PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم



صفحه ها : 1 2 [3] 4 5 6

magmagf
19-06-2008, 23:15
همونی که مهره های شطرنجشو یجور خاصی میچید؟

فکر کنم حس میکرد که اون دختر "بد نیست" و میشه باهاش باشه. اما مطمئن نبود. با همون یکی که چرخید واسه هفت جدش بسش بود.
اسمش چی بود؟ همونی که اصلا نمیفهمید چی میگه و فقط به فکر این بود که خودشو خوشکل کنه.

کلا هولدن جدا از روح عصیا نی اش خیلی تیز بین بود.



اره منظورم همونه
اما خوب این فرق داشت اون دختر خوبی و بدیش مهم نبود مهم این بود که هولدن بدون در نظر گرفتن هیچ چیز خاصی دوسش داشت

شخصیت جالبی بود هولدن تیزبین و دقیق و باهوش .... و عجیب

magmagf
20-06-2008, 10:02
بیگانه


آلبر کامو
هدایت ا.... میرزمانی


مورسو کارمند جوانیست که با تلگراف خبر مرگ مادرش را می شنود و با بی قیدی با این خبر برخورد می کند در مراسم حاضر می شود و از گریه اطرافیان متعجب است ... این مرد بعد از مدتی بی هدف خاصی مرتکب جنایتی می شود . با بی تفاوتی شاهد محاکمه خویش است و متوجه می شود مردم چه قدر از او منزجرند ... او بیگانه ای در جامعه است چون بر خلاف عرف فکر می کند و جامعه او را طرد کرده و بیگانه پنداشته است ...
کامو می‌گوید: "خیلی پیش بیگانه را در جمله‌ای خلا صه کردم. قبول دارم که آن جمله به غایت تناقض‌آمیز است. در جامعه‌ی ما اگر فردی در مجلس عزای مادرش گریه نکند، سزاوار است که به مرگ محکوم شود. پیداست که قهرمان کتابم محکوم است. برای این که او نقش مورد انتظار را بازی نکرده است.

شروع کتاب خیلی قشنگه . بیگانه ، پدرو پارامو و دختر بخت 3 کتابی بودن که به نظر من شروع های تازه و هیجان انگیزی داشتن ادم با شروع کتاب میخکوب می شه ......

کتاب خوبی بود اما من انتظار یک شاهکار را داشتم ..... شایدم من نتونستم ارتباط خوبی باهاش برقرار کنم ... به نظرم اون قدر هم دقیق حالات روحیش نشون داده نشده بود .... در کل به نظرم یک کتاب معمولی خوب بود


کامو، در سال 1957 در حالیکه چهل و چهار سال داشت جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کردو در ژانویه‌ی 1960، در روزهایی که مشغول نوشتن رمانی به نام «مرد اول» بود در یک سانحه‌ی رانندگی کشته شد. «

Ar@m
20-06-2008, 18:04
بیگانه


آلبر کامو
هدایت ا.... میرزمانی


مورسو کارمند جوانیست که با تلگراف خبر مرگ مادرش را می شنود و با بی قیدی با این خبر برخورد می کند در مراسم حاضر می شود و از گریه اطرافیان متعجب است ... این مرد بعد از مدتی بی هدف خاصی مرتکب جنایتی می شود . با بی تفاوتی شاهد محاکمه خویش است و متوجه می شود مردم چه قدر از او منزجرند ... او بیگانه ای در جامعه است چون بر خلاف عرف فکر می کند و جامعه او را طرد کرده و بیگانه پنداشته است ...
کامو می‌گوید: "خیلی پیش بیگانه را در جمله‌ای خلا صه کردم. قبول دارم که آن جمله به غایت تناقض‌آمیز است. در جامعه‌ی ما اگر فردی در مجلس عزای مادرش گریه نکند، سزاوار است که به مرگ محکوم شود. پیداست که قهرمان کتابم محکوم است. برای این که او نقش مورد انتظار را بازی نکرده است.

شروع کتاب خیلی قشنگه . بیگانه ، پدرو پارامو و دختر بخت 3 کتابی بودن که به نظر من شروع های تازه و هیجان انگیزی داشتن ادم با شروع کتاب میخکوب می شه ......

کتاب خوبی بود اما من انتظار یک شاهکار را داشتم ..... شایدم من نتونستم ارتباط خوبی باهاش برقرار کنم ... به نظرم اون قدر هم دقیق حالات روحیش نشون داده نشده بود .... در کل به نظرم یک کتاب معمولی خوب بود


کامو، در سال 1957 در حالیکه چهل و چهار سال داشت جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کردو در ژانویه‌ی 1960، در روزهایی که مشغول نوشتن رمانی به نام «مرد اول» بود در یک سانحه‌ی رانندگی کشته شد. «

بيگانه واقعا يه كتاب منحصر به فرده
روي افكار من كه خيلي تاثير گذاشت

magmagf
23-06-2008, 23:29
دختر نیل


ژیلبر سینوئه
هوشنگ مهدوی


این کتاب در ادامه کتاب شهرزاد دختری از مصر ( برنده جایزه ادبی کارتیه لاتن ) نوشته شده است .
شهرزاد دختری از اشراف مصر است که در انتهای کتاب قبل شوهرش در جنگ ناپدید شده و او و 2 فرزندش تنها هستند .... این کتاب در عین پرداختن به اوضاع مصر در برهه زمانی خاص و جنگ ها و مذاکراتش با قدرت های مختلف دنیا ، سرنوشت شهرزاد و فرزندانش راپیگیری می کند......
کتاب بدی نبود اگه حواستون فقط به شهرزاد نباشه اطلاعات خوبی از اوضاع مصر توی اون زمان ارائه می کنه .....

negar00
26-06-2008, 00:57
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم

نویسنده:دی.جی.سلینجر
ترجمه :احمد گلشیری

با این که این کتاب مدتهاست که چاپ شده و خیلی ها می شناسندش، اما دیدم که باز ارزشش را دارد که به عنوان یک معرفی اینجا بیارمش.
عنوان اصلی کتاب «9 داستان» است و بنا به گفته مترجم سلینجر 31 داستان کوتاه نوشته که همه در فصلنامه ها و مجلات مختلف چاپ شده است.اما از این میان 9 داستان را برگزیده و در یک کتاب با عنوان « 9داستان» منتشر کرده است. جالبتر است بدانید که سلینجر به غیر از این کتاب فقط یک رمان بلند و سه رمان کوتاه نوشته و این نشان می دهد که «9 داستان» جایگاه ویژه ای در میان آثار او دارد. (9 داستان سلینجر یکی از 10 کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.)
داستان ها به نوعی بیانگر زندگی روزمره آدمهاست و پرسه زدنشان در تنهایی هایشان.آنچه در پس این روایت روزمره زندگی نمود می یابد تنهایی آدمهاست در آزادی، تقابل مسائل زندگی روزمره و شاید مدرن با مفاهیمی که در پس ذهن جاخوش کرده اند و گرد و غبار نشسته روی آنها دارد کم کم درک ما را از مفهوم واقعیشان تغییر می دهد و باعث می شود که فراموش کنیم نقششان و بودنشان را در زندگی!. شخصیت های کتاب از جنس همین آدمهای دورو برمان هستند ، آدمهایی که شاید خود ما یکی از آنها باشیم.

negar00
26-06-2008, 01:16
كاملا موافقم ترجمه كتاب خيلي خوب و روان هست

اما يك سوال داشتم اون دختر اسمش چي بود ؟ فكر كنم جين....
دختر خوبي بود هلدن هم دوستش داشت دركش مي كرد و احساسات و افكار اون دختر را دوست داشت خود هلدن هم خيلي غمگين و تنها بود و بارها مي خواست به دختره زنگ بزنه چرا اخر سر باهاش صحبت نمي كرد ؟ چي رو مي خواست نشون بده؟

من فکر میکنم مشکل هولدن بحران بلوغ، یا ناتوانی برقراری ارتباط با دیگران و شناساندن خود به دیگران بوده باشه!

مشکل هولدن اونجاست که انگار همۀ دنیا رو همه به جز قسمتهای محدودی سیاه و تلخ و زننده می بینه!البته قسمتهای روشنی هم هستن ولی محدود(مثل وقتی که با فیبی حرف میزنه) حتی در این سیر چندروزه اش در داستان که همه چیز را بی طرفانه و بدون پیش داوری نگاه و توصیف می کنه از پیدا کردن دوستی که با اون ارتباطی عمیقی برقرار کنه مایوس می شه!

البته هولدن با تمام اینها به نظرم از جامعه ذیذ تیز بینانه تری داره و در واقعهمه ی جامعه ی آلوده و کثیفی رو که بقیه کاملا بی توجه بهش هستن رو میبینه! و شاید یه جورایی قدرت ایستادن در برابر اینها رو نداره و نمی تونه مثل دشتبان پاکی و معصومیت دنیا رو حفظ کنه!

zooey
26-06-2008, 09:31
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم

نویسنده:دی.جی.سلینجر
ترجمه :احمد گلشیری

با این که این کتاب مدتهاست که چاپ شده و خیلی ها می شناسندش، اما دیدم که باز ارزشش را دارد که به عنوان یک معرفی اینجا بیارمش.
عنوان اصلی کتاب «9 داستان» است و بنا به گفته مترجم سلینجر 31 داستان کوتاه نوشته که همه در فصلنامه ها و مجلات مختلف چاپ شده است.اما از این میان 9 داستان را برگزیده و در یک کتاب با عنوان « 9داستان» منتشر کرده است. جالبتر است بدانید که سلینجر به غیر از این کتاب فقط یک رمان بلند و سه رمان کوتاه نوشته و این نشان می دهد که «9 داستان» جایگاه ویژه ای در میان آثار او دارد. (9 داستان سلینجر یکی از 10 کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.)
داستان ها به نوعی بیانگر زندگی روزمره آدمهاست و پرسه زدنشان در تنهایی هایشان.آنچه در پس این روایت روزمره زندگی نمود می یابد تنهایی آدمهاست در آزادی، تقابل مسائل زندگی روزمره و شاید مدرن با مفاهیمی که در پس ذهن جاخوش کرده اند و گرد و غبار نشسته روی آنها دارد کم کم درک ما را از مفهوم واقعیشان تغییر می دهد و باعث می شود که فراموش کنیم نقششان و بودنشان را در زندگی!. شخصیت های کتاب از جنس همین آدمهای دورو برمان هستند ، آدمهایی که شاید خود ما یکی از آنها باشیم.



مرسی....واقعا کتاب فوق العاده ای یه ...من عاشق همه کارهای سلینجرم همشون حرف ندارند....

zooey
26-06-2008, 09:36
من فکر میکنم مشکل هولدن بحران بلوغ، یا ناتوانی برقراری ارتباط با دیگران و شناساندن خود به دیگران بوده باشه!

مشکل هولدن اونجاست که انگار همۀ دنیا رو همه به جز قسمتهای محدودی سیاه و تلخ و زننده می بینه!البته قسمتهای روشنی هم هستن ولی محدود(مثل وقتی که با فیبی حرف میزنه) حتی در این سیر چندروزه اش در داستان که همه چیز را بی طرفانه و بدون پیش داوری نگاه و توصیف می کنه از پیدا کردن دوستی که با اون ارتباطی عمیقی برقرار کنه مایوس می شه!

البته هولدن با تمام اینها به نظرم از جامعه ذیذ تیز بینانه تری داره و در واقعهمه ی جامعه ی آلوده و کثیفی رو که بقیه کاملا بی توجه بهش هستن رو میبینه! و شاید یه جورایی قدرت ایستادن در برابر اینها رو نداره و نمی تونه مثل دشتبان پاکی و معصومیت دنیا رو حفظ کنه!


به نظر من مشکی هولدن اینه که با بقیه متفاوته ، معیار هاش و دیدگاهش با عوام مردم فرق می کنی ... مشکلش اینه که نمی خواد با ظواهر و دروغ هایی که برای همه جزئی ار زندگی و کاملا عادیه کنار بیاد ، واسه همینه که یه جایی از کتاب به اون دختره سیلی میگه دلم می خواد از خونه فرار کنم برم یه دهکده کوچیک و وانمود کنم که کرو لالم...می خواد کرولال باشه تا از دروغ هایی که باید توی زندگی بگه تا کارش پیش بره جلوگیری کنه ... مشکلش اینه که صادقه ، اما توی دنیای ما صادق بودن خطرناکه ...یه چیزی مثل مورسو توی بیگانه که راستگوییش باعث میشه پای دار بره....

magmagf
27-06-2008, 10:22
شازده احتجاب

هوشنگ گلشیری



شازده احتجاب در روز آخر عمر در یکی از اتاق های قدیمی خانه خود نشسته است و با یادآوری خاطرات خود به صورت پراکنده ، ظلم و خشونت و بیدادگریهای اجداد خود را زنده می کند .....
داستان به صورت چندگویی است مثلا در حالی که راوی این پاراگرف شازده است راوی پاراگراف بعدی همسر او فخرالنسا است .....
واقعا فکر کردن به این همه ظلم و ستم و سنگدلی و بی تفاوتی ادم را عصبی می کنه ..... کتاب یک جورایی منو یاد پاییز پدرسالار مارکز می انداخت ..... دیکتاتور وحشی تنها در روزهای اخر عمر .......
از این که مستقیم یک خط را پیش نمی رفت خوشم اومد در کل بد نبود


این کتاب در ایران بسیار مورد توجه واقع شده و تا سال 1385 ، 14 بار تجدید چاپ شده

sise
27-06-2008, 17:41
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم

نویسنده:دی.جی.سلینجر
ترجمه :احمد گلشیری

با این که این کتاب مدتهاست که چاپ شده و خیلی ها می شناسندش، اما دیدم که باز ارزشش را دارد که به عنوان یک معرفی اینجا بیارمش.
عنوان اصلی کتاب «9 داستان» است و بنا به گفته مترجم سلینجر 31 داستان کوتاه نوشته که همه در فصلنامه ها و مجلات مختلف چاپ شده است.اما از این میان 9 داستان را برگزیده و در یک کتاب با عنوان « 9داستان» منتشر کرده است. جالبتر است بدانید که سلینجر به غیر از این کتاب فقط یک رمان بلند و سه رمان کوتاه نوشته و این نشان می دهد که «9 داستان» جایگاه ویژه ای در میان آثار او دارد. (9 داستان سلینجر یکی از 10 کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.)
داستان ها به نوعی بیانگر زندگی روزمره آدمهاست و پرسه زدنشان در تنهایی هایشان.آنچه در پس این روایت روزمره زندگی نمود می یابد تنهایی آدمهاست در آزادی، تقابل مسائل زندگی روزمره و شاید مدرن با مفاهیمی که در پس ذهن جاخوش کرده اند و گرد و غبار نشسته روی آنها دارد کم کم درک ما را از مفهوم واقعیشان تغییر می دهد و باعث می شود که فراموش کنیم نقششان و بودنشان را در زندگی!. شخصیت های کتاب از جنس همین آدمهای دورو برمان هستند ، آدمهایی که شاید خود ما یکی از آنها باشیم.

کتاب زیبایی هست. هنوز اگه حوصله کنم دوباره میخونمش



من فکر میکنم مشکل هولدن بحران بلوغ، یا ناتوانی برقراری ارتباط با دیگران و شناساندن خود به دیگران بوده باشه!

مشکل هولدن اونجاست که انگار همۀ دنیا رو همه به جز قسمتهای محدودی سیاه و تلخ و زننده می بینه!البته قسمتهای روشنی هم هستن ولی محدود(مثل وقتی که با فیبی حرف میزنه) حتی در این سیر چندروزه اش در داستان که همه چیز را بی طرفانه و بدون پیش داوری نگاه و توصیف می کنه از پیدا کردن دوستی که با اون ارتباطی عمیقی برقرار کنه مایوس می شه!

البته هولدن با تمام اینها به نظرم از جامعه ذیذ تیز بینانه تری داره و در واقعهمه ی جامعه ی آلوده و کثیفی رو که بقیه کاملا بی توجه بهش هستن رو میبینه! و شاید یه جورایی قدرت ایستادن در برابر اینها رو نداره و نمی تونه مثل دشتبان پاکی و معصومیت دنیا رو حفظ کنه!

اما من اینجور فکر نمیکنم:31:
هولدون نمیخواد با کسی ارتباط بر قرار کنه. یعنی کسی را نمیشناسه که به درد بخوره.
مثلا با اون پسره دختر باز (هم اتاقی)ارتباط برقرار کنه یا اون اکلی کودن؟ گرچه در آخر میگه که همین اکلی از همشون بهتر بود.
اون پسره روانشناس هم که معلوم بود چه جونوریه
اون معلم سابق و خوب هم که معلوم نبود میخواست نصف شبی چه کار بر سرش بیاره!!
حالا هوس میکنه کارایی بکنه که خیلی ها ازش حرف میزنن و میگن باحاله. اما از دختره میخواد که به جای اینکار بشینه با هم حرف بزنن.
اما چه حرفی؟ اون دختر دلشو به چیزایی سرگرم کرده بود که کلی با دنیای او فاصله داشت. دنیای ظریف و زیبا.
اون دوتا دختر ی هم که تو رقص دعوتشون کرد هم که معلوم بود در چه درجه ای از درک و شعور هستن!

اون آخری هم که اصلا نفهمید چی به چیه؟

هولدن حتی نتونست دو کلمه حرف حسابی با اون راننده تاکسی بزنه که "وقتی دریاچه یخ میزنه اردکها کجا میرن؟"

اصلا هولدن بتونه یا نتونه به چه حسابی باید بااین افراد ارتباط برقرار کنه؟

میمونه خواهر کوچیکش که فوق العاده هست. فیبی
اما با فیبی چه کار میتونه بکنه؟ فیبی باید بمونه درسشو بخونه

هولدن از این آدما و کارهای الکی بدش میاد. چه اون فیلم کشکی؛ چه اون نوازنده پیانو که گند میزد به آهنگها و چه اون خنده های مسخره چنتا جوون تو خیابون که بقول هولدن "خودشون هم میدونن که الکی میخندن و شرط میبندم که اصلا هم خنده دار نیست حرفاشون"


شازده احتجاب

هوشنگ گلشیری



شازده احتجاب در روز آخر عمر در یکی از اتاق های قدیمی خانه خود نشسته است و با یادآوری خاطرات خود به صورت پراکنده ، ظلم و خشونت و بیدادگریهای اجداد خود را زنده می کند .....
داستان به صورت چندگویی است مثلا در حالی که راوی این پاراگرف شازده است راوی پاراگراف بعدی همسر او فخرالنسا است .....
واقعا فکر کردن به این همه ظلم و ستم و سنگدلی و بی تفاوتی ادم را عصبی می کنه ..... کتاب یک جورایی منو یاد پاییز پدرسالار مارکز می انداخت ..... دیکتاتور وحشی تنها در روزهای اخر عمر .......
از این که مستقیم یک خط را پیش نمی رفت خوشم اومد در کل بد نبود


این کتاب در ایران بسیار مورد توجه واقع شده و تا سال 1385 ، 14 بار تجدید چاپ شده

چند سال پیش خوندم. منتها یادمه حس کتاب خوندن نداشتم و همینجوری روش دویدم و زیاد چیزی نفهمیدم.
گرچه بیشتر حالت و احوالات بیدادگرانه و مزخرق قاجار را خوب منتقل میکنه.
فکر کنم فیلمش هم ساخته شده.

magmagf
27-06-2008, 19:58
چند سال پیش خوندم. منتها یادمه حس کتاب خوندن نداشتم و همینجوری روش دویدم و زیاد چیزی نفهمیدم.
گرچه بیشتر حالت و احوالات بیدادگرانه و مزخرق قاجار را خوب منتقل میکنه.
فکر کنم فیلمش هم ساخته شده.

بله فیلم به کارگردانی بهمن فرمان آرا بوده ظاهرا جمشید مشایخی هم جر بازیگران بوده

negar00
27-06-2008, 23:43
اما من اینجور فکر نمیکنم:31:
هولدون نمیخواد با کسی ارتباط بر قرار کنه. یعنی کسی را نمیشناسه که به درد بخوره.
مثلا با اون پسره دختر باز (هم اتاقی)ارتباط برقرار کنه یا اون اکلی کودن؟ گرچه در آخر میگه که همین اکلی از همشون بهتر بود.
اون پسره روانشناس هم که معلوم بود چه جونوریه
اون معلم سابق و خوب هم که معلوم نبود میخواست نصف شبی چه کار بر سرش بیاره!!
حالا هوس میکنه کارایی بکنه که خیلی ها ازش حرف میزنن و میگن باحاله. اما از دختره میخواد که به جای اینکار بشینه با هم حرف بزنن.
اما چه حرفی؟ اون دختر دلشو به چیزایی سرگرم کرده بود که کلی با دنیای او فاصله داشت. دنیای ظریف و زیبا.
اون دوتا دختر ی هم که تو رقص دعوتشون کرد هم که معلوم بود در چه درجه ای از درک و شعور هستن!

اون آخری هم که اصلا نفهمید چی به چیه؟

هولدن حتی نتونست دو کلمه حرف حسابی با اون راننده تاکسی بزنه که "وقتی دریاچه یخ میزنه اردکها کجا میرن؟"

اصلا هولدن بتونه یا نتونه به چه حسابی باید بااین افراد ارتباط برقرار کنه؟

میمونه خواهر کوچیکش که فوق العاده هست. فیبی
اما با فیبی چه کار میتونه بکنه؟ فیبی باید بمونه درسشو بخونه

هولدن از این آدما و کارهای الکی بدش میاد. چه اون فیلم کشکی؛ چه اون نوازنده پیانو که گند میزد به آهنگها و چه اون خنده های مسخره چنتا جوون تو خیابون که بقول هولدن "خودشون هم میدونن که الکی میخندن و شرط میبندم که اصلا هم خنده دار نیست حرفاشون"


خب شما زاویه دیدت فرق میکنه.ولی خیلی هم فرق نمیکنه ها چون شما فقط به جمله ی اول من دقت کردین.:31:
اتفاقا به نظر من هولدن می خواد ارتباط داشته باشه و به تمام این ارتباطات حتی فکر میکنه و به سمتشونم میره ولی از اونجایی که بین آدمها و جامعه ی آلوده زندگی میکنه و حس میکنه که هر کسی یه جورایی ایراد داره نمیتونه این کارو بکنه.البته آزار دهنده بودن آدما و جامعه برای هولدن چیزیه که اوونو از بقیه جدا میکنه!

(منظورم دیدش به آدماس و اینکه با فیبی رابطه ی بهتری برقرار کرده و اون از نظرش عالیه بخاطر پاکی کودکانش و صاف و سادگی معصومانه ای که جامعه و آدمای توش ندارنش ولی مثلا تو فیبی یا حتی کوه و جنگلهای دست نخورده که دلش میخواست بره اونجا زندگی کنه این لجن آلودی وجود نداره و شاید بخاطر اینه که میگه میخواد نگهبان دشت بشه و از بچه ها مرقبت کنه از پاکی و معصومیت دنیا.ولی خیلی مشکله.)

magmagf
28-06-2008, 00:12
اما من اینجور فکر نمیکنم:31:
هولدون نمیخواد با کسی ارتباط بر قرار کنه. یعنی کسی را نمیشناسه که به درد بخوره.
مثلا با اون پسره دختر باز (هم اتاقی)ارتباط برقرار کنه یا اون اکلی کودن؟ گرچه در آخر میگه که همین اکلی از همشون بهتر بود.
اون پسره روانشناس هم که معلوم بود چه جونوریه
اون معلم سابق و خوب هم که معلوم نبود میخواست نصف شبی چه کار بر سرش بیاره!!
حالا هوس میکنه کارایی بکنه که خیلی ها ازش حرف میزنن و میگن باحاله. اما از دختره میخواد که به جای اینکار بشینه با هم حرف بزنن.
اما چه حرفی؟ اون دختر دلشو به چیزایی سرگرم کرده بود که کلی با دنیای او فاصله داشت. دنیای ظریف و زیبا.
اون دوتا دختر ی هم که تو رقص دعوتشون کرد هم که معلوم بود در چه درجه ای از درک و شعور هستن!

اون آخری هم که اصلا نفهمید چی به چیه؟

هولدن حتی نتونست دو کلمه حرف حسابی با اون راننده تاکسی بزنه که "وقتی دریاچه یخ میزنه اردکها کجا میرن؟"

اصلا هولدن بتونه یا نتونه به چه حسابی باید بااین افراد ارتباط برقرار کنه؟

میمونه خواهر کوچیکش که فوق العاده هست. فیبی
اما با فیبی چه کار میتونه بکنه؟ فیبی باید بمونه درسشو بخونه

هولدن از این آدما و کارهای الکی بدش میاد. چه اون فیلم کشکی؛ چه اون نوازنده پیانو که گند میزد به آهنگها و چه اون خنده های مسخره چنتا جوون تو خیابون که بقول هولدن "خودشون هم میدونن که الکی میخندن و شرط میبندم که اصلا هم خنده دار نیست حرفاشون"




خب شما زاویه دیدت فرق میکنه.ولی خیلی هم فرق نمیکنه ها چون شما فقط به جمله ی اول من دقت کردین.:31:
اتفاقا به نظر من هولدن می خواد ارتباط داشته باشه و به تمام این ارتباطات حتی فکر میکنه و به سمتشونم میره ولی از اونجایی که بین آدمها و جامعه ی آلوده زندگی میکنه و حس میکنه که هر کسی یه جورایی ایراد داره نمیتونه این کارو بکنه.البته آزار دهنده بودن آدما و جامعه برای هولدن چیزیه که اوونو از بقیه جدا میکنه!

(منظورم دیدش به آدماس و اینکه با فیبی رابطه ی بهتری برقرار کرده و اون از نظرش عالیه بخاطر پاکی کودکانش و صاف و سادگی معصومانه ای که جامعه و آدمای توش ندارنش ولی مثلا تو فیبی یا حتی کوه و جنگلهای دست نخورده که دلش میخواست بره اونجا زندگی کنه این لجن آلودی وجود نداره و شاید بخاطر اینه که میگه میخواد نگهبان دشت بشه و از بچه ها مرقبت کنه از پاکی و معصومیت دنیا.ولی خیلی مشکله.)


به نظر منم هولدن می خواد رابطه داشته باشه
نزدیک می شه اما باز دروغ را می بینه و دور می شه و باز دلش می خواد نزدیک بشه .......

اما من بازم متوجه نشدم چرا به اون دختره نزدیک نشد . دختری که بدون توجه به هیچ چیزی دوسش داشت ......


چه زندگی پیچیده ای

sise
28-06-2008, 09:51
خب شما زاویه دیدت فرق میکنه.ولی خیلی هم فرق نمیکنه ها چون شما فقط به جمله ی اول من دقت کردین.:31:
اتفاقا به نظر من هولدن می خواد ارتباط داشته باشه و به تمام این ارتباطات حتی فکر میکنه و به سمتشونم میره ولی از اونجایی که بین آدمها و جامعه ی آلوده زندگی میکنه و حس میکنه که هر کسی یه جورایی ایراد داره نمیتونه این کارو بکنه.البته آزار دهنده بودن آدما و جامعه برای هولدن چیزیه که اوونو از بقیه جدا میکنه!

(منظورم دیدش به آدماس و اینکه با فیبی رابطه ی بهتری برقرار کرده و اون از نظرش عالیه بخاطر پاکی کودکانش و صاف و سادگی معصومانه ای که جامعه و آدمای توش ندارنش ولی مثلا تو فیبی یا حتی کوه و جنگلهای دست نخورده که دلش میخواست بره اونجا زندگی کنه این لجن آلودی وجود نداره و شاید بخاطر اینه که میگه میخواد نگهبان دشت بشه و از بچه ها مرقبت کنه از پاکی و معصومیت دنیا.ولی خیلی مشکله.)

خب ببینید این جمله منه:
هولدون نمیخواد با کسی ارتباط بر قرار کنه. یعنی کسی را نمیشناسه که به درد بخوره.

این جمله در کل مفهومش این میشه که " هولدن کسی را برای ارتباط برقرار کردن پیدا نمیکنه" منتها کمی پیچیده بیان شد:31:
نه اینکه نخواد. من هم موافقم که میخواد ارتباط برقرار کنه. و اتفاقا خیلی هم اینو میخواد. ساده تر بگیم. هولدن میخواد دو کلمه با یه کسی خوب صحبت کنه. اما در یک کلام هیچکس صاف و صادق نیست.
اون پسره بود که درباره مسائل روحی و جنسی صحبت میکرد. حتی خود هولدن اعتراف میکنه که خیلی حالیشه.
اما بعضی رفتارها باعث میشه که آدم کلا ناامید بشه. همون اخلاق مغرورانه پسره که "وقتی خودش حرفش تموم شد میخواد کس دیگه ای اون بحثو ادامه نده!!"
من خودم شخصا خیلی زیاد با این گونه ادما برخورد کرده ام. و علیرغم اطلاعات و سواد بالا از لیست افرادی که باید باهاشون رابطه داشته باشم حذف شدن:31:

درسته. به هر کسی برمیخوره یه جای کارش میلنگه.




به نظر منم هولدن می خواد رابطه داشته باشه
نزدیک می شه اما باز دروغ را می بینه و دور می شه و باز دلش می خواد نزدیک بشه .......

اما من بازم متوجه نشدم چرا به اون دختره نزدیک نشد . دختری که بدون توجه به هیچ چیزی دوسش داشت ......


چه زندگی پیچیده ای

من دقیق یادم نیست ولی فکر کنم بعد از اون نمیدونست چی براش پیش اومده. درسته.؟ و یادمه یه جایی میگفت که چنتا از بچه ها را شنیده که باهاش دوست شده بودن و احساس نگرانی میکرد چرا که اون پسرا را خوب میشناخته چه موجوداتی هستن!
شاید احساس میکرده که اون هم به نوعی فریب خورده و یا عوض شده. آخه همه چیز عوض میشد. داداشش، ...

zooey
28-06-2008, 09:58
خب ببینید این جمله منه:
هولدون نمیخواد با کسی ارتباط بر قرار کنه. یعنی کسی را نمیشناسه که به درد بخوره.

این جمله در کل مفهومش این میشه که " هولدن کسی را برای ارتباط برقرار کردن پیدا نمیکنه" منتها کمی پیچیده بیان شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه اینکه نخواد. من هم موافقم که میخواد ارتباط برقرار کنه. و اتفاقا خیلی هم اینو میخواد. ساده تر بگیم. هولدن میخواد دو کلمه با یه کسی خوب صحبت کنه. اما در یک کلام هیچکس صاف و صادق نیست.
اون پسره بود که درباره مسائل روحی و جنسی صحبت میکرد. حتی خود هولدن اعتراف میکنه که خیلی حالیشه.
اما بعضی رفتارها باعث میشه که آدم کلا ناامید بشه. همون اخلاق مغرورانه پسره که "وقتی خودش حرفش تموم شد میخواد کس دیگه ای اون بحثو ادامه نده!!"
من خودم شخصا خیلی زیاد با این گونه ادما برخورد کرده ام. و علیرغم اطلاعات و سواد بالا از لیست افرادی که باید باهاشون رابطه داشته باشم حذف شدن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

درسته. به هر کسی برمیخوره یه جای کارش میلنگه.

من هم کاملا با نظر شما موافقم هولدن می خواد ارتباط برقرار کنه اما آدمش رو پیدا نمی کنه آدمی که درکش کنه ...البته این آدم لازم نیست حتما خیلی باسواد و غیره باشه فقط کافیه که صادق باشه ...مثلا هولدن با خواهرش فیبی و به طور کلی با همه بچه ها خیلی خوب ارتباط بر قرار می کنه چون بچه ها پاک اند و هنوز مثل بزرگتر ها دورو و دروغ گو نشدند....

zooey
28-06-2008, 10:01
می گم بحث جالبی شد ...بد نیست یه تاپیک مخصوص ناتور دشت (یا کل کار های سلینجر ) بزنیم اون جا به این صحبت ها ادامه بدیم....

negar00
28-06-2008, 22:19
راستی از هرمان هسه کسی چیزی خونده؟

zooey
29-06-2008, 11:46
لیدی ال / نوشته : رومن گاری / ترجمه مهدی غبرایی

رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از میان خیل جوانان پر آشوب قرن نوزدهم بر گزیده که یکی - آرمان- سودای مبارزه سیاسی را در سر می پروراند و دیگری - دیانا-سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می خواهد .
پیداست که در کشاکش عشق و مبارزی یکی فدای دیگری می شود ، و در این هنگامه پر غو غا پیوسته شکننده تر آسیب پذیر تر است.

کتاب جالبی از رومان گاری...در حالی که خیلی ها معتقدند که خداحافظ گری کوپر بهترین رمان رومن گاری یه من از لیدی ال بیشتر از خداحافظ گری کوپر خوشم اومد....

sise
29-06-2008, 23:15
راستی از هرمان هسه کسی چیزی خونده؟

بغیر از "بازی با مهره های شیشه ای" همشونو:46:

sise
30-06-2008, 09:00
تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران
جی دی سالینجر

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من یادم رفت این کتابو بگم قبلا( حالا که بحث سالینجر شد یادم اومد)

خب مثل همیشه خوب و عالی. حکایت سربازیست که مرخصی گرفته تا بره مراسم عروسی داداشش یعنی "سیمور"
سیموری که در داستان بعدی یعنی "فرنی و زویی" میشنویم که خودکشی کرده.

گفتگوی اشخاص در خلال برگزاری این مراسم جالبه.

zooey
30-06-2008, 10:01
تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران
جی دی سالینجر

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من یادم رفت این کتابو بگم قبلا( حالا که بحث سالینجر شد یادم اومد)

خب مثل همیشه خوب و عالی. حکایت سربازیست که مرخصی گرفته تا بره مراسم عروسی داداشش یعنی "سیمور"
سیموری که در داستان بعدی یعنی "فرنی و زویی" میشنویم که خودکشی کرده.

گفتگوی اشخاص در خلال برگزاری این مراسم جالبه.

وای مرسی ....چرا من یادم نبود راجع بهش بنویسم ، فکر می کردم مععرفی شده...
واقعا همه ی کار های سلینجر شاهکارند ،خیلی کتاب قشنگی بود ،سیمور خیلی شخصیت باحالی داره نه؟!

zooey
30-06-2008, 10:24
کتاب بلندی های بادگیر / امیلی برونته /علی اصغر بهرام بیگی



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این کتاب که جز شاهکارهای ادبی و بهترین داستان های عاشقانه معرفی شده ، داستان عشق ناکام دو موجود غریب کاترین و هثکلیف است . این داستان چندین سال و زندگی چندین نسل از خانواده ایست که در وودرینگ هایتز یا همان بلندیهای بادگیر زندگی می کردند....


خلاصه ی این داستان هم توسط مهدی غبرایی و انتشارات کتاب مریم به چاپ رسیده....

magmagf
30-06-2008, 20:00
جشن بز نر


ماریو بارگاس یوسا
جاهد جهانشاهی


کتاب در مورد زندگی دیکتاتوری به نام تروخیللو در دومینیکن است . این یکی دیگه واقعا منو یاد پایز پدر سالار می انداخت حکومت یک دیکتاتور در امریکای لاتین ..... در پاییز پدرسالار خیلی موشکفانه تر به تنهایی و حالات روحی دیکتاتور پرداخته بود اما این کتاب جذاب تر و روون تر بود به نظرم ....
کتاب از 3 زاویه بیان می شه در بعضی فصل ها از نگاه تروخیللو داستان جلو می ره روند جنایاتش و طرز تفکرش .... در بعضی فصل ها از جانب کسانیکه روزی از نزدیکان وی بوده و امروز توطئه گران ترور وی هستند .. در بعضی فصل ها از زبان اورانیا دختی که پدرش از نزدیکان تروخیللو بوده و بعد مورد غضب واقع می شود .... جلد کتاب رو نخونید داستان لو می ره ....
به نظر محشر بود .. فوق العاده بود کتاب ..... خیلی روون و جذاب نوشته بود و دیکتاوری را توصیف کرده بود من واقعا خوشم اومد

دل تنگم
02-07-2008, 03:48
..................................................

magmagf
02-07-2008, 05:01
کتاب سلاخ خانه شماره پنج - بله! درست است! این کتاب جدید نیست! اما من آن را تازه خوانده ام. شاهکار کورت ونه گات جونیور یک اثر کم نظیر است. جدا از داستان تکان دهنده، شیوه روایت نویسنده از لحاظ تکنیکی واجد نکات بسیاری ست. شکست های زمانی و پاساژهای گوناگونی که به مدد خصوصیت منحصر به فرد راوی – که می توانید ان را بیماری و یا یک حالت خارق العاده فرض کنید! کاملا داستانی شده و در خدمت شخصیت پردازی قرار گرفته اند، نمونه کاملی از فرم در خدمت محتوا را شکل داده اند. مشخصه ی دیگر کتاب رشته تداعی هایی ست که در متن شکل می گیرد و ارجاعات درون متنی فراوان را ایجاد می کند و بر انسجام اان می افزاید. از سوی دیگر طنز کمیاب ونه گات، آمیزه ای از تلخی و دردمندی و شوخ طبعی ست. این معجون مردافکن به خوبی در خدمت روایت بوده و عمق فاجعه انسانی را بیش از پیش نشان می دهند. فاجعه – و فاجعه هایی، که تنها به کمک حماقت بی پایان بشری مجال بروز خواهند یافت. از طرف دیگر کم لطفی ست اگر بخواهیم اثر ونه گات را به یک واقعه تاریخی صرف – بمباران شهر درسدن توسط قوای متفقین که کشتاری بیش از بمب اتمی هیروشیما و ناگازاکی آفریده است و عجبا که تنها شاید همین و فقط همین اثر بدان پرداخته است – محدود کنیم. اثر ونه گات مرثیه مدرنیسم لجام گسیخته ایست که به بهانه نظم نوین جهانی بر پایه های حماقت، دروغ، زشتی و ریاکاری بنا شده است. بی شک مطالعه این کتاب توصیه می شود (نشر روشنگران و مطالعات زنان –ترجمه ع.ا. بهرامی)



بقیخ پست ها پاک شد . این پست برای نمونه باقی موند

دوستان توی این تاپیک قراره کتاب هایی که خودتون خوندید را از زبان خودتون بنویسید . ممکن است ترکیبی از نوشته های دیگران هم به تحلیل خود اضافه کنید

اما اصلا بنا نیست کتاب هایی که دیگران خوانده اند و تعریف کرده اند را اینجا نقل کنید ......:18:

این خیلی زشته که من پست ها را بررسی کنم و دقیقا همون موارد را در وبلاگ های دیران ببینم ... حداقل تعریف کتاب ... نه نقل قول نویسنده در مورد زمان خواندن کتاب و احساساتش ...


اقای بهرام پور اگر در سایتشان

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نقل کرده تازه این کتاب را خوانده منظورش خودش بوده ...:31:
شما از تجربیات شخصی خود بنویسید:46:

Makan_noor
02-07-2008, 09:51
سلام
من تازه این تاپیکو دیدم و نمیدونم این کتاب تا حالا معرفی شده یا نه
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم کتاب "آبلوموف" شاهکار نویسنده بزرگ "گنجاروف" بوده....یه جورایی داستان زندگیه ماها مردم مشرق زمینه.......آدمایی که شاید از لحاظ مادی تامین باشن ولی کلا حوصله هیچ کاری رو ندارن.....شخصیت اول این کتاب هم یه آدم متمول با کلی ارث و میراث که کلی کار میخواد بکنه کلی طرح و ایده داره ولی هیچ وقت هیچ کاری نمیکنه از بس که تنبله فقط حرف میزنه و خیال پردازی میکنه..............حتی عشق هم اونو تکون نمیده ....کلا کتاب با حالیه

leira
02-07-2008, 10:13
داستان دو شهر / چارلز دیکنز
ترجمه ی ابراهیم یونسی

این کتاب برای کسایی که به تاریخ انقلابهای کشورهای اروپایی علاقه مندند به نظرم خیلی جالب بود
چون در قالب یه داستان و زندگی یه محکوم که آزاد شده و دخترش واقعتیهای اون دوران رو بیان کرده
به خصوص آخر کتاب که خیلی زیبا و جالب تموم شد

magmagf
03-07-2008, 19:51
کتاب بلندی های بادگیر / امیلی برونته /علی اصغر بهرام بیگی



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این کتاب که جز شاهکارهای ادبی و بهترین داستان های عاشقانه معرفی شده ، داستان عشق ناکام دو موجود غریب کاترین و هثکلیف است . این داستان چندین سال و زندگی چندین نسل از خانواده ایست که در وودرینگ هایتز یا همان بلندیهای بادگیر زندگی می کردند....


خلاصه ی این داستان هم توسط مهدی غبرایی و انتشارات کتاب مریم به چاپ رسیده....


بلندی های بادگیر


امیلی برونته
علی اصغر بهرام بیگی


کتاب را شاهکار امیلی برونته می دونند . اخرای سال 77 بود که این کتاب رو خوندم . اون موقع یادمه از داستان خوشم اومده بود و به نظرم گیرا بود . اما بعد از ده سال با شرایط الان نمی دونم اگه یک بار دیگه بخونمش چه احساساتی ممکنه نسبت بهش داشته باشم ...... ادم بعد از 10 سال خیلی فرق می کنه ...

در هر صورت ...
داستان کتاب از زبان خدمتکاری به نام آلن آدلین برای مردی تعریف می شود که خانه ای را از شخصی به نام هیتکلیف اجاره کرده است و در حقیقت داستان همان شرح زندگی هیتکلیف است . وادرینگ هایتز نام خانه ای سات که اقای ارنشا به همراه فرزندان خود کاترین و هیندلی در ان زندگی می کند . روزی اقای ارنشا پسری یتیم و سیاه و صبور و ساکت را با خود به خانه می اورد که همان هیتکلیف است .....



( انگار مترجمی که من خوندم شخص دیگه ای بوده..)

magmagf
03-07-2008, 19:59
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم

نویسنده:دی.جی.سلینجر
ترجمه :احمد گلشیری

با این که این کتاب مدتهاست که چاپ شده و خیلی ها می شناسندش، اما دیدم که باز ارزشش را دارد که به عنوان یک معرفی اینجا بیارمش.
عنوان اصلی کتاب «9 داستان» است و بنا به گفته مترجم سلینجر 31 داستان کوتاه نوشته که همه در فصلنامه ها و مجلات مختلف چاپ شده است.اما از این میان 9 داستان را برگزیده و در یک کتاب با عنوان « 9داستان» منتشر کرده است. جالبتر است بدانید که سلینجر به غیر از این کتاب فقط یک رمان بلند و سه رمان کوتاه نوشته و این نشان می دهد که «9 داستان» جایگاه ویژه ای در میان آثار او دارد. (9 داستان سلینجر یکی از 10 کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.)
داستان ها به نوعی بیانگر زندگی روزمره آدمهاست و پرسه زدنشان در تنهایی هایشان.آنچه در پس این روایت روزمره زندگی نمود می یابد تنهایی آدمهاست در آزادی، تقابل مسائل زندگی روزمره و شاید مدرن با مفاهیمی که در پس ذهن جاخوش کرده اند و گرد و غبار نشسته روی آنها دارد کم کم درک ما را از مفهوم واقعیشان تغییر می دهد و باعث می شود که فراموش کنیم نقششان و بودنشان را در زندگی!. شخصیت های کتاب از جنس همین آدمهای دورو برمان هستند ، آدمهایی که شاید خود ما یکی از آنها باشیم.



دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم


جروم دیوید سالینجر
احمد گلشیری


کتاب شامل 9 داستان کوتاه از سلینجر است . داستان ها به ادم های معمولی اتفاقات معمولی و احساسات تنهایی و دلتنگی های اونها می پردازه . داستان هایی با احساساتی اون قدر اشنا که کاملا براتون قابل لمسه . من زیاد داستان کوتاه دوست ندارم اما این کتاب خیلی قشنگی بود ، به خصوص داستان تقدیم به ازومه با عشق و نکبت و دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم .

zooey
04-07-2008, 14:56
بلندی های بادگیر


امیلی برونته
علی اصغر بهرام بیگی


کتاب را شاهکار امیلی برونته می دونند . اخرای سال 77 بود که این کتاب رو خوندم . اون موقع یادمه از داستان خوشم اومده بود و به نظرم گیرا بود . اما بعد از ده سال با شرایط الان نمی دونم اگه یک بار دیگه بخونمش چه احساساتی ممکنه نسبت بهش داشته باشم ...... ادم بعد از 10 سال خیلی فرق می کنه ...

در هر صورت ...
داستان کتاب از زبان خدمتکاری به نام آلن آدلین برای مردی تعریف می شود که خانه ای را از شخصی به نام هیتکلیف اجاره کرده است و در حقیقت داستان همان شرح زندگی هیتکلیف است . وادرینگ هایتز نام خانه ای سات که اقای ارنشا به همراه فرزندان خود کاترین و هیندلی در ان زندگی می کند . روزی اقای ارنشا پسری یتیم و سیاه و صبور و ساکت را با خود به خانه می اورد که همان هیتکلیف است .....



( انگار مترجمی که من خوندم شخص دیگه ای بوده..)


magmagf عزیز بهت توصیه می کنم حتما یک بار دیگه بخونیش مطمئن باش ارزش چندین بار خوندن رو داره...من خودم اولین بار خلاصه ئداستان رو خوندم که انتشارات کتاب مریم چاپ کرده بود و آقای غبرایی اون رو ترجمه کرده بود بعد متن کاملش رو خوندم....

negar00
04-07-2008, 16:54
نارتسیس و گلدموند
اثر:هرمان هسه

این کتابو تازه تمومش کردم اینقدر گفتنی داره که نمیدونم همشو چطوری بنویسم!کتاب فوق العاده ای بود.
یکی از بهترین کارهای هسه همین کتابه.و البته یکی از رمان های عاشقانش.

داستان کتاب راجع به پسری به نام گلدمونده که به یک دیر مذهبی میبرنش تا اونجا به مقام رهبانیت برسه ولی در واقع برای این کار ساخته نشده و اهل منطق و عقل گرایی و زندگی در دیر نیست. در دیر نقطه مقابل خودش رو پیدا میکنه کسی به نام نارتسیس که بر عکس خودش انسان عاقل اهل علم و اندیشس و انسان شناس ماهریه.نارتسیس به گلدموند میفهمونه كه دیر به دردش نمیخوره و باید دنبال سرنوشت خود در دنیای بیرون بره و....

گلدموند سراسر عشق و لدت و احساسه و نارتسییس عقل و منطقو اندیشه و اینها هر دو یک راهو که اون هم رسدن به کماله از دو طریق کاملا متفاوت طی میکنند نارتسیس با پرهیز از گناه و موندن در دنیای پاک و دور از گناه دیر و گلدموند با لذت طلبی ها و عشق به زنان و غوطه ور شدن در گناه و آلودگی و در اخر هم به هم میرسند و با هم ترکیب میشن.

