PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : معرفی مشاهیر موسیقی ایران



magmagf
26-03-2007, 16:45
یک تاپیک برای معرفی نوازندگان ، خوانددگان ، اهنگ سازان و ..... بزرگ کشور خودمون:40:

magmagf
26-03-2007, 16:46
پنج‌شنبه اول مرداد ماه مصادف با سالروز تولد انوشيروان روحاني(1319) نوازنده ارگ، پيانوو آهنگساز كشورمان است انوشيروان روحاني، آهنگساز برجسته كشورمان سال 1319 در يك خانواده‌ي هنرمند، در رشت بدنيا آمد.
انوشيروان روحاني متعلق به خانواده‌اي است كه هنر موسيقي را تا حد زيادي صاحب راه و روشني خاص و به يادماندني كرده‌اند.
انوشيروان روحاني در زمينه آهنگسازي از كودكي دست به تجربياتي زد و ” اولين تانگو“ي وي در سن 6 سالگي ساخته شد.
از معروف‌ترين قطعات استاد مي‌توان به ” راز خلقت“ (دارم سؤالي از خدا) - تولدت مبارك - مجنون تو - عاشق شدم من - اشاره كرد.
به ياد روحاني يك هنرستان موسيقي شبانه در خيابان جمهوري تاسيس شده است.
انوشيروان روحاني علي‌رغم اينكه نام بسيار آشنايي در موسيقي ايران زمين است در 25 سال اخير روي صحنه‌هاي كشور موسيقي اجرا نكرده است

magmagf
26-03-2007, 16:47
اول متوسطه وارد هنرستان هنرهای زیبای کشور شد و در رشته نقاشی مینیاتور به تلمذ پرداخت.سپس در همان هنرستان به استخدام رسمی در آمد. بعد از مدت کوتاهی مامور خدمت در بنگاه عمران وابسته به وزارت کشور شد و پس از حدود دو سال به وزارت دادگستری منتقل گردید و تا پایان خدمت دولتی در آنجا ماند.

کریمی از کودکی ذوق موسیقی را در خود احساس کرد و چون پدرش با نوازندگی ویلون آشنایی داشت به الهام و کسب فیض از پدر،پایه های این هنر را درخود مستحکم کرد.

او موسیقی را به مفهوم واقعی آن دنبال می کرد .از ترانه ها و آهنگهای مبتذل بیزار بود و نظرش این بود که این نوع کارها سبب انحطاط و زوال موسیقی اصیل ایرانی میشود. در سال 1330 با شوق فراوان وارد کلاس های موسیقی تکمیلی هنرهای زیبای کشور شد و در رشته آواز، که شادروان عبدالله دوامی مدرس او بود ،به تعلم پرداخت و در پایان به شایستگی و با اجازه استاد،تدریس در اینگونه کلاس ها را به عهده گرفت.

اوکه با نواختن سه تار نیز آشنایی پیدا کرده بود،با شادروان حاجی آقا محمد مجرد ایرانی،استاد نامدار موسیقی سنتی آشنا شد و حدود بیست سال هم نزد او ردیف سازی را تلمذ نمود.

کریمی از هر یک از دو استادش دستخطی دارد که در آنها به نحوی شایستگی وی را در اجرای گوشه ها و ردیف های آوازی و سازی تایید کرده اند.

قسمتی از دستخط روان شاد عبدالله دوامی:"آقای محمود کریمی از اولین شاگردان با استعدادی بود که ... این دوره را به بهترین وجه به پایان رسانید و ردیف اصیل آواز ایرانی را نزد این جانب تمام و کمال آموخت و پس از آن در هنرستان آزاد موسیقی ملی مشغول تدریس شد و نیز چند سال است که به جای این جانب ردیف موسیقی ملی را عهده دار میباشد" و در جای دیگری میگوید:"لذا به موجب این ورقه ایشان را از بهترین شاگردان خویش دانسته،از هر جهت مورد تایید این جانب میباشد"

در قسمتی از مرقومه حاجی آقا محمد مجرد ایرانی آمده است:"...هنرمند ارجمند آقای میرزا محمود خان کریمی علاوه بر مکارم اخلاقی و پاکی از هر گونه آلایش... مخصوصا در گرفتن پرده های مختلف در گوشه های راست پنجگاه و نوا قابل تمجید و تایید است که کار هر خواننده ای نیست".

کریمی در مراکز مختلف زیر به تدریس موسیقی اصیل ایرانی همت گماشت:

اداره کل هنرهای زیبای کشور-وزارت فرهنگ و هنر سابق-مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی،هنرستان موسیقی ملی و هنرکده موسیقی ملی لازم به ذکر است در کلاس های او افراد علاقه مند از کشور های زاپن،آمریکا و فرانسه نیز شرکت داشته اند.



او حدود سالهای1344-1345 ردیف آوازی موسیقی سنتی را تهیه و تنظیم و روی نوار ضبط کرد که به وسیله دکتر مسعودیه آوانویسی شد و اکنون در دسترس است.همچنین از صدای کریمی قطعه ای ضبط شده که الان در آرشیو رادیو،تلویزیون فرانسه نگهداری میشود.



کریمی در سال 1350 همسر گزید و صاحب دو فرزند شد و در سوم آذر 1363 بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت

magmagf
26-03-2007, 16:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کورش یغمایی موسیقی را در سن ده سالگی با نواختن سنتور که هدیه ای از سوی پدرش بود آغاز کرد. به گفته مادر کورش: او با این که این ساز را را از نزدیک ندیده بود سنتور را از جعبه بیرون آورد و شروع به نواختن یک آهنگ کرد. او در مدت پنج سال به مراحل درخشانی در زمینه نوازندگی سنتور و موسیقی سنتی ایران دست یافت. در سن پانزده سالگی گیتار را که همواره ساز مورد علاقه اش بود برگزید و پس از مدتی در گروه های موسیقی راک که خود تشکیل داده بود سرپرستی ارکستر و نوازندگی لید گیتار را به عهده داشت. چند سال بعد برخی از گروه های حرفه ای اروپایی که برای اجرای برنامه به ایران می آمدند هنگامی که با چیره دستی او در نواختن گیتار روبرو می شدند از او برای همکاری به سمت لید گیتار و مهاجرت به کشورشان برای ضبط صفحه در سطح جهانی دعوت میکردند.
در سال آخر دانشگاه (رشته جامعه شناسی) اولین کار حرفه ای خود را در زمینه آهنگ سازی - ارکستراسیون - نوازندگی و خوانندگی با ترانه گل یخ (شعر از مهدی اخوان لنگرودی دوست و همکلاسی اش) آغاز نمود. آثار کورش به ویژه گل یخ بر اساس دارا بودن استاندارد های جهانی به خارج از مرزهای ایران نفوذ کرد و با اجرا های جدیدی در کشورهای مختلف ارائه گردید.
از سال 1358 به مدت 17 سال پخش صدای کورش ممنوع شد. او در این مدت ابتدا در زمینه داستان های کودکان (کتاب و نوار) و ارائه آلبوم دیار (ارکستراسیون آواهای محلی ایران برای ارکستر بزرگ بدون آواز) و در ادامه با تدریس گیتار زندگی را میگذرانید. پس از هفده سال اولین آلبوم با آواز او با نام سیب نقره ای ارائه گردید. پس از چندی آلبوم های دیگری از وی با نام های ماه و پلنگ - گرگ های گرسنه (موسیقی فیلم) - کابوس - آرایش خورشید - تفنگ دسته نقره منتشر شد.
کورش یغمایی در فراگیری هیچ یک از زمینه های موسیقی استادی نداشته است.

magmagf
26-03-2007, 16:48
كنلل علينقي وزيري“ فرزند موسي، افسر قزاق در نهم مهرماه سال 1265 خورشيدي در تهران متولد شد.
در 15 سالگي نزد دائي خود به فراگرفتن تار پرداخت و بعد ويلون را آغاز كرد. مدتي هم نزد” درويش خان“ تعليم موسيقي گرفت. بعدها با” ياورآقاخان“ مقامات موسيقي و نت‌خواني را يادگرفت.براي ادامه‌ي يادگيري سه سال در پاريس و دو سال در آلمان علم ”هارموني“ و خط نت آموخت.
پس از بازگشت به ايران به موسيقي رو به احتضار ايران جاني تازه داد.
براساس همين گزارش ،استاد وزيري اولين پايه‌گذار موسيقي جديد ايران بعد از انقلاب مشروطيت است و براي اولين بار تعليم صحيح ويولون را بر عهده گرفت و به شاگردانش آموخت كه نواختن آن از كمانچه جدا مي‌باشد.
از شاگردان معروف او مي‌توان ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقي، موسي معروفي، جواد معروفي، حسينعلي ملاح و فروتن راد اشاره كرد.
استاد وزيري براي اشاعه و گسترش موسيقي اصيل ايراني كنسرت‌هاي بسياري در ايران و در خارج از كشور برگزار كرد.
از آثار او مي‌توان به” مارش ظفر“، مارش ايران، مارش اصفهان، بندباز، حاضر باش و تنها اثر سنفونيك موسوم به سمفوني” شوم “و آخرين اثر ايشان به «سمفوني نفت» اشاره کرد .

magmagf
26-03-2007, 16:50
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


كاوه ناصحي متولد بهمن 1354 در تهران مي باشد ايشان دانشجوي مهندسي كشاورزي دانشگاه شيراز مي باشد وي از سن 18 سالگي به فراگيري گيتار فلامنكو پرداخته است و از محضر اساتيد گيتار فلامنكو همچون آقايان منصور رسا و شاهين علوي بهره برده است . وي همچنين مدتي از اساتيدي چون فرهاد فخرالديني و ابولحسن صبا (نوه مرحوم صبا) و كيوان ميرهادي و عماد بنكدار كسب علم كرده است . ايشان در جشنواره موسيقي فجر در سال 1378 و 1379 در بخش نوازندگي فلامنكو اين جشنواره موفق به دريافت جايزه اول به عنوان بهترين نوازنده گيتار فلامنكو شده است وي همچنين چندين كنسرت موفق را رد سالهاي گذشته به همراه بهرام اقاخان و در اجراهاي سلو برگزار كرده است ، ايشان در همايش سراسري فلامنكو به عنوان سخنران نيز حاضر بودند و در جشنواره گيتار اصفهان يكي از داوران اين جشنواره در بخش فلامنكو را بر عهده داشتند ، البوم اواز ماتادور ها كه در پائيز سال 83 به بازار موسيقي امده است از اثار ارزشمند اين هنرمند فلامنكو ميباشد

magmagf
26-03-2007, 16:50
تاريخ تولد : آبان 1357 - تهران

تحصيلات : ديپلم هنرستان موسيقي و فارغ التحصيل رشته نوازندگي ويلن از دانشگاه جامع علمي کاربردي حرفه : مدرس ونوازنده ويلن

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري ويلن در هنرستان موسيقي تحت تعليمات آقايان بهروز وحيدي آذر ، داوود فلاحتي ، سهيل دهبستي و ابراهيم لطفي از سن 12 سالگي

§ آغاز همکاري با ارکستر سمفونيک صدا وسيما از سال 1375 تا کنون

§ حضور در دوره تخصصي ( مستر کلاس ) ويلن و بهره مندي از استاد کنسرواتور گراتس اتريش ( اريش هادرر ) در سال 1378

§ عضويت در ارکستر زهي فرهنگسراي نياوران در سال 1379

§ عضويت در ارکستر زهي فرهنگسراي هنر در سال 1380

§ آغاز همکاري با ارکسترسمفونيک تهران در سال 1381 تا کنون

magmagf
26-03-2007, 16:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وي متولد 1323 مي باشد او ابتدا نوازندگي را با ساز ماندولين در سن 12 سالگي آغاز كرد پس از 14 سالگي با ساز گيتار آشنا شد و گيتار كلاسيك را به مدت هفت سال با اتدها و شيوه هاي آكادميك به صورت خود آموز فراگرفت .
وي با اولين استاد فلامنكو خود خوان آلبا (Juan Alba) در سن 21 سالگي آشنا شدند و 5 توكه از توكه هاي معروف اسپانيايي را نزد ايشان آموختند . ضمن آنكه ايشان به موازات گيتار فلامنكو به يادگيري گيتار كلاسيك نيز ادامه مي دادند .

ايشان همچنين مدتي نزد آليريو دياز (Alirio Diaz) گيتاريست به نام ونزوئلايي كه در اين اواخر دستيار سگو ويا بوده است درسهايي را به صورت خصوصي فرا گرفتند .

سپس از توصيه هاي تخصصي جوليان باي زنتين (Jullian Byzentin) كه از شاگردان ممتاز جوليان بريم مي باشد براي مدت كوتاهي استفاده مي كند . از سالهاي 45 تا 48 ايشان 4 مدال طلاي نوازندگي گيتار از مسابقات دانشگاهها و اموزشگاههاي عالي كشور كسب كرده است .ضمن آنكه ايشان جايزه ويژه داوران كنگره دانشجويي (دانشجويان خارجي ) را در مادريد كسب كرده است .

در بين سالهاي 1355 تا 1357 از محضر ژان دورينگ (Jean During) كه از شاگردان نارسيسو يپس (Narciso Yepes) و شاگرد ممتاز كنسرواتوار پاريس بود استفاده كردند و ايشان بين سالهاي 1343 تا 1354 بيش از ده كنسرت گيتار به صورت تكنوازي و همنوازي (دوئت ) اجرا كرده است .

سيمون آيوازيان داراي درك دكتري معماري و هنر و فوق ليسانس تحليل و بررسي تمدنهاي اسلامي از سوربن مي باشد و همچنين استاد دانشگاه هنرهاي زيباي تهران و عضو هيئت علمي دانشگاه و مدرس رشته ليسانس كاربردي موسيقي در هنرستان مي باشد .

ايشان حدود 40 سال است كه به تدريس گيتار در آموزشگاهها و دانشگاهها ، هنرستان و كنسرواتوار پرداخته و مي پردازد و همچنان نيز به اشاعه هنر گيتار كلاسيك و فلامنكو در اين مرز و بوم مي پردازد.

آخرين كنسرت ايشان در ارديبهشت ماه 1354 در سالن دانشكده هنرهاي زيبا بوده است كه به صورت CD در دست اصلاح براي تهيه و تكثر قرار دارد

magmagf
28-03-2007, 21:30
وي متولد ۱۳۳۸ در تهران ميباشد فراگيري گيتار كلاسيك را در سال ۱۳۵۹ نزد دكتر سيمون ايوازايان اغاز كرد و سپس به تكميل دانش خود در زمينه تئوري موسيقي هارموني اهنگسازي و ديگر علوم نظري موسيقي پرداخت او پس از ۲۵ سال تجربه در زمينه اموزش موسيقي و تربيت شاگردان فراوان هم اكنون در كنسرواتوار موسيقي و هنرستان موسيقي تدريس ميكند وي همچنين سالهاست كه در زمينه اهنگسازي و رهبري كر فعاليت دارد ميرهادي در سال ۷۸ جز هئيت داروان جشنواره جوان و در سال ۱۳۸۳ جز هئيت داوران جشنواره گيتار اصفهان بوده است از جمله كنسرتهاي وي را ميتوان به اجراي وي با مجيد سينكي در جشنواره معرفي گيتار كلاسيك در سال ۱۳۷۱ اشاره كرد .

magmagf
28-03-2007, 21:31
بابك بيات متولد 1325 تهران است او يكي از اهنگسازان موسيقي فيلم در ايران محسوب ميشود كه در كنار كار موسيقي فيلم به ساخت موسيقي پاپ نيز مشغول بوده و ميباشد اثار موسيقي فيلم او مانند: مرگ يزگرد و اتوبوس و شايد وقتي ديگر و همچنين عروسي خوبا - كشتي انجليكا - شكار و سريال تلويزيوني سلطان و شبان همگي مورد توجه بوده است بابك بيت جوايزي را نيز از فستيوال سينمايي فجر دريافت كرده است . از اثار مورد توجه او در موسيقي پاپ ميتوان به فرياد زير اب با صداي داريوش اقبالي و همچنين اثار بسيار ديگر اشاره كرد

magmagf
04-04-2007, 06:13
حسين همدانيان» نوازنده تنبك و ضربي‌خوان معاصر و از چهره‌هاي ماندگار موسيقي كشورمان آثار قابل توجهي در هم نوازي تنبك با هنرمندان مختلف از خود به يادگار گذاشته است حسين همدانيان“ در سال 1302 متولد شد.
او هنر تنبك نوازي و ترانه را نزد استادان قديمي و با بهره‌گيري از آموزش‌هاي حسين تهراني آموخت. كار در راديو تهران را از اوايل دهه 1330 همراه با سازها و آوازهاو اركسترهاي مختلف آغاز كرد. همدانيان درسال 1355 از راديو تهران بازنشسته شد.
ازعمده اثار او مي‌توان به هم نوازي تنبك در صفحه‌هاي گرامافون سالهاي (1354ـ1320) با هنرمندان مختلف اشاره كرد.
از آهنگ‌هاي وي‌ بايد از «طربناك» ،«عطر گيسو» ياد نمود

magmagf
04-04-2007, 06:14
مجتبى ميرزاده متولد ۱۳۲۴ كرمانشاه دوران كودكى و نوجوانى خود را در فضايى سرشار از ترانه و نغمه و موسيقى كه توسط راديو همسايه شان ايجاد شده بود، گذراند. صداى ساز مهدى خالدى و پرويز ياحقى به ويژه در هنگام تك نوازى «سلو» بر او تاثيرى فراتر از صداى ساز ديگر هنرمندان داشت. به دليل كمبود امكانات و تنگناهاى مادى با استفاده از وسايل آشپزخانه مثل بشقاب و نعلبكى و با زدن ضربه بر روى لبه آنها ذوق موسيقايى و شعور هنرى خود را تقويت مى كرد، بعدها با خريدن نى لبك و سپس با استفاده از سنتور برادر و كوشش فراوان و در نهايت آشنايى با استاد حسن كامكار به حدى از نوازندگى رسيد كه بتواند در راديو سنندج نوازندگى كند، در كرمانشاه با خوانندگانى مثل حسن زيرك، مظهر خالقى، هاشم ربيعى و خوشنوا به اجراى برنامه پرداخت. در سال ۱۳۴۶ به تهران آمده و خودآموخته نت را از روى كتاب ضياء مختارى فرا مى گيرد. در سال ۱۳۴۷ در راديو تهران و پس از توفيق در آزمونى كه توسط استاد مصطفى كسروى انجام مى پذيرفت به استخدام راديو درآمد و همكارى اركسترهاى نكيسا، فارابى و باربد آغاز نمود. تا سال ۱۳۴۹ همكارى با فرهنگ و هنر را زمينه فعاليت هاى خويش كرد. ساز تخصصى او كمانچه و ويولن، اما با سنتور و سه تار و... آشنايى كامل دارد. در كارنامه هنرى او تعداد زيادى آثار محلى «كردى _ لرى» و سنتى به همراه بيش از ۴۰ موسيقى فيلم به چشم مى خورد.

magmagf
04-04-2007, 06:16
ايشان متولد ۱۳۴۲ ميباشد مقدمات موسيقي را نزد بردارش جهانشاه صارمي فراگرفت و با راهنمايي هاي وي، آموزش كمانچه را نزد هاي منتظري از سال 1363 آغاز كرد. سپس توسط ايشان و علي اكبر شكارچي به كلاس درس استاد علي اصغر بهاري راه يافت و با بهره گيري مستقيم و غير مستقيم از اسلوب ممتاز استاد بهاري، به تكميل آموخته هاي خود پرداخت و در سال 1370 وارد دانشكده ي موسيقي داشنگاه هنر شد. وي فعاليت حرفه اي خود را از سال 1367 آغاز و برنامه هاي متعددي را در داخل و خارج از كشور اجرا كرد. پايان نامه ي تحصيلي وي با عنوان فواصل در موسيقي مناطق مختلف ايران، تحقق جامعي از ساختار موسيقي فولوريك و سنتي ايران، همچنين و تأثير و تقابل اين دو موسيقي است كه با راهنمايي هاي پرثمر استاد ارجمند حسين عليزاده به پايان رسيده است.

ساير فعاليتها:
1- ساخت موسيقي براي نمايش هاي: البته واضح و مبرهن است، اونم اينه، اينم اونه، زبان خانه وجود است و غول زنگي قلعه سنگ باران.
2- ساخت و تنظيم چنين قطعه برايگروه سازهاي سنتي ايران.
3- مسئولبخش آموزش موسيقي حوزه هنري (13721-1368)
4- مسئول كانون موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران (1382-1376)
5- سرپرستي گروههاي مختلف موسيقي سنتي و همكاري در گروههاي مختلف موسيقي از جمله: گروه موسيقي داشنگاه هنر، گروه موسيقي دانشگاه آزاد و گروههاي بشارت، مشتاق، جوان، مركز حفظ و اشاعه موسيقي ايراني، اقبال آذروگاهان و ...
6-اجراي منسرت هاي مختلف در داخل و خارج از كشور و شركت در چندين دوره جشنواره فجر
7- تدريس در هنرستان موسيقي پسران (وزارت ارشاد) (1380-1377)
8- تدريس در هنرستان موسيقي سوره (حوزه هنري) (1384- 1375)
9- نوزاندگي در هنرستان در آلبوم هاي موسيقي خمارستان، مقام شور، آواي همايون و آواي شور.
10- مسئول اجرايي جشنواره هاي:
- اولين جشنواره سرود كانون هاي موسيقي ، تابستان 1377
- دومين جشنواره سرود كانونهاي موسيقي ، زمستان 1377
- جشنواره ايران سبز (بخش موسيقي) زمستان 1379.
- نخستين جشنواره تكنوازان جوان، تابستان 1380
- جشنواره موسيقي خياباني ، تابستان 1380
- جشنواره موسيقي خياباني ، تابستان 1381
- جشنواره موسيقي خياباني ، تابستان 1382
11- طراحي ، برنامه ريزي، هماهنگي و اجراي بيش از 600 كنسرت موسيقي داخلي وخارجي
12- هماهنگي و برنامه ريز برگزاي بزرگداشت استادان موسيقي ايران از جمله حسين دهلوي، محمد ميرنقيبي ، ارسلان درگاهي سيد امرالله شاه ابراهيمي، سيد خليلي عالي نژاد ، ايرج بسطامي و رجب علي اميري فلاح.
13- طراحي، برنامه ريزي هماهنگي و اجراي حدود 30 مستر كلاس و بيش از 50 برنامه پژوهشي.
14- همكاري مستمر و پيگير در اجراي چهار دوره جشنواره موسيقي فجر در فرهنگسراي هنر.
15- ارائه مقاله، مصاحبه و ... درنشريات مختلف و روزنامه هاي ايران، صبح امروز، سلام، همشهري مقام و ... و سايت هاي مختلف هنري و موسيقي
16- همكاري در اجراي موسيقي متن سريال هاي عيد آن سال ها، حمله دار و...
17- تدريس واحد درسي رديف موسيقي ايراني در دانشگاه موسيقي سوره، سال 1383
18- همكاري با هيئت برگزاريهفتمين جشنواره سرود و نواهاي حماسي، بهار 1383.
19- همكاري در برگزاري همايشي رپراتوار پيانو در ادوار مختلف موسيقي كلاسيك آبان 1382.

magmagf
05-04-2007, 18:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

كريم صالح عظيمي در سال 1325 در تبريز متولد شد . صداي آواز استاد بزرگ ابوالحسن خان اقبال آذر ( اقبال السلطان ) كه از صفحات قديم در خانه آنها طنين مي افكند ، او را از همان دوران كودكي به آواز و آواز خواني راغب كرد و وي از همان سنين به بعد ، دوستدار و علاقمند محافل اجراي موسيقي اصيل سنتي شد . بعد از طيط مراحل رشد جسمي و معين شدن نوع صدا ، به وسيله استاد محمود فرنام ، پير " دف " در موسيقي اصيل آذربايجاني و مرحوم مير محسن مستجاب الدعوة تبريزي به حضور استاد اقبال آذر راه يافته و به فراگيري مشغول شد . صالح عظيمي از آخرين و وفادارترين شاگرداني به شمار مي رود كه استاد اقبال آذر در طي يكصدو چند سال زندگي خويش تربيت كرد . انس و مودت صالح عظيمي به استادش تا آخرين لحظه حيات اقبال ادامه يافت و او از محضر آن خواننده بزرگ بهره بسيار برد و به حد مقبول اهل فن از لحاظ اجراي آواز ايراني رسيد . تا جايي كه روزي در حضور استاد شهريار ، استاد محمود فرنام و دكتر بهروزيه به امر استاد اقبال آذر ، دنباله آواز چهارگاه را پس از استاد در گوشه هاي حصار ، كرشمه و موريه و فرود ادامه داد و مورد تشويق حاضران ( كه همگي صاحبنظران موسيقي اصيل ايران بودند ) قرار گرفت :
بعد از فوت اقبال آذر ، از طرف وزارت فرهنگ و هنر ( سابق ) از ايشان خواسته شد تا به تهران انتقال يابد و در اداره كل فعاليت هاي هنري مشغول فعاليت و تدريس به هنرجويان شود . در آن زمان استاد بي نظير موسيقي " عبدالله دوامي " در قيد حيات بود و صالح عظيمي به شوق استفاده از محضر درس استاد دوامي ، به تهران منتقل و به عبدالله خان دوامي معروف شد . رابطه بين صالح عظيمي و دوامي مانند رابطه اي بود كه يك دهه پيش از آن با اقبال داشت از اين مجالست بهره بسيار گرفت ، در سال هاي 1355 - 1356 كه مكتب موسيقي صبا در موزه ( خانه ) صبا تشكيل شده بود ، به نظامت كل و اداره مكتب صبا مشغول شد و در عين حال از وجود استاد عبدالله دوامي ، استاد علي اكبر شهنازي و آقاي احمد عبادي استفاده هاي شايان برد . در اين چندين مرحله امتحاني كه از سوي استاد دوامي به عمل آمد ، صالح عظيمي مستوجب اخذ تصديقنامه كتبي از دست استاد شناخته شد . همچنين ، وي گذشته از فراگيري رديف هاي اصيل استاد علي اكبر خان شهنازي ، چند صباحي را نزد پسر عموي ايشان آقاي عبادي ناخن زدن را فرا گرفت كه بعدها رديف آوازي را بر سه تار پياده كرد . ايشان دو سال بعد از فوت استاد دوامي ، در سال 1361 در صداي جمهوري اسلامي ايران و مركز سرود و آهنگهاي انقلابي براي تدريس دعوت شد و اكنون در بخش معاونت آموزش جوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي مشغول تربيت هنرجويان است كريم صالح عظيمي خواننده اي مومن به اصالت هنر و قداست شخصيت و حرمت هنرمند است . ايمان و اعتقاد الهي را در هنرمند شرط اول كار هنري و اساس موسيقي ايراني را آموزش شيوه درست رديف خواني مي داند و معتقد است هنرمند ايراني بدون اين دو در حقيقت هيچ است. روش تدريس ايشان در رديف آوازي همانند قدما و اقبال به صورت سينه به سينه و بدون كمك " نت " است و اين راه را تنها مسير اصولي و اساسي براي تعليم آواز ايراني مي داند . كريم صالح عظيمي در سال 1370 به همراه گروه سازهاي موسيقي سنتي ، كنسرتي به ياد استاد اقبال آذر در تالار وحدت برگزار كرد و اين تنها باري است كه ايشان در حضور جمع به خواندن پرداخته است . در حقيقت مي توان ايشان را در بخش آموزش رديف هاي مكتب تبريز ، تنها يادگار اقبال بزرگ دانست .

magmagf
05-04-2007, 18:57
حسين خواجه اميري به سال 1313 در شهر كاشان متولد شد ، بيش از شش سال از سنش نمي گذشت كه شروع به زمزمه اشعار روز و عاميانه مردم كه رايج آن زمان بود مي كند .
پدر بزرگ وي كه از صدايي بسيار خوش برخوردار بوده ، يكي از خوانندگان به نام ناصرالدين شاه قاجار بود و هر وقت كه شاه قاجار اراده مي كرده بايد وي براي او بخواند ولي به طوري كه از شواهد و آثار بر مي آيد ، غير از دربار ، او خيلي مواقع براي مردم عادي نيز مي خواند و در محافل شركت مي كرده و مي خوانده ، پدر حسين خواجه اميري كه از صدايي خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسين را تحت تعليم خود قرار مي دهد و بسياري از شب ها كه ستاره هاي منطقه كويري كاشان مانند خوشه هايي از زمرد در آسمان خودنمايي مي كردند و محيطي شاعرانه به وجود مي آوردند ، وي را به صحراي اطراف شهر مي برد و او را تشويق به خواندن با صدايي هر چه بلند مي كرد . مدت ها حسين تحت تعليم پدر اين كار را ادامه داد و پس از چندي به تهران مي آيد و به كلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه يافت ، مدت شش ماه متوالي از محضر استاد صبا كسب فيض كرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهيم خان منصوري براي شركت در برنامه هاي راديويي به راديو دعوت شد . حسين مدت ها با اين اركستر همكاري مي كند و خودش ارتشي بود ، شب هاي جمعه به مدت نيم ساعت در برنامه ارتش شركت مي كند و پس از مدتي در اركستر آقاي عبدالله جهان پناه شركت و با اركستر او همكاري كرد .
در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پيرنيا به برنامه گلها راه مي يابد و در اولين همكاري خود با گلها، آوازي در مايه " سه گاه " همراه با ويولون استاد علي تجويدي مي خواند و چندي بعد يكي از آهنگ هاي آقاي مهندس همايون خرم را با همكاري جليل شهناز و جهانگير ملك به نام گلهاي 510 در مايه مخالف "سه گاه " اجرا مي كند و از اين به بعد همكاريش با اين برنامه ادامه مي يابد . ايرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نيز علاقه وافر دارد وضرب به خوبي مي نوازد . وي معتقد است كه جامعه ايران ، آواز و آهنگ هاي اصيل ايراني را مي خواند و همين آثار و آهنگ ها است كه نمودار فرهنگ صوتي و ملي كشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سينه به سينه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و اين ميراث گرانقدر برايمان مانده و بايد در حفظ و اشاعه آن سعي و كوشش وافر داشته باشيم و به موسيقي ملي و سنتي سرزمين خود خيلي بيش از اين ها ارج گذاريم .
حسين خواجه اميري چون افسر ارتش بود لذا مشكلاتي براي اجراي برنامه هاي هنري خود از جمله نام حقيقي خود پيش روي داشت ، بدين سبب نام مستعار ( ايرج ) را براي خود برگزيد . ايرج كه از صدايي خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ايران خدمات شايان توجهي نمود به طوري كه در دور افتاده ترين قراء مملكت هم علاقمندان فراوان پيدا كرد ، ولي افسوس كه اين هنرمند خوش صدا ، اشتباه بزرگي را در زندگي هنري خود مرتكب شد و آن اين كه يكي از كارگردانان ابن الوقت سينماي آن زمان كه ضربات فراوان و سنگيني به صنعت فيلم سازي كشور زده بود ، وي را اغوا كرد و در بسياري از فيلم هاي ساخته او ، آهنگ هاي " آن چناني!" خواند كه اي كاش نمي خواند و به شهرت و مقام والا و اصيل هنري خود خدشه وارد نمي كرد . به هر حال صاحب نظران در موسيقي ايران ، متفق القولند كه وي يكي از بهترينهاي آواز ايران بوده كه هيچوقت خاطره او در آواز و موسيقي سنتي ايران فراموش نخواهد به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بيفتد ، اصليت خود را از دست نخواهد داد و حسين خواجه اميري ( ايرج ) هم حكم همين در و گوهر را دارد .

magmagf
05-04-2007, 18:59
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یونس دردشتي ، به سال 1288 خورشيدي در خانواده يي پا به جهان گذاشت كه صداي خوش و خوب و رسا در آن خانواده موروثي و موهبتي خدادادي بود . پدر او هر روز با صداي بلند شروع به خواندن آواز ميكرد و او نيز به تقليد از پدر آواز مي خواند و از سن 5 سالگي خوانندگي را نزد پدر شروع و مشغول يادگيري رديف ها و مقام هاي آواز ايراني گرديد .
شوق و علاقه اين كودك به موسيقي و آواز به حدي بود كه روزانه به جاي بازي هاي كودكانه و شيطنت ، به هيچ چيز جز موسيقي فكر نمي كرد و خيلي مودب جلوي پدر مي نشست و به فراگيري موسيقي مي پرداخت .
يونس دردشتي در سن سيزده سالگي پدر را از دست داد و ديگر نتوانست از محضر او بهره ور شود لذا ، روزها به صفحات گرامافون گوش مي داد و به اندوخته هاي خود مي افزود تا يان كه به محضر مرحوم استاد موسي ني داود راه يافت و نزد آن استاد بي نظير مشغول تحصيل و فراگيري علم موسيقي گرديد . نخستين دستگاهي كه نزد استاد آموخت " دشتي " بود كه در اولين كنسرت خود به همراهي يحيي خان زرين پنجه در گراند هتل بر پا كرد از موفقيت بزرگ و فراواني برخوردار گشت و همين موفقيت سبب شهرت و معروفيت بيش از حد براي او شد و به راديو راه ياففت تا جائي كه نام " بلبل راديو " را به او اطلاق كردند . وي در طول همكاري خود با راديو ، با هنرمنداني مثل : مرتضي محجوبي ، حسين ياحقي ، ابراهيم منصوري ، جليل شهناز همكاري داشت و تمام دستگاههاي ايراني را اجرا كرده است و در حال حاضر كه حدود 70 سال از سن او مي گذرد بخوبي مي خواند .

magmagf
10-04-2007, 12:34
رامتين منتظمي متولد 1354 است . وي از سن 15 سالگي گيتار را نزد آقاي جهانشمس شروع كرد و مدت يك سال و نيم نزد ايشان به نواختن گيتار پاپ پرداخت ، در اين زمان با مسويقي فلامنكو آشنا شد و سپس اين سبك را نزد ايلوشا آخودنيكف شروع كرد و مدت دو سال را نزد ايشان هنر جو بود . بعد از خدمت سربازي ادامه آموزشش را نزد بابك اميني و بعد از آن دوره هاي پيشرفته تر را با خود آموز ها و فيلم ها و نوارهاي موجود در بازار ادامه داد . ايشان اكنون در حال آموزش دوره هاي پيشرفته موسيقي فلامنكو و ساختن و تنظيم قطعات فلامنكو مي باشد

magmagf
10-04-2007, 12:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وي از ده سالگي به صورت خود اموخته به نوازندگي گيتار پرداخت ، در دوازده سالگي به مدت دو ماه نزد سعيد رسا تحصيل نمود كه ايشان به اين ترتيب با مباني بنيادين نوازندگي اشنا گشت، در پانزده سالگي براي ادامه نزد اقاي داريوش افراسيابي براي شش ماه تحصيل نمود، در شانزده سالگي بعد از موفقيت در مسابقه سراسري اموزش و پرورش در رشته گيتار به پيشنهاد اقاي دلبري به عنوان معلم گيتار استخدام خانه شير و خورشيد سرخ در شميران گشت از ان پس تا سال پنجاه و هفت در مراكزي چون :خانه مركزي جوانان به عنوان مدرس و سپس به عنوان مشاور موسيقي ،در خانه فرهنگ و هنر وابسته به وازرت فرهنگ ، مدرسه عالي ساختمان ( بخش فوق برنامه – مباني و فرم در موسيقي كلاسيك ) خانه جوانان شير و خورشيد سرخ ساري ، مدرسه موسيقي سراي هنر ، به تدريس اشتغال داشته است . در سالهاي اقامات در ايران علاوه در تدريس ، كنسرتهايي نيز در تهران ، ساري ، اروميه برگزار نمود كه در ان زمان در شهرهايي همچون ساري و اروميه هرگز كنسرت گيتار برگزار نشده بود ، در نوامبر سال هفتاد و نه ميلادي ( پنجاه و هفت ) مجبور به ترك ايران شد . به اميد روزي كه بتوان دوباره به ايران بازگردد و براي كشور همچون گذشته مفيد باشد ، ماندگاري ايشان در كشور المان وي را به تحصيل در رشته مورد علاقه اش كشاند ،ايشان توانست از ميان پنجاه تن شركت كننده در كنكور دانشگاه HDK برلين تنها كسي باشد كه در سال هشتاد ميلادي به عنوان دانشجو انتخاب شدند ،ايشان نزد خانم mariana sanchez كه از شاگردان سگوويا بود به تحصيل پرداخت و از همان اغاز به تدريس و اجراي كنسرت نيز اشتغال داشت در سال 84 ميلادي از دانشگاه برلين فارغ التحصيل گرديد و سپس نزد پرفسور Javir hinojosa در rance ecole پاريس مدتي كوتاه دوره اي در خصوص تفسير تاريخي موسيقي بر روي ساز مدرن گيتار گذراند ، تا سال 1993 در مدارسي چون : Musikschule Zehendorf Musikschule Steglitz Musikschule Weding وهمچنين در دبيرستانSOPHI SCHOOL OBERSCHULE به تدريس پرداخت در سال 84 ميلادي با همراهي نوازندگان و اهنگسازاني از كشورهاي :شيلي ، المان ، اسپانيا و تركيه، انجمن گروه كار براي موسيقي جديد را بنيان نهاد AG fur eine neue musik در سال 97 مجموعه اي از اثارم توسط كمپاني استاخ(stasch)به چاپ رسيد كه با استقبال مطبوعات و رسانه ها مواجه شد ، در همان سال پرفسور اچ دي فلات professor Dr H flat در fulk suni سميناري درباره اثارشان برگزار كرد ، در سال 86 به عنوان عضو سه نفره داوران مسابقه گيتار توكيو دعوت شد، و در سال 88 به دعوت كنسرواتوار والنسيا براي برگزاري كنسرت و كارگاه موسيقي به اسپانيا دعوت گشت و در سالهاي 84 تا 94 كنسرتهاي بي شماري در سراسر اروپا به اجرا دراورد، بيشترين فعاليتهاي ايشان در همين سالها ،فعاليت با نهادهاي بشر دوستانه و فرهنگي و هنري اختصاص يافت ، همكاري با انجمن قلم المان و سازمان عفو بين الملل، و برنامهايي كه براي صلح و بر ضد جنگ ميبودند و همچنين كنسرت براي ايرانيان كه براي ايشان بسيار حائز اهميت بود. ايشان اثار فراواني براي گيتار ، گيتار و اركستر ، گيتار و اواز ساخته است كه همگي انها به روي صحنه برده شده اند
اخرين اثر ايشان اثر ماندگار ماهي سياه كوچولو ميباشد كه در خارج از ايران منتشر شده است

magmagf
14-04-2007, 07:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي متولد سال 1361 است و از جمله نوازندگاني است كه در يك خانواده هنرمند رشد يافته است پدر او اقاي عبدالله مفاخر از نوازنده پيش كسوت گيتار در ايران است خود او ايجاد شور موسيقي فلامنكو در خود را مديون همين امر ميداند . اولين استاد و معلم امير مفاخر پدرش بوده است ضمن انكه خود او معتقد است يكي از دوستان نزديك پدريعني اقاي منصور قناد پور نقش بسزايي در راهنمايي و رشد احساسات و پي ريزي انچيزي كه يك نوازنده بدان احتياج دارد داشته است. امير مفاخر در سال 79 رتبه دوم جشنواره موسيقي جوان فجر و در سال 80 رتبه اول اين جشنواره را در نوازندگي گيتار فلامنكو به خود اختصاص داده است وي همچنين در كنسرتي براي بهزيستي و كنسرت گروهي موسيقي فلامنكو در خانه هنرمندان شركت جسته است . همچنين امير مفاخر به عنوان نوازنده برتر بخش جوان فلامنكو در جشنواره موسيقي فجر در بهمن ماه 80 به اجرا پرداخته است ايشان در سال ۸۱ در همايش موسيقي فلامنكو در تهران به اجراي قطعه پرداخت .
وي در سال ۸۳ در جشنواره اصفهان رتبه سوم را كسب كرده است و در همان سال اجرايي را نيز در كاخ نياوران برگزار كرده است

magmagf
14-04-2007, 07:11
وی متولد 1358 در شهر تهران می باشد . فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع میباشد وی موسیقی را از سال 1369 اغاز کرد و از سال 1376 به نواختن گیتار پرداخت و یادگیری موسیقی فلامنکو را به صورت خود اموز شروع کرد و در این مدت از راهنماییهای دوستانش بهره برده است وی در جشنواره سرسری گیتار نوازی و سبک شناسی اصفهان در سال 1383 در بخش فلامنکو رتبه دوم را کسب کرد و همچنین در اولین دوره مسابقات گیتار فلامنکو ایران نیز در سال 1385 رتبه دوم این دوره از مسابقات را بخود اختصاص داد .

وی تا کنون چندین کنسرت مختلف را به انجام رسانده است

magmagf
14-04-2007, 07:13
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


گیتار کلاسیک را از سنین پایین نزد استاد برجسته خود ،آقای بابک فلسفی آغاز نمود و سپس نزد آقایان پدرام فلسفی و دکتر سیمون آیوازیان ادامه دادو مدتی بعد تئوری موسیقی را نزد دکتر لوریس هویان به اتمام رسانید .

وی در سال 1384 به منظور ادامه تحصیل موسیقی،ایران را به مقصد اسپانیا ترک کرد و اکنون نزد اساتید اسپانیایی خود david sans و Enrique riu به تحصیل موسیقی مشغول میباشد . وی در سال های 80 تا 84 ،سه کنسرت رسمی را به شکل تکنوازی و دوئت در فرهنگسرای هنر (ارسباران) و سالن رودکی تهران برگزار کرد .

از جمله عناوین و افتخارات این نوازنده جوان میتوان به موارد زیر اشاره کرد :

سال 1380: کسب رتبه اول جشنواره موسیقی جوان فجر بخش گیتار کلاسیک رده سنی ب سال 1380:دعوت برای اجرا به عنوان نوازنده میهمان در هفدهمین جشنواره موسیقی فجر ،سالن رودکی تهران

سال 1381: کسب رتبه اول جشنواره موسیقی جوان فجر بخش گیتار کلاسیک رده سنی ج

سال 1384:وی به عنوان یکی از 4 فینالیست اولین دوره مسابقات گیتار کلاسیک تهران انتخاب شد و برنده عنوان نوازنده برتر از دید حاضرین در سالن گردید.

سال 1384:وی برای اجرا در مراسم بزرگداشت دویست و پنجاهمین سالگرد تولد موزارت در شهر آندرو لا ولا(شمال اسپانیا) انتخاب شد .

magmagf
23-04-2007, 21:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


پدرام فلسفي متولد 1357 در شميران نوازندگي فلوت . پيانو و گيتار را از سن هفت سالگي اغاز كرد از وي به عنوان يك استعداد استثنايي دعوت شد تا در سن 14 سالگي قطعات ساخته خود را در فستيوال فرهنگ و هنر ملل شهر سن خوزه ايالات متحده به اجرا در اورد پدرام بعد از پايان دبيرستان به همراه خانواده خود به شهر سانفرانسيسكو سفر كرد و با بالاترين بورس تحصيلي در كنسرواتوار اين شهر پذيرفته شد او تحصيلات اكادميك خود را زير نظر نوازنده گيتار و اهنگساز برجسته جهان Dusan Bogdanovic به مراحل عالي رساند و در حاليكه به طور همزمان موسيقي ايران و ساز سه تار را از اقاي محمود ذوالفنون اموخت فوق اليسانس خود را از دانشگاه سن فرانسيسكو دريافت كرد و در پي دعوتي كه از او براي همكاري با داشنگاه هنر تهران شد به ايران بازگشت و همكنون در حال تدريس گيتار در اين دانشگاه ميباشد

بابك فلسفي متولد 1350 در شميران در 9 سالگي نوازندگي گيتار را زير نظر اقاي باقر موذن اغاز نمود در يكي از كنسرتهاي كانون گيتار كلاسيك تهران هنگامي كه 12 سال داشت و براي اولين بار پا به صحنه ميگذاشت درخشيد و دعوت به اجراي كنسرتو براي گيتار اثر ويوالدي به همراهي اكستر راديو تهران شد . در سال 1372 به دعوت دكتر سيمون ايوازيان به عنوان تنها تكنواز اولين فستيوال معرفي گيتار كلاسيك ايران در تالار رودكي قطعاتي از دوره هاي گوناگون براي حضار اجرا كرد در سال از 1373 او دعوت شد تا اولين كنسرت پژوهشي گيتار را بعد از انقلاب در تالار فارابي دانشگاه هنر اجرا كند در سال 1374 در بزرگترين جشنواره ارف تهران البوم قطعات كودكان بارتوك در فرهنگسراي بهمن اجرا كرد در سال 1377 وي كه يكي از فعالترين نوازندگان گيتار كلاسيك تهران محسوب ميبشد به دريافت بورس تحصيلي از كنسرواتوار شهر پراگ نائل شد و اولين ديپلم عالي نوازندگي خود را زير نظر Milan Zelenka در سال 1379 دريافت كرد

در پي بازگشت هر دو برادر به ايران در تابستان 1379 بابك و پدرام فلسفي بعد از بازگشت به تهران همراه يكديگر كنسرتهاي مختلفي را در مراكز موسيقي تهران برگزار كردند اين بار هنگام بازكشت پدرام به ايالات متحده امريكا براي ادامه تحصيل بابك همراه او به ان كشور عزيمت كرد و با همراهي پدرام در كنسواتوار شهر سن فرانسيسكو زير نظر Marc Teicholz به تحصيل اكادميك خود در زمينه گروه نوازي و رهبري اركستر ادامه داد وي در سال 1383 با فارغ التحصيلي از كنسرواتوار سن فرانسيسكو موفق به كسب دومين ديپلم عالي نوازندگي خود شد و در حال حاضر به تحصيل رشته فلسفه اديان و ملل مشغول است .

بابك و پدرام فلسفي تا كنون موسيقي ايراني براي گيتار را در چندين فستيوال بين المللي موسيقي فولكلور به دوستداران موسيقي شرق معرفي كرده اند در حالي كه هم اكنون با نام دوئت گيتار ايران در جشنواره هاي بين المللي شناخته شده اند در سال 1382 دعوت به اجرا به همراه گروه هنري بهار در جشنواره موسيقي جاده ابريشم شدند پس از اجراي اين گروه يو يو ما مينويسد :" اين موسيقي بي نظير است ." از بابك و پدرام دو سي دي و يك دي وي دي به عرصه موسيقي گيتار كلاسيك عرضه شده است

magmagf
23-04-2007, 21:29
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي متولد سال 1358 در تهران است و داشنجوي رشته مهندسي صنايع نيز ميباشد احسان فرامرزي پور نواختن را از سال 1373 اغاز كرده است و يكسال اول تحصيل خود نزد يك معلم گيتار آموزش ديده است و سپس از اوايل سال 1375 براي اموزش موسيقي فلامنكو نزد اقاي عماد بنكدار تا اواخر همان سال به اموزش پرداخته است و مدتي نيز نزد اقاي شاهين علوي به فراگيري موسيقي فلامنكو پرداخته است در اين ميان ايشان بيشتر به صورت خود اموز و با تمرينها و ممارستهاي خود سعي در پيشبرد موسيقي فلامنكو خود كرده است و در اين ميان از راهنمايي هاي دوتن از دوستانش به خصوص اقاي كاوه ناصحي بهرهُ زيادي برده است و همچنين از راهنمايي هاي اقاي بهرام اقا خان . او ميگويد : از شنيدن موسيقي هاي فلامنكو ديدن فيلمهاي موسيقي فلامنكو سعي ميكند تكنيك نوازندگي خود را بالا ببرد و بر معلومات كنوني خود همچنان چون گذشته بيافزايد و معتقد است بايد در تكنيك به تجربه رسيد و ان تكنيك را لمس كرد . احسان فرامرزي پور در كليه دوره هاي جشنواره موسيقي فلامنكو فجر شركت جسته است و در سال 1378 در رده سني ب حائز رتبه دوم شده است ايشان همچنين در سال 1379 در رده سني ج رتبه سوم و در سال گذشته 1381 در همين رده عنوان نخست اين جشنواره را به خود اختصاص داده است وی در جشنواره گیتار اصفهان در سال ۱۳۸۳ رتبه اول را به خوا اختصاص داد و در اولی دوره مسابقات نوازندگی گیتار فلامنکو که در تهران برگزار گشت نیز بار دیگر رتبه اول را اذان خود کرد از فعاليتهاي ديگر اين نوازنده جوان و ارزشمند اجراي كنسرت گروهي در سال 78 در تالار حركت و كنسرت گروهي در خانه هنرمندان ايران و شركت در اولين همايش موسيقي فلامنكو در ايران به عنوان نوازنده برتر در جشنواره هاي فلامنكو و برگزاری کنسرتهای متعدد با دیگر هنرمندان عرصه فلامنکو اشاره کرد

magmagf
23-04-2007, 21:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


لطفعلي سيلاني به سال 1335 خورشيدي در شاهرود از توابع خلخال ديده به جهان باز كرد . پدر وي كه خود از صدايي خوش برخوردار بود و با رديف ها و گوشه هاي موسيقي ايراني آشنايي كامل داشت وي را تحت تعليم خود گرفت به سال 1335 خورشيدي در شاهرود از توابع خلخال ديده به جهان باز كرد . پدر وي كه خود از صدايي خوش برخوردار بود و با رديف ها و گوشه هاي موسيقي ايراني آشنايي كامل داشت وي را تحت تعليم خود گرفت و آنچه در توان داشت به فرزند خود آموخت، ولي در سال 1347 براي تحصيل علم موسيقي و كسب فيض از مكاتب مختلف و گوناگون اساتيد موسيقي سنتي به تهران نقل مكان كرد و پس از تعليم نزد استاد ، در سال 1347 نزد شادروان استاد اسماعيل مهرتاش رفت و تا اواخر عمر استاد از محضر وي بهره ور شد .
لطفعلي سيلاني پس از فوت استاد مهرتاش به مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي رفت و پس از آن به هنرستان موسيقي راه يافت و در كلاس استاد كريم صالح عظيمي مشغول تحصيل علم موسيقي گرديد ، سپس در برنامه هاي مختلف موسيقي شركت فعال نمود كه اين فعاليت ها همچنان ادامه دارد .

magmagf
25-04-2007, 18:15
به سال 1281 خورشيدي در محله پاچنار تهران در خانواده‌يي روحاني از سادات كاشان پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش سيد رضا ملقب به بديع‌المتكلمين معروف به سيد اناري از وعاظ به نام تهران و از بزرگان مبارزين صدر مشروطيت بوده كه نام او و شرح مبارزاتش در تاريخ مشروطيت ايران ثبت است. وي به تمام رديف‌هاي آواز تسلط كافي داشته و از سنين كودكي مداوما” تحت تعليمات پدرش براي يادگيري گوشه‌ها و رديف‌هاي آواز قرار مي‌گيرد و دايي او، ميرزا يحيي سعيد‌الواعظين كه از بهترين خوانندگان عصر خويش بوده است در يادگيري او سهم به سزايي داشته است. او از همان سنين كودكي به همراه پدرش در مجالس وعظ و روضه خواني شركت مي‌كرده و از مشكلاتي كه براي پدر به علت مبارزات آزادي‌خواهي، سياسي پيش مي‌آمد، چون فرزند بزرگ بود، سرپرستي خانواده را به عهده داشت.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دوران تحصيلات ابتدايي را در مدرسه تدين گذراند و تحصيلات متوسطه را به ترتيب در مدارس آليانس فرانسوي‌ها واقع در خيابان اكباتان (ملت) و دبيرستان داراالفنون به پايان مي‌رساند. بعد از اتمام دوره تحصيلات متوسطه از دبيرستان دارالفنون براي چه سالي مشغول به كار مترجمي زبان فرانسه و منشي‌گري تجارتخانه‌هاي آن زمان مي‌گردد، تا آن كه در سال 1304 شمسي به استخدام مجلس شوراي ملي در مي‌آيد و با سمت مسئول بليت و لوايح در آنجا به كار مي‌پردازد. در همان سال نماينده كمپاني و با سمت مسئول بليت و لوايح در آنجا به كار مي‌پردازد. در همان سال نماينده كمپاني صفحه پر كني ”هيز مسترزويش” انگلستان به ايران آمده و قصد تهيه و پر كردن صفحاتي چند از هنرمندان و خوانندگان ايراني را داشته است. نماينده اين كمپاني به نام آقاي ”جيمس” پس از تحقيق و مطالعات بسيار و گوش فردادن به صداي بسياري از خوانندگان ايراني بنا به توصيه عبدالحسين شهنازي نوازنده بزرگ تار، پسر كوچكتر آقا حسينقلي استاد به نام اين ساز، بديع‌زاده را براي پر كردن تعدادي از اين صفحات انتخاب مي‌كند. ولي او ابتدا از ملاقات با نماينده كمپاني به علت كار در مجلس شورا و بعضي مسائل اجتماعي ابا داشته است ولي بعدا” با اصرار عبدالحسين شهنازي، روزي به اتفاق جهانگير وفادار (نوازنده ويولون و برادر بزرگ مجيد وفاداد، و نوراله همايون شاعر و ترانه‌سرايي كه خيلي از تصانيف او را سروده است در محل استقرار ضبط واقع در چهارراه حسن‌آباد حاضر و كار ضبط را شروع ميكند. در يادداشت‌هاي زنده ياد بديع‌زاده آمده كه خود مي‌گويد: ”در ابتدا، پس از مشورت با نوراله همايون قرار بود با نام مستعار كار را شروع كنم ولي چون كنم ولي چون پدر من ملقب به ”بديع‌المتكلمين”‌ بود با مشورت دوستان نام بديع‌زاده را براي روي صفحات انتخاب كردم. قرار شد پنج صفحه آواز و يكي دوتا هم تصنيف به خوانم و همايون قول داد شعر آهنگ‌هاي مرا بسازد. بعد به سراغ عبدالحسين شهنازي رفتم و همراه اين مرد هنرمند كه در آن زمان و تا زمان فعلي نوازنده‌يي به ظارفت و قدرت اين هنرمند نديده‌ام به سراغ ”مستر جيمس” رفتيم و در يكي دو جلسه دو تصنيف و سه آواز را خواندم”. اولين صفحه وي به نام ”جلوه گل”‌بر روي صفحه گرامافون ضبط مي‌گردد و اين آهنگ به عنوان اولين اثر بديع‌زاده و از آثار به يادماندني موسيقي ايراني است. صفحه بعدي در مايه افشاري به نام ”مرغ بي‌اشيان” و سه صفحه ديگر همگلي آواز در دستگاه بيات ترك، سه‌گاه و ماهور با اشعار خاوري كه عموزاده او و از شاعران دوره مشروطيت بوده است، خوشبختانه تمامي اين پنج صفحه هم اكنون، در دسترس هستند و برروي نوار ضبط گرديده‌اند. از اين زمان تا سال افتتاح راديو در سال 1319 شمسي تعداد بسياري از آثار او در كشور جاي خود را باز كرده و معروف‌ترين آنها ”ايران”، سرودي در دستگاه ماهور است. ”جانا هزاران آفرين” با شعر سعدي شاعر پر آوازه و ”خنده‌گل” با شعر نوراله همايون در مايه دشتي هستند كه هر دو با پينوي مرتضي محجوبي اجرا شده‌اند. قطعه‌يي به نام گرايلي با شعر سعدي، ”سوز عاشق”‌و شكوه دل” در دستگاه سه‌گاه با اشعار نوراله همايون كه آهنگ آن‌ها از ساخته‌هاي خود بديع‌زاده هستند. بعد از مدتي كه از افتتاح راديو گذشت سرهنگ مين باشيان، بديع‌زاده را كه در آن روزگار آوازخواني معروف و شناخته شده بود براي همكاري دعوت و او را به سروان ابراهيم آژنگ (سرپرست برنامه‌هاي موسيقي ايراني راديو) معرفي مي‌كند. در آن ايام تنها خواننده راديو، قمرالملوك وزيري بود. هيئت اركستر آن، استادان ابوالحسن صبا، مرتضي ني‌داود، حبيب سماعي و تنبك نواز هم حسين تهران. بديع‌زاده مي‌گويد: ”براي تميرين به منزل صبا رفتم و پس از آماده شدن اولين تصنيف به اداره موسيقي رفته و با اركستر ياده شده به محل راديو كه در بي‌سيم خيابان شميران بود رفتيم و اولين آهنگ را كه عنوان آن ”ساز و سبو” بود با قطعه ضربي گرايلي در شور و چند شعر با آواز اجرا كردم. و به اين صورت دومين آوازخوان در راديو بعد از قمرالملوك وزيري بودم”. بعد از شروع كارش با راديو چندين آهنگ از ساخته‌هاي ابراهيم آژنگ و دو با اشعار نيما يوشيج در اين برنامه‌ها اجرا كرد كه يكي از آن‌ها در مايه بيات ترك است و دو آهنگ ديگر كه كمي مدرن‌تر و در ريتم دو چهارم به نام ”فو كستروت مينا”‌و ”فو كستروت مينو” با اشعار نيمايوشيج.




تا قبل از افتتاح راديو، بديع‌زاده خيلي از با ارزش‌ترين آثار خود را خلق كرده بود. در سال 1315 شمسي، كمپاني صفحه پركني ”اودئون”‌ آلمان از وي رسما” دعوت مي‌كند تا به آلمان برود و تعدادي صفحه پركند. او در آن سال به برلين مي‌رود و در اين سفر تنها نوازنده‌يي كه به همراه داشت اسماعيل ساتري نوازنده ويولون و تار بود كه از نظر علمي وارد به موسيقي نيز بود. به همين جهت در آن ديار به كمك ميزبان آلماني خود براي پيدا كردن هنرمندان مناسب تحقيق و با گروه كوچكي كه عبارت از يك ويولون و يك پيانو بوده است انتخاب مي‌كند و تعداد 40 صفحه و آثارش را كه همه آنها با همان اركستر است بر روي صفحه گرامافون كمپاني اودئون ضبط كرده است. ”خزان عشق” يا ”شد خزان”‌ از معروفترين و زيباترين آثار ماندني بديع‌زاده در دستگاه همايون با شعري از رهي معيري سراينده نامي از همه مشخص‌تر است. ”داد دل” و ”هديه به خاك” هر دو در دستگاه بيات اصفهان ساخته شده‌اند. اين دو آهنگ مخصوصا” از غنا و تكامل موسيقي ايراني، نغمات بسيار زيبا برخوردارند شعر هر دو آهنگ از نوراله همايون است. اشعار ”خزان عشق” با اين مضمون آغاز مي‌شود:




شد خزان گلشن آشنايي باز هم آتش به جان زد جدايي




عمر من اي گل طي بهر تو وز تو نديدم جز بدعهدي و بيوفايي




با تو وفا كردم تا به تنم جان بود عشق و وفاداري با تو چه دارد سود




آهنگ ديگر اثري خزن‌انگيز و بس زيبا در رثاي عزيز از دست رفته‌يي است كه شعرش از خود بديع‌زاده مي‌باشد. اي آهنگ به نام ”گل پرپر” از همراهي زيباي اركستر آلماني برخوردار است. ” دل هر جايي” در مايه افشاري، ”واي بر من واي بر دل” در دستگاه همايون هر دو با شاعار نوراله همايون و ديگري اثري زيبا در دستگاه ماهور به نام ”زيب گلشن” كه به سرود فروردين نيز معروف گشته و بالاخره آهنگهايي شاد با اشعاري طنز گونه و فكاهي كه اين اشعار در روزنامه ”اميد” آن زمان به چاپ رسيده ”يكي يك پول خروس”، ”ماشين مشدي ممدلي” و ”خيلي قشنگه” همگي در دستگاه ماهور و چون ديگر آثارش نظم اجراي گوشه‌ها به خوبي احساس مي‌شود. بديع‌زاده بعد از قريب به يكسال توقف در شهر برلين و بر جاي گذاشتن صفحاتي از آثارش به وطن باز مي‌گردد و بعد از چندي تدارك سفر ديگري را مي‌بيند و اين بار به دعوت كمپاني صفحه پركني ”سودوا” به همراه ابوالحسن صبا” اسماعيل مهرتاش و فرهاد ميرزا معتمد نوازنده چندين ساز منجمله پيانو عازم حلب مي‌گردند و آهنگ‌هايي بر روي صفحات گرامافون اين كمپاني پر مي‌كند. سرود ”پرچم ايران”‌ در ماهور، ترانه ”نقش حقيقت” با اشعار نوراله همايون و آهنگي از اسماعيل مهرتاش به نام ”زال زالك” با اشعار فكاهي از سيد غلامرض روحاني، طنز سراي معروف آن زمان سروده مي‌باشد. در سال 1324 و بعد از پايان جنگ جهاني پارسيان مقيم هندوستان جشن‌هاي بزرگي را تدارك مي‌بينند. براي اجراي برنامه از هنرمندان ايراني دعوت به عمل مي‌آيد. بديع‌زاده با هيئتي به سرپرتسي مهدي خالدي آهنگساز و هنرمند شايسته ويولون، يويف كاموسي و محمدتقي پروانه و علي زادهدي عازم آن ديار مي‌گردد. در هندوستان، مدتي بيش از يكسال، بديع‌زاده و ديگر هنرمندان به طور مرتب به اجراي برنامه‌هاي موسيقي ايراني مي‌پردازند و كنسرت‌هاي متعدد و به خصوص در محل سفارت ايران در دهلي اجرا مي‌كنند و موسيقي سنتي ايراني را به گوش مردمان دور دست اين كشور در آن زمان مي‌رسانند. بديع‌زاده و ديگر هنرمندان براي مدتي هم به دعوت كمپاني صفحه پركني ”ايران ركورد” كه در بمبئي مستقر بوده و كاملا”‌در اختيار ايرانيان پارسي مقيم هند قرار داشته است به اين شهر با هيئت اركستر رفتند و در حدود 50 صفحه پر مي‌كنند كه از جمله: سرود ”ايران و هند”‌ شعر از محمدعلي مشايخ در ماهور، سرود ”فر فروردين” در راست پنج‌گاه، سرود ”جشن نوروزي” در دستگاه ماهور با شعر نيرسينا و ترانه ”بوسه شيرين” در دستگاه همايون، ”خسرو خوبان” در مايه دشتي همگي از ساخته‌هاي خود بديع‌زاده هستند و سرود ”ايران ما” در مايه ماهور از ساخته‌هاي موسي معروفي، ترانه‌هايي در ماهور با شعر و آهنگ امير جاهد از جمله صفحات ضبط شده در آن ديار هستند. بديع‌زاده همچنين كنسرت بزرگي هم در شهر بمبئي براي پارسيان ايراني براي تجليل از مقام فردوسي شاعر بلند آوازه ايران اجرا كرده است كه آن را هميشه از افتخارات بزرگ دوران زندگي خود مي‌دانست. بعد از بازگشت از اين سفر، كار مداوم چندين ساله و خلق آثار بسيار و سفرهاي پي‌در‌پي و طولاني او را بيش از بيش خسته كرده و او را از ادامه كار مداوم و خلق آثار بعدي با همان شوق و علاقه قبلي تا حدي بازمي‌دارد و در سال 1331 شمسي هم از مجلس شوراي ملي به بازنشستگي نائل مي‌شود و به طور دائم در اختبار راديو قرار مي‌گيرد و تا آخرين سال‌هاي همكاري و فعاليت با راديو به عنوان عضر مؤثر و ناظر بر اجراي برنامه‌هاي موسيقي ايران در اين سازمان به خدمت مشغول بوده است. حاصل اين ايام ارائه آهنگ براي برنامه گلها در مايه سه‌گاه به نام ”رفتي و بازآمدي” با صداي دلنشين حسين قوامقي و آهنگي به نام ”باد مهرگان” در دستگاه همايون با آواز منوچهر همايون پور با شعري عارفانه از ”ورطا” اركستر سازهاي ملي به رهبري استاد روح‌اله خالقي و آهنگي ديگر در شور با شعر مؤيد ثابتي و آهنگي در مايه دشتي با صداي ايرج كه بر روي شعر مقدمه گلستان سعدي ساخته شده نام برد. و اما آهنگ‌هاي ديگر او همان‌طور كه قبلا” شاره شد، در تهران بر روي صفحه گرامافون ضبط شده‌اند مانند: ”جلوه گل” ، ”مرغ بي‌آشيان”، ”سوز عاشق” و ”شكوه دل” و ديگر آثار او همگي از آهنگ‌هاي زيبا و به يادماندني موسيقي ايراني است كه متاسفانه هنوز به دست كمتر هنرمندي دوباره سازي و بازخواني شده‌اند. بداهت و تازگي و عدم تكرار جمله‌ها و قسمت‌هاي مختلف آهنگ‌هاي بديع زاده كه در هيچيك از آن‌ها دو قسمت مساوي و يكسان با يك آهنگ شنيده نمي‌شود از ويژگي‌هاي بارز آثار اين هنرمند است. بديع‌زاده از علاقمندان علمي و منطقي و وسعت موسيقي اياني به شمار مي‌ورد و با وجود نظرات ضد و نقيضي كه بر عليه موسيقي ايران زمين توسط معدودي از دنباله روندگان غربي اظهار شده است كه تماما” باطل است، با دلايل منطقي و علمي، وسعت و پايه موسيقي اصيل ايراني را اثبات مي‌كند. شادروان جواد بديع‌زاده، با تمام هنرش هنوز براي جامعه هنر دوستان و ملت ايران به خصوص، آن طور كه بايد شناخته نشده و مي‌بايست براي شناخت بيشتر او و آثارش در هنر موسيقي اصيل و سنتي ايران هرچه بيشتر مداقه و كاوش كرد تا شايد روزي آن‌طور كه در خور شان او است به علاقمندان موسيقي اين مرز و بوم شناسانده شود. وي تا آخرين روزهاي زندگي‌اش از مصاحبت و همنشيني با استادان و هنرمندان ديگر غافل نبود و منزل مسكوني‌اش در شميران محل اجتماع و رفت و آمد بسياري از هنرمندان و هنر دوستان بود كه از همنشيني با او لذت مي‌بردند، از بزرگاني كه هيچگاه او را تا آخرين لحظات زندگي ترك نگفتند، مي‌توان از اسماعيل مهرتاش، هنرمندارزنده تئاتر، موسيقي و معلم آواز نام برد، علي تجويدي، پرويز ياحقي، منوچهر همايون‌پور و بيژن‌ترقي و نوراله همايون و بالاخره شاعر گرانقدر نواب صفا از صفا از جمله نزديكان دائمي او بوده‌اند. به واسطه همين همنشيني‌ها، او خاطرات و يادداشت‌هاي فراوان از تمامي هنرمندان هم عصر خود و تا حدودي پيش از خود در حفظ داشت و از اين رو، مي‌توان او را به عنوان حافظ بخشي از تاريخ موسيقي ايراني نام برد كه خوشبختانه تمامي اين خاطرات و يادداشت‌هاي بيش از 60 سال زندگي هنري و معارشت با طبقات مختلف هنرمندان به صورت دست نوشته باقي مانده و در اختيار فرزاندش قرار دارد كه اميد است با انتشار آن دوراني از تاريخ ناگفته موسيقي ايراني را بتوانم در دسترس عموم قرار دهم. او در روز 10 دي‌ماه 1358 شمسي در سن 77 سالگي به علت بيماري و ضعف ناشي از سكته مغزي ، چشم از جهان فرو بست و رفت، ولي بسياري از آثار گرانبهايش در اختيار دوستداران موسيقي ايراني به جاي مانده است، روانش شاد.




منوچهر همايون‌پور كه تا آخرين لحظات حيات بديع‌زاده در منزلش رفت و آمد داشته و سال‌ها با او حشر و نشر داشته مي‌نويسد:




اين خط جاده‌ها كه به صحرا نوشته‌اند اران رفته با قلم پا نوشته‌اند




سنگ مزارها همه سر بسته نامه‌هاست ز آخرت به مردم دنيا نوشته‌اند




”صائب”




در ذيل صفحه 34 ارزنده و خواندني: (نان جو و دوغ‌گو) اثر استاد ابراهيم باستاني پاريزي، درباره زندگي نامه اسنان‌ها مطلب جالبي است كه براي اين مقدمه آن را نقل مي‌كنم، ”كسي كه عمري در تاريخ صرف كرده، خو، يك پا مزار تاريخ است”. گويا يك مثل اسپانيولي مي‌گويد:” وقتي كه يك پيرمرد مي‌ميرد، يك متابخانه، سوخته مي‌شود”. مقصود آن است كه خاطرات او، كه خود كتابخانه‌اي است، به گور مي‌رود و شايد به همين حساب بوده است كه ماكسيم گورگي هم مي‌گويد: ”زير هر سنگ قبر يك تاريخ كامل خوابيده است”! اين البته اظهار نظر يك شخصيت شناخته شده و بزرگ ادبيات جهان است و نقل آن از يك استاد تاريخ همزمان ما است. اما نويسنده اين سطور را اعتقاد بر آن است كه سرگذشت زندگي كثيري از انسان‌ها، فقط يك سطر،‌و بعضي يك صفحه و تعداد بسيار اندكي، يك كتاب و بعضي از نوادر و نوابغ روزگار كتابها است كه در آثار علمي و ادبي و هنري و تحقيقي آن‌ها به جاي مانده است و به اين ترتيب زندگي نامه يك هنرمند عبارت است از آثاري كه از او به جاي مانده است و خصوصياتي كه در ديگر افراد معمولي وجود ندارد و تاريخ تولد و فوت و زن و فرزند و شغل ديگر امور عادي و مشترك همگان در آخر كار است و آنقدرها مهم نيست. بعضي هنرمندان موسيقي، نوازندگان و خوانندگان و ... هستند كه اگر آلت موسيقي خود را به زمين به گذارند و يا به علت پيري و عوامل ديگر از نواختن دست بكشند، يا خواننده‌يي آواز خود را از دست بدهد، تبديل به آدمي معمولي و عادي مي‌شود و تنها هنر خود را از دست نداده است بلكه به جهت از دست دادن طرفداران واقعي يا دروغين و تنهايي و خلا رواني، كج خلقي، عصبانيت و پرمدعايي! كه در افراد عادي وجود ندارد، در او ظاهر مي‌شود و اطرافيان حتي در حد افراد عادي به مجالست او تن در نمي‌دهند.




اگر آوازخواني نتوانست مثل دوران جواني خود نغمه دل‌انگيزي سر بدهد، يا نوازنده‌‌يي قادر نبود كه آهنگ بديع و دلنشيني را از دل آلت موسيقي خود بيرون بياورد و در دوران كهولت و پيري مردم به معاشرت و مجالست و حضور او رغبت كردند و در محافل هنري احترام و مقام و منزلت او دچار تزلزل و بي‌اعتباري نشد، مي‌توان هويت و سفت (هنرمند) را به او اطلاق كرد. به تصديق دوستان مشترك ما، نواب صفا و بيژن ترقي، بديع زاده از نوادر هنرمنداني بود كه در دوران پيري محفل او گرم‌تر از روزگار جواني او بوده او در پيري چون درختي كهن سال با ميوه‌يي رسيده و نشاطآور، دل‌انگيز و فرح‌افزا بود: حالا گنجينه‌يي برگزيده از شعر و ادب فارسي به علت حضر و نشر چندين ساله يا شاعران و نويسندگان طراز اول ايران بود. خاطراتي از زندگي پر فراز و نشيب ايام كودكي و روزگار جواني، اداري، هنري، مسافرت‌هاي آلمان و هندوستان و سوريه و سال‌هاي گيرودار راديو بوده او از اكثر مظاهري كه در دور بر او بود لطيفه‌يي شادي آفرين ابداع مي‌كرد كه شنونده را غرق در نشاط و سرور مي‌كرد و اين هنرمند كيمياگر افسونگر است كه از مس كم بها در آتشكده درون خود زرناب مي‌سازد. او براي خلق اين لطائف زيبا گذشته از آشنايان و دوستان و همكاران، براي خويشان و نزديكان و حتي همسر و فرزندان خود سوژه‌هاي بكر ابداع مي‌كرد، همه مظاهر و اشيا دور و بر او با ديگران تفاوت داشت. سگ و گربه خانه بديع‌زاده با تمام سگ و گربه‌هاي شهر تفاوت داشتند و از بي‌شمار لطائف شادي آفرين كه ما سالها با آن بيان هنرمندانه شنيديم و هيچوقت كهنه نمي‌شد: ”داستان سگ او بود كه از مشاهده سبيل پر هيبت گربه خانگي و صداي پاي دزد از ترس به لانه پناه مي‌بد و در عوض براي افراد خانواده و آشنايان پارس مي‌كرد و گاهي هم اظهار وجود كرده و پاچه شلوار آنها را پاره مي‌كرد”.




ممكن است بعضي از خوانندگان اين سطور تصور كنند كه خواننده هنرمندي كه ترانه‌هاي شادي آفرين و عامه پسندي: (چون ماشين مشدي ممدلي و زال‌زالك) را خوانده است كه پس از انتشار در دورست‌ترين جاهايي كه گرامافوني بود از پر طرفدارترين شنوندگان را داشت، آدم بي‌خيال و بي‌دردي بود و بدون هيچ اندوه و گرفتاري در ميان اسكناس و طلا و تشك پر قو غلت مي‌زد. اصلا”‌ مسئله خلاف اين تصور است! از عوامل متعدد گرفتاري‌هاي او فقط اين يكي را نقل مي‌كنم:” بديع‌زاده را خواهري معصوم بود كه پس از اخذ ديپلم عليل و زمين‌گير شده بود. آن‌ها كه در منزل او رفت و آمد داشتند اين صحنه غم‌انگيز را سال‌ها ديده بودند هيكل و جسمي بي‌حركت كه فقط با حركت سر و گردش چشماني‌ پر از اضطراب و رمز و راز كه از جبر نامفهوم زمانه حكايت داشت به واردين خانه خوش آمدگويي خود را مي‌فهماند و طرف مقابل را از اين تراژدي درمان‌ناپذير غرق در اندوه مي‌كرد و آدم را به ياد اين قطعه معروف استاد رعدي آذرخشي مي‌انداخت، كه: ”من ندانم به نگاه توچه رازي است نهان- كه من آن راز توان ديدن و گفتن نتوان” با وجود اين منظره و ديگر گرفتاري‌هاي گوناگون اگر كسي چون او سرزنده و شاد بود و بروي خود نياورد هنر كرده است.




با اين كه بديع‌زاده را دو برادر و خواهراني بود، روزگار بار سنگين اين اندوه را بر دوش او نهاده بود كه گويي اصولا” دوش هنرمند براي كشيدن بار حرمان و درد متناسب‌تر از ديگران است. اما او يا همه آنچه كه گفته شد نغمه‌هاي گوناگون خود را در طول مدت 50 سال به گوش شنوندگان ايراني و بعضي از كشورهاي همسايه رسانيده و آوازها، تصانيف، سرودها و ترانه‌هاي عامه‌پسند از خود به يادگار گذاشت. مشكلات عديده زندگي را با استقامت و پايداري تحمل كه هريك از آن‌ها كافي است كه آدمي كم تحمل و معمولي را به موجودي ترشرو و بدخو تبديل كند كه هيچگاه خنده برويش نيايد. خانه او محل تجمع افراد مختلف دوستان بود. شاعران و نويسندگان معروف، موسيقي‌دان‌ها، هنرپيشگان قديمي تئاتر، بستگان و خويشاوندان خود او و همسرش كه ماشااله ”لاتعدولاتحسي” گفتني است كه در كشيدن بار سنگين مشكلات مادي و خانوادگي كه جبر زمان در سرنوشت او قرار داده بود يك تن هميشه در كنار او بود. اين يك تن همسر برازنده، كدبانو، پرتحمل و خوشوري او بوده اين بانو از خانواه‌هاي قديمي و با اصل و نسبت ايران است، كه با تحمل آنچه كه گفته شد و يا آن همه آمد و رفت‌هاي با برنامه و يا بي‌اطلاع و سرزده در طول مدت زندگي و حيات بديع‌زاده ابرو در هم نكشيد و كلامي شكوه‌اميز از زبان او شنيده نشده و شايد بعد از موهبت آواز و هنر بديع‌زاده اين بهترين پشتوانه زندگي او بود كع: ”زن پرهيزگار طاعت دوتس- با تو چون مغز باشد اندر پوست” (اوحدي). در سالهايي كه كم كم راديو نفوذ و اعتباري در ميان مردم پيدا كرد و مديران به ظاهر منظم و سخت‌گيري در راس اداره راديو و زارت اطلاعات گماشته شدند، براي نظم و انضباط طبقه موسيقي‌دان و ترانه سرايان كه بعضي از آن‌ها اصلا” با قيد و نظم و ترتيب بيگانه‌اند حالا بايد در ساعت مقرر براي اجراي كاري جدي حاضر شوند و او متصدي اين امر تقريبا” محال است. داستان او و شهر آشوب كه قرار بود ترانه‌يي بسازد و رفت و چندماه گم شد و پس از جند ماه كه پيدا شد بديع‌زاده از او بازخواست كرد كه او برآشفت و قصيده‌يي در شصت بيت في‌المجلس و بالبداهه در دم او كارسازي كرد و اين از لطائف است كه در طول مدت شش ماه شش سطر ترانه نساخت و در شش دقيقه شصت بيت را انشاء كرده و بديع‌زاده اين قصيده و قصيده ديگري را كه هر دو در رهجو او بود، خود او شادمانه با ذكر تاريخ واقعه براي دوستان مي‌خواند، گروهي از مخالفان بديع‌زاده افرادي يك بعدي و كم مايه بودند كه آواز يا ترانه‌يي در سطح نازل مي‌خواندند و مي‌خواستند كار خود را در روزهاي جمعه در راديو ارائه كنند و بديع‌زاده به آن‌ها جواب رد داده بود. همه آن‌ها كه زبان به طعن و بدگويي مي‌گشودند چه در اين زمان و چه در گذشته معمولا”ْ افرادي بودند كه در مقايسه كار خود با او احساس كم مايگي مي‌كردند. آوازخواني با سواد، پرمطالعه، شعردان، مناسب خوان، زبان‌دان، آهنگساز، خواننده ترانه‌هاي ادبي بسيار سطح بالا و سنگين، ترانه‌هاي مردم‌پسند، ضربي‌هاي سنگين و مشكل، مجلس آرا و بذله‌گو و حاضر جواب و خندان و خوشرو، مردم‌دار و در خانه‌باز و مهم‌تر از همه حدود ششصد آهنگ كه بر روي صفحات گرامافون و بعدا” در نوار ضبط است كه اغلب آهنگ‌ها و بعضي شعر ترانه‌ها از خود او است. در سال 1322 شمسي كه روان‌شاد روح‌اله خالقي يك دسته اركستر بزرگ ايراني با شركت 29 نفر استادان و نوازندگان معروف و زبردست تشكيل داد كه تا آن تاريخ سابقه نداشت بديع‌زاده و عبدالعلي وزيري خوانندگان برگزيده اين اركستر بودند. از او چهار فرزند پسر و يك دختر به جاي مانده است كه همه در ضمن آشنايي با موسيقي به درجات عالي علم و دانش رسيده‌اند

magmagf
25-04-2007, 18:19
مرحوم حسن يزدانيان ، از خوانندگان خوش صوت بود كه بيشتر به خواندن سرودها و اشعار مرثيه اي مي پرداخت وي در سال 1317 شمسي در شهر نجف آباد اصفففهان متولد شد و چون پدر وي داراي صدايي خوش و زيبا بود ، حسن صداي خوش خود را از پدر به ارث برده و در نوجواني و جواني براي دل خود و دوستان بيشتر وقت ها مي خواند ، شادروان حسن يزدانيان درباره فعاليت هاي خوانندگي و نحوه كشيده شدن خود به راديو و تلويزيون چنين بيان داشته بود :
" در سال هاي كودكي به دنبال كار و فعاليت بودم ، يعني اين كه به رسم آن روز ولايت كه تحصيل كردن كار هر كسي نبود و توان و بودجه خاصي را لازم داشت ، من حرفه " كارگري " را پيشه كرده بودم و اميدم به اين بود كه روزي شغلي ياد خواهم گرفت و وقتي به استادي رسيدم براي خود مغازه و كارگاهي باز خواهم كرد و شاگرد هايي خواهم داشت . آن چه در كودكي به آموختنش پرداخته بودم تا همين چند وقت پيش و حتي كم و بيش تا همين امروز هم با من بوده و هست و آنان كه آشنايي بيشتري با من دارند مي دانند كه نخستين شغلي كه داشتم خياطي بوده و هنوز هم با وجود اين كه به سبب برخي كسالت ها ناگريز هستم به اين كار به پردازم ، اما هر چند گاه و هر وقت كه نيازي باشد به دوخت و دوز مي پردازم و براي خود و ديگران كت و شلوار مي دوزم .
بايد ياد آور شوم كه پدرم صداي خوشي داشت و هر چند هرگز نخواسته يا نتوانسته بود نان خوش صدايي اش را بخورد اما كاري هم نكرده بود كه كسي از خوش صدايي او خبر نشود به همين دليل هم افراد خانواده و فاميل اغلب فرصت يافته بوديم كه صداي خوش او را به هنگام خواندن " شعر " و " آواز " بشنويم . ظاهرا بين افراد خانواده ، من بيشتر از همه به صداي پدر علاقه داشتم و تحت تاثيرش قرار مي گرفتم و گويا پدرم نيز بيشتر از همه به اين علاقه داشت كه من در شنيدن آواز وي و آموختن موسيقي دقت بكنم . بعد ها فهميدم وقتي شش ، هفت ساله بودم از طريق حركات حرف ها و گرايش هايي كه از خود نشان داده بودم ، پدرم متوجه استعداد و علاقه ام به موسيقي شده بودم ، به همين خاطر هم تشويقم كرده بود كه پيش خودش به تمرين آواز به پردازم .
اگر قبول داشته باشيم كه داشتن صداي خوش هم مثل چيزهايي از اين قبيل موروثي است در آن صورت بايد بگويم كه در بين افراد خانواده مان اين ارث از پدر به من رسيده است .
يادم هست كه اوايل كار را با خواندن آوازهاي مثنوي شروع كردم و سيزده ساله بودم كه پيش يكي از بستگانم به نام آقاي غلامعلي پور احمد رفتم تا از آگاهي هايش درباره نواهاي موسيقي استفاده كنم.لازم است بگويم كه آقاي غلامعلي پور احمد در آن ايام يكي از بهترين نوازندگان ني در شهر ما بود و دراين كار تسلط فراوان داشت . درمدتي كه پيش ايشان بودم توانستم نه در حد يك كاردان بلكه در حد يك شيفته و علاقمند اعتبار محضرش را درك كنم و همين بس كه هنوز هم گوش هايم پر از حرف ها و صداهايي است كه از او شنيده ام ".
دوران كودكي را حسن يزدانيان به سرعت پشت سر نهاد و در سن پانزده سالگي به تهران آمد ، مدتي نزد استاد احمد عبادي رفت و پس از چندي كه از محضر اين هنرمند بزرگ فيض برد به كلاس مرحوم استاد مهرتاش رفت و اين دو استاد ، بسياري نياموخته ها را به وي آموختند و در كلاس اين ها بود كه رديف ها و گوشه هاي موسيقي ايراني را بخوبي شناخت و فرا گرفت و به راديو و تلويزيون راه يافت و هر بامداد از راديو ايران سال ها صداي مناجات وي و شركت او را در مراسم جشن هاي مذهبي و يا ايام سوگواري شاهد بوديم ، حسن يزدانيان به رحمت ايزدي پيوسته ، روانش شاد .

magmagf
27-04-2007, 23:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي در سال 1343 در تهران متولد شد وي نوازندگي گيتار را نزد اقاي باقر موذن اموخت و از سال 1364 به اموختن فن وهنر پردازش ساخت و طراحي گيتار كلاسيك و فلامنكو پرداخت در سال 1366 - 1369 از محضر استاد پرفسور پرويز نيلوفري عضو انجمن چوب شناسي و استاد دانشگاهليدن هلند در زمينه چوبهاي مورد استفاده در ساخت ادوات موسيقي به همكاري و كسب دانش پرداخت ، سازهاي ايشان در نمايشگاه معتبر فرانكفورت در كشور المان به نمايش گذاشته شده است و مورد تحسين و تشويق اساتيدي همچون : جان هاپر ( رئيس موزه ادوات و الات موسيقي شهر استكهلم سوئد ) و كريستوف مونگ ( استاد دانشگاه ويل و نوازنده برجسته گيتار كلاسيك ) و فيليپ كوند سازنده برجسته گيتار در جهان قرار گرفته است سبك كاري ايشان در زمينه ساخت گيتار شامل سبكهاي انتونيو تورس و مارسل باربرو و دومينگو استسو ميباشد اثار ساخته شده توسط ايشان در كشورهاي اروپايي نظير سوئد ، اتريش و بلژيك همواره با استقبال خوبي روبرو بوده است ايشان همچنين رابطه اي نزيدك با خوزه لويس رومانيوس داشته و دارد و با يشان در مورد رموز ساخت گيتار در همكاري نزديك ميباشند

magmagf
27-04-2007, 23:21
کامبیز سینی چی کار با چوب را از اواخر دهه 1360 با مطالعه بر سازه های چوبی - سنتی ایران آغاز کرد. حاصل فعالیت های وی در این زمینه برپائی نمایشگاهی از کارهای گره چینی در گالری سیحون تهران بوده است.

آشنائی او با موسیقی و گیتار انگیزه ای شد تا وی در آمیزه هنر کار با چوب و موسیقی مبادرت به تحقیق و ترجمه و حمع آوری اطلاعات جهت ساخت گیتار نماید.

او همواره در ساخت سازهایش از مرغوبترین و متنوع ترین گونه های چوب استفاده نمود ، چرا که نوع چوب و شرایط و مدت زمان نگهداری از آن نقش عمده ای در صدای ساز دارد. تمامی گیتار های وی معمولا به طریقه نیترو سلولز و یا فرنچ پولیش Finishing میشود.

کامبیز سینی چی بطور معمول در گیتارهای کلاسیک و فلامنکو برای Top از چوبهای European Spruce و Red Cedar و برای Back و Side از چوب های Cypress و Indian Rosewood استفاده میکند و تجربیات موفق و مختلفی با چوبهائی نظیر CocoBolo ، Brazilian Rosewood ، Madagascar Rosewood ، Palo Escrito ، Amazon Rosewood ، Pau Ferro ، Zircote ، Mahogany ، Walnut ، Maple ، Padauk و ... داشته است.

از خصوصیات گیتار های وی ، رنگ آمیزی و تفکیک پذیری صدا و فیزیولوژی مناسب و راحت آن میباشد و هم اکنون سازهای وی علاوه بر نوازندگان داخل کشور مورد توجه علاقمندان در خارج از کشور نیز قرار گرفته است.

magmagf
27-04-2007, 23:22
امين رفيعي متولد 1355 در شهر تهران است وي از كودكي به موسيقي و هنر نواختن گيتار علاقه فراوان داشت و موسيقي را ابتدا از 12 سالگي با ساز ارگ نزد جناب اميري و به صورت گوشي اغاز كرد و بعد از ان گيتار را نزد برادرش به صورت خود اموز اغاز كرد و سپس اموزش را زير نظر دكتر سيمون ايوازيان ادامه داد .ايشان همچنين مبحث تئوري موسيقي و سلفژ را زير نظر اقاياين امير معيني و مسعود سلطاني فراگرفته است.
ايشان در جشنواره موسيقي فجر بخش جوان موسيقي فلامنكو حائز رتبه اول در سال 1379 شده اند.

وي در حال حاضر مشغول تهيه و گرداوري متدهاي مختلف اموزشي در موسيقي فلامنكو و نيز تمرين براي اجراي كنسرت و ضبط كاست در اين نوع از موسيقي ميبشد . امين رفيعي فارغ التحصيل رشته مهندسي صنايع نيز ميباشد

magmagf
27-04-2007, 23:23
ناصر رسا (عبدالرضا رسا خراساني ) در سال ۱۳۳۴ متولد شد .پدرش زنده ياد قاسم رسا بيشتر از يك پزشك يك اديب بود كه هنوز نيز ديوان اشعار ايشان منتشر ميشود .
ايشان از ۹ سالگي نزد برادرش سعيد رسا فرا گرفت در سالهاي ۱۳۴۷ - ۴۸ در سنين ۱۳ . ۱۴ سالگي در مسابقاتي كه از سوي وزارت فرهنگ سابق برگزار ميشد مقام اول را كسب كرد دز سال ۱۳۵۳ به دعوت راديو و تلويزيون وقت يك برنامه اختصاصي از گيتار كلاسيك و فلامنكو براي تلويزيون ضبط كرد كه به تاييد شوراي عالي موسيقي رسيد و بارها از تلويزيون ايران پخش شد در سال ۱۳۵۵ در هنرستان ازاد موسيقي به تدريس گيتار پرداخت وي در سال ۱۳۵۸ در دانشگاه حقوق داشنگاه تهران پذيرفته شد ولي بعد از چند سال تحصيل دانشگاه را براي انتخاب يك زندگي حرفه اي كنار گذاشت در سال ۱۳۶۰ براي تجارب بيشتر در موسيقي به ايتاليا سفر كرد و در طول ايم جنگ تنها به دليل محدوديتهاي مختلف به اجراي كنسرتهاي خصوصي موسيقي پرداخت .
در عيد فطر سال ۱۳۶۵ به دعوت سفارت اتريش به اجراي يك برنامه موفق در انجمن فرهنگي اين سفارت برگزار كرد .
در سال ۱۳۷۶ در تاريخ ۱۹ تا ۲۱ اسفند ماه در تالار سيمرغ نيشابور وابسته به يونسكو به اجراي كنسرت پرداخت .
ايشان در سالهاي ۸۰ و ۸۱ به دعوت تلويزيون مشهد به ضبط يك سري برنامه در زمينه اموزش موسيقي و گيتار همت گمارد .
ايشان در ده سال اخير به اموزش گيتار در جهاد دانشگاهي مشهد اشتغال دارد

magmagf
27-04-2007, 23:23
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منصور رسا در سال 1337 در خانواده اي هنرمند متولد شد .

پدر وي پزشك و اديب بود .

از اوان كودكي با دنياي باز و گسترده موسيقي آشنا شد . اشتياق وي به آموختن موسيقي سبب شد در 9 سالگي نواختن گيتار را بدون استاد شروع كند .

در سال 1349 بر اثر تمرينات مستمر و از راه شنيداري توانست قطعات معروف كلاسيك را از جمله آستورياس ، الحمرا ، كاپوچيو عرب ، فوليا ، كاپريس 24 و پاگاني ني را اجرا كند .

در 16 سالگي شروع به ساختن قطعات كوچك موسيقي كرد ، كه از آنها بعنوان سايه هايي از مهتاب ياد مي كند ، كه تاثير شگرفي در چگونگي نواختن وي داشت .

در سال 1350 با نوازنده مشهور گيتار فلامنكو جهان سابيكاس آشنا شد كه نقطه عظيمت وي به دنياي پر شور موسيقي فلامنكو بود .

در بين سالهاي 1350 تا 1365 علاوه بر اجرا كردن كنسرتهاي گيتار به آموزش گيتار كلاسيك و فلامنكو مشغول بود .

در سال 1365 با يكي ديگر از بزرگان موسيقي فلامنكو "پاكودلوسيا" آشنا شد .

خود وي در باب اين آشنايي مي گويد : نوازندگي پاكودلوسيا براي من شبيه گشوده شدن دريچه اي خاموش در پس ذهن بود كه با گشايش اين دريچه و گام نهادن در وراي آن توانستم واقعيت موسيقي باراني و پرشور فلامنكو را با همه وجودم احساس كنم .

در حال حاضر نوازندگي وي تحت تاثير بزرگاني چون پاكودلوسيا و سن لوكارو آميگو است ، قدرت تكنيك و بداهه نوازي وي از او نوازنده اي منحصر بفرد ساخته است . شاعرانگي و بيان حسهاي گوناگون از طريق نواختن در كاروي بسيار مشهود است . و اين امر او را از ديگر نوازندگان متمايز مي سازد .

