PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اسرار ماوراء



صفحه ها : 1 2 3 4 5 [6] 7 8 9 10 11 12 13

zolgharnein
24-11-2006, 22:01
ممنوم مرسدس جان

m_s20
26-11-2006, 00:29
دوست من از من میشنوی با اجنه ارتباط نگیر حتی در خواب!
اکثر کسایی که با اجنه ارتبط میگیرین دچار حالتهای عجیبی میشن و از زندگی شون باز میشن حالتهایی مثل پرش که در بعد زمان سیر میکنن مطمئن باشین اگه این مسله به صلاح انسان بود خدا اجنه را از چشم ما پنهان نمیکرد اولش هیجان انگیزه ولی عاقبت خوبی نداره!!
شما فکر میکنین اگه حیواناتی مثل فیل یا ببر عقل داشتند چی میشد بخاطر اینکه از انسان قدرت بدنی بیشتری دارند روزگار رو بر انسان سیاه میکردند
حالا خود دانی!!
موفق و موید وپیروز باشید

m_s20
26-11-2006, 00:44
سلام خدمت بچه هاي اين تاپيك
دير رسيدم خيلي دير و نتونستم از بحث ها استفاده كنم فقط يه سوال داشتم
من فقط موقع خواب ميتونم برونفكني كنم البته خيلي ارادي نيست ولي ميشه گفت 60% اراديه ولي نميتونم از جسمم فاصله بگيرم نميدونم چرا شايد به خاطر اينه كه ميترسم ازش دور بشوم (يه قسمت از ترس من براي اينه كه ميترسم تسخير بشم چون خونمون جن داره )و هر دفعه به خواسته ي خودم داخل بدنم برميگردم ولي آخرين دفعه كه از دفعه هاي قبل زيادتر بيرون موندم و واقعا ميخواستم از بدنم فاصله بگيرم احساس كردم دارم ميچرخم با اينكه سر جام بودم بعد سرگيجه گرفتم و برگشتم ميشه يه نفر راهنمايي بكنه
خيلي ممنون

دوست عزیز شما قبل از اینکه برونفکنی انجام بدی باید ارتباط با اجنه رو قطع کنی حتما باید در مکانی باشی که محل عبور و مرور اجنه نباشه این مطلبو از خودم نمیگم توی یه کتاب خوندم چند جا توی اینترنت هم با این مسله برخورد کردم چون روح در بدن قرار نگرفته انرزی مثبت شخص رو میمکند و انرزی های سنگین به بدن تحمیل میکنن
موفق باشی

mercedes
26-11-2006, 07:46
سلام خدمت بچه هاي اين تاپيك
دير رسيدم خيلي دير و نتونستم از بحث ها استفاده كنم فقط يه سوال داشتم
من فقط موقع خواب ميتونم برونفكني كنم البته خيلي ارادي نيست ولي ميشه گفت 60% اراديه ولي نميتونم از جسمم فاصله بگيرم نميدونم چرا شايد به خاطر اينه كه ميترسم ازش دور بشوم (يه قسمت از ترس من براي اينه كه ميترسم تسخير بشم چون خونمون جن داره )و هر دفعه به خواسته ي خودم داخل بدنم برميگردم ولي آخرين دفعه كه از دفعه هاي قبل زيادتر بيرون موندم و واقعا ميخواستم از بدنم فاصله بگيرم احساس كردم دارم ميچرخم با اينكه سر جام بودم بعد سرگيجه گرفتم و برگشتم ميشه يه نفر راهنمايي بكنه
خيلي ممنون
سلام کارل جان.
خیلی خیلی مراقب باش که بدون استاد داری این کارها رو انجام میدی خدای نکرده مشکلی پیش نیاد. وارد شدن به دنیای غیر اورگانیک ها بسیار خطر ناکه و اصلا توصیه نمیشه.

mercedes
26-11-2006, 07:48
دوست من از من میشنوی با اجنه ارتباط نگیر حتی در خواب!
اکثر کسایی که با اجنه ارتبط میگیرین دچار حالتهای عجیبی میشن و از زندگی شون باز میشن حالتهایی مثل پرش که در بعد زمان سیر میکنن مطمئن باشین اگه این مسله به صلاح انسان بود خدا اجنه را از چشم ما پنهان نمیکرد اولش هیجان انگیزه ولی عاقبت خوبی نداره!!
شما فکر میکنین اگه حیواناتی مثل فیل یا ببر عقل داشتند چی میشد بخاطر اینکه از انسان قدرت بدنی بیشتری دارند روزگار رو بر انسان سیاه میکردند
حالا خود دانی!!
موفق و موید وپیروز باشید
تایید میشه. ممنون مهدی جان از توضیحتون.

mercedes
26-11-2006, 07:50
ممنوم مرسدس جان
خواهش میکنم دوست عزیز. موفق باشین.

mercedes
26-11-2006, 07:54
هدف بعدیم ملاقات با یک جن توی خوابه!
=-=-=-
خدا خیر بده کسایی را که منو وارد این راه کردن!
علیرضا جان جای تو بودم اصلا فکرش رو هم نمیکردم. بازهم توصیه میکنم هرگز و هرگز بدون راهنما وارد نشین. اثراتی میزاره که خدای ناکرده در آینه مشکلات اون گریبانگیر خود و خانواده تا چند نسل میشه. از ما گفتن بود .

carol
26-11-2006, 09:05
ببخشيد ولي من كاري به كار اون ندارم من فقط ميخوام برونفكني كنم البته چند بار هم بعد از اينكه اين موجود به خونمون اومده برونفكني داشتم ولي چيزي نديدم !الانم كلا تمرينات رو كنار گذاشتم چون ميترسم انرژي بدنم زياد بشه و ناخودآگاه برونفكني داشته باشم البته قبل از خواب.
ديشب هم موقع خواب احساس ميكردم انرژي زيادي كل بدنم رو دربرگرفته اين انرژي از بيرون بود نه از بدن خودم و داخل بدن خودم هم انرژي جريان پيدا كرده بود از دفعه هاي قبل هم ملموس تر بود يعني احساس ميكردم مخصوصا زير ستون فقراتم و كمرم يه چيزي جريان داره مثل آب .
بعد هم چون ترسيدم با وجود اون توي خونه دچار برونفكني بشم شب رفتم پيش برادرم خوابيدم(البته برادرم كوچيكه) تا انرژيم با اون مبادله بشه و كم بشه و قشنگ انرژي رو حس ميكردم كه مثل يه جريان خيلي شديد از بدنم خارج ميشد .

nightmare
26-11-2006, 10:08
نوشته شده توسط Alireza_Shafaei_PCworld

هدف بعدیم ملاقات با یک جن توی خوابه!
=-=-=-
خدا خیر بده کسایی را که منو وارد این راه کردن!

چرا توي خواب؟
ممكنه مغلوب بشي....
اما در كل , اين نيز بگذرد......
و تو مي ماني.

هر چند هيچوقت اين اتفاق برات نمي افته.

تا بعد......

carol
26-11-2006, 11:28
راستي يه چيزي رو يادم رفت بگم چند بار يه نور قرمزي رو روي ديوار ديدم هر دو بار شب بوده . دفعه ي اول خواهرم هم اين نور رو ديد و دفعه ي دوم وقتي بود كه همه ي چراغ ها خاموش بودند . اين نور جوريه كه انگار يه چيزي هست بعد نورش افتاده رو ديوار مثل نور غروب خورشيد خيلي هم واضحه يعني اگه به ديوار نگات بيفته كاملا ميبيني كم هم نيست

Alireza_Shafaei_PCworld
27-11-2006, 03:19
چرا توي خواب؟
ممكنه مغلوب بشي....
اما در كل , اين نيز بگذرد......
و تو مي ماني.

هر چند هيچوقت اين اتفاق برات نمي افته.

تا بعد......
باتشکر از همه دوستانی که توصیه کردن
منم بعد از یک خورده تفکر به همین نتیجه رسیدم

بی خیال شدم
قربان همگی تان
ع.ش

Balrog
28-11-2006, 01:34
تازگی ها دانشمندان متوجه شده اند که گوشت خوک یک نوع انگل داره که با پختن از بین نمی ره و به بدن انسان اسیب می رسون و اسلام این را حرام اعلام کرده است
گوشت خر برای این حرام است اول اینکه اون زمان خیلی مهم بود برای کار کردن و دوم این که در اثر کار کردن زیاد گوشتش سفت می سه و یک نوع اسید در گوشتش وجود دارد که باز هم به سلامت انسان اسیب می رسونه

این برای من خیلی جالب بود که کسانی که به این مطالب پی بردن و دین دیگه ای داشتن وقتی متوجه شدن اسلام این را در زمانهای دور گفته است مسلمان شده اند
ادم از بزرگی و محربانی خداوند میخ کوب می شه
امیدوارم مفید بوده باشن
موفق باشین
به تازگى نه! من هم اين ماجرا رو شنيدم، از وقتى بچه بودم، تا به الآن! خب اگه اين راست باشه، چرا نهادهاى مهمى، مثل اداره‌ى دارو و غذاى آمريكا (كه اعتبار بالايى هم داره)، هيچ اخطار يا بيانيه‌اى ندادن؟ اصلا منبع موثق اين خبر چيه؟ كدوم دانشمند، كجا، كى،... ؟!

اوه راستى، شما مرجع تقليد تشريف دارين؟!!! تا اونجايى كه من مى‌دونم، گوشت الاغ مكروهه، نه حرام!

در ضمن، توجيه آوردن براى يك موضوع با بيان كردن علت اون، زمين تا آسمون فرق داره! اگه كسى واقعا اعتقاد داره كه به عنوان مثال گوشت خوك حرامه، حتى در صورت از بين بردن اون انگل‌هاى فرضى (حالا به هر روشى)، باز هم نبايد اون رو بخوره...

Balrog
28-11-2006, 01:44
كسى در مورد پرش مى‌تونه اطلاعاتى بده؟

locked account
29-11-2006, 03:05
سلام به همگی
من چندتا سوال دارم و راهنمایی البته (اگه لطف کنید)
1. این جادوی سیاه چیه؟ توضیح بدین که نسبت به جادوی سفید چطوریه؟ اصلا جادوی سفید چیه؟
2.فکر کنم بشه با هیپنوتیزم قدرت تمرکر رو خیلی افزایش داد. اگه آره و میشه آموزشی راهی روشی چیزی مقاله ای اگر بدید میشم.

بازم ممنون ازتون

active_277
29-11-2006, 03:52
صفحه ي 128 :blink:

معلوم همه يك جورايي اين مطالب رو باور دارن خيلي خوبه
مسلما عوامل ماورائ طبيعـه تو زندگي همه انسانها موثره
كساني كه هم كه فكر ميكنند اين عوامل تو زندگيشون بي تاثيره نظرشون رو بگن

deer
29-11-2006, 16:59
سلام به همه ي دوستان خوبم
اگر اجنه خودشون به خواب ما بيايين بايد چه كار كنيم؟

deer
29-11-2006, 17:22
به تازگى نه! من هم اين ماجرا رو شنيدم، از وقتى بچه بودم، تا به الآن! خب اگه اين راست باشه، چرا نهادهاى مهمى، مثل اداره‌ى دارو و غذاى آمريكا (كه اعتبار بالايى هم داره)، هيچ اخطار يا بيانيه‌اى ندادن؟ اصلا منبع موثق اين خبر چيه؟ كدوم دانشمند، كجا، كى،... ؟!

اوه راستى، شما مرجع تقليد تشريف دارين؟!!! تا اونجايى كه من مى‌دونم، گوشت الاغ مكروهه، نه حرام!

در ضمن، توجيه آوردن براى يك موضوع با بيان كردن علت اون، زمين تا آسمون فرق داره! اگه كسى واقعا اعتقاد داره كه به عنوان مثال گوشت خوك حرامه، حتى در صورت از بين بردن اون انگل‌هاى فرضى (حالا به هر روشى)، باز هم نبايد اون رو بخوره...

ببخشيد حالا چرا اين قدر خشن
من هموني مي دونستم گفتم اوني كه بايد ازش درس مي گرفت گرفته حالا جاش مهم نيست !!!
حالا اگر شما مي دونين از كجا بگين تا جاي من اطلاع داشتم چند وقت پيش اين موضوع رو تلويزيون اخبار علمي اعلام كرد حالا اگر مشكلي هم داشت ببخشيد

m_s20
29-11-2006, 22:20
كسى در مورد پرش مى‌تونه اطلاعاتى بده؟



و ...
سلام
راستش ما با دو نفر شون از طريق اينترنت صحبت كردم متاسفانه خودشونم نميدونن در اون حالت چه
اتفاقي براشون مي افته !
يه خواهش هم دارم لطفا با هم مادبانه تر صحبت كنيد!
راستي من دو شب قبل در حالت برونفكني در حال بيداري قرارگرفتم بايد اعتراف كنم كه قبلش دقيقا حالت بختك
بهم دست داد بجز اون حالت تنگي نفس زجر أورش در اون حال روح خودمو أزاد كردم
و از اتاق بيرون رفتم و داخل حياط شدم با اينكه تاريك بود همه چي رو به وضوح تمام ميديدم
در حد بيداري يا شايدم واضحتر توصيفش مشكله يه تابي توي ايوون خوردم بعد يهو ترس ورم
داشت كه نكنه يهو يه موجود عجيب غريب ببينم اراده كردم كه بر گردم به بدنم يهو با سرعت نور
يا شايدم بيشتر برگشتم!! كه اين مسير و نفهميدم چطوري طي كردم
اينفعه بدنمو از بالا به وضوح ديدم خيلي چجوري بگم يه حالي بهم دست داد

اين خواب هام هم برام دردسري شده اكثر خوابهام تا دو سه هفته يادم ميمونه بعضيش اعصابمو ميريزه بهم
اخه ميدونين كه تو خواب هر اتفاقي ممكنه هي با خودم ميگم اين چه اتفاقي بود برام تو خواب افتاد ...! :blink:

Balrog
30-11-2006, 02:17
ببخشيد اگه يه ذره تند رفتم! :blush: ما مخلص همه‌ى دوستان هم هستيم، البته به شرطى كه ادب علمى رو رعايت كنن! :biggrin:

carol
30-11-2006, 09:46
و ...

راستي من دو شب قبل در حالت برونفكني در حال بيداري قرارگرفتم بايد اعتراف كنم كه قبلش دقيقا حالت بختك
بهم دست داد بجز اون حالت تنگي نفس زجر أورش در اون حال روح خودمو أزاد كردم
و از اتاق بيرون رفتم و داخل حياط شدم با اينكه تاريك بود همه چي رو به وضوح تمام ميديدم
در حد بيداري يا شايدم واضحتر توصيفش مشكله يه تابي توي ايوون خوردم بعد يهو ترس ورم
داشت كه نكنه يهو يه موجود عجيب غريب ببينم اراده كردم كه بر گردم به بدنم يهو با سرعت نور
يا شايدم بيشتر برگشتم!! كه اين مسير و نفهميدم چطوري طي كردم
اينفعه بدنمو از بالا به وضوح ديدم خيلي چجوري بگم يه حالي بهم دست داد

اين خواب هام هم برام دردسري شده اكثر خوابهام تا دو سه هفته يادم ميمونه بعضيش اعصابمو ميريزه بهم
اخه ميدونين كه تو خواب هر اتفاقي ممكنه هي با خودم ميگم اين چه اتفاقي بود برام تو خواب افتاد ...! :blink:
ببخشيد ولي من ميگم كي ميتونه در زمينه ي برونفكني به من كمك كنه هيچكس جواب نميده خيلي ممنون

من هم دچار همين حالت ميشم ولي نميتونم از بدنم فاصله بگيرم يعني به خودم ميگم الان ميخوام تو هال باشم ولي نميشه(تا حالا سعي نكردم خودم برم)
وقتي هم خيلي بيرون ميمونم احساس چرخش بهم دست ميده انگار دارم دور خودم ميچرخم در صورتي كه بدنم تكون نميخوره فكر ميكنم انرژيم تموم ميشه كه اين طوري ميشم

اينجا يكي پيدا نميشه كه اهل برونفكني باشه تا من رو راهنمايي كنه؟؟؟؟

m_s20
30-11-2006, 19:40
سلام كارول جان
راستش منم دفعه فكر كنم سوميه كه در حالت بيداري تونستم برونفكني تقريبا در حال بيداري كامل رو تجربه كنم واسه اينكه هميشه در حالت خواب اين اتفاق برام مي افتاد و در نتيجه با توهم همراه بود من به برونفكني در خواب تقريبا عادت كردم راستش دفعات اول خيلي هيجان انگيز بود
ولي در حال بيداري بار اول دو سه هفته قبل بود يه روز بعد از ظهر
من هميشه از بختك ميترسيدم هميشه هم چند ثانيه قبلش يه حالتي بهم دست ميده كه ميفهمم دارم د چار بختك ميشم اون بار به خودم تلقين كردم كه نميترسم و تلاشي براي بيدار شدن نكردم يهو در يه حالتي قرارگرفتم كه بين بدن و محيط خارج در نوسان بودم
چند روز بود تمرين خود هيبنوز انجام نداده بودم و انرژيم در حد كمي بود در اون حالت احساس چرخش به من دست داد و كاملا يادمه كه محيط خونه رو به شكل مبهم ميديدم
شما تميرينات خود هيبنوز رو انجام بده هم تمركزت اضافه ميشه هم انرژيت
دوست داشتي منم كمكت ميكنم ايميلتو بزار سوال داشتي ا گه بلد باشم جواب ميدم!
البته يه استاد هم برا خودت دست و پا كن (اين مورد خيلي مهمه)!!!!
اين دو دفعه أخري ميزان انرژيم بد نبود هر چند يكي دو دقيقه طول كشيد
شما هم مثل اينكه استعداد خوبي داري
راستي من هي چ موقع در حالت بختك چيز عجيبي مشاهده نكردم البته من خوشم نمياد در اون حالت چشمم رو باز كنم
ببينم شما اون موجود رو فقط در حال بختك ميبينين؟
راستي من تصميم دارم دفعه بعد كه برونفكني كردم برم اتاق مجاور يه كتاب رو بررسي كنم ببينم با واقعيت منطبقه يا نه
اميدوارم اينطور باشه!!
بعدشم تدارك يه سفر در حال برونفكني!!
البته شايد حا حالا نتونم ولي صبر من تو اين دو ساله كه تمرين ميكنم خيلي زياد شده

deer
01-12-2006, 09:36
دوستان كسي جواب منو نداد

m_s20
01-12-2006, 10:52
سلام به همه ي دوستان خوبم
اگر اجنه خودشون به خواب ما بيايين بايد چه كار كنيم؟

سلام دير جون
راستش دو سه بار به خواب من اومدن كاري هم باهام نداشتن ولي اطمينان ندارم كه خودشون باشن واسه اينكه ا گه زياد بهشون فكر كنيم ممكنه شب ذهن ما يه تصوير مجازي ازشون بسازه و در خواب ببينيم!

deer
01-12-2006, 14:42
دوستان كسي در مورد عشق افلاطون مي دونه
مثلا مي گن فلاني عشقش افلاطوني است يعني چي ؟
موفق باشيد

carol
02-12-2006, 09:35
اين هم ميل منه نتونستم براتون pm بدم carol_5005@yahoo.com
من چطوري ميتونم يه استاد پيدا كنم تا حالا خيلي تلاش كردم ولي اكثر آدما ميگن جاده ي عرفان يه جاده ي يه نفره هست(يعني كلا در اين طور مسائل بايد خودت تلاش كني تا به جاهاي بالا برسي)

m_s20
02-12-2006, 15:29
سلام كارول جان
در مورد استاد بايد بگم اگه بخاطر لذت برونفكني ميخواي پيشرفت داشته باشي اساتيد در اين مورد كم نيستند
ولي در رابطه با عرفان و رويت حقايق استاد كم يافت ميشه و اكثرا گمنام هستند واسه اينكه براي شهرت شاگرد تربيت نميكنند
و هيجوقت نميان اعلام كنن كه مثلا من به اين مقام رسيدم واسه اينكه در اون صورت از اون مقام تنزل پيدا ميكنن
اگه انگيزت الهي باشه و به خدا توكل كني و كمي هم تلاش كني خدا هم كمكت ميكنه
حالا علت اينكه ميگم داشتن استاد مهمه يكي اينه كه قدرتهاي نهفته در وجود ما انسانها بسيار عظيمه و راههاي ميانبري براي أزاد كردن اونها وجود داره و استفاده از اونها بدون راهنمايي و اطلاع ممكنه صدمات شديدي به انسان وارد كنه جايي مثال جالب در اين رابطه ديدم نيروهاي وجود ما مثل يه شير أب بزرگ و با فشار زياده اگه يه مرتبه باز بشه انسان رو غرق ميكنه
دليل دومش وجود راههاي پر پيچ و خم و دره هاي سهمناك در مسير عرفان هستش كه بايد از كسي كه اين مسير رارفته راهنمايي لازم را دريافت كرد
ديگه موجودات غير ارگانيك هستند كه مثل اينكه خود شما هم با اونها ارتباط داري
راستي نميدونم واسه چي بعضي ايميلهام وسط راه هپلهپو ميشه فكر كنم هك شدم!
يه ايميل تمرين فرستادم اميدوارم دستت برسه و طومار هم نشده باشه!!

zolgharnein
02-12-2006, 19:02
روشی برای برون فکنی کالبداختری: مرز ميان خواب و بيداری
سلام. روشهای خيلی موثر و سريعی برای برونفکنی کالبداختری (به اصطلاح عاميانه پرواز روح) وجود دارد. که خيلی از اين روشها بسيار زيرکانه و دارای جزئيات بسيار جالبی است.هر چقدر شناخت ما از تجاربی که بدست می آوريم بيشتر ميشود روز به روز به روش شخصی خودمان نزديک ميشويم. و ميتوانيم راحتترين روش مناسب را برای انجام آن بسازيم. روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.
۱. Hypnagogic State برای اطلاعات بيشتر درباره اين حالت به پايگاه زير مراجعه کنيد: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منبع
calbodakhtari@hotmail.com [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zolgharnein
02-12-2006, 19:42
به تازگى نه! من هم اين ماجرا رو شنيدم، از وقتى بچه بودم، تا به الآن! خب اگه اين راست باشه، چرا نهادهاى مهمى، مثل اداره‌ى دارو و غذاى آمريكا (كه اعتبار بالايى هم داره)، هيچ اخطار يا بيانيه‌اى ندادن؟ اصلا منبع موثق اين خبر چيه؟ كدوم دانشمند، كجا، كى،... ؟!

==============================================
ببينم مگه هرچي اونا بگن درسته؟؟؟؟/!!!!!!

Balrog
03-12-2006, 00:11
ببينم مگه هرچي اونا بگن درسته؟؟؟؟/!!!!!!
نه حاجى! من همچين حرفى نزدم! ولى حداقل اينو مى‌دونم كه خيلى وقت‌ها مثل بعضى از ماها رو هوا حرف نمى‌زنن! ;)

در ضمن، پست 1288# جالب بود، ممنون. اميدوارم بتونم عمليش كنم...

carol
03-12-2006, 12:23
m_s20 ميلتون به دست من نرسيده (ببخشيد كه مجبورم اينجا جواب بدم)
يه پيشنهاد براي اونهايي كه برونفكني ميكنند دارم حتما به بدن خودتون نگاه كنيد منظورم بدن مثاليه(من اولين بار كه نگاه كردم خيلي ترسيدم)

zolgharnein
04-12-2006, 07:52
نه حاجى! من همچين حرفى نزدم! ولى حداقل اينو مى‌دونم كه خيلى وقت‌ها مثل بعضى از ماها رو هوا حرف نمى‌زنن! ;)

در ضمن، پست 1288# جالب بود، ممنون. اميدوارم بتونم عمليش كنم...

بدون شرح
:sad:
:)
:biggrin:
:laughing:

deer
09-12-2006, 16:59
اين هم ميل منه نتونستم براتون pm بدم carol_5005@yahoo.com
من چطوري ميتونم يه استاد پيدا كنم تا حالا خيلي تلاش كردم ولي اكثر آدما ميگن جاده ي عرفان يه جاده ي يه نفره هست(يعني كلا در اين طور مسائل بايد خودت تلاش كني تا به جاهاي بالا برسي)

دوست عزيز به نظر من يك قد بزرگ كه مي توني توي اين راه برداري اين كه باور كني تو در كمال هستي كه اين خيلي سخته اميدوارم موفق بشي

m_s20
09-12-2006, 20:58
سلام دوستان عزيزم
دو سه شب قبل يه قضيه اي برام اتفاق افتاد براتون بگم
من هر شب حدود ساعت 11 تمرين خود هيبنوز انجام ميدم دليلشم اينه كه سرو صدا كمتره و خونواده هم خواب تشريف دارن اون شب خيلي خوابم ميومد برا ي همين زودتر تمرين رو شروع كردم و به خاطر اينكه خيلي خوابم ميومد سريع رفتم توي مرحله الفا و بدنم شروع كرده به بي حس شدن و واسه اينكه اون مرحله خيلي بدن أروم و راحته بيشتر تو اون حالت موندم فكر كنم يه ساعتي شد
ساعت حدود 12 پدرم اومد خونه يه گوني بزر گ برنج هم با خودش اورده بود بعد يكراست اومد سراغ من كه برم سر اونو بگيرم بيارم توي اتاق منم در حال هيبنوز عميق خوابم برده بود اومد بالاي سرم و منو صدا كرد و بيدار شدم جاره اي نداشتم جز اينكه بلند شم اومدم پامو بلند كنم احساس كردم اصلا پايي در كار نيست! حالا باباهه هم بالاي سر م وايساده بود كه بلند شو پس ! هي مي گفتم باشه الان ولي نميشد اصلا پامو حس نميكردم دستام گذاشتم روي قالي بلند شم دستام جليز و بليز ميكرد! بابامم كه ول كن نبود
به بابام گفتم شما برو من الان ميام با هزار بدبختي و تلقين پاهامو حركت دادم ولي وقتي بلند شدم انگار رو هوا راه ميرفتم
ولي جالب اينجا بود كه اصلا نفهميدم گوني چهل كيلويي بلند كردم انگارزورم چند برابر شده بود!!!

carol
10-12-2006, 09:37
براي منم اتفاق افتاده ، من به اين نتيجه رسيدم كه اگه توي حالت آلفا به طور عميق فرو بري به بي وزني ميرسي يعني وقتي بخواي بلند بشي اينقدر سبك ميشي كه انگار داري پرواز ميكني كه البته من با ريلكسيشن به اين حالت ميرم

zolgharnein
15-12-2006, 21:36
غذلی جن

اکثر اطلاعاتی که انسانها از جن دارند، محدود به همون چیزهایی ست که در قرآن اومده. اینکه از آتش ساخته شدند، زاد و ولد دارند و ... اگر دوست دارید خصوصیات عمومی که در قرآن اومده از جن بخونید، به نتایج سرچ گوگل سری بزنید.
من مدتها دلم می خواست چیزهایی خاص تر در مورد خصوصیات جن ها بنویسم. چیزهایی که افراد کمی می دونند. اما چون پست طولانی می شه، مجبورم در چند قسمت مطالب رو بذارم. اولین قسمت را به غذای جن اختصاص می دم.



جن ها علاوه بر باقی مونده ی گوشت روی استخوان،غذاهای دیگه رو هم می خورند، پلو، گوشت، شیرینی، ترشی، تنقلات و ... می تونن حتی از داخل بدن آدم غذا رو بردارند. من گاهی با جنی جایی می رفتم، اونجا نمی شد که خودش غذا رو برداره چون غیب شدن غذا باعث ترس می شد، مجبور می شد از گلوی من بخوره. من غذا رو کمی می جوم و قورت می دم، غذا تا یکی دو سانت از گلوم پائین می ره و بعد ناپدید می شه. البته این مناسبه مهمونی های شلوغه که کسی متوجه نشه سه چهار پرس غذا خوردم و هنوز گرسنه م! این روش به دلیل مشخص برای جنها چندان دلپذیر نیست، فقط در صورت اجبار چنین کاری می کنند. این روش با روشی که جن بدون اجازه غذا رو بعد از وارد شدن به معده یا روده بر می داره فرق می کنه. در روش اول ضرری وجود نداره اما در روش دوم بدن صدمه می بینه.
غذایی که جن ها علاقه بسیار زیادی به خوردنش دارند، جگره. معمولا به عنوان پاداش کارایی که انجام می دن، در کنار خواسته هاشون چند دست دل و جگر هم می خوان. درمورد پاداش خواستن جن ها در پست جن زدگی می تونید بیشتر بخونید. و یک چیز که خودم وقتی شنیدم خیلی منقلب شدم اینه که جن های کافر از خون افرادی که مشروب نوشیده باشند، مصرف می کنند و با این کار آسیب زیادی به سلامت عقل انسان می زنند.
اگر دوست ندارید احیانا جنی از غذایی که شما می خورید استفاده کنه، با بسم الله بخوریدش. در اینصورت نه از گلو، نه از داخل بدنتون نمی تونه برداره. در مورد آب هم صدق می کنه. یک روش بسیار خوب در مورد آب خوردن اینه که آب رو حداقل در سه مرحله سر بکشید، برای شروع هر مرحله بسم الله و در پایان هر مرحله الحمدلله بگید. یکی از نتایج این آب که منو شیفته کرده اینه که تا حدود دو روز ( یعنی 48 ساعت ) جن های کافر نزدیک نمی شن. کلا هر چیزی رو که جایی می ذارید اگر با بسم الله همراه کنید، جن ها بهش دست نمی زنند.
شاید این سوال براتون پیش بیاد که اگر جن ها غذایی که ما بدون بسم الله می ذاریم داخل یخچال می خورند چرا غذاهامون سرجاشه، چرا غیب نمی شه؟
دلیلش اینه که: در مواقعی که غیب شدن غذا تابلو باشه، اولا جن ها تمام غذا رو نمی خورند کمی باقی می ذارند و برای اینکه کم شدنش معلوم نباشه جن های کافر یک کار زشت که بنظر خودشون جالبه می کنند یعنی داخل غذا استفراغ می کنند تا مقدار غذا به اندازه اولش بر گرده. اینکه چطور کاری می کنند تا این استفراغ به شکل غذا بنظر بیاد و حتی مزه ش هم عوض نشه من اطلاعات ندارم ولی اصل قضیه را با چشمای خودم دیدم. حالا باور هم نمی کنید برای احتیاط هم که شده بد نیست یه بسم الله همراه غذا کنید!
جن ها گوشت انسان نمی خورند. اما گوشت حیوانات را چرا. جن های کافر گوشت را نپخته می خورند، جن های خداپرست برعکس.

