PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ■ بيو گرافي و مجموعه اشعار خسرو گلسرخي



irankingworld
25-02-2007, 06:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خسرو گلسرخي
شاعر و نويسنده
( در دادگاه پهلوي به تيرباران محكوم شده و كشته شد)

ويرانگري، اساس نبرد است
ويرانگري
نويد آبادي
هر آنچه ساختند
از خشت خشت
ويران باد
اي لاله هاي ميهن من
گلگونه‌هاي فسرده
گو بي شما
تاريخ را هر آنچه بسازند
ويران باد
آبادي ضحاك ويران باد!
(خسرو گلسرخي)

شاعر، مترجم و نويسنده‌ي روزنامه كيهان و از شاعران چپ ايران است كه اشعار او بيان‌گر اوضاع زمانه و دردهاي اجتماعي روزگار خود است. مجموعه شعرهاي «اي سرزمين من» و «پرنده خيس» بيانگر شور انقلابي خسرو گلسرخي و ديدگاه‌هاي ماركسيستي او است.

با دستگيري او و كرامت‌الله دانشيان به اتهام توطئه در طرح گروگان‌گيري شاه (در حالي كه آن موقع در زندان بود)، يك دادگاه نظامي عليه او بر پا شد. سخنراني پرشور و معروف او در دادگاه عملي جسورانه بود كه تا آن موقع كمتر كسي به اين تندي عليه حكومت شاه صحبت كرده بود. وي در بخشي از دفاعيه‌ي جامعه‌شناسانه‌ي خود در دادگاه مي‌گويد:

اتهام سياسي در ايران نيازمند اسناد و مدارك نيست. خودِ من نمونه صادق اين گونه متهم سياسي هستم. در فروردين ماه، چنانچه در كيفرخواست آمده، به اتهام تشكيل يك گروه كمونيستي كه حتي يك كتاب هم نخوانده است دستگير مي‌شوم، تحت شكنجه قرار ميگيرم و خون ادرار ميكنم. بعد مرا به زندان ديگري منتقل مي‌كنند. آنگاه بعد از هفت ماه، در پاييز همان سال دوباره تحت بازجويي قرار ميگيرم كه توطئه كرده‌ام. دو سال پيش حرف زده‌ام، و اينك به عنوان توطئه‌گر در اين دادگاه محاكمه مي‌شوم.

اتهام سياسي در ايران، اين است. زندان‌هاي ايران پر است از جوانان و نوجوان‌هايي كه به اتهام انديشيدن و فكر كردن و كتاب خواندن، توقيف و شكنجه و زنداني مي‌شوند. آقاي رئيس دادگاه! همين دادگاه‌هاي شما آنها را محكوم به زندان مي‌كند. آنان وقتي كه به زندان مي‌روند و برمي‌گردند ديگر كتاب را كنار مي‌گذارند و مسلسل به دست مي‌گيرند. بايد به دنبال علل اساسي گشت. معلول‌ها ما را فقط وادار به گلايه مي‌كنند. چنين است كه آنچه ما در اطراف خود مي‌بينيم فقط گلايه است.

در ايران انسان را به خاطر داشتن فكر و انديشيدن محاكمه مي‌كنند. چنانكه گفتم من از خلقم جدا نيستم، ولي نمونه صادق آن هستم. اين نوع برخورد با يك جوان، كسي كه انديشه مي‌كند، يادآور انكيزيسيون و تفتيش عقايد قرون وسطايي است.

يك سازمان عريض و طويل تحت عنوان فرهنگ و هنر وجود دارد كه تنها يك بخش آن فعال است، و آن بخش سانسور است كه به نام اداره نگارش خوانده ميشود. هر كتابي قبل از انتشار به سانسور سپرده مي‌شود. در حالي كه در هيچ كجاي دنيا چنين رسمي نيست، و بدين گونه است كه فرهنگ موميايي شده كه برخاسته از روابط توليدي بورژوا كمپرادور در ايران است، در جامعه مستقر گرديده است و كتاب و انديشه مترقي و پويا را با سانسور شديد خود خفه مي‌كند.
ولي آيا با تمام اين اعمالي كه صورت مي‌گيرد، با تمام خفقان، مي‌توان جلوي انديشه را گرفت؟.

سرانجام خسرو گلسرخي در 29 بهمن 1352 توسط دادگاه به اعدام محكوم و در ميدان چيت‌گر او را تيرباران نمودند



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
و یا :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید