گن گرون می دن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، توام من و دوس نداری
خودتم از همه بیشتر من و تنها می ذاری
می دونی نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
یما به این می گفتن ، غریبی ، بدبیاری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم بخونمت تو هر غزل
گل ارکیده بیارن واسه تو بغل بغل
تو که بهتر می دونی ، هیچ کس دیگه نمی گفت
به چشای مثل ماه نازنین تو ، عسل
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، پروانه هات فراوونن
اونا از دیوونگیم بی خبرن ، نمی دونن
اما من یه روز میام انقده فریاد می زنم
تا برن تمام عاشقایی که تو می دونن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، بپیچه موجای صدات
کسی عکسی داشته باشه از طلوع خنده هات
نمی خوام حتی کسی یه شاخه گل بهت بده
همه ی گلا رئ من یه روز می ریزم زیر پات
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم همه تو رو طلب کنن
از آتیش عشق تو یا بسوزن یا تب کنن
مگه من مرده باشم که بذارم چند تا دیگه
روزشونو به هوای دیدن تو شب کنن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ببینمت با دیگری
دسای کسی باشه تو اون دسای مرمری
نمی تونم ببینم من دیوونت باشم و تو
بی تفاوت از کنار یه دیوونه بگذری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم دنیا برام جهنمه
عکساتو همیشه می بینم توی دستای همه
تو بیا و محض خاطر کسی که دوس داری
بگو که عاشق تر از هر کسی که دیدی ، مریمه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، به خیلیا نس می دی
خیلی راحت با غریبه آشناها دس می دی
می دونم اگه یه ذره دیگه ایراد بگیرم
همه ی شعرا و نامه های من رو پس می دی
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، دلم برات تنگ شده
غم تو رو شونه هام یه کوهی از سنگ شده
تو صدات یه چیزیه خیلی من و می ترسونه
حتی من بهم می گه مهر تو کمرنگ شده
با همه می بینمت با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، تو نمی خوای ببینمت
گل من فک می کنی می خوام بیام بچینمت
دوس دارم یه وقت کوتاه بذاری برای من
توی لحظه های فیروزه ای و ناب و کمت
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، دلم یه گوله آتیشه
گل من تو هم که دائم می گی اینجور نمی شه
حق داری ، من دیوونم تو که گناهی نداری
نمی تونی بسوزی پای یه عاشق ، همیشه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه هم تو کار داری ، هم ماجرا طولانیه
هوای چشم منم ابریه و طوفانیه
زیبا جون اگر یه وقت حرفی زدم به دل نگیر
اوج دیوونگیا تو بیتای پایانیه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
شنیدم امسال دیگه می خوای بیای تولدم
کلی شرمنده ی این حرفایی که زدم ،، شدم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق تو شدم
چه بیای و چه نیای من همیشه شرمندتم
همیشه مزاحم احم و نگاه و خندتم
می دونی عاشقتم ، به این دلیله که همش
نگران حالا و گذشته و ایندتم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
زیبا جون اینو بذار تو برگه های چکنویس
نمی گم نخون ، بخونو بعدشم روش بنویس
اگه خوب نگاه کنی ، می بینی که مونده رو اون
رد اشک دو تا چشم عاشق و ابری و خیس
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
زیبا جون من و ببخش ، عاشقتم اما بدم
توی این دنیا ، فقط دیوونگی رو بلدم
من می میرم واسه هر چی که بگی ، هر چی بخوای
به دلت نگیر که این حرف و یه عالمه زدم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم

boy iran
21-07-2007, 19:49
زیبا من چیا بگم عاشقی باورت می شه ؟
تو که خیلی بهتر از ما این چیزا سرت می شه
چشمای ناز تو که وا میشه ، آفتاب می زنه
تازه وقتی تو بگی صورتشو آب می زنه
من بگم دوست دارم با چه رقم یا عددی
تو که بینهایتو قشنگ تر از من بلدی
مژه هات شعر بلند ناتمومه به خدا
عاشق کسی شدن جز تو حرومه به خدا
با غمت هزار تا خنجر تو دلم فرو می ره
ماه اگه برق چشاتو ببینه از رو می ره
زیبا چشم تو اگه با رؤیاهام قهر کنه
آسمون دلش می خواد شهر و پر از ابر کنه
چه قدر اسمتو نوشتم روی هر صخره و سنگ
چه قدر کشته منو اون دو تا چشمای قشنگ
گفتی فاصلس میون من و رؤیاهام با تو
باشه اما نمی دم هرگز به هیچکسی جاتو
زیبا وقتی که خونت پیش مدیترانه بود
دل من واسه سفر منتظر بهانه بود
زیبا اسمت که میاد بدجوری دیوونه می شم
ولی گفتی قصه شو که نمیشه بیای پیشم
زیبا تو فرشته ای ، اهل یه جایی تو بهشت
نمی شه هم عاشق تو بود و هم واست نوشت
از حسودیم نمیشه بسپرمت دست خدا
جام چه قدر مشخصه ، تو نقشه ی دیوونه ها
زیبا آتیش می زنه دل منو اخمای تو
نکنه اضافه شن با عشق من زخمای تو
زیبا ناز کن که چشات ، ناز خریدنی داره
اون چشات گلی ستاره های چیدنی داره
مال هیچ کسی نشو چون اینجاها فرشته نیس
عشقا و عاشقیا تلخه مث گذشته نیس
گفتی فاصله س میون فکرمو ، حقیقت
کاشکه داشتم یه ذره فقط یه کم لیاقت
تشنه بودم واسه ی شنیدن یه دنیا حرف
تو یه کم گفتی و بعدش دوباره سکوت و برف
جای برفا روی کاغذ می شه نقطه چین گذاشت
حرف تو بشه باید این قلمو زمین گذاشت
عمریه موندم توی مصراع اول چشات
فقط این فعلو بلد شدم که می میرم برات
اگه بین همه تو دنیای ما جنگ بشه
عشق من محاله به چشم تو کمرنگ بشه
اگه باورت نشد بذار زمان نشون می ده
جواب سوالای سختو همیشه اون می ده
تو دوسم نداشته باش ، بازم قشنگه عالمت
کسی که می دونه اما می نویسه مریمت
زیبا کاری اگه کردم و تو رنجیدی ببخش
دنیا باید بدونن فرشته ای ، پس بدرخش

boy iran
21-07-2007, 19:50
ای معلم دشت سرخ عاطفه
با تو می شد غنچه ها را ناز کرد
با تو می شد سبز همپای نسیم
تا فراسوی افق پرواز کرد
می توان با هر نگاه آبی ات
عکس زیبای شقایق را کشید
میتوان با هحی آرام تو
شادمان تا شهر پیچک ها دوید
با تبسم های گرمت می توان
به تمام یاس ها لبخند زد
با نسیم پک یادت می توان
عشق را با هر دلی پیوند زد
در تپش های د ل هر غنچه ای
هر زمان و هرکجا رویای تست
مرهم زخم تمام یاس ها
فطره های احساس از دریای تست
در گلستان سپید مدرسه
عطر جان بخش شقایق ها تویی
در میان غنچه های باغ عشق
رز تویی نرگس تویی مینا تویی
ای که خورشید میان آسمان
با امید چشم هایت زنده است
ای که اقیانوس دانش از رخت
وزنگاه آبی ات شرمنده ست
ای معلم دشت سرخ عاطفه
با تو می شد یک شقایق را سرود
دوستت دارم از اعماق وجود
بر تو صد ها شاخه گل صدها درود

boy iran
21-07-2007, 19:50
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
فتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست

boy iran
21-07-2007, 19:51
شب شده سکته دوباره خونه
می گرده دل دنبال یک بهونه
می گرده باز گنجه ی خاطراتو
پی یه حرف ناب و عاشقونه
عکس تو رو باز می ذاره روبروش
که تا ته شب واسه تو بخونه
دلم تو التهابه که چه جوری
قدر چشای نازتو بدونه
تو عصری که قحطی عطر یاسه
اما به جاش دوست دارم گرونه
کافیه اسمتو یه جا ببینم
تا حس شعرم بزنه جونونه
من نمی تونم بگم اندازه شو
اینو فقط شاید خدا بدونه
محاله که عشق ما رو ندونن
برو سوال کن از گلای پونه
اگه بخوان خیلی کم از تو بگن
می گن همون که خیلی مهربونه ؟
بی خبری تو ولی از حال من
میندازم اینو گردن زمونه
چقدر حسودیم می شه وقتی همه
بهم می گن دل تو پیش اونه ؟
من خودم باز می زنم به اون راه
می گم بیارید واسه من نشونه
اما تا کی فریب بدم دلم رو
اون داره کلی آدرس و نشونه
مهم ولی تویی که اسم نازت
با من یه جایی پشت آسمونه
اونا نمی دونن ستاره هامون
دوتاس ولی توی یه کهکشونه
اینو بخون تا دوباره بدونی
دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه

boy iran
21-07-2007, 19:52
من راز نگاهت را
از اینه پرسیدم
چشمان نجیبت را
از دور پرستیدم
باران شدم و چون اشک
بر عشق تو باریدم
من شمع وجودم را
به مهر تو بخشیدم
مثل گل نیلوفر
چشم تو بهاری شد
از پیش دلم آرام
رفتی و نفهمیدم
مرز دل و چشم تو
از شهر افق پیداست
من سرخی گل ها را
در خنده تو دیدم
در شهر اقاقی ها
تو پک ترین عشقی
من راز شکفتن را
از باغ دلت چیدم
لبخند زدی آرام
بر گونه غمنکم
من با گل لبخندت
بر حادثه خندیدم
ای کاش دو چشم تو
سر فصل افق ها بود
آن وقت ترا هر صبح
از پنجره می دیدم
وقتی گل آرامش
در باغ دلم رویید
گلبرگ وجودم را
بر عشق تو پیچیدم
خورشید شدی و رفتی
تا اوج شکوفایی
من از عطش عشقت
بر اینه تابیدم
تا می روی از اینجا
دل خسته و طوفانی ست
رفتی و دگر باره
از کوچ تو رنجیدم
در جاده پیچک ها
چشمم به گلی افتاد
احساس شکفتن را
از غنچه گل چیدم
چشمان تو دریایی ست
موجش گل تسکینم
به حرمت چشمانت
شب باز نخوابیدم
تو باز نفهمیدی
از عشق چه می گویم
آرام گذشتی و
من باز نرنجیدم
از شعله عشق من
خورشید هویدا شد
از شوق تمنایت
تا صبح درخشیدم
گم شد گل اشک من
در دشت نگاه تو
آن وقت حضورت را
در خاطره فهمیدم
ای کاش گلی می شد
لبخند پر از مهرت
تا آن گل خوشبو را
از خاطره می چیدم
در جاده احساسم
سرگشتگی ات پیچید
آن وقت حضورت را
در کوچه دل دیدم
سرچشمه احساست
پیوند دل و دریاست
تنها من از آن احساس
پر گشتم و نوشیدم

boy iran
21-07-2007, 19:53
مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا
تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا
چه قدر تازه و پکی مث یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر
تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته
مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه
مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه
تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه
چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله
مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره
تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی
اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی
تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی
مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی
دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی
می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی
تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه
مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت
مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون
مث ابتدای راهی مث اینه مث شمعدون
مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد
دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد

boy iran
21-07-2007, 19:54
کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی یود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب
روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود
کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد
قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود
کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم
رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود
مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست
کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود
چه قدر شعر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها
دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود
کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد
و به یادش همه شب ماه چراغانی بود
کاش اسم همه دخترکان اینجا
نام گلهای پر از شبنم ایرانی بود
کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر
غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود
کاش دنیای دل ما شبی از این شبها
غرق هر چیز که می خواهی و می دانی بود
دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم
راز این شعر همین مصرع پایانی بود

boy iran
21-07-2007, 19:54
وقتی که بارون می باره

چشام از عشق تو خیسه

دل من به قول سهراب

زیر بارون مینویسه

چون غروب خیلی قشنگه

تو خود خود غروبی

چی بگم قحطی واژه ست

هر چی هستی خیلی خوبی

boy iran
21-07-2007, 19:55
آن روز در نگاه تو و خنده بهار
می شد به منتهای شکفتن اشاره کرد
می شد میان چشمک یاس و نسیم صبح
ل را فدای چشم نجیب ستاره کرد
هر صبح با صدای تو بیدار می شوم
در قلب من همیشه می اید صدای تو
هر چه نگاه عاطفه و اشک شبنم ست
با قطره های سکت باران فدای تو
ای انتظار خسته گل های رازقی
تو یادگار میخک و یاس و شقایق ی
تو بردی از میان سکوتم دل مرا
تو معنی سرودن پک حقایقی
تو جاده رسیدن قلبی به آسمان
من بی تو ذره ذره بدان آب می شوم
تا سرزمین سبز تجسم می ایم و
در بین راه عاشق مهتاب می شوم
تو با وفاترین افق دور مبهمی
یادت کنار ساحل دل تاب می خورد
هر قوی تشنه ای که ترک می خورد دلش
از برکه لطیف دلت آب می خورد
نقاشی تمام افقهای عالمی
نقاشی ام بدون تو بی رنگ می شود
در شعر من همیشه تو معنای بودنی
قلب غزل برای تو دلتنگ می شود
تو قصه مهاجرت غم ز شهر عشق
تو ماندنی ترین گل خوشبوی میخکی
تنها تو بال عاطفه را ناز ی کنی
تو مهربان ترین گل زیبای پیچکی
تب می کند بدون تو احساس پک عشق
جز تو چه کس نگاه مرا ناز میکند
جز تو چه کس نگاه مرا ناز میکند
جز تو چه کس کنار دلم می نشیند و
روح مرا روانه پرواز میکند
هر وقت شهر پنجره ها باز میشود
من ابتدای نام ترا گوش می کنم
وقتی به عشق می رسم از لذت نگاه
غم را به حرمت تو فراموش میکنم
آن لادنی که کاشته ای در دلم هنوز
گاهی دلش برای دلت شور می زند
پروانه ای ز باغ تبسم می اید و
دل را به سوی شمع پر از نور می زند
احساس من همیشه پر از قطره های عشق
قلبم بدون نام تو دلگیر می شود
هر صبح نغمه های من و قلب عاشقم
بر برگ های عاطفه تکثیر می شود
تو بهترین حکایت گل های نرگسی
با چشم تو نگاه پر از یاس می شود
در لا به لای عاطفه های نوازشت
عطر نجیب خاطره احساس می شود
تا آخرین نگاه به یاد توام بدان
دل هر چه می کند همه آن برای تو
قلب مرا که برده ای و رفته ام ز دست
قلب تمام عشق پرستان فدای تو

boy iran
21-07-2007, 19:56
بیا برای پرستو ز مهر دانه بپاشیم
بیا پناه کبوتر طیبی چلچله باشیم
بیا که درد عطش را ز چشم غنچه بشوییم
برای موج پریشان ز عشق قصه بگوییم
بیا که دعوت گل را به باغ دل بپذیریم
بیا ز هجرت مرغان خسته در س بگیریم
بیا ز دفتر پروانه شعر شمع بخوانیم
بیا به خاطر گل ها همیشه تاتزه بمانیم
بیا که کشتی دل را به موج مهر سپاریم
بروی دفتر دل ها رز امید بکاریم
بیا زلال بمانیم مثل برکه و باران
و حرمتی بگذاریم به صداقت یاران
بیا حوالی یک گل ز عشق خانه بسازیم
برای غربت گنجشک آشیانه بسازیم
بیا سپیده که آمد صدا کنیم خدا را
و تا افق برسانیم دست سبز دعا را