هرمان هسه همونطور که قبلا هم گفتم چون از بیماران یکی از شاگردان کارل گوستاو یونگ استاد بزرگ روانشناسی بوده در کتابهاش ازش تاثیر زیادی گرفته که توی این کتاب هم مشهوده و باید یونگ رو بشناسی تا درکشون کنی:

مثلا مادر ذرون گلدموند نماد آنیما ست که درواقع همون حوا است. زنانگی که در وجود مردان وجود داره .همون چیزیه که درون گلدموند بسیار مشهود بوده عشق و احساسش و...به عقیده‌ی یونگ "روان زنانه تجسم تمام تمایلات روانی زنانه در روح مرده مانند احساسات و حالات عاطفی پذیرا بودن امور غیر منطقی، قابلیت عشق شخصی،‌ احساس خوشایند نسبت به طبیعت و...
و نقطه ی مقابلش نارتسیس که نماد آنیموس یا همون صفات پدرانه و مردانس .گلدموند طریق مادرانه رو طی میکنه و نارتسیس پدرانه!
جالبه بدونید که نام نارتسیس یعنی نرگس از یه افسانه ی یونانی نارتسیس گرفته شده که خودش رو در آب میبینه و عاشق خودش میشه .نارتسیس هم عاشق نقطهی مقابل خودش گلدموند میشه.اختلالی هم به نام نارسیسزم داریم که به افراد خودشیفته میگن.

sise
04-07-2008, 20:21
نارتسیس و گلدموند
اثر:هرمان هسه

این کتابو تازه تمومش کردم اینقدر گفتنی داره که نمیدونم همشو چطوری بنویسم!کتاب فوق العاده ای بود.
یکی از بهترین کارهای هسه همین کتابه.و البته یکی از رمان های عاشقانش.

داستان کتاب راجع به پسری به نام گلدمونده که به یک دیر مذهبی میبرنش تا اونجا به مقام رهبانیت برسه ولی در واقع برای این کار ساخته نشده و اهل منطق و عقل گرایی و زندگی در دیر نیست. در دیر نقطه مقابل خودش رو پیدا میکنه کسی به نام نارتسیس که بر عکس خودش انسان عاقل اهل علم و اندیشس و انسان شناس ماهریه.نارتسیس به گلدموند میفهمونه كه دیر به دردش نمیخوره و باید دنبال سرنوشت خود در دنیای بیرون بره و....

گلدموند سراسر عشق و لدت و احساسه و نارتسییس عقل و منطقو اندیشه و اینها هر دو یک راهو که اون هم رسدن به کماله از دو طریق کاملا متفاوت طی میکنند نارتسیس با پرهیز از گناه و موندن در دنیای پاک و دور از گناه دیر و گلدموند با لذت طلبی ها و عشق به زنان و غوطه ور شدن در گناه و آلودگی و در اخر هم به هم میرسند و با هم ترکیب میشن.

هرمان هسه همونطور که قبلا هم گفتم چون از بیماران یکی از شاگردان کارل گوستاو یونگ استاد بزرگ روانشناسی بوده در کتابهاش ازش تاثیر زیادی گرفته که توی این کتاب هم مشهوده و باید یونگ رو بشناسی تا درکشون کنی:

مثلا مادر ذرون گلدموند نماد آنیما ست که درواقع همون حوا است. زنانگی که در وجود مردان وجود داره .همون چیزیه که درون گلدموند بسیار مشهود بوده عشق و احساسش و...به عقیده‌ی یونگ "روان زنانه تجسم تمام تمایلات روانی زنانه در روح مرده مانند احساسات و حالات عاطفی پذیرا بودن امور غیر منطقی، قابلیت عشق شخصی،‌ احساس خوشایند نسبت به طبیعت و...
و نقطه ی مقابلش نارتسیس که نماد آنیموس یا همون صفات پدرانه و مردانس .گلدموند طریق مادرانه رو طی میکنه و نارتسیس پدرانه!
جالبه بدونید که نام نارتسیس یعنی نرگس از یه افسانه ی یونانی نارتسیس گرفته شده که خودش رو در آب میبینه و عاشق خودش میشه .نارتسیس هم عاشق نقطهی مقابل خودش گلدموند میشه.اختلالی هم به نام نارسیسزم داریم که به افراد خودشیفته میگن.
خب یادمه پرسیده بودین که "کسی کتابای هرمان هسه را خونده" من یادم رفت بگم که اینو نخوندم چون گیر نمی اوردمش.
اگه ممکنه نام انتشارات و مترجم هم بگین تا من گیرش بیارم.

negar00
04-07-2008, 20:59
خب یادمه پرسیده بودین که "کسی کتابای هرمان هسه را خونده" من یادم رفت بگم که اینو نخوندم چون گیر نمی اوردمش.
اگه ممکنه نام انتشارات و مترجم هم بگین تا من گیرش بیارم.

ترجمه سروش حبیبی
نشر چشمه
حتما بخونیدش یکی از معروفترین و پر خواننده ترین کتابهای هرمان هسه هست.داستان شیرینی هم داره :40::40::40:

zooey
05-07-2008, 09:56
دتیای قشنگ نو
آلدوس هاکسلی
ترجمه سعید حمیدیان
انتشارات نیلوفر

دنیای قشنگ یک رمان علمی_تخیلی است که در سال 2540 در شهر لندن می گذرد که در آن علم به خصوص علم ژنتیک و روانشناسی چنان پیشرفت کرده است که نوزادان در کارخانه ها و با ویژگی های از قبل تعیین شده به دنیا می آیند و فیلم های سینمایی می تواند حس ها و بو ها را نیز به بیننده انتقال دهد.در این این همه پیشرفت مکان هایی وجود دارد که مثل باغ وحش یا موزه در آن انسان هایی نگاه داری می شود که به شیوه امروزی ما زندگی می کنند که به این انسان ها وحشی می گویند .داستان از جایی شروع می شود که یکی از این وحشی ها به دنیای پیشرفته سال 2540 راه می یابد.....اما چیزی که بیشتر از همه باعث جذاب شدن داستان می شود عشق زیبای این وحشی به یکی از دختران دنیا پیشرفته است....
کتاب فوق العاده جالبی بود و عشق وحشی خیلی ناب از آب در اومده .....

جلد اصلی کتاب در نسخه خارجی....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DA%AF_%D9%86%D9%88_%28%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%29. jpg

magmagf
06-07-2008, 19:50
یه رمان قشنگ دیگه
استخوان های دوست داشتنی نوشته الیس الباد
داستان رو روح دختری که قربانی هوس یه مرد شده روایت میکنه از مرگش و اتفاقاتی که بعد اون مییفته
کارهایی که کاش در زندگیش انجام میدادو نداده
نیازش به دوباره زنده شدن وبالاخره درد یه روح ناتوان
خلاصه خیلی قشنگ و غم انگیزه
آدم رو متوجه میکنه شاید یه اشتباه کوچیک زندگیش رو ازش بگیره و وقتی خیلی دیر شده متوجه کارهای مهمی که باید انجام میداده بشه و ببینه دنیا و آدمها بعد اون ادامه میدن و هر چقدر هم که آدمو دوست داشته باشن بالاخره فراموشت میکنن






استخوانهاي دوست داشتني هم جالبه... دوستش داشتم
اما به نظرم قرباني هوس نشده ... بلكه قرباني جنون يك مرد شده.... اون مرد يه بيمار رواني بوده كه چندين نفر رو به روشهاي گوناگون كشته بوده.
اما اينكه چطوري زندگي يه خانواده با مرگ يكي از اعضا دگرگون ميشه خيلي دردناكه. البته شايد اگه جسد پيداميشد خانواده راحتتر ميتونست با اين حقيقت كه اون برنميگرده كنار بياد.

به نظر من هر چيزي كه از يه زاويه ديد ديگه بهش نگاه بشه جلب توجه ميكنه... علاوه بر اينكه هر داستان جذابي با يه شروع خوب ... ميتونه خيلي خواننده جذب كنه.. و اين كاريه كه نويسنده توي اين كتاب به خوبي از پسش براومده.
براي همينه كه فروش زيادي كرده.

استخوان های دوست داشتنی



آلیس زیبولد
فریده اشرفی


سوزی سمن دختر 14 ساله ای است که به دست یکی از مردهای همسایه به قتل می رسد و بعد از آن از درون بهشت اولیه خود در برزخ شاهد اوضاع و احوال خانوده و دوستانش است .
موضوع کتاب به نظرم خیلی جدید و خوب بود . خود کتاب هم روون و قشنگ بود اما می تونست خیلی خیلی لطیف تر و با ارزش ادبی بالاتری نوشته بشه . اما در کل من از خوندنش لذت بردم . سوزی به خانوده اش نگاه می کرد به اشفتگی اونها ، به اینکه اروم اروم فراموشش می کردن ........ . اینکه تو بهشت بود اما کاملا خوشبخت نبود همیشه حسرا اینو داشت که بزرگ شه و احساساتی رو تجربه کنه که تا سن 14 سالگی نتونسته بود تجربه کنه ...غمگین و زیبا

mehrdad21
07-07-2008, 01:19
دتیای قشنگ نو
آلدوس هاکسلی
ترجمه سعید حمیدیان
انتشارات نیلوفر

دنیای قشنگ یک رمان علمی_تخیلی است که در سال 2540 در شهر لندن می گذرد که در آن علم به خصوص علم ژنتیک و روانشناسی چنان پیشرفت کرده است که نوزادان در کارخانه ها و با ویژگی های از قبل تعیین شده به دنیا می آیند و فیلم های سینمایی می تواند حس ها و بو ها را نیز به بیننده انتقال دهد.در این این همه پیشرفت مکان هایی وجود دارد که مثل باغ وحش یا موزه در آن انسان هایی نگاه داری می شود که به شیوه امروزی ما زندگی می کنند که به این انسان ها وحشی می گویند .داستان از جایی شروع می شود که یکی از این وحشی ها به دنیای پیشرفته سال 2540 راه می یابد.....اما چیزی که بیشتر از همه باعث جذاب شدن داستان می شود عشق زیبای این وحشی به یکی از دختران دنیا پیشرفته است....
کتاب فوق العاده جالبی بود و عشق وحشی خیلی ناب از آب در اومده .....

جلد اصلی کتاب در نسخه خارجی....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DA%AF_%D9%86%D9%88_%28%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%29. jpg


سلام
ممنون از توضیحاتتون

این کتاب گیر میاد ؟ تا اونجا که من می دونم تو بازار نیست

zooey
07-07-2008, 09:32
سلام
ممنون از توضیحاتتون

این کتاب گیر میاد ؟ تا اونجا که من می دونم تو بازار نیست

نمی دونم اما فکر کنم باشه ...من حدود یک سال پیش از شهر کتاب خریدم چند وقت پیش هم دوباره دیدمش فکر کنم باید داشته باشند...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

smohs
07-07-2008, 10:41
آنه، رؤياي سبز
لوسي مد مونتگومري
ترجمه فريده مهدوي دامغاني
نشر پيكان

اين كتاب 8 جلده كه اين انتشارات در چهار كتاب(هر كتاب شامل دو جلد) ارائه داده
من تا حالا شيش جلدشو خوندم
اين رمان كه مشهورترين اثر خانم مونتگومري محسوب ميشه، (مثل رمانهاي ديگه ش) سراسر عشق و اميد به زندگيه
داستان زندگي آنه شرلي، دختري سرشار از شور زندگي و احساسات لطيف، دختري با آرزوهاي بزرگ كه همه اتفاقات اطرافش رو زيبا مي بينه و به همه عشق مي ورزه (شخصيتي كه كمابيش با تغييراتي در كتاب هاي ديگه ش هم ظاهر ميشه)
اين نويسنده در طول داستان، روابط اجتماعي و شيوه زندگي مردم جزيره پرنس ادوارد واقع در كانادا رو به زيباترين شكل ممكن به تصوير ميكشه به طوري كه انسان احساس راحتي و آشنايي مي كنه
همچنين توصيف هاي فراواني هم از زيبايي هاي اين نقطه بعمل مياره
روند داستان به گونه ايه كه از كودكي آنه شروع ميشه و تا ازدواج و بچه داري و...(بقيه شو هنوز نخوندم:31:) ادامه پيدا ميكنه
هر چند در جاهايي از رمان، تكرارهايي صورت مي گيره كه كمي باعث خستگي ميشه ولي در كل تحمل پذيره
اتفاقاتي كه رخ مي ده اغلب از طنز قشنگي برخورداره
اين نويسنده توانا، به خوبي احساسات و تفكرات كودكان رو درك مي كنه و به زيبايي توي كتابش منعكس كرده

خب فعلا" همينا به ذهنم رسيد

leira
08-07-2008, 15:44
بلندی های بادگیر


امیلی برونته
علی اصغر بهرام بیگی

اون موقع یادمه از داستان خوشم اومده بود و به نظرم گیرا بود . اما بعد از ده سال با شرایط الان نمی دونم اگه یک بار دیگه بخونمش چه احساساتی ممکنه نسبت بهش داشته باشم ...... ادم بعد از 10 سال خیلی فرق می کنه ...


منم این کتاب رو خوندم
و بااین قسمت حرفتون واقعا موافقم
من چند سال پیش کتاب خداحافظ شهر من / م. هاجر خمامی رو خوندم اون موقع به نظرم خیلی جالب بود
داستان یه پسر ماهیگیر که دختری رو که خیلی بهش علاقه داشت به اجبار به ازدواج کس دیگه ای درمی آرند
و بعد ادامه ی ماجراهای اون پسر ...
در کل کتاب خوبیه ،نوع نگارش کتاب و از اون داستانای عاشقانه نیست که بی سر و ته باشه
ولی با این حال چند وقت پیش که کتاب رو ورق می زدم به نظرم اصلا اون جذابیت اولیه رو نداشت :41:

zooey
08-07-2008, 16:02
منم این کتاب رو خوندم
و بااین قسمت حرفتون واقعا موافقم
من چند سال پیش کتاب خداحافظ شهر من / م. هاجر خمامی رو خوندم اون موقع به نظرم خیلی جالب بود
داستان یه پسر ماهیگیر که دختری رو که خیلی بهش علاقه داشت به اجبار به ازدواج کس دیگه ای درمی آرند
و بعد ادامه ی ماجراهای اون پسر ...
در کل کتاب خوبیه ،نوع نگارش کتاب و از اون داستانای عاشقانه نیست که بی سر و ته باشه
ولی با این حال چند وقت پیش که کتاب رو ورق می زدم به نظرم اصلا اون جذابیت اولیه رو نداشت :41:

شاید این اتفاق برای خیلی از کتاب ها بیفته اما بلندی های بادگیر جز بهترین رمان های عشقی کل تاریخه و توی خیلی از نظر سنجی های خارجی جز بهترین ها شناخته شده...پس با اطمینان می تونید دوباره بخونید و ازش لذت ببرید..من خودم این کتاب رو چندین بار خوندم و هنوز هم واسم تازگی داره.....

zooey
09-07-2008, 21:48
کتاب غرور و تعصب
جین آستین
نسترن جامعی

داستان کتاب با آمدن مرد جوان مجردی به نام آقای بینگلی که از خانواده ی سر شناس انگلیسی است شروع می شود. بینگلی به همراه دوستش دارسی برای اجاره ی باغ ندرفیلد به آنجا آمدهو خانم بنت که در نزدیکی آنها زندگی می کند و پنج دختر دارد , تصمیم می گیرد که با فرستادن شوهرش به منزل بینگلی دخترانش را به او و دوستش معرفی کند زیرا این دو مرد را زوج مناسبی برای دختران خود می بیند و.....

غرور و تعصب یک کتاب کلاسیک است که شاید برای خیلی از کتاب خوان های حرفه ای داستان معمولی داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که این کتاب اولین کتابی بوده که این نوع عشق خاص را مطرح کرده است که بعد ها به گونه های مختلف مورد اقتباس بسیاری از نویسندگان قرار گرفت ...

به نظر من کتاب فوق العاده قشنگ و به طور حتم از شاهکار های ادبی است....باید به این نکته هم اشاره کنم که از داستان این کتاب چندین فیم ساخته
شده....

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %D8%A8.jpg/210px-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1_%D9%88_%D8%AA%D8%B9%D8%B5 %D8%A8.jpg[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جلد اصلی کتاب در نسخه های خارجی و پوستر فیلم اقتباسی از این داستان....

magmagf
09-07-2008, 23:03
کتاب غرور و تعصب
جین آستین
نسترن جامعی

داستان کتاب با آمدن مرد جوان مجردی به نام آقای بینگلی که از خانواده ی سر شناس انگلیسی است شروع می شود. بینگلی به همراه دوستش دارسی برای اجاره ی باغ ندرفیلد به آنجا آمدهو خانم بنت که در نزدیکی آنها زندگی می کند و پنج دختر دارد , تصمیم می گیرد که با فرستادن شوهرش به منزل بینگلی دخترانش را به او و دوستش معرفی کند زیرا این دو مرد را زوج مناسبی برای دختران خود می بیند و.....

غرور و تعصب یک کتاب کلاسیک است که شاید برای خیلی از کتاب خوان های حرفه ای داستان معمولی داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که این کتاب اولین کتابی بوده که این نوع عشق خاص را مطرح کرده است که بعد ها به گونه های مختلف مورد اقتباس بسیاری از نویسندگان قرار گرفت ...

به نظر من کتاب فوق العاده قشنگ و به طور حتم از شاهکار های ادبی است....باید به این نکته هم اشاره کنم که از داستان این کتاب چندین فیم ساخته
شده....

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %D8%A8.jpg/210px-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1_%D9%88_%D8%AA%D8%B9%D8%B5 %D8%A8.jpg[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جلد اصلی کتاب در نسخه های خارجی و پوستر فیلم اقتباسی از این داستان....








کتابشو زبان اصلی خوندم بد نبود اما کلا از اوستین خوشم نمی یاد . داستانش به نظر من البته یخ کرده و خیلی رویایی . من احساس می کنم یک داستان نوشته فقط بعد ادبی نداره به خصوص کتاب وسوسه خیلی تو ذوقم زد باز غررو و تعصب بهتر بود

Ar@m
10-07-2008, 00:10
کتاب غرور و تعصب
جین آستین
نسترن جامعی

داستان کتاب با آمدن مرد جوان مجردی به نام آقای بینگلی که از خانواده ی سر شناس انگلیسی است شروع می شود. بینگلی به همراه دوستش دارسی برای اجاره ی باغ ندرفیلد به آنجا آمدهو خانم بنت که در نزدیکی آنها زندگی می کند و پنج دختر دارد , تصمیم می گیرد که با فرستادن شوهرش به منزل بینگلی دخترانش را به او و دوستش معرفی کند زیرا این دو مرد را زوج مناسبی برای دختران خود می بیند و.....

غرور و تعصب یک کتاب کلاسیک است که شاید برای خیلی از کتاب خوان های حرفه ای داستان معمولی داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که این کتاب اولین کتابی بوده که این نوع عشق خاص را مطرح کرده است که بعد ها به گونه های مختلف مورد اقتباس بسیاری از نویسندگان قرار گرفت ...

به نظر من کتاب فوق العاده قشنگ و به طور حتم از شاهکار های ادبی است....باید به این نکته هم اشاره کنم که از داستان این کتاب چندین فیم ساخته
شده....

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %D8%A8.jpg/210px-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1_%D9%88_%D8%AA%D8%B9%D8%B5 %D8%A8.jpg[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جلد اصلی کتاب در نسخه های خارجی و پوستر فیلم اقتباسی از این داستان....






اين كتاب ترجمش افتضاح بود
اگه قراره يه كتاب توي اين مايه ها رو شاهكار ادبي بدونيم من بربادرفته رو ترجيح مي دم
داستانش هيچي براي گفتن نداره هيچي!
خيلي راحت هم مي توني حدس بزني آخرش قراره چه اتفاقي بيفته!
تغيير شخصيت دارسي خيلي احمقانه اتفاق مي افته اونم با غروري كه اون داشته اصلا توجيه شدني نيستش
فيلمشم درست مثل كتابش بود اين البته نكته خيلي مثبتي درمورد يك فيلم اقتباسيه!!!

magmagf
10-07-2008, 06:17
اين كتاب ترجمش افتضاح بود
اگه قراره يه كتاب توي اين مايه ها رو شاهكار ادبي بدونيم من بربادرفته رو ترجيح مي دم
داستانش هيچي براي گفتن نداره هيچي!
خيلي راحت هم مي توني حدس بزني آخرش قراره چه اتفاقي بيفته!
تغيير شخصيت دارسي خيلي احمقانه اتفاق مي افته اونم با غروري كه اون داشته اصلا توجيه شدني نيستش
فيلمشم درست مثل كتابش بود اين البته نكته خيلي مثبتي درمورد يك فيلم اقتباسيه!!!



البته منم همونجور که گفتم از این کتاب خوشم نیومد اما به نظرم کتاب اصلا قابل مقایسه با بر باد رفته نیست بر باد رفته در حین اتفاق عشق داره روایت تاریخی هم می کنه و به نظر من کلا کتاب خیلی خوبیه
غرور و تعصب را به نظر من می شه مثلا با زنان کوچک مقایسه کرد اونم همین شکله دیگه 4 تا خواهر عاشق....
البته این نظر شخصی منه اما زمانی هم که توی انگلیس می خواستن محبوب ترین کتاب عاشقانه رو انتخاب کنن بلندی های بادگیر و غرور و تعصب و بر باد رفته و ربه کا و .... کنار هم بودن که بلندی های بادگیر انتخاب شد

فیلمش رو من ندیدم اما می دونم فیل های زیادی از روش ساخته شده و اولین اقتباس از اون چند تا جایزه اسکار هم گرفته
و در مرود کتاب هم حالبه بدونید اولین اثر اوستین بود که تا مدت ها کسی حاضر به چاپش نبود و بعد از چاپ هم اوستین نام خودش را به عنون نویسنده روی کتاب ننوشت

magmagf
10-07-2008, 06:35
اون مسابقه عاشقانه ترین رمان که بحثش رو کردم و بلندی های بادگیر انتخاب شد فهرست کاملش این بود . گفتم شاید برای شما هم جالب باشه یک نگاهی بهش بکنید

«بلندی های بادگیر»؛ امیلی برونته (۱۸۴۷)، «غرور و تعصب»؛ جین آستین (۱۸۱۳)، «رومئو و ژولیت»؛ ویلیام شكسپیر (۱۵۹۷)، «جین ایر»؛ شارلوت برونته (۱۸۴۷)، «بر بادرفته»؛ مارگارت میچل (۱۹۳۶)، «بیمار انگلیسی»؛ مایكل اونداجی (۱۹۹۲)، «ربه كا»؛ دافنه دو موریه (۱۹۳۸)، «دكتر ژیواگو»؛ بوریس پاسترناك (۱۹۵۷)، «معشوقه لیدی پاترلی»؛ دی. اچ لارنس (۱۹۲۸)، «دور از اجتماع دیوانه»؛ توماس هاردی (۱۸۷۴)، «بانوی زیبای من»؛ آلن جی لارنر (۱۹۵۶)، «ملكه آفریقایی»؛ سی.اس فارستر (۱۹۳۵)؛ «گتسبی بزرگ»؛ اسكات فیتزجرالد (۱۹۲۵)، «درك و شعور»؛ جین آستین (۱۸۱۱)، «آن گونه كه ما بودیم»؛ آرتور لائورنتس (۱۹۷۲)، «جنگ و صلح»؛ لئو تولستوی (۱۸۶۵)، «Frenchmanشs Creek»؛ دافنه دو موریه (۱۹۴۲)، «اعتقاد»؛ جین آستین (۱۸۱۸)، «دختری مانند خودت را بگیر»؛ كینگسلی آمیس (۱۹۶۰) و «دانیل دروندا»؛ جورج الیوت (۱۸۷۶).

zooey
10-07-2008, 09:42
اون مسابقه عاشقانه ترین رمان که بحثش رو کردم و بلندی های بادگیر انتخاب شد فهرست کاملش این بود . گفتم شاید برای شما هم جالب باشه یک نگاهی بهش بکنید

«بلندی های بادگیر»؛ امیلی برونته (۱۸۴۷)، «غرور و تعصب»؛ جین آستین (۱۸۱۳)، «رومئو و ژولیت»؛ ویلیام شكسپیر (۱۵۹۷)، «جین ایر»؛ شارلوت برونته (۱۸۴۷)، «بر بادرفته»؛ مارگارت میچل (۱۹۳۶)، «بیمار انگلیسی»؛ مایكل اونداجی (۱۹۹۲)، «ربه كا»؛ دافنه دو موریه (۱۹۳۸)، «دكتر ژیواگو»؛ بوریس پاسترناك (۱۹۵۷)، «معشوقه لیدی پاترلی»؛ دی. اچ لارنس (۱۹۲۸)، «دور از اجتماع دیوانه»؛ توماس هاردی (۱۸۷۴)، «بانوی زیبای من»؛ آلن جی لارنر (۱۹۵۶)، «ملكه آفریقایی»؛ سی.اس فارستر (۱۹۳۵)؛ «گتسبی بزرگ»؛ اسكات فیتزجرالد (۱۹۲۵)، «درك و شعور»؛ جین آستین (۱۸۱۱)، «آن گونه كه ما بودیم»؛ آرتور لائورنتس (۱۹۷۲)، «جنگ و صلح»؛ لئو تولستوی (۱۸۶۵)، «Frenchmanشs Creek»؛ دافنه دو موریه (۱۹۴۲)، «اعتقاد»؛ جین آستین (۱۸۱۸)، «دختری مانند خودت را بگیر»؛ كینگسلی آمیس (۱۹۶۰) و «دانیل دروندا»؛ جورج الیوت (۱۸۷۶).

مرسی بابت این فهرست....با بلندی های بادگیر که من کاملا موافقم چون خودم به شخصه عاشق این کتابم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ..غرور و تعصب هم مطمئن باشید حتما یه چیزی داشته که دوم شده......

راجع به بحثی که درباره ی کتاب غرور و تعصب شده همون طور که از اول گفتم شاید به نظر خیلی ها این یه کتاب ساده باشه که آخر کتاب کاملا مشخصه اما باید به این نکته توجه کنیم که از داستان این کتاب بعد ها هزاران نویسنده تاثیر گرفتند و کتاب نوشتند .پس بدون شک کتابی که تونسته این همه تاثیر گذاره باشه و داستان های عشقی رو وارد مرحله جدیدی بکنه یک اثر ادبی ارزشمنده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]چون اصولا معیار برای انتخاب یک کتاب خوب چیه ...؟! ماندگاری در طول زمان و تاثیر گذاری (و...) که این کتاب شامل این ها می شه.....

راستی دوستان کسی کتاب به دور از اجتماع خشمگین از تامس هاردی که توی این لیست هست روخونده...خوشحال می شم راجع بهش بدونم.....

magmagf
10-07-2008, 10:16
مرسی بابت این فهرست....با بلندی های بادگیر که من کاملا موافقم چون خودم به شخصه عاشق این کتابم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ..غرور و تعصب هم مطمئن باشید حتما یه چیزی داشته که دوم شده......

راجع به بحثی که درباره ی کتاب غرور و تعصب شده همون طور که از اول گفتم شاید به نظر خیلی ها این یه کتاب ساده باشه که آخر کتاب کاملا مشخصه اما باید به این نکته توجه کنیم که از داستان این کتاب بعد ها هزاران نویسنده تاثیر گرفتند و کتاب نوشتند .پس بدون شک کتابی که تونسته این همه تاثیر گذاره باشه و داستان های عشقی رو وارد مرحله جدیدی بکنه یک اثر ادبی ارزشمنده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]چون اصولا معیار برای انتخاب یک کتاب خوب چیه ...؟! ماندگاری در طول زمان و تاثیر گذاری (و...) که این کتاب شامل این ها می شه.....

راستی دوستان کسی کتاب به دور از اجتماع خشمگین از تامس هاردی که توی این لیست هست روخونده...خوشحال می شم راجع بهش بدونم.....

سلام
راجع به اون لیست باید بگم تا جایی که من اطلاع دارم به ترتیب نیست یعنی غرور و تعصب دوم نشده

اما خوب خیلی ها این کتاب را دوست ندارن و به نظرشون فاقد ارزش ادبیه و به نظرم هیچ دلیلی هم نمی شه اورد که نه تو اشتباه می کنی حتما این کتاب چیزی داشته سلیقه است دیگه چیزی که به نظر شما ارزشمند بوده به نظر شخص دیگه ممکنه خیلی ساده و ابتدایی باشه ..... سلیقه ها خیلی فرق داره

خوب بی شک به نظر شما کتاب اثر ادبی ارزشمنده و بی شک کتاب از نظر مثلا ارام عزیز ارزش ادبی نداره ... اما هیچ بی شک کلی نمی شه گفت ... سلیقه است ..... برای خوب و بد بودن کتاب نه منطقی هست و نه می شه کسی را قانع کرد کتابی خوبه یا بد فقط می شه نظر شخصی داد ......


من به شخصه این جور کتاب ها رو دوست ندارم به نظر من خیلی سطحی و یخ به عشق نگاه می کنن یک داستان سر هم شدست به نظر من .... من عشق عمیق و ادبی رو توی کتاب هایی مثل عقاید یک دلقک می تونم پیدا کنم .....

zooey
10-07-2008, 10:27
سلام
راجع به اون لیست باید بگم تا جایی که من اطلاع دارم به ترتیب نیست یعنی غرور و تعصب دوم نشده

اما خوب خیلی ها این کتاب را دوست ندارن و به نظرشون فاقد ارزش ادبیه و به نظرم هیچ دلیلی هم نمی شه اورد که نه تو اشتباه می کنی حتما این کتاب چیزی داشته سلیقه است دیگه چیزی که به نظر شما ارزشمند بوده به نظر شخص دیگه ممکنه خیلی ساده و ابتدایی باشه ..... سلیقه ها خیلی فرق داره

خوب بی شک به نظر شما کتاب اثر ادبی ارزشمنده و بی شک کتاب از نظر مثلا ارام عزیز ارزش ادبی نداره ... اما هیچ بی شک کلی نمی شه گفت ... سلیقه است ..... برای خوب و بد بودن کتاب نه منطقی هست و نه می شه کسی را قانع کرد کتابی خوبه یا بد فقط می شه نظر شخصی داد ......


من به شخصه این جور کتاب ها رو دوست ندارم به نظر من خیلی سطحی و یخ به عشق نگاه می کنن یک داستان سر هم شدست به نظر من .... من عشق عمیق و ادبی رو توی کتاب هایی مثل عقاید یک دلقک می تونم پیدا کنم .....

magmagf عزیز و سایر دوستان من اصلا قست نداشتم که به سلیقه کسی بی احترامی بکنم ...بله هر کس سلیقه خودش رو داره اما من خواستم یه دلیل کلی برای خوب بودن این کتاب ارائه کنم ...من سلیقه شما و سایر دوستان کاملا برام ارزشمنده ... تا اونجایی که من توی پست هاتون دیدم سلیقه شمادرمورد کتاب واقعا قابل تقدیره مثلا همین نمونه ای که اوردید عقاید یک دلقک، من هم عاشق این کتابم و به نظر من هم داستان عشقی این کتاب محشره ولی خب انگار سلیقمون راجع به کتب های کلاسیک یه مقدار متفاوته....به هر حال مطمئن باشید حرف های من کاملا دوستانه بوده...

یک نکته دیگه من از گفتن لغت بدون شک هیچ منظور بدی نداشتم و اصلا نمی خواست حرف های شما رو رد کرده باشم تنها توضیحی که می تونم بدم اینه که من از یک سری کلمات توی جملاتم خیلی استفاده می کنم مثل بدون شک یا به شخصه و ظاهرا این بار یه کم مشکل ساز شده...به هر حال من معذرت می خوام اگه سوء تفاهمی پیش اومد چون من اصلا فکر نمی کردم که جمله بندی من طوری بوده باشه که بخواد دوستان رو ناراحت کنه ..به هر حال بازم از تمامی دوستانی که ناراحت شدن معذرت می خوام [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
10-07-2008, 10:36
magmagf عزیز و سایر دوستان من اصلا قست نداشتم که به سلیقه کسی بی احترامی بکنم ...بله هر کس سلیقه خودش رو داره اما من خواستم یه دلیل کلی برای خوب بودن این کتاب ارائه کنم ...من سلیقه شما و سایر دوستان کاملا برام ارزشمنده ... تا اونجایی که من توی پست هاتون دیدم سلیقه شمادرمورد کتاب واقعا قابل تقدیره مثلا همین نمونه ای که اوردید عقاید یک دلقک، من هم عاشق این کتابم و به نظر من هم داستان عشقی این کتاب محشره ولی خب انگار سلیقمون راجع به کتب های کلاسیک یه مقدار متفاوته....به هر حال مطمئن باشید حرف های من کاملا دوستانه بوده...

یک نکته دیگه من از گفتن لغت بدون شک هیچ منظور بدی نداشتم و اصلا نمی خواست حرف های شما رو رد کرده باشم تنها توضیحی که می تونم بدم اینه که من از یک سری کلمات توی جملاتم خیلی استفاده می کنم مثل بدون شک یا به شخصه و ظاهرا این بار یه کم مشکل ساز شده...به هر حال من معذرت می خوام اگه سوء تفاهمی پیش اومد چون من اصلا فکر نمی کردم که جمله بندی من طوری بوده باشه که بخواد دوستان رو ناراحت کنه ..به هر حال بازم از تمامی دوستانی که ناراحت شدن معذرت می خوام

سلام

دوست عزیز نه معذرت خواهی چیه :31:
ممنون از شرکت مفیدتون توی بحث ها .... من فقط خواستم بگم توی کتاب نمی شه کسی رو قانع کرد ....

ظاهرا سلیقه کتاب های کلاسیکمون متفاوته ....... من توی اون لیست از بین کتاب هایی که خوندم بر باد رفته رو ترجیح می دم به نظرم خیلی کتاب قشنگیه

zooey
10-07-2008, 10:47
سلام

دوست عزیز نه معذرت خواهی چیه :31:
ممنون از شرکت مفیدتون توی بحث ها .... من فقط خواستم بگم توی کتاب نمی شه کسی رو قانع کرد ....

ظاهرا سلیقه کتاب های کلاسیکمون متفاوته ....... من توی اون لیست از بین کتاب هایی که خوندم بر باد رفته رو ترجیح می دم به نظرم خیلی کتاب قشنگیه

بله حق با شماست نمی شه سلیقه کسی رو قانع کرد ....در هر صورت من قست بی احترامی نداشتم ...من فقط خواستم دلایل خودم رو مطرح کرده باشم اما مثل اینکه زیادی روشون پافشاری کردم... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من متاسفانه کتاب بربادرفته رو هنوز فرصت نکردم بخونم اما فیلمش رو دیدم و به نظر من واقعا شاهکار بود....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

راستش من کتاب های کلاسیک رو خیلی دوست دارم اما اکثرا افراد زیاد به کتاب های کلاسیک علاقه ندارند اما خوب من چون دوسشون دارم همیشه تا بحث کتاب های کلاسیک می شه سعی می کنم همه رو به اون سمت ترغیب کنم....راستش شاید کتاب های کلاسیک نثر خیلی پیچیده ای نداشته باشه و لایحه های زرین زیادی هم نداشته باشه اما من عاشق فضا و افراد و رفتار های اون دوران و جو اون زمان ها هستم..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ar@m
10-07-2008, 12:27
البته منم همونجور که گفتم از این کتاب خوشم نیومد اما به نظرم کتاب اصلا قابل مقایسه با بر باد رفته نیست بر باد رفته در حین اتفاق عشق داره روایت تاریخی هم می کنه و به نظر من کلا کتاب خیلی خوبیه
غرور و تعصب را به نظر من می شه مثلا با زنان کوچک مقایسه کرد اونم همین شکله دیگه 4 تا خواهر عاشق....
البته این نظر شخصی منه اما زمانی هم که توی انگلیس می خواستن محبوب ترین کتاب عاشقانه رو انتخاب کنن بلندی های بادگیر و غرور و تعصب و بر باد رفته و ربه کا و .... کنار هم بودن که بلندی های بادگیر انتخاب شد

فیلمش رو من ندیدم اما می دونم فیل های زیادی از روش ساخته شده و اولین اقتباس از اون چند تا جایزه اسکار هم گرفته
و در مرود کتاب هم حالبه بدونید اولین اثر اوستین بود که تا مدت ها کسی حاضر به چاپش نبود و بعد از چاپ هم اوستین نام خودش را به عنون نویسنده روی کتاب ننوشت
اين حرفي كه زدي شديدا منو روشن كرد!!! الان داري مي گي غرور و تعصب شبيه زنان كوچكه خب من ديدم راست مي گي!!! ولي نه كه من از زنان كوچك خوشم مي ياد ازش طرفداري مي كنم ولي داستان غرور و تعصب اصلا نتونست جذبم كنه منم مي گم هيچي نداره!!!
پس فكر كنم زيادي تند رفتم البته هركس اينجا مي ياد و از ديد خودش كتابي رو كه خونده توصيف مي كنه ولي اينكه من بگم فاقد ارزشه صرفا نظر شخصيمه و هيچ حقي بيشتر از اين ندارم
پس نمي گم اين كتاب هيچي نداره مي گم كه براي من هيچي نداشتش!
اميدوارم zooey هم ناراحت نشده باشه
مثل ديدن فيلمه ديگه. يكي رو يه بار مي بيني مي گي ارزش همين يه بار رو داشت. يكي رو دوبار مي بيني يكي رو هم مي خري تا هرچقدر دلت خواست نگاهش كني!
من بين زنان كوچك و غرور و تعصب مطمئنا اولي رو انتخاب مي كنم اما جز سليقه خودم هيچ چيز ديگه اي براي اثبات برتريش ندارم!!!


مرسی بابت این فهرست....با بلندی های بادگیر که من کاملا موافقم چون خودم به شخصه عاشق این کتابم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ..غرور و تعصب هم مطمئن باشید حتما یه چیزی داشته که دوم شده......

راجع به بحثی که درباره ی کتاب غرور و تعصب شده همون طور که از اول گفتم شاید به نظر خیلی ها این یه کتاب ساده باشه که آخر کتاب کاملا مشخصه اما باید به این نکته توجه کنیم که از داستان این کتاب بعد ها هزاران نویسنده تاثیر گرفتند و کتاب نوشتند .پس بدون شک کتابی که تونسته این همه تاثیر گذاره باشه و داستان های عشقی رو وارد مرحله جدیدی بکنه یک اثر ادبی ارزشمنده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]چون اصولا معیار برای انتخاب یک کتاب خوب چیه ...؟! ماندگاری در طول زمان و تاثیر گذاری (و...) که این کتاب شامل این ها می شه.....


معيار كتاب خوب؟
از نظر من فقط كتابيه كه ازش خوشت بياد!
و چون هركسي براي خودش يه آدم متفاوته با عقايد متفاوت هركتابي مي تونه خوب باشه
لازم نيست ديگران تاييدش كنن يا ردش كنن مهم اينه كه عقيده خودت دربارش چيه
پس لازم نيست تو دليل بياري به اين علت و اين علت كتابي كه مي گي خوبه. فقط كافيه بگي خوبه چون من مي گم خوبه!!!

zooey
10-07-2008, 12:46
ا
معيار كتاب خوب؟
از نظر من فقط كتابيه كه ازش خوشت بياد!
و چون هركسي براي خودش يه آدم متفاوته با عقايد متفاوت هركتابي مي تونه خوب باشه
لازم نيست ديگران تاييدش كنن يا ردش كنن مهم اينه كه عقيده خودت دربارش چيه
پس لازم نيست تو دليل بياري به اين علت و اين علت كتابي كه مي گي خوبه. فقط كافيه بگي خوبه چون من مي گم خوبه!!!

بله درسته که در خیلی موارد نظر شخصی آدم ها حکم می کنه و خیلی وقت ها آدم از یک کتابی خیلی خوشش می یاد که شاید تا حالا اسمش به گوش کسی نخورده باشه اما بالاخره یک سری از کتاب ها هم هستند که می شن بهترین های تاریخ و ماندگار ترین اثر ها ...شما این رو قبول ندارید که یک دسته از کتاب ها مثل همین بربادرفته شاهکارند و آیا شما قبول ندارید که در هر زمینه ای بالاخره یک فهرستی هست که بهترین ها رو نشون می ده مثلا بهترین فیلم ها بهترین موسیقی ها و بهترین کتاب ها و اگه من جایی گفتم که این کتاب شاهکار ادبی است فقط خواستم این نکته رو راجع به کتاب بگم که این کتاب توی لیست بهترین کتابهای تاریخ بوده ؛ یعنی خواستم صرفا اطلاعاتی رو راجع به کتاب گفته باشم و به هیچ وجه قست نداشتم نظر کسی را رد کرده باشم یا نظر خودم رو تحمیل کرده باشم..... در نهایت ، امیدوارم این بحث هیچ گونه کدورتی رو ایجاد نکرده باشه....و از همه ی دوستانی که راجع به کتاب های معرفی شده نظر می دند ممنونم....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ar@m
10-07-2008, 12:59
بله درسته که در خیلی موارد نظر شخصی آدم ها حکم می کنه و خیلی وقت ها آدم از یک کتابی خیلی خوشش می یاد که شاید تا حالا اسمش به گوش کسی نخورده باشه اما بالاخره یک سری از کتاب ها هم هستند که می شن بهترین های تاریخ و ماندگار ترین اثر ها ...شما این رو قبول ندارید که یک دسته از کتاب ها مثل همین بربادرفته شاهکارند و آیا شما قبول ندارید که در هر زمینه ای بالاخره یک فهرستی هست که بهترین ها رو نشون می ده مثلا بهترین فیلم ها بهترین موسیقی ها و بهترین کتاب ها و اگه من جایی گفتم که این کتاب شاهکار ادبی است فقط خواستم این نکته رو راجع به کتاب بگم که این کتاب توی لیست بهترین کتابهای تاریخ بوده ؛ یعنی خواستم صرفا اطلاعاتی رو راجع به کتاب گفته باشم و به هیچ وجه قست نداشتم نظر کسی را رد کرده باشم یا نظر خودم رو تحمیل کرده باشم..... در نهایت ، امیدوارم این بحث هیچ گونه کدورتی رو ایجاد نکرده باشه....و از همه ی دوستانی که راجع به کتاب های معرفی شده نظر می دند ممنونم....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چرا من كاملا حرفت رو قبول دارم و خودم هم وقتي مي خوام يه كتاب رو بخونم اول نگاه مي كنم به نويسنده كتاب و ميزان شهرت خودش و اثرش و ...
اما فقط تا مرحله انتخاب برام مهمه و موقعي كه خوندمش ديگه نمي گم خوب بود چون نويسندش معروف بود يا در فلان سال بهترين اثر شناخته شد و ...
مي گم خوب بود چون خوشم اومد و مهم همينه كه من از ديد خودم نظر بدم و اين همش سليقه ايه ولي قبول دارم شهرت يه كتاب توي انتخابش و حتي ديدي كه نسبت بهش پيدا مي كنيم تاثيرگذاره و طبيعيش هم همينه!

zooey
10-07-2008, 13:03
چرا من كاملا حرفت رو قبول دارم و خودم هم وقتي مي خوام يه كتاب رو بخونم اول نگاه مي كنم به نويسنده كتاب و ميزان شهرت خودش و اثرش و ...
اما فقط تا مرحله انتخاب برام مهمه و موقعي كه خوندمش ديگه نمي گم خوب بود چون نويسندش معروف بود يا در فلان سال بهترين اثر شناخته شد و ...
مي گم خوب بود چون خوشم اومد و مهم همينه كه من از ديد خودم نظر بدم و اين همش سليقه ايه ولي قبول دارم شهرت يه كتاب توي انتخابش و حتي ديدي كه نسبت بهش پيدا مي كنيم تاثيرگذاره و طبيعيش هم همينه!

بله من هم با حرفتون کاملا موافقم خیلی خوب گفتید ...مرسی...

و من هم فقط خواستم اطلاعات لازم برای خرید این کتاب رو به دوستانی که این کتاب رو تاحالا نخوندن بدم...خب مثل اینکه به اتفاق نظر رسیدیم.... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
10-07-2008, 13:31
سلام

امیدوارم بحث همین جا خاتمه پیدا کنه
فقط برای اطلاع باید بگم انواع و اقسام لیست ها از بهترین کتاب ها وجود داره مثلا 50 رمان برتر قرن


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


و یا ده رمان کلاسیکی که باید خواند


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

و .........

پس یک فهرست نداریم که بهترین را نشون بده مثلا در دو تا از معتبر ترین فهرست های ما اصلا اشاره ای هم به غرور و تعصب نشده اما در فهرستی که در زیر می بینید اشاره شده


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

پس بهترین حالت همونه که فقط نظر شخصیتون را بگید به نظر من خوبه یا بده همین ..... اصرار نورزید که حتما خوبه یا بده

ممنون

magmagf
10-07-2008, 21:49
طاعون: اثر آلبر کامو


میشه گفت بهترین کتابی که خوندم یا بهترین کتابی که از کامو خوندم !

طاعون یکی از برجسته ترین رمان های عصر اخیر، و برترین اثر کامو به شمار می آید؛ که شخصیت « راوی» در آن به توصیف و بررسی شهر « اران» در زمان طاعون می پردازد.شهری که ابتدا در آن بر اثر مرگ ناگهانی موشها نگرانی در مردم به وجود می آید و بعد با مشاهده اولین آثار طاعون انسانی، نگرانی ها بالا می گیرد و کم کم دروازه شهر بسته می شود و ارتباط مردم با دنیای خارج قطع می شود.در این دوره پزشکی به نام «برنار ریو» محرم درد دلهای مردم شده و راوی با بازگو کردن این درد دلها بسیاری از مشکلات شهر را غیر مستقیم بیان می کند.

طاعون، کتاب مهمیه که گرچه در ظاهر فقط یک داستان روایت می کنه، اما با نگاهی عمیق تر از ژرف ترین دردهای زندگی بشری حکایت می گه.

«اگر تصادفا کسی می خواست درد دل کند و یا چند کلمه از احساساتش بگوید، پاسخی که می گرفت هر چه بود، در اغلب موارد زخمی بر دلش می زد.آنگاه می فهمید که او و مخاطبش از یک چیز واحد سخن نمی گویند. او در واقع از اعماق روزهای اندیشه ی تلخ و عذاب سخن می گفت و تصویری که می خواست مجسم سازد مدت ها در بوته ی انتظار و هیجان پخته شده بود.بر عکس، دیگری یک هیجان قراردادی و درد بازاری و مبتذل را تصور می کرد. به این ترتیب عادت شد که واقعی ترین دردها به عبارات مبتذل محاوره ای ترجمه شوند. تنها به این قیمت بود که زندانیان طاعون می توانستند همدردی و توجه شنوندگان را جلب کنند…»



طاعون



آلبر کامو
رضا سید حسینی


طاعون ماجرای شهر آرام و خوشبختی را بازگو می کند که در کمال بی خبری طاعون به ان حمله ور می شود و ارتباط شهر با همه جا قطع می شود . کامو در رمان به بررسی حالات و روحیات افراد در زمان های مختلف این دوره پرداخته است . حس همدلی ، وحشیگری ، عذاب وجدان و .... در یک بلای همگانی . وقتی در ناامیدی به یاد خوشی ها و کارهای تلخ گذشته هستیم ....

خیلی کتاب قشنگ و دقیقی بود به خصوص خیلی خوب تغییرات احساسات ادمی در چنین شرایطی را نشون داده بود ..... به یاد اوردن خوشبختی بعد از اتمام ان ......
یک جای توی کتاب گفته می شود که همه کس طاعون را درون خودش داره و کار شرافتمندانه اینه که نذاره طاعون وجودش به دیگری سرایت کنه و.....

