PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اسرار ماوراء



صفحه ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13

Soshiant
06-05-2006, 12:17
با تشکر از همه دوستان
پرنس جان هوشیاری در رویا با پرواز روح فرق میکنه
اگر شد توی چند روز اینده چند روش هم براش میگم ولی اول سعی میکنم سایت هایی که حمید معرفی کرده یک نگاه بندازم که مطالب تکراری نذارم
اگر انگلیسیتون خوب هست میتونید کلمه lucid dreaming در اینترنت جوستجو کنید
روش ها و مطالب زیادی در باره هوشیاری در رویا هست که اگر ترجمشون هم این جا بذارید خیلی خوب میشه
هوشیاری در رویا بسیار ساده تر از پرواز روح و اکثر مدیتیشن هاست چون اصلا مدیتیشن نمیخاد فقط چند تمرین روزانه
در صورت پیشرفت میتونه به پرواز روح منجر بشه

Soshiant
06-05-2006, 12:21
با با اساتید با با سرعت
میبینم که هنز 2 خط پست ندادم دوستان 10 برابر من توضیح میذارن
مریم خانوم ممنون ولی منبعش کو؟

hamidak
06-05-2006, 12:24
بچه ها يه اتفاقي ديشب براي من افتاد كه ديگه تقريبا برام تكراري شده ولي ديشب فرق ميكرد:
خسته بودم رفتم بخوابم دوباره تو خواب چشام باز شد تو يه سايت ديدم كه گفت ميشه با يك سري تلقينات ذهني از زمين فاصله گرفت من هم فكرمو به بلند شدن متمركز كردم يه هويي انگار يه جاروبرقي فرو كردن تو شكمم و هواي بدنم شروع به كشيده شدن شد منم ترسيدم و در همون حالت خودمو با روش تلقين معكوس بيدار كردم .
ولي به خودم گفتم اگه يه بار ديگه اينطوري شدم به كارم ادامه ميدم ميخوام ببينم چي ميشه
لطفا نظرتونو در اين رابطه بگيد

پرنس
06-05-2006, 13:12
دوستان ممنون از جوابهای سریعتون
یه سوال دیگه(نگید از این شاخه به اون شاخه می پری ها،الان دارم دنبال مطالب در مورد آگاهی در خواب هم می گردم)
در مورد تله پاتی چی؟
تله پاتی هم به این مباحث مربوط میشه؟ اگه آره چطوریه؟
حمید جون من که در این مورد اطلاعاتی ندارم
ممنون

hamidak
06-05-2006, 13:18
پرنس جون
در مورد تله پاتي هم زياده به لينكايي كه تو چند صفحه پيش دادم سر بزن حتما پيدا ميكني
اگه حوصله نداشتي بگردي بگو برات بذارم
بعدشم اينها همه بهم ديگه وصلن و شاخه به شاخه نيستن درسته كه بعضياشون به هم ربط ندارن ولي به يادگيريه ديگري ميتونه كمك كنه
راستي يه پيشنهاد هم بهت ميكنم كه مثل من نشي.
هر وقت تو خواب آگاه شدي اصلا هيجان زده نشو و نترس چون ممكنه بيدار بشي و اون فرصت خوبو از دست بدي

hamidak
06-05-2006, 13:21
به اينا يه سر بزن پيدا مي كني:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

navid_mansour
06-05-2006, 13:23
سوشیانت من 14 سالمه و انگلیسی سرم نمیشه,اگه میشد ترجمنه میکردم. اگه بشه چند تا راه هشیاری در رویا رو بنویسی خیلی باحال میشه

hamidak
06-05-2006, 13:25
نويد جان به آدرسايي كه گفتم سر بزن در هر مورد كه بخواي پيدا ميكني

پرنس
06-05-2006, 13:30
حمید جون اتفاقا این سوالات با خواندن هوم لینکهایی که گذاشته بودی برام ایجاد شد
در مورد تله پاتی دیدم که نوشته:

موقعی شما می توانید یک پیام روحی برای شخصی بفرستید که قبلا یک ارتباط عاطفی مثبت یا منفی با او بر قرار کرده باشید. اگر تنها در نقطه ای بنشینید و بر روی او تمرکز کنید به نتیجه ای نمی رسید. در این شرایط بهتر است درباره پیام یا خیلی بهتر درباره فردی که هدف پیام است به یک نوع احساس عاطفی قوی برسید.

برای شروع کار بهتر است ابتدا هرچه دقیق تر او را رؤیت کنید و تمام مشخصات او، از جمله مشخصات جسمی، ویژگی های شخصیتی، روش لباس پوشیدن، آهنگ صدا و ... او را به خاطر بسپارید.به این ترتیب یک تصویر ذهنی بسیار قوی و روشن از او به خاطر می سپارید. عده ای هم اعتقاد دارند اگر یکی از تکه های لباس یا سایر اشیا مربوط به او را بدست آورید، تا اندازه زیادی مفید و مؤثر است.

سعی کنید فرد مورد نظر را در محل زندگی اش مجسم کنید. اگر اطلاعات زیادی از او ندارید، از همان اطلاعات ناچیزی که درباره او و محیط زیست او دارید برای تجسم استفاده کنید.

درباره این مطالب بیشتر فکر کنید، تمرکز نکنید . اگر با فرد مورد نظر خاطرات مشترکی دارید،سعی کنید در ذهن خود یک بار دیگر این گذشته ها را زنده کنید.

اگر موقعیت اجازه می دهد پیام خود را با صدای بلند بیان بکنید،همانطور که اگر در مقابل شما ایستاده بود، با او سخن می گفتید. بتابراین نیازی به تمرکز نیست، شما باید احساساتتان را در عمل وارد کنید، بیشتر از آنکه یک کوشش ذهنی انجام دهید.

به محض آنکه پیامتان را فرستادید، دیگر همه چیزرا فراموش کنید.این موضوع بسیار مهمی است. اگر زیاد بر روی مساله یا پیام مورد نظر توقف کنید، این احتمال وجود دارد که این اطلاعات در ذهن شما تجزیه و تحلیل شود و جذب گردند. بنابراین دیگر در سطح روحی انتقال پیدا نمی کنند.


ولی خوب نمی دونم که پیامهایی که به این صورت برای شخص اسال میشه چجوریه؟ یعنی در همون لحظه میرسه یا طول می کشه؟
فاصله موثره یا نه؟
طرف می فهمه که براش پیام فرستادن یا اینکه فقط به عنوان یه فکر میاد توی ذهنش؟
توسط این روش میشه انسانها را کنترل کرد(این تاثیر بعضی فیلمها است)
.......................؟

hamidak
06-05-2006, 13:46
پرنس جان تله پاتي فقط به اين معني نيست كه شما بدون صحبت كردن با كسي بتونيد از فاصله ي خيلي دور با اون ارتباط ذهني برقرار كنيد.
كساني كه ميتونن با نيروي ذهنشون اجسام رو حركت بدن يا يك چيزي رو هم از بين ببرن داراي قدرت تله پاتي هستن .
من به شما يه روش رو پيشنهاد ميكنم براي اولين قدم :
با يك دوست خيلي خيلي صميمي يا يكي از اعضاي خانواده كه خيلي با هم رفيق هستين تو يك اتاق با چهار كارت با اشكال متفاوت شروع به اين تمرين كنيد :
دوستتان چهار كارت را رو به خودش بگيرد و يكي را انتخاب كند شما كه چشمتان بسته است و پشتتان به اون هست بايد با تمركز بفهميد كه اون شكل چيه.
نكات : حتي الامكان محيط آرام و ساكت و بدون مزاحمت باشه.
دوستتان از طريق ذهنش بايد به شما پيام برساند كه اون شكل چيه و اينكه اين تمرين را به صورت برعكس هم انجام بدين.
دوستتان بايد به اين چيزا اعتقاد داشته باشد در غير اينصورت تمرين عملي نخواهد شد
موفق باشي

hamidak
06-05-2006, 14:31
اگه مشكلت حل شد بهم بگو تا خيالم راحت شه

پرنس
06-05-2006, 17:29
حمید جون ممنونم از راهنماییت
ولی به این ترتیب این تمرین را تا اطلاع ثانوی نمی تونم انجام بدم چئون من فعلا بنا به اجبار تنها ، در یه شهر جدا از خونوادم زندگی می کنم.
حمید جون برای تمرین تله پاتی در قست حرک دادن اجسام چی؟ اون هم تمرینش همین جوریه؟



راستی می دونم که اینجا جای خبر نیست ولی فکر کنم این خبر برای این تاپیم جالب باشه

آخرین تحقیقات حاکی از آن است افرادی که تجربه قرار گرفتن در آستانه مرگ را داشته‌اند معمولا دارای سیستم‌های انگیختگی متفاوتی هستند که سیستم برخواستن از خواب آنها را کنترل می‌کند.
تجربه قرار گیری در آستانه مرگ طوری است که فرد پس از وارد شدن به این حالت در وضعیتی خطرناک در عالمی پر از نور قرار گرفته و روح از بدنی جدا می‌شود برای درک این مساله دانشمندان 55 نفر از افرادی که تجربه قرار گیری در آستانه مرگ را داشتند با 55 نفر که تجربه قرار گیری در این حرکت را نداشته‌اند مقایسه کردند و در پی نتایج این بررسی‌ها دریافتند گروه اول دارای سیستم برخواستن از خواب بودند که حرکات سریع چشم سبب برگشت به حالت عادی و دنیای بیرون از خواب شده بود.
یکی از مثال‌هایی که برای حرکات سریع چشم می‌توان بیان کرد این است که یک دفعه از خواب بیدار شده و احساس کنید ضعف عضلانی دارید و قادر به حرکت نیستید.
در پی آزمایشات مشخص شد 64 درصد از افرادی که تجربه قرار گیری در آستانه مرگ را داشتند دارای سیستم Rem یا حرکت سریع چشم بودند و این تعداد با 24 درصد از افرادی که داری چنین سیستم نبودند مقایسه شده‌اند و نتایج حاکی از آن است ارتباط مستقیمی بین وجود سیستم Rem و احتمال تجربه قرار گیری در آستانه مرگ وجود دارد.

hamidak
06-05-2006, 18:52
پرنس جون من هم خيلي دنبال اينم كه بتونم با تمركز اجسام رو حركت بدم ولي خيلي بايد زحمت بكشي از نظر من بهترين و كوتاهترين راهها انجام مديتيشن هاي مخصوص رسيدن به اين خصوصيات و يا استفاده از خودهيپنوتيزم براي فعال كردن قدرتهاي دروني كه البته با توجه به گفته هاي سوشيانت اولي بهتره ولي من تا حالا مديتيشني در رابطه با اين موضوعات پيدا نكردم .



درمورد اون خبري كه گفتي يعني من قبلا مرگو تجربه كردم؟؟؟
من چيزي به ياد ندارم.
خطرناك ترين اتفاقي كه در طول عمرم برام افتاده تصادفي بود كه اونم در هفت سالگيم اتفاق افتاد كه مادرم چهارتا از مهره هاي گردنش آسيب ديد. و اين مال خيلي وقت پيشه البته من زياد آسيب نديدم فقط دستم آسيب ديد.
در مورد اين تجارب هم بايد بگم كه من از زمان 5-6 سالگي اينطوريم اما تو اين سالهاي اخير جدي تر شده .
وقتي هم كه ميخوام به حالت عادي برگردم دقيقا بايد به سرعت چشممو باز كنم وگرنه براي مدتي تو اون حالت ميمونم.

پرنس
06-05-2006, 21:03
حمید جون ممنون اگه کمدیتیشنی در این مورد پیدا کردی ممنون میشم برای منم بذاری

راستی من نگفتم که شما تجربه نزدیک به مرگ داشتید من فقط این خبرو دیدم گذاشتم
ممنون

Soshiant
06-05-2006, 21:37
سلام به همه دوستان
من این همه مدت آرزو به دل موندم که کسی به جز من این جا چیزی بذاره ولی نشد تا این که سر و کله شما پیدا شد
تا حالا که پرنس جان و مریم خانوم و مخصوصا اقا حمید که کولاک کرده مطلب گذاشتند
امید وارم اگر روزی من نتونستم بیام و مطلب بذارم این تاپیک باز به وسیله دوستان خوبی مثل شما عزیزان سال های سال پابرجا باشه و حتی بعد از شما توسط افراد دیگه که روزی این جا به وسیله شما با این علوم اشنا شدن در سایت های مختلف ادامه پیدا کنه
در مورد تله پاتی
روشی برای خواندن افکار یا حد اکثر القا افکار
این روش به نظر من چندان مفید نیست و بیشتر از مفید بودن جنبه نمایشی داره
اگر تله پاتی به وسیله تلقین انجام بشه فاصله در اون نقش داره و برد زیادی نداره ولی تله پاتی که به روش های تصویر سازی ذهنی انجام میشه فاصله مهم نیست
تله پاتی به هر صورت که انجام بشه زمانی برای ارسال و دریافت اون لازم نیست به جز زمان کوتاهی که در مغز تجزیه و تحلیل میشه
تله پاتی هم از جمله کار هایی هست که توسط چاکرای 6 انجام میشه
در ابتدا تله پاتی وقتی اتفاق میفته که فرد اصلا انتظار نداره و وقتی که سعی به این کار میکنه اکثرا موفق نمیشه تا زمانی که یاد بگیره چه طور ذهنشو برای تله پاتی اماده کنه
وقتب کسی تله پاتی میکند یعنی فکر افراد را میخواند ولی نمیشود فکر را منتقل کرد مگر توسط افراد خاص
بنا بر این اگر میخواهید با ذهنتون کسی را اگاه کنید لازم هست تا ان شخص خود نیز دارای این قدرت و استعداد باشد
افرادی هستند که میتوانند فکر دیگران را کنترل کنند ولی این کار جزو جادوی سیاه قرار میگیره چون هیچ کس اجازه اونو نداره
خواندن بی اجازه فکر افراد هم مشمول قانون کارما میشود و به نظر من تله پاتی فقط به درد نمایش میخوره
اگر چاکرای 6 یا 7 شما به اندازه کافی قدرتمند بشوند خود به خود در صورت لزوم شما را از حوادث میرهانند یا اطلاع میدهند و نیازی به تله پاتی که هم کارما دارد و تجاوز به حریم شخصی بقیه هست نیست
با تله پاتی نمیشود اجسام را حرکت داد و برای این کار نیاز به علم دیگری به نام تله کینز هست
با هیپنوتیزم میشود تله پاتی ایجاد کرد ولی تله کینز نه مگر این که خود شخص این قدرت را داشته باشد ولی نمیشود انرا به هیپنوتیزم نسبت داد
پیشنهاد میکنم برای رسیدن به خواسته های خود کمی واقع بین تر باشید
کسانی که فوق لیسانس متافیزیک هم دارند نمیتوانند تله کینز بکنند که چه برسه به شما
برای امزش هوشیاری در رویا فکر میکنم توی سایت های دیگه به زبان فارسیش هم باشه ولی من فرصت خوندن این سایت هارو ندارم برای همین اگر این روش ها دیدید این جا بذارید که من هم مجبور نشم کلی تایپ کنم
برای این کار شما فقط به یک دفترچه نیاز دارید که خواب هاتون توش بنویسید و چند تکنیک ساده که چند ثانیه بیشتر طول نمیکشه
فعلا شما باید دفتر چتونو اماده کنید یا اگر میخواهید کسی به اون دسترسی نداشته باشه میتونید از برنامه های یاداشت خاطرات استفاده کنید که چون در محیط کامپیوتر هست و با پسورد محافظت میشه کسی نمیتونه به اون دست رسی داشته باشه
بهتره خواب هاتونو برای انسان های منفی و کسانی که شما مسخره میکنند تعریف نکنید و برای همین اگر توی اینترنت هم نباشه بهتره
از امشب کار شما اینه که قبل از خواب با خودتون تکرار میکنید (من خواب هامو یادم میمونه.......)
و بعد از چند ثانیه مکث دباره تکرار کنید و این کارو تا زمانی که خواب میرید ادامه بدید
فکرتونو با این کار ها مشغول نکنید به صورتی خواب هم از سرتون بپره خیلی راحت فقط تکرار کنید
هر وقت که از خواب بیدار شدید خواب هایی که هنوز یادتون هست هر چه سریع تر یاداشت کنید
حداقل 4 خودکار با 4 رنگ مختلف هم بخرید تا بعد بقیه این روشو بگم
تمرین امشبتون یادتون نره نوشتن هم یادتون نره
این که فقط به یاد بیارید کافی نیست حتما بنویسید بعدا با این نوشته ها کار داریم
باز هم تکرار میکنم اگر این روش هارو در جایی دیگه دیدید این جا بذارید تا من این قدر تایپ نکنم
ممنون

پرنس
06-05-2006, 21:57
سوشیانت جان ممنون
اما در مورد آگاهی دی خواب ابن جور که شما گفتی پیدا نکردم فقط اینو پیدا کردم



از من خواسته بودید در مورد آگاهی در خواب بنویسم. خوب آگاهی در خواب یه مسئله ای است که به تمرین زیاد نیاز داره و اینطوری نیست که با یک شب تمرین به نتیجه برسید.

این روشی که من اینجا نوشتم خیلی ساده است و مطمئن باشید صد در صد جواب میده پس شروع می کنیم.

شب که به رختخواب می روید زیاد خسته نباشید تا بتونید تمرین رو بخوبی انجام بدید.

1- بدنتان را کاملا ریلکس کنید از نوک انگشتان پا تا سر همه اجزای بدن مخصوصا روی کمر و شانه ها و اجزای صورت بسیار دقت کنید که بخوبی شل شود ( مثلا بگویید انگشتان پای راست من شل و شل تر می شود)

2- وقتی احساس کردید به حالت ریلکس رفتید سعی کنید تا می تونید حالت ریلکستان را عمیق و عمیق تر کنید با خود بگویید من کاملا در آرامشم . من به ریلکس عمیقی فرو می روم .

3- سپس جریان انرژی را در وجود خودتان حس کنید که از پاها به سمت سرتون می ره فقط احساسش کنید و وقتی تونستید اونو احساس کنید ( یه احساس خیلی جزئی هم کافیه) اونو از پاها و دست ها جمع کنید و به سمت قفسه سینه ببرید . بعد به آرامی جریان انرژی را به سمت پاها و دست ها برگردونید.

4- در این مرحله شما در یک ریلکسیشن بسیار عمیق هستید حالا می توانید تلقین ها را شروع کنید:

من امشب در خواب آگاه می شوم.

من حتما در خواب آگاهی ام را بدست می آورم .

یا اینکه مثلا بگوئید من بادیدن کفشهایم ( یا هر چیز دیگری که زیاد با اون سرو کار دارید ) در خواب آگاه می شوم. واز همه مهمتر اینکه اگر من چیز غیر عادی در خواب دیدم مثلا اوج گرفتن از سطح زمین یا با سرعت خیلی زیاد حرکت کردن (یا کلا هر چیزی که در دنیای مادی اتفاق نمی افتد) حتما آگاه می شوم.

تلقین ها را به همین ترتیب ادامه دهید و آنقدر تکرار کنید تا خوابتون ببره.

مطمئن باشید با این تمرین حتما آگاهیتان را در خواب بدست می آورید. البته نباید انتظار داشته باشید که همان دفعه اول به نتیجه برسید ولی اگر هم رسیدید تعجب نکنید.

این بستگی به خود فرد داره که واقعا بخواهد به نتیجه برسد و هر گونه شک و شبهه را کنار بگذارد.

معمولا اولین بارهایی که در خواب آگاه می شوید چند ثانیه ای بیشتر طول نمی کشه و سریع بیدار می شوید ولی با تمرین می تونید کنترل رویاهاتون را در دست بگیرید و به هر جایی که خواستید بروید.

ممکنه در یکی از تجربه های آگاهی در خواب برونفکنی کالبد اختری را هم تجربه کنید.

موفق باشید.

EhsanHF
07-05-2006, 03:10
سلام به دوستان همیشه آن لاین !
بابا شما که ظرف این چند روز کاترینا راه انداختید ! بعد از چند روز اومدم و یک دفعه دیدم که 6 صفحه زیاد شده ! سرم یک دودی کرد که بیا و ببین .
همگی خسته نباشید .

hamidak
07-05-2006, 06:34
بچه ها همگي ممنون سوشيانت جان يه سري چيزا رو من اصلا غلط فكر مي كردم ولي شما خيلي خوب توضيح دادين و من خيلي چيزا گرفتم ممنون

hamidak
07-05-2006, 06:39
بچه ها من تصميممو گرفتم ديگه اگه ايندفعه در خواب آگاه بشم با تلقينات از زمين فاصله ميگيرم خيلي خطر داشته باشه فوقش ميميرم ديگه . ولي از اون شبي كه يه چيزي مثل جاروبرقي داشت بدنمو ميمكيد ديگه هيجان دارم كه دوباره برم بالا.
فقط تنها مشكلي كه هست تو خواب بيدار نميشم.
آهان راستي من اون شب كه اينطوري شدم اين تمريني رو كه پرنس جون نوشته رو تو يه سايت خونده بودم و در حين انجام تمرين خوابم برد وقتي خوابم برد اينطوري شدم.

hamidak
07-05-2006, 06:42
سلام به دوستان همیشه آن لاین !
بابا شما که ظرف این چند روز کاترینا راه انداختید ! بعد از چند روز اومدم و یک دفعه دیدم که 6 صفحه زیاد شده ! سرم یک دودی کرد که بیا و ببین .
همگی خسته نباشید .
احسان جان خوشحال ميشيم كه شما هم مشاركت كنيد تا ما هم چيزاي زيادي از شما ياد بگيريم

رضا حاجي زاده
07-05-2006, 10:43
با سلام خدمت دوستان
من همين اول يه خسته نباشيد مي گم به همه بچه ها خوب اين انجمن مخصوصا همين بروبچ ماوراطبيعه
اقا مارو هم تو جمع دوستانتون راه ميديد :happy:
گناه دارم
خوب منم ژايه سعي مي كنم از مطالب خيلي خوبتون استفاده بكنم :tongue:

bb
07-05-2006, 10:59
سلام دوستان عزیز و جادوگر من
من تازه متوجه این تاپیک شدم خیلی جالبه و خیلی خوشم اومد امیدوارم موفق باشید.
اگه کسی تمام مطالب این تاپیک رو از صفحه 10 به بعد کاملا خونده لطفا موضوع این صفحات رو به طور خلاصه بگه چی بوده چون من فقط تا صفحه 10 رو دیدم.

hamidak
07-05-2006, 12:35
رضا جان خوش اومدي اميدوارم موفق باشي

بي بي جان عمر ما كوتاه است و صفحات بلند
فكر كنم خودت بخوني بهتر باشه

------------------------------------------------------------
آيدي مدير وبلاگ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :

omoridi

رضا حاجي زاده
07-05-2006, 13:40
با سلام
بی بی جان تو این تاپیک ها بیشتر روی مبحث چاکراها و اثرات اون بحث شده کمی هم درمورد مکاتبی که به دنبال مسائل ماوراطبیعه هستند بحث به عمل اومده
مباحث خیلی جالبی اومده :laughing:

bb
07-05-2006, 14:11
لطفا یک خورده ی کوچولو هم از روح و اینکه چی هستش صحبت کنید.
در ضمن واقعا اون قسمتی که به سجده ربط داشت جالب بود . مرسی

رضا حاجي زاده
07-05-2006, 14:24
با سلام
دوست عزیز شما اگه می تونید از کتاب انسان روح از نه جسداستفاده بکنيد
من خیلی وقته دیگ
ه به مباحث روح و جن نپرداختم واطلاعاتم درحدتوضیحی اونم مختصرولی فکر می کنم این کتاب بهترین راه وچاره واسه علاقه شما باشه :rolleye: :biggrin:

bb
07-05-2006, 14:35
maryam1987 جان
سلام
در صورت امکان یه تاپیک با عنوان تجربه نزدیک به مرگ راه بیندازید که کسانی که قبلا مردن و زنده شدن یا تا مراحلی پیش رفتن در اونجا بحث کنن .

maryam1987
07-05-2006, 16:00
آقا رضا و بي بي اول از همه ورودتونو به اين تايپيك خوش آمد ميگم

دوم اينكه باشه يه تايپيكم با اين عنوان راه ميندازيم , ببينيم كسي تحويل ميگيره يا نه...ولي تجربه نزديك به مرگ خيلي كم اتفاق ميوفته.

رضا حاجي زاده
07-05-2006, 16:14
با سلام دوست عزيز
اگه دنبال کسائي هستيدکه تجربه مرگ واقعي رو دارند
یه کم سخته
نمی دونم تو این انجمن همچین کسائی هستند یا نه :rolleye:
اگر پیدا کرديد به منم خبر بدید :blush:

Soshiant
07-05-2006, 21:06
سلام به همه دوستان خودم
به 2تا دوست گرامی اقا رضا و بی بی هم که تازه اومدن این جا خوش امد میگم
چرا از کسی صدا در نمیاد هان
تمرین هاتونو انجام دادید؟
خواب هاتونو یاداشت کردید یا تنبلی کردید هان
شیطونی نکنید ها . من تا شما نگید که این کار هارو انجام دادید بقیشو نمیگم
چون تا وقتی که حد اقل به اندازه یک صفحه خواب نوشتن برای هر خواب یادتون نمونه بقیه تمرین ها زیاد فایده نداره
الکی نگید نوشتید ها واقعا برید بنویسید
این دیگه از همه روش ها ساده تره و اثرش هم بهتر معلوم میشه
منتظر میمونم تا بیاید بگید که انجام دادید و خواب هاتون زیاد شده عجله ای هم نیست چون اولش چند شبی طول میکشه
در مورد روح هم که پرسیدید
روح کالبد های زیادی داره که توی هر عالم با یک کالبد از جنس همون عالم سیر میکنه مثلا در عالم مادی با جسم مادی و در عالم اثیری با کالبد اثیری و همین طور تا بالا تا زمانی که بتونه همه کالبد هاشو از دست بده
همه این سختی ها روح تحمل میکنه و درس های این دنیا یاد میگیره تا به اون مرحله برسه انشا الله ما هم که به اون مرحله برسیم میفهمیم ولی برای بقیه قابل گفتن نیست چون هر روحی باید خودش به اون مرحله برسه و درک کنه
موفق باشید

رضا حاجي زاده
07-05-2006, 21:26
با سلام خدمت دوست عزیز HolySooshiant
دوست عزیز خوبید
حال و احوالتون؟
اینجا دوستی ها مثل اتیش تنور نونوائی گرمه :laughing:
وای سوختم :rolleye:


اقا من مدت4.5 سال به خاطر این که ورزش زرمی کار می کردم با یوگا هم آشنا بودم
رشته تحصیلی ام جوری منو بار اورده که به همه چی علاقه دارم.
من چند مت تمرینات هاتا پوگا رو برای بیدا رسازی چاکرا های بدنم انجام دادم
ولی متاسفانه تمربناتم درحد همون چاکرای اول ادامه داشت.
اونم به خاطر این که استاد ی نداشتم می ترسیدم راه رو اشتباه برم
واسه همین گذاشتم کنار
حالا بعد از وارد شدن به دانشگاه من ورزش و مخصوصا یوگا رو کنار گذاشتم
ولی دچار چند مشکل شدم
اونم موقعه خواب
اکثر وفت ها وقتی می خوام چرت بزنم مثلا سرم روی کتاب می بینم که می تونم کتاب رو ببینم
توی خواب اکثروقت ها دچار یه نوع وحشت میشم
خیلی کم دچار خفه گی میشم
همیشه موقع خواب صدای وزوز شدید توی گوشمه
بعضی وقت ها احساس می کنم توی یه اقیانوس دارم شنا می کنم
نمی دونم این مشکلاتم از کجا ناشی می شند
اگه میشه یه راهنمائی ام بکنید :blush:
خیلی گلی ائید :biggrin:

hamidak
07-05-2006, 21:36
سوشيانت جان و مريم خانم چقدر دير به دير سر ميزنيد .
متاسفانه همچنان منتظرم تا به اون حالت برسم ولي...

hamidak
07-05-2006, 21:37
من يه تاپيك باز ميكنم كساني كه در خواب بيدار ميشوند
تا هم كساني كه تجربه ي نزديك به مرگ داشتن و هم كساني كه مثل من هستن اونجا گفتگو كنن

Soshiant
07-05-2006, 22:00
رضا جان اون قسمت نفهمیدم وقتی خوابی چیمیبینی و با چه وضوح
این که احساس میکنی که توی اقیانوس هستی هم خیلی خوبه
دچار خفه گی هم میشه بگی دقیقا کی یعنی وقتی داری خواب میری یا وقتی خواب میبینی
احساس هول شودنت هم که انشا الله با انجام تمرین ها کم کم از بین میره و مشکلی نیست
-----------------
حمید جان مگه چند نفر امکان داره تجربه نزدیک به مرگ داشته باشند و بعد چه قدر احتمال داره که بیان تو اینترنت و تاپیک شمارو ببینند و بعد چه قدر احتمال داره که بخواهند تجربیاتشونو اون جا بنویسند
بعدش هم این جوری مطالب پراکنده میشن و خوندنشون هم سخت میشه و کم کم انجمن متفرقه تبدیل به جادوگر خونه میشه که
اسرار ماورا - علوم غریبه - تجربیات نزدیک به مرگ - ........و بعدش هم خدا میدونه
البته هر جور دوست دارید

maryam1987
07-05-2006, 22:36
بي بي جان , من فكر ميكنم اگه توي همين تايپيك افراد تجربشونو مطرح كنند بهتره چون عنوان اين تايپيك اسراره ماورا هست و چون تجربه نزديك به مرگ خيلي كم اتفاق ميوفته ,اگه تجربه ي من رو هم خونديد اون تجربه ي نزديك به مرگ نبود اون هوشياري در رويا بود كه به پرواز روح منجر شده بود

maryam1987
07-05-2006, 23:19
سلام
آقا سوشيانت من از ديشب يه دفتر با 4 رنگ خودكارو آماده كردم و تمرين رو انجام دادم ولي صبح هر چي قكر كردم خوابهام يادم نيومد,من معمولا خوابهام يادم مي مونه ولي حالا كه ميخوام به يادم بيارم به يادم نيومد,اميدوارم كه فردا اين اتفاق نيوفته

راستي من اين تمرينات رو همراه خواهرم انجام ميديم,خواهرم هم تو جريان اين تايپيك بوده , خواهرم به همه ي بچه هاي تايپيك سلام رسوند


آقا حميد ما دير نميايم شما خيلي فعالي

رضا حاجي زاده
08-05-2006, 09:23
با سلام
خوب من وقتی دارم به خواب می رم
بعضی وقت ها وسط خواب یه هو احساس می کن یکیث دراه خفم می کنه البته من فقط یه لحظه می ترسم
بعدش مثل اینکه تو درون خودم زندانی شدم
تنها کاری که می تونم بکنم اینکه به خودم بگم اروم باش همین :blink:

پرنس
08-05-2006, 10:25
سوشیانت جون می هر چی تلاش می کنم یه خط بیشتر یادم نمونده
فکر نکنم هیچوقت به یه صفحه برسه

Soshiant
08-05-2006, 15:37
سلام به همه
مریم خانوم این خیلی خوب هست که شما این کار ها را با خواهرتون انجام میدید و باعث میشه هردوی شما بهتر پیشرفت کنید
این که خوابتون یادتون نمونده میتونه دلایل مختلفی داشته باشه که مهم تر از همه میتونه این باشه که شما برای این کار زیادی هیجان داشتید و ناخوداگاه شما با ایجاد تغییرات در شما مخالفت میکنه چون ناخوداگاه همیشه تمایل به حفظ حالت موجود داره
با انجام تمرینات کم کم ناخوداگاهتون هم عادت میکنه و دست از لج بازی برمیداره
درضمن شما باید ارتباط با نا خوداگاهتون هم بهتر کنید
----------------------
رضا جان به نظر میرسه شما وقتی کاملا خواب هستید احساس خفه گی میکنید یعنی خواب میبینید
این حالت مربوط به خروجروح از بدن نیست و شاید دلیلی مثل فشار های روحی و استرس در طول روز باشه و اگر زیاد اتفاق میفته و وقتی اتفاق افتاد شما از خواب بیدارنمیشید میتونید بعدا برای هشیاری در رویا از اون استفاده کنید
----------------------
پرنس جان انتظار معجزه نداشته باش شما تازه این کار شروع کردید و نیازمند زمان هستید
به شما قول میدم اگر ادامه بدید یک روز خودتون همین جا بنویسید که اینقدر زیاد خواب دیدید که قابل نوشتن نیست
اگر هم خواب میبینید ولی زود فراموش میکنید یا صبح ها فرصت نوشتن ندارید میتونید از ضبط صوت یا کول دیسک هایی که میتونند صداتونو ضبط کنند استفاده کنید وبعدا سر فرصت اون ها را بنویسید

Soshiant
08-05-2006, 15:39
راستی حمید چرا امروز نا پیداست

maryam1987
08-05-2006, 22:36
سلام

آقاي سوشيانت من امروز خوابهام يادم موند و نوشيم , اينكه گفتيد باید ارتباطم رو با نا خوداگاهم بهتر کنم يعني چي ؟

hamidak
09-05-2006, 04:24
راستی حمید چرا امروز نا پیداست
آخه وقتي ميبينم كاري ندارم ديگه نميام چون ديگه سايت و مطلبي ندارم

hamidak
09-05-2006, 04:36
سلام

آقاي سوشيانت من امروز خوابهام يادم موند و نوشيم , اينكه گفتيد باید ارتباطم رو با نا خوداگاهم بهتر کنم يعني چي ؟
اين خيلي خوبه موفق باشي
من فكر ميكنم يعني اينكه بايد بتونيد كاري كنيد كه ضمير ناخودآگاهتون نسبت به حرفهايي كه بهش ميزنيد يك مقدار تلقين پذير بشه مانند خود هيپنوتيزم ولي نه به اون صورت فقط طوري كه با آرام كردن جسم يا ريلكسيشن بتونيد تلقينات رو به راحتي به ضمير ناخوداگاهتون القا كنيد
موفق باشين

Soshiant
09-05-2006, 09:59
حمید جان اینو چی خوندی یانه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر نخوندی همشو یک روزه نخون بذار چند روز سرگرم باشی که دباره غیبت نزنه
-------------
مریم خانوم ناخود اگاه مثل یک ماشین خیلی قوی میمونه ولی تنها کاری که میخواهد انجام بده کار هایی هست که به اون عادت کرده و با هر تغییری مخالفت میکنه چون از تغییر میترسه و چون قدرتش خیلی بیشتر از این حرف ها هست اگر بلد نباشید چه طور اونو به کار بگیرید هیچ وقت موفق نمیشید چون زور اون بیشتره
برای این کار باید روش های ارتباط با نا خوداگاه بلد باشید و مطالب خیلی کوچک و ساده میتونند خیلی موثر باشند مثلا شما باید بدونید اگر میخاید یک فکر ازار دهنده از سرتون بیرون کنید مستقیما نمیتونید این کارو انجام بدید چون فکر شما مثل یک طناب هست و نمیتونید با طناب چیزی هول بدید فقط میتونید به طرف خودتون بکشید برای همین باید شما به جای هل دادن افکار منفی افکار مثبت به طرف خودتون بکشید تا جایگزین افکار منفی بشه
این یک نکته ساده برای ارتباط با نا خوداگاه بود
هرچی بیشتر ناخود اگاهتونو مجبور به تغییر کنید در مقابل تغییرات کم تر مقاومت میکنه
ناخوداگاه یک ارباب بد و یک خادم عالی هست پس اونو خادم خودتون کنید
روش هاش هم که میدونید از کجا پیدا کنید از کتاب های انتونی رابینز
همه روش های اون خوبه ولی به نظر من حتما روش تصویرسازی ذهنی یادبگیرید
-----------------
نکته دیگه برای این که خواب هاتون یادتون بمونه اینه که در طول روز حواستونو خوب جمع کنید و حواستون به کار هایی که میکنید باشه این کار هم انرژی شخصی شما را به صورت قابل توجهی زیاد میکنه و هم این که وقتی تمرین های هوشیاری در رویا را شروع کردیم خیلی کمکتون میکنه چون وقتی در طول روز حواستون جای دیگه باشه انگار در طول روز هم خواب هستید حالا چه طور انتظار دارید در خواب حواستون جمع بشه و بفهمید که خواب هستید

aliali1262
09-05-2006, 12:33
با سرچ گوگل به تاپيك جادوگري واز اونجا به اينجا رسيدم
تمام 31 صفحه را هم خواندم
مبنا رو بر نوشته طرف قرار دادم و نه اواتور و قصه و...
در اين بين كساني بودند كه با قدمهاي كوچولو پا در راهي گذاشتند كه كنجكاويشان اونها رو چون برگي در مسير تند باد هر لحظه به سمتي مي غلطوند بعضيها هم رهگذر و بادي و هيچ ...
و اما ....
قطب اين همه منو اينجا نگه داشته تا ببينم چقدر از اين قله اي كه از آب زده بيرون تو آب
تو جمعي كه من هم شركت داشتم با انگشت اشاره وبا ذكر شروع كننده شخص دراز كشيده اي در هوا معلق ماند ...ووو
با فيزيك نمي خونه ولي من شاهدش بودم
كتاب هاي زيادي خوندم كه در حسرتم مثل اين نقطه پرگار جمع ،به زلالي به خاطر بيارم و بنويسم...
ولي افسوس ....
قدمام كوچيك بود... اون قديما ، سنگين شدم ، نشستم ، نظاره مي كنم ، گوش مي سپارم
شايد كه روشن شوم
انشاالله...

hamidak
10-05-2006, 01:12
حمید جان اینو چی خوندی یانه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر نخوندی همشو یک روزه نخون بذار چند روز سرگرم باشی که دباره غیبت نزنه
-------------
مریم خانوم ناخود اگاه مثل یک ماشین خیلی قوی میمونه ولی تنها کاری که میخواهد انجام بده کار هایی هست که به اون عادت کرده و با هر تغییری مخالفت میکنه چون از تغییر میترسه و چون قدرتش خیلی بیشتر از این حرف ها هست اگر بلد نباشید چه طور اونو به کار بگیرید هیچ وقت موفق نمیشید چون زور اون بیشتره
برای این کار باید روش های ارتباط با نا خوداگاه بلد باشید و مطالب خیلی کوچک و ساده میتونند خیلی موثر باشند مثلا شما باید بدونید اگر میخاید یک فکر ازار دهنده از سرتون بیرون کنید مستقیما نمیتونید این کارو انجام بدید چون فکر شما مثل یک طناب هست و نمیتونید با طناب چیزی هول بدید فقط میتونید به طرف خودتون بکشید برای همین باید شما به جای هل دادن افکار منفی افکار مثبت به طرف خودتون بکشید تا جایگزین افکار منفی بشه
این یک نکته ساده برای ارتباط با نا خوداگاه بود
هرچی بیشتر ناخود اگاهتونو مجبور به تغییر کنید در مقابل تغییرات کم تر مقاومت میکنه
ناخوداگاه یک ارباب بد و یک خادم عالی هست پس اونو خادم خودتون کنید
روش هاش هم که میدونید از کجا پیدا کنید از کتاب های انتونی رابینز
همه روش های اون خوبه ولی به نظر من حتما روش تصویرسازی ذهنی یادبگیرید
-----------------
نکته دیگه برای این که خواب هاتون یادتون بمونه اینه که در طول روز حواستونو خوب جمع کنید و حواستون به کار هایی که میکنید باشه این کار هم انرژی شخصی شما را به صورت قابل توجهی زیاد میکنه و هم این که وقتی تمرین های هوشیاری در رویا را شروع کردیم خیلی کمکتون میکنه چون وقتی در طول روز حواستون جای دیگه باشه انگار در طول روز هم خواب هستید حالا چه طور انتظار دارید در خواب حواستون جمع بشه و بفهمید که خواب هستید
سوشيانت جان مرسي نخونده بودم ولي ميخونم
دوباره به اون حالت رسيدم ولي باور كن خيلي ترسناكه بايد جاي من باشين تا بفهمين چي ميگم بدنم يهو مكيده ميشه و سوزن سوزن ميشه ادامه ندادم خيلي ترسيدم همين دو دقيقه پيش بود.

shahrad
10-05-2006, 01:52
دوستان هر سیوالی راجع به اکنکار دارند یا اطلاعاتی راجع به اکنکار میخواهند بدست اورند میتونن از سایت زیر استفاده کنن بخش forum
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برکت باشد

Soshiant
10-05-2006, 10:28
aliali1262 عزیز خوش امدی امید وارم موفق باشی
حمید جون نترس عادت میکنی فقط همین احساس هم که نیست امکان داره هزار جور احساس عجیب پیدا کنی
مثلا از جسمت امودی پایین و توی زمین حل شوی یا توی یک گهواره بسیار بسیار بزرگ داری تاب میخوری یا هزار جور دیگه
این ها تازه اولشه تمرین هارو ادامه بده کم کم برات عادی میشه ترست میریزه
تمرین های هشیاری در رویا هم انجام بده
---------------------
خوب دوستان نوشتن خواب هاتون به کجا رسید و چند صفحه شد
-------------------
به به استاد بزرگ اکنکار اقا shahrad
تاپیک سراسر ظلالت مارا با قدوم مبارکتون منور فرمودید
از لینکی که دادید سپاس گذارم
دیگه از ما دلگیر که نیستی عزیز
به غیر از علومی مثا احضار روح و تسخیر جن و علم جفر و مشابه این ها دوستانی که پیرو مکاتبی مثل یوگا - اکنکار - ذن و....هستند میتونند بیان و این جا روش ها و دیدگاه های خودشونو بنویسند ولی خوب امکان داره خیلی ها با اون ها موافق نباشند در این صورت ناراحت نشن به عقاید بقیه هم توهین نکنند
برکت باشد

hamidak
10-05-2006, 10:48
aliali1262 عزیز خوش امدی امید وارم موفق باشی
حمید جون نترس عادت میکنی فقط همین احساس هم که نیست امکان داره هزار جور احساس عجیب پیدا کنی
مثلا از جسمت امودی پایین و توی زمین حل شوی یا توی یک گهواره بسیار بسیار بزرگ داری تاب میخوری یا هزار جور دیگه
این ها تازه اولشه تمرین هارو ادامه بده کم کم برات عادی میشه ترست میریزه
تمرین های هشیاری در رویا هم انجام بده
---------------------
خوب دوستان نوشتن خواب هاتون به کجا رسید و چند صفحه شد
-------------------
به به استاد بزرگ اکنکار اقا shahrad
تاپیک سراسر ظلالت مارا با قدوم مبارکتون منور فرمودید
از لینکی که دادید سپاس گذارم
دیگه از ما دلگیر که نیستی عزیز
به غیر از علومی مثا احضار روح و تسخیر جن و علم جفر و مشابه این ها دوستانی که پیرو مکاتبی مثل یوگا - اکنکار - ذن و....هستند میتونند بیان و این جا روش ها و دیدگاه های خودشونو بنویسند ولی خوب امکان داره خیلی ها با اون ها موافق نباشند در این صورت ناراحت نشن به عقاید بقیه هم توهین نکنند
برکت باشد
باور كن خيلي وحشتناكه خيلي تا ميام به اين فكر كنم كه يه مقدار از زمين فاصله بگيرم (فقط ميخوام فكر كنم ) اون حال شروع ميشه وحشت كرده بودم تا صبح نخوابيدم گفتم شايد دوباره اونطوري بشم.
تا جايي كه ميتونم سعيمو ميكنم من تصميم جدي گرفته بودم كه ادامه بدم ولي واقعا آرزو ميكردم كه سريع بيدار شم
----------------------------
شهراد جان خيلي سايت خوبي بود مخصوصا قسمت رويابيني اون


موفقيت براي همه

shahrad
11-05-2006, 02:25
ما مخلصیم اقا و در خدمت
ما از این غلطها نمیکنیم که استاد اکنکار باشیم .البته من به هیچ شخص یا تفکری تعصب ندارم و اصولا همون طور که همه ما میدونیم تعصب به هر چیزی نکوهیده میباشد
ولی تعجب میکنم سوشیانت خان که مولوی رو یک اخوند متعصب میدونی دیگه مولانا رو که همه دنیا قبول دارند البته شمس تبریزی
که استاد مولاناست یکی از بزرگترین استادان اک در تاریخ میباشد که ایشان در طبقات دیگر هستی وظیفه کمک و راهنمایی روحهای
در جستجوی حقیقت را عهده دار هستند
دوستان توجه داشته باشند که اصولا خارج کردن روح از بدن,هیپنوتیزم,انرژی درمانی ,غیب گویی اصلا غیب کردن خود یا احضار روح
را به چه منظور میخواهند بیاموزند ؟ایا شما را به حقیقت نزدیک میکند یا خدای نکرده دور؟با کمی تمرین و مطالعه همه این علوم را میتونید یاد بگیرید ولی بعدش چی؟قانون عمل و عکس العمل یا همون قانون کارما را فراموش نکنیم که بعضی اعمالی که ما بدون اگاهی انجام میدهیم برگشت سختی بسوی ما دارند و تنها کسی هم که بار عکس العمل را باید بدوش بکشد ما هستیم و لاغیر
برکت باشد

hamidak
11-05-2006, 03:45
شهراد جان كسي اگه بخواد با استفاده از اين نيرو ها اشخاصي رو كه خيلي كثيف هستن و كلاهبردار و... هستن رو گير بندازه چي؟
چون من يكي از اهدافم اينه