boy iran
21-07-2007, 19:56
شعر یعنی با افق یک دل شدن
یا لباسی از شقایق دختن
شعر یعنی با وجود خستگی
بر سر پروانه دل سوختن
شعر یعنی سری از اسرار عشق
شعر یعنی یک ستاره داشتن
شعر یعنی یک نگاه خسته را
از کویر گونه ای برداشتن
شعر یعنی داستانی نا تمام
شعر یعنی جاده ای بی انتها
شعر یعنی گفتن از احساس موج
در کنار حسرت پروانه ها
شعر یعنی آه سرخ لاله ها
شعر یعنی حرف پنهان در نگاه
شعر یعنی ترجمان یک نفس
عمق سایه روشن دشت پگاه
شعر یعنی یک زلال بی دریغ
شعر یعنی راز قلب یک صدف
شعر یعنی درد دلهای نسیم
حرفی از تنهایی سبز علف
شعر یعنی تاب خوردن روی موج
در کنار برکه ساحل ساختن
شعر یعنی هدیه اس از آسمان
بهر یاسی بی نوا انداختن
شعر یعنی فصلی از سال نگاه
شعر یعنی عاشقانه زیستن
شعر یعنی پولکی از عشق را
روی دامان کویری ریختن
شعر یعنی حس یک پرواز محض
در میان آسمان پیدا شدن
شعر یعنی در حصار زندگی
غرث در گلواژه رویا شدن
شعر یعنی قصه یک آرزو
شعر یعنی ابتدای یک غروب
شعر یعنی تکه ای از آسمان
شعر یعنی وصف یک انسان خوب
شعر یعنی قلعه ای از جنس عشق
کم کنم از واژه و حرف و سخن
شعر یعنی حرف قلبی سرخ و پک
نه عبوری ساده چون اشعار من

boy iran
21-07-2007, 19:57
توبا یک جرعه از دریای یادت
میان باغ قلبم جا گرفتی
تو با یک هدیه فیروزه ای رنگ
مرا برقایق رویا نشاندی
وبا یک لطف یک لبخند ساده
مرا به سرزمین عشق خواندی
تو دیوار میان قلب ها را
به رسم آسمانی ها شکستی
وچون حسی غریب و واجه ای سرخ
میاندفتر روحم نشستی
تودریایی ترین ترسیم یک موج
تو تنها جاده دل تا خدایی
تو مثل شوق یک کودک لطیفی
تو مثل عطر گلدان رهایی
تو مثل نغمه موزون باران
به روی اطلسی ها نازنینی
وتا وقتی که روحم مال اینجاست
به روی صفحه دل می نشینی

boy iran
21-07-2007, 19:59
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

boy iran
21-07-2007, 20:00
زندگی پر از سواله می دونم
رسیدن به تو خیاله می دونم
تو میگی یه روزی مال من میشی
اما موندت محاله می دونم
تو میگی شبا دعامون می کنی
چشمه چات زلاله می دونم
توی آسمون سرنوشت ما
ماه کاملمهلاله می دونم
تو میگی پرنده شیم بریم هوا
غصه ما دو تا باله می دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله می دونم
طاقتم دیگه داره تموم میشه
صبر تو رو به زواله می دونم
آره می ری و نمی پرسی که این
دل عاشق در چه حاله می دونم

god_girl
24-01-2008, 05:35
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
من فقط واسه چش تو جون می دم
عاشقای بی حواسو نمی خوام
من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
دوره گرد گل فروشو نمی خوام
اونی که چشاش به رنگ عسله
مجنون خونه به دوشو نمی خوام
من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
من کسی با قد رعنا نمی خوام
چشای درشت و گیرا نمی خوام
دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
موهای خیلی پریشون نمی خوام
آدم زیادی مجنون نمی خوام
می دونی چشم منو گرفتی و
جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
چشم شرقی سیاهو نمی خوام
صورتای مثل ماهو نمی خوام
آخه وقتی تو تو فکر من باشی
حق دارم بگم گناهو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
حتی اون که بلده شکار کنه
صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
شعرای ساده و تازه نمی خوام
اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
من دلم می خواد تو رو داشته باشم
واسه ی اینم اجازه نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
سفر دور جهانو نمی خوام
رنگای رنگین کمانو نمی خوام
لحظه و ساعت عمر من تویی
تو که نیستی من زمانو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
فالای جور واجور رو نمی خوام
نامه های راه دور و نمی خوام
واسه چی برم ستاره بچینم
ماه من تویی که نور و نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
آذر و خرداد و تیر نمی خوام
آدمای سر به زیر نمی خوام
من خودم تو چشم تو زندونیم
حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
دل رسوا و دیوونه نمی خوام
یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
خدا هم خودش می دونه ،‌نمی خوام
خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
یکی پرسید اگه آخرش نشه
حتی این خیال زشتو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
تو فرشته ای من آدم نمی خوام
می دونی خیلی زیادی واسه من
همیشه عادتمه ،‌کم نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
من و باش شعر و نوشتم واسه کی
تویی که گفتی شما رو نمی خوام

god_girl
24-01-2008, 05:35
یک حقیقت تلخ

یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه ،‌همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدای بالای برجشون می گه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره
یکی آزمایش نوشتن واسش ،‌اما نمی ره
می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره
یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره
راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
همه چی دست اونه ،‌ربطی به شعرا نداره
آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره
کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
با نمی شه ، با نمی خوام ،‌با نشد ، با نداره

god_girl
24-01-2008, 05:36
هیچ کسی زیبا نمی شه

انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه
پی چاره ام با حرفای الفبا نمی شه
من که هیچ ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست
تو از اون روزی که رفتی خوابیده ، پا نمی شه
هی می گم کاشکه یه روز معجزه شه با همدیگه
دو سه ساعتی بریم کنار دریا ، نمی شه
آسمون دلش گرفته ، مث اخمای تو ا...ـ
یه گره افتاده رو پیشونیشو ، وا نمیشه
نامتم با هام لجه ، می خوام بذارمش کنار
انقدر بد باهام ، هر چی کنم تا نمی شه
مگه کم ناز چشاتو کشیدم دسته گلم ؟
که دیگه یه ذره خندتم مال ما نمیشه
سرخیا مال تو ، هر چی زرده بفرس واسه من
ماهی مثل تو که پنهون لای ابرا نمی شه
دیدی خواستن میون من و تو رو ابری کنن ؟
تو نفگتی بهشون برید ،‌چه حرفا ، نمی شه ؟
مگه از من چی شنیدی که یهو دلت شکست
دل عاشق بیشتر از یک دفه رسوا نمی شه
چه شبایی که نشستم تا سحر به این امید
که به هر کسی به جز من بگی نه ، یا نمی شه
روزی که خواستی بیای پیشم مث دیوونه ها
از همه می پرسیدم پس چرا فردا نمی شه
اینه رسمش ؟ تا یه چیز شنیدی باورت بشه ؟
این جوری که قصه مون عبرت دنیا نمی شه
یعنی حق با شعر یه شاعر اون روزاش که گفت ؟
برو مجنون واسه تو هیچ کسی لیلا نمی شه
خوابتو دیدم و پرسیدم ازت کجا بودی ؟
گفتی طولانیه قصه ، توی رؤیا نمی شه
یادته ؟ تماس گرفتم که ببینم چی شده ؟
گفتی بعدا ، جایی ام ،‌ صحبتش اینجا نمی شه
دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بکشی
خودتم خوب می دونی بدون امضا نمی شه
تو رو باید تو تمام کتابا ، نه کمته
حرف تو خلاصه نیس ، پس توی انشا نمی شه
چشاتو نمی شه گفت چه رنگیه بس که گلی
هیچ چشی ، چش نزنم ، انقد زیبا نمی شه
راستی تو منو یادت رفته ،‌آره ؟
من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمی شه
با خودت قرار گذاشتی دیگه اسممو نگی
جمله هات تموم می شه ، با نمی خوام ، با نمی شه
باشه هر چی تو بگی قبول ،‌ فقط اینو بدون
حکم قتلمم بدی ،‌هیچی کسی زیبا نمی شه