منبع

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zolgharnein
17-12-2006, 19:40
سلام به دوستای خوبم
بچه ها می خواستم یه تجربه در باره بیداری نو خواب بهتون بگم , البته شاید درست نباشه اما در مورد من که صادق بود اونم اینه که با متوقف کردن نوشتن خوابهام درصد بیداری توی خوابم هم کم و کمتر شد تا جایی که حالا به یک بیداری در دو هفته رسیده ؛ خب توصیه من به علاقه مندان تو این زمینه اینه که از نوشتن خوابهاشون غافل نشن و اونا دست کم نگیرن کاری که من کردم و الان از نتیجش واقعا پشیمون هستم.
موفق باشید.

carol
18-12-2006, 10:48
واقعا مطالبتون جالب بود ولي ببخشيد مي خواستم بدونم آيا نوع غير كافر آنها هم بدون اجازه از غذا يا آب ميخورند
ميشه تفاوت هاي بيشتري براي دو نوعشون ذكر كنيد تا بشه از هم ديگه تشخيص شون داد

fireboy8766
19-12-2006, 00:32
سلام دوستان عزيزم
دو سه شب قبل يه قضيه اي برام اتفاق افتاد براتون بگم
من هر شب حدود ساعت 11 تمرين خود هيبنوز انجام ميدم دليلشم اينه كه سرو صدا كمتره و خونواده هم خواب تشريف دارن اون شب خيلي خوابم ميومد برا ي همين زودتر تمرين رو شروع كردم و به خاطر اينكه خيلي خوابم ميومد سريع رفتم توي مرحله الفا و بدنم شروع كرده به بي حس شدن و واسه اينكه اون مرحله خيلي بدن أروم و راحته بيشتر تو اون حالت موندم فكر كنم يه ساعتي شد
ساعت حدود 12 پدرم اومد خونه يه گوني بزر گ برنج هم با خودش اورده بود بعد يكراست اومد سراغ من كه برم سر اونو بگيرم بيارم توي اتاق منم در حال هيبنوز عميق خوابم برده بود اومد بالاي سرم و منو صدا كرد و بيدار شدم جاره اي نداشتم جز اينكه بلند شم اومدم پامو بلند كنم احساس كردم اصلا پايي در كار نيست! حالا باباهه هم بالاي سر م وايساده بود كه بلند شو پس ! هي مي گفتم باشه الان ولي نميشد اصلا پامو حس نميكردم دستام گذاشتم روي قالي بلند شم دستام جليز و بليز ميكرد! بابامم كه ول كن نبود
به بابام گفتم شما برو من الان ميام با هزار بدبختي و تلقين پاهامو حركت دادم ولي وقتي بلند شدم انگار رو هوا راه ميرفتم
ولي جالب اينجا بود كه اصلا نفهميدم گوني چهل كيلويي بلند كردم انگارزورم چند برابر شده بود!!!
خوب اصولا به اين نميگن خواب رفتن عضوی از بدن؟!!

farhad1390
19-12-2006, 09:47
با سلام خدمت همه دوستان عزیز من فرهاد هستم وتازه با این تایتک آشنا شدم

carol
19-12-2006, 12:08
خوب اصولا به اين نميگن خواب رفتن عضوی از بدن؟!!
ببخشيد ولي شما وقتي بدنتون خواب ميره سبك ميشيد و احساس پرواز بهتون دست ميده ، واقعا برام جالبه

m_s20
19-12-2006, 17:49
سلام
بله دقيقا مثل خواب رفتن بدنه
مدتي قبل ميخواستم دندونمو بكشم شانس ما درمونگاه هم عجيب شلوغ بود نوبت گرفتم وقتي منشي دكتر صدام زد رفتم داخل دكتر دندنمو ديد گفت بايد اينو بكشي واسه اينكه عقل بود گفت نميشه عصب كشي كرد فايده نداره خلاصه هر قدر التماس كردم نشد گفت اين دندون ديگه دندون بشو نيست كه نيست خلاصه گفتم باشه سوزن بي حسي رو زد و رفتم بيرون نشستم تا سر بشه بعد ازيه مدت طرف راست صورتم كامل سر شد ديدم دقيقا مثل حالتيه كه در هينوز عميق بهم دست ميده ولي حسش يه كم متفاوته يواش يواش ديدم بي حسي كمتر شد رفته به منشيه گفتم دندونم داره از بي خسي در مياد اونم گفت يه كم ديگه بشين صدات ميكنم يه 5 ىقيقه اي نشستم ديدم اي بابا ديگه كامل داره از بي حسي در مياد دوباره رفتم گفت يه كم ىيگه هم بايد صبر كني ! اخه خيلي شلوغ بود خوب رايگان بود ديگه ! ديگه كامل دندونم به حالت عادي برگشته بود رفتم نشستم رو صندلي تمركز گرفتم دستمو قفل كردم تو هم و بعد از شمارش معكوس تلقين شرطي رو انجام دادم حدود بيست دقيقه بعد صدام زد مطمين بودم كه دندونم سر نيست ولي در تقريبا در حالت ألفا بودم دكتره گفت اماده اي با اينكه شك داشتم گفتم اره اونم دندونمو كشيد و با اينكه عقل بود اصلا دردي حس نكردم خودمم باورم نميشد يه دندون خراب ديگه هم دارم كه اونا ميخوام بدون بي حسي بكشم .
راستي من سه شب قبل يه روش خوب براي اينكه دچار بختك بشم يافتم هر چند خواب زده شدم ولي تا صبح چهار بار دچار بختك شدم يه بارش تونستم برونفكني كامل كنم تا دم در اتاق رفتم برم سر كتاب يهو انگار افتادم تو يه گردباد و سريع برگشتم فكر كنم ماله اينه كه تمرينامو بموقع وكامل انجام نميدم .

m_s20
19-12-2006, 18:36
راستي اقا فرهاد خيلي خوش اومدي
البته اينجا هر از گاهي يكي مياد پست ميده مثل قبلنا نيست!

farhad1390
20-12-2006, 14:46
m_s20 ممنون ودر ضمن منظورت از اینکه هر از گاهی یکی میاد اینجا پست میده مثل قبلنا نیست چیه مثلا قبلا چطور بود با تشکر دوست عزیز

deer
20-12-2006, 16:50
سلام
m_s20
عزیز می شه درمورد اینکه چه جوری توی خواب بیدار می شی توضیح بدی

m_s20
20-12-2006, 17:09
خوب قبلنا بيشتر بچه ها بيشتر فعال بودن

m_s20
20-12-2006, 17:37
راستي من نميدونم چرا هر موقع حساس ميشم روي برونفكني حتي تا چهار پنج روز اصلا نميتونم انجام بدم ولي وقتي بي خيال ميشم و تمرينا رو ادامه ميدم خيلي زود حالت برونفكني بهم دست ميده!!
دير جان بايد بگم من اكثر مواقع از طريق بختك در خواب هوشيار ميشم بختك مرز بين خواب و بيداريه اگه در اون حالت نترسيم وسعي نكنيم بيدار بشيم خوب طبيعتا به خواب ميريم ولي هوشيار اون حالت ناراحت كننده نفس تنگي هم خود به خود رفع ميشه بايد چند ثانيه تحمل كرد !
عبور از مرز خواب وبيداري از طريق تمركز بر يه منظره خيليي مشكله و اكثرا باعث خواب زدگي ميشه من كه تا حالا اينطور نتونستم مدت زيادي تمرين ميخواد يكسال شايدم بيشتر

zolgharnein
20-12-2006, 23:40
جن کافر
===============

امروز قصد دارم در مورد ظاهر و رفتار جن های کافر بنویسم. با اینکه اطلاعات به درد بخوری توش هست، اگر می ترسید نخونید لطفا. بعضی قسمتهاش ممکنه ترسناک بنظر بیاد.
من از چهره ی جن ها خیلی خوشم میاد. خصوصیتی که تقریبا همه شون دارند چشمهای کشیده مورب با مردمک بیضی ست و رنگهای متنوع. قرمز، بنفش، زرد، نقره ای سربی، نارنجی، آبی، سبز، قهوه ای، سیاه و خلاصه هررنگی که تصور کنید با تمام طیف هاش. موهاشون هم به هر رنگی هست، ولی طلایی و نقره ای روشن رایج ترند. رنگ چشم، حالت و رنگ مو، رنگ پوست و ترکیب بدنی جن ها با روحیات و اخلاقشون شباهت و هماهنگی زیادی داره. البته توضیحش آسون نیست، اگر زیاد ببینید و با رفتارشون آشنا بشید، می تونید از روی ظاهر شخصیتشون رو حدس بزنید.
بعضی از خصوصیاتی که من در جنهای کافر زیاد دیدم : پوست خیلی خشک و مات متمایل به زرد و خاکستری تیره. چشمهای فرورفته و بدون مژه. دهانی شبیه به یک شکاف بزرگ و بدون لب. آرواره های بزرگ و محکم.
این جنها معمولا خشن و بی ملاحظه هستند و از شرارت لذت می برند. مسخره کردن، آزار دادن، نزاع و درگیری و کثیف و شلوغ کردن رو دوست دارند. بدون هیچ دلیلی ممکنه کسی رو آزار بدن. شاید حتی شما بهشون هیچ صدمه ای نزده باشید، براشون مهم نیست.
اما جن های خداپرست خیلی اوقات اگر انسان سهوا بهشون صدمه ای بزنه، گذشت می کنند. اگر هم بخوان ابراز ناراحتی کنند، نهایتا به شکستن یک وسیله کوچک یا ایجاد سردرد جزئی بسنده می کنند.
جن های کافر وقتی برای انجام کارهای ناشایست اجیر میشن، ضربه های بی رحمانه و بیش از حد وارد می کنند.
همونطور که در مطلب غذای جن گفتم جن ها گوشت انسان نمی خورند، ولی بسیار پیش میاد که جن های کافر، جگر انسانی رو که کشته‌اند، بجوند. اکثر اونها با ولع و عجله غذا می خورند. بخصوص غذای مورد علاقه شون جگر رو که با پاشیدن خون به اطراف و بدن و صورت خودشون و هورت کشیدن و سروصدا کردن می خورند و صحنه های غیر قابل تحملی درست می کنند. می تونید درمورد اجیر کردن و غذا خوردن جن ها بیشتر بخونید.
اکثر جن های کافر تنفس پر سر و صدایی دارند، موقع راه رفتن هن هن می کنند. علاقه به ایجاد ترس دارند. از چیزهای پست و کثیف خوششون میاد. دوست دارند انسانها رو تحت کنترل و قدرت بگیرند و مجبور به انجام کارهایی کنند.
با اینحال تمام جن ها وجود خدا را قبول دارند. جن کافر جنی ست که پیرو شیطان و طرفدار عقاید اونه. ( در انسان ما به کسی کافر میگیم که خدا را قبول نداره و به طرفداران شیطان میگیم شیطان پرست. اما جنها همگی به وجود خدا مطمئن و معترف هستند)
جنهای کافر معتقدند از انسان پرقدرت تر و باهوشتر و برترند، برای اثبات این مسئله ممکنه انسان رو فریب بدن، بهش صدمه جسمی بزنند، تسخیر و وادار به انجام کاری کنند، با آزار و ایجاد مشکل و انواع فریبها اعتقاد و امیدشو کم کنند و... بنابراین قابل فهمه که اگر تحت فرمان انسانی دربیان خشمشون از انسان بیشتر میشه و درصدد آزار بیشتری هستند.
=====================
منبع: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zolgharnein
20-12-2006, 23:47
با سلام خدمت همه دوستان عزیز من فرهاد هستم وتازه با این تایتک آشنا شدم

منم ورودتون را به این تاپیک تبریک میگم
====================
بچه ها شب یلدا خوش بگذره

farhad1390
21-12-2006, 09:22
با سلام خدمت همه دوستان من تازه اسرار ماورا را شروع کردم وابتدا میخواهم خود هیپنوتیزمی رو یاد بگیرم و 2 ماه است یکسره کتاب ومقالات میخونم(در ضمن قبلنا یه استاد داشتم که یه توضیحاتی داده بود والان دنبال خود هیپنوتیزمی افتادم ومیخواهم عملی کار کنم اما یه چند تا سوال دارم که مغزمو مشغول کرده ونمی توانم خود هیپنوتیزمی رو شروع کنم واز شما تقاظا دارم به سوالات من پاسخ دهید تا من هم از این علم بهره ببرم چون امام علی (ع) فرموده زکات علم آموختن است سوالاتم رو شماره گذهری میکنم :
1- من در کتاب صمد ولی زاده روش چند گانه رو انتخاب کرده ام اگر من بخواهم تغییراتی در روش بدهم مثلا احساس میکنم یه قسمتی رو بجای 5 شماره 10 شماره کنم یا یه جایی رو کم ودر جای دیگه زیاد کنم مثلا ازیه جای مقاله دیگر که خونده ام و خوشم اومده به اون اظافه کنم یعنی در کل برای خودم روشی رو سفارشی کنم.
2- جهت برخواستن از خواب مصنوعی شمارش معکوس را به چه صورت انجام دهم وایا ممکن است دیگر بیدار نشوم.
3- آیا تلقین آدمو مثل یه ماشین میکنه یعنی دیگر اختیار از دست انسان گرفته میشه به فرض مثال اگر من به خودم این گونه تلقین کنم که من نوشابه نمی نوشم ایا به هیچ وجه قادر به نوشیدن نمی شوم مثلا اگر در یه مجلس باشم وهمه نوشابه بنوشن من به هیچ وجه قادر به نوشیدن نمی شوم در کل ایا در موردی که گفتم دیگر اختیار از دستم خارج میشه
4- ایا تلقینی که برای یه موردی انجام میدهم ممکن است به موارد دیگه اثر بزاره یعنی مثل دارو عوارض نا خواسته داشته باشه با تشکر لطفا اگر زحمت نیست به همه سوالاتم پاسخ دهید :rolleye:

m_s20
21-12-2006, 16:03
سلام به فرهاد عزيز ذوالقرنين جان و بقيه دوستان
فرهاد جان من در حد معلوماتم جواب شما رو ميدم
سوال اول : بله بسيار هم عاليه البته روشهايي كه نتيجه بهتري بدست مياري رو اونا رو باهم ادغام كن تا به تنيجه برسي
سوال دوم : اولا تا هر عددي كه براي شروع شمردي معكوسش رو براي برخواستن از خواب مصنوعی بشمار خيلي أرام در ذهن اول بگو دفعه بعد خيلي سريعتر هيبنوز خواهم شد هر شماره اي هم كه ميشمرم به حالت عادي نزديكتر مي شم وقتي بيدار شدم شاد و سرحال خواهم بود بدن من به حال عادي برگشته ....(بين شماره ها) نكته مهم بعد از اتمام تلقين ها بهيجوجه سريع بلند نشو حدود 40 ثانيه بشين تا بدن به حالت عادي برگرده
بيدار نشي ؟ چنين چيزي غير ممكنه در حال هيبنوز اراده انسان قوي تر از هميشه است كافيه اراده كني ! يعني اصلا خواب نيستي در حال خواب اراده دست انسان نيست تمركز هم وجود نداره ولي خود هيبنوتيزم تمركز در بالاترين حدش هست
اون كه شخص ديگه اي انسان را هيبنوتيزم كنه با خود هيبنوز فرق ميكنه در خود هيبنوز خلسه از حالت ألفا بزور تجاوز ميكنه ولي در حاليكه اگه شخص هيبنوتيزور انسان رو هيبنوتيزم كنه و انسان استعداد داشته باشه همون جلسات اول تا مراحل بسيار بالايي مثل كاتالپسي يا روشن بيني ميتونه ببره
سوال سوم :تلقين يك هيبنوتيزو ر به انسان بله (اونم در حالاتي كه با عقايد انسان كه در ناخود اكاهه متضاد نباشه)و لي تلقين توسط خودمون به اين راحتي ها اثر نميكنه البته تلقين داريم تا تلقين اين مورد كه گفتي يه هيبنوتيزور وارد هم به راحتي نميتونه القا كنه چه برسه به خودمون
سوال چهارم اگه كاملا مثبت باشه نه :تلقين بايد اينطور باشه مثلا : من شجاع هستم مثبته و لي من ترسو نيستم چون كلمه ترس درش بكار رفته نبايد بكار برده بشه

farhad1390
22-12-2006, 13:22
با تشکر از شما دوسیت عزیز که راهنمایم کردید ویه چیزی دیگه آیا خودت تو خود هیپنوتیزمی به مراحل عمیقتر مثل خشکی بدن (کاتالپسی) می رسی واز خود هیپنوتیزمی در چه کارهایی استفاده کردهای وآیا نتیجه بخش بوده وچه مدت زمان برد تا به این مرحله برسی یا کسانی که به این مرحلات عمیق میرسن چه مدت وقت صرف میکنن در ضمن میدونم استعدادها در همه یکی نیست ولی منظورم یه کسی که تصویر سازیش وتلقین پذیرش نسبتا بالاست مثلا من خودم وقتی می خواهم چیزی رو یاد بگیرم معمولا تصویرش رو در ذهنم تجسم میکنم اگر کسی ماجرایی تعریف کنه مثلا بگه این طوری میز را بلند کردم من سریعا در ذهنم نحوه بلند کردن رو مرور میکنم به نظرت من زودتر خود هیپنوتیزمی رو یاد میگیرم با تشکر فراوان از تو دوست گرامی

farhad1390
22-12-2006, 13:26
از کتابهای انتونی رابینز مثل بسوی کامیابی یا موفقیت نامحدود در 20 روز کسی خونده کدومش برای موفقیت سریع یا تلقین مثبت در کارها مثل در س خوندن بسیار مناسبه ودر ضمن من توهمین تاپیک از کسی که این تاپیک را به راه انداخته خوندم که تو صفحه 22 توشماره 211 گفته بود خود هیپنوتیزمی قدیمی شده ووقت زیادی میبره که او کتابهای این نویسنده را هم پیشنهاد کرد که گفت خیلی بهتره خوب جواب میده آیا شما هم گفته های آقای سوشيانت را در موردخود هیپنوتیزمی قبول دارید. با تشکراز همه دوستان

m_s20
22-12-2006, 15:31
راستش من هنوز به مرحله كاتا لپسي نرسيدم فكر كنم به اين زودي ها هم برسم خيلي كار ميخواد البته به استعداد هم بستگي داره من از روش شرطي شدن استفاده ميكنم براي رسيدن به حالت الفا از تكرار يك كلمه و براي رسيدن به بيحسي از قفل كردن انگشتان بطوري كه اگه در اين حالت قرار بگيرم و اصلا تمركز هم نكنم بعد از ند دقيقه بدنم شروع به بيحس شدن ميكنه بعد حدود بيست دقيقه ديگه دستها و اهام كاملا بيحس ميشه و اگه كسي مثلا نيشگون بگيره متوجه نميشم راستش من بيشتر براي افزايش تمركز فكرم تمرين ميكنم همجنين براي كسب انرزي براي برونفكني هيبنوتيزم مهمترين تاثيرش تمركز فكره
من حدود يه سال ونيمه تمرين ميكنم هيبنوتيزم مخصوصا (خود هيبنوتيزم بدون استاد ) كار زيادي ميبره
بله قدرت تصوير سازي خيلي مهمه و بعضي مراحل عميق كردن هيبنوتيزم مربوط به تصوير سازي ذهني هستش مثلا بايد بتوني يه تصوير رو توي ذهنت نگه داري بدون اينكه افكار مزاحم مانع بشن . كه اين يكي از مراحل مشكله عميق كردنه از اون مشكلتر اينه كه ذهنت رو خالي نگه داري! يعني هيج تصويري در ذهن نباشه يعني در يك كلام مخ تعطيل! اين كار در عين حال كه تمريني بسيار قوي است خيلي مشكله
بله خود هيبنوتيزم زمان زيادي ميبره ولي نتايج زيادي هم داره شما اول بايد هدفت رو از خود هيبنوز مشخص كني اگه هدف تنها رسيدن به تمركز فكر باشه روشهاي متعدد و بسيار سريعتري هم وجود داره ولي با اون روش ها هيجگاه نميشه مثلابه روشن بيني رسيد
موفق باشي

zolgharnein
23-12-2006, 12:22
بیداری در خواب و کنترل رویا
خب اول که نوشتن خوابهاست که نباید تحت هیچ شرایطی کنار گذاشته بشه چون باعث تحلیل رفتن حافظه رویات می شه چیزی که برای من اتفاق افتاد و با نداشتن حافظه رویای قوی بیداری تو خواب هم نداری.
دوم اینکه باید همیشه یه انگیزه قوی برای بیداری تو خواب داشته باشید و حتما به موفقیتتون تو اینکار امیدوار باشی اعتقاد شرط مهمی هست.
سوم اینکه توی روز هیچ وقت از بیدار بودنتون مطمئن نباشید تا این حالت بصورت ناخوداگاه در شما بوجود بیاد که همیشه به بررسی خواب یا بیداریتون بپردازید.
اگه بتونید توی روز هر چند وقت یبار مثلا نیم ساعت یا یک ربع یبار ببینید خوابید یا بیدار خیلی خوبه چون بصورت یه ملکه ذهنی براتون در میاد.البته هر بار واقعا شک کنید که بیدارید یا نه.
برای اینکار سعی کنید به جرئیات امور توجه کنید همه چیز را دقیق ببینید این چیزیه که تو خواب انجام نمیدیم یعنی میشه گفت اگه تو خواب انجام بدیم چون چیزها جزئیاتشون با وضوح نیست می تونه باعث مشکوک شدن ما به اینکه بیداریم یا خواب بشه من یبار سعی کردم تو خواب به خطهای کف دستم خیره بشم اما اصلا پیدا نبودند .چهارم اینکه می تونید خودتانشگون بگیرید اگه درد نگرفت خوابید یا انگشتتون را بکشید اگه کش بیاد خوابید خیلی جالبه یا مثلا چشماتونا بندید و توی ذهنتون اراده کنید که یه چیزی جلوتون باشه و اگه اتفاق افتاد بدونید خوابید نمی دونم تو خواب براتون اتفاق افتاده که یدفعه فکر کنید چرافلان اتفاق نیفتاد و یکدفعه عملی بشه .
پنجم اینکه کارهایی که به ذهنتون می رسه برای اطمینان ا ز بیدار بودنت انجام بدید .
ششم اینکه وقتی مطمئن شدید که بیدارید باید چشماتون را ببندید و توی ذهنتون تصور کنید اون کارهایی راکه می خواید توی خواب انجام بدید واقعا به انجامش مشغول شوید و از اونا لذت ببرید .واقعا فکر کنید که خوابید.
هفتم اینکه این روشها بعد از مدتی دیگه تاریخ مصرفش می گذره و باید با خلاقیت خودت روشهاتون را جدیدتر کنید.
هشتم اینکه باید در روز سعی کنید به کسب انرژی بپردازید مثلا از انجام کارهای بیهوده جلوگیری کنید .بیخود غرق در تفکر و خیال نشید.از حرف زدن زیاد خودداری کنیدو رفتن به محلهای پر انرژی هم خیلی موثره مثلا رفتن به پارک محلهای مقدس و....... .دیگه اینکه سعی کنید با رفتن به حالت خلسه شروع به جذب انرژی از محیط اطراف خورشید زمین و..... کنید.
نهم اینکه با خودهیپنوتیزمی به خود تلقین کنید که قبل از خواب باگفتن فلان کلمه درخواب به اگاهای در خواب می رسید تلقین کنید که می تونید تو خواب اگاه بشید.
دهم اینکه توی روز سعی کنید به کف دستهاتون خیره بشید برای من که موثر بود سعی کنید به خطوط اون خیره بشید.
یازدهم اینکه شب که می خواهید دفتر خوابتون را بخونید سعی کنید با دقت اون بخونید خودتون را توی تک تک صحنه های خواب احساس کنید و ببینید. سعی کنی یه لحظه فکر کنید که اون موقع بیدار شدید حالا توی ذهنتون به انجم کاری که می تونستید و می خواستید اون لحظه انجام بدید بپردازید.در موقع خوند دقت کنید که در کدون صحنه های خواب می شد بیدار شد و به اگاهی رسید و شما با بیخیالی ازش گذشتید مثلا از جایی پریدید و معلق شدید و حالا در حال خوندن اون خواب هستید خب سعی کنید به خودتون بگید که دفعه دیگه که این صحنه را می بینم به اگاهی می رسم یا دفعه دیگه بادیدن این صحنه به برسی خواب یا بیدار بودنم می پردازم.
دوازدهم اینکه قبلاز خواب به خودتون تلقین کنید که در خواب بیدار می شید . به خودتون تلقین کنید که اگه فلان جا بودم یا فلان صحنه را دیدم می فهمم که دارم خواب میبینم .می تونید از صحنه هایی که زیاد تو خواب می بینید نام ببرید.
توی روز هم با دیدن صحنه هایی که زیاد باهاشون سر و کار دارید مثلا استفاده از یه وسسله که منجر میشه توی خواب هم بااون در تماس باشید باید به خودتون تلقسن کنید من هر وقت با این وسیله در تماس بودم به برسی بیدار یا خواب بودنم می پردازم و هر وقت با اون وسیله سر و کار داشتید تمرینات را انجام دهید .
سیزدهم اینمه بسته به استعداد افراد ممکنه تا چند وقت به این تجربه نرسید اینا میگم که اگه از همون اوایل نشد نا امید نشید.
چهاردهم اینکه ایمانتون را هم تقویت کنید و از خدا کمک بگیرید.
================================================== ====
خب وقتی که توی خواب بیدار شدید برای بهبود کیفیت خوابتون و ادامه بیداریتون کارهای زیر را بکنید:
اول اینکه وقتی توی خواب بیدار شدید سعی کنید ارامشتو را حفظ کنید به خودتنون بگید که من بازم به دفعات زیاد به این تجربه نائل میشم دلیلی برای هیجان زده شدن یا ترس از اینکه نکنه بیدار شم داشته باشم توی خواب به خودتون بگید که اگه هم بیدار شدم مهم نیست دفعه دیگه کارهایی را که می خوام انجام میدم.
دوم اینکه سعی کنید به محیط اطرافتون با دقت نگاه کنید با تموم جزئیاتش مثلا اگه توی خیابون به بیداری رسیدید باید خم شوید و به اسفالت کف خیابون نگاه کنید تموم برجستگیها را با دقت نگاه کنید این کار باعث افزایش تمرکزتون روی خواب میشه و از کمرنگ شدنش و بیدار شدنتون جلوگیری می کنه .
سوم اینکه برای بالا بردن اگاهیتو تو خواب سعی کنید به بررسی اشیا بپردازید ببینید چطوری تو خواب تغییر می کنند اونا را لمس کنید می دونید چیه خیلی براتون اتفاق میوفته که توی خواب بیدار می شید اما بازم یه اتفاقاتی میوفته که براتون عادیه چون هنوز کاملا بیدارنشدید.
چهارم اینکه اگه دیدید دارید از خواب بیدار می شید و داره خوابهاتون کمرنگ می شه برای بالا بردن زمان بیداری تو خواب خونسردیتون را حفظ کنید و دستاتون را از دو طرف باز کنید و یه چرخ بزنید یا اینکه به کف دستاتون خیره بشید.
==========================================
در اخر اینکه وقتی به این تجربه رسیدید بقیه را هم از تجربه هاتون با خبر کنید سعی کنید و قتی چیز تازه ای یاد گرفتید به بقیه هم یاد بدید.
این مطالب را از راهنماییهای دوستای در این تاپیک : مرسدس،مهدی،nightmare ،سوشیانت و دوست خوبم استاد انسان در وبلاگ نور و انسان اشرف مخلوقات و از تجربه های خودم جمع اوری کردم امیدوارم براتون مفید باشه.

شما هم اگه مطالبی دارید به اون اضافه کنید ممنون.

farhad1390
24-12-2006, 11:15
دوستان اینجا چقدر ساکته

vanbernit
24-12-2006, 21:16
soshiat عزیز با سلام
مطالب جالبی در مورد کندلینی نوشتید .اگر موارد مدون تر و یا مرجع قابل دسترس دارید برای من بنویسید .یا اگر کتاب یا مطلبی که بتوان download کرد .
برکت باشد .vanbernit

vanbernit
24-12-2006, 21:21
soshiat عزیز ،مطالب جالبی در مورد کندلینی نوشتید .در صورتی که مطالب کامل تر و مدون در دسترس دارید برای ما بنویسید.یا کتاب قابل دسترس معرفی فرمائید .
برکت باشد .

mercedes
25-12-2006, 12:51
با عرض اجازه مدیران محترم یه دوره در مورد رویا بینی دیدیم گفتم شاید برای دوستان مفید باشه



با حضور علاقمندان به علم یوگا برگزار می شود
برگزاری دوره آموزشی دانش رویا و رویا بینی آگاهانه

دوره آموزشی دانش رویا و رویا بینی آگاهانه

در مرکز همایش های مجموعه فرهنگی هنری تهران , دوره آموزشی رویا و رویا بینی آگاهانه روز سه شنبه 5 دی از ساعت 15 الی 20 برگزار می شود .

شایان ذکر است در این کلاس آموزشی عناوین زیرتدریس خواهد شد :

ماهیت رویاها , انواع رویا , رویاها چگونه به وجود می آیند؟ , تمرینات رویا بینی آگاهانه , کنترل رویاها, تجزیه وتحلیل رویاها ,شناخت ودرک زمینه ها و سمبل های رویا

علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره های7-77641125

تماس حاصل نمایند ویا به نشانی :خ دکتر شریعتی , روبروی بهار شیراز , مجموعه فرهنگی هنری تهران(سینما ایران) مراجعه کنند

و يا به وبلاگ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه نماييد .

بی در کجا
28-12-2006, 23:51
سوشیانت عزیز اگر برایت مقدور است خلاصه ای از تجربه خودت را در ارتباط با اک برایم ایمیل کن

saeed jun
30-12-2006, 19:08
سلام عرض مي كنم خدمت همه به خصوص



سوشيانت عزيز - مرسدس بزرگوار - حميد دي كاي گل - مريم خانوم محترم و خلاصه همه برو بچ فعال - نيمه فعال - يه خورده فعال و كلا بي خيال (خيلي غير فعال=خودمو مي گم بلا نسبت شما )


فقط يه موضوعي رو مي خواستم بگمو رفع رحمت كنم

اونم اينه كه هر وقت به اين تايپيك مي يام احساس مي كنم زمان يواش تر مي گذره يعني بقول برو بچ سينما يه جورايي اسلوموشن با ريتم تند

بعدش ببخشيد من اون پي دي اف اولي كه تو صفحه 42 يا 43 بودو گرفتم احيانا برو بچ پي دي اف ديگه اي نذاشتن جديدا
كه از بعد اون باشه

اه اينكه شد دو تا:biggrin:
بي خيال ;)

ارادتمند همه شما

سعيد جون

mercedes
31-12-2006, 07:41
سلام عرض مي كنم خدمت همه به خصوص



سوشيانت عزيز - مرسدس بزرگوار - حميد دي كاي گل - مريم خانوم محترم و خلاصه همه برو بچ فعال - نيمه فعال - يه خورده فعال و كلا بي خيال (خيلي غير فعال=خودمو مي گم بلا نسبت شما )


فقط يه موضوعي رو مي خواستم بگمو رفع رحمت كنم

اونم اينه كه هر وقت به اين تايپيك مي يام احساس مي كنم زمان يواش تر مي گذره يعني بقول برو بچ سينما يه جورايي اسلوموشن با ريتم تند

بعدش ببخشيد من اون پي دي اف اولي كه تو صفحه 42 يا 43 بودو گرفتم احيانا برو بچ پي دي اف ديگه اي نذاشتن جديدا
كه از بعد اون باشه

اه اينكه شد دو تا:biggrin:
بي خيال ;)

ارادتمند همه شما

سعيد جون
مرسی دوست عزیز.شما لطف دارین. درست اینجا یه مقدار ساکت شده .سوشیانت عزیز هم که معلوم نشد کجا رفت . یهو غیب شد. قرار بود اینجا یه کارایی انجام بریم که ....

nightmare
31-12-2006, 23:17
سلام به همه ی دوستان عزیزم توی این تاپیک ....

با یه جارو اومدم ،
که خاکای این تاپیک رو بتکونیم .... اونم چه تکوندنی ....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خوب دوستان یه پیشنهاد دارم برای این تاپیک و همه ی زحماتی که توش کشیده شده و اون اینه :

شروع تمرین گروهی از راه دور

میتونیم یه روز و ساعتی رو در هفته تعیین کنیم ، که تمام علاقه مندان ماورایی بیایم و تمرینی رو آغاز کنیم . میتونیم روز بعدش در همین تاپیک ، یک به یک نتایج رو اعلام کنیم ...
این که احساس و تجربه ی هر کسی چی بوده ، و آروم آروم تمرینات رو بیشتر و سخت تر می کنیم تا نتایج جالب تر و غیر منطقی تر ( [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) بشه ....

و البته برای این کار نیازمند بزرگواران با تجربه ی این تاپیک هم هستیم .

بهر حال نظراتون رو بگید ، برای وقت مناسب هم باهم به تفاهم میرسیم و اگه پروردگار خواست ، شروع می کنیم .

تا بعد.....

mercedes
31-12-2006, 23:30
سلام به همه ی دوستان عزیزم توی این تاپیک ....

با یه جارو اومدم ،
که خاکای این تاپیک رو بتکونیم .... اونم چه تکوندنی ....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خوب دوستان یه پیشنهاد دارم برای این تاپیک و همه ی زحماتی که توش کشیده شده و اون اینه :

شروع تمرین گروهی از راه دور

میتونیم یه روز و ساعتی رو در هفته تعیین کنیم ، که تمام علاقه مندان ماورایی بیایم و تمرینی رو آغاز کنیم . میتونیم روز بعدش در همین تاپیک ، یک به یک نتایج رو اعلام کنیم ...
این که احساس و تجربه ی هر کسی چی بوده ، و آروم آروم تمرینات رو بیشتر و سخت تر می کنیم تا نتایج جالب تر و غیر منطقی تر ( [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) بشه ....

و البته برای این کار نیازمند بزرگواران با تجربه ی این تاپیک هم هستیم . دوستان ماورایی آستینا رو بالا بزنین اینجا رو با هم یه گرد گیری بکنیم.

بهر حال نظراتون رو بگید ، برای وقت مناسب هم باهم به تفاهم میرسیم و اگه پروردگار خواست ، شروع می کنیم .

تا بعد.....

بععععله بالا خره دوست عزیز جناب نایت مار تشریف آوردند.
راستش امشب یه جلسه چتی داشتیم و پیشنهاد شد که برای اینکه تاپیک یه تکونی بخوره تمارین عملی رو شروع کنیم. دوستانی هم که موافق هستند اعلام آمادگی کنند . از فردا شب میتونیم تمارین هفتگی رو شروع کنیم.

farhad1390
01-01-2007, 14:24
با سلام خدمت دوستان خوبم که

farhad1390
01-01-2007, 14:24
با سلام خدمت دوستان خوبم که میخوان این تاپیک و یه رونقی

yaghish
01-01-2007, 16:18
بعد یه مدت دوباره سلام دوستان.
خیلی دلم براتون تنگ شده.کاش می تونستم باشم.........
ایول دارین خونه تکونی می کنین؟ امید وارم که موفق بشید.ایده ی خیلی جالبیه که می خواهین شروع به تمرین کنید.امید وارم نتایج خوبی بگیرید.جای منو هم خالی کنید خیلی دوست داشتم بودم .ولی خوب نمیشه........
این تاپیکو خیلی دوست دارم چون منو یاد بخشی از وجودم می اندازه که هیچ وقت نشناختمش.
..................................................
سهراب می فرماید:
زندگی یعنی چرخ در حسرت وا ماندن اسب
اسب در حسرت خوابیدن گاریچی
مرد گاریچی در حسرت مرگ........
...............................................
به یادتونم

deer
01-01-2007, 16:44
سلام دوستان منم دوست دارم توی این تمارین شرکت کنم البته با اجازه ی شما دوستان
اگر می شه تمارین رو یک هفته زودتر بگین که ما هم دیر به دیر می یاییم عقب نمونیم ممنونم کار جالب بود
موفق باشید

mercedes
02-01-2007, 00:46
سلام به دوستان ماورائی
اگه موافق باشین و اجازه بفرمایین شروع منیم.
دوستان یکی از نکات مهمی که در تمارین تمرکزی لازمه استفاده صحیح از مکانه.یعنی اینکه شما اگه تمرینتون رو توی مکانی انجام بدین که بیشترین تمرکز انرژی رو داره بیشترین تاثیر رو داره. این مکان در آیین شمنیسم یا یاکی به نام مکان قدرت مشهوره. برای اینکه بیشتر با این مکان آشنا بشیم توصیه میکنم کتاب تعالیم دون خوان اثر کارلوس کاستاندا رو مطالعه کنید. استفاده هایی که از این مکان میشه انجام داد اینکه هر موقع شما با کاهش انرژی مواجه بشین با چند دقیقه مدیتیشن در اون مکان سرشار از انرژی میشین و یا مطالعه در اونجا تاثیر شگرفی در بر داره.پیدا کردن اونجا هم راه داره که اگه اون کتاب رو مطالعه کنین بیشتر دستگیرتون میشه. اگه هم ندارین ( یه مقدار نایابه) میشه اون صفحات رو اسکن کرد و اینجا گذاشت که علاقه مندان بتونند استفاده کنند. از دوست عزیز نایت مار هم تشکر میکنم که ما رو یاری میدند.

nightmare
02-01-2007, 01:04
ممنون mercedes جان . البته قصد نداریم زیاد دنبال کتاب بفرستیم ... بیشتر تمرین عملی .

اون صفحات هم به زودی اسکن می کنیم قرار میدیم .
اما نباید وقت رو از دست داد ...

شروع کار :

یافتن مکان اقتدار ...

دنبال نشونه ی خاصی نگردین ..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] این مکان میتونه هر نقطه ای باشه ....

تنها راه پیدا کردن ، احساس آرامش ، تمرکز و قدرت شما در اونجاست . جایی که توام با سکوته و میتونه شما رو یاری بده ....

توضیح بیشتر در ادامه ، پس خودتون رو کم کم برای پیدا کردنش آماده کنید .

نیازی نیست کسی از محلی که پیدا کرده چیزی بگه ، این اطلاعات شخصی شماست .....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تا بعد ...

saeed jun
02-01-2007, 02:56
سلام به همگي به خصوص يار همراه تايپيك از قبل تا بعدهاااا(مرسدس عزيز)

من يه مشكلي دارم كه راهي برا حلش پيدا نمي كنم:sad: :sad: :sad:
اونم اينه كه هر چي سعي مي كنم بفهمم كه خلاصه روي موضوع مد نظرم متمركز هستم يا نه نمي فهمم

منظورم دقيقا اينه كه مثلا وقتي آدم سرش درد مي گيره تو سرش احساس درد مي كنه در حالي كه فقط خودش مي فهمه و با اون درد متوجه وجود سر دردش مي شه

در مورد تمر كز چطوري مي فهميد كه متمر كز شديد ؟چه حالتي براتون پيش مياد؟ خلاصه كه راه تشخيصش چيه؟

من كه هر چي زور مي زنم اصولا نمي فهمم كه متمر كز هستم يانه!!!!!!!!!!!

به شمع تو تاريكي خيره مي شم
سعي مي كنم همينطوري تمركز كنم بقول خودم ( خيليم مي تونم!!!!)

خلاصه كه ما رو در يابيد كه داريم از دست مي ريم محض اطلاع عرض كردم:ohno: :ohno:

saeed jun
02-01-2007, 02:57
من خودمو معرفي مي كنم. سمانه هستم و 17 سالمه
راستي گياهخواري مي كنم
اگه در مورد غده پينال يا گياهخواري مطلب بخوائين براتون مي ذارم.
bye


سمانه خانم سلام

در مورد غذاهاي گياهي
جوشانده گياهاني مثل چاي(البته غير خود چاي)
به كل همه چيز از نوع گياهيش هر مطلبي باشه شديدا مي خوام شديدا

هر چي داري برام پيام خصوصي بده كه اين تايپيكو با مطالب بي ربط پر نكنيم

برا پيغام خصوصي گذاشتنم روي اسمم يا كليك يا راست كليك كن يه منوي كركرهاي باز مي شه يه بخشش مربوط به پيغام خصوصيه كه وقتي روش كليك كني يه پنجره شبيه اون پنجره ارسال پاسخ باز مي شه و باقي ماجرا


ممنون مي شم منو در اين زمينه ياري بديد


ارادتمند شما

سعيد جون

deer
02-01-2007, 09:48
سلام
سعید جون تمرکز چیزی نیست که تو متوجه بشی گفتنش سخته مثل محبت می مومنه ایا تو می تونی توصیفش کنی در ضمن برای تمرکز فقط کافیه تمام فکر و ذهنت مشغول یک مسئله باشه
باز هم می گم گفتنش سخت از دوست بخواه شاید یکی بتونه بیشتر توضیح بده

موفق باشید

mercedes
02-01-2007, 12:45
سلام به همگي به خصوص يار همراه تايپيك از قبل تا بعدهاااا(مرسدس عزيز)

من يه مشكلي دارم كه راهي برا حلش پيدا نمي كنم:sad: :sad: :sad:
اونم اينه كه هر چي سعي مي كنم بفهمم كه خلاصه روي موضوع مد نظرم متمركز هستم يا نه نمي فهمم

منظورم دقيقا اينه كه مثلا وقتي آدم سرش درد مي گيره تو سرش احساس درد مي كنه در حالي كه فقط خودش مي فهمه و با اون درد متوجه وجود سر دردش مي شه

در مورد تمر كز چطوري مي فهميد كه متمر كز شديد ؟چه حالتي براتون پيش مياد؟ خلاصه كه راه تشخيصش چيه؟

من كه هر چي زور مي زنم اصولا نمي فهمم كه متمر كز هستم يانه!!!!!!!!!!!

به شمع تو تاريكي خيره مي شم
سعي مي كنم همينطوري تمركز كنم بقول خودم ( خيليم مي تونم!!!!)

خلاصه كه ما رو در يابيد كه داريم از دست مي ريم محض اطلاع عرض كردم:ohno: :ohno:

زور زدن برای تمرکز اشتباهه. تمرکز با آرامش بدست میاد.... در حال بودن و بدون تفسیر بودن.....اینکه در حال باشید و در آرامش و بدون تفسیر دیدن احتیاج به زمان داره ..... برای درک بیشتر موضوع توصیه میکنم کتابها اوشو رو مطالعه بفرمایین... یه تاپیک هم در این رابطه هست .

zolgharnein
02-01-2007, 15:00
سلام به سعید عزیز ببین من درست نمیدونم وقتی به تمرکز می رسی چی میشه اما می دونم توی اون حالت دیگه هیچ فکری توی ذهنت نیست خالی خالی هستی طوری میشه که اگه به یه چیزی فکر کنی مغزت شروع میکنه بقیه داستان را ساختان (بازم بپرس) یکسری تمرین هم از وبلاگ نور گرفتم دوست داشتیش بخون .
=================

تخيل و تمرکز : دو عنصر مهم در انسان
سلام. شايد هميشه از خودتان بپرسيد که از کجا ميتوانم شروع کنم؟ شما علاقه داريد به حقيقت برسيد و دوست داريد که کارهايی را انجام بدهيد و قدرتهای درونی خودتان را تجربه کنيد، ولی نميدانيد چگونه قدم اول را برداريد. شايد به تله پاتی(اتصال و خواندن فکر) علاقه داريد يا به حرکت دادن اشياء فيزيکی توسط قدرت ذهن ولی نميدانيد قدم اول را چطور برداريد. شايد دوستی داريد که کاری خارق العاده انجام ميدهد و هميشه به اين فکر ميکنيد که چه کار جالبی انجام ميدهد ولی هيچوقت جواب درستی از او نگرفتيد. شايد او به شما راه حل را خودهیپنوتيزم معرفی کرده يا شايد مديتيشن و يا جوابهای ديگر و شايد شما هم اين راهها را امتحان کرديد و به نتيجه نرسيديد. اين دليلش اين نيست که آن روشها موثر نيستند بلکه ميتواند به اين خاطر باشد که شما از کاری که ميکنيد کاملا آگاه نيستيد. در ابتدای کار بايد به اندازه کافی آگاهی خودتان را با خواندن کتاب، مطالعه مقالات موجود در اينترنت، و آگاه شدن به کاری که انجام ميدهيد گسترش دهيد. وقتی به آگاهی اهميت داديد رسيدن به جواب فقط نياز به تمرين خواهيد داشت و البته بدون توقع نتيجه پيامد. در اينصورت ميتوانيد مطمئن باشيد که موفق خواهيد شد. دو عنصر بسيار مهم در فعاليتهای مابعدالطبيعه تخيل و تمرکز هستند. تقويت اين دو عنصر ميتواند به شما در رسيدن به هدفی که داريد، هر چه ميخواهد باشد، کمک بسياری بکند و شما را به هدفتان نزديکتر کند. اکنون تمرينی را برای تقويت هريک از اين دو به شما خواهم داد. هر دوی اين تمرينات بسيار ساده هستند و وقتی از شما نخواهند گرفت و در ضمن بسيار لذت بخش هستند و ميتوانيد به راحتی آنها را انجام دهيد.
تقويت تخيل: تخيل در ذهن حتما به اين معنا نيست که شما چيزی را در ذهن خواهيد ديد بلکه کاری است که ما روزانه بارها و بارها آن را انجام ميدهيم. وقتی در روياهايمان غوطه ور ميشويم در واقع ما در حال استفاده از تخيل هستيم. پس تخيل کار عجيبی نيست و برای ما بسيار آشناست. کاری که ميتوانيد برای تقويت آن انجام دهيد ميتواند به اين صورت باشد. مثلا شما در حال راه رفتن در مسيری هستيد. برای لحظه ای به اطراف آگاه شويد و اشياء موجود در محيط را بررسی کنيد. اکنون چشمهايتان را ببنديد و همينطور به راه خود ادامه دهيد و در همين حين در ذهن خود مسير، اشياء موجود در مسير و در اطراف شما و اينکه چه مقدار از مسير را پيموده ايد تجسم کنيد و آنها را در ذهنتان تخيل کنيد. يا با گفتار ساده تر در ذهنتان ببينيد( با اينکه به آن معنی ديدن نيست) پس از مدتی چشمانتان را باز کنيد و دوباره اين کار را تکرار کنيد. اين تمرين بسيار موثری است و شبيه يک بازی ميباشد که البته نه فقط برای تقويت قدرت تخيل بلکه فوايد ديگری دارد. اين تمرين برای کسانی که در زمينه آگاهی در خواب تمرين ميکنند بسيار مفيد ميباشد.
تقويت تمرکز: تمرکز عنصری است که ما هميشه از آن استفاده ميکنيم. چه در کارهای کوچک و چه در کارهای بزرگمان. وقتی ميخواهيم چيزی را بياد آوريم، اينکار نياز به مقداری تمرکز دارد، در واقع عناصری را که از آنها به دفعات نا متناهی استفاده ميکنيم در حالتی مخفی قرار ميگيرند و ما نسبت به وجود آنها آگاهی نخواهيم داشت با آنکه از آنها استفاده ميکنيم و استفاده خواهيم کرد. در اينجا ميبينيد که آگاهی عنصر بسيار مهمی است که در همه جا حضور دارد. وقتی هدفی تعيين ميکنيد و برای آن تلاش ميکنيد چه به آن برسيد چه نرسيد برای اينکار تمرکز کرده ايد. وقتی به مديتيشن میپردازيد و در عين حال که ميخواهيد به حالتی از خلأ و خالی از افکار برسيد برای پرداختن به اين فکر که ميخواهيد به حالت خلأ و سکوت درون برسيد باز هم به تمرکز میپردازيد با اينکه حضور آن باز هم نامحسوس است. در لحظه کنونی که شما سعی در خواندن و فهم اين سطور ميکنيد و ممکن است متنن نم اشتبها داشهت باشد شما باز هم در حال استفاده از تمرکز هستيد. پس همانگونه که مشاهده ميکنيد تمرکز عنصری هميشگی ميباشد. برای تقويت تمرکزتان ميتوانيد به حالت بسيار راحت و چهار زانو نشسته و يک شمع را روشن کرده به شعله آن خيره شويد و سعی کنيد افکارتان را خاموش کنيد. به اين ترتيب شما ميتوانيد به سطح بالايی از تمرکز برسيد. سعی کنيد در محيط تاريک اين کار را انجام دهيد و بر روی سطح نرمی نشسته باشيد و پشتتان را به ديوار تکيه دهيد. با انجام اين تمرين شما ميتوانيد هم به تمرکز بالايی دست پيدا کنيد و به مرور زمان خلسه خوبی را تجربه کنيد. در صورت تمرين مداوم احساس يکی بودن باشمع به شما دست خواهد داد و شمعی خواهيد شد که در حال سوختن و آب شدن است.

saeed jun
02-01-2007, 18:31
سلام مجدد

وقتي اين صفحه رو باز كردم يه دفه از اين همه پاسخ شوكه شدم:blink: :blink: :blink:
بابا شما خيلي باحاليد
خيلي آدمو تحويل مي گيريد


deer جان شما دقيقا از چه شيوه اي استفاده مي كنين برا رسيدن به تمركز؟؟؟؟

مرسدس عزيز شما از چه شيوه اي بهره مي گيريد؟(بابت توصيه تون هم سپاسگذارم)

ذوالقرنين گرامي روش شما چيست؟(بابت تمرينها هم خيلي ممنونم)

لطف كنيد دقيقا روشتونو توضيح بديد تا بتونيم از توي روشهاي مختلف اونايي كه بهتر جواب داده رو انتخاب كنيم(منظورم روشهاي انتخابي شما عزيزانه)


ارادتمندتان

سعيد جون

mercedes
02-01-2007, 20:55
مرسدس عزيز شما از چه شيوه اي بهره مي گيريد؟(بابت توصيه تون هم سپاسگذارم)
ابتدا اکتسابی میشه به آرامش یا تمرکز دست پیدا کرد اما باید اونو نگه داشتو ادامه داد تا ملکه بشه.....
برای تمرکز کامل هم لازم خود رو کامل شناخت...

m_s20
03-01-2007, 00:04
با سلام به همه دوستان
بنظر من ساده ترين راه براي اينكه بفهميم چه ميزان در كاري (تمركز) داشتيم اينه كه ببينيم چه ميزان از اون كار (لذت) برديم مثل لذت تماشاي يك فيلم مهيج طبيعتا هر قدر لذت بيشتري ببريم تمركز شديد تري داشتيم!

farhad1390
03-01-2007, 17:36
ببینم بچه ها فرق بین تمرکز با دقت چیه

deer
04-01-2007, 11:23
deer جان شما دقيقا از چه شيوه اي استفاده مي كنين برا رسيدن به تمركز؟؟؟؟

لطف كنيد دقيقا روشتونو توضيح بديد تا بتونيم از توي روشهاي مختلف اونايي كه بهتر جواب داده رو انتخاب كنيم(منظورم روشهاي انتخابي شما عزيزانه)سلام دوست عزیز
ببین راها ی زیادی وجود داره تا بخوای ببینی کدوم یکی بهنرین فرست رو از دست دادی و دیگه وقتی نداره بهتر یکی رو انتخاب کنی ولی پیزی که خیلی مهم توی همون بهترین باشی
موفق باشید

deer
04-01-2007, 11:29
ذوالقرنين عزیز مطالب شما درست بود ولی با نگاه کردن به شمع همه چیز حاصل نمی شود در ضمن برای چشم هم خوب نیست به نظر من اگر در هنگام انجام دادن کاری فقط به اون مطلب می تونه خیلی کمک کنه مثل درس خوندن اگر فقط به فکر همون درس باشی و به مسائل دیگه فکر نکنی درس رو خیلی خوب می فهمی یک راهی که بعضی وقتها انجام می دم اینکه وقتی دارم درس می خونم یک برگه کنارم می زارم هرچی به ذهنم امد می نویسمش که مربوط به درس نیست بعد وقتی می خونمشون می بینم چه قدر مسخره بودن و با گزشت زمان این تعداد نوشته ها کم می شن تا دیگه اصلا به ذهن نمی یاد و مغر ادم یک نفسی می کشه !!!!!
البته ابن تجربه ی خودم بود شاید برای شما مسخره باشه
موفق باشید

deer
04-01-2007, 11:36
سلام مجدد به همه ی دوستان
یک مسئله ای هست فکر منو ب هخودش مشغول کرده البته به خاطر صحبتهای معلم دینیم بوده
ایا زندگی در تکرار مجدد خوده؟ برای چی بعضی از افراد را می بینیم نمی شناسیمشون در اصل ولی فکر می کنیم یک عمر می شناسیش؟ ایا روح ما قبل در بدن یک دیگه بود؟
معلممون می گه وقتی می میریم ممکن روح ما بره توی جسم یکی دیگه درسته؟
ایا بعد از ظهور اقا زندگی تکرار خواهد شد؟
ایا کشف هواپیما که مربوط به زمان حضرت نوح است درسته؟
خواهش می کنم جواب درست بدین تا من بفهمم داره چی می شه
و لطفا با مدرک و دلیل بگین
موفق باشید

navid_mansour
04-01-2007, 12:06
ایا کشف هواپیما که مربوط به زمان حضرت نوح است درسته؟
من اینو شنیدم که:
تو کتاب ارابه های آتشین یکی از پیامبرا(یادم نیست نوح بود یا نه)میگه که هرچه از سطح زمین بالاتر میرفتیم دریاها کوچکتر میشد و چنگلهای بیشتری میدیم!
پس این احتمال وجود داره که این پیامبر سوار سفینه فضایی شده باشه شوخی نیست.....شما اگه تونستی کتاب ارابه های آتشین رو بخون..

zolgharnein
04-01-2007, 20:07
به نظر شما deer جان ایا میشه روح در یک بدن وارد بشه و در اون به انجام کار خوب بپردازه و بعد دوباره وارد یک بدن دیگه بشه و از طرفی توی اون بدن به گناه مشغول بشه خب نمی دونماما تکلیف قولی که خدا داده چیه مگه نفرموده که بهشتیان برای همیشه در بهشت جاوید خواهند بوند خب اگه اینطور باشه که خب باید می گفت وقتی زمان برای بدن اول تموم شد باید دوباره حساب رسی به اعمال شروع بشه و تصمیم به بهشتی یا جهنمی شدن گرفته بشه. یه چیز دیگه ایا به نظر شما چه لزومی داره که یه روح توی چندتا بدن باشه مگه چند برا برای امتحان پس دادن باید توی این دنیا بود مگه خدا نگفته که جهنمیان می گویند که ما را بهدنیا بر گردان تا کار نیک انجام دهیم و در جواب می شنوند که اگه بازم به دنیا بر گردید همین کار را انجام می دهید خب با این مطالب ایا لزومی در تکرار زندگی ادم در چند بدن هست بازم سوال کن.
در مورد شناختی که ادما از هم دارند من جایی خونده بودم نمی دونم یا شنیدم که ادما قبل از اومدن به این دنیا در عالمی بنام عالم ذر بودند که در اون عالم همه همدیگه را می شناختند (علت اینکه می گند عالم ذر اینه که ادما به اندازه ذره هستند) توی اونجا ازشون قول گرفته می شه که بعد از اومدن به این دنیا اقراری که به وحئانیت خدا کردند را فراموش نکنند و بعد به به دنیا فرستاده می شند خوب علت اینکه بعضیها فکر می کنند همدیگه را می شناسند می تونه این باشه.یه داستان خوندم البته درست یادم نیست فکر کنم کتاب عالم ارواح بهد از مرگ بود خلاصه یه خانمی می خواست بچه اش را به دینا بیاره و خیلی حالش بد بوده مثل اینکه احتمال مردن بچه بوده اونا از قبل اسم بچشون را حامد گذاشته بودند.فکر کنم شوهرش بود که می ره توی حیاط خونه یکدفعه میبینه که یکسری چیزای ریز دارند بهم می گن حامد داره می یاد و خیلی خوشحالی می کردند .و دیگه هیچ کدوم رانمی بینه (این داستان را خیلی وقت پیش خوندم درست یادم نبود خب برای همین می گند وقتی بچه ای بدنیا می یاد دوستاش از رفتن اون از عالم ذر خیلی ناراحت می شن و دعا می کنن که زودرتر برگده و اگه یه حیونی را براش قربونی کنند مثلا گوسفند با خروسی را روح اون موجود می ره و دیگه دوستاش فکر می کنند که برگشته و دیگه دعا نمی کنند که بمیره و دوباره بیاد پهلوشون.)
بعد از ضهور اقا تا جایی که من خوندم خدا زیر قولش نمیزنه و اونایی که دعاهی گفته شده را بخونند اگه مرده هم باشند زندهمی شن فکر نکم این دعا ها با این سندهای که براشون اوردند بشه گفت جعلی هست خب اگه جعلی باشه چندتاشون. ظهور اقا برای چی زندگی تکرار بشه در ظهور اقا خوبا می مونند بدا میدند و زندگی بحد تکاملش می رسه نمی دونم کجا خوندم که نوشته بودادما فقط از 2 درصد مغزشون استفاده می کنند ولی اون موقع از همه مغزشون استفاده می کنند همه چیز به شکوفایی خودش میرسه تا اینکه بعد از مدتی همه برای 400 صد سال می میرند و بعد از اون صور دمیده میشه و صحنه قیامت بر پا میشه.
راستی چرا از معلمتون نپرسیدی دلیل خودش چیه ؟
==============
============
سعید جان روش من برای دست یابی به تمرکز اینه که به حالت خلسه باید برم که البته خیلی هم اینکار را کردم و حالا یکم بدنم شرطی شده و بعد از مدت کوتاه تری به حالت رهایی می رسم ولی هنوز به حدی نرسیدم که بتونم در حالت ایستاده یا حابتی غیر از بستن چشم و خوابیدن این کار را بکنم.البته می گم خیلی باید تمرینات خلسه را انجام بدی وو یک کلکه رمز هم بزاری تا بعد از یه مدت بدنتون شرطی بشه و با گفتنش به خلسه بری البته توی اون حالت می تونی خودتا هیپنوتیزم کنی و مثلا بگی من هربار می خوام فلان کار را انجام بدم دیگه حواسم به هیچ کاری نخواهد بود و چند بار این مطلب را تکرار کنی که اگه به مرحله اخر خودهیپنوتیزمی ریده باشی این تلقین واقعا در شما اثر می کنه.
===========
Deer جان درسته که باید در انجامکار فقط به اون مطلب فکر کنی ولی این یعنی تمرکز و مشکل ما هم همینه.
========
ببین سعید البته بالا بردن اگاهی از چیزی می تونه علاقه را نسبت به اون چیز زیاد کنه و بالطبع باعث تمرکز حواس میشه پس اگاهیتون را زیاد کنید با خوندن مقاله کتاب تفکر و.........
========
سعید جان فکر کنم تا روی کاری متمرکز نشین نمی تونی دقت لازم برای اونکار را هم داشته باشی.

yasamin_matin
04-01-2007, 20:29
سلام بچه ها تو اين مدت دلم واسه همتون تنگ شده بود
البته نوشته هاتونو دنبال مي كردم
من يه مشكل دارم كه اميدوارم
بفهميد علت اين مشكل چيه
اما مشكل من:
من هميشه وقتي واسه برونفكني تمرين مي كنم يه صدايي رو مي شنوم
يك صداي خشن
فكر مي كنم اين همون صدايي باشه كه وقتي روح ميخواد از جسم جدا بشه ما مي تونيم بشنويم
اما بعد از اون صدا به جز يكبار من نتونستم از جسمم خارج بشم گاهي وقتا نمي تونم نفس بكشم ويا گاهي هم مثل اينه كه روح به بدنت
چسبيده باشه و نمي تونه كنده بشه كه يك كمي هم درد داره
فكر مي كنم تا الان 34 باري بشه كه اون صدا رو مي شنوم
شما مي گيد علت چيه؟
مي تونه عيب از روشم باشه اخه روشم فكر نكنم استاندارد باشه
راستي يه سوال ديگه
وقتي اون صدا رو بشنوم تو اون لحظه اشكالي نداره نفس بكشيم يا اگه دست يا پا يه خورده تكون بخورند اشكالي پيش نمياد؟

deer
06-01-2007, 15:12
ذوالقرنين عزیز گفته های شما درست ولی ایشون خودشون هم درست نمی دونست جریان چی
درسته که زندگی دوباره روی زمین تکرار خواهد شد ولی نمی دونم از کجا این رو پیدا کردن تا جایی می دونستم توی قران نگاه کردم ولی چیزی در این باره نبود
دوستان شما چیزی میدونین
موفق باشید

ghost44
06-01-2007, 16:10
سلام بچه ها تو اين مدت دلم واسه همتون تنگ شده بود
البته نوشته هاتونو دنبال مي كردم
من يه مشكل دارم كه اميدوارم
بفهميد علت اين مشكل چيه
اما مشكل من:
من هميشه وقتي واسه برونفكني تمرين مي كنم يه صدايي رو مي شنوم
يك صداي خشن
فكر مي كنم اين همون صدايي باشه كه وقتي روح ميخواد از جسم جدا بشه ما مي تونيم بشنويم
اما بعد از اون صدا به جز يكبار من نتونستم از جسمم خارج بشم گاهي وقتا نمي تونم نفس بكشم ويا گاهي هم مثل اينه كه روح به بدنت
چسبيده باشه و نمي تونه كنده بشه كه يك كمي هم درد داره
فكر مي كنم تا الان 34 باري بشه كه اون صدا رو مي شنوم
شما مي گيد علت چيه؟
مي تونه عيب از روشم باشه اخه روشم فكر نكنم استاندارد باشه
راستي يه سوال ديگه
وقتي اون صدا رو بشنوم تو اون لحظه اشكالي نداره نفس بكشيم يا اگه دست يا پا يه خورده تكون بخورند اشكالي پيش نمياد؟

ايني كه شما ميگي در فرافكني روحي كاملا طبيعي است و شما صداهايي مانند خش خش. و شايد كل بدنتان مور مور بشه. كه به مرور زمان امكان داره كه اين رفع بشه.
نترسيد و كاملا طبيعيه.

deer
07-01-2007, 10:33
سلام دوستان از موضوع اصلی جداشدیم راستی پس این تمرینهای همگانی چی شد
موفق باشید

mercedes
07-01-2007, 11:00
سلام دوستان از موضوع اصلی جداشدیم راستی پس این تمرینهای همگانی چی شد
موفق باشید

آفرین . پیداست شما علاقه مندین....

deer
07-01-2007, 11:06
آفرین . پیداست شما علاقه مندین....

