PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مصاحبه با رضا صادقی



magmagf
03-04-2007, 17:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پیش از این کنسرت(دبی)، کنسرت دیگری داشتی؟

بله در مالزی در دانشگاه "ام ام یو" کنسرت داشتم.... برای دانشجویان و گروهی از ایرانی ها.

آیا برنامه ای برای کنسرت های دیگری هم داری؟

برای کنسرت هایی در قطر، سوئد و کانادا برنامه ریزیهایی شده است.

تعداد زیادی تک آهنگ داری و فقط دو آلبوم، دلیلش چیست؟

با درست کردن تک آهنگها بیشتر به دنبال آزمایش کردن بودم تا بفهم که آیا سبک خاصی مورد پسند قرار می گیرد یا نه. من صاحب سبک نیستم و لی می توانم صاحب روش باشم.

تعدادی از آهنگهایت را چند تا از خوانندگان دیگر خوانده اند، مثل مهرشاد و شهرام صولتی...

من معتقدم که تا زمانی که آهنگی ساخته نشده من صاحبش هستم وقتی که آهنگ بیرون می آید دیگه متعلق به مردم است. خیلی از خوانندگان لطف می کنند و اسمی از من می برند، آنهایی که اسم نمی برند این حس را ایجاد می کند که چیزی که متعلق به خلوت خودت است را از تو می گیرند، رنگ می زنند و دوباره به مردم ارایه می کنند.

جریان لباس مشکی پوشیدن چیه؟

مشکی فلسفه خاص خودش را داره. از آنجایی که خدا محیط است و بر جهان احاطه دارد می شود گفت که چون در کهکشانها مشکی رنگ غالب است پس مشکی رنگ خدا و رنگ عشق است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مشکی باعث افسردگی نمی شود؟

افسردگی، شادی و غم از رنگها از قانونی می آید که خود ما وضع کردیم، در کشورهای دیگر مثلا از رنگهای سفید یا زرد در هنگام عزاداری استفاده می کنند. رنگ ها خودشان بد نیستند، تعبیر ما از آنها بد است.

تصمیم داری آهنگی دو صدایی اجرا کنی؟

قرار است در ایران با محمد علیزاده کاری مشترک بکنیم و در خوانندگان خارج از کشور خیلی دوست دارم که با معین همصدا بشوم. خیلی شیفته بزرگمردی او هستم. در بین خوانندگان غیر ایرانی هم آرزو دارم که یک روز با آندره بوچلی همصدا شوم.

پرسیده اند که همیشه یک غم و سوزی در صدای شما هست...

نمی دانم ریشه آن چیست، در جنوب کلا اینطوری است. مرحوم ناصر عبداللهی هم همینطور بود.

به خاطر آن نیست که شکست عشقی داشته اید؟

نه. من به شکست عشقی معتقد نیستم. اگر کسی بچه بازی های آدم را تحمل نکند، من نام آن را "با صورت خوردن به دیوار" می نامم، نه شکست عشقی.



آبی هستی یا قرمز؟

نه قرمز، نه آبی، فقط مشکی.... ولی قرمزته.

غیر از گیتار چه ساز دیگری می نوازید؟

پیانو.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قصد داری در ایران بمانی؟

من قطعا کارم در ایران است و دوست دارم برای همیشه کارم را در ایران ادامه دهم. ولی شاید برای زندگی از ایران خارج شوم.

برای انتشار آلبومهایت مشکلی در ایران داشتید؟

نه مشکلی نداشتم.

همه آهنگهایی که می خواستی در آلبومهایت گذاشته ای؟

یکی دوتایی را نشد که در آلبوم بگذاریم...

آیا قبلا مداحی می کردی؟

نه، ولی در مدح ائمه خوانده ام. قبل از خواننده شدن، قرآن می خواندم. البته از تکنیک اثر گذاری روی شنونده که در مداحی استفاده می شود می توان در ترانه هم استفاده کرد.

شیوه ترانه هایت خیلی ویژه خودت است...

من دوست ندارم "خواندنی" باشم، بلکه دوست دارم "ماندنی" شوم. مرحوم هایده و خیلی از بزرگان دیگر، ماندنی بودند، نه خواندی.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چرا با آهنگ ساز های دیگر کار نمی کنی و خودت آهنگهایت را می سازی؟

فضای فکری مرا خودم بهتر می دانم. شاید در تنظیم از کسی کمک بگیرم ولی در آهنگ سازی فکر نمی کنم.

بعضی ها فکر می کنند تو قبلا در جبهه بودی که الان با چوبدستی راه می روی؟

یک سال و نیمم بود که پزشکی، در حالی که من تب شدید داشتم، پنی سیلین را در عصب پایم تزریق کرد. تمام بدنم از کار افتاد... اولین پسر عباس صادقی (پدرم) در حال رفتن بود. از همه فامیل خواستند که بیایند و مرا ببینند... ولی من بالاخره زنده ماندم و بدنم یکی دو سال بعد خوب شد، ولی زانوهایم ضعیف ماند.

خیلی سالهاست که خودم دنبالش (دنبال درمان) نرفتم، ولی شاید در آینده بروم. اگر استراحت سه، چهار ساله ای به خودم بدهم شاید در آن فرصت اینکار را بکنم. خیلی هم هوس کردم که یک کوچولویی به من "بابا" بگوید... الان یکی از پاهایم قدرتش از دیگری بیشتر است.... من در جبهه نبودم و متولد 1358 هستم.



شاید دلیل این سئوال این است که تو ریش داری و مشکی می پوشی.

در باره لباس سیاهم باید بگویم که این پرچم من است و شاخص من کلا این است و در مورد ریشم باید بگویم که ریش من کاملا ایرانی است. اگر در تخت جمشید هم تمثال ها را ببینید، ایرانیان قدیم ریش داشتند. من دوست دارم اصالتم را مد نظر داشته باشم.

از پنجره اتاق هتلت (در دوبی) خلیج فارس پیداست. نگاه تو به عنوان یک بندرعباسی به خلیج فارس چگونه است؟

برای یک جنوبی، دریا "بابا" ست... یک رسمی هست که می گویند اگر چهارشنبه به دریا بزنی تمام بدی های اطراف ازت دور می شود. من با دریا بزرگ شده ام.

الان در کجا زندگی می کنی؟

برای کار موسیقی الان در تهران زندگی می کنم.

اهل ورزش هم هستی؟

قبلا طرفدار دو آتشه فوتبال و تیم پرسپولیس بودم ولی الان دیگر طرفدار دو آتشه نیستم.

آیا چوبدستی هایت طراحی خودت است، چون اینها خیلی سنگین است؟

این عصاها -- یا به تعبیر خودم "همسفرهایم" -- طرح خودم بوده اند چون می خواستم هر کجا که خوستم بروم مثلا اگر کسی بالای کوه می رود، من هم بتوانم با کمک اینها آنجا بروم. من تا بالای "دربند" رفته ام. دوست دارم یک روزی بدون اینها باشم، هر چند دلم برایشان تنگ می شود...

از همه خواهشم می کنم که اگر روزی رضا صادقی را دور از این حرف هایی که زده ام دیدند به من بگویند، قبل از اینکه من بیفتم به من بگویند....

و حرف آخرم این است:

قصد و غرض هوا نیست، قصه ادعا نیست
نقل ِ یک اعتقاده، عشقه، یک جور ادا نیست
حکم نگاه تازه ست، رمزی که رمز شب بود
فهم یک عشق بی مرز، نهایت طلب بود
تو رسم مکتب دل، رهایی شرط عشقه
مشکی فقط یک رمزه، یه رنگیش رنگ عشقه
بعضی می گن که حرفه، بعضی می گن که وهمه
اونی که مبتلا نیست نمی تونه بفهمه...


