PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سنگ شناسي دگرگوني



bb
17-03-2007, 04:52
تاريخچه و سير تحولي و کليات
اریخچه
واژه متامورنیسم برای اولین بار در سال 1820 توسط A.Boue عنوان گردید و جیمز هاتن اولین کسی بود که در کتاب خود به نام فرضیه کره زمین به مفاهیم کلی دگرگونی اشاره نمود.

سیر تحولی و رشد
•Elie de Beament و A. Daubre که در اواسط قرن نوزدهم می‌زیسته‌اند، اولین کسانی بودند که دگرگونی ناحیه‌ای و دگرگونی مجاورتی را از هم متمایز کردند و اصطلاح دگرگونی ناحیه‌ای توسط A.Daubre وارد این علم گردید.
•با عنوان شدن واژه ژئوسنکلینالها توسط J.D.Dana ، James Hall و E.Haug در فاصله سالهای بین 1859 و 1910 ، سنگهای دگرگونی ناحیه‌ای معنی و مفهوم دیگری پیدا کرد. این دانشمندان دما و فشار بالا و همچنین حرکات زمین ساختی حاکم بر اعماق این ژئوسنکلینالها را عامل اصلی دگرگونی ناحیه‌ای دانستند.
•اصطلاح دینامومتامورفیسم در سال 1886 توسط H.Rosenbusch پیشنهاد شد و بعدها دانشمندان دیگری واژه Dynamic را برای دگرگونی کاتاکلاستیک بکار بردند.
•در فاصله سالهای بین 1870 و 1900 ، سنگ نگاری میکروسکوپی به وجود آمد.
•Grubenmann 1850-1924 و Niggli سنگهای دگرگونی ، ناحیه‌ای را بر حسب ترکیب شیمیایی تقسیم‌بندی نمودند که بعضی از زمین شناسان اروپایی هم از آن نامها استفاده می‌کنند.
•جورج بارو با بررسی زمین شناسی سنگهای دگرگونی در اسکاتلند ، نشان داد که سنگهای دگرگونی این مناطق یک تغییر تدریجی در بافت و ترکیب کانی شناسی دارند و نتیجه این مطالعات باعث کشف زون دگرگونی تدریجی گردید.
•بررسی زونهای مختلف کانیهای دگرگونی به کرات و در نواحی مختلف توسط تیلی ( 1925 ) و هارکز ( 1932 ) و Barth ( 1936 ) صورت گرفت ولی در هیچکدام از این مطالعات مساله پیوند بین فرایندهای زمین شناسی و فرایندهای دگرگونی تدریجی به دقت مورد نظر قرار نگرفت.

ریشه لغوی
واژه دگرگونی ، که از کلمه لاتین Metamorphic به معنای تغییر شکل گرفته شده است، به این اشاره دارد که سنگ اولیه ، شکل اصلی خود را تغییر داده و به شکل جدید در آمده است.

کليات
سنگها و کانيها تحت شرايطي که در آن شکل گرفته اند پايدار مي مانند. با تغيير در شرايط سنگها نيز تغيير ميکنند.
سنگهای دگرگونی ، سنگهایی هستند که از تغییر شکل سنگهای قبلی به علت تغییر شرایط فیزیکی ( فشار ـ دما ) یا شیمیایی و در حالت جامد به‌وجود می‌آیند. پدیده دگرگونی به محو و ناپدید شدن یک یا مجموعه‌ای از کانیهای متبلور سنگ تعبیر می‌شود. این تغییرات ممکن است بر روی سنگهای رسوبی که در شرایط سطحی به وجود آمده‌اند یا در سنگهای آذرین که از ماگما متبلور گردیده و یا حتی در سنگهای دگرگونی حادث شود.