Soshiant
11-05-2006, 10:36
سلام اقا شهراد
من نگفتم مولوی ادم بدی بوده بلکه یک عارف بوده ولی یک سنی بسیار متعصب هم بوده
در مورد این که در عوالم دیگه کجا هستند و چه میکنند هم زیاد خوندم واینکه استاد اکنکار هستند ولی چیزی که طرفداران اکنکار میگن مهم نیست مهم اینه که مولوی در کتاب های خودش چی نوشته
اون اکیست نبوده بلکه یک مسلمان سرسخت بوده و همون طور که گفتم بیشترین نامی که در اشعارش هست یکی از نام های پیامبر هست یعنی مصطفی
ولی این که مولوی چه دینی داشت برای من مهم نیست فقط این برام مهم هست که هر کس با هر دین و مذهبی میتونه یک عارف کامل و واقعی بشه ولازم نیست حتما اکیست یا مسلمان بودچیزی که الان طرفداران اکنکار بر اون پافشاری میکنند که تنها راه رسیدن به خدا اکنکار هست
الان هر اکیستی که یک حلقه وصل به قول خودش گرفته ادعا میکنه که مقام اون از همه پیامبران بالاتره این هم دیدم که گفتم
یکم انصاف داشته باشید حد اقل اون استادانشون میگن که طرفداران و پیروان پیامبران تا عالم 4 میرن حالا پیامبرشون اندازه یک حلقه هم وصل نداره
یا نگفتید که چرا به الله کلنیران جان گفتند
شاید کسی مسلمون باشه برای خدا شرک بیاره و یا اصلا شیطان پرست باشه ولی کسی حق نداره به این دلیل الله شیطان بدونه همون طور که اگر اکیستی در عمل شیطان پرست باشه نمیشه گفت که سوگماد شیطان هست این کار بسیار زشتی هست
سوال من در مورد کلمه حقیقت و شریعت هم جواب ندادید
باز هم تکرار میکنم هیچ راه خاصی تنها راه رسیدن به خدا نیست شاید شما با اکنکار به خدا برسید و مولوی با اسلام ولی وقتی به حقیقت رسیدید دیگه این حرف ها که چه کسی با چه مکتبی به خدارسیده مهم نیست
دیگه اون عارف نمیاد بگه شما اگر پیرو اکنکار یا اسلام بودید من به شما کمک میکنم اگر نبودید نمیکنم و من استاد اکنکار یا اسلام هستم چون خودم با اون روش به خدارسیدم
اون عارف دیگه وسیله ای شده برای خدا و خدا برای همه شریعت ها و طریقت ها و همه موجودات هست و هر وقت که وقتش بشه به وسیله هر عارفی که نقش مجرا بازی میکنه بدون این که روش رسیدن به خدای عارف مهم باشه افرادی که سعی در شناخت خدا دارند راهنمایی میکنه
به هر صورت از این که این جا پست میدید خوشحالم و اگر وقت داشتید میتونید روش های پرواز روح این جا قرار بدید
در مورد این که کار هایی مثل تله پاتی کارما دارند قبلا در جای خودش گفتم و همین طور که این نیرو ها به هیچ وجه دلیل معنویت کسی نیست بلکه میتونه اونو از خدا دور هم بکنه ولی فراموش نکنید که همه این ها علم هست مثل فیزیک و شیمی و همون طور که یک فیزیک دان میتونه بمب اتم بسازه و از خدا دور بشه با کار های خوب هم میتونه به خدا نزدیک بشه و متافیزیک هم همین طور میتونه افرادو به خدا دور یا نزدیک کنه و این بستگی به خود شخص و نیت اون داره و نمیشه اونو یاد نداد چون میشه از اون استفاده بد هم کرد و هم خوب
--------------------------
حمید جان حتی با این نیت هم نمیشه
شما اجازه ندارید از این روش ها برای این کارها استفاده کنید اگر این طور بود که همیشه پیامبران و عارفان از این نیرو ها استفاده میکردند و هیچ وقت شکست نمیخوردند
از این روش ها فقط در موارد بسیار نادر که خواست خدا چنین باشه میشه استفاده کرد که اون هم باید این قدر به خدا نزدیک باشید تا بفهمید یا استاد درون داشته باشید
شاید براتون عجیب باشه ولی شاید یک عارف بدونه که امروز بچه اون میره زیر ماشین و له میشه ولی کاری نمیکنه چون اجازه نداره برای همین خدا به ما ظلم نکرده که نمیذاره ما متوجه اینده بشیم چون اگر بفهمیم زجر میکشیم یا اگر جلوشو بگیریم به ضرر خودمون هست
اگر میخاید که جلوی بدی بگیرید تنها کاری که میتونید انجام بدید این هست که مجرایی برای تحقق اراده الهی بشید
در این صورت شاید شما نفهمید ولی اراده الهی به وسیله شما اجرا بشه و در این صورت نه تنها کارما نداره بلکه شما را به خدا نزدیک میکنه

mercedes
11-05-2006, 16:16
هو
به نام يك
خوشحالم كه يه كسي هم بالاخره پيدا شد و حرف دل ما زدببخشيد كه رمز گونه صحبت مي كنم . خودش مي فهمه با كي بودم
شروع
.
.
رفتن
.
پيدا نكردن
.
به اين درو آن در زدن
.
.
يغذه
.
.
تجلي
ظهور
وصل
عشق
فنا
حضور
علي
آنچه ما سر گشته اوييم در دل بوده است دوري ما لاجرم از قرب منزل بوده است
.
همه شما ها رو دوست دارم
علي

shahrad
12-05-2006, 02:57
دوست عزیز این طور که معلومه اطلاعاتت حداقل درباره اکنکار بسیار کم و غلط میباشد من نمیدونم این اطلاعات را از کجا گیر اوردی
ولی برای اینکه اطلاعات صحیح راجع به اک بدست بیاری اگه دوست داشتی به اون سایتی که معرفی کردم سری بزن مسلمه که هر کسی از یک گزاره غلط یک نتیجه گیری غلط هم خواهد گرفت
حمید خان در مورد سوالت حرف سوشیانت تقریبا درسته پیشنهاد میکنم بیشتر مطالعه کنیم جواب خیلی از سوالهامون توی کتابها هست

hamidak
12-05-2006, 03:21
سلام اقا شهراد
من نگفتم مولوی ادم بدی بوده بلکه یک عارف بوده ولی یک سنی بسیار متعصب هم بوده
در مورد این که در عوالم دیگه کجا هستند و چه میکنند هم زیاد خوندم واینکه استاد اکنکار هستند ولی چیزی که طرفداران اکنکار میگن مهم نیست مهم اینه که مولوی در کتاب های خودش چی نوشته
اون اکیست نبوده بلکه یک مسلمان سرسخت بوده و همون طور که گفتم بیشترین نامی که در اشعارش هست یکی از نام های پیامبر هست یعنی مصطفی
ولی این که مولوی چه دینی داشت برای من مهم نیست فقط این برام مهم هست که هر کس با هر دین و مذهبی میتونه یک عارف کامل و واقعی بشه ولازم نیست حتما اکیست یا مسلمان بودچیزی که الان طرفداران اکنکار بر اون پافشاری میکنند که تنها راه رسیدن به خدا اکنکار هست
الان هر اکیستی که یک حلقه وصل به قول خودش گرفته ادعا میکنه که مقام اون از همه پیامبران بالاتره این هم دیدم که گفتم
یکم انصاف داشته باشید حد اقل اون استادانشون میگن که طرفداران و پیروان پیامبران تا عالم 4 میرن حالا پیامبرشون اندازه یک حلقه هم وصل نداره
یا نگفتید که چرا به الله کلنیران جان گفتند
شاید کسی مسلمون باشه برای خدا شرک بیاره و یا اصلا شیطان پرست باشه ولی کسی حق نداره به این دلیل الله شیطان بدونه همون طور که اگر اکیستی در عمل شیطان پرست باشه نمیشه گفت که سوگماد شیطان هست این کار بسیار زشتی هست
سوال من در مورد کلمه حقیقت و شریعت هم جواب ندادید
باز هم تکرار میکنم هیچ راه خاصی تنها راه رسیدن به خدا نیست شاید شما با اکنکار به خدا برسید و مولوی با اسلام ولی وقتی به حقیقت رسیدید دیگه این حرف ها که چه کسی با چه مکتبی به خدارسیده مهم نیست
دیگه اون عارف نمیاد بگه شما اگر پیرو اکنکار یا اسلام بودید من به شما کمک میکنم اگر نبودید نمیکنم و من استاد اکنکار یا اسلام هستم چون خودم با اون روش به خدارسیدم
اون عارف دیگه وسیله ای شده برای خدا و خدا برای همه شریعت ها و طریقت ها و همه موجودات هست و هر وقت که وقتش بشه به وسیله هر عارفی که نقش مجرا بازی میکنه بدون این که روش رسیدن به خدای عارف مهم باشه افرادی که سعی در شناخت خدا دارند راهنمایی میکنه
به هر صورت از این که این جا پست میدید خوشحالم و اگر وقت داشتید میتونید روش های پرواز روح این جا قرار بدید
در مورد این که کار هایی مثل تله پاتی کارما دارند قبلا در جای خودش گفتم و همین طور که این نیرو ها به هیچ وجه دلیل معنویت کسی نیست بلکه میتونه اونو از خدا دور هم بکنه ولی فراموش نکنید که همه این ها علم هست مثل فیزیک و شیمی و همون طور که یک فیزیک دان میتونه بمب اتم بسازه و از خدا دور بشه با کار های خوب هم میتونه به خدا نزدیک بشه و متافیزیک هم همین طور میتونه افرادو به خدا دور یا نزدیک کنه و این بستگی به خود شخص و نیت اون داره و نمیشه اونو یاد نداد چون میشه از اون استفاده بد هم کرد و هم خوب
--------------------------
حمید جان حتی با این نیت هم نمیشه
شما اجازه ندارید از این روش ها برای این کارها استفاده کنید اگر این طور بود که همیشه پیامبران و عارفان از این نیرو ها استفاده میکردند و هیچ وقت شکست نمیخوردند
از این روش ها فقط در موارد بسیار نادر که خواست خدا چنین باشه میشه استفاده کرد که اون هم باید این قدر به خدا نزدیک باشید تا بفهمید یا استاد درون داشته باشید
شاید براتون عجیب باشه ولی شاید یک عارف بدونه که امروز بچه اون میره زیر ماشین و له میشه ولی کاری نمیکنه چون اجازه نداره برای همین خدا به ما ظلم نکرده که نمیذاره ما متوجه اینده بشیم چون اگر بفهمیم زجر میکشیم یا اگر جلوشو بگیریم به ضرر خودمون هست
اگر میخاید که جلوی بدی بگیرید تنها کاری که میتونید انجام بدید این هست که مجرایی برای تحقق اراده الهی بشید
در این صورت شاید شما نفهمید ولی اراده الهی به وسیله شما اجرا بشه و در این صورت نه تنها کارما نداره بلکه شما را به خدا نزدیک میکنه
مرسي سوشيانت جان خيلي ممنون

Soshiant
12-05-2006, 10:32
mercedes جان سلام
به جمع ما خوش امدی
---------------------------
shahrad جان نظر اون سایت و این که بگه من علی خیلی دوست دارم و این حرف ها مهم نیست بلکه نظر استادان بزرگ اکنکار
مهم هست
سال ها میشه که در مورد اکنکار مطالعه ندارم و نمیتونم دقیقا منبع همه چیز هایی که میگم بنویسم ولی شما که بلد هستید حد اقل جواب این چند تا سوال میدادید فکر نمیکنم خیلی سخت بودن
میشه بگید کدوم حرف من در باره اکنکار غلط بود؟ این که هر کس سوالی پرسید شما هیچ جوابی ندید و بگید اطلاعاتتون غلطه که نمیشه شما اگر جواب دارید بدید و اگر جوابی ندارید از اکنکار دفاع نکنید
در زیر چند خط از نظرات استاد بزرگتونو میتونید در مورد ادیان بخونید
(( قوانین قدرت منفی را به عنوان قوانین طبیعت میشناسیم . همان طور که بر ما روشن است او تدوین کننده قوانین طبیعی است به این علت که او افریننده و پروردگار تمامی جهان های فیزیکی است. او خدا- پروردگار انجیل - یهوه عبری ها و مسیحیان و الله محمدی ها است او براهم ودانتیست ها و عملا خداوند همه ادیان و مذاهب است
هرچند وجه الهی همه این تجلیات کیفیات و صفاتی میباشند که از سوگماد مشتق شده اند معذالک انچه عملا در میان پیروان همه ادیان مقام متعال قلمداد میشود صورتی از افریدگار است که خالق کیهان فیزیکی است. افرینش کیهان فیزیکی که صرفا یکی از عمل کرد های اجرایی در مراتب تحتانی ارتعاشات هستی است از جمله وظایفی است که سازمان و اداره ان به عهده زیر دستان براهم یا خدای ادیان می باشد
به غیر از سفیران روح احدی یافت نمیشود که خدایی برتر از او بشناسد با وجودی که این قدرت منفی این چنین تجلیل شده و به منزله پروردگار متعال مورد ستایش قرار میگیرد در واقع در سلسله مراتب ملکوتی جز زیردستی محقر نیست. انچه دانستنش مهم است این است که او در مقام مقایسه با سات نام خود از نقص ها و ناکاملی ها مبری نمیباشد.
بر گرفته از کتاب سرزمین های دور فصل 6
نوشته پال توئیچل تر جمه هوشنگ اهر پور))
اگر هم جوابی ندارید بهتره چیزی نگید
من برای پیدا کردن و تایپ همین مطلب از کتاب سرزمین های دور 2 ساعت وقت گذاشتم
------------------------
حمید جان وظیفه بود
------------------------
دوستانی که خواب یاداشت میکنند چی شد پس
هیچی بیشتر خواب نمیبینید
من نمیدونم شما چه طور تلقین میکنید ولی تلقین فقط یک جمله خشک نیست که هر چند ثانیه تکرار بشه بلکه باید اونو مثل یک ارزوی بسیار زیبا و دوست داشتنی تکرار کنید امید وارم متوجه منظورم شده باشید
اگر چند بار از این تلقینات با صدای بلند باشه که خیلی عالی میشه
موفق باشید

hamidak
12-05-2006, 19:19
تاپيك خوبي شده ادامه بدين خواهشا

maryam1987
12-05-2006, 23:12
سلام به همه
آقاي سوشيانت و آقا حميد از توضيهاتون خيلي ممنون
من چند روزي نتونستم سر بزنم,اميدوارم حال همه خوب باشه
من خوابهام زياد نشده اگه ميشه و همه موافقند 1 هفته ديگه همين تمرينو انجام بديم,حالا كه دارم خوابهامو يادداشت ميكنم مي فهمم كه چقدر خوابهام مسخرست ,اصلا نميدونم چي بنويسم از يه موضوع ميره به يه موضوع نا مربوط,و بعضي اوقات احساس ميكنم اصلا خواب نديدم,ميشه آدم خواب نبينه؟
فكر ميكنم از ترس اينكه خوابهام يادم نره ومدام توي اين فكرم كه يادم بمونه همش خوابهام يادم ميره

پرنس
12-05-2006, 23:51
یه سوال؟
تموم اتفاقاتی که توی خواب رخ میده را بنویسیم؟ یا کلی؟
مثلا تموم صحنه ها را با تمام جزئیاتش بنویسیم یا فقط کلی بگیم چی شد و کجا بودیم


یه سوال دیگه:
فقط خواب شب قبوله؟ یا خواب بعد از ظهر هم حساب مبشه؟

Soshiant
13-05-2006, 00:18
امشب خوابم میاد فردا براتون میگم
شب بخیر
خواب های خوب ببینید
حالا اگر 2تا کابوس هم دیدید اشکال نداره
حالا که این قد نوشتم جواب پرنس هم بدم جواب مریم خانوم فردا چون پرنس الان انلاین هست
تمام اتفاقات ریز به ریز و همین طور احساساتتون مهم هست
خواب خوابه دیگه روز و شب نداره همه خواب ها قبوله

پرنس
13-05-2006, 00:20
ممنون سوشیا نت جون
شب و روزت به خیر

shahrad
13-05-2006, 03:06
اخه این که مولوی ادم متعصبی بوده دیگه نیاز به جواب داره؟بیچاره مولانا که من!! باید از اون جلوی شما دفاع کنم .بعدشم تو نظرت رو راجع به مولانا گفتی و نظرت هم محترم
این متنی رو که دو ساعت زحمت کشیدی پیدا کردی و نوشتی چی رو میخوای ثابت کنی؟ یا من چه چیزی رو باید به تو ثابت کنم؟
اصلا این ذکر هیو رو از کجا اوردی؟خودت میگی از کتاب نی نوای الهی خود تو روشهای اک رو اینجا شرح میدی بعد باهاش مخالفت میکنی؟چطور همچین چیزی ممکنه؟البته توی این دور و زمونه همه چیز ممکن شده!
در مورد کتاب شریعت اصل لغت Way of the eternal بوده که مرحوم اهرپور بدین صورت ترجمه کردند
البته ببخشید که جسارت کردم جواب دادم چون فرموده اید که بهتره من اصلا حرف نزنم
ضمنا من هیچ دفاعی از هیچ نظریه ای ندارم چون اصولا ارتباط انسان با خدا رو یک مبحث درونی میدونم
خدا نکنه که هر کدام از ما با دادن اطلاعات غلط ناخود اگاه کسی رو گمراه کنیم

یکی از دوستان در پستشون نوشته بودند یه اکیست دیدم که خانواده اش را رها کرده بود و ....
اخه دوست عزیز اینم شد دلیل برای رد کردن چیزی اصولا هر چیزی؟خوب در اسلام ما امام حسین داریم کنارشم یزید داریم
بن لادن داریم امام خمینی هم داریم یا هیتلر هم مسیحی بود ایا مسیحیت رو باید نفی کرد؟


دوستان عزیز همون طور که سوشیانت خان اشاره کرده خوابهای خود را خیلی جدی بگیرید چون که خواب کلام روح میباشد حتی
خواب 1 دقیقه ای فکرهای قدیمی رو هم دور بریزید که خواب زن چپه یا شام زیاد خوردی خواب بد دیدی ....
در مورد کابوس هم خدمتتون بگم که خوابهای بد و عذاب اور باعث استهلاک کارما میشوند و جای نگرانی نیست یا ساده تر اینکه
تقاص بعضی از گناهان را ما در خواب بصورت کابوس پس میدیم
برکت باشد
فقط ان هستی دارد

mercedes
13-05-2006, 09:35
سلام
سوشيانت جان رو منم یه جورایی حساب کن
در مورد این مطالب هم یه مقدار عملی کارکردم
پرانيك هيلين كريستال درماني باربارا شمنيسم ياكي هاله كليريان تائو فنگ شوئي رمل علم اعداد و ...............

Soshiant
13-05-2006, 09:37
سلام
نه نمیشه ادم خواب نبینه
هر خواب 4 تا سیکل متناوب داره که در تمام دوره خواب متناوبا تکرار میشن و فقط در یکی از این دوره ها که در طول شب چند بار هم تکرار میشه ادم خواب میبینه
هر چهار سیکل مجموعا حدود 90 دقیقه طول میکشه و بعد دباره تکرار میشه
شاید تا حالا دیده باشید یک فرد که جلوی شما خوابیده چشماش از زیر پلک داره حرکت میکنه و این نشون میده اون طرف داره خواب میبینه
حالا اگر مستقیما بعد از این سیکل از خواب پا بشه خواب های بیشتری یادش میمونه ولی اگر بعد از سیکل ها دیگه بیدار بشه شاید اصلا خوابی یادش نیاد
این روشی که من برای تلقین گفتم برای تنبل هایی مثل خودم بود ولی اگر واقعا خواب هاتون بیشتر نشده فکر کنم بهتره این روش هم انجام بدید
به جای تلقین قبلی از این یکی استفاده کنید
من بعد از هر سیکل رویا بیدار میشم و خواب هامو به خاطر میارم
اگر چند شب تمرین کنید باید موفق بشید و در طول شب چند بار از خواب و بعد از خواب دیدن بیدار میشید
چون توی تاریکی چیزی نمیشه نوشت و تازه با نوشتن هم خواب ادم میپره بهتره که با یک ضبط صوت صداتونو ضبط کنید و فردا صبح اون هارو یاد داشت کنید
یادتون باشه تلقین هارو به صورت یک ارزوی دوست داشتنی مطرح کنید و چند بارش هم با صدای بلند
وقتی تلقینی به صورت یک ارزوی قشنگ مطرح بشه مغز شروع میکنه به ساختن یک تصویر برای اون و همون طور که میدونید تلقین خالی به درد نمیخوره و باید یا خودتون براش تصویر سازی ذهنی کنید یا به صورت ارزو درش بیارید تا نا خوداگاه برای اون تصویر بسازه
ترس شما هم برای این که خواب هاتونو فراموش کنید به دلیل همینه که نا خود اگاه از تغییر میترسه ولی فراموش نکنید کلید ارتباط با نا خود اگاه ساخت تصویر و ایجاد علاقه و لذت هست
اگر تلقین شما یک ارزوی لذت بخش باشه که از اون لذت ببرید ترس دیگه جایی نداره
ببینید یک بچه کوچولو چه طور ارزو میکنه اون به هدف و نتیجه فکر نمیکنه که اصلا اون اتفاق براش میفته یا نه بلکه اون از خود ارزو کردن لذت میبره و وقتی داره ارزو میکنه انگار داره اونو تجربه میکنه بدون توجه به نتیجه
شما هم باید همین طور باشید
این که خواب هاتون از جایی به جای دیگه میپره اصلا بد نیست چون ماهیت خواب همینه
و شما با استفاده از همین خصوصیات خواب میتونید در خواب به هشیاری برسید
موفق باشید

Soshiant
13-05-2006, 10:00
mercedes عزیز از لطف شما خوش حالم
لطف دارید
امید وارم مطالب خودتون در این زمینه ها این جا قرار بدید البته به غیر از علم اعداد و رمل چون این جا جاش نیست
یک بنده خدایی هم قبلا براش تاپیک جدا زده
در بقیه موارد واقعا مشتاقم تا شما هم شروع کنید
موفق باشید
---------------
اقا شهراد مگه اقای اهر پور مرده
کی مرده؟
در مورد اون نام کتاب هم من نمیدونم شما ترجمه کدوم کتاب دارید
ولی من همین الان که دارم مینویسم کتاب شریعت کی سوگماد در دست هام هست
دقیقا اینو نوشته
((این کتاب ترجمه ای است از:
SHARIYAT-KI-SUGMAD
copyright 1971 by paul twitdhell
fourth printing 1974
all rights reserved((
یادم هست کلمه حقیقت هم به همین صورت به شکلی مثل پینگلیش مینوشتند و فکر کنم یک ذکر هم براشون بود
امید وارم اونو دیگه نخواهید چون اصلا یادم نیست توی کدوم کتاب
نظرم در مورد اون متن از کتاب هم کاملا روشن هست و اگر مطالب قبلی منو خونده باشید منظورم واضح هست

mercedes
13-05-2006, 12:26
سوشيانت جان
سلام
ببخشید از اینکه بیشتر از این نمیتونم وقت بزارم خوشحال می شم کاری از دستم بربیاد انجام بدم .در مورد ریکی هم اطلاعاتی دارین.در مورد همیو پاتی (شعور) چطور؟

maryam1987
13-05-2006, 13:49
آقاي سوشيانت خيلي ممنون
من هميشه اين برام سوال بود كه چرا وقتي كسي خوابه چشماش چرا حركت ميكنه ,كه شما جوابه اين سوالمو دادين ,خيلي جالب بود
از امشب ديگه ميدونم چطوري تلقين كنم كه يادم نره

hamidak
13-05-2006, 19:25
سلام
نه نمیشه ادم خواب نبینه
هر خواب 4 تا سیکل متناوب داره که در تمام دوره خواب متناوبا تکرار میشن و فقط در یکی از این دوره ها که در طول شب چند بار هم تکرار میشه ادم خواب میبینه
هر چهار سیکل مجموعا حدود 90 دقیقه طول میکشه و بعد دباره تکرار میشه
شاید تا حالا دیده باشید یک فرد که جلوی شما خوابیده چشماش از زیر پلک داره حرکت میکنه و این نشون میده اون طرف داره خواب میبینه
حالا اگر مستقیما بعد از این سیکل از خواب پا بشه خواب های بیشتری یادش میمونه ولی اگر بعد از سیکل ها دیگه بیدار بشه شاید اصلا خوابی یادش نیاد
این روشی که من برای تلقین گفتم برای تنبل هایی مثل خودم بود ولی اگر واقعا خواب هاتون بیشتر نشده فکر کنم بهتره این روش هم انجام بدید
به جای تلقین قبلی از این یکی استفاده کنید
من بعد از هر سیکل رویا بیدار میشم و خواب هامو به خاطر میارم
اگر چند شب تمرین کنید باید موفق بشید و در طول شب چند بار از خواب و بعد از خواب دیدن بیدار میشید
چون توی تاریکی چیزی نمیشه نوشت و تازه با نوشتن هم خواب ادم میپره بهتره که با یک ضبط صوت صداتونو ضبط کنید و فردا صبح اون هارو یاد داشت کنید
یادتون باشه تلقین هارو به صورت یک ارزوی دوست داشتنی مطرح کنید و چند بارش هم با صدای بلند
وقتی تلقینی به صورت یک ارزوی قشنگ مطرح بشه مغز شروع میکنه به ساختن یک تصویر برای اون و همون طور که میدونید تلقین خالی به درد نمیخوره و باید یا خودتون براش تصویر سازی ذهنی کنید یا به صورت ارزو درش بیارید تا نا خوداگاه برای اون تصویر بسازه
ترس شما هم برای این که خواب هاتونو فراموش کنید به دلیل همینه که نا خود اگاه از تغییر میترسه ولی فراموش نکنید کلید ارتباط با نا خود اگاه ساخت تصویر و ایجاد علاقه و لذت هست
اگر تلقین شما یک ارزوی لذت بخش باشه که از اون لذت ببرید ترس دیگه جایی نداره
ببینید یک بچه کوچولو چه طور ارزو میکنه اون به هدف و نتیجه فکر نمیکنه که اصلا اون اتفاق براش میفته یا نه بلکه اون از خود ارزو کردن لذت میبره و وقتی داره ارزو میکنه انگار داره اونو تجربه میکنه بدون توجه به نتیجه
شما هم باید همین طور باشید
این که خواب هاتون از جایی به جای دیگه میپره اصلا بد نیست چون ماهیت خواب همینه
و شما با استفاده از همین خصوصیات خواب میتونید در خواب به هشیاری برسید
موفق باشید
سلام به همگي حالتون خوبه

سوشيانت جان ميخواستم يه سوال بپرسم

هدف از به ياد موندن خوابها چيه چون اونطوري بهتر ميشه به عنوان يك آرزو بهش فكر كرد يعني چه كمكي به ما ميكنه؟

از همگي ممنون

Soshiant
13-05-2006, 20:02
mercedes جان من انرژی درمانی فقط سبک شای کار کردم
همیوپاتی هم بلد نیستم فقط یک اطلاعات بسیار جزیی دارم
مریم خانوم خوشحالم به دردتون خورد
حمید جان منظورتو نفهمیدم
خوب اگر خواب ها یادمون نمونه که پس به چه دردی میخوره توی خواب هوشیار بشیم
اولا که روشی که من یاد خواهم داد بر همین اساس هست ثانیا فرض کنید شما توی خواب هشیار شدید ولی بعد از بیداری یادتون نمونه دیگه چه فایده ای داره

mercedes
14-05-2006, 07:25
سوشيانت جان سلام
پيداست كه اهل مطالعه اي اگر در مورد همئو پاتي اطلاعات مي خواهي يه كتاب ناب رو به همه توصيه مي كنم (نام كتاب:يك . اثر دكتر ناصري)كتاب فروشي نشر چشمه يدونه ديگه داشت توي كريمخان .نسل نو انديش هم داره.در مورد روش شاي امكان داره بيشتر توضيح بدين.

hamidak
14-05-2006, 07:26
mercedes جان من انرژی درمانی فقط سبک شای کار کردم
همیوپاتی هم بلد نیستم فقط یک اطلاعات بسیار جزیی دارم
مریم خانوم خوشحالم به دردتون خورد
حمید جان منظورتو نفهمیدم
خوب اگر خواب ها یادمون نمونه که پس به چه دردی میخوره توی خواب هوشیار بشیم
اولا که روشی که من یاد خواهم داد بر همین اساس هست ثانیا فرض کنید شما توی خواب هشیار شدید ولی بعد از بیداری یادتون نمونه دیگه چه فایده ای داره


نه عزيزم منظورم اين بود كه اصلا رويا ها و به ياد موندنشون چه فايده اي برامون داره

mercedes
14-05-2006, 07:32
البته در مورد نوشتن رويا بعد از يه مدت ديگه خواب نمي شه رفت بلكه فقط رويا ميبينيم نمي خوام نفيش كنم اما كساني كه به خواب احتياج دارن حواسشون باشه درسته سوشيانت جان

zaraoustra
14-05-2006, 08:20
سلام به همه
چند صفحه قبل خوندم بچه ها تقاضاي تاپيكي رو كرده بودن كه افرادي كه رفتن اون دنيا و برگشتن داخلش مطلب نوشته باشند .اين تاپيك موجود است.

zaraoustra
14-05-2006, 08:30
سوشيانت جان سلام
من يه مشكل دارم البته شايد بتوني اسمشو بذاري مشكل
من هر خوابي كه ميبينم حتما" بايد به واقعيت تبديل بشه.باور كن حتي خانواده من از خواب ديدنم مي ترسن.
حلا اين به كنار . شبي هم كه از اين قبيل خواب نبينم بايد حتما" خواب اكشن ببينم .
يه بار نشد ما گلستان خواب ببينيم .
باور نميكني من سوپر من ميشم.شهر رو نجات ميدم يا ...
اصلا" هم پيش زمينه فكري ندارم چه در مورد افراد چه در مورد مكان ها .
اگه قرار باشه خوا ب ها مو بنويسم .چند فيلم نامه خوب در مي ياد.

Soshiant
14-05-2006, 11:18
mercedes جان
سبک شای مخفف کلمه
spiritual human yoga (SHY)
هست
میتونید توی اینتر نت جستجو کنید
ومثل خیلی از سبک های دیگه انرژی توسط درمانگر و از چاکرای 7 درمانگر گرفته میشه و به وسیله نوک 3 انگشت میانی و یا کف دست درمانگر به چاکرا ها یا اعضای بیمار منتقل میشه
این روش یک روش نوین هست که به وسیله دکتر لونگ مینگ دنگ Dr. Sir Master Luong Minh Dang(دکترای متافیزیک )ابداع شده
--------------------
حمید جان من هم که گفتم کاربردش برای هشیاری در رویا هست
با هشیاری در رویا شما میتونید ارتباط بسیار بهتر و ساده تر و عمیق تری با ناخوداگاه پیدا کنید
برای شما هم که این قدر از روش های پرواز روح مستقیم وحشت دارید میتونه یک راه بدون ترس باشه که در نهایت به پرواز روح هم میتونه منجر بشه
---------------------
mercedes جان روش دومی که نوشتم که بعد از هر دوره رویا بینی شخص از خواب بیدار میشه برای مبتدی ها خوبه ولی درسته در طولانی مدت ازار دهنده میشه برای همین اول نگفتم ولی روش اول که شخص هروقت به صورت طبیعی بیداربشه شخص فقط اخرین رویا های سیکل رویا را به یاد میاره و قبل از اون در سیکل های قبل از خواب عمیق هم استفاده میکنه
----------------------
zaraoustra عزیز این که خیلی خوبه شاید یک روز به دردت هم بخوره
مثلا شاید روزی کارگردان یا نویسنده بشی
خواب هایی هم که به حقیقت میرسه خیلی خوبه و اگر بد بود برای کسی تعریف نکن صدقه بده و دعا کن
بستگی به ایمانی که داری خیلی از موارد میشه تقدیر را عوض کرد

bb
14-05-2006, 16:53
maryam1987 جان هر جور خودتون صلاح می دونید عمل کنید

bb
14-05-2006, 16:56
HolySooshiant جان
در مورد خواب هایی که به واقعیت تبدیل می شن بیشتر توضیح بدید.

hamidak
14-05-2006, 19:05
بي بي جان روح يه قدرتي داره كه ميتونه به زمانهاي مختلف سفر كنه و اطلاعاتي به دست بياره مثلا روحم به آينده سفر ميكنه و ميبينه كه دوست من از بالاي يك بلندي در مدرسه ميفته و پايش ميشنه ما ميتونيم به اون اطلاع بديم كه مواظب خودش باشه.
البته اين نظر من بود ببينيم نظر سوشيانت جان چيه

hamidak
14-05-2006, 19:07
سوشيانت جان يعني اگه من خوابهام هميشه به يادم بمونه ميتونم در خواب هوشيار بشم؟چطوري؟

bb
14-05-2006, 19:09
حمید جان

لطفا علمی توضیح بدید .

hamidak
14-05-2006, 22:12
من نميدونم چجوري ميگي؟
به هر حال:
ببين روح چون يه چيز مادي نيست ميتونه هم با سرعت نور حركت كنه و هم به زمانهاي مختلف (شايد هم اينطور نباشه)
خوابهايي كه به واقعيت تبديل ميشن هم سفر روح به يك قسمت از زمان آيندست كه ما ميتونيم از اين طريق از اتفاق برخي حوادث جلوگيري كنيم.
اگه بد توضيح دادم بزن به حساب نادونيه من.

maryam1987
14-05-2006, 23:27
maryam1987 جان هر جور خودتون صلاح می دونید عمل کنید


بي بي جان تايپيك تجربه نزديك به مرگ توسط آقا حميد ايجاد شده .

zaraoustra
15-05-2006, 12:23
ممنونم به خا طر انرژي مثبتي كه دادي .يه جورايي جيبم خالي شده .
فرق رشته تحصيلي رو كه انتخاب كردم با فيلم سازي و از اين جور كار ها زمين تا آسمونه.

mercedes
15-05-2006, 14:50
سوشيانت جان سلام
يه پيشنهاد داشتم:
همانطور كه مي دوني در يه ساعت براي منظور خاص دسته جمعي مديتيشن كردن تاثير زيادي هم بر روي هاله و انژي خودمان و هم آن هدف داره .خوبه دوستاني كه مديتيشن رو بلد هستن يه قرار مديتيشن بزاريم كه هر كسي در جاي خودش انجام بده.

mercedes
15-05-2006, 15:30
سلام
اينهم يه سايته دبدنش بد نيست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امیدوارم خوشتون بیاد

shahrad
16-05-2006, 02:51
سلام خدمت دوستان
سوشیانت خان راجع به کلمه شریعت تحقیق کردم .ریشه این کلمه سانسکریت است سوگماد هم بدین صورت که به انگلیسی میشود the way of eternal
مرحوم اهرپور هم 3 ,4 سالی میشه که فوت کردند سرطان خون داشتند
دوستان لطف کنند از امکان نقل قول کمتر استفاده کنند تا صفحات بیخودی پر نشود
فقط ان هستی دارد

Soshiant
16-05-2006, 10:44
سلام به همه دوستان
bb جان میشه اول منظورتونو از علمی بگید تا بعد من توضیح بدم
نکنه دنبال فرمول میگردید
------------------------------
حمید جان امکان داره شما بار ها توی خواب هشیار شده باشید ولی یادتون نباشه
پس چه فایده
اول باید تمرین کنید خواب ها یادتون بمونه بعد که خواب هاتون زیاد شد من بقیه تمرین ها که مربوط به هشیاری در رویا هست مینویسم
این طور که به نظر میرسه مریم خانوم و اقا پرنس خواب هاشون زیاد نشده که هیچی نمیگن
--------------------------
zaraoustra عزیز من مثال زدم به هرصورت اگر فرض کنید هیچ کدوم از تمرین ها را انجام ندید و این خواب ها به هیچ دردتون هم نخوره حد اقل به اندازه یک بازی کامپیوتری که جالب هست پس چرا اسم مشکل براش میذارید
---------------------------
mercedes جان پیشنهاد خوبی هست ولی فکر نمیکنم تعداد افراد فعال این تاپیک خیلی باشه ولی اگر بقیه اعلام امادگی کنند من حاظرم
در مورد اون سایت و مدیتیشن کردنشون چیزی نشنیدم
حالا نماینده سبک شای که من از اون انرژی درمانی یاد گرفتم از شهر ما رفته ولی وقتی بود روز ها و ساعت های خاصی اعلام میکرد که از طرف استاد دنگ اعلام میشد که همه طرفداران این سبک در سراسر جهان به همراه استاد دنگ مدیتیشن میکردند
-------------------------
shahrad جان من نمیدونم از کجا تحقیق کردید کاری به the way of eterna هم ندارم
ولی میدونم که خیلی واضح هست که کلمه های شریعت و حقیقت عربی هستند و 3 حرف اصلی دارند و هردو با یک وزن ساخته شده اند
هر چقدر هم که بگید سانسکریت هست من که باور نمیکنم
باتشکر

mercedes
16-05-2006, 11:29
--------------------------------------------------------------------------------

سوشيانت جان سلام
اون سايت رو همينطر جهت مطالعه علاقمندان گذاشتم مدير اون سايت استادم بوده.
بازم پيشنهاد كتاب يك رو دارم كه مطالب جالبي در اون نوشته شده در مورد بيماري ها و اينكه چرا ما بيمار ميشويم يا اگر شديم چگونه خودمونو درمان كنيم.يذره هم تشويق كنين !

hamidak
16-05-2006, 15:29
سوشيانت جان اينو يه كسي گفت كه براتون بگم تا ببينين كه پرواز روحه يا نه ( يه رويا بوده ) :
خوب شرح کامل خوابم اینه :همراه من یه دختر بود که نمیشناختمش و ما در محلی مثل مسجد بزرگ بودیم او من را بغل کرد یعنی دوتایی بهم چسبیدیم وناگهان مثل فنر به سرعت و مستقیم به بالا رفتیم از مناره ها خیلی بالاتر وخیلی هیجان انگیزبود چند بار این حالت اتفاق افتاد به همراه هم در حال پرواز در سطح زمین حرکت کردیم در کنار هم جایی مثل بازارچه یابازار قدیمی یا حرم نمی دونم توی یک راهرو پرواز می کردیم تا کنار یک ستون پایین امدیم واو گفت اینجا قبر یک شهید است که مقام بالایی دارد وما اینجا نمی توانیم زیاد بپریم از ان مکان بیرون امدیم ودر کوچه هایی که میشناختم به پرواز در امدیم ودر پیچ و خم کوچه حرکت می کردیم



اگه سوالي داشتين بگين ازش بپرسم خيلي ممنون

shahrad
17-05-2006, 01:31
جهت اطلاع دوستان :
به جهت اطلاع دو ستان مواردی که مطابق با نظام و مقررات کشورمان است به اطلاع دو ستان می رسانم که در خصوص اکنکار است ....

1: کسانی که اکنکار را نوعی ایین می دانند .. و انرا با دستور العملهای به دیگران معرفی می کنند .. کاملا باید متوجه باشند .. که اکنکار به معنای آیینی جدید نیست ... تا دیگران را به ان فرا خوانند و این کار بر خلاف قوانین اکنکار و مقررات جاری است

2: هیچ فردی در اکنکار نمی تواند تعالیم انرا با تعالیم دینی .. و مذهبی و شرع اسلام مقایسه کند (((( یا سایر ادیان )))... ود ر امورات فقها دخالت کند ... این امر هم تخلف محسوب می شود و ارتباطی به علوم اکنکار ندارد ...

3: اعضا درونی ما در اکنکار نداریم و کسانی که نسبت به تجربیات درونی خود ... مدعی هستند امری از ما هانتا یا استاد درون در خصوص موضوعات عمومی بدست او رده اند و صحت دارد ... دچار توهم هستند ...یا اینکه من پیغام گر فته ام این طوری باشد ...

4: ما در ایران چیزی به نام طریقت اکنکار نداریم .. و کسانی که مدعی چنین طریقتی هستند ... بیشتر تمایل به فر قه بازی ... و دارودسته جمع نمودن هستند ...

5: اکنکار در ایران هیچ تشکیلات رسمی ندارد ... و حدود کمی از ایرانیان عضو رسمی هستند .. که انها نیز بیشتر مشغول کار و زندگی خود هستند ...
منبع:eckinworld.com

Soshiant
17-05-2006, 14:16
حمید جان همه خواب های ما پرواز روح هست به جز بعضی از اون ها که قبل از خروج روح از بدن هست و تخیلاتی هست که مغز میسازه
ولی چیزی که الان ما به عنوان پرواز روح میشناسیم میشه گفت خواب اگاهانه ای هست که روح کاملا هشیار باشه و توهم از بین بره یعنی فیلتر مغزی در اون نقشی نداشته باشه
البته توهم بعد از پرواز روح کامل و حتی در عوالم بالاتر هم هست که روح کم کم باید اون هارو تشخیص بده حتی شاید توهمی باشه که توسط ارواح دیگه برای گول زدن اون روح ساخته شده باشه
هر خوابی که در اون پرواز باشه میشه تا حدودی در رده خواب های نزدیک به پرواز روح قرار بگیره
ولی اونی که پرواز روح کامل میدونیم تجربه ای متفاوت هست که نیاز به تایید کسی نداره وقتی شخص اونو تجربه کنه متوجه میشه که تجربه جدیدی پیدا کرده که تا حالا تجربه نکرده بود با خواب فرق میکنه فرد کاملا هشیار هست و میدونه در موقعیت جدیدی قرار گرفته همه چیز واضح و شفاف هست و احتمالا اگر در اتاق خودش باشه جسمشو میبینه و امکان داره عبور از تونل زمان هم به یاد بیاره یا مکان هایی واقعی ببینه که قبلا ندیده و بعدا ببینه
به هر صورت هر کس خودش بهتر از بقیه میتونه تشخیص بده که تجربه ای که داشته یک خواب بوده یا پرواز روح
شاید شما پرواز روح نکرده باشید ولی همون حالاتی که قبل از خواب داشتید و ترسیدید به یاد بیارید
شما تجربه کاملا جدیدی داشتید که لازم نیست کسی اونو تایید کنه
از دوستان دیگری هم که شاید در این زمینه تخصص بیشتری داشته باشند هم میتونید بپرسید
موفق باشید

maryam1987
17-05-2006, 18:33
محل و زمان مناسب برای اجرای تمرینات انتخاب کنید که از آرامش نسبی برخوردار باشد ومشغله خانوادگی و کاری , در آن مدت اجرای تمرینات , دخالتی نداشته باشد.
2-تمام بندهای اضافی از قبیل ساعت انگشتر وغیره را از خود دور کنید
3-لباس ساده و راحتی به تن کنید که در آن احساس آرامش نمائید.
4-بهترین حالت این است که به پشت دراز بکشید , در غیر این صورت می توانید روی صندلی یا مبل راحتی بنشینید و سپس چند نفس عمیق بکشید و این نفس کشیدن ها در نحوه اجرای عمل خود هیپنوتیزم بسیار مهم است و نحوه نفس کشیدن عمیق به این صورت است که اگر در مدت هشت ثانیه عمل دم را انجام می دهید , باید در مدتی حدود یک ثانیه , آن هوای فشرده داخل ریه را , کاملا تخلیه نمائید و این عمل را آنقدر انجام دهید تا اینکه گرمای ملایمی در قسمت چپ یا راست سر یا گردن احساس نمائید و این احساس در افراد بین چهار تا بیست و دو نفس به وجود می آید و پس از آن احساس , اقدام به تنفس با ریتم معمولی نمائید.
یکی از بزرگترین نیروهایی که در ذات هر فردی به صورت پنهان وجود دارد , قدرت تفکر و اندیشه و تخیل های او می باشد و متاسفانه بسیاری از مردم , شناختی نسبت به آن ندارند و زندگی را بدون آگاهی از نیروهای درونی خویش , سپری می نمایند و این نیروها هستند که در شرایط خاصی , تمام کنترل و قدرت های جسم مادی را در اختیار خویش در می آورند.
5-کلمه یا لغت یا جمله کلیدی را که از قبل برای خود انتخاب نموده اید , برای آرامش جسم و روح و روان , چند بار تکرار نمائید.
6- در این موقع چشم ها را ببندید و مجددا لغت کلیدی را چند بار دیگر تکرار کنید.
7- در ذهن با خود صحبت کنید و بگوئید که "من از یک تا ده می شمارم و در حین شمارش پلک چشمهایم بتدریج سنگین می شوند , به طوری که پس از شمارش عدد ده , قادر به باز کردن پلک چشمهایم نخواهم بود" سپس شروع به شمارش نمائید و زمانی که عدد ده را شمارش نمودید , آنگاه پلک پلک چشمها را آزمایش کنید , ضمن اینکه فاصله هر شمارش می تواند بین دو تا سه نفس کشیدن معمولی شما باشد.
چنانچه در این موقع پلک چشم ها باز نشدند , باید بدانید که توانسته اید قسمتی از بدن خود را تحت تاثیر نیروی تلقینات ذهنی خویش در آورید و این اولین و مهمترین گامی است که در خود هیپنوتیزم توانسته اید بردارید , ولی اگر پلک چشم های شما از هم باز شدند , باید تمرین را مجددا شروع نمائید و در این امر هیچ عجله ای از خود نشان ندهید و هرگز انجام این اعمال را بازی و شوخی نگیرید , چون بعدها اثرات ناباوری بدی در ذهنتان بوجود خواهد آمد.
8- زمانی که مطمئن شدید که قادر به باز کردن چشم های خود نیستید , آنگاه به ذهن خود بقبولانید که تا عدد بیست شمارش خواهید کرد و با هر شمارش که انجام می دهید , ضمن اینکه پلک چشم ها سنگین تر می شوند , به عضلات بدن شما , حالت سستی و رخوت دست می دهد و سپس شروع به شمارش کنید , زمانی که این حالت را در وجود خویش احساس نمودید و شمارش نیز به پایان رسید که یک بار دیگر پلک چشم های خود را آزمایش نمائید تا کاملا مطمئن شوید که از هم باز نمی شوند و چنانچه پلکها از هم باز شدند , مجددا از تمرین اول شروع به شمارش نمائید.
9- پس از احساس آرامش و سستی در عضلات بدن , به ذهن خود تلقین نمائید که تا عدد سی می شمارم و با هر شمارش که بین چهار تا شش نفس کشیدن است , عضلات بدنم از سر و گردن و سینه و دست و شکم و کمر و باسن و پا و ... , بتدریج حرکت خود را از دست می دهند و قدرت هر گونه حرکتی از آنها گرفته می شود , آنگاه اقدام به شمارش نمائید.
10- زمانی که عدد سی را شمارش نمودید , به یکی از اعضاء بدن خود مانند پنجه پای راست یا دست چپ و ... توجه نمائید و سعی کنید آنرا به حرکت درآورید , اگر آن را نتوانستید حرکت دهید , باید بدانید که تلقین پذیری کامل بوده , ولی چنانچه آن را حرکت دادید , باید مجددا از تمرین سوم و از شمارش بیست شروع نمائید و این بار فاصله شمارش ها را بیشتر کنید , یعنی در بین هر شمارش بین پنج تا هفت تنفس فاصله دهید و پس از شمارش عدد سی , مجددا همان قسمت از عضو بدن را آزمایش کنید و چنانچه در این بار آن قسمت از بدنتان حرکت نداشت , باید بدانید که تلقین پذیری تا اینجا کامل بوده و شما توانسته اید در انجام آن کاملا موفق شوید.
11- جهت برخواستن از حالت خود هیپنوتیزم , با شمارش معکوس , به ذهن خود بقبولانید که وقتی از عدد سی به عدد بیست رسیدم , تمام عضلات بدن به حالت عادی بر می گردند و زمانی که شمارش به عدد ده رسید , حالت رخوت از بدنم دور می شود و پلک چشمها سبک تر می گردند و زمانی که شمارش عدد به یک رسید چشمهایم کاملا از هم باز می شوند و با آرامش کامل از جا بر می خیزم.
12- این تمرینات می بایست در هفته دوالی سه بار و هر بار حدود سی دقیقه انجام شوند تا زمانی که فرد به نحوه انجام عمل خود القا نمودن خویش کاملا مطمئن گردد پس از آن می تواند در هر زمانی که نیاز به خود القائی داست آن را به سادگی انجام دهد و آرامش خود را بدست آورد.
13- زمانی که فردی توانست به خود القائی (خود هیپنوتیزم) تسلط یابد و در هر زمانی که بخواهد , بتواند قوای ذهنی و عقلی و حتی جسمی خویش را تحت تاثیر تلقین پذیری های خود قرار دهد , پس از آن قادر خواهد شد در هر زمینه جسمی , روحی , روانی و... تلقینات مختلفی را به خود بنماید و حتی به راحتی بتواند برون فکنی های روحی نماید و جسم خویش را توسط روح خود از بالا مشاهده کند , یا ناراحتی های جسمی و روحی و روانی را از خود دور نماید و در زمان خود هیپنوتیزم , به گذشته های بسیار دور خود برگردد و مشاهدات ناشناخته ذهنی داشته باشد.
افرادی که به برخی از نیروهای نهان خود دست یافته اند و به راحتی می توانند جسم و روح و روان خویش را در هر شرایطی تحت تسلط این نیرو ها در آورند , از ضمیر ناخودآگاه خود می توانند هر نوع خواست عقلی و منطقی ای را داشته باشند و این ضمیرهوشیار و فعال , پس از مدتی تمام خواسته ها را بطور مطلوب انجام می دهد.

hamidak
18-05-2006, 03:45
آقا سوشيانت مريم خانم خيلي ممنون مرسي

maryam1987
18-05-2006, 11:24
عللی که اکثر ناراحتی های جسمانی را به وجود می آورند , عمدتا دارای ریشه های روانی هستند و از منابع روحی سرچشمه گرفته اند . این ناراحتی ها پس از مدتی به صورت , اگزما , کهیر , خارش ,چاقی , ورم روده , سوزش و زخم معده , کم اشتهایی , فشار خون , ادرار بی اراده , طپش نابهنگام قلب , انواع اعتیادها , وسواس , خستگی عضلانی , عدم توانایی جنسی , سرد مزاجی و ... در اشخاص ظاهر می شوند و تا زمانی که اصل و انگیزه این بیماری ها که عمدتا , عاطفی و روحی می باشند , مداوا نشود , ناراحتی و درد و بیماری جسم مادی نیز از بین نمی رود و همیشه با فرد مریض همگام و همسفر می گردد.
بهترین راه رهایی از چنگ چنین دردهایی , استفاده از حالت تاثیرگذاری و نفوذ پذیری به خود یا دیگران است.
روش بدست آوردن آرامش جسمی , یکی از ساده ترین روش های عملی ای است که برخی از دردهای جسمانی و روحی و روانی را به سادگی و در چند جلسه و بدون مصرف دارو یا غذای خاصی در افراد برطرف می سازد.
برای اجرای آن باید به مراتب زیر توجه نمود.
1- جای آرام و مناسبی را انتخاب کرده و به پشت بخوابید.
2- چند بار نفس عمیق کشیده تا آرامش نسبی را در خود بازیابید ( می توان این عمل را روی زمین , مبل , یا صندلی راحتی هم انجام داد).
3- سر و گردن خود را بلند کنید و آنقدر از زمین بالا نگهدارید تا عضلات گردن کاملا خسته شوند. بعد از آنکه عضلات کاملا خسته شدند , سر خود را به محل و حالت اولی برگردانید.
4- پای راست خود را حدود 50 سانتیمتر از زمین بلند کرده و آنقدر در همان حال نگهدارید تا عضلات پا کاملا خسته شوند .
5- پس از خسته شدن پا را یکدفعه به زمین رها سازید ( نباید آهسته به زمین بگذارید ) با این عمل عضلات پای شما به طور اتوماتیک شل می شوند.
6- این تمرین را با پای چپ به همان حالت پای راست انجام دهید . تمام مراحل انجام این اعمال باید با اراده و تمرکز باشند.
7- پس از پاها, همین تمرینات را باید با دست ها انجام دهید و دست را عمود بر سطح بدن نگه دارید و آرنج و مچ را خم کنید تا عضلات آن کاملا خسته شوند و سپس دست ها را به پهلوی خود بیندازید .
8- عمل بعدی روی عضلات شکم است , برای انجام این عمل بایستی قدری نیم خیز شوید و حدود 50 سانتی متر کمر خود را از زمین یا تشک بالا نگاه دارید و هر دو پا را هم حدود 50 سانتیمتر از زمین بلند کنید تا به عضلات شکم فشار بیاید و پس از خستگی کامل عضلات شکم , خود را به کف اتاق یا روی تشک رها نمائید .
9- پس از اتمام این تمرینات , همانطور که دراز کشیده اید , با چشم بسته در سقف اطاق دایره ای را مجسم کنید و به طور ذهنی چند بار از چپ به راست و از راست به چپ دور آن دایره حرکت کنید . سپس با همانچشم بسته , چند نفس عمیق بکشید , آنوقت ملاحظه می کنید که در حالت بسیار آرام و مطبوعی قرار گرفته اید و دیگر ناراحتی و درد قبل از انجام عمل را در وجود خود احساس نمی نمائید.
در ترک اعتیادها و از جمله سیگار , تا فرد معتاد , از ته دل مایل به ترک اعتیاد خود نباشد , ترک دادن وی غیر ممکن است و در این راستا حتی خواب های مصنوعی هم تاثیری بر آن نخواهد گذاشت . زمانی که فرد معتادی تصمیم به قطع اعتیاد خود می گیرد , دچار حالت های مختلفی می شود که دو نمونه از آن حالتها بشرح زیرند:
اول : اعتیاد یا عادت زشت خود را کنار می گذارد و دیگر آن را دنبال نمی کند . در این حالت بر اراده و تصمیم مثبت خود تسلط لازم را پیدا می کند . این حمایت می تواند توسط خوابهای روحی صورت گیرد یا توسط نصایح ثمر بخش از جانب افراد صالح و مطلع و خانواده و دوستانی که قصد کمک واقعی به فرد معتاد را دارند انجام شود.
فرد دومی که قصد دارد اعتیاد را ترک کند , کسی است که هیچ عمل یا دارو یا پند و اندرزی در وی موثر واقع نمی شود , زیرا این فرد هنوز به طور قطع مصمم به ترک عادت زشت خود نیست, لذا هر نوع حمایتی که به این نوع افراد شود , موقتی بوده و حاصل آن بی نتیجه و منفی است , زیرا در این شرایط , بین اراده و تمایلات نفسانی این شخص , جنگی درگرفته است که معلوم نیست کدام یک از آنها در این نبر پیروز می گردند . در این کشمکش ها , تا زمانی که اراده او بر تمایلات نفسانی وی پیروز نشوند , ترک اعتیاد امکانپذیر نمی گردد.
لذا در مورد ترک اعتیاد و عادت های غلط به این نتیجه می رسیم که فقط یک راه حل صحیح و منطقی برای این عمل وجود دارد و آن این است که باید شخص با اراده قوی تصمیم بگیرد که آن عادت را کنار بگذارد و از همان لحطه تصمیم گیری , سراغ آن عادت یا اعتیاد نرود.
البته از طریق قدرت های تلقین و نیروی امواج نیز می توان برخی از ناراحتی های مختلف و درد و عذاب های زمان ترک عادت و اعتیاد را برطرف نمود و همچنین در فرد معتاد خالتی القاء کرد که بعدا دچار دودلی و یا وسوسه و واکنش های دوباره اعتیاد نشوه و تحمل بیشتری بدست آورد

EhsanHF
18-05-2006, 11:38
ممنونم مریم خانوم . این دو تا مطلب آخر شما واقعا جالب بود . هرچند فکر میکنم قبلا این ها رو خونده بودم ، اما این ها کامل تر بود . مرسی .

maryam1987
18-05-2006, 12:41
یکی از بزرگترین اسرار هستی در خلقت بشر, خوابیدن و خواب دیدن او است . چون حالت خواب در این نسل , در اصل یک نوع مرگ موقتی می باشد که به تمام افراد دست می دهد و با کمی دقت و توجه در این باره در می یابیم که در عمل خوابیدن و حالت مرگ , اختلاف چندانی نسبت به یکدیگر ندارند , منتهی در زمان خوابیدن برخی از حرکات فیزیکی بدن تحت کنترل ضمیر ناخودآگاه , به اعمال و فعالیت های خود ادامه می دهند , ولی در زمان مرگ حرکات این ارگانها برای همیشه از بین نمی روند.
روح نسل بشر , برای گذرانیدن زندگی احتیاج فراوانی به کسب انرژی دارد , لذا بهترین زمان دریافت انرژی , هنگام خواب است , چون روح در این زمان بطور آزادانه می تواند برای کسب انرژی های لازم , خود را به عوالم روحی برساند و انرژی لازم را از آن جا کسب کند و اگر خوابیدن را به هر طریقی از افراد سلب نمایند , می بینیم که بتدریج حالت های روحی بسیار بدی در آنها مشاهده می شود که در نتیجه گاهی به جنون یا مرگ منتهی می شود تا در این حالت جدید , روح بهتر بتواند جهت کسب انرژی و و ادامه حیات , جسم مادی را ترک نماید.
اختلاف این حالت با خواب در این است که , هنگام بروز حالت جنون و عصیانهای روحی , تعدادی از ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و روح می تواند بدین وسیله خود را در شرایط متعادل تری , برای کسب انرژی نگاه دارد , ضمن اینکه با انجام چنین اعمالی , جسم در حالت نا متعادل قرار می گیرد , ولی در خواب , این ریسمانها امتداد می یابند و گسیختگی در آنها وجود ندرد.
گاهی در عصیانهای روحی ممکن است ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و پس از مدتی مجددا ارتباط خود را با جسم مادی برقرار کنند و فردی که مدتها در حالت جنون یا درگرگونی های روحی بسر می برده است , حالت عادی خود را بازیابد و گاهی هم روح اجازه این اتصال را نمی دهد و تا آخر عمر , این ریسمانها به جسم مادی متصل نمی شوند و در نتیجه این اشخاص تا پایان زندگی , در حالت بخصوصی از جنون یا ناراحتی های روحی بسر خواهند برد.
اگر کسی قصد خوابیدن دارد و ما نظاره گر جسم مادی او در آن موقع باشیم , در یک زمان بخصوص , حرکت جزئی و کاملا مشهودی را در جسم مادی وی مشاهده می کنیم و با شروع این حرکت باید بدانیم که او در این زمان به بعد است که به خواب کاملی فرو می رود و ان حرکت موید این است که روح از جسم فاصله گرفته و در این زمان جسم و روح توسط ریسمانهای حیات در یه خط مستقیم قرار گرفته اند و این حرکت بدلیل کشش های حرکتی روح بوجود می آید.
زمانی که فردی در بیداری بسر می برد , ضمیر آگاه وی در حالت فعالیت است و ضمیر ناخودآگاه فعالیت مشهود چندانی را از خود بروز نمی دهد , ولی در زمان خواب وظایف این رو ضمیر کاملا تغییر می یابد, یعنی در این شرایط , ضمیر آگاه در حال استراحت است و ضمیر ناخودآگاه موجب درک و شناخت های فرد در زمان خواب و رویا های او می گردد و این دو ضمیر , معمولا با یکدیگر همکاری مستقیم و دائم ندارند.
هر فردی جهت تقویت قدرت های ارادی و دستیابی به ضمیرناخودآگاه خود در زمان خواب , می تواند با اجرای تمرین و روش های خاصی , فاصله بین ضمیر آگاه و ناخودآگاه را نزدیکتر نماید . به طوری که حالت قبلی ضمیر آگاه را که در حال استراحت , رابطه چندانی با ضمیر ناخودآگاه ندارد , تغییر دهد بگونه ای که ضمیر آگاه را در زمان خواب , آگاه سازد و ضمیر ناخودآگاه را در مسیر خواسته های خود , در زمان بیداری , به فعالیت وادارد , یعنی زمانی که فردی در بستر خود آرمیده و آماده خوابیدن است , با روش های خود تلقینی و بطور آگاهانه , از ضمیر ناخودآگاه خود بخواهد تا تمام رویاهایی را که در زمان خواب مشاهده می کند به ضمیر آگاه انتقال دهد تا پس از بیداری , فرد آنها را بیاد داشته باشد , زیرا اکثر رویاهایی را که افراد در زمان خواب مشاهده می کنند , در زمان بیداری فراموش می شود و حتی ذره ای از آن رویاهایی را که چند لحظه پیش شاهد آن بوده اند بیاد آورند.
دلیل فراموشی رویاها پس از خواب , یک امر فیزیکی و طبیعی است . چون بشر در عالمی زندگی می کند که از امواج گوناگون بوجود آمده است و مشاهدات و رویاهای وی نیز چیزی خارج از قاعده و قانون امواج نمی باشند و در این حالت امواج و فرکانسهای مشاهدات ضمیر ناخودآگاه , در درون امواج اثیری با ضمیرآگاه که در امواج محیط مادی است مطابقت ندارد , یعنی بشر در زمان خواب , مشاهدات خود را با امواج دیگری تشخیص می دهد و یا آنها را می شنود و یکی از مهمترین دلایل فراموش کردن رویاها پس از خواب , عدم تجانس امواج زمان خواب و بیداری است.
وقتی که قبل از خوابیدن به ضمیرآگاه و ناخودآگاه خود تلقین کنید که موقع خواب جسم مادی , این دو عنصر عقلی با یکدیگر همکاری نزدیک داشته باشند و تمام رویدادها را به یکدیگر انتقال دهند , هدف نزدیک نمودن فرکانسهای عقلی این دو عنصر نسبت به یکدیگر است تا بتوانند پس از خواب , خاطرات رویاها را به هم انتقال دهند.
یکی دیگر از دلایل وجود اختلافات موجی بین این دو ضمیر این است که , فرکانسهای رویا , از امواج روحی یا اثیری هستند و در زمان بیداری نمی توانند مورد استفاده در عالم بیداری با امواج محیط مادی قرار گیرند.
برای اینکه فردی بتواند در زمان خواب از وجود این رویاها با خبر گردد , می بایست پیش از خوابیدن , چندین بار به ذهن خود بقبولاند که ضمیر ناخودآگاه وی در خواب تمام رویاها را به ضمیر آگاه انتقال دهد . بطوریکه فردا صبح پس از خواب , کلیه آنها را به یاد داشته باشد . این عمل را هر شب قبل از خوابیدن باید آنقدر انجام داد تا زمانی فرا رسد که هر روز صبح پس از خواب , بتوانید تمام خاطرات و رویاهای شب گذشته خود را بطور کامل بیاد آورید.
زمانی که فردی موفق شد نحوه خواب دیدنهای خود را تحت کنترل ارادی ضمیر آگاه خویش در آورد , از آن پس می تواند برخی از ناراحتی های جسمی و روحی خویش را در زمان خوابیدن بوسیله ضمیر ناخودآگاه درمان کند . یعنی در موقع خوابیدن از ضمیر های خود بخواهد که در خواب به یکدیگر کمک کنند و ناراحتی جسمی و روحی و روانی را از شخص دور نمایند و پس از مدتی در این زمینه حتما موفق خواهند شد.
شفابخشی توسط قدرتهای روح
اکثریت قریب به اتفاق افراد نسل بشر نسبت به قدرت های روحی خود , شناخت کافی و آگاهی چندانی ندارند و بهمین علت هم تنها متکی به نیروهای جسم مادی و یا خرج کردن پول فراوان می باشند تا بتوانند ناراحتی را از بین ببرند . اگر آنان قدری بخودشناسی بپردازند و از قدری به خود شناسی بپردازند و از قدرتهای ذاتی خود آگاهی یابند , به زودی در خواهند یافت که , علاج اکثر ناراحتی و بیماری های آنها , در درون حالتهای مختلف روحی و جسمی خودشان نهفته است , ولی بعلت عدم اطلاع صحیح در این مورد , برای دفع آنها به این و آن مراجعه می نمایند.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد *** آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
اگر بخواهیم در بین نیروهایی که در زندگی بشر دخالت مستقیم یا غیر مستقیم دارند, قویترین آنها را انتخاب کنیم , مسلما باید برای قدرتهای روحی , بیشترین امتیاز را قاءل گردیم.
اگر بدلائلی قدرت های روحی فردی کاهش یابد , تغییرات منفی و حالت های افسردگی و ناامیدی و یاس , بسرعت در چهره او هویدا می گردد و چنانچه این حالت ادامه پیدا کند , پس از مدتی موجب نوعی سرخوردگی یا جنون در افراد می گردد و بر عکس , اگر به فرد ضعیف و بیماری روحیه کافی داده شود , پس از مدتی تبدیل به شخص سالم و پر جرات و مقاوم می شود.
زمانی که فردی دارای روحیه قوی باشد , بین بافت ها و سلول های عصبی وی همکاری بیشتری بوجود می آید و در نتیجه قدرت بازدهی فرد در هر کاری افزایش پیدا می کند.
عمل و علم شفابخشی روحی , توسط امواج الهی و ماوراءی , به طور روزافزون در سراسر جهان در حال گسترش است . زیرا از نظر علمی امروزه این مطلب به اثبات رسیده است که بسیاری از بیماری های عصبی , روانی , روحی و حتی جسمی , نه تنها با مصرف داروهای مختلف شیمیایی و گیاهی درمان نشده اند , بلکه مصرف بیش از حد یا بی رویه آنها , سبب بروز برخی از ناراحتی های دیگر هم در افراد مریض شده است , لذا افراد آگاه از نیروهای شفابخش ماوراء در زمان بروز هرگونه ناراحتی روحی و روانی و حتی جسمی , استفاده کرده و در مرحله نخست , سعی دارند بهنگام بروز بیماریها , به افراد روح درمان و شفادهندگان روحی مراجعه نمایند. چنانچه آنها تشخیص دادند که بیماری فرد عضوی است و هیچ وابستگی به اعصاب و روح و روان ندارد , آنگاه به پزشکان متخصص برای معالجه خود مراجعه می نمایند و بدون دلیل , معده و بدن خود را تبدیل به انبار انواع و اقسام داروهای معدنی و شیمیایی و ... نمی کنند و جان خویش را بیهوده نثار نخواهد کرد.
زمانی که فرد شفابخش توسط امواج ماورائی خود به قسمتی از جسم مادی بیمار انرژی بدون خطر می دهد , این امواج موجب می گردند, تا سلولهای عصبی آن عضو یا محل , بتریج فعال و فعال تر گردند , چون وقتی اعصابی که به سلولهای جسم مربوطند , به دلایلی قدرت خود را از دست دادند , آن سلولها بدون دفاع می شوند . وقتی سلولی قدرت دفاعی خود را از دست داد , تحت تاثیر هر نیروی منفی و مخرب داخلی یا خارجی قرار می گیرد . وقتی فرد شفابخش به این سلولها انرژی می دهد , در ابتدا این انرژی ها باعث تحریک و فعال کردن رشته های عصبی آن عضو گشته و فعالیت این رشته ها باعث تقویت و بازسازی سلولهای آن می گردد و به حال تعادل برگشتن سلولهای یک عضو نیز , باعث از بین رفتن بیماری و نا توانی در آن قسمت از بدن یا محل عضوی می شود.
اگر افراد بتوانند در زمان خواب بر ضمیرهای خود تسلط یابند , پس از مدتی خود صحبتی قبل از بخواب رفتن و ارسال پیام و تلقینات کافی و لازم , پس از مدتی یقینا قادر خواهند شد بر اکثر ناراحتی های روحی , روانی و حتی جسمی خویش تسلط یابند و حرکات و جابجایی هایی را در آن زمان انجام دهند.

maryam1987
18-05-2006, 12:42
سلام به همه دوستان
من این مطالب رو از اینجا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برداشتم
--------------
آقای سوشیانت من معمولا آخرین خوابهایی که میبینم یادم می مونه شما دلیلشو گفتید منم سعی کردم بعد از هر خوابی که میبینم بیدار بشم ولی کاره خیلی سختیه چون بیدارم که میشم دوباره از تنبلی میخوابم ولی فکر میکنم یه کم پیشرفت کردم و خوابهام بیشتر شده

Soshiant
18-05-2006, 13:48
مریم خانوم ممنون از مطالب خوبتون
ادامه بدید

maryam1987
19-05-2006, 01:11
درمان های روحی و روانی , برخلاف درمان های جسمی , احتیاج به دارو یا غذاهای بخصوصی ندارند و این در نوع معالجات با تغییر دادن حالت های روحی و روانی گذشته و به وجود آمدن حالت هایی جدیدتر صورت می پذیرند. چنانچه تغییر حالتی که در شخص به وجود می آید , در حد نیاز بوده و برای رفع آن ناراحتی کافی باشد , ناراحتیهای موجود نیز برای همیشه از فرد دور می شوند و در غیر اینصورت , اثرات آن موجب می گردند که تا حدی از ناراحتی های بیمار کاسته گردد و در نتیجه , آن ناراحتی درمان قطعی نمی گردد.
هماگونه که قبلا گفته شد , در وجود هر فردی دو ضمیر وجود دارد که هر کدام از آنها در زندگی عهده دار وظایف مخصوص به خود می باشند , این دو ضمیر طوری در جسم و روح اثر می گذارند که هیچ یک از آن دو , در کار دیگری دخالت مستقیمی ندارند , ولی اغلب از طریق غیر مستقیم به یکدیگر کمک هایی می نمایند . یکی از حالت های مهمی که گاهی این دو ضمیر می توانند در کار دیگری دخالت نمایند , زمانی است که خود شخص خواستار دخالت آنها در کار یکدیگر باشد و معمولا این خواسته به دو صورت انجام می گیرد.
گاهی شخص از وجود عقده درونی خویش مطلع است , ولی درصدد رفع آن بر نمی آید , لذا روز به روز عقده های وی بیشتر وعمیق تر می شوند و وقتی که عمق عقده های وی به حد معینی از فشارهای درونی رسید , ضمیر باطن اقدام به بروز آن عقده ها می نماید و حالت آن را به گئنه ای در ظاهر فرد می نمایاند.
چنین اشخاصی گاهی اعمال و رفتار نادرستی را از خود بروز می دهند که اغلب افراد سالم , اصطلاحا به آنان مردم نادرست و عقده ای , با اعمالی ناپسند می گویند . طبیعی است که معالجه این افراد بسیار مشکل است و هر فردی فقط بر مبنای خواندن یکی دو کتاب و داشتن اطلاعات ناقص نمی تواند آنان را درمان کند و فشارهای روحی و عقده ها را از وجود آنان دور کند.
نوع دوم این که شخص از وجود عقده ها و ناراحتی درونی خویش اطلاع دارد و مایل است آن را بگونه ای از ئرون خود برطرف کند .
مداوای روحی و روانی این گونه بیماران , از نوع قبلی به مراتب سهل تر صورت می پذیرد , یعنی در اینجا با دخالت و کمک دو ضمیر در افراد و بکارگیری اعمال و روشهایی سالم , در مدتی معقول حالت تعادل روانی به شخص بیمار دست می دهد و سلامت خود را بتدریج یا دفعتا باز می یابد.
ضمیر آگاه , تمام آگاهی و دانسته ها و خواسته های زمان بیداری را عهده دار است و فعالیت های آگاهی اشخاص را به طور مستمر تحت کنترل خود دارد . این ضمیر قادر است محفوظات و دانسته ها را تا زمان معینی در خود نگهداری نماید و در صورتی که آن مطالب یا آگاهی ها مورد استفاده مجدد یا دائم فردی قرار نگیرد و به صورت عادت در نیایند , آنها را بتدریج به بایگانی عظیم و حجیم ضمیر باطن تحویل می دهد که از نظر ظاهر , این مطالب فراموش شده به حساب می آیند و در این زمان از محفوظات ضمیر آگاه خارج می گردند و در هر زمانی که ضمیر آگاه احتیاج به این دانسته ها داشته باشد , آنگاه از طریق به وجود آوردن خوابهای مصنوعی می شود از آن اطلاعات آگاهی بدست آورد.
برخی از این دانسته ها یا رویدادهای خوب و بد گذشته که در حال حاضر در بایگانی ضمیر باطن فرد نگهداری می شوند , گاهی بنا به بعضی علل روحی ع مجددا در ذهن افراد تداعی می شوند و به سطح خودآگاه می آیند . آنهایی که خااطره بدی را با خود حمل می کنند , در فرد تولید حالت های روانی نامناسب و در اکثر موارد بروز استرس و فشارهای روحی و افسردگی بی دلیل و ... می نمایند و آن دسته از خاطرات گذشته ای که با خود خاطرات خوب را همراه دارند . موجب گشاده رویی و خوشحالی های به ظاهر بی دلیل در افراد می گردند . با روش درمان های مختلف روحی , اغلب این ناراحتی هایی که از مدت ها قبل در ضمیر ناخودآگاه نفوذ کرده و امروز به گونه ای در فرد ظاهر شده اند , قابل درمان می باشند , به طوری که پس از معالجه روحی , آن خاطرات گذشته به ضمیر افراد باز نگردند.
یکی از ساده ترین روش های خود درمانی های روحی , روش ((خود صحبتی )) یا صحبت کردن با ظمیر باطن خویش است و برای انجام این تمرین می بایست حدود سه ماه و روزانه سه بار در مقابل آئینه ای استار و برنامه هایی را که باید در آن روز انجام شود , برای تصویر خود چند بار و با دقت بازگو نمود و سپس کار روزانه را دنبال کرد . در خلال مدتی که سر کار هستید , این برنامه ها را یکبار دیگر با خود تکرار نمائید و در مدت روز نیز سعی کنید آنچه را که صبح به خود گفته و تصمیم گرفته اید را انجام دهید و پس از فراغت از کار , تصمیمات گرفته شده صبح را مجددا بررسی نمائید و کارهایی که به خود قول داده اید بپردازید و در مقابل هر یک از اعمال و افعالی را که انجام داده اید , می بایست از ضمیر باطن خود سپاسگذاری نمائید و برای آنچه که مطابق برنامه ریزی های صبح انجام نشده , به دنبال علت عدم اجرای آن بگردید . پس از رسیدن به منزل (غروب یا شب) مجددا جلو آئینه باستید و درباره کارهایی را که در آن روز انجام نداده اید , به تصویر خود در آییتنه به این مضمون قول دهید :((آنچه را که امروز انجام نداده ام , فردا جبران خواهم کرد و آنها را کامل خواهم کرد )) این کار را باید هر روز انجام دهید تا پس از گذشت مدتی لازم , کاملا بر اراده خود مسلط گردید و آن خواست باطنی را بتوانید بطور صحیح انجام دهید.
طبیعی است که در خلال این تمرینات , آن عادات زشت و اعمال و رفتار ناشایست که ناشی از ناراحتی های روح و روان و عقده های درونی می باشند بتدریج در فرد فرو کش کرده و کم کم از بین می روند.
البته انجام عمل خودصحبتی بهتر است در اطاقی خلوت و درو از سر و صدا صورت پذیرد.
بسیاری از افراد تصور می کنند , هر کار یا عملی که آموزش و تمرین و اجرای آن بسیار سخت باشد , نتیجه بهتری نیز در پایان دارد و باور نمی کنند که فردی بتواند با یک حرکتی بسیار ساده , مانند خود صحبتی , ناراحتی های درون و عقده های چندین ساله را از خود دور کنند یا برخی از اعمال و عاداتی را که چندین سال متمادی موجب اذیت و آزار روح و جسم وی بوده است با روش ساده ای از بین ببرد و برای رفع آن حتما باید کیلوها دارو مصرف کند یا زیر تیغ جراحی قرار گیرد , در صورتی که اگر فردی با خودشناسی کافی و ایمانی راسخ در صدد برطرف کردن هر نوع مرض یا ناراحتی در وجئد خود باشد , با انجام اعمال روحی که خود صحبتی یکی از ساده ترین روش آنها است , بسیار سهل و آسان قادر خواهد شد از چنگ آنان رهایی یابد و چنانچه شما که خواننده این مطلب هستید به این حقیقت مسلم باور ندارید , عمل کنید و سپس پی به قدرت آن خواهید برد.

hamidak
19-05-2006, 21:53
خيلي عالي بود مريم خانم ادامه بدين خيلي عاليه

maryam1987
20-05-2006, 02:02
یکی از راههایی که انسان میتونه قدرت فکر و انرزیه خود رو بالا ببره تمرینات روحیه
تمرینات روحی انواع زیادی داره ولی پایه و اساس تمامی این تمرینات بر دو چیزه تمرکز کردن و دستیابی به گنجینه اصرار یا همون ضمیر ناخودآگاه
در اینجا باید یک مقدار درباره ضمیر آگاه و ضمیر ناخود آگاه توضیح بدم
ضمیر آگاه همان ضمیریه که شما که مشغول خواندن این مطلب هستید مطالب در آن جای میگیره
این مطالب بعد از مدتی از ضمیر آگاه شما به ضمیر ناخودآگاه شما منتقل میشه تمام اتفاقات ومساعلی که برای ما میافته بعد از مدتی از یاد ما میره ولی در حقیقت به ضمیر ناخودآگاه ما انتقال پیدا کرده و از بین نرفته
ضمیر ناخودآگاه ما توان انجام دادن هر درخواستس رو داره به شرط اینکه با تمام وجود یک چیزی رو بخواهیم
حالا برای اینکه ما بتونیم به ضمیر ناخودآگاه خودمون نزدیک بشیم احتیاج به این داره که بدی ها رو از خودمون دور کنیم مثل
کینه
نفرت
خشم
دروغ گویی
اگه ما بتونیم تمام فکر های منفی که باعث تولید انرزی منفی میشه رو از خودمون دور کنیم دستیابی به ضمیر ناخود آگاهمون آسون تر میشه وهر خواسته ای که داشته باشیم انجام میشه
شاید شنیده باشید که میگن از بس که طرف خوش قلبه خدا هر چیزی میخواد بهش میده
در حقیقت خدا قبلا قدرتی به خود انسان داده که اگه انسان بتونه ازش استفاده کنه به خواسته هاش میرسه
سعی کردم بصورت خیلی خلاصه توضیحیاتی درباره ضمیر ها داده باشم

حال میرسیم به یک تمرین روحی
یکی از این تمرینات مدیتیشن یا به زبان خودمون عبادت نام داره و انواع مختلفی داره
من یک راه ساده رو به شما یاد میدم اگه درست تمرین کنید خواهید دید که چه احساس خوبی بهتون دست میده
تمرین به این صورته
1-محل مناسب را انتخاب کنید که در آنجا ارامش داشته باشید در یک زمان مناسب که مشغله ذهنی نداشته باشید
2-لباس راحتی به تن کنید که جریان خون به راحتیجریان داشته باشد
3-به پشت دراز بکشید بهتره برای راحتیه بیشتر یک بالش زیر زانو بزارید
4- شروع کنید به تنفس عمیق به طوری که با هر دم حدود 5 ثانیه هوا را داخل ریه ها کنید وهنگام بازدم خیلی سریع هوا رو از ریه ها خارج کنید انقدر این کار رو انجام بدید تا احساس گرما در سر و گردنتون بکنید
5- پلکهاتون رو ببندبد
6-در این زمان باید تمامی اجزاع بدنتون رو شل و بی حس کنید به این صورت که به خودتون تلقین کنید که با هر نفسی که میکشم
پلک های من شل و سنگین میشه و نوان باز کردن چشمهامو ندارم می تونید برای این کار یک شماره هم بزارید مثلا به خودتون تلقین کنید با 10 دم و باز دم وقتی به شماره ده رسیدم توان باز کردن چشمهامو ندارم
برای سر وگردن هم همینطور و کلیه اجزاع بدن از قبیل دست و پا شکم کمر شانه ها و....
همین تلقین رو به ترتیب انجام میدید تا هیچ کدوم از اعضای بدنتون رو نتونید حرکت بدید و کاملا شل شده باشند
7-در این زمان شما باید یک تصویر ذهنی برای خودتون به تصویر بکشید برای این کار مینونید
یکی از جاهایی که قبلا دیدید و دوست داری اونجا باشید رو به تصویر بکشید یا حتی یک منظره خیالی که خودتون دوست دارید و یا منظرهای کهدر یک تابلوی عکس یا نقاشی دیدید رو برای خود تجسم کنید
8-هر منظرهای رو برای خودتون تجسم کردید خودتون رو داخل اون منظره احساس کنید سعی کنید تمام جزعیات اون منظره رو تجسم کنید
در اوایل این تصویر ذهنی مدام در حال فرار کردنه باید باهاش مقابله کنید و نگذاری تصویر از ذهنتون خارج بشه به هیچ چیزی به غیر از اون منظره فکر نکینید در اون منظره قدم بزنید اگر منظرتون کنار دریاست سعی کنید امواج دریا رو با صداهاش تجسم کنید
9-اگر تونستید این کار رو کامل انجام بدید همون جوری که منظره رو تجسم کردید و خودتون در اون فضا هستی شروع کنید به تلقین کردن
مثلا به خودتون تلقین کنید که هوای پاکی که در اینجا تنفس میکنم به تمام سلولهای بدنم سلامتی میده
یا تلقین کنید که با هر نفسی که میکشم انرزی مثبت دنیا رو در خودم جمع میکنم و با هر بازدم ناراحتی ها و انرزی های منفی رو از خودم دور میکنم ویا هر تلقین مثبتی که خودتون خواستید
10-حالا موقع برگشتنه برای این کار از اون فضا میاید بیرون خودتون رو اونجایی که دراز کشیدید حس میکنید
به همون شکلی که عضلات خودتون رو شل و بی حس کردید به صورت عکس از اون حالت در میارید وقتی کاملا به حالت طبیعی برگشتید چشماتون رو آروم باز میکنید
بعد میبینید که چه احساس خوبی بهتون دست میده

این تمرین رو 3 بار در هفته انجام بدید هر تمرین هم بیشتر از 20 تا 30 دقیقه انجام ندید

maryam1987
20-05-2006, 13:35
جهت شناخت ذات وجودی که ضمیر ناخودآگاه نیز جزوی از آن است , باید به نکات زیر توجه شود تا پس از درک و شناخت مطالب ذیل , فردی بتواند به خودشناسی بیشتری در این زمینه دست یابد.
1- گنجینه حقیقی و سعادت افراد بشر در وجود ذات درونی , یعنی ناخودآگاه نهفته است . با شناسایی و پی بردن به این مرکز اسرار آمیز عقلی و روحی , افراد می توانند در هر زمانی که مایل باشند , دَر این گنجینه را با کلید عقلی ذات خویش بگشایند و از آن به هر نحوی که بخواهند بهره گیری بنمایند , زیرا در ضمیر ناخودآگاه نیروهایی وجود دارند که افراد با طرز استفاده صحیح و درست آن می توانند بر تمام گرفتاری و سختی های زندگی و ناملایمات روحی خود پیروز شوند .
2- در ذات هر فردی , غیر از وجود ضمیر دیگری وجود دارند که هر یک از آنها تاثیرات به سزایی در ادامه حیات مادی افراد بشر می گذارند که آن دو عبارتند از:
الف ) ضمیر آگاه یا آشکار یا ضمیر شناسایی و بیدار : این ضمیر تمام آگاهی و اطلاعات زندگی افراد بشر را تا مدتی در خود نگاه می دارد و پس از گذشت زمان , به تدریج تمام آگاهی هایی را که مورد نیاز شخص قرار نمی گیرند , تحویل ضمیر ناخودآگاه می دهد و از وجود آنها بتدریج خود را آسوده می سازد.
ب ) ضمیر سیار یا اتفاقی : این ضمیر برخلاف دو ضمیر دیگر , در زندگی کمتر مورد استفاده افراد در زمان بیداری قرار می گیرد و در برخی از مواقع , این ضمیر در حالت خواب بکار می افتد و اطلاعاتی را از خود بروز می دهد که منجر به شناخت و روشن شدن حقایق زیادی از زندگی حال و آینده افراد می گردد. از این ضمیر بیشتر در مواقع خواب استفاده می شود.
3- ضمیر ناخودآگاه علاوه بر کارآیی های عقلی , اکثرا به عنوان ترمیم کننده ناراحتی های جسم و روح نیز بکار می رود و برخی از دانشمندان این ضمیر را به عنوان پزشک خصوصی جسم مادی و روح و روان اشخاص می دانند , زیرا حیات هر فردی از زمان های کوتاه و بهم پیوسته ای تشکیل شده است و اگر در هر یک از این زمان ها فرد بتواند , اندیشه خوب یا بد به افکار خود راه بدهد , زندگانی مملو از وجود این اندیشه های بهم پیوسته ای خواهد شد که فرد به ذهن خود راه داده است و در نتیجه , در طول زندگانی ها دیده می شود که برخی از افراد زندگانی شاد و خوب و پرباری دارند و گروهی هم دارای زندگی مشقت بار و سختی می باشند. اگر افرادبتوانند الهامات و تصویرهای خوب و درست و پاک را به این ضمیر سازنده و وفادار خود تحویل بدهند . این ضمیر پس از مدتی همان خوبی ها را با حالتی به مراتب بهتر و پرورش یافته تر , تحویل آنها خواهد داد . پس چه بهتر است که بکوشیم تا بدبینی ها را از وجود خود دور کنیم و خوبی های پیرامون را به ضمیر آگاه خود بدهیم , چون تمامی آنها پس از گذشت زمانی , برای بازسازی های آینده , تحویل ضمیر ناخودآگاه می گردند.
4-قدرت های عقلی دارای شعبات فراوانی در وجود بشر می باشند که برخی از آنها مانند عقیده و اندیشه که یک نوع تفکر و فهم هستند , در محل استقرار ضمیر آگاه اشخاص قرار دارند و در زمان حیات مادی , وظیفه این ضمیر , دریافت امواج و پیام های گوناگون از محیط است که پس از مدتی تمام آنها را به گونه ای تحویل ضمیر ناخودآگاه بدهد . چون در ضمیر ناخودآگاه یک نوع بایگانی ذهنی وجود دارد که تمام یافته ها را به نحو بسیار مطلوبی در قسمت های جداگانه ای نگهداری و محافظت می کند.
5- جهت تقویت قدرت های نهانی که ما را به نحوی یاری خواهند کرد , باید تمام افکار پلید و بد و یاس آور را از وجود خود دور سازیم و به خود اجازه ندهیم که این اندیشه ها در فکر ما جای گیرند . اگر کسی در طول عمر خود موفق بشود که چنین نماید و تمام بدی ها را نادیده بگیرد و افکار بد و مخرب را از فکر خود دور سازد , باید بداند که به موفقیت و پیروزی های بزرگی در زندگانی خود دست یافته یا خواهد یافت که به زودی اثرات آن در زندگی خانوادگی , اجتماعی و ... او نمایان خواهند شد.
6- حرکات و اعمال و اتفاقات گوناگونی در سلامت روح و روان و جسم موثرند که اکثر افراد جوامع توجه چندانی به آنها ندارند و به همین دلیل هم از حالت ظاهری برخی از مردم متوجه می شویم که اخلاق و روحیات آنها روزانه در حال تغییر و دگرگونی است و به طور کلی آنها روش و خصلت ثابتی در زندگانی خود ندارند و همیشه حالت رفتاری آنان در نوسان می باشد و در اصطلاح فارسی می گویند که , فلانی امروز از دنده چپ بلند شده است . زمانی که دلیل بروز این نوسانات و تغییرات ناگهانی و غیر عادی را در حالت روحی افراد بررسی می نمائیم , متوجه می شویم که علت آن تغییرات , مربوط به رفتار و کردار آنها در گذشته ای می باشد که اثرات آن در ضمیر ناخودآگاه این افراد از سال ها قبل مسکن گزیده و امروزه به گونه ویژه ای ظاهر شده اند.
اگر بخواهیم که این حالت ها روزی گریبانگیر ما نشوند , باید به نکات زیر توجه داشته باشیم.
الف ) با معاشرین و اطرافیان خود صمیمی و دوست باشیم و در معاشرت ها از خود سازگاری نشان بدهیم و اگر هدف معاشرت واقعی و دائمی با کسی داریم , هرگز به وی غیر از حقایق چیز دیگری را بیان ننمائیم .
ب) در معاشرت های فامیلی یا دوستانه , می بایست کوشش شود که به شخصیت فردی یا اجتماعی کسی صدمه ای وارد نشود , زیرا انجام چنین اعمالی , گذشته از قطع معاشرت ها , گاهی عدم تعادل های روحی و اخلاقی را به همراه دارد.
ج ) در معاشرت ها باید کوشش شود تا خواست دیگران , نادیده گرفته نشود , چون بی توجهی به خواست دیگران , باعث می شود که ناهماهنگی هایی در زندگی به وجود آید و این نابرابری ها , باعث عدم تعادل روحی و روانی و اجتماعی و ... می گردند.
د ) برای این که خود شما , دچار عدم تعادل و ثبات افکار در زندگانی نشوید , در هر مجلسی که با افراد متکبر , خودخواه , مقام پرست , ماده گرا و غیر منطقی و معتاد و ... مواجه می شوید , کوشش نمائید به آرامی از آنها دوری کنید و با چنین اشخاصی معاشر و همکلام نشوید.
زمانی که در مورد مطلبی گفتگو پیش می آید , اگر قصد کمک به ضمیرهای خود را دارید , همواره می بایست جنبه های مثبت آن , مورد توجه شما قرار بگیرد و از منفی گرایی درباره هر پدیده ای خودداری کنید و حتی گاهی هم برخی از رویدادها را نادیده بگیرید , چون هر خواست خیر و شر , دارای نوعی امواج است که مختص فرستنده آن موج می باشد و زمانی که این امواج به صورت قدرت های موجی قوی تری در آمدند , آنگاه به سوی فرستنده خود بر می گردند و اثرات مثبت یا منفی ای را در زندگی وی از خود بجای می گذارند.
7- افراد زیادی هستند که در زمان تصمیم گیری فاقد اراده قاطع و به موقع می باشند و معمولا زندگانی خود را تحت تاثیر گفته و یا نظر دیگران پیش می برند . چنین اشخاصی در گذران زندگی بیشتر خواست های دیگران را سرمشق زندگانی خود قرار می دهند و نسبت به خواست های باطنی و تمایلات نفسانی خویش بی تفاوت می باشند . اکثر این افراد در زندگی شخصی و اجتماعی خود معمولا با شکست مواجه شده و در اثر بروز همین شکست ها , گاهی از مسیر حقیقی و درست زندگی خارج می گردند و به فنا و نابودی کشیده می شوند.
روح هر یک از افراد , ذاتا درصدد به دست آوردن نکات منفی و بد نیست و معمولا کوشش دارد که روابط نیکو و پسندیده ای را با ماده (جسم) برقرار کند , ولی به دلیل قدرت انتخاب جسمی (ضمیر آگاه ) گاهی دیده می شود که این روح در برابر قدرت انتخاب اشتباه جسم مادی , سر تسلیم فرود می آورد و از آن متابعت می کند . کلیه تجارب و رویدادها و آزمایشات گوناگونی را که بشر در زمان حیات مادی به طور آگاهانه به اعماق ضمیر ناخودآگاه خود روانه می کند , در این ضمیر , به همان شکل و صورت واقعی و حقیقی نقش می بندند و درست مانند قانون عمل و عکس العمل , از خود واکنش همان اندوخته های ذهنی را به اشکال گوناگون بروز می دهد.
در حقیقت افکار و اندیشه های ضمیر آگاه به عنوان عمل و پاسخگویی و واکنش های ضمیر ناخودآگاه , در زمان های مختلف حیات بشر به شکل عکس العمل اندیشه های زمان گذشته عمل می کند.
8- برخی از حالت و روحیات بشر , به صورت ذاتی است که هر کسی از بدو تولد با خود به جهان خاکی انتقال می دهد و همیشه آنها را در ذات خویش نگهداری می نماید و گروهی دیگر از افکار و حالات و روحیات نسل بشر , در اثر گذشت زمان و مشاهدات و تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم افراد جوامع و پیرامون به دست می آیند که این حالت ها را اکتسابی می نامند . این اندوخته های اکتسابی , تاثیرات زیادی در زندگی دارند و همین ها هستند که باعث برتری افراد در جوامع نیز می شوند . فرضا باید گفت که برخی از ترس و وحشت های ذاتی هستند که وجود آنها در اصل یک حالتی عادی است .
در مورد حالت های ترس ذاتی بشر می توان ترس از صداهای ناگهانی و بلن و ترس از ارتفاع را جزو آنها دانست , ولی وجود این حالت ها هم گاهی شامل کلیه افراد بشر نمی شوند , ولی بقیه ترس هایی که مردم از آنها رنج می برند , اکتسابی هستند و به مرور زمان در دوران ادامه حیات افراد به وجود می آورند , پس از مدتی به ضمیر ناخودآگاه آنان انتقال می یابند و پس از آن اشخاص به سادگی نمی توانند آن حالت ها را از خود دور کنند.
9- بدبینی حالتی است که در بین برخی از افراد بشر وجود دارد و امروزه به دلایل برخوردهای اجتماعی و دروغ گویی و بدقولی های زیاد , بیشتر از حد متعارف قبلی شاهد آن هستیم و این حالت ها معمولا در اثر برخورد با اندیشه های بد و مخرب به وجود می آیند و پس از مدتی به صورت مستمر در حالت شناخت های اشخاص باقی می مانند و رفته رفته در اثر مرور زمان , در ضمیر آگاه نقش می بندند و پرورش می یابند تا این حالت جدید , زمانی به ضمیر ناخودآگاه شخص نفوذ کند و در آنجا محل مناسبی را اشغال بنماید و به شکل بدبینی کامل در فردی جلوه گر شود و شخص بدبین نسبت به هر حقیقتی مشکوک باشد و آن را به سادگی نپذیرد.
10- در زندگی افراد گاهی وقابعی رخ می دهند که آنها مجبور می شوند , وظیفه سخت و یکنواختی را , به دلایلی انجام دهند و زمان بخصوصی را در این حالت بگذرانند و هیچ راه گریزی هم در مقابل آن نمی توانند برای خود بیابند یا اینکه از اجرای آن سرباز زنند . در چنین شرایطی باید کوشش شود که با آن عمل یا وظیفه , برخورد عاقلانه و منطقی داشت و با آن شرایط به وجود آمده مبارزه کرد , تا این که شخص به نابودی کشیده نشود و آن عمل در آینده اثرات بدی در ضمیر باطن او از خود بجای نگذارد.
اگر کسی بتواند از وجود قدرت های ذاتی خویش , برداشت های مثبت و سازنده ای بکند , باید به این امر معتقد و مومن باشد که در زمان هر ناراحتی و گرفتاری و حتی بیماری ای که در ذات او وجود دارد , با دستیابی به این نیروها می تواند در هر مورد و عملی خود را موفق و رستگار بداند , زیرا شفای درد و گرفتاری اکثر افراد , در دست خود انها است.
یکی دیگر از شفابخش های جسم و روح و روان , وجود قدرت ایمان است و کسی که صاحب اعتقاد و ایمان درستی باشد , بمراتب بهتر از افراد بی ایمان می تواند گرفتاری های خود را حل کند , حال این ایمان می تواند به یک کوه سنگی یا درخت , یا فرد زنده و مرده ای باشد.
مرکز قدرت ایمان واقعی در ضمیر ناخودآگاه قرار دارد , یعنی در اصل قدرت ایمان از ضمیر ناخودآگاه هر یک از افراد بشر سرچشمه می گیرد و در زندگی آنها به طور دائم نوعی اثر دارد . چنانچه فردی قادر باشد ایمان را در ضمیر آگاه خود به وجود آورد و از آن محافظت کند , پس از چندی قدرت ایمان در ضمیر باطن وی بارور خواهد شد و سپس می تواند از محصولات آن بهره برداری های مثبت و سازنده بنماید و بر تمام خواست های خویش , جامه عمل بپوشاند , چون با وجود ایمان هر شخصی می تواند بر بی نیازی خود بیافزاید . ایمان یکی از بزرگترین مرحمت ها و الطاف خداوند متعال است که همگان به سادگی می توانند به آن دسترسی پیدا کنند و یا آن را لمس و درک نمایند.