تاكنون 28 اجراي كنسرت در شهرها مختلف ايران داشته اس ، كه با استقبال چشمگير مردم روبرو بوده است . وي در حدود 200 قطعه پيانو را براي اجراي گيتار تنظيم كرده است . هم اكنون وي در مراكز فرهنگي و آموزشي و دانشگاهها به آموزش گيتار كلاسيك و فلامنكو مشغول است . لازم به ذكر است كه تلويزيون كشور آلمان تا بحال 2 بار اجراي كنسرت وي را پخش كرده است . و قدرت تكنيك اين نوازنده ايراني در فراسوي مرزها نيز مورد توجه قرار گرفته است

magmagf
27-04-2007, 23:24
سعيد رسا در سال ۱۳۲۲ در مشهد به دنيا امد .سعيد رسا در سن ۱۹ سالگي با گيتار اشنا شد . اولين استاد او سولي اوساريك معلم كنسرواتوار تهارن بود .سپس وي به انگلستان رفت و نزد خوان مارتين و فليپ جان لي به تحصيل فلامنكو پرداخت و در لندن كنسرتهاي مختلفي را اجرا نمود . در بازگشت به ايران در مدرسه ايران و فرانسه به اجراي كنسرت پرداخت و در موسسه سراي هنر به تدريس گيتار مشغول شد . در همان زمان به اجراي برنامه براي راديو و تلويزيون ۲ پرداخت و در كاخهاي جوانان ان زمان كنسرتهاي متعددي را اجرا نمود .
او در مهاجرات دوم خويش راهي ايتاليا گرديد و به مدت ۱۳ سال در رم زندگي كرد و در فولك استوديو رم برنامه هاي موفقي را اجرا نمود و در حال حاضر مدت ۱۵ سال است مقيم نيويورك (امريكا) است و به فعاليتهاي مختلف موسيقي و هنري مشغول است .
از شاگردان وي ميتوان به هدايت سهراب پرتوي - ناصر رسا - المكو و...تعدادي نوازندگان ديگر گيتار فلامنكو اشاره كرد .
در اينده نرديك سي دي از اجراهاي فلامنكو ايشان به بازار موسيقي عرضه خواهد شد

L O V A B
28-04-2007, 13:48
ايرج بسطامى در سال ۱۳۳۶ هجرى شمسى در شهر بم متولد شد. اولين استاد آواز وى عمويش يدالله بسطامى بود كه پايه و اصول و مبانى آوازى موسيقى ايرانى را به او آموخت. در اوايل انقلاب براى آموختن موسيقى به تهران آمد تا در نزد اساتيد بزرگ موسيقى تعليم آواز ببيند. از اين رو به نزد محمدرضا شجريان رفته و آزمون آواز داد و پذيرفته شد. بسطامى دو سال در محضر شجريان تعليم آواز مى بيند. وى كه از شاگردان برجسته و بااستعداد شجريان بود براى همكارى با گروه عارف انتخاب مى شود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پرويز مشكاتيان كه در آن سال ها در گروه چاووش بود، مى گويد: «اولين بار بسطامى را در خانه شجريان ديدم. در آن زمان ما چاووش را داشتيم. به خاطر شرايط اجتماعى آن زمان به خواننده هاى بيشترى با صداهاى متفاوت نياز داشتيم. من پشت در كلاس شجريان نشسته بودم تا هنرجو ها مرا نبينند. از آنجا بود كه از صداى بسطامى خيلى خوشم آمد. ايشان صداى خوبى داشتند و مثل همه آدم هاى كوير نشين آدم خيلى مهربان و خوبى بود، بعد از كلاس مدتى با او صحبت كردم تا با نقطه نظراتش راجع به هنر و آواز و انگيزه خواندش آشنا شوم. ولى آنقدر ساده يافتم اش كه مصمم شدم تا با او يك سالى در مورد قضاياى پيرامونى سواى موسيقى به گپ و گفت وگو بنشينم...»
چهار سال بعد اين همكارى به ثمر نشست. مشكاتيان افشارى مركب را ساخت و بسطامى در اوج آمادگى آن را اجرا كرد. قرار بود كه اين برنامه پنج شب در تالار رودكى اجرا شود اما به علت استقبال گسترده مردم اجرا دو شب ديگر تمديد شد. بعد از آن نوار افشارى مركب به بازار آمد. صداى بسطامى با استقبال مردم روبه رو شده بود. گروه عارف به سرپرستى پرويز مشكاتيان و آواز بسطامى براى اجراى كنسرت به اروپا رفت. در آن زمان بسطامى حدود ۳۳ سال داشت و اجراى اين كنسرت ها شروعى براى موفقيت هاى بعدى او به شمار مى آمد.مژده بهار، افق مهر، وطن من ساخته مشكاتيان بر روى شعر ملك الشعراى بهار از كارهاى ديگر ايرج بسطامى به شمار مى آيد.
ايرج بسطامى در اوج فعاليت هنرى خود با مرگ برادر روبه رو مى شود و از اين رو براى سرپرستى خانواده برادرش به بم بازمى گردد. بسطامى علاقه زيادى به برادر از دست رفته اش داشت. زمانى كه او براى تحصيل آواز به تهران آمده بود برادر مخارج زندگى او را تقبل كرده بود و اين بار نوبت بسطامى بود كه به بازماندگان برادرش اداى دين كند. بسطامى در بم و كرمان به دور از جنجال هاى هنرى مركز به تدريس آواز مشغول شد تا اينكه در حادثه زلزله ۵ دى ماه ۸۲ در شهر بم و زير آوار جان باخت و دوباره در مركز توجه عالم هنر قرار گرفت!

L O V A B
28-04-2007, 13:52
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

info@akbargolpayegani.ir
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
● متولد دهم بهمن سال 1312 شمسی ____ 1933 م ، در محله تکيه زرگرها ی تهران .

● خواندن اولين اذان برای سلامتی مادر در سال 1317 شمسی ___ 1938 م ، که ايشان در همان سال مادر خود را از دست ميدهند .

● ورود به دبستان فرهنگ در محله تکيه زرگرها در سال 1318 شمسی ___ 1939 م ، که ايشان در همان سال قاری قرآن در کلاس درس بودند .

● آشنايی با محمود آقا خراز محل و قاری مساجد و ابراهيم گردن تعزيه خوان معروف و آغاز تعليم ابتدايی موسيقی نزد آنها در سال 1319 شمسی ___ 1940 م .

● آغاز تعليم موسيقی نزد پدر ، حسين گلپايگانی ، به طور جدی و منظم در سال 1320 شمسی ___ 1941 م .

● نقل مکان از محله تکيه زرگرها به خيابان آبشار و ثبت نام در کلاس چهارم ابتدايی در دبستان اقبال در خيابان آبشار و آشنايی با مرحوم جهانگير ملک ( استاد تنبک ) ، در کلاس درس در سال 1321 شمسی ___ 1942 م .

● ثبت نام در دبيرستان بدِر در سرچشمه و عضويت در تيم فوتبال باشگاه تهران جوان در رده سنی نوجوانان به مربيگری مرحوم حسين فکری در سال 1324 شمسی ___ 1945 م .

● کسب عنوان قهرمانی تهران با تيم فوتبال نو جوانان باشگاه تهران جوان در سال 1325 شمسی ___ 1946 م .

● اولين تجربه شرکت در يک گروه ارکستر کر به رهبری ايرج گلسرخی در سال 1326 شمسی ___ 1947 م .

● اولين تجربه بازی در يک نمايش در سالن شير و خورشيد و ايفای نقش يک پسر شعر خوان به پيشنهاد شاپور قريب کارگردان سينما در سال 1326 شمسی ___ 1947 م .

● ورود به مدرسه نظام و عضويت در انجمن موسيقی مدرسه نظام و آشنايی با حسين خواجه اميری ( ايرج ) ، در سال 1327 شمسی ___ 1948 م .

● آشنايی با مرحوم حسن يکرنگی از شاگردان اقبال السلطان و تعليم آواز نزد او در سال 1328 شمسی ___ 1949 م .

● آشنايی با دکتر نور علی خان برومند به کمک استاد علی تجويدی و آغاز تعليم تحت نظر ايشان در سال 1330 شمسی ___ 1951 م .

● آشنايی با اساتيد برجسته موسيقی ايران و تعليم آواز نزد استاد ابوالحسن صبا ، طاهر زاده ، اديب خوانساری ، عبدالله خان دوامی ، حاج محمد آقا ايرانی مجرد و يوسف فروتن در سال 1331 شمسی ___ 1952 م .

● ورود به دانشکده افسری در سال 1332 شمسی ___ 1953 م .

● خواندن اولين آواز با ساز دکتر نور علی خان برومند و استاد علی اصغر بهاری برای يونسکو ( در بيات اصفهان و سه گاه ) ، در سال 1335 شمسی ___ 1956 م . که به صورت صفحه بزرگ ضبط شد . که اين اثر در بازار پخش نشد .

● ورود به دانشکده نقشه برداری در سال 1336 شمسی ___ 1957 م .

● دعوت به راديو توسط مرحوم پيرنيا ، سرپرست و مبتکر برنامه گلها در سال 1337 شمسی ___ 1958 م .

● استخدام در سازمان برنامه در سال 1337 شمسی ___ 1958 م .

● خواندن اولين آواز بدون ساز ، شعر حافظ ، ( در خرابات مغان نور خدا می بينم ) در اول فروردين ماه سال 1338 شمسی ___ 1959 م . گلپا در اين آواز به عنوان خواننده ناشناس و جوان معرفی شد .

● پخش اولين آواز با ساز از راديو در برنامه گلها تحت عنوان ، مست مستم ساقيا دستم بگير ، در مثنوی شور، با شعر بيژن ترقی و آهنگ مرتضی خان محجوبی و پرويز ياحقی در سوم فروردين ماه سال 1338 شمسی ___ 1959 م . که اين آواز از استقبال بی سابقه ای در ميان عامه مردم برخوردار گشت.

● ضبط اولين صفحه توسط کمپانی ايران گرام در سال 1339 شمسی ___ 1960 م .

● ضبط چهار صفحه توسط کمپانی ايران گرام و سفر به آمريکا به همراه استاد فرهنگ شريف (نوازنده تار ) و مرحوم ويگن جهت اجرای کنسرت برای ايرانيان مقيم آن کشور در سال 1340 شمسی ___ 1961 م .

● تدريس موسيقی ايرانیbuilding music در دانشگاه USLE ، به همراه استاد فرهنگ شريف به مدت سه ماه در سال 1340 شمسی ___ 1961 م .

● اجرای کنسرت در لندن و هلند در سال 1340 شمسی ___ 1961 م .

● ازدواج با خانم گلرخ گلرايلی در سال 1346 شمسی ___ 1967 م . در سن 34 سالگی

● اجرای کنسرت در کويت همراه با فرهنگ شريف و مرحوم امير ناصر افتتاح (نوازنده تنبک) در سال 1348 شمسی ___ 1969 م .

● بازی در فيلم سينمايی مرد حنجره طلايی به عنوان هنر پيشه نقش اول به کارگردانی مرحوم ميثاقيه در سال 1348 شمسی ___ 1969 م .

● تولد اولين فرزند بنام ساقی در يازدهم ارديبهشت ماه سال 1349 شمسی ___ 1970 م . که ايشان هم اکنون پزشک ميباشند .

● اجرای کنسرت در لندن با استاد حبيب الله بديعی ( نوازنده ويلون ) و همچنين بازی در نمايشنامه راديويی آتشی بر دل ، در سال 1350 شمسی ___ 1971 م .

● تولد دومين فرزند بنام ساغر در سوم فروردين ماه 1350 شمسی ___ 1971 م . که ايشان هم اکنون دارای درجه دکترای بورس آمار و احتمالات ميباشند .

● اجرای برنامه در رويال دايان لندن ، در سال 1352 شمسی ___ 1973 م . که در اين برنامه از هر کشور يک خوا ننده منتخب و يک موزيسين شرکت داشتند .

● اجرای کنسرت سراسری در آمريکا برای ايرانيان مقيم آن کشور با استاد فريدون حافظی ( نوازنده تار ) ، در سال 1355 شمسی ___ 1976 م .

● کنسرت در افغانستان و اجرای آواز دو صدايی با محمد ظاهر خواننده معروف افغانستان و همچنين اجرای کنسرت در پاکستان و هندوستان در سال 1355 شمسی ___ 1976 م .

● ممنوعيت برای کار در راديو و تلوزيون در سال 1358 شمسی ___ 1979 م .

● اجرای کنسرت سراسری در آمريکا در سال 1371 شمسی ___ 1992 م .

● اجرای کنسرت در چين و ژاپن در سال 1372 شمسی ___ 1993 م .

● اجرای کنسرت در آمريکا در سال 1373 شمسی ___ 1994 م .

● اجرای کنسرت در رويال فستيوال هال لندن در سال 1378 شمسی ___ 1999 م .

● آغاز به کار مجدد و ارائه دو کاست تحت عناوين مست عشق و عقيق به بازار و شکست رکورد فروش نوار در بين خوانندگان در سال 1382 شمسی ___ 2003 م .


:::::::::: بیوگرافی اکبر گلپایگانی ::::::::::

سال 1312در تهران دیده به جهان گشود . تحت توجهات پدرش با اصول اول موسیقی تا حدودی آشنا شد ، تا این که گذارش به منزل "حسن یکرنگی" که مردی پاک طینت و دارای صدایی خوش بود می افتد او که به خوبی به گوشه ها و ردیفهای موسیقی ایرانی وارد بود گلپای جوان را مورد تشویق قرار می دهد . مدت زیادی از آمد و شد نمی گذارد که او یک شب با استاد نور علی برومند در آن منزل آشنا می شود … استاد نور علی برومند از صدای او خیلی خو شش می آيد و تصمیم به تعلیم وی می گیرد و حدود 8 سال و 9 ماه به طور مداوم وی را تحت تعلیم قرار میدهد. تا این که داوود پیر نیا مبتکر برنامه گلهای جاویدان برای شرکت در برنامه گلها از وی دعوت می کند.

گلپا از محضر استادانی نظیر : حاج آقا محمد ایرانی، ادیب خوانساری و صفحات طاهر زاده بهره می گیرد ولی به هیچ وجه کوششی به عمل نمی آورد که از آنها تقلید نماید.

گلپا در سال 1956 میلادی (1334-35 ش) به همراه علی اصغر بهاری (استاد کمانچه) و نورعلی برومند (ردیف دان و استاد تار در سازمان بین المللی "یونسکو" دو تصنیف یکی در دسگاه سه گاه و دیگری در مایه اصفهان با اشعار سعدی و حافظ اجرا نمود و بدین ترتیب می توان گفت گلپایگانی برومندو بهاری از پیشروان معرفی آواز و موسیقی ایرانی در سطح جهان هستند .

سال 1961 میلادی بنا به دعوت دانشکده "میوزیک بیلدینگ" یو.اس.ال.ا (کالیفرنیا) با فرهنگ شریف و تونی که از استاد تار می باشد 18 جلسه تدریس کرد و اولین ایرانی است که در 21 نوامبر 1995 موفق به دریافت دکترای افتخاری در رشته آواز از دانشگاه کلمبیای آمریکا شده است.

ايشان دارای چهار برادر بنامهای ، عباس ، حسن (مدرس آواز و استاد دانشگاه)، محمد (با نام هنری گلريز) که خواننده ميباشند، محمود (مهندس و مدرس آواز) ، و يک خواهر بنام مريم ميباشند .

magmagf
04-05-2007, 06:41
صمد نوريان ، به سال 1321 خورشيدي در آذربايجان متولد شد . هنوز بيش از يك سال از سن وي نمي گذشت كه همراه خانواده به تهران آمد و در اين شهر سكني گزيد . پنج ساله بود كه خواندن را از پدر و مادر كه داراي صداي خوشي بودند آغاز كرد ولي بر خلاف ميل و نظر ايشان وي كاملا فارسي مي خواننند ، در صورتي كه آنان مايل بودند فرزندشان تركي بخواند .
صمد ، از همان كودكي در برنامه هاي مخصوص مدرسه و جشن هايي كه به مناسبت هايي از طرف مدرسه برگزار مي گرديد ، شركت مي كند و كلاس پنجم ابتدايي بود كه از طرف مدرسه به برنامه صبح جمعه مرحوم صبحي معرفي مي شود و كار هنري خود را در راديو از اين زمان آغاز مي نمايد .
صمد نوريان ، با اين برنامه ها همكاري كرد تا به سن هفده سالگي رسيد و از اين زمان اقدام به ساختن شعر و آهنگ كرد كه مورد تحسين گردانندگان امور هنري راديو قرار گرفت و انوشيروان روحاني وي را مورد تشويق و حمايت قرار داد و با توصيه و راهنمايي ، وي را به كلاس آواز راديو رهنمون كرد و سپس براي خواندن نت و سلفژ نزد خانم ئولين باغچه بان رفت و پس از طي دوره هاي مزبور در راديو و تلويزيون شروع به اجراي برنامه كرد .
آهنگ هايي كه وي در راديو و تلويزيون اجرا كرد عبارت بودند از : " مادر " ، " تو اي دل " ، " عمو يادگار " ، " عروس بخت " ، " جيك جيك " ، " نارون " ، " الوداع " ، " قاصد " و تعدادي ديگر كه صفحات آن موجود مي باشد ناگفته نماند كه اشعار اين ترانه ها از خود صمد نوريان مي باشد .
صمد نوريان ، از سال 1348 به علت محدوديت شغلي كه در ارتش داشت خوانندگي در محافل عمومي را تقريبا تعطيل كرد و به ساختن آهنگ و شعر بسنده كرد و آهنگي زيبا را با عنوان " سلام بر عشق " ساخت كه با صداي ايرج مهديان اجرا گرديد و در زمان خود با موفقيت روبرو شد .
وي شعر و آهنگ هايي ساخت كه با صداي خوانندگان مختلفي ضبطط و اجرا گرديد ، از جمله : " طوطي " ، " كوچمون به خونمون " ، " خواهش مي كنم " ، " سبزه قبا " ، " اي كبوتر " ، " گل مريم " ، " قانون زندگي " ، " باز امشب " و بسياري ديگر كه با صداي خود او و جمشيد نجفي ، فرشيد ، ايرج مهديان و عده يي ديگر اجرا شده است .
نوريان ، در زمينه آهنگ هاي تركي نيز فعاليت هايي داشت كه بايد از ساختن آهنگي براي خواننده ترك زبان " پيمان " نام برد و چند آهنگ تركي ديگر كه در باكو و تركيه توسط خوانندگان آن ديار خوانده شده است . وي عشق و علاقه فراواني به صدا و هنر محمد رضا شجريان دارد و با عشق و علاقه يي كه به موسيقي سنتي و اصيل ايران دارد و طبق اظهارات وي ، او با همكاري هنرمند ارزنده مجتبي ميرزاده برروي اشعار : مولانا ، سعدي و حافظ ، آهنگ هايي ساخته كه آماده اجرا و ضبط مي باشد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
04-05-2007, 06:42
سيد جلال محمديان متخلص به ( سيد ) به سال 1327 در خطه كردستان ديده به جهان باز كرد . دوران كودكي را روزها در دامنه هاي سرسبز اين كوهها ، كنار چشمه سارها (( سيد )) زير نظر پدرش كه خود از خوانندگان خوش صداي كردستان بود ، به خواندن اشعار شعراي بزرگ كردستان نظير : مولانا ، حافظ ، باباطاهر و عراقي مي پردازد و پس از چندي كه صدايش خوب پخته و آماده شد ، در سال 1351 فعاليت رسمي و هنري خود را در فرهنگ و هنر استان باختران ( كرمانشاه ) شروع كرد و در سال 1355 به تهران آمد و براي اين كه بهتر بتواند گوشه ها و رديف هاي موسيقي اصيل ايران را فرا گيرد به عنوان شاگرد نزد محمد رضا شجريان مي رود و در مكتب صبا افتخار شاگردي وي نصيبش مي گردد . مدت سه سال (( سيد )) ضمن كسب علم موسيقي از محضر آقاي محمد رضا شجريان ، همزمان در خدمت آقاي اصغر بهاري با ساز رديف هاي آوازي فرا مي گيرد ، سپس به مدت سه سال ديگر در كلاس شجريان كه در راديو تدريس مي كرد حضور پيدا مي كند و چون هيچوقت دست از فراگيري و يادگرفتن نمي كشيد به طور خصوصي به منزل مرحوم استاد محمود كريمي جهت تكميل نمودن دانش موسيقي خود مي رود و بسيار از اين كلاس استفاده مي برد .
(( سيد )) در سال 1358 همكاري خود را با مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران ، آغاز و آهنگ جالبي خواند به نام(( هواي وطن )) با اركستر شمس ، (( قصر شيرين )) با اركستر اين مركز (( مردان خدا )) با اركستر تنبور شمس ، (( مظهر انوار )) با اركستر راديو ايران . وي از سال 1366 همكاري خود را با وزارت ارشاد اسلامي آغاز كرد و بيش از ده آهنگ جالب اجرا كرد و بسياري از آهنگهاي وي كه از ساخته هاي خودش مي باشد ، نظير : (( فضاي سيه حافظ )) ، (( نواي طاهر )) ، (( موسي و شبان )) ، (( ساقي كوثر )) و (( فلك باغبان )) كه قسمتي از آن به ياد مرحوم سيد علي اصغر كردستاني خواندهع شده است . (( سيد )) هنرمندي است متواضع ، مردمي و خوش برخورد و خونگرم كه اميد است هميشه اين روش و خصلت بزرگ را با خود داشته باشد و هيچوقت تحت تاثير به به ها و تحسين هاي اشخاص قرار نگيرد و تكبر و تفرعن و فخر فرو شي جاي اين صفات بارز و پسنديده اش را نگيرد ، زيرا چيزي كه براي يك هنرمند بزرگ و والا با ارزش است در درجه اول صفات بارز انساني او است . (( سيد )) بيشتر كارهاي خود را با هنرمندان خوب و با ارزشي مثل : محمد موسوي ، جليل عندليبي ، جمشيد عندليبي ، حسين بهروزي نيا ، كاظم داوديان ، منصور سينكي ، بيژن كامكار ، علي ناظري ، محمد علي كياني نژاد ، سهيل ايواني ،سيد خليل عالي نژاد ، هادي منتظري و تنظيم بسياري از آنها را فريدون شهبازيان انجام داده است .

magmagf
04-05-2007, 06:42
محمد نوري . هنرمندي خوش صدا . متفكري و روشنفكري قابل بحث و صاحب نظر كه در تمام دوران خوانندگي و فعاليت هاي هنري خود . از ابتذال دوري جست و در آن زمان هرج و مرج كه بسياري از بزرگان موسيقي ايران به عنوان اعتراض از جمله استاد غلامحسين بنان دست از خواندن و فعاليت در راديو كشيده بودند . او نيز . خود را از آن معركه در آن سال (1348) دور نگهداشت و خود را هيچگاه آلوده نساخت .
محمد نوري . به سال 1308 خورشيدي در تهران متولد شد و پس از پايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبيات انگليسي فارغ التحصيل گشت و تاكنون چند كتاب را ترجمه نموده كه از جمله رمان (( درخت شيطان)) است . نويسنده اين كتاب (( ايرزي كازنيسكي)) است .
محمد نوري . ابتدا در هنرستان تئاتر نزد اسماعيل مهرتاش مدت سه سال آواز ايراني را به طور سينه به سينه آموخت . سپس به هنرستان عالي موسيقي رفت و زير نظر استادان مصطفي پورتراب و مهندس سيروس شهردار سلفژ و نت و پيانو را فراگرفت و پس از آن به كلاس خانم اولين باغچه بان استاد ديگر هنرستان عالي موسيقي رفت كه مكتب وسعت صداي خود را پيدا كند .
از محمد نوري. تاكنون نوارهاي (( اي ايران )) . (( سفرهاي دور )) . (( آواز سرزمين خورشيد )) . (( مريم جان )) . (( عروسي )) . (( چشمان آبي و دريا )) . (( انتظار )) . (( لانه متروك )) . (( باران ها )) . (( ترانه هاي چوپان )) . (( سرزمين گيلان )) . (( شاليزار )) . (( اي خفته دل )) . (( توبيو )) . (( نشو نشو )) . (( لالايي شيرازي )) و (( آواز سرزمين خورشيد )) همراه با موسيقي هنرمند ارجمند و با ارزش فريبرز لاچيني با صداي احمدرضا احمدي با اشعار شاعر بلند آوازه معاصر . شادروان نيما يوشيج ضبط و پخش گرديده است .

magmagf
07-05-2007, 02:41
حسين قوامي در سال 1288 شمسي در تهران چشم به جهان گشود . پدرش رضا قلي قوامي به موسيقي ايراني علاقمند بود به طوري كه درمنزل تمام صفحات خوانندگان آن زمان را داشت و هر روز تعدادي از آنها را روي گرامافون مي گذاشت و ساعتها به نواي آنها گوش مي داد و در اين ميان حسين قوامي كه كودكي بيش نبود كنار پدر مي نشست و گوش مي داد و بيش از همه صداي خوانندگاني نظير : طاهر زاده ، ظلي جلب توجهش را مي كرد و لذت مي برد اغلب در منزل از صداي آنان تقليد مي كرد اين شوق و علاقه موجب شد به كار خوانندگي ادامه دهد تا زماني كه برادرش ، علي قوامي مشغول فرا گرفتن تار شد و در نتيجه با تعدادي از خوانندگان و نوازندگان قديمي امثال : استادان عبادي،حسين ياحقي و حاج علي اكبر خان شهنازي و عده يي ديگر آشنايي پيدا كرد و اين آشنايي موجب دوستي بين آنان و تشكيل محافل و مجالس دوستانه شد .




حسين قوامي در سنين 16 و 17 سالگي گاهي همراه برادردر مجالس هنري شركت مي كرد و با ساز بعضي از آنان مي خواند ، وقتي اين استادان متوجه قدرت و لطافت صداي او شدند توجهشان نسبت به او جلب شد و او در ادامه خوانندگي البته به صورت صحيح تشويق كردند . همين توجه اساتيد موسيقي ملي موجب ترغيب هر چه بيشتر وي در پيشبرد هنرش شد و بر اثر علاقه و پشتكار فراواني كه به خوانندگي داشت پيشرفت هايي در خوانندگي عايدش شد به طوري كه يكي از استادان زبر دست ولي گمنام آن زمان به نام عبداله حجازي داوطلب تعليم خوانندگي وي طبق اصول علمي و موازين صحيح رديف هاي موسيقي اصيل ايراني گرديد .




حسين قوامي مدت هفت سال نزد اين شخص هنرمند رديف ها و دستگاههاي موسيقي را به خوبي فرا گرفت . در سال 1325 به دعوت آقاي مستعان كه رئيس وقت راديو بود براي اجراي برنامه هايي به راديو رفت و اولين برنامه را روز جمعه با برادران وفادار مجيد و حميد اجرا مي كند كه مورد تشويق مردم قرار مي گيرد .




اين همكاري تا سال 1329 ادامه داشت تا حسين قوامي كه در آن ايام در ارتش وارد به خدمت شده بود به مقام افسري نائل شده به يكي از ماموريت هاي اداري از مركز به شهرستان انتقال مي يابد و ناگريز به مدت هشت سال همكاري او با راديو قطع مي شود ، پس از چندي كه ماموريتش پايان مي يابد . در بهمن ماه 1337 به دعوت شادروان داود پيرنيا براي شركت در برنامه (( گلها )) مجددا به راديو وارد مي شود و او در اين دوران به اوج شكوفايي هنر خوانندگي رسيده زيباترين و پربارترين ترانه ها و قطعات اصيل را در اين برنامه ها اغز خود به يادگار گذاشت . قوامي در بدو شركت در برنامه (( گلها )) چون مانع اداري داشت و نمي توانست اسم اصلي خود را از راديو اعلام نمايد ، ناچارا بنا به پيشنهاد روح اله خالقي اسم مستعار ( فاخته ) را براي خود انتخاب كرد ولي در سال 1342 كه بازنشسته شد و مانعي براي اعلام اسم اصلي او وجود نداشت با نام اصلي خود حسين قوامي از راديو معرفي شد .




حسين قوامي در سال 1309 به خدمت وظيفه احضار و در سال 1311 پس از انجام خدمت به استخدام ارتش در آمد و در سال 1314 وارد آموزشگاه ستواني شد و در سال 1317 با درجه ستوان سومي آموزشگاه را به اتمام رسانيد و در سال 1341 با درجه سرهنگ دومي بازنشسته شد . او درجه ستوان يكمي بود كه همكاريش را با راديو شروع كرد . لازم به تذكر است كه چون استاد حسين قوامي افسر ارتش بود و مشكلات و محظوراتي برايش موجود بود ، لذا بنا به پيشنهاد استاد روح اله خالقي نام (( فاخته )) كه اسمي مستعار بود براي وي انتخاب گرديده بود . استاد قوامي در سنين 80 سالگي به خوبي مي خواند و هنوز اين چشمه فياض الهي در وجودش خشك نشده بود . وي روز پنجشنبه




17/12/1368 در بيمارستان ايران مهر در ساعت 30/8 شب فوت شد و در امامزاده طاهر كرج در جوار غلامحسين بنان و مرتضي حنانه بخاك سپرده شد ، روانش شاد باد .

magmagf
07-05-2007, 02:45
شادروان ابوالقاسم عارف در شهرستان قزوين متولد و ديري نپايي كه استعداد سرشار و بخصوص لطف صداي او، وي را به مجامع مختلف اعيان و اشراف وقت كشانيد.




ابوالقاسم عارف، چون سري پر شور و طبعي آزاده داشت به كمك صداي دلنشين خود، محبوبيت و معروفيت بسيار يافت و چون ارزش هنر خود را شناخته بود در سن 13 سالگي به دنياي موسيقي وارد و تحت تعليم ”حاجي صادق خرازي” به تعليم صدا و فراگرفتن اصول علمي موسيقي پرداخت و در اين راه با سرعتي عجيب و قابل ملاحظه پيشرفت تا آنجا كه تقريبا”‌ در هنر موسيقي به نسبت تحصيل و مطالعه رشد سريعي نمود و به ساختن تصنيف پرداخت. عارف اولين كسي است كه شعر و موسيقي را به صورت ”تصنيف” با مضامين بكر اجتماعي تؤام ساخت و با اين ابتكار كه از نظر روح حساس و محدوديت‌هاي محيط و احتماع بسيار شايان توجه و قابل اهميت بود به انعكاس افكار خويش پرداخت و بدين ترتيب بع سركش و دمكرات خود را در هدايت جامعه و آشنا ساختن مردم به حقوق اجتماعي به كار واداشت.




عارف سفري هم به بغداد و استانبول رفت كه بعد از ديدن ”دارلالحان”‌ ترك تصميم گرفت به محض بازگشت به ايران با استفاده از مشاهدات خود آموزشگاهي جهت تعليم موسيقي در ايران بوجود آورد. ولي از آنجا كه چنين كاري با وضع محيط و موقعيت بخصوص عارف مطابقت نداشت در اجراي اين تصميم توفيقي حاصل نكرد. ولي هميشه رايج نبودن‌ ”نت”‌و عدم اطلاع موسيقدانان ايراني را به اصول علمي موسيقي، بزرگترين مصيبت براي موسيقي ايران مي‌دانست. از عارف بيست و چهار تصنيف و چند مارش و سرود بجاي مانده است كه اشعار آنها در ديوانش به چاپ رسيده، تصنيف ”آواز بهاري” را او در سال 1286 شمسي ساخته و بواسطه عشق و علاقه‌يي كه ”حيدر عمو اوغلي” به آن آهنگ داشت، آن را به نام وي كرد.




پس از آن كه نداي مشروطه خواهي، از هر سو بلند شد، عارف كه خود ستم‌ها ديده و روحي آزاده داشت، به آزاديخواهان پيوست او بيشتر از هر كس در تنوير افكار و روشن نمودن اذعان توده مردم، در زمان مشروطيت و آزاديخواهي ملت ايران اثر گذاشت.




در سالهاي آخر عمر، غم و اندوه او شدت گرفت و در همدان انزوا گريد و در همانجا بدرود حيات گفت. قبر وي در صحن آرامگاه بوعلي سينا است و سنگ مرمري بر سر قبر او نصب كرده‌اند كه اين بيت بر آن منقوش است:




عمرم گهي به هجر و گهي در سفر گذشت




تاريخ زندگي همه در دردسر گذشت




زنده ياد جواد بديع‌زاده كه يكي از مفاخر موسيقي ملي ايران است در مورد عارف در يكي از يادداشت‌هاي خود مي‌نويسد: ”عارف را در بسياري از مجالسي كه در منزل نظام‌الدوله خواجه نوري بر پا بوده مي‌ديدم، با پدرم دوستي نزديكي داشت و مرا آقا جواد صدا مي‌كرد. با وجودي كه از هنر هيچكس تعريف و تمجيد نمي‌كرد، شايد از صداي من كه بسيار جوان بودم بدش نمي‌آمد، چون در اين مجالس به پدرم مي‌گفت: ”‌به آقا جواد بگو كمي هم او بخواند”. و عارف به اصرار ميزبانش نظام‌الدوله خواجه نوري كه منت زيادي بر او داشت و عارف هم متقابلا” احترام زيادي به او مي‌گذاشت شروع به خواندن مي‌كرد. او حتي تصنيفي در مايه سه‌گاه دارد به نام ”افتخارالسلطنه” كه همسر رسمي خواجه‌نوري و دختر ناصرالدينشاه قاجار بود ساخته كه مطلع آن چنين است:” افتخار همه آفاقي و محبوب مني”، با وجودي كه خوانندگان ديگري كه در آن مجلس حضور داشتند از آواز و صدايي بسيار بهتر و قوي‌تر نسبت به عارف برخوردار بودند ولي عارف در آن مجالس بواسطله اين كه با شور و التهاب و انقالبي دوچندان مي‌خواند بيشتر گل مي‌كرد.




به هر حال پس از چندي عارف را در هيچ مكان و يا مجلسي نديدم تا اين كه در حدود سال 1310 شمسي با عده‌اي از دوستان به همدان سفر كرده بوديم و در يكي از روزها براي تفريح و تفرج به دره عباس‌آباد رفته بوديم و در قهوه خانه‌اي كنار جوي آبي نشسته بوديم و نوازنده‌يي بنام حسين ذوقي كه بسيار خوب تار مي‌زد در كنار ما بود. كمي دورتر بر روي فرش پيرمردي را ديديم كه به حال خو مشغول بود. حسين ذوقي ساز را برداشت و شروع به نواختن كرد، ”شور” و ”دشتي” مي‌زد و من هم به مقتضاي زمان غزلي از حافظ را مي‌خواندم و توجهي به آن پيرمرد نداشتم. پس از چندي صاحب آن قهوه‌خانه نزديك ما آمد و گفت آن آقايي كه آنجا نشسته خواهس كرده به شما بگويم اگر ميل داريد چند دقيقه‌يي پيش او بنشينيد، ما قبول كرديم و به طرف آن مرد مجهول رفتيم، ولي در فاصله دو سه متري وي كه رسيديم تشخيص دادم كه عارف است، در كنارش نستيم، پيرمردي بود كه چهره‌اش پر از چين و چروك و سر و وضعي در هم ريخته داشت به طوري كه واقعا”‌شناخته نمي‌شد. او همان عارف، شاعر آزاديخواه و آزاده بود كه به اين روز افتاده بود.




عارف كه زماني بلند بالا و كمي زشت منظر ولي خوش لباس بود و در تهران بود عمامه يي سفيد بر سر داشت و پوتين بندداري به پا مي‌كرد و عبايي هم بر دوش مي‌انداخت اكنون حال و هوا و روزگار دگر داشت. عارف اظهار داشت:” عالم ديگري پيدا كردم كه آواز و ساز و حتي شعر مناسبي از حافظس شنيدم و ادامه داد كه اخيرا” هم چند تا صفحه براي من آورده‌اند كه يكي دو تا آواز ضربي در بين آن‌ها بود كه بد نبود و سپس از دو صفحه‌يي كه در آن زمان خواندم يكي ”گرايلي” و ديگري ضربي ”دشتي” بنام ”جانا هزاران آفرين” و گفت نمي‌دانم بديع‌زاده كيست كه اين آواز ضربي را خوانده و در اين لحظه حسين ذوقي بالاخره طاقت نياورد و بي محابا گفت:” آقا ايشان همان بديع‌زاده است”‌و من بعد از آن مجبور شدم خود را به او معرفي كردم و به او گفتم: ”‌شما هم مرا مي‌شناسيد، با عمامه سفيد و عبا شما در در تهران مي‌ديدم و با پدرم آشنايي داشتيد و حتي با دايي من مرحوم ”سعدي الواعظين” آشنا و دوست بوديد، من جواد پس بديع‌المتكلمين هستم، عارف يكبارده بر افروخته شد و گفت:‌”‌ تو فرزند آقا بديع هستي؟!” در اين هنگام بلند شدم و صورت و دست او را بوسيدم و به او گفتم تا شما را از نزديك ديدم شناختم ولي خواهشي دارم، شما تصنيفي داريد در مايه دشتي و من آهنگ آن را كاملا”‌با ضرف مخصوص نمي‌دانم، اگر ممكن است يك بند آن را بخوانيد و او بلافاصله خواهش مرا پذيرفت و شروع به خواندن بند اول تصنيف كرد كه چنين است:‌




گريه كن كه گر سيل خون ثمـر ندارد




ناله‌اي كه نايد زناي دل اثر ندارد




اين تصنيف را او براي كلنل محمدتقي‌خان پسيان ساخته و در مشهد كنسرت داده بد. بعد از آن عارف نگاه سوزنده و مايوس كننده‌يي به من كرد و گفت”‌”عارف مرده و من همان ”شيخ ابوالقاسم قزويني” هستم. و من آن بحث را قطع كردم و حسين ساز را برداشت و باز هم در مايه ”شور”‌و ”دشتي” غزلي از حافظ با اين مطلع خواندم:




خوشتر ز غيش و صحبت و باغ و بهار چيست




ساقي كجاست كو سبب انتظار چيست




بعد از اتمام آواز از او خداحافظي كرديم و رفتيم و ديگر او را نديدم تا در سال 1312 در روزنامه‌ها خواندم كه عارف مرده است. ولي در همان سال او را مرده ديدم”،








آواز بهاري








آهنگ و شعر از :‌ابوالقاسم عارف








هنگام مي و فصل گل و گشت (جانم گشت و خدا گشت و چمن گشت)




دربار بهاري تهي از زاغ و ) (جانم زاغ و خدا زاغ و ) زغن شد




از ابر كرم خطه ري رشك ختن شد




دلتنگ چو من مرغ (جانم مرغ) قفس بهر وطن شد




چه كنج رفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ سر كين داري اي چرخ




نه دين داري نه آيين داري (نه آيين داري) اي چرخ








* * *




از خون جوانان وطن لاله دميـده از ماتم، سرو قدشان سرو خميده




در ساه گل بلبل از اين غصه خزيده گل نيز چو من در غم‌شان جامه دريده




چه كج رفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ




نه دين داري نه آيين داري (نه آيين داري) اي چرخ








* * *








از اشرك همه روي زمين زير و زبر كن مشتي گرت از خاك وطن هست به سر كن




غيرت كن و انديشه ايام تبر كن اندر جلو تير عدو سينه سپر كن




چه كنج رفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ سر كين داري اي چرخ




نه دين داري نه آيين داري (نه آيين داري) اي چرخ








* * *








عارف از ازل تكيه بر اندام ندادست جز جاه بكس دست چه خيام ندادست




دل جز به سر زلف دلارام ندادست صد زندگي ننگ به يك نام ندادست




چه كنج رفتاري اي چرخ چه بد كرداري اي چرخ سر كين داري اي چرخ




نه دين داري نه آيين داري (نه آيين داري) اي چرخ

magmagf
10-05-2007, 02:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


متولد 1360 است و از سال 1377 نوازندگي گيتار را اغاز كرده است و در مدتي كم درجات موفقيت در نوازندگي را سپري كرده است اساتيد او در اين رشته اقايان بابك اميني و اشكان مختاربند بودند . پيام جهرمي علاوه بر اين فارغ التحصيل رشته مهندسي مكانيك نيز ميباشد او بعد از فراگيري موسيقي فلامنكو پيش اساتيد خود به صورت خوداموز اين رشته را ادامه داده است .
اقاي جهرمي در سال 1381 رتبه اول جشنواره موسيقي فجر جوان در بخش فلامنكو را به خود اختصاص داد وي همچنين در جشنواره موسيقي دانشجويان كشور و اولين همايش موسيقي فلامنكو به عنوان نوازنده حضور يافت و به اجراي قطعات فلامنكو در اين دو رويداد موسيقي پرداخت .

وي در سال ۱۳۸۵ جز ۱۵ نوازنده گيتار فلامنكو بود كه به مرحله نهايي اولين دوره مسابقات نوازندگي گيتار فلامنكو راه يافته بودند

magmagf
10-05-2007, 02:48
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي در سال 1319 در ايران بدنيا امد . او اموختن گيتار كلاسيك را با استاد اسپانيايي ايگناسيو سلي اگوايلار اغاز كرد . بعد از ان وي براي اموزش به اسپانيا مسافرت كرد و در اكادمي Oscar Espla تحت نظر خوزه توماس به اموزش پرداخت
در بيست و شش سالگي اورشليمي به دپارتمان گيتار كلاسيك در شهر اورشليم رفت .
وي رستيالهاي متعددي برگزاري كرده است و همچنين با گروههاي موسيقي متعددي به اجراي برنامه پرداخته است كه اين اجراها به صورت رادوي و تلويزيوني و همچنين به صورت كنسرتهاي صحنه اي بوده است .
پي در پي و با افزايش نوازندگان و معلمين گيتار در اسرائيل باعث تلاش و كوشش هاي بيشتري براي اورشليمي شد اين مسئله باعث شد كه وي مسئول ورك شاپ اكادمي گردد و اين مسئوليت تا ده سال بر عهده وي بوده است از اعضاي برجسته اي اين اكادمي ميتوان به : Michael Lorimer, Sharon Isbin, Narciso Yepes, Alexandre Lagoya, . Charles Ramirez اشاره كرد

magmagf
10-05-2007, 02:50
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي متولد 11 دي ماه سال 1353 ميباشد . ايشان از سن 13 سالگي در هلند زندگي ميكند و نواختن گيتار را از سن ۱۵ سالگي اغاز كرده است ايشان در ابتدا موسيقي كلاسيك و مدتي پاپ اموخته است و در سن 19 سالگي براي اولين بار با فلامنكو آشنا شد. وي معتقد است در ان زمان همان چيزي را كه ناخودآگاه هميشه دنبالش ميگشته است پيدا كرده است . در سن ۲۱ سالگي در حالي كه دانشجوي سال ۳ شته مهندسي برق بود تصميم گرفت براي شركت در ازمون ورودي كنسرواتوار رتردام براي رشته فلامنكو شركت كند . ب
ايشان پس از موفقيت در ازمون وردوي در كنسرواتوار زير نظر اقاي پاكو پنيا مشغول تحصيل ميشوند .
در اواخر دوره تحصيل در كنسرواتوار رتردام ايشان موفق به دريافت بورس تحصيلي شده و به مدت يك سال (۲۰۰۳ - ۲۰۰۴) به شهر سويا در كشور اسپانيا رفته و در مدرسه موسيقي فلامنكو Fundacion Cristina Heeren به صورتي عميقتر با همراهي اواز و رقص موسيقي فلامنكو اشنا شود . ايشان در انجا زير نظر اساتيد همچون :Miguel Angel Cortes, Manolo Franco, Nino de Pura, Eduardo Rebollar, Tino van der Sman اموزش ميبيند . ايشان همچنين از راهنمايي هاي و اموزهاش اساتيد اواز فلامنكو همچون : Antonio Saavedra, Jose de la Tomasa, Esperanza Fernandez, Calixto Sanchezبهرمند شود .
اقاي كامبيز افشاري در ضمن در زمينه رقص در اين مدت از اموزشها و اساتيدي همچون :Juana Amaya, Miguel Vargas بهره مند شده اند .
وي بعد از اتمام بورسيه تحصيلي مجددا به كنسرواتوار رتردام باز گشت و در سال ۲۰۰۵ امتحان پايان دروس خود را خواهند داشت كه محتواي ان شامل اجراي ۸ قطعه سولو ، ۲ قطعه گروهي و همراهي اواز و يك قطعه رقص و اواز ميباشد .
در سال ۲۰۰۲ ايشان و دو گيتاريست دانشجو ديگر همراه با يك خواننده و يك پركاشنيست از كنسرواتوار براي يكي شركت اسپانيايي در هلند يك سي دي فلامنكو ضبط كرده اند . نام اين البوم Sherry por Favor ميباشد كه اين شركت براي تبليغات خود از اين سي دي استفاده ميكند تا كنون بيش از ده هزار نسخه از اين البوم به بازار امده است

magmagf
18-05-2007, 02:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


لوريس ايوازيان متولد 1344 از 12 سالگي با گيتار و از همان زمان با موسيقي فلامنكو اشنا گرديد ابتدا بصورت تفريح و سرگرمي با ان برخورد ميكرد و تا سالها بدون استاد به نوازندگي پرداخت تا اينكه توسط سپهر ارجمندي گيتار فلامنكو را اغاز كرد و سپس توسط سيمون ايوازيان مورد تعليم قرار گرفت وي با توجه به زمينه وعلاقمنداي كه از دوران كودكي به موسيقي فلامنكو داشت بخوبي توانست با ان ارتباط برقرار كند و مدت 11 سال نزد استادش به يادگيري دستگاههاي مختلف پرداخت وتمام پيشرفت در كارش را مديون راهنمايي هاي استادش ميداند ، با توجه به علاقه خاصي كه وي به فلامنكو سنتي دارد به تهيه كاستهاي اين رشته مشغول است بيشترين فعاليت موسيقي وي در نوازندگي در كليسا ميباشد
اخرين البوم ايشان با نام فلامنكوي سنتي چندي پيش به بازار موسيقي عرضه شد ضمننا ايشان اخرين كنسرتشان را در فرهنگسراي نياوران برگزار نمودند

magmagf
18-05-2007, 02:22
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وی در سال 1356 در تهران متولّد شد.در سنّ14 سالگی اقدام به خرید گیتار نمود و به یادگیری آن پرداخت.در همان دوران با شنیدن آلبومهایی از جیپسی کینگز و پاکودلوسیا و مانی تاسته پلاتا به آنها علاقه مند شد و به موسیقی فلامنکو روی آورد.
و بطور خودآموز به فراگیری گیتار فلامنکو پرداخت و پس از مدّتی علاقۀ وی به فلامنکو به حدّی رسید که برای فراگیری بهتر آن تصمیم گرفت به اسپانیا سفر کند.
آلبومها و آثار توماتیتو،ویسنته آمیگو و.. باعث شناخت فلامنکو مدرن شد و در پاییز 1380 به اسپانیا سفر کرد و در مدرسۀ فلامنکو «کریستینا هیرن» ثبت نام کرد و شروع به آموزش فلامنکو سنّتی کرد و همچنین در کلاسهای مشکلتری از قبیل:همراهی با رقص و آواز نیز شرکت نمودو سرانجام در اردیبهشت سال 1381
به ایران بازگشت.
از سوابق هنری وی می توان به اجرای برنامه در همایش فلامنکو و نیز اجرایی دیگر با نوازندگان خوب ایران آقایان: لوریس آیوازیان، کاوه ناصحی، احسان فرامرزی پور و امیر مفاخر و .. اشاره نمود .
وی در حال حاضر مشغول تدریس در آ موزشگاههای موسیقی می باشد.

magmagf
18-05-2007, 02:24
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وي متولد 1340 مي باشد . ايشان از سن 17 سالگي شروع به نواختن گيتار كردند . اساتيد ايشان آقايان پرتوي در گيتار فلامنكو و آقاي باقر موذن در گيتار كلاسيك بودند .

ايشان تا كنون دو كنسرت رسمي و چندين كنسرت غير رسمي را برگزار كرده اند . آخرين كنسرت ايشان در سال 1372 در فرهنگسراي بهمن تهران بوده است .

وي بيشتر وقت خود را مشغول تدريس و تعليم شاگردان كرده است ، ضمن آنكه ايشان مدتي در فرهنگسراها و كلاسهاي آزاد موسيقي در راديو و تلويزيون ايران تدريس كرده است .

ايشان از حدود چهارسال پيش تا كنون مشغول نوازندگي عود نيز مي باشد و عود را نيز همچون گيتار بسيار عالي و استادانه مي نوازد

maxeemo
21-05-2007, 17:11
قمرالملوك وزيري - بزرگ بانوي آواز ايران

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سالهاي واپسين دوره قاجار نقطه اوجي گرانقدر در تاريخ چند هزار ساله موسيقي ايران به شمار مي آيد. در همين سالهاست که نوزاد دختري پا به عرصه گيتي مي گذارد که بعدها يگانه خواننده طراز اول قرن اخير ايرن خواهد شد. تاريخ تولد دقيق او مشخص نيست.برخي 1282 و بعضي ديگر 1284 شمسي دانسته اند. زادگاه وي نيز به گفته اي تاکستان قزوين و به قولي متفاوت کرمان بوده است. ولي سال 1284 در تاکستان تا حدودي به واقع نزديکتر مي نماياند. پدرش سيد حسن چند ماه قبل از بدنيا آمدن قمر فوت مي کند و مادرش طوبي خانم هم در هشت ماهگي از دست مي دهد. در حقيقت قمر در کودکي رنگي از پدر و مادر به خود نديد لذا پس از مرگ آنها توسط مادربزرگش خير النساء (افتخار الذاکرين) سرپرستي شد. از همان کودکي به دليل حضور در محافل و مجالس روضه به همراه مادربزرگ به موسيقي و آواز علاقه مند شد و در سنين حدود 6 سالگي گاهآ در برخي موارد مادربزرگ را همراهي مي کرد و حتي خودش به تنهايي مي خواند. مدّتها گذشت دختري شده بود حدودآ 16 ساله، صداي خوشي داشت و ترانه ها و تصانيف آن روزگار را که غالبآ آهنگهايي از مرحوم درويش خان به همراهي اشعاري از ملک الشعراي بهار بود، زمزمه مي کرد تا آنکه .....

در حدود سال 1299 شمسي شبي در محفل عروسي نوازنده تاري به همراه آوازخوان و يک نفر ضربگير مشغول اجراي برنامه در باغي مصفا بود. حضار طلب تصنيفي در خواستي مي کنند تا نواخته شود و اين را توسط قمر به گوش نوازنده تار مي رسانند. قمر هم خود، بر حسب خواهش اطرافيان بهمراه تار شروع به خواندن آن تصنيف افشاري مي کند. با مطلع: بيا مرغ حق امشب فغان نماييم ~ فغانها ز جور زمان نماييم

در ميان حاضران مردي خود را به قمر مي رساند و از او مي پرسد: دختر جان اسمت چيست؟ مي گويد: قمر، آن مرد مي گويد صداي خوبي داري و بايد روي دستگاههاي موسيقي به درستي کار کني. اين تصانيف را چگونه آموختي؟ قمر هم مي گويد با شنيدن و تکرار.سپس آن مرد که کسي نبود جز آهنگساز و نوازنده گرانقدر تار، استاد مرتضي خان ني داوود، تار از دست مرد نوازنده مي گيرد و بهمراه آواز قمر شروع به نواختن مي کند. صداي گرم و رساي قمر به همراه تار شيواي مرتضي خان آنقدر مطلوب طبع حضار مي افتد و برايشان کف مي زنند که عروس و داماد ناراحت مي شوند. اينست آغاز زندگي هنري قمر الملوک.

استاد ني داوود در اين مورد مي گويد:"آن شب (عروسي) به قمر گفتم صدايش را بشناسد، گفتم اگر به موسيقي ايراني مسلّط شوي، بي رقيب ترين خواننده زمانه ات خواهي شد. بعد از آنکه از قمر جدا شدم تمام شب را به ياد او بودم. ديگر دلم نمي آمد براي کسي تار بزنم. در خانه ام که در انتهاي خيابان فردوسي بود، چند اتاق را به کلاس موسيقي اختصاص داده بودم و تعدادي شاگرد داشتم امّا ديگر هيچ صدايي برايم دلنشين نبود و با علاقه سر کلاس نمي رفتم. چند بار تصميم گرفتم که به سراغش بروم، اما هيچ آدرسي نداشتم تا آنکه دو ماه بعد، بعد از ظهر يکي از روزها توي حياط قاليچه انداخته بودم و در سينه کش آفتاب با ساز ور مي رفتم که يک مرتبه در حياط باز شد. ديدم قمر مقابلم ايستاده است، بند دلم پاره شد. هنوز دنبال کلمات مي گشتم که گفت:"آمده ام موسيقي را ياد بگيرم." از همان روز شروع کرديم. خيلي با استعداد بود هنوز من نگفته تحويلم مي داد و وقتي رديفهاي موسيقي را ياد گرفت صدايش دلنشين تر شد."

از اين به بعد است که کار هنري اين دو نابغه عصر آغاز مي شود.قمر لطايف و ظرايف گوشه ها را از استاد خود فرا مي گيرد تا بدانجا که چند سال بعد (1306 شمسي) کمپاني هاي ضبط صفحات گرامافون با شنيدن شهرت کنسرتهاي متعدد قمر در تهران (بيشتر در گراند هتل لاله زار) و ساير شهرستانها براي ثبت و ضبط آواي او به تهران مي آيند.

يکي از اولين کنسرتهاي قمر (و شايد هم اولين) با همراهي ابراهيم خان منصوري و مصطفي نوريايي (ويلن)، شکرالله قهرماني و مرتضي ني داوود (تار)، حسين خان اسماعيل زاده (کمانچه) و ضياء مختاري (پيانو – پسر عموي استاد علي تجويدي) در گراند هتل برگزار شد. در همين کنسرت بود که وي براي اولين بار تصنيف جاودان مرغ سحر را خواند.(آهنگ از ني داوود- شعر از بهار).

ني داوود در اين مورد مي گويد:"همين کنسرت، قمر را به مردم معرفي کرد. بعد از پايان کنسرت، هرکس، ديگري را مي ديد از قمر مي گفت و مي پرسيد. ترانه هايش را حفظ مي کردند و مي خواندند. بعد اين کنسرت قرار شد در سينما پالاس که جاي بيشتري داشت کنسرت بدهيم، شبي که اين کنسرت برگزار شد، از چهار راه اسلامبول تا چهار راه لاله زار جمعيت بند آمده بود. صندلي ها چند ساعت قبل از آغاز کنسرت پر کرده بودند و در کنار صندليها صدها نفر ايستاده بودند. وقتي به خيابان اسلامبول رسيديم راه عبور نداشتيم، در سينما را بسته بودند اما مگر مردم مي رفتند. رفت و آمد مختل شده بود. بالاخره روي سن رفتيم و قمر همان ترانه اي را شروع کرد که در شب عروسي خوانده بود. اين ترانه آنقدر بر دل مردم نشست که سالها بر سر زبانها بود. از همان شب قمر با مردم يکي شد و تا آخرين لحظات زندگي نيز از مردم فاصله نگرفت. براي مردم مي خواند و براي مردم زندگي مي کرد. آنچه داشت متعلق به همه بود و آنچه را به خاطر صداي بي نظيرش مي گرفت بي دريغ بين مردم تقسيم مي کرد."

در ابتدا کمپاني His Master’s Voice (هيز مسترز ويس) از انگستان به ايران آمد و اولين صفحات را از صداي قمرالملوک(که اکنون به دنبال نام خود کلمه وزيري را کسب اجازه از استاد بي دليل تار کلنل علينقي وزيري افزوده بود.) ضبط کرد. محتواي اين صفحات بيشتر تصانيف قديم، آهنگهايي از ني داوود و نيز آواز تنها با تار و ويولن بود که به همراهي تار مرتضي خان و يولن برادرش موسي ني داوود اجرا مي شد. البته به دليل اينکه در آن زمان ضبط صفحات به طريقه اکوستيکي (بدون نيروي برق جهت افزون سازي صدا) انجام مي شد، از نظر کيفيت صوت و رسايي صدا چندان مطلوب نيست. پس از آن، کمپاني پوليفون بود (1927 با برچسب قرمز رنگ، آلمان) که بيشتر آواز قمر بهمراه تار امير ارسلان درگاهي و يا تصانيفي از امير جاهر را در بر داشت. در يکي از اين صفحات، قمر را حسين خان باحقي با ويولن همراهي کرده است. آوازي است در ابوعطا و حجاز که مطلع آن شعري از مرحوم ميرزاده عشقي است.: هزار بار مرا مرگ به از اين سختي است ~ براي مردم بدبخت مرگ خوشبختيست .پس ازدو سال(در سال 1308 شمسي) مجددآ ضبط صفحات آغاز شد که اينبار با تکنيک ضبط به طريقه برقي بر کيفيت و روشني صدا بسي افزوده شد و آثار جاودانه تري در خود جاي دادند و اين امر تا سالهاي مياني دهه دوم قرن حاضر(شمسي) ادامه يافت و کمپاني هاي ديگري چون پارلوفون، اويون و باز هم پوليفون (1929 برچسب زرد – در کنار صفحات نوشته شده بود: با برق پر شده) به صبظ آثار گرانقدري از اين هنر مند بزرگ مشغول شدند.

قمر در برخي صفحات نيز به همراه تار قوام – تار ميرزا حسن خان اعتضادي و فلوت يعقوب خان رشتي آواز خوانده است. قدرت حنجره به همراه گرمي صدا و سرعت و تنوع زياد در غلت ها و تحريرها از ويژگي هاي منحصر بفرد صوت اوست. قمر در بعضي موارد هم به بازخواني برخي تصانيف عارف قزويني پرداخته که به جذابيت آنها صد چندان افزوده است. از جمله اند:"گريه کن که گر سيل خون گريي ثمر ندارد" در مايه دشتي، "اي دست حق پشت و پناهت باز آ" در مايه افشاري، "چه شورها که من بپاز شاهناز مي کنم" در شور و چند تصنيف ماندگار ديگر که از جمله اين آثار است.

از بهترين تصانيفي که قمر در صفحات گرامافون خوانده است مي توان به "ز من نگارم" در ماهور از درويشخان با شعر بهار، "موسم گل" در مايه دشتي با شعر وحيد دستگردي و اهنگي از موسي معروفي، "شاه من رحمتي به حال زارم" در مايه اصفهان با آهنگي از ني داوود و شعر پژمان بختياري، "شمع و پروانه" با شعر سعدي و آهنگ ني داوود در بيات زند و چندين تصنيف زيباي ديگر که بيشتر آنها ساخته ذهن خلاق و پنجه توانمند استاد مرتضي ني داوود است اشاره کرد.از تصانيفي هم که ساخته مرحوم امير جاهد بوده و به همراه تار درگاهي اجرا کرده مي توان به "امان از اين دل" در سه گاه براي فوت ايرج ميرزا، "در ملک ايران" در مايه دشتي، "هزار دستان به چمن" در چهارگاه، "بهار است هنگام گشت" در بيات زند، "به گردش فروردين" بياد مرحوم درويش در ماهور و دهها تصنيف دلنشين ديگر اشاره کرد که هم شعر و هم موسيقي هر يک را هنرمند گرانمايه شادروان محمدعلي امير جاهد ساخته بود.

وسعت صدا : وسعت صداي قمر در اجراي تحريرها در بم و اوج نشانه توان او در خوانندگي بود. حدود راحت آواز او براي اجرا و خواندن تزيينات ملودي آواز مانند تحريرهاي مختلف و تکيه هاي مسلسل و غيره در تونهاي پيرامون Sol3 و Sol4 يعني حدود فرکانسهاي 293HZ تا 785HZ بود. به همين مناسبت عشاق دشتي با اصفهان را غالبآ در پرده بم نمي خواند و تحريرهاي آن را در اوج صدا يعني نوت Si3 تا نوت Fa4 مي توانست ادا کند.در گوشه هايي مانند حجاز يا عراق اوج صداي او به خوبي نمايان مي گشت و در خشندگي خود را ظاهر مي ساخت. از اين جهت از خوانندگان قديم زن فقط روح انگيز با او قابل مقايسه است.

طنين : طنين صداي قمر خاص او بوده است. چون از اول با ساز پرده دار (تار) تمرين کرده بود نوتهاي گام را به خوبي ادا مي کرده و بر اثر نوع بازتاب موطبوع صوت تارهاي صوتي فوق حنجره، آواز او زنگ و درخشندگي خاصي داشت.

قدرت : قدرت صداي قمر به طنين صدايش بستگي داشت، برخي از خوانندگان بعدي که در راديو به اجراي برنامه مي پرداختند، اکثرآ بر اثر وجود ميکروفن و دستگاههاي تقويت کننده کمبود دامنه صداي خود را با نزديک خواندن در ميکروفن جبران مي کردند، در حاليکه صداي پردامنه قمر گاه در هواي آزاد و سکوت شب تا فواصل زياد شنيده مي شد. در چنان اوجي صداي او هيچگاه شکستگي حاصل نمي کرد و از نوتهاي اصلي خارج نمي شد بلکه تحرير ها را بدون فشار با راحتي و بطور مطبوع ادا مي کرد.

صداي قمر وسيع، با حال، توانا و داري تحريرهاي متنوع بود و ضمن مهارت در اجرا، داري روح بيان و بليغ بود. او تحريرها را در محدوده صداي خود (متسو سوپرانو) به راحتي اجرا کرده است. صداي او داراي حالت دليري، خوش باطني، وسعت نظر و آزادگي بود. فضاي صوتي گلو و دهان و غنه او به گونه اي بود که هارمونيکهاي مطبوع باصوت بنيادي تلفيق شده را به صورت صوت دلپسند عرضه مي کرد. قمر قواعد تنفس صحيح را به هنگام خواندن با قريحه طبيعي دريافته بود و به کار مي بست.

در ارديبهشت سال 1319 که راديو تهران به دست ولايت عهد آن زمان افتتاح شد از هنرمندان دعوت به عمل آمد تا به اجراي برنامه به صورت زنده (علاوه بر پخش صفحات گرامافون) بپردازند. از اين زمان نيز آواي شور انگيز هزاردستان بوستان موسيقي ايران به همرا تار استاد ني داوود – تار کلنل وزيري – سنتور حبيب الله سماعي و ويولن زنده ياد استاد ابوالحسن خان صبا و تني چند از اساتيد وقت، به گوش تهرانيان و بعد هم شهرستانها رسيد. همکاري قمر از اولين روزهاي تاسيس راديو با آن رسانه شروع شد و بعدها هم با برادران معارفي (تار و ويولن) همکاري داشت و اين دوره به شنيده اساتيد، از دوران پختگي و کمال صداي قمر بوده است ولي متاسفانه اثري از آن اجراها در دست نيست. تا حدود سال 1334 که پس از بدعهدي ايّام و سکته قلبي با صوتي شکسته و غم گرفته از جور زمانه گاهآ قطعاتي را با تار استاد کمالي اجرا مي کرد. آخرين اثر راديويي او که بر روي نوارهاي ريل ( که تازه به آرشيو راديو آمده بود) صبظ شد آوازي است در مثنوي پيچ افشاري که با اين شعر مولوي خوانده شده است:

عاشقم بر لطف و بر قهرت به جد ~ وين عجب من عاشق هر دو ضد

از آن به بعد ديگر کسي از قمر اثري نشنيد. بيماري قلبي و سکته هاي توأم ديگر، آه از نهاد زني بر مي آوردند که زماني براي حضور در کنسترهايش سر و دست مي شکستند و از در و ديوار بالا مي رفتند. زني که شايد مي توان او را ثروتمندترين افراد در تاريخ ايران دانست ولي به دليل صفات والاي اخلاقي و انساني خاصي که در وجود او بود تمامي آنچه را در طول ساليان عمر هنري خود کسب مي کرد بي درنگ در اختيار نيازمندان و يتيمان و افراد بي بضاعت قرار مي داد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آقاي بديع زاده نقل مي کرد:"قرار بود نماينده کمپاني پليفون که براي اولين بار صداي قمر را در صفحه ضبط کره بود مبلغي به عنوان حق الزحمه به قمر و آقاي اميرجاهد بپردازد. نماينده کمپاني به عذر اينکه اعتبار موجود تمام شده است مسأله پرداخت دستمزد را به فرصت ديگري موکول کرده بود و موضوع توسط آقاي اميرجاهد دنبال مي شد.

روزي قمر و اميرجاهد که از ساختمان کمپاني پليفون مراجعت مي کردند، به کوچه اي مي رسند که چند طفل بي سرپرست و يتيم مشغول گدايي بودند. قمر پولي به آنها ميدهد و از حال يک يک آنها جويا مي شود. وضع رقّت بار اين کودکان قلب حساس و رؤوف قمر را به درد مي آورد و به امير جاهر مي گويد:"بيا اين بچه ها را ببريم و پرستاري کنيم." اميرجاهد پاسخ مي دهد:"حالا که اصرار داري بگذار وقتي پول صفحات را از کمپاني گرفتيم اين نيت را عملي کنيم." قمر اين پيشنهاد را مي پذيرد و کودکان را اميدوار مي سازند و مي گذرند. اين نخستين اقدامي است که قمر بنا به نياز دل و خصيصه انسان دوستي اش با اولين عايدي خود بدان دست مي زد.

آقاي بديع زاده باز هم نقل قول مي کند:"زن و مرد تنگدستي از استيصال و درماندگي دختر دو ساله خود را سر راه مي گذارند و خودشان در گوشه اي او را زير نظر مي گيرند. قمر اين طفل را مي بيند و دلش به حال او مي سوزد و او را به منزل مي برد و به تربيتش مي پردازد. چند روز بعد، پدر دختر به ديدار قمر مي رود و مبلغي از وي مي گيرد و شرط مي کند که ديگر به ديدن دخترش نيايد. دخترک بزرگ مي شود و به رشد مي رسد. روزي همان مرد تهي دست به منزل قمر مي آيد و مي گويد آمده ام دخترم را بگيرم. قمر پس از صحبتهاي بسيار پيرمرد را راضي مي کند که پنجاه تومان بگيرد و از حق خود صرفنظر نمايد.

در شماره 74 مجله ايران شرحي درباره مجلس عروسي همين دختر نوشته شده که نقل آن در آنجا بي مورد نيست:"قمرالملوک وزيري ماه درخشان هنر ما شبي در عروسي دختري که از سر راه برداشته و بزرگ کرده و به خانه شوهر مي فرستاد مجلس آرا بود. اواسط شب داور وزير عدليه وقت به سراغ قمر مي فرستد و او را به خانه اش مي خواند. قمر نمي پذيرد. داور کلاه پهلوي مرسوم آن زمان را از ليره پر مي کند و برايش مي فرستد که بيايد.

مجلس عروسي در حياط برگزار مي شد و قمر کنار چاه بزرگ و پر آبي ايستاده بود و آواز مي خواند، کلاه پر از ليره را گرفت و به چاه انداخت و گفت: من يک موي دخترم را به هزار ليره نمي فروشم و امشب مجلس دخترم را سرد نمي گذارم."

در حدود 1309 ه.ش سفري به خراسان کرد و سرلشکر امان الله جهانباني از او تقاضا کرد براي کمک به آرامگاه فردوسي که قرار بود براي بزرگداشت هزارمين سال تولد شاعر ساخته شود کنسرت بدهد قمر پذيرفت. قمر مي گويد:"امير(جهانباني) به مناسبت کنسرت مذکور که به طور افتخاري آواز خوانده بودم از من تشکر کرد. با اينکه جهانباني براي ساختن آرامگاه فردوسي زحمت کشيد، با اين وصف بسياري از پولها را رندان خوردند. در آن سفر به زيارت آرامگاه کلنل محمد تقي پسيان که در زمان حياتش به او ارادت داشتم رفتم. از سفر خراسان آنچه دريافت داشتم يک قاليچه يادگاري بود که يکي از دوستانم (مرحوم استاد "عمو اقلي" مشهور ترين بافنده فرش در قرن اخير) بمن هديه داد و يک دست لباس افغاني که صولت السلطنه بيادگار سفر مذکور به من بخشيد. نويسنده مشهور عبد الرحمن فرامرزي در تاييد مطلب فوق مي نويسد:"شبي در مشهد کنسرتي داده بود. چهار هزار تومان از اين کنسرت در آورده تمامآ به خيريه داده بود." کدام خواننده است که امروزه چنين کاري بکند؟ 4000 تومان در سال 1309 !!! فقط حاصل يک شب کنسرت قمر. خودتان قضاوت کنيد و بدانيد مقام هنري و انساني چنين زني را.

و آخر بايستي قمر در اطاقي کوچک که که کف آن با حصير پوشانده شده و حتي داروهاي او را نيز دوستانش برايش تهيه مي کردند به ديار حق بشتابد.حتي او اين اواخر از دوستانش هم قرض مي گرفت تا به نيازمندان بدهد. آري چنين اند بزرگان ما: ستارگان هنر بس دميده اند و هنوز ~ شبان تيره عشاق روشن از قمر اشت (استاد جلال همايي).

قمر الملوک وزيري، اين بانوي هنرمند و قمري باغ الحان و نغمات ايران در ساعت يازده شب جمعه 14 مرداد ماه 1338 شمسي در سن 54 سالگي در حالي در بستر بيماري به لقاء محبوبش شتافت که دلهاي ماتم گرفته و اشکهاي لرزان دهها مرد و زن و پسر و دختر تحت تکلف وي (و در حقيقت به قول قمر پسران و دخترانش) پشت جنازه او بودند و بس. مزار او در ظهيرالدوله قرار دارد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خودش مي گفت:من هيج نمي خواهم فقط هر وقت ياد من افتاديد لحظه اي چشمان خود را بنديد و بگوييد: قمر! روحت شاد.

وجه تمايز قمر را مي‌توان چندين مورد برشمرد:
1- وسعت صدا در اجراي تحريرها در اوج و بم و استفاده از تحريرهاي متنوع و تكيه‌اي مسلسل‌وار و تلفيق صحيح شعر و موسيقي
2- برخورداري از تعليمات موسيقي و عدم شركت در مجالس مطرب‌هاي زنانه
3- شناخت موسيقي آوازي و اينكه فقط ترانه‌خوان نبود
4- گرمي صدا و جذابيت خاص و قدرت زيادي كه در صدايش بود.
5- وجهه اجتماعي و مهرباني و سخاوت و ارتباط عميق‌اش با مردم، و اينكه هيچگاه زندگي مادي برايش اهميتي نداشت آن‌چنانكه در نهايت فقر درگذشت.

- قمر هميشه در زندگي خود به واسطه مخالفت با فعاليت موسيقايي زنان دچار گرفتاري و فشار هاي فراواني بود. اما هرگز در ادامه راهي كه شروع كرده بود، شك نكرد.

- قمر از نخستين هنرمنداني بود كه براي بزرگداشت يك هنرمند از كار افتاده كنسرت داد و عوايد حاصل را به او تقديم كرد. سنتي كه قمر بنياد نهاد تا زمان ما نيز باقي مانده است.

- روح الله خالقي درباره‌ قمر مي نويسد: «هنرمندي كه تمام ثروتش را به فقيران بخشيده بود، در گوشه انزوا درگذشت و آنهايي كه ادعاي هنردوستي داشتند حتي در تشييع جنازه او هم شركت نكردند.»


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بانو قمرالملوك در سوگ استاد صبا مي‌گريد

پس از سكته دوم، قمر را كه به كلي صدايش را از دست داده بود، به راديو دعوت مي‎كنند تا از او تجليل كنند اما قمر در تمام طول برنامه فقط اشك ريخت و جز چند كلمه چيزي بر زبان نياورد.

همه نوارهايي كه از او در راديو ضبط شده بود، چند سال بعد، با ورود دستگاه مغناطيسي ضبط صوت، پاك شدند و براي هميشه از بين رفتند. از قمر هيچ تصوير متحركي در دست نيست، تنها فيلمي كه قمر نقش كوتاهي در آن بازي كرده بود، چندين سال پيش در آتش‌سوزي يكي از سينماهاي قديمي تهران از بين رفت. از حدود 400 تا 500 صفحه كه از آثار قمر ضبط شده بودند، بسياري در گير و دار جنگ جهاني دوم نابود شده‌اند!

اين بود شمه‌اي از زندگي بانو قمرالملوك وزيري، اولين خواننده‌ي زن ايران و كسي كه به حق او را "بانوي آواز ايران" نام نهاده‌اند.


روحش شاد، يادش گرامي باد

منبع: harmonia.ir

magmagf
24-05-2007, 00:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اقاي پرتوي متولد 1333 مي باشد ايشان ابتدا در سن 14 سالگي گيتار كلاسيك و موسيقي را نزد اقاي زاون اموختو سپس با اقاي سعيد رسا اشناشد و مدتي را نزد ايشان به اموزش پرداخت سپس مدت يكسال به فراگيري گيتار نزد اقاي سيمون ايوازيان ادامه داد .سپس براي ادامه تحصيل به كشور اسپانيا سفر كرد و در شهرهاي گرانادا ، مالاگا وبارسلون به فراگيري فلامنكو پرداخت و مدتي را هم صرف يادگيري و اشناي با تكنيكهاي نوازندگان كولي كرد ، ايشان همچنين مدتي را نزد ماراويلا يكي بزرگترين اساتيد اسپانيايي به فراگيري فشرده تكنيكهاي پيشرفته فلامنكو و كمپاسهاي مختلف و توكه هاي فلامنكو و همچنين پالماس كرد.

اقاي پرتوي از برجسته ترين اهنگسازان ونوازندگان فلامنكو در ايران محسوب ميشود وي همچنين مدتي را نيز با اركستر سمفونيك تهران به رهبري فرهاد مشكات به همكاري پرداخته است از فعاليتهاي ايشان ميتوان به نت نويسي يك سمفوني اثر استاد شاهين فرهت كه جدود 5 ماه به طول انجاميد اشاره كرد كه مورد تشويق رهبر اركستر سمفونيك تهران و مسئولين اين اركستر قرار گرفت .

ايشان در حدود ده ها كنسرت و اجرا در شهر تهران داشته است

magmagf
24-05-2007, 00:42
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif

متولد 1341 است، تحصيلات موسيقي را از 14 سالگي آغاز نمود، كه عمدتا از طريق كتاب و نوارهاي آموزشي بوده است . وي با سبكهاي متفاوت گيتار همچون بلوز، جز آشنايي تئوريك دارد، اما سبكهاي كلاسيك و فلامنكو را به طور حرفه اي ساليان متمادي تدريس نمودهاست. ازجمله آثار و تأليفات وي مي توان موارد ذيل را نام برد:
هارموني گيتار اثر لانس بسمن . متد آموزشي گيتار فلامنكو اثر خوان مارتين . تئوري وآموزش تكنيك گيتار .
به عنوان ارائه شيوه نوين آموزش گيتار كلاسيك در كشور تأليف و گرد آوري جزوات آموزشي گيتار در سطوح 9-1 از سطح مبتدي تا پيشرفته همگام با دوره هاي عاالي علمي-كاربردي . نويسنده فيلمنامه مستند زمزمه هاي بينام و نشان در جشنواره سينمايي كيش و برندة اول بهترين پژوهش در سال 79 همراه با اخذ ديپلم افتخار . ساخت موسيقي متن فيلمهاي مستند زيران، سرزمين سبز، توكا، بي بي تاب ( برندة جايزه اول جشنوارة صدا و سيما سال 75). و… موسيقي تئاتر به طور حرفه اي در اثرهاي عروسي خون، پابلونرودا، رمئو و ژوليت و به طور آماتوري در دو حراف، آهسته با گل سرخ ، وقت خواب ماهي (برگزيدة بهترين آهنگساز از سوي كانون منتقدان تئاتر سال 79).

magmagf
24-05-2007, 00:42
مهرداد پاکباز، متولد ۲۷ مهر ۱۳۵۲

۱۳۶۶: شروع اولین دروس نوازندگی در سن ۱۴ سالگی، ابتدا نزد {داریوش ابولحسنی} و سپس {هنریک آیوازیان}.‌
۱۳۷۲: همکاری با *انجمن فرهنگی‌هنری ایران و اتریش* و همراهی با ارکستر تازه تأسیس این نهاد به رهبری {توماس کریستین داوید} در اجرای چندین کنسرتو برای گیتار و ارکستر در «ر» ماژور اثر {آنتونیو ویوالدی}.
۱۳۶۱-۱۳۶۵: حضور در کلاسهای تئوری {مهران روحانی} و آشنایی با اصول سلفژ، هارمونی، کنترپوان، فرم و آنالیز؛ اجرای برنامه در انجمن ایران و اتریش و دیگر نهادهای رسمی در تهران در نقش تکنواز؛ اجرای قطعات آهنگسازان بنام ِ ساز ِ گیتار همراه با گروه و معرفی آثار ساخته شده توسط موسیقی‌دان با الهام از موسیقی ایرانی.
۱۳۶۴-۱۳۶۵: شرکت در امتحانات *کالج ترینیتی لندن*، دریافت مدرک اجرا و گواهی‌نامه درجه هشت.
۱۳۶۵: اجرای آثار منتخبی از دوران رنسانس و باروک در *کلیسای پروتستان ِ تهران* (قلهک) و انجمن ایران و اتریش با گروه *آریاموزیکا*.
۱۳۷۶-۱۳۸۴: تکمیل تحصیلات موسیقی در *دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی* وین زیر نظر پروفسور {والتر ووردینگر} در رشته اجرای گیتار ِ کنسرت‌فاخ و تدریس ساز و پداگوژی؛ شرکت در کنسرت های پژوهشی در محیط دانشگاهی در برنامه‌های تکنوازی و گروه‌نوازی در وین و کشورهای مجاور چون مجارستان، جمهوری چک، آلمان و کشور اسلواکی.
۱۳۸۴: دریافت فوق‌لیسانس در رشته اجرا

magmagf
24-05-2007, 00:43
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آشنايي وي با موسيقي از طريق نواختن طبلهاي جاز آغاز گرديد كه در ايران اين ساز كوبه اي با نام جاز معروف است و نوازنده ي آنرا جازيست مي نامند.
در مسابقات هنري سراسر كشور كه در سالهاي 48-47 برگزار شد در اين رشته به مدال هاي طلا و نقره دست پيدا كرد و پس از آن به آموزش ساكسيفون پرداخت و در گروههاي آنزمان بنوازندگي طبلهاي جاز و ساكسيفون مشغول شد.
آشنايي وي با گيتار در همان زمان (48-47) از طريق آشنايي با باقر مؤذن بود كه وي نيز در مسابقات هنري در رشته ي گيتار شركت كرده بود و پس از خاتمه ي اين فستيوال هنري تصميم بر آن گرفتم كه نوازندگي اين ساز را نيز بياموزم. اولين معلم گيتار وي باقر مؤذن بود و آهنگسازي را نزد شريف لطفي آموخت و پس از آن گيتار رانزد
Thomas Bremen توماس برمن در آلمان ادامه داد.
از سال 1353 در كنسرواتور موسيقي تهران در زمان مديريت علي رهبري بتدريس گيتار كلاسيك پرداخت كه تا سال 1358 انقلاب فرهنگي ادامه پيدا كرد.
كنسرتهاي زيادي را در طول آنزمان در ايران برگزار نمود، كه تكنوازي و همنوازي بودند و همنوازي ها با ويلن – فلوت – پيانو – و همنوازي دو گيتار بود كه قطعات كلاسيك + فلامنكو و آثار خوكار را اجرا مي كرد.
از نوازندگاني كه افتخار همكاري با آن را داشته است: فرهاد شمس (فلوت) كه در حال حاضر مقيم آلمان است، خانم مهرك صفائيه (پيانو)- مهستي كامدار (ويلن) مقيم آلمان و نوازنده اركستر سمفونيك لودويك هافن – هدايت (شاهرخ) پرتوي (گيتار) كالم ميثاقيان (سنتور) بهرام مظفريان (گيتار) جمشيد شجاعي (سنتور).
اولين قطعه ي طولاني خود را با نام صداي پاي باد كه كنسرتو گيتار است و در سال 1352 نوشته شده با اركستر سمفونيك تهران در سال 1359 ضبط كرد.
قطعات ديگري براي تكنوازي گيتار و همنوازي با ديگر سازها نوشت.
«گات ها» نام قطعاتي هستند كه براي تكنوازي و همنوازي در خارج از ايران نوشته است كه مجموعاً 9 گات مي باشند. اكثراً داراي تم هاي ايراني هستند و استفاده از واژه (گات) بيشتر بمنظور پرهيز از كاربرد اصطلاحات رايج در موسيقي كلاسيك از قبيل، اتود، پرلود، سونات و... و يا نام ها ديگري كه مفهوم معنايي مشخصي را به شنونده القاء مي كنند بوده است و گات بمعناي سرود و آهنگ است كه در آينده نزديكي اين مجموعه منتشر خواهند گرديد. 2 مجموعه ديگر قطعات براي گيتار نيز آماده ي چاپ مي باشند. 4 كتاب تاكنون در زمينه ي موسيقي نوشته و يا ترجمه كرده است:
1- روش نواختن گيتار كلاسيك
2- تاريخچه ي گيتار كلاسيك (ترجمه)
3- موسيقي ايراني از نگاهي ديگر(در دست چاپ)
4- تئوري مقدماتي موسيقي، ترجمه (در دست چاپ)
تمامي آثار اجرايي و نوشتاري من بوسيله ي انتشارات سرود در آينده نزديكي در دست چاپ هستند. نوشتن بيش از يكصد مقاله در زمينه هاي موسيقي، نقاشي، هنري، اجتماعي كه در نشريات داخل و خارج از ايران تاكنون بچاپ رسيده است.

magmagf
26-05-2007, 06:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سپهر ارجمندي متولد سال 1346 در تهران است وي در خانواده اي اهل هنر متولد شد ، پدر ش رضا ارجمندي از نقاشان متبحر در ايران بود وعلاقه بسياري به موسيقي و بخصوص موسيقي فلامنكو داشت و بدين ترتيب وي با موسيقي فلامنكو اشنا گشت .

بدليل انكه سپهر ارجمندي به خوبي دريافته بود براي يادگيري هر چه بيشتر هنر فلامنكو ميبايست در همان محيط و فرهنگ زندگي كرد تمام سعي خود را براي عزيمت به اروپا ( اسپانيا ) و ديدار با اساتيد اهل فن اين رشته گذارد.

وي پس از دوران خدمت سربازي به تدريس موسيقي و ساز گيتار اهتمام ورزيد و به همت يكي از دوستان خود اقاي كيوان ميرهادي اولين كنسرت گيتار فلامنكو را در سال 1370 در تهران و در تالار پارك شهر به اجرا دراورد كه مورد استقبال بسيار مردم قرار گرفت ، سپهر ارجمندي در سال 1372 و به عشق ديدن پاكو د لوسيا و يادگيري اين رشته به اروپا عزيمت كرد و در كشور بلژيك مستقر شد و به سرعت به جامعه هنري اسپانيا نفوذ كرد و سالهاي متمادي با بزرگان گيتاريست معروف ان كشور مانند :MARQUITO VELEZبه نوازندگي پرداخت وي از ان زمان به صورت مستمر به مسافرتهاي متعدد به كشور اسپانيا همت گماشت و نزد اساتيد بزرگي چون :Paco Serrano,Manolo Franco ,Jose Antonio Rodriguez,Miguel Angel Cortes,Paco Peña,Jerardo Nuñez,Tomatito, Manal Sanlucar,Julio vallejo,Rafael Andujar,Vicente Amigo,Juan Manuel Cañizares,Enrique de Melchor,Miguel Rivera,Nino de Pura,Rafael Riqueni,Chicuelo به تحصيل موسيقي فلامنكو پرداخت و همچنين ديار فراموش نشدني ايشان با اقاي پاكو د لوسيا و بهره مند شدن از راهنمايي هاي اين استاد گرانقدر و بي همتاي موسيقي فلامنكو .

بدين ترتيب سپهر ارجمندي متوجه اين راز گرديد كه راه شناخت و نوارندگي همراهي با رقص و اواز موسيقي فلامنكو است و بدين ترتبيب مصمم به يادگيري اين هنر همراهي شد و از هيچ كوششي در اين را فرو گذار نكرد و در اين راه با اساتيد همچون :Moraito,Antonio de Palma,Antonio Patrociño,Merengue de Córdoba به اموختن اين مسئله همت گمارد.

از اخرين كنسرتهاي وي ميتوان به كنسرت سال 2000 ميلادي در شهر مادريد و 2002 در شهر پرتو كشور پرتعال اشاره كرد

magmagf
26-05-2007, 06:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بهرام آقا خان متولد فرودين سال 1355 مي باشد وي داراي تحصيلات مهندسي عمران از دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد . ايشان ابتدا از طريق مادرشان براي فراگيري گيتار تشويق و ترغيب شدند اما به علت آنكه وي بر اين تصور بود كه گيتار سازي است كه فقط جوانان براي گذراندن اوقات خوش آن را مي نوازند از پيشنهاد مادرش سر باز مي زند تا آنكه بعد از مدتي با شنيدن قطعات گيتار به شدت به اين ساز علاقه مند مي شود و بعد از آن اين ساز را نزد خواهرش كه مقداري با نوازندگي گيتار آشنايي داشت فرا مي گيرد و بعد از آن به مدت 2 سال نزد آقاي كيوان ميرهادي به فراگيري و آموختن اين سبك از طريق خود آموز مي كند

سبك آموخته هاي ايشان فلامنكو مدرن مي باشد كه از پيش گامان اين نوع سبك در جهان مي توان به پاكولوسيا و توماتيتو و وي سنته آميگو اشاره كرد.
ايشان كنسرتهاي متعددي را به همراه اقاي كاوه ناصحي به اجرا رسانده است ، البوم اواز ماتادور ها كه در پائيز 83 راونه بازار موسيقي شده است اخرين اثر اين نوازنده ميباشد

magmagf
26-05-2007, 06:22
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

متولد 1339 از 14 سالگي فراگيري گيتار كلاسيك را شروع نمود و در سال 1361 نوازندگي گيتار را تحت آموزش حرفه اي و علمي استاد باقر مؤذن بصورت جديدتري دنبال نمود. در سال 1371 در فرانسه دوره آموزشي كوتاهي را با شركت در كلاسهاي استادان مختلف گذراند و در سال 1374 موفق به كسب ديپلم نوازندگي از كالج ترينيتي لندن در زمينه اجرا شد.

magmagf
28-05-2007, 00:52
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در تهران به دنيا آمد. نوازندگاني پيانو را نزد امانوئل مليك اصلانيان فراگرفت. نزد استاداني چون ايوب زركو، كارل اولريش اشنابل و ايلونا كابوش در امريكا، ايتاليا و انگلستان به تكميل تجربه پرداخت. او از سال 1357 به عنوان تكنواز با اركستر مجلسي صدا و سيما و اركستر مجلسي انگلستان همكاري مي كند و اكنون در دانشگاه تهران به آموزش پيانو مشغول است

magmagf
28-05-2007, 00:52
غلامرضا خان مين باشيان معروف به سالار معزز در سال 1240 در تهران متولد شد. تحصيلات موسيقي خود را در شعبه ي موسيقي دارالفنون انجام داد و پس از فراغت از تحصيل به تعليم در همانجا گمارده شد. سپس براي تكميل تحصيلات خود به روسيه سفر كرد ودر كنسرواتوار پطرزبورگ در كلاس ريمسكي كورساكوف از موسيقيدانان بزرگ روس به تحصيل پرداخت. پس از مراجعت به ايران در قزازقخانه كه تحت نظارت فرماندهان روس بود كاركرد و رياست دسته هاي موزيك آنجا را داشت. هنگام نهضت مشروطيت به خاطر علاقه و همكاري با مشروطه خواهان از دسته ي قزاق بيرون آمد و به فرانسه رفت. او پس از بازگشت از فرانسه با درجه‌ي سرتيپي به رياست كل دسته هاي موزيك نظام ايران محسوب شد و در سال 1300 اداره ي موزيك ارتش را تاسيس كرد. شعبه ي موزيك دارالفنون كه به نام «مدرسه ي موزيك» از سپاه تفكيك شده بود تا سال 1307 زيرنظر سالار معزز و فرزندش اداره مي شد. او علاوه بر موزيك نظام به موسيقي ايراني نيز وارد بود و از اولين كساني است كه موسيقي ايراني را به نت اروپايي نوشت و انتشار داد.
از آثار مهم وي مي توان به: ترجمه ي سه كتاب هم آهنگي، سازشناسي و اركسترشناسي با همياري مزين الدوله، ساختن سرودهاي مهيج و پرشور و برخي جزوه هاي آموزشي اشاره كرد. سالار معزز به سال 1314 دارفاني را وداع گفت

magmagf
28-05-2007, 00:53
در سال 1321 در خانوادهاي هنردوست در شهر همدان به دنيا آمد. او از سنين نوجواني نزد دايي خود به فرا گرفتن اصول اوليه موسيقي و نوازندگي ويلن پرداخت. از شروع فعاليت اپرايي در ايران نخست به عنوان خواننده كر، بعدها آسيستان و بالاخره رهبر گروه در اين رشته موسيقي فعاليت كرد و بعدها براي كسب تجارب بيشتري عازم اطريش شد. وي در مدت اقامت خود در اروپا در شهرهاي وين، بوداپست و آتن بارها برنامههايي شامل آثاري از موسيقي محلي ايران و آهنگسازان بينالمللي اجرا كرده است. بعد از انقلاب اسلامي در چند نوبت رهبر گروه كر مركز موسيقي، گروه كر «سوان» باشگاه آرارات، گروه جوانان زرتشتي و چندين گروه خردسال را به عهده داشته است. در سالهاي اخير هم در دانشگاه هنر و همچنين هنرستان موسيقي دختران به تربيت هنرآموزان اشتغال داشته است. گروه كر بارها به رهبري وي آثار بزرگي از آهنگسازان ايراني و بينالمللي را به اجرا درآورده است. ضمن اينكه همين گروه با رهبر دائمي اركستر سمفونيك تهران و يا رهبران ميهمان، سالانه برنامههايي ارائه كرده است

magmagf
28-05-2007, 00:55
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

محمدتقى مسعوديه هنرمند و موسيقى شناس در سال ۱۳۰۶ در مشهد متولد شد. او دوره ابتدايى تحصيلى را در دبستان علميه مشهد گذراند و ديپلم علمى خود را در سال ۱۳۲۴ از دبيرستان شاهرضا گرفت. سپس راهى تهران شد و يك سال بعد ديپلم ادبى ششم متوسطه را از دبيرستان دارالفنون دريافت كرد. مسعوديه تحصيلات دوره عالى خود را در دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران پى گرفت و همزمان در هنرستان عالى موسيقى تهران به تحصيل موسيقى پرداخت و در سال ۱۳۲۹ دانشنامه حقوق و علوم قضايى و ديپلم عالى موسيقى را دريافت كرد. پس از آن براى ادامه تحصيل عازم فرانسه شد و به كنسرواتوار ملى موسيقى پاريس رفت. مسعوديه كه فراگيرى موسيقى را از سال هاى دبيرستان با خريد ويولن آغاز كرده بود، در فرانسه نيز همين ساز را به عنوان ساز اصلى خود برگزيد و نزد پروفسور لين تالوئل به ادامه فراگيرى آن پرداخت. او هارمونى را نزد پروفسور ژرژ داندلو و كنتراپوان را نزد نوئل گالان آموخت و موفق به دريافت فوق ليسانس هارمونى از مدرسه عالى موسيقى پاريس شد.
پس از آن مسعوديه با استفاده از بورس تحصيلى اتحاديه بين المللى دانشجويان براى ادامه تحصيل در مدرسه عالى موسيقى لايپزيك به آلمان رفت و در آنجا نزد دو تن از برجسته ترين آهنگسازان آلمان پروفسور اوتمار گرستر و يوهانس ويروخ به فراگيرى آهنگسازى پرداخت و در سال ۱۳۴۲ موفق به دريافت ديپلم عالى (معادل دكترا) در اين رشته شد. سپس به كلن رفت و در دانشگاه آن شهر به تحصيل موزيكولوژى (موسيقى شناسى تاريخى) نزد پروفسور كارل گوستاو فلرر و اتنوموزيكولوژى (موسيقى شناسى تطبيقى) نزد پروفسور ماريوس اشنيدر پرداخت و در سال ۱۳۴۷ موفق به اخذ دكتراى تخصصى (PhD) در اين رشته شد.مسعوديه پس از پايان تحصيلات عالى خود بى درنگ به ايران بازگشت و تا پايان عمر پربار خويش به مدت بيش از ۳۰سال در گروه موسيقى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران به تدريس پرداخت.در واقع مسعوديه نخستين كسى بود كه موسيقى شناسى تطبيقى را به طور گسترده به جامعه علمى و هنرى ايران معرفى كرد و موجب شد او را «پدر اتنوموزيكولوژى ايران» بنامند.تاريخ موسيقى اروپا، هارمونى پيشرفته و پراتيك، فرم و آناليز، سازشناسى، اركستراسيون، ترانسكرسيون و مباحث گوناگون اتنوموزيكولوژى و... برخى از درس هايى هستند كه توسط مسعوديه و براى اولين بار در دانشگاه تدريس شده اند.محمدتقى مسعوديه در طول حيات پربارش همواره موشكافانه به تحقيق و پژوهش در حوزه موسيقى محلى ايران و رديف موسيقى سنتى ايران پرداخت و هيچ گاه رابطه حرفه اى و عاطفى اش را با بستر و زمينه تحقيقى اش _ كه همان فرهنگ و هنر توده ها و رامشيان اقاليم ايران زمين بود _ قطع نكرد. او در اين زمينه گفته است: «ايران مانند همه فرهنگ هاى پيشرفته از يك سو داراى موسيقى سنتى (رديف) است و از سوى ديگر موسيقى بومى يا به اصطلاح محلى. در اين گروه بندى بايد همچنين موسيقى مذهبى را اضافه كرد. اصولاً موسيقى سنتى يا به اصطلاح هنرى در درجه اول به علت دارا بودن قواعد تئوريك مدون نسبت به موسيقى بومى تمايز مى يابد. گرچه خصوصيات ديگرى مثل ارائه موسيقى توسط موسيقى دانان حرفه اى و گرايش براى ويرتوئوزيته يا نشان دادن تبحر و تسلط اجراكننده نيز موسيقى سنتى را از موسيقى بومى متمايز مى كند.»
مسعوديه در موسيقى شناسى تطبيقى داراى سبكى ويژه بود كه عمدتاً مبتنى بر آموزه هاى مكتب برلين و تا حدودى متاثر از جنبه هايى از رهيافت هاى جديد اتنوموزيكولوژى (مكتب آمريكا) بود. او آوانويسى و تجزيه و تحليل متن هاى موسيقايى را به اوج دقت رساند كه شيوه خاص او در آوانويسى و تجزيه و تحليل موسيقى هاى غيرغربى شهرتى جهانى دارد. مسعوديه به دليل سفرهاى پژوهشى بسيارى كه به نقاط مختلف جهان داشت، در بررسى فرهنگ هاى موسيقايى داراى بينشى عالمانه و نگرشى عميق بود و حيطه پژوهش هاى او گستره اى بسيار وسيع را دربرمى گرفت. از مباحث نظرى مربوط به موسيقى شناسى تطبيقى و اتنوموزيكولوژى گرفته تا تحليل و بررسى رديف موسيقى سنتى ايران، موسيقى و سازهاى نواحى مختلف ايران، موسيقى مذهبى ايران و جهان اسلام و نيز بررسى و پژوهش در زمينه فرهنگ هاى موسيقايى غيرغربى به ويژه موسيقى خاورميانه اسلامى، بررسى نسخ خطى مربوط به موسيقى در جهان اسلام و... به گونه اى كه به جرأت مى توان گفت تاكنون دامنه فعاليت هاى هيچ موسيقى شناسى در ايران تا بدين حد وسيع و عميق نبوده است.از ميان كتاب هاى فارسى او مى توان به «تجزيه و تحليل چهارده ترانه محلى ايران»، «موسيقى بوشهر»، «موسيقى تربت جام»، «موسيقى بلوچستان»، «رديف آوازى موسيقى سنتى ايران»، «مبانى اتنوموزيكولوژى»، «موسيقى مذهبى ايران»، «موسيقى تركمنى»، «سازشناسى» و «سازهاى ايران» اشاره كرد.كتاب هاى «آواز شور» (درباره تغيير و تحول ملودى در موسيقى هنرى ايران)، «ملودى مثنوى در موسيقى هنرى ايران» و «نسخ خطى فارسى درباره موسيقى» نيز از جمله آثار منتشر شده او به زبان هاى آلمانى و فرانسوى است. همچنين از مسعوديه در حدود ۲۰ مقاله نيز به زبان هاى فارسى و لاتين برجاى مانده است.او در كنفرانس ها و همايش هاى بين المللى بسيارى در زمينه اتنوموزيكولوژى شركت مى كرد و عضو «گروه مطالعاتى مقام» در «شوراى بين المللى موسيقى سنتى» بود و نيز در بخش موسيقى «همايش بين المللى تاريخ علم در ايران» حضورى فعال داشت.اين استاد بزرگ موسيقى ايران به هنگام نگارش صفحه هشت قطعه سمفونيك ناتمام در روز دوازدهم بهمن ماه ۱۳۷۷ در تهران درگذشت و به رغم آنكه آرزو داشت در شهر نيشابور و در جوار خيام، عطار و كمال الملك به خاك سپرده شود در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

magmagf
28-05-2007, 00:57
تاريخ تولد : دي 1360 - تهران

تحصيلات : فارغ التحصيل رشته موسيقي از دانشگاه تهران

حرفه : آهنگساز و نوازنده ويولا

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري مقدمات موسيقي ، پيانو و سازهاي ايراني تحت تعليمات علي مروستي ( پدر) ازسن 5 سالگي