در حالت اخیر ، شرایط دگرگون شدگی سنگ قبلی تغییر می‌نماید و این پدیده با ظهور و پیدایش یک یا مجموعه‌ای از کانیهای جدید همراه می‌باشد. بنابراین دگرگونی عبارت از پاسخی است که هر سنگ در مقابل تغییرات محیط شیمیایی یا فیزیکی از خود بروز می‌دهد و این پاسخ به صورت تجدید تبلور کانیهای قدیمی به دانه‌های جدید و یا پدیدار شدن کانیهای نو ظهور و تخریب بعضی دیگر تجلی می‌کند.
فرآيند دگرگوني در سنگها با فرآيند دياژنز آغاز ميشود (دياژنز فرآيندي است که طي آن رسوبات سست به سنگ تبديل ميشود). بر اثر دگرگوني تغييرات کاني شناسي و بافتي در سنگ اتفاق مي افتد و حد نهايي دگرگوني ذوب سنگها ميباشد.

دگرگوني به دو شکل انجام ميشود: دگرگوني پيشرونده که با سنگهاي غني از سيالات (مانند آب) سرد آغاز ميشود و سپس به سنگهاي بدون آب و داغ ميرسد. اگر فشار و دما کاهش پيدا کند، دگرگوني پسرونده رخ ميدهد و سنگها و کانيها خود را با شرايط کاهش فشار و دما هماهنگ ميکنند.

دگرگوني پيشرونده و پسرونده (قهقرايي) فرآيندهاي متعادلي نيستند. دگرگوني پيشرونده سريعتر رخ ميدهد و تغييرات قابل توجهي ايجاد ميکند. سريع بودن دگرگوني پيشرونده به اين خاطر است که در طي آن آب حضور دارد. دگرگوني پسرونده (قهقرايي) با سنگهاي فاقد آب آغاز ميشود و کندتر است و تغييرات زيادي ايجاد نميکند.
با استفاده از دگرگوني پسرونده (قهقرايي) نميتوان سنگ مادر سنگ دگرگوني را تشخيص داد.

bb
17-03-2007, 04:53
تأثير عامل فشار بر روي سنگ هاي دگرگوني
دو نوع فشار در دگرگوني وجود دارد. فشار همه جانبه و فشار جهت دار.
فشار همه جانبه (فشار هيدروستاتيک) در همه جهات يکسان است و حاصل از وزن سنگهاي رويی است. در واقع اين فشار حاصل از مدفون شدن سنگ در اعماق است.
فشار جهت دار (استرس) در همه جهات يکسان نميباشد و با فرآيندهاي کوهزايي همراه ميباشد. يعني زمانيکه سنگها در حاشيه قاره ها تحت فشار قرار ميگيرند.
فشار نه تنها بر روي ميزان و درجه دگرگوني موثر است، بلکه سبب تغييرات بافتي در سنگ ميشود. بلورها و جهت يافتگي هاي آنها از خصوصيات بارز اين نوع دگرگوني است.

bb
17-03-2007, 04:54
تأثير عامل دما بر روي سنگ هاي دگرگوني
دو منبع تامين کننده گرما در زمين وجود دارد. يکي گراديان ژئوترمال است (گراديان ژئوترمال با افزايش عمق در داخل زمين، دما نيز افزايش پيدا ميکند). ميانگين گراديان ژئوترمال تقريباً 1 درجه سانتيگراد به ازاي هر متر عمق ميباشد. اگر در همه نقاط زمين اين روند ثابت نميباشد.
دومين منبع تامين کننده گرما در زمين توده هاي نفوذي ماگما مانند باتوليتها است. زمانيکه اين توده ها سرد ميشوند، گرمايي را به سنگهاي اطراف خود منتقل ميکنند و سبب دگرگوني ميشوند.
حد نهايي دگرگوني ذوب سنگها است. دماي ذوب براي سنگها از 700 -800 درجه سانتيگراد تا 1000 درجه سانتيگراد ميباشد. دماي ذوب با عوامل زيادي کنترل ميشود. مثلاً ترکيب شيميايي سنگ مادر. مثلاً ممکن است گرانيت يا بازالت دگرگون شوند.
ساير عوامل در تعيين دماي ذوب تاثير يکسان دارند. يکي از اين عوامل فشار است. هر چقدر سنگ در عمق بيشتري قرار گيرد و فشار بيشتري تحمل ميکند و به دماي بيشتري براي ذوب نيازمند است. برعکس، زماينکه سنگي که متعلق به نقاط عميق تر است و بسيار داغ است، به سطح زمين آورده شود، سريعتر ذوب ميشود، زيرا فشار کاهش پيدا ميکند.
سيالات هم در ذوب نقش دارند. هر قدر ميزان آب موجود در محيط بيشتر باشد در انجام عمل ذوب تسريع ميشود. سيالات باعث ميشوند که مواد شيميايي سريعتر و آسانتر حرکت کنند. با افزايش تحرک مواد شيميايي، روند ذوب افزايش پيدا ميکند. سنگي که فاقد آب باشد به سختي تغيير ميکند. بدون حضور سيالات تغيير مواد شيميايي بسيار سخت ميباشد.

