PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعار سکوت، تنهایی و مرگ



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 [24] 25 26

VAHID
27-10-2013, 20:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




رد می شوی
ازکسی که تمام تو شد
بعد از نوازش دستانی
که طعم یلدا بود
انگار همان روزها حالمان
خوش بود
روزهایی که
سهم فردا بود............
تقویم روزهایی شده ای
که با تو زنجیرند
تقدیر چشمهایی شده ای
که بی تو می میرند .......
سهم من و تو
از هم
چه اندک بود
شبیه عمر لاله ها
پوچ و بد فرجام ......
بیاو نفس تازه کن در احوالم
که روزها بی تو شب
و
شب ها بی تو
غرق تاریکی است
راستی
بعد تو غزل نمی گویم
واژه ها مبهمند وتکراری
غزلم
من دلم پیش تو ست
تو دلت با کیست ........؟

Alinho
28-10-2013, 17:50
بسته راهِ نفســم،
بغض و دِلم شعله ور است

چون یتیمی که به او،
فحــشِ پـــدر داده کسی...


مهدی اخوان ثالث

hamid_diablo
28-10-2013, 18:12
آیینه ها هم دروغ گو شده اند...

این من نیستم که به من نشان میدهند...

مرا جوان نشان میدهند ولی من کهنسالتر از این هستم...

... آخر دیگر توان زندگی ندارم

خسته ام

سالخورده تر از حتی زمین....

raha bash
28-10-2013, 19:17
از تو که دور می شوم

کوچه که هیچ !
گاهی اتوبان هم بن بست است


من رودخانه ای را می شناسم
که با دریا قهر کرد
و عاشقانه
به فاضلاب ریخت

Atghia
28-10-2013, 19:25
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من دلبر بارانی من....

kindgirl
28-10-2013, 20:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دلـتنـگ که شـدی
بـرای دو نفـر چـای بـریـز
سَهـم خـودت را بنـوش
و بگـذار سهـم ِ مـن
بـه عـادت همـیشـگی اش
از دهـن بیـفـتد!

Alinho
28-10-2013, 23:34
دم از بازی حکم میزنی؟
دم از حکم دل میزنی؟
پس به زبان قمار برایت میگویم!
قمار زندگی را به کسی باختم که{تک}{دل}را با خشت برید...
جریمه اش یک عمر حسرت شد...
باخت زیبایی بود...
یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم...
دل را باید {بر}زد جایش سنگ ریخت...
که با خشت تک بری نکنند...
:n12:

raha bash
29-10-2013, 12:04
تنهایی

مثل باران پاییزی

وسوسه ی قدم زدن است در خیابان،

که می روی و باز میگردی، و تازه می فهمی

خیس شده ای، تا مغز استخوان هات..

raha bash
29-10-2013, 23:10
از این خلوت خلاصم کن...از این کابوسِ تنهایی
اَزم دوری نکن وقتی...کنار من همین جایی

بذار تو چشمِ هم باشیم...نِگاتو بینمون پل کن
دارم رد می شم از برزخ...یه چند روزی تحمل کن

shaparak13
30-10-2013, 02:52
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





سنگ گور

ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر

بر من منگر تاب نگاه تو ندارم


بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم


ای رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟



گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم او مرده و من سایه ی اویم


من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
او در دل سودازده از عشق شرر داشت


او در همه جا با همه کس در همه احوال
سودای تو را ای بت بی مهر !‌ به سر داشت


من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
در دیده ی او آن همه گفتار ، نهان بود


وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود


من او نیم آری ، لب من این لب بی رنگ
دیری ست که با خنده یی از عشق تو نشکفت


اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت


بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد


او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه
چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد


من گور ویم ، گور ویم ، بر تن گرمش
افسردگی و سردی ی کافور نهادم


او مرده و در سینه ی من ،‌ این دل بی مهر
سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

سیمین بهبهانی

raha bash
30-10-2013, 17:57
عشق من و تو مثل یک خرمالوی گس بود
مثل گناه خوردن گاو مقدس بود !
یا نه ! شروع گریه ی آرام یک مادر
در آرزوی مرگ یک نوزاد نارس بود

.....

VAHID
31-10-2013, 23:54
مهلت بده ....

میروم ....

فقط پایت را بلند کن تا غرورم را جمع کنم.....

forutan
01-11-2013, 02:48
خواب سیاه تو، زدن گرگ در رمه
کابوس های دائمی یک مجسمه
ترسیدن از قیافه ی خود توی آینه
انسان منهدم شده در وسعت همه
نوزاد های بی سروته با پیام مرگ
آغازهای غم زده ای فکر خاتمه
بر سر در ورودی دنیا نوشته است
تو حق اعتراض نداری به محکمه
یک لحظه حس مضطربی در تو میدود
و پرت میشوی به جهان بی مقدمه
هی جیغ میکشی که بگویی که من هنوز. . .
گم میشود صدای تو در بین همهمه
پایان شعر،جشن تولد، صدای دست
بر کادوی تولد تو عکس جمجمه


مهدی موسوی - از کتاب «پرنده کوچولو، نه پرنده بود! نه کوچولو!»

Alinho
01-11-2013, 10:44
آهای عاشقا...

وقتی طرفت گفت نمیتونم بی تو زندگی کنم...

یعنی...
اون به نبودنت هم فکر کرده...
:sad:

raha bash
01-11-2013, 12:00
در زیر باران

به درخواست چتر جواب رد می دهم

میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دونفره بکشانم ...

R A H A
01-11-2013, 12:36
نــه تلخم،
نــه شیــریــن،
مـزه ی بی تفـاوتی می دهم ایـن روزهـــــــا،
جنــس حالـم زیـــاد مرغوب نیست
نــه اینکه دردی نیست...

نــه...
دیــگر گلویـی نمانـده بـرای فریــــــــاد..!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Alinho
01-11-2013, 23:53
تن من زخـمی است...
یک خـراش کمتر یا بیشتر چه فرقی دارد؟
راحـت باش!
:n28:

shaparak13
02-11-2013, 00:00
خدایا كفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنكه خود خواهم اسیر زندگی ‌كردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تكه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را كفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر كاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سكه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را كفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می‌دانی‌ كه انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است

کارو

raha bash
02-11-2013, 01:39
من اینجا "تنها" در هوای تو
تو آن دورها خوابی و
من نگرانم که کسی تو را نبیند
به خواب هم ...

Arash4484
02-11-2013, 04:33
خدایا كفر نمی‌گویم،
.
.
.

دکترعلی شریعتی

این شعر از شریعتی نیست و از کارو است

به سبک و محتوا هم دقت بشه به بکارهای شریعتی نمیخوره...

raha bash
02-11-2013, 12:58
خنده های کبود
کوچه های زندگی غرق سکوت ؛
ققنوس خاکستر شد ؛
خاک جرعه ٬ جرعه٬ خون چشید ...
زمانه دریا دریا خون نوشید.

و مردمان ٬
گرم نوشانوش خویشتن اند؛
همچنان .

kindgirl
02-11-2013, 15:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دلـم بـاران مـی خـواهـد
و چـتـری خـراب
و خـیـابـانـی کـه
هـیـچ گـاه بـه خـانـه ی تـو نـرسـد !

.:. رضا کاظمی .:.

raha bash
03-11-2013, 13:37
.
.
عجب ﺧﯿﺎﻁ ﻣﺎﻫﺮﯾﺴﺖ ﺩﻧﯿﺎ

ﺩﻝ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ من ﺗﻨﮓ ﻧﺪﻭﺧﺖ

VAHID
03-11-2013, 19:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


دیدی که سخت نیست تنها بدون من

و صبح میشود شب ها بدون من؟

این نبض زندگی بی وقفه میزند

فرقی نمیکند با من بدون من

دیروز گرچه سخت امروز هم گذشت

طوری نمیشود فردا بدون من...

raha bash
04-11-2013, 09:34
قطار خوب می فهمد
در دل شب
تنها
رفتن یعنی چه

قطار خوب می فهمد
چرا گاهی در دل شب
سرت سوت می کشد !

و قطار خوب می فهمد
بهم رسیدن دو خط
که ذاتا موازیند
یعنی فاجعه !


برای فهمیدن درد
باید چون قطار
ب/ریل بدانی !

ŞHÍЯÍŃ
04-11-2013, 16:20
باران
گره‌گشاست
وقتی تمام پنجره‌ها اخم کرده‌اند..

shaparak13
04-11-2013, 20:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد
فريبنده زاد و فريبا بميرد

شب مرگ، تنها، نشيند به موجی
رود گوشه اي دور و تنها بميرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
كه خود در ميان غزلها بميرد

گروهي بر آنند كين مرغ شيدا
كجا عاشقي كرد، آنجا بميرد

شب مرگ، از بيم، آنجا شتابد
كه از مرگ غافل شود تا بميرد

من اين نكته گيرم كه باور نكردم
نديدم كه قويي به صحرا بميرد

چو روزي ز آغوش دريا بر آمد
شبي هم در آغوش دريا بميرد

تو درياي من بودي آغوش وا كن
كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد


دکتر مهدی حمیدی شیرازی

raha bash
04-11-2013, 21:18
بــه ٱدمـها گیــر نــکن
دل نـــــــده
دل هــم نگــیر
میـکشنـد
وجــودت را
دلـت را
دلشـــــــــان را
و تــــــو وا مــــــــــــــیدهی
و مــردنــت آغــاز مــیشــود
هـــر روز و هـــر شـب
در تداعی یـــک خـاطـــــره
یــک حــرف
یــک رویــــا
یـک گـــــیر
که وارونه مـــیکــند
روز و شـــــب را در تــــــو

Mehran
05-11-2013, 01:22
"زنــدگــے" بــہ مــن آمــوخـت . . .

آدمهـا نـــہ " دروغ " مــے گــوينــد

نــہ زيــر " حـرفشــان " مــے زننــد .

اگـر " چيــزے " مــے گوينــد . . .

صرفــا " احســاسشـــان " در همـــان لحظــہ سـتـ ـ ـ

نبـايـد رويــش " حسـابــ " کـرد

با تشکر مهران...

Fеlicity
05-11-2013, 01:26
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تو میدانی

از مَرگ نمی ترسم

فقط

حیف است هزار سال بخوابم

و خواب تو را نبینم .


/عباس معروفی/

raha bash
05-11-2013, 20:19
تنهـــــایی ســــِزای من !
وقتی غریبگــــی کردم با تـــو ،
که دوستــــ تــر داشتــم
خیــــــــــال َت را !

silver65
06-11-2013, 00:11
هزار سال هم که بگذرد
من همانم که بودم.
تو همانی که،
نبودی...!

