PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : هنر رنگ ...



S.A.R.A
02-04-2007, 02:21
رنگ زندگی است . زیرا دنیای بدون رنگ به نظر ما همچون مرده است . همان طور که شعله نور ایجاد می کند ، همانطور هم نور رنگ را به وجود می آورد . رنگها بچه های نورند و نور مادر آنهاست . نور این ماده اولیه جهان ، روح و جان دنیا را از طریق رنگها بر ما آشکار می سازد .


اولین باری که تصمیم گرفتم دنبال علاقه درونیم به نقاشی بروم خیلی دور نیست و اولین کتابی که برای رنگ شناسی به من کمک کرد " هنر رنگ " ایتن بود . به نظر من هر کس اگر رنگها را بشناسد افق و دنیای دیدش گسترده تر خواهد شد و می تواند دنیا را نگاهی رنگین تر و درکی عمیقتر ببیند خواه نقاش باشد یا نه ... در این تاپیک سعی دارم مطالب رنگ شناسی را به طور خلاصه بنویسم که امیدوارم برای همگان مفید باشد .


--------------------------------------------


یوهانس ایتن ( 1967-1888 ) در طول زندگیش به مساله رنگ بسیار علاقه مند بود . پس از اتمام تحصیلات در رشته آموزگاری برای نخستین بار از سال 1913 تا 1916 ، در اشتوتگارت از طریق دایره آدولف هولتزل با نظریه رنگ آشنا شد . با تلاش هنری خود و نیز مطالعه فشرده تمامی نظریه های موجود ، این نظریه را آزمود و آن را اصلاح کرد ، " نظریه هنر رنگ " .

S.A.R.A
02-04-2007, 03:37
در سال 1676 اسحاق نیوتون با استفاده از یک منشور بلورین مثلث القاعده، نور سفید خورشید را به طیفی از رنگ تجزیه نمود. چنین طیفی شامل همه رنگها به جز ارغوانی است .
آزمایش نیوتون چنین است :نور خورشید از داخل شکافی عبور کرده و به روی منشور می تابد .در منشور اشعه نور سفید به طیفی از رنگها تجزیه می شود . نور تجزیه شده را می توان روی پرده ایی انداخت تا طیف رنگ مشخص شود . این طیف یا نوار پیوسته رنگ از قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی و بنفش تشکیل شده است . اگر این تصویر را به وسیله یک عدسی محدب متمرکز کنیم تجمع رنگها بار دیگر نور سفیدی مثل اول ایجاد می کند. اگر رنگهای طیف را به دو گروه مثلاً قرمز،نارنجی،زرد و آبی ، سبز و بنفش تقسیم کرده و رنگهای هر گروه را با ذره بین متمرکز کنیم از تجمع هر گروه ، رنگی خاص حاصل می شود . حال اگر این دو رنگ خاص را داخل هم کنیم ، مجدداً نور سفید پدید خواهد آمد . دو نوع رنگی که درهم شدنشان نور سفید ایجاد کند ، مکمل نامیده می شوند . به عنوان مثال اگر رنگ زرد را از طیف جدا کنیم ، حاصل تجمع بقیه رنگها ،رنگ بنفش خواهد شد که مکمل زرد است .
رنگهای اشیاء نیز خصلت کاهشی دارند .یک ظرف قرمز به این علت قرمز به نظر می رسد که تمام رنگهای نور را جذب می کند ولی قرمز را منعکس می نماید . وقتی می گوییم "این کاسه قرمز است "معنای آن این است که آرایش مولکولی سطح آن چنان است که تمام رنگهای نور را جذب می کند اما قرمز را منعکس می کند . کاسه به خودی خود رنگی ندارد ، نور رنگ را به وجود می آورد .
تمام رنگهای نقاشی دانه رنگ یا ماده رنگند . آنها رنگهای جذب کننده ای هستند که تا بع قوانین کاهش هستند . وقتی رنگهای مکمل یا ترکیباتی از سه رنگ زرد ،آبی و قرمز به نسبتهای معینی با هم مخلوط شوند نتیجه کاهش آنها سیاه خواهد بود .
تجمع مشابهی از رنگهای غیر مادی منشور نور سفیدی به وجود می آورد که نتیجه افزایشی است .


ادامه دارد ...