bb
17-03-2007, 04:56
انواع دگرگوني
دگرگونی دینامیکی یا دگرگونی کاتاکلاستیک: دگرگوني کاتاکلاستيک: اين نوع دگرگوني مربوط به تغيير شکل مکانيکي است. مثلاً زمانيکه دو بلوک سنگي در يک زون گسلي از کنار هم عبور ميکنند، اين نوع دگرگوني رخ ميدهد. بر اثر لغزشي که در زون گسلي روي ميدهد و بر اثر اصطکاک ايجاد شده، گرما توليد ميشود. سنگها در اين قسمت خرد وساييده ميشوند. دگرگوني کاتاکلاستيک چندان معمول نميباشد و اغلب در زونهاي باريکي که در آنها لغزش روي ميدهد، اتفاق مي افتند.
دگرگونی مجاورتی یا دگرگونی حرارتی: دگرگوني مجاورتي: اين نوع دگرگوني در نزديکي توده هاي نفوذي رخ ميدهد. دگرگوني مجاورتي با دماي بالا همراه است و اين گرما از توده هاي نفوذي حاصل ميشود. از آنجاييکه محدوده کوچکي از اطراف توده نفوذي تحت تاثير قرار ميگيرد، دگرگوني مجاورتي محدود به يک زون کوچک است که به آن هاله دگرگوني گفته ميشود. خارج از محدوده هاله دگرگوني، دگرگوني اتفاق نمي افتد. درجه دگرگوني در تمام جهات به سمت توده آذرين افزايش پيدا ميکند. از آنجاييکه اختلاف دما ميان توده ماگمايي و سنگهاي اطراف آن در نواحي کم عمق زياد است، اين نوع دگرگوني دما بالا و فشار پايين ميباشد. سنگهاي حاصل از اين دگرگوني هورنفلسها هستند که دانه ريز بوده و فاقد فولياسيون هستند.
دگرگوني ناحيه اي: اين نوع دگرگوني در محدوده وسيعي اتفاق مي افتد و ميزان دگرشکلي و تنش تفريقي بسيار است. بنابراين، دگرگوني ناحيه اي سبب تشکيل شدن سنگهاي دگرگوني با فولياسيون بالا ميشود. اين سنگها شامل اسليتها، شيستها و گنيسها هستند. تنش تفريقي حاصل نيروهاي تکتونيکي است و بر سنگها فشار وارد ميکند. به عنوان مثال، زمانيکه دو قاره با يکديگر برخورد ميکنند، چنين فشاري بر سنگها وارد ميشود. سنگهاي دگرگوني ناحيه اي در مرکز مناطق کوهزايي تشکيل ميشوند. استرس فشاري باعث چين خوردگي شده و سبب افزايش ضخامت پوسته ميگردد. چين خوردگي و ضخيم شدگي سنگها، آنها را به سمت اعماق با فشار و دماي بالا سوق ميدهد.
•دگرگونی انباشتی یا دگرگونی ترفینی یا دگرگونی استاتیک: دگرگوني دفني: زمانيکه سنگهاي رسوبي در اعماق چند صد متري دفن ميشوند، دماهاي بيشتر از 300 درجه سانتيگراد ايجاد شده و کانيهاي جديد تشکيل ميشوند. اما به نظر ميرسد که سنگها دگرگون نميشوند. عمده ترين کانيهايي که در دگرگوني دفني توليد ميشوند، زئوليتها هستند. دگرگوني دفني بسيار شبيه دياژنز بوده و از لحاظ افزايش دما و فشار با درجات دگرگوني ناحيه اي قابل مقايسه است.