god_girl
24-01-2008, 05:37
حسرت داشتن تو

مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه
حسرت داشتن تو ،‌پیر شده ، عینک می زنه
صورتم سرخ شده بود ،‌اما حالا کبود شده
جدایی یه عمر داره توی اون چک می زنه
اونی که من نمی خواستمش ولی منو می خواست
منو می بینه یه وقت ، دوباره چشمک می زنه
یادته مشروط دوست داشتن تو شدم یه عمر ؟
هنوزم کامپیوتر داره برام تک می زنه
حالا که گذشت و رفتی و منم تموم شدم
مث تو کی آدمو جای عروسک می زنه ؟
دیشب از خواب پریدم خوب شد ، آخه دیدم یکی
داره به ماشین تو ، هی گل میخک می زنه
تو که تنها نبودی ،‌یکی پیشت نشسته بود
بگذریم این دل من همیشه با شک می زنه
اونی که بهم می گفت دوست دارم دوسم نداشت
دیده بودم واسه ی دختره سوتک می زنه
باورت می شه هنوز عاشقتم اون روز خوب
دل هنوز واست « تولدت مبارک » می زنه
تو زیاد دوسم نداشتی ، خوب مقصر نبودی
کی میاد امضا زیر قول یه کودک می زنه ؟
نه که بچه ها بدن ،‌ پک و زلاله قلبشون
ولی نبض عقلشون یه قدری کوچک می زنه
فکر نکن فقط تویی رسمه یه وقتا حوصله
میره آسمون ، خودش رو جای لک لک می زنه
دختر همسایه مون ، نمی دونه دوس نداری
داره دور قاب عکست گل و پولک می زنه
نه که فکر کنی به تو نظر داره ، می کشمش
مثلا داره رو زخمام گل پیچک می زنه
کارش این نیس ، طفلکی شب تا سپیده می شینه
گل و بوته و شکوفه روی قلک می زنه
راستی من چرا تو نامم اینا رو به تو می گم
نمی گم گوشای رؤیام دیگه سمعک می زنه
جز واسه نوار تو که توش صدای نازته
به نفس هام طعم عطر سیب قندک می زنه
نامه مو جواب نده ،‌دوسم نداشته باش ولی
نذا اصلا نزنه قلبی که اندک می زنه
پیش هیچ کسی نرو ، حلقه دس کسی نکن
چون گناهه ، من هنوز دلم برات لک می زنه

god_girl
24-01-2008, 05:38
گدای معمولی

فکر می کنی چشات چیه ؟ دو تا بلای معمولی
چه جوریه مگه صدات ؟ یه جور صدای معمولی
فکر می کنی تو چی داری که امثال من ندارن ؟
فقط یه جور ناز و ادا و عشوه های معمولی
وقتی ازت حرف می زنم دیگه نمی لرزه تنم
تو هم یکی مثل همه ، تو آدمای معمولی
اما نه طفلکی اونا ، از خیلی هاشون بدتری
یه عاشق دمدمی و ، یه بی وفای معمولی
اون قدیما یادم میاد فته بودم موهات طلاست
نمی شیه زیرش بزنم ،‌ یه جور طلای معمولی
بیا فقط یه بار ،‌ فقط یه بار کلاتو قاضی کن
منم مث اونا بودم ؟ اون عاشقای معمولی ؟
هر چی بودم دلت رو زد شعرا و عاشقونه هام
رفتی سراغ کسی با مو و چشای معمولی
من نمی گم آدم باید عاشق چشم و ابرو شه
دردیه که خوب نمی شه با یه دوای معمولی
کاش ولی لایقت باشه اونکه شبات مال اونه
فقط می خوام دعا کنم یه جور دعای معمولی
تو که شبات روز شدن و روزمو رنگ شب زدی
کاش لااقل بچه بودم با اون شبای معمولی
کاش جای موندن توی عشق ،‌ تو مشق شب مونده بودم
تو مشکل سفیدی اون کاغذای معمولی
ما بدجوری بهم زدیم حسرت به دل موندم هنوز
بیرون بریم با هم یه روز ، حتی یه جای معمولی
راستش می خواستم اولاش نقشی واست بازیکنم
نقش یه دختر خوش بی اعتنای معمولی
دیدی نقاب من چه زود ، افتادو من همون شدم ؟
بازم همون دخترک بی ادعای معمولی
راستی می گم شعرای اون از مال من قشنگتره ؟
چی داره که من ندارم ، یه جور ادای معمولی
فکر می کنم که راه به راه ،‌بهت می گه دوست داره
منو شکست نکردن ، همین کارای معمولی
خوب می دونم من تو دلم برات می مردم ولیکن
زیاد واست جالب نبود این گفتنای معمولی
چه فایده هر چیزی که بود تموم شد و دیگه گذشت
اینم یه نامه کمتر از نوشته های معمولی
نمی دونم تو می خونیش یا که نگاش نمی کنی
به خاطر تازگی ، اون وعده های معمولی
همونا که اول می دن ،‌ به جز تو هیچکس به خدا
یه حرف ساده ی دروغ ،‌یه بخدای معمولی
اگه که خوندیشم بگو ، این مال یه غریبه بود
یه لطف اگه داری بگو ، یه آشنای معمولی
اما گه دیدی که نه زیادی اذیت می کنه
بیا سراغ دختری با رویاهای معمولی
منم می بخشمت آخه چاره ای جز این ندارم
مث همیشه قهرا و باز آشتیای معمولی
اگه نخواستی نامه رو ،‌تو رو خدا پس نفرست
رو عادت همیشگیت ،‌با اون یه تای معمولی
خواستم یه جور سادگیمو فقط بهت نشون بدم
نامه تمیزه ولی با ، مداد سیای معمولی
من خیلیم بد نبودم ، سعی می کنم بد نباشم
خب بعضی وقتا بد می شم ، از اون بدای معمولی
دیگه مزاحم نمی شم تو کاری با من نداری ؟
تکیه کلام خودته ، این جمله های معمولی
فقط یه چیزی دوس دارم به یه سوال جواب بدی
غیر از تموم پرسشا و ، سوالای معمولی
پشت چراغ چشم تو گل بفروشم تو می خری ؟
بهم نگاه کن به چش یه جور گدای معمولی

god_girl
24-01-2008, 05:39
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی

نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم
عکستو رو قله ی هیمالیا بذارم
نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم
فقط تو خواب و رؤیا تو باشی در کنارم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام تو ‹ویام سوار ابرا بشم
تو آرزوی کالم باز با تو تنها بشم
من نمی خوام که با شعر حرفمو گفته باشم
توی خیالم واسه تو شب یلدا باشم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام فکر کنی که عاشقیم یه حرفه
یه کم اگه نباشی آب می شه ، مثل برفه
دلم می خواد بدونی دلم مث یه دریاس
به وسعت نگاهت ، عمیق و خیس و ژرفه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام بگم که چشات خود ستارس
چشات اگه نباشه ستاره بی اشارس
من نمی خوام رو کاغذ فقط نوشته باشم
دیدن روی ماهت تولد دوبارس
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام بگم که صد بار واسه تو مردم
قد تموم دنیا عاشق و دلسپردم
می خوام خودت حس کنی بدون طعم حرفت
چه قدر تو قحطی نور ، لحظه ها رو شمردم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام بهار شه ،‌من عاشق پاییزم
پاییز می شه عاشق تر واسه تو اشک می ریزم
من نمی خوام عاشقیم مثل بقیه باشه
فقط بگم فدات شم ،‌فقط بگم عزیزم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام با چشمام بهت بگم دیوونم
من دوس دارم بگی که ، نگو ، خودم می دونم
من نمی خوام آخر قصه مونو بدونی
من نمی خوام زبونی بگم پیشت می مونم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
نمی خوام از اون بالا ماهو برات بدزدم
یا که نشونت بدم عاشقیمو با غصم
من نمی خوام که دنیا فقط تو رؤیا باشه
از گلای ارکیده قصری برات بسازم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام داشتنت ،‌واسه من آسون بشه
نعمت با تو بودن ، اینجا فراوون بشه
من نمی خوام با خودت ، بگی که نه محاله
مریم عاشق من ، شبیه مجنون بشه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات ، مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام بگم که بباری بارون میاد
به خاطر تو چشم گلای رز خون میاد
من نمی خوام فکر کنی حرفای عاشقونم
همین جور آسون می ره ، همین جور آسون میاد
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام که کوه و بشکافمش با تیشه
پر سیاوشونو ببرمش با ریشه
من نمی خوام تو نامه یه قولی داده باشم
که می مونم کنارت حتی پس از همیشه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
نمی خوام این نوشته ، کارا رو بدتر کنه
پلکاتو سنگین کنه ، اون چشاتو تر کنه
من نمی خوام با حرفام یه وقت دلت بلرزه
آتیش تصمیممو رنگ خکستر کنه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام بگی نه ، می خوام برات بمیرم
برای اولین بار اجازه نگیرم
من نمی خوام فکر کنی ، رها می شم با مردن
مرگ منم می گه که صید توام اسیرم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
دیگه دارم می میرم ببین چشامو بستم
به عشق مردن برات ، تو انتظار نشستم
من نمی خوام که قلبی برای من بشکنه
من نمی خوام بشکنی ، من واسه تو شکستم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من واسه ی تو مردم ، این حرف آخرینه
دوس ندارم به جز تو ، کسی اینو ببینه
تو توی آسمون باش ، این جاها جای تو نیست
تو قلب آسمونی ، اینجا زیر زمینه
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
من نمی خوام گل برام بیاریی پرپر کنی
این شعر آخریمو یه وقت از بر کنی
بقیه روزای طلایی عمر تو
یه وقت خدا نکرده با سرزنش سر کنی
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی

god_girl
24-01-2008, 05:39
من دیوونه رو باش که ...