خواهش فکر کنم چیزی بیشتر از علاقه باشه
حالا از کی تمرینها را شروع می کنین
موفق باشید

farhad1390
07-01-2007, 11:12
دوستان کسی میتونه منوراهنمایی کنه
1- من یه جایی خوندم که نوشته بود هیپنوتیزم ممکن است یه نفرت یا عشق به کسی را در دل چند برابر کنه ناخواسته آیا این گفته تو خود هیپنوتیزمی هم صادقه و اگه توخود هیپنوتیزمی هم ممکنه برای جلوگیری از این وضعیت چه کار باید کرد
2- من هنگام خود هیپنوتیزمی احساس میکنم دارم سبک تر میشم وبالاتر میر زیاد احساس سنگینی تو سوگزشتیف نمی کنم دلیلش چیه

farhad1390
07-01-2007, 11:18
آقایون من منتظر جوابم چون کارتم تموم میشه

zolgharnein
07-01-2007, 17:06
سلام به یاسمین متین عزیز تا جایی که من خوندم وقت برونفکنی زمانی است که بین ضربان قلب و تنفس شما یک هماهنگی بوجود می یاد اون لحظه حالت جدایی اتفاق می افته خب حالا اگه بطور عمدی باعث شیم که ضربان قلب بهم بخوره یا تنظیم تنفس تغییر کنه بالطبع در کار برونفکنی تداخل ایجاد خواهیم کرد این موقعی که هیجان زده می شیم هم اتفاق می افته چون در اون موقع هم ضربان قلب و تنفس از حالت تعادلش خارج میشه و اگه مقداری هم از جسم خارج شده باشیم سریع به بدن بر می گردیم.
یاسمین جان اگه ممکنه درباره روش برونفکنی تون بنویسید.
=========
فرهاد جان من شنیده بودم که وقت هیپنوتیزم گاهی اوقات بیماریهای روحی خودشون را نشون می دند و به صورت شکهای شدید تکونهای زیاد و.... خودشون را نشون می دند که اگه ما خودمون را کنترل نکنیم و از این حالتی که برای شخص هیپنوتیزم شده بوجود اومده دستپاچه بشیم سریع این اضطراب ما به اون انتقال پیدا می کنه و وضع بدتر میشه شاید این نفرت یا عشق علت چند برابر شدنش همین بروز کردنش هست که قبلا بصورت مخفی در ما قرار گرفته . در ضمن در این حالت باید با خونسردی اروماروم شخص خواب را از حالت خواب به بیداری نزدیک کنیم . و فکر کنم این حالت برای وقت خودهیپنوتیزمی هم اتفاق بیوفته خیلی وقت پیش خوندم درست یادم نیست.

zolgharnein
07-01-2007, 17:08
عید غدیر بر همه مبارک باشه

m_s20
07-01-2007, 18:13
سلام دوستان خوبم
عيد همتون مبارك
فرهاد جان در حال هيبنوتيزم انسان تا تلقين نكنه هيج اتفاق نمي افته و اين غير ممكنه كه خود بخود احساس تنفر يا علاقه به شخصي جند برابر بشه البته تلقين بخود كه چنين چيزي ممكنه حقيقت داشته باشه هم مو ثره
احساس سبكي و يا سنكيني دو تا از مهمترين حالاتيه كه در هيبنوتيزم به انسان دست ميده براساس استعداد شخص ممكنه فقط سبكي يا سنگيني و يا هر دو حالت را تجربه كنه شما در هر حالتي كه بهتر احساس ميكني رو تقويت كن

farhad1390
08-01-2007, 15:40
آقایون zolgharnein وm_s20 ممنون که راهنمایم کردید

farhad1390
08-01-2007, 16:26
روزی پیامبر گرامی اسلام از خداوند درخواست کردند که اجازه دهید در قیامت به حساب امتم خودم رسیدگی کنم تا پیش دوستانشان شرمنده نشوند اما خداوند فرمودند نه خودم به اعمالشان رسیدگی میکنم تا پیش تو هم شرمنده نشوند

farhad1390
08-01-2007, 16:44
ببخشید آقایون اگه اومدید جوابمو بدید
میشه توضیح دهید وممکنه تو خلسه اون چیزی رو که میخوای تلقین کنی واز قبل آماده کردی یادت بره یا طریقه بازگشت به حالت عادی یادت بره؟ کلا در مورد خلسه هیپنوتیزمی توضیح میخوام
با تشکر فراوان

farhad1390
10-01-2007, 17:16
حالت سومنامبول چه جوریاست میشه توضیح دهید کسی این حالتو تجربه کرده شما چی؟؟zolgharnein وm_s20 وبقیه دوستان

deer
11-01-2007, 14:44
سلام دوستان
نایت مار و مرسدس مگر قرار نبود تمرین دست جمعی بزارین پس چی شد ؟
موفق باشید

zolgharnein
11-01-2007, 17:02
ببخشید آقایون اگه اومدید جوابمو بدید
میشه توضیح دهید وممکنه تو خلسه اون چیزی رو که میخوای تلقین کنی واز قبل آماده کردی یادت بره یا طریقه بازگشت به حالت عادی یادت بره؟ کلا در مورد خلسه هیپنوتیزمی توضیح میخوام
با تشکر فراوان


====================
سلام دوست عزیز منظورتون را از خلسه هیپنوتیزمی نمی فهمم اما می دونم اول باید به خلسه برسید و بعد شروع کنید به تلقین کردن در اپمورد اینکه دارید به خواب هیپنوتیزمی وارد می شید . یه چیز دیگه اینکه تا جایی که من فهمیدم تلقینات چیزی نیست که یادتون بره چون در اون حالت اگاهی شما از دست نرفته مگه اینکه درحالت هیپنوتیزم شدن به خواب برید خوندم که اگه خوابتون ببره اشکالی رخ نمی ده خب یه چیزه دیگه اینکه شما قبل از شروع تلقینات یک کلمه رمز بذارید که بعد از گفتنش از خواب بیدار بشید در ضمن می تونید اینا به خودتون تلقین کنید که هر کس دیگه ای هم این کلمه را گفت من از خواب بیدار میشم و به اعظای خونوادتون بگید که اگه زمان طولانی شد صداتون بزنند با همون کلمه البته به شما توصیه می کنم که ممکنه استعداد شما در رسیدن به خودهیپنوتیزمی کامل خیلی بالا باشه و ممکنه که در اون حالت اتفاقاتی بیوفته که امادگیشا نداشته باشید پس اول اطلاعاتتون را تا می تونید زیاد کنید وقتی به حد اخر خواب می رسید اگه به خودتون بگید من به گفتن فلان کلمه مثلا دستم توی هوا قرار میگیره همین اتفاق میوفته حتی در اون حالت وقتی تلقین کنید که بدن مثالی شکاداره جدا می شه هم همین طور خواهد شد و البته ممکنه بعد از خروج موجوداتی را ببینید که جهت اذیت کردن شما و ترسوندنتون اقدام کنند پس اول ایمانتو را زیاد کنید و فراموش نکنید انسان خلیفه الله و برترین مخلوفات است اگه ایمان بالایی داشته باشید می تونید به همه چیز غلبه کنید امیدوارم نترسونده باشمتون خب به هرحال بدن دوم دنیای دیگه ای هست و شما کاملا نا اشنا با اون و میشه گفت دنیای انرژی و اونا هم که انرژی هستند پس..................
==========

zolgharnein
11-01-2007, 17:11
سلام دوستان
نایت مار و مرسدس مگر قرار نبود تمرین دست جمعی بزارین پس چی شد ؟
موفق باشید

فکر کنم نایت مار جان اگه جاروش برای گرد گیری برقی بوده بخاطر خاک زیاد این تاپیک سوخته یا احتملا اگه چوبی بوده دسته اش شکسته

نایتمار جان ناراحت نشی شوخی کردم شما کار درستی کردی ما باید تلاش کنیم. ازت ممنونم
واقعا تاپیک خوبی هست من که خیل ازش استفاده کردم به خیلی چیزا رسیدم که همش از لطف خداست.

zolgharnein
11-01-2007, 17:15
حالت سومنامبول چه جوریاست میشه توضیح دهید کسی این حالتو تجربه کرده شما چی؟؟zolgharnein وm_s20 وبقیه دوستان

فارسی این که گفتی چی میشه شاید بهش رسیده باشم

yasamin_matin
11-01-2007, 19:30
ممنون از جوابتون
____________________________
يك شب خوابيده بودم داشتم فكر مي كردم افكارم خيلي به واقعيت شبيه بود
يعني خيلي شفاف و واضح منم فكر كردم الان خوابم يه لحظه
جسمم رو احساس كردم
خيلي تعجب كردم و به خودم گفتم من الان
بيدارم
بعدش همون صدا رو شنيدم همون لحظهبدنمو تكون دادم چون نمي دو نستم
اين صدا واسه چيه
فرداش ساعت 4 بلند شدم براي اينكه مديتيشن كنم
بازم هزار تا فكر اومد سراغم فكر كنم ده دقيقه شد كه به خودم گفتم من چرا دارم فكر مي كنم
حالا خوب شد بيدارم
وقتي اين جمله رو گفتم اون صدا رو شنيدم اما نترسيدم
خلاصه تونستم از بدنم بيرون بيام
يه مدتي از اين روش استفاده كردم اما چون روش جالبي نيست ديگه ازش استفاده نمي كنم
به طور خلاصه من فكر مي كردم ولي نمي ذاشتم مدتش زياد بشه
چون اينطوري خوابم مي برد بعدش به خودم ميگفتم چرا من هنوز بيدارم؟
اون وقت اون صدا رو مي شنيدم
___________________________________

ديروز از طريق تمركز و تصوير سازي تونستم برونفكني كنم اون
صدا رو شنيدم اما فكر مي كنم
:همراه باتوهم بود چون
من از برونفكني يه كم مي ترسم چون مي ترسم يه دفعه موجودات غير اورگانيكو ببينم حالا من چطوري اون لحظه جرات پيدا كردم خدا مي دونه ؟
و اينكه خيلي كنجكاو شده بودم برم تو ايينه نگاه كنم ببينم ميتونم خودمو ببينم يا نه؟ وقتي تو ايينه نگاه كردم خودمو ديدم اما چطور ميشه يه روح خودشو تو ايينه ببينه؟
ولي تمام وسايلا سر جاش بود حتي جسمم رو هم ديدم
______________________________________
راستي معذرت مي خوام يه كم دير شد درس داشتم واسه همين نشد بيام
راستي ذوالقرنين جان ممنون كه مي خواستي كمك كني كتاب مير دامادو پيدا كنم.

yasamin_matin
11-01-2007, 20:10
سمنامبول 2 درجه داره در درجه ي اول شخص صداها رو نمي شنوه بدنش بي حس مي شه و اگه سووزن رو تو بدنش فرو كني احساس درد نمي كنه بعدش اگه شخص چشاش رو هم باز كنه نمي تونه ببينه اما در درجه ي دوم:با چشم بسته مي تونه محيطو ببينه كتاب بسته رو بخونه و حتي افكار اشخاص رو.

yasamin_matin
11-01-2007, 20:19
منم با تمرينات گروهي موافقم

m_s20
12-01-2007, 10:26
سلام فرهاد جون ذوالقرنين عزيز كه خيلي خوب جواب سوالتونو دادن يه نكته اضافه كنم قبل از ورود به خلسه عميق و خصوصا انجام فرافكني سعي كنين كاملا بر ترستون غلبه كنين چون در بدو كار توهمات در حد بالا و هوشياري خيلي كمه بنابراين ذهن براحتي ميتونه تصوير ي شفاف و و اضح حتي مثل بيداري خلق كنه و شما شما هر چه اراده كنيد همون رو خواهيد ديد اين براي خود من بيش اومده اكه بترسيد ممكنه كه مثلا من الان يه همجين موجودي با اين صفات رو ميبينم بلافاصله ذهن اونا ميسازه ميزاره جلوي روي شما . الان شما در ذهنتون چيزي تصور كنيد خوب الان براحتي ميتونيد تشخيص بديد كه توهمه چون كمرنك هستش و لي در حالت هيبنوز عميق شفافيت چيزهايي كه ميبينين دقيقا عين بيداري هستش من زمان قبل از به خواب رفتن دقيقا با اين مسله مواجه ميشم اوايل خيلي ميترسيدم ولي الان ديگه ميدونم كه توهمه




.

farhad1390
12-01-2007, 18:02
از شما دوستان عزیز اقای m_s20 , zolgharnein از شما ممنونم که پاسخم رو دادید حالت سومنامبول همون چیزیه که بالا دوستمون گفت

farhad1390
12-01-2007, 18:09
m_s20وzolgharneinخیلی ممنون از پاسختون 1. در مورد کلمه کلیدی برای بازگشت اگه من اسمم کلمه کلیدی قرار بدم اگه تو حالت عادی منو صدا بزنن مشکلی پیش مییاد یا نظرتون در مورد این شروط چیه اگه من کلمه شرطیم این جمله باشه که هر وقت بخوام بلند میشم چیه
2. توخلسه که شما میگید میشه هر چی که بخوای به صورت واضح ببینی پس به نظرتون میشه تو اون لحظه تله پاتی کار کرد.
و در ضمن آقایm_s20 اون توهمت باهات حرف میزنه یعنی حرکت وجنبو جوش ودر کل یه موجود زنده است
و یه چیزی چرا تو خلسه به خودت نمی گی من اون موجود را نمی بینم
3. من یه جایی خوندم نوشته بود تو خلسه نباید از جمله هایی مثل تا ابعد برای همیشه استفاده کرد نوشته بود باید برای اون چیزی که تلقین میکنید زمان تعیین کرد شما بااین گفته موافقید.
با تشکر

carol
12-01-2007, 18:25
دوستان کسی میتونه منوراهنمایی کنه
1- من یه جایی خوندم که نوشته بود هیپنوتیزم ممکن است یه نفرت یا عشق به کسی را در دل چند برابر کنه ناخواسته آیا این گفته تو خود هیپنوتیزمی هم صادقه و اگه توخود هیپنوتیزمی هم ممکنه برای جلوگیری از این وضعیت چه کار باید کرد

من هم توی کتاب هیپنوتیزم آقای صمد ولی زاده خوندم که کسی که انسان رو هیپنوتیزم می کنه یه احساس علاقه ی خاصی بین اون و شخص مقابل به وجود میاد و اون باید قبل از اینکه شخصرو از اون حالت خارج کنه کاری کنه که این احساس بعد از هیپنوتیزم ایجاد نشه حتی یه مثال زده بودند که فروید هم هیپنوتیزم میکرد و یه بار یه خانم جوانی از بیمارهاش به دلیل همین تاثیر عاشق اون شده بود و این باعث بدنامی فروید شده بود چون اون همسر داشت...
ولی یادم نیست چه طوری باید جلوگیری کرد؟

m_s20
12-01-2007, 19:28
در مورد تله پاتی من هنوز امتحان نكردم البته اطمينان دارم جواب ميده ميدونين در تله پاتی بايد ابتدا تصوير شخص را بطور واضح با همه خصوصيات در نظر مجسم كنين در اون حالت هم بهترين موقع هست
در مورد توهمات فكر كنم درست توضيح ندادم اگه بخوام دقيق تر توضيح بدم بايد بگم در اون حالت سطج هوشياري بسيار كم هستش و تصاوير كه در نظرم مجسم ميكنم مثل فلاش دوربين يك لحظه صفحه سياه مقابل من رو روشن ميكنه و بسرعت محو ميشه و گاها اونقدر واضحه كه همون يه لحظه جزييات اون صحنه رو هم ميبينم مثلا ديروز در حال هيبنوز ديوار خونه رو مجسم كردم يك لحظه جلوم روشن شد و ديوار رو با تموم برجستگي ها و فرو رفتگي هاش بطور واضح ديدم البته اين ديدن و حتي شنيدن صدايي كه ياسمين عزيز در گفته هاشون عنوان كردند همه مربوط ميشه به جشم و گوش دروني دوم ما

sajjad kharrazi
13-01-2007, 12:29
آقا واقعا با همه حال کردم

farhad1390
13-01-2007, 17:41
من هم توی کتاب هیپنوتیزم آقای صمد ولی زاده خوندم که کسی که انسان رو هیپنوتیزم می کنه یه احساس علاقه ی خاصی بین اون و شخص مقابل به وجود میاد و اون باید قبل از اینکه شخصرو از اون حالت خارج کنه کاری کنه که این احساس بعد از هیپنوتیزم ایجاد نشه حتی یه مثال زده بودند که فروید هم هیپنوتیزم میکرد و یه بار یه خانم جوانی از بیمارهاش به دلیل همین تاثیر عاشق اون شده بود و این باعث بدنامی فروید شده بود چون اون همسر داشت...
ولی یادم نیست چه طوری باید جلوگیری کرد؟
کد.م کتاب ولیزاده رو میگی

carol
14-01-2007, 12:36
راستش اسمش دقیقا یادم نیست نمی دونم هم الان کجاست اگه پیداش کردم بهتون می گم...

zolgharnein
14-01-2007, 19:45
سلام خدمت همه خوبان
یاسمین جان از جوابتون ممنون. راستی در مورد اینکه گفتید خودتون را توی اینه می بینید و بدنتون روی زمین افتاده خب اول بهتره مطمئن بشید ایا اینا واقعا درسته یا توهم هست چون اگه توهم باشه و ساختهافکارتون طبق اندیشه ای که از قبل داشتید و اینکه اینه عکس ادم را نشون میده مغز ادم یه تصویر از خودش در اینه می سازه حالا اینکار را کنید از کسی بخواهید که یکسری اعداد روی یک کاغذ بنویسه و انا در یه جایی که شما می دونید بذاره بعد از اینکه این حالت براتون اتفاق افتاد برید اونجا و اون اعداد را بخونید و بعد که بیدار شدید ببینید ایا درست بوده اگه اینطور باشه توی اینکار نباشه اونوقت جای بحث پیش میاد که ایا دخالت چشم سوم نبوده و بعد از اون جای بحث هست که ایا تصویر روح توی اینه پیدا میشه یا نه.
===============

مهدی جان درست گفتید زمان رسیدن به خلسه ادم به حالت نا اگاهی می رسه و اون موقع افکار واقعا شکل واقعی به خودشون می گیرند اما من که تا می خوام فکر خودم را دنبال کنم دوباره شکلها بهم می ریزند اما اگه فکری خودش بیاد خیلی راحت ادامه پیدا میکنه .یه چیز جالب اینکه وقتی دیگه به چیزی فکر نمیکنم گاهی وقتا یسری صداها شروع می کنن به ایجاد شدن از طرف کسایی که می شناسمشون یا غریبه هستند یه جمله هایی را می گن اما بجاش درسته نمی تونم فکری که خودم می خوام را به صورت واقعی در بیارم اما اگه درباه چیزی بخوام حرف بزنند مثلا فلان دوستم الان داره توی فکرم یه چیزایی کیگه من میخوام درباره فلان موضوع حرف بزته و اونم شروع می کنه تا حالا توجه نکردم ای اداره حقیقت را میگه. البته وقتی که خیلی خوابم میاد و به چیزی فکر کی کنم که خوابم نبره هم همینطور میشه.

zolgharnein
14-01-2007, 19:58
عجب تاپیکی بود

یادم رفته بود به یادم اورد و از یادم رفت
می خندیم گریم انداختگریه کردم خندوندم خندیم به گریم انداخت
اومد . اومدم.رفت. موندم
خواب بودم بیدارم کرد بیدار شد اگاهم کرد اگاه شدم رهام کرد گفت که سر مست نهی لا کن از این دست نهی رفتم که سرمست بشم.......
قدم می زدم . دوید.دویدم.دور شد.نرسیدم.
ساکت بودم .متلاطم شدم.ساکت بود .ساکت شدم.منفجر شدم. رفت.
خاموش بودم.روشنم کرد..سالم بودم ابم کرد.اب شد به جریان افتادم خاموش شدم منجمد شدم .منجمد شدم متوقف شدم .متوقف شدم نرسیدم .نرسیدم بیچاره شدم. بیچاره شدم .....................تا ببینم دیگه چی میشه البته کسی چیزی نخواهد فهمید .

m_s20
15-01-2007, 17:52
سلام دوستان خوبم
من تازه دارم ميفهمم كه جدا كردن روح از بدن در حال بيداري با حفظ هوشياري(كامل) چقدر سخته و يه قلقي داره كه امروز بعد از ظهري يه كم دستم اومد امروز سقف اتاق رو با دست روحيم لمس كردم واي كه عجب حسيه وقتي ببيني دستت از سقف رد ميشه

ذوالقرنين جون اينها رو در حال خلسه نوشتي يا از جاييه؟ اين متن در حال خلسه عميقي نوشته شده راستي دوستان در حال خلسه ذهنتون رو ازاد بزاريد هر چي به ذهنتون رسيد يادداشت كنين سعي كنين موزون باشه بعد كه از اون حال بيرون اومديد بخونيد من كه اين كارو كه ميكنم بعضي مواقع باورم نميشه خودم گفته باشم شما هم امتحان كنيد اگه خوب در اومد اينجا هم بنويسيد

zolgharnein
16-01-2007, 13:41
سلام دوست خوبم
اینا را من وقتی نوشتم که توی فکر رفته بودم نوشتم

yasamin_matin
16-01-2007, 19:18
فكر مي كنم تو اين تاپيك افرادي باشن كه رونفكني ميكنن خيلي دوست دارم بدونم تا حالا با مجودات غير اورگانيك روبرو شدن يا نه؟
من از اينكه تو برونفكني اين موجوداتو ببينم اصلا خوشم نمياد
واسه همين وقتي برونفكني مي كنم ميگم نكنه يه دفعه اون موجوداتو ببينم بعد از ترس به بدنم بر ميگردم
دوست دارم بدونم احتمال اينكه من اون موجوداتو ببينم چقدره؟َ

zolgharnein
19-01-2007, 14:27
فكر مي كنم تو اين تاپيك افرادي باشن كه رونفكني ميكنن خيلي دوست دارم بدونم تا حالا با مجودات غير اورگانيك روبرو شدن يا نه؟
من از اينكه تو برونفكني اين موجوداتو ببينم اصلا خوشم نمياد
واسه همين وقتي برونفكني مي كنم ميگم نكنه يه دفعه اون موجوداتو ببينم بعد از ترس به بدنم بر ميگردم
دوست دارم بدونم احتمال اينكه من اون موجوداتو ببينم چقدره؟َ


سلام به دوست عزیز
فقط همینا بگم که ترسیدن برابر است با تولید انرژی منفی زیادی که خب اونا هم جاهایی که انرژی زیادی باشه سرک می کشن پس از هیچی نترس جز از خدا ( البته از حرف تا عمل خیلی فاصله است) بجاش ایمانت را زیاد کن.

farhad1390
20-01-2007, 12:08
سلام خدمت همه دوستان ومخصو صا zolgharnein و m_s20
من از یکی شنیدم میگفت بعد از بیداری از خلسه عمیق ممکنه سر درد موقت یا دایمی بگیری این گفته رو قبول دارید وبرای جلوگیری از این موضوع چه میشه کرد.

m_s20
20-01-2007, 18:39
سلام فرهاد جون
من هم اوايل سر دردهاي عجيبي ميگرفتم علتشم اين بود كه بعد از شمارش معكوس براي بيدار شدن مثل فنر از جام بلند ميشدم بعد فهميدم مدتي بايد بشينيم تا بدن حالت عاديش رو بدست بياره
----------------------
ياسمين جان ترس يك مانعه كه بقول ذوالقرنين عزيز تولید انرژی منفی ميكنه البته بتدريج از بين ميره اولين باري كه راجع به تخليه روح كتابي بدستم رسيد شبش از ترس خوابم نبردالان كه به اون موقع فكر ميكنم خندم مگيره كه عجب ترسالويي بودم من! البته بعد از غلبه بر ترس تازه موانع اصلي شروع ميشه

ghost44
21-01-2007, 00:46
اين حالت براي كساني كه در اوايل كار هستند طبيعي است و به مرور برطرف ميشود.

zolgharnein
21-01-2007, 08:04
سلام خدمت همه دوستان ومخصو صا zolgharnein و m_s20
من از یکی شنیدم میگفت بعد از بیداری از خلسه عمیق ممکنه سر درد موقت یا دایمی بگیری این گفته رو قبول دارید وبرای جلوگیری از این موضوع چه میشه کرد.

===================
سلام خدمت شما و مهدی جان و بقیه بچه ها
منم دچار سرگیجه های بدی میشم اما مهدی جان درست می گه باید سریع از جات بلند نشی و خیلی اروم به حالت اول برگردی البته من طریقه به خلسه رفتنما عوض کردم همینطور شکل خوابیدنما و خودش خیلی کمکم کرد.

farhad1390
22-01-2007, 15:33
از همه دوستان ممنونم کسی تونسته به سوگژ شتیف برسه مرحله عمیق که در اون لحظه اگه تلقین کنی یک بچه هستی مثل یه بچه میشه یا اگه بگسی تو از ریاضی هیچی نمیدونی حتی 2*2 هم یادش میره یا کارهای دیگه که بعضی از سوژه ها میتونه تفکرات شخص هیپنوتیزور رو بخونه یا با چشم بسته کتاب بخونه و....

deer
24-01-2007, 14:34
از همه دوستان ممنونم کسی تونسته به سوگژ شتیف برسه مرحله عمیق که در اون لحظه اگه تلقین کنی یک بچه هستی مثل یه بچه میشه یا اگه بگسی تو از ریاضی هیچی نمیدونی حتی 2*2 هم یادش میره یا کارهای دیگه که بعضی از سوژه ها میتونه تفکرات شخص هیپنوتیزور رو بخونه یا با چشم بسته کتاب بخونه و....

می شه دموردش بیشتر توضیح بدین که چه جوری به این حالت می رسن ممنونم
موفق باشید

m_s20
25-01-2007, 20:07
سلام دوستان گل
فرهاد عزيز اين مرحله با خود هيبنوز به ندرت ممكنه كسي بهش برسه مگه اينكه استعداد بالايي داشته باشه مدت زيادي هم طول ميكشه ولي يه هيبنوتيزور ماهر در طي جند جلسه ميتونه سو}ه خودشو كه مستعده به اين حالت ببره در كل خود هيبنوز خيلي ديرتر از هيبنوتيزم توسط استاد جواب ميده ! اصلا حالا استاد هيج وقتي دوستتون بهتون ميگه مثلا شما شجاعيد بهتر باورتون ميشه و بيشتر كيف ميكنيد يا خودتون به خودتون تلقين كنين؟
البته در مورد بردن به زمانهاي قبل و دوران كودكي تحقيقات زيادي شده و صحت اين مسةله تاييد شده ولي بردن به زمان قبل از جنيني و دميده شدن روح كه به ادعاي سو}ه ها مثلا كلاغ يا گنجشك و حتي سوسك! بوده اند فكر نميكنم صحت داشته باشه( ميدونين يكي از دستاويز هاي مدعيان تناسخ همينه)

zolgharnein
25-01-2007, 20:50
بعضی کتابا هم می گن موجودات دیگه وقتی سوژه به این حالت رسیده خودشون را جای زندگیهای قبلی طرف جا می زنند چیزای ترسناکی می گن که شاید اینجا گفتنش جالب نباشه . خب وحشتناکه اگه یکی دیگه بدن طرفا تسخیر کنه نیست.؟؟؟؟؟؟؟:evil: :evil: :evil: :evil: :evil:

farhad1390
26-01-2007, 11:05
سلام خدمت همه
من شنیدهام اگه کسی به صورت شرطی خود هیپنوتیزمی رو انجام بده یعنی یه فرد دیگه اونو به حالت خلسه ببره وبه چیزی شرطی کنه فرد میتونه به حالات عمیقتر سومنامبول برسه
و من از یکی از استادان بزرگ پرسیدم ( دکترای داره) در مورد این موجودات این موضوع رو رد کرد و معتقد بود اینها همش توهمات ذهنی است

m_s20
26-01-2007, 13:08
<اگه کسی به صورت شرطی خود هیپنوتیزمی رو انجام بده یعنی یه فرد دیگه اونو به حالت خلسه ببره وبه چیزی شرطی کنه فرد میتونه به حالات عمیقتر سومنامبول برسه>
كاملا درسته فرهاد جان
در مورد قبل از تولد انسان در عالم زر كه حالت بدون زمان و بدون مكان
البته دوستان براي ما كه در گير و در بند زمان ومكان هستيم درك اين واقعيت كه روح ما در بي زماني بوده و بعد از مرگ هم خواهد بود و اين زندگي در برابر اون تقريبا صفره دشواره!و اگه گاهي هم به اين موضوع فكر ميكنيم بخاطر اينكه ذهن ما در روزمره گي اسيره سريعا فراموش ميشه

deer
26-01-2007, 17:12
سلام
دوستان
بعضی از دوستان چرا دیگه نمی یان مثل مرسدس و نایت مار و علی رضا و غیره
تایپیک رو رها کردن!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
موفق باشید

farhad1390
27-01-2007, 12:05
من به مرسدس 2 هفته پیش pmداده بودم گفت در حال حاضر گرفتارم نمیتونم بیام بعدا میام

farhad1390
27-01-2007, 12:16
کسی تا به حال تله پاتی کرده

veria
29-01-2007, 01:25
سلام دوستان
مدتها بود نبودم اما حالا برگشتم.
دلم برای p30world یه ذره شده بود.
خوشحالم حال که برگشتم همچین مطالب جالبی اینجا هست.
واقعا تاپیک توپی شده.
امیدوارم همه کمک کنید تا چیزهای جدیدی یاد بگیریم.
من هم یه سری مطالب دارم.
همه صفحات رو می خونم اگه مطالبم تکراری نبود می ذارم.
موفق باشید.

saeedaziz123
02-02-2007, 14:31
ببخشيد ولي من كاري به كار اون ندارم من فقط ميخوام برونفكني كنم البته چند بار هم بعد از اينكه اين موجود به خونمون اومده برونفكني داشتم ولي چيزي نديدم !الانم كلا تمرينات رو كنار گذاشتم چون ميترسم انرژي بدنم زياد بشه و ناخودآگاه برونفكني داشته باشم البته قبل از خواب.
ديشب هم موقع خواب احساس ميكردم انرژي زيادي كل بدنم رو دربرگرفته اين انرژي از بيرون بود نه از بدن خودم و داخل بدن خودم هم انرژي جريان پيدا كرده بود از دفعه هاي قبل هم ملموس تر بود يعني احساس ميكردم مخصوصا زير ستون فقراتم و كمرم يه چيزي جريان داره مثل آب .
بعد هم چون ترسيدم با وجود اون توي خونه دچار برونفكني بشم شب رفتم پيش برادرم خوابيدم(البته برادرم كوچيكه) تا انرژيم با اون مبادله بشه و كم بشه و قشنگ انرژي رو حس ميكردم كه مثل يه جريان خيلي شديد از بدنم خارج ميشد .

برون فكني را مي توانيد انجا دهيد و تسخير هم نمي شويد .فقط اگر به خودتون اعتماد داريد كه با ديدن جن پس نمي افتيد مشكلي نخواهيد داشت.چون در هنگام برون فكني جسم شما كالبد اختري مي باشد كه محدوديتهاي زيادي از جمله غيب بودن اجنه را ندارد.در ضمن شُك در هنگام برون فكني بسيار خطر ناك است.

saeedaziz123
02-02-2007, 15:49
سلام به همه .اميدوارم حالتون خوب باشه

ya30n
02-02-2007, 20:30
سلام به همگي
دوستان لطف كنن و چند تا كتاب براي فرونفكني معرفي كنن.
كتابي كه ارزش خوندن داشته باشه.

mercedes
02-02-2007, 22:35
سلام به همگي
دوستان لطف كنن و چند تا كتاب براي فرونفكني معرفي كنن.
كتابي كه ارزش خوندن داشته باشه.

پرواز روح در 21 روز

carol
03-02-2007, 09:53
تمرين هايي هستند كه باعث زياد شدن قدرت مديومي مي شن اگه كتابي چيزي در اين مورد داريد لطفا معرفي كنيد، ممنون ميشم
يه سوال داشتم تا حالا اينجا كسي بيداري در خواب رو تجربه كرده يا تونسته پيشاهنگ هايي كه كاستاندا گفته رو توي خواب تشخيص بده؟من اون لحظه نمي تونم تشخيص بدم ولي وقتي بيدار مي شم تازه به اين موضوع پي مي برم.
اگه راهنماييم كنيد ممنون ميشم

saeedaziz123
03-02-2007, 12:31
سلام به همگي
دوستان لطف كنن و چند تا كتاب براي فرونفكني معرفي كنن.
كتابي كه ارزش خوندن داشته باشه.