S.A.R.A
03-04-2007, 19:49
ذات زنگ ماده قابل تجزیه و قابل شناختی است که هم از نظر فیزیکی و هم از نظر شیمیایی ، مغز و چشم انسان به آن محتوا و مفهومی انسانی می دهد .
چشم و مغز از طریق مقایسه و کنتراست به درک مشخص می رسند . درجه تیره - روشنی یک رنگ کروماتیک را می توان با یک رنگ آکروماتیک - سیاه ، سفید خاکستری - و یا با یک یا چند رنگ کروماتیک دیگر اندازه گرفت .درک رنگ یک واقعیت روانشناختی - فیزیولوژیکی است که با واقعیت فیزیکی شیمیایی آن تفاوت دارد .
واقعیت روانشناختی - فیزیولوژیکی رنگ چیزی است که من آن را نمود رنگ نام نهاده ام . ذات رنگ و نمود رنگ تنها هنگامی بر هم منطبق می شوند که هماهنگی رنگی وجود داشته باشد . در موارد دیگر ذات رنگ تبدیل به نمودی جدید می شود . ذکر چند نمونه این مسئله را روشن می کند .
می دانیم که مربع سفید روی زمینه سیاه بزرگتر از مربع سیاه روی زمینه سفید است . سفید گسترده تر می شود و از مرزهای خود پا فراتر می نهد در حالی که سیاه جمع شده و منقبض می شود .
مربع خاکستری روشن روی زمینه سفید تیره به نظر می رسد ولی همین خاکستری روی زمینه سیاه ، روشن دیده می شود .
اگر نمود و ذات رنگ بر هم منطبق نشوند ، حالتی فرار ، ناسازگار ، و غیر واقعی پدید می آید . همین نیروی مادی و واقعیتهای رنگی است که ارتعاشاتی غیر واقعی به وجود می آورد تا نقاش با آن ناگفتنی ها را بگوید .
پدیده ایی که نمونه هایی از آن ذکر گردید "همزمانی " نام دارد . امکان تغییرات ناشی از پدیده همزمانی ما را وا می دارد که در ایجاد کمپوزیون رنگی در ابتدا نمود رنگ را در نظر بگیریم و اندازه و شکل سطوح را بر اساس آن انتخاب نماییم .
وقتی که موضوع کار مشخص شد ، طرح بندی باید از فکر حاکم و اصلی آن تبعیت کند . اگر رنگ وسیله اصلی بیان است کمپوزیسیون بایستی با سطوح رنگی شروع شود و این سطوح خطوط را مشخص خواهند نمود ، کسی که اول خطوط را ترسیم می کند و سپس رنگ را به آن می افزاید ، در ایجاد نمود رنگی و واضح و قوی موفق نمی شود . رنگها شکل و جهت خاص خود را دارند و سطوح را با روش خودشان مشخص می کنند .

S.A.R.A
05-04-2007, 01:19
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

.مربع قرمز روی زمینه سیاه و روی زمینه سفید .

قرمز روی سفید تیره تر به نظر می رسد و درخشش آن کم می شود ولی روی سیاه فروزان و گرم می شود .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

.مربع زرد روی زمینه سفید و روی زمینه سیاه .

زرد روی سفید ، تیره می نماید و اندکی هم به گرمی متمایل است . ولی زرد روی سیاه درخشش زیاد و حالت سردی به خود گرفته است و کیفیت احساسی متجاوزی ایجاد می کند .

S.A.R.A
06-04-2007, 14:22
در اصطلاح عام مجموعه ای از رنگها زمانی هماهنگ نامیده می شوند که از چند رنگ خویشاوند و یا از چند رنگ مختلف با درجه تیره - روشنی یکسان حاصل شده باشد. مجموعه ای هماهنگ به نظر عام آنهایی هستند که بدون کنتراست شدید در کنار هم قرار گرفته باشند . چنین قضاوتهایی شخصی و عاطفی است و عامل عینی ندارد . مفهوم هارمونی رنگ بهتر است از قلمرو گرایشات ذهنی دور و به قلمرو اصول عینی نزدیک شود .
هارمونی نتیجه تعادل و تقارن نیروهاست .
آزمایش پدیده فیزیولوژیکی در مورد مشاهده رنگ ما را به حل میئله نزدیکتر خواهد نمود .
اگر مدتی به یک مربع سبز خیره شویم و سپس چشمان خود را ببندیم ، پس تصویری به صورت مربع قرمز خواهیم دید و اگر به مربع قرمز نگاه کنیم ، پس تصویر آن سبز خواهد بود .
این آزمایش را می توان با هر رنگ دیگری انجام داد و معلوم می شود که پس تصویر همواره رنگ مکمل است . چشم به دنبال ایجاد تعادل خود می گردد و رنگ مکمل را درست می کند . این پدیده را کنتراست پی در پی می نامند .
در آزمایش دیگر یک مربع خاکستری را روی سطح رنگی خالصی قرار می دهیم که درجه روشنی آن با خاکستری یکی است . اگر این سطح رنگی سبز باشد ، مربع خاکستری متمایل به قرمز خواهد شد و اگر سطح قرمز باشد مربع خاکستری متمایل به سبز می شود در صورتی که سطح رنگی بنفش باشد مربع خاکستری متمایل به زرد می شود و اگر سطح زرد باشد مربع خاکستری متمایل به بنفش خواهد شد . هر رنگی موجب می گردد تا رنگ مکمل خودش در مربع خاکستری حضور به هم رساند . رنگهای خالص نیز تمایل دارند تا رنگهای دیگر را به سمت مکمل خود سوق دهند . این پدیده را کنتراست همزمانی می نامند .
کنتراست پی در پی و همزمانی ما را متقاعد می کند که چشم انسان فقط موقعی در حال تعادل است که روابط مکملی رنگ در آن برقرار باشد .