حسن خرّمی

fati ghasemi
06-11-2013, 16:49
روزگار هرگز نفهمید که عاشق شکست خورده بهترین برنده ست،هم عشق را برده و هم غم عشق را..

VAHID
07-11-2013, 00:10
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آرام شده‌ام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ‌هایش را
باد برده باشد!

raha bash
07-11-2013, 00:45
کسي که
هر چه دست و پا ميزند ،
آب از آب تکان نميخورد ،
يعني
آب از سرش گذشته است .

shaparak13
07-11-2013, 14:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این روزها زیادی ساکت شده ام
حرفهایم نمیدانم چرا به جای گلو ،
از چشمهایم بیرون می آیند

raha bash
07-11-2013, 18:12
دلتـنگــــــــــــــــــم
به قاعده ی یک سفر
پر از جاده‌...
پر از فاصله...
به شماره ی اتوبوس‌های راهِ شب...
کافه‌هایِ خمارِ در امتدادِ شب
به اندازه تمامِ روز‌هایی‌ که ما از بین اینهمه نبودن ...
باز نبودن را انتخاب کرده ایم
دل‌ تنگم
...

silver65
07-11-2013, 23:30
گاهی آنقدر بدم می آید
که حس میکنم باید رفت
باید از این جماعت پُرگو گریخت
واقعا می گویم
گاهی دلم می خواهد بگریزم از اینجا
حتی از اسمم، از اشاره، از حروف،
ازاین جهانِ بی جهت که میا،که مگو،که مپرس!
گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا،
گوشه ی دوری گمنام
حوالی جایی بی اسم،

بعد بی هیچ گذشته ای به یاد نیارم از کجا آمده،کیستم، اینجا چه می کنم.
بعد بی هیچ امروزی
به یاد نیاورم که فرقی هست،فاصله ای هست،فردایی هست.
گاهی واقعا خیال می کنم
روی دست خدا مانده ام
خسته اش کرده ام.
راهی نیست
باید چمدانم را ببندم
راه بیفتم...بروم.
ومی روم
اما به درگاه نرسیده از خود می پرسم
کجا...؟!
کجا را دارم٫ کجا بروم؟
سید علی صالحی

raha bash
08-11-2013, 13:39
از میان هزاران درخت
که روبه رویم ایستاده اند
تنها تو را می شناسم
که شاخه هایت هر یک
اصالت چندین ساله ی تبری را
در دست مخفی کرده است.

آن دست ها
که وحشیانه
ایمانم را

در رفت و آمد پنجه های طلایی خورشید
به خاکستر می کشاندند.

raha bash
08-11-2013, 14:15
به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.

به آرامی آغاز به مردن ميكنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.

به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر برده ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.

تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر ميكنند،
دوری كنی

تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگيات
ورای مصلحتانديشی بروی .

-

امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميری!
شادی را فراموش نكن.

ترجمه از احمد شاملو

Atghia
08-11-2013, 23:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

باد تنهاست
و هر چه را بيشتر مي خواهد
بيشتر از خود دور مي كند


مهدي اشرفي

Fеlicity
09-11-2013, 00:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مرا به رد ِ شعرم دنبال کن ..
من رد پا ندارم!
رد ِ درد را بگیر
و به من برس../.

/علیرضا روشن/

Alinho
09-11-2013, 00:58
یه وقتایی یه چیزایی هست که...
فقط خودت میفهمی و خودت درک می کنی...
هر چقدرم واسه کسی توضیح بدی نمی فهمه...
زندگی من پر از این چیزاس...
:44:

shaparak13
09-11-2013, 01:05
شعر تکان دهنده و همچنین آموزنده یک دختر بچه آمریکایی مبتلا به سرطان


SLOW DANCE

Have you ever watched kids
On a merry-go-round?
Or listened to the rain
Slapping on the ground?
Ever followed a butterfly's erratic flight?
Or gazed at the sun into the fading night?
You better slow down.
Don't dance so fast.
Time is short.
The music won't last.

Do you run through each day
On the fly?
When you ask How are you?
Do you hear the reply?
When the day is done
Do you lie in your bed
With the next hundred chores
Running through your head?
You'd better slow down
Don't dance so fast.
Time is short.
The music won't last.

Ever told your child,
We'll do it tomorrow?
And in your haste,
Not see his sorrow?
Ever lost touch,
Let a good friendship die
Cause you never had time
To call and say,"Hi"
You'd better slow down.
Don't dance so fast.
Time is short.

The music won't last.

When you run so fast to get somewhere
You miss half the fun of getting there.
When you worry and hurry through your day,
It is like an unopened gift.....
Thrown away.
Life is not a race.
Do take it slower

Hear the music

Before the song is over.


آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید

در حالیکه به بازی "چرخ چرخ" مشغولند؟

و یا به صدای باران گوش فرا داده اید،

آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟

تا بحال بدنبال پروانه ای دویده اید، آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟

یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید، آن زمان که در مغرب فرو می رود؟

کمی آرام تر حرکت کنید

اینقدر تند و سریع به رقص درنیایید

زمان کوتاه است

موسیقی پایان نخواهد یافت

آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟

آنگاه که از کسی می پرسید حالت چطور است،

آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟

هنگامی که روز به پایان می رسد

آیا در رختخواب خود دراز می کشید

و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره

در کله شما رژه روند؟

سرعت خود را کم کنید. کم تر شتاب کنید.

اینقدر تند و سریع به رقص در نیایید.

زمان کوتاه است.

موسیقی به پابان نخواهد رسید.

آیا تا بحال به کودک خود گفته اید،

"فردا این کار را خواهیم کرد"

و آنچنان شتابان بوده اید

که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟

تا بحال آیا بدون تاثری

اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد،

فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟

آیا هرگز به کسی تلفن زده اید فقط به این خاطر که به او بگویید: دوست من، سلام؟

حال کمی سرعت خود را کم کنید. کمتر شتاب کنید.

اینقدر تند وسریع به رقص درنیایید.

زمان کوتاه است.

موسیقی پایان نخواهد یافت.

آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،

نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.

آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله بسر می رسانید،

گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید..

زندگی که یک مسابقه نیست!

کمی آرام گیرید

به موسیقی گوش بسپارید،

Alinho
09-11-2013, 11:30
این روزها ساکت که بمانی
میرود به حساب جواب نداشتنت
عمراً اگر بفهمند داری جان میکنی
تا حرمتها را نگه داری...
:n15:

raha bash
09-11-2013, 17:36
مگسی را کشتم
نه به جرمی که پلید است بد است
یا که چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
بی نوا دور سرم میچرخید
به خیالش قندم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از فکر تو بیرونم کرد
آن مگس را کشتم

(حسین پناهی)

silver65
09-11-2013, 18:30
روزهایم بی تو شب می شود
شب هایم بی تو روز
و این چرخه ی تکراری
فیلم بلند هفته هایم شده
تو هم چه خوب
نبودنت را بازی می کنی
کسی که در هیچ پلانی حاضر نمی شود و

نقش اصلی تمام سکانس ها است
کاظم خوشخو

raha bash
09-11-2013, 19:55
ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺻﺪﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﭼﻨﯿﻦ ﭼﺮﺍ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺮﻑ ﺗﺎﺯﻩ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺩ ﭘﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻡ! ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ
ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻡ ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺁﺭﺍﻡ
ﺷﻤﺎ ﺯ ﻣﻦ ﻣﺘﻨﻔﺮ ،ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ......
ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ
ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺗﻠﺨﯽ ﺭﯾﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺎﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ
ﺍﺫﺍﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺑﺮﻭﻡ؟ !ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﺮ ﺻﺪﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ،ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﺪﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ
" ﻓﺎﺿﻞ ﻧﻈﺮﯼ

shaparak13
10-11-2013, 02:47
حسین پناهی :



چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان



نه به دستی ظرفی را چرك می كنند



نه به حرفی دلی را آلوده


تنها به شمعی قانعند



و اندكی سكوت...

HoseinKing
10-11-2013, 14:18
مینویسم خاطرات با اشک و آه
درشبی تاریک وغمگین وسیاه
مینویسم خاطرات ازروی درد
تابدانی دوریت بامن چه کرد...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shaparak13
10-11-2013, 19:51
در شبان غم تنهايي خويش،
عابد چشم سخنگوي توام .
من در اين تاريكي،
من در اين تيره شب جانفرسا،
زائر ظلمت گيسوي توام .

Mehran
11-11-2013, 00:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آدمـــــی را دیــــدم با ســــــــایــﮧ ی خـود درد و دل مــــــــی ڪـرد . . . !

چـه رنجـــــــی مـــــے کـــشد او

وقتـــــــــی هوا ابــری ســـــــــــت. . .



با تشکر مهران...

Fеlicity
11-11-2013, 00:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بـه انـدازه ی یـک همـنشیـنی سـاده

روی صنـدلی روبـه روی مـن

در هـمیـن کـافـه ی نـزدیـک

قـدر یـک قهـوه نـوشیـدن

تکـرار شـو ../.

raha bash
11-11-2013, 18:29
هر شب
خوشبختی ات را
آرزو میکنم
و فقط خدا میداند
"حسودی"
امانم را بریده است

Atghia
11-11-2013, 23:49
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


باید که ز داغم خبری داشته باشد ،
هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد !

حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچه ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد !

آویخته از گردن من شاه کلیدی
این کاخ کهن بی که دری داشته باشد

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد !



حسین جنتی

VAHID
12-11-2013, 00:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تنها باشي
روز تعطيل باشد
غروب باشد
باران هم ببارد
احساس ميكني
بلاتكليف ترين آدم دنيا هستي...!

silver65
12-11-2013, 01:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باران كه می بارد
همه چیز تازه میشود
حتی داغ نبودنِ تو!

shaparak13
12-11-2013, 02:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “

چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم

silver65
12-11-2013, 13:42
چروک های صورتم
ترک های زلزله ای است
که خبر رفتنت
در اعماق روحم ایجاد کرد
و موجش
تا پوسته رسید

raha bash
12-11-2013, 17:49
هــمــه ی درد منــی تو غم دنیا که غمی نیست
مــن ازت خاطـــره دارم خاطـــره درد کمی نیست
روبـه روی مــن عــزیزم روزگـــــار روشنــی نیست
دائم از حال تو می گم حال من که گفتنی نیست

raha bash
13-11-2013, 15:35
مـُحَرم روزگار من است !!
وقتی هر روز دسته های ِ شعرم ...
عزا دار ِ تو اند

Alinho
13-11-2013, 18:56
چرا وقتي که آدم تنها ميشه
غم و غصه اش قد يک دنيا ميشه
ميره يک گوشه پنهون ميشينه
اونجا رو مثل يه زندون ميبينه
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت ميکنه
وقتي که تنها ميشم اشک تو چشام پر ميزنه
غم مياد يواش يواش خونه دل در ميزنه
ياد اون شب ها مي افتم زير مهتاب بهار
توي جنگل لب چشمه مي نشستيم من و يار
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت مي کنه
ميگن اين دنيا ديگه مثل قديما نمي شه
دل اين آدما زشته ديگه زيبا نمي شه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب ميزنه
اشک اين ابرا زياده ولي دريا نميشه
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت مي کنه
غم تنهایی - فریدون فروغی

Atghia
13-11-2013, 19:04
قدِ خاموشی ِ یک زیرگذر ، غمگینم
مثل گنجشک ( که خورده به سپر) غمگینم

رفتم از دست و نیاورد به دستم ، دستی ..
من ازین – دست " مکرر" ، چه قَدَر غمگینم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

R A H A
13-11-2013, 20:21
دلم هوای خودم را کرده است
ایــن روزهـــا
بیشــتر از هــر زمــانی
دوسـت دارم خــودم باشــم !!

دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم
و نه هـــراس از دســت دادن را ..
هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد
دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ..

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
13-11-2013, 23:21
موهات در دست باد ...
شلاقی ست بر پیکر ِ آسمان
ابرها از درد ِ کبودی می گریند

silver65
14-11-2013, 17:00
من،

این چشم های بی تو را

به کجای این شهر بدوزم

که هنوز نرفته باشی؟

کامران رسول زاده

raha bash
14-11-2013, 19:29
من مانده ام
و یک لیوان قرمز
تنها !.
و فصل مشترکمان قند است
که از عشق
دیگر
درون دلمان آب نمیشود .

من مانده ام
و یک دیوان حافظ
تنها !.
و خدایی که سرانگشت تقدیرش
به هر صفحه ای میرسد
یک فال می آید
همیشه
خدا/حافظ .

Atghia
14-11-2013, 21:18
دلم قدم زدن میخواهد . . .

در یک وجبی پیاده رو . . .

یک قدم تا آسمان . . .

پرواز با بوی یاس ها . . .

خیس و نمناک شدن با باران . . .

دلم کمــی آرامــش میخـــواهد با یک نــخ سیگــار !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

shaparak13
14-11-2013, 21:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از با تو بودن برایم عادتی ساختی
که هرگز بی تو بودن را باور ندارم

Ahmad
14-11-2013, 23:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بوی خونم

چرا تو را برنمی‌گرداند

کوسه‌ی آب‌های گرم







گروس عبدالملکیان
کتاب: هیچ‌چیز مثل مرگ تازه نیست

Fеlicity
15-11-2013, 14:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نشانی ات را
بر پیشانی چه کسی بخوانم ؟
به هر دری می زنم
خانه ی تو نیست !...


/سارا شاهدی/

raha bash
15-11-2013, 22:53
یکی باید باشد...

وقتی سکوت شب دیوانه ات می کند...

بیخ گوشت آرام غزل بخواند...

که خامت کند...

که خوابت کند...

که دیوانه ات کند...

و آرام بگوید:

مــــــــــــــــــــــــ ن هستــــــــــــــــــــم !

Atghia
16-11-2013, 10:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آدم چیست ؟!
آه و دم ...
آه از دمی که
این همه ساعت طول می‌کشد !



شمس لنگرودی

Fеlicity
16-11-2013, 16:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

زن کـه بـاشـی

تـمـام تـارهـای مـوهـایـت را بـه بـاد مـی دهـی

شـایـد عـطـر زنـانـه ات

مـشـامـش را بـیـدار کـنـد ...

raha bash
17-11-2013, 00:26
خاطره ها که هجوم می آورند
بی اختيار
از حرکت باز می مانم
و تمام وجودم بی صدا می شود
نه اينکه لال می شوم ... نه ...
من فقط در آن لحظه
به احترام دل مُرده ام ،
سکوت می کنم !

silver65
17-11-2013, 09:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سیگار
در دستان تو
و من
دور از دستانت
هر دو سوختیم...!

raha bash
17-11-2013, 13:10
ﻭَ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ
ﭼﻪﻗﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻮﭼﮏ
ﺻﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻭَ ﺷﺎﺯﺩﻩﯼِ ﮐﻮﭼﮏ
ﺁﻧﺘﻮﺍﻥ ﺭﺍ
ﻭَ ﻣﻦ
ﺗﻮ ﺭﺍ ...

Fеlicity
17-11-2013, 23:29
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تهی می‌‌شوم
در سینه ام
حسی
به شدت ناگهانی‌ترین اتفاق
خودش را می‌‌کشاند
به زیرِ صفر
یـخ می زند قلبی
که تپیدن را از تو می‌‌دانست
و ایستادن را
برای تو .
کجای زندگی‌ باشم وقتی تو نیستی‌ ؟



/ نیکی‌ فیروزکوهی /

silver65
18-11-2013, 17:39
زیر آوار این لحظه های غریب

سوسوی هیچ ستاره ای برای من نیست

دلم گرفته

یک دلتنگی همیشگی مدام همراه من است

کاش تو را ندیده بودم

سپنتامینو

MOHAMMAD2010
18-11-2013, 20:49
اتاق خالی
یه تخت کهنه
یه مرد خسته
یه عمر مُرده

silver65
19-11-2013, 23:08
من با تو زیر باران نرفتم اما..
.باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود
راه میافتم بدون چتر
من بغض می کنم آسمان می گرید

silver65
20-11-2013, 23:56
حق با تو بود
در رابطه ی ما
همیشه یک چیزی کم بود
مثلا تو
هیچ وقت نبودی

ییلماز اردوغان
ترجمه‌ی سیامک تقی زاده

raha bash
21-11-2013, 13:42
دلتنگی مان...
همان دلتنگیِ همیشگی ست
و چه بي قرار ،
از هر اتفاق تازه مي ترسيم
آن قدر که
دوست تر داريم
در ميان کوچه هایِ کودکی مان
پرسه های بی خيالِ پر قيل و قال را
دوره کنيم و معصومانه
بر پيشانیِ خاطره بوسه زنيم

و همۀ اینها
به این می ماند
که بخواهیم ،
برگ ها را نگه داریم تا نریزند !
و روزها را... تا نروند !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Fеlicity
21-11-2013, 21:13
تمام کمد ها را زیر و رو می کنم
لباس های بهاری ،
بارانی ها ،
پالتوها را می پوشم ،
شال گردنم را می بندم ..
اما هنوز هم در سینه ام
سوز می آید
انگار هیچ لباسی جز آغوشت
گرمم نمی کند !


/سمانه سوادی/

VAHID
21-11-2013, 23:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از پنجره باران می بارد !
چرا دیگر هیچ چیز نمی بینم !
جز ،
وهمی مواج
از حضور بی حضور تو !

raha bash
22-11-2013, 11:02
خسته ام
روح من تب دارد
شعرهایم قولنج کرده اند

و سر خیالم درد می کند
کاش گره بغض ابرها باز شود
مگر تراوش باران تازه ام کند

vahidhgh
22-11-2013, 12:38
شکسته ها را پیوند میزنند
ولی شکست ها رو نه
هیچ جوری با هم بودن
برد تو نیست ......

aaaaaaab
22-11-2013, 15:31
سکوت میکنم....
در لحظه هایی که تنهایی چنان مثوب بغض انسان میشود...
سکوت کردن را غنیمت شمار...

Fеlicity
22-11-2013, 23:25
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد ..
تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای
خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار جهنم‌اند …


/ شمس لنگرودی /

mahpesar
23-11-2013, 09:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



مسـخ ...


ماه

میان پنجره ایستاده است

زن

میان آینه

و مرد

بر لاشه جامه‌هایش.

صورتکی بزک کرده

میان آینه

خاک می‌خورد

و مرد

عاشق تصویری است

که پرنده کوچکی

آن را

زیر نور ماه

در چارچوب آینه

و در خاطره نرینگی مرد

دیرگاهی است که

رها کرده و

رفته است...

V E S T A
23-11-2013, 22:57
شنیـدم که چـون قـویِ زیبـا بمیـرد
فریبنـده زاد و فریبـا بمیـرد

شـبِ مرگــ ،تنـها، نشینـد به موجـی
رَود گوشـه ای دور و تنهـا بمیـرد

در آن گوشـه چنـدان غـزل خوانـد آن شـب
که خـود در میـانِ غـزل ها بمیـرد

گروهـی برآننـد کایـن مـرغِ شیــدا
کجـا عاشقـی کرد، آنجــا بمیــرد

شـبِ مرگـــ، از بیـم ، آنجــا شتابـد
که از مرگـــ غافــل شود تا بمیــرد

مـن این نکتــه گیــرم ، که بــاور نکــردم
ندیــدم که قویــی به صحـرا بمیــرد

چـو روزی ز آغــوشِ دریـــا بر آمـد
شبــی هم در آغــوشِ دریــا بمیــرد

تـ ـو دریــ ـایِ مــن بــ ـودی! آغــوش وا کــن
که می خواهـــد این قــویِ زیبــا بمیـــرد


مهدی حمیدی

Atghia
23-11-2013, 23:17
کـــور بـودم کـاش،

تـا تـو نــــزدیـک مـی‌ آمـــــدی و
دستــــم را مـی‌ گـرفتـــــی

نــه مثـــل ِ حــــالا
کـــه چشــــم، تنهــــــــــــا
جـای خـــــالـی ات را مـی بینــــد...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



"علیـرضــــا روشـن"

Fеlicity
23-11-2013, 23:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اول دریا آرام بود

و شب ها راه نمی رفت ،

تا تو هوای شهر به سرت زد ..

حالا هزار سال است

دریا گیج ،

هی می رود

هی بر می گردد !



/ الیاس علوی /

silver65
24-11-2013, 00:45
اناری پرترک از شاخه افتاد

سر شب بی صدا تو حوض خونه
نفهمید و یهو پخش و پلا شد
همه دار و ندارش دونه دونه

تموم ماهیا تو حوض اون شب
صدایی توی تاریکی شنیدن
پریدن روی پاشویه نشستن
اناری پرترک رو آب دیدن

انار پرترک تنهای تنها
دلش صد تیکه شد تو اون سیاهی
یهو اون ماهیای با محبت
شدن بی رحم عین کوسه ماهی

به جون اون انار افتادن و ...آخ
نخوردن آب ها اصلا تکونی
چی شد از اون انار تیکه پاره
نه جونی موند نه دونی نه خونی ؟

اناره یادش اومد اون شبا رو
که اون بالا بالاها آشیون داشت
برای ماهی یا لالایی می خوند
لبی خندون دلی از غصه خون داشت

دلش خون بود مبادا تو دل شب
بیاد باد و رو آبا چین بیفته
نمی دونس که تیکه تیکه می شه
ازاون بالا اگه پایین بیفته

انار تیکه تیکه تازه فهمید
که دست مهربونش بی نمک بود
رفیقام کاشکی روزی بفهمن
دل من اون انار پر ترک بود ...!