•دگرگونی زیر کف اقیانوسها
•دگرگونی هیدروترمال یا دگرسانی هیدروترمال: اين نوع دگرگوني نتيجه جريان سيالهاي داغ و فعال شيميايي در داخل سنگهاست و باعث دگرگوني درجه پايين و تشکيل شدن سرپانتين و اسکارن ميشود.
•دگرگونی اصابتی یا دگرگونی ضربه‌ای : اين نوع دگرگوني زماني اتفاق مي افتد که شهاب سنگها با سرعت بالاي خود به سنگها برخورد ميکنند و باعث شوک حرارتي و فشاري شديد در سنگ ميشوند.

پايگاه ملي داده هاي علوم زمين

bb
05-06-2007, 06:22
سنگ‎هاي دگرگوني پركامبرين
تا اين اواخر، همة سنگ‎هاي دگرگوني ايران را به سن پركامبرين مي‎دانستند، چرا كه اين سنگ‎ها از نظر درجة و رخسارة دگرگوني، با سنگ‎هاي نادگرگوني پالئوزوييك شناخته شدة ايران، تفاوت داشتند. ولي، امروزه پذيرفته شده كه بسياري از دگرگوني‎هاي منسوب به پركامبرين، به واقع سنگ‎هاي جوان‎تري (از پركامبرين) هستند كه در زمان‎هاي بعد از پركامبرين تغيير شكل و جنس داده‎اند (هوشمندزاده و همكاران، 1368). فرآيندهاي دگرگوني تحميل شده بر سنگ‎هاي قاره‎اي پركامبرين ايران چندزادي است و در همه جا اثر يكسان ندارد. به طوري كه از نظر رخسارة دگرگوني، مي‎توان اين سنگ‎ها را به دو گروه جدا تقسيم كرد. گروه نخست، انواعي از آمفيبوليت، گنايس، شيست و سنگ مرمر هستند كه نشانگر دگرگوني از نوع فشار زياد و دماي كم‎ هستند. گروه دوم كه در جايگاه چينه‎شناختي بالاتري قرار دارند، از نوع فيليت، اسليت، شيست و نشانگر رخسارة دگرگوني از نوع دماي زياد و فشار كم مي‎باشند. با وجود تأثير دگرگوني شديد و مكرر، بررسي سنگ‎شناسي و محيط رسوبي پوستة قاره‎اي دگرگون شدة پركامبرين ايران نشانگر آن است كه اين سنگ‎ها در اصل سنگ‎هاي رسوبي مختلفي بوده‎اند كه گاه در بين آنها سنگ‎هاي آذرين خروجي نيز جاي گرفته است. وجود شيست، مرمرهاي دولوميتي و آهكي و وجود برخي از گريوك‎هاي دگرگون شده، نشانگر آن است كه اين سنگ‎ها در محيط‎هاي كم ژرفاي دريا تشكيل شده‎اند. افزايش ناگهاني ژرفاي حوضه موجب انباشت رخساره‎هاي ژرف‎تر شده كه با گريوك‎هاي بسيار دانه‎ريز آغاز و سپس