maryam1987
20-05-2006, 13:38
زمانی که برای هر یک از افراد , از روی نیت پاک دعا یا نفرین می نمائید , این عمل باعث به وجود آمدن اثر امواج مثبت و منفی در وجود شما می شود. ضمن اینکه آثار دعا یا نفرین , نهایتا در یک زمانی بر ضمیر ناخودآگاه اثرات مثبت و یا منفی بجای خواهد گذارد . وقتی فردی برای یکی از عزیزان خود , از بطن وجود دعای خیر می کند , با این عمل خویش توانسته روح و روان خود را آرامش بخشد و ضمیرهایش را نیز مملو از خواست های نیک و خیر و مثبتی که سعادت و خوشبختی را در حیات ببار می آورند , نماید , چون خواستن خیر و برکت و خوبی برای دیگران , مسلما روزی باعث به وجود آمدن خیر و برکت در زندگانی خود دعا کننده می شود.
12- تنها نیروی عقلی بشر که در تمام مدت شبانه روز بیدار است و فعالیت دائم و مستمری را در اداره و ادامه حیات انجام می دهد , ضمیر ناخودآگاه است . این واحد اثیری , همیشه در حال سازندگی و مراقبت از فالیت های اعضاء غیرارادی جسم مادی , می باشد و برنامه مسیر آینده زندگانی را طرح ریزی می کند , به همین دلیل هم , هرگز نباید به این قسمت عقلی , اطلاعات و پیام های بد و مخرب تحویل داد , چون این عضو فعال حیات , با همان روش ها و اطلاعات داده شده , در خود برنامه ریزی می کند که بازتاب داده های ذهنی آن گاهی باعث درد و رنج و عذاب بشر , به صورت ناخواسته می شود.
13- در تمام طول عمر باید کوشش شود عقاید و اندیشه هایی را که خارج از منطق و یا به صورت اجباری هستند , به ذهن خود راه ندهیم و آنها را به صورت یک مطلب حقیقی نپذیریم , زیرا پذیرش چنین افکاری , همیشه موجب ناراحتی و مزاحمت و بروز ترس و وحشت های گوناگون در وجود می گردند. با توجه به این که ضمیر آگاه هر فردی از حقیقت پوچ و باطل بودن آن آگاهی کامل دارد , ولی گاهی خود شخص آن اعتقادات را به صورت تظاهر و برای اغفال دیگران و حتی برداشتهای خود , می پذیرد و اثرات آن اعمال , پس از چندی وارد ضمیر ناخودآگاه وی می شود و سپس خرابی روح و روان و در نهایت مسیر تکاملی را ببار می آورد.
در چنین مواقعی ضمیر ناخودآگاه در سرگردانی عجیبی بسر می برد چون از این حقیقت آگاهی کامل دارد که ضمیرآگاه آن را به صورت قطعی نپذیرفته و تنها از نظر ظاهری به آن فکر و اندیشه ها معتقد است , لذا ضمیر ناخودآگاه می تواند این گروه از افکار و عقاید و خواست ها را به صورت عادی در خود جای دهد و آنها را پس از مدتی در ضمیر ناخودآگاه بایگانی کند . این افکار معمولا در این ضمیر , به شکل سرگردان و بدون محل بایگانی کامل و مشخصی , بسر می برند و هرچند مدت یکبار , به گونه ای خود را در وجود اشخاص ظاهر می نمایند . زمانی که اینگونه افکار و عقاید در ضمیر کسی ظاهر می گردند , صاحب این ضمیر ها , فردی دمدمی مزاج و بی ثبات می شود.
14- یکی از بزرگترین نیروهایی که در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد و باعث وجه تمایز و برتری افراد نسبت به یکدیگر می شود , قدرت بی نیازی برخی از افراد نسبت به دیگران است , یعنی این نیروی ذاتی که درون بخشی از ذاتی و عقلی افراد وجود دارد , موجب می شود که شخص , خود را در زندگی فردی و اجتماعی , بی نیاز احساس کند و هرگز دست به سوی کسی غیر از خداوند بزرگ دراز نکند , چون او خود را از هر نظر بی نیاز می داند و احساس غنی بودن است که در زندگانی هر فردی بی نیازی واقعی را به وجود می آورد و این افراد که بر نیروی عقلی خود مسلط هستند و اندیشه های خوبی را به ضمیر آگاه و ناخودآگاه خویش روانه کرده اند , همیشه در حد درآمدشان خود را بی نیاز می دانند و خوشحال و شاکر هستند و پای خویش را از حد گلیمی که دارند , درازتر نمی کنند و کوشش دارند که برای امرار معاش خود , حق دیگران را به هر نحوی که امکان پذیر است پایمال ننمایند و حتی گاهی از حق خود بخاطر رضای خدا و سود دیگران می گذرند.
15- افراد پس از رسیدن به رشد جسمی و عقلی , برای امرار معاش و ادامه زندگی , مبادرت به انتخاب شغل و یا حرفه ای می نمایند و از این زمان است که برخی از آنها آرامش خود را از دست می دهند و یا آرام به ادامه زندگی خویش می پردازند , زیرا انتخاب شغل یکی از مهمترین عواملی است که تاثیرات بسیار مهم و شگرفی را در وضع روحی و مادی و معنوی و اخلاقی افراد از خود بجای می گذارد . زمانی که فردی کاری را برای خود انتخاب می کند شایسته است به این شغل انتخاب شده علاقه داشته باشد , تا پس از مدتی از آن واخورده و خسته نشود که مجبور به رها کردن آن گردد . اگر در کار و حرفه ای کشش و علاقه قلبی و واقعی وجود نداشته باشد , مسلما عشق کاری هم در میان نخواهد بود , چون همیشه علاقه به کار باعث به وجود آمدن عشق و محبت و آرامش خیال می شود و کسی که مشغول به کار مورد علاقه اش می شود , در تمام مدت کاری خود , خوشحال و خندان و لذت فراوانی از شغل خود می برد و کارش را با دل و جان انجام می دهد و نتیجه آن در ضمیر ناخودآگاه او نقش مثبت می بندد و بعدها موجب باز شدن گره های زندگی وی می گردد و در آن کار نیز صاحب ابتکار و نوآوری های جدیدی خواهد بود.
16- ضمیر ناخودآگاه هر فردی , در اختیار روح وی می باشد و روح بر این قسمت عقلی نظارت مستقیم دارد و آن را تحت کنترل خود قرار می دهد و زمانی که روحی , جسم مادی بشر را ترک می گوید, کلیه ملکات عقلی , منجمله محفوظات ضمیر ناخودآگاه را که در تن پوش قرار دارد همراه خود به عوالم روحی انتقال می دهد . عده زیادی از افراد , وجود این ملکات را جزو قدرت جسم مادی خود می دانند و بر این باورند که پس از مرگ , تمامی آنها با جسم مادی از بین خواهند رفت . در صورتی که اکثر ملکات جزو وجود ذاتی روح هستند و زمانی که روح , جسم مادی را رها می کند و به یکی از جهان های روحی انتقال می یابد , این خصائل و ملکات را نیز همراه خود به آن جهان می برد.
علاوه بر شناخت هایی که دانستن آنها موجب آرامش خیال و آسودگی فکر در افراد بشر می شوند , نکات بسیار کوچکی نیز وجود دارند که در زندگی باید به آنها توجه کرد.
الف ) راه دادن اندیشه های درست و خوب به افکار و ذهن , یک نوع مسکن روحی است که باعث آرامش و سبامت روح و روان آدمی می شود.
ب) در زمان حیات مادی , عواملی وجود دارند که گاهی به طور خواسته یا ناخواسته در زندگی اشخاص بروز می کنند و رفته رفته ذهن و افکار افراد را اشغال می نمایند , مانند حس دشمنی , کینه توزی , انتقام جویی که اغلب آنها باعث بروز عذاب و ناآرامی هایی در اشخاص می شوند و گاهی ریشه آنها به جایی می رسند که اتفاقات بد و خطرناکی در زندگی روی خواهند داد و برای مدتی محدود و یا دائمی , موجب بوجود آمدن عذاب روح و جسم می شوند.
پ) وابستگی های مادی ,, خود یک نوع عذاب دیگر است که مردم به طور ناخواسته برای خویش فراهم می کنند و با اندوختن ثروت و مکنت و اموال , به تصور این که در رفاه مادی قرار گرفته اند , خود را گرفتار برخی از ناراحتی های روحی می نمایند. البته وابستگی چیزی نیست که کسی بتواند در طول عمر , از آن بگذرد و هیچگونه دلبستگی به آن نداشته باشد , چون هر فردی دارای جسم مادی است و این جسم برای ادامه حیات خود , احتیاج به ماده دارد و باید احتیاجات این عنصر مادی را به نحوی برآورد تا آن را از نابودی نجات دهد , ولی این نیاز دارای حدی است که نباید از آن تجاوز کند وگرنه , ثروت اضافی غیر از عذاب و ناراحتی و فشارهای روحی , هیچ اثر دیگری در زندگی افراد ندارد و پس از مرگ وی هم آن ثروت موجب کدورت خاطر و هرج و مرج زندگی بازماندگان وی می شود.
ت) حسادت یکی دیگر از دشمنان روح و ویرانگر آرامش فرد است و اثرات مخربی بر ضمیر ناخودآگاه از خود بجای می گذارد , چون فرد حسود هرگز نمی تواند در حالت تعادل کامل بسر ببرد و روح خود را در عذاب و ناراحتی قرار ندهد . فرد حسود با دیدن هر چیز یا شیئی که مال خود او نیست , ناراحت می شود , زیرا هر آنچه را که در عالم است برای خود می خواهد و جهت بدست آوردن آنها در حد مقدورات , از هیچگونه کوششی فروگذاری نمی کند , در نتیجه دائما روح و جسم خود را در عذاب و نگرانی و ناراحتی های مختلف قرار می دهد.
ث) شناخت ذات وجود و قدرت های روحی , موجب می شود تا هر فردی بتواند در طول حیات , بر اعمال و کردار و رفتار خود مسلط شود و هدف از رفتار خود را به درستی بداند و ذات خویش را بشناسد.
کسانی که شناخت هایی نسبت به روح خود و دیگران دارند , معمولا اختلافات و ناراحتی های کمتری را در جوامع کوچک و بزرگ تحمل می کنند و در دوستی , محبت های پایداری را ادامه می دهند , ولی عدم شناخت های روحی باعث می شوند که زندگانی مسالمت آمیزی در بین افراد مشاهده نشود.
ج) خوابیدن و برخاستن به موقع برای سلامت و آرامش روح و ضمیر های بشر بسیار مناسب است و بی خوابی باعث بروز برخی از ناراحتی ها در وجود افراد می شود که مهمترین آنها عبارتند از :
بر انگیختن خشم و عصبانیت , کند ذهنی , بی اشتهایی , بی تفاوتی , نگرانی و حتی نخوابیدن های مکرر و مستمر اشخاص , گاهی در نهایت موجب بروز نوعی جنون می گردد.
خوابیدن و نیاز بشر به خواب , امری است حتمی و واجب و غیر قابل انکار , چون همانگونه که برای ادامه حیات مادی هر فردی باید به جسم , غذاهای مختلفی را بخوراند تا قادر به فعالیت های روزانه گردد , به همان ترتیب هم باید به روح نیروهای لازم را وارد نماید تا بتواند در زمان حیات مادی از خود مقاومت و ایستادگی نشان دهد و بهترین غذایی را که می توان برای روح تدارک دید , نزدیکی صحیح و خوابیدن است.
روح در زمان خوابیدن افراد می تواند جسم مادی را برای مدتی ترک گوید و جهت کسب انرژی , خود را به عوالم روحی سفر می کند , قسمتی از ضمیر ناخودآگاه همراه روح است و این ضمیر می تواند , کلیه نقاط سفر را مشاهده کند و آنها را تشخیص دهد و در تمام وقایع و حرکات روحی شرکت داشته باشد و گاهی هم طی شرایط خاصی , اطلاعات برخی از این مسافرت ها را به ضمیر آگاه انتقال دهد که بشر قسمتی از آنها را به صورت رویا به یاد می آورد و مابقی در ضمیر ناخودآگاه باقی می ماند.
اگر به کسی اجازه خوابیدن داده نشود و روح قادر نباشد جهت کسب انرژی از کالبد جسمی خارج گردد , پس از مدتی عاصی و ناراحت می شود , به طوریکه حالت های جسم مادی افراد بتدریج تغییر می یابند و در نهایت کار بجایی می رسد که روح عصیان کرده و به طریقی خود را از جسم مادی رها می سازد . در این مواقع گاهی اتفاق می افتد که روح برخی از رشته های نقره ای را از جسم مادی جدا می کند و برای به دست آوردن انرژی بیشتر به عوالم بالاتر حرکت می کند , ولی با این چند رشته نمی تواند خود را به محل دلخواه و عوالم روحی مناسب برساند و نتیجتا , مدت ها در پریشانی و سرگردانی باقی می ماند . در چنین شرایطی حالت جنون خفیف و یا گاهی دیوانگی در افراد نسل بشر , بروز خواهد کرد و نسبت جنون در این مواقع بستگی به مقدار کسب انرژی روح از عوالم روحی را دارد . یعنی اگر روح بتواند خود را به طور کامل به عوالم روحی برساند ,حالت عادی در افراد باقی می ماند و هر چه رسیدن به آن نقطه اوج , پائین تر باقی بماند , حالت جنون و دیوانگی در او بیشتر مشاهده می گردد و تعادل کنترل عقلی خود را به همان نسبت از دست می دهد و هرچه روح بتواند رشته های بیشتری را در این زمان بی خوابی از جسم جدا , به ننقطه اوج بالاتری دست می یابد , یعنی اگر یک یا دو رشته از رشته های نقره ای از جسم مادی جدا شده باشد , روح نیز دارای قدرت کمتری می شود و نمی تواند خود را به عوالم روحی برساند به همین دلیل هم آشفتگی فراوانی در جسم مادی افراد به وجود می آید و هر چه این گسیختگی های طناب های نقره ای بیشتر باشند , روح به آرامش بیشتری دست می یابد و حتی در برخی از مواقع تمام رشته های حیات را روح از جسم مادی جدا می کند و در نتیجه مرگ طبیعی در اثر بی خوابی فرا می رسد و , روح به آرامش کامل خود دست می یابد
17-حقیقت گویی یکی دیگر از محسناتی است که باعث آرامش روحی افراد می شود و ضمیر ناخودآگاه را از آلودگی نجات می دهد , ولی متاسفانه کمتر کسی می تواند از این قدرت ذاتی خود بهره مند شود . افراد حقیقت گو کسانی هستند که در خانواده های پاک و درست پرورش یافته اند و به سادگی می توانند هر حقیقتی را بر زبان آورند , زیرا در زمان کودکی به آن عادت کرده اند و قدرت گفتار حقایق در ضمیر ناخودآگاه آنها نقش بسته , به طوری که قادر به بیان و اظهار مطالب دروغ و ساختگی نیستند و اگر در یک زمانی بخواهند دروغی به حکم اجبار بیان کنند رنگ چهره آنها دگرگون می شود و عرق پیشانی آنها را می پوشاند و گاهی هم زبان آنها در بیان اظهار چنین مطالبی به لکنت می افتد و یا تحت تاثیر ضمیر باطن , حالت ضعف و رخوت و واخوردگی روحی به آنها دست می دهد.
18- یکی از بزرگترین عواملی را که برخی از افراد برای خود می سازند و بعد از آن زمانی خودشان را پایبند آن ساخته های خود می شوند , وحشت از انجام آن کار و یا عملی است که تصور می کنند قدرت اجرای آنها را ندارند و لیاقت انجام دادن چنین اعمال یا حرکاتی , مختص شخص و یا افراد بخصوص است و این تصورات و بی ارادگی در سنین بالا , مربوط به زمانی است که شخصیت کودکی و نوجوانی فردی در حال شکل گرفتن و پایه ریزی بوده و پدر و مادری دلسوز , ولی ناآگاه داشته اند و تمام اعمال حیاتی کودک خود را والدین انجام می داده اند تا مبادا فرزند دلبندشان ناراحت شود و یا لطمه و آسیبی ببیند.
گاهی می توان دلیل عدم پاسخگویی درست را مربوط به روش اخلاقی و تدریس نادرست برخی از افراد خانواده یا از آموزگاران دانست , چون زمانی که فردی به وسیله آموزگار به پای تخته احضار می شود و به دلیل ندانستن درس , توان جوابگویی را ندارد , آموزگار به او می گوید که چرا فراموش کرده ای تو هر زمانی که به کنار تخته سیاه می آیی تمام اطلاعات خود را از یاد می بری . اکثر تلقینات مشابه یا گفته ها باعث می شوند تا دانش آموزان به تدریج به خود بقبولانند که در زمان امتحانات , تمام محفوظات ذهنی خود را از دست می دهند و در این شرایط برای دانش آموزان یک نوع بی حسی ذهنی به وجود می آید و پس از این که جلسات آزمایش را ترک کردند , این بی حسی از بین می رود و افراد حالت عادی خود را باز می یابند.
زمانی که فردی برای یکبار دچار بی حسی ذهنی شد , باید از آن پس خود را بشناسد و بداند احتمال این که در جلسات آتی نیز دچار همین قبیل ناراحتی ها بشود , وجود دارد , لذا قبل از ورود به جلسات بعدی , می بایست چند بار به وسیله خود صحبتی و خود تلقینی به خویش بقبولاند که ( من دارای حافظه قوی و نیرومندم , از قدرت ضمیر ناخودآگاه بسیار خوب و مطلوبی بهره مند هستم و در هر زمانی که اراده کنم می توانم از قدرت فکر و محفوظات ذهنی خود استفاده کنم و از این لحظه به بعد هیچ وحشتی از فراموشی مطالب در جلسات امتحانی نخواهم داشت و بر هر سئوالی چیره خواهم شد , چون تمام سئوالات را می دانم و در حافظه خود آنها را ذخیره کرده ام و قدرت حافظه , در دست ضمیر آگاه من است که در هر زمانی می توانم از آنها استفاده کنم ) با تلقینات مشابه گفته های فوق , به سادگی می توان بی حسی های ذهنی را از وجود خود دور کرد و حالت عادی را باز یافت.
زمانی که ضمیر های خود را تحت تاثیر تلقینات قرار می دهید و در حال بازسازی مجدد آنها می باشید , نباید جملات منفی و ناامید کننده ای را به ذهن خود راه دهید و یا خود را از انجام عمل و یا درک مطلبی عاجز بدانید.
البته این مطلب را نیز متذکر شوم که دلیلی وجود ندارد که همیشه در زندگانی تمام افراد بشر سعادت روی آورد و خوشی و آرامش با آنها دمساز گردد , گاهی هم اتفاق می افتد که سختی های غیر قابل تصوری گریبانگیر زندگانی برخی از افراد می شود , در چنین شرایطی می بایست با آن گرفتاری و سختی های تازه وارد نوعی مبارزه کرد و از ادامه پشتکار زندگی مایوس نشد . چون حیات بشر هرگز توقفی ندارد و کسی هم نباید به آن اجازه دهد تا متوقف شود . ضمن اینکه رفع هر مشکل یا گرفتاری موجب تکامل و ازدیاد عقل و تجربه می گردد که افراد به مسیر عقل کل عالم هستی نزدیکتر می شوند.
در هر زمانی که چنین حالتی پیش آمد و فردی از زندگانی مادی و معنوی , به طور کلی ساقط شد , باید به دل وحشت راه ندهد و به زودی به خود مسلط شود و از همان نقطه توقف , زندگانی مجددی را به نحوی دیگر آغاز کند و اجازه وقفه ای را به آن ندهد و با پشتکار و قدرت های نهانی که در ذات خود نشان دارد , یقینا پس از گذشت مدتی کوتاه به پیروزی . موفقیت های چشم گیری خواهد رسید و اگر کسی بخواهد در زندگی به اوج موفقیت های قدرت نهان و ناشناخته های ضمیر ناخودآگاه وی وجود دارند , برسد , این ضمیر , او را در هر زمانی که خواسته باشد به آن نقطه اوج عقلی خواهد رسانید.

shaparake_sahra
20-05-2006, 23:54
با سلام به همه بچه های این پست . امیدوارم در هر جا که هستید خوب و خوش و خرم باشید.
من خواهر مریم هستم و از هنگامی که مریم این پست رو پیدا کرده بود زحمت میکشید و من رو هم از اخبار این پست آگاه میکرد چون معمولا مریم بیشتر میتونست پیگیر باشه که همین جا ازش تشکر میکنم .
جناب آقای Holy Soshiyant یک تمرینی مطرح کرده بودند و قرار شد که بچه های این پست تمرین رو انجام بدن . من هم به همراه خواهرم از همون شب اول این تمرین رو آغاز کردیم حالا که یه مدت (تقریبا 15 روز) از اون میگذره ، بهتر دیدم که یه گزارش کار بدم تا اولا این تمرین با کمک بچه های دیگه جلوتر بره دوما چند تا سوال و مشکل برام پیش اومده بود که میخوام از خدمتتون بپرسم .
یکی از مشکلاتی که توی این تمرین به غیر از شب اول داشتم این بود که من آدمی هستم که تا به رخت خواب میرم کمتر از 1 دقیقه خوابم میبره و یادم نمیاد هیچ وقت مشکل بی خوابی یا بد خوابی داشته باشم . البته خوابم زیاد نیست 7 یا 8 ساعت و شاید هم کمتر اما بیشتر نمیشه . من هنگام تمرین نمی فهمم کی به خواب میرم و یا اینکه وقتی چشمام سنگین میشه ترجیح میدم بخوابم و بدون تمرین کامل خوابام یادم بمونه . باید بگم یه غیر از شب اول اکثر تمرین ها به آخرش نرسید. حالا تکلیف من چیه؟
اولین بار که این تمرین رو انجام دادم یک ریلکس بسیار عمیقی داشتم و یک لحظه احساس کردم سرم به شدت گیج میره و انگار دارم روی خودم میلغزم و معلق شدم که خیلی وحشت کردم.میخواستم بدونم دلیلش چی میتونه باشه ؟
در مورد خواب هام که از 17-2 شروع به نوشتن کردم تا 30-2 که در مجموع 21 خوا ب بود . توی این 14 شب، 4 شب شد که خوابی یادم نیامد که مربوط به شب 20-21-23-25 میشه .البته یه چیزایی یادم میامد که تا جایی که تونستم نوشتم اما بی سروته بود مثلا میدونم در مورد یک شخص خواب دیدم اما تنها برخورد با اونو یادم بود و یا رفنن به مکانی با یکسری افراد که میشناسمشون ولی اتفاقاتی که افتاده بود یادم نمی آمد.
شب اول با 7 خواب شروع کردم که نصف صفحه ای بود امااز شب دوم خواب هام از 1 صفحه میگذشت و گاهی چند تا خواب میدیدم به صورت زیر:
نصف صفحه ای : 7 خواب
1 صفحه ای : 4 خواب
2 صفحه ای : 4 خواب
3 صفحه ای : 1 خواب
4 صفحه ای :3 خواب
5 صفحه ای : ا خواب
11 صفحه ای : 1 خواب
بعضی از خوابهام خیلی چرت وپرت بود و جهش داشت واز یه موضوع میپرید به موضوع دیگه و یا فرد خاصی که بعد میشد یا آدم دیگه و یا یه مکانی به مکان دیگه ...
توی این مدت که خواب هارو مینویسم به نکاتی پی بردم که یکسری از مکان ها هست که من هرچند وقت یکبار در خواب به اونجا میرم البته قبلا هم میدونستم ولی حالا میبینم که کمتر جاهای ناآشنارو خواب میبینم
توی خواب 29 که در ابتدا خواب خوشایندی به نظر نمیرسید، من متوجه شدم که خواب هستم و دارم خواب میبینم و میتونم شرایط رو تغییر بدم . یعنی فکر کنم که هوشیار شدم البته من توی خواب خیلی هوشیارمیشم ولی این بار خیلی مطمئن تر و هوشیار تر تونستم شرایط رو تغییر بدم .همین طور شب 30 که دوباره توی خواب به خودم گفتم "اگه بخوای از این بلندی بپری شاید مثل اون خواب هات به شدت از خواب بپری و بترسی" برای همین اونجا هم شرایط رو تغییر دادم و طور دیگه ها به زمین رسیدم .
میدونم خیلی حرف. ببخشید که یه دفه اینجوری سرتونو درد اوردم ولی من عادت دارم نگم نگم یه دفه...

Soshiant
21-05-2006, 11:45
شاپرک خانوم سلام
خوش امدید
ولی زود تر میگفتید من گفتم تا یک صفحه خواب ببینید کافیه
11 صفحه خواب دیدید هنوز چیزی نگفتید
کاش زود تر گفته بودید چون من الان امتحانام شروع شده زیاد وقت برای نوشتن ندارم ولی سعی میکنم یکم خلاصه تر بنویسم
البته قصد دارم این تمرین فقط به ایمیل کسانی که علاقه دارن بفرستم تا بهتر معلوم بشه چه کسانی دارن این مطالب میخونند و تمرین میکنند
دوستان میتونند نظرشونو در باره ارسال به ایمیل بنویسند
پیشرفتتون هم خیلی خوبه واگر زود تر گفته بودید فکر کنم تا حالا موفقیت های بسیار بیشتری پیدا میکردید
موفق باشید

maryam1987
22-05-2006, 00:23
سلام آقاي سوشيانت اميدوارم حالتون خوب باشه , خسته نباشيد و در امتحاناتتون موفق باشيد
من خوابهام زياد شده ولي راستش يه روز خيلي طولاني و زياد خواب ميبينم و يه روز هم ميشه كه شايد چند خط بيشتر نشه ولي در كل فكر ميكنم اين تمرينات خيلي باعث پيشرفتم شده.
در مورد اينكه تمرينات رو به صورت ايميل بفرستيد , من موافقم و شما هر جور صلاح ميدونيد عمل كنيد
در پناه حق

hamidak
22-05-2006, 08:37
سلام به همگي اميدوارم كه همگي مخصوصا سه دوست عزيز كه يك نفرشون هم تازه وارد هستن موفق باشن.
شاپرك خانم عضويتتون رو تبريك ميگم
آقا سوشيانت من يه مشكل دارم تو خوابهام وقتي از خواب بيدار ميشم ميدونم كه يه خواب خيلي طولاني ديدم ولي هرچه سر جام مي مونم تا به ياد بيارم هيچ چيز به خاطر نميارم ما موقعي كه يك ساعت ميگذره شروع به ياد آوري قسمتي از اون رو ميكنم.
چيز زيادي هم ننوشتم تا به حال چون آخه چطور بگم من چند وقته خوابهام اصلا يادم نمياد.
در مورد ايميل هم اگه براتون زحمتي نيست من هم موافقم .
با تشكر

Soshiant
22-05-2006, 23:19
تا جمعه نمیتونم زیاد بنویسم و شاید بعدش هم تا یک هفته نشه
فعلا شما این کاری که میگم بکنید
شما باید عادت کنید هر بار که ساعت مچیتونو نگاه میکنیدبه موارد زیر توجه کنید
1-
2 بار پشت سر هم ساعتتونو نگاه میکنید تا ببینید زمان به صورت عادی تغییر کرده یانه مثلا اگر دیدید ناگهان ساعتتون کاملا زمان- دیگری نشون میده شما خواب هستید
2-
بعد به اطراف توجه میکنید تا ببینید چیز غیر عادی میبینید یا نه مثلا اگرخرگوشی در حال پرواز دیدید متوجه میشید که خواب
- هستید
3-
توجه کنید که در مکانی شناخته شده هستید یا نا شناخته اگر ناشناخته هست احتمالا خواب هستید
4-
توجه کنید که به چه صورت به جایی که هستید رسیدید - ایا تمام مسیر را طی کردید یا نه
این نکته مهمی هست و در همه خواب ها اتفاق میفته که شخص ناگهان خودشو در جای دیگری میبینه ولی براش طبیعی هست
5-
اگر مکان خاصی وجود داره و یا کار خاصی که در خواب ها زیاد انجام میدید برای اون کار و یا مکان خاص هم باید هر بار مراحل بالا انجام بدید
6- اگر متوجه شدید که بیدار هستید باید با خود تکرار کنید که من در خواب به ساعتم نگاه میکنم (یا به مکان خاص میروم یا ان کار خاص را میکنم ) و متوجه میشوم که خواب هستم
-------------
این تمرین باید بعد از تمرین اصلی میگفتم ولی فعلا همینو انجام بدید تا بعد
مطوئن باشید تاثیر بسیار زیادی داره
موفق باشید

shaparake_sahra
23-05-2006, 18:32
سلام به همگي
آقا حميد از لطفتون خيلي ممنوننم
فكر كنم اگه بزاريد زهنتون آروم باشه بهتره . زياد زهنتون رو تهت فشار نزاريد . تمرينات رو انجام بديد . بعد خيلي مطمئن بدون نگراني از اينكه خوابتون يادتون نياد... ادامه بديد . اميدوارم موفق باشيد.
----------------------------------------------------
آقاي سوشيانت من 2 روزه كه ديگه نمينويسم . حالا شما ميگيد نوشتن رو ادامه بدم يا نه؟
چون اگه قرار باشه بازم بنويسم بايد خيلي وقت بزارم چون تازگيا خواب هاي زيادي يادم ميمونه.

Soshiant
23-05-2006, 23:21
حمید جان ببخشید پست شما را ندیدم
از روی پست شاپرک متوجه شدم
نه مشکلی نیست برای خیلی ها اولش همین طوری هست
امکان داره با دیدن هر چیزی در طول روز قسمتی از خوابتون یادتون بیاد که باید همون تیکه ها را هم بنویسید
موفق باشید

hamidak
24-05-2006, 12:39
حمید جان ببخشید پست شما را ندیدم
از روی پست شاپرک متوجه شدم
نه مشکلی نیست برای خیلی ها اولش همین طوری هست
امکان داره با دیدن هر چیزی در طول روز قسمتی از خوابتون یادتون بیاد که باید همون تیکه ها را هم بنویسید
موفق باشید
مرسي متشكر

hamidak
24-05-2006, 12:42
سلام به همگي
آقا حميد از لطفتون خيلي ممنوننم
فكر كنم اگه بزاريد زهنتون آروم باشه بهتره . زياد زهنتون رو تهت فشار نزاريد . تمرينات رو انجام بديد . بعد خيلي مطمئن بدون نگراني از اينكه خوابتون يادتون نياد... ادامه بديد . اميدوارم موفق باشيد.
----------------------------------------------------
آقاي سوشيانت من 2 روزه كه ديگه نمينويسم . حالا شما ميگيد نوشتن رو ادامه بدم يا نه؟
چون اگه قرار باشه بازم بنويسم بايد خيلي وقت بزارم چون تازگيا خواب هاي زيادي يادم ميمونه.
ممنونم مرسي

Soshiant
24-05-2006, 19:06
شاپرک خانوم ببخشید سوال شما را هم ندیدم
حمید که نقل قول کرده بود متوجه شدم
از بس این روز ها عجله دارم پست هارو درست نمیبینم
اگر خیلی هست و اصلا وقت ندارید میتونید فقط اون خواب هایی که براتون مهم تر هست و جالب تر یاداشت کنید بقیه خواب ها را هم باید در طول روز در ذهنتون مرور کنید و اگر بتونید بلند هم تکرار کنید خوبه
اگر هم یواش تکرار میکنید باید سعی کنید به صورت جمله در بیارید بعد فکر کنید در چه مواردی میتونستید در خواب هشیار بشید
امید وارم کس دیگری چیزی ننوشته باشه که من ندیده باشم
موفق باشید

hamidocp
26-05-2006, 11:39
با عرض خسته نباشید به همه دوستان که در این تاپیک زحمت می کشند
من مدیر سایت تماس با ارواح هستم
اگر در این فروم کسانی هیسند که قدرت مدیومی دارند یا حداقل فکر می کنند که این قدرت رو دارند و به تماس با ارواح علاقه مند هستند (البته فقط تهرانی ها) و دوست دارند در جلسات شرکت کنند می تونند اعلام کنند من سر یک فرصت یک تست قدرت ازشون بگیرم البته از راه دور و اگر قدرت کافی داشتند وارد گروه شوند

unknow1385
27-05-2006, 03:13
HolySooshiantعزیز ممنون میشم تمام مطالبی که در مورد چاکراوموارد دیگه
که ت این تایپیک نوشتی تویه یک فایل wordیا PDFجمع کنی
آخه من تازه این تایپیک کو دیدم و خوندن تمام مطالب کمی سخت و قاطی پاطیه البته از مطالب بقیه دوستان
هم استاده کن
مرسییییییییی

Soshiant
27-05-2006, 15:27
با سلام به دوستان جدید hamidocp و unknow1385 عزیز
دوست من اگر وقت کنم باشه ولی میدونم که به این زودی زودی ها وقت پیدا نمیکنم
موفق باشید

unknow1385
28-05-2006, 13:23
یه کاریش بکون دیگه

nightmare
28-05-2006, 13:30
کسی اینجا بیداری کندالینی رو تجربه کرده؟

shaparake_sahra
31-05-2006, 23:54
با سلام به همه بچه هاي اين تايپيك.
اميد وارم حال همه خوب باشه
---------------------------------
از وقتي HolySooshiant عزيز سرشون شلوغ شده اين تايپيك هم ...
اميدوارم كه سرتون زود تر خلوت بشه و بتونيم مزاحمتون باشيم
تو اين چند وقت يكسري خواب هاي عجيب غريب ديدم كه ميخوام نظر شما و بقيه دوستان رو هم بدونم
موفق باشيد

EhsanHF
01-06-2006, 11:54
سلام ! دوباره سرو کله من پیدا شد !
یک سوال ؟ کسی در مورد تله پاتی میتونه کمکم کنه ؟ میخوام بدونم که این کار نیاز به آموزش خاصی داره ، یا نه . یک چیز ذاتی هست . ممنونم از همه .

nightmare
01-06-2006, 12:19
سلام احسان جان...
می تونم بپرسم آیا شما یادگیری اون رو برای خودت می خوای؟
و اگر جوابت مثبت هست چرا می خوای فکر مردم رو بخونی؟
(البته معذرت می خوام که اینارو می پرسم . شاید اصلا به من مربوط نباشه. اگر خواستین جواب بدین)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

EhsanHF
01-06-2006, 12:42
نه . فقط در موردش یک سری اطلاعات میخوام . ببینیم میشه با آموزش اون به آدمها ازشون استفاده کرد یا نه . همین !
من بچه مثبتم !

nightmare
01-06-2006, 13:11
این کار وارد شدن به خصوصی ترین چیزه آدم هاست... و کسی که این کارو یاد می گیره باید قبلش امانت داری رو یاد بگیره.
آموزش ها هم در موردش هست . ولی دوست خوبم یه چیز برای این کار لازمه و اون اینه که در اون لحظه ذهن خالی باشه تا افکار دیگران اونو پر کنه...
از تمرینات ساده میشه شروع کرد ، اما خوب فکر نمی کنم من تو این تاپیک اجازه داشته باشم تله پاتی رو یاد بدم.

EhsanHF
01-06-2006, 13:23
ممنونم . به جوابم رسیدم . فقط میخواستم بدونم آموزشی در موردش هست یا نه . مرسی از راهنماییتون .
ولی من به این تله پاتی خیلی علاقه دارم . البته نه برای فضولی و ...
سعی میکنم در موردش اطلاعاتی پیدا کنم و در صورت امکان حتما یاد بگیرم .

nightmare
01-06-2006, 13:26
خوشحالم که به جوابت رسیدی ...
پس دوست من اگر روزی وارد اون وادی شدی از من به یاد داشته باش ، که اگر امانت دار خوبی نباشی همه چیز به هم میریزه...
موفق باشی...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Soshiant
01-06-2006, 13:42
سلام به همه دوستان خوبم و خوشامد گویی به دوست عزیز nightmare
سعی میکنم امروز اموزش هشیاری در رویارو تموم کنم و از شنبه یک خدا حافظی چند هفته ای بکنم
احسان جان همه چیز اموزش داره ولی موفقیت در اون به استعداد و تلاشو بسیار زیاد احتیاج داره
نتنها تله پاتی که اموزش داره بلکه روش هایی وجود داره تا شخص انعکاسی از ادراک خودشو به درون سایر افراد بفرسته و نتنها فکر اون هارو بخونه بلکه فکر اون هارو کنترل کنه
البته فکر نمیکنم این یکی روش توی کتابی نوشته باشه
nightmare جان اگر خاستی اموزششو بذار چون اولا اموزش تله پاتی زیاد هست و و هم اینکه بعضی از چیز حا که از اون ها استفاده های واقعا خطرناکی میشه کرد باید مخفی بمونه و لی فکر نمیکنم لازم باشه تله پاتی مخفی بمونه
به هر صورت انسان موجود مختاری هست و میتونه از هر چیز استفاده درست یا غلط بکنه
با تشکر
موفق باشید

nightmare
01-06-2006, 13:58
HolySooshiant دوست خوبم ممنونم که به من اجازه می دین تا توی این تاپیک فعالیت کنم و از خوشامد گویی شما سپاس گذارم. شاید بتونم تا حدی سئوال های دوستان رو جوابگو باشم... چون تجربه هایی رو بدونه استاد کشف کردم.
در مورد تله پاتی و کنترل ذهن افراد ، حق با شماست . ولی خوب تله پاتی یه جاهایی خیلی به دردم خورد. من بدون اینکه هیچگونه اطلاعات علمی داشته باشم تونسته بودم توی امتحان های جورواجور تستی به کمک همین تله پاتی تست ها رو درست بزنم . مسلما هر چیزی کاربردی خوب هم داره.
من تله پاتی رو با 5 تا کاغذ شروع کردم. روی هر کاغذ یه شکل هندسی رسم کردم. مثلا مستطیل ، مربع ، مثلث ، دایره و لوزی
بعد 5 تا کاغذ رو بر می گردوندم و چشم هامو می بستم و فقط اون 5 تا کاغذ رو تجسم می کردم . (بدونه هیچ فکر و برداشتی)
فقط سعی می کردم ذهنمو خالی کنم تا خود کاغذ ها بگن چی پشتشونه . اولش ممکنه اشتباه ر بیاد ولی بعد از 1 هفته اگه درست تمرین بشه می بینید که تقریبا 99 درصد درست میگید. و به مرور تعداد کاغذ ها زیاد میشن...
این اولین تمرین های من بود...
شاید به کار کسی بیاد.
تا بعد....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

unknow1385
01-06-2006, 14:42
چی شد HolySooshiant؟

EhsanHF
02-06-2006, 02:28
ممنونم سوشیانت جان . با حرف شما کاملا موافقم . استفاده از این چیزها کاملا به دید فرد بستگی داره . مثل هکرها ! یکی میاد حساب بانکی رو خالی میکنه و یکی میاد از سیستمهای منو شما بدون اطلاع خودمون محافظت میکنه .
من یک سری مقاله در مورد تله پاتی پیدا کردم . این اولین نمونه :

تله پاتی

در زندگی روزمره خیلی اوقات اتفاقاتی رخ می دهد که به شوخی یا جدی نام آن را تله پاتی می گذاریم.اما واقعا این کلمه چه معنایی دارد و آیا شواهد علمی دال بر تایید یا تکذیب آن پیدا می شود ؟ یکی از رایج ترین تعاریف تله پاتی چنین است :« هرگاه فردی به اطلاعاتی دسترسی داشته باشد که در اختیار دیگری نباشد و آن گاه تحت شرایط معین نفر دوم بتواند به میزانی از آن اطلاعات دست پیدا کند که ناشی از حدس زدن نباشد ، تله پاتی انجام شده است.»

هزاران رویداد ثبت شده وجود دارد که به نظر می رسد ناشی از چنین ارتباطاتی باشد.بخصوص میان افرادی که پیوند های عاطفی قوی دارند یا داشته اند نظیر زن و شوهر، پدر یا مادر و فرزند، برادر و خواهر و مشخص ترین آن در میان دوقلوها . معمولا درین مواقع یکی از دو زوج از بحران یا حادثه ای که برای شخص سوم در مکانی دیگر رخ داده آگاه می شود.

اما چنین رویداد هایی از نظر علمی قابل تکیه کردن نیستند و باید به دنبال شواهدی بود و یا این رخداد ها را در شرایط آزمایشگاهی تکرار کرد . یک آزمایش رایج در تحقیق روی پدیده تله پاتی استفاده از ۲۵ کارت است که هر ۵ عدد آنها نقش مشابهی داشته باشند.یک گروه از دانشمندان آمریکایی این آزمایش را با ۵ گروه کارت با نقشهای مربع ،دایره ،ضربدر ،ستاره و خطوط موج دار انجام دادند. در هر بار سوال کردن از فرد احتمال آن که بتواند نقش کارت را درست حدس بزند ۵ به ۲۵ یا ۱ به ۵ بود .در آزمایش با اشخاص متفاوت ،این افراد متوجه شدند که بسیاری اوقات تعداد حدس های درست آنقدر بالاست که احتمال تصادفی بودنشان یک به یک میلیون می شود .در یک مورد دختر ۹ ساله ای که خانواده فقیری نیز داشت و در آزمونی که در مدرسه از او گرفته شده بود نمره ۲۳ گرفته بود به آزمایشگاه دعوت شد و توانست تصویر هر ۲۵ کارت را درست تشخیص بدهد.

آزمایش های بسیاری به وسیله اشیایی مانند کارت در یک آزمایشگاه انجام شده است اما جالبتر ازین موارد آزمایش عجیبی است که روس ها در سال ۱۹۶۶ انجام دادند. درین آزمایش یک هنر پیشه سینما اعلام کرد که قصد دارد با دوست دانشمندش که در مسکو در فاصله ۳۰۰۰ کیلومتری او قرار داشت ارتباط تله پاتیک برقرار کند.

هر دو نفر به وسیله هیأت های علمی نظارت می شدند در یک ساعت تعیین شده یک بسته مهر و موم شده که به طور تصادفی از میان ده ها بسته انتخاب شده بود و کسی از محتوای آن اطلاع نداشت در اختیار فردی که در مسکو بود قرار گرفت . او پس از باز کردن جعبه و دیدن شئ شروع به لمس کردن آن کرد و آن را در همه جهات امتحان کرد . آن شئ یک فنر فلزی شامل ۷ حلقه بود. ۳ هزار کیلومتر دورتر ، هنر پیشه سینما این کلمات را یادداشت کرد :« گرد ، فلزی، براق ، دندانه دار ، مانند سیم پیچ» ۱۰ دقیقه بعد یک آچار با دسته پلاستیکی سیاه به دانشمند مسکویی داده شد و هنر پیشه سینما نوشت : « دراز ، باریک ، فلز ، پلاستیک سیاه » احتمال ریاضی آن که بتوان شي خاصی را از میان تمام اشیاء عالم حدس زد بسیار کمتر از آن است که حتی بتوان صحبتش را کرد.

پس از انجام موفقیت آمیز آزمایش بالا ، این دو فرد عجیب را برای ثبت علایم مغزی شان هنگام عمل تله پاتی دعوت کردند. شخص اول باز هم در مسکو و نفر دوم در لنینگراد در آزمایشگاهی که در مقابل صدا و حرارت عایق بود قرار گرفت و یک رشته مونیتور های فیزیولوژیک به هر دو متصل شد . وقتی هر دو نفر اعلام کردند که آماده آزمایش هستند مغز هایشان ریتم آرام و یکنواختی تولید می کرد و با اینکه هنر پیشه واقع در لنینگراد نمی دانست علایم تله پاتیک دوستش کی آغاز می شود ، اما درست ۳ ثانیه پس از این که آزمایشگران واقع در مسکو به همکارانشان اطلاع دادند که ارسال علایم آغاز شده امواج مغزی نیکلایف تغییر کرد و برای اولین بار در تاریخ دلیل قابل مشاهده ای برای انتقال یک ضربان فکری از ذهن یک نفر به نفر دیگر آن هم با فاصله ۶۴۰ کیلو متر از یکدیگر به دست آمد.

آزمایش نشان می داد که در موج نگاری مغزی ، تغییرات بزرگ مشابهی در منحنی های مغزی هر دو نفر فرستنده و گیرنده ثبت شده است و این دو معنا دارد: اولا تله پاتی واقعیت دارد .ثانیا هر چه باشد با امواج مغزی بی ارتباط نیست.

ولی متأسفانه دانشمندان نتوانسته اند برای ماهیت این امواج و روش انتقال آنها از فواصلی چنین دور توضیحی ارائه دهند .برخی معتقدند این امواج از نوع امواج شناخته شده الکترو مغناطیسی نیستند و امواج ثبت شده در مغز نتیجه فرعی فعالیت های مغزی است.

باید منتظر ماند و دید که علم فرانگر آینده چه توضیحی برای این پدیده مرموز و عجیب ارائه می دهد.

شیما رشید شمالی (منبع : کاشف)

nightmare
02-06-2006, 02:56
احسان جان مقالت جالب بود و ممنون...
اما خوب دانشمندا می خوان با روش های علمی اثبات کنن و علم هم با منطق جلو میره ، یعنی دلیل و برهان...
توی خیلی از این طور مسائل هیچ دلیلی وجود نداره و به همین خاطر علم اونارو قبول نداره... اما آیا چیزی رو که دیدیم و تجربه کردیم به خاطر حرف دانشمندا باید بذاریم کنار؟
به نظر من زمانی که ما توی این وادی هستیم باید یه گوی رو بچرخونیم... این گوی همون منطق ماست که وقتی بچرخونیمش میاد رو قسمت بی منطقی... و حالا همه چیز شدنیه...

Soshiant
02-06-2006, 14:34
سلام به همه
nightmare جان خوشحالم که شما هم این جا فعالیت میکنید
من چیکاره ام که اجازه بدم هر کس از دوستان که مطلبی بذاره لطف کرده
--------------
unknow1385 جان چی چیشده؟؟؟
-------------
احسان جان به جز جنبه نمایشی و اثبات برای بقیه و یا شرایط خیلی خاص فکر نمیکنم فایده دیگری داشته باشه
هر استفاده ای که از تله پاتی ببرید کارما داره
حتی اگر مثل
nightmare
توی امتحان هم استفاده کنی کارما داره
قبلا در این مورد گفتم که اگر با حس ششمتون متوجه بشید که برای بچتون مشکلی هم پیش میاد حق ندارید جلوی اونو بگیرید چون کارمایی به کارمای قبلی اضافه کردید فقط میتونید با دعا یا صدقه یا هر کاری که کارمارو میسوزونه سعی کنید اون بلا رو از شخص دور کنید
چون اگر کارمارو از بین نبرید اون اتفاق بد به هر صورت به شکل دیگری به وجود میاد و شما هم کار مایی برای خودتون اضافه کردید
------------
یک توصیه هم به همه دوستان دارم که اگر در کاری موفق نشدند نا امید نشن شاید اصلا خدا نمی خاد یا هنوز وقتش نرسیده باشه ولی شاید نیرو هایی باشه که بتونند به خوبی توی خودشون پرورش بدن ولی از بس دنبال خواسته های دیگه هستند که مجالی برای بروز قدرت هاشون نمیمونه
زیاد برای رسیدن که این نیروها اصرار نکنید چون تا وقتش نرسه با هیچ روشی فعال نمیشن
به خدا اعتماد کنید و خودتونو به خدا بسپارید
شاید اگر رها کنید به جای اون چیز های کمی که میخاید خدا چیز بسیار ارزشمند تری را به شما بده

Soshiant
02-06-2006, 14:36
این هم قسمت اخر هشیاری در رویا چون وقت ندارم خلاصه مینویسم ولی سعی کردم که مطالب مهم بگم
نیاز هم نیست زیاد وسواس داشته باشید اگر دلیل هر کدوم از تمرین هارا بفهمید میتونید خودتون به سوال های خودتون جواب بدید یا تمرین هارا با کمی خلاقیت گسترش بدید تا روی شما بیشتر اثر بداره
در این جا من چند دسته بندی میگم که که شما میتونید گسترشش بدید
قرمز:
دیدن چیز های غیر طبیعی یا داشتن احساسات غیر طبیعی
سبز:
رفتن از مکانی به مکان دیگر بدون طی مسیریا انجام شغلی که قبلا نداشتید
سیاه:
ندیدن جزییات اطراف یا عدم کنترل راحت روی بدن یا نشنیدن صدای بقیه در حالی که میفهمید چه میگویند

شما میتونید اول خواب هاتونو با خود کار ابی بنویسید بعد یک باردیگه اونو میخونید و برای هر کدوم از تقسیمات بالا با اون رنگ زیرش خط میکشید
مثلا اگر خواب دیدید که یک سگ بنفش داره توی اسمون پرواز میکنه با خودکار قرمز زیرش خط بکشید
هر کدوم از دسته بندی رنگ هارو به چند زیر مجموعه تقسیم کنید
مثلا
قرمز:
1- اتفاقات غیر طبیعی
2- احساس غیر طبیعی
3-نکته کلیدی که میتواند به من بفهماند که من خواب هستم
4- همه چیز تغییر کرده مثلا در خانه ای زندگی میکنید که در واقعیت چنین نیست
سبز:
1- شروع خواب از مکانی که نمیدانم چگونه به انجا رفته ام
2- انجام کار یا شغلی که قبلا نداشتم
3-رفتن به جایی که هرگز ندیدید ولی برای شما طبیعی هست
سیاه:
1- ندیدن جزییات اطراف
2- نشنیدن صدای اطرافیان در حالی که میفهمید چه میگویند
و.........
برای هر کدوم از این ها یک شکل سمبلیک بسازید مثلا برای
نکته کلیدی که میتواند به من بفهماند که من خواب هستم میتونید شکل کوچکی از یک کلید قرمز رنگ بکشید
یا برای
شروع خواب از مکانی که نمیدانم چگونه به انجا رفته ام میتونید یک فلش سبز رنگ بکشید
میتونید به جای کشیدن خط رنگی از همون اول خواب هاتونو با چند رنگ بنویسید و در اخر برای هر قسمت زیر اون سمبل مورد نظر را هم بکشید
نکاتی که زیاد براتون تکرار میشه به موارد بالا اضافه کنید
این کار ها باعث میشه شما با بخشی از نا خود اگاهتون که خواب هاتونو کنترل میکنه ارتباط برقرار کنید و بهتر بشناسیدش
هر بار که یک سمبل را میکشید با ید نیتتون این باشه که دفعه بعدی که چنین اتفاقی افتاد میفهمید که خواب هستید
یک جدول هفته گی هم برای سمبل هاتون درست کنید که هر روز توی اون تعداد دفعاتی که از اون سمبل استفاده کردید یاداشت میکنید و در اخر هفته متوجه میشید که بیشترین حالت هایی که توی خواب براتون اتفاق میفته کدوم ها هستند
کنار خواب هایی که توی اون ها هشیار شدید ستاره سبز بذارید و توجه کنید چه عاملی باعث هشیاری شما شد و خودتونو تشویق کنید و لبخند بزنید و باصدای شاد و بلند به خودتون بگید افرین
بعدا اگر خوابی براتون به حقیقت پیوست کنار اون یک علامت ستاره قرمز بذارید و در یک جدول سمبل های جدا که مخصوص خواب های که به حقیقت پیوستند هست اونو یاداشت کنید تا متوجه بشید که در این خواب ها چه وجه مشترکی وجود داره
بعضی از صحنه ها هستند که توی خواب ها زیاد تکرار میشن مثلا مکانی که توی خواب زیاد اون جا میرید یا اتفاق خاص
برای این ها هم هر بار که اتفاق افتاد یک بار مراحل زیرو انجام بدید
راحت بنشینید چشماتونو ببندید
دقیقا اون صحنه را توی ذهنتون بسازید
حالا توی ذهنتون تصور کنید که با رفتن به اون جا و دیدن اون صحنه ها متوجه شدید که خواب هستید و کاملا هشیار شدید
حالا این تصویر دوم کوچیک کنید و ان را در قسمت پایین صفحه در سمت راست قرار دهید
یعنی پس زمینه باید همون تصویر اول یعنی تصویر خواب شما که در اون نا هشیار هستید باشه و تصویر دوم که کوچک هست باید تصویر شما در همون حالت ولی در حالت هشیاری باشه
خوب حالا هر وقت این تویر هارو ساختید باید همراه بایک صدا مثلا هوشت یا هووپ که از دهنتون خیلی سریع خارج میکنید تصویر کوچک سمت راست بزرگ کنید به صورتی که تمام تصویر اول را بپوشونه بعد چند ثانه به اون نگاه میکنید حالا چشمتونو باز کنید و چند دقیقه فکرتونو با موضوع دیگری مشغول کنید
حالا دباره چشماتونو میبندید تصویر پس زمینه اول و تصویر کوچک سمت راست خیلی سریع میسازید و باز خیلی سریع مثل دفعه قبل با ایجاد یک صدا تصویر کوچک را سریعا بزرگ میکنید و مابقی مثل دفعه قبل یعنی به اون چند ثانیه نگاه میکنید بعد چشماتونو باز میکنید و به موضوع دیگری فکر میکنید
این کارو چند بار تکرار کنید تا وقتی چشماتونو بستید و تصویر اول ساختید خود به خود ذهنتون تصویر کوچک را بزرگ کنه تا تمام صفحه بگیره
خوب احتمال این که دفعه بعد که شما توی خواب اون صحنه ببینید و هشیار بشید خیلی هست ولی اگر هشیار نشدید چند بار دیگه تمرین را تکرار کنید
از روشی مشابه بالا برای تمرین نگاه کردن به ساعت مچی که قبلا گفتم هم میتونید استفاده کنید
بعد از هشیاری در خواب هم نباید نوشتن خواب هارا تعطیل کنید چون با نوشتن اون ها کم کم نکات پنهان در خواب هاتونو کشف میکنید
و حالا
به دنیای خواب ها خوش امدید
---------------
تا چند هفته دیگه یا نمیام یا کم میام
فعلا خدا حافظ

maryam1987
02-06-2006, 15:52
سلام به همه دوستان

unknow1385 من تمام مطالب مربوط به اسرار ماورا’ رو جمع آوري كردم
هر كس خواست ايميلشو بگه تا براش بفرستم

Soshiant
02-06-2006, 18:37
سلام راستی یادم رفت بگم ورود به این تاپیک برای همه کنکوری ها ممنوع هست

nightmare
02-06-2006, 20:25
سلام maryam1987
فکر می کنم تله پاتی رو یاد گرفتینا....
امروز تو فکرم بود این کارو کنم و مطالب رو به صورت PDF برای دوستان عزیز آپلود کنم که شما ظاهرا این کارو کردین.
ممنون و اینم ایمیل من :
dark_nightmare82@yahoo . com

nightmare
02-06-2006, 20:48
راستی HolySooshiant عزیز یه سئوال در مورد چاکرا ها دارم...
اگه یه نفر از بچگی دقیقا روی مناطق فیزیکی چاکرا ها ( ناحیه اعجان ، ناف بدن ، ... ) احساس عصبی خاصی داشته باشه و این مناطق در بدنش از بچگی شروع به کبودی بکنند و تا به امروز بیشتر بشن...
(اینایی که گفتم همه در بدن خودم هست البته ) آیا چیزه خاصیه؟
من پیش دکتر رفتم بهم نتونستن جواب بگن و فقط گفتن کبودیا زیاد به خون مرده زیر پوست شبیه نیست...
عصب چشم هام هم فوقولاده قویه به طوری که می تونم چشم هامو با چنان سرعتی حرکت بدم که به سختی بتونن سیاهی چشمم رو ببینن... و بعضی موقع ها هم ناخودآگاه خودشون می لرزن و من انگار می رم یه عالم دیگه وقتی این اتفاق می افته....
(فکر کنم مشکلات زیاد دارم نه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

hamidak
02-06-2006, 22:17
سلام به همه دوستان

unknow1385 من تمام مطالب مربوط به اسرار ماورا’ رو جمع آوري كردم
هر كس خواست ايميلشو بگه تا براش بفرستم
بي زحمت براي من هم پست كنيد
متشكرم
jl_m_jl@yahoo.com

Dash Ashki
02-06-2006, 22:51
سلام
اگه زحمتی نیست برای منم بفرستید.
dash_ashki@yahoo.com

Merci

reza12
02-06-2006, 23:12
لطفا برای من هم بفرستید
hejazi12@yahoo.com

mahkom
03-06-2006, 00:23
بزرگ است اهورا مزدا که زمین را آ فرید که مردم را آفرید که برای مردم شادی را آفرید
با سلام
من حرفای قشنگی از دوستان در غالب نوشته شنیدم
و من هم اومدم نه اینکه حرفای قشنگ بزنم بلکه چیزی که از زندگی اموختم و بگم
اونم اینه که یاد گرفتم در زندگی مانند انسان با ارزشهای انسانی زندگی کنم هر چند که سخته نه اینکه در جلد انسان مانند حیوان باشم. ودر آ خر می گم بیایید که ایرانی باشیم
اهورا مزدا نگهدارتان باشد.

nightmare
03-06-2006, 00:31
یعنی انسانی در همین سان ... که دوباره آمده... از آن سان.
اما میشه توضیح بدی چه فرقی بین انسان ایرانی با انسان آفریقایی یا اروپایی یا انسان های دیگه هست؟
(راستش به نظر من زمانی که اون تجربه در لحظه ، تجربه بشه دیگه ملیت هیچ ارزشی نداره... اون موقع یه انسان آمده... از آن سان.)

reza12
03-06-2006, 00:49
با سلام
این تاپیک رو ندیده بودم بحث خیلی جالبیه بشرطی که به انحراف کشیده نشه و در دایره بحث علمی بمونه .
به سختی 41 صفحه رو به همراه ضمیر آگاه خوندیم تا چه مقبول ضمیر ناخودآگاه افتد .

unknow1385
04-06-2006, 01:24
ممنونم از مریم امید وارم هرروز مطالب PDF Update بشه
همین جا بزار تا مات حالشو ببرن
برای منم بفرست
unknow1385@yahoo.com

nightmare
04-06-2006, 01:42
سلام unknown جان....
من هم امیدوارم مطالب Update بشه.
من می خواستم کار مریم خانوم رو (که با فرمت doc بود ) به pdf تبدیل کنم و برای دوستان آپلود کنم... اما خوب به نظرم دلیل اینکه ایشون این کارو نکردن اینه که مطالبی که این زحمات براش کشیده شده دست علاقه منداش بیفته و نه هر کسی از روی شکم سیری روی لینک دانلود بزنه و ذره ای هم قدر اون مطالب رو ندونه.... (کاری به مطالب ندارم ، منظورم زحمتی که برای جمع آوریش انجام شده )...
امیدوارم به درد کسایی که قدرش رو می دونن بخوره....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

bb
04-06-2006, 05:14
مریم جان برای منم بفرست
MSSHAMRAZ@MYWAY.COM

hamidak
04-06-2006, 09:57
مريم خانوم متشكر از لطفتون

Dash Ashki
04-06-2006, 10:26
سلام
ممنون مریم خانم

maryam1987
04-06-2006, 10:57
مریم جان برای منم بفرست
MSSHAMRAZ@MYWAY.COM

شما احتمالا ايميلتو اشتباه نوشتي چون 2 بار فرستادم ولي نشد.!

hamidak
05-06-2006, 09:13
يه موفقيت بزرگ براي من :
ديشب يه خواب ( چند خواب مختلف بود ) ديدم وسط هاي خواب يه هو به خودم گفتم كه بيدار بشم اين خواب رو يادم ميمونه و الان هم تقريبا كل خوابم رو به ياد دارم .
ولي همه چيز كاملا در اختيار من نبود.

hamidak
05-06-2006, 09:21
در ضمن ميخواستم يه چيزي رو بگم يعني اشتباهم رو بگم :
من به هيچ وجهخوابهام رو يادداشت نميكنم يعني وقتي يه خواب رو به ياد ميارم تا ابدالدهر فراموش نميكنم.
در حال حاضر هم هر شب به مقدار و تعداد خوابهام اضافه ميشه بدون استثنا .
ولي خودم فكر ميكنم كه اگه يادداشت كرده بودم زودتر از اينها به اين درجه يا حتي بالاتر هم ميرسيدم.
به هر حال آقا سوشيانت اميدوارم از دستم ناراحت نشده باشين كه به دستورات عمل نكردم
ممنون

KING ESFANDIYAR
05-06-2006, 11:28
اگه بتونيد مطالب اصلي رو به صورت Pdf دربياريد عاليه

چون من هم نيروها و استعداهاي عجيبي دارم كه كنترل شده نيست

در خوابها كاملا هوشيار و قدرتمند هستم و اكثرا در حال مبارزه با بديها و زشتيها هستم
در خواب قدرت پرواز و مبارزه عجيبي دارم
به هر جا و هر قسمتي بخوام ميتونم برم و اكثرا دوستان و ياران عجيبي دارم كه اونها رو به اسم نميشناسم اما انگار از درونم ميشناسمشون

اگه بتونيد كمكم كنيد كه به قدرتها دروني ام دسترسي درستي داشته باشم يك دنيا ممنونتون ميشم

من تا اونجا كه ميدونم يك مديم هستم و ميتونم زمان رو تا چند ثانيه نگه دارم يا روحم رو سبك كنم تا طي الارض كنم اما به مسافت زياد

راهنمايي ام كنيد

hamidak
06-06-2006, 02:43
خيلي جالبه واقعا دوست دارم لحظه اي رو به جاي شما باشم
در مورد كنترل كردنش هم راستش من دقيقا اطلاع ندارم
اميدوارم موفق باشي

tavahommmmmmmmm
06-06-2006, 03:55
عشق مختص خداوند يكتاست...

hamidak
07-06-2006, 21:33
چقدر خلوت شد يه هويي من اين تاپيك رو از ته تالار اوردم بالا

nightmare
07-06-2006, 21:40
سلام ...
خوب می تونیم در مورد چیزی اگه بخواین صحبت کنیم...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

alloosalam
07-06-2006, 23:27
سلام مریم خانم اگه میشه برایه منم ایمیل کنین . ممنون میشم.

flower_boy60@yahoo.com

nightmare
07-06-2006, 23:49
سلام دوست عزیز. من با فرمت PDF براتون ارسال کردم...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

maryam1987
08-06-2006, 00:40
سلام دوست عزیز. من با فرمت PDF براتون ارسال کردم...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
ممنون از لطفتون ,اگه موافقيد pdf رو بزارید تا همه استفاده کنن :)

nightmare
08-06-2006, 02:06
سلام
ممنون از لطفتون ,اگه موافقيد pdf رو بزارید تا همه استفاده کنن :)
خواهش می کنم...
امیدوارم به درد اهلش بخوره و ممنون از زحمت شما.

:blush:


دانلود به صورت پی دی اف ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

bb
08-06-2006, 04:16
چقدر خلوت شد يه هويي من اين تاپيك رو از ته تالار اوردم بالا

سلام دوست من
فکر می کنم موضوعات کمی منحرف شدن و پست های اضافی زیادی زده شده
بهتره موضوعات رو یه کم جدی تر دنبال کنید . البته با عرض معذرت
قربون همتون

hamidak
08-06-2006, 10:02
خواهش ميكنم دوست عزيز آخه كسي نيست كه بحث رو دنبال كنه مثل اينكه سوشيانت جان درگيره امتحاناتشون هستن و بقيه بچه ها هم نيستن

nightmare
08-06-2006, 13:52
دوستان نظرتون چیه در مورد موضوعی بحث کنیم؟
شاید سوشیانت عزیز هم کمکمون کنن و تاپیک منحرف نشه...
راستی دوستان من برای انجام کار های ریلاکسیشن و مدیتیشن یه برنامه پیدا کردم که انواع صداهای دریا ، باران ، رعد و برق ، جویبار ، جنگل .... و خیلی از صداهای طبیعت رو داره. که میشه توش خودتون این صداها رو به دلخواه خودتون ترکیب کنید و موزیک دلخواهتون رو به دست بیارید.(یه سری افکت زیبا هم داره که فوق العاده می کنه موزیک رو)
این برنامه حجمش 15 مگ هست و من اونو با کرکش دارم.
لینک این برنامه رو برای دوستانی که می خوان می ذارم. نام برنامه Natura هست و روی Rapid آپلود شده.

دانلود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

سریال : 62839vvpp44

من دارم با این برنامه یه موزیک نسبتا خوب برای انجام تمرکز درست می کنم برای کسایی که نمی تونن این برنامه رو دانلود کنن. اگه درست بشه حتما براتون آپلود می کنم تا استفاده کنید.

موفق باشید.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

bb
09-06-2006, 06:53
انرژی درمانی
انرژی کیهانی در تمام فضا نفوذ می‌نماید، اشیاء جاندار و بی‌جان را به‌هم مربوط می‌کند، از یک شیء به شیء دیگر جریان می‌یابد، برخلاف سایر پدیده‌ها با دور شدن از مبدأ، تراکم آن افزایش می‌یابد.
حوزه انرژی کیهانی همواره با نوعی آگاهی همراه است که مقدار آن بین دو قطب بسیار پیشرفته و بسیار بدوی در نوسان است.
● انرژی کیهانی
اگر ماده را به‌عنوان انرژی تراکم یافته تعریف کنیم، احتمالاً حوزه انرژی کیهانی از عنصری تشکیل شده است که در حد واسط قلمرو آشنای فعلی ماده و انرژی قرار دارد. برخی از دانشمندان از پدیده انرژی کیهانی با نام بیوپلاسما یاد می‌کنند.
● ویژگی‌های انرژی کیهانی
انرژی کیهانی در تمام فضا نفوذ می‌نماید، اشیاء جاندار و بی‌جان را به‌هم مربوط می‌کند، از یک شیء به شیء دیگر جریان می‌یابد، برخلاف سایر پدیده‌ها با دور شدن از مبدأ، تراکم آن افزایش می‌یابد.
حوزه انرژی کیهانی همواره با نوعی آگاهی همراه است که مقدار آن بین دو قطب بسیار پیشرفته و بسیار بدوی در نوسان است.
حوزه انرژی انسان که با زندگی بشر ارتباطی تنگاتنگ دارد، تجلی حوزه انرژی کیهانی است. این حوزه را می‌توان به کالبدی نورانی تشبیه نمود که جسم فیزیکی را احاطه نموده، در آن نفوذ می‌نماید و تابش آن متأثر از خصوصیاتش بوده، غالباً هاله نامیده می‌شود.
دستگاه عکاسی کرلین می‌تواند از انرژی بیوپلاسمیک یا نیروی اثیری که اطراف انسان و سایر موجودات زنده را احاطه کرده است، عکسبرداری کند. این میدان‌های انرژی نامرئی، مانند هاله‌های نورانی است که در آثار نقاشی ملل مختلف در اطراف چهره پیامبران و رهبران مذهبی ترسیم شده است.
● مراکز انرژی (چاکرا):
در حوزه انرژی (در بدن انسان) گرداب‌های مخروطی چرخانی به نام چاکرا وجود دارد که نوک مخروط آنها به جریان نیروی عمودی اصلی متصل است.
قسمت پهن این مخروط‌ها در حاشیه کالبدی قرار دارد که چاکرا در آن مستقر است.
معتقدند که هفت لایه هاله و هفت چاکرای حوزه انرژی با هم ارتباط دارند. در هاله هر سطح با یکی از چاکراها در ارتباط می‌باشد.
هر یک از گرداب‌های نامبرده با حوزه انرژی کیهانی، انرژی تبادل می‌کنند.
برای هر فرد ۷ چاکرای اصلی و ۲۱ چاکرای فرعی و حدود ۱۳۰ ـ ۹۰۰ ریزچاکرا قائل هستند.
دو چاکرای کوچک کف دست‌ها در درمان نقش بسیار مهمی دارند.
بیماری در دستگاه انرژی معلول عدم توازن در انرژی یا بروز مانعی در مسیر آن است. به‌عبارت دیگر فقدان جریان انرژی در دستگاه انرژی انسان، نهایتاً منجر به بیماری می‌گردد.
● انرژی کیهانی و طب سوزنی:
بعضی از دانشمندان بر این عقیده‌اند که در همین انرژی اثیری محیط بر انسان با مسئله معالجات طب سوزنی رایج در چین، رابطه خاص وجود دارد. به این معنی‌که نیروهای حیاتی در درون جسم آدمی در مسیرهای خاصی در گردش هستند و با فروبردن سوزن‌های ظریف پلاتین در مسیر این نیروها است که می‌توان اشکالات و عدم تعادل بدن بیمار را کنترل و مرتفع نمود.
● انرژی کیهانی و اهرام مصر:
قدمت استفاده از انرژی کیهانی احتمالاً به زمان فراعنه یا حتی قبل از آنها برمی‌گردد. امواج انرژی کیهانی به‌علت شکل خاص هرم و زوایای متناسب آن در کنج‌ها تمرکز یافته و تقویت می‌شوند و سپس انعکاس این دسته امواج در یک نقطه در وسط هرم یکدیگر را قطع می‌کنند و بیشترین مقدار انرژی در این کانون (در فاصله یک سوم فوقانی ارتفاع هرم) متمرکز می‌شود. قرار گرفتن بیمار در داخل کانون هرم و یا مصرف آبی که مدتی در داخل هرم مانده و به اصطلاح باردار شده است به درمان بیماری‌ها کمک می‌کند.
شایان توجه است که استفاده از این انرژی بر روی گیاهان (از طریق استفاده از آب انرژی‌دار)، اثرات مثبتی در رشد و نمو آنها دارد.
● انرژی کیهانی و کوهستان:
مناطق مختلف کره‌زمین دارای تراکم انرژی متفاوتی می‌باشد. از آنجائی‌که ما به‌طور مداوم با محیط و افرادی‌که با آنها سروکار داریم، در حال تبادل انرژی هستیم، قرار گرفتن در محیط‌های پرانرژی باعث افزایش انرژی ما می‌شود. از جمله این مکان‌ها محیط‌های کوهستانی است که اگر این محیط کوهستانی پوشش درختان جنگلی داشته باشد، از میزان انرژی بیشتری برخوردار است. به‌خصوص در کنار آبشارها انرژی خاصی وجود دارد و شاید به همین دلیل باشد که مردم از قرار گرفتن در زیر آبشار لذت می‌برند.
اغلب معابدی که روی سیستم‌های انرژی کار می‌کنند، در کوهستان قرار دارند. مانند معابد کونگ‌فو.
مکان‌های مقدس مربوط به همه ادیان نیز از جمله مکان‌های پرانرژی و دارای انرژی مثبت هستند.
در سفری‌که چند سال پیش به کلیسای سنت استپانوس در جلفا داشتیم، اغلب افراد گروه حتی آنهائی‌که آشنائی زیادی با انرژی‌های کیهانی نداشتند در بازگشت از آنجا احساس شارژ شدن و سنگینی خاصی داشتند. من احساس می‌کردم که از فرط انرژی، لبریز شده‌ام.
قرار گرفتن در چنین محیط‌هائی باعث آرامش درونی و شادابی انسان‌ها می‌شود. اگر چاکراهای فرد برای جذب انرژی آماده شده باشد، تأثیر بیشتری خواهد داشت.
مکان‌هائی نیز وجود دارد که تراکم انرژی منفی در آنها بالاست و قرار گرفتن در آنها باعث تخلیه انرژی‌های مثبت، جذب انرژی‌های منفی و ایجاد کسالت روحی در افراد می‌شود. زمانی‌که فرد در چنین مکان‌هائی قرار می‌گیرد، احساس ناخوشایندی دارد و تمایل دارد که زودتر آن مکان را ترک نماید. مانند مکان‌هائی که در آنها عمال غیرانسانی و ناشایست انجام گرفته و آثار آن هنوز باقی‌مانده است و مردم در اصطلاح می‌گویند: این مکان سنگین است.
● انرژی درمانی:
استفاده از انرژی کیهانی یا قراردادن بیماردر حوزه میدان انرژی، توسط درمانگر به‌منظور درمان یا شفادهی است.
انرژی درمانی از شاخه‌های Altemative Medicine (طب مکمل) می‌باشد.
● راه‌های اصلی انتقال انرژی:
۱. روش مستقیم:
در جلسه درمانی توسط درمانگر انرژی به بیمار داده می‌شود که معمولاً از طریق کف دست‌ها و چشم‌ها انجام می‌شود. انتقال انرژی از دست‌ها با تماس به بدن بیمار و یا ارسال انرژی بدون تماس فیزیکی تا شعاع ۱۵ متری به راحتی امکان‌پذیر می‌باشد.
۲. درمان از راه دور:
در یک جلسه حضوری، چاکراهای بیمار توسط درمانگر آماده می‌شود. سپس در جلسات متعدد به‌صورت غیرحضوری، رأس ساعتی که با درمانگر هماهنگ شده است (در شب) فرد در حلقه انرژی نشسته و انرژی دریافت می‌نماید. از مزایای این روش اتلاف وقت کمتر می‌باشد و چندین بیمار به‌طور همزمان می‌توانند انرژی دریافت نمایند.
۳. آب دارو:
آب خاصیت ذخیره و انتقال انرژی را دارا می‌باشد. مقداری آب (حدود ۲۰ ـ ۳۰ سی‌سی) در یک قطره چکان پلاستیکی یا شیشه‌ای ریخته می‌شود و درمانگر با دست خود به آن انرژی می‌دهد. آب توسط انرژی باردار می‌شود. این آب دارو بایستی دور از نور و حرارت (در یخچال) نگهداری شود و از تماس آب با اشیاء فلزی خودداری نمود چون انرژی آن جذب فلز می‌شود. مصرف آن به‌صورت قطره‌ای و به روشی خاص می‌باشد. با هر بار مصرف آب‌دارو بیمار معادل حجم یک جلسه انرژی دریافت می‌نماید.
این آب دارو با روشی شبیه داروهای هامیوپاتی قابل تکثیر است.
استفاده از این روش باعث می‌شود تا تعداد جلسات مراجعه حضوری کمتر شده و بیمار حجم بیشتری انرژی به‌طور مستمر دریافت نماید.
۴. از طریق تلفن:
در مواردی که امکان دسترسی به درمانگر مقدور نباشد، می‌توان انرژی را از طریق آب دارو یا تلفن یا برنامه‌های زنده تلویزیونی انتقال داد. در حین ارتباط تلفنی، بیمار در حالت ریلکس قرار می‌گیرد و انرژی را از طریق گوشی تلفن دریافت می‌دارد.
● موارد استفاده از انرژی درمانی:
۱. تسکین درد:
دردهای ناشی از صدمات فیزیکی و جراحی و سرطان‌ها، دردهای عضوی، عصبی و ران‌تنی، میگرن و سردرد، نورالژیا (درد عصب سه‌قلوی صورت)، پریودهای دردناک و...
در مورد تسکین درد باید توجه داشت که درد، بیماری نیست بلکه نشانه بیماری می‌باشد و زمانی اقدام به درمان و تسکین درد نمود که از نظر موارد پاتولوژیک (مانند وجود تومور) بیمار بررسی شده باشد.
۲. آرامش اعصاب:
کاهش فشارهای عصبی و عصبانیت، هیجانات، استرس، اضطراب، بی‌قراری، پرخاشگری، افسردگی، وسواس، بی‌خوابی، مانیا، درمان کمکی در دوران ترک اعتیاد و کاهش وابستگی روانی به موادمخدر.
۳. بیماری‌های داخلی ـ جراحی:
انرژی درمانی بر روی بیماری‌های داخلی و جراحی نیز تأثیر دارد ولی نمی‌توان تمام بیماری‌ها را با آن درمان نمود. در برخی موارد اگر به‌صورت درمان کمکی استفاده شود، مفید واقع خواهد شد (مانند سرطان و تومورها).
در درمان بیماری‌هائی که ریشه عصبی دارند (مانند سردردهای عصبی و بعضی از آسم‌ها) بسیار کمک‌کننده می‌باشد. همچنین در درمان چاقی و لاغری از طریق کاهش و یا افزایش اشتها مؤثر می‌باشد.
● عوارض انرژی درمانی:
انرژی درمانی برای بیمار عارضه خاصی ندارد و عوارض آن متوجه شخص درمانگر می‌باشد.
درمانگر در معرض ابتلا به بیماری است که روی آن کار می‌کند و مبتلا به پیری زودرس می‌شود.
استفاده از انرژی کیهانی، فشار عصبی برای درمانگر به همراه دارد.
● توضیحاتی چند در رابطه با تنظیم مراکز انرژی (چاکراها):
همه افراد در اثر هیجانات، استرس‌ها، شوک‌ها، حوادث، تصادفات، تمرکزها و مراقبه‌های ناصحیح دچار به‌هم ریختگی مراکز انرژی (چاکراها) می‌گردند. که به‌صورت‌های گوناگون خود را نشان می‌دهند. مثلاً:
۱. بیماری‌هائی که ریشه فیزیولوژیک ندارند. به معنای آنکه متخصصین مختلف نمی‌توانند تشخیص دهند که علت بیماری چیست؟ (دردهای بی‌ریشه).
۲. در حرکت‌هائی مثل (یوگا، چی‌کنگ، تای‌چی، ذن، هیپنوتیزم و...) چه در تمرینات معمولی و چه در مراقبه‌ها به‌خصوص حرکت‌هائی که به‌طور مستقیم با مراکز انرژی سروکار دارند، فرد احساس می‌کند، نمی‌تواند به نتیجه دلخواه برسد و در بعضی مواقع دچار هیجانات و یا افسردگی‌های کاذب می‌گردد.
۳. عدم پیشرفت در حرکت‌های متافیزیکی که هرکدام از آنها حداقل با یکی از مراکز انرژی سروکار دارند.
به‌طور کلی تنظیم مراکز انرژی (چاکراها) شما را در کلیه مسائل و امور مربوطه منظم می‌سازد.
● توضیحاتی در رابطه با انرژی:
این انرژی در تمام افراد بشر به میزان کم وجود دارد. زمانی‌که عضوی از بدن ضربه می‌خورد و یا درد می‌گیرد، به‌طور ناخودآگاه فرد کف‌دست خود را روی محل درد می‌گذارد و حاضر به برداشتن دست خود نیست و اغلب دست چپ را روی محل درد گذاشته و دست راست را روی دست چپ می‌گذارد. درد مقداری کاهش می‌یابد. این کاهش درد به‌دلیل خارج شدن انرژی مذکور از کف دست‌هاست. انرژی کف دست چپ خاصیت تسکین درد بیشتری دارد.
این انرژی در برخی از افراد قابل پرورش می‌باشد. برای اینکه فردی بتواند درمانگر شود، باید توانائی متافیزیکی خاص آ‌ن‌را داشته باشد. در غیر این‌صورت فشار زیادی را باید متحمل شود و دچار یک‌سری مسائل و مشکلات خواهد شد و در معرض ابتلا به بیماری‌ها و مشکلات بیمارانی که روی آنها کار می‌کند، خواهد بود.
با انجام یک‌سری مراقبه‌ها و تمرینات مداوم، دومین چاکرا از پائین (موسوم به مرکز تان‌تین) در فرد باز و فعال می‌شود. انرژی کیهانی در این چاکرا ذخیره شده و در درمان استفاده می‌شود یا به‌صورت کانالی برای انتقال انرژی مورد استفاده قرار می‌گیرد. زمان لازم برای این‌کار در حالت عادی بین ۵ ـ ۲۰ سال طول می‌کشد. توصیه می‌شود این‌کار حتماً توسط یک استاد انجام گیرد و تمرینات شخصی به‌هیچ عنوان توصیه نمی‌گردد. انجام این کار نیاز به تهذیب نفس نیز دارد. چون هرگونه سوءاستفاده از این انرژی براساس قانون کارما باعث صدمه مضاعف به‌خود فرد می‌شود.
(Karma = قانون عمل و عکس‌العمل: همیشه عملی را که از خود صادر می‌کنید، در جائی دریافت می‌نمائید).
● احساس بیماران نسبت به دریافت انرژی:
در طول جلسه درمانی، زمانی‌که بیمار انرژی دریافت می‌کند، این انرژی معمولاً به شکلی قابل حس می‌باشد. مانند: احساس مورمور شدن، گرما یا سرما.
احساس انرژی در خانم‌ها بیشتر از آقایان می‌باشد. ولی باید دانست که احساس یا عدم احساس انرژی توسط بیمار، ارتباطی با تأثیر انرژی روی او ندارد.

سیدجعفر نخجوانی
منابع:
▪ هاله درمانی با دست‌های شفابخش (باربارا آن برنن، ترجمه: مهیار جلالیانی).
▪ نیروهای مرموز در اهرام مصر (بیل شول ـ اد.پتیت، ترجمه: بشیر بختی).
▪ جزوه کاربردی انرژی درمانی (درس‌هائی از استاد سیدجعفر نخجوانی).

bb
09-06-2006, 06:54
این بالایی رو گذاشتم که موارد قبلی دوباره مرور بشن
البته همون جور که می بینید مال یه نفر دیگه هستن که من کپی کردم .

hamidak
09-06-2006, 08:13
خيلي خوبه بي بي جان ادامه بده من مشتاقم

bb
09-06-2006, 08:25
بابا من زیاد تو این کار ها استاد نیستم
بذار ببینم چیزی پیدا می کنم بذارم اینجا

hamidak
09-06-2006, 20:36
مگه من استادم
بي بي جان شايد من به يه سري مطالب دسترسي داشته باشم كه مثلا شما نداشته باشين و بالعكس در اين صورت بايد مطالب رو در اختيار همديگه بذاريم

bb
10-06-2006, 06:34
hamidak جان
هر اطلااتی گیر آوردم می زارم اینجا
قربونت

bb
10-06-2006, 07:33
زمین شناسی و پزشکی1

سنگ هاى شفابخش
كانى ها و سنگ هاى با ارزش به علت ساختار اتمى كامل و انرژى بسيارى كه دارند و نورهاى ناب رنگى و درخشان كه از خود مى تابانند در كنار دانش پزشكى، بدون خطرآفرينى مى توانند اثرهاى مثبتى بر جاى بگذارند. ولى اين حرف دليل بر اين نيست كه سنگ ها به تنهايى معجزه مى كنند، بلكه اين سنگ ها همراه و در كنار درمان هاى پزشكى تأثيرات مفيدى را بر بيمارى ها دارند.
ارتعاشات متغير در حوزه بدن تعادل جسم و جان را به هم مى ريزد و اين ناهماهنگى است كه باعث بيمارى مى شود. در اين زمان است كه مى توان با كمك گرفتن از ارتعاشات كانى ها و سنگ هاى باارزش، اين ناهنجارى هاى به وجود آمده را كنترل كرد و هماهنگى لازم را در جسم و جان دوباره ايجاد كرد.
درمان با سنگ هاى شفابخش و باارزش براى زن و مرد و كودك نيز در هر سنى مناسب است و هيچ خطرى ندارد. در صورتى كه اين كار با آگاهى و دانش لازم انجام شود.
در گذشته هاى دور كه مربوط به دوران پارينه سنگى يا عصر حجر مى شود، ابتدا بشر از سنگ به عنوان ابزار استفاده مى كرد. در آنجا بود كه آموخت سختى سنگ ها مى تواند حيوانات را كه زندگى او را تهديد مى كنند، از بين ببرد. همانجا بود كه آموخت با ساييدن سنگ ها جرقه و آتش هم توليد مى شود. اين ابتدايى ترين آشنايى بشر با سنگ بود. بعد از اين مراحل بود كه حس زيبايى پرستى به انسان شوق استفاده از سنگ هاى رنگى مختلف را براى آراستن دست و گردن داد. باستان شناسان در بسيارى از مناطق كهن از جمله ايران در كاوش هاى خودشان آثار زيادى را كه مبين آشنايى و استفاده ساكنان مناطق باستانى و ايران از اين سنگ ها بوده به دست آورده اند. گيوشمن ضمن اكتشافات خودش از تپه سيلك در كاشان به تعدادى گردنبند با مهره هايى از عقيق، لاجورد، يشم، سنگ شيشه، مرجان، صدف و... برخورد كرد. اين اشيا مربوط به هزاره هاى سوم پيش از ميلاد و حتى شايد قبل از آن باشد.
در منطقه شوش كنونى كه متعلق به دوره ايلامى و هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد است، تعدادى تنديس يافت شد. همه اين موارد نشان مى دهد كه مردم با تراش سنگ آشنا بوده اند.
در تخت جمشيد سنگ هايى از جمله مرجان قرمز، فيروزه، عقيق و... به دست آمده كه به شكل سرويس شير، انسان يا انگشترهايى با نگين عقيق كه روى آنها نقش پادشاهان در حال جدال با حيوانات اساطيرى است. اين هنرها همه مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد است.
افسانه ها و روايات گوناگونى هم درباره سنگ هاى باارزش نقل شده است. مثل اينكه كاهنان از سنگ هاى باارزش براى تبرك استفاده مى كرده اند يا اينكه جادوگران براى طلسم اين سنگ ها را به كار مى بردند.
آتلانتيسى ها مى دانستند كه براى درمان بيمارى ها چگونه از اين كانى هاى باارزش استفاده كنند. در چين از كوبيدن و پودر جواهرات براى مداواى بيماران سود مى بردند. در قرن هشتم ميلادى شخصى به نام «سن هيلدنبژان» با كمك اين سنگ ها بيماران خود را درمان مى كرد. اين نشانه آن است كه در گذشته و در مناطق مختلف انسان ها از سنگ ها علاوه بر استفاده آن به عنوان ابزارهاى گوناگون و زينت و در مراسم مذهبى از جنبه درمانى آن هم سود برده اند.
در بدن مراكزى وجود دارد كه به اين مراكز انرژى يا چاكرا مى گويند. بيمارى ها در اثر بسته شدن اين مراكز انرژى پديد مى آيند. كانى ها و سنگ هاى باارزش قادر هستند تا اين گرفتگى ها را از بين ببرند و انرژى حياتى را به صورت منظم و باارزش در ما جارى كنندافرادى كه مديتيشن يا تمركز مى كنند روى اين نقاط آگاهى دارند و انرژى هاى درونى را از اين نقاط بيرون داده و آزاد مى كنند.
طيفهاى رنگى در واقع همان رنگهاى نورى هفتگانه (رنگين كمان) هستند كه از نور سفيد سرچشمه مى گيرند. رنگهاى نورى به صورت انرژى پايان ناپذير در سطح كره زمين، كيهان و ماورا هميشه در ارتعاش هستند و به درون زمين نيز نفوذ مى كنند و انرژى هاى مثبت و لازم كيهانى را وارد بدن ما كرده و در ما تعادل و توازن لازم را ايجاد مى كنند. در اين زمان است كه بيماريها از ما دور مى شوند.

اما اين که در چه ساعات يا روزهايى گرفتن اين انرژى از سنگها مناسب تر است و اصلاً چه نوع سنگهايى روى ما تأثيرگذار هستند؟
به عقيده بسياري از کارشناسان اين كار منطق و عقل نمى طلبد، بلكه بايد اشخاص دريچه هاى قلب خود را باز بگذارند و به خود اين فرصت را بدهند تا آن خود برترشان سنگى را كه در يك لحظه بخصوص به آن احساس نياز مى كنند، انتخاب كند. با اطمينان مى گويم كه اين كار شدنى است و سنگ شما را انتخاب مى كند. اگر در اين مورد شك داريد يا در مورد چند سنگ ترديد مى كنيد، آنها را در دستان خود قرار دهيد، آنگاه متوجه خواهيد شد كه با گرم شدن يكى از آنها، سنگ نسبت به شما واكنش مناسب نشان داده است.
که در اين زمان بايد سنگ را بشوييد و آن را از ناخالصى ها پاك كنيد. گاهى اوقات سنگى در اختيار شما قرار مى گيرد تا شما بتوانيد از آن انرژى بگيريد. شايد اين سنگ قبل از شما مورد استفاده شخصى بوده كه دچار بيمارى و ناراحتى خاص بوده است. اين سنگ از نظر فيزيكى به شما آسيب نمى رساند، ولى امكان دارد كه افكار پريشان و انرژى منفى شخص قبلى را همراه داشته باشد و آن انرژى منفى شما را آزار دهد. بنابراين بايد سنگها را پاك كرد.
آب، آتش، خاك و نمك دريا از عوامل پاك كننده سنگ هستند. شما مى توانيد سنگ مورد نظرتان را در حدود ? تا ? ساعت در آب جارى قرار داده و تميز كنيد يا آن را داخل خاك بگذاريد و سپس آن را بشوييد. گاهى هم مى شود سنگ را روى شعله شمع قرار داد يا اينكه از نمك خشك دريا براى پاك كردن آن استفاده كرد.
پس از پاكسازى سنگ مى توانيد به پشت دراز بكشيد و آرامش بگيريد. مدت زمان مناسب معمولاً ?? دقيقه است. بعد از اتمام اين كار چند دقيقه در همان حالت بايد باقى ماند. بعد سنگ را برداشته و به آرامى بايد بلند شد، سنگ را شست، زيرا انرژى منفى و افكار پريشان كه به سنگ منتقل شده را تخليه كرد. افراد بر حسب نيازشان مى توانند اين كار را انجام دهند. البته يك نكته را هرگز نبايد از ياد برد و آن اينكه اين كار در مورد تمام سنگها صدق نمى كند، بايد بعضى از سنگها را مستقيماً روى محل درد قرار داد. بعضى از آنها را در آب قرار داد و بعد آن را مي نوشند

مراكز انرژى يا همان چاكراها در هفت منطقه از بدن در راستاى ستون فقرات از پايين ترين قسمت تا بالاى جمجمه سر قرار گرفته اند.
•چاكراى ريشه يا پايه ستون فقرات (مولادهارا Mulddhara) نخستين چاكرا است.
اين چاكرا محل ورود «پرانا» يا انرژى حياتى است.طيف رنگى مربوط به اين چاكرا قرمز است كه نشانه زندگى، قدرت، نيروى جسمانى و حيات است. اين رنگ روى كم خونى و فقر غذايى اثرخوبى دارد و ارتعاشات تقويت كننده و درمان كننده دارد. سنگ هاى قرمز مثل مرجان قرمز، يشم قرمز، ياقوت قرمز و... مناسب اين چاكرا هستند.
طيف رنگى ياقوت قرمز، اوپال آتشى، يشم قرمز براى متولدين فروردين مناسب است. يشم قرمز و ياقوت قرمز و عقيق قرمز براى متولدين آبان تير و مرداد مناسب است.

•چاكراى خاجى يا مركز كليه (سواد هيستانا Swadhistana) در قسمت پايين شكم قرار گرفته است.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا نارنجى. نارنجى علامت انرژى است. اين رنگ قدرت ارتباطى، دفع خشم و كنترل بر خويشتن را متعادل مى كند. مسائل مربوط به هضم غذا و گردش خون را منظم مى سازد.
عقيق نارنجى، سنگ ماه، اوپال آتشين كه رنگ نارنجى دارند مناسب اين چاكرا هستند.
طيف رنگى سنگ كهربا براى متولدين خرداد، مرداد و شهريور مناسب است. عقيق نارنجى براى ماه هاى ارديبهشت و آبان است.

•چاكراى سوم چاكراى شبكه خورشيدى (مانى پورا Manipura) است.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا زرد و زرد طلايى است كه نشانه عقل، هوش و ذهنيت است. اين چاكرا بالاتر از ناف قرار گرفته است. رنگ زرد تأثير مثبتى روى كبد، طحال، كيسه صفرا و اعصاب دارد. قدرت درمانى براى بيمارى مرض قند، يبوست دارد و كنترل كننده چاقى است. سيترين، كهربا، چشم ببر مناسب اين چاكرا هستند. كهربا به متولدين خرداد، مرداد و شهريور تعلق دارد، سيترين مربوط به متولدين ماه هاى خرداد، ارديبهشت، مرداد و شهريور است. چشم ببر به متولدين خرداد، شهريور و مرداد متعلق است.

•چاكراى قلب يا عشق الهى (آنات هاتا Anathata) در وسط جناق سينه و بالاى قلب قرار دارد.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا قرمز، نارنجى، زرد طلايى، صورتى و سبز است. كليه سنگها با رنگهاى ذكر شده مانند مالاكيت، پريلات، تورمالين سبز و قرمز، كورل، كوارتز صورتى، كونزايت براى اين چاكرا مناسب هستند و براى رفع مشكلات قلبى، تنظيم گردش خون و فشار خون و ناراحتى هاى پوستى مؤثر است.

•چاكراى گلو يا حلق (ويهودها Wihudha) است كه روى حلق قرار گرفته است.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا آبى و آبى و سبز روشن است كه علامت جاودانگى، اخلاص و الهام است. اين رنگ روى بيماريهاى گرفتگى گلو و ناراحتى هاى عصبى تأثيرگذار است. سنگهاى مربوط به آن فيروزه، تورمالين آبى، توپاز آبى، ياقوت آبى، اكومارين و... است. فيروزه به متولدين اسفند، ياقوت آبى به خرداد، اكومارين به خرداد، مهر، بهمن و اسفند مربوط مى شود.

•چاكراى پيشانى يا چشم سوم (آجنا Agna) در سمت پيشانى و كمى بالاتر از بين دو چشم قرار دارد.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا آبى نيلى است. اين رنگ باعث باز شدن چشم سوم - ديد بيرونى و درونى - است. اين رنگ براى آرامش و درمان بيماريهاى ذهنى مفيد است. رنگ نيلى آگاهى را بالا مى برد و براى زنده كردن خاطرات فراموش شده مفيد است. ياقوت كبود، لاجورد، چشم شاهين، آزوريت براى اين چاكرا مناسب هستند. لاجورد به ماههاى آذر، دى، بهمن و اسفند تعلق دارد.

•چاكراى بالاى جمجمه يا تاج سر (ساهاس رارا Sahasrara) در قسمت ميانى بالاى سر قرار دارد.
طيف رنگى مربوط به اين چاكرا بنفش، سفيد و طلايى است. اين رنگ براى بيمارى هاى ذهنى مناسب است و خواب را تنظيم مى كند. فلورين، الماس، تورمالين و آماتيست مناسب اين چاكرا هستند

hamidak
10-06-2006, 11:15
hamidak جان
هر اطلااتی گیر آوردم می زارم اینجا
قربونت
مرسي متشكر

mercedes
10-06-2006, 13:10
سلام
یه مطلب قبلا گرفتم در مورد روشن بینی فکر کنم از سایت علوم باطنی باشه
امدوارم خوشتون بیاد ببخشید اگه ادیت نشده واقعا وقت نکردم .

روشن‏بيني، پلي به جهان‏هاي درون

روشن‏بيني، پلي به جهان‏هاي درون در نوعي از روشن‏بيني، شخص مي‏تواند تجارب روحي انسان را قبل از تولد و پس از مرگ و در جهان‏هاي ناديدني ببيند. كلمه «روشن‏بيني»(1) به معني «واضح ديدن» و به مفهوم قوه ذهني و بصيرت فوق طبيعي، قدرت درك و مشاهده اشياء و افرادي است كه نمي‏توان با كمك حواس عادي آنها را تشخيص داد. روشن‏بيني با ساير توانايي‏هاي فوق طبيعي از جمله شنيدن صداهاي فراحسي، ادراك فراحسي از طريق نيروي ذهني،
تله‏پاتي، سايكومتري، آينده‏بيني و مشاهده از دور، هم‏راستايي دارد. اين توانايي در تمامي فرهنگ‏ها در طي تاريخ مشاهده شده است؛ پيامبران، پيشگويان، شمن‏ها، ساحران، جادوگران و برخي انسان‏هاي ديگر داراي اين توانايي بوده‏اند. از قرن نوزدهم به بعد محققان بسياري به بررسي اين پديده و توانايي‏هاي ديگر پرداخته‏اند. از آن زمان به بعد، اطلاعات كاملي در تأييد توانايي‏هاي باطني جمع‏آوري شده است. روشن بيني ارادي و غيرارادي به طور كلي دو نوع روشن‏بيني وجود دارد. نوع اول روشن‏بيني، ارادي است يعني شخص با اراده و خواست خود به شناخت جهان‏هاي دروني و باطني مي‏پردازد. اين نوع روشن‏بيني با يك زندگي پاك و سالم امكان رشد مي‏يابد و براي كاربردي كردن آن، شخص بايد آموزش ببيند تا بتواند به شكلي مؤثر و مفيد آن را مورد استفاده قرار دهد. نوع دوم روشن‏بيني، حالت غيرارادي آن است كه شخص بدون اينكه خودش بخواهد جهان‏هاي دروني را مي‏بيند. اين نوع روشن‏بيني گاه مي‏تواند خطرناك باشد زيرا شخص با هستي و ذات‏هاي ديگر ملاقات مي‏كند و جهان‏هاي ديگر را مي‏بيند. اين مشاهدات كاملاً از كنترل شخص خارج هستند. در برخي از انواع روشن‏بيني، شخص مي‏تواند تجارب روحي انسان را قبل از تولد و پس از مرگ و در جهان‏هاي ناديدني ببيند. در كنار انواع انسان‏هاي روشن‏بين، بايد گفت كه بچه‏ها روشن‏ضمير به دنيا مي‏آيند و حداقل در سال اول تولدشان روشن‏بين هستند. بچه‏ها هر آنچه را مي‏بينند به بزرگترها انتقال مي‏دهند. روش و روند برخورد بزرگترها بر امتداد يافتن روشن‏بيني آنها تأثيرگذار است، بنابراين مدت زماني كه كودك با چنين قابليتي به سر مي‏برد كاملاً بستگي به محيط اطرافش دارد. اما اكثر اوقات بچه‏هابه علت گفتن حقايق، مورد تمسخر بزرگ‏ترها واقع مي‏شوند و به مرور ياد مي‏گيرند
تصاويري را كه مي‏بينند، بازگو نكنند.
اغلب روشن‏بينان حوادث بد و غم‏انگيز را مشاهده مي‏كنند گفتيم كه از نظر لغوي روشن‏بيني «واضح ديدن» يا «وضوح ديد» و به معني توانايي ديدن به صورتي فراتر از طيف بينايي معمول بشر است. براي برقراري ارتباط اين مسئله با مشاهده تصاوير غيرفيزيكي، ابتدا بايد اطلاعات و فهم پايه‏اي از انرژي و الگوهاي ارتعاشي داشته باشيم. از نظر علمي ثابت شده كه هر چيزي از انرژي ساخته شده است و ميزان سطح ارتعاشي هر چيز تعيين‏كننده چگونگي درك ما از آن است. مانند تفاوت يك ميز با آب.
اشيائي كه سطح ارتعاشي آنها پايين باشد به صورت جامد و سخت در دنياي فيزيكي ظاهر
مي‏شوند و بر عكس چيزهايي كه ارتعاشات بيشتري داشته باشند تمايل به اثيري وفرّار بودن داشته و معمولاً ديدهنمي‏شوند. تفاوت آب، يخ و بخار مثال خوبي براي اين موضوع است، تغيير درجه حرارت
باعث تغيير سطح ارتعاشي آب و در نتيجه ايجاد سه شكل متفاوتِ آن مي‏شود. چشم انسان تنها قادر است ارتعاشات معيني را درطيف نور مشاهده كند. قرمز كمترين و
پايين‏ترين و نيلي بالاترين سطح ارتعاشي آن است. طيف روشن‏بيني فراتر از طيف بينايي قرار دارد و مرز و حدود آن با حدود بينايي معمول بشري يكسان نيست. يك
روشن‏بين قادر است چيزهايي مثل ارواح را كه با چشم ظاهر نمي‏توان ديد و داراي فركانس بالاتري هستند، ببيند. البته بايد متذكر شد كه هر روشن‏بيني با هر نوع سطح
آگاهي قادر به ديدن تمامي انواع ارواح نيست و تنها قادر است ارواحي كه از نظر آگاهي با آنها هماهنگ است را ببيند. همچنين روشن‏بينان ممكن است وقايع و اتفاقات گذشته، حال و يا آينده را هم
ببينند. يكي از شاخه‏هاي روشن‏بيني كه در مورد مشاهده گذشته، حال و آينده است «سايكومتري» نام دارد. در اين نوع روشن‏بيني، اغلب روشن‏بينان اتفاقات و
حوادث بد و غم‏انگيز را مشاهده مي‏كنند، مثل ديدن يك سانحه هوايي. دليل آن اين است كه روشن‏بينان عموماً در سطوح آگاهي پاييني قرار دارند بنابراين تنها مي‏توانند سطوح پايين آگاهي را درك كنند
و از آنجايي كه اتفاقات ناگوار هم از لحاظ ارتعاشي و انرژي در سطوح منفي و پايين‏تر آگاهي اتفاق مي‏افتند، به همين علت روشن‏بينان به طور معمول و به وفور اين‏گونه وقايع را درك مي‏كنند. نتيجه
اينكه آنها كمتر به درك رويدادهاي خوش نايل مي‏گردند، مگر آنكه آگاهي‏شان تحت تأثير عواملي كه تغييردهنده آگاهي‏اند، به سطوح بالاتر كشيده شود. شخص روشن‏بين
مي‏تواند از طريق لمس شي‏اي به تاريخچه آن شي‏ء و افرادي كه آن را لمس كرده‏اند، پي ببرد و از گذشته، حال و آينده مالك آن مطلع شود. روشن‏بيني براي هر فردي به نوعي
متفاوت اتفاق مي‏افتد. به طور كلي دو شاخه اصلي وجود دارد: 1- فيزيكي 2- غيرفيزيكي روشن‏بيني به صورت فيزيكي نبايد با ديدن چيزي به طور فيزيكي اشتباه شود بلكه به
معني ظاهر شدن چيزي (شي، فرد يا محيطي) در فضاي باطن است، مثل به شكل فيزيكي ديدن روح كسي كه مرده است. اين حالت در روشن‏بيني عجيب و غريب به نظر مي‏رسد.
آيا تا به حال برايتان اتفاق افتاده كه از گوشه چشمتان به چيزي نگاه كنيد و وقتي صورتتان را برگردانيد، چيزي نيابيد و متوجه شويد در آن گوشه چيزي نبوده است؟
شايد اين را خيالات و تصورات خود بپنداريد اما بايد گفت كه قسمت‏هاي بيروني چشم حساس‏تر از قسمت‏هاي مركزي آن هستند. وقتي به صورت مستقيم به چيزي نگاه
مي‏كنيم جزئيات آن را به خوبي نمي‏بينيم ولي اگر از گوشه چشم نگاه كنيم چيزهاي بيشتري را مي‏توانيم ببينيم، مشاهده در روشن بيني فيزيكي به همين شكل است.
روشن‏بيني به صورت غيرفيزيكي به معني ديدن تصاويري در چشم ذهني و با پلك‏هاي بسته مي‏باشد. آيا روشن‏بيني مي‏تواند براي هر كسي رخ دهد؟ چه چيز موجب
روشن‏بيني مي‏گردد؟ محققين در اين زمينه معتقدند با وجودي كه همه ما از توانايي روشن‏بيني به صورت موروثي برخورداريم ولي اين قدرت، براي عده زيادي به سادگي به
دست نمي‏آيد. براي بيدارسازي اين قابليت، نياز به صبوري، تمرين و ممارست و زمان است. گر چه تا ديروز دسترسي داشتن به روشن‏بيني و ديگر توانايي‏هاي مافوق
طبيعي دور از ذهن و باور انسان بود و غيرممكن به نظر مي‏رسيد اما امروز بشر به آرامي و آهستگي در حال ورود به مسير روشن‏بيني و توانايي‏هاي ماورائي است.
روزگاري در عصر كلاسيك، فلاسفه يونان معتقد بودند كه رنگين كمان داراي سه رنگ است. در طول هزاران سال تا به امروز، رنگين كمان به هفت رنگ تبديل شد. تصورش را بكنيد
كه در آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد...

nightmare
10-06-2006, 13:12
ممنون mercedes جان...
روشن بینی یا شاید همون مراقبه...
جالب بود بازم ممنون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mercedes
10-06-2006, 13:39
سلام
يه سوال: نايت مار= كابوس: بختك .درسته؟
نايت مار جان مديتيشن يعني مراقب بودن ؛ آگاه بودن و.....شما در يك تمرين مدتيشن دنبال ديدن چيزي نيستيم فقط يك نظاره گر هستيم.ممكن است در يك تمرين ما با منظر يا حتي چيزهاي عجيب غريب روبرو شويم اما نبايد تفسير كنيم فقط بايد نظاره كنيم بدون تفسير.
جاي سوشيانت جان هم خاليه.
شاد و سر حال و پيروز باشيد.

morshed
10-06-2006, 13:53
با سلام به دوستان عزيز
تشكر مكنم از اينكه اين مطالب جالب را ايجاد ميكنيد
مرسدس جان مرسي از بابت اين مطلب در مورد روشن بيني آيا تمرين عملي هم وجود داره؟

morshed
10-06-2006, 14:40
با سلام مجدد
از تمرينهاي عملي انرژي در ماني يا درمانگري كسي آگاهي داره؟

nightmare
10-06-2006, 15:09
سلام
يه سوال: نايت مار= كابوس: بختك .درسته؟
نايت مار جان مديتيشن يعني مراقب بودن ؛ آگاه بودن و.....شما در يك تمرين مدتيشن دنبال ديدن چيزي نيستيم فقط يك نظاره گر هستيم.ممكن است در يك تمرين ما با منظر يا حتي چيزهاي عجيب غريب روبرو شويم اما نبايد تفسير كنيم فقط بايد نظاره كنيم بدون تفسير.
جاي سوشيانت جان هم خاليه.
شاد و سر حال و پيروز باشيد.

در مورد معنی Nightmare فرقی نمی کنه شما هر طور دوست داری معنی کن. چند سالی میشه که فقط شاهدم و هیچ فرقی حتی برام نمی کنه که با چه اسمی منو بخونن.
راستی یه کم گیج شدم... در مورد توضیحاتی که بهم دادین . چون من سئوالی نکرده بودم اما بهر حال از توضیحی که دادین ممنون.
به قول اوشو ... شاهد باش...
در این مورد هستم و حرفتون رو قبول دارم. ;)

mercedes
10-06-2006, 16:01
سلام
نايت مار جان منظورم اين بود كه روشن بيني همان مديتيشن نيست بلكه ممكنه در تمارين مديتيشن اتفاق بيافتد.
راستي در مورد 24 ساعت در حال مديتيشن بودن تجربه اي دارين؟

nightmare
10-06-2006, 16:05
سلام دوست عزیز...
من چیزی رو با استاد و تمرین تجربه نکردم...
در مورد 24 ساعت مدیتیشن هم نه. تجربه نکردم اما 2 تا از دوستانم کاملا تجربه کردن.
مرسی از راهنماییت.

bb
11-06-2006, 05:45
ممنون از همگی

mercedes
11-06-2006, 07:44
سلام به دوستان
يه مطلب در مورد قدرت تاثير كلمات


ماهيت کلام بگونه‌ای است که می‌تواند بر
همه چيز، بر همة هستی و کائنات اثر
بگذارد، خلق را دگرگون سازد و تغيير و
تبديل دهد.

همه ما در طول شبانه روز بارها از کلمات
استفاده مي‌کنيم. براي انتقال منظور يا
خواسته خود به ديگران، برای بيان
احساساتمان، احساسات مثبت يا منفی يا حتی
احساساتي بسيار ظريف و نهفته.

گاه، با خودمان حرف مي‌زنيم يا به اصطلاح
با کمک کلمات، به صداي بلند فکر می‌کنيم
يا به گفتگويی درونی و صامت با خود مشغول
مي‌شويم.

اکثر ما، کلمات را به کار مي‌بريم بدون آن
که آنها را بشناسيم و بي آن‌که از اقتدار
کلام خود آگاه باشيم، در هر زمان و هر
جايی، آن را به کار می‌گيريم و جاي افسوس
دارد اگر هرگز ندانيم کلام چه قدرتی دارد
و چه قدرتی، می‌تواند داشته باشد ...

mercedes
11-06-2006, 07:47
با سلام مجدد
يه مطلب ديگه در مورد انرژي خلاق از علوم باطني
اميدوارم خوشتون بياد


بيداري انرژي خلاق روح

در طول زمان بشر از حقيقت ذاتي خود دور
شده و ناتوان و ضعيف گشته است. روح انسان
داراي انرژي و قدرتي ذاتي است كه در عموم
انسان‏ها به صورت خفته و راكد وجود دارد.
اين نيرو در ميان فرهنگ‏هاي مختلف شناخته
شده است و به اسامي گوناگوني چون "پرانا"،
"چي" ، "مانا"، "كنداليني" ، "روح‏القدس" و...
از آن نام برده مي‏شود. در علوم و مكاتب
باطني، روش‏هاي متعددي جهت بيدار و آزاد
سازي اين نيروي خفته ابداع شده است. رشد
معنوي و اتفاقات شگفت‏انگيز در زندگي
روحي و تحقق خواسته‏ها حتي موفقيت در
زندگي ظاهري، با بيداري انرژي خلاق روح يا
كنداليني ارتباط دارد. در شرق اعتقاد
براين است كه نيروي خفته كنداليني در مركز
اولين چاكرا مولاداهارا كه مركز آگاهي و
غرايز حيواني و پايين‏ترين چاكراست،
مستقر مي‏باشد. بيدار شدن كنداليني، به
معني صعود از اين چاكرا و رسيدن به
بالاترين چاكرا، مكاني در تاج سر و مركز
آگاهي برتر ساهاسرارا است. در حقيقت هر
شكلي از زندگي و حيات باطني كه به نام‏هاي
"فنافي الله"، "سامادهي"، "موكشا"، "اتحاد"،
"كاواليا" و... شناخته شده‏اند، بيدار شدن
كنداليني است. وقتي كنداليني بيدار
مي‏شود جسم فيزيكي تغييرات بسياري را كه
عمدتاً مثبت هستند تجربه مي‏كند. با
بيداري نيروي حياتي تمام سلول‏هاي بدن
شارژ مي‏شوند و جرياني از تجديد حيات
آغاز مي‏گردد. صدا، احساس‏ها حتي احساس
به بدن و هورمون‏هاي پنهاني تغيير
مي‏يابند. در حقيقت تظاهرات سلولي در بدن
و ذهن، بالاتراز سطح معمول، در سطح
عالي‏تر رخ مي‏دهند. بيداري جزئي و كلي
در علوم باطني مغز رابه شش بخش و تجلياتش
را هم تقريباً به شش حوزه دسته‏بندي
مي‏كنند و قسمت‏هاي مختلف آن را با
چاكراها مرتبط مي‏دانند. بر حسب درجات
بيداري چاكراها، قسمت‏هاي خاموش مغز
روشن مي‏شود و اين خود نيز باعث فعال شدن
نيروهاي روحي و رواني مي‏گردد. همان طوري
كه براي روشن نمودن يك لامپ الكتريكي، آن
را به وسيله كليدي كه بر روي ديوار نصب شده
است، روشن مي‏كنيم، براي روشن كردن چراغ
مغز نيز اقدام ديگري مقدور نيست بلكه نياز
به كليد است. كليد روشن كردن قسمت‏هاي
مختلف مغز در چاكراها قرار دارد. گاه در
كسي بيداري به ميزاني رخ مي‏دهد كه شخص
مي‏تواند روشن‏بين يا تله‏پات باشد اما
گاه بيداري به حدي است كه يك نوازنده و يا
يك نويسنده نابغه بشود. نابغه كسي است كه
يك يا تعداد بيشتري از سطوح مغزش بيدار
شده باشد. نبوغ داراي انواع و مراحل
متفاوت است؛ به طور مثال گاه كودكي از
لحاط هوش استثنايي مي‏شود، ديگري
شاعراست و به او الهام مي‏گردد، نوجواني
هم موسيقيدان يا مخترع و يا مكتشف مي‏شود.
در مغز گروه نوابغ، بيداري به صورت جزئي
رخ داده است. كساني كه ذهن آنها با تبلور
نور، حركت كرده ، بيدار شده و به روشنايي
نبوغ رسيده باشد، دريافته‏اند آنچه كه در
آنها متبلور شده كل آگاهي نيست و بيداري
كلي مغز هنوز حاصل نشده است.

hamidak
11-06-2006, 17:40
دوست عزیز مرسدس جان میشه آدرس منبعتون رو هم بذارین

mercedes
12-06-2006, 10:54
سلامحميد جان
با عرض معضرت من اين مطلبرو خيلي وقت پيش گرفتم فكر كنم مال سايت (علوم باطني) باشه لينكش رو ندارم بايد سرچ كنيد

mercedes
12-06-2006, 11:16
با عرض سلام به دوستان يه مطلب ديگه در مورد ماورا’
اميدوارم خوشتون بياد .شاد باشيد

يک گزارش علمی در زمينه تجارب نزديک به مرگ

امروزه پيشرفت های علم پزشکی اين امکان را برای پزشکان فراهم کرده است تا جان افرادی را نجات دهندکه ممکن بود در گذشته به دليل کمبود علم پزشکی جان خود را از دست بدهند و امکان بازگرداندن آنها به زندگی نبوده است. در حقيقت علم پزشکی مرزهای آنچه را که ما از آن با عنوان مرگ ياد می کنيم به عقب رانده است. اما در اين ميان همواره تجربياتی برای انسان های در حال احتضار وجود داشته است که در اين زمان شايد بيش از پيش مورد توجه پزشکان و محققان در زمينه شگفتي های قرار گرفته است.
داستان هايی از قبيل تجربيات بيرون از جسم ، سفر به عمق تونل ها و رويارويی با فرشتگان و افراد دوست داشتنی که از دنيا
رفته اند را تجربة شبه مرگ يا تجربة نزديک به مرگ نامگذاری کرده اند. در ابتدا تمام پزشکان کمابيش چنين گزارش هايی را رد می
کردند. علم پزشکی اين گونه تجارب را توجيه می کرد و آن ها را توهماتی می دانست که از تغييرات مغز در حال مرگ ناشی می شد. اما در اين تفسير اشکالی وجود داشت. اين گونه توهمات تنها زمانی ممکن است اتفاق بيافتد که مغز به بخشی از عملکرد خود ادامه دهد.
زمانی که مرگ مغزی روی می دهد و صدای بوق ممتد دستگاه ها به گوش می رسد، مغز تقريباً شبيه به کامپيوتری می شود که نيمی از آن را از برق کشيده اند و مدار آن قطع شده است. اين مغز نه تنها نمی تواند دچار توهم شود بلکه اصلاً نمی تواند هيچ نوع فعاليتی داشته باشد.
اين که دريافت ها، طی تجربة شبه مرگ زمانی اتفاق می افتند که مغز فعاليتی ندارد که آن ها درک کند، تناقصی آشکار است که
دانشمندان، علمای دينی و مردم عادی را به يافتن پاسخی برای آن واداشته است. اگر نظريه های علمی در مورد زندگی، مرگ و ضمير ناخودآگاه که در حال حاضر پذيرفته شده است دقيق باشد، نبايد چنين تجربياتی که رخ می دهند را ساده انگاشت. برخی از محققين معتقدند که تجارب شبه مرگ بايد علم پزشکی را تکان دهد تا جايی برای امکان وجود روح باز شود.
اما برخی ديگر هنوز نسبت به وجود چنين تجاربی مردد هستند. بطور مثال دکتر «سوزان بلک مور» که تقريباً سی سال از
تحقيقاتش در زمينة ادعاهای غير طبيعی است می گويد: « در هر يک از مواردی که مورد بررسی قرار دادم، يا اصلاً شواهدی وجود
نداشته است و يا توجيه ديگری برای آن می توانست يافت». او در کتابی با عنوان « مرگ برای زندگی» که در مورد حالت شبه مرگ است يادآور می شود که جنبه های اين تجربه از جمله تونل و خروج از جسم فقط و فقط از طريق وقايع جسمانی می تواند بوجود آيد. برای مثال طی عمل جراحی مغز و تحت تأثير بيهوشی موضعی، بيماران گاهی از مشاهدة دنيای اطراف از زاوية ديدی خارج از جسم، خبر می دهند. بعضی افراد تجربيات مشابهی را تحت تأثير ال.اس.دی.، ترياک، حشيش و داروهای بيهوشی گزارش داده اند. دکتر «بلک مور» می گويد که مغز، طی دوره های فشار عصبی، مملو از مواد تدخير کننده ای به نام «اندروفين» قرار می گيرد که در خود مغز وجود دارد. او چنين استدلال می کند که از شواهد به نظر می آيد که تجربيات خروج از جسم و ديگر اشکال تجربة شبه مرگ صرف نظر از اين که چقدر واقعی است، با مغزی رو به مرگ شروع شده و پايان می گيرد. اما « ميکائيل سابوم» که متخصص قلب است و در زمينة تجارب شبه مرگ نيز تحقيق می کند، عقيدة ديگری دارد و برای نمونه به مورد « پام رينولدز» اشاره می کند . او که متوجه
شده بود در يکی از شريان های مغزش توده ای
چربی وجود دارد و جانش را تهديد می کند به
« رابرت اسپتلر»، جراح مغز و اعصاب و مدير
مؤسسة عصب شناسی بارو در فونيکس آتلانتا
مراجعه کرد. دکتر جراح به پام گفت که برای
انجام عمل جراحی مجبور می شود تا قلب او را
متوقف کند و طی اين مدت مغزش نيز از کار می
ايستد و طبق محاسبات بالينی او برای يک
ساعت زنده نخواهد بود. پام در حال بيهوشی
از جسمش جدا شد و از جايی درست بالای شانه
های اسپتزلر عمل جراحی را نظاره کرد.

زمانی که اسپتزلر دستور داد تا پام را
طوری بخوابانند که خون از بدنش خارج شود،
جان پام از تنش جدا شد و حس کرد که از داخل
تونلی به سمت نوری سقوط می کند. در انتهای
تونل، مادربزرگش را که خيلی وقت پيش از
دنيا رفته بود و همچنين اقوام و دوستناش
را ديد. سپس عمويش او را به سوی جسمش هدايت
کرد و به از گفت که بايد برگردد. بازگشت
پام به جسمش مثل شيرجه زدن در استخر آب يخ
بود.

سابوم می گويد آنچه را که رينولدز اظهار
کرده و ديده و شنيده با گزارشات جراحی
اسپتزلر مقايسه کرده و پی برده است که طی
مدت زمانی که پام آن تونل را حس کرده، به
هيچ وجه فعاليت مغزی نداشته است و مغز او
برای هر گونه مقصود و هدفی مرده بود و
مانند کامپيوتر خاموشی که پيش از اين ذکر
شد بوده است. مسلماً يک مغز مرده نمی
تواند در عملکردی که ندارد دچار اختلال
شود. يک مغز مرده نه می تواند دچار توهم
شود و نه می تواند در برابر داروی بيهوشی و
يا ساير داروها، واکنش نشان دهد. سابوم می
گويد: « وضعيت بالينی پام، مرگ او را نشان
می داد. در بدنش اثری از حيات ديده نمی شد.
با اين اوصاف، آيا آنچه که او تجربه کرده
بود مرگ بود؟ و اگر نه، پس آن چه که او در
اين حالت تجربه کرده چه بوده است»؟

« باربارا رومر» که يک متخصص داخلی در شهر
فورت لاودرديل واقع در فلوريدا است، طی
دورة رزيدنسی خود در اوايل دهة 1970 برای
اولين بار بيماری روبرو شد که يک تجربة
شبه به مرگ داشت. او از سال 1994 با بيش از
ششصد بيمار مصاحبه کرده که همگی ادعا می
کنند اين حالت را تجربه کرده اند. رومر
کتابی را نيز در اين مورد به رشته تحرير
درآورده است. اگر چه نظر او با نظرات
بسياری از همکارانش سازگار نيست اما اين
مصاحبه ها او را متقاعد کرده است که بعد از
مرگ چيزی از وجود انسان باقی می ماند که به
زندگی ادامه می دهد. رومر گروهی از افرادی
که تجارب مشابه هم ديگر داشته اند تشکيل
داده که ماهانه به دور هم جمع می شوند. اين
افراد که اکثر آنها مسن هستند، گرد هم می
آيند تا در مورد آن چه که برای بسياری از
آنان يک سفر روحانی بود، تبادل تجربه
کنند. آنها معتقدند که سفر روحانی شان
تغييراتی را در زندگی آنها بوجود آورده
است.

يکی از اين افراد به نام « رابرت ميلهام»
می گويد که قلبش به دليل حملة قلبی از تپش
ايستاده بود: « درد از بين رفته بود. من
بالای بدنم معلق بودم. داشتم به خودم که
روی تخت دراز کشيده بودم، نگاه می کردم و
آنها تيغ جراحی را در بدنم فرو کردند». او
همچنين می گويد که پس از يک عمر خودخواهی،
تماسش با مرگ از او شخص فداکارتری ساخته
است.

شخص ديگری می گويد که پس از يک واکنش
آلرژيک که رنگش کبود و تنفسش متوقف شد،
اين حالت را تجربه کرده است: « من می
توانستم همه چيز را رنگی ببينم. می
توانستم بشنوم و حالاتی همچون ترس و
آسودگی را حس کنم. می دانستم که آن جسم
کبود رنگی که روی زمين دراز کشيده است،
منم. نگاه کردن به آن مرا می ترساند. اما
اين را نيز می دانستم که آن واقعاً من
نيستم. آن فقط تن من بود».

برخی از محققان اين نظرية که حالت شبه مرگ
توسط مغز از کار افتاده ايجاد می شود را
مناسب نمی دانند. آنها اين نظريه را مطرح
می کنند که شايد اين تجارب نشانه ای نه از
حيات پس از مرگ بلکه نشانی است از چيزی به
همان ميزان قابل توجه يعنی اين که
خودآگاه انسان به طور مطلق در مغز وجود
ندارد.

« وان لومل» متخصص قلب هلندی و همکاران
پژوهشگرش در تلاش برای برآورد تعدد تجربة
نزديک به مرگ با 343 تن از مبتلايان به سکتة
قلبی که جان سالم بدر برده بودند، مصاحبه
کردند. هجده درصد از اين افراد از هوشياری
کامل سخن می گفتند. اين بيماران همه چيز را
از احساس آرامش عمومی تا حالت تجربة نزديک
به مرگ تشريح کردند. يک پژوهش انجام شده
توسط محققان انگليسی در بيمارستان عمومی
سات هامپتون که در مجلة احياء به چاپ
رسيده است نيز نشان می دهد که يازده درصد
اين افراد خاطراتی از دورة بيهوشی خود به
ياد می آورند. شش درصد افرادی که پس از
ايست قلبی نجات پيدا کرده اند، خبر از
تجربة اين حالت می دهند. وان لومل و محققان
ديگر در اين زمينه همگی معتقدند که اين
يافته ها حاکی از آن است که خودآگاه انسان
در صورت فقدان مغز فعال نيز می تواند وجود
داشته باشد. وان لومل می گويد : « می توان
مغز را با دستگاه تلويزيون مقايسه کرد.
برنامة تلويزيونی داخل دستگاه تلويزيون
ما نيست».

بنابر اين خودآگاه انسان کجاست؟ آيا در تک
تک سلول های بدن حضور دارد؟ به نظر وان
لومل که چنين است. او می گويد: « بين تمام
سلول های ما بايد نوعی ارتباط وجود داشت
باشد». تجربيات شبه و نزديک به مرگ ما را
به طرح مجدد سئوالاتی وا می دارد که تصور
می کنيم پاسخشان را می دانيم . سئوالاتی
مانند اينکه مرگ چيست؟ ضمير خودآگاه
انسان کجاست؟ مفهوم اين که ذهن، پس از مرگ
به حيات خود ادامه می دهد چيست؟ و آيا علم
قادر است روح را کشف کند و به نوع حيات
روحی پی ببرد؟

hamidak
12-06-2006, 11:54
مرسي مرسدس جان اشكال نداره

mercedes
13-06-2006, 16:25
سلام به دوستان
هيچكي نظري نداشت

maryam1987
14-06-2006, 01:37
مرسدس بابت مطالبي كه ميزاري ممنون
هنوز وقت نكردم بخونم ولي حتما جالبه
بازم ممنون

mercedes
15-06-2006, 09:32
مرسدس بابت مطالبي كه ميزاري ممنون
هنوز وقت نكردم بخونم ولي حتما جالبه
بازم ممنون
سلام به دوستان
اختيار دارين اميدوارم مفيد واقع شود

mercedes
15-06-2006, 11:34
با سلام مجدد به دوستان



خدا مهربان است

ميخواهم امروز با شما در مورد علت وجود شرارت پيرامون جمعهاي انساني صحبت كنم.

1. علت وجود شرارت در پيرامون ما، ميدانهاي مغناطيسي آزاردهنده اي است كه در نتيجهء تبادلات غلط انرژي ما بين انسانها بوجود مي آيد. اما ما به عنوان واحدهاي مستقل انساني چگونه ميتوانيم اين موقعيت شرارتبار را تغيير دهيم؟ در تعاليم باطني اعتقاد بر اين است كه هر انساني با پياده كردن فرمول پيشگيري از خلق افكار آزاردهنده و آسيب رسان در ذهن خويش، قادر به تغيير اين موقعيت خواهد بود.

بنابراين بهتر است ما خود را از اين زاويه مورد بررسي قرار دهيم. بدين معنا كه از اين لحظه ببعد تمامي كارها و افكار روزانهء خود را بگونه اي كنترل كنيم كه نيروي آزاردهندهء موجود در آنها به صفر رسد. براي اين كار لازم است « تمرين كنيم » زيرا ما در طول زندگي خود انسانهايي واكنشي بوده ايم كه همواره خلق و خوي مان تحت تاثير شرايط بيروني بشدت تغيير ميكند اما اگر بياموزيم ميزان اثرگذاري عواطف خويش را بر ديگران بررسي نمائيم و اجازه ندهيم هر گونه تنزل در خلق و خوي و واكنش عاطفي ما، به ديگري آسيب رساند و بطور متقابل، اجازه ندهيم نوسانات شديد ناشي از رفتارهاي اطرافيان مان در حوزهء عاطفي و آگاهي ما وارد شود؛ در اين صورت است كه اجازهء رشد سريع قارچهاي شرارت را نخواهيم داد و در حقيقت بستري مناسب براي تكثير نيروي تفرق و بوجود آمدن موقعيت آزاردهنده، بوجود نخواهدآمد. بياد داشته باشيد كه حتي در فضاهاي باطني و معنوي نيز، شور و اشتياق شديد و موضع گيريهاي غليظ معنوي كه به غلط راهبري شده اند، به راحتي موجب ايجاد فضاهايي خواهند شد كه افراد از لحاظ عاطفي آسيبهايي غير قابل جبران به يكديگر خواهند رساند و متاسفانه همين امر است كه بسياري از فضاهاي معنوي و مدارس باطني را زير سوال ميبرد. بنابراين نه تنها بايد مراقب گرايشات غلط دروني خويش باشيد بلكه بايد مراقب چگونگي بكارگيري فضائل دروني خود نيز باشيد.

اگر آهنگ اصلي زندگي شما بر اساس آزار دادنِ ديگران نواخته ميشود، بهتر است قبل از اِعمالِ هرگونه نظم و انضباطي در زندگي خويش، چگونگي ايجاد هارموني در رفتارهاي فردي و شخصي خود را بررسي كنيد. پالايش شديدي كه در اثر تلاش ما براي آزار ندادن ديگران بوجود مي آيد، بطور قطع موجب زدودن مراتب آگاهي غلط خواهد شد...

بنابراين ، از شما ميخواهم كه موضوع آزار ندادن يكديگر و بخصوص همراهان خويش ، را بدقت بررسي نمائيد زيرا اگر شاگردي موفق شود به اين درجه از جايگاه خود در مسير تكاملي دست يابد، تمامي حد و مرزهايي كه او را متوقف ساخته اند، از ميان بر خواهد داشت.

شايد برخي از شما ندانيد كه افكار و اعمال و سخنان آزار دهنده چه هستند؟ انرژي آزار دهنده، بر اساس خودخواهي و تمركز انسان بر «منِ مادونِ» خويش شكل ميگيرد و معرف نيروهايي است در جهت ارضاي نفس و خودمحوري شديد و نگرشي اغراق آميز نسبت به شخصيت و توانائيهاي ما، شكل مي گيرد.

انساني كه با رفتار خود به ديگران آسيب رواني و عاطفي نميرساند، انساني است كه حضور او در همه جا احساس ميشود و به عنوان موجودي آگاه زندگي ميكند كه در سرشت او نيروي عشق و معرفت وجود دارد و شيوهء زندگي او داراي جامعيتي است كه همهء انسانها را در بر ميگيرد و كسي است كه تمامي اشكال گوناگون زندگي براي او يكسان هستند و ميداند در ميان همين تجليات گوناگون است كه نور حقيقي پنهان شده است و تمامي تجليات عالم در حقيقت تجلي يك موجود يگانهء لايتناهي هستند. بازتاب چنين شناختي را در رفتار انساني خواهيم ديد كه بدون هيچگونه چشم داشتي در صدد برطرف نمودن نيازهاي همراهان خويش، اقدام مي نمايد.

انساني كه آزار دهنده نباشد، سكوت ميكند ـ سكوتي كه حاصل خودخواهي و خودبيني نيست.

انساني كه آسيب رسان نباشد، بلافاصله در برابر نيازهاي جمع باطني و نوع بشر پاسخگو خواهد بود و اين يكي از شاخصهاي انسانهاي كبير است كه قادرند به ريشه هاي دروني رفتارهاي ناهنجار بيروني افراد پي ببرند و از زاويهء معرفت و حكمت خويش، بطور واقعي همراهان خود را راهنمايي كنند و در سختي به آنها ياري رسانند.

انساني كه در افكار و رفتار خود مهربان است، در قضاوتهاي خود بسيار محتاط خواهد بود، حرفهاي اضافه نميزند و قابليت جلوگيري از اعمال و رفتار شتابزده را دارد و در حقيقت معرف روحي است كه ديگران را به باد نكوهش و انتقاد نمي گيرد. درنتيجه معبري امن جهت عبور و مرور نيروهاي عشق حقيقي و انرژيهاي معنوي خواهد بود كه شخصيت فيزيكي انسان را درخشان ميسازند و او را به سمت عملكردي صحيح راهبري ميكنند.

2. رسيدن به درجهء آزار ندادنِ همراهان، در معناي مثبت آن (نه در معناي منفي) به مفهوم گام برداشتن در آن طريقي است كه انسان را به آستانهء دروازهء وصل ميرساند. شايد در ابتداي شنيدن آموزشي كه پيرامون موضوع «آزار ندادن يكديگر» وجود دارد، تصور كنيد كه اين موضوع زياد هم حائز اهميت نميباشد و وارد ساختن موضوع وصل در اين بحث موردي ندارد.

اما كسي كه چنين مي انديشد، بايد بداند كه موضوع بحث ما آن بي آزاري نيست كه حاصل ضعف رفتاريِ انسان هايي است كه كمبود محبت دارند و حوصلهء هيچگونه دردسر و ماجراجويي را ندارند، زيرا اينگونه افراد در حقيقت درگير وجه منفي «آسيب نرساندن به ديگران هستند» اما خود از درون ذوب ميشوند و تمامي هارموني دروني خويش را نابود ميسازند و درنتيجه افرادي ناآرام خواهند بود. بلكه منظور نظر ما، آن بي آزاريِ مثبتي است كه حاصل هوشمندي و انديشهء خير و سيطرهء بر نفس و ادراك صحيح قوانين هستي است و انسان در نتيجهء آن داراي عملكردي متوازن خواهد شد.

آسيب نرساندن به همراهان و دوستان و افراد خانواده ، ريشه در نقاط ضعف زنان يا مرداني ندارد كه در جايگاه پاييني از مسير تكاملي قرار گرفته اند ودرنتيجه ابزار لازم وكافي جهت تخريب ديگران را بدست نياورده اند. بي آزاري بايد برآيند ادراك حقيقي و نظارت آگاهي بر شخصيت انسان باشد و درنتيجه آدمي در تمامي اعمال و رفتار و روزمرهء خويش مهربان خواهد بود. چنين انساني ظرفيت ورود به آگاهي و درك همراهان خويش رادارد و هنگاميكه به چنين مرتبه اي ميرسد، همه چيز را در پرتوي ياري رساندن به نوع بشر، فراموش ميكند.

3. باشد كه «نيروهاي نور» به پيش آيند و صف خدمت گزاران سيارهء زمين روز به روز طولاني تر شود. باشد كه «جوهر صلح» از كالبدهاي پايين به عنوان ابزاري جهت برقراري هارموني و آشتي استفاده كند. بگذار تا «جوهر نيت خير» بر اذهان ما حاكم باشد و درنتيجه جايي براي روحيهء نكوهش يكديگر و انتشار جر و بحثهاي ويرانگر وجود نباشد.

با آسيب نرساندن به يكديگر، ميتوانيم جمعي از خدمت گزاران واقعي را تربيت كنيم كه مسير را براي جريان سيال حياتي هموار ميسازد.

مهرباني، كليد رها ساختن سرشت مادون از دنياي توهمي و پديده هاي متجلي است.

4. در تعاليم باطني، بر موضوع مهرباني به يكديگر و همچنين به تطهير مراكزتوليد انرژي بسيار تاكيد شده است. با انجام تمرينات مربوط به پاكسازي مراكز انرژي، ما انسدادها را بر طرف ميسازيم و اجازهء ورود انرژيهاي بالاتر را ميدهيم.

5. در رفتار، گفتار و اعمال خود مهربان باشيم....به اميد آن روز
منبا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mercedes
15-06-2006, 11:36
نيروهاي تاريكي در حقيقت انرژيهاي قدرتمندي هستند كه در تلاش ميباشند تا انسان را در محدودهء ساختارهاي كهنه و فرسوده و عادات روزمره زندگي متوقف سازند، آنها نيروهاي محافظت از جاذبهء ماده و پديده هاي شكلي و هرآنچه ميباشند كه بصورت منقبض در سه قلمروي هستي وجود دارد. در نتيجه بطور عمدي مانع از جريان يافتن هرآنچه كه داراي نيروي حياتبخش و جديد ميباشد؛ ميشوند. آنها مانع از ادراك آگاهي عصر جديد در نوع بشر ميشوند؛ و تلاش ميكنند تا آدمي هرآنچه را كه به آن عادت كرده است، حفظ كند و با انرژي آگاهي و شعورهاي نوين، مقابله نمايد؛ آنها بر نيروي بصيرت انسان، پرده اي ميكشند و آدمي را در برابر نيروي عشق و معرفت كور ميسازند و درنتيجه به آتش نفرت، خشم ، شرارت و تفرقه در نوع بشر دامن ميزنند. اين نيروها تا جايي كه به انسانهاي هوشمند سياره مربوط ميشود، خود را در پوشش كلمات زيبا پنهان ميكنند اما شاگردان را به سمت نفرت و تفرقه هدايت مينمايند و در واقع آن بذرهاي نفرت و حسادتي را كه به حالت كمون در نهاد هر انساني وجود دارد، بر مي انگيزند. نيروهاي تاريكي مانع از حركت انسان در مسير تعالي ميشوند.

شاگردان طريق باطني بايد بدون ترديد در روند تعالي خود، با موجوديت اين نيروها آشنا شوند اما در ضمن بايد بدانند و آگاه باشند كه كاري از دست آنها چه بطور فردي و يا چه بطور جمعي در جهت اينكه مركز توجه اين نيروها نباشند، بر نمي آيد ـ به تعبيري ديگر، هر انساني كه در مسير حقيقي خدمت قرار ميگيرد، ميتواند مركز توجه نيروهاي تاريكي و يا عاملي جهت گسترش نيروي نفرت، تفرقه، ترس و منيت باشد.

كسانيكه بطور مستقيم با مركز نظام هاي باطني در ارتباط هستند، با اين نيروها دست و پنجه نرم خواهند كرد اما اگر مسير فكري و شكلهاي فكري دروني خود را به سمت گسترش نيروي عشق و تعمق بر اصل وحدت و يگانگي هدايت كنند، كاري بسيار عظيم در جهت تسليم نمودن نيروهاي تاريكي انجام داده اند.

يكي از تعمق هايي كه ميتوانيم بصورت سروده ادا نماييم، تعمق زير است. توصيه ميشود، اين تعمق را هر روز از صميم قلب خود و با هشياري نسبت به معناي دروني آن ، ادا نمائيد. خود را بگونه اي تربيت كنيد تا در ساعت خاصي از روز، بطور مستمر وارد معناي باطني نهفته در اين تعمق شويد.

اگه دوست داشتید ادامه داشته باشه بگید تا تعمق کبیر رو بزارم

mercedes
15-06-2006, 11:38
استاد گفت: گروهي از سخنوران پيدا مي‌شوند كه با سخنان خوش‌آيند و دلچسب، معاني حقيقي مطلب را فاسد مي‌كنند و مانع نفوذ و تاثير سخنان دانشمندان واقعي مي‌شوند. از اينرو در مصاحبت و مجالست با دانشمندان بزرگ نبايد خود را به جزئيات مشغول ساخت و سخنان ايشان را مو شكافي كرد. اين كار بس افكار و نقشه ها و مقاصد بزرگ را ضايع مي‌سازد.

استاد گفت: كسب فضيلت وظيفه اساسي هر آدمي است، در اين وظيفه دانشجو مي‌تواند و حق دارد كه از آموزگار خود هم جلوتر برود و زودتر به مقصد برسد.

استاد گفت: در ياد دادن و آموختن افراد ملت، فرقي در ميان طبقات مختلف نبايد گذاشته شود، يعني تعليم و تربيت بايد شامل عموم افراد ملت باشد و به يك طبقه و يا نژاد منحصر نشود.

استاد گفت: كسي كه در ياد دادن ديگران سخنان خود را چنان برگزيند و بكار برد كه گفته‌هاي او به آساني فهميده شود و هيچ جاي اشتباه و سهو باقي نماند، بمقصد خود خواهد رسيد.

تزي‌هزيا گفت: كسي كه هر روز نفس خود را تفتيش و وارسي مي‌كند مي‌فهمد كه چه نواقصي در دانستيهاي خود دارد و چگونه بايد آنها را تكميل كند، از اينرو پيوسته در آموختن كوشش مي‌نمايد و اقلا" هر ماه يكبار مي‌انديشد كه تا چه درجه پيشرفت كرده است. چنين شخصي را مي‌توان صاحب هنر ياد گرفتن ناميد.

تزي‌هزيا گفت: مامور حكومت همين كه وقت پيدا كند، بايد معلومات تازه ياد بگيرد و كسي كه معلومات بسيار آموخته است، در هر فرصتي كه بدست بياورد بايد خدمتي در اداره حكو.مت بعهده بگيرد.

تزي‌چيانك پرسيد: آيا ممكن است كه كسي تاريخ تمدن را تا ده قرن پيش بداند و بشناسد؟

استاد گفت: پايه خاندان ين بر روي اخلاق و آداب خاندان «هزيا» گذاشته شده است، آنچه را اين خاندان نخستين فرا گرفته و چيزهايي كه خود بدان افزوده است، ميتوان دانست. خاندان سلطنتي چو براساس سلطنت خاندان ين بنا شده است و آنچه را خاندان چو فرا گرفته و بر آن افزوده است ميتوان دانست. يك خاندان ديگر ممكن است تمدن خاندان چو را پيروي كند و پيش ببرد. اينكه آيا اينكار صد قرن طول خواهد كشيد يا نه، آنرا هم ميتوان دانست.

استاد گفت: معلومات كهنه را بكار بردن و از روي آن معلومات تازه‌اي بدست آوردن از اصول عمده آموزش است. هر كه اينكار را بجا بياورد او را ميتوان آموزگار ناميد.

استاد گفت: من آنچه را كه فرا گرفته‌ام و براي شما نقل كرده بي‌انكه چيزي از خود بدان بيفزايم. من نسبت به پيران دانا صادق بودم و آنان را دوست مي‌داشتم. تصور مي‌كنم كه پير ما «ينگ» نيز بهمين ترتيب اين عمل را مانند من انجام مي‌داد. من با خاموشي تمام همه آنچه را كه بمن گفته شد گوش دادم و بقلم در آوردم.

استاد گفت: من از ياد دادن آنچه ياد گرفته بودم هرگز خسته نشدم. اين يگانه خدمت ناچيزي است كه من آنرا بخود نسبت مي‌توانم داد.

استاد گفت: چند انديشه مرا غمناك مي‌سازد، يكي آنكه من در اصلاح نفس يا طبيعت خود مسامحه كرده و آموختن را بكمال نرسانده باشم، دوم آنكه از وجود مردان دادگر آگاه شده باشم و در جستجوي آنان بر نيامده باشم، سوم آنكه از وجود مردان بد با خبر شده باشم ليكن نتوانسته باشم آنان را براه راست باز آرم

استاد گفت: ممكن است مردمي پيدا شوند كه بدون دانش بخوبي زندگي كنند اما من از اينگونه مردم نيستم. بسيار شنيدن و جستجو كردن آنچه پسنديده است و عمل كردن بدانها بسيار ديدن و آنچه را كه ديده شد، براستي پذيرفتن، اين كوچكترين قسمتي است از اين دو نوع دانستني‌ها.

استاد گفت: من از آن كساني نيستم كه دانش مادرزاد دارند. من بطور ساده كسي هستم كه دوره باستان مملكت خودش را دوست مي‌دارد و خود را با پشتكاري تمام به آن مشغول مي‌سازد.

استاد تزونگ: (بزرگترين مريد كنفسيوس كه پس از وفات استاد مجمع پيروان او را بعهده گرفت) گفت: من هر روز در سه مورد نفس خود را امتحان مي‌كنم:

1- در اينكه آيا وقتي بديگران مي‌انديشم از ته دل است يا نه؟

2- آيا زماني كه با دوستان مصاحبت مي‌كنم رفتار من با سخنانم مطابقت دارد يا نه؟

3- آيا آنچه را كه ياد ميدهم قبلا" در باره آن تمرين و آزمايش كرده‌ام يا نه؟

استاد تزونگ گفت : من هر روز در باره سه چيز خود را مورد امتحان قرار مي‌دهم:

1- آيا كارهايي را كه بعهده گرفته‌ام از روي وجدان بجا مي‌آورم يا نه؟

2- آيا در دوستي با ديگران بسخنان خود عمل مي‌كنم يا نه؟

3- آيا چيزهايي را كه بديگران ياد داده ام خود از آنها پيروي كرده‌ام يا نه؟

استاد گفت: برخي مي‌توانند « ين هوي » شاگرد مقلد را بي بهره از فهم و ادراك مستقل بشمارند. وقتي كه من با وي گفتگو مي‌كنم او با كمال سكوت گوش مي‌دهد و هرگز اعتراض نمي‌كند و چيزهاي تازه نمي‌پرسد، اما وقتي كه حال او را در نظر مي‌آورم مي‌بينم كه پس از شنيدن تعليمات، آنچه را كه شنيده است چندان تكرار و تعمق مي‌كند كه بالاخره به كنه آن مي‌رسد و آنرا كاملا" مي‌فهمد و ياد مي‌گيرد.

استاد گفت: اگر ميخواهي كسي را بخوبي بشناسي، ببين او چه مي‌كند و بعد تحقيق كن چه چيز او را بدان كار واداشته است. يعني علت و مسبب اصلي آن كار چيست و سپس دقت كن كه او با چه چيزها خوشحال و شاد مي‌شود. آيا با اين تحقيقات حقيقت آن شخص براي تو پنهان مي‌ماند؟ هرگز حقيقت آن شخص براي تو پنهان نمي‌ماند.

استاد گفت: احكام و قوانين را فرا گفتن و درباره آنها فكر نكردن هيچ ارزشي ندارد در فكر كردن و ياد نگرفتن يعني عمل نكردن نيز مرد را خسته و ناتوان مي‌سازد.

استاد گفت: بر ضد عقايد و افكار باطل جنگيدن جز زيان و خسارت ثمري ديگر ندارد.

استاد به مريد «يو» گفت: ميخواهي كه معني حقيقي دانش را بتو ياد بدهم، آنچه را مرد ميداند بايد دانسته انگارد و آنچه را كه نمي داند بندانستن آن بايد يقين كند.

استاد گفت: در هر دهي كه ده خانواده دارد بطور يقين چند نفر مي‌توان يافت كه در راستگويي و درستكاري با من برابر باشند. ليكن دشوار مي‌توانند در شوق آموختن با من برابر بشوند.

mercedes
15-06-2006, 11:39
استاد گفت:مردي كه داراي عزم نيرومند و اخلاقي متين است، هرگز فضيلت اخلاقي خود را فداي هوسهاي زندگي نمي كند. آري مرداني درين جهان. زندگي كرده اند كه براي تكميل و حفظ فضايل اخلاقي جسم و جان خود را فدا ساخته اند.

استاد گفت:مرد آزاده درين جهان درباره هر چيز ميل قطعي، بي حد و يا كراهت و نفرت قطعي بي حد ندارد. همواره طرفدار راستي و نيكي است.
براي كمال و تاييد مدام اعتبار خود، همواره به ديگران نيازمنديم.صميميت راستين تنها در صورتي نيرويي مثبت است كه آميزه قدرتها و نيروهاي شخص با ديگرانسانهاي بالغ،و به منظور رشد و كمال مدام هر يك از آنها باشد. همه بايد بكوشند از بعضي از استقلال طلبهايي خود چشم بپوشند.
اصولا از طريق همدمي مدام است كه مي توان به دنياي بي همتاي ديگري راه يافت و بازتاب صادقانه جهان خود را يافت.

نظام معرفت، خودپرستي را ريشه همه، ناهماهنگي ها و علت العلل رنج انسان مي داند. از اين رو آدمي بايد بكوشد كه بي من شود، چون خواسته هاي من از ميان برود. از كشمكشهاي درون نيز مي رهد.

استاد معرفت مي گويد: انسانهاي داراي كنش كامل چندان خواسته‌ايي ندارند و دلبسته آدميان و اشيا نيستند. بر اساس حرمتي كه خود براي خويشتن قائلند زندگي مي كنند، نه بر اساس احترام ديگران نسبت به خويشتن و براي سادگي طبيعي و زيستي خود انگيخته مي كوشند و خود را از تصنع و وسواس مي رهانند.

انسان كامل معتقد است كه حق طبيعي و نيكويي، فطري است. پس مي‌كوشد طبيعي زندگي كند و در كشمكش، آرامش بپرورد و در جدايي، يگانگي و در آشفتگي و اغتشاش عشق و تعالي را.

انساني كه پايبند آئيني درست است، به زندگي با منزلت و اقتدار فطري عظيم و امكاناتي نامحدود مي نگرد.

درست آئينان، مخلوقاتي مسئول و پرهيزگار با حرمتي ژرف براي حيات و معنويتي سترگ آنان طلب مي كنند كه چون تجلي مدام خدا زندگي كنند. براي حرمت و حكمت احترامي ژرف قائلند، به عظمت و نيكي سرشت فطري خود اعتقاد دارند، با عرفان آسوده اند و زندگي را به دو صورت مي بينند: رمز ورازي توجيه ناپذير و واقعيتي كه بر آن تسلطي ارادي دارند و در عمل مي توانند آن را كشف كنند.

انسانهاي داراي كنش كامل، رنج عاطفي را به صورت واقعيت چاره ناپذير زندگي مي پذيرند.

در واقع، آن را انگيزه اي ضروري براي دگرگوني مي دانند. اين بدان معنا نيست كه رنج را مي جويند يا منفعلانه در انتظار آزار مي مانند.

آنها در مي يابند كه رنج لزوما به معناي ناآسودگي نيست و مي تواند به صورت نيروييي مثبت براي رشد و كمال آدميتشان به كار گرفته شود.

زندگي بي رنج - البته اگر چنين حياتي ميسر مي بود. فقط مي تواند بخشي از زندگي باشد. زيرا رنج و شادي لازم و ملزوم يكديگرند . گاه متكي به يكديگر و در مواقعي خاص حاصل يكديگر.

انسانهاي داراي كنش كامل، از نياز خود به ديگران آگاهند. نياز به عشق يا صميميت محدودشان كرده است. و آنها عشق و صميميت را فرصتي ويژه براي رشد و كمال مي دانند. آگاهند كه هيچگاه نمي توان صاحب انساني ديگر شد، و همچنين نمي خواهند كه به تصاحب در آيند. عشق و صميميت پخته، از هرگونه چشمداشت فارغ است.

جوينده بايد بداند كه ظرفيت آگاهي او در صورتي افزايش مي يابد كه اشتياق او براي حقيقت افزايش پيدا كند. در نتيجه بواسطه همين تلاشهاي خود آگاهانه است كه مي تواند به جاي اينكه در مسير معرفت به موجودي منفعل مبدل شود و به صورت موجودي با انگيزش هاي شخصي شكوفا گردد. و وارد ابعاد متعالي و بالاتر معنوي شود.

فضايي كه مي تواند به جاي تجربه پديده هاي ميرا و محدود پديده هاي ناميرا و نامحدود را تجربه كند.

تنها بر سطح صاف و بدون امواج ذهني آرام است كه مجموعه الهامات و دريافتها عوالم نامحسوس، فضايي جهت تجلي در عوالم محسوس پيدا خواهند نمود. در غيراينصورت بيهوده وقت خود را صرف جستجو بدنبال آن تصاوير الهام بخش و نورهاي شهاب واري مكن كه ميتوانند راه گشاي بسياري از مشكلات كوچك باشند. زيرا اين نورهاي راهنما، تنها در برابر چشمان باطني تو حقيقت را آشكار مي نمايند. در نتيجه تو بايد از منطقه ذهني خود با وسواس بيشتري مراقبت كني و آن را در برابر تاثيرات مضري كه طي روز و هنگام عبور از گذرگاه زمين بسوي تو برانگيخته مي شوند، محافظت نمايي.

شنيدم كه حكيمي دانا روزي چنين گفت: "هرگاه در جمع انسانها مي روم و به منزلگاه خود باز مي گردم از انسان بودن من كاسته مي شود".

بهتر آن است كه آدمي بيش از آنچه بايد به زبان راند سخن نگويد و سكوت اختيار كند.

بهتر آن است در منزل بماني تا اينكه به جمع آدميان بروي و از خود غافل باشي.

بنابراين هر آن كس كه خواستار زندگي باطني و معنوي مي باشد، لازم است مستغرق در تعمق باشد تا با بزرگان باطني عوالم معنا محشور گردد.

mercedes
15-06-2006, 11:41
با سلام مجدد به دوستان
ببخشید مطالب زیاد شد اما گفتم تاپیک پر بارتر بشه
شاد باشید

nightmare
15-06-2006, 12:12
ممنون از زحمت های خوبی که متقبل می شی mercedes جان...
امیدوارم روزی جبران کنیم.
موفق باشی.

mercedes
15-06-2006, 12:17
سلام
خواهش مي كنم كاري انجام ندادم
كم پيدا هستيد

mercedes
15-06-2006, 12:29
سلام
اگه دوستان خواستند اين مطلب رو ادامه بديم بفرماييد تا ادامه بديم
شاد باشيد

nightmare
15-06-2006, 12:53
حتما ادامه بدید mercedes جان ، من که خواستار این موضوع هستم...
در مورد نیومدن هم راستش یه مقدار فعلا مشغول هستم. امیدوارم کارام به زودی درست بشه حتما می آم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mercedes
15-06-2006, 13:12
مرسي
اميدوارم موفق باشيد
چشم حتما مطلب جديد تهيه كردم اينجا قرار ميدم
امروز ساعت 4 پارك لاله
شاد باشيد

meisam.
17-06-2006, 16:14
با سلام.از تمام دوستانی که در این بخش زحمت میکشند کمال تشکر را دارم.با سپاس فراوان

meisam.
17-06-2006, 19:27
هر چيزي زكاتي دارد وزكات علم اموختن ان به ديگران است ( حضرت علي عليه السلام )

با سپاس فراوان

mercedes
18-06-2006, 07:41
سلام
ميثم جان به شما خوشامد ميگم امدوارم شما هم در اين تاپك نقش موثري داشته باشيد
شاد باشيد

yasamin_matin
20-06-2006, 13:50
سلام خدمت تمام دوستان خوبم من به متافيزيك خيلي علاقه دارم و دوست دارم در مباحث شما شركت كنم
خيلي خوشحال مشم اگه منو به جمع خودتون راه بدين

nightmare
20-06-2006, 13:52
سلام...
خوش اومدین.

Dash Ashki
20-06-2006, 14:09
منم به این دوست عزیز yasamin_matin خوشامد میگم
راستی کسی از HolySooshiant عزیز خبری نداره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nightmare
20-06-2006, 14:11
فکر می کنم گفت یه مدت سرش شلوغه ولی اگه وقت کنه حتما میاد...
ما هم منتظر هستیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

yasamin_matin
20-06-2006, 17:03
انگاه گفت با ما از عشق سخن بگو
پس او سرش را بلند کرد و گفت:هنگامی که عشق شما را فرا می خواند به دنبالش برویدهر چند راهش سخت و دشوار و ناهموار است و هنگامی که بالهایش شما را در اغوش کشیداز او اطاعت کنید حتی اگر شمشیری میان پرهایش پنهان باشدو شما را زخمی کند
و هنگامی که عشق شما را با صدایی مهربان فرا خواند او را باور کنید حتی اگر صدایش رویاهای شما را از بین ببرد
همانگونه که باد شمالی باغ را به بیابانی خشک تبدیل می کند زیرا عشق همانطور که تاج بر سرتان می گذارد شما را به صلیب نیز می کشد و همانگونه که سبب رشد و تعالی شما می گردد با خود نابودی هم به ارمغان می اورد و همچنان که از درخت زندگیتان بالا می رودنازک ترین شاخه های انرا در مقابل خورشید در اغوش می گیرد نوازش می کند و به ریشه هایتان که در خاک فرو رفته اند فرود می اید و انها را در ارامش شب به حرکت وا می دارد

yasamin_matin
20-06-2006, 17:04
عشق شما را همچون پوست دانه های گندم در اغوش می گیرد و شما راپاک می گرداند تا عریانی تانرا اشکار کند و شما را الک م کند تا از خس و خاشاک و پوسته هایتان جدا سازد شما را ارد می کند تا همچون برف پاک و سفید شوید
شما را با اشک هایش خمیر می کند تا نرم گردید و انگاه شما را در اتش مقدس خود می پزد تا نان مقدسی شوید برای سفره ی مقدس خداوند

Dash Ashki
20-06-2006, 17:24
ان شا الله بزودی برمیگرده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(yasamin_matin عزیز سوال ازم داشتید من اون هستم)

yasamin_matin
20-06-2006, 20:08
سلام. شايد هميشه از خودتان بپرسيد که از کجا ميتوانم شروع کنم؟ شما علاقه داريد به حقيقت برسيد و دوست داريد که کارهايی را انجام بدهيد و قدرتهای درونی خودتان را تجربه کنيد، ولی نميدانيد چگونه قدم اول را برداريد. شايد به تله پاتی(اتصال و خواندن فکر) علاقه داريد يا به حرکت دادن اشياء فيزيکی توسط قدرت ذهن ولی نميدانيد قدم اول را چطور برداريد. شايد دوستی داريد که کاری خارق العاده انجام ميدهد و هميشه به اين فکر ميکنيد که چه کار جالبی انجام ميدهد ولی هيچوقت جواب درستی از او نگرفتيد. شايد او به شما راه حل را خودهیپنوتيزم معرفی کرده يا شايد مديتيشن و يا جوابهای ديگر و شايد شما هم اين راهها را امتحان کرديد و به نتيجه نرسيديد. اين دليلش اين نيست که آن روشها موثر نيستند بلکه ميتواند به اين خاطر باشد که شما از کاری که ميکنيد کاملا آگاه نيستيد. در ابتدای کار بايد به اندازه کافی آگاهی خودتان را با خواندن کتاب، مطالعه مقالات موجود در اينترنت، و آگاه شدن به کاری که انجام ميدهيد گسترش دهيد. وقتی به آگاهی اهميت داديد رسيدن به جواب فقط نياز به تمرين خواهيد داشت و البته بدون توقع نتيجه پيامد. در اينصورت ميتوانيد مطمئن باشيد که موفق خواهيد شد. دو عنصر بسيار مهم در فعاليتهای مابعدالطبيعه تخيل و تمرکز هستند. تقويت اين دو عنصر ميتواند به شما در رسيدن به هدفی که داريد، هر چه ميخواهد باشد، کمک بسياری بکند و شما را به هدفتان نزديکتر کند. اکنون تمرينی را برای تقويت هريک از اين دو به شما خواهم داد. هر دوی اين تمرينات بسيار ساده هستند و وقتی از شما نخواهند گرفت و در ضمن بسيار لذت بخش هستند و ميتوانيد به راحتی آنها را انجام دهيد.
تقويت تخيل: تخيل در ذهن حتما به اين معنا نيست که شما چيزی را در ذهن خواهيد ديد بلکه کاری است که ما روزانه بارها و بارها آن را انجام ميدهيم. وقتی در روياهايمان غوطه ور ميشويم در واقع ما در حال استفاده از تخيل هستيم. پس تخيل کار عجيبی نيست و برای ما بسيار آشناست. کاری که ميتوانيد برای تقويت آن انجام دهيد ميتواند به اين صورت باشد. مثلا شما در حال راه رفتن در مسيری هستيد. برای لحظه ای به اطراف آگاه شويد و اشياء موجود در محيط را بررسی کنيد. اکنون چشمهايتان را ببنديد و همينطور به راه خود ادامه دهيد و در همين حين در ذهن خود مسير، اشياء موجود در مسير و در اطراف شما و اينکه چه مقدار از مسير را پيموده ايد تجسم کنيد و آنها را در ذهنتان تخيل کنيد. يا با گفتار ساده تر در ذهنتان ببينيد( با اينکه به آن معنی ديدن نيست) پس از مدتی چشمانتان را باز کنيد و دوباره اين کار را تکرار کنيد. اين تمرين بسيار موثری است و شبيه يک بازی ميباشد که البته نه فقط برای تقويت قدرت تخيل بلکه فوايد ديگری دارد. اين تمرين برای کسانی که در زمينه آگاهی در خواب تمرين ميکنند بسيار مفيد ميباشد.
تقويت تمرکز: تمرکز عنصری است که ما هميشه از آن استفاده ميکنيم. چه در کارهای کوچک و چه در کارهای بزرگمان. وقتی ميخواهيم چيزی را بياد آوريم، اينکار نياز به مقداری تمرکز دارد، در واقع عناصری را که از آنها به دفعات نا متناهی استفاده ميکنيم در حالتی مخفی قرار ميگيرند و ما نسبت به وجود آنها آگاهی نخواهيم داشت با آنکه از آنها استفاده ميکنيم و استفاده خواهيم کرد. در اينجا ميبينيد که آگاهی عنصر بسيار مهمی است که در همه جا حضور دارد. وقتی هدفی تعيين ميکنيد و برای آن تلاش ميکنيد چه به آن برسيد چه نرسيد برای اينکار تمرکز کرده ايد. وقتی به مديتيشن میپردازيد و در عين حال که ميخواهيد به حالتی از خلأ و خالی از افکار برسيد برای پرداختن به اين فکر که ميخواهيد به حالت خلأ و سکوت درون برسيد باز هم به تمرکز میپردازيد با اينکه حضور آن باز هم نامحسوس است. در لحظه کنونی که شما سعی در خواندن و فهم اين سطور ميکنيد و ممکن است متنن نم اشتبها داشهت باشد شما باز هم در حال استفاده از تمرکز هستيد. پس همانگونه که مشاهده ميکنيد تمرکز عنصری هميشگی ميباشد. برای تقويت تمرکزتان ميتوانيد به حالت بسيار راحت و چهار زانو نشسته و يک شمع را روشن کرده به شعله آن خيره شويد و سعی کنيد افکارتان را خاموش کنيد. به اين ترتيب شما ميتوانيد به سطح بالايی از تمرکز برسيد. سعی کنيد در محيط تاريک اين کار را انجام دهيد و بر روی سطح نرمی نشسته باشيد و پشتتان را به ديوار تکيه دهيد. با انجام اين تمرين شما ميتوانيد هم به تمرکز بالايی دست پيدا کنيد و به مرور زمان خلسه خوبی را تجربه کنيد. در صورت تمرين مداوم احساس يکی بودن باشمع به شما دست خواهد داد و شمعی خواهيد شد که در حال سوختن و آب شدن

متاسفانه ادرس سایتش رو نمی دونم :sad:

meisam.
20-06-2006, 23:40
من بنده­ي عاشق خدايي هستم - کز مهر ولي(ع) پاک او سرمستم
من مفتخرم گداي کوي علي ام - از مرگ نترسم به شفيع دل بستم

nightmare
20-06-2006, 23:58
meisam جان ممنون از این که اینجا فعالیت می کنی ، اما فکر می کنم اینجا در مورد اسرار ماورا صحبت می کنیم نه عشق شما (یا شاید اون کسی که این شعر رو گفته ) به شخصیت داخل شعر.
شاید بهتر بود توی انجمن مشاعره مطرح می کردی.
بازم ممنون از توجه شما...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

yasamin_matin
21-06-2006, 12:26
سلام

مساله ی تناسخ می گه انسان وقتی میمیره دوباره زنده میشه و این روند تا زمانی که انسان بتونه خودشو کامل کنه ادامه پیدا میکنه اما سوال اینجاست
بهشت و جهنم چی میشه
و اینکه اگه همه بتونن خودشونو کامل کنند پس دیگه كسي به جهنم نمیره

mercedes
21-06-2006, 13:44
با سلام به دوستان عزيز
يه مطلب جديد در مورد آگاهي

ظرفيت آگاهي
جوينده بايد بداند كه ظرفيت آگاهي او در صورتي افزايش مي يابد كه اشتياق او براي حقيقت افزايش پيدا كند.در نتيجه بواسطه،همين تلاشهاي خود آگاهانه است كه مي تواند به جاي اينكه در مسير معرفت به موجودي "منفعل" مبدل شود،به صورت موجودي با انگيزشهاي شخصي شكوفا گردد و وارد ابعاد متعالي و بالاتر معنوي شود.فضايي كه مي تواند به جاي تجربه پديده هاي ميرا و محدود، پديده هاي ناميرا و نامحدود را تجربه كند.

شاد باشيد

yasamin_matin
21-06-2006, 13:52
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سایت در زمینه ی هاله بینی

yasamin_matin
21-06-2006, 21:54
روزی دو نفر در دریا مسافرت کردندکه کشتیشان دچار طوفان شد و در هم شکست ان دو به جزیره ای نامسکون رسیدند و با شاخ و برگ درختان کلبه ای ساختند یکی ازانان مرد بی اعتقادی بود و دیگری روحی خداجوی داشت
او معتقد بود هر انچه پیش می ایدبرای خیر و خوبی ماست که مرد بی ایمان او را مسخره می کرد اما هر دو می توانستند با هم کنار بیایند هر روز با هم به کنار دریا می رفتند و دستمالی را تکان می دادند به امید اینکه کشتی از انجا بگذرد وانان را ببیند و نجات دهد بدین ترتیب عصر به کلبه برمی گشتند یک روز عصر که به کلبه ی خود مراجعت می کردند دیدند که کلبه اتش گرفته وبه خاکستر تبدیل شده است مرد بی ایمان خشمگین شد و رعد و برق را که موجب اتش سوزی شده بود نفرین کرد اما مرد با ایمان گفت: دوست من دلتنگ مباش حتما در اینکار خیر و صلاحی برای ما بوده و خداوند خیر و صلاح ما را می خواهد. مرد بی ایمان خشمگینتر شد و گفت: تو و این خدایت. من دیگر با تو کاری ندارم
عصر روز بعد وقتی به کنار ساحل رفتند کشتی کوچکی را دیدند که منتظرشان است ناخدای کشتی به انان گفت روز قبل دیده بودند دودی از جزیره بلند می شود از این رو تصور کده بودند کسی انجا زندگی می کند و نیاز مند کمک است
ایمان با دیده ی قلب به همه چیز می نگرد. مرد با ایمان اینچنین خود را به خداوند تسلیم می کند همیشه در امان است وقتی که خداوند راهنما باشد همه چیز را فراهم می کند و کارهای او شگفت انگیز و راز امیز هستند

yasamin_matin
21-06-2006, 21:56
راستی چرا اینجا کسی حرف نمیزنه

meisam.
21-06-2006, 22:07
اقا چرا تو برجك مون ميزني .من بايد از يكجايي شروع بكنم يا نه؟؟؟؟؟؟

mercedes
22-06-2006, 09:17
بله راست ميگن
شما بفرما
هرچه مي خواهد دل تنگت در مورد اسرار ماورا بفرمائييد

nightmare
22-06-2006, 17:31
meisam. جان شما من کاره ای نیستم که بخوام با حرفم خدای نکرده شما رو ناراحت کنم . فقط ما دلمون می خواد تاپیک از مسیر اصلی خودش منحرف نشه. شما در مورد اسرار ماورا از هر جایی دوست دارین شروع کنید . ما هم مشتاقانه دنبال می کنیم.
امیدوارم از من ناراحت نشده باشی.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نوشته شده توسط yasamin_matin
مساله ی تناسخ می گه انسان وقتی میمیره دوباره زنده میشه و این روند تا زمانی که انسان بتونه خودشو کامل کنه ادامه پیدا میکنه اما سوال اینجاست
بهشت و جهنم چی میشه
و اینکه اگه همه بتونن خودشونو کامل کنند پس دیگه كسي به جهنم نمیره

اول می تونم بپرسم نظر شخصی شما در مورد تناسخ چیه ؟ آیا چیزی که نوشتید نظر شخصی شما هست؟
شاید بتونیم در موردش بحث کنیم.

nightmare
22-06-2006, 17:38
اینو توی یه کتاب داستان کوچیکی خوندم ، استاد به هر جایی که می خواست غیب می شد و شاگرد در مورد چگونگی این کار ازش پرسید و استاد این جواب رو داد:

هر گاه توانستی درک کنی هر آن چیز از دنیای بیرون که می بینی ، فقط در تخیل تو درست می شود ،
و هر آن چیز که می بینی در تخیلات و تصورات توست... آنگاه رفتن به آنجا هم می تواند در تخیل تو شکل گیرد....

تا بعد...

yasamin_matin
22-06-2006, 20:54
خیلی جالب بود

mercedes
24-06-2006, 12:23
سلامnightmareجان جالب بود ادامه بده
حس ششمم ميگه اين مطلب مال اشو هست . مرسي
شاد باشيد

nightmare
24-06-2006, 12:27
سلام mercedes عزیز.
نه ، حس ششمت اشتباه کرد اما نزدیک شد.
این مطلب برای کتاب چهارم مورد علاقه ی اوشو ، درس های آزادی بود.(جاناتان مرغ دریایی)

تا بعد....

yasamin_matin
24-06-2006, 19:50
سنگها می توانند شما را جادو کنند و بر فعالیت هایتان تاثیر بگذارند. اگر در درستی این قضیه تردید دارید در موقعیتی که نیاز به شجاعت دارید یک تکه سنگ «حدید» با خود حمل کنید تا اثر آن را به چشم ببینید. یا می توانید برای اینکه عشق بین خود و همسرتان را افزایش دهید گردن بندی از لاجورد به گردن بیاویزید، چون لاجورد عشق و دوستی را زیاد می کند.

-
علاوه بر این دانشمندان بر این باورند که هر سنگ با متولد ماه خاصی ارتباط بیشتر و بهتری برقرار می کند و می تواند برای درمان بیماریها یا متعادل کردن قوای روحی و دماغی او مثمر ثمر باشد. به خاطر داشته باشید که برای متولدین هرماه، علاوه بر سنگ مخصوص خود او، ممکن است چندین سنگ دیگر هم مفید باشد. شما سنگ ها را چقدر می شناسید و درباره آنها چه اطلاعاتی دارید؟

فروردین
الماس، یکی از گرانبهاترین و زیباترین سنگهای موجود در طبیعت با متولدین فروردین ارتباط بیشتری برقرار می کند. این سنگ اعتماد به نفس را افزایش می دهد و احساس شکست ناپذیری را در انسان تقویت می کند.الماس یکی از قدیمی ترین سنگهای موجود در طبیعت است که خاصیت تصفیه کنندگی دارد و مخصوصا روی کارکرد کلیه ها و مثانه اثر مثبتی می گذارد. علاوه بر آن کارایی و قدرت سنگهای دیگر را هم افزایش می دهد. فراموش نکنید متولد هر ماهی هستید و از هر سنگی استفاده می کنید افزودن الماس به گردن بند خود را از یاد نبرید.
اردیبهشت
سنگ متولدین ماه میانی بهار، زمرد است. زمرد از زمان خیلی دور به عنوان سنگ درمانی به کار می رفته است. یکی از مهم ترین ویژگی های آن این است که روح و جسم را با هم متعادل می کند. این سنگ روی تیروئید و تصلب شرائین اثر می گذارد و در مورد بیمارانی که پارکینسون دارند یا مبتلا به صرع هستند روند درمان را بهبود می بخشد. زمرد فشار خون و بیماری قلبی را نیز کنترل می کند. در زمان های گذشته برای درمان بچه های کوچک هنگامی که به تب مبتلا می شدند مورد استفاده قرار می گرفته است. این سنگ ادراکات شهودی را افزایش می دهد و در ایجاد نبوغ تاثیر دارد. یوگی ها و کسانی که مدیتیشن می کنند اعتقاد دارند وقتی زمرد همراه دارند زودتر به تمرکز می رسند.
خرداد
سنگ اختصاصی متولدین خرداد ماه مروارید است. به مروارید، داروی جادویی نیز می گویند.
این سنگ روی اعصاب و کلیه عضلات اثر مثبت می گذارد و بیماریهای ناشی از کمبود کلسیم را برطرف می کند. مروارید نیروی حیات را افزایش می دهد و ضد اضطراب عمل می کند.
علاوه بر آن همراه داشتن مروارید باعث میشود قوه ابتکار شما بهتر عمل کند و خلاقیتتان افزایش یابد.
تیر
سنگ متولدین نخستین ماه تابستان «گارنت» است که به رنگ تیره و شبیه یاقوت قرمز در طبیعت دیده می شود. گارنت سنگ حامی مسافرینی است که با کشتی سفر می کنند. این سنگ برای استحکام دیواره های سرخرگ، تقویت چشم و درمان سرطان در مراحل اولیه آن کارایی دارد. اثرات این سنگ میان زنان بیشتر نمایان می شود. گارنت بیماریهای زنانگی را بهبود می بخشد و بر درمان اختلالات قاعدگی اثر مثبت می گذارد.

مرداد
پریدوت و اونیکس سنگهای متولدین مرداد ماه هستند. اونیکس سنگی شبیه عقیق است که به رنگ سیاه یافت می شود. این سنگ برای درمان اعتیاد مورد مصرف دارد. به نظر می رسد از آن جا که اونیکس اعتماد به نفس و دلگرمی را افزایش می دهد از گرایش افراد به سوی اعتیاد می کاهد. اونیکس روی سیاهرگها و مفاصل بخصوص در افرادی که که دچار نقرس هستند اثر مثبتی می گذارد و از لحاظ روانی موجب ازدیاد هماهنگی روحی انسان می شود.
شهریور
یاقوت کبود سنگ مخصوص متولدین شهریور ماه است. این سنگ دارای خاصیت شفابخشی است و روی سلول های پوست، مو و ناخن خیلی تاثیر می گذارد. یاقوت کبود از ریزش مو جلوگیری می کند و سیستم عصبی را بهبود می بخشد. این سنگ درد را کاهش می دهد و برای بیماریهای مزمنی مثل روماتیسم و نقرس اثر مثبت دارد. علاوه بر آن برای درمان سرگیجه و جلوگیری از خونریزی زخم ها به کار می رود.
مهر
متولدین مهر ماه می توانند از سنگهای مونستون و اوپال استفاده کنند. مونستون چندین رنگ دارد .
سفید مایل به آبی، مایل به سبز و مایل به صورتی آن در طبیعت یافت می شود.
سنگی است که روی اختلالات هورمونی خیلی تاثیر مثبتی دارد بخصوص شیر مادران را افزایش می دهد. این سنگ روی تیروئید هم اثر مثبت دارد و باعث می شود موانع احساسی شخص از بین برود.
اوپال از خانواده عقیق است و سنگی است که در کشور استرالیا به دست می آید.
این سنگ روی التهابات روده و معده موثر است و بر جریان خون نیز اثر می گذارد.
از این سنگ به طلسم خوشبختی نیز یاد شده است. در گذشته مرسوم بوده که از اشخاص مبتلا به افسردگی ، در خواست می کردند به اوپال سیاه نگاه کنند چون اعتقاد داشتند این کار افسردگی آنها را از بین می برده است.
آبان
سیترین و یاقوت قرمز سنگ های متولدین این ماه هستند. یاقوت قرمز برای بیماریهای ویروسی و اپیدمی ، همچنین درمان تب مفید است. این سنگ بیحسی و رخوت را از بین می برد و از زایمان زودرس جلوگیری می کند. یاقوت قرمز ایمنی بدن را افزایش می دهد و از لحاظ روانی هم باعث رهایی از وابستگی های روانی می شود. از زمان قدیم متداول بوده که به زوجهای جوان توصیه می شده این سنگ را برای وفای بیشتر نسبت به شریک زندگی به گردن بیاویزند..
آذر
رسیدیم به متولدین آذرماه و سنگ فیروزه. از سنگ فیروزه به عنوان سنگ حامی یاد شده است.
معروف است که در اروپا خلبانان و مهمانداران هواپیما برای ایمنی در سفر از فیروزه استفاده می کنند.
چون این سنگ از سقوط جلوگیری می کند. فیروزه بر روی عملکرد نادرست کبد اثر می گذارد و قدرت و سوی چشم را افزایش می دهد.
فیروزه ضد افسردگی است، نشاط آور می آورد و التهبات پوستی را فرو می نشاند.
دی
نکته عجیبی است! متولدین دی ماه سنگ مخصوص به خود ندارند اما در عوض همه سنگها با تمام خواصشان برای آنها مفید هستند.
پس آزاد هستید با توجه به علاقه و تمایلتان هر سنگی را که می خواهید انتخاب کنید.
بهمن
آماتیست، سنگ کریستالی بنفشی که به اضطراب پایان می دهد سنگ متولدین بهمن ماه است.
این سنگ ضد اضطراب و کابوس است و برای کسانی که بدخواب هستند یا مدام کابوس می بینند توصیه شده است.
تجربه نشان داده است که افراد مضطرب وقتی آماتیست همراه خود دارند به آرامش می رسند.
اسفند
متولدین آخرین ماه سال با مرجان پیوند برقرار می کنند.
مرجان از گیاه دریایی به دست می آید و از رنگ قرمز پررنگ تا گل بهی و صورتی یافت می شود.
چون منشاء آن کلسیم است روی بیماری استخوانها بخصوص راشیتیسم تاثیر مثبت می گذارد. مرجان برای استحکام دندانها مفید است و انعطاف پذیری را هم تقویت می کند.
متولدین اسفندی که به راحتی نمی توانند خود را با محیط وفق دهند با همراه داشتن مرجان می توانند بر این ضعف فائق آیند.
هر یک از سنگهای موجود در طبیعت خاصیتی ویژه و منحصر به فرد دارد. انرژی از امواج کیهانی عبور می کند و به واسطه سنگهایی که بر گردن آویخته اید یا به نحوی با بدن شما در تماس قرار گرفته اند به شما منتقل می شود

yasamin_matin
24-06-2006, 19:55
تخليه روح يا OBE با استفاده از روش ريلکس يا حالت استراحت کامل (خلسه) :

ابتدا به روي پشت خوابيده و بازوان را در دو طرف بدن قرار دهيد. سر بايد همسطح بدن قرار گيرد، نه بالا تر. لذا عده اي ترجيح مي دهند که بدون استفاده از بالش به تمرين بپردازند و چه بسا که با خوابيدن به روي فرش بر روي زمين، به حالت" جسد " در يوگا به اين صورت که بحالت خوابيده به روي پشت قرار مي گيريد. پا ها در امتداد بدن و دستها را در موازات بدن قرار مي دهيد. برخي از متخصصان امر توصيه مي کنند که در جهت شمال به جنوب قرار گيريد يعني سرتان به سمت شمال و پا هايتان به سمت جنوب قرار گيرند.توصيه ديگر اين است که دستها روي سينه باشند. و ديگر اينکه اگر راحت هستيد پا هايتان را روي هم بيا ندازيد.مي توانيد هر يک از اين وضعيتها را امتحان کنيد و مناسبترين را انتخاب کنيد.

وقتي در وضعييت راحت قرار گرفتيد ، چشمهايتان را ببنديد و آرامش احساس کنيد : بهترين روش اين است که از پا ها شروع کنيد و ذهنا به آرامي براي هر پا چندين بار تکرار و تلقين کنيد که : پا ها – "شل باشند، راحت باشند". سپس براي دستها هم همين تکرار و تلقين را انجام دهيد و انها را شل و راحت نماييد.و به آرامي به اعضاي فوقاني تر رفته و همه را شل و راحت کنيد.حتي براي اعضاي داخلي بدن مانند : معده، ريه ها کبد و غيره، هم مي توانيد تلقين شل و راحت را تکرار کنيد و لي تلقينات کلمات ديگر ممنوع است.( در هنگام بيدار شدن و برخواستن چند بار به خود بگوييد همه اعضا معمولي و راحتصرف تصور کردن آن کافي است و اثر خواهدکرد
هنگامي که به قسمت فوقاني سر ، يعني تاج سر رسيديد همين حالت آرامش و تلقين را انجام دهيد ولي در آنجا متوقف نشويد و خاتمه ندهيد بلکه مجسم کنيد که فضايي کمي بالا تر از جمجمه موجود است که آن هم بايد از آرامش تلقيني برخودار شود و تلقينات را براي آن هم تکرار کنيد
سپس مجسم کنيد که تمام آگاهي شما سر شار از همان فضاي پر از آرامش مي شود.

اين تکنيک را بايد آزمايش کنيد و نتيجه آن را عملا مشاهده کنيد. زيرا با هر بار تمرين احساس متفاوتي خواهيد داشت. نکته اساسي آن است که بتوانيد آرامش را حس کرده و آنقدر آرام باشيد که جسم را فراموش کنيد و حتي آنرا حس نکنيد. اين بهترين پيش نياز جهت آغاز حالت خلسه ( کاتالپتيک ) است که بسياري از نويسندگان در توصيف تمرينات تخليه روح به آن اشاره مي کنند
احتمال مي رود که گاهي احساس کنيد که آگاهي از تاج سر بخارج از تاج سر نفوذ مي کند، معمولا واکنش رايج اين است که هيجان زده مي شويد و سپس بلا فاصله به بدن خود بر مي گرديد و از خود مي پزسيد که آيا تمام اين ما جرا ناشي از تخيل بوده است يا حقيقت داشت ؟

نکته قابل توجه و ضروري براي تخليه روح اين است که ضربان تنفس و ضربان قلب بليد يکنواخت و آرام باشد و نيز اولين باري که "خروج" آگاهي را احساس مي کنيد بايد بلا فاصله به خود بگوييد " اين فقط شروع کار است" و سپس متوجه خواهيد شد که ضربان قلب و تنفس سريعتر مي شوند. آن وقت است که به بدن بر مي گرديد، و بايد دو باره تمرين کنيد.

بهترين راه حل براي عبور از اين مرحله و دست يابي به تخليه يا تجربه خود خارج از بدن اين است که فقط به هدف فکر نکنيد و به آنچه که احساس مي کنيد تمرکز نکنيد. تصور کنيد که اين فقط يک تمرين يوگا است يا يک تمرين ضد استرس ( فشار هاي رواني) است .و قطعا به برون افکني روح يا تخليه روح فکر نکنيدو با پيروي ار گفته " هر چه پيش آيد ، خوش آيد" احتمال موفقيت خود را چند برابر کنيد زيرا هر چه به برون افکني فکر کنيد،هيجان زده مي شويد. رمز موفقيت صرفا در آرامش است.






برونفکنی کالبد اختری
قبل از شروع بايد به نکاتی اشاره کنم که کالبد اختری بطور نوسانی از بدن خارج ميگردد يعنی حالتی مثل بالا آمدن و يا پايين آمدن. شما ممکن است اين حالت را بارها و بارها تجربه کرده باشيد. برای مثال شما در خواب ديده ايد که در حال افتادن از روی يک بلندی هستيد و قبل از برخورد با زمين از خواب میپريد احساس ميکنيد عجب خواب بدی ديد تپش قلب داريد عرق کرده ايد و موهای بدن شما سيخ شده است. اينها موقعی اتفاق می افتد که کالبد با شدت بسيار به بدن باز ميگردد. علت اين اتفاق بسيار متفاوت است ممکن است يک چيز خارجی بدن شما را تحت شعاع قرار داده باشد. (مثلا کسی شما را تکان داده باشد).

گاهی اوقات افراد خبر داده اند که در خواب موجودی سياه رنگ (آل) روی آنها افتاده است و آنها نميتوانند حرکتی انجام دهند بسيار از اين حالت هراس پيدا ميکنند و ميخواهند کامه به زبان آورند و نميتوانند سعی ميکنند بسم الله بگوييند و وقتی اين کار را انجام ميدهند تمامی مشکلات رفع ميگردد.
حال اين آل چيست؟ آل همان کالبد اختری شخص است که از بدن فاصله ميگيرد ناگهان هوشياری به بدن باز ميگردد شخص چشمانش بسته است وليکن با چشمان کالبد اختری سايه که خود اوست را ميبيند. حواس بدن کار نميکنند چون اختيار در دست کالبد اختری است شخص سعی ميکند که حواس را به بدن بازگرداند (ذکر اسم خدا). به تلاشی که فرد ميکند موفق به باز گرداندن کالبد به بدن ميشود و آن هنگام است که شخص از خواب بيدار ميشود.
اگر همچنين اتفاقی افتاد چه کنيم؟ جواب بسيار ساده است. اول اصلا نبايد ترسيد زيرا چيزی جز خودمان نيست. سعی کنيد به انگشتان شست پا تمرکز کنيم و سپس با يک حرکت کوچک آنها را تکان دهيم. همه چيز درست ميشود. علت تمرکز روی انگشت شست پا بخاطر اين است که کالبد اختری آخرين نقطه ای را که برای خروج کامل رها ميکند آن انگشتان است. ابتدا از سر شروع شده و آرام آرام بصورت مورب از بدن فاصله ميگيرد.

-----------------
7.۱- آرام روی زمين يا تخت دراز بکشيد.
۲- ريلکس کامل انجام دهيد. هرچيزی که باعث عدم تمرکز شما ميشود را دور کنيد. مثلا فرو رفتن در تخت موزيک يا بدجور بودن لباس زير بدن يا گير کردن شست پا زير پتو يا ملافه و ...
۳- آرام چشمانتان را ببنديد.
۴- احساس سبکی کنيد و اين احساس آنقدر قوت ميگيرد که شما احساس ميکنيد که ميخواهيد پرواز کنيد. اگر در بدست آوردن اين احساس مشکل داريد ميتوانيد خودتان را در يک تانک آب در نظر بگيريد که شما روی آب خوابيده ايد و اين تانک آرام آرام با آب پر ميشود و شما آرام آرام بسمت دريچه نورانی که بالای تانک وجود دارد بالا ميرويد. يا احساس کنيد که سوار يک تاب شده ايد و اين تاب با حرکت عقب و جلو آرام آرام شما را به سمت بالا حرکت ميدهد.
۵- شايد در هنگام برون فکنی صداهايی مانند جرق و فرق مثل شکستن تخمه يا چوب يا ... بشنويد نگران نباشيد اين صدای جدا شدن شماست.
۶- آرام آرام از جسمتان خارج ميشويد و شما ميتوانيد بصورت خيلی محو سقف اتاقتان را ببنيد آرام آرام اين تصوير شفاف ميشود. اصلا نترسيد.
هر ترس باعث ميشود که عضلات شما منغبض شده و کار برونفکنی به مشکل بر ميخورد.
۷- احساس ميکنيد که ۱ متری از سطح بدن بالا آمده ايد. آرام روی بدن خود بنشينيد. و به اطراف نگاه کنيد. سعی نکنيد بار اول به بدن جسمانی خود نگاه کنيد. در بيشتر مواقع اين عمل اضطراب آور است.
۸- بعد از اينکه کاملا به محيط اطراف نگاه کرديد ميتوانيد آرام بلند شويد و در فضای اتاق را برويد.
۹- در تمرينات اوليه هيچگاه بسرعت از محيط خانه دور نشويد. برای مثال بار اول تا ۱ متری بدن فاصله بگيريد. با دوم تا ۲ متری و ...
۱۰ - هرگاه خواستيد به جسمتان برگرديد فقط بخواهيد که برگرديد دوباره به جسمتان منتقل ميشويد.

در بعضی موارد ديده شده که هنگام برگشت شخص دارای تپش قلب - سيخ شدن موهای بدن و عرق روی بدن ميباشد. اينها مشکلی نيست با تکرار اين عمل اين موارد خودبخود برطرف ميشود.


برونفکنی کالبد اختری 2
روشهای خيلی موثر و سريعی برای برونفکنی کالبداختری (به اصطلاح عاميانه پرواز روح) وجود دارد. که خيلی از اين روشها بسيار زيرکانه و دارای جزئيات بسيار جالبی است.هر چقدر شناخت ما از تجاربی که بدست می آوريم بيشتر ميشود روز به روز به روش شخصی خودمان نزديک ميشويم. و ميتوانيم راحتترين روش مناسب را برای انجام آن بسازيم. روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.روشی دیگر خود را در یک خیابان بسیار پهن و دراز تصور کنید . هر چه به طرف جلو میروید خیابان باریکتر و باریکتر میشود . در ان هنگام که به جلو حرکت میکنید هوا نیز تاریک تر و تاریک تر میشود . این روشی است که خود من از ان بعضی اوقات استفاده میکنم. روشی دیگر و اما روشی که برای من و دیگر دوستانم بسیار مفید واقع شد تمرکز بر روی وسط دو ابرو بود . که بعد ها متوجه شدم یکی از موسر ترین روشهایی است که از ان نام میبرند و این روش در کتاب های بساری امده و یوگی ها هم از این روش استفاده میکنند. چشمهایتان را ببندید . کره چشمتان را برگردانید و به نقطه یی در بالای بینی وسط دو ابرو تمرکز کنید . سسعی کنید به هیچ چیزی فکر نکنید. پس از مدتی تمرکز به حالت برون فکنی میرسید. این روش هایی که گفته شد بسیار میتواند موثر باشد .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

yasamin_matin
24-06-2006, 20:26
اینم یک سایت در رابطه با برونفکنی کالبد اختری

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nightmare
25-06-2006, 10:56
در تکمیل پست yasamin_matin در مورد سنگ ها یسری از عکس های مربوط به سنگ ها رو قرار می دم :


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


منبع : tarannom.com

Soshiant
25-06-2006, 13:10
سلام
از همه دوستانی که توی این مدت این تاپیک را اپدیت نگه داشتند بسیار ممنونم
هنوز نتونستم مطالب قشنگتونو بخونم
فقط خواستم بگم تا یک مدتی برگشتم

nightmare
25-06-2006, 13:19
سلام دوست عزیز.
خیلی خوش اومدی.
امیدوارم با کمک شکا و بقیه دوستان این تاپیک رو هر چه بهترش کنیم.
تا بعد.........

mercedes
25-06-2006, 13:35
سلام سوشيان جان خوش اومدي منتظرت بوديم ببخشيد تو اي مدت اساعه ادب كرديم و چند مطلب داديم
شاد باشيد

maryam1987
26-06-2006, 11:55
سلام به همه دوستان
از تمام کسانی که مطب گذاشتن (yasamin_matin - Mercedes-nightmare-.maisam )خیلی ممنون هستم
و ورود عضوهای جدید (mercedes-.maisam -yasamin_mati ( به این انجمن خوش آمد میگم .
در پناه خدا
موفق باشید

bb
26-06-2006, 12:09
یکی بگه چه جوری میشه درست و حسابی رفت تو تمرکز به طوری که هیچی متوجه نشیم

nightmare
26-06-2006, 13:18
سلام bb عزیز.
فکر می کنم قبلا توی این تاپیک در این مورد صحبت شده.
هر چند اطلاعات من در حدی نیست که در حضور دوستان چیزی بگم ، اما شنیدم یکی از راه های تمرکز تکرار یه ذکر خاصه. با تکرار اون ذکر شما آروم آروم وارد حالت خلصه میشین.
هر چند به قول اوشو ذکر هم فکری است که مانع از ورود 999 فکر دیگر می شود. اما فکر می کنم برای تمرکز تا حدی خوب باشه.

نظر شخصی :
زیبا ترین تمرکز لحظه ای هست که شما در حال قهقه زدن هستین. با تمام وجودتون. مثل بچه ها.
اونجا به هیچ چیزی فکر نمی کنید ، حتی موضوع خنده.
کاملا رهایید.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تا بعد.......

mercedes
26-06-2006, 14:52
سلام bbعزيز بابا شما كه خودت اينكاره اي
ممنون از توضيحاتnightmar
البته در مورد تكرار اذكار در ميان عرفا ذكر را تكرار نمي كنند بلكه آن ذكر قلبي مربوط به هر كس را كه مرشد به او مي گويد به صورت خاصي آن ذكر را انجام مي دهندكه معتقدند باعث تمركز و در يافت نور الهي مي گردد كه سالك خود به خود با انجام آن ذكر خاص به درجاتي از خدا شتاسي ميرسند كه مجاز به بازگو كردن آنها نيستند و در صورت بازگو كردن آن حالت خاص از آنها گرفته ميشود .اشعاري هم در اين زمينه هست كه:
علم عشق است اين نه علم رسميست فيض حق است اين نه درس و كسبيست .
به تكرار اين ذكر خاص هم نماز دائم ميگويند :خوشا آنانكه دائم در نمازند.
مطلب مهمي كه عرفا بر آن تاكيد دارند تفكر در آفاق و انفس است و معتقدند تفكر كردن در مورد نشانه هاي خداوند و مخلوقات او خود عبادت و ذكر است.
عرفاي به نام ايراني مثل ابن عربي , سهروردي, ملا صدرا, شاه نعمت اله ولي ,ابوالحسن خرقاني با يزيد بسطامي و .... وقتي كه اين كتابها را مطالعه مي كنيم مي ببينيم كه ما را به سمت حقيقت راهنمايي مي نمايند .

yasamin_matin
26-06-2006, 17:26
زنی شوهر خویش را از دست داد و هر چه پس انداز داشت صرف مخارج خاک سپاری شوهرش کرد. زن که پسری داشت مجبور بود برای گذرانیدن زندگی کار کند. یک روز صورتحساب هنگفتی به دستش رسید.او به یاد داشت ان صورتحساب را پرداخته است اما هر جا گشت رسید را نتوانست پیدا کند.پس به خدا دعا کرد و گفت خدایا تو می دانی من این صورتحساب را پرداخت کرده ام اما اگر رسید ان را پیدا نکنم مجبورم این مبلغ را دوباره پرداخت کنم
مامور دریافت صورتحساب دوباره بازگشت و به زن گفت اگر ان مبلغ را در عرض یک هفته نپردازد دادگاه به این وضع رسیدگی خواهد کرد.زن در قلب خویش دعایی خواند دقیقا در همان موقع پروانه ای وارد اتاق شد پسر زن به دنبال پروانه دوید.پروانه روی نمکتی نششت و بعد به زیر نیمکی رفت پسر کوچک که به دنبال پروانه بود از مامور خواست :ه به او کمک کند تا نیمکت را جا به جا کند.پس از حرکت دادن نیمکت ورقه ای کوچک به زمین افتاد.زن برگه را برداشت و چشمانش از تعجب گرد شد خداوند به دعایش پاسخ داده بود
دعای ان زن این بود((خدایا تنها تو هستی و اعمال تو سراسر بخشش و رحمت است))

bb
26-06-2006, 17:30
ممنون از همگی شما
تشکر
اگه اطلاعات بیشتری در این زمینه داشتید بذارید

nightmare
26-06-2006, 17:32
زنی شوهر خویش را از دست داد و هر چه پس انداز داشت صرف مخارج خاک سپاری شوهرش کرد. زن که پسری داشت مجبور بود برای گذرانیدن زندگی کار کند. یک روز صورتحساب هنگفتی به دستش رسید.او به یاد داشت ان صورتحساب را پرداخته است اما هر جا گشت رسید را نتوانست پیدا کند.پس به خدا دعا کرد و گفت خدایا تو می دانی من این صورتحساب را پرداخت کرده ام اما اگر رسید ان را پیدا نکنم مجبورم این مبلغ را دوباره پرداخت کنم
مامور دریافت صورتحساب دوباره بازگشت و به زن گفت اگر ان مبلغ را در عرض یک هفته نپردازد دادگاه به این وضع رسیدگی خواهد کرد.زن در قلب خویش دعایی خواند دقیقا در همان موقع پروانه ای وارد اتاق شد پسر زن به دنبال پروانه دوید.پروانه روی نمکتی نششت و بعد به زیر نیمکی رفت پسر کوچک که به دنبال پروانه بود از مامور خواست :ه به او کمک کند تا نیمکت را جا به جا کند.پس از حرکت دادن نیمکت ورقه ای کوچک به زمین افتاد.زن برگه را برداشت و چشمانش از تعجب گرد شد خداوند به دعایش پاسخ داده بود
دعای ان زن این بود((خدایا تنها تو هستی و اعمال تو سراسر بخشش و رحمت است))و کارهای خداوند واقعا شگفت انگیز است

آنگاه که نیایش از قلب به پا خیزد ،
بی شک ،
اجابت خواهد شد.

"باگوان راجنیش اوشن گوروجی"

yasamin_matin
01-07-2006, 14:03
سلام چون اینجا کسی فعلا چیزی نمینویسه من براتون یه فال می ذارم که از روی حرف اول اسم مشخص میشه معمولا هم جواب می ده برای چند تا از دوستام درست در اومد حالا میذارم.
ولی نمی دونم درسته یا نه.


متاسفانه به ترتیب حروف الفبا نیست


توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف "گ.پ.چ.ژ"باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید .مثال : ژچ گ=ج-پ=ب

الف:خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن وپهلو می باشد.

ب :فردی خوش قیافه و زیبا وبا محبت و رفیق باز و همیشه مغرور و جیب او خالی و قدر مال دنیا را نداند.

ج : فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وبا محبت و او همیشه از مریضی شکم رنج میبرد و این مریضی هر چند وقت یکبار اشکار میشود و دو وجه دارد یا سیاه چهره و قوی استخوان یا سفید پوست و بزرگ اندام و همیشه سرگردان واشفته می باشد و از کار خود حیران است.

د:او فردی با دیانت و پر فکر وبشاش و زیبا چهره و جنگجو است و قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه در حال ترقی می باشد.

ه : او فردی است که همیشه اطرا فیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و اتشی مزاج و طبع او گرم میباشد

و: فردی است که همیشه به دیگران کمک می کند و گاهی مغرور میشود و زبان بد پشت سر او باشد و دیگران بدی او را میگویند..

ز: زیبا و خوش اخلاق و با محبت و خونگرم و در هر کاری مقرراتی است و در زندگی برای او سحری می کنند و در زندگی شکست بزرگی می خورد و همیشه از درد سر و زانو در عذاب میباشد و نسبت به زندگی دلسرد می گردد و حیران و سر گردان میشود

ت: او فردی است خوش جهره و خوش اخلاق کم خواب و هرگاه مرتکب گناه میشود سریع توبه میکند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران و در پی ان است که دلجویی کند و همیشه احساس تنهایی عجیبی در خود دارد

ث: فردی است ثابت قدم و پر اراده و در هر کاری ثابت قدم می باشد خوش اخلاق و پر عقل است و پیشانی او پهن میباشد و در زندگی هرگز محتاج نخواهد شد

ح: او فردی زیبا و خوش اخلاق و حق گو و کینه ای و حرف را در دل نگه دارد و همیشه در بحث و جدل وجنگ به سر میبرد.

خ: فردی است زیبا چهره با چشمانی درشت با محبت و مقرراتی و هر چه سعی میکند رزقش بسیار شود موفق نمی شود و او فردی است عشقی و تنبل و کاهل در کارها و باید این کار را ترک کند تا در زندگی موفق و سر بلند شود


ر: او فردی است خوش اخلاق میانه رو و اتشی و همیشه اطرافیان در پشت سر او بد گویی کنند و او فردی است طمعکار و زیبا چهره وخوش گذران و اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد میرسد و دست او همیشه از پول دنیا تهی است

س : او فردی میباشد پر استعداد و با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می کند و بسیار مغرور ومتکبر میباشد و هر کاری که میل داشت انجام میدهد و با اطرافیان خود در نزاع و لجبازی بسر میبرد فردی باشد اتشی مزاج و همیشه در چشم اهل واعیان پر هیبت به چشم میاید

ش: او فردی است مشفق ومهربان و جنگجو و عصبانی و خونگرم و زبان او تلخ است و هر چه در دنیا به او ضرر برسد از دست و زبان خود میخورد و اگر زبان خود را نگه دارد از بلا محفوظ میماند و بسیار لجباز است

ص : فردی است حرف شنو و دهن بین و هرکس هر حرفی را با او در میان بگذارد سریع باور میکند نترس و خشن و خوش اخلاق و با محبت و همیشه در حال ترقی و فکر میباشد.

ض : او فردی است خوش اخلاق و زیرک ودانا وکینه توز و همیشه نگرانی خود را در ظاهر بروز نمیدهد و پیشانی او پهن است و کمان ابرو دارد و در کارها بسیار دقیق میباشد و هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می کند و فردی زرنگ است

ط :او فردی است پاک و خوش اخلاق و عشقی و خوش گذران و خو نگرم و پیراهن سیاه براو خوشایند نیست و دوستی بسیار میکند..

ظ : او فردی است که ظاهر و باطنش یکی است و خشک ومقرراتی میباشد و اطرافیان پشت سر او بد گویی کنند و قدر مال دنیا را نداند و در سینه و اعضا خالی دارد که نشان اقبال است و دنبال دوست رود و خواهان ان است که با دوستان تفریح کند


ع:او فردی باشد بلند مرتبه و پر گذشت و خوش اخلاق و بخشنده و مقرراتی وخشک و او هرگز قدر مال دنیا را نمیداند و در دوستی با دیگران پاینده و متعصب و در اول زندگی رنج بسیار کشد و قدر مال دنیا را نداند

غ: زیبا چهره با گذشت و خشک و مقرراتی و احساس نا امیدی کند در فکر میرود و به گذشته واینده خود می اندیشد دانا وعالم است و زندگی را با صلح وصداقت دوست دارد:

ف : او فردی است اتش مزاج و تند خو و جاهل و زیبا چهره و جنگ جو و خون گرم و نترس از ناحیه هر چند وقت یک بار مریض و رنج میکشد و در زندگی چند بار شکست میخورد ولی در اینده به مقام و منزلت خوبی میرسد
ق: فردی است قادر وتوانا و زیرک و دانا و در هر کاری نقشه بسیار میکشد و موفق میشود هم زیباست و هم خوش اخلاق و فردی است خوش گذران و قدر مال دنیا را نداند و گاه گاهی با ملایمت و یا خصومت برخورد میکند.

ک او فردی است زیبا وخوش اخلاق و زیرک و دانا و زیرک و خشک و مقرراتی و زبان او تلخ است و همیشه دیگران از زبان او در عذاب میباشند با یک کلمه حرف دیگران را برنجاند و همیشه در حال ترقی و فعالیت باشد.

ل: فردی است زیبا چهره و خوش اخلاق و یکدنده و همیشه جدایی اختیار کند و غرور خاصی دارد قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه متعصب اطرا فیان نزدیک خود میباشد

م : خوش اخلاق و با محبت و خون گرم ونترس و همیشه اطرافیان پشت سرش بد گویی کنند و در روبرو از او تعریف و تمجید کنند او فردی باشد خوش چهره و چشمان درشتی دارد و در کارهای خود همیشه کاهلی دارد و زود عصبانی میشود و سریع خاموش میشود عشقی میباشد و در تمام کارها تقاضای کمک کند..

ن: او فردی است زیبا و خوش اخلاق و کینه توز و دم دمی مزاج میباشد گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی اوقات بسیار بد و مقرراتی وخشک میشود همچون قاضی میباشد ودر حقوق خود ودیگران به میزان برخورد کند.

ی :او فردی است پر فکر وزیبا و با هر کس در افتد بر او غالب گردد دم دمی مزاج میباشد و گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک و مقرراتی است او فردی است چهار شانه و از مریضی شکم گاه گاهی رنج میبرد.

امیدوارم مورد استفاده قرار گرفته باشد.

nightmare
01-07-2006, 17:27
چشم ها را باید بست....آنها هیچ چیز نمی بینند , همه چيز در تصور توست...

در شبی زيبا تو به آرامي خواهی فهميد... وآنگاه میبینی که همه چیز ثابت است اما تو با تمام نیرو حرکت میکنی.آری چشم ها به تو دروغ می گویند.هیچ چیز ثابت نیست و باید چشم ها را بست. اینجا لحظه ی پریدن است. پس پرواز کن به زیبایی آنچه که به تو هدیه داده شده...

برخیز و آماده شو ، آری او آمده است . کافیست به صدای قلب خود گوش فرا دهی تا دعوتش را بشنوی . او، تو را می خواند . آری اوست که آمده ...... خدای باران

می خواندت با هر تپش قلبت . به دری می کوبد سالهای طولانی ... تا تو باز کنی این در را بر او ... و آنگاه همه چیز دگرگون خواهد شد . تا فهم کنی...

بنگر که چگونه تو را دوست می دارد و بی آنکه لحظه ای خسته شود تو را می خواند...

ای انسان در کجا به دنبال او میگردی... حال آنکه او همیشه در درون تو حاضر بوده است . کافیست لحظه ای از آینده و گذشته ی خویش بیرون آیی. آنگاه میبینی که او در آنجا جریان خواهد داشت...
به مانند لبخند کودکی از اعماق وجودش بدونه هیچ فکر و برداشتی.
تا چگونه او را دريابي ....

و

Soshiant
02-07-2006, 00:19
سلام دوستان
امروز خیلی دلم گرفته خیلی خیلی زیاد
توی چه دنیای پستی زندگی میکنیم
فرض کنید یک ادمی که شما هیچ کدوم نمیشناسیدش توی یک دنیای مجازی بخاد چند خط از خدا و متافیزیک بنویسه میخان بدنامش کنند اگر توی دنیای واقعی میخاستم چیزی بگم حتما تا حالا منو به جرم هزار ها بدی سنگ سار میکردند
یکی از دوستان (داداش اشکی عزیز خودمون که همین جا هزار بار از ایشون تشکر میکنم) لطف کرد و به من اطلاع داد که با ایمیلی شبیه به ایمیل من هر روز ایمیل هایی به دستشون میرسه که من اصلا نفرستادم و لطف کردن یک عکس از اون برای من فرستادن و همین طور گفتند که ویروسی هم هستند که من این جا
میذارم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ماشا الله روزی یکی یا دوتا هم نفرستاده هر روز یک دوجین ایمیل میزنه
که به چی برسه من نمیدونم
دوستان عزیز من همین حالا اعلام میکنم من تا حالا از طریق ایمیل فقط یک بار برای مریم خانوم اون هم زمانی که میخاستند مطالب این تاپیکو بفرستند در جواب ایشون که از من تایید خواسته بودند ایمیل فرستادم و به جز اون یک بار برای هیچ یک از افرادی که در این سایت پست دادند ایمیل نزدم واگر به دست شما هم چنین ایمیل هایی رسیده لطفا اون هارو اسپم کنید که دیگه به دستتون نرسه
چون اصلا این ایمیلی که من این جا گذاشتم اصلا ایمیل فعال من نیست و تا حالا به ندرت با اون به کسی ایمیل زدم
خدا بهشون رحم کنه که نمیدونند چیکار میکنند
از یاد برده اند که روزی در باره انچه کرده اند قضاوت خواهد شد هرچند که شاید اصلا به ان باور نداشته باشند
نمیدونند که با این کار به خودشون ضربه میزنند نه به من که با این کار کارما های من را هم به دوش میگیرند
هر چند که من اون شخص را میبخشم ولی کاری که کردند فراتر از بخشش من هست
امید وارم خداوند ان ها را ببخشد


خدايا! مرا معبر آرامش كن ؛‌
تا آنجا كه نفرت هست ، عشق جاري سازم
آنجا كه خطا هست ، بخشايش بگسترم
آنجا كه جدايي هست ، وصل بيافرينم
آنجا كه لغزش و دروغ هست ، حقيقت بياورم
آنجا كه ترديد هست ، ايمان بياورم
آنجا كه ظلمت هست ، نور بتابانم
و آنجا كه اندوه است ، شادي منتشر كنم

خدايا! مرا موهبت آن عطا كنم تا به جاي آسودن به ديگران آسايش بخشم.
و بجاي آنكه ديگران دركم كنند ، دركشان كنم
و بجاي آنكه عشق دريافت كنم ، عشق بورزم
زيرا با فراموش كردن خويش است كه مي توان به هرچيز رسيد
با بخشايش است كه بخشوده مي شويم
و با مردن است كه زندگي ابدي ميابيم

mercedes
02-07-2006, 07:14
سلام
سوشيانت جان نارحت نباش درست ميشه ,حق و باطل مشخصه.
با تشكر از nightmar عزيز مطلب بسيار زيبايي بود اگه منبا هم ذكر بشه چه زيباتر

nightmare
02-07-2006, 08:47
HolySooshiant شاید تمام اون چیزی رو که باید در آخرین جملاتت گفتی. پس به زودی می بینند.

و اما mercedes عزیز سلام . توی عنوان پستم منبع رو نوشتم. (تنهایی زیباست...) .

تا بعد....

mercedes
02-07-2006, 12:37
و اما mercedes عزیز سلام . توی عنوان پستم منبع رو نوشتم. (تنهایی زیباست...) .
آهان ميشناسمش همون نويسنده جديده است نه؟

nightmare
02-07-2006, 13:13
سلام mercedes عزيز.
تنهایی زیباست...
و گاهي در تنهايي جملات از درون مي جوشند.
اون منبع مي تونه درون هر انساني باشه .
راستش ديدم روي گوگل ميشه صفحاتي مثل وبلاگ ساخت و منم همين طوري رفتم اونجا و يه صفحه ساختم و اون جملات به ذهنم اومد و نوشتم .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تا بعد......

yasamin_matin
02-07-2006, 18:37
سلام
من یه مطلب براتون میذارم که درباره ی اجنه هست و در صحتش کمی شک دارم مثلا غذا و قدشون و...

yasamin_matin
02-07-2006, 18:39
متافيزيك و شناخت جن

البته من خودم نخوندمش چون از این موضوع زیاد خوشم نمیاد

متافيزيك از پيشوند متا(meta) به معني وراء‌، فرا، ماوراء‌‌، بعد و پشت و كلمه فيزيك(physics) به معني طبيعت تشكيل شده است. منظور از “طبيعت” دنيايي است كه در حال حاضر در آن زندگي كرده، آنرا احساس و ادراك مي‌نماييم. پس متافيزيك به معني ماوراء‌‌الطبيعه، مابعدالطبيعه و يا فوق طبيعت است و شامل بخش‌هايي از جهان بي‌كران هستي و موجوداتي مي‌شود كه از حوزة ادراك حواس پنج‌گانه ظاهري ما خارج است. قرار گرفتن در مسير متافيزيك، نقطه آغاز و نقطه عطفي در زندگي همه است كه منتهي به شناخت و معرفت خداوند عزوجل خواهد شد،(انشاالله) معرفت شامل ابعاد مختلف آن خواهد بود كه نهايت آن معرفت‌الله است. (معرفت خود، معرفت ساير موجودات، معرفت دنيا، معرفت آخرت، معرفت رسول خدا، معرفت ائمه و…) متافيزيك مسير يك طرفه‌اي است كه از يك نقطه شروع شده، تا بينهايت ادامه دارد و غير قابل برگشت است، چون دقيقاً متناسب و منطبق با فطرت و درون ما است، هر فردي پس از آشنايي با متافيزيك و قرار گرفتن در مسير آن، آنقدر لذت معنوي خواهد‍‍برد كه خود حاضر به برگشت


نمي‌باشد. اهم مباحثي‌كه در متافيزيك مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرند شامل مباني متافيزيك، عوالم متافيزيك، دانش متافيزيك و موجودات متافيزيك مي‌باشد. مباني متافيزيك به معني شناخت فيزيك و متافيزيك، شناخت زمان، مكان، ماده و انرژي و تبيين وضعيت و نقش آنها در فيزيك و متافيزيك است. عوالم متافيزيك، بخش‌هايي از جهان هستي است كه از حوزة ادراك ظاهري ما خارج مي‌باشد، براي مثال عالم ذر و عالم برزخ. در دانش متافيزيك با يك ديدگاه كُل‌نگر به جستجوي پاسخ سؤالات اساسي همچون فلسفه خلقت انسان و جهان، وضعيت انسان در قبل و بعد از اين جهان و… مي‌پردازيم(ازكجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود ــ به كجا مي‌روم آخر، ننمايي وطنم). در بخش موجودات متافيزيك مي‌توان به فرشتگان، ارواح، جن و ابعاد ماورائي انسان و شايد بسياري از موجودات غير فيزيكي ديگر كه ما از آن آگاهي نداريم اشاره نمود.(الله‌اعلم) يكي از موجودات مهم متافيزيك جن مي‌باشد، متأسفانه ديده مي‌شود كه افراد سودجو تح‍ت عناوين مختلف ارتباط با جن، تسخر جن و فروش موكل جني ادعاي حل مشكلات را دارند. اين در حالي است كه بيشتر اين افراد قصد سوء استفاده‌هاي مالي و مادي از افراد ناآگاه را دارند. لذا برآنيم كه با در اختيار قرار دادن اطلاعات ديني و علمي، گرد و غبار اوهام و خرافات را از ذهن علاقمندان پاك نماييم تا مورد سوء استفاده قرار نگيرند. همچنين با شناخت اين موجودات ماورائي بيشتر به عظمت و بزرگي حق‌تعالي پي‌ مي‌بريم، باشد كه در مقابل او سر تعظيم فرود آوريم.(انشاالله) “جن” از لحاظ لغوي به معناي پنهان و پوشيده مي‌‌باشد. جن كلمه‌اي مفرد است، جمع آن جان يا جنه و هم‌خانواده آن جنت، مجنون و جنين مي‌باشد.


جن داراي حركات بسيار سريع مي‌باشد و به همين دليل قبلاً مي‌توانست در آسمان نفوذ و استراق سمع كند ولي با ظهور حضرت مسيح(عليه‌السلام) جلوي ورود و نفوذ آنها به آسمانها به صورت نسبي گرفته شد و با ظهور پيامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتم الانبياء(صلي‌الله‌عليه‌و آله‌وسلم) كاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگيري گرديد، پس جن نمي‌تواند از آينده و اسرار غيب خبر دهد و آنهايي كه مدعي اين گونه امور هستند، آگاهانه يا ناآگاهانه دروغ مي‌گويند. خلقت انسان بعد از خلقت جن روي زمين بوده است و جن‌ها هفت هزار سال پيش از انسان در كره زمين زندگي مي‌كردند. همانطور كه انسان ها از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه مي‌باشند. طول عمر جن از انسان بسيار زيادتر است ولي جن نيز داراي مرگ، تولد و عمر محدود و مشخص مي‌باشد، همچنين داراي حشر، نشر، معاد، حساب و كتاب اخروي است. از لحاظ مرفولوژي و ظاهري، قيافه واقعي جن با انسان تفاوت دارد(اين موجودات مي‌توانند با قيافه و ظاهر كاذب نمايان شوند). جن يك امتياز از لحاظ ظاهري نسبت به انسان دارد و آن اينكه مي‌تواند به هر شكلي كه مي‌خواهد اعم از انسان و حيوان دربيايد، ولي به شكل پيامبران، ائمه معصومين و شيعيان واقعي ظاهر نمي‌شود. طول قد جن بسته به سن او، بين سي تا هشتاد سانتيمتر است. جن داراي دو جنس مذكر و مؤنث است و توليد مثل مي‌كند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهيت شبيه هوا مي‌باشد. برخي معتقدند كه انسان و جن مي‌توانند با همديگر ازدواج نموده، حتي توليد مثل نمايند. دستگاه گوارش جن با انسان تفاوت دارد، جن از پس مانده غذاي انسان بصورت بو كشيدن و يا مزه مزه كردن استفاده مي‌كنند. بطور معمول جن انسان را مي‌بيند ولي براي انسان قابل رؤيت نمي‌باشد.


جن مانند انسان داراي علم، ادراك، قدرت تشخيص، مسئوليت و تكليف است. پيغمبر گرامي اسلام بر جن‌ها نيز مبعوث شدند و در بين جن‌ها نيز دين و مذهب و فرقه وجود دارد. جان به دو گروه مسلمان و غيرمسلمان تقسيم شده و مسلمانان آنها نيز در دو گروه اهل تشيع و اهل تسنن قرار مي‌گيرند. رهبر جن‌هاي شيعه«سعفر ابن زعفر»مي‌باشد و لوحي مزيّن به جملة مبارك«يا ابا عبد الله الحسين»برگردن دارد. پدر زعفر در صدر اسلام توسط حضرت علي(عليه‌السلام) كشته شد و خود نيز به دست آن حضرت مسلمان گرديد. زعفر و لشكريانش در واقعه كربلا به ياري حضرت امام حسين(عليه‌السلام) شتافتند ولي آن امام بزرگوار اجازه نفرمودند. در منابع مختلف از جمله قرآن كريم، تفاسير، احاديث و كتب علمي از جن ياد شده است. دانشمندان غربي از جن به عنوان ارواح صدادار ياد مي‌كنند. پيامبر گرامي اسلام كه درود خدا بر او باد مي‌فرمايند:«خداوند جن را در پنج صنف آفريد: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخي از انسانها جن را مي‌پرستند، علّامه طباطبائي(رضوان‌الله‌تعال ‌اليه) مي‌فرمايند:«مشركان سه دسته مي‌شوند، اول آنهاييكه جن مي‌پرستند، دوم آنهاييكه ملائكه مي‌پرستند و سوم آنهاييكه مقدّسيني از بشر را پرستش مي‌كنند.» ابليس از طوايف جن است و در قرآن صراحتاً به اين مطلب اشاره شده است. ابليس شش هزار سال عبادت كرد و همين امر باعث شد از زمين به آسمان برود و در رده ملائك قرار بگيرد و به درجه‌اي رسيد كه مرتبة استادي برخي از ملائك را داشت. برخي از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان مي‌باشند، بعضي انسانها نيز به ايجاد رابطه با جن‌تمايل دارند، ايجاد اين ارتباط امكان پذير است ولي به هيچ عنوان توصيه نمي‌شود و نهي شده است، برخي از علما نيز آن را مجاز نمي‌دانند. دانشمند فرزانه حضرت آيت‌‌الله العظمي مكارم شيرازي ارتباط با ارواح و جن را براي كشف امور پنهاني جايز ندانستـه‌انـد.


ارتبـاط با جن و تسخير جن نه تنها هيچ سودي براي انسان ندارد بلكه مضر نيز مي‌باشد، اگر انساني با جن ارتباط گرفت، ديگر نمي‌تواند آنرا قطع كند و يا حداقل قطع اين ارتباط داراي عواقب خطرناكي است. قابل ذكر است كه جن در مقابل ارتباط با انسان و بعضاً خدماتي كه ارائه مي‌كند، چيزهايي از انسان مي‌گيرد كه جبران آن بسيار سخت بوده، يا غيرقابل جبران است. در صورتيكه جن از طرف انسان احساس خطر كند و يا آسيب ببيند، اقدام به تلافي خواهد كرد و به شخص مورد نظر يا بستگان نزديك، از جمله همسر و فرزندان او آسيب مي‌زند و يا آزار و اذيّت مي‌رساند، پس بهتر است در مورد جن به همين مقدار اطلاعات رسيده از منابع ديني و بزرگان اكتفا نموده، جن را بهانه‌اي براي تفكّر و تدبّر در عظمت خالق آن قرار دهيم. براستي كه اگر انسان تمام عمر خويش را نيز صرف انديشيدن در بزرگي و عظمت حق تعالي نمايد، بسيار اندك خواهد بود.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mercedes
03-07-2006, 15:51
سلام
yasamin_matin عزيز خيلي ممنون بابت اين مطلب
اينها هم مخلوقات خداوند ما هستند و براي خود تشكيلاتي دارند البته براي اطلاعات بيشتر به كتابهاي اسرار دنياي اجانين , مرشدي از عالم غيب , و يا كتابهاي كارلوس كاستاندا (كرانه هاي فعال بي كرانگي) مي توانيد مراجعه كنيد.

mercedes
03-07-2006, 15:53
سلام
yasamin_matin عزيز خيلي ممنون بابت اين مطلب
اينها هم مخلوقات خداوند ما هستند و براي خود تشكيلاتي دارند البته براي اطلاعات بيشتر به كتابهاي اسرار دنياي اجانين , مرشدي از عالم غيب , و يا كتابهاي كارلوس كاستاندا (كرانه هاي فعال بي كرانگي) مي توانيد مراجعه كنيد.
ممنون ازnightmare عزيز مطالب توي اون صفحه هم زيبا بود.
شاد باشيد.

mercedes
05-07-2006, 11:00
چقدر خلوت شده اينجا

maryam1987
05-07-2006, 22:05
سلام دوستان
امروز خیلی دلم گرفته خیلی خیلی زیاد
توی چه دنیای پستی زندگی میکنیم



سلام آقای سوشیانت
بعد مدت ها آمدید و اینجوری ازتون استقبال شد.وقتی فهمیدم این اتفاق افتاده خیلی ناراحت شدم و واقعا برای کسی که چنین کاری کرده متاسفم.من که از این ایمیل ها دریافت نکردم ولی اگه دریافت میکردم مطمئن هستم می فهمیدم که کار شما نیست و شما نباید خودتونو ناراحت کنید این آدم ها حتی ارزش ناراحتی شما رو ندارند و معمولا انسانهایی هستند دارای کمبود که برای جبران این کمبودها به کارهای دور از انسانیت روی میارند.
امیدوارم روزهای خوبی داشته باشید و در پناه حق