به نظرم طاعون و کوری فوق العاده شبیه به هم بودن
کتابی که خوندم ویرایش سال 1360 بود یعنی مسن تر از خودم ... قیمتش هم 40 تومن بود

magmagf
14-07-2008, 18:47
بلم سنگی


ژوزه ساراماگو
مهدی غبرائی



کتاب داستانی تخیلی در مورد جدا شدن شبه جزیره ایبری ( شامل اسپانیا و پرتغال) از اروپاست . ساراماگو به بررسی واکنش مردم و دولت ها تحت چنین شرایط غیر عادی می پردازد . 5 نفر قهرمانان رمان او هستند . افرادی که در حین جدا شدن شبه جزیره عملی غیر عادی انجام می دهند و بعد از آن با یکدیگر هم سفر می شوند .... نگاه انسان ها به زندگی در شرایط عدم اطمینان بحث اصلی کتاب هست .
کتاب پر از جملات زیباست و در کل می تونم بگم کتاب خوبی بود .

karin
15-07-2008, 18:53
عقاید یک دلقک
نوشته هاینریش بل
ترجمه محمد اسماعیل زاده



کتاب فوق العاده قشنگ و با معنایی بود . حتماً توصیه می کنم بخونیدش حرف نداره .


کتاب در ارتباط با پسری به اسم شنیر از یک خانواده پولدار المانی است که به شغل دلقکی روی می اورد و با دختری مذهبی به اسم ماری که عاشق او بوده زندگی می کرده است . اما بعد از مدتی ماری به علت سخنان دوستان کاتولیکشو کشش مذهبی و و احساس گناه از او جدا شده و با یک مرد کاتولیک ازدواج می کند . این موضوع تمام زندگی هنری شنیر را نابود می کند و بسیار فقیر می شود و سعی می کند به اشنایانش تلفن بزند و به این ترتیب خاطرات گذشته را مرور می کند .

کتاب فوق العاده روان و زیبا نوشته شده پایان تلخ اما زیبایی داره
شنیر وقتی به ماری فکر می کنه همیشه با خودش می گه مثلا ما راجع به اون کتاب با هم حرف زدیم ایا ماری می تونه بدون احساس گناه و خیانت و بدون اینکه به من فکر کنه راجع به اون کتاب به همسرش حرف بزنه ؟ این قسمتها خیلی غمگین بود و با اینکه داستان بود تمام مدت با خودم فکر می کردم می تونه این کار را بکنه ؟


عقاید یک دلقک
هانریش بل
شریف لنکرانی

بعد از مدت ها یک رمانی خوندم که بهم چسبید به شدت
عقاید دلقک برام به شدت جالب بود
اعتقاداتی که در مورد عشق داشت
و این که خاطرات رو با جزئیات مرور می کرد ( یکی از عادت های خودمه :دی )
یادمه یه جایی می گفت من یه دلقکم و کارم جمع آوری لحظاته ( یا یه چیزی تو همین مایه ها!)
و قسمت هایی که به ماری فکر می کرد و مثلا می گفت ما راجع به انواع لباس هایی که تن بچه هامون کنیم صحبت کرده بودیم
اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاشو لخت ببره تو خیابون
یا جایی که می گفت من نمی دونم به فرزندانش چه غذایی می خواد بده چون ما در مورد انواع روش های تغذیه ساعت ها بحث کرده بودیم و اون اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاش رو گرسنه نگه داره

در کل پیشنهاد می شه
البته من زیاد با این ترجمه موافق نیستم
چون سبک نوشتارش زیادی قدیمی بود
فکر می کنم ترجمه ی دیگه ای باشه بهتره

l176771
15-07-2008, 19:44
عقاید یک دلقک
هانریش بل
شریف لنکرانی

بعد از مدت ها یک رمانی خوندم که بهم چسبید به شدت
عقاید دلقک برام به شدت جالب بود
اعتقاداتی که در مورد عشق داشت
و این که خاطرات رو با جزئیات مرور می کرد ( یکی از عادت های خودمه :دی )
یادمه یه جایی می گفت من یه دلقکم و کارم جمع آوری لحظاته ( یا یه چیزی تو همین مایه ها!)
و قسمت هایی که به ماری فکر می کرد و مثلا می گفت ما راجع به انواع لباس هایی که تن بچه هامون کنیم صحبت کرده بودیم
اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاشو لخت ببره تو خیابون
یا جایی که می گفت من نمی دونم به فرزندانش چه غذایی می خواد بده چون ما در مورد انواع روش های تغذیه ساعت ها بحث کرده بودیم و اون اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاش رو گرسنه نگه داره

در کل پیشنهاد می شه
البته من زیاد با این ترجمه موافق نیستم
چون سبک نوشتارش زیادی قدیمی بود
فکر می کنم ترجمه ی دیگه ای باشه بهتره

انگار فقط همين يه ترجمش باشه... من چاپ هاي جديد اين ترجمه رو ديدم اما ترجمه هاي جديد نه. اتفاقا اگه مي شناسي معرفي كن .
اما كاش وقتي راجع به جنبه ها ي عاشقانش اشاره مي كردي چيزي راجع به بعد سياسيش هم مي گفتي.

zooey
15-07-2008, 21:45
عقاید یک دلقک
هانریش بل
شریف لنکرانی

بعد از مدت ها یک رمانی خوندم که بهم چسبید به شدت
عقاید دلقک برام به شدت جالب بود
اعتقاداتی که در مورد عشق داشت
و این که خاطرات رو با جزئیات مرور می کرد ( یکی از عادت های خودمه :دی )
یادمه یه جایی می گفت من یه دلقکم و کارم جمع آوری لحظاته ( یا یه چیزی تو همین مایه ها!)
و قسمت هایی که به ماری فکر می کرد و مثلا می گفت ما راجع به انواع لباس هایی که تن بچه هامون کنیم صحبت کرده بودیم
اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاشو لخت ببره تو خیابون
یا جایی که می گفت من نمی دونم به فرزندانش چه غذایی می خواد بده چون ما در مورد انواع روش های تغذیه ساعت ها بحث کرده بودیم و اون اگه بخواد احساس خیانت نکنه باید بچه هاش رو گرسنه نگه داره

در کل پیشنهاد می شه
البته من زیاد با این ترجمه موافق نیستم
چون سبک نوشتارش زیادی قدیمی بود
فکر می کنم ترجمه ی دیگه ای باشه بهتره

وای من عاشق این کتابم....عقاید یک دلقک فوق العاده است محشره..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هم از اون قسمت هایی که هانس راجع به ماری صحبت می کرد خیلی خوشم اومد...اون قسمتایی هم که خاطره تعریف می کرد خیلی جالب بود مثلا یکی که خیلی برام جالب بود اونجایی که تعریف می کنه وقتی بچه بودند یه بار لئو (برادرش) ازش می خواد بیاد با اره یه چوب رو ببرند اما هانس قبول نمی کنه اما بعد ها حاضر بوده قسم بخوره که باهاش اون چوب رو اره کرده و حتی قطرات عرق ش رو هم کاملا به خاطر داشته ...من هم گاهی واسم همچین حالت هایی پیش می یاد اما نه به این شدت ..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتاب رو هم خیلی قشنگ تموم کرد یعنی به نظرم پایانش یه پایان باز فوق العاده بود هرچند که من ترجیح می دادم ماری بر می گشت .....واقعا نامرد بود که هانس رو ول کرد...آخه ی .............. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


انگار فقط همين يه ترجمش باشه... من چاپ هاي جديد اين ترجمه رو ديدم اما ترجمه هاي جديد نه. اتفاقا اگه مي شناسي معرفي كن .
اما كاش وقتي راجع به جنبه ها ي عاشقانش اشاره مي كردي چيزي راجع به بعد سياسيش هم مي گفتي.

اما من توی نمایشگاه کتاب امسال از یه انتشارات دیگه همین کتاب رو دیدم مترجمش رو دقیقا نمی دونم اما فکر کنم با این فرق داشت در ضمن اون نسخه ی کاملش بود اینی که ما خوندیم یه قسمت هایش حذف شده اون صفحات داستان بیشتر بود....
هرچند من زیاد با ترجمه ش مشکلی نداشتم و به نظرم ترجمش بد نبود.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
16-07-2008, 06:08
انگار فقط همين يه ترجمش باشه... من چاپ هاي جديد اين ترجمه رو ديدم اما ترجمه هاي جديد نه. اتفاقا اگه مي شناسي معرفي كن .
اما كاش وقتي راجع به جنبه ها ي عاشقانش اشاره مي كردي چيزي راجع به بعد سياسيش هم مي گفتي.

سلام

همین الان که هر کدام از ما با یک ترجمه خونده این کتاب رو:46:


انتشارات جامی با ترجمه اقای لنکرانی یک ترجمه 315 صفحه ای داره و انتشارات چشمه از اقای قندهاری یک ترجمه 353 صفحه ای .
ترجمه اقای قندهاری که من خوندم که به نظرم خیلی خوب بود

karin
16-07-2008, 09:57
وای من عاشق این کتابم....عقاید یک دلقک فوق العاده است محشره..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هم از اون قسمت هایی که هانس راجع به ماری صحبت می کرد خیلی خوشم اومد...اون قسمتایی هم که خاطره تعریف می کرد خیلی جالب بود مثلا یکی که خیلی برام جالب بود اونجایی که تعریف می کنه وقتی بچه بودند یه بار لئو (برادرش) ازش می خواد بیاد با اره یه چوب رو ببرند اما هانس قبول نمی کنه اما بعد ها حاضر بوده قسم بخوره که باهاش اون چوب رو اره کرده و حتی قطرات عرق ش رو هم کاملا به خاطر داشته ...من هم گاهی واسم همچین حالت هایی پیش می یاد اما نه به این شدت ..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتاب رو هم خیلی قشنگ تموم کرد یعنی به نظرم پایانش یه پایان باز فوق العاده بود هرچند که من ترجیح می دادم ماری بر می گشت .....واقعا نامرد بود که هانس رو ول کرد...آخه ی .............. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



اما من توی نمایشگاه کتاب امسال از یه انتشارات دیگه همین کتاب رو دیدم مترجمش رو دقیقا نمی دونم اما فکر کنم با این فرق داشت در ضمن اون نسخه ی کاملش بود اینی که ما خوندیم یه قسمت هایش حذف شده اون صفحات داستان بیشتر بود....
هرچند من زیاد با ترجمه ش مشکلی نداشتم و به نظرم ترجمش بد نبود.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ها!
آره این قسمت که می گفت نمی تونه رو واقعی بودن این اتفاقات قسم بخوره و ممکنه بخشی از خیال پردازی هاش باشه هم برام خیلی جالب بود
و یا این که با وجود تمام مخالفت هاش با کاتولیک ها ماری رو صبح ها بیدار می کرد که به موقع به مراسمات مذهبی اش برسه

+

مثل این که ترجمه ای که فرانک جان خونده هم کامل تره و هم قشنگ تر
لازم شد اون ترجمه اش رو هم گیر بیارم و بخونم

magmagf
17-07-2008, 00:04
کلیسای جامع



ریموند کارور
فرزانه طاهری



کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کارور است . بیشتر به تنهایی و سرگشتگی آدمها و نا پایداری اوضاع پرداخته .... ناپایداری اوضاع اطرافمون ، احساساتمون و خیلی زیاد تنهایی و سرگشتگی.....
عالی بود حتما توصیه می کنم بخونید .... داستان های خوبی داشت و عمیق ......بخ خصوص از داستان "هیچ کس حرفی نزد"، " وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم" ،" کلیسای جماع" و " خانه چف" خوشم اومد ..... یعنی همشون خوب بودند نمی تونم انتخاب کنم ... اگه به داستان کوتاه علاقه مندید این کتابو از دست ندهید اگه هم نیستید شاید بتونه علاقه مندتون کنه ..... به خصوص یک داستان داره که دوبار توی کتاب نوشته شده یکی کوتاه تر یکی بلندتر و ... به نظرم اومد چه قدر کوتاه بودن یک داستان کوتاه و نا پیدا بودن اخرش چیز جالب و دوست داشتنی هست
ریموند کارور را پدر موج نو در ادبیات داستانی و استاد مینی مالیسم شمرده اند .
جالبه بدونید اولین باری که داستانش توی یک مجله چاپ می شه مجله رو با خودش می بره توی تخت خوابو این طوری جشن می گیره

sise
17-07-2008, 00:25
کلیسای جامع



ریموند کارور
فرزانه طاهری



کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کارور است . بیشتر به تنهایی و سرگشتگی آدمها و نا پایداری اوضاع پرداخته .... ناپایداری اوضاع اطرافمون ، احساساتمون و خیلی زیاد تنهایی و سرگشتگی.....
عالی بود حتما توصیه می کنم بخونید .... داستان های خوبی داشت و عمیق ......بخ خصوص از داستان "هیچ کس حرفی نزد"، " وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم" ،" کلیسای جماع" و " خانه چف" خوشم اومد ..... یعنی همشون خوب بودند نمی تونم انتخاب کنم ... اگه به داستان کوتاه علاقه مندید این کتابو از دست ندهید اگه هم نیستید شاید بتونه علاقه مندتون کنه ..... به خصوص یک داستان داره که دوبار توی کتاب نوشته شده یکی کوتاه تر یکی بلندتر و ... به نظرم اومد چه قدر کوتاه بودن یک داستان کوتاه و نا پیدا بودن اخرش چیز جالب و دوست داشتنی هست
ریموند کارور را پدر موج نو در ادبیات داستانی و استاد مینی مالیسم شمرده اند .
جالبه بدونید اولین باری که داستانش توی یک مجله چاپ می شه مجله رو با خودش می بره توی تخت خوابو این طوری جشن می گیره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

داستانهای کارور همه دارای خصوصتی خاص هستن. و اون عدم اطمینان از همه چیزه. نوعی ترس درونی از وقایع که شاید باشند و شاید هم نباشند.
نوعی تنهایی در دنیای جدید و بهتر بگم ترس از آن.
این کتابو خوندم ولی یادم نبود بگم:31:

اولین بار که فیلم " کاغذ بی خط" از تقوایی را دیدم حس کردم که ردپای سبک کارور تو فیلمنامه هست و بعدا خوندم که فیلمنامه نوع ایرانیزه شده یکی از داستانهای کارور بوده هست.
من داستانهاشو یادم نیست دقیقا. ولی این حس خاص را یادم هست. بخصوص در داستانی که مرد خونه با چنتا از دوستاش مرد میرن تفریح و جسد یه زن را در رودخانه پیدا میکنن. جمله آخر زن یادمه که فکر کنم حس میکرد که جای ان زن در رودخانه هست.
راستش این کتابو حدود 5 سال پیش خوندم.
اما واقعا زیباست. یه داستان دیگه هم هست که فکر نکنم تو این کتاب باشه. لینکشو میذارم.
ممنون از فرانک که این کتاب هم به یادم اورد.:31:


پاكت‏ها
ريموند كارور
ترجمه:‌ مصطفي مستور


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
18-07-2008, 12:38
وقتی از عشق حرف می زنیم



ریموند کارور
پریسا سلیمان زاده – زیبا گنجی


مجموعه ای از داستان های کوتاه ریموند کارور هست . چند تایی از داستانهاش هم با کتاب کلیسای جماع ترجمه خانم طاهری مشابه است .
من ترجمه های خانم طاهری را بیشتر پسندیدم
داستان های ریموند هم که حرف ندارند و درون مایه اونها تنهایی و خلا و ناکامیست

magmagf
20-07-2008, 20:21
کجا ممکن است پیدایش کنم


هاروکی موراکامی
بزرگمهر شرف الدین


کتاب شامل 5 تا از داستان های موروکامیست که اقای شرف الدین انتخاب کرده و ترجمه نموده . کتاب قشنگیه و ترجمه اش هم روونه . به جز فاجعه معدن در نیویورک که اصلا باهاش ارتباط برقرار نکردم بقیه داستان های خوبی بودن راستش پایانشو زیاد نمی پسندیدم اما خوب ماجرا و سبک نوشتنش خوب بود . کتاب خوبیه در کل . ادمهای داستانش به دنبال تنهایی و ارامش خیالند .....
کتاب های داستان کوتاه خیلی برای من سریعتر از رمان ها پیش می رند هرچند رمان را بیشتر دوست دارم و خوب جذابیتش بیشتره .... نمی دونم چرا ...


موراکامی از مشهورترین نویسندگان ژاپنی است که به دلیل علاقه اش به شعر و نویسندگی روسی و غربی و کلاً سبک زندگی غربی ، روشن فکران ژاپنی میانه خوبی با او ندارند و معتقدند به اسطوره های ژاپن توجهی ندارد . اون نویسنده موفقیه کتابهاش اصولا هم فروش خوبی می کنند هم جوایز زیادی را می برن و نقدهای خوبی را به همراه دارند .
نویسنده مورد علاقه اش ریموند کارور است

szh_1367
20-07-2008, 20:40
چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد

واقعا کتاب ساد و روانی است که بنده فقط یک نکته بزرگ از اون کتاب برداشت کردم

نکته : همیشه با تغییرات سازگار باش

اگر نیاز هست تا کتاب را اپلود کنم

magmagf
21-07-2008, 17:15
کلیسای جامع



ریموند کارور
فرزانه طاهری



کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کارور است . بیشتر به تنهایی و سرگشتگی آدمها و نا پایداری اوضاع پرداخته .... ناپایداری اوضاع اطرافمون ، احساساتمون و خیلی زیاد تنهایی و سرگشتگی.....
عالی بود حتما توصیه می کنم بخونید .... داستان های خوبی داشت و عمیق ......بخ خصوص از داستان "هیچ کس حرفی نزد"، " وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم" ،" کلیسای جماع" و " خانه چف" خوشم اومد ..... یعنی همشون خوب بودند نمی تونم انتخاب کنم ... اگه به داستان کوتاه علاقه مندید این کتابو از دست ندهید اگه هم نیستید شاید بتونه علاقه مندتون کنه ..... به خصوص یک داستان داره که دوبار توی کتاب نوشته شده یکی کوتاه تر یکی بلندتر و ... به نظرم اومد چه قدر کوتاه بودن یک داستان کوتاه و نا پیدا بودن اخرش چیز جالب و دوست داشتنی هست
ریموند کارور را پدر موج نو در ادبیات داستانی و استاد مینی مالیسم شمرده اند .
جالبه بدونید اولین باری که داستانش توی یک مجله چاپ می شه مجله رو با خودش می بره توی تخت خوابو این طوری جشن می گیره


کجا ممکن است پیدایش کنم


هاروکی موراکامی
بزرگمهر شرف الدین


کتاب شامل 5 تا از داستان های موروکامیست که اقای شرف الدین انتخاب کرده و ترجمه نموده . کتاب قشنگیه و ترجمه اش هم روونه . به جز فاجعه معدن در نیویورک که اصلا باهاش ارتباط برقرار نکردم بقیه داستان های خوبی بودن راستش پایانشو زیاد نمی پسندیدم اما خوب ماجرا و سبک نوشتنش خوب بود . کتاب خوبیه در کل . ادمهای داستانش به دنبال تنهایی و ارامش خیالند .....
کتاب های داستان کوتاه خیلی برای من سریعتر از رمان ها پیش می رند هرچند رمان را بیشتر دوست دارم و خوب جذابیتش بیشتره .... نمی دونم چرا ...


موراکامی از مشهورترین نویسندگان ژاپنی است که به دلیل علاقه اش به شعر و نویسندگی روسی و غربی و کلاً سبک زندگی غربی ، روشن فکران ژاپنی میانه خوبی با او ندارند و معتقدند به اسطوره های ژاپن توجهی ندارد . اون نویسنده موفقیه کتابهاش اصولا هم فروش خوبی می کنند هم جوایز زیادی را می برن و نقدهای خوبی را به همراه دارند .
نویسنده مورد علاقه اش ریموند کارور است



یک موضوع خیلی جالب که بعد از خوندن کتاب های شرقی و غربی ادم باهاش مواجه می شه اون اخلاقیات مورد احترام بین شرقی ها است
یک جورایی قبلا که کارور را می خوندم فضای اخلاقی غربی بود مثلا ساده ترین نمونه اش اینکه زن خیلی راحت جلوی شوهرش از شوهر قبلیش و عشق رماتیکش به اون صحبت می کرد و همه شون چند بار ازدواج کرده بودن و کلا رابطه ها ازاد بود .......
اما وقتی وارد داستان یک نویسنده شرقی حتی غرب گرا بشید می بینید جز خصوصیات شوهر خوب مطرح می کنه که حواسش به حساسیت های یک زن هست و با زن دیگه ای بگو بخند نمی کنه:46: حتی بگو بخند

جالبه

magmagf
25-07-2008, 18:19
کافکا در ساحل


هاروکی موراکامی
گیتا گرکانی



کتاب 2 داستان موازی را دنبال می کند که جایی به هم گره می خورند . کافکا نوجوانی کتاب خوان و بسیار تنها با پدری که هیچ درکی از او ندارد . پدر پیش بینی می کند که کافکا روزی او را خواهد کشت و با مادر و خواهر خود هم خوابه می شود . کافکا برای جلوگیری از این پیش بینی و ..... از خانه فرار می کند . ناکاتا نیز پیرمردی است که در اثر اتفاقاتی هوش طبیعی خود را از دست داده ولی به جای ان قادر است با گربه ها صحبت کند .....
کتاب خاصیه یک ریتم کلاسیک داره فرار از خانه و جستجوی مادر و .... غالب کار کلاسیک هست اما نمادها و درون مایه هاش نو هست ترکیب جالبیه . خیلی کتاب جذاب و پر جادثه ای هست من به شخصه واقعا از خوندنش لذت بردم چیز جدیدی بود

zooey
26-07-2008, 10:25
کتاب پرنده خارزار اثر کالین مک کالو این کتاب نزدیک به 900 صفحه است.این کتاب اینقدر نثر شیوا و دلنشین دارد که خودم این کتاب رو 4بار خوندم.
خلاصه:
این کتاب عشق دختری به نام مگی به یک کشیش بنام رادلف را به تصویر می کشد ولی کشیشان کاتولیک نمی توانند ازدواج کنند ................



پرنده خارزار
کالین مکالو
ترجمه مهدی غبرایی

این کتاب زندگی مگی کلیری دختر 4 ساله ای را دنبال می کند که با شش برادر و خانواده گله چران خود زندگی می کند.روزی خبر می رسد که عمه ی آنها که در استرالیا صاحب ملک و سرمایه زیادی است در حال مرگ است و قصد دارد که تمام اموال خود را به برادرش به سپارد به همین خاطر آنها روانه ی استرالیا می شوند....در استرالیا مگی که حالا بزرگ شده با کشیشی به نام رالف دوبریکاسار آشنا می شود و رالف با این که یک کشیش است و کشیش ها اجازه دلبستگی به زن ها و ازدواج با آنها را ندارند سخت به مگی دل می بندد و مگی نیز به او شدیدا علا قه مند می شود....داستان به همین منوال تا پیری مگی ادامه می یابد و زندگی بچه هایش را نیز دنبال می کند..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کتاب فوق العاده قشنگی بود که در 2 جلد و 764 صفحه نوشته شده....من نه که یک ماه تموم بود داشتم این کتاب رو می خوندم خیلی بهش وابسته شدم و وقتی تموم شد کلی ناراحت شدم...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]به نظر من بعضی شخصیت ها مثل فرانک به باید بهتر کار می شد و مرگ بعضی از شخصیت ها باید با تفاصیل بیشتری بیان می شد و به طور کلی من نیمه دوم کتاب که راجع به بزرگی مگی و بچه هاش بود رو بیشتر دوست داشتم اما در هر حال کتاب خیلی خیلی قشنگی بود......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از داستان این کتاب فیلم و سریال تلویزیونی هم ساخته شده است......

یک نکته ای که این کتاب برای اولین بار من رو متوجه خودش کرد این بود که هر کدوم از شخصیت ها در هنگام مرگ یه فکری داشتند و به یک چیزی فکر می کردند...من تاحالا به این توجه نکرده بودم که آخرین چیزی که آدم بهش توی این دنیا فکر می کنه و آخرین مطلبی که از ذهنش قبل از مرگ می گذره چیه......خیلی جالبه نه؟! آخرین فکر آدم ..... مثلا می گه خداحافظ مامان ....یا نه من نمی خوام بمیرم و غیره...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ویرایش: کتاب فوق العاده ای بود ......آخه ی ی ی.....کاشکی تموم نمی شد...بهش عادت کرده بودم..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
27-07-2008, 11:55
رقص گردن بند


گراتزيا دلدا
بهمن فرزانه


كتاب در مورد مرديست كه چندين سال پيش مادرش گردن بند مرواريد گران بهاي خود را پيش مردي گرو گذاشته و مرد مي خواهد با دوز و كلك گردنبند را از دختر ان مرد بگيرد . اما اشتباها با برادر زاده او اشنا شده و عاشقش مي شود و .......
كتاب كوتاه اما زيباييه مثل بقيه اثار دلدا .... خيلي دقيق به روان شناسي افراد پرداخته و از چنين داستان ساده اي خيلي قشنگ به اعماق روان شناسي و بعد كار رسيده ....

جالبه بدونيد دلدا تا سوم دبستان بيشتر تحصيلات رسمي نداشته و تنها زن ايتاليايي برنده جايزه نوبل هست

تو رو خدا بريد كتابشو بخونيد من اين همه هي مي يام كتاباشو معرفي مي كنم فقط 2 تاي ديگش مونده انصافه يكيشم نخونيد اخه!!!!!!!!
البته تا حالا كسي را نديدم ازش كتاب بخونه فقط چند نفر رو تو نت ديدم كه همه هم ازش بدشون مي يومده
به اين نتيجه رسيدم فقط بهمن فرزانه دوست داره اثارشو ترجمه كنه منم دوست دارم بخونم تنها طرفداراش تو ايران :دي

اما واقعا دوسش دارم

rsz1368
28-07-2008, 11:01
نمی دونم کوری رو معرفی کردن یا نه
اما واقعا کتاب قشنگی برنه جایزه نوبل سال1998 اثر ژوزه ساراماگو ترجمه عاطفه اسلامیان
این کتاب در واقع بیان گر اینه که مردم چطور منطق و احساسات و ...از دست دادن و نسبت به همه چیز سطحی نگر شدن
من فکر می کنم داره توضیح می ده که مردم چه طور نسبت به زندگی کور شدن

rsz1368
28-07-2008, 11:05
کاب شازده کوچولو اثر انوان دوسنت اگزو پری
ترجمه ابوالحسن نجفی
شازده کوچولو ساکن سیاره کوچکی به اندازه خانه معمولی و در انجا گل بی همتایی دارد که مایه عواطف و دلخوشی ها و رنج های اوست.
خواننده اندک اندک با سرگذشت این موجود کوچیک و دوست داشتنی اشنا می شه و پی می برد که چرا او روزی تصمیم به ترک وطن می گیرد و پس از عبور از شش سیاره به سیاره هفتم که زمین می رسد.در این جا با روباهی اشنا می شه که مهم ترین راز زندگی رو براش اشکار می کنه.
شازده کوچولو اکنون به صد زبان ترجمه شده و پس از انجیل پر خواننده ترین کتاب سرارسر جهان .

rsz1368
28-07-2008, 11:07
ز مثل زندگی اثر مسعود لعلی
شامل داستان های الهام بخش برای ساختن یک زندگی شاد و موفق
کتاب سر شار از انرژی و با خوندنش خیلی تجربه ها برای زندگی کسب می شه

rsz1368
28-07-2008, 11:09
من دانای کل هستم اثر مصطفی مستور
کتابی تقریبا مثل روی ماه خدا رو ببوس
شامل چند داستان که من خودم احساس می کنم یک جوری می خواست توی عشق های زمینی یک عشق فراترم نشون بده

rsz1368
28-07-2008, 11:10
عشق روی پیاده رو
اثر مصطفی مستور
اینم شامل چند داستان زیباست و تقریبا مثل دو کتاب قبل
اما به نظرم از بین کتابابی مصطفی مستور قشنگ ترینش روی ماه خدا رو ببوس
البته عشق بی شین بی قاف و نقطه هم بدک نیست
اثر همین نویسنده و شامل چند داستان

rsz1368
28-07-2008, 11:13
نشان لیاقت عشق
عشق بدون قید و شرط
شعله عشق
معجزه عشق
شمال داستاه های کوتاه از نویسنده های ناشناس
انتشارات پژوهه
البته معجزه عشق گفت گوی کوتاهی بین انسان با خداست و اثر اوگ ماندینوو برگردان موسی نامی
واقعا کتاب محشری

rsz1368
28-07-2008, 11:16
کیمیا گر و خاطرات یک مغ اثر پائلوکوئیلو
کتاب سراسر اتفاقات جالب که دائم می تونی از کتاب راه و روش درست زندگی کردن رو یاد بگیری
کتاب کیمیاگر انتشارات کاروان
کتاب کیمیاگر توسط دانشگاه شیکاگو تدریس می شه
واقعا خوندن چند بار این کتاب باز هم کم

magmagf
28-07-2008, 22:29
دتیای قشنگ نو
آلدوس هاکسلی
ترجمه سعید حمیدیان
انتشارات نیلوفر

دنیای قشنگ یک رمان علمی_تخیلی است که در سال 2540 در شهر لندن می گذرد که در آن علم به خصوص علم ژنتیک و روانشناسی چنان پیشرفت کرده است که نوزادان در کارخانه ها و با ویژگی های از قبل تعیین شده به دنیا می آیند و فیلم های سینمایی می تواند حس ها و بو ها را نیز به بیننده انتقال دهد.در این این همه پیشرفت مکان هایی وجود دارد که مثل باغ وحش یا موزه در آن انسان هایی نگاه داری می شود که به شیوه امروزی ما زندگی می کنند که به این انسان ها وحشی می گویند .داستان از جایی شروع می شود که یکی از این وحشی ها به دنیای پیشرفته سال 2540 راه می یابد.....اما چیزی که بیشتر از همه باعث جذاب شدن داستان می شود عشق زیبای این وحشی به یکی از دختران دنیا پیشرفته است....
کتاب فوق العاده جالبی بود و عشق وحشی خیلی ناب از آب در اومده .....

جلد اصلی کتاب در نسخه خارجی....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DA%AF_%D9%86%D9%88_%28%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%29. jpg


دنیای قشنگ نو



آلدوس هاکسلی
سعید حمدیان



کتاب تصویری از اینده زندگی بشر هست . زمانیکه نوزادان را به صورت یکسان و با کمک علم ژنتیک و روان شناسی پروش می دهند . هر نوزاد تربیت می شود تا سرنوشت معلوم شده خویش را با کمال میل پذیرا باشد . جایی که انسان ها به خاطر این پذیرش خوشبختند و هیچ احساس یا عشق یا غمی وجود ندارد . جایی که حق تنها بودن از انسان ها گرفته می شود .
سوژه اش شبیه کتاب " هرگز رهایم مکن " می باشد و یک جورایی خیلی ادم را یاد 1984 هم می اندازد
کتاب جالب و ترسناکیه خیلی به فکر فرو می بره ادم را .... حاضرین به قید از دست دادن مفهوم واژه هایی مانند خانواده و عشق و تنهایی و .... احساس خوشبختی مطلق بکنید ؟سعی شده بود بگه زندگی می شه کرد اما این زندگی یک زندگی بشری و مطابق با طبیعت او نیست اما به نظر شخصی من عالی هم هست دنیای بدون احساس و خاطره و .....
کتاب جالبیه اما " هرگز رهایم مکن " عشقولانه تر به همین موضوع نگاه کرده

rsz1368
28-07-2008, 22:54
هرگز رهایم مکن " عشقولانه تر به همین موضوع نگاه کرده
میشه اسم نویسنده و مترجم و انتشارات رو بگید!

magmagf
28-07-2008, 23:29
میشه اسم نویسنده و مترجم و انتشارات رو بگید!

سلام

هرگز رهایم مکن

کازوئو ایشی گورو
سهیل سمی


ققنوس


توی کتاب 100 کتابی که باید قبل از مرگ خواند این را اولین کتاب ضروری برای مطالعه معرفی کرده ( نظر من این نیست ها :31:)

zooey
29-07-2008, 08:40
دنیای قشنگ نو



آلدوس هاکسلی
سعید حمدیان



کتاب تصویری از اینده زندگی بشر هست . زمانیکه نوزادان را به صورت یکسان و با کمک علم ژنتیک و روان شناسی پروش می دهند . هر نوزاد تربیت می شود تا سرنوشت معلوم شده خویش را با کمال میل پذیرا باشد . جایی که انسان ها به خاطر این پذیرش خوشبختند و هیچ احساس یا عشق یا غمی وجود ندارد . جایی که حق تنها بودن از انسان ها گرفته می شود .
سوژه اش شبیه کتاب " هرگز رهایم مکن " می باشد و یک جورایی خیلی ادم را یاد 1984 هم می اندازد
کتاب جالب و ترسناکیه خیلی به فکر فرو می بره ادم را .... حاضرین به قید از دست دادن مفهوم واژه هایی مانند خانواده و عشق و تنهایی و .... احساس خوشبختی مطلق بکنید ؟سعی شده بود بگه زندگی می شه کرد اما این زندگی یک زندگی بشری و مطابق با طبیعت او نیست اما به نظر شخصی من عالی هم هست دنیای بدون احساس و خاطره و .....
کتاب جالبیه اما " هرگز رهایم مکن " عشقولانه تر به همین موضوع نگاه کرده

این هم عشوقولی بود ها.....تقریبا از اواسط کتاب عشقولی می شه.......به نظر من عشق وحشی (جان) به این دختره که اسمش یادم رفته خیلی جالب بود...جان با استفاده از کتاب های عاشقانه شکسپیر یک تصویر خاصی از عشق داشت و می خواست عشقش مثل عشق اون کتاب ها پاک و حقیقی باشه...
آخر کتاب هم خیلی خوشگل تموم می شه.....آخه ی نازی....... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
29-07-2008, 11:40
این هم عشوقولی بود ها.....تقریبا از اواسط کتاب عشقولی می شه.......به نظر من عشق وحشی (جان) به این دختره که اسمش یادم رفته خیلی جالب بود...جان با استفاده از کتاب های عاشقانه شکسپیر یک تصویر خاصی از عشق داشت و می خواست عشقش مثل عشق اون کتاب ها پاک و حقیقی باشه...
آخر کتاب هم خیلی خوشگل تموم می شه.....آخه ی نازی....... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلام
خوب من كه چيز ديگه اي نگفتم فقط گفتم "هرگز رهايم نكن " عشقولانه تره .......اين يك جورايي عشق را هم در كنار ساير احساسات ادم نگاه مي كرد و قشنگ بود اما محوريت نبود
"هرگز رهايم نكن " در مورد زمانيست كه علم پيشرفت كرده و بچه هاي ژنتيكي ساخته مي شوند تا بعد اعضاي خود را به ادم هاي معمولي هديه كنند و بعد دو فرد ژنتيكي عاشق هم مي شوند .... خيلي رمانتيك تر و عشقولانه تر و لطيف تر هست اما "دنياي قشنگ نو " به نظرم قشنگ تر بيشتر حالات روحي يك انسان و احتياجاتش معنويش را مد نظر قرار داده

magmagf
30-07-2008, 21:59
زن در ریگ روان


کوبه آبه
مهدی غبرائی


داستان در مورد مردیست که در دهکده ی شنی اسیر می شود .... او همرا با زنی در ته گودالیست که شن دور تا دور آن را پوشانده و باید دائماً شن ها را پاک کنند ..... انها هرگز حق خروج از گودال را ندارند
قشنگ بود موضوع جالبی داشت ... پایانش هم خیلی جالب بود و پخته ...... بی هدفی هدف سازی ناچار شدن ناگهانی انسان توی غیر عادی ترین شرایط و خو گرفتنش به اون و .....
پایانش به خصوص جالب بود


کوبه آبه یک پزشک هست هرچند هیچ گاه طبابت نکرده. اون برای این کتاب برنده چایزه یومیوری شده و در سال 1963 هم از روی این رمان فیلمی ساخته شده که برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن شد .

zooey
30-07-2008, 22:36
مترجم دردها
جامپا لیری
امیر مهدی حقیقت
نشر ماهی

داستان های این کتاب رو من دیروز برای چندمین بار خوندم...اکثر داستان هاش جالبه.....مخصوصا موضوع داستان ها نو و جذابه و همچنین شخصیت های کتاب خیلی خوب طراحی شده ....این کتاب رو من با عنواین دیگری هم دیدم مثل مترجم بیماری ها ، اما همین عنوان از همه قشنگتره.....شخصیت های کتاب هم اکثرا هندی هستند و خواننده رو کما بیش با فرهنگ و عادت های مردم هند آشنا می کنه .....

لازم به ذکره که لیری برنده جایزه کتاب اول نیویورکر ، جایزه پن همینگوی ، جایزه کتاب بر گزیده پابلیشرز ویکلی ، جایزه آدیسن مت کاف از آکادمی هنر و نامزدی جایزه لوس آنجلس تایمز است...همچنین این مجموعه داستان که اولین اثر لیری است برنده جایزه پولیتزر ادبی سال 2000 شد.......

عنوان های داستان ها این کتاب :
موضوع موقت / وقتی آقای پیرزاد برای شام می آمد / مترجم درد ها / دربان واقعی / جذاب / خانه ی خانم سن / این خانه ی متبرک / معالجه بی بی هالدار / سومین و آخرین قاره / زنده؛ به سوی بهشت.......

به همه توصیه می شه...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shahi-007
30-07-2008, 23:07
خوب بعد از مدت ها من اومدم. اول از همه یه درخواست از magmagf عزیز دارم اونم اینه که اگه ممکنه پست شماره 492 خودش رو توی صفحه اول بذاره. چون واقعا پست عالی است و امیدوارم اگه بتونه دائم آپش کنه.
بعدم دیدم زیاد در مورد بادبادک باز کسی حرفی نزده گفتم خودم بنویسم.
کتاب بادبادک باز اثر نویسنده افغانی خالد حسین هست. در مورد کشور افغانستان و حوادث به وجود آمده در این کشور پس از حمله شوروی و در نهایت روی کار آمدن طالبان است.
خداییش جالبه.یعنی یه جوری می نویسه که آدم می بینه این طالبانیا چه جور آدمایی بودند و چه گندی توی کشور زدند. اولاش ممکنه زیاد جذاب نباشه ولی بعدش خیلی هیجان انگیز می شه. مخصوصا وقتی که شخصیت اول داستان تصمیم می گیره به افغانستان برگرده.
اگه می خواید بازم براتون توضیح بدم.
فیلمشو هم ساختند. انگلیسیش می شه : The Kite Runner
راستی خالد حسین یه کتاب دیگم بنام هزار خورشید تابان نوشته که الان 30 صفحشو خوندم جذابتر از بادبادک باز هستش. تموم شد خلاصه شو می نویسم.
خودش که گفته بادبادک باز در مورد مردان افغانی هست و کتاب هزار خورشید تابان ادای دینیست نسبت به بانوان سرزمین افغانستان

magmagf
01-08-2008, 09:49
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم



هاینریش بول
شریف لنکرانی


کاترینا دختری خدمتکار است که زندگی بسیار عادی و یکنواخت دارد .... در اثر حادثه ای ساده پای او به اداره پلیس باز می شود و روزنامه های زرد زندگی او را به نابودی می کشانند
موضوع داستان در مورد اثار مخرب روزنامه نگاران بی تعهد و ترور شخصیتی افراد در مطبوعات است . موضوع جالبی بود کتاب هم مثل همه اثار بول عزیز فوق العاده بود . به نظرم موضوع جالب و جدیدی بود و خیلی خوب نشون داده بود که مثلا چه جمله ای با چه تغییر کوچکی تونسته یک زندگی و یک احساس را نابود کنه . قشنگ بود فقط سبک نوشتن کاملا مثل کتاب "سیمای زنی در میان جمع " بود تو ذوقم خورد عین عین اون نوشته بود

موضوع جالب اینه که بول اول کتاب نوشته :" اشخاص و موضوع این داستان ساختگی است . اکر در شرح بعضی از روش های روزنامه نگاری شباهت هایی با روش های روزنامه "بیلد" مشاهده می شود این شباهت ها نه عمدی است و نه اتفاقی بلکه غیر قابل اجتناب است "
روزنامه بیلد از پر تیراژترین روزنامه های المان بوده

zooey
01-08-2008, 13:58
بعدم دیدم زیاد در مورد بادبادک باز کسی حرفی نزده گفتم خودم بنویسم.
کتاب بادبادک باز اثر نویسنده افغانی خالد حسین هست. در مورد کشور افغانستان و حوادث به وجود آمده در این کشور پس از حمله شوروی و در نهایت روی کار آمدن طالبان است.
خداییش جالبه.یعنی یه جوری می نویسه که آدم می بینه این طالبانیا چه جور آدمایی بودند و چه گندی توی کشور زدند. اولاش ممکنه زیاد جذاب نباشه ولی بعدش خیلی هیجان انگیز می شه. مخصوصا وقتی که شخصیت اول داستان تصمیم می گیره به افغانستان برگرده.
اگه می خواید بازم براتون توضیح بدم.
فیلمشو هم ساختند. انگلیسیش می شه : The Kite Runner
راستی خالد حسین یه کتاب دیگم بنام هزار خورشید تابان نوشته که الان 30 صفحشو خوندم جذابتر از بادبادک باز هستش. تموم شد خلاصه شو می نویسم.
خودش که گفته بادبادک باز در مورد مردان افغانی هست و کتاب هزار خورشید تابان ادای دینیست نسبت به بانوان سرزمین افغانستان

چه جالب من همین دیروز فیلمش رو دیدم و تصمیم گرفتم که حتما کتابش رو هم در اولین فرصت بخونم...راستش چندین بار کتابش دستم اومد اما نمی دونم چرا جذب نشدم که بخونمش هرچند که تعریف زیادی راجع بهش شنیده بودم.... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این کتاب داستان دوستی دو پسر بچه افغانی امیر و حسن است که پدر امیر یکی از افراد ثروتمند شهر کابل است و حسین بچه خدمت کار خانه ی امیر است....فعالیت مورد علاقه امیر و حسن بادبادک بازی است ....در طول زمان و به واسطه یک سری اتفاق ها سرنوشت امیر و حسن را از هم جدا می کند اما.....

فیلمش که واقعا قشنگ بود حتما کتابش قشنگ تر هم هست.....همچنین لازم به ذکره که این رمان جایزه بهترین کتاب از دید خوانندگان سال را دریافت کرده و یکی از پرفروش ترین کتاب های اخیر است. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این پوستر فیلمه....


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

l176771
01-08-2008, 16:06
ناخمن
لئونارد مايكلز
مهتاب كلانتري
نشر ني
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مردم ناخمن را ناخمن صدا مي كردند انگار كه چهره اي تاريخي باشد. به ياد نداشت كسي اسم كوچكش را گفته باشد،حتا مادرش. شايد چند تا از بچه هاي مدرسه ي ابتدايي ولي اين خيلي وقت پيش بود. حالا اين استاد رياضيات ،چهل و هشت ساله، نامش ميان رياضي دانها بر سر زبان ها بود.آنها مي گفتند "ناخمن" همين، انگار عنوان استاد او را كوچك مي كرد....

ناخمن محصول پختگي مايكلزه و اوج سبك و نمونه ي تكنيك او ، هر چند تا حالا كسي سعي در چاپ اين داستان هاي پراكنده تو روزنامه ها و مجلات در مجموعه اي منظم نكرده . اين مجموعه ي از پنج داستان كوتاه و دو مقاله ي مايكلز تشكيل شده:
ـ ناخمن
ـ معما که تمامی ندارد
ـ ناخمن در مسابقه‌ی اسب‌دوانی
ـ ناخمن اهل لس‌آنجلس
ـ رمزشناسی
و مقاله‌ها : «درآمدی بر زندگی در داستان» و «شخصی و فردی».