ادامه دارد ...

S.A.R.A
09-04-2007, 20:41
چند روزی نیستم در اولین فرصت تاپیک رو آپدیت می کنم .

S.A.R.A
20-04-2007, 20:32
تغییرات ماده بینایی با تاثیرات ذهنی رابطه دارد . پس هارمونی در دستگاه بصری ما حاکی از حالت روانشناختی تعادلی است که در آن مصرف و بازسازی ماده بینایی با هم برابرند و خاکستری خنثی چنین حالتی را به وجود می اورد . من این نوع خاکستری را از ترکیب سیاه و سفید و یا از دو رنگ مکمل و سفید و یا از ترکیب چند رنگ ایجاد می کنم که در میان آنها از سه رنگ اصلی زرد ، قرمز و آبی به نسبت معینی وجود داشته باشد . در هر زوج مکملی سه رنگ اصلی وجود دارد :
قرمز ، سبز = قرمز ، ( زرد و آبی )
آبی ، نارنجی = آبی ، ( زرد و قرمز )
زرد و بنفش = زرد ، ( قرمز و آبی )
بنابراین می توانیم بگوییم که وقتی مجموعه ای از دو یا چند رنگ با هم مخلوط شوند ، که در آنها از زرد ، قرمز و آبی به نسبتهای مناسبی وجود داشته باشند ، خاکستری ایجاد می شود . زرد ، قرمز و آبی را می توان جایگزین تجمع کل رنگها کرد . ارضا شدن چشم این کلیت را ایجاب می کند و در این حالت چشم در تعادلی هارمونیک قرار می گیرد .
دو یا چند رنگ وقتی با هم هماهنگ اند که از مخلوطشان خاکستری خنثی به وجود آید .
پایه و اساس هماهنگی از اصل مسلم فیزیولوژیکی مکملها نتیجه می شود . گوته در کتاب رنگ خود در مورد هماهنگی و کلیت می نویسد : " وقتی چشم رنگی را مشاهده می کند به یکباره به فعالیت وادار می شود و طبق خصلت خود ، ناگزیر و ناخودآگاه ، رنگ دیگری را بی درنگ ایجاد می کند که با رنگ مشاهده شده ، کلیت دایره رنگ را شامل گردد . یک رنگ خاص با حس معینی چشم را بر می انگیزد تا برای کلیت تکاپو کند . سپس چشم برای درک این کلیت و برای ارضای خود در کنار هر رنگی یک فضای بی رنگ جستجو می کند تا رنگ گم شده را در آنجا بازیابد و این همان اصل اساسی هماهنگی رنگهاست ."

S.A.R.A
29-04-2007, 02:36
هماهنگی در رنگ را ویلیام استوالد نیز مورد بحث قرار داده است . در کتاب اصول رنگ خود می نویسد " تجربه به ما می آموزد که مجموعه معینی از رنگهای مختلف خوشایندند و مجموعه های ناخوشایند یا بی تفاوت . این سوال پیش می آید که چه چیزی این تاثیر را معین می کند ؟ جواب چنین است : آن رنگهایی خوشایندند که در میان آنها روابط منظمی وجود دارد . بدون این رابطه منظم تاثیر آنها ناخوشایند یا بی تفاوت خواهد بود . گروهی از رنگها را که تاثیر آنها خوشایند است هماهنگ می نامیم بنابراین می توانیم ادعا کنیم که هارمونی = نظم .
برای کشف تمام هارمونی های ممکن ، باید موارد ممکن نظم را در مجسمه رنگ مشخص کنیم. هر قدر نظم ساده تر باشد هارمونی واضح تر و نمایان تر خواهد بود . اساساً از این گونه نظم ها دو گونه کشف کرده اینم یکی دایره هایی از رنگهای مختلف ولی با روشنی یکسان و دیگری مثلثهایی از یک رنگ ولی با روشنیهای متفاوت ( ترکیبات ممکن یک رنگ با سفید و سیاه ) . دایره های با روشنی یکسان هماهنگی بین رنگهای مختلف را نشان دهند و مثلثها هماهنگی تیره - روشنی های متفاوت از یک رنگ واحد را مشخص می نمایند .
استوالد آنجا که می گوید " ... رنگهایی را که تاثیر آنها خوشایند است هماهنگ می نامیم " ، از معیاری ذهنی استفاده می کند اما مفهوم هماهنگی ، همانطور که قبلاً گفتم ، بایستی از قلمرو ذهنی خارج شود و در قلمرو اصول عینی قرار بگیرد .
آنجا که استوالد می گوید " هماهنگی = نظم " و دایره هایی با روشنی یکسان ، مثلثهایی با رنگ واحد و تیره - روشنی های مختلف را مطرح می کند قوانین فیزیولوژیکی پس تصویر و همزمانی را نادیده می گیرد .