PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : راهنمای مهاجرت به کانادا به همراه خاطرات مربوط به آن



pedram_ashena
18-04-2007, 19:12
سلام! متن حاضر بخش کاملی است از راهنمای مهاجرت به کانادا به همراه خاطرات مربوط به آن
کسانی که عشق مهاجرت و این حرفها را دارند میتوانند با مطالعه متن زیر از وضعیت کامل مهاجرت به کانادا و بالطبع کشورهای دیگر اطلاع کسب نمایند
مطالعه این صفحه را به همه شما عزیزان پیشنهاد میکنم




دوستی قدیمی و عزیز هفته گذشته وارد کانادا شد و بعد از مدتها انتظار به جمع مقیمان دائم پیوست. ضمن آرزوی موفقیت برای این دوست خوب، تصمیم گرفتیم مراحل مختلفی که در آخرین مرحله از دوران انتظارش در ایران داشته تا کارهای مرتبط با مهاجرت و اقامت و جا افتادن در کانادا انجام داده و خواهد داد را به تدریج برای شما بنویسیم. چون این اطلاعات کاملا جدید و بروز خواهند بود طبعا می توانند راهگشای دوستان دیگری نیز که بتازگی وارد شده اند و یا در هفته های آخر قبل از حرکت هستند باشد.



باز کردن حساب
سوای باز کردن حساب از طریق وکیل که می تواند تا 400$ روی دست شما خرج بگذارد و کلی علافی داشته باشد و این نکته که حساب را هم در هر شعبه ای که دلشان خواست باز می کنند – ولواینکه بعدا برای فعال کردن حسابتان مجبور شوید یک نصف روز مترو و اتوبوس سواری کنید تا برسید به محل شعبه ، اگر دوستی قابل اعتماد دارید از او بخواهید که با مراجعه به شعبه بانکی که بیشتر کارهای بانکی حضوری اش را با آنها انجام می دهد، موضوع را در میان بگذارد شاید بتواند مجانا و در اسرع وقت اینکار را برایتان انجام دهد. مامور بانک به ایشان خواهد گفت که کپی پاسپورت – صفحه اول – را ممهور به مهر تایید سفارت کانادا در تهران کند و گواهی عکس دار دیگری نیز را تایید رسمی کند – می توانید گواهینامه بین المللی بگیرید و نامه به انگلیسی مبنی بر تایید آن از سازمان مربوطه بگیرید و نیز شناسنامه خود را ترجمه و تایید کنید و فتوکپی اصل آن را نیز بدهید به ترجمه پرچ کنند.

بانک باید بتواند با این مدارک حسابی بنام شما باز کند. این حساب قفل خواهد بود و تنها می شود در آن پول ریخت و هیچکس – حتی خودتان – تا پیش از فعال شدن آن با حضور فیزیکی شما ( به همراه مدارک شناسایی ) در شعبه و امضاء فرم های مربوطه، نخواهد توانست هیچگونه عملیات بانکی دیگر برایتان انجام دهد. این موضوع را می توانید خودتان بعدا با تماس تلفنی با شعبه چک کنید.
دوست شما در صورت آشنا بودن با ماموران بانک خواهد توانست هر وقت پول به حسابتان حواله کردید برایتان از شعبه یک پرینت از وضعیت موجودی حساب بگیرد و اسکن کند و با ایمیل بفرستد. نامه مخصوص سفارت را می تواند با صرف 10$ درخواست کند که به آدرسی که با آن برایتان حساب باز کرده – یعنی فعلا آدرس خودش - فرستاده خواهد شد و وی خواهد توانست آنرا برای شما بفرستد تا به سفارت بدهید. یک کپی از این نامه را همراه خود داشته باشید.


پیدا کردن محل اقامت
مهمترین کار بعد از ورود به کانادا و خروج از فرودگاه، پیدا کردن جایی است برای اقامت. دوست شما می تواند با مراجعه به چندین مجله قد و نیم قد فارسی زبان آگهی های اجاره ای را که ایرانی ها هر هفته به این نشریات می دهند گردآوری کند و با شما در میان بگذارد. به این ترتیب ممکن است بتوانید قبل از ورود به کانادا جای مناسبی بیابید و رزرو کنید تا در بدو ورود به محل خودتان بروید و آدرس خودتان را داشته باشید.

بعد از اینکه دوست شما این آگهی ها را جمع کرد باید به تک تک آنها زنگ بزند و موارد مهم مختلفی را با آنها چک کند:

محل دقیق؟ میزان اجاره؟ آیا نیازمند پرداخت اجاره ماه اول و ماه آخر در ابتدای قرارداد هستند؟ از چه زمانی محل آماده است؟ آیا موقت کرایه می دهند (مثلا سه ماهه)؟ (این پرسش برای کسانی است که ممکن است دنبال گرفتن پذیرش از دانشگاههایی خارج از تورنتو باشند و مطمئن نباشند که سه ماه دیگر کجا خواهند بود.)

چه امکاناتی در کرایه منظور شده اند: هایدرو (آب و برق)؟ تلفن (مشترک یا مستقل)؟ اینترنت (از طریق تلفن یا کیبل)؟ پارکینگ ؟ امکانات ساختمان (استخر، اتاق ورزش، ...)؟ لاندری ؟ آیا اثاثیه در محل وجود دارد (مثلا تختخواب یا میز تحریر یا تلویزیون و ...)؟ سرویس آَشپزخانه (یخچال، اجاق، مایکرویو ...)؟

چه موقع می شود برای بازدید محل رفت؟ با چه شماره تلفنی باید هماهنگ کرد؟ نام صاحب خانه؟ آدرس دقیق محل (برای پیدا کردنش روی mapquest و بررسی فاصله اش از TTC و مراکز خرید و امکانات شهری).

بیشتر آنها حاضرند راهی برای رزرو کردن محل پیش پای دوست شما بگذارند. بعضی مایلند با دوست شما قرار اجاره را امضاء کنند، بعضی دیگر کرایه چند ماه را درخواست می کنند و بعضی دیگر با شرایط آسانتری با ایشان راه خواهند آمد. بستگی به زمان و وضعیت بازار اجاره و شانس شما دارد!)


در فرودگاه پیرسون
اگر دوست شما قرار است دنبال شما بیاید می تواند از طریق مراجعه به سایت فرودگاه پیرسون و چک کردن اطلاعات پرواز شما از طریق
این لینک زمان تقریبا دقیق ورود شما را به فرودگاه پیدا کند.

شما قاعدتا حدود 40 دقیقه یا بیشتر – بسته به شلوغی ترمینال در زمان ورود و نیز تعداد مهاجرهای دیگری که کمی پیش از شما رسیده اند- زمان لازم خواهید داشت تا کارهایتان را انجام دهید و از در سالن ترانزیت خارج شده به سالن استقبال کنندگان وارد شوید.

بعد از خروج از هواپیما از دالان ها و مسیر های متعددی عبور می کنید ( نگران نباشید خیلی سر راست است و همه هم دارند همان مسیر را می روند) و وارد سالن بزرگی می شوید که در یک سمت آن چندین باجه کنترل ورود مسافران قرار دارد و در مقابل هر یک صفی از مردم به همراه بار دستی شان کشیده شده است. تعداد افراد صف به شانس شما بستگی دارد. با نزدیک شدن نوبتتان پاسپورت و کاغذ های مرتبط با ویزای اقامت دائم را آماده کنید تا به مامور کنترل بدهید. به او بگویید که مهاجر جدید هستید و می خواهید لندد بشوید. او شما را به مسیری راهنمایی خواهد کرد تا در صف دیگری مخصوص مهاجر هایی که هم اکنون برای اولین بار وارد کانادا شده اند بایستید. در اینجا نیز باجه هایی برای رسیدگی به ثبت اداری ورود شما وجود دارد. با رسیدن نوبتتان می توانید به باجه ای که آماده رسیدگی به کار شماست بروید و مدارک خود را تسلیم کنید. به سوالات پاسخ دهید و امضاء ها انجام دهید و اگر مدارک بیشتر از شما خواسته شده همه را ارائه دهید. این مرحله باید روتین و سریع باشد و وقت زیادی نگیرد. در اینجا درخواستی برای صدور کارت PR (کارت اقامت دائم) شما صادر می شود و کارت بعد از صدور به آدرسی که داده اید ارسال می شود. برای توضیحات بیشتر در مورد این کارت و نحوه صدور و ... به این لینک مراجعه کنید. ( اگر در مورد آدرسی که داده اید شک دارید و یا می خواهید اطلاعاتی را تغییر دهید بعد از رسیدن به شهر در یکی دو روز بعد با مراجعه به وب سایت مربوطه می توانید اطلاعات خود را اصلاح کنید).


بعد از اتمام این مرحله به شما کیسه نایلونی حاوی اطلاعات تماس کلاس های آموزشی رایگان برای مهاجر های تازه وارد و فرم دریافت GST/HST و کتابچه ای در معرفی زندگی جدید شما در کانادا به شما می دهند و شما به سمت سالن بار هدایت می شوید. یادتان باشد که در فرودگاه اروپایی سر راه تا جایی که می توانید دلار های همراهتان را به دلار کانادا تبدیل کنید (چون دلار آمریکا در کانادا به هیچ دردی نخواهد خورد و از این به بعد تمام زندگی شما به دلار کاناداست!) و ترجیحا آنها را به شکل اسکناس های 50 و 20 دلاری بگیرید. یکی از این اسکناس های بیست دلاری را در دستگاه آزاد کننده چرخ دستی بکنید و چرخ را آزاد کنید و باقی پولتان را پس بگیرید. بروید بارهایتان را بردارید و بگذارید روی چرخ و راه بیافتید به سمت خروج. اخیرا دیده شده که چرخ های سرگردانی هم در محل یافت می شوند که می توانید مشکل چرخ را با برداشتن یکی از آنها حل کنید. در موقع خروج مامور گمرک از شما می پرسد که آیا فرش یا مشروبات الکلی یا سیگار و خوارکی دارید یا نه؟ بهتر است که هیچ کدام را نداشته باشید و راستش را هم بگویید. البته یکی دو قالیچه در بدو ورود موردی ندارد و به آن ایراد نخواهند گرفت.

وقتی مامور گمرک از شما می پرسد که آیا در آینده هم خیال دارید جنسی چیزی از اموال خود به کانادا بیاورید بگویید بله دارم ولی لیستش را بعدا می دهم به گمرک. اینطوری در هفته ها و یا ماههای بعدی می توانید سر فرصت فکر کنید ببینید چی می خواهید بیاورید و لیست آنها را به انگلیسی بنویسید و ببرید بدهید به گمرک فرودگاه و سند معافیت گمرکی برایشان بگیرید. یادتان باشد گندش را درنیاورید یک کانتینر جنس به عنوان اموال شخصی لیست نکنید برای آوردن در دفعات بعدی چون ممکن است به شما مشکوک شوند و اسباب دردسرتان شود. ضمنا مهلت مشخصی – فکر کنم حدود سه سال- برای آوردن اقلام لیست شده خواهید داشت.

خوب. بسلامتی رسیدید. خرد و خمیر و خسته از بیخوابی و دوندگی های روز های اخیر قبل از پرواز و چمدان بالا پایین کردن توی فرودگاه و صندلی نه چندان راحت هواپیما با کمی اعصاب کش آمده از برنامه آبغوره گیری مادر و خواهر و خاله و ... توی فرودگاه و مقداری تشویش محصول آیه نحس شدن فامیل حسود و ...

در راه بین فرودگاه پیرسون تا منزل، کنجکاو و هیجان زده در تمام طول راه مشغول تماشای ساختمان ها و اتومبیل ها و مردم بوده اید. احساس می کنید از روی دوشتان یک بار سنگینی برداشته شده. به خودتان می گویید "دیگه رسیدم! انتظارها نتیجه داد! من الان رسما مقیم کانادا هستم!" بعدش چند تا علامت سوال بزرگ جلوی چشمتون بالا و پایین می روند: "خوب حالا چکار کنیم؟ قرار بود از کجا شروع کنیم؟ ادامه تحصیل؟ کار؟ هر دو؟" احتمالا برای این سوالات قبلا در ایران کلی نقشه کشیده اید و اطلاعات جمع کرده اید و طرح هایی هم آماده دارید. الان خسته اید و نیاز شدید به استراحت دارید. پرواز تنگ غروب نشسته و تا شما بیایید از فرودگاه بیرون هوا تاریک شده. به خودتان می گویید امشب رو بخوابیم تا فردا بنشینیم ببینیم از کجا شروع کنیم. خیلی وقته از ساعت خوابتون گذشته. شاید هشت ساعتی میشه. به محل اقامتتون می رسید و وسایلتون رو می چینید دور و برتون و بخواب عمیق و راحتی فرو می روید.

چند ساعت بعد ...

چرا دیگه خوابم نمیاد؟ هوا که هنوز تاریکه! ساعت چنده؟ آخ یادم رفت ساعتم رو با ساعت تورنتو تنطیم کنم! تلویزیون رو روشن می کنید و کانال 24 رو نگاه می کنید. اوه! ساعت پنج صبحه! خوب آره دیگه به ساعت قبلی سیستم شما الان یک و نیم بعد از ظهره. کمی صبر می کنید و بعد از خیر خواب می گذرید. هیجان محیط جدید دوباره می یاد سراغتون. یک چیزی سرهم می کنید و می خورید و می زنید بیرون. عجب! پس اینجا تو روز اینجوریه. چقدر همه چیز آرومه! تمیزه! ساکته! خوب البته ساعت پنج و نیم صبح شنبه روز تعطیل بایدم همه جا ساکت باشه. یک چرخی می زنید و بر می گردید تو. کانال های تلویزیون رو بالا و پایین می کنید. هنوز درست نمی دونید کدوم اخبار می گه کدوم فیلم داره و چه برنامه هایی پخش می شن. سرتون رو گرم می کنید تا روز بالا بیاد و با دوستتون تماسی بگیرید.

خیلی چیزها هست که باید بخرید. خیلی چیز ها هم آورده اید. یک بررسی می کنید و یک آمار مختصر و فشرده از چیزهایی که لازم دارید بدست می آورید. با دوستتان می روید خرید مواد غذایی و مقداری خرت و پرت و خرده ریز. تخم مرغ، شیر، پنیر، نان، کره، عسل، روغن خوراک پزی، برنج، سیب زمینی، پیاز، ران و سینه مرغ، گوشت چرخ کرده، مایونز، کاهو، گوجه فرنگی، خیار، سیب، موز، پرتقال، نوشابه، پارچ آب با فیلتر، چند تا لیوان و فنجان، زردچوبه، نمک آشپزخانه، کیسه فریزر، ظرف پلاستیکی برای نگهداری مازاد غذا و نظایرهم.

خرید ها را می آورید منزل و می چینید در یخچال و کمد و روی میز و اطرافتان. قرارداد اجاره را امضاء می کنید و می شوید مستاجر رسمی با آدرس مشخص. بعد از ظهر شنبه را در محله می چرخید و کشفیاتی انجام می دهید. ایستگاه مترو، صندوق های پست، مغازه اجناس ایرانی، داروخانه، مک دونالد، کنتاکی فراید چیکن، سوپر مارکت نزدیک ولی گرانفروش، شعبه ای که باید دوشنبه صبح به آن سری بزنید و حسابتان را فعال کنید. تلفن های عمومی، پارک ... راستی شمال در کدام جهته؟ اینجا از کوه خبری نیست پس یا باید از قبل بدانی رو به کدام جهت داری راه می روی و یا قطب نما همراهت باشد.

از ساعت هفت عصر نفت شما تمام می شود و به پت پت می افتد! الان به ساعت سیستم شما حدود سه صبح است. کمی مقاومت می کنید تا ساعت خوابتان را تنظیم کنید و سرانجام ساعت 9 بیهوش می شوید و بخود می آیید می بینید ساعت 6 صبح است. بد نیست ولی هیچکی روز یکشنبه ساعت 6 صبح پا نمیشه! بگیر بخواب بابا... گشنمه! بریم سر وقت نان و پنیر خارجی!

اشتهایتان دو برابر معمول شده. هم اکسیژن بیشتر هم لذیذ بودن خوراکی ها. انگار مسافرت رفتین. دلتان همش بهانه خوراکی می گیره! خوراکی ها هم در هزار نوع و رنگ و مزه و شکل. شاید دو سالی برای کشف کردنشان وقت لازم باشه!

یکشنبه به گردش های دوربرد تری می روید. مقدار دیگری خرید می کنید. خرید تلفن همراه 200 دلار، خرید لپ تاپ 1700 دلار. عجب! در بیست و چهار ساعت نزدیک به 3000 دلار خرج شد! خوبه تا آخر ماه با صاحبخانه کاری ندارید. به قدر دو هفته هم خوراکی خریده اید.

نقاطی ازشهر را کشف می کنید. با کانال های تلویزیون بیشتر آشنا می شوید. شاید یک سینما هم رفتید. عجب کیفیتی! چه صدایی! چه تصویری! چه فیلمی! چه سینمایی! ده تا سالن بزرگ همه اش مال یک سینما. مردم چقدر مودب هستند. در را برای آدم نگه می دارند. فروشنده ها چه خوش برخوردن. چه با حوصله. چقدر جنس! مردم این همه جنس را چکار می کنند؟ چطور با این جمعیت کم این همه جنس فروش هم می رود؟ خیابان هم که مثل نمایشگاه بین المللی خودرو است. ده ها مدل و شکل. اغلب تمیز و نو. مردم هم سر و وضعشان مرتب است. اکثریت آراسته و مرتبند. آخ این خواب هنوز تنظیم نشده! ولی اینبار زودتر از ساعت 10 محاله! بلکه 11.

وارد بانک می شوید. در ورودی بانک دو دستگاه عابر بانک هست و دو نفر پای آنها مشغول کارهای بانکی خود هستند و یک نفر هم با فاصله از آن توی نوبت ایستاده. شما با این دستگاه فعلا کاری ندارید. به سمت باجه پذیرش مراجعین می روید و متوجه می شوید سمت چپتان تماما یک پیشخوان بزرگ است که به شش قسمت تقسیم شده و پشت هر قسمت یک کارمند بانک ایستاده و با کامپیوترش دارد برای مردمی که به ایشان مراجعه کرده اند کاری انجام می دهد. بقیه ملت هم خیلی آرام و با فاصله از هم در صفی به شکل یک خط کوتاه موازی پیشخوانها ایستاده اند تا با خالی شدن هر باجه نفر سر صف به سمت پیشخوان راه بیافتد و جایش با نفر پشت سری او پر شود.

کارمند پذیرش با لبخند به شما خوش آمد می گوید و می پرسد چه کاری می تواند برای شما انجام دهد. شما می گویید که برای چه آمده اید و او شما را دعوت می کند روی یکی از مبل های انتظار بنشینید تا کارمند مخصوص خدمات مربوطه دفترش خالی شود و بتواند از شما پذیرایی کند. چند دقیقه می گذرد و شما سرتان را با چای بابونه ای که از روی میز کناری برای خود ریخته اید گرم می کنید.

کارمند مربوطه در حالیکه مشغول بدرقه کردن مشتری قبلی است با لبخند به طرف شما می آید و از شما دعوت می کند به دفتر کارش وارد شوید. دفتر جمع و جوری است و صندلی های راحتی دارد. پشت سر کارمند چند مدرک قاب شده به دیوار آویزان است. پاسپورت و اوراق شناسایی را به او می دهید و او آنها را با کپی هایی که دوستتان قبل به او داده مقایسه می کند، چند جا را امضاء می کنید، کارت بانکی پلاستیکی- مغناطیسی موقت شما را فعال می کند و به شما می دهد و از شما می خواهد تا روی دستگاهی که در جلویتان هست رمزی چهار رقمی را انتخاب کنید و وارد کنید تا رمز عبور کارتتان بشود. حسابتان از آن لحظه فعال می شود. کاغذ پرینت شده ای نیز به شما می دهد که روی آن دو تا کلمه عبور موقت نوشته شده. یکی برای انجام کارهای بانکی از طریق تلفن و دیگری برای انجام همان کار ها از طریق وب سایت بانک. در واقع شاید تا سال دیگر کاری با این شعبه نداشته باشید. پول نقد – اگر لازم داشته باشید- از طریق دستگاه قابل دریافت است. دسته چک پنجاه برگی رایگانی که برایتان درخواست شده تا یک هفته دیگر در صندوق پست شماست و تمام صورت حساب ها را هم می توانید با مراجعه به وب سایت پرداخت کنید.

کارمند از شما تشکر می کند که به بانک مراجعه کرده اید و شما را بدرقه می کند. تشکر می کنید و از شعبه می روید بیرون. به ساعتتان که اکنون به وقت تورنتو تنطیم شده نگاه می کنید. همش شد ده دقیقه! خوب حالا چکار کنیم؟ برویم دنبال SIN Card .

قبلا از روی اینترنت و با مراجعه به این سایت فهمیده اید که برای درخواست سینکارت از منطقه شما، باید به ساختمان Human Resources Canada در مرکز خرید و محوطه Richmond Hill Centre بروید. به ایستگاه YRT ( مخفف York Region Transit ) می روید و بلیط می گیرید. دستگاهی که از آن بلیط می خرید می گوید که بلیط شما از الان تا دو ساعت دیگر معتبر است. به محوطه اتوبوس ها می رود و سوار شماره 99 یانگ می شوید. به راننده می گویید که می خواهید کجا بروید و او می گوید که آنجا ایستگاه بزرگی است و او حتما در آنجا توقف خواهد داشت.

سفر کوتاه و راحت است. در بیست دقیقه به محل می رسید. راننده با اشاره به شما ساختمان را نشان می دهد. وارد می شوید و با خواندن تابلو ها و کمی پرس و جو در صف کوتاهی در مقابل یکی از باجه ها می ایستید. فرم درخواست را پر می کنید و وقتی نوبتتان شد با مدارک تحویلش می دهید. یک دقیقه بعد کارتان انجام شده و می روید تا اعتبار بلیطتان باقی است با همان بلیط سوار خط برگشت بشوید. کمی تردید دارید که کدام از اتوبوس ها برمی گردند. از یکی از پرسنل می پرسید و او شما را تا اتوبوس بدرقه می کند و به سر کارش بر می گردد. عجب!

برمی گردید. می خواهید حالا که این همه وقت اضافه آورده اید حتما امروز سری به YMCA بزنید (این لینک). از روی بروشوری که در فرودگاه در کیسه پلاستیکی به شما داده اند می دانید که مرکز آن در کوچه منشعب از خیابان یانگ و بین ایستگاههای متروی Bloor و Wellesley است. به ایستگاه مترو می روید یک بیست دلاری به دستگاه قرمز بزرگ کنار راهرو می دهید و ده تا token آلومنیومی سکه مانند تحویل می گیرید. یکی را بعنوان کرایه در جعبه شیشه ای مقابل مامور بلیط می اندازید و از او می خواهید یک نقشه TTC به شما بدهید. بنا به این نقشه شما باید ده ایستگاه مترو رو به جنوب بروید. از پله ها پایین می روید و می بینید دو تا قطار در ایستگاه ایستاده اند. یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راست شما. از یکی از مسافران می پرسید کدام از این دو رو به جنوب می رود و جواب می شنوید هر دو! چون اینجا – یعنی ایستگاه Finch – بالاترین ایستگاه این شاخه از مترو است و تمام قطار ها در این ایستگاه رو به جنوب می روند. متوجه تابلویی که بالای سرتان است می شوید. یک فلش چشمک زن دارد نشان می دهد که کدام قطار راه خواهد افتاد. سوار می شوید. خنک و راحت و نورانی است و صندلی هم زیاد دارد. تمام دیوار هایش هم تا سقف پر از آگهی است. از شامپو و سایت دوست یابی گرفته تا پیام های آموزشی از طرف دولت. بقیه سرنشین ها هم شبیه اتوبوس سازمان ملل هستند. پنج شش تا چینی، یک سیاهپوست، چند سفید پوست اروپایی، دو پاکستانی (شاید هم هندی) و یک آقای نابینا با سگش. سگ سیاه گردن کلفتی است که از نگاهش آرامش و بیخیالی می بارد. خودش را زیر صندلی اربابش پهن می کند و له له می زند.

قطار راه می افتد و شما شروع می کنید به اندازه گیری زمان صرف شده بین ایستگاهها. نتیجه چیزی در حدود 3 دقیقه برای ایستگاه های بالای Bloor است. (بعدا کشف خواهید کرد که وقتی ساعات اوج رفت و آمد است، وقت زیادی در باز و بسته شدن درها در هر ایستگاه تلف می شود و این متوسط به 4 یا 5 دقیقه هم می رسد.) شناسایی هر ایستگاه خیلی سخت نیست. اگر نتوانستید از صدای بم و مبهم بلندگو بفهمید که به کدام ایستگاه نزدیک می شوید، کافیست وقتی قطار وارد ایستگاه می شود و دارد سرعتش را کم می کند از روی در و دیوار ایستگاه نامش را بخوانید. سرانجام بعد از سی و پنج دقیقه به ایستگاه بلور می رسید. می زنید بیرون و از روی تابلو ها مسیر خروج را پیدا می کنید و می آیید توی یانگ.

آخ باز معضل پیدا کردن شمال و جنوب! جهت را می پرسید و به سمت جنوب راه می افتید. سه دقیقه بعد در محل هستید.

با کمی پیاده روی به محل YMCA می رسید. توی راه آنقدر حواستان به در و دیوار و مغازه ها پرت بود که نفهمیدید کی رسیدید. به پیشخوان پذیرش مراجعه می کنید. خانمی با خوشرویی از شما می پرسد که چه کاری می تواند برایتان انجام دهد. می گویید که علاقه مندید در کلاس های انگلیسی و کلاس های دیگری که دارند شرکت کنید. به شما برای دو ساعت بعد وقت مصاحبه می دهد و شما کمی به اعلامیه های روی دیوار ها نگاه می کنید و می زنید بیرون.

دو ساعت وقت اضافه دارید و وسط یک محله سرگرم کننده هستید. از روی نقشه تورنتو که به پنج دلار خریده اید موقعیت اطرافتان را بررسی می کنید. دانشگاه Ryerson در نزدیکی شماست و سرگرم کننده تر از آن Eaton Centre در فاصله یک ایستگاه مترو به سمت جنوب قرار دارد. بخودتان می گویید وقت که دارم پس بیخود Token حروم نمی کنم. در راه رسیدن به Eaton Centre یک چلوکبابی ایرانی کشف می کنید و نشانش می کنید برای ظهر. صد جور مغازه در دو طرف خیابان هست. سی دی و نوار فروشی، لوازم عکاسی، خشکشویی، بقالی، خرازی، لوکس فروشی، کفاشی، البسه. نمایندگی Levi's را در سمت غرب خیابان کشف می کنید و سری به آن می زنید. موقع بیرون آمدن متوجه می شوید که یک کتابفروشی عظیم در داخل کوچه مشرف به لباس فروشی است. واردش می شود و دهانتان باز می ماند. مثل این است که تمام غرفه های کتب خارجی نمایشگاه کتاب تهران در یک جا جمع کرده باشند. همه اش در دسترس، بدون صف، بدون سهمیه بندی، بدون شلوغی. بین ردیف های متعدد کتابها را راه می روید هر از گاهی کتابی بر می دارید، نگاهی می اندازید و می گذارید سرجایش. اینجا را هم برای بعد نشان می کنید.

ایتون سنتر مرکز خرید بزرگ و مجلل چند طبقه ای است که در سمت غرب خیابان یانگ، فاصله بین دو ایستگاه متروی Dundas و Queen را پر کرده است. دهها مغازه لباس و کفش و لوازم منزل و لوازم برقی و الکترونیکی و سوقاتی و اسباب بازی و اغذیه فروشی و غیره. بعضی گران بعضی مناسب و بسیاری از آنها مفت! عجب حراجی هایی! واقعا مفت! لنگه همین کاپشن را در کیش دیده بودید 3 برابر قیمت اینجا. همین کفش را سه ماه پیش خریدید دو برابر و نیم اینجا. لباس عجیب ارزان است. البته لباس های سوپر گرانی هم هستند که سر آدم سوت می کشد ولی تعداد کمی از مغازه ها آنها را می فروشند.

نخیر! امکان ندارد بشود اینجا را در یکساعت و نیم دید. لااقل یکروز کامل می برد. بزرگترین کشف امروز کتابفروشی زنجیره ای Chapters در این مرکز خرید است که در دو طبقه هزاران عنوان کتاب دارد و مبل و صندلی هم دارد و می شود با فراغ بال نشست و کتابها را مطالعه کرد و کسی هم با آدم کار ندارد. کافه تریا هم دارد و می شود یک لیوان قهوه هم گرفت.

موقع برگشتن طاقت نمی آورید و از یکی از حراجی ها یک کت چرم اصل مشکی خیلی شیک با تودوزی ابری – خیلی سبک و خیلی گرم - می خرید به مبلغ 45$ دلار ( به دلار 750 تومن میشه 33 هزار و خورده ای تومن!) تو تهران برای این جنس لااقل سیصد هزار تومن باید می دادی! از فروشنده می پرسید اینجا چند وقت به چند وقت حراج دارند. جواب می دهد که وسط هر فصل اجناس فصل قبل را حراج می کنند و اول هر فصل هم حراجی ویژه دارند برای فصل جدید. به حساب سرانگشتی می شود سالی دوازده ماه حراج! پیش خودتان فکر می کنید بهتر! ترکیب خط خوردن قیمت ها و کاهش مکرر اون ها روی برگه قیمتی که به سر آستین کت آویزونه نشون می ده که قیمتش از 150 دلار شروع شده و هی کمتر شده و باز کمتر شده تا رسیده به این مبلغ. با توجه به اینکه فقط سه تا از این مدل باقی مانده نمی شود ریسک کرد و به امید کمتر شدن قیمت نشست. درس مهم امروز: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی! ولی زیادی صبر نکن! ضمنا باید آمار این لباس فروشی ها را داشته باشی. خوب شما که این طرف ها زیاد خواهید آمد پس اینکار شدنی است.

حسابی دیرتان شده. بیخیال پیاده روی. می پرید توی مترو و سه دقیقه بعد در ایستگاه بعدی هستید... دو سه دقیقه پیاده روی رو دور تند و سر موقع از در می آیید تو. خانم خوش اخلاق بخش پذیرش شما را به دفتر یکی از مسئولین می برد و خانم خوش اخلاق دیگری را به شما معرفی می کند. او شما دعوت می کند بنشینید و احوالتان را می پرسد. می پرسد تا اینجای کار کانادا را چطور دیده اید. سفرتان راحت بوده؟ چقدر با شهر آشنا شده اید. همینطور که جواب می دهید او در کاغذی چیزهایی علامت می زند. در واقع این بخشی از مصاحبه تعیین سطح شما برای کلاس های زبان اینجاست! مقداری دیگر گپ می زنید و بعد او لیست بلند بالایی از انواع کلاس ها و امکانات رایگان YMCA و سازمان های مرتبط با آن پیش روی شما می گذارد: کلاس های زبان (عمومی، مصاحبه کاری ...)، کلاس های آَشنایی با کانادا (زندگی، فرهنگ محیط های کاری، جامعه و ...)، کلاس های ورزشی (شنا، رزمی، یوگا ...) و مشاوره های جور واجور. به شما می گوید که اگر متاهل و دارای فرزند هستید می توانید فرزند خود را به مهد کودک رایگان مرکز بسپارید و در برنامه ها شرکت کنید. برنامه هایی هم مخصوص والدین دارند و به آنها در مورد سیستم تحصیلی فرزندانشان، امکانات موجود برای کودکان و انواع نکات دیگر آموزش و مشاوره می دهند. حتی به والدین یاد می دهند که چطور به بچه در جا افتادن در محیط جدید و مدرسه و زندگی در کانادا کمک کنند. همه رایگان و همه موجود.


از روی برنامه چند مورد را انتخاب می کنید و در آنها ثبت نام می کنید. هفته تان حسابی پر شد. چهار روز با برنامه ورزشی و کلاس زبان و مشاور از صبح تا بعد از ظهر سرتان گرم است. ضمنا می گویند که در مرکز استفاده از تلفن و فکس و اینترنت رایگان است. یک سری به اینترنت می زنید، ایمیل ها را چک می کنید، کمی اخبار می خوانید و پا می شوید.

موقع برگشت بروشوری به شما می دهند که مربوط به نمایشگاه کار و استخدام نیروی کار برای مشاغل کارگر ساده، کارگر فنی، فروشنده، کارمند فروش و تکنسیین، از سوی شرکت های بزرگ صنایع پوشاک و خوراک و لوازم برقی است. تا آن موقع یک هفته مانده و تو هم الان دنبال کار کارگری نیستید. پس از خیر آن می گذری.

شهر هنوز سرسبز است و باران های پاییزی در حال شستشوی هفتگی منظره آن. سبزی چمن و درختان زنده و روشن است و هوا عالی است. اکسیژن خالص. اشتهایتان به اژدها تبدیل شده و می ترسید همینطور پیش برود چاق بشوید! البته پیاده روی تان بیشتر شده و مقداری کالری خواهید سوزاند، ولی خوراکی ها به شکلی افسانه ای لذیذند و متنوع. قیمت هم ارزان. به خودتان می گویید یک مدتی بیخیال وزن بشو و خوراکی ها رو تست کن. بعدا وقت هست برای کاهش وزن.

امروز چند تا سنجاب سیاه و یک سنجاب خاکستری دیده اید که مثل عروسک، بدون سر و صدا در حالی بلوط یا فندق به دهن دارند این ور آنور می روند و دور از چشم همدیگر اونها رو چال می کنند. خیلی بامزه و بی آزارند. توجه خاصی هم به آدم ها ندارند. گاهی آنقدر به شما نزدیک می شوند که فکر می کنید میشه با دست بگیرینشون! دلیلش این هست که هیچ آزاری از طرف آدم ها بهشون نمی رسه و کسی اذیتشون نمی کنه. چند تا بادام زمینی از جیب در می آورید و می اندازید برای یکی از اون ها. اولش یکی دو متری فرار می کند و می ایستد و شما و خوراکی تان را ورانداز می کند. بعد می آید جلو و یکیشان رو برمی دارد و پشتش رو می کند به شما و دودستی مشغول خوردنش میشود. خوشش میآید و میرود سراغ دومی. بقیه هم از راه می رسند. بی سرو صدا و کتک کاری مشغول قاپیدن و خوردن بادام ها می شوند. براهتان ادامه میدهید وآن ها هم بادام ها را تا دانه آخر می خورند و برمی گردند سر روتین زندگی شان.

یادتان می آید دوستتان به شما توصیه کرده بود که یک کوله پشتی جمع و جور بگیرید که وسایلتان را با خود حمل کنید. یک بارانی نازک، یک چتر، ظرف پلاستیکی ناهار، بیسکویت، کتاب و دفتر و مداد، عینک آفتابی و بقیه خرت و پرت ها. الان بهترین موقع است چون از فردا لازمش دارید. به مغازه ارزان فروشی نزدیک خانه مراجعه می کنید. قبلا موقع خرید کامپیوتر این مغازه را رو کشف کرده بودید و می دانید کوله پشتی هم دارد. از بین سی مدل و اندازه کوله پشتی که می بینید یکی که هم رنگش سنگین و متین باشد و هم روی درز زیپ هاش یک لایه محافظ ضد آب داشته باشد می خرید به مبلغ 10 دلار. ظرف ناهار فردایتان را هم می خرید. از الان از فکر برنامه ای که برای ناهار فرداتون دارید دهنتان آب می افتد. دو تا پیتزای کلوچه ای. یعنی کلوچه های پف داری که تویشان مایه پیتزا دارند. پنیر و سس و ادویه و کالباس. تو مایکرویو کلاس داغشان خواهید کرد و می زنیدشان به بدن.

سر راهتان می روید به کتابخانه محل و مجانی عضو می شوید. دریای کتاب و سی دی و دی وی دی. اینترنت هم رایگان است. مقداری در کتابخانه وقت می گذرانید و سری هم می زنید به Canadian Tire و یک چرخ دستی خرید تاشو می خرید به قیمت 15 دلار. یادتان می آید دوستتان گفته بود که خودش هم این مدل چرخ را در ماه اولی که به کانادا آمده بود خرید و بی نهایت از آن راضی بوده. خوب تا وقتی ماشین بخرید این بهترین وسیله حمل خرید به خانه خواهد بود. تقریبا به قدر زور چهار نفر می تواند بار حمل کند.

در راه بازگشت هوا تاریک شده و سوز ملایم خبر از آمدن پاییز میدهد. ضمنا موقع بکار گرفتن کاپشن پاییزه هم رسیده.