"حقايقي درباره خارج شدن روح از بدن "كتاب بسيار خوبي است.ترجمه شده و در آن راه خروج روح از بدن را نوشته است.

saeedaziz123
03-02-2007, 12:43
بچه ها يه پيشنهاد ببينم چي مي گيد.اگر بشود مي خوام يه انجمن براي برون فكني و مسائل مربوط به آن تأسيس كنم اگر موافقيد و استقبال مي كنيد اعلام كنيد.
چون هيچ منبع تخصصي اي در اين رابطه نديدم.اينجا هم كه از تمام مسائل مي نويسند.
منتظرم.

ya30n
03-02-2007, 16:28
"حقايقي درباره خارج شدن روح از بدن "كتاب بسيار خوبي است.ترجمه شده و در آن راه خروج روح از بدن را نوشته است.


سعيد جان
مرسي عزيزم
خيلي لطف كردي
يه دنيا ممنون
حتما ميخرمشون...
يا حق

ya30n
03-02-2007, 16:33
بچه ها يه پيشنهاد ببينم چي مي گيد.اگر بشود مي خوام يه انجمن براي برون فكني و مسائل مربوط به آن تأسيس كنم اگر موافقيد و استقبال مي كنيد اعلام كنيد.
چون هيچ منبع تخصصي اي در اين رابطه نديدم.اينجا هم كه از تمام مسائل مي نويسند.
منتظرم.


سعيد جان به سايت زير يه سري بزن
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يا حق

ya30n
03-02-2007, 16:40
پرواز روح در 21 روز



مرسي مرسدس جان
لطف كردي
يا حق

saeedaziz123
03-02-2007, 20:41
بد نيست يه مسئله اي را خدمت دوستاني كه به مسائل ماوراءالطبيعه علاقه مندم متذكر شوم و آن اين مسئله است:
گاهي ما در يك وبلاگ يا جايي ديگرحرفهايي رو درباره اجنه و ارواح و اين جور موجودات مي خوانيم كه گاه موجب ترس مان مي شود و اين ترس باعث اين مي شود كه در تمريناتمان دچار اضطراب شويم و رك بگم بترسيم.هيچ گاه مسائل مربوط به ماوراء را با هم قاطي نكنيد.اجنه درست است كه قدرت دارند ولي همچين دنيا بي قانون هم كه نيست .خداي متعال براي همه چيز محدوده اي تعيين كرده. برونفكني را مثال مي زنم.ترس از اين كه اگر من بيدار شدم و ديدم جني با ظاهر بسيار داقون جلوم ايستاده مارا از تمرينات سرد مي كند و وا ميدارد.
خدا را داشته باشيد تا بالاترين قدرت با شما باشد.

حالا بعدا از يه سري چيزهايي كه در بعد از برون فكني خواهيم ديد توضيح مي دهم.

m_s20
03-02-2007, 20:48
سلام دوستان
من كه تابحال هيج وقت در حال برونفكني جن نديدم

carol
04-02-2007, 13:10
من با زدن تاپيكي در مورد بروفكني موافقم به خصوص اگه بچه ها تجربيات خودشون رو هر چند ساده باشه بگن .

در مورد ديدن جن در حالت برونفكني بايد بگم البته اين چيزيه كه من بهش رسيدم اينكه اونها زياد دوست ندارن ديده بشن مثلا من با اينكه 100% مطمئنم توي خونمون جن هست ولي تا حالا اون به من اجازه نداده كه ازش عكس بگيرم يا بتونم اون رو در حالت معمولي ببينم ولي توي حالت خاصي مي تونم به راحتي ببينمش و اگر نزديكم باشه انرژي اون رو حس كنم و منم از وقتي تونستم اون رو ببينم كه اون اين رو خواست . مثلا اكثر مواقع به شكل يه سياهي هستش مثل دود سياه ولي خيلي شفاف تر از دود يا به شكل گلوله ي انرژي كه با سرعت خيلي زياد به اين ور و اون ور حركت مي كنه كه اينا به هيچ وجه اشكال ترسناكي نيستند .

farhad1390
05-02-2007, 10:44
سلام خدمت دوستان

MEMA
05-02-2007, 13:20
بچه ها یه سوال:
اینجا کسی هم تا حالا تونسته روحشو برون بیفکنه؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با عرض معذرت من که همچین فکری نمیکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

saeedaziz123
05-02-2007, 21:33
سلام .همونطور كه گفتم مي خوام درباره چيزهايي كه بعد از برونفكني مي بينيم توضيح بدهم.
اولين چيز و شايد مهمترين چيز مي تواند باشد خود شما هستيد .اينكه در حالت جدايي از كالبد فيزيكي چه شكلي هستيم.اگر به اين تجربه(برونفكني)رسيديد حتما در آيينه خودتان را نگاه كنيد.آن وقت متوجه مي شويد كه چه فرقي كرده ايد.
شما در آيينه خودتان را مي بينيد كه بسيار نوراني شده ايد. بسيار زيبا گشته ايد.افراد مسن بعد از اين تجربه خودشان را به صورت دوران جوانيشان ديده اند.اينه ديگر چين و چروك و زخم و اين جور چيزها در كالبد اختري شما وجود ندارد.اگر دستتان را بالا بگيريد در مركز كف دست تيره گي اي مي بينيد مثل عكس هاي راديولوژي. اما فقط تاريكي مركز بعضي نقاط بدن شاهد مثال است.
يكي مثل دختر خاله من مي گفت :سعيد پارچه سفيد روي سرمان نيست.حتما يه دهن گنده هم وسط كله اش تصور مي كرد. ولي شما خودتان هستيد.100% خودتان هستيد.خيلي لذت داره كه آدم خودش رو توي اون زيبايي مي بينه.(اگر فكر كردي كه مي توني بري دنبال دختر بازي اشتباه كردي!;) )
ادامه اش رو بعدا مي نويسم.
موفق باشيد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

saeedaziz123
05-02-2007, 21:41
بچه ها یه سوال:
اینجا کسی هم تا حالا تونسته روحشو برون بیفکنه؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با عرض معذرت من که همچین فکری نمیکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همه ما تا حالا به برونفكني دست پيدا كرده ايم.منتهي حالت ضعيف برونفكني را تجربه كرديم.تا حالا نشده كه چرتت ببره و بعد يه دفعه به بالا بپري.من كه برام مكرر اتفاق مي افتاد.
اين يعني اينكه جدايي رخ داده منتهي خيلي زود شما برگشته ايد.
خيلي از بچه ها اين تجربه(برونفكني كامل) را داشتند و خيلي ها هم در حال تمرين هستند. و به زودي موفق مي شوند .چون اگر هر روز تمرين جدي كنند در كمتر از بيست روز موفق مي شوند.البته استعداد،جسارت و شجاعت هم بسيار موثر است.

saeedaziz123
05-02-2007, 21:46
فكر نكنيد قضيه تاپيك برونفكني رو يادم رفته ها منتظرم بچه ها بيشتر نظراتشون رو اعلام كنند و بعد اقدام مي كنم.

zand1350
06-02-2007, 12:50
با سلام
من زند هستم عضو جديد انجمن وعلاقمند به مسائل ماوراءالطبيعه، خواهشمند است در صورتي كه از كارلوس كاستاندا ودون خوان كتابي داريد براي من بفرستيد ويا آدرس انرا بدهيد

MEMA
06-02-2007, 16:50
همه ما تا حالا به برونفكني دست پيدا كرده ايم.منتهي حالت ضعيف برونفكني را تجربه كرديم.تا حالا نشده كه چرتت ببره و بعد يه دفعه به بالا بپري.من كه برام مكرر اتفاق مي افتاد.
اين يعني اينكه جدايي رخ داده منتهي خيلي زود شما برگشته ايد.
خيلي از بچه ها اين تجربه(برونفكني كامل) را داشتند و خيلي ها هم در حال تمرين هستند. و به زودي موفق مي شوند .چون اگر هر روز تمرين جدي كنند در كمتر از بيست روز موفق مي شوند.البته استعداد،جسارت و شجاعت هم بسيار موثر است.

عجب. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که اینطور. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] والا ما یه زمانی خفن تو فکر این جور چیزا بودیم و اگر هم تو تاپیک های قبلی هم نگاه کنید در این زمینه ها مطلب زیاده ولی هیچ کسی تا بحال اینجا بنوده که چنین کاری کرده باشه.پس من فکر میکنم مطالب شما هم نمیتونه زیاد درست باشه.(البته با عرض معذرت).من این سوال رو در مورد بقیه دوستان که همچین ادعائی میکردن هم بیان کردم ولی اونا هیچ جوابی نداشتن.ولی شما که کارت درسته میشه جواب منو بدی؟سوال اینه که اگه شما چنین قدرتی داری میتونی بیای و ببینی من خونم کجاست و چی تو اتاقم دارم؟یعنی منظورم اینه که با استفاده از فنون برونفکنی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بیای و ببینی که تو اتاق من چه چیزی مثلا کنار کامپیوترم هست؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اگه شما موفق شدی همچین کاری بکنی اونوقت من نه تنها تا آخر تو تاپیک شما خواهم موند بلکه به همه دوستانم هم میگم بیان تو تاپیک شما.منتظرم.یا علی.

m_s20
06-02-2007, 21:38
بچه ها یه سوال:
اینجا کسی هم تا حالا تونسته روحشو برون بیفکنه؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با عرض معذرت من که همچین فکری نمیکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با سلام به دوستان
من فكر ميكنم برون فكني كامل كار أسوني نيست و به سالها تمرين نياز داره من تا حالا حدود شصت هفتاد بار برونفكني كردم ولي بجز دو مورد همش ناقص بوده هميشه هم اتاق هاي مجاور را بررسي ميكنم و بعد از بيدار شدن ميبينم با واقعيت منطبق نبوده در اون دو مورد هم تا اومدم به خودم بجنبم انر<يم تموم شد و دجار همون گردباده شدم علتش هم دقيقا ميدونم كمبود هوشياريه و اگاهي دفعات اول كه انسان برونفكني انجام ميده ميزان هوشياري بسيار كم و توهمات بالاست ممكنه انسان بدنش رو ببينه ولي با توهم همراهه و واقعيت كامل نداره البته همينطورش هم خيلي لذتبخشه هميشه در اين حالت انگار روي يه قالي پرنده نشستي هر جا دلت خواست ميري نميدونم چرا در اين حالت نميتونم رو زمين بايستم هميشه حدود يه متر از زمين فاصله دارم زير پا رو كه نگا ميكنم يه حالي بهم دست ميده

saeedaziz123
07-02-2007, 11:25
عجب. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که اینطور. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] والا ما یه زمانی خفن تو فکر این جور چیزا بودیم و اگر هم تو تاپیک های قبلی هم نگاه کنید در این زمینه ها مطلب زیاده ولی هیچ کسی تا بحال اینجا بنوده که چنین کاری کرده باشه.پس من فکر میکنم مطالب شما هم نمیتونه زیاد درست باشه.(البته با عرض معذرت).من این سوال رو در مورد بقیه دوستان که همچین ادعائی میکردن هم بیان کردم ولی اونا هیچ جوابی نداشتن.ولی شما که کارت درسته میشه جواب منو بدی؟سوال اینه که اگه شما چنین قدرتی داری میتونی بیای و ببینی من خونم کجاست و چی تو اتاقم دارم؟یعنی منظورم اینه که با استفاده از فنون برونفکنی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بیای و ببینی که تو اتاق من چه چیزی مثلا کنار کامپیوترم هست؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اگه شما موفق شدی همچین کاری بکنی اونوقت من نه تنها تا آخر تو تاپیک شما خواهم موند بلکه به همه دوستانم هم میگم بیان تو تاپیک شما.منتظرم.یا علی.

اولا: كه مطالب من نيست.بلكه شايد تجربيات من هم خيلي ناقص باشه.اين مطالب رو مي تواني در مقالات علمي بخوني. مقالاتي كه به آزمابيشهاي علمي متصلند.گاهي هم تجربيات افراد رو مي تواني بخواني .براي اين كار در گوگل كلمه OBE را جستجو كن.(مي تواني out of body experience را هم جستجو كني):cool:
ثانيا: اينكه گفتم همه ما هم به برونفكني موفق شديم بي دليل نبوده.همه ما اين تجربه رو داريم و بزرگان اين علم هم تأييدش كردند. كه اين حالت تجربه ضعيف برونكني است.
ثالثا: برونفكني من آيا دليل مي شه كه برم خونه اين و اون تا ببينم اسباب اثاثيشون كجاست؟!!خودم اون قدر كار برا خودم دارم كه وقت اين كارا رو نداشته باشم. در برونفكني حريم افراد بايد محفوظ بماند.(ناراحت نشي آآ ولي خوش به غيرتت:ohno: )
بعضي فكر مي كنند كه با جدا شدن از بدن برنفكني را ياد گرقتند ولي اگر تو ياد گرفتي كه چطور بر اوضاع كاملا مسلط باشي و فوت و فنهاي بعد از برونفكني را ياد گرفتي اون درسته!
رابعا :برونفكني است .علم غيب كه نيست من بفهمم خونه شما كجاست.توقع داري بگم برم خونه مِما؟!!:blink: بعد هم حيّ و حاضر تو پذيرايي خونتون حاضر بشم؟:question:

سعي كنيم از افرادي كه در يك زمينه تحقيقات زياد كردند استفاده كنيم.نه بهشون گير بديم.:whistle: من اگر تجربه بالايي ندارم ولي از لحاظ تئوري قوي ام.:
موفق باشي.

saeedaziz123
07-02-2007, 17:13
با سلام به دوستان
من فكر ميكنم برون فكني كامل كار أسوني نيست و به سالها تمرين نياز داره

سالها تمرين؟:ohno: !! برونفكني تنها زود شايد با تمرين يك ماه طول مي كشه .ماكسيمومش رو گفتم.

MEMA
07-02-2007, 21:33
با سلام به دوستان
من فكر ميكنم برون فكني كامل كار أسوني نيست و به سالها تمرين نياز داره من تا حالا حدود شصت هفتاد بار برونفكني كردم ولي بجز دو مورد همش ناقص بوده هميشه هم اتاق هاي مجاور را بررسي ميكنم و بعد از بيدار شدن ميبينم با واقعيت منطبق نبوده در اون دو مورد هم تا اومدم به خودم بجنبم انر<يم تموم شد و دجار همون گردباده شدم علتش هم دقيقا ميدونم كمبود هوشياريه و اگاهي دفعات اول كه انسان برونفكني انجام ميده ميزان هوشياري بسيار كم و توهمات بالاست ممكنه انسان بدنش رو ببينه ولي با توهم همراهه و واقعيت كامل نداره البته همينطورش هم خيلي لذتبخشه هميشه در اين حالت انگار روي يه قالي پرنده نشستي هر جا دلت خواست ميري نميدونم چرا در اين حالت نميتونم رو زمين بايستم هميشه حدود يه متر از زمين فاصله دارم زير پا رو كه نگا ميكنم يه حالي بهم دست ميده

عجب [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اینی که گفتی خیلی جالبه داداش. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] میشه یه لطفی بکنی و بگی چطور 1 متر رفتی تو آسمون.خیلی دلم میخواد منم این کارو بکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

MEMA
07-02-2007, 22:05
با سلام به دوستان
من فكر ميكنم برون فكني كامل كار أسوني نيست و به سالها تمرين نياز داره من تا حالا حدود شصت هفتاد بار برونفكني كردم ولي بجز دو مورد همش ناقص بوده هميشه هم اتاق هاي مجاور را بررسي ميكنم و بعد از بيدار شدن ميبينم با واقعيت منطبق نبوده در اون دو مورد هم تا اومدم به خودم بجنبم انر<يم تموم شد و دجار همون گردباده شدم علتش هم دقيقا ميدونم كمبود هوشياريه و اگاهي دفعات اول كه انسان برونفكني انجام ميده ميزان هوشياري بسيار كم و توهمات بالاست ممكنه انسان بدنش رو ببينه ولي با توهم همراهه و واقعيت كامل نداره البته همينطورش هم خيلي لذتبخشه هميشه در اين حالت انگار روي يه قالي پرنده نشستي هر جا دلت خواست ميري نميدونم چرا در اين حالت نميتونم رو زمين بايستم هميشه حدود يه متر از زمين فاصله دارم زير پا رو كه نگا ميكنم يه حالي بهم دست ميده
یعنی میشه منم اینجوری بشم؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سالها تمرين؟:ohno: !! برونفكني تنها زود شايد با تمرين يك ماه طول مي كشه .ماكسيمومش رو گفتم.
چطوری این کارو میکنی عزیز.طلبه شدم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] البته اگه کمتر از 1 ماه هستا.

m_s20
07-02-2007, 22:37
جرا كه نشه داداش؟ 1-تمرين2-پشتكار3- پشتكار ....1000- پشتكار
ادوست عزيز برونفكني (كامل) رو عرض كردم كه هيج توهمي توش نباشه ! واقعيت محض رو ببيني اين به حد اقل 3 سال كار نياز داره من حدود يكساله ونيم تمرينم نتايج عملي تو اين مدت :
برونفكني تو بيداري كامل امكان نداره تا اينكه توي خواب تسلط كامل پيدا بشه در بيداري فقط قرص هاي توهم زا يا دود و دم اساسي به حال اغما يا هر چيزي كه هوشياري رو كم كنه كه فكر نكنم كسي اينجا اهل اين مسايل باشه بنابراين تاكيد ميكنم اول توي خواب بايد تسلط پيدا بشه بنابراين توي بيداري زور نزنين كه روح رو ازبدن جدا كنين كه هيج فايده اي نداره
بعد از هر بار برونفكني حداقل تا دو روز به هيج وجه نميشه برونفكني كرد براي من كه اينجور بوده ! تا اينكه انر>ي ذحيره كنين انر>ي رو حروم نكنيد فعاليت جنسي بشدت از ميزان انر>ي كم ميكنه
براي برونفكني در خواب بايد اول در خواب هوشيار شد و اين تنها با يادداشت خواب امكان داره
روش من : موقعي كه خيلي خسته هستين به رختخواب برين و سعي كنين بر خواب غلبه كنين با تصور يه منظره در ذهن شايد لازم باشه دفعات اول تا يكي دو ساعت با خواب بجنگين! چشمها بايد بسته باشه وتمركزروي اجنا
دفعات اول انتظار موفقيت نداشته باشيد ولي تكانه هايي احساس ميكنين يا يه احساسي مانند لحظه پرواز هواپيما كه ديدين ته دل ادم خالي ميشه دقيقا همون احساس دفعات بعدي در همون حال كه با خواب ميجنگين در يه لحظه بدن قفل ميشه (هنگ ميكنه) كه اين لحظه موعوده كه روح از قسمت بالا تنه در ابتدا جدا شده اينجا ديگه نبايد بترسين ! هيج تقلايي نبايد بكنين و روح رو ازاد بزارين كه پرواز كنه اينجا يه صدايي مثل باد ممكنه بشنوين تاكيد ميكن اصلا نبايد بترسين كه همه زحمات بباد ميره و بايد تا فرصت بعدي صبر كنين !جلوتون در اين لحظه سياهه و يه مرتبه روشن ميشه و اتاقي كه توش خوابيدين رو ميينين بسته به ميزان انر>ي كيفيت تصوير ي كه مي بينين فرق ميكنه بعضي مواقع كيفيت تصوير كه ميبينم از حالت بيداري هم بالاتره البته قابل توصيف نيست و بايد ديد!
ابته يواش يواش تصوير تار ميشه و روح خود بخود به بدن بر مي كرده بعد از بيدار شدن احساس كرختي در بدن ميكنين و اانگار يه پارچ اب يخ ريختن روتون

carol
08-02-2007, 08:32
ممنون از توضيحاتتون ولي يه سوال داشتم هنگام برونفكني شما كالبد اختريتون رو به چه رنگي ميبينيد چون من اين رو از چند نفر پرسيدم و متفاوت بود؟

mehdi_ok1
08-02-2007, 16:44
نوشته شده توسط mema
عجب. که اینطور. والا ما یه زمانی خفن تو فکر این جور چیزا بودیم و اگر هم تو تاپیک های قبلی هم نگاه کنید در این زمینه ها مطلب زیاده ولی هیچ کسی تا بحال اینجا بنوده که چنین کاری کرده باشه.پس من فکر میکنم مطالب شما هم نمیتونه زیاد درست باشه.(البته با عرض معذرت).من این سوال رو در مورد بقیه دوستان که همچین ادعائی میکردن هم بیان کردم ولی اونا هیچ جوابی نداشتن.ولی شما که کارت درسته میشه جواب منو بدی؟سوال اینه که اگه شما چنین قدرتی داری میتونی بیای و ببینی من خونم کجاست و چی تو اتاقم دارم؟یعنی منظورم اینه که با استفاده از فنون برونفکنی بیای و ببینی که تو اتاق من چه چیزی مثلا کنار کامپیوترم هست؟ اگه شما موفق شدی همچین کاری بکنی اونوقت من نه تنها تا آخر تو تاپیک شما خواهم موند بلکه به همه دوستانم هم میگم بیان تو تاپیک شما.منتظرم.یا علی.

Mema عزیز و تمام دوستانی که به این چیزها علاقه زیادی دارید ولی آنچنان باور ندارید

من هم اول مثل شما بودم , با چندین کتاب اطلاعات خودم رو زیاد کردم هر چه خواستم از روی این کتابها به جایی برسم نشد که نشد
ولی با توجه به سخنان معصومین در این زمینه ها مطمئن بودم با تلاش زیاد میتوانم به این چیزهای با ارزش دست پیدا کنم
از طریق ناشر ین این کتابها تونستم نویسندگان این کتابها رو پیدا کنم دیدم که برای خودشون دکون باز کردن و چه پولهای هنگفتی به جیب میزنند من هم کلی پول پیاده شدم ولی هیچی دست گیرم نشد
حتی پیش بهترین هیپنوتیزور ایران هم که خودش دکتر با سابقه ای بود و صد ها شاگرد داشت رفتم پیش خیلی از این بزرگان که اسامی بزرگی رو یدک میکشند و تو تلویزیون هم زیاد دیده میشند رفتم و کلی پول و وقت هزینه کردم اما نشد که نشد
داخل کتابهای این افراد هم که معمولا همه از رو دست خود مینویسند هیچ چیز به درد بخوری پیدا نمیشه یا اگه بلد باشند تو این کتابها رو نمیکنند
---
من رزمی کارم(رشته Jeet Kune Do) و یه روز که برای دیدن دوستم که در یه باشگاه دیگه رشته Kong Fu یاد میگرفت رفتم دیدم یه استادی داره که یه خورده کارهاش و تعلیماتش عجیبه , مثلا به جای تعلیمات سخت جسمی داره به اون ها تعلیمات روحی ذن یاد میده که در خیالشون با حریف مبارزه کنند
بعد از کلاس دوستم منو به استاد معرفی کرد
این استاد هم به من گفت میخواهی شاگرد من باشی اول یه خورده من ومون کردم ولی استاد تمام مشخساتم ( اسم , فامیل و ...) رو به من گفت که واقعا تعجب کردم بعد من هم قبول کردم
بعدها دوستم به من گفت استاد به خاطر مدیوم بالای تو و تقوای بالای تو خواسته که از شاگردان خاصش باشی چون استاد فکر ها رو میخونه و ذات هرکس رو میتونه ببینه ولی به روشون نمیاره , استاد هم به همین سادگی ها شاگرد نمی پذیره و تمام شاگرد هاشو خودش انتخاب میکنه
دوستم بعد از چند ماه تمرین پیش این استاد به درجاتی رسیده بود که میتوانست راحت وارد خوابم بشه و بامن در خواب صحبت کنه
راحت میتونست هر وقت که خواست دخل خونه من و رو ببینه , میتونست با استاد تله پاتی کنه و ...
از استاد هم خودم چیزهایی دیدم که واقعا تعجب کردم
مثلا
یه روز استاد وقتی وارد باشگاه شد به بچه های باشگاه گفت که من امروز مریض شدم , شروع به نرمش و دویدن کنید تا از شما انرژی بگیرم
استاد به صورت بودایی(نوعی چهار زانو ) نشت و انگشت شست و اشاره رو به هم متصل کرد(حرکتی برای گرفتن انرژی) بعد از حدود 20 دقیقه دیدیم که استاد انگار داره کم کم وزن کم میکنه و فقط روی دو زانوی خود تعادل کرده بعد از دقایقی استاد کاملا از روی زمین بلند شد

من هم با پشت کار بعد از شش ماه تونستمبه بعضی از این مدارج دست پیدا کنم البته با اجازه از قدرت استادم
خیلی از این کارها رو فقط در حضور استادم میتونستم انجام بدم
مثلا در اوج کار ما که در شب های چهارشنبه بود و بعد از خواندن نماز و دعای امام زمان شروع به خارج کردن روح از بدن میکردیم
به عنوان مثال
یکی از دوستانمان که بعد از چند روز غیبت به باشگاه آمد کاملا پکر بود ازش پرسیدیم چی شده ؟
گفت فامیلم فوت کرده و برای مراسم به شهرستان رفتیم
من روی زمین خوابیدم بطوری که سرم سمت غرب و پاهایم سمت شرق
استاد بعد از بردن من به خلسه عمیق روحم رو به طور کامل از بدنم بیرون کشید(در مدت نیم ساعتی که ما در این درجه از خلسه بودیم شاهدین که از بقیه رزمی کاران بودند گفتند در این مدت هیچ گونه نفسی نکشیدید(نه استاد نه من)و قلبتان هم نزد
بعد از بیرون آمدن از این حالت استاد به من گفتند هر چه دیدی تعریف کن
من هم شروع به تعریف دیدنی ها کردم از اینکه نام فوت شده چه بوده / روی سنگ قبرش چه نوشته بودند/ ..../ حتی نکاتی هم به او گفتم که خود او نمیدانست و بعدا از پدر و مادرش پرسیده بود که آنها هم از اینکه فرزندشان از چنین ناگفته هایی اطلاع دارد شگفت زده شده بودند
--
یا چندین بار منو درهنگام خلسه عمیق از روی زمین به صورت دراز کش بلند کرده بود و حدود یک متر از سطح زمین بلند کرده بود

من به این نتیجه رسیدم که پیشرفت در تمام این مسائل با تحمل سختی و داشتن یک استاد واقعی به دست می آید
اکثر آن کسانی هم که پول میگیرند و چیزی یاد میدهند به نظر من پول میگیرند و چیزهایی یاد نمیدهند
--
متاسفانه و هزاران افسوس که استاد به ما گفت برای مدتی به مسافرت میرود ولی الان بعد از سه سال هیچ خبری از ایشان ندارم و اکثر قدرت هایی هم که به واسطه او پیدا کرده بودم تقریبا از بین رفته

استاد به ما میگفتند هیچ وقت از قدرت من و یا از قدرت خود در جایی که مردم هیچی از این علوم نمیدانند حرفی نزنید چون آنان جز مسخره کردن و دیوانه پنداشتن شما کار دیگری نمیکنند

در نظر كساني كه پرواز را نمي فهمند هر چه بيشتر اوج بگيري كوچكتر مي شوي

حضرت علی (ع) : کمترین قدرت مومن جابجا کردن ستارگان آسمان با حرکت انگشت است

zolgharnein
08-02-2007, 20:40
سلام به همه دوستان عزیز خسته نباشید می بخشید چند وقت نبودم شاید چیزایی که می گم مال چند صفحه قبل هم باشه.
سعی جون به نظر شما بهتر نیست که یه تاپیک درباره برونفکنی نزنید ببین این تاپیک به اندازه کافی قدیمی هست و خوانندگانش هم دارن بیشتر می شن دیه ج.رایی شناخته شده است و روز به روز هم بیشتر می شه در ضمن کسانی که برونفکنی می کنن خیلی زیاد نیستند توی اینا هم عده ای درباه این مسایل چیزی نمی گنن چون می خواهد کسی نفهمه و یه عده هم هستند که این تاپیک را پیدا نمی کنند پس همین که همه چیز توی این تاپیک نوشته شه فکر می کنم بهتر باشه تاپیک هم به حالت خاک خودن نمی رسه چون موضوعات زیاد هست ولی اگه برای هر موضوعی یه تاپیک زده بشه همونطور که برای چندتا موضوع ماورایی زده شد هم اون تاپیکها بعد از چند صفحه متوقف میشند هم این تاپیک چیزی برای جریان نخواهد داشت من که این تاپیک را واقعا دوست دارم و وقتی باهاش اشنا شدم به خودم قول دادم چیزایی که می دونم برای استفاده بقیه بنویسم همونطور که بقیه اینکار را کردند و من استفاده کردم. حالا دیگه میل خودتون هست که یه تاپیک دیگه بزنید.
سلام به mehdi_ok1 ایول بابا حرفات همش انرژیه واقعا که من یکی بهقدر کافی دوباره انگیزه پیدا کردم می دنید چیه بچه ها واقعا لازمه هر بار کسایی که توی این راه ناامید میشن انگیزه پیدا کنند که این تاپیک هر چند وقت یبار حداقل برای من اینکار را کرده.
راست می گی ادم با ایمان خیلی سریعتر به این چیزا می رسه و درضمن به چیز بالاتری می رسه این چیزا که چیزی نیست به خدا می رسه.
در مورد استاد راست می گید مننم خیلی خوندم که نوشته شده پیدا کردن استاد نصفه راه هست حتی در طریقت.
==========
بچه هایی که خودتون به چیزی دست پیدا نمی کنید ایا فکر نمی کنید که بهتره حداقل بقیه را ناامید نکنید می دونید خود تلقین چقدر موثره.
=======
مهدی جان امیدوارم حالت خوب باشه این که می گی در یک متری زمین می مونی را شاید بشه با اراده درستش کرد می دونی چیه سعی نکن با زور خودتا به زمین برسونی چون بی فایدست چون بدنی در کار نیست سعی کن هرچی می خوای فقط فکرشا بکن می خوای حرکت کنی فکر کن اراده کن . اگه یادتون باشه شبکه 2 یه فیلم گذاشته بود به اسم روح این جاش جالب بود که طرف مرده بود ونمی تونست اجسام را حرکت بده که بعد با یکی اشنا شد که اونم مرده بود و بهش گفت سعی نکن بخوای با دستت این کار ها را بکنی با فکرت بکن تو دیگه زنده نیستی تو میخ وای مثل زمان زندگی چیزی را تکون بدی و نمی شه.
========
سلام کارول جان
من که یبار داشتم تمرین می کردم که وقتی بهخواب میرم از خواب رفتنم اگاه بشم که توی همین حین خوابم برد توی خواب دیدم یکی راحت منا توی هوا نگه داشته تعجب کردم چرا اینقدر سبک هستم که یادم اومددارم خواب می بینم و یادم اومد داشتم تمرین بیدار موندن می کردم که خوابم برده خلاصه بخاطر اینکه اینقدر اگاهی بدستاورده بودم یکدفه خیلی سریعتر از اینکه کالبد انرژیم نمی دونم یا روحم بود که برگشت خلاصه تا نصف بدنم دارای روح شد چشمام را باز کردم دیدم پایین تنم هنوز زاویه 70 درجه از زمین داره و داره بر می گرده به بدن م رزنگی که ازش دیدم یه حالیت مثل زرد بود ولی خیلی رقیق بود خیلی شفاف یه حالتی مثل اب داشت نمی دونم چطوری بگم ولی نمی دونم روحم بود یا کالبد انرژیم.
==============
سلام به زند عزیز ببینم شما که کتابای کارلوس یا دونخوان می خواید بگید مال کجا هستید شاید بشه کمکی کرد.
========
ممای عزیز چطوره یه چیزی می گم اگه شما درباره این مسایل نا امید هستید و دنبال تجبه کسی یا انگیزه هستید فکر می کنم که یکی اینکه وقتی کسی تجربه ای نذاشته می شه حداقل یه پیغام خصوصی هم براشون بذارید شاید انوجا بهتون بگن .و یهچیز دیگه اینکه اگه مهربونتر بگید ادم بیشتر تمایل به کمک می کنه و مورد اخر اینکه یه چیزی بخواید که اگه کسی هم که اینکارست جرات انجامشا داشته باشه می گیری چی می گم خب این چیزی که شما می خواید می دونی یکی از نتایجش چیه اینهکه....... و دیگه همش اون طرف پاش گیره. خب ناراحت که نشدی.
=========
یه چیز دیگه بچه سعی نکنید توی انجام این کار ها به خودتون فشار بیارید سعی نکنید خودتون را مجبور کنید فقط قصد انجاماون کار را بکنید و از همهمهمتر تلقین کنید مطمئن از انجام کار باشید که میشه ایمان داشتهباشید که کوچکترین کاری که ادم می تونه انجام بده حرکت ستاره های با انگشتش هست خودتون را بشناسید بفهمید کی هستید و داریر به چه تبدیل می شید. می تونید توی هیپنوتیزم قوی تلقین را انجام بدید.
بابا بی چون و چرا قبول کنید که کسی هستید که بارها برونفکنی را انجام داده و بازم انجام خواهد داد البته سخته و توضیح در این باره خواهم داد منتظر باشید.
در مورد ذخیره کردن انرژی هم منتظر مطلب باشید فعلا.