§ آغاز فراگيري ويلن تحت تعليمات آقاي امير حسين زنديان از سن 12 سالگي

§ آغاز فعاليت ارکستري با حضوور در ارکستر سمفونيک پارس در سال 1373

§ آغاز فراگيري ويولا تحت تعليمات آقاي والوديا تار خانيان در سن 17 سالگي

§ عضويت در ارکستر فرهنگسراي نياوران در سال 1378

magmagf
28-05-2007, 00:57
نوازندگي پيانو را از 5 سالگي نزد خانم بازيل آغاز كرد كه سه سال ادامه داشت. بعد از فلوت بازيل به مدت 6 سال نزد ژيتا غازاريان به اين كار ادامه داد. پس از بازگشت مليك اصلانيان از آلمان در كلاس هاي خصوصي ايشان طي مدت 7 سال به فاگيري رموز نهائي نوازندگي پرداخت.
در اين سالها در برنامه هاي زنده تلويزيون ملي ايران كه اختصاص به نوازندگان جوان ايراني داشت، شركت كرد و نيز در همين دوره در موسسه موسيقي «هاي يرگ» كه توسط لودويگ بازيل و واهه خوجايان، فارغ التحصيلان كنسرواتوار سانتا چيلچيلياي رم، تاسيس شده بود در رشته هاي هارموني، تئوري، سلفژ و خوانندگي شركت و همزمان اقدام به برگزاري كنسرتها و رسيتالهاي متعددي در كليساي سفارت ايتاليا نمود.
در سال 1966 عازم آلمان شده و در هنرستان موسيقي مونيخ تحت تعليم اريك تنبرگ قرار گرفت و سه سال بعد با مدرك ليسانس نوازندگي پيانو فارغ التحصيل شد. پس از بازگشت به ايران كنسرتهاي متعددي را در تالار رودكي، انجمن فيلارمونيك و سفارت آلمان برگزار و برنامه هاي متعددي در تلويزيون ملي ايران اجرا كرد و از طريق انجمن فيلارمونيك تهران به عنوان نوازنده به ديگر انجمن ها معرفي شد و با نوازندگان خارجي همكاري نمود.
او 36 سال است كه به تدريس پيانو مشغول است و از اين طريق دانش و تجربه خود را براي پرورش استعدادهاي جوان به كار بسته و موفق به تربيت شاگردان برجسته اي شده كه اكثرا در دانشگاه هاي بزرگ آمريكا، كانادا، آلمان و اتريش به ادامه تحصيل در رشته موسيقي مشغولند

magmagf
02-06-2007, 08:05
در سال 1345 در تهران متولد شد. مشوق اصلي او براي تحصيل موسيقي پدرش بود كه ايشان خود از شاگردان ويولن استاد ابوالحسن صبا بودند.
در 10 سالگي وارد هنرستان عالي موسيقي شد و در رشته نوازندگي ويولن از محضر اساتيدي چون خانم ماريكو مانوكيان و آقاي ابوالقاسم طالب زاده بهره مي برد. ليسانس موسيقي را از دانشكده موسيقي دانشگاه هم دريافت نمود.
فعاليت هاي او از 16 سالگي با ورود به اركستر سمفونيك تهران و صداوسيما به عنوان نوازنده ويولن آغاز شد. در تداوم اين فعاليت ها با اركسترها و گروه هاي مختلف نيز همكاري داشته است. از فعاليت هاي ديگر او تدريس در هنرستان هاي موسيقي، دانشگاه تهران و دانشكده موسيقي دانشگاه تهران مي باشد. گروه كوارتت زهي تهران را در سال 1375 پايه گذاري كرد كه كنسرتهايي در تالارهاي مختلف تهران توسط اين گروه اجرا گرديد.
در سال 1380 رهبري اركستر زهي فرهنگسراي نياوران را به عهده داشت كه كنسرتهايي با اين اركستر در تهران و شيراز برگزار گرديد و آثاري از پنجامين بريتن، لئو ياناچك، ساموئل باربر و ژان سيبليوس، براي اولين بار پس از انقلاب در ايران اجرا شد

magmagf
02-06-2007, 08:06
علی گرجی ,متولد 1357 تهران , فراگیری پیانو را در سن دوازده سالگی نزد فریماه قوام صدری آغاز کرد .او پس از شرکت در کلاسهای تئوری موسیقی و علوم مقدماتی آهنگسازی علیرضا مشایخی , نزد وی به آموختن اهنگسازی پرداخت . وی از سال 1380 تحصیلات خود را در این زمینه در هنرستان عالی موسیقی برمن آلمان نزد پرفسور یونگی پاگ پان ادامه داد .او در برنامه های متعددی از فعالیتهای گروه موسیقی تهران به عنوان نوازنده و اهنگساز شرکت داشته است .

magmagf
02-06-2007, 08:07
فريدون فرزانه» آهنگساز و تحصيل كرده ”كنسرواتور بروكسل“ بود. او پس از بازگشت به ايران توانست آثار درخور توجه‌اش را به گنجينه غني موسيقي ايراني افزوده و قسمت بسياري از آنرا در اكستر سمفونيك راديو ايران كه آنرا ”مرتضي حنانه” با عنوان اركستر فارابي پايه گذاري كرده بود، به اجرا بگذارد و بخش‌هايي از آثار ”فريدون فرزانه“ توسط «اركستر فارابي» ضبط شده و هم اكنون براي آيندگان به يادگار مانده استفريدون فرزانه“، 28 مهرماه سال 1289 بدنيا آمد.
او در كنسرواتور بروكسل هنر آموز سلفژ بوده است، وي مدتي هم در هنرستان عالي موسيقي (تهران) هارموني آموخته است.
از بهترين آثار “فرزانه“ مي‌توان به تنظيم و اجراي آثاري از ركن الدين مختاري براي اركستر، قطعه‌هايي در فرم‌هاي مختلف براي پيانو و آواز اشاره كرد. او شاگردان بسياري از جمله” كمال پورتراب“ را تربيت كرد. فريدون فرزانه در سال 1362 ديده از عالم موسيقي بربست

magmagf
02-06-2007, 08:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ايرج صهبائي آهنگساز و رهبر اركستر، در سال 1324 هجري خورشيدي در شهر تهران بدنيا آمد. در سن 10 سالگي وارد هنرستان عالي موسيقي شده و در آنجا از استاداني چون ثمين باغچه بان، حسين ناصحي، شيفته صدقي و مصطفي كمال پورتراب بهره جست. بعد از اتمام هنرستان عالي موسيقي تهران با كسب رتبه اول و بدست آوردن بورس به كشور فرانسه رفته و تحصيلات خود را در كنسرواتوار پاريس واستراسبورگ ادامه داد. او با كسب جايزه اول آهنگسازي در كلاس و همچنين جايزه اول رهبري از كلاس فارغ التحصيل شد. سپس براي كسب تجربههاي بيشتر از كلاسهاي رهبري در «نيس فرانسه» و در سالزبورگ اتريش بهره جست و بعد از استقرار در شهر استراسبورگ فرانسه، اركستر شيلتيگهايم ـ استراسبورگ را بنياد نهاده و مدت 11 سال برنامههاي متعددي از آثار موسيقي مجلسي تا سمفونيك قرنهاي 18،19،20 را با اين اركستر اجرا نموده و آثاري چون «داستان سرباز» اثر استراوينسكي را ضبط نمود. او با اركسترها و فستيوالهاي متعددي همكاري نموده است و آثارش نيز در كشورهاي مختلف مانند: آلمان، فرانسه، انگلستان و ايران اجرا شده و ميشود قابل ذكر است كه ايرج صهبائي براي اجراي آثار آهنگسازان ايراني، در روز 23 بهمن 1381 دعوت به رهبري اركستر «رويال فيلارمونيك لندن» شده است.
از آثار مهم ايرج صهبائي ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
4 قطعه براي پيانو، 11 آواي بومي براي سوپوانو و هارپ، ققنوس: براي سوپوانو و گروه همنواز، در آيينه صبح … براي دوازده خواننده، ناقوس : براي سوپوانو و شش نوازنده كوبهاي، هفت نقش ايراني: براي كر واركستر و سوليستهاي آوازي، مينياتورهاي ايراني براي كوارتت زهي، سه حكايت ايراني: اپرا براي كودكان، هفت مينياتور ايراني براي سوپوانو، متزو سوپرانو و فلوت در سل و سازهاي كوبهاي، انوانسيونهاي ايراني دو پيانو و سازهاي كوبهاي، «ري را» براي سوپوانو و گروه همنواز و سازهاي كوبهاي ايراني و ….

ali reza majidi 14
02-06-2007, 11:19
آقا اجازه هست ما هم بزاریم

magmagf
02-06-2007, 13:08
آقا اجازه هست ما هم بزاریم

خواهش می کنم
لطف می کنید اگه کمک کنید
تاپیک مال کس خاصی نیست

ali reza majidi 14
02-06-2007, 20:24
محمد رضا شجریان
به روایت استاد شجریان:
تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است.

تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد.

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.
با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی .


1319 تولد اول مهر ماه در مشهد
1324 اغاز خوانندگی های کودکانه در خلوت
1326 ورود به سال اول پانزدهم بهمن در مشهد.
1327 اموختن تلاوت قران در نزد پدر
1328 شرکت در مجمع تلاوت قران در نه سالگی.
1329 اغاز تلاوتهای قران در میتینگها و اجتماعات سیاسی ان سالها . گذراندن سال چهارم مدرسه در دبستان فرخی.
1331 تلاوت قران برای اولین بار در رادیو خراسان به دعوت رییس رادیو.
1332 قبولی در امتحانات شم ابتدایی با عنوان شاگرد ممتاز در بین دانش اموزان مشهد.اغاز تحصیل در دبیرستان شاه رضا.
1334 شرکت در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد.
1336 ورود به دانشسرای مقدماتی در مشهد.اشنایی با اقای جوان اولین معلم موسیقی شجریان ( معلم سرود و موسیقی دردوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی در مشهد).
1338 اغاز همکاری با رادیو خراسان و اجرای اوازهای بدون ساز و قراعت قران برای رادیو به طور افتخاری.
1339 دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی و استخدامدر اموزش و پرورش و انتقال به بخش رادکان و تدریس در دبستان خواجه نظام الملک و اشنایی با سنتور.
1340 اشنایی با نت و فراگیری سنتور نزد اقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور . جشن عقد کنان در 21 مهر ماه با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان.
1341 جشن عروسی در مشهد (در 20 مرداد ماه) و اغاز یک زندگی خانوادگی سی ساله با ایشان که حاصل ان سه دختر و یک پسر است.
1342 انتقال از بخش رادکان به روستای شاه اباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه اباد. تولد راحله فرزند اول در 2 مهر ماه در مشهد. ساختن اولین سنتور خود با چوب توت.
1344 تولد دختر دوم افسانه در 28 اردیبهشت ماه در مشهد.(افسانه بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج میکند).انتقال از شاه اباد به شهر مشهد و تدریس در کلاس ششم دبستان پهلوی از مهر ماه.شرکت در مسابقات والیبال معلما مشهد.
1345 انتقال از دبستان پهلوی به دبستان عبداللهیان مشهد و نظامت و معاونت دبتان مذکور.
1346 تدریس در دبستان های مشهد و انتقال در 25 اذر از مشهد به تهران.تدریس در دبیرستان صفوی . اغاز فعالیت با برنامه های رادیو ایران. اشنایی با استاد احمد عبادی. راه یابی به کلاس درس اواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری.اشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامه ی در رادیو ایران که با عنوان ((برگ سبز شماره ی 216 )) در شب جمعه 15 اذر ماه پخش شد.کار در رادیو با نام مستعار ((سیاوش بیدکانی)) تا سال 1350 خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش. اشنایی با اسماعیل مهرتاش در کلاس اواز ایشان.
1347 انتقال از اموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی . راه یابی به کلاس خط استاد حسن میرخانی.
1348 تولد دختر سوم مژگان در 27 هردیبهشت ماه در تهران. تاسیس و شروع رادیو اف-ام به طریقه ی استریو فونیک و اجرای برنامه ی ((سه گاه)) به همراهی سه تار عبادی و تار مجد برای اولین بار به طریقه ی استریو . شرکت در جشن هنر شیرازبرای اولین بار. قبولی در امتحان خط (مرحله ی عالی) . راه یابی به کلاس خط استاد حسین میرخانی.
1349 اغاز همکاری با برنامه های تلویزیون ملی ایران در برنامه ی ((هفت شهر عشق)) غیره. قبولی در امتحان خط (مرحله ی ممتازی) انجمن خوشنویسان وزارت فرهنگ و هر . سفر به برغان با استاد حسین میر خانی (خطاط) ابراهیم بوذری (استاد خط شجریان) خسرو زعیمی ( مدیر عامل انجمن خوشنویسان)فرامرز پیل ارام(نقاش و استاد نقاشیخط شجریان).
1350 اشنای با استاد فرامرز پایور و مشق سنتور نزد ایشان و اموزش ردیف اوازی صبا نزد فرامرز پایور . اشنایی ئ همکاری با هوشنگ ابتهاج((ه . الف . سایه)در برنامه های (گل های تازه))رادیو.
1351 شروع تهیه ی برنامه های گلهای تازه توسط هوشنگ ابتهاج در رادیو و همکاری با او. اغاز فراگیری ردیف های اوازی و تصانیف قدیمی نزد استاد عبدالله دوامی.برگذاری کنسرتی در شمال ایران با منصور صهرمی و هنرمندان دیگر.دیدار و اشنایی با اقای دوامی به وسیله ی فرامرز پایور.
1352 اشنایی با استاد نور علی برومند و فراگیری شیوه ی اوازی سید حسن طاهر زاده نزد ایشان در مرکز خط ئ اشاعه ی موسیقی و اشنایی با هنر جویان مرکز: محمد رضا لطفیو ناصر فرهنگفرو حسین علیزاده و جلال ذوالفنون و گنجه ای و مقدسی و حدادی و دیگران.
1353 سفر برای کنسرت های هندو پاکستان و افغانستان با استاد احمد عبادی . سفر به چین و ژاپنن با احمد احرار و کریم فکور و حسین ملکو پرویز قاضی سعید به عنوان میهمانان ویژه برای گشایش پروازهایی به این دو کشور.
1354 تولد همایون در 30 اردیبهشت ماه در تهران . ماموریت رادیو و تلویزیون برای کنسرتهای فروردین در ایالات مختلف امریکا.انتقال از وزارت منابع طبیعی (به عنوان مهمور خدمت)به رادیو.قطع رابطه با مرکز اشاعه ی موسیقی و ادامه ی درس اواز در منزل استاد نورعلی برومند.
1355 شرکت در جشنواره ی توس (نیشابور)با فرامرز پایور , سایه, حسن ناهید, رحمت الله بدیعی, محمد اسماعیلی, عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف.حضور در برنامه ی جشن هنر شیراز ( در حافظیه) با محمد رضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامه ی ((راست پنجگاه)).کناره گیری رسمی و قطع رابطه ی کامل از رادیو در اسفند ماه.اجرای اواز در صفحات ردیف نوازی کانون پرورس فکری کودکان و نوجوانان . بهره گیری از محضر اقای برومند (در منزل خود استاد) شیوه ی اواز مرحوم طاهر زاده (اخرین جلسه روز چهار شنبه 29 دی ماه).فوت رضا ورزنده(29 دی ماه) و نور علی برومند (30 دی ماه) . اغاز ضبط تصانیف قدیمی با صدای عبدالله دوامی.
1356 اجرای برنامه ی ((نوا)) به همراهی محمد رضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر شیراز.اجرای موسیقی ((چهره به چهره)) و ((گلبانگ)) . کناره گیری از رایو به خاطر جو نامساعد. تاسیس شرکت دل اواز برای انتشار برنامه های خود.
1357 احراز مقام اول تلاوت قران سراسر کشور در مرداد ماه. اجرای بخشی از ((تلاوت قران)) .انتشار البوم ((گلبانگ))( دو نوار). همکاری در تاسیس کانون ((چاوش)) با هوشنگ ابتهاج و محمد رضا لطفیبرای ادامه ی فعالیت های موسیقی در خارج از رادیو تلویزیون(شجریان در انجا تدریس میکرد).
1358 اشنایی با فیلسوف یگانه استاد غلامرضا دادبه( جانسوز) در منزل استاد خط مرتضی عبدالرسولی ئ اغاز فراگیریی و شناخت بایگانی های فرهنگ و نوا ,... فرهنگ پهلوانی و جوانمردان , فرهنگ مادرنوایی .اجرای موسیقی ((خلوت گزیده)) .(( پیغام اهل راز)) ( شامل دو نوار : راز دل و انتظار دل).اخرین کنسرت ها با گروه پایوردر مهر ماه در تالار رودکی . کنسرت ماهور با محمد رضا لطفی و گروه شیدا در تالار رودکی و دانشکاه ملی در ابان ماه.
1359 فوت استاد دوامی . اجرای موسیقی ((عشق داند)) ( در ابو عطا) اجرای موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز). انتشار نوار موسیقی ((پیغام اهل راز )) (شامل دو نوار : راز دل انتظار دل).
1361 اولین کنسرت در سفارت ایتالیا به همراهی پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر (آستان جانان) پس از سه سال کناره گیری از فعالیت های کنسرتی - اجرای موسیقی نوا (مرکب خوانی) و سر عشق ( ماهور) و بیداد
1362 اجرای موسیقی ((همایون مثنوی)) با منصور صارمی. اجرای موسیقی ((چهار گاه)) (با فرهنگ شریف) و دیگر اواز ها در برنامه های خصوصی.
1364 اجرای موسیقی ((گنبد مینا ))و ((جان عشاق)). انتشار نوار موسیقی ((بیداد)).
1365 انتشار نوارهای موسیقی (نوا)) ( مرکب خوانی ),((سر عشق)) (ماهور) و ((استان جانان)). ضبط ده اواز به همراهی ویولن حبیب الله بدیعی در مونیخ در منزل دکتر علی خادمی.
1366 اغاز کنسرت ها در اروپا پس از انقلاب و شروع همکاری با گروه عارف . اجرای موسیقی ((دود عود)) ,((دستان))و...
1367 برگذازی سه شب کنسرت برای بزرگداشت حافظ در تالار رودکی( وحدت).انتشار نوار ((دستان)).
1368 اجرای ((ماهور)) و ((ابو عطا)) در کنسرت های بهاره در اروپا با پیرنیاکان, جمشید عندلیبی, و اعیان. اجرای ((نوا)) و ((افشاری)) در کنسرت های پاییزه اروپا به همراهی مشکاتیان و گروه عارف و دو شب کنسرت در اسفند ماه به دعوت شهردار بارسلون در این شهر به همکاری نی حسین عمومی , تار طلایی و تنبک شمیرانی.
1369 سفر به تاجیکستان به دعوت خصوصی وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان پرده برداری از پیکره ی باربد و دو شب کنسرت در کاخ باربد به همراه کمانچه ی محمود تبریزی زاده , سه تار رضا قاسمی , و تنبک مجید خلج. کنسرتهایی در امریکا به همراهی پیرنیاکان عندلیبی و اعیان. اجرای مو سیقی ((سرو چمان)) , (( پیام نسیم)) , و ((دل مجنون)) ( هر سه در امریکا). کنسرت شجریان برای زلزله زدگان رودبار در لس انجلس. سخنرانی در پنج دانشگاه معتبر امریکا برای دانشجویان و محققین.
1370 برگذاری پنج شب کنسرت در پارک ارم و هشت شب کنسرتهای افتخاری برای مردم جنوب شهر تهراندر فرهنگسرای بهمن ( کشتارگاه سابق تهران) در اسفند ماه.برگذاری کنسرت شکوهمندی به مدت پنج شب در محوطه ی چهل ستون اصفهان.کنسرتهای اروپا با جهاندار و گروه اوا . جدایی از همسر اول خانم فرخنده گل افشان. اجرای موسیقی ((دل شدگان)) و ((اسمان عشق)). انتشار نوارهای موسیقی ((سرو چمان)) , ((پیام نسیم)),(( دل مجنون)) و (( خلوت گزیده)).
1371 ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری. کنسرتهای مرحله ی دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان ,جمشید عندلیبی و همایون شجریان ( اگوست تا نوامبر) .برنامه ای با هابیل علی اف و همایون شجریان در سالن تالار رودکی(وحدت) ,تهران. اجرای موسیقی ((یادایام)) . انتشار نوارهای ((دل شدگان )) و ((اسمان عشق)).
1372 انتشار گزارشی همراه با گفتگویی با شجریان تحت عنوان (( محمد رضا شجریان استاد اواز ایران کجاست؟)) در نشریه ی نوید فضیلت,شماره ی 16 ,سال 2, مهر ماه ,تهران. اجرای(( سه گاه )) و (( راست پنجگاه)) در کنسرتهای اروپایی به همراهی محمد رضا لطفی و مجید خلج در تابستان.
1373 اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پرویز مشکاتیان و همایون شجریان.
1374 کنسرتهای اصفهان,شیراز,ساری, کرمان, و سنندج با گروه اوا.برگذاری کنسرتی در اروپا با محمد رضا لطفی در ابات ماه.اجرای موسیقی ((چشمه ی نوش)) در ( فرانسه).انتشار نوارهای موسیقی ((همایون مثنوی)) ,(( گنبد مینا )),(( جان عشاق)), چشمه ی نوش))و (( یاد ایام)). اجرای موسیقی ((در خیال)).
1375 درگذشت پدر در 18 اذر ماه در سن 85 سالگی.اجرای موسیقی ((رسوای دل)) در دبی.انتشار موسیقی(( در خیال)) . انتشار نوار موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز).
1376 تولد پسر دوم رایان (از ازدواج دوم) در ونکوور کانادا.اجرای برنامه های((سه گاه)) و ((ماهور)) در کنسرتهای دور اروپا با همکاری داریوش طلایی, سعید فرجپوری و اهمایون شجریان در پاییز .اجرای موسیقی(( شب ,سکوت , کویر)) .اجرا و انتشار موسیقی ((معمای هستی)) در کلن, المان. اجرا و انتشار موسیقی ((شب وصل)). انتشار نوار موسیقی ((رسوای دل)). انتشار نوار موسیقی ابوعطا((عشق داند)).
1377 اجرای کنسزتهای تهران,اصفهان, و دور اروپا با گروه اوا. برگذاری کنسرت درامریکا در شهریور ماه.اجرای (( ارام جان )) .انتشار نوار ((پیام نسیم). انتشار نوار موسیقی ((شب ,سکوت, کویز)). انتشار نوار موسیقی((چهره به چهره)).انتشار نوار موسیقی((راست پنجگاه)).
1378 اجرای ((ماهور)) و((افشاری)) در پنج کنسرت به نفع دانش اموزان در شهر هشتگرد.بریافت جایزه ی پیکاسو ئ دیپلم افتخار یونسکو تز دبیر کل یونسکو ((اقای مایور)) در پاریس, شهریور ماه. انتشار نوار ((ارام جان)) . اجرای ((اهنگ وفا)) .انتشار نوار ((تلاوت قران)) (1) و (2).
1379 انتشار کتاب((راز مانا)) ( زندگی,دیدگاه و اثار استاد اواز ایران, محمد رضا شجریان)کار محمد جواد غلامرضا کاشی ,محسن گودرزی, و علی اصغر رمضانپور, نشر کتاب فردا, چاپ اول تهران.اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا به همراهی حسین علیزاده,کیهان کلهر و همایون شجریان. عمل جراحی کلیه و دهانه های معده در واشنگتن در 20 اسفند ماه.
1380 عمل جراحی برای چسبندگی روده در تهران در ابان ماه.
1381 اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا با حضور حسین علیزاده, کیهان کلهر و همایون شجریان. انتشار نشریه ی (( دفتر هنر )) شماره ی 15, ویژه ی محمد رضا شجریان ,در اسفند ماه ,در کالیفرنیا.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 20:27
علیرضا افتخاری
علیرضا افتخاری مهیاری در روز دهم فروردین ماه هزارو سیصد و سی و هفت در شهر هنر ؛ اصفهان دیده به جهان گشود . وی از همان کودکی بسیار خوب و رسا می خواند .

استاد نخست ایشان ؛ استاد طباطبایی نوازنده ی روشندل ویولون بودند که به پیشرفت افتخاری کمک های شایانی نمودند.به طوری که صفحاتی از افتخاری در نوجوانی توسط شرکت رویال در استودیو طنین ضبط شد.

اما وقتی در 14 سالگی نزد استاد تاج اصفهانی ؛ افتخار شاگردی نصیبشان شد , استاد ایشان را از خواندن و ضبط صفحه بر حذر داشتند و یادگیری کامل ردیف ها را از وی خواستند.

افتخاری با پشتکار و علاقه خاصی فرموده های استاد را آویزه ی گوش خود می کرد و سعی می کرد که بیشترین بهره را از وجودشان ببرد .

استاد تاج اصفهانی علاوه بر منابع عظیم قرنها موسیقی ایرانی ؛ دارای منش های اخلاقی نیکویی هم بودند که زبانزد خاص عام است و یکی از آموخته های تاج به تمامی شاگردانش در وهله ی اول همین منش های اخلاقی بود.

شاگردی استاد بزرگی چون تاج اصفهانی نقطه عطفی در زندگی هنری افتخاری بود به طوری که افتخاری موفقیت هایش را مرهون استاد تاج می داند و از ایشان همیشه به احترام و نیکی یاد می کند .

در سال 1357 با حضور بزرگانی نظیر دکتر صفوت ؛ دکنر فروغ ؛ استاد شهنازی ؛ استاد تجویدی و ... در آزمون باربد موفق به کسب رتبه نخست گردید.

« استاد شهنازی دستش را روی دوشم گذاشت و فرمود که مواظب خودت باش تو دیگر خواننده ی این کشور شدی. من هم زانو زدم و دست ایشان را به احترام بوسیدم. »

اینها خاطرات افتخاری از آن دوران است .

در سال 1360 که استاد تاج به دیار باقی شتافتند؛ افتخاری به نزد استاد دادبه رفت . استادی که علی رغم اینکه استاد معروفی در زمره موسیقی ایران نبود، اما دارای گوش و هوش موسیقایی قوی بود و سهم به سزایی در احیای دشتستانی داشت .

استاد دادبه با افتخاری آواز و دو بیتی محلی و نیز صدا سازی کار کرد .

افتخاری در سال 63-62 آلبوم آتش دل را به یاد استادش ؛ تاج اصفهانی خواند . در حالی که در سنین جوانی بود.

وی در همین سالها نزدبزرگانی نظیر استاد کسایی و استاد شهناز و استاد شجریان هم کسب علم می کرد به طوری که در مورد استاد کسایی نقل قولی از افتخاری در زیر آمده است :

« روزی با استاد کسایی سه گاه کار می کردیم و استاد از اول سه گاه ؛ خیلی تشنه بودند اما تا آخر سه گاه این عطش پابرجا بود و همچنان ادامه می دادند.»

افتخاری در سالهای اولیه دهه شصت ؛ اجراهای خصوصی نیز به همراه اساتیدی نظیر : کسایی ؛ بدیعی ، بیگجه خانی و شهناز داشتند . البته این آثار تک نسخه ای هستند و هیچگاه منتشر نشدند.

در سال 64-63 با آوازی به نام قصه گیسو در ماهور و با نی کیانی نژاد در فیلم امیر کبیر صدای ایشان از تلویزیون پخش شد.

افتخاری بعد از آتش دل بنا به فرموده مرحوم پدر ، تا سه سال نخواند و بعد از سه سال با موافقت آن مرحوم کارهایی نظیر راز و نیاز با استاد حسین علیزاده و مهروزان با استاد کیانی نژاد را اجرا نمود.

اواخر دهه شصت با کنسرت های پیاپی در کشورهای مختلف مصادف بود و از این کنسرت ها می توان به کنسرت راه ابریشم در 28 شهر و کنسرت آلمان (مقام صبر به همراهی استاد مشکاتیان) و ... اشاره کرد .

در یکی از همین کنسرت ها در ونکور کانادا شایعه بمب گذاری در سالن سبب شد که ایشان به مدت 6 ساعت بدون امکانات صوتی در فضای آزاد برنامه اجرا کند که خود افتخاری هم از 6 ساعت خواندن پیاپی هنوز متعجب است آن هم بدون امکانات صوتی !

افتخاری در سال 69-68 در ژاپن با عارفی آشنا می شود که در پی این آشنایی به ختن چین نزد ایشان رفته و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه می کند . به طوری که در بازگشت ؛در آثارش تحول پیدا می کند و احساساتش در حین خواندن کاملاً تغییر می کند .

ناگفته نماند که افتخاری اولین کسی بود که بعد از انقلاب ، اشعار حافظ را به صورت ترانه و تصنیف خواند . تصانیفی نظیر : روز هجران ، نفس باد صبا و ...

در اوایل دهه هفتاد با ارائه آثاری نظیر نازنگاه ، نیلوفرانه ، سروسیمین ، یاد استاد و ... تبدیل به چهره ای شناخته شده در نزد مردم گردید.

در همین سالها در برنامه تماشاگه راز به همراهی اساتیدی نظیر جلال ذوالفنون ، بهزاد فروهری ، شهریار فریوسفی و ... به ارائه آثاری بداهه خوانی و نیز قطعات ضربی نمود که نمونه ای از این آثار در آلبوم مستانه و شب عاشقان بعدها عرضه شد .

در اواخر دهه هفتاد نیز کنسرت ها از سر گرفته شد اما این بار در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی که نمونه ای از این کنسرت ها ، کنسرت لندن است که آلبوم آن اخیراً منتشر شده است .

ali reza majidi 14
02-06-2007, 20:29
علیرضا اعصار
محل تولد: شهر ری ، کوچه آبشار
تعداد افراد خانواده: 4 نفر
آغاز نواختن پیانو: 5/5 سالگی
اولین استاد پیانو: کاووس سمندر
استادان بعدی: جواد معروفی ،مصطفی پورتراب
آغاز خواندن : نوروز سال 77
اولین آهنگ: « عیدانه» از اشعار مولانا و با آهنگسازی « فواد حجازی»

اولین آلبوم: Loving Migration تابستان 78

دومین آلبوم: « حال من بی تو» پاییز 79

سومین آلبوم: « عشق الهی» پاییز 80

اولین کنسرت: در سن 16 سالگی ودر سالن « ابوریحان بیرونی» در دانشگاه شهید بهشتی_ نواختن پیانو

ali reza majidi 14
02-06-2007, 20:31
حمید غلامعلی
حميد غلامعلي خواننده پر كاري است كه در كارنامه ي حرفه اي اش نزديك به 200 سرود و ترانه به چشم مي خورد.
اين پركاري باعث نشده كه از كيفيت كار او كاسته شود. حميد غلامعلي همچون اغلب خوانندگان موسيقي پاپ، در خانواده اي اهل موسيقي و هنر رشد كرده و بزرگ شده است.
او كه در زمينه خطاطي و نقاشي فعال است، يكي از موفق ترين خواننده هاي كشورمان به شمار مي رود.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:01
دکتر محمد اصفهانی
متولد 14 تیر 1345 در تهران.
در بهترین مدارس تهران تحصیل کرد. در کنکور سراسری رتبه 178 را اخذ کرد و وارد دانشکده علوم پزشکی شده و در سال 1376 در رشته پزکی فارغ التحصیل شد.
محمد اصفهاني موسيقي ايـرانـي را با بهره مندي از مكتب محمدرضا شجـريان و شاگرد مبرزش علي جهانـــدار آموخت . سپس از اساتيــدي چون : همايون خـرم ، فريدون شهبازيان و بابك بيـات در زمينه تصنيف خوانـي و ترانـه و زيبايـي شناسي در الحـان موسيـقي ملي ايران بهره برد . او همواره از مربيان ارجمندش در زمينه موسيقي خصوصا فريدون شهبازيان با تواضع و مهر ، ياد مي كند .
وی يكي از خوش صداترین و محبوبترین خوانندگان پاپ این عصر است.
او يك خواننده معمولي نيست، قاري قرآن و پزشك است ، با آهنگسازي آشناست ، از خانواده اي سنتي و مذهبي برخاسته است و همانند پدر و پدر بزرگش استعدادی عجیب در آواز خواني دارد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:02
آرش لباف
نام کامل : آرش لباف
سن : 28
محل تولد : تهران
محل زندگی : مالمو ، سوئد
اعضای خوانواده : پدر ، مادر و دو برادر
شغل : خواننده ، تهیه کننده ، آهنگساز
علاقه مندی : بسکتبال ، اسکیت ، جمع آوری کلاه (به خصوص لبه دار)
ده سال اول زندگیش را در تهران سپری کرد و بعد از آن به اروپا رفت.
در اواخر دهه 80 به همراه خانواده به سوئد مهاجرت کرد.در ابتدا به شهر آپسالا و بعد از 5 سال به مالمو " شهری که هنوز در آنجا اقامت دارد" ، رفتند.
علاقه وصف ناپذیری به موسیقی دارد به طوری که خودش در این مورد می گوید :
" زندگی من موسیقی است و موسیقی زندگی من است." [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در سال 2004 با انتشار اولین آلبومش "برو برو " به عنوان یکی از بهترین خوانندگان سوئد شناخته شد.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:12
بنیامین بهادری
بنیامین بهادری در18 شهریور 1361 در تهران متولد شد از کودکی علاقه بسیاری به فراگیری موسیقی داشت 16 ساله بود که به شعر و موسیقی روی آورد در سن 19 سالگی به فراگیری گیتار پرداخت و سپس به صورت حرفه ای آهنگ سازی را شروع کرد در این مدت چند آهنگ و ترانه با خوانندگان دیگر موسیقی پاپ همکاری داشت و یک آلبوم به نام گلهای رنگین کمان برای کودکان ساخته و سرانجام با آلبوم 85 وارد دنیای خوانندگی شد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:15
پوران
فرح دخت عباس طالقانی (پوران) خواهرزاده روح بخش خواننده سر شناس اواخر دهه ۱۳۲۰ و اوايل ۱۳۳۰ است و به واسطه او جذب خوانندگی شد.
او ابتدا با نام بانوی ناشناس و سپس با شهرت همسر اولش (عباس شاپوری) با نام بانو شاپوری و سرانجام با عنوان پوران به کارش ادامه داد .
او موسیقی را از شاگردی استاد شاپوری شروع کرد.

او فعاليت در سينما از ۱۳۳۹ آغاز کرد، برخی از فيلمهایی که او در آن ها نقش آفرینی کرده عبارتند از :
ستارگان می درخشند
عمو نوروز
طلای سفيد
گرگهای گرسنه
لاله آتشين
آقای قرن بيستم
اشکها ولبخندها
دنيای پول
حاتم طائی
گدايان تهران
توفان بر فراز پاترا

همسر دوم پوران آقاي روشن زاده بود که ايشان و آقاي بهمنش از بهترين مفسران ورزشي ایران بودند، پوران از ايشان داراي 2 فرزن به نامهاي اميد و آرزو شد.

پوران در سال 1369 زمانی که برای دیدن نوه اش به ایران آمده بود به علت ابتلا به بیماری سرطان در گذشت و در امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:19
حسین زمان
حسين زمان، فقط يك خواننده نيست، او در طي دو دهه گذشته در تمامي عرصه هاي زندگي و حيات جمعي فعال بوده است و تحصيلات آكادميك خود را تا بالاترين سطوح ادامه داد.
مهندس حسين زمان، هنرمندي صريح اللهجه و روشن بين است.
نظر وي درباره موسيقي و هنر ايران، شنيدني و راهگشاست.
وي به حق يكي از ذخاير ارزنده موسيقي كشورمان است؛ هنرمندي كه بايد قدرش را بيش از اينها دانست.حسين زمان، فقط يك خواننده نيست، او در طي دو دهه گذشته در تمامي عرصه هاي زندگي و حيات جمعي فعال بوده است و تحصيلات آكادميك خود را تا بالاترين سطوح ادامه داد.
مهندس حسين زمان، هنرمندي صريح اللهجه و روشن بين است.
نظر وي درباره موسيقي و هنر ايران، شنيدني و راهگشاست.
وي به حق يكي از ذخاير ارزنده موسيقي كشورمان است؛ هنرمندي كه بايد قدرش را بيش از اينها دانست.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:22
داریوش
داريوش در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشيدی درتهران بدنيا آمد، او سالهای اوليه عمر خود را در ميانه، کرج و کردستان سپری کرد.

استعداد خدادادی او در ۹ سالگی و در زمانی که برای اولين بار برروی صحنه سن مدرسه قرار گرفت آشکار شد و در ۲۰ سالگی توسط حسن خياط باشی از تلويزيون ايران به مردم معرفی شد و با ترانه افسانه و جاويد"بمن نگو دوست دارم" در قلب مردم جای گرفت.

داريوش هرگز با عقايد تحميلی به اجتماع خود سازگار نبود، ترانه های او حاصل اشعار و موسيقی انسانهايی وارسته چون شاملو، نادرپور، جنتی عطايی، قنبری و بيات است.
اين موضوع سبب گشت تا ترانه های او در رابطه با عشق، صلح، آزادی و عدالت سروده شوند.

پس از انقلاب ديگر عرصه ای برای داريوش و هنرش نبود ازاينرو وی از سرزمين مادری خود کوچ کرد.

کارهای او شامل بيش از ۲۰۰ ترانه در ۲۵ آلبوم است.

داريوش کنسرتهای بيشماری را در تالارهای بزرگ جهان چون notably Wembley (لندن)،Carnegie Hall (نيويورک)، Kennedy Center (واشنگتن دی سی )، Koncertos (استکهلم )، Greek Theater )لس انجلس) و Universal Amphitheater (لس آنجلس) به اجراء درآورده است.

داريوش در هنر عکاسی نيز صاحب سبک است، همچنين در دو فيلم سينمايی "ياران" و "فرياد زيرآب" نيز ايفای نقش نموده.
او در فستيوال موسيقی، فيلم و رسانه های تصويری که چندی پيش در بحرين برگذار شد بعنوان نماينده سبک معاصر و منحصر بفرد موسيقی ايران اين سبک را به جهان معرفی کرد و برنده بالاترين نشان صلح گشت

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:30
گروه آریان
گروه موسیقی آریان با تولّدش فصل تازه ای را در موسیقی پاپ ایران گشود.
این گروه اولین گروهی بود كه در حوزه ی موسیقی پاپ فعالیت خود را آغاز می كرد و از همین رو عده ای گروه آريان را به گروههاي موسیقی خارج از كشور تشبیه كرده اند.
«‌ گل آفتابگردون » نخستين كار اين گروه است كه پس از انتشار با استقبال گسترده جوانها و علاقمندان به موسیقی مواجه شده.
گروه آريان از چندین جوان با قریحه و توانا تشكيل شده است.
اعضاي گروه:
پيام صالحي، علي پهلوان، سيامك خواهاني، محمدرضا گلزار(عضو اسبق) ، برزویه بدیهی، سحر كاشمری، ساناز كاشمری، شراره فرنژاد، امیر حسین مستعد(عضو اسبق) ، نینف امیرخاص، علیرضا طباطبایی
گروه موسیقی آریان با تولّدش فصل تازه ای را در موسیقی پاپ ایران گشود.
این گروه اولین گروهی بود كه در حوزه ی موسیقی پاپ فعالیت خود را آغاز می كرد و از همین رو عده ای گروه آريان را به گروههاي موسیقی خارج از كشور تشبیه كرده اند.
«‌ گل آفتابگردون » نخستين كار اين گروه است كه پس از انتشار با استقبال گسترده جوانها و علاقمندان به موسیقی مواجه شده.
گروه آريان از چندین جوان با قریحه و توانا تشكيل شده است.
اعضاي گروه:
پيام صالحي، علي پهلوان، سيامك خواهاني، محمدرضا گلزار(عضو اسبق) ، برزویه بدیهی، سحر كاشمری، ساناز كاشمری، شراره فرنژاد، امیر حسین مستعد(عضو اسبق) ، نینف امیرخاص، علیرضا طباطبایی

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:32
شادمهر عقیلی
متولد هفتم بهمن 1351- تهران
نوازنده ، آهنگساز ، خواننده و بازيگر ، در خانواده اي متوسط به دنيا آمد در کودکي بسيار باهوش بود.آموزش موسيقي را از 6 سالگي آغاز نمود و پس از گذراندن دوره ابتدايي وارد هنرستان موسيقي گرديد . در جواني طبعي سرکش و روحيه اي بلند پرواز داشت، عشق به موسيقي در او موج مي زد . سختکوش و پرکار بود و در سخت ترين شرايط تمرينها و آموزشهاي خود را ترک نکرد . گاهآ در فضايي کوچک و نيمه تاريک ساعتها تمرين مي کرد تا قطعه اي را به درستي بنوازد. اولين ساز تخصصي او سنتور است و ويلون و گيتار را به خوبي مي نوازد همچنين بر تئو ري موسيقي و سولفژ تسلط کافي دارد ، در آهنگسازي و تنظيم نيز بسيار دقيق و زبر دست مي باشد .اولين آلبوم بدون کلام او به نام بهار من که تنظيمي جديد از قطعات قديمي بود مورد استقبال قرار گرفت و همزمان همکاري خود را با صدا سيما آغاز نمود . در همين سالها که جوانه هاي موسيقي پاپ تازه شروع به رويش کرده بودند، شادمهر جوان که به دنبال بدنبال فرصتي براي ارائه ذوق و هنر سرشار خود بود آلبوم دوم خود ((مسافر)) را عرضه نمود. اين کاست با شعرهايي از سيد فريد احمدي، سهيل محمودي، بامداد جويباري، نيلوفر لاري پور و روشنک نمازي به بازاز عرضه گرديد که در مدت زمان کوتاهي مورد استقبال زياد مرده بويژه جوانان قرار گرفت .مسافر کاري متفاوت است که سبک خاص دارد بويژه آنکه معطر به عطر ياس در رساي بزرگ بانوي جهان حضرت زهرا(س) با شعري ساده و روان و نوايي محزون و دلنشين است بطوريکه در تار و پود جوان ايراني نفوذ مي کند و تا ثير شگرفي بر جاي مي گذارد . او همچنين توانست کمبود موسيقي جوان پسند و مردمي را تا حدود زيادي جبران کند و پخش قطعاتي از اين کاست از صدا و سيما و ارائه آلبوهاي بعدي نظير دهاتي و پر پرواز و بازي در فيلم پر پرواز نقش بسيار زيادي در شهرت و محبوبيت او داشت بطوريکه در اندک زماني مورد توجه مطبوعات و رسانه هاي داخلي و خارجي قرار گرفت و از کارهاي جديد او مي توان به موسيقي متن فيلم ((برهنه)) و آلبوم ((آدم و حوا)) نام برد ، که متاسفانه وزارت فرهنگ اجازه انتشار اين آلبوم را نداد و شادمهر براي ظبط آن مجبور شد راهي ديار غربت شود.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:36
امین الله رشیدی
امين الله رشيدي در طلوع يكي از روزهاي ارديبهشت ماه 1304 شمسي در روستاي زيبا و مصفاي راوند كاشان از پدري كشاورز و مادر شاعرزاده و شاعر منش (دختر اديب بيضائي كاشاني)متولد شد.در چهار ماهگي او را به كاشان آوردند و تحصيلات ابتدائي و متو سطه را در آنجا به پايان رساند و بلافاصله پس از پايان تحصيل در يكي از دفاتر اسناد رسمي كاشان مشغول كار شد.او در ضمن تحصيل ، نقاشي قالي ايراني را نزد استادان آن زمان، آقايان:محمد دبير الصنايع و حسن نقشپور اراكي فرا گرفت و در زماني كوتاه تا مرحله ي طراحي و ابتكار پيش رفت و در حين نقاشي نيز با مقدمات نوازندگي تار نزد نقشپور نامبرده كه تار را در نهايت شيريني مي نواخت ،آشنا شد و در سال 1325 به تهران نقل مكان يافت.