بر می گردید خانه. دو تا کنسرو سوپ مرغ و سبزی باز می کنید و میریزید تو قابلمه. پنج دقیقه بعد سوپ لذیذ و دلچسب حاضره. می کشید تو کاسه و می برید جلوی تلویزیون. دارید کم کم برنامه ها رو یاد می گیرید. کانال 24 خبر از بارش باران از آخر شب امشب تا بعد از ظهر فردا میده. باید چتر رو بگذارید دم دست. دو تا سریال پلیسی، یک فیلم سینمایی تاریخی که از وسطش شروع به دیدن کرده اید و بعد خواب دلچسب.

صبح زود پا می شوید، که البته با این خواب بهم ریخته زیاد هم سخت نیست. چایی را راه می اندازید. نان تست افسانه ای را می اندازید در تستر و با پنیر خامه ای می زنید به بدن. کوله را هم شب قبل مرتب کرده اید و همه چیز جز ناهار تویش است. ظرف ناهار را می اندازید تویش و می زنید بیرون. باران دیشب بند آمده ولی هوا هنوز بوی باران میدهد. زمین کمی مرطوب است و چمن و سبزه مقابل خانه ها سیراب و سرحال هستند. پنج دقیقه تا یانگ پیاده می آیید و چهار دقیقه دیگر رو به شمال می روید و از پله های ایستگاه مترو می روید پایین. صدای افتادن Token در قوطی شیشه ای می پیچد. ساعت هفت و ربع است و ملت دارند کم کم ظاهر می شوند. ساعت هشت و نیم جمعیت به اوج خواهد رسید و بعد شروع به کم شدن خواهد کرد – البته کلاس ساعت هشت شروع می شود پس وقتی برای تلف کردن ندارید.

تو ایستگاه روزنامه رایگان Metro را برمی دارید و با مجله رایگان 24Hours می برید توی کوپه. ورقشان می زنید و خبر ها را می خوانید و عکس ها ورانداز می کنید. تنوع نژادی مسافران خیره کننده است. هفت هشت جور چشم بادامی، بعضی زرد پوست، بعضی سبزه، بعضی بلند و چهارشانه، بعضی اندازه بچه دهساله، چهار نوع سیاهپوست، کاملا مشکی، مشکی مایل به قهوه ای، کاملا قهوه ای و قهوه ای کمرنگ. هندی / پاکستانی و هندی های سیک که با عمه مخصوصشان قابل تمیز دادن هستند. انواع نژاد سفید پوست. از مشابه هموطنان گرفته تا سفید های شفاف که رگ های صورتشان از زیر پوستشان معلوم است. آقایان همه سه تیغه کرده اند. موی خانم ها بیشتر مرتب و منظم است ولی مال بعضی ها مثل این است که توی راه دچار برق گرفتگی شده اند! عده ای با کت و شلور یا کت و دامن، عده ای با پیراهن شلوار یا پیراهن و دامن، بعضی با شلوار جین، دو سه تا خانم با صورت سبزه و مقنعه. بنظر می آید مال اندوزی یا سنگاپور باشند. سبزه هستند ولی چشم هایشان شبیه چینی هاست. نصف شان دارند چیزی می خوانند. بیشتر روزنامه یا کتاب داستان. عده ای هم چند تا ورق پرینت شده دستشان است و مشغول خواندن هستند.

صندلی خالی از ایستگاه Sheppard به بعد دیگر حکم کیمیا پیدا می کند. می دانید که بعد از زمان اوج رفت و آمد مشکلی از این بابت نیست چون تعداد مسافر در مقایسه با تعداد صندلی ها کم می شود. از سگ و گربه خبری نیست. چند نفری هدفون به گوششان است و صدای بعضی از آنها آنقدر بلند است که شما می توانید گوپس گوپس باس آهنگی را که گوش می دهند بشنوید.

تلویزیون دیشب می گفت که از بعد از آمدن Walkman به بازار – حدود بیست سال قبل- تا امروز تعداد بیمارانی که مشکل شنوایی پیدا کرده اند چند برابر شده و این مشکل که قبلا بیشتر به سنین بالا مربوط می شد، الان گریبانگیر نسل جوان شده. از ظاهر آرام مسافرانی که موسیقی را با چنین صدای بلندی گوش می دهند به این نتیجه می رسی که این جنابان وضع گوششان خیلی درام شده و متوجه بلند بودن صدای هدفون خود نیستند و بزودی مشتری سمعک خواهند شد.

کلاس زبانتان در آدرس دیگری است. نه خیلی دورتر. در واقع باید ایستگاه Dundas پیاده بشوید و دو دقیقه ای راه بروید. مدرسه ایست بزرگ و قدیمی ولی تمیز با رنگ تازه و هوای مطبوع. راهنمایی کلاستان را نشان می دهد و جایی برای خودتان انتخاب می کنید و می نشینید. معلم آقای خوش اخلاقی است که با همه خوش و بش می کند و از همه می پرسد اسمشان چیست، کی آمده اند و زندگی در کانادا را چطور می بینند. کلاس خوب و مفرح است و تنوع مطالب و محاوره ای بودن بعضی قسمت ها همه را بکار می گیرد و سرگرم می کند. قبل از اینکه متوجه بشوید چی شد، زنگ تفریح است. در راهرو ها چرخی می زنید و آشپزخانه و دستشویی را پیدا می کنید و برمی گردید. خانمی ایرانی ازشما می پرسد چند وقت است که اینجا آمده ای و شما می گویید سه روز. با تعجب می گوید که او یکسال است در کانادا زندگی می کند و هفته گذشته تازه YMCA را کشف کرده. با تعجب بهم نگاه می کنید و مکالمه در همین جا تمام می شود. با خودتان فکر می کنید چرا این خانم به کیسه نایلونی که توی فرودگاه دریافت کرده نگاه نیانداخته؟ چرا از هیچکس نپرسیده؟ معلم برمی گردد و کار ادامه پیدا می کند.

موقع ناهار پیتزا کلوچه ای ها را در می آورید و گرم می کنید. به به! باغت آباد انگوری! عجب چیزیه! چرا سه تا نیاوردم. ولی دو تاش هم حسابی ما رو گرفت. بقیه هم دارند غذاهای خودشان را می خورند. چینی ها ماهی آب پز را انداخته اند روی پلوی شفته شده و دارند می خورند. بوی ماهی آب پز مو بر اندامتان سیخ می کند. چند نفری ماکارونی آورده اند، یک نفر جوجه و سیب زمینی پخته آورده و یک نفر هم یک شفته ای دارد می خوره که گویا دیشب لازانیا بوده. آن خانم ایرانی داره خورش کرفس مخلوط با پلو می خوره. غذا را تمام می کنید و هوس می کنید بروید بیرون چرخی بزنید تا ساعت 2 که کلاس آشنایی با محیط کار در کاناداست شروع بشود. تا Eaton Centre دو دقیقه فاصله دارید. از قبل اینجا رو می شناسید و حسابی کنجکاوید که در نیم ساعت باقی مانده یک چرخ دیگری بزنید. این دفعه یکراست می روید سراغ چند مغازه که از قبل دیده بودید. از یکی از آنها یک مجموعه سه ماهیتابه ای تفلون می خرید به قیمت 15 دلار (به دلار 750 تومن می شود 11 هزار و خرده ای). ماهیتابه های در سه اندازه کوچک و متوسط و بزرگند که با ماهیتابه متوسطی که با خودتان آورده بودید ناوگان آشپزخانه میشود چهارتایی و دیگه مجبور نیستید دم به دقیقه ماهیتابه تان را بشویید. سری به مغازه لوازم الکترونیکی می زنید و یک مقداری با بازی های کامپیوتری که برای تماشا گذاشته اند بازی می کنید و مقداری هم اجناس مغازه رو بررسی می کنید. قیمت ها خوبند ولی مفت نیستند.

از بستنی فروشی یک بستنی می خرید قدر کله غول! (2 دلار و نیم هم پول می دهید)، و می روید روی صندلی های فود کورت ولو می شوید و بستنی می خورید. عجب خوشمزه است! بستنی فروش دو جور بستنی شکلاتی رو به درخواستتان ریخته توی کاسه. یکی با طعم کاپوچینو و دیگری شکلاتی با قطعات شکلات شیری مخلوط با آن. یک شکلات هم بعنوان جایزه برایت گذاشته اند روی همش.

کلاس بعد از ظهر خوب و روشن کننده بود. جزئیات محیط کار، نحوه ارتباط با همکارها، انواع محیط های کاری، حقوق کارمند و قوانین استخدامی و ....

هوا داره کم کم غروب می کنه و شما هم کمی خسته اید. بر می گردید خانه و سر راه از مغازه ایرانی کارت تلفن می خرید که بعدا به خانواده زنگی بزنید و حال و احوال کنید. می رسید خانه و چرتکی می زنید. با صدای تلفن بیدار میشوید و دوستتان دعوتتان می کند که با هم به اتفاق چند تا از بچه های قدیمی بروید بولینگ بازی کنید. قبول می کنید و نیم ساعت بعد دوستتان می آید دنبالتان. با بر و بچ سلام و احوال می کنید و همه بشما خیر مقدم می گویند.

سالن بولینگ در پلازایی در فاصله سه چهار دقیقه رانندگی است. تمیز و مرتب و شیک است. کفش بولینگ کرایه می کنید 3.99 دلار. هر ترک بولینگ هم ساعتی 26 دلار کرایه اش می شود که تقسیم به شش که بکنید سهم شما می شود 4.30 دلار که مبلغ زیادی نیست. یکساعتی بولینگ می زنید و دست و بالتان حسابی کوفته می شود. بچه ها پیشنهاد های مختلفی دارند. برویم بیلیارد، برویم کافی شاپ، بریم دربند! با خودتان میگویید دربند!؟ معلوم میشود دربند یک رستوران و تریایی است در تقاطع Don Mills و York Mills که تا صبح باز است و برنامه حلیم و کله پاچه اش براه است. جیگر و دل و قلوه هم دارد. در نهایت تصمیم گرفته میشود بروید به یک کافی شاپ و گپ بزنید.

یکی از بچه ها بقیه را مهمان میکند و شما در حالی که قهوه خوش طعم Tim Horton – معروف ترین و پر طرفدار ترین کافه تریای زنجیره ای کانادا خصوصا در انتاریو - را مزه مزه می کنید و شیرینی دانمارکی شکلاتی رو امتحان می کنید به حرف بچه ها گوش میدید. از تحصیل در کانادا می گویند، از کار می گویند، از زندگی و ... صحبت گل می اندازد و یکهو متوجه میشوید میبینید ساعت رفته اون ور 12.

گروه متفرق میشوند و دوستتان را شما را برمی گرداند به خانه. اول یک تلفن به ایران و گپ سر صبح به وقت تهران، بعد یک مقداری تلویزیون و مسواک و لا لا.

ادامه دارد.....

pedram_ashena
21-04-2007, 23:12
به زودي قسمت دوم را قرار ميدهم

pedram_ashena
26-04-2007, 14:17
اندر احوال لوازم واجب برای آوردن به کانادا:

آقا جان اولین و واجب ترین وسیله که ما تمام کانادا را دنبالش گشتیم و حتی مشابه
اون رو هم پیدا نکردیم چیزی نبود جز : گوشکوب!!!

باور کنین چاخان نمی کنم،
وقتی بعد از مدتها از سر هوس یک روز تعطیل اقدام به راه اندازی یک آبگوشت
پارتی اساس کردین و موقع عملیات گوشکوبیده تازه دوزاریتون افتاد که ای دی
غافل حالا ما این همه ملات رو با چی بکوبیمش، یاد این حرف بنده می افتین! و
اگه مجبور شدین با ته لیوان و گلدون کریستال و غیره – که انصافا خیلی هم بد
دست و بد قلق هستن - مشغول بشین به گند زدن به کل آبگوشت دیگه از چشم ما
نبینید!

پس اگه دارین چمدون می بندین، زود، تند، سریع، گوشکوب رو بیاندازین توی
وسایلتون تا جاش نگذارین!

از عنصر مهم گوشکوب که بگذریم بقیه این چیز ها رو در حد امکان بیارین:

یک – لباس راحت برای توی خانه و همینطور خواب. لباس رسمی برای
مصاحبه های کاری ( آقایون لااقل دو دست کت شلوار در رنگهای سرمه ای
و دودی با پیراهن سفید و کراوات منطبق – منظور : غیر اجق وجق!، خانم ها
پیراهن سفید و دامن یا شلوار رسمی سرمه ای یا دودی لااقل دو دست.

اگه اول گرما میاین اینجا، کاپشن و پالتوی زیادی با خودتون نیارین چون اولا
تو حراجی ها بهترش رو می خرین، دوما کاپشن ایرانی و ترکیه ای بدرد عمه
جان آدم می خوره و اولین سوز زمستان حسابی گوشی را میده دستتون!

کفش رسمی برای مصاحبه – مشکی – ضمنا کفش ورزشی و پوتین زمستونی
رو هم بیارین ( دمپایی یادتون نره )، جوراب رسمی برای مصاحبه و جوراب
ضخیم برای زمستان.

ملحفه و پتو و بالش و روبالشی. حوله دست و رو و حوله حمام. مایو. کلاه لبه دار
و عینک آفتابی.

راستی کیف شیک برای مصاحبه و کمربند چرمی مرتب برای آقایون یادتون نره!

دو – یک سری چهار نفره بشقاب و قاشق و چنگال و کارد – یا نشکن بیارین
یا خوب بپیچین که اینجا خورده هاش رو تحویلتون ندن! یک قابلمه کوچک ویک
قابلمه بزرگ. یک چاقوی آشپزی و یک تخته کوچک. کفگیر و ملاقه. چند تا
ظرف پلاستیکی برای نگهداری اضافه غذا در یخچال. لیوان و پارچ. دیس پلو
و کاسه خوراک یا خورش. کاسه های کوچک. نمکدان و فلفل دان. سماق برای
عشاق چلوکباب. ادویه شامل زردچوبه و زعفران و فلفل و پودر سیر و پیاز و
هر جور ادویه دیگه ای که دوست دارین – ولی خوب بپیچین که همه زندگیتون
نشه ادویه!

سه – اگه منبع تغذیه کامپیوترتون دو ولتاژه است – یعنی هم 220 ولت ایران رو
قبول می کنه هم 110 ولت کانادا رو – کیس اش رو بپیچین تو پتو ها و بگذارین
وسط چمدون. اگه هم دو ولتاژه نیست برین با هفت هشت هزار تومن منبعش رو
عوض کنین تا اینجا مجبور نشین بدو ورود 1000 دلار پول بدین. کی برد و ماوس
و وب کم رو هم بیارین و مونیتورتون رو هم همونجا بفروشین و پولش را بیارین.
یادتون نره اینجا برقش 110 ولته پس بیخودی بارتون رو با آوردن وسایل برقی
220 ولت که بعدا باید براشون ترانس بخرین سنگین نکنین.

می دونم که دلتون می سوزه از اینکه بگذارینشون ایران یا به نصف قیمت بفروشین
ولی یادتون باشه که اینجا انشاء الله زود زود بهترش رو می خرین اون هم قسطی پس
دل رو بزنین به دریا.

چهار- لوازم تحریر و دفترچه یادداشت و تقویم شمسی میلادی. چند تا نسخه مرتب
از بهترین رزومه ای که تا حالا تایپ و پرینت کردین – اینجا مجبور میشین بیش از
ده بار تغییرش بدین و دوباره چاپش کنین، ولی نگران نباشین چون با 100 دلار میشه
یک پرینتر مناسب خرید و با 200 دلار هم میشه یک مونیتور خوب گرفت و دستگاه
رو سریع راه انداخت. یادتون باشه که در کانادا مهم ترین راه کاریابی از طریق سایت
های مخصوص این کاره و دستگاه و ارتباط اینترنت بسیار لازمتون خواهد بود.

پنج – اصل و ترجمه مدارک تحصیلی، سند ازدواج، شناسنامه ها و هر چیزی که
تو پروسه مهاجرت ازتون خواستند. البته اینجا دارالترجمه های فارسی به انگلیسی
هستند و کارشان هم خوب است ولی در ایران ارزونتر تموم میشه.

شش – دارو سرماخوردگی و هر جور دارویی که تو خونه مصرف داشتین. اینجا
داروها فوق العاده عالی هستند و بسیار موثر ولی قیمتشون هم تقریبا ده برابر ایران
پس برای مدتی که بدنبال کار می گردین دارو بیارین.


روز اول ورود به کانادا کجا اقامت کنید؟

همه می دانند که اگر بشود لااقل یکی دو هفته ای را پیش دوست و آشنایی بمانند خیلی خوب است. هم وقت دارند دنبال خانه بگردند هم فرصت دارند برای گرفتن سینکارت – کارت بیمه اجتماعی (ربطی به بیمه درمانی ندارند و در واقع شماره ملی شما محسوب می شود و بواسطه آن اجازه کار خواهید داشت)، اقدام کنند.

اما اگر کسی را نداشتید که در این مدت پیشش بمانید چه؟
آن وقت باید محلی برای اقامت با قیمت مناسب پیدا کنید تا در این مدت به آنجا بروید. یادتان باشد قیمت مناسب یعنی جای کوچک – که برای شما که با چند چمدان میایید کانادا کوچکتر هم بنظر خواهد آمد- و در هتل – یا مهمانخانه ای نه چندان پر ستاره.

نکته این است که مکان اقامت شما داخل شهر و به مترو نزدیک باشد و تمیز و مرتب باشد. هزینه ای که باید در نظر بگیرید بین هفته ای 250$ تا 400$ خواهد بود (یادتان باشد که مالیات هم باید روی آن پرداخت کنید که باید هزینه را در 1.15 ضرب کنید.)

بعضی از مهمانخانه ها پیشنهاد صبحانه در عوض هزینه اضافه را هم می کنند. شما خودتان می توانید با هزینه کمتر از دو دلار در روز صبحانه بخورید پس اگر هزینه زیادی پیشنهاد می کنند و می توانید آنرا نگیرید، از پذیرش هزینه اضافی امتناع کنید.

اگر برای صبحانه فردا صبح و حتی ناهار فردایتان مقداری خوراکی به شکل بیسکویت و کنسرو آورده باشید که مجبور نخواهید شد همان سر شب خرد و خسته به خرید بروید. توصیه می کنم تا پیدا کردن فروشگاههای بزرگ توی شهر نظیر
No Frills, Food Basics, IGA
و بعد از نظر درجه بندی هزینه با حدود 15% قیمت بیشتر
Loblaw's, Dominion
از خرید بیشتر از خوراک مورد نیاز 3 وعده پرهیز کنید. در تهران ما عادت به خرید از بقالی و سوپر مارکت های فسقلی داشتیم – که خودشان فکر می کردند خیلی بزرگ و جامع هستند. در تورنتو این نوع بقالی ها گرانفروش هستند و در حدود 20 تا 30% گرانتر از سوپر مارکت های بزرگ از شما پول می گیرند.

یادتان باشد که آپارتمان های اجاره ای معمولا سر ماه خالی می شوند، اما الان که دولت و بانکها تسهیلات خرید خانه را زیاد کرده اند عده کثیری به سوی خرید آپارتمان رفته اند و آپارتمان های اجاره ای شدیدا روی دست شرکت های اجاره دار مانده اند و بهمین دلیل ممکن است بهتر با شما راه بیایند و وسط ماه هم با شما قرارداد اجاره ببندند.

بطور روتین شرکتهای اجاره دار از شما یک نامه از محل کار می خواهند که در آن حقوق شما ذکر شده باشد. که با توجه به اینکه شما تازه آمده اید و دسترسی به چنین نامه ای ندارید می توانید پیشنهاد کنید که کرایه شش ماه از پیش بدهید و تا جاییکه من شنیده ام 99% آنها موافقت می کنند(خصوصا در این شرایط پیدا نشدن مستاجر). بعدا هم که موقع تمدید قرارداد شش ماهه شد یک نگاهی به دیگر ساختمان های اجاره ای داشته باشید و شاید بتوانید مکان بزرگتری یا مجتمعی با امکانات بیشتری را با همین قیمت یا ارزانتر پیدا کنید. یادتان باشد حسن شهرت و خوشنامی در کانادا هسته مرکزی موفقیت شماست و شرکت صاحب ملک بعدی با مدیریت ملک قبلی برای تحقیق در مورد شما تماس خواهد گرفت پس سعی کنید ارتباط خوب و مثبتی را با ایشان حفظ کنید.

ضمنا با توجه به اینکه شما حداقل و طبق پرونده مهاجرتی تان برای مهاجرت تک نفری (10500$) و برای مهاجرت دو نفری (12500$) با خود پول آورده اید باید بتوانید اجاره شش ماه را که (برای یک سوییت متشکل از یک فضای زندگی و یک آشپزخانه و یک سرویس دستشویی توالت و حمام حدود 4900$ - با کمی بالا و پایین، و برای یک آپارتمان یک خوابه با همان مشخصات حدود 6000$) خواهد شد، بپردازید.

در طول این شش ماه هم توکل به خدا یاری تان خواهد کرد و شغلی برای پوشش هزینه های زندگی و گذاشتن سنگ بنای آینده تان در کانادا پیدا خواهید کرد.

چند نقطه قابل توصیه برای گشتن بدنبال آپارتمان جهت اجاره عبارتند از:

خیابان دیویس ویل
Davisville Ave
برای دسترسی به این خیابان با متروی خط یانگ به ایستگاه دیویس ویل بروید و بعد از خروج از ایستگاه از تقاطع چراغ دار به سمت شرق تقاطع (تقاطع یانگ و دیویس ویل) بروید. در این خیابان و کوچه پایینی آن چند مجتمع بزرگ ساختمان اجاره ای است که سوییت یک خوابه و دو خوابه های مناسبی دارند و الان تعداد زیادی از آنها خالی مانده اند.

خیابان ارسکین
Erskine Ave
برای دسترسی به این خیابان با متروی خط یانگ به ایستگاه اگلینتون بروید و بعد از خروج از ایستگاه به سمت شمال شرقی چهار راه یانگ و اگلینتون بروید و به سمت شمال بروید و بعد از عبور از دو تقاطع به سر خیابان ارسکین می رسید. در این خیابان – خصوصا ضلع شمالی آن و در فاصله دویست متری از سر کوچه چند مجتمع اجاره ای بزرگ هستند که از نظر ظاهر تمیز و مرتب و از نظر امکانات خوب هستند.

تقاطع خیابان شپرد و خیابان دان میلز
Sheppard and Don Mills
این تقاطع که در کنار آخرین ایستگاه متروی خط شپرد واقع شده در ضلع جنوب شرقی دارای دهها ساختمان مرتفع و متوسط اجاره ای است که صدها واحد از آنها برای اجاره رفتن آمادگی دارند.

موارد ذکر شده همگی در بهترین مکان های شهر برای جستجوی منزل اجاره ای مناسب هستند و ضمن دسترسی به مترو – که مهمترین وسیله نقلیه شهر است- از امنیت و آرامش بهتری نسبت به محله های شرقی یا غربی تورنتو برخوردارند.

و اما این نشانی ها و تلفن ها از طریق دوستان به من رسیده که برای اسکان موقت چند هفته ای قابل مطالعه هستند و شاید گره ای از کار شما باز کنند. من خودم این محل ها را ندیده ام و اطلاعی در مورد کیفیت سرویس یا مکان آنها ندارم.

توصیه می کنم قبل از حرکت از ایران با کارت تلفن با آنها تماس بگیرید و آدرس دقیق و قیمت دقیق اتاق یک تخته یا دو تخته و امکانات هر اتاق و داشتن و یا نداشتن جا را با آنها چک کنید. اگر هم نشد بیایید توی فرودگاه پیرسون تورنتو و از آنجا زنگ بزنید و چک کنید و بعد یک تاکسی بگیرید و آدرس را بدهید به تاکسی. اگر پنج شش چمدان باخود بیاورید دیگر توی تاکسی جا نخواهند شد و موقع خروج از درب به مسوول ایستاده در کنار درب بگویید که نیاز به یک ون ( بر وزن من) دارید و از او بخواهید برایتان یک ون صدا کند. هزینه تاکسی طبق آخرین آمار حول و حوش 35$ و هزینه ون در حدود 60$ می شود:

BAY Hotel,
650 Bay Street,
Toronto, On, M5G 1M8
Tel: 4169718383
Rate $250/week.

2011 Dundas Street West
Tel: 4165368824
Rate $19.95/night

Broadview/Queen
Tel: 4164664289
Rate $100/week

Gladstone Hotel
Tel: 4165314635
Rate $105/week or $35/day

نکته اول:
زبان انگلیسی.
برای کسی که در صف مهاجرت به انتظار ویزا نشسته، چیزی مهمتر و حیاتی
تر از زبان انگلیسی وجود ندارد. این را آویزه گوشتان کنید: اگر وقتی ویزا آمد،
قادر بودید انگلیسی را به راحتی و روانی فارسی صحبت کنید، 50% مشکلاتتان
برای پیدا کردن کار، ادامه تحصیل، و بطور خلاصه زندگی در کانادا، از پیش حل
شده است.
اگر اینطور نیست، از همین الان بدوید! ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است.

یادتان باشد شما هیچوقت بعدا برای یادگیری زبان انگلیسی وقت کافی نخواهید داشت!

اصولا چیزی به اسم کافی بودن معلومات شما در انگلیسی وجود ندارد!

برای زندگی، کار، تحصیل و ... در حدود 80% به مکالمه و 20% به خواندن و
نوشتن نیاز دارید پس از دوره هایی استفاده کنید که بیشترین تاکید را روی مکالمه
می گذارند.

من شاهد شکست های فجیع افراد متخصص و با سوادی بودم که بخاطر ضعف در
انگلیسی از بدست آوردن کار محروم ماندند و با تمام شدن پولی که با خود آورده
بودند مجبور به کارگری و بارکشی شدند.
در مواردی که این افراد با همسر و فرزند خود به کانادا آمده بودند، بخاطر فشار
فزاینده روحی درون خانواده، کار به اختلاف و حتی طلاق کشیده بود. شکست
خوردن و دست از پا درازتر به مبدا بازگشتن بسیار دردناک و خرد کننده است و
سختی آن هزاران مرتبه بیشتر از مرارت یادگیری انگلیسی است!

یاددتان باشد مهاجرت، یعنی کاری که شروع کرده اید کاری است بزرگ و با
ارزش و برای کار مهمی که در جریان دارید، باید از جان و دل وقت و انرژی
بگذارید. اگراصولا حس و حال اینکارها را ندارید، از همین حالا کلا بی خیال
آمدن به کانادا بشوید و نه روزگار اطرافیانتان را سیاه کنید و نه پدر جد خودتتان
را بر سر این تنبلی بسوزانید!

اما اگر مصمم هستید و با تمام نیرو در خدمت پیروزی در اهدافتان، راه بیافتید
مسکن برای مهاجر تازه وارد:

مهمترین بخش از هزینه زندگی در تورنتو، کرایه خانه است (درست مثل تهران).
این هزینه بسته به نوع منزل (بعدا توضیح خواهم داد)، محله و فاصله از ایستگاه
مترو یا اتوبوس تغییر میکند.
در مواردی که شخص بشکل مجردی به تورنتو آمده باشد امکان پیدا کردن هم خانه
هم هست (مثل دانشجوهای شهرستانی) که هزینه خانه را بنحو قابل ملاحظه ای کم
می کند (البته در عوض از دست دادن سیستم چهاردیواری اختیاری).

توضیح اینکه افرادیکه بچه دارند و پول زیادی برای آوردن به کانادا ندارند ( و
ضمنا تا باطل شدن اعتبار مدارک پزشکی خانم بچه ها فرصت کافی دارند) برای
کاهش هزینه های زندگی در طی مدتی که دارند در کانادا دنبال کار می گردند،
ابتدا تنهایی به کانادا می آیند و چند ماهی را به این منوال می گذرانند تا جا بیافتند و
کار پیدا کنند و جایی مناسب را اجاره کنند و بعد بقیه خانواده به ایشان ملحق می شوند.

انواع متداول خانه اجاره ای در تورنتو عبارتند از:

ادامه دارد...

pedram_ashena
26-04-2007, 14:30
نبود نظر مساوي با نبود ادامه مطلب

ebilove
26-04-2007, 17:03
دوست عزیز ممنون میشم ادامه بدید

من دارم پرینت میکنم

hossein2006
26-04-2007, 17:35
خیلی خوبه ادامه بده
من همش منتظر مطلب بعدی شما هستم

mahdimp5
26-04-2007, 20:07
خیلی جالب بود. لااقل منی که فعلا قصد مهاجرت ندارم, اطلاعات بسیار جالبی از کانادا به دست آوردم...

عزیز ادامه بده...

منتظریم...

pedram_ashena
27-04-2007, 15:26
نميخواستم به اين زودي ادامه اش را بگم.ولي به خاطر نظر دوستان تا ساعاتي ديگر آپديت ميكنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pedram_ashena
28-04-2007, 18:17
انواع متداول خانه اجاره ای در تورنتو عبارتند از:

Bachelor
بچلر: این نوع که معادل سوییت در تهران است، تشکیل شده است از یک
اتاق و یک آشپزخانه و یک دستشویی و توالت و حمام که در فضایی کوچک به هم
متصل شده اند. قیمت آن (بسته به شرایطی که گفتم) از 250 دلار تا 1100 دلار
فرق می کند.

Junior 1 Bedroom
یک خوابه کوچک: که به مجموعه فوق الذکر یک اتاق خواب هم اضافه میکند و
این اتاق ممکن است کوچک یا بزرگ باشد (مثلا تا 30 مترمربع). قیمت آن هم از
400 دلار تا 1700 دلار فرق می کند.

Large 1 Bedroom
یک خوابه بزرگ : که معمولا درمتراژ فضای محوطه پذیرایی با نوع قبلی فرق
دارد و بین 900 دلار تا 2000 دلار قیمت دارد.

از این سایز ببالا، معمولا به ازای هر اتاق خواب در حدود 15 تا 20 درصد به
قیمت اولیه اضافه می شود.

البته در این فهرست سراغ خانه های ویلایی نرفته ایم...

نکته : اجاق (معمولا برقی) و یخچال جزو منزل هستند و بابت آنها هزینه ای نمی پردازید
ضمنا معمولا هزینه آب و برق مصرفی را نیز در کرایه خانه منظور شده است و شارژ
جداگانه ندارد. ماشین لباسشویی و دستگاه خشک کن (که در زمستان بدون آن لباس های
شسته شده هرگز خشک نخواهند شد!) معمولا جزء خانه نیستند و یا در ساختمان جایی را
به چندین عدد از آنها اختصاص داده اند و یا باید لباسهایتان را ببرید به رختشویخانه محله
و آنجا با ماشین بشوییدشان. این دستگاهها با سکه های یک دلاری و 25 سنتی کار
می کنند و برای شستشو به 1.50 یا 1.75 دلار (یعنی یک سکه 1 دلاری و 2 یا 3 سکه
25 سنتی) احتیاج دارند و برای خشک کن به 1.25 با 1.50 دلار. برای بدست آوردن پول
خرد مناسب مجبور نیستید به قلکتان دست بزنید! کافیست یک اسکناس 5 دلاری را ببرید
به بانک و از مسؤل باجه بخواهید به شما 2 سکه 1 دلاری و بقیه را 25 سنتی بدهد.
ضمنا سکه های 25 سنتی اضافه را (که به آنها کوارتر هم می گویند) می توانید برای تلفن
شهری استفاده کنید.


نکته : در کرایه کردن خانه عجله نکنید! با دقت برای بازدید خانه ها وقت بگذارید و کرایه
و امکانات آنها را با دقت بررسی و مقایسه کنید. بعضی وقتها، دو ساختمان در یک کوچه
در میزان کرایه تفاوت چشمگیری دارند. گاهی 500 متر آنطرف تر (یعنی 7 دقیقه پیاده
روی بیشتر در صبح و بعدازظهر) خانه ای 200 دلار ارزانتر پیدا می شود!

نکته : بهترین منبع برای پیدا کردن آدرس و تلفن ساختمان های مورد اجاره، مجله های
رایگانی هستند که در جعبه های فلزی – شیشه ای در سر تقاطع ها و در کنار خیابانهای
اصلی در دسترس عموم قرار دارند.

نکته : اگر آپارتمانی که انتخاب کرده اید در ساختمانی مرتفع (15 طبقه ببالا ) واقع شده
باشد و به یک کمپانی هم تعلق داشته باشد، از نظر خدمات و تعمیرات سرویس بهتری
خواهد داشت.

نکته : چون معمولا درابتدای کار نمی دانید که کجا کار پیدا خواهید کرد، توصیه می شود
اولین خانه تان را حتی الامکان نزدیک محور مرکزی شهر ( یعنی خیابان یانگ) اجاره
کنید. یادتان باشد که تورنتو یکی از بهترین و منظم ترین سرویس های حمل و نقل عمومی
را در دنیا دارد و تمام خیابانهای کوچک و بزرگ و اغلب کوچه ها سرویس اتوبوس دارند
ولی تورنتو بسیار بزرگتر از تهران است و اگر آپارتمانتان در شرق شهر و محل کارتان
در غرب شهر باشد آنوقت ممکن است روزانه 4 ساعت برای رفتن به سرکار و برگشت
از آن وقت صرف کنید!!!

برای اجاره خانه معمولا نیاز به نامه ای از طرف شرکت یا صاحب کارتان دارید که در
آن میزان حقوق شما ذکر شده باشد. بدیهی است که شما در ابتدای کار چنین امکانی را
ندارید. بعضی ها به صاحبخانه پیشنهاد می دهند که کرایه 6 ماه را از پیش بپردازند.
یادتان باشد که این پیشنهاد باید از طرف شما کتبا به صاحب خانه ارایه شود و ایشان
قانونا نمی توانند چنین درخواستی از شما بکنند. در بعضی موارد نیز کسی از آشنایان
فرد متقاضی می تواند به عنوان قیم قرارداد (گارانتور ) زیر ورقه ها را امضاء کند و
پرداخت ماه به ماه اجاره را تضمین کند.
قراردادها معمولا یکساله بسته می شوند و خودبخود به سال بعدی منتقل می گردند.
بعضی ها قراردادهای 6 ماهه را نیز قبول می کنند. در غالب قراردادها از شما تعهد
گرفته می شود که 3 ماه قبل از خاتمه اجاره یا فسخ قرارداد (از جانب شما) کتبا
موضوع را به صاحبخانه اطلاع دهید تا آنها وقت کافی برای پیدا کردن مستاجر جدید
داشته باشند.
در طی این مدت، صاحبخانه مجاز خواهد بود ضمن هماهنگی تلفنی با شما از ساعت
9 صبح تا 5 عصر با یا بدون حضور شما در خانه، مشتریان جدید را برای دیدن خانه
به محل بیاورد. یادتان باشد که صاحبخانه باید طبق قانون یک کپی از تمام کلیدهای
خانه شما داشته باشد.

نکته : موقع عقد قرارداد به قسمت مربوط به جریمه فسخ قرارداد پیش از پایان موعد
دقت کنید! در اغلب موارد شما متعد می شوید چنانچه تا زمان خاتمه قرارداد مشتری
جدیدی برای محل پیدا نشود، کرایه خانه را کامل بپردازید. اگر کار به دعوا و اختلاف
کشید، معمولا شرکت صاحبخانه گرفتار از آنی است که شما را به دادگاه بکشاند و در
عوض شکایتی را از شما ثبت می کند که به سابقه خوش حسابی مالی شما لطمه بسیار
شدیدی خواهد زد و بعدها که برای خرید ماشین و یا خانه اقدام کنید حسابی اسباب
گرفتاریتان می شود.

نگاهی به تورنتو

شهری است بسیار بزرگ که از ادغام 7 شهرک نزدیک به هم در نیمه دوم قرن
بیستم تشکیل شده است و امروزه کل این مجوعه را
GTA - Greater Toronto Area
می خوانند. که یک چیزی تو مایه های همان کلمه" بزرگ" در اسم تهران بزرگ
است.ابعاد تورنتو در حدود 90 کیلومتر در 30 کیلومتر است و این شهر کمی
بیش از 3.5 میلیون نفر جمعیت دارد و می توانید حدس بزنید وقتی جمعیتی به این
کمی در مساحتی به این زیادی پخش شده باشند، چه محیط باز و راحتی بوجود
می آید برای زندگی.
در واقع تنها موارد سنگینی نسبی ترافیک که در شهر دیده می شود ( که پیش آن
راه بندان هایی که ما در تهران دیده ایم به جوک می ماند) در مسیرهای ورود به
شهر (صبح ها) و در مسیرهای خروج از شهر (عصرها بعد از پایان ساعت کار)
است و در بقیه ساعات اغلب خیابانها خلوت و آرام هستند. در روزهای آخر هفته
و تعطیلات رسمی نیز ترافیک بسیار سبک و رانندگی بسیار لذت بخش است!