به طور كلي اين داستان ها براي هر كسي جالبن ، حتا اگه از اونايي هستين كه از داستاناي بي سر و ته مدرن خوشتون نمي ياد مي تونين با خيال راحت كتابو دست بگيرين!

magmagf
03-08-2008, 21:56
ژرمینال


امیل زولا
سروش حبیبی


کتاب در باره زندگی کارگران معدن زغال سنگ می باشد . در حقیقت در حدود 140 صفحه ای در ابتدا تنها یک روز از زندگی آنها را توصیف نموده و بقیه شرح قیام و اعتصاب آنهاست . با اینکه از توصیف اصلا خوشم نمی یاد اما واقعا دقیق و جذاب شرایط کار را وصف کرده بود و اصلا نمی شد کتاب را زمین گذاشت . کتاب شدیداً تلخ و ناراحت کننده ای بود . شرایط سخت زندگی طبق کارگر ، رضایتش به این نوع از زندگی ، سرنوشت قیام ها ....... . زولا این کتاب را پس از سفر به معادن و تحت تاثیر وقایع مشاهده شده نوشته .
کتاب خیلی خوبی بود. واقعا لذت بردم
ژرمینال نام ماه اغاز بهار در فرانسوی و نیز روز قیام پاریسیها در سال ۱۷۹۴ است.
جایی دیدم که نوشته بود امیل زولا در کتابش این سوال را مطرح میکند که ایا انقلاب به پیش میرود و یا همانند بهار ِ باز میگردد و خود را تکرار میکند. این اثر به قدری قوی بوده که پس از مرگ مشکوک امیل زولا در ۱۹۰۲ بر اثر دود در مراسم تشییع وی هزاران کارکر فریاد میردند : ژرمینال ژرمینال.
فیلمی هم از این رمان ساخته شده . فیلم سینمایی "ژرمینال" بانام اصلی "germinal" محصول مشترک سه کشور فرانسه، بلژیک و ایتالیا در سال 1993 میلادی به مدت یکصد و شصت دقیقه به زبان فرانسوی و با استفاده از سیستم دالبی اس آر توسط کمپانی amlf تهیه و تولید شده است.
کارگردانی این فیلم بر عهده ی کلود بری بوده و فیلمنامه ی آن را کلود بری آرلت لانگمن به صورت مشترک به رشته ی تحریر در آورده اند.
این فیلم در سال 1994 برنده ی جوایز بهترین تصویر برداری و بهترین طراحی لباس از جشنواره ی بین المللی سزار شد.
این فیلم در این سال همچنین نامزد دریافت جوایزی چون بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش دوم مرد، بهترین صدابرداری و بهترین فیلمنامه از جشنواره ی سزار شد.

zooey
06-08-2008, 11:31
آذر و امجدیه
ویدا مشایخی
انتشارات خجسته


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این کتاب وقایع زندگی دختر دبیرستانی همراه با آذر و امجدیه است....آذر اسم دوست راوی کتاب است که نگاه ویژه ای به دنیا و اطرافش دارد و همین طرز تفکر او بر زندگی راوی تاثیر می گذارد و دیگری امجدیه نام استودیومی است که برای تماشای مسابقات به آنجا می روند....ماجرا های کتاب در بازه زمانی یک ساله و احساسات این دختر نوجوان عاشق فوتبال است..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چندنکته هست که باید توضیح بدم ..اول اینکه بن اصلی کتاب براساس زندگی واقعی خود نویستده بوده اما به طور مثال شخصیت آذر شخصیت تخیلی و فانتزی بوده که در واقعیت وجود نداشته است....
دیگه این که محور اصلی داستان فوتبال نیست بلکه نوجوانی دو دختر است که به فوتبال گره می خورد...درواقع این کتاب علاوه بر توضیحاتی که در مورد اتفاقات فوتبال آن زمان می دهد زندگی مردم در آن دوران را نیز نمایش می دهد....
و یک نکته ی دیگر این که آذر شخصیت محوری داستان نیست بلکه فقط دوست او ست که نقش مهمی را در زندگی آن سال های او ایفا می کند....
این نکات رو گفتم چون در چندید نقد و مطلبی که راجع به این کتاب خوندم این ها رو به غلط توضیح داده بودند....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اما نظر من در مورد این کتاب...به نظر من موضوع جالب و نویی داشت و نثرش هم خیلی روان و جذاب بود...آخر کتاب هم جالب بود...به طور کلی کتاب قشنگی بود یه چیزی مثل عطر سنبل عطر کاج بود....بهتون توصیه می کنم حتما بخونیدش ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
09-08-2008, 21:32
تاریخ محاصره لیسبون



ژوزه ساراماگو
کیومرث پارسایی


رایموندو در یک دفتر انتشاراتی به عنوان مصحح کار می کند . او در حال تصحیح نمودن کتابی با نام تاریخ محاصره لیسبون است و ناگهان تصمیم می گیرد تاریخ را تغییر دهد و در جایی که مسیحیان پرتغالی برای بیرون راندن مسلمانان مراکشی از صلیبیون کمک می خواهند جواب اری صلیبیون را به نه تغییر می دهد و این تغییر تاریخ ، مبنای تغییر سرنوشت رایموندو می شود ..... قدرت جسارت تغییر تاریخ و در قبال ان شیرینی تغییر سرنوشت خویشتن و ......
اصلا از کتاب خوشم نیومد اصلا . خیلی سرد بود حوصله ام را سر می برد و واقعا برام جذابیتی نداشت . خود موضوع و مفهومی که پشتش بود البته به نظرم جذاب و جدید بود اما روند و سبک نوشتنش واقعا حوصله ام را سر برد

zooey
09-08-2008, 22:09
تاریخ محاصره لیسبون



ژوزه ساراماگو
کیومرث پارسایی


رایموندو در یک دفتر انتشاراتی به عنوان مصحح کار می کند . او در حال تصحیح نمودن کتابی با نام تاریخ محاصره لیسبون است و ناگهان تصمیم می گیرد تاریخ را تغییر دهد و در جایی که مسیحیان پرتغالی برای بیرون راندن مسلمانان مراکشی از صلیبیون کمک می خواهند جواب اری صلیبیون را به نه تغییر می دهد و این تغییر تاریخ ، مبنای تغییر سرنوشت رایموندو می شود ..... قدرت جسارت تغییر تاریخ و در قبال ان شیرینی تغییر سرنوشت خویشتن و ......
اصلا از کتاب خوشم نیومد اصلا . خیلی سرد بود حوصله ام را سر می برد و واقعا برام جذابیتی نداشت . خود موضوع و مفهومی که پشتش بود البته به نظرم جذاب و جدید بود اما روند و سبک نوشتنش واقعا حوصله ام را سر برد

جدا از کتاب خوشت نیومد..؟! من این کتاب رو نخوندم و تازه دارم برای اولین بار از شما تعریفش رو می شنوم ولی با توضیحی که از موضوعش دادی به نظر خیلی جالب می یاد...موضوع بکر و جذابیه....پس سبک نوشتنش خوب نبود نه...! سبک کتاب کوری همچین بد نبود ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
10-08-2008, 05:13
جدا از کتاب خوشت نیومد..؟! من این کتاب رو نخوندم و تازه دارم برای اولین بار از شما تعریفش رو می شنوم ولی با توضیحی که از موضوعش دادی به نظر خیلی جالب می یاد...موضوع بکر و جذابیه....پس سبک نوشتنش خوب نبود نه...! سبک کتاب کوری همچین بد نبود ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بله . به نظر خودم هم موضوع خیلی جذابی را انتخاب کرده بود

ساراماگو یکی از نویسنده های مورد علاقه منه . کتاب کوری ، سالروز مرگ ریکاردو ریش ، همه نام ها ، دخمه را هم خیلی دوست داشتم . انا خوسیفا هم بد نبود .
سبک نوشتن این کتاب مثل بلم سنگی بود تا یک حدی
البته واقعا نمی تونم بگم چیز بدی بود اما اصلا با من سازگار نبود . دو داستان موازی . یک داستان عشقی در حال حاضر و یکی تغییر و تحریف تاریخ محاصره لیسبون

در مورد داستان عاشقانه اش گفته می شه که یک جور خود زندگی نامه است و ساراماگو نقل کرده که «رايموندوسيلوا» (مصحح) در واقع خود اوست، و «ماريا سارا» (مافوق رايموند و سيلوا) همسر او خانم «پيلار دل ريو» است.

magmagf
11-08-2008, 11:32
خاكستر


گراتزيا دلدا
بهمن فرزانه


اولي دختركيست فقير كه با پسري اسيابان دوست مي شود و هرچند بعد متوجه مي شود كه وي داراي همسر است اما گول حرفهاي او را مي خورد و صاحب فرزندي مي گردد ... اولي اشتباه مي كند و پا به راه خطا مي گذارد اما عقوبت اصلي گناه او را فرزندش تحمل خواهد كرد ..... فرزندي كه در جامع نامشروع خوانده مي شود بين محبت مادري و شرمساري از وجود چنين مادري گرفتار است ......

خوب بود اما به نظرم به اندازه بقيه داستان هاي دلدا قوي نبود اما باز هم ساختار داستان هاي او رو داشت . خطا و تاوان خطا. عذاب وجدان و پايان هاي بديع و غير قابل باور . همينهاست كه من به خاطرش دلدا را دوست دارم

يك نكته جالب توي كتاب شرايطي بود كه مي دونيم داريم دروغ مي شنويم اما خودمون دلمون مي خواد باور كنيم

بهمن فرزانه راجع به دلدا مي گه كه به نظرش اون گابريل گراسيا ماركز نويسندگان زن است. حالا هي من بگم بهتون خيلي خوبه دلدا و هي از اين تعريف ها بكنم اگه يك كتاب خوندين ازش:41:

arte
11-08-2008, 14:24
سلام بچه ها
یه خورده دربارهء ادبیات کلاسیک و بی هیجان ، اما قصه پرداز جین آستین بنویسید
اما ، عقل و احساس، غرور و تعصب و منسفیلد پارک

magmagf
11-08-2008, 19:03
خاكستر


گراتزيا دلدا
بهمن فرزانه


اولي دختركيست فقير كه با پسري اسيابان دوست مي شود و هرچند بعد متوجه مي شود كه وي داراي همسر است اما گول حرفهاي او را مي خورد و صاحب فرزندي مي گردد ... اولي اشتباه مي كند و پا به راه خطا مي گذارد اما عقوبت اصلي گناه او را فرزندش تحمل خواهد كرد ..... فرزندي كه در جامع نامشروع خوانده مي شود بين محبت مادري و شرمساري از وجود چنين مادري گرفتار است ......

خوب بود اما به نظرم به اندازه بقيه داستان هاي دلدا قوي نبود اما باز هم ساختار داستان هاي او رو داشت . خطا و تاوان خطا. عذاب وجدان و پايان هاي بديع و غير قابل باور . همينهاست كه من به خاطرش دلدا را دوست دارم

يك نكته جالب توي كتاب شرايطي بود كه مي دونيم داريم دروغ مي شنويم اما خودمون دلمون مي خواد باور كنيم

بهمن فرزانه راجع به دلدا مي گه كه به نظرش اون گابريل گراسيا ماركز نويسندگان زن است. حالا هي من بگم بهتون خيلي خوبه دلدا و هي از اين تعريف ها بكنم اگه يك كتاب خوندين ازش:41:


یک چیز دیگه را در مورد این کتاب فراموش کردم بگم . این کتاب تنها رمان خانم دلدا است که به فیلم تبدیل شده است . فیلم توسط Febo Mari تهیه شده و هنر پیشه معروف تاتر ایتالیا Eleonora Duse نیز در این فیلم بازی کرده و این بازی اولین بازی و فکر کنم آخرین بازی او در سینما بوده است .

danial_848
11-08-2008, 19:27
...................

magmagf
14-08-2008, 15:41
تیمبوکتو


پل استر
شهرزاد لولاچی


مستر بونز سگ یک مرد نویسنده خانه به دوش است . صاحب وی به علت یک مریضی سخت از دنیا می رود . مستر بونز سگیست که حرفهای صاحبش را کاملا متوجه می شود . او فکر می کند که انسانها بعد از مرگ به جایی به نام تیمبوکتو می روند . صاحبش به او گفته: جایی که دنیا تمام می شود تیمبوکتو شروع می شود .
داستان از دیدگاه همین سگ نقل می شود . سختی هایش بعد از مرگ صاحبش ، ارزویش برای مرگ ؛ سعی وی در خودکشی ، ........
خیلی داستان متفاوت و قشنگ و لطیفی بود . موضوع جدید و جالب و متن رووان و جذاب . خیلی خوشم اومد . مقایسه های قشنگی داشت مثلا وقتی ادمها اذیتش می کردن و می زدنش ، صاحبش به خوابش می یومد و می گفت از ادمها بدت نیاد چون سگی این کار رو نمی کنن اونها به خودشون هم رحم نمی کنن و بعد براش مثال می زد که همون بلا را سر انسانها هم می یارن ... یک جوری این کتاب داشت خوی وحشی ادمها را هم تصویر می کرد

ویل صاحب سگ یک نویسنده امریکایی از یک پدر و مادر لهستانی یهودیست و جالبه بدونید در حقیقت پدر و مادر پل استر لهستانی و یهودی بوده اند . قیافه جذاب و خاصی هم داره این پل استر
یک جایی خوندم ویلی و مستر بونز در حقیقت قرار بوده شخصیت های فرعی یکی از داستان های بزرگ استر باشند اما اون این قدر جذب این دو تا شخصیت می شه از ایده قبلی دست می کشه و می گذاره اونها داستان مستقل خودشون رو داشته باشند .

magmagf
16-08-2008, 11:14
سه گانه نيويورك


پل استر
شهرزاد لولاچي/ خجسته كيهان


كتاب شامل سه داستان است : شهر شيشه اي ، ارواح و اتاق در بسته .
كتاب ها يك جورايي سبك معمايي داره كاراگاهي كه به دنبال حل يك معماست اما تفاوت توي دو تا نكته است اولاً كه معما هرگز حل نمي شود و دوما كه معما هيچ گاه پليسي نيست جنايتي در كار نيست معما فهم لحظه ها و انديشه هاي خاص انسان هايي خاص است ...... افرادي عجيب ، سرگشته و تنها درون شهرهاي بزرگ امروزي ....
فوق العاده بود عالي بود و البته من به شخصه ارواح و اتاق در بسته رو به شهر شيشه اي ترجيح مي دادم و به خصوص اتاق در بسته خيلي خيلي قشنگ بود . من از داستان ها و فيلم هاي ناتمام متنفر بودم دلم نمي خواست اخر داستان را نويسنده نقل نكنه اما اين بار عالي بود ..... ادمهاي داستانهاش ادماهي عجيبي بودن و سوفي خيلي گناه داشت كه عاشق مردي به اين عجيبي شد تو زندگي يكي از سخت ترين چيزها اينه كه عاشق كسي بشي كه اون قدر متفاوته و باز مي شه گفت سوفي خوشبخت بود كه اون قدر هم عاشقش نبود

ظاهرا اين كتاب مهم ترين كتاب پل استر هست و با نوشتن همين كتاب مشهور شده
كتاب به خاطر ماهيت معماييش از اون كتاب هايي هست كه تا تمومش نكنيد زمينش نمي گذاريد ولي در عين حال يك حال و هوايي داره كه واقعا بعدش ادم دلش مي خواد دوباره كتاب را بخونه يك جوري كه 4 يا 5 ماهيي طول بكشه شايد شبي فقط 2 يا 3 صفحه

zooey
16-08-2008, 11:36
سه گانه نيويورك


پل استر
شهرزاد لولاچي/ خجسته كيهان


كتاب شامل سه داستان است : شهر شيشه اي ، ارواح و اتاق در بسته .
كتاب ها يك جورايي سبك معمايي داره كاراگاهي كه به دنبال حل يك معماست اما تفاوت توي دو تا نكته است اولاً كه معما هرگز حل نمي شود و دوما كه معما هيچ گاه پليسي نيست جنايتي در كار نيست معما فهم لحظه ها و انديشه هاي خاص انسان هايي خاص است ...... افرادي عجيب ، سرگشته و تنها درون شهرهاي بزرگ امروزي ....
فوق العاده بود عالي بود و البته من به شخصه ارواح و اتاق در بسته رو به شهر شيشه اي ترجيح مي دادم و به خصوص اتاق در بسته خيلي خيلي قشنگ بود . من از داستان ها و فيلم هاي ناتمام متنفر بودم دلم نمي خواست اخر داستان را نويسنده نقل نكنه اما اين بار عالي بود ..... ادمهاي داستانهاش ادماهي عجيبي بودن و سوفي خيلي گناه داشت كه عاشق مردي به اين عجيبي شد تو زندگي يكي از سخت ترين چيزها اينه كه عاشق كسي بشي كه اون قدر متفاوته و باز مي شه گفت سوفي خوشبخت بود كه اون قدر هم عاشقش نبود

ظاهرا اين كتاب مهم ترين كتاب پل استر هست و با نوشتن همين كتاب مشهور شده
كتاب به خاطر ماهيت معماييش از اون كتاب هايي هست كه تا تمومش نكنيد زمينش نمي گذاريد ولي در عين حال يك حال و هوايي داره كه واقعا بعدش ادم دلش مي خواد دوباره كتاب را بخونه يك جوري كه 4 يا 5 ماهيي طول بكشه شايد شبي فقط 2 يا 3 صفحه

باید کتاب قشنگی باشه نه...؟! من هم قبلا تعریفش رو شنیدم.....باید حتما برم بخرمش.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون به خاطر معرفیش....من شدیدا به کتاب احتیاج دارم...
راستی ترجمش خوب بود؟

magmagf
16-08-2008, 11:55
باید کتاب قشنگی باشه نه...؟! من هم قبلا تعریفش رو شنیدم.....باید حتما برم بخرمش.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون به خاطر معرفیش....من شدیدا به کتاب احتیاج دارم...
راستی ترجمش خوب بود؟


به نظر من كه خيلي قشنگ بود و شديد خوشم اومد اما بيشتر از اون داستان هايي است كه قشنگيش تو اخرش يك دفعه به اوج مي رسه

ترجمه رووني بود . شايد اگه كس ديگه ترجمه كنه بعد بگيم مال اينها خيلي هم خوب نبوده اما بدون مبناي مقايسه ديگه اي اره روون بود منو كه اصلا اذيت نكرد

arte
18-08-2008, 00:56
تیستو سبز انگشتی
نوشته موریس دروئون
ترجمه لیلی گلستان
خیلی زیاد این داستان رو دوست دارم
(اگر ما فقط به این خاطر به دنیا امدیم که روزی مثل بقیهء ادم بزرگها شویم وعقاید از پیش آماده شده را به راحتی توی کله مان جا بدهیم تا روز به روز بزرگتر شوند که هیچ ؛ اما اگر به دنیا آمده ایم تا کار بخصوصی انجام بدهیم .یعنی بخواهیم که حسابی دنیای دور و برمان را برانداز کنیم چیزها به این سادگیها توی کله مان جا نخواهد گرفت. و ان وقت است که عقاید از پیش ساخته شده نمی توانند راهی به مغز ما پیدا کنند.همین که از گوش راستمان وارد شدند.از گوش چپمان بیرون میایند و با باد هوا یکی می شوند.

arte
18-08-2008, 01:07
دختری با گوشواره مروارید
نوشته :تریسی شوالیه
این کتاب داستان عشق مخفیانه دختر خدمتکاری به یان ورمیر نقاش هلندی است. ...
من کتاب دیگه ای با موضوعی کاملا شبیه این داستان خوندم به نام خوان دو پارخا که اون داستان به دیگو ولاسکوئز نقاش مربوط میشه
جالب اینه که هر دو نقاش تابلو هایی از مستخدمه های خودشون کشیده اند
خوندنش رو به همه توصیه می کنم.

EHHASSATNI
18-08-2008, 01:09
حشاشین
یه دختری که زیاد تو کار پاپ و کلیسا دخالت میکنه و میکشنش برادرش کنجکاو میشه قضیه رو دنبال میکنه تا قاتل رو پیدا کنه اخرم میفهمه پدرشون دستور کشتن خواهر وهمچنین برادر رو میده چو یه کاتولیک متعصب بوده

arte
18-08-2008, 01:14
زندگی در پیش رو
رومن گاری
ترجمه لیلی گلستان
این کتاب رو ابتدا به خاطر اینکه ترجمه لیلی گلستان بود گرفتم ولی بعد کاملا از شیفته گان رومن گاری شدم.
خوندن کتاب رو به آدمها بیش از حد موءدب توصیه نمیکنم. مومو شخصیت این داستان واقعا دوست داشتنیه

magmagf
18-08-2008, 18:37
وسوسه


گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه


نام اصلی این رمان "مادر" می باشد و در حقیقت رنج و عذاب مادر کشیشی است که عاشق دختری شده است . از یک سو مادر عاشق شدن یک کشیش را گناه می داند و از سوی دیگر عاشق شدن را حق طبیعی فرزند خود ..... کشیش و دختر وسوسه می شوند وارد رابطه ای نا متعارف می شوند و بهای آن را نیز خواهند پرداخت ...... مثل همه اثار دلددا پایانی شگفت انگیز و غمناک ......رمانی قشنگ و کوتاه


این کتاب برای اولین بار در سال 1919 به صورت پاورقی در روزنامه ایل تمپو به چاپ می رسید و سپس در سال 1920 ناشر بسیار معتبر تروس آن را به صورت کتاب ، چاپ و منتشر کرد .

جالبه بدونید خانم دلدا بسیار کم حرف بوده و حتی سخنرانی اون هنگام دریافت جایزه نوبل یکی از کوتاه ترین سخنرانی ها تا این زمان بوده . اهل سفر هم نبوده و تنها سفر خارج از کشورش یک سفر به سوئد بوده است .

zooey
19-08-2008, 08:37
در راستای اینکه جدیدا به ژاپن و فرهنگ شرقی علاقه مند شدم این کتاب روخودم....


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کوهستان کهن سالان ( قصه های کهن مردم ژاپن )
ترجمه از زبان ژاپنی طاهر غزال
نشر چشمه (کتاب ونوشه )

این کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه و کهن ژاپنی است . در واقع داستان هایی است که پدر و مادر ها برای بچه هاشون تعریف می کردند....مثل اینه که ما یه کتاب بنویسیم که توش داستان شنگول و منگول و خاله سوسکه و قلقلی و فلفلی باشه... یعنی این کتاب مجموعه ای ست از داستان های کوتاه و ساده و حاوی پیام های ساده اخلاقی برای کودکان....ولی کلا بانمک بود....نکته اصلی اش این بود که آدم با فرهنگ ژاپن و رسم و رسوماتش آشنا می شه ( مطالب جالبی راجع به غذا ها و مراسم دینی و غیره ژاپن ) .....

عناوین داستان هاش....

چک چک چک _ چکه خانه ی قدیمی
بوتاموچی یه قورباغه
آبراهه ای که دوبرادر ساختند
کوهستان کهن سالان
کیسه ی پول جادویی
زیارت رفتن مرد عجول
مهمان شب عید

arte
20-08-2008, 16:08
اين كتاب ترجمش افتضاح بود
اگه قراره يه كتاب توي اين مايه ها رو شاهكار ادبي بدونيم من بربادرفته رو ترجيح مي دم
داستانش هيچي براي گفتن نداره هيچي!
خيلي راحت هم مي توني حدس بزني آخرش قراره چه اتفاقي بيفته!
تغيير شخصيت دارسي خيلي احمقانه اتفاق مي افته اونم با غروري كه اون داشته اصلا توجيه شدني نيستش
فيلمشم درست مثل كتابش بود اين البته نكته خيلي مثبتي درمورد يك فيلم اقتباسيه!!!
اگر ترجمه ء خوب این کتاب رو می خواهید هر 4 اثر آستین ، اما ،غرور و تعصب ، عقل و احساس و منسفیلد پارک رو نشر نی به ترجمه رضا رضایی چاپ کرده. که خیلی خوب هم از کار در اومده.
اما با وجود نظری که نسبت به کتاب دارید باید بگم در سال 1850 یه نفر دیکه هم مثل شما فکر میکرد و اون شارلوت برنته بود.
ولی در مقابل مخالفان این اثر بزرگان زیادی هم مجذوب این اثر کلاسیک هستند . شخصا فکر میکنم به خاطر شخصیت ، نحوه روایت داستان وطنز ظریف آثار جین استین است. باید یادمون نره که این اثر چاپ سال 1813بوده وبه هرحال به نوعی پیشکسوته

arte
20-08-2008, 16:15
سلام

هرگز رهایم مکن

کازوئو ایشی گورو
سهیل سمی


ققنوس


توی کتاب 100 کتابی که باید قبل از مرگ خواند این را اولین کتاب ضروری برای مطالعه معرفی کرده ( نظر من این نیست ها :31:)
ببخشید از ایشی گورو کتاب تسلی ناپذیر رو خوندید ؟ فکر میکنم چون اولین اثری هست که دارم ازش می خونم حسابی گیج شدم. شایدم دارم اغراق میکنم ولی به هرحال اگر از نویسندش وسبک نوشته هاش اطلاعات بیشتری داشته باشم شاید بیشتر از خوندنش لذت ببرم.

Axford
21-08-2008, 14:44
باید کتاب قشنگی باشه نه...؟! من هم قبلا تعریفش رو شنیدم.....باید حتما برم بخرمش.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون به خاطر معرفیش....من شدیدا به کتاب احتیاج دارم...
راستی ترجمش خوب بود؟

سه گانه نیویورک جالبه و اگر اختراع انزوا رو بعدش بخونی جالبتر میشه.
فقط ترجمه یک مقداری مشکل داره. ترجمه روان نیست و اگر یه اراده قوی نداشته باشی هرگز نمیتونی تمومش کنی. یه نکته دیگه هم هست: مترجمی که میخواد سه گانه نیویورک رو ترجمه کنه باید یه اطلاعات حداقلی درباره نیویورک داشته و منهتن رو مانهاتان ترجمه نکنه:31:

امروز میرم سراغ دفترچه سرخ ببینم paul auster چکار کرده



بنر سایت رسمی پل استر:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عکسی که ازش برای روی جلد ترجمه استفاده شده:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سه طرح مختلف روی جلد


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Axford
21-08-2008, 23:22
اگر دوست دارید صدای پل استر رو بشنوید میتونید از این لینک استفاده کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
22-08-2008, 18:53
مریم منزوی



گراتزیا دلدا
بهمن فرزانه


ماریا شخصیت اصلی رمان دختریست که دارای سرطان سینه است . آرولدو نیز جوانیست که خواستگار او می باشد و ماریا بعد از فهمیدن بیماری خود سعی می کند بدون گفتن دلیل واقعی او را از خود دور کند و سلسله حوادثی در رمان را ایجاد می نماید .... داره می گه هر چه قدر خیرخواهانه برای جدا شدن باید دلیل اصلی را گفت وگرنه چه برداشت هایی که ایجاد می شه و ...... قشنگ بود
این کتاب کمی قبل از مرگ دلدا منتشر شد . دلدا خود نیز همانند شخصیت اصلی این کتاب سرطان سینه داشت و بعد از مرگ طرفدارانش با الهام از این کتاب کلیسایی به نام مریم منزوی در بالای آرامگاه او نصب شده است .
چهارچوب اصلی رمان های دلدا به نظر خیلی ساده و عامیانه می یاد اما به نظر من نقطه قوتش اینه که خیلی خیلی عمیق به بعد روان شناسی می پردازه و اینکه پایان های غیر معمولی را در نظر می گیره .

leira
23-08-2008, 09:29
مادام دوپاری
آندره لامبر
ترجمه : ذبیح اله منصوری
------------------------

این کتاب در مورد سرگذشت مادام دوپاری است که در واقع فرزند نامشروع هست ولی به خاطر زیبایی ظاهریش مورد توجه پادشاه فرانسه قرار می گیره و نفوذ زیادی در دربار اون زمان و عزل و نصب های افراد مهم پیدا می کنه
در کل کتاب جالبی بود و در خلال تعریفی که از سرگذشت این زن می کرد وقایع تاریخ کشور فرانسه و درباریان و شرایطی که اون موقع حاکم بوده و تا حدودی انقلاب فرانسه رو توضیح می ده اصلا مثل کتابای تاریخی خشک و بی روح نبود به نظر من خیلی روان وقایع تاریخی رو بیان کرده بود هر چند که بیشتر موضوع بحثش مادام دوپاری بود .

iranzerozone
24-08-2008, 12:14
دوستان عزیز، کتاب زیر به نظر من یکی از بهترین کتاب ها در زمینه ی مدیریت است. روشی که با آن تمامی روابط خود اعم از: کارفرما/کارمند،والدین/فرزند، همسر/شوهر و کلاً تمامی روابط اجتماعی خود را می توانید بهبود ببخشید. در ضمن به زعم بسیاری این بهترین کتاب "کن بلانچارد" است. امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید.


"روش مديريت ويل دان"
(انتشارات رسا)


مديريت ويل دان، شاهکاری در زمينه ايجاد روابط مثبت است، و ما بر اين باور هستیم که درباره روابط بين فردی و گروهی، وارتباطات انسانی، هرگز کتابی به اين اثر بخشی و شيوايي منتشر نشده است.
اگر مطالعه اين کتاب، ديدگاهی نو در شما پديد آورد و رفتارتان را تحت تأثير قرار داد، برای اصلاح مشکلات بسياری از سازمان ها، گروه ها و خانواده ها مطالعه آن را به ديگران نيز توصيه کنيد.


برای آشنایی با کتابهایی از این قبیل به بخش "پایگاه دانش" در سایت "شرکت آبنوس نگار"
به آدرس : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه کنید.

magmagf
24-08-2008, 20:52
ویکنت دو نیم شده


ایتالو کالوینو
پرویز شهدی


ویکنت مداردو برای جنگ با ترک ها راهی میدان نبرد می شود اما در آنجا زخمی شده و بدنش دو نیمه می شود . هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بر می گردند . یکی از این نیمه ها حاوی تمامی خوبی ها و خیرهای ویکنت و دیگری حاوی همه بدی ها و شرهای اوست . داستان نشان می دهد که خوبی و بدی مطلق محبوبیت فرد را از بین می برد . یعنی من و تو به عنوان یک انسان واقعی یک ادم کاملا سفید یا سیاه را نمی توانیم دوست داشته باشیم محبوب ما باید خاکستری باشد انسانی معمولی با خوبی و بدی
خیلی عالی بود . هم ساده و روون بود هم موضوعش برای من خیلی جدید و جذاب بود


کالوینو تریلوژی یا سه گانه ای با نام " نیاکان ما " دارد که شامل 3 کتاب بارون درخت نشین ، ویکنت دو نیم شده و شوالیه ناموجود می شود .

Ahmad
24-08-2008, 22:54
كوري



ژوزه ساراماگو


ترجمه : اسدا... امرايي

ويراستار : غلامحسين سالمي



انتشارات : مرواريد



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آيا نيازي به توضيح هم هست ؟

كتاب بارها تجديد چاپ شده و رمان عظيمي است كه بحثهاي فراواني راجع به آن ميشود.

فقط ميخوام اينجا مهمترين دليلي كه باعث شد اين كتاب رو بدون گذاشتن آن بر زمين بخوانم برايتان بنويسم.

گفتم : بدون گذاشتن آن بر زمين

ياد جمله اي از ناباكوف افتادم كه در ستايش تولستوي گفته بود و جايي ديگر توشته بودم. خوبه كه يكبار ديگه اون رو بنويسم. فراموشش نميكنم.
ناباكوف ميگه :

شما وقتي داريد يك كتاب را از يك نويسنده بزرگ ميخوانيد ، آنرا به اين دليل ميخوانيد چون آنرا از يك نويسنده بزرگ ميخوانيد. ولي وقتي شما تولستوي مي‌خوانيد ، به اين دليل آنرا مي‌خوانيد چون نمي‌توانيد آنرا بر زمين بگذاريد.

حال اين شده است ماجراي خواندن من. ميدونين چرا ؟

كتاب كوري را وقتي مي‌خواندم به اين دليل آنرا ميخواندم ، چون آنرا از يك نويسنده بزرگ مي‌خواندم ؟ يا به اين دليل كه نمي‌توانستم آنرا بر زمين بگذارم ؟ اينها همگي درست. ولي دليلي ديگري وجود دارد. دليلي ساده.

به اين دليل آنرا از اين نويسنده بزرگ مي‌خواندم و نمي‌توانستم آنرا بر زمين بگذارم، چون ميترسيدم هر لحظه كور شوم و نتوانم تا پايان، آنرا بخوانم.

magmagf
26-08-2008, 07:25
ببخشید از ایشی گورو کتاب تسلی ناپذیر رو خوندید ؟ فکر میکنم چون اولین اثری هست که دارم ازش می خونم حسابی گیج شدم. شایدم دارم اغراق میکنم ولی به هرحال اگر از نویسندش وسبک نوشته هاش اطلاعات بیشتری داشته باشم شاید بیشتر از خوندنش لذت ببرم.


سلام

نه ازش همون يك كتاب رو خوندم . اما اوني كه من خوندم خيلي ساده بود يك موضوع عشقي داشت مي پروراند در حقيقت

leira
26-08-2008, 09:55
ساکنان شهر عسل
موریس مترلینگ
ترجمه : ذبیح اله منصوری
------------------------
این کتاب در مورد زندگی زنبور عسل هستش و ذکر می کنه بعد از انسان باهوشترین موجود زنبور عسل هست
این دانشمند چندین سال از زندگیش رو صرف کوچکترین حرکات زنبورها در کندو می کنه تا راز زندگی اونها رو درک کنه
ولی بعد از همه ی اینها هنوز هم در مورد خیلی از رفتارهایی که زنبور عسل انجام می ده اتفاق نظری وجود نداره و هنوز نتونستند دلیلش رو بفهمند
البته من خودم شاید قبل از خوندن این کتاب علاقه ای به دونستن اینکه حالا زنبور عسل چه کارهایی می کنه نداشتم
ولی این کتاب به خصوص بعضی از قسمتهاش برام خیلی جالب بود
بدنیست آدم بعضی موقعا به اطرافش و به موجودات دیگه هم یه نگاهی بندازه اون موقع شاید هدف از زندگی خودش رو بهتر بتونه درک کنه

magmagf
26-08-2008, 22:25
بارون درخت نشین




ایتالو کالینو
مهدی سحابی




این هم دومین کتاب از سه گانه کالینو است .
بارون کوزیمو پسر ارشد بارون روندو است . او در 12 سالگی بنا بر تصمیم ناگهانی که به نظر سماجتی بچه گانه است از خانه قهر کرده و تصمیم می گیرد تا به زندگی خود بر روی درخت ادامه دهد اما این کار لجبازی بچه گانه نیست بلکه در طول زمان حالت هدف دار و اگاهانه ای می یابد و بارون تا اخرین روز عمر پایش به زمین نمی رسد . او فردیست که از جامعه گریزان است اما از سوی دیگر عاشق مردم و اجتماع می باشد . فردی تنها که از مردم می گریزد و در عین حال به آنها پناه می برد .... او خوشبختی انسان را در جمع می داند اما هیچ اجتماع مناسبی نمی یابد و همواره در پی ایجاد ان محیط ارمانیست ......... او به خاطر تنهایی و موقعیت خاص خود با دید بازتر و با حوصله تری به اطراف نگاه می کند و به پیشرفت های زیادی دست می یابد .... احساسات و برداشت های او از موضوعات بکر و بی پیرایه است
اصلا نمی دونم چی باید برای توصیف کتاب بگم . باید بخونیدش تا متوجه بشید چه قدر فوق العاده است .... در عین دور از ذهن بودنش ، شخصیت کوزیمو خیلی حقیقی و عمیق ترسیم شده بود واقعا قابل لمس بود درد انسان شیفته محبت و جمعی که همیشه تنهاست و برای این جمع همه جور تلاشی هم می کنه....
به خصوص قسمت های مربوط به مرگ مادرش و عاشق شدنش خیلی لطیف بود ...

l176771
27-08-2008, 00:24
ویکنت دو نیم شده


ایتالو کالوینو
پرویز شهدی


ویکنت مداردو برای جنگ با ترک ها راهی میدان نبرد می شود اما در آنجا زخمی شده و بدنش دو نیمه می شود . هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بر می گردند . یکی از این نیمه ها حاوی تمامی خوبی ها و خیرهای ویکنت و دیگری حاوی همه بدی ها و شرهای اوست . داستان نشان می دهد که خوبی و بدی مطلق محبوبیت فرد را از بین می برد . یعنی من و تو به عنوان یک انسان واقعی یک ادم کاملا سفید یا سیاه را نمی توانیم دوست داشته باشیم محبوب ما باید خاکستری باشد انسانی معمولی با خوبی و بدی
خیلی عالی بود . هم ساده و روون بود هم موضوعش برای من خیلی جدید و جذاب بود


کالوینو تریلوژی یا سه گانه ای با نام " نیاکان ما " دارد که شامل 3 کتاب بارون درخت نشین ، ویکنت دو نیم شده و شوالیه ناموجود می شود .
كالوينو يه سه گانه ي ديگه هم داره.اسم اونو نمي دونيد؟

arte
27-08-2008, 21:13
ماجرای عجیب سگی در شب
مارک هادون
ترجمه شیلا ساسانی نیا
به نظرم نقل قول گاردین از این اثر برای معرفیش کافی باشه
(کریستوفر نوجوانی مبتلا به سندرم اوتیسم است. او به علت این بیماری خاص از درک مسایل عادی زندگی عاجز است. ، اما هوش فوق العاده ای دارد و دنیا را دیگر گونه می بیند.)

من خودم یه جاهای از داستان حسابی از دست کریستوفر عصبانی میشدم با وجود اینکه در طول داستان مرتب بر بیماری کریستوفر تاکید میشه اما نمی تونستم خودخواهی هاش رو ببخشم . ولی در هر صورت کریستوفر نکته بینه و همین در طول داستان سرتون رو گرم میکنه

mehrdad21
27-08-2008, 22:43
ماجرای عجیب سگی در شب
مارک هادون
ترجمه شیلا ساسانی نیا
به نظرم نقل قول گاردین از این اثر برای معرفیش کافی باشه
(کریستوفر نوجوانی مبتلا به سندرم اوتیسم است. او به علت این بیماری خاص از درک مسایل عادی زندگی عاجز است. ، اما هوش فوق العاده ای دارد و دنیا را دیگر گونه می بیند.)

من خودم یه جاهای از داستان حسابی از دست کریستوفر عصبانی میشدم با وجود اینکه در طول داستان مرتب بر بیماری کریستوفر تاکید میشه اما نمی تونستم خودخواهی هاش رو ببخشم . ولی در هر صورت کریستوفر نکته بینه و همین در طول داستان سرتون رو گرم میکنه

سلام دوست عزیز

شنیده ام این کتاب حالت معمایی هم دارد این اطلاعات درست است ؟ از قضیه استعداد عجیب افراد مبتلا به اوتیسم فیلم بسیار مشهوری به نام "مرد بارانی " با بازی تماشایی هافمن در سینما تولید شده است

ممنون

magmagf
27-08-2008, 22:49
كالوينو يه سه گانه ي ديگه هم داره.اسم اونو نمي دونيد؟


سلام


تا جایی که من زندگی نامه و کتابهاش را دنبال کردم نه . سه گانه اش همینی هست که معرفی کردم

arte
27-08-2008, 23:13
سلام دوست عزیز

شنیده ام این کتاب حالت معمایی هم دارد این اطلاعات درست است ؟ از قضیه استعداد عجیب افراد مبتلا به اوتیسم فیلم بسیار مشهوری به نام "مرد بارانی " با بازی تماشایی هافمن در سینما تولید شده است

ممنون

بله این کتاب هم با یک معما ، یعنی اینکه چه کسی سگ همسایه رو کشته شروع میشه و کریستوفر چون سعی داره یه کتاب بنویسه فکر میکنه این قضیه سوژه مناسبی برای کتابش میشه! من اگر در ادامهء توضیحم این مطلب رو ننوشتم به خاطر این بود که نمی خواستم بیشتر از این داستانش رو لو بدم :31:!ولی طرز تجز یه وتحلیل کریستوفر واقعا جالب بود.

arte
29-08-2008, 00:19
فیلمنامه فروید
ژان پل سارتر
ترجمه قاسم روبین

برای اینکه طرز فکر سنتی و تحمیل شده خودمون رو در مورد فروید کنار بگذاریم.بهتره اول با خودش وزندگی پر از تلاشش اشنا بشیم. وبه نظر من این آشنایی را بهتره با خوندن فیلمنامه ژان پل سارتر در باره زندگی فروید شروع کنیم .
سال 1958 سارتر به درخواست جان هیوستن فیلمساز آمریکایی شروع به نوشتن فیلمنامه ای در بارهء فروید و دستاورد هایش در علم روانکاوی میکند و هر چند به علت قطور بودن فیلمنامه حتی در نسخهء دوم این دو خیلی دیر با هم به تفاهم میرسند اما فیلم بلاخره در سال 1961 با عنوان فروید، امیال پنهان با بازی مونتگمری کلیف در نقش فروید به نمایش در میاد.

در توضیحات انتهای کتاب نوشته شده که سارتر بعد از نوشتن فیلمنامه و آشنایی با دنیای فروید دست به کار نوشتن زندگینامه خودش میشود:ژان بی وطن ژان یتیم که ناتمام می می ماند. و بعد کتاب کلمات را که نوشته همان سال است بر گرفته از همین زندگینامه ناتمام مینویسد. فروید حلول کرده در سارتر نیز سر از کتاب ابله خانواده در می آورد.
آنچه که توی کتاب می خوانید دو روایت متفاوت برای فیلمنامهء فروید هست که من چون خودم فیلم رو ندیدم نمی دونم برا اساس کدوم روایت ساخته شده!واقعا فکر می کنم بعد از خوندن زندگی نامه فروید خوندن مقالات وکتابهای خود فروید مثل تعبیر خوابش یا روانشناسی کلاسیک ... مفید تر خواهد بود.:20:

l176771
29-08-2008, 02:47
قرن من
گونتر گراس
كامران جلالي
نشر كاروان


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قرن بيستم شايد بي اغراق پر ماجرا ترين قرن تاريخ باشه. در كنار جنگ هاي جهاني انقلاب هاي علمي،هنري،عقيدتي كه در اين عصر با سرعت سرسام آوري در پي هم اومدند حقا" مستحق نام انفجار بودن. در اين بين شايد كشور هاي رايش سوم سهم بيشتري از طوفان قرن بيستم داشتند.
قرن من 100 داستان كوتاهه از صد سال تاريخ ملتي كه در دو جنگ جهاني،در اردوگاه هاي كار اجباري،در ركود و حتا در معجزه ي معروف اقتصادي صدمه خورد. اما اين داستان ها،داستان دلاوري سربازان ميهن نيستند. اين ها داستان پسر بچه هاي به زحمت هجده ساله ايند كه در اثر قدرت طلبي ديگران"ريه شان را تيكه تيكه بالا مي آوردند" و بچه هايي كه " يك روز با اين خرس عروسكي بازي مي كرده اند."
واقعا كتاب تاثير گذاريه كه نثر خاص گراس( تا اونجا كه مترجم موفق به برگردوندنش شده) حتا خوندني ترش كرده.

magmagf
29-08-2008, 08:38
شوالیه ناموجود



ایتالو کالینو
پرویز شهدی


کتاب شوالیه نا موجود آخرین کتاب ( از لحاظ سال تالیف ) از سه گانه نیاکان ما محسوب می شود .
ماجرای کتاب مربوط به جنگ های صلیبی و دعوای میان مسیحیان و مسلمانان است . آژیلوف شوالیه ای است که در سپاه شارلمانی فرانسه حضور دارد . او شوالیه ای منظم با زرهی سفید است که در حقیقت جسم و وجود انسانی ندارد . یک اراده و صدای انسانی درون زرهی فلزی و با این حال دقیق تر و پر کارتر از سایر شوالیه ها . به عبارتی شوالیه ای که وجود ندارد اما حضور دارد ...
یک جورای باحالی بود شوالیه ناموجود .... وقتی در مورد ادمها و احساساتشون و فکر می کرد و سعی می کرد جلوی خودشو بگیره اونجایی که شوالیه ها را نگاه می کرد که خوابیدن و به مفهوم خواب فکر می کرد یا جایی که یکی از شوالیه ها در مورد دختری ازش سوال می کرد که عاشقش بود ... عکس العمل باحالی داشت
یک جوری بی دلیل بودن جنگ ها و سرمداران این جنگ ها را مسخره کرده ، تقواها و تظاهرهای افراد به اصطلاح با ایمان را مورد نکوهش قرار داده .....
قشنگ بود و روان . اما بارون درخت نشین و ویکنت دو نیم شده به نظرم جذاب تر بودن

magmagf
29-08-2008, 08:41
سلام

دوستای خوبم توی صفحه 50 لیست کتاب های معرفی شده وجود داره ..... می تونید نظر بقیه را هم در مورد کتاب هایی که خوندید بدونید و یا ایده خوبیه پست های دیگه رو از قبل از پست خودتون نقل قول کنید تا بشه دو تا نظر را کنار هم قرار داد ( فقط پیش نهاده نه قانون )


مرسی از همه

دل تنگم
29-08-2008, 16:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نویسنده: کاتی دیامانت
مترجم: سهیل سُمّی
نشر ققنوس


کتاب جالبی است از ناگفته های زندگی فرانتس کافکا و به تصویر کشیدن زندگی دورا دیامانت که گویا مادر نویسنده ی داستان و در ضمن آخرین محبوب کافکاست... زنی سرزنده و با هوش... این کتاب شما را با شخصیت، زندگی و زمانه ی کافکا آشنا می کند...

magmagf
31-08-2008, 13:23
تي صفر


ايتالو كاوينو
ميلاد ذكريا


يك كتاب طنز . يك جورايي در ادامه همون كمدي هاي كيهاني است و qfwfq دوباره ظاهر مي شه اما به نظر شخصي من اصلا قابل مقايسه با اون نبود . من كه با زحمت كتاب رو خوندم و اصلا خوشم نيومد . نمي دونم شايد هم اگه كتاب فوق العاده كمدي هاي كيهاني رو نخونده باشيد و به اين كتاب به چشم جلد دوم اون مجموعه نگاه نكنيد ازش لذت ببريد اما من همه اش منتظر همون فضا بودم و هيچ خبري هم نمي شد .....در كل خودم را قانع نتكردم اين كتاب مستقل از قبليه و لذتي هم نبردم
كتاب يك موضوع علمي را مطرح مي كنه و بعد به اون از ديد يك موجود ازلي به صورت طنز نگاه مي كنه

اما خداييش نابغه اي بوده اين كالوينو . هر كدوم از كتابهاش را با يك سبك نوشته . طنز ، فانتزي ، رمانتيك و ...خيلي جالبه

magmagf
01-09-2008, 17:53
ژه


کریستین بوبن
فرزین گازرانی


آلبن پسر بچه ای روستایی و متفاوت است . پسری که زندگی را یک نعمت می شمارد و از ان لذت می برد . پسری غیر معمول به همراه شبح دوست مرده خود ژه .......داستان از کودکی آلبن شروع می کند و به بزرگسالی و اغاز تحولات زندگی او می رسد ...... کتاب خیلی کوچیکیه و سبک نوشتنش هم ساده و روان و جذاب است اما از خود کتاب اصلا خوشم نیومد . خود شخصیت البن که به نظرم تهوع اور بود یک ادم تنبل که کار نمی کنه حرف نمی زنه و همه چیز را هم اندازه هم دوست داره و دوست داشتنش اون قدر سطحیه که چند لحظه بعد یادش می ره .... خود داستان را هم نفهمیدم چی می خواد بگه

arte
04-09-2008, 00:45
خزه

اثر هربر لوپوریه

ترجمه : احمد شاملو

از فرزندان دلبندم بود که رفت و هرگز دوباره بر نگشت.

داستان دربارهء جنگ وجهانی دوم و مردی است که پس از نابودی و از دست دادن همه زندگیش به زندگی در روستا پناه می بره! والبته تصاویر روستایی اروپا شاید تنها چیزی باشه که بتونه انسانی رو که به قول خودش امید رو از دست داده تسلی بده! در کنار همه آنچه که در روستا بدست میاره عشق به زن زیبای یهودی که با پسرش زندگی میکنه ، مهمترین دلیل برای ادامه زندگیه این مرد میشه .اما...

اگر به اندازه کافی توضیحش واضح نبود به حساب دوری من وکتابم بگذارید

Axford
04-09-2008, 00:56
جعبه ی سیاه؟ راهنمای مصرف؟پشت صحنه؟

دقیقا نمیدونم از کدوم لغت برای معرفی کتاب دفترچه سرخ استفاده کنم.این کتاب چاپ شده تا ما بتونیم با فرآیند ذهنی! تالیف کتابهای استر آشنا بشیم.تمام اتفاقات عجیب و غریب داستانهای استر ( که توالی اتفاق افتادنشون از نظر ما غیر ممکن هست ) یه روزی یه جایی واقعا اتفاق افتاده.

پل استر در این مورد گفته که قسمت هایی از زندگیش طور ناخودآگاه وارد نوشته هاش میشن و تنها هنگام ویرایش هست که متوجه این موضوع میشه.

کتاب تشکیل شده از :
3تا مصاحبه
13 تا داستان عجیب اما واقعی که بعضیهاشون وارد داستانهای استر شدن
یک مصاحبه منتشر نشده با پل استر (موخره اول)
موخره دوم ( پیشنهاد میکنم نخونیدش! یه متن پر از ایسم و ایست و ارسطو که باعث سوختن سلولهای مغز میشه!)


دفترچه سرخ
the red notebook and other writings
پل استر
paul auster
شهرزاد لولاچی
نشر افق

جلد:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


گفتگوی پیمان اسماعیلی با پل استر بخش اول :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

بخش دوم :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

گفتگو پل استر با مجله شهروند امروز :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

zooey
04-09-2008, 15:14
خداحافظ آقای چیپس!
جیمز هیلتن
ترجمه ی ابراهیم مکلا





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



خداحافظ آقای چیپس! سرگذشت معلمی فداکار است که همه ی عمر خود را وقف آموزش به دانش آموزان می کند و در این راه به عنوان یک معلم تمام کمال مورد پذیرش همه ی دانش آموزان و اساتید قرار می گیرد و محبوبیت و شهرتی فراگیر به دست می آورد….

به طور کلی داستان از زبان چیپس بازنشته تعریف می شود و چیس خاطرات خود از دانش آموزان و اتفاقاتی که شاید دیگر همه آن را فراموش کردن بیان می کند….

به نظر من کتاب قشنگی بود…داستان جذابیت کافی رو داشت و ترجمه اش هم خوب بود…آقای چیپس هم شخصیت خیلی ملموس و دوست داشتنی داشت و ویژگی هاش کاملا با یک معلم سختگیر و در عین حال دلسوز برای دانش آموزان کاملا هم خونی داشت.….

این کتاب یکی از پرفروش ترین کتاب های آمریکا و اروپا در دوره ی خودش بوده و بر اساس اون چندین فیلم و کارتون هم ساخته شده…فیلمی که بر اساس این کتاب ساخته شد طی یک نظرسنجی جز بهترین فیلم های انگلیسی شد و همچنین برای بهترین فیلم هم نامزد شد....