من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی
تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی
منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی
دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی
من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو
تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو
من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم
تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم
من دیوونه رو باش که به پای چشم تو سوختم
ولی بعد یه کم بازی تو با من بد شدی کم کم
من دیوونه رو باش که واسه عهدت قسم خوردم
باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ،‌واست مردم
من دیوونه رو باش که بهاخمای تو خندیدم
همش یک گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم
من دیوونه رو باش که به خوبیم عادتت دادم
شکستی قلبمو اما ندیدی رنگ فریادم
من دیوونه رو باش که واست روزامو سوزوندم
خوشی رو تو خودم کشتم ، ولی با چشم تو موندم
من دیوونه رو باش که کشیدم ناز چشماتو
چه قد تلخه بدون تو ، چه قدر سخته برام با تو
من دیوونه رو باش که خیال کردم تو مجنونی
تو حتی اسم مجنونم ، نه آوردی ،‌ نه می دونی
من دیوونه رو باش که قد دنیا دوست دارم
نه اما من دوست داشتم حالا که از تو بیزارم
من دیوونه رو باش که واست خوندم چه قد ساده
تو حرف عاشقونم رو شنیدی ، حاضر آماده
من دیوونه رو باش که نشستم منتظر ،‌رسوا
زدی تو زیر قولاتو ، گذاشتی باز منو تنها
منو باش که نفهمیدم منو دیگه نمی خواستی
چه قدر دیوونه ای راستی ،‌چه قد دیوونه ام راستی
منو باش که با یه آهنگ می خواستم مهربونتر شم
زدی تیر و توی ذوقم نداشتی حوصله بازم
من دیوونه رو باش که تو رو عاشق حساب کردم
چه قدر دیوونه تر چون باز ، تو رو اینجا خطاب کردم
من دیوونه رو باش که ،‌درسته خیلی دیوونم
جهنم می رم اما نه ، کنار تو نمی مونم
اینم یه نامه ی ابری ، به امضای یه دیوونه
فقط بیچاره اون کس که ، یه عمر با تو می مونه

god_girl
24-01-2008, 05:40
من نباشم

من نباشم کی تو رؤیا ، موهاتو ناز می کنه ؟
کی با بالای شکسته با تو پرواز می کنه ؟
راس بگو من که نباشم اخمای پیشونیتو
کی میاد دونه دونه با حوصله باز می کنه ؟
من نباشم کی می شینه تا سحر بالای سرت ؟
کی میاد برداره اشکو از رو چشمای ترت ؟
من نباشم کی میاد موقع رفتن اشکاشو
می کنه بدرقه ی راه بلند سفرت ؟
من نباشم کی گلای خواهشت رو آب میده ؟
کی به فریادت با حس عاشقی جواب می ده ؟
راس بگو به غیر من کدوم دیوونه ای میاد
واسه هر اشاره کردنت دو تا کتاب می ده ؟
من نباشم کی میاد با خواهش و با التماس
با یه عالم گل ارکیده و کلی گل یاس
منت چشماتو می کشه فقط به این امید
که بهش بگی برو ، شعرای تو پر از خطاس
من نباشم کی میاد ناز نگاتو می خره ؟
کی میاد دنبال تو تو رو تا خورشید می بره ؟
من نباشم کی میگه همیشه حقا با توا ؟
واسه ی خاطر تو جون می ده پشت پنجره
من نباشم کی می باره تو زمون تشنگیت ؟
کی می خواد تو رو مث من تو تموم زندگیت ؟
من نباشم کی با چشمای تو سازشش می شه ؟
با تموم مهربونی و غم و دیوونگیت
من نباشم کی واسه خوابت لالایی می خونه ؟
تو تو هر هوایی باشی ،‌ باز تو دنیات می مونه ؟
من نباشم کی بهت می گه بازم عاشقتم ؟
اگه حتی دلمو بشکنه و برنجونه
من نباشم کی تحمل می کنه کار تو رو ؟
با رقیب گشتنا و اذیت و آزار تو رو
تو خودت داور میدون شو بگو من نباشم
کیه که جواب نده تلخی رفتار تو رو ؟
من نباشم کی برات قصه می گه تا بخوابی ؟
کی میاد سراغ رؤیات تو شبای مهتابی ؟
من نباشم کی بیداره تا تو خوابت ببره ؟
کی قایم می شه لای ابرا که راحت بتابی ؟
من نباشم کی کلافت می کنه با سوالاش ؟
کی تو رو بهم می ریزه ، با بیان خیالاش ؟
ولی بی انصافیه ،اینم بگم ، من نباشم
کی تو نامه جای اسمت ماهو می ذاره بالاش ؟
من نباشم کی تو هر چیزی بگی گوش می کنه ؟
کی به خاطر تو دنیا رو فراموش می کنه ؟
من نمی گم تو بگو که کی زمون قهر تو
همه ی مردم دنیا رو سیاپوش می کنه ؟
من نباشم کی تو رؤیا درو روت وا می کنه ؟
هر چی که گم می کنی یه جوری پیدا می کنه
واسه ی من افتخاره ، نگی منت می ذاره
ولی که اندازه ی من ، زیبا ‌زیبا می کنه ؟
من نباشم کی به مرغ عشق تو دونه می ده ؟
کی به طاووس قشنگ آرزوت لونه می ده ؟
کی به اون سری که توش عشق یه آدم دیگس
با نهایت جنون و عاشقی شونه می ده ؟
من نباشم کی واست حرفای رنگی می زنه ؟
دیگه کی حرف چش به اون قشنگی می زنه ؟
کی میاد به جای طرحای قدیمی و زیاد
روی نامه طرح برگ توت فرنگی می زنه ؟
من نباشم کی میاد انقدر برات دعا کنه ؟
هر چی برگردونی رو تو ، باز تو رو صدا کنه
کیه که بدونه دیشب با رقیبش بودی و
انقد عاشقت باشه ، بازم بهت نگاه کنه ؟
من نباشم می دونم تو استراحت می کنی
اولش ساده به این نبودن عادت می کنی
اما وقتی فهمیدی راس راسی عاشقت بودم
نمی گی اما یه کم ، احساس غربت می کنی
من نباشم اگه حس کردی یه کم غریب شدی
از یه عاشق یا یه شمع سوخته بی نصیب شدی
بنویس رو کاغذ و بده دس باد بیاره
بنویس فقط تویی ، چون دیگه بی رقیب شدی
من میام گذشته رو می دم دس آب روون
بعدشم با التماس بهت می گم دیگه بمون
اگه پای کسی تو زندگی ما وا نشه
می تونیم با هم بریم تا هفت تا شهر آسمون
من نباشم یه روز امتحان کن و بگو چی شد
اگه امتحان می کردی تو ، چه قد چیزا می شد
بعد امتحان اگه یه وقت کسی بود مث من
نشونم بده بگو شاگرد اولت کی شد ؟
من نباشم می دنم فکر می کنی خود خواهیه
ولی این حقیقته ، قصه آب و ماهیه
هیچ کسی نمی تونه انقد دوست داشته باشه
عشق من یه عشق آسمونی و الهیه
من نباشم ولی نه ،‌ باید خودت بگی بیا
تو باید فرقی بذاری میون عاشقیا
دیگه ما تو عصرمون لیلی و مجنون نداریم
قلبامون سنگی شدن ،‌ رنگ دلامونم سیا
من نباشم به خدا قدر تو رو نمی دونن
دوس دارن باهات بسازن و لیکن نمی تونن
من می رم تا که نباشم ولی یک چیزو بدون
اونا هیچ کدومشون آخر باهات نمی مونن

