PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اسرار ماوراء



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 [9] 10 11 12 13

winter+girl
29-01-2008, 22:56
واقع جالب بود چون منم همینطور می شم البته وقتی که بدنم به خواب می ره و تازه هوشیار می شم که بدنم خوابیده و من در تختخواب غرق یه داستان یا یه فکر هستم و تا می فهمم که چه خلسه عمیقی دارم یه شک پاهام را تکون می ده برای همین می گفتم اااااااااااااااگههههههههه ههه این حالت را کنترل کنید می تونید به پرواز روح دست پیدا کنید. . البته چون از علتش مطمئن نیستم چیزی نگم بهتره. ولی تا جایی که فهمیدم اگه هیجان زده نشی و علاقه نشون ندی بیشتر توی این حالت باقی می مونی:19:


خوب راستش تو خوب عصر خوشم میاد علاقه دارم اما شبها بخاطر ترسی که دارم اصلا دلم نمیخواد تجربه کنم انقد رو مخم کار میکنم اینطور نشه اما مگه میشه علاقه نشون نداد انقد حال میده آدم به خودش بگه داری خواب میبینی بعد بازم خودش به خودش بگه بیخیال بذار خوابمو ببینم:31:
مشکل اینجاست بیدار میشم چیزی یادم نمیاد از خواب البته من این حافظه ی کم رو تو بیداری هم دارم یکدفعه احساس میکنم از یک ثانییه پیشم چیزی یادم نیشت انگار یه دفعه بپری یه زمان دیگه البته این از اختلالات روانیه


این winter+girl داره کم کم منو نگران میکنه!!! ببخشید شما روزی هست که با ارامش و مثل یک انسان عادی سپری کنید؟!!! خیلی جالبه من تا به حال کسی رو ندیده بودم که اینقدر قدرت های ماورایی داشته باشه و در زمینه متافیزیک استعداد داشته باشه! توصیه می کنم نهایت استفاده رو ازش ببرید



فکر نکنم اونقدر ها هم استعداد داشته باشم قبلنا که اصلا اهمیت نمیدادم کارم بیشتر بود اما خوب هیچ وقت واسه جبران دیر نیست خوشحالم که دوستانی مسثل شما دارم که راهنماییم میکنن:11:

hamidak
29-01-2008, 23:00
من هم گاهی مثل شما میشم (( winter + girl )) یعنی غرق یک فکر میشم ولی یه لحظه که به خودم میام و دوباره میخوام برگردم سر موضوع به خودم می گم : داشتم به چی فکر می کردم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
البته تا جایی که می دونم نه شما و نه من اختلالات روانی داریم و همچنین از حافظه هم نباید باشه چون حافظه ی من تو بیشتر موارد فوق العاده است . دلیل خاصی باید داشته باشه

Antonio Andolini
29-01-2008, 23:12
بچه ها امروز بعد از ظهر که رفتم یکم استراحت کنم 2بار تمرکز کردم که مامانم بهم زد منم که یکم ناراحت شده بودم مجبور شدم بخوابم چون خسته بودم باز هم همون حالت خواب کامل نبود تا یه چیز میومد سراغم میدیدمش میگفتم اهاین که خوابه اونوقت پام تکون میخورد و از حالت خواب بیرون میومدم وکامل بیدار نبودم اما میگفتم به خودم بیخیال بخواب بلند شدی دربارش فکر میکنی که خواب بود یا بییداری
من دقیقا میدونستم خوابم اما تا به خودم میگفتم خوابم از اون حالت در میومدم و پام مثل اینکه برق بهم وصل شه تکون میخورد ویدفعه .... الان که بیدار شدم چیزی یادم نمیاد چیکار کنم ؟؟؟
درود
نگران نباشید
این یک مشکلی هست که برای هرکس ممکنه پیش بیاد برای خودم چندبار پیش اومده اولاش یکم می ترسیدم ولی بعدش دیگه خیلی حال می داد هرچند یکم دلهره آور هست. از لحاظ علمی هم این موضوع ثابت شده بود درست یادم نیست ولی فکر کنم مال خلل در جریان خون باشه. آدم بیشتر زمانی این طور میشه که در خواب زیرپتو قوز کرده باشه که بیشتر در زمستان ها این اتفاق میفته ....... ببینم وقتی این جوری شدید می تونستید به راحتی بدنتون رو تکون بدید؟ ......... جالبه بدونید قدیمی ها معتقد بودند وقتی آدم این جوری میشه خفتوک که یه نوع جن هست روی آدم میفته..... خودم وقتی اینو شنیدم کوچک بودم ... نمی دونستید وقتی می خواستم بخوابم چقدر می ترسیدم خفتوک سرو کلش پیدا نشه.:27::27::27:

hamidak
29-01-2008, 23:26
سلام
این خفتوک که می فرمایید به بیان دیگه بختک هم می گن که ( خرافات:41: ) میگن اگه ریش بختک رو بکشین:31: فوق العاده ثروت مند میشین:27: . ( از شانس من هر وقت میاد ریشش رو شیش تیغه می کنه :31::31::31: )

Ramin.badboy
29-01-2008, 23:36
سلام
این خفتوک که می فرمایید به بیان دیگه بختک هم می گن که ( خرافات:41: ) میگن اگه ریش بختک رو بکشین:31: فوق العاده ثروت مند میشین:27: . ( از شانس من هر وقت میاد ریشش رو شیش تیغه می کنه :31::31::31: )

جالب اینجاست به ما میگتن که اگه دماغشو بگیری
هر آرزویی کنی برآورده میشه

ولی ناکس هر وقت برای ما میاد
مثل اینکه با بچه محل هاشون میان چندتا لگد میزنند میرن

Ramin.badboy
29-01-2008, 23:40
من وقتی میخوابم
در بعضی اوقات
همینطور که تو عالم خواب و بیداری هستم { من میگم خلسه}
انگار یکی کل بدنمو تکون میده که باعث میشه بیدار شم
جدیداً تو خواب یکی انگار با کلنگ زده باشه رو عصب پات اونطوری بیدار شدم
کسی میدونه چیه؟

*Necromancer
30-01-2008, 00:37
من وقتی میخوابم
در بعضی اوقات
همینطور که تو عالم خواب و بیداری هستم { من میگم خلسه}
انگار یکی کل بدنمو تکون میده که باعث میشه بیدار شم
جدیداً تو خواب یکی انگار با کلنگ زده باشه رو عصب پات اونطوری بیدار شدم
کسی میدونه چیه؟

چند دفه هم یکی یه پس گردنی به من می زنه گاهی قبل خواب گاهی هم با پس گردنیش بیدار میشم! این دلیلش چیه؟

winter+girl
30-01-2008, 08:51
من وقتی میخوابم
در بعضی اوقات
همینطور که تو عالم خواب و بیداری هستم { من میگم خلسه}
انگار یکی کل بدنمو تکون میده که باعث میشه بیدار شم
جدیداً تو خواب یکی انگار با کلنگ زده باشه رو عصب پات اونطوری بیدار شدم
کسی میدونه چیه؟


خوب منم منظورم از این که پام تکون میخورد این نبود که واسه خودش تکون میخوره دقیقا مثل این چیزی که الان شما میگی

winter+girl
30-01-2008, 08:53
من هم گاهی مثل شما میشم (( winter + girl )) یعنی غرق یک فکر میشم ولی یه لحظه که به خودم میام و دوباره میخوام برگردم سر موضوع به خودم می گم : داشتم به چی فکر می کردم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
البته تا جایی که می دونم نه شما و نه من اختلالات روانی داریم و همچنین از حافظه هم نباید باشه چون حافظه ی من تو بیشتر موارد فوق العاده است . دلیل خاصی باید داشته باشه

کاش فقط فکر بود من کلا یکدفعه احساس میکنم قبل از اون دقیقه که به خودم اومدم هیچ چیز قبلش نبود انگار که آدم میخوابه بلند میشه انگار خوابیده بودم بیدار شدم
راستی چیکار کنم خوابم یادم بمونه؟؟؟:11:

winter+girl
30-01-2008, 08:59
درود
نگران نباشید
این یک مشکلی هست که برای هرکس ممکنه پیش بیاد برای خودم چندبار پیش اومده اولاش یکم می ترسیدم ولی بعدش دیگه خیلی حال می داد هرچند یکم دلهره آور هست. از لحاظ علمی هم این موضوع ثابت شده بود درست یادم نیست ولی فکر کنم مال خلل در جریان خون باشه. آدم بیشتر زمانی این طور میشه که در خواب زیرپتو قوز کرده باشه که بیشتر در زمستان ها این اتفاق میفته ....... ببینم وقتی این جوری شدید می تونستید به راحتی بدنتون رو تکون بدید؟ ......... جالبه بدونید قدیمی ها معتقد بودند وقتی آدم این جوری میشه خفتوک که یه نوع جن هست روی آدم میفته..... خودم وقتی اینو شنیدم کوچک بودم ... نمی دونستید وقتی می خواستم بخوابم چقدر می ترسیدم خفتوک سرو کلش پیدا نشه.:27::27::27:


سلام دوست جونم
ببنید من اصلا اونطور نمیخوابم که شما میگی اون موجود خیالی هم تا حالا نیومده سراغم من همیشه تو آرامش میخوابم صاف و بدون حرکت به قول مادرم مثل مرده ها دور از جونم رو به قبله
بهتون میگم تو خواب عصر بوده بله ببدنم در اختیار من بود اما خودم نخواستم بیدار شم نمیدونم چقدر به داشتن اختیار تو خواب دست پسدا کردی دقیقا اینطور بود انتخاب با خودم بودد میتونستم بیدار شم همونطور که گفتم تاا میگفتم که این چیز که دارم میبینم تابلو خوابه بدنم میخواست بیدار شه اما باز نمیذاشتم تا بیشتر ببینم اما خوب نمیتونستم خودم رو گول بزنم واقعا خواب بود مگه چند بار میتونستم هی بیدار شم هی بخوابم مطمئنم اگه چشامو باز میکردم دیگه به سختی خوابم میبرد اون مسئله هم هیچ ربطی نداره مرسی از توجهتون:11:

winter+girl
30-01-2008, 09:00
چند دفه هم یکی یه پس گردنی به من می زنه گاهی قبل خواب گاهی هم با پس گردنیش بیدار میشم! این دلیلش چیه؟


دوست جونم احساس میکنم داری ببه شوخی میکشونی خواهش میکنم یکم جدی باشین

winter+girl
30-01-2008, 09:06
خوب دوستان دیشب یه اتفاق دیگه افتاد قبل از اینکه بخوابم احساس کردم با بدنم دیگه رو زمین نیستم یه جورایی هیچ فشاری از هیچ سمتی بهم وارد نمیشد احساس کردم زمین نفس میکشه خیلی قشنگ بود گاهی نفسم با نفسش قاطی میشد اما اینطوری جاذبه روم میومد اگه آرامشم رو حفظ میکردم و باهاش بالا پایین میرفتم خیلی جالب میشد مثل اینکه رو موج ها خوابیده باشی اما بیشتر مثل نفس کشیدن میموند اما حیف که با زنگ گوشیم از تمرکز بیرون اومدم بچه ها تا حالا شما سعی کردین این آرامش رو تجربه کنید گاهی مثل گهواره میموند البته این در صورتی بود که نفسام کنترل شده بود خیلی قشنگه بچه ها
یه چیز دیگه احساس میکنم یه جورایی فهمیدم چطور میشه از آینده ی نزدیک خبر پیدا کرد البته هنوز مطمئن نیستم اگر هم باشم من نمیتونم این کار و کنم انرژی و آرامش زیادی میخواد والبته حافظه ی قوی که متاسفانه من یکم.......
مرسی از همتون فقط بحث و جدی بگیرید لطفا:11:

winter+girl
30-01-2008, 09:13
راستی یادم رفت بگم باز هم شب که شد نتونستم بگم بالاتر از سیاهی رنگی نیست ترجیح دادم حواسم و پرت کنم
راستی یه آهنگ هم من میگم که اکثریت شنیدن من همیشه قبل از هرکاری اینو گوش میدم خداییش هم آخر عرفانه هم احساس قدرت به آدم میده چون ففکر میکنم همه شنیده باشن فقط معرفی میکنم این آهنگ برنامه ی ماه عسل که ماه رمضون میداد قبل از افطار
تا قبل از خواب یا هر فکری گوشش نکنم آرامش قبلی رو ندارم میتونید یبار دیگه بیشتر رروش فکر کنید و گوش کنید

hamidak
30-01-2008, 11:05
با سلام
بحث داره داغ میشه کم کم
من دیشب روش طناب رو تمرین کردم تا آخرین لحظه خوب پیش رفت ولی موقع شمردن نفس های عمیق فکرم همش این ور و اون ور بود و به خودم میومدم میدیدم که من دارم به یه چیزی فکر می کنم و غرقش شدم . به هر حال هر دفعه تمرکزم رو جمع می کردم و به بیست نفس رسیدم . طناب رو با تصور یه مقدار ضعیف تخیل کردم و اونو گرفتم و بالا رفتم یه ذره خیلی ناچیز احساس سبکی کردم ولی اصلا نتونستم جدا بشم . یه چیز دیگه هم این بود که ضربان قلبم خیلی شدید شده بود ، فکر کنم به خاطر هیجان بود چون قشنگ تپش قلبم رو کاملا حس می کردم . یه سوال که برام پیش اومد اینه که تا کجا باید پیش رفت ( بالا رفتن از طناب رو می گم ) یعنی تا سقف بیرون سقف ، تا کجا؟
سوال دیگه هم اینه که چطور از هیجانم بکاهم . فکر کنم عدم موفقیتم بیشتر به خاطر هیجان زیادم بود
ممنون .

hamidak
30-01-2008, 11:07
در ضمن در مورد تمرین یادم رفت بگم که از طناب بالا می رفتم ولی تاثیری ندیدم و دیگه ادامه ندادم و تو همون حالت به خواب رفتم و نمیدونم تاثیر اینگونه به خواب رفتن بود یا نه ولی امروز صبح که از خواب بلند شدم 90 درصد رویا هام رو به یاد داشتم و اون ده درصد چیز های ناچیزی بود که فکر کنم فراموشم شده.
ممنون

ensan_noor
30-01-2008, 17:18
برونفکنی و بیداری در خواب

در جواب شما دوست عزیز حمید جان بگم که تمرینات در حالت خستگی بعضی وقتها خیلی عالی تر عمل می کنه و لی بعضی وقتها اصلا عمل نمی کنه بد هم هست. مثلا موقعی که قبل از خواب می خوای به حالت خلسه بری بعد یه داستانی را دنبال کنی یا اینکه روی تنفست تمرکز کنی و منتظر بشی تا داستان یا صدای شروع بشه خستگی باعث تسریع اینکار می شه ولی خیلی وقت هم باعث خواب رفتن می شه و گاهی اوقات هم باعث کسالت می شه و اصلا نمی ذاره تمرین را انجام بدی. ولی به نظر من اگه می خوای از اینجور تمرینات انجام بدی مثلا بیداری در رویا برونفکنی باز کردن چشم سوم باید صبخ ساعت 4 بیدار بشی کارهات را انجام بدی نماز بخونی خلاصه اگه 3 بیدار بشی که خیلی بهتره بعدش که خواب غلبه بهت کرد و شدید شد همونجا که هستی دراز بکش ولی مشتاق به گرفتن نتیجه نباش بعدش شروع به انجان تمرین بکن حتی اگه تمرینی نکنی و فقط توی ذهنت باشه که برونفکنی بکنی یا در خاب اگاه بشی یا اینکه به باز شدن چشم سوم فکر کرده باشی و خیلی خیلی کم هم روی باز کردن تمرکز کنی خیلی راحت ادامه کار را نمی دونم روحت ذهنت یا بدنت خلاصه اتوماتیک انجام می شه البته من به این موضوع ماه رمضان که باید برای سحری خوردن بیدار می شدم پی بردم و واقعا جالب و کار آمده.
درباه اینکه تا کجا از طناب بالا بری اگه از من بپرسی می گم اینقدر بالا برو تا حس کنی شناور شدیحتی اگه فکر به ذهنت اومد مهم نیست فقط برو بالا همنیطور برو تا بعد از مدتی تمرین تمرکز هم زیاد می شه. البته این ضربان قلب که می گید می تونه مال چارکرای قلب هم باشه چون اگه چاکرای قلب فعال بشه چنین حسی به ادم دست میه مثل اینکه قلب با ضربان شدیدی داره می زنه البته تشخیصش خیلی سخته. ولی اگه مربوط به هیجان باشه باید مراحل زیادی تجربه را داشته باشید تا یکم براتون عادی بشه و یا اینکه بخودتون بقبولونید و باور کنید که من هزاران بار دیگه و هر وقت بخوام می تونم این تجربه را حس کنم پس چرا بیخود هیجان زده بشم . هیجان زده بشم که چی بشه. تمرین طناب یا هر تمریسنی احتیاج به مرور زمان داره مواظب باش هیجان زیاد باعث نشه هر ثانیه به یه تمرین روی بیاری و همه را نیمه کاره رها کنی.

ensan_noor
30-01-2008, 17:19
برونفکنی و بیداری در خواب

دوست عزیز dark street واقعا کار جالبیه که تجربیات را بذاریم باعث ایجاد انگیزه می شه منم با هاتون موافقم . برای برونفکنی اگه واقعا مشتاق هستید می تونید تمرینی که برای حمید جان گفتم انجام بدید و ببینید چقدر تعداد برونفکنیهاتون افزایش پیدا می کنه فقط کافیه مثلا 3 صبح بیدار بشید و نماز شب بخونید یا کارهاتون را انجام بدید و در اثر فشار خواب دوباره بخوابید و بهتره که شروع به انجام تمرین برای کاری کمه مورد هدفتون هست بپردازید مثلا برای برونفکنی تصور کنید دارید ازیه طناب بالا می رید . متوقف نشید فقط با سرعت هرچه تمام بالا برید غرق بشید طناب را با تمام برجستگیهاش حس کنید همینطور دیوانه وار بالا برید و احتمالا یا خوابتون می بره و توی خواب ناگهان دچار برونفکنی شده و هوشیاری را بدست می یارید به عالم واقعی وارد می شید و صداهای وزوز یا طرق طرق با شدت شروع یه شنیده شدن می کنه و اگه هیجان زده نشید خیلی راحت خودتون را بالای بدن شناور می بینید. و اگه در حین تمرین خوابتون نبرد بخار اینکه خیلی خواب الود هستید واقعا بصورت خیلی واضح می بینید که دارید بالا می رید و یکدفعه احساس غوطه وری می کنید . البته یه روش دیگه ای هم برای برونفکنی برای این زمان خواب الودگی دارم که خیلی موثرتر از روش طناب عمل میکنه و بعدا می گم .
در تایید بقیه صحبتتون درباره بیداری در رویا بگم اگه خواب الود نباشیم و تصویر ذهنی بسازیم و رویش تمرکز به بی خوابی شدیدی دچار می شیم. ولی اون روش مدام بیدار شدن و خوابیدن را من امتحان کردم ساعت را کوک می کردم زنگ می زد بیدار می شد اما این روش بدجور به ادم لطمه می زنه من یکی بیخیالش شدم.
تا بعد. بابای

ensan_noor
30-01-2008, 17:20
دوست عزیز winter girls وقتی تعداد زیادی از این تجربیات را بدست اوردی کمکم برات عادی تر می شه.
در ضمن همیشه باور کن که چه در خواب چه در بیداری چیزی را فراموش نمی کنی و اینا بدن که خیلی زود به واقعیت تبدیل می شه و نه تنها این موضع که هر موضع دیگری همینطور واقعی می شه کافیه باور کنی. زیاد یان باور رادست کم نگیریا. اینقدر هم به ترست اهمیت نده قرار بود یکم فکر کنی ببینی با این ترس چیکار می کنی . منم خوشحالم که می تونم به دوستام کمکی حتی به اندازه یه سر سوزن هم که شده بکنم. اما یه چیز دیگه اگه ممکنه زیاد روی این یاد رفتنت تمرکز نکن باشه و فکر کنم بهتره دنبال دلیلش نباشی .ok. البته اگه دلیلش را از دکتر پرسیدی و گفت مشکلی نداری بهت توصیه می کنم سعی نکنی از طریق مسائل ماورایی به دلیلش پی ببری مثل پرسیدن از افرادی که توی امور متافیزیک واردند البته اینا من می گم شما مختارید هر کاری بکنی.

ببینم می تونی بگی چطور می شه از اینده نزدیک سر در اورد و در باره این ارامش منم به یه چیزایی رسیدم مثلا همین دیشب که به خلسه رفتم مثلا اینکه داخل یه چیز شناور باشم نمی دونم چطوری بگم انگار داخل خودم باشم و از هیچ طرفی با چیزی وصل نباشم اما توی خودم با همون حالت افقی شناور باشم البته با تمرکزی خیلی ساده روی تنفسم و عمیق تر شدن خلسه و رهایی از فکر یه این حالت می رسم ولی خیلی سعی در به هم زدن این حالت وجود داره.
---------

ensan_noor
30-01-2008, 17:20
درباه خفتوک یا همون بختک یا بینی گل که می گند اگه دماغش را بگیری کنده می شه و تا اونا داری ارزوهات را براورده می کنه می خواستم بگم . الان فهمیدند که بختک چیزی جز کالبد اثیری نیست بعد از اینکه به خواب می ریم بعضیها که استعدا بیشتر دارند یا مثلا دچار خستگی زیادی هستند و در حالت هوشیاری بخواب می رند یا هر دلیل دیگه خلاصه کالبد اثیری از اونا جدا شده و روی اونا شناور می شه ولی به خاطر هوشیار بودن طرف و اینکه دیگه قدرت حرکت نداره هر چی تقلا می کنه نمی تونه تکون بخوره و از طرفی هر چی هیجان زده بشه و بترسه بیشتر توی این حالت می مونه. ولی اگه طرف هوشیار نباشه مثلا همه بخواب می ره و اصلا از خروج کالبد هم اگاه نمی شه.

درباره علت تکون خوردن پاها موقعی که می فهمیم بدن به خواب رفته و ما هوشیارم می تونه برگشت سریه کالبد به بدن باشه اما بقیش جاله واقعا علتش چیه می تونه در اثر شک وارد شده از برگشت سریع کالبد به بدن باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

winter+girl
30-01-2008, 19:25
سلام به دوستان عزیزم
وااااااای خدای من خیلی خوشحالم یعنی شما هم حسش کردی؟؟؟ واقعا اون حرکت گهواره ایش خیلی لذت بخشه
درباره ی فراموشی که چند وقته خیلی اذیتم میکنه خصوصا این روزا فکر میکنم بیشتر واسه حواس پرتیم باشه اما خیلی اذیت میکنه میگم لابد واسه امتحاناته چون قبلا مشکل نداشتم اما این آخرا دیگه یه توضیح ساده هم نمیفهمیدم شاید با استراحت بهتر شم آخه امروز سر امتحان حس کردم یه چیز تو مخم ترکید یه جورایی تمرکز شدیدم از بین رفته راستی از طناب بالا رفتنم باید طبیعی باشه؟؟؟ یعنی اگه تو اتاقم باید حتما فکر کنم از یه طناببی تو اتاق دارم میرم بالا ؟؟؟ راستی من این کار و قبلا هم میکردم اما نه اینطوری مثلا توهم میزدم الان بالاترین نقطه تو اتاقم نشستم و دارم خودم رو میبینم
درباره ی آینده هم یه جورایی توضیحش احمقانه ست چون نمیدونم باید چطور بگم اما کاملا اون زمان رو حس میکنم که بعدش شدیدا احساس سر درد میگیرم انگار یه حسیه گاهی اون حالت یادم میره دوباره یادم میاد البته نه واسه خیلی جلوتر ها همش چند ثانیه جلوتر اما بعد نمیدونم چرا اون حالت خیلی زود گذره انگار تو یه زمان خیلی کوتاه هر چی بخوام میدونم باز دوباره به خود میام بعد دوباره اون حالت نمیدونم تا حالا شده تو خود خودتون بگردین؟؟؟ گفتم که توضیحش خیلی احمقانه ست چون نمیشه اون حالت رو توضیح داد ...
راستی امکان این هست که آدم وقتی برون فکنی میکنه بعد دیگه ی خودش رو ببینه یا فقط از اون میتونه جسم رو ببینه چون من آخرین باری رو که یادم میاد دو تا دیدم یعنی مطمئنم یکی تنم رو رو تخت میدیدم یکی هم باز خودم که وسط اتاق فاصله ی 1 وجبی با زمین داشت و شناور بود اما وقتی این مسئله یادم میاد خودم اینو از یه جای دیگه میبینم انگار بالای تخت بودم میدونم یکی از اینا واقعی نییست چون عادت دارم خاطراتم رو اینطوری به یاد بیارم اما کدومش واقعی نیست نمیدونم واااای دوباره اعصابم بهم ریخت کاش یکی میفهمید چی میگم انگار دوباره زیاده روی کردم ترسم از اینه که شما هم درک نکنید تو دنیای اطرافم که به هیچ کس نمیتونم بفهمونم خسته شدم ببخشید زیاد شد راستی از همه تون ممنونم ensan_noor عزیز لطفا اگه میشه فونتت رو بزرگ تر کن مررسی

Ramin.badboy
30-01-2008, 21:05
بچه ها امروز بعد از ظهر که رفتم یکم استراحت کنم 2بار تمرکز کردم که مامانم بهم زد منم که یکم ناراحت شده بودم مجبور شدم بخوابم چون خسته بودم باز هم همون حالت خواب کامل نبود تا یه چیز میومد سراغم میدیدمش میگفتم اهاین که خوابه اونوقت پام تکون میخورد و از حالت خواب بیرون میومدم وکامل بیدار نبودم اما میگفتم به خودم بیخیال بخواب بلند شدی دربارش فکر میکنی که خواب بود یا بییداری
من دقیقا میدونستم خوابم اما تا به خودم میگفتم خوابم از اون حالت در میومدم و پام مثل اینکه برق بهم وصل شه تکون میخورد ویدفعه .... الان که بیدار شدم چیزی یادم نمیاد چیکار کنم ؟؟؟

بالاخره تونستم جوابو بگیرم
میشه گفت که این طلوع نفسه یا خروج کالبد مثالی از جسمانی
به طور عامیانه بخایی : پرواز روح خفیفه


چند دفه هم یکی یه پس گردنی به من می زنه گاهی قبل خواب گاهی هم با پس گردنیش بیدار میشم! این دلیلش چیه؟

بهههههههههههههههههههههههه ههههههه
یکی پیدا شد که تجربه ما رو داشته باشه
ایول
شما هم مثل ما میشینی به این جن و شیطونا فوحش میدی؟ :21:
جوابشو بگی ها:19:

یه بار برای من یه پس گردنی محکم زد
چند ماه بعد
{من میگم چک دوقولو } 2دست رو دوطرف صورت محکم تصور کن بعد محکمر خوابوند تو صوروتم
خیلی بد بود
درکتون میکنم
ولی منظورتون رو از قبل از خواب نگرفتم:18:
یعنی بیداری پس گردنی میزنن


دوست جونم احساس میکنم داری ببه شوخی میکشونی خواهش میکنم یکم جدی باشین

:18::13:
منم خواهش می کنم یکم صبور باشید

*Necromancer
30-01-2008, 21:22
شما هم مثل ما میشینی به این جن و شیطونا فوحش میدی؟
نه من فقط بهشون می گم عددی نیستن! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] البته اوســش رو همیشه به کار می برم شاید فک می کنن با اونام!:31:


ولی منظورتون رو از قبل از خواب نگرفتم
یعنی بیداری پس گردنی میزنن

خب میرم بخوابم هنوز چشام گرم نشده یه پس گردنی محکم میاد! البته فقط بعضی مواقع! یه دفه هم صبح جمعه ای تو تخت داشتم سعی می کردم خودمو خواب نگه دارم که یه پس گرنی اومد خواب از سرم پرید!

ensan_noor
30-01-2008, 21:24
سلام ببین چرا به یه دکتر مراجعه نمی کنی که خیالت از نظر فیزیکی راحت بشه بعد اگه مشکل ماورایی بود رهاش کن.
درباره طناب کافیه چشمات را ببندی من که خودم موقعی که خیلی خواب الود شدم تصور می کنم دارم از یه درخت خیلی طولانی یا یه طناب یا یه میله بلند بالا می رم اونا حس می کنم به جزئیاتش نگاه می کنم و ادامه می دم ولی اگه بتونی اونا در دنیای واقعی در نظر بگیری فکر کنم بهتره مثلا طناب روی سینتون قرار بگیره و سر اون بره بالا حتی از سقف هم رد بشه.
در مورد اینکه دو نفر را می بینید من توی کتابهای کارلوس کاستاندا این مطلب را خوندم که دن خوان کارلوس را با یه سری از کارها به قلمروی دیگه ای از وجودش می بره خلاصه اون می بینه که یکی از بدنهاش درست همون نقطه ای قرار گرفته که بودند و خروج صورت گرفته و یکی دیگه از بدنهاش در فاصله ای دورتر قرار داره و اینطوری برداشت کرده بود که یکی از بدنها بدن فیزیکی اون و دیگری بدن اختریش هست.
درباره دیدن اینده فکر کنم بشه درکش کرد چی می خوای بگی.
در مورد اون حرکت گهواره ای فکرنکنم اونطوری که شما حس کردی منم حس کرده باشم اما تکون خوردن توی خودم و بالا پایین رفتن توی خودم خیلی جالبه تقریبا می شه گفت مثل همون حالت گهواره را داره ولی تا حالا بهش توجه نکرده بودم خیلی راحت از روش می گذشتم.

ensan_noor
30-01-2008, 21:25
راستی حمید جان من یه تشکر هم به شما بده کارم . می پرسی برای چی . خب یادم می یاد اون اوایل تاپیک یه خاطره نوشتی از خلسه قبل از خواب که داشتی و بعد خوابت می بره و وسطای شب بیدار می شی و حس می کنی یک حالت مکش توی شکمت اتفاق افتاده منم همین کار را کردم و وسطالی شب بیدار شدم و دیدم مثل اینکه یک جاروی برقی غول اسا روشن کردند و دارند مغزم را بیرون می کشند با صداهای وز وز که شندیه می شد یکم درد داشت فکر کنم.بگذریم.ممنون

Ramin.badboy
30-01-2008, 21:34
راستی حمید جان من یه تشکر هم به شما بده کارم . می پرسی برای چی . خب یادم می یاد اون اوایل تاپیک یه خاطره نوشتی از خلسه قبل از خواب که داشتی و بعد خوابت می بره و وسطای شب بیدار می شی و حس می کنی یک حالت مکش توی شکمت اتفاق افتاده منم همین کار را کردم و وسطالی شب بیدار شدم و دیدم مثل اینکه یک جاروی برقی غول اسا روشن کردند و دارند مغزم را بیرون می کشند با صداهای وز وز که شندیه می شد یکم درد داشت فکر کنم.بگذریم.ممنون



دوست خوبم میشه سایز فوینتات رو زیاد کنی
خیلی ممنون

نه من فقط بهشون می گم عددی نیستن! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] البته اوســش رو همیشه به کار می برم شاید فک می کنن با اونام!:31:
ده همین دیگه برای اونا فوحش حساب میشه


خب میرم بخوابم هنوز چشام گرم نشده یه پس گردنی محکم میاد! البته فقط بعضی مواقع! یه دفه هم صبح جمعه ای تو تخت داشتم سعی می کردم خودمو خواب نگه دارم که یه پس گرنی اومد خواب از سرم پرید!
مثل اینکه شما زود به خلسه میرین
خوش به حالتون

*Necromancer
30-01-2008, 21:55
مثل اینکه شما زود به خلسه میرین
آره ولی خیلی هم بده!
مخصوصا" اگه ندونی به چه درد می خوره!

Ramin.badboy
30-01-2008, 22:00
آره ولی خیلی هم بده!
مخصوصا" اگه ندونی به چه درد می خوره!

به خیلی دردها میخوره

فقط باید طریقهء استفادش رو بلد باشی

darkstreet
30-01-2008, 22:24
ای بابا شماها چقدر سریع پست میزنید! یه روز نبودم باید جواب کلی پست رو بدم!

من دیشب روش طناب رو تمرین کردم تا آخرین لحظه خوب پیش رفت ولی موقع شمردن نفس های عمیق فکرم همش این ور و اون ور بود و به خودم میومدم میدیدم که من دارم به یه چیزی فکر می کنم و غرقش شدم . به هر حال هر دفعه تمرکزم رو جمع می کردم و به بیست نفس رسیدم . طناب رو با تصور یه مقدار ضعیف تخیل کردم و اونو گرفتم و بالا رفتم یه ذره خیلی ناچیز احساس سبکی کردم ولی اصلا نتونستم جدا بشم . یه چیز دیگه هم این بود که ضربان قلبم خیلی شدید شده بود ، فکر کنم به خاطر هیجان بود چون قشنگ تپش قلبم رو کاملا حس می کردم . یه سوال که برام پیش اومد اینه که تا کجا باید پیش رفت ( بالا رفتن از طناب رو می گم ) یعنی تا سقف بیرون سقف ، تا کجا؟
سوال دیگه هم اینه که چطور از هیجانم بکاهم . فکر کنم عدم موفقیتم بیشتر به خاطر هیجان زیادم بود
ممنون .
بهتره دوستان به سایت
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید مراجعه کنند و در بخش برون فکنی ان کلیه سوالات و جواب های خود را ارسال کنند تمامی سوالات شما در انجمن برون فکنی این سایت مطرح شده و به بیشتر انها پاسخ داده شدهاست، خودم هم با نام darkstreet در سایت عضو هستم و به سوالات دوستان پاسخ میدم

مشکل پرت شدن حواس امری رایج در هنگام خلسه محسوب میشه و تکنیک هایی نیز برای ان ارائه شده که علاقه مندان می توانند با مراجعه به سایت مذکوره اطلاعات لازم را بدست اورند


اون موجوداتی که به شما ضربه می زنند جن ها هستند و در هنگام برون فکنی دو جن بر بالای سر شما حضور دارند که در صورت موفق نشدن شما ، شروع به خندیدن می کنند، البته اسیبی از جهت انها شما را تحدید نمی کند ولی جن های دیگری هستند که بیشتر افراد در هنگام برون فکنی انها را ملاقات کرده و یا وجودشان را حس و تجربه کرده اند

افزایش ضربان قلب و اضطراب در هنگام برون فکنی اصلا پدیده خوبی نیست و این به علت خلسه منفی در شما به وجود می اید
خلسه منفی را هنگام دیدن یک صحنه دلخراش و یا موجود ترسناک همه تجربه کرده اند ولی خلسه مثبت برعکس این حالت است (((( توضیحات بیشتر و کامل تر در سایت ارواح ذکر شده است ))))



بعضی ها در هنگام برون فکنی احساس می کنند بدنشان در حال جابجا شدن است، من خودم هم همین احساس را همیشه تجربه می کنم، یکی از روش های خارج کردن روح از بدن خارج شدن با چرخش روح است که به احتمال زیاد این احساس از چرخش روحمان نشات می گیرد

مهم ترین نکته در برون فکنی که همه استادان این تکنیک به ان امر می کنند شجاع بودن است
ترس باعث جذب چیزهای هراس آور می شود حتی اگر به بعد های پس هم بروید نباید از موجوداتی که با انها روبرو می شوید بترسید زیرا انها هیچ قدرتی ندارند و به شما نمی توانند اسیبی برسانند مگر اینکه خودتان بخواهید
برای بازگشت روح به بدن کافیست به بازگشت به بدنتان فکر کنید در این لحظه ناگهان به بدنتان باز می گردید

دوستان من همه این مطالب را بارها و بارها در سایت ارواح نوشته ام و فکر نکنم دیگر نیازی به نوشتن مجدد انها در این تاپیک باشد

winter+girl
31-01-2008, 12:43
سلام مرسی از راهنماییت اما فکر نمیکنی اگه همه جمع کنیم ببریم اون سایت اون وقت اینجا باید چییکار کنیم؟؟؟؟ خوب بود مثل سابق اگه حالا یکی یه چییز پیدا میکرد کپیش میگرد همینجا همه بخونن بازم مرسی

m_s20
31-01-2008, 19:26
سلام مرسی عجب تاپیک داغی شده
ولی تو همه حرفا این روش بیدار شدن دم صبح و فکر کردن در این زمینه که هوشیار بشیم واقعاً نتیجه محشری میده دیروز دم صبح سه بار تو خواب هوشیار شدم هیچ موقعی بهتر از این زمان نمی یابید واسه این کار ! فکر کنم واسه اینه که اون موقع به زمان بیداری نزدیکتره و بهتر خواب یادمون میاد
مرسی از همگی

hamidak
31-01-2008, 19:37
با سلام
من تجربیاتم رو اینجا می نویسم و تو سایت ارواح هم خواهم نوشت .
شب دوم تمرین طناب :
همه مراحل رو کامل انجام دادم حتی تمرکزم هم خوب بود و تنفس ها رو تا آخر انجام دادم ولی به حالتی که شب قبل داشتم ( موقع بالا رفتن از طناب ) نرسیدم یعنی احساس سبکی نکردم . در ضمن نمی دونم این صدا ها طبیعی بودن یا موجوداتی بود ولی در حین تمرین چند بار از مانیتور صدا اومد . یه بار هم از پشتی صندلی کامپیوتر ( دیدین وقتی به صندلی تکیه میدین یه صدایی میده ؟ ) صدا اومد . باعث ترس من شد ولی با یاد آوری سوره ی با معنی فلق و پناه بردن به خدا دوباره آرامش یافتم . در ضمن دوباره به همون حالت خوابم برد و تقریبا نصف رویام رو به خاطر آوردم .
لطفا اگه مورد خاصی می بینید توضیح بدین
ممنون

darkstreet
31-01-2008, 20:51
نمی دونم چرا هیچ وقت به خلسه نمی رم!!! همه مراحل و تمرینات رو هم درست انجام می دم ولی مرحله خلسه که از همه مهمتره رو نمی تونم انجام بدم یکبار حتی یک ساعت تمرکز و تمرین ارامش کردم ولی بازهم به خلسه نرفتم!!!

Ramin.badboy
31-01-2008, 21:42
سلام مرسی از راهنماییت اما فکر نمیکنی اگه همه جمع کنیم ببریم اون سایت اون وقت اینجا باید چییکار کنیم؟؟؟؟ خوب بود مثل سابق اگه حالا یکی یه چییز پیدا میکرد کپیش میگرد همینجا همه بخونن بازم مرسی


موافقم
قبول دارم سایت ارواح خوبه ولی چون تعداد تاپیکهاش در مورد یه موضوع زیاده کار رو سخت کرده

hamidak
31-01-2008, 23:09
سلام
باید این روش نزدیک صبح رو هم امتحان کنم باید کارگر باشه .

winter+girl
01-02-2008, 00:32
آخه چرا بن شد؟؟؟
سلام بچه ها من دیشب 14 ساعت خوابیدم و کلا همه چیز حل شد الان کل خواب دیشبم با جزئیاتش یادمه اما موندم چرا خوابم کوتاه بود حد اکثر یک ساعت اما مطمئنم همش یادمه پس چرا 14 ساعت خوابیدم یعنی 13 ساعت بقیه اش کجا رفت؟؟؟
امروز دوبار رفتم تو تمرکز که هر دوبار نا موفق بود دفعه ی اول چون فکر میکردم خونه تنهام دقیقا وقتی طناب رو گرفتم برم بالا ( یعنی تهه آرامش ) هی در باز و بسته شد و صداهای کوبیده شدن پا از بیرون اومد منم تو یه حرکت پریدم بیرون دیدم مامانمه که یعنی دفعه ی اول هیچی دفعهی دوم هم همینطوری شد فقط دوستم زد تو سرم که بیدارم کنه الان احساس سر درد شدید دارم خواستم بپرسم کسی میدونه وقتی مجبورم تندی خودم رو جمع کنم چیکار کنم که بعدش حالم بد نشه و سرگیجه نداشته باشم؟؟؟

lvleri
01-02-2008, 01:42
هو



سلام بچه ها من دیشب 14 ساعت خوابیدم و کلا همه چیز حل شد الان کل خواب دیشبم با جزئیاتش یادمه اما موندم چرا خوابم کوتاه بود حد اکثر یک ساعت اما مطمئنم همش یادمه پس چرا 14 ساعت خوابیدم یعنی 13 ساعت بقیه اش کجا رفت؟؟؟

زمان و مکان واسه دنیای مادیه
در دنیای معنوی زمان و مکان معنا نداره
اگر فیلم کنستانتین رو دیده باشید وقتی مرده میره به جهنم میبینید که چند دقیقه اونجاست اما به زمان این دنیا حتی یک سانیه هم نمیشه
وقتی خدا میگه بهشتیان تا ابد در انجا خواهند بود ما میگیم یعنی چند سال ؟ 1000 سال ؟ 10000 سال ؟ 1000...... سال ؟
اونجا زمانی نیست که بشه اندازه گیری کرد

از اطلاعاتتون در راه درست استفاده کنید
روح در دنیای مادی در انحصار جسمه
اگر برون فکنی میکنید و لذت میبرید باید به این موضوع فکر کنید که مرگ چه لذتی داره
آزادی روح از قفس جسم

اگر فهمیدید دنیا خیلی عجیب و پیچیدست به خالقی توانا فکر کنید


زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست

در پناه نور حق باشید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

*Necromancer
01-02-2008, 03:05
آخه چرا بن شد؟؟؟
بررسی می کنیم


سلام بچه ها من دیشب 14 ساعت خوابیدم و کلا همه چیز حل شد الان کل خواب دیشبم با جزئیاتش یادمه اما موندم چرا خوابم کوتاه بود حد اکثر یک ساعت اما مطمئنم همش یادمه پس چرا 14 ساعت خوابیدم یعنی 13 ساعت بقیه اش کجا رفت؟؟؟
کلا" خواب دیدن تو ساعات پایانی خواب شروع می شه و تازه خیلی از خواب ها رو اصلا" نمیشه به یاد آورد و از سر وتهش کلی زده می شه

اگه برون فکنی میکنید و لذت میبرید باید به این موضوع فکر کنید که مرگ چه لذتی داره
من کلا" این پست رو دادم که بگم اینا چیه یاد بچه می دی؟

hamidak
01-02-2008, 11:48
شب سوم ( دیشب ) :
دوباره تمام مراحل رو کامل انجام دادم ولی در پایان بستمین نفس به خلسه نرسیدم ، با این حال از طناب بالا رفتم چند دقیقه به بالا رفتن ادامه دادم ولی اتفاق خاصی نیفتاد ( از سر و صدا ها هم خبری نبود ) . تمرین رو رها کردم و در همان حالت خواستم به خواب برم . تو خواب و بیداری بودم که داشتم تو خیالاتم که مثل خواب بود تصویری رو می دیدم دیدم توپ والیبال به سمت من انداخته شد و من خواستم با دست بزنمش ولی دست فیزیکی من تکون خورد این تجربه دو بار تکرار شد و بعد به خواب رفتم .

darkstreet
01-02-2008, 14:03
سلام
دوستان اگر می خواهید از سایت ارواح استفاده کنید حتما مطلب مورد نظر خود را در ان سرچ کنید چون تاپیک های زیادی ایجاد شده

یکبار از تلویزیون فیلمی پخش شد که در ان چند دانشجو می خواستند به طور مصنوعی دقایقی بمیرند و زنده شوند احتمالا امکان مرگ مصنوعی ( این مورد با برون فکنی فرق دارد ) وجود داشته باشد در هنگام مرگ مصنوعی تمامی علایم حیات قطع می شوند و فرد برای مدتی می میرد

اگه من روش طناب رو معرفی کردم به این معنی نیست که برای همه نتایج یکسانی خواهد داشت روش های دیگه ای هم وجود داره باید ببینید کدوم یکی با شما سازگارتره و حتی خودتون هم می تونید روش ابداع کنید
مثلا در یکی از تاپیک های سایت ارواح مطلبی تحت عنوان برون فکنی به شیوه ای مرگ بار ارسال شده که خیلی جالبه

hamidak
01-02-2008, 15:33
سلام
من تمام انجمن برون فکنی رو گشتم من سال هاست که عضوم تو اونجا ولی خب تمرین طناب رو بهتر دیدم .
ممنون

hamidak
01-02-2008, 21:28
نمی دونم چرا هیچ وقت به خلسه نمی رم!!! همه مراحل و تمرینات رو هم درست انجام می دم ولی مرحله خلسه که از همه مهمتره رو نمی تونم انجام بدم یکبار حتی یک ساعت تمرکز و تمرین ارامش کردم ولی بازهم به خلسه نرفتم!!!
سلام
یه موضوع به نظرم رسید اونم اینه که تو توصیه های بعضیا شنیده بودم که بیشتر از نیم ساعت برای افراد مبتدی تمرین خوب نیست . خواستم یاد آوری کنم . ببخشید

LordMMD
01-02-2008, 23:17
سلام، از آنجا که تاپيک پر پست هست و وقت هم ذيق(درست نوشتم ؟) و سرعت هم پايين ، و اگر بخوام لپ کلام رو بگم، حال هم ندارم، ميشه يک نفر از دوستان در مورد اين تاپيک توضيح بده و بگه براي همراه شدن چي کار کنم؟

hamidak
01-02-2008, 23:30
سلام دوست گرامی
شما لوازمی که باید برای سفر با ما فراهم کنی بدین ترتیب است :
1- ایمان و اعتقاد واقعی به خداوند
2- اطاعت از فرمان خداوند
3- اعتقاد به قدرت های ماورای طبیعت در انسان
4- داشتن هدف از کسب علوم ماورا ( پیشنهادی می گم که هدف می تونه شناخت خود و در نهایت خدا باشه )

امیدوارم همسفر خوبی برای هم باشیم. به راهی که اگه مستقیم بری به خدا می رسه ، خوش آمدی

LordMMD
02-02-2008, 08:40
بله!
من همواره بهترين اوقات خودم رو اوقاتي ميدونم که باعث بشه ذره اي بيشتر خدا رو بشناسم. و اما:
"معرفت النفس انفع المعارف"
اين هم نکته مهمي است.، که معرفت نفس ، معرفت خدا خواهد بود.

خوب پس من رو با اين راه بيشتر آشنا کنيد.

hamidak
02-02-2008, 10:01
خب خوش آمدید
حالا باید دید که شما به چه موضوعی علاقه دارین اصلا با این علوم آشنا هستین؟

ensan_noor
02-02-2008, 10:18
سلام دوستان
دوستمون m_s20 راست می گه بیداری در رویا یا پرواز روح در صبح خیلی زیاد شاید هم علتش اینه که بدن فیزیکی و سایر بدنها به اندازه کافی به جذب انرژی پرداختند و حالا برای انجام امور دیگه اماده ترند و یه علت دیگش اینکه اون موقع به علت اینکه چند ساعتی هست از این دنیای مادی دور بودیم بیشتر به حالت معنوی نزدیک هستیم.

ensan_noor
02-02-2008, 10:19
سلام دوست عزیزdark street می تونم بپرسم اصلا منظور شما از خلسه چیه اصلا شما از این کلمه توقع چه حالتی را دارید . باید چه اتفاقی برای بدنتون بیوفته تا شما بهش بگید به خلسه رفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن من با فونت بزرگ می فرستم و حتی وقتی خودم تاپیک را باز می کنم بزرگه نمی دونم چرا شما کوچیک می بینید.
در ضمن برونفکنی به روش مرگبار چطوریه می شه اینجا هم بذاریدش.

ensan_noor
02-02-2008, 10:20
حمید جان ممنون که تجربیات را می ذاری . اون حالت را که گفتی یه توپ یه سمتت پرت می شه برای منم 2 روز پیش اتفاق افتاد خیلی خواب الود بود دراز کشیدم سعی کردم همینطور که بدنم داره می خوابه تصاویری که ساخته می شند را بررسی کنم جالب بود یه چیزی به طرفم پرت شده سعی کردم بزنمش دیدم دستم توی عالم فیزیکیتکون خورد مثل وقتی که داری چرت می زنی و داری از پله پایی می ری و یدفعه می خوای بیوفتی و توی بیداری تکون می خوری. احتمالا شما هم بخاطر تمریناتتون زیاد به حالت الفا نزدیک شدی .

ensan_noor
02-02-2008, 10:21
خب حالا منم تجربه 5 شنبه شب را براتون می ذارم . داشتم فکر می کردم یدفعه یادم افتاد که شب تاسوعا که داشتم به رادیو گوش می دادم بین سخنرانی خوابم برد و توی خواب یکی داشت همومن چیزهایی را که می شنیدم تکرار می کرد البته بصورت فیلم بود درست یادم نمی یاد اما صحنه داشت مثلا یه خواب معمولی خلاصه از خواب پریدم دیدم که تموم چیزایی را که می شنیدم همه از رادیو به خوابم منتقل شده بود و من به این فکر افتادم که صدای خودم را ضبط کنم و این جمله را بگم ( داری خواب می بینی ) خلاصه همین کار را کردم و تا نصفه های شب همینطور کامپیوتر روشن بود و توی گوش من خوند داری خواب می بینی بگذریم که مدام خوابم می برد و از خواب می پریدم و داشتم دیوونه می شدم اما یه جورایی مطمئن بودم این روش جواب می ده اما با یه امتحان اول که جواب نداد و احتمالا بخاطر انتظاری بود که از این روش داشتم . ولی به هر حال بخار اینکه ذهنم زیاد درگیر شد 2 مورد بیداری را اون شب تجربه کردم اولیش وقتی بود که وارد اتاقم شدم و از اونجایی که قبلا یه لیست اماده کردم که یکی از مواردش این بود که هر وقت وارد اتاقم می شم خودمان شگون بگیرم اگه احساس درد نکردم حتما خواب می بینم . اینکار را انجام دادم و دیدم بی حس بی حسم و سریع فهمیدم خوابم البته کلید لامپ را هم زدم و دیدم خاموش و روشن نمی شه که البته این هم یکی از موارد لیستم هست و ناخوداگاهم خیلی به این لامپ حساس شده هر موقع که لامپ روشن نشه سریع می فهمم که خوابم بجز موارد نادر. خلاصه مطمئن شدم که دارم خواب می بینم اما چقدر جالبه که توی خواب کنترل امور را بدست بگیری حتی سوال پرسیدن روزمرت از افراد دیگه توی خواب وحشتناک جالبه کوچکترین کار خیلی جالبه واقعا حس کنجکاوی ادم تحریک می شه ببینه عکس العملهای ادما چه فرقی می کنه. من اکثر موارد اول از طرف می پرسم می فهمی داری خواب می بینی و اکثر حالیشون نیست ولی تا حالا نتوستم بفهمم که کدوم بدنها خیالی هست یا اینکه طرف واقعا اومده به خوابم.

ensan_noor
02-02-2008, 10:22
خلاصه این یه تجربه تجربه دیگم در اون شب .خیلی ناگهانی دوباره با یکی از موارد دیگه لیستم برخورد کردم و بعد از امتحان فهمیدم خوابم ولی حالا می خوام یه نکته مهم را براتون بگم. کسایی که اگاهی شون توی خواب زیاد می شه به احتمال زیادی با این مشکل روبرو می شند و من مثل همین تجربه چندیدن بار دیگه هم با این مشکل روبرو شدم و اون اینکه دیگه از هیجان زیاد نیست که کننرلم را از دست می دم .جدیدا بخاطر اینکه فکر می کنم دیگه بیداری توی خوابم تموم شده این عمل را از دست می دم. بذار بهتر توضیح بدم. من مدتی توی خواب اگاهم و یه لحظه حس می کنم که دیگه از خواب پریدم و وارد زندگی معمولی شدم ولی صبح که از خواب پا می شم می بینم اشتباه محض بوده و من تموم مدت خواب بودم حتی اون موقع که فکر می کردم کنترلم را بر رویا از دست دادم و از خواب پریدم. و این خیلی حال گیریه ادم بفهمه خوابه و بعد اشتباها فکر کنه بیدار شده و دیگه کارهایی را که دوست داره توی خواب انجام بده نتونه انجام بده.

ensan_noor
02-02-2008, 10:23
Winter girlعزیز یکی از وحشتناکترین چیزا اینه که ادم توی خواب عمیق و از اون بدتر توی خلسه باشه و سریع از اون حالت خارج باشه . ببین اصلا شوخی بردار نیست . مثل اینکه داری با اتیش بازی می کنی نمی دونم بقیه چی می گن ولی من از این مورد مطمئنم ok. خب یه کاری که می شه کرد اینه که یه کلمه رمز بذاری ولی این با تلقین اثر می ذاره مثلا بعد از رفتن به خلسه که تلقین پذیر تری باید به خودت بگی من با گفتن فلان کلمه یا شمردن از 1 تا 10 به حالت هوشیاری می رسم ولی اینکه یدفعه یکی بیاد بزنه توی سرت دیگه . ولی بازم سعی کن حداقل 30 ثانیه هم که شده حالا به هر طوری که از حالت خلسه بیرون کشیده می شی بازم حالتت را حفظ مخصوصا اگه دراز کشیدی.

lvleri
02-02-2008, 13:18
هو



من کلا" این پست رو دادم که بگم اینا چیه یاد بچه می دی؟

منظورم مرگ طبیعی بود نه خودکشی
.................................


سلام
من سال هاست که عضوم تو اونجا


منظورت سایت ارواهه ؟
فرومش هنوز 2 سالش هم نشده
اولین عضوش رو 12 مرداد 1385,ساعت: 19 دقیقه: 29 ثانیه: 45 گرفته
قبلآ فروم دیگه ای داشتن ؟
.............................
سایت ارواه رو معرفی نکردم چون خیلیها مبتدی بودن خیلی هم عجله داشتن ترسیدم کار دست خودشون بدن
حالا که بچه ها زحمتش رو کشیدن اینجا هم یه سر بزنید بد نیست

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . c o m /tazkiye/tazkiye.html

تو این مثائل نه عجله کنید نه مغرور بشید

در پناه نور حق باشید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

winter+girl
02-02-2008, 16:40
Ensan_noor ودوست جونای دیگم ممنون از راهنماییتون سعی میکنم اینطور باشه چون شرایطی دارم که مخفیانه این کارا رو انجام میدم خیلی ها نمیدونن الان مثلا نخوابیدم یا خوابیدم و... حتی اون روز که مادرم رو دیدم سرگیجه ی شدید گرفتم یک لحظه نزدیک بود بیوفتم تا شب هم سر درد داشتم مطمئنا مشکلاتش کم نیست واسه من که سخت بود دیشب هم یه اتفاق جالب افتاد تو مهمونی چون سر و صدا زیاد بود اومدم بخوابم تا بتونم با صدا ها هی بیدار شم باور نکردنی بود با سرعت عجیبی میومدم بیرون و با همون سرعت بر میگشم چون مرتبا به خودم تلقین کرده بودم که درست نیست وسط جمع بخوابم انگار وقتی آدم خوابش میاد طناب بازی بیشتر کمک میکنه
یه سوال درباره ی هاله ی آدم ها امکان داره که نشه مال همه رو ببینیم؟؟؟ من رو پدرم و معلم زبانم تمرکز میکنم میبینم اما برای معلم گسسته رو ندیدم نمشه گفت واضحه اما چرا هاله ها شون رنگ نداره مگه نمیگید رنگیه؟؟؟ یعنی رنگ داره من نمیتونم ببینم؟؟؟
یه سوال دیگه هاله و اینجور چیزا که ربطی به لباس نداره اما چرا من بیشتر قسمت سر و جاهایی که تو لباس ها تنگه رو بهتر میبینم مثلا وقتی معلمه مقنعه گذاشته پس چرا اون قسمت ها رو نمیبینم اصلا این چیزی که من میبینم هاله هست؟؟؟ پس چرا من سفید میبینمش؟؟؟ یعنی سفید که نه بی رنگ لطفا نگید از این شاخه به اون شاخه میپرم من اصولا بپر بپرم خوبه بازم مرسی


URL][ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . c o m /tazkiye/tazkiye.html[/URL

اینکه نشون نمیده آدرس درسته؟؟؟

darkstreet
02-02-2008, 17:12
سلام
در جواب دوست عزیزم ensan noor :
یعنی شما نمی دونید خلسه چیه؟!!!! خلسه به حالتی گفته میشه که بدن به خواب میره و تنفس ارام میشه در عین حال تمامی حواس شما نیز متوقف می شوند البته با توجه به سطح ان اثرات متفاوتی دارد ولی اساس برون فکنی بر خلسه استوار است

در مورد برون فکنی در صبح همون طور که در سایت ارواح هم اشاره شد کاری بسیار خطرناک ( احتمالا ! ) محسوب میشه و به دوستان توصیه می کنم به هیچ عنوان در صبح این اعمال را انحام ندهید، در صبح برون فکنی سبب حضور و احظار شیطان می شود و ممکن است پس از خروج روح از بدن شیطان را ببینید، در روایات هم ( البته اعتباری ندارن! ) نقل شده است که خوابیدن در صبح کار اشتباهی است و سبب جذب شیاطین می شود

ensan_noor
02-02-2008, 18:54
سلام به دوئست عزیز winter girl اول بگم که هاله انسانها تک رنگ نیست و شبیه تخم مرغ اطراف انسانها را گرفته و یه چیز دیگه فکر کنم نگاه کردن به هاله دیگران و سر در اوردن از خصوصیات و مطالب دیگه اونها باعث می شه کارما شامل حال ادم بشه. بگذریم اگه شما هاله بین هستید احتمالا باید بتونید هاله همه را ببینیند و اونم بصورت چند رنگ . شاید هنوز ضعیف هستید که از بعضیها را نمی بینید و اونایی را هم که می بینید تک رنگه . ببینم توی این زمینه تمرین هم دارید.

ensan_noor
02-02-2008, 18:55
Dark street جان سلام باید بگم که می دونم خلسه چیه اما پرسیدم از شما می خواستم ببینم شما چه برداشتی از اون دارید چون گفتم شاید به اون حالت می رید و نمی دونید. بگذریم. یعنی به حالت ضعیف اون هم نمی رسید. ببین من خودم مدتی وقت می ذاشتم و هر روز گوشی توی گوشم می ذاشتم که چیزی نشنوم و شروع به انجام تمریناتش می کردم هر چی تمرین برای خلسه بود با هم مخلوط کرده بودم خلاصه اروم اروم دیگه بدنم شرطی شد و حالا راحت به خلسه می رم ولی چون تا حالت پیشرفته جلو نرفتم بدنم هم به همون اندازه شرطی شد ولی بازم خیلی خوبه . اینا می خواستم بگم شما چقدر برای تمرین وقت گذاشتید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می دونی نوی تمرین زیاد مهم نیست اعتقاد و وقت گذاشتنش مهمتره مثل من همه را مخلوط کردم. اما دم صبح خیلی موثره جدای از ضررش تازه من نمی گم دم صبح . می گم 3 صبح بیدار شید تا یک ساعت نیم بعدش وحشتناک خوابتون می گیره تازه شده چهار و نیم صبح بعدش برید برا ی صفا و پرواز. موفق باشی.

lvleri
02-02-2008, 18:58
هو

فاصله گذاشتم چون لینک ف*.ی/.ل/.ت/.ر میشد
فاصله ها رو پاک کنید یا بعد از اینکه اینتر زدید 20% رو پاک کنید

آگاه باشید, تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد (رعد 28)

موفق باشید

hamidak
02-02-2008, 19:33
سلام
در جواب دوست عزیزم ensan noor :
یعنی شما نمی دونید خلسه چیه؟!!!! خلسه به حالتی گفته میشه که بدن به خواب میره و تنفس ارام میشه در عین حال تمامی حواس شما نیز متوقف می شوند البته با توجه به سطح ان اثرات متفاوتی دارد ولی اساس برون فکنی بر خلسه استوار است

در مورد برون فکنی در صبح همون طور که در سایت ارواح هم اشاره شد کاری بسیار خطرناک ( احتمالا ! ) محسوب میشه و به دوستان توصیه می کنم به هیچ عنوان در صبح این اعمال را انحام ندهید، در صبح برون فکنی سبب حضور و احظار شیطان می شود و ممکن است پس از خروج روح از بدن شیطان را ببینید، در روایات هم ( البته اعتباری ندارن! ) نقل شده است که خوابیدن در صبح کار اشتباهی است و سبب جذب شیاطین می شود
دوست عزیز من اینکه شما می گین صبح نیروهای شیطانی بشترن رو اصلا قبول ندارم چون اگه اینطور بود زمان عبادت خدا به این وقت موکول نمی شد ، اتفاقا می گن که در زمان طلوع آفتاب انرژی های مثبت کیهانی در جهان بسیار بسیار افزایش پیدا می کنه .

hamidak
02-02-2008, 19:35
هو



منظورم مرگ طبیعی بود نه خودکشی
.................................



منظورت سایت ارواهه ؟
فرومش هنوز 2 سالش هم نشده
اولین عضوش رو 12 مرداد 1385,ساعت: 19 دقیقه: 29 ثانیه: 45 گرفته
قبلآ فروم دیگه ای داشتن ؟
.............................
سایت ارواه رو معرفی نکردم چون خیلیها مبتدی بودن خیلی هم عجله داشتن ترسیدم کار دست خودشون بدن
حالا که بچه ها زحمتش رو کشیدن اینجا هم یه سر بزنید بد نیست

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . c o m /tazkiye/tazkiye.html

تو این مثائل نه عجله کنید نه مغرور بشید

در پناه نور حق باشید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام دوست عزیز من نمیدونم ولی خودم که از دو سال پیش ( حدودا ) با این سایت آشنا هستم اون زمان خیلی قاطی این اعمال نبودم . حدودن یه سال هم فکر می کنم بشه که عضو سایتم راستش من قبلا که با این سایت آشنا بودم شکل فعلی رو نداشت خیلی ساده و ابتدایی بود ولی شاید هم شما درست می گم ولی من چند سالی میشه که باهاش آشنا هستم .
به هر حال از تذکرتون ممنون

hamidak
02-02-2008, 19:42
دقیقا همینطوره بعضی اوقات اعمالی رو در تصاویر خواب و بیداری انجام میدم که حتی یه لحظه پام به شدت تکون می خوره ( متناسب با کاری که با پام کردم ) و افتادن ها هم همینطوره خیلی اتفاق افتاده . نشونه های خوبی هست؟

تجربه ی شب چهارم :
خب من دیشب رو با ریلکسیشن که جناب ادمین سایت ارواح قرار داده بودن (
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید ) شروع کردم خیلی عالی بود ، واقعا سبک و آرام شده بودم ولی البته خیلی مونده به حالت ایده آل ریلکس برسم . بعد از بیست نفس عمیق شروع به بالا رفتن از طناب کردم باز هم هیچ احساسی نداشتم ولی من نسبت به دو شب قبل خیلی احساس رخوت و سبکی می کردم ولی باز هم ... . خب امیدوارم دوستان موفق تر بوده باشند.

winter+girl
02-02-2008, 19:45
سلام به دوئست عزیز winter girl اول بگم که هاله انسانها تک رنگ نیست و شبیه تخم مرغ اطراف انسانها را گرفته و یه چیز دیگه فکر کنم نگاه کردن به هاله دیگران و سر در اوردن از خصوصیات و مطالب دیگه اونها باعث می شه کارما شامل حال ادم بشه. بگذریم اگه شما هاله بین هستید احتمالا باید بتونید هاله همه را ببینیند و اونم بصورت چند رنگ . شاید هنوز ضعیف هستید که از بعضیها را نمی بینید و اونایی را هم که می بینید تک رنگه . ببینم توی این زمینه تمرین هم دارید.


سلام نه!!!!!!!! من هیچ تمرینی ندارم اطلاعاتم هم در حد همین تاپیکه یعنی هیچکس نیست کمکم کنه فقط شما ها تا حالا هم تمرین نداشتم امروز از سر کنجکاوی این کار رو کردم اما خیلی جالبه نمیگم کلا مال یکی رو نمیبینم اما برای بعضی ها بیشتر معلومه منظورتون از شکل تخم مرغ چیه؟؟؟ من یه چیز هایی دیدم اما نمیدونم اونا دقیقا هاله هست یا نه واسه این میپرسم من هم که به منظور نگاه نمیکنم همینطوری نگاه میکنم تازه گیریم ببینم کامل مگه میدونم چیه؟؟؟ گفتم که هر چی که شما اینجا میگین من میرم تمرین میکنم بازم ممنون

LordMMD
02-02-2008, 21:55
روايات که هيچ، تمام بزرگاني که ما ديديم هم ميگن خواب صبح قبل از غروب مکروه هست (حالا دليلش چه باشد نميدانيم) و ميگن که اگر خيلي هم خوابتون مي آمد بذاريد آفتاب طلوع کنه بعد بخوابيد.

راستي کسي نيست من رو راهنمايي کنه، يه جوري آموزش بده چي کار بايد بکنم؟

يک سوال:
آيا شما در حال حاضر کسي از بزرگان و اهل معرفت رو ميشناسيد؟ در ايران و در قيد حيات؟
انسان راه رفته؟

darkstreet
03-02-2008, 15:40
جالبه!!! از زمانی که winter girl بحث ذرات انرژی رو شروع کرد منم روش تمرکز کردم
از هفته پیش متوجه شدم وقتی تو کلاس به فاصله 5 سانتی متری پشت سر نفر جلو که 2 متر جلوتر روی صندلی نشسته نگاه می کنم پشت سرش ذراتی رو می بینم که با سرعت زیاد در جهت خاصی حرکت می کنن!!! دقیقا مثل بارون ولی گاهی جهتشون عوض میشه اول فکر کردم که ذرات گچ باشه ولی دیروز همزمان با دیدن ذرات ریز، ذرات گچ رو هم دیدم ولی سرعت ذرات گچ خیلی خیلی کمتر از سرعت اون ذراتیه که من میبینم برای دیدنش هم فقط 3 ثانیه وقت لازم دارم و به مرور تصویرشون واضح تر میشه
مطمئنم گچ یا هر چیز دیگه ای نبودن ولی شک دارم مربوط به هاله و ذرات انرژی اون باشن!!! کسی اطلاعات داره منو راهنمایی کنه؟

hamidak
03-02-2008, 22:15
راستش من این ذرات رو فقط در آسمون می بینم و در جاهای دیگه نمی تونم ببینم

winter+girl
06-02-2008, 18:47
سلام به همگی پس چرا دیگه کسی سر نمیزنه بحثی نمیکنه نکنه جدا همه جمع کردن رفتن؟؟؟dark street عزیز خوب راستش خیلی سعی کردم از همون طریق جوابتون رو بدم اما هر چی ارسال کردم نمیومد من اینجا ندیدم روشی نوشته باشین اما در کل آره منم میبینم این چیزا رو اما چون به معلم نزدیک بودم بیشتر به اون توجه میکردم در ضمن دقیقا مسافتش رو نمیدونم واسه منم گاهی خیلی راحته اما اگه حواسم سر جاش نباشه نه سخته گاهی این حالت باعث سرد دردم میشه چون تلاش میکنم چشمام رو بیشتر باز کنم تا بیشتر ببینم یه جورایی بهم فشار میاد خصوصا وقتی احساس میکنم نکنه توهم باشه

hamidak
06-02-2008, 19:00
با سلام
دیدن این ذرات اونطور که در انجمن ارواح نوشته می تونه پرانا باشه و یا آرگون هوا . البته بیشتر احتمال می ره پرانا باشه .
فرقشون هم اینه که سرعت حرکت پرانا بیشتر از آرگونه .

darkstreet
06-02-2008, 22:57
جالب اینه که من قدرت جاذبه وحشتناکی دارم ولی در مورد این مسائل تابه حال تجربه ای نداشتم اون هم به این سرعت و وضوح!!!

*Necromancer
07-02-2008, 00:30
اگه شما بحثتون در مورد دیدن اون ذرات نورانی باشه که من از بچگی هم میتونستم ببینم حتی الانم اگه دقت کنم می تونم تو محیط اتاق ببینمشون ولی خیلی کمتر اند و به نظرم اصلا ربطی به مسائل ماورایی نداره!

darya_Sh
07-02-2008, 15:16
دوستان چرا هر زمانی که من نیستم بحث داغ میشه و هر زمان که میام می بینم اینجا سوت و کور شده ؟ :31:
من مدتی شدیدا گرفتار امتحانات ترم بودم . . . از این به بعد که فرصت بیشتری دارم سعی می کنم من هم مطالب مفید بیشتری اینجا قرار بدم شاید مورد استفاده باشه ؟ :46: مخصوصا در رابطه با خواب و بیداری که بحثش شد ، در اسرع وقت سعی می کنم مطالب مفیدی در رابطه با این موضوع از دیدگاه علمی ، تایپ کنم و اینجا قرار بدم . :20:


نقل قول:
نوشته شده توسط Ramin.badboy
من وقتی میخوابم
در بعضی اوقات
همینطور که تو عالم خواب و بیداری هستم { من میگم خلسه}
انگار یکی کل بدنمو تکون میده که باعث میشه بیدار شم
جدیداً تو خواب یکی انگار با کلنگ زده باشه رو عصب پات اونطوری بیدار شدم
کسی میدونه چیه؟


خوب منم منظورم از این که پام تکون میخورد این نبود که واسه خودش تکون میخوره دقیقا مثل این چیزی که الان شما میگی


دوستان این تکون خوردن پایی که شما می گید چه جوریه دقیقا ؟ مثلا آیا این حالتی رو داره که فکر کنید یهو زیر پاتون انگار خالی میشه میفتید پایین ؟ مثلا انگار یهو پا ، سر بخوره ، آدم انگار بیفته تو چاله . . . ؟؟؟
قدیما مخصوصا بیشتر زمانی که بچه بودم زیاد اینطوری می شدم . اکثرا هم زمانهایی بود که یا شدید خسته بودم و بدنم سنگین شده بود ... یه کم هم شبیه حالت خلسه و بین خواب و بیداری بودم . . .

*Necromancer
07-02-2008, 16:29
دوست جونم احساس میکنم داری ببه شوخی میکشونی خواهش میکنم یکم جدی باشین
شوخی؟؟؟ خندیدم ... من با کسی شوخی ندارم


دوستان این تکون خوردن پایی که شما می گید چه جوریه دقیقا ؟ مثلا آیا این حالتی رو داره که فکر کنید یهو زیر پاتون انگار خالی میشه میفتید پایین ؟ مثلا انگار یهو پا ، سر بخوره ، آدم انگار بیفته تو چاله . . . ؟؟؟
قدیما مخصوصا بیشتر زمانی که بچه بودم زیاد اینطوری می شدم . اکثرا هم زمانهایی بود که یا شدید خسته بودم و بدنم سنگین شده بود ... یه کم هم شبیه حالت خلسه و بین خواب و بیداری بودم . . .
متاسفانه این پسر بد رامین , بن شده !

amin2000
07-02-2008, 16:50
خیلی ممنون بیشترشون جالب بودن

صفحه اول رو فقط خوندم

darya_Sh
07-02-2008, 17:19
سلام یکبار از تلویزیون فیلمی پخش شد که در ان چند دانشجو می خواستند به طور مصنوعی دقایقی بمیرند و زنده شوند احتمالا امکان مرگ مصنوعی ( این مورد با برون فکنی فرق دارد ) وجود داشته باشد در هنگام مرگ مصنوعی تمامی علایم حیات قطع می شوند و فرد برای مدتی می میرد


یادمه این فیلم رو ... خیلی قشنگ بود ... از سینما 1 پخش شده بود فکر کنم . اسم فیلم رو یادتون نیست ؟ :41:
اسم اصلیش چی بود ؟ نمیشه از نت دانلودش کرد ؟

darya_Sh
07-02-2008, 17:50
دوست عزیز من اینکه شما می گین صبح نیروهای شیطانی بشترن رو اصلا قبول ندارم چون اگه اینطور بود زمان عبادت خدا به این وقت موکول نمی شد ، اتفاقا می گن که در زمان طلوع آفتاب انرژی های مثبت کیهانی در جهان بسیار بسیار افزایش پیدا می کنه .


روايات که هيچ، تمام بزرگاني که ما ديديم هم ميگن خواب صبح قبل از غروب مکروه هست (حالا دليلش چه باشد نميدانيم) و ميگن که اگر خيلي هم خوابتون مي آمد بذاريد آفتاب طلوع کنه بعد بخوابيد.

راستي کسي نيست من رو راهنمايي کنه، يه جوري آموزش بده چي کار بايد بکنم؟

بله خواب بین اذان صبح تا طلوع آفتاب اصلا توصیه نمیشه .
از نظر شرعی هم مکروهه و به این زمان بین الطلوعین گفته میشه .
از نظر علمی هم این طور ثابت شده که درست در همین بازه ی زمانی ، هورمونی در مغز ترشح میشه که الان اسمش یادم نیست . و ترشح این هورمون باعث نشاط و شادابی و سلامت میشه . اما زمانی که ما در این بازه ی زمانی خواب هستیم ، این هورمون ترشح نمیشه .
واگر هم دقت کرده باشید روزهایی که در این بازه ی زمانی بیدار هستین ، اون روز خیلی سرحالتر و با نشاط تر هستین . ( البته به شرطی که شب قبلش خواب کافی رو کرده باشین . )


يک سوال:
آيا شما در حال حاضر کسي از بزرگان و اهل معرفت رو ميشناسيد؟ در ايران و در قيد حيات؟
انسان راه رفته؟

انسان راه رفته ؟ منظور ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] این همه انسانهای عارف . . .

darya_Sh
07-02-2008, 18:05
اگه شما بحثتون در مورد دیدن اون ذرات نورانی باشه که من از بچگی هم میتونستم ببینم حتی الانم اگه دقت کنم می تونم تو محیط اتاق ببینمشون ولی خیلی کمتر اند و به نظرم اصلا ربطی به مسائل ماورایی نداره!


من هم قبلا گفته بودم که ربطی به متافیزیک نداره . آخه اینو همه می بینن ... :46:

darya_Sh
07-02-2008, 18:10
متاسفانه این پسر بد رامین , بن شده !


چرا بن شده ؟ کجا شیطونی کرده ؟ سوتی بازار ؟ :27:؟i

darkstreet
07-02-2008, 19:35
از نظر علمی هم این طور ثابت شده که درست در همین بازه ی زمانی ، هورمونی در مغز ترشح میشه که الان اسمش یادم نیست . و ترشح این هورمون باعث نشاط و شادابی و سلامت میشه . اما زمانی که ما در این بازه ی زمانی خواب هستیم ، این هورمون ترشح نمیشه .
واگر هم دقت کرده باشید روزهایی که در این بازه ی زمانی بیدار هستین ، اون روز خیلی سرحالتر و با نشاط تر هستین . ( البته به شرطی که شب قبلش خواب کافی رو کرده باشین . )


در مورد قانون جاذبه این هورمون خیلی اهمیت داره مثلا اگه شما یک روز صبح رو خوب شروع کنید ( هورمون ترشح بشه) تا اخر شب تمامی ذرات عالم هستی روز خوبی رو برای شما تدارک میبینن باور ندارین امتحان کنین البته شرط اصلیش خواب کافیه


من هم قبلا گفته بودم که ربطی به متافیزیک نداره . آخه اینو همه می بینن .
هاله بینی انرژی زیادی مصرف نمی کنه و تمرین زیادی نمی خواد برای همین اکثر مردم در حالت عادی هم می تونن هاله یا ذرات نورانی اون رو مشاهده کنن ولی این چیزایی که من میبینم هاله یا ذره نورانی نیست دقیقا مثل ذرات گردوخاک یا گچه که مثل بارون سریع حرکت می کنن


یادمه این فیلم رو ... خیلی قشنگ بود ... از سینما 1 پخش شده بود فکر کنم . اسم فیلم رو یادتون نیست ؟
اسم اصلیش چی بود ؟ نمیشه از نت دانلودش کرد ؟

یادم نیست ولی احتمالا بشه به طور مصنوعی انجامش داد در امریکا و سازمان ناسا و سیا تونستن مرز میان دو بعد یا دو دنیا رو باز کنن!!! یعنی ارتباط مستقیم بعد ما رو با یه بعد دیگه برقرار کنن تحت تاثیر میدان های قوی مغناطیسی گاها اجسام ناپدید شده و دیگه بر نمی گردن در حقیقت به یک بعد دیگه منتقل میشن میدان مغناطیسی به عنوان یک دروازه عمل میکنه


دوستان این تکون خوردن پایی که شما می گید چه جوریه دقیقا ؟ مثلا آیا این حالتی رو داره که فکر کنید یهو زیر پاتون انگار خالی میشه میفتید پایین ؟ مثلا انگار یهو پا ، سر بخوره ، آدم انگار بیفته تو چاله . . . ؟؟؟
قدیما مخصوصا بیشتر زمانی که بچه بودم زیاد اینطوری می شدم . اکثرا هم زمانهایی بود که یا شدید خسته بودم و بدنم سنگین شده بود ... یه کم هم شبیه حالت خلسه و بین خواب و بیداری بودم . . .
نمیشه دقیقا توضیح داد و حالت های مختلفی داره بعضی ها با چرخیدن بعضی ها با نوسان و ..... خودم دقیق نمی دونم چه اتفاقی میافته ولی هرچی که هست مربوط به خروج روح از بدن میشه مثلا یکبار موقعی که داشتم برون فکنی می کردم شروع به نوسان کردم و اینقدر این نوسان به نظرم طبیعی می رسید که بعد که متوقف شدن فکر کردم 20 درجه به راست چرخیدم ولی اصلا اینطور نبود
اونی که شما میگید سر بخوری و بیفتی تو چاله مربوط به بازگشت روح به بدن میشه همه ما بازگشت ناگهانی روح رو تجربه کردیم در حالت عادی پس از اتمام خواب به راحتی و ارامی از جا بلند میشیم ولی اگر وقتی که هنوز به خواب کامل نرفتیم و روح به خوبی از بدن جدا نشده ضربه ای به بدن شما وارد بشه چنان از خواب می پرید که انگار اصلا خواب نبودید و به شدت اعصابتون خرد میشه توصیه شده اگه وقتی به طور ناگهانی به بدن بازگشتید و دچار سردرد شدید مجدد برون فکنی کنید و با دقت روح و جسم رو روی همدیگه تنظیم کنید

سوالی نیست؟!!!

sonata20
09-02-2008, 15:36
سلام دوستان
کسی میدونه به وسیله چه علمی میشه از آینده باخبر شد؟؟یکی دو ساعت آینده هم کافیه

darya_Sh
09-02-2008, 18:06
سلام دوستان
کسی میدونه به وسیله چه علمی میشه از آینده باخبر شد؟؟یکی دو ساعت آینده هم کافیه

سلام دوست عزیز
به علمی که میشه از آینده با خبر شد "پیش بینی" گفته میشه (Precognition) یا درک وقایع آینده ( اسم خیلی خاصی نداره ) یکی از مباحثیه که تحت عنوان E.S.P بررسی میشه .

darya_Sh
09-02-2008, 18:20
نقل قول:
من هم قبلا گفته بودم که ربطی به متافیزیک نداره . آخه اینو همه می بینن .

هاله بینی انرژی زیادی مصرف نمی کنه و تمرین زیادی نمی خواد برای همین اکثر مردم در حالت عادی هم می تونن هاله یا ذرات نورانی اون رو مشاهده کنن ولی این چیزایی که من میبینم هاله یا ذره نورانی نیست دقیقا مثل ذرات گردوخاک یا گچه که مثل بارون سریع حرکت می کنن


نه من منظورم هاله نبود ! منظورم در رابطه با اون ذرات حبابی شکل و مولکولی ( مخصوصا وقتی که به آسمون نگاه می کنیم مشاهده میشه) بود . که فکر می کنم این رو همه می بینن .
اما مشاهده ی هاله ؟
برای همین اکثر مردم در حالت عادی هم می تونن هاله یا ذرات نورانی اون رو مشاهده کنن جدی می فرمایین این رو ؟ اکثر مردم ؟
تعداد کمی از آدمها هستن که به صورت ذاتی از این استعداد برخوردارن ( البته همه برخوردارن ، اما منظورم داشتن زمینه ای برای مشاهده هست ) که با پرورش اون و تمرینات بیشتر می تونن محدوده ی بیشتری از هاله ها رو ببینن ، می تونن رنگ مخصوص هاله شخص رو ببینند ، می تونن رنگها و اشکال مختلف هاله رو ببینند . . . --------> قابل توجه winter+girl عزیز که من هم مثل جناب darkstreet دارم کم کم نگران ایشون میشم :31: ماشالله تو هر زمینه ای از متافیزیک یه استعدادی دارید . به شدت توصیه می کنم که تمرینات مربوط به مشاهده ی هاله رو انجام بدید که این استعداد نشکفته شکوفا بشه :46: مطمئنا در اون صورت رنگ هاله ها رو هم خواهید دید ... :46: من هم به زودی چند تمرین برای مشاهده ی هاله خواهم گذاشت ان شالله که مفید باشه .

darya_Sh
09-02-2008, 18:32
دوستان زمانی که بحث در رابطه با تمرینات برونفکنی بود و مطالبتون رو می خوندم ، به نظرم رسید کمی در رابطه با مکانیسم مغز و چگونگی دیدن خواب و رسیدن به مراحل مختلف خواب ، مطالبی تایپ کنم برای آگاهی بیشتر :46:
به هر حال این مباحث می تونه کمک کنه تو روند برون فکنی مطلوب .
:20:


مکانیسم مغز در هنگام خواب

مطالعاتی که با تحریک الکتریکی تشکل شبکه ای ( فورماسیون شبکه ای ) صورت گرفته اند شاید حائز اهمیت باشد .
دانشمندان نشان داده اند که در اثر تحریک الکتریکی ساختار شبکه ای در مورد گربه های بیهوش شده ، آثار بیداری طولانی در منحنی های الکتروآنسفالوگرافی ( منحنی دستگاه گیرنده علائم الکتریکی مغز ) مشاهده می شود . مدل فعالیت که بر مبنای این آزمایش ها شکل گرفت حاکی از آن بود که ، حفظ بیداری و هشیاری در اثر فعالیت پیوسته نورون های مربوطه که به تالاموس ( بخشی از مغز واقع در زیر مخ که ایستگاه تکرار کننده بوده و وظیفه هماهنگ سازی را نیز بر عهده دارد ) و قشر مخ ( بافت بیرونی مخ که حاوی تعداد انبوهی از بدنه یاخته های عصبی و سیناپسها است ) علایم ورودی می فرستد صورت می پذیرد . نرسیدن این محرک ها از تشکل شبکه ای باعث خواب می شود .


از دید روانشناسان و بیولوژیست ها ، خواب دارای اسرار گوناگونی است که بسیاری از آن هنوز ناشناخته و مجهول باقی مانده است . از جمله مسائلی که در مورد رویاها و خواب ها گفته اند این است که خواب برای تجدید قوا ضرورت حیاتی ندارد زیرا عده ای با یک ربع ساعت در شبانه روز خستگی خود را در می آورند . پس هر چه خواب را دقیقتر بررسی کنیم پیچیده تر و مرموزتر می شود .


خواب به مراحلی تقسیم می شود که در هر مرحله از آن فعل و انفعالات خاصی صورت می گیرد . به عنوان مثال در مرحله ی سوم خواب اسیدی تولید می شود که بعضی از بیماری های معده ای با آن درمان می شوند . یا در مرحله چهارم خواب هورمون رشد ظاهر می شود و شاید بیجا نباشد که می گویند : کودکان در مرحله ی کودکی نیاز به خواب فراوانی دارند و رشد آنان در خواب های طولانی است و به ترتیب زمانی که کودک پا به سنین نوجوانی و جوانی می گذارد از ساعات خواب او کاسته می شود . همچنین خواب در هضم غذا و استراحت دستگاه عصبی بدن بسیار موثر است .

winter+girl
09-02-2008, 18:59
کاش یکی میفهمید چقدر خسته شدم میخندین یا چه میدونم توصیه میکنید اما دقیقا مثل یه آدمی میمونم که توی دریا گم شده به زور شنا بلده اما از دست و پا زدن هم خسته س جدیدا احساس افسردگی شدیدی میکنم دیگه حتی حوصله برون فکنی رو هم ندارم میگم که چی بشه اصلا واقعا که چی بشه؟؟؟ آخرش که چی؟؟؟
راستی میخوام بدونم روشی هست که باهاش بتونم با مادر بزرگم که تازه فوت شده ارتباط برقرار کنم؟؟؟ مادرم خیلی ناراحته میگه فقط بدونم اونجا راحته دیگه مشکلی نیست
کسی اینجا میدونه باید چیکار کنم؟؟؟ خدا رو چه دیدین شاید اینجا هم یه استعدادی داشته باشم خیلی ئاجبه حتما کمک کنید

Hoaxes
10-02-2008, 14:15
بله این اتفاق افتده خصوصا همون شبی که ون مطلب رو خوندم که رو آدم تاثیر میذاره به مامانم گفته بودم شب گاهی بیاد بهم سر بزنه یکی از دوستام هم قرار بود بهم بزنگه هر چند ساعت یبار که نترسم اما نمیدونم چرا تا اونا شروع کنن من شروع میکردم مثلا قبل از اومدن مامانم بیدار میشدم و میدونستم الان مامانم میخواد بیاد تو (30 ثانیه قبلش ) اما هی میترسیدم نکنه در باز شه و یک دیگه بیاد جای مامانم یه دوست هم دارم که شبا قبل خواب برام زنگ میزنه و داستان های وحشتناک تعریف میکنه البته چون خیلی میخندیم از وحشتناک بودن در میاد یه مشکل هم دارم اینه که نمیتونم نخونم یا نبینم اصلا خیلی حال میکنم از اینکه خودم رو بترسونم یه جوری این حس رو دوست دارم اما نه همیشه مثلا وقتی تنهام دیگه دوست ندارم الان هم که قبل از خواب دعا میخونم اما انقد از نماز شب میترسم همیشه فکر میکنم یکی پشتمه انرژی درمانی هم که نمیتونم برم چون خانواده اصلا قبول ندارن بر خلاف منیه سوال وقتی یه مشکلی پیش بیاد که نشه واسه چند روز نماز خوند انرژیمون کم میشه؟؟؟ چیکار کنم تو این مدت انرژیم ثابت بمونه؟؟؟حالا زیاد نشد هم نشداگه به خاطر انرژی میخوای نماز بخونی ، بهتره که اصلا نخونی



آقا درست شد
دمت گرم
امروز رفتم پیش استادم در مورد همین فرکانس هم پرسیدم
گفت درسته ولی گوش کردنش بدون انجام بعضی کارها به آدم صدمه میزنه
باید TM بلد باشی ؟!خواهش میکنم

فرکانسا به خودی خود جواب میده ، من خودم با همین فرکانسایی که گذاشتم برا دانلود ، همرو که رو هم میشه حدود یه ساعت ، رو گوش دادم ، توی فرکانس چاکرای شیش بود که برون فکنی کردم

ولی این که باید قبلش یه کارایی بکنی ، نه ربطی نداره ، همین طوری تاثیر داره

تی ام هم لازم نیست ، اصلا تی ام ربطی به فرکانسا نداره ، اون مدیتیشنه ، این یه چیز دیگس ، گوش بده چیزیت نمیشه!



سلام
من حدودا چند ماه هست که تجربه ی جدیدی پیدا کردم با کسی در میون نذاشتم چون کسی رو پیدا نکردم :
وقتی به یک نقطه تمرکز می کنم و سعی می کنم هوا رو ببینم ( مخصوصا وقتی به آسمان نگاه می کنم ) ذراتی رو می بینم که یه حالت روشن و خاموش شدن دارند ذرات سفیدی هستند و به هیچ وجه حضور فیزیکی ندارند چون بارها خواستم بگیرمشون ولی موفق نشدم . می خواستم ببینم کسی میدونه چی هستن؟؟
ممنونسلام ، اون چیزایی که شما دیدی ، اگه یه کم واضح تر تجسمشون کنی ، شاید بتونم دقیق بگم چین ، ولی تا این جایی که من فهمیدم ، یه سری فرکانس هستن تو هوا که اونا رو دیدی ، اگه خواستی این قدرت رو تقویت کنی ، بیا تو چت بت میگم ، چون اگه اینو بدون هیچ تمرینی دیدی ، خیلی حرفه ای هستی!



سلام علیکم منم این چیزا رو از بچگی میدیدم اما بعد ها فکر کردم لابد ملکول های هواست چون تو یه محیط های باز و طبیعی بیشتر میبینم چه بهتر که دمه ظهر هم باشه فکر کنم همون ملکول های هواست البته این استدلال منه حالا جدا اگه کسی چیزی میدونه بگه شاید ملکول هوا نباشه و من طبق معمول که جوابی پیدا نکردم واسه خودم توهم زدمانرژی مواده ، اگه عکس های هاله ها رو دیده باشی ، میبینی که این ذرات توی نور هاله هستن ، میشه گفت یه انرژی هست




عزیز من پست شما رو کامل خوندم ببینیم من تا حدودی می تونم هاله ی دور دستان خودم رو به صورت خیلی ضعیف تشخیص بدم ولی به هیچ وجه من این ذرات رو در هاله ی خودم ندیدم وقتی به یک آسمون خیری میشم مخصوصا اگه روز و صاف هم باشه اون موقع خیلی زیاد میشن به هر حال من در مورد اجسام هم می تونم هاله هاشون رو تشخیص بدم ولی فقط یه لایه ی محو هست و اصلا رنگ رو تشخیص نمی دم .
به هر صورت ممنون از لطفتون
اگه عینک کرلیان داری که میتونی اون ذرات رو ببینی ، اگه عکسایی که از هاله گرفته باشن رو ببینی ، دقیقا این ذرات رو توش میبینی





دوست خوبم HOaxe

من این فرکانسها رو دانلود کردم ولی انگار کامل نگرفتم
لطفاً بگید این مدت زمانهایی که این فرکانسها ضبط شده برای هرچاکرایی درسته؟؟؟
چاکرای 1 : 7:33
چاکرای 2 : 7:42
چاکرای 3: 7:42
چاکرای 4: 7:42
چاکرای 5: 6:02
چاکرای 6: 7:40
چاکری 7: 7:34
تا اون جایی که یادمه همین حدودا بود ، دور و بر هفت بود .... درسته ، چون من الان دسترسی ندارم نمیتونم دقیق بگم ، ببین مشکل یکی دو دقیقه نیس ، اگه خیلی کم بشه اونوقت مشکل میشه ، 99 درصد هم مطمنم همین زمانا بودن ، خیالت راحت باشه ، گوش بده






راستی چند وقت پیش درباره ی انرژی نماز صحبت میکردین من یه مشکلی دارم نمیدونم چرا اینطوریه اگه میشه راهنماییی کنید دوستان
وقتی نماز میخونم سرگیجه دارم شدیدا انرژی از دست میدم یعنی به سختی بلند میشم و میشینم سرم از داخل درد میگیره سجده که اصلا نمیتونم برم میرم پایین باید بلند شم انقد اذیت میشم که حتی نفس هم نمیتونم بکشم الان چند وقته که بیشتر اینطوری میشم بیشتر وقتیه که حواسم رو جمع میکنم اگه بخوام تند بخونم و زیاد اهمیت ندم زیاد اذیتم نمیکنه اگه نماز واجب نبود صد در صد میذاشتمش کنار من وقت نماز چشمامو میبندم اما وقتی دارم میخونم اصلا یادم نیست وقتی تموم میشه تازه یادم میاد چشام بسته بوده کلا اینطوری تمرکزم بیشتره
چیکار کنم دیگه اینطوری نشه بتونم راحت باشم وقت نماز؟؟؟
ببخشید که زیاد سوال میکنم اما این خیلی مهمه لطف کنید کمکم کنید من به نماز خونددن نیاز دارمخوب این بیشتر انگار مشکل فیزیکیه ، منم بعضی موقع ها که غذا نمیخورم یا بنا به هر دلیلی که سرم درد میگیره ، نمیتونم سجده برم...




ولی خب راه جالبی برای گرفتن ایده است همین که به یه موضوعی فکر کنیم و خوابمون ببره . ممکنه به یه موضوع علمی فکر کنیم و بقیه اش رو ضمیر ناخودآگاه ادامه بده و بهتر هم بشه .
یه سوال داشتم ، آیا میزان خستگی به تمرینات اثر می کنه ؟ یعنی اگه من زیاد خسته باشم می تونه موفق تر عمل کنه تمرین ؟
ممنون
طبق تجریه ای که من دارم ، اگه خسته باشی و تمریناتی بکنی بهتر انجام میشه ، چرا که تو یه حالت خواب و بیداری(خلسه ی سبک) هستی و در خلسه قدرت مغز خیلی بیشتر از حالت بیداریه.





دوستان من زبونم مو در آورد یک زمانی به التماس افتاده بودم که یکی برون فکنی رو برام توضیح بده و یک روش خوب بهم معرفی کنه ولی کسی باهام همکاری نکرد جز یکی از دوستان که سایت ارواح رو معرفی کرد و واقعا سایت بی نظیری بودمن روش ساده تر و قدرتمند تری سراغ دارم اگه خواستی بیا چت بت بگم







روايات که هيچ، تمام بزرگاني که ما ديديم هم ميگن خواب صبح قبل از غروب مکروه هست (حالا دليلش چه باشد نميدانيم) و ميگن که اگر خيلي هم خوابتون مي آمد بذاريد آفتاب طلوع کنه بعد بخوابيد.

راستي کسي نيست من رو راهنمايي کنه، يه جوري آموزش بده چي کار بايد بکنم؟

يک سوال:
آيا شما در حال حاضر کسي از بزرگان و اهل معرفت رو ميشناسيد؟ در ايران و در قيد حيات؟
انسان راه رفته؟
خواب در بین الطلوعین که مکروهه ، دلیلش رو مثل این که میگن در این ساعت ، نه شبه ، نه روزه ، برای همینم هر کس خواب باشه ، یه سری انرژی منفی کسب میکنه ، و هر کس بیدار باشه ، انرژی مثبت کسب میکنه ، میگن در این ساعت ، از کهکشان یه چیزایی به امواجی بر خورد میکنه با زمین که برای سلامتی انسان مفیده... برای همینم شیطان سعی میکنه در این ساعت حالت خوابی رو ایجاد کنه ، من سعی میکنم بیدار باشم در این ساعات.... در مورد سوال دومتم : بهجت

darya_Sh
10-02-2008, 15:26
طبیعت خواب در محدوده ی سایکو فیزیولوژی :

خواب در این زمینه نوعی از حالت انسان است که مراحل مختلف آن با منحنی های الکتروآنسفالوگرام به شرح زیر مشخص می شوند :

* مرحله اول از ترکیب بی نظم (( امواج بتا )) تشکیل می شود که 4 تا 8 دور در ثانیه تناوب دارند . به صورتی اتفاقی ، برخی فعالیتهای الکترکی با ولتاژ کم هم مشاهده شده و به ندرت فعالیت شبه آلفا _ امواجی 1 تا 2 تناوب کندتر از امواج آلفای شرایط بیداری انسان _ و به ندرت امواج آلفا ( با 8 تا 13 دور در ثانیه )

* مرحله دوم شامل فعالیت الکتریکی با منحنی های دو کی شکل است که 14 دور در ثانیه تناوب دارند .

* مرحله سوم و چهارم به مقادیر زیاد و در حال افزایشی ( گاهی تا 100% ) از امواج دلتا را دارند که 1 تا 3 دور در ثانیه نوسان داشته و دامنه آنها بسیار زیاد بوده و همراه با آنها فعالیتهای دو کی شکل هم مشاهده می شود . مرزبندی دقیق و قاطعی بین مراحل دوم و سوم و چهارم خواب وجود نداشته و قضاوت ها در این زمینه فردی و یا قراردادی است و درصد امواج دلتا در این دوره ها یک معیار مهم طبقه بندی است .



مرحله اول از آن جهت به راحتی از مراحل بعد قابل تشخیص است که در آن امواح دلتا و دوکی وجود ندارند .

مراحل 1 تا 4 خواب با شاخص فعالیت الکتریکی مغز لزوما و همیشه با مراحل عمق خواب ها از سبک تا سنگین یا عمیق ، همسو نیستند . برای اجتناب از بحث های پیچیده تخصصی ، ما خواب را به 2 دوره تقسیم می کنیم :

1-دوره اول خواب که با مرحله اول فعالیت الکترکی مغز همگام و معادل است.
2-دوره دیگر بدون تمایز شامل مراحل دوم ، سوم و چهارم فعالیت الکتریکی مغز شده و آن دوره ( غیر از دوره اول خواب ) نامیده می شود .

اگر انسان از این دوره خواب بیدار شود و احساس او در این دوره از خواب پرسیده شود ، در دوره اول که در فواصل 10 دقیقه تا 50 دقیقه بعد از خوابیدن حاصل می شود ، فرد رویا یا خواب می بیند . ولی در دوره غیر از دوره اول ، به استنباط خاصی می رسد که می توان آن را معادل با فکر کردن دانست .

در دوره اول خواب ، یک سلسله حرکات تند و هماهنگ با خواب یا رویایی است که انسان در این مرحله می بیند . این حرکات تند چشمی در ( غیر از دوره اول خواب ) مشاهده نشده و تنها احتمال دارد در این مراحل برخی از حرکات کند و چرخشی در چشم ها پدیدار گردند .

دوره اول خواب را ما دوره رویا دیدن می نامیم و این شاخص فعالیت مغزی و پدیده های ذهنی مرتبط با آنست . در دوره بعدی خوابیدن ، از رویا خبری نیست و مغز فعالیت های دیگری دارد که موضوع بحث ما در این مقاله نیست . در تمام دوره و زمانی که منحنی الکترکی مغز مرحله اول الکتروآنسفالوگرام را نشان می دهد ، حرکات تند و همسوی چشمی هم وجود دارند و به عبارت دیگر رویت رویا وجود دارد ، اعم از اینکه انسان پس از بیداری این خواب ها را به یاد بیاورد یا نه .

در انسانهای سالم ، دوره های اول و غیر اول خواب با نوساناتی جابجا می شوند و بر اثر آن در هر دوره اولی ، انسان خواب جدید یا متفاوتی می بیند . در موقع شروع خواب ( از چند ثانیه تا یکی دو دقیقه ) فعالیت الکتریکی مغز مرحله اول آنسفالوگرام را نشان می دهد ولی از حرکات تند چشمی نشانه ای نیست . در این دوره کوتاه ، انسان بیشتر به خیالبافی ذهنی مشغول است و هنوز رویا به معنای متعارف آن را مشاهده نمی کند . در هر دوره 90 دقیقه ای ، یک دوره پیدایش رویا ممکن است به 10 دقیقه برسد ولی به طور خلاصه دوره اول خواب 20 تا 30 درصد کامل زمان خواب را در افراد جوان تشکیل می دهد و 3 تا 6 نوسان را شامل می شود . هرچند این مقادیر و نسبت ها در یک فرد نسبت به فرد دیگر اختلافاتی را نشان می دهد ، ولی این اختصاصات در یک فرد مشخص ثابت بوده و در شبهای مختلف تفاوتی با یکدیگر ندارند.

در یک دوره خاص از منحنی مرحله اول الکتروآنسفالوگرام ، انسان ممکن است چند رویای متفاوت ببیند و حرکات بزرگ و چشمگیر بدن انسان با نوع و موقع این رویاها مرتبط است .

darya_Sh
10-02-2008, 15:48
کاش یکی میفهمید چقدر خسته شدم میخندین یا چه میدونم توصیه میکنید اما دقیقا مثل یه آدمی میمونم که توی دریا گم شده به زور شنا بلده اما از دست و پا زدن هم خسته س جدیدا احساس افسردگی شدیدی میکنم دیگه حتی حوصله برون فکنی رو هم ندارم میگم که چی بشه اصلا واقعا که چی بشه؟؟؟ آخرش که چی؟؟؟
راستی میخوام بدونم روشی هست که باهاش بتونم با مادر بزرگم که تازه فوت شده ارتباط برقرار کنم؟؟؟ مادرم خیلی ناراحته میگه فقط بدونم اونجا راحته دیگه مشکلی نیست
کسی اینجا میدونه باید چیکار کنم؟؟؟ خدا رو چه دیدین شاید اینجا هم یه استعدادی داشته باشم خیلی ئاجبه حتما کمک کنید

دوست عزیز نه خنده داره ، نه غصه ... این جور دپریشنها طبیعیه . من هر زمان اینطور میشم با قرار دادن خودم تو حال و هواهای متافیزیکی خیلی بهتر میشم . اگر تمرین برونفکنی انجام میدید سعی نکنید به هدف فکر کنید که چی بشه ؟ اصلا به عنوان یه جور تفریح مفید بهش نگاه کنید ، مطمئنا اینطور کمتر احساس بی حوصلگی نسبت بهش می کنید . :20:

اولا تسلیت میگم فوت مادربزرگتون رو . ان شالله که روحشون در آرامش کامل به سر می بره . اصلا جای نگرانی نیست( در کل ) ! مطمئن باشید هرچی باشه وضعیت اونجا در کل بهتر از این وره ( این دنیا رو میگم ) :46:
یکی از فواید برونفکنی همینه که می تونه زمینه ای باشه برای دیدار ارواح . یعنی وقتی روحتون وارد بعد بعدی میشه ممکنه خیلی چیزها رو مشاهده کنید مثل ارواح ، و حتی می تونید روح کسی که مرده با کسی که زنده هست رو هم تشخیص بدین ( یعنی می تونید روح کسی رو ببینید که اون هم مثل شما برونفکنی کرده ) خب اینها در مراحل خیلی پیشرفته ی برونفکنی صورت می گیره . . . نه تنها تمرین کافی که به هر حال اون استعداد قوی هم لازمه .
اما برای ارتباط با روح مادربزرگتون ، کسی که مدیوم باشه می تونه این کار رو انجام بده .
خب البته بعید هم نیست شما استعداد مدیومی ( ازتباط با ارواح از طرق مختلف ) نداشته باشید . :31: احتمالا این هم مثل سایر استعدادهاتون شاید شکوفا نشده :46: اگر مایل باشید چند تا تمرین هم برای پرورش استعداد مدیومی قرار بدم .
به هر حال توجه داشته باشید که این کار هر کسی نیست . :46: تازه اگر هم کسی این کاره باشه تضمینی وجود نداره که حتما بتونه . چون شاید روح مورد نظر این اجازه رو نداشته باشه و خدای بزرگ صلاح ندونه . در هر صورت در موارد استثنائی و اگه نیاز باشه ( و خدا صلاح بدونه ) روح مورد نظر می تونه از طریق خواب وارد بشه ... :46:

winter+girl
10-02-2008, 17:44
دوست عزیز نه خنده داره ، نه غصه ... این جور دپریشنها طبیعیه . من هر زمان اینطور میشم با قرار دادن خودم تو حال و هواهای متافیزیکی خیلی بهتر میشم . اگر تمرین برونفکنی انجام میدید سعی نکنید به هدف فکر کنید که چی بشه ؟ اصلا به عنوان یه جور تفریح مفید بهش نگاه کنید ، مطمئنا اینطور کمتر احساس بی حوصلگی نسبت بهش می کنید . :20:

اولا تسلیت میگم فوت مادربزرگتون رو . ان شالله که روحشون در آرامش کامل به سر می بره . اصلا جای نگرانی نیست( در کل ) ! مطمئن باشید هرچی باشه وضعیت اونجا در کل بهتر از این وره ( این دنیا رو میگم ) :46:
یکی از فواید برونفکنی همینه که می تونه زمینه ای باشه برای دیدار ارواح . یعنی وقتی روحتون وارد بعد بعدی میشه ممکنه خیلی چیزها رو مشاهده کنید مثل ارواح ، و حتی می تونید روح کسی که مرده با کسی که زنده هست رو هم تشخیص بدین ( یعنی می تونید روح کسی رو ببینید که اون هم مثل شما برونفکنی کرده ) خب اینها در مراحل خیلی پیشرفته ی برونفکنی صورت می گیره . . . نه تنها تمرین کافی که به هر حال اون استعداد قوی هم لازمه .
اما برای ارتباط با روح مادربزرگتون ، کسی که مدیوم باشه می تونه این کار رو انجام بده .
خب البته بعید هم نیست شما استعداد مدیومی ( ازتباط با ارواح از طرق مختلف ) نداشته باشید . :31: احتمالا این هم مثل سایر استعدادهاتون شاید شکوفا نشده :46: اگر مایل باشید چند تا تمرین هم برای پرورش استعداد مدیومی قرار بدم .
به هر حال توجه داشته باشید که این کار هر کسی نیست . :46: تازه اگر هم کسی این کاره باشه تضمینی وجود نداره که حتما بتونه . چون شاید روح مورد نظر این اجازه رو نداشته باشه و خدای بزرگ صلاح ندونه . در هر صورت در موارد استثنائی و اگه نیاز باشه ( و خدا صلاح بدونه ) روح مورد نظر می تونه از طریق خواب وارد بشه ... :46:


ممنونم از لطفت اگه میشه روش ها شو بذارید
HAOX فکر نمیکنید بعضی وقتا بحث های قدیمی رو دوباره باز نکنیم بهتره؟؟؟؟ الان مثلا شما کلا موضوع انرژی و نماز رو کشوندی اینجا بعد این جواب رو میدی؟؟؟ نمیدونم والله

درباره ی برون فکنی دوستان گفته بودن که وقت خستگی بهتره اما شدیدا مخالفم همیشه این بهتر نیست خصوصا اگه خستگی خواب باشه انگار داریم خودمون رو گول میزنیم به ظرم هر وقت که وقتش باشه آدم احساس نیاز میکنه این حتی میتونه تو زمان کار و تلاش هم باشه اگه اشتباه میکنم بگین

Hoaxes
10-02-2008, 18:07
haox فکر نمیکنید بعضی وقتا بحث های قدیمی رو دوباره باز نکنیم بهتره؟؟؟؟ الان مثلا شما کلا موضوع انرژی و نماز رو کشوندی اینجا بعد این جواب رو میدی؟؟؟ نمیدونم والل

اول این که هوآکس نه و هوآکسز

دوم این که من هر چی رو که صلاح بدونم میکشم وسط ، فمیدی؟!

darkstreet
11-02-2008, 09:32
دوستان آی دی یاهوشون رو بذارن تا باهم انلاین گفتگو کنیم ماله من:
ranger2005xxx@yahoo.com
هست

کاش یکی میفهمید چقدر خسته شدم میخندین یا چه میدونم توصیه میکنید اما دقیقا مثل یه آدمی میمونم که توی دریا گم شده به زور شنا بلده اما از دست و پا زدن هم خسته س جدیدا احساس افسردگی شدیدی میکنم دیگه حتی حوصله برون فکنی رو هم ندارم میگم که چی بشه اصلا واقعا که چی بشه؟؟؟ آخرش که چی؟؟؟
راستی میخوام بدونم روشی هست که باهاش بتونم با مادر بزرگم که تازه فوت شده ارتباط برقرار کنم؟؟؟ مادرم خیلی ناراحته میگه فقط بدونم اونجا راحته دیگه مشکلی نیست
کسی اینجا میدونه باید چیکار کنم؟؟؟ خدا رو چه دیدین شاید اینجا هم یه استعدادی داشته باشم خیلی ئاجبه حتما کمک کنید

در مورد افسردگی بهترین روش خشمگین شدنه یعنی اگه یه وقت دیدید افسرده شدید حالت خشم به خودتون بگیرید البته من تابه حال امتحان نکردم ولی توی کتابهای روانشناسی خوندم
اون اواتاری که برای خودتون انتخاب کردید خودش اخر افسردگیه سعی کنید از تصاویر و افراد افسرده دوری کنید
یکبار دیگه هم گفتم غم و ناله برای چیزهایی که نیست یا از دست رفته ادم رو به هیچی نمی رسونه باید همیشه شاد باشی حتی اگه خبر فوت یکی از عزیزانت رو بهت دادن



در مورد مادربزرگتون: روش های ارتباط با ارواح وجود دارن که خیلی هم خوب جواب میدن ولی باید تخصص داشته باشی ممکنه جلسه اول که بدون هیچ تجربه ای ارتباط برقرار می کنی بکشنت یا اونقدر جنها خودشون رو جلوت ظاهر کنن که سکته کنی
اگه تهران هستی افراد باتجربه زیادی اونجا هستن که همیشه با ارواح ارتباط دارن می تونی از انجمن های ارتباط با ارواح اونها رو پیدا کنی و ازشون کمک بگیری


در جواب دریا:
خوب یکم اغراق کردم که بیشتر مردم می تونن هاله رو ببینن منظورم این بود که به نسبت تعداد این افراد زیاده و خیلی ها ذرات نورانی و هاله رو میبینن ولی چون اعتقادی به این مسائل ندارن با خودشون می گن دچار توهم شدن

winter+girl
11-02-2008, 10:48
دوستان آی دی یاهوشون رو بذارن تا باهم انلاین گفتگو کنیم ماله من:
ranger2005xxx@yahoo.com
هست


در مورد افسردگی بهترین روش خشمگین شدنه یعنی اگه یه وقت دیدید افسرده شدید حالت خشم به خودتون بگیرید البته من تابه حال امتحان نکردم ولی توی کتابهای روانشناسی خوندم
اون اواتاری که برای خودتون انتخاب کردید خودش اخر افسردگیه سعی کنید از تصاویر و افراد افسرده دوری کنید
یکبار دیگه هم گفتم غم و ناله برای چیزهایی که نیست یا از دست رفته ادم رو به هیچی نمی رسونه باید همیشه شاد باشی حتی اگه خبر فوت یکی از عزیزانت رو بهت دادن



در مورد مادربزرگتون: روش های ارتباط با ارواح وجود دارن که خیلی هم خوب جواب میدن ولی باید تخصص داشته باشی ممکنه جلسه اول که بدون هیچ تجربه ای ارتباط برقرار می کنی بکشنت یا اونقدر جنها خودشون رو جلوت ظاهر کنن که سکته کنی
اگه تهران هستی افراد باتجربه زیادی اونجا هستن که همیشه با ارواح ارتباط دارن می تونی از انجمن های ارتباط با ارواح اونها رو پیدا کنی و ازشون کمک بگیری


در جواب دریا:
خوب یکم اغراق کردم که بیشتر مردم می تونن هاله رو ببینن منظورم این بود که به نسبت تعداد این افراد زیاده و خیلی ها ذرات نورانی و هاله رو میبینن ولی چون اعتقادی به این مسائل ندارن با خودشون می گن دچار توهم شدن

مرسی راهی که گفتین رو امتحان میکنم در ضمن من اهل تهرران نیستم تو رشت هستم اینجا هم نمیدونم چه خبره اما حالا یه امتحان کنم که بد نیست مگه نگفتید بهتره آدم نترس باشه و به این فکر کنه آخر هر چیز مرگه؟؟؟؟

winter+girl
11-02-2008, 10:49
اول این که هوآکس نه و هوآکسز

دوم این که من هر چی رو که صلاح بدونم میکشم وسط ، فمیدی؟!



نچ.............................................. ....

hermione
11-02-2008, 14:17
من تقریبا از همون اول زندگیم گردو غبار هایی مشکی رو توی هوا معلق می بینم که با سرعت ملایمی به هر طرف در حال حرکت هستند که نمی دونم دلیلش چیه ؟

در ضمن حدود 5 سال هست که بعضی وقتها جرقه های زرد رنگی رو توی هوا می بینم که به سرعت از بین می روند . وجود خارجی هم ندارند . کسی می تونه منو راهنمایی که اینا چه چیزی می تونه باشه؟

darkstreet
12-02-2008, 01:09
من تقریبا از همون اول زندگیم گردو غبار هایی مشکی رو توی هوا معلق می بینم که با سرعت ملایمی به هر طرف در حال حرکت هستند که نمی دونم دلیلش چیه ؟

در ضمن حدود 5 سال هست که بعضی وقتها جرقه های زرد رنگی رو توی هوا می بینم که به سرعت از بین می روند . وجود خارجی هم ندارند . کسی می تونه منو راهنمایی که اینا چه چیزی می تونه باشه؟

ُسلام
دوستان توجه داشته باشید که بیماری های چشم و اختلالات اعصاب رو نباید با هاله بینی و قدرت ها ماورایی اشتباه گرفت مثلا یک عارضه چشمی به نام مگس پران وجود داره که باعث میشه فرد در هوای ذراتی مثل مو ببینه که با حرکت چشمش حرکت می کنن
یا مثلا حرکات سریع و شدید بدن و ستون فقرات می تونه باعث بروز یک صدمه جزئی به مغز بشه و نتیجش هم دیدن یک سری ذرات نورانی در هواست من خودم دیروز یه بار اینجوری شدم

ensan_noor
13-02-2008, 15:46
Hoaxes
سلام می خواستم ببینم چرا اون فرکانسهایی که برای چاکراها گذاشته بودی دانلود نمی شه . می شه کمکم کنی منتظر جوابت هستم

hamidak
13-02-2008, 21:12
سلام
می خواستم ببینم این فرکانسا چه قدر تاثیر دارن ؟ با چه قدر گوش دادن چاکراها باز می شن ؟

Moharishi
14-02-2008, 10:02
چرا بن شده آخه ؟ :31: کجا شیطونی کرده ؟ سوتی بازار ؟ :27:چرا انقدر سخت می گیرن آخه ؟ بابا اقا رامین که پسر خوبیه . نمی دونم اصلا چرا یوزرشو گذاشته Ramin.badboy :31: نمیشه وساطت کرد از بنیت دربیان ایشون ؟

:11:من مطمئنم که رامین همین جاهاست چشم بصیرت میخواد ببینی:31:
متاسفانه به خاطر کنکور اصلاً وقت نمیکنه بیاد تو نت
براش دعا کنید که قبول بشه
ولی اگه مسئولان محترم اون یوزرشو فعال کنند {ramin.badboy} ممنون میشه
با اون بیشتر حال میکنه:46:

ensan_noor
15-02-2008, 10:21
سلام به همتون
می خواستم یه تجربه از قدیما را بگم
اخرای شب بود خیلی خوابم میومد همینطور که لامپ روشن بود و دراز کشیده بودم خوابم برد صدای رادیویی که روشن بود کار خودشا کرد و بیدارم کرد بلند شدم برم لامپ را خاموش کنم ولی در کمال تعجب هر چی کلید لامپ را پایین و بالا کردم هیچ اتفاقی نیوفتاد این حادثه که شک زیادی توی من ایجاد کرد یکدفعه به این فکرم انداخت نکنه خودم نیستم و از اونجایی که وقتی خیلی خسته هستم تا میاد خوابم ببره سعی می کنم هوشیاریم را حفظ کنم خلاصه مطمئن شدم که بجای اینکه با بدن فیزیکیک بلند شم بدن اتریکم ازم جدا شده و رفته طرف کلید لامپ خلاصه بجای اینکه از این تجربه زیبا استفاده کنم به فکر این افتادم که ایا می شه به بدنم برگردم و دیدم بالای بدنم معلقم و با کمی تمرکز روی تنفسم برگشتم . حیف شد زود برگشتم.

ensan_noor
15-02-2008, 10:22
تاثیر فرکانسها روی هر کسی فکر کنم بستگی به خود اون شخص داشته باشه
راستی تونستم اونا را دانلود کنم

در ضمن من گفتم صبح بخوابید ولی اونم می دونم که خوابیدن اون وقت باعث کاهش روزی می شه و خیلی موارد دیگه مثلا شیطون لشگرش را دم صبح و موقع غروب افتاب جمع می کنه و بیشترین تلاشش را این موقع انجام می ده ولی اینا هم گفتم اگه کسی واقعا مشتاق هست که به تجارب زیبا دلنشین دوست داشتنی و عالیه بیداری در رویا و برونفکنی دست پیدا کنه تنبلی را کنار بذار صبح ساعت 3 بیدار بشه حداقل 1 ساعت بیدار بمونه مخصوصا اگه توی تاریکی باشه بهتره چون فشار خواب بیشتر می شه بعد که دیگه نتونست تحمل کنه به فکر به بیداری توی خواب یا برونفکنی و اینکه مثلا ساختن تصاویر ذهنی برای بالا رفتن از یه ساختمان چند هزار طبقه بعد رها کردن خودش را انجام بده و کارای دیگه که این زمان خیلی موثره و خواهد دید چه تجارب لذت بخشی بدست می یاره
فراموش نکنید از خود راه لذت ببرید نه از خود مقصد.
بابای

hamidak
15-02-2008, 11:41
با سلام
من دو روزه که دارم از این فرکانسا استفاده می کنم ولی یه مشکلی برام پیش اومده فکر کنم که برعکس عمل می کنه . روز بعد از شبی که چاکرای اول رو گوش دادم ( البته فعالیت بدنیم هم زیاد بود ) خیلی خیلی خسته شده بودم . شب دوم هم که گوش دادم همش خواب های شهوت انگیز میدیدم مساله چیه؟

hamidak
15-02-2008, 13:22
راستی یادم رفت بگم که من دیشب قبل از خواب به هیچ گونه مسایلی فکر نکرده بودم که اونجور خواب ها رو دیدم .

ensan_noor
15-02-2008, 13:55
خب چرا می گی برعکس عمل می کرد تا جایی که من می دونم از مواردی که به چاکرای اول مربوط می شه یکیش همین چیزاست. یا شنیدم رنگ قرمز باعث تحریک شدن انسان میشه و بخاطر اثرش روی چاکرای اول هست.
البته منم هنوز نمی دونم فعالیت چاکرا چطور باشه خوبه مثلا می گن سه چاکرای پایینی به چاکرای حیوانی معروفند سه چاکرای بالایی به چاکراهای معنوی و چاکرای قلب پل ارتباطی این دو گروه هست .
خب حالا اگه مثلا چاکرای اول درست کار نکنه قسمتهای مربوط به اون دچار تداخل می شه اگ پر کارم باشه فکر کنم مشکل ساز می شه . بچه ها اگه کسی اطلاعی داره ممنون می شم بگه.
بگذریم

hamidak
15-02-2008, 16:44
اینم خصوصیات اخلاقی چاکراها . گفتنش بهتر از نگفتنشه


چاکرای هفتم :
سیستم عصبی بدن . دروازه الهی

چاکرای ششم :
توهم و خیال بوسیله قده هیپوفیز........نقطه مقابلش : دریافت الهامات

چاکرای پنجم :
تهمت – دروغ – غیبت – قضاوت – بد و خوب (یعنی بگی این خوبه یا این بده) – حب و بغض..........نقطه مقابل :صداقت

چاکرای چهارم :
کینه – تنفر – حسادت............نقطه مقابل : عشق بدون شرط

چاکرای سوم :
طمع – غرور – زیاده خواهی...........نقطه مقابل : بی نیازی

چاکرای دوم :
شهوت – زیاده خواهی – خود خواهی ...........نقطه مقابل : زیبا پرستی
سلام به همراه همیشگی انسان نور .
راستش در چند صفحه ی قبل این تاپیک یکی از عزیزان در این مورد مطلبی گذاشته بود که از این قراره :

hamidak
15-02-2008, 16:46
در مورد چاکرای اول چیزی ننوشته بودن ولی اینو می دونم که این چاکرا با نقاط استخوانی و سفت بدن مثل دندون ها ارتباط داره و خوب کار کردنش باعث بی عیبی این سیستم ها میشه .

7aft
15-02-2008, 19:46
سلام: دوستانی که مدعی جدا کردن روح از بدن هستند باید خدمتشون عرض کنم که در حالت جدا شدن روح از بدن بایدجسم خود را جدا از خود مشاهده کنی و در ضمن فضای موجود که با جسم خود در آن بودید را مثل قبل نمی بینید و تقریبا به عنوان مثال اگر در یک اتاق هستید پر از وسایل آن وسایل را دیگر نمی بینید. جدا کردن روح از بدن اینه. این تجربه شما را هم من داشتم اما نمی دونم چیه. به خاطر لحنم عذر می خوام.

ensan_noor
16-02-2008, 12:01
راست می گی زمان جدا شدن روح بشدت فاصله واقعیت و توهم کم می شه
و در بخاطر تغییر دید انسان محل اشیا عوض می شه ولی اگه کسی روی خوش کنترل داشته باشه کاملا همه چیز همونطوری هست که توی واقعیت هست

hamidak
16-02-2008, 17:59
نوشته شده توسط shahram02 مشاهده تاپيک
اینم خصوصیات اخلاقی چاکراها . گفتنش بهتر از نگفتنشه


چاکرای هفتم :
سیستم عصبی بدن . دروازه الهی

چاکرای ششم :
توهم و خیال بوسیله قده هیپوفیز........نقطه مقابلش : دریافت الهامات

چاکرای پنجم :
تهمت – دروغ – غیبت – قضاوت – بد و خوب (یعنی بگی این خوبه یا این بده) – حب و بغض..........نقطه مقابل :صداقت

چاکرای چهارم :
کینه – تنفر – حسادت............نقطه مقابل : عشق بدون شرط

چاکرای سوم :
طمع – غرور – زیاده خواهی...........نقطه مقابل : بی نیازی

چاکرای دوم :
شهوت – زیاده خواهی – خود خواهی ...........نقطه مقابل : زیبا پرستی


سلام این پست رو تو صفحه ی قبلی زدم گفتم شاید ندیدین .

@R3Z
16-02-2008, 19:28
سلام
بچه ها من تو جريان اين تاپيك نيستم و نميتونم حدود 220 صفحه رو بخونم
ميشه يه توضيح به من بديد تا منم تو جريان باشم؟
شما ميتونيد روحتونو از جسمتون جدا كنيد؟؟؟

darkstreet
16-02-2008, 22:53
دوستان سلام
شرمنده یه چند روزی سرم شلوغه
آواتارم رو حال می کنین؟!!!!

darya_Sh
17-02-2008, 08:57
سلام: دوستانی که مدعی جدا کردن روح از بدن هستند باید خدمتشون عرض کنم که در حالت جدا شدن روح از بدن بایدجسم خود را جدا از خود مشاهده کنی و در ضمن فضای موجود که با جسم خود در آن بودید را مثل قبل نمی بینید و تقریبا به عنوان مثال اگر در یک اتاق هستید پر از وسایل آن وسایل را دیگر نمی بینید. جدا کردن روح از بدن اینه. این تجربه شما را هم من داشتم اما نمی دونم چیه. به خاطر لحنم عذر می خوام.

ضمن تایید حرف های دوست عزیزمون (ensan_noor) باید بگم که خب این چیزا در کل بستگی داره به میزان تمرکزشخص ، و اینکه ترس رو از خودش دور کنه و نترسه و خیلی دیگه از شرایط روحی و محیطی و .... هرچقدر میزان ترس کمتر باشه و تمرکز شخص بیشتر ، بهتر می تونه اطراف رو ببینه . نه تنها وسایل فیزیکی اطراف رو به همون شکل که هست ... بلکه حتی می تونه خیلی بهتر و واضحتر و درخشانتر هم ببینه رنگها و اجسام رو ! یعنی تا این حد .... که میگم اینا به اون عوامل بستگی مخصوصا میزان تمرکز . اگه مثلا ترس وجود داشته باشه ممکنه اطراف رو تاریک و مبهم ببینه یا شخص اگر در اون لحظه خودش رو تو آینه ببینه حتی شاید وحشت کنه ! چون ممکنه اندازه ی سرش بزرگتر از حد معمول باشه ، اجزای صورت به شکل نرمال نباشن ... ! که اگر تمرکزش رو بیشتر کنه به تدریج بر می گرده به حالت اول .


سلام
بچه ها من تو جريان اين تاپيك نيستم و نميتونم حدود 220 صفحه رو بخونم
ميشه يه توضيح به من بديد تا منم تو جريان باشم؟
شما ميتونيد روحتونو از جسمتون جدا كنيد؟؟؟

دوست عزیز در ابتدا خوش آمد میگم . اما گه شما به این مسائل علاقمند هستید بهتره لااقل یه نگاهی به چند صفحه ی اخیر بندازید ... تا حدودی در جریان قرار می گیرید .

darkstreet
17-02-2008, 21:12
سلام
يك سوال اساسي از دوستان دارم:
ما اينهمه داريم در مورد برون فكني بحث مي كنيم اصلا تا به حال كسي از ما برون فكني كرده؟
پس چرا خاطراتش رو تعريف نميكنه؟
من شخصا چون مدتيه كنترل شهوتم از دستم در رفته موقتا اين كارو كنسل كردم وگرنه حتما مي تونستم برون فكني كنم و خاطراتش رو براتون تعريف كنم

7aft
18-02-2008, 01:33
با سلام : من یکبار اینکار را کردم. اما با تمام روشهای شما متفاوت بود و اون چیزی که من دیدم کاملا با اون چیزی که شما ازش صحبت می کنید مغایر بود.منظورم از شما همه دوستانند. من وقتی این اتفاق برام رخ داد وحشت زده شدم. در حالی که من احضار جن کرده بوده. هم با مندل و هم بدون مندل. اونایی که تو این مسئله هستند غیر ممکن است از وحشتناک بودن و خطرناک بودن روش بدون مندل خبر نداشته باشند. منظورم از بیان این مطلب این بود که جدا شدن روح از بدن برای من فوق العاده وحشت ناک بود. با اینکه از نظر روحی و معنوی در سطح خوبی بودم. یعنی اعتماد به نفس داشتم.البته من به علت تفاوت دید با عده ای از دوستان تحت هیچ شرایطی نمی خوام وارد بحثها بشم. و فقط بیشتر سعیم این است که از مطالب دوستان چیزای خوبی پیدا کنم. (اعتراف می کنم که از دوستان چیزای خوبی یاد گرفتم.)

winter+girl
18-02-2008, 16:44
سلام به همگی
دوستان یه سوال برام پیش اومده بعضی از فیلم ها یا داستان ها هستن که درباره ی چیزهای نفرین شده صحبت میکنن مثل خونه ی نفرین شده یا بعضی اشیا میخواستم بدونم اینا واقعیت داره؟؟؟ اصلا ایننفرین که میگن یعنی چی؟؟؟ بیاین یکم درباره ی این چیزا صحبت کنیم امکان داره اصلا ارواح شیطانی مرگ و زندگی یا کالبد یه انسان رو تحت اختیار بگیرن ؟؟؟؟ مثلا قتل مگه میشه یه روح شیطانی انسان رو بکشه؟؟؟ اصلا روح شیططانی واقعیت داره؟؟؟ مثلا ارواح ناپاک که مسیح از جسم انسان ها میکشید بیرون چی بود همین انرژی منفی خودمونه؟؟؟ واسم خیلی مهمه بدونم

winter+girl
18-02-2008, 17:02
سلام
يك سوال اساسي از دوستان دارم:
ما اينهمه داريم در مورد برون فكني بحث مي كنيم اصلا تا به حال كسي از ما برون فكني كرده؟
پس چرا خاطراتش رو تعريف نميكنه؟
من شخصا چون مدتيه كنترل شهوتم از دستم در رفته موقتا اين كارو كنسل كردم وگرنه حتما مي تونستم برون فكني كنم و خاطراتش رو براتون تعريف كنم



بابا برون فکنی ما تا میایم بپریم یکی میگه واستا کجا تو استاد راهنما نداری تو ترسویی الان جنا میان میخورنت اگه بری دیگه بر نگردی مامان اینا گریه میکنن تو بری خنگ میشی اگه یه چیز ببینی سکته کنی؟؟؟ ما هم از خیرش فعلا گذشتیم کنکور رو بدیم بعد با خیال راحت به همه چیز میرسیم در حال حاضر بهتره ابمان مون رو قوی کنیم که بعد ها به درد همه چیز میخوره اما اگه کسی خاطره ای داشت جالبه بگه اما دقیق بگه از چه روشی بوده و توضیح بده
آواتارت قشنگه فیلم مورد علاقه ی من اما کاش از شخصیت ها ی باحال تره فیلم بود :20:

khoshgelafi
18-02-2008, 17:42
از جدا شدن روح از بدن بگین. چطوری این کارو کردین؟

milad_badboy
18-02-2008, 21:35
وستان من فقط يه سوال داشتم اونم اينه اگه كسي خود كشي كنه چه عاقبتي داره؟

hamidak
18-02-2008, 23:39
وستان من فقط يه سوال داشتم اونم اينه اگه كسي خود كشي كنه چه عاقبتي داره؟
دوست عزیز خود کشی خیلی عواقب وحشتناکی داره که شاید کسی بهش فکر نکرده بود .
فکرشو بکن کسی که 50-60 سال زندگی می کنه می تونه چقدر ثواب کنه ، چه قدر به دیگران کمک کنه ، چند نفر به دست اون نجات پیدا می کنند ، چه فرزندان صالح و خوبی از اون شخص می تونن متولد بشن و ... . حالا اگه من بیام خودکشی کنم علاوه بر این که ثواب ها رو پایمال کردم یه نسل و یه عده ی دیگه رو هم از بین بردم که خیلی وحشتناکه . چه قدر حق الناس چه قدر گناه . همه فکر می کنن خودکشی که کردن دیگه رنج و سختی تمومه ولی نمی دونن اون دنیا با غضب خدا مواجه میشن . این فرهنگ غلط رو به دیگران هم یادآور کنید تا ریشه کن بشه . من که به کسایی که خودکشی کردن نفرین می فرستم چون نمیدونید چه گناه های عظیمی مرتکب می شن . همه توی این دنیا به عنوان یه طفلکی نگاهش می کنن ولی نمیدونن که چه جنایاتی با همین یه کار انجام داده .
من یکی که توصیه می کنم هر کاری میکنید بکنید (غیر حق الناس و حق النفس ) چون خدا اونقدر بخشنده است که ممکنه ( گفتم ممکنه ) ببخشه ولی خودکشی کلی حق الناس و حق النفس پشتش هست و قابل بخشش توسط خدا نیست . امیدوارم کافی بوده باشه.

hamidak
18-02-2008, 23:45
دوست خوبم winter + girl در مورد نفرین شدن و ... من یه چیزایی رو می دونم .
ببینید کلمات و نوشتار ها ( به هر زبونی ) یا حتی دعا و گیاهان دم کردنی یه سری انرژی و نیرو هایی با خود دارند که رو زندگی افراد اثر می ذاره . حتی ارواح و اجنه به دلیل انرژی های سنگینی که دارند ( در مورد اجنه شک دارم ) می تونن رو زندگی افراد عادی و نا آماده تاثیر سوء بذارند . حالا اگه تو خونه ی شخصی قبلا توسط کس دیگه فعالیت تسخیر و احضار موجودات فراطبیعی اتفاق افتاده باشه ممکنه برای ساکن بعدی اثرات بد داشته باشه . یا اگه توسط افراد مسلط به علوم خاص که علوم غریبه خوانده میشه شخص یا اشخاصی نفرین شده باشند اون دعا یا نوشته یا هر چیزی روی اون شخص اثر می ذاره ( روش عمل کرد دقیقشون رو نمی دونم ) . اما دلیل نمیشه که به هر اتفاقی نام انرژی های منفی و نفرین و دعای بد رو بدین باید پیگیری بشه ببینید چطور میشه .
توصیه می کنم اگه مشکل خاصی دارین در سایت ارواح ثبت نام کرده و مشکلتون رو بپرسین

darkstreet
19-02-2008, 11:01
سلام به همگی
دوستان یه سوال برام پیش اومده بعضی از فیلم ها یا داستان ها هستن که درباره ی چیزهای نفرین شده صحبت میکنن مثل خونه ی نفرین شده یا بعضی اشیا میخواستم بدونم اینا واقعیت داره؟؟؟ اصلا ایننفرین که میگن یعنی چی؟؟؟ بیاین یکم درباره ی این چیزا صحبت کنیم امکان داره اصلا ارواح شیطانی مرگ و زندگی یا کالبد یه انسان رو تحت اختیار بگیرن ؟؟؟؟ مثلا قتل مگه میشه یه روح شیطانی انسان رو بکشه؟؟؟ اصلا روح شیططانی واقعیت داره؟؟؟ مثلا ارواح ناپاک که مسیح از جسم انسان ها میکشید بیرون چی بود همین انرژی منفی خودمونه؟؟؟ واسم خیلی مهمه بدونم

نظرات دوست عزیزم حمیدک در این مورد کاملا درسته فکر کنم به اون انرژی که در اجسام ذخیره میشه پسیکومتری یا یه همچین چیزی بگن
نفرین یا دعا هر دو از یک چیز نشات میگیرند و ان انرژی است


از جدا شدن روح از بدن بگین. چطوری این کارو کردین؟
ظاهرا هنوز کسی نتونسته این کار رو به طور کامل انجام بده ( توی این تاپیک) و همون طور هم که خودم گفتم کار هرکسی نیست و باید تنها هدف شما هدف معنوی باشد وگرنه به بعد های پست سقوط می کنید


بابا برون فکنی ما تا میایم بپریم یکی میگه واستا کجا تو استاد راهنما نداری تو ترسویی الان جنا میان میخورنت اگه بری دیگه بر نگردی مامان اینا گریه میکنن تو بری خنگ میشی اگه یه چیز ببینی سکته کنی؟؟؟ ما هم از خیرش فعلا گذشتیم کنکور رو بدیم بعد با خیال راحت به همه چیز میرسیم در حال حاضر بهتره ابمان مون رو قوی کنیم که بعد ها به درد همه چیز میخوره اما اگه کسی خاطره ای داشت جالبه بگه اما دقیق بگه از چه روشی بوده و توضیح بده
آواتارت قشنگه فیلم مورد علاقه ی من اما کاش از شخصیت ها ی باحال تره فیلم بود
حرف های که می زنن تا حدی درسته ولی در مقابل همه اون حرف ها شجاعت قرار داره یعنی اگه شما شجاع باشید و از هیچ چیز نترسید هیچ مشکلی برای شما پیش نمی یاد من اولین شبی که انجامش دادم داشتم از ترس می مردم!!!
اینکه کنکور داریم یا سرمون شلوغه یک بهونست که همیشه پاچمون رو میگیره من هم به خاطر همین بهونه ها فاصله زیادی با برون فکنی گرفتم نهایتا می تونید هوشیاری در خواب رو انجام بدید که دیگه وقتتون هم گرفته نشه
در مورد اواتار هم تا جای که من می دونم گاندولف بین مخاطبان ارباب حلقه ها از همه محبوب تره :10:


با سلام : من یکبار اینکار را کردم. اما با تمام روشهای شما متفاوت بود و اون چیزی که من دیدم کاملا با اون چیزی که شما ازش صحبت می کنید مغایر بود.منظورم از شما همه دوستانند. من وقتی این اتفاق برام رخ داد وحشت زده شدم. در حالی که من احضار جن کرده بوده. هم با مندل و هم بدون مندل. اونایی که تو این مسئله هستند غیر ممکن است از وحشتناک بودن و خطرناک بودن روش بدون مندل خبر نداشته باشند. منظورم از بیان این مطلب این بود که جدا شدن روح از بدن برای من فوق العاده وحشت ناک بود. با اینکه از نظر روحی و معنوی در سطح خوبی بودم. یعنی اعتماد به نفس داشتم.البته من به علت تفاوت دید با عده ای از دوستان تحت هیچ شرایطی نمی خوام وارد بحثها بشم. و فقط بیشتر سعیم این است که از مطالب دوستان چیزای خوبی پیدا کنم. (اعتراف می کنم که از دوستان چیزای خوبی یاد گرفتم.)
02-17-2008 09:12

اصلا برون فکنی به وحشت معروفه همه دفعه اول از شدت ترس بی خیالش می شن
بد نیست بگم من یه زمانی تو کار خودکشی بودم و دقیقا تجربه برون فکنی بهم دست می داد البته بعدها از همون روش برای سر به سر گذاشتن هم کلاسی هام هم استفاده می کردم احساس جالبی بود وحشت تمام وجودم رو می گرفت ولی از یه طرف دیگه حس خوبی داشتم احساس سبکی می کردم حتی بار اول که برون فکنی می کردم نه دوست داشتم ادامه بدم و نه برگردم!!! :40:




یه سوال از دوستان دارم:
دیشب نمی دونم توی خواب بود یا نیمه بیداری که برون فکنی کردم البته الان فقط یه تصویر ازش یادم مونده
یادم هست دچار حالت عجیبی شدم و می دونستم الان اگه بلند بشم جسمم روی زمین می مونه که همین کار هم شد بعد هم یکم با جسمم فاصله گرفتم و بقیش دیگه یادم نیست فقط می دونم موقع جدا شدن خیلی ترسیدم و بعد هم همین ترس توی وجودم مونده بود با خودم می گفتم اگه من بترسم ممکنه جن ها جلوم ظاهر بشن

به نظر شما این حالت فقط یه خواب بوده یا برون فکنی یا هوشیاری در خواب؟!!:18:

winter+girl
19-02-2008, 11:03
دوست خوبم winter + girl در مورد نفرین شدن و ... من یه چیزایی رو می دونم .
ببینید کلمات و نوشتار ها ( به هر زبونی ) یا حتی دعا و گیاهان دم کردنی یه سری انرژی و نیرو هایی با خود دارند که رو زندگی افراد اثر می ذاره . حتی ارواح و اجنه به دلیل انرژی های سنگینی که دارند ( در مورد اجنه شک دارم ) می تونن رو زندگی افراد عادی و نا آماده تاثیر سوء بذارند . حالا اگه تو خونه ی شخصی قبلا توسط کس دیگه فعالیت تسخیر و احضار موجودات فراطبیعی اتفاق افتاده باشه ممکنه برای ساکن بعدی اثرات بد داشته باشه . یا اگه توسط افراد مسلط به علوم خاص که علوم غریبه خوانده میشه شخص یا اشخاصی نفرین شده باشند اون دعا یا نوشته یا هر چیزی روی اون شخص اثر می ذاره ( روش عمل کرد دقیقشون رو نمی دونم ) . اما دلیل نمیشه که به هر اتفاقی نام انرژی های منفی و نفرین و دعای بد رو بدین باید پیگیری بشه ببینید چطور میشه .
توصیه می کنم اگه مشکل خاصی دارین در سایت ارواح ثبت نام کرده و مشکلتون رو بپرسین


با تشکر مرسی یه سوال جدیدا برون فکنی داشتین؟؟؟

darkstreet
19-02-2008, 11:38
راستی بگم که تسخیر شدن جسم توسط شیطان یا ارواح دیگه امکان داره
من یه کتاب دارم که نویسندش روحش رو از تنش جدا کرده و به جسم یک نفر دیگه وارد کرده
البته اون نفر در حال مرگ بوده و ازش اجازه هم گرفته
اون کاری که مسیح انجام می داد فکر کنم جنگیری باشه که کلیپش رو توی همین تاپیک گذاشتن
در قران به لمس شدن انسان توسط شیطان معروفه و باعث جنون در فرد میشه
نمونش فیلم جنگیره که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده
در ایران هم این مسئله رواج زیادی داره ولی به خاطر پایین بودن سطح علم مردم کسی بهش بها نمی ده و فکر می کنن طرف دیوانه شده

winter+girl
19-02-2008, 16:58
راستی بگم که تسخیر شدن جسم توسط شیطان یا ارواح دیگه امکان داره
من یه کتاب دارم که نویسندش روحش رو از تنش جدا کرده و به جسم یک نفر دیگه وارد کرده
البته اون نفر در حال مرگ بوده و ازش اجازه هم گرفته
اون کاری که مسیح انجام می داد فکر کنم جنگیری باشه که کلیپش رو توی همین تاپیک گذاشتن
در قران به لمس شدن انسان توسط شیطان معروفه و باعث جنون در فرد میشه
نمونش فیلم جنگیره که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده
در ایران هم این مسئله رواج زیادی داره ولی به خاطر پایین بودن سطح علم مردم کسی بهش بها نمی ده و فکر می کنن طرف دیوانه شده

مممنونم مرسی از جوابت من اگه این سوال رو پرسیدم تحت تاثیر یه فیلم قرار گرفتم که یه دختر بچه مادری داشته که ارواح شیطانی رو از بدن مردم میکشیده بیرون و برای اطمینان انتقال میداد به دخترش بعد دختره بزرگ میشه و پر میشه از اینجور بدی ها و برای بر طرف کردن کینه اش شروع میکنه به کشتن آدمایی که میومدن تو اون خونه در کل میخواستم بدونم امکان داره واقعی باشه یا نه یه جورایی مثل همون عکسه که گذاشته بودن و میگفتن هر کی ببینه انرزی منفی داره و عکسه میاد سراغشیه سوال دیگه درباره ی حموم با آب نمک هم اینجا گفته شده کسی میتونه روشش رو بذاره و البته فوایدش رو؟؟؟؟

hamidak
19-02-2008, 19:59
اون عکس دختری که تو همین تاپیک گذاشته شده بود من دیدم اولش با دلهره صفحه رو کم کم بزرگ کردم ولی وقتی دیدم گفتم عجب چیز مزخرفی مردم بیکار برای ترس یه عده این جور چیزا رو میسازن . باور کنید نیم ساعت هم که نگاه کنید عمرا سراغتون بیاد ولی ممکنه به خاطر طراحی ناجوری که روی صورت و در کل عکس اون دختر انجام دادن می تونه یه مقدار روحیه رو خراب کنه . من این عکس رو قبلا هم دیده بودم .

در مورد دوش آب نمک هم بیشتر برای تصفیه ی چاکرا ها استفاده میشه .

hamidak
19-02-2008, 20:00
با تشکر مرسی یه سوال جدیدا برون فکنی داشتین؟؟؟
نه
من چند وقتیه که برون فکنی رو رها کردم چون فکر می کنم اول باید به چاکرا هام بپردازم . سعی می کنم هر شب بهشون انرژی بدم .

hamidak
19-02-2008, 20:04
نظرات دوست عزیزم حمیدک در این مورد کاملا درسته فکر کنم به اون انرژی که در اجسام ذخیره میشه پسیکومتری یا یه همچین چیزی بگن
نفرین یا دعا هر دو از یک چیز نشات میگیرند و ان انرژی است


ظاهرا هنوز کسی نتونسته این کار رو به طور کامل انجام بده ( توی این تاپیک) و همون طور هم که خودم گفتم کار هرکسی نیست و باید تنها هدف شما هدف معنوی باشد وگرنه به بعد های پست سقوط می کنید


حرف های که می زنن تا حدی درسته ولی در مقابل همه اون حرف ها شجاعت قرار داره یعنی اگه شما شجاع باشید و از هیچ چیز نترسید هیچ مشکلی برای شما پیش نمی یاد من اولین شبی که انجامش دادم داشتم از ترس می مردم!!!
اینکه کنکور داریم یا سرمون شلوغه یک بهونست که همیشه پاچمون رو میگیره من هم به خاطر همین بهونه ها فاصله زیادی با برون فکنی گرفتم نهایتا می تونید هوشیاری در خواب رو انجام بدید که دیگه وقتتون هم گرفته نشه
در مورد اواتار هم تا جای که من می دونم گاندولف بین مخاطبان ارباب حلقه ها از همه محبوب تره :10:



اصلا برون فکنی به وحشت معروفه همه دفعه اول از شدت ترس بی خیالش می شن
بد نیست بگم من یه زمانی تو کار خودکشی بودم و دقیقا تجربه برون فکنی بهم دست می داد البته بعدها از همون روش برای سر به سر گذاشتن هم کلاسی هام هم استفاده می کردم احساس جالبی بود وحشت تمام وجودم رو می گرفت ولی از یه طرف دیگه حس خوبی داشتم احساس سبکی می کردم حتی بار اول که برون فکنی می کردم نه دوست داشتم ادامه بدم و نه برگردم!!! :40:




یه سوال از دوستان دارم:
دیشب نمی دونم توی خواب بود یا نیمه بیداری که برون فکنی کردم البته الان فقط یه تصویر ازش یادم مونده
یادم هست دچار حالت عجیبی شدم و می دونستم الان اگه بلند بشم جسمم روی زمین می مونه که همین کار هم شد بعد هم یکم با جسمم فاصله گرفتم و بقیش دیگه یادم نیست فقط می دونم موقع جدا شدن خیلی ترسیدم و بعد هم همین ترس توی وجودم مونده بود با خودم می گفتم اگه من بترسم ممکنه جن ها جلوم ظاهر بشن

به نظر شما این حالت فقط یه خواب بوده یا برون فکنی یا هوشیاری در خواب؟!!:18:
سلام
در مورد تجربه ی شما
توهم برون فکنی بار ها برای همه رخ داده . من هم شب اولی که چند روز پیش دوباره می خواستم شروع به تمرین کنم یکی از تجربیات قدیمی رو در خواب دیدم که حالت مکش مثل یه جارو برقی رو در شکم خودم حس می کردم ولی از غیر طبیعی بودنش وقتی بیدار شدم فهمیدم خروج نبوده

milad_badboy
19-02-2008, 21:20
دوست عزیز خود کشی خیلی عواقب وحشتناکی داره که شاید کسی بهش فکر نکرده بود .
فکرشو بکن کسی که 50-60 سال زندگی می کنه می تونه چقدر ثواب کنه ، چه قدر به دیگران کمک کنه ، چند نفر به دست اون نجات پیدا می کنند ، چه فرزندان صالح و خوبی از اون شخص می تونن متولد بشن و ... . حالا اگه من بیام خودکشی کنم علاوه بر این که ثواب ها رو پایمال کردم یه نسل و یه عده ی دیگه رو هم از بین بردم که خیلی وحشتناکه . چه قدر حق الناس چه قدر گناه . همه فکر می کنن خودکشی که کردن دیگه رنج و سختی تمومه ولی نمی دونن اون دنیا با غضب خدا مواجه میشن . این فرهنگ غلط رو به دیگران هم یادآور کنید تا ریشه کن بشه . من که به کسایی که خودکشی کردن نفرین می فرستم چون نمیدونید چه گناه های عظیمی مرتکب می شن . همه توی این دنیا به عنوان یه طفلکی نگاهش می کنن ولی نمیدونن که چه جنایاتی با همین یه کار انجام داده .
من یکی که توصیه می کنم هر کاری میکنید بکنید (غیر حق الناس و حق النفس ) چون خدا اونقدر بخشنده است که ممکنه ( گفتم ممکنه ) ببخشه ولی خودکشی کلی حق الناس و حق النفس پشتش هست و قابل بخشش توسط خدا نیست . امیدوارم کافی بوده باشه.

ببين دوست عزيز حرف شما درست ولي مگه من به اراده خودم به اين جهان اومدم؟؟؟؟آيا كسي كه با نظم اين جهان مشكل داره چه راه حلي واسش هست؟ميدونم كه نبايد اين سوال ها از شما بپرسم چون شما كه پيامبر نيستين ولي به نظر شما چرا آدما بايد يه مدتو اجباري تو اين دنيا زندگي كنن؟فقط به اين دليل كه يه قدرت مطلق و قوي اونا را آفريده؟

hamidak
19-02-2008, 22:39
ببين دوست عزيز حرف شما درست ولي مگه من به اراده خودم به اين جهان اومدم؟؟؟؟آيا كسي كه با نظم اين جهان مشكل داره چه راه حلي واسش هست؟ميدونم كه نبايد اين سوال ها از شما بپرسم چون شما كه پيامبر نيستين ولي به نظر شما چرا آدما بايد يه مدتو اجباري تو اين دنيا زندگي كنن؟فقط به اين دليل كه يه قدرت مطلق و قوي اونا را آفريده؟
شما از کجا می دونی به اراده ی خودت نیومدی ؟ مگه خود خدا نگفته تو مختاری ؟ تو که به حافظه ی کیهانی خودت دسترسی نداری؟ افتخار انسان بودن اونقدر بالاست که کمتر کسی از قبول کردن این وظیفه و مقام طفره می رفت چون خدا اونو مسجود فرشتگانش قرار می داد و به عنوان جانشینش در زمین خلقش می کردم باور نداری برو به کلام خدا در قرآن تامل کن .
حتما این سوالات رو بپرسین حتما که پیامبر نباید باشه انسان دارای قوه ی عقله

milad_badboy
20-02-2008, 01:50
شما از کجا می دونی به اراده ی خودت نیومدی ؟ مگه خود خدا نگفته تو مختاری ؟ تو که به حافظه ی کیهانی خودت دسترسی نداری؟ افتخار انسان بودن اونقدر بالاست که کمتر کسی از قبول کردن این وظیفه و مقام طفره می رفت چون خدا اونو مسجود فرشتگانش قرار می داد و به عنوان جانشینش در زمین خلقش می کردم باور نداری برو به کلام خدا در قرآن تامل کن .
حتما این سوالات رو بپرسین حتما که پیامبر نباید باشه انسان دارای قوه ی عقله

دوست عزيز مگه شما قبل از تولدت يادت مياد؟؟؟كه من يادم بياد!!!!!من فقط به اين باور دارم كه اتم هاي بدن من قبل از به دنيا اومدنم تو گياهان يا بدن حيوانات ديگه بودن كه وارد بدن پدرم شدن و نطفه منو تشكيل دادن.آيا اين قضيه رو قبول داري؟

darya_Sh
20-02-2008, 12:33
وستان من فقط يه سوال داشتم اونم اينه اگه كسي خود كشي كنه چه عاقبتي داره؟


در جواب این دوست عزیزمون ، عواقب اون کار رو از زبان یک روح بخوانید :


در مورد خود کشی و اینکه این عمل چه عواقبی دارد و ارواح چنان افراد در این جا به چگونه موقعیتی گرفتار می آیند ، لازم است بگویم که شرایط و موقعیت افرادی که به طرق گوناگون و دلایل مختلف دست به خودکشی می زنند ، کم و بیش یکسان است ، زیرا نفس عمل یکی است و این عمل فرایندی دارد که رهایی روح از آن اجتناب ناپذیر است . وقتی روح در چنان شرایط جسم را ترک می کند ، قادر به درک موقعیت روحی خود نبوده و تصور می کند در حال بیهوشی است و به زودی قادر به درک موقعیت خود و قطع وابستگی روح از جسم نمی شوند و طبیعی است که برای جسم خود همواره نگران خواهند بود و این نگرانی از زمانی شدت می گیرد که بازماندگان ، اقدام به خاکسپاری جسد کندد . در چنین مواقع معمولا ارواح خودکشی کرده ، بسیار می کوشند تا کسانشان را متوجه سازند که جسم آنها نباید دفن شود ، زیرا آنها هنوز نمرده اند .

البته بسیاری از ارواح زمینی بی اطلاع به وجود بقاء روح نیز هنگام دفن جسدشان ، کم و بیش با همین احساس مواجه هستند ، اما به زودی ارواح حامی ، آنها را از چنان توهم خارج می سازند . ولی در مورد افرادی که دست به خودکشی بزنند، چنین امکانی وجود ندارد . زیرا آنها خلاف سرنوشت و مشیت الهی و قبل از انقضای مهلت عمر زمینی ، خود را از ادامه حیات مادی محروم می سازند و از آنجا که نفس عمل مطابق با قتل نفس است ، لذا لازم است چنان افراد دچار تالم و عذاب سخت گردند که البته شرایط و موقعیت این ارواح بنا به علل و انگیزه ای که محرک انجام این عمل بوده ، بازتابی کم و بیش متفاوت برای آنها خواهد داشت . در هر حال همگی این ارواح تا هنگام مرگ طبیعی و مادی خود ، بیشتر احساس وابستگی به جسم خواهند کرد و بندرت برخی از آنها این احساس وابستگی به جسم را ندارند .

ارواحی که احساس وابستگی به جسم در آنها شدید باشد ، با شروع فساد و انهدام جسد ، به عذاب سختی گرفتار خواهند آمد و این عذاب احتمالا بدان دلیل مقرر گردیده که روح از سستی و بطالتی که محرک خودکشی وی بوده رها گردد و طبیعی است که این رنج و عذاب به نفع و به خاطر رفع معایب و نواقص از شخصیت روحی است . اگرچه گذر از این مراحل ، شکنجه ای سخت برای روح در پی داشته باشد . روحی که اگر بر مشیت خداوندی سر تسلیم فرود می آورد و دست به چنان عمل قبیح نمی زد ، اکنون چنین عذابی برای وی مقدر نمی شد و او نیز مانند دیگر ارواح انسانی که تحمل مصائب و ناملایمات می کنند ، با ترک جسم ، راضی و خشنود در پی سرنوشت روحی خود می رفت . اما اکنون به خاطر قبح عمل خود ، چنین عذابی را مستحق گردیده است .

ادامه دارد . . .

darya_Sh
20-02-2008, 13:43
در هر حال زمان توقف این تالم و عذاب ، مصادف خواهد بود با زمان مرگ مقرر برای مرگ زمینی چنان ارواح . وقتی این زمان فرا برسد ، روح فورا متوجه کذب احساس وابستگی خود به جسم می شود و در ضمن متوجه قبح عمل خود و حقیقت آنچه بر سر او آمده می گردد . در این مرحله نیز عکس العمل چنین ارواح ، برحسب شخصیت روحی آنان متفاوت خواهد بود و برخی از آنها تا مدتی پس از درک حقیقت آنچه بر آنها گذشته ، متاثر و شرمنده خواهند بود . بالاخره پس از طی همه این مراحل است که این ارواح با راهنمایی و مساعدت ارواح حامی یا ارواح کمک کننده ، به موقعیت کامل روحی خود آگاه می گردند و سرنوشت بعدی خود را که بر آنها مقرر می گردد ، آغاز می کنند .
لازم است بدانید که در جهان شما هیچ مشکلی نیست که لاینحل بماند یا هیچ مصائبی نیست که قابل تحمل نباشد . زیرا (( زمان )) مشکل شما را حل خواهد کرد . مشکلات در روی زمین هر قدر هم افزون باشند یا غیر قابل تحمل تصور شوند ، نباید موجب قتل نفس گردد ، و کسی خلاف سرنوشت مقرر خود عمل نماید . چرا که گذر از همین مشکلات و تحمل همین مصائب است که بلوغ شخصیتی و روحی را باعث می شود و روح شما را در مراحل بعدی حیات یاری خواهد داد .

مشکل بسیاری از افرادی که دست به خودکشی می زنند این است که به وجود و بقاء روح آگاه نیستند و به زندگانی پس از مرگ ایمان ندارند . لذا چنان افراد تصور می کنند هرگاه زیر فشار مشکلات و مصائب زندگی ، خود را تسلیم کنند و دست به خودکشی بزنند ، همه چیز برای آنان خاتمه خواهد یافت و احیانا از رنج و عذابی که گرفتار هستند ، آزاد خواهند شد . اما اگر این افراد به وجود روح آگاه گردند و بدانند که پس از مرگ جسم ، روح به حیات خود ادامه می دهد ، در این صورت ضمن این که خودکشی را عمل بیهوده و دور از منطق تشخیص می دهند ، در ضمن می توانند با درک شخصیت روحی خود و اتکاء بر این شخصیت ، مشکلات و مصائب زندگانی را که احیانا به آن گرفتار آیند ، راحت تر تحمل نمایند.

در واقع بسیاری از مشکلات روحی و روانی که برخی از شما به آن گرفتار می آیید ، به دلیل ناهماهنگی جسم و روح است که شما را دستخوش برخی مشکلات روحی و روانی می کند . پس هرگاه به وجود روح آگاه باشید و در جهت علائق و تمایلات روح خود گام بردارید ، آرامش خاطر لازم را در همه امور به دست خواهید آورد .

آرزو می کنم همه شما از موقعیتی که در زندگانی زمینی دارید بهره بگیرید ، و ضمن گذران زندگی و بهره گیری از مواهب مادی ، در جهت اهداف روحی خود متمایل شوید و با سهل انگاری یا بطالت ذهنی و فکری ، این دوره از زندگانی را که می تواند بخشی از پیشرفت روحی شما را موجب شود ، بی ثمر طی نکنید .

ensan_noor
20-02-2008, 14:11
سلام به دوست عزیز دارک استیریت شما می گید کسی توی این زمینه برونفکنی تا حالا تجربه ای داشته یا انجامش داده . این چه سوالیه خداییش مگه تاپیک را دنبال نمی کنی خودم کلی از این موارد را تاحالا خوندم . دو سه تا تجربه هم نوشتم چطور ندیدید. خب می خواستم تجربه دیشبم را بگم ساعت را روی 3 و3/30 صبح تنظیم کردم که بیدارم کنه شب هم دیر خوابیدم خلاصه ساعت 3 زنگ زد از شدت خواب نتونستم بیدار بشم دوباره 30 دقیقه بعد زنگ زد بیدار شدم یکم مشغول شدم اما خیلی خوابم میومد ترجیح دادم بخوابم اما سعی کردم همونطور که به پهلو خوابیده بودم سعی کنم روی چشم سوم هم تمرکز کنم خلاصه داشتم دچار بی خوابی می شدم و مدتی توی همین حالت بودم که دیدم مورچه ها همینطور دارند اینطرف اونطرف می رند دیدم زیاد شدند اما برام غیر عادی نبود فکر کردم دارم توی بیداری اونا را می بینم و اخرش دچار بی خوابی شدم خلاصه من که تقریبا دیگه به حالت دمرو افتاده بودم سعی کردم مسیرشون را دنبال کنم تا به خونشون برسم خلاصه با زور یکم از بالا تنم را بلند کردم خونشون را دیدم و دوباره بی خیال شدم یکدفعه تا خواستم سرم را بذارم روی بالش همون حس قدیدمی موقع برونفکنی بهم دست داد چطوری بگم تقریبا مثل اینه که بخوای یه بادکنک را هل بدید زیر اب تا متوجه این حالت شدم همون صداهای وزوز شروع شدند اما دیگه اضطرابم نسبت به گذشته ها کم شده . گرچه خیلی کم از این تجربه ها دارم اما نمی دونم چطوریه که عادی شده خلاصه می خواستم خودم این امر را سرعت ببخشم دیدم بدتر می شه و نمی تونم خارج بشم و سعی کردم بذارم خودش اتفاق بیوفته اما کار خودما کردم و کار را خراب کردم فقط تا حدودی سر و دستهام را تونستم خارج کنم و یدفعه به خالت عادی برگشتم و فهمیدم که اون مورچه هایی هم که دیده بود یجور خیال بوده و فقط کمکی بوده که به حالت اگاهی برسم به هر حال اینا می خواستم بگم وقتی دچار این حالت خروج روح می شید سعی نکنید با اراده خودتون به اون سرعت ببخشید چون مثل مواقعی که هیجان زده می شید همه چیز خراب می شه . سعی کنید خیلی راحت تماشا کنید و خودتون را به جریان برونفکنی بسپرید.

سلام به دوست عزیز وینتر گرلز درباه حمام با اب نمک یه روشش اینه که بعد از اینکه دوش گرفتی و بدنت خیس شد نمک خشک رابرداری بمالی به کل بدنت از سر تا انگشت پا چون خیس شدی همه بهت می چسبند.بعد از 5 تا 10 دقیقه همونطور که چشمات بسته است کل بدنت را بشوری اما نباید چشمات را باز کنی چون اب نمک شامل انژیهای منفی زیادی هست که اگه وارد چشمت بشه بعد از یه مدت باعث اسیب رسوندن به اعصاب چشم می شه . اثراتش کشیدن انرژیهای منفی هست.

یه چیز دیگه بگم به دارک استریت جان و اونم اینکه این تجربه ای که می گید شب پیش داشتید به نظر من برونفکنی بوده البته بدشانسی نتونستید به طور کامل خارج بشید البته اگه کامل خارج می شدید فکر کنم بخاطر اون موقع از شب و اینکه یدفعه به اون حالت رسیده بودید خیلی دچار ترس می شدید البته موقعی که برونفکنی می کنید بهتره دفعه های اول به بدنتون نگاه نکنید چون ایجاد ترس ترحم و خیلی احساسهای دیگه را توی ما بوجود می یاره که همین الان که دارم تایپ می کنم بخاطر شدید بودن این احساسات که یکیش ترحم نسبت به خودمون هست نزدیکه گریم بگیره البته شاید بقیه به این حس نرسند. یه توصیه هم به کسایی که می خواند خودکشی کنند بکنم اونم اینه که قبلش سعی کنند برونفکنی کنند و در اون حالت به بدنشون نگاه کنند . اونوقت اگه دلشون اومد دیگه به این عمل مزخرف دست بزنند. واقعا خداوند بیکار بوده که ما را بزور بیاره توی این دنیا نه جدا این طرز تفکر درست هست ایا بهتر نیست بجای این پوچ گرایی یکم درباه هدف خلقت فکر کنیم.؟؟؟؟؟؟
دارک استرییت عزیز من خودم بیشتر این تجاربم را توی همین حالت بدست اوردم. یه جورایی تا حالا نتوستم با رسیدن به خلسه کامل خودما را بیرون بکشم و همیشه از خستگی زیاد خواب الودگی زیاد و بیداری در وسط شب یا بیداری در رویا به این تجربه لذت بخش رسیدم.
بابای

ensan_noor
20-02-2008, 14:12
از حمیدک و دریای عزیز هم ممنون

7aft
20-02-2008, 14:26
بچه ها من هنوز با تعریف شما از برون فکنی مخالفم.

7aft
20-02-2008, 14:29
من عقیدم اینه که این برون فکنی نیست بلکه چیز دیگری است که هنوز نتونستم بدونم چیه. عمل برون فکنی به سادگی انجام میشه و هیچ فشاری نیاز نداره. بطور ساده تر برون فکنی به معنای واقعی با فشار اتفاق نمیفته.

winter+girl
20-02-2008, 14:31
اشتباه شده................................

winter+girl
20-02-2008, 14:32
سلام به همه حالا که صحبت از خود کشی شد یه سوال دارم
چند وقت پیش میخواستم احضار روح کنم بچه ها گفتن نکن خطر داره و اینا....
حالا سوال اینه اگه آدم بدونه یه کاری واسش خطر داره خصوصا خطر مرذرگ اما احتمال بده شاید هم نمرد اون وقت این اتفاق براش بیوفته بازم خودکشیه؟؟؟ مثل همون مرگ مصنوعی اگه طرف دیگه برنگرده یعنی خود کشی کرده؟؟؟

7aft
20-02-2008, 14:38
و چیز دیگر اینکه اتفاقات در آن حالت بسیار متفاوت است و تواناییها چه شیطانی و چه روحانی بسیار سطح بالایی داره. من نمی تونم مطلب را بیشتر باز کنم. و این مطالب به این دلیل است که شما دوستان عزیز و کنجکاو بیشتر و اصولی تر در این رابطه مطالعه کنید. در ضمن هرکسی این مطلب را از طریق عقایدش می بینه.و من هم مستثنا نیستم . جسارتا عرض می کنم : من فکر می کنم نگاه کردن به این مطلب از طریق دین اسلام و بطور عمیقتر می تونه به کاوشگران این علوم کمک شایانی کنه.

7aft
20-02-2008, 14:42
در مورد احضار روح باید بگم این مطلب اینقدر ساده نیست و اصولا در این عمل اجنه و موجودات دیگر دخالت می کنند. و اگر مستعد نباشی اونا شما را در شرایط خاص تحت کنترل می گیرند. و این کار باید همراه مندل باشه.

winter+girl
20-02-2008, 14:45
سلام به دوست عزیز وینتر گرلز درباه حمام با اب نمک یه روشش اینه که بعد از اینکه دوش گرفتی و بدنت خیس شد نمک خشک رابرداری بمالی به کل بدنت از سر تا انگشت پا چون خیس شدی همه بهت می چسبند.بعد از 5 تا 10 دقیقه همونطور که چشمات بسته است کل بدنت را بشوری اما نباید چشمات را باز کنی چون اب نمک شامل انژیهای منفی زیادی هست که اگه وارد چشمت بشه بعد از یه مدت باعث اسیب رسوندن به اعصاب چشم می شه . اثراتش کشیدن انرژیهای منفی هست.





سلام ممنون از توضیحت من یجور دیگه فکر میکردم هی فکر میکردم چه طور میشه با آب و نمک حموم کرد..
درباره ی برون فکنی هم دارک استریت احتمالا منظورش برون فکنیه جدیدا بوده نه اینکه قبلا چون بلاخره اکثریت داشتن همه هم خوندن:11:

7aft
20-02-2008, 14:48
من برای اینکار در قبرستان هم رفتم و مسایل را از طریق کتب شیخ حبیب و غزالی و شیخ بهایی و.... دنبال کردمو با ریاضت کشیده ها هم همراه شدم. ولی هیچ وقت مدعی نشدم که من اینکاره ام و یا اونایی که باشون بودم عند این کار بودند. و مطلب مهمتر در این مسئله شرعیت آنرا هیچ وقت فراموش نکردم. و تعصبی هم دنبال فرقه ای نرفتم ولی به جرات میگم که راههای شرعی اسلامی بسیار قوی هست و علمای زیادی هم در این علوم هستند.

darkstreet
20-02-2008, 15:12
سلام به دوست عزیز دارک استیریت شما می گید کسی توی این زمینه برونفکنی تا حالا تجربه ای داشته یا انجامش داده . این چه سوالیه خداییش مگه تاپیک را دنبال نمی کنی خودم کلی از این موارد را تاحالا خوندم . دو سه تا تجربه هم نوشتم چطور ندیدید. خب می خواستم تجربه دیشبم را بگم ساعت را روی 3 و3/30 صبح تنظیم کردم که بیدارم کنه شب هم دیر خوابیدم خلاصه ساعت 3 زنگ زد از شدت خواب نتونستم بیدار بشم دوباره 30 دقیقه بعد زنگ زد بیدار شدم یکم مشغول شدم اما خیلی خوابم میومد ترجیح دادم بخوابم اما سعی کردم همونطور که به پهلو خوابیده بودم سعی کنم روی چشم سوم هم تمرکز کنم خلاصه داشتم دچار بی خوابی می شدم و مدتی توی همین حالت بودم که دیدم مورچه ها همینطور دارند اینطرف اونطرف می رند دیدم زیاد شدند اما برام غیر عادی نبود فکر کردم دارم توی بیداری اونا را می بینم و اخرش دچار بی خوابی شدم خلاصه من که تقریبا دیگه به حالت دمرو افتاده بودم سعی کردم مسیرشون را دنبال کنم تا به خونشون برسم خلاصه با زور یکم از بالا تنم را بلند کردم خونشون را دیدم و دوباره بی خیال شدم یکدفعه تا خواستم سرم را بذارم روی بالش همون حس قدیدمی موقع برونفکنی بهم دست داد چطوری بگم تقریبا مثل اینه که بخوای یه بادکنک را هل بدید زیر اب تا متوجه این حالت شدم همون صداهای وزوز شروع شدند اما دیگه اضطرابم نسبت به گذشته ها کم شده . گرچه خیلی کم از این تجربه ها دارم اما نمی دونم چطوریه که عادی شده خلاصه می خواستم خودم این امر را سرعت ببخشم دیدم بدتر می شه و نمی تونم خارج بشم و سعی کردم بذارم خودش اتفاق بیوفته اما کار خودما کردم و کار را خراب کردم فقط تا حدودی سر و دستهام را تونستم خارج کنم و یدفعه به خالت عادی برگشتم و فهمیدم که اون مورچه هایی هم که دیده بود یجور خیال بوده و فقط کمکی بوده که به حالت اگاهی برسم به هر حال اینا می خواستم بگم وقتی دچار این حالت خروج روح می شید سعی نکنید با اراده خودتون به اون سرعت ببخشید چون مثل مواقعی که هیجان زده می شید همه چیز خراب می شه . سعی کنید خیلی راحت تماشا کنید و خودتون را به جریان برونفکنی بسپرید.

سلام به دوست عزیز وینتر گرلز درباه حمام با اب نمک یه روشش اینه که بعد از اینکه دوش گرفتی و بدنت خیس شد نمک خشک رابرداری بمالی به کل بدنت از سر تا انگشت پا چون خیس شدی همه بهت می چسبند.بعد از 5 تا 10 دقیقه همونطور که چشمات بسته است کل بدنت را بشوری اما نباید چشمات را باز کنی چون اب نمک شامل انژیهای منفی زیادی هست که اگه وارد چشمت بشه بعد از یه مدت باعث اسیب رسوندن به اعصاب چشم می شه . اثراتش کشیدن انرژیهای منفی هست.

یه چیز دیگه بگم به دارک استریت جان و اونم اینکه این تجربه ای که می گید شب پیش داشتید به نظر من برونفکنی بوده البته بدشانسی نتونستید به طور کامل خارج بشید البته اگه کامل خارج می شدید فکر کنم بخاطر اون موقع از شب و اینکه یدفعه به اون حالت رسیده بودید خیلی دچار ترس می شدید البته موقعی که برونفکنی می کنید بهتره دفعه های اول به بدنتون نگاه نکنید چون ایجاد ترس ترحم و خیلی احساسهای دیگه را توی ما بوجود می یاره که همین الان که دارم تایپ می کنم بخاطر شدید بودن این احساسات که یکیش ترحم نسبت به خودمون هست نزدیکه گریم بگیره البته شاید بقیه به این حس نرسند. یه توصیه هم به کسایی که می خواند خودکشی کنند بکنم اونم اینه که قبلش سعی کنند برونفکنی کنند و در اون حالت به بدنشون نگاه کنند . اونوقت اگه دلشون اومد دیگه به این عمل مزخرف دست بزنند. واقعا خداوند بیکار بوده که ما را بزور بیاره توی این دنیا نه جدا این طرز تفکر درست هست ایا بهتر نیست بجای این پوچ گرایی یکم درباه هدف خلقت فکر کنیم.؟؟؟؟؟؟
دارک استرییت عزیز من خودم بیشتر این تجاربم را توی همین حالت بدست اوردم. یه جورایی تا حالا نتوستم با رسیدن به خلسه کامل خودما را بیرون بکشم و همیشه از خستگی زیاد خواب الودگی زیاد و بیداری در وسط شب یا بیداری در رویا به این تجربه لذت بخش رسیدم.
بابای

پس بازم به حرف خودم رسیدید یعنی هنوز نتونستید به طور کامل برون فکنی کنید!!!!
ولی بر عکس من اونشب برای اولین بار کاملا جدا شدم البته این طور که شما تایید کردید و گفتید برون فکنی بوده چون یادم میاد وسط اتاق خوابیده بودم ولی بعد از برون فکنی گوشه اتاق رفته بودم البته همه جا تاریک بود و چیزی نمیدیدم فکر کنم یه نور قرمز خیلی ضعیف اجسام رو روشن می کرد ولی مطمئن نیستم
این تنها چیزی هست که یادم مونده:::::::
احساس ترس می کردم و با خودم گفتم اگه من بترسم باعث میشه جن ها رو به سمت خودم جذب کنم دیگه بعدش نمی دونم چطور تمام شد

در مورد اون احساس شما موقع تایپ کردن من هم دقیقا همین طور می شم نمی دونم چرا ولی حتی بعضی وقتا نمی تونم نوشته ها رو بخونم و همه چیز جلوی چشمام شروع به لرزش می کنه!

نمک سبب ارامش می شه ولی تا به حال چیزی در مورد حمام نمک نشنیده بودم
در وبلاگ انسان اشرف مخلوقات هم توصیه شده در اتاق برای ارامش خودتان یک سنگ نمک قرار دهید





به اون دوست عزیز که می خواد خودکشی کنه هم بگم شما الان دقیقا توی موقعیت 2 سال پیش من هستید بهتون توصیه می کنم فیلم راز رو نگاه کنید و از هرگونه صحبت با مشاوران جعلی این زمانه خودداری کنید چون چیزی از روانشناسی نمی دونن!!!
برون فکنی هم بد نیست ولی فکر نکنم زیاد به درد شما بخوره چون واقعا صبرو حوصله می خواد
ranger2005xxx@yahoo.com

milad_badboy
20-02-2008, 22:37
به من بگو قبل از تولدت كجا بودي تا به تو بگويم بعد از مرگت كجا ميروي
(شوپهناور)

milad_badboy
20-02-2008, 22:42
بچها كتاب جهان و تاملات شوپهناور رو بخونين نميگم عقايدش رو قبول كنين ولي متافيزيك رو كاملا رد ميكنه با دلايل منطقي

ensan_noor
20-02-2008, 23:13
فعلا که فیزیک کوانتم به داد متافیزیک رسیده و داره مطالبش را تایید می کنه اونم بصورت کاملا علمی. قبل از تولد هون جایی هستیم که بعد از اون به اونجا می ریم . همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم. اصلا چه منطقی می تونه نتافیزیک را رد کنه یعنی چی یعنی کائنات همه منشا فیزیکی دارند . خنده دار نیست.

چرا برونفکنی کامل هم داشتم ولی نه به اراده خودم باید نیمه های شب بیدار بشم یا صبح که خیلی خواب الود هستم ولی با رشهای خلسه نمی شه. البته اونم دلیل داره چون وقت نمی ذارم برای تمرین. در ضمن اون احساس موقع تایپ هم مربوط می شد به اون خاطره ای که بعد از برونفکنی و نگاه کردن به بدنم برام ایجاد شده بود. . اگه نه موقع تایپ اینطور نمی شم داشتم برای شما از اون حال و هوا می گفتم برام یاد اوری شد.

دوست عزیز Vaft این مطالب همش مربوط به برونفکنی می شه کتابهایی هم که خوندم به همین مطالب اشاره داره و کسایی که به برونفکنی رسیدند با همین امور روبرو بودند و یه چیز دیگه کی می گه برونفکنی امر اسونی هست و خیلی راحت اتفاقق میوفته ؟ به نظر من خوابیدن راحت اتفاق می یوفته نه برونفکنی . مگه می شه راحت از این جسم مادی کنده بشی در حالی که کلی افکار دنیایی اونا احاطه کردند . برای همینه که می گم باید خلسه عمیق باشی یا نصفه های شب بلند بشی که خیلی خواب الود بشی بعد بخوابی. البته برونفکنی بر دو نوع هست یکی در عالم درون یکی در عالم بیرون.

hamidak
21-02-2008, 01:22
دوست عزیز میلاد
وقتی من و شما نمی دونیم که قبل از تولد ( منظور من روحه جسم ما که به قول قرآن از آب گندیده ای تشکیل شده ) چه چیزایی رو قبول کردیم پس چرا باید بر این باور باشیم که خدا ما رو به جبر و زور وارد این دنیا کرده . توصیه می کنم به جای اینکه به فکر خودکشی باشید خدای خودتون رو بشناسید یعنی اول خودتون رو بشناسید ، قدرت ها توانایی ها و ... چون این کار باعث میشه که عشقتون به خود و خداوند بیشتر بشه و دنبال راه در رو نباشید . اگه سوالی بود با کمال میل جواب میدم.

hamidak
21-02-2008, 01:32
دوستان یه چیزی جدیدا به آیدی من فرستاده میشه : ( البته انگلیسیه و من مضمونش رو می گم )
سلام من تدی هستم . وقتی شما این متن رو می خونید دیگه نمی تونید خارج بشید . متن رو تا اخر بخونید . همونطور که گفتم اسم من تدی هست . هفت ساله ام . من هیچ خون و چشمی در صورتم ندارم . من مرده ام .اگر شما این متن را به دوازده نفر ارسال نکنید من نیمه شب به سراغ شما خواهم آمد و زیر تخت شما قایم میشم و وقتی شما خوابیدید می کشمتان .


متن یه کم طولانی تره چند تا مثال زده که چند نفر این کار رو نکردن و فلان شدن و از این حرفا
وقتی این متن رو خوندم خندم گرفت و برای هیچ کس به جز یه نفر هم ارسال نکردم اونم خواستم اونم بخونه و بخنده . نکته ای که قابل توجهه اینه که این کلمات رو ببینید دارای چه بار انرژی منفی ای هستن ؟ حس می کنید ؟ من که کاملا حس کردم . نه اینکه به عمد انرژی منفی توش گذاشتن منظورم اینه که کلماتی درونش استفاده شده که فکر انسان رو خراب می کنه . توصیه می کنم یه بار بیشتر این متن رو نخونید چون ممکنه برای روحیه تون بد باشه و چیزی که می خواستم بگم اینه که این جور مطالب و عکس ها و ... مزخرفاتی بیش نیستن الان چند روزه که اومده این متن برام و من گوش نکردم و هیچیم نشده . واقعا نمی دونم چی بگم . مردم بیمار دوست دارن فکر مردم شاد رو به سمت چیزای منفی جلب کنن .
امیدوارم شما وقتی همچین چیزایی رو دیدین فقط بخونید و بخندید و برای همیشه پاکش کنید .
موفق باشید

ensan_noor
21-02-2008, 02:55
جالب بود برای همیچین ادمی می نوشتی اگه کسی روی تخت نخوابه می ری زیر کجا قایم می شی که جا بشی

ensan_noor
21-02-2008, 02:56
بچه ها الان 3 صبح هست بلند شدم اومدم توی اینترنت یکم خوابم سنگین تر بشه . ببینم کسی اینکار را امتحان کرد یا همه خواب را ترجیح می دند

darya_Sh
21-02-2008, 07:42
بچه ها الان 3 صبح هست بلند شدم اومدم توی اینترنت یکم خوابم سنگین تر بشه . ببینم کسی اینکار را امتحان کرد یا همه خواب را ترجیح می دند

شما وقتی نصف شب میایید اینترنت خوابتون سنگین میشه ؟ جدا ؟ من که خواب از سرم می پره وقتی میام نت .
اما من در کل زمان بین اذان صبح تا طلوع آفتاب رو برای این کار ترجیح میدم .

darkstreet
21-02-2008, 16:33
فکر کنم اون دوستمون خودکشی کرده!!! خبری ازش نیست!
خوب اگه شما ساعت 3 شب بیدار میشی باید بگم من خیلی وقتها 2 شبانه روز بیدارم ولی به دلایلی برون فکنی نمی کنم ترجیح می دم اول شرایط روحی و فیزیکی بدنم فراهم بشه بعد برون فکنی کنم


خیلی ها به روح اعتقاد ندارن و حتی به دیگران که اعتقاد دارند هم می خندند در پاسخ به انها باید گفت کدام یک از شما یک زیردریایی اتمی رو دیدید؟ ایا تا به حال جز عکس و فیلم اونها رو از نزدیک مشاهده کردید پس چرا به وجودش اعتقاد دارید؟ متافیزیک یعنی همین البته خوشبختانه هر روز بخشی از اکتشافات متافیزیک توسط فیزیک اثبات میشه و جز اندکی مسائل که برای افکار عمومی اثرات سو داره بیشترش در رسانه ها و مجلات منتشر میشه

winter+girl
22-02-2008, 11:34
این که چیزی نیست بابا من خودم با یه چند نفری دوست بودم که به روش های ظاهرا علمی نه تنها ماورا بلکه وجود خدا رو هم نقض کردن در هر صورت این روش ها علمی نیست ضعف ما رو نشون میده چون من خودم اون موقع واقعا گیج شده بودم حتی بار ها به گریه افتادم که با کمک یه دوست اینترنتی دوباره روحیه مو بدست آوردم کلا میخوام بگم اون حرفهایی که میزنن تحت هیچ عنوانی علمی نیست این ماییم که علم حقیقی رو نمیشناسیم و بعد با ادعای الکی باعث بشی از همین ضفمون سو استفاده کنن الان خیلی از نوشته هی کتاب اون طرف رو یه آدم آگاه با روش کاملا علمی و واقعی میتونه نقض کنهبچه ها املای درسته نقض رو نمیدونستم نقض/ نغز / نقز/نغض شرمنده

winter+girl
23-02-2008, 13:08
سلام دوستان
بچه ها دیشب خیلی خوش گذشت فقط نمیدونم چرا اینطوری بود ولی خیلی خوش گذشت
دیشب واسه خر گوشم کلی گریه کرده بودم و اصلا چشمام به زور باز میشد ساعت دوازده شب بود و باید میخوابیدم دیگه طاقت نداشتم اما گفتم بهتره امشب بیدار بمونم شاید یه طوری شه منم نشستم مثلا با مبایل بازی کنم تا خسته و خسته تر شم آخرشم دیگه طاقت نیاوردم جمع کردم یدفعه احساس کردم صحنه های فوق العاده مسخره ای داره از ذهنم عبور میکنه اما من هنوز نخوابیده بودم با خودم گفتم آها الان دارم میرم تو خواب حواسم باشه همینطوری شد احساس کردم دارم با زمین فاصله میگیرم دقیقا همونطور که خوابیده بودم همونطورم داشتم میرفتم بالا که یکدفعه احساس کردم تو یه محیط دیگم با یه عده آدم که اصلا نمیشناسمشون من کاملا همین شکلی بودم لباس بیرونم رو پوشیده بودم همون روسری همون قیافه حتی چادر هم گذاشته بودم بعد با یه آقای نسبتا خوش تیپ و باحال داشتم تو خونشون قهوه میخوردم با خودم گفتم مونا چطور جرات میکنی با یه غریبه که نمیشناسی انقد راحت صحبت میکنی ( من کاملا میدونستم دارم خواب میبینم اما نمیدونم چرا طرف اصرار داشت همه چیز طبیعی باشه و مرتب میگفت ما هم رو میشناسیم هر چند یه حسی بهم میگفت اونم خوابه اما نمیفهمه) خلاصه منم که واقعا از پسره خوشم اومده بود باهاش گرم صحبت بودم با خودم گفتم همچین پسر خوبی رو واقعا هم میشه فقط تو رویا ببینم وگرنه تو واقعیت پیدا نمیشه بعد این خوابها خوب بپر بپر دارن دیگه یکدفعه دیدم باهاش تو ماشینم بهش گفتم مگه ما الان تو خونه نبودیم؟؟؟ دیدی بهت گفتم داریم خواب میبیینیم؟؟؟ اونم گفت نه بابا ما تو خونه موندیم بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم بیرون منم چون گیج شدم گفتم دیدی گفتم گاهی یدفعه همه چیز یادم میره ( من دیروز عینکم رو سر امتحان جا گذاشتم قرار بود صبح زود با بابا برم بیارم) بهش گفتم دیگه دم صبحه میای با هم بریم عینکمو بیارم؟؟ گفت نه تو با بابات برو آخه من نمیتونم بیام که و من دوباره بهش گفتم دیدی باز بگو نه دیدی داریم خواب میبینیم؟؟؟ فکر کردم مامان داره صدام میکنه گفتم من باید برم بهم گفت نرو گفتم مجبورم و بعد دوباره خودم رو دیدم که خوابم با چشمای بسته و بعد هم بیدار شدم... (خوابم طولانی تر بود همشم یادمه)
از صبح گیجم یعنی اون آدم واقعیت داشته یا الکیه؟؟؟ بچه ها ببخشین سرتون رو درد آوردم ولی چطور میشه دوباره ببینمش؟؟؟؟ حداقل تو واقعیت آخه میخوام بدونم واقعی بود یا نه پس چرا حتی خیابون مدرسه مون هم واقعی بود؟؟؟؟

darkstreet
23-02-2008, 15:42
:18:
برای من هم پیش اومده ولی نه به این شکل
شما تا به حال با هیچ پسری رابطه داشتید؟
گاهی اوقات افکار ما به شکل خواب ظاهر می شن و ممکنه مثل شما وسط خواب متوجه بشیم که داریم خواب میبینیم ولی نمی دونم دقیقا چیه خوابه یا برون فکنی
البته ممکنه شما با برون فکنی به خواب شخص دیگری رفته باشید :10:
اگه دوستان در این زمینه اطلاعاتشون رو قرار بدن بد نیست چون من خودم هم بارها اینرو تجربه کردم :20:

winter+girl
23-02-2008, 17:04
:18:
برای من هم پیش اومده ولی نه به این شکل
شما تا به حال با هیچ پسری رابطه داشتید؟
گاهی اوقات افکار ما به شکل خواب ظاهر می شن و ممکنه مثل شما وسط خواب متوجه بشیم که داریم خواب میبینیم ولی نمی دونم دقیقا چیه خوابه یا برون فکنی
البته ممکنه شما با برون فکنی به خواب شخص دیگری رفته باشید :10:
اگه دوستان در این زمینه اطلاعاتشون رو قرار بدن بد نیست چون من خودم هم بارها اینرو تجربه کردم :20:


بله رابطه داشتم در مورد اون پسر هم زیاد ادم خاصی نبود شاید مثل اونو میشه هزار بار در روز دید اما نمیدونم چرا شدیدا بهش علاقه پیدا کردم حالا الان که کمتره اما تو خواب خیلی شدید بود چون با اینکه نمیشناختمش ازش جدا هم نمیشدم

deer
23-02-2008, 18:08
سلام دوستان
مدتی نبود تایپیک خیلی پیشرفت کرده امیدوارم همگی موفق باشید
نمی تونم تمام پست ها رو بخونم یکی به من بگه موضوع الان سر چیه ؟ و در چه مواردی صحبت کردین ؟ از دوستان قدیمی نایت مار و مرسدس و علی رضا و غیره چه خبر؟

سعادت مند باشید

venlo
23-02-2008, 18:18
نمی تونم 217 صفحه رو بخونم.
خواهش می کنم بگین این چیه که من کلی ترسیدم:
خوابیدم ولی یه خواب معمولی نبود.من بالا بودم و از بالا جسمم رو می دیدم روی تخت.نمی تونستم بیدار شم و یکی انگار بهم می گفت ترسیدی ؟؟
حسی نداشتم ولی می دونستم ساعت چنده و دور و برم چه اتفاقی داره می افته ... ولی نمی تونستم بلند شم و خودمو می دیدم ... تا اینکه وقتی تونستم حس کنم سریع بلند شدم نشستم از ترس.
وقتی که حسم برگشت بدنم درد می کرد و قلبم ناجور می زد.
این جریان چی بوده؟

khoshgelafi
23-02-2008, 18:38
دوستان موقع خواب روح چی میشه؟!
کسی می تونه در این باره توضیح بده!

darkstreet
23-02-2008, 19:21
بله رابطه داشتم در مورد اون پسر هم زیاد ادم خاصی نبود شاید مثل اونو میشه هزار بار در روز دید اما نمیدونم چرا شدیدا بهش علاقه پیدا کردم حالا الان که کمتره اما تو خواب خیلی شدید بود چون با اینکه نمیشناختمش ازش جدا هم نمیشدم
در مورد افراد تعصبی دیدن چنین خواب هایی بسیار نادر است ولی در مورد شما چندان هم عجیب نیست چون تصویر لازم برای دیدن خواب رو در ذهن خودتون داشتید اگاه شدن وسط خواب برای خیلی ها پیش اومده مدتی قبل خودم یکی از خاطراتم رو براتون گذاشتم ولی معلوم نیست که دقیقا روح ما کجا سیر میکنه در وبلاگ انسان اشرف مخلوقات اشاره شده که با هوشیاری در خواب می توان به خواب دیگران رفت و احتمالا این مورد هم از چنین موضوعی نشات می گیره به احتمال زیاد اون فردی که شما توی خواب دیدید الان دقیقا همین احساس رو نسبت به شما داره روح شما و روح اون فرد در یک زمان و در یک بعد مشخص به هم رسیدن و خاطرات مشترکی رو در ذهن شما و اون فرد ثبت کردن :19:

darkstreet
23-02-2008, 19:42
دوستان موقع خواب روح چی میشه؟!
کسی می تونه در این باره توضیح بده!