رشيدي با موسيقي به اصطلا ح كلا سيك (رديف آواز ايراني )از راه شنيدن صفحات قديم گرامافون و خوانندگان دهه 1320 راديو ايران آشنا گرديد و در اوائل ورود به تهران چند گاهي در كلاس هاي شبانه هنرستان موسيقي (تالار وحدت كنوني )اصول نت خواني را نزد آقاي موسي معروفي و يكي دو ماه نيز در كلاس موسيقي مسعود معارفي و تئوري آواز را نزد دكتر مهدي فروغ در هنرستان نامبرده آموخت و با يادگيري نت،تار را رها كرد و از آن پس نت آهنگ هايي را كه مي ساخت بدون استفاده از ساز بروي كاغذ مي آ ورد.
در سال 1328 رشيدي از طريق استاد گرانقدر موسي معروفي به آقاي عليمحمد ميثاق ،رهبر يكي از اركسترهاي راديو ايران معرفي شد و از همان سال به عنوان خواننده وآهنگساز فعاليت خود را در راديو آغاز نمودو اولين بار ترانه (رنج جدايي)از ساخته هاي زنده ياد موسي معروفي را در مايه افشاري با اركسترنامبرده در راديو اجرا كرد و همزمان،مدتي نيز در برنامه هاي موسيقي ارتش (كه شب هاي جمعه ساعت هفت و نيم بعد از ظهر از راديو ايران پخش مي شد) در اركستر به سرپرستي هنرمند گرامي علي تجويدي مي خواند و در چند برنامه راديويي محمد بهارلو نيز شركت نمود.در سال 1336 شمسي با دختري از كاشان ازدواج نمود كه حاصل آن دو فرزند دختر و پسر (افسانه وصبا)است كه آنان نيز از ذوق موسيقي بهره يي بسزا دارند.در سال 1344 بنا به مقتضيات شغلي از راديو استعفا داد و اين داستان تا ثر انگيزي دارد كه در اينجا مجال گفتن آن نيست.
رشيدي در مدت فعاليت در راديو ايران در حدود 100 آهنگ ساخت كه شعر بعضي از آن ها را نيز خود مي سرود (براي نمونه شعر ترانه ي دريا )اما بيشترين شعر آن آهنگ ها را شاعران گرانمايه ،آقايان :تورج نگهبان ،بيژن ترقي ،مهرداد اوستا ،فريدون مشيري ،رضا ثابتي ،نظام فاطمي،ابوالقاسم حالت ،نواب صفا،عبداله الفت ،پرويز وكيلي و غيره سروده اند و اكثرا به سيله اركسترهاي شماره ي 1و2 راديو ايران با نوازندگي و همكاري هنرمندان ارجمند آقايان : حبيب اله بديعي ،پرويز يا حقي،مهندس همايون خرم ،عباس شاپوري ،محمد مير نقيبي،انو شيروان روحاني ،ولي اله البرز،ياوري،حدادي و ديگر عزيزان و با نظارت و سرپرستي استادان :مشير هما يون شهردار و حسينعلي ملاح ضبط و پخش شده است.
شيوه ي رشيدي در خوانندگي و آهنگسازي ،مرز ميان سنت و نوگرايي مي باشد و به قول خودش حد وسط را انتخاب كرده است او مي گويد : " اگراين ميانه روي و اعتدال در تمام امور دنيا جاري بود چهره ي جهان و زندگي خيلي زيباتر و مطبوع تر از آنچه تاكنون هست مي بود " .
رشيدي در شاعري و نويسندگي و نقد نيز دستي دارد و مقالاتي از او در مطبوعات سالهاي قبل به چاپ رسيده كه آخرين آنها نقدي است بركتاب ( شعر نو از آغاز تا امروز ، تاليف محمد حقوقي از انتشارات مؤسسه فرانكلين ) كه در شماره 10سال 52 مجله وحيد چاپ شده و اكنون نيز سفرنامه يي به نام ( از كاشان تا كاناري ) آماده براي انتشار دارد . رشيدي درباره موسيقي كلاسيك و رديف آواز كه سينه به سينه به ما رسيده و تا اين زمان حفظ شده و خوشبختانه كاملترين آن به وسيله شادروان استاد موسي معروفي به صورت نت در آمده است ،نظرياتي دارد،منجمله معتقد است كه در اجراي آوازها ،به شرط حفظ اصالت ايراني و به خصوص تلفيق آن با شعرپارسي بايد شيوه يي نو ايجاد كرد و از تكرار مكررات آن هم به طور گسترده امساك نمود و همچنين او،نسبت به كلمات والا و ارزشمند (هنر )و (هنرمند)كه دست اندركاران و به تبع ايشان مردم عادي بدون ضابطه و بي محابا ،به هر چيز و هر كس اطلاق مي كنندودست و دلبازانه مي بخشند،وسواس و حساسيتي خاص دارد.او به اعتبار قول بزرگان و هنرشناسان مي گويد:"هنر يعني خلاقيت و هنرمند يعني خلاق و آفريننده .بنابراين اگر در يك اثز هنري (اعم از شعر و موسيقي و نقاشي و غيره)ابتكار و نوآوري به چشم نخورد،به اين معني كه اگر در قطعه شعري يك مضمون نو و در آهنگي حتي يك ملودي جديد و زيبا نتوان پيدا كرد،اين ديگر هنر نيست و صاحب چنين آثاري مستحق لفظ(هنرمند)نه.و بر همين منوال بر چسب كلمه(هنرمند)بخواننده يا نوازنده يا صاحب اثر ديگري كه فاقد شيوه يي نو و ابتكاري و مستقل در كارشان باشند،جايز نيست .بايد به اين مجريان ماهر و مسلط و چيره دست هنرآفرين گفت و با اطلاق كلمه ي (استاد)از آنان تقدير كرد و ارجشان را پاس داشت!"

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:39
احمد شاملو
احمد شاملو در سال 1304 درتهران چشم به جهان گشود دوره آموزشهاي دبستاني و دبيرستاني او بسيار نا مرتب و در شهرهاي گوناگون بوده زيرا پدرش افسر ارتش بود و به همين جهت خانواده اش همواره در شهرهاي مختلف بودند سرانجام دوره دبيرستان را در تهران به پايان رساند
در سال 1323 براي هميشه دست از تحصيل شست و ضمن ادامه مبارزه سياسي تمام مدت به نوشتن و سرودن پرداخت زندگي احمد شاملو در كار روزنامه نويسي و اداره مجلات ادبي گذشت.
اداره مجلات هفتگی آشنا كتاب هفته و هفته نامه خوشه با بود

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:52
سیاوش قمیشی
اگر 4 رکن اساسی آهنگ (Melody), شعر, (Lyric) تنظیم (Compose) و صدای خواننده (Vocal) را در ساخت و اجرای یک ترانه به عنوان وجوه اصلی ترانه در نظر بگیریم , سیاوش قمیشی تنها هنرمندی ست که هر4 وجه ترانه اش با دیگر فعالان موسیقی پاپ (Popular) ایران متفاوت است.

سیاوش قمیشی (متولد 1324-1945 در اهواز و بزرگ شده در تهران ) آهنگساز, شاعر, تنظیم کننده و خواننده ای ست که در بین عموم به عنوان خواننده و برای خواص به عنوان آهنگساز و خواننده اعتباری ویژه و متفاوت دارد. نخستین وجه و شاید مهم ترین وجه تفاوت آثار سیاوش قمیشی در ملودی هایش نهفته است. ملودی هایی بسیار متأثر از موسیقی کلاسیک (اصیل) ایران و در عین حال مبتنی بر آکورد های غیر معمول و کاملأ غیر ایرانی که ترکیبی عجیب و درخشان را از موسیقی ایرانی و غربی در قالب ترانه های پاپ (Popular) به وجود آورده است و همچون مهری برجسته, برداشت ناب سیاوش قمیشی را از هنر ایرانی با اشرافی جامع بر انواع موسیقی غیر ایرانی به نمایش می گذارد. در بیشتر آهنگهای ساخته سیاوش رگه هایی روشن و قوی از موسیقی ایرانی را می توان یافت که گرچه روایت جز به جز موسیقی ردیفی ایران نیستند اما به خوبی حس ایرانی بودن را حتی در ذهن شنونده ی غیر حرفه ای متبادر می کنند و این هنر اوست که با گریز آگاهانه از تکرار سنتی و نخ نما, ملودی های ظریف ایرانی را همچون تارهای طلا بر پیکره ی ترانه اش می بافد. با کمی دقت در آلبوم های سیاوش میتوان بسیاری از برداشت های آزاد وی را از موسیقی کلاسیک ایران به وضوح مشاهده کرد. در واقع سیاوش قمیشی و هم نسلان موفقش آموزش موسیقی را از کودکی به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با موسیقی ناب ایرانی شروع کردند. شنیدن روزمره ی اجراهای بسیار موثق و اصیل از بزرگان موسیقی ایران در سالهای 1320و1330 از رادیو تهران تجربه ای تکرار نشدنی برای هم نسلان سیاوش به عنوان کودکان آن روزگار و بزرگان آینده موسیقی نوین ایران بود که به مرور پس از آشنایی با حوزه های دیگر, موسیقی عملی را از طریق مراجع و منابع کاملأ جدا آموزش دیده وتجربه می کردند.

سیاوش قمیشی خود سالهای 1970 را در انگلستان (مهد موسیقی راک) گذرانده و آموزش موسیقی دیده است. موسیقی گروههای بزرگ غربی و شرایط زمانی – مکانی فعالیت آنها را از نزدیک درک و لمس کرده و آثارشان را عملا مشق و اجرا نموده است. این آمیختگی عملی با موسیقی روز دنیا در کنار ذهنیت و ناخودآگاه انباشته از ملودی های موسیقی ایران, زمانی که منشا خلق هنری قرار گرفتند ترکیبی نو و بدیع از ملودی و هارمونی را پدید آوردند که پیشتر همانندی نداشت. از این روست که موسیقی سیاوش قمیشی را یکی از بهترین نمونه های هنر هم نسلانش می دانیم. او با برداشت ویژه اش از انواع موسیقی و با توجه کامل به موزیک روز دنیا به ویژه در حیطه ی پروگرسیو تنظیم, صداسازی و میکس به مرز نوآوری و خلاقیتی کامل رسیده و در بیان خود قوام ودوام یافته است. همکاری با تنظیم کنندگانی آگاه و خوش ذوق (که بعضا با وجودی که ایرانی نیستند, توانسته اند با موسیقی ایرانی ارتباط برقرار کنند) و نکته سنجی شخص سیاوش در استفاده ی آگاهانه و هوشمند از صداسازی های الکترونیک و ساوند افکت های عجیب و بجا در تنظیم قطعاتش, به موسیقی او تنوعی خاص و رنگارنگی منحصر به فردی بخشیده است که موزیکالیته ی ترانه های او را به گونه ای بهتر و جذاب تر نمایان میکند. از لحاظ شعری, ترانه هایی که سیاوش برای کار انتخاب میکند چند ویژگی اساسی دارند که مهم ترین آنها سادگی و روانی کلام و دوری از پیچیدگی های معماگونه ی شعری است.

سیاوش از دیرباز علاقه ای به استفاده از کلام روشنفکر مأبانه و غیر مردمی نداشته است و با انتخابی آگاه, به دام ابتذال ناشی از ساده پسندی و بی هویتی هم نیفتاده است. فضای ترانه های او فضایی روشن و امیدبخش است, به دور از سایه های خاکستری و سیاه رایج در ترانه ی نوین ایران.

اعتراض موجود در ترانه های انتخابی او هم نوع با موسیقی ای, اعتراضی سیاه و خمود نیستو از تلخی و شیرینی توأم برخوردار است. جالب این که متقابلأ در کارنامه ی هنری سیاوش به هیچ رو با ترانه های بی معنی و سبک سرانه هم مواجه نمی شویم. شادترین ترانه های او, نه در کلام و نه در موسیقی به مرز انحطاط و ابتذال نزدیک نمی شوند و شعر و موسیقی ترانه های شاد او هم ا ز حدود تشخص, حجب و آبرومندی مأخوذ به حیا بیرون نمی روند. مضامین ترانه های سیاوش عموما مضامین و موضوعات عاطفی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی اند و"عشق, زندگی و حرکت" در این میان نقش محوری و کلیدی دارند و داستان هر ترانه هم غالبأ با پایانی روشن و امید بخش همراه است. سیاوش در شناخت و کشف ملودی پنهان در شعر استعدادی خداداد دارد و با قوه ی درک ریتم بسیار خوب, ضرب آهنگ مناسب شعر و ملودی را برای کارش می یابد. به همین دلیل, در آلبوم هایش همه نوع ترانه با ریتم های گوناگون شنیده می شود, تنوعی که شنونده را دچار ملال ناشی از یکنواختی آلبوم نمی کند. او در اجرای ترانه هایش صاحب سبکی مشخص است. آشنایی عمیق با ملودی و تنظیم ترانه ای که آهنگ آنرا بر مبنای توان حنجره و نقاط ضعف و قوت صدای خود ساخته و ویژی های خاص صدایش اعم از تونالیته و موزیکالیته ی صدا, نتیجه ی خوانندگی اش را بسیار درخشان و پر ثمر کرده است. صدای زخمی و خش دار, آمیخته با تحریرها و غلت ظریف آواز ایرانی جملات آهنگین را با صمیمیت و احساسی ژرف و بی غش می خواند که گویی شعر و آهنگ تنیده بر هم, از جان خواننده بر می آیند و بر دل شنونده می نشینند. به جرأت میتوان گفت هیچ آهنگسازی در موسیقی ترانه ی نوین ایران, در طی سی سال گذشته همانند سیاوش قمیشی حرکتی رو به جلو و کمال طلب با حفظ و افزایش روز افزون تعداد مخاطبان نداشته است. ترانه های سیاوش قمیشی (ترانه به معنای جمع آهنگ و شعر و صدا) مخاطب عام دارد و این عمومیت به ویژه در بین جوانان دیده می شود. شاید او تنها آهنگساز/خواننده ای ست که هر چه بیشتر کار میکند مخاطبان و علاقه مندان جوان تری پیدا می کند و به زبان موسیقی به جوانان, زندگی, عشق و نشاط می بخشد, همچون دوستی همسن در خلوتشان میخواند و مانند پدری مهربان سنگ صبور درد های جوانی شان می شود. همه ما – نسل بعد از انقلاب – در داخل و خارج کشور با صدای سیاوش قمیشی زندگی کرده ایم , عاشق شده ایم, گریسته ایم, خندیده ایم و نفس کشیده ایم. با او بوده ایم و او با ما بوده است.

موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست. سیاوش قمیشی مانند سرزمین زادگاهش انسانی آفتابی است, آفتاب وجودش بی غروب باداگر 4 رکن اساسی آهنگ (Melody), شعر, (Lyric) تنظیم (Compose) و صدای خواننده (Vocal) را در ساخت و اجرای یک ترانه به عنوان وجوه اصلی ترانه در نظر بگیریم , سیاوش قمیشی تنها هنرمندی ست که هر4 وجه ترانه اش با دیگر فعالان موسیقی پاپ (Popular) ایران متفاوت است.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:54
پویا خان محمد
متولد 1358 در تهران
در سن 8 سالگی فراگیری پیانو را آغاز کرد و سپس شروع به فراگیری گیتار و هارمونیکا کرد.
دوران تحصیل وی در مدارس تیزهوشان سپری شد.در سال 1376 نیز در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
در همین سال گروه موسیقی با نام "پدر" تاسیس کرد. پدرش به تازگی در همان سال مرحوم شده بود.
در سال 82 با همسرش شراره جلیلیان ازدواج کرد.
7 کتاب نوشته که 2 تای آن ها را به همراه همسرش نوشته است.
- موزیک از ابتدا
- آموزش گیتار از ابتدا
- آموزش کردز(Cords)
- نظریه موسیقی
- موسیقی منتخب
- کامپیوتر در موسیقی
- چگونه کامپیوتر را یاد بگیریم
از سال 79 تا 83 نیز چندین کنسرت اجرا کرده و همچنین آهنگسازی و تنظیم چندین آلبوم از خوانندگانی نظیر فریدون کاظمی ، حسین صنعتی ، سید حسن بحرانی ، حسین نغمه ، سیروس دست افکن، سیاوش انصاری ، میثم قاسم زاده و گیتی ساعتچی را انجام داده است

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:54
مهرپویا
متولد 1306 تهران (درگذشت خرداد 1371)
مهرپویا در تهران دیده به جهان گشود و اولین کار هنریش در سال 1326 به نام کلبه سرخپوستان و معرفی گیتار الکترونیک در یکی از انجمن های هنری تهران خود را به مدم معرفی نمود.
مرگ قو اولین کار هنری او در زمینه موسیقی با کلام است که با شعر زیبا و پر احساس دکتر حمیدی با سبکی کاملا نو و پر از احساس اجرا شد و با استقبال بی سابقه ای روبرو گردید. مرگ داستان ساز قو تولدی دیگر برای مهرپویا و صدای اصیل این هنرمند به همراه داشت. مهرپویا با این سبکراهی جدید و شیوه ای نو چون همیشه در دنیای موزیک آن روز نشان داد که همچنان تا به امروز خاطره انگیز و زیبا است.
از خصوصیات مهرپویا جهانگدی و مسافرت به نقاط دور افتاده و ناشناخته جهان و کنجکاوی در مورد هنر دنیا بود.این هنرمند در جهت خدمت به مردم و کشورش از سال 1342 سفرهایش را به منظور جمع آوری اطلاعات جدید و جامع در زمینه های مختلف آغاز نمود. ره آورد این سفر هایپ آشنایی و شناخت فرهنگ و هنرهای گوناگون به خصوص آشنایی با سبکهای موسیقی سنتی و ادغام این سبکها با موسیقی ایرانی است.آهنگ قایقرانان در همین سالها با الهام از این مسافرتها خلق گردید که با کلام موزون پرویز وکیلی با سبکی نو ساخته شده. ریتم این موسیقی با صدای طبیعی پارو قایقرانان و موج دریا تنظیم شده است.
این هنرمند با توجه به علایق خاص خود به هنر هر چند گاه با وسواس و دقت نظری خاص با الهام از زیباییهای طبیعت کاری نو ارایه داده است. مهر پویا برای خود سبکی به وجود آورد و به همان سبک ادامه داد تا آنکه در اوایل دهه50 تغییری در کارهای خود به وجود آورد. او با شناس ایی موسیقی و ساز کشورهای جهان آمیزشی از این اصوات را به نام کوکتل موسیقی بوجود آ.رد.
مهرپویا مدتی با اروین موره نیز همکاری می کرد که بیشتر موره در تنظیم آهنگها برای ارکستر به او کمک می نمود.
به هر حال این موسیقی جدید که در آغاز شنونده با نوعی احتیاط به آن گوش می داد رخنه ای عجیب در میان مردم نمود و اکنون نیز جای خود را در میان شنوندگان موسیقی حفظ نموده. از آخرین کارهای مهرپویا می توان به اجرای سیتار قطعه موسیقی فیلم بای سیکل ران ساخته مجید انتظانی اشاره نمود

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:56
محمدرضا عیوضی
محمد رضا عيوضي بعنوان يك خواننده “اريژينال“ از شهرت به سزايي در عرصه موسيقي پاپ ما برخوردار است. در دوره اي كه اغلب خوانندگان پاپ متهم به تقليد صدا از روي خوانندگان ايراني مقيم خارج مي شوند، هيچ كس اين اتهام را به محمد رضا عيوضي نسبت نمي دهد زيرا صداي او خاص خود اوست و از اصالت ويژه اي بهره مند است

ali reza majidi 14
02-06-2007, 21:57
بچه ها فقط معذرت می خوام ازتون که از بعضی هاش عکس ندارم
ببخشید

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:08
گوگوش
خانم فائقه آتشین"گوگوش"در 18 بهمن 1331شمسی مطابق با 7 فوریه 1951 میلادی (و به نقلی دیگر در سال 1328شمسی) در خیابان سرچشمه در جنوب تهران متولد شد.

برخی نوشته اند که پدر او صابر و مادرش فائزه از آذربایجانی هایی بودند که از شوروی سابق مهاجرت کرده بودند اما برخی می گویند پدر او اهل سراب تبریز بود که به تهران آمد و ساکن شد.
"گوگوش" کلمه ای است ارمنی و نام مرد است می گویند وقتی گوگوش خیلی کوچک بود یک خانواده ارمنی همسایه آنها بودند که پسری به نام گوگوش داشتند .خانم آتشین ،"گوگوش" از این نام خوشش آمد و به عنوان نام هنری خود انتخاب کرد.
پدر وی هنرمند و آکروبات بود و در تماشاخانه ها به حرکات آکروباتیک می پر داخت که در آن روزگار بسیار پرطرفدار بود و مردم از برنامه های او استقبال می کردند گوگوش خردسال نیز گاهی به پدر کمک می کرد و از این رو در دو سه سالگی روی صحنه رفتن را تجربه کرد.
پدر گوگوش او را به هنر موسیقی و اجرا تشویق می کرد
آثار نبوغ و استعداد در همان کودکی در گوگوش هویدا بود و همه را به تحسین وا می داشت.
گوگوش از دوران خردسالی در رادیو و تلویزیون هنرمندی می کرد.
ترانه هایی که با صدای کودکانه و سیمای معصوم و زیبایش در برنامه های رادیو و تلویزیون می خواند بسیار دلنشین و پر طرفدار بود .
زمان سپری شد و دوران نوجوانی و جوانی وی فرا رسید .او دختری زیبا و خوش اندام بود و استعداد و نبوغ او در موسیقی و هنر با سالها تمرین و تجربه عجین شد و گوگوش را به یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران تبدیل کرد و حتی این شهرت و محبوبیت از ایران نیز پا فراتر گذاشت و در سر تاسر جهان به خصوص تاجیکستان نیز کشیده شد .
برخی او را "شاه ماهی موسیقی ایران " نامیده اند.
زندگی کمتر هنرمندی در تاریخ موسیقی ایران این چنین افتخار آمیز اما پر فراز و نشیب بوده است،
مابقی زندگی هنری گوگوش و زنگی شخصی او را مانند گزارشی اراثه می گردد.

وی برای اولین بار با بهروز وثوقی بازیگر معروف و بار دیگر با مسعود کیمیایی کارگردان مشهور ایرانی ازدواج کرد و همچنین مادر خواننده جوان "کامبیز"است.
گوگوش علاوه بر خوانندگی بازیگر توانایی بود ودر فیلمهای مشهوری چون
بیم و امید (۱۳۳۹)
گدایان تهران (۱۳۴۵)
ستاره هفت آسمون (۱۳۴۷)
سه دیوانه (۱۳۴۷)
پنجره (۱۳۴۹)
احساس داغ (۱۳۵۰)
بی تا (۱۳۵۱)
ممل امریکایی (۱۳۵۳)
شب غریبان (۱۳۵۴)
همسفر (۱۳۵۴)
ماه عسل (۱۳۵۵)
نازنین (۱۳۵۵)
در امتداد شب (۱۳۵۶)
امشب اشکی می ریزد (۱۳۵۷)
هنرمندی کرد.

خوانندگی گوگوش دچار وقفه شد و در سال 1379 او دوباره در کانادا خوانندگی کرد.
هنوز بخش مهمی از زندگی هنری گوگوش ناگفته باقی مانده و آن سبک و نقش او در موسیقی و خوانندگی است و تاثیری که بردلها گذاشت.

آفای محمود خوشنام کارشناس موسیقی در این مورد می گوید: " گوگوش به یقین چهره ی استثنائی موسیقی پاپ ایران است. او تنها صدای خوش ندارد. دریافت شعر و آهنگ و تفسیر سازگار آن ها از مهارت های ویژه ی او است. به جرات می توان گفت که در طی 40 سالی که از حضور او بر صحنه ی مو سیقی پاپ ایران می گذرد همتای همسنگی پیدا نکرده است. آن ها نیز که از او تقلید کرده اند در همان حد مقلد باقی مانده اند!"
مرحوم محی الدین عالم پور نویسنده کتاب "روزگار تلخ و شیرین گوگوش"(شرح زندگی هنری و شخصی گوگوش )و کسی که در دوران وقفه خوانندگی گوگوش از تاجیکستان به ایران امد و درباره زندگی اش با او مصاحبه کرد:

"گوگوش خدمتش را در راه هنر انجام داد خیلی صادقانه از ته دل و صمیمانه و بدون ریا.او مکتب هنری ویژه خود را ایجاد کرد تکمیل نمود زیرا از سه سالگی روی صحنه بود آواز خواند نقش آفرید و روح مردم را با صدای دلنشینش نوازش داد و به دل و دیده مردم نشست.سعادت خودش وبهترین سالهای زندگی اش را برای هنر قربانی کردو به قله مقصود رسید بلی رسید و اکنون باید در این قله پیروزی جاودان بماند"

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:11
شکیلا
خانم "شکیلا"در 13اردیبهشت ماه سال 1341 در تهران به دنیا آمد.وی کوچکترین فرزند خانواده بود.از همان دوران کودکی شیفته موسیقی بود و آثار نبوغ و استعداد در او هویدا بود.در نه سالگی قطعه ای برای تلوزیون اجرا کرد و آنچنان مورد توجه قرار گرفت که در پی آن برای خوانندگی دعوتش کردند اما از آنجایی که کم سن وسال بود و خانواده اش نیز راضی نبودند قبول نکرد و به موسیقی در حد شرکت در برنامه های مدرسه و مسابقات استعدادهای درخشان و گاهی نیز هنرمندی در محافل خانوادگی قناعت کرد او همچنین تحصیلاتش را نیز با موفقیت پی گرفت.
شکیلا در پانزده سالگی به فراگیری موسیقی ملی و ردیف های آوازی نزد مرحوم استاد محمود کریمی پرداخت آن سالها (1356و1357) اوج مبارزات انقلابی بود و شرایط خاصی در ایران حاکم بود که سبب شد هنرستان موسیقی تعطیل شود و شکیلا در پیگیری موسیقی محدود شد اما وی در راه خود استوار بود تا اینکه در 18 سالگی برای ادامه آموختن موسیقی کلاسیک به آمریکا رفت و تصمیم گرفت به آرزوی دیرین خویش جامه عمل پوشاند.شکیلا در سال 1368اولین آلبوم خود را با همکاری بابک افشار به بازار روانه کرد و با عرضه این آلبوم به طورحرفه ای وارد دنیای موسیقی به خصوص خوانندگی شد.
غنای لحن او که هدیه ای خداوندی است، در پیوند با ادبیات غنی فارسی تلفیقی کم نظیر پدید می آورد که شخصیت فروتن شکیلا نیز مکمل آن گشته و در آثارش نمایان میگردد. بی گفتگوست که چنین آثاری رتبه والائی از هنر و احساس را در شنونده بجا می گذارد.
علاقه شکیلا به عرفان و ادب عرفانی این مرز و بوم، زبان گشوده ای را برای خواندن اشعار حضرت مولانا بروی باز کرد که به آثارش در این زمینه، احساسی ملکوتی عطا می کند.

شکیلا تا امروز یازده مجموعه موسیقی به هنر دوستان ایرانی تقدیم کرده و دوستارانش همچنان و هر لحظه منتظر کارهای جدید او هستند.
تجلّی صدای شکیلا در مقام آوای بر گزیدگان شرق در مجموعه " اپراتیکا- شاین" افتخاری بزرگ برای او و هم میهمانش است. صدای او از میان دهها صدای آشنا و گمنام شرقی انتخاب شد.
ادای دین شکیلا به بزرگان موسیقی این مرز و بوم باز سازی و باز خوانی آثار ارزشمندشان است ، چه ، نقش خود را در نقل سینه به سینه احساس و آثار، از نسل و نسل های پیش به آیندگان، به نیکی درک می کند تا که امید به جاودانگی هنر را تحقق بخشد.
شکیلا رسالتش را در گرمای کانون خانواده و در پرورش فرزندانش ، شهرا د و بهراد، با آرزوی باز گشت به وطن و تقدیم اجرای زنده برنامه اش به سر زمینش می بیند ودر شوق آن روزگار می گذراند.یکی از افتخارات زندگی هنری شکیلا دریافت جایزه آکادمیک موسیقی در اکتبر سال 2005 میلادی به پاس آثار ارزشمند او درموسیقی ایرانی است.علاوه بر زندگی هنری افتخار امیز او زندگی شخصی شکیلا نیز تحسین برانگیز است دربین همه خوانندگان معروف دنیابه خصوص خوانندگان زن تعداد نسبتا کمی توانسته اند هم در زندگی هنری و هم شخصی آن گونه که باید و شاید موفق باشند به تحقیق و گاهی به اذعان این افراد در مقاطعی از زمان زندگی شخصی آنها قربانی زندگی هنری شان شده و از آن باز مانده اند یا به ابتذال کشیده شده است اما در مورد شکیلا حتی تا به حال چنین شایعه ای هم نبوده است او توانسته است با حفظ اصالت و نجابت ایرانی سالهاهنرمندی کند و به طور همزمان در همه عرصه های مختلف زندگی موفق باشد . در حال حاضر شکیلا به عنوان یکی از محبوبترین خوانندگان ایرانی می درخشد و طرفداران بسیاری دارد . وب سایت رسمی شکیلا او را " vioce of an angel"نامیده است و براستی که صدای شکیلا صدای یک فرشته است!

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:12
هایده
در سال های پس از انقلاب، ميان 1360 و 1368 و شايد به سبب ترانه های غميادانه (نوستالژيک) وطنی که می خواند، روز به روز بر شمار طرفدارانش در بيرون از ايران افزوده می شد، هر چند که در خود ايران نامش حتی از فهرست کتاب های مرجع زدوده شده بود.

از همين روی برای يافتن زندگينامه دقيق او سر در هر منبع موسيقائی فرو برديم که در اين سال های اخير تعدادشان نيز زياد شده است. چيز دندان گيری نصيب مان نشد. مثلا زاد روزش و زندگی پيش از خوانندگی اش را در اين منابع نيافتيم، ولی در همه آن ها به "تحقير" و تکرار آمده که نام اصلی اش "سکينه دده بالا" بوده است. گويی نام می تواند تعيين کننده کيفيت صدای او بشود!

هايده از سال 1345 فراگيری موسيقی و آوازخوانی را نزد موسيقيدان معروف علی تجويدی آغاز کرد. تجويدی در ميان آهنگسازان ايرانی، معروف شده است به "کاشف صداهای ناب"! البته صدا ها راکشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده، ولی چند صباحی نگذشته که آن ها را از دست داده است. يا خودشان به راه ديگر، غالبا راه کاباره، رفته اند و يا "رنود" آنها را از او به غنيمت گرفته اند. هايده به گمان از آخرين کشفيات درخشان تجويدی باشد. شانسی که هايده آورده، اين بوده که تجويدی آهنگ تازه ای را در "مخالف سه گاه" و در پيوند با شعری برانگيزاننده از "رهی معيری" آماده اجرا داشته است. اين ترانه با زير و بالاهايی که دارد، معرف دقيقی برای صدای گسترده و پر توان هايده شده و صدای هايده نيز متقابلا ترانه "تجويدی - معيری" را تاثير بيشتر بخشيده است.

متن اين ترانه که "آزاده" نام دارد، آخرين کار موسيقائی " رهی معيری" است که در تب بيماری آن را سروده و کمتر در يک سال پس از آن، در آبان ماه سال 1347 درگذشت.


ترانه آزاده با صدای هايده، آهنگ از علی تجويدی با شعر رهی معيری


هايده، سر انجام، در سال 1368 در شهر سانفرانسيسکو، به سکته قلبی درگذشت

تجويدی خود در يک گفتگوی راديويی در شرح ساخت و پرداخت "آزاده" گفته است که رهی پس از آن که نيمی از ترانه را ساخنه، بيمار شده و بر اساس حالاتی که به خاطر آن کسالت در وجودش بوده، بقيه را با سوز و حال بيشتری تمام کرده است.

ترانه نشان می دهد که رهی، در بستر مرگ به تنها چيزی که برايش باقی مانده بود، می نازيده است به آزادگی:

- "يارب چو من افتاده ای کو؟ / افتاده آزاده ای کو؟/
تا رفته از جانم برون، سودای هستی/ آزاده ام، آزاده از غوغای هستی/
گلبانگ مستی آفرين/ هم چون رهی سر دادهام من/
مرغ شباهنگم ولی/ در دام غم افتاده ام من/
خندان لب و خونين مگير/ مانند جام بادهام/ آزاده ام من!..."

تجويدی در گفتگويی که با او داشتم گفت: "آزاده را هيچ خواننده ديگری نمی توانست چون هايده با چنين وسعت صدايی بخواند ... هايده با خواندن اين ترانه و چند ترانه ديگر که من به او دادم، توانست تحولی در ترانه خوانی و آواز خوانی ايجاد کند و تاثيرات تازه ای در موسيقی سنتی به وجود بياورد..."

راه ديگر

هايده، اگرچه در سالهای پيش از انقلاب همچنان روی صحنه ماند ولی بيشترين زمان و توان خود را در خدمت "بازار" قرار داد که بيشتر به سود و زيان می انديشد تا به ارزشها. تجويدی که زمانی به شکوه گفته بود که هر صدائی را که کشف می کند و می پروراند، بعدها بهره اش را به کاباره می برد. در عين حال گناه اين انحراف را پيش از آن که بر گردن خواننده ها بگذارد، از چشم جامعه می بيند:

"جامعه بود که اين ها را به سوی کاباره می کشانيد... من در شوراهای موسيقی می گفتم که حقوق اين ها را زياد کنيد تا احتياج به رفتن به کاباره نداشته باشند... ولی نکردند اين کار را... حقوق بسيار کمی مثلا 500 تومان به خواننده می دادند، در حالی که همين خواننده وقتی به کاباره می رفت شبی ده هزار تومان می گرفت... گناهی نداشتند... زندگی غير از اين را اجازه نمی داد..."


صدای هايده و برخی از ترانه های "غميادانه" او در سال های غربت، تسکينی در خور برای مهاجران و تبعيديان دلشکسته بوده است

هايده، پس از آزاده، چند ترانه ديگر نيز از تجويدی خواند و بعد سر و کارش به کاباره افتاد، از او جدا شد و به موسيقی به اصطلاح "مردمی"، نزديکتر شد. محمد حيدری، جهانبخش پارزکی، صادق نوجوکی و انوشيروان روحانی آهنگسازان ديگری بودند که صدای رسای هايده را در اجرای ترانه های خود به کار گرفتند. همان قدر که اين ها در راه "مردمی" شدن به هايده ياری رسانيدند، او نيز با صدای پر جاذبه خود سبب سکه شدن کار آن ها شد!

مهاجرت به "شهر فرشتگان" (لس آنجلس) پس از انقلاب کار را ديگر يکسره کرد. مهاجران مخاطب موسيقی آن قدر خسته و شکسته بودند که ديگر به ارزشها نمی انديشند و تنها "تفريح و سرگرمی" می خواستند. سرمايه نيز در جايی به کار می افتاد که مخاطب انبوه داشته باشد. بر بستری چنين تنيده از "تفريح و تجارت" موسيقی معروف به "لس آنجلسی" به دنيا آمد و بيشتر خوانندگان مهاجر از جمله هايده را نيز به خدمت خود درآورد.

اين حرف، بدان معنا نيست که در ترانه های غربتی هايده هيچ گوشه با ارزش دلنوازی وجود ندارد. در وهله اول بايد به جنس صدای ناب و کمياب او انديشيد که در همه بازمانده هايش يکسان مانده است، در اين دنيای "بی صدائی" و "بد صدائی" خود، نفس ارزش است!

هايده در اين هشت نه سالی که در مهاجرت به سر برد، دست کم توانست بخواند. اگر در ايران مانده بود سرنوشتی بهتر از "پريسا" و "هنگامه اخوان" پيدا نمی کرد که هنوز که هنوز است نمی توانند، آزادانه - و برای همگان - بخوانند، با آن که به دامنشان، پيرايه ابتذال نبسته اند!

صدای هايده و برخی از ترانه های "غميادانه" او در سال های غربت، تسکينی در خور برای مهاجران و تبعيديان دلشکسته بوده است.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:20
ابی
ابراهيم حامدي متخلص به "ابي" در 29 خرداد سال 1328 در ميدان فوزيه تهران ديده به جهان گشود.
او در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ هاي جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جواني اولين ترانه ي مستقل خود را اجرا کرد.
"ابي" آوازخواني ست مردمي که از دل مردم ايران زاده شده است. او با احترام به گوش و هوش مردم ايران در طول سي و پنج سال کار هنري اش و با قبول سنگيني مسيوليتي که بر دوش دارد و با تلاش پشتکار زياد و با خلق آثاري که در گوشت و خون مردم ايران جاي گرفته است و همچنين شخصيت هنري محبوبي که دارد توانسته دل بسياري از ايرانيان را بدست آورد و اين ارتباط با جوانان در ايران به حدي است که نام "ابي" بر ديوارهاي دورافتاده ترين روستاهاي ايران نيز به عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و اين نشان از اوج موفقيت و محبو بيت يک هنرمند است.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:22
مهران مدیری
• متولد دي‌ماه سال 1340، پدر و مادرش اراكي هستند اما او در تهران به دنيا آمد.
• پدرش كارمند وزارت نيرو است و مهران آخرين فرزند يك خانواده شش نفره، او سه برادر بزرگ‌تر از خود دارد.
• بزرگ‌ترين برادرش از پيانيست‌هاي قابل است و برادر دومش نقاش و گرافيست. در خانواده مديري هنر اهميت فراواني دارد.
• از پنج سالگي با موسيقي آشنا شد و از 12 سالگي تنها به موسيقي كلاسيك گوش مي‌داد. او يكي از كامل‌ترين آرشيوهاي موسيقي كلاسيك را دارد.
• در كودكي زياد شر و شور نبود اما بسيار كنجكاو بود، به طوري كه در غياب برادرش به اتاق او مي‌رفت و تمام كتاب‌هاي نقاشي‌اش را زير و رو مي‌كرد.
• برادر نقاشش (حميد) در سوئد زندگي مي‌كند. هنر و ادب موجب شد تا مهران تاثير فراواني از او بگيرد.
• اولين تئاتر زندگيش را در دبستان بازي كرد. او در اين تئاتر نقش لوطي را به خوبي ايفا كرد تا نشان بدهد كه هنر در خونش است.
• همواره به دنبال تجربه و مطالعه بود به طوري كه آشنايي با كارهاي «سالواتور دالي» تاثير زيادي بر روي او گذاشت كه آثار آن هنوز هم در مهران مشهود است.
• در شانزده سالگي جذب تئاتر شد و اولين كار حرفه‌اي‌اش را تمرين كرد اما اين كار هرگز بر سر صحنه نرفت اما موجب شد تا او بيشتر با تئاتر آشنا شود.
• همه با حضورش در عرصه هنر موافق بودند. هنوز هم اعضاي خانواده‌اش بهترين كارشناسان و منتقدان كارهايش هستند.
• با مدرك ديپلم علوم انساني سال 1361 به راديو رفت و در اين رسانه ملي به فعاليت پرداخت.


• مدت شش، هفت سال گوينده و بازيگر يكي از مجموعه‌هاي پرطرفدار راديو به نام «داستان شب» بود.
• همزمان با كار راديو از فعاليت‌هاي تئاتر غافل نمي‌شد و چند نمايش را به روي صحنه داشت، كار گويندگي باعث كامل شدن صداي او شد.
• سال 1366 اولين تئاتر طنزش را بازي كرد. اين تئاتر كه «پانسيون» نام داشت در تئاتر مولوي روي صحنه رفت.
• در اواخر 1371 در نمايشي در نياوران، نصرا... رادش، سليماني‌فرد و صيادي را كشف كرد كه بعدها در بسياري از كارها با او همكاري داشتند.
• گروه مديري به سرعت به شهرت رسيد. در سال 1372 با داريوش كاردان اولين برنامه نوروزي خود را ساخت.
• در سال 1373 طنز متفاوت «ساعت خوش» را ساخت كه با استقبال فراواني از سوي مردم روبه‌رو شد.
• ساعت خوش يكي از بهترين و پربيننده‌ترين برنامه‌هاي طنز تلويزيوني شد اما به دليل مشكلاتي كه به وجود آمد برنامه تعطيل شد.
• با وجود دامن زدن مطبوعات به حاشيه‌ها مديري هرگز اسير حواشي مطبوعات و شايعه‌هاي فراوان نشد و كارش را ادامه داد.
• از ساعت خوش به بعد دور مطبوعات را خط كشيد و بسيار كم مصاحبه كرد. او هنوز هم از مطبوعات دلخور است.
• فيلم ديدار ساخته محمدرضا هنرمند هم كه قبل از ساعت خوش با بازي مهران مديري ساخته شده بود پاسوز «ساعت خوش» شد و به موقع اكران نشد.
• اوايل دهه 70 از راديو به تلويزيون رفت و در تلويزيون اولين كارهاي او «نشانه‌هاي نور» و «باغ گيلاس» بودند.
• مردم كه تا آن زمان با صداي او آشنا بودند در باغ گيلاس با چهره‌اش نيز آشنا شدند. او در اين سريال تا حدودي به شهرت رسيد.
• در سال 1371 وارد سينماي حرفه‌اي شد. در «ديگه چه خبر» دستيار طراح صحنه بود و عضو گروه كارگرداني تهمينه ميلاني.
• با نوروز «77» دوباره به جعبه جادويي برگشت اولين تصويرش را مردم بعد از پنج سال نشناختند و موهايش كاملا سفيد شده بود.
• با جنگ 77 توانست 85 درصد مردم ايران را پاي تلويزيون بنشاند. نبوغ او در عدم تكرار خود و نوآوري‌هاي پايان‌ناپذيرش است.
• علت موفقيت او ارائه شيوه جديد مجري‌گري و بازيگري و حضور توامان نقش و واقعيت است، با يك دوربين غوغا كرد و به

شيوه تئاتري كار را بدون قطع مي‌گرفت.
• اولين كسي است كه طرح برنامه‌هاي نود قسمتي و روتين را اجرا كرد. او اعتقاد دارد بايد با مردم صادق و روراست بود.
• هنوز هم خيلي‌ها از سوژه‌ها و ايده‌هاي او كپي‌برداري مي‌كنند. مديري در موسيقي و خوانندگي هم دستي‌ بر آتش دارد. حتي كنسرت هم اجرا كرده و تيتراژ شب‌هاي برره و باغ مظفر را خودش خوانده است.
• او اولين برنامه‌سازي است كه پشت صحنه كارهايش را به مردم نشان داد.
• صداقت را بزرگ‌ترين صفت آدمي مي‌داند. او معتقد است چرا مردم نبايد حقايق، اشتباهات و تپق‌هاي ما را ببينند.
• متاهل است و صاحب يك پسر و يك دختر است.
• در كارش بسيار جدي است و براي كارش زمان مي‌گذارد به طوري كه در طول يك كار كمتر مي‌تواند به خانواده‌اش سر بزند و آنها را ببينند.
• سال 1378 اولين كاست دكلمه او به بازار موسيقي آمد.
• «از روي سادگي» اولين آلبوم پاپش بود كه در سال 1378 به بازار آمد و با استقبال طرفدارانش روبه‌رو شد.
• آشنايي با حميد و مجيد آقاگليان زندگي حرفه‌اي او را عوض كرد و با پاورچين به خلق شاهكاري بدون تكرار رسيد.
• با جايزه بزرگ در نوروز 1384 ثابت كرد توان مديريت هر كاري را دارد.
• تنها بازيگر و سازنده تاريخ نمايش ايران است كه صرف نامش در اثري، مردم را پاي تلويزيون ميخكوب مي‌كند. حضور در كنار او مبدل به رمز موفقيت خواهد شد.
• مدّت ها به ورزش تکواندو می پرداخته است.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:25
اندی(1)
در روز 21 آوريل يا اول ارديبهشت پسری در مجيديه تهران به دنيا آمد.پسری ارمنی در خانواده اي دوست داشتنی.خانواه ای با 3 خواهر و 4 برادر.نام اصلی او آندرانيك مدديان بود از همان بچگی نبوغ موسيقی در اين كودك بازيگوش و شيطون معلوم بود روزها گذشت و او در خانواده ای دوست داشتنی و علاقه مند به موسيقی رشد كرد و بزرگ و بزرگتر شد. مانند پدر علاقمند به موسيقی بودو براي خودش روياي زيبايی ساخته بود.بالاخره هم به آرزويش رسيد.اولين گيتارش را در 14 سالگی با چوب ساخت.به گفته خودش صداهای عجيب و غريب از آن در می آمد.پسر خاله هاي او يك گروه موسيقی تشكيل داده بودند.و از آندرانيك هم دعوت كرده بودند با آنها همكاری كنند. او در آن گروه شروع به گيتارزدن كرد.در بعضی وقتها هم قطعاتی به زبان انگليسی اجرا ميكرد.آنقدر در كارش پيشرفت كرده بود كه قطعاتی را در محضر شاه اجرا كرد روزها گذشت و او تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به آمريكا برود.و واردكالج موسيقی شد.رشته ای كه آرزويش را داشت. كم كم كارش را شروع كرد و اولين جايی كه كارش را شروع كرد كاباره تهران لس آنجلس بود.از فردی كه در زندگی او تآثير زيادی گذاشت و در حقيقت راه را براي او باز كرد ودستش را گرفت ميتوان شهرام شب پره را نا مبرد.او استعداد آندرانيك را ديده بود از او دعوت كرده بود به عنوان صدای دوم برای او بخواند.به گفته خود او دوران دانشگاه سخت ترين دوران زندگيش بود.تا حدی كه فقط براي يك وعده غذا پول داشت.ولی هر چه بود گذشت او همه چيز را تحمل كرد.روزی به او گفتند يك خواننده ای هست كه سبكش به كار تو خيلی می خورد. می توانيد يك گروه موسيقی خوب دو نفره تشكيل دهيد.او كوروس بودكه بعدها با هم بهترين گروه دو نفره را تشكيل دادند.به كوروس هم همين را گفته بودند.و دست روزگار اين دو را با هم آشنا كرد و يكی از پر طرفدارترين وجنجالی ترين گروه موسيقی دو نفره بعد از انقلاب را تشكيل دادند.اولين آلبومی كه از اين دو به جا مانده خواستگاری بود.با شعری زيبا و قوی از ژاكلين ويگن به نام خواستگاری.كه نام آلبوم را هم به نام همان شعر گذاشتند.اين اولين كار آنها با ژاكلين بودكه با استقبالی بي نظير روبه رو شد.در يكی از كنسرت های آنها دختری بود كه آندرانيك را خيلی دوست داشت و شب كنسرت او را اندی صدا زدكه اين شد ديگر همه او را با نام اندی صدا ميزدند دومين آلبوم آنها پرواز بود.و باز هم با شعرهای زيبای ژاكلين آهنگ چی میشد ,تپلی,ما همه ايرانی هستيم به قدری گل كرد كه روز به روز بر محبوبيت آن دو افزود.آهنگ ما همه ايرانی هستيم هنوز كه هنوز در اكثر كنسرتها اجرا ميشود.در اين آلبوم اندی و كوروس با فردی آشنا شدند كه در زندگی هنری آن دو و به خصوص اندی تآثير فراوانی گذاشت. او عليرضا امير قاسمی بود.و به قول خود اندی: علی گوش سوم من هست.و مانند يك برادرهمراه اندی بود.و او را در انتخاب آهنگ كمك می كرد.ويدئوی زيبای چی ميشد هنوز هم در خاطره ها هست.به دنبال موفقيت آلبوم پرواز و سروصدای اين دو خواننده تازه نفس محبوبيت آن دو بيش از پيش شد.وآنها كنسرتی برای طرفداران اجرا كردند.تمام بليطها فروخته شده بود.وسالن ديگه گنجايش نداشت.عده فراوانی پشت درهای بسته مانده بودند.هفته آينده اندی و كوروس برای بچه ها و تمام كسانی كه برنامه را نديده بودند كنسرت مجانی اجرا كردند.و با مردم سرود ما همه ايرانی هستيم سر دادند. بعد از اجرای موفقيت آميز كنسرت آن دو آلبوم سوم خود را به بازار عرضه كردند.بلا.كه جهشی فوق العاده در كار آن دو بود.با ,بلا ,تو,نگاه,كه آهنگ انگليسی اين آلبوم در متن يك فيلم هاليوودی قرار دادند.با آن مدل زيبای آهنگ بلا.موفقيت آن دو هر روز بيشتر از روز پيش بود.وكنسرتها با استقبال زيادی مواجه می شد در اينجا بهتر است داستانی برايتان از حضور اندی و كوروس در بين مردم تعريف كنم.يكی از طرفداران اين دو دختری حدوداْ 14 ساله بود.كه بيماری سرطان داشت.و در بيمارستان به انتظار مرگ نشسته بود.وقتی اندی و كوروس اين ماجرا را شنيدند همراه يك هديه كه يك دستبند طلا بود به ملاقات آن دختر رفتند. به گفته خود آن دختر آن روز انقدر اندی و كوروس به من اميد به آينده را دادند و اينكه بايد خوب شوم و به كنسرت آن دو بروم كه من تا حدودی روحيه خودم را به دست آوردم.و چون سرطان عميقآ در وجود او ريشه نكرده بود آن دختر سلامتی خود را به دست آورد.و جالب اينجا كه برايتان بگويم كه آن دختر در حال حاضر فارغ التحصيل رشته پزشكی هست واندی در جشن او هم شركت كرد و در تمام اين سالها از زندگی اين دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند.چه لذتی دارد ارتباط با هنرمند مورد علا قه بگذريم. بعد از آلبوم بلا اندی و كوروس احساس كردندكه دوست دارند هر كدام جدا به فعاليت هنری خود ادامه بدهند.و قرار شد آخرين آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه كنند.آلبومی به نام خداحافظ.آخرين آلبوم با نام و همكاری اندی&كوروس.در اين آلبوم با شاعری آشنا شدند كه باز هم در زندگی هنری اندی و كوروس و مخصوصآ اندی تآثير به سزايی گذاشت.پاكسما زكی پور.اين شاعر استثنايی و جوان با آن شعرهای زيبا وقوی در محبوبيت اندی صددرصد تآثير به سزا گذاشته است.اين شاعر هنوز كه هنوز با اندی همكاری می كند وجزو دوستان صميمی اندی هست.پاكسيما شروع كار هنری خود را با اندی آغازكرد آلبوم خداحافظ با آهنگهای دخترآتيشپاره ,آمنه,ياسمن,عشق مسموم,بازهم جزو پر فروش ترين آلبومها شد.با آن مدل زيبای آهنگ دختر آتيشپاره.بعد از فروش اين آلبوم و اجرای كنسرتها اندی و كوروس اعلام كردند كه ميخواهند رسمآ از هم جدا شوند.در آن زمان از هر كسی پرسيدند چه كوچك و چه بزرگ كه نظر شما راجع به جدايی اين دو چيست:همه ميگفتند :ما به اين دو با هم عادت كرديم.حيف است كه از هم جدا شوند.شايعاتی هم ورد زبانها افتاد.ولي اندی وكوروس در تلويزيون آمدند و اعلام كردند كه هيچ مشكلی با هم ندارندو فقط از نظر كاری با هم اختلاف عقيده دارند.در نهايت اندی و كوروس اين گروه محبوب و جنجالی از هم جدا شدند.و دوره 8 ساله كاري آنها به پايان رسيد