god_girl
24-01-2008, 05:41
بیا ، باشه

می خوام یکی رو بکشم ، چشاش مث شما باشه
قاش چشم شما ، فقط باید خدا باشه
من می دونم نمی دونید چقدر شما رو دوس دارم
کم کمش فکر می کنم قد ستاره ها باشه
من شنیدم می خواین از عشقتون دس بکشم
واسه یه عاشق می تونه این بدترین بلا باشه
من می دونم اونکه می خواین باید چیا داشته باشه
چشاش باید سبز و موهاش رنگ خود طلا باشه
اما می خوام واسه یه بار جای شما نظر بدم
کاش به جای اینا یه کم عاشق و مبتلا باشه
من همیشه تو رؤیاهام سوالی از شما دارم
چرا می خواین دسای من از دساتون جدا باشه ؟
راستش می ترسم ولیکن ، شما کسی رو دوس دارین ؟
الهی که تصورم واسه آره ، خطا باشه
الهی که یه روز بگید دوسم دارید حتی یه کم
تنها تقاضام از خدا ،‌شاید همین دعا باشه
انقد دلم می خواد یه بار بهم بگید کجا بودی ؟
بگم که جز پیش شما دل می تونه کجا باشه
آخر یه شب جواب دادید به نامه های بارونیم
مثل شما فقط می شه تو شهر قصه ها باشه
شاهزاده ی رویاهای نقره ای و خیس شبام
شما سفیدید ، همه ی دنیا باید سیا باشه
کوه بلند بیستون ،‌ با هفت تا طاق آسمون
باید پیش چشم شما بشکنه ، خم شه ، تا باشه
صدای نازتون داره ، قلب منو می لرزونه
مگه می شه این لرزیدن فقط مال صدا باشه ؟
یه جور تو قلبم اومدید که راه برگشت ندارید
فکر می کنم این اومدن فقط کار خدا باشه
یه عصر پاییز بذارید سر بذارم رو شونتون
بذاید این دیوونتون مثل پرنده ها باشه
دیگه گذشته از جنون ، رد شدم از دیوونگی
یقین دارم که جام باید توی بیابونا باشه
پشت در قلب شما ،‌ نشستم و در می زنم
خدا کنه واسه من ، دیوونه اونجا باشه
به چشمای دریاییتون ، یه کم دقیق نگا کنید
شاید یه ماهی اونجاها تو عالم شنا باشه
نگاتون آخر منو کشت به هر کی که دیدید بگید
بذارید اسمم لااقل جز دیوونه ها باشه
دیوونه ای که واستون عمرشو ، جونشو گذاشت
تا که یه بار بهش بگید من می خوامت بیا باشه

god_girl
24-01-2008, 05:41
منو ببخش

زیبا من چیا بگم عاشقی باورت می شه ؟
تو که خیلی بهتر از ما این چیزا سرت می شه
چشمای ناز تو که وا میشه ، آفتاب می زنه
تازه وقتی تو بگی صورتشو آب می زنه
من بگم دوست دارم با چه رقم یا عددی
تو که بینهایتو قشنگ تر از من بلدی
مژه هات شعر بلند ناتمومه به خدا
عاشق کسی شدن جز تو حرومه به خدا
با غمت هزار تا خنجر تو دلم فرو می ره
ماه اگه برق چشاتو ببینه از رو می ره
زیبا چشم تو اگه با رؤیاهام قهر کنه
آسمون دلش می خواد شهر و پر از ابر کنه
چه قدر اسمتو نوشتم روی هر صخره و سنگ
چه قدر کشته منو اون دو تا چشمای قشنگ
گفتی فاصلس میون من و رؤیاهام با تو
باشه اما نمی دم هرگز به هیچکسی جاتو
زیبا وقتی که خونت پیش مدیترانه بود
دل من واسه سفر منتظر بهانه بود
زیبا اسمت که میاد بدجوری دیوونه می شم
ولی گفتی قصه شو که نمیشه بیای پیشم
زیبا تو فرشته ای ، اهل یه جایی تو بهشت
نمی شه هم عاشق تو بود و هم واست نوشت
از حسودیم نمیشه بسپرمت دست خدا
جام چه قدر مشخصه ، تو نقشه ی دیوونه ها
زیبا آتیش می زنه دل منو اخمای تو
نکنه اضافه شن با عشق من زخمای تو
زیبا ناز کن که چشات ، ناز خریدنی داره
اون چشات گلی ستاره های چیدنی داره
مال هیچ کسی نشو چون اینجاها فرشته نیس
عشقا و عاشقیا تلخه مث گذشته نیس
گفتی فاصله س میون فکرمو ، حقیقت
کاشکه داشتم یه ذره فقط یه کم لیاقت
تشنه بودم واسه ی شنیدن یه دنیا حرف
تو یه کم گفتی و بعدش دوباره سکوت و برف
جای برفا روی کاغذ می شه نقطه چین گذاشت
حرف تو بشه باید این قلمو زمین گذاشت
عمریه موندم توی مصراع اول چشات
فقط این فعلو بلد شدم که می میرم برات
اگه بین همه تو دنیای ما جنگ بشه
عشق من محاله به چشم تو کمرنگ بشه
اگه باورت نشد بذار زمان نشون می ده
جواب سوالای سختو همیشه اون می ده
تو دوسم نداشته باش ، بازم قشنگه عالمت
کسی که می دونه اما می نویسه مریمت
زیبا کاری اگه کردم و تو رنجیدی ببخش
دنیا باید بدونن فرشته ای ، پس بدرخش

god_girl
24-01-2008, 05:42
دلخوشیای بی خودی

چند تا غروب دیگه میای طلوع کنیم با همدیگه ؟
یه فال حافظ بگیرم تا ببینم اون چی می گه ؟
باید یه جوری خودمو واسه تو آماده کنم
می خوام برم دو بسته شمع نذر امامزاده کنم
چی کار کنم می خوام برم نماز حاجت بخونم
یعنی تا اوضا جور بشه منتظر تو بمونم ؟
راستی یه ساله تو خونه زخم زبون زیاد شده
اسمنتو دیگه نمی گم واژه ی اون زیاد شده
همش می گن اون که می گفت دیوونته ، عاشقته
بمیری ام سراعتو نمی گیره بگه چته
تو می گی من چیکار کنم ، عجیب توی دوراهی ام
نه توی خشکی ام نه آب ، درست مث یه ماهی ام
یه ماهی خیلی کوچیک ، میون آزادی و تور
که دلخوشیش بیخودیه ، مث یه آرزوی دور
ببین روزا و لحظهها بدجوری اذیت می کنن
آدما درباره ی تو یه جوری صحبت می کنن
می گن که بعد این همه عاقل شم و رهات کنم
می گن تو قلبمی ولی ، باید یه جور جدات کنم
خب می دونی گوش نمی دم به پند و حرفای کسی
ولی تو چی باید تا کی به داد دردم نرسی ؟
تحملم حدی داره ، اونم دیگه تموم شده
عمرمو زندگیم چی حیفف ، چه قدر برات حروم شده
دیشب نشستم تا سحر ، دیدم اونا بد نمی گن
به جای صبر و طاقتم ، چه کار کردی واسه من ؟
نه رفتی و نه اومدی ، نه عشقی و نه دیدنی
نه حتی از جانب تو ، حرف به هم رسیدنی
اون دوره ها تموم شده ، دوره ی مثل گل یاس
خودت عجب قد کشیدی ، منو شکستی ناسپاس
چقدر بده اونکه اومد اول گل دادن من
می خواد با یه تبر بشه باعث افتادن من
تو همینو دلت می خواس ، حالا دیدی شکستنو ؟
چرا می خواستی بشکنی رؤیاهای ترد منو ؟
درسته دنیا بی وفاس ، اما بدون خدا داره
کلی مجازات واسه ی آدم بی وفا داره
اگر که راست گفته باشن آدمای دور و برم
دلم می خواد برم یه جا ، لحظه ی مرگو بخرم
شنیدن حرفای دیگه داره دیوونم می کنه
آدم آخه برای کی ؟ انقد دل بسوزونه
علتشو نفهمیدم می خواستی عاشقت بشم
بعدش که مطمئن شدی هرگز دیگه نیای پیشم
از همون اولم آره یه کم عجیب غریب بودی
تو ماجرای تلخ من یه وسوسه یه سیب بودی
تو اومدی دلم رو از راهی که داشت به در کنی
بعدش بذاری بری و بدون اون سفر کنی
من دیوونه رو بگو ، منتظر توأم هنوز
حقمه که بهم بگن بازم بشین بازم بسوز
رنگین کمون زیباس ولی تو حسرت یه رنگیه
دلت رو بسپر دس کوه ، چون جنس اونم سنگیه
من اینو اقرار می کنم تا خواستی آزارم دادی
اما اینم بهت می گم از چشای من افتادی
دیگه اگه خورجین تو پر از گل و نامه باشه
اگه تو فکرت واسه بعد ،‌ هزارتا برنامه باشه
اگه مث اون اولا خوب بشی و با حوصله
نمی شنوی که من دیگه به پرسشت بگم بله
تو این دو سال یا بد بودی یا خشن و مریض بودی
تو اوج اذیتم ولی ، باز برام عزیز بودی
اما حالا تصمیممو گرفتم و ، سخته برام
نوشتنش سخته ، ولی دیگه شما رو نمی خوام
خدا کمک می کنه که یه جور فراموشت کنم
من قطره قطره آب می شم تا تو رو خاموشت کنم
عکسا و یادگاریات نه اونا رو پس نمی دم
دیگه برام تجربه شد دلو به هیچ کس نمی دم
می شینم و با رؤیاهام یه وقتا خلوت می کنم
دلم گرفت به عروسک ، گاهی محبت می کنم
اون حرفامو گوش می کنه تو هر زمون و فرصتی
بدون هیچ توقعی ، بدون هیچ خیانتی
خب دیگه حرفی ندارم هیچی به جز خداحافظی
اونم بذار پای یه جور ، رسم قدیم کاغذی
کسی که تا قیامتم هرگز نمی بخشه تو رو
انقد نشستی تا خودش آخر بهت بگه بذو
بسیتم مرداد وسط تابستون یه سال گرم
هیچی تو قلبت نداری ، حتی یه کم حیا و شرم