در اینجا بندرت صدای بوق اتومبیل شنیده می شود (شاید اگر خوش شانس باشید
و حسابی بگردید ماهی یکبار یک صدای بوق نوبر کنید) دلیلش در درجه اول
رانندگی خوب غالب مردم و بعدش، باز بودن معابر، نظارت جدی و بدون
گذشت پلیس و آرامش روحی راننده هاست.

تنها حیوانات ولگرد موجود در شهر، کبوتر های چاق و چله و سنجابهای فرز
و بی صدا هستند که وقتی هوا ملایم یا گرم باشد از لانه هایشان بیرون می آیند
و اینور و آن ور به ورجه ورجه مشغولند.آخر شبها وقتی معابر کاملا خلوت و
ساکت می شود، ممکن است موفق بشوید راکن هایی را ببینید که با پشت قوز
کرده و دم حلقه حلقه سفید و مشکی بی سروصدا این طرف و آنطرف میروند
و بدنبال غذا میگردند. در فصل بهار و تابستان چندین نوع پرنده مهاجر کوچک
و بزرگ به شهر می آیند. در سطح خیابانها انواع زاغچه و سینه سرخ و در
پارکها و دریاچه ها (راستی می دانید تنها در انتاریو – استانی که تورنتو در
آن قرار دارد – بیش از 250000 تا دریاچه وجود دارد؟!) چند نوع غاز و اردک
و مرغ ماهی خوار و حتی قوی سفید دیده می شوند. این موجودات بواسطه
رفتار محبت آمیز مردم، از انسانها نمی ترسند و غالب آنها از گرفتن غذا از شما
خیلی هم استقبال می کنند. کافیست مقداری نان همبرگری یا هات داگ با خود
به یک پارک ببرید و خرده خرده شروع کنید به غذا دادن به پرنده هایی که با
کنجکاوی برای ورانداز کردن شما آمده اند. خواهید دید که در کمتر از 5 دقیقه
دورتان پر می شود از پرنده هایی که در ربودن خرده های نان از همدیگر
با هم رقابت می کنند. توصیه می کنم حتما امتحان کنید، چون خیلی باحال است!

در محله هایی که مردم از وضع مالی متوسط و بالاتر برخورداند، بسیاری سگ
نگه می دارند. این سگها دهها نژاد مختلف هستند و از سایز جیبی تا سایز
سواری(!) در آنها دیده می شود. وجه مشترک همه آنها صورت آرام و خوشحال
آنهاست که هیچ شباهتی به سگها در ایران ندارند که از شدت عصبیت می خواهند
هر که را که می بینند پاره پاره کنند!
خیابانها و کوچه ها در این شهر کاملا عریض هستند (بجز بعضی معابر قدیمی
شهر که اولا تعدادشان کم است و ثانیا در مقایسه با خیاباهای خفه و تنگ اروپا
خیلی هم پهن هستند!) و در هنگام ساختن شهر دقت داشته اند تا فضای سبز طبیعی
و جنگلها را در حد امکان تخریب نکنند و به همین دلیل هم شهر بسیار سبز است
(بسیار شبیه منطقه حیران در استان اردبیل که آخرین مسافرتی بود که قبل از
آمدن به کانادا در ایران داشتم). شهر دهها پارک بزرگ و صدها پارک کوچک
دارد و چمن سبز و روحنواز و گل کاری های هنرمندانه به زیبایی آن می افزاید
اندر احوال درجه حرارت هوا در تورنتو طی چهارفصل سال:

هوای این شهر از منفی 35 درجه – سردترین درجه ای که در 100 سال
گذشته در تورنتو ثبت شده – تا مثبت 35 درجه در سال تغییر می کند. حالا
چند تا نکته مهم:
زمستان از اواخر نوامبر کم کم جدی می شود و در ژانویه به سرد
ترین وضعیت خودش می رسد. دوباره از ماه آوریل شل می کند و با ناز
و ادا کم کم گرم و بعد داغ می شود و با رطوبتی که هوای شهر بخاطر
مجاورت با دریاچه انتاریو دارد یک کاریتان می کند که یاد مرداد ماه گیلان
را گرامی بدارید – البته با این فرق که اینجا ملت پایین و بالا را می اندازند
بیرون و زجر اضافه بر سازمان نمی کشند. یادتان باشد که اوج گرما از
نیمه ماه جون تا نیمه ماه جولای است پس اگر در خانه ارکاندیشن ندارید
لااقل با صرف مبلغ 20 تا 30 دلار یک پنکه پایه دار بخرید از
Canadian Tire
تا در این 30 روز تا صبح از گرما بال بال نزنید.

در تورنتو پدیده ای است که ما در تهران نداریم و آن عبارت است از
باد 24 ساعته که فقط در آن 30 روز کذایی از وزش مرتب خود میافتد
که شهر را تبدیل به حمام گنجعلی خان می کند. در زمستان این باد از
هوا سردتر است و پدیده ای را ایجاد می کند بنام ویندچیل – همان سگسوز
که وقتی به تهرانی تازه مهاجر می خورد رب و روبش را می آورد
جلوی چشمش چون از 0 درجه تا منفی 35 درجه می تواند سردی
داشته باشد. وحشت نکنید! تا حالا هیچ تهرانی که سهل است هیچ
بچه جنوب هم توی خیابان قندیل نبسته و جزو اموال طبیعت نشده. من
بعدا برایتان روش درست و زمان مناسب خرید همه جور لباس را
شرح می دهم. فقط بدانید که لباسهایی که آدم با خودش از ایران میآورد
بدرد عمه جان آدم می خورد چون لباسهای ترک و حتی اروپایی اینجا
کارساز نیستند.
یک خاصیت مهم هوای تورنتو این است که هرگز بیش از دو سه روز
در یک درجه نمی ماند و فوری عوض می شود و جان آدم را بالا
نمی آورد. ضمنا همیشه تمیز و درخشان است که یک دلیل اش بادی
است که ذکر خیرش رفت. الان که دارم این خطوط را می نویسم از
پنجره یک نسیم ملایم می وزد به درون که خبر از مرخصی تدریجی
حمام سونا می دهد.

نکات خریدن تلفن موبایل در کانادا
در کانادا چند شرکت سرویس دهنده موبایل وجود دارند – در اینجا به
اینجور تلفنها می گویند سل فون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Cell Phone
و شرکتهای اصلی سرویس آن عبارتند از
Rogers, Bell Mobility, Telus, Fido
که از بین آنها، راجرز از بقیه سرویس بهتر ی دارد. یادتان باشد که از
لحظه ای که هوس کنید سل فون بخرید تا راه افتادن خط و بکار افتادن
گوشی در دستتان، فقط نیم ساعت طول می کشد – البته منهای زمان لازم
برای شارژ دستی – پس عجله نکنید! شما برای خط تلفن – یعنی شماره
موبایلتان – پولی نخواهید پرداخت.

یادتان باشد که دیگر توی ایران نیستید و نمی خواهد نگران باشید که مردم
با دیدن گوشی موبایلتان چه حسابی روی شما باز خواهند کرد.
اینجا مدل گوشی نمایشگر شخصیت شما نخواهد بود. من افراد میلیونری
را در اینجا می بینم که گوشی های کاملا معمولی استفاده میکنند و ارزانی
و فراوانی تلفن موبایل در اینجا، ارزش اجتماعی آن را در سطح دمپایی و
جوراب پایین آورده!

دو جور سرویس اصلی برای سل فون وجود دارد. روش اشتراکی و
روش حق المصرفی:

Subscription
روش اشتراکی – که در آن شما را ملزم به امضای قرار دادهای 1 یا 2 یا
3 ساله می کنند و هرماه با توجه به خدماتی که بشما می دهند برایتان صورت
حساب می فرستند. مثلا با 30 دلار در ماه بشما اجازه می دهند حدود 500 دقیقه
در کل ماه و در ساعات 8 صبح تا 6 عصر صحبت کنید و از 6 عصر تا 8 صبح
رایگان حرف بزنید و آخر هفته را هم رایگان استفاده کنید.
در مدل اشتراکی قیمت گوشی بسته به نوع قرارداد و اینکه شرکت سرویس
دهنده الان حراج گذاشته یه نه از 0 دلار تا هر مبلغی که خودتان بخواهید برای
گوشی های آخرین مدل با ارتباط اینترنت و دوربین دیجیتال پول بدهید،
– حدود 500 دلار – تغییر می کند.

Pay-As-You-Go
روش حق المصرفی – که درآن گوشی را کمی گرانتر از معمول می خرید
و در عوض از صورتحساب ماهانه خبری نیست و بجایش برای استفاده ماهانه
از سل فون برایش کارت می خرید. این کارتها 10 دلاری و 25 دلاری و 50 دلاری
هستند و به ترتیب نیم ساعت، 75 دقیقه و دو و نیم ساعت با آنها می توانید
حرف بزنید. اگر می خواهید از سل فون برای امور ضروری استفاده کنید و مصرف
ماهانه چندانی ندارید، این مدل برای شما مناست است. اعتبار کارتهای گفته شده به
ترتیب یک ماهه، دو ماهه و سه ماهه است و اگر پیش از خاتمه اعتبار آنها، کارت بعدی
را وارد نکنید، هرچه از اعتبارشان مانده باشد می پرد واز بین می رود، ولی اگر کارت
بعدی را اضافه کنید مانده اعتبار به اعتبار ماه بعدی اضافه می شود.
ضمنا هروقت بخواهید میتوانید همین سرویس را تبدیل کنید به اشتراکی.

باز هم می گویم: مراقب باشید برای خودتان 2 سال صورتحساب چاق و چله درست نکنید!
و نصیحت من را هم در مورد گوشی بخاطر داشته باشید
اندر احوال تنوع نژادی تورنتو
کانادا، و خصوصا شهر تورنتو که اکثریت مهاجران تازه وارد
به آنجا وارد می شوند و معمولا اولین جایی است که در آن به
دنبال کار می گردند، از بالاترین تنوع فرهنگی و نژادی برخوردار
است.
راستش برای ما ایرانی ها که اینقدر در ایران سیاهپوست و زردپوست
و هندی و پاکستانی و آفریقایی یک جا ندیده ایم، در روزهای اول کف
آورست و گاهی آدم از این همه رنگارنگی مردم احساس سردرگمی
می کند. این قضیه معمولا ظرف چند هفته جایش را به عادت به
تنوع می دهد – البته اگر طرف خودش باگی با بقیه رنگها نداشته
باشد – و کار برعکس می شود یعنی وقتی بعدا بروید یکسری به فامیل
در ایران بزنید، از اینکه همه همرنگ و شبیه هم هستند جا می خورید و
یکی دوروزی گیج می زنید. مسؤلان شهر تورنتو مدعی هستند که این
شهر بدلیل پذیرایی از طیف وسیعی از فرهنگها، بیش از 40 نوع
رستوران با غذاهای سنتی ملل ساکن در کانادا دارد . البته ما هرچه
شمردیم، رستوران ایرانی و هندی و چینی و ژاپنی و تایلندی و
پاکستانی و ایتالیایی و آلمانی و مکزیکی و یونانی و ترکی و انگلیسی
و فرانسوی و آمریکایی و قبرسی – نسخه دوم همان یونانی- و جاماییکایی
و آرژانتینی و برزیلی و ایرلندی و ... نتوانستیم برسانیمش به چهل تا ولی
همین ها را که گفتم اگر هر هفته به یکیشان سربزنید، لااقل شش ماه
سرتان گرم است.

نکته خوب : اینجا همه مهاجر هستند و یا خودشان دیروز از هواپیما
پیاده شده اند یا بابابزرگ جانشان با مکافات خودش را با کشتی و الاغ
و قطار در صد سال گذشته رسانده اینجا و زبان کسی سر کس دیگری
دراز نیست – بر خلاف اروپا که به طرز ناجوری دراز هست- و دولت
هم بیخش را حسابی سفت گرفته و از این جور شوخی ها سرش نمیشود.
تازه مهاجرها غالبا بخاطر ترس از غریب افتادن در محیط تازه و برای
نزدیک بودن به مراکز فروش مواد غذایی سنتی مورد عادتشان و از همه
مهمتر بواسطه ضعف در تکلم انگلیسی خود یا بقیه افراد خانواده شان در
محله هایی که خاص قومیت خودشان است جمع می شوند. مثلا پاکستانی
ها علاقه زیادی به محله میپل (در چند کیلومتری شمال تورنتو)
Maple
دارند و آنقدر آنجا خانه خریده اند و مغازه باز کرده اند که از طرف
شهرداری برای کوچه هایشان هم اسامی پاکستانی گذاشته اند! این محله
دربرگیرنده مسجد ویژه ایشان هم هست. چینی های تازه وارد – آنهایی
که از خود سرزمین اصلی چین آمده اند – و نه آنهایی که از هنگ کنگ
قبل از تحویل آن از طرف انگلیس به چین زدند بیرون و مال و ثروتشان
را آورده اند – در منطقه اسکاربارو (شرق و جنوب شرقی تورنتو)
Scarborough
ساکن هستند. سیاهپوستان زیادی – که ما اینجا فهمیدیم خودشان چندین
نژاد مختلف هستند – در اطراف تقاطع خیابانهای جین و فینچ مقیم اند
و ایرانی ها هم در حوالی تقاطع خیابانهای دان میلز و شپرد – اطراف
مرکز خریدی زندگی می کنند بنام
Fairview Mall ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
که بخاطر تعداد قابل توجه ایرانی هایی که توی آن دیده میشوند به شوخی
فریدون مال هم گفته می شود. البته ایرانی ها در بقیه نقاط شهر
هم ساکن هستند و غالبا در نقاط خوب شهر مستقر شده اند.

مغازه ها و دفاتر حسابداری و خدمات ایرانی – یا در اصطلاح
بیزنس ایرانی ها بیشتر در دو طرف خیابان یانگ، از تقاطع
خیابان امپرس (قابل دسترسی از ایستگاه متروی نورث یورک)
Empress Ave.
تا یک کیلومتر بالاتر از خیابان استیلز قرار دارد و اگر هوس
غذای ایرانی کردید (پلوخورش و آش و کباب و ماست و موسیر
و نان بربری و سنگک و ...) یا مایل بودید مواد اولیه اش را بخرید
و خودتان دست بکار شوید، باید به آنجا سری بزنید.

ایرانی ها یکی از موفقترین گروههای اجتماعی کانادا هستند و اکثریت
آنها طی کمتر از پنج سال صاحب خانه و ماشین خوب در محله های
خوب می شوند و چه کار شرکتی داشته باشند، چه کار آزاد، در حرفه
خود موفق و پیشتاز هستند.

یادتان باشد حتی کسانی که در ظاهر آنطور که دلشان می خواسته در
شش ماه اول ورودشان سریع به موفقیت و کار ایده آلشان نرسیده اند اگر
تا حداکثر دوسال تاب بیاورند و به تلاش خستگی ناپذیر ادامه دهند، مثل
بقیه هموطنانشان موفق می شوند.

قیمت غذاهای ایرانی در تورنتو:

اول اجازه بدید هزینه خورد و خوراک در ماه برای هر نفر رو بنویسم
که میل باکسم پر شد از بس ملت ازم پرسیدن:

بابا جان با هزینه ای بین هشتاد تا یکصد و پنجاه دلار در ماه، دو نفر
می تونند خوب غذا بخورند که این مبلغ شامل میوه و گوشت و سبزی و
نان و ... خلاصه همه اجزاء روتین سفره میشه. البته بشرط اینکه خودتون
بپزید و برای ناهار- یا شامتون- سر کار هم از خونه غذا ببرین.

اول کار هم تا به سطح درآمد متوسطی نرسیدید – که انشاء الله از همون
اولین استخدامتون داشته باشید – بیشتر از یکی دو وعده در ماه پول بالای
پیتزا و کنتاکی و نظایرهم ندین. حتی پیتزای درجه یک رو هم اگه از سوپر
و بشکل منجمد بخرین و بعدا در خونه بگذارین تو فر و بعد از بیست دقیقه
نوش جون کنین لااقل پنجاه درصد ارزونتر میشه!

خوب، حالا یک نگاهی بیاندازیم به قیمت های یکی از بهترین رستوران
های ایرانی شهر – تا حدود قیمت دستتون بیاد:

چلوکباب سلطانی 16.99 دلار
چلوکباب چنجه 13.99 دلار
چلوکباب کوبیده 8.99 دلار
جوجه کباب 12.99 دلار
چلو ماهی سفید 15.99 دلار

میرزا قاسمی 9.99 دلار
باقلا قاتق 9.99 دلار
ماست و خیار 3.75 دلار

سالاد شیرازی 4.25 دلار
دوغ یک لیتر 6.50 دلار

پس قبل از سفر حسابی دلی از عزای این غذاها در بیارین که تا اینجا
هنوز نرفتین سر یک کار مناسب، پرداختن این مبالغ خیلی زورآور خواهد بود!

کشور باهوش ها !

یک نکته خیلی جالب توجه که ما در کانادا کشف کردیم، ضریب هوش بالای مردم
در کاناداست. البته منظورم میانگین هوش کلی افراد جامعه است و نه چند نفر سوپر
نابغه که هر کشوری داره.

این رو بعد از چند ماه زندگی تو این کشور متوجه میشین!
یکهو می بینین که خیلی از مردم همون تیز بازی هایی رو که شما ها قبلا باهاش
همیشه از خیلی ها جلو می زدین و قبل از مهاجرت بین یک میلیون نفر از همه
می زدین جلو و کاراتون همیشه پیش می رفت و بهترین ها را بدست می آوردین و
بالاترین موقعیت ها رو در کار و زندگی و خرید و تفریح و تحصیل و غیره داشتین،
از خودشون نشون می دن و دیر بجنبین جا موندین و کلاتون پس معرکه است!

این رو اینجا تو خیابون، تو محل کار، تو سینما، تو مترو، تو رستوران، تو دانشگاه،
تو سوپرمارکت و خلاصه هر جایی که ممکنه بیش از یک آدم حاضر باشه، می بینین
و لمس می کنین.

تازه می فهمین چرا کانادا گل سر سبد اقتصادی گروه هشت – گروه کشورهای تراز
اول جهان اول – و رهبر گروه هفت شده و چرا اینقدر همه چیز مرتبه و چرا روزی
صد بار از اینکه همه چیز حساب و کتاب داره و به طرز اعجاب آوری مرتبه و
درست اجرا میشه، دچار کف کردگی میشین!

البت که در واقع این هوش نود درصدش وارداتیه و مدیون ورود روز افزون
مهاجرهای با وجود و با هوش و با عرضه ای که بدنبال یک زندگی سالم و بی درد
سر و آروم زندگیشون را زدن زیر بغلشون و راه افتادن. تازه اینها از بین گروه عظیم
باهوش های توی صف دستچین شدن و سالها توی صف خون دل خوردن و دندون به
جیگر گرفتن و در عین حال خودشون را ساختن تا شانس موفقیت بیشتری داشته
باشن.

شوخی نیست اینکه بیشتر از هشتاد درصد مردمی که تو کوچه و خیابون و فروشگاه
وغیره میبینین، تحصیلات دانشگاهی دارن! چه انتظاری جز رفتار هوشمندانه میشه
از این اکثریت هوشمند داشت؟

یک نکته :
جامعه ایرانی ها و ایرانی الاصل های کانادا، با وجود تعداد کمش در مقایسه با چینی
ها و هندی ها و پاکستانی ها، بسیار باهوش تر و تیز تره و این مدیون دو دلیله:

یک - هوش دینامیک و رشد پذیر ما ایرانی ها که فورا با شرایط جدید تطبیق پیدا
میکنه و راه تیزبازی های جدید رو کشف میکنه.

دوم - ریز تر بودن سوراخ فیلتر مهاجرت برای ایرانی ها که با سختگیری غیر قابل
مقایسه ای نسبت به ما اقدام به بررسی پرونده های مهاجرتی ما می کنند و بالطبع
تعداد افراد گیج کمتری ممکنه ازین پروسس در برن و بیان تو.

اینجا به ازای هر ایرانی، پنجاه تا چینی، سی تا هندی و بیست تا پاکستانی دیده میشه
ولی اگه میانگین پیشرفت گروهی شون رو با هم مقایسه کنین، به گرد پای این گروه
کوچک هم نمی رسند.

در خبر ها خوندم که ایرانی های مقیم آمریکا هم در مقایسه با بقیه گروه ها اولین رتبه
را در سطح تحصیل و دومین رتبه را در سطح درآمد در بین سایر قومیت ها دارند،
که جای تبریک و خوشحالیه.

اعتبار و کارت اعتباری در کانادا:

بقول پدربزرگها: آقاجون اینو آویزه گوش ات بکن "در کانادا و در کل، آمریکای
شمالی، شما بعنوان آدمی که اومده اینجا زندگی بکنه، چیزی مهمتر و جدی تر و
حیاتی تر از اعتبار – یا بقول اینجایی اش کردیت – نداری و نخواهی داشت!" و
کوچکترین سهل انگاری در این مورد بسیار بسیار گرون تموم خواهد شد.

حالا یعنی چه اش رو توضیح میدم:

شما از روز اولی که پاتو میگذاری رو خاک این منطقه، یا بلکه زودتر، از همون
موقعی که برای مهاجرتت با صدجور دنگ و فنگ حساب بانکی باز کردی، به
دنیای حساب و کتاب اعتباری وارد شده ای و جایی در یک بانک اطلاعاتی یک
پرونده سوابق مالی و اعتباری برات باز شده و ازین لحظه کوچکترین فعالیت
مالی ایکه داشته باشی، سابقه ات اینجا ثبت میشه.

هر صورت حسابی رو که پرداختی، سر موقع و بی دردسر یا با کشمکش و دعوا
و مبلغی تا حالا گرفتی یا بحسابی فرستادی و خلاصه هر نفس غیر مجانی ایکه
کشیدی، میره تو پرونده ات.

حالا وقتی بخواهی درخواست کارت اعتباری کنی، یا بخواهی وام مسکن بگیری
یا برای اتومبیل جدیدی که پسند کردی درخواست پرداخت اقساطی بکنی، اولین
چیزی که برای بانک یا موسسه اعتباری ملاک خواهد بود همین پرونده جنابعالی
است.

پس از اولین قبض تلفن که در خانه اومده تا مهمترین چکی که تا حالا کشیدین در
میزان تحویل گرفته شدنتون درآینده از طرف بانک نقش داره!

یادتون باشه که قبض ها و صورتحسابهای ماهانه رو یک جایی تاریخ زده و مرتب
به ترتیب زمان پرداختشون بچینین و سر موقع و حتی شده یکی دو روز زودتر
پرداختشون کنین. اینها تک تک آجرهای بنای اعتبار شما تا آخر عمرتون هستند
پس با دقت و نظم باهاشون برخورد کنین!

سوابق مالی شما چند ده سال باقی می مونند و با پیشرفت روزافزون تکنولوژی
ذخیره سازی و حفظ اطلاعات، این مدت طولانی تر میشه پس یادتون باشه دسته گلی
که اول جوونی تو اوضاع مالی به آب بدین میتونه موقع بازنشستگی بیاد سر وقتتون
پس حواستون باشه.

چند نکته هم در مورد کارت اعتباری برای مهاجران تازه رسیده:

ادامه دارد........

Catrina
28-04-2007, 20:57
امروز چند تا سنجاب سیاه و یک سنجاب خاکستری دیده اید که مثل عروسک، بدون سر و صدا در حالی بلوط یا فندق به دهن دارند این ور آنور می روند و دور از چشم همدیگر اونها رو چال می کنند. خیلی بامزه و بی آزارند. توجه خاصی هم به آدم ها ندارند. گاهی آنقدر به شما نزدیک می شوند که فکر می کنید میشه با دست بگیرینشون! دلیلش این هست که هیچ آزاری از طرف آدم ها بهشون نمی رسه و کسی اذیتشون نمی کنه. چند تا بادام زمینی از جیب در می آورید و می اندازید برای یکی از اون ها. اولش یکی دو متری فرار می کند و می ایستد و شما و خوراکی تان را ورانداز می کند. بعد می آید جلو و یکیشان رو برمی دارد و پشتش رو می کند به شما و دودستی مشغول خوردنش میشود. خوشش میآید و میرود سراغ دومی. بقیه هم از راه می رسند. بی سرو صدا و کتک کاری مشغول قاپیدن و خوردن بادام ها می شوند. براهتان ادامه میدهید وآن ها هم بادام ها را تا دانه آخر می خورند و برمی گردند سر روتین زندگی شان.

اول از آقای پدرام تشکر می کنم بابت مطلب زیباشون.

این تیکه خیلی جالبه و متفاوت با تهران و سایر شهرهای ایران، چون وقتی تو ایران می ری بیرون می بینی که یکی داره با تفنگ بادی گنجشک می زنه، یکی با سنگ افتاده دنبال گربه، یکی ....

talot
01-05-2007, 00:17
منم مرسی پدارم خان

robert
01-05-2007, 01:49
ممنون دوست من " پدرام" عزیز فوق العاده عالی نوشتی :10: من نمیتونم راهنمای سفر به ایران !!! رو به این خوبی و دقت بنویسم:27:
پدرم یه مدت خیلی مشتاق بود به کانادا بره که موفق نشد. ولی خودم بدجوری تو فکرشم (( یعنی از اول تو فکر آمریکا بودم و با این اوضاعی که پیش اومد نظرق معطوف به کانادا شد:27: ))
در هر صورت باز هم از شما تشکر میکنم . خیلی عالی بود:11:

pedram_ashena
01-05-2007, 12:10
هر موقع تمايل داشتيد بگيد تا بقيه را بنويسم

pedram_ashena
02-05-2007, 14:23
ادامه ماجرا

چند نکته هم در مورد کارت اعتباری برای مهاجران تازه رسیده:

یک – هرچه وضع مالی شما مستقر تر باشد و سابقه حضور شما در کانادا طولانی
تر، شرکتهای صادر کننده کارتهای اعتباری راحت تر درخواست شما را قبول
می کنند.
دو- بیشتر شرکتهای کارت اعتباری قوانینی دارند که بموجب آنها اگر درخواست
کسی را رد کرده باشند، تا شش ماه بعد از آن درخواست جدیدی ازین شخص
قبول نمی کنند. پس حواستان را جمع کنید موقع درخواست.
سه – بعضی بانکها، مثلا تی دی، روشی دارند که در آن برای صدور یک کارت
اعتباری ویزا با سقف خرید هزار دلار، از شما دوهزار دولار ودیعه گرفته و
در یک حساب سرمایه گذاری سه ساله بنام شما پس انداز می کند. باین ترتیب
پول شما بمدت سه سال در آن حساب میماند و بهره ای حدود 3 درصد در سال
هم میگیره – که در مقایسه با بهره های بانکی اینجا بدک هم نیست – و شما کارت
را دریافت می کنید. در طول مدت این سه سال، شرکت کردیت کارت شما را
ارزیابی میکند و شاید حتی در این مدت چندبار هم بشما تلفن بزنند و پیشنهاد
اضافه شدن اعتبارتون رو بدن. خلاصه کلام اینکه اگر خوش حساب باشید و
از کارت هم استفاده کنید، ظرف همان سال اول اعتبار کارتتون اضافه میشه
و حتی گرویی را هم آزاد می کنند و شما تبدیل میشوید به آدمی معتبر با سابقه
اعتباری خوب.
چهار – معمولا بانکها کارت ویزا را پشتیبانی میکنند و شرکتهای مالی دیگر
کارت مسترکارت را و این کارت دومی از ویزا آسانگیر تره و بهتر با
شما راه می یاد. بعلاوه اغلب مسترکارتها به ازای هر دلاری که با آنها خرج
کنید بشما امتیازات مالی – درحد یک درصد مبلغ خرج شده که کاچی به از
هیچی هست- میدن که باهاش هم خرید میشه کرد هم تخفیف میشه گرفت.
پنج – باید بین اعتبارتان در کارتهای اعتباری و هزینه های ماهانه و درآمدتان
تناسب برقرار باشد. پس اینکه هی از چپ و راست کارت درخواست کنید و
بگیرید و هی تقاضا کنید اعتبارتان را در این کارتها اضافه کنند ممکن است
این تناسب را بهم بزند و وقتی برای گرفتن وام می روید، بهتان وام ندهند چون
بترسند با بودن این کارتها بیشتر از توان ماهانه تون خرج کنین و نتونین قسط
وامتون رو بدین و گرفتاری درست کنین. پس به این هم حواستون باشه
موضوع انشاء امروز: در سه ماه اول ورود به کانادا بدون بیمه درمانی چه کنیم؟

همه مهاجران ساکن انتاریو تحت پوشش بیمه خدمات درمانی استان هستند که بجز
هزینه دارو؛ دندان پزشکی و جراحی های زیبایی، سایر خدمات پزشکی مثل عکس
برداری ها و آزمایشات و ویزیت دکتر و جراحی و خلاصه هر مشکلی که دور از
جونتون، پیش اومده باشه رو پوشش میده. این پوشش درمانی واقعا موثر و مفیده و
تا هزاران دلار هزینه های مربوطه رو پوشش میده.

دوست خوبی می گفت : ما آشنایانی داریم که نزدیک به سی سال است که در آمریکا
زندگی می کنند و کار و زندگی دارند و موفق هم هستن ولی هر بار که با اونها صحبت
میکنیم میگن که ایکاش از اول به کانادا آمده بودن چون در آمریکا بدون بیمه های
شخصی در صورت بروز وضع اضطراری دار و ندار آدم خرج میشه و حتی با بودن
بیمه هم وقتی موردی پیش بیاد شرکت بیمه آمریکایی از هر راهی که بتونه سعی میکنه
از پرداخت هزینه ها شونه خالی کنه!

تنها مشکل اینجاست که شما در بدو ورود تا نود روز بیمه ندارین. چند تا کار میتونین
بکنین : یکی اینکه بگذارید به حساب بخت و اقبال تا این سه ماه طی بشه. یکی دیگه
اینکه قبل از اومدن بروید پیش یک دندانپزشک خوب و اگر کاری در مورد دندانها دارید
انجام بدید – میگن اینجا دندانپزشکی گرونه. لابد وقتی دلار رو به ریال تبدیل میکنن
اینطوری بنظر میاد، چون در مقایسه با متوسط درآمد مردم، و در مقایسه با تهران خیلی
هم معقول تر و عادلانه تره – حالا با این مساله که بیست سال هم از نظر تکنولوژی جلوتره
کاری نداریم- خلاصه خیالتون از بابت دندون راحت بشه. موقع آزمایشهای مدیکال هم
که یکبار چک آپ شدین و انشاءالله هم بعدش مشکلی درکار نیست. دارو هم در حد
قرص سرماخوردگی و ویتامین میتونین با خودتون برای مصرف سه ماه بیارین. اگر
هم از من میشنوین زیاد چمدوناتون رو پر نکنید از دارو چون نمونه های ساخت اینجا
ده بار موثر تر و بهتر هستند و وقتی انشاءالله رفتین سر کار قیمتشون هم – که در
مقایسه گرونتره ( به چند دلیل از جمله وجود ماده موثری که قراره توی دارو باشه به
مقداری که روی جعبه ادعا شده ) – آنقدر ها برای بودجه شما زیاد نخواهد بود.
برای سوانح هم میتونین وقتی اومدین اینجا به شرکتهای بیمه مراجعه کنین – مثلا بیمه
های تحت پوشش بانکها مثل رویال بنک – و با پرداخت هزینه ای نزدیک به ششصد دلار
دو نفر رو برای سه ماه تا سقف هزینه درمانی پنجاه هزار دلار به اضافه پوشش بخشی از
هزینه های دارو و انتقال بیمار، بیمه کنید.

میدونم که ششصد دلار در بدو ورود یک مقداری زورآور هست، ولی خدای ناکرده
اگر مشکلی پیش بیاد زیر دو هزار دلار آب نمی خوره! پس شوخی نگیریدش.

برای اقدام جهت کارت بیمه (که اصطلاحا اوهیپ نامیده میشه ) باید در هفته های آخر ماه
سوم حضورتون در کانادا با در دست داشتن پاسپورت و کارت پی آر و سین کارد (همون
کارت سفیده که باید همون هفته اول برید دنبالش و کارت بیمه اجتماعی یا بعبارت بهترمجوز
شما برای کار کردن در کاناداست) و یک سند که نشون بده شما در انتاریو ساکن هستین –
مثل اجاره نامه یا نامه بانک- به یکی از شعب ادارات بیمه درمانی بروید.
برای هر یک از افراد خانوادتون باید فرم جداگانه پرکنین. ساعت هشت صبح اونجا حاضر
باشین تا وقتی ساعت نه کار اداری شروع میشه صف طولانی نصف روزتون رو تلف نکنه!
ضمنا همونجا ازتون عکس میگرن پس اگه میخواهین جلوی دوربین سر و وضعتون مرتب
باشه خودتون بهش برسید.
(هرچند که آخر هر قدر هم بخودتون رسیده باشید باز عکس کارتتون رو نمیتونین به
کسی نشون بدین از بس که بد کیفیته!)

آدرس چندتا از این اداره ها عبارتند از:

• Toronto, 2195 Yonge Street, M5W 1G9 (416) 482-1111 South of Eglinton
• North York, 4400 Dufferin Street, M3H 6A8 (905) 275-2730
• Scarborough, 2063 Lawrence Ave. East, M1R 2Z4 (416) 482-1111

یادتون باشه تورنتو کوه نداره پس فی البداهه نمیتونین شمال رو پیدا کنین و شما هم چون
تازه واردین از شکل ساختمان ها نمیتونین شمال و جنوب رو حدس بزنین! پس اولا یک نقشه
تی تی سی – که مجانی است و میتونین از مسولین باجه های مترو بگیرین- و یک نقشه تورنتو
– که حدود پنج دلار براتون خرج بر میداره- به همراه داشته باشید و اگر نمی دونین کجا هستین
و شمال و جنوب کدوم وره بدون هیچ خجالت از مردم بپرسین! نترسین از اینکه انگلیسیتون خیلی
روون نیست چون مردم دور و برتون هم یک در میون انگلیسیشون مالی نیست ولی اغلبشون
با حوصله کمکتون میکنن.
[/URL]
نکته خوب در مورد تورنتو اینه که با وجود سردی هوا در زمستان، بخاطر تمیز بودن محیط،
پاک بودن هوا و سالم بودن خوراک، مردم خیلی کم مریض میشن و با کمی مراقبت از سلامتتون
حتی بعد از گرفتن کارت بیمه هم سال تا سال باهاش کار چندانی نخواهید داشت.


اندر احوال روش استفاده از فلایر ها (بروشورهای سرگردان!):

ای مهاجر نورسیده بدان و آگاه باش که در کانادا میشود خریدهای خوبی کرد و
اینجا حراج ها واقعا حراج هستند و کسی که بداند از کجا، چه وقت، چه چیزی
را، چند تا بخرد، در سال صدها و بلکه هزاران دلار صرفه جویی خواهد کرد!