به نقل از گروه ایران _ ایران

Wisdom
03-04-2007, 17:54
فرانك خانم مرسي

من هم فكر ميكردم جانباز جنگ باشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


فهم یک عشق بی مرز، نهایت طلب بود
تو رسم مکتب دل، رهایی شرط عشقه

Asalbanoo
12-04-2007, 18:36
رضا صادقی دومین آلبوم مجوزدارش را به بازار فرستاده است. آلبومی كه روند موفقیت‌آمیز او را در جذب مخاطب تثبیت كرده است.
او این روز‌ها شدیدا در پی متفاوت كردن كارهای جدید از آلبوم و آهنگ‌های قبلی‌اش است و آهنگ «وایسادنیا» شاید اولین محك جدی او برای چنین تغییری است.او می‌خواهد عقابی باشد كه تنها بماند و سالی یك خرگوش بخورد، اما مثل كلاغ تن به هر خفتی ندهد.
او مثل گذشته عاشق بندرعباس و مردمان خونگرم و مهربانش است و از هر فرصت و ایام تعطیلی برای رفتن به سرزمینی كه به قول خودش موسیقی در هوایش جریان دارد، استفاده می‌كند.
● از چند سالگی شروع به خواندن كردی و تصمیم گرفتی خواننده شوی؟
از دوره نوجوانی. آن دوران به غیر از موسیقی چیزی برای لذت بردن نداشتم. آن روز‌ها خیلی مطالعه می‌كردم. همین موضوع باعث شد من به سمت ارائه كارهایم پیش بروم. هدف من از خوانندگی، فقط خواندن نبود، من می‌خواستم به وسیله خواندن، ماندگار شوم.
● از سوال قبلی هدف داشتم، در وبلاگی از قول تو نوشته شده كه بیش از دویست آهنگ داری؟
اسم آنها را آلبوم نمی‌گذارم. من هر آهنگی را كه آماده می‌كردم به وسیله اینترنت آنها را پخش می‌كردم. اما نه با هدف آلبوم. هدف من از این كار ارزیابی بود. درست مثل بچه‌ای كه نقاشی می‌كشد و به معلمش نشان می‌دهد كه بفهمد چه نمره‌ای از نقاشی‌اش می‌گیرد.
سال‌ها قبل مصاحبه‌ای از آقای داریوش فرهنگ خواندم كه از آن بسیار یاد گرفتم. از او سوالی پرسیدند كه فكر می‌كند چه زمانی داریوش فرهنگ می‌شود و او هم جواب داد كه هنوز هم كه هنوز است در حال سیاه مشق كردن است.
من هم دقیقا در حال انجام چنین كاری هستم و هنوز مانده كه به خود اصلی‌ام برسم.
● در جای دیگری هم از قول تو گفته‌اند كه سیزده آلبوم داری؟
این هم در ادامه همان جواب قبلی است. آن آهنگ‌ها با هدف آلبوم نبوده كه الان بشود آهنگ‌هایش را در قالب آلبوم‌های مختلف جمع كرد و به تعداد آلبوم‌های مختلفی دسته بندی‌اش كرد.
در واقع من دو آلبوم بیشتر ندارم، «پیرهن مشكی» و «وایسا دنیا».
● كدام آهنگ بیشترین تاثیر را برتو گذاشت و تو را برای خواندن مصمم كرد؟
«دلم برات تنگ شده جونم»، آنجا بود كه با انگیزه بیشتری تصمیم گرفتم كه بخوانم آن روزها هنوز در بندرعباس بودم و به تهران نیامده بودم.
● به آلبوم جدیدت برسیم. چرا اسم آلبوم را «وایسا دنیا» گذاشتی؟
این اسم در واقع یك جور لج‌بازی است.لج بازی خوبی با دنیایی كه همیشه دوست داشته‌ایم و گفته‌ایم كه به دلخواه ما باشد و نشده است. الان من هم حرفم همان است و به دنیا می‌گویم وقتی نمی‌خواهد به دلخواه من حركت كند، بایستد تا من پیاده شوم، چون می‌خواهم دنیای دیگری بسازم. «وایسا دنیا» من «مشكی رنگ عشقه» است. هر دو نقض عادت‌ها هستند. اما نقض عادت این دفعه خیلی بزرگ‌تر است. نقض عادت چرخیدن جهان و تكرار مكررات.
● به نظر می‌رسد در«آلبوم جدید زبان گفتاری و موسیقی عوض شده؟ اینطور است؟
در این آلبوم مهربان‌تر شده‌ام. اگر یك روز خواندم «نمی‌تونم ببخشمت / دور شو برو نبینمت» وسط این اتفاقات هم گفتم «راهمو سد كردی عزیز ... ».
این عین حماقت است كه بخواهم خودم را تكرار كنم. من یك اشتباه در زندگی‌ام كرده‌ام و آهنگی به اسم «هر كی نموندش به درك» را خواندم.
من به همین سادگی به اشتباهم اعتراف می‌كنم و از آن ساده‌تر می‌گویم كه در عرض این دو سال كلی تغییر كرده‌ام و این بار خوانده‌ام «ممنونم اجازه دادی با تو زندگی كنم ... » و یا در جای دیگر گفته‌ام «ممنونم كه بچه بازی‌هامو طاقت می‌كنی / هر چقدر بد می‌شم اما تو نجابت می‌كنیم».
به نظر تغییر رو به جلو بودن همیشه باید در كار و حرفه یك خواننده باشد.
● یك تغییرهای دیگری هم كرده‌ای مثلا آمده‌ای سراغ آهنگ مطرحی مثل «سلطان قلب‌ها» و روی آنها مانور داده‌ای؟
به چند دلیل «سلطان قلب‌ها» را اجرا كردم كه داستان مفصلی هم دارد. اولا لذتی كه از ملودی این آهنگ بردم و می‌برم هیچ وقت برایم كهنه نمی‌شود.
در این آهنگ خواستم حال و هوایی از گذشته و حال را به هم پیوند بدهم تا شاید آینده‌ای بسازد.آدم باید كمی فكر كند به این موضوع كه آیا می‌شود از این پدر، پسری به دنیا بیاید كه یك روز خودش پدر بشود؟ من كه امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد.
● به نظر می‌رسد شخصیت واقعی و مستقل خودت را بیشتر در آهنگ‌هایت دخالت می‌دهی، این طور نیست؟
داستان این تفكر یك تفكر شخصی است. من نوعی از زندگی را دارم كه كاملا شخصی و متعلق به خودم است.
اگر من گاهی از بغض می‌گویم یا از عشق و از دوری و نزدیكی، داستان این نوع دیدگاه و گفتنم داستان انسانی است كه مثل بقیه زندگی می‌كند و احساس دارد اما قسمتی از من هم قسمتی است كه مثل بقیه نیست و كاملا شخصی است.
این تفاوت هم دقیقا از همان من و شخصیتی است كه نمی‌خواهد و نمی‌تواند مثل بقیه باشد.
من می‌خواهم خودم باشم. من نمی‌خواهم تكرار شوم. اگر هر زمان این اتفاق بیفتد آلبوم‌ها و آهنگ‌هایم مثل هم می‌شود و این می‌شود مرگ هنری رضا صادقی.
من حاضرم عقابی باشم كه سالی یك خرگوش گیرش می‌آید تا بخورد و زنده بماند.
من می‌خواهم روی قله بمانم.خراج عقاب بودن تنها بودنش است. می‌شود بیشتر از سالی یك خرگوش خورد و بیشتر با خیلی‌ها بود اما كلاغ بود. من نمی‌خواهم این طور باشم.

rezasafa2000
13-04-2007, 22:46
رضا صادقی حداقل ساده هست بر عکس خیلی ها

Asalbanoo
14-04-2007, 00:04
به نظره من ترانه هاش فوق العاده قشنگن اما صدای سردی داره که به مضمون ترانه هاش نمی خوره...

تو بودی تمام هستی و مستی و راستی و تمام قصه من

magmagf
22-04-2007, 14:55
سوال: خودت می دانی چرا انقدر محبوب شدی؟
رضا صادقی: به این دلیل که دروغ نمی گویم و ادای آدمهای خوب را در نمی آورم, دوست هم ندارم به چنین راههایی متوسل بشوم, من عاشقم نه فارق, مردم می توانند در خانه های خود مرا ببینند به همین سادگی

سوال: خیلی از جوانها تا قبل از ازدواج علاقه خاصی به رنگ مشکی دارند, این طور نیست؟
رضا صادقی: انتخاب رنگ مشکی یک جور انتخاب شخصی است یک جوان تا زمانی که ازدواج نکرده و تنهاست می توواند علایق مورد نظر خود را انتخاب کند اما وقتی بحث تاهل وسط آمد خودخواهی خواهد بود شریک زندگیت را مجبور کنی در دراز مدت عقاید شخصی شما را بپذیرد مگر اینکه طرف شما هم این باور را داشته باشد که مشکی رنگ عشقه.

سوال: از چه سنی لباس یا پیراهن مشکی پوشیدی؟
رضا صادقی: از 16 سالگی , البته قبل از این سن رنگهای دیگری می پوشیدم ولی باور کنید روحم را آزار می داد به همین دلیل از 16 سالگی رفتم سراغ مشکی

سوال: یعنی از آن زمان دیگر مشکی را از تنت در نیاوردی؟
رضا صادقی : فقط یک هفته از پیراهن سرمه ای استفاده کردم و بعد از آن مریض شدم!!

سوال: تو تجربه یک عشق را داشته ای کدامیک از شما بی وفایی کرد؟
رضا صادقی: هیچکدام, ما فکر کردیم و دیدیم که با هم بودن آبروی عاشقی را می برد , با هم نباشیم بهتر می توانیم زندگی کنیم, آدم برای زندکی کردن زنده است نه برای زنده بودن تا قبل از اینکه عشق ما هندی بازی شود, از هم فاصله گرفتیم.




سوال: از ایشان هم خبری نداری؟
رضا صادقی: فقط می دانم زنده است اما شش سال می شود که از ایشان خبر ندارم دوست دارم هر جا که باشند روزهای خوشی را سپری کنند.

سوال: انتخاب رنگ مشکی ربطی به این عشق نداشت؟
رضا صادقی : نه خیر. پیراهن مشکی را قبل از آن هم می پوشیدم.

سوال: برای تو عشق چه معنی دارد؟
رضا صادقی: عشق برای من حکم دارو دارد, دارویی که اگر نروم سراغ آن از مریضی روحی تلف خواهم شد, من برای درمان مریضی های روحی ام به عشق محتاجم فکر کنم عشق همان آب حیاتی است که همه از ان اسم می برند.

سوال: در بین این همه عاشق و معشوق ادبیات فارسی کدامیک را می پسندی؟
رضا صادقی: شیرین و فرهاد, مجنون برای بقای عشقش دیوانه شد و زد به صحرا ولی فرهاد برای طلب عشق کوه کند, عاشق باید برای اثبات عاشقی کاری کند که فرهاد کرد. بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد. این بیت همان حرف من است که عاشقی اصل است, معشوق ماندنی نیست, معشوق مجازی چون انسان است شاید خوب از کار در نیاید این عاشقی است که موضوع اصلی را در بر میگیرد.

سوال: چقدر فکر می کنی در ترانه هایت با مردم, صادقی؟
رضا صادقی: سعی می کنم در نهایت صداقت باشم, در نهایت راستگویی فقط اگر روزی مردم دیدند دیگر آهنگ نمی خوانم بدانند دیگر نتوانستم صادق باشم و دورغ نگویم!
اعتقادات برای من خیلی محترم است.
من آهنگ نمی خوانم که بگویند رضا صادقی خوانند است, روزی اگر عاشقی و یا تفکر در آهنگ هایم نباشد دیگر نخواهم خواند.

سوال: نظرت در مورد مرگ؟
رضا صادقی: اگر به این باور برسیم که مرگ انتها نیست برای ما قشنگ می شود, مگر هی زمزمه نمی کنیم: ((مرگ پایان یک کبوتر نیست))

سوال: به فرهاد و فریدون فروغی علاقه داری؟
رضا صادقی : فرهاد اسطوره شخصیتی زندگی من در هنر است, فرهاد هنرمند نجیبی بود که ده سال جلوتر از خودش زندگی می کرد, فریدون هم عاشق تبار بود حیف که قدر آنها را ندانستیم.

سوال: واقعا حیف؟
رضا صادقی : من قبل از این هم گفته ام در اولین کنسرتی که در تهران برگزار کنم برای فرهاد و فریدون و آنهایی که جانشان را در راه هنر داده اند 20 ثانیه سکوت و یا دست زدن به منظور احترام اعلام خواهم کرد.

سوال: خوابهایی هم که می بینی مشکی است؟
رضا صادقی: در کل آدم کم خوابی هستم روزی سه الی چهار ساعت می خوابم اما در هنگام خوابیدن خوابهای رنگی هم می بینم ولی خوابهای مشکی من بیشتر پر رنگ تر است.

سوال: شنیده شده علاقه ای به محم رضا فروتن داری؟
رضا صادقی: در بین بازیگران سینما بهروز وثوقی را بازیگر همه سالها می دانم اما بعد از وثوقی محمد رضا فروتن را خیلی دوست دارم.

سوال: چرا؟
رضا صادقی: فکر می کنم محمد رضا فروتم مثل فامیلش فروتن است, ولی شخصیت خاص خودش را دارد, فروتن عین هیچ کس نیست شبیه خودش است از آن دسته ادمهایی است که نان عشق را می خورد منت نانوا ندارد.

سوال: برنامه آینده ات؟
رضا صادقی: قول می دهم کارهای جدیدی را به زودی ارائه دهم, بارنگ مشکی و یک نقص جدید.

سوال: چه کسانی یا چه چیزی را در دنیا بیشتر از همه دوست داری؟
رضا صادقی: اول مادرم و پدرم و بعد هم خلوتم.

سوال: به خاطر اشتباه یک پزشک در تزریق آمپول پاهایت را از دست دادی او را بخشیده ای؟
رضا صادقی: از صمیم قلی, فکر کنم خدا به من فهماند این پاها به درد من نخواهد خورد و برای همین آنرا از من گرفت و به جای دو جفت پا چیزی به من داد که قله های متعددی را ختم کنم.

سوال: کدام قله ها؟
رضا صادقی: روزهای اول نفهمیدم اما حالا نی فهمم که در دل مردم همان قله هایی محسوب می شود که بدون پا آن را فتح کرده ام.

سوال: بهترین ساعات زندگیت؟
رضا صادقی: لحظاتی که کنسرت اجرا می کنم.

سوال: رضا جریان مهرشاد چیه؟
رضا صادقی: فقط همین قدر بنویسید که من رضا صادقی هستم اما مهرشاد نیستم.

سوال: قبول داری با ترانه هایت سنت شکنی کردی؟
رضا صادقی: از این موضوع خوشحالم , تا ایران و ایرانی, ایرانیست هر جا اسمی از مشکی بیاید همه می گویند مشکی رنگ عشق است.

سوال: تا حالا تحریک نشدی بروی آن بر آب؟
رضا صادقی: اگر جنگی است برای جنگیدن است و اگر میدانی است به طور حتم برای ماندن خواهد بود من حرف ناصوابی نمی زنم و دلیل ندارد بروم جایی دیگر ان را مطرح کنم

سوال: خودت به چه موسیقی علاقه مندی؟
رضا صادقی موسیقی کلاسیک , پاواراتی و آندرهبوچلی در اوپرا, استیوواندرواریک کلاپتون را هم دوست دارم و نباید از خانم سلیندیون هم بگذریم.

سوال: چرا هر کس که ترانه های تو را گوش می کند متهم به عاشقی می شود؟
رضا صادقی : امیدوارم صدایم صدای عشق باشد.

سوال: دوست داری ازدواجت به چه شکل باشد؟
رضا صادقی : به طور قطع ازدواج من با همه جوانها فرق دراد من اگر ازدواج کنم با کسی ازدواج می کنم که بیشتر از من عاشق رنگ مشکی باشد و یا اینکه آنقدر عاشق من باشد که عاشق راگ مشکی هم بشود.

سوال: دوست داری شب عروسی ات لباس عروس چه رنگ باشد؟
رضا صادقی : لباس عروسی همسر آینده من باید مشکی باشد به همین دلیل شاید ازدواج من دیر سر بگیرد.

سوال: بهترین ترانه ات چیست؟
رضا صادقی : همه ترانه هایم را دوست دارم اما ترانه ای که نسبت به نقیه با ان راحت ترم (( بغض ترانه)) همان آهنگ((دلم برات تنگ شده جونم)) است.

سوال: بهترین هدیه ای که دوست داری بگیری چیست؟
رضا صادقی : دوست دارم روز تولدم گیتار هدیه بگیرم و بهترین هدیه ای هم که از یک دوست عزیر گرفته ام گیتار است.

سوال: بهترین هدیه ای که دوست داری به مردم بدهی چیست؟
رضا صادقی : بهترین هدیه ای که داده ام روحم بوده که به مردم اهدا کردم.

سوال: از میان حیوانات چه حیوانی را دوست داری؟
رضا صادقی : از میان پرنده ها مرغ عشق را دوست دارم به گربه مشکی هم علاقه مند هستم اما اسب را از همه حیوانات بیشتر دوست دارم.

سوال: در کودکی به چه کارتونی علاقه مند بودی؟
رضا صادقی : به خاطر اینکه لباس و حتی اسب زورو مشکی بوده از بچگی کارتون زورو را دوست داشتم.

سوال: ابی یا قرمز؟
رضا صادقی : من پرسپولیسی هستم یا اینکه لباس پرسپولیس قرمز است اما دقت کنید در لباس آنها رنگ مشکی هم به کار رفته است و در کل همه خانواده ام پرسپولیسی هستند.

سوال: راستی رضا در چه سالی متولد شدی؟
رضا صادقی : من در 25 مرداد سال 1358 در ساعت 7:30 در آنامیس(میناب) متولد شدم.

سوال: درست در مدرسه چطور بود؟
رضا صادقی : چی بگم....از اول راهنمایی شروع به تجدید اوردن کردم و دوم دبیرستان هم مردود شدم و نمره صفر پایین ترین نمره ای بوده که در مدرسه گرفته ام.

سوال: از شیطنت های دوران مدرسه ات بگو:
رضا صادقی : پنگه های مدرسه را خم می کردم تا شبیه گل لاله شوند و روی تخته سیاه روغن می ریختم تا با گچ نتوانند روی آن بنویسند....!!!!

سوال: نظرت درباره مریم حیدرزاده چیست؟
رضا صادقی : من شعرهای مریم حیدرزاده را خیلی دوست دارم . مریم دختر ماهی است و او را خواهر روحی خود می دانم هر چند حیدرزاده گفته مشکی رنگ عشق نیست و قرمز رنگ عشق است. اما این حرف مریم را به حساب نقض رنگ مشکی نگذارید.

سوال:از کدام شهرهای ایران خوشت میاد؟
رضا صادقی : من اصفهان را خیلی دوست دارم و وقتی به آنجا میروم به عنوان یک ایرانی حس غرور می کنم و وصیت کردم بعد از مرگم من را در اصفهان دفن کنند.

سوال: و حرف اخر؟
رضا صادقی: التماس می کنم عاشق بمونید و به خاطر اشتبای معشوق آبروی عاشق را نبرید.