PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : کوارتتهای بتهوون



Asalbanoo
06-04-2007, 21:52
بتهوون ۱۶ كوارتت تصنیف كرد كه بزرگ‌ترین آثار از این دست در ادبیات موسیقی شناخته شده‌اند. بتهوون در تصنیف كوارتتهایش حتی بیش از سنفنیها و سوناتهای پیانو افكار عمیق و ژرف خود را در كار گرفته است.
این ۱۶ كوارتت را می‌توان به سه گروه طبقه‌بندی كرد:
۱) گروه نخست‌، كوارتت اوپوس ۱۸ را در بر می‌گیرد كه فرمهای هایدن و موتسارت در آنها عرضه می‌شوند.
۲) گروه دوم كوارتت با كیفیت راسوموفسكی Rasumovsky اوپوس ۹۵ تصنیف شده‌اند،
۳) در گروه سوم یا كوارتتهای اوپوس ۱۲۷، ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۳۲ و ۱۳۵ فوگ بزرگ را در بر می‌گیرند كه بتهوون در آنها به جست‌وجویی عرفانی و فلسفی (Mystic) در یافتن دنیاهایی نو برمی‌خیزد تا به ژرفنایی متعالی و رفیع دست یابد.
▪ كوارتتهای اوپوس ۱۸
این كوارتتها به فرم كوارتت موتسارت تصنیف شده‌اند، اما اشتباه خواهد بود كه بگوییم بتهوون از موتسارت در نوشتن آنها الهام گرفته باشد. بتهوون خود می‌گوید: «من فقط خوب آموخته‌ام كه چگونه كوارتتها را به معنای واقعی آنها بنویسم.»
بتهوون تا وقتی كه تجربه‌ای در موسیقی مجلسی به دست نیاورد، به نوشتن نخستین كوارتت خود دست نیازید. ابتدا چند تریو و یك كوینتت تصنیف كرد، و سپس آن‌گاه به نحوه نوشتن كوارتتهای هایدن و موتسارت توجهی مبذول داشت. اما در تصنیف كوارتتهای ۱۸ از آزادی عمل در به كار گرفتن فرمهای آزاد و افكار ملودیك خود یاری گرفت.موسیقی این كوارتتها بیانی از بیماری و بهبود بتهوون است. در واقع خود بتهوون درباره آغاز موومان آرام این كوارتتها افزوده است: «آواز شكرگزاری من از خداوند به خاطر رهایی از بیماری است.»ماركو می‌گوید: «صحنه تمام این آثار در اتمسفری از درد و رنج به نمایش گذاشته می‌شوند. موسیقی آنها ناآرام و بیمارگونه و عصبی است كه با ناله‌های سازهای زهی به خوبی تجسم پیدا می‌كنند.»
نخستین موومان این كوارتتها آسایی سوس‌تنو الگرو Assai Sostonu Allegro و بسیار بطئی، وزین و سنگین است كه گویی از تب یك بیمار نشئت گرفته باشد. در موومانهای دوم (الگرو مانون تروپو) ماكس احساس می‌كند كه انگار از بهبودی یك بیمار خبر می‌دهند. اما هنوز حس می‌كنیم كه وضع و حالت بتهوون مخاطره‌آمیز است.»
موومانهای سوم یا مولتو آداجیو (بسیار سنگین و آرام) با احساس عمیق مذهبی همراه می‌شوند كه بهبودی بتهوون را به شنونده القا می‌كند.
موومان چهارم با كششهای دلیرانه، اتمسفری می‌آفرینند كه دال بر بهبودی آهنگساز است. با این‌همه، از تندرستی كاملی برخوردار نیست. بلكه حالتی از اطمینان و دلگرمی را باز می‌تابانند.
و كودای فینال، نوایی بسیار احساساتی، هیجان‌آور است كه نیرویی تازه را نوید می‌دهد. كوارتت اوپوس ۱۳۱ در دو دیز مینور بی‌شك یكی از فصیح‌ترین بخشهای‌ یك موسیقی مجلسی به شمار می‌آید كه در ۱۸۲۶ تصنیف شده كه بتهوون آن را به بارون فن استوترهایم Baro Von Stutterheiml، اهدا كرده است كه هفت موومان دارد: موومان آغازین این كوارتت آداجیو مانون تروپو یك فوگ آهسته است كه سخت تراژیك عرضه می‌شود. واگنر می‌گوید: «مالیخولیایی‌ترین احساسی است كه تا به حال در موسیقی پدید آمده است.»