سلام
بهترین راه جستجو در سایت گوگل است پاسخ بسیاری از سوالات را می توانید با جست و جو در اینترنت پیدا کنید مطمئنا به بعد دیگری منتقل می شود ولی اینکه به کدام بعد من چیزی نمی دانم!

milad_badboy
23-02-2008, 22:28
من فقط يه سوال دارم خدايي كه قصدش مرگ انسان بود چرا اصلا آفريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

morteza.dmh
24-02-2008, 00:40
این که چیزی نیست بابا من خودم با یه چند نفری دوست بودم که به روش های ظاهرا علمی نه تنها ماورا بلکه وجود خدا رو هم نقض کردن در هر صورت این روش ها علمی نیست ضعف ما رو نشون میده چون من خودم اون موقع واقعا گیج شده بودم حتی بار ها به گریه افتادم که با کمک یه دوست اینترنتی دوباره روحیه مو بدست آوردم کلا میخوام بگم اون حرفهایی که میزنن تحت هیچ عنوانی علمی نیست این ماییم که علم حقیقی رو نمیشناسیم و بعد با ادعای الکی باعث بشی از همین ضفمون سو استفاده کنن الان خیلی از نوشته هی کتاب اون طرف رو یه آدم آگاه با روش کاملا علمی و واقعی میتونه نقض کنهبچه ها املای درسته نقض رو نمیدونستم نقض/ نغز / نقز/نغض شرمنده

دوست عزیز اشتباه نکن!تو از روی تعصب تصمیم گرفتی که اشتباهه!! خود دین اسلام میگه همیشه دنبال علوم باشی..تو به جای رها کردن این موضوعات باید بری دنبال حقیقت تا بفهمی اشتباه اونا چی بوده...آخه اینجور توجیهات تعصبی زیاد دووم نمیاره!!

morteza.dmh
24-02-2008, 00:44
من فقط يه سوال دارم خدايي كه قصدش مرگ انسان بود چرا اصلا آفريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیز.. خودت رو سوالی که پرسیدی فکر کن!! این همه جواب وجود داره...انگار شما کلاً با جنبه ی روحی انسان و باقی موندن اون بعد از مرگ مشکل داری!!تو اول به دنبال اثبات وجود روح باش بعدش همه چی برات حل میشه...

morteza.dmh
24-02-2008, 00:49
سلام دوستان
بچه ها دیشب خیلی خوش گذشت فقط نمیدونم چرا اینطوری بود ولی خیلی خوش گذشت
دیشب واسه خر گوشم کلی گریه کرده بودم و اصلا چشمام به زور باز میشد ساعت دوازده شب بود و باید میخوابیدم دیگه طاقت نداشتم اما گفتم بهتره امشب بیدار بمونم شاید یه طوری شه منم نشستم مثلا با مبایل بازی کنم تا خسته و خسته تر شم آخرشم دیگه طاقت نیاوردم جمع کردم یدفعه احساس کردم صحنه های فوق العاده مسخره ای داره از ذهنم عبور میکنه اما من هنوز نخوابیده بودم با خودم گفتم آها الان دارم میرم تو خواب حواسم باشه همینطوری شد احساس کردم دارم با زمین فاصله میگیرم دقیقا همونطور که خوابیده بودم همونطورم داشتم میرفتم بالا که یکدفعه احساس کردم تو یه محیط دیگم با یه عده آدم که اصلا نمیشناسمشون من کاملا همین شکلی بودم لباس بیرونم رو پوشیده بودم همون روسری همون قیافه حتی چادر هم گذاشته بودم بعد با یه آقای نسبتا خوش تیپ و باحال داشتم تو خونشون قهوه میخوردم با خودم گفتم مونا چطور جرات میکنی با یه غریبه که نمیشناسی انقد راحت صحبت میکنی ( من کاملا میدونستم دارم خواب میبینم اما نمیدونم چرا طرف اصرار داشت همه چیز طبیعی باشه و مرتب میگفت ما هم رو میشناسیم هر چند یه حسی بهم میگفت اونم خوابه اما نمیفهمه) خلاصه منم که واقعا از پسره خوشم اومده بود باهاش گرم صحبت بودم با خودم گفتم همچین پسر خوبی رو واقعا هم میشه فقط تو رویا ببینم وگرنه تو واقعیت پیدا نمیشه بعد این خوابها خوب بپر بپر دارن دیگه یکدفعه دیدم باهاش تو ماشینم بهش گفتم مگه ما الان تو خونه نبودیم؟؟؟ دیدی بهت گفتم داریم خواب میبیینیم؟؟؟ اونم گفت نه بابا ما تو خونه موندیم بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم بیرون منم چون گیج شدم گفتم دیدی گفتم گاهی یدفعه همه چیز یادم میره ( من دیروز عینکم رو سر امتحان جا گذاشتم قرار بود صبح زود با بابا برم بیارم) بهش گفتم دیگه دم صبحه میای با هم بریم عینکمو بیارم؟؟ گفت نه تو با بابات برو آخه من نمیتونم بیام که و من دوباره بهش گفتم دیدی باز بگو نه دیدی داریم خواب میبینیم؟؟؟ فکر کردم مامان داره صدام میکنه گفتم من باید برم بهم گفت نرو گفتم مجبورم و بعد دوباره خودم رو دیدم که خوابم با چشمای بسته و بعد هم بیدار شدم... (خوابم طولانی تر بود همشم یادمه)
از صبح گیجم یعنی اون آدم واقعیت داشته یا الکیه؟؟؟ بچه ها ببخشین سرتون رو درد آوردم ولی چطور میشه دوباره ببینمش؟؟؟؟ حداقل تو واقعیت آخه میخوام بدونم واقعی بود یا نه پس چرا حتی خیابون مدرسه مون هم واقعی بود؟؟؟؟

بذار خیالت رو راحت کنم...همش رویا بوده!!!.....من خودم زیاد اینجوری میشم البته مال من گاهی یه ذره خیلی بیشتر مورد داره..d-;

morteza.dmh
24-02-2008, 00:56
نمی تونم 217 صفحه رو بخونم.
خواهش می کنم بگین این چیه که من کلی ترسیدم:
خوابیدم ولی یه خواب معمولی نبود.من بالا بودم و از بالا جسمم رو می دیدم روی تخت.نمی تونستم بیدار شم و یکی انگار بهم می گفت ترسیدی ؟؟
حسی نداشتم ولی می دونستم ساعت چنده و دور و برم چه اتفاقی داره می افته ... ولی نمی تونستم بلند شم و خودمو می دیدم ... تا اینکه وقتی تونستم حس کنم سریع بلند شدم نشستم از ترس.
وقتی که حسم برگشت بدنم درد می کرد و قلبم ناجور می زد.
این جریان چی بوده؟

بذار یه جریان جالب تر تعریف کنم...من توی خوا با خودم مسابقه گذاشتم که ببینم میتونم ضربان قلبم رو بالا ببرم و ضربان قلبم رو بردم بالا.... یهو از خواب پریدم و دیدم داره قلبم میاد توی دهنم!!...متأسفانه خوابای منم شبیه آدما نیست......خیلی جالبه آدم با اختیار خودش موجب مرگ طبیعی بشه نه!!!

venlo
24-02-2008, 09:35
نمی تونم 217 صفحه رو بخونم.
خواهش می کنم بگین این چیه که من کلی ترسیدم:
خوابیدم ولی یه خواب معمولی نبود.من بالا بودم و از بالا جسمم رو می دیدم روی تخت.نمی تونستم بیدار شم و یکی انگار بهم می گفت ترسیدی ؟؟
حسی نداشتم ولی می دونستم ساعت چنده و دور و برم چه اتفاقی داره می افته ... ولی نمی تونستم بلند شم و خودمو می دیدم ... تا اینکه وقتی تونستم حس کنم سریع بلند شدم نشستم از ترس.
وقتی که حسم برگشت بدنم درد می کرد و قلبم ناجور می زد.
این جریان چی بوده؟


حالا یعنی چی بوده این قضیه که برای من اتفاق افتاد؟

winter+girl
24-02-2008, 10:57
بذار خیالت رو راحت کنم...همش رویا بوده!!!.....من خودم زیاد اینجوری میشم البته مال من گاهی یه ذره خیلی بیشتر مورد داره..d-;


من اینطور فکر نمیکنم چون آدمم رویا هم دیدم اما این فرق داشت من کاملا میدونستم اینا همش خوابه مرتب هم به طرفم میگفتم فعلا که شدیدا دنبالشم اگه پیداش کنم .........
فعلا که دارم تلاش میکنم فکر کنم زمان ببره

Niloofarak
24-02-2008, 13:18
سلام دوستان
بچه ها دیشب خیلی خوش گذشت فقط نمیدونم چرا اینطوری بود ولی خیلی خوش گذشت
دیشب واسه خر گوشم کلی گریه کرده بودم و اصلا چشمام به زور باز میشد ساعت دوازده شب بود و باید میخوابیدم دیگه طاقت نداشتم اما گفتم بهتره امشب بیدار بمونم شاید یه طوری شه منم نشستم مثلا با مبایل بازی کنم تا خسته و خسته تر شم آخرشم دیگه طاقت نیاوردم جمع کردم یدفعه احساس کردم صحنه های فوق العاده مسخره ای داره از ذهنم عبور میکنه اما من هنوز نخوابیده بودم با خودم گفتم آها الان دارم میرم تو خواب حواسم باشه همینطوری شد احساس کردم دارم با زمین فاصله میگیرم دقیقا همونطور که خوابیده بودم همونطورم داشتم میرفتم بالا که یکدفعه احساس کردم تو یه محیط دیگم با یه عده آدم که اصلا نمیشناسمشون من کاملا همین شکلی بودم لباس بیرونم رو پوشیده بودم همون روسری همون قیافه حتی چادر هم گذاشته بودم بعد با یه آقای نسبتا خوش تیپ و باحال داشتم تو خونشون قهوه میخوردم با خودم گفتم مونا چطور جرات میکنی با یه غریبه که نمیشناسی انقد راحت صحبت میکنی ( من کاملا میدونستم دارم خواب میبینم اما نمیدونم چرا طرف اصرار داشت همه چیز طبیعی باشه و مرتب میگفت ما هم رو میشناسیم هر چند یه حسی بهم میگفت اونم خوابه اما نمیفهمه) خلاصه منم که واقعا از پسره خوشم اومده بود باهاش گرم صحبت بودم با خودم گفتم همچین پسر خوبی رو واقعا هم میشه فقط تو رویا ببینم وگرنه تو واقعیت پیدا نمیشه بعد این خوابها خوب بپر بپر دارن دیگه یکدفعه دیدم باهاش تو ماشینم بهش گفتم مگه ما الان تو خونه نبودیم؟؟؟ دیدی بهت گفتم داریم خواب میبیینیم؟؟؟ اونم گفت نه بابا ما تو خونه موندیم بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم بیرون منم چون گیج شدم گفتم دیدی گفتم گاهی یدفعه همه چیز یادم میره ( من دیروز عینکم رو سر امتحان جا گذاشتم قرار بود صبح زود با بابا برم بیارم) بهش گفتم دیگه دم صبحه میای با هم بریم عینکمو بیارم؟؟ گفت نه تو با بابات برو آخه من نمیتونم بیام که و من دوباره بهش گفتم دیدی باز بگو نه دیدی داریم خواب میبینیم؟؟؟ فکر کردم مامان داره صدام میکنه گفتم من باید برم بهم گفت نرو گفتم مجبورم و بعد دوباره خودم رو دیدم که خوابم با چشمای بسته و بعد هم بیدار شدم... (خوابم طولانی تر بود همشم یادمه)
از صبح گیجم یعنی اون آدم واقعیت داشته یا الکیه؟؟؟ بچه ها ببخشین سرتون رو درد آوردم ولی چطور میشه دوباره ببینمش؟؟؟؟ حداقل تو واقعیت آخه میخوام بدونم واقعی بود یا نه پس چرا حتی خیابون مدرسه مون هم واقعی بود؟؟؟؟


یه سوال: وقتی بیدار بودی اینا رو دیدی؟

winter+girl
24-02-2008, 14:13
یه سوال: وقتی بیدار بودی اینا رو دیدی؟


عزیزم مگه دیووونم تو بیدارری انقد تابلو توهم بزنم خواب بود اما خوابی که قبل رفتن خود خوابیدمو دیدم بعد پرواز کردم رفتم تمام مدت هم میدونستم واقعیت نیست و با روحم دارم اینور اونور میرم اینو حتی به طرف هم گفتم خودش گیر میداد که نه یعنی نمیخواست قبول کنه خوب باورش سخته دیگه

deer
24-02-2008, 17:29
دوستدان اگر در مورد بیداری توی خواب مطلب می خواین به این سایت نگاهی بندازید
godway.blogfa.com

در مورد اینکه روح چه بلایی سرش می یاد هم نوشته

موفق باشید

darkstreet
24-02-2008, 20:32
ای بابا من یه ساعت دارم داستان تعریف می کنم؟!!!
من که گفتم شما به خواب یه نفر دیگه وارد شدید و برای همین هم گفتم اون شخصی که دیدید ممکنه همین احساس رو نسبت به شما داشته باشه
وبلاگی که معرفی شد واقعا عالیه البته بیشتر مطالبش تکراریه

darkstreet
24-02-2008, 20:33
در ضمن بیشترش رو از روی وبلاگ انسان اشرف مخلوقات کپی کردن!!!

darkstreet
24-02-2008, 20:39
بذار یه جریان جالب تر تعریف کنم...من توی خوا با خودم مسابقه گذاشتم که ببینم میتونم ضربان قلبم رو بالا ببرم و ضربان قلبم رو بردم بالا.... یهو از خواب پریدم و دیدم داره قلبم میاد توی دهنم!!...متأسفانه خوابای منم شبیه آدما نیست......خیلی جالبه آدم با اختیار خودش موجب مرگ طبیعی بشه نه!!!

ظاهرا شما در مورد برون فکنی اطلاعی ندارید!!!! افزایش ضربان قلب و ترس به علت خلسه منفیه و زمانی که به حالت برون فکنی میرید امکان داره براتون اتفاق بیافته

راستی دیروز دوباره تمرین برون فکنی رو انجام دادم ولی نمی دونم چرا هیچ وقت به خلسه نمی رم!!!

deer
25-02-2008, 09:42
در ضمن بیشترش رو از روی وبلاگ انسان اشرف مخلوقات کپی کردن!!!

دوست عزیز در پست اولش نوشته شده که مطالب در این مورد جمع اوری می شن و اصل مطلب مربوط به جاهای دیگه است .

darkstreet
25-02-2008, 15:58
دوستان سلام
چند سوال مهم دارم که مدت هاست ذهنم رو مشغول کرده:
هدف خدا از افرینش ما چی بوده؟ یه جورایی میشه گفت ما عروسک خیمه شبازی خدا هستیم که نقشی که قراره بازی کنیم مشخصه
اصلا چرا خدا همه مارو توی بهشت قرار نداده؟ این چه عدالتیه که به خاطر حماقت حضرت ادم ما باید به پاش بسوزیم؟
اگه شیطان از خدا طلب آمرزش کنه چه اتفاقی میفته؟
اصلا هدف خدا از آفرینش بدی ها چی بوده؟ چی میشد اگه خدا فقط خوبی رو می آفرید و اینهمه بدبختی به وجود نمیامد
؟ بهر حال ما تلاشمون رو می کنیم که اصلاح بشیم ولی واقعا جای سوال داره که حکمت این افرینش خیمه شب بازی آدمی چی بوده ! :20:

deer
25-02-2008, 18:01
دوستان سلام
چند سوال مهم دارم که مدت هاست ذهنم رو مشغول کرده:
هدف خدا از افرینش ما چی بوده؟ یه جورایی میشه گفت ما عروسک خیمه شبازی خدا هستیم که نقشی که قراره بازی کنیم مشخصه
اصلا چرا خدا همه مارو توی بهشت قرار نداده؟ این چه عدالتیه که به خاطر حماقت حضرت ادم ما باید به پاش بسوزیم؟
اگه شیطان از خدا طلب آمرزش کنه چه اتفاقی میفته؟
اصلا هدف خدا از آفرینش بدی ها چی بوده؟ چی میشد اگه خدا فقط خوبی رو می آفرید و اینهمه بدبختی به وجود نمیامد
؟ بهر حال ما تلاشمون رو می کنیم که اصلاح بشیم ولی واقعا جای سوال داره که حکمت این افرینش خیمه شب بازی آدمی چی بوده ! :20:

دوست عزیز یک داستان برات تعریف می کنم
یک روز حضرت موسی از خدا پرسید چرا این کرم را افریدی خدا در جواب می گوید این کرم هم هزار بار این سوال را از من پرسیده است که چرا موسی را افریدی.
دوست عزیز واقعا فکر می کنی زندگی یک خیمه شب بازی است ؟
زندگی هیچ بدی درش وجود نداره شیطان هم هوای نفس ماست .
هیچ چیز رو خداوند بد نیافریده این بدی ها نشانه ی اعمال ماست نه خدا وند .

darkstreet
25-02-2008, 18:25
حالا هرچی که می خواد باشه بهر حال چیزی به عنوان بدی افریده شده اخه یه مقدار عجیبه مثلا چرا شیطان با اینکه می دونسته خدا اونو به جهنم می بره بازم چنین عاقبتی رو پذیرفته؟
مشکل ادما اینه که به اخرت و عذاب اعتقاد ندارن وگرنه هیچ وقت گناه نمی کردن ولی چرا شیطان که خبر داره این عاقبت رو پذیرفته؟
فقط یک سوال دارم خواهش می کنم یه جواب منطقی بهش بدید:
چرا همه ما نباید توی بهشت می بودیم؟
ایا واقعا تلاش ما برای رسیدن به بهشت و کسب خوبی ها به حال خدا تاثیری داره؟ البته در نظر بگیرید که هرچیزی که وجود داره به قدرت خدا به وجود امده مثلا کسب خوبی ها یا خود خوبی ها اینها تعاریفی هستن که خدا در زندگی ما قرار داره

winter+girl
25-02-2008, 20:26
هر جای دنیا که هستی این حقیقت رو بدون که خدا همیشه مواظبته خودش بیشتر از تو ناراحته اما انسان یکم هوسش زیاده تو گناهاینو همه میدونن که گناه اکثر اوقات لذت بخشه خوب خدا بهشت رو واسه چی بهت بده واسه اینکه تو دنیا کلی حال کردی بگه آفرین بیا بهشت مال تو؟؟؟ نه اینطور نیست بهشت فقط با سختیه خدا خودش مسئول ماست واسه همینه همه مون میدونیم هیچ کس تا ابد تو جهنم نمیمونه البته این بهشت و جهنم که من میگم خیلی فرق داره ها همه چیز دست خودشه شاید میتونست خیلی لذت های حرام رو حلال کنه اونوقت دیگه اون چیز حرام خوب بود نه بد این تو وجود انسان هست که خوبی ها رو از بدی ها تشخیص میده میگن آقای فلانی از دست دوستت عصبانی هستی؟؟؟ بزن بکشش میگی نه!!! بعد کی جوابشو میده اونم حق زندگی دارهمیگم خانوم فلانی برو فلان کارو بکن کی به کیه؟؟؟ پول خوبی توشه میگه نه دیگه چی همه چیز که پول نیست اینا حالا مثال بود میگم ما عروسک نیستیم خدا خوبی و بدی رو به ما نشون داده ما انتخاب داریم هیچ موجود یا عروسکی اینطور نیست همونطور که خوبی و بدی واسه همه معلومه یکی میکنه یکی نمیکنهو بعدش اینکه تنها یک موجود میتونه خالق باشه که همون خداست و واحد پس نمیتونیم بگیم چند تاست و شرک بیاریم پس یکیه حالا اگه این یک جایگاه مخصوص خودشه ما به هر حال نمیتونیم خالق باشیم پس باید مخلوق باشیم که بهتر از وجود نداشتنه یعنی بهتر از هیچی حالا تو این موجودات انسان هم شدیم که قدرت و قابلیت بی نهایتی داریم باید استفاده کنیم و خود خدا انقدر شخصیت انسان رو بالا برده که میگه چنان مرا عبادت کن که تو را مانند خود کنم که به هر چه میگویی باش بشود واسه یه موجود که نمیتونه خالق باشه چی بالاتر از اینکه با پیوستن و فنی شدن در خالق بشه بخشی از خالق ؟؟؟ یعنی از پست بودن تا برتر بودن همه انتخاب خودته باید بخوای امیدوارم منظورم رو تونسته باشم برسونم

m_s20
25-02-2008, 22:42
خوب همه که رفتن بالا پس منم یه منبر برم!!

اساس بهشت و جهنم بعنوان پاداش هستش نه به عنوان هدف . مثلا پدر شما به شما میگه اگه معدل کانامت بیست شد برات یه دوچرخه میخرم (پاداش) حالا هدف اصلی اینه که این پسر درسش رو خوب بخونه تا معدلش بیست بشه و پاداش (دوچرخه) یه دلگرمی هست ! خوب حالا خدا چرا این دلگرمی رو گذاشته جوابش واضحه چون انسان در ابتدای مسیری که بسوی خدا گام بر میداره سر شار از نفسانیاته و فکر میکنه که بهترین چیزها توی دنیا یه باغ پر از گل و زیبا که چند تا حوری خوشکل هم توش براش عشوه شتری بیان و هیچ کاری هم نخواد انجام بده و فقط عشق و حال کنه!! برای همین خداوند که از ضمیر ما آگا هه این وعده ها رو داده تا افراد بیان توی راه و در مسیر قرار بگیرند ....

حالا تدریجاً که پیش رفتید میفهمید که ای بابا لذت واقعی که این نیست این زود گذره !! و مزش فوری از بین میره شما بیان بدون زحمت یه باغ زیبا و چند تا فرشته بدن بگن برو عشق کن بعد یه مدت دلزده می شی

وقتی در مسیر قرار گرفتید لذت عشق و آرامش حقیقی ( که البته بی نهایت هستش) رو درک کردید اونوقت پی می برید که نه بابا این بهشت و حوری و عمر جاوید اینا در برابرش هیچه

وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به

Talabkar
26-02-2008, 00:02
سلام
دوستان شايد مسخره بياد اين حرفم
ولي من يه سري چيزها تو ذهنم مياد خود به خود و اونا رو تكرار ميكنم و وقتي زياد فكر ميكنم يا تكرار ميكنمشون بعد 1 يا 2 روز اتفاق ميفته باسم
براي مثال مرگ 2 تا از فاميل ها كه از وقتي اومدن تو ذهن من و من تكرار كردم فوت شدن
يا خرابي موتورم قطع شدن اينترنتم ...
و كلي چيز هاي ديگه كه به 2 روز هم نميكشه باسم اتفاق ميفته
به نظر شما دليلش چيه؟ چي كار بايد بكنم
اينم بگم خودم نميخوام تكرارشون كنم تو ذهنم ولي خودش تكرار ميشه

Balrog
26-02-2008, 07:28
یه جورایی میشه گفت ما عروسک خیمه شبازی خدا هستیم که نقشی که قراره بازی کنیم مشخصه
دقيقا!


خوب همه که رفتن بالا پس منم یه منبر برم!!
با خوندن اين جمله ناگهان خندم گرفت!
فرض كن 6-5 نفر همزمان برن بالاى يه منبر! :laughing:



darya_Sh
26-02-2008, 08:08
فقط یک سوال دارم خواهش می کنم یه جواب منطقی بهش بدید:
چرا همه ما نباید توی بهشت می بودیم؟
ایا واقعا تلاش ما برای رسیدن به بهشت و کسب خوبی ها به حال خدا تاثیری داره؟ البته در نظر بگیرید که هرچیزی که وجود داره به قدرت خدا به وجود امده مثلا کسب خوبی ها یا خود خوبی ها اینها تعاریفی هستن که خدا در زندگی ما قرار داره

دوست عزیز مساله اینه که هدف رسیدن به بهشت نیست اصلا ! این اشتباهیه که متاسفانه رفته تو ذهنمون . هدف خیلی بالاتر از رفتن به بهشت یا جهنمه . اگه هدف از آفرینش انسان رسیدن به بهشت باشه که خیلی مسخره ست و بیهوده ! بهشت شاید فقط در حکم یه جای موقت باشه ، یه منزلگاه . . .

darya_Sh
26-02-2008, 08:15
سلام
دوستان شايد مسخره بياد اين حرفم
ولي من يه سري چيزها تو ذهنم مياد خود به خود و اونا رو تكرار ميكنم و وقتي زياد فكر ميكنم يا تكرار ميكنمشون بعد 1 يا 2 روز اتفاق ميفته باسم
براي مثال مرگ 2 تا از فاميل ها كه از وقتي اومدن تو ذهن من و من تكرار كردم فوت شدن
يا خرابي موتورم قطع شدن اينترنتم ...
و كلي چيز هاي ديگه كه به 2 روز هم نميكشه باسم اتفاق ميفته
به نظر شما دليلش چيه؟ چي كار بايد بكنم
اينم بگم خودم نميخوام تكرارشون كنم تو ذهنم ولي خودش تكرار ميشه


نه دوست عزیز همچین مساله ای مسخره که نیست . . . اما اگه ممکنه یه کم بیشتر توضیح بده تا موضوع مشخصتر شه .
یعنی چی که مثلا نمی تونی تکرار نکنی ؟ یعنی به اراده ی خودت نیست ؟ نمی تونی ذهنت رو کنترل کنی که بهش فکر نکنی ؟
شما حالا این بار تلاش کن که ذهنت رو تحت کنترل خودت در بیاری و به چیزای دیگه تمرکز کنی .

Balrog
26-02-2008, 08:24
مشکل ادما اینه که به اخرت و عذاب اعتقاد ندارن وگرنه هیچ وقت گناه نمی کردن ولی چرا شیطان که خبر داره این عاقبت رو پذیرفته؟
خيلى از آدم‌ها به جهان آخرت «علم» و اعتقاد دارن، اما بين اين مطلب با «يقين» داشتن به آخرت خيلى فرق هست...



Talabkar
26-02-2008, 13:20
نه دوست عزیز همچین مساله ای مسخره که نیست . . . اما اگه ممکنه یه کم بیشتر توضیح بده تا موضوع مشخصتر شه .
یعنی چی که مثلا نمی تونی تکرار نکنی ؟ یعنی به اراده ی خودت نیست ؟ نمی تونی ذهنت رو کنترل کنی که بهش فکر نکنی ؟
شما حالا این بار تلاش کن که ذهنت رو تحت کنترل خودت در بیاری و به چیزای دیگه تمرکز کنی .
سلام
ببينيد من تابستون بود داشتم كار خودم رو ميكردم كه يه دفعه اسم يكي از فاميلاي خيلي دور اومد تو ذهنم و هي تو ذهنم تكرار ميشد خود به خود البته نه پشت سر هم هر روز سر كارهاي مختلف ميومد تو ذهنم و چيزي كه دربارش فكر ميكردم مردنش بود و بعد 1 ماه مرد
اين موضوع براي يه فاميل ديگه هم اتفاق افتاد كه دقيق همينطور شد
و خيلي خيلي چيزاي ديگه
ذهنم رو ميتونم كنترل كنم همون موقع ولي چند ساعت بعد دوباره مياد تو ذهنم و اتفاق ميفته

darkstreet
26-02-2008, 15:10
سلام
دوستان شايد مسخره بياد اين حرفم
ولي من يه سري چيزها تو ذهنم مياد خود به خود و اونا رو تكرار ميكنم و وقتي زياد فكر ميكنم يا تكرار ميكنمشون بعد 1 يا 2 روز اتفاق ميفته باسم
براي مثال مرگ 2 تا از فاميل ها كه از وقتي اومدن تو ذهن من و من تكرار كردم فوت شدن
يا خرابي موتورم قطع شدن اينترنتم ...
و كلي چيز هاي ديگه كه به 2 روز هم نميكشه باسم اتفاق ميفته
به نظر شما دليلش چيه؟ چي كار بايد بكنم
اينم بگم خودم نميخوام تكرارشون كنم تو ذهنم ولي خودش تكرار ميشه

من الان دارم روی فرق قانون جاذبه و پیشگویی تحقیق می کنم
دقیق نمیشه فهمید کدوم یکیشون در مورد شما در حال اجرا شدنه ولی اگر قانون جاذبه باشه باید بگم این فرصتی طلاییست برای شما تا به هر چه که می خواهید برسید
تصاویر و افکار به اجسام و مواد تبدیل می شوند و این اساس قانون جاذبه است یعنی تصویر مرگ دوست شما به مرگ اون تبدیل شده و اگر این تصویر یک پیشگویی نباشه در حقیقت شما مرگ اون فرد رو جذب کردید من خودم دو سال پیش اینجوری بودم الان هم دارم از قانون جاذبه استفاده می کنم حتی اگه لازم باشه مرگ بعضی افراد رو به سمت خودم جذب می کنم و باعث مرگشون می شم
فکر کنم بهترین فرصت باشه تا مبلغ زیادی پول رو به سمت خودتون جذب کنید مثلا تصویر یک ساک قهوه ای رنگ که توش 2.000.000.000 تومان پوله که همشون هم تراوله
پوا که باشه خیرات هست
خیرات که باشه ثواب و شادی روح است
و ثواب رضایت خداوند
سعی کنید یک فکر خواص رو در ذهن خودتون به تصویر بکشید و ببینید نتیجه میده یا نه اگه اون فکر هم مثل بقیه افکار به حقیقت تبدیل شد حتما خبرش رو توی این تاپیک اعلام کنید

darkstreet
26-02-2008, 15:13
ظاهرا توی تاپیک کولاک کردم!!!!
یه وقت فکر نکنید که خدایی نکرده کافرم یا از خدا طلبکارم
بهر حال هر شکی مقدمه یک یقین هست
اما در مورد شیطان هم اگه به سوالاتم جواب بدید ممنون می شم

darkstreet
26-02-2008, 15:25
تو اين دنيا حتي خدا هم برات دل نميسوزونه
امضای جالب نیست بهرتره عوضش کنی
مردمی که توی ایران زندگی می کنن کم کم دارن دچار همین فکر نادرست نسبت به خدا میشن و تنها علتش هم اسلام دروغین و فشارهای حکومتیست انچنان افکار عمومی دچار فساد شده که کسی جرئت نمی کنه اسمی از خدا بیاره همه به ظاهر خداپرستن ولی حقیقت باطن چیز دیگه ای هست
نمونش رو من از سه سال پیش توی سه کلاس مختلف دین و زندگی به وضوح دیدم تنها کسی که سوالات خارج از کتاب می پرسه منم ولی این اخریا نزدیک بود بقیه شاگردا کلمو ببرن
چرا؟
چون دارم بحث های الکی می کنم
چون دارم وقت کلاسو می گیرم
چون اصلا کسی به متافیزیک اعتقاد نداره
چون اصلا کسی از بحث معرفتی خوشش نمیاد
چون .....
خوب حداقل جامعه ما اینجوریه

گفته اند فردی که سبب مرگ حضرت موسی شده بود در اخرین لحظات مرگ ان حضرت زیر لب زمزمه می کرده (( خداوندا هر گناهی که مرتکب شده است(موسی) با تمام وجود از تو برای اون طلب آمرزش می کنم))

Balrog
26-02-2008, 15:27
حتی اگه لازم باشه مرگ بعضی افراد رو به سمت خودم جذب می کنم و باعث مرگشون می شم
مى‌دونستيم دنيا بى در و پيكره، اما نه ديگه تا به اين حد!
واقعا عمليه؟!



winter+girl
26-02-2008, 16:17
اینکه چیزی نیست خوبه منم اینطوری میشم ولی بیشتر برعکسش مثلا تا میگم خیلی وقته ناخونام نشکسته یکی یکی پشت هم شروع میکنن به شکستن حالا این مثال بودا کلا اینطوری زیاد میشنDarya_sh هم که میگه ذهنت رو کنترل کن قبول ندارم چون دست خود آدم نیست من فقط موقعی میتونم بگم که به این مسئله فکر نمیکنم که دارم به اون مسئله فکر میکنم یعنی به مسئله ای که دارم فکر میکنم دیگه فکر نمیکنم وگرنه تا وقتی نیومده تو ذهن دلیلی واسه از بین بردنش نیست پس همین فکر نکردن به همون موضوع یه جور فکر کردنه بیشتره من معمولا هر چی میخوام بدست میارم البته چیزای زیاد بزرگ رو مثل اون ساک پول تجربه نکردم اما بعید نمیدونم فقط مشکل اینجاست که اگه پیدا شه که نمیتونم بردارم واسه خودم باید بگردم پی صاحبش
در باره ی کشش و جاذبه هم من یه جا خوندم اگه میخوای چیزی رو بدست بیاری خوبه وانمود کنی اون چیز مال خودته یه جورایی توهم من خودم قبل از اینکه کامپیوتر بخرم میزش رو گرفتم بابام میگفت به دردت نمیخوره اما کمتر از یه هفته بعد خیلی اتفاقی صاحب یه کامپیوتر شدم

darkstreet
26-02-2008, 16:36
براي همين هم هست كه مي گن مواظب باشيد كه به چي فكر مي كنيد چون بخوايد يا نخوايد جذبش مي كنيد
هم ميشه كشت و هم ميشه از مرگ نجات داد
البته رضايت خدا رو هم بايد در نظر گرفت

darkstreet
26-02-2008, 16:40
دوره جنگ با سلاح به پايان ميرسه
ذهن انسان بزرگترين سلاحه
هم ميشه كشت هم ميشه نجات داد پس مواظب افكارتون باشيد

darya_Sh
26-02-2008, 18:35
من به این دلیل از Talabkar پرسیدم ایا می تونی تحت کنترل خودت قرار بدی ذهنت رو ؟ که بدونم آیا اتفاقی و تصادفی میاد تو ذهنش و بعد میره ( یعنی می تونه بره و دیگه نیاد تو ذهنش ) یا اینکه نه ناخوداگاه همش میاد تو ذهنش ... این جور به نظر می رسه که ذهنش تحت کنترل یه نیروی مافوق هست که باعث میشه بدون اینکه بخواد باز بیاد به ذهنش .
فقط اگه ممکنه بگو تو چه زمینه هایی بوده این مساله ؟ فقط مرگ و میر یا اتفاقات خوب و خوشایند هم بوده .... ؟

بله قانون جاذبه ست . ولی دوستان به نظر شما این از طرف خود آدمه ؟ یعنی منشاءش نیرو و انرژی خود آدمه ؟ یا مثلا تحت تسخیر یه نیروی دیگه که قدرتش رو داره و به آدم منتقل می کنه ؟ مثلا از طرف یه روح یا جن . . . ؟

darya_Sh
26-02-2008, 18:57
مى‌دونستيم دنيا بى در و پيكره، اما نه ديگه تا به اين حد!
واقعا عمليه؟!





دوست عزیز بی در و پیکر چرا ؟ اینا قوانینه . همه چیز بر طبق اصول خودش پیش میره . هیچ چیزی وجود نداره که بی تاثیر باشه . بله امواج فکری بسیار قوی که انرژی زیادی دارن قادر هستن کارهایی انجام بدن که برای ما چون غیر عادی جلوه میده یا اونو معجزه می دونیم و یا دنیا رو بی درو پیکر ...
وقتی به مرگ کسی آدم فکر کنه اونو جذب می کنه . در واقع این انرژی منفی تاثیر گذار هست همونطور که انرژی مثبت هم همینطوره . برای چی میگن صدقه عمر آدم رو طولانی می کنه ؟ وقتی آدم صدقه میده در کل انرژی مثبت زیادی وارد سیستم انرژی جهان می کنه که این به عوامل دیگه ای اثر میذاره مثلا باعث میشه از اتفاق بدی که قراره بیفته و باعث مرگ آدم بشه جلوگیری شه .
چشم زخم ( همون چشم زدن ) نمونه دیگریه که آدم انرژی فوق العاده قوی به سمت طرف می فرسته و باعث میشه یه بلایی سر طرف بیاد . حالا هرچقدر این انرژی بارش قوی باشه و آمپرش بالا باشه نتیجه ی اون هم متناسب با اون انرژی خواهد بود . تا حدی که مثلا می تونه باعث مرگ طرف هم بشه .

خب این چیزایی که من گفتم فقط اشاره ای بود به تاثیر انرژی که بگم امواج فکری آدم انرژیه . انرژی هیچگاه از بین نمیره و تبدیل میشه . همه ی امواج وارد سیستم انرژی جهان میشه . تاثیر میذاره تو عوامل دیگه . همه چی مثل یه زنجیر به هم پیوسته و متاثر از هم هستن .

ensan_noor
26-02-2008, 22:26
سلام به dark street عزیز
یه سوال شما که گفتید فعلا نمی خواید برونفکنی کنید و می خواهید از نظر روحی پرورش پیدا کنید . خب وقتی به خلسه نمی رید و از خستگی زیاد یا حالت خواب الودگی برای برونفکنی استفاده کنید .