Alireza_Shafaei_PCworld
08-02-2007, 21:00
ذوالقرنین جان من با بخش آخر حرفت بد جور موافقم!

m_s20
08-02-2007, 22:27
به به نصف شبي افتاب طلوع كرد و دوستان اومدن الان داشتم درباره همين فكر ميكردم كه همين تاپیک حالا صرفنظر از مباحثش چقدر ميتونه موثر باشه در پيشرفت دوستان اولا جنبه ياداوري داره مثلا شما روزي چندين بار به دفعات ياد قضيه برونفكني بيفتيد و در ذهن تلقين كنين خيلي احتمالش بيشتر ميشه و ديگه اينكه دوستان به هم انر>ي ميدن كه اينم خيلي مهمه
----------
كارول جان من اكثرا به بدن اختريم كه نگاه ميكنم پاهام رو ميبينم كه تو هوا معلقه يادم نمياد رنگ خاصي داشته باشه هميشه هم بصورت نشسته در هوا معلقم هيجوقع نتوستم تو هوا بايستم! حتي يه بار يادمه چهار زانو تو هوا معلق بودم هي دور خونه نزديك سقف تاب مي خوردم هيج موقع هم ثابت نميتونم يجا بايستم دايم در حركتم
mehdi_ok1 جان اين حرفتو خيلي قبول دارم :
پیشرفت در تمام این مسائل با تحمل سختی و داشتن یک استاد واقعی به دست می آید
دوستان اگه خواستيد استاد واقعي رو از تقلبي تشخيص بديد بايد بگيد كه نامه در بسته رو بخونه ! اين كمترين كاريه كه يه استاد ميتونه انجام بده

MEMA
08-02-2007, 23:49
جانمی جان.m_s20 جان نمیدونم چرا ولی به نظرم میاد که داری راست میگی.واسه همین قبول.من یه تلاشی میکنم ببینم فرجی حاصل میشه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اگه نشد میام اینجا حسابی شلوغش میکنما. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (بابا شوخی کردم) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پس فعلا.

MEMA
09-02-2007, 00:44
ممای عزیز چطوره یه چیزی می گم اگه شما درباره این مسایل نا امید هستید و دنبال تجبه کسی یا انگیزه هستید فکر می کنم که یکی اینکه وقتی کسی تجربه ای نذاشته می شه حداقل یه پیغام خصوصی هم براشون بذارید شاید انوجا بهتون بگن .

اول سلام.حالا چرا خصوصی؟همین جا بگو داداش همه استفاده کنن.من که دقیقا نفهمیدم منظورت چیه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] واضح تر بگو

یهچیز دیگه اینکه اگه مهربونتر بگید ادم بیشتر تمایل به کمک می کنه

چشم عذر میخوام. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخه اینقدر بعضیها تو این سایت راجبه این قضایا دروغ گفتن که دیگه به این راحتی نمیشه به کسی اعتماد کرد.هنوزم به حرفهای دوستان بخورده مشکوکم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حالا یکم خودم تست میکنم ببینم راست گفتن یا بازم مثل بقیه دارن... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مورد اخر اینکه یه چیزی بخواید که اگه کسی هم که اینکارست جرات انجامشا داشته باشه می گیری چی می گم خب این چیزی که شما می خواید می دونی یکی از نتایجش چیه اینهکه....... و دیگه همش اون طرف پاش گیره.
آره داداش تازه متوجه شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .ممنونم ولی راستش من خونه جدا دارم عزیز دل برادر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حله؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


خب ناراحت که نشدی.
نه داداش چرا ناراحت شم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ممنون از لطفت.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zolgharnein
09-02-2007, 11:16
با سلام دو باره خب
مما جان گفتم که بهتره ایمان داشته باشی که توی اینکار موفق می شی همین که می گی اگه نشد بر می گردم و .........نشون می ده یقین نداری حتی به شوخی چیزی را نگو باید خودتا باور کنی باور کن مادرزادی توانایی انجام اینکارا را داشتی ولی نمی دونستی این مسایل وجود داره و حالا یکدفه از همش مطلع شدی و فهمیدی بدن هیچ تمرینی می تونی اینکار را انجام بدی اونوقت ببین چقدر تاثیرش بیشتره.
یه چیز دیگه اینکه چیزایی که بچه ها توی تاپیک می نویسند دروغ نیست بعضیهاش را از جایی می گیرند بعضیهاش از تجربهای خودشونه می بینی اینجا کسی نخواسته دکون باز کنه اگه می خواست می تونست چیزای باور نکردنی تری بگه اینا که چیزی نیست.
============
راستی از تجربه دیشب خودم بگم من خودم دارم تلاش می کنم بدون چون و چرا قبول کنم رویا بین هستم و می تونم کالبد انرژی را در حین خارج شدن از بدن ببینم دیشب هم همین کار را کردم و فقط قصد این کار را کردم قصد کردم یعنی اینکه با تک تک سلولها باور کنید که اینکاره هستید و تموم تمرکز را بر روی قصدتون نگه دارید من دیگه از تصویر ذهنی هم برای بیدار موندن استفاده نمی کنم خلاصه می کفتم ساعت 12 شب بود و منم داشتم از بی خوابی می مردم دیگه داشتم به حالت تهوع می یوفتم خلاصه فقط قصد کردم که بیدار بشم چون دیگه اصلا نمی تونستم تمرکز داشته باشم بی خوابی شدیدی گرفته بودم از یه طرف خوابم میومد خلاصه چشمام را بستم توی همین گیر و دار نمی دونم کی خوابم برد خلاصه شایدم خواب نبوده یکسری تصویر سازی قبل از خواب بوده که یکدفه توی همون تصاویر حس کردم یه باد خشک بیاد خلاصه یکلحشظه صداییی اینطوری شندیدم مثل اینکه دندوناتوی را بذارید روی لبتون و ایجاد صدا کنید همراه با صدای باد خود صداش واقعا پر از نیرو بود یه صدای وحشتناکی و جذابی هست می دونی خیلی خوندم که صداهایی مثل وز وز یا ترق ترق کردن و چیزای دیگه می شنوید ولی شنید که بود مانن دیدن خلاصه من که واقعاحال کردم خلاصه می گفتم یه حالت اینطوری داشتم که مثل فش فشه های چرخون هست که تا روشن می شن با صدا دور یه مر کز می چرخن من توی یه مرکز قوی انرژی قرار گرفته بودم و چیزای با همون صدا که گفتم دورم می چیرخید و حس می کردم دارم بالا کشیده می شم نمی دونید چه انرژی داشت حس می کردمنیرویی فوق االعده داره که یدفه حس کردم دارم به مرحله جدیدی پا می ذارم نکنه اتفاقی برام بیوفته اما سعی کردم نترسم و هیجان زده نشم فقط شاهد باشم اما گفتم بذار بسم الله الرحمن الرحیم بگم که خطری منا تهدید نکنه که یکدفه شروع کرد از اوناتفاق فاصله گرفتن و اروم چشمام باز شد و همه چیز تموم شد خیلی بد شد می دونید چیه من یبار دیگه اینطوری شدم اونبار هم توی خواب یه صدای وز وز شنیدم و فهمیدم دارم خارج می شم همونطور که خواب می دیدم افتادم روی زمین یکدفه به بیداری رسیدم حس کردم داره توی سرم یه چیزی به بیرون مکیده میشه احساس خلاء شدیدی کردم می خواست سرم کنده بشه خلاصه یادم افتاد که وقتیاولین بار این کار را می کنید به بدنتون بر گردید و دوباره اوج بگیرید منم خواستم این کار را بکنم که دوباره خراب کاری کردم و دوباره توی بدنم گیر افتادم.
یهنتیجه گرفتم که باید به این اتفاق اعتماد کنید و ازش نترسید از اینکه نکنه به شما صدمه بزنه باید اونا مثل یه استاد پذیرفت و بهش اعتماد کرد و خوتونا بهش بسپرید . کاری که انشاء الله دفه دیگه خواهم کرد تا سه نشه بازی نشه.
نمی دونم اگه این برونفکنیه پس اونی که وقت خلسه و توی بیداری حس می کنیم چیه فکر کنم اون یه توهم باشه که خیلی واقعی به نظر میاد .اصلا نمی تونم این جریان شدید انرژی را با اون مقایسه کنم.

m_s20
09-02-2007, 12:25
مما ي عزيز شك كرد ن در حد نرما لش خوبه وخيلي بهتر از زود باوريه و باعث ميشه يا انسان چيزي رو باو رنكنه يا اگه باوركرد عميق و ريشه اي باشه
دوستي داشتم اصلا به اين مسايل اعتقاد نداشت به هم رفتيم نزد استاد عاملم پنج نفر شديم يه نفر كه البته خيليم چاق و سنكين بود خوابيد حوله اي روي صورتش انداختيم عامل وردي خوند و توي گوش هم جمله اي زمزمه كرديم كه درست يادم نيست نميدونم مهره رو بده به فلاني...و با صداي سوت با يه انگشتمون بلندش كرديم نفسمون كه تموم شد و صداي سوت قطع طرف سقوط كرد و ما تو هوا گرفتيمش جالب اين بود كه تا وقتي سوت ميزديمانگار پركاه بلند كرديم!دوستم كه چشماش چهار تا شده بود از اون به بعد به اين مسايل يقين پيدا كرد!

carol
09-02-2007, 12:31
من واقعا ديگه نمي دونم چكار بايد بكنم علاقه ي زيادي دارم كه تمريناتم رو ادامه بدم و دوباره برونفكني داشته باشم ولي احساس مي كنم اينكار براي من خطرناكه دليلش رو هم قبلا گفتم .اين رو هم بگم دفعه ي آخري كه داشتم از بدنم خارج ميشدم يه دفعه حس كردم شكمم شكافته شد ميخواستم ادامه بدم ولي اين شكافتگي اين قدر بزرگ و عميق بود كه ترسيدم و برگشتم حتي وقتي برگشتم هم هنوز اون شكاف رو تا چند دقيقه حس ميكردم .من فكر مي كنم يه موجودي اينكار رو كرد چون من اون لحظه تنها نبودم .دلم ميخواد ادامه بدم پيشنهاد شما چيه؟
با توجه به اينكه من استعداد خيلي خوبي دارم و تقريبا يك هفته بعد از اينكه فهميدم چيزي به عنوان برونفكني وجود داره دچار اين حالت شدم بدون اينكه از قبل قصد كرده باشم يا تمريني داشته باشم.حيف نيست كه بهش توجهي نكنم؟؟

m_s20
09-02-2007, 12:48
ذوالقرنين جون من فكر ميكنم انرژی بازم كم بوده احساس افتادن در گردباد مال كمبود انرژیه ترس هم كه نور الا نور كارا خراب ميكنه!
اميدوارم موفق بشي
----------
والا كارول جون صرفنظر از اون موجود همين كه فكر ميكني اين كار برات خطرناكه باعث ميشه كه اين كار برات خطرناك باشه قدرت تلقين به خود رو از ياد نبر! هر انچه ازش بترسيم بالاخره به سرمون مياد! به نظر اول بر ترست غلبه كن بعدشم حتما زير نظر يه استاد واقعي كار كن من اگه از اول با استاد كار كرده بودم حال و روزم خيلي بهتر از اين بود

*PiNk PaNTHeR*
09-02-2007, 13:06
شما کتاب رائل رو بخونید تا سر هیچ و پوچ بحث نکنین.
من میتونم خیلی استدلال کنم از اون کتاب. پیشنهاد میکنم شما هم بخونیدش.
fa.rael.org
توی تیبل کناریه عکسش که لینک ای بوکه: الوهیم مرا به سیاره ی خویش بردند.
پس سعی کنین حدسیات نگین وقتی خود شخص خدا اومده و توضیح داده... و خواسته که ما که آفریده های اون باشیم، استدلال کنیم از حرفاش این اسرار رو...

carol
09-02-2007, 13:22
والا كارول جون صرفنظر از اون موجود همين كه فكر ميكني اين كار برات خطرناكه باعث ميشه كه اين كار برات خطرناك باشه قدرت تلقين به خود رو از ياد نبر! هر انچه ازش بترسيم بالاخره به سرمون مياد! به نظر اول بر ترست غلبه كن بعدشم حتما زير نظر يه استاد واقعي كار كن من اگه از اول با استاد كار كرده بودم حال و روزم خيلي بهتر از اين بود

من تا حالا خيلي گشتم ولي استادي كه در اين زمينه بتونه كمكم كنه پيدا نكردم كسي كه در مورد برونفكني اطلاعات و تجارب كاملي داشته باشه!

حمید تفرشی
09-02-2007, 14:36
با سلم امیدوارم که همه دوستان خوب باشد
من از حدود 10 سال پیش بدون اطلاع از این پدیده به طور تجربی با ان برخورد کردم مخصوصا موقع خوابیدن دچار این حالت میشدم اوایل خیلی میترسیدم مخصوصا که به بالا و زیر سقف اتاق میرفتم وسپس با سرعت زیادی به پایین سقوط میکردم سعی داشتم از خواب بیدار شوم واین برایم مشکل ایجاد میکرد بعدها با یک نفر اشنا شدم واو در مورد این برایم توضیح داد بعد از ان سعی کردم در ان حالت خود را کنترل کنم اوایل سخت بود ولی موفق شدم در موقع شروع در سرم حس میکنم برق شدیدی در جریان است وسپس بعد از چند دقیقه به خواب میروم ودر خواب میتوانم تصمیم بگیرم که به کجاها سر بزنم حتی میتوانم خود و یا خانواده خودرا که در خواب هستیم ببینم بعد از گشت وگذار که چند دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد به جای خود بازگشته ودر بدن خود سقوط کرده و از خواب بیدار میشوم این کار مستلزم برقراری سکوت کامل و استراحت بعد از ظهر میباشد
گاهی اوقات هم در موقع بخواب رفتن با تمرکز وفکر نکردن در مورد چیزی و نگاه به سیاهی چشمان بستهام به این حالت میروم ولی دوام چندانی ندارد
اگر کسی در این مورد تجربه ای دارد برای من بنویسد
حمید.

حمید تفرشی
09-02-2007, 15:14
سلام ms_ 20
خوبی
شما در مورد خروج روح تجربه ای داری

MEMA
09-02-2007, 15:52
با سلام دو باره خب
مما جان گفتم که بهتره ایمان داشته باشی که توی اینکار موفق می شی همین که می گی اگه نشد بر می گردم و .........نشون می ده یقین نداری حتی به شوخی چیزی را نگو باید خودتا باور کنی باور کن مادرزادی توانایی انجام اینکارا را داشتی ولی نمی دونستی این مسایل وجود داره و حالا یکدفه از همش مطلع شدی و فهمیدی بدن هیچ تمرینی می تونی اینکار را انجام بدی اونوقت ببین چقدر تاثیرش بیشتره.
یه چیز دیگه اینکه چیزایی که بچه ها توی تاپیک می نویسند دروغ نیست بعضیهاش را از جایی می گیرند بعضیهاش از تجربهای خودشونه می بینی اینجا کسی نخواسته دکون باز کنه اگه می خواست می تونست چیزای باور نکردنی تری بگه اینا که چیزی نیست.
============
راستی از تجربه دیشب خودم بگم من خودم دارم تلاش می کنم بدون چون و چرا قبول کنم رویا بین هستم و می تونم کالبد انرژی را در حین خارج شدن از بدن ببینم دیشب هم همین کار را کردم و فقط قصد این کار را کردم قصد کردم یعنی اینکه با تک تک سلولها باور کنید که اینکاره هستید و تموم تمرکز را بر روی قصدتون نگه دارید من دیگه از تصویر ذهنی هم برای بیدار موندن استفاده نمی کنم خلاصه می کفتم ساعت 12 شب بود و منم داشتم از بی خوابی می مردم دیگه داشتم به حالت تهوع می یوفتم خلاصه فقط قصد کردم که بیدار بشم چون دیگه اصلا نمی تونستم تمرکز داشته باشم بی خوابی شدیدی گرفته بودم از یه طرف خوابم میومد خلاصه چشمام را بستم توی همین گیر و دار نمی دونم کی خوابم برد خلاصه شایدم خواب نبوده یکسری تصویر سازی قبل از خواب بوده که یکدفه توی همون تصاویر حس کردم یه باد خشک بیاد خلاصه یکلحشظه صداییی اینطوری شندیدم مثل اینکه دندوناتوی را بذارید روی لبتون و ایجاد صدا کنید همراه با صدای باد خود صداش واقعا پر از نیرو بود یه صدای وحشتناکی و جذابی هست می دونی خیلی خوندم که صداهایی مثل وز وز یا ترق ترق کردن و چیزای دیگه می شنوید ولی شنید که بود مانن دیدن خلاصه من که واقعاحال کردم خلاصه می گفتم یه حالت اینطوری داشتم که مثل فش فشه های چرخون هست که تا روشن می شن با صدا دور یه مر کز می چرخن من توی یه مرکز قوی انرژی قرار گرفته بودم و چیزای با همون صدا که گفتم دورم می چیرخید و حس می کردم دارم بالا کشیده می شم نمی دونید چه انرژی داشت حس می کردمنیرویی فوق االعده داره که یدفه حس کردم دارم به مرحله جدیدی پا می ذارم نکنه اتفاقی برام بیوفته اما سعی کردم نترسم و هیجان زده نشم فقط شاهد باشم اما گفتم بذار بسم الله الرحمن الرحیم بگم که خطری منا تهدید نکنه که یکدفه شروع کرد از اوناتفاق فاصله گرفتن و اروم چشمام باز شد و همه چیز تموم شد خیلی بد شد می دونید چیه من یبار دیگه اینطوری شدم اونبار هم توی خواب یه صدای وز وز شنیدم و فهمیدم دارم خارج می شم همونطور که خواب می دیدم افتادم روی زمین یکدفه به بیداری رسیدم حس کردم داره توی سرم یه چیزی به بیرون مکیده میشه احساس خلاء شدیدی کردم می خواست سرم کنده بشه خلاصه یادم افتاد که وقتیاولین بار این کار را می کنید به بدنتون بر گردید و دوباره اوج بگیرید منم خواستم این کار را بکنم که دوباره خراب کاری کردم و دوباره توی بدنم گیر افتادم.
یهنتیجه گرفتم که باید به این اتفاق اعتماد کنید و ازش نترسید از اینکه نکنه به شما صدمه بزنه باید اونا مثل یه استاد پذیرفت و بهش اعتماد کرد و خوتونا بهش بسپرید . کاری که انشاء الله دفه دیگه خواهم کرد تا سه نشه بازی نشه.
نمی دونم اگه این برونفکنیه پس اونی که وقت خلسه و توی بیداری حس می کنیم چیه فکر کنم اون یه توهم باشه که خیلی واقعی به نظر میاد .اصلا نمی تونم این جریان شدید انرژی را با اون مقایسه کنم.


مما ي عزيز شك كرد ن در حد نرما لش خوبه وخيلي بهتر از زود باوريه و باعث ميشه يا انسان چيزي رو باو رنكنه يا اگه باوركرد عميق و ريشه اي باشه
دوستي داشتم اصلا به اين مسايل اعتقاد نداشت به هم رفتيم نزد استاد عاملم پنج نفر شديم يه نفر كه البته خيليم چاق و سنكين بود خوابيد حوله اي روي صورتش انداختيم عامل وردي خوند و توي گوش هم جمله اي زمزمه كرديم كه درست يادم نيست نميدونم مهره رو بده به فلاني...و با صداي سوت با يه انگشتمون بلندش كرديم نفسمون كه تموم شد و صداي سوت قطع طرف سقوط كرد و ما تو هوا گرفتيمش جالب اين بود كه تا وقتي سوت ميزديمانگار پركاه بلند كرديم!دوستم كه چشماش چهار تا شده بود از اون به بعد به اين مسايل يقين پيدا كرد!

آقا جان،اینقدر نگین من حسم دیشب این بود،من حسم دیشب اون بود.بگین چیکار میکنین تا ما هم همون کارو بکنیم.شماها از اون اولش تا بحال چیزی در مورد چگونگی انجام این کار نگفتین فقط احساساتتون رو به بچه ها گفتین. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] روش کار رو بگین تا ببینیم چیکار میشه کرد. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من دیشب میخواستم سعی کنم ولی متوجه یه مشکل خیلی خیلی اساسی شدم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونم اینه که.آخه عزیزان من من اگه خسته نباشم در عرض 2 دقیقه خوابم میبره شایدم کمتر و اگه خسته باشیم در عرض کمتر از 20 ثانیه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] باور کنین.دست خودمم نیست.مه محض اینکه چشم رو ببندم خوابم میبره.یکم خوش خوابم.حالا بگین چه خاکی تو سرم بریزم؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

MEMA
09-02-2007, 15:57
شما کتاب رائل رو بخونید تا سر هیچ و پوچ بحث نکنین.
من میتونم خیلی استدلال کنم از اون کتاب. پیشنهاد میکنم شما هم بخونیدش.
fa.rael.org
توی تیبل کناریه عکسش که لینک ای بوکه: الوهیم مرا به سیاره ی خویش بردند.
پس سعی کنین حدسیات نگین وقتی خود شخص خدا اومده و توضیح داده... و خواسته که ما که آفریده های اون باشیم، استدلال کنیم از حرفاش این اسرار رو...

این سایتی که گفتی داره مزخرف میگه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] میگه "حالا زمان آن رسیده که اعتقاد را کنار بگذاریم و فهمیدن را آغاز کنیم." [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی چی.یعنی منظورش اینه که اعتقادات ما جلو پیشرفتمون رو میگیره؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] این سایت علامتش علامت ستاره داوود هست.این بابا فکر کنم اسرائیلی باشه.ما نیستیم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما خودت برو.یا علی.

MEMA
09-02-2007, 16:04
بیا اینم یه مزخرف دیگه که تو اون سایت میگه: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
_______________________________________________
"ما بودیم که تمامی حیات را در زمین خلق کردیم "
"، شما ما را به عنوان خدا اشتباه گرفتید"
". ما منشا مذاهب اصلی شما بودیم. "
". حالا که به اندازه کافی رشد کرده اید برای درک این مساله ، ما مایل هستیم توسط سفارتی در زمین با شما ارتباط رسمی داشته باشیم."
گه بازم همچین سایتهائی رو معرفی کنی.با مدیر تماس میگیرم.برو پستت رو ویرایش کن. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این چیزائی که اینجا میگیم چه ربطی داشت به این سایت؟چرا میخوای فکر بچه ها رو منحرف کنی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

m_s20
09-02-2007, 21:56
سلام ms_ 20
خوبی
شما در مورد خروج روح تجربه ای داری

اقاي حميد تفرشي سلام
نكاتي كه توي پست شما بود نشون ميده كه شما واقعا اينكاره اي! و به كرات برونفكني كردي (احساس جريان برق در سر در لحظات اول من گاهي احساس تنگي نفس و ترس ناخوداگاهم بهم دست ميده ، گشت وگذار كه چند دقيقه اي بيشتر طول نميكشه و
خود بخود بدون اينكه بخوايم به بدن بر مي گرديم -البته من هر بار كه روح ميخواد بر گرده اگه در همون لحظه ورود با
اراده مانع بشم دوباره پرواز ميكنه و ميتونم هر جا كه خواستم برم من يكبار تا چهار مرتبه روحم كه داشت به بدن
بر مي گشت و بين بدن و محيط بلا تكليف بود رو راه ندادم! روحه بنده خدا داشت كاملا نااميد ميشد! اين كارو حتما امتخان كن در هر بار بايد حداكثر سواري رو از اقا روحه بگير !چون خود شما هم كه ميدوني گاهي وقتا هر قدر زور ميزنيم نميشه و بعضي وقتها كه اصلا انتظارشو نداريم ميشه! البته اون روز انر>يم در حد
بالايي بود اگه انر>ي تموم بشه هر قدر هم كه يه خود فشار بياريم نميشه يا اگه هم بشه نميتونم از يه متري سطح زمين اوج بگيرم
نكته ديگه اينه منم نود درصد برونفكني هام خواب بعد از ظهر بوده

carol
10-02-2007, 13:40
من گاهي احساس تنگي نفس و ترس ناخوداگاهم بهم دست ميده
ميشه در مورد احساس تنگي نفس بيشتر توضيح بديد و لااقل يه بار رو كه دچار اين حالت شديد تعريف كنيد
ممنون

zolgharnein
10-02-2007, 14:09
ميشه در مورد احساس تنگي نفس بيشتر توضيح بديد و لااقل يه بار رو كه دچار اين حالت شديد تعريف كنيد
ممنون

منم وقتی می خوام برای جلوگیری از خوابیدن و اگاه موندن از خواب رفتن تمرین کنم یدفه می بینم نفسم کامل قطع میشه وقتی متوجه این حالت می شم می بینم مثل اینکه نفسم فوق العاده کم شده ولی حتی حس می کنم قلبم متوقف شده امکاوقتی توجه می کنم اونم اروم اروم درست می شه نمیدونم موضوع چیه ایا واقعا قطع میشه و یه چیز دیگه اینکه هیجان زده نشو چون چون تنظیم تنفست می ریزه بهم
بهتر نیست از یه متخصص کمک بگیری این چیزا اونقدر که فکر می کنی بی خطر نیستا

zolgharnein
10-02-2007, 14:21
سلام مهدی جان شاید مال کمبود انرژی هست اما نه اون حرکت گردابی بلکه برگشتن به بدنم . اون حرکت گردابی می تونه بخاطر عبور از یه چاکرا باشه جون اونا هم بهحالت چرخشی هستند یه حالت مخروط فکر کنم اگه درست یادم باشه

zolgharnein
10-02-2007, 14:23
بچه مطلبای جالب دارم ولی وقت تایپ کم دارم و یه سرعت تایپ پایین

zolgharnein
10-02-2007, 14:26
ممای عزیز برای شما هم همینطور .البته من که فقط حسما نمی گم توی دوتا پست قبلی که اموزش کمی هم داشت

carol
10-02-2007, 18:29
بهتر نیست از یه متخصص کمک بگیری این چیزا اونقدر که فکر می کنی بی خطر نیستا
تا حالا از خيلي ها كمك گرفتم در واقع بزاريد اين طوري بگم از هركس كه تونستم هيچ كس نتونسته درست كمكم كنه . فكر ميكنم هيچ كس به جز من نمي تونه مشكلاتم رو حل كنه چون افراد خيلي كمي هستند كه اطلاعات كاملي در اين زمينه داشته باشند در واقع اين كمك گرفتن بيشتر باعث سردرگمي خودم شده
من راهنمايي ها رو مي شنوم ولي در آخر خودم تصميم ميگيرم البته از همه ي كسايي كه راهنماييم مي كنند ممنونم

MEMA
11-02-2007, 02:58
ممای عزیز برای شما هم همینطور .البته من که فقط حسما نمی گم توی دوتا پست قبلی که اموزش کمی هم داشت

کو ؟پس کجاست؟چرا ما چیزی ندیدیم؟:blink: آقا جان یه توضیح شفاف بده.شماها که اینکارو میکنین واستون راحت و واضح هست.ما که چیزی نمیدونیم چی؟هیچی از حرفاتون سر در نمیاریم.فقط داره دلمون آب میشه.یکم توضیح بدین که اولش اصلا باید به چی فکر کنیم؟چقدر فکر کنیم؟اصلا چجوری باید فکر کنیم؟

zolgharnein
11-02-2007, 10:13
نوشته شده توسط ذولقرنین

خوان اول رویا دیدن استانه ای است که با اگاه شدن از حسی خواص قبل از خوابی عمیق از ان می گزریم احساسی که بسان سنگینی مطبوعی است که نمی گذارد چشممان را باز کنیم در لححظه ای که قوطه ور در سنگینی و تاریکی هستیم متوجه می شویم داریم به خواب می رویم به این خوان می رسیم در این مرحله باید قصد کنید که وقتی دارید به خواب می روید از ان با خبر باشید ساخران قصد هر چیزی را می کنن که می خواهند قصد کنند ; صرقا به ان طریق که قصد ان را می کنند .
ساحران یقین دارندکه اگر کسی قصد گفتن جمله ای را به کالبد انرژی کند کالبد انرژی ان را به زبانی کاملا متفاوت از ذهن می رباید . باید با کالبد انرژی رسید و برای اینکار به انرژی نیاز است. تنها را قصد کردن تمر کز قصدت بر چیزی است که می خواهی قصد کنی. هدف رویا دیدن این است که قصد کالبد انرژی را بکنیم قصد کردن به این معناست که کالبد انرژی از به خواب رفتن اگاه شود . نباید سعی کنیم خودمان را در انجام اینکار مجبور کنیم که از به خواب رفتن اگاه باشیم باید اجازه دهیم کالبد انرژی این کار را انجام دهد . قصد کردن یعنی ارزو کردن بدون داشتن ارزو عمل کردن بدون انجام دادن .
مبارزه طلبی قصد کردن را بپذیر عزم خاموشت را بدون کمتری فکری برای اینکخه خودت را متقاعد کنی به کار ببر که تو هم به کالبد انرژیت رسیده ای و هم اینکه رویا بینی. با انجام اینکار خود به خود در حالتی قرار می گیریم که از به خواب رفتن خودمان اگاه می شویم .
قصد کردن یعنی اینکه خودمان را متقاهد کنیم که براستی رویا بین هستیم هرچند که قبلا نبوده ایم و دیگر عمل متقاعد شدن در این مورد.
منظور این نیست که بهخودمان بگوییم که رویا بین هستیم و تلاش کنیم که باور کنیم.
قصد کردن بهمراتب ساده تر و همزمان بی نهایت پیچیده تر است . قوه تصور انظباط و هدف لازم دارد. قصد کردن در این مورد یعنی اینکه دانش بی چون و چرایی بدست اوریم که رویا بین هستیم باید با تمام سلولهای بدن حس کرد که رویا بین هستیم.
بچه ها این مطالب را از کمتاب کارلوس به طور خلاصه گفتم من که دیدم خیلی موثر و مفید و تجربه هم کسب کردم و واقع دیدم جواب می ده تصمیم گرفتم برای شما هم تایپش کنم امیدوارم مفید باشه فقط یادتون نره با توم وجود قبول کنید اینکاره بوده و هستید بی چون و چرا باور کنید. مثل کسی که هیپنوتیزور مطلبی را بهش قبولونده که طرف فلان کاره است.

zolgharnein
11-02-2007, 10:15
کارول جان در یه مورد دیگه هم من دچار نفس تنگی می شم اونم وقتی هست که برای رویا بینی و وقت خواب رفتن روی شبکه خورشیدیم تمر کز می کنیم. یه حالت تنفس خیلی اروم و خیلی سریع یه ضربان قلب شدید.

m_s20
11-02-2007, 11:33
سلام دوستان ، ذوالقرنين جان مرسي مطلب خوبي بود اصل مطلب رو هم رسوندي(با تموم وجود قبول کنید اینکاره بوده و هستید بی چون و چرا باور کنید)
راستي من امروز صبح زود در حال هوشياري در خواب روي يه ديوار زوم كردم هر قدر بيشتر تو بحرش ميرفتم (بدون اينكه فكر كنم در رابطه با اون ) شفاف تر و واضح تر ميشد و بند ها اجرها و رنگ و شكلش بهتر نمود پيدا ميكرد در عوض ميزان هوشياريم كمتر ميشد! تا جايي كه نزديك بود كامل به خواب برم برعكس هر موقع ميخواستم فكر كنم كه مثلا اين ديواركيه يا اجر هاشو بشمارم تصوير كمرنگ ميشد و به حالت بيداري نزديك ميشدم بنظرم علت اينكه هوشياري در خواب چند دقيقه بيشتر طول نميكشه همينه كه تعادل بين هوشياري و خواب كه بايد روي 50 -50 باشه
بهم ميخوره و با تمرين بايد اين ميزان رو ثابت نگهداشت
كارول جان من شش ماه قبل هم در مورد استاد حرف شما رو ميزدم اما ازخدا خواستم و سر راهم قرار داد هر چي ميخواي فقط از خدا بخواه و اطمينان داشته باش اگه صلاح باشه سر راهت قرار ميده
اينم بگم علوم غريبه مثل علوم تجربي داري شاخه هاي متعدديه و حتي گستردگيش هم بيشتره بنابراين هيچ كس نميتونه ادعا كنه استاد كامل اين علوم حتي در يه شاخه اون

saeedaziz123
12-02-2007, 14:47
سلام.بچه ها.شرمنده چند روزی نبودم.مثل اینکه بازار سوالات برونفکنی داغ شده.جوابهای مختلفی هم می بینم.
برای امروز نکته ای را بگم بد نیست.
در روشهای برونفکنی می شنویم یا می خوانیم که انسان باید هوشیار باشد و خوابش نبرد.اما برونفکنی هم نوعی خواب است و با وجود 100% هوشیاری که انسان خوابش نمی برد!لذا افراد باید بدانند که اگر کمی چمشان سنگین شد خودشان را هوشیار نکنند مثلا یه دفعه چشمشان را باز کنند.
اصل مسئله هوشیاری است که در هنگام خواب ,خواب را از برونفکنی جدا می کند,که آیا شما می خوابید و یا برونفکنی می کنید.
مثلا امروز صبح من از خواب بیدار شدم تا بروم روی تختم بخوابم.تقریبا خوابم برده بود ولی نه 100% .مثل چرت.که یه لحظه به پرواز فکر کردم.ولی نه تصور خشک پرواز که ما تو ذهنمونه.(بعضی هی می خوان اینور تصور کنند که از رو تخت بلند می شوند به سقف نزدیک می شوند.این یه مقدار غیر قابل هضم.)من پریشب ماتریکس رو دیدم و صبح بی اختیار یه لحظه به پرواز ماتریکسی فکر کردم که بدنم شروع به لرزیدن کرد.ناگهان صدایی مثل صدای بادی که از شیشه ی پایین ماشین به گوش می رسد را شنیدم و متوجه شدم در حال جدایی ام.هوشیاری ام هم برگشت.ولی چشمام را باز نکردم و مشغول جدایی بودم که یادم نیست چرا ولی یه دفعه چشمام رو باز کردم و دوباره خوابیدم.