سعید بیابانکی

raha bash
24-11-2013, 01:27
ساعت های دنیا خوابند
و باز ...
تیک تاکی لعنتی
جمجمه ام را سوت می کشد
سمعکی می خواهم برای نشنیدن
عینکی برای ندیدن
و کفشی برای نماندن
***
روزهاست
در تاریک ترین نقطه ی ذهنم
آن جا که بهترین خاطرات بیمارم
با درد تیر می کشند
به تو فکر می کنم
و هر روز
بیشتر
بوی باروت می گیرم

raha bash
25-11-2013, 01:06
تنهام
شبیه کوسه ای پیر
میان انتقام ماهی ها
..........

silver65
25-11-2013, 10:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

می خواهم نباشم
مثل ِ تو که نیستی!
علیرضا روشن

HoseinKing
26-11-2013, 17:33
می گویند :شاد بنویس...!!

نوشته هایت درد دارند...!!

آخر چگونه شاد بنویسم زمانی که تنهایم؟!!

و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!!
گوشه ی خیابان شاد میزد...!!
اما با چشمهای خیس...!

Demon King
26-11-2013, 18:42
در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند،

و در آشکارا

از آنانی که دوستمان دارند غافلیم.

شاید این است دلیل تنهایی ما

"دکتر علی شریعتی"

MOHAMMAD2010
26-11-2013, 21:22
ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ... ﻳﮏ ﻣﻠﺤﻔﻪ ﮮ ﺳﻔﻴﺪ ...
ﺑﮧ ﮬﻤﮧ ﮮ ﺑﺎﺯﻳﮕﻮﺷﮯ ﻫﺎﻳﻢ ... ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻴﺪﻫﺪ.

Fеlicity
26-11-2013, 21:26
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نـه پـنـجـره ای اضـافـی دارم،


کـه تـو را در آن بـگـذارم و نـه مـیـزی.


مـعـشـوقـه ای نـیـز در ایـن شهـر نـدارم


ای گـل!


تـو را بخـرم


و چـه کـارت کـنـم ؟

Йeda
26-11-2013, 22:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


چــه سکـوتی شب را در تنــفسِ اولش، حبس کرده...!

فاصــله ها را گــوش کن!


صـدای پایـش، از دور می آیـد!

می ترســم میانِ فاصـله ها فــردا شــود

و مـن طلــوع را نبینــم

و تـو با اولیـن خورشــید رفتــه باشـی...!




»ندا«

raha bash
27-11-2013, 01:19
من انتظارت را "میکشم"
و تو
مرا از انتظارت "میکشی"
لعنت به هرچه فتحه و ضمه و کسره...

Demon King
27-11-2013, 18:16
دلم که سنگ میشود
پرنده ایی را نشانه مبروم
که رویاهای تو را پر گشود

دیگر به اشک تو که از چشمهای مادری آبستن میچکد، نمیخندم
که به فکر تکه نانی برای جنینش باشد

وهیچ قطار سرخی در مویرگهای پیچ در پیچ سرم
به یاد قرارمان در ایستگاه آزادی سوت نمیکشد

تو بیایی یا نیایی

دیگر چیزی را مسبب جنایت آن زایش پاییزی منحوس نمیدانم
که آنرا در جوخۀ مرگ توهمات فاشیستی خود تیر باران کنم
و تو را در گورستان باور خود زنده به گور

دلم ته فقط برای تو
که برای آبروی آسمان به زمین ریخته تنگ میشود

دلم برای دیوارها و میله هایی
که اجباربه مصرف افیون زبان مرا دارند، یخ می زند

تو بیایی یا نیایی


همیشه مرگ در لحظۀ آخر اتفاق می افتد
و تو در لحظۀ مرگ
و من که لحظه به لحظه دیگر به تو فکر نمیکنم...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Fеlicity
27-11-2013, 19:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از تلفظ چمدان
استخوانم درد می گیرد
با این همه
تا شکستن پای رفتنم
اینبار
چای را
بی تاخیر بیاور.

- Saman -
28-11-2013, 01:30
پس از مرگ

به خاطر دروغهایمان مجازات میشویم

گفتند: "خوبی؟"

گفتم: "خوبم"...!

silver65
28-11-2013, 01:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یک نفر دستش خورد
چای ریخت روی تقویم
و تمامِ روزها تلخ شد!

آبا عابدین

raha bash
28-11-2013, 10:59
جمعه ها,
یازده صبحانه می خوردیم وَ ناهار همیشه ویژه بود
انگار صد سال دلتنگ هم بوده ایم
چُرتِ بعد از ظهر بیداریِ فسقلی ها بود
پایِ تلویزیونی که جایِ دکمه پیچ داشت !
خانم رضایی* با آن لبخند مادرانه می گفت :
حالتان خوب است ؟
حالمان خوب تر می شد
پشتِ هم کارتون
تام وُ جری
پلنگ صورتی
مورچه خوار ...
اگر هم جشنی بود رابین هود می گذاشتند
من دلم غنج می رفت برای آن کرکسی که می گفت : شهر در امن وُ امان است
بعد هم که نوبتِ طنزِ دی دی بود
ما که جُم نمی خوردیم
بزرگ تر ها اضافه می شدند
و حینِ خنده هامان اندوهِ جمعه کم کم سوسه می آمد
غم که می خواست سر ریز کند , می زدیم به خیابان ها
چهار فصل سال بستنی می خوردیم
غصه ی جمعه ها یخ می زد
برای شنبه لباس اتو می کردیم
یکشنبه حالِ دیگری داشت
هفته , هفت لبخند مقدس بود ...

این روزها
بی شعوریِ ظهرِ زودرس بیدارم می کند
چایِ جوشیده می خورم
عینِ جغدها بغ می کنم
تا جمعه تمام شود
دروغ چرا
شنبه هم همین است
یکشنبه هم همین است
دوشنبــ ...
هفت روز هفته همین است
هفت روز هفته لعنتِ جمعه هاست.

Demon King
28-11-2013, 15:30
یک جایی می رسد


که آدم دست به خودکشی می زند


نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند


نه !

قید احساسش را می زند ...

hamid_diablo
28-11-2013, 16:19
گاهگاهی که به یادت غزلی می خوانم

اشک مهمان دلم می گردد

سفرش از ته دل تا کف دست ...

چه کسی میداند؛

باز شاید سفری در پیش است ...

و تمامی غزلهای جهان

کاروانی شده اند ...

ساربانش غم و صبر .

Demon King
28-11-2013, 17:03
دنیای عجیبی شده است . . .


برای دروغ هایمان ،



خدا را قسم میخوریم ،



و به حرف راست که میرسیم ؛



می شود جان ِ تــو…

Demon King
28-11-2013, 22:40
وقت رفتن شده دوست
آخرین شعر مرا هم تو بخوان و به این آخر بد هم تو بخند
خنده ات تسکینی است، به دل خون شده ام
فصل مرگم پیداست
((جشن مرگم برپاست))

Demon King
28-11-2013, 23:01
بعضی وقتــــــــا مجبوری تو فضــــــــای بغضت بخنــــــــدی


دلــــت بگــیــره ولـــی دلــگــیــری نــکــنی...

شــــــــاکی بشی ولی شکایت نکنــــــــی …

خیلی چیــــــــزارو ببینی ولی ندیدش بگیــــــــری …

خیلی هــــــــا دلتو بشکنن و تــــــــو فقط سکــــــــوت کنی...

Ahmad
28-11-2013, 23:20
دوستان

در بسیاری از تاپیک‌های انجمن ادبیات نیازی به ارسال پیاپی پست حتی با فاصله‌ی زمانی چند ساعت نیست.

روزی یک پست مناسب و بجاست و راه رو برای نوشتن و به اشتراک گذاشتن اشعار، دست‌نوشته‌ها و احساسمان هموار میکنه

و چون دوست ندارم اجباری در کار باشه

بنابراین لطفا همگی رعایت کنیم

از این لحظه به بعد هر گونه بی‌دقتی علاوه بر پاک شدن پست و یا حتی تاپیکی ، جریمه‌های سنگینتری رو متوجه کاربر خواهد کرد.

جریمه‌هایی که برطرف کردنشان به سختی انجام شده و یا هرگز میسر نخواهد بود


برای یکبار هم که شده قوانین کلی انجمن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و قوانین انجمن ادبیات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) رو مطالعه کرده و اجرا کنیم.





این تذکر تنها برای این تاپیک نیست و این تاپیک نمونه‌ای است از تاپیک‌هایی که مورد توجه و دقت قرار نمی‌گیرند.

erfan ghobadi
30-11-2013, 12:49
دفترم دردمیکند
واژه هایم تیر میکشند
سکوتم گیج میرود
آبریزش چشم دارم
گلویم بغض جمع شده
دلم آشوب است

Demon King
30-11-2013, 13:16
خوش به حال اسمون که هروقت دلش بگیره
بی بهونه میباره, به کسی توجه نمیکنه,
از کسی خجالت نمیکشه, می باره و می باره,
انقدر می باره تا ابی بشه و افتابی بشه,
بعدش هم انگار نه انگار که بارش بوده.
کاش میشد مثل اسمون بود...:n30::n30::n30:

hamid_diablo
30-11-2013, 14:52
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

- Saman -
30-11-2013, 15:05
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
30-11-2013, 20:14
موسیقی عجیبی ست مرگ.
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند...
:n12:

raha bash
30-11-2013, 22:57
امتداد نگاه تو را هر که بگیرد
به جهانگردِ غمگینی می رسد
که تا بحال
کسی را نبوسیده است
که مدت هاست
کسی را ندیده است

کاش هیچکس
دنبال نگاه تو را نگیرد
در امتداد نگاهِ تو راه نرود
به انتهایِ نگاهِ تو نرسد
اینجا
که نگاه تو تمام می شود
اینجا که من رسیده ام
به جز اندوه سفر
چیزی نیست.

ELHAM3000
01-12-2013, 16:31
تــــو و جـــادهـ ها

دستـــــ در دستـــــ هم دادهـ ایــــد تـــــا . . .

بــــی انتهـــــا بمانــــــد طـــول دلتنگیهــــــای مـــن . . .

VAHID
01-12-2013, 20:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تــقــدیـــر را بـَـهــانــه کـــرده انــد ، بــرای نــرسـیـدن تـــو بــه مــــن…

بـــه گــُـمــانـــم

هـنـگـــام نــگـــارش سـرنـوشـتـمـــان

خـــدا عـــطـــســـه کــرده …

هــمــیـــن .

بـــه صـــبــر کـــه اعــتــقــاد داری ؟؟؟

silver65
01-12-2013, 21:56
شب ها پرنده هایش می روند
روزها ستاره هایش
ببین آسمان هم که باشی
باز تنهایی …

raha bash
02-12-2013, 00:02
رفته ای
وَ "می خواهم تنها باشم "


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

- Saman -
02-12-2013, 00:22
تنهـــــــــــاییم عمیق است

دیگر دست هیچکس به آن نمی رسد!

که بخواهد از تنهــــــایی

درم آورد...

erfan ghobadi
02-12-2013, 12:09
آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟

نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟

خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است

تنها دقایقی چند تاخیر کرده است .

آیینه به سادگیم خندید و گفت :

احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است

گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی

گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است

در آیینه به خود نگاه می کنم آه !

عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

راست گفت آیینه که منتظر نباش

او برای همیشه دیر کرده است

Demon King
02-12-2013, 16:12
روزها می گذرد و من هنوز خفته ام و خفته ام و خفته
قلبها ترمیم می شوند و من هنوز قلبم شکسته است و شکسته است و شکسته
لب ها می خندند و من هنوز لبانم بسته است و بسته است و بسته
چشم ها انتظار را وداع می گویند و من هنوز چشم هایم منتظر است و منتظر است و منتظر
دیدگان اشک نمیریزند و من هنوز دیدگانم جاری است و جاری است و جاری...:n30:

hamid_diablo
02-12-2013, 22:57
آدمی که دلتنگ است…
هیچ حرفی حالی اش نیست…
آی آدمــــــــــــها برایش فلسفه نبافید

silver65
03-12-2013, 14:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] XH7TZp8tN4NXruyETzF

حافظه ی آدم های غمگین قوی ست
می دانند
کجای کدام خیابان
آن روز
مُـــــــردند...!

مهدیه لطیفی

Demon King
03-12-2013, 14:47
من زمانی تنها هستم که خدا از من روی برگرداند,
زمانی که ارزویی جز مرگ نداشته باشم
و زمانی که برای زنده ماندن خود دلیلی نداشته باشم
ان روز, روز تنهایی من است...:»

Fеlicity
03-12-2013, 19:43
من دیگر
نیازی به تقویم ندارم !
وقتی مناسبت تمام روزهای من
بی تویی است !

/ نسترن وثوقی/

Demon King
03-12-2013, 20:22
وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن
خاموش باش!!!

سالها نالیدن به کجا انجامید؟؟؟
تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی ...

hamid_diablo
03-12-2013, 23:24
و همیشه با خود میگویم
وقتی او می تواند
پس من هم می توانم
تاب آوردن دوری را می گویم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

HoseinKing
04-12-2013, 00:54
__________________________________________________ _

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




__________________________________________________ _
خــــــدا جــونــم

اینکه قلبم شکست به درک...

اینکه تنها شدم هم به درک...

اصلا دلمم شکست به جهنم!

ولی این منو آتیش میزنه که خودمو زنده گذاشتی

تا جلوی این شکسته ها شرمنده شم..!

ELHAM3000
05-12-2013, 16:42
تـنـهـایــی ،

شـکل هــوشــمـنـد "مـــرگ" اســت !

Fеlicity
05-12-2013, 19:51
مـن
هـنـوز نـدیـدم
کـسـی رفـتـن را بـلـد بـاشـد
و
بـمـانـد . . .




/ سیروس جمالی /

Demon King
05-12-2013, 20:17
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند

چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟

وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

hamid_diablo
05-12-2013, 20:53
دست های اورا کـــــــه گرفتـــــی

دیگـــر به مـــن نگاه نکن ....

نگاه تـــو ...

بیشتـــر از دیـــدن دستهایتان آتشـــم میـــــــزنــــــد ....

sara_girl
07-12-2013, 12:51
دلم خوش نیست ،
غمگینم
کسی شاید نفهمد
کسی شاید نمی داند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته
میگویی :
عجب احساس زیبایی ،
تو هم شاید نمی دانی . . .

- Saman -
07-12-2013, 13:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
07-12-2013, 15:26
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


این روزها… احساس میکنم…
چقدر… شبیه سکوتم …!! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])!
با
کوچکترین حرفی …
میشکنم …!!!

بانو . ./
07-12-2013, 18:25
.



چــــــــــــــرا توقــــــــــف کنم،چـــــــــــــــــــت را؟

پرنـــــــــده ها به ستوی جانــب آبــــــــــــی رفـــته اند

افق عمـــــــــــودی است

افـــــــــــق عمودی است و حرکت : فــــــــــواره وار

و در حدود بیـــــــــنش

سیـــــــــــــــاره های نــــــــــورانی میـــــــچرخند

زمیـــــــــن در ارتـــــفاع به تکــــــــــــرار میرسد

و چاهـــهای هوایی

به نقب های رابطه تبدیل میشوند

و روز وسعتـــــــــــتی است

که در مخیــــــله ی تنـــــگ کـــــرم روزنـــــــامه نمیــــگنجد







چــــــــــــرا توقـــــــــــف کنم؟

راه از میان مویرگ های حیات می گذرد

کیفیت محیط کشتی زهدان ماه

سلــــــــــول های فاســــــــد را خواهد کشـــــــــــت

و در فضای شیمیایی بعد از طلوع

تنــــــــها صداســـــــــت

صدا که ذوب ذره هـــــــــــای زمان خــــــــــواهد شد .






چرا توقـــــــــــــف کنــــــم؟

چه می تــــــــــــواند باشد مردابــــــ

چه می تواند باشد جز جــــــــای تخـــــــــــتتم ریزی حشـــرات فاســـــد

افکـــــــــار سردخـــانه را جـــنازه های بـــــــاد کرده رقـــــم می زنند .

نامـــــــرد ، در سیاهی

فقدان مردیش را پنـــــهان کرده است

و سوســــــــک ....آه

وقتی که سوسک سخـــــن می گوید .

چرا توقــــــــف کنم؟!






همکــــــاری حروف سربــــــــــــی بیهوده ست .

همکاری حروف سربی

اندیشه ی حقـــــــــیر را نجاتـــــ خواهد داد .

من از سلاله ی درختانم

تنفس هوای مانــــــده مــــــلولم میکند

پرنده ای که مــــــــرده بود به من پند داد که پـــــــرواز را بخاطربســــــــپارم







نهایت تمامی نیروها پیوستن است ، پیوستن

به اصل روشن خورشید

و ریختن به شعور نــــــــور

طبیعی است

که آسیاب های بادی میپوســند






صدا ، صدا ، تنها صدا

صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن

صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک

صدای انعقاد نطفه ی معنی

و بسط ذهن مشترک عشق

صدا ، صدا ، صدا ، تنــــها صداســــــــــت که میـــــــــــماند







در ســــرزمین قد کوتــــاهان

معیــــــتارهای سنـــــــجش

همیشـــــه بر مدار صفـــــر سفـــــر کرده‌اند !!

چــــــــــــرا توقـــــــف کنــــــم؟

من از عنــــاصـــر چهارگانه اطاعت میکنم

و کار تدوین نظامنامه قلبــــــــــم

کار حکومت محلی کـــــــــــــوران نیست !


( فروغ )








.





.

hamid_diablo
08-12-2013, 02:13
وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد
مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک وا‍ژه ، یک ماه !! ...
من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
همه ی ِ پنجره ها بسته است !
وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !! ...

sima.vafa
08-12-2013, 10:53
نفرین به خودکارها هیچکدامشان بلد نیستند درد مرا بنویسند

silver65
08-12-2013, 14:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستش را بخواهی
بانو
امروز
اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود عصر
بارانی کوتاه بارید
اما
زار زار

(سهیل ملکی)

ELHAM3000
08-12-2013, 15:53
از یـﮧ جایـﮯ بـﮧ بَـعـנ . . .


مَـرض چِــڪـــ ڪـرבَטּ موبـایـلِتـــ בֿـوبــــ مـیـشـﮧ


حتـﮯ یـﮧ وَقـتـایـــ ـﮯ یاבِتـــ مـیـره گــوشــﮯ دارﮮ


دیـگـﮧ בِلـشـورهـ نَــנارﮮ ڪـﮧ گـوشـیـتـو جـا بـذارﮮ



از یـﮧ جایــﮯ بـﮧ بَـعـנ . . .


وَقــتـــﮯ ڪـسـﮯ بِهتــــ مـیـگـﮧ בوسِتـــ בارَґ


لَـبـבֿَـنـנ مـیـزَنــﮯ و ازَش فــاصِــلـﮧ مـیـگـیـرﮮ



از یـﮧ جایـﮯ بـﮧ بَـعـנ . . .


حَـرفــﮯ واسـﮧ گُــفـتَـטּ نَـנارﮮ


سـاڪِــتـــ بـوבَטּ رو بـﮧ בֿـیلـﮯ از حرفا تَــرجـیـح مـیـנﮮ


و مــیــرﮮ تو لاڪـــِ בֿـوבِتــــ



از یـﮧ جایـﮯ بـﮧ بَـعـנ . . .


فقط یـﮧ حس בارﮮ...حس بی تفاوتـﮯ


نـﮧ از دوست בاشتـטּ ها בֿـوشحال میشـﮯ


و نـﮧ از בوست نـנاشتـטּ ها ناراحت


از یـﮧ جایـﮯ بـﮧ بعـנ . . .


توﮮ هـیـجاטּ انــگیــز تریـטּ لحظـﮧ ها هـґ


فقط نگاه می ڪنـﮯ . . .


از يــــه جــــايي بــــه بعــــد ...


ديگــــــه نــــــه دســـــــت و پــــا مــــي زنــــي...


نـــــه بــــال بــــال ميــــزنــــي


نـــــه دل دل ميــــــکني ...


نـــــــه داد و بيــــداد ميــــــکني ...


نــــــه گــــريــــه ميـــــکني


نـــــه مشتتـــــو ميــــکوبي تــــو ديــــوار..

نـــــــه ســــرتــــو مــــيزني

بــــه ديــــوار


نــــــــــه..


از يــــــه جــــايــي بـــه بعـــد فقـــط سکـــوت ميکنـــــ

سکـــوت...

Fеlicity
08-12-2013, 21:15
سر از این کابوس
بر نمی دارم
هر بار
کسی در میزند و
تو
نیستی ...




/ نیلوفر ثانی /

Demon King
08-12-2013, 22:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sara_girl
08-12-2013, 22:40
دلتنگی

مرض عجیبی ست

آدم را آرام آرام نا آرام می کند

hamid_diablo
09-12-2013, 12:11
شب هایم درد دارد.....

وقتی ندانم چراغ اتاقت را کدام لعنتی خاموش می کند.....



ترسم از آن روزی که....

"من و تو"

"دور از هم"

در آغوش یک غریبه، بی قرار هم باشیم....

Demon King
09-12-2013, 16:48
چند وقتیست هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم

نگاهم اما

گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد

و من همیشه به دنبال کسی می گردم

که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...

Atghia
09-12-2013, 19:33
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من؛ غم نکرد
گریه هم یک ذره از اندوه هایم کم نکرد

آن قدر دنیای ما با هم تفاوت داشت که
خطبه های عقد هم ما را به هم محرم نکرد

راز دور افتادنم از خویش را از کس نپرس
هیچکس ظلمی که من بر نفس خود کردم نکرد

نیست تأثیری در ایما، لالها فهمیده اند
اینکه ده انگشت، کار یک زبان را هم نکرد

نه هراس از آتش دوزخ، نه اخراج از بهشت
آخرش هم آدمی را هیچ چیز آدم نکرد



اصغر عظيمي مهر

silver65
10-12-2013, 01:13
دست تـــــــو

اگـــــر بود ،

دســــت من

در جیـــــبم نبـــــود !!!
علیرضا روشن
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
10-12-2013, 12:30
تو نیستی
و هراسی در دلم افتاده.

حال مادر لالی را دارم
که کودکش را...
در انبوه جمعیت گم کرده باشد

Demon King
10-12-2013, 15:44
میشه بعضی هارو مثل اشک از چشم بندازی,
اما نمیتونی جلوی اشکی رو بگیری
که با رفتن بعضی ها از چشمات جاری میشه... :n30:

silver65
11-12-2013, 23:28
نگران هیچ چیز نباش!
سپیدیِ گیسوانِ من
خبر از تلخیِ سرنوشت نمی دهند!
لرزشِ دستانم نیز
آنقدرها که می گوینـد
جدی نیست!
تنهایی... تنهایی... تنهایی
راستی چقدر به او عادت کرده ام!
دلتنگی هم که اصلا
حریفِ قلب من نمی شود!
سکوتم را که باور نکنی
دیگر همه چیز روبراه است!
تو نمی دانی، خدا که می داند
من فقط «هر روز چند سال»
پشتِ این پنجره...
انتظارت را می کشم!

امیر ساقریچی

Demon King
12-12-2013, 00:39
دلگیرم
از دنیآ و روزگآرش

از بی کسی هآ و سکوت هآ!

این منم که اینگونه خسته ام

منی که همیشه خوب بودم و خندآن

منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!

نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!
چون “تـو”، “من” نیستی!

پس لطفا قضآوتم نکن…






[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ELHAM3000
12-12-2013, 16:22
باد


تنهاست



و هرچه را بیشتر میخواهد ،



بیشتر از خود دور میکند ...



و من آن بادم!





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
12-12-2013, 18:18
دیشب در جاده های سکوت
...
در ایستگاه عشق هر چه منتظر ماندم
...
کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد
...
و من تنها تر از همیشه به خانه برگشتم
...

hamid_diablo
12-12-2013, 19:37
همه جا هستی!

در نوشته هایم، در خیالم، در دنیایم

تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم است...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
13-12-2013, 00:24
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atghia
13-12-2013, 14:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



ﻧﯿﻤﻪﺷﺐﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩﺍﯼ، ﺩﻭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ


ﺟﯿﻎ ﮔﺮﺑﻪ، ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺮﺳﻪﯼ ﺳﮓ، ﺑﺎﻍﻭﺣﺸﯽﺳﺖ ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ


ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﯿﻞ ﻧﻬﻨﮓ! ﻣﺎﻩ ﮐﺖﺑﺴﺘﻪ، ﭘﯿﺶ ﭘﺎﯼ ﭘﻠﻨﮓ


ﺳﻄﺢ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻪﻱ ﺯﻣﯿﻦ، ﺗﺐ ﺟﻨﮓ! ﺿﺠﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﺦ ﺍﺧﺒﺎﺭﺕ!



ﺩﺍﻍ ﯾﮏ ﺧﻨﺪﻩﯼ ﭘﻼﺳﯿﺪﻩ، ﺭﻭﯼ ﻟﺐﻫﺎﺕ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺳﯿﺪﻩ


ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﮐﻤﯽ «ﺑﻐﺾ» ﯼ، ﺭﺧﻨﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﺑﺴﯿﺎﺭﺕ


ﺧﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻥ؛ ﺗﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻥ؛


ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻏﻠﺘﺎﻧﺪﻥ؛ ﻗﻮﺱ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﺩﺍﺭﺕ!



ﺳﺎﯾﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯽﺯﻧﯽ ﻭ ﺭﻭﺡ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ


ﭘﯿﻠﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﻣﯽﺗﻨﯽ ﻭ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﯽ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﮑﺎﺭﺕ


ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ، ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ


ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﺼﺮ ﺩﻭﺭ ﺣﺠﺮ ﻣﯽﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺗﻪ «ﻏﺎﺭ» ﺕ



ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﺻﻔﺮ ﻭ ﯾﮑﯽ، ﺑﻐﺾﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽﺗﺮﮐﯽ


ﺗﻮ «ﯾﺦ» ﯼ ﮐﻪ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﻣﯽﺷﻮﯼ ﻭ ... ﻫﺎﻟﻪﯼ ﻧﻮﺭ، ﮔﺮﻡ ﺁﺯﺍﺭﺕ


ﺟﺴﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭ ﻃﺮﺣﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ «ﺍﺩﺍﻣﻪ» ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭ


ﺻﻮﺭﺗﮏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﯼ ... ﺩﯾﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﺎﺭﺕ!



ایمان عباس پی

Demon King
13-12-2013, 20:26
دلتنگی پیچیده نیست ...

یک دل ...

یک اسمان ...

یک بغض ...

و ارزو های ترک خورده ...

Йeda
13-12-2013, 21:26
شاید که راه نجات

غرق شدن در دریا باشد



ساحل دور نیست
اما کسی

انتظار نمی کشد




»شهاب مقربین

bttt0
14-12-2013, 04:13
در آن شهری كه مردانش عصا از كـور می دزدند
همان شهری كه اشـك از چشم، كفن از گور می دزدند

در آن شهری كه خنجـر دسته ی خـود نیز می برد
همان جایی كه پشت از دشنـه ی خون ریز می دزدند

در آن شهری كه مردانش همه لال و زنان كورند
همان شهـری كه از بلبـل، دَم آواز می ‌دزدند

در آن شهری كه نفرت را به جای عشق میخواهند
همان‌جایی كه نور از چشـم و عقل از مغز می ‌دزدند

در آن شهری كه پروانه به جای شمع می سوزد
همان شهـری كه آتـش را ز اشك شمـع می ‌دزدند

در آن شهری كه زنده مرده و مرده بُـوَد زنده
همان جایی كه روح از تن و تن از روح می ‌دزدند

در آن شهری كه كافر مؤمن و مؤمن شود كافر
همان جایی كه مُهـر از جانماز باز می دزدند

در آن شهری كه سگ‌ها معرفت از گربه آمـوزند
همان شهری كه سگ‌ها بـره ‌را از گـرگ می دزدند

در آن شهری كه چشم خفتـه از بیـدار بیناتر
همان جایی كه غـم از سینـه غـم ساز می ‌دزدند

من از خوش ‌باوری آنجـا محبت جستجـو كـردم
در آن شهری كه فریاد از دهان باز می ‌دزدند...

silver65
14-12-2013, 15:00
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

و یک روز
یک روز خیلی بد
رفتنم را برای همیشه باور خواهی کرد
ناامید خواهی شد
و من برایت چیزی خواهم شد
مثل یک خاطره‌ی دور
تلخ و شیرین ولی دور
خیلی دور ...

نیکی فیروزکوهی

Demon King
14-12-2013, 18:22
صدای پا تو که می روی

و صدای پای مرگ که میاید...

دیگر چیزی را نمیشونم...

raha bash
15-12-2013, 18:29
رفتم کنارش نشستم
غریب نگاهم می کرد
من اما از سال هایِ دوری گفتم برایش
از صبوری گفتم برایش
نشانش دادم ,
عکس هایی از او
که هنوز نگه داشته بودم
یادگاری هایی که هنوز نگه داشته بودم
گفتم که همیشه چشم به راهش
که انتظارش
گفتم که برای دیدارش
گفتم
گفتم
گفتم
گفتم : چرا چیزی نمی گویی !؟

غریب نگاهم کرد
او
مرا نمی شناخت .

VAHID
15-12-2013, 19:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


شهامت میخواهد
دوست داشتن کسی که
هیچ وقت
هیچ زمان
سهم تو نخواهد شد !

hamid_diablo
15-12-2013, 19:53
" گاه یک حرف ؛

یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد و

گاه یک حرف ؛

یک عمر آدم را سرد می کند " ...

- Saman -
15-12-2013, 22:35
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Fеlicity
16-12-2013, 00:05
آمدن ِ كسی را انتظار نمی‌كشم
به خودت نگاه می‌كنم
ای تاریكی




/علیرضا روشن/

- Saman -
16-12-2013, 23:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
17-12-2013, 16:50
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ای کاش میدانستم ...

پس از مرگ من چه کسی اولین اشک را خواهد ریخت ؟

اخرین کسی که مرا یاد خواهد برد کیست...

Йeda
17-12-2013, 23:57
در کنـار هـــزاران نقاب و هـــزاران لبخند
گاهی که به پس کوچـــه هایی میرسی
ناغافل بغضــی عجیـــب تو را میگیــــرد
مثــل کـــودکــی که دم غــروب،
در شــلوغی خیــابان های بــزرگ،
دستش از دستان مادر رها شده...
یا مثل ماه ـی که نیمه اش را گم کرده،
تمام سال را دور زمـین در پـی اش میگردد...
این بغــض بوی بی کسی می دهد...


»ندا

Atghia
18-12-2013, 00:14
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من

شب هجران نکند قصد دل آزاری من


روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من


برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان

باغبان نیز نیامد پی دلداری من....


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

silver65
18-12-2013, 00:17
دلتنگ کسی که باشی
بهار بیاید یا نیاید هیچ فرقی نمی کند!
تو تنها عبور ماه و سال را
نظاره می کنی
بی آنکه
لباس تازه ی هر فصل را
پوشیده باشی!
دیگر هیچ ستاره ای در آسمان
چشمانت را خیره نمی کند!
هیچ لبخندی
دلت را نمی لرزاند!
و مادامی که به رسم تنهایی
کنار پنجره ایستاده ای
همه ی اجسام را
به یک رنگ و شکل می بینی!
دلتنگ کسی که باشی
دنیا برایت اتاق کوچکی می شود
آنقدر کوچک...
که تنها از روی بغض
خستگی... و بی حوصلگی
روزگارت را در آن
سپری می کنی!
دلتنگ کسی که باشی
به خاموشی رو می آوری
به دردها پناه می بری
و زمانی که طنین آه
آشیانه ای را که در سکوتی محض
روی خاطره ها ساخته ای
ویران می کند
به اشک مجال روییدن می دهی!
دلتنگ کسی که باشی
کسی که می دانی هیچوقت نمی آید
آنقدر از زمین فاصله می گیری
که هیچ احساس ملموسی
حتی به گاه سرودن شعری تازه
تو را به حقیقت زندگی
باز نمی گرداند!

امیر ساقریچی

raha bash
18-12-2013, 13:08
باید حرف هایِ من
راجع به دریا را باور می کردی
نه نخ دادنِ ماهیگیرها را !
باید به من اعتماد می کردی

حالا دیگر
من نمی توانم راویِ این قصه باشم ؛
خودت بیا
هر طور می دانی
تصویر دو ماهی تنها را بنویس .

Demon King
18-12-2013, 17:39
اسمان به اسمان ...

کوچه به کوچه ...

رویا به رویا ...

هر جایی که مینگرم با منی اما

دلم برایت تنگ میشود !!!

ELHAM3000
18-12-2013, 17:43
چـه کَسـی گُفـته که مَـــــــن تَنــــهایَم ؟!

مَـــــــــن،

سُکـوت،

خـــــــاطِرات،

بُغـــــــض،

و اَشــک،هَمـــیشــــــه با هَمیـــــــم...!!

بِگُــــــــذار تَنـهایــی اَز حَســــودی بِمیـرَد!

hamid_diablo
18-12-2013, 19:08
لمس کـــن کلماتے را

کہ برایتـــــــــــــــ ـ ـ ـ مے نویسم

تا بخوانے و بفہمے چقدر جایــتـــ خالیستــــ…

لمس کن نوشتہ هایے را

کہ از قلبم بر قلم و کاغذ مے چکــــــــــد

تویے که مے دانے من چگونہ عاشقتـــــــــ هستم

لمس کن این با تو نبودنـــــ ها را

لمســــــــــــــــــــــ ـــــــــ کـــــــــــــــن…

Fеlicity
18-12-2013, 20:22
با من راه بیا
برای تو
از بیراهه های زیادی گذشته ام (!)



/ نگار الهی /

Demon King
19-12-2013, 12:01
بعد از مرگم ...

قلبم را جدا از من خاک کنید

من و دلم هیچگاه ابمان توی یک جوی نرفت
...

VAHID
19-12-2013, 19:48
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


چه شب ساکتی است...
انگار هیچکس در دنیا نیست. یا شاید...
"من" در دنیای کسی نیستم!!!

Demon King
20-12-2013, 10:59
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


گریه ام میگیرد ... وقتی میبینم,


کسی که دنیای من بود, منت دیگری را می کشد ... !!!!

silver65
20-12-2013, 12:46
افسوس هیچ چیز را نمی خورم ...

حسرت هیچ چیز را ندارم ...

به هیچ چیز فکر نمی کنم ....

و همین "هیچ چیز" ها آزارم می دهند !

م . محمدی مهر

Demon King
21-12-2013, 19:25
دیر اومدی ...

خیلی دیر ...نه اینکه کسی جات اومده باشه نه

من دیگه اون ادم ساده ی سابق نیستم

متاسفم برای دلم که مثل قدیما ساده نیست...

M £ H D I
22-12-2013, 18:28
₰₰₰₰₰₰
دیگه دارم به خودم شک می کنم
آخــه حرفامـــو نمی فهمــه کسی
من کــه دست دلمــــو رو می کنم
چــــرا دنیـــامو نمی فهمه کسی؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

VAHID
22-12-2013, 19:55
به‌وقتِ تنهایی:

مَرد، زیرِ باران سیگار می‌کشد

زن، پشتِ پنجره.

اما، نه بارانْ مهم است،

نه مرد، نه پنجره، نه زن.

مهمْ

تنهایی است، که دود می‌شود!

silver65
23-12-2013, 02:23
به گریه های تو سوگند، خسته ام دیگر
و شاخه های ترَم را شکسته ام دیگر

چه سبز بودم و شهره به ناز و طنازی
به زخم ِ چشم ِ تبر ، ... دسته دسته ام دیگر

همیشه سایه شدم تا زمین بیاساید
ولی، به خاک سیاهش نشسته ام دیگر

من از کشیده ی این بادِ سرکش ِ بدمست –
ز ریشه های خودم هم، گسسته ام دیگر

ندارم عاقبتی خوب و قصه ام خوش نیست...
که از پناه ِ خدا نیز، رسته ام دیگر

چه بد، که هیزم آماده ام و می سوزم –
تو را و دفتر شعری که بسته ام دیگر

مرا به حال خودم واگذار ... خواهم مُرد...
از این سکوت پرازمرگ، خسته ام دیگر

احمد فرنود

Demon King
23-12-2013, 12:19
تابوت مرا بیاورید.


می خواهم با ترنّم سکوت ، هم بستر شده


و چشم هایم را به روی تکرار ببندم.


تابوت مرا بیاورید.


می خواهم از حصار ثانیه های تشویش ، رها گشته


و با امواج آرامش همسفر شوم.


تابوت مرا بیاورید.


می خواهم شراب عشق را لاجرعه نوشیده


و در هیئت مرگ ، بر لب های زندگی بوسه زنم.

تابوت مرا بیاورید ...

hamid_diablo
23-12-2013, 13:25
" دوســــــتت دارم "

رازیــــــست ...

که در مـــــیان حـــنجره ام

دق مــــی کند

وقــــتی که نیســـــتی ...!

Demon King
23-12-2013, 16:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عميق ترين درد زندگي مردن نيست

بلكه ناتمام ماندن قشنگترين داستان زندگي است

كه مجبوري آخرش را با جدايي به سرانجام برساني

M £ H D I
23-12-2013, 20:05
برات بودنِ من کافی نبودو
حقیقت این که می بافی نبودو
دارم دق می کنم از درد دوری
می خوام مثل تو شم اما چه جوری؟؟؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مصطفی
23-12-2013, 23:14
دلی که بردی...


نگاهی که دزدیدی..


احساسی که پژمردی...

صدایی که شبها با آن آرام میگرفتی...

نان و نمکی که خوردی...

حتی نمکدانی که شکستی...

همه شان حلالت باد..

جز لرزش دلم در اولین نگاهت ..... حرامت باد آن لحظه.....

=================================

اینروزها حسابی دورم شلوغ است ، دیگر تنها نیستم
وقتی یادت هست
خاطراتت هست
غمت هست
غصه ات هست

فقط نمیدانم چرا گریه میکنم .....

E.N.A.Y.A.T
24-12-2013, 14:59
غم دنیاست، وقتی خوابشو ببینی
.
اما هیچ وقت نتونی، پیشش بشینی
غم دنیاست، اون بره و ترکت کنه
.
هیچ کس هم نباشه که درکت کنه

M £ H D I
24-12-2013, 19:31
اگــــه فکــــر احساسمــــونی بــــرو ، اگــــه عــــاشق هــــردومونی بــــرو
تــــو این نقطــــه از زندگــــی مرگ هم ، نمــــی تونه از من بگیــــره تو رو


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

VAHID
24-12-2013, 20:30
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


لای انگشتانم را باید انگشتان توپر میکرد بی انصاف… “نه سیگار”

Йeda
24-12-2013, 23:26
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



کجــــا گمتــــ کردم تو این شبــــِ جاری ؟
هنـــوز می خوابم...هنــوز بیــــــــداری!!

هنوز خوش بینـــی به سبــزیِ فــــــردا
کجـــا گمت کــردم؟؟کجــای این دنیــا ؟

ما اهــل هم بودیم .. هـم شب و هم فانوس
کجـــا گمـــت کردم کجـــای ایـــن کابـــوس ؟

پشتــــِ کدوم ابـــر بارونیِ پاییـــز
کجــای این هــق هـــق
ایــن گریـــه ی یــک ریـــــز ؟

شـــاید که برگردی
شــاید که پیدا شی
شاید که آغازی در انتها باشی

بانو . ./
25-12-2013, 00:23
.



در کوچه ها باد میامد
این ابتدای ویرانیست
آن روز هم که د ست های تو ویران شد باد میآمد

ستاره های عزیز
ستاره های مقوایی عزیز
وقتی در آسمان ، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد ؟

ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم میرسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد.






.

silver65
25-12-2013, 00:26
تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.

سابیر هاکا

Demon King
25-12-2013, 20:35
من براي تو مينويسم

براي تويي كه تنهايي هايم پر از ياد توست

براي تويي كه قلبم منزلگه عشق توست

براي تويي كه احساسم از آن وجود نازنين توست

براي تويي كه تمام هستي ام در عشق تو غرق شد

براي تويي كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است

براي تويي كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردي

براي تويي كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردي

براي تويي كه يك لحظه دوري ات برايم مثل يك قرن است

براي تويي كه سكوتت سخت ترين شكنجه ی من است

برای تو می نویسم ...

raha bash
26-12-2013, 00:32
تنهايی،
تقديرِ من نيست
ترجيحِ من است!

جبران خليل جبران

raha bash
27-12-2013, 13:25
در این خانه
همه چیز دست نخورده مانده
جز سرفه هایم که شدید تر شده
و همسایه های متعهد
که شب بیداری مردی عزب را تاب نمی آورند
همه چیز شکل سابق دارد
جز من و لباسهای تو ,
که از فرطِ آغوش چروک شده اند
راستی از آنجا که تو هستی خیالم راحت است
اما این حوالی دیگر
هیچکس عاشق نمی شود

silver65
27-12-2013, 14:09
بی‌خبر آمد ولی در بوق و کرنا کرد و رفت

بی‌تفاوت التماسم را تماشا کرد و رفت

او که احساس مرا عمری گدایی کرده بود

آخر احساسش به من را ساده حاشا کرد و رفت

فکر می‌کردم که درمان تمام دردهاست

حیف، او تنها غم خود را مداوا کرد و رفت

روزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشت

آمد و غم را برایم خوب معنا کرد و رفت

زندگی بی او برایم زندگی با درد بود

او که پای مردنم را زود امضا کرد و رفت ... سمانه میرزایی

Demon King
27-12-2013, 18:24
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا …!!

" دکتر علی شریعتی "

مصطفی
28-12-2013, 00:02
گریه کار کمی است
برای توصیف نداشتنت…
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه به
مرگ
فکر می کنم .....

Demon King
28-12-2013, 19:08
خدایا یک مرگ بدهکارم و هزار آرزو طلبکار . . .





خسته ام . . .





یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر . . . !

بانو . ./
28-12-2013, 22:04
.




ایا در این دیــــــــار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن به چهره فنا شده خویش
وحشت نداشته باشد ؟

ایا زمان آن نرسیده ست
که این دریچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد
و مرد بر جنازه مرد خویش
زاری کنان نماز گزارد؟"






.

Ahmad
29-12-2013, 00:46
نخند رفیق


به عقابی که میان دکل‌های برق


سوخته است










مجید تیموری

silver65
29-12-2013, 01:36
رفتی و بی تو در دل شب ها گریستم
شب ها به یاد روی تو ، تنها گریستم
هر شب چو شمع مجلس رندان پاکباز
یا سوختم به خلوت غم ، یا گریستم
دور از تو ای شکوفه ی گل ، در خزان عمر
چون ابر نوبهار به هر جا گریستم
لب تا نهاد ساغر می بر لب تو دوش
من سوختم ز رشک و چو مینا گریستم
شهری به ناله اند و من از خویشتن به رنج
از بسکه در فراق تو شبها گریستم
تا آنکه دامن تو شبی آورم به دست
گاهی به دیر و گه ، به کلیسا گریستم
الفت ، چو یار، رشته ی الفت گسست و رفت
هر دم به یاد آن گل زیبا گریستم
عبدالله الفت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
30-12-2013, 10:39
بر نیکمتی چوبی نشسته ام
و به آمد وُ رفت آدم ها نگاه می کنم
مثل زنی که برای ادامه ی راه خستگی در می کند
مثل پیرمردی که دوران کهنسالی اش را سپری می کند
مثل کسی که می خواهد زمان را تلف کند
مثلِ ...
هزارتا مثلِ ...
اما هیچکس نمی داند
در سطر اولِ این شعر
من چقدر منتظر آمدنت بوده ام .

Demon King
30-12-2013, 13:01
****************
سکوتم را نکن باور . . .

من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم . . .

من آن خرمن ، من آن انبار باروتم که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر . . .

سکوتم را نکن باور ...

****************

M £ H D I
30-12-2013, 18:57
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش می مردم

دست منو گرفت و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد !!!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

VAHID
31-12-2013, 23:55
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

ELHAM3000
01-01-2014, 15:39
تنهایی را دوست میدارم

و سکوت را نیز

.

.

اما کاش گاهی

طنین نفس هایت

تنهایی و سکوت مرا در هم می شکست.....

vahidhgh
02-01-2014, 02:50
خدایا
بیا پایین
از اون بالا
دردهایم خیلی کوچک به نظر می رسند ......

ماکالو
02-01-2014, 13:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد

گاه از دو روزنه ی رخسارم
گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم
گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت
از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند
و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی رسید مگر تنهایی

Demon King
02-01-2014, 18:46
هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم
یادم می افتد ”دلـتـنـگی”
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست !

raha bash
03-01-2014, 11:25
صدای سکوت را خوب می شناسم...
تمام شهر هم
فریاد بزند...
باز سکوت تو
گوشخراش تر است...
کر ،می شوم از این
سکوت...
چیزی بگو...

Demon King
04-01-2014, 13:41
دلتنگت که می شوم ‎

به عکست پناه می آورم ‎

خط به خط چهره ات را نوازش میکنم‎

صدای دلنوازت درگوشم می پیچد‎

می گویی دوستت دارم ‎

به صورتت لبخند می زنم ‎

و به ساعت روی دیوار ملتمسانه نگاه می کنم ‎

کاش زودترحرکت کنند این عقربه ها ‎

آنها نمیدانند من دلتنگ یارم

Iloveu-ALL
05-01-2014, 19:21
لطفا هی نپرس دلتنـــگی چه معنی دارد ؟


دلتنگی معنی ندارد

… درد دارد… درد

silver65
06-01-2014, 13:19
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آه از این قلب

که جز درد

در آن چیزی نیست ...

" نادر ابراهیمی "

sarinaj
06-01-2014, 13:35
دلم یخ می زند گاهی، دراین سرمای تنهایی
شبم قندیل می بندد ازاین یخ های تنهایی
قلم آهسته می راند براین خط بلند اما
گمانم یاد می گیرد زمن انشای تنهایی.....

sarinaj
06-01-2014, 14:24
آسمان کوچک من همه شب بارانیست

همه شب در تب چشمان ترم مهمانیست

شکوه ازفاصله هانیست که از قلب من است

غم واندوه دل عاشق من پنهانیست

M £ H D I
06-01-2014, 18:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آدمــیــســـت دیـگــــــر
اگـــــر روزی دیــدی تـمــــام دوسـتـت دارم هـــــا
عـــشـــــق بـازی هــــا
و ثـانـیــه بـه ثـانـیـه ی آن احــــســـــاســــــی کــــه مـیـگــفــــت؛
آخــــــرش شـــد : ازت مـتـنـفـــــــرم
اصــــــلا تـعـجـــــب نــــکـــــــن.....!

sarinaj
06-01-2014, 22:35
عشق مرگ نیست زندگی است
سخت نیست عین سادگی است
عشق عاشقانه های باد وگندم است
اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است

Atghia
07-01-2014, 00:23
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد

که راه عشق آری طاقتی مردانه می خواهد



کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را

پرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد



چه حسن اتفاقی! اشتراک ما پریشانی است

که هم موی تو هم بغض من، آری شانه می خواهد



تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست

تسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد





سجاد رشیدی پور

Demon King
07-01-2014, 10:17
میــ ـایـــے ...
اما با سکوتــــــ ـ !!!
اگــ ـر میخواهـ ـے صرفهــ جویی کنے ...
حداقل حسابـــــ ـ این را بکـ ـن:
درستـــــ ـ استــــــــ ـ سکوتــــ ـ را نشکستے امّا...
مرا ... !

VAHID
07-01-2014, 23:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در هیاهوی زندگی دریافتم



چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت


در حالیکه گویی ایستاده بودم


چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد

در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود

وگرنه نمیشود

به همین سادگی

کاش نه میدویدم نه غصه میخوردم

فقط او را میخواندم...

M £ H D I
08-01-2014, 13:42
زَمیـــטּ !

خَمیـآزه اے بِـڪِـش بــہ زیــرٍ پـآےِ مَـטּ (●̪•) ..

فَقَــط هَمیـــــטּ...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sarinaj
08-01-2014, 14:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
08-01-2014, 21:46
سکوت …


و دیگر هیچ نمی گویم …!


که این بزرگترین اعتراض دل من است


به تو …


سکوت را دوست دارم


به خاطر ابهت بی پایانش …..

ŞHÍЯÍŃ
08-01-2014, 22:46
خـــوابهـایـم گاهــ ـ ــ ـــــی...

زیباتر از زندگـــی ام مـی شـونــد...

کـاش گـ ــ/ ــاهــی...

بــــــرای همیشه خـــواب مــی مــانــدم

sarinaj
08-01-2014, 23:03
یک کاغذ سفید را هر چه قدر،هم که سفید وتمیز باشد
کسی قاب نمی گیرد
برای ماندگاری باید
حرفی برای گفتن داشت

vahidhgh
09-01-2014, 01:38
واهمه نمیکنم...
بیا به جنگلی که ساخته ام از احساسم برایت...
یا در آن گم میشوی...
یا به آتش میکشی...

VAHID
10-01-2014, 23:27
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



نمی دانم ...
شاید تو هم مثل من ...
در بازی این روزها سردرگمی !

Atghia
10-01-2014, 23:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])




هی رفیق :

اگه میدونستی آدما تو شبانه روز چند دقیقه فکر می کنند
اصلا نگران این نبودی که در مورد ِ تو چه فکری می کنند...
بشین و عصاتو با همون عشقی تمیز کن که
یه وسترن هفت تیرش رو تمیز میکنه
این پـــــــــا ، درد میکنه واسه هر چی رفتنه ...


هومن شریفی

Iloveu-ALL
10-01-2014, 23:58
هـــــــر نفـــســــــ ،
درد اســـ ــــــ ــــت که میکشـــم !!!



ای کــاش یا بـــــــــــودیـــــــ ،


یـــــا اصــــ ــلا نبودی !!!


ایـــــن که هســـ ـــــــ ـــــتی


و کنــــارم نیســــتی ...


دیـــــــــ ـــــوانه ام میکنـــــ ـــــد . .

vahidhgh
11-01-2014, 02:48
از چشم یا آسمان
فرقی نمی‌کند
باران که بر زمین افتاد
دیگر باران نیست

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sarinaj
11-01-2014, 17:24
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
11-01-2014, 20:35
حکایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقی نداشت

دلباخته سفر بود اما همسفـر نداشت

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجه نزد

زخم داشت اما ننالیـد

گریه کرد اما اشک نریخت

حکایت من حکایت کسی بود که

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنود ...

مصطفی
11-01-2014, 20:47
جا مانده است ...
چیزی جایی ...
که هیچگاه ، دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد .......

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Йeda
12-01-2014, 00:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سالــهاستـــ که روز ها تنـــهایی ام را سایــه سایه ..ـها پــر میکنـد

فقـط غــروب که میشــود
دل کمــی میگیرد

آخـر سـایـ ــه ها از شب فراری انــد
من به ناچــار ستــاره که میزند، بدنبال مــاه، در پیِ سـ ـایه ی آســمان میگــریم...

silver65
12-01-2014, 00:47
مرگ است

که ما را می راند
از صبح تا شام
تا زنده باشیم
برای خوردن و خوابیدن
و مردن
بیژن جلالی

Demon King
12-01-2014, 16:13
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد




بهم چی گفت؟ گفت:



جایی که میری مردمی داره که میشکنند



نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی



تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری



قلب میذارم که جا بدی



اشک میدم که همراهیت کنه




و مرگ که بدونی برمیگردی پیش خودم



"احمد شاملو"

silver65
13-01-2014, 00:48
گـاه בلـمــ مےـگـیرב

گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב

گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב

گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב

ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב

آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !

בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ...

raha bash
13-01-2014, 14:18
ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ
"ﺩﻭﺭ"
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺖ ...
ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
"ﯾﮏ ﺟﺎﯼ ﺩﻭﺭ"

حسین دریانی

M £ H D I
13-01-2014, 14:26
گـردنم آخـرین بـوس هـایـت را فــرامـوش نـمـیکند

نــامــرد …


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Demon King
13-01-2014, 18:47
دلگیرم


از دنیآ و روزگآرش


از بی کسی هآ و سکوت هآ!


این منم که اینگونه خسته ام


منی که همیشه خوب بودم و خندآن


منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!


نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!


چون “تـو”، “من” نیستی!


پس لطفا قضآوتم نکن…







[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]