تبديل به رسوبات پليتي مي‎شود كه در بخش بالايي آن، همراهاني از سنگ‎هاي آتشفشاني اسيد وجود دارد. سنگ‎شناسي ياد شده، نشانگر افزايش تدريجي ژرفاي حوضه است. به همين دليل در ناحية كرمان، واحد سنگ‎چينه‎اي مُراد (سري مُراد) حاوي جلبك و راديولرهاي نواحي ژرف و حاكي از ژرفاي محلي حوضه‎هاي رسوبي پركامبرين است. گفتني است كه يكنواختي تركيب مي‎تواند به شرايط يكسان رسوبي اشاره داشته باشد.بخش بزرگي از دگرگوني‎هاي ايران مركزي، پوسته‎هاي قاره‎اي پركامبرين هستند كه هم در زمان پيش از پركامبرين پسين و هم در زمان‎هاي بعد دگرگون شده‎اند. اگرچه برخي از دگرگوني‎هاي درجه بالا در كوه‎هاي البرز، (شيست‎هاي گرگان، مجموعة اسالم - شاندرمن) را به پركامبرين نسبت داده‎اند اما، به نظر مي‎رسد كه كهن‎ترين سنگ‎هاي البرز رديف‎هاي شيلي، توفي، ماسه‎سنگي سبز رنگ سازند كهر با سن نوپروتروزوييك است و چندان هم دگرگوني نيست. در كوه‎هاي زاگرس، پي‎سنگ پركامبرين رخنمون ندارد. ولي، وجود يك پي‎سنگ دگرگوني در اين كوه‎ها حتمي است. نواحي ساغند، پشت‎بادام، باختر زنجان، تكاب، اروميه، مهاباد، مريوان، جندق، فردوس، ترود، اسفندقه، حاجي‎آباد، گلپايگان بخش‎هايي از ايران مركزي هستند كه دگرگوني‎هاي پركامبرين گزارش شده‎ است، در حالي كه در بسياري از حالات، نه سنگ و نه فرآيند دگرگوني، به سن پركامبرين نيست. از بين نواحي ياد شده به دگرگوني‎هاي چند ناحية زير اشاره مي‎شود.پركامبرين در ايران مركزي : توالي ستبري (حدود ده‎هزار متر) از سنگ‎هاي دگرگوني درجه بالا و يا كم دگرگوني وجود دارد كه حقي‎پور (1974)، با توجه به فرآيندهاي دگرگوني، سنگ رخساره و همچنين جايگاه چينــه‎شناسي، آنها را به چهار واحد سنگ‎چينــه‎اي به نام‎هاي سري‎هاي اوليــه ، مجموعة چاپـدوني ، مجموعة بُنه‎شورو و سازند تاشك تقسيم كرده است. واحد موسوم به سري‎هاي اوليه برونزد ندارد. ولي، وجود برخي قطعات سنگي و كاني‎هاي دگرگوني، در رديف‎هاي جوان‎تر، حاكي از يك مجموعة دگرگونة قديمي دانسته شده كه خاستگاه ماگمايي و يا سنگ‎هاي دگرگوني داشته‎اند.