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:26
اندی(2)
بعد از جدايی هر كدام جدا به فعاليت خود ادامه دادند به جرات ميتوا ن گفت: اندی گوی سبقت را از كوروس ربود.كوروس چند ماه بعد ازدواج كرد ولی اندی تمام زندگيش را روی كار هنری خود گذاشت.بعد از جدايی آنها اندی اولين آلبوم خود را بعد از جدايی از طرف شركت كلتكس وارد بازار كرد.آلبوم بيقرار.كه به نظر من كه تمام كارهاي اندی رو دنبال كردم آلبوم بيقرار يك استثنا در زندگی اندی بود.كه يك شبه ره صد ساله را طی كرد.در اين آلبوم 10 ترانه بود كه يكی از يكی قشنگ تر بود.و به گفته خود اندی:بيقرار قصه زندگی من است.قصه روزهای پر عطش عشق و شبهای سرد تنهايی.قصه تلخيها و شيرينيهای زندگی.قصه پيروزيها و ناكاميهای من در عشق و اميدی براي فردايی روشن و عشقی واقعی هنوزم بيقرارم.......... اندی روی اين آلبوم يك سال ونيم زحمت كشيد وهم خلاصه ای از زندگی خودهست.آلبوم بيقرار پر فروشترين آلبوم دهه نود شد.شعرها از پاكسيمای نازنين وآهنگها ازهمکاران آهنگ عشق اول از سياووش قميشی وآهنگ بيقرار از هانی نازنين با آن ملودی زيبا كه من هر وقت اين آهنگ رو گوش ميدم ياد ....... ميفتم. آهنگ زيبا و عاشقانه شبگرد,انتظار,قصر كاغذی,اگه عشق همينه,دخترايرونی,شيطنت.كنس ت اندی برای آلبوم بيقرار با موفقيت تمام اجرا شد.وجای خالی آن شب پيدا نميشد.وعده ای هم پشت در بودند تا بتوانند وارد سالن شوند.در اين آلبوم فرخ آهی هم يار هميشگی اندی بود.وبه او كمك فراوانی كرد.و اندی اين آلبوم و تمام آلبومهای خود رادر استديو فرخ آهی ضبط ميكند.در اين آلبوم بود كه مردم با دختری آشنا شدند كه هميشه با اندی بود واندی از او به عنوان صدای دوم استفاده ميكرد.او شينی ريگزبی بود.دختری امريكايی و علا قه مند به فرهنگ ايرانی و زبان فارسی.شينی در حال حاضر خود خواننده شده ولی هر چه دارد از اندی است.از آن زمان به بعد اين دو همه جا با هم بودند وخود اندی هم در جايی اعلام كرد شينی دوست دختر اوست.اندی همه جا از گروهش تعريف كرده و عنوان كرده من بدون روهم هيچ هستم.فروتنی هميشگی ايرانيها. بعد از موفقيت بي سابقه اين آلبوم اندی آلبوم ليلی را وارد بازار باز هم از شركت كلتكس كه با چند هنرمند ديگر هم همكاری كرد.بيژن مرتضوی,حسن شماعی زاده وغيره.با آن عبارت زيبا در اول آهنگ ليلی:هر كس در زندگي يك ليلی دارد و اين ليلی من است.تمام اينها نشان ميدهد اندی در تمام اين سالها عاشق بوده.عاشق چه كسی اين را هيچ كس نميداند.در كنار اندی عليرضا امير قاسمی هم برای او ويدئو های زيبا می ساخت بعد از اين آلبوم اندی آلبوم تنهايی را از شركت كلتكس به بازار ارائه داد.شعرها از پاكسيمای نازنين ويدئو از كوجی زادوری و امير قاسمی ,ضبط از فرخ آهی ,گروه اندی باز هم او را ياری ميدهند.آهنگ زيبای تنهايی,چشمای ناز ,جاده های احساس,ناز ناز ,خوشگل محلمون, به قدری اين آهنگها گل كرد كه ورد زبان همه شده بود.هر پسری كه ميخواست با دختری دوست شود آهنگ ناز ناز را برايش ميخوند.دخترها برای كنسرتهای اندی سرو دست می شكوندند.و به قول اندی كه تكه كلام هميشگی اوست :خدا زيادشون كنه.در اينجا بايد بگويم آلبومهای اندی همه دوازده يا چهارده آهنگ دارد.برعكس تمام خواننده ها .كه اين هم هزينه زياد تری ميخواهد هم پول بيشتری.در آلبوم تنهايی اندی يك آهنگ را بازسازی كرد كه آن را برای مادرش ساخته بود.زمانی كه مادرش ايران بوده و اندی امريكا مادرش دچارعارضه مغزی ميشود و اندی در آن حال شعر اين آهنگ را مينويسدو آن را در بدترين شرايط اجرا ميكند.خوشختانه حال مادرش خوب ميشود وبعدها مادرش عازم امريكا ميشود وتمام كارهای اندی را دنبال ميكند.تمام مصاحبه ها را زنده نگاه ميكند.اندی هفته ای 2 بار بايد با مادرش غذا بخورد.او پسر خانواده است . بعداز آلبوم تنهايی اندی آلبوم سر سپرده را به مردم عرضه كرد.آلبومی عاشقانه از كمپانی ترانه.شعرها طبق معمول از پاكسيمای نازنين و آهنگها از اندی,منوچهر چشم آذر.توحيد.در اين آلبوم اندی از شاعرهای جوان هم استفاده كرد.گل اين آلبوم همان آهنگ معروف سرسپرده است.كه پاكسيما شعر آن را گفت و اندی يك نصفه روز آهنگ آن را ساخت.و به گفته خودش اين آهنگ يك هديه از طرف خدا برای او بود.آهنگ تولد به اين شكل ساخته شده بود كه پاكسيما روی جلد كادوی تولد اندی شعر تولد را نوشت و چون اندی خوشش آمدروی آن آهنگ گذاشت آهنگ من و تو به قدری گل كرد كه اندي مجبور شد درسالن زيبای پلس لس آنجلس كنسرت بزرگی اجرا كند.كه از چند روز قبل تمام بليطها فروخته شده بود.در اين كنسرت تمام چهره های هنری حضور داشتند.وارطان آواناسيان مدير شركت ترانه,كوجی زادوری,و اكثرخبرنگارها حضور داشتند و موفقيت اندی را تبريك گفتند.

ali reza majidi 14
02-06-2007, 22:31
اندی(3)
كوجی و امير قاسمی ويدئو های اين آلبوم را تهيه كردند.به خصوص ويدئوی سر سپرده در اين بين بايد گويم اندی
گياهخوار همچنين جزو تيم فوتبال هنرمندان هم هست.و تا به حال چندين گل هم زده ، آرزويش هم اينست كه در استاديوم آزادی بازی كند. و در كنار هنر ورزش هم ميكند. بعد از آلبوم سرسپرده نوبت آلبوم بعدی اندی رسيد.جاده ابريشم.آلبومی عاشقانه تر از آلبوم قبلی.اندی خود راجع به اين آلبوم حرفهای زيادی زده.آهنگها از خود اندی با همكاری حسن شماعی زاده,منوچهر چشم آذر,توحيد,فريبرز حاج نبی.و شعرها اكثرا از پاكسيما.آهنگ شب من به گفته خود اندی در بدترين شرايط روحی او اجرا شد.دوست دختر او برای بار دوم او را رها كرد و اندی در بدترين شرايط روحی اين آهنگ را ضبط كرد.اين آهنگ بعدها در فيلم هاليوودی پرنسس و سرباز در قسمتی از فيلم گذاشته شد.اندی خودش اين آهنگ را به دوست دخترش تقديم كرد.آهنگ فوق الاده توكه رفتی به قدری سرو صدا كرد كه همه آن را تكرار می كردند.آهنگ انگليسی اين آلبوم را شينی شعرش را گفت و اندی آهنگ آن را ساخت.اندی يك آهنگ ارمنی هم در اين آلبوم دارد.اگر يادتان باشد بچه های منطقه 6 در ويدئو نوروز آن سال برای اندی نوار فرستاده بودند كه اندی زودتر آلبوم بعدی را به بازار بدهد.اندی در زمان ساخت اين آلبوم به ارمنستان سفر كرد به همين دليل اسم آن را جاده ابريشم گذاشت.اين آلبوم نشان ميدهد كه اندی سال عاشقانه و سختی را پشت سر گذاشته.چون به گفته خودش او به پاكسيما ميگه:من امسال مثلأ عاشقم آهنگ عاشقانه برايم بگو سال ديگه همه چی خوبه ما با هميم .آهنگی برايم بگو كه همه چيز را نشان دهد.اگر توجه كرده باشيد تمام آهنگهای اندی به جز چند تا كه انگشت شمار است راجع به دختر و پسر است و به گفته خودش من حرف ديگری به جز دختر و پسر ندارم كه بزنم.بعداز اين آلبوم اندی يك آلبوم دو آهنگه وارد بازار كرد.به نام نونه.كه بازسازی آهنگ زيبای چرا عاشق شدم و يك آهنگ ارمنی.بعد از اين آلبوم او آلبوم و قلب من را وارد بازار كرد.كه به 7 زبان زنده دنيا آهنگ خوانده است.از طرف كمپانی آونگ ويك كمپانی امريكايی.اندی يواش يواش خود را وارد ماكت امريكايی می كند.خودش می گويد: اين آلبوم جاي خاصی را در قلب من دارد به همين دليل اسم آن را وقلب من گذاشت .و روزنامه ها آن را رمانتيك ترين آلبوم اندی معرفی كردندآهنگها يكی از ديگری قشنگ تر بود.آهنگ عربی با صدای اندی و راغب علامه خواننده معروف عرب كه بينهايت گل كرد.كه هم شعرش را با هم گفته بودند و هم آهنگش را با هم ساخته بودند.آهنگ ريحان كه خيلی گل كرد با شعر پاكسيما و آهنگ اندی.آهنگ 6و8 يادم مياد.آهنگ زيباي رويا.آهنگ عاشقانه تو نباشی.آهنگ انگليسی كه شعرش را شينی گفت و اندی آهنگش را ساخت.يك آهنگ هندی با دختر خانم هندی.كه بخواهم در مورد هر كدام توضيح بدهم ساعتها طول ميكشد. بعد از اين آلبوم بود كه روزنامه های امريكا از اندی به عنوان الويس ايران نام بردند.وبه او لغب الويس دادند.بعد از اين آلبوم محبوبيت اندی در جامعه امريكايی چند برابر شد.با گروهای بزرگی در سالنهای مجلل كنسرت گذاشت.با گروه آلابينا در سالن زيبای گريك تيآتر كنسرت گذاشت.به تنهاي 6000 نفر را در آن سالن دور هم جمع كرد و شبی فراموش نشدنی برای همه بود.به مناسبت اين آلبوم كنسرت افتخاری در تاور ركوردز گلندل محله ارمنی نشين كاليفرنيا اجرا كرد.و جازيست گروه پليس هم آنجا حضور داشت همكاری آنها از اين به بعد آغاز شد.از همين آلبوم هم يك نمونه وارد ماكت امريكايی كرد .با چند آهنگ اضافه تر. كه آهنگ هتل كاليفرنيای معروف هم در آن بود كه همه ميگفتند از اصلش هم قشنگتر شده.با شعر پاكسيما يار هميشگی اندی آهنگ تو نباشی به گفته خود اندی غم انگيز ترين صدای نی در ارمنستان هست.اندی برای سومين بار برنده جايزه بهترين خواننده ارامنه شد.استينگ منيجر گروه پليس هم فعاليت خود را با اندی آغاز كرد.اندی با مهارت خاصی به زبان انگليسی موسيقی ايران را به امريكاييها معرفی كرد به طوری كه فوق الا ده اندی رو دوست دارند.اندی تبديل به يك خواننده بين المللی شد.مصاحبه ها در سی ان ان,ان بی سی,سی بی اس,و موفقيت در كنسرتها او را بيش از پيش محبوب كرداو حالا به آ رزوی ديرينه خود رسيده.با روزی 16 ساعت كار كردن با گروه و دوستان خوب او اين موفقيت دور از دسترس نبود.بعد از اين موفقيت او با دو خواننده بزرگ ديگر عرب آشنا شد.خالد و حاكيم.كه قرار بود توری بزرگ ترتيب دهند برای اجرای كنسرت در سالن زيبای گريك تيآتر.ولی اين برنامه مواجه با 11 سپتامبر شد و با تمام هزينه و زحمتی كه برای اين برنامه كشيده شده بود اندی اين برنامه را لغو كرد.اندی اعلام كرد كه مردم امريكا را مانند ايرانيان دوست دارد و خود جزو شهروندان امريكايی هست و به دليل احترام كنسرت را لغو كرد.جالب اينجاست كه شينی ميهمان افتخاری تمام كنسرتهای اندی است و همراه او برنامه اجرا ميكند.اندی در اين بين يك آلبوم وارد بازار كرد با همكاري پاكسيما,حميد,و پيروز.كه در حقيقت آلبوم پاكسيما بود با شعرهاي او واز دوستان خود دعوت كرده بود با او همكاري كنند.كه واقعا اندي در اين آلبوم براي پاكسيما سنگ تمام گذاشت آلبومي به نام ياران.با آهنگهاي فوق العاده قصه باران و تصوير كه با شعرهاي فوق الاده پاكسيما توسط اندي اجرا شد.آلبوم آخر اندي خلوت من نام گرفت. اندي در مصاحبه اي اعلام كرد: من دوست دارم مردم بدانند درخلوت من چه ميگذرد.اين آلبوم هم جزو عاشقانه ترين آلبومهاي اندي قرارگرفت.از كمپاني آونگ و يك كمپاني امريكايي.اندي در اين آلبوم نشان دادهنوز هم شور عشق در او هست.آهنگ چه خوشگل شدي به قدري بين مردم طرفدار پيدا كردكه فكر ميكنم احتياج به توضيح من نباشد.آهنگ التهاب,از ياد من نرفته,4 نوع ميكس آهنگ ريحان,آهنگ تغيير داده شده تپلي به زبان ارمني به نام مارال,آهنگ تغيير داده شده يالا به زبان اسپانيولي به نام بايلا,ودر نهايت آهنگي متفاوت با سبك كار اندي به نام برو.من خودم به عنوان طرفدار اندي اين سبك را تا به حال در كار او نشنيده بودم.تمام كارهاي او نشان ميدهد كه همه چي خوب است من با دوست دخترم خوبم مشكلي نداريم ولي هيچ وقت آهنگهاي اندي نشان دهنده اين نبود كه به كسي بگويد:برو ديگه نميخوامت اون هم خواننده اي مثل اندي.البته در ويدئوي اين آهنگ ريشه هايی از سياسی بودن نشان ميدهد.اما اندی هميشه خود را از سياست جدا كرده. آهنگ زيبای شقايق ,عشق و ايثار,تمام شعرها از پاكسيماو آهنگها از اندی,منوچهر چشم آذر,محمد مقدم و ........ بعد از اين آلبوم اندی همراه با شينی و منصور كنسرت بزرگ و فراموش نشدنی در سالن بزرگ و زيبای گريك تيآتر اجرا كردند.اندی در اين كنسرت پر نشاط تر و پر انرژی تر از قبل برای مردم برنامه اجرا كرد.زندگی عاشقانه اندی با حضور دوست دختر زيبای او سپری ميشود.او هنوز هم عاشق است.او بار ديگر كنسرت ديگری با اميد در پارك ارواين اجرا كرد كه آن هم با استقبال بی نظير مردم روبه رو شد. اندي هميشه براي جوانها نصيحتی داشته:دوری از مواد مخدر,احترام به بزرگترها,درس خواندن,وبه تمام دخترها و پسرها هميشه وهميشه گفته:با اونی كه دوستش دارين تا آخر بمونيد.به هم وفادار باشين.اندی احساس دوست داشتن رو اينگونه توصيف كرده:صبح كه از خواب بلند ميشوی احساس ميكنی دنيا مال تو هست. دوست داری با كسی كه دوستش داری بری پارك,پيكنيك,به خاطر اون دختری كه دوستش داری حاضری همه دنيا رو به اون ببخشی.و شب كه ميخوای بخوابی خوشحال از اين احساسی كه دادی و گرفتی.اندی هميشه اززندگيش راضی بوده و هست.و هميشه به گفته خودش نيمه پر ليوان را نگاه ميكند.اندی با خواننده های ديگر كشورمان هم كنسرت گذاشته.مثل ابی,شهرام كاشانی, مكابيز..............و كمك به خيلی ها كرده در اين راه تا آنها هم وارد دنيای هنر شوند.مثل شينی,مكابيز,مهران.نگاهی به كارنامه هنری اندی بيندازيم او سير صعودی فوق العاده ای را طی كرده است اميدوارم هرروز موفق تر از روز پيش باشد.او به عشق مردم كشورش ميخواند.

ali reza majidi 14
03-06-2007, 10:24
چطور بود
خوب بود

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:28
سیما بینا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

در سال 1323 در خاش متولد شد و از کودکی در کنار احمد بینا پدرش که استاد موسیقی سنتی ایران و شاعر و ‏آهنگساز ترانه های اولیه او بود رشد کرد.‏
از نه سالگی همکاری رسمی خود را با رادیو ایران( برنامه کودک) آغاز نمود. از همان دوران، نزد اساتید و ‏مشاهیر موسیقی به شناخت و آموزش نکته ها و ظرایف این هنر پرداخت و چندی بعد به شاگردی استاد جواد ‏معروفی و استاد زرین پنجه در آمد. و به زودی دارای برنامه موسیقی ویژه ای به نام ( گلهای صحرایی) در رادیو ‏ایران شد. این برنامه، مجموعه ای بود از نغمه ها و آواز های محلی ایران که صدای او را تا سال 1358 به ‏دورترین نقطه های ایران زمین می فرستاد و برای بیشتر از دو نسل خاطراتی شیرین می آفرید.‏
سیما بینا پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تهران در هنر نقاشی، دانش موسیقی خود را در خدمت یکی از ‏قدیمی ترین و آگاه ترین موسیقی دانان آواز سنتی ایران، استاد عبد الله خان دوامی، کامل نموده و از آن پس علاوه ‏بر اجرای مستمر موسیقی و آواز سنتی به تحقیق درباره ترانه ها و آواز های محلی ایران پرداخته است.‏
او سالهاست که در دوره های برنامه ریزی شده، موسیقی ملی آوازی ایران را به هنر آموزان انتخاب شده آموزش ‏داد.‏

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:30
حمید خندان سیما
متولد 1355 در تهران
از سال 1364 با ورود به گروه سرود مدرسه ایرانیان در ترکیه وارد عرصه موسیقی شد. در سال 72 با ساخت اثر مرگ قو کار حرفه ای خود را آغاز کرد.
سال 77 سال حضور او در عرصه سینما بود.
با هنرنمایی در فیلم قلبهای نا آرام در سال 80 وارد عرصه سینما شد.هم اکنون نیز آلبوم جدید او "شروع قصه " وارد بازار شده است.

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:41
گلپا
اکبر گلپایگانی در سال 1312 در تهران متولّد و در خانواده ای پرورش یافه که همه اعضای آن خواننده ‏بودند.‏
استاد حسن یکرنگی و استاد نورعلی خان برومند استادان اولیه وی بودند و پس از آنکه ردیفهای موسیقی سنتی را ‏به طور کامل فرا گرفت دوره های تکمیلی را نزد استاد محمد مجرد و استاد ادیب خوانساری طی کرد، آنگاه به ‏دعوت زنده یاد پیر نیا به برنامه گلها رفت و گلپا گل گلها شد

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:47
همایون شجریان
زندگینامه همایون شجریان

همایون شجریان ,فرزند چهره ی شاخص ایران,در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خوانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود . از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بودتا با تشخیص پدر تزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر اواز را شروع کردو دورن بلوغ روزانه تکنیک اواز و صدا سازی را به صورت فشرده فرا کرفت.در همان زمان به همرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه ی فراگیری هن نزد اردشیر کامکار پرداخت . از سال 1370 پدر و گروه اوا را در کنسرتهای امریکا ,اروپا وایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه ی کنسرت ها با پدر همخوانی را اغاز نمود. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از گشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه ی نسیم وصل به اهنگسازی محود جواد ضرابیان , اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی انرا به عهده دارد. با ارزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پیش روی دارد
سالشمار همایون شجریان
1354 تولد, سي و يکم ارديبهشت پنجاه و چهار
1364 آغاز فراگيري آواز به همراهي خواهران, نزد پدر
1370 آغاز همکاري با گروه آوا در کنسرت هاي خارج از کشور
1373 اجرا برنامه ي ((قاصدک)) در کنسرتهاي دور اروپا با پدر و پرويز مشکاتيان.
1378 شروع همخواني با پدر در کنسرت ها
1379 همراهي در اجراي برنامه ي ((نوا ))و ((داد و بيداد)) (زمستان) در کنسرتهاي دور اروپا و امريکا و کانادا.
1381 همراهي در اجراي برنامه ي (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خواني)) در کنسرتهاي دور اروپا و کانادا.
1382 انتشار اولين آلبوم مستقل با نام نسيم وصل
1383 انتشار آلبوم هاي مستقل ناشکيبا و شوق دوست

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:52
مرضيه
اشرف السادات مرتضایی یا آنچنان که برای ایرانیان شناخته شده است مرضیه خواننده افسانه ای در سال 1926 در تهران بدنیا آمد. پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد بانو مرضیه در مصاحبه ای که با او داشتیم درباره خود می گفت : درزمانی که خانواده های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدرمن با وجودیکه یک فرد روحانی بود مراتشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتیکه من آغازبه خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه ای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی. و هم چنین یک صدای خوب . در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای اورا تائید میکردند و همچنین تئوری موسیقی راباید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم"مرضیه در سال 1942 (1322 شمسی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود. بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. تا جایی که کارستزگ او در هنر پارسی و با وجود همه اختلافات فرهنگی وزبانی اقوام ایرانی به زودی شناخته شد و او به عنوان یک سمبل یا اسطوره در موسیقی ایرانی توسط همه افراد ایرانی با هر فرهنگ و زبانی پذیرفته شد و بصورت یک گنج فرهنگی در آمد.

ali reza majidi 14
03-06-2007, 12:58
بیژن مرتضوی
آقای بیژن مرتضوی در شمال ایران در نزدیکی دریای خزر به دنیا آمد.وی نواختن ویولن را از سه سالگی آغاز کرد.در تهران تحت نظر پنج تن از معتبر ترین و معروفترین اساتید ویولن به یادگیری ویولن مشغول شد و تکنیک های ویژه ای همچون بداهه سازی(و بداهه نوازی) ارکستراسیون :ترتیب و تنظیم: گام ربع پرده و غیره...را آموخت.
در سن هفت سالگی این کودک با استعداد یادگیری نواختن پیانو گیتار سازهای کوبه ای و سازهای زهی موسیقی سنتی عامه پسند مانند عود تار و سنتور را فرا گرفت.آقای مرتضوی در یازده سالگی مقام نخست مسابقه کشوری موسیقی دانش آموزان را کسب کرد.او تنها چهارده سال داشت که یک گروه ارکستر سی و دو نفری تشکیل داد و ساخته های خود را بار ها در اردوی معروف تابستانی "رامسر"در ایران اجرا کرد.
او بعد از اتمام مقطع دبیرستان به انگلستان رفت.در آنجا تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مورد علاقه اش مهندسی و نقشه کشی شهری ادامه داد.همچنین اجرای موسیقی و یادگیری ویولن را دنبال کرد.
در سال 1979 میلادی به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به تحصیل در رشته موسیقی در دانشگاه ایالت تگزاس ادامه داد.سپس در سال 1985درکالیفرنیا سکونت کردو اولین آلبومش را عرضه کرد که پر فروشترین آلبوم در سال 1990 شد.
مشخصه ای که او را از همه نوازندگان دیگر متمایز می کند توانایی او در نواختن همه سازهای به کار رفته در آثارش است.
تور داخلی و بین المللی که از سال 1990 آغاز شد برای او مخاطبان فراوانی در سر تاسر جهان فراهم کرد. اکنون او به عنوان اولین هنرمند ایرانی که تحت حمایت شرکت های "Nederlander Productions" "Jeep Eagle" " New Dodge" "Chrysler" می باشد شناخته شده و مورد احترام است.
در سوم جولای 1994 پس از سی و چهار سال نوازندگی ویولن آقای بی÷ن مرتضوی اولین هنرمند ایرانی بود که نبوغ مسلم خود را در"Greek Theater" به منصه ظهور نهاد.
یکی از قطعاتی که او در این کنسرت اجرا کرد "حماسه"(Epic) نام داشت که در یازده سالگی ساخته بود.روی صحنه کنسرت :آقای مرتضوی (تحقق)رویای کودکی اش را با تماشاگران قسمت کرد:او آرزو داشت روزی قطعه"حماسه"را همراه با یک گروه ارکستر بزرگ اجرا کند و موسیقی ملی وطنش را به همه مردم جهان معرفی کند.
این آرزو سرانجام به حقیقت پیوست.

ali reza majidi 14
06-06-2007, 11:50
پرویز یاحقی
از نخستين آهنگهای پرويز ياحقی می توان به تصنيف "اميد دل من کجايی" اشاره کرد که با صدای زنده ياد غلامحسين بنان اجرا شد
پرويز صديق پارسی معروف به پرويز ياحقی، آهنگساز، نواپرداز و نوازنده نام آور ويولن که آهنگسازی ترانه های معروفی چون برگ خزان از وی به يادگار مانده است، پنج شنبه (دوازدهم بهمن) گذشته در منزل خود در تهران درگذشت.
پزشکان، علت فوت پرويز ياحقی را ايست قلبی اعلام کرده اند.

پرويز ياحقی در حالی بدرود حيات گفت که آخرين آثارش به نام های "مهر و مهتاب" را آماده کرده و به بازار موسيقی در قالب دو سی دی عرضه کرده بود. وی سال گذشته نيز آلبومی به نام "راز و نياز" را در بازار موسيقی منتشر کرد.

زندگی هنری

پرويز ياحقی سال ۱۳۱۵ خورشيدی در تهران متولد شد.

نخستين معلم وی در موسيقی استاد حسين ياحقی بود که با پی بردن به استعداد شگفت خواهر زاده خود علاوه بر آموزش دادن ساز ويولن آموزشهای ويژه خود شامل پيش درآمدها، چهار مضراب ها، آهنگ های ضربی و دستگاههای موسيقی ايرانی را تا دوره عالی به وی آموخت.

حشر و نشر پرويز نوجوان با بزرگانی چون ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، علی اکبر شهنازی، رضا محجوبی، حسين تهرانی، رضاقلی ظلی و مرتضی نی داود که به منزل حسين ياحقی می آمدند، موقعيتی ويژه برای وی ايجاد کرد تا دانسته های خود از موسيقی را عمق و غنای افزونتری بخشد.

مدتی بعد ابوالحسن صبا وی را به شاگردی پذيرفت و مدت دو سال ظرايف و دقايق موسيقی را به وی آموخت. پس از اين دوره وی با معرفی استاد صبا در قامت نوازنده ای نو جوان به راديو رفت و همکاری اش را تا ۱۸ سالگی با اين رسانه ادامه داد.

از جمله کارهای ماندگار وی نواختن ويولن برای آهنگ معروف "مرا ببوس" مرحوم گلنراقی بوده است که در سالهای ابتدايی دهه ۳۰ به اتفاق آهنگساز اين اثر که ساخته مجيد وفادار است بر شعری از حيدر رقابی و با پيانوی مشير همايون شهردار ضبط و انتشار عمومی يافت.

درباره استعداد و نبوغ ياحقی جوان نخبگان موسيقی ايران متفق القولند و جواد بديع زاده نوازساز و خواننده نامی در خاطرات خود از ياحقی به عنوان نوازنده و آهنگسازی ياد می کند که کمتر نظيری برايش می توان پيدا کرد.

از نخستين آهنگهای پرويز ياحقی می توان به تصنيف "اميد دل من کجايی" اشاره کرد که با صدای زنده ياد غلامحسين بنان اجرا شد و ارکستر نوازندگان اين تصنيف نيز برخی از چهره های نامی موسيقی ايران بودند. اعتبار بخشيدن به ويولن و صدا دهی خاصی که از آن به عنون ويولن ايرانی ياد می شود، در کار پرويز ياحقی به اوج خود رسيد.


پرويز ياحقی سال ۱۳۱۵ خورشيدی در تهران متولد شد

ياحقی درکی عميق از شعر و تلفيق آن با موسيقی داشت و حاصل همکاری مشترکش با شاعرانی چون رهی معيری، تورج نگهبان، اسماعيل نواب صفا و معينی کرمانشاهی و موانست افزونتر از همه با بيژن ترقی (بيش از ۵۰ سال) آثار ماندگاری را برای موسيقی ايرانی به جای گذاشت.

ترقی در کتاب خاطرات خود از ياحقی به عنوان خورشيد درخشان هنر اين سرزمين ياد می کند و می نويسد که نزديک به ۹۰ تصنيف را برای وی سروده است.

ترقی در کتاب خاطرات خود درباره ياحقی و نقشش در موسيقی ايرانی می نويسد :«پرويز ياحقی در احيای هنر موسيقی اصيل و سنتی ايران و زنده کردن گوشه های پربار و غنی دستگاه های آن سهم چشم گير و بسيار موثری را به خود تخصيص داده است. چرا که در اجرای موسيقی ملی، از ويولن تنها در ارکستر ها و کارهای دسته جمعی استفاده می شد ليکن او توانست با استفاده از سيم های بم و مهجور ويولن، به قدرت تاثير و وسعت هر چه بيشتر آن بيفزايد. ديگر از شاهکارهای اين هنرمند خلاق ساختن و اجرای چهار مضراب های مختلف در قطعات موسيقی ايرانی است، و چيره دستی او در هنر آهنگسازی و تنظيم ارکستر برای آهنگهای ايرانی که در طول بيست و پنج سال اخير موثرترين و شيواترين ترانه ها و قطعات آهنگين را از خود به يادگار گذارده، که هيچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد.»

همين ويژگی ها سبب شده است تا از وی به عنوان نوازنده و‌آهنگسازی صاحب سبک ياد شود که ذوق و ابتکار را با عشق و شور در آميخت و آثار متفاوتی پديد آورد. شايد بی راه نباشد که از وی به عنوان سعدی موسيقی ايران نام ببريم، چرا که سعدی نيز در غزلياتش عشق و تکنيک شعری را با هم آميخت و اشعاری ناب و منحصر به فرد در تاريخ شعر ايران به يادگار گذاشت. وی از تکنيهای مختلف نوازندگی همانند ويبر، گليساندو، مالش به نحوی دقيق و کامل و در خدمت موسيقی ايرانی استفاده می کرد و البته به دليل آشنايی عميق با موسيقی نواحی ايران و ملودی های مهجور و استفاده از پوزيسيونهای مختلف و تازه در نواختن، توانست وسعتی شگفت انگيز به نوازندگی ساز ويولن ببخشد.


شاگردان صبا. از سمت چپ: همايون خرم، پرويز ياحقی، حبيب الله بديعی و علی تجويدی

بيداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رميده (در مايه شوشتری و همايون) و (آن که دلم را برده خدايا زندگيم را کرده تبه گو) از جمله کارهای ماندگار اين موسيقدان ايرانی است .

ياحقی در دوره ای از زندگی هنری اش با حميرا ( از خوانندگان نامی دهه های ۴۰ و ۵۰ ) زندگی مشترکی تشکيل داد که حاصل آن خلق و ارائه برخی از ماندگارترين ترانه های موسيقی ايرانی شد.

ياحقی پس از انقلاب به حاشيه رانده شد. طبع زودرنج و صراحت گفتار و کردارش نيز عاملی مضاعف شد تا اين گوشه نشينی و عزلت استمراری دو دهه ای يابد.

از اواسط دهه هفتاد ابتدا برخی از آثار گذشته وی مجوز انتشار گرفت و در دهه هشتاد هم برخی از کارهای تازه اش به بازار موسيقی عرضه شد، اما با دستگاههای رسمی موسيقی ايران همکاری نداشت.

پرويز ياحقی در سالهای اخير در منزل شخصی اش استوديويی مجهز ترتيب داده بود و با توجه به آشنايی عميقش با صدابرداری موسيقی برخی از کارهای خود و ديگران را به شکلی مناسب تنظيم و ضبط کرد. از جمله اين آثار که می تواند گنجينه ای برای موسيقی ايرانی باشد، رديف موسيقی ايرانی به روايت ويولن ياحقی است که سالها برای ضبط آن تلاش صرف شد.
وی سرانجام در 14 بهمن 1385 در گذشت

ali reza majidi 14
06-06-2007, 12:03
مجید اخشابی

در دی ماه سال 1351 در خانواده ای هنردوست در شهر تهران متولد شد.
در سنين کودکی به حدی به موسیقی علاقه مند بود که صدای هر سازی، خصوصا سنتور وی را شديدا تحت تاثير قرار ميداد.

در سن 9 سالگی با استفاده از وسائل ابتدائی توانست سازی شبيه به سنتور بسازد و خود را با نواختن آن سرگرم کند. با توجه به اين علاقه وافر، والدين او يک ساز سنتور برای وی تهيه کردند و جالب اينکه او توانست بدون هيچگونه آموزش قبلی، اين ساز را به درستی کوک کند و بنوازد! البته در آن زمان به دليل سکونت در يکی از شهرستانهای شمال کشور، امکان دسترسی به استاد برای وی ميسر نبود و او تنها از طريق مراجعه به کتابها و نوارهای کمک آموزشی ميتوانست امر فراگيری را دنبال کند که خوشبختانه به همین روش در مدت کوتاهي به پيشرفت قابل توجهی دست يافت. همچنين در کنار فراگيری نوازندگی، هنر آهنگسازی و خوانندگی را با علاقه دنبال می نمود. به هر حال در تمام اين دوران او مجبور بود که خود، استاد خود باشد!

فعاليت حرفه ای وی از سال 1370 در زمينه های نوازندگی، آهنگسازی، تنظيم، نظارت بر ضبط و توليد آثار موسيقی آغاز شد. حاصل اين تلاش آثار متعددی در گونه ها و فرمهای مختلف موسيقی است که به صورت کاست و Cd منتشر شده است. وی از سال 1375 با تشکيل گروه هنری مهرآوا ضمن همکاری با صدا و سيما کنسرتهای متعددی را در ايران و مراکز معتبر علمی و فرهنگی کشورهايی چون انگلستان، روسيه، اسپانيا، ژاپن (فستيوال مين اون)، کره، هندوستان، مالزی و ... به اجرا در آورده که همگی آنها به لطف الهی با موفقيت روبرو بوده است.

مجيد اخشابی بدون ترديد از جوانان فعال، با استعداد و موفق در عرصه هنر موسيقی کشورمان است که افتخار همکاری با استادانی چون محمدعلی معلم، فريدون شهبازيان، همايون خرم و بسياری از هنر مندان صاحب نام ديگر تجربيات ارزنده ای را برای وی به ارمغان آورده است. تحصيلات وی در رشته مهندسی عمران است و در حال حاضر نيز مشغول به تحصيل در دوره کارشناسی دانشکده موسيقی ميباشد

ali reza majidi 14
06-06-2007, 16:42
پس چرا هیچکی چیزی نمی گه

magmagf
07-06-2007, 19:56
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][2].jpg


شروع
[::] آشنايى با پيانو نزد خانمها هاراطونيان، رضايى، شهسا و آقايان فرمان بهبود و فريدون ناصحى
[::] تئورى موسيقى و سلفژ نزد آقاى شريف لطفى
[::] هارمونى مقدماتى، پيشرفته و كنترپوان نزد آقايان مهران روحانى و محمدرضا درويشى
[::] دوره‌هاى هارمونى فشرده نزد آقاى عليرضا مشايخى
[::] آشنايى با ساز سه تار و رديف نزد آقاى مسعود شعارى و مدتى كوتاه نزد آقاى حسين عليزاده
[::] با شروع به يادگيرى پيانو اولين تلاشها در نوشتن قطعاتى براى اين ساز و سازهاى ديگر
[::] بداهه‌نوازى بر روى پيانو، آشنايى با موسبقى جاز و برخورد مقدماتى با موسيقى كامپيوتر
[::] همكارى با صدا و سيما، نوشتن قطعاتى براى پيانو، اركستر مجلسى و اركستر بزرگ
[::] موسيقى فيلم كوتاه خاطرات عكاس پير و موسيقى تئاتر آواز قنارى (مرگ كلاغ)
[::]موسيقى نقاشى متحرك شركت زيراكس به عنوان تجربه‌اى در ارتباط با تصوير
از سال ۱۳۷۳
[::] ورود به دانشگاه موسيقى گراتس، اطريش در رشته آهنگسازى و تئورى موسيقى نزد پروفسور برت فورر
(Beat Furrer)
[::] دنبال كردن تجربه‌ها در موسيقى كامپيوتر و الكترونيك و بداهه‌نوازى در سبك‌هاى متفاوت
[::] تحقيق در باب ارتباط خطوط استخراج شده از نسبت‌هاى طلايى و رديف موسيقى ايران
[::] ترجمه‌ مقالاتى در باب موسيقى ميكروتونال و تحقيق در چگونگى استفاده از اين تحربه‌ها در ثبت دقيقتر موسيقى رديف و محلى ايران كه تعمقى در امكان قانونمندى چند صدايى‌ها در اين موسيقى را پيامد خواهد داشت
[::] اجراى قطعات متعدد در چهارچوب انجمن موسيقى مدرن سيمى ديگر در گراتس و اسلوانى
[::] اجراى قطعه «لالايى زير آوار» به ياد زلزله‌زدگان شمال كشور به رهبرى نصير حيدريان با اركستر سنفونى تهران در تالار وحدت
[::] انتشار سی دی های لالایی زیر آوار – موسیقی برای ارکستر و کامپیوتر و ...و اینجا در سکوت – بداهه نواری های پیانو
کارگاه موسیقی – زمستان ١٣٧٨
[::] دعوت از آهنگسازان ايرانى مقيم خارج و داخل كشور براى نوشتن قطعاتى براى اجرا در اطريش
[::] برگزارى كنسرت نواى ايران در سال ۲۰۰۲ براى كوارتت زهى آثار آهنگسازان ايران
[::] موسيقى فيلم Outer Space ساخته پتر چركاسکى – برنده جايزه فستيوال بين‌المللى فيلم گراتس
[::] موسيقى آرم تريلر فستيوال بين‌المللى فيلم 99 Viennale در وين
[::] موسيقى غرفه ايران در نمايشگاه جهانى اكسپو ٠۲۰۰ در هانوور، آلمان
[::] شركت در فستيوال بين‌‌المللى موسيقى مدرن اطريش 2000 Musik Protokoll با قطعه «لحظه منجمد شده»
[::] برنده جايزه موسيقى شهر گراتس در سال ۲۰۰۱
[::] شركت در فستيوال بين‌المللى موسيقى مدرن اطريش 2002 Hoergaenge با قطعه «Memento»
[::] تابستان ۲۰۰۲ فارغ‌التحصيل در رشته آهنگسازى و تئورى موسيقى با درجه ممتاز با موضوع پايان‌نامه "ميكروتوناليته در موسيقى ايران" — بررسى نظريات مختلف در باب اندازه‌گيرى فواصل در موسيقى رديف
[::] برگزارى سمينارهاى آشنايى با موسيقى معاصر و آهنگسازى در قرنى كه گذشت در ايران- تابستان ۷۹ و ۸۱
[::] ترجمه كتب متعدد در باب موسيقى ميكروتونال، شيوه‌هاى نوين اجرايى در سازهاى اروپايى وآشنایی کودکان با ارکستر
[::] برنده بورسیه بزرگ آهنگسازی اطریش ٢٠٠٣
[::] قطعه memento Ia برای ١٢ نوازنده - اجرا توسط آنسامبال Klangforum Wien - گراتس؛ در پروژه
Klangwege 2003 پروژه ای مشترک بین گراتس ٢٠٠٣؛ پاییز اشتایری و دانشگاه موسیقی و هنر گراتس- ١١ نوامبر ٢٠٠٣
[::] رساله دکترا در دانشگاه موسیقی گراتس انسیتو الکترونیک، انسیتو اتنوموزیکولوژی با همکاری دانشگاه موتزارتیوم سالزبورگ؛ "ميكروتوناليته در موسيقى ايران" — نقدی بر روشهای اندازه گیری فواصل درموسیقی ایران از ابتدا تاکنون- پیشنهاد متد جدید و معرفی نتایج آن
[::] پابه گذاری انجمن نوای ایران با هدف معرفی موسیقی ایران در اطریش
[::] پایه گذاری ارکستر Zeitfluss باادومیچیچ و کلمنس فروشتوگ برای اجرای قطعات موسیقی مدرن
[::] اجرای قطعه در جدال با خاموشی- برای گوینده و ارکستر – بر اساس شعری از احمد شاملو ( ترجمه به آلمانی)
[::]قطعه حصار برای ساکسفون و ارکستر – سلو: کلمنس فروشتوک، به رهبری : ادو میچیچ - ٢٧ آپریل ٢٠٠٤

magmagf
07-06-2007, 19:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در سال 1339 در یک خانواده هنر و ورزش دوست به دنیا آمد. مادرشان خانم یمن فخرالدینی آذربایجانی هستند . ایشان دختر محزون شاعر خالق اشعار آذربایجان و خواهر استاد فخرالدین عکاس پرتره و فرهاد فخرالدینی ،رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران و فاروغ فخرالدینی بازیکن و مربی تیم ملی والیبال ایران میباشند .وی درکودکی با شعر های مادرو نوای دل انگیز ویولون دایی خود و شعر های پدربزرگش رشد کرد .و دایی ایشان بود که در ده سالگی وی را به هنرستان موسیقی ملی ایران برد و من وارد کلاس اولین استاد ویالون خود ،پروفسور ابراهیم روحی فر(کنسرت مایستر سابق ارکستر سنفونیک ایران)شد.اولین ویولون وی نیز ویولون دایی ایشان بود که وی با آن شروع به تحصیل موسیقی کرد.در 15 سالگی به آلمان رفتو با دریافت بورس تحصیلی از دولت آلمان شروع به تحصیل در کلاس 2 و 3 استاد ویولون خود پرفسور ANDRE GERTLER و پرفسور WERNER HEUTLING کرد . در سال 1985 بااخذ مدرک تحصیلی فوق لیسانس تحصیلاتش را به اتمام رساند.
فعالیت های ایشان به صورت تیتر وار به شرح ذیل است:
1984-1990 استاد ویولون در هنرستان موسیقی LAATZEN-HANNOVER
1985-1990 و 1993 -1995 همکاری با ارکستر اپرا و سمفونی شهر HILDESHEIM به عنوان سرگروه ویالون2.
ویالونیستDUO DACCORDE.
بیش از15 سال همکاری در آلمان ،فرانسه،آمریکا به عنوان نوازنده ارکستر و آنجا به عنوان سولویست کنسرتو ویولون موزارت 216. در سول ماژور و آنتونی ویوالدی لامینور را اجرا کرد. در سال 2002 هنرستان موسیقی بین المللی را در شهر هانوور تاسیس کردم و در حال حاضر به این کار مشغول ميباشد .ايشان آثاری نیز برای ویولون و ارکستر نوشته است به نام خروش درون كه متاثر از موسیقی ملی ميباشد را منتشر ساخته است وي در سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ به عنوان كنسرت مايستر اركستر سمفونيك ايران بوده است ايشان در همين سالها استاد و معلم ويلون هنرستان موسيقي دختران را برعهده داشتند

magmagf
07-06-2007, 19:58
تاريخ تولد : خرداد 1354 - تبريز

تحصيلات : فارغ التحصيل رشته مهندسي صنايع گرايش برنامه ريزي وتحليل سيستم ها از دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي

حرفه : تحليل گر وطراح فرايند ها وسيستم هاي مديريتي

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري ويلن تحت تعلمات دکتر حميد زاهدي ( پدر ) از سن 8 سالگي

§ آغاز فعاليت ارکستري با ورود به ارکستر سمفونيک صدا وسيما و ارکستر زهي جوانان در سال 1370

§ تدريس ويلن در مدرسه هنر وادبيات صدا وسيما در سالهاي 1370-1373

§ حضور در سه دوره تخصصي ( مستر کلاس ) ويلن ، برگزار شده توسط روابط فرهنگي سفارت اتريش و بهره مندي از محضر اساتيد کنسرواتوارهاي وين و گراتس از سال 1371-1373

§ عضويت در ارکستر سمفونيک فرهنگسراي بهمن درسال 1372

§ عضويت درارکستر فيلارمونيک جوانان به رهبري " توماس کريستسن داويد " اجراي دوبل کنسرتو رمينور اثر يوهان سباستين باخ با ارکستر فيلارمونيک جوانان به همراه سالومه زاهدي در سال 1372

§ برگزاري رسيتال هاي مختلف دوئت ( دو ويلن ) و ويلن- گيتار به همراه سالومه زاهدي و بابک فلسفي در سفارت خانه هاي اتريش ، سوييس و آلمان ازسال 1375-1378

§ نوازندگي در ضبط بيش از 100 اثر منتشر شده و موسيقي فيلم از سال 1376 تا کنون

§ عضويت درارکستر زهي تهران به سرپرستي ارسلان کامکار به عنوان مايستر ويلن دوم در سال 1377