بعضی ها از این صدای باد پرسیده بودند و یا تلق تلوق .در یه مقاله آمریکایی خواندم که این صدای جدایی است و کاملا عادی است و ربطی به انرژی ندارد.
فعلا خدا حافظ.
-------
مما! ایندفعه می خوای به چی گیر بدی؟!;) (شوخی کردم)

حمید تفرشی
12-02-2007, 23:09
m_s20 عزیز سلام خسته نباشی منظور من از خواب بعداز ظهر این بود که اگر بعداز ظهر بخوابم شب راحتتر این کارو انجام میدهم

Alireza_Shafaei_PCworld
12-02-2007, 23:15
ولی من به غیر از یک بار همه اش در خواب ظهر هوشیار شدم
خیلی وقته ظهرها نمیخوابم
برای همین دوباره باید از اول شروع کنم

حمید تفرشی
12-02-2007, 23:26
کو ؟پس کجاست؟چرا ما چیزی ندیدیم؟:blink: آقا جان یه توضیح شفاف بده.شماها که اینکارو میکنین واستون راحت و واضح هست.ما که چیزی نمیدونیم چی؟هیچی از حرفاتون سر در نمیاریم.فقط داره دلمون آب میشه.یکم توضیح بدین که اولش اصلا باید به چی فکر کنیم؟چقدر فکر کنیم؟اصلا چجوری باید فکر کنیم؟

اول شما بایستی به این کار اعتقاد داشته باشی بعد این کار احتیاج به یک محیط خلوت وبی سرو صدا دارد
باید به پشت دراز بکشید نور اتاق باید کم باشد چشمان خود رابسته وبه هیچ چیزی فکر نکنیدبرای این کار باید به تاریکی چشمان خود در حالت بسته بودن نگاه کنید و در ان دنبال چیزی بگردید منظور اینست که با اینکار تمرکز کنید
تمام ماهیچه های خود را شل کرده وحالت ریلکس پیدا کنید نفس عمیق بکشید بمدت 30 ثانیه نگه دارید وسپس ریه های خود را به ارامی تخلیه کنید اوایل اینکار سخت است روز اول 5 دقیقه وروزهای بعد 1 دقیقه اضافه کنید
بعد از چند هفته تمرین میتوانید به اعضای بدن خود فکر کنید مثلا از انگشتان پای خود به سمت بالا بدن خود را سیر کنید
تا به سر خود برسید میبینید که یک تکان ملایم میخورید این شروع خروج میباشد این کار صبرو حوصله میخواهد امیدوارم موفق باشید
مرا در جریان تمرین خود وتجربیات پیش امده بگذارید
نماز را فراموش نکنید چون خیلی موثر است

حمید تفرشی
12-02-2007, 23:32
تا حالا از خيلي ها كمك گرفتم در واقع بزاريد اين طوري بگم از هركس كه تونستم هيچ كس نتونسته درست كمكم كنه . فكر ميكنم هيچ كس به جز من نمي تونه مشكلاتم رو حل كنه چون افراد خيلي كمي هستند كه اطلاعات كاملي در اين زمينه داشته باشند در واقع اين كمك گرفتن بيشتر باعث سردرگمي خودم شده
من راهنمايي ها رو مي شنوم ولي در آخر خودم تصميم ميگيرم البته از همه ي كسايي كه راهنماييم مي كنند ممنونم

سلام امیدوارم خوب و سلامت باشید
اگر ممکنه شما مشکلت را یک باربطور کامل برای من توضییح بده

zolgharnein
13-02-2007, 14:50
سلام مهدی جان می خواستم بگم این که شما میگی وقتی روی چیزی زوم می کنی پرنگتر و واضحتر می شه می دونی چیه تا جایی که من فهمیدم شما به مرحله بالایی از بیداری تو خواب رسیدی شاید بشه گفت به دومین خوان رویا دیدن در این مرحله هست که شخص توی خوابش توی خواب دیگه ای بیدار میشه . از یه خواب به خواب دیگه ای رفتن و اگه یه خواب معمولی اینکار انجام بشه مغز خودش متوقفش می کنه ولی این مرحله رویا دیدن هست و شخص اگه دچار افراط و تسلیم بشه و همینوطور شروع به ازمودن محیط خواب گردش به جاهای مختلف بکنه به راحتی می توان گفت که به ژرفای مرگ اوری وارد می شود و مغز دیگر ان را متوقف نمی کند.
==========================
سلام سعید جان منم نمی دونم چرا اینطور میشه یه لحظه یه نیروی قوی م مرموزی چشم ادما باز می کنه هر چی می خوام نشه نمی تونم چشمام به شدت باز میشه اما یه راه جدید تصمیم گرفتم وقت خواب یه چیزی روی چشمام بذارم که نتونند باز شند. در مورد این روش فکر کردن موافقم بچه خیلی جالبه من وقتی فکر می کنم که دارم بالا و بالاتر می رم هیچ اتفاقی نم یافته اما وقتی توی حالت ریلکسی که هستم یکدفه حواسم متمرکز به چیزی میشه و نا خود اگاه شروع می کنم به اون فکر کردن مثلا دیشب داشت خوابم می برد ولی نمی ذاشتم خلاصه توی فکرم یدفه صحنه یه مهمونی بر گذار شده بود که منا غرق خودش کرد و یه لحظه حس کردم یه شک بهم وارد شد ولی متاسفانه سریع همه چیز بر می گرده به حال اول.
======================
سلام به حمید عزیز فقط یه چیزی بگم وقتی بهتاریکی چشما نگاه می کنیم کار خوبی هست ولی من که چشمام باز می شه بقیه را نمی دونم امام من لای چشمام باز می شه و اینا می دونیم که باید همه جای بدین شل باشه و نیرویی برای اینکار صرف نکنیم پس یه پیشنهاد دارم اگه کسی اینطوری میشه یه چیز نازک روی چشماش بندازه برا یمن که جواب داد.

MEMA
13-02-2007, 15:12
اول شما بایستی به این کار اعتقاد داشته باشی بعد این کار احتیاج به یک محیط خلوت وبی سرو صدا دارد
باید به پشت دراز بکشید نور اتاق باید کم باشد چشمان خود رابسته وبه هیچ چیزی فکر نکنیدبرای این کار باید به تاریکی چشمان خود در حالت بسته بودن نگاه کنید و در ان دنبال چیزی بگردید منظور اینست که با اینکار تمرکز کنید
تمام ماهیچه های خود را شل کرده وحالت ریلکس پیدا کنید نفس عمیق بکشید بمدت 30 ثانیه نگه دارید وسپس ریه های خود را به ارامی تخلیه کنید اوایل اینکار سخت است روز اول 5 دقیقه وروزهای بعد 1 دقیقه اضافه کنید
بعد از چند هفته تمرین میتوانید به اعضای بدن خود فکر کنید مثلا از انگشتان پای خود به سمت بالا بدن خود را سیر کنید
تا به سر خود برسید میبینید که یک تکان ملایم میخورید این شروع خروج میباشد این کار صبرو حوصله میخواهد امیدوارم موفق باشید
مرا در جریان تمرین خود وتجربیات پیش امده بگذارید
نماز را فراموش نکنید چون خیلی موثر است

حالا شد. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (به این میگن یع توضیح تقریبا کامل. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من دیشب رفتم یه تستی کردم و نکته جالب اینه که جدا جواب داد.راستش دیشب برای اولین بار خواب دیدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .نکته جالب این بود که تو خوابم حواسم بود که خوابیدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی راستش هر چی نگاه کردم ندیدم که رو هوا باشم.ولی به نظر اومده بود که مثل یه پر سبکم.عجب حس باحالی بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونم بعد از این همه سال.دمت گرم حاج حمید.من یه خورده ایمان آوردم.حالا اگه میشه یخورده تخصیص تر(البته اونجوری که من بفهمم)بگو تا یکم بیشتر کار کنم.ببینم میشه آخرش این روح بی معرفت رو از این کالبد دنیوی بیرونش کنم. و یه پرواز مشت انجام بدم.گفتی "منو در جریان بزار،"گزاشتم.حالا چی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

m_s20
13-02-2007, 20:30
مماي عزيز خوشحالم جواب داده بايد استعداد خوبي داشته باشي كه دفعات اول جواب گرفتي
----------------
ذوالقرنين جون شايد به مراحل عميق هوشياري رسيدم و لي هنوز ارزوي يه برونفكني كامل كه هيج توهمي توش
نباشه به دلم مونده مردم از بس اين طرف اون طرف رفتم و هيجكدومش واقعيت نداشته ! ىو سه روز قبل در همون حال رفتم اتاق بغلي ديدم بابام اونجا خوابيده از اون حالت كه برگشتم سريع رفتم اتاق بغلي ديدم بابايي در كار نيست! البته تا بيدار بشم يه دقيقه بيشتر طول نكشيد و اگه اونجا بود توي اين يه دقيقه نميتونسه بيرون رفته باشه
البته من نااميد نشدم و ميدونم كه يه روزي ميشه
----------------------
سعيد جان منم توي سايت هاي خارجي چيزاي جالبي ديدم لطف كن شما كه زبان واردي مقالاتي كه مي خوني ترجمش رو بزار كه تاپيك پربار تر بشه من دارم يه متنه ترجمه ميكنم كه وقتي كامل شد ميزارم
------------------
حميد جان من هشتاد نود درصد بعدازظهر و ده درصد دم صبح بوده واسه اينه كه توي خواب هاي سبك و خوابهايي كه بيشتر بياد ميمونه بهتر ميشه هوشيار شد

MEMA
14-02-2007, 13:13
حاج حمید،نیستی. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کجائی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بابا من منتظرما.

حمید تفرشی
17-02-2007, 12:17
حاج حمید،نیستی. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کجائی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بابا من منتظرما.

سلام mema عزیز امیدوارم خوب باشی
تو باید بیشتر تمرین کنی بطور مثال یک فوتبالیست نمیتواند با یک بار شرکت در باشکاه فوتبالیست قابلی شود بایستی تمرین کند و تمام نقاط ضعف خود را رفع کند
شما بایستی روح خودت را پرورش دهی و بزرگش کنی به ان وسعتی بدهی به اندازه یک دنیا
1 ) نمازت را اول وقت با حضور قلب بخوان وتمام توجه ات به خدا باشد
2 ) به دیگران تا جای ممکن کمک کن و ان را در حافظه ات ذخیره نکن ( تو نیکی میکن و در دجله انداز)
3 ) سعی کن از دست کسی عصبانی نشوی و اگر شدی خود را کنترل کن
4 ) از طبیعت لذت ببر به کو و صحرا برو
5 ) سعی کن در حد معقول زندگی ساده ای داشته باشی و قبل از اینکه سیر شوی دست از غذا بکش
6 ) ازارت به کسی نرسد
7 ) حیوانات را دوست داشته باش
8 ) همیشه خداوند را شاکر باش
9 ) ذکر صلوات در این کار کمک زیادی به تو میکند من هر در موقع خواب صلوات بفرستم بین دو ابروی خود احساس مور مور شدن میکنم
10 ) تمرین تنفس را فراموش نکن من هر وقت نفس عمیق میکشم ضربان قلبم به نصف کاهش پیدا میکند واین یعنی ارامش و تمرکز
این تمریناتی که انجام میدهی تورا به مرور زمان به مقصودت میرساند
پیشرفت خود را برای من حتما بنویس
بعدها اگر احتیاج شد تلفن تما س به شما میدهم

MEMA
17-02-2007, 15:20
پاکوندمش=حذف شد.

MEMA
17-02-2007, 15:25
سلام mema عزیز امیدوارم خوب باشی
تو باید بیشتر تمرین کنی بطور مثال یک فوتبالیست نمیتواند با یک بار شرکت در باشکاه فوتبالیست قابلی شود بایستی تمرین کند و تمام نقاط ضعف خود را رفع کند
شما بایستی روح خودت را پرورش دهی و بزرگش کنی به ان وسعتی بدهی به اندازه یک دنیا

سلام جیگر MEMA.شما خوبی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این حرفت قبول.ولی آخه اینجا گفته بودن 1 ماهه میتونیم این کارو بکنیم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

1 ) نمازت را اول وقت با حضور قلب بخوان وتمام توجه ات به خدا باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


2 ) به دیگران تا جای ممکن کمک کن و ان را در حافظه ات ذخیره نکن ( تو نیکی میکن و در دجله انداز)
داداش به جان خودم اگه چیزی بدونم به همه میگم.من اصلا اینطور آدم نیستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


3 ) سعی کن از دست کسی عصبانی نشوی و اگر شدی خود را کنترل کن
دست خودم نیست داداش.اینو باهات هستم.چیکار کنم داداش نمیتونم جلو خودمو بگیرم.اعصابم خورد میشه وقتی کسی حرفامو نمیفهمه.اصلا هم حوصله 1 ساعت توضیح و توجیه کردن مردم رو ندارم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .والا خونواده میگن بخاطر کار زیاد با کاپیوتر هست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .چشم سعی میکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


4 ) از طبیعت لذت ببر به کو و صحرا برو

حسسش نیست جان تو. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی منظورم اینه که فرصتش پیش نمیاد. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

5 ) سعی کن در حد معقول زندگی ساده ای داشته باشی و قبل از اینکه سیر شوی دست از غذا بکش
دیگه ساده تر از اینی که هست؟!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] والا همه تو فامیل میدونن که هیچ کدومشون به اندازه من ساده نیست. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


6 ) ازارت به کسی نرسد

آزار من به مورچه هم نمیرسه.بابا من اصلا اهل دعوا نیستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اینو باهات نیستم داداش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

7 ) حیوانات را دوست داشته باش
دوست میدارم عزیز،دوست میدارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .


8 ) همیشه خداوند را شاکر باش
هستم.ولی بعضی وقتها واقعا نامید میشم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


9 ) ذکر صلوات در این کار کمک زیادی به تو میکند من هر در موقع خواب صلوات بفرستم بین دو ابروی خود احساس مور مور شدن میکنم

بابا بیخیال

10 ) تمرین تنفس را فراموش نکن من هر وقت نفس عمیق میکشم ضربان قلبم به نصف کاهش پیدا میکند واین یعنی ارامش و تمرکز
این تمریناتی که انجام میدهی تورا به مرور زمان به مقصودت میرساند
پیشرفت خود را برای من حتما بنویس
بعدها اگر احتیاج شد تلفن تما س به شما میدهم

و در نهایت:داداش یکم بیشتر راجبه مساله اصلی توضیح بده.مثل قبل.اینا دیگه چه حرفائیه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.منتظرم.یا علی. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

carol
19-02-2007, 08:06
من يه سوال داشتم ، وقتي كه توي خواب يه دفعه آگاه ميشم بيدار ميشم چكار كنم كه توي خوابم بمونم؟؟

حمید تفرشی
19-02-2007, 22:18
ا

سلام جیگر MEMA.شما خوبی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این حرفت قبول.ولی آخه اینجا گفته بودن 1 ماهه میتونیم این کارو بکنیم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


داداش به جان خودم اگه چیزی بدونم به همه میگم.من اصلا اینطور آدم نیستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


دست خودم نیست داداش.اینو باهات هستم.چیکار کنم داداش نمیتونم جلو خودمو بگیرم.اعصابم خورد میشه وقتی کسی حرفامو نمیفهمه.اصلا هم حوصله 1 ساعت توضیح و توجیه کردن مردم رو ندارم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .والا خونواده میگن بخاطر کار زیاد با کاپیوتر هست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .چشم سعی میکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



حسسش نیست جان تو. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی منظورم اینه که فرصتش پیش نمیاد. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دیگه ساده تر از اینی که هست؟!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] والا همه تو فامیل میدونن که هیچ کدومشون به اندازه من ساده نیست. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



آزار من به مورچه هم نمیرسه.بابا من اصلا اهل دعوا نیستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اینو باهات نیستم داداش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دوست میدارم عزیز،دوست میدارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .


هستم.ولی بعضی وقتها واقعا نامید میشم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



بابا بیخیال


و در نهایت:داداش یکم بیشتر راجبه مساله اصلی توضیح بده.مثل قبل.اینا دیگه چه حرفائیه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.منتظرم.یا علی. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلام mema
اميدوارم خوب باشي
شما براي اينکار بايد حتما تمرين کني
يک شبه نميتوان به چيزي دسترسي پيدا کرد
فکر کن ميخواهي پزشک شوي بايد ساليان دراز درس بخواني و تجربه پيدا کني
شما غير از تمرين بايد روح خود را هم پرورش دهي تا زودتر به مقصد خود برسي
شما تمرينات خود را انجام بده و من را در جريان پيشرفت خود بگذار
در ضمن شما ميتوانيد افراد ديگر را هم به اين حالت ببريد ولي اول بايد تجربه کافي پيدا کنيد
موفق باشيد
حميد تفرشي

حمید تفرشی
19-02-2007, 22:20
من يه سوال داشتم ، وقتي كه توي خواب يه دفعه آگاه ميشم بيدار ميشم چكار كنم كه توي خوابم بمونم؟؟


سلام carol عزيز
شما هر وقت در خواب متوجه شديد خواب هستيد ارام باشيد و سعي کنيد همانطور در خواب بمانيد يعني اراده کنيد
اوايل کنترل اين مسله مشکل است ولي با تمرين به ان تسلط ميابيد تمرينات که مربو ط به اقاي mema است را حتما انجام دهيد
با ارزوی موفقیت
حمید تفرشی

zolgharnein
20-02-2007, 15:11
سلام به همه دوستان و بر و بچه های با حال تاپیک
سلام به کارول عزیز ببین دوست من کسانی که تازه تو خواب بیدار می شند مدت زمانی وقت لازم دارند تا سریع بیدار نشند باید چندین شب بگذره تا عادی بشه نباید هیجان زده بشید و بترسید که بیدار می شید به خودتون بگید بیدار هم شدم شب دیگه می تونم دوباره تو خواب اگاه شم با اینکار ترستون از اینکه اگاهی را از دست می دید میره و یکار دیگه هم باید انجام بدی خیره شدن به چیزی مثلا سریع به کف دستاتون خیره بشید تا تمرکز لازم را بدست بیارید و ادامه بدید تا دوباره خواب داره کمرنگ می شه به دستاتون خیره بشید کار سازه
==================
در ادامه مطالب بیداری در خواب و برونفکنی باید یه چیز جدید بگم که خیلی موثره.
ببینید بچه ها وقتی که دارید به خواب می رید حتما همتون متوجه تصاویر و فیلمهای کوتاه مدتی شدید که نمی دونم چطوری ساخته میشند ولی گاهی اوقات این فیلمها و تصاویر با صدا هستند مثلا افراد دارند صحبت هم می کنند اگه موقعی که خواب الود هستید به رختخواب برید و سعی کنید یکم تمرکز داشته باشید زیاد نمی خواد مما جان شما هم که دو دقیقه ای خوابت می بره سعی کن یک دقیقش را تمر کز کن نه به اون صورت که فکر می کنید یه تمر کز روی یه موضع ساده بعد که این تصاویر شروع شد یا همون فیلمها سعی کنید روی یکیشون خیره شید مثلا اگه عکس فلان شخص را دیدی سغی کنید بهش خیره شید فکر کنید واقعی هست و مطمئن باشید والبته همینطور هست همه چیز از انرژی هست خب تا اینجا بعد اگه فیلم هست سعی کنید اونا دنبال کنید نکنه به خودتون بگید من هنوز خوابم نبرده . باید بگید من خوابم برده و این تصاویر و داستانهایی هست کممن دارم خوابشون را می بینم باور کنید که می شه و بزودی خودتون را در محیط خواب خواهید یافت و در حال دنبال کردن اون خواب.
ببینید منم برام سخت بود و هنوز هم همینطوره اولش فکر می کنم اینا تصاویر هستند و هنوز به خواب نرفتم ولی به خودم میگم چه ضرری داره حالا بذار فکر کنم دارم خواب می بینم بعد از دنبال کردناون داستنها یا عکسها و خیره شدن بهشون خلاصه خیلی برام واقعی می شند و گاهی اوقات یدفه همهچیز تموم می شه و تا بلند منی شم می بینم مثل اینکه واقعا یه خواب کوتاه مدت بوده و باورم نمی شده ولی با این حال بازم گول می خورم و دقایق بعدی که می خوام بخوابم و خوابم هم شدیدی تر شده و سریعتر به حالت فیلمها می رسم دوباره فکر می کنم همش خیال هست بر فرض خیال باشه اما اینا بگم با دنبال کردنشون خیلی راحتتر و سریعتر از هر روشی وارد محیط خارق العاده و پرز از رمز و راز خواب میشید وارد محیط شگفت اور رویا که خیلیها راحت از اون می گذرند فقط برای فرار از خستگی زندگی فرار از مشکلات یا برای هر چیز دیگه که اگه می دونستند وارد یه دنیای دیگه می شند شاید بی خیالش نمی شدند. خب می گفتم اگه دنبال بشه راحت به محیط خواب وارد میشید ولی می دونید مشکل بعدی کجاست شما که به این راحتی به محیط خواب وارد شدید به این راحتی هم قبول نمی کنید که دارید خواب می بینید براتون محال هست برای همین بی خیال ادامش می شید و یک لحظه کوتاه اگاهی را ازدست می دید و سریع به یه خواب معمولی تبدیل می شه و تا از خواب بیدار شدید به خودتون می گید دیدی همهش خواب بود ولی من باورم نمی شد. و جالب اینجاست شب بعد هم باور نمی کنید . خب این یه راه ساده هست و در ضمن چون خیلی خواب سطحی رفتید ممکنه وسط خواب دیدن بیدار شید بیداری واقعی رامی گم و یدفه واردی شدن کالبد انرژی را به بدن ببینیدیا اینکه ممکنه از محیط رویا کالبد انرژی به دنیای خودمون بیاد و قبل از رفتن به بدن شناور بشید در اتاقتون فقط هیجان زده نشید چه تو خواب چه بیداری همیشه از این همه اگاهی شکر گذار باشید و خیلی عادی باهاش برخورد کنید خیلی عادی نترسید ممکنه همه چیز از دست بره یا اینکه موجودات دیگه اذیتتون کنند من با این که فکر می کردم نمی ترسم یکبار که درچنین حالتی قرار گرفتم و داشت همه چیز خوب پیش می رفت یه برونفکنی واقعی ولی یدفه ترسیدم که دارم پا به دنیای تازه ای میذارم بدون بدن فیزیکی و همه چیز خراب شد

zolgharnein
20-02-2007, 15:13
مما جان سعی کن هر مسا له ای را مهم تلقی کنی و راهی برای رسیدن به هدف خیلی کار سازه مثل یکی که توی هیپنوتیزم بهش تلقین می کنند فلان چیز باعث خوب شدنت می شه و با اینکه خیلی سادست همه چیز درست میشه.
گفته های حمید جان بیش از حد تصور عملی هست ولی همه فکر می کنند باید یه چیز غیر عادی برای اینکارا گفته باشه تا موثر باشه

carol
21-02-2007, 10:06
جناب ذوالقرنين گفته هاتون جالب بودند . وقتي اين تصاوير شروع مي شن در واقع مثل خواب ديدن مي مونن ولي من وقتي بهشون دقت مي كنم يه دفعه آگاه ميشم و اونا محو ميشن و بيدار ميشم و فقط صحنه ي آخر يادم مياد .
من تازگي ها به يه كشف جديدي رسيدم اينكه اگه سعي كني وقتي اون تصاوير شروع ميشن آگاهي خودت رو كمي داشته باشي نه براي اينكه روي اون تصاوير دقت كنيد يا ببيني توي اونا چه خبره بلكه فقط سعي كني كاملا به خواب نري از اون مرحله به مرحله اي بين خواب و بيداري ميري خيلي جالبه هم خواب ميبيني هم توي خوابت خيلي راحت مي توني كنترل اونو به دست بگيري و در عين حال بيداري ولي بي حس هستي .
مثلا من آخرين بار داشتم خوب ميديدم توي يه جنگل عظيم هستم بعد سعي كردم خودم اتفاقات رو طرح ريزي كنم وسط خوابم برميگشتم و چشمام باز ميشد دوباره مي بستمشون و سعي مي كردم به اون حالت برگردم ، به خودم گفتم هي دو نفر دارن ميان بعد واقعا دوتا مرد اومدن و به خودم گفتم دوست دارم ببينم اونا دارن چكار مي كنن فكر كنم به خاطر سروصدا هي بيدار ميشدم و دوباره به همون لحظه ي آخر خواب برميگشتم وقتي بيدار ميشدم مي گفتم مي خوام ببينم اونا دارن چكار مي كنن بعد سريع برمي گشتم توي خوابم ولي تمركزم كم شد و كلا بيدار شدم .
خيلي جالبه من فعلا دارم روي اين حالت كار مي كنم اگه به چيز تازه اي رسيدم اينجا مطرح مي كنم .
لطفا هر كس تجربيات جالبي داره حتما مطرح كنه تا ديگران استفاده كنن ...

MEMA
21-02-2007, 14:22
نه دیگه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من ازتون ناامید شدم.یاعلی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

deer
21-02-2007, 18:37
سلام به همه ی دوستان ماورایی
نایت مار که معلوم نیست کجاست رفته و تایپیک رو به امان خدا گذاشته قرار بود تمرین دست جمعی برگزار کنیم که معلوم نشد چی شد
مرسدس قرار بود صفحه ای از یک کتاب برامون اسکن کند ولی اون هم مغلوم نشد چی شد وخیلی کم به تایپیک سر می زنن
ذولقرنین هم که کم می یاد
تایپیک دوباره داره خاک می گیره بعد نیست یه خانه تکانی بکنیم نه !!!!!;)
موفق باشید

zolgharnein
22-02-2007, 17:09
سلام به کارول عزیز شاید اینطور که شما می گی دیه تتتوهم سنگین باشه البته اونی که من گفتم هم فکر کنم هینطور باشه چون ادم وقتی به مرحله خواب می ره باید صدای خارج شدن کالبد انرژی را بشنوه و به این سرعت که شما می گی بیداری می شید و خوابتون می بره شاید خوابی نباشه ولی این خیلی خوبه چون بر فرض که خواب نباشه همونطور که قبلا گفتم حتما به بیداری در خواب منجر می شه صد در صد باعث می شه یه جریان مستقیم به خواب داشته باشیم . یه چیز دیگه هم هست که برام من سوال هست فکر کنم رسیدن از مرحله بیداری به خواب گاهی اوقات یعنی تا وقتی که هنوز تسلط کامل پیدا نشده اونقدر سریع هست که ما یک لحظه صدای خارج شدن کالبد انرژی را نمیشنویم ؟ یعنی می تونه اینطور باشه؟

سلام به دوست خوبم deerعزیز راست می گی نه از مرسدس خبری هست نه از مایت مار خب بجاش دوستای خوبمون حمید جان, me_20عزیز ,کارول جان ,سعید جون, مما جان و.... بقیه تاپیک را تنها نذاشتند تا دوباره همه برگزدند.
راستی بچه ها من دیگه مطمئن شدم نباید انتظار چیزی را بکشیم من امروز ظهر دراز کشیده بودم حتی هیلی معمولی دستام هم زیر سرم بود حتی احساس راحتی نمی شد کرد ولی داشتم یه خستگی می گرفتم و به چیزی هم فکر نمیکردم خلاصه توی همین احوال یدفه توی ذهنم یه فیلم شروع به ساخته شدن کرد یه ادم روستایی داشت شعر می خوند و میومد من حواسم جلب اون شد خلاصه یدفه شروع کرد به پشتک زدن و خیلی تو هوا می چرخید و منم واقعا حواسم به اون متمرکز شده بود یکدفه هیچ صدایی نشنیدم یه حال شک ایجاد شد یه تکون سنگین همراه با یه موج یه لرزش توی بدنم ایجاد شد با یه صدای وز وز ضعیف ولی سریع هوشیار شدم و کار خراب شد.
مما جان خیلی نا امیدی ادم وقتی توی یه مغازه یه مرغ سرخ شده ی بینه که نمی تونه بره همینطور بکشش بیرون و بخورش یکم زمان لازم هست نیست؟ ذهن اول مقاومت می کنه ولی نمی تونه در برابر ایستادگی مقاومت کنه یکم صبر داشته باش.