Winter girlsجان باید بگم که فکر کنم شما برونفکنی در عالم درون را تجربه کرده باشید البته اینا من از خاطرات یکی دیگه خوندم که تموم مراحل برونفکنیش را که طی چند سال شروع کرده بود و نوشته بود و هر بار به یه روش تازه تر به بونفکنی دست پیدا می کرد ولی به گفته خودش به برونفکنی اون در عالم درون بوده ولی این که می گید همون محل واقعی را دیدید . خب از اونجایی که دیگه زمان و مکان دیگه برای روح معنی نداره شاید به عالم خودتون سفر کردید . گرفتی یا نه از درون به بیرون.
اما خیلی جالب بود.
من وقتی توی خواب اگاه می شم خیلی سعی می کنم بقیه را اگاه کنم ولی انگار نه انگار عین خیالشون نیست اصلا نمی گند با منی.


Deer جان سلام
مطالب زیاد عوض نشده بحث همچنان به روند خودش رسیده و خوشبختانه داره ادامه پیدا می کنه . برونفکنی و بیداری توی خواب.
میمیرم برای هر دو تاش.

Venb عزیز این یه امر طبیعی هست که بعد از برونفکنی اگه پنج شش بار اولت باشه دچار این ضربان بشی مخصوصا اینکه شما به بدنت نگاه هم کردی . من که خیلی می ترسم از نگاه کردن به بدنم.. درد گرفتن بدنت هم می تونه بعلت کاهش زیاد انرژیت باشه.

یه توصیه مجدد می کنم و اونم اینکه نه به بیداری توی خواب و نه به برونفکنی توجهی کنید البته هنگامی که دارند اتفاق می افتند مثلا تا فهمیدید دارید توی خواب اگاه می شید یا اینکه دارید از جسم خارج می شید . باید خودتون را به این جریان طبیعی بسپرید و لذت ببیرید. اینکار برای جلوگیری از هیجان که همیشه کار را خراب می کنه یا برای جلوگیری از هول شدن لازم است .

Talabkar
26-02-2008, 22:34
من الان دارم روی فرق قانون جاذبه و پیشگویی تحقیق می کنم
دقیق نمیشه فهمید کدوم یکیشون در مورد شما در حال اجرا شدنه ولی اگر قانون جاذبه باشه باید بگم این فرصتی طلاییست برای شما تا به هر چه که می خواهید برسید
تصاویر و افکار به اجسام و مواد تبدیل می شوند و این اساس قانون جاذبه است یعنی تصویر مرگ دوست شما به مرگ اون تبدیل شده و اگر این تصویر یک پیشگویی نباشه در حقیقت شما مرگ اون فرد رو جذب کردید من خودم دو سال پیش اینجوری بودم الان هم دارم از قانون جاذبه استفاده می کنم حتی اگه لازم باشه مرگ بعضی افراد رو به سمت خودم جذب می کنم و باعث مرگشون می شم
فکر کنم بهترین فرصت باشه تا مبلغ زیادی پول رو به سمت خودتون جذب کنید مثلا تصویر یک ساک قهوه ای رنگ که توش 2.000.000.000 تومان پوله که همشون هم تراوله
پوا که باشه خیرات هست
خیرات که باشه ثواب و شادی روح است
و ثواب رضایت خداوند
سعی کنید یک فکر خواص رو در ذهن خودتون به تصویر بکشید و ببینید نتیجه میده یا نه اگه اون فکر هم مثل بقیه افکار به حقیقت تبدیل شد حتما خبرش رو توی این تاپیک اعلام کنید
ممنون از جواب
راستش خودم نميتونم فكر كنم خودش مياد و يه حس خاصي هستش انگار كه مطمئن هستم قراره انجام بشه ولي اگه خودم بخوام دربارش فكر كنم اون حس رو ندارم
اگه اينجور باشه چه كارايي ميشه كرد

Talabkar
26-02-2008, 22:44
من به این دلیل از Talabkar پرسیدم ایا می تونی تحت کنترل خودت قرار بدی ذهنت رو ؟ که بدونم آیا اتفاقی و تصادفی میاد تو ذهنش و بعد میره ( یعنی می تونه بره و دیگه نیاد تو ذهنش ) یا اینکه نه ناخوداگاه همش میاد تو ذهنش ... این جور به نظر می رسه که ذهنش تحت کنترل یه نیروی مافوق هست که باعث میشه بدون اینکه بخواد باز بیاد به ذهنش .
فقط اگه ممکنه بگو تو چه زمینه هایی بوده این مساله ؟ فقط مرگ و میر یا اتفاقات خوب و خوشایند هم بوده .... ؟

بله قانون جاذبه ست . ولی دوستان به نظر شما این از طرف خود آدمه ؟ یعنی منشاءش نیرو و انرژی خود آدمه ؟ یا مثلا تحت تسخیر یه نیروی دیگه که قدرتش رو داره و به آدم منتقل می کنه ؟ مثلا از طرف یه روح یا جن . . . ؟
راستش بيشتر درباره مرگ و مير و خرابي و جدايي و اين چيزهاس
چيزه خوبي نيومد تو ذهنم كه به نفعم باشه
دست خودمم نيست مياد كارشو ميكنه تموم كه شد ديگه نمياد

ensan_noor
26-02-2008, 22:54
Dark street عزیز اگه نمی دونی بگم که حضرت ادم از پیامبران خداست یکم بهتر صحبت کنی بد نیست.
در ضمن فکر کن خنده دار نیست خدا ما را بیافرینه که عروسک بازی کنه .
یه مورد که من خوندم و پرسیدم هدف از افرینش جهان تجربه کردن بوده. نمی دونم چطور بگم خدا می خواسته خودش را ترجبه کنه . ببین کتاب گفتگو با خدا را بخونی بهتر می گیری .
یه مورد دیگه که میگند اینه که انسان را افرید به دنیا اورد تا ظرفیت وجودیش را بالا ببره . توی سختی هست که ظرفیت زیاد می شه نه توی رفاه.
به هر حال افرینش هدفی خیلی بزرگ داره چه ما بفهمیم چه نفهمیم و این مطمئنا برای همه یعنی بیشتر افراد قابل درک هست ولی فهمیدن دلیلش نمی دونم.
فکر می کنیم رفتن به بهشت لذت بخش تره یا در کنار خدا بودن. ما را افرید که در کنارش باشیم و این لطف را شامل ما کرد ولی رسیدن به خودش بدون افزایش ظرفیت ممکن نیست .هست.؟؟؟؟؟
ادما می دونند عذاب هست ولی گوششون بده کار نیست مگه تا حالا نشده سر جلسه امتحان بگی اینبار دیگه خوب درس می خونم . مگه اینهمه ادم نیستند که دست به خلاف می زنددو عاقبتش را هم می دونن.
شیطان رجیم هم می دونست عذاب هست ولی غرورش اجازه نداد . یه داستان هست که روز قیامت دوباره
از شیطان خواسته می شه که سجده کنه ولی بازم امتناع می کنه می بینی . شیطان اگه از خدا طلب امرزش کنه چیزی نمی شه دریای رحمت خدا زیاد هست ولی اون همچین کار نمی کنه.
خدا بدی نیافریده اینها همه قانون هست . قانونننننن. ببینم اگه دستت را بردی توی اتش و سوختی می گی خدا بدی افرید خدا منا سوزوند . چرا اتیش داغه . ایا اینا را میگی.؟؟؟؟؟؟
تلاش برای کسب کمال برای ما تاثیر داره چه به درد خدا می خوره اگه خدا چیزی نیاز داشته که نمی شد.

venlo
26-02-2008, 23:04
سلام به dark street عزیز
یه سوال شما که گفتید فعلا نمی خواید برونفکنی کنید و می خواهید از نظر روحی پرورش پیدا کنید . خب وقتی به خلسه نمی رید و از خستگی زیاد یا حالت خواب الودگی برای برونفکنی استفاده کنید .

Winter girlsجان باید بگم که فکر کنم شما برونفکنی در عالم درون را تجربه کرده باشید البته اینا من از خاطرات یکی دیگه خوندم که تموم مراحل برونفکنیش را که طی چند سال شروع کرده بود و نوشته بود و هر بار به یه روش تازه تر به بونفکنی دست پیدا می کرد ولی به گفته خودش به برونفکنی اون در عالم درون بوده ولی این که می گید همون محل واقعی را دیدید . خب از اونجایی که دیگه زمان و مکان دیگه برای روح معنی نداره شاید به عالم خودتون سفر کردید . گرفتی یا نه از درون به بیرون.
اما خیلی جالب بود.
من وقتی توی خواب اگاه می شم خیلی سعی می کنم بقیه را اگاه کنم ولی انگار نه انگار عین خیالشون نیست اصلا نمی گند با منی.


Deer جان سلام
مطالب زیاد عوض نشده بحث همچنان به روند خودش رسیده و خوشبختانه داره ادامه پیدا می کنه . برونفکنی و بیداری توی خواب.
میمیرم برای هر دو تاش.

Venb عزیز این یه امر طبیعی هست که بعد از برونفکنی اگه پنج شش بار اولت باشه دچار این ضربان بشی مخصوصا اینکه شما به بدنت نگاه هم کردی . من که خیلی می ترسم از نگاه کردن به بدنم.. درد گرفتن بدنت هم می تونه بعلت کاهش زیاد انرژیت باشه.

یه توصیه مجدد می کنم و اونم اینکه نه به بیداری توی خواب و نه به برونفکنی توجهی کنید البته هنگامی که دارند اتفاق می افتند مثلا تا فهمیدید دارید توی خواب اگاه می شید یا اینکه دارید از جسم خارج می شید . باید خودتون را به این جریان طبیعی بسپرید و لذت ببیرید. اینکار برای جلوگیری از هیجان که همیشه کار را خراب می کنه یا برای جلوگیری از هول شدن لازم است .

سلام ممنون
ولی من تا حالا برون فکنی نکرده بودم و دفعه اولم بودم و اصلا نمی دونستم بررون فکنی یعنی چی ؟
پس چرا همچین اتفاقی افتاد؟
خیلی وحشتناک بود طوری که از خوابیدن می ترسیدم ...

ensan_noor
26-02-2008, 23:07
Dark street جان به نظر من بهتره ادم همیشه از قاون جاذبه برای چیزای خوب استفاده کنه و اینا به یاد داشته باش که هرچی برای بقیه طلب کنی 3/2 می ره توی جیب خودت و 3/1 به اون طرف می رسه و این بخاطر سپرهای حفاظتی اطراف هر شخص هست. Ok.

فکر کنم زمان مردن دست خدا باشه و مشخص شدست. و نشه حتی با قانون جاذبه اونا تغییر داد . البته دعا فرق داره اون شبهای قدر.
خب بحث را پیچوندید رفت بابا یکم تجربه . خاطره بگید . جای دوم توی طنز چهار خونه خالیه
نشسته بودم داشتم تخمنا می خوردم یدفعه تلفنم زنگ زد گفتم کیسته گفت روحت هستم از بدنت خارج شدم دارم بهت زنگ می زنم خلاصه مشغول صحبت شدم که از خواب پریدم دیدم همش خواب بود هواپیما سوار شدم رسیدم خدمت بچه های تاپیک ببینم خوب هستند در سلامتی کامل بسر می برند قبضه روح نشدند بیرون از بدنشون گیر نکردند.

چند شب پیش اتفاقی توی خواب بیدار شدم وای که چقدر زمانش طولانی بود دیگه خسته شدم هر جی سعی کردم یکی از اشنا هامون را توی خواب اگاه کنم نشد مگه حالیش می شد داره خواب می بینه خستم کرد . خلاصه انرژیم تموم شد بیدار شدم اما خیلی با حال بود هر چی می یومدم بیدار بشم سعی میکردم با خیره شدن و از دست ندادن وضوح اشیا کنترل را بدست بگیرم.

ensan_noor
26-02-2008, 23:13
می تونه خیلی ساده باشه ترسی که از نگاه کردن به بدنتون ایجاد شده بود منجر به کاهش انرژی و افزایش ضربان قلبتون شده.
و ندونستن مطلب درباره برونفکنی که باعث انجان نشدنش نمی شه
ولی بدون هیچ وحتشینداره و خیلیها مثل خود من دست و پا می شکنند به این تجربه برسند فقط نترس . اگه نترسی توی هر کاری موفق می شی ولی ترسیدن موقعی که از بدنت خارج شدی می تونه باعث بشه تا ساعتها روی بدنت معلق بمونی و نتونی کاری کنی.

venlo
26-02-2008, 23:25
می تونه خیلی ساده باشه ترسی که از نگاه کردن به بدنتون ایجاد شده بود منجر به کاهش انرژی و افزایش ضربان قلبتون شده.
و ندونستن مطلب درباره برونفکنی که باعث انجان نشدنش نمی شه
ولی بدون هیچ وحتشینداره و خیلیها مثل خود من دست و پا می شکنند به این تجربه برسند فقط نترس . اگه نترسی توی هر کاری موفق می شی ولی ترسیدن موقعی که از بدنت خارج شدی می تونه باعث بشه تا ساعتها روی بدنت معلق بمونی و نتونی کاری کنی.

خیلی ممنون .
بله من 1.5 ساعت معلق بودم و فکر می کردم مردم چون تجربه اولم بود و وقتی به حال عادی برگشتم استرس داشتم ولی بعد یه آرامشی داشتم ...

milad_badboy
27-02-2008, 01:17
ميشه بهترين و سادهترين روش براي برون فكني رو معرفي كنين كه واسه افراد مبتدي هم جواب بده

winter+girl
27-02-2008, 09:06
Dark street

چند شب پیش اتفاقی توی خواب بیدار شدم وای که چقدر زمانش طولانی بود دیگه خسته شدم هر جی سعی کردم یکی از اشنا هامون را توی خواب اگاه کنم نشد مگه حالیش می شد داره خواب می بینه خستم کرد . خلاصه انرژیم تموم شد بیدار شدم اما خیلی با حال بود هر چی می یومدم بیدار بشم سعی میکردم با خیره شدن و از دست ندادن وضوح اشیا کنترل را بدست بگیرم.



میشه اززتون خواهش کنم یه شب بیاین تو خواب من منو بیدار کنین؟؟؟ چه اشکالی دااره حالا که اطرافییان نمیشن با بچه های تاپیک امتحان کنید اینکار رو میکنید؟؟؟؟

darya_Sh
27-02-2008, 09:22
خیلی ممنون .
بله من 1.5 ساعت معلق بودم و فکر می کردم مردم چون تجربه اولم بود و وقتی به حال عادی برگشتم استرس داشتم ولی بعد یه آرامشی داشتم ...

جالبه . . . نمیشه یه کم بیشتر توضیح بدی دوست عزیز ؟ مثلا اون شب که این اتفاق برات افتاد خیلی خسته بودی ؟ به چیز خاصی تمرکز داشتی و فکرت مشغول بود روش ؟ شرایط روحی خاصی داشتی ؟ یا هیچ کدام ؟ :20:
خلاصه هر جور بود دقیقتر بگو . . . من تا به الان اینطور حدس می زنم که شما( ان شالله اینطور باشه ) استعداد ذاتی دارید تو این مساله و حتما باز هم براتون اتفاق میفته . اما اگه رو خودتون کار کنید و یه کم تمرینات بیشتری انجام بدید می تونید به صورت ارادی این کارو کنید یعنی هر زمان که اراده کنید : پرواااااز .... :46:

venlo
27-02-2008, 11:12
ميشه بهترين و سادهترين روش براي برون فكني رو معرفي كنين كه واسه افراد مبتدي هم جواب بده

منم همین درخواست رو دارم.


میشه اززتون خواهش کنم یه شب بیاین تو خواب من منو بیدار کنین؟؟؟ چه اشکالی دااره حالا که اطرافییان نمیشن با بچه های تاپیک امتحان کنید اینکار رو میکنید؟؟؟؟

چقدر جالب. امکانش هست ؟ اگه این کارو کردین اینجا تعریف کنین.


جالبه . . . نمیشه یه کم بیشتر توضیح بدی دوست عزیز ؟ مثلا اون شب که این اتفاق برات افتاد خیلی خسته بودی ؟ به چیز خاصی تمرکز داشتی و فکرت مشغول بود روش ؟ شرایط روحی خاصی داشتی ؟ یا هیچ کدام ؟ :20:
خلاصه هر جور بود دقیقتر بگو . . . من تا به الان اینطور حدس می زنم که شما( ان شالله اینطور باشه ) استعداد ذاتی دارید تو این مساله و حتما باز هم براتون اتفاق میفته . اما اگه رو خودتون کار کنید و یه کم تمرینات بیشتری انجام بدید می تونید به صورت ارادی این کارو کنید یعنی هر زمان که اراده کنید : پرواااااز .... :46:

بله توضیح می دم براتون ...
اون موقع خیلی خوابم می اومد(این موضوع عصر برای من اتفاق افتاد نه شب) ... در واقع چند شب بود که خیلی خسته و خواب آلود بودم ...
نمی دونم منظورتون تمرکز چه جوری هست ولی من فقط قصدم خواب بود و اصلا تاحالا نمی دونستم برون فکنی چی هست ... ولی واقعیتش این که چند ماهی هست مشکلات روحی زیادی دارم و ... حتی توی چند شب پیشش هم خواب های عجیبی دیدم ...

توضیح اون روز:

خوابیدم و بعد از مدت کوتاهی انگار بیدار بودم، صدای زنگ تلفن رو می شنیدم! ساعت رو می دیدم و وحشتناک این بود که خودم رو دیدم ...
من بالا بودم و از بالا خودم رو با همون وضعیتی که خوابیده بودم می دیدم ... اولش انگار که منو فرو کرده بودن توی تخت ... حسی نداشتم ولی انگار یه سنگینی خاصی بود ... ولی نبض و قلب و اینا رو حس نمی کردم ...
خودم رو می دیدم ولی نمی تونستم هیچ کاری کنم . خیلی ترسیده بودم و نمی دونم این صدای خودم بود که به خودم می گفت : "ترسیدی؟" ...
فکر کردم مُردم.واسه همین می خواستم به در بکوبم که مطمئن شم یا کسی منو نجات بده ولی قدرتشو نداشتم.اصلا نمی تونستم کاری کنم و فقط نظاره گر خودم بودم و افکار مختلفی داشتم ...
گذر زمان رو می فهمیدم و حدود 1.5 ساعت معلق بودم . نمی دونم چه جوری برگشتم ولی به محض این که خودم رو پیدا کردم قلبم تند و ناجور می زد و گوشهام تیر می کشید و عضلاتم درد می کرد که دوستان گفت به خاطر "کم شدن انرژیم" بوده ...
خیلی ترسیده بودم چون نمی دونستم چه اتفاقی افتاده و قیافه ام هم مضطرب و ترسناک شده بود ولی بعدش احساس آرامش داشتم و این برام جالب بود ...

حالا چه تمریناتی می تونم انجام بدم ؟ چه جوری رو خودم کار کنم چون فکر می کنم برام خوشایند باشه و دفعه اول چون نمی دونستم دلیلش چیه و فکر می کردم مُردم خیلی ترسیدم ...

ensan_noor
27-02-2008, 14:36
سلام
مطمئنا سفر لذت بخشی خواهید داشت
من که خیلی گفتم بهترین روش برای بیداری در خواب و برونفکنی استفاده از خواب الودگی شبانست ولی نباید هیچ انتظاری داشته باشید چون کار خراب می شه اگه هیجان زیاد برای اینکار نشون بدید حتی با وجود خستگی و تمرین شدید کار را خراب میکنید مشتاق باشید ولی بذارید کار روند خودش را طی بکنه.
این تجربه بهم ثابت شد با اینکه دو شب بیدار شدم هر کاری کردم حتی خوابم هم نگرفت بعدش هم که خواب الود شدم اونم بعد از 2 ساعت انتظار به محض تمرکز برای اگاه موندن قبل از خوابیدن . دچار بی خوابی هم می شدم . اینطور می خوام بگم هدفتون را تعیین کنید ولی شدت هیجان و انتظار را کم کنید طلبکار خودتون نباشید.

در مورد ورود به خواب دیگران باید طرف را دیده باشی شکل ظاهریش را بدونی حداقل برای مبتدیها بقیه را نمی دونم. و چیز دیگه ایمکه من گفتم موقعی که توی خواب اگاه می شم اگه ادمی توی خوابم باشه سعی به اگاه کردنش می کنم ولی اینکه بخوای شخص دیگه ای را تصور کنی که کنارت هست و به خوابش وارد بشی مشکل می شه شاید من عکس فلان شخص را ببینم و اون ناخوداگاه توی خوابم بیاد و منم همون شب به دلیلی از خواب بودنم اگاه بشم اونوقت می تونم اونم بیدار کنم ولی تصور شخص یکم مشکل می شه البته یبار تصورش را کردم ولی تا اومد ظاهر بشه خوابم بهم ریخت . هنوز به زمان نیاز هست ولی اگه کنترل خواب را بدست بگیریم کار راحت می شه . اگه میتونستم چند شب مثل همون شب با اون زمان طولانی اگاه بمونم خیلی خوب می شد.

milad_badboy
27-02-2008, 16:04
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست

در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست

دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده‌ای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست

نظرتون چيه؟

Balrog
27-02-2008, 16:40
چرا بيت اول و آخر يكيه؟



darkstreet
27-02-2008, 16:54
دوستان سلام

حالا دیگه کاملا مطمئن شدم که اون شب منم توی خواب دچار هوشیاری شده بودم!!!
وقعا ترسناک بود اصلا نور محیط یه حالت عجیبی داشت یه نور قرمز البته مطمئن نیستم روشنایی ماله چراغ یا مهتاب نبود بیشتر از این میترسیدم که یه وقت یه جن یا موجود دیگه ای رو ببینم
من شبا بدون لباس و پتو می خوابم برای همین هم اکثر شبایی که هوا زیادی سرد میشه حدود ساعت 3 بیدار میشم و دوباره می خوابم اونشب هم احتمالا به همین خاطر دچار هوشیاری شدم حقیقتش از برون فکنی تی محیط تاریک و به خصوص شب خیلی می ترسم دیشب هم می خواستم برون فکنی کنم ولی از شدت ترس بی خیال شدم مدام تصویر جن شیطون تو ذهنم میاد


میشه اززتون خواهش کنم یه شب بیاین تو خواب من منو بیدار کنین؟؟؟ چه اشکالی دااره حالا که اطرافییان نمیشن با بچه های تاپیک امتحان کنید اینکار رو میکنید؟؟؟؟

راستی من عکسم رو برتون آپلود کردم اگه یه سر به خواب منم بیاید ممنون میشم خواهش می کنم فقط نه نگید! راستی من ساعت 12:30 شب به بعد می خوابم امشب هم احتمالا حدود ساعت 1 یا 2 بخوابم همون طور که می دونید بهتره زمانی بیاید که خواب باشم

بدون شک این آزمایش نتیجه خوبی برای تاپیک خواهد داشت پس اگه کس دیگه ای هم توانایی هوشیاری در خواب رو داره ممنون میشم یه سر به خواب من بیاد و بعد هم ماجرای خوابش رو توی همین تاپیک تعریف کنه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
البته فکر نکنم دیدن چهره زیاد تاثیری برای ورود به خواب دیگران داشته باشه ولی بازم عکس رو براتون فرستادم نیازی نیست منو توی خواب هوشیار کنید فقط می خوام یه خواب مشترک داشته باشیم که توی تاپیک برای هم تعریف کنیم

Balrog
27-02-2008, 17:01
اگه ادمی توی خوابم باشه سعی به اگاه کردنش می کنم
به خواب ما هم تشريف‌فرما شويد لطفا!



*Necromancer
27-02-2008, 17:03
cancellation

*Necromancer
27-02-2008, 17:04
وقت کردی سری هم به ما بزن
البته حتما باید خودتو معرفی کنی!

milad_badboy
27-02-2008, 23:32
چرا انقدر علاقه دارين برون فكني كنين زندگي كنين و لذت ببرين اطمينان داشته باشين روح و روانتون يه روز واسه هميشه فنا ميشه پس تا هست از زندگي لذت ببرين

ensan_noor
28-02-2008, 04:02
چرا انقدر علاقه دارين برون فكني كنين زندگي كنين و لذت ببرين اطمينان داشته باشين روح و روانتون يه روز واسه هميشه فنا ميشه پس تا هست از زندگي لذت ببرين


خب لذت داره اینکارا نمی دونی
فکر می کنی لذت چیه
ما که اینطور حال می کنیم

ensan_noor
28-02-2008, 04:05
بچه ها مگه مطلب منا نخوندید من که گفتم اینکار نیاز به کنترل زیاد توی خواب داره و من هنوز هم به زمان نیاز دارم.

در ضمن darkstreet عزیز بنظر شما ورود به خواب کسی که حتی چهرش را ندیدی امکان پذیر هست؟
باز اگه محل خونش را بدونی اونم برونفکنی کنی بصورت پیشرفته می شه یه کاری کرد اما بیداری توی خواب فکر نکنم؟

darkstreet
28-02-2008, 05:54
دیدم دوست عزیزم انسان نور ساعت 4 صبح اومده توی تاپیک گفتم ماهم یه صبح به خیری عرض کنیم راستی شرمنده من امشب اصلا نمی خوابم اگه خواستید به خواب من بیاید بهتره فردا شب از ساعت 12:30 به بعد سعی کنید

در ضمن اگه شما بتونید توی خواب هوشیار بشید دیگه فکر نکنم بقیش زیاد زحمتی داشته باشه در واقع بعد از برون فکنی فقط فکر اهمیت داره یعنی شما به هر کس و هر چیز که فکر کنید دقیقا همون جا ظاهر میشید حالا برای محکم کاری عکسم رو هم که قبلا بهتون دادم( اپلود کردم توی پست قبلی) ماله 2 سال پیشه ولی کارتون رو راه میندازه
بهر حال امتحانش ضرری نداره


چرا انقدر علاقه دارين برون فكني كنين زندگي كنين و لذت ببرين اطمينان داشته باشين روح و روانتون يه روز واسه هميشه فنا ميشه پس تا هست از زندگي لذت ببرين
در جواب شما باید بگم اگه قراره روح ما از بین بره پس چطور ما داریم با ارواح مردگان ارتباط بر قرار می کنیم؟
خیلی ها انجام اعمالی مثل برون فکنی یا مدیتیشن براشون واقعا لذت بخشه مثل خودم

milad_badboy
28-02-2008, 14:05
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت

يكم تو اين رباعي تفكر كنين...

hamidak
29-02-2008, 21:02
میلاد عزیز
من فکر نمی کنم بحث با شما به جای خاصی برسه از آواتارتون معلومه که چه افکاری دارین من سعی خودم رو کردم که شما کمی راه رو پیدا کنید ولی خب شاید شما نیاز نیست هدایت شین خودتون انشالله راه رو پیدا می کنید.
شما باید عوض اینکه تو این تاپیک دنبال جواباتون باشین یه سری به اصول دین بزنید البته منظورم دین اسلامه نه دین ساختگی خودتون . فکر می کنید شیطان اون قدر قدرت داره که لایق پرستش باشه ؟ اگه نه پس این کلمه چیه در آواتارتون ؟ می دونید همین شیطان بود که به شما حسادت ورزید و بهت سجده نکرد ؟ یا بهتر بگم از خدا سرپیچی کرد.
شما اصلا به خدا اعتقاد دارید ؟ اگه بله بریم به پله ی بعدی
در ضمن این رباعیاتتون رو هم بفرمایید از چه شخصی است تا بهتون بگم قضیه چیه .
ممنون

hamidak
29-02-2008, 21:05
دارک استریت عزیز در مورد شیطان پرسیده بودین .
حتما براتون پیش اومده که می خواین از کسی انتقام بگیرین و به عواقبش فکر نکنید . یعنی هر چی شد شد ولی من ضربم رو به اون شخص بزنم . شیطان هم در همین وضعیته . غرور به جایی رسوندش که فرمان خدا رو اطاعت نکرد . نمی گم به انسان سجده نکرد در اصل از خدا سرپیچی کرد . همه ی اینا به نظر من برای امتحان شیطان بود چون فرشتگان که دارای اختیار نیستن و مجبور به سجده بودن . حالا او با غرورش چطور می تونه طلب استغفار کنه ؟

milad_badboy
01-03-2008, 00:29
من نه طرف دار شيطانم نه اسلام رو قبول دارم و نه كافرم خدا رو هم قبول دارم به عنوان آفريننده جهان تمرينات مديتيشن رو هم خيلي مفيد ميدونم آواتارم هم ربطي به شخصيت من نداره رباعي هاي هم مال خيام هست
من ميگم من تو چه كاري به اسرار ماروا داريم بياين تو همين زندگي خوش باشيم و لذت ببريم بهم بدي نكنيم قبل از من شما خيلي از فيلسوفاي بزرگ جهان خواستن از اسرار ماروا سر در بيارن ولي نتونستن من نميگم عقيده منو قبول كنين ولي حداقل روش تفكر كنين :

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

چه خورشيد دور زمين بگرده چه زمين دور خورشيد اين هيچ تفاوتي در زندگي من و تو نداره
چه اسرار ماروا رو بدونين چه ندونين مرگ پايان كار ماست
و حتي پيغمبران و امامان معصوم هم زنده نموندند
من كه سعي ميكنم از زندگيم لذت ببرم و تا روزي كه زنده ام با دنياي مادي خودم زنده باشم
البته نميگم حرفهاي شما غلطه يا صحت نداره هر كس براي خودش عقيده اي داره و عقديش هم براي خودش محترم

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
هرچند بنزد عامه این باشد زشت
سگ به زمن ار برم دگر نام بهشت

تو پستاي بعدي بيشتر با هم صحبت ميكنيم
Yahoo id: black_goste

milad_badboy
01-03-2008, 00:35
من نه طرف دار شيطانم نه اسلام رو قبول دارم و نه كافرم خدا رو هم قبول دارم به عنوان آفريننده جهان تمرينات مديتيشن رو هم خيلي مفيد ميدونم آواتارم هم ربطي به شخصيت من نداره رباعي هاي هم مال خيام هست
من ميگم من تو چه كاري به اسرار ماروا داريم بياين تو همين زندگي خوش باشيم و لذت ببريم بهم بدي نكنيم قبل از من شما خيلي از فيلسوفاي بزرگ جهان خواستن از اسرار ماروا سر در بيارن ولي نتونستن من نميگم عقيده منو قبول كنين ولي حداقل روش تفكر كنين :

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

چه خورشيد دور زمين بگرده چه زمين دور خورشيد اين هيچ تفاوتي در زندگي من و تو نداره
چه اسرار ماروا رو بدونين چه ندونين مرگ پايان كار ماست
و حتي پيغمبران و امامان معصوم هم زنده نموندند
من كه سعي ميكنم از زندگيم لذت ببرم و تا روزي كه زنده ام با دنياي مادي خودم زنده باشم
البته نميگم حرفهاي شما غلطه يا صحت نداره هر كس براي خودش عقيده اي داره و عقديش هم براي خودش محترم

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
هرچند بنزد عامه این باشد زشت
سگ به زمن ار برم دگر نام بهشت

تو پستاي بعدي بيشتر با هم صحبت ميكنيم
Yahoo id: black_goste

darya_Sh
01-03-2008, 06:58
من نه طرف دار شيطانم نه اسلام رو قبول دارم و نه كافرم خدا رو هم قبول دارم به عنوان آفريننده جهان تمرينات مديتيشن رو هم خيلي مفيد ميدونم آواتارم هم ربطي به شخصيت من نداره رباعي هاي هم مال خيام هست
من ميگم من تو چه كاري به اسرار ماروا داريم بياين تو همين زندگي خوش باشيم و لذت ببريم بهم بدي نكنيم قبل از من شما خيلي از فيلسوفاي بزرگ جهان خواستن از اسرار ماروا سر در بيارن ولي نتونستن من نميگم عقيده منو قبول كنين ولي حداقل روش تفكر كنين :

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

چه خورشيد دور زمين بگرده چه زمين دور خورشيد اين هيچ تفاوتي در زندگي من و تو نداره
چه اسرار ماروا رو بدونين چه ندونين مرگ پايان كار ماست
و حتي پيغمبران و امامان معصوم هم زنده نموندند
من كه سعي ميكنم از زندگيم لذت ببرم و تا روزي كه زنده ام با دنياي مادي خودم زنده باشم
البته نميگم حرفهاي شما غلطه يا صحت نداره هر كس براي خودش عقيده اي داره و عقديش هم براي خودش محترم

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
هرچند بنزد عامه این باشد زشت
سگ به زمن ار برم دگر نام بهشت

تو پستاي بعدي بيشتر با هم صحبت ميكنيم
Yahoo id: black_goste

مرگ پايان كار ماست ????؟؟؟؟
حداقل کاری که اسرار ماورا می تونه بکنه همینه که اطمینان میده مرگ پایان کار نیست !!!

milad_badboy
01-03-2008, 13:09
مرگ پايان كار ماست ????؟؟؟؟
حداقل کاری که اسرار ماورا می تونه بکنه همینه که اطمینان میده مرگ پایان کار نیست !!!