بعد یك الگرو مولتو و یواس شناور و خوش‌دلانه این ملالت و افسردگی را وامی‌گذارد و موومان سوم سر می‌كشد كه الگرو موده‌را‌تو (Allegro Moderato) كوتاهی است.
موومان چهارم و یا بخش میانی كوارتت به آندانته مانون تروپو راه می‌یابد. تم و واریاسیونی زیبا با تغییرات زیادی در تمپو وارد می‌شود كه به قول واگنر: «مكاشفه و الهامی از زیبایی و جذابیت و تجسمی از معصومیت كامل است.»
كوارتت فا‌ مینور اوپوس ۹۵ (Serious جدی یكی از عمیق‌ترین) گویاترین و پرمایه‌ترین آثار بتهوون به شمار می‌آید كه در ۱۸۱۰ تصنیف شده است.بتهوون این كوارتت را به هرفون زمسكال H.Zmeskall اهدا كرده است.موومان آغازین، الگروكن بریو Allegro Con Brio با كیفیتی غوغاگر و تند از سوی چهار ساز هماهنگ با اتمسفری دراماتیك عرضه می‌گردد.بعد این غوغا فروكش می‌كند و به اتمام می‌رسد، و در موومان دوم الگرتو آرام‌تر از الگرو خودنمایی می‌كند.
فون تروپو، مانون تروپو آرامشی نافذ و حاكم همراه با غمی ملایم پدید می‌آید. نیروی ویژه بتهوون در موومانهای اسكرتسو Scherezo به خوبی مشهود است. در موومان سوم الگرو آسایی ویواس Allegro assai vivace با كارمایه ویژه بتهوون پدید می‌آید.پس از یك آكورد هفتم تلخ، تند و نیشدار موومان پایانی اندكی سریع‌تر از لارگتو Larghetto سر می‌رسد و با نوایی عمیق و احساساتی الگروتوی نهایی را به پایان می‌برد.
▪ كوارتت اوپوس ۷۴ به نام هارپ Harp
دهمین كوارتت بتهوون در سی بمل ماژور دو سال پس از كوارتت اوپوس ۵۹ یعنی در ۱۸۰۹ پدید آمد.ژوزف دو مارلیو Joseph de Marlive گفت: «در این كوارتت درخشش و درخشندگی برونی مفاهیم عینیت تعمدی و زیبایی تكنیكی محض سه كوارتت پیشین را می‌یابیم. در واقع در این كوارتت شنونده نكاتی از روح هنری خود آهنگساز لمس می‌كند و بتهوون سرانجام بیانی از عشق سرخورده و غم خود را برملا می‌كند و عمق و ژرفنای آرزوهای ارضانشده‌اش به گوش می‌رساند و افكار درونی خود را بروز می‌دهد.»
اگر در یاد آوریم كه این كوارتت در دوره‌ای لبریز از بحرانهای احساساتی تصنیف شده است، به درون‌مایه آن پی خواهیم برد. آخر سال ۱۸۰۹ برای وین سال مشكلی بود چون فرانسویان به دروازه‌های شهر رسیده بودند و این وحشت و اغتشاش تقریباً خیابانها را در خود گرفته بود و در عین حال بتهوون از اینكه مبادا غرش توپها گوش او را معیوب‌تر كند، خود را در سردابه پنهان می‌كرد و از دیدار ترزافون برونسویك T.Von Brunswick هم سر بازمی‌داشت.
این كوارتت با پوكو آداجیو (Poco Adagio) آغاز می‌شود كه حالتی مالیخولیایی دارد و لبریز از احساسات عصبی و روحی سركوفته است. همین حالت است كه از درد و رنج بتهوون سخن می‌گوید.
در آواز بسیار زیبایی در موومان دوم آداجیو مانون تروپو (Adagio Manon troppo) قابل لمس است.
در موومان سوم پرستو Presto تسلیم بتهوون (نه آن حالتی كه او دارای حالت نه مالیخولیایی می‌شود) را پذیرا می‌شویم و او را نظاره می‌كنیم و یك ملودی انعطاف‌پذیر از احساسات او را شاهد می‌شویم.این كوارتت از این جهت كوارتت هارپ نام گرفته است كه ملودی اصلی موومان آن شباهت به نوای هارپ پیدا می‌كند.
▪ آخرین كوارتت بتهوون
فهم آخرین كوارتتهای بتهوون بسیار مشكل است. درون‌مایه‌شان دقیق، نیرومند و نافذ است و دركشان در یك ساختار منطقی آسان به نظر نمی‌آید... زمان هارمونیك و كنترپوانتیك، (آنهایی كه بی‌باكانه و جسورانه است.) مواد رسمی تماتیك، از آنها حذف شده‌اند. در عوض تم یا تمهای دیگری شكسته می‌شوند، پاره‌های ملودی تغییر شكل می‌دهند. بعد تقریباً قطع و بار دیگر فرا خوانده می‌شوند. موومانها پراكندگی پیدا می‌كنند و بعد ناگهان از نو بازسازی می‌شوند و در آخر به گونه یك تركیب اورگانیك تجلی می‌یابند.
بتهوون به هولستر Holster دوست خود نوشت: «شما در این كوارتتها روش و كیفیت جدیدی از طرز عمل صدا می‌خواهی یافت.»
بدین معنا كه بتهوون شیوه جدیدی و كیفیت تازه‌ای از طرز عمل صدا را می‌یابد. بدین نحو كه بتهوون شیوه جدیدی از ابراز ایده‌ها و احساسات خود یافته بوده است. سرتاسر كوارتت آخرینِ خود (در سی ‌بمل پوس ۱۲۷) و كوارتت سی‌بمل ـ و سی‌بمل تا كوارتت ۱۳۰ و ولانیمواپوس ۱۳۲ بنا به سفارش پرنس‌گالتیزین Prince Galtzin در ۱۸۲۳ تصنیف شد. كاسترین فوت نوشت: «اعتراف می‌كنم این كوارتت در قلمرو موسیقی سرچشمه ناامیدیهای عمیق بتهوون است.»
كوارتت سی‌بمل ماژور اپوس ۱۲۷ در چهار موومان تصنیف شده است: موومان اول مائسترو Maestro (مجلل و باشكوه و با آرزوهای وزین است كه در آن یك ملودی لطیف گنجانده شده است كه موومان آن كیفیتی رمزگونه دارد.
احساسی عمیق از نومیدی در موومان آهسته و آرام آن آداجیو مانون تروپوِاموتسو كانتابیل) با كیفیتی رمزگونه و عرفانی جریان دارد و احساسی عمیق از نومیدی در موومان آهسته و آرام آن (آداجیومانون تروپوِاموتمو كانتابیل) قابل لمس است. اسكرتسوی خصیصه و نهادی (درون‌مایه) در موسیقی بتهوون كمیاب است. كوارتت سی‌بمل ماژور (اوپوس ۳۰) شش موومان دارد كه بهترین آنها (الگرو سی ‌بمل ماژور اپوس ۳۰) شش موومان دارد و بهترین آنها الگروآسای‌ان كاواتیا Cavatina شوخ‌ترین موومان به شمار آمده است.
اسكرتسوخصیصه و نهادی از بتهوون دارد، در حالتی كه فینال در بندگی زنازایی كه او را از رأی برآوری و كوارتت سی‌بمل (۱۳۰۰) شكل می‌دهند. بعد تقریباً قطع می‌شود. بتهوون به هوستر Holster دوست خود نوشت: «شما در این كوارتت روش و كیفیت جدیدی از عمل صدا شیوه جدیدی از ایده‌های ِارارتیموس ابراز داشته‌اید. سه كوارتت آخرین بتهوون (در سی‌بمل اوپوس ۱۲۷) ایده‌ها در شیوه كوارتت سی ‌بمل ماژور، كه آخرین اثر بتهوون (در سی ‌بمل اوپوس۱۲۷) و كوارتت سی ‌بمل اوپوس ۱۳۰ و لا مینور اوپوس ۱۳۲ بنا به سفارش پرنس گالیتین Prince Galiten در ۱۸۲۳ تصنیف شد ـ كه گالیتین نوشت: «اعتراف می‌كنم این كوارتتها در قلمرو موسیقی سرچشمه ناامیدیهای عمیق است.»كوارتت سی ‌بمل اوپوس ۱۲۷ در چهار موومان تصنیف شده است:موومان اول ماستوروزو Mastereso مجلل و باشكوه با آكوردهای وزین كه در آن یك ملودی لطیف گنجانده شده است و موومان آهسته و آرام آن قابل توجه است.كوارتت لامینور اوپوس۱۳۲ پس از یك دوره از بیماری بتهوون تصنیف شده است كه آدولف ماركس A. Marks موسیقی‌شناس آن را بهترین كوارتت شناخته است.