وقتی به سلامتی به محل سکونت جدیدتان در تورنتو وارد و مستقر شدین، متوجه
میشین که هر روز، یا در چند نوبت در هفته – خصوصا جمعه ها- بروشورهایی
رنگی در اندازه های مختلف از طرف فروشگاهها و شرکت های نزدیک محل
زندگی تان – و در مواردی هم نه چندان نزدیک خانه شما- را به درون خانه شما
می اندازند – یا بشکل کپه در ورودی ساختمان قرار میدن. پای ثابت این بروشورها
فروشگاههای مایحتاج منزل – مثل خواروبار و میوه و سبزی و گوشت و غیره و
همینطور لوازم بهداشتی و دارویی مثل شامپو و صابون و قرص سرماخوردگی و
ویتامین و ... هستند.
هر هفته – معمولا از شنبه این هفته تا آخر وقت جمعه هفته بعدی – این فروشگاهها
اجناسی را که معرفی کرده اند به قیمتی که گفته اند میفروشند. اگر گفته اند حراج پس
واقعا خیال دارند به قیمتی زیر قیمت معمولشان است – ولو فقط ده سنت ارزانتر- به
شما عرضه کنند.
حالا نکته کجاست؟ بعد از مدتی شما کم کم مناسبترین قیمت ها دستتون میاد و با
دیدن قیمت مثلا گوشت چرخ کرده در یک فلایر فوری می تونین بگین که این هفته
تو این فروشگاه این جنس مفته، یا ارزونه یا چنگی به دل نمی زنه. با بررسی این
فلایر ها و مقایسه اونها با هم و با اعداد و ارقام هفته های قبل، کم کم در مورد اجزاء
مهم خرید – یعنی گوشت و شیر و تخم مرغ و میوه و دور از جونتون دارو- استاد
میشین. تا موقعی هم که هنوز به قیمت ها مسلط نشدین باز این روش میتونه در خرید
بهتون کمک کنه.
اغلب فروشگاهها اجناس خریداری شده رو بشرط اینکه مصرف نشده باشند با ارایه
فاکتور خرید، از شما پس میگیرند و پولش را بشما برمیگردونند. اگر متوجه شدید
که جنسی را که دیروز اشتباها از جایی گرانتر خریده اید میتوانید امروز پس
بدهید. هیچکس هم حق نداره شما را برای این امر مواخذه کنه. وقتی دلیلش را از
شما پرسیدند و یا از شما خواستند در برگه مربوطه علت عودت جنس را ذکر
کنید کافیست بنویسید "جنس اشتباهی"
Wrong Item
و تحویل فروشنده بدید. دلیل این توصیه اینه که شما واقعا از کیفیت جنس شکایت
نداشته اید و اگر چیزی غیر از این در برگه بنویسید حکم شکایت از تولید کننده
جنس را پیدا میکند و برایش امتیاز منفی حساب خواهد شد.

لوازم بهداشتی و دارویی معمولا بشکل چرخشی و فصلی حراج میشن. به این
شکل که مثلا شامپو مورد علاقه شما ممکن است هر سه ماه یکبار حراج بشه و یا
خمیر دندانی که مصرف میکنید هر دو ماه یکبار به حراج بخوره. در اینحالت بدیهیه
که خرید برای مصرف چند ماه تا حراج بعدی کار عاقلانه ایه. در پایان هر فصل و
یا مناسبت – مثلا هفته بعد از عید پاک یا کریسمس یا هفته های آخر تابستون- موقع
حراج اساسی اجناسیه که برای اون مناسبت می فروخته اند و با کمی حوصله و
دقت می تونین خرید هایی بکنید افسانه ای.
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] num%3D10%26hl%3Dfa%26lr%3D%26sa%3DN)
خصوصا اونهایی از شما که سال بعد میخوان برای دیدار اقوام به ایران برن در
این موقعیت ها میتونن سوغاتی های خوبی بخرند و بگذارند کنار
نکاتی پیرامون خرید اتومبیل دست دوم

دوستانی که به تازگی به کانادا می آیند و مایل به خرید اتومبیل هستند غالبا فاقد سابقه اعتباری – کردیت هیستوری- کافی برای خرید اتومبیل نو به روش اقساطی هستند و مجبور می شوند هزینه خرید را نقدا بپردازند. در بدو ورود به کانادا، از آنجاکه دلار همراه، باید پاسخگوی هزینه های زندگی و جستجوی کار نیز باشد، خرید اتومبیل نو – که گارانتی فنی کارخانه را به همراه دارد- برای اکثریت مهاجران مقدور نیست و به بازار خودرو های دست دوم روی می آورند. در این بازار، مثل تمام نقاط دنیا، خطر خریدن اتومبیل معیوب و ناسالم وجود دارد و صرفنظر از اینکه کلاهبرداری ای در کار باشد یا خیر، احتمال خرید خودروی که بزودی هزینه تعمیرات اساسی را به صاحب جدیدش تحمیل کند، همیشه وجود خواهد داشت. در اینجا نگاهی داریم به چند نکته مهم که رعایت آنها می تواند خطر این مشکل را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش دهد.

1. از خرید اتومبیل از فروشندگانی که خود را ماشین فروش معرفی می کنند ولی دفتر و نمایشگاه اتومبیل ندارند احتراز کنید: ممکن است خودروی دزدی – با سند جعلی- بخرید و طبق قانون بعد از ثابت شدن دزدی بودن خودرو پلیس آنرا از شما پس می گیرد و به صاحبش بازمی گرداند و به دردسر برای پس گرفتن پولتان خواهید افتاد. این جور خودرو ممکن است حتی گواهی ایمنی استاندارد هم گرفته باشند ولی این مدرک به هیچ عنوان تضمین کننده سلامت فنی ماشین برای مدت معینی از عمر آینده آن نیست. دستکاری شده بودن کیلومتر شمار – ادومتر- هم یکی دیگر از راههای متداول کلاهبرداری در این جور معاملات است. ممکن است علیه خودرو قرار وثیقه صادر شده باشد و به دلیلی – مثلا ورشکستی شرکتی که این اتومبیل به آن تعلق داشته - بنا به حکم قضایی خودرو مصادره شده باشد و در صورت خریدن آن بعد از مدتی خودرو را از شما بگیرند. ممکن است خودرو تصادفی بوده باشد و بازسازی ظاهری ناقصی برای فروش آن انجام شده باشد. خلاصه اینکه انواع کلاهبرداری هایی موقع خرید و فروش خودروی دست دوم که در ایران متداول بوده اینجا هم می تواند پیش بیاید. البته قانون و ضوابط و کنترل دقیقی بر این امر اعمال می شود ولی قانون همیشه مواظب همه چیز نیست و هشیاری شما مهمترین روش محافظت از پول شماست. با مراجعه به سایت اتحادیه دلال های اتومبیل های دست دوم انتاریو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])می توانید در مورد معتبر بودن فروشنده اطلاعات بیشتری کسب کنید.

VIN#
2. شماره سریال اتومبیل (وی آی ان) را چک کنید. خودرو هایی هستند که بدلیل تصادف شدید از دور خارج شده اند و بعدا توسط صافکار بازسازی شده اند و این ایراد توسط فروشنده مخفی نگاهداشته شده است. برای چک کردن این امر باید با یکی از آژانس های ثبت خودرو تماس بگیرید.

Lien
3. از فروشنده بخواهید کتبا اعلام کند که هیچ گونه قرار وثیقه ای علیه خودرو صادر نشده است.

Mechanical Inspection
4. خودروی مورد معامله را به بازدید فنی ببرید. غالب خریداران در بردن وسیله برای بازدید فنی مستقل کوتاهی می کنند و یا اصلا اینکار را انجام نمی دهند و یا به نظر مکانیک مورد اعتماد دلال کفایت می کنند. چک کنید که اتومبیل قابل استفاده باشد – و- نیازی به تعمیر اساسی در آینده نزدیک نداشته باشد.
نکته: وقتی به دنبال نظر مکانیک مستقل هستید چیزی راجع به نظر مکانیک دلال به او نگویید تا بدون هیچ ذهنیت قبلی مستقلا نظر کارشناسی خود را اعلام کند. یادتان باشد که اگر مکانیک مستقل اشکالات اتومبیل را به شما اعلام کند و با این وجود شما آنرا بخرید، هر گونه هزینه بعدی از بابت این اشکالات به عهده خودتان خواهد بود حتی اگر موقع خروج از پارکینگ نمایشگاه اتومبیلتان خراب شود.

Warranty
5. در صورتیکه بنا به ادعای فروشنده، خودرو دارای تضمین باشد – از هر نوع و مدل ضمانت- از او بخواهید کتبا این امر را اعلام کند و به شما تحویل دهد. چنانکه بعدا مشکلی پیش بیاید، اثبات تقلب در این مورد بدون داشتن سند کتبی کاری بسیار مشکل خواهد بود.

Deposit
6. هنگامیکه قراری را امضاء می کنید و مبلغی را نیز برای ودیعه می سپارید، غالبا فرجه و فرصتی برای تغییر در تصمیم و انصراف شما از خرید در نظر گرفته نمی شود و هر چند ممکن است دلال در این مورد با شما همکاری کند و ودیعه را عودت دهد، در غالب موارد این مبلغ غیر قابل بازگشت به حساب می آید.

7. یادتان باشد که در صورت بروز ناراحتی و مشکل از بابت خرید اتومبیل در آینده، شما هم از نظر قانونی، به عنوان شخصی بالغ که باید بداند چه می کند و مسوولیت اعمالش را بپذیرد، مسوول هستید و در صورت بروز مشکلات قانونی، بطور کامل مبرا و بی گناه نخواهید بود.

Mechanic’s Trade Certificate Number
8. یادتان باشد فروشنده خودرو فقط یک دلال است و لزوما از مکانیک اتومبیل سررشته چندانی ندارد. اگر مایل هستید به گزارش مکانیک نمایشگاه بسنده کنید، از فروشنده بخواهید این گزارش را مو به مو و کتبا تایید کند و مکانیک مورد نظر زیر – ضمن قید شماره گواهی تجاری اش – زیر آنرا امضاء کند.


چی بخوریم؟ از کجا بخریم؟ کجا زندگی کنیم؟

دامنه بحث در این مورد بحدی وسیع است که اگر شما بعد از دو تا سه دهه زندگی در تهران نمی توانید به یک نتیجه گیری جامع و کلی که پاسخگوی همه افراد با سلایق و علایق مختلف باشد، برسید، تکلیف مهاجر تازه از راه رسیده به شهری که از نظر تنوع قومی و نژادی و تبع آن گستردگی طیف خوراک و پوشاک و محلیت ده بار مفصل تر از فضای تهران است، دیگر معلوم است!
[URL="[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] num%3D10%26hl%3Dfa%26lr%3D%26sa%3DN"]
در مورد اینکه کجا برای پیدا کردن منزل اجاره ای توصیه می شوند قبلا صحبت کرده ایم. نورث یورک و اسکاربارو و مارکام و میسی ساگا و ... همگی تنها اسم نواحی مختلف تورنتوی بزرگ (جی تی ای) هستند و در درونشان دهها محله با درجات تناسب کم و زیاد و خوب وجود دارد. مهمترین نکته برای مهاجر تازه وارد دسترسی راحت به مترو (یا ساب وی) است زیرا سریعترین و راحت ترین وسیله تردد در تورنتو است خصوصا برای هفته ها و شاید ماههای اول که ماشین ندارید. نقاط پیشنهادی در لاگ قبلی همگی دسترسی نسبتا راحت به ساب وی دارند و در عین حال آپارتمان های اجاره ای خوبی هم دارند.

من پیشنهاد خود را دادم. حق انتخاب، مثل همیشه، با شماست.

اسامی فروشگاههای مناسب برای خرید مواد خوراکی و لوازم مصرفی منزل (مثل صابون و خمیردندان و مایع ظرفشویی و لامپ و...) را هم قبلا توصیه کرده ام. در این فروشگاهها هم گوشت با ذبح عادی می فروشند هم ذبح حلال و هم کوشر و غالبا آنهایی که به محله های مورد علاقه ایرانی ها نزدیک هستند (مثل منطقه دان میلز و شپرد و همینطور خیابان یانگ از نقاطع ایستگاه متروی نورث یورک سنتر تا چهار راه یانگ و استیلز – که حدود سه چهار کیلومتر طول دارد) فروشگاهها مقداری از فضای قفسه ها را به ترشیجات و نان های مورد علاقه ایرانی اختصاص می دهند که در این میان نان ها (نظیر نان بربری و سنگک و لواش و شیرمال و قندی ) در خود تورنتو یا حومه آن پخته می شود و اغلب بقیه آنها وارداتی هستند.

کالباس و سوسیس در تورنتو دهها نوع و مدل دارد و اگر یکسال تمام وقت بگذارید باز هم نمی رسید همه را امتحان کنید. ضمنا انواع زیادی پنیر از نوع لیقوان و تبریز گرفته تا خوشمزه ترین پنیرهای هلندی و فرانسوی در بسته بندی های مختلف و اندازه های گوناگون وجود دارند. تخم مرغ در دو رنگ سفید و محلی و در سایز بندی های کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ در بسته بندی های شش و دوازده تایی عرضه می شوند. دهها نوع بستنی و کیک و شکلات و چیپس و پفک و پاستیل و چندین مدل نوشابه گازدار و بدون گاز با ترکیباتی از آب میوه و یا بدون آنها را هم به این مجموعه اضافه کنید. کره وشیر و ماست هم در اندازه های و مدل های مختلف هستند و ظرف مدت کوتاهی مجموعه دلخواه خود را پیدا و انتخاب خواهید کرد و برنامه خرید برای آشپزخانه شکل خواهد گرفت.

پس نه تنها امکان آشنایی با منوی مواد خوراکی موجود در تورنتو را دارید که حتی می توانید مواد اولیه لازم برای پخت غذاهای باب میل ذایقه ایرانی ها را نیز نظیر آش و کوکوی سبزی و خورش های مختلف، خریداری کنید و یا اگر ترجیح می دهید آنها را آماده بخرید تعدا قابل ملاحظه ای فروشگاه غذای آماده ایرانی مشتمل بر انواع خورش و پلو و بستنی زعفرانی و دوغ و کباب و ... وجود دارند که البته در مقایسه با غذای خانگی هم گرانتر هستند و هم چاق کننده تر.

رستوران های ایرانی متعددی هم در سطح شهر وجود دارند و از کله پاچه و حلیم گرفته تا کشک بادمجان و میرزاقاسمی و انواع چلوکباب و پلو خورش را سرو می کنند.

قیمت گوشت و مرغ مشابه هزینه آنها در تهران است (با تبدیل به دلار کانادا) و مثل همه نقاط دنیا محصولات پروتینی گرانترین بخش لیست خرید را تشکیل می دهند. طیف کاملی از حبوبات به شکل بسته بندی شده و تمیز و حاضر و یا کنسروهای عالی پخته و ساده و یا با سس و رب موجودند. کنسرو ماهی تن از 60 سنت به بالاست و معمولا کیفیت آنها خوب و مشابه هم است. رب گوجه فرنگی هم به شکل ها و اندازه های مختلف وجود دارد و در بسیاری از موارد استفاده از سس پاستا (که حاوی سیرکبابی یا سبزیجات معطر هم باشد) همان کار را انجام می دهد.
آب لوله کشی شهری قابل شرب است و طبق آمار اداره هایدرو (سازمان آب و برق) هر 40 ثانیه یکبار از نظر کیفیت بهداشتی چک می شود. بعضی های بنا به علاقه شخصی از پارچ های دارای فیلتر قابل تعویض استفاده می کنند و بعضی نیز فیلتر های مخصوصی که مستقیما سر شیر آشپزخانه نصب می شوند ترجیح می دهند. البته دهها مارک آب معدنی با گاز و بدون گاز و با املاح اضافه و بدون آنها در اندازه های کوچک و متوسط و بزرگ هم وجود دارد و بسیار ارزان هستند.
با یک برآورد ساده برای یک نفر محاسبه هزینه خرید مواد خوراکی معادل 150$ در ماه می تواند خیلی خوب باشد. این هزینه برای دو نفر به 250$ و به ازای هر نفر بیشتر اضافه کردن 50 تا 80 دلار می تواند خوب باشد. غذای آماده بیرون منزل اگر از فروشگاه خریداری شود در حدود 2 برابر و اگر در رستوران صرف شود لااقل 3 برابر هزینه تهیه آن در منزل خواهد بود.

مواظب باشید اضافه وزن پیدا نکنید چون شیرینی و کیک و شکلات هم فراوان است هم ارزان و هم خیلی خوشمزه!



ادامه دارد.....منتظر باشید

khatat
04-05-2007, 19:08
پدرام جون خیلی باحالی دستت درد نکنه
منتظر بقیش هم هستیم ها

pedram_ashena
06-05-2007, 22:37
خوب الان به قسمت خشك و خشن كار ميرسيم از اينجا به بعد كساني كه واقعا هدف رفتن به كانادا را دارند مشخص مي شوند.خلاصه آنچه كه نوشتم و ننوشتم:
اخذ پذیرش از دانشگاه های کانادا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])___برنامه ها و مدارك هر دانشگاه در هر رشته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دانشگاه هاي كانادا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

قبل از ورود

قبل از اینکه ایران را به قصد کانادا ترک کنید لازم است به امور زیر توجه نمائید:

1- مدارک همراه – مدارکی که لازم است به محض ورود در فرودگاه به افسر مربوطه ارائه نمائید را حتما همراه داشته باشید تا در فرودگاه نشان دهید. این مدارک شامل:
· ویزای کانادا برای خود و تمام اعضا خانواده
· پاسپورت معتبر برای خود و تمام اعضای خانواده
· دو نسخه از ریز وسایل شخصی یا وسایل خانه که با خود وارد کانادا میکنید(یکی برای بایگانی خود و دیگری برای افسر گمرک کانادا)
· دو نسخه از لیست وسایلی که بعدا وارد کانادا خواهید کرد.
این لیست ها باید مشخص کند که ارزش اجناسی که همراه دارید چقدر است.
· پول همراه به اندازه کافی تا بتوانید مخارج جاریه زندگی مانند اجاره مسکن،غذا،لباس و حمل و نقل را حداقل برای یک دوره 2 ماهه بپردازید.
·پذیرش تحصیلی ساپورت مالی وزارت خانه مربوطه و یا نامه بورسی که از دانشگاه گرفته اید.

عدم همراه داشتن این مدارک میتواند وقت شما را در فرودگاه تلف کند و باعث شود تا ساعتها معطل شوید.
مدارک بالا را دم دست بگذارید چون باید در فرودگاه باید ارایه کنید.

سایر مدارکی که در زیر می آید، شاید بعدا در کانادا بدردتان بخورد
· شناسنامه یا مدرک تولد
· مدارک ازدواج
· مدارک مدرسه یا فارغ التحصیلی هر یک از اعضا خانواده
· مدارک تحصیلی و سوابق کاری
· مدارک واکسیناسیون،دندانپزشکی و...
· اصل گواهینامه معتبر ، گواهی نامه بین المللی (هر چند گواهی نامه بین المللیدر این لیست وجود دارد اما در عمل برای صدور گواهینامه کانادایی شما نقشی ندارد و همان اصل گواهینامه کافی است)
· بک کپی از کل این مدارک - حتما این کپی ها را در محلی غیر از اصل آنها قرار دهید.
توصیه می شود که از کلیه مدارک خود ترجمه به زبان انگلیسی داشته باشید.
تمام قیمتها اینجا در کانادا ، دلار کاناداست وقتی در فرودگاه، مدارکتان را تنظیم کرده و تحویل میگیرید وارد کشور جدیدی شده اید. بهترین مورد آنستکه کسی در فرودگاه منتظرتان باشد و چند روزی در منزل خود به شما جا بدهد. حتی اگر بتواند یک محل موقت چند روزه هم برایتان دست و پا کند، ارزش دارد. این روزهای اول زیاد بخودتان سخت نگیرید و اجازه دهید که کم کم با محیط تطبیق پیدا کنید. هر چه زمان بگذرد مسایل برایتان ساده تر شده و بیشتر یاد میگیرید. اگر کسی را نمیشناسید باید گفت که میتوانید از متل - هتل های کوچک یا مهمانخانه به قیمت حدود شبی 40 و 60 دلار استفاده کنید.

2- پول همراه - حتما مقداری دلار کانادا همراه داشته باشید.
یادتان باشد از خرید اسکناسهای 100 دلاری کانادا تا حد ممکن اجتناب کنید چون در کانادا مشکل میتوانید این اسکناس را خرج کنید. علت هم اینست که پول تقلبی آنها در بازار زیاد است.

4- وسایل همراه - اما چه همراه داشته باشیم. لباس گرم - لباس زیر - جوراب - کفش - دمپائی - حداقل وسایل اصلی آشپزخانه - پلوپز (توجه کنید که برقش 110 ولت باشد و دوشاخه اش امریکائی - اگر دو شاخه امریکایی نبود همانجا یک تبدیل بخرید که در کانادا تا بفهمید که از کجا میتوانید این تبدیل را ارزان پیدا کنید، باید پول زیادی پرداخت کنید.) - چتر - کاسه بشقاب - قاشق و چنگال - کارد - دارو - فرش اگر دوست دارید برای مصرف خودتان.

گمرک ایران - میتوانید بخشی از وسایل همراهتان را فریت Freight نمائید و بعد از رسیدنتان به کانادا آنها را تحویل بگیرید. اگر اینکار را میکنید به نکات زیر توجه کنید:
هر نفر میتواند تا 150 کیلوگرم بار فریت کند (لطفا در زمان استفاده میزان دقیق را در همان روز از گمرگ فرودگاه مهرآباد تهران استعلام کنید). بهتر است کلیه امور مربوط به امور فریت را از گمرک فرودگاه سئوال نمائید. توجه کنید که خودتان شخصا میتوانید کارهای گمرکی امور فریت را انجام دهید اما در عین حال شرکتهایی هم در حواشی گمرک فرودگاه هستند که این کار را برایتان انجام میدهند و در ضمن خدمات اضافی مانند جعبه زنی و بسته بندی و ارسال ماشین مناسب برای حمل بار را هم برایتان فراهم میکنند. فقط توجه کنید که وقتی به کانادا رسیدید در دریافت بارتان اهمال نکنید و بلافاصله برای دریافت آن اقدام کنید. اینکار را به امروز و فردا نیاندازید که باید کلی هزیه انبارداری بدهید. هرچه سریعتر بارهایتان را ترخیص کنید.
معمولا بعنوان اولین مسافرت ، افسر گمرک کانادا زیاد به محتویات قانونی بار شما کاری ندارد. توصیه میکنم اگر برای ترخیص بار به فرودگاه میروید حتما با یک دوست یا فامیلی که ماشین دارد و بلد راه است بروید، استفاده از تاکسی در این مرحله مشکل شما را حل نمیکند چون ممکن است چند بار بروید و برگردید و یا از این ساختمان به آن ساختمان بروید. فکر ماشین بزرگتر برای حمل بارتان تا منزل هم باشید. فقط توجه کنید که تا امور گمرکی بارتان در فرودگاه حل نشود نمیتوانید بارتان را از انبار ترخیص کنید.

لباس مناسب - اگر در فصل زمستان به کانادا وارد میشوید به لباس گرم و ضد آب نیاز دارید، مانند چکمه های واترپروف، کابشن درست و حسابی، شال گردن، کلاه پشمی گرم که بتواند گوشهایتان را بپوشاند. اگر از منطقه ای گرم به کانادا می آیید، حواستان باشد که حتما قبل از ورود لباسهای زمستانی تهیه کنید. بادهای اینجا بسیار شدید است.

هزینه - بد نیست با هم نگاهی داشته باشیم به هزینه های جاری زندگی در کانادا و شهری مثل تورنتو. البته هزینه های ذکر شده قطعی نیست و فقط یک برآورد میباشد.
اجاره - بالاترین هزینه ماهیانه در سبد هزینه های خانواده مربوط به اجاره است. رقمی بین 700 تا 1800 دلار کانادا بسته به نوع و اندازه منزل و تعداد افراد خانواده متفاوت می باشد. آپارتمان معمولا با یخچال و اجاق برقی اجاره داده میشود . اکثر اوقات مبلغ اجاره بها شامل پول آب و برق و حرارت نیز میشود. هرچه امکانات آپارتمان مانند استخر، فن کوئل، ... بیشتر شود ، میزان اجاره نیز افزایش خواهد یافت.

ماشین - اگر ماشین دارید ماهیانه 40 تا 70 دلار برای پول پارکینگ منظور کنید. هنگام امضای قرارداد اجاره معمولا پول یک ماه اجاره را پیش میدهید و پول اجاره ماه آخر را نیز میدهید.پس ابتدا شما پول دو ماه اجاره را میدهید.
اگر اجاره حاوی هزینه های برق و گرما نباشد چیزی حدود 40 تا 50 دلار برای تابستان و 70 تا 80 دلار برای زمستان جهت این هزینه ها منظور کنید.

تلفن- هزینه بعدی که ضروری است تلفن است. برای نصب خط باید چیزی حدود 60 دلار بدهید. معمولا چون تازه وارد هستید باید حدود 200 دلار هم ودیعه بگذارید تا به شما خط تلفن بدهند. این 200 دلار بعد از 6 ماه تا 2 سال به شما عودت میگردد.ماهیانه چیزی حدود 30 دلار برای هزینه تلفن منظور کنید. البته قیمت به سرویس هایی بستگی دارد که تقاضا کرده اید. برای تقاضای تلفن میتوانید با شرکت BELL تماس بگیرید.بهتر است سرویس مکالمه راه دور نگیرید و بجای آن از کارت های تلفن راه دور استفاده کنید که قیمتهای 5 دلار ، 10 دلار و 20 دلار دارند.

تلویزیون- تلویزیون در کانادا کابلی است و شرکتهای مختلف از جمله شرکت Rogers آنرا ارایه میدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اگر آپارتمانی که اجاره کردید این سرویس را نداشت میتوانید با مراجعه به سایت راجرز، ترکیبی را پیدا کنید که مناسب تشخیص میدهید.قیمت سرویس اصلی راجرز حدود 25 دلار در ماه است.تلویزیون ماهوارهای بل هم مناسب است. در این آدرس اطلاعات آنرا خواهید یافت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

رفت و آمد- اتوبوس داخل شهر با قیمت بلیط حدود 2.25 دلار موجود است که در هر شهری هزینه آن متغییر می باشد .اگر 5 بلیط یکجا بخرید بجای 10 دلار 9 دلار میدهید و اگر 10 بلیط یکجا بخرید بجای 20 دلار 18 دلار میدهید.کارت اتوبوس شهری هم وجود دارد که در شهرهای مختلف هزینه آن متفاوت است.در شهرهائی که مترو دارند هم می توان با استفاده از بلیط اتوبوس از مترو هم استفاده کرد.
وسایل ممنوعه
هنگام عزیمت به کانادا از آوردن وسایل زیر اجتناب نمائید زیرا ورودشان به کانادا ممنوع است:
1. مواد منفجره،اسلحه و ...غیر مجاز
2. مواد مخدر
3. گوشت-موادلبنی-میوه تازه و سبزیجات
4. گیاه-گل-خاک
5. قطعات بدن حیوانات یا محصولات ساخته شده از آنها مانند پوست،پر،خز،استخوان،عاج
6. موارد فرهنگی مانند اشیا آنتیک که مشخصه تاریخی دارند(این مورد شامل موارد خانوادگی نمیشود)
در ضمن قبل از ورود تا میتوانید مکالمه انگلیسی کار کنید.

وسایل همراه بعد از عزیمت

تقویم ایرانی - تقویم ایرانی همراهتان را فراموش نکنید و دفترچه تلفنتان را نیز به همراه داشته باشید.
سی دی کامپیوتر - سی دی های کامپیوتری مورد نیازتان را تهیه کنید و همراه داشته باشید، مخصوصا اگر کارتان در رابطه با کامپیوتر باشد.
دیکشنری - دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی .
مدارک دانشگاهی - مدارک کامل دانشگاهی از دوره دیپلم متوسطه تا دوره فوق لیسانس را با ترجمه رسمی انگلیسی فراموش نکنید. برخی دانشگاهها ریز نمرات و مدرک شما را مستقیما از شما قبول نمیکند بلکه طی نامه یا فکس از دانشگاه شما تقاضا میکند تا دانشگاه مربوطه مدارکتان را آماده کرده و در یک پاکت دربسته مهروموم شده به دانشگاه کانادائی تحویل دهد. شاید بتوانید این پاکت را قبل از مسافرت به کانادا تهیه کنید. اگر نتوانستید، زمینه را آماده کنید تا کسی برایتان این کارها را از دانشگاهی که فارغ التحصیل شده اید پیگیری نماید.
بسیار مفید است چند سری عکس 6 در 4 از کلیه اعضا خانواده بگیرید و به همراه داشته باشید.


روز اول ورود به کانادا و اقامت
همه می دانند اگر بشود لااقل یکی دو هفته ای را پیش دوست و آشنایی بمانند بهتر است چرا که وقت دارند دنبال خانه بگردند اما اگر کسی را نداشتید که در این مدت پیشش بمانید آن وقت باید محلی برای اقامت با قیمت مناسب پیدا کنید تا در این مدت به آنجا بروید. اقامت شما در داخل شهر و نزدیک مترو هزینه ای بین هفته ای 300$ تا 500$ خواهد داشت.
توصیه این است که قبل از حرکت از ایران با اینترنت یا کارت تلفن با آنها تماس بگیرید و آدرس دقیق و قیمت دقیق اتاق یک تخته یا دو تخته و امکانات هر اتاق و داشتن و یا نداشتن جا را با آنها چک کنید. اگر پنج شش چمدان باخود دارید وسایل شما در تاکسی جا نخواهند شد و نیاز به یک ون دارید. هزینه تاکسی حدود 35$ و هزینه ون در حدود 60$ می شود.
در خصوص سرما
بهترین توصیه این است که به هیچ وجه سرما را دست کم نگیرید. اگر حتی مجبورید پنج دقیقه در هوای آزاد راه بروید حتما علاوه بر پوشاک معمول زمستانه، شال گردن و دستکش پشمی و هد بند یا کلاه پشمی به همراه داشته باشید.
سرد ترین دوران در کانادا معمولا از نیمه دوم ژانویه شروع می شود و غالبا تا آغاز نیمه دوم فوریه ادامه دارد.
مراقبت از سر و صورت – خصوصا استخوان های گونه و پیشانی- مانع از بروز سرما خوردگی سینوس ها و گرفتاری طولانی مدت با عفونت این منطقه از صورت می شود. همراه داشتن قرص ضد سرما خوردگی و ویتامین ث هم بد نیست. چه بسا بتوانید سرما خوردگی را در همان دقایق اول بروز علایمش در جا متوقف کنید.
هر روز صبح و اصولا همیشه قبل از خارج شدن از منزل، وضعیت هوا را با تلویزیون چک کنید. وضعیت هوا تا چند ساعت بعد را هم در نظر داشته باشید – مثلا اگر صبح از منزل بیرون می روید و عصر باز خواهید گشت حتما وضعیت هوای عصر را هم چک کنید- و برای تمام حالات آن خود را تجهیز کنید.
پوشیدن چند لایه لباس هم متداول است و هم به شما امکان کم و زیاد کردن آنرا می دهد. یعنی پوشیدن پلوور و/ یا ژاکت روی لباس و بعد پوشیدن یک کاپشن دو یا سه لایه که بیرونش باد گیر یا برزنت باشد و درونش ژاکت کرکی – اینجا معروف به فلیس- متصل به کاپشن، داشته باشد.

یادتان باشد که در این کشور هر قدر برای لباس زمستانه هزینه کنید ارزشش را دارد .
اگر اکنون در ایران سرگرم بستن چمدان برای ورود در فصل سرما هستید از اتلاف پول برای خرید کاپشن و شالگردن و ... اضافه خودداری کنید. همان هایی را که دارید بیاورید و در طی همان هفته اول بروید و خود را تجهیز کنید. لباس های زمستانه ای که اکنون در دسترس شما هستند ابدا حریف سرمای کانادا نمی باشند و از نظر قیمت هم مشابه – و شاید گرانتر از - همتا های کانادایی خود هستند .

خوردن سوپ جوجه، مرکبات، نوشیدنی گرم، ویتامین ث، کپسول یا قرص داروی گیاهی اکنیشیا، و نیز قرص تکمیلی زینک (روی)، از دیگر روش های کمک به افزایش مقاومت بدن در سرمای زمستان است.

گواهینامه-در کانادا سه مرحله گواهی نامه رانندگی به شما داده میشود.
G1-امتحان آیین نامه-65 دلار
G2-امتحان جاده - 40 دلار
G- امتحان بزرگراه-75دلار
معمول است که با قبولی در امتحان آیین نامه،گواهی نامهG1 میگیرید. 1 سال بعد میتوانید امتحان جاده بدهید که G2 میگیرید و 1 سال بعد میتوانید امتحان بزرگراه بدهید که آخرین گواهینامه یا همان G را میگیرید. با ارایه گواهی نامه ایران میتوانید این فواصل 1 ساله را از بین ببرید و با دادن امتحانات با هم یا پشت سر هم، گواهی نامه G را بگیرید.توصیه میکنیم تا قبل از امتحان جاده حتما چند ساعتی تحت نظر یک معلم رانندگی آشنا به قوانین امریکای شمالی در شهر رانندگی کنید تا فرق رانندگی اینجا با کشور خودتان دستتان بیاید.
معمولا این آموزش ساعتی 25 دلار است.برای دادن امتحان جاده و بزرگراه باید خودتان ماشین ببرید،اگر خواستید اجاره کنید قیمت آن 50 تا 60 دلار است.بنابراین برای G2 باید چیزی حدود 200 دلار یا بیشتر هزینه کنید. اگر قبول نشوید باید هزینه ها را تکرار کنید. هزینه 200 دلار ذکر شده حاوی (امتحان G1 + امتحان G2 + آموزش رانندگی +کرایه ماشین برای امتحان است).گواهی نامه G دایم است در حالیکه اگر روی G2 بمانید و امتحان ندهید فقط 5 سال اعتبار دارد.
سایت گواهینامه رانندگی انتاریو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

مدرسه و دانشگاه - مدارس و دانشگاه های کانادا زیر نظر دولت استان اداره می شود، بنابر این آموزش از یک استان به استان دیگر تفاوت دارد.اکثر مدارس ابتدایی و دبیرستان عمومی هستند یعنی مجانی و برای همه.
بسته به قوانین داخلی هر استان، آموزش فوق از دوره پیش دبستان آغاز شده و تا کلاس 12 ادامه می یابد. این تحصیل با آموزش دبیرستانی ادامه می یابد.معمولا دانش آموزان برای ورود به دانشگاه یا کالج باید دوره های تحصیلی مورد نیاز را در دبیرستان طی کنند.
دوره تحصیل از اواخر آگوست یا اوایل سپتامبر شروع شده و تا نیمه یا اواخر ژوئن ادامه می یابد.دانش آموزان جدید در طول سال هم ثبت نام میشوند(پس در هر مقطعی که وارد کانادا شوید میتوانید کودکانتان را در مدرسه ثبت نام کنید. فقط باید اول اسکان یابید یا آدرس خانه و محل زندگیتان مشخص شود.)
اکثر مدارس در روزهای تعطیلات ملی تعطیل هستند. مدارس از روز کریسمس تا روز سال نو بسته هستند و یک هفته هم در ماه مارچ به نام تعطیلات بهاری، بسته هستند. تابستان طی ماهای جولای و آگوست هم مدارس تعطیل است.
دانشگاه ها و کالج ها کلاس هایشان از اواخر آگوست یا اوایل سپتامبر تا آوریل باز است. بعضی دوره ها از ژانویه تا آوریل عرضه می شوند.دانشگاه و کالج مجانی نبوده و برای تحصیل در این مقطع باید پول پرداخت.
برای ثبت نام بچه ها در مدرسه، باید مدارک زیر را همراه داشته باشید:
· ویزای کانادا (مدارک اقامت)
· شناسنامه
· مدارک واکسیناسیون
· مدارک و سوابق تحصیلی
امکان دارد آزمایشی در مهارت زبان و ریاضیات کودک شما انجام شود و او را در دوره ای ثبت نام کنند که مدرسه تشخیص می دهد برایش مناسبتر است.

خوب اطلاعات من تقريبا تمام شد.اگر مشكلي بود بگيد.اگر هم فرصت كردم كاملتر ميگويم

babak_belgium
07-05-2007, 11:45
مهاجرت به کانادا با تقاضا برای اقامت دائم آغاز میشود. چندین طبقه بندی وجود دارد که شما میتوانید برای کسب روادید اقامت دائم از طریق یکی از آنها اقدام کنید:

*
حرفه و تخصص
*
تجارت و کسب و کار
*
از طریق خانواده (اسپانسرشیپ)

-----------------------------------------


حرفه و تخصص یا Skilled Worker

در طبقه بندی های مهاجرت، حرفه و تخصص برای آنان که مایل به اسکان در کانادا هستند، قابل وصول تر است. این طبقه برای متخصصان با انواع و اقسام مهارت ها و تجربه هاست. اصلی ترین ضابطه این طبقه، استقلال مالی متقاضی برای استقرار در کاناداست. به همین دلیل است که این طبقه به "مهاجرت مستقل" نیز شناخته میشود.
انتظار میرود افراد متخصص دارای مهارت ها، تحصیلات، تجارب کاری، دانستن زبان و کیفیت های دیگری که برای یافتن شغل در کانادا مورد نیاز است، باشند. آنهایی که دارای چنین شرایطی باشند میتوانند موفقیت خود را در مهاجرت به کانادا تضمین کنند. نیازمندیهای بازار کار کانادا هر زمان ممکن است تغییر کند به طوری که پذیرش مهاجران نیازهای بازار کار کانادا را تأمین کند.
بسیاری از استانهای کانادا در زمینه پذیرش کارگران ماهر برنامه های خاص خودشان را دارند به این منظور که نیازمندیهای بازار کار استان مربوطه را تأمین نماید. اولویت ها در این زمینه توسط مقامات مسئول استانها تعیین میشود. چنانچه متقاضی مهاجرت تحت برنامه یک استان اقدام کرده باشد بایستی در همان استان مربوطه اسکان یابد ولی براساس قوانین کانادا پس از دریافت برگه اقامت دائم میتواند در هر کجای کانادا که بخواهد زندگی کند.
متقاضی مهاجرت تحت برنامه های استان ها همچنین باید دیگر الزامات مندرج در قانون مهاجرت از قبیل: برخورداری از سلامت، نداشتن سوءسابقه یا مشکل امنیتی و بهره مندی از دارایی کافی برای استقرار در کانادا را دارا باشد.
متقاضی براساس سوابق شخصی خود میتواند برنامه ای را که بیش از همه برای آن مناسب است، انتخاب کند. در میان این برنامه ها، دو برنامه بیش از همه طرفدار دارد: کارگران ماهر فدرال و کارگران ماهر کبک. ویژگیهای ممتاز این دو برنامه این است که یک متقاضی چنانچه حداقل های مورد نیاز و همچنین الزامات مندرج در قانون مهاجرت را داشته باشد، صدور ویزای مهاجرت او تضمین میشود.

برنامه فدرال

در طراحی دوباره برنامه فدرال این برنامه بیشتر عینی شده و تغییرات سریع نیازهای بازار کار کانادا را منعکس میکند. امتیاز مورد قبول در این برنامه از 75 به 67 کاهش یافت. به جهت انتخاب عینی تر همچنین زمان بررسی پرونده ها کوتاه تر شده است.




برنامه کبک

برنامه کبک با جزئیات بیشتری تهیه شده است. این برنامه به متقاضی برای تعداد عوامل بیشتری امتیاز میدهد. خوب دانستن زبان فرانسه یک ارزش ویژه است اما دانستن انگلیسی نیز تحت شرایطی میتواند از عوامل قطعی باشد.

زمان بررسی پرونده کوتاه است اما بعد از تائید کبک، فرم تقاضا به دولت مرکزی برای بررسی های پزشکی و سوءسابقه تحویل میشود که ممکن است در مدت زمان بررسی پرونده تاخیر ایجاد کند.


--------------------


تجارت Business Class

این طبقه برای جذب افراد باتجربه در کسب و کار و تجارت به کاناداست؛ آنهایی که در توسعه یک اقتصاد نیرومند و موفق، کانادا را حمایت کنند.

انتظار میرود افرادی که تحت این طبقه مهاجرت میکنند 400000 دلار سرمایه گذاری کرده یا مالک یک بیزنس شخصی و اداره آن در کانادا باشند.

کانادا برای مهاجران این طبقه سه دسته بندی قرار داده که هر یک ضوابط شایستگی خود را دارا میباشند: سرمایه گذاران، موسسان شرکت و افراد خویش فرما.

برنامه سرمایه گذاران Investors Program

برنامه مهاجر سرمایه گذار (IIP) به جستجوی جذب تجار و سرمایه ی آنها به کاناداست. سرمایه گذاران باید تجربه کاری خود را نشان دهند و حداقل به طور خالص 800000 دلار به صورت قانونی کسب کرده باشند، و باید یک سرمایه گذاری 400000 دلاری (کانادایی) به وجود آورند.

* کبک
* نوااسکوشیا
* پرنس ادوارد آیلند
* بریتیش کلمبیا
* منیتوبا

برنامه موسسان شرکت Entrepreneurs Program

این برنامه در جستجوی افراد با تجربه در کسب و کار است که بیزنسی را در کانادا به وجود آورند و فعالانه اداره اش کنند به طوری که در اقتصاد کانادا مشارکت داشته و شغل ایجاد کند. این افراد باید تجربه کاری خود را نشان دهند و حداقل 300000 دلار کانادایی از راه قانونی کسب کرده باشند و پس از ورود به کانادا مشمول شرایطی قرار خواهند گرفت.

برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید...

افراد خویش فرما Self-Employed Persons

برنامه خویش فرما در جستجوی افرادی برای جذب میباشد که قصد و توانایی خویش کارفرمایی در کانادا را دارا باشند. افراد خویش فرما لازم است که یا (الف) تجربه مربوط که آنها را به مشارکت برجسته در زندگی فرهنگی یا ورزشی کانادا قادر سازد دارا باشند،(ب) یا اینکه در زمینه مزرعه داری تجربه داشته باشند و قصد و توانایی خرید و اداره یک مزرعه را در کانادا دارا باشند.

برنامه خویش فرما در سطح کشوری (فدرال)

Federal Self-Employed Program

این برنامه برای متقاضیانی طراحی شده که تجربه خویش فرمایی مربوطه را حائز باشند همچنین قصد و توانایی ایجاد کاری برای خود داشته و در حوزه فرهنگی یا ورزشی کانادا مشارکت برجسته ای ایفا نمایند، یا مزرعه ای را در کانادا بخرند و خود اداره کنند و برای خود کار ایجاد کنند.



برنامه خویش فرما در استان کبک
Quebec Self-Employed Program

این برنامه با درنظر گرفتن مشاغل بسیار وسیع تر است. فقط لازم است از مشاغلی که در لیست Canadian National Occupational Classification(NOC) قرار دارد، باشد. متقاضیان تحت سیستم امتیازی ارزیابی میشوند.

----------------------------------

برنامه مهاجرت از طریق خانواده
Family Class Program

شهروندان کانادا و دارندگان اقامت دائم که در کانادا زندگی میکنند،در صورت داشتن 18 سال سن و بیشتر میتوانند بستگان نزدیک خود را که میخواهند مقیم دائم کانادا شوند، حمایت کنند. حامیان باید تعهد بسپارند که وابستگان و اعضای خانواده خود را برای مدت 3 تا 10 سال برای استقرار در کانادا حمایت کنند.

شما میتوانید حامی خویشاوندان و یا اعضای خانواده خود از خارج از کانادا باشید اگر آنها در یکی از گروه های زیر قرار داشته باشند:

* همسر، شریک زندگی یا همسر عقدی 16 سال و بیشتر؛
* پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ
* فرزندان وابسته، شامل کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته اید؛
* کودکان زیر 18 سال که مایلید به فرزندخواندگی بپذیرید؛
* برادر، خواهر، خواهرزاده و برادرزاده یا نوه که یتیم هستند زیر سن 18 سال، مجرد؛
* شما همچنین میتوانید یکی از بستگان خود را بدون درنظر گرفتن سن او حمایت کنید چنانچه عمه، خاله، عمو و دایی یا عضوی از خانواده از لیست بالا را نداشته باشید که بتوانید اسپانسرش شوید یا کسی که قبلا شهروند کانادا، مقیم دائم یا بومی اینجا باشد.



فرزندان وابسته به افراد زیر اطلاق میشود:

* زیر 22 سال سن که همسر یا شریک زندگی نداشته باشند؛
* دانش آموز یا دانشجوی تمام وقت بوده و از لحاظ مالی به حمایت والدین وابسته باشند تا سن 22 سالگی، یا از زمانی که همسر اختیار میکنند(اگر این موضوع قبل از سن 22 سالگی اتفاق افتاده باشد) ؛
* تا قبل از 22 سالگی به دلیل ناتوانی جسمی از لحاظ مالی به والدین وابسته باشد.



همسر یا شریک زندگی در طبقه کانادا

شما همچنین میتوانید حامی همسر یا شریک زندگی خود، چنانچه با شما زندگی میکند، در سطح کانادا شوید. حمایت از همسر یا شریک زندگی شامل فرزندان وابسته آنها چه در داخل و چه در خارج کانادا میباشد.

سیاست موقت در قبال ازدواج مدنی بین افراد هم جنس

دستیابی زوج های هم جنس به ازدواج مدنی، تحت قانون ازدواج مدنی، در 20 جولای 2005 در سراسر کانادا تمدید شد. مادامی که اداره مهاجرت کانادا اثرات این قانون را روی برنامه های مهاجرت بررسی میکند، سیاست موقت خودش که به رسمیت شناختن ازدواج مدنی بین یک فرد از ملیت خارجی و شریک هم جنس او که شهروند کانادا یا مقیم دائم کاناداست، همچنان ادامه دهد.
در این زمان، این سیاست فقط در طبقه بندی "خانواده" اعمال میشود( که شامل همسر یا شریک زندگی در طبقه بندی کانادا میشود).

حمایت یک خویشاوند یا عضو خانواده
Sponsoring a relative or Family Member

چنانچه میخواهید هر یک از وابستگان و اعضای خانواده که در لیست بالا قرار دارند، حمایت کنید، بایستی درآمد شما منطبق بر میزانی باشد که تعیین شده. اگر قبلا یکی از افراد خانواده و یا وابستگان خود را حمایت کردید که آنها از کمک های اجتماعی استفاده کرده اند، دیگر مجاز به حمایت از فرد دیگری نیستید. تکفل و ضمانت یک تعهد مهم است و شما باید این تعهد را جدی بگیرید.

تقاضای مهاجرت با ضمانت خانواده

اگر میخواهید مقیم دائم کانادا شوید، اعضای خانواده و یا وابستگان شما در کانادا باید اول برای ضمانت شما تقاضا کنند. شما بایستی یکی از افراد لیست فوق الذکر باشید تا واجد شرایط برای استفاده از طبقه بندی "تکفل" شوید.

هم شما و هم ضامن شما لازم است که توافقنامه ضمانت را امضا کنید. این توافقنامه تعهدات متقابل شما به یکدیگر را در بر دارد. ضامن شما باید قول حمایت مالی از شما و اعضای خانواده شما را برای مدت 3 تا 10 سال بدهد به طوری که نیازی نباشد که شما برای کمک های اجتماعی تقاضا دهید. شما باید قول دهید تلاش خود را برای اتکای به خود خواهید کرد (مگر اینکه سالمند باشید.)

-------------------------------------------------------


مجوز کار کانادایی

کانادا موقعیت های شغلی بسیاری دارد و سالیانه به هزاران کارگر خارجی از سراسر جهان خوشامد میگوید.
این طبقه بندی متناوبا از سوی کارفرماها برای به کارگماری افراد ماهر و پر کردن جاهای خالی مورد استفاده قرار میگیرد. شرکت حقوقی ما با یک کمپانی حرفه ای استخدام افراد پیوند دارد و به کارگران خارجی موقعیت های کاری در کانادا را پیشنهاد میدهد.

لازم است بدانید که روادید کار به منزله روادید برای اقامت دائم نیست. اگر به عنوان یک ساکن دائمی به کانادا وارد شوید و زندگی کنید میتوانید برای بعد از 8 ماه برای سکونت دائم تقاضا کنید.

اغلب کارگران خارجی که به دنبال کار موقت وارد کانادا میشوند بایستی ویزای کار معتبر داشته باشند. برای کارفرمای کانادایی به کارگماری فردی از ملیت خارجی بدون مجوز معتبر کار ، امری غیرقانونی است.

مراحل زیر قبل از تقاضا برای مجوز کار کانادایی باید انجام شود:

اولین مرحله: شما باید از سوی یک کارفرمای کانادایی پیشنهاد کتبی کار دریافت دارید؛

دومین مرحله: اداره منابع و توسعه انسانی کانادا (HRDC) معمولا باید پیشنهاد کار شما را تائید کند. قوانین حمایتی اداره مهاجرت و پناهندگی HRDCرا ملزم میکند تا نظر خود را درباره اثرات استخدام موقت یا دائمی یک فرد خارجی بر روی بازار کار در آینده، ارائه دهد. در اکثر موارد استخدام های موقت افراد خارجی نیاز است که نظر مساعد HRDC مبنی بر اینکه این استخدام موقت درست است و احتمالا اثر اقتصادی خنثی یا مثبتی روی بازار کار محلی خواهد داشت، اخذ شود.
لطفا توجه داشته باشید که بعضی از مشاغل از گذراندن این مرحله مستثنا هستند. چنانچه پیشنهاد کاری دریافت داشته اید که شما را از اخذ تائید HRDC مستثنا میکند، میتوانید مستقیما به مرحله سوم تقاضای روادید کار بروید.

مرحله سوم: پس از تائید مبنی بر اینکه فرد خارجی مناسب شغل موردنظر است، شما از اداره مهاجرت و شهروندی کانادا تقاضای دریافت مجوز کار میکنید.
ما امور مربوط به Working Holiday Visas را تقبل نمیکنیم، بنابراین لطفا با سفارت کانادا در ایران تماس بگیرید تا درباره این ویزا بیشتر اطلاعات کسب کنید.


------------------------------------------


اقامت موقت: مجوز تحصیل
Temporary Status: Study Permits

بیش از 130هزار دانشجو هر ساله به کانادا می آیند. به علاوه این عده، تعداد بیشمار دیگری برای فراگیری زبان انگلیسی یا فرانسه به کانادا می آیند. دانشجویان خارجی با خود فرهنگی غنی را به کلاسهای درس کانادا می آورند. دانش و مهارت شما در مدارس ما مورد استقبال قرار میگیرد.

در کانادا، استانها مقررات آموزش و مدارس را در دست دارند. برای اطلاعات بیشتر درباره زندگی و تحصیل در یک استان یا منطقه خاص، با مدرسه ای که میخواهید در آن تحصیل کنید تماس بگیرید.

تحصیل در یک کشور دیگر یک چالش محسوب میشود. نهادهای آموزشی کانادایی فرصت های گسترده ای را در اختیار دانشجویان خارجی قرار میدهند.

افرادی که مایلند در نهادهای آموزشی کانادا تحصیل کنند، بایستی از اداره مهاجرت کانادا مجوز تحصیل اخذ نمایند. مجوز تحصیل ، مدرکی ست که توسط مقامات مهاجرت کانادا صادر میشود و طبق آن به یک شخص خارجی اجازه داده میشود در کانادا تحصیل کند. این مدرک نام موسسه مورد تحصیل، برنامه و رشته تحصیلی را مشخص میکند.
دانشجویان لازم است که یکی از دو زبان رسمی کانادا را برای فراگیری درسها بدانند. بعضی از مدارس بالاتر از دبیرستان ممکن است از دانشجویان امتحان زبان بگیرند. آنها ممکن است هزینه این امتحان را از دانشجو مطالبه کنند.

اداره مهاجرت کانادا به طور طبیعی مجوز تحصیل را برای آن دسته که از یک موسسه معتبر آموزشی کانادایی پذیرش دریافت داشته اند، و پول کافی برای پرداخت شهریه و گذران زندگی دارند، صادر میکند. در بعضی موارد، ممکن است اداره مهاجرت از متقاضی بخواهد که آزمایشات پزشکی هم انجام دهد.
به علاوه، افرادی که مجوز تحصیل را کسب میکنند بایستی برای روادید مهمان (Visitor Visa) نیز اقدام کرده و آن را اخذ نمایند. آنها بایستی تمامی معیارهای لازم برای کسب روادید کانادا را دارا باشند.

مهاجرت کانادا معمولا مجوز تحصیل را برای مدت مشخص دوره تحصیلی صادر میکند. اگرچه دانشجویان بین المللی که در مونتریال یا دیگر شهرهای استان کبک تحصیل میکنند، بایستی وضعیت اقامتی خود را هرساله تجدید کنند.

برای دوره هایی که شش ماهه و یا کمتر هستند، دوره هایی که ماهیتاً آکادمیک و حرفه ای نیستند، دوره هایی که همراه با تورهای مسافرتی ارائه میشوند و دوره های مربوط به کار در شیرخوارگاه ها و مهدکودک ها، مجوز تحصیل نیاز نمیباشد.

دانشجویان بین المللی میتوانند به طور محدود با وجود شرایط زیر در کانادا کار کنند:

* کار در دانشکده؛
* دانشجوی بین المللی دریافت کننده اسکالرشیپ (کمک هزینه دانشجویی) باشد؛
* کار مربوطه بخشی از برنامه درسی باشد؛
* کار شامل تحقیق و یا پژوهش های پست ـ دکتری باشد؛
* کار بعد از فارغ التحصیلی در رشته مربوط به تحصیل باشد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

emp-ehsan
12-06-2007, 17:11
بسیار جالب و آموزنده بود. واقعا از سبک نگارش و توضیحات کامل تون ممنونم.
با خوندن مطالب شما به این فکر افتادم که یک سر بیام اونجا. اما یک سوال .برای یک تکنسین برق در کانادا چقدر احتمال کار پیدا کردن و وبه میزان حقوق وجود داره؟

pedram_ashena
12-06-2007, 17:44
بسیار جالب و آموزنده بود. واقعا از سبک نگارش و توضیحات کامل تون ممنونم.
با خوندن مطالب شما به این فکر افتادم که یک سر بیام اونجا. اما یک سوال .برای یک تکنسین برق در کانادا چقدر احتمال کار پیدا کردن و وبه میزان حقوق وجود داره؟
دوست من برخلاف ديگران كه بلافاصله نسخه ميپيچند براي طرف.بايد به شما بگويم كار هست با درامدهاي مختلف.ولي شما روي اينها حساب باز نكنيد.بهتر اگر قصد مهاجرت داريد يك مشورت با شركتهاي مسئول اين كار داشته باشيد.تحت تاثير مطالب بالا هم قرار نگيريد منطقي رفتار كنيد.در غربت اگر يك بار شكست بخوريد ديگه نميتونيد بايستيد به خصوص ما ايرانيها كه از چند جبهه مورد حمله قرار ميگيريم

Šepehr
12-06-2007, 19:15
خیلی مطالب مفیدی باید باشن
سیوش کردم تا سر فرصت بشینم بخونمشون
مرسی

alonelytree
12-06-2007, 23:17
agha ina ro az site tehrantoeian barnadashty?

pedram_ashena
12-06-2007, 23:19
agha ina ro az site tehrantoeian barnadashty?

اگر مطالب من منظورتانه نه آقا.لطف كنيد لينك آنجا را هم بدهيد تا من پيگيري كنم

emp-ehsan
12-06-2007, 23:20
من مطمئنا اگه بخوام بیام اونجا طبق گفته شما بی گدار به آب نمی زنم.اما می خواستم یه حدودی دستم بیاد.و از شما می خوام فقط نظر خودتون روبگید

pedram_ashena
12-06-2007, 23:40
ببينيد فكر نكنيد در كانادا همه منتظر هستند تا از خارج نيروي كار بياد.و كمبود نيروي كار دارند.
خيلي از بومي ها بيكارند.ولي چون دولت از انها حمايت ميكنه مشكلي ندارند.به هر حال اگر در رشته كاري خودتان موفق هستيد و به زبان انگليسي مسلط اقدام كنيد.يا حداقل ببينيد از چه راهي به شما اقامت ميدهند.شايد اصلا قبول نكردن و شرايطش را نداشتيد.
مطالب را اگر كامل مطالعه كنيد به خصوص مطلب بابك عزيز را آگاه تر ميشويد.
اگر بياييد و بيكار هم بمانيد در حدي حمايت ميشويد كه محتاج نباشيد البته اگر تنها باشيد

hossein_dig
13-06-2007, 19:20
سلام
پدرام جا این تاپیکت فق العاده بود من تا حالا اطلااعات به این تکمیلی نخونده بودم هنوز فک ام رو زمینه. دارم کلشو می خونم .فقط یه مقدار فونتاتتو درشت کن ممنون

pedram_ashena
13-06-2007, 19:22
ميتونيد دكمه Crtl را با + بزنيد تا بزرگ بشه.يا كپي كنيد در word درشت و پرينت بگيريد
ممنون

zelda
16-06-2007, 21:23
به نظر مفید میاد... فعلا دارم پرینت میکنم تا بعدا بخونم

hamid aj
21-06-2007, 18:23
با سلام ميتونم سن شما را بپرسم

hamid aj
23-06-2007, 08:06
با سلام پدرام جان ميخواستم ببينم در مورد استان ساسكاچوان كانادا ميتوني يه سري اطلاعات به من بدهي؟

pedram_ashena
23-06-2007, 11:31
Saskatchewan چه چيزي ميخواهي بدونيد؟از دانشگاه؟؟.



دانشگاه ساسكاچوان در استان ساسكاچوان كانادا و در شهر ساسكاتون واقع شده است. اين دانشگاه در سال 1907 ميلادي تاسيس شده و در حال حاضر يكي از معتبرترين دانشگاههاي كانادا محسوب مي شود. اين دانشگاه در رشد اقتصادي شهر ساسكاتون نقش موثري ايفا كرده است.


در حال حاضرنوزده هزار دانشجو در اين دانشگاه به تحصيل اشتغال دارند كه از اين تعداد هزار نفر دانشجوي خارجي مي باشند. در اين دانشگاه هفتاد نفر از دانشجويان ايراني به تحصيل مشغولند.
تعداد اعضاي هيات علمي اين دانشگاه يك هزار نفر است. تعدادي از استادان ايراني نيز در قالب فرصتهاي مطالعاتي در اين دانشگاه در حال تحقيق و پژوهشند.
از ويژگيهاي اين دانشگاه امكانات بسيار چشمگير چند رسانه اي است كه براي آموزش از راه دور (آموزش از طريق شبكه اينترنت) مورد استفاده قرار مي گيرد. اين مهم دانشگاه ساسكاچوان را از ديگر دانشگاههاي كانادا متمايز مي كند. علاوه بر اين با تكميل ساخت سينكروتون Synchrotoon پرقدرت در اين دانشگاه، اين دانشگاه به لحاظ امكانات منحصر به فرد تحقيقاتي جزء استثنائي ترين دانشگاههاي كانادا است.



اين هم لينك سايت دانشگاه
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدفكر كنم زبان فارسي هم جزو آموزش باشد

و اين هم يك وكيل و مشاور مهاجرت
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

khabgard
23-06-2007, 21:42
با سلام
راستش من اطلاعاتی درباره دانشگاه های کبک می خواستم البته اطلاعات فارسی!!(انگلیسی و فرانسه هم باشه خوبه)
می خوام ببینم برای کسی که مدرک زبان فرانسه داره شرایط پذیرش دانشگاه به چهصورت است

ممنون

hamid aj
24-06-2007, 08:11
با سلام مرسي از همكاري شما در مورد بيزنس هاي ساسكاچوان قيمت خونه وضعيت معيشتي وآب وهوا اطلاعاتي داشتي ممنون مي شم مرحمت كنيد.

pedram_ashena
29-06-2007, 11:24
استان‌های کانادا


ده استان کانادا به همراه مرکزها:


آلبرتا، ادمونتون

انتاریو، تورنتو

بریتیش کلمبیا، ویکتوریا

پرینس ادوارد آیلند، شارلوت تاون

ساسکاچوان، رجاینا

کِبِک، کبک سیتی

مانیتوبا، وینیپگ

نووااسکوشیا، هالیفکس

نیوبرانزویک، فردریک تاون


نیوفاندلند و لابرادور، سنت جانز






[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کانادا يکي از پيشرفته ترين و زيباترين کشورهاي دنيا است که با توجه به وسعت بسيار زياد آن (دومين کشور بزرگ دنيا برابر کل اروپا) جمعيت بسار کمي در حدود 30 ميليون نفر دارد. به همين علت يکي از مهاجرپذير ترين کشورهاي دنيا ميباشد. اين کشور شاخصهاي زيادي در بين کشورهاي پيشرفته دنيا دارد از جمله آنها ميتوان به بهترين خدمات پزشکي و بيمارستاني, کمترين ميزان جرم و جنايت و سرقت, رفاه و آسايش شهروندان, آزادي هاي اجتماعي و سياسي و مذهبی, بهترين دانشگاهها و غيره اشاره کرد.
کانادا به عنوان يکي از اعضاي هفت کشور صنعتي دنيا داراي اقتصاد مستحکمي ميباشد و صنايع فعال بزرگي در زمينه جنگل داري, منابع طبيعي, معدن, کشاورزي, نفت و گاز، شيلات, ارتباطات, صنايع دارويي, هوا و فضا و کامپيوتر دارد و به همين علت به نيروي کار متخصص زيادي نياز دارد که موارد فوق باعث ترغيب افراد براي مهاجرت به کانادا ميشود.
در تورنتو بزرگترين شهر کانادا مردم به بيش از 150 زبان مختلف صحبت ميکنند و دهها هزار ايراني در آن زندگي ميکنند که اتفاقا از موفقترين و پولدارترين گروههاي اجتماعي در کانادا هستند و اکثرا داراي ماشينهاي گرانقيمت و خانه هاي بزرگ در بالاي شهر هستند.
شما اگر در نظر داريد در رابطه با تحصيل و يا اقامت در کانادا اقدام کنيد ما اطلاعات مورد نياز را درون يک CD بطور کامل و بصورت دسته بندي شده گردآوري کرده ايم که خريد آن را به همه اين عزيزان پيشنهاد ميکنم. اين CD شامل موارد زير ميباشد:

1- کانادا در يک نگاه
2- اقتصاد کانادا
3- تحصيل در کانادا
4- زندگي در کانادا
5- انواع مهاجرت به کانادا
6- جدول امتيازات براي مهاجرت متخصصين
7- سرمايه گذاري در کانادا
8- کاريابي در کانادا
9- امور مربوط به تازه واردين
10- قوانين جديد سيتي زن يا شهروندي
11- معرفي بهترين حقوقدانان و وکلا براي تحصيل يا اقامت در کانادا
12- معرفي سايتهاي رسمي کانادا و تصاوير بسيار زيبايي از کانادا



دوستان به من گفتند يك cd با اطلاعات فوق در بازار هست.فكر كنم براي افرادي كه اطلاعات زيادي ندارند بد نباشد.اگر دوستي دارند بگويند از لحاظ كيفي به درد ميخورد يا خير

hbk360
01-07-2007, 09:01
تو خودت الان تو کانادایی

pedram_ashena
01-07-2007, 11:11
تو خودت الان تو کانادایی


نخير.فعلا كه اين مطلب را برايت مينويسم در ايران هستم.

zhone
01-07-2007, 23:16
سلام پدرام جان
من توي بازار فاركس فعاليت ميكنم و درخواست هم دادم و د ر مرحله تست مديكال هستم (البته با همسر و فرزندم) رشته تخصصي من هم الكترونيك هستش. چه چيزي براي آمادگي بيشتر نياز دارم و همينطور همسر و فرزندم؟آيا توي اين رشته ميتونم كاري هم پيدا كنم ؟ هر چند كه با اين رشته به صورت مستقل هم ميشه فعاليت كرد ولي براي پيشرفت نياز دارم توي شركتهاي سرمايه گزاري معتبر هم كار كنم. ميشه لطفا راهنمائي كنيد.
ممنونم

pedram_ashena
01-07-2007, 23:36
سلام پدرام جان
من توي بازار فاركس فعاليت ميكنم و درخواست هم دادم و د ر مرحله تست مديكال هستم (البته با همسر و فرزندم) رشته تخصصي من هم الكترونيك هستش. چه چيزي براي آمادگي بيشتر نياز دارم و همينطور همسر و فرزندم؟آيا توي اين رشته ميتونم كاري هم پيدا كنم ؟ هر چند كه با اين رشته به صورت مستقل هم ميشه فعاليت كرد ولي براي پيشرفت نياز دارم توي شركتهاي سرمايه گزاري معتبر هم كار كنم. ميشه لطفا راهنمائي كنيد.
ممنونم
سلام دوست عزيز.پستهاي قبلي مرا بخوانيد.متاسفانه سوالات شما كاملا تخصصي است و بهتر است با يك وكيل مهاجرت مشورت كنيد.اما رشته الكترونيك امتياز+ خوبي است.
موفق باشيد

hossein_dig
02-07-2007, 01:06
این تاپیک تا حالا 2,438 دیده شده این یعنی مطب هات خوب و مفیده.
مطلب ات عالی دست طلا .

Bahram.EE
07-07-2007, 11:11
در مورد کار کردن + درس خوندن , سطح درآمد و هزينه تحصيل , هزينه دانشگاه , اعتبار مدارک ايران (آزاد) لطفا بيشتر توضيح بديد.
ممنون

pedram_ashena
07-07-2007, 12:21
در مورد کار کردن + درس خوندن , سطح درآمد و هزينه تحصيل , هزينه دانشگاه , اعتبار مدارک ايران (آزاد) لطفا بيشتر توضيح بديد.
ممنون

تقريبا دانسته هاي من كه بتونه كمكتان كند در همين مطالب است.به منابعي كه رجوع دادم مراجعه كنيد.:11:
ضمنا دوستان تجربه هاي خويش در زمينه اقدام براي اقامت را اينجا مطرح كنند تا سايرين استفاده كنند

hamid aj
08-07-2007, 08:27
باسلام درمورد اقدامات من در زمينه اقامت بايد بگويم روشهاي مختلفي را حدود 9ماه است پي گيري كردم ولي به نتيجه نرسيدم اگه كسي مورد قابل اعتمادي سراغ داره لطفا راهنمايي كنه. با تشكر

Bahram.EE
08-07-2007, 12:45
اين مطالب رو تاييد مي کنيد مخصوصا بخش مربوط به هزينه ها رو

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

alenkita
09-07-2007, 07:03
hamid جون چه خبر؟ مطالب اين تاپيك به دردت خورده؟
بابا بچه هاي اينجا خيلي باحالنا.... مخصوصا اوس پدرام

zhone
13-07-2007, 11:58
سلام پدرام جان
چند تا سوال داشتماگر لطف كرده جواب بديد ممنون ميشم:
1- بعد از ورود به كانادا چه مدت طول ميكشه تا كارت اقامت برسه بدستتون؟
2- آيا كارت اقامت دائم براي سفر به ساير كشورها هم داراي مزيت است يا خير؟ و اگر بله چه مزايا و چه كشورهائي؟
3- پس از چه مدت از صدور كارت اقامت دائم و با چه شرائطي تبعه ميكنند؟ و با چه شرائطي كارت را تمديد ميكنند؟
سپاسگزارم

pedram_ashena
04-08-2007, 12:33
دوستان اول معذرت ميخواهم كه جواب سوالات اخير را ندادم.اما اگه مطالب را كامل مطالعه كرده باشيد و به سايتهايي كه معرفي كردم سر زده باشيد جواب خواهيد گرفت.
من مدتي است از جو قوانين خارج هستم براي همين قاطعانه اظهار نظر نميكنم.
دوستان براي اينكه به هم كمك كرده باشند ميتوانند مشكلاتي كه با آن برخورد داشتند و چگونگي برطرف كردن آنرا در اينجا به اطلاع سايرين برسانند.

مطلب زير هم يك خاطره غلو شده از دوستي در كانادا است.شما با يكي ديگر از مسائل زندگي در كانادا آشنا ميشويد.


دردسرهای زندگی در کانادا:

تا همین چند دقیقه پیش داشتم تلفنی حرف میزدم. نزدیک یکساعت و نیم شاید هم بیشتر٬ طول کشید.
سرم داره گیج میره. مخ‌ام داره سوت میکشه. کتف راستم از خستگی داره می‌افته. از بس این گوشی تلفن را چسباندم به پرده گوشم که نقش سوراخ سوراخ‌های گوشی تلفن افتاده روی گوشم.
لابد باز فکر میکنید این همه مدت داشتم با یک دخترخانوم خارجی خوشگل گپ میزدم و دل و جیگر داد و ستد میکردم . نه‌خیر قربان! دِ همین حرفها را زدید و ما را بدبخت کردید دیگه.
ما رو باش. فکر میکردیم می‌آییم خارج از صبح تا شب *** هوا می‌کنیم و دخترهای خارجی از سر و کول ما بالا میروند. زهی خیال باطل. دریغ از یک بوس کوچولوی خشک و خالی.
اینجا کارمون شده تلفن زدن به این اداره و آن سازمان. از صبح که از خواب بیدار میشویم یا باید به شرکت بیمه زنگ بزنیم یا به شرکت تلویزیون کابلی و یا شرکت تلفن و موبایل و بانک و هزار شرکت کوفت و زهر مار دیگه.

بزرگترین اشتباهی که من در عمرم کردم این بود که هفته گذشته محل سکونتم را عوض کردم. یعنی از یک ساختمان به یک ساختمان دیگر (ولی در همان خیابان) اسباب کشی کردم. یعنی همین مسئله به این کوچکی بلای جانمان شد و ما را از خواب و خوراک انداخت.

طبق قوانین اینجا٬ وقتی کسی آدرس محل سکونتش عوض میشود باید مراتب را به همه شرکتها٬ سازمانهای دولتی و خصوصی نظیر اداره مالیات٬ اداره صدور گواهینامه رانندگی٬ بانکها٬ بیمه٬ وزارت بهداشت٬ شرکتهای صادرکننده کارتهای اعتباری٬ کتابخانه و هزاران جای دیگر اطلاع دهد.
باور کنید الان دو سه روز است که من خانه نشین شده‌ام. یک کتاب تلفن (همان کتاب زرد) را جلوی خودم گذاشته‌ام و دارم به ترتیب الفبا به همه افراد حقیقی و حقوقی در کانادا تلفن میزنم و تغییر آدرسم را به آنها اطلاع میدهم.
از دفتر نخست وزیر کانادا بگیر تا وزارتخانه‌های اب و برق و تلفن و بهداشت و مالیات و امور خارجه و راهسازی و دامداری و کشاورزی و .... تا سپور محله مان.
شما خودتان قضاوت کنید اینهمه حجم بالای مکالمه تلفنی چقدر فشار به آدم وارد میکند؟
حالا بدبختی از این هم بالاتر است. اینجوری نیست که شما به یکی از این سازمانهای یادشده زنگ بزنید و فوری آدرس جدیدتان را بگویید و خلاص! کاش اینجوری بود.
اولا وقتی به این شرکتها تلفن میزنید٬ یک منشی تلفنی که از قبل به او برنامه داده‌اند شروع به پرسیدن سوالات مسخره میکند. مثلا میگوید: اگر به زبان انگلیسی میخواهید صحبت کنید دکمه یک و اگر فرانسه دکمه دو را فشار دهید. بعد می‌پرسد: به جه منظور تماس گرفته‌اید؟ اگر تغییر آدرس است شماره یک٬ اگر اطلاعات عمومی میخواهید شماره دو٬ اگر همینطوری زنگ زدید و مزاحم هستید شماره سه و... را فشار دهید.
بعد از اینکه از هفت خان رستم به سلامت رد شدید٬ تازه به یک کارمند گوشکوب وصل میشوید. او هم ضمن معرفی خودش یک عالمه سوالات شب اول قبر را از شما می‌پرسد تا مطمئن شود شما واقعا خودتی یا نه.
بعد همینکه میرود و پرونده شما را پیدا میکند٬ تلفن قطع میشود.
شما مجبورید دوباره همه این مراحل را تکرار کنید ولی متاسفانه اینبار شما وصل میشوید به یک کارمند گوشکوب دیگر.
شما میخواهید به او توضیح بدهید که من همین الان با یکی از همکاران شما داشتم صحبت میکردم که تلفن قطع شد و او می‌پرسد اسمش چی بود؟ شما هرچی فکر میکنید یادتان نمی‌آید. آخه لامصب این خارجی‌ها اسمشون هم مثل اسم آدمها که نیست.
آدم اسمهای معمولی مثل غلامرضا و شهناز و مهناز را یادش میماند ولی اسمهای عجیب و غریب خارجی را که یادش نمیماند.
خلاصه دردسرتان ندهم تا شما بخواهید آدرس جدیدتان را به اطلاع اینگونه شرکتها برسانید چند کیلو وزن کم میکنید.

اصلا این قرتی بازیها چیه؟ آدم باید مثل یک مرد حرفش را بتواند رو در رو بزند نه اینکه از پشت تلفن هی قایم موشک بازی دربیاورد.

pedram_ashena
04-08-2007, 12:46
اين هم جواب سوالاتي كه دوستان پرسيدند(پ خ را هم شامل ميشود)

سيستم پذيرش نيروي متخصص چيست؟


اين سيستم بر اساس امتيازبندي بوده و بر 6 اصل سن تحصيلات و سوابق کاري و قابليت هاي انطباق و دعوت به کار و دانش زبان استوار است.

فرق بين نيروي متخصص کبک و فدرال چيست؟


کبک يکي از ايالات فدرال مي باشد که بر اساس قراردادي با دولت فدرال مهاجران خود را خود ارزيابي و پذيرش ميکند.فرانسه زبان بوده وامتياز بندي خاص خود را دارد.

براي در خواست اجازه تحصيل چه مدارکي مورد نياز است ؟


افرادي که علاقه مندند جهت ادامه تحصيل اقدام نمايند لازم است با ارايه مدارک ذيل به سفارت در خواست اجازه تحصيل نمايند.

- ارايه پذيرش از دانشگاه کالج يا اموزشگاه مورد نظر .

- فيش پرداخت هزينه دانشگاه يا کالج مربوطه.

- مدارک مربوط به توانايي مالي جهت دانشجو و اعضاي خانواده .

- ارايه ازمايشات پزشکي (در صورت نياز).

- علاوه بر اين سفارت مي بايست اطمينان پيدا کند که شما غير قابل پذيرش نبوده و پس از اتمام تحصيل کانادا را ترک خواهيد نمود.

ايا مي توان ويزاي دانشجويي را تمديد کرد؟


بله دانشجويان خارجي مي توانند اجازه تحصيل خود را تمديد کنند.ميبايست 90 روز قبل از اتمام ويزا اقدام نمايند و در طول مدت اقامت تحصيلي شرايط ان را رعايت نموده باشد.

منظور از نيروي متخصص و اقامت دايم کانادا چيست ؟


نيروهاي متخصص افرادي هستند که از تحصيلات و سوابق کاري و دانش زبان بر خوردار بوده و بتوانند بطريق اقتصادي و با تکيه بر تخصص هايشان در کانادا مستقر شوند .اين افراد کارت اقامت دايم کانادا را در يافت مي کنند و از ابتداي ورودشان تقريبا از تمامي تسهيلات يک فرد کانادايي بهره مند ميگردند (کارت اقامت دايم کانادا به معناي اجازه کار و تحصيل و اقامت و ... ميبا شد پر واضح است افرادي که با درايت قدم در اين راه نهند و از حقوق قانوني ومسئو ليت هاي خود اگاه باشند بي شک ميتوانند در ميان مدت به نتا يج ارزندهاي دست يابند ) افراد داراي اين کارت بعد از 3 سال شهروند مي شوند .

براي استقرار در کانادا به چه مقدار پول نياز است ؟


هر متخصص ميبايست در بدو ورود معادل متن زير هزينه زندگي 6 ماهه خود و خانواده خود را به همراه داشته باشد .

هزينه هاي زندگي در کانادا:

897/9 دلار کانادا يک فرد مجرد

327/12 دلار کانادا يک خانواده 2 نفره

387/15 دلار کانادا يک خانواده 3 نفره

626/18 دلار کانادا يک خانواده 4 نفره

821/20 دلار کانادا يک خانواده 5 نفره

015/23 دلار کانادا يک خانواده 6 نفره

210/25 دلار کانادا يک خانواده 7 نفره و يا بيشتر

pedram_ashena
04-08-2007, 12:55
هزينه هاي انجام اين نوع اقامت دايم چه مقدار است؟


فدرال : هزينه بررسي مدارک:

550 دلار کانادا در خواست کننده

550 دلار کانادا همسر و فرزندان بالاي 22 سال

150 دلار کانادا فرزندان زير 22 سال

975 دلا ر کانادا به کليه اعضاي خانواده و فرزندان 22 سال به بالاتعلق (RPRF) در صورت قبولي هزينه ميگيرد.

مدت زمان پروسه در خواست بعنوان نيروي متخصص از طريق فدرال و کبک چقدر است ؟

متقاضيان ميتوانند هميشه حدود تقريبي پروسه پرونده هاي مهاجرت با مراجعه به سايت

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
را ملاحظه نمايند . در حال حاضر پروسه پرونده ها جهت فدرال بين 3 تا 4 سال و کبک 2 سال تا 5 /2 سال ميباشد.

مصاحبه به چه منظور بر گزار ميگردد؟


مصاحبه به منظور ارزيابي متقاضي(Pass mark) و اثبات صحت و سقم مدارک و اطلاعات و کمک به متقاضي در زمينه مهاجرت بر گزار ميگردد

ايا ازمايش پزشکي الزامي است؟


تمام متقاضيان پذيرفته شده ميبايست ازمايشات پزشکي را انجام دهند و اين به دو دليل است يکي تضمين سلامت جامعه کانادا و دوم نگراني از وجود بيماريهاي صعب العلاج

pedram_ashena
04-08-2007, 12:57
ايا براي انجام اين کار نياز به وکيل دارم؟

خير ضرورت ندارد که وکيل يا مشاور استخدام گردد.اما بدلايل ذيل توصيه ميگردد.

1- تسريع در سرعت پرونده.

2-پيچيدگي قوانين مهاجرت و تغيرات گاه به گاه ان.

3- توانايي مشاورين در نظارت بر پرونده.

4- استفاده از زمان افراد در مسير صحيح.

5- افزايش ضريب موفقيت.

ايا بايد حتما قبل از ورود کاري در کانادا پيدا کرده باشم؟


خير .اينکار ضرورت ندارد.

ايا راهي وجود دارد که پرونده را تسريع شود ؟


خير. اگر مايليددر پرونده خودرا تسريع نماييد نکات ذيل را رعايت فرماييد:

اطمينان حاصل کنيد که تمام اطلاعات لازم در تقاضانامه و فرمها را وارد کرده ايد.

از هرگونه تغييري از اطلاعات تقاضانامه سفارت متبوعه را مطلع سازيد.

از ارايه مدارک و اطلاعات غير ضرروري خودداري کنيد.

اطمينان حاصل کنيد که مدارک تان کامل و مرتب بوده و مطابق با خواست اداره مهاجرت ميباشد.

از کشوري اقدام کنيد که در ان اقامت دايم داريد.

پاسپورت شما بهتر است داراي اعتبار بيش از 3 سال باشد.

چطور ميتوانم خود را ارزشيابي نمايم و ديگر طبقات چه طبقاتي هستند ؟


همچنين با مراجعه به سايت پرشيا ميتوانيد خود را ارزيابي Cd با استفاده از راهنماي فدرال و کبک در اين نماييد.

طبقات ديگرمهاجرتي چون سرمايه گذاري و کاري و تحصيلي وجود دارند در صورت هر گونه سوال با دفتر پرشيا تماس حاصل فرمايند.

ايا ميتوانم در يک زمان براي ويزاي دانشجويي و اقامت دايم اقدام کنم؟


بله ميتوانيد امابهتر است اول براي دانشجويي اقدام و سپس براي اقامت دايم اقدام کنيد. در غير اين صورت ويزاي دانشجويي شما با خطر ردي مواجه ميگردد.

ايا اگر بيماري خاصي داشته باشم پرونده ام رد مي شود ؟


اگر سلامتي مردم کانادا را به خطر بياندازدو يا هزينه زيادي جهت مداوا مورد نياز باشد پرونده شما رد ميشود.

ايا به محض دريافت کارت اقامت دايم من مقيم دايم کانادامحسوب ميشوم؟


خير . به محض ورود شما به کانادا شما مقيم دايم کانادا محسوب مي شويد.

ايا اگر در مصاحبه امتياز من کمتر از 67 شود باز احتمال قبولي دارم؟


بله اگر مصاحبه کننده شما رامثبت ارزيابي کند ميتواند شما را بپذيرد و اگر هم بيش از67باشد و شما را منفي ارزيابي کند ميتواند شما را رد کند.

ايا ارايه گواهي عدم سو پيشينه الزامي است؟


هر متقاضي و کليه اعضا خانواده 18 سال به بالا مي بايست برگه عدم سو پيشينه از کشوري که در ان زندگي ميکند ارايه دهند و همچنين ارايه ان براي کليه کشور هايي که از 6 ماه بيشتر اقامت داشته اند نيز لازم ميباشد.

اگر بستگاني در کانادا داشته باشم اين براي من امتيازي براي من به همراه خواهد داشت؟


بله نيروي متخصص در سيستم امتياز بندي فدرال 5 امتياز کسب مينمايد .در صورتي که شخص جز بستگان درجه يک بوده شهروند يا مقيم دايم کانادا و بالاي 19 سال باشد.

ايا کار پاره وقت را اداره مهاجرت بعنوان سابقه کار قبول مي کند؟


بله به عنوان مثال2 سال کار پاره وقت با ميزان 20 ساعت کار در هفته معادل يک سال تمام وقت ارزيابي ميشود.

ايا ميتوانم پزشکم را خودم جهت معاينات پزشکي انتخاب کنم؟


خير.تعدادي پزشک منتخب هستند که شما ميتوانيد فقط به انها مراجعه کنيد.

من در حال ازدواج هستم ايا بهتر است ابتدا در خواست اقامت دايم کنم و بعد ازدواج نمايم يا ابتدا ازدواج و بعد درخواست اقامت نمايم؟


اگر مايليد به همراه همسرتان به کانادا وارد شويد مي بايست ابتدا ازدواج کرده و به صورت خانوادگي در خواست نماييد.در غير اين صورت بايد پروندهاي جدا تشکيل داده و پروسه اي خاص طي شود.

چه مدارکي مي بايست به سفارت ارايه دهم؟


بطور کلي مدارک تحصيلي و کاري و مالي و شهروندي و گواهي عدم سو پيشينه و عموما مدارک ذيل در خواست مي گردد.

- فرمهاي در خواست.

- سند ازدواج يا طلاق و اطلاعات در مورد فرزندان.

- پاسپورت معتبر.

- مدارک مربوط به فرد مقيم در کانادا(در صورت وجود)

- اطلاعات شغلي و کاري .

- مدرک زبان .

- مدارک مالي (دارايي و اموال).

- عدم سو پيشينه.

- فيش پرداخت هزينه بررسي مدارک به دولت کانادا.

چه مدارکي مي بايست با خود به کانادا ببرم؟


- اصل مدارک و ترجمه رسمي مدارک شغلي و تحصيلي ذيل:

پاسپورت و کارت اقامت دايم.

هزينه 6 ماه اوليه مهاجر.

شناسنامه .

اسناد ازدواج يا طلاق.

گواهينامه .

گواهينامه بين المللي.


- ليستي ازاموالي که مي خواهيد در اينده به کانادا انتقال دهيد به همراه مشخصات انها.

ايا مي توانم بعد از ورودم کانادا را ترک کنم؟


بله بعد از ورودتان ودر همان روز مي توانيد کانادا را ترک کنيد و به هر جايي سفر کنيد.

ايا از طريق هر شغلي ميتوانم اقدام کنم؟

هر متقاضي مي بايست حداقل يک سال سابقه کار در يکي ازشغل هاي ليست مشاغل داشته باشد در غير اين صورت پرونده متقاضي رد خواهد شد.

pedram_ashena
04-08-2007, 13:01
ايا مي توانم از طريق شغلي جدا از رشته تحصيلي خود اقدام نمايم؟
ايا نياز به تجارب حرفه اي دارم؟
ايا مي بايست جهت اثبات دانش زبان امتحان کتبي داشته باشم؟
و ...

جواب اين سوالات را هم به زودي (فرصت باشد)خواهم داد.دوستان از دادن پ خ و pm مسنجر جهت پرسش خودداري كنند
در همين تايپيك مطرح شود تا اگر احيانا اشتباه پاسخ دادم دوستان ديگر گوشزد كنند ،اينطوري وجدان من هم راحت تر است

ARASH66
04-08-2007, 14:03
پدرام جان واقعا ممنونم !

من يه سري سوال داشتم اول ببينم اين هزينه هاي 6 ماهه دقيقه !؟
مثلا ( 626/18 دلار کانادا يک خانواده 4 نفره )
الان دلار كانادا به ايران چقدره ! كه حساب كنيم !

بد اينكه ميخواهيم اطلاعات اوليه و پاي اي براي ورود به همچين كشوري رو داشته باشيم !

hossein_dig
04-08-2007, 17:01
به به بلاخره پدارم جان یه سر به اینجا زد.
راستی از زحماتت ممنون

mostafa_zare
05-08-2007, 17:57
سلام
میخواستم اگه میشه لطف کنید و مراحل اولیه سفر رو هم بگید.
یعنی این که دعوت نامه داشتید یا گرین کارد یا از راه دیگه ای اقدام کردید.

pedram_ashena
12-09-2007, 11:51
آیا تجربه كار پاره وقت در نظرگرفته میشود؟

سابقة كار پاره وقت قابل قبول میباشد. اینگونه سوابق نسبت به یك هفته كار تمام وقت استاندارد مورد محاسبه قرار می گیرند. برای مثال، دو سال كار پاره وقت كه مستلزم حدود ۲۰ ساعت كار هفتگی میباشد، بعنوان یك سال سابقه كار تمام وقت محسوب خواهد شد.

آیا من می توانم با هر شغلی تقاضا بدهم؟

یك متقاضی میتواند با داشتن شغلی كه در گروه نوع مهارت (Skill Type O ) یا سطح مهارت A یا B نظام ملی طبقه بندی مشاغل كانادا (NOC ) قرار دارد ، تقاضا دهد و درصورتی كه شغل متقاضی در لیست نباشد، درخواست رد خواهد شد.

آیا من می توانم در شغلی تقاضا بدهم كه ارتباطی با تحصیلاتم نداشته باشد؟

بله ، شما میتوانید در شغلی كه با تحصیلات شما مرتبط نمی باشد، تقاضا ارائه دهید و این بشرطی است كه شما در شغل مربوطه دارای تجربه باشید و شغل مذكور در نظام طبق بندی مشاغل كانادا از نوع مهارت (Skill Type O ) ، یا در سطح شغلی A یا B قرار داشته باشد.

آیا برای پذیرفته شدن باید تجربه كاری حرفه ای داشته باشم؟

متقاضی باید حداقل یك سال تجربه در یك شغل كه در بالا ذكر شده است داشته باشد تا تقاضا دهد (برای متقاضیانی كه مقصد آنها كبك یا مانیتوبا میباشد، 6 ماه ). در صورت عدم برخورداری از تجربه مذكور، متقاضی رد خواهد شد و پرونده او دیگر بررسی نخواهد شد. تجربه باید ظرف ۱۰سال قبل از تقاضا كسب شده باشد.

آیا به تجربه بدست آمده در حین تحصیل اعتباری قائل هستند؟
بله ، مادامی كه تجربه حاصله در آن مدت با تعریف مشاغل مندرج در لیست مشاغل عمومی منطبق باشد، میتوان آنرا در تجربة كاری ، بحساب آورد.

تعریف مهاجر تجاری چیست؟

مهاجرین تجاری افرادی میباشند كه میتوانند در كانادا سرمایه گذاری نمایند یا تشكیلاتی را دایر كنند و از آنها انتظار میرود كه در توسعه یك اقتصاد قوی و موفق در كانادا مشاركت داشته باشند. برنامة مهاجرت تجاری قصد دارد تا افراد دارای تجربه در امور تجاری را به كانادا جذب نماید. مهاجرین تجاری بر اساس توانایی آنها در ایجاد وضعیت پایدار اقتصادی در كانادا ، انتخاب میشوند.
سه طبقه مهاجرتجاری وجود دارد :
سرمایه گذاران
كارافرینان
افراد خود اشتغال

چگونه می توانم به عنوان مهاجر سرمایه گذار پذیرفته شوم؟

شما بعنوان یك سرمایه گذار مهاجر كه قصد سكونت در نقطه ای از كانادا ، غیر از كبك (Quebec ) را دارید، باید :
حداقل دارای ارزش دارایی خالصی بمیزان ۸۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا باشید كه از طریق فعالیت خود شما بدست آمده باشد؛
مبلغ ۴۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا را برای مدت پنج سال نزد ادارة تابعیت و مهاجرت كانادا كه بعنوان نماینده شما در امور صندوقهای سرمایه گذاری منطقه ای فعالیت می كند، سرمایه گذاری كنید؛ و
مدت ۲ سال یك حرفه را کنترل و اداره کرده یا ۵ نفر كارمند را بنحو موفقیت آمیز مدیریت كرده باشید.

بعنوان یك متقاضی به مقصد كبك (Quebec ) ، شما باید :
دارای ارزش خالص دارایی بمیزان حداقل ۸۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا باشید كه از طریق فعالیت اقتصادی قانونی بدست آمده باشد؛
مبلغ ۴۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا را بمدت پنج سال در یك صندوق سرمایه گذاری تایید شده در كبك (Quebec ) سرمایه گذاری كنید ؛ و
حداقل مدت سه سال تجربه مدیریت در یك تشكیلات بازرگانی، صنعتی یا كشاورزی سودآور یا حداقل سه سال تجربه مدیریت در یك سازمان دولتی یا بین المللی را داشته باشید.

چگونه می توانم به عنوان مهاجر سرمایه گذار ثابت كنم كه درآمد خالص خود را « با تلاش مشروع» كسب كرده ام؟

متقاضیان مهاجرت از روش سرمایه گذاری باید با ارائه مدارك مستند مانند اظهارنامه های مالیاتی، ته قبض ها، اسناد خرید و فروش ، صورت های مربوط به سهام، ارزیابی املاک و مستغلات و غیره ، منشأ و نحوه جمع آوری ثروت خود را ثابت نمایند. یك متقاضی باید بتواند اثبات نماید كه دارایی های وی از طریق روش های قانونی ، از جمله هدیه یا ارث ، بدست آمده است.

آیا من به عنوان یك مهاجر سرمایه گذار موظف به كار و یا اشتغال در فعالیتهای تجاری در كانادا خواهم بود؟
در عین حال كه یك سرمایه گذار مهاجر پس از ورود به كانادا مجاز به اشتغال به كار و فعالیت های تجاری میباشد، هیچگونه تعهدی برای انجام این كار ندارد.

در چه زمانی باید مبلغ سرمایه گذاری خود را به عنوان مهاجر سرمایه گذار تعهد نمایم؟

شما باید قبل از تاییدیه نهائی مسئولین اداره مهاجرت فدرال یا اداره مهاجرت كبك ، مبلغ ۴۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا را سرمایه گذاری نمایید.

اگر تقاضای من به عنوان مهاجر سرمایه گذار رد شود بر سر مبلغ سرمایه گذاری من چه خواهد آمد؟

درصورتی كه مقصد شما هر نقطه در کانادا به غیر از استان كبك (Quebec ) باشد٬ مبلغ سرمایه گذاری شده از طرف شما بلافاصله مسترد می گردد.
درصورتی كه شما قصد سكونت در كبك (Quebec ) را دارید و مبلغ مورد سرمایه گذاری خود را به یك تشكیلات سرمایه گذاری مهاجرین كه مورد تایید دولت میباشد سپرده اید، باید مطمئن باشید كه مبلغ مورد سرمایه گذاری شما تا زمانی كه شما وارد كانادا شوید ، حالت مسدود نداشته باشد. چون در این صورت مبلغ مذكور تا مدت پنج سال پس از مسدود شدن قابل اعاده نمی باشد.

تفاوتهای اصلی بین برنامه های مربوط به مهاجران سرمایه گذار در دولت فدرال و استان كبك كدامند؟

متقاضیانی كه تحت برنامة جدید سرمایه گذار مهاجر فدرال درخواست ارائه میدهند، امکان انتخاب صندوق سرمایه گذاری را برای سپردن سرمایه خود دارند. در مقابل ، اداره مهاجرت و تابعیت كانادا كلیه سرمایه گذاریها را از طرف صندوقهای سرمایه گذاری استانی و محلی می پذیرد . پس از انقضای دوره پنج سال مسدودی، این صندوقهای استانی و محلی وجه را به ادارة تابعیت و مهاجرت كانادا اعاده می كنند تا به سرمایه گذار بازگشت داده شود
در برنامة سرمایه گذار مهاجر كبك (Quebec ) چندین صندوق تایید شده وجود دارد و هر كدام از آنها وثیقه و نرخ عایدی خاص خودرا دارند. در برخی از صندوقهای سرمایه گذاری شناخته شده ، سرمایه و بهرة آن بوسیلة اوراق شركتهای چند ملیتی كه از ضریب اطمینان بالایی در پرداخت سرمایه و سود برخوردار هستند ، ضمانت میشوند.
متقاضیان دارای تجربة مدیریت تجاری میتوانند تحت برنامة سرمایه گذار مهاجر فدرال یا كبك ، واجد شرایط شناخته شوند. معذلك، برنامه سرمایه گذار مهاجر كبك تجربة مدیریتی در یك دولت ، سازمان دولتی ، یا سازمان بین المللی را نیز در نظر می گیرد. بنابراین، برنامة سرمایه گذار مهاجر كبك میتواند برای مهاجرینی با سابقه وسیع تر نیز، جذاب باشد.

من چگونه می توانم به عنوان مهاجر كارآفرین پذیرقته شوم؟

جهت احراز شرایط بعنوان یك كارفرمای مهاجر ، شما باید:
یك تشكیلات تجاری ( یا بخشی از یك تشكیلات تجاری) را بنحو موفق اداره كرده باشید؛
دارایی كافی جهت ایجاد یا خرید یك تشكیلات شغلی در كانادا داشته باشید؛
ظرف دو سال از زمان ورود٬ یک تشکیلات شغلی در کانادا ایجاد کرده باشید؛ و
مشاركت فعال در مدیریت شغل مذكور داشته باشید. (در شغل فوق باید حداقل یك نفر كانادایی یا مقیم دائم كانادا ، غیر از خود شما و بستگان شما، شاغل باشد.)

آیا برای مهاجران كارآفرین هم حداقل میزان خالص سرمایه وجود دارد؟

حداقل ارزش دارایی برای مهاجران كارآفرین ۳۰۰٫۰۰۰ دلار كانادا میباشد.

شرایط روادید مهاجرین كارآفرین به چه صورت است؟

یك كارفرمای مهاجر باید، ظرف دو سال از زمان ورود به كانادا، یك سرمایه گذاری عمده را در تشكیلاتی در كانادا انجام دهد یا مالكیت تشكیلاتی را بدست آورد كه نقش مهمی در اقتصاد ایفا نماید. مشاركت فعال و مستمر در مدیریت این تشكیلات جزء شرایط میباشد و باید فرصت اشتغال برای یك یا چند شهروند كانادایی یا یك یا چند نفر مقیم دائم ، غیر از خود شما و بستگان شما فراهم گردد. مالكین تشكیلات شغلی باید پیشرفت خود در این زمینه را طی دو سال فرصت مذكور بطور مرتب به مسئولین مهاجرت گزارش نمایند.

آیا من به عنوان مهاجر كارآفرین باید از كانادا دیداری اكتشافی داشته باشم (یعنی قبلاً وضعیت آنجا را بررسی كنم)؟

بعنوان یك كارفرمای مهاجر توصیه میشود كه برای كسب اطلاعات ، دیداری از كانادا داشته باشید و محیط شغلی منطقه ای را كه قصد استقرار در آن را دارید، بررسی كنید.

آیا به عنوان متقاضی مهاجرت کارافرین بایستی یک برنامه کاری مشروح ارائه دهم؟

برنامة شغلی مفصل لازم نیست. در بسیاری موارد ، یك پیشنهاد شغلی مختصر كه به رئوس تشكیلات شغلی و برنامه های كلی كاربری آن اشاده كرده باشد، كافی است.

آیا به عنوان متقاضی مهاجرت کارافرین اجازه خواهم داشت که برنامه کاری خود را تغییر دهم؟

پس از ورود به كانادا، شما ممكن است پی ببرید كه شرایط بومی اقتصاد با نوع فعالیت مورد نظر شما كه در ابتدا پیشنهاد داده اید، متناسب نمی باشد. در این موارد ، به شما توصیه میشود كه برنامة شغلی خود را تغییر داده و اصلاح نمائید. معذلك، ملاقات با یك مسئول امور مهاجرت برای كسب اطمینان از قابل قبول بودن برنامة جدید شغلی ، ضرورت دارد.

۳.۱۴. اگر من به عنوان مهاجر کارافرین شرایط ویزای مهاجرت را بجا نیاورم چه اتفاقی می افتد؟

كارفرمایان مهاجری كه نتوانند شرایط ویزا را تامین نمایند موظف به ترك كانادا خواهند بود.

۳.۱۵. چگونه من می توانم به عنوان مهاجر خود اشتغال پذیرفته شوم؟

جهت تامین شرایط بعنوان یك مهاجر دارای شغل شخصی ( خود اشتغالی ) ، شما باید قصد و توانایی خود را جهت ایجاد یا خرید تشكیلات شغلی در كانادا كه باعث اشتغال شما شده و نقش مهمی در اقتصاد یا حیات فرهنگی یا هنری كانادا داشته باشد، اثبات نمائید . شغل مذكور باید درآمد كافی برای تامین زندگی شما و افراد وابسته به شما را ایجاد نماید. كشاورزان ، هنروران، شخصیت های ورزشی، بازیگران، مشاورین و كاربران مشاغل كوچك كه در اجتماعات فرعی به كار آنها نیاز وجود دارد، نمونة این متقاضیان میباشند كه میتوانند واجد شرایط شناخته شوند.
ارزیابی در این گروه براساس موارد زیر میباشد :
توانایی و تجربة شغلی (در صورت ارائه تقاضا طبق بخش مربوط به مشاركت و نقش اقتصادی مهاجرین دارای مشاغل شخصی)؛
احراز شرایط بعنوان یك فرد دارای تخصص كشاورزی ، ورزشی (در سطح جهانی) یا هنری ؛ و
میزان دارایی خالص ( کافی جهت ایجاد یا خرید تشکیلات کاری مورد نظر).

آیا من به عنوان خود اشتغال باید از كانادا دیداری اكتشافی داشته باشم (یعنی قبلاً وضعیت آنجا را بررسی كنم)؟

توصیه میشود شما بعنوان یك مهاجر دارای شغل شخصی بمنظور ارزیابی دقیق محیط شغلی/ فرهنگی/هنری منطقه ای كه قصد استقرار در آنرا دارید، دیداری از كانادا داشته باشید.

آیا برای مهاجران خود اشتغال هم حداقل میزان خالص سرمایه وجود دارد؟

شرط ارزش خالص دارایی برای مهاجرین دارای شغل شخصی بسته به ماهیت و محل سرمایه گذاری پیشنهادی ، متفاوت میباشد.

تعریف مهاجرت خویشاوندی چیست؟

شهروندان كانادا و افراد مقیم دائمی كه در كانادا زندگی می كنند و ۱۸ سال یا بالاتر می باشند، میتوانند بستگان نزدیگ یا اعضای خانواده خود را كه مایل به اقامت دائم در كانادا می باشند، در کانادا تحت حمایت قرار دهند.

چه كسی در مهاجرت خویشاوندی شرایط را احراز می كند؟

شما می توانید در صورت وجود شرایط زیر ، بستگان یا اعضای خانواده خود را كه در خارج از كانادا می باشند، تحت حمایت قرار دهید:
در صورتی كه آنها همسر یا شر یك زندگی شما بوده و ۱۶ سال یا بالاتر باشند؛
در صورتی كه آنها پدر و مادر و پدربزرگ یا مادر بزرگ شما باشند؛
در صورتی كه آنها فرزندان تحت تكفل و از جمله فرزند خواندگان تحت تكفل شما باشند؛
در صورتی كه آنها بچه های زیر ۱۸ باشند و شما تمایل به حضانت آنها دارید؛
در صورتی كه آنها برادر ، خواهر ، برادر زاده یا نوه شما باشند كه یتیم هستند یا زیر ۱۸ ال می باشند و مجرد هستند؛
ضمناً در صورتی كه شما عمه ، خاله ، عمو ، دایی یا عضو خانواده ای به شرح لیست فوق ندارید كه ضمانت او را بپذیرید یا اگر دارید شهروند كانادا یا مقیم دائم هستند ، در آنصورت می توانید ضمانت یكی از بستگان خود را از هر سنی كه باشد ، قبول كنید.

تعریف فرزند وابسته چیست؟

در ارتباط با قوانین مهاجرت كانادا ، دختر یا پسر شما زمانی تحت تكفل ( وابسته ) بشمار میرود كه دارای شرایط زیر باشد:
زیر ۲۲ سال بوده و فاقد همسر یا شریك زندگی عرفی باشند ( در قانون ما در ایران مصداق ندارد )؛
دانشجو یا دانش آموز تمام وقت بوده و از نظر مالی از قبل از ۲۲ سالگی یا از زمانی كه ازدواج یا ازدواج عرفی كرده است ( در صورتی كه ازدواج قبل از ۲۲ سالگی باشد ) وابسته به یكی از والدین خود باشد ؛ یا
بدلیل معلولیت از قبل از ۲۲ سالگی از نظر مالی وابسته به یكی از والدین خود باشد .

اگر وابستگان متقاضی مهاجرت خویشاوندی، وی را در مهاجرت به كانادا همراهی نكنند چه اتفاقی می افتد؟

تمام وابستگان متقاضی اصلی مهاجرت در چارچوب رسته خانواده باید گواهی عدم سوء سابقه و معاینات پزشكی ارائه دهند و این موضوع ارتباطی به همراهی آنها با متقاضی اصلی در مهاجرت به كانادا ندارد.

آیا من می توانم بجای انجام کل روند كفالت كه برای افراد خارج از کانادا انجام می شود،‌ خویشاوند خود را از داخل كانادا مورد تكفل قرار دهم؟

شما بشرطی می توانید همسر یا شریك زندگی عرفی خود را از داخل كانادا تحت ضمانت قرار دهید كه در كانادا با هم زندگی كرده باشید . همسر شما یا شریك زندگی عرفی شما باید طی مراحل رسیدگی به درخواست ، وضعیت قانونی خود را در كاناد حفظ نمائید.
بنابر علل انساندوستانه و مبتنی بر عواطف ، به برخی از مهاجرین رسته خویشاوندی اجازه داده می شود تا درخواست اقامت دائم خود را در داخل كانادا ارائه دهند ، مسئول اداره مهاجرت برای اثبات شرایط شما باید متقاعد شود كه مهاجر رسته خویشاوندی در صورتی كه بخواهد درخواست خود را در خارج از كانادا ارائه دهد ، با شرایط بسیار سختی مواجه خواهد شد.

برای احراز شرایط كفالت معیارهای مالی كدامند؟

ضامن باید بتواند توانائی مالی خود را در تامین نیازهای اساسی متقاضی رسته خویشاوندی و وابستگان وی ( اعضای خانواده كه تحت ضمانت می باشند ) ، نشان دهد .

منظور از «نیازهای ضروری» چیست؟

ضامن و همسر او كه مشتركاً با وی ضمانت میدهد ( در صورت ارتباط موضوع ) باید بتوانند خوراك ، پوشاك ، مسكن و سایر شرایط و نیازهای اساسی زندگی روزمره را تامین نمایند. این شامل خدمات دندانپزشكی و چشم پزشكی و سایر نیازهای بهداشتی كه مشمول خدمات عمومی طبی شهر وندان و ساكنان دائمی كانادا نمی باشند نیز خواهد بود.
تعهد برای تامین نیازهای اساسی بستگان تحت ضمانت فقط در صورتی مطرح می باشد كه بستگان تحت ضمانت قادر به تامین این امكانات نباشند.

اگر متكفل توانایی مالی لازم را نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟

در صورتی كه ضامن دارای توانایی مالی لازم نباشد ، همسر ضامن می تواند بعنوان متعهد مشترك ، اقدام نماید . در چنین مواردی ، توانایی های مالی مشترك زوجین ارزیابی خواهد شد و زوج یا زوجه ای كه مشتركاً همراه با همسر خود تعهد داده است، به همان اندازه مسئول تلقی می شود . همسری كه مشتركاً تعهد می سپارد ، میتواند همسر طبق قانون عرفی باشد ، بشرطی كه آنها حداقل از یك سال قبل با همدیگر زندگی كرده باشند.
اگر توانایی مالی مشترك ضامن و همسر او كه همراه با وی تعهد داده است ، باز هم برای تامین حداقل نیازها كافی نباشد ، درخواست ضمانت رد خواهد شد.
شرایط مالی مذكور در مواردی كه شخص تحت ضمانت ، همسر و/ یا فرزند یا فرزندان تحت تكفل باشد ، صادق نخواهد بود.

متكفل چه معیارهای دیگری را باید داشته باشد؟

ضامن باید تبعه كانادا یا مقیم دائم باشد یا حداقل 19 ساله باشد یا در كانادا ساكن و حاضر باشد ( یا تا زمان ورود عضو خانواده ای كه تحت ضمانت قرار گرفته است ، قصد خود مبتنی بر سكونت در كانادا را اثبات نماید) یا در زندان نباشد یا ورشكسته نباشد و یا در صورتی كه مقیم دائم می باشد ، مشمول حكم اخراج نباشد.

به عنوان شخص متكفل چه تعهداتی در برابر دولت خواهیم داشت؟

ضامن و همسر ضامن كه همراه با وی تعهد سپرده است ( در صورت ارتباط موضوع ) موظف به امضا كردن یك « تعهد نامه كمك به متقاضی رسته خویشاوندی » برای دولت كانادا می باشند. سند امضا شده ، بعنوان تعهدی برای تامین نیازهای اساسی اعضای تحت ضمانت برای مدت ۱۰ سال پس از ورود به كانادا تلقی میگردد.
هدف از این توافق ، تضمین این نكته می باشد كه اعضای خانواده كه تحت ضمانت قرار می گیرند ، نیازی به مساعدت سیستم رفاهی عمومی كانادا نداشته باشند . یك فرم استانی برای ضامن هایی كه ساكن كبك ( Quebec ) می باشند تهیه شده است كه دارای تفاوت زیادی بوده و مدت تعهد در مورد همسر تحت ضمانت ، فقط سه سال است .

آیا ممكن است مسئله « تقبل محضری برای كمك به یكی از اعضای خانواده» منتفی شده و یا تغییر كند؟
تعهد برای كمك به عضو خانواده پس از ورود آنها به كانادا. قابل فسخ یا اصلا ح نمی باشد .

اگر متكفل وظایف خود را در برابر این تقبل محضری بجا نیاورد چه می شود؟

عدم تامین شرایط و تعهدات ذكر شده در « تعهد نامه كمك به عضو خانواده » می تواند باعث اقدام قانونی بر علیه ضامن و امضا كننده مشترك شود.

متكفل چه موارد دیگری را باید در نظر بگیرد؟

ضامن موظف می باشد كه با عضو خانواده ای كه تحت ضمانت قرار می گیرد، یك قرارداد ضمانت منعقد كند. با امضای این قرارداد ، ضامن موافقت می كند كه نیازهای اساسی عضو خانواده را كه تحت ضمانت قرار گرفته است ، تامین نماید.

تقاضای تكفل به كجا باید تسلیم شود؟

ضامن كانادایی درخواست خود را به مركز رسیدگی به پرونده های مهاجرت كانادا واقع در میسیساگا Mississauga در انتاریو Ontario ارائه میدهد.

تقاضای مهاجران طبقه خویشاوندی به كجا باید تسلیم شود؟

درخواست مهاجر رسته خویشاوندی یك درخواست سكونت دائم در كانادا می باشد و معمولاً به اداره ویزای كانادا واقع درخارج از كانادا ارائه می شود. در صورتی كه مقصد مورد نظر در استان كبك باشد ، یك درخواست دیگر برای صدور گواهی انتخاب كبك نیز به دولت كبك تسلیم می شود.

آیا متقاضی تكفل خانواده می تواند در همان زمانی كه مراحل كار طی می شود در كانادا كار كرده و یا به تحصیل بپردازد؟

در حین مدت انتظار برای ویزای مهاجرت ، مهاجرین رسته خویشاوندی در صورتی مجاز می باشند كه در كانادا كار یا تحصیل نمایند كه یك اجازه كار یا اجازه تحصیل به آنها داده شده باشد . آن دسته از مهاجرین رسته خانواده كه حق ارائه درخواست اقامت دائم در داخل كانادا را دارند می توانند پس از قبول درخواست آنها بوسیله مسئولین مهاجرت ،‌درخواست اجازه کار نمایند.

آیا متكفل و مهاجر كفالت باید با مقامات رسمی مصاحبه انجام دهند؟

در برخی موارد مسئولین مهاجرت مهاجرین رسته خویشاوندی و وابستگان آنها را برای مصاحبه انتخابی دعوت می كنند . هدف اصلی مصاحبه، ‌ارائه اطلاعات و مدارك لازم به مسئولین مهاجرت جهت اثبات رابطه خانواده با ضامن كانادایی می باشد . در سایر موارد ممكن است با ضامن كانادایی در كانادا مصاحبه شود تا وضعیت مالی وی بررسی شده و رابطه خانوادگی نیز ارزیابی و تائید گردد. در برخی موارد نیز هیچ مصاحبه ای انجام نمی شود.

كل جریان كفالت چقدر طول می كشد؟

مدت مراحل ضمانت بسته به ادارة ویزایی كه درخواست مهاجر رسته خویشاوندی به آن داده میشود، فرق می كنند. موارد ضمانت در تمام ادارات ویزا در اولویت قرار دارند و این درخواست ها قبل از درخواست كارگر ماهر و درخواست های برنامة مهاجرت تجاری مورد رسیدگی قرار می گیرند.