هيچكس هنوز نتونسته اينو قطعي ثابت كنه اين داستانهاي تجربه مرگ و برونفكني ها هم همه نتيجه توهومات مغزه
دوست عزيز آيا تو قبل از تولدت رو يادت مياد؟؟؟؟
من نميگم روح وجود داره يا نداره و نميگم دنياي بعدي هم هست يا نيست ميگم هيچكس نميتونه به اين اسرار دست پيدا كنه حتي اگه فيلسوف باشه

winter+girl
01-03-2008, 15:46
خوب نمیدونم یکم از بحث دور شدم چون نبودم منم فکر میکنم زیاد مهم نیست چهره ی طرف رو ببینیم اما اگه لازمه بگید تا منم عکسمو به صورت خصوصی بفرستم
راستی dark street خیلی با حالی اما گذشته از اینا من میخوام ادامه بدم اگه حاضرری بزن قدش ببلاخره امشب نه فردا شبب نه یه شب که امکان داره هم دیگه روببینیم بقیه بچه ها هم اگه حاضرن بیان اصلا چطوره یه قراره دسته جمعی بذاریم همه باشن انسان هر کاری میتونه بکنه کافیه خودمون رو دست کم نگیریم milad_bad boy کسی مجبورت نکرده شما با ماورا کاری نداشته باشما رو هم که دوسش داریم راحت بذار فکر کنم این تاپیک هدفش معلوم باشه می تونی یه تاپیک جدا بزنی ردش کنی بحث ما رو به بیراهه نکش تازه رسیده جای حساسش
حالا بچه ها کی حاضره؟؟؟

darkstreet
01-03-2008, 16:03
عزيزم
الان با علم ماورا دارن خيلي ها رو درمان و حتي عمل جراحي مي كنن
ايا اين توهم ذهن انهاست يا برايشان سود ندارد؟
ميبيني كه هم اين علم سود داره و هم توهم ذهن نيست
قبول داري يا نه؟ اگه نه دليلش چيه
شما كه ميگيد اين علوم ساخته توهمه بايد براش مثال و مدرك بياري همونطور كه من براي اثبات حرفم مدرك اوردم
منتظر جوابت هستم

darkstreet
01-03-2008, 16:06
امشب اماده هستم البته من زودتر از ساعت 1 نمي خوابم

ensan_noor
01-03-2008, 21:28
سلام سلام و سلام به همگی
دوست عزیز من که روی برونفکنی اصلا حرفی برای گفتن ندارم چون خیلی سخته وقتی هم اتفاق میوفته سریع تموم می شه ولی نمی دونم رفتن به خواب دیگر با برونفکنی راحته یا نه؟ بگذریم بحث من سر خواب هست. قبلا توی کتابای کارلوس کاستاندا خونده بودم که رفتن به خواب همدیگه خیلی سخته اما نمی دونستم تا این حد راستشا بخواید بچه ها دیشب جاتون خالی یه بیداری با حال دیگه را تجربه کردم توپ یعنی زمان را ترکوندم. توی خواب که شب هم بود سه تا از اشنا هامون حضور داشتند که به دوتاشون در باره این مسائل گفته بودم خلاصه به محض اینکه فهمیدم بیدارم رفتم سراغشون بهشون گفتم بیایید بریم تو حیات پرواز کنیم دارید خواب می بینید یکیشون می گفت ول کن یه بار دیگهبیدار می شیم هر چی می گفتم بذار بهتون بفهمونم دارید خواب می بینید می گفت بذار بعد یکی دیگشون می گفت فرا صبح باید برم سر کلاس بذاری ه روز دیگه خلاصه با هر مکافاتی بود شروع کردم به کشیدن انگاشتای خودم و اونا هم نگاه می کردند می گفتم این غیر عادی نیست با کمی تعجب می گفتند چرا گفتم بابا خوابید دیگه بعد گفتم خودتون را نشگون بگیرید و پذسیدم درد هم اومد گفتند نه گفتم بازم نمی خواید قبول کنید خوابه اخرش با هر جون کندنی بود قبول کردند سه تا یی ایستادیم کف حیات کلی زور زدیم پرواز کنیم اماعین سنگ به زمین چسبیده بودیم با کلی تقلا یکم از زمین بلند شدیم خداییش خیلیییییی صحنه ها واقعی بود طوری که من مجبود بودم هر چند بار یکبار برای برطرف شدن شک خودم یه نشگون محکم به بدنم بگیرم و تا درد نمی گرفت باور می کگردم خوابم خلاصه یکم از دویار خونموم بالاتر رفتم یکدفعه همسایمون یه چیزایی مثل فشفشه زد توی اسمون مثل اینکه می خواست ما را بزنهاما یه جوری بود انگار همسایه واقعی نبودند یه موجود دیگه توی اون خونه بود و هوشیاری زیاد ما براش دردسر درست کرده بود خلاصه بقیه را جمع کردم یکم قایم شدیم بازم شک کردم نکنه خواب نباشه و می خواستیم پرواز کنیم همسایه شاکی شده توی خونش پیداست . می خوام بگم تا این حد ادم گول واقعی بودنش را می خوره تا نبینید باور نمی کنید. خلاصه یاد dark street افتادم خواستم برم به خواب اون سعی کردم تجسمش کنم اما خیلی کمه باید حتما چشما را بست و کامل تمرکز کرد منم تا حالا اینکارا را نکردم و می دونستم اگه چشمام را ببندم تعادلم بهم می خوره محیط خواب را از دست خواهم داد. خلاصه دوست عزیزمون که نه تنها عکس قدیمی دادند چشماشون هم پیدا منم نتونستم کاری کنم.( می دونید چیه توی خواب اگه برای بودن چیزی تمرکز کنید اون ظاهر می شه ولی نمی شه گفت حتما خودش باشه شاید یه توهم از اون باشه . حالا اگه طرف نزدیکترین عکسش را به زمان حال بده با چهره کامل امکان داره که تجسمش حتی اگه توهم باشهه بخاطر نزدیک بودن با خود طرف تا حدودی مثلا 50 درصد منجر به ورود به خوابش بشه البته این ایده منه با این تجربه هایی که داشتم) خلاصهبعدش رفتیم سراغ نفر سوم شروع کردم با اون کلنجار رفتن هر چی می گفتم یه نشگون به خودتبگیر ببین درد داره مگه می کرد همش می ترسید خلاصه با هرجون کندنی بود اون فهمید خوابه گفتم یادت نره بیدار شدی حادثه را فراموش نکنی اما نشد. بعد از بیداری هیچکدومشون از حوادث اتفاق افتاده چیزی یادشون نبود. بعد سعیکردم برم توی کوچه و یه نگاهی به مردمبندازم تا در را باز کردم یه مردی با دو تا دختراش یکی بزرگ و یکی بچه رد شدند رفتم دنبالشون اومدم با یکیشون حرف بزنم که به علت هیجان زیاد برای این کنجکاوی جدید تعادلم بهم خورد و بیدار شدم. اما خدا می دونه کلنجار رفتن بابقیه برای اینکه بفهمونم بهشون خواب می بینند چقدر خستم کرده بود . وقتی از خواب پریدم انگار اصلا خواب نبدون و دیگه خوابم هم نمی برد و تخلیه انرژی شده بدوم. ولی باز در خدمت بچه های تاپیک هستم اما خداییش یکم عکساتون واقعی تر باشه با چهره کامل اصلا کل چهره چشماش هست . اگه عینک بزنید خیلی کار سخت می شه.
امیدوارم خوشتون اومده باشه و با انگیزه زیاد به خواب برید.

ensan_noor
01-03-2008, 21:49
میلاد جان عزیز شمااگه بدونی بعد از این زندگی . زندگی دیگه ای هست یا نه براتون فرق نداره شما اگه بدونید غذاری که میخوری کدوم مفید تره برات فرقی نداره شما اگه بفهمی بعد از غذا خوردن بعد از مردنبعد از خوابید ووووووو چه اتفاقاتی می یوفته لذت نمی بری انگیزه بیشتر پیدا نمی کنی. شاید مردم نتونند به همه چیزا دست رسی پیدا کنند ولی هر کی سهم خودش را از تلاشش می بره. گفت پیغمبر که گر کوبی دری عاقبت زان در برون اید سری . من خودم تا چند سال پیش اصلا از ماورا اطلاعی نداشتم ولی خیلی دلم می خواست توی خواب اگاه بشم اخرش هم توی اینترنت با این مسائل شنا شدم و دنبال کردم و دارم حالش را می برم و مطمئنا خیلی از سوالاتم را با پشتکار به جواب تبدیل می کنم . حالا بر فرض یکی نتونست از ماوار سر در بیاره من باید زانوی غم بغل کنم و عذا بگیرم که منم نمی تونم پس این همه نشونه که دور و بر ماست چی . بگذریم زندگی مادی یه ذره در برابر دریاست من یه پرواز توی خواب را به صدتا پرواز با هواپیما توی بیداری عوض نمی کنم. این یعنی چی یعنی لذت معنویات به مادیات البته مادیات هم جای خودش را داره بدن فیزیکی هم باید تامین بشه باید شارژ بشه از همه لحاظ پس بحث هر کدوم جداست.
در ضمن شما از کجا می دونی شاعری که شعری را گفته چه منظوری داشته بعضیاشون توی حالت مکاشفه یه چیزی می دیدند و شاگرداشون سریع اون اشعار گفته شده را یادداشت می کردند حالا ما بیایم با درک پایین خودمون بگیم اونا چی مگند . درست نمی دونم اما یه روز یه شاعری داشته از یه محلی رد می شه می بینه سر شعرهاش و معانیش بحث می کنند و از یه بیت چندیدن معنی بیرون کشیدند و هر کی ادعا میکنه این معنی را می ده طرف تعجب میکنه که این ضعری که گفته چقدر معنی داشته و خودش خبر نداشته.
و در ضمن وقتی طرف برونفکنی می کنه می ره اتاق دیگه می ره توی اشپزخونه افراد خانواده را می بینه و بعد از بازگشت به جسم و پرس و جو می فهمه همون کار ها را انجام می دادند یعنی مغز توهم زده . این حرف مسخره نیست. فکر نمی کنی ادم باید اول یکم روی حرف فکر کنه. این همه که زبونشون مو در اورد از بس کهگفتند دروغه . داستانهای بعد از تصادف که دانشمندان ادعا می کنند بخاطر افزایش مورفین توی خونه دروغه طرف داره دونه دونه جزئیات را تشریح می کنه حتی توی اتاق عمل و بعد به صحتش هم پی می برند اینا دروغه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه بدون منظور داری این حرفا را می زنی پس قبل از اینکه فرصت ها را از دست بدی یکم بیشتر فکر کن و تجربیات بقیه را بخون بدن خودت را تشریح کن ببین چه کرده خدا. ولی اگه می خوای بقیه را از ماورا جدا کنی این کار درست نیست و دنیا دار مکافات هست علاوه بر نتایج اخرویش . از ما گفتن بود. به امید موفقیت برای شما.

ensan_noor
01-03-2008, 21:56
بچه کار جالبی را شروع کردید من که برای همه مایه می ذارم ولی اگه توی خواب اگاه شدید باور کنید که صدها بار دیگه هم اگاه میشید و خیلی بی خیال باشید باور کنید اگه دچار هیجان شدید و مثل قحطی زده ها دنبال اب دویدید تجربتون به گند می ره در ضمن این یه اصطلاح فنیه. خلاصه از خواب می پرید این به عنوان یه تجربه که بارها برام افتاده قبول کنید . و حالتون گرفته می شه.. البته این کار سختی داره ولی به قول وینتر گرل کار نشد نداره به شرطی که انگیزه را از دست ندیم.
یه چیز دیگه چقدر بی خیال میگید فکر نکنم بودن عکس ضروری باشه. بذارید خودتون بهش برسید اونوقت می فهمید رفتن به خواب کسی که حتی اسمشا نمی دونید باید بر طبق چه اصولی انجان بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا بعد

milad_badboy
01-03-2008, 22:48
من نگفتم اسرار ماورا بد هست و برونفكني بي فاييده اما ميگم آيا اينا واقعا راه رسيدن به خدا هست؟
قران رو قبول دارين؟مگه تو يكي از آيه هاش نميگه : ما هر كس را خواستيم گمراه كرديم و هر كس را خواسيتم به راه راست هدايت كرديم. آيش دقيق يادم نيست ولي اگه خواستي بهت اثبات بشه برات پيدا ميكنم.
پس اين وسط ما آدما به نظر شما چكاره ايم فقط بايد جلويي قادر مطلق گردن كج كنيم چون از همه قوي تره؟؟؟؟
آيا اين دليل عبادات و كاراي ماست؟ مگه ما به خواست خودمون به اين دنيا اومديم
ما به اين دنيا دعوت نشديم بلكه پرتاب شديم
من نميخوام حرفاي خودمو به كرسي بنشونم متافيزيك و ماورا رو هم خيلي قبول دارم چون باعث پيشرفت تو زندگي ميشه من خودم با همين مديتيشن بزرگترين مشكلاتمو حل كردم
ولي واقعا هنوز هم نتونستم بفهمم دليل آفرينش جهان و آدم چي بود و فكر نميكنم هنوز كسي تو دنيا بتونه اينو بفهمه به قول خيام:
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

در ضمن تو اين دوره با وجود بمب هاي اتمي ويران گر و موشكهاي قاره پيما يكم اين معلومات ماوراي زير علامت سوال ميرن

nooshin.sweet
02-03-2008, 00:05
من نگفتم اسرار ماورا بد هست و برونفكني بي فاييده اما ميگم آيا اينا واقعا راه رسيدن به خدا هست؟
قران رو قبول دارين؟مگه تو يكي از آيه هاش نميگه : ما هر كس را خواستيم گمراه كرديم و هر كس را خواسيتم به راه راست هدايت كرديم. آيش دقيق يادم نيست ولي اگه خواستي بهت اثبات بشه برات پيدا ميكنم.
پس اين وسط ما آدما به نظر شما چكاره ايم فقط بايد جلويي قادر مطلق گردن كج كنيم چون از همه قوي تره؟؟؟؟
آيا اين دليل عبادات و كاراي ماست؟ مگه ما به خواست خودمون به اين دنيا اومديم
ما به اين دنيا دعوت نشديم بلكه پرتاب شديم
من نميخوام حرفاي خودمو به كرسي بنشونم متافيزيك و ماورا رو هم خيلي قبول دارم چون باعث پيشرفت تو زندگي ميشه من خودم با همين مديتيشن بزرگترين مشكلاتمو حل كردم
ولي واقعا هنوز هم نتونستم بفهمم دليل آفرينش جهان و آدم چي بود و فكر نميكنم هنوز كسي تو دنيا بتونه اينو بفهمه به قول خيام:
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

در ضمن تو اين دوره با وجود بمب هاي اتمي ويران گر و موشكهاي قاره پيما يكم اين معلومات ماوراي زير علامت سوال ميرن

سلام میلاد عزیز .
چرا میخوای دلیل افرینش رو بفهمی ؟ ایا جوابش تو مسیر تکامل و رشد بهت کمک میکنه ؟ خیلیها میدونن دلیل افرینش چی بوده . کسانی که در معنویت رشد کردن . ما با دونستن این موضوع رشد نمیکنیم بلکه با رشد کردن در مسیر معنویت خواهیم فهمید که قضیه چی بوده .این سوالها سریه و هر کسی نمیتونه ازش سر در بیاره . یعنی زمانی که بتونی حجابها رو کنار بزنی و به یک سری رمز و راز الهی دست پیدا کنی .هیچ وقت به این حقیقت نمیرسی تا ارتباطت رو با حضرت حق قوی کنی . و مطمئن باش اگر هم کسی بفهمه نمیاد جار بزنه و جایی بازگو کنه .

nooshin.sweet
02-03-2008, 00:18
هيچكس هنوز نتونسته اينو قطعي ثابت كنه اين داستانهاي تجربه مرگ و برونفكني ها هم همه نتيجه توهومات مغزه
دوست عزيز آيا تو قبل از تولدت رو يادت مياد؟؟؟؟
من نميگم روح وجود داره يا نداره و نميگم دنياي بعدي هم هست يا نيست ميگم هيچكس نميتونه به اين اسرار دست پيدا كنه حتي اگه فيلسوف باشه


سلام میلاد جان .

تو اگر در مورد مسئله ای چیزی نمیدونی و تجربه خاصی در موردش نداری ، نیازی نیست که منکرش بشی و بگی وجود نداره . بهتره ریلکس بشینی و مطالب بچه ها رو بخونی و چیز یاد بگیری .
موفق باشی .

winter+girl
02-03-2008, 09:17
بچه کار جالبی را شروع کردید من که برای همه مایه می ذارم ولی اگه توی خواب اگاه شدید باور کنید که صدها بار دیگه هم اگاه میشید و خیلی بی خیال باشید باور کنید اگه دچار هیجان شدید و مثل قحطی زده ها دنبال اب دویدید تجربتون به گند می ره در ضمن این یه اصطلاح فنیه. خلاصه از خواب می پرید این به عنوان یه تجربه که بارها برام افتاده قبول کنید . و حالتون گرفته می شه.. البته این کار سختی داره ولی به قول وینتر گرل کار نشد نداره به شرطی که انگیزه را از دست ندیم.
یه چیز دیگه چقدر بی خیال میگید فکر نکنم بودن عکس ضروری باشه. بذارید خودتون بهش برسید اونوقت می فهمید رفتن به خواب کسی که حتی اسمشا نمی دونید باید بر طبق چه اصولی انجان بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا بعد

سلام
چقدر خوش به حالتونه که هر شب بیدار میشین من که فعلا دارم خاطرات خوابمو مینویسم اصلا یه طورری شده انگار زندگیه اصلیم همون شب هاست همیشه خوش حالم که وقتش میرسه اما تنبلیم میگیره حتی یه تمررکز ساده هم نمیکنم میگیرم میخوابم در ضمن من که گفتم نمیتونم عکسامو همینطوری بذارم تو تاپیک عکسای من هم واضضحه هم وااسه همین چند رروزه هم از نزدیک اصلا چندد تا بهتون میدم کاففیه یه قرار بذارید نا on شیم جفتمون اون وقت دیگه حتما میشه

ensan_noor
02-03-2008, 15:24
سلام
دیشب فکر کنم ساعت 2 بود که این خواب را دیدم
رفتم توی اتاقم تا خواستم لامپ را روشن کنم طبق عادت یه امتحان کردم ببینم خوابم یا بیدار دیدم لامپ روشن نشد و فکرکنم نشگونم گرفتم و دردم نیومد سریع فهمیدم خواب می بینم از اونجایی که قبلا برنامه ریزی کرده بودم بعد از بیداری تو خواب چیکار کنم رفتم دنبالش اول می خواستم خودما تو ایینه ببینم نگاه کردم عکس خودما دیدم شاید خیلی جزئی تفاوت داشت اما تصویر منی خواست محو بشه منم زیاد پافشاری نکردم و برای بعدارهاش کردم رفتم برای پرواز رفاتم لب دیوار و شیرجه زدم خیلی خیلی لذت بخش بود مثل یه تکه نخ توی هوای شناور شدم یکم روی ساختمونا دور زدم نمی دونم این گربه از کجا پیداش شد تا رسیدم روی پشت بام مدام بهم می گفت نمی تونی بری به اخرین طبقه اونجا مال رئیس گربه هاست اگه بری تیکه پاره می شه منم با اینکه می دونستم خوابم یکم ترسیدم اما رفتم بالا و رئیس گربه ها حالا داشت از من می ترسید خلاصه بعد از کلی وقت هدر کردن بی خیال شدم یادم اومد کار معمتری هم داشتم و گفتم برم برای شراکت خواب با dark street می خواستم با بستن چشمام تمرکز کنم با اینکه احتمال پریدن از خواب بالا می ره ولی گفتم مهم نیست و موقعی که داشتم می رفتم به سمت اتاقم از خواب بیدار شدم البته زمان بیداریم نسبت به خواب قبلی کمتر بود ولی بد نبود اما تموم وقت صرف این گربه ها شد. تا ببینم دفعهبعد موفق می شم.

hamidak
02-03-2008, 21:33
من نه طرف دار شيطانم نه اسلام رو قبول دارم و نه كافرم خدا رو هم قبول دارم به عنوان آفريننده جهان تمرينات مديتيشن رو هم خيلي مفيد ميدونم آواتارم هم ربطي به شخصيت من نداره رباعي هاي هم مال خيام هست
من ميگم من تو چه كاري به اسرار ماروا داريم بياين تو همين زندگي خوش باشيم و لذت ببريم بهم بدي نكنيم قبل از من شما خيلي از فيلسوفاي بزرگ جهان خواستن از اسرار ماروا سر در بيارن ولي نتونستن من نميگم عقيده منو قبول كنين ولي حداقل روش تفكر كنين :

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

چه خورشيد دور زمين بگرده چه زمين دور خورشيد اين هيچ تفاوتي در زندگي من و تو نداره
چه اسرار ماروا رو بدونين چه ندونين مرگ پايان كار ماست
و حتي پيغمبران و امامان معصوم هم زنده نموندند
من كه سعي ميكنم از زندگيم لذت ببرم و تا روزي كه زنده ام با دنياي مادي خودم زنده باشم
البته نميگم حرفهاي شما غلطه يا صحت نداره هر كس براي خودش عقيده اي داره و عقديش هم براي خودش محترم

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
هرچند بنزد عامه این باشد زشت
سگ به زمن ار برم دگر نام بهشت

تو پستاي بعدي بيشتر با هم صحبت ميكنيم
Yahoo id: black_goste
من نمی دونم شما چرا اینقدر به فیلسوف ها علاقه داری . اول از همه بگم که خب شما که به اشعار عرفانی علاقه داری برو به اشعار مولوی گوش بده ( بخون ) عین گفته های خدا رو در قالب شعر گفته . دلیل نمیشه که هر کی اسمش تو تاریخ خوب در رفته حرفاش وحی الهیه . شما هم اگه می گی مرگ پایانه باید به ایمانت به خدا شک کرد . چطور می گی خدا رو قبول داری ولی حرفاش رو نه ؟ عملا داری حرفای خدا رو رد می کنی . تا به حال فکر کردی اگه مرگ پایان بود پس من و تو اینجا چیکار می کردیم ؟ از اولش هم نیست بودیم دیگه ؟ چرا آفریده شدیم که دوباره نیست بشیم ؟ خدا به خاطر خلقت تو به خودش آفرین گفت بعد تو میای اینا رو می گی ؟ در مورد عشق و صفای مادی هم باید بگم همش مادیات نیست من خودم از طرفدارای پر و پا قرص عشق و صفا هستم ولی می دونم افراط و تفریط بده . انواع تفریحات خوب و سالم رو هم شاید انجام بدم ولی خب قرار نیست که تا آخر عمر همش از راه دهان وارد کنیم و از جای دیگه خارج . تا به حال فکر کردی اگه همه ی انسان ها مثل تو راحت طلب بودن انسان ها هنوز تو غار بودن ؟ چون کسی به خودش زحمت نمیداد که مخش رو به کار بندازه و چیزی کشف و ابداع کنه . من تنها پیشنهادی که دارم اینه که ایمان بیاری به خدا . اینو هم بدون اسلام آوردن ، ایمان آوردن نیست .
منتظر پاسخت هستم .

hamidak
02-03-2008, 21:55
من نگفتم اسرار ماورا بد هست و برونفكني بي فاييده اما ميگم آيا اينا واقعا راه رسيدن به خدا هست؟
قران رو قبول دارين؟مگه تو يكي از آيه هاش نميگه : ما هر كس را خواستيم گمراه كرديم و هر كس را خواسيتم به راه راست هدايت كرديم. آيش دقيق يادم نيست ولي اگه خواستي بهت اثبات بشه برات پيدا ميكنم.
پس اين وسط ما آدما به نظر شما چكاره ايم فقط بايد جلويي قادر مطلق گردن كج كنيم چون از همه قوي تره؟؟؟؟
آيا اين دليل عبادات و كاراي ماست؟ مگه ما به خواست خودمون به اين دنيا اومديم
ما به اين دنيا دعوت نشديم بلكه پرتاب شديم
من نميخوام حرفاي خودمو به كرسي بنشونم متافيزيك و ماورا رو هم خيلي قبول دارم چون باعث پيشرفت تو زندگي ميشه من خودم با همين مديتيشن بزرگترين مشكلاتمو حل كردم
ولي واقعا هنوز هم نتونستم بفهمم دليل آفرينش جهان و آدم چي بود و فكر نميكنم هنوز كسي تو دنيا بتونه اينو بفهمه به قول خيام:
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

در ضمن تو اين دوره با وجود بمب هاي اتمي ويران گر و موشكهاي قاره پيما يكم اين معلومات ماوراي زير علامت سوال ميرن
کی گفته متافیزیک راه رسیدن به خداست ؟ راه پی بردن به عظمت خدا و لذت از نعمات معنوی خداست ( از نظر من )

بعدشم شما به چه اجازه ای اصلا دست به قرآن می زنید ؟ شما فکر می کنید واقعا حق دارید با این برداشت های نا معقول کلام خدا رو بر زبان بیارید ؟ شما به اون درجه رسیدید که قرآن رو هر جور که دوست داشتید تفسیر کنید ؟ می دونید معنی این آیه چیه ؟ شما باید به زمان حضرت محمد برگردید ببینید با اون همه ظلمی که به اون حضرت می کردن ایشون همینطور به هدایتشون ادامه داد . اونایی که راه رو یافتن توسط خدا هدایت شدن و کسانی که راه رو ول کردن خدا گفت حالا که دوست دارید پس به راه کج خودتون ادامه بدین . منظور اینه . نه اینکه مثل یه مشت عروسک و روبات ما رو برنامه ریزی بکنه : ....قیافت قشنگ نیست برو جهنم . تو خوبی خوشگلی برو بهشت . نه تو نه تو برو جهنم تو موهات این شکلیه . تو هم ناقصی باید بری جهنم .... . اصلا با عقل جور در میاد اینی که گفتی ؟
آخه از حرفای ضد و نقیضی که می زنی خندم می گیره . یه بار می گی من خدا رو قبول دارم بعدش میای میگی ما در مقابل قادر مطلق سر کج کنیم . شما که دم از قرآن می زنی یه کم بیشتر قرآن رو بخون نه اینکه بشینی عکساش رو نگاه کنی بعد یه چیزی دیدی که میشه ازش برداشت بد کرد فوری بری دودورو دودو به همه بگی . خودت رو گمراه می کنی دیگران رو گمراه نکن . همه که ایمان قوی ای ندارن . خود خدا گفته من بر روی زمین جانشین قرار دادم ( بعد از آفرینش انسان ) حالا ممکنه بگی این همه تعریف و تمجید تو قرآن از انسان واسه حضرت آدم بوده نه ما . ببخشید تا به حال کدوم رئیسی رو دیدی که برای خودش یه جانشین انتخاب کنه که چند وقت دیگه میمیره ؟
آخه من از این می سوزم که میای از قرآن مثال میاری ولی بقیه ی حرفاش رو ول میکنی . شاید بهتر باشه بگم شما قرآن رو واسه تحریف کردن می خونی . جایی که به نفعت بود آره خوب گفته ولی وقتی از معاد حرف می زنه می گی نه ، خدایا خودمونیم هاااا اینجا رو بلد نبودی بگی من حرفتو قبول ندارم .
نه برادر من وقتی یه چیزی رو می پذیری درست بپذیر . حدس می زنم شما اگه مسلمون باشی از این اسلام های ارثی و بدون شناخت درونت هست . بد نیست به جای اینکه وقتت رو برای خوش گذرونی در این دنیا خیلی تلف کنی یه کم هم به مطالعه بپردازی که کی هستی و از کجا اومدی و به کجا می خوای بری .

انسان نور خیلی حرف قشنگی زد . اینکه گوینده ی این رباعیات شاید منظور دیگه ای داشته . حتما علم ما به اندازه ای نیست که از اصل ماجرا خبر دار بشیم . جهت اطلاع داستان حضرت خضر و موسی (ع) رو پیشنهاد می کنم بخونی . ببین که چطور اعمال نیک در ظاهر اعمال بد قرار داشت . شاید این رباعیات ظاهرا این رو بگن .
از لحن تندی که داشتم واقعا عذر می خوام

ensan_noor
02-03-2008, 21:57
حمید عزیز سلام
فکر کنم دیگه چیزی نگی بهتره ادم باید یکم روی حرفای بقیه فکر کنه ایا میلاد جان اینکار را می کنه ؟؟؟
راستی از خودت بگو روش طناب را چیکار کردی به کجاها رسیدی؟؟

hamidak
02-03-2008, 21:57
بچه ها یه سوال : می خواستم ببینم اگه صدای خودمون رو ضبط کنیم و بگیم که تو خواب هستی می تونه در آگاهی در رویا کمک کنه ؟ ما داریم خواب می بینیم این عبارت تکرار میشه که ما خوابیم بعد در خواب آگاه میشیم .
اگه موثره امتحان کنم
ممنونم

hamidak
02-03-2008, 21:59
حمید عزیز سلام
فکر کنم دیگه چیزی نگی بهتره ادم باید یکم روی حرفای بقیه فکر کنه ایا میلاد جان اینکار را می کنه ؟؟؟
راستی از خودت بگو روش طناب را چیکار کردی به کجاها رسیدی؟؟
سلام
خوشحالم آنلاین هستین
راستش مدتیه که تمریناتم متاسفانه قطع شده خیلی گرفتاری و مشغله و خستگی برام پیش اومده که فعلا نتونستم ولی می خوام دوباره شروع کنم البته این شاخه و اون شاخه زیاد می کنم.
در مورد میلاد جان هم باید بگم که وظیفه ی ماست راه رو یه کم نشون بدیم خودش که تو مسیر بیفته ( با زحمت خودش ) خدا کمکش می کنه . همونطور که لطف خدا اونو به اینجا کشوند و گرنه معلوم نمیشد با آدمای دیگه که ایمانشون ضعیفه به کجا می رسید

ensan_noor
02-03-2008, 21:59
بچه ها منا تنها نذارید شما هم اتفاقاتتون را بنویسید دیگه

ensan_noor
02-03-2008, 22:00
حمید جان اگه تمرکزت را از روی تمرین برداری خیلی از تلاشت را از بین می بری
اما اگه با تمرکز پیش بری با هر پله رسیدن سریعتر می شه
منم دارم اتفاقاتم را می نویسم که بچه ها انگیزشون بیشتر بشه
راستی این شاخه و اون شاخه پریدن بدجور کار را خراب می کنه

ensan_noor
02-03-2008, 22:02
من چند بار صدای خودما ضبط کردم اما بدجور بی خوابی افتادم صدا باید خیلی ملایم ضبط بشه طوری که مزاحم خواب نشه

hamidak
02-03-2008, 22:04
حمید جان اگه تمرکزت را از روی تمرین برداری خیلی از تلاشت را از بین می بری
اما اگه با تمرکز پیش بری با هر پله رسیدن سریعتر می شه
منم دارم اتفاقاتم را می نویسم که بچه ها انگیزشون بیشتر بشه
راستی این شاخه و اون شاخه پریدن بدجور کار را خراب می کنه
ممنون از راهنماییت

winter+girl
02-03-2008, 22:14
سلام
دیشب فکر کنم ساعت 2 بود که این خواب را دیدم
رفتم توی اتاقم تا خواستم لامپ را روشن کنم طبق عادت یه امتحان کردم ببینم خوابم یا بیدار دیدم لامپ روشن نشد و فکرکنم نشگونم گرفتم و دردم نیومد سریع فهمیدم خواب می بینم از اونجایی که قبلا برنامه ریزی کرده بودم بعد از بیداری تو خواب چیکار کنم رفتم دنبالش اول می خواستم خودما تو ایینه ببینم نگاه کردم عکس خودما دیدم شاید خیلی جزئی تفاوت داشت اما تصویر منی خواست محو بشه منم زیاد پافشاری نکردم و برای بعدارهاش کردم رفتم برای پرواز رفاتم لب دیوار و شیرجه زدم خیلی خیلی لذت بخش بود مثل یه تکه نخ توی هوای شناور شدم یکم روی ساختمونا دور زدم نمی دونم این گربه از کجا پیداش شد تا رسیدم روی پشت بام مدام بهم می گفت نمی تونی بری به اخرین طبقه اونجا مال رئیس گربه هاست اگه بری تیکه پاره می شه منم با اینکه می دونستم خوابم یکم ترسیدم اما رفتم بالا و رئیس گربه ها حالا داشت از من می ترسید خلاصه بعد از کلی وقت هدر کردن بی خیال شدم یادم اومد کار معمتری هم داشتم و گفتم برم برای شراکت خواب با dark street می خواستم با بستن چشمام تمرکز کنم با اینکه احتمال پریدن از خواب بالا می ره ولی گفتم مهم نیست و موقعی که داشتم می رفتم به سمت اتاقم از خواب بیدار شدم البته زمان بیداریم نسبت به خواب قبلی کمتر بود ولی بد نبود اما تموم وقت صرف این گربه ها شد. تا ببینم دفعهبعد موفق می شم.


خوبه حالا اول من گفتم باشه اگه دوست نداری به خوابم بیای نیا برو تو خواب همون dark street منم میرم اونجا یدفعه دو تا تون رو غافلگیر میکنم
اصلا دیگه نیا اگه بیای به زور میندازمت بیرون خودم میرم به خواب این و اون هوس مهمونی کردم:41:

milad_badboy
02-03-2008, 23:16
کی گفته متافیزیک راه رسیدن به خداست ؟ راه پی بردن به عظمت خدا و لذت از نعمات معنوی خداست ( از نظر من )

بعدشم شما به چه اجازه ای اصلا دست به قرآن می زنید ؟ شما فکر می کنید واقعا حق دارید با این برداشت های نا معقول کلام خدا رو بر زبان بیارید ؟ شما به اون درجه رسیدید که قرآن رو هر جور که دوست داشتید تفسیر کنید ؟ می دونید معنی این آیه چیه ؟ شما باید به زمان حضرت محمد برگردید ببینید با اون همه ظلمی که به اون حضرت می کردن ایشون همینطور به هدایتشون ادامه داد . اونایی که راه رو یافتن توسط خدا هدایت شدن و کسانی که راه رو ول کردن خدا گفت حالا که دوست دارید پس به راه کج خودتون ادامه بدین . منظور اینه . نه اینکه مثل یه مشت عروسک و روبات ما رو برنامه ریزی بکنه : ....قیافت قشنگ نیست برو جهنم . تو خوبی خوشگلی برو بهشت . نه تو نه تو برو جهنم تو موهات این شکلیه . تو هم ناقصی باید بری جهنم .... . اصلا با عقل جور در میاد اینی که گفتی ؟
آخه از حرفای ضد و نقیضی که می زنی خندم می گیره . یه بار می گی من خدا رو قبول دارم بعدش میای میگی ما در مقابل قادر مطلق سر کج کنیم . شما که دم از قرآن می زنی یه کم بیشتر قرآن رو بخون نه اینکه بشینی عکساش رو نگاه کنی بعد یه چیزی دیدی که میشه ازش برداشت بد کرد فوری بری دودورو دودو به همه بگی . خودت رو گمراه می کنی دیگران رو گمراه نکن . همه که ایمان قوی ای ندارن . خود خدا گفته من بر روی زمین جانشین قرار دادم ( بعد از آفرینش انسان ) حالا ممکنه بگی این همه تعریف و تمجید تو قرآن از انسان واسه حضرت آدم بوده نه ما . ببخشید تا به حال کدوم رئیسی رو دیدی که برای خودش یه جانشین انتخاب کنه که چند وقت دیگه میمیره ؟
آخه من از این می سوزم که میای از قرآن مثال میاری ولی بقیه ی حرفاش رو ول میکنی . شاید بهتر باشه بگم شما قرآن رو واسه تحریف کردن می خونی . جایی که به نفعت بود آره خوب گفته ولی وقتی از معاد حرف می زنه می گی نه ، خدایا خودمونیم هاااا اینجا رو بلد نبودی بگی من حرفتو قبول ندارم .
نه برادر من وقتی یه چیزی رو می پذیری درست بپذیر . حدس می زنم شما اگه مسلمون باشی از این اسلام های ارثی و بدون شناخت درونت هست . بد نیست به جای اینکه وقتت رو برای خوش گذرونی در این دنیا خیلی تلف کنی یه کم هم به مطالعه بپردازی که کی هستی و از کجا اومدی و به کجا می خوای بری .

انسان نور خیلی حرف قشنگی زد . اینکه گوینده ی این رباعیات شاید منظور دیگه ای داشته . حتما علم ما به اندازه ای نیست که از اصل ماجرا خبر دار بشیم . جهت اطلاع داستان حضرت خضر و موسی (ع) رو پیشنهاد می کنم بخونی . ببین که چطور اعمال نیک در ظاهر اعمال بد قرار داشت . شاید این رباعیات ظاهرا این رو بگن .
از لحن تندی که داشتم واقعا عذر می خوام

دوست عزيز هيچكس نميتونه وجود خدا رو انكار كنه و نميشه گفت انسان تصادفي به وجود اومده ولي به نظر من هيچكس تا حالا نتونسته دليل واقعي آفرينش انسان رو بفهمه حتي دو پيامبر آخر خدا
من فقط ميخوام اينو ازت بپرسم آيا نوزادي كه با بيماري ايدز متولد ميشه؟آيا اين واقعا تقديره؟خواست خداست زجري كه روح اون ميكشه واقعا دليلش چيه؟
اينا سوالاتي هستن كه هيچ فيلسوفي و دهري نميتونه بهشون جواب بده
كاش خدا قبل از خلق انسان ازش سوال ميكرد آيا دوست داري به اين دنياي پر از درد و رنج وارد شي بعد مي آفريد
اين سوالاتي هست كه من بارها تو ذهنم ميپرسم ولي هيچ جواب قانع كننده اي نيست
فقط يه وعده100000 ساله كه هنوز هم تحقق نيافته

milad_badboy
02-03-2008, 23:19
شما به اون درجه رسیدید که قرآن رو هر جور که دوست داشتید تفسیر کنید ؟ می دونید معنی این آیه چیه ؟ شما باید به زمان حضرت محمد برگردید ببینید با اون همه ظلمی که به اون حضرت می کردن ایشون همینطور به هدایتشون ادامه داد



و كاش حضرت محمد هم به اين دوره بر ميگشت كه ببينه قراني كه براي امت اسلام آورد در هزاره سوم مقابل بمب هاي هسته اي و موشك هاي قاره پيما اصلا كاربردي نداره

ensan_noor
03-03-2008, 09:11
سلام به همه
دوست عزیز خب وقتی dark street عکس گذاشته و منم با نگاه کردن به عکسش تو روز می تونم شب اونا تجسم کنم دیگه وقتی از شماچیزی ندارم چیکار کنم
کاشکی dark street عینک نزده بود.
یه چیز دیگه من نمی تونم هر شب توی خواب اگاه بشم ولی بعضی وقتا سریعتر اتفاق میوفته مثل این چند روز راستی دیشب توی خواب تیر خوردم دیدم دارم می میرم گفتم از بالای ساختمون بپرم پایین یکم پرواز کنم قبل از مردن تا پریدم به وسطای راه رسیدم صداهای وزوز را شندیم اومدم برونفکنی کنم که یکدفعه همه چیز خراب شد فقط تونستم 5 درصد برونفکنی داشته باشم
تا بعد.

winter+girl
03-03-2008, 15:46
سلام به همه
دوست عزیز خب وقتی dark street عکس گذاشته و منم با نگاه کردن به عکسش تو روز می تونم شب اونا تجسم کنم دیگه وقتی از شماچیزی ندارم چیکار کنم
کاشکی dark street عینک نزده بود.
یه چیز دیگه من نمی تونم هر شب توی خواب اگاه بشم ولی بعضی وقتا سریعتر اتفاق میوفته مثل این چند روز راستی دیشب توی خواب تیر خوردم دیدم دارم می میرم گفتم از بالای ساختمون بپرم پایین یکم پرواز کنم قبل از مردن تا پریدم به وسطای راه رسیدم صداهای وزوز را شندیم اومدم برونفکنی کنم که یکدفعه همه چیز خراب شد فقط تونستم 5 درصد برونفکنی داشته باشم
تا بعد.


خوب دوست عزیز تر من که میگم بذار برات عکس بفرستم قبول نمیکنی خوب خودت بگو چیکار کنم دیگه؟؟؟؟

Saman-Rs
03-03-2008, 15:54
دوستان يه سوال ، اگه ميشه تو چند جمله بگين شما دارين اينجا چيكار ميكنين ، تو خواب هم ميرين ؟ اگه ميشه خيلي كوتاه بگين قضيه چيه ؟

ensan_noor
03-03-2008, 20:25
خوب دوست عزیز تر من که میگم بذار برات عکس بفرستم قبول نمیکنی خوب خودت بگو چیکار کنم دیگه؟؟؟؟

بفرست . کجا باید عکس را دانلود کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه فرستادی؟؟؟ بگو ادرسشا

ensan_noor
03-03-2008, 20:32
سلام سامان جان اگه بخوام خلاصه بگم این سایت همونطور که از اسمش پیداست مربوط به مسائل ماورایی می شه خروج روح بیداری توی خواب و مسائل متا فیزیک که البته اصل بحث همون برونفکنی و بیداری توی خوابه . رفتن به خواب بقیه هم جدیدا توسط دوست عزیز وینتر گرلز مطرح شده که اگه بتونی کنترل خواب را برای لحظاتی بدست بگیری بسته به تمرکزت در اون مدت احتمال ورود به خواب دوستت میسر می شه البته اگه در حال برونفکنی باشی با فکر کردن به طرف یا نگاه کردن به عکسش در صورت خواب بودن طرف به خوابش می ری و در صورت بیدار بودنش احتمال حضور پیدا کردن در کنارش را خواهی داشت. نقطه سر خط تموم.

winter+girl
03-03-2008, 20:52
بفرست . کجا باید عکس را دانلود کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه فرستادی؟؟؟ بگو ادرسشا
ای بابا پیام خصوصی تونم که هنوز راه نیاففتاده آیدی بذارین ایمیل کنم براتون یا ]ن شین تو چت حالا هر کدومش رو که میخوای

ensan_noor
03-03-2008, 20:56
ای دی که کنار صفحه است