bb
22-07-2007, 06:07
سنگهاي ثانويه هستند كه از دگرگون شدن سنگهاي آذرين ، دگرگوني و رسوبي كه قبلا وجود داشته اند تشكيل مي شود . عامل دگرگوني مي تواند فشار ، گرما ، اثر سيالها و جانشيني باشد . دو عامل ماهيت سنگ دگرگوني را تعيين مي نمايد :
- تركيب سنگ اوليه
- چگونگي تركيب عوامل دگرگوني كه روي آن اثر گذاشته اند .
در شرايط مختلف ، بافتهاي متفاوتي حاصل مي شود ، لذا بافت اوليه مبناي تشخيص سنگهاي دگرگوني از يكديگر مي باشد .

ماربل :

سگ ماربل بر اثر دگرگون شدن سنگ آهك يا دولوميت ايجاد مي شود . ماربل اغلب داراي بلورهاي درشت است كه وجه تمايز آن با سنگ هاي كربناتي رسوبي است . كاني اصلي تشكيل دهنده اغلب ماربل ها كلسيت است و نيز داراي كاني هايي مانند كوارتز ، گرافيت ، هماتيت ، ليمونيت ، پيريت و غيره نيز هستند .
ماربل ها به عنوان يك گروه دامنه وسيعي از انواع رنگهاي مختلف را از خود نشان مي دهند . ماربل كاملا خالص داراي رنگ سفيد و درخشان مي باشد . رنگ خاكستري روشن تا سياه توسط مواد كربن دار به وجود مي آيد . رنگ هاي سبز معمولا توسط كلريت يا سيليكاتهاي ديگر توليد مي شوند . رنگ صورتي و قرمز به علت وجود ذرات بسيار ريز پراكنده هماتيت و يا كربنات منگنز و رنگ زرد و كرم بر اثر وجود ليمونيت است .

- سختي : ماربل ها اگر حاوي مقداري كوارتز يا ديگر كاني هاي سيليكاته باشند مقاومترند.
- جذب آب : به طور معمول داراي جذب آب كمتر از يك درصد است .
- وزن مخصوص : وزن مخصوص متوسط ماربل 7/2 ميباشد .
- مقاومت : از مقاومت متوسطي برخوردار مي باشد و تغيير شكل آن به صورت الاستيك ، پلاستيك است . مقاومت فشاري ماربل بين 19 تا 140 مگاپاسكال است و مقاومت فشاري متوسط آن حدود 110 مگاپاسكال است . مقاومت خمشي آن بين 15 تا 6 مگاپاسكال و مقاومت كششي به طور متوسط 4 مگاپاسكال است .
- تخلخل : تخلخل اين سنگ نسبتا كم و بين 3/0 تا 2/1 درصد است .
- رنگ : ماربل اگر خالص باشد رنگ آن سفيد و درخشان است . اما به رنگهاي سياه ، سبز ، صورتي ، زرد و قرمز نيز ديده شود . وجود كربن ، كلريت ، هماتيت و ليمونيت باعث تغيير رنگ در ماربل مي شود .

{{{ در ايران ، در برابر كلمه ماربل به اشتباه از واژه مرمر استفاده مي شود . در حقيقت ماربل يك سنگ دگرگوني است ، در حالي كه آن سنگي كه در ايران در تجارت به عنوان مرمر شناخته مي شود معادل واژه اونيكس ماربل بوده و عبارت است از يك سنگ لايه لايه نيمه شفاف ريز بلور از كلسيت از طرف ديگر ، سنگهاي دگرگوني كه در ايران به عنوان مرمريت ، چيني و كريستال شناخته ميشوند انواعي از ماربل هستند كه توضيح بيشتر آنها را در مرجع 20 ميتوان يافت . از آنجا كه واژه هاي فوق از نظر علمي معادل صحيحي براي ماربل نيستند ، در اين راهنما از كاربرد آنها اجتناب و براي تمامي آنها از همان واژه ماربل استفاده شده است . اگرچه ممكن است از نظر دانه ها متفاوت باشند . }}}

سنگ لوح :

يك نوع سنگ دگرگوني است كه از دگرگوني آرژيليت و شيل و در موارد خاصي از سنگهاي آذرين خيلي ريزدانه نظير توفها به وجود آمده است . ارزش اقتصادي اين سنگ به طور اهم به وجود صفحات جدايش كه كليواژ ناميده مي شود بستگي دارد . اين خاصيت در سنگهاي لوح متفاوت است . برخي از آنها را ميتوان به سادگي به صفحات نازك تقسيم كرد و در برخي ديگر اين كار ، خيلي به دشواري صورت مي گيرد . يخبندان اثر خيلي بدي روي قابليت جدايش لايه ها دارد ، لذا سنگ را بايد در معدن تا تازه است استخراج كرد .

ويژگيهاي سنگ لوح :
اين سنگ از نظر نحوه تشكيل با ساير سنگها متفاوت است ، لذا براي استفاده از آن به عنوان سنگ ساختماني بايد آزمايشهاي مختلفي روي آن انجام داد كه معمولا با آزمايشهاي استاندارد سنگهاي ديگر متفاوت است .