من همسرم را قبل از ۲۸ ژوئن سال ۲۰۰۲ (زمان اجرای قوانین جدید) تحت كفالت خود گرفته ام و تعهد محضری اینجانب ۱۰ سال می باشد. آیا می توان آن را پس از ۲۸ ژوئن ۲۰۰۲ به سه سال تقلیل داد؟

نه ، طول تعهد بصورت ۱۰ ساله باقی خواهد ماند و به ۳ سال كاهش نمی یابد. این موضوع در مورد تمام تعهداتی كه قبل از ۲۸ ژوئن ۲۰۰۲ داده شده اند صدق می كند، چه همسر شما بعنوان مقیم دائم شناخته شده باشد و چه درخواست ضمانت و ویزای مهاجرت هنوز درحال رسیدگی باشد.


ممكن است بعضي موارد را قبلا توضيح داده باشم .اگر تكراري ديديد هول نشويد چيزي تغيير نكرده است
حتما اگر دوست و خويشاوند مقيم در كانادا نداريد يك وكيل مهاجرت بگيريد چون هيچ چيزي به اندازه يك پيش مهاجر ، براي كلاهبرداران راحت الحلقوم نيست.
حتما به مراكزي برويد كه قبلا توسط دوستان و اقوام امتحان شده باشند


فعلا از جو مهاجرت خارج هستم.اطلاعات تكميلي را پس از كسب خبر بيان ميكنم

elham2007
11-10-2007, 10:19
با سلام
از شما خیلی تشکر می کنم به خاطر مطالب خوب در مورد کانادا
ما مشتاقانه منتظر بقیه مطلب و اطلاعات کاملتر در مورد لوازم و پوشاکی که باید بیاوریم هستیم .ما و چند خانواده دیگر 4ساله که منتظریم .و گیج که چه چیزهایی باید بیاوریم.اطلاعاتی که شما دادید خیلی خوب بود ولی کاش کمی جزیی تر می گفتید مثلا چه چیزهایی آوردید که بهدرد نخورد و بارکشی بود و چه چیزهایی را ایکاش می آوردید.مثلا حتی نوع کفش ؟

pedram_ashena
11-10-2007, 10:37
با سلام
از شما خیلی تشکر می کنم به خاطر مطالب خوب در مورد کانادا
ما مشتاقانه منتظر بقیه مطلب و اطلاعات کاملتر در مورد لوازم و پوشاکی که باید بیاوریم هستیم .ما و چند خانواده دیگر 4ساله که منتظریم .و گیج که چه چیزهایی باید بیاوریم.اطلاعاتی که شما دادید خیلی خوب بود ولی کاش کمی جزیی تر می گفتید مثلا چه چیزهایی آوردید که بهدرد نخورد و بارکشی بود و چه چیزهایی را ایکاش می آوردید.مثلا حتی نوع کفش ؟

سلام

يعني 4 حانواده معطل همين هستند؟؟:13:

من در پستهاي اول بطور ريز توضيح دادم حتي اينقدر ريز توضيح دادم كه گفتم گوشكوب يادتون نره.و گفتم كه لباس گرم نياوريد چون اونها به درد اينجا نميخورند.ميتوانيد با قيمتهاي مناسب اجناس بهتري ابتياع نماييد


چشم باز اگر نكته اي جا ماند ميگويم.
يك سوال: اين تايپيك را چگونه پيدا كرديد؟:46:

farhadgreat
08-11-2007, 17:42
آقا من می خوام بیام کانادا چقدر خرج داره :d
چیکارا باید بکنم؟؟ چه مدارکی باید داشته باشم؟

my_consort_is_my_life
08-11-2007, 21:00
مرسی حرف نداره همه رو پرینت میگیرم می خونم
مرسی عزیز جون

khanoomemarpel
13-11-2007, 21:54
مرسي آقا پدرام دستت درد نكنه براي ما كه ميخوايم واسه مهاجرت اقدام كنيم خيلي مفيد بود
ميخوام بدونم كه آيا خلبان ها هم ميتونن اقدام كنن؟
شما يه وكيل قوي و كار درست سراغ داري؟ اگر هم نه ما چطوري خودمون اقدام كنيم؟
منتظر جوابم مرسي

pedram_ashena
13-11-2007, 22:16
مرسي آقا پدرام دستت درد نكنه براي ما كه ميخوايم واسه مهاجرت اقدام كنيم خيلي مفيد بود
ميخوام بدونم كه آيا خلبان ها هم ميتونن اقدام كنن؟
شما يه وكيل قوي و كار درست سراغ داري؟ اگر هم نه ما چطوري خودمون اقدام كنيم؟
منتظر جوابم مرسي

در پ خ جواب دادم ولي چون عجله داريد اينجا هم ميگويم:


سلام

:31:

باشه دستم درد نكنه

همسرتان خلبان هستند؟:5:

مطمئنا خودشان بيشتر در جريان هستند كه چه امتيازاتي دارند براي دريافت سيتيزني.

اما از نظر آينده كاري بايد بگويم حداكثر شايد بتوانند خلبان سمپاش شوند.

اگر از اول تايپيك را مطالعه كنيد تمام مراحل انجام كار را توضيح دادم.مطمئنا وجود وكيل دلسوز به كار شما سرعت بيشتري ميدهد.از معرفي وكيل معذورم چون مسئوليت بعهده نميگيرم:13:

ممنون از نظر لطفتان

hossein_dig
13-11-2007, 23:46
آگه دوستان اول کل مطالب رو بخونن دوست خوبمون پدرام آشنا رو به زحمت ندازن خیلی بهتر. تازه تاپیک هم شلوغ نمیشه.

اینجا اطلاعات خوبی پدرام آشنا داده اما دوستان باید برای رفتن به کانادا حداقل یه 10 -12 ملیونی کنار بذارن تازه حتما با یه وکیل خوب مشاوره کنن و در ضمن سعی کنن مجرد برن نه با زن بچه .البته اینو من از روی تجربه دوستان وفامیلی که رفتن میگم . من خودم خیلی هنر کنم یه سفر برم دوبی زیاد برای خودم از کشورای خارجی بهشت نساختم که برم اونجا حالم در پیت بشه.یکی از دوستانم چیزای تعریف می کرد که فکر نکنم هرکسی بتونه بره اونجا .
البته اگه دوره 1 سال اول رو بتونی دوام بیاری بیشتر سختی راه حل شده.با این حال من خودم علاقه خاصی به کانادا دارم اگه یک روز از عمر مونده بوده حتما میرم.

ممون .ببخشید پر چونگی کردم.

Balrog
14-11-2007, 23:40
من هم تشكر مى‌كنم، واقعا مطالب جالبى عنوان شد.


این تاپیک تا حالا 2,438 دیده شده این یعنی مطب هات خوب و مفیده.
نه، اين يعنى همه مى‌خوان بدونن كه چطور مى‌شه از اين خراب‌شده رفت بيرون!



robert
24-12-2007, 00:26
من هم تشكر مى‌كنم، واقعا مطالب جالبى عنوان شد.


نه، اين يعنى همه مى‌خوان بدونن كه چطور مى‌شه از اين خراب‌شده رفت بيرون!



آی قربون دهنت !!!!:10::11:
گل گفتی !!!

راستی یه چیزی !!!:20:
الان که داشتم وب سایت فرودگاه امام رو میدیدم متوجه شدم اصلا اسمی از خطوط هموایی و برنامه پرواز از تهران به تورونتو و برعکس وجود نداره !!

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
میخواستم بدونم با این فرض که یه نفر تمامی اقداماتش برای مهاجرت به کانادا ردیف شده باشه دست آخر برای پرواز به اونطرف دنیا چیکار باید بکنه ؟؟؟
آیا مثل سفر به آمریکا اول باید بره امارات یا ترکیه و از اونجا بره کانادا یا اینکه راه دیگه ای هم داره ؟؟؟

isbn84
24-12-2007, 01:08
ممنون ... تاپیک خوبیه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

BlueGen
24-12-2007, 01:31
میخواستم بدونم با این فرض که یه نفر تمامی اقداماتش برای مهاجرت به کانادا ردیف شده باشه دست آخر برای پرواز به اونطرف دنیا چیکار باید بکنه ؟؟؟
آیا مثل سفر به آمریکا اول باید بره امارات یا ترکیه و از اونجا بره کانادا یا اینکه راه دیگه ای هم داره ؟؟؟

من برای رفتن به آمریکا اول می رم هلند بعد ...

robert
28-12-2007, 08:43
پدرام جان سلام
از مطالب آموزنده ودقیقی که زحمت کشیده میفرستی متشکرم واز وقتیکه بیدرییغ در اختیار دوستان ایرانی خود قرار میدهی سپسگزارم اطلاعات بسیار خوبی دستگیرم شد که شایداحتیاج به کلی دوندگی و پیگیری مستمر داشت!!!
همینطور ادامه بده
بازهم ممنونم !!

robert
28-12-2007, 08:46
اشتب شد !!!
شرمنده!!

hamid aj
09-01-2008, 10:05
با سلام وتشكر از پدرام خان
دوستان عزيز اگه يه سري به سايت ايرانيان مقيم تورنتو هم بزنن جواب خيلي از سوالاتشون رو ميتونن بگيرن

pedram_ashena
09-01-2008, 12:28
با سلام وتشكر از پدرام خان
دوستان عزيز اگه يه سري به سايت ايرانيان مقيم تورنتو هم بزنن جواب خيلي از سوالاتشون رو ميتونن بگيرن

خواهش ميكنم

لطفا لينكش را هم بگذاريد:46:

hossein_dig
09-01-2008, 19:48
ما هم منتظر لینک شما هستیم

robert
09-01-2008, 20:36
خواهش ميكنم

لطفا لينكش را هم بگذاريد:46:


ما هم منتظر لینک شما هستیم

ایرانیان مقیم تورنتو کانادا (( ایشالاه قسمت بشه ماهم جزو اینها بشیم !!!:31:))

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

boby2418
26-01-2008, 16:01
سلام دوستان
من چند وقت دنبال یه مرجع خوب فارسی میگردم که مراحل ارسال مدارک به سفارت کانادا (استان کبک) رو قدم به قدم توضیح بده
ممکن هست تو این زمینه راهنماییم کنید ممنون

a.koochmeshgi
29-01-2008, 10:23
سلام
ببین اگه واقعا میخوای مهاجرت کنی به این فکر نکن که دنبال مرجع فارسی باشی باید انگلیسی ت رو قوی کنی و اگه میخوای بری کبک فرانسه رو و تمام مراحل کار به زبان ساده توی سایت اداره مهاجرت کانادا توضیح داده شده:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اما اگه از نظر زبان مشکل داری و هچنان اصرار داری که اقدام کنی بهترین راه گرفتن وکیله. وکیل هم همه نوعش هست فقط باید دقت کنید که وکیل مورد تائید کانادا باشه یعنی آی دی داشته باشه که از سایت زیر میتونی بررسی کنی:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
البته اگه بری توی سرچش بهتره.

boby2418
30-01-2008, 11:12
ba tashakor az lotfe shoma

boby2418
30-01-2008, 14:18
آقا ممنون از راهنماییتون
زبان انگلیسیم بدک نیست ولی چون پروسه فدرال طولانیه میخام از طریق کبک اقدام کنم، در این رابطه چند تا سوال داشتم
1- کدوم فرم ها رو باید پر کنم؟ فکر کنم برای مجردها فرم A-0520-AA 2007-04 باشه ولی یجا دیگه گفته فرم های IMM5406E و imm0008_5e رو هم باید پر کنم
2- Money Order رو چطوری باید تهیه کنم و به چه حسابی بریزم
3- کلا" چه مدارکی باید به سفارت تحویل بدم
4- از همه مهمتر اینکه شنیدم استان کبک دیگه مثل سابق فقط مصاحبه به زبان فرانسه نمیکنه بلکه مدرک Delf هم میخاد ایا این موضوع صحت داره؟ اگه اینجوری باشه که بدجوری فاجعه میشه
5- اخین سوالم اینه که از طریق کبک چند سال پروسش طول میکشه
میدونم سوالام زیاد بود به همین خاطر قبلا" عذر خواهی میکنم

a.koochmeshgi
30-01-2008, 22:45
خواهش میکنم:
1- من فقط در مورد فدرال میدونم که برای فدرال اول فقط اون سه برگی رو میفرستی و بعد که شماره پرونده‌ت اومد ازت بقیه فرمها و مدارک رو میخوان ولی در مورد کبک نمیدونم.
2- اگه منظورت پولیه که اولش باید بدی فقط به سفارت کانادا در تهران اونم به دلار کانادا . قبلا از طریق بانک هم میشد و من که به بانک زنگ زدم گفت میشه ولی وکیل به من گفت نمیشه.
3- مدارک :
مدرکی در مورد توانایی زبان که برای انگلیسی آیلتس است و برای فرانسه یه چیز دیگه شاید همون دلف که میگی.
مدرک تحصیلی و بسته به مدرکت ممکنه تاییدیه انجمن بخصوصی رو هم بخواد مثلا مدارک مهندسی
مدرکی دال بر اینکه به اندازه کافی پول داری
و هر ادعایی که بکنی و هر جوابی به هر سوالی که بدی باید براش مدرک داشته باشی
مدرک سلامت که اون توی مرحله آخره
بیشتر از این نمیدونم
4- نمیدونم
5- بین دو تا چهار سال


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
عذرخواهی هم لازم نیست سوال نداشته باشی که نمیای اینجا!:46:

boby2418
02-02-2008, 14:33
دست گلت درد نکنه

a.koochmeshgi
02-02-2008, 18:09
حواستون باشه وقتی میخواین فرم پر کنین اونجا که زده چقدر میتونین با خودتون پول نقد بیارین کانادا یهو ور ندارین بنویسین 100 هزار دلار ها!!!!
اونوقت خرتون رو میگیرن می پرسن از کجا آوردی؟ تازه رو سرشون هم دو تا شاخ سبز میشه که یعنی چی شما صدهزار دلار نقد دارین تو جیبتون؟

boby2418
04-02-2008, 09:39
آقا یعنی برای شروع من فقط باید فرم مخصوص کبک رو پر کنم و مدرک دیگه ای لازم نیست ارائه بدم بعد که File Number اومد باید بقیه مدارک رو تحویل بدم؟

a.koochmeshgi
04-02-2008, 16:29
آقا یعنی برای شروع من فقط باید فرم مخصوص کبک رو پر کنم و مدرک دیگه ای لازم نیست ارائه بدم بعد که File Number اومد باید بقیه مدارک رو تحویل بدم؟

خب راستش من در مورد فدرال مطمئن هستم ولی در مورد کبک که یه نگاه انداختم به نظرم میاد اونم همینطوریه.
باید فرم رو پر کنی اگه توی کامپیوتر تایپ کنی بهتره و حساب کنی چقدر باید پرداخت کنی و بعد اون هزینه رو به سفارت بدی به دلار و فرم و رسید پول رو یا به سفارت کانادا در تهران و یا به سفارت کانادا در سوریه بدی. و حالا صبر کنی تا نامبرت بیاد و بعدش خودشون بهتون میگن که چیا رو باید بفرستین.

boby2418
04-02-2008, 20:42
ok همین کارو میکنم به هر حال دست شما درد نکنه خیلی لطف کردی

pedram_ashena
26-02-2008, 15:31
سلام به همگي

خوشحالم ميبينم كارهاي دوستان روي غلطك است.

دوستي برايم اين مطلب را فرستاد ديدم بد نيست شما هم شريك كنم.
===========================
دلايل عدم مهاجرت به كانادا:

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

اینجا یک نظام پزشکی احمقانه داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور خراب شده ای یه همچه کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز احمقانه ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.
==

اکثر پیاده روها و خیابونهای شهرها پر از چمنه. آدم حالش بهم می خوره اینقدر سبزی می بینه. اَه. آخه اینم شد کار. بدتر اینکه هی شهرداری میاد سر این چمنها رو می زنه و مرتبشون می کنه. تازه اینجا این قدر پارک و بوستان هست که آدم نمی دونه کدومشون رو بره. این یکی که خیلی بده. آخه آدم گیج میشه و گیجی هم برای سلامتی مضره.
==

اینجا مدرسه ها مجانیه. تازه تو این مدرسه های مجانی تو هر کلاس معمولا بیشتر از ۲۰ تا شاگرد نیست. تا دلتون بخواد در اختیار این بچه ها وسایل بازی و امکانات آموزشی گذاشتن. آخه آدم نباید حالش از این وضعیت بهم بخوره. فکر نمی کنین چقدر بچه ها فاسد میشن وقتی فکرشون آزادنه کار می کنه و می تونن از خودشون ابتکار به خرج بدن. بدتر اینکه خیلی از بچه ها تو مدرسه دو تا زبون یاد می گیرن و وقتی دیپلمشون رو می گیرن دو تا زبون انگلیسی و فرانسه رو عین هم صحبت می کنن و می نویسن. واقعا این یکی که دیگه حالم رو بهم می زنه.
==

دولت لوس کانادا برای اینکه مردم رو خر کنه به اونهایی که بچه دارن هرماه یه پولی می ده. احمقانه اینه که اگر کسی در آمدش کمتر باشه پول بیشتری می گیره. بعضی ها برای هر بچه ای بیش از ۲۵۰ دلار در ماه می گیرن تازه علاوه بر اون اخیرا ۱۰۰ دلار هم بابت پول مهد کودک می گیرن. اَه اَه اَه
==

بیشتر راههای کانادا اتوبانه. آخه تو رو خدا یکی نیست بگه اتوبان باعث میشه آدم راحت تر باشه و این خیلی بده. بدتر اینکه اکثر این اتوبانها عوارضی ندارن و همین طور مجانی می ری توشون. تو رو خدا می بینی مالیاتی که از ما میگیرن رو صرف چه بریز و بپاشهایی می کنن.
==

تو این کشور عجیب و غریب خدمات آزمایشگاهی مجانی. آخه آدم این رو به کی بگه. وقتی میری آزمایشگاه نه تنها خون و ادرار و اونی که نمیشه اسمش رو بگم مجانی آزمایش می کنن بلکه احمقا نتیجه آزمایش رو مستقیم می فرستن برای دکترت که مریض به زحمت نیفته. این دیگه قابل تحمل نیست.
==

بدترین چیز اینه که تقریبا همه اتوبوسهای مدارس اینجا به یک شکلن. همه به رنگ زردن که حال آدم ازش بهم می خوره. آخه احمقا فکر می کنن اگه رنگ اتوبوس زرد باشه بهتر دیده میشه و خطر تصادفش کمتره و بچه ها جونشون بیشتر در امانه. از اون احمقانه ترش اینه که وقتی سرویس مدرسه وا میسته که بچه ها رو سوار یا پیاده کنه کلی چراغهای عجیب غریب دور و ورش روشن میشه و همه ماشینها در هر طرف خیابون که باشن وامیستن تا بچه ها با امنیت کامل تو خیابون تردد کنن. آخه چه اهمیت داره که چندتا بچه در طول سال به خاطر تصادف بمیرن که اینا این همه مردم رو به زحمت میندازن
==

اگه بخوای تو کانادا یه کار جدید راه بندازی اینقدر بهت اطلاعات مجانی میدن که دیگه بالا میاری. از وب سایتهای دولتی بگیر تا مشاورای حضوری که همین طور پول مالیات رو به عنوان حقوق بهشون میدن تا به یه عده که می خوان ایجاد کار بکنن کمک کنن. آخه اینم شد کار. چرا باید از آدمهایی که طرحهای خوب تو کلشونه حمایت کرد. چرا دولت تا ۲۵۰ هزار دلار به این جور آدمها وام میده. چرا شهرداریها از این آدمهای مبتکر حمایت می کنن. این دیگه چه وضعشه بابا.
==

از سیستم بد اداری اینجا هر چی بگم کم گفتم. بیشتر کارهای اداری اینجا یا از طریق اینترنت انجام میشه و یا از طریق تلفن. برای اینکه نکنه کارمندهای تنبلشون بخوان با ارباب رجوع سر و کله بزنن بیشتر کارها رو از راه دور و در اسرع وقت انجام می دن. این دیگه نوبرشه والا.
==

اینترنت تو کانادا سانسور نمیشه. اینم شد کار. هر کی هر چقدر دلش بخواد به دولت و دولت مردان اینجا فحش می ده. اینم شد روش اداره دولت. کسی رو اینجا به خاطر انتقاد کردن از دولت زندانی نمی کنن. بدتر اونکه سرش رو هم زیر آب نمی کنن. من که اصلا سر در نمیارم.
==

تو خیلی از شرکتهای بزرگ وقتی کارمندها میرن سر کار اصلا کارت نمی زنن. اصلا کسی ازت نمیپرسه کی اومدی کی رفتی. این دیگه چه وضعشه. اون وقت با این وجود اکثر کارمندها به موقع میان و به موقع میرن.
==

اینجا تقریبا هر کس هر جوری دلش بخواد لباس می پوشه و دین هم آزاده و هر کسی هر دینی که بخواد داره. کسی اصلا ازت سوال نمی کنه که دین و ایمونت چیه. یا اصلا دین و ایمون داری یا نه. این دیگه انتهای بی شعوریه.
==

نظام بانکی اینجا حال آدم رو بهم می زنه. بیشتر کارها اتوماتیک انجام میشه. پرداخت قبضهات رو میتونی اتوماتیک کنی. دریافت حقوقت اتوماتیکه. خیلی از کارها رو از طریق اینترنت انجام می دی. دستگاههای خود پرداز همه جا ریخته که بتونی راحت پول بگیری یا کارهای بانکیت رو انجام بدی. کارتهای اعتباری و خطهای اعتباری و غیره و غیره تو رو از اینکه به دوستان و آشنایانت برای گرفتن پول مراجعه کنی بی نیاز می کنه. همینه که آدمها از هم فاصله می گیرن. چون هیچ کس از کسی طلبکار نیست کمتر به هم دیگه تلفن می زنن.
==

آدم از پلیس کانادا نمی ترسه. بابا پلیس باید ابهت داشته باشه نه اینکه به آدم احترام بذاره. همینه که رقم جرم و جنایت اینجا کمه دیگه. لابد مردم از پلیس خجالت می کشن. چون مطمئنم که از پلیس نمی ترسن. کشور کم جرم و جنایت که کشور نیست.
==

رقم تورم تو کانادا کمتر از سالی ۳ درصده. معمولا این رقم حدود ۲ درصد نگه داشته میشه. اعصاب آدم خرد میشه از بس که قیمتها زیاد نمیشن. احساس می کنی که هیچ تحرکی تو اقتصاد این کشور نیست.
==

اگه بخوام از بدیهای کانادا بگم این لیست سر به فلک می کشه ولی فکر کنم همین ۱۵ مورد برای اینکه متقاعدتون کنه کافی باشه. دیگه به اینکه فروشنده ها خوش برخوردن، پلیس از آدم رشوه نمی خواد، مردم به هم احترام می ذارن و خیلی چیزهای بد دیگه اشاره نمی کنم.

خوش باشین.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pedram_ashena
26-02-2008, 15:32
راستي اين لينك هم جالبه:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Pario
26-02-2008, 15:59
کمتر به هم دیگه تلفن می زنن.

اینش خیلی خوبه. اگه یه دلیل برای رفتن داشته باشم اون تنها شدنه.

Balrog
26-02-2008, 16:28
دوستي برايم اين مطلب را فرستاد ديدم بد نيست شما هم شريك كنم.
===========================
دلايل عدم مهاجرت به كانادا:

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

اینجا یک نظام پزشکی احمقانه داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور خراب شده ای یه همچه کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز احمقانه ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.
==

اکثر پیاده روها و خیابونهای شهرها پر از چمنه. آدم حالش بهم می خوره اینقدر سبزی می بینه. اَه. آخه اینم شد کار. بدتر اینکه هی شهرداری میاد سر این چمنها رو می زنه و مرتبشون می کنه. تازه اینجا این قدر پارک و بوستان هست که آدم نمی دونه کدومشون رو بره. این یکی که خیلی بده. آخه آدم گیج میشه و گیجی هم برای سلامتی مضره.
==

اینجا مدرسه ها مجانیه. تازه تو این مدرسه های مجانی تو هر کلاس معمولا بیشتر از ۲۰ تا شاگرد نیست. تا دلتون بخواد در اختیار این بچه ها وسایل بازی و امکانات آموزشی گذاشتن. آخه آدم نباید حالش از این وضعیت بهم بخوره. فکر نمی کنین چقدر بچه ها فاسد میشن وقتی فکرشون آزادنه کار می کنه و می تونن از خودشون ابتکار به خرج بدن. بدتر اینکه خیلی از بچه ها تو مدرسه دو تا زبون یاد می گیرن و وقتی دیپلمشون رو می گیرن دو تا زبون انگلیسی و فرانسه رو عین هم صحبت می کنن و می نویسن. واقعا این یکی که دیگه حالم رو بهم می زنه.
==

دولت لوس کانادا برای اینکه مردم رو خر کنه به اونهایی که بچه دارن هرماه یه پولی می ده. احمقانه اینه که اگر کسی در آمدش کمتر باشه پول بیشتری می گیره. بعضی ها برای هر بچه ای بیش از ۲۵۰ دلار در ماه می گیرن تازه علاوه بر اون اخیرا ۱۰۰ دلار هم بابت پول مهد کودک می گیرن. اَه اَه اَه
==

بیشتر راههای کانادا اتوبانه. آخه تو رو خدا یکی نیست بگه اتوبان باعث میشه آدم راحت تر باشه و این خیلی بده. بدتر اینکه اکثر این اتوبانها عوارضی ندارن و همین طور مجانی می ری توشون. تو رو خدا می بینی مالیاتی که از ما میگیرن رو صرف چه بریز و بپاشهایی می کنن.
==

تو این کشور عجیب و غریب خدمات آزمایشگاهی مجانی. آخه آدم این رو به کی بگه. وقتی میری آزمایشگاه نه تنها خون و ادرار و اونی که نمیشه اسمش رو بگم مجانی آزمایش می کنن بلکه احمقا نتیجه آزمایش رو مستقیم می فرستن برای دکترت که مریض به زحمت نیفته. این دیگه قابل تحمل نیست.
==

بدترین چیز اینه که تقریبا همه اتوبوسهای مدارس اینجا به یک شکلن. همه به رنگ زردن که حال آدم ازش بهم می خوره. آخه احمقا فکر می کنن اگه رنگ اتوبوس زرد باشه بهتر دیده میشه و خطر تصادفش کمتره و بچه ها جونشون بیشتر در امانه. از اون احمقانه ترش اینه که وقتی سرویس مدرسه وا میسته که بچه ها رو سوار یا پیاده کنه کلی چراغهای عجیب غریب دور و ورش روشن میشه و همه ماشینها در هر طرف خیابون که باشن وامیستن تا بچه ها با امنیت کامل تو خیابون تردد کنن. آخه چه اهمیت داره که چندتا بچه در طول سال به خاطر تصادف بمیرن که اینا این همه مردم رو به زحمت میندازن
==

اگه بخوای تو کانادا یه کار جدید راه بندازی اینقدر بهت اطلاعات مجانی میدن که دیگه بالا میاری. از وب سایتهای دولتی بگیر تا مشاورای حضوری که همین طور پول مالیات رو به عنوان حقوق بهشون میدن تا به یه عده که می خوان ایجاد کار بکنن کمک کنن. آخه اینم شد کار. چرا باید از آدمهایی که طرحهای خوب تو کلشونه حمایت کرد. چرا دولت تا ۲۵۰ هزار دلار به این جور آدمها وام میده. چرا شهرداریها از این آدمهای مبتکر حمایت می کنن. این دیگه چه وضعشه بابا.
==

از سیستم بد اداری اینجا هر چی بگم کم گفتم. بیشتر کارهای اداری اینجا یا از طریق اینترنت انجام میشه و یا از طریق تلفن. برای اینکه نکنه کارمندهای تنبلشون بخوان با ارباب رجوع سر و کله بزنن بیشتر کارها رو از راه دور و در اسرع وقت انجام می دن. این دیگه نوبرشه والا.
==

اینترنت تو کانادا سانسور نمیشه. اینم شد کار. هر کی هر چقدر دلش بخواد به دولت و دولت مردان اینجا فحش می ده. اینم شد روش اداره دولت. کسی رو اینجا به خاطر انتقاد کردن از دولت زندانی نمی کنن. بدتر اونکه سرش رو هم زیر آب نمی کنن. من که اصلا سر در نمیارم.
==

تو خیلی از شرکتهای بزرگ وقتی کارمندها میرن سر کار اصلا کارت نمی زنن. اصلا کسی ازت نمیپرسه کی اومدی کی رفتی. این دیگه چه وضعشه. اون وقت با این وجود اکثر کارمندها به موقع میان و به موقع میرن.
==

اینجا تقریبا هر کس هر جوری دلش بخواد لباس می پوشه و دین هم آزاده و هر کسی هر دینی که بخواد داره. کسی اصلا ازت سوال نمی کنه که دین و ایمونت چیه. یا اصلا دین و ایمون داری یا نه. این دیگه انتهای بی شعوریه.
==

نظام بانکی اینجا حال آدم رو بهم می زنه. بیشتر کارها اتوماتیک انجام میشه. پرداخت قبضهات رو میتونی اتوماتیک کنی. دریافت حقوقت اتوماتیکه. خیلی از کارها رو از طریق اینترنت انجام می دی. دستگاههای خود پرداز همه جا ریخته که بتونی راحت پول بگیری یا کارهای بانکیت رو انجام بدی. کارتهای اعتباری و خطهای اعتباری و غیره و غیره تو رو از اینکه به دوستان و آشنایانت برای گرفتن پول مراجعه کنی بی نیاز می کنه. همینه که آدمها از هم فاصله می گیرن. چون هیچ کس از کسی طلبکار نیست کمتر به هم دیگه تلفن می زنن.
==

آدم از پلیس کانادا نمی ترسه. بابا پلیس باید ابهت داشته باشه نه اینکه به آدم احترام بذاره. همینه که رقم جرم و جنایت اینجا کمه دیگه. لابد مردم از پلیس خجالت می کشن. چون مطمئنم که از پلیس نمی ترسن. کشور کم جرم و جنایت که کشور نیست.
==

رقم تورم تو کانادا کمتر از سالی ۳ درصده. معمولا این رقم حدود ۲ درصد نگه داشته میشه. اعصاب آدم خرد میشه از بس که قیمتها زیاد نمیشن. احساس می کنی که هیچ تحرکی تو اقتصاد این کشور نیست.
==

اگه بخوام از بدیهای کانادا بگم این لیست سر به فلک می کشه ولی فکر کنم همین ۱۵ مورد برای اینکه متقاعدتون کنه کافی باشه. دیگه به اینکه فروشنده ها خوش برخوردن، پلیس از آدم رشوه نمی خواد، مردم به هم احترام می ذارن و خیلی چیزهای بد دیگه اشاره نمی کنم.
:happy:
دمت گرم، با حال بود!



hossein_dig
27-02-2008, 02:32
سلام به همگي

خوشحالم ميبينم كارهاي دوستان روي غلطك است.

دوستي برايم اين مطلب را فرستاد ديدم بد نيست شما هم شريك كنم.
===========================
دلايل عدم مهاجرت به كانادا:

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

اینجا یک نظام پزشکی احمقانه داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور خراب شده ای یه همچه کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز احمقانه ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.
==

اکثر پیاده روها و خیابونهای شهرها پر از چمنه. آدم حالش بهم می خوره اینقدر سبزی می بینه. اَه. آخه اینم شد کار. بدتر اینکه هی شهرداری میاد سر این چمنها رو می زنه و مرتبشون می کنه. تازه اینجا این قدر پارک و بوستان هست که آدم نمی دونه کدومشون رو بره. این یکی که خیلی بده. آخه آدم گیج میشه و گیجی هم برای سلامتی مضره.
==

اینجا مدرسه ها مجانیه. تازه تو این مدرسه های مجانی تو هر کلاس معمولا بیشتر از ۲۰ تا شاگرد نیست. تا دلتون بخواد در اختیار این بچه ها وسایل بازی و امکانات آموزشی گذاشتن. آخه آدم نباید حالش از این وضعیت بهم بخوره. فکر نمی کنین چقدر بچه ها فاسد میشن وقتی فکرشون آزادنه کار می کنه و می تونن از خودشون ابتکار به خرج بدن. بدتر اینکه خیلی از بچه ها تو مدرسه دو تا زبون یاد می گیرن و وقتی دیپلمشون رو می گیرن دو تا زبون انگلیسی و فرانسه رو عین هم صحبت می کنن و می نویسن. واقعا این یکی که دیگه حالم رو بهم می زنه.
==

دولت لوس کانادا برای اینکه مردم رو خر کنه به اونهایی که بچه دارن هرماه یه پولی می ده. احمقانه اینه که اگر کسی در آمدش کمتر باشه پول بیشتری می گیره. بعضی ها برای هر بچه ای بیش از ۲۵۰ دلار در ماه می گیرن تازه علاوه بر اون اخیرا ۱۰۰ دلار هم بابت پول مهد کودک می گیرن. اَه اَه اَه
==

بیشتر راههای کانادا اتوبانه. آخه تو رو خدا یکی نیست بگه اتوبان باعث میشه آدم راحت تر باشه و این خیلی بده. بدتر اینکه اکثر این اتوبانها عوارضی ندارن و همین طور مجانی می ری توشون. تو رو خدا می بینی مالیاتی که از ما میگیرن رو صرف چه بریز و بپاشهایی می کنن.
==

تو این کشور عجیب و غریب خدمات آزمایشگاهی مجانی. آخه آدم این رو به کی بگه. وقتی میری آزمایشگاه نه تنها خون و ادرار و اونی که نمیشه اسمش رو بگم مجانی آزمایش می کنن بلکه احمقا نتیجه آزمایش رو مستقیم می فرستن برای دکترت که مریض به زحمت نیفته. این دیگه قابل تحمل نیست.
==

بدترین چیز اینه که تقریبا همه اتوبوسهای مدارس اینجا به یک شکلن. همه به رنگ زردن که حال آدم ازش بهم می خوره. آخه احمقا فکر می کنن اگه رنگ اتوبوس زرد باشه بهتر دیده میشه و خطر تصادفش کمتره و بچه ها جونشون بیشتر در امانه. از اون احمقانه ترش اینه که وقتی سرویس مدرسه وا میسته که بچه ها رو سوار یا پیاده کنه کلی چراغهای عجیب غریب دور و ورش روشن میشه و همه ماشینها در هر طرف خیابون که باشن وامیستن تا بچه ها با امنیت کامل تو خیابون تردد کنن. آخه چه اهمیت داره که چندتا بچه در طول سال به خاطر تصادف بمیرن که اینا این همه مردم رو به زحمت میندازن
==

اگه بخوای تو کانادا یه کار جدید راه بندازی اینقدر بهت اطلاعات مجانی میدن که دیگه بالا میاری. از وب سایتهای دولتی بگیر تا مشاورای حضوری که همین طور پول مالیات رو به عنوان حقوق بهشون میدن تا به یه عده که می خوان ایجاد کار بکنن کمک کنن. آخه اینم شد کار. چرا باید از آدمهایی که طرحهای خوب تو کلشونه حمایت کرد. چرا دولت تا ۲۵۰ هزار دلار به این جور آدمها وام میده. چرا شهرداریها از این آدمهای مبتکر حمایت می کنن. این دیگه چه وضعشه بابا.
==

از سیستم بد اداری اینجا هر چی بگم کم گفتم. بیشتر کارهای اداری اینجا یا از طریق اینترنت انجام میشه و یا از طریق تلفن. برای اینکه نکنه کارمندهای تنبلشون بخوان با ارباب رجوع سر و کله بزنن بیشتر کارها رو از راه دور و در اسرع وقت انجام می دن. این دیگه نوبرشه والا.
==

اینترنت تو کانادا سانسور نمیشه. اینم شد کار. هر کی هر چقدر دلش بخواد به دولت و دولت مردان اینجا فحش می ده. اینم شد روش اداره دولت. کسی رو اینجا به خاطر انتقاد کردن از دولت زندانی نمی کنن. بدتر اونکه سرش رو هم زیر آب نمی کنن. من که اصلا سر در نمیارم.
==

تو خیلی از شرکتهای بزرگ وقتی کارمندها میرن سر کار اصلا کارت نمی زنن. اصلا کسی ازت نمیپرسه کی اومدی کی رفتی. این دیگه چه وضعشه. اون وقت با این وجود اکثر کارمندها به موقع میان و به موقع میرن.
==

اینجا تقریبا هر کس هر جوری دلش بخواد لباس می پوشه و دین هم آزاده و هر کسی هر دینی که بخواد داره. کسی اصلا ازت سوال نمی کنه که دین و ایمونت چیه. یا اصلا دین و ایمون داری یا نه. این دیگه انتهای بی شعوریه.
==

نظام بانکی اینجا حال آدم رو بهم می زنه. بیشتر کارها اتوماتیک انجام میشه. پرداخت قبضهات رو میتونی اتوماتیک کنی. دریافت حقوقت اتوماتیکه. خیلی از کارها رو از طریق اینترنت انجام می دی. دستگاههای خود پرداز همه جا ریخته که بتونی راحت پول بگیری یا کارهای بانکیت رو انجام بدی. کارتهای اعتباری و خطهای اعتباری و غیره و غیره تو رو از اینکه به دوستان و آشنایانت برای گرفتن پول مراجعه کنی بی نیاز می کنه. همینه که آدمها از هم فاصله می گیرن. چون هیچ کس از کسی طلبکار نیست کمتر به هم دیگه تلفن می زنن.
==

آدم از پلیس کانادا نمی ترسه. بابا پلیس باید ابهت داشته باشه نه اینکه به آدم احترام بذاره. همینه که رقم جرم و جنایت اینجا کمه دیگه. لابد مردم از پلیس خجالت می کشن. چون مطمئنم که از پلیس نمی ترسن. کشور کم جرم و جنایت که کشور نیست.
==

رقم تورم تو کانادا کمتر از سالی ۳ درصده. معمولا این رقم حدود ۲ درصد نگه داشته میشه. اعصاب آدم خرد میشه از بس که قیمتها زیاد نمیشن. احساس می کنی که هیچ تحرکی تو اقتصاد این کشور نیست.
==

اگه بخوام از بدیهای کانادا بگم این لیست سر به فلک می کشه ولی فکر کنم همین ۱۵ مورد برای اینکه متقاعدتون کنه کافی باشه. دیگه به اینکه فروشنده ها خوش برخوردن، پلیس از آدم رشوه نمی خواد، مردم به هم احترام می ذارن و خیلی چیزهای بد دیگه اشاره نمی کنم.