همچنین لازم به ذکر که اسم واقعی آقای چیپس ، چیپینگ بوده اما دانش آموزان به شوخی بین خودشون اون رو چیپس صدا می کنند واسم کتاب هم از اونجایی می یاد که در آخرین روز عمرش دانش آموزی به خونش می یاد و باهاش ملاقات می کنه و چون از زبون بچه ها اسم چیپس رو شنیده بوده فکر می کرده این اسم واقعی شه و در آخر بهش می گه خداحافظ آقای چیپس…!!!! و این خداحافظی در واقع خداحافظی چیپس با دنیای معلمی و دانش آموزانه….

zooey
04-09-2008, 15:27
مروارید
جان اشتاین بک
ترجمه محسن سلیمانی
نشر افق

روی جلدش در نسخه های انگلیس

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کینو مردی تنگ دست است که از راه صید مروارید روزگار می گذراند . روزی مرواریدی بسیار درشت و بی نظیری صید می کند ؛ مرواریدی که با فروش آن می تواند همه ی آرزو های همسر و فرزندش را برآورده کند. اما به یک باره رفتار مردم و اطرافیانش با او عوض می شود در این میان عده ای می خواهند به هرقیمتی حتی کشتن کینو مروارید را از چنگش بیرون بیاورند . کینو و همسرش شبانه از روستا می گریزند اما…

منتقدان معتقدند که این کتاب بعد از خوشه های خشم بهترین اثر جان اشتاین بکه…به نظر من هم داستان قشنگی بود و واقعا قوی نوشته شده بود البته من نسخه ی خلاصه اش رو خوندم اما به هر حال کتاب خیلی خوبی بود….

magmagf
06-09-2008, 16:53
زنده ام که روایت کنم


گابریل گارسیا مارکز
کاوه میرعباسی


کتاب شرح زندگی مارکز از زبان خود وی می باشد .
یک بار یکی از دستانم به من گفت اسمهای امریکای جنوبی جذابیت خاصی دارند و الان که با دقت به این موضوع نگاه می کردم متوجه شدم که واقعا حق داشت و اسامی اونها یک جذابیت خاصی به داستان می ده که اگه مثلا به جای اونها جک و جیم و .... بود اصلا این تاثیر را نداشت .
خیلی کتاب جالبی بود . متوجه می شید خیلی از چیزهایی که مارکز توی کتابهاش نوشته واقعا زندگی خودش بوده . همون فضاهای پر رمز و راز داستاناش عینا توی زندگیش وجود داشته .
با خوندن کتاب واقعا متوجه هنر نویسندگی می شید . وقتی به زندگی خودتون فکر کنید و یاداوری اینکه واقعا پر از ماجراهای خاص و زیبا بوده اما فقط یک قلم عالی می تونه از توی این خاطرات یک کتاب عالی را رقم بزنه . وقتی کتاب را می خوندم خیلی به زندگی خودم فکر کردم اینکه اگه قرار بود زندگی نامه نوشته شده ای داشته باشم ، اتفاقها و افراد مختلف چند صفحه به خودشون اختصاص می دادند و اینکه اگه بعضی های دیگه زندگی نامشونو بنویسند تو قراره چند صفحه یا چند سطر اون مجموعه بشی .
بسیار زیبا بود .

arte
07-09-2008, 16:51
جای خالی سلوچ
نوشته محمود دولت آبادی

بیشتر مردم دوست ندارند قصه ای از فقر وسیاهی بخونند. اما رمانی که دولت آبادی نوشته اونقدر نثر روانی داره و اونقدر پر ماجرا ست . که موقع خوندن کتاب اون رو زمین نمیذارید!

داستان قصهء خانواده مرد کارگری به نام سلوچ است که روزی به ناگهان از خانه بیرون میره و بار مسولیت خانه وبچه ها به دوش همسرش مرگان میافته! فقر خانواده پس از رفتن سلوچ بیشتر میشه ومرگان و خانواده اش متحمل سختی و فشار زندگی بیشتری می شوند!

جالب اینجاست، مردم روستایی که مرگان و خانوادهاش در آن زندگی میکنند با وجود اینکه خودشون هم در سایه فقر و بدبختی هستند اما به جای همدردی با مرگان ویا حتی کمک به او برای پیدا کردن سلوچ هر یک به نحوی به فکر استثمار و بهره کشی از این خانواده هستند!
آنچه که به تدریج خوانندهء داستان به ان پی میبره اینه که بدبختی مردم این روستا نه از فقر و تقدیر اونها که از رفتاریست که با همدیگر دارند!

از تلخ ترین قسمت های این داستان برای من جایی بود که مرگان ، دخترش هاجر را به همسری مرد مسن زن داری در میاره!

این اثر دومین کتاب دولت آبادی است و خوندنش را به همه توصیه میکنم!

magmagf
09-09-2008, 21:31
تهوع


ژان پل سارتر
امیر جلال الدین اعلم



آنتوان روکانتن یک پژوهش گر تاریخ است اما ذهنش درگیر مفاهیم دیگری مانند "وجود " یا " دلایل وجود " یا " ارتباط اسنان ها با یکدیگر و اشیا " می باشد . او خاطرات روزانه اش را یاداشت می کند که این خاطرات کتاب تهوع را تشکیل می دهد .
چیزهایی ذهن آنتون را ازار می دهد : اولا اینکه وجود چه معنی می دهد و اصلا چرا باید به وجود می امدیم و دیگر اینکه از اینکه سایرین خودشان را فریب می دهند و احساسات دروغ را به خود می قبولانند پریشان است .

کتاب قشنگیه اما خیلی سخته من دلم اصلا نمی خواست زیاد درگیر فلسفه های انتوان بشم به خصوص که خیلی از حالات تهوعش را بارها امتحان کردیم جمله ای که نوشتیمش و هر چی نگاهش می کنیم برامون غریبه است و ...... احساساتش خیلی هماننده و از دچار شدن به فلسفه اش می ترسیدم دلم می خواست از همون ادمهایی باشم که خودشون رافریب می دهند تا به جاش معمولی زندگی کنم اگه ادم با جرعت تری باشید شاید خیلی بیشتر ازش لذت ببرید .
به نظر من کسایی که بیگانه کامو را دوست داشتن از سبک این کتاب هم خوششون خواهد امد


سارتر در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار می‌داند و بر این اساس به انکار خداوند می‌رسد؛

یک چیز جالب دیگه مادر سارتر دختر عموی دکتر شوایتزر بوده :دی

zooey
10-09-2008, 12:53
تهوع


ژان پل سارتر
امیر جلال الدین اعلم



آنتوان روکانتن یک پژوهش گر تاریخ است اما ذهنش درگیر مفاهیم دیگری مانند "وجود " یا " دلایل وجود " یا " ارتباط اسنان ها با یکدیگر و اشیا " می باشد . او خاطرات روزانه اش را یاداشت می کند که این خاطرات کتاب تهوع را تشکیل می دهد .
چیزهایی ذهن آنتون را ازار می دهد : اولا اینکه وجود چه معنی می دهد و اصلا چرا باید به وجود می امدیم و دیگر اینکه از اینکه سایرین خودشان را فریب می دهند و احساسات دروغ را به خود می قبولانند پریشان است .

کتاب قشنگیه اما خیلی سخته من دلم اصلا نمی خواست زیاد درگیر فلسفه های انتوان بشم به خصوص که خیلی از حالات تهوعش را بارها امتحان کردیم جمله ای که نوشتیمش و هر چی نگاهش می کنیم برامون غریبه است و ...... احساساتش خیلی هماننده و از دچار شدن به فلسفه اش می ترسیدم دلم می خواست از همون ادمهایی باشم که خودشون رافریب می دهند تا به جاش معمولی زندگی کنم اگه ادم با جرعت تری باشید شاید خیلی بیشتر ازش لذت ببرید .
به نظر من کسایی که بیگانه کامو را دوست داشتن از سبک این کتاب هم خوششون خواهد امد


سارتر در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار می‌داند و بر این اساس به انکار خداوند می‌رسد؛

یک چیز جالب دیگه مادر سارتر دختر عموی دکتر شوایتزر بوده :دی

من هم این کتاب رو شروع کردم به خوندن اما تا نصفه هاش بیشتر نرفتم ...واقعا کتاب سختی بود . بدجوری آدم رو در گیره خودش یا به اصطلاح اون حس تهوع می کرد...توی اون مدت کمی که من داشتم می خوندمش که بدجوری روم تاثیر گذاشت...مثلا یه قسمتش هست که این می ره توی آینه خودش رو نگاه می کنه و اعضای صورتش به نظرش خیلی بی معنی میاد و توضیح می ده که اصلا متوجه نمی شه که مثلا وقتی می گن کسی خوشگله یا زشته یعنی چی و معنا ی این کلمات انتزاعی چیه...من هم گاهی اوقات جلوی آینه یاد این که می یوفتم یهو اون حس بهم دست می ده ... کلا تمام خاطرات روزانش مثل اینه و آدم بعد خوندن هر قسمتش خیلی احساس پوچی می کنه یعنی همه چی براش یه جوری بی معنی می شه.....

البته باید بگم که واقعا کتاب فوق العاده ای بود....

دلیل شباهت این کتاب و کتاب بیگانه هم اینه که هم کامو و هم سارتر از بنیان گذار های اصلی فلسفه اگزیستانسیالیسم هستند و این دو کتاب هردو این فلسفه رو بیان می کنند ....

magmagf
11-09-2008, 07:29
در انتظار بربرها



جی . ام . ک.تسی
محمدرض رضائی هنجنی



داستان در یکی از شهرهای مرزی آفریقایی که مستعمره امپراطوریست در جریان می باشد . در کتاب اشاره خاصی به نام کشور ، شهر یا امپراطوری مربوطه نشده است . راوی اصلی داستان شهردار این شهر مرزیست . انها در این شهر به آرامی و به صورتی مسالمت امیز با بومیان ازاد و سرگردان که بربر خوانده می شوند به زندگی می پردازند . تا اینکه امپراطوری دچار ترس از حمله بربرها شده و سرهنگ جدیدی را به منطقه می فرستد که همه چیز را نابود کرده و به آزار بربرها مبادرت می کند .
کتاب درباره ظلم های روا شده به آفریقایی ها و تبعیض نژادهای مربوطه است . اما زاویه دیدش به نظر من با کتاب های این سبکی خیلی متفاوت بود . به جای اینکه بیاد با گفتن دائم انواع شکنجه های بربرها مسئله را نمایان کنه به رنج های درونی اونها می پرداخت و در واقع افکار و برداشت های یک ادم سفید نسبتا بهتر را از اوضاع بیان می کرد .
به نظر من کتاب بدی نبود اما اون قدرها هم خوب نبود . فقط به یک موضوع کلیشه ای از دید جدید و جالبی نگاه کرده بود . یعنی منظورم اینه ساختار داستانش قوی و خوب بود اما موضوعش منو جذب نمی کرد .


این کتاب برنده جوایز سی ان ای ، یادبود جفری فیبر و یادبود جیمز تیت بلک شده است .
کوتزی نويسنده سرشناس اهل آفريقاي جنوبي به عنوان برنده جايزه ادبي نوبل در سال 2003 دست يافت و رمان «در انتظار بربرها» که سال 1980 منتشر شد و در واقع رماني بود که راه او را براي رسيدن به شهرت امروزي اش هموار کرد
گفته می شود که کوتزی استاد وصف فضاهای باز است و جدا هم توی این داستان فضای باز را خیلی قشنگ و پخته توصیف می کرد . من به شخصه فکر می کنم توصیف فضای باز خیلی سخت تر از فضای بسته است . باز هم خوندم که استاد توصیف فضای بسته کافکا بوده .

Axford
13-09-2008, 00:16
احتمالا همه شما با دکتر میر جلال الدین کزازی استاد و عضو هیات علمی دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه دانشگاه علامه طباطبايي تهران آشنا هستید.

این کتاب روزنگار سفر دکتر کزازی به اسپانیا برای تدریس زبان فارسی در دانشگاه بارسلون هست. حسن خوبی! که این کتاب داره بهره بردن از زبان شیرین فارسی خاص استاد هست. خوندن این کتاب میتونه در شناختن فرهنگ اسپانیا تا حدی مفید باشه .من نسخه منتشر شده در سال 78 به وسیله انتشارات واژه آرا رو دارم اما مطمئنم کتاب تجدید چاپ شده.

دو بخش از این کتاب رو براتون نقل می کنم تا با کتاب بیشتر آشنا بشید ..



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

1.سامان و پاکیزگی بازار پیوسته شگفتی ما را بر می انگیخت . بیشینه فروشندگان، در این بازار، زن هستند، زنانی که در شکفتگی روی و آراستگی با کالایی که میفروشند پهلو میزنند. آنگاه که قصابان نازک بدن و موی میان و آراسته را می دیدم، بی اختیار فرایاد قصابان خودمان می امدم که چهره ی نمونه و فراگیرشان مردی است دژم روی و بروت از بناگوش در رفته، با چشمانی شرر بار و نگاهی هراس انگیز که کاردی خونفشان و آخته را درمشت می افشرد


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

2.چند روزی است که گروهی ورزشکار ، دد آیین، دیو کردار، به دور از ادب و آزرم، آمده از مصر مهمانسرا را فرو گرفته اند و در تسخیر آورده اند.هنگامه و هیاهوی ستوه آورشان، نیم شبان، خواب و آرام را از میهمانان ستانده است : آوای تیز و خانخراش درها که گشوده میشوند و بسته و بر چهار چوب کوفته، فریادهایی وحشیانه و زوزه وار که در راهروها فرو می پیچند و طنین در می افکنند، خنده هایی بلند و مستانه که فضا را فرو می درند و چندی پژواکشان در خموشی های شب می پاید .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



روزهای کاتالونیا (روزنگارهای سفر اسپانیا)
دکتر میر جلال الدین کزازی

مشخصات کتاب
تعداد صفحه: 252
نشر: نویسنده (27 مهر، 1384)
شابک: 964-8042-17-9
قطع کتاب: رقعی
وزن: 650 گرم

زندگی نامه و لیست آثار


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

وبلاگ دوستداران دکتر کزازی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

مصاحبه با روزنامه ایران


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

magmagf
13-09-2008, 07:00
دوبلینی ها


جیمس جویس
پرویز داریوش

کتاب شامل چند داستان کوتاه است که که در آنها عمدتا به صحنه هایی از زندگی مردم طبقه متوسط و فقیر شهر دوبلین در اوایل قرن 20 پرداخته است .
کتاب روون و خوبی بود . البته به نظر من ترجمه اش خوب نبود خیلی لغات خاص و غیرمعمول داشت . در کل کتاب خوبی بود ، بد نبود . از داستان هم پالکی ها و واقعه ای جانگداز بیشتر از بقیه خوشم اومد . مردگان هم خوب بود اما از داستان روز یادبود در اطاق کمیسیون خوشم نیامد ....

این کتاب اولین کتاب جویس بوده و جالبه بدونید جویس با این همه معروفیت تنها 3 رمان داره و 15 داستان کوتاه .

civil4iran
14-09-2008, 10:13
با سلام:
مي تونيد سايتي رو معرفي كنيد كه دانلودش كنم . ممنونتون مي شم . :10:

magmagf
14-09-2008, 11:15
با سلام:
مي تونيد سايتي رو معرفي كنيد كه دانلودش كنم . ممنونتون مي شم . :10:


براي درخواست كتاب به انجمن اموزش الكترونيكي مراجعه نماييد

ممنون

magmagf
14-09-2008, 23:33
داستان یک شهر


احمد محمود


داستان به اوضاع و احوال ایران از بعد از کودتای 28 مرداد تا پاک سازی ارتش شاه از افراد حذب توده اشاره دارد و در حقیقت زندگی یکی از دانشجویان دانشکده افسری که عضو حزب توده بوده و اکنون تبعید شده را به تصویر می کشد . از یک سو زندگی و فقر مردم در بندر لنگه و از سوی دیگر خاطرات افسر جوان از مراحل دستگیری اش و رفتار مسئولین با افراد حزب


لحن نوشتارش خیلی روان و جذاب هست . واقعا ادم را می گیره خیلی نرم و جذاب پیش می ره . مکالماتش دلنشین و ساده است . اما داستان فوق العاده طولانیه . موضوع داستان همینه زندگی یک تبعیدی و یاداور خاطرات دستگیریش اون قوت داستان 600 صفحه است . خیلی کشش داده . نمی دونم به نظرم موضوع کشش بیشتر از 300 صفحه را نداره . مارکز تو خاطراتش گفته بود قبل از نوشتن کتاب ، بعد از تعیین موضوع تعداد صفحه را مشخص می کرده بهتر بود احمد محمود هم این کار را می کرد . در ضمن اوایلش خیلی قشنگ بین دو فضا حرکت می کنه اما اخرش اصلا یک دفعه بی مقدمه می ره سر جایی که می خواد

جالبه بدونید احمد محمود پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکدهٔ افسری ارتش راه یافت؛ اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکدهٔ افسری بود که پس از کودتای ۲۸مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس، بخش‌بخش آزاد شدند؛ درحالی‌که تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.احمد اعطا، یکی از این دانشجویان بود که نه توبه‌نامه‌ای امضا کرد و نه به هیچ‌گونه هم‌کاری با رژیم کودتا تن داد. به همین دلیل، مدت زیادی را در زندان به‌سر برد که گویا مشکل ریوی او که درنهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بوده‌است.مدتی هم درحوالی خلیج فارس از جمله در بندر لنگه در تبعید به سر برد و البته خودش از این دوران با عنوان «زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم»یاد میکند

mamalinternet
15-09-2008, 13:45
زیبا ترین رمانی که تا حالا خوندم" مدار صفر درجه" از احمد محمود و بهترین داستان کوتاه "بوف کور" از استاد بزرگ صادق هدایت

magmagf
16-09-2008, 16:38
بار دیگر شهری که دوست می داشتم



نادر ابراهیمی




کتاب در حقیقت گفت و گوی عاشقانه یک پسر با خود و با یاد و خیال معشوق 11 سال پیشش می باشد . گفت و گوها و برداشت های پسر از وقایع و زندگیش در این 11 سال دوری از هلیا ( عشقش) و سال های با هم بودنشان
به نظر من فوق العاده کتاب قشنگی بود . گفت و گوهای پسرک خیلی عاشقانه و خالص بود . واقعا از خوندنش لذت بردم . و شدیدا توصیه می کنم بخونیدش . پر از جملات قشنگ و عمیق مثل یک شعر بلند


یک نکته جالب هم در مورد اسم هلیا:
هليا» اسمي كه براي نخستين بار در ايران به وسيله نادرابراهيمي، در كتاب «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» به كار رفت، ساخته خلاقيت نويسنده آن است، ريشه تاريخي ندارد و با اين حال ميان مردم، به عنوان اسمي زنانه، رواج يافته است.
سال ها پيش، نادر ابراهيمي در حالي كه با اتوبوس از تهران به اصفهان سفر مي كرد، شروع به بازي و در هم ريختن واژه«الهي» كرد تا بتواند از دل آن نامي خوش آهنگ و متفوت بسازد. پس از مدتي واژه خود ساخته«هليا» را از به هم ريختن حروف واژه «الهي» ساخت و در داستان بلندش «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» به كار برد. مدت ها بعد نادرابراهيمي متوجه شد كه واژه «هليو» در لاتين قديم به معني خورشيد است

zooey
16-09-2008, 20:44
باخانمان

هکتور مالو
ترجمه محمد قاضی

داستان درباره ی دختری به اسم پرینه که پدرش مرده و با مادرش در سفره اما مادرش هم به علت فقر و تنگدستی می میره و پرین که حالا یتیم شده مجبور می شه به تنهایی به راهش ادامه بده تا به زادگاه پدرش برسه تا شاید خونواده پدریش کمکش کنن اما هیچ کدوم از اعضای خونواده پدرش نه اون رو می شناسن و نه دوسش دارن و ....

خلاصه اینکه کتاب خوبی بود ...به هر حال جز رمان های معروف کلاسیکه که باید خوندش هرچند که ظاهرا من یکم دیر دست به کار شدم.... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته طبیعتا این کتاب دیگه زیاد به مذاق کسایی که حسابی کتاب خونن خوش نمی یاد...مثلا یکی از نکات منفی معمولش اینه که پرین در طول داستان مثل یه فرشته هیچ کار اشتباهی انجام نمی ده و به اصطلاح به هرچی دست می زنه طلا می شه...

البته باخانمان یا دختری به اسم پرین بین ایرانی ها کاملا شناخته شده است و اون هم به خاطر کارتونی یه که به این اسم یه زمانی پخش می شد...این هم چندتا عکس از این کارتون....


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M . Sayid
16-09-2008, 21:53
راش مسی اثر مائیو بنچی
در مورد بچه های مدرسه یک دهکده که بزرگ میشن و نویسنده هرکدوم رو جدا تصویر می کنه که در عین جدا بودن از هم کاملا به هم ربط دارند.در این سبک از کتاب پنماریک اثر سوزان هوواچ هم خوشم اومد.

magmagf
18-09-2008, 00:24
خداحافظ گاری کوپر


رومن گاری
سروش حبیبی


لنی پسری است که از پایبندی گریخته . شعار او ازادی از هر گونه تعلقی است . او اسکی بازیست که به ارتفاع ها می رود تا از قید تعلقات و مسائل پوچ روزمره جدا شود . اما در یکی از مسافرت هایش به شهر عاشق دختری می شود و تمام اصول زندگیش زیر و رو می شود .
شاید به نظرتون یک داستان ابکی بیاد اما اصلا این طوری نیست . فرو پاشی یک اعتقاد قوی را نشون می ده و اینکه بخواهید یا نخواهید عشق یک روزی سراغتون می یاد و به قول خود کتاب ادم همیشه که نمی تونه زندگی کنه گاهی هم باید تسلیم بشه . نمی دونم هر جور برید هر چه قدر قوی به خلوت و اعتقادات خودتون پناه ببرید جامعه انسانی و عاداتش اخر یک جا غافلگیرتون می کنه .
یک پایان رمانس و خشوگل هم داشت از اون پایان هایی که من خیلی دوست دارم . از بقیه کتاب های رومن گاری هم که خونده بودم گرم تر و صمیمی تر بود . من که خوشم اومد کتاب قشنگی بود .


رومن گاری هم از اون نویسنده هایی بود که اخر و عاقبتش به خودکشی رسیده

magmagf
19-09-2008, 07:53
دلهره هستی


آلبر کامو
محمد تقی غیاثی


ابتدا یک شرحی براندیشه و زندگی کامو وتفسیر کتاب های اون هست بعد هم قسمت هایی از کتاب های اون و نهایتا اخرین مصاحبه های کامو .
من که اصلا خوشم نیومد . قسمت اولش که راجع به کامو بود جالب بود البته ، اما قسمت هایی که از کتاباش انتخاب شده بود حالت داستان نداشت متن های فلسفیش بود که منم دوست نداشتم و به نظرم بهتره ادم خود کتاب را بخونه تا تکه تکه شده اش را توی یک کتاب دیگه . به نظر می یومد کتاب سیزیف باید جالب باشه .
در هر صورت نمی دونستم کتاب اینجوریه وگرنه طرفش نمی رفتم


کامو کسی بوده که به جنبه قدسی اعتقاد داشته اما به اخرت نه و جز ستایش کنندگان زندگی بوده

magmagf
20-09-2008, 17:52
سقوط


آلبر کامو
شورانگیز فرخ


تمام داستان صحبت های ژان باتیست کلامانس با مخاطبی است که هیچ صحبتی از او را در داستان نقل نمی کنند . کلامانس زمانی وکیل بوده انسانی خوشبخت ، محبوب و راضی از خویشتن و عملکرد خود . تا اینکه شبی فریاد زنی را می شنود که خود را به درون رود می اندازد و او توجهی به این موضوع نمی کند و از اینجاست که سقوط او مرحله به مرحله اغاز می شود . البته در حقیقت بیان می کند که همه ما انسان ها مدتهاست که سقوط کرده ایم این موضوع فقط باعث می شود کلامانس سقوط ها و دورویی های خود را به یاد اورد مثلا ژان باتیست به یاد می آورد زمانی که نا بینایان را از خیابان رد می کرد برای انها کلاهش را از سر بر می داشته و از خود می پرسد ایا این عمل خیرخواهانه برای آنها بوده یا خودنمایی ؟


خیلی کتاب زیبایی و توی کتاب های کامو به نظر من از بقیه اش عمیق تر بود . چون اصلا داستان یک انسان با روحیات خاص نبود داستان همه انسان ها بود داستان دو رویی زمانه ما و رنجی که برای انسان شدن باید کشید

zooey
21-09-2008, 14:58
دیشب مهتاب عروسی کرد (مجموعه داستان)
شهرام شفیعی
نقاشی فرشید شفیعی
انتشارات سروش.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



این کتاب از 6 داستان کوتاه تشکیل شده که یه زمانی در مجله ی کیهان بچه ها چاپ می شده ...

باید بگم هر 6 داستان واقعا فوق العاده و قشنگ بودند...همشون موضوع های نو و جذابی داشتن و نثرشون هم اکثرا عالی بود ...چون داستان ها ایرانی هم بودند آدم خیلی خوب باهاشون ارتباط برقرار می کرد ...هر داستان هم یه نقاشی داشت که نقاشی ها هم قشنگ بودند... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه این که به همه توصیه می کنم که این کتاب رو بخرن و بخونن چون هم داستان های قشنگی داره و هم کوتاه هستند و اصلا خوندنشون زمان نمی بره ، در ضمن فکر می کنم با این که داستان ها ساده بودن ولی همه ی سنین ازشون خوشون بیاد... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عنوان داستان ها :

1 . دارم می لرزم
2. پیاده رو
3. چراق قوه
4. مردی که می خندد
5. دیشب مهتاب عروسی کرد
6. ماه من ، گربه ی من ، پلیس من

magmagf
21-09-2008, 16:21
دیشب مهتاب عروسی کرد (مجموعه داستان)
شهرام شفیعی
نقاشی فرشید شفیعی
انتشارات سروش.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



این کتاب از 6 داستان کوتاه تشکیل شده که یه زمانی در مجله ی کیهان بچه ها چاپ می شده ...

باید بگم هر 6 داستان واقعا فوق العاده و قشنگ بودند...همشون موضوع های نو و جذابی داشتن و نثرشون هم اکثرا عالی بود ...چون داستان ها ایرانی هم بودند آدم خیلی خوب باهاشون ارتباط برقرار می کرد ...هر داستان هم یه نقاشی داشت که نقاشی ها هم قشنگ بودند... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه این که به همه توصیه می کنم که این کتاب رو بخرن و بخونن چون هم داستان های قشنگی داره و هم کوتاه هستند و اصلا خوندنشون زمان نمی بره ، در ضمن فکر می کنم با این که داستان ها ساده بودن ولی همه ی سنین ازشون خوشون بیاد... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عنوان داستان ها :

1 . دارم می لرزم
2. پیاده رو
3. چراق قوه
4. مردی که می خندد
5. دیشب مهتاب عروسی کرد
6. ماه من ، گربه ی من ، پلیس من


وای مرسی خوبه نوشتی که توی کیهان بچه ها بوده عنوان پست را که خوندم یک عالمه وقت داشتم فکر می کردم کجا داستان دیشب مهتاب عروسی کرد را خوندم

یک عالمه یاد اون روزها افتادم به صورت مرتب کیهان بچه ها و سروش را می خوندم

arte
22-09-2008, 01:17
قصه های بابام

ارسکین کالدول

ترجمه :احمد شاملو

بابا جانم این کارو کرد . بابا جانم اینو گفت. بابا جانم...

وقتی ویلیام از پدرش صحبت میکنه بابا جانم از دهنش نمی افته! هر چقدر تو قصه های کتاب پیش می روی این اعتقاد و پرستش ویلیام را نسبت به پدر ش بیشتر حس میکنی ! ویلیام به تمام معنی پیرو خط پدرش هست آنهم چه پدری!ولگرد ، بد مست ،بی مسئولیت و ضعیف و در عین حال حقه باز ! به همه ءکمالاتش زنبارگی رو هم اضافه کنید! آنهم به دور از چشم مادر ویلیام.
ویلیام حس تشخیص خوب و بد را نداره و به همین دلیل همهء اعمال پدرش رو بدون هیچ جور قضاوتی تحویل خواننده میده. شاید هم فقط به خاطر اینکه بابا جانم پدرش هست مشکلی با کارهاش نداره به قول مادرش : «قیافهء نحستو عوض کن ویلیام ! گاهی برام یقین میشه که تو هم تخم و ترکهء باباتی»

این کتاب را به خاطر ترجمه شاملو هم که شده باید خوند. با اون الفاظ کوچه و بازاری فوق العاده ش...!

Ghost Dog
22-09-2008, 11:50
محاکمه - فرانتز کافکا

یوزف کا. روزی از خواب بیدار میشه و می بینه که از سوی دادگاه متهم شده در حالی که به شدت مصره که جرمی مرتکب نشده ولی به هر حال متهمه...
یوزف کا. در "محاکمه" شخصیتی است لجوج ، یک دنده ، تنها و فردی است که به سخن همه گوش می دهد اما آنها را نادیده می گیرد و نسبت به همه بد بین است که شاید دید خود کافکا باشد به دنیایی که در آن زندگی می کند و مردمی که با آنها ارتباط دارد. او از سوی دادگاه متهم شده اما تا پایان هم مشخص نمی شود که به چه جرمی؟ و با کارهایی که می کند فقط شرایط را پیچیده تر می کند. با یوزف کا. نمی توان همزاد پنداری کرد چون به هیچ وجه شخصیت دوست داشتنی نیست و فقط باید با او و سرنوشتش همراه شد تا ببینیم در پایان سرنوشت او چه می شود آن هم در دادگاهی که با همه ی دادگاه هایی که تا کنون از آنها شنیده ایم و دیده ایم تفاوت دارد و به شدت ترسناک است و تاکنون کسی از آن رهایی نیافته و همه ی متهمان همیشه در مذان اتهام باقی مانده اند و این چیزی است که باعث میشه به طور ناخودآگاه به سوی یوزف کا. کشیده بشیم و نسبت به اون حس ترحم پیدا کنیم تا پایان داستان همراه اش باقی بمانیم.

karin
22-09-2008, 13:17
دیشب مهتاب عروسی کرد (مجموعه داستان)
شهرام شفیعی
نقاشی فرشید شفیعی
انتشارات سروش.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



این کتاب از 6 داستان کوتاه تشکیل شده که یه زمانی در مجله ی کیهان بچه ها چاپ می شده ...

باید بگم هر 6 داستان واقعا فوق العاده و قشنگ بودند...همشون موضوع های نو و جذابی داشتن و نثرشون هم اکثرا عالی بود ...چون داستان ها ایرانی هم بودند آدم خیلی خوب باهاشون ارتباط برقرار می کرد ...هر داستان هم یه نقاشی داشت که نقاشی ها هم قشنگ بودند... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه این که به همه توصیه می کنم که این کتاب رو بخرن و بخونن چون هم داستان های قشنگی داره و هم کوتاه هستند و اصلا خوندنشون زمان نمی بره ، در ضمن فکر می کنم با این که داستان ها ساده بودن ولی همه ی سنین ازشون خوشون بیاد... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عنوان داستان ها :

1 . دارم می لرزم
2. پیاده رو
3. چراق قوه
4. مردی که می خندد
5. دیشب مهتاب عروسی کرد
6. ماه من ، گربه ی من ، پلیس من

وااااای
مرسی

یکی از کتاب هایی که خیلی دوستش دارم
یادمه از نمایشگاه کتاب مدرسه مون گرفته بودمش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هنوز هم کتابش تو کتابخونه ام هست

پیاده رو و دیشب مهتاب عروسی کرد رو هم بیشتر از همه دوست می دارم :20:

zooey
22-09-2008, 18:07
وااااای
مرسی

یکی از کتاب هایی که خیلی دوستش دارم
یادمه از نمایشگاه کتاب مدرسه مون گرفته بودمش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هنوز هم کتابش تو کتابخونه ام هست

پیاده رو و دیشب مهتاب عروسی کرد رو هم بیشتر از همه دوست می دارم :20:

من مردی که می خندد رو خیلی دوست دارم واقعا قشنگ بود.....دیشب مهتاب عروسی کرد هم جالب بود....اصلا کلا همه ی داستاناش محشر بود..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
22-09-2008, 22:20
محاکمه - فرانتز کافکا

یوزف کا. روزی از خواب بیدار میشه و می بینه که از سوی دادگاه متهم شده در حالی که به شدت مصره که جرمی مرتکب نشده ولی به هر حال متهمه...
یوزف کا. در "محاکمه" شخصیتی است لجوج ، یک دنده ، تنها و فردی است که به سخن همه گوش می دهد اما آنها را نادیده می گیرد و نسبت به همه بد بین است که شاید دید خود کافکا باشد به دنیایی که در آن زندگی می کند و مردمی که با آنها ارتباط دارد. او از سوی دادگاه متهم شده اما تا پایان هم مشخص نمی شود که به چه جرمی؟ و با کارهایی که می کند فقط شرایط را پیچیده تر می کند. با یوزف کا. نمی توان همزاد پنداری کرد چون به هیچ وجه شخصیت دوست داشتنی نیست و فقط باید با او و سرنوشتش همراه شد تا ببینیم در پایان سرنوشت او چه می شود آن هم در دادگاهی که با همه ی دادگاه هایی که تا کنون از آنها شنیده ایم و دیده ایم تفاوت دارد و به شدت ترسناک است و تاکنون کسی از آن رهایی نیافته و همه ی متهمان همیشه در مذان اتهام باقی مانده اند و این چیزی است که باعث میشه به طور ناخودآگاه به سوی یوزف کا. کشیده بشیم و نسبت به اون حس ترحم پیدا کنیم تا پایان داستان همراه اش باقی بمانیم.

محاکمه


فرانتس کافکا
حسینقلی جواهرچی


منم تازه امروز این کتاب را تمام کردم . موضوع داستان را که علی اقا زحمت کشیدند و گفتن

خیلی کتاب عجیبی بود . هنوز احساس گیجی و اضطراب می کنم . تمام مدت توی یک فضای پوچ و تهی و سیاه گرفتار هستید . همیشه منتظر و همیشه مضطرب .
اقای کا... دستگیر شده معلوم نیست به چه جرمی و بعد از مدتی اصلا مساله چرا از بین می ره و دقیقا همین چیزی که اشاره شده ، اقای کا.... انسان اعصاب خردکنی هم هست توی اون فضای تیره و بی هدف با کارای نابهنجارش اوضاع را پیچیده تر می کنه . تصویر سیاهی را از دنیا ارائه می کنه یک دنیا پوچ . اما خیلی داستان سنگین و سمبلیکی بود من خیلی جاهاشو متوجه نمی شدم هدفش چی بوده دقیقا....
خیلی کتاب قشنگی بود

یک چیز جالبی در مورد کافکا
مجاری در کتاب رئاليسم خود پس ار تعريف و تمجيد فراوان از رئاليسم گورکی انتقاد شديدی به کافکا می کند که آثار اين نويسنده بازتاب شرائط جامعه و رئاليستی نیستند. پس از دستگيری لوکاچ در سال ۱۹۵۶ در مجارستان و زندانی شدن او فيلسوف آلمانی آدورنو در کتاب “تئوری های زيبا” خود اشاره ميکند که :
“سرانجام لوکاچ در زندان می بايست متوجه شده باشد که کافکا يک نويسنده رئاليست است”

mehrdad21
22-09-2008, 22:38
محاکمه


فرانتس کافکا
حسینقلی جواهرچی


منم تازه امروز این کتاب را تمام کردم . موضوع داستان را که علی اقا زحمت کشیدند و گفتن

خیلی کتاب عجیبی بود . هنوز احساس گیجی و اضطراب می کنم . تمام مدت توی یک فضای پوچ و تهی و سیاه گرفتار هستید . همیشه منتظر و همیشه مضطرب .
اقای کا... دستگیر شده معلوم نیست به چه جرمی و بعد از مدتی اصلا مساله چرا از بین می ره و دقیقا همین چیزی که اشاره شده ، اقای کا.... انسان اعصاب خردکنی هم هست توی اون فضای تیره و بی هدف با کارای نابهنجارش اوضاع را پیچیده تر می کنه . تصویر سیاهی را از دنیا ارائه می کنه یک دنیا پوچ . اما خیلی داستان سنگین و سمبلیکی بود من خیلی جاهاشو متوجه نمی شدم هدفش چی بوده دقیقا....
خیلی کتاب قشنگی بود

یک چیز جالبی در مورد کافکا
مجاری در کتاب رئاليسم خود پس ار تعريف و تمجيد فراوان از رئاليسم گورکی انتقاد شديدی به کافکا می کند که آثار اين نويسنده بازتاب شرائط جامعه و رئاليستی نیستند. پس از دستگيری لوکاچ در سال ۱۹۵۶ در مجارستان و زندانی شدن او فيلسوف آلمانی آدورنو در کتاب “تئوری های زيبا” خود اشاره ميکند که :
“سرانجام لوکاچ در زندان می بايست متوجه شده باشد که کافکا يک نويسنده رئاليست است”

سلام

یه توصیه دوستانه داشتم خدمت شما


هر ترجمه ای را نخوانید


مثلا از همین کتاب چند ترجمه وجود دارد. بهترین ترجمه برای آقای علی اصغر حداد است . کتاب ایشان را نشر ماهی چاپ کرده . ترجمه از زبان اصلی خیلی به نظرم مهمه . آقای حداد مستقیما از آلمانی ترجمه می کنه اما اکثر مترجمان ایرانی معمولا مثلا رمانی آلمانی را از ترجمه ی انگلیسی اش ترجمه می کنند . در هر ترجمه مقدار قابل توجهی از حرف نویسنده ناخواسته حذف می شود و این جاست که اهمیت ترجمه از زبان اصلی نمایان می شود . در تدارک تاپیکی هستم برای معرفی مترجمانی که می شود به آن ها اعتماد کرد .

اگر روند تاپیک با پست من نمیخونه حتما پاکش کنید چون نمی دونستم کجا این حرفها رو بزنم.

خواندن تقریبا یک کتاب در هر دو روز کاریست که فکر میکنم قابل تحسین باشد . (ای کاش من هم از این وقت ها داشتم:دی) بدجوری تو این زمینه ها حسودم :27:

magmagf
22-09-2008, 23:55
سلام

یه توصیه دوستانه داشتم خدمت شما


هر ترجمه ای را نخوانید


مثلا از همین کتاب چند ترجمه وجود دارد. بهترین ترجمه برای آقای علی اصغر حداد است . کتاب ایشان را نشر ماهی چاپ کرده . ترجمه از زبان اصلی خیلی به نظرم مهمه . آقای حداد مستقیما از آلمانی ترجمه می کنه اما اکثر مترجمان ایرانی معمولا مثلا رمانی آلمانی را از ترجمه ی انگلیسی اش ترجمه می کنند . در هر ترجمه مقدار قابل توجهی از حرف نویسنده ناخواسته حذف می شود و این جاست که اهمیت ترجمه از زبان اصلی نمایان می شود . در تدارک تاپیکی هستم برای معرفی مترجمانی که می شود به آن ها اعتماد کرد .

اگر روند تاپیک با پست من نمیخونه حتما پاکش کنید چون نمی دونستم کجا این حرفها رو بزنم.

خواندن تقریبا یک کتاب در هر دو روز کاریست که فکر میکنم قابل تحسین باشد . (ای کاش من هم از این وقت ها داشتم:دی) بدجوری تو این زمینه ها حسودم :27:




ممنون از توصیه تون
خوب اگه زحمت چنین تاپیکی را بکشیدحتما راهنمای خوبی برای اینجور موارد می شه و اگه توی اون تاپیک حین معرفی مترجم ها به همین کتاب های چند ترجمه ای هم اشاره بشه اون وقت خیلی عالی می شه


پست هم موردی نداره توی همین تاپیک هم دوستان راجع به کتاب های معرفی شده تبادل نظر می کنند


ان شا... وقت هم پیدا می کنید:31::31::31::31::31::31:
من که وقتم ناشی از اینه که اجالتا اداره ساعت 1 تعطیل می شه صبح ها هم 1 ساعت اضافه داریم . 1 هم ادم برسه خونه تا 6 و 7 که بخواد بره بیرون یا کلاس یا مهمونی کار دیگه نداره خوب یعنی من به شخصه ندارم
اما هر دو روز نمی شه هفته ای دو تاست تقریبا می شه 3 روز یک کتاب:46:

سباستین
23-09-2008, 01:29
کتاب خوب... یکی از دوستان کتابی بهم داد به نام سیمای دو زن نوشته سعیدی سیرجانی.
این کتاب با استناد به 2 کتاب لیلی و مجنون و خسرو و شیرین ( نظامی) نوشته شده و ظاهرا دو شخصیت محوری زن در این 2 داستان یعنی لیلی و شیرین رو با هم مقایسه کرده. اعتقاد بنده بر اینه که فشار آبستن پیشرفته. سعیدی سیرجانی با توجه به اعمال سانسور در صورت شرح مستقیم, از متدی استفاده می کنه تا بتونه در پس پرده مقایسه این دو زن, شرایط اجتماعی دو برهه متفاوت زمانی که هر یک از داستان ها در اون اتفاق می افتند رو با هم مقایسه کنه. اگر بخوام با زبان الکن خودم مثالی بزنم... مثلا لیلی در عشق مجنون می سوزه و تنها کارش گرفتن سر بین دو زانو و سر دادن حق حق گریه ست, و در نقطه مقابل شیرین بدون همراه سوار بر اسب به تاخت در حال حرکت به سمت قصر معشوقه. آیا شیرین برتر از لیلی بوده؟ چرا لیلی هم نمی تونسته مثل شیرین عمل کنه؟ لیلی و شیرین هر دو جگر سوخته عشق بودند پس چه عاملی تا این حد تفاوت رفتار بین این دو بوجود آورده؟ فایند مور این "سیمای دو زن" ...:31:

سباستین
23-09-2008, 02:18
1984 نوشته جورج اورول.
کتابیه سیاسی- اجتماعی و به تلخیه حقیقت. و یک نمونه تیپیک از دیکتاتوری با ظاهری فریبنده.
با پیشرفت رمان, مظاهر و بازوهای کنترل عامه توسط سیستم در غالب داستان در اختیار خواننده قرار می گیره و این باعث می شه که خواننده از مرور مباحث تئوریک خسته نشه به طوری که خود رمان از لحاظ داستانی و روایی دارای کشش زیادیه. فیلمی هم با همین نام از داستان این کتاب ساخته شده. وینستون, (قهرمان داستان) در دنیایی مملو از تنش, جبر حکومتی, سانسور, عدم آزادی جنسی, فقر و دروغ و کتمان حقایق اسیره و دل به کورسوی امیدی بسته.... .

سباستین
23-09-2008, 21:26
تقریبا در همه مکاتب بر شناسایی ابعاد خویش تاکید شده. من کاری به مکتب ندارم ولی تجربه شخصیه من می گه اگه بدونی واقعا کی هستی و چی می خوای , می تونی تو دنیای بهتری زندگی کنی. کتابی مثله تفسیر خواب از زیگموند فروید به کمک پیشینه کوچکی با دو کتاب تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیک و اصول روانکاوی بالینی ( از همین نویسنده) , به من کمک کرد که جنبه های ناخودآگاهم رو بیشتر بشناسم و با شناخت ضعف های شخصیت خودم, کمتر به پر و پای دیگران بپیچم. اولین قدم در برطرف کردن هر مشکل, شناساییه وجوه اون مشکله , و چه بسا که مشکلات بسیاری در روان ما رخنه کرده و در زندگی ما تاثیر مستقیم داره و ما از وجود اونها بی خبریم.

magmagf
26-09-2008, 13:16
مجموعه داستان ها



فرانتس کافکا
امیر جلال الدین اعلم



این کتاب همه داستان ها و دستنوشته های کافکا به جز 3 رمان او را شامل می شود .
کلا خیلی اضطراب اور و مشوش کننده است داستانهاش . بعد از خوندنشون ادم هنوز ذهنش درگیر و مشوش هست .
راستش من از خیلی از داستانهاش سر در نمی اوردم و بعضی هاش هم که نصفه بود ....... ظاهرا اکثر کارهای کافکا نیمه کاره بوده و وصیت کرده بوده بعد از مرگش نابود بشوند که دوستش به این وصیت عمل نمی کنه .
اما بعضی از داستان ها هم خیلی قشنگ بود . من خودم از داستان های کیفرگاه ، گزارشی به فرهنگستان ، گراکوس شکارگر و هنرمند گرسنگی خیلی خوشم اومد . نوشته کوتاهش راجع به افسانه پرومتئوس هم جالب بود . اما کاملا ادم را اشفته می کنه داستان هاش نمی دونم چرا . یعنی من موقع خوندن کتاب خیلی غمگین و مضطرب بودم . و لی واقعا محیطی که می ساخت هم درداور بود هم لذت بخش . اصلا بی خیال نمی تونم بگویم چه حسی داشتم

ظاهرا پدر خیلی مستبد و رعب انگیزی داشته و همین محیط خفقان و وحشت باعث شده بعد هم سبک داستان هاش اینقدر سیاه و تنها و دلهره اور باشند . البته ظاهرا 3 بار هم قصد ازدواج می کنه که هر 3 مورد ناموفق بودند و خوب لابد این هم توی روحیه اش تاثیر داشته .

magmagf
28-09-2008, 00:43
آوارگان



فلنری اوکانر
احمد اخوت

ماجرای داستان با ورود یک خانواده آواراه لهستانی به عنوان کارگر به یک مزرعه در امریکای جنوبی آغاز می شود . مزرعه ای با روال معمول ، بانویی سخت گیر و کارکنانی تنبل اما خانواده اواره افراد پرتلاشی هستند و با قوانین دنیای جدید بیگانه . در داستان به تقابل تعصبات نژادی و روحیات انسان عصر جدید و کمی هم مذهب پرداخته است . داستان سرد و خشن و فوق العاده قشنگیه .
داستان کوتاهیه حدود 80 صفحه ، واسه همین توضیح بیشتری نمی تونم بدهم راجع به موضوع اما کتاب خیلی قشنگیه . حتما بهتون پیش نهاد می کنم بخونیدش . اگه از فضاهای سرد و خشن و واقعی و در عین حال گنگ خوشتون می یاد از این داستان هم خوشتون خواهد امد . مقالات و نقدهای همراهش هم چیزهای مختصر و ساده ای هستند که خوندنشون لذت بخشه .
از روی این کتاب فیلمی هم ساخته شده که فیلم نامه اش را هورتون فوت ( نویسنده فیلم نامه مرغ مقلد ) نوشته است .

مري فلانري اوكانر، رمان نويس و داستان كوتاه نويس آمريكايي است كه آثارش اغلب در نواحي روستايي جنوب آمريكا مي گذرد. انزواي انسان و رابطه اش با خدا نيز از مضامين مكرر داستان هاي اويند .
اوكانر با مهارتي بي نظير خشونت را به وسيله اي براي دسترسي به پاكي ذهن و رستگاري شخصي با مذهبي شخصيت بدل مي كند . لحظه خشونت لحظه حقيقت است . برخي منتقدان ، آثار اوكانر را در به كارگيري اين مضمون به فيلم هاي تارانتينو شبيه دانسته اند. بر اساس فلسفه ادبي اوكانر، انسان در شرايط خشونت آن دسته از ويژگي هايش را آشكار مي كند كه با خود به ابديت خواهد برد.


اوکانر 3 بار جایزه اوهنری را برده و 7 فیلمانه از روی کارهای اون نوشته شده و همچنین و هشت سال بعد از مرگ جایزه ملی کتاب آمریکا به مجموعه آثارش تعلق گرفت.

magmagf
28-09-2008, 20:50
آسمان خاکستری است


فرانک اوکانر ، شرلی جکسون و .....
افشین رضاپور


کتاب شامل تعدادی داستان کوتاه است .داستان های قشنگ و ساده ای هستند . اکثرشون خیلی ساده ان اما روان و دلنشینند . کتاب نسبتا خوبییه و شامل این داستانهاست :
فرانک اوکانر : عقده ادیپ من و مرد خانه . هر دو داستان های خوبین . فرانک اوکانر ، نویسنده ایرلندی، که نام اصلیش مایکل جان ادونوان است ، در سال 1903 در "کورک" ایرلند به دنیا آمد.بعد از تحصیلات دبستانی نتوانست تحصیلاتش را در دانشگاه ادامه دهد ، بنابراین مدتها شغل کتابداری را پیشه کرد .فرانک اوکانر از بنیانگذاران داستانهای کوتاه مدرن است
جویس کری : محدوده خانه . این خیلی داستان قشنگیه
جان کولیر : جوینده . اینم خیلی بامزست
رابین درانات تاگور : یک مرد عوضی در بهشت کارگران . اینم قشنگه
ری برادبری : ماشین پرواز. خوشم نیومد
دانلد بارتلمه : بعضی از ما دوستمان کلبی را تهدید می کردیم . بد نیست
پرودنسیو دوپرادا : فاتح . قشنگه
شروود اندرسن : تخم مرغ . زیاد خوشم نیومد
شرلی جکسون : چارلز . خوشم نیومد
رانست جی گاینس : آسمان خاکستری است . خوبه

sina1415
28-09-2008, 22:55
من 100 سال تنهایی اثر مارکز

و کیمیاگر

و
مسافری که با ستاره شمال امد اثر جرج سیمنون

فکر کنم همه این کتاب ها رو بشناسن

magmagf
30-09-2008, 22:29
دختری با گوشواره مروارید


تریسی شوالیه
طاهره صدیقیان


داستان در مورد گرت دختری از خانواده ای فقیر است که برای خدمتکاری به خانه یک نقاش می رود . گرت خود روحی هنرمند دارد و عاشق نقاش می گردد .... به نظر می رسد نقاش نیز عاشق اوست .... هیچ گاه حرفی از این عشق به صورت مستقیم در کتاب زده نمی شود هر چند بعد از مدتی گرت به این نتیجه می رسد که دوست نقاش حق داشته و نقاش به چیزی بیش از نقاشیش اهمیت نمی دهد اگر در حال حاضر برای او اهمیتی قائل است تنها برای این است که دنیا و تصورات او در حال حاضر به گرت احتیاج دارد ......
یک داستان کلاسیک ... داستان شرح زندگی گرت به عنوان خدمتکار و دستیار یک نقاش است ..... اما صحنه های نقاشی و حس عاشقانه شون خیلی لطیفه ..... من خیلی خوشم اومد از کتاب ... زیاده گویی نداشت و پایان کتاب خیلی خوب بود ... احساسات را هم منطقی تصویر کرده بود .... وقتی تابلوی گرت تموم می شد و با خودش می گه " حالا که تابلو تمام شده دیگه مرا نمی خواهد " خیلی غمگین و عمیقه .... شخصیت خیلی جالبی داره گرت اصلا احسسا تحقیر نمی کنه . نظرش رو می ده احساساتشو بیان می کنه و حتی راحت می گه نمی خوام با لوازم خدمتکاری منو نقاشی کنید ....



تابلوی دختری با گوشواره مروارید اثر ورمر هست . ورمر نقاش فقیر و گمنامی بوده سالها بعد از مرگ معروف می شه و به همین خاطر اطلاعات زیادی از زندگیش در دست نیست . شوالیه با تخیل خودش برای این تابلو این داستان را نوشته و پیتر وبر هم فیلم کتاب را ساخته که ظاهرا اقتباس موفقی بوده .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
03-10-2008, 09:55
موبی دیک یا وال سفید



هرمان ملویل
پرویز داریوش


ناخدا آهاب یک صیاد وال است که یکی از پاهای او را وال سفید مشهوری به نام موبی دیک قطع کرده است . اهاب از حس انتقام به مرز جنون رسیده و می خواهد هر طور شده موبی دیک را بکشد ......
داستان کلا به شرح سفر وال گیرها و توضیحات و تشریحات مختلف وال می پردازه ..... چهارچوب داستان قشنگه و اخرش هم خوب جمع شده اما واقعا نثر سنگینی داره . من خیلی بدم اومد لغات قدیمی نثر سنگین ادم یاد بوستان سعدی و اینجور چیزها می افتاد .... اصلا فکر نمی کردم این قدر مقاومت کنم که بتونم بخونمش ...
به نظرم بهتره همون فیلمش را دید فقط


ملویل از نویسندگانی بوده که بعد از مرگ به شهرت می رسه

zooey
03-10-2008, 22:28
توجیه فلسفه برای دخترم
روژه‌پل دروا
ترجمه :ترانه وفايي
ناشر: قطره، ایران بان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این کتاب به توضیح مفهوم کلی فلسفه و مبنای کار اون به یک زبان ساده پرداخته و برای کسانی که می خواند تازه فلسفه رو شروع کنند مناسبه.....در کتاب بیشترهدف از علم فلسفه و معنای لغوی اون و همین طور یک سری از مفاهیم ساده و اولیه فلسفه بیان شده .... البته توضیحات مختصری هم راجع به بزرگان علم فلسفه و افکار اون ها داده اما بحث اصلی کتاب بیشتر راجع به حقیقت جویی علم فلسفه و اینکه اصلا حقیقت چیه است...

کتاب به صورت پرسش و پاسخ هایی یه که بین یک پدر و دخترش که تازه می خواد با فلسفه آشنا بشه نوشته شده و از این نظر خوندنش بسیار ساده و مطالبش کاملا ملموسه.....

سباستین
04-10-2008, 03:01
کتاب: انقلاب روسیه , نوشته جان.ام.دان , انتشارات ققنوس. ( از مجموعه تاریخ جهان)
اگر روی یک خط صاف 10 نقطه وجود داشته باشه (همه گی در یک راستا), بیشترین احتمال عقلانی اینه که نقطه شماره 11 هم روی خط و در همان راستا باشه.
نه فقط کتاب انقلاب روسیه , بلکه تمامی مباحث تاریخ همچین خاصیتی دارند و به آدم قدرت پیشگویی آینده رو می دن. اما این کتاب رو برای این انتخاب کردم چون به نظر می یاد مردم ما علاقه بیشتری نسبت به دیکتاتوری و وجوه اون دارن. این کتاب یک نمونه تیپیک دیگر از از ادعاهای آزادی خواهانه و انحرافات خودخواهانه از آرمان اصلیه. کسی که کتابهایی از این دست رو بخونه نمونه مدلی در دست داره که می تونه با مطابقت دادن اون با هر گونه فعل و انفعالی در هر جای جهان, حقیقت مستتر در جریان رو استخراج کنه.
در کل, اکثر کتابهای این ناشر با نام مجموعه تاریخ جهان, با وجود حجم کم (150 صفحه), چگالی بالایی دارند.

magmagf
05-10-2008, 19:34
نی ها در باد


گراتزیا دلدا
هما رامشک


افیکس خدمتکار یک خانواده روستایی قدیمی می باشد . این خانواده در حقیقت تنها از 3 دختر خانه تشکیل شده و پدر و مادر و خواهر کوچک تر فوت کرده اند . افیکس گناهی در ارتباط با این خانواده مرتکب شده که سعی در جبران آن دارد تا از عذاب وجدان رهایی یابد . بعد از مدتی خواهر زاده این خواهرها به پیش انها می اید و علاقه ای بین خاله و خواهر زاده ایجاد می شود و ........
متوسط بود . خیلی واضح نبود به عقیده من که می خواهد محوریت داستان روی کدام موضوع باشه.....
موضوع اصلی کتاب های دلدا اصولا احساس ندامت و عذاب وجدان و دوگانگی هست

از همه اثار ترجمه شده دلدا به جز پیچک حرف زدم تو این تاپیک . قشنگ ترینش هم به نظرم کتاب راز مرد گوشه گیر بود . اما خوشبختانه اخر شهریور یک خبری خوندم که نوشته بود دو اثر جدید دیگه ازش اقای فرزانه ترجمه کرده و به دست انتشارات داده :دی

دل تنگم
06-10-2008, 07:31
خاطرات خانه اموات



داستایوفسکی
مهرداد مهرین


داستایوفسکی در این کتاب حیات بشر عالی ترسیم کرده است.درباره ی شدت اثری که این کتاب در ذهن خواننده می گذارد ذکر همین موضوع بس است که موقعی که امپراطور نیکلا یعنی همان جلادی که موسس خانه ی اموات بود، آن را خواند به گریه افتاد!

او در این کتاب یک قسمت از ماجرای محبوسیت خود در زندان سیبری را شرح می دهدو در ضمن زندانیان دیگر را معرفی و سرگذشت تلخ آنان را به روشی بدیع و موشکافانه حکایت کرده و پرده از اسرار درونی انسان بر می دارد.

جایی خواندم که نوشته های داستایوفسکی مانند تریاک است، که برای دانا حکم تریاق را دارد و برای نادان یک زهر بنیان افکن است.

به نظر من"خاطرات خانه اموات" گر شاهکار داستایوفسکی نباشد، در نوع خود شاهکار است.

mojtaba.r.a
09-10-2008, 14:25
دوستان عزيز من زيبا ترين رمان عمرم رو "وقتي نيچه گريست " مي دونم ... و البته رمان زيباي " بوف كور "

magmagf
10-10-2008, 08:59
مرگ قسطی


لویی فردینان سلین
مهدی سحابی


کتاب بازگوکننده زندگی فردینان از کودکی تا سن 18 سالگی یعنی زمانی که برای خدمت سربازی رهسپار می شود می باشد .
فردینان کودکی از خانوده ای فقیر است . در تمام مدت فردینان به دنبال یافتن کار است و دائما با بدشانسی مواجه می شود . پدر و مادر وی او را مقصر می دانند و دائما به او سرکوفت می زنند در مورد همه چیز درس ، کار ، مشکلات خانواده ، چاق نشدنش و ........
خیلی کتاب قشنگیه . فوق العاده زبان روانی داره و البته یک مقادیری رک هست و خیلی بی پروا همه زوایای شخصیت خانواده اش را نشان داده . واقعا توضیحاتش ملموس و قشنگه. کاملا می تونید فضا را و ادمها را تصور کنید . یک جور مایه های طنز هم توی لحنش دیده می شه . من پیشنهاد می کنم بخونیدش


این کتاب هم جز کتاب هایی بوده که در زمان انتشار ازش استقبال سردی شده و سال ها بد بوده که اون را به عنوان یک شاهکار ادبی به حساب اوردن

magmagf
13-10-2008, 00:18
روزی از روزهای زندگی


مانلیو آرگه تا
پری منصوری


داستان یک برهه وحشت از زندگی مردم ال سالوادور را نقل می کنه . داستان چندین راوی داره که همه اونها مردمی روستایی و ساده هستند .
در داستان مردم روستایی را می بینیم که در اوج فقر زندگی می کنند و ان را معیشت خدا می دانند می بینیم که این مردم کم کم اگاهی پیدا می کنند قوی می شوند و قیام می کنند .
اوایل شاید به نظرتون داستان ساده ای بیاد چیزی که خیلی واضح و شاید ساده لوحانه داره می گه ما فقیریم و ادم به دنبال هنر نویسنده اس که خوب این که مثل یک مصاحبه ساده روشن و واضح می گه وضعمون بده ... اما کم کم داستان جون می گیره..... جایی که می گه اونها کشیش را کشتن و ما فهمیدیم خط قرمزی نیست کشتن کشیش هم مثل بقیه ، می شه اون را هم کشت و از اون به بعد بزرگ ترین معصیت را هم معصیت حساب نمی کردیم ... یک جوری ساده و واضح ریختن دیوار عرف را نشون می ده ... کافیه کاری را یک بار بکنی تا ببینی می شه ..... وقتی اون زن شوهر شکنجه دیدشو می بینه و اون را انکار می کنه و می گه حتی پاهام نلرزید صدام هم صاف بود ..... اینکه بتونی به خاطر اوج عشق یه یک نفر واقعا این قدر بی رحم بشی که ازش بگذری خیلی تصویر جدید و قشنگی بود و بعد بگی " من حتی تردید هم نکردم . صدایم هم نلرزید " ....... قشنگه . اصلا تا تمومش نکنید نمی تونید بذاریدش زمین


این کتاب جزء متون معتبر درسي آكادميك در كشورهاي آمريكاي لاتين می باشد .

magmagf
14-10-2008, 18:14
تبعید و سلطنت


آلبر کامو
محمدرضا اخوند زاده

كتاب مطابق با عقايد كامو يك ديدگاه اگزيستانسياليزم داره . مبحث اصليش به تنهايي ادمها و برخوردشون با تقدير و زندگي اشاره داره. به نظر من البته يك جورايي هم اشاره داره به مسئله تصميم گيري و انتخاب و عدم توانايي انسان در برابر سرنوشتي كه جلوي روش هست
به نظر من کتاب قشنگی بود. خوشم اومد . خیلی هم تامل برانگیز بود

کتاب دارای 6 داستان است
1- هرزه زن: اين زن در عمل هيچ كار اشتباهي انجام نمي ده . تنها در ذهن خودش سوالي را مطرح مي كنه . در حقيقت در پايان داستان اون را به خاطر فكرش يك گناهكار مي خونه . زن داستان تنها از حالت زني متاهل و درگير زندگي شده بارديگر بيرون امده افكار جواني در او زنده شده و متوجه مي شود هنوز براي مردان ديگر جذاب است .... بد نبود

2- مرتد یا ضمیر سرگردان : کامو انسان ملحدی بوده و عقیده داشته ایمان مذهبی نوعی خودکشی است . این داستان هم یک جورایی به همین مسئله نگاه می کرد . اين داستانش فوق العاده بود . تنهایی و سرگشتی و سرنوشت محتوم

3- گنگ ها : تقدير و مشكلات همگاني اشاره داره .. به اينكه اگه فكر كني تقدير يكسان همه مرگه متوجه مي شي مهم ترين اولويت هاي فعلي زندگيت سلامتيت و كانون خانوده ات هستن .... بد نيست

4- میهمان: اينم خيلي قشنگه ..... مفهومي از تنهايي درك نشدن ... انتخاب تصميم گيري ....

5- ژونا یا هنرمندی در حین کار : خيلي قشنگه ...... داستان نقاشي كه با هنرش زندگي مي كنه نقاش نهايتا از سردرگمي در مي ياد و تصميم مي گيره و البته تصميمش هم يك جور ابهامه ...

6- نذر یا صخره ای که حرکت می کند :خوب بود

amir 69
14-10-2008, 22:08
و بالاخره عقاید یک دلقک!
فقط میتونم یه کلمه بگم : فوق العاده بود
فک کنم اینقد دربارش گفتن که من درباره کتاب توضیح ندم ...


یه چیزی نمیذاره قبول کنم ماری واقعا وجود داره ... هانس اینقدر خوب خیال پردازی میکنه که تشخیص واقعیت و خیال تقریبا غیر ممکنه ... حتی برا خودش :

" بعضی وقتا نمیدانم آن چیزی را که واقعا خودم عینا تجربه میکنم ، واقعیت دارد یا نه ... نمیتوانستم قسم بخورم که آن پسرک را در ازنابروک دیده ام ، اما میتوانستم قسم بخورم که با لئو تکه چوبی را از وسط اره کرده بودم ... این که من قادرم حتی جزئیات را مو به مو به یاد آورم ، ضمانتی برای واقعی بودن افکار من نیست ..."

به نظر من ماری هم یه خیال و رویا بود ... با این تفاوت که هانس بیشتر بهش پرداخته بود...

seppeehr
15-10-2008, 22:25
كافه پيانو - فرهاد جعفري

خب اين هم كتابيه كه اين روزا خيلي سر زبونه و به چاپ نهم هم رسيده.
داستان راجع به مردي به نام فرهاد هست كه در حال متاركه از همسرش هست و با دختر كوچيكش زندگي ميكنه و با اداره كردن يك كافه به نام كافه پيانو، مهريه همسرش رو تهيه ميكنه و ضمناً گذران روزگار.
ورود يك دختر به زندگي فرهاد، آدمهاي مختلفي كه توي كافه ميان و ميرن و ... از فراز هاي مهم رمان هست.
هر چند نثر كتاب يك شباهتهايي با ترجمه عقايد يك دلقك هانريش بل داره، اما بسيار جذاب و روانه. اما به نظر من يك عبارت هاي بي‌ادبانه‌اي هم توش وجود داره كه اگه نويسنده به كار نميبرد هم چيزي نميشد!
ضمن اينكه از ايرادهاش به نظرم اشارات زياد به مشاهير و فيلم ها و كتاب هاي ديگه در متن داستان هست كه خواننده رو ممكنه خسته كنه.

يه قسمت هايي از داستان هم هست كه اگه برش داريم، هيچ آسيبي به خط روايي داستان نميزنه، يعني انگار نويسنده‌ همينجوري براي دلخوشي گذاشته اون وسط.
اما به هر حال كتابيه كه از خوندنش خسته نميشيد، و لذت ميبريد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از متن كتاب:
خيلي وقت بود احساس بي فايدگي و بي مصرف بودن مي كردم و علاوه بر اين؛ يك بار كه دختر هفت ساله ام برداشت و ازم پرسيد:«بابايي تو چه كاره اي؟!» هيچ پاسخ قانع كننده اي نداشتم كه بهش بدهم.

يعني راستش را بخواهيد به خودم گفتم:«تا وقتي زنده ام، چند بار ديگر ممكن است پيش بيايد كه اين را ازم بپرسد و من چند بار ديگر مي توانم ابرويم را بيندازم بالا و بهش بگويم:«خودمم نمي دونم بابايي.»

اما اگر مي نشستم و داستان بلندي مي نوشتم و بعد منتشرش مي كردم؛ مي توانستم بهش بگويم:«اگر كسي يك وقت برگشت و ازت پرسيد بابات چه كاره است، حالا توي مدرسه يا هرجاي ديگري؛ يك نسخه از كافه پيانو را هميشه توي كيفت داشته باش تا نشان شان بدهي و به شان بگويي بابام نويسنده اس. حالا شايد خوب ننويسه، اما نويسنده اس.»

magmagf
16-10-2008, 11:12
خوبی خدا

ریموند کارور ، هاروکی موراکامی ، .....
ترجمه : امیر مهدی حقیقت


خیلی کتاب قشنگی بود . واقعا خوشم اومد . داستان های ساده در مورد آدم های تنها

1- تو گرو بگذار ، من پس می گیرم- شرمن الکسی : قشنگ بود و ساده به خصوص از اسم داستان خیلی خوشم اومد . این داستان توی مجوعه داستان های برگزیده جایزه او.هنری در سال 2005 چاپ شده
2- شیرینی عسلی – هاروکی موراکامی : این رو خیلی دوست داشتم واقعا قشنگ بود به خصوص که اخرش خوب تموم می شد . اما ادم واقعا می مونه . داستان کوتاه نویس ها یک جوری در حد نابغه اند واقعا توی چند صفحه چه موضوعات نابی را بیان می کنند چه ساده و چه چیزهای جالبی را به هم ربط می دهند
3- تعمیرکار- پرسیوال اورت : این داستان در مجموعه بهترین داستان های کوتاه امریکایی سال 2000 چاپ شده بوده . این فوق العاده بود واقعا قشنگ بود
4- فلامینگو – الیزابت کمپر فرنچ : اینم داستان خوبی بود . خیلی قشنگ تمومش کرده بود . بیشترین چیزی که توی داستان دوست داشتم جمله اخرش بود ." زنی بود که فقط نیاز به سکوت و آرامش داشت و کسی که در کنارش باشد , هر کس که می خواست باشد . "
خود دختر بچه هم خیلی دوست داشتنی بود دختر کوچولوی تنهای گوشه گیری که توی تنهاییش با خودش حرف می زد
5- کارم داشتی زنگ بزن – ریموند کارور : این خیلی غمگین و بد بود . خیلی گریه کردم . یک بار دیگه هم خونده بودم این داستان را و امکان نداره هیچ وقت دیگه بتونم باز هم بخونمش . خیلی غمگینه .
6- زنبورها. بخش اول – الکساندر همن : این داستان در کتاب بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 99 چاپ شده. خوب بود
7- خوبی خدا – مارجوری کمپر : داستان در مجموعه برندگان جایزه او.هنری سال 2003 چاپ شده. این داستان محشر بود . فوق العاده بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا قابل درک و واقعی بود . این یکی از بهترین داستان های کتاب بود . لینگ شخصیت خیلی ملموسی بود
8- جناب اقای رئیس جمهور- گیب هادسون : این داستان به دلیل مضمون سیاسی اش خیلی سر و صدا به پا کرده – خوب بود
9- جهنم-بهشت - جومپا لاهیری : این قشنگ ترین داستانش بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا محشر بود و فوق العاده تموم شده بود . خیلی قشنگ


طرح جلدش هم خیلی زیباست . من تازگی ها عادت کردم به طرح روی جلدها با دقت نگاه کنم و این دومین کتابی بود که واقعا از طرح جلدش لذت بردم . اون کتاب دیگه هم در قند هندوانه بود که جلد قشنگی داشت


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zooey
17-10-2008, 17:57
خوبی خدا

ریموند کارور ، هاروکی موراکامی ، .....
ترجمه : امیر مهدی حقیقت


خیلی کتاب قشنگی بود . واقعا خوشم اومد . داستان های ساده در مورد آدم های تنها

1- تو گرو بگذار ، من پس می گیرم- شرمن الکسی : قشنگ بود و ساده به خصوص از اسم داستان خیلی خوشم اومد . این داستان توی مجوعه داستان های برگزیده جایزه او.هنری در سال 2005 چاپ شده
2- شیرینی عسلی – هاروکی موراکامی : این رو خیلی دوست داشتم واقعا قشنگ بود به خصوص که اخرش خوب تموم می شد . اما ادم واقعا می مونه . داستان کوتاه نویس ها یک جوری در حد نابغه اند واقعا توی چند صفحه چه موضوعات نابی را بیان می کنند چه ساده و چه چیزهای جالبی را به هم ربط می دهند
3- تعمیرکار- پرسیوال اورت : این داستان در مجموعه بهترین داستان های کوتاه امریکایی سال 2000 چاپ شده بوده . این فوق العاده بود واقعا قشنگ بود
4- فلامینگو – الیزابت کمپر فرنچ : اینم داستان خوبی بود . خیلی قشنگ تمومش کرده بود . بیشترین چیزی که توی داستان دوست داشتم جمله اخرش بود ." زنی بود که فقط نیاز به سکوت و آرامش داشت و کسی که در کنارش باشد , هر کس که می خواست باشد . "
خود دختر بچه هم خیلی دوست داشتنی بود دختر کوچولوی تنهای گوشه گیری که توی تنهاییش با خودش حرف می زد
5- کارم داشتی زنگ بزن – ریموند کارور : این خیلی غمگین و بد بود . خیلی گریه کردم . یک بار دیگه هم خونده بودم این داستان را و امکان نداره هیچ وقت دیگه بتونم باز هم بخونمش . خیلی غمگینه .
6- زنبورها. بخش اول – الکساندر همن : این داستان در کتاب بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 99 چاپ شده. خوب بود
7- خوبی خدا – مارجوری کمپر : داستان در مجموعه برندگان جایزه او.هنری سال 2003 چاپ شده. این داستان محشر بود . فوق العاده بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا قابل درک و واقعی بود . این یکی از بهترین داستان های کتاب بود . لینگ شخصیت خیلی ملموسی بود
8- جناب اقای رئیس جمهور- گیب هادسون : این داستان به دلیل مضمون سیاسی اش خیلی سر و صدا به پا کرده – خوب بود
9- جهنم-بهشت - جومپا لاهیری : این قشنگ ترین داستانش بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا محشر بود و فوق العاده تموم شده بود . خیلی قشنگ


طرح جلدش هم خیلی زیباست . من تازگی ها عادت کردم به طرح روی جلدها با دقت نگاه کنم و این دومین کتابی بود که واقعا از طرح جلدش لذت بردم . اون کتاب دیگه هم در قند هندوانه بود که جلد قشنگی داشت


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من هم این کتاب رو خوندم و واقعا همه ی داستان هاش قشنگ و ناب بود....به خصوص من داستان تعمیرکارش رو خیلی دوست داشتم ...آخه ی شرمن خیلی گناه داشت....اگه کارم داشتی زنگ بزن هم خیلی جالب بود....جهنم-بهشت هم فوق العاده بود...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جلدش قشنگ بود ولی به نظرمن اگه اسم کتاب رو یه چیز دیگه انتخاب می کردن خیلی بهتر بود .....مثلا من هم موافقم که تو گرو بگذار ، من پس می گیرم اسم قشنگی براش می شد.....

magmagf
18-10-2008, 07:27
عقرب روي پله هاي راه اهن انديمشك
يا
از اين قطار خون مي چكه قربان!


حسين مرتضائيان آبكنار


كتاب در حقيقت يك داستان نسبتا كوتاه در مورد جنگ ايران و عراق است . سربازي كه مدت خدمتش تمام شده و در حالي كه منتظر قطار است به دوران جنگ فكر مي كند .
ديدگاهش نسبت به جنگ خيلي متفاوت بود به عبارتي به جنگ ايران و عراق به ديد جنگ نگاه كرده بود نه دفاع مقدس . سربازهايي كه معتاد بودند ه م ج ن س باز بودند و كلا حالت كليشه اي نداشت . از لحاظ موضوع خيلي نوآوري داشت به نظر من .

sweet_mahsa
18-10-2008, 11:30
بادبادک باز
همین نیم ساعت پیش تمومش کردم خیلی باهاش حال کردم
واقعا بیان زیبایی داشت آقای خالد حسینی
هنگام توصیف درگیری بین آصف و امیر که سهراب هم شاهد آن بود من به وضوح حس می کردم خودم دارم کتک می خورم؟!
بادبادک‌باز نثری بسیار ساده دارد ، نه فلش‌بک‌های پیچیده دارد ونه با تعدد شخصیت‌هایش شما را چنان گیج می‌کند که تا چند فصل بکوشید ، نامشخصیت‌ها و رابطه‌شان را با هم به خاطر بسپارید.
رمان با یک فلش‌بک ساده می‌شود ، فلش‌بکی که منجر به این می‌شود که یک مرد افغانی ساکن آمریکا ، شما را به دوران کودکی خود در افغانستان ببرد.
و از همینجا است که جادوی حسینی با کلمات شروع می‌شود و اجزای داستان را یک به یک روی هم می‌گذارد.
در افغانستان دهه ۶۰ ، امیر ، نوجوانی از طبقه مرفه جامعه با «حسن» پسر خدتکار خانه که یک هزاره‌ای است ، همبازی است.
امیر رابطه ضعیفی با پدرش دارد و دوست دارد به نحوی این رابطه را استحکام بخشد.
نویسنده در همان هنگام که از دوستی حسن و امیر و بادبادک‌بازی‌شان می‌گوید از چهره عمومی و جامعه افغانستان حرف می‌زند و در فصول بعدی از جنگ و آوارگی و غربت‌نشینی صحبت می‌کند.
درست زمانی که شخصیت اول داستان موقعیت خود را در آمریکا استحکام بخشیده با تماس یک دوست قدیمی به افغانستان برمی‌گردد تا در آنجا به دنبال یک پسربچه افغانی بگردد …
نویسنده در قالب این رمان از زشتی نژادپرستی ، ویرانی جنگ ، روابط آدم‌ها و مهر و شفقت سخن گفته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اینم عکس نویسنده که توی فیلم این رمان نقش امیر رو داره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
20-10-2008, 20:05
درخت زیبای من


خوزه ماردو واسکونسلوس
مهدی شهشهانی



ززه پسر بچه 5 ساله کوچکی است که بسیار شیطان می باشد اما در عین حال خیلی هم باهوش و مهربان است . او در خانواده ای فقیر زندگی می کند ، زیاد کتک می خورد ، تشنه محبت است ، باهوش است ، شیطان است و ..... درختی دارد که با او دردل می کند . ایام کودکی چنین پسر بچه ای با لحن ساده خودش و از دیدگاه خودش
فوق العاده بود . حتما پیش نهاد می کنم بخونیدش . حرف نداشت کتاب . یک پسر بچه تنها و خیال پرداز که تشنه محبتی بود که بهش عرضه نمی شد . ادم دلش ضعف می رفت براش . تازه این کوچولو سعی می کرد خودش برای داداش کوچولوش یک ادم بزرگ خوب باشه . اما بعضی وقت ها بغض عجیبی گلوی ادم را فشار می داد
اين كتاب طي 12 روز نوشته شده است اما نويسنده آن گفته است: «اين اثر 20 سال درون من بوده».
از این کتاب فیلمی هم تهیه شده و نویسنده هم در این فیلم ایفای نقش کرده است .

magmagf
20-10-2008, 22:54
درخت زیبای من


خوزه ماردو واسکونسلوس
مهدی شهشهانی



ززه پسر بچه 5 ساله کوچکی است که بسیار شیطان می باشد اما در عین حال خیلی هم باهوش و مهربان است . او در خانواده ای فقیر زندگی می کند ، زیاد کتک می خورد ، تشنه محبت است ، باهوش است ، شیطان است و ..... درختی دارد که با او دردل می کند . ایام کودکی چنین پسر بچه ای با لحن ساده خودش و از دیدگاه خودش
فوق العاده بود . حتما پیش نهاد می کنم بخونیدش . حرف نداشت کتاب . یک پسر بچه تنها و خیال پرداز که تشنه محبتی بود که بهش عرضه نمی شد . ادم دلش ضعف می رفت براش . تازه این کوچولو سعی می کرد خودش برای داداش کوچولوش یک ادم بزرگ خوب باشه . اما بعضی وقت ها بغض عجیبی گلوی ادم را فشار می داد
اين كتاب طي 12 روز نوشته شده است اما نويسنده آن گفته است: «اين اثر 20 سال درون من بوده».
از این کتاب فیلمی هم تهیه شده و نویسنده هم در این فیلم ایفای نقش کرده است .


این را هم اضافه کنم که ظاهرا داستان بی بی چلچله پوراحمد اقتباسی از این کتاب بوده

magmagf
23-10-2008, 11:00
آوای کوهستان ، سرزمین برف و هزار درنا



یاسوناری کاواباتا
داریوش قهرمان پرور



کتاب شامل 3 داستان آوای کوهستان و سرزمین برف و هزار درنا می باشد . کتاب خوبی بود . سبک نوشتنش و دقتش به جزئیات طبیعت به صورت جذابی بود . موضوعاتش و تحلیل های روانیش هم جالب بود .
کاواباتا اولین نویسنده ژاپنی بود که در سال ۱۹۶۸ جایزه نوبل گرفت . در سال ۱۹۷۲ خودکشی کرد و هیچ وقت انگیزه خودکشی اون معلوم نشد .

آوای کوهستان به بررسی پدری می پردازد که نگران مشکلات بعد از ازدواج فرزندانش است . یک جوری شخصیت عروس مرد خیلی قوی و پخته نوشته شده و عکس العمل های جالب و پر احساسی داره توی داستان نشون داده می شه عاشق بچه است و بعد سقط جنین می کنه چون نمی خواد توی این شرایط از شوهرش فرزندی داشته باشه و خرج سقط جنین را معشوقه شوهرش می ده و همزمان معشوقه شوهرش نیز باردار است و بچه را نگه می دارد . استعاره ها و همزمانی اتفاقات هم جالبه یا حتی معشوقه پسرش خیلی طبیعیه . زنی که در جنگ شوهرش را از دست داده و الان اصلا این را زشت نمی دونه که شوهر کس دیگه رو صاحب بشه می گه مگه شوهر منو کسی بهم پس داد ...... اما من از نحوه تموم شدن داستان خوشم نیومد

سرزمین برفی به بررسی زندگی یک گیشا می پردازه .... یک گیشای سرزمین برفی هنرمند واقعی محسوب نمی شه اون سرگرم کننده مهمان های اخر هفته است مردانی که دو روز به او عشق می ورزند و می روند و فکر نمی کنند با کلمات عاشقانه چه زخمی در روح دختر ایجاد می کنند . مرد داستان یک ثروتمند هنر دوست است با مطالعات فراوان در مورد رقص باله مردی که در عمرش یک رقص باله هم ندیده است ... نمادی از مردی که در حرف بسیار عالیست اما هیچ گاه به سوی عمل نمی رود او فکر می کند اما در عمل شناختی از عشق ندارد و عشق و او گیشا از همان اول محکوم به شکست است ... گیشایی که مفهوم عشق را درک می کند ... اوج داستان جایی است که مرد به زن می گوید : تو دختر خوبی هستی ولی چند لحظه بعد ناخوداگاه می گوید تو زن خوبی هستی و زن متوجه می شود از او بهره برداری شده است و مرد به زودی خواهد رفت خشمگین و رنج دیده است و در نهایت تسلیم سرنوشتش را می پذیرد ..... این داستانش خیلی قشنگ بود

هزار درنا تاکید زیادی روی مراسم چایی داره مرد جوانی که بین جنگ معشوقه های پدرش خود دچار جنگی درونی می شود . یک جور عجیبیه ، قشنگه ، نمی دونم چطور توضیحش بدهم . مرد زن داری با زنی رابطه برقرار می کند اما به زودی او را فراموش می کند و معشوقه جدید می گیرد که تا اخر عمر با اوست . معشوقه اول کینه او را به دل گرفته و سعی می کند به خانواده مرد خدمت کند و بعد ها دختری را برای همسری فرزند مرد پیدا می کند اما معشوقه دوم باز یپدا می شود و پسر را اسیر می کند و ......

magmagf
24-10-2008, 23:22
شاه گوش می کند



ایتالو کالوینو
فرزاد همتی/ محمدرضا فرزاد


کتاب مجموعه داستان های کوتاه کالوینو است . البته خود کالوینو هیچ گاه کتابی با چنین اسمی منتشر نکرده بلکه همسرش تعدادی از داستان های اون را گلچین کرده و در این کتاب عرضه نموده . کتاب قشنگیه و داستان های خیلی خوبی داره . سبک داستانش اکثرا به این شیوه نیست که یک حس فردی خاص و مسائل روحی یا روان شناسی را وارد داستاناش کرده باشه بلکه بیشتر به مسائل خاص جامعه مثل قدرت ، فرهنگ کتاب خوانی ، ارتش و .... پرداخته . یعنی موضوعاتش فردی نیست بلکه جمعی و مربوط به اجتماع هست . به نظر من موضوعات خیلی جالبی را انتخاب کرده و به خصوص اگه دلتون بخواد کتاب خوب بخونید اما درگیری عاطفی باهاش پیدا نکنید می تونه انتخاب مناسبی باشه. ادم می مونه واقعا این موضوعات بامزه و جالب از کجا به ذهن بعضی ها می رسه
داستان ماجرای مرد عاشق از کتاب عشق های صعب ، داستان شاه گوش می کند از کتاب زیر آفتاب جگوار و داستان های همبستگی ، سرهنگ در کتابخانه ، آدم به دردنخور ، وجدان ، گوسفند سیاه ، هنگ گمشده ، گرفتار سکون در آنتی لس ، بازی ، چشم های دشمن ، پیش از آنکه بگویی سلام ، اعداد در تاریکی ، خاطرات کازانووا ، آینه-هدف ، بارقه ، عشق دور از خانه ، مردی که داد زد ترزا ، یخ بندان و پمپ بنزین از کتاب اعداد در تاریکی انتخاب شده اند .

l176771
25-10-2008, 02:31
كافه پيانو - فرهاد جعفري

خب اين هم كتابيه كه اين روزا خيلي سر زبونه و به چاپ نهم هم رسيده.
داستان راجع به مردي به نام فرهاد هست كه در حال متاركه از همسرش هست و با دختر كوچيكش زندگي ميكنه و با اداره كردن يك كافه به نام كافه پيانو، مهريه همسرش رو تهيه ميكنه و ضمناً گذران روزگار.
ورود يك دختر به زندگي فرهاد، آدمهاي مختلفي كه توي كافه ميان و ميرن و ... از فراز هاي مهم رمان هست.
هر چند نثر كتاب يك شباهتهايي با ترجمه عقايد يك دلقك هانريش بل داره، اما بسيار جذاب و روانه. اما به نظر من يك عبارت هاي بي‌ادبانه‌اي هم توش وجود داره كه اگه نويسنده به كار نميبرد هم چيزي نميشد!
ضمن اينكه از ايرادهاش به نظرم اشارات زياد به مشاهير و فيلم ها و كتاب هاي ديگه در متن داستان هست كه خواننده رو ممكنه خسته كنه.

يه قسمت هايي از داستان هم هست كه اگه برش داريم، هيچ آسيبي به خط روايي داستان نميزنه، يعني انگار نويسنده‌ همينجوري براي دلخوشي گذاشته اون وسط.
اما به هر حال كتابيه كه از خوندنش خسته نميشيد، و لذت ميبريد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از متن كتاب:
خيلي وقت بود احساس بي فايدگي و بي مصرف بودن مي كردم و علاوه بر اين؛ يك بار كه دختر هفت ساله ام برداشت و ازم پرسيد:«بابايي تو چه كاره اي؟!» هيچ پاسخ قانع كننده اي نداشتم كه بهش بدهم.
يعني راستش را بخواهيد به خودم گفتم:«تا وقتي زنده ام، چند بار ديگر ممكن است پيش بيايد كه اين را ازم بپرسد و من چند بار ديگر مي توانم ابرويم را بيندازم بالا و بهش بگويم:«خودمم نمي دونم بابايي.»
اما اگر مي نشستم و داستان بلندي مي نوشتم و بعد منتشرش مي كردم؛ مي توانستم بهش بگويم:«اگر كسي يك وقت برگشت و ازت پرسيد بابات چه كاره است، حالا توي مدرسه يا هرجاي ديگري؛ يك نسخه از كافه پيانو را هميشه توي كيفت داشته باش تا نشان شان بدهي و به شان بگويي بابام نويسنده اس. حالا شايد خوب ننويسه، اما نويسنده اس.»
من فك مي كردم يه چيزي تو مايه هاي كافه نادريه.

magmagf
26-10-2008, 20:12
هم نام


جومپا لاهیری
امیر مهدی حقیقت


داستان یک خانوده هندیست که به آمریکا مهاجرت می کنند و بعد دختر و پسرشان در امریکا متولد شده و با فرهنگ امریکایی رشد می کنند . تقابلات دو نسل با دو فرهنگ شدیدا مخالف را نشان می دهد . پدر و مادر نیز روز به روز بیشتر از گذشته تسلیم این تفاوت تفکر می شوند .
داستان قشنگ و خوبی بود . جایی که پسر برای همسرش کادوی سال نو می خرید و قبل از دادن کادو مجبور به ترک خانمش می شد خیلی تلخ بود . بدتر از این نمی شه برای کسی کادو بخرید با یک عالمه عشق و بعد نشه بهش بدهید .
چهارچوب داستان شبیه کتاب عطر سنبل عطر کاج هست هر دو برخرود فرهنگ شرق و غرب در یک خانواده مهاجر رو نشون می دهند اما به نظر من عطر سنبل عطر کاج به دلیل سبک طنزش جذاب تر بود .

هم نام اولین رمان این نویسنده هندی است و لاهیری می‌گوید: شاید یکی از دلایل شکل‌گیری این داستان خاطره‌ای بود که از دبستان داشتم. آن روزها هر وقت صدای خوردن قطرات باران به سقف بالکن کلاس می‌آمد، پسربچه‌های کلاس با لحن کشداری می‌گفتند: «چومپا» آسمان صدایت می‌کند. صدای اسمت درست مثل خوردن قطره‌ای باران به زمین است. این چه اسم اجق وجقی است که داری! بعدها هم همیشه پسرهایی که با من آشنا می‌شدند چند وقتی با نامم درگیر بودند.

Ghost Dog
27-10-2008, 14:51
کجا ممکن است پیدایش کنم
هاروکی موراکامی - بزرگمهر شریف الدین

کتاب روایت 5 داستان مینمال و کاملا متفاوت از هم هستش
نمی دونم چی بگم این سومین کتابی بود که تو عمرم می خوندم و نمی تونستم زمین بذارمش و از خوندنش دست بکشم از کلمه کلمه کتاب ، از خط به خطش لذتی بردم که می دونم دیگه هیچ وقت نصیبم نمیشه. موقع خوندن کتاب انگار داشتم همه ی شخصیت ها و احساساتشون رو لمس می کردم ، انگار خودم رفتم توی جلدشون دارم احساساتشون رو خودم تجربه می کنم ، انگار هیچ شخصیتی وجود نداشته به جای همشون این من بودم و من بودم و من...
نمی دونم شاید دارم زیادی این کتاب رو بزرگ می کنم شاید این تقصیر منه که اینقدر روایت های مینمال و ساده رو دوست دارم روایت آدم هایی تنهایی که به درونیاتشون شکلی فوق العاده توصیف شده اند. حتی نمی دونم کدوم داستان رو بیشتر دوست داشتم هر کدومشون یه حسی رو بهم میدادن یکی تنهایی یکی ترس یکی افسردگی یکی مرگ ولی تجربه ی همه ی این تلخی ها برام شیرین بود.

خواب: بالاخره صبح ، هنگامی که آسمان رو به روشنی می رفت ، احساس می کردم خواب من را می رباید. اما آن خواب نبود. نوک انگشت هایم به سختی لبه ی بیرونی خواب را لمس می کرد و تمام مدت ذهنم کاملا هوشیار بود. ردپای خواب آلودگی را احساس می کردم ، اما ذهنم آنجا بود ، در اتاق خودش ، آن سوی دیوار شیشه ای و به من نگاه می کرد. خود جسمانی ام در کورسوی صبحگاه به خواب فرو می رفت و در تمام مدت احساس می کرد ذهنم کنار او نفس می کشد و به او خیره شده است. بدنم در آستانه ی خواب بود و ذهنم اصرار داشت بیدار بماند.

magmagf
27-10-2008, 15:11
کجا ممکن است پیدایش کنم
هاروکی موراکامی - بزرگمهر شریف الدین

کتاب روایت 5 داستان مینمال و کاملا متفاوت از هم هستش
نمی دونم چی بگم این سومین کتابی بود که تو عمرم می خوندم و نمی تونستم زمین بذارمش و از خوندنش دست بکشم از کلمه کلمه کتاب ، از خط به خطش لذتی بردم که می دونم دیگه هیچ وقت نصیبم نمیشه. موقع خوندن کتاب انگار داشتم همه ی شخصیت ها و احساساتشون رو لمس می کردم ، انگار خودم رفتم توی جلدشون دارم احساساتشون رو خودم تجربه می کنم ، انگار هیچ شخصیتی وجود نداشته به جای همشون این من بودم و من بودم و من...
نمی دونم شاید دارم زیادی این کتاب رو بزرگ می کنم شاید این تقصیر منه که اینقدر روایت های مینمال و ساده رو دوست دارم روایت آدم هایی تنهایی که به درونیاتشون شکلی فوق العاده توصیف شده اند. حتی نمی دونم کدوم داستان رو بیشتر دوست داشتم هر کدومشون یه حسی رو بهم میدادن یکی تنهایی یکی ترس یکی افسردگی یکی مرگ ولی تجربه ی همه ی این تلخی ها برام شیرین بود.

خواب: بالاخره صبح ، هنگامی که آسمان رو به روشنی می رفت ، احساس می کردم خواب من را می رباید. اما آن خواب نبود. نوک انگشت هایم به سختی لبه ی بیرونی خواب را لمس می کرد و تمام مدت ذهنم کاملا هوشیار بود. ردپای خواب آلودگی را احساس می کردم ، اما ذهنم آنجا بود ، در اتاق خودش ، آن سوی دیوار شیشه ای و به من نگاه می کرد. خود جسمانی ام در کورسوی صبحگاه به خواب فرو می رفت و در تمام مدت احساس می کرد ذهنم کنار او نفس می کشد و به او خیره شده است. بدنم در آستانه ی خواب بود و ذهنم اصرار داشت بیدار بماند.


خيلي كتاب قشنگيه البته من زياد از "فاجعه معدن در نیویورک " خوشم نيومد اما بقيه اش داستان هاي خيلي خوبي بود

amir 69
27-10-2008, 19:46
روی ماه خدا را ببوس


....,ویرایش شد !

magmagf
28-10-2008, 06:09
مترجم دردها



جومپا لاهیری
امیر مهدی حقیقت


کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه مرتبط با زندگی خانواده های هندیست . با اینکه خیلی از داستان ها تو آمریکا اتفاق می افته اما به دلیل شخصیت های هندی یک فضای شرقی را می تونید توی داستان ها احساس کنید . ادم های زیبا با درونی زیبا و ارام و به بن بست رسیده . خیلی کتاب قشنگیه
داستان ها عبارتند از : موضوع موقت ، وقتی آقای پیرزاده برای شام می امد ، مترجم دردها ، دربان واقعی ، جذاب ، خانه خانم سن ، این خانه متبرک ، معالجه بی بی هالدار و سومین و آخرین قاره . همه دساتانهاتش قشنگ بود و به خصوص از موضوع موقت و خانه خانم سن خوشم آمد .
مجموعه ی داستان "مترجم دردها" با اینکه اولین کتاب جومپا لاهیری، نویسنده ی هندی است؛ اما در مدتی کوتاه پس از انتشار برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب اول نیویورکر، جایزه پن_همینگوی، جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی پابلیشرز ویکلی، جایزه‌ی ادیسن مت کاف از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا، جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی نیویورک تایمز، جایزه اْ هنری، نامزد جایزه‌ی لوس‌آنجلس تایمز و برنده‌ی جایزه پولیتزر ادبی سال 2000 شده است

Ghost Dog
28-10-2008, 16:18
میرا - Mortelle
کریستوفر فرانک - لیلی گلستانی

داستان فردی که در مربع 837-333-4 زندگی می کند و در جامعه ای که در آن دیواری وجود ندارد ، سربازان لباس سفید می پوشند و همه ی مردم لبخند می زند و تنهایی بزرگترین جرم است و باید به همه عشق بورزید در غیر این صورت بیمار هستید و اصلاح خواهید شد. اگر تنها یک نفر را دوست بدارید اصلاح خواهید شد ، اگر برتر باشید اصلاح خواهید شد اگر ... باشید اصلاح خواهید شد و
میرا روایت سورئال جامعه و دنیایی است که با تمام دنیاهایی که تا کنون شناختید یا ساخته اید فرق دارد با 1984 با آلفاویل با همه فرق دارد. میرا روایت وحشت آور دنیایی است که هرچند در آن تاریکی وجود ندارد اما تاریک ترین سرزمین شناخته شده است ، میرا روایت سرزمینی است که در آن تنهایی بزرگترین جرم است اما تنهایی بهترین نعمت ممکنه می تواند باشد. نویسنده ی میرا بیماری است که می داند هرگز اصلاح نخواهد شد هرچند دولت اصلاحش کند.
میرا کتاب کوتاهی است که وقتتان را نخواهد گرفت اما ذهنتان را بیمار خواهد کرد

" در مدرسه از اول می خواستم بهتر از دیگران کار کنم ، به رقابت پناه بردم که گناه دنیاست. نا آگاهانه به طرف نوعی تبعیض کشیده می شدم. نسبت به بعضی احساس تحسین می کردم و به بعضی احساس تحقیر. در سال دوم تحصیل به خاطر اینکه سه بار پشت سر هم شاگرد اول شدم تنبیه شدم و به «شورای رفاقت» احضار شدم "

magmagf
30-10-2008, 08:07
قارچ ها در شهر



ایتالو کالوینو
رضا قیصریه/اعظم رسولی/مژگان مهرگان



مجموعه ای از داستان هاست که گاه چند داستان نیز مرتبط با هم هستند . مثلا چند داستان پشت سر هم مربوط به یک خانواده است و در هر داستان یکی از ماجراهای آنها را تعریف می کند . به مفاهیم مختلفی مانند جنگ و رابطه رعیت و ارباب و خانواده های فقیر و ..... به عنوان عناصر اصلی اکثر داستان های این کتاب می شه اشاره کرد .
کتاب قشنگیه من که خوشم اومد ازش .

magmagf
30-10-2008, 22:44
دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد



شهرام رحیمیان



دکتر نون یکی از سیاستمداران باسواد کابینه مصدق است که پس از سقوط او به زندان می افتد و تحت شکنجه از او می خواهند تا بر علیه مصدق سخنرانی کند اما او راضی نمی شود تا اینکه به او می گویند در حال شکنجه همسرش هستند و او عقب نشینی می کند . اما بعد از ازادی احساس خشم و شرم از خیانتکاری در او اوج می گیرد به یاد قولش به دکتر مصدق می افتد و خودش و همسرش را عذاب می دهد ......