god_girl
24-01-2008, 05:43
بچه بودم

بچه بودم نه دیگه منتظر زنگ بودم
نه دیگه واسه تو مثل تو دلتنگ بودم
بچه بودم تو نبودی شبا زود خوابم می برد
دل کوچیکم فقط غصه بازی رو می خورد
بچه بودم چه قدر صاف و روون می خندیدم
خوبیش این بود که ازت نمی خوامت نمی شنیدم
بچه بودم همه ام مثل خودم بچه بودن
نرم و ساده مث خکای توی باغچه بودن
بچه بودم خبر از تو خبر از دروغ نبود
سر فکرای پریشون انقدر شلوغ نبود
بچه بودم همه چی درست می شد ، سخت نبود
هیچکی اندازه ی من اونروزا خوشبخت نبود
بچه بودم دلمو هنوز کسی نبرده بود
هنوزم خدا اونو دست خودم سپرده بود
بچه بودم قدرمو زمونه بیشتر ی دونست
کوچمون حالا منو از تو که بهتر می دونست
بچه بودم کسی بیخود منو اذیت نمی کرد
مث تو میون بازیا خیانت نمی کرد
بچه بودم کسی مثل تو باهام بد نمی شد
بی توجه از کنار رؤیاهام رد نمی شد
بچه بودم نبود اون کسی که بهم راس نمی گفت
مث تو هیچکی بهم هر چی دلش خواس نمی گفت
بچه بودم عالمی بود آخه عاشق نبودم
از دس چشمای تو ، تو حسرت دق نبودم
بچه بودم بدون هیچ غصه ای رفتم شمال
لب دریا خونه های ماسه های ، بوی بلال
بچه بودم توی قایق بی تو خیلی خوش گذشت
دنیا رو کاش می دادم سالای رفته بر می گشت
بچه بودم خبر از خواهش و التماس نبود
لا به لای دفترام ،‌ جز دو تا برگ یاس نبود
بچه بودم عکس تو باعث دردسر نشد
جز تو هیچکی باعث رفتن به سفر نشد
بچه بودم انقدر از سادگیا دور نبودم
واسه گوش دادن به تو ، انقدر مجبور نبودم
بچه بودم کسی مثل تو منو رنج نداد
برد و باخت تلخ ما مزه شطرنج نداد
بچه بودم دلم از هیچکسی ناراضی نبود
فکر و ذکرم پیش هیچ چیزی به جز بازی نبود
بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
غصه مون هر چی که بود یه دنیا راه چاره داشت
بچه بودم و قهر و آشتیم روی هم لحظه نبود
اخم و دردم واسه حرفی که نمی ارزه نبود
بچه بودم بیشتر از این زمونا در می زدن
اونروزا بزرگترا بیشتر به هم سر می زدن
بچه بودم قلبای تو دفترم حقیقی بود
روی دفتر خاطراتم عکس جوجه تیغی بود
بچه بودم چقدر شعرای خوب بلد بودم
کندن اسما رو رو درخت و چوب بلد بودم
بچه بودم چشم تو در به درم نکرده بود
اونروزا فکر و خیالت ،‌ خبرم نکرده بود
بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود
حواسم پهلوی اینکه چی بهت بگم نبود
بچه بودم شادی پر بود تو دل بادکنکم
آخر اون روزا کسی بود که بیاد به کمکم
بچه بودم غروبا بوی غریبی نمی داد
کسی هدیه به کسی ساعت جیبی نمی داد
بچه بودم اگه مثل حالا مجنون می شدم
از بزرگ شدن واسه ابد پشیمون می شدم

god_girl
24-01-2008, 05:44
نرو زیبا

نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره
اونورا آدم بد فراوونه ،‌ خطر داره
سایه روشن چشات داد می زنه می خوای بری
شب ناز مژه هات علامت سفر داره
نرو زیبا همیشه وحشت من از این بوده
که یکی یه جایی به چشمای تو نظر داره
تو مراقب تمام لحظه هامی ، می دونی
نباشی هر کی تو دستاش ، دو سه تا تبر داره
منم این دیارو ،‌ این آدما رو دوس ندارم
ولی هر چی که باشه دنا داره ،‌ خزر داره
نرو زیبا ، لااقل به خاطر درخترکی
که یه دل از همه عاشقا دیوونه تر داره
تو بمون حتی اگه مال کس دیگه بشی
بودنت رو خط به خط زندگیم اثر داره
نرو زیبا بسمه هر چی که پیشم نبودی
به خدا این دخترک یه قلب در به در داره
می ری اونجا چه کنی دل منو بسوزونی ؟
یگی مشکل توا ، عاشقی دردسر داره
نرو زیبا به خدا از این دیوونه تر می شم
واسه اون چشمای تو تفاوتی اگر داره
تو فقط نمی دونی چه قدر دوست دارم همین
خدا اما شاید از این عاشقی خبر داره
نرو زیبا هستی مریم عاشقت اینه
یه دل و یه زیبا و یه دنیا چشم تر داره
تو نباشی می میرم ، اما چی گفتم مردنم
واسه ی تو و خیالات فرقی ام مگر داره ؟
زندگی سازیه که ما همه کوکش می کنیم
زیر داره ، بالا داره ، پایین داره ، زبر داره
گاهی تلخه ، مث جام شوکرانه رفتنت
گاهی ام مثل خیال موندنت شکر داره
بال پرواز ندارم اما بری باهات میام
دل واسه بودن با تو ، هزار تا بال و پر داره
اینو گفتم که نری ، باز ولی با خودت بگی
جایی نیس این دختره دس از سر ما برداره