§ عضويت در ارکستر زهي فرهنگسراي نياوران به عنوان کنسرت مايستر در سال 1378

magmagf
07-06-2007, 19:58
در سال 1324 در شهر تهران به دنيا آمد، دوران كودكي، دبستان و دبيرستان را در شهرهاي مختلف ايران سپري نمود و از هشت سالگي به موسيقي روي آورد . تنها استاد او تا قل از ورود به دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران پرويز مسرور بود كه دروس اوليه تئوري و ساز را به وي آموخت. در دوران دبيرستان اكثرا عهده دار گروههاي هنري بود و علاوه بر تحصيل دروس دبيرستاني به تحقيق و آموزش شخصي در زمينه موسيقي ادامه داد، از اين رو پس از ورود به دانشگاه شيراز با تشكيل يك اركستر كوچك دانشگاهي رهبري آن را به عهده گرفت و در مدت چهار سال اركستر بزرگي متشكل از 42 نوازنده و يك گروه كر 60 نفري بوجود آورد. از دوره نوجواني آثار كوتاهي بصورت ليد به همراهي يك يا چند ساز او باقي است كه برخي از آ»ها را براي اركستر دانشگاه نيز تنظيم و با آن اركستر اجرا كرده است اما مهم ترين كار او را از اين دوره شايد بتوان سرناد جواني دانست كه در 17 سالگي و با الهام از سرناتانوتورنا اثر موتسارت، اما در مايه شوشتري ايراني تصنيف كرده است.
در سال 1346 و بعداز فارغ التحصيلي در رشته اقتصاد از دانشگاه شيراز به تهران آمد و بعداز گذراندن خدمت نظام وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد و زير نظر استاتيد بزرگواري چون دكتر هرمز فرهت، دكتر محمد تقي مسعوديه، عليرضا مشايخي، پري بركشلي و پروفسور توماس كريستيان داويد به تحصيل در رشته آهنگسازي پرداخت، در طي همين سالها با هدايت دكتر هرمز فرهت تهيه برنامه هاي موسيقي كلاسيك راديو را نيز برعهده گرفت و روزانه چندين ساعت را به اين مهم اختصاص داد.
در سال 1351 موفق به كسب درجه ليسانس با رتبه ممتاز از دانشكده هنرهاي زيبا شد و بعد از چندي براي ادامه تحصيل عازم كشور انگلستان گرديد و در كالج سلطنتي موسيقي اين كشور در شهر لندن تحصيل آهنگسازي را ادامه داد.
با اساتيد برجسته اي چون مايكل كاف ماتيوز، پيتر المنت، سر داويد ويلكاكس و سپس آنتوني ميلنر، فيليپ كانون و اليزابت وندرپار دوره هاي فوق ليسانس و پست گراد آهنگسازي را به انتها رساند و در همان زمان نيز با شركت در كلاسهاي خصوصي سرمايلك تيپت آهنگساز بزرگ انگليسي نكات برجسته اي را از وي آموخت.
مهران روحاني در پاييز سال 1357 و بعد از پايان تحصيلات آهنگسازي به ايران بازگشت و در دانشكده هنرهاي زيبا و هنرستان عالي موسيقي به تدريس پرداخت، فعاليتهاي عمده او علاوه بر آهنگسازي، تدريس اختصاصي دروس نظري موسيقي همچون تئوري، هارموني، كنترپوان، فرم، تاريخ، سبك شناسي، سازشناسي و اركستراسيون است كه در اين راه موسيقيدانان صاحب نامي را به موسيقي ايران و نقاطي از جهان معرفي نموده است. از ميان هنرجويان قديمي او و هنرمندان موفق امروزي مي توان از رضا ناژفر (نوازنده فلوت و استاد دانشگاه اينسبورگ اطريش) و كياوش صاحب نسق (آهنگساز و محقق موسيقي)، همچنين بهاره كمائي (نوازنده پيانو) و صفا كاتب شهيدي(نوازنده پيانو و آهنگساز) نام برد.
آثار عمده مهران روحاني شامل چندين قطعه پيانوئي همچون سوئيت خانوادگي، مونولوگ، ديالوگ، سوئيت آينه ها، وارياسيون روي تم صبا، چند سال پيش، مجموعه استيل ها، انوانسيون هاي دو صدائي به روايتي نو و شوپينيانا از مجموعه آهنگسازان نوگرا است.
همچنين آثار متعدد مجلسي مانند كوارتت هاي زهي، سونات فلزات و گيتار، سونات فلوت و پيانو، تريو براي فلوت ويلن و پيانو، اورينتال براي ولين سل و پيانو و تريوي زهي را از او ميتوان نام برد.
در زمينه موسيقي اركسترال علاوه بر سرناد جواني بايد از سه پوئم سموفنيك او با نامهاي پرواز، شمال و ماهي سياه كوچولو ياد كرد كه همگي قبل از عزيمت به انگلستان نوشته شده اند. همچنين باله روز ششم براي اركستر بزرگ، آداجيو و فوگ با نام ايراني براي اركستر زهي، و كنسرتو براي كلارينت و اركستر از ديگر آثار او در اين زمينه هستند.
برخي از آثار مهران روحاني در نقاط مختلفي از دنيا همچون كانادال، استراليا، آمريكا، اطريش، فرانسه و انگلستان به اجرا درآمده و تعدادي نيز بر روي نوارد كاست و يا لوح فشرده (سي دي)
ضبط شده اند.

ali reza majidi 14
09-06-2007, 11:59
بابا چه عجب یه نفر گذاشت

magmagf
02-07-2007, 01:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][2].jpg


شروع
[::] آشنايى با پيانو نزد خانمها هاراطونيان، رضايى، شهسا و آقايان فرمان بهبود و فريدون ناصحى
[::] تئورى موسيقى و سلفژ نزد آقاى شريف لطفى
[::] هارمونى مقدماتى، پيشرفته و كنترپوان نزد آقايان مهران روحانى و محمدرضا درويشى
[::] دوره‌هاى هارمونى فشرده نزد آقاى عليرضا مشايخى
[::] آشنايى با ساز سه تار و رديف نزد آقاى مسعود شعارى و مدتى كوتاه نزد آقاى حسين عليزاده
[::] با شروع به يادگيرى پيانو اولين تلاشها در نوشتن قطعاتى براى اين ساز و سازهاى ديگر
[::] بداهه‌نوازى بر روى پيانو، آشنايى با موسبقى جاز و برخورد مقدماتى با موسيقى كامپيوتر
[::] همكارى با صدا و سيما، نوشتن قطعاتى براى پيانو، اركستر مجلسى و اركستر بزرگ
[::] موسيقى فيلم كوتاه خاطرات عكاس پير و موسيقى تئاتر آواز قنارى (مرگ كلاغ)
[::]موسيقى نقاشى متحرك شركت زيراكس به عنوان تجربه‌اى در ارتباط با تصوير
از سال ۱۳۷۳
[::] ورود به دانشگاه موسيقى گراتس، اطريش در رشته آهنگسازى و تئورى موسيقى نزد پروفسور برت فورر
(Beat Furrer)
[::] دنبال كردن تجربه‌ها در موسيقى كامپيوتر و الكترونيك و بداهه‌نوازى در سبك‌هاى متفاوت
[::] تحقيق در باب ارتباط خطوط استخراج شده از نسبت‌هاى طلايى و رديف موسيقى ايران
[::] ترجمه‌ مقالاتى در باب موسيقى ميكروتونال و تحقيق در چگونگى استفاده از اين تحربه‌ها در ثبت دقيقتر موسيقى رديف و محلى ايران كه تعمقى در امكان قانونمندى چند صدايى‌ها در اين موسيقى را پيامد خواهد داشت
[::] اجراى قطعات متعدد در چهارچوب انجمن موسيقى مدرن سيمى ديگر در گراتس و اسلوانى
[::] اجراى قطعه «لالايى زير آوار» به ياد زلزله‌زدگان شمال كشور به رهبرى نصير حيدريان با اركستر سنفونى تهران در تالار وحدت
[::] انتشار سی دی های لالایی زیر آوار – موسیقی برای ارکستر و کامپیوتر و ...و اینجا در سکوت – بداهه نواری های پیانو
کارگاه موسیقی – زمستان ١٣٧٨
[::] دعوت از آهنگسازان ايرانى مقيم خارج و داخل كشور براى نوشتن قطعاتى براى اجرا در اطريش
[::] برگزارى كنسرت نواى ايران در سال ۲۰۰۲ براى كوارتت زهى آثار آهنگسازان ايران
[::] موسيقى فيلم Outer Space ساخته پتر چركاسکى – برنده جايزه فستيوال بين‌المللى فيلم گراتس
[::] موسيقى آرم تريلر فستيوال بين‌المللى فيلم 99 Viennale در وين
[::] موسيقى غرفه ايران در نمايشگاه جهانى اكسپو ٠۲۰۰ در هانوور، آلمان
[::] شركت در فستيوال بين‌‌المللى موسيقى مدرن اطريش 2000 Musik Protokoll با قطعه «لحظه منجمد شده»
[::] برنده جايزه موسيقى شهر گراتس در سال ۲۰۰۱
[::] شركت در فستيوال بين‌المللى موسيقى مدرن اطريش 2002 Hoergaenge با قطعه «Memento»
[::] تابستان ۲۰۰۲ فارغ‌التحصيل در رشته آهنگسازى و تئورى موسيقى با درجه ممتاز با موضوع پايان‌نامه "ميكروتوناليته در موسيقى ايران" — بررسى نظريات مختلف در باب اندازه‌گيرى فواصل در موسيقى رديف
[::] برگزارى سمينارهاى آشنايى با موسيقى معاصر و آهنگسازى در قرنى كه گذشت در ايران- تابستان ۷۹ و ۸۱
[::] ترجمه كتب متعدد در باب موسيقى ميكروتونال، شيوه‌هاى نوين اجرايى در سازهاى اروپايى وآشنایی کودکان با ارکستر
[::] برنده بورسیه بزرگ آهنگسازی اطریش ٢٠٠٣
[::] قطعه memento Ia برای ١٢ نوازنده - اجرا توسط آنسامبال Klangforum Wien - گراتس؛ در پروژه
Klangwege 2003 پروژه ای مشترک بین گراتس ٢٠٠٣؛ پاییز اشتایری و دانشگاه موسیقی و هنر گراتس- ١١ نوامبر ٢٠٠٣
[::] رساله دکترا در دانشگاه موسیقی گراتس انسیتو الکترونیک، انسیتو اتنوموزیکولوژی با همکاری دانشگاه موتزارتیوم سالزبورگ؛ "ميكروتوناليته در موسيقى ايران" — نقدی بر روشهای اندازه گیری فواصل درموسیقی ایران از ابتدا تاکنون- پیشنهاد متد جدید و معرفی نتایج آن
[::] پابه گذاری انجمن نوای ایران با هدف معرفی موسیقی ایران در اطریش
[::] پایه گذاری ارکستر Zeitfluss باادومیچیچ و کلمنس فروشتوگ برای اجرای قطعات موسیقی مدرن
[::] اجرای قطعه در جدال با خاموشی- برای گوینده و ارکستر – بر اساس شعری از احمد شاملو ( ترجمه به آلمانی)
[::]قطعه حصار برای ساکسفون و ارکستر – سلو: کلمنس فروشتوک، به رهبری : ادو میچیچ - ٢٧ آپریل ٢٠٠٤

magmagf
02-07-2007, 01:09
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در سال 1339 در یک خانواده هنر و ورزش دوست به دنیا آمد. مادرشان خانم یمن فخرالدینی آذربایجانی هستند . ایشان دختر محزون شاعر خالق اشعار آذربایجان و خواهر استاد فخرالدین عکاس پرتره و فرهاد فخرالدینی ،رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران و فاروغ فخرالدینی بازیکن و مربی تیم ملی والیبال ایران میباشند .وی درکودکی با شعر های مادرو نوای دل انگیز ویولون دایی خود و شعر های پدربزرگش رشد کرد .و دایی ایشان بود که در ده سالگی وی را به هنرستان موسیقی ملی ایران برد و من وارد کلاس اولین استاد ویالون خود ،پروفسور ابراهیم روحی فر(کنسرت مایستر سابق ارکستر سنفونیک ایران)شد.اولین ویولون وی نیز ویولون دایی ایشان بود که وی با آن شروع به تحصیل موسیقی کرد.در 15 سالگی به آلمان رفتو با دریافت بورس تحصیلی از دولت آلمان شروع به تحصیل در کلاس 2 و 3 استاد ویولون خود پرفسور Andre Gertler و پرفسور Werner Heutling کرد . در سال 1985 بااخذ مدرک تحصیلی فوق لیسانس تحصیلاتش را به اتمام رساند.
فعالیت های ایشان به صورت تیتر وار به شرح ذیل است:
1984-1990 استاد ویولون در هنرستان موسیقی Laatzen-hannover
1985-1990 و 1993 -1995 همکاری با ارکستر اپرا و سمفونی شهر Hildesheim به عنوان سرگروه ویالون2.
ویالونیستduo Daccorde.
بیش از15 سال همکاری در آلمان ،فرانسه،آمریکا به عنوان نوازنده ارکستر و آنجا به عنوان سولویست کنسرتو ویولون موزارت 216. در سول ماژور و آنتونی ویوالدی لامینور را اجرا کرد. در سال 2002 هنرستان موسیقی بین المللی را در شهر هانوور تاسیس کردم و در حال حاضر به این کار مشغول ميباشد .ايشان آثاری نیز برای ویولون و ارکستر نوشته است به نام خروش درون كه متاثر از موسیقی ملی ميباشد را منتشر ساخته است وي در سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ به عنوان كنسرت مايستر اركستر سمفونيك ايران بوده است ايشان در همين سالها استاد و معلم ويلون هنرستان موسيقي دختران را برعهده داشتند

magmagf
02-07-2007, 01:10
تاريخ تولد : خرداد 1354 - تبريز

تحصيلات : فارغ التحصيل رشته مهندسي صنايع گرايش برنامه ريزي وتحليل سيستم ها از دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي

حرفه : تحليل گر وطراح فرايند ها وسيستم هاي مديريتي

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري ويلن تحت تعلمات دکتر حميد زاهدي ( پدر ) از سن 8 سالگي

§ آغاز فعاليت ارکستري با ورود به ارکستر سمفونيک صدا وسيما و ارکستر زهي جوانان در سال 1370

§ تدريس ويلن در مدرسه هنر وادبيات صدا وسيما در سالهاي 1370-1373

§ حضور در سه دوره تخصصي ( مستر کلاس ) ويلن ، برگزار شده توسط روابط فرهنگي سفارت اتريش و بهره مندي از محضر اساتيد کنسرواتوارهاي وين و گراتس از سال 1371-1373

§ عضويت در ارکستر سمفونيک فرهنگسراي بهمن درسال 1372

§ عضويت درارکستر فيلارمونيک جوانان به رهبري " توماس کريستسن داويد " اجراي دوبل کنسرتو رمينور اثر يوهان سباستين باخ با ارکستر فيلارمونيک جوانان به همراه سالومه زاهدي در سال 1372

§ برگزاري رسيتال هاي مختلف دوئت ( دو ويلن ) و ويلن- گيتار به همراه سالومه زاهدي و بابک فلسفي در سفارت خانه هاي اتريش ، سوييس و آلمان ازسال 1375-1378

§ نوازندگي در ضبط بيش از 100 اثر منتشر شده و موسيقي فيلم از سال 1376 تا کنون

§ عضويت درارکستر زهي تهران به سرپرستي ارسلان کامکار به عنوان مايستر ويلن دوم در سال 1377

§ عضويت در ارکستر زهي فرهنگسراي نياوران به عنوان کنسرت مايستر در سال 1378

magmagf
02-07-2007, 01:11
در سال 1324 در شهر تهران به دنيا آمد، دوران كودكي، دبستان و دبيرستان را در شهرهاي مختلف ايران سپري نمود و از هشت سالگي به موسيقي روي آورد . تنها استاد او تا قل از ورود به دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران پرويز مسرور بود كه دروس اوليه تئوري و ساز را به وي آموخت. در دوران دبيرستان اكثرا عهده دار گروههاي هنري بود و علاوه بر تحصيل دروس دبيرستاني به تحقيق و آموزش شخصي در زمينه موسيقي ادامه داد، از اين رو پس از ورود به دانشگاه شيراز با تشكيل يك اركستر كوچك دانشگاهي رهبري آن را به عهده گرفت و در مدت چهار سال اركستر بزرگي متشكل از 42 نوازنده و يك گروه كر 60 نفري بوجود آورد. از دوره نوجواني آثار كوتاهي بصورت ليد به همراهي يك يا چند ساز او باقي است كه برخي از آ»ها را براي اركستر دانشگاه نيز تنظيم و با آن اركستر اجرا كرده است اما مهم ترين كار او را از اين دوره شايد بتوان سرناد جواني دانست كه در 17 سالگي و با الهام از سرناتانوتورنا اثر موتسارت، اما در مايه شوشتري ايراني تصنيف كرده است.
در سال 1346 و بعداز فارغ التحصيلي در رشته اقتصاد از دانشگاه شيراز به تهران آمد و بعداز گذراندن خدمت نظام وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد و زير نظر استاتيد بزرگواري چون دكتر هرمز فرهت، دكتر محمد تقي مسعوديه، عليرضا مشايخي، پري بركشلي و پروفسور توماس كريستيان داويد به تحصيل در رشته آهنگسازي پرداخت، در طي همين سالها با هدايت دكتر هرمز فرهت تهيه برنامه هاي موسيقي كلاسيك راديو را نيز برعهده گرفت و روزانه چندين ساعت را به اين مهم اختصاص داد.
در سال 1351 موفق به كسب درجه ليسانس با رتبه ممتاز از دانشكده هنرهاي زيبا شد و بعد از چندي براي ادامه تحصيل عازم كشور انگلستان گرديد و در كالج سلطنتي موسيقي اين كشور در شهر لندن تحصيل آهنگسازي را ادامه داد.
با اساتيد برجسته اي چون مايكل كاف ماتيوز، پيتر المنت، سر داويد ويلكاكس و سپس آنتوني ميلنر، فيليپ كانون و اليزابت وندرپار دوره هاي فوق ليسانس و پست گراد آهنگسازي را به انتها رساند و در همان زمان نيز با شركت در كلاسهاي خصوصي سرمايلك تيپت آهنگساز بزرگ انگليسي نكات برجسته اي را از وي آموخت.
مهران روحاني در پاييز سال 1357 و بعد از پايان تحصيلات آهنگسازي به ايران بازگشت و در دانشكده هنرهاي زيبا و هنرستان عالي موسيقي به تدريس پرداخت، فعاليتهاي عمده او علاوه بر آهنگسازي، تدريس اختصاصي دروس نظري موسيقي همچون تئوري، هارموني، كنترپوان، فرم، تاريخ، سبك شناسي، سازشناسي و اركستراسيون است كه در اين راه موسيقيدانان صاحب نامي را به موسيقي ايران و نقاطي از جهان معرفي نموده است. از ميان هنرجويان قديمي او و هنرمندان موفق امروزي مي توان از رضا ناژفر (نوازنده فلوت و استاد دانشگاه اينسبورگ اطريش) و كياوش صاحب نسق (آهنگساز و محقق موسيقي)، همچنين بهاره كمائي (نوازنده پيانو) و صفا كاتب شهيدي(نوازنده پيانو و آهنگساز) نام برد.
آثار عمده مهران روحاني شامل چندين قطعه پيانوئي همچون سوئيت خانوادگي، مونولوگ، ديالوگ، سوئيت آينه ها، وارياسيون روي تم صبا، چند سال پيش، مجموعه استيل ها، انوانسيون هاي دو صدائي به روايتي نو و شوپينيانا از مجموعه آهنگسازان نوگرا است.
همچنين آثار متعدد مجلسي مانند كوارتت هاي زهي، سونات فلزات و گيتار، سونات فلوت و پيانو، تريو براي فلوت ويلن و پيانو، اورينتال براي ولين سل و پيانو و تريوي زهي را از او ميتوان نام برد.
در زمينه موسيقي اركسترال علاوه بر سرناد جواني بايد از سه پوئم سموفنيك او با نامهاي پرواز، شمال و ماهي سياه كوچولو ياد كرد كه همگي قبل از عزيمت به انگلستان نوشته شده اند. همچنين باله روز ششم براي اركستر بزرگ، آداجيو و فوگ با نام ايراني براي اركستر زهي، و كنسرتو براي كلارينت و اركستر از ديگر آثار او در اين زمينه هستند.
برخي از آثار مهران روحاني در نقاط مختلفي از دنيا همچون كانادال، استراليا، آمريكا، اطريش، فرانسه و انگلستان به اجرا درآمده و تعدادي نيز بر روي نوارد كاست و يا لوح فشرده (سي دي)
ضبط شده اند.

magmagf
02-07-2007, 01:12
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


شهرداد روحاني از كودكي با موسيقي آشنائي داشت. در سن ده سالگي به دليل علاقه سرشار و تشويق پدر به هنرستان موسيقي ملي ايران وارد شد و نزد ابراهيم روحيفر به فراگيري ساز ويلن پرداخت و بطور خصوصي آهنگسازي را نزد دكتر محمدتقي مسعوديه فراگرفت. وي سپس براي ادامه تحصيل به آكادمي موسيقي وين در اتريش رفت و در رشته رهبري اركستر و آهنگسازي فارغالتحصيل شد و در كنار آن ليسانس سازهاي ضربي را نيز دريافت كرد. ضمناً آهنگسازي و آرنژمان موسيقي جاز را در كنسرواتوار وين فراگرفت و هم اكنون عضو انجمن آهنگسازان بينالمللي ميباشد. در زمان دانشجويي بسياري از كارهاي وي با رهبري خودش اجرا و از راديو دولتي وين پخش شد. پس از تحصيلات در وين براي ادامه تحصيل به دانشگاه آمريكا رفت و در رشته رهبري اركستر و آهنگسازي فيلم ادامه تحصيل داد و همزمان بمدت يكسال به عنوان دستيار رهبر اركستر سمفونيك و بعد 5 سال بعنوان مدير و رهبر دائم اين اركستر فعاليت كرد كه شامل تعداد زيادي كنسرت ميباشد. از كارهاي معروف ديگر وي ساختن موسيقي افتتاحيه و آرم رسمي بازيهاي آسيايي است كه به سفارش دولت تايلند و كميته المپيك آسيايي (كه در دسامبر 1998 در تايلند برگزار شد) ميباشد كه اين اثر با اركستر سمفونيك بانكوك بهمراه گروه 200 نفره كر اجرا شده است. وي بدعوت اركستر فيلارمونيك زاگرب كه يكي از قديميترين اركستر سمفونيكهاي دنيا است برنامهاي اجرا كرد كه در آن موسيقي فيلم از دهههاي 1930 تا 1950 از آهنگسازاروپائي را رهبري كرد. يكي ديگر از برنامههاي موفق وي اجراي كنسرتهايي در آكروپليس بود (كه در ايران بنام كنسرت «سرزمين مادري» پخش گرديد) كه همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحاني براي اركستر تنظيم و رهبري نموده و خود اجرا كننده سلو ويلن در اين كنسرت بوده است. اركسترهايي كه وي بعنوان رهبر ميهمان با آنها همكاري داشته است عبارتند از اركستر سمفونيك لندن، اركستر رويال فيلارمونيك، اسلواك فيلارمونيك، كالرادو سمفوني، نيوجرسي سمفوني، مينه سوتا سمفوني، سان دياگو سمفوني، ايندياناپوليس سمفوني و اركسترهاي ديگر.

ali reza majidi 14
02-07-2007, 16:06
در سال 1324 در شهر تهران به دنيا آمد، دوران كودكي، دبستان و دبيرستان را در شهرهاي مختلف ايران سپري نمود و از هشت سالگي به موسيقي روي آورد . تنها استاد او تا قل از ورود به دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران پرويز مسرور بود كه دروس اوليه تئوري و ساز را به وي آموخت. در دوران دبيرستان اكثرا عهده دار گروههاي هنري بود و علاوه بر تحصيل دروس دبيرستاني به تحقيق و آموزش شخصي در زمينه موسيقي ادامه داد، از اين رو پس از ورود به دانشگاه شيراز با تشكيل يك اركستر كوچك دانشگاهي رهبري آن را به عهده گرفت و در مدت چهار سال اركستر بزرگي متشكل از 42 نوازنده و يك گروه كر 60 نفري بوجود آورد. از دوره نوجواني آثار كوتاهي بصورت ليد به همراهي يك يا چند ساز او باقي است كه برخي از آ»ها را براي اركستر دانشگاه نيز تنظيم و با آن اركستر اجرا كرده است اما مهم ترين كار او را از اين دوره شايد بتوان سرناد جواني دانست كه در 17 سالگي و با الهام از سرناتانوتورنا اثر موتسارت، اما در مايه شوشتري ايراني تصنيف كرده است.
در سال 1346 و بعداز فارغ التحصيلي در رشته اقتصاد از دانشگاه شيراز به تهران آمد و بعداز گذراندن خدمت نظام وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد و زير نظر استاتيد بزرگواري چون دكتر هرمز فرهت، دكتر محمد تقي مسعوديه، عليرضا مشايخي، پري بركشلي و پروفسور توماس كريستيان داويد به تحصيل در رشته آهنگسازي پرداخت، در طي همين سالها با هدايت دكتر هرمز فرهت تهيه برنامه هاي موسيقي كلاسيك راديو را نيز برعهده گرفت و روزانه چندين ساعت را به اين مهم اختصاص داد.
در سال 1351 موفق به كسب درجه ليسانس با رتبه ممتاز از دانشكده هنرهاي زيبا شد و بعد از چندي براي ادامه تحصيل عازم كشور انگلستان گرديد و در كالج سلطنتي موسيقي اين كشور در شهر لندن تحصيل آهنگسازي را ادامه داد.
با اساتيد برجسته اي چون مايكل كاف ماتيوز، پيتر المنت، سر داويد ويلكاكس و سپس آنتوني ميلنر، فيليپ كانون و اليزابت وندرپار دوره هاي فوق ليسانس و پست گراد آهنگسازي را به انتها رساند و در همان زمان نيز با شركت در كلاسهاي خصوصي سرمايلك تيپت آهنگساز بزرگ انگليسي نكات برجسته اي را از وي آموخت.
مهران روحاني در پاييز سال 1357 و بعد از پايان تحصيلات آهنگسازي به ايران بازگشت و در دانشكده هنرهاي زيبا و هنرستان عالي موسيقي به تدريس پرداخت، فعاليتهاي عمده او علاوه بر آهنگسازي، تدريس اختصاصي دروس نظري موسيقي همچون تئوري، هارموني، كنترپوان، فرم، تاريخ، سبك شناسي، سازشناسي و اركستراسيون است كه در اين راه موسيقيدانان صاحب نامي را به موسيقي ايران و نقاطي از جهان معرفي نموده است. از ميان هنرجويان قديمي او و هنرمندان موفق امروزي مي توان از رضا ناژفر (نوازنده فلوت و استاد دانشگاه اينسبورگ اطريش) و كياوش صاحب نسق (آهنگساز و محقق موسيقي)، همچنين بهاره كمائي (نوازنده پيانو) و صفا كاتب شهيدي(نوازنده پيانو و آهنگساز) نام برد.
آثار عمده مهران روحاني شامل چندين قطعه پيانوئي همچون سوئيت خانوادگي، مونولوگ، ديالوگ، سوئيت آينه ها، وارياسيون روي تم صبا، چند سال پيش، مجموعه استيل ها، انوانسيون هاي دو صدائي به روايتي نو و شوپينيانا از مجموعه آهنگسازان نوگرا است.
همچنين آثار متعدد مجلسي مانند كوارتت هاي زهي، سونات فلزات و گيتار، سونات فلوت و پيانو، تريو براي فلوت ويلن و پيانو، اورينتال براي ولين سل و پيانو و تريوي زهي را از او ميتوان نام برد.
در زمينه موسيقي اركسترال علاوه بر سرناد جواني بايد از سه پوئم سموفنيك او با نامهاي پرواز، شمال و ماهي سياه كوچولو ياد كرد كه همگي قبل از عزيمت به انگلستان نوشته شده اند. همچنين باله روز ششم براي اركستر بزرگ، آداجيو و فوگ با نام ايراني براي اركستر زهي، و كنسرتو براي كلارينت و اركستر از ديگر آثار او در اين زمينه هستند.
برخي از آثار مهران روحاني در نقاط مختلفي از دنيا همچون كانادال، استراليا، آمريكا، اطريش، فرانسه و انگلستان به اجرا درآمده و تعدادي نيز بر روي نوارد كاست و يا لوح فشرده (سي دي)
ضبط شده اند.


,سلام اینو تکراری زدی تو پست 106 هم اینو زدین
فقط خواستم بگم
ممنون از توجهتون

magmagf
12-07-2007, 08:37
در تهران به دنيا آمد. تجربه ي آهنگسازي را از 12 سالگي و فراگيري پيانو را نزد امانوئل مليك اصلانيان آغاز كرد. در سال 1350 براي ادامه ي تحصيل وارد كالج موسيقي لندن شد و ديپلم مخصوص آهنگسازي (Fellowship) خود را كه بالاترين مدرك آهنگسازي آكادمي لندن است، به دست آورد. موسيقي الكترونيك را نيز نزد پروفسور ميخائل كروبرت آموخت. اكنون در دانشكده ي سينما- تئاتر به آموزش موسيقي كلاسيك و موسيقي فيلم مشغول است

magmagf
12-07-2007, 08:39
متولد 1316 در بروجرد. تحصيلات موسيقي خود را از سال 1332 در هنرستان عالي موسيقي آغاز كرد. مدتي بعد به وين عزيمت نموده و تا سال 1340 در آكادمي موزيك اين شهر به تحصيل آهنگسازي و رهبري اركستر اشتغال داشت. سپس به ايران بازگشت و ضمن تدريس در هنرستان عالي موسيقي و ترتيب دادن نمايشگاهي از سازهاي ملي در انستيتو گونه ي تهران، تصدي صداخانه ي ملي هنرهاي زيباي كشور را عهده دار شد.
چكناواريان در اواخر سال 1342 رهسپار اتريش شد و در سالزبورگ كار آهنگسازي را ادامه داد. دو سال بعد به آمريكا عزيمت نموده و چندين سال در دانشگاه ميشيگان به ادامه تحصيل در رشته هاي آهنگسازي و رهبري اركستر پرداخت. وي در سال 1349 به ايران بازگشت و علاوه بر كنسرت هايي با اركستر سمفونيك تهرا، اركستر مجلسي و تلويزيوني ملي ايران و... (به عنوان رهبر ميهمان)، آثار متعددي آفريد كه اكثر آنها در تالار رودكي اجرا گشت.
چكناواريان در سال 1351 به رهبري اركستر اپراي تهران منصوب گرديد.
چكناواريان پس از انقلاب در ارمنستان اقامت گزيد و در ايروان به فعاليت هاي هنري خود مشغول است. وي در حال حاضر رهبري اركستر مجلسي رودكي را عهده دار مي باشد.
آثار:
- اپراي پرديس و پريسا، اپراي رستم و سهراب، باله سيمرغ
- آهنگ نور و صدا (براي جشنهاي تخت جمشيد)
- توكاتا و فوگ براي اركستر زهي
- كنسرتوپيانو
موسيقي فيلم: من ايران را دوست دارم (به كارگرداني: خسروسينايي)- پرتو يك حماسه (به كارگرداني: منوچهر طياب)- مناظر ايران (به كارگرداني: هوشنگ شفتي) و موسيقي سريال زندگي مسيح (به كارگرداني نادر طالب زاده) و... و اجراهاي بي شماري با اركسترهاي معتبر جهان

magmagf
12-07-2007, 08:40
تاريخ تولد : اسفند 1357 - تهران

تحصيلات : ديپلم هنرستان موسيقي و فارغ التحصيل رشته

موسيقي از دانشکده هنر و معماري دانشگاه آزاد

اسلامي و فارغ التحصيل رشته کارشناسي ارشد

نوازندگي ويلن دردانشگاه هنر

حرفه : مدرس و نوازنده ويلن



فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري ويلن در هنرستان موسيقي تحت تعليمات آقايان بهروز وحيدي آذر ، داوود فلاحتي ، حسن رياحي و ابراهيم لطفي از سن 12 سالگي

§ آغاز فعاليت ارکستري با حضور در ارکستر سمفونيک پارس و ارکستر جوانان تهران در سال 1372

§ نوازندگي در ضبط بيش از 100 اثر منتشر شده و موسيقي فيلم از سال 1375 تا کنون

§ آغازهمکاري با ارکستر سمفونيک صدا وسيما از سال 1376 تا کنون

§ عضويت درارکستر مجلسي تهران به سپرستي ارسلان کامکار در سال 1377

§ عضويت درارکستر موسيقي ملي در سال 1378

§ عضويت درارکستر زهي فرهنگسراي نياوران در سال 1380

§ عضويت در ارکستر فيلارمونيک تهران در سال 1381

§ عضويت در ارکستر سمفونيک جوانان جهان (يونيسف ) در سال 1381

§ همکاري با ارکستر سمفونيک تهران و ارکستر فيلارمونيک تهران به عنوان نوازنده ميهمان در سال 1381

§ آغاز فعاليت تدريس ويلن در هنرستان دختران وپسران از سال 1381 تا کنون

§ آغاز فعاليت تدريس ويلن در دانشکده هنر از سال 1382

§ آغاز فعاليت تدريس ويلن در دانشکده صدا وسيما از سال 1383

magmagf
12-07-2007, 08:41
وي متولد ۱۳۵۳ در شهر تهران ميباشد .نخست چند سال پیانو آموخت و در سال 1366 به کشور دانمارک رفت . در سال 1379 از کنسرواتوار اسبیرگ,دانمارک لیسانس نوازندگی پیانو و پداگوژی را دریافت نمود . او با دریافت بورس تحصیلی در سال 1381 از کالج ترینیتی موسیقی لندن موفق به اخذ لیسانس آهنگسازی و دریافت مدال نقره شد .وی در سال 1383 موفق به دریافت فوق لیسانس از دانشگاه موسیقی و هنرهای درامتیک گیلدهال در لندن گشت .
بخشی از کارهای وی در راستای همکاریهای همیشگی اش با آنسامبل گارن در دانمارک , نروژ و لهستان اجرا شد .اثر فانتزی ایرانی برای چنگ توسط شاند ویلیامز ,نوازنده چنگ ارکستر سمفونیک بی. بی. سی در تهران اجرا شد .
مجموعه قطعات " کودکی من در ایران" برای پیانو , در سال 1382 در دانشکده هنرهای زیبا اجرا شد و جایزه نخست بینال آهنگسازی را نصیب خود کرد .

AlborzZz
16-07-2007, 02:48
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

او خواننده، موسیقی‌دان و ترانه‌سرا، متولد اسفند 1354 در تربت جام است.
وی آموزش موسیقی را از نوجوانی با نت خوانی و آواز آغاز کرده، و سپس ردیف موسیقی ایرانی را ابتدا نزد استاد شاکری و سپس نصرالله خان ناصح پور که یکی از برجسته‌ترین ردیف‌دانان ایران است آموخت. او پس از شروع به تحصیل رشتهٔ موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا ، با سبک‌های دیگر موسیقی جهان آشنا شد، و پس از مدتی در بهمن ۷۶ با نفی برداشت متعصبانهٔ موجود در دانشگاه، تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و فعالیت خود را به شکل تجربی و غیر آکادمیک ادامه داد.
محسن نامجو سبکهای مختلف موسیقی را آنقدر خوب می شناسد که توانسته از آنها در خلق آثاری منحصر به فرد، استفاده کند. در آهنگهای او ریتم ها و سبکهای راک، سنتی، جاز، محلی، بلوز، خراباتی و...به گونه ای شنیده می شوند که گویی با نامجو هویتی تازه یافته اند.
از آنجایی که او یک موزیسین و شاعر است، تلفیق نه فقط در وجه موسیقیایی کارهای او بلکه در کلام هم دیده می شود، مثلاً عبارات روزمره کوچه را با عبارات ادبی کتاب تلفیق کرده است.
در موسیقی محسن نامجو از آهنگسازی گرفته تا سرودن شعرها و نواختن ساز، نوعی بازیگوشی یا به گفته خودش شیطنت یافت می شود. او در خلق آثارش شیطنت کردن با هر معیار و هر مصداقی را می پسندد.

AlborzZz
16-07-2007, 03:06
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
26-07-2007, 06:53
تاريخ تولد : آبان 1353 - تهران

تحصيلات : دانشجوي موسيقي دانشگاه جامع علمي کاربردي

حرفه : مدرس ونوازنده کنترباس و پيانو

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري کنترباس همزمان با ورود به هنرستان موسيقي تحت تعليمات آقايان عليرضا خورشيد فر و نادر مرتضي پور از سن 15 سالگي

§ آغاز فعاليت ارکستري با ورود به ارکسترهنرستان موسيقي در سال 1368

§ عضويت در ارکستر زهي جوانان در سال 1369

§ آغاز همکاري با ارکستر سمفونيک ومجلسي صدا وسيما از سال 1369 تا کنون

§ شرکت در ضبط موسيقي اکثر توليدات دهه 70 صدا و سيما

§ عضويت در ارکستر سمفونيک فرهنگسراي بهمن در سال 1371

§ عضويت در ارکستر فيلارمونيک جوانان به رهبري " توماس کريستين داويد " در سال 1372

§ آغاز همکاري با ارکستر مجلسي کامه راتا به سرپرستي کيوان ميرهادي از سال 1372 تا کنون

§ شرکت در دوره هاي رهبري و آناليز و آهنگ سازي " توماس کريستين داويد " در سال 1372

§ آغاز همکاري با ارکستر سمفونيک تهران از سال 1373 تا کنون

§ کسب تجربه در موسيقي آذري و اجراي کنسرت به همراه گروه آراد در سال 1377

§ عضويت در ارکستر موسيقي ملي ايران در سال 1377

§ عضويت در ارکستر زهي فرهنگسراي نياوران در سال 1378

§ عضويت در ارکستر فيلارمونيک تهران در سال 1378

§ عضويت در ارکستر فرهنگسراي هنر در سال 1380

§ کسب تجربه و نوازندگي در زمينه موسيقي Rock وjazz از سال 1381

§ شرکت در اجراي کنسرت موسيقي ايراني به سرپرستي مسعود شعاري در سال 1382

§ آغاز همکاري با ارکستر سمفونيک تبريز به رهبري بهروز وحيدي آذر از سال 1382 تا کنون

magmagf
26-07-2007, 06:54
تاريخ تولد : مهر 1356 - تهران

تحصيلات : ديپلم هنرستان موسيقي و فارغالتحصيل رشته موسيقي از دانشکده هنر ومعماري دانشگاه آزاد اسلامي

حرفه : نوازنده ويولا و آهنگسازومدرس دروس تئوري موسيقي

فعاليت هاي هنري

§ آغاز فراگيري ويلن در هنرستان موسيقي تحت تعليمات بهروز وحيدي آذر در سن 11 سالگي

§ آغاز فراگيري ويولا تحت تعليمات امير تيمور پور تراب در سن 14 سالگي

§ فراگيري دروس تئوري موسيقي و هارموني تحت تعليمات محسن الهاميان از سال 1371 تا 1374

§ عضويت در ارکستر سمفونيک فرهنگسراي بهمن در سال 1371

§ عضويت در ارکستر فيلارمونيک جوانان به رهبري " توماس کريستين داويد " در سال 1372

§ فراگيري دروس رهبري و آهنگ سازي نزد " توماس کريستين داويد " از سال 1372 تا 1374

§ بهره مندي از محضر استاد والوديا تار خانيان در خصوص نوازندگي ويولا در سال 1373

§ تجربه رهبري ارکستر هنرستان موسيقي و اجراي کنسرت در سال 1373

§ شرکت در ضبط موسيقي فيلم و سريال و شرکت در توليدات صدا و سيما از سال 1374 تا کنون

§ عضويت در ارکستر سمفونيک صدا وسيما در سال 1375 تا کنون

§ عضويت در ارکستر زهي تهران به سرپرستي ارسلان کامکار در سال 1377

§ آغاز همکاري با ارکستر موسيقي ملي ايران از سال 1378 تا کنون

§ عضويت در ارکستر فيلار مونيک تهران در سال 1379

magmagf
26-07-2007, 06:55
دكتر اميراشرف آريانپور متولد ۱۳۱۷ خورشيدى در تهران است. او مدرك دكتراى خود را در ادبيات فارسى، روزنامه نگارى و علوم ادارى از دانشگاه تهران اخذ كرده و پس از چهار سال در هنرستان هاى موسيقى تهران و هفت سال در رشته موزيكولوژى (موسيقى شناسى) در وين مشغول به تحصيل بوده و پس از آن تحصيلات خود را در رشته تاريخ هنر دردانشگاه فرانكفورت پى گرفته است. دكتر آريانپور پس از اتمام تحصيلات خود مدت زيادى در هنرستان ملى موسيقى تهران و در دانشگاههاى تهران، هنر، صدا و سيما، آزاد اسلامى، سوره و علمى كاربردى مشغول به تدريس بوده و همچنين مدتى به سردبيرى و رياست مجله موسيقى و انجمن فيلارمونيك ايران (انجمن دوستداران موسيقى ايران) منصوب شده و هم اكنون علاوه بر تدريس در دانشگاههاى مختلف موسيقى، مسؤوليت گروه پژوهش هنر، در دانشگاه آزاد اسلامى را برعهده دارد.

magmagf
26-07-2007, 06:56
متولد 1331 در قزوين. وي پس از دريافت ديپلم از هنرستان عالي موسيقي (كنسرواتوار تهران) به اتريش عزيمت كردو در رشته آهنگسازي و آموزش موسيقي در آكادمي موسيقي و هنرهاي نمايشي وين به تحصيل پرداخت . پس از پايان اين دوره راهي آمريكا شد و در نهايت در سال 1364 موفق به دريافت دكترا در شته آهنگسازي و تئوري موسيقي از دانشگاه پيتسبورگ شد.
وي از سال 1366 در دانشكده موسيقي دانشگاه كارنگي ملون به تدريس اشتغال دارد. وي برنده جوايزي از وزارت دانش و فرهنگ اتريش، شوراي هنري شهر پيتسبورگ و ... است.
آثار رضا والي كه بيشتر با الهام از موسيقي ايران آفريده شده به وسيله اركسترهاي متعددي در اروپا و آمريكا به اجرا درآمده است. تاكنون دو سي دي ويژه آثار او يكي با عنوان فولكور ايران از سوي موسسه نيوآلبيون و ديگري شامل كنسرتو براي فلوت و اركستر، ديلمان (براي اركستر) و آوازهاي بومي توسط موسسه ناكسوس انتشار يافته است.

magmagf
26-07-2007, 06:56
فريدون ناصري به سال 1309 (ه.ش) در تهران متولد شد. وي موسيقي را در هنرستان موسيقي شروع كرد و در اواخر دوران تحصيل به شاگردي «باغچه بان ناصحي» درآمد و آهنگسازي را در مكتب وي آغاز نمود. مدتي نيز در اروپا به ادامه ي تحصيل پرداخت. وي در دهه ي 40 و 50 با راديو و تلويزيون ايران همكاري زيادي داشت. ناصري در زمينه ي موسيقي فيلم نيز آثار متعددي دارد از جمله موسيقي فيلم هاي «ستارخان» ساخته علي حاتمي، «حسين سياه» از پرويز اصانلو، «فصل خون» از حبيب كاوش، «محكومين» و «تاريخ سازان» از هادي صابر، «كفش‌هاي ميرزا نوروز» از محمد متوسلاني، «آن سويي مه» و «ناخدا خورشيد» از ناصر تقوايي و تعدادي سريال تلويزيوني

magmagf
26-07-2007, 06:58
حسينعلي ملاح در سال 1300 در تهران و در خانواده اي فاضل، هنرمند و سرشناس متولد شد. مادر او كه خواهر كلنل علينقي وزيري بود بهترين مشوق، براي پسرش در فراگيري علم موسيقي بود.
وي موسيقي را نزد استاد ابوالحسن صبا، حسين ياحقي، روح اله خالقي و فروتن آموخت و از مدرسه عالي موسيقي موفق به دريافت ديپلم موسيقي شد. از آثار ملاح مي توان به: شرحي بر رساله ي موسيقي جامي، رساله موسيقي بهجت الروح، حافظ و موسيقي، تاريخ موسيقي ايران (دو جلد)، سرگذشت كلنل وزيري، منوچهري دامغاني و موسيقي و «پيوند موسيقي و شعر» اشاره نمود.
اين هنرمند توانا به سال 1371 (ه.ش) درگذشت

magmagf
26-07-2007, 06:58
عليرضا مشايخي


را ميتوان از نخستين آهنگسازاني به شمار آورد كه نوگرايي و مدرنيسم را در محيط موسيقي ايران به طور وسيع مطرح كردهاند. آثار مشايخي متجاوز از سي سال است كه در داخل و خارج از ايران اجرا ميشود.
نخستين استادان او در ايران شادروان دكتر لطفالله مفخم پايان در زمينه موسيقي ايران، شادروان حسين ناصحي در آهنگسازي، و خانم افليا كمباجيان در زمينه پيانو بودهاند.
استادان آهنگسازي مشايخي در سالهاي اقامت او در وين هانس يلينگ برجستهترين نظريه پرداز مكتب وين ـ شاگرد معروف شوئنبرگ ـ و كارل شيسكه بودند. آشنايي مشايخي با هانس يلينك سبب شد كه او تحقيقات وسيعي در زمينه مسائل و حوزههاي متنوع موسيقي معاصر داشته باشد. اين تحقيقات از طرفي و علايق ملي او از طرف ديگر، قويترين تاثيرات را در تكامل هنري وي داشتهاند.
مشايخي، بعد از پايان تحصيلات در وين، براي ادامه تحصيل و تحقيق در زمينه موسيقي الكترونيك به اوترخت (هلند) رفت و در آنجا در كلاسهاي گوتفريد ميشايل كونيك، كه از پايهگذاران انستيتو زونولوگي هلند بود شركت جست. اقامت او در هلند به فعاليتهاي حرفهاي آهنگسازي و تحقيقاتي منجر شد كه پانزده سال ادامه داشت. در هلند بود كه مشايخي اساس موسيقي تلفيقي را ـ يكي از شيوههاي نگرش او به موسيقي ايراني ـ پيريزي كرد. در اين سبك، الكترونيك، كامپيوتر و موسيقي ايراني در خدمت يك زبان مشترك تلفيق ميشوند.
مشايخي معتقد است كه آهنگسازان زمان ما بايد قادر باشند سبكهاي گوناگون ابداع كنند، و او خود، اضافه بر آنكه اصولا در دو گرايش اصلي به نگارش موسيقي پرداخته ـ موسيقي نوين بينالمللي و موسيقي نو متاثر از موسيقي ايران ـ در هر گرايش شيوههاي مختلفي عرضه كرده است.

magmagf
26-07-2007, 07:01
شريف لطفي آهنگساز و نوازنده ي هورن به سال 1329 در شهرستان رشت ديده به جهان گشود. و در دوران كودكي به تهران مهاجرت نمود. از آنجائي كه پدر وي از شاگردان كلاس استاد ابوالحسن صبا در رشت بود و علاقه ي فراواني به موسيقي داشت، شريف را جهت تحصيل در هنرستان عالي موسيقي تشويق كرد و در اين مرحله بود كه وي محضر اساتيدي چون مرتضي حنانه، حسين ناصحي، يوسف يوسف زاده و هوشنگ استوار را درك كرد و به عنوان دانشجوي ممتاز، به دريافت بورسيه نائل گرديد و سال هائي نيز در آلمان به ادامه ي تحصيل پرداخت. وي چندين برنامه در خارج و داخل كشور به اجرا درآورده است.
شريف لطفي جايزه بهترين موسيقي فيلم را نيز از جشنواره ي فيلم فجر براي فيلم ماديان دريافت داشته و آثار زيادي نيز در زمينه ي موسيقي فيلم دارد.
او متصدي رهبري اركستر بهمن را نيز در ايران داشته و هم اكنون رياست دانشكده موسيقي دانشگاه هنر را برعهده دارد.