خیلی داستان قشنگیه ... یک جورایی قشنگ نشون می ده چه عشق عمیقی به همسرش داره دکتر و بعد به خاطر اون تموم شرف سیاسیش را از دست می ده اما بعد .....توی تمام لحظاتی که زنش رو عذاب می ده عاشقشه .... یا وقتی با خودش می گه کاشک در قبال این همه عذاب و بی اعتنایی من می ذاشت می رفت مهرش را کمتر می کرد شاید بار عذاب وجدانم کمتر می شد اما زن نمی ره .... وقتهایی که خانمش گریه می کنه یاد روزهای گذشته است و خاطراتشون را مرور می کنه و دکتر می گه نه یادم نمی یاد .....
زمان ها و روایان به صورت متناوب عوض می شوند ولی خیلی ظریف و قشنگ و به جا

و سلیقه نویسنده برای انتخاب شعری در شروع داستانش حرف نداشته . شعری از استاد شاملو :
هرگز کسی این گونه به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی نشستم

magmagf
03-11-2008, 21:50
آدمکش کور


مارگارت اتوود
شهین آسایش


آدمکش کور یک داستان سور رئاليستي است که برنده جایزه بوکر سال 2000 شد . داستان از دو روایت مجزا تشکیل شده است . در یکی از روایت ها دختر و پسر عاشقی را دنبال می کنیم که پسر در حین قرارهای عاشقانه برای دختر یک داستان تخیلی تعریف می کند و در داستان دیگر پیرزنی به اسم ایریس در حال نوشتم شرح زندگی خود و خواهرش لورا می باشد . نهایتا دو داستان به یکدیگر پیوند می خورند .
لورا خواهر کوچک تر دختری عجیب و حساس است و ایریس خواهر بزرگ تر دختری با حس مسئولیت نسبت به خانواده و خواهرش . ایریس برای نجات خانواده باج داده فداکاری کرده و زن مردی ثروتمند و هوس باز می شود ..... اما تنها در پایان داستان است که متوجه می شود باج اصلی چه بوده و چگونه پرداخته شده است ...
داستان قشنگی هست . شاید در ظاهر ساده به نظر بیاد اما داستان قابل بحثی دارد و پایانش مهیجه خوب تونسته داستان را جمع کنه . شخصیت لورا حیرت آور هست .

karin
04-11-2008, 21:47
کافه پیانو - فرهاد جعفری

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کتابی که این روزها خیلی گل کرده و نقل محافله و به چاپ نهم هم فکر کنم رسیده
داستان مردیه که بنا به دلایلی داره از زنش جدا میشه و یه کافه زده تا بتونه از این طریق پول مهریه ی زنش رو جور کنه.
کتاب کم حجم و در عین حال روونیه.
اکثر خوانندگان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که رونوشتی ست از ناتور دشت و عقاید دلقک.
البته با توجه به ارادت خاصی که نویسنده در چند جای کتاب بهش اشاره کرده، خیلی هم دور از ذهن نیست.
داستان پیرامون روابط کافی من با دخترش، همسرش، افرادی که به کافه می آیند و دختر همسایه ی روبه رویی که به گونه ای نقش رقیب همسر رو هم داره، می چرخه.
یک مقدار اسامی فیلم ها و برند ها و کتاب ها زیاد در کتاب ذکر شده و یه کم خسته کننده می کنه
شاید کتاب خیلی خاص و بی عیب و نقصی نباشه، اما کتاب خوب و جذابیه و من پیشنهادش می کنم :)

magmagf
04-11-2008, 23:05
ها کردن


پیمان هوشمند زاده


کتاب از 4 داستان کوتاه تشکیل شده است . روی کتاب نوشته مجموعه داستان پیوسته که از این موضوع بدم اومد یعنی اصلاً درکش نکردم ... تعریف من از داستان پیوسته این بود که یعنی یک موضوع داره کتاب که طی 4 داستان مجزا پیش می ره و به مقصد می رسه اما برداشت من از این 4 داستان 4 قسمت از زندگی یک نفر بود به خصوص داستان آخر اصلا نمی فهمیدم ترتیب زمانیش کجا بوده اگه کسی خونده کتاب رو لطف می کنه برام توضیح بده .... قضیه دخترهای توی اسانسور مثلا مال چه برهه ای از زندگی این شخص هست .....به جز این جمله روی جلد بقیه کتاب را واقعا دوست داشتم . طنزش را زیبا بیان کرده

داستان اول " یک بار هم شده سوسن گوش بده" خیلی قشنگ بود جدا لذت بردم از خوندنش . در مورد درگیری مرد با همسر عارف و فمینیستش و جملات جالب در رابطه با تلویزیون
داستان دوم "مثلاً بازی" اینم خیلی قشنگ بود به خصوص رابطه مرد با کامپیوترش که بهش می گفت فیروزخان .... اون مکالمش با خانمش هم در مورد روغن محلی دوست داشتم شدید
داستان سوم "سوراخ لحاف" همسر مرد ترکش کرده ..... دوستش نداشتم این یکی رو
داستان چهارم "ها کردن" از حرف زدن مرد با پرستوی روی دستش یا با پیرزن ترک همسایه شون یا اونجاها که هی می گفت قصدم ازدواجه خوشم می یومد اما شدیدا این قضیه دخترای توی اسانسور رو مخم بود اصلا نمی فهمیدم کی رخ داده .....

کلا اگه جمله داستان پیوسته رو از رو کتاب حذف کنه به نظرم کتاب خیلی خوبیه
تصویر روی جلدش هم هماهنگ با محتوی کتاب و با مفهوم طراحی شده و کتاب برنده نخست جایزه ی نخست قلم زرین زمانه شده .

magmagf
05-11-2008, 23:13
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد



آنا گاوالدا
الهام دارچینیان


کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه و اکثرا مرتبط با مسائل احساسی هستند . سبک نوشتنش خیلی روان و ساده است . در بعضی داستان ها رو بعد ادبی ماجرا و حالات روحی کار کرده ، در بعضی ها هم نه تنها سعی کرده یک موضوع جالب پیدا کنه . کلا کتاب قشنگیه و به نظرم ارزش خوندن داره . بعضی داستانهاش واقعا لذت بخش هست .
در حال و هوای سن ژرمن : درباره یک آشنایی کوتاه خیابانی بین یک دختر و پسر . خیلی قشنگ و ملموس بود
سقط جنین : اسمش واضحه .... خانمی که با اشتیاق منتظر بچه اش هست و بعد مجبور به کورتاژ می شه .... اینم غمگین و قشنگ بود
این مرد وز ن : بررسی رابطه یک زن و شوهر میان سال .... بد نبود
اپل تاچ : اینم در رابطه با یک دختر مجرد و افکارش هست .... بد نبود
آمبر : عشق بین یک دختر و پسر :دی ..... خوب بود ..... دختر عکاس هست و وقتی عکس های پسر رو نشونش می ده می بینه فقط در حالات مختلف از دست های اون عکس گرفته .... خیلی این قسمت را دوست داشتم
مرخصی : یک برادر موفق و یک ناموفق و رقابت بر سر یک دختر ..... بد نبود
حقیقت روز : در مورد یک تصادف و عذاب وجدان ..... موضوعش خیلی جذاب بود
نخ بخیه : در مورد یک دامپزشک زن در یک روستا ..... اینم مثل قبلی موضوع بامزه داشت
پسر کوچولو: یک پسر پاستوریزه که یک دفعه شیطون می شه .... مثل دو مورد قبلی رو داستانش کار شده بود
سال ها : مردی عاشق دختری است که او رها می کند ... سال ها می گذرد مرد ازدواج می کند و موفق است اما همچنان فقط عاشق دختر است و ..... خیلی قشنگ بود
تیک تاک : این عشقولانه است بین دو تا کارمند یک شرکت ..... بد بنود
سرانجام : در مورد نویسنده ...... خوب بود

نویسنده کتاب را در 29 سالگی نوشته و کتاب خیلی زود اون را مشهور کرده . توی ایران هم از کتاب استقبال خوبی شد و به چاپ سوم را که رسید ( بیشتر رو نمی دونم :دی). جملات زیبایی که دوستان توی انجمن از کتاب معرفی کردن باعث شد بخونمش . اسم کتاب فوق العاده قشنگ انتخاب شده بود

*Necromancer
12-11-2008, 21:01
بهترین کتابی که تا به حال خوندم...
این عنوان دست آدمو می بنده! بهتر بود می نوشتید در مورد آخرین کتابی که خوندید بنویسید! چون اینجوری هر کس فقط یه پس می تونه بده
راستش بهترین کتابامو فعلا نگه داشتم , فعلا از یه کتاب متوسط (از سلیقه خودم متوسط) شرو کنم تا قلق این تاپیک بیاد تو دستم بینم چی می شه

اخیرا" کتابی خوندم به اسم "گرازیلا" که یه رمانه اما این نسخه که من خوندم خالاصه ش بود
داستان از این قراره که یه پسر مایه دار فرانسوی سفری رو شروع می کنه به ایتالیا و حومه(!) تحت تاثیر زندگی ساده ماهیگیرای یکی از شهر های بندری ایتالیا قرار می گیره و خوشی می زنه زیر دلش و چی آقا جان به یکی از ماهیگیرا پول می ده تا به همراهش بره ماهیگیری و یه صفای ببره
توفان می شه و قایق داغون می شه و پیر مرد ماهیگیر هم که شونصد نفرو با این قایق نون می داده دسپردگی می گیره
این پسره از جیب خودش برا پیرمرده یه قایق جدید می خره و خلاصه میگذره تا این پیرمرده پسره رو دعوت می کنه یه چند روزی تو خونه اونا بگذرونه و مهمونشون باشه
این پسره هم از خدا خواسته می ره و شب ماجرا عاشق نوه پیرمرده می شه
از اون طرف پسر عموی دختره رو به زور می خواستن بدن به دختره ولی دختره هم که دلباخته اون پسره می شه مجبور می شه از خونه فرا کنه بره راهبه بشه!
طی یک سری عملیات جستجو برای پیدا کردن دخترک عاقبت پسره دختره رو قبل راهبه شدن پیدا می کنه و بهش قول ازدواج میده و ادامه قضایا
بعدش چی آقاجان؟ این پسره یه مدت مدیدی تو خونه پیرمرده کنگر خوران لنگر انداخته که شبی نیمه شبی قاصدی میاد می گه چه تمرگیده ای که مادر در بستر مرگ افتاده
چهارنعل بدو به سمت فرانسه!
پسره به دختره قول می ده زود برگرده اما شیطنت می کنه! در راه رفتن هی لفت می ده و موندنش هم طول می کشته و برگشتنش هم ناز داره
تو این مدت هی از دختره نامه میاد ولی پسره یکی در میون جواب می ده!
تا آخرش دختره از دوری پسره دق می کنه و چی آقاجان؟ منو خر کیف می کنه!(من پایان دردناک دوس دارم:31:)

چرا دختره رو با خودش نبرده فرانسه؟ چون دختره فقیر و بیسواد بوده ببرتش خونه اشرافی شون بگه چی؟ اینو از تو جوف آب پیدا کردم؟ اول باید تنها می رفت مادره رو می پخت بعد...

آخر داستان پسره که شاعر هم بوده از دختره و خودش و خدا و حتی ما که خواننده باشیم در غالب یه شعر عذر خواهی می کنه و طلب بخشش!

دو نکته وجود داره:
نویسنده داستان از خاطرات جوانی خودش برای این داستان الهام گرفته!(پس این داستان و پایانش واقعی بودن جااان!!)
هر دو 18 سالشون بوده! چرا همیشه نقش اول این جور داستانا 18 ساله ان؟ هر کی می دونه بیاد تو پروفایلمون بگه. ما که تو 18 سالگی تو کار عرفان و این چیزا بودیم!!!

magmagf
14-11-2008, 12:20
آدم اول


آلبر کامو
منوچهر بدیعی


این کتاب در حقیقت پیش نویس داستان آلبر کاموست که باید مورد بازبینی و ویرایش قرار می گرفت اما مرگ فرصت این کار را از او گرفت و این کتاب پس از مرگ وی به همت همسرش به چاپ رسید .
داستان کتاب یک جورایی برگرفته از زندگی خود کاموست . یعنی خیلی از صحنه ها را از زندگی خودش قرض گرفته . داستان در مورد زندگی پسر بچه فقیری است که پدرش در جنگ کشته شده . زندگی فقیرانه این پسر پر احساس و چموش ، استعداد او و .....در داستان پیگیری شده است . خوب داستان کلا کامل و ویاریش شده نیست . فرم پیدا نکرده و مشلات واضحی مثل تغییر نام شخصیت ها و .... داره اما از این موضوع که بگذریم قسمت هایی که نوشته خیلی قشنگن . به خصوص شروع داستان را دوست دارم . پسری که در کودکی پدرش را از دست داده و اصلا به اون فکر نمی کنه در 40 سالگی کنار قبر پدرش ایستاده و متوجه می شه پدرش موقع مرگ 29 سال داشته یعنی پدر جوان تر از پسر . این موضوع خیلی پسر را توی فکر می بره و توالی زمانی را برای او در هم می ریزد . جاهایی که از جنگ حرف می زد هم جالب بود . مردی که درست نمی دونست جنگ چیه از کل نقشه جهان 3 تا کشور را بیشتر نمی شناخت و بعد راهی دفاع از میهن می شد ... بی معنا .... بیهوده ....
کوچکی بچه هم خیلی ملموس بود موقعی که توی انبوه کتاب ها می گشت و خوب و بد را با هم فقط از روی اسم می خوند ، یاد خودم می افتادم یا وقتی ازش می خواستن دروغ بگه و نمی تونست واسه تفریح یا امر عادی می شه دروغ گفت اما برای رفع نیاز سخته ......
آلبر کامو" در آثارش معتقداست که میشود هستی را تهی از هر معنی وهدف دانست وهمچنان زندگی کرد.

magmagf
15-11-2008, 07:53
همنوايي شبانه ي اركستر چوبها

رضا قاسمي

راوي داستان مهاجري ايرانيست كه در طبقه ششم ساختمان يك مرد فرانسوي زندگي مي كند . در طبقه ششم تعداد ديگري از ايرانيان با خلق و خوي متفاوت نيز ساكن مي باشند . راوي ما در 14 سالگي در پي حادثه اي از سايه اش جدا شده است و ديگر قادر نيست صورت خود را در اينه ببيند او تنها قيافه كودكي خود را به ياد دارد . داستان يك فضاي ماليخوليايي دارد . بعضي قسمت ها زندگي پس از مرگ راوي و بعضي ماجراهاي زمان زندگي اوست و ارتباطش با ساير ساكنان ان طبقه كه هر كدام رفتار غريبي دارند .
راوي داستان يك نويسنده است كه قبلا رماني نوشته و اكنون مي بيند رمان در حال تحقق يافتن است او تصميم مي گيرد با پاكنويس كردن رمان حادثه ها را عوض نمايد اما بين فدا كردن زندگي خود و اثر ادبيش ترديد دارد.....
به نظرم رمان ساختار قوي اي داشت . خوب نوشته شده بود



برنده جايزه بهترين رمان اول سال 1380 بنياد گلشيري
برنده بهترين رمان سال 1380 منتقدين مطبوعات
رمان تحسين شده سال 80 جايزه مهرگان ادب

roohi_rsh
16-11-2008, 12:04
باغ مارشال

واقعا وقتی این کتاب 500 صفحه ای رو خوندم انگار داشتم فیلم میدیدم همین جوری از جلوی چشم هام تصویر میگذشت

ماجرای پسری بود که در یک خانواده خراسانی که پدری ارباب زاده با خونه ای ویلایی در اطراف خراسان
روزی یک خانواده تهرانی در حال مسافرت به جای دگر بودن که ماشینشون پنچر میشه و یا خراب میشه به اتفاق وقتی که پدر و پسر برای شکار رفته بودن جنگل اینها رو میبینن و به آینها پیشنهاد میکنند تا به خانهشان بروند

این خانواده تا اونجایی که یادم هست یک پدر که بازنشته ارتش بوده و سرهنگ هست و یک مادر و دختر که 18 ساله هست
خلاصه میان خونه اینها و پسر ارباب زاده عاشق میشه .....و مسائلی که پیش میاد براشون در خارج از کشور و...

متاسفم برای خودم که یادم نیست درست تعریف کنم تیکه تیکه یادم هست چون2 سالی میگذره از خوندن این کتاپ

این رو گفتم که کسی نخونده حتما پیشنهاد میکنم که بگیره و بخونه قیمت کتاب هم 5 یا 7 تومن هست توی این حدود بود

zooey
16-11-2008, 14:06
نووه چنتو
الساندرو باریکو
حسین معصومی همدانی
نشر نیلوفر


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


کتاب تک گویی های نوازنده ترومپت کشتی ست که داستان زندگی دوستش نووه چنتو رو تعریف می کنه... نووه چنتو در کشتی به دنیا اومد و تمام عمرش رو هم در کشتی گذرونده و تا به حال پاشو روی خشکی نذاشته و در عین حال یکی از بهترین نوازنده های پیانو قرن هم هست...داستان با تعریف ماجراهایی از دوران مختلف زندگی نووه چنتو پیش می ره و ....

موضوع داستان قشنگ بود اما جای کار بیشتری داشت و انچنان که باید و شاید بهش پرداخته نشده بود...به نظر من می شد با این داستان یه کتاب خیلی قوی تر نوشت....البته در هر صورت این کتاب جذابیت های خودش رو داشت....

بر اساس این کتاب فیلم موفقی به اسم افسانه هزار و نهصد(نووه چنتو در واقع یعنی هزارو نهصد) ساخته شده ...البته داستان فیلم با خود کتاب تفوت هایی هم داره....


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Leyth
16-11-2008, 15:15
سلام


یکی از بهترین کتابهای داخلی که خوندم، کتاب شلوارهای وصله دار نوشته ی رسول پرویزی بود. کتاب از 20 داستان کوتاه از مردم جنوب نوشته شده بود.


کتاب به نحوی زندگی خود نویسنده بود، اما خوبیه اون این بود که اغلب از قشر "مردم " می نوشت. مردم عادی ای که زندگی شون با خشم یک " ارباب " و " آژان " متزلزل می شد.


در طول این 20 داستان، به همه جا سر می زد. از دعواهای ناموسی گرفته تا همنشینی با خالویش " زایر محمد ". از قصه ی عینک تا پالتو و تقویم. اینها همه داستان های پیش و پا افتاده ای بودند، اما تأثیر گذاری اونها معرکه بود.


داستانی داشت به اسم " سه یار دبستانی " که در آن به جای " عشق یک پولدار به فقیر " یا برعکس و یا عشق دو تا بورژوای بی مصرف، و یا حتی به جای عشق آسمانی در ادبیات ما، عشقی زمینی، همراه با رقیب، بچه گانه، با پایانی نه چندان خوش، (به سبک لیلی و مجنون) پرداخته بود. در داستان " درویش باباکوهی آرام مرد " ، اول به دید مردم عادی به شیطنت های دوران بچگی پرداخته، داستان می گوید و بعد از خلوص درویش، سپس دوباره همه چیز را به هم می ریزد و از روند اذیت کردن به سربه راه شدن و از آن هم به غرق شدن در کارهای زمینی و در آخر با زبانی نه چندان ملایم به انتقاد از خود و دیگران پرداخته و "درویش" را در داستان می میراند.

سؤالی هم داشتم آیا میشه کتابهای دیگه ای رو همدر موردشون بنویسیم؟

ممنون ... بای

magmagf
16-11-2008, 19:56
سلام


یکی از بهترین کتابهای داخلی که خوندم، کتاب شلوارهای وصله دار نوشته ی رسول پرویزی بود. کتاب از 20 داستان کوتاه از مردم جنوب نوشته شده بود.


کتاب به نحوی زندگی خود نویسنده بود، اما خوبیه اون این بود که اغلب از قشر "مردم " می نوشت. مردم عادی ای که زندگی شون با خشم یک " ارباب " و " آژان " متزلزل می شد.


در طول این 20 داستان، به همه جا سر می زد. از دعواهای ناموسی گرفته تا همنشینی با خالویش " زایر محمد ". از قصه ی عینک تا پالتو و تقویم. اینها همه داستان های پیش و پا افتاده ای بودند، اما تأثیر گذاری اونها معرکه بود.


داستانی داشت به اسم " سه یار دبستانی " که در آن به جای " عشق یک پولدار به فقیر " یا برعکس و یا عشق دو تا بورژوای بی مصرف، و یا حتی به جای عشق آسمانی در ادبیات ما، عشقی زمینی، همراه با رقیب، بچه گانه، با پایانی نه چندان خوش، (به سبک لیلی و مجنون) پرداخته بود. در داستان " درویش باباکوهی آرام مرد " ، اول به دید مردم عادی به شیطنت های دوران بچگی پرداخته، داستان می گوید و بعد از خلوص درویش، سپس دوباره همه چیز را به هم می ریزد و از روند اذیت کردن به سربه راه شدن و از آن هم به غرق شدن در کارهای زمینی و در آخر با زبانی نه چندان ملایم به انتقاد از خود و دیگران پرداخته و "درویش" را در داستان می میراند.

سؤالی هم داشتم آیا میشه کتابهای دیگه ای رو همدر موردشون بنویسیم؟

ممنون ... بای

بله حتما
خوشحال می شیم از نظراتتون استفاده کنیم

MaaRyaaMi
17-11-2008, 12:44
.................................................. ..............................................

rahgozare tanha
17-11-2008, 13:08
کتاب نوستراداموس پیشگوی بزرگ هم کتاب خیلی زیباییه پیشنهاد می کنم حتما بخونین راجع به سرگذشتش هست .

rahgozare tanha
17-11-2008, 13:43
سلام دوستای عزیز . من کتاب زیاد می خونم کتابهای مشهور با نویسنده های قوی و تو خط رمان خصوصا از نوع عاشقیش هم که اصلا نبودم تا اینکه تو سفری که نوروز امسال عازم سفر بودم یکی از دوستام کتاب بامداد خمار رو بهم داد که تو راه بخونم با اینکه تعریف این کتاب رو از خیلی ها شنیده بودم وسوسه نمی شدم که بخونمش منم ضد حال نزدم ازش گرفتم و بردم وسطهای راه که تنهایی به جاده زل زده بودم گفتم یکی دو صفحه از کتاب رو بخونم ببینم چیه ..... همین رو فقط بگم که کتاب سیصد و چهل وخرده ای صفحه رو تو دو روز تمومش کردم کتاب خیلی زیبایی بود دقیقا موضوعش زندگی من بود انگار که من نوشته بودمش با جزئیات کامل ...
یه دختری عاشق یه پسر می شه که هم از الحاظ فرهنگی هم طبقاتی خیلی با هم فرق دارن یعنی پسره پایین تره ... دختر به خاطر اون به هر دری میزنه از خانواده رانده می شه و خیلی عذابها می کشه عوضش پسره خوب مزدشو می زاره کف دستش ..... آخرشو خودتون بخونین .... من که کلی گریه کردم ( بلور اشکهای من همان آغاز تنهاییست / مرور خاطرات دل عجب تکرار زیباییست)
من خیلی گشتم تا یه نسخه از اون کتاب بخرم و تو خونه داشته باشم تا همیشه درس عبرتی برام باشه ولی گفتن قدیمی شده پیداش نکردم . منم متحول شدم نمی خوام آخر قصه ی من هم مثل اون کتاب باشه :41::41:

magmagf
17-11-2008, 23:54
صید قزل آلا در آمریکا


ریچارد براتیگان
هوشیار انصاری فرد


به نظر من نمی شد بهش گفت رمان هر چند ظاهرا رمان می نامندش و البته برخی نیز آن را ضد رمان گفته اند .
کتاب به صورت تکه تکه است . هر تکه یک داستان کوتاه چند صفحه ای از زبان راوی است که ربطی به قزل آلا نیز دارد . و البته این تکه ها که ارتباط خاصی نیز با هم ندارند از نظرم داستان نیستند بلکه روایاتی فانتزی و آمیخته به طنز و تا حدی یاداور شعر می باشند
به عنوان رمان که بهش نگاه نمی کنم اما به عنوان کتاب بامزه و جدید بود . سبک خاصی داشت ، به نظر من بین شعر و داستان بود . از ترجمه اش البته خیلی خوشم نیومد یک سری کلمات نامتعارف داشت.....

جلد کتاب چیز فوق العاده ای هست . یک عکس سیاه و سفید از نویسنده و خانم همراهش در کنار مجسمه بنجامین فرانکلین... همین ..... حتی اسم کتاب یا نویسنده هم روی اون قید نشده ....

براتیگان تا قبل از انتشار این کتاب خیلی فقیر بوده و کنار خیابان به مردم شعر می فروخته اما با نشر این اثر در دنیا معروف می شه و در سال 1948 هم با شلیک گلوله خودکشی می کنه

iman reza
18-11-2008, 04:56
من بهترین کتابی که خوندم اسمش
بن هور اثر لویس والاس
این داستان افرادی که درمنطقه غرب غرب اسیامثل فلسطین وقسمت ازاروپا که اون زمان وقت اون کشورمعروف بود به اسم روم که بعدها فرستاده خداحضرت مسیح میاد وداستان دگرگون میشه اخه قبلازاون مردم سختی های خیلی زیادی میکشیدند
ببخشیدمختصرتوضیح دادم

*Necromancer
18-11-2008, 19:41
حاظرم سوگند یاد کنم دفه قبل اسم تاپیک بهترین کتاب بود حالا چگونه شد کتابها نمی دانم! بیخیال!!

یه کتاب عتیقه هست مال سال 1340!!!
به نام زوربای یونانی(zorba the greek)
نویسندشم نیکوس کازانتزا کیس ه!!!
حکایت مردیه که سراسر زندگیه و بسیار سخت می شه فهمید چطور به این بینش رسیده .
مردی که به ظاهر زن باره است ولی کافیه به قسمتی که در مورد قطع کردن انگشت و اشاره به دلفین هاست دقت کنی تا عظمت این مرد را بفهمی!

زوربای یونانی:
حکایت مردی سرسخت که می گوید:
به کوه ها و دشت ها بنگر خداوند در هیچ کدامشان جای نمی گیرد اما در قلبت چرا !
مردی به نام زوربا

این کتاب میتونه نگرشتو به زندگی عوض کنه
حتی اگه دید زوربا رو به زندگی قبول نداشته باشی
خیلی خلاصه گفتم نه؟ همینه که هست!

magmagf
19-11-2008, 23:32
زندگی و زمانه مایکل ک



جی . ام کوتسیا
مینو مشیری



مایکل ک فرزند زنی فقیر است . او از بدو تولد با لبی ناجور و ذهنی کند و ابله وار به دنیا می آید . این پسر در عین سادگی و حماقت خود به زندگی ادامه می دهد . سعی می کند وظایف خود را انجام دهد ، انچه دیگران از او انتظار دارند ..... سعی می کند دور از آنها و به آرامی زندگی کند با گیاهان و حیوانات و.... در مجموع موضوع داستان همینه زندگی ساده یک ادم ابله بین مردم عاقل دنیا ...... یک جورایی شدیدا منو یاد فیلم فارست گامپ می انداخت ....
مایکل ادم ساده ای است با جهان بینی مخصوص و بکر خودش ...انسان ساده ای که در نهایت سادگی هیچ نی خواهد جز عزت و احترام انسانی آزاد
راحت و روون نوشته شده بود و من که خیلی خوشم اومد ازش . البته دو فصل آخر که یک جورایی فلسفی تر به زندگی مایکل نگاه می کرد را دوست نداشتم به نظرم نباید نویسنده خودش تفسیرگرداستانش هم می شد ...

این کتاب برنده جایزه بوکر و فمینا نیز شده است


در مورد کوتسیا هم جالبه بدونید در حقیقت دکترای رشته کامپیوتر را داره و در سال 2003 نوبل ادبیات را گرفته و تنها نویسنده ای هست که دوبار جایزه بوکر را برده . خیلی ادم ارامیه و ترجیح می ده ارتباط خاصی با مردم برقرار نکنه . او برای دریافت دو جایزه بوکر شخصا به لندن نرفت و در سال 2003 هم پس ازاعلام برنده شدن نوبل حاضر به مصاحبه با خبرنگاران نشد. او در جایی نوشته راه سومی میان حرف زدن و سکوت وجود دارد و آن ادبیات است.

magmagf
22-11-2008, 00:26
سهم سگان شکاری


امیل زولا
محمد تقی غیاثی



داستان درباره زندگی یکی از خانواده های اشرافی فرانسه است . رنه دختری زیباست که به دلیل خطایی دخترانه و جهت سرپوش نهادن بر این ننگ با مردی مسن و پول پرست ازدواج می کند و پسر مرد را بزرگ می کند . زندگی انها پر از فساد است . مرد به خاطر پول حتی از زن و فرزند خود نیز می گذرد و پسر به خاطر هوس حتی از پدر خود گذشته و با نامادری رابطه برقرار می کند .....
یک داستان کلاسیک اما یک داستان کلاسیک ساده هم نیست خیلی سعی داره نحوه پول دار شدن توی جامعه و فساد شدید طبقه اشراف فرانسه توی اون دوران را نشون بده و به نظرم موفق بوده خیلی قشنگ می تونید تصور کنید یک جامعه تا چه حد می تونه به انحطاط اخلاقی نزدیک بشه .... داستان کلاسیکیه. به نظر شخصی من از نظر سبک داستان نویسی و ... جالب نیست اما آخر داستان را خیلی قشنگ جمع کرده و خیلی دقیق و بدیع آخرین حد سقوط اخلاقی را نشون داده و دیگه اینکه خوب نوشتن چنین داستانی در زمانی که توی همون دوران بوده شهامت زیادی رو می خواسته


از نظر زولا همون طور که جراح جسم مریض را بررسی می کنه نویسنده هم باید روح شخصیت های داستانش را مورد کاووش قررا بده . بر مبنای همین نظریه تصمیم گرفت رمان های خود را به صورت یک سری رمان مرتبط بنویسه . این دسته از رمان های او 20 جلد هستند با نام تاریخ طبیعی و اجتماعی خانواده‌ای در زمان امپراتوری دوم که عنوان دیگرش له روگون ماکار Les Rougon-Macquart است . او چندین نسل از یک خاندان را در نظر گرفته و در شرایط اجتماعی و انقلابی مختلف رمان خود را برای یکی از شاخه های این خاندان به رشته تحریر در می آورد . در حقیقت داستان رمان ها ربطی به هم نداره اما شخصیت رمان ها فامیل و ادامه دهنده هم هستند .

*Necromancer
22-11-2008, 22:59
خرمگس

نوشته اتل لیلیان نمی دونم چی چی!

داستان در مورد فعالیت سازمان ایتالیای جوان تو سالای 30 تا 40 قرن نوزدهمه.
بعد از قلع و قمع ارتش ناپلئون سراسر ایتالیا در اشغال ارتش اتریش بود و پاپ رم هم از اشغالگران حمایت می کرد.
این کتاب یه جورایی تم سیاسی داره اما اون چیزی که باعث شد تا اخرش دووم بیارم کل کل قهرمانای داستان بود!
یه مرتد و یه یک کشیش
کتاب در ظاهر شخص مرتد و رفتار هاشو بررسی میکنه اما در اصل اون چیزی که بررسی می شه شباهتهای رفتاریش با کشیشه!
مثلا کشیشه که حسابی تریپ زاهد و پارسا داره عامه مردم خاطرشو می خوان و حتی دشمناشم قبولش دارن!
این وسط مرتده هم زندانباناشو مجذوب کرده و همه نگهبانا اونو نماد خودشون می دونن!
آخرشم خواننده نمیاد یکی از اونا رو سرزنش بکنه از بس شبیه هم ان! در حالیکه اوایل جبهه گیری می کرد.

MaaRyaaMi
24-11-2008, 13:07
لطفا گوسفند نباشید !
نویسنده محمود نامنی

کتابی جامع درباره ی مسائل زندگیه و برای تاثیر بیشتر روی خواننده از زبان عامیانه استفاده کرده...
از سخنان بزرگان مثل سقراط ، جبران خلیل و... هم استفاده شده
بهترین کتاب نیس ولی خوب به نظرم ارزش یه بار خوندن رو داره

اگر بتوانم از شکستن یک دل جلوگیری کنم
اگر بتوانم یک زندگی را از درد تهی سازم و یا رنجی را فرو نشانم
اگر بتوانم سینه سرخ مجروحی را کمک کنم تا دوباره به لانه خویش بازگردد
آنگاه زندگی ام بیهوده نبوده است.
( امیلی دیکسون )

magmagf
24-11-2008, 19:42
پولین



امیل زولا
محمدعلی خندان


این رمان هم از سری رمان های خانواده روگن است که اسم اصلیش "شور زندگی" است .
پولین پس از مرگ پدر و مادرش بنا بر وصیت انها برای زندگی نزد خانواده شانتو می رود . او دختر شاد و قوی و مهربانیست که خانوده شانتو با خوشحالی او را پذیرا می شوند، به خصوص که ارث زیادی دارد و هزینه ای به آن خانواده تحمیل نمی کند . خانم شانتو شدیدا مراقب سرمایه پولین است تا از بین نرود . اما به مرور زمان روند تغییر می کند . او برای اولین بار از پولین قرض می گیرد و این کار تبدیل به عادت می شود .... با مصرف پول های او ، حس نفرت خانواده هم از او زیادتر می شود ...لازار پسر خانوده نامزد پولین است اما مادر پسر بعد از مدتی سعی می کند فرزندش را جلب دختر ثروت مند دیگری به نام لوییز کند .......پولین دختری فداکار است و سعی می کند مشکلات را از سر بگذراند...
داستانش بد نیست البته به نظر شخصی بنده شباهت هایی هم به داستان های عامه پسند دارد:دی اما روی شخصیت لازار خیلی خوب کار کرده . یک پسر مردد که دائم از این شاخه به اون شاخه می پره باهوشه اما عدم پشتکار و همچنین بلندپروازی های او راه را بر وی سد می کنند . لازار نمونه خوبی از یک انسان مردد و بلاتکلیف است ...... همین طور توی تصویر کردن پولین هم برخی نقاط را خوب کار کرده مثلا نشون می ده پولین فداکار هست و گذشت می کنه اما واقعا حس گذشت نداره ناراحته گریه می کنه دعا می کنه اوضاع جور دیگه بشه . دو تا صحنه را هم راجع بهش خیلی دوست داشتم یکی انتهای داستان که دیگه لازار آخرین کنایه را هم به پولین می زنه و پولین همچنان داره لطفهای خودشو ادامه می ده ، بعد پولین فکر می کنه دیگه راحت شدم هر کار می تونستم کردم و هیچ نتیجه ای نداد هر کار تونستند با من کردند .... این حس را قبول دارم خیلی وقت ها بدترین کارها را می کنیم نه به امید نتیجه بلکه به امید لحظه ای که دیگه تموم شه و بدونیم کاری از دستمون بر نمی یاد هر چی شد کردیم و نشد ..... و دیگه اینکه وقتی پولین از لازار می خواد با لوییز ازدواج کنه لازار ابتدا قبول نمی کنه و چندین روز بعد پذیرشش را اعلام می کنه ، پولین اون زمان فکر می کنه نه اینو دیگه نمی تونم ببخشم چرا به من فرصتی دادی که امیدوار بشم منو دوست داری و به خاطر عشق من داری امتناع می کنی! چرا گذاشتی خودمو فریب بدهم ........


جالبه بدونید زولا در بيستم سپتامبر 1902 در پاريس مستقر گشت و در آپارتمان سردش بر اثر مسدود شدن لوله بخاري، به اختناق دچار شد كه هيچگونه درماني سودمند نيفتاد. او در 29 سپتامبر همان سال درگذشت

sweet_mahsa
26-11-2008, 18:39
به تازگي كتابي خوندم بسيار جالب
به نام بيوتن و به قلم رضا اميرخاني
داستان جانبازي هست كه به دلايل شخصي به نيو يورك ميره
سبك نگارش اين نويسنده از خود داستان قشنگتره
اگه ناتوردشت رو خونده باشيد يه جايي هولدن ميگه آدم بعد از خوندن يه سري از كتابا دوست داره خودش با نويسنده صحبت كنه اين كتاب از اون كتاباس
نكته جالب اينه كه نويسنده هم خودش راجع به داستان نظر مي ده
حالا چه مثبت چه منفي
ايشون كتاباي ديگه اي هم داره كه تقريبا تمام كتاباشون راجع به جنگ و دفاع مقذس هست ولي بسيار زيبان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تازه سايت ايشون هم [
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید]هستش
هم نام با قهرمان داستان
تازه اين جناب ارميا خودش يه رمانه در كتابي با همين نام

magmagf
27-11-2008, 09:42
مرگ در آند


ماریو بارگاس یوسا
عبدا.. کوثری


گروهبان لیتوما و معاونش در پاسگاه یک روستای کوهستانی مشغول خدمت هستند . در این روستا 3 نفر ناپدید شده اند و گروهبان پلیس و معاونش در تلاش برای یافتن علت امر هستند . انها در پی این جست و جو با واقعیت وحشتناکی مواجه می شوند . خرافات و رسوم و سنن دیرینه ای که در دنیای متمدن امروز دوباره آغاز شده است ....
در این داستان شاهد این هستیم که گروهی از مردم به صورت گره های چریکی بر علیه رژیم خودفروخته و ظالم قیام می کنند اما همین گروه برخواسته از مردم به خود مردم حمله کرده و در راه آزادی کرامت انسانی ، انسانها را بی دلیل موجه به فجیع ترین وضع به قتل می رسانند . به طرز قشنگی افسار گسیختگی انقلاب را هم نشون می ده و انسان هایی که به نام شرع و خدمت به مردم و با همین باور آنها را بدبخت می کنند . مدعیان آزدی که تمام ازادی و امنیت را سلب می نمایند شاید یکی از محورهای اصلی این داستان شمرده شود. و جالبه البته بدونید خود یوسا از طرف مادری جز خانوده های نیمه اشراف بوده .
یک قسمت های رمانتیک هم داره داستان . معاون کلانتر عاشق دختری می شود و برای او همه کار می کند اما دختر وی را ترک می کند . معاون هنوز و بی هیچ چشمداشتی دختر رو دوست داره . اون قدر که به خاطش حاضره از شغلش ، وقتش ، دوستاش ، آرزوهاش ، کشورش و ..... بگذره ( البته یک مقادیری تخیلیه . این جور پسرها هنوز افریده نشدند:دی)

کتاب فوق العاده قشنگیه . واقعا قلم بارگاس معرکه است . خیلی روون و قشنگ می نویسه . اصلا نمی شه کتاب را زمین گذاشت . کتاب خیلی عالی ای هست
بارگاس به خاطر این کتاب برنده جوایز " پلانتا" ، " خوآن دِ سان كلمنته دِ سانتياگو دِ كومپوستلا" و جايزه ادبي بين المللي چيانتي روفينو آنتيكو فاتوره شده است .

MaaRyaaMi
27-11-2008, 21:06
کوری
ژوزه ساراماگو

درون مایه ی این کتاب فساد و بی نظمی است.فسادی که در نتیجه ی رعایت نکردن نظم در جوامع بشری رخ میده،از نظر ژوزه ساراماگو بی نظمی در هر شکلی یه نوع فساده!آدمای کتاب کوری هم دارن عقوبت کاراشون را پس میدن!اون دختری که عینک دودی می زد،یا اون پیر مرده،که یک چشمش را با چشم بند می بست و یا دکتر چشم پزشک!این وسط ،بین این همه کور که کوریشون مسریه،فقط زن چشم پزشک،هست که کور نشده و مجبور میشه واسه اینکه با شوهرش بمونه،وانمود کنه کوره ولی از طرف دیگه بدون اینکه بقیه بفهمن،نقش راهنماشون را هم بازی کنه!....

یه چیز دیگه که تواین کتاب خیلی برام جالب بود ،این بود که آدما اسم نداشتن!!!ولی با این حال اصلا شخصیت ها را با هم اشتباه نمی گیری!خیلی جالبه،تو یه کتاب سیصد،چارصد صفحه ای با یه عالمه آدم مختلف!!!شخصیت ها به جای اسم، لقب یا عنوانی که نشون دهنده ی موقعیت شغلی یا اجتماعی و یا هر موقعیت خاص دیگه است، دارن!

در کل کتاب خوبی بودش ... به نظرم حالا که فرصت داریم و می تونیم ببینیم ،بهتره همه چی را خوب نگاه کنیم و حق دیگران را هم به این خاطر که متوجه اش نیستن یا اصلا ازش خبر ندارن رعایت کنیم!

l176771
28-11-2008, 05:11
مرگ در آند


ماریو بارگاس یوسا
عبدا.. کوثری


گروهبان لیتوما و معاونش در پاسگاه یک روستای کوهستانی مشغول خدمت هستند . در این روستا 3 نفر ناپدید شده اند و گروهبان پلیس و معاونش در تلاش برای یافتن علت امر هستند . انها در پی این جست و جو با واقعیت وحشتناکی مواجه می شوند . خرافات و رسوم و سنن دیرینه ای که در دنیای متمدن امروز دوباره آغاز شده است ....
در این داستان شاهد این هستیم که گروهی از مردم به صورت گره های چریکی بر علیه رژیم خودفروخته و ظالم قیام می کنند اما همین گروه برخواسته از مردم به خود مردم حمله کرده و در راه آزادی کرامت انسانی ، انسانها را بی دلیل موجه به فجیع ترین وضع به قتل می رسانند . به طرز قشنگی افسار گسیختگی انقلاب را هم نشون می ده و انسان هایی که به نام شرع و خدمت به مردم و با همین باور آنها را بدبخت می کنند . مدعیان آزدی که تمام ازادی و امنیت را سلب می نمایند شاید یکی از محورهای اصلی این داستان شمرده شود. و جالبه البته بدونید خود یوسا از طرف مادری جز خانوده های نیمه اشراف بوده .
یک قسمت های رمانتیک هم داره داستان . معاون کلانتر عاشق دختری می شود و برای او همه کار می کند اما دختر وی را ترک می کند . معاون هنوز و بی هیچ چشمداشتی دختر رو دوست داره . اون قدر که به خاطش حاضره از شغلش ، وقتش ، دوستاش ، آرزوهاش ، کشورش و ..... بگذره ( البته یک مقادیری تخیلیه . این جور پسرها هنوز افریده نشدند:دی)

کتاب فوق العاده قشنگیه . واقعا قلم بارگاس معرکه است . خیلی روون و قشنگ می نویسه . اصلا نمی شه کتاب را زمین گذاشت . کتاب خیلی عالی ای هست
بارگاس به خاطر این کتاب برنده جوایز " پلانتا" ، " خوآن دِ سان كلمنته دِ سانتياگو دِ كومپوستلا" و جايزه ادبي بين المللي چيانتي روفينو آنتيكو فاتوره شده است .
يكم بيشتر توصيح مي دي... من جشن بز نرو گرفتم ولي بعد واسه تولد دوستم دادم! :31:سبكش كلا شكل كيه ؟
اصلن نمي خوام نا اميد كنم و اين حرفا ولي كوري رو كه هزار نفر تا حالا نوشتن!

magmagf
28-11-2008, 16:50
يكم بيشتر توصيح مي دي... من جشن بز نرو گرفتم ولي بعد واسه تولد دوستم دادم! :31:سبكش كلا شكل كيه ؟
اصلن نمي خوام نا اميد كنم و اين حرفا ولي كوري رو كه هزار نفر تا حالا نوشتن!

سلام

ماجرا در کشور پرو اتفاق می افتد . در این زمان مردم بر علیه رژیم موجود شوریده اند زیرا به نظرشان در اختیار بیگانگان و ثروتمندان است . مردم گروه های چریکی خودجوشی بر علیه حکومت ایجاد می کنند اما همین گروه ها به روستاها و مردم فقیر نیز حمله می کنند و با ادعای برقراری عدالت بیشترین بی عدالتی ها را ایجاد می نمایند .
در چنین شرایطی حکایت داستان هم پیش می رود . در روستایی 3 نفر ناپدید شده اند . رئیس پاسگاه و معاونش به دنبال این پرونده هستند و چند داستان موازی را شاهدیم . پیگیری پرونده - روند زندگی 3 ناپدید شده و ماجرای عشقی معاون که شب ها برای ئیسش تعریف می کند .

در مورد سور بز هم این پست را بخونید
سور بز نر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


توی کتاب هایی که من از یوسا خوندم یک چیز مشترک بوده . چندید داستان مختلف که به موزات پیش می رن . و به توالی توسط نویسنده تعریف می شن . قلمش هم خیلی قوی و حیرت انگیز می باشد .


خوب کتاب 10000000 بار هم نوشته شده باشه ما باز خوشحال می شیم از دیدگاه فرد جدید تویحی در موردش ببینیم . :46:

MaaRyaaMi
30-11-2008, 13:03
خانوم
مسعود بهنود

کتاب داستان زندگی دختری به نام "خانوم" هستش که نوه ی مظفرالدین شاه قاجارهست که علیرغم وجود تفکر عوام زده زنان عصر قاجار تحت تاثیر خاله ش "نزهت"قرار میگیره و با دنیای دیگه ای آشنا میشه ...دیدگاه تازه ای نسبت به زندگی پیدا می کنه تا جائیکه برخلاف اکثر دخترای همون زمان که در نوجوونی به خونه ی بخت می رفتن ،خانوم با توجه به امکاناتی که براش مهیا بود به یادگیری زبان فرانسه، خوندن کتاب ،یادگیری پیانو روی میاره و همین طرز فکر متفاوت باعث میشه زندگی دیگه ای رو نسبت به همسن و سالاش داشته باشه
البته این وسط پدر "خانوم" هم در زندگیه اون خیلی تاثیر داره ....پدری که با داشتن خوی حیوانی تنها به فکر منافع خودشه و به همسر و دخترش هم رحم نمیکنه!!
چیزی که تو این کتاب برام جالب بود حضور شخصیتهای تاریخی بود مثل مظفرالدین شاه...محمدعلی شاه...احمدشاه...موسولینی....هی تلر و حتی مادر ترزا هست !!
کلا از شخصیت خانوم و شجاعتش خیلی خوشم اومد...

magmagf
01-12-2008, 19:57
جنگ آخر زمان


ماریو بارگاس یوسا
عبدا... کوثری


چندی پس از نابودی حکومت سلطنتی در برزیل و بر پایی حک.مت جمهوری مرشد پیری در شهرهای فقیر این کشور پیدا می شود . او پیاده به سفر می پردازد و به مردم می گوید که جهان تا سال 1900 بیشتر وجود نخواهد داشت و اخر دنیا نزدیک شده است . مردم را به دینداری و تقوا می خواند و عقیده دارد حکومت جمهوری ضد مسیح می باشد . این مرشد صلابت کلام و روحانیت خاصی دارد به طوریکه خیلی زودیروان زیادی پیدا می کند و این افراد در قسمتی از کشور مستقر می شوند . به تعداد افراد جامعه دائم اضافه می شود و نهایتا چیزی در حدود 25 تا 30 هزار نفر می گردند . بسیاری از این افراد جانیان و راهزنان پیشین هستند که مرشد اینک از انها قدیسانی مومن ساخته است . دولت به مقابله با این جامعه بر می خیزد و 4 بار لشکریانی را به سوی آنها اعزام می کند که 3 لشکر اول شکست می خورند و لشکر چهارم قادر به براندازی انها می گردد .
این ماجرایی که گفته شد یک ماجرای تاریخی حقیقی است که شرح حقیقی و تاریخی آن را مهندسی برزیلی به نام داکونیا نوشته است و یوسا با الهام از کتاب وی رمان جنگ آخر زمان را نوشته است و به خاطر همین رمان جوایز پابلو ايگلسياس و ريتز پاريس همينگوي را نیز برده است .
رمان یوسا رمانی بلند حدود 1000 صفحه است که شامل زندگی و سرنوشت تعدادی از مریدان مرشد و چگونگی پیوستناشن به این گروه ، چگونگی ایجاد جامعه مذکور و توصیف دقیق 4 حمله و درگیری بین دولت و آنها می باشد .

در اینجا بحثی بر روی انسان های متعصب هست . مرشد فردی متعصب است و به قوانین دین و عقاید خود آنچنان متعصبانه می نگرد که مثلا جمهوری را نوعی ضد مسیحیت می داند . افراد مومن را نیز متعصبانی جاهل نشان می دهد که مثلا وقتی مرشد می گوید مرگ با گلوله شما را به بهشت و مرگ با کارد به جهنم می برد قبول می کنند یا به قدری حماقت تقدس آنها را گرفته که در اواخر زندگی مرشد ادرار دفع شده او را می خورند و معتقدند از مرد خدا فقط پاکیزگی دفع می شود . از سوی دیگر سرهنگ و تعدادی از جمهوری خواهان نیز متعصبند به طوری که با همه شواهد حاضر نیستند و نمی توانند قبول کنند که این حمله فقط از سوی تعدادی افراد فقیر است و معتقدند دولت انگلیس پشت این ماجرا قرار دارد .

یک اثر کلاسیک بسیار ساده ولی در عین حال عالی . من واقعا عاشق کتابش شدم . چطور می تونه این همه واقعه را مدیریت کنه به نظرم واقعا یوسا نابغه است . و خود یوسا هم توی یکی از مصاحبه هاش گفته توی کتابهایی که تا به حال نوشتم ( نمی دونم البته تا اون موقع چه کتابهایی را نوشته بوده ) جنگ آخر زمان را به همه ترجیح می دهم .

sourena_8888
02-12-2008, 12:03
باغ مارشال

واقعا وقتی این کتاب 500 صفحه ای رو خوندم انگار داشتم فیلم میدیدم همین جوری از جلوی چشم هام تصویر میگذشت

ماجرای پسری بود که در یک خانواده خراسانی که پدری ارباب زاده با خونه ای ویلایی در اطراف خراسان
روزی یک خانواده تهرانی در حال مسافرت به جای دگر بودن که ماشینشون پنچر میشه و یا خراب میشه به اتفاق وقتی که پدر و پسر برای شکار رفته بودن جنگل اینها رو میبینن و به آینها پیشنهاد میکنند تا به خانهشان بروند

این خانواده تا اونجایی که یادم هست یک پدر که بازنشته ارتش بوده و سرهنگ هست و یک مادر و دختر که 18 ساله هست
خلاصه میان خونه اینها و پسر ارباب زاده عاشق میشه .....و مسائلی که پیش میاد براشون در خارج از کشور و...

متاسفم برای خودم که یادم نیست درست تعریف کنم تیکه تیکه یادم هست چون2 سالی میگذره از خوندن این کتاپ

این رو گفتم که کسی نخونده حتما پیشنهاد میکنم که بگیره و بخونه قیمت کتاب هم 5 یا 7 تومن هست توی این حدود بود
باغ مارشال - حسن کریم پور -نشر اوحدی

دو جلده (جلد اول خاطرات خسر - جلد دو سرگذشت ناهید ...)

سرعت جلد اول خیلی عالی و وحشتناکه .... اصلا دوست نداشتم کتابو بزارم زمین

ولی جلد دوم یه کاهش نسبی در حادثه نگاری داره و نسبت به جلد اول هیجان کمتری داره

به نظرم همون جلد اول رو پایان کار بدونیم خیلی قشنگ تره ....

ماجرای خسرو پسری عشایر زاده ساکن شیراز که مادرش ، ناهید رو براش نشون میکنه

خسرو دل به دختر سرهنگ ، سیما میده و بخاطر اون از شهر و کشورش میره و بقیه هم نگم بهتره :11:

شاید محور اصلی این داستان این جمله باشه :

بشر موجود عجیبیست ،تا وقتی که به آرزوهایش نرسیده خوشبختی را در رسیدن به خواسته هایش می داند اما زمانیکه به آنچه می خواهد میرسد سعادت را در چیزهایی که هنوز به آن نرسیده یا توانایی تصاحبش را ندارد می پندارد !


یه شعر آخر داستان میاد که خیلی جای اندیشه داره :

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم . سهراب سپهری

magmagf
03-12-2008, 19:27
آذر و امجدیه
ویدا مشایخی
انتشارات خجسته


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این کتاب وقایع زندگی دختر دبیرستانی همراه با آذر و امجدیه است....آذر اسم دوست راوی کتاب است که نگاه ویژه ای به دنیا و اطرافش دارد و همین طرز تفکر او بر زندگی راوی تاثیر می گذارد و دیگری امجدیه نام استودیومی است که برای تماشای مسابقات به آنجا می روند....ماجرا های کتاب در بازه زمانی یک ساله و احساسات این دختر نوجوان عاشق فوتبال است..... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چندنکته هست که باید توضیح بدم ..اول اینکه بن اصلی کتاب براساس زندگی واقعی خود نویستده بوده اما به طور مثال شخصیت آذر شخصیت تخیلی و فانتزی بوده که در واقعیت وجود نداشته است....
دیگه این که محور اصلی داستان فوتبال نیست بلکه نوجوانی دو دختر است که به فوتبال گره می خورد...درواقع این کتاب علاوه بر توضیحاتی که در مورد اتفاقات فوتبال آن زمان می دهد زندگی مردم در آن دوران را نیز نمایش می دهد....
و یک نکته ی دیگر این که آذر شخصیت محوری داستان نیست بلکه فقط دوست او ست که نقش مهمی را در زندگی آن سال های او ایفا می کند....
این نکات رو گفتم چون در چندید نقد و مطلبی که راجع به این کتاب خوندم این ها رو به غلط توضیح داده بودند....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اما نظر من در مورد این کتاب...به نظر من موضوع جالب و نویی داشت و نثرش هم خیلی روان و جذاب بود...آخر کتاب هم جالب بود...به طور کلی کتاب قشنگی بود یه چیزی مثل عطر سنبل عطر کاج بود....بهتون توصیه می کنم حتما بخونیدش ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]






آذر و امجدیه


ویدا مشایخی


کتاب در حقیقت گذری سریع بر خاطرات یک دختر 16 ساله از مهر 1342 تا مهر 1343 می باشد . نویسنده دختری شاد است که عاشق فوتبال و روزنامه کیهان ورزشی است . در مدرسه جدید او با دختری کتاب خوان به نام آذر آشنا می شود و برای او از فوتبال و فوتبالیست محبوبش می گوید و بدین تریب آذر با فوتبالیست مورد نظر آشنا شده و تماس تلفنی برقرار می کند .
کتاب ساده ای هست از دوستی دبیرستانی دو دختر ، محبتشان به هم ، عاشق شدن هایشان و گذر روزگار . اول کتاب هم اون را به همه دخترای ایرانی که عاشق دیدن مسابقه فوتبال هستند تقدیم کرده .
نویسنده سعی خودش را کرده که لحنش در حد یک دختر 16 ساله ساده باشه و موفق هم بوده . کتاب خیلی جذابی نیست اما از خوندنش هم پشیمون نمی شید . قشنگی های خص خودش را داره و مهم ترین نقطه به نظرم ساده نویسی فوق العاده اش با توجه به سن و سال راوی بوده

magmagf
06-12-2008, 08:35
بيوتن


رضا اميرخاني



ارميا پسري خفن مسلمان و بسيجي مي باشد كه بر سر مزار دوست خود سهراب متوجه آرميتا دختري از فرنگ آمده مي شود و با همان نگاه متوجه مي شود دلش مي خواهد با او ازدواج كند و از قضا ارميتاي از فرنگ آمده نيز به همين صورت . داستان از جايي شروع مي شود كه ارميا براي زندگي به آمريكا و پيش آرميتا مي رود و الان تقابل فرهنگ امريكا و ارميا را داريم . نويسنده هم تمام سعي خود را در خوشمزگي و مدرن نويسي و از اين جور مسائل نموده است و شما اگر همه نيرويتان را هم به كار ببريد نخواهيد توانست كار را شعاري تر از ايني كه هست بكنيد .
يك افتضاح كامل بود اين كتاب به نظر من . تنها چيزي كه خوشم مي يومد خوش بودن همسايه هاي ساختمان بود كه يك جوري منو ياد خوشي و هرهر كركر اعضاي ساختمان خودمان مي انداخت .

zooey
07-12-2008, 19:59
برنده اسب چوبی و چند داستان دیگر
ترجمه ی علی خزاعی فر
کتاب باران( کتاب های جوانان نشر چشمه )


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این کتاب از چند داستان کوتاه تشکیل شده که نقش های اصلی اون رو بچه های 11-12 ساله به عهده دارند...این کتاب علی رغم اینکه داستان هاش در مورد بچه هاست اما چون توسط نویسندگان بزرگی مثل ارنست همینگوی و ... نوشته شده داستان های فوق العاده قوی داره و موضوع داستان ها هم واقعا قشنگ و جذاب بودند...نثر کتاب روونه و موضوع های متفاوتی داره ، از اون کتاب هاست که قبل از خواب باید خوند.... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

داستان ها:
یازده سالگی .... ساندرا سیسنراس
یک روز انتظار .... ارنست همینگوی
متشکرم خانم .... لنگستون هیوز
تو به راه خود برو من به راه خود.... ویلیام یارویان
خوش به حال آنها .... ایزاک آسیموف
دستبند .... یوشیکا یوچیدا
سیرک .... ویلیام سارویان
دزدی .... لیسا اینترلو
دیدار مادربزرگ .... ویلیام ملویل کلی
قصه گو .... اچ اچ مونرو
فاتح .... پرودنسیو دپرادا
برنده ی اسب چوبی .... دی اچ لارنس

از بین این داستانها یک روز انتظار و متشکرم خانم واقعا محشر بود....برنده ی اسب چوبی هم خوب بود.

MaaRyaaMi
07-12-2008, 20:47
يك افتضاح كامل بود اين كتاب به نظر من . تنها چيزي كه خوشم مي يومد خوش بودن همسايه هاي ساختمان بود كه يك جوري منو ياد خوشي و هرهر كركر اعضاي ساختمان خودمان مي انداخت .
جدا ؟؟!
فکر می کردم همه کتابای امیرخانی جذاب باشه...

magmagf
08-12-2008, 22:15
آسوموار



امیل زولا
فرهاد غبرائی


این رمان هفدهمین رمان از سری 20گانه خانواده روگن است و به بررسی فساد و تاثیر الکل در زندگی قشر طبقه کارگر می پردازد .
ژروز زنی رختشوی است که همراه با معشوقه اش لانتیه و 2 فرزندشان به پاریس می ایند . بعد از مدتی لانتیه زن و بچه ها را می گذارد و می رود . ژروز تصمیم می گیرد زندگی شرافتمندانه ای داشته باشد و با پول رختشویی بچه ها را بزرگ کند . بعد از مدتی با مردی به نام کوپو که کارگر شیروانی کار و بسیار ساعی و مهربان است ازدواج می کند و حتی انقدر پیشرفت می کنند که مغازه ای برای خود دایر می کنند . اما روزی کوپو از روی شیروانی سقوط می کند و بعد از این اتفاق رو به الکل می اورد . کتاب عمق فساد و ذلالت در یک خانوده کارگر را نشان می دهد اینکه مرد بعد از الکی شدن تا چه حدی سقوط می کند .... کار زن به کجا می کشد و ......

این کتاب یکی از شاهکارهای زولاست که معروفیت زیادی براش به ارمغان اورد و جنجال زیادی هم به دنبال داشت . راستگرایان لحن کتاب را مستهجن می دانستند و چپ گرایان ان را اهانتی به طبقه کارگر و مردم .

کتاب خوبی بود . یعنی در حقیقت من به شخصه کارهای کلاسیک را زیاد دوست ندارم . یک جوری ساده ان انگار نه نویسنده کاری کرده و نه شما کاری دارید که بکنید . مفهوم ساده ای با یک چهارچوب تکراری اما تاریخچه کتاب و زمان نوشتن و اثراتش را که بخونید از شجاعت نویسنده ادم خوشش می اید و اینکه با وجود ساده بودن اما جذابیت هم داشت . کلا خوب بود که گیر نداده بود به ثروتمندها و فساد اخلاقی کارگرها را بررسی می کرد .


در مورد اسم کتاب هم در زبان فرانسه قرن نوزدهم آسوموار اصطلاحی رایج بوده است که اشاره به مغازه ای می کند که در آن مشروبات الکلی به قیمت بسیار پایین فروخته می شد. معنی لغوی آن چکش و بیحسی و گیجی نیز می باشد و کنایه از محلی است که در آنجا انسان با نوشیدن الکل غم های خود را به فراموشی می سپارد. موضوع اصلی کتاب بدبختی یک خانواده ناشی از افراط در مصرف الکل میباشد. اسوموار محله ای است که تمامی افراد این خانواده به آنجا می رفتند و روز به روز بیشتر در فقر خود فرو می رفتند. در آسوموار که زولا در کتابش اصطلاحا آن را هیولا نامیده است هر روز کمی از خوشبختی ژروز بلعیده می شود

s_paliz
08-12-2008, 23:58
سینوهه پزشک فرعون
نویسنده : خود سینوهه

این یه کتاب عشقی تاریخی قوم شناسی جنگی سیاسی پزشکی است که یک پزشک هست که از دربار تا فقیرترین افراد جامعه با اون در ارتباط هستن. هرفرد تو زندگی حتما باید یه بار اونو بخونه.

MaaRyaaMi
09-12-2008, 16:24
نامه به کودکي که هرگز زاده نشد!
اوريانا فالاچي
مترجم : يغما گلروئي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين کتاب بيشتر در مورد نقد بشر و جامعه اي هست که نويسنده در اون زندگي ميکنه
نويسنده صحبتاشو با کودک درون شکمش مي نويسه اما منظور و مخاطبش در کل خواننده هست
لطافت ها و احساسات زنانه تو اين کتاب به خوبي احساس ميشه!
. فالاچي به قدري زيبا احساسات يک مادر ، رابطه ي خودش با فرزندش
نگراني ها و دلمشغولي هاش و شکايت هاشو بيان ميکنه
و يه جاهايي م کودکشو به انسان بودن دعوت مي کنه چيزي که شايد ما اونو فراموش کرديم!!!
البته اينم بگم که يغما گلروئي خيلي خوب و روان اين کتابو ترجمه کرده
و در دلنشين بودن کتاب تاثير داره!

magmagf
11-12-2008, 16:33
شکست




امیل زولا
فرهاد غبرائی


شکست رمانی درباره شکست ارتش فرانسه در برابر ارتش آلمان و نهایتا سقوط امپراطوری ناپلئون سوم می باشد . رمان به بررسی مولفه های شکست جمعی و فردی در کنار هم پرداخته است .
ناپلئون سوم کسی بوده که در زمان او صنعت و تجارت رونق می گیره و دوره سلطنت او را دوره سلطنت دوم می نامند . او برای فرو نشاندن قیام های توده ای فرانسه به فکر جنگ با دولت پروس می افتد . این جنگ در کمتر از 2 ماه با شکست فرانسه در سدان به انجام می رسد . در حقیقت ارتش فرانسه جنگ نمی کند انها بسیار متشنج و بی نظم هستند هر کس دستوری می دهد و تنها رویای افتخارات گذشته را دارند . در حالیکه آلمانی ها با نظم و قدرت پیش می روند . تصمیم به تسلیم گرفته می شود و جنگ با همین اشفتگی پیش می رود . در این میان که دولت المان دائم پیش روی می کند ، مردم نیز از فقر و گرسنگی به ستوه امده اند ف تسلیم را نمی پسندند و دولت را خائن می دانند . نهایتا در میان جنگ با دولت خارجی آلمان در پاریس مردم بر علیه دولت موجود نیز قیام می کنند و کمون پاریس که اولین حکومت مردمی دنیاست پایه گذاری می شود . دولت نیز از پاریس خارج شده و دوش به دوش پروسی ها بر علیه ملت می جنگد . فشار دولت فرانسه و پروس و اختلافات داخلی نهایتا باعث شکست کمون مردمی می شود .
رمان شکست در حقیقت شاید رمان داستان گونه ایی هم نباشه . موضوع بحثش 2 تا سرباز هست . داستانی را دنبال نمی کنه فقط شرح زندگی این 2 سرباز در زمان جنگ را بیان می کنه و از این طریق سعی می کنه اتفاقات افتاده در زمان جنگ و بدبختی های اون را نشون بده همین . خیلی خیلی خوب می تونید مصیبت یک جنگ را درک کنید و اینکه مردم توی اون روزگار به چه وضعی افتاده بودند چون زولا از نظر من استاد وصف هست ، اما جنبه رمان گونه و جذابیتش ضعیفه یعنی دیگه زیادی کشش داده . توصیف زنگ توی کتابی 550 صفحه ای بدون موضوع مشخص یک مقدار زیاده. اوایل داستان ریتمش کنده زیاد جذبم نکرد اما اواخرش را چرا خیلی دوست داشتم چون به جز جنبه تاریخ رو بحث های روانی افراد هم کار می کرد . در هر صورت اطلاعات خوبی از اون جنگ در اختیارتون می ذاره . این رمان 19امین رمان از مجموعه 20گانه خانواده روگن-ماکار می باشد .

یک تیکه کوچیک عشقولانه قشنگ هم داره . پسری عاشق دختری هست و پدرش نمی ذاره باهاش ازدواج کنه بعد که پسر می ره و می یاد می بینه دختره از کارگرونش بارداره . خیلی می ریزه به هم دوباره می ذاره می ره و بعد از یک مدت بر می گرده از دختره می پرسه چی شد ؟ مجبورت کرد ؟ بهت تجاوز کرد؟
دختره می گه نه تنها مردی که عاشقش بودم و هستم تو بودی اما نبودی رفتی خیلی بیچاره و تنها بودم خودم خواستم نمی دونم چرا . دروغ فایده ای نداره مجبورم نکرد . پسره هم می گذره از قضیه . خیلی ساده توضیحش دادم اما واقعا قسمت قشنگی بود ادم کاملا حس می کرد چرا دختره اون کار را کرد و چرا پسره بخشیدش .

magmagf
12-12-2008, 17:36
رویاهای انیشتن


آلن لایتمن
مهتاب مظلومان


این کتاب در حقیقت نه رمان هست و نه یک کتاب علمی . کتاب از ساعت 6 بامداد شروع شده و در ساعت 8 و 6 دقیقه تمام می شود . در این کتاب نویسنده ، انیشتن را در روزهایی که هنوز به تئوری زمان دست نیافته تصور می کند .
رویاهای مختلفی در مورد زمان انیشتن را محصور کرده اند و کتاب از فصل های مختلفی تشکیل شده که این زمان ها را شرح می دهد . هر فصل 2 یا 3 صفحه است .
مثلا اگر زمان مثل یک حلقه باشه و تکرار بشه دنیا چه طور می شه ، اگه زمان از اینده به گذشته حرکت کنه ، اگه زمان تو مکان های مختلف فرق کنه ، اگه حرکتمون تندتر از زمان باشه ، از زمان به جای پیوسته بودن گسسته بشه ، اگه حرکت زمان کند بشه ، اگه جاهایی باشه که زمان متوقف بشه ، اگه بدونیم نقطه اخر زمان کجاست ، اگر گذشته از بین بره ، اگه اینده از بین بره .........همه کتاب همینه سناریوهای مختلف برای زمان و اینکه دنیا چه شکلی می شه. یک کتاب 100 صفحه ای کوچولو با حدود 30 تا سناریو برای زمان

فوق العاده قشنگ بود . من واقعا خوشم اومد . واقعا با هر فصلش ادم فکر می کرد چه بامزه می شه چه خوب می شه چه بد می شه ....... اما من به شخصه دلم می خواست می شد مثل یکی از سناریوهاش جاهایی که دلمون می خواد حرکت زمان را تند و کند کنیم عالی می شد

karin
12-12-2008, 18:39
چراغ ها را من خاموش می کنم - زویا پیرزاد


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


داستان زنی ارمنی به نام کلاریس است که در کنار دو دختر دوقلو، پسر و همسرش که در شرکت نفت کار می کند، در آبادان زندگی می کنند و بیشتر می شود گفت که پیرامون روزمرگی های کلاریس است و نویسنده واقعا دارد داستان تعریف می کند، تا تمام روزمرگی هایش!

زنی که با افراد کمی در ارتباطه و زندگی آرامی داره و کم کم اتفاقاتی می افته که باعث میشه به هم بریزه و زندگی اش رو دچار بحران کنه

بخشی از داستان که کلاریس متوجه میشه پسر نوجوانش عاشق شده و نمی دونست چه طوری با این قضیه کنار بیاد و چه طوری با پسرش برخورد کنه از بخش های زیبای کتاب بود.

به نظرم شخصیت ها بسیار خوب پرداخته شده بودند و هر کدوم جذابیت های خودشون رو داشتند. فرهنگ و مذهب و فضای داستان برام جالب بود
این فکر کردن های مداوم کلاریس در میان انجام کارها و ور ِ ایراد گیر ذهنش هم از ویژگی های خوبش به حساب میاد!

در کل کتاب خوبی بود، دوستش داشتیم

magmagf
13-12-2008, 23:04
دختر پرتقالی


یوستاین گاردر
مهوش خرمی پور


جرج پسر 15 ساله ایست که در 4 سالگی پدرش فوت کرده است . او 11 سال پس از مرگ پدر نامه ای از وی پیدا می کند که خطاب به او نوشته شده است . پدر که از مرگ نزدیک خود مطلع بوده طی نامه ای شرح آشنایی و عشق خود به یک دختر پرتقالی ( منظور میوه پرتقال است ) را بیان می کند . در نهایت به جرج می گه من ناراحتم که به دنیا اومدم تا وسط خوشیام از دنیا برم . جرج اگه تو موقع تشکیل جهان بهت می گفتن وقتی زمانش برسه می تونی بری دنیا را ببینی اما وقتی زمانش رسید باید بیای بیرون ازش هر وقت که می خواد باشه ایا دلت می خواست اصلا به دنیا بیای ؟

کل کتاب این سواله اگر حق انتخاب داشتید به دنیا می امدید ؟

قبلا دنیای سوفی را از این نویسنده خونده بودم از اینکه روند هر دو داستان از طریق نامه پدر به فرزند بود خوشم نیومد تکراری بود . تازه توی دنیای سوفی یک مطلبی بود که می گفت اگه کل افرینش یک روز باشه زندگی ما ثانیه هم نیست اهمیتی نداره و من واقعا بعد از خوندن سوفی موقع ناراحتی با یادآوری این مثال آروم می شدم اما باز اینجا همین رو گفته بود که خوشم نیومد از تکرارش . خیلی هم الکی داستان را کشش داده
فلسفه کتاب هم با فلسفه من فرق داشت اون می گفت چون زندگی خوبه دلتون نمی خواد برین ازش پس حالا خوبه اومدین یک ذره اش را چشیدین یا اصلا بهتر بود نمی یومدین ؟ اما من واقعا عصبانی ام عصبانی ام که واسه به دنیا اومدن حق انتخاب نداشتم اما نه واسه اینکه دل کندن از خوشیاش سخته بلکه واسه اینکه خسته ام هیچ چیز جالبی نداره انتظار چیز جالبی را هم ندارم .
اما واقعا فکر کردم خوب از نظر مامانم من بچه خوبیم زندگی خوبیم دارم به من هم افتخار می کنه راضیه از تولدم اما اگه بدونه من این قدر ناراضیم اگه برگرده به زمان تولدم حاضره از حس مادریش بگذره و به من زندگی نبخشه ؟!!!!!! خود شما اگه با کسی که عاشقش هستین ازدواج کنید . بدونید بچه شما در آینده از نظر کاری و درسی و اجتماعی و .... توی زندگیش کاملا موفقه و شما دوسش دارین اما خودش از به دنیا اودنش پشیمونه حاضرین از خیرش بگذرین؟

حساموند
14-12-2008, 10:55
كتاب سفرنامه ماژلان خيلي جالبه در مورد ماژلان اولين كسي كه با كشتي دور دنيا سفر كرد و چه اتفاقاتي كه براشون نيفتاد حتما بخونيدش مخصوصا كساني كه به كتابهاي تاريخي و ماجراجويانه علاقه زيادي دارند

Bad_Sector
15-12-2008, 01:45
کتابهای زیر عالین و من همشون رو خوندم البته این تعدادی از کتابهاییه که خوندم :
یاسمین | م.مودب پور »» این کتاب خیلی قشنگه و یک کتابِ تکِ
یلدا | م.مودب پور
گندم | م.مودب پور
اتوبوس آبی | ر.اعتمادی »» این کتاب مال سالها قبل از انقلاب
چهل درجه زیر شب | ر.اعتمادی »» این کتاب مال سالها قبل از انقلاب
بازی عشق | ر.اعتمادی »» این کتاب مال سالها قبل از انقلاب
کلا تمام کتابهای ر.اعتمادی و م.مودب پور قشنگن حتما بخونید .
باغ مارشال | حسن کریم پور »» خیلی عالیه و آس
دریا | ماندانا معینی »» قشنگه ولی به پایه قبلیا نمیرسه
بهارک | رقیه مستمع »» خیلی غمگینه
داستان عشق | صلاح الدین احمد لواسانی »» خیلی قشنگ و عاشقونه س
پنجره و ماندانا | فهیمه رحیمی »» کتابهای خوبین ولی دخترونن

« تمام کتابهای بالا عاشقونه هستن که به عشاق عزیز پیشنهاد میکنم »
بعضی از این کتابها رو هم میتونید از سایت
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید دانلود کنید .

magmagf
16-12-2008, 23:15
قلب پاریس


امیل زولا
محمد علی خندان



این کتاب سومین کتاب از مجموعه خانواده روگن مارکار می باشد . موضوع داستان درباره یک زندانی سیاسی است که از بند گریخته وارد پاریس شده و در منزل برادر خود منزل می گزیند . فلوران بعد از بازگشت به پاریس مجددا وارد کارهای سیاسی می شود . او ارزوی پیروزی فقر و سروری مردم ناتوان را دارد اما همین مردم او را به سوی نیستی سوق می دهند .
داستان در ست هال مرکز خرید مهم پاریس در قرن 19 جریان دارد و داستان اصولا پوشیده از توصیفات دقیق این بازار است . کلا زولا یکی جوری بازار را توصیف کرده که اشتهای ادم باز می شه و اگه یک نقاش رئال باشید می تونید دقیق منظره بازار را ترسیم کنید . یک جایی یک مغازه پنیرفروشی را توصیف می کنه این قسمت از توصیفاتش خیلی در عالم ادبیات دارای اهمیت هست و بهش سمفونی پنیر گفته می شه .
کلا کتاب جز اثار پرقدرت زولا به حساب نمی یاد . جذابیت انچنانی نداره و چاپ فارسیش هم فوق العاده ریز بود که ادم رو از خوندن پشیمون می کرد .

magmagf
17-12-2008, 22:49
شهر آفتاب


امیل زولا
علی اصغر خبرزاده


لوک مهندسی جوان است که به دعوت یکی از دوستانش به شهر او می رود تا کارخانه و معادن او را بررسی کند و بگوید آیا فروش آنها عاقلانه است یا خیر ؟ صنعت حاکم بر این شهر صنعت فولاد سازی است . کارگرانی بدبخت و زحمتکش و اربابانی پولدار . لوک از این همه بی نوایی و تبعیض طبقانی ناراحت می شود . او یک انارشیست است و سعی می کند کارخانه و معدن دوستش را به نحو دیگری اداره نماید . سود را بین مردم پخش کند و در اطراف کارخانه شهری جدید بنا می سازد برای کارگران . اما همین مردم بدبخت بر ضد او می شورند و اوضاع را برایش سخت می کنند .
زولا در این رمان شهر ارمانی خودش را نشان می ده که یک جورایی همین انارشیست فعلی اروپاست و اینکه برای کمک به مردم طبقه پایین و رهاندنشون از رنج مهم ترین مانع خود همین مردم هستند

کتاب بدی نبود . متوسط بود به نظرم . ژرمینال هم توی همین مایه ها اما خیلی قشنگ تر بود . اما ادم وقتی این کتاب ها را می خونه واقعا می بینه جامعه اروپا از کجا به کجا رسیده و پایه گذاری افکار و عقایدشون چه مراحلی را طی کرده و چه بهایی پرداختن .
آخرش هم یک قسمت قشنگی داره . سورت خواهر دوست لوک است که در کارها به او کمک می کند و ثروتش را در اختیار لوک قرار داده . او دختری فداکار و مهربان و پاکدامن است که عشق لوک در دلش جای گرفته است ، اما متوجه می شه که لوک با یکی از دخترهای کارگر که شوهر هم کرده رابطه عاطفی دارد و بسیار غمگین می شود و می خواهد همه چیز را بهم بریزد تا به قول خودش حداقل دلش خنک شود اما برادرش او را باز می دارد و می گوید تو باید رضایت بدهی و فداکاری کنی از موضوع بگذری چون اگه همه چیز و ارمانهای خودتو فدا کنی بیش از این رنج می کشی . رضایت بده . فراموشش کن حتی حرفشم نزن . و یک جمله فوق العاده بهش می گه "تو شایستگی آن را داری که از خود بگذری و ایثار کنی....."
زولا به اوج رساننده مکتب ناتورالیسم و نقطه شروعی برای بسیاری از افراد بعد از خود بوده . سبك زولا كه در زمان خود انقلابي ادبي به شمار مي رفت، به مبارزه و نبرد با ادبيات حاكم بر جامعه اشرافي فرانسه رفت.


این کتاب دومین کتاب از مجموعه انجیل زولا بوده است که یک سال قبل از مرگ او چاپ شده . اولین کتاب این مجموعه با نام باروری در سال 1899 چاپ شده . دومین کتاب با نام شهر افتاب در سال 1901 . کتاب سوم با نام حقیقت در سال 1903 بعد از مرگش منتشر شده و کتاب چهارم به نام عدالت را تازه شروع به نوشتن کرده بوده که به کام مرگ می رود .

zooey
18-12-2008, 17:09
کافه پیانو - فرهاد جعفری

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کتابی که این روزها خیلی گل کرده و نقل محافله و به چاپ نهم هم فکر کنم رسیده
داستان مردیه که بنا به دلایلی داره از زنش جدا میشه و یه کافه زده تا بتونه از این طریق پول مهریه ی زنش رو جور کنه.
کتاب کم حجم و در عین حال روونیه.
اکثر خوانندگان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که رونوشتی ست از ناتور دشت و عقاید دلقک.
البته با توجه به ارادت خاصی که نویسنده در چند جای کتاب بهش اشاره کرده، خیلی هم دور از ذهن نیست.
داستان پیرامون روابط کافی من با دخترش، همسرش، افرادی که به کافه می آیند و دختر همسایه ی روبه رویی که به گونه ای نقش رقیب همسر رو هم داره، می چرخه.
یک مقدار اسامی فیلم ها و برند ها و کتاب ها زیاد در کتاب ذکر شده و یه کم خسته کننده می کنه
شاید کتاب خیلی خاص و بی عیب و نقصی نباشه، اما کتاب خوب و جذابیه و من پیشنهادش می کنم :)

به نظر من اونجوری که این کتاب معروف شده و ازش تعریف می شه کتاب خوبی نبود ...

اولا اینکه فاصله ی بین پاراگراف ها بدجوری توی ذوق می زد و من که به شخصه کلی اعصابم سر این موضوع خورد شد ...
دوم همونطور که گفتی اصلا لازم نبود که نویسنده این همه اسم مارک ها و برند ها رو بیاره ...مثلا توی کتاب اگه کسی از یه تلفن یا جارو برقی یا هر چیز دیگه ای استفاده بکنه باید حتما مارکش به صورت bold نوشته بشه....
توی یکی از نقد هایی که خوندم( نقد حسین شیخ الاسلامی) این موضوع خیلی جالب بیان شده بود:

"اصرار به ذکر نام‌های خاص ! پدرم را درآورد ، احساس می‌کردم با نویسنده‌ای فضل‌فروش روبرویم که دوست دارد تمام تجربیات خواندنی و دیدنی‌اش را با حروف bold به رخم بکشد !"


راجع به این که کتاب خیلی شبیه عقاید یک دلقک و ناتور دشت هست هم باید بگم که به نظر من راوی داستان نه مثل هولدن واقعا از بعضی چیز ها ناراضی و از بعضی تظاهر ها شاکی یه _اصلا بعضی جا ها خود نویسنده بدتر از هر آدم عادی به نظر من متظاهر و... است_ و نه مثل هانس در عقاید یک دلقک صادق و عاشقه.....

خلاصه اینکه به عنوان یه کتابی که جدیدا بحث های زیادی در موردش می شه من هم بهتون پیشنهاد می کنم بخونیدش چون علی رغم بعضی مشکلات به طور کلی بعضی قسمت هاش جالب بود و کتاب خواندنی یه ....

این هم یه لینک که به نظرم خوب اومد:



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

*Necromancer
19-12-2008, 04:22
سلام من دوباره برگشتم! حالا چقدم مهم بودم که اعلام کردم! بگذریم!
یه رمانی اخیرا خوندم ..... من و رمان!؟ نه بابا این کتاب خلاصه رمان بود که من خوندم وگرنه رمان خون نیستم که
البته نسخه پی دی اف اش بود چون الان دیگه مجوز انتشار و چاپ نداره
اون طورا که من سر در اوردم تا سال 81 تو ایران چاپ می شده اما بعدش برادران زحمت کش ما خوندنش و تازه فهمیدن مورد داره....
بگذریم
اسم رمان: زندگی در پیش رو
نویسنده: رومن گارى

داستان مربوط می شود به پسری عرب که سرپرستیش از سه سالگی بر عهده یه پیرزن یهودی بوده
در زمان جنگ جهانی دوم ایکه این پیرزنه جوان بوده به دست آلمان ها کلی شکنجه شده چون یهودی بوده
خلاصه زرنگ بازی در میاره و مدارک جعلی درست می کنه که آقا جان من یهودی نیستم....
خلاصه!
این خانومه که اسمش رزا بوده بعد ها که پیر می شه آلزایمر می گیره شدید و گاهی خیال می کنه هنوز جوونه!
البته در دوران جوانی شغل همچی شریفی هم نداشته و این باعث می شه که سر پیری #^%$%^!!!!!
آقاجان چه اسراریه من قسمتایی که به خاطرشون کتاب ممنوع شده براتون خلاصه کنم؟
رزا در دوران پیری شغلش این بوده که از بچه های نامعلوم (که ننه شون معلومه باباشون گمه!) در عوض گرفتن پول از والده نه چندان گرامی نگهداری به عمل بیاره
حالا اون این پسره که عرب بود بعدا که می فهمه این پیرزنه به خاطر پول ازش نگهداری می کرده و اونو به خاطر خودش دوس نداشته!(البته حساب این پسره با بچه های دیگه جداستا! این حلال زاده ست!)
چفسردگی می گیره و می ره تو فکر.... و البته می زنه به سرش!!!!
به این نتیجه می رسه که خوب مادری هست که برای خانم رزا پول بفرسته!!!
دوست داره مادرش را ببینه..... پس مصمم مى‏شه که خانه را با مدفوع کثیف کنه!!!!!
بچه‏هاى دیگه هم ازش تقلید مى‏کنن و از اتاق‏ها به‏جاى wc استفاده مى‏کنن!!!
رزا هم که دیگه حسابی آرزده شده بود از بس که زورش نمی رسید به اینهمه بچه هی می ره گریه سر می ده و اون یارو پسر عربه هم حسسسساس!
آرزوی دیدن مادرش رو با داشتن سگ عوض می کنه!
یه روز یه سگی رو می دزده و میاره ازش مراقبت می کنه....
یه روز تصمیم می گیره براش آینده ای رو فراهم کنه که خودش با نا امیدی آرزو شو داره که برا خودش فراهخم شه!
می دونی چیکا می کنه؟
سگه رو می فروشه اما پولشو میندازه تو گنداب
قصدش این بود که با گرفتن این پول تقریبا هنگفت از خریدار ، اونو یعنی خریدار رو مجاب کنه که چیز ارزشمندی خریده و ازش خوب مراقبت کنه!

...
..
.


اینا که نوشتم حالا اگه خواستید پاک کنید نخواستید هم بذارید باشه!(خطاب به مدیر بود این جمله!)
اینا رو نوشتم که با جو داستان و این چیزاش آشنا شید!
البته هنوز یک چهارم داستان روهم تعریف نکردم قصدم فقط معارفه بود! بیشتر از سه چهارمش مونده برید صفا کنید!
البته خلاصه اش که من خوندم همین قسمتو کلی پرداخته بود وای به حال اینکه می خواستم رمان کاملشو بخونم!
حالا بگذریم....
تو بازار که پیدا نمی شه مگه از نت بگیریدش!

magmagf
19-12-2008, 13:05
ژنرال ارتش مرده


اسماعیل کاداره
مجید حاتم



داستان در مورد یک ژنرال ایتالیایی است که مامور می شود 20 سال پس از جنگ به آلبانی برود و جنازه سربازانی را که در این کشور خاک شده اند به میهن باز گرداند . داستان در مورد تفکرات سرهنگ در بین این ارتش مردگان و تقابلات او با مردم آلبانیست .
فوق العاده خوشم اومد خیلی روون نوشته شده بود . اصلا نمی شد زمین گذاشتش . سبک نوشتنش عالی بود موضوعش هم به نظر جدید بود .

این کتاب اولین رمان و جنجال برانگیزترین رمان کاداره می باشد . اسماعیل کاداره تاكنون چند بار براى دريافت جايزه نوبل ادبى نامزد شده اما به خاطر رويكردهاى سياسى اش همواره از دريافت آن محروم شده است.

MaaRyaaMi
20-12-2008, 20:14
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عطر سنبل عطر كاج
نوشته ي "فيروزه جزايري دوما "
ترجمه " محمد سليماني نيا"

خانم فیروزه جزایری دوما که از هفت سالگی در امریکا زندگی می کنه٬از "ایرانی بازی" های ایرانی ها می نویسه!از زندگی اش در امریکا٬به طنز روونی که خیلی هم به دل می شینه و با خودمون میگیم:"ا! ما هم که گاهی...."(راستی بگم در تمام کتاب٬یه لحظه هم از حرفای فیروزه احساس نمی کنی بهت داره به عنوان یه ایرانی بر می خوره!)
سواي شخصيت خود فيروزه شخصيت باباش كاظم و شخصيت مامانش واقعا فوقالعاده و دوست داشتني هستند. باباش قبلا با بورس تحصيلي به امريكا آمده بود ؛ با اينشتن ديدار كرده بود و بعد از سالها بازگشت به امريكا هنوز فكر ميكرد هات داگ همان سگ داغ است !!!!
در مورد اسم كتاب هم بگم كه عطر سنبل كه نشونه ي عيد براي ايراني هاست و عطر كاج هم كه نشونه درخت كاج براي كريسمسه خواسته تقابل اين دو فرهنگ رو در كنار هم نمايش بده و جالب بودن اين كتاب به نشان دادن زيباي تقابل ميان دو فرهنگ ايراني و امريكايي هستش...
کتاب خوبی بود خوشم اومد ازش...پشت جلد هم یه کم از کتاب تعریف شده که توی امریکا٬ نامزد دریافت فلان جایزه و دارای بهمان نشان هست!!!

fanoose_shab
21-12-2008, 00:45
یه کتابی که سال اول دانشگاه خوندم وازش واقعا خوشم اومد این بود:
اسرار دخمه شاپور
فوق العاده مرموز وجالب
واقعا شیفته این کتاب شدم.چون خیلی هیجان انگیز بود.

magmagf
22-12-2008, 23:08
زمستان سخت



اسماعیل کاداره
مهستی بحرینی



این رمان به بررسی رویدادهای مرتبط با جدایی آلبانی و شوروی می پردازد . منتقدان به این رمان لقب " جنگ و صلح " زمان ما داده اند .
داستان توجه به برهه ای از زمان دارد که انور خوجه در آلبانی در راس حکومت کومنیستی است و کمونیست قدرت بزرگی در برابر بلوک غرب می باشد . شاهد طرز تفکر بورپواهای قدیم و کمونیست ها و پارتیزان ها هستیم . در آن زمان خروشچف نیز در راس حکومت شوروی بوده و به دلیل یک تمرد از سوی البانی ها سعی می کند زهر چشمی به انها نشان داده و از فروش گندم به این کشور که هیچ گونه تولید گندمی ندارد و کاملا وابسته به شوروی است خودداری می کند . آلبانی گندم خود را از فرانسه می خرد و بر اختلاف در قلمرو کمونیست ها در دنیا شایعه می شود . در کنفرانس شوروری ، دو کشور به توافق نمی رسند و انور خوجه علیه استبداد شوروی سخنرانی می کند . سایر کشورها از کشور مادر یعنی شوروی حمایت می نمایند. کمک های خود به البانی را قطع کرده و برای باز پس گرفتن وامها انها را تحت فشار قرار می دهند . شوروی تمام متخصصان خود را از البانی خارج کرده و کشور به نوعی فلج می شود . شوروی قوای نظامی خود را از البانی پس گرفته و نهایتا نیز قطع رابطه سیاسی را اعلام نموده و کنسول گری خود را تعطیل می نماید .
شخصیت اصلی رمان خبرنگاری است که به عنوان مترجم راهی کنفرانس مسکو می شود . در بازگشت او از وخامت اوضاع خبر دارد . اوضاعی که مردم ماه ها بعد از ان اگاه می شوند . این فشار او را خرد کرده ، باعث سوء تفاهماتی می شود و نهایتا رابطه او و نامزدش به هم می خورد . اما این موضوع فقط یک پیکر کوچک هست . کتاب شرح جدایی آلبانی و شوروی و اوضاع البانی در ان زمستان سخت می باشد .

خود کاداره نویسنده البانیایی هست که هنگام بروز اختلاف میان کشورش و شوروی از انجا اخراج می شه .


قشنگ بودم خوشم اومد . خیلی اطلاعات در اختیار ادم می ذاره و خود داستان هم جوری پردغدغه نیست که حواستون را از اطلاعات منحرف کنه . البته رمان طولانیه و فونت ریزی هم داره باید حوصله دار باشید برای خوندنش . توی کتاب کاملا با شخصیت های کتاب ژنرال ارتش مرده سر و کار داریم که خوشم نیومد از این کار .

پسره بعد از به هم خوردن رابطه اش با نامزدش خیلی راحت با اوضاع کنار می یاد . دوسش داره دختر رو می خواهد باز با هم باشن اما راحت قبول می کنه که تموم شده همه چیز . گاهی بهش فکر می کنه اما نه اکثرا. بعد هم سریع با یک دختر دیگه دوست می شه . البته نامزدشو دوست داره اما خوب دلیلی نمی بینه شاید به خودش زجر بده . معتقده تو این شرایط این قدر کار هست که عشق و ازدواج و نامزدش توش گم هستن . چه غمگین چه واقعی . اما دلم می خواست اشتی کنن .

magmagf
25-12-2008, 01:39
بادبادک باز


خالد حسینی
زیبا گنجی –پریسا سلیمان زاده


امیر یک پسر افغانی از خانوده ای پولدار می باشد . آنها در خانه بزرگی زندگی می کنند و خدمتکاری فقیر و مریض به نام علی دارند . علی پسری به نام حسن دارد که هم بازی امیر است . حسن پسری فوق العاده صبور و مهربان است که عاشق امیر می باشد و برای او هر کاری می کند . امیر عاشق پدرش هست ، از بی محبتی او رنج می برد و از توجه پدرش به حسن ناراحت است . خلاصه هی امیر بد می کند و حسن خوب می کند و داستان پیش می رود . امیر در بزرگی از ظلم هایش به حسن ناراحت است . او که هنگام جنگ افغانستان و روسیه به آمریکا فرار کرده فرصتی به دست می آورد تا گذشته را جبران کند .
البته اگه کتاب این قدر طرفدار داره حتما یک چیزایی داره که من سر در نیاوردم اما تا جایی که به من مربوط می شه اصلا از کتاب خوشم نیومد . یک فیلم هندی کامل بود . حسن ، امیر را نجات می ده . به جاش امیر می ره پسر حسن را نجات می ده . کمال کمک می کنه تا به حسن تجاوز بشه بعد به خودش تجاوز می کنن .... برادرهای گم شده ...... تازه نویسنده بعد هم می گه اگه الان فیلم هندی بود باید می دویدم بغلش می کردم خیلی دلم می خواست یکی بهش می گفت این قدر عنصر فیلم هندی داری که می شه از این یکی گذشت . این حسن هم اونقدر خوبه و بالغ و فهمیده که فقط توی قصه ائمه معصومین نمونه اش یافت می شه . نمی دونم به نظرم می یاد نویسنده می خواد یک داستان رئال بنویسه بعد چرا یک دفعه هی یاد حال و هوای رمنس می افته نمی دونم . البته یک جذابیت هایی هم داشت اما فوق العاده هم طولانی بود خیلی کشش داده بود زودتر از این ها می شد داستان را قطع کنه یا اگه می خواست تا اینجا پیش بره بعضی جاها را کم رنگ تر توضیح می داد

اما جلد کتاب خوشگله یک جوری ترکیب رنگ سفید و قرمزش ادم را یاد جلد سفید با نقش گل های قرمز رنگ "خوبی خدا" می اندازه