god_girl
24-01-2008, 05:44
تو یعنی خود زیبا

وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
آفتاب به نگاه تو ،‌کلی بدهی داره
ماه روزا میاد مکتب ،‌پیش مژه ی نازت
بارون شده شاگرد ،‌شب تا سحر سازت
پروانه میاد دورت ، تنها واسه ی مردن
مردن پیش چشم تو ، یعنی همیشه بردن
دریا شنیدم عصرا ،‌ موتو می زنه شونه
راستی دیگه فهمیدم محض چی پریشونه
پیش یه نگاه تو ، کوها همیشه موم ن
بیچاره گلا پیشت یه عمره که محکومن
کوها تو زمستونا از دوره که پر برفن
پیش تو میان هیچن ، در حد دو تا حرفن
رنگین کمونم سادس ، پهلوی تو بی رنگه
چشمای تو که باشه ، جای آسمون تنگه
با اسم تو سیمرغا ، پر می کشن و می رن
با برق نگاه تو می سوزن و می میرن
دربون دو چشماته ، هر چی نور و سیارس
دفترچه ی ابرا از حرفای مژت پاره اس
صحراها زیر دستت گرما رو می آموزن
زیبا آتیشا از رو چشمای تو می سوزن
قطبا زیر دست تو شیش ماه می بینن دوره
تو قلب دائم شب ، دستات همیشه ظهره
جنگل با اون ‌آوازش تو چشمای تو گم شد
شمشاد اومد و پیشت خم شد قد گندم شد
من هر چی بگم از تو ، با او جذبت دوره
راس گفتی چه کاری بود ،‌ شاعر مگه مجبوره ؟
من متهمم باشه ، تو داوری و قاضی
هم می تونی شکی شی ، هم مهربون و راضی
حرف حالا و فردا ،‌ مثل همیشس زیبا
جز تو همه یعنی هیچ ، تو یعنی خود زیبا

god_girl
24-01-2008, 05:45
دوس ندارم

چی می شه می نویسم آدما رو دوس ندارم
خودمو ، اونا رو ، حتی شما رو دوس ندارم
دیگه از دلم گذشته عاشق کسی بشم
اون دوست دارمای بی هوارو دوس ندارم
یادمه یه وقت جونم سر عاشقی می رفت
دیگه حتی فکر اون لحظه ها رو دوس ندارم
سر نوشت و سفر و خیانت و پشیمونی
حق دارم بگم که هیچکدوما رو دوس ندارم
نه غریبه لطفی کرد ،‌ نه آشنا خیری رسوند
هیچ کدوم ، غریبه و آشنا رو دوس ندارم
کفره اما می نویسم ، دعا فایده ای نداشت
من دعا نمی کنم ، نه ،‌دعا رو دوس ندارم
بچه بودیم چی می شد بچه می موندیم همیشه
گرچه من خیلی بدم بچه ها رو دوس ندارم
یه زمونی یه صدا وجودمو تکون می داد
باورش سخته ولی اون صدا رو دوس ندارم
التماس سرخ سیبا دیگه معنی نداره
سیا مال عاشقاس ، من سیبا رو دوس ندارم
دیگه دستی نمی خوام که کنج دستام بشینه
همه چی سرده ، می لرزه ، گرما رو دوس ندارم
چرا من دلواپس شمدونی باشم ، تو غروب ؟
دیگه نه گلا رو نه گلدونا رو دوس ندارم
وفا حرفه ، مهربونی قحطیه ، عشقم بلاس
دیگه بی وفام ،‌ عجب نیس ، وفا رو دوس ندارم
صحبت چشمای روشنش یه عمری منو کشت
ولی نه هرگز دیگه اون چشا رو دوس ندارم
با خودم قرار گذاشتم سراغ دلم نرم
با دلت بری خطاست ، من خطا رو دوس ندارم
وقتی که عاشق بودم ،‌ بلا چه طعم خوشی داشت
حالا که رها شدم ،‌ پس بلا رو دوس ندارم
یعنی چی دوست دارم ، بی تو می میرم ، عزیزم
نمی دونم چرا این جمله ها رو دوس ندارم
باید آدم بشینه راس راسی زندگی کنه
آدمای عاشق و مبتلا رو دوس ندارم
خدا هر چی سر رام بود طعم خوشبختی نداشت
نمی شه آخه بگم که خدا رو دوس ندارم
ولی بنده هات نساختن با دلم تک تکشون
اینکه جرمی نداره بنده ها رو دوس ندارم
خورشید و ستاره رو ، مهتاب و آسمونا رو
ساحل و موج بلند دریا رو دوس ندارم
همه عمرم توی سوختن واسه پروانه گذشت
ولی بی رحمم و حتی شمعا رو دوس ندارم
می دوی می شکننت ، نمی خوانت ، نمی رسی
من به کی بگم که این قانونا رو دوس ندارم
زندگی رو شونه هام سنگینی می کنه عجیب
پس گناه من چیه که دنیا رو دوس ندارم
دو سه سالی بود به عشق رویاهام زنده بودم
دیگه حتی رسیدن تو رؤیا رو دوس ندارم
دلمو همه زدن یا بد می شن یا که بدن
خودمم بدم ولیکن بدارو دوس ندارم
به جای این همه حرفا چونکه باور بکنید
بذارید بگم که دیگه ، زیبا رو دوس ندارم

god_girl
24-01-2008, 05:46
بهم برگردون

عصر اونروز زیر بارونو بهم برگردون
بوسه ی رنگ تابستونو بهم برگردون
تو زمستون دس قلبت منو آتیش می زد
کرسی داغ زمستونو بهم برگردون
توی تالار مه اون شب پاییزی نرم
بازی لیلی و مجنونو بهم برگردون
توی فال افتاده بود عاشقمی یادت میاد ؟
فال راست توی فنجونو بهم برگردون
موهامو ریخته بودم دور نگاهت یادته ؟
عکسا و موی پریشونو بهم برگردون
تو حیاط زیر درخت ، کنار حوض ماهیا
خاطرات لب ایوونو بهم برگردون
من می خوام با تو باشم فرقی نداره چه جوری
تو بمون با این کارت ، جونو بهم برگردون
با نگات باز بیا آتیش بسوزون توی دلم
برق اون چشمای شیطونو بهم برگردون
حرفای مثل عسل ، شعرای مثل مروارید
دعاهای زیر ناودونو بهم برگردون
می دونی ما تو خیال به خیلی جاها رسیدیم
لااقل ایینه و شمعدونو بهم برگردون
یادته اسم تو رو با خودن نوشتم رو دیوار
نامه هامو نمی خوام خونو بهم برگردون
دوتا گلدون یادته دادیم به هم تا ته عمر
یه کم عادل باش و گلدونو بهم برگردون
دلمو بردی کجا راس بگو من چش می ذارم
برو خونه ، برو بیرونو بهم برگردون
حرف و قولات چی می شه ؟ یعنی فراموشش کنم ؟
پس تو هم قولای پنهونو بهم برگردون
دل من واسه خودش دار و درخت و گلی داشت
تو سوزوندیش ، دل ویرونو بهم برگردون
من می خوام برم به یه جزیره ، به یه جای دور
اجازم دست تو ا ... اونو بهم برگردون

s@har
19-07-2011, 13:49
تمام شهرراویرانه خواهم کرد،وباتوآشنای من تمام شهررابیگانه خواهم کرد.
ومن یک روز،یک روزنه چندان دور،کتاب ماجرایم باتراافسانه خواهم کرد.
ببین زیبا،ببین شمع بلنددوردست قله ی برفی،خودم راتاکه دنیاهست پیش پای توپروانه خواهم کرد.
ببخش امانمی دانم چرا این بارمن خواهی نخواهی دردل تو خانه خواهم کرد.
برای فتح این قلعه،زمانی ترک شهرومردم وکاشانه خواهم کرد.
وموهای بلندبیدمجنون نگاهت را،شبیه یک نسیم اول دی،شانه خواهم کرد.
ومن ازدست خود،ازدست عشق تو،تمام اهل این دنیاوشایداهل این ویرانه رادیوانه خواهم کرد.
ببین زیبا،صدایت می کنم حالا همین حالا،قسم خوردم که نامم راکنار نام توتاانتهای کهکشان راه شیری نیز خواهم برد.
وزآن دوردست نقطه ی نزدیک،تمام سطرسطرعشقهایم رابه توافسانه خواهم کرد.
ترابین تمام نورچشمی های این خورشیدزردسزکش مغرور،یکی یک دانه خواهم کرد.
ببین زیباهزاران باردیگربازمیگویم،تراباعشق خود،بادست خود،باقلب سرشارازجنون خودشبی افسانه خواهم کرد.
توزیبایی فقط دیوانه ام کردی،ببین با عشق چشمت آخرسرمن چه خواهم کرد.