جدايش پذيري :
اين خاصيت با شكافتن سنگ با يك قلم نازك انجام مي شود ، تا صافي ، نازكي ومنظم برش خوردن لايه ها بررسي شود .

جذب آب :
درصد جذب آب سنگ لوح طبق استاندارد STM C : 121 آزمايش شود . اين خاصيت معمولا بين 14/0 تا 42/0 درصد است .

وزن ويژه :
وزن مخصوص سنگ لوح معمولا 7/2 تا 9/2 تن بر مترمكعب است .

مقاومت :
مدول گسيختگي سنگ در بهترين حالت بين 48 تا 70 مگا پاسكال است . مدول گسيختگي سنگ لوح مطابق استاندارد ATM C : 120 آزمايش شود .

سختي يا الاستيك :
اگر يك پلاك سنگ لوح بين دو گيره بسته شود و تحت فشار قرار گيرد ، خم مي شود و قبل از اينكه بشكند ، مقداري خمش نشان مي دهد . اين خمش درجه سختي سنگ لوح را نشان مي دهد . آزمايش مربوط مطابق با استاندارد ASTM C : 120 انجام شود .

مقاومت سايشي :
اين موضوع در مواقعي كه سنگ لوح در پلاكهاي نسبتا ضخيم براي مصارفي از قبيل سنگفرش يا پلكان استفاده مي شود مهم است . براي آزمايش مقاومت سايشي سنگ لوح آزمايش در برابر هوازدگي ، براي آزمايش مقاومت سنگ لوح نسبت به هوازدگي از استاندارد ASTM C : 217 استفاده شود .

مقاومت در برابر خوردگي :
سنگ لوح بايد در محيط هاي اسيدي مقاومت نمايد زيرا ممكن است تحت شرايط مرطوب يا باراني به همراه آلاينده هاي اسيدي قرار گيرد . براي آزمايش بايد سنگ را يك محلول حاوي 98 درصد آب , يك قسمت اسيد كلريدريك و يك درصد اسيد سولفوريك قرار داد . سنگ وزن شده را براي 120 ساعت در محلول فوق غوطه ور مي سازند و پس از 40 ساعت كه از خشك كردن سنگ گذشت ، آن را وزن مي نمايند . افت وزني نمونه ، ميزان خوردگي آن را نشان مي دهد . آزمايش را ميتوان براي چند دوره تكرار كرد .

ناخالصي هاي معدني :
سولفيدهاي آهن شامل پيريت يا ماركازيت ناخالصي هاي نامطلوب اند زيرا به ليمونيت تجزيه شده آسيب مي رسانند و سنگ لوح را لكه دار مي نمايند . كربنات كلسيم يك جزء مضر است زيرا مورد هجوم اسيدها قرار مي گيرد . كربنات آهن جزء نامطلوبي به شمار مي رود زيرا در صورت قرار گرفتن در معرض شرايط جوي به ليمونيت تغيير مي يابد و باعث تغيير رنگ سنگ لوح از سبز به قهوه اي مايل به خاكستري مي گردد .

طبقه بندي سنگ لوح :
سنگ لوح را به سه دسته S3 , S2 , S1طبقه بندي مي كنند و براي هريك از آنها عمر مفيدي پيش بيني مي نمايند . استانداردASTM C : 406 ،
كاربرد :
مهمترين كاربرد سنگ لوح ، پوشش سقفهاي شيبدار است .

كوارتزيت :

سنگ كوارتزيت يك سنگ دگرگون شده است كه كاني اصلي آن را كوارتز تشكيل مي دهد . گاهي اوقات به طور ناچيز ميكا ، فلدسپات ، آپاتيت و گارنت نيز در آن ديده مي شود . رنگ كوارتزيت معمولا سفيد و اگر ناخالصي داشته باشد ، رگه هايي از خاكستري در آن ديده مي شود . كه معمولا از دگرگون شدن ماسه سنگهاي كوارتزيتي است . اين سنگ از مقاومت نسبتا خوبي برخوردار است و جهت استفاده براي كف و پله سنگ بسيار مناسبي است

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]