Alireza_Shafaei_PCworld
22-02-2007, 18:35
ای ولاه
دوباره شروع شد
منم باید دوباره از اول شروع کنم!
ببینینم این بار پیشرفت بیشتری خواهیم داشت یا نه!

MEMA
24-02-2007, 21:33
نه توضیحی.....نه کمکی.....نه دستورالعملی.فقط احساساتتونو میگین. و این آموزش نمیشه.پس......بدرود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

carol
24-02-2007, 21:47
چرا گريه مي كني حالا ؟؟
شما همون يكي دو دونه تمريني كه بچه ها گفتند رو انجام بده .تكرار كردن تمرينات مهمه و اينكه باور داشته باشي مي توني

carol
24-02-2007, 22:01
راستي من اين تمرين رو توي خيلي از سايت ها ديدم شما انجامش بده تمرين خوبيه

روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.

deer
25-02-2007, 17:57
سلام به دوست خوبم deerعزیز راست می گی نه از مرسدس خبری هست نه از مایت مار خب بجاش دوستای خوبمون حمید جان, me_20عزیز ,کارول جان ,سعید جون, مما جان و.... بقیه تاپیک را تنها نذاشتند تا دوباره همه برگزدند.
راستی بچه ها من دیگه مطمئن شدم نباید انتظار چیزی را بکشیم
سلام دوست عزیزم من که نگفتم دیگران نیستند فقط می خواستم بدونم دوستان کجا هستند
گفته بودین که نباید انتظار چیزی رو کشید دلیلتون برای این حرف چی بوده
موفق باشید

nightmare
26-02-2007, 16:07
سلام به همه گی ....

مطمئنید نه از من خبری هست نه از مرسدس ؟ و با قاطعیت میگید که ما تنها گذاشتیم ؟ .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قرار بود تمرینی رو آغاز کنیم ، اما ، لطفا پست هایی رو که بعد از اون پیشنهاد داده شد بخونید .

به نظرم اگه بشینیم از تجربه های خودمون بگیم ، با آخر فقط حرف .... حرف .... حرف .... و احتمالا پاک کردن چند کیلو سبزی کنارش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !!

تا بعد .....

حمید تفرشی
26-02-2007, 20:47
راستي من اين تمرين رو توي خيلي از سايت ها ديدم شما انجامش بده تمرين خوبيه

روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.

سلام کارول عزیز امیدوارم خوب باشید
شما به نکته مهمی اشاره کردید (تمرین ) باید بگوییم که در هر کاری تمرین خیلی ضروری هست
بعد از ان هر شخصی برای رسیدن به یک مقصود از راه مخصوص خودش استفاده میکند شاید راهی که من به mema
پیشنهاد کردم برای او خیلی سخت بوده باید خودش راه اسانتری پیدا کند
من این طریقه را بطور تجربی وبدون هیچ اطلاعی پیدا کردم و بعد از ان رفتم به سمت کسب اطلاعات در مورد ان
و دیدم که همینجوری خیلی جلو افتاده ام ولی با این همه باز فکر میکنم اول راه هستم چون بدن و روح ما انسانها
دارای لایه های زیادی هست که دست یافتن به انها خیلی مشکل است
در ضمن برای شما اتفاق افتاده که در خواب به جایی رفته باشید که برایتان خیلی اشناست ولی در بیداری ان محل وجود خارجی نداشته باشد من یکشب به روستایی رفتم که انجا برایم خیلی اشنا بود حتی محل زندگی پدر بزرگم در ان روستا را براحتی پیدا کردم بعد شروع کردم به صدا کردن پدر بزرگم تا او جواب داد حس کردم باید به کالبد خودم برگردم در طی مسیر بازگشت من از روی شهرهای بسیاری با سرعت باور نکردنی رد میشدم وقتی به کالبد خودم رسیدم در ان چنان سقوط کردم که انگار از اسمان به زمین افتادم برایم خیلی این مرحله ترسناک بود در ضمن هر چه فکر کردم ان روستا اصلا وجود خارجی نداشت
دوستان عزیز اگر تجربه ای در این موارد دارید حتما تایپ کنید شاید بدرد کسی بخورد
متشکرم

حمید تفرشی
26-02-2007, 20:48
راستي من اين تمرين رو توي خيلي از سايت ها ديدم شما انجامش بده تمرين خوبيه

روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.

سلام کارول عزیز امیدوارم خوب باشید
شما به نکته مهمی اشاره کردید (تمرین ) باید بگوییم که در هر کاری تمرین خیلی ضروری هست
بعد از ان هر شخصی برای رسیدن به یک مقصود از راه مخصوص خودش استفاده میکند شاید راهی که من به mema
پیشنهاد کردم برای او خیلی سخت بوده باید خودش راه اسانتری پیدا کند
من این طریقه را بطور تجربی وبدون هیچ اطلاعی پیدا کردم و بعد از ان رفتم به سمت کسب اطلاعات در مورد ان
و دیدم که همینجوری خیلی جلو افتاده ام ولی با این همه باز فکر میکنم اول راه هستم چون بدن و روح ما انسانها
دارای لایه های زیادی هست که دست یافتن به انها خیلی مشکل است
در ضمن برای شما اتفاق افتاده که در خواب به جایی رفته باشید که برایتان خیلی اشناست ولی در بیداری ان محل وجود خارجی نداشته باشد من یکشب به روستایی رفتم که انجا برایم خیلی اشنا بود حتی محل زندگی پدر بزرگم در ان روستا را براحتی پیدا کردم بعد شروع کردم به صدا کردن پدر بزرگم تا او جواب داد حس کردم باید به کالبد خودم برگردم در طی مسیر بازگشت من از روی شهرهای بسیاری با سرعت باور نکردنی رد میشدم وقتی به کالبد خودم رسیدم در ان چنان سقوط کردم که انگار از اسمان به زمین افتادم برایم خیلی این مرحله ترسناک بود در ضمن هر چه فکر کردم ان روستا اصلا وجود خارجی نداشت
دوستان عزیز اگر تجربه ای در این موارد دارید حتما تایپ کنید شاید بدرد کسی بخورد
متشکرم

حمید تفرشی
26-02-2007, 21:01
نه توضیحی.....نه کمکی.....نه دستورالعملی.فقط احساساتتونو میگین. و این آموزش نمیشه.پس......بدرود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

meme عزیز سلام شما را باید چطوری اموزش داد شما حتی یک تمرین ساده را نیز نمیخواهید انجام دهید
حالا پس شروع کن به تمرین تنفس
روی زمین دراز بکشید و دستها را در دوطرف بدن به حالت کشیده در موازات بدن قرار دهید تمام بدن خود را شل کرده و ریلکس کامل باشیدو عضلات خود را شل کنید به چیزی فکر نکنید و تمام توجه شما به طرز نفس کشیدن باشد
یک نفس عمیق بکشید و به مدت 10 ثانیه ان را حبس کنید وسپس خیلی ملایم ریه های خود را تخلیه کنید این کار را روز اول 5 دقیقه انجام دهید و هر روز 1 دقیقه به ان اضافه کنید تا 25 روز
در نفس کشیدن عمیق سرعت ضزبان قلب شما کم میشود و شما احساس ارامش زیادی میکنید
و در مورد این کار تمرکز زیادی بدست میاورید

تجربه خودتان را در این مورد برای من تایپ کنید متشکرم

MEMA
28-02-2007, 13:33
تست میکنم>>>>>>>>>تایپ میکنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

deer
28-02-2007, 16:37
سلام به همه گی ....

مطمئنید نه از من خبری هست نه از مرسدس ؟ و با قاطعیت میگید که ما تنها گذاشتیم ؟ .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قرار بود تمرینی رو آغاز کنیم ، اما ، لطفا پست هایی رو که بعد از اون پیشنهاد داده شد بخونید .

به نظرم اگه بشینیم از تجربه های خودمون بگیم ، با آخر فقط حرف .... حرف .... حرف .... و احتمالا پاک کردن چند کیلو سبزی کنارش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !!

تا بعد .....

سلام
کاملا درسته :happy:

carol
28-02-2007, 17:53
سلام به همه گی ....

مطمئنید نه از من خبری هست نه از مرسدس ؟ و با قاطعیت میگید که ما تنها گذاشتیم ؟ .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قرار بود تمرینی رو آغاز کنیم ، اما ، لطفا پست هایی رو که بعد از اون پیشنهاد داده شد بخونید .

به نظرم اگه بشینیم از تجربه های خودمون بگیم ، با آخر فقط حرف .... حرف .... حرف .... و احتمالا پاک کردن چند کیلو سبزی کنارش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !!

تا بعد .....
فكر نمي كنم كسي با دادن تمرين مخالفتي كرده باشه !!

nightmare
01-03-2007, 12:46
سلام .

نمی خوام در مورد اون دیگه بحثی بکنم . در ضمن carol عزیز ، همیشه مبنای انجام نشدن تصمیمی ، مخالفت دیگران نیست .

بگذریم ...

نمیخوام طولانی بنویسم تا کسی از خوندنش خسته بشه ...

اما چطوره تمرین بیداری در رویا رو از نو شروع کنیم ؟

این قبلا مطرح شده ... بعضی ها هم ازش نتیجه هایی گرفتن . اما تداوم نداشت .
خودم هم شروع می کنم .

با توجه به سخن های دون خوان ، پایه ی این تمرین اگر یادتون باشه .... دیدن کف دست ها در خواب بود .

با دیدن کف دست ها در ساعاتی در روز ، خیره شدن به اونها .... کم کم احساسی نسبت به اونا پیدا میشه ... تا اینکه باید سعی بشه اونا رو در خواب هم به همون شکل دید ...

و این آروم آروم گسترش پیدا می کنه .

تا بعد ....

deer
02-03-2007, 11:05
سلام .

نمی خوام در مورد اون دیگه بحثی بکنم . در ضمن carol عزیز ، همیشه مبنای انجام نشدن تصمیمی ، مخالفت دیگران نیست .

بگذریم ...

نمیخوام طولانی بنویسم تا کسی از خوندنش خسته بشه ...

اما چطوره تمرین بیداری در رویا رو از نو شروع کنیم ؟

این قبلا مطرح شده ... بعضی ها هم ازش نتیجه هایی گرفتن . اما تداوم نداشت .
خودم هم شروع می کنم .

با توجه به سخن های دون خوان ، پایه ی این تمرین اگر یادتون باشه .... دیدن کف دست ها در خواب بود .

با دیدن کف دست ها در ساعاتی در روز ، خیره شدن به اونها .... کم کم احساسی نسبت به اونا پیدا میشه ... تا اینکه باید سعی بشه اونا رو در خواب هم به همون شکل دید ...

و این آروم آروم گسترش پیدا می کنه .

تا بعد ....

سلام
درسته که با نگاه کردن به کف دست این اتفاق می افته ولی من هر کاری می کنم نمی شه یعنی توی خواب نمی تونم به کف دستم نگاه کنم
بعد دیگه چیزی متوجه نمی شم
موفق باشید

nightmare
02-03-2007, 16:14
قرار نیست ما یه شبه این تجربه رو بدست بیاریم .
این برای کارلوس 14 سال طول کشید .

راستی ، سعی کنیم با نگاه کردن به دست ها .... منتظر دیدن اون ها در خواب نباشیم . در واقع منتظر بودن برای چیزی ، اشتباهه .

فقط اون احساسی رو که از خیره شدن به اونا به وجود میاد بیشتر در خودمون حل کنیم .
مکانیسم مغزی ما طوری طراحی شده ، که اگر اون انرژی درست دریافت بشه ... در ناخودآگاهی و خودآگاهی ما تجلی پیدا کنه ....
پس متنظر خواب دیدن نباشیم ....
فقط ، درست نگاه کنیم .

تا بعد .....

Alireza_Shafaei_PCworld
02-03-2007, 16:27
پس من از کارلوس پیشرفته ترم!
چون اگر یادت باشه بعد از 3 روز تونستم در خواب هوشیار بشم
ولی حیف که دنبال نکردم

منم از شنبه دوباره تمرینات جدید را ادامه میدم!

deer
03-03-2007, 19:40
قرار نیست ما یه شبه این تجربه رو بدست بیاریم .
این برای کارلوس 14 سال طول کشید .

راستی ، سعی کنیم با نگاه کردن به دست ها .... منتظر دیدن اون ها در خواب نباشیم . در واقع منتظر بودن برای چیزی ، اشتباهه .

فقط اون احساسی رو که از خیره شدن به اونا به وجود میاد بیشتر در خودمون حل کنیم .
مکانیسم مغزی ما طوری طراحی شده ، که اگر اون انرژی درست دریافت بشه ... در ناخودآگاهی و خودآگاهی ما تجلی پیدا کنه ....
پس متنظر خواب دیدن نباشیم ....
فقط ، درست نگاه کنیم .

تا بعد .....

بله درسته شاید انسان بار اول فکر کنه موفق شده ولی نه کاملا موفق نشده انسان به خیلی چیزا فکر می کنه که بعضی هاشون اصلا اتفاق نمی افتند بگذریم
متوجه ام منظور شما چیه ولی به نظر شما این کار ذهن نیست که باعث می شه ما دست هامون رو توی خوابببینیم چون به خودمون تلقین می کنیم مدام که من توی خواب بیدار می شم با نگاه کردن به دستها
موفق باشید:worried:

carol
04-03-2007, 12:46
ببخشيد يه سوال داشتم سوزش چاكراي 6 نشانه ي بدي نيست ؟!

zolgharnein
05-03-2007, 11:52
salam be hame bacheha mibakhshid chan vaght nabodam aslan nemitonam in tapic ra baz konam nemidonam chera error mide alanam az toye coffe net tonestam bazesh konam

deer
05-03-2007, 18:56
salam be hame bacheha mibakhshid chan vaght nabodam aslan nemitonam in tapic ra baz konam nemidonam chera error mide alanam az toye coffe net tonestam bazesh konam

سلام
شاید مشکلت مال خطتت بوده
موفق باشید

sooshiyanet
05-03-2007, 19:15
دوستان از مطالب استفاده كردم

جالب بود

=====

حتما ببينيد : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حمید تفرشی
05-03-2007, 21:05
ببخشيد يه سوال داشتم سوزش چاكراي 6 نشانه ي بدي نيست ؟!

منظور شما همان ناحیه بین دو ابرو میباشد این قسمت مربوط به روشن بینی میباشد من هر گاه صلوات میفرستم این ناحیه بلافاصله مورمور میشود هر گاه این قسمت تحریک شد سعی نکنید انرا از بین ببرید در همان حال به حالت ریلکس بروید وببینید چه اتفاقی میافتد اگر این ناحیه وحالت انرا تقویت کنید میتوانید فکر دیگران را بخوانید

حمید

zolgharnein
06-03-2007, 04:53
گفته بودین که نباید انتظار چیزی رو کشید دلیلتون برای این حرف چی بوده
موفق باشید[/quote]
منظورم اینه اگه انتظار بکشی اول اینکه هیجان زیاد گاهی اوقات مانع می شه دوم اینکه اگه به اون چیزی که انتظارش را داشتی نرسی دچار نا امیدی می شی.

zolgharnein
06-03-2007, 04:54
دوستان از مطالب استفاده كردم

جالب بود

=====

حتما ببينيد : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

به جناب سوشیانت عزیز . شما که خودت استادی .

zolgharnein
06-03-2007, 05:04
[

به نظرم اگه بشینیم از تجربه های خودمون بگیم ، با آخر فقط حرف .... حرف .... حرف .... و احتمالا پاک کردن چند کیلو سبزی کنارش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !!

تا بعد .....[/QUOTE]

سلام نایت مار جان فکر نمیکنی یکم کم لطفی کردی گفتن تجربه ها می تونه باعث ایجاد انگیزه هم بشه و تنها که گفتن تجربه نبود در ضمن هر تجربه ای یه نکته ای هم توش بود منظورم روش بدست اوردن اون تجربه علاوه بر اون هر ادمی با ادم دیگه خیلی فرق داره ولی شباهتهایی هم داره پس ممکنه تمریناتی که یه نفر را به جایی نرسونده فقط با یه کار ساده که طرف دیگه انجام می ده و اونم انجامش می ده مشکلش را حل کنه.

zolgharnein
06-03-2007, 05:05
سلام بچه ها می بخشید چند وقتی نبودم ولی دوباره بر گشتم امیدوارم مفید باشم.


نوشته شده توسط ذولقرنین
مطالب زیر از کتاب هدیه عقاب کارلوس کاستاندا نوشته شده شده است.


مراحل رویا بینی

1 بیداری پراسایش حالتی مقدماتی است حالتی که در ان حواس یه خواب رفته و در عین حال شخص بیدار است گاهی اوفات در این حالت سیلی از نور قرمز مشاهده می شود مثل اینکه با چشم بسته به خورشید نگاه کنید.
2بیداری پویا مرحله رویا دیدن در این حالت نور فرمز درست مثل مه از هم پراکنده می شود و شخص صحنه ای را می بیند نوعی چشم انداز ساکن را . شخص تصویری سه بعدی را مس بیند بخش یخ زده چیزی را منظره . خیابان. شخص.چهره و یا هر چیز دیگر.
3 مشاهده صرف در این حالت رویابین دیگر فسمتی از دنیای یخ بسته را نگاه نمی کند ولی به عنوان شاهد عینی ناظر اتفاقاتی است مه در مقابل چشمانش رخ می دهد گویی برتری بینایی و شنوایی باعث مس شود که این مرحله از رویا دیدن عمدتا کار چشم و گوش باشد.
4 در این حالت باید خود را وادار به عمل کرد در این حالت شخص مجبور به اقدام است باید به جلو برود و از فرصت خود حداکثر استفاده را بکند این حالت ابتکار پویا نام دارد.
بهترین راه برای ورود به رویا این است که کاملا به ناحیه انتهایی جناغ سینه و بالای ناف تمرکز کنم دقتی که انسان برای رویا دیدنم نیاز دارد از این ناحیه می اید و انرژی مورد نیازبرای حرکت و جستجو در رویا نیز از ناحیه ای در دو سه سانتی زیر ناف است.دقت و نیروی رویا دیدن زنان از زهدان ناشی می شود رویای یک زن از زهدانش می اید. زیرا مرکز او این وقتی می خواهید شروع به رویا دیدن یا پایان دادن ان کنید تنها به ان ناحیه تمرکز کنید.لحظه ای نور قرمز دیده می شود. ( ناوال ماتیوس خوان همیشه روی شکمم سنگریزه های سرد و خیس یا وزنه ای می گذاشت تا من این ناحیه را حس کنم.وادارم می کرد چشمانم را ببندم و به همان جایی که وزنه ها بود متمرکز کنم)

zolgharnein
06-03-2007, 05:11
سلام .


بگذریم
با توجه به سخن های دون خوان ، پایه ی این تمرین اگر یادتون باشه .... دیدن کف دست ها در خواب بود .

با دیدن کف دست ها در ساعاتی در روز ، خیره شدن به اونها .... کم کم احساسی نسبت به اونا پیدا میشه ... تا اینکه باید سعی بشه اونا رو در خواب هم به همون شکل دید ...

و این آروم آروم گسترش پیدا می کنه .

تا بعد ....

سلام نایت مار جان درباره دیدن کف دست فکر کنم کنظور کارلوس دیدن اون فقط در خواب بود اونم اینطور که باید قصد دیدن اونا را کرد نمی دونم شما از کجا می گید باید توی روز هم نگاه کرد یه چیز دیگه من وقتی یه مدت اینکار را توی روز می کردم بعدش شب خواب دیدم که توی خواب هم دارم به دستام نگاه می کنم همین.
ولی توی نوشته های کارلوس خوندم که شک حاصله از نگاه کردن به کف دستاش توی خواب باعث می شد بفهمه داره رویا می بینه . خب حالا اگه ما توی روز همینطور اینکار را انجام بدیم ایا این باعث نمی شه شب هم توی خواب یه امر ساده باشه و بدون اینکه بفهمیم اونا انجام بدیم.

zolgharnein
06-03-2007, 05:15
پس من از کارلوس پیشرفته ترم!
چون اگر یادت باشه بعد از 3 روز تونستم در خواب هوشیار بشم
ولی حیف که دنبال نکردم

منم از شنبه دوباره تمرینات جدید را ادامه میدم!

سلام علیرضا جان من فکر می کنم بیداری ما یه بیداری ساده بیشتر نباشه ولی کاری که کارلوس کرد رویابینی بود به تمام م معنا . توی روز خوابیدن و دقیقا همون کارها را که تو بیداری انجام می دیم انجام بدیم با همون مدت زمانی که توی روز مصرف می شه برای انجامش. فکر یه قرن زمان نیاز داره. این کاری بود که کارلوس کرد.:evil:

zolgharnein
06-03-2007, 05:20
بله درسته شاید انسان بار اول فکر کنه موفق شده ولی نه کاملا موفق نشده انسان به خیلی چیزا فکر می کنه که بعضی هاشون اصلا اتفاق نمی افتند بگذریم

می گند اگه از چیزی بتریس اتفاق می یوفته خب پس یکم بترس:laughing: شوخی کردم فقط فکر کردن کافی نیست یکم هم حرکت در کنارش بد نیست.
متوجه ام منظور شما چیه ولی به نظر شما این کار ذهن نیست که باعث می شه ما دست هامون رو توی خوابببینیم چون به خودمون تلقین می کنیم مدام که من توی خواب بیدار می شم با نگاه کردن به دستها
موفق باشید:worried:

نه تلقین نکن باید همونطور که گفتم قصد دیدن دستات را توی خواب کنی اینطور که تموم تمرکزت را برای انجام اینکار بکار ببیری انرژیت را متمرکز کن:angry:

zolgharnein
06-03-2007, 05:22
سلام
شاید مشکلت مال خطتت بوده
موفق باشید

کاملا درست گفتی مشکلم همین بود ممنون:blush:

zolgharnein
06-03-2007, 05:24
باز شدن چاکرای خورشیدی باعث نفستنگی می شه من خودم وقتی برای تمرینات رویابینی در قسمت جناق سینه مترکز شده بود همین حالت برام اتفاق افتاد

nightmare
07-03-2007, 11:08
سلام نایت مار جان درباره دیدن کف دست فکر کنم کنظور کارلوس دیدن اون فقط در خواب بود اونم اینطور که باید قصد دیدن اونا را کرد نمی دونم شما از کجا می گید باید توی روز هم نگاه کرد یه چیز دیگه من وقتی یه مدت اینکار را توی روز می کردم بعدش شب خواب دیدم که توی خواب هم دارم به دستام نگاه می کنم همین.
ولی توی نوشته های کارلوس خوندم که شک حاصله از نگاه کردن به کف دستاش توی خواب باعث می شد بفهمه داره رویا می بینه . خب حالا اگه ما توی روز همینطور اینکار را انجام بدیم ایا این باعث نمی شه شب هم توی خواب یه امر ساده باشه و بدون اینکه بفهمیم اونا انجام بدیم.

سلام دوست عزیز .
چیزی که گفتم تجربه ی شخصی من بود .
نه دقیقا تکرار چیزی که کارلوس گفته بود .

در مورد گفتن تجربه های شخصی هم ، من نگفتم به کل در موردش حرفی زده نشه . اینجا بحث شده بود تکرار تجربه ها ... نه هیچ چیز تازه ی دیگه .

تا بعد .....

ya30n
07-03-2007, 14:41
سلام بچه ها
خسته نباشيد
ديشب عامل ناشناخته رو ديدين؟
علوم فرا روان كه ميتونستن با ذهنشون اجسام رو به حركت در بيارن...
كسي كتابي اطلاعاتي چيزي در اين مورد نداره؟
يا حق

ya30n
08-03-2007, 14:56
چي شد بر و بچ
كسي نيست...

darya_Sh
13-03-2007, 14:53
سلامی از اعماق دل به تمامی دوستان عزیزی که در این تاپیک با پستهاشون مارو مستفیض کردن .
دوستان متاسفانه این سعادت خیلی دیر نصیب من شد که بااین پست آشنا شم و مطالبش رو بخونم. من تازه به این پست برخوردم و هنوز هم از فرط خوشحالی هیجانزده هستم . چون موضوعات و مطالبیه که مدتهاست پیگیرش هستم و مثل تشنه ای که هیچ وقت سیراب نمیشه همیشه مشتاق اطلاعات بیشتر در رابطه با این مسائل هستم . و صمیمانه متشکرم از سوشیانت بسیار عزیز با مطالب مفید و کلام شیوا و بسیار زیباش .
هنوز هم نتونستم این 150 صفحه رو کامل بخونم ! و فعلا دارم اون پی دی افی که مریم جان تهیه کرده بودند رو می خونم ... امیدوارم هر چه زودتر بتونم همه ی مطالب رو بخونم چون به شدت مشتاقم که به جمع شما عزیزان بیام.


ya30n عزیز ، اینکه کسی با ذهنش بتونه اجسام رو به حرکت در بیاره در علوم ماورا بهش تله کینزی (telekinesie) میگن . بعضی افراد دارای این استعداد هستند که می تونن از طریق فکر و اراده روی اشیا اثر بذارن و اونها رو جابجا کنن. برای اینکه بدونیم این استعداد در ما وجود داره یا نه ؟ نیاز به یک سری تمریناتی هست که آزمایش بشه . اگه مشتاق بودید تمریناتش رو هم میگم .

کتاب پدیده های روحی و روانی از آقای علیخواه مطالب جالب و تمرینات خوبی داره راجع به : تله پاتی ( انتقال فکرو احساس از راه دور ) ، تله کینزی ( حرکت دادن اشیا از راه دور ) ، پسیکومتری ( ردیابی سیالات روانی ) ، پسیکو کینزی ( حرکت اشیا با اراده و نیروی روحی ) ، روشن بینی ( دیدن بدون حس باصره ) ، پیش بینی ( درک وقایع آینده ) .

m_s20
13-03-2007, 20:21
باز شدن چاکرای خورشیدی باعث نفستنگی می شه من خودم وقتی برای تمرینات رویابینی در قسمت جناق سینه مترکز شده بود همین حالت برام اتفاق افتاد

سلام راستی علت این قضیه چیه منم همینطور میشم من هر قدز تو وب سزچ کردم چیزی دستگیرم نشد. منم بی خیالش باز کردنش شدم
امروز ظهر یه اتفاق عجیبی برام افتاد بعد از یه دو هفته ای رکود در موقع خواب حالت برونفکنی بهم دست داد و منم از خدا خواسته اراده کردم که یه گشت حسابی بزنم و تلافی این دو هفته رو در بیارم سعی کردم خیلی از بدنم فاصله بگیرم در همه حال حس میکردم که یه چیزی شبیه کش قابل انعطاف به من متصله و منو نوسان میده این نوسانش خیلی لذتبخش بود با یه سرعتی که مثل سرعت نور بود در فاصله حدود دو متری زمین بشکل مواج حرکت میکردم اما در عین حال همه مناظر رو که مثل بیابونهای کالاهاری بود میدیدم یه مرتبه احساس کردم یه نیرویی بسیار قدرتمند از طرف بدنم بهم وارد شد و دقیقا مثل سنگی که توی تیز و کمون گذاشته بشه و کشیده شده و رها بشه به طرف بدنم پرتاب شدم و تکون شدیدی به بدنم وارد شد به طوری که دست راستم که زیر چونم بود به شدت بلند شد و به زیر چونم خورد که هنوزم درد میکنه خیلی این حادثه برام عجیب بود من که دیگه در اون حالت از شهر خودمون بیرون نمیرم!
راستی دریا جان به شما خوشامد میگم و امیدوارم با کمک دوستان که واقعا ماورایی شدن بتونیم موانع این کار رو پی ببریم و اونا رو رفع کنیم

MEMA
14-03-2007, 03:51
20 روز تلاش بی حاصل. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بدرود. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zolgharnein
14-03-2007, 06:56
:laughing: :biggrin: :blush: سلام به همه دوستان خوبم پیشاپیش فرارسیدن سال نو را به همتون تبریک می گم.

zolgharnein
16-03-2007, 07:16
سلام دوست عزیز منم نمی دونم واقعا علتش چی باشه ولی شاید بخاطر بزرگ شدن این چاکرا باشه وقتی روش تمرکز می شه توی کتاب کریستال درمانی خوندم که کریستالا باعث بزرگ شدن این چاکرا البته همه چاکرا ها می شن ولی از علائم بزرگ شدن این چاکرا یکیش نفس تنگی بود . راستی این تجربت خیلی جالب بود دقیقا با چیزایی که توی کتابا نوشتند یکی بود یک حالت کش مانند و...... فقط ببینم وقتی داشتی خارج می شدی صدایی هم شنیدی؟؟
مما جان سلام من خودم بیشتر از یکسال دارم تمرین می کنم ناامید نشدم انوقت شما نیومده بی انگیزه شدی خب باید بری سایتای دیگه را ببینی کتاب بخونی تا علاقت زیاد بشه اینطوری که شما عمل کردی معلوم بود کار به جایی نمی بری باید شک نداشته باشی و اینکه پشتکار داشته باشی به لذت نتیجش فکر کن البته گفتم نباید انتظار چیزی راداشت ولی امیدوار باشی و به تلاشت ادامه بدی ببین اینطوریبگم کار بدون دستمزد باید انجام بدی تا به جایی برسی اینا از طرف یه دوست بشنو خواستی قبول کن نخواستی ردش کن اما فقط به درد ماورانمی خورهبرای همه جا مفیده البته من خودم هم اینکاره نیستم فقط حرف می زنم.

deer
18-03-2007, 18:09
سلامی به گرمی عشق وجود تک تک شما دوستان
خوب دوستان من از این تایپیک خیلی استفاده کردم و به جاهایی هم رسیدم ولی خوب حالا وقت خدا حافظیه
روزی ادم به این دنیا می یاد و روزی هم خواهد رفت قرعه به نام هر کسی که بیفته باید بره حالا از خوش شانسی من به نام من افتاده
برای تک تک شما دوستان ارزوی موفقیت می کنم و شما را به خدا می سپارم
خوب بخشش از بزرگتر هاست پس ببخشید
دست حق نگهدارتون

m_s20
18-03-2007, 21:23
سلام دوستان عزیز
منم همچنین سال نو را به همه دوستان عزیز ماورایی تبریک میگم و امیدوارم که در سال جدیدی که از چند روز دیگه آغاز میشه بتونیم به اهدافی که در این سال موفق نشدیم بهش برسیم دست پیدا کنیم
دیر جان خیلی نگرانمون کردی قضیه رفتن و اینها چیه لطف کن بیشتر توضیح بده علتش رو
سلام ذوالقرنین جون من در حال خروج بعضی مواقع صدای باد شدیدی میشنوم البته بعضی مواقع شاید هم چون در حالت هوشیاری کامل نیستم همیشه متوجه صدای باد نمیشم گاهی ترس برم میداره و با خودم فکر میکنم که چه جراتی دارم که به این راحتی بدنم رو ترک میکنم ولی موقع عمل وقتی لذت سبکی مطلق و آزادی از این بدن یا بهتره بگم قفس خاکی بهم دست میده تمام ترسم فراموش میشه جدا این بدن خاکی چیه اینقدر بهش چسبیدیم الا سنگینی و عذاب !
مما جان سلام با این وضع ناامیدی شما 20 روز که هیچ 10 سال دیگه هم که تلاش کنی به جایی نمیرسی حتی اگر تلاش و تمرین هم نمیخوای بکنی نا امید نباش . امیدواری بدون تمرین بهتر از تمرین با ناامیدیه