خوش باشین.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]






آخه واسه چی :18:

RAYMOND_JOON
05-03-2008, 13:37
با سلام دوست عزیز

من خودم برای مهاجرت به کانادا به همراه همسرم اقدام کردم. و این تاپیک بهترین راهمایی را برای من داشته است . آیا شما مطالب این تاپیک رو به صورت فایل Pdf دارید تا با تهیه اون و گرفتن پرینت بتوان بیشتر آشنا شد؟؟؟
اگر ندارید من حاضرم این کار رو برای شما بکنم.

با تشکر
Raymond

pedram_ashena
07-03-2008, 01:37
با سلام دوست عزیز

من خودم برای مهاجرت به کانادا به همراه همسرم اقدام کردم. و این تاپیک بهترین راهمایی را برای من داشته است . آیا شما مطالب این تاپیک رو به صورت فایل Pdf دارید تا با تهیه اون و گرفتن پرینت بتوان بیشتر آشنا شد؟؟؟
اگر ندارید من حاضرم این کار رو برای شما بکنم.

با تشکر
Raymond

ممنون
زخمتش با شما :46:

RAYMOND_JOON
11-03-2008, 19:48
با سلام دوست عزیز

در صفحه اول پست شماره 9 شما فرمودید برای خرید سل فون باید چی کار کرد و یک آدرس اینترنتی دادید ولی متاسفانه آدرس کار نمی کنه. اگه امکان داره بررسی فرمائید.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با تشکر
RAYMOND

mndst
11-03-2008, 21:08
قضیه این " كوچ بزرگ ايرانيان ورلد 10" چیه؟

samanajan
26-04-2008, 21:14
سلام من الان 19 سال دارم

و معاف شدم حالا مي خواهم به كانادا مهاجرت كنم

آيا مي توانم بيام

من مدرك فني و حرفه اي الكترونيك دارم

چطوري مي توانم بيام

samanajan
27-04-2008, 12:58
كمك كنيد اگر ميشه

pedram_ashena
27-04-2008, 20:50
جهت اطلاعات تكميلي به اين لينك برويد.توضيحات كامل را در انجا داده ام


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

samanajan
28-04-2008, 11:24
خيلي بدرد خورد مرسي

noia
08-06-2008, 13:05
آقا پدرام بسیار بسیار ممنون! :40:

خوندنش واسم لذت بخش بود! (البته همش رو نخوندم! تا حالا :31:)

lord_alone_dark
14-06-2008, 10:00
سلام اقا پدرام کجای

sina_f
08-07-2008, 19:20
خیلی عالی هست بود خواهد بود

pedram_ashena
13-07-2008, 15:55
مطلب زير را از يكي از موسسات مهاجرت گرفتم ،خودم كامل مطالعه نكردم ،اگر مشكلي داشت بگوييد.
================================================== ========
قانون جديد کانادا:

موضوع تغيير قانون مهاجرت کانادا در روزهاي اخير ابعاد تازه‌اي گرفته و در حاليکه دولت از آن دفاع مي‌کند ولي احزاب مخالف حمله خود را به آن شدت داده‌اند. جالب اينجاست که حزب مخالف رسمي، يعني حزب ليبرال ظاهرا تنها بازنده اين ماجرا خواهد بود. چون در عين مخالفت ظاهري، حاضر نيست در مجلس به اين طرح راي مخالف بدهد. راي مخالف ليبرالها باعث سقوط دولت حاکم و انجام انتخابات سراسري خواهد شد و حزب ليبرال مي‌داند که در انتخابات شکست خواهد خورد. بنابراين حزب ليبرال نه مي‌تواند مانند حزب NDP با اين طرح مخالفت شديد کند چون مي‌داند که در نهايت بايد به آن راي موافق بدهد و نه مي‌تواند ساکت بنشيند چون مهاجران جديد و قديمي که گفته مي‌شود هميشه از حزب ليبرال طرفداري کرده‌اند از آن رويگردان خواهند شد.
در باره اين تغييرات اظهار نظرهاي زيادي صورت گرفته ولي قدر مسلم آن است که اطلاعات دقيق در اين مورد موجود نيست و دولت هم اصراري بر رفع ابهام‌ها و جواب دادن به سئوالات ندارد. براي مثال به اين مصاحبه دايان فينلي وزير مهاجرت با تلويزيون انتاريو توجه کنيد که سئوالات در باره جزئيات طرح را با توصيفهاي کلي و تعريف و تمجيد از طرح جديد پاسخ مي‌دهد.
استدلال اصلي وزير اين است که در حال حاضر بيش از 900 هزار نفر در نوبت رسيدگي پرونده‌شان قرار دارند و اين تغييرات براي کاهش انتظار متقاضيان ضروري است. ولي آنچنان که پيداست قانون جديد در مورد آن 900 هزار نفر قابل اجرا نخواهد بود و کسانيکه تا قبل از ماه مارس 2008 اقدام کرده‌اند برطبق قانون سابق به پرونده آنها رسيدگي خواهد شد. بنابراين تغيير قانون تاثيري در وضع آن 900 هزار نفر نخواهد داشت اگرچه خانم فينلي وزير مهاجرت فدرال مي‌گويد براي تسريع در رسيدگي به پرونده اين عده، 22 ميليون دلار بودجه اضافي تخصيص يافته است.
يکي از نگرانيهاي عمده در طرح جديد اختيارات گسترده‌اي است که به وزير مهاجرت داده شده و اين اختيارات بالطبع قابل تفويض به ماموران اداره مهاجرت در سفارتخانه‌هاي کانادا در سراسر دنياست. هفته گذشته يک سازمان کانادايي‌هاي عرب‌تبار اظهار نگراني کرد که اين اختيارات جديد ممکن است منجر به اعمال تبعيض به‌ضرر مهاجران عرب يا مسلمان شود. چند روز پيش هم احزاب مخالف ادعا کردند تغييرات اخير در واقع طرح مهاجرتي حزب «رفورم» که اکنون محافظه‌کاران قصد اجراي آن را دارند. حزب رفورم يک حزب دست راستي افراطي و معروف به داشتن گرايشهاي نژادپرستي بود.
منتقدان مي‌گويند در روش جديد شفافيت و بيطرفي سيستم قبلي وجود ندارد. چرا که قبلا هر کس مي‌توانست بر اساس ميزان تحصيلات و سابقه کار و سطح دانش زبان، امتيازي را که بدست مي‌آورد براحتي محاسبه کند و تقريبا از اينکه مي‌تواند اميد پذيرش درخواست مهاجرت داشته باشد يا نه مطلع شود. ولي در روش جديد مسئولان اداره مهاجرت قدرت زيادي در رد يا پذيرش درخواستها خواهند داشت بدون آنکه جزئيات آن براي بقيه روشن باشد.
علاوه بر اين، بر اساس قانون جديد مسئولان مي‌توانند به يک رده از درخواستها (مثلا ويزاي کار) با الويت بيشتري رسيدگي کنند و درخواستهايي را که قبل ار آنها رسيده ناديده بگيرند. به‌اين ترتيب چون به آن درخواستها اصلا زسيدگي نشده و حکمي هم صادر نشده امکان درخواست تجديدنظر از بين خواهد رفت.
تاکيد قانون جديد در جذب مهاجران با ويزاي کار موقت بدون حضور خانواده‌شان خواهد بود. به اين ترتيب نياز شرکت‌ها و موسسات کانادايي براي استفاده از نيروي کار ارزان رفع خواهد شد و چون اين مهاجران ويزاي دائمي ندارند و نمي‌توانند خانواده‌شان را حتي بطور موقت همراه خود به کانادا بياورند در صورت رفع نياز به حضور آنها دولت آنها را راحت‌تر مي‌تواند اخراج کند. مهاجران موفت تاثيرات در ترکيب جمعيتي را هم که آمارگيري اخير آن را نشان داد نمي‌توانند داشته باشند و از اين جهت کساني که نگران «تغيير هويت» جمعيتي کانادا بودند خيالشان راحت خواهد شد.


تغيير قوانين مهاجرت به کانادا


قوانين مهاجرت کانادا بار ديگر در شرف تغيير است. دولت محافظه‌کار حاکم بر کانادا مي‌گويد اکنون 900 هزار نفر در نوبت رسيدگي پرونده‌هايشان هستند و براي تسريع در رسيدگي به اين پرونده‌ها مي‌خواهد قوانين را تغيير دهد. ولي احزاب مخالف مي‌گويند تغييرات پيشنهاد شده بسيار مبهم است و دست ماموران مهاجرتي را باز مي‌گذارد تا درخواست کساني را که قبلا واجد شرايط تشخيص داده شده بودند رد کنند. دولت مي‌گويد بعلت محدود بودن بودجه اداره مهاجرت نمي‌تواند در فرصت مناسب به تمام اين پرونده‌ها رسيدگي کند و بايد از بين آنها مواردي که الويت بيشتر ي دارد براي رسيدگي انتخاب شود. دولت البته علنا نمي‌گويد براي کدام گروه الويت بيشتري قائل است. ولي ناظران امر مي‌گويند با توجه به تاسيس واحدي مجزا در اداره مهاجرت براي رسيدگي به درخواست ويزاي موقت کار (که ضمنا باعث شده منابع مالي براي رسيدگي به پرونده‌هاي مهاجرت دائمي با کمبود مواجه شود) گمان مي‌رود دولت محافظه‌کار مي‌خواهد بجاي مهاجرت دائمي، متقاضيان ويزاهاي موقت کار را در الويت بيشتري قرار دهد. انگيزه احتمالي در اتخاذ اين روش جديد مي‌تواند اين باشد که دولت در عين اينکه از کار و ماليات مهاجران موقت بهره‌مند مي‌شود، هر زمان که بخواهد مي‌تواند با تمديد نکردن ويزا، آنها را مجبور به ترک کانادا کند. علاوه بر اين، دادن اختيارات بيشتر به ماموران مهاجرتي در انتخاب مهاجران مي‌تواند راه را براي انتخاب گروه خاصي از مهاجران (مثلا اروپايي) که در سيستم امتيازبندي فعلي نمي‌توانند با بقيه رقابت کنند باز کند.
مهاجران موقت همچنين اجازه نخواهند داشت خانواده‌هايشان را با خود به کانادا بياورند. تمام اين عوامل سبب خواهد شد تا مهاجراني که با ويزاي موقت کار به کانادا مي‌آيند چند سال مهاجرت را در يک جالت بلاتکليفي و «زندگي موقت» بسر ببرند و آن روابط و پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي، يا مزايايي مانند تحصيل در دانشگاه به‌نرخ شهروندان کانادا که خيلي کمتر از هزينه پرداخت شده توسط خارجيان دارندگان ويزاي دانشجويي است و مهاجران دائمي از روز نخست ورود به کانادا از آن بهره‌مند مي‌شوند براي مهاجران موقت امکان‌پذير نخواهد بود.
حزب ليبرال که حزب مخالف رسمي در پارلمان است مي‌گويد با اين تغييرات مخالف است ولي دادن راي مخالف به‌ اين طرح به‌معني راي عدم اعتماد به دولت خواهد بود که منجر به برگزاري انتخابات عمومي مي‌شود. از آنجا که حزب ليبرال مي‌داند در انتخابات عمومي نخواهد توانست برنده شود بهمين جهت در چند ماه اخير دولت محافظه‌کار عليرغم اينکه در اقليت است توانسته بسياري از برنامه‌هاي خود را که مخالفان بسياري دارد با همکاري حزب مخالف به تصويب برساند!






به چه دليل هم اکنون بهترين زمان براي اقدام براي مهاجرت به کشور کانادا ميباشد؟
__________________________________________________ _______________________

دليل اول - تغيير قوانين مهاجرت در آينده نزديک، امکان مهاجرت را از بسياري از افراد خواهد گرفت.

در حال حاضر تعداد تصويب شده مهاجرين در سال (سهميه سالانه مهاجرت به کانادا در همه روشهاي مهاجرت)، 300000 نفر ميباشد. تعداد متقاضيان مربوط به پرونده هاي کارکنان متخصص (Skilled Worker) و طبقه بندي تجاري (Business)، موجود در کليه دفاتر ويزاي کانادا در جهان، در ابتداي سال 2007 ، 578328 عدد بوده است که تعداد 38748 عدد از اين پرونده ها در در سفارت کانادا در دمشق که مسئول پرونده هاي ايرانيان است، ميباشد. هدف دولت کانادا در سال 2007 صدور 98000 ويزا در اين دو روش مهاجرت ( کارکنان متخصص و تجاري) ميباشد که از اين تعداد تنها 3500 تاي آن از دفتر دمشق صادر خواهد شد. اين اعداد خود نشانگر دليل طولاني بودن زمان رسيدگي به پرونده هاست.

دولت کانادا به شدت در فکر ايجاد و اجراي بهترين راه حل براي رفع اين معضل مي باشد. در جايي که امکان افزايش سهميه سالانه مهاجر نمي باشد و همچنين طبق قانون امکان جلوگيري از افتتاح پرونده هاي جديد نيست، راه حل را بايستي در تغيير روند ارزيابي پرونده ها دنبال کرد.

هم اکنون بحثي جدي در ارتباط با ايجاد تغييراتي در قوانين مهاجرت در اداره شهروندي و مهاجرت کانادا در جريان است. بنابراين اگر در حال حاضر امکان مهاجرت برايتان وجود دارد، در آينده اي نه چندان دور ممکن است وجود نداشته باشد. بر اساس اطلاعات موجود در نشريه داخلي اين سازمان (Lexbase) منتشر شده در تاريخ مارچ 2007، براي رفع اشکالات موجود و مشکلات عديده در مسير روند بررسي پرونده هاي مهاجرت، هفت روش مختلف پيشنهاد شده است که مهمترين و جدي ترين آنها که تأثير عمده اي روي پرونده هاي جديد خواهد داشت، به شرح زير است:

A - بالا بردن حد نصاب امتياز براي متقاضيان مهاجرت از طريق تخصصي سيستم فدرال (Skilled Worker Federal).

در حال حاضر حداقل امتياز قبولي در اين سيستم 67 ميباشد . به اين معني که مجموع امتيازاتي که به فرد متقاضي در 6 زمينه مختلف تحصيلات، سوابق کاري، سن، دانش زبانهاي انگليسي و فرانسه و قابليتهاي وفق پذيري داده ميشود، بايستي حداقل به 67 امتياز برسد. در صورت بالا بردن اين حد نصاب امتياز، مسلماً تعداد افرادي که نميتوانند اقدام کنند افزايش خواهد يافت.

در صورتي که امروز اقدام نکنيد، شما به راحتي ميتوانيد از افرادي باشيد که واجد شرايط نيستند و در نتيجه فرصت دريافت شهروندي کانادا را از دست بدهيد.

B - ايجاد يک سيستم لاتاري (قرعه کشي) براي مهاجرت به کانادا.

اين روش به صورت جدي تحت بررسي ميباشد. به اين معني که مهاجرت کشور کانادا، به نحوي توسط سيستمي شبيه به قرعه کشي فروخته ميشود. يک برنامه سرّي که به خاطر مسائل امنيتي فقط تحت اختيار اداره مهاجرت (CIC) قرار دارد، برنده هاي خوش شانس را بر اساس فاکتورهايي مانند کشور متبوع، مهارتهاي فردي و غيره انتخاب ميکند.
بر اساس اين فاکتورها، کامپيوتر اداره مهاجرت تعداد محدودي "شماره ويزاي برنده" را براي هر يک از دفاتر ويزاي در دنيا در نظر ميگيرد و برنامه کامپيوتري CIC بصورت اتوماتيک و اتفاقي، متقاضيان خوش شانس را از بين کل متقاضيان موجود آن دفتر انتخاب ميکند.

زمان بررسي پرونده اين متقاضيان خوش شانس حدوداً يک سال خواهد بود و ساير متقاضيان بطور خودکار حذف خواهند شد. مسلماً در صورت اجرا، تعداد بسيار کمي از افراد از اين روش انتخاب خواهند شد.

در صورت اجراي اين قانون، کساني که مايل به شرکت در قرعه کشي نباشند و تصميم جدي و صد در صد (بر خلاف سيستم شانسي) براي مهاجرت به کانادا داشته باشند، مجبور خواهند بود از طريق سيستم مهاجرت استان Quebec يا روشهاي استاني ساير استانهاي کانادا (PNP) براي مهاجرت به کانادا اقدام نمايند. و در نتيج? هجوم متقاضيان به اين روشها، سيستم گزينش سختگيرانه تر و زمان بررسي پرونده ها طولاني تر خواهد شد.

C - تغيير و حذف روشهاي موجود.

با هجوم متقاضيان مهاجرت براي اقدام از روشهايي که تا پيش از اين خواهان کمتري داشت، احتمال بالايي وجود دارد که در آيند? بسيار نزديک، اين روشها تغيير کنند، دشوارتر وسختگيرانه تر شوند، طولاني تر شوند و يا به طور کلي حذف گردند.

به عنوان مثال در سالهاي گذشته افراد اين امکان را داشتند که از روش سريع استان نوااسکوشيا اقدام کنند. در تاريخ 1 جولاي 2006، به علت افزايش متقاضيان، اين استان پرونده هاي جديد قبول نکرد و به طور کلي امکان مهاجرت از اين روش از بين رفت. بالطبع کلي? افرادي که قصد مهاجرت از اين طريق داشتند به روشهاي مشابه نظير روش استاني جزير? پرنس ادوارد روي آوردند. با افزايش چشمگير متقاضيان اين روش آينده اي مشابه پيش بيني مي شود و امکان متوقف شدن آن در آينده اي بسيار نزديک وجود دارد.

مثال ديگر تغيير قوانين مهاجرت کارکنان متخصص از طريق استان Quebec در تاريخ 16 اکتبر 2006 ميباشد که شرايط را براي بسياري از متخصصين دشوارتر نمود.

تغييرات ديگري نيز در ارتباط با روشهاي مختلف در ماههاي اخير رخ داده است که عمدتأ باعث دشوارتر شدن روند مهاجرت گرديده است.

دليل دوم - زمان بررسي پرونده ها از طريق استان Quebec و ساير روشهاي استاني (PNP) هنوز نسبتأ کوتاه است.

با توجه به زمان بالاي بررسي پرونده هاي مهاجرتي از طريق سيستم فدرال ( بيش از 6 سال)، توجه متقاضيان به ساير روشهاي مهاجرت معطوف شده است که از جمله اين روشها سيستم گزينش استان Quebec ميباشد. در حال حاضر روشهاي استاني به مراتب سريعتر از روش فدرال ميباشد. اگر شما از سيستم مهاجرت استان Quebec واجد شرايط لازم باشيد و از اين طريق اقدام نماييد، زمان بررسي پروند? شما حداقل به حدود نصف کاهش مي يابد. اين خود به معناي چند سال صرفه جويي در وقت و چند سال زودتردريافت ويزاي اقامت کانادا مي باشد.



از طرف ديگر همانطور که گفته شد، در صورت تغيير قوانين مهاجرت فدرال، مطمئن باشيد که مهاجرت به کانادا از اين روشهاي استاني نيز به مراتب طولاني تر و مشکل تر خواهد شد. چون اولأ همه متقاضيان بنا بر اجبار به اين روشها رو خواهند آورد و متقاضيان جديد بايستي زمان طولاني تري در نوبت بررسي پرونده خود بمانند. ثانيأ با بيشتر شدن تعداد پرونده ها، دولتهاي استاني قوانين سختگيرانه تري را براي قبول اين نوع پرونده ها وضع خواهند کرد.

دليل سوم - کارکنان متخصص نيازي به ارائه مدرک زبان براي افتتاح پرونده خود در سيستم فدرال ندارند.

از تاريخ اول سپتامبر 2006 با اعلام لايحه جديد و معرفي تقاضانامه ساده شده (Simplified Applications)، متقاضيان نيازي به ارسال مدارک خود شامل مدرک زبان انگليسي (IELTS) و زبان فرانسه (TEF) ندارند. قبل از اين، بسياري از افراد به علت نداشتن اين مدارک و عدم توانايي براي دريافت امتياز لازم، امکان اقدام نداشتند. بنابراين حتي با وجود زمان طولاني، اگر هدف شما مهاجرت از طريق سيستم فدرال باشد - و اين در صورتي است که زمان برايتان ارزش چنداني نداشته باشد ويا هدفتان مهاجرت به کانادا در آيندهُ نزديک نباشد، و يا اينکه شرايط لازم را براي اقدام از ساير روشهاي سريعتر نداشته باشيد.-، در حال حاضر قوانين فدرال اجازه ميدهد که بدون نياز به مدرک IELTS يا TEF به سرعت پرونده خود را تشکيل دهيد و به جريان بياندازيد.





1- اقامت دائمي چيست؟
وقتي که مردم براي مهاجرت به کانادا اقدام مي کنند، در واقع آنها براي ويزاي اقامت دائم تقاضا کرده اند. اقامت دائم، يعني وضعيت و شرايطي که به مهاجر اجازه اقامت قانوني و زندگي در هر کجاي کانادا را ميدهد. ويزاي اقامت دائم، مدرک يا سندي است که به شخص اجازه زندگي و کار در هر جاي کانادا را ميدهد. اين مدرک با قبول چند مسئوليت ارائه ميشود، در صورتيکه دارندة آن براي مدتي طولاني در کشور نباشد قابل فسخ است و همچنين در صورت ارتکاب جرم يا جنايت اين مدرک فاقد اعتبار خواهد بود. شخصي که مقيم دائم کانادا است بعد از گذشت ? سال مي تواند براي شهروندي يا تابعيت کانادا اقدام کند.

2. روشهاي تقاضاي اقامت دائمي کدام است؟
اقامت دائم به سه دسته تقسيم ميشود که ميتوان به ترتيب زير خلاصه کرد:
کارگران ماهر / متخصصين: کارگران ماهر و متخصصين بر اساس مجموعه اي از عوامل ارزيابي ميشوند که روش امتيازدهي ميباشد و براي نشان دادن احتمال موفقيت اقتصادي در کانادا طراحي شده است.
مهاجرين تجاري: سرمايه گذاران، بازرگانان و افراد با شغلهاي آزاد هستند، که به مفهوم کلي براساس توانائي براي ايجاد کارهاي بازرگاني، فرهنگي، هنري، ورزشي و کشاورزي در کانادا انتخاب ميشوند.
طبقه خانوادگي: در بعضي از شرايط، به شهروندان کانادا و مقيمان دائم حق تحت تکفل قرار دادن خويشاوندان نزديک را ميدهند.
يک فرد خارجي که خواهان اقامت در مونترال و يا ديگر شهرهاي ايالت کبک باشد، بايد براي گواهي اگزينش کبک اقدام کند.
پرسش و پاسخ:
1. چه کساني را مي توانم در فرم تقاضاي خود وارد کرد؟
همسرتان و بچه هاي تحت تکفل شما مي توانند بعنوان همراه در تقاضا نامه شما ثبت شوند. بچه ها (فرزندان) بايستي زير سن 22 سال باشند. اگر فرزندان شما بالاي 22 سال هستند، نبايد از اتمام تحصيلاتشان بيش از 12 ماه گذشته باشد، همراهان تحت تکفل شما بايستي شرايط پزشکي و امنيتي لازم را داشته باشند. ديگر اعضاي خانواه، از قبيل والدين شما، عموماً شامل تقاضا نامه شما نمي شوند ولي شما مي توانيد به عنوان خويشاوند درجه يک ، بعد از اقامت در کانادا تحت تکفل قرار دهيد.
متقاضي (همراهان و فرزندان تحت تکفل ) نه تنها در زمان ارائه تقاضانامه بلکه در زمان تاييد تقاضا نامه بايستي واجد شرايط باشند.

2. مدارک مربوطه خود را چه زماني بايد تسليم کرد؟
معمولاً تمامي مدارک مربوطه بايستي همزمان با تکميل فرم تقاضا نامه و پرداخت هزينه دولتي در کبک ارائه شوند. ابتدا تقاضا نامه ها براي رفع نقص بررسي ميشوند و حتي ممکن است گاهي مدارک و فايلهاي ناقص بدون رسيد، پس فرستاده شوند. اما در فدرال به صورت اعمال نمي شود.

3. چگونه بايد بفهمم که براي مهاجرت واجد شرايط هستم؟
توصيه مي کنيم که فرم ارزشيابي را از طريق سايت کنکاش تکميل کرده و ارائه دهيد تا صلاحيت شما براي مهاجرت به صورت رايگان ارزيابي شود.
براي اطلاعات بيشتر براي هر يک از روشهاي مهاجرت لطفاً به سايت
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید و يا با ما تماس بگيريد.

4. آيا احتياج است که وکيل را براي ارائه تقاضاي خود استخدام کرد؟
گرفتن وکيل براي کمک کردن در تکميل تقاضا نامه مهاجرت الزامي نيست، به هر حال اگر شما تمايل به گرفتن وکيل مهاجرت داريد، بايد بدانيد که تصميم گيري براي چنين کاري بسيار مهم وجدي است. گرفتن يک وکيل حقوقي در امر مهاجرت به سه دليل بسيار سودمند است. اول اينکه قانون مهاجرت يکي از پيچيده ترين بخشهاي قانوي کانادا است، دوم، قانون مهاجرت کانادا همه روزه در حال تغيير مي باشد و حفظ کردن آن حتي براي بسياري از وکلا و متخصصين مهاجرت مشکل است. سوم، وکلاي مهاجرت ميتوانند به شما اطمينان دهند که تقاضا نامه شما بدون مشکل در دستگاه اداري دولتي در جريان قرار گيرد.

5. مصاحبه امنيتي چيست؟
درصد کمي از متقاضيان مقيد به ارزيابي امنيتي مانند سوابق جاسوسي، سياسي يا تروريسم هستند. اين مصاحبه معمولاً پس از مصاحبه گزينش انجام ميشود و حتي ممکن است در صورت لغو مصاحبه گزينش هم صورت پذيرد.

6. آيا مي توان کاري کرد که مورد مصاحبه قرار نگيريم؟
تقاضا نامه هاي کامل ، شانس لغو مصاحبه را افزايش ميدهد. به هر حال لغو مصاحبه با صلاحديد ادارة مهاجرت صورت مي پذيرد. امکان درخواست لغو مصاحبه وجود ندارد. حتي اگر مصاحبه اي لغو شود، احتمال اين هست که شما را براي مصاحبه اي ديگر احضار کنند، که معمولاً براي اطمينان از اطلاعات داده شده صورت ميگيرد.

7. آيا راهي براي سرعت بخشيدن به روند مهاجرت وجود دارد؟
هيچ راه جادوئي براي تسريع رسيدگي وجود ندارد. از وکلائي که ادعا مي کنند شما ويزا را سريعتر دريافت خواهيد کرد و يا اينکه با مشاورة آنها از مزاياي ويژه اي از دولت کانادا بهره مند خواهيد شد، جداً پرهيز کنيد. هيچ حق تقدم يا مزاياي ويژه به پرونده متقاضي اقامت که از کمک وکيل يا مشاور مهاجرت استفاده ميکند، وجود ندارد.
تقاضا نامة شما به تاًخير مي افتد اگر اداره صدور ويزا مجبور به طي مراحل بيشتري براي ارزيابي وضعيت شما شود. تقاضا نامة شما زمان بيشتري براي بررسي صرف خواهد کرد اگر:
در تقاضا نامه شما مسائل امنيتي و جنائي وجود داشته باشد؛
وضعيت خانوادگي شما به دليل وجود مسائلي مشخص نباشد: مانند طلاق و يا مراحل فرزند خواندگي که هنوز اتمام نرسيده باشد و يا مسئله حضانت فرزند که حل نشده باشد؛ يا
اداره صدور ويزا مجبور به مشاوره با ادارات ديگر در کانادا و يا کشورهاي ديگر شود.

8. آيا مي توان در يک زمان واحد هم تقاضاي اقامت دائم و هم تقاضاي اقامت موقت را ارائه داد؟
شما ميتوانيد با دو نيت مسافرت و مهاجرت اقدام کنيد . اداره مهاجرت کانادا دو هدف شما را مي پذيرد، اما شما بايد رضايت اداره مهاجرت را جلب کنيد که شما يک مسافر يا گردشگر واقعي هستيد و تمامي شرايط يک مسافر را داريد.
بعضي از مردم وارد خاک کانادا ميشوند در صورتيکه تقاضا نامه اقامتشان تحت بررسي است و يا ممکن است در آينده قصد مهاجرت به کانادا را داشته باشند. شما بايستي مقام دولتي بررسي کننده را متقاعد کنيد که شما قصد يک مسافرت کوتاه مدت را داريد و صرفاً داشتن يک تقاضانامه اقامت دائم نبايد مانع ورود شما شود.

9. مجوز کار و استخدام با رواديد مهاجرت چه تفاوتي دارد؟
مجوز اشتغال به مسافر واجد شرايط امکان اقامت و کارکردن در کانادا براي مدت زمان کوتاه و محدود اعطا ميکند، و معمولاً محدوديتهايي روي نوع ار مورد نظر اعمال ميشود. داشتن اين مجوز به خودي خود منجر به اقامت دائم نميشود. بر خلاف اين نوع اقامت، ويزاي مهاجرت کانادا به دارنده آن اجازه زندگي و کار در هر جاي کانادا را ميدهد، و وي را از بسياري از امتيازات يک شهروند کانادائي بهره مند ميکند، و امکان تقاضا براي شهروندي کانادا، بعد از 3 سال اقامت و تحت تکفل قراردادن اعضاء خانواده براي اقامت دائم را فراهم ميکند.

10. آيا به محض اينکه مدارک اقامت صادر شدند مي توان مقيم دائم کانادا شد؟
خير، شما زماني مقيم دائم مي شويد که از مرز ورود کانادا با پاسپورت فعلي خود و ويزاي اقامت دائم کانادا عبور کنيد.

11. پس از اينکه رواديد مهاجرت صادر شد چه مدتي بايد صبر کرد تا بتوان وارد کانادا شد؟
شما بايد قبل از اتمام يا انقضاء تاريخ درج شده در ويزاي اقامتتان وارد کانادا شويد. معمولاً اين زمان يکسال پس از اتمام معاينات پزشکي کامل مي باشد. البته ممکن است هميشه به اين منوال نباشد، بنابراين به محض دريافت ويزاي اقامت تاريخ خاتمه اعتبار ويزا را مورد بررسي قرار دهيد.


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

hayden
06-09-2008, 23:03
از اطلاعات مفید تان متشکرم

hossein_dig
07-09-2008, 09:12
pedram_ashena
از مطالب مفیدت ممنون

vahid_civil
30-09-2008, 23:21
ممنون از تاپیکت. هر چند قدیمیه.

pirahansiah
07-11-2008, 22:29
با سلام و خیلی ممنون از مطالب خوبتان
آیا برای گرفتن ویزای کار کانادا حتماً نیاز به سابقه کار می باشد
من سابقه کار دارم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید اما مدرکی در این زمینه برای ارائه ندارم
رزومه من در سایت بالا موجود می باشد اگر ممکن است نظرتان را در این زمینه بیان بفرمائید
با تشکر فراوان

vahid_civil
07-11-2008, 23:05
با سلام و خیلی ممنون از مطالب خوبتان
آیا برای گرفتن ویزای کار کانادا حتماً نیاز به سابقه کار می باشد
من سابقه کار دارم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید اما مدرکی در این زمینه برای ارائه ندارم
رزومه من در سایت بالا موجود می باشد اگر ممکن است نظرتان را در این زمینه بیان بفرمائید
با تشکر فراوان

نه. 400 میلیون بده واسه 5 سال دست دولت کانادا یا 110 میلیون نقد بدون برگشت.
اون وقت اقامت دائم بگیر

robert
03-02-2009, 16:09
نه. 400 میلیون بده واسه 5 سال دست دولت کانادا یا 110 میلیون نقد بدون برگشت.
اون وقت اقامت دائم بگیر

عجیبه !!:18:
من همین دیروز زنگ زدم به یه دفتر مهاجرت به کانادا (( دفترشون طرفهای پارک ساعی هست) و بمن گفتند برای اخذ ویزای تحصیلی و دوسال اقامت برای فوق لیسانس باید هشتاد میلیون بدی !!:18:

به نظر شما گرفتن فوق لیسانس از کانادا اینقدر پول میخواد ؟؟ یعنی اینهمه اساتید مملکت خودمون که دارن تو دانشگاه ها درس میدن از اینجور پولها دادن و رفتن فوق و دکترا گرفتند ؟؟(( که صددرصد هزینه دکترا گرفتن به مراتب بیشتر است ))

samanajan
03-02-2009, 16:13
من همین دیروز زنگ زدم به یه دفتر مهاجرت به کانادا (( دفترشون طرفهای پارک ساعی هست)9 و بمن گفتند برای اخذ ویزای تحصیلی و دوسال اقامت برای فوق لیسانس باید هشتاد میلیون بدی !!


اول سلام

مدرک شما چیست و آیا مدرک زبان دارید
در مورد قیمت بستگی به جاش داره و دانشگاه و رشته دارد شاید حتی بیشتر از این هم شود به 100 میلیون هم برسد


رشته خودت و رشته ای که کانادا میخواهی درس بخوانی بگو
و کجا می خواهی زندگی کنی و آیا زبان داری و در چه دانشگاهی دوست داری درس بخوانی


به پیغام شخصی بفرست

robert
03-02-2009, 16:13
اصلا کسی که تو همین مملکت و تو یکی از دانشگاه های تهرون لیسانس رو تو رشته فنی میگیره و اینقدر زبان بلد هست که بتونه یه فیلم آمریکایی رو ببینه و بفهمه میتونه امیدی به اخذ ویزای تحصیلی کانادا (( برای فوق لیسانس یا دکترا )) داشته باشه؟؟

(( خوش بجال اون همکلاسی ما که ورودی 79 بود و سه ترم خوند و انصراف داد و رفت کانادا و نمیدونم چجوری شد که بعد از استخدام و کارکردن در شرکت corel یهو سر از مایکروسافت درآورد !!:18: اون وقت ما اینجا اینجوری.....))

pedram_ashena
03-02-2009, 19:50
هر ساله قوانين مهاجرت كانادا و امريكا مورد بازبيني قرار ميگيرد و اينقدر تبصره كم و زياد ميشود كه تنها يك وكيل كه 24 ساعته در ارتباط هست ميتواند چم و خم را پيدا كند.

taghi444
09-02-2009, 11:50
منم میخوام برم